ملاحظاتی پیرامون جنبش سبز ورای اصلاح طلبی و انقلابیگری
سخنرانی در شهر وین - اتریش
آقای دکتر مهرداد مشایخی روز ۲۹ آوریل ۲۰۱۱ در شهر وین اتریش سخنرانی کرد. عنوان سخنرانی آقای مشایخی «ملاحظاتی پیرامون جنبش سبز، ورای اصلاحی طلبی و انقلابی گری» بود. دعوت به این سخنرانی در فرصت کوتاهی صورت گرفت. با این وجود استقبال از آن چشم گیر بود. اداره جلسه را خانم فرزانه عظیمی به عهده داشت. قبل از آغاز سخنرانی، نخست خانم عظیمی، آقای مهرداد مشایخی را معرفی کرد و فرازهایی از زندگی او را مطرح نمود. بعد از سخنرانی پرسش هایی از طرف حضار مطرح شد و مهرداد مشایخی به آن ها پاسخ گفت. در پایان برنامه، فیلم مستندی درباره زندگی مهرداد مشایخی که توسط خانم فریبا امینی ساحته شده است، به نمایش درآمد.
برنامه سخنرانی توسط جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران در اتریش و نسل آزادیخواه ایران – اتریش، ترتیب داده شده بود. و نزدیک به صد نفر در این جلسه حضور داشتند.
در این جا ما فایل صوتی سخنرانی آقای مهرداد مشایخی را در اختیار علاقمندان قرار می دهیم. متعاقبا فیلم این سخنرانی درج خواهد شد.
به سخنرانی مهرداد مشایخی در وین گوش کنید
برنامه سخنرانی توسط جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران در اتریش و نسل آزادیخواه ایران – اتریش، ترتیب داده شده بود. و نزدیک به صد نفر در این جلسه حضور داشتند.
در این جا ما فایل صوتی سخنرانی آقای مهرداد مشایخی را در اختیار علاقمندان قرار می دهیم. متعاقبا فیلم این سخنرانی درج خواهد شد.
به سخنرانی مهرداد مشایخی در وین گوش کنید
چرا دموکراسی؟
همایون مهمنش
این روزها شاهد تهدید و ارعاب هواداران علی خامنه ای و احمدی نژاد علیه یکدیگر با هدف تضعیف تا حذف طرف مقابل هستیم. حذف مخالف در جمهوری اسلامی امر تازه ای نیست. از آغاز این حکومت تا به امروز هر چند سال یکبار شاهد آن بوده ایم. بعد از بازرگان، بنی صدر و پس از وی آیت الله منتظری ... تا رفتاری که اخیرا برای حذف موسوی و کروبی، خاتمی و حتی رفسنجانی در پیش گرفته شد از نظر شیوه و برخورد شباهتهای غیر قابل انکاری دارند. ابتدا کتمان اختلاف، سپس تهدید و ارعاب برای اینکه مخالف را به تمکین وادارند، بعد از آن توهین های علنی تا تهمت به خیانت و جاسوسی و فغان «اعدام باید گردد»، روش هائی هستند که اکنون در مورد احمدی نژاد و هوادارانش پیش گرفته شده اند. در باره این نوع "رفع اختلافات" یکی از تحلیلگران بدرستی مینویسد: "در فقدان قواعد مورد توافق، این نزاع ممکن است شکل خونین نیز پیدا کند"(مجید محمدی، سایت رادیو فردا).
بکار گرفتن روش حذف مخالفین در دیکتاتوری ها شدت و ضعف دارد. در جمهوری اسلامی از همان آغاز شدیدترین روش های حذف مانند شکنجه برای وادار ساختن مخالفین به اعتراف، تمکین، تواب سازی و اعدام مخالفین سیاسی به اتهام "محاربه با خدا" و قتل عام هزاران زندانی سیاسی در سال 67 بدستور آیت الله خمینی، معمول شد.
بررسی مکانیسم ها، علل و اثرات این روش مرگبار برای تحلیل تفکر سیاسی در حکومت اسلامی ضروری است. چرا که شناخت آن بما کمک میکند نزاع های جناحی حکومتیان را با باز شدن دریچه ای برای تحولات اساسی در سیاست های جمهوری اسلامی اشتباه نگیریم و بدانیم که تحول تنها در پس نیرومندی جنبش خواهان آزادی و دموکراسی در ایران میسر و ممکن میشود.
اثرات مخرب روش حذف در جامعه
در سیستمی که مانند جمهوری اسلامی روش حذف و تصفیه در آن معمول شده، بدبینی، بی امنیتی و بی اعتمادی به تمام آحاد جامعه از راس تا ذیل رسوخ میکند. روش زورگوئی، تهدید، ارعاب و قتل به روشی طبیعی برای حل اختلافات تبدیل می شود. حتی در میان «خودی ها» نیز هر مخالفتی به عنوان اقدامی خصمانه و کوششی برای مقابله تا حذف تلقی میگردد. بدین ترتیب تصمیم گیری ها سخت تر میشود و توان سیستم کاهش می یابد و این خود چه بسا باعث تشدید اختلافات میشود. در این شرائط متوقف نمودن تنش ها بین دو گروه متخاصم ساده نیست، زیرا هر حرکتی بمنظور کنار آمدن به معنی گردن گذاشتن و تسلیم کامل در برابر حریف تلقی میشود.
حل اختلاف در چنین سیستمی لاجرم باید به حذف یکی از طرفین مخالفت کننده تمام شود. با این نتیجه که هر حذف، سیستم را شکننده تر و ضعیف تر می کند و توان مانور در بیرون یا رفرم در درون آن را پله به پله کاهش میدهد. چنین سیستمی به مرور زمان به یک مجموعه بسته و کوچک و غیر قابل انعطاف تبدیل میگردد. بارها تجربه کرده ایم که آرامش در جمهوری اسلامی پس از حذف یک جناح دوامی نداشته و حکومت ولی فقیه پس از چندی بار دیگر گروه جدیدی را هدف گرفته و وارد دور جدیدی از تقابل و حذف شده است.
کثرت گرائی و دموکراسی
مبارزه برای منافع فردی و جمعی و نتیجتا وجود نقظه نظرات و عقاید متفاوت و مخالف یکدیگر در جوامع بشری امری طبیعی است. در دموکراسی مخالفت امری عادی است و عموما نه تنها دشمنی محسوب نمیشود بلکه به عنوان یک پدیده مثبت در پیشرفت و تعالی جامعه نقش اساسی دارد. چه بر اساس تبادل افکار و برخوردهای انتقادی با روش های درست و منطقی جامعه را از انحرافات و مواجهه با خطرات باز میدارد.
مقایسه اوضاع اسفبار ایران امروز با وجود منابع سرشار زیر زمینی با کشورهائی که در گذشته ای نه چندان دور وضعیتی به مراتب بدتر از ایران داشته اند و امروزه در سایه دموکراسی، بویژه در زمینه اقتصاد و وضع معیشتی مردم از وضع بمراتب بهتری برخوردارند، نشان میدهد که فقدان حکومت قانون و دمکراسی چه بر سر یک جامعه می آورد.
در دموکراسی هر پیشنهادی طی یک روند معین و پیچیده به بحث، تبادل افکار و رای عمومی گذاشته میشود، پس از موافقت یا مخالفت نیروهای صاحب نظر و منافع در جامعه مانند احزاب، سندیکاها و سایر گروه های مدنی اکثریت یا اقلیت در مورد پیشنهاد شکل میگیرد و تصمیمات با رای اکثریت ضمن رعایت حقوق اقلیت اتخاذ و به صورت قانون توسط دولت به اجرا گذاشته میشود. اجرای پیشنهادی که بدین ترتیب تصویب شده است، از حداکثر پشتیبانی جامعه و حداقل مخالفت برخوردار است. این نحوه برخورد به حل مسائل جامعه مهمترین دستآورد و نشاندهنده قدرت دموکراسی است.
آنچه دموکراسی را از سیستمهای دیکتاتوری و خود کامه متمایز میکند، روش صلح آمیز آن برای تغییر حکومت است که با رای اکثریت مردم صورت میگیرد و از این طریق خطر کودتا، شکاف بین ملت و حکومت، جنگ داخلی و از دست رفتن جان، زندگی و نیروهای خلاق جامعه را به حداقل میرساند.
یک موضوع مهم دموکراسی چگونگی جلوگیری از به قدرت رسیدن نیروهای تمامیت خواه و هوادار دیکتاتوری است که اگر بقدرت برسند، مانند آیت الله خمینی در انقلاب 1357، حقوق و آزادی های مردم را از ایشان سلب مینمایند.
با وجود این نباید تصور کرد که دمکراسی سیستمی کامل است. «هلموت اشمیت» صدر اعظم سابق آلمان اینکه رسانه ها گاهی به طرز بیان و ظاهر افراد بیش از تفکرات و برنامه سیاسی اشان توجه میکنند، مشکلی برای دموکراسی ارزیابی می کند. علیرغم این ایراد و انتقادات دیگری که به دمکراسی وارد است، بشر هنوز سیستمی بهتر از دموکراسی برای همزیستی و رفع و حل مشکلات جامعه در دوران معاصر نمیشناسد.
برخی گروه های چپ افراطی رعایت حقوق و آزادی ها را در دموکراسی ها امری "فرمال" و ظاهری میدانند چون برای معاش زحمتکشان جامعه تفاوت چندانی را ایجاد نمی کند. البته هم مسلکان آنان در هر کشوری که به قدرت رسیده اند (مانند اتحاد جماهیر شوروی در انقلاب 1917) ، اولین اقدامشان سلب حقوق و آزادی های مردم و اختصاص دادن کلیه حقوق و امتیازات به گروه و حزب خود بوده است. سوال: اگر این حقوق و آزادی ها «فرمال» است و اهمیتی ندارد چرا باید با چنین شدتی آنرا از مردم سلب نمایند؟
مخالفین دموکراسی
همانطور که اشاره شد یک بحث مهم در جامعه یافتن راه های مناسب در برخورد با گروههائی است که اگر به قدرت برسند، دیکتاتوری خود را برقرار و حقوق و آزادی های مردم را از ایشان سلب میکنند. این گروه ها اغلب ترفندهای مشترکی دارند. شناختن ترفندهای آنان برای جلوگیری از این روش ها و حفظ و پایدار نمودن دموکراسی اهمیت زیادی دارد. در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
منادیان بهشت روی زمین
جوامع بشری پدیده های پیچیده ای هستند که حل مشکلات آنها نیازمند تفکر و ارائه پیشنهاداتی است که همه جوانب و سطوح امر را در نظر بگیرد. گروه های نامبرده که به این پیچیدگی ها توجهی ندارند در ظاهر راه های بسیار ساده ای برای نجات بشریت و ساختن بهشت بر روی زمین ارائه میدهند که میتواند برای برخی انسان ها گمراه کننده باشد. آنها عموما نقش نجات دهنده بشریت برای یک قشر یا طبقه خاص قائلند که البته این حقوق و امتیازات باید اول در اختیار اعضا آن گروه بعنوان نماینده یا حزب قشر یا طبقه مزبور قرار گیرد! در حکومت دینی، که از طریق دخالت دین در حکومت میسر میشود، روحانیون نقش هدایت کننده مردم که ولی فقیه رهبر و نماینده آنانست و در "حکومت حزب طبقه کارگر"، حزب آن طبقه است که باید دیکتاتوری آن طبقه را اعمال کند.
حکومت های فرد محور
لازمه رسیدن به دموکراسی عبور از نظام های فرد محور است. یکی از مکانیسم ها برای کنترل قوا در دموکراسی جدا و مستقل بودن سه قوه اجرائی، قانون گذاری و قضائی کشور است. این قوا باید هر کدام از قدرت کافی برخوردار و قادر باشند یکدیگر را به نحو موثری کنترل و به رعایت حاکمیت مردم و اجرای قانون مقید کنند. فرد محوری یک روش گروه های تمامیت خواه و هوادار خودکامگی است. آنها برای اینکه مردم را شیفته یا محسور رهبری ببینند اغلب به دروغهای بزرگ متوسل میشوند (دیدن عکس خمینی در ماه، هاله نور احمدی نژاد، "یا علی" گفتن علی خامنه ای هنگام تولد) تا آن فرد را به اریکه قدرت برسانند و خود نیز از امتیازات ویژه ای برخوردار شوند.
نیروهای مسلح کشور و سازمان اطلاعات
در غالب نظام های فرد محور یا نظام های تمامیت خواه نیروهای مسلح و سازمان اطلاعات کشور خود را موظف به حفظ دیکتاتوری فرد یا نظام میدانند. هواداران دیکتاتوری گاه به این هم راضی نیستند و در کنار این قوا به ایجاد نیروهای ضربت مانند بسیج در جمهوری اسلامی یا شعبان بی مخ ها در دوران آغازین پس از کودتای 28 مرداد، دست میزنند. این نکته حائز کمال اهمیت است که در حکومت آینده ایران نیروهای مسلح و سازمان اطلاعات وظیفه دار دفاع از مرزها و امنیت کشور و نیروهای پلیس وظیفه دار حفظ امنیت شهروندان و لاغیر باشند.
مدت حکومت
پایه گذاران دموکراسی روم باستان نیز آگاه بودند که با طولانی شدن مدت زمامداری بالاترین مقامات کشور خطر دیکتاتوری افزایش می یابد. آنها به این سبب جمهوری روم را بنا گذاشتند که در آن همه ساله دو قنسول با مسئولیت مشترک برای یکسال انتخاب میشدند که قنسول ها فقط یکبار حق انتخاب شدن به این سمت را داشتند. این مدت امروز منطقی بنظر نمیرسد اما محدود نمودن دوران زمامداری مقامات بالای کشور از راههای مهم مبارزه با خطر دیکتاتوری است.
پیش شرط های دموکراسی
دیکتاتوری ضربات هولناکی بر پیکر آزادی و نهادهای جامعه وارد می آورد اما اثرات آن بر فرهنگ نیز اسف انگیز است: دیکتاتوری دروغ را عادی جلوه میدهد، ادعا میکند که روز، شب و شب، روز است، به نفرت و تنش و جاسوسی مردم علیه یکدیگر دامن میزند، دشمنی را بجای دوستی، خشونت را بجای مدارا، زورگوئی را بجای استدلال و افراط را بجای اعتدال مینشاند. این ضد فرهنگ میتواند پس از پایان دیکتاتوری نیز همچنان تاثیر گذار باشد. به این علت، دستیابی به دموکراسی بویژه در کشورهائی که سالهای طولانی اسیر دیکتاتوری بوده اند، ساده نیست و تنها با استفاده از روش های موثر و هوشیاری کامل شهروندان ممکن میشود. برای اینکه منظور روشن باشد به برخی از این پیش شرط ها در زیر اشاره میشود.
احزاب مدرن و برنامه محور
یکی از مشکلات مردم منطقه خاور میانه و شمال آفریقا در دستیابی به آزادی و دموکراسی فقدان احزاب و تشکل های سیاسی با هدف و برنامه، شناسنامه دار و مورد اعتماد مردم است. احزاب و تشکل های سیاسی، سندیکاها و تشکل های صنفی و غیر دولتی نیروهای تحقق دموکراسی و ستون های حامل و حافظ تداوم آنند. یک جنبش مردمی نمیتواند روی ضعف نیروهای مقابل خود حساب باز کند و باید خود نیرومند باشد تا به اهدافش برسد. اگر این جنبش نیرومند نباشد، احتمال بازگشت دیکتاتوری در لباس پوپولیسم یا به اشکال گوناگون دیگر زیاد است. به این جهت تشکل های آزادیخواه از اولین هدفهای پیگرد و سرکوب هر دیکتاتوری اند و حفظ آنها نیازمند تلاش های خستگی ناپذیر مبارزین راه آزادی و دموکراسی است.
تجربه احزاب در دموکراسی ها، پیشرفت دانش مدیریت، رشد سریع وسائل ارتباطی و تبادل اطلاعات، احزاب و تشکل های سیاسی جدیدی را ضروری میسازد. احزابی که با سیاست های خردمندانه و شفاف، بهره گیری از دانش پیشرفته مدیریت و یاری کارشناسان، حل معضلات جامعه و مقابله با هرگونه دیکتاتوری را هدف قرار دهند. محور فعالیت تشکل های مدرن امروزی لازم است هدف و برنامه سیاسی و نه یک شخص باشد.
هدفگذاری روشن
مبارزه برای رسیدن به هر هدفی با تدقیق هدف مزبور و راه و شیوه تحقق آن شفاف و موثر میشود. خواست معمول جنبش های آزادیخواهی استقرار یک حکومت ملی متکی به آراء مردم است. حکومتی که وظیفه اش برگزاری انتخابات مجلس موسسان برای تنظیم یک قانون اساسی جدید و دموکراتیک است که در آن حقوق و آزادی های مردم رعایت و تضمین شود. حکومت ملی سلطه یک گروه یا قشر خاص نیست و بر خلاف حکومت های دینی یا ایدئولوژی های تمامیت خواه حق ویژه ای برای یک گروه اجتماعی قائل نمیشود. در حکومت ملی حاکمیت از آن مردم است و مردم در برابر قانون از حقوق مساوی برخوردارند.
اتحاد ملی
تحقق دموکراسی به همدلی و همبستگی اکثریت قاطع شهروندان نیاز دارد. برای تحقق حکومت ملی با خصوصیات بالا نیازمند اتحادی از آحاد ملت با عقاید گوناگون است. این اتحاد لازم است افراد و فعالین سیاسی و سندیکائی و ... را صرفنطر از تعلقات سیاسی یا صنفی آنان در بر گیرد و به معنی نفی ضرورت ائتلاف احزاب و تشکل های سیاسی در جای خود نیست
هوشیاری جمعی
در راه نیل به دموکراسی خطرات فراوانی کمین کرده اند. هر غفلتی در این مورد کار را مشکل تر میسازد. شهروندان لازم است اهمیت رای خود را در دموکراسی بدانند، تمام هوش و حواس خود را بکار گیرند تا در زمان های تعیین کننده قضاوت هایشان درست باشد و از دادن اختیارات به قیم های جدید خود داری کنند. تشکل های سیاسی و نیروهای اجتماعی و آگاهان سیاسی نیز لازم است در مواقع ضروری هشدارهای لازم را بدهند و زنگ های خطر را به صدا در آورند. توجه به نکات زیر میتواند مفید واقع شود:
همه ادعا دارند
در کشوری که بعلت برخورداری از منابع سرشار زیر زمینی و مالی حکومت بجای آنکه خدمتگزار مردم باشد، میتواند در مدت کوتاهی به صاحب اختیار مردم تبدیل شود، مهم نیست که یک فرد یا گروه پیش از رسیدن به قدرت چه ادعاهائی دارد یا چه قول هائی میدهد. قبل از رسیدن به قدرت همه آزادیخواهند! مهم اینست که آیا آن فرد یا گروه در یک قضاوت همه جانبه اصولا توان آن را دارد که حقوق و آزادیهای مردم را تحمل و رعایت کند؟
زنده یاد دکتر شاپور بختیار مکرر میگفت بجای ادعاهای افراد به "کتاب زندگی" آنان توجه کنید. واقعیت اینست که سابقه یک فرد یا گروه معیار مهمی برای قضاوت در مورد آنان و رفتار آتی اشان بدست میدهد. برای قضاوت در مورد یک فرد یا گروه درست آنست که علاوه بر سابقه و شخصیت، وابستگی های فکری و محیطی اشان نیز در نظر گرفته شود.
توجه به گفته ها و رفتار
مدعیان قدرت مانند هر انسان دیگر، اگر هم نخواهند با گفتار و رفتار خود بخشی از محتواهای نظری خود را بروز میدهند. دقت در رفتار و گفتار آنها میتواند به قضاوت در مورد توانائی ها و پیش بینی رفتارشان در آینده کمک کند. آیت الله خمینی در پرواز بازگشت اش به ایران گفت که هیچ احساسی نسبت به ایران ندارد. دفاع اصلاح طلبان از قانون اساسی جمهوری اسلامی معرف آنست که آنها در صدد حفظ نظام ولی فقیه اند و تمایلی به رها کردن آن ندارند. آنهائی هم که هنوز کودتای 28 مرداد که آمریکا و انگلیس خود به دخالت در آن اذعان دارند را یک قیام ملی قلمداد میکنند و یا شکنجه و اعدام و زیر پا گذاشتن حقوق مردم در دیکتاتوری گذشته را محکوم نمیدانند، علیرغم ادعاهایشان، با آزادی و حقوق بشر مساله دارند.
همایون مهمنش
دوازدهم اردیبهشت 1390 برابر دوم مه 2011
تظاهرات در کویته پاکستان در اعتراض به کشته شدن اسامه بن لادن
بدست کماندوهای آمریکایی
یک روز بعد از اعلام خبر کشته شدن اسامه بن لادن در پاکستان، آمریکا و شماری از کشور های جهان در مورد عملیات تلافی جویانه القاعده هشدار داده اند. آمریکا اعلام کرده است که سفارتخانه و کنسولگریهای این کشور در پاکستان تا اطلاع ثانوی بسته خواهد ماند و بریتانیا هم دستور داده است تدابیر امنیتی در سفارتخانه های این کشور تشدید گردد.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا روز دوشنبه گفت "با کشته شدن اسامه بن لادن، جهان امن تر است " اما در همین حال تاکید کرد که القاعده همچنان تهدیدی برای آمریکا محسوب می شود.
در همین حال، آمریکا اعلام کرد که سفارتخانه این کشور در اسلام باد و کنسولگریهای این کشور در شهر های پشاور، لاهور و کراچی در پاکستان تا اطلاع ثانوی بسته خواهد ماند
لئون پانتا، رئیس سازمان سیا هم روی تهدید تلافی جویانه القاعده تاکید کرده و گفت تقریبا مطمئن است که " تروریستها سعی خواهند کرد انتقام کشته شدن بن لادن را بگیرند."
کاترین اشتون، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا نیز بنوبه خود اظهار کرد تهدید عملیات تلافی جویانه ( از جانب تروریستها) جدی است.
نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه در یک گفت و گوی تلفنی با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا بر ضرورت ادامه مبارزه علیه تروریزم تاکید کرد.
در بریتانیا، ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه این کشور با جدی دانستن خطر تهدیدتروریزم بین المللی گفته است کشورش در روزهای آینده باید بیشتر از پیش مراقب اوضاع باشد. در همین حال، بریتانیا به سفارتخانه های این کشور دستور داده است تا تدابیر امنیتی را تششدید بخشند.
آسترالیا نیز نسبت به موجودیت بالاترین خطر حملات تروریستی به اهداف مربوط به کشور های غربی در پاکستان هشداد داده است.
این نگرانیها در مورد حملات تلافی جویانه ناشی از کشته شدن اسامه بن لادن در حالی ابراز می شودکه روز دوشنبه گذشته، صد ها پاکستانی در شهر کویته در جنوب پاکستان با شعار های مرگ بر آمریکا دست به تظاهرات زدند و طالبان پاکستانی هم تهدید کردند که انتقام کشتن بن لادن را خواهند گرفت.
در همین حال، آمریکا اعلام کرد که سفارتخانه این کشور در اسلام باد و کنسولگریهای این کشور در شهر های پشاور، لاهور و کراچی در پاکستان تا اطلاع ثانوی بسته خواهد ماند
لئون پانتا، رئیس سازمان سیا هم روی تهدید تلافی جویانه القاعده تاکید کرده و گفت تقریبا مطمئن است که " تروریستها سعی خواهند کرد انتقام کشته شدن بن لادن را بگیرند."
کاترین اشتون، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا نیز بنوبه خود اظهار کرد تهدید عملیات تلافی جویانه ( از جانب تروریستها) جدی است.
نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه در یک گفت و گوی تلفنی با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا بر ضرورت ادامه مبارزه علیه تروریزم تاکید کرد.
در بریتانیا، ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه این کشور با جدی دانستن خطر تهدیدتروریزم بین المللی گفته است کشورش در روزهای آینده باید بیشتر از پیش مراقب اوضاع باشد. در همین حال، بریتانیا به سفارتخانه های این کشور دستور داده است تا تدابیر امنیتی را تششدید بخشند.
آسترالیا نیز نسبت به موجودیت بالاترین خطر حملات تروریستی به اهداف مربوط به کشور های غربی در پاکستان هشداد داده است.
این نگرانیها در مورد حملات تلافی جویانه ناشی از کشته شدن اسامه بن لادن در حالی ابراز می شودکه روز دوشنبه گذشته، صد ها پاکستانی در شهر کویته در جنوب پاکستان با شعار های مرگ بر آمریکا دست به تظاهرات زدند و طالبان پاکستانی هم تهدید کردند که انتقام کشتن بن لادن را خواهند گرفت.
در حالیکه اعضای کنگره آمریکا از پاکستان خواسته اند توضیح دهد چگونه سرویسهای اطلاعاتی این کشور از موجودیت اسامه بن لادن در شهرک نظامی ایبت آباد بی خبر ماندند، رئیس جمهور پاکستان می گوید کشورش سهم خود را در تعقیب و ردیابی بن لادن ادا کرده است. در همین حال، سفیر پاکستان در واشنگتن گفته است پاکستان در مورد ناکامیهای خود در ردیابی بن لادن تحقیق خواهد کرد.
روز دوشنبه اندکی بعد تر از اعلام خبر کشته شدن اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده بدست کماندوهای آمرکایی در شهرک نظامی ایبت آباد پاکستان، شماری از اعضای کنگره آمریکا از پاکستان خواستند در اینمورد توضیح دهد که چگونه اسامه بن لادن توانسته بود بدور از چشم سرویسهای اطلاعاتی این کشور به راحتی در نزدیکی پایتخت پاکستان زندگی کند.
جون برنان، مشاور اصلی باراک اوباما در مبارزه علیه تروریزم با صراحت گفت نمیتوان تصورکرد اسامه بن لادن از یک سیستم حمایتی در پاکستان که به او اجازه داده بود مدتی زیادی را در آنجا بسر ببرد برخوردار نبوده باشد.
آصف علی زرداری، رئیس جمهور پاکستان در یک مقاله در روزنامه واشنگتن پست اتهامات همکاری کشورش با اسامه بن لادن را رد کرده و نوشت پاکستان "سهم خود" را در تعقیب و دستگری بن لادن ادا کرده است.
رئیس جمهور پاکستان در این مقاله می گوید: " اگرچه حوادث روز یکشنبه ( که منجر به کشته شدن بن لادن شد) نتیجه عملیات دوجانبه نبود اما همکاریهای میان پاکستان و آمریکا در طول یک دهه، به نابودی بن لادن که تهدیدی برای دنیای متمدن بشمار میرفت، منجرگردید.
رئیس جمهور پاکستان در ادامه نوشته است پاکستانیها از این امر راضی هستند که "کمک پاکستان در ردیابی یک نامه بن لادن، بالاخره به حوادث روز یکشنبه منجر شد."
این در حالیست که حسین حقانی، سفیر پاکستان در واشنگتن دوشنبه شب گذشته به شبکه نلویزیونی سی ان ان گفت پاکستان در مورد "ناکامیهای" سروسیهای اطلاعاتی این کشور در جریان تعقیب بن لادن تحقیقات کاملی را انجام خواهد داد.
سفیر پاکستان در واشنگتن گفت: " این واضح است که بن لادن ( در پاکستان ) از یک شبکه حمایتی برخوردار بوده است اما پرسش اصلی این است که آیا این شبکه حمایتی در درون حکومت یا دولت پاکستان وجود داشته است و یا هم در درون جامعه پاکستان."
سفیر پاکستان در ادامه گفت در اینمورد که چرا سرویسهای اطلاعاتی کشورش، پیشتر از این قادر نشدند بن لادن را در پاکستان ردیابی کنند تحقیقات مفصلی انجام خواهد شد.
جامعه جهانی و افغانستان از دیرباز پاکستان را در پناه دادن به اسامه بن لادن، رهبر القاعده، متهم کرده اند.
درخواست «حرکت دمکراتیک آذربایجان ایران» از جنبش سبز: اعلام ۵ خرداد به عنوان روز عزای ملی
در آستانه سالگرد حوادث خونین خرداد سال ۱۳۸۵ «حرکت دمکراتیک آذربایجان ایران» باانتشار بیانیه ای ضمن اعلام همدردی با هموطنان خود در سرتاسر ایران و خانوادههای کشته شدگان و اسرای جنبش سبز، از فعالین و رسانههای جنبش سبز مردم ایران، در خواست اعلام پشتیبانی در تعیین روزپنج خرداد به عنوان «روز عزای ملی» را نموده است.
متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
بیانیه «حرکت دموکراتیک آذربایجان ایران» درآستانه سالگرد حوادث خونین خرداد سال ۱۳۸۵
به مناسبت سالگرد خرداد ۱۳۸۵ که در طی آن دهها تن از هموطنانمان طی تظاهرات ضدّ حکومتی در شهرهای آذربایجان؛ بدست رژیم اسلامی به خاک و خون کشیده شدند؛ از سوی «حرکت دمکراتیک آذربایجان ایران» ضمن اعلام روز پنجم خردادبعنوان روز خشم مردم آذربایجان در اعتراض به سیاستهای سرکوب و تبعیض رژیم اسلامی، تظاهرات اعتراضی در تمامی شهرهای آذربایجان پیش بینی شده است .
در همین ارتباط با توجه به آنکه طی حوادث بعد از انتخابات و جریان جنبش سبز همین رویه سرکوب و کشتار از سوی حاکمیت اعمال شده و ادامه دارد، لذا مردم آذربایجان ضمن همدردی با هموطنان خود در سرتاسر ایران و خانوادههای کشته شدگان و اسرای جنبش سبز ؛ انتظار دارند روز پنج خرداد همزمان با آذربایجان؛ هموطنانمان در سایر نقاط کشور، حمایت و همدردی خویش با مردم آذربایجان را اعلام نموده و پا به پای مردم آذربایجان در مراسم ۵ خرداد شرکت نمایند. در همین راستا «حرکت دمکراتیک آذربایجان ایران» همچنين ضمن اعلام پنج خرداد به عنوان روز عزای ملی از فعالین و رسانههای جنبش سبز مردم ایران ؛در خواست اعلام پشتیبانی در تعیین این روز به عنوان «روز عزای ملی» را مینماید .
به یقین حوادث خرداد ۱۳۸۵ در آذربایجان و کشتار مردم آذربایجان در آن سال از جمله حوادث تلخی است که هرگز از خاطره مردم آذربایجان پاک نخواهد شد و خونهای ریخته شده در خرداد ۱۳۸۵ دامان رژیم استبدادی ایران را خواهد گرفت. امیدواریم هموطنانمان در سر تاسر ایران با در نظر گرفتن شرایط حساس کنونی و نیاز به همدلی و همراهی و هم گرایی تمامي اقشار واقوام ایراني در مبارزه با رژیم استبداد ديني به در خواست «حرکت دموکراتیک آذربایجان ایران» پاسخ مثبت دهند.
وقتی امیریفر با مجتبی مشکل دارد و مشایی به دیدار مولانا عبدالحمید میرود
به نظر میرسد نشانه عمیق بودن بحران جاری هر روز بیش از گذشته نمایان میشود. اینکه پیروز نهایی این جدال کدام طرف است، اینکه آیا احمدینژاد سرانجام میتواند خواستههای خود را به رهبری تحمیل کند و اینکه آیا رهبر جمهوری اسلامی میتواند و یا اساسا میخواهد برخوردی که آیت الله خمینی به همراه حامیانش با بنی صدر داشتند را اینبار درباره احمدینژادی که خرج سنگینی برای در پاستور ماندنش پرداخته، داشته باشد و بسیاری از معادلات محتمل دیگر، همه و همه شاید به میزان تشدید احتمالی این تحولات طی روزهای آینده بستگی دارد.
سومین بازداشت طی هفتههای اخیر
حجتالاسلام عباس امیریفر سومین فرد نزدیک به احمدینژاد و تیم وی نیز بازداشت شد. خبری که شاید برای بسیاری باور کردنی نبود. پیش از او عباس غفاری که برخی بهتازگی او را پدر معنوی محمود احمدینژاد خواندهاند و علیرضا سیچانی کارگردان مستند «ظهور بسیار نزدیک است» بازداشت شده بودند، اما بازداشت امیریفر به سبب مسوولیت وی در دولت و ارتباط شناخته شده اش با احمدینژاد احتمالا برای بسیاری غیر عادی به نظر میرسید.
امیریفر از نزدیک ترین افراد به رئیس دولت و رئیس دفتر جنجالی وی، اسفندیار رحیم مشایی است
آزادی به قید وثیقه
در حالیکه خبر بازداشت عباس امیری فر امام جماعت نهاد ریاست جمهوری تا امروز صبح از سوی هیچکدام از منابع رسانه رسمی تایید نشده بود عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران در گفتگو با ایسنا خبر بازداشت وی به به اتهام دست داشتن در تهیه و توزیع مستند «ظهور بسیار نزدیک است» تایید کرد، اما ساعتی بعد «فارس» از آزادی او به قید وثیقه خبر داد.
دادستان تهران: تکذیب میکنم
درست ساعتی پس از انتشار خبر آزادی امیری فر از سوی «فارس»، محمود جعفری دولت آبادی دادستان تهران، ضمن تکذیب آزادی وی با تودیع وثیقه اعلام کرد: «تحقیقات در این مورد ادامه دارد».
امیریفر: منصور ارضی و حدادیان توسط مجتبی خامنهای علیه دولت تحریک میشوند
به گفته خبرنگار یکی از سایتهای اصولگرا، جمعه شب در جلسهای در «منزل نارمک» که با شرکت تعدادی از اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس از جمله اسماعیل کوثری، فاطمه آلیا و حمید رسایی برگزار شده امیریفر، مجتبی خامنهای را فردی زیاده خواه و غیر منطقی توصیف کرده که خوی استبدادی دارد. وی خطاب به فاطمه عالیا یکی از شرکت کنندگان در جلسه مذکور گندهگوییهای «ارضی» و «حدادیان» را محصول تحریکات فرزند رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرده است.
ظاهرا دیدار دیگری در منزل رئیس دولت با این جمع روز شنبه نیز صورت گرفته است که مرتضی آقا تهرانی، روح الله حسینیان، محمد کرمی راد و موسوی مبارکه هم در آن حضور داشتهاند.
عباس امیریفر دبیركل جامعه وعاظ ولایی، دبیر كمیسیون فرهنگی دولت و امامت جماعت مسجد سلمان نهاد ریاست جمهوری از نزدیکترین افراد به احمدینژاد و مشایی ست.
حجت الاسلام امیریفر که پیش از این دبیر اجرایی جامعه وعاظ تهران بوده است پس از اختلاف با جعفر شجونی دبیر کل این تشکل از سوی محافظه کاران منتقد دولت بارها متهم به انشعاب از «جامعه وعاظ» و تشکیل «جامعه وعاظ ولایی» با حمایت مالی اسفندیار رحیم مشایی شده است.
این اقدام وی با واکنشهای تندی از سوی جامعه روحانیت مبارز از جمله مهدی کنی و جعفر شجونی مواجه شد . جعفر شجونی دبیرکل جامعه وعاظ علیه وی شکایتی تنظیم و به دادگاه تحویل داده است.
پیش از این نیز کارگردان «مستند ظهور نزدیک است» توسط مقامهای امنیتی بازداشت شده بود.
دیدار محرمانه رحیم مشایی با مولوی عبدالحمید
به گزارش «زاهدان نیوز» اسفندیار رحیم مشایی در حاشیه سفر خود به استان سیستان و بلوچستان دیداری خصوصی با «مولوی عبدالحمید» در هتل استقلال زاهدان ترتیب داده است.
زاهدان نیوز نوشته است: «گر چه از جزئیات این دیدار خبری در دست نیست اما با نگاهی به مواضع دو طرف این ملاقات، یعنی تلاش بی وقفه مشایی برای فاصله گرفتن از یاران اصولگرای خود و نزدیکی به عناصر فرصت طلب و از طرفی آغوش باز مولوی برای حمایت از مهرههای مسأله دار نظام مثل موسوی و کروبی، تا حدودی فلسفه این دیدار قابل درک است. بنابراین باید منتظر بود و نتایج این ملاقات را در روزهای آتی و بالاخص ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد.»
زلزله سیاسی در کانادا
هیچکس باور نمیکرد که حزب لیبرال که تا اواسط دهه پیشین دولت و پارلمان را در اختیار داشت، موقعیت سنتی خود را آنچنان از دست بدهد که حزب «نیو دموکرات» تبدیل به حزب اصلی مخالف دولت محافظهکار بعدی شود.
ستیفن هارپر، باز هم نخست وزیر كانادا شد، اما دولتش اکثریت کامل را در انتخابات پارلمانی بهدست آورد. او تا ۲۰۱۵ هدایت دولت را بر عهده خواهد داشت و زور احزاب دیگر کانادا به هیچ وجه به او نخواهد رسید.
حزب محافظهکار برای کسب قدرت مطلق، نیاز به ۱۵۵ کرسی داشت، اما تا این لحظه (ساعات پایانی دوشنبه به وقت شرق کانادا)، بیش از ۱۶۰ کرسی پارلمان را ازآن خود کردهاند.
با این حال، با وجود اینکه حزب «نیو دموکرات» اکثریت را بهدست نیاورده، اما تعداد نمایندگانی که از این حزب به پارلمان میروند، سه برابر گذشته است. جک لیتون رهبر این حزب، عملا هدایت جناح مخالف را بر عهده خواهد داشت.
اما وقتی مایکل ایگناتیف، رهبر حزب لیبرال که مدعی نخستوزیری بود، حتی در حوزه خود در «اتوبیکوک» در غرب تورنتو رای نیاورده و حریف محافظهکارش او را پس زده است میتوان متوجه میزان رقابت و سختی آنرا حدس زد. ایگناتیف گفت که دموکراسی درسهای سختی میدهد. او مسوولیت شکست را رسما پذیرفت. او تاکید کرد: «باید از شکست بیاموزیم».
ایگناتیف، روشنفکر بزرگ کانادایی و استاد سرشناس سابق دانشگاه هاروارد، نشان داد که رهبری حزب لیبرال بسیار سختتر از اداره کلاس درس در هاروارد است. حزب لیبرال که سالهای سال استان پرجمعیت «انتاریو» و شهر تورنتو را مال خود میدانست، بزرگترین شکست دوران اخیر را در سنگر خود از حزب محافظهکار خورد.
بیشترین جمعیت ایرانیان کانادایی در منطقه تورنتو زندگی میکنند.
برخی از کارشناسان به رسانههای کانادایی گفتهاند که این شکست بزرگ حزب لیبرال باعث خواهد شد ترکیب رهبری و همچنین برنامههای این حزب برای آینده تغییرات عمدهای کند. خانهتکانی احزاب کانادایی بعد از شکستهای بزرگشان در انتخابات فدرال سابقهای طولانی دارد. حزب محافظهکار در ابتدای دهه ۹۰ شکست سنگینی از حزب لیبرال خورد و سالها از قدر بهدور بود، اما بسیاری از جوانان تازهوارد حزب، امروز نمایندگان پیروز حزب اکثریت هستند.
اما حزب «بلاک کبکوا» که زمانی بیشترین حامیان جداییطلب فرانسویزبان را پشت سر خود داشت، این بار در استان کبک، قافیه را به حزب «نیو دموکرات» باخت. این حزب که چندان علاقهای به اتحاد استان فرانسویزبان «کبک» به بقیه کانادا ندارد، تا این لحظه تنها ۳ رای آورده. ژیل دوسپ، رهبر این حزب نتوانست در حوزه خودش هم رای بیاورد.
خیابانهای کالیفرنیا برق تولید میکنند!
آمریکا قصد دارد با نصب حسگرهایی خاص خیابانهای کالیفرنیا را به نیروگاههای برق تبدیل کند. این حسگرها قادرند ارتعاشهای ناشی از رفت و آمد اتومبیلها را به انرژی الکتریکی تبدیل کنند.
مایک گاتو، نمایندهی دمکرات ایالت کالیفرنیا، از نمایندگانی بوده که برای عملی کردن این ایده تلاش کرده است.
اینک شبکهی تلویزیونی "ان بی سی" آمریکا خبر میدهد که کمیسیون منابع طبیعی مجلس ایالتی کالیفرنیا طرح گاتو برای پروژهی آزمایشی یادشده را پذیرفته است.
پدیده "پیزو الکتریک"
در گزارشی که در این باره در پایگاه اینترنتی روزنامهی آلمانی "هندلز بلات" منتشر شده آمده که اساس این ایده، یعنی تبدیل ارتعاشهای حاصل از عبور و مرور اتومبیلها به انرژی الکتریکی، پدیدهای به نام "پیزو الکتریک" است.
پروسهی پیزو الکتریک پروسهی تولید الکتریسیته از طریق پلاریزاسیون یا قطبی شدن در یک کریستال بر اثر ارتعاش یا ویبریشن است.
در این طرح با نصب رسپتورها (حسگرها) در خیابانهای کالیفرنیا انرژی مکانیکی حاصل از ارتعاشهای ناشی از حرکت خودروها به انرژی الکتریکی تبدیل خواهد شد.
این لایحه در فوریهی سال جاری از سوی مایک گاتو به پارلمان ایالتی تسلیم شد. گاتو میگوید، این سنسورها قادرند در یک خیابان دو طرفهی یک کیلومتری تا ۴۴ مگاوات برق تولید کنند. این مقدار برق نیاز ۳۱ هزار خانوار آمریکایی را برای یک سال تأمین خواهد کرد.
این ایده چندان هم جدید نیست. اسراییل پیشتر از آن استفاده کرده است. اسراییل توانسته با نصب رسپتورها در خیابانهای این کشور برق تولید کند.
ایتالیا در نظر دارد، در اتوبانهای ونیز به سمت تریست این حسگرها را نصب کند. دو شرکت پاورلیپ (Powerleap) آمریکا و اینوواتک (Innowattech)اسراییل سنسورهای پیزو الکتریک را عرضه میکنند.
ادامه سرکوب خونین معترضان در شهر درعا
خبرگزاری دولتی سوریه روز دوشنبه (۲ مه/ ۱۲ اردیبهشت) اعلام کرد که نیروهای نظامی سوری، در جستجوی خانه به خانه، ۱۰ نفر از "اغتشاشگران" را کشته و ۵۰۰ نفر را دستگیر کرده اند و دو نفر از نیروهای امنیتی سوریه نیز در این عملیات کشته شدهاند. شاهدان عینی، آمار کشتهها و زخمیها را بسیار بیش از این میدانند.
روزنامه الشرقالاوسط به نقل از شاهدان، از سرکوب گستردهای خبر میدهد که دولت با قطع خطوط تلفن تلاش میکند آن را پنهان کند. بنابر این گزارش مردم درعا برای انتقال اخبار و تصاویر از خطوط تلفن همراه کشور اردن در همسایگی شهر درعا استفاده می کنند.
بنا به گزارشی یک وکیل باسابقه در شهر درعا که خواست نامش فاش نشود، گفته است: "آنها تمام مردان بالای ۱۵ سال را دستگیر میکردند. آنها از شیوههای کهنه امنیتی استفاده میکنند و هدفشان انتقام گرفتن است."
با گذشت پنجاه روز از اعتراضات مردمی سوریه و کشته شدنِ بیش از ۵۸۲ نفر در تظاهرات، معترضان از روز یکشنبه گذشته (۱ مه / ۱۱ اردیبهشت) به مدت یکهفته برای شکستن محاصره دو شهردرعا و دوما، در سراسر سوریه تظاهرات پیوسته ای را آغاز کردهاند. در هفته گذشته، ارتش سوریه برای به دست گرفتن کنترل شهر درعا، با استفاده از تانک و نیروهای نظامی بیش از هفتاد معترض را به قتل رسانده است.
بیاعتمادی به اصلاحات دیرهنگام
با آغاز "هفته شکستن محاصره" در سوریه، ارتش این کشور با سه تا پنج هزار نفر نیروی نظامی و به همراه چندین تانک به شهر درعا یورش برده و این شهر را به محاصره خود درآورده است. در حال حاضر تلفن، آب و برق در این شهر قطع شده است.
اگرچه در آغاز این هفته، رسانه های دولتی سوریه به نقل از عادل سفر، نخست وزیر سوریه از «اصلاحات در حوزههای سیاسی، امنیتی، قضایی و اقتصادی» خبر دادند اما معترضان این اصلاحات را بعد از صدها کشته و هزاران زخمی و زندانی، "دیرهنگام" میدانند.
بسیاری از معترضان بر آزادی زندانیان سیاسی و پیشرفت روند دمکراسی در سوریه تأکید دارند و بسیاری نیز به کمتر از رفتن بشار اسد رضایت نمی دهند و به اصلاحات وعده دادهشده بیاعتمادند.
سایت "دیپلماسی ایرانی"، نزدیک به صادق خرازی سفیر سابق ایران در فرانسه و از چهرههای نزدیک به سید محمد خاتمی، در اینباره نوشته است: «بسیاری از رهبران وعده اصلاحات میدهند، زمانی که برای این وعده دیر شده است و دیگر چندان در گستره و پهنای عمق ذهن مخاطبان آنها جای نمیگیرد و اعتماد ساز نیست. سوریه امروز درگیر چنین وضعیتی شده است».
ایران: «انتشار اخبار سوریه، ممنوع»
روزنامهنگاران ایرانی میگویند شورای عالی امنیت ملی به رسانهها دستور داده است تا با برجسته کردن تحولات بحرین از انعکاس اخبار سوریه بپرهیزند. رسانههای داخل کشور با افزایش حجم خشونتها در سوریه، اخبار و تحلیلهای بسیار محتاطانهای در اینباره منتشر کردهاند.اگرچه پیشتر، احمد موسوی سفیر ایران در سوریه، در اظهار نظری رسمی، معترضان سوری را "فتنهگر" خوانده بود اما علی اکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در تازهترین اظهار نظر درباره جنبش معترضان سوریه بر ضرورت توجه به مطالبات آنها تأکید کرد و «مداخله برخی طرفهای خارجی با اهداف خاص در سوریه» را مردود دانست.بر خلاف موضع ایران، آمریکا تحریمهایی را علیه حکومت سوریه به اجرا گذاشته و ضمن مسدود کردن اموال برادر بشار اسد و چند تن از مقامات ارشد و افراد وابسته به سرویسهای اطلاعاتی سوریه، تمامی شهروندان خود را از انجام معاملات تجاری با مقامات ارشد این کشور منع کرده است. اتحادیه اروپا نیز روز جمعه گذشته (۲۹ آوریل / ۹اردیبهشت) بر سر منع فروش اسلحه و تجهیزات مناسب برای سرکوب داخلی و نیز قطع تجارت با دولت سوریه به توافق اولیه رسید.
غیبت قذافی در مراسم سوگواری پسرش
مراسم خاکسپاری سیفالعرب جوانترین پسر معمر قذافی و سه تن از نوههای او در طرابلس برگزار شد. جمعیتی حدود دو هزار نفر در این مراسم شرکت کردند. از خانواده قذافی تنها دو تن از پسران او، سیفالسلام و محمد در کنار تنی چند از دولتمردان حکومت لیبی در مراسم تشییع جنازه حضور داشتند.
غیبت دیکتاتور لیبی در مراسم تدفین پسر و نوههایش به حدس و گمانها در مورد محل اقامت یا احتمال زخمی او در جریان حمله هوایی شنبه شب دامن زده است.
دولتی لیبی شنبه شب (۱۰ اردیبهشت/۳۰ آوریل) اعلام کردند نیروهای ناتو منطقه محل سکونت معمر قذافی را به قصد کشتن او بمباران کردند. به گزارش تلویزیون دولتی لیبی در جریان این حمله پسر ۲۹ ساله و سه تن از نوههای معمر قذافی کشته شدند اما قذافی و همسرش با آنکه زمان حمله در ساختمان حضور داشتند آسیبی ندیدهاند.
دولت لیبی نیروهای ناتو را متهم میکند برخلاف ادعای خود در مورد حمله به مراکز نظامی و فرماندهی، به عمد محل سکونت قذافی را هدف داده است. معاون وزیر امورخارجه لیبی، خالد کعیم گفت: «در این منطقه مسکونی هیچ هدف نظامی یا فرماندهی وجود نداشته است.» وی در عین حال تمامی شایعات در مورد دروغ بودن خبر مرگ پسر قذافی را رد کرد.
شورشیان لیبی ابتدا خبر کشته شدن پسر معمر قذافی را دروغ و ترفندی برای جلب محبوبیت و حمایت از رهبر لیبی خواندند. مخالفان قذافی سپس او را متهم کردند که برای حفاظت از خود، از پسر و نوههایش به عنوان سپر انسانی استفاده کرده است. "شورای ملی موقت" اکنون در مورد ادعای رسمی دولت در مورد محل اقامت رهبر لیبی و همسرش تردید دارد و حتی احتمال زخمیشدن معمر قذافی را در جریان حمله هوایی ناتو مطرح میکند.
بیش از یک هزار زخمی در مصراته در انتظار کمک
از سوی دیگر نیروهای معمر قذافی شهر مصراته، از مراکز مقاومت شورشیان لیبی را زیر آتش گلوله و خمپاره گرفتند. در حالیکه یکی از سخنگویان شورشیان گفته است کنترل بندر مصراته همچنان در اختیار مخالفان معمر قذافی است، ناتو اعلام کرد به دلیل شدت حملات نیروهای قذافی یک کشتی حامل کمکهای امدادی نتوانست به این بندر نزدیک شود.
بیش از هزار تن از مخالفان معمر قذافی که در جریان حملات روزهای اخیر زخمی شدهاند در این بندر در انتظار کمکهای پزشکی هستند. تلویزیون دولتی لیبی در مقابل مدعی شد که افزایش شدت حملات به بندر مصراته اقدامی برای جلوگیری ارسال سلاح توسط ناتو برای شورشیان لیبی است.
درخواست انتشار جزییات بیشتر پیرامون کشتن بن لادن
در پی کشته شدن اسامه بن لادن، رهبر شبکه تروریستی القاعده، باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در روز پنجشنبه (۱۵ اردیبهشت/۵ مه) از "گراوند زیرو"، محل حمله تروریستی در نیویورک دیدار خواهد کرد. در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تروریستهای شبکه القاعده با ربودن دو هواپیما و حمله به برجهای مرکز تجارت جهانی بیش از ۲۶۰۰ نفر را کشتند.
به گفته سخنگوی کاخ سفید اوباما در سفر خود به نیویورک با خانواده قربانیان فاجعه ۱۱ سپتامبر ملاقات خواهد کرد. اوباما با اعلام خبر کشتهشدن بن لادن ابراز امیدواری کرد که این موضوع سبب تسلی و آرامش خاطر خانواده قربانیان شود. رئیسجمهور آمریکا جهان بدون بن لادن را «جهانی امنتر» خواند.
استقبال شورای امنیت و چین از مرگ بن لادن
شورای امنیت سازمان ملل متحد رسماَ از کشتهشدن رهبر القاعده استقبال کرد. اعضای ۱۵ گانهی این شورا در نشستی کمسابقه با حضور بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد بیانیهای را به اتفاق آرا منتشر کردند که در آن بر مبارزه قاطع علیه تروریسم جهانی تاکید شده و تعقیب و محاکمه عاملان و آمران گروههای تروریستی را ضروری خوانده است. در تاریخ شورای امنیت سازمان ملل به ندرت به خاطر مرگ یک فرد تاکنون بیانیهای صادر شده است.
دبیرکل سازمان ملل متحد پیش از برگزاری نشست شورای امنیت گفت که مرگ بن لادن «نقطه عطفی» در مبارزه علیه تروریسم جهانی به شمار میآید.
در پی استقبال کشورهای غربی از کشتهشدن رهبر القاعده، دولت چین نیز مرگ بن لادن را «تحولی مثبت» در مبارزه علیه تروریسم خواند. سخنگوی وزارت امورخارجه چین در روز سهشنبه (۱۳ اردیبهشت/۳ مه) اعلام کرد که کشتهشدن بن لادن «گامی بزرگ» محسوب میشود. دولت چین از جامعه جهانی خواست که به مبارزه متحد خود علیه تروریسم جهانی ادامه دهد و از ریشههای تروریسم نیز غافل نشود.
در حالیکه بسیاری از کشورهای غربی و عربی از کشتهشدن بن لادن استقبال کردهاند، اسماعیل هنیه، رئیس دولت حماس در باریکه غزه گفت : «ما کشتهشدن بنلادن، به عنوان یک مجاهد را، همچون کشتهشدن یک مسلمان و یا یک عرب را محکوم میکنیم و از خدا میخواهیم که وی را مورد رحمت خود قرار دهد.»
زمان حمله به بن لادن
هنوز اطلاعات کافی درباره عملیات کماندوهای آمریکایی در پاکستان منتشر نشده است، بدین خاطر پرسشهای فراوانی تاکنون بیپاسخ ماندهاند. یکی از این پرسشها زمان انجام عملیات است. باراک اوباما دربارهی زمان آغاز عملیات علیه رهبر القاعده سخنی به میان نیاورد. گزارشهای متعدد در سالهای گذشته خبر از آن میدادند که بن لادن در مناطق کوهستانی و صعبالعبور در مرز مشترک پاکستان و افغانستان پنهان است.
به گفته اوباما در ماه اوت سال گذشته گزارشهایی به دست مقامات آمریکایی رسید که در آن به محل اختفای بن لادن در شهر آیبتآباد اشاره شده بود. اما رئیسجمهور آمریکا در هفته گذشته تصمیم گرفت که دستور اجرای عملیات را صادر کند. رئیسجمهور آمریکا گفت: «ما سرانجام اطلاعات کافی در اختیار داشتیم که دست به عمل زنیم و دستور انجام ماموریت برای دستگیری بن لادن و اجرای مجازات منصفانه وی را صادر کنیم.»
به گفته ناظران سیاسی اوباما در حال حاضر در عرصه داخلی آمریکا تحت فشار است، اما موفقیت در عملیات کشتن بن لادن، شانس اوباما را برای انتخاب مجدد در سال آینده افزایش خواهد داد. به گزارش رسانههای آمریکایی حتا جمهوریخواهان نیز دست به تحسین اوباما زده و از قاطعیت وی در مبارزه علیه القاعده پشتیبانی میکنند.
نبود سندی تصویری از جسد بن لادن
فقط یک عکس از چهرهی بن لادن پس از مرگ منتشر شده است. رسانههای آمریکایی خواهان ارائه سندهای تصویری بیشتری مبنی بر اثبات مرگ اسامه بن لادن شدهاند. به گفته رسانههای آمریکا تنها از این طریق میتوان به شایعات پیرامون کشتهشدن رهبر القاعده پایان داد. شایع شده است، یگانه عکسی که پس از کشتن بن لادن از سوی مقامهای امنیتی آمریکا منتشر شده، جعلی است.
مقامهای آمریکایی تاکنون هیچ عکس و یا سند دیگری از جسد بن لادن را منتشر نکردهاند. هیچ تردیدی نیست که نیروهای ویژه آمریکا از عملیات خود تصاویر و فیلم تهیه کردهاند، اما آمریکا حتا برای نمایش برخی از اسناد تصویری تعلل میکند.
جان برنان، مشاور اوباما در مبارزه علیه تروریسم اعلام کرد که «دولت آمریکا مایل است که همگان از کشتهشدن بن لادن مطمئن باشند، اما هنوز تصمیمی درباره انتشار تصویری از جسد بن لادن گرفته نشده است». به گفته وی یکی از نگرانیهای آمریکا برای انتشار اسنادی درباره ماموریت اخیر، به خطر انداختن عملیاتی مشابه در آینده است.
عزلت یازده روز و عواقب آن
قهر یا خانه نشینی، اعتکاف یا عزلت، گوشه گیری یا زیج و چله نشینی هر اسمی روی حرکت نامتعارف هفته گذشته آقای احمدی نژاد گذاشته شود در این تردید نیست که به بهایش نمی ارزید، مگر این که این چله نشینی را به ماورا الطبیعه متصل بدارند و چنان که از چشمان خسته و گونه گود افتاده دو رفیق در عکس جلسه هیات دولت به نظر می رسد، یا باید به نظر برسد، به عواملی دور از دسترس ما آدمیان برسانند که ربطی به حساب و کتاب های عالم مادی و کارهای جاری دولتی نداشته باشد و با کلیدواژه هائی مانند هاله نور بیان شود.
نمی ارزید، اول بدان سبب که نصحیت های معمول مادران باتجربه یا عروسان نوسال را نادیده می گرفت و باعث می شد که قهرکننده بی مقدار شود و دوم این که به قول سعدی همه شهر را خبر شد غم دل که می نهفتم. و این هم به صلاح نبود. پند مادران باتجربه به نوعروسان این بود که پیش از قهر و ناز حتما مطمئن شوند که نیازمندی هست و این ناز می خرد. در حقیقت باید گفت با وجود همه ادعاهای طرفین که رسانه های جهانی و مخالفان جمهوری اسلامی ماجرا را بزرگ کردند، کس نیست که نداند که هیچ رسانه موافق و مخالف سهمی در واقعه نداشت، و کاسه ای ترک خورد. حالا هر چه چینی بندزن ماهر خبر کنند.
این قهر از شوخی هائی مانند خیال پردازی های نویسنده یادداشت روز کیهان و برخی تحلیل های بیرون از کشور که بگذریم و به تحلیل محسوسات بسنده کنیم، تنها یک مایه و پایه داشت و نه چند تا. از همین رو پیش بینی این که سال نود بر سر انتخابات مجلس و دو سال بعدی بر سر انتخابات جانشین احمدی نژاد، روزهای شیرین و پر تنشی در کشور خواهد بود، چندان دشوار نبود و نیست. چنان که هم امروز هم آن ها که تصور می کنند انتخاباتی سرد و بی گفتگو در پیش است به گمان من همان قدر خطا می کنند که تا دو ماه قبل از انتخابات خرداد 1388 می کردند که در گزارش ها و مقالات خود از سردی فضای انتخابات خبر می دادند. چنین است آن ها که گمان می کنند بعد از انتخابات دوباره احمدی نژاد کشور یکپارچه شده و اختناق کامل و روزنامه ها همه در کنترل و خفه یا مبلغ رییس جمهور معین آینده.
بی پرده بگویم به نظر من آن یک علتی که باعث می شود در دو سال آینده هم گروه آقای احمدی نژاد در چرخ گوشت گروه های سیاسی از جمله جناح راست باقی بماند و توسط همان کسانی که تا به حال حمایتش می کردند به راه راست دعوت شود، و در نتیجه ریزش نیرو بدهد و دچار غمزدگی و افسردگی شود، یک چیز است. آقای احمدی نژاد می خواهد در قدرت بماند گیرم در هیات رییس دفتر یا مشاور ارشد یک دوست، قصدش این است که گروه بمانند، بچه محل ها بمانند، دوستان دستبوس بمانند، امضا کنندگان میثاق نامه بمانند. کسی که دامادهای جوان فامیل خود و خواهر و بستگان و رفیقان را در جاهای مسلط جاسازی کرده، نیامده است که در سال 1388 کلاه بردارد و صحنه را به دیگران بسپارد. کسی که به بهانه تمرکززدایی توزیع امکانات مالی و تسهیلات پولی و بانکی را به دفتر خود کشاند و در دستان برگزیدگانی قرار داد که در سراسر کشور در نقش استاندار و فرماندار و معاون استاندار محرم گمارده شده اند، و اینک همان ها را قصد دارد راهی مجلس کند، نمی توان پنداشت بعد چهار سال قصد دارد عتبه ببوسد و مرخص شود.
دیری است که پشت همه تبلیغات و رجزخوانی ها و وعده های خالی که گمان می کنند می توان با تبلیغات پر و پیمان و واقعی نشانش داد، این عطش آتشین و غیرقابل مهار برای ماندن در قدرت به چشم می خورد. برای رسیدن به این نقطه چنان بی تابند که چون کس در گوششان گفت که روحانیت آن اعتبار پیشین ندارد، همه آن چه را ادعا کرده بودند در کوزه نهادند و پشت به قم کردند. چنان برای ماندن به شوق آمدند که گمان کردند می توان تا پشت کاخ سفید به التماس رفت و بعد که دست نداد سرنوشت کشور را با رجزخوانی به خطر و ماجراجوئی کشاند یعنی منم پهلوان ضد آمریکائی منطقه، آن هم در زمانه ای خطرناک. گمان کردند می توان چنان دم را به پوتین گره زد که کسی در داخل هم نتواند بازش کند. انگار بعد از جنگ های ایران و روس است و قائم مقام به پاسیکوویچ توصیه کرده در عوض همه تحقیرها، دست کم سلطنت را در اعقاب نایب السلطنه مهر و تضمین کند چون وقتی اعلیحضرت به رحمت ابدی بروند مدعی بسیار است.
باری اگر نامش لحاف ملاست یا بقچه بگیر و بنشان، هر چه هست، دعوا تنها بر سر همین است. در سال های مانده اگر آقای احمدی نژاد بر این خواست انجام نشدنی پافشاری کند، چنان طشت ها از بام می افتد که هیچ یاری یار نمی ماند و پرده از کارهائی برمی افتد که نه در سی و چند ساله که چه بسا در تاریخ قانونداری این ملک بی سابقه بوده است. چرایش هم ساده است. در این لجام گسیختگی و ناهماهنگی و قلدر بازی و بی قانونی که همه دیگر می دانند و می خوانند چندان ریخت و پاش ها شده که هرگز نشده بود. این را به ضرس قاطع می توان گفت. احمدی نژاد و دوستانش گمان کرده اند دزدی و چربدستی تنها بدان است که مانند دوستانی که الان به مدیریت عامل بانک ها و شرکت های دولتی منصوب شده اند حقوق ماهانه هشت رقمی [تا صفرها حذف نشده] دریافت دارند و به حساب خود بریزند یا زمین های دولتی تحساب کنند. نه چنین است. تقسیم پول بی حساب و بی سند هم به همان اندازه دزدی است. صندوق ذخیره ارزی را دارای صد میلیارد دلار اعلام کردن و بعد خالی بودن، هم آقای بهمنی را گیر می اندازد و هم رییس جمهور را. میلیاردها واردات بنزین بی مجوز مجلس در روزی که روز حساب آید، چندان درشت است که وقتی مردم پابرهنه هم بدانند رو برمی گردانند. یادشان باشد که کل رقم ماجرای غلامحسین کرباسچی در بزرگ ترین محاکمه تاریخ ایران گرفتن وامی بیست میلیون تومانی بود از بودجه ای در دست وزارت کشور بود که به زعم قاضی اژه ای مجوز قانونی نداشت. خنده می آید روزی که معلوم شود چند صد تا از این بییست میلیون تومان ها در سال های اخیر برای عادی ترین کارها از ساختن روزنامه و یا انعام و خیرات و مبرات خرج شده است.
این چنین کارنامه ای، هر چقدر ساده زیستی و مردمی در جوف آن باشد ماجراسازست و آدمی را با همه اتصال ها به جن و پری، دعوت به احتیاط می کند.
چنین پیداست که در جمهوری اسلامی هر خطائی ممکن است اما این خطا را مجال نیست که مقام دوم کشور هم پایدار و ماندنی شود و این تنعم را هم از مردم بگیرند که هر چهار سال یک بار به بازی از پیش نامعلومی بروند. در روزگاری که روند تمدن جهانی به گونه ای است که مردم مدام سهم بیشتر در تصمیم گیری ها می جویند و می یابند، به شوخی می ماند این تصور که دارودسته آقای احمدی نژاد به سحری دست یافته باشند که وی را که نه بالاتر و محرم تر از هاشمی رفسنجانی است پادار کند در قدرت اجرائی و هم این که نه مانند محمد خاتمی آن همه آبرو خریده است. برنامه ریزی برای ماندن بیش از هشت سال احلامی است که از خودشیفتگی بر می آید. عزلت گزینی یازده روزه بانک خروس بود و خود شیفته را باید از خواب پرانده باشد.
دستگیری جن گیر،افشاگری اصولگرایان
دولت احمدی نژاد در تسخیر اجنه و شیاطین
همزمان با انتشار اخباری درباره بازداشت یک "جنگیر" که وظیفه برقراری ارتباط میان محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی با جهان ماوراءالطبیعه را بر عهده داشته، چهره های شاخص جریان حاکم در ایران از نقش "اجنه و شیاطین" در دولت اصولگرا سخن می گویند.
در روزهای گذشته چهار تن از چهره های شاخص جریان حاکم که از حامیان محمود احمدی نژاد در انتخابات گذشته ریاست جمهوری بودند، از "تسخیر" دولت توسط "اجنه" و "قدرت های شیطانی" خبر داده اند.
محمدتقی مصباح یزدی، حسین فدایی، مرتضی نبوی و غلامعلی حدادعادل که از بلندپایه ترین مقامات سیاسی و روحانی جمهوری اسلامی هستند، در روزهای گذشته به افشاگری درباره این مسئله پرداخته اند.
سایت "یکشنبه" از سایت های خبری جدید طرفدار دولت نیز با تائید تلویحی این گفتهها نوشته که ارتباط با "اجنه" از سوی اطرافیان احمدینژاد مربوط به "چند مورد خاص" و به واسطه فردی به نام "عباس غفاری" بوده است.
این سایت بدون اشاره به این موارد٬ از قوه قضائیه خواسته است با کسانی که به عباس غفاری و تیم احمدینژاد اتهام میزنند برخورد کند.
اطلاعات مستندی درباره سابقه و روابط این فرد وجود ندارد اما سایت های خبری داخلی از او به عنوان طراح ایده "هاله نور"٬ مدعی ارتباط مستقیم با امام دوازدهم شیعیان و رابط امام زمان با احمدینژاد و رحیممشایی نام می برند.
در همین حال، سایت "یکشنبه" به نقل از یک مقام نزدیک به احمدینژاد از مقامهای قوه قضائیه سئوالاتی درباره غفاری پرسیده و از آنها خواسته در این مورد روشنگری کنند.
این فرد از مقامهای قضایی پرسیده که درباره گزارشها مبنی بر بازداشت عباس غفاری٬ علت بازداشت وی٬ نهاد دستگیر کننده و مرگ بازجوی این فرد توضیحاتی ارائه دهند.
او در ادامه این پرسش را مطرح کرده که "علت سکته و مرگ بازجوی آقای غفاری چه بوده است؟" و با نزدیکان وی چه برخوردی شده و "آیا استفاده از چنین روشهایی برای اداره امور کشوری، شرعی است؟"
این فرد نزدیک به احمدینژاد همچنین پرسشهای دیگری درباره صحت برخی اتهامها علیه عباس غفاری٬ نحوه ارتباط وی با برخی افراد و کیفیت این رابطه مطرح کرده و خواستار پاسخگویی مقامهای قضایی شده است.
رابط دولت با اجنه
پرسشهای این فرد پیرامون عباس غفاری در شرایطی مطرح میشود که براساس برخی گزارشها یکی از دلایل قهر ۱۰ روزه احمدینژاد٬ بازداشت این فرد از سوی سپاه پاسداران بوده است.
سایت های خبری داخلی نوشته اند ماموران سپاه این فرد را پس از بازداشت مورد بازجویی قرار داده و اتهام وی را همکاری با موساد اعلام کردهاند که این اتهام با خشم احمدینژاد مواجه شده است.
سایت خبری "آینده" از سایت های منتقد دولت نیز با تایید این اخبار نوشته همزمان با اظهارات برخی اصولگرایان كه درباره "ارتباط جریان انحرافی با اجنه و رمالان" مطرح می شود، برخی اخبار حكایت از آن دارد كه دستگیری یكی از افراد دارای قدرتهای متافیزیكی در برخی رخدادهای دو هفته اخیر موثر است.
این سایت با اشاره به دستگیری عباس غفاری، افزوده است که او "مهارت خاصی در امور متافیزیكی از جمله ارتباط با عوالم دیگر و انجام برخی اقدامات توسط نیروهای متافیزیكی دارد و رابطه نزدیكی با آقای م {مشایی} داشته، توسط ضابطین یكی از نهادها دستگیر می گردد."
بنا بر این گزارش، پس از دستگیری او، یكی از مقامات پیگیری و درخواستهای مكرر و كم سابقه ای برای آزاد كردن غفاری داشته، اما هنوز این فرد آزاد نشده است.
در این حال رسانه های مزبور ادعا كرده اند در جریان تحقیقات از این فرد، برای بازجویان وی مشكلاتی بوجود آمده است. این رسانه ها مانند سایت یکشنبه می گویند، یکی از بازجویان عباس غفاری در حین بازجویی از او درگذشته است.
پافشاری اصولگرایان
انتشار این اخبار در رسانه های داخلی در شرایطی صورت می گیرد که طی روزهای گذشته، تعدادی از چهره های شاخص جریان اصولگرا درباره توسل نزدیکان احمدی نژاد در دولت به اجنه و قدرت های شیطانی هشدار داده اند.
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، از روحانیون بانفوذ حامی احمدی نژاد در دیدار با تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران گفته است: "دین را باید به کمک علما از قرآن و کلمات معصومین آموخت؛ نه از مرتاض و جنگیر."
مصباح یزدی با ذکر اینکه "اگر پس از بررسی ادله ولایت فقیه به حقانیت آن پی بردیم، باید پای آن بایستیم" تاکید کرده که "مخالفت با ولیفقیه، مخالفت با ائمه و بر اساس روایات در حد شرک بالله است."
در همین حال خبرگزاری فارس همزمان به انتشار اظهارات حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران و نماینده اصولگرای تهران پرداخت که با انتقاد از یک "جریان انحرافی" گفته است: "این جریان مدعی است وقتی که مستقیم از ولی عصر دستور میگیرید، چه نیازی به ولی فقیه و ولی امر دارید؟"
او بدون توضیح بیشتر افزوده است: "مطالب دیگری نیز از جریان انحرافی و نفوذی دیده و شنیده شده که غیبیات و توسل به اجنه و شیاطینی را مطرح میکنند که در خور انسان مؤمن، شیعه، مقلد و مقید به خط فقاهت نیست."
"جریان انحرافی" عنوانی است که در ماههای گذشته، از سوی اصولگرایان منتقد دولت دهم و برای توصیف برخی همکاران نزدیک محمود احمدینژاد و از جمله اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر او مورد استفاده قرار میگیرد.
اما در میان این افراد، مرتضی نبوی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و از چهره های شاخص جریان حاکم، صریح ترین سخنان را درباره ارتباط میان منصوبان دولت با اجنه را اظهار کرد.
او گفته است که به نظر میرسد نزدیکان محمود احمدینژاد از "اجنه" و "مسائل شیطانی" برای رسیدن به مقاصد خود بهرهبرداری میکنند.
مدیر مسئول روزنامه رسالت در جلسه هفتگی اخیر انصار حزب الله گفته است: "به نظر میرسد این جریان انحرافی با توسل به یک سری مسائل شیطانی که دور از واقعیت هم نیست و طبق آیات قرآنی جزو اعتقادات مسلمانان هم هست، سعی می کنند، افراد را تحت تأثیر قرار دهند."
به گفته او، شاید این جریان انحرافی با توسل به بعضی از افرادی که از طریق راه باطل، فسادانگیز و انحرافی به برخی توانمندیهای ماورائی رسیدند، سوء استفاده میکنند و جاذبههای این گروه توانسته تأثیری بر روی برخی افراد بگذارد و حمایت ایشان را جلب کند.
افشاگری زودهنگام رهبران جنبش سبز
اظهارات اخیر اصولگرایان درباره مسائل ماوراءالطبیعه در دولت احمدی نژاد در شرایطی است که مدتها پیش از آنها، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد اصلاح طلبان در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری درباره توسل به این قبیل مسائل توسط دولت هشدار داده بودند و سخنان میرحسین موسوی هم با واکنش منفی آیت الله خامنه ای مواجه شده بود.
موسوی در جریان تبلیغات انتخاباتی خود گفته بود: "دولت بعدی، دولت عقلانیت، دولت استفاده از کارشناسان، دولت استفاده از نهادهائی خواهد بود که این ملت با پایمردی خودشان آنها را پایهگذاری کردند. نه این که یک دولت رمالی و کفبینی باشد."
این سخنان او در نماز جمعه 29 خرداد 1388 یعنی یک هفته پس از برگزاری انتخابات، توسط آیت الله خامنه ای پاسخ داده شد.
رهبر جمهوری اسلامی در آن هنگام گفته بود: "یک طرف {در مناظره ها} به رئیس جمهور قانونی کشور، صریحترین و خجالت آورترین اهانتها و تهمتها را بیان میکرد و با پخش کارنامه های جعلی برای دولت، رئیس جمهور متکی به آرای مردم را دروغگو، خرافاتی و رمال می نامید."
مهدی کروبی نیز روز چهارشنبه 22 اردیبهشت 89 با انتقاد از غلامحسین الهام، مشاور حقوقی احمدی نژاد که میرحسین موسوی را محارب خوانده بود، گفته بود وقتی اجنه "سکان کشورداری" را به دست بگيرند نبايد از رواج چنين سخنان بی مايه ای متعجب شد.
در روزهای گذشته چهار تن از چهره های شاخص جریان حاکم که از حامیان محمود احمدی نژاد در انتخابات گذشته ریاست جمهوری بودند، از "تسخیر" دولت توسط "اجنه" و "قدرت های شیطانی" خبر داده اند.
محمدتقی مصباح یزدی، حسین فدایی، مرتضی نبوی و غلامعلی حدادعادل که از بلندپایه ترین مقامات سیاسی و روحانی جمهوری اسلامی هستند، در روزهای گذشته به افشاگری درباره این مسئله پرداخته اند.
سایت "یکشنبه" از سایت های خبری جدید طرفدار دولت نیز با تائید تلویحی این گفتهها نوشته که ارتباط با "اجنه" از سوی اطرافیان احمدینژاد مربوط به "چند مورد خاص" و به واسطه فردی به نام "عباس غفاری" بوده است.
این سایت بدون اشاره به این موارد٬ از قوه قضائیه خواسته است با کسانی که به عباس غفاری و تیم احمدینژاد اتهام میزنند برخورد کند.
اطلاعات مستندی درباره سابقه و روابط این فرد وجود ندارد اما سایت های خبری داخلی از او به عنوان طراح ایده "هاله نور"٬ مدعی ارتباط مستقیم با امام دوازدهم شیعیان و رابط امام زمان با احمدینژاد و رحیممشایی نام می برند.
در همین حال، سایت "یکشنبه" به نقل از یک مقام نزدیک به احمدینژاد از مقامهای قوه قضائیه سئوالاتی درباره غفاری پرسیده و از آنها خواسته در این مورد روشنگری کنند.
این فرد از مقامهای قضایی پرسیده که درباره گزارشها مبنی بر بازداشت عباس غفاری٬ علت بازداشت وی٬ نهاد دستگیر کننده و مرگ بازجوی این فرد توضیحاتی ارائه دهند.
او در ادامه این پرسش را مطرح کرده که "علت سکته و مرگ بازجوی آقای غفاری چه بوده است؟" و با نزدیکان وی چه برخوردی شده و "آیا استفاده از چنین روشهایی برای اداره امور کشوری، شرعی است؟"
این فرد نزدیک به احمدینژاد همچنین پرسشهای دیگری درباره صحت برخی اتهامها علیه عباس غفاری٬ نحوه ارتباط وی با برخی افراد و کیفیت این رابطه مطرح کرده و خواستار پاسخگویی مقامهای قضایی شده است.
رابط دولت با اجنه
پرسشهای این فرد پیرامون عباس غفاری در شرایطی مطرح میشود که براساس برخی گزارشها یکی از دلایل قهر ۱۰ روزه احمدینژاد٬ بازداشت این فرد از سوی سپاه پاسداران بوده است.
سایت های خبری داخلی نوشته اند ماموران سپاه این فرد را پس از بازداشت مورد بازجویی قرار داده و اتهام وی را همکاری با موساد اعلام کردهاند که این اتهام با خشم احمدینژاد مواجه شده است.
سایت خبری "آینده" از سایت های منتقد دولت نیز با تایید این اخبار نوشته همزمان با اظهارات برخی اصولگرایان كه درباره "ارتباط جریان انحرافی با اجنه و رمالان" مطرح می شود، برخی اخبار حكایت از آن دارد كه دستگیری یكی از افراد دارای قدرتهای متافیزیكی در برخی رخدادهای دو هفته اخیر موثر است.
این سایت با اشاره به دستگیری عباس غفاری، افزوده است که او "مهارت خاصی در امور متافیزیكی از جمله ارتباط با عوالم دیگر و انجام برخی اقدامات توسط نیروهای متافیزیكی دارد و رابطه نزدیكی با آقای م {مشایی} داشته، توسط ضابطین یكی از نهادها دستگیر می گردد."
بنا بر این گزارش، پس از دستگیری او، یكی از مقامات پیگیری و درخواستهای مكرر و كم سابقه ای برای آزاد كردن غفاری داشته، اما هنوز این فرد آزاد نشده است.
در این حال رسانه های مزبور ادعا كرده اند در جریان تحقیقات از این فرد، برای بازجویان وی مشكلاتی بوجود آمده است. این رسانه ها مانند سایت یکشنبه می گویند، یکی از بازجویان عباس غفاری در حین بازجویی از او درگذشته است.
پافشاری اصولگرایان
انتشار این اخبار در رسانه های داخلی در شرایطی صورت می گیرد که طی روزهای گذشته، تعدادی از چهره های شاخص جریان اصولگرا درباره توسل نزدیکان احمدی نژاد در دولت به اجنه و قدرت های شیطانی هشدار داده اند.
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، از روحانیون بانفوذ حامی احمدی نژاد در دیدار با تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران گفته است: "دین را باید به کمک علما از قرآن و کلمات معصومین آموخت؛ نه از مرتاض و جنگیر."
مصباح یزدی با ذکر اینکه "اگر پس از بررسی ادله ولایت فقیه به حقانیت آن پی بردیم، باید پای آن بایستیم" تاکید کرده که "مخالفت با ولیفقیه، مخالفت با ائمه و بر اساس روایات در حد شرک بالله است."
در همین حال خبرگزاری فارس همزمان به انتشار اظهارات حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران و نماینده اصولگرای تهران پرداخت که با انتقاد از یک "جریان انحرافی" گفته است: "این جریان مدعی است وقتی که مستقیم از ولی عصر دستور میگیرید، چه نیازی به ولی فقیه و ولی امر دارید؟"
او بدون توضیح بیشتر افزوده است: "مطالب دیگری نیز از جریان انحرافی و نفوذی دیده و شنیده شده که غیبیات و توسل به اجنه و شیاطینی را مطرح میکنند که در خور انسان مؤمن، شیعه، مقلد و مقید به خط فقاهت نیست."
"جریان انحرافی" عنوانی است که در ماههای گذشته، از سوی اصولگرایان منتقد دولت دهم و برای توصیف برخی همکاران نزدیک محمود احمدینژاد و از جمله اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر او مورد استفاده قرار میگیرد.
اما در میان این افراد، مرتضی نبوی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و از چهره های شاخص جریان حاکم، صریح ترین سخنان را درباره ارتباط میان منصوبان دولت با اجنه را اظهار کرد.
او گفته است که به نظر میرسد نزدیکان محمود احمدینژاد از "اجنه" و "مسائل شیطانی" برای رسیدن به مقاصد خود بهرهبرداری میکنند.
مدیر مسئول روزنامه رسالت در جلسه هفتگی اخیر انصار حزب الله گفته است: "به نظر میرسد این جریان انحرافی با توسل به یک سری مسائل شیطانی که دور از واقعیت هم نیست و طبق آیات قرآنی جزو اعتقادات مسلمانان هم هست، سعی می کنند، افراد را تحت تأثیر قرار دهند."
به گفته او، شاید این جریان انحرافی با توسل به بعضی از افرادی که از طریق راه باطل، فسادانگیز و انحرافی به برخی توانمندیهای ماورائی رسیدند، سوء استفاده میکنند و جاذبههای این گروه توانسته تأثیری بر روی برخی افراد بگذارد و حمایت ایشان را جلب کند.
افشاگری زودهنگام رهبران جنبش سبز
اظهارات اخیر اصولگرایان درباره مسائل ماوراءالطبیعه در دولت احمدی نژاد در شرایطی است که مدتها پیش از آنها، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد اصلاح طلبان در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری درباره توسل به این قبیل مسائل توسط دولت هشدار داده بودند و سخنان میرحسین موسوی هم با واکنش منفی آیت الله خامنه ای مواجه شده بود.
موسوی در جریان تبلیغات انتخاباتی خود گفته بود: "دولت بعدی، دولت عقلانیت، دولت استفاده از کارشناسان، دولت استفاده از نهادهائی خواهد بود که این ملت با پایمردی خودشان آنها را پایهگذاری کردند. نه این که یک دولت رمالی و کفبینی باشد."
این سخنان او در نماز جمعه 29 خرداد 1388 یعنی یک هفته پس از برگزاری انتخابات، توسط آیت الله خامنه ای پاسخ داده شد.
رهبر جمهوری اسلامی در آن هنگام گفته بود: "یک طرف {در مناظره ها} به رئیس جمهور قانونی کشور، صریحترین و خجالت آورترین اهانتها و تهمتها را بیان میکرد و با پخش کارنامه های جعلی برای دولت، رئیس جمهور متکی به آرای مردم را دروغگو، خرافاتی و رمال می نامید."
مهدی کروبی نیز روز چهارشنبه 22 اردیبهشت 89 با انتقاد از غلامحسین الهام، مشاور حقوقی احمدی نژاد که میرحسین موسوی را محارب خوانده بود، گفته بود وقتی اجنه "سکان کشورداری" را به دست بگيرند نبايد از رواج چنين سخنان بی مايه ای متعجب شد.
دانشجویان برای سالگرد ۱۸ تیر آماده می شوند
دور تازه دستگیری و اعتراض دردانشگاه
همزمان با نزدیک شدن به سالگرد انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ و همچنین روز ۱۸ تیر، دانشگاههای مختلف کشور بار دیگر صحنه حضور اعتراضی دانشجویان شده است. اعتراضات دانشجویی در هفته گذشته در حالی رخ داده که موج بازداشت، محکومیت و محرومیت از تحصیل دانشجویان در دو سال گذشته روند رو به رشدی داشته. با این حال هفته گذشته دانشجویان دو دانشگاه پلیتکنیک و سوره، دست به تجمعات اعتراضی زدند.
این تجمعات البته بیش از آنکه مطالبات سیاسی داشته باشد، شاهد مطالبات صنفی دانشجویان این دانشگاهها بود. با وجود این، ماموران امنیتی با معترضان برخورد کرده اند.
در یکی از این موارد میتوان به اعلام ممنوعالورود شدن ۶ دانشجوی دانشگاه سوره به این دانشگاه اشاره کرد. از سوی دیگر خبرهای منتشر شده حکایت از آن دارد که اشکان ذهابیان، از فعالان دانشجویی دانشگاه فردوسی و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، بازداشت شده است.
مصطفی خسروی، از فعالان سابق دانشجویی و عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت، درباره تحرکات جدید در دانشگاهها به روز میگوید: "به نظر میرسد بعد از چند ماه که فضای دانشگاهها ارام و بیتحرک بود، بار دیگر همانند یک دهه اخیر، با نزدیک شدن به ماه خرداد فعالیتهای دانشجویان اوج گرفته است. اگرچه در این مدت بارها نیروهای امنیتی با ایجاد فضای امنیتی ـ-نظامی در دانشگاهها تلاش کردند جو دانشگاه را آرام نشان دهند، اما حوادث اخیر نشان میدهد که جنبش دانشجویی همچنان پویا و زنده مطالبات خود را پیگیری میکند و با سرکوب و تهدید و برخوردهای امنیتی - قضایی هم خاموش نخواهد شد. ".
خسروی همچنین اضافه میکند: "خبر بازداشت اشکان ذهابیان در این شرایط نگران کننده است و نشانه بی تدبیری حاکمیت اما سرکوب های دو سال گذشته نشان داده است که با این گونه اعمال نمیتوان دانشگاهها را به سکوت قبرستانی وا داشت و با وجود همه این فشارها و بازداشتها دانشگاه به حرکت خود ادامه میدهد".
سلمان سیما، از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد، نیز درباره این اعتراضات چنین اظهارنظر میکند: "نکته اولی که باید بدان اشاره کرد این است که حاکمیت هیچ حد و مرزی در بر خورد بادانشگاه برای خود متصور نیست و حتی به آیین نامههای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی هم پایبند نیست. ذات دانشگاه اعتراض و دانشجو ذاتا معترض است. حالا ممکن است افت وخیزهایی هم در این میان وجود داشته باشد اما این اعتراضها در دانشگاه وجود دارد. حاکمیت هم هرگز قادر نخواهد بود -- حتی با شدیدترین نوع سرکوبها ـ- دانشگاه را ساکت کند.
از سوی دیگر اعتراضات اخیر نشان داد که مطالبهمحوری و خواستههای صنفی کم کم جای خود را در میان دانشجویان باز میکند. گفتمان مطالبات صنفی اساسا امکان جذب افراد بیشتری را دارد و نتایج ملموستری هم خواهد داشت. از سوی دیگر حاکمیت را هم خلع سلاح میکند. از طرف دیگر دانشجویان نیز با توجه به هزینه بالای فعالیتهای سیاسی به سمت حرکات هزینه پرهیز رفتهاند که عملی کاملا منطقی و عقلایی است".
خسروی درباره فعالیتهای دانشجویان همزمان با سالگرد انتخابات جنجالی ۲۲ خرداد و نزدیک شدن به ۱۸ تیر میگوید: "به نظر من روح حاکم بر جریان دانشجویی وظیفه خود میداند که در روزهایی چون ۲۲ خرداد که سالگرد انتخابات است و یا ۱۸ تیر که سالگرد سرکوب دانشجویان مظلوم است در صحنه حضور داشته باشد و اعلام کند این جنبش از میان نرفته و سالم و سرحال نفس میکشد".
بازداشت عضو دفتر تحکیم وحدت
اشکان ذهابیان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد و شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت برای سومین بار پس از انتخابات
بازداشت شد. این فعال دانشجویی پس از بازداشت توسط ماموران اداره اطلاعات استان مازندران دستگیر و به زندان اداره اطلاعات ساری منتقل شد.
ماموران امنیتی استان مازندران در چندین نوبت به خانه پدری این فعال دانشجوئی مراجعه و کلیه وسایل و لوازم شخصی از جمله دست نوشته ها،
سی دی ها، کتاب ها و کیس کامپیوتر وی را ضبط کرده اند.
در روزهای اخیر هنگامی که ماموران امنیتی ساعت ۱۰ شب به منزل پدری این فعال محروم از تحصیل مراجعه کردند، مادر اشکان ذهابیان در
اثرفشارهای ناشی از این تهدیدها به بیمارستان منتقل شد.
در همین حال ماموران اداره اطلاعات هنگام مراجعه به منزل اشکان ذهابیان چند ساعتی در خانه، پدر و مادر وی را بازداشت نمودند و گفتند تا
فرزندتان نیاید این خانه را ترک نخواهند کرد و خاطرنشان کردند در صورت عدم مراجعه این فعال دانشجویی، آنها حکم تیر فرزندشان را دارند. مامورین اداره اجرای احکام شهرستان بابل هم جهت کارشناسی منزل پدری اشکان ذهابیان، به خانه وی مراجعه کردند وگفتند که در اسرع وقت منزل پدری وی را به مزایده خواهند گذاشت.
اشکان ذهابیان فعال دانشجوئی شمال کشور وعضو دفتر تحکیم وحدت در تجمع دانشجویان دانشگاه مازندران در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست
جمهوری در ۲۶ خرداد ۸۸ توسط نیروهای انصار بابلسرمورد ضرب و شتم قرار گرفت و با دخالت مامورین اداره اطلاعات استان مازندران
دستگیر و به زندان اداره اطلاعات شهید کچوئی ساری منتقل شد. وی مدت یک ماه در سلول انفرادی زندان اداره اطلاعات ساری و زندان متی کلای بابل بازداشت بود.
این فعال دانشجوئی محروم از حق تحصیل در تاریخ ۱۱ آبان ۸۸ برای بار دوم به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل اتحادیه انجمن های
اسلامی شمال کشور دستگیر و روانه زندان شد و پس ازچندی با قرار وثیقه۳۰ میلیون تومانی آزاد شد.
این عضو سابق شورای مرکزی فراکسیون مدرن انجمن های اسلامی دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد پیش از این به دلیل فعالیت
های سیاسی از دانشگاه فردوسی مشهد اخراج شده بود.همچنین وی توسط دادگاه انقلاب شهرستان بابل به صورت غیابی به ۶ ماه حبس تعزیری
محکوم شده بود.
دانشگاه سوره: شش ممنوع الورود و ادامه اعتراضات
به دنبال برگزاری تجمعات اعتراضی در دانشگاه سوره، منابع خبری گزارش دادهاند که شش تن از فعالان دانشجویی این دانشگاه از ورود به دانشگاه منع شدهآند.
دانشجونیوز گزارش داده است که آناهیتا صفرنژاد، راحیل عبدالکریمی، علی رضا رضایی اقدم، علی غریب دوست، عباس جمالی و نوید ایزدیار افرادی هستند که از حضور در دانشگاه محروم شدهاند.
اعلام ممنوعالورودی این دانشجویان باعث شده دانشجویان معترض این دانشگاه با صدور بیانیهای اعلام کنند اعتراضات خود را ادامه خواهند داد. این دانشجویان در بیانیه خود خطاب به دانشجویان محروم از تحصیل نوشتهاند که "با تجمع و تحصن در حیاط دانشگاه از شما حمایت می کنیم و حق مسلم و قانونی شما یعنی حق قانونی تحصیل را به شما باز خواهیم گرداند".
در بخش پایانی بیانیه نیز دانشجویان با تاکید بر پادگان نبودن دانشگاه" آورده اند: "تا زورگویان بدانند که دانشگاه پادگان نیست و خانه ظلم دیگر توان سرکوب را ندارد و دیر یا زود نابود خواهد شد".
دانشگاه مازندران: ورود نیروی انتظامی برای اجرای طرح تفکیک جنسیتی
منابع دانشجویی از دانشگاه مازندران گزارش دادهاند که ماموران انتظامی با حضور در این دانشگاه تلاش میکنند طرح تفکیک جنسیتی را اجرا کنند.
برخی از دانشجویان این دانشگاه اعلام کردهآند که در روزهای گذشته برخی از ماموران لباس شخصی با حضور در دانشگاه اقدام به دریافت کارتهای دانشجویی دانشجویان کردهاند. این افراد حضور خود را با هماهنگی ماموران حراست دانشگاه اعلام کرده و از دانشجویان خواستهاند برای دریافت کارت دانشجویی خود به دفتر حراست مراجعه کنند.
براساس گفتههای منابع دانشجویی این افراد خواستار آن شدهآند که طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه به طور کامل اجرا شود؛ در غیر این صورت دانشجویانی را که به این مساله تن ندهند به حراست معرفی می کنند تا با آنها برخورد انضباطی شود.
این تجمعات البته بیش از آنکه مطالبات سیاسی داشته باشد، شاهد مطالبات صنفی دانشجویان این دانشگاهها بود. با وجود این، ماموران امنیتی با معترضان برخورد کرده اند.
در یکی از این موارد میتوان به اعلام ممنوعالورود شدن ۶ دانشجوی دانشگاه سوره به این دانشگاه اشاره کرد. از سوی دیگر خبرهای منتشر شده حکایت از آن دارد که اشکان ذهابیان، از فعالان دانشجویی دانشگاه فردوسی و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، بازداشت شده است.
مصطفی خسروی، از فعالان سابق دانشجویی و عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت، درباره تحرکات جدید در دانشگاهها به روز میگوید: "به نظر میرسد بعد از چند ماه که فضای دانشگاهها ارام و بیتحرک بود، بار دیگر همانند یک دهه اخیر، با نزدیک شدن به ماه خرداد فعالیتهای دانشجویان اوج گرفته است. اگرچه در این مدت بارها نیروهای امنیتی با ایجاد فضای امنیتی ـ-نظامی در دانشگاهها تلاش کردند جو دانشگاه را آرام نشان دهند، اما حوادث اخیر نشان میدهد که جنبش دانشجویی همچنان پویا و زنده مطالبات خود را پیگیری میکند و با سرکوب و تهدید و برخوردهای امنیتی - قضایی هم خاموش نخواهد شد. ".
خسروی همچنین اضافه میکند: "خبر بازداشت اشکان ذهابیان در این شرایط نگران کننده است و نشانه بی تدبیری حاکمیت اما سرکوب های دو سال گذشته نشان داده است که با این گونه اعمال نمیتوان دانشگاهها را به سکوت قبرستانی وا داشت و با وجود همه این فشارها و بازداشتها دانشگاه به حرکت خود ادامه میدهد".
سلمان سیما، از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد، نیز درباره این اعتراضات چنین اظهارنظر میکند: "نکته اولی که باید بدان اشاره کرد این است که حاکمیت هیچ حد و مرزی در بر خورد بادانشگاه برای خود متصور نیست و حتی به آیین نامههای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی هم پایبند نیست. ذات دانشگاه اعتراض و دانشجو ذاتا معترض است. حالا ممکن است افت وخیزهایی هم در این میان وجود داشته باشد اما این اعتراضها در دانشگاه وجود دارد. حاکمیت هم هرگز قادر نخواهد بود -- حتی با شدیدترین نوع سرکوبها ـ- دانشگاه را ساکت کند.
از سوی دیگر اعتراضات اخیر نشان داد که مطالبهمحوری و خواستههای صنفی کم کم جای خود را در میان دانشجویان باز میکند. گفتمان مطالبات صنفی اساسا امکان جذب افراد بیشتری را دارد و نتایج ملموستری هم خواهد داشت. از سوی دیگر حاکمیت را هم خلع سلاح میکند. از طرف دیگر دانشجویان نیز با توجه به هزینه بالای فعالیتهای سیاسی به سمت حرکات هزینه پرهیز رفتهاند که عملی کاملا منطقی و عقلایی است".
خسروی درباره فعالیتهای دانشجویان همزمان با سالگرد انتخابات جنجالی ۲۲ خرداد و نزدیک شدن به ۱۸ تیر میگوید: "به نظر من روح حاکم بر جریان دانشجویی وظیفه خود میداند که در روزهایی چون ۲۲ خرداد که سالگرد انتخابات است و یا ۱۸ تیر که سالگرد سرکوب دانشجویان مظلوم است در صحنه حضور داشته باشد و اعلام کند این جنبش از میان نرفته و سالم و سرحال نفس میکشد".
بازداشت عضو دفتر تحکیم وحدت
اشکان ذهابیان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد و شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت برای سومین بار پس از انتخابات
بازداشت شد. این فعال دانشجویی پس از بازداشت توسط ماموران اداره اطلاعات استان مازندران دستگیر و به زندان اداره اطلاعات ساری منتقل شد.
ماموران امنیتی استان مازندران در چندین نوبت به خانه پدری این فعال دانشجوئی مراجعه و کلیه وسایل و لوازم شخصی از جمله دست نوشته ها،
سی دی ها، کتاب ها و کیس کامپیوتر وی را ضبط کرده اند.
در روزهای اخیر هنگامی که ماموران امنیتی ساعت ۱۰ شب به منزل پدری این فعال محروم از تحصیل مراجعه کردند، مادر اشکان ذهابیان در
اثرفشارهای ناشی از این تهدیدها به بیمارستان منتقل شد.
در همین حال ماموران اداره اطلاعات هنگام مراجعه به منزل اشکان ذهابیان چند ساعتی در خانه، پدر و مادر وی را بازداشت نمودند و گفتند تا
فرزندتان نیاید این خانه را ترک نخواهند کرد و خاطرنشان کردند در صورت عدم مراجعه این فعال دانشجویی، آنها حکم تیر فرزندشان را دارند. مامورین اداره اجرای احکام شهرستان بابل هم جهت کارشناسی منزل پدری اشکان ذهابیان، به خانه وی مراجعه کردند وگفتند که در اسرع وقت منزل پدری وی را به مزایده خواهند گذاشت.
اشکان ذهابیان فعال دانشجوئی شمال کشور وعضو دفتر تحکیم وحدت در تجمع دانشجویان دانشگاه مازندران در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست
جمهوری در ۲۶ خرداد ۸۸ توسط نیروهای انصار بابلسرمورد ضرب و شتم قرار گرفت و با دخالت مامورین اداره اطلاعات استان مازندران
دستگیر و به زندان اداره اطلاعات شهید کچوئی ساری منتقل شد. وی مدت یک ماه در سلول انفرادی زندان اداره اطلاعات ساری و زندان متی کلای بابل بازداشت بود.
این فعال دانشجوئی محروم از حق تحصیل در تاریخ ۱۱ آبان ۸۸ برای بار دوم به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل اتحادیه انجمن های
اسلامی شمال کشور دستگیر و روانه زندان شد و پس ازچندی با قرار وثیقه۳۰ میلیون تومانی آزاد شد.
این عضو سابق شورای مرکزی فراکسیون مدرن انجمن های اسلامی دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد پیش از این به دلیل فعالیت
های سیاسی از دانشگاه فردوسی مشهد اخراج شده بود.همچنین وی توسط دادگاه انقلاب شهرستان بابل به صورت غیابی به ۶ ماه حبس تعزیری
محکوم شده بود.
دانشگاه سوره: شش ممنوع الورود و ادامه اعتراضات
به دنبال برگزاری تجمعات اعتراضی در دانشگاه سوره، منابع خبری گزارش دادهاند که شش تن از فعالان دانشجویی این دانشگاه از ورود به دانشگاه منع شدهآند.
دانشجونیوز گزارش داده است که آناهیتا صفرنژاد، راحیل عبدالکریمی، علی رضا رضایی اقدم، علی غریب دوست، عباس جمالی و نوید ایزدیار افرادی هستند که از حضور در دانشگاه محروم شدهاند.
اعلام ممنوعالورودی این دانشجویان باعث شده دانشجویان معترض این دانشگاه با صدور بیانیهای اعلام کنند اعتراضات خود را ادامه خواهند داد. این دانشجویان در بیانیه خود خطاب به دانشجویان محروم از تحصیل نوشتهاند که "با تجمع و تحصن در حیاط دانشگاه از شما حمایت می کنیم و حق مسلم و قانونی شما یعنی حق قانونی تحصیل را به شما باز خواهیم گرداند".
در بخش پایانی بیانیه نیز دانشجویان با تاکید بر پادگان نبودن دانشگاه" آورده اند: "تا زورگویان بدانند که دانشگاه پادگان نیست و خانه ظلم دیگر توان سرکوب را ندارد و دیر یا زود نابود خواهد شد".
دانشگاه مازندران: ورود نیروی انتظامی برای اجرای طرح تفکیک جنسیتی
منابع دانشجویی از دانشگاه مازندران گزارش دادهاند که ماموران انتظامی با حضور در این دانشگاه تلاش میکنند طرح تفکیک جنسیتی را اجرا کنند.
برخی از دانشجویان این دانشگاه اعلام کردهآند که در روزهای گذشته برخی از ماموران لباس شخصی با حضور در دانشگاه اقدام به دریافت کارتهای دانشجویی دانشجویان کردهاند. این افراد حضور خود را با هماهنگی ماموران حراست دانشگاه اعلام کرده و از دانشجویان خواستهاند برای دریافت کارت دانشجویی خود به دفتر حراست مراجعه کنند.
براساس گفتههای منابع دانشجویی این افراد خواستار آن شدهآند که طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه به طور کامل اجرا شود؛ در غیر این صورت دانشجویانی را که به این مساله تن ندهند به حراست معرفی می کنند تا با آنها برخورد انضباطی شود.
عزلت یازده روز و عواقب آن
قهر یا خانه نشینی، اعتکاف یا عزلت، گوشه گیری یا زیج و چله نشینی هر اسمی روی حرکت نامتعارف هفته گذشته آقای احمدی نژاد گذاشته شود در این تردید نیست که به بهایش نمی ارزید، مگر این که این چله نشینی را به ماورا الطبیعه متصل بدارند و چنان که از چشمان خسته و گونه گود افتاده دو رفیق در عکس جلسه هیات دولت به نظر می رسد، یا باید به نظر برسد، به عواملی دور از دسترس ما آدمیان برسانند که ربطی به حساب و کتاب های عالم مادی و کارهای جاری دولتی نداشته باشد و با کلیدواژه هائی مانند هاله نور بیان شود.
نمی ارزید، اول بدان سبب که نصحیت های معمول مادران باتجربه یا عروسان نوسال را نادیده می گرفت و باعث می شد که قهرکننده بی مقدار شود و دوم این که به قول سعدی همه شهر را خبر شد غم دل که می نهفتم. و این هم به صلاح نبود. پند مادران باتجربه به نوعروسان این بود که پیش از قهر و ناز حتما مطمئن شوند که نیازمندی هست و این ناز می خرد. در حقیقت باید گفت با وجود همه ادعاهای طرفین که رسانه های جهانی و مخالفان جمهوری اسلامی ماجرا را بزرگ کردند، کس نیست که نداند که هیچ رسانه موافق و مخالف سهمی در واقعه نداشت، و کاسه ای ترک خورد. حالا هر چه چینی بندزن ماهر خبر کنند.
این قهر از شوخی هائی مانند خیال پردازی های نویسنده یادداشت روز کیهان و برخی تحلیل های بیرون از کشور که بگذریم و به تحلیل محسوسات بسنده کنیم، تنها یک مایه و پایه داشت و نه چند تا. از همین رو پیش بینی این که سال نود بر سر انتخابات مجلس و دو سال بعدی بر سر انتخابات جانشین احمدی نژاد، روزهای شیرین و پر تنشی در کشور خواهد بود، چندان دشوار نبود و نیست. چنان که هم امروز هم آن ها که تصور می کنند انتخاباتی سرد و بی گفتگو در پیش است به گمان من همان قدر خطا می کنند که تا دو ماه قبل از انتخابات خرداد 1388 می کردند که در گزارش ها و مقالات خود از سردی فضای انتخابات خبر می دادند. چنین است آن ها که گمان می کنند بعد از انتخابات دوباره احمدی نژاد کشور یکپارچه شده و اختناق کامل و روزنامه ها همه در کنترل و خفه یا مبلغ رییس جمهور معین آینده.
بی پرده بگویم به نظر من آن یک علتی که باعث می شود در دو سال آینده هم گروه آقای احمدی نژاد در چرخ گوشت گروه های سیاسی از جمله جناح راست باقی بماند و توسط همان کسانی که تا به حال حمایتش می کردند به راه راست دعوت شود، و در نتیجه ریزش نیرو بدهد و دچار غمزدگی و افسردگی شود، یک چیز است. آقای احمدی نژاد می خواهد در قدرت بماند گیرم در هیات رییس دفتر یا مشاور ارشد یک دوست، قصدش این است که گروه بمانند، بچه محل ها بمانند، دوستان دستبوس بمانند، امضا کنندگان میثاق نامه بمانند. کسی که دامادهای جوان فامیل خود و خواهر و بستگان و رفیقان را در جاهای مسلط جاسازی کرده، نیامده است که در سال 1388 کلاه بردارد و صحنه را به دیگران بسپارد. کسی که به بهانه تمرکززدایی توزیع امکانات مالی و تسهیلات پولی و بانکی را به دفتر خود کشاند و در دستان برگزیدگانی قرار داد که در سراسر کشور در نقش استاندار و فرماندار و معاون استاندار محرم گمارده شده اند، و اینک همان ها را قصد دارد راهی مجلس کند، نمی توان پنداشت بعد چهار سال قصد دارد عتبه ببوسد و مرخص شود.
دیری است که پشت همه تبلیغات و رجزخوانی ها و وعده های خالی که گمان می کنند می توان با تبلیغات پر و پیمان و واقعی نشانش داد، این عطش آتشین و غیرقابل مهار برای ماندن در قدرت به چشم می خورد. برای رسیدن به این نقطه چنان بی تابند که چون کس در گوششان گفت که روحانیت آن اعتبار پیشین ندارد، همه آن چه را ادعا کرده بودند در کوزه نهادند و پشت به قم کردند. چنان برای ماندن به شوق آمدند که گمان کردند می توان تا پشت کاخ سفید به التماس رفت و بعد که دست نداد سرنوشت کشور را با رجزخوانی به خطر و ماجراجوئی کشاند یعنی منم پهلوان ضد آمریکائی منطقه، آن هم در زمانه ای خطرناک. گمان کردند می توان چنان دم را به پوتین گره زد که کسی در داخل هم نتواند بازش کند. انگار بعد از جنگ های ایران و روس است و قائم مقام به پاسیکوویچ توصیه کرده در عوض همه تحقیرها، دست کم سلطنت را در اعقاب نایب السلطنه مهر و تضمین کند چون وقتی اعلیحضرت به رحمت ابدی بروند مدعی بسیار است.
باری اگر نامش لحاف ملاست یا بقچه بگیر و بنشان، هر چه هست، دعوا تنها بر سر همین است. در سال های مانده اگر آقای احمدی نژاد بر این خواست انجام نشدنی پافشاری کند، چنان طشت ها از بام می افتد که هیچ یاری یار نمی ماند و پرده از کارهائی برمی افتد که نه در سی و چند ساله که چه بسا در تاریخ قانونداری این ملک بی سابقه بوده است. چرایش هم ساده است. در این لجام گسیختگی و ناهماهنگی و قلدر بازی و بی قانونی که همه دیگر می دانند و می خوانند چندان ریخت و پاش ها شده که هرگز نشده بود. این را به ضرس قاطع می توان گفت. احمدی نژاد و دوستانش گمان کرده اند دزدی و چربدستی تنها بدان است که مانند دوستانی که الان به مدیریت عامل بانک ها و شرکت های دولتی منصوب شده اند حقوق ماهانه هشت رقمی [تا صفرها حذف نشده] دریافت دارند و به حساب خود بریزند یا زمین های دولتی تحساب کنند. نه چنین است. تقسیم پول بی حساب و بی سند هم به همان اندازه دزدی است. صندوق ذخیره ارزی را دارای صد میلیارد دلار اعلام کردن و بعد خالی بودن، هم آقای بهمنی را گیر می اندازد و هم رییس جمهور را. میلیاردها واردات بنزین بی مجوز مجلس در روزی که روز حساب آید، چندان درشت است که وقتی مردم پابرهنه هم بدانند رو برمی گردانند. یادشان باشد که کل رقم ماجرای غلامحسین کرباسچی در بزرگ ترین محاکمه تاریخ ایران گرفتن وامی بیست میلیون تومانی بود از بودجه ای در دست وزارت کشور بود که به زعم قاضی اژه ای مجوز قانونی نداشت. خنده می آید روزی که معلوم شود چند صد تا از این بییست میلیون تومان ها در سال های اخیر برای عادی ترین کارها از ساختن روزنامه و یا انعام و خیرات و مبرات خرج شده است.
این چنین کارنامه ای، هر چقدر ساده زیستی و مردمی در جوف آن باشد ماجراسازست و آدمی را با همه اتصال ها به جن و پری، دعوت به احتیاط می کند.
چنین پیداست که در جمهوری اسلامی هر خطائی ممکن است اما این خطا را مجال نیست که مقام دوم کشور هم پایدار و ماندنی شود و این تنعم را هم از مردم بگیرند که هر چهار سال یک بار به بازی از پیش نامعلومی بروند. در روزگاری که روند تمدن جهانی به گونه ای است که مردم مدام سهم بیشتر در تصمیم گیری ها می جویند و می یابند، به شوخی می ماند این تصور که دارودسته آقای احمدی نژاد به سحری دست یافته باشند که وی را که نه بالاتر و محرم تر از هاشمی رفسنجانی است پادار کند در قدرت اجرائی و هم این که نه مانند محمد خاتمی آن همه آبرو خریده است. برنامه ریزی برای ماندن بیش از هشت سال احلامی است که از خودشیفتگی بر می آید. عزلت گزینی یازده روزه بانک خروس بود و خود شیفته را باید از خواب پرانده باشد.
نمی ارزید، اول بدان سبب که نصحیت های معمول مادران باتجربه یا عروسان نوسال را نادیده می گرفت و باعث می شد که قهرکننده بی مقدار شود و دوم این که به قول سعدی همه شهر را خبر شد غم دل که می نهفتم. و این هم به صلاح نبود. پند مادران باتجربه به نوعروسان این بود که پیش از قهر و ناز حتما مطمئن شوند که نیازمندی هست و این ناز می خرد. در حقیقت باید گفت با وجود همه ادعاهای طرفین که رسانه های جهانی و مخالفان جمهوری اسلامی ماجرا را بزرگ کردند، کس نیست که نداند که هیچ رسانه موافق و مخالف سهمی در واقعه نداشت، و کاسه ای ترک خورد. حالا هر چه چینی بندزن ماهر خبر کنند.
این قهر از شوخی هائی مانند خیال پردازی های نویسنده یادداشت روز کیهان و برخی تحلیل های بیرون از کشور که بگذریم و به تحلیل محسوسات بسنده کنیم، تنها یک مایه و پایه داشت و نه چند تا. از همین رو پیش بینی این که سال نود بر سر انتخابات مجلس و دو سال بعدی بر سر انتخابات جانشین احمدی نژاد، روزهای شیرین و پر تنشی در کشور خواهد بود، چندان دشوار نبود و نیست. چنان که هم امروز هم آن ها که تصور می کنند انتخاباتی سرد و بی گفتگو در پیش است به گمان من همان قدر خطا می کنند که تا دو ماه قبل از انتخابات خرداد 1388 می کردند که در گزارش ها و مقالات خود از سردی فضای انتخابات خبر می دادند. چنین است آن ها که گمان می کنند بعد از انتخابات دوباره احمدی نژاد کشور یکپارچه شده و اختناق کامل و روزنامه ها همه در کنترل و خفه یا مبلغ رییس جمهور معین آینده.
بی پرده بگویم به نظر من آن یک علتی که باعث می شود در دو سال آینده هم گروه آقای احمدی نژاد در چرخ گوشت گروه های سیاسی از جمله جناح راست باقی بماند و توسط همان کسانی که تا به حال حمایتش می کردند به راه راست دعوت شود، و در نتیجه ریزش نیرو بدهد و دچار غمزدگی و افسردگی شود، یک چیز است. آقای احمدی نژاد می خواهد در قدرت بماند گیرم در هیات رییس دفتر یا مشاور ارشد یک دوست، قصدش این است که گروه بمانند، بچه محل ها بمانند، دوستان دستبوس بمانند، امضا کنندگان میثاق نامه بمانند. کسی که دامادهای جوان فامیل خود و خواهر و بستگان و رفیقان را در جاهای مسلط جاسازی کرده، نیامده است که در سال 1388 کلاه بردارد و صحنه را به دیگران بسپارد. کسی که به بهانه تمرکززدایی توزیع امکانات مالی و تسهیلات پولی و بانکی را به دفتر خود کشاند و در دستان برگزیدگانی قرار داد که در سراسر کشور در نقش استاندار و فرماندار و معاون استاندار محرم گمارده شده اند، و اینک همان ها را قصد دارد راهی مجلس کند، نمی توان پنداشت بعد چهار سال قصد دارد عتبه ببوسد و مرخص شود.
دیری است که پشت همه تبلیغات و رجزخوانی ها و وعده های خالی که گمان می کنند می توان با تبلیغات پر و پیمان و واقعی نشانش داد، این عطش آتشین و غیرقابل مهار برای ماندن در قدرت به چشم می خورد. برای رسیدن به این نقطه چنان بی تابند که چون کس در گوششان گفت که روحانیت آن اعتبار پیشین ندارد، همه آن چه را ادعا کرده بودند در کوزه نهادند و پشت به قم کردند. چنان برای ماندن به شوق آمدند که گمان کردند می توان تا پشت کاخ سفید به التماس رفت و بعد که دست نداد سرنوشت کشور را با رجزخوانی به خطر و ماجراجوئی کشاند یعنی منم پهلوان ضد آمریکائی منطقه، آن هم در زمانه ای خطرناک. گمان کردند می توان چنان دم را به پوتین گره زد که کسی در داخل هم نتواند بازش کند. انگار بعد از جنگ های ایران و روس است و قائم مقام به پاسیکوویچ توصیه کرده در عوض همه تحقیرها، دست کم سلطنت را در اعقاب نایب السلطنه مهر و تضمین کند چون وقتی اعلیحضرت به رحمت ابدی بروند مدعی بسیار است.
باری اگر نامش لحاف ملاست یا بقچه بگیر و بنشان، هر چه هست، دعوا تنها بر سر همین است. در سال های مانده اگر آقای احمدی نژاد بر این خواست انجام نشدنی پافشاری کند، چنان طشت ها از بام می افتد که هیچ یاری یار نمی ماند و پرده از کارهائی برمی افتد که نه در سی و چند ساله که چه بسا در تاریخ قانونداری این ملک بی سابقه بوده است. چرایش هم ساده است. در این لجام گسیختگی و ناهماهنگی و قلدر بازی و بی قانونی که همه دیگر می دانند و می خوانند چندان ریخت و پاش ها شده که هرگز نشده بود. این را به ضرس قاطع می توان گفت. احمدی نژاد و دوستانش گمان کرده اند دزدی و چربدستی تنها بدان است که مانند دوستانی که الان به مدیریت عامل بانک ها و شرکت های دولتی منصوب شده اند حقوق ماهانه هشت رقمی [تا صفرها حذف نشده] دریافت دارند و به حساب خود بریزند یا زمین های دولتی تحساب کنند. نه چنین است. تقسیم پول بی حساب و بی سند هم به همان اندازه دزدی است. صندوق ذخیره ارزی را دارای صد میلیارد دلار اعلام کردن و بعد خالی بودن، هم آقای بهمنی را گیر می اندازد و هم رییس جمهور را. میلیاردها واردات بنزین بی مجوز مجلس در روزی که روز حساب آید، چندان درشت است که وقتی مردم پابرهنه هم بدانند رو برمی گردانند. یادشان باشد که کل رقم ماجرای غلامحسین کرباسچی در بزرگ ترین محاکمه تاریخ ایران گرفتن وامی بیست میلیون تومانی بود از بودجه ای در دست وزارت کشور بود که به زعم قاضی اژه ای مجوز قانونی نداشت. خنده می آید روزی که معلوم شود چند صد تا از این بییست میلیون تومان ها در سال های اخیر برای عادی ترین کارها از ساختن روزنامه و یا انعام و خیرات و مبرات خرج شده است.
این چنین کارنامه ای، هر چقدر ساده زیستی و مردمی در جوف آن باشد ماجراسازست و آدمی را با همه اتصال ها به جن و پری، دعوت به احتیاط می کند.
چنین پیداست که در جمهوری اسلامی هر خطائی ممکن است اما این خطا را مجال نیست که مقام دوم کشور هم پایدار و ماندنی شود و این تنعم را هم از مردم بگیرند که هر چهار سال یک بار به بازی از پیش نامعلومی بروند. در روزگاری که روند تمدن جهانی به گونه ای است که مردم مدام سهم بیشتر در تصمیم گیری ها می جویند و می یابند، به شوخی می ماند این تصور که دارودسته آقای احمدی نژاد به سحری دست یافته باشند که وی را که نه بالاتر و محرم تر از هاشمی رفسنجانی است پادار کند در قدرت اجرائی و هم این که نه مانند محمد خاتمی آن همه آبرو خریده است. برنامه ریزی برای ماندن بیش از هشت سال احلامی است که از خودشیفتگی بر می آید. عزلت گزینی یازده روزه بانک خروس بود و خود شیفته را باید از خواب پرانده باشد.
اختلاف ها در حاکمیت دوگانه
«آقا» آزرده دل است، احمدی نژاد رازدار
با اینکه محمود احمدی نژاد بالاخره حاضر شد در جلسه هیات دولت شرکت کند تا رسانه های وابسته به حکومت این طور وانمود کنند که اختلافی بین رییس دولت و رهبرجمهوری اسلامی وجود ندارد، اما حرفهای او و همچنین منصوبان و نزدیکان آیت الله خامنه ای نشان می دهد رابطه رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهورش همچنان تیره است.
محمدحسین صفارهرندی مشاور کنونی فرمانده کل سپاه پاسداران دیروز طی مراسمی در شهر شیراز با اشاره به اختلافات اخیر بین دولت و رهبرجمهوری اسلامی گفت:"رهبری انقلاب از برخی نامردیها آزرده دل است اما شأن رهبری ایجاب میکند که وحدت اسلامی را بالاتر از دلآزرده خود بدانند."
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی که از سوی محمود احمدی نژاد در واپسین روزهای عمر دولت نهم از وزارت برکنار شد،با تایید ضمنی وجود حاکمیت دوگانه در کشور، افزود:"حضرت آقا با وجود تمام ناملایماتی که دل اهل ولا را به درد میآورد، جامعه را به سکوت فرا میخوانند و اجازه نمیدهند پیش روی چشمهای نامحرم حاکمیت دوگانه به نمایش گذارده شود."
سردبیر پیشین روزنامه کیهان همچنین تاکید کرد که " خداوند امامت و ولایت را برای نظامندی شدن فرهنگ قرار داد؛ برای اینکه هر کس مکتبی راه نیندازد تا در دین خدا انحراف ایجاد کند. فرهنگ عمومی باید مبتنی بر نگرش ولایت در جامعه حاکم شود بنابراین هر کس بخواهد حرفهای مندرآوردی طرح کند، خودش را در مکتب امامت و ولایت تعریف نکند."
وی سپس اضافه کرد:"اطاعت از رهبر وسیلهای برای شکست نفاق و چنددستگی است بنابراین در چنین فضایی کسی نمیتواند قهر کند و برای خود دکان جدیدی راه بیندازد. برخی پشت ولایت سنگر گرفته تا اسلام را هدف بگیرند و برخی از حاشیهنشینان بزرگان از جاهای دیگری پیام میگیرند تا علیه ولایت فقیه حرف بزنند."
او همچنین با اشاره به اینکه بزرگان کشور باید مراقب حاشیه های خود باشند، تصریح کرد:" بزرگان بدانند اگر کسی روزی از آنان در برابر و تقابل با مرکزیت نظام تعریف کند، شیطان مجسم است.علامت و رمز سلامت ولایتپذیری در تبعیت از نظرات رهبری است و کسانی که خودشان را به ولایت منتسب میکنند، باید در برابر حرفهای رهبر کوتاه بیایند."
هر رهبری نیازمند است
ازسوی دیگرخبرگزاری های جمهوری اسلامی و صدا و سیما، روز و شب یکشنبه در انتشار سخنان محمود احمدی نژاد در جلسه هیات دولت ،این جمله او را برجسته کردند که" دولت تا آخر پای پرچم ولایت فقیه ایستاده است و وظایف خود را بهطور کامل انجام خواهد داد..... رهبر معظم انقلاب در طول دوره ریاستجمهوری بنده، همواره با روشنبینی، هوشمندی و دقت هرچه تمامتر کمک، مدیریت و هدایت میکنند و دولت همیشه از رهنمودهای ایشان بهره برده و البته هر اختلافی هم در چارچوب اندیشه و نظام ولایت فقیه قابل حل میباشد.""
اما این همه حرفهای محمود احمدی نژاد نبود؛مهمترین بخش از حرفهای رییس دولت از سوی رسانه ها مورد توجه قرار نگرفت تا اختلاف کمرنگ تر جلوه کند. احمدی نژاد در این جلسه این را هم گفته بودکه" اعتقاد و باور من این است که یک رییسجمهور قوی و مقتدر موجب عزت رهبری، کشور و بهخصوص ملت میباشد. یک رییسجمهور قوی میتواند بایستد، سپر باشد، دفاع کند، امور کشور را پیش برده و موجب عزت کشور شود. «هر رهبر و مدیر جامعهای نیز نیازمند بازوان پرتوان است»، تجربه تاریخی حاکی از آن است که حتی زمانی که بالاترین شخصیتهای اعتقادی ما فاقد بازوان پرتوان بودند، اراده و منویات آنها روی زمین باقی ماند و جاری نشد."
احمدی نژاد در این جملات به دو نقطه قوت یک رییس دولت اشاره و در مقابل بر نیاز «رهبری» به چنین فرد قدرتمندی تاکید کرده است.
وی همچنین در پایان این جلسه درباره دلایل غیبت چندروزه خود نیز گفت که"البته دورکاری و خانهنشینی چند روزه دلایلی دارد که این دلایل را در دل خود نگه میدارم چون بسیاری از حرفها باید در دل انسان باقی بماند اما از خدای بزرگ میخواهم ملت، کشور، رهبر و انقلاب را تا حرکت آخر محفوظ بدارد."
سابقه دل آزردگی آقا
محمدحسین صفارهرندی در حالی از «دل آزردگی» آیت الله خامنه ای از ماجرای عزل و ابقای حیدر مصلحی خبر می دهد که نزدیکان رییس دولت پیش از این از «دل شکستگی» رهبر جمهوری اسلامی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و آن هم به علت توهین به محمود احمدی نژاد خبر داده بودند.
در آن دوره رسانه های وابسته به اصولگرایان به نقل از جعفر فرجی، که او را نماینده محمود احمدی نژاد در دیدار نمایندگان کاندیداها با آیت الله خامنه ای پس از انتخابات 88 معرفی کرده بودند، در شرح این جلسه نوشتند: " آقای طلایی نیک(از فعالان ستاد انتخاباتی محسن رضایی) نزدیک به خروجی در جلو رفتند و به آقا گفتند: آقا در این مدت به بزرگان خیلی توهین شد و شخصیت بزرگان نظام در تلویزیون مستقیماً تخریب شد و.... شما نظرتان چیست؟ آقا در حالیکه داشتند خارج می شدند گفتند: بله، بنده هم مانند همه مردم از تلویزیون برنامه های انتخاباتی را می دیدم. واقعاً وقتی می دیدم درست جلوی دید مردم به رئیس جمهور قانونی کشور مدام می گویند دروغ گو، دروغ گو! دلم میشکست."
"دل شکستگی" رهبر به علت توهین به "رییس جمهور قانونی کشور" در مدتی کمتر از دوسال در حالی به "دل آزردگی" تبدیل شده است که آیت الله خامنه ای در ماجرای اختلاف با محمود احمدی نژاد خود را چند بار "حقیر" خواند.
او شنبه پیش در دیدار با گروهی از مردم استان فارس با اشاره به اختلاف اخیر بر سر ماجرای عزل وزیر اطلاعات گفت:" بندهى حقير هم طبق اصول بنا ندارم در كارها و تصميمهاى دولت وارد شوم. خب، مسئوليتها در قانون اساسى مشخص است؛ هر كس مسئوليتى دارد؛ مگر آنجائى كه احساس كنم يك مصلحتى دارد تفويت ميشود؛ مثل اينكه در همين قضيهى اخير اينجورى بود."
آیت الله خامنه ای در قسمتی دیگر از همین اظهاراتش نیز گفته بود:" دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولين مشغول كارشان هستند، رهبرى هم كه «بندهى حقير هستم با همهى حقارت»، خداى متعال كمك كرده، ما در مواضع صحيحِ خودمان محكم ايستادهايم. تا من زنده هستم، تا من مسئوليت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت اين حركت عظيم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود."
این برای اولین بار نیست که رهبر جمهوری اسلامی با چنین ادبیاتی سخن می گوید. او بار اول در جریان اعتراضات دانشجویان نسبت به تعرض خونین لباس شخصی ها و بسیجی ها به خوابگاه دانشگاه تهران در 18 تیر 78 و در زمانی که تهران به صحنه نزاع بین مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی تبدیل شده بود، در جمع بسیجیان گفت:" اگر عكس مرا هم آتش زدند و يا پاره كردند، بايد سكوت كنيد. نيرويتان را براى آن روزى كه كشور به آن نيازمند است، براى آن روزى كه نيروى جوان و مؤمن و حزبالّلهى بايد در مقابله با دشمن بايستد، حفظ كنيد."
دوم بار نیز او دوسال پیش در اولین نماز جمعه پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 و در زمانی که اعتراضات گسترده مردمی آغاز شده و نیروهای نظامی و امنیتی چندین نفر از معترضان را کشته بودند، در 29 خرداد ماه در زمان دعا و با لحنی گریان گفت:" ای سید ما ، ای مولای ما،ما آنچه باید بکنیم انجام می دهیم؛آنچه باید هم گفت،هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان نا قابلی دارم ، جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی هم دارم؛ که این را هم خود شما به ما دادید.همه ی اینها را من کف دست گرفتم در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد ؛ اینها هم نثار شما باشد."
در هر دوی این موارد نیز پس از اظهارات آیت الله خامنه ای، ماموران نهادهای نظامی و شبه نظامی همچون سپاه پاسداران و بسیج وارد عمل شدند و کسانی را که موجب شده بودند آیت الله خامنه ای اظهاراتی از این دست بیان کند «ضد انقلاب» خواندند و سرکوب کردند.
در روزهای اخیر نیز علاوه بر شدت گرفتن انتقادات مقامات ارشد سپاه پاسداران و بسیج از محمود احمدی نژاد و نزدیکانش، نشریات داخلی این نهادهای نظامی هم اختلاف دولت و رهبر بر سر عزل و ابقای وزیر اطلاعات را تلاشی برای "دو قطبی کردن" حکومت جمهوری اسلامی خوانده و اعلام کرده اند که نزاع پس از این تحت عنوان "انقلابی با ضد انقلاب" صورت خواهد گرفت.
تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی خبر داد:
آمادگی جت های اسرائیلی برای حمله به ایران
"پرس تی وی"، تلویزیون انگلیسی زبان جمهوری اسلامی، از استقرار جت های جنگنده نیروی هوایی ارتش اسرائیل در عراق و تمرین آنها جهت آمادگی برای حمله به ایران خبر داد.
وبسایت رسمی پرس تی وی، این خبر را به نقل از "یک منبع نزدیک به گروه مقتدی صدر" اعلام کرده است.
بر اساس این گزارش، "شمار قابل توجهي" از جنگندههاي اسرائيلی در "پايگاه نظامي الاسد" که بزرگترين پايگاه هوايي آمريکا در استان الانبار واقع در غرب عراق است، مشاهده شدهاند.
این گزارش، هواپیماهای مزبور را انواعی از جت های جنگنده U2, F15, F16, F18, F22 و KC10 اعلام کرده است.
دولت اسرائیل در سال های اخیر بارها دولت جمهوری اسلامی را به حمله نظامی با هدف جلوگیری از گسترش برنامه اتمی آن تهدید کرده است. با وجود این، مقام های رسمی جمهوری اسلامی همواره تاکید کرده اند که این تهدیدات واقعیت ندارند، اسرائیل توانایی و جرات حمله به ایران را ندارد و در صورت بروز این اتفاق، پاسخ جمهوری اسلامی به گونه ای خواهد بود که دولت اسرائیل از اقدام خود پشیمان شود.
با وجود این مسائل، انتشار خبر آمادگی نیروی هوایی اسرائیل برای حمله به ایران توسط یکی از تلویزیون های دولتی جمهوری اسلامی، عجیب به نظر می آید.
بر اساس اين گزارش، تمرينات اين هواپيماها که يک هفته طول کشيده، بصورت شبانه صورت گرفته است. منبع نزدیک به مقتدی صدر به پرس تی وی گفته که احتمالا هدف از انجام اين تمرينات، "آمادگي براي حمله به سيستم دفاعي ايران، تخريب رادارهاي ايراني و حمله به اهدافي در عمق خاک ايران" است.
این گزارش در عین حال می افزاید که اين تمرينات "به دور از چشم مقامات عراقي و با همکاري نظاميان آمريکايي" انجام شده است.
ارتش ایالات متحده آمريکا داراي پايگاههاي نظامي متعددي در خاک عراق است و دولت بغداد در نقل و انتقالات هوايي و نظامي صورت گرفته در اين پايگاهها دخالتي ندارد.
سکوت تل آویو و تهران
خبرگزاری رویترز در گزارشی در این باره با اشاره به اينکه "مقامات اسرائيلى هميشه خواهان برخورد با ايران شده اند" مى افزايد: "با اين حال طى هفته هاى اخير شاهد وخامت و شدت گيرى حملات تبليغاتى بين تهران وتل اويو نبوده ايم. لذا حتى اين گزارش تلويزيون دولتى ايران را نمى توان با قاطعيت تصديق کرد."
يک سخنگوى ارتش اسرائيل نيز به این خبرگزاری گفته است که اطلاعاتى از اين گزارش ندارد و اصولا ارتش اسرائيل در مورد عمليات خود اظهارنظر نمى کند.
مقامات رسمی و رسانه های اسرائیلی در سال های اخیر به طور مرتب از حمله نظامی ارتش این کشور به تاسیسات هسته ای و مراکز حساس نظامی ایران سخن گفته اند.
در مقابل جمهوری اسلامی هم مکررا تاکید کرده که در صورت هرگونه تعرض نظامی اسرائیل به ایران، به گونه ای واکنش نشان خواهد داد که "پشیمان کننده" باشد.
ایران دارای انواعی از موشک های شهاب است که قادرند تمام خاک اسرائیل را هدف قرار دهند. در سوی دیگر، ارتش اسرائیل یکی از قوی ترین ارتش های جهان و قدرتمندترین ارتش در منطقه است که با صدها کلاهک هسته ای و یکی از پیشرفته ترین واحدهای نیروی هوایی در جهان، مدعی است تاکنون در طول تاریخ در هیچ جنگی شکست نخورده است.
مقامات رسمی و دیپلماتیک تهران تاکنون درباره گزارشی که تلویزیون انگلیسی زبان دولتی جمهوری اسلامی منتشر کرده، اظهار نظر نکرده اند.
مهدی خزعلی خبر داد
سعید تاجیک در سلول انفرادی است
در حالی که انتشار مصاحبهی سایت روز با سعید تاجیک در هفتههای گذشته و تکذیب حضور وی در زندان - برخلاف سخنان محسنیاژهای - جنجالهای زیادی برپا کرده بود، مهدی خزعلی در وبلاگ خود خبر از آن داده است که سعید تاجیک ۱۶ روز گذشته را در سلول انفرادی به سر برده و امکان تماس با خانواده خود را نیز ندارد.
پس از انتشار مصاحبه سعید تاجیک با روز، عباس جعفریدولتآبادی در سخنانی اعلام کرده بود: "این شخص قبل از عید بازداشت شد و در ملاقاتی که خودم با او داشتم اظهار ندامت کرد و اعلام کرد که با توجه به اظهارات مقام معظم رهبری از اقدام خود پشیمان شده و اظهار ندامتش موجب شد تا وی را آزاد کنیم. جای تعجب دارد که پس از آزادی باز هم حرفهایی را تکرار کرده است و باز هم اهانت کرده است برای همین دوباره این شخص بازداشت شد. در مورد شخصی که از صحنه فحاشی فیلم گرفته بود هم باید بگویم این فرد قبل از عید بازداشت شده و هنوز آزاد نشده است و کار تحقیقاتی همچنان ادامه دارد. دادستانی در مورد هر گونه هتک حرمت به افراد وارد می شود ولی ممکن است کمی با تاخیر باشد مانند سی به سوی ظهور که یک ماه کار برد".
اینک با توجه به نوشته مهدی خزعلی، مشخص می شود تاجیک این بار بازداشت شده و در زندان به سر میبرد. تاجیک در مصاحبه با روز انتشار خبر دستگیری خود را ناشی از "شیطنت" برخی دانسته و تاکید کرده بود: "دارن شیطنت می کنن سر یک موضوعی. دارن یک محکی می زنن. می دونم ام کار کیه. حالا انشالله بمونه جواب شونو خودمون بدیم."
وی در مورد بازداشت خود پیش از تعطیلات نوروزی هم گفته بود: "قبل از عید دستگیر شده بودم. یک هشت نه روزی هم اوین بودیم. یک سه روزی هم اعتصاب غذا کردیم."
تاجیک دلایل اعتصاب غذای خود را نیز چنین برشمرده بود: "یکی اینکه خودم رو تنبیه بکنم در وهله اول که حضرت آقا رو تو این قصه اذیت کردم. دوم اینکه اعتراض داشتم به عملکرد قوه قضاییه؛ اعتراض شدید. سوم هم اینکه به خود آقای دادستان هم عرض کردم که هاشمی و خاندانش و زنش و بچه هاش و بخصوص فائزه، اونام باید دستگیر بشن."
تاجیک در آن مصاحبه اعلام کرده بود که چون بسیاری از بسیجیان اعلام کرده بودند در صورت بازداشت وی در مقابل قوه قضاییه تجمع خواهند کرد،مسوولان قضایی از ادامه بازداشت وی امتناع کردند.
تاجیک همان فردی است که سال گذشته فیلمی از وی منتشر شد که او را در حال فحاشی به فایزه هاشمی نشان میداد. انتشار فیلم فحاشی تاجیک با واکنش گسترده بسیاری از مسوولان حکومتی مواجه شد و آنان به محکوم کردن این واقعه پرداختند. اما برخی سایتهای حامی احمدینژاد -ـ نظیر رجانیوز ـ- واکنش نیروهای حزباللهی به فائزه هاشمی را "طبیعی" دانستند: "این قبیل برخوردهای تند در یک نگاه جامعهشناسانه نه حقوقی بلکه یک اتفاق کاملاً طبیعی است. رفتار خشن و این چنینی را میتوان واکنشی به تهاجم علیه تمام آرمانها و علایق یک ملت دانست که در عین حال که غیرمنطقی و غلط است، طبیعی است".
حسین قدیانی، نویسنده کیهان و وطنامروز هم در وبلاگ خود، به صراحت از حمله سعید تاجیک به فائزه هاشمی دفاع کرده و نوشته بودکه "برایش غیر قابل باور است که دور و بریهای همین «ف. ه» علیه رهبرش نامه سرگشاده بنویسند، مرگ بر اصل ولایت فقیه گویند، خیمه عباس را آتش بزنند، تمثال خمینی را پاره کنند و سیدعلی را با بنعلی مقایسه کنند. آنکه عهدی با شهدا دارد، دق میکند از این همه غصه و آن میگوید خطاب به فاحشهها که در نگاه اول به ناسزا میماند، ولی در نگاه پر از آه، سزای فائزه همین فاحشه است و آن دیگر چیزهایی که سعید و اطرافیانش کف دست این آقازاده ولگرد و همه جا اهل خرید، گذاشتند".
قدیانی درباره سعید تاجیک و رابطه وی با رهبر جمهوریاسلامی هم نوشته بود : "آقا هم از کتاب قشنگ ایشان جنگ دوست داشتنی تعریف کردهاند و هم یک بار از نزدیک شاهد شیرین کاریهای منحصر به فرد آقا سعید (تقلید صدا) بوده و کلی تبسم کردهاند".
حامیان تاجیک اما پس از سخنان رهبر جمهوریاسلامی که به تقبیح چنین حرکاتی پرداخته بود از حمایت از وی در انظار عمومی دست کشیدند. رهبر جمهوری اسلامی ضمن اینکه از لباس شخصیها با عنوان جوانانی خوب، مومن و با اخلاص یاد کرده بود، از آنها خواست که به مخالفین و منتقدین خود فحاشی نکنند: "من این مسائل غیر اخلاقی را قاطعانه و بطور کامل رد میکنم و نباید انجام شود."
واکنش جمهوری اسلامی به مرگ رهبر طالبان
بن لادن رفت؛ آمریکا هم از منطقه برود
وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی، سخنگوی این وزارتخانه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و بسیاری از رسانه های حکومتی با اظهارنظرهای محتاطانه و غیر شفاف به کشته شدن اسامه بن لادن واکنش نشان دادند؛ مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی بعد از انتشار این خبر اعلام کردند که امروز دستاویز کشورهای بیگانه برای لشگرکشی به این منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم از بین رفته است.
باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، روز 2 می، برابر با 12 اردیبهشت، در یک پیام تلویزیونی اعلام کرد کشورش طی عملیاتی در پاکستان، اسامه بن لادن رهبر شبکه القاعده و عامل حملات یازده سپتامبر را کشته است و جسدش را اختیار دارد.
آمریکا بهانه ندارد
علی اكبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به کشته شدن اسامه بن لادن گفت: "با اتفاق رخ داده و كشته شدن بن لادن بهانه ای برای حضور آمریكایی ها در منطقه وجود ندارد."
وزیر امور خارجه که برای دیدار با مقامات قطری در دوحه بسر می برد، عصر روز دوشنبه 12 اردیبهشت، در كنفرانس مطبوعاتی در پاسخ به سئوال ایرنا درباره کشته شدن رهبرالقاعده گفت: "ما از اول معتقد بودیم كه به این بهانه نباید به منطقه لشكركشی می كردند."
علی اكبر صالحی افزوده است: "جایی برای حضور آمریكا در آینده منطقه نیست و افكار عمومی در منطقه و حتی افكار عمومی آمریكا راضی به حضور آمریكایی ها در منطقه نیستند."
به گفته این مقام بلند پایه جمهوری اسلامی: "اگر آمریكایی ها به این بهانه به كل منطقه لشكركشی كرده بودند، این مشكل دیگر تمام شده و بهتر است كه آمریكایی ها زودتر از منطقه خارج شوند و جلوی كشتار مردم منطقه را بگیرند."
پیش از وزیر خارجه رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، به عنوان اولین مقام رسمی جمهوری اسلامی به کشته شدن بن لادن واکنش نشان داده و صحت این خبر را مورد تردید قرار داده بود.
علاءالدین بروجردی گفت: "نمیدانم چقدر این خبری که از سوی آمریکاییها منتشر شده است، صحت دارد زیرا آنها بارها اعلام کردهاند بن لادن کشته شده است."
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با این حال این موضوع را بهانهای برای کسب امتیاز ایجاد یک پایگاه ثابت در افغانستان از سوی آمریکاییها خواند.
رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه، دیگر مقام بلند پایه جمهوری اسلامی بود که به کشته شدن اسامه بن لادن واکنش نشان داد. او گفت: "امیدواریم این اتفاق موجب استقرار صلح و آرامش در منطقه شود."
به گزارش وب سایت پرس تی وی، شبکه برون مرزی جمهوری اسلامی، مهمانپرست گفته است: "با کشته شدن اسامه بن لادن، دیگر آن چه آمریکا از آن به عنوان مبارزه با تروریسم یاد می کرد تمام شده و آمریکا کاری در منطقه ندارد."
سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین اعلام کرده که: "ایران معتقد است امروز دستاویز کشورهای بیگانه برای لشگرکشی به این منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم از بین رفته است".
مقامات رسمی جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده اند که مخالف حضور نیروهای آمریکایی و کشورهای اروپایی در افغانستان هستند. در برابر مقامات غربی نیز بارها ایران را به حمایت از گروه القاعده متهم کرده اند؛ اتهامی که مقامات تهران همواره آن را تکذیب کرده اند. یک ماه پیش مقامات ناتو در افغانستان، جمهوری اسلامی را متهم به تسلیح طالبان در عملیات مشترک افغانستان و نیروهای بین المللی کردند. آنزمان ویلیام هیگ، وزیر خارجه بر یتانیا، تسلیح طالبان از سوی جمهوری اسلامی را "غیر قابل قبول" خواند.
"پایان تاریخ مصرف بن لادن"
بسیاری از رسانه های حکومتی نیز که ابتدا در صحت خبر کشته شدن رهبر گروه القاعده تردید کرده بودند، ساعاتی بعد با انتشار گزارش های تحلیلی به بررسی کشته شدن اسامه بن لادن پرداختند.
در تازه ترین مورد روزنامه کیهان در شماره امروز خود، سه شنبه، 13 اردیبهشت، در گزارشی با عنوان "تاریخ مصرف مأمور سیا به پایان رسید، آمریكا مزدور خود را كشت" به بازتاب خبر کشته شدن بن لادن در رسانه های جهان پرداخت.
کیهان در واکنش به اظهارات دیروز رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نوشت: "اظهارات اوباما كه حملات القاعده ادامه می یابد، نشان می دهد كه مرگ بن لادن، پایان كشتارهای نیروهای آمریكایی درخاورمیانه نیست و این كشتارها ادامه می یابد."
بیشتر رسانه های حکومتی دیروز خبر کشته شدن رهبر القاعده را به نقل از منابع خبری خارجی پخش کردند، اما ایرنا، خبرگزاری جمهوری اسلامی، به نقل از امان الله رشید، کاردار سفارت پاکستان در تهران، نوشت: "تا کنون اخبار تایید شده ای در رابطه با کشته شدن اسامه بن لادن به دست ما نرسیده است."
البته ایرنا در مطلبی پیرامون کشته شدن اسامه بن لادن با عنوان "کارت آمریکا سوخت"، نوشته بود: "مطبوعات غرب همواره سعی دارند بخش همکاری بن لادن با سازمان جاسوسی آمریکا را از زندگینامه وی حذف کنند، اما این یک واقعیت است که اسامه محصول خروجی دو دستگاه تربیتی وهابی و سیستم های جاسوسی آمریکا و انگلیس برای منطقه و جهان بوده است.
بعد از آن نیز خبرگزاری های فارس و مهر و همچنین سایت تابناک، با انتشار عکس های مربوط به رسانه های خارجی که از تلویزیون دولتی پاکستان نقل شده بود، به بررسی گرافیکی تصویر جنازه بن لادن پرداختند و اعلام کردند: "مرگ اسامه دروغ است!"
این در حالی است که ساعاتی قبل خبرگزاری فارس به نقل از خبرنگار خود در پاکستان ضمن تائید خبر به تشریح آن پرداخته و نوشته بود: "عملیات، توسط یك فروند هلیكوپتر آپاچی و ساعت 1:30 نیمه شب به وقت محلی آغاز شده است. از نیمه شب گذشته همه ارتباطات تلفن و موبایل در منطقه وسیعی از پاكستان قطع شده و اینترنت و سیستم ایمیل نیز تا صبح امروز پس از چندین ساعت وقفه، فعال شده است."
رجا نیوز، سایت نزدیک به محمود احمدی نژاد نیز در مطلبی به نقل از "فعالان سیاسی" نوشته است: "اوباما و دموکراتها با این برنامه به دنبال کسب رای مجدد مردم برای یک دوره چهارساله دیگر هستند تا بتوانند برنامههای سیاسی و اقتصادی خود را به طور کامل در این کشور اجرا کنند. این موضوع از آنجایی اهمیت پیدا میکند که به دنبال اعلام خبر دستگیری و کشته شدن بن لادن، تعدادی از حامیان اوباما با در دست داشتن عکس او و پرچم آمریکا، به خیابانهای این کشور ریختند و در حمایت از اوباما شعار دادند."
در همین حال خبرگزاری فارس بر اساس اعلام "تحلیلگران سیاسی" كشتهشدن بنلادن را به رونق گرفتن انتخابات در آمریکا مرتبط دانسته است. فارس، در مطلبی دیگر این سئوال را مطرح کرده است: "با كشته شدن بن لادن و پایان تاریخ انقضای رسانهای و سیاسی القاعده سؤال اصلی در این میان این است كه گزینه بعدی «دشمن» آمریكا چهكسی خواهد بود؟"
باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، روز 2 می، برابر با 12 اردیبهشت، در یک پیام تلویزیونی اعلام کرد کشورش طی عملیاتی در پاکستان، اسامه بن لادن رهبر شبکه القاعده و عامل حملات یازده سپتامبر را کشته است و جسدش را اختیار دارد.
آمریکا بهانه ندارد
علی اكبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به کشته شدن اسامه بن لادن گفت: "با اتفاق رخ داده و كشته شدن بن لادن بهانه ای برای حضور آمریكایی ها در منطقه وجود ندارد."
وزیر امور خارجه که برای دیدار با مقامات قطری در دوحه بسر می برد، عصر روز دوشنبه 12 اردیبهشت، در كنفرانس مطبوعاتی در پاسخ به سئوال ایرنا درباره کشته شدن رهبرالقاعده گفت: "ما از اول معتقد بودیم كه به این بهانه نباید به منطقه لشكركشی می كردند."
علی اكبر صالحی افزوده است: "جایی برای حضور آمریكا در آینده منطقه نیست و افكار عمومی در منطقه و حتی افكار عمومی آمریكا راضی به حضور آمریكایی ها در منطقه نیستند."
به گفته این مقام بلند پایه جمهوری اسلامی: "اگر آمریكایی ها به این بهانه به كل منطقه لشكركشی كرده بودند، این مشكل دیگر تمام شده و بهتر است كه آمریكایی ها زودتر از منطقه خارج شوند و جلوی كشتار مردم منطقه را بگیرند."
پیش از وزیر خارجه رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، به عنوان اولین مقام رسمی جمهوری اسلامی به کشته شدن بن لادن واکنش نشان داده و صحت این خبر را مورد تردید قرار داده بود.
علاءالدین بروجردی گفت: "نمیدانم چقدر این خبری که از سوی آمریکاییها منتشر شده است، صحت دارد زیرا آنها بارها اعلام کردهاند بن لادن کشته شده است."
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با این حال این موضوع را بهانهای برای کسب امتیاز ایجاد یک پایگاه ثابت در افغانستان از سوی آمریکاییها خواند.
رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه، دیگر مقام بلند پایه جمهوری اسلامی بود که به کشته شدن اسامه بن لادن واکنش نشان داد. او گفت: "امیدواریم این اتفاق موجب استقرار صلح و آرامش در منطقه شود."
به گزارش وب سایت پرس تی وی، شبکه برون مرزی جمهوری اسلامی، مهمانپرست گفته است: "با کشته شدن اسامه بن لادن، دیگر آن چه آمریکا از آن به عنوان مبارزه با تروریسم یاد می کرد تمام شده و آمریکا کاری در منطقه ندارد."
سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین اعلام کرده که: "ایران معتقد است امروز دستاویز کشورهای بیگانه برای لشگرکشی به این منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم از بین رفته است".
مقامات رسمی جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده اند که مخالف حضور نیروهای آمریکایی و کشورهای اروپایی در افغانستان هستند. در برابر مقامات غربی نیز بارها ایران را به حمایت از گروه القاعده متهم کرده اند؛ اتهامی که مقامات تهران همواره آن را تکذیب کرده اند. یک ماه پیش مقامات ناتو در افغانستان، جمهوری اسلامی را متهم به تسلیح طالبان در عملیات مشترک افغانستان و نیروهای بین المللی کردند. آنزمان ویلیام هیگ، وزیر خارجه بر یتانیا، تسلیح طالبان از سوی جمهوری اسلامی را "غیر قابل قبول" خواند.
"پایان تاریخ مصرف بن لادن"
بسیاری از رسانه های حکومتی نیز که ابتدا در صحت خبر کشته شدن رهبر گروه القاعده تردید کرده بودند، ساعاتی بعد با انتشار گزارش های تحلیلی به بررسی کشته شدن اسامه بن لادن پرداختند.
در تازه ترین مورد روزنامه کیهان در شماره امروز خود، سه شنبه، 13 اردیبهشت، در گزارشی با عنوان "تاریخ مصرف مأمور سیا به پایان رسید، آمریكا مزدور خود را كشت" به بازتاب خبر کشته شدن بن لادن در رسانه های جهان پرداخت.
کیهان در واکنش به اظهارات دیروز رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نوشت: "اظهارات اوباما كه حملات القاعده ادامه می یابد، نشان می دهد كه مرگ بن لادن، پایان كشتارهای نیروهای آمریكایی درخاورمیانه نیست و این كشتارها ادامه می یابد."
بیشتر رسانه های حکومتی دیروز خبر کشته شدن رهبر القاعده را به نقل از منابع خبری خارجی پخش کردند، اما ایرنا، خبرگزاری جمهوری اسلامی، به نقل از امان الله رشید، کاردار سفارت پاکستان در تهران، نوشت: "تا کنون اخبار تایید شده ای در رابطه با کشته شدن اسامه بن لادن به دست ما نرسیده است."
البته ایرنا در مطلبی پیرامون کشته شدن اسامه بن لادن با عنوان "کارت آمریکا سوخت"، نوشته بود: "مطبوعات غرب همواره سعی دارند بخش همکاری بن لادن با سازمان جاسوسی آمریکا را از زندگینامه وی حذف کنند، اما این یک واقعیت است که اسامه محصول خروجی دو دستگاه تربیتی وهابی و سیستم های جاسوسی آمریکا و انگلیس برای منطقه و جهان بوده است.
بعد از آن نیز خبرگزاری های فارس و مهر و همچنین سایت تابناک، با انتشار عکس های مربوط به رسانه های خارجی که از تلویزیون دولتی پاکستان نقل شده بود، به بررسی گرافیکی تصویر جنازه بن لادن پرداختند و اعلام کردند: "مرگ اسامه دروغ است!"
این در حالی است که ساعاتی قبل خبرگزاری فارس به نقل از خبرنگار خود در پاکستان ضمن تائید خبر به تشریح آن پرداخته و نوشته بود: "عملیات، توسط یك فروند هلیكوپتر آپاچی و ساعت 1:30 نیمه شب به وقت محلی آغاز شده است. از نیمه شب گذشته همه ارتباطات تلفن و موبایل در منطقه وسیعی از پاكستان قطع شده و اینترنت و سیستم ایمیل نیز تا صبح امروز پس از چندین ساعت وقفه، فعال شده است."
رجا نیوز، سایت نزدیک به محمود احمدی نژاد نیز در مطلبی به نقل از "فعالان سیاسی" نوشته است: "اوباما و دموکراتها با این برنامه به دنبال کسب رای مجدد مردم برای یک دوره چهارساله دیگر هستند تا بتوانند برنامههای سیاسی و اقتصادی خود را به طور کامل در این کشور اجرا کنند. این موضوع از آنجایی اهمیت پیدا میکند که به دنبال اعلام خبر دستگیری و کشته شدن بن لادن، تعدادی از حامیان اوباما با در دست داشتن عکس او و پرچم آمریکا، به خیابانهای این کشور ریختند و در حمایت از اوباما شعار دادند."
در همین حال خبرگزاری فارس بر اساس اعلام "تحلیلگران سیاسی" كشتهشدن بنلادن را به رونق گرفتن انتخابات در آمریکا مرتبط دانسته است. فارس، در مطلبی دیگر این سئوال را مطرح کرده است: "با كشته شدن بن لادن و پایان تاریخ انقضای رسانهای و سیاسی القاعده سؤال اصلی در این میان این است كه گزینه بعدی «دشمن» آمریكا چهكسی خواهد بود؟"
مجلس: صنعت، اهمال دولت را تحمل نمی کند
فروش کارخانه ها برای پرداخت یارانه ها
اطاق بازرگانی ایران و مجلس شورای اسلامی با انتقاد از دولت برای عدم پرداخت سهم صنعت در هدفمند سازی یارانه ها اعلام کردند که صنایع این اهمال را تحمل نمی کنند. دولت ماهها پیش از اجرای هدفمند سازی اعلام کرده بود که با تشکیل ستاد حمایت از صنایع، همه تدابیر لازم را اندیشیده است، اما نمایندگان معتقدند تنها یک هشتم آنچه سهم صنعت از افزایش قیمت ها بوده پرداخت شده است.
این انتقادها آن گاه افزایش یافت که دولت به علت کمبود منابع تصمیم گرفت با فروش کارخانجات دولتی مانند فولاد هرمزگان سهم صنعت را بپردازد.
رئیس کمیسیون صنایع مجلس با تأکید بر اینکه سهم 30 درصدی صنایع، معادن، کشاورزی و خدمات کشور از درآمدهای یارانهای، باید به طور کامل پرداخت شود، گفت: "این بخشها هیچ اهمالی را در پرداخت سهم قانونیشان، تحمل نمیکنند".
هاشمی افزود: "بخش تولید و خدمات کشور بیش از هر زمان دیگری به سهم 30 درصدی از درآمدهای یارانهای نیاز دارد و دستکم 60 درصد از این سهم باید به بخش تولید صنعتی اختصاص یابد".
هاشمی افزود: "بخش تولید و خدمات کشور بیش از هر زمان دیگری به سهم 30 درصدی از درآمدهای یارانهای نیاز دارد و دستکم 60 درصد از این سهم باید به بخش تولید صنعتی اختصاص یابد".
به گزارش خبر آنلاین هنگامی که محمد مهدی مفتح، سخنگوی کمیسیون تلفیق از لزوم باز گذاشتن دست دولت در اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها سخن میگفت، رئیس مجلس از او پرسید: "با توجه به نگرانی نمایندگان از عدم پرداخت سهم کشاورزی و صنعت، از دولت پرسیدهاید که این سهم را داده است یا نه؟" که مفتح پاسخ داد: "باید گزارشش را به مجلس بدهند که ندادهاند ولی شفاها در کمیسیون اعلام کرده اند که 1500 میلیارد تومان به وزارت صنایع داده شده که به صورت وام به بخشهای صنعتی داده شود".
محمدرضا خباز نماینده کاشمر در تذکری با بیان اینکه این اظهارات صحیح نیست، گفت: "تا کنون هیچ گزارشی به مجلس ندادهاند و بر اساس اظهارات کشاورزان، هیچ پولی به بخش کشاورزی داده نشده است".
عیسی جعفری نماینده بهار و کبودرآهنگ نیز به نقل از کشاورزان حوزه انتخابیهاش گفت که هیچ یک از وعدههای دولت در بستههای حمایتی از این بخش، پرداخت نشده است؛ تذکری که مصطفی کواکبیان و نمایندگان دیگر هم آن را مطرح کردند.
سرانجام رئیس مجلس با هشدار به دولت، به همه این تذکرات پایان داد و گفت: "دولت باید قانون هدفمند کردن یارانهها را بر اساس موازین قانونی اجرا کند و علاوه بر تعیین درامدها، هزینههای دولت در سه بخش تولید (کشاورزی، صنعت) و مردم و دولت تعیین کند؛ یعنی سه ردیف هزینهای باید در قانون بودجه باشد". وی با اشاره به اینکه بر اساس مصوبات روز گذشته مجلس در بودجه 90، 10 درصد از درآمدهای هدفمند سازی نیز باید به بخش بهداشت و درمان داده شود، خواستار توجه دولت به این موضوع شد.
پیش از این نهاوندیان رییس اطاق بازرگانی نیز گفته بود که دولت تنها یک هشتم سهم صنعت از هدفمند سازی یارانه ها را پرداخت کرده است. به گفته وی: "ماجرای بازپرداخت منابع حاصل از افزایش قیمتهای سوخت نباید به فرایند التماس کردن واحدهای تولیدی پشت در واحدهای دولتی برسد؛ این که مطالبه عمومی در بخش خصوصی توسط تشکلهای صورت بگیرد، قوتافزای مواد قانونی است و با مطالعه و حمایت میتوانیم ظرفیتها را به واقعیت تبدیل کنیم".
نهاوندیان افزود: "در بحث هدفمندی یارانهها با این خطر روبهرو شدیم که سهمیه بخش تولید از درآمد هدفمندی یارانهها از 30درصد به 20درصد کاهش یابد، باید دید چرا بخش خانوار اینقدر حامی دارد اما بخش تولید ندارد!"
این مقام اقتصادی، نقش مطبوعات در این عرصه را ستود و گفت: "یکی از موهبتهایی که بهتازگی نصیب ما شده است همراهی رسانههای اقتصادی است که باید از آن استفاده شود؛ رسانهها اکنون از بحث اقتصادی استقبال میکنند، بحثهای اقتصادی باید از منطق و استدلال کافی و با تعامل بیشتر با رسانهها برخوردار باشند".
نهاوندیان افزود: "در بحث هدفمندی یارانهها با این خطر روبهرو شدیم که سهمیه بخش تولید از درآمد هدفمندی یارانهها از 30درصد به 20درصد کاهش یابد، باید دید چرا بخش خانوار اینقدر حامی دارد اما بخش تولید ندارد!"
این مقام اقتصادی، نقش مطبوعات در این عرصه را ستود و گفت: "یکی از موهبتهایی که بهتازگی نصیب ما شده است همراهی رسانههای اقتصادی است که باید از آن استفاده شود؛ رسانهها اکنون از بحث اقتصادی استقبال میکنند، بحثهای اقتصادی باید از منطق و استدلال کافی و با تعامل بیشتر با رسانهها برخوردار باشند".
براساس قانون هدفمندسازی یارانه ها دولت موظف است 30 درصد از منابع حاصل از هدفمندسازی یارانه ها را در اختیار بخش صنعت و تولید قرار دهد تا از این طریق واحدهای تولیدی و در واقع بخش مولد اقتصاد کشور بتوانند خود را برای شرایط جدید اقتصادی بعد از اصلاح قیمت حاملهای انرژی آماده سازند.
بر این اساس و با توجه به انکه سال 89 اولین سال اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها محسوب می شد و دولت باید در این سال، سقف 20 هزار میلیارد تومان منابع را از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی تجهیز می کرد، باید رقمی معادل 6 هزار میلیارد تومان از این منابع را به عنوان تسهیلات در اختیار واحدهای صنعتی قرار می داد.
اما در این میان رفتار دولت نشان می دهد که در خزانه، پولی برای حمایت از بخش صنعت نمانده است؛ گفته می شود دولت برای تامین سهم صنعت به منابع دیگری روی آورده است. در این راستا فاطمیامین رئیس ستاد تحول صنایع با اشاره به تأمین 850 میلیارد تومان از یارانه بخش صنعت از محل واگذاری کارخانه فولاد هرمزگان، گفت: "650 میلیارد تومان از رقم 1500 میلیارد تومانی یارانه صنعت، از طریق درآمد هدفمندی یارانهها تأمین شده است".
سیدرضا فاطمی امین در نشستی خبری، در پاسخ به سئوالی در مورد نقش فولاد هرمزگان در تأمین یارانه بخش صنعت اظهار داشت: "طبق مصوبهای که از دولت گرفتیم، درآمد حاصل از واگذاری فولاد هرمزگان به فولاد مبارکه به عنوان تسهیلات یارانهای در اختیار واحدهای صنعتی قرار خواهد گرفت".
وی تصریح کرد: "بر این اساس 850 میلیارد تومان که در مرحله اول بابت واگذاری فولاد هرمزگان دریافت شده به عنوان یارانه به بخش صنعت اختصاص یافته است".
سخنگوی وزارت صنایع با بیان اینکه حدود 600 میلیارد تومان به حساب وزارت نیرو بابت پرداخت مابهالتفاوت قبضهای جدید و قدیم صنایع واریز شده است، گفت: "این مبلغ از همان رقم 1500 میلیارد تومان سهم بخش صنعت از یارانهها پرداخت شده است". البته به گفته وی "قرار نیست به همه صنایع کمک شود".
به گزارش فارس، با در نظر گرفتن رقم 1500 میلیارد تومانی سهم بخش صنعت از یارانهها در 4 ماه نخست اجرای طرح، فقط 650 میلیارد تومان از محل درآمد حاصل از هدفمندی یارانهها تأمین شده است.
وی تصریح کرد: "بر این اساس 850 میلیارد تومان که در مرحله اول بابت واگذاری فولاد هرمزگان دریافت شده به عنوان یارانه به بخش صنعت اختصاص یافته است".
سخنگوی وزارت صنایع با بیان اینکه حدود 600 میلیارد تومان به حساب وزارت نیرو بابت پرداخت مابهالتفاوت قبضهای جدید و قدیم صنایع واریز شده است، گفت: "این مبلغ از همان رقم 1500 میلیارد تومان سهم بخش صنعت از یارانهها پرداخت شده است". البته به گفته وی "قرار نیست به همه صنایع کمک شود".
به گزارش فارس، با در نظر گرفتن رقم 1500 میلیارد تومانی سهم بخش صنعت از یارانهها در 4 ماه نخست اجرای طرح، فقط 650 میلیارد تومان از محل درآمد حاصل از هدفمندی یارانهها تأمین شده است.
این در حالی است که یک مقام مسئول در صنعت پتروشیمی مدعی است دولت باید 100میلیادر تومان به این صنعت به خاطر مابه التفاوت قیمت خوراک پرتوشیمی وهزینه های بالادستی پرداخت کند.
حمزهلو مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی در این مورد خبر داد که "ارقام دقیقا محاسبه شده است؛ رقمی حدود 100 میلیارد تومان مابهالتفاوت قیمت فوب مردادماه و قیمت روز در آن مقطع هزینهای است که بخش بالادستی پتروشیمی متحمل شده است و امیدواریم از سهم صنعت در هدفمندی یارانهها پرداخت شود".
وی تصریح کرد: "اگر مسئولان محترم کشور موافقت کنند در دل تسویه حساب وزارت نفت با خزانه به صورت بخشی از تامین یارانهها در قالب طرح هدفمندسازی این رقم به صنعت پتروشیمی بازگردانده میشود".
حمزهلو مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی در این مورد خبر داد که "ارقام دقیقا محاسبه شده است؛ رقمی حدود 100 میلیارد تومان مابهالتفاوت قیمت فوب مردادماه و قیمت روز در آن مقطع هزینهای است که بخش بالادستی پتروشیمی متحمل شده است و امیدواریم از سهم صنعت در هدفمندی یارانهها پرداخت شود".
وی تصریح کرد: "اگر مسئولان محترم کشور موافقت کنند در دل تسویه حساب وزارت نفت با خزانه به صورت بخشی از تامین یارانهها در قالب طرح هدفمندسازی این رقم به صنعت پتروشیمی بازگردانده میشود".
وزیر مسکن خود را وزیر راه می داند
تذکر مجلس به احمدی نژاد در فردای آشتی کنان
در حالیکه سرانجام اختلاف محمود احمدی نژاد با آیت الله خامنه ای بر سر ماجرای برکناری حیدر مصلحی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد، روز گذشته چالش سیاسی و حقوقی جدیدی گریبان مناسبات مجلس و دولت را گرفت. به گزارش خبرگزاری های داخلی، پس از معرفی نکردن وزیر برای وزارت ورزش، پایان مهلت سرپرستی وزارت راه هم موجب شد تا دولت محمود احمدی نژاد دیروز باز هم به بی قانونی متهم شود و نامه ها و تذکرات هشدار آمیزی از نمایندگان مجلس دریافت کند.
بنا به نوشته سایت الف،روز گذشته مجلس روز گذشته حضور نیکزاد در وزارت راه راغیر قانونی دانست و علی لاریجانی هم از انتشار نامه ای با امضای محمدرضا باهنر، خطاب به محمود احمدی نژاد مبنی بر لزوم معرفی وزیر راه به مجلس خبر داد.
باهنر هفته گذشته هم در گفت و گو با خبرنگاران، احمدی نژاد را به دلیل عدم رعایت شان مجلس و معرفی نکردن وزیر ورزش به صدور رای عدم کفایت سیاسی تهدید کرده بود.
لاریجانی اما ماجرای انتشار نامه را در پاسخ به تذکرکواکبیان فاش کرد که گفته بود: "دولت حداکثر سه ماه میتواند برای وزارتخانهای سرپرست تعیین کند. وزیر راه در تاریخ 12 بهمن در مجلس استیضاح شد و امروز که 12 اردیبهشت است، فرصت سه ماهه دولت برای اداره این وزارتخانه با سرپرست به اتمام رسیده است. از فردا (امروز) حضور سرپرست در وزارت راه وجه قانونی ندارد و باید وزیر راه و ورزش به مجلس معرفی شوند".
لاریجانی در پاسخ به این سخنان گفت: "تذکر شما وارد است معاونت نظارت مجلس {محمدرضا باهنر} هم نامهای نوشتهاند که زمان سه ماهه حضور سرپرست و معرفی وزیر راه تمام شده است و باید وزیر معرفی شود. در ضمن، از نظر قانونی هم دیگر فرصتی برای معرفی وزیر راه نمانده است. بحث ادغام وزارتخانهها در قانون برنامه پنجم آمده است تا تعداد وزارتخانهها به 17 عدد برسد. اما وظایف جدید برای این وزارتخانه باید تعیین شده و به تصویب مجلس برسد و وزیر جدید نیز با توجه به وظایف افزایش یافته این وزارتخانه باید به مجلس معرفی شود و رای اعتماد بگیرد".
نامه باهنر و هشدار لاریجانی موجب شد تا میرتاج الدینی، معاون پارلمانی احمدی نژاد در واکنش به این سخنان از عدم معرفی وزیر راه به مجلس سخن بگوید.او در حاشیه جلسه دولت با اشاره به ادغام وزارت راه و ترابری در وزارت مسکن و شهرسازی گفت:" بر این اساس، نیازی به معرفی وزیر برای وزارت راه و ترابری نیست و وزیر مسکن به عنوان مسئول در وزارت راه نیز فعال خواهد بود.دولت براساس برنامه پنجم توسعه که موظف به کاهش تعداد وزارتخانهها به 17 وزارتخانه است، دو وزارتخانه مسکن و راه و ترابری را ادغام کرد".
او پیش از این هم به خبرآنلاین گفته بود: "نیازی به معرفی وزیر برای وزارت راه و ترابری نیست چرا که وزیر مسکن به عنوان مسئول در وزارت راه نیز فعال خواهد بود".
گفتنی اینکه نیکزاد، وزیر فعلی مسکن و سرپرست غیر قانونی وزارت کار نیز در واکنش به هشدار مجلس جمهوری اسلامی، خود را "وزیر" دانسته و گفته است: "لایحه چگونگی جزئیات و فعالیت وزارتخانه جدید به زودی از سوی دولت به مجلس ارائه خواهد شد، ضمن آنکه بنده وزیر دو وزارتخانه ادغام شده هستم".
این در حالیست که تا کنون سابقه نداشته دوران سرپرستی فردی بر یک وزارت خانه از مهلت قانونی فراتر برود و وی خود را همچنان "وزیر" بداند.
سخنان میرتاج الدینی و اظهار نظر سرپرست غیرقانونی وزارت راه موجب شد تا آنطور که جهان نیوز گزارش داده، جواد جهانگیر زاده، یک نماینده اصولگرای مجلس در تذکری خطاب به معاون احمدی نژادبگوید: "معاون پارلمانی رئیسجمهور برداشت درستی از قانون اساسی و قانون برنامه پنجم ندارد. این در حالی است که وظایف و اختیارات جدید وزارتخانه ادغام شده باید به تصویب مجلس برسد و وزیر هم از مجلس رای اعتماد بگیرد".
وی خطاب به لاریجانی گفت: "برای اینکه این مساله به بحث جدیدی میان مجلس و دولت تبدیل نشود، استفساریهای بگیرید تا هیچ ابهامی در مصوبه مجلس نماند".
لاریجانی نیز با تاکید بر اینکه "ما هیچ ابهامی در قانون اساسی و مصوبات مجلس اعم از برنامه پنجم نداریم"، اظهار کرد: "وقتی مجلس وزارتی را تصویب نکرده است، چطور میتواند تشکیل شود؟ اول باید مجلس این ادغام را تصویب کند و بعد هم وزیر را معرفی کنند تا رای اعتماد بگیرد.این از نظر من ابهامی ندارد و اگر کسی ابهام دارد، می تواند درخواست استفساریه کند".
بنا به نوشته سایت الف،روز گذشته مجلس روز گذشته حضور نیکزاد در وزارت راه راغیر قانونی دانست و علی لاریجانی هم از انتشار نامه ای با امضای محمدرضا باهنر، خطاب به محمود احمدی نژاد مبنی بر لزوم معرفی وزیر راه به مجلس خبر داد.
باهنر هفته گذشته هم در گفت و گو با خبرنگاران، احمدی نژاد را به دلیل عدم رعایت شان مجلس و معرفی نکردن وزیر ورزش به صدور رای عدم کفایت سیاسی تهدید کرده بود.
لاریجانی اما ماجرای انتشار نامه را در پاسخ به تذکرکواکبیان فاش کرد که گفته بود: "دولت حداکثر سه ماه میتواند برای وزارتخانهای سرپرست تعیین کند. وزیر راه در تاریخ 12 بهمن در مجلس استیضاح شد و امروز که 12 اردیبهشت است، فرصت سه ماهه دولت برای اداره این وزارتخانه با سرپرست به اتمام رسیده است. از فردا (امروز) حضور سرپرست در وزارت راه وجه قانونی ندارد و باید وزیر راه و ورزش به مجلس معرفی شوند".
لاریجانی در پاسخ به این سخنان گفت: "تذکر شما وارد است معاونت نظارت مجلس {محمدرضا باهنر} هم نامهای نوشتهاند که زمان سه ماهه حضور سرپرست و معرفی وزیر راه تمام شده است و باید وزیر معرفی شود. در ضمن، از نظر قانونی هم دیگر فرصتی برای معرفی وزیر راه نمانده است. بحث ادغام وزارتخانهها در قانون برنامه پنجم آمده است تا تعداد وزارتخانهها به 17 عدد برسد. اما وظایف جدید برای این وزارتخانه باید تعیین شده و به تصویب مجلس برسد و وزیر جدید نیز با توجه به وظایف افزایش یافته این وزارتخانه باید به مجلس معرفی شود و رای اعتماد بگیرد".
نامه باهنر و هشدار لاریجانی موجب شد تا میرتاج الدینی، معاون پارلمانی احمدی نژاد در واکنش به این سخنان از عدم معرفی وزیر راه به مجلس سخن بگوید.او در حاشیه جلسه دولت با اشاره به ادغام وزارت راه و ترابری در وزارت مسکن و شهرسازی گفت:" بر این اساس، نیازی به معرفی وزیر برای وزارت راه و ترابری نیست و وزیر مسکن به عنوان مسئول در وزارت راه نیز فعال خواهد بود.دولت براساس برنامه پنجم توسعه که موظف به کاهش تعداد وزارتخانهها به 17 وزارتخانه است، دو وزارتخانه مسکن و راه و ترابری را ادغام کرد".
او پیش از این هم به خبرآنلاین گفته بود: "نیازی به معرفی وزیر برای وزارت راه و ترابری نیست چرا که وزیر مسکن به عنوان مسئول در وزارت راه نیز فعال خواهد بود".
گفتنی اینکه نیکزاد، وزیر فعلی مسکن و سرپرست غیر قانونی وزارت کار نیز در واکنش به هشدار مجلس جمهوری اسلامی، خود را "وزیر" دانسته و گفته است: "لایحه چگونگی جزئیات و فعالیت وزارتخانه جدید به زودی از سوی دولت به مجلس ارائه خواهد شد، ضمن آنکه بنده وزیر دو وزارتخانه ادغام شده هستم".
این در حالیست که تا کنون سابقه نداشته دوران سرپرستی فردی بر یک وزارت خانه از مهلت قانونی فراتر برود و وی خود را همچنان "وزیر" بداند.
سخنان میرتاج الدینی و اظهار نظر سرپرست غیرقانونی وزارت راه موجب شد تا آنطور که جهان نیوز گزارش داده، جواد جهانگیر زاده، یک نماینده اصولگرای مجلس در تذکری خطاب به معاون احمدی نژادبگوید: "معاون پارلمانی رئیسجمهور برداشت درستی از قانون اساسی و قانون برنامه پنجم ندارد. این در حالی است که وظایف و اختیارات جدید وزارتخانه ادغام شده باید به تصویب مجلس برسد و وزیر هم از مجلس رای اعتماد بگیرد".
وی خطاب به لاریجانی گفت: "برای اینکه این مساله به بحث جدیدی میان مجلس و دولت تبدیل نشود، استفساریهای بگیرید تا هیچ ابهامی در مصوبه مجلس نماند".
لاریجانی نیز با تاکید بر اینکه "ما هیچ ابهامی در قانون اساسی و مصوبات مجلس اعم از برنامه پنجم نداریم"، اظهار کرد: "وقتی مجلس وزارتی را تصویب نکرده است، چطور میتواند تشکیل شود؟ اول باید مجلس این ادغام را تصویب کند و بعد هم وزیر را معرفی کنند تا رای اعتماد بگیرد.این از نظر من ابهامی ندارد و اگر کسی ابهام دارد، می تواند درخواست استفساریه کند".
مقاله الجزیره درباره سرپیچی از دستور رهبر
اختلاف به کجا می کشد
بر اساس گزارش رسانه ها، به نظر می رسد اختلافات جدی در سطح رهبران ارشد جمهوری اسلامی بوجود آمده باشد و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در برابر آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی کشور قرار گرفته باشد.
حیدر مصلحی در ابتدا مجبور به ترک دولت شد اما سپس در مقام خود ابقا شد. در پی این اتفاق، احمدی نژاد از حضور در جلسات هیأت دولت خودداری کرده بود.
گفته می شود پس از آنکه احمدی نژاد در 17 آوریل مصلحی را مجبور به ترک یک پست مهم در دولت کرد، وی مجدداً از سوی خامنه ای در این پست ابقا شد.
در همین حال، مخالفان احمدی نژاد به بهره برداری از فرصت بوجود آمده دست زدند.
به گزارش روزنامه شرق، یک گروه 216 نفره از نمایندگان مجلس، بیش از دو سوم ترکیب 290 نفره مجلس ایران، با صدور نامه ای خطاب به احمدی نژاد، از وی خواستند در جهت منافع کشور از تحریم جلسات هیأت دولت دست بردارد.
نمایندگان در این نامه نوشتند: "از شما انتظار می رود که از رهبر تبعیت کنید."
یک روحانی تندروی ایرانی روز جمعه و در پخش سراسری مراسم نماز جمعه به طورغیرمستقیم به احمدی نژاد هشدار داد در صورت تشدید چالش با خامنه ای، وارد محدوده خطرناکی خواهد شد.
آیت الله احمد خاتمی گفت: "بدون شک، تمکین از رهبر عالی یک الزام دینی و نیز یک الزام قانونی است." وی نامی از احمدی نژاد نبرد اما کاملاً مشخص بود روی سخن او با رئیس جمهور ایران است.
تریتا پارسی از شورای ملی ایران و آمریکا گفت: "از سوی روحانیونی که نگران گسترش مهارگسیخته نفوذ و سیطره احمدی نژاد بر امور اجرایی، با هزینه کرد روحانیون هستند، فشار زیادی بر خامنه ای وارد شده است."
"این اتفاق دیر یا زود می افتاد، اما زمان و نحوه وقوع این رویداد کم و بیش تعجب برانگیز است."
این منازعه بر گمانه زنی های موجود مبنی بر کمتر شدن حمایت های بی چون و چرای خامنه ای از احمدی نژاد، خصوصاً در جریان ماه های بحرانی متعاقب انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری 2009، به دلیل تلاش های متعدد وی در افزایش حوزه اختیاراتش، صحه می گذارد.
علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه ای احمدی نژاد روز جمعه در وب سایت خود نوشت رئیس جمهور بسیار "نگران" است که اگر در برابر فشارها تسلیم شود، "دستاوردهایش" از دست برود.
وی در عین حال اعلام کرد احمدی نژاد "در نهایت" به کار باز می گردد و این مشکل را پشت سر خواهد گذاشت.
پارسی گفت: "ما شاهد عقب نشینی احمدی نژاد در گذشته بوده ایم اما این بار بسیار مفتضحانه تر از دفعات قبل خواهد بود. به نظر می رسد او یک بار دیگر باید عقب نشینی کند اما هزینه آن بسیار بیشتر از دفعات قبل برای او خواهد بود."
"این جالب است که اتفاق یاد شده در زمانی رخ می دهد که ایرانی ها به این موضوع حساس هستند که هرگونه اختلاف آشکار، می تواند سبب سرایت اعتراضات به راه افتاده در خاورمیانه به ایران شود."
منبع: الجزیره- 1 مه
تحلیل بازلر سایتونگ از:
سکوت ایران در برابر سوریه
در اواخر سال گذشته زمانی که بشاراسد، رییس جمهور سوریه، طی سفر خود به ایران یک مدال افتخار دریافت کرد، در یک مراسم زنده تلویزیونی از ائتلاف و روابط ناگسستنی دو کشور سخن گفت.
اکنون حکومت جمهوری اسلامی که از خیزش های مردمی در سوریه خشنود نیست، بخشنامه ای برای سانسور اخبار مربوط به سوریه خطاب به رسانه ها صادر کرده تا بدین ترتیب بر آگاهی مردم ایران از اعتراضات شدید مردم در سوریه اثر بگذارد. اکنون تهران با این دورنمای آزاردهنده مواجه شده که احتمالاً یکی از دوستان وفادار خود در منطقه را ازدست خواهد داد.
جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۹ موفق شد اعتراضات "جنبش سبز" علیه انتخابات مناقشه آمیز را سرکوب و بقای خود را حفظ کند. اکنون جمهوری اسلامی خود را در برابر خیزش های مردمی در خاورمیانه می بیند که امواج آن به سوریه و بحرین نیز رسیده است.
مهم ترین واسطه برای ایران
روز جمعه گذشته که خونبارترین روز اعتراضات در سوریه بود، بیش از ۱۰۰ نفر از مردم این کشور در سرکوب های خشونت بار نیروهای دولتی سوری کشته شدند. باراک اوباما همتای سوری خود را به کمک گرفتن از تهران و اتخاذ همان رویکردهایی متهم کرد که دو سال قبل به عنوان تاکتیک جمهوری اسلامی در سرکوب مردم ایران مورد استفاده قرار گرفته بود.
سوریه برای ایران بیش از یک دوست منطقه ای است. ازطرف دیگر نیات جمهوری اسلامی در همکاری با سوریه بر نگرانی کشورهای عربی دامن زده است. سوریه مهم ترین پل ارتباطی با گروه های ضد اسراییلی حزب الله در لبنان و حماس در نوار غزه محسوب می شود.
اگر حکومت اسد سرنگون شود، جمهوری اسلامی یکی از دوستان وفادار عرب خود را ازدست خواهد داد و این درحالی است که خیزش های مردمی کشورهای عربی باعث چیدمان جدیدی در منطقه خواهد شد.
سیاست خارجی متناقض
شادی حمید، مدیر تحقیقاتی مؤسسه بروکینگز در دوحه پایتخت قطر، می گوید: "ایران و سوریه محور ضد آمریکایی منطقه را تشکیل می دهند. به همین دلیل جمهوری اسلامی درتلاش است تا سوریه را به عنوان متحد خود حفظ کند. ولی مشکل در اینجاست که سیاست خارجی ایران بسیار متناقض است."
البته ممکن است ایران گزینه های دیگری در منطقه داشته باشد: حکومت تهران روابط نزدیکی با دولت شیعه عراق دارد، با ترکیه درحال گسترش روابط است و با مصر نیز پیشرفت هایی انجام داده.
ولی شورش های مردمی عرب باعث شده تا مخالفت حکومت های قدرتمند خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی بیشتر شود، به ویژه اینکه معتقدند حکومت تهران از اعتراضات شیعیان در بحرین حمایت کرده است.
ممکن است سقوط حکومت اسد باعث تضعیف بلندپروازی های جمهوری اسلامی برای گسترش نفوذ خود در منطقه شود.
اکنون پی بردن به موضع واقعی جمهوری اسلامی در مورد وضعیت کنونی سوریه سخت است، زیرا آیت الله های حاکم بر ایران هرگونه گزارش دهی توسط رسانه های داخلی در مورد خیزش های مردمی سوریه را ممنوع کرده اند. به علاوه، سخنان آیت الله خامنه ای و اشاره او به کشورهایی مانند لیبی، یمن و بحرین، و سکوت در برابر سوریه، نیز بیش از پیش تناقضات موجود در سیاست خارجی این کشور را برملا می کند.
منبع: بازلر سایتونگ، ۲ می
اکنون حکومت جمهوری اسلامی که از خیزش های مردمی در سوریه خشنود نیست، بخشنامه ای برای سانسور اخبار مربوط به سوریه خطاب به رسانه ها صادر کرده تا بدین ترتیب بر آگاهی مردم ایران از اعتراضات شدید مردم در سوریه اثر بگذارد. اکنون تهران با این دورنمای آزاردهنده مواجه شده که احتمالاً یکی از دوستان وفادار خود در منطقه را ازدست خواهد داد.
جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۹ موفق شد اعتراضات "جنبش سبز" علیه انتخابات مناقشه آمیز را سرکوب و بقای خود را حفظ کند. اکنون جمهوری اسلامی خود را در برابر خیزش های مردمی در خاورمیانه می بیند که امواج آن به سوریه و بحرین نیز رسیده است.
مهم ترین واسطه برای ایران
روز جمعه گذشته که خونبارترین روز اعتراضات در سوریه بود، بیش از ۱۰۰ نفر از مردم این کشور در سرکوب های خشونت بار نیروهای دولتی سوری کشته شدند. باراک اوباما همتای سوری خود را به کمک گرفتن از تهران و اتخاذ همان رویکردهایی متهم کرد که دو سال قبل به عنوان تاکتیک جمهوری اسلامی در سرکوب مردم ایران مورد استفاده قرار گرفته بود.
سوریه برای ایران بیش از یک دوست منطقه ای است. ازطرف دیگر نیات جمهوری اسلامی در همکاری با سوریه بر نگرانی کشورهای عربی دامن زده است. سوریه مهم ترین پل ارتباطی با گروه های ضد اسراییلی حزب الله در لبنان و حماس در نوار غزه محسوب می شود.
اگر حکومت اسد سرنگون شود، جمهوری اسلامی یکی از دوستان وفادار عرب خود را ازدست خواهد داد و این درحالی است که خیزش های مردمی کشورهای عربی باعث چیدمان جدیدی در منطقه خواهد شد.
سیاست خارجی متناقض
شادی حمید، مدیر تحقیقاتی مؤسسه بروکینگز در دوحه پایتخت قطر، می گوید: "ایران و سوریه محور ضد آمریکایی منطقه را تشکیل می دهند. به همین دلیل جمهوری اسلامی درتلاش است تا سوریه را به عنوان متحد خود حفظ کند. ولی مشکل در اینجاست که سیاست خارجی ایران بسیار متناقض است."
البته ممکن است ایران گزینه های دیگری در منطقه داشته باشد: حکومت تهران روابط نزدیکی با دولت شیعه عراق دارد، با ترکیه درحال گسترش روابط است و با مصر نیز پیشرفت هایی انجام داده.
ولی شورش های مردمی عرب باعث شده تا مخالفت حکومت های قدرتمند خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی بیشتر شود، به ویژه اینکه معتقدند حکومت تهران از اعتراضات شیعیان در بحرین حمایت کرده است.
ممکن است سقوط حکومت اسد باعث تضعیف بلندپروازی های جمهوری اسلامی برای گسترش نفوذ خود در منطقه شود.
اکنون پی بردن به موضع واقعی جمهوری اسلامی در مورد وضعیت کنونی سوریه سخت است، زیرا آیت الله های حاکم بر ایران هرگونه گزارش دهی توسط رسانه های داخلی در مورد خیزش های مردمی سوریه را ممنوع کرده اند. به علاوه، سخنان آیت الله خامنه ای و اشاره او به کشورهایی مانند لیبی، یمن و بحرین، و سکوت در برابر سوریه، نیز بیش از پیش تناقضات موجود در سیاست خارجی این کشور را برملا می کند.
منبع: بازلر سایتونگ، ۲ می
گزارش فایننشیال تایمز از شکست سکوت اعراب و ایران
دیگر نمی توان سوریه را ندید
رولا خلف
فشار وارده بر دولت های عربی برای اتخاذ موضع علیه سرکوب وحشیانه ناآرامی های مردمی در سوریه، آن هم در زمانی که غرب در تدارک تحریم های مقدماتی در برابر رژیم بشار اسد است، در حال فزونی است.
اتحادیه عرب برای تسهیل مداخله بین المللی نظامی در لیبی، نقش سازنده ای ایفا کرد و خواهان برقراری منطقه پرواز ممنوع شد. اما درحالی که آمریکا به وضع تحریم علیه چهره های رژیم اسد مشغول است و اتحادیه اروپا خود را آماده اتخاذ تمهیدات مشابه می کند، اتحادیه عرب تنها بیانیه ای صادر کرده و اعلام کرده است تظاهرات صلح جویانه در کشورهای عربی "شایسته حمایت و نه گلوله"است.
بحران سوریه رسماً در فهرست موضوعات مورد بحث وزیران خارجه کشورهای اتحادیه عرب قرار ندارد، نشستی که برای گفتگو در خصوص انتخاب دبیرکل بعدی این سازمان برگزار خواهد شد. اما دیپلمات ها خاطر نشان کردند بحث درباره سوریه اجتناب ناپذیر خواهد بود. یک مقام ارشد در منطقه نیز پذیرفت: "سکوت، فضاحت بار خواهد بود."
مقامات عربی اعلام کردند اوضاع سوریه "در حال خارج شدن از کنترل" است و راه خود را به دستورکار نشست اتحادیه عرب باز خواهد کرد.
مشکل همسایگان این است که سوریه اهمیت استراتژیک به مراتب بیشتری نسبت به لیبی دارد. ناآرامی های سوریه می تواند منجر به ایجاد اختلافات داخلی شود و گستره آن می تواند از مرزهای این کشور فراتر رود.
واقعیت این است که بسیاری از کشورهای منطقه روابط دشواری با آقای اسد دارند و او را به سبب حمایت از حزب الله لبنان و حماس در فلسطین، مسؤول بی ثباتی در خاورمیانه می شمارند.
اتحاد نزدیک سوریه با ایران سبب تسهیل تلاش های ایران برای توسعه نفوذ خود در جهان عرب شده است. البته تلاش هایی که برای دور نگهداشتن دمشق از تهران صورت گرفته، ناموفق بوده اند.
یک مقام نزدیک به تهران می گوید رهبران ایران از دورنمای سرنگونی رژیم اسد در دمشق که می تواند موازنه قدرت در منطقه را عمیقاً به ضرر ایران برهم زند، وحشت زده شده اند.
چندین مقام عربی نیز اعلام کردند در بحبوحه وقوع تغییرات فراگیر در جهان عرب و در حالیکه حکومت ها از مواجه شدن با ناآرامی های مشابه و بی ثباتی بیشتر نگرانند، ترس آنها از بحران سوریه بیشتر از تمایلشان برای به پایین کشیده شدن آقای اسد است.
یک مقام سابق عربی گفت: "همه نگران سوریه هستند اما در عین حال از روز بعد (از سقوط رژیم) هم نگرانند. اکنون اتفاقات با سرعت بیشتری نسبت به تصور همگان پیش می رود و دولت ها ساعت به ساعت، و نه حتی روز به روز، تصمیم می گیرند."
دولت های سراسر منطقه در حال نظاره آقای اسد هستند تا ببینند آیا وی از عهده سرکوب برمی آید یا حکومت دچار اختلاف خواهد شد. برخی نیز نگرانند که یک رویارویی خونین میان اقلیت علاوی با مذهب شیعه که بر رژیم سوریه سایه افکنده از یک سو و اکثریت سنی مذهب کشور از سوی دیگر، به راه بیفتد.
یک دیپلمات عرب گفت: "سوریه، لیبی نیست؛ یک اقلیت در رأس حاکمیت است و این عواقبی دارد. ضمناً سوریه در نزدیکی اسرائیل است و در حالت جنگ با دولت یهود است. بنابراین شرایط آسانی نیست."
شورای همکاری خلیج فارس متشکل از شش کشور که سایه آنها بر اتحادیه عرب نیز سنگینی می کند، از برقراری منطقه پرواز ممنوع در لیبی حمایت کردند اما موضعی کاملاً متفاوت در قبال بحرین درپیش گرفته اند و برای سرکوب معترضان شیعه، به حمایت ازخانواده سلطنتی این کشور پرداخته اند.
شورای همکاری خلیج فارس در یمن به دنبال میانجی گری و انتقال آرام قدرت از علی عبدالله صالح به نهادهای دموکراتیک تر بوده است.
قطر و عربستان سعودی که هر دو عضو شورای همکاری هستند، اجازه نمایش آزادانه رسانه ای از ناآرامی به راه افتاده در سوریه را دادند اما در نقطه مقابل، اثری از پوشش وقایع بحرین دیده نمی شد.
البته در عین حال، ریاض و دوحه از جمله چهار کشور عربی بودند که در جلسه رأی گیری برای محکومیت سوریه در سازمان ملل در هفته گذشته، شرکت نکردند.
در همین حال، لبنان نماینده کشورهای عربی در شورای امنیت سازمان ملل از جمله کشورهایی بود که در برابر تلاش اتحادیه اروپا برای محکومیت دمشق مقاومت به خرج داد.
منبع: فایننشیال تایمز- 1 مه
تحلیل فیگارو از اختلافات در جمهوری اسلامی:
دو دستگی در اداره کشور
دلفین مینویی
محمود احمدی نژاد روز یکشنبه پس از یازده روز سکوت کامل، مجدداً در جلسه هیأت دولت ظاهر شد.
نزدیک دو هفته بود که سیاست صندلی خالی احمدی نژاد شایعاتی را درخصوص وجود بحران سیاسی شدید نزد حاکمیت جمهوری اسلامی ایجاد کرده بود. او از تاریخ ۲۲ آوریل در ملاء عام ظاهر نشده بود و همچنین یکی از سفرهای خود به شهر قم را که به عنوان واتیکان تشیع شناخته می شود لغو کرده بود. بدتر اینکه وی در دو جلسه قبلی هیأت وزیران حضور نداشته است. بالاخره روز یکشنبه، به نقل از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی، او در جلسه هیأت دولت و در محل کار خود حاضر شد.
در حاشیه انقلاب های عرب و پس از دو سال از اعتراضات مردمی "جنبش سبز" که به شدت مورد سرکوب قرار گرفت، آیا اکنون شاهد وقوع دودستگی در داخل حکومت محافظه کار جمهوری اسلامی هستیم؟ فعلا برای نتیجه گیری قدری زود است. ولی برخی از شواهد نشان می دهد که اختلافات میان جناح رییس جمهور، که به عنوان جریان "انحرافی" شناخته می شود، و جناح سنتی رهبر انقلاب، که از حمایت مجلس برخوردار است، رو به افزایش می باشد.
برکناری ناکام
منشأ این مشکل برکناری حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، بود که همچنان باقی است. عزل حیدر مصلحی، که به رهبر انقلاب نزدیک است، پس از آن انجام گرفت که وی اعلام کرد می خواهد یکی از معاونان خود، نزدیک به رحیم مشایی را عزل کند. پس از آن، آیت الله خامنه ای در نقش داور ظاهر شد و ابقای وزیر اطلاعات در پست کنونی اش را بر احمدی نژاد تحمیل کرد و بدین ترتیب دولت را در شرایطی قرار داد که طی آن فوق محافظه کاران توانستند علیه رییس جمهور موضع گیری کنند.
این بحران جدیدی نیست. در گذشته نیز خامنه ای هر بار که احمدی نژاد و متحد سیاسی اش خواسته اند عقاید خود را تحمیل کنند، آنها را از پیشروی بازداشته است. در سال ۲۰۰۹ نیز رهبر انقلاب وارد عمل شد و انتصاب مشایی به عنوان معاول اول رییس جمهور را رد کرد.
اظهارات ملی گرانه مشایی با اشاره به فرهنگ ایرانی پیش از اسلام، یا دفاع از موجودیت "مکتب ایرانی اسلام" نیز به مزاج محافظه کاران سنت گرا خوش نیامده است. آنها او را به دلیل داشتن "لیبرالیسم" روی موضوعات مربوط به فرهنگ و جامعه مؤاخذه می کنند و همچنین وی را متهم کرده اند که "چرا ایران را دوست مردم اسراییل معرفی کرده".
روز شنبه بیش از ۲۱۶ نماینده محافظه کار از احمدی نژاد خواستند که وتوی رهبر را بپذیرد به سر کار خود بازگردد. پرویز سروری، یکی از نمایندگان، به هفته نامه فوق محافظه کار "یالثارات" گفت: "امروز تمام توجه ملت به عملکرد آقای احمدی نژاد معطوف شده تا با توجه به چند کارت زرد اخطاری که منحرفین از مقام معظم رهبری دریافت کردهاند، شاهد عکسالعمل به موقع وی باشند." و سپس با اشاره به مشایی ادامه داد: "از آقای احمدی نژاد خواهش میکنیم صف خود را از منحرفین جدا کنند."
ولی در اردوگاه رییس جمهور ضد حمله بلافاصله اتفاق افتاد. پنج شنبه گذشته طرفداران احمدی نژاد در یکی از سایت های طرفدار دولت به نام نهال نیوز، نامه های سرگشاده ای را منتشر کردند که در آنها از او خواسته شده به صحنه بازگردد. در یکی از این نامه ها آمده است: "کجایی؟ با ما بمان، بدون تو امیدی نداریم."
منبع: فیگارو، ۲ می
محمود احمدی نژاد روز یکشنبه پس از یازده روز سکوت کامل، مجدداً در جلسه هیأت دولت ظاهر شد.
نزدیک دو هفته بود که سیاست صندلی خالی احمدی نژاد شایعاتی را درخصوص وجود بحران سیاسی شدید نزد حاکمیت جمهوری اسلامی ایجاد کرده بود. او از تاریخ ۲۲ آوریل در ملاء عام ظاهر نشده بود و همچنین یکی از سفرهای خود به شهر قم را که به عنوان واتیکان تشیع شناخته می شود لغو کرده بود. بدتر اینکه وی در دو جلسه قبلی هیأت وزیران حضور نداشته است. بالاخره روز یکشنبه، به نقل از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی، او در جلسه هیأت دولت و در محل کار خود حاضر شد.
در حاشیه انقلاب های عرب و پس از دو سال از اعتراضات مردمی "جنبش سبز" که به شدت مورد سرکوب قرار گرفت، آیا اکنون شاهد وقوع دودستگی در داخل حکومت محافظه کار جمهوری اسلامی هستیم؟ فعلا برای نتیجه گیری قدری زود است. ولی برخی از شواهد نشان می دهد که اختلافات میان جناح رییس جمهور، که به عنوان جریان "انحرافی" شناخته می شود، و جناح سنتی رهبر انقلاب، که از حمایت مجلس برخوردار است، رو به افزایش می باشد.
برکناری ناکام
منشأ این مشکل برکناری حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، بود که همچنان باقی است. عزل حیدر مصلحی، که به رهبر انقلاب نزدیک است، پس از آن انجام گرفت که وی اعلام کرد می خواهد یکی از معاونان خود، نزدیک به رحیم مشایی را عزل کند. پس از آن، آیت الله خامنه ای در نقش داور ظاهر شد و ابقای وزیر اطلاعات در پست کنونی اش را بر احمدی نژاد تحمیل کرد و بدین ترتیب دولت را در شرایطی قرار داد که طی آن فوق محافظه کاران توانستند علیه رییس جمهور موضع گیری کنند.
این بحران جدیدی نیست. در گذشته نیز خامنه ای هر بار که احمدی نژاد و متحد سیاسی اش خواسته اند عقاید خود را تحمیل کنند، آنها را از پیشروی بازداشته است. در سال ۲۰۰۹ نیز رهبر انقلاب وارد عمل شد و انتصاب مشایی به عنوان معاول اول رییس جمهور را رد کرد.
اظهارات ملی گرانه مشایی با اشاره به فرهنگ ایرانی پیش از اسلام، یا دفاع از موجودیت "مکتب ایرانی اسلام" نیز به مزاج محافظه کاران سنت گرا خوش نیامده است. آنها او را به دلیل داشتن "لیبرالیسم" روی موضوعات مربوط به فرهنگ و جامعه مؤاخذه می کنند و همچنین وی را متهم کرده اند که "چرا ایران را دوست مردم اسراییل معرفی کرده".
روز شنبه بیش از ۲۱۶ نماینده محافظه کار از احمدی نژاد خواستند که وتوی رهبر را بپذیرد به سر کار خود بازگردد. پرویز سروری، یکی از نمایندگان، به هفته نامه فوق محافظه کار "یالثارات" گفت: "امروز تمام توجه ملت به عملکرد آقای احمدی نژاد معطوف شده تا با توجه به چند کارت زرد اخطاری که منحرفین از مقام معظم رهبری دریافت کردهاند، شاهد عکسالعمل به موقع وی باشند." و سپس با اشاره به مشایی ادامه داد: "از آقای احمدی نژاد خواهش میکنیم صف خود را از منحرفین جدا کنند."
ولی در اردوگاه رییس جمهور ضد حمله بلافاصله اتفاق افتاد. پنج شنبه گذشته طرفداران احمدی نژاد در یکی از سایت های طرفدار دولت به نام نهال نیوز، نامه های سرگشاده ای را منتشر کردند که در آنها از او خواسته شده به صحنه بازگردد. در یکی از این نامه ها آمده است: "کجایی؟ با ما بمان، بدون تو امیدی نداریم."
منبع: فیگارو، ۲ می