بهاری که بوی سرکوب می دهد
چهارشنبه سوری فرا رسیده. کوچه و خیابانها میزبان مردم ایران اند. همه جا آتش روشن شده. معترضان بار دیگر خودی نشان می دهند. حکومت بار دیگر سرکوب می کند. تنها در تهران نزدیک به ۵۰۰ تن را بازداشت می کنند.
در گوشه دیگری از شهر، خون ریخته می شود. زندان قزلحصار. زندانبانان دهها زندانی را کشته و یا زخمی کردند. با "گلوله جنگی". زندانیانی که گفته می شود دست به اعتراض زده بودند. زندانیانی که عمدتا حکم اعدام داشتند، تیرباران شدند!
و در حالی که هنوز خون آنها روی زمین بود، سایت های حکومتی با خونسردی نوشتند: "تعدادی از زندانیان شرور و قاچاقچیان مواد مخدر که حکم اعدام آنها صادر شده است در یکی از بخشهای زندان قزلحصار قصد داشتند با انجام خرابکاری در زندان مبادرت به فرار نمایند که با حضور مقتدرانه عوامل مسئول و همکاری سایر زندانیان که مخالف اقدام آنها بودند در اجرای نقشه خویش ناکام ماندند."
بهار نزدیک است. بهار امسال بوی خون می دهد. خون محمد مختاری ها. پدرش می گوید: "روز ۲۵ بهمن، محمد دستبند سبزش را باز کرد و به دستگیره در بست و رفت." محمد رفت و برنگشت.
بهار امسال بوی سرکوب و اعتراض می دهد. فرزندان مهدی کروبی پس از ۲۳ روز بی خبری، از وضعیت پدر و مادرشان مطلع می شوند. می گویند حالشان خوب است.
بهار امسال بوی اعدام می دهد. می گویند از این پس حکم اعدام افراد شرور در کمتر از ۱۰ روز صادر می شود. دیگر تنها دهه شصت سیاه نیست. دهه ۸۰ هم هست...
بهار امسال بوی دروغ می دهد. محمود احمدی نژاد در مصاحبه با تلویزیون دولتی اسپانیا می گوید که حکومت ایران هرگز مخالفان سیاسی را سرکوب نکرده است.
و زندانیان سیاسی، نوروز امسال را در زندان ها می مانند. آیت الله لاریجانی بخشنامه ای صادر و در آن زندانیان سیاسی را از حق مرخصی در ایام نوروزی محروم کرده.
چند روز مانده به نوروز. زینب بایزیدی فعال حقوق زنان از تبعیدگاهش می نویسد: "آزادی را گدایی نمی کنم". زینب می نویسد: "این ما نبودیم که باید محاکمه میشدیم، این ماییم که باید محاکمه میکردیم و آناننند که باید پاسخگوی ما باشند، پاسخگوی همه این سالهایی که ظلم را روا داشته و به آن مشروعیت دادهاند و بیعدالتی و تحقیر کردهاند."
محمد علی کلی، قهرمان پیشین بوکس جهان هم به آیت الله خامنه ای نامه می نویسد و آزادی کوهنوردان آمریکایی را از او خواستار می شود.
بهار امسال بوی سانسور می دهد. سایت کلمه می نویسد: "کاهش سرعت اینترنت، کاهش شدید سرعت و در مواردی انسداد کامل دسترسی به سرویس VPN، فیلتر شدن جیمیل و گوگلریدر و در مواردی یاهو و برخی سایتهای اجتماعی، بسته شدن پورتهای امنیتی و https، فیلتر شدن بسیاری از دامنههای سایت گوگل و حملات پیاپی به سایتهای خبری سبز از جمله اختلالات ایجاد شده از دیشب در اینترنت ایران است که تاکنون به کلمه گزارش شده است. "
گزارشگران بدون مرز هم به مناسبت روز جهانی مبارزه با سانسور نوشت: "جمهوری اسلامی ایران در سال ٢٠١٠ نیز سرکوب و کنترل آنلاین را تشدید کرد. در دورههای تنش و تظاهرات مقامات مسئول اقدام به کند کردن سرعت اینترنت و اختلال و یا قطع کامل شبکه اینترنت و تلفن همراه کردهاند. حکومت ایران همچنان به کارزار ضد رسانههای جدید ادامه میدهد و آنها را به درخدمت منافع خارجیان بودن متهم میکند، چندین شهروند وبنگار به مجازات اعدام محکوم شدهاند."
ایران روزهای سختی را پشت سر می گذارد. سالی سخت و پر از سرکوب. سرکوبی که صدای دبیرکل سازمان ملل را هم درآورد. در گزارش بان کی مون آمده:
دبیرکل از گزارشهایی که از افزایش اعدام، قطع عضو، دستگیریها و بازداشتهای" خودسرانه، محاکمههای غیرمنصفانه و شکنجه احتمالی و بدرفتاری با فعالان حقوق بشر، وکلا، روزنامهنگاران و فعالان اپوزیسیون حکایت دارد، عمیقا نگران است. "
و همزمان در ژنو هم جمهوری اسلامی از سوی نهادهای حقوق بشری و چندین کشور غربی محکوم شد. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در این باره نوشت: "شورای حقوق بشر سازمان ملل در حالی جلسه سه شنبه خود را در شهر ژنو ادامه می دهدکه بسياری از کشورهای جهان وضعيت نقض حقوق بشر در ايران را مورد انتقاد قرار دادند و برخی کشورها به صورت مستقيم با انتقاد شديد نسبت به رفتار دولت ايران در حصرخانگی رهبران مخالفان ايران ميرحسين موسوی و مهدی کروبی خواستار آزادی و اجازه دادن به آنها به بهره بردن از دارسی عادلانه مطابق با استانداردهای بين المللی شدند. ايران به همراه برمه، ليبی، کره شمالی در راس کشورهايی است که بسياری ازانتقادات کشورها وسازمانهای بين المللی را برانگيخته است"
با همه اینها، بهار در راه است. نوروز می آید. سال خون تمام می شود. ایران روزهای بهتری را تجربه خواهد کرد. روزهایی که در آن، شادی و آزادی میزبان مردم ایران خواهد بود…
در گوشه دیگری از شهر، خون ریخته می شود. زندان قزلحصار. زندانبانان دهها زندانی را کشته و یا زخمی کردند. با "گلوله جنگی". زندانیانی که گفته می شود دست به اعتراض زده بودند. زندانیانی که عمدتا حکم اعدام داشتند، تیرباران شدند!
و در حالی که هنوز خون آنها روی زمین بود، سایت های حکومتی با خونسردی نوشتند: "تعدادی از زندانیان شرور و قاچاقچیان مواد مخدر که حکم اعدام آنها صادر شده است در یکی از بخشهای زندان قزلحصار قصد داشتند با انجام خرابکاری در زندان مبادرت به فرار نمایند که با حضور مقتدرانه عوامل مسئول و همکاری سایر زندانیان که مخالف اقدام آنها بودند در اجرای نقشه خویش ناکام ماندند."
بهار نزدیک است. بهار امسال بوی خون می دهد. خون محمد مختاری ها. پدرش می گوید: "روز ۲۵ بهمن، محمد دستبند سبزش را باز کرد و به دستگیره در بست و رفت." محمد رفت و برنگشت.
بهار امسال بوی سرکوب و اعتراض می دهد. فرزندان مهدی کروبی پس از ۲۳ روز بی خبری، از وضعیت پدر و مادرشان مطلع می شوند. می گویند حالشان خوب است.
بهار امسال بوی اعدام می دهد. می گویند از این پس حکم اعدام افراد شرور در کمتر از ۱۰ روز صادر می شود. دیگر تنها دهه شصت سیاه نیست. دهه ۸۰ هم هست...
بهار امسال بوی دروغ می دهد. محمود احمدی نژاد در مصاحبه با تلویزیون دولتی اسپانیا می گوید که حکومت ایران هرگز مخالفان سیاسی را سرکوب نکرده است.
و زندانیان سیاسی، نوروز امسال را در زندان ها می مانند. آیت الله لاریجانی بخشنامه ای صادر و در آن زندانیان سیاسی را از حق مرخصی در ایام نوروزی محروم کرده.
چند روز مانده به نوروز. زینب بایزیدی فعال حقوق زنان از تبعیدگاهش می نویسد: "آزادی را گدایی نمی کنم". زینب می نویسد: "این ما نبودیم که باید محاکمه میشدیم، این ماییم که باید محاکمه میکردیم و آناننند که باید پاسخگوی ما باشند، پاسخگوی همه این سالهایی که ظلم را روا داشته و به آن مشروعیت دادهاند و بیعدالتی و تحقیر کردهاند."
محمد علی کلی، قهرمان پیشین بوکس جهان هم به آیت الله خامنه ای نامه می نویسد و آزادی کوهنوردان آمریکایی را از او خواستار می شود.
بهار امسال بوی سانسور می دهد. سایت کلمه می نویسد: "کاهش سرعت اینترنت، کاهش شدید سرعت و در مواردی انسداد کامل دسترسی به سرویس VPN، فیلتر شدن جیمیل و گوگلریدر و در مواردی یاهو و برخی سایتهای اجتماعی، بسته شدن پورتهای امنیتی و https، فیلتر شدن بسیاری از دامنههای سایت گوگل و حملات پیاپی به سایتهای خبری سبز از جمله اختلالات ایجاد شده از دیشب در اینترنت ایران است که تاکنون به کلمه گزارش شده است. "
گزارشگران بدون مرز هم به مناسبت روز جهانی مبارزه با سانسور نوشت: "جمهوری اسلامی ایران در سال ٢٠١٠ نیز سرکوب و کنترل آنلاین را تشدید کرد. در دورههای تنش و تظاهرات مقامات مسئول اقدام به کند کردن سرعت اینترنت و اختلال و یا قطع کامل شبکه اینترنت و تلفن همراه کردهاند. حکومت ایران همچنان به کارزار ضد رسانههای جدید ادامه میدهد و آنها را به درخدمت منافع خارجیان بودن متهم میکند، چندین شهروند وبنگار به مجازات اعدام محکوم شدهاند."
ایران روزهای سختی را پشت سر می گذارد. سالی سخت و پر از سرکوب. سرکوبی که صدای دبیرکل سازمان ملل را هم درآورد. در گزارش بان کی مون آمده:
دبیرکل از گزارشهایی که از افزایش اعدام، قطع عضو، دستگیریها و بازداشتهای" خودسرانه، محاکمههای غیرمنصفانه و شکنجه احتمالی و بدرفتاری با فعالان حقوق بشر، وکلا، روزنامهنگاران و فعالان اپوزیسیون حکایت دارد، عمیقا نگران است. "
و همزمان در ژنو هم جمهوری اسلامی از سوی نهادهای حقوق بشری و چندین کشور غربی محکوم شد. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در این باره نوشت: "شورای حقوق بشر سازمان ملل در حالی جلسه سه شنبه خود را در شهر ژنو ادامه می دهدکه بسياری از کشورهای جهان وضعيت نقض حقوق بشر در ايران را مورد انتقاد قرار دادند و برخی کشورها به صورت مستقيم با انتقاد شديد نسبت به رفتار دولت ايران در حصرخانگی رهبران مخالفان ايران ميرحسين موسوی و مهدی کروبی خواستار آزادی و اجازه دادن به آنها به بهره بردن از دارسی عادلانه مطابق با استانداردهای بين المللی شدند. ايران به همراه برمه، ليبی، کره شمالی در راس کشورهايی است که بسياری ازانتقادات کشورها وسازمانهای بين المللی را برانگيخته است"
با همه اینها، بهار در راه است. نوروز می آید. سال خون تمام می شود. ایران روزهای بهتری را تجربه خواهد کرد. روزهایی که در آن، شادی و آزادی میزبان مردم ایران خواهد بود…
نکیر، منکر و محمود
بارگاه الهی، شب، داخلی
محمود روی یک ابر نشسته و دارد پاهایش را تکان تکان می دهد. هراز گاهی فرشته ای مثل برق از کنارش رد می شود و او فریاد می زند: " فری ی ی" فرشته می ایستد.
احمدی نژاد: فرشته جان! من هزار و دویست ساله علافم، می شه بگین یکی بیاد تکلیف ما رو روشن کنه.
فرشته: اسمت چیه؟
احمدی نژاد: محمود احمدی نژاد فرزند مصطفی و حسین
فرشته تا اسم احمدی نژاد را می شنود می گوید: " اوه اوه اوه اوه"، و بسرعت دور می شود.
این اتفاق چند بار تکرار می شود و چند سال. بالاخره بعد از دویست و ده سال نکیر و منکر با یک وانت پرونده از راه می رسند. پرونده ها را پائین می گذارند و دو طرف احمدی نژاد می نشینند.
نکیر: اسم شما محمود احمدی نژاد بود؟
احمدی نژاد: بله، چاکر شمام، همون محمود یا دکتر صدا کنید خوبه.
منکر یکی از پرونده ها را باز می کند و می گوید: "ببین! آقا محمود! پرونده های شما همه اش بررسی شده، بالا و پائین ات معلومه چیه. فقط یک حرفایی زدی که ما متوجه نمی شیم منظورت چیه."
احمدی نژاد: "قربون آدم چیز نفهم! بگو خودم توضیح می دم، شاید محافظ نداشتید"
منکر با تعجب نگاهی به نکیر می کند و به احمدی نژاد می گوید: "چیز نفهم یعنی چی؟ منظورت چیه؟"
احمدی نژاد: "این یک ضربت المثله، یعنی آدمی که خیلی حالی شه و همه چی می دونه."
نکیر می گوید: "اون وقت اینی که گفتی به چه زبونی یه؟"
احمدی نژاد: "به زبون فارسی خودمونه، گفتم که حتما محافظ خوب ندارید."
منکر: "منظورت از محافظ چیه؟"
احمدی نژاد: "ببین! حاج آقا منکر! محافظ کسی یه که من فارسی حرف می زنم، اون انگلیسی می گه، یا عکس العملش"
منکر: "عکس العمل چی؟"
احمدی نژاد: "یعنی معکوس یا برعکس، نگفتم معکوس که بی ادبی نباشه"
نکیر: " اتفاقا، ما در بارگاه الهی اگر صد تا مترجم اسپانیایی داشته باشیم، سه هزار تا مترجم فارسی داریم، حتی کسانی مثل حاج آقا فردوسی، یا آقای سعدی، یا آقای مولوی، یا حاج آقا خواجوی کرمانی هم با ما همکاری می کنن، ولی ما خیلی از جمله های شما رو به اونها هم نشون دادیم و اونها هم نفهمیدن، به خیلی بروبچ نازی آباد و ترکها و بلوچ ها و ارادونی ها و گرمساری ها هم گفتیم، باز هم نفهمیدن. الآن خودت بگو منظورت چیه."
احمدی نژاد: "دستت طلا جواهر، من در خدمتم."
نکیر: شما در مصاحبه با یک خبرنگار اسپانیایی گفتی "ما هرگز مخالفان را سرکوب نکردیم" منظورت از مخالفان چی بوده، چون توی جرائم شما سرکوب هست. ولی منظورت از مخالفان چیه"
احمدی نژاد: "مخالفان که خیلی معلومه، مثل خوار و مادر خود آدم، مثل برادر، مثل حاج آقا نقدی، یعنی کسی که قبولدار آدمه. یعنی کسی که هر چی آدم بگه قبول می کنه."
نکیر: "پس منظورت از مخالف همون موافقه؟"
احمدی نژاد: "ای قربون چونه ات برم، همین منظورمه، موافق هم می شه بگی، ولی مخالف هم اطراف ما می گن."
نکیر از کاغذ قرمزی که لای پوشه گذاشته، پرونده دیگری را باز می کند و می گوید: "شما گفتی سقوط مستکبرین حتمی است." در حالی که تا بیست سال بعد از شما هم مستکبرین سقوط نکردن، البته شما زنده نبودی، ولی ما آمارشو داریم، منظورت از مستکبرین چیه؟"
احمدی نژاد: "اتفاقا من خودم زنده بودم که خیلی از مستکبرین سقوط کردند، ما هم خیلی سعی کردیم کمک شون کنیم، ولی یواشکی، فایده ای هم نداشت. حتی بهشون پول هم دادیم، ولی نشد دیگه، این پیش بینی ما خیلی درست بود."
نکیر: "شما فقط بگو مستکبرین یعنی چی؟"
احمدی نژاد: "مستکبر یعنی کسی که ضعیف و فقیره، یا مثل کشورهایی که در آفریقا و آسیا هستند، مثل مصر، تونس، لیبی، سوریه، فلسطین، عراق، ما به این می گیم مستکبر."
منکر به نکیر نگاهی با تعجب می کند و به احمدی نژاد می گوید: "منظورتون همون مستضعفه؟"
احمدی نژاد سری تکان می دهد و می گوید: "این هم می شه، مستضعف طرف سمنان می گن، ولی طرف ارادون می گن مستکبر، مثلا اگر بری طرف کربلا توی خیابون پر از مستکبر هست که پول می خوان، گدائی می کنن."
نکیر پرونده دیگری در می آورد: " فهمیدم، شما فرمودید من ایران را عزیزترین کشور دنیا می کنم." ما این جمله رو به حاج آقا حافظ گفتیم، یک ماه سرش درد می کرد، بهشون استامینوفن کدئین دادیم خوب شدن، منظورتون از اینکه ایران را عزیزترین کشور دنیا می کنم، عزیز ترین یعنی چی؟"
محمود: " می گم فارسی زبون شکرپنیری هست، همینه دیگه، هر طرفش یه چیزی خوابیده، من مثال بین المللی می زنم که بفهمین، مثلا محمد علی کلی خیلی عزیز بود، یک مشت که می زد، طرف هر کی بود می افتاد زمین و نابکار می شد. یا مثلا همین پله یا مارادونا که عزیزترین فوتبالیست های دنیا بودند، شما اگر بری باشگاه، یک مدت تمرین کنی خیلی عزیز می شی. من می خواستم ملت ایران عزیزترین ملت دنیا بشه، موشک داشته باشه، هر کی حرف زد بزنه توی دهنش، برادرم توی خونه ما از همه عزیزتر بود، یک مشت می زد دهنم پر خون می شد."
نکیر می گوید: "منظورت قوی ترینه؟ یعنی کسی که زورش خیلی زیاده؟"
محمود: "بله، یک همچین ملت عزیزی می خواستم......"
نکیر حوصله اش سر رفته، با خودکار قرمز توضیحی می نویسد: " فهمیدم منظورت چیه. شما اشتباها به قوی ترین می گی عزیزترین. متوجه شدم."
محمود ناراحت می شود: " حالا شما هم ما رو تنها گیر آوردی بکن لکه حیث، که دیگه هیچ حیثیت برامون نذاری، ناسلامتی ما رئیس جمهور بودیم."
منکر: "فعلا در این مورد بحث نمی کنیم، شما فقط بگو منظورت چیه. در مصاحبه ای شما گفتی مخالفان ما شکم مردم را پاره می کنند، منظورت از مخالفان یعنی چه کسانی؟"
احمدی نژاد: " ببین، اخوی! من که گفتم مخالفان یعنی مثل سردار نقدی، فیروزآبادی، بسیج، کسانی که به ما رای دادن، خانواده، رهبر نظام که خدا مکافاتش کنه ما رو به این روز انداخت، مخالفان یعنی طرفداران ما. هم لباس شخصی داشتیم، هم با لباس بسیج."
منکر: " این افراد مخالف شما بودند؟"
احمدی نژاد: " بله، همه شون ما رو قبول داشتن، هر روز می اومدن دست ما رو می بوسیدن و می گفتن مخالفتم، نوکرتم، چاکرتم، به حالا نگاه نکن که همه شون علیه ما شهادت دادن."
نکیر به منکر: " بنویس منظورش از مخالف همون موافقه"
احمدی نژاد: " شما سمنانی هستی؟ چون اونهان به مخالف می گن موافق، ما هم مسخره شون می کنیم می گیم قصابی های سمنان سنگ کیلو ندارن، بس که گوشت کم می خرن، ولی گرمسار و ارادون همه بره می کشن."
منکر: " شما در جلسه ای در آمریکا که قوزیل فرشته سمت چپ تون یادداشت کرده گفتین زنان ایران آزادترین زنان دنیا هستند، در حالی که همون موقع زنان ایرانی زندانی بودند، منظورتون از آزادترین یعنی چی؟"
احمدی نژاد: " ما توی زبان فارسی به هرچیزی که خیلی درشت باشه می گیم " ترین" مثلا خربزه که میوه ترین سبزیجات محل ما بود، آزاد هم معلومه"
منکر: " معلومه یعنی چی؟ شما بگو منظورت از آزاد یعنی چی؟"
احمدی نژاد: " آزاد یعنی کسی که باید اجازه بگیره بره بیرون، مثل زن آدم، یا مثلا کسی که زندانی شده، باید قاضی که مستقل است، اجازه بده بره بیرون، وگرنه می مونه تا آدم بشه. یا مثلا روزنامه که تعطیل می شه بخاطر اهانت به مسوولان کشور می گیم آزادی مطبوعات در ایران، یا مثلا همین فاطمه خانم، زن آقای الهام که اولی که من رئیس جمهور شدم، خیلی مطلب می نوشت در دفاع از ما، که بعدا آقا گفت ایشون رو آزاد کردیم، دیگه حق نداشت بنویسه. ایران خیلی آزاد بود."
نکیر سرش را توی دستش گرفته و حالش بد است، به منکر می گوید " استامینوفن داری؟" منکر از جیبش یک بسته استامینوفن در می آورد و به او می دهد.
منکر: " شما گفتید در دانشگاه کلمبیا امام زمان جلسه را اداره کرد، ما از حاج آقا پرسیدیم، ایشون فرمودن من اصلا روحم خبر نداره، من کلمبیا نبودم اون موقع."
احمدی نژاد: " شما دوباره سووال کنین، چون دو تا کلمبیا داریم، یکی اش کشوره توی آمریکای لاتین، که قاچاق می کنند، یکی هم دانشگاه، من خودم ایشون رو دیدم در دانشگاه کلمبیا که در حوالی واشنگتن بود. من مطمئنم که جلسه رو ایشون اداره می کردن."
منکر: " از کجا مطمئنی؟"
احمدی نژاد: " امام زمان هر جا که باشن به چشم نمی آن، غیب می شن، من چند بار رفتم جلسه سازمان ملل، تا ما وارد شدیم، همه رفتن بیرون، فهمیدیم امام زمان تشریف آوردن. همین آقای مشائی که البته دیگه با ما حرف نمی زنه، دو سه بار ما رفتیم سفر شهرستان کسی به استقبال ما نیومد، گفتیم چرا استاندار کسی رو نیاورده، گفت عوضش امام زمان هست، نمی بینیش، ما هم نگاه کردیم دیدیم هیچی نیست، گفتیم حتما امام زمان اومده، اون روز هم توی جلسه، ما که حرف زدیم، آقای مولانا گفته بود تا حرف بزنی برات دست می زنن، ولی دیدم کسی دست نزد و همه مسخره کردن. فهمیدیم که امام زمان توی جلسه هست."
منکر: " شما مدرسه هم رفتی؟"
نکیر به منکر می گوید: " آره بابا، این دکترا داره، بیخودی باهاش سربه سر نذار، فقط سووال کن زودتر بریم، من سرم ترکید."
احمدی نژاد: " بخدا من صادقانه جواب می دم، حالا اگر قبول نمی کنین دیگه از بی شعوری خودتونه."
منکر ناراحت می شود: " یعنی چی می گی بی شعور؟"
احمدی نژاد: " یعنی در جریان همه چیز هستید، اگر کسی مثل شما بی شعور پیدا می کردم می ذاشتمش وزیر اطلاعات به جای حیدر."
نکیر: " در یک گفتگو شما گفتید ارتش آمریکا آنقدر فرسوده است که توان حمله نظامی به ایران را ندارد. منظورتون از فرسوده چی بود؟"
احمدی نژاد: " فرسوده از نظر لغتی از فرس می آد، یعنی اسب، در زبان قدیم به کسی که سوار بود و همه چیز داشت، می گفتند سواره، به اونی که هیچی نداشت می گفتند پیاده است. ارتش آمریکا همه جوره ناوگان و موشک زمین به زمین و بمب اتم و هلی برد و تانک و هواپیمای ب 52 و موشک خوشه ای و همه چیز داشت، هیچ ارتشی به اندازه آمریکا فرسوده نبود، حتی ارتش استالین در زمان جنگ. من خودم زمانی که رئیس جمهور بودم، خیلی سعی کردم ارتش عزیز و فرسوده ای داشته باشیم، خیلی موشک درست کردیم که هی می خورد زمین، جهتش اشتباه بود. ولی آمریکا واقعا ارتش فرسوده ای داشت، خیلی مستضعف بود."
منکر توضیحات او را یادداشت می کند و لای پرونده دیگری را باز می کند و می پرسد: " ما خیلی حرفهای شما رو بررسی کردیم و دیدیم دروغه، ولی بعضی حرفهای شما رو اصلا نمی فهمیم، یعنی معنی نداره، مثلا شما گفتید ملت ما مردمی ترین ملت دنیاست، مردمی یعنی چی؟ منظورتون چی بوده؟"
احمدی نژاد: " ملت ما واقعا مردمی بود، ولی شما اگر می رفتی آمریکا، می دیدی ملت آمریکا اصلا مردمی نیست، البته من یک بار بیروت رفتم دیدم چه ملت مردمی در اونجاست، ماشین نمی تونست رد بشه، یک بار هم رفتم نیکاراگوئه، خیلی مردمی بود. ماشین و موتور و پیاده و سواره توی هم بود. البته این قالیباف خیلی سعی می کرد که ملت تهران کمتر مردمی بشه، مترو درست کردن، ولی فایده نداشت. من خودمم خیلی مردمی بودم، هر وقتی می رفتیم سفر کم کم دویست نفر همراه ما بودند."
نکیر: " این یکی رو اصلا نمی فهمم، منظورتون اینه که همه جا شلوغ بود؟"
احمدی نژاد: " حتی وقتی شلوغ نبود هم مردمی بود، مثلا وقتی ساندیس می دادن به طرفداران ما که خیلی دوست داشتند، یک دفعه یک جو مردمی بوجود می اومد که چند نفر زیر دست و پا له می شدن، حتی یک بار که مسابقه استقلال و پرسپولیس بود، اینقدر استادیوم مردمی بود که سقف ریخت چند نفر مردن."
نکیر: " منظورتون پر جمعیته، چون تظاهرات مخالفان شما که برگزار شد فرشته های ما شمردن دیدن حدود یک و نیم میلیون نفر بودند، به اون می گین مردمی؟"
احمدی نژاد: " نه بابا، اونهان مردمی نبودن. صدا ازشون در نمی اومد، ساکت بودن، همدیگه رو کتک نمی زدن، ولی مثلا من خودم دیدم در دانشگاه یک بار نیروی انتظامی حمله کرد خیلی مردمی بود."
نکیر و منکر متوجه حرف او نمی شوند: " این رو نفهمیدیم، صبر می کنیم یک پونصد سال دیگه می آئیم سراغت روش فکر کن ببین معنی حرفت چیه."
احمدی نژاد: " پس تکلیف ما رو امروز روشن نمی کنین؟"
نکیر: " نه، این یک سووال می مونه، فقط سووال آخرم اینه که شما گفتی دنیا به سمت احمدی نژادی شدن پیش می رود، منظورت از احمدی نژادی شدن چی بود؟
احمدی نژاد: " ما خیلی فرهنگسازی زیادی کردیم، از جمله همین احمدی نژادی شدن، یا خرمای احمدی نژاد در مصر، بعدا معلوم شد که وقتی من گفتم دنیا به طرف احمدی نژادی شدن پیش می ره، یعنی چی. یعنی اصلش رو بخوای، خدابیامرز مادر ما، هر وقت خونه شلوغ می شد، یا هیچی نداشتیم، یا بمباران بود، یا مثلا آب قطع می شد، یا پول تلفن نمی داد پدر ما، تلفن قطع می شد، مادر ما خیلی ناراحت می شد و می گفت دوباره زندگی مون احمدی نژادی شد. ما از مادرمون یاد گرفتیم، بعدا که ما کودتا کردیم، یعنی همون که ما قبل از بازجویی اول بهش می گفتیم انتخابات، دیگه هر چی رفیق توی دنیا داشتیم، کشورشون ریخت به هم و چند سال خرتوخری بود که ما همین رو پیش بینی کرده بودیم."
نکیر یادداشت می کند و پرونده ها را جمع می کنند و سوار وانت می شوند.
احمدی نژاد: " پس من باید خیلی صبر کنم؟"
منکر: " شما روی همین مردمی بودن ملت ایران فکر کن، هر وقت به نتیجه رسیدی، ما بهت سر می زنیم. فعلا همین جا باش."
وانت در راه شیری پیش می رود، احمدی نژاد شلوارش را که زیر آن پیژامه پوشیده در می آورد، زیر سرش می گذارد و می خوابد
با ورود نیروهای نظامی عربستان
ایران با بحرین وارد جنگ میشود؟
به دنبال اعزام نیروهای نظامی عربستان سعودی و امارات متحده عربی به بحرین برای کمک به دولت این کشور در برابر معترضان، رسانه های نزدیک به جمهوری اسلامی خواهان اعزام "استشهادیون ایران" به بحرین برای کمک به شیعیان این کشور شدند.
بحران در روابط جمهوری اسلامی با پادشاهی بحرین پس از آن بالا گرفت که دولت سنی مذهب بحرین به منظور کنترل اوضاع امنیتی این کشور از شورای همکاری خلیج فارس درخواست کمک کرد.به دنبال این درخواست، دولت های عربستان و امارات با اعزام 1500 نیرو و تجهیزات نظامی به بحرین، در صدد کمک به دولت این کشور برآمدند.این اتفاق در شرایطی رخ داد که روز گذشته، خیابان های منامه پایتخت بحرین شاهد یکی از خونین ترین سرکوب معترضان عمدتا شیعه توسط نیروهای دولتی بود.
در جریان این تظاهرات و طبق گزارش های رسمی حداقل 6 تن با تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی کشته و صدها تن دیگر زخمی شدند اما معترضان رقم کشته ها و مجروحان را بسیار بیشتر اعلام می کنند.
شبکه های اجتماعی مجازی و وبسایت اجتماعی "یوتیوب" در روزهای گذشته شاهد انتشار فیلم هایی از شلیک مستقیم تیر از فاصله های نزدیک توسط نیروهای پلیس و ارتش بحرین به تظاهرات کنندگان بودند.
هنوز مشخص نیست که نیروهای نظامی عربستان و امارات در این سرکوب مشارکت داشته اند یا نه؟
"استغاثه شیعیان بحرین" از آیت الله خامنه ای
با وجود این، به نظر می آید خشم ایران پس از آن برانگیخته شد که نیروهای نظامی عربستان سعودی و امارات به درخواست دولت بحرین وارد این کشور شدند. علاوه بر این، در روزهای اخیر ابتدا پادشاهی بحرین سفیر خود از تهران را به منامه فراخواند و سپس جمهوری اسلامی در واکنشی متقابل سفیر خود در منامه را به تهران بازگرداند.
روز گذشته وبسایت "شیعه نیوز" با انتشار متنی تحت عنوان "استغاثه مظلومانه شیعیان بحرین به رهبر معظم انقلاب" از درخواست کمک گروهی از آنها از آیت الله خامنه ای خبر داد.
در این نامه از رهبر جمهوری اسلامی خواسته شده تا "هر طور که صلاح می داند، مقلدان و فرزندان خود در بحرین را یاری دهد."
در همین حال سایت رجانیوز از "برنامهریزی ان جی او های ایرانی فعال در امور جهان اسلام برای ثبت نام استشهادی و حضور در سواحل خلیج فارس برای اعلام آمادگی به اعزام به بحرین" خبر داد.
این سایت نزدیک به دولت محمود احمدی نژاد همچنین از "احتمال واکنش عملی ایران" به بحران بحرین خبر داد.
به نوشته رجانیوز، به نظر میرسد حضور نظامی عربستان به نفع یکی از طرفهای دعوا در بحرین و اقدام به کشتار مردم بحرین، سر آغاز "تغییری دوباره در منازعه قدرت در منطقه خلیج فارس" باشد. سر آغازی که به نوشته این سایت ممکن است با تشدید اوضاع علیه مردم بحرین و "ورود عملی ایران" به معرکه بحرین، شرایط منطقه خلیج فارس را "به کلی متغیر" کند.
همچنین چند تشکل دانشجویی حامی حکومت مانند "اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل" نیز براي اعزام به بحرين به منظور "حضور در كنار مردم اين كشور براي مقابله با جنايتهاي آلسعود و حكام بحرين" اعلام آمادگی کرده اند.
برخی گروه های به ظاهر غیر دولتی در ایران در سال های گذشته تحت پوشش حمایت های حکومت جمهوری اسلامی اقدام به نام نویسی از افراد برای "عملیات استشهادی" در کشورهای مسلمان علیه "کافران حربی و دشمنان ملت های اسلامی" کرده اند.
اکثر قریب به اتفاق افرادی که در این فراخوان ها نام نویسی کرده اند از اعضای ارکان مختلف بسیج و گروه هایی مانند انصار حزب الله هستند.
پیش از این چند بار شایعاتی درباره اعزام این گروه ها به کشورهایی مانند فلسطین برای مقابله با نیروهای اسرائیلی مطرح شد و تعدادی از آنها حتی برای چند روز در فرودگاه مهرآباد تهران که در آن هنگام پروازهای خارجی از آن صورت نمی گرفت تحصن کردند اما با مخالفت مقام های بلندپایه جمهوری اسلامی، این اتفاق هرگز رخ نداد.
این هشدارهای تهدید آمیز در شرایطی مطرح شده اند که سردار یدالله جوانی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران که با عنوان "کارشناس مسائل سیاسی" با خبرگزاری فارس گفتوگو می کرد، با رد دخالت نظامی ایران در بحرین گفت که " لشكركشي و وارد كردن نيرو به بحرين از اساس كار اشتباهي است و تعيينكننده اصلي تصميمات مردم بحرين هستند لذا نوع حمايت ايران از اين كشور معنوي خواهد بود."
احمدینژاد و تکرار تجربه صدام
تهدیدات رسانه ای و سیاسی اخیر پس از آن مطرح شد که محمود احمدی نژاد در پایان جلسه چهارشنبه هیات دولت با اشاره به تحولات بحرین، مقابله نیروهای امنیتی بحرین با تظاهرکنندگان را محکوم کرد و گفت: "امروز در بحرین شاهد صف آرایی در مقابل توده مردم هستیم که این کار بسیار زشتی است."
او دولت بحرین را از "تکرار تجربه صدام حسین" رهبر سابق عراق و مقاومت در برابر خواست مردم برحذر داشت و با ابراز این نظر که اکثر مردم بحرین معترض و خواستار تغییر هستند، گفت که "باید به این خواست مردم احترام گذاشت و اصلاحات را انجام داد."
محمود احمدی نژاد در اشاره به حضور نیروهای عربستان سعودی و امارات عربی متحده در بحرین، گفت: "مگر می شود امواج انسانی را با نیروهای مسلح و آنهم از طریق کشورهای همسایه متوقف کرد؟"
پیش از آن، نمایندگان مجلس هشتم نیز برای بررسی تحولات اخیر بحرین جلسه غیر علنی تشکیل داده و علی لاریجانی، رئیس مجلس، در مورد برگزاری این جلسه گفته بود: "با توجه به شرایط اخیر منطقه و به ویژه ظلم مضاعف آمریکا و برخی کشورهای منطقه بر مردم بحرین، نمایندگان مجلس با حساسیت ویژه در این باره در جلسه غیر علنی بحث و گفتگو کردند."
روز گذشته همچنین احمد وحیدی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با اشاره به حضور نیروهای نظامی عربستان و امارات در بحرین هشدار داد که "اينگونه اقدامات موجب افزايش تنش و مخدوش شدن ثبات و امنيت منطقه خواهد شد."
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه نیز در مجلس حاضر شد و از رایزنی با "برخی وزرای خارجه منطقه و سفرای مقیم تهران" برای "براي جلوگيري از قتل عام مردم بحرين توسط نظاميان سعودي" خبر داد.
یک نماینده عضو کمیسیون سیاست خارجی و امنیتی ملی مجلس هم هشدار داد که "عربستان در صورت عدم توجه به هشدار ایران قطعا پشیمان خواهد شد."
بحرین کشوری شامل 32 جزیره در آب های جنوب غربی خلیج فارس است که با مجموع مساحت 706 کیلومتر مربع از کوچک ترین استان ایران هم کوچکتر است. 70 درصد جمعیت این کشور 700 هزار نفره را شیعیان تشکیل می دهند اما حکومت سلطنتی در این کشور سال هاست که در اختیار خاندان سنی مذهب آل خلیفه است و شیعیان آن همواره از تبعیض های گسترده علیه خود ناراضی بوده اند.
پادشاه بحرین روز گذشته برای سه ماه در کشور وضعیت اضطراری اعلام کرد و اینک نیروهای امنیتی از مردم خواسته اند برای حفظ "امنیت خودشان" از تجمع خودداری کنند.
بحران در روابط جمهوری اسلامی با پادشاهی بحرین پس از آن بالا گرفت که دولت سنی مذهب بحرین به منظور کنترل اوضاع امنیتی این کشور از شورای همکاری خلیج فارس درخواست کمک کرد.به دنبال این درخواست، دولت های عربستان و امارات با اعزام 1500 نیرو و تجهیزات نظامی به بحرین، در صدد کمک به دولت این کشور برآمدند.این اتفاق در شرایطی رخ داد که روز گذشته، خیابان های منامه پایتخت بحرین شاهد یکی از خونین ترین سرکوب معترضان عمدتا شیعه توسط نیروهای دولتی بود.
در جریان این تظاهرات و طبق گزارش های رسمی حداقل 6 تن با تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی کشته و صدها تن دیگر زخمی شدند اما معترضان رقم کشته ها و مجروحان را بسیار بیشتر اعلام می کنند.
شبکه های اجتماعی مجازی و وبسایت اجتماعی "یوتیوب" در روزهای گذشته شاهد انتشار فیلم هایی از شلیک مستقیم تیر از فاصله های نزدیک توسط نیروهای پلیس و ارتش بحرین به تظاهرات کنندگان بودند.
هنوز مشخص نیست که نیروهای نظامی عربستان و امارات در این سرکوب مشارکت داشته اند یا نه؟
"استغاثه شیعیان بحرین" از آیت الله خامنه ای
با وجود این، به نظر می آید خشم ایران پس از آن برانگیخته شد که نیروهای نظامی عربستان سعودی و امارات به درخواست دولت بحرین وارد این کشور شدند. علاوه بر این، در روزهای اخیر ابتدا پادشاهی بحرین سفیر خود از تهران را به منامه فراخواند و سپس جمهوری اسلامی در واکنشی متقابل سفیر خود در منامه را به تهران بازگرداند.
روز گذشته وبسایت "شیعه نیوز" با انتشار متنی تحت عنوان "استغاثه مظلومانه شیعیان بحرین به رهبر معظم انقلاب" از درخواست کمک گروهی از آنها از آیت الله خامنه ای خبر داد.
در این نامه از رهبر جمهوری اسلامی خواسته شده تا "هر طور که صلاح می داند، مقلدان و فرزندان خود در بحرین را یاری دهد."
در همین حال سایت رجانیوز از "برنامهریزی ان جی او های ایرانی فعال در امور جهان اسلام برای ثبت نام استشهادی و حضور در سواحل خلیج فارس برای اعلام آمادگی به اعزام به بحرین" خبر داد.
این سایت نزدیک به دولت محمود احمدی نژاد همچنین از "احتمال واکنش عملی ایران" به بحران بحرین خبر داد.
به نوشته رجانیوز، به نظر میرسد حضور نظامی عربستان به نفع یکی از طرفهای دعوا در بحرین و اقدام به کشتار مردم بحرین، سر آغاز "تغییری دوباره در منازعه قدرت در منطقه خلیج فارس" باشد. سر آغازی که به نوشته این سایت ممکن است با تشدید اوضاع علیه مردم بحرین و "ورود عملی ایران" به معرکه بحرین، شرایط منطقه خلیج فارس را "به کلی متغیر" کند.
همچنین چند تشکل دانشجویی حامی حکومت مانند "اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل" نیز براي اعزام به بحرين به منظور "حضور در كنار مردم اين كشور براي مقابله با جنايتهاي آلسعود و حكام بحرين" اعلام آمادگی کرده اند.
برخی گروه های به ظاهر غیر دولتی در ایران در سال های گذشته تحت پوشش حمایت های حکومت جمهوری اسلامی اقدام به نام نویسی از افراد برای "عملیات استشهادی" در کشورهای مسلمان علیه "کافران حربی و دشمنان ملت های اسلامی" کرده اند.
اکثر قریب به اتفاق افرادی که در این فراخوان ها نام نویسی کرده اند از اعضای ارکان مختلف بسیج و گروه هایی مانند انصار حزب الله هستند.
پیش از این چند بار شایعاتی درباره اعزام این گروه ها به کشورهایی مانند فلسطین برای مقابله با نیروهای اسرائیلی مطرح شد و تعدادی از آنها حتی برای چند روز در فرودگاه مهرآباد تهران که در آن هنگام پروازهای خارجی از آن صورت نمی گرفت تحصن کردند اما با مخالفت مقام های بلندپایه جمهوری اسلامی، این اتفاق هرگز رخ نداد.
این هشدارهای تهدید آمیز در شرایطی مطرح شده اند که سردار یدالله جوانی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران که با عنوان "کارشناس مسائل سیاسی" با خبرگزاری فارس گفتوگو می کرد، با رد دخالت نظامی ایران در بحرین گفت که " لشكركشي و وارد كردن نيرو به بحرين از اساس كار اشتباهي است و تعيينكننده اصلي تصميمات مردم بحرين هستند لذا نوع حمايت ايران از اين كشور معنوي خواهد بود."
احمدینژاد و تکرار تجربه صدام
تهدیدات رسانه ای و سیاسی اخیر پس از آن مطرح شد که محمود احمدی نژاد در پایان جلسه چهارشنبه هیات دولت با اشاره به تحولات بحرین، مقابله نیروهای امنیتی بحرین با تظاهرکنندگان را محکوم کرد و گفت: "امروز در بحرین شاهد صف آرایی در مقابل توده مردم هستیم که این کار بسیار زشتی است."
او دولت بحرین را از "تکرار تجربه صدام حسین" رهبر سابق عراق و مقاومت در برابر خواست مردم برحذر داشت و با ابراز این نظر که اکثر مردم بحرین معترض و خواستار تغییر هستند، گفت که "باید به این خواست مردم احترام گذاشت و اصلاحات را انجام داد."
محمود احمدی نژاد در اشاره به حضور نیروهای عربستان سعودی و امارات عربی متحده در بحرین، گفت: "مگر می شود امواج انسانی را با نیروهای مسلح و آنهم از طریق کشورهای همسایه متوقف کرد؟"
پیش از آن، نمایندگان مجلس هشتم نیز برای بررسی تحولات اخیر بحرین جلسه غیر علنی تشکیل داده و علی لاریجانی، رئیس مجلس، در مورد برگزاری این جلسه گفته بود: "با توجه به شرایط اخیر منطقه و به ویژه ظلم مضاعف آمریکا و برخی کشورهای منطقه بر مردم بحرین، نمایندگان مجلس با حساسیت ویژه در این باره در جلسه غیر علنی بحث و گفتگو کردند."
روز گذشته همچنین احمد وحیدی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با اشاره به حضور نیروهای نظامی عربستان و امارات در بحرین هشدار داد که "اينگونه اقدامات موجب افزايش تنش و مخدوش شدن ثبات و امنيت منطقه خواهد شد."
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه نیز در مجلس حاضر شد و از رایزنی با "برخی وزرای خارجه منطقه و سفرای مقیم تهران" برای "براي جلوگيري از قتل عام مردم بحرين توسط نظاميان سعودي" خبر داد.
یک نماینده عضو کمیسیون سیاست خارجی و امنیتی ملی مجلس هم هشدار داد که "عربستان در صورت عدم توجه به هشدار ایران قطعا پشیمان خواهد شد."
بحرین کشوری شامل 32 جزیره در آب های جنوب غربی خلیج فارس است که با مجموع مساحت 706 کیلومتر مربع از کوچک ترین استان ایران هم کوچکتر است. 70 درصد جمعیت این کشور 700 هزار نفره را شیعیان تشکیل می دهند اما حکومت سلطنتی در این کشور سال هاست که در اختیار خاندان سنی مذهب آل خلیفه است و شیعیان آن همواره از تبعیض های گسترده علیه خود ناراضی بوده اند.
پادشاه بحرین روز گذشته برای سه ماه در کشور وضعیت اضطراری اعلام کرد و اینک نیروهای امنیتی از مردم خواسته اند برای حفظ "امنیت خودشان" از تجمع خودداری کنند.
رییس دیوان عالی کشور:
رسیدگی به پروندههای اعدام، آسان است
همزمان با انتقاد دبیرکل سازمان ملل ازوضعیت حقوقبشر در ایران، رییس دیوان عالی کشور، خبر از آن دادکه قوه قضاییه "ده روزه حکم اعدام" صادر میکند.
احمد محسنی گرکانی، رییس دیوان عالی کشور، به خبرگزاری مهر - وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی - گفته است: "احکام قطعی اعدام از سوی دادگاه کیفری در کمتر از 10 روز در دیوان عالی کشور رسیدگی می شود. سه شعبه ویژه، پروندههای مربوط به اشرار، جنایتکاران، متجاوزان، محاربین، سارقان و مجرمان خطرناک را رسیدگی میکنند".
وی با اشاره به دستور آیتالله صادق لاریجانی، رییس قوهقضاییه در این زمینه، اضافه کرده است: "رسیدگی به این پروندهها بعد از چند ماه هیچگونه تاثیری در اجتماع ندارد، لذا زمانی اجرای حکم تاثیرگذار است که پرونده به سرعت رسیدگی شده و حکم اجرا شود".
رییس دیوان عالی کشور همچنین "رسیدگی به پرونده هایی که حکم اعدام برای آنها صادر شده" را بسیار "آسان" توصیف کرده و درباره اختصاص زمانی کوتاه برای دفاع متهم، نیز گفته است: " دفاع متهم یک ساعت یا چند ساعت است نه بیشتر، چون جرم مجرمان خطرناک به وضوح روشن است". وی همچنین اعدام افراد را باعث "آرامش میان مردم" دانسته است.
این سخنان در حالی بیان شد که چند روز پیش، بانکی مون، دبیرکل سازمان ملل، با ارئه گزارشی از وضعیت حقوقبشر ایران در ژنو، به انتقاد از آن پرداخت. وی در گزارش خود، اعلام کرده بود که "ایران سرکوب مخالفان را شدت بخشیده و بر اعدام زندانیان سیاسی و نوجوانان مجرم و قاچاقچیان مواد مخدر افزوده است". در گزارش بانکی مون، همچنین نسبت به اجرای احکامی چون شلاق، قطع عضو و سنگسار زنان و مردان ابراز نگرانی شده بود.
در این گزارش آمده بود: "دبیرکل از گزارشهایی که از افزایش اعدام، قطع عضو، دستگیریها و بازداشتهای خودسرانه، محاکمههای غیرمنصفانه و شکنجه احتمالی و بدرفتاری با فعالان حقوق بشر، وکلا، روزنامهنگاران و فعالان اپوزیسیون حکایت دارد، عمیقا نگران است".
وی از جمهوری اسلامی خواسته بود که به نمایندگان ویژه حقوق بشر سازمان ملل اجازه دهد که برای بررسی اوضاع به ایران سفر کنند. به گفته او، با وجود درخواستهای مکرر سازمان ملل متحد، ایران از سال ۲۰۰۵ به نمایندگان این سازمان، اجازه نداده برای تهیه گزارشهای خود به ایران سفر کنند.
جامعه بینالملل و اعدام در ایران
براساس آماری که توسط نهادهای حقوقبشری منتشر شده، ایران دارای بالاترین نرخ اعدام نسبت به جمعیت در دنیا است. سازمان عفو بینالملل، در گزارشی که در پایان سال 2010 منتشر کرده بود، درباره وضعیت حقوقبشر در ایران آورده است: " تعداد اعدامهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی در خلال سال 2009 میلادی بیش از سیصد و هشتاد و هشت مورد اعلام شده که پس از چین، با جمعیت بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر، ایران را در رده دوم جهانی قرار میدهد".
سازمان غیردولتی و بینالمللی دیدهبان حقوق بشر، ماه گذشته اعلام کرده بود دست کم ۷۴ نفر از اول ژانویه ۲۰۱۱ در ایران اعدام شدهاند. خبرگزاری فرانسه براساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای ایرانی، این آمار را ۶۶ نفر عنوان کرده است.
مدیر خاورمیانه دیدهبان حقوق بشر نیز نگران است که با این آمار، مقامهای ایران تا پایان سال ۲۰۱۱ به راحتی بیش از هزار نفر را اعدام کنند.
نقض متعدد حقوقبشر در ایران باعث شده که نماینده سوئد پیشنهاد کند شورای حقوق بشر سازمان ملل، مامور تحقیق ویژهای را برای تحقیق خشونتهای حقوق بشری در ایران بگمارد. وزیر امورخارجه سوئد اعلام کرده کشورش عمیقا نگران "اوضاع رو به وخامت حقوق بشر در ایران" است. این پیشنهاد حمایت نماینده آمریکا در سازمان ملل را هم در پی داشت.
به گفته وی تعداد اعدامها در ایران "از اول سال جاری میلادی به درجه هشدار رسیده است". این در حالیست که کمیسر عالی حقوقبشر سازمان ملل نیز به انتقاد از جمهوریاسلامی در این زمینه پرداخته است.
پیش از این و ماه گذشته در پی اعدام زهرا بهرامی، شهروند ایرانی = هلندی، کمیته روابط خارجی پارلمان اتحادیه اروپا، با تصویب قطعنامهای خواستار آن شد که "اتحادیه اروپا استراتژی تازه و گستردهتری درباره ایران بیندیشد که از مساله هستهای فراتر رفته و سابقه عملکرد ایران در زمینه حقوق بشر و نقش منطقهای آن کشور را مورد توجه قرار دهد... تحریمهایی با هدف پاسخگویی مقامهای ایرانی در مقابل نقض جدی حقوق بشر از زمان انتخابات بحثانگیز ریاستجمهوری سال گذشته، و همسو با تحریمهایی که ایالات متحده سپتامبر گذشته مطرح کرد، علیه ایران اعمال کنند".
تاکنون کمپین بینالمللی حقوقبشر در ایران، به چندین مورد اعدام دستهجمعی در زندان مشهد اشاره کرده و گفته میشود که تعداد این اعدامها تاکنون به حدود 500 مورد رسیده است.
پیش از این وبسایت رهانا نیز، با انتشار گزارشی، آمار اعدامشدگان در سال 89 تا پایان آذرماه را حدود 190 تن ذکر کرده بود.
احمد محسنی گرکانی، رییس دیوان عالی کشور، به خبرگزاری مهر - وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی - گفته است: "احکام قطعی اعدام از سوی دادگاه کیفری در کمتر از 10 روز در دیوان عالی کشور رسیدگی می شود. سه شعبه ویژه، پروندههای مربوط به اشرار، جنایتکاران، متجاوزان، محاربین، سارقان و مجرمان خطرناک را رسیدگی میکنند".
وی با اشاره به دستور آیتالله صادق لاریجانی، رییس قوهقضاییه در این زمینه، اضافه کرده است: "رسیدگی به این پروندهها بعد از چند ماه هیچگونه تاثیری در اجتماع ندارد، لذا زمانی اجرای حکم تاثیرگذار است که پرونده به سرعت رسیدگی شده و حکم اجرا شود".
رییس دیوان عالی کشور همچنین "رسیدگی به پرونده هایی که حکم اعدام برای آنها صادر شده" را بسیار "آسان" توصیف کرده و درباره اختصاص زمانی کوتاه برای دفاع متهم، نیز گفته است: " دفاع متهم یک ساعت یا چند ساعت است نه بیشتر، چون جرم مجرمان خطرناک به وضوح روشن است". وی همچنین اعدام افراد را باعث "آرامش میان مردم" دانسته است.
این سخنان در حالی بیان شد که چند روز پیش، بانکی مون، دبیرکل سازمان ملل، با ارئه گزارشی از وضعیت حقوقبشر ایران در ژنو، به انتقاد از آن پرداخت. وی در گزارش خود، اعلام کرده بود که "ایران سرکوب مخالفان را شدت بخشیده و بر اعدام زندانیان سیاسی و نوجوانان مجرم و قاچاقچیان مواد مخدر افزوده است". در گزارش بانکی مون، همچنین نسبت به اجرای احکامی چون شلاق، قطع عضو و سنگسار زنان و مردان ابراز نگرانی شده بود.
در این گزارش آمده بود: "دبیرکل از گزارشهایی که از افزایش اعدام، قطع عضو، دستگیریها و بازداشتهای خودسرانه، محاکمههای غیرمنصفانه و شکنجه احتمالی و بدرفتاری با فعالان حقوق بشر، وکلا، روزنامهنگاران و فعالان اپوزیسیون حکایت دارد، عمیقا نگران است".
وی از جمهوری اسلامی خواسته بود که به نمایندگان ویژه حقوق بشر سازمان ملل اجازه دهد که برای بررسی اوضاع به ایران سفر کنند. به گفته او، با وجود درخواستهای مکرر سازمان ملل متحد، ایران از سال ۲۰۰۵ به نمایندگان این سازمان، اجازه نداده برای تهیه گزارشهای خود به ایران سفر کنند.
جامعه بینالملل و اعدام در ایران
براساس آماری که توسط نهادهای حقوقبشری منتشر شده، ایران دارای بالاترین نرخ اعدام نسبت به جمعیت در دنیا است. سازمان عفو بینالملل، در گزارشی که در پایان سال 2010 منتشر کرده بود، درباره وضعیت حقوقبشر در ایران آورده است: " تعداد اعدامهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی در خلال سال 2009 میلادی بیش از سیصد و هشتاد و هشت مورد اعلام شده که پس از چین، با جمعیت بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر، ایران را در رده دوم جهانی قرار میدهد".
سازمان غیردولتی و بینالمللی دیدهبان حقوق بشر، ماه گذشته اعلام کرده بود دست کم ۷۴ نفر از اول ژانویه ۲۰۱۱ در ایران اعدام شدهاند. خبرگزاری فرانسه براساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای ایرانی، این آمار را ۶۶ نفر عنوان کرده است.
مدیر خاورمیانه دیدهبان حقوق بشر نیز نگران است که با این آمار، مقامهای ایران تا پایان سال ۲۰۱۱ به راحتی بیش از هزار نفر را اعدام کنند.
نقض متعدد حقوقبشر در ایران باعث شده که نماینده سوئد پیشنهاد کند شورای حقوق بشر سازمان ملل، مامور تحقیق ویژهای را برای تحقیق خشونتهای حقوق بشری در ایران بگمارد. وزیر امورخارجه سوئد اعلام کرده کشورش عمیقا نگران "اوضاع رو به وخامت حقوق بشر در ایران" است. این پیشنهاد حمایت نماینده آمریکا در سازمان ملل را هم در پی داشت.
به گفته وی تعداد اعدامها در ایران "از اول سال جاری میلادی به درجه هشدار رسیده است". این در حالیست که کمیسر عالی حقوقبشر سازمان ملل نیز به انتقاد از جمهوریاسلامی در این زمینه پرداخته است.
پیش از این و ماه گذشته در پی اعدام زهرا بهرامی، شهروند ایرانی = هلندی، کمیته روابط خارجی پارلمان اتحادیه اروپا، با تصویب قطعنامهای خواستار آن شد که "اتحادیه اروپا استراتژی تازه و گستردهتری درباره ایران بیندیشد که از مساله هستهای فراتر رفته و سابقه عملکرد ایران در زمینه حقوق بشر و نقش منطقهای آن کشور را مورد توجه قرار دهد... تحریمهایی با هدف پاسخگویی مقامهای ایرانی در مقابل نقض جدی حقوق بشر از زمان انتخابات بحثانگیز ریاستجمهوری سال گذشته، و همسو با تحریمهایی که ایالات متحده سپتامبر گذشته مطرح کرد، علیه ایران اعمال کنند".
تاکنون کمپین بینالمللی حقوقبشر در ایران، به چندین مورد اعدام دستهجمعی در زندان مشهد اشاره کرده و گفته میشود که تعداد این اعدامها تاکنون به حدود 500 مورد رسیده است.
پیش از این وبسایت رهانا نیز، با انتشار گزارشی، آمار اعدامشدگان در سال 89 تا پایان آذرماه را حدود 190 تن ذکر کرده بود.
گزارش روز از آخرین وضعیت خانواده کروبی
حضور مردم باعث عقب نشینی حکومت شد
محمد تقی کروبی، فرزند مهدی کروبی شب گذشته برای ملاقات با پدر و مادرش رفت و برای علی کروبی، قرار وثیقه صادر شد.مجتبی واحدی، مشاور و سخنگوی مهدی کروبی در مصاحبه با "روز"ضمن تایید این خبرها می گوید: به فرزندان آقای کروبی، وعده ملاقات در شب گذشته را داده بودند و آقای تقی کروبی برای ملاقات رفته اما تا الان که با شما صحبت میکنم مشخص نیست که آیا این ملاقات انجام شده یا نه و در صورت انجام در کجا و در چه شرایطی انجام پذیرفته است.
محمد تقی کروبی، روز گذشته در وب سایت شخصی خود خبر داده بود که از یک روحانی مورد اعتماد خانواده او و همچنین حاکمیت، خبر گرفته که پدر و مادرش سالم هستند.
او در وب سایت شخصی اش نوشته است: "امروز روحانی عزیزی که مورد اعتماد خانواده و حاکمیت است طی تماس تلفنی با اینجانب اظهار داشتند که شب گذشته در محیطی دوستانه با پدر و مادرم ملاقات نموده اند. این عزیز خبر از صحت، سلامت و آرامش کامل آنان دادند".
این ملاقات به گفته آقای واحدی، در آخرین ساعات سه شنبه انجام پذیرفته.
او به روز می گوید: این ملاقات را خبر مهمی تلقی نمی کنیم در عین حال که بسیار خوشحالیم که از سلامت حاج آقا و حاج خانم خبر گرفته ایم امااین اقدام را نوعی فریبکاری از سوی حکومت می دانیم. به خصوص اینکه بحث شورای حقوقی سازمان ملل آقایان را ترسانده و حضور مردم هم آنها را وادار به عقب نشینی کرده است.
مشاور و سخنگوی مهدی کروبی، ملاقات مذکور را پیروزی مردم می داند و می گوید: علیرغم میل باطنی و توصیه برخی آقایان همچون احمد جنتی برای قطع کلیه ارتباطات و زندانی کردن آقای کروبی و آقای موسوی، اکنون ناچار به عقب نشینی شده اند و این پیروزی بزرگی برای مردم است. عزم قبلی شان این بود که هیچ گونه خبری ندهند اما مجبور شدند و من دست تک تک مردم را می بوسم.
از آقای واحدی می پرسم که آقای کروبی و خانم کروبی اکنون در کجا بازداشت هستند و ملاقات در کجا صورت گرفته؟ پاسخ میدهد: هنوز ما هم نمی دانیم. آن روحانی که ملاقات را انجام داده ظاهرا مجاز به گفتن این مساله نیست که کجا ملاقات صورت گرفته. آقا تقی هم که گفتند برای ملاقات برود هنوز برنگشته و ما خبری نداریم.
مشاور آقای کروبی تاکید میکند که تا زمانی که آقای کروبی، آقای موسوی و همسرانشان آزاد نشوند ما هیچ مساله ای را قبول نخواهیم کرد. آزادی آنها یکی از دهها خواسته ما است و ما مطالبات مردم را همراه با این مطالبه که خواست مردم است پی گیری میکنیم.
طی روزهای گذشته و پیش از ملاقات مذکور، ماموران امنیتی سراغ آرایشگری رفته اند که مهدی کروبی پیش او موهایش را اصلاح میکرد. بر اساس گزارش رسیده به روز ماموران این آرایشگر را پیش مهدی کروبی برده و بازگردانده اند.
در این زمینه از آقای واحدی سئوال میکنم؛ می گوید: این برای ما هم جالب است. آقای کروبی دو هفته یکبار عادت به سلمانی داشت اما سئوال ما این است که مگر خود آقایان، آرایشگر ندارند؟ قحطی آرایشگاه و آرایشگاه که نیست! من فکر میکنم باز هم نوعی فریب کاری در پیش است. این فرد را برده اند که بعد مجبور کنند هر آنچه درباره حاج آقا و حاج خانم میخواهند از زبان او بگویند.
مهدی و فاطمه کروبی چند روز پیش از 25 بهمن در بازداشت خانگی قرار گرفتند. یک هفته بعد گفته شد که آنها به مکانی نامعلومی منتقل شده اند و اکنون نیز از محل و شرایط نگهداری انها هیچ خبری در درست نیست.
مسئولان قضایی و امنیتی بارها اعلام کرده اند کروبی و همسرش در منازل خود به سر می برند اما یکی از فرزندان وی به وب سایت سحام نیوز که ارگان رسمی حزب اعتماد ملی است گفته بود همسایگان پدرش شاهد حضور هشت ماشین ون نیروی انتظامی در مقابل ساختمان و پارکینگ منزل آقای کروبی بوده اند که پس از دقایقی همراه با یک ماشین دیگر که از پارکینگ خارج شده آنجا را ترک کرده اند.
به گفته او، پس از این جریان، چراغ های منزل آقای کروبی خاموش شده است.
هفته گذشته نیز فرزندان آقای کروبی با تاکید بر اینکه شواهدی قوی مبنی بر انتقال پدر و مادرشان به مکانی نامعلوم دارند، اعلام کرده بودند که "تا زماني كه به صورت حضوري با پدر و مادر در منزل ديدار نداشته باشيم، هرگونه خبر مبني بر حصر خانگي ايشان و مواردي از اين دست را تكذيب مي كنيم".
فرزندان آقای کروبی در عین حال خبر داده بودند که "برای اولین بار پس از 18 روز چراغ های خانه آقای کروبی روشن شده، اما کسی به زنگ در پاسخ نداده است".
محمد تقی کروبی، روز گذشته در وب سایت شخصی خود خبر داده بود که از یک روحانی مورد اعتماد خانواده او و همچنین حاکمیت، خبر گرفته که پدر و مادرش سالم هستند.
او در وب سایت شخصی اش نوشته است: "امروز روحانی عزیزی که مورد اعتماد خانواده و حاکمیت است طی تماس تلفنی با اینجانب اظهار داشتند که شب گذشته در محیطی دوستانه با پدر و مادرم ملاقات نموده اند. این عزیز خبر از صحت، سلامت و آرامش کامل آنان دادند".
این ملاقات به گفته آقای واحدی، در آخرین ساعات سه شنبه انجام پذیرفته.
او به روز می گوید: این ملاقات را خبر مهمی تلقی نمی کنیم در عین حال که بسیار خوشحالیم که از سلامت حاج آقا و حاج خانم خبر گرفته ایم امااین اقدام را نوعی فریبکاری از سوی حکومت می دانیم. به خصوص اینکه بحث شورای حقوقی سازمان ملل آقایان را ترسانده و حضور مردم هم آنها را وادار به عقب نشینی کرده است.
مشاور و سخنگوی مهدی کروبی، ملاقات مذکور را پیروزی مردم می داند و می گوید: علیرغم میل باطنی و توصیه برخی آقایان همچون احمد جنتی برای قطع کلیه ارتباطات و زندانی کردن آقای کروبی و آقای موسوی، اکنون ناچار به عقب نشینی شده اند و این پیروزی بزرگی برای مردم است. عزم قبلی شان این بود که هیچ گونه خبری ندهند اما مجبور شدند و من دست تک تک مردم را می بوسم.
از آقای واحدی می پرسم که آقای کروبی و خانم کروبی اکنون در کجا بازداشت هستند و ملاقات در کجا صورت گرفته؟ پاسخ میدهد: هنوز ما هم نمی دانیم. آن روحانی که ملاقات را انجام داده ظاهرا مجاز به گفتن این مساله نیست که کجا ملاقات صورت گرفته. آقا تقی هم که گفتند برای ملاقات برود هنوز برنگشته و ما خبری نداریم.
مشاور آقای کروبی تاکید میکند که تا زمانی که آقای کروبی، آقای موسوی و همسرانشان آزاد نشوند ما هیچ مساله ای را قبول نخواهیم کرد. آزادی آنها یکی از دهها خواسته ما است و ما مطالبات مردم را همراه با این مطالبه که خواست مردم است پی گیری میکنیم.
طی روزهای گذشته و پیش از ملاقات مذکور، ماموران امنیتی سراغ آرایشگری رفته اند که مهدی کروبی پیش او موهایش را اصلاح میکرد. بر اساس گزارش رسیده به روز ماموران این آرایشگر را پیش مهدی کروبی برده و بازگردانده اند.
در این زمینه از آقای واحدی سئوال میکنم؛ می گوید: این برای ما هم جالب است. آقای کروبی دو هفته یکبار عادت به سلمانی داشت اما سئوال ما این است که مگر خود آقایان، آرایشگر ندارند؟ قحطی آرایشگاه و آرایشگاه که نیست! من فکر میکنم باز هم نوعی فریب کاری در پیش است. این فرد را برده اند که بعد مجبور کنند هر آنچه درباره حاج آقا و حاج خانم میخواهند از زبان او بگویند.
مهدی و فاطمه کروبی چند روز پیش از 25 بهمن در بازداشت خانگی قرار گرفتند. یک هفته بعد گفته شد که آنها به مکانی نامعلومی منتقل شده اند و اکنون نیز از محل و شرایط نگهداری انها هیچ خبری در درست نیست.
مسئولان قضایی و امنیتی بارها اعلام کرده اند کروبی و همسرش در منازل خود به سر می برند اما یکی از فرزندان وی به وب سایت سحام نیوز که ارگان رسمی حزب اعتماد ملی است گفته بود همسایگان پدرش شاهد حضور هشت ماشین ون نیروی انتظامی در مقابل ساختمان و پارکینگ منزل آقای کروبی بوده اند که پس از دقایقی همراه با یک ماشین دیگر که از پارکینگ خارج شده آنجا را ترک کرده اند.
به گفته او، پس از این جریان، چراغ های منزل آقای کروبی خاموش شده است.
هفته گذشته نیز فرزندان آقای کروبی با تاکید بر اینکه شواهدی قوی مبنی بر انتقال پدر و مادرشان به مکانی نامعلوم دارند، اعلام کرده بودند که "تا زماني كه به صورت حضوري با پدر و مادر در منزل ديدار نداشته باشيم، هرگونه خبر مبني بر حصر خانگي ايشان و مواردي از اين دست را تكذيب مي كنيم".
فرزندان آقای کروبی در عین حال خبر داده بودند که "برای اولین بار پس از 18 روز چراغ های خانه آقای کروبی روشن شده، اما کسی به زنگ در پاسخ نداده است".
آنها اعلام کرده بودند: هنوز هم معتقدیم که پدر و مادرمان در یک عملیات بازداشت - ربایش به محل نامعلومی منتقل شده اند و اگر هم بر اساس فشارهای فراوان داخلی و خارجی و اقدامات قهرمانانه ملت، به خانه باز گردانده شوند تا آنها را در منزل نبینیم فریب اقدامات حکومت را نخواهیم خورد. ضمن آنکه این تغییر مکان را به معنای پایان بازداشت آنها تلقی نخواهیم کرد.
اما این تنها مهدی و فاطمه کروبی نبودند که بازداشت شدند. از این خانواده علی کروبی نیز در حالی بازداشت شد که براساس گزارش های رسیده به روز ماموران امنیتی در تماس با او گفته بودند برای ملاقات با پدر و مادرش به منزل آنها برود. اما همزمان با حضور علی کروبی در منزل پدرش، او را بازداشت کردند واکنون برای او قرار وثیقه صادر شده است. ماموران امنیتی که همزمان با بازداشت علی کروبی، قصد بازداشت حسین، فرزند ارشد آقای کروبی را داشتند، موفق به بازداشت او نشدند.
محمد تقی کروبی، دیگر فرزند آقای کروبی نیز که از سه ترم گذشته ممنوع التدریس شده، براساس گزارش وب سایت سحام نیوز، با دستور رئیس جدید جهاد دانشگاهی از انجام هرگونه فعالیت پژوهشی و تحقیقاتی در محیط پژوهشگاه های جهاد دانشگاهی نیز منع شده است.
مدارا و مروت مهدی کروبی
پس از برگزاری انتخابات متقلبانه ی ریاست جمهوری سال 1384 ، هاشمی رفسنجانی اعلام کرد که چون شورای نگهبان تخلفات را پیگیری نخواهد کرد، به جای تعقیب ماجرا همه چیز را به خدا واگذار می کند،اما مهدی کروبی به شدت نسبت به اقدامات متقلبانه اعتراض کرد. خود را "منتخب اول ملت ایران" اعلام کرد و نتیجه ی اعلام شده را "حرکت کودتا گونه ی شورای نگهبان" با همکاری سپاه پاسدران و بسیج به شمار آورد. علی خامنه ای به شدت از این مواضع مهدی کروبی خشمگین شد و در پاسخ او گفت:
"به آقای کروبی بگویید:من رئوس مطالب شما را نگاه کردم. مطالبی که شما گفتید به کلی دور از شأن شما و در جهت ایجاد بحران در کشور است.آیا متوجه هستید که چه کار دارید می کنید؟آیا متوجه هستید که ایجاد بحران و بدبین کردن مردم کاملاً در جهت خواست دشمنانی است که خیز برداشته اند برای این که بلایی بر سر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در بیاورند که همه ی شما را در برخواهد گرفت. اگر اعتراض به انتخابات دارید مگر راه قانونی وجود ندارد؟ چرا فضا را خراب می کنید؟ ممکن است دیگران نیز اعتراضات مشابه داشته باشند.آیا حق می دهید آنان فردا همه چیز را زیر سئوال ببرند؟ من از شما مطلقاً انتظار چنین برخوردی ندارم و من به حول و قوه ی الهی نخواهم گذاشت افرادی در کشور بحران ایجاد کنند"[1].
سلطان علی خامنه ای،مطابق مشی همیشگی اش،اعتراض قانونی و برحق کروبی را در جهت "ایجاد بحران در کشور" و از آن مهمتر "خواست دشمنان"ی که در صدد نابودی انقلاب و رژیم هستند، قلمداد کرد و ضمن تهدید، گوشزد نمود که نمی گذارد تا او در کشور بحران ایجاد کند. اعلام تقلب در انتخابات به وسیله ی سپاه و بسیج و شورای نگهبان،از نظر سلطانی که خود فرماندهی مستقیم این نیروها را در دست دارد، به منزله ی ایجاد بحران در کشور است. به چند نکته ی کوتاه زیر درباره ی کنش/واکنش/ کنش/واکنش علی خامنه ای و مهدی کروبی توجه کنید:
یکم- پس از این سخنان تهدید آمیز، شیخ شجاع نامه ی سرگشاده ای خطاب به سلطان علی خامنه ای نوشت و گامی پیشتر رفت.نه تنها پیروزی احمدی نژاد را محصول دخالت مستقیم شورای نگهبان و سپاه و بسیج اعلام کرد، بلکه به صراحت این اعمال را تحت فرماندهی فرزند رهبری به شمار آورد:
"اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد که پس از به تواتر رسیدن این اخبار نگران شدم که مبادا این موضوع مرتبط با دیدگاه حضرتعالی باشد. اما تجربیات سابق و شناختی که از شما داشتم مرا مطمئن کرد که این موضوع نظر شخصی ایشان می باشد . پس از آن هم شنیدم که یکی از بزرگان[ناطق نوری] به جنابعالی گفته اند که "آقا زاده ی حضرتعالی از فلانکس حمایت می کند و شما فرموده اید: ایشان آقاست نه آقا زاده" و به هر حال مشخص شد که آن حمایتها نظرشخصی آقا مجتبی بوده است. درعین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها- که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره ی بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر[محمود احمدی نژاد] سرازیر شد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد"[2].
اعلام فعالیت مستقیم فرزند سلطان به سود محمود احمدی نژاد در یک نامه ی سرگشاده در آن شرایط ، شکستن خطوط قرمز نظام بود.هیچ یک از زمامداران جمهوری اسلامی تصور چنان کاری را نمی کرد، چه رسد به اقدام عملی در این خصوص.معنای این عمل این بود که یکی از مقامات خود نظام رسماً عریانی سلطان را اعلام کرده بود.
دوم- مهمترین بخش آن نامه، پس دادن سمت هایی است که سلطان علی خامنه ای به مهدی کروبی داده بود.کروبی اعلام کرد از کلیه ی پست های سیاسی نظام کناره گیری کرده و حزبی مستقل راه می اندازد تا فعالیت سیاسی جمعی را دنبال کند:
"تصمیم به تشکیل حزبی فراگیر و غیر حکومتی گرفته ام...حزبی که اینجانب تشکیل می دهم...برای شفاف شدن مواضع و تقویت مبانی تحزب اقدام می نماید...برای آنکه خودم مشمول این انتقاد[تأسیس احزاب توسط قدرتمندان] نباشم و شائبه ی هر گونه سوء استفاده ی از قدرت سیاسی و اجرائی در تشکیل و ادامه ی فعالیت حزب منتفی شود ، ضمن تشکر از ابراز اعتماد جنابعالی ، از این لحظه از کلیه ی مسئولیتهای سیاسی از جمله مشاورت حضرتعالی و عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام استعفاء می دهم"[3].
پس دادن حکم خامنه ای عملی اعتراضی/شجاعانه بود.بهانه ی کروبی(شائبه ی تأسیس حزب دولت ساز) مهم نیست،اقدام او مهم بود که بازهم به تصور مقامات نمی رسید که کسی حکم خامنه ای را در ملأ عام بدو باز گرداند. گویی "حکم" سلطانی که که نه تنها مهر تأیید بر تقلب می نهد، بلکه فرماندهی تقلب را برعهده می گیرد، فاقد "مشروعیت" است.
سوم- کروبی از چند سال پیش پیگیر مسائل زندانیان سیاسی بود.اگر منتقدان زندانی می شدند، او با همه ی مقامات وارد مذاکره می شد تا بلکه گشایشی صورت گیرد.وی در پایان نامه ی سرگشاده خطاب به علی خامنه ای به نکته ی مهمی اشاره می کند. وعده ای که می دهد، بسیار مهم و اساسی است.التزام نظری به "حقوق بشر" و "مدارا"ی در عمل را برملا می سازد. می نویسد:
"در هر شرایطی حتی دفاع از حقوق شهروندی کسانی که با آنها اختلاف عقیده دارم - چه متحجران و چه سکولارهای مخالف حکومت دینی - را فراموش نخواهم کرد و بعنوان یک وظیفه بر آن پافشاری می نمایم"[4].
مخالفان و اصلاح طلبان، در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 مهدی کروبی را تنها گذاردند و نسبت به او بی مهری هایی روا داشتند. آن انتخابات از سوی گروهی از مخالفان (به عنوان مثال: شیرین عبادی،گنجی،امیر انتظام،محمد ملکی،احمد زیدآبادی،ناصر زرافشان،علی افشاری،مرحوم ورجاوند، دفتر تحکیم وحدت و نامه ای که با امضای 560 نفر از فعالان سیاسی و اجتماعی داخل کشور منتشر شد )- به دلیل نامنصفانه،ناآزاد، متقلبانه و ناموثر بودن- تحریم شد.اکثر گروه های اصلاح طلب چون جبهه ی مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از مصطفی معین حمایت کردند. هاشمی رفسنجانی هم کاندیدای برخی از گروه ها چون کارگزاران سازندگی بود. مهدی کروبی دبیرکل مجمع روحانیون مبارز بود، اما این گروه نیز در انتخابات از دبیر کل خود حمایت به عمل نیاورد.برخی ادعا کرده اند که اطرافیان میر حسین موسوی هم در آن انتخابات به محمود احمدی نژاد رأی دادند[5].
به طور طبیعی کروبی از بسیاری از اصلاح طلبان- خصوصاً خاتمی و موسوی لاری به دلیل تأیید صحت انتخابات متقلبانه- رنجیده بود. آنان به او خیانت کرده بودند[6].اما وعده می دهد که تحت "هر شرایطی از حقوق شهروندی کسانی که با آنها اختلاف عقیده دارد"، دفاع کند.به طور مشخص از "سکولارهای مخالف حکومت دینی" نیز نام می برد. با اینکه دفتر اول و دوم "مانیفست جمهوری خواهی"- که از سکولاریسم دفاع و حکومت دینی را نفی می کرد- قبلاً انتشار یافته بود، و با اینکه یکی از تحریم کنندگان انتخابات 84 بودم،اما مهدی کروبی تا آخر از حقوق من دفاع کرد و در آزادی ام پس از تحمل شش سال تمام زندان، بسیار موثر بود. کروبی از همه ی زندانیان سیاسی دفاع می کرد. در زمانه ای که بسیاری سکوت مطلق کرده بودند، در زمانه ای که محمد خاتمی با خانواده ی زندانیان سیاسی ملاقات نمی کرد،مهدی کروبی با شکستن خطوط قرمز، در دفتر خود با خانواده ی زندانیان ملی- مذهبی هم ملاقات کرد.تمام تلاش خود را می کرد تا زندانیان را آزاد سازد. یکی از دوستان زندانی(سردبیر یکی از روزنامه های توقیف شده) به او گفته بود:"حاج آقا شأن شما اجل از آن است که به سعید مرتضوی زنگ بزنید تا به من مرخصی بدهد".کروبی پاسخ داده بود:
"من پیغمبر بدون معجزه هستم. پیغمبری که درخت را به سوی خود خواند، و چون درخت به نزد او نیآمد، او به نزد درخت رفت.من برای اینکه شما پیش خانواده تان باشید،به مرتضوی زنگ می زنم و حتی حاضرم نزد او بروم".
چهارم- تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 88، کروبی چهره ای بود که با ریش گرو گذاشتن و شیخوخیت مشکلات و مسائل اصلاح طلبان را حل می کرد. این امر،موجب دلخوری شدید سلطان علی خامنه ای را فرآهم آورده بود.سلطان ناراحتی خود را نتوانست پنهان کند، در حضور جمع آن را به فاطمه ی کروبی گفت تا به اطلاع همسر خود برساند.در هفته ی اول پس از انتخابات نمایندگان چهار کاندیدای ریاست جمهوری به دیدار سلطان علی خامنه ای می روند تا نظرات و مطالبات خود را با وی در میان بگذارند. در پایان جلسه:
"همه به گرد رهبری حلقه زدند. خانم کروبی جلو آمدند و با آقا احوالپرسی کردند و گفتند: آقا نمی شود این هایی که دستگیر شده اند، آزاد شوند؟ آقا فرمودند:"خانم کروبی بنده در این فیلم های تبلیغاتی آقای کروبی می دیدم که ایشان مدام افتخار می کنند به اینکه مجرمین را از زندان آزاد کرده اند.به ایشان بگویید که این افتخار نیست که کسی مجرمی را آزاد کند". خانم کروبی گفتند آخر در بین این ها خانواده شهید هست. در حالی که همه به دقت به صحبت های آقا گوش می دادند، آقا فرمودند: "خانم کروبی شما که بهتر می دانید، خانواده شهید بودن، آخوند بودن، آخوندزاده بودن که مصونیت نمی آورد. حرف من این است که نه باید مجرمی را بدون دلیل آزاد کرد و نه باید کسی را بدون جرم زندان کرد. هر دو کار غلط است"[7].
مخالفان که با فرمان سلطان تحت عنوان "فتنه گران" و عاملان "انقلاب مخملی" بازداشت گردیدند، از نظر سلطان،"مجرمانی" بودند که نباید از زندان آزاد شوند.مهدی کروبی حتی در آن روزهای پر تلاطم به فکر زندانیان بود و به فاطمه ی کروبی سفارش کرده بود تا در آن دیدار بدون نتیجه، حداقل کاری برای بازداشت شدگان صورت دهد.اما آن مطالبه نیز با برخورد تند سلطان مواجه شد که مهدی کروبی را به دلیل چنین اقدامی محکوم می کرد.
پنجم- کروبی نمی خواست و نمی توانست نماد مدرنیته باشد، اما می خواست و می توانست نماد رویکردی باشد که حافظ نماد آن بود.مطابق این رویکرد:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
مهدی کروبی از دگراندیشی را هم دفاع کرده است.به طور قطع او با آرای عبدالکریم سروش درباره ی وحی و فرایند تکوین قرآن نمی تواند موافق باشد.اما از سروش به عنوان یک نواندیش دینی دفاع کرد و در حالی که مراجع تقلیدی چون مکارم شیرازی، نوری همدانی و جعفر سبحانی؛ سروش را بدتر از سلمان رشدی قلمداد کردند، او نوشت:
"آرای دينی سروش در باب وحی و قرآن و پيامبر اسلام نه بی سابقه است و نه بی پاسخ. تاريخ اسلام پر است از مسالههای كه سبب رونق بازار دين و دانش شده اند و جواب های درست و قانع كننده ای یافته اند و سروش یکی از طراحان این مسئله هاست"[8].
ششم- حرکت 20 ماه پس از انتخابات چهره ی دیگری از "مروت" و "مدارا" ی مهدی کروبی را به نمایش گذارد که در طراز جامعه ی ما دارای اهمیت بسیار است. لحظه ای خود را جای کروبی بگذارید و خود را با موسوی مقایسه کنید.اولاً:کروبی آخوند است و موسوی غیر روحانی.معمولاً عموم آخوندها خود را از غیر روحانیت سر می دانند.فقه را که داشته باشید، همه ی علوم در چنگ شماست. ضمن آنکه فقیهان خود را اسلام شناس و مفسر رسمی دین به شمار می آورند.ثانیاً: موسوی بیست سال 88- 68 را سکوت کرد و در حاشیه بود، اما کروبی در نزاع ها حضور فعال داشت و اگر نماینده یا داوطلبی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت می شد،تمام کوشش خود را مصروف تأیید صلاحیت او می کرد.علیه اقتدارگرایان هم سخنان فراوان در آن دوران گفته است.به یاد بیاورید که حکم اعدام هاشم آغاجری را در تربیون مجلس "ننگین" خواند و بیاد بیاورید که گفت اگر لقمانیان آزاد نشود به مجلس باز نخواهد گشت و لقمانیان را همان روز آزاد کردند. با این حال، شعار اصلی سبزها در 21 ماه گذشته معطوف به میر حسین موسوی بود.آیا این امر نباید موجب دلخوری کروبی می شد؟
در تمام این مدت، هیچ کس مانند کروبی با موسوی هماهنگ و همراه نبود.اوج "مروت" و "مدارا"ی کروبی در امضای منشور راه سبز تجلی کرد.منشوری که همان بیانیه ی شماره ی 18 میر حسین موسوی بود که با اندکی اصلاحات به عنوان منشور جنبش به امضای آن دو رسید.موسوی پس از انتخابات همان موسوی پیش از انتخابات نبود، او بسیار خوش درخشید و خوب ایستاد.شایستگی هایش را سبزها دیدند.با این همه، چه کسی حاضر است بیانیه ی یکسال پیش رقیب انتخاباتی خود را امضا کند؟ اما کروبی کسی نبود که بقای یک نوزاد تازه متولد شده را فدای گذشته ی برتر خود سازد.او بخوبی به معنای "مروت" و "مدارا" واقف بود.
هفتم- در روزهای پایانی سال 89 قرار داریم. تعداد زیادی از بهترین فرزندان ایران زمین در زندان ها به سر می برند.خانه تکانی ها صورت گرفته، کودکان و جوان ها لباس های نو خریده،شیرینی و آجیل تهیه شده، سفره های هفت سین پهن است؛اما در گوشه ی سلول های انفرادی- مانند عالم قبر- عده ای زانو در بغل به همسر و فرزند و مادر و پدر و خواهر خود می اندیشند که در وقت سال نو، با چشمانی گریان دور هم جمع شده اند.در سال نو همه یکدیگر را در آغوش می گیرند،اما زنداینان مظلوم ما در برابر طوفان سهمگین ظلم و استبداد دینی ایستاده و قامت بلند آزادگی را استوار نگاه می دارند.آنان که در سلول های انفرادی قبروار باید سال را نو کنند،بیش از همه نیاز به توجه دارند.اگر کروبی آزاد بود،می کوشید تا برای زندانیان مرخصی بگیرد. لااقل به خانواده ی زندانیان زنگ می زد و با آنان همدردی می کرد. اما اینک زهرا رهنورد،فاطمه ی کروبی، میرحسین موسوی؛ خود زندانی هستند و باید به فکر همه ی آنان بود.
حتی اگر یک میلیون اختلاف نظری و عملی داشته باشیم، در این مشی جوانمردانه ی کروبی اجماع داشته باشیم که باید برای کلیه ی زندانیان سیاسی/عقیدتی- مستقل از جنسیت و قومیت و مذهب شان- کاری کرد.آنان که در زندان ها اسیرند،اگر دوست ما باشند، مشمول "مروت" می شوند،و اگر از منظری آنان را دشمن بدانیم،مشمول "مدارا".
منبع: روزآن لاین، 26/12/ 1389
پاورقی ها:
1 و 2 و 3 و 4 - رجوع شود به لینک: http://mag.gooya.com/president84/archives/031422.php
5- "موسوی و اطرافيانش در انتخابات دولت نهم به محمود احمدینژاد رأی داده بودند لذا وی حتی در شرايط شروع انتخابات دوره دهم نيز با ساير كانديداهای احتمالی جناح اصلاح طلب تفاوت جدی داشت".
رجوع شود به لینک: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8912240168
6- مهدی کروبی بعدها گزارش دقیق تری از این ماجرا و نقش خاتمی و وزارت کشورش در آن واقعه، در گفت و گوی با عباس عبدی و عطریانفر ارائه کرد.از نظر تاریخی، خصوصاً باید به ملاقات کروبی با خامنه ای و خاتمی در بیت خامنه ای توجه کرد.می گوید:
"اگر وزارت كشور در آن زمان با من صادقانه برخورد كرده بود، مشكل حل می شد. مرا بيدار كردند و گفتند كه آقای الهام نتيجه شمارش آرا را اعلام می كند. در اينجا دولت بايد اعتراض می كرد. من با رئيس جمهور[خاتمی] تماس گرفتم اما اثری نكرد. آقای ضرغامی با خانواده ی ما تماس گرفته و گفته بود كه به فلانی بگوييد اشكال او وارد است و من نبودهام كه اين قضايا رخ داده و آقای الهام جلوی دوربين قرار گرفته است. حتی از دفتر رهبری هم با من تماس گرفتند و گفتند كه اشتباه شده است و شما دوم هستيد و آقای احمدینژاد سوم است. وزارت كشور هم صرفاً به من گفت كه شما نگران نباش، در نتيجه ی نهايی شما دوم می شويد. رهبری به من پيامی دادند كه من آن را در نامهام آوردم و نامه ی من به ايشان هم منتشر شد. صبح روز دوشنبه از دفتر رهبری با من تماس گرفتند كه من 6 بعدازظهر به ملاقات رهبری بروم. تا عصر آن روز من حيران و در جست وجوی يك پاسخ از وزارت كشور بودم كه چطور من با شمارش 15 ميليون رای، نفر دوم بودم و يك دفعه با شمارش آرای قم و اصفهان و تهران آرا تغيير كرد. من تا عصر دوشنبه نمی دانستم كه چه بر سرم آمده است. رفتم به ملاقات و در آنجا گفتم كه من نفر دوم هستم اما به من گفتند كه وزارت كشور[موسوی لاری] و رئيس جمهور[سید محمد خاتمی] خود شما می گويند كه بهترين و سالمترين انتخابات بوده است. رهبری حتی گفتند كه "من گفتهام حالا اين شهرهايی كه آقای كروبی می گويد را بررسی مجدد كنيد؛ اما آنها می گويند كه درست است". حالا شما به من بگوييد كه من بايد چه می كردم؟ از آسانسور پايين آمديم و آقای خاتمی را ديديم كه می خواست برود بالا. گفتم كه آقای خاتمی متشكر كه انتخابات خيلی خوب و سالمی را برگزار كرديد. آقای خاتمی آمد كه صحبتی بكند، يكی از اعضای دفتر رهبری به آقای خاتمی گفت كه حالا شما زير حرف خودتان نزنيد. من بعد فهميدم كه در مجموع ما بيست و هفت استان جلوتر بودهايم و فقط يك اصفهان همه چيز را تغيير داده است. خب، اگر من اين خبر را داشتم و عصر آن روز، با اين خبر به ملاقات می رفتم، حرفم را می زدم و پای آن می ايستادم. چطور می شود در شهر اصفهان كه يكی از قطبهای صنعتی و فرهنگی ما است و آقای معين هم اصفهانی بودهاند، آقای احمدینژاد از مجموع رای همه كانديداها، رای بيشتری می آورد و ايشان هشتصد هزار رای می آورند و در مقابل، من، معين، قاليباف و لاريجاني، هر كدام زير دويست هزار رای می آوريم و آقای رفسنجانی هم 250 هزار رای می آورد؟ شما بگوييد كه اين رای، معقول است؟ اما به من هيچ گزارشی ندادند تا براساس آن بروم و اعتراض بكنم كه اگر می دادند حتماً می ايستادم و اعتراض می كردم. زبان ما بسته بود. چه می گفتيم؟ امروز با اين دولت[احمدی نژاد] حداقل می توانيم دعوا كنيم".
رجوع شود به لینک: www.ayande.ir/1387/08/post_638.html
7- رجوع شود به لینک: http://www.jahannews.com/vdchvvnzi23nmid.tft2.html
8- رجوع شود به لینک:
پس از سهشنبههای اعتراض
راهپیماییهای بیستوپنجم بهمن و اول اسفند، واکنش حکومت به شهیدان این روزها و بازداشت موسوی، کروبی و همسرانشان، تجربهی تازهای را به فهرست تجارب جنبش سبز افزود: سهشنبههای اعتراض؛ آیا این تجربه کامیاب بود؟
اینک زمان ارزیابی آن فرا رسیده و این یادداشت، بخش اول از یک نوشتهی سهگانه است که این تجربه را بازخوانی میکند، اما نخست اگر کسی میخواهد در صورتی "خلاصه" بداند در سهشنبههای اعتراض (دهم، هفدهم و بیستوپنجم اسفند) چه گذشته است گزارشهای سهگانهی فرشته قاضی را بخواند (1)، آن سه گزارش، جامعترین خلاصههایی است که از میان دوازده رسانهی خبری برگزیدهام.
نخستین تجربه
این نخستین بار بود که یک سلسله حرکت دامنهدار اعتراضی برگزار شد در حالیکه نه مجوّز داشت، نه رهبر و نه تمرکز.
نه تنها مجوّز نداشت بلکه به انواع زبانها تهدید شده بود؛ آن جمعیت پراکندهای که در تهران و شهرهای مختلف ایران به خیابان آمدند در آوار تهدیدها از همه چیزشان گذشتند و آمدند، و مگر از جان عزیزتر نیز هست وقتی هنوز خاک و داغ محمد مختاری و صانع ژاله تازه است و حکومت، بیرحمانه یا به تیغ میکِشد یا به زنجیر میکُشد؟
رهبر نداشت چون نه به دعوت موسوی و کروبی آمده بودند و نه مشاوران ارشد آن دو؛ حتی "شورای هماهنگی راه سبز امید" نیز آغازگر آن دعوت نبود. پیشنهادی بود از گروههای فعال در داخل کشور که از خارج پشتیبانی شد و به کمک رسانههای سبز و نیز صفحهی فیسبوک ۲۵ بهمن فراگیر شد و سرانجام مورد حمایت مشاوران و شورا نیز قرار گرفت.
متمرکز نبود چون حکومت همهی راهها را برای تجمع متمرکز بسته بود و هزار دسته در هزار گوشهی تهران و دیگر شهرها در اجتماعی غیر متمرکز، در عین مطالبه آزادی رهبران و زندانیان سبز، اعتراضی متمرکز داشتند؛ این هزارپاره اما خوب میدانستند که دیر یا زود بعد از مبارک و بنعلی، نوبت سیدعلی فرا میرسد.
دستاوردها
شبکه الجزیره در گزارش خود از این تجربه تاکید کرد که ایرانیها وضعیتی متفاوت از مصر و تونس دارند و مجبورند راههای مختلفی را از جنس سهشنبههای اعتراض تجربه کنند.
در شرایطی که هیچ سلاحی جز فشارهای بینالمللی نمیتواند بر طغیان "فرعون ایران" تاثیر بگذارد اگر سهشنبههای اعتراض فقط توانسته باشد توجه دنیا را به ناآرامی کشوری جلب کند که دولتش مجبور است هر سهشنبه، لشکرکشی نظامی راه بیاندازد و در ساعاتی از روز به حکومت نظامی اعلام نشده متوسل شود بیتردید تا اینجا موفق بوده است.
در یادداشتهای آینده از رسانههایی خواهم نوشت که پس از همین سهشنبهها باور کردهاند که ایرانیان نه تنها بیقرار زندانیان شجاع و رهبران مقاوم خویشاند بلکه دیگر حکومتی با این مختصات را نیز نمیخواهند و ادعاهای دولت ایران در مقبولیت مردمیاش دروغی بیش نیست.
مسئولان جمهوری اسلامی نیز در این مدت بارها اشاره کردهاند که سال ۱۳۹۰ سال بحران است و راست گفتهاند؛ زیرا دولتی که مردمش او را در جهان بیآبرو کرده است در باتلاق بحران و بیاعتباری داخلی و خارجی فرو خواهد رفت.
سهشنبههای اعتراض نه میخواست و نه میتوانست همه چیز را تغییر دهد اما خواست و توانست کاری کند که حکومتیان نه تنها دهانِ آلوده به "درخواست اعدام برای سران فتنه" را ببندند بلکه حتی جرأت نکنند خبر بازداشت آنها را تایید کنند و چندین تن را گماشتهاند تا بازداشت را تکذیب کنند.
راستی ماجرای "حشمتیه" چه بود؟ وبسایت کلمه با قطعیت از انتقال آنها به حشمتیه خبر میدهد اما ناگهان به گفته فرزندان موسوی، حکومت از آنها میخواهد که به دیدار پدر و مادرشان بروند تا باور کنند که آنها در حشمتیه نیستند. آیا نمیتوان حدس زد که حکومت از ترس شعلهور شدن سهشنبهها آنها را از زندان به خانه بازگردانده و به فرزندان موسوی التماس کردهاند که به دیدارشان بروند تا از فشار و خشم افکار عمومی کاسته شود؟ نامه فرزندان موسوی را دوباره بخوانید؛ آنها میگویند: "اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات، پیروزی بزرگی برای مردم ایران است". از سوی دیگر در آستانه آخرین سهشنبه اعتراض که میرفت تا آتش زدن عکسهای فرعون در چهارشنبهسوری، نماد و تمثیلی از استبدادسوزی باشد، فرزند مهدی کروبی نیز مینویسد: "بعد از ۲۳ روز بیخبری مطلق از وضعیت پدر و مادرم، امروز روحانی عزیزی که مورد اعتماد خانواده و حاکمیت است طی تماس تلفنی با اینجانب اظهار داشتند که شب گذشته در محیطی دوستانه با پدر و مادرم ملاقات نمودهاند. این عزیز خبر از صحت، سلامت و آرامش کامل آنان دادند. با وجود ۳۶ روز محرومیت تمامی اعضای خانواده از دیدار با والدین و ۲۳ روز از ناپدید شدن آن ها، این اقدام دیر هنگام مقامات امنیتی را به فال نیک گرفته و امید است که در آینده نزدیک حق اطلاع و دیدار خانواده به رسمیت شناخته شود".
تعداد معترضان
جمعیت معترضان در این روزها چه تعداد بود؟ اگر آمار دقیقی در دست نیست آشفتهگویی حکومتیان که هست! کیهان نوشت که" سیصد چهارصد نفر بیشتر در این تجمعات شرکت نکردهاند"، اما فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد که "به جز افراد قلیلی حدود سههزار نفر كه بیشتر در تهران بودند در این فراخوانها شركت نكردند" و کمی بعد سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران به لباس شخصیها توصیه کرد که "از جمعیت باطل، میلیونی هم که باشند نباید بترسند". این کلمات قصار برای شمارش جمعیت کافی نیست؟
شورای "هماهنگی"
میماند نقش و نقد شورای هماهنگی راه سبز امید؛ شورایی که اگرچه ناشناخته بودن اعضایش در داخل ایران قابل درک، فهم و احترام است اما نباید فراموش کند که اگر به "جای هماهنگی" دچار توهّم رهبری جنبش سبز شود تاثیرش را از دست خواهد داد.
سبزها از مسلمان و غیرمسلمان گرفته تا مدافعان آیتالله خمینی و مخالفان وی، از اصلاحطلبان در چارچوب قانون اساسی گرفته تا نیروهای خواهان تغییر ساختاری، همه و همه، کنشگران روزهای سبز ایرانند و شورا اگر بتواند امانتدارانه، حلقه وصل این گروهها شود و برای حرکتهای اعتراضی آینده نقدها را بشنود و نقشها را هماهنگ کند تا بتوان با آرایشی هرچه منسجمتر در برابر دیکتاتور ایستاد به وظیفه تاریخی خود عمل کرده است.
و سرانجام... حافظ میگوید:
از خلافآمدِ عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
جنبش سبز از زلف پریشانِ همین تجمعها و روزهای پراکنده، قامتاش را به رخ دشمنان آزادی میکشد و کسبِ جمعیت میکند.
پانویس
(1)
گزارش دهم اسفند
گزارش هفدهم اسفند
گزارش بیست و پنجم اسفند
اینک زمان ارزیابی آن فرا رسیده و این یادداشت، بخش اول از یک نوشتهی سهگانه است که این تجربه را بازخوانی میکند، اما نخست اگر کسی میخواهد در صورتی "خلاصه" بداند در سهشنبههای اعتراض (دهم، هفدهم و بیستوپنجم اسفند) چه گذشته است گزارشهای سهگانهی فرشته قاضی را بخواند (1)، آن سه گزارش، جامعترین خلاصههایی است که از میان دوازده رسانهی خبری برگزیدهام.
نخستین تجربه
این نخستین بار بود که یک سلسله حرکت دامنهدار اعتراضی برگزار شد در حالیکه نه مجوّز داشت، نه رهبر و نه تمرکز.
نه تنها مجوّز نداشت بلکه به انواع زبانها تهدید شده بود؛ آن جمعیت پراکندهای که در تهران و شهرهای مختلف ایران به خیابان آمدند در آوار تهدیدها از همه چیزشان گذشتند و آمدند، و مگر از جان عزیزتر نیز هست وقتی هنوز خاک و داغ محمد مختاری و صانع ژاله تازه است و حکومت، بیرحمانه یا به تیغ میکِشد یا به زنجیر میکُشد؟
رهبر نداشت چون نه به دعوت موسوی و کروبی آمده بودند و نه مشاوران ارشد آن دو؛ حتی "شورای هماهنگی راه سبز امید" نیز آغازگر آن دعوت نبود. پیشنهادی بود از گروههای فعال در داخل کشور که از خارج پشتیبانی شد و به کمک رسانههای سبز و نیز صفحهی فیسبوک ۲۵ بهمن فراگیر شد و سرانجام مورد حمایت مشاوران و شورا نیز قرار گرفت.
متمرکز نبود چون حکومت همهی راهها را برای تجمع متمرکز بسته بود و هزار دسته در هزار گوشهی تهران و دیگر شهرها در اجتماعی غیر متمرکز، در عین مطالبه آزادی رهبران و زندانیان سبز، اعتراضی متمرکز داشتند؛ این هزارپاره اما خوب میدانستند که دیر یا زود بعد از مبارک و بنعلی، نوبت سیدعلی فرا میرسد.
دستاوردها
شبکه الجزیره در گزارش خود از این تجربه تاکید کرد که ایرانیها وضعیتی متفاوت از مصر و تونس دارند و مجبورند راههای مختلفی را از جنس سهشنبههای اعتراض تجربه کنند.
در شرایطی که هیچ سلاحی جز فشارهای بینالمللی نمیتواند بر طغیان "فرعون ایران" تاثیر بگذارد اگر سهشنبههای اعتراض فقط توانسته باشد توجه دنیا را به ناآرامی کشوری جلب کند که دولتش مجبور است هر سهشنبه، لشکرکشی نظامی راه بیاندازد و در ساعاتی از روز به حکومت نظامی اعلام نشده متوسل شود بیتردید تا اینجا موفق بوده است.
در یادداشتهای آینده از رسانههایی خواهم نوشت که پس از همین سهشنبهها باور کردهاند که ایرانیان نه تنها بیقرار زندانیان شجاع و رهبران مقاوم خویشاند بلکه دیگر حکومتی با این مختصات را نیز نمیخواهند و ادعاهای دولت ایران در مقبولیت مردمیاش دروغی بیش نیست.
مسئولان جمهوری اسلامی نیز در این مدت بارها اشاره کردهاند که سال ۱۳۹۰ سال بحران است و راست گفتهاند؛ زیرا دولتی که مردمش او را در جهان بیآبرو کرده است در باتلاق بحران و بیاعتباری داخلی و خارجی فرو خواهد رفت.
سهشنبههای اعتراض نه میخواست و نه میتوانست همه چیز را تغییر دهد اما خواست و توانست کاری کند که حکومتیان نه تنها دهانِ آلوده به "درخواست اعدام برای سران فتنه" را ببندند بلکه حتی جرأت نکنند خبر بازداشت آنها را تایید کنند و چندین تن را گماشتهاند تا بازداشت را تکذیب کنند.
راستی ماجرای "حشمتیه" چه بود؟ وبسایت کلمه با قطعیت از انتقال آنها به حشمتیه خبر میدهد اما ناگهان به گفته فرزندان موسوی، حکومت از آنها میخواهد که به دیدار پدر و مادرشان بروند تا باور کنند که آنها در حشمتیه نیستند. آیا نمیتوان حدس زد که حکومت از ترس شعلهور شدن سهشنبهها آنها را از زندان به خانه بازگردانده و به فرزندان موسوی التماس کردهاند که به دیدارشان بروند تا از فشار و خشم افکار عمومی کاسته شود؟ نامه فرزندان موسوی را دوباره بخوانید؛ آنها میگویند: "اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات، پیروزی بزرگی برای مردم ایران است". از سوی دیگر در آستانه آخرین سهشنبه اعتراض که میرفت تا آتش زدن عکسهای فرعون در چهارشنبهسوری، نماد و تمثیلی از استبدادسوزی باشد، فرزند مهدی کروبی نیز مینویسد: "بعد از ۲۳ روز بیخبری مطلق از وضعیت پدر و مادرم، امروز روحانی عزیزی که مورد اعتماد خانواده و حاکمیت است طی تماس تلفنی با اینجانب اظهار داشتند که شب گذشته در محیطی دوستانه با پدر و مادرم ملاقات نمودهاند. این عزیز خبر از صحت، سلامت و آرامش کامل آنان دادند. با وجود ۳۶ روز محرومیت تمامی اعضای خانواده از دیدار با والدین و ۲۳ روز از ناپدید شدن آن ها، این اقدام دیر هنگام مقامات امنیتی را به فال نیک گرفته و امید است که در آینده نزدیک حق اطلاع و دیدار خانواده به رسمیت شناخته شود".
تعداد معترضان
جمعیت معترضان در این روزها چه تعداد بود؟ اگر آمار دقیقی در دست نیست آشفتهگویی حکومتیان که هست! کیهان نوشت که" سیصد چهارصد نفر بیشتر در این تجمعات شرکت نکردهاند"، اما فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد که "به جز افراد قلیلی حدود سههزار نفر كه بیشتر در تهران بودند در این فراخوانها شركت نكردند" و کمی بعد سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران به لباس شخصیها توصیه کرد که "از جمعیت باطل، میلیونی هم که باشند نباید بترسند". این کلمات قصار برای شمارش جمعیت کافی نیست؟
شورای "هماهنگی"
میماند نقش و نقد شورای هماهنگی راه سبز امید؛ شورایی که اگرچه ناشناخته بودن اعضایش در داخل ایران قابل درک، فهم و احترام است اما نباید فراموش کند که اگر به "جای هماهنگی" دچار توهّم رهبری جنبش سبز شود تاثیرش را از دست خواهد داد.
سبزها از مسلمان و غیرمسلمان گرفته تا مدافعان آیتالله خمینی و مخالفان وی، از اصلاحطلبان در چارچوب قانون اساسی گرفته تا نیروهای خواهان تغییر ساختاری، همه و همه، کنشگران روزهای سبز ایرانند و شورا اگر بتواند امانتدارانه، حلقه وصل این گروهها شود و برای حرکتهای اعتراضی آینده نقدها را بشنود و نقشها را هماهنگ کند تا بتوان با آرایشی هرچه منسجمتر در برابر دیکتاتور ایستاد به وظیفه تاریخی خود عمل کرده است.
و سرانجام... حافظ میگوید:
از خلافآمدِ عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
جنبش سبز از زلف پریشانِ همین تجمعها و روزهای پراکنده، قامتاش را به رخ دشمنان آزادی میکشد و کسبِ جمعیت میکند.
پانویس
(1)
گزارش دهم اسفند
گزارش هفدهم اسفند
گزارش بیست و پنجم اسفند
طرح مجلس برای بازنشسته نشدن اطلاعاتی ها
بحران در نهادهای امنیتی و نظامی
در پی بروز شکاف در میان نیروهای نظامی و امنیتی و همچنین ریزش در میان نیروهای بدنه این نهادها پس از آغاز اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 88 ودرحالی که فرماندهان سپاه نیز اخیرا از تریبون های مختلف "بازنشستگی" پرسنل نظامی-امنیتی را یک "بحران" و "تهدید بالقوه" برای امنیت حکومت جمهوری اسلامی تلقی کرده اند، نمایندگان مجلس هشتم هم با تصویب طرحی خواستار بازنشسته نشدن نیروهای وزارت اطلاعات شدند.
روزگذشته خبرگزاری فارس وابسته به نهادهای نظامی- امنیتی گزارش داد که نمایندگان مجلس با 129 رای موافق 17 رای مخالف و 15 رای ممتنع به فوری بررسی شدن طرح اصلاح ماده 57 قانون استخدامی وزارت اطلاعات مصوب 1374 رای داده اند.
بر اساس ماده 57 قانون استخدام وزارت اطلاعات "مستخدمين رسمي وزارتخانه با داشتن سي سال سابقه خدمت قابل قبول يا شصت سال سن، بازنشسته ميشوند."
روح الله حسینیان نماینده فعلی مجلس و از مقامات امنیتی که سابقه حضور در وزارت اطلاعات به عنوان جانشین نماینده دادگاه انقلاب را نیز دارد درباره علت رای موافق نمایندگان به بررسی فوری زمان بازنشستگی کارکنان وزارت اطلاعات گفت:" در حال حاضر برخي از كساني كه در وزارت اطلاعات كار ميكنند، از سال گذشته اكثر اين افراد به سن بازنشستگي رسيدهاند و مطابق ماده 57 قانون استخدامي وزارت كشور بايد وزارت اطلاعات را به خاطر بازنشستگي ترك كنند. اين مسئله موجب ميشود نيروهايي كه اساس وزارت اطلاعات را تشكيل ميدهند، از تجربيات خالي شود و نيروهاي جديدي هم كه استخدام ميشوند نتوانند از تجربيات نيروهاي سابق بهرهمند شوند."
این عضو مجلس هشتم همچنین تصریح کرد: "اين نيروها شرايط توطئهها و بحرانهاي مختلف عليه كشورمان را ديدهاند و تجربه نحوه برخورد با اين شرايط را دارند به همين دليل نبايد اين تجربهها از وزارت اطلاعات بيرون رود. با تصويب يك فوريت اين طرح و همچنين رسيدگي به جزئيات آن اين تجربيات در وزارت اطلاعات باقي ميماند و به وزارت اطلاعات اجازه ميدهيم كه با تشخيص وزير اطلاعات، 5 سال به دوران خدمت اين كاركنان اضافه شود تا اين افراد دراين وزارت باقي بمانند و خدمت كنند."
برکناری مقامات ارشد اطلاعاتی
روح الله حسینیان در حالی به دلایل رای مثبت مجلس به اصلاح ماده 57 قانون استخدامی وزارت اطلاعات اشاره کرده است که پس از آغاز اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با بوجود آمدن اختلاف نظر در میان نیروهای وزارت اطلاعات با سپاه پاسداران و دولت محمود احمدی نژاد در چگونگی برخورد با معترضان و بازداشت و دادگاهی چهره های سیاسی کشور، این وزارتخانه دچار ریزش در نیروهای سازمانی خود شد.
همچنین پس از برکناری غلامحسین محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات و در زمانی که محمود احمدی نژاد خود سرپرستی این وزارتخانه را برعهده داشت تعداد زیادی از نیروهای با سابقه این وزارتخانه و برخی مقامات ارشد آن از سوی وی اخراج شدند که این امر نیز موجب شکاف بیشتر در میان نیروهای امنیتی شد.
13 مردادماه سال گذشته علاالدین بروجردی، رییس کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خبرداده بود که "معاون ویژه وزارت اطلاعات و معاون ضد جاسوسی این وزارتخانه پس از دو دهه فعالیت با دستور احمدی نژاد از کار خود برکنار شده اند."
علاالدین بروجردی همچنین گفته بود: "محمود احمدی نژاد چند روز پیش با انتقاد از محسنی اژه یی، گفته بود از دو معاونش راضی نیست و دو سال است که وزیر اطلاعات با اخراج آنها مخالفت می کند، اما هیچ کس تصور نمی کرد این دو معاون، حاج حبیب الله و خزایی باشند."
با توجه به ساختار امنیتی وعدم انتشار اخبار وزارت اطلاعات پس از انتشار خبر عزل این دو مقام ارشد وزارت اطلاعات وهمچنین اخبار غیر رسمی در مورد برکناری نیروهای با سابقه این وزارتخانه در منابع نیمه رسمی، قربانعلی دری نجف آبادی وزیر سابق اطلاعات نیز نسبت به این برکناری ها هشدارداد.
وزیر اطلاعات در سالهای ابتدایی دولت محمد خاتمی در این باره با انتشار نامه ای سرگشاده ای مخالفت خود با این برکناری ها را اعلام و تاکید کرده بود که "نقش و جایگاه کلیدی وزارت اطلاعات در تأمین امنیت پایدار در سطح کشور و ارائه خدمات اطلاعاتی-امنیتی به کل نظام ایجاب میکند که نگاهی فراگیر و کلان به این حوزه معطوف شده و مسئولان امر خصوصاً در عزل و نصبها و انتظارات خود، ملاحظات ملی و فراقوهای را مدنظر قرار دهند."
بازنشستگی؛ معضل سپاه پاسداران
مصوبه اخیر مجلس به جهت بررسی فوری اصلاح ماده 57 وزارت اطلاعات برای جلوگیری از بازنشته شدن نیروهای امنیتی باقی مانده در وزارت اطلاعات پس از برکناری ها و ریزش ها در حالی است که سپاه پاسداران نیز از مدتی پیش به بازنشستگی پرسنل خود به عنوان "یک معضل" نگاه و آن را یک تهدید برای خود و "امنیت نظام" تلقی می کند.
درهمین باره به تازگی و از 25 بهمن ماه سال جاری هفته نامه صبح صادق، ارگان سیاسی سپاه که تحت نظر نمایندگی آیت اله خامنه ای در این نهاد نظامی اداره می شود دست به انتشار سلسله یادداشت هایی با عنوان "تهدیدات بازنشستگی" زده است.
از جمله صبح صادق در این باره با توصیه و لزوم ارتباط سپاه با افراد بازنشسته نوشت: "در زمان بازنشستگي فرد دچار نوعي افسردگي مي گردد و در صورت ادامه اين وضع، افراد منزوي گرديده و از ميان جمع طرد شده و گوشه عزلت بر مي گزينند. با به وجود آمدن اين شرايط، بازنشسته شبيه زمين آماده به كشت مي گردد، هرگروه و طيفي كه مهياتر باشد مي تواند در اين زمين كشت نموده و محصول خود را برداشت نمايد. گروههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اعتقادي و... مي توانند از اين وضعيت استفاده كنند و فرد را به سمت خود بكشند و در نهايت، مطلوب خود را برداشت نمايند."
مسولان اداره سیاسی سپاه همچنین با ابراز نگرانی از پرسش هایی که برای افراد بازنشسته سپاه ایجاد می شود نوشته اند:" افراد پس از بازنشستگي ممكن است در موقعيت و شرايطي قرار بگيرند كه با خود فكر كنند كه چرا ما اين كار را انجام داديم و اصولاً آيا اين كار از لحاظ شرعي و عرفي موضوعيتي داشته است يا خير؟ و يا مثلاً آيا در طول مدت خدمت خود وقت خود را به درستي صرف كرده ايم و يا آن را به هدر داده ايم؟"
ارگان سیاسی سپاه با ابراز نگرانی از انتقام گیری پاسداران بازنشسته ازاین نهاد نظامی همچنین نوشت: "زمينه ذهني برخي از اين افراد را ممكن است چونان مغشوش كند كه فرد بازنشسته آماده استحاله فكري شود. به گذشته خود پشت پا بزند و زمينه براي انجام اقدامات غير متعارف فراهم شود. اين گونه افراد ممكن است از طرق گوناگون از گذشته خود انتقام بگيرند، ممكن است خود را محق بدانند و قصد كنند كه گذشته خود را كه از دست داده اند جبران كنند."
پشیمانی ها و نگرانی از خاطره نویسی
این اما تنها بخشی از نگرانی فرماندهان ارشد سپاه پاسداران از بازنشستگی نیروهای این نهاد نظامی است چرا که در ادامه آنها با اشاره به اینکه ممکن است پرسنل سپاه "تحت تأثير عوامل بيروني، فشار اقتصادي و يا عوامل ديگر" قرار بگیرند و به افشاگری برعلیه سپاه دست بزنند نیز بشدت ابراز نگرانی کرده اند.
نشریه سپاه در این باره نیز نوشته: "اين گونه افراد به دلايل ضعف هايي كه دارند و براي پوشاندن آنها اقدام به جوسازي و شانتاژ تبليغاتي كرده و در برخي از موارد با دشمنان همراه شده و در موارد بسيار كمي هم خود آنها موجب به راه اندازي گروه هاي گوناگون و نحله هاي فكري مي شوند. دشمنان نظام و عوامل غير خودي نيز با علم به اين موضوع و با سنجش و ارزيابي ميزان توانايي اين گونه افراد اقدام به جذب، سازماندهي و بكارگيري آنها مي كنند."
هفته نامه صبح صادق با ذکر یک مثال، نگرانی خود از پشیمانی نظامیان از کارهایی که در دوره خدمت انجام داده اند را ابراز کرده و نوشته: "در پايان جنگ ويتنام سربازان آمريكايي برگشته از جنگ كه شاهد فجايع گوناگوني در طي دوران جنگ بودند، خود به عنوان فرياد اعتراضي در مقابل حكومت و دولت خود ايستادند و گروه هاي ضد جنگ را رهبري كردند و اين امر كماكان نيز ادامه دارد."
مسولان اداره سیاسی سپاه با ذکر این مثال توصیه کرده اند که بايد در سنوات پاياني كاركناني كه در شرف بازنشستگي هستند، ارزشيابي هاي دقيق و اقدامات مناسبي انجام گيرد تا از افتادن اين افراد پس از بازنشستگي به دام گروه ها و نحله هاي فكري جلو گيري شود.
ارگان سیاسی سپاه همچنین در بخش دیگری از سلسله نگرانی های خود از بازنشستگی پرسنل این نهاد نظامی نوشت: "كاركنان بازنشسته پس از مدتي كه از تاريخ بازنشسته شدن آنها گذشت، از ذهن ها فراموش مي شوند، لذا ممكن است بنا به دلايل خاصي از جمله تجارت، زيارت و سياحت از كشور خارج شوند و اگر از طيف افراد شناخته شده باشند، مانند مأموران خريد، فرماندهان و مسئولان، نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي و.... امكان ربايش توسط دشمن و... وجود دارد و از آنجايي كه دشمنان نيز با استفاده از تمام ظرفيت خود از اين امر بهره مي برند، لذا ممكن است در قالب هاي ايجاد طرح دوستي، تهديد، تطميع و بسياري از روش هاي ديگر كه وجود دارد از فرد به هر نحوي سوء استفاده كنند."
اما یکی از عمده ترین نگرانی های سرداران سپاه از باز انتشار خاطرات فرماندهان و پرسنل بازنشسته این نهاد نظامی است. هفته نامه صبح صادق در این باره نیز نوشت: "به جاي گذاردن خاطرات، انتقال تجربيات به نسل هاي بعد و توجيهات بسيار ديگر از اين دست نيز يكي ديگر از اين تهديدات است. اطلاعاتی كه در قالب خاطرات ممكن است افشا شود مي تواند سبب لطمه به امنيت ملي شده و برخي ديگر باعث به وجود آمدن جو عدم اعتماد در ميان شركاي تجاري و... شود. لذا لازم است...آنها را به اين سمت هدايت كرد تا در صورت داشتن هرگونه خاطراتي با گذراندن آنها از فيلترهاي امنيتي، مواردي را كه داراي بار امنيتي نيستند به دست مخاطبان عام برسانند."
نارضایتی ها
این همه ابراز نگرانی ها از بازنشستگی نیروهای امنیتی و نظامی در وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در شرایطی است که در جریان سرکوب اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات سال گذشته نیز تعداد زیادی از نیروهای نهادهای نظامی از هواداران میرحسین موسوی و مهدی کروبی بودند و در اجرای فرامین مقامات مافوق خود برای برخورد با مردم و رهبران جنبش سبز دچار تردید هایی شدند.
در همین راستا مردادماه سال جاری محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران طی اظهاراتی با اذعان به حضور حامیان میرحسین موسوی و جنبش سبز در سپاه پاسداران و اشاره به اینکه سپاه تلاش کرده است تا این افراد را "قانع" کند گفته بود:"خیلی از ابهامات دیگر رفع شده و آنها قانع شدند حرکت اشتباه بوده و این بهتر از برخورد فیزیکی و حذف است."
همچنین در 15 بهمن ماه سال جاری محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج طی اظهاراتی اعلام کرد که "بسیج با ایجاد حلقه های فرصت" و "برگزاری جلسات دوستانه در طرح ولایت 4 هزار نفر از منحرفان فتنه 88 را ارشاد کرده است."
فرمانده کل بسیج در مشهد طی سخنانی در جمع مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاه های سراسر کشور با بیان اینکه "طرح ولايت و تشكيل حلقههاي فرصت در پايگاههاي بسيج يكي از فعاليتهاي اين سازمان است" ضمن اشاره به ضرورت کار در میان بسیجیان گفت: "در اين حلقهها بايد مباحثي صميمانه و دوستانه در قالب تلاوت قرآن و تفسير، بيان احكام شرعي، معرفي كتابهاي ارزشي و اخلاقي و مهمتر از همه گزارش چند دقيقهاي از صحبتهاي هر هفته مقام معظم رهبري ارائه شود.همچنين ارشاد افراد منحرف و به انحراف كشيده شده نيز يكي ديگر از وظايف اين ارگان مردمي است. در همين راستا با بيش از 4 هزار نفر از این افراد به انحراف كشيده شده در جريان بعد از انتخابات سال گذشته و فتنه توسط بسيج، جلسات دوستانهاي گذاشته شد."
از سوی دیگر در حالی که پیش از این مقامات ارشد نیروی انتظامی از افزایش مرگ و میر و بیماری های روانی در میان پرسنل نیروی انتظامی پس از رویدادهای بعد از انتخابات سال گذشته خبر می دادند در نیمه دی ماه سال جاری سرتیپ پاسدار محمدعلی نوری نژاد، معاون هماهنگ کننده فرماندهی کل ناجا از برگزاری دوره های "بصیرت افزایی و جریان شناسی" برای 7 هزار نفر از کارکنان نیروی انتظامی در کشور خبرداد.
وی با اعلام اینکه این دوره ها موفقیت آمیز خواهد بود خاطر نشان کرد که "خوشبختانه برگزاری آنها در رفتارعملی فرماندهان و مدیران و پرسنل ناجا در سراسر کشور تاثیر خوبی داشته است."
بروز شکاف و وجود تردید درمیان نیروی نهادهای درگیر در سرکوب اعتراضات مردم در 21 ماه گذشته اما در حالی است که ارتش نیز به چنین وضعی دچار است. در این ارتباط 14 آذرماه سال جاری فرمانده کل ارتش از محبوبیت "سران فتنه" در میان نیروهای بدنه ارتش خبرداده و خطاب به مسئولان واحدهای امر به معروف و نهی از منکر ارتش گفته بود: "باید راههایی را پیدا کنید که دشمن نسبت به ارتش طمع نکند زیرا دشمن همواره نسبت به ارتش طمع دارد و به اصطلاح یک حساب خودمانی در مورد ارتش دارد. من در تمام جلسات این موضوع را گفتهام و در اینجا نیز تکرار میکنم هیچ کس نباید نگاه ملایمت آمیزی از ارتش در برابر فتنه احساس کند."
وی همچنین ارتش را به "یک بیمار" تشبیه کرده و به مسئولان عقیدتی سیاسی ارتش که از سوی نماینده آیت الله خامنه ای منصوب می شوند، افزوده بود: "نباید روحانیون عقیدتی سیاسی ما همچون پزشک صبر کنند بیمار به نزد آنها برود بلکه باید مثل واکسیناسیون در دل جمعیت رفته با برنامههای دین شناسی، بصیرت افزایی و توحید نسبت به قوی کردن نیروی انسانی ارتش اقدام کنند."
فرمانده کل ارتش دربخش دیگری از اظهاراتش با بیان اینکه "لشکری که دشمن به او دلبسته لشکرجهل، تردید و شک است" به محبوبیت کسانی که آنها را "سران فتنه" می خواند درمیان نیروهای بدنه ارتش اشاره کرده و گفته بود: "وقتی در پادگانها میرفتیم و میدیدیم که به عنوان مثال عکس سران فتنه در اتاقهای برخی از سربازان است به آنها نمیگفتیم که آن عکس را پاره کنند، بلکه به مسئول عقیدتی ـ سیاسی میگفتیم که سعی کنید از دلهای آنها این موضوع را بیرون کنید تا خود عکسها را پائین آورند."
روزگذشته خبرگزاری فارس وابسته به نهادهای نظامی- امنیتی گزارش داد که نمایندگان مجلس با 129 رای موافق 17 رای مخالف و 15 رای ممتنع به فوری بررسی شدن طرح اصلاح ماده 57 قانون استخدامی وزارت اطلاعات مصوب 1374 رای داده اند.
بر اساس ماده 57 قانون استخدام وزارت اطلاعات "مستخدمين رسمي وزارتخانه با داشتن سي سال سابقه خدمت قابل قبول يا شصت سال سن، بازنشسته ميشوند."
روح الله حسینیان نماینده فعلی مجلس و از مقامات امنیتی که سابقه حضور در وزارت اطلاعات به عنوان جانشین نماینده دادگاه انقلاب را نیز دارد درباره علت رای موافق نمایندگان به بررسی فوری زمان بازنشستگی کارکنان وزارت اطلاعات گفت:" در حال حاضر برخي از كساني كه در وزارت اطلاعات كار ميكنند، از سال گذشته اكثر اين افراد به سن بازنشستگي رسيدهاند و مطابق ماده 57 قانون استخدامي وزارت كشور بايد وزارت اطلاعات را به خاطر بازنشستگي ترك كنند. اين مسئله موجب ميشود نيروهايي كه اساس وزارت اطلاعات را تشكيل ميدهند، از تجربيات خالي شود و نيروهاي جديدي هم كه استخدام ميشوند نتوانند از تجربيات نيروهاي سابق بهرهمند شوند."
این عضو مجلس هشتم همچنین تصریح کرد: "اين نيروها شرايط توطئهها و بحرانهاي مختلف عليه كشورمان را ديدهاند و تجربه نحوه برخورد با اين شرايط را دارند به همين دليل نبايد اين تجربهها از وزارت اطلاعات بيرون رود. با تصويب يك فوريت اين طرح و همچنين رسيدگي به جزئيات آن اين تجربيات در وزارت اطلاعات باقي ميماند و به وزارت اطلاعات اجازه ميدهيم كه با تشخيص وزير اطلاعات، 5 سال به دوران خدمت اين كاركنان اضافه شود تا اين افراد دراين وزارت باقي بمانند و خدمت كنند."
برکناری مقامات ارشد اطلاعاتی
روح الله حسینیان در حالی به دلایل رای مثبت مجلس به اصلاح ماده 57 قانون استخدامی وزارت اطلاعات اشاره کرده است که پس از آغاز اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با بوجود آمدن اختلاف نظر در میان نیروهای وزارت اطلاعات با سپاه پاسداران و دولت محمود احمدی نژاد در چگونگی برخورد با معترضان و بازداشت و دادگاهی چهره های سیاسی کشور، این وزارتخانه دچار ریزش در نیروهای سازمانی خود شد.
همچنین پس از برکناری غلامحسین محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات و در زمانی که محمود احمدی نژاد خود سرپرستی این وزارتخانه را برعهده داشت تعداد زیادی از نیروهای با سابقه این وزارتخانه و برخی مقامات ارشد آن از سوی وی اخراج شدند که این امر نیز موجب شکاف بیشتر در میان نیروهای امنیتی شد.
13 مردادماه سال گذشته علاالدین بروجردی، رییس کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خبرداده بود که "معاون ویژه وزارت اطلاعات و معاون ضد جاسوسی این وزارتخانه پس از دو دهه فعالیت با دستور احمدی نژاد از کار خود برکنار شده اند."
علاالدین بروجردی همچنین گفته بود: "محمود احمدی نژاد چند روز پیش با انتقاد از محسنی اژه یی، گفته بود از دو معاونش راضی نیست و دو سال است که وزیر اطلاعات با اخراج آنها مخالفت می کند، اما هیچ کس تصور نمی کرد این دو معاون، حاج حبیب الله و خزایی باشند."
با توجه به ساختار امنیتی وعدم انتشار اخبار وزارت اطلاعات پس از انتشار خبر عزل این دو مقام ارشد وزارت اطلاعات وهمچنین اخبار غیر رسمی در مورد برکناری نیروهای با سابقه این وزارتخانه در منابع نیمه رسمی، قربانعلی دری نجف آبادی وزیر سابق اطلاعات نیز نسبت به این برکناری ها هشدارداد.
وزیر اطلاعات در سالهای ابتدایی دولت محمد خاتمی در این باره با انتشار نامه ای سرگشاده ای مخالفت خود با این برکناری ها را اعلام و تاکید کرده بود که "نقش و جایگاه کلیدی وزارت اطلاعات در تأمین امنیت پایدار در سطح کشور و ارائه خدمات اطلاعاتی-امنیتی به کل نظام ایجاب میکند که نگاهی فراگیر و کلان به این حوزه معطوف شده و مسئولان امر خصوصاً در عزل و نصبها و انتظارات خود، ملاحظات ملی و فراقوهای را مدنظر قرار دهند."
بازنشستگی؛ معضل سپاه پاسداران
مصوبه اخیر مجلس به جهت بررسی فوری اصلاح ماده 57 وزارت اطلاعات برای جلوگیری از بازنشته شدن نیروهای امنیتی باقی مانده در وزارت اطلاعات پس از برکناری ها و ریزش ها در حالی است که سپاه پاسداران نیز از مدتی پیش به بازنشستگی پرسنل خود به عنوان "یک معضل" نگاه و آن را یک تهدید برای خود و "امنیت نظام" تلقی می کند.
درهمین باره به تازگی و از 25 بهمن ماه سال جاری هفته نامه صبح صادق، ارگان سیاسی سپاه که تحت نظر نمایندگی آیت اله خامنه ای در این نهاد نظامی اداره می شود دست به انتشار سلسله یادداشت هایی با عنوان "تهدیدات بازنشستگی" زده است.
از جمله صبح صادق در این باره با توصیه و لزوم ارتباط سپاه با افراد بازنشسته نوشت: "در زمان بازنشستگي فرد دچار نوعي افسردگي مي گردد و در صورت ادامه اين وضع، افراد منزوي گرديده و از ميان جمع طرد شده و گوشه عزلت بر مي گزينند. با به وجود آمدن اين شرايط، بازنشسته شبيه زمين آماده به كشت مي گردد، هرگروه و طيفي كه مهياتر باشد مي تواند در اين زمين كشت نموده و محصول خود را برداشت نمايد. گروههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اعتقادي و... مي توانند از اين وضعيت استفاده كنند و فرد را به سمت خود بكشند و در نهايت، مطلوب خود را برداشت نمايند."
مسولان اداره سیاسی سپاه همچنین با ابراز نگرانی از پرسش هایی که برای افراد بازنشسته سپاه ایجاد می شود نوشته اند:" افراد پس از بازنشستگي ممكن است در موقعيت و شرايطي قرار بگيرند كه با خود فكر كنند كه چرا ما اين كار را انجام داديم و اصولاً آيا اين كار از لحاظ شرعي و عرفي موضوعيتي داشته است يا خير؟ و يا مثلاً آيا در طول مدت خدمت خود وقت خود را به درستي صرف كرده ايم و يا آن را به هدر داده ايم؟"
ارگان سیاسی سپاه با ابراز نگرانی از انتقام گیری پاسداران بازنشسته ازاین نهاد نظامی همچنین نوشت: "زمينه ذهني برخي از اين افراد را ممكن است چونان مغشوش كند كه فرد بازنشسته آماده استحاله فكري شود. به گذشته خود پشت پا بزند و زمينه براي انجام اقدامات غير متعارف فراهم شود. اين گونه افراد ممكن است از طرق گوناگون از گذشته خود انتقام بگيرند، ممكن است خود را محق بدانند و قصد كنند كه گذشته خود را كه از دست داده اند جبران كنند."
پشیمانی ها و نگرانی از خاطره نویسی
این اما تنها بخشی از نگرانی فرماندهان ارشد سپاه پاسداران از بازنشستگی نیروهای این نهاد نظامی است چرا که در ادامه آنها با اشاره به اینکه ممکن است پرسنل سپاه "تحت تأثير عوامل بيروني، فشار اقتصادي و يا عوامل ديگر" قرار بگیرند و به افشاگری برعلیه سپاه دست بزنند نیز بشدت ابراز نگرانی کرده اند.
نشریه سپاه در این باره نیز نوشته: "اين گونه افراد به دلايل ضعف هايي كه دارند و براي پوشاندن آنها اقدام به جوسازي و شانتاژ تبليغاتي كرده و در برخي از موارد با دشمنان همراه شده و در موارد بسيار كمي هم خود آنها موجب به راه اندازي گروه هاي گوناگون و نحله هاي فكري مي شوند. دشمنان نظام و عوامل غير خودي نيز با علم به اين موضوع و با سنجش و ارزيابي ميزان توانايي اين گونه افراد اقدام به جذب، سازماندهي و بكارگيري آنها مي كنند."
هفته نامه صبح صادق با ذکر یک مثال، نگرانی خود از پشیمانی نظامیان از کارهایی که در دوره خدمت انجام داده اند را ابراز کرده و نوشته: "در پايان جنگ ويتنام سربازان آمريكايي برگشته از جنگ كه شاهد فجايع گوناگوني در طي دوران جنگ بودند، خود به عنوان فرياد اعتراضي در مقابل حكومت و دولت خود ايستادند و گروه هاي ضد جنگ را رهبري كردند و اين امر كماكان نيز ادامه دارد."
مسولان اداره سیاسی سپاه با ذکر این مثال توصیه کرده اند که بايد در سنوات پاياني كاركناني كه در شرف بازنشستگي هستند، ارزشيابي هاي دقيق و اقدامات مناسبي انجام گيرد تا از افتادن اين افراد پس از بازنشستگي به دام گروه ها و نحله هاي فكري جلو گيري شود.
ارگان سیاسی سپاه همچنین در بخش دیگری از سلسله نگرانی های خود از بازنشستگی پرسنل این نهاد نظامی نوشت: "كاركنان بازنشسته پس از مدتي كه از تاريخ بازنشسته شدن آنها گذشت، از ذهن ها فراموش مي شوند، لذا ممكن است بنا به دلايل خاصي از جمله تجارت، زيارت و سياحت از كشور خارج شوند و اگر از طيف افراد شناخته شده باشند، مانند مأموران خريد، فرماندهان و مسئولان، نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي و.... امكان ربايش توسط دشمن و... وجود دارد و از آنجايي كه دشمنان نيز با استفاده از تمام ظرفيت خود از اين امر بهره مي برند، لذا ممكن است در قالب هاي ايجاد طرح دوستي، تهديد، تطميع و بسياري از روش هاي ديگر كه وجود دارد از فرد به هر نحوي سوء استفاده كنند."
اما یکی از عمده ترین نگرانی های سرداران سپاه از باز انتشار خاطرات فرماندهان و پرسنل بازنشسته این نهاد نظامی است. هفته نامه صبح صادق در این باره نیز نوشت: "به جاي گذاردن خاطرات، انتقال تجربيات به نسل هاي بعد و توجيهات بسيار ديگر از اين دست نيز يكي ديگر از اين تهديدات است. اطلاعاتی كه در قالب خاطرات ممكن است افشا شود مي تواند سبب لطمه به امنيت ملي شده و برخي ديگر باعث به وجود آمدن جو عدم اعتماد در ميان شركاي تجاري و... شود. لذا لازم است...آنها را به اين سمت هدايت كرد تا در صورت داشتن هرگونه خاطراتي با گذراندن آنها از فيلترهاي امنيتي، مواردي را كه داراي بار امنيتي نيستند به دست مخاطبان عام برسانند."
نارضایتی ها
این همه ابراز نگرانی ها از بازنشستگی نیروهای امنیتی و نظامی در وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در شرایطی است که در جریان سرکوب اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات سال گذشته نیز تعداد زیادی از نیروهای نهادهای نظامی از هواداران میرحسین موسوی و مهدی کروبی بودند و در اجرای فرامین مقامات مافوق خود برای برخورد با مردم و رهبران جنبش سبز دچار تردید هایی شدند.
در همین راستا مردادماه سال جاری محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران طی اظهاراتی با اذعان به حضور حامیان میرحسین موسوی و جنبش سبز در سپاه پاسداران و اشاره به اینکه سپاه تلاش کرده است تا این افراد را "قانع" کند گفته بود:"خیلی از ابهامات دیگر رفع شده و آنها قانع شدند حرکت اشتباه بوده و این بهتر از برخورد فیزیکی و حذف است."
همچنین در 15 بهمن ماه سال جاری محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج طی اظهاراتی اعلام کرد که "بسیج با ایجاد حلقه های فرصت" و "برگزاری جلسات دوستانه در طرح ولایت 4 هزار نفر از منحرفان فتنه 88 را ارشاد کرده است."
فرمانده کل بسیج در مشهد طی سخنانی در جمع مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاه های سراسر کشور با بیان اینکه "طرح ولايت و تشكيل حلقههاي فرصت در پايگاههاي بسيج يكي از فعاليتهاي اين سازمان است" ضمن اشاره به ضرورت کار در میان بسیجیان گفت: "در اين حلقهها بايد مباحثي صميمانه و دوستانه در قالب تلاوت قرآن و تفسير، بيان احكام شرعي، معرفي كتابهاي ارزشي و اخلاقي و مهمتر از همه گزارش چند دقيقهاي از صحبتهاي هر هفته مقام معظم رهبري ارائه شود.همچنين ارشاد افراد منحرف و به انحراف كشيده شده نيز يكي ديگر از وظايف اين ارگان مردمي است. در همين راستا با بيش از 4 هزار نفر از این افراد به انحراف كشيده شده در جريان بعد از انتخابات سال گذشته و فتنه توسط بسيج، جلسات دوستانهاي گذاشته شد."
از سوی دیگر در حالی که پیش از این مقامات ارشد نیروی انتظامی از افزایش مرگ و میر و بیماری های روانی در میان پرسنل نیروی انتظامی پس از رویدادهای بعد از انتخابات سال گذشته خبر می دادند در نیمه دی ماه سال جاری سرتیپ پاسدار محمدعلی نوری نژاد، معاون هماهنگ کننده فرماندهی کل ناجا از برگزاری دوره های "بصیرت افزایی و جریان شناسی" برای 7 هزار نفر از کارکنان نیروی انتظامی در کشور خبرداد.
وی با اعلام اینکه این دوره ها موفقیت آمیز خواهد بود خاطر نشان کرد که "خوشبختانه برگزاری آنها در رفتارعملی فرماندهان و مدیران و پرسنل ناجا در سراسر کشور تاثیر خوبی داشته است."
بروز شکاف و وجود تردید درمیان نیروی نهادهای درگیر در سرکوب اعتراضات مردم در 21 ماه گذشته اما در حالی است که ارتش نیز به چنین وضعی دچار است. در این ارتباط 14 آذرماه سال جاری فرمانده کل ارتش از محبوبیت "سران فتنه" در میان نیروهای بدنه ارتش خبرداده و خطاب به مسئولان واحدهای امر به معروف و نهی از منکر ارتش گفته بود: "باید راههایی را پیدا کنید که دشمن نسبت به ارتش طمع نکند زیرا دشمن همواره نسبت به ارتش طمع دارد و به اصطلاح یک حساب خودمانی در مورد ارتش دارد. من در تمام جلسات این موضوع را گفتهام و در اینجا نیز تکرار میکنم هیچ کس نباید نگاه ملایمت آمیزی از ارتش در برابر فتنه احساس کند."
وی همچنین ارتش را به "یک بیمار" تشبیه کرده و به مسئولان عقیدتی سیاسی ارتش که از سوی نماینده آیت الله خامنه ای منصوب می شوند، افزوده بود: "نباید روحانیون عقیدتی سیاسی ما همچون پزشک صبر کنند بیمار به نزد آنها برود بلکه باید مثل واکسیناسیون در دل جمعیت رفته با برنامههای دین شناسی، بصیرت افزایی و توحید نسبت به قوی کردن نیروی انسانی ارتش اقدام کنند."
فرمانده کل ارتش دربخش دیگری از اظهاراتش با بیان اینکه "لشکری که دشمن به او دلبسته لشکرجهل، تردید و شک است" به محبوبیت کسانی که آنها را "سران فتنه" می خواند درمیان نیروهای بدنه ارتش اشاره کرده و گفته بود: "وقتی در پادگانها میرفتیم و میدیدیم که به عنوان مثال عکس سران فتنه در اتاقهای برخی از سربازان است به آنها نمیگفتیم که آن عکس را پاره کنند، بلکه به مسئول عقیدتی ـ سیاسی میگفتیم که سعی کنید از دلهای آنها این موضوع را بیرون کنید تا خود عکسها را پائین آورند."
نگاه روزنامه ال موندو به محمد مختاری
شهیدی که تیم بارسلون را دوست داشت
توری بلانکو
محمد مختاری، دانشجوی ۲۲ ساله ایرانی، روز دوشنبه ۱۴ فوریه در تهران در زمان تظاهرات مسالمت آمیز مردمی که خواهان دموکراسی بودند کشته شد. صانع ژاله دیگر دانشجوی ۲۶ ساله نیز در این روز کشته شد. هر دو در زمان شلیک گلوله به سوی مردم کشته شدند. به طور رسمی، صانع روز دوشنبه و محمد روز سه شنبه از دنیا رفتند. به نوشته روزنامه وال استریت ژورنال، خانواده آنها روز چهارشنبه اعلام کردند که از اعضای جنبش سبزند، ولی منابع رسمی جمهوری اسلامی ادعا کرده اند که حضور این دو نفر در میان مردم تظاهرکننده به هدف حمایت از دولت بوده است.
هر دوی آنها اکنون از سوی بسیاری از هموطنان شان به عنوان "شهید" محسوب می شوند. با اینکه مراسم تشییع جنازه آنان در تهران و تحت کنترل شدید نیروهای امنیتی برگزار شد، به طوری که به گفته شاهدان حتی کسی امکان صحبت با خانواده آنها را نیز نداشته، دولتمردان جمهوری اسلامی نتوانسته اند از حرکت هزاران معترض ایرانی جلوگیری کنند. بسیاری از شهروندان ایرانی در داخل و خارج از کشور تصاویر خود را در پروفایل هایشان در فیس بوک گذاشته اند و گروه هایی را تحت عنوان "ما همه محمد مختاری هستیم" و "ما همه صانع ژاله هستیم" ایجاد کرده اند.
یکی از این گروه ها خواستار آن شده که تیم بارسلون یاد محمد مختاری را زنده نگاه دارد. این جوان ایرانی از طرفداران تیم بارسلون بود و در پروفایل خود در فیس بوک که هنوز نیز قابل مشاهده است، با پیراهن این تیم فوتبال عکس انداخته است. او همچنین پیراهن شماره ۱۰ تیم آرژانتین که متعلق به مسی است داشت. همچنین کلیپی به یاد محمد و در حمایت از تیم بارسلون در یوتیوب گذاشته شده است.
روزنامه وال استریت ژورنال می نویسد که محمد مختاری در تاریخ ۱۱ فوریه روی صفحه فیس بوک خود نوشته: "خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خستهام!"
منبع: ال موندو دپورتیو، ۱۴ مارس
محمد مختاری، دانشجوی ۲۲ ساله ایرانی، روز دوشنبه ۱۴ فوریه در تهران در زمان تظاهرات مسالمت آمیز مردمی که خواهان دموکراسی بودند کشته شد. صانع ژاله دیگر دانشجوی ۲۶ ساله نیز در این روز کشته شد. هر دو در زمان شلیک گلوله به سوی مردم کشته شدند. به طور رسمی، صانع روز دوشنبه و محمد روز سه شنبه از دنیا رفتند. به نوشته روزنامه وال استریت ژورنال، خانواده آنها روز چهارشنبه اعلام کردند که از اعضای جنبش سبزند، ولی منابع رسمی جمهوری اسلامی ادعا کرده اند که حضور این دو نفر در میان مردم تظاهرکننده به هدف حمایت از دولت بوده است.
هر دوی آنها اکنون از سوی بسیاری از هموطنان شان به عنوان "شهید" محسوب می شوند. با اینکه مراسم تشییع جنازه آنان در تهران و تحت کنترل شدید نیروهای امنیتی برگزار شد، به طوری که به گفته شاهدان حتی کسی امکان صحبت با خانواده آنها را نیز نداشته، دولتمردان جمهوری اسلامی نتوانسته اند از حرکت هزاران معترض ایرانی جلوگیری کنند. بسیاری از شهروندان ایرانی در داخل و خارج از کشور تصاویر خود را در پروفایل هایشان در فیس بوک گذاشته اند و گروه هایی را تحت عنوان "ما همه محمد مختاری هستیم" و "ما همه صانع ژاله هستیم" ایجاد کرده اند.
یکی از این گروه ها خواستار آن شده که تیم بارسلون یاد محمد مختاری را زنده نگاه دارد. این جوان ایرانی از طرفداران تیم بارسلون بود و در پروفایل خود در فیس بوک که هنوز نیز قابل مشاهده است، با پیراهن این تیم فوتبال عکس انداخته است. او همچنین پیراهن شماره ۱۰ تیم آرژانتین که متعلق به مسی است داشت. همچنین کلیپی به یاد محمد و در حمایت از تیم بارسلون در یوتیوب گذاشته شده است.
روزنامه وال استریت ژورنال می نویسد که محمد مختاری در تاریخ ۱۱ فوریه روی صفحه فیس بوک خود نوشته: "خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خستهام!"
منبع: ال موندو دپورتیو، ۱۴ مارس
آمریکا: اعراب از انقلاب ایران درس عبرت بگیرند
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، موضع گیری های مقام های ایرانی در حمایت از معترضان در کشورهای عرب را 'اوج تزویر' جمهوری اسلامی توصیف کرده است.
او در مصاحبه با شبکه دولتی نیل، در قاهره پایتخت مصر گفت که ایران عمدتا تحت نفوذ سپاه پاسداران قرار گرفته و در حال تبدیل شدن به حکومتی نظامی است.هیلاری کلینتون انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران را انقلابی ربوده شده خواند و خواهان آن شد که مردم کشورهای عرب از جمله مصر و تونس از آن 'درس عبرت' بگیرند.
مقام های جمهوری اسلامی به ویژه آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران با اعلام حمایت از قیام مردم مصر، 'بیداری اسلامی' را عامل تحولات اخیر منطقه خاورمیانه دانسته اند.
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران نیز چهارشنبه بر احترام به خواسته های معترضان در بحرین و اصلاحات سیاسی در این کشور تاکید کرد.
اما وزیر امور خارجه آمریکا مصر را بهترین مثال در رد مدل ایران دانست.
او گفت که آزادی و حقوق مردم ایران در پی انقلاب نقض شده است و افزود: "این چیزی نیست که مصری ها در پی آن هستند."
هیلاری کلینون افزود: "دموکراسی باید به دقت پرورش داده شود و هیچ کس نباید اجازه یابد که بگوید همه پاسخ ها را دارد و فقط اوست که می تواند کشور را اداره کند."
ایران موضع گیری مقام آمریکایی در حمایت از دموکراسی و حقوق مردم سایر کشورها را دارای انگیزه های سیاسی می داند.
وزیر امور خارجه آمریکا ماه گذشته از 'شجاعت' معترضان در ایران تمجید و بر حمایت ایالات متحده از 'آرمان های' آنان تاکید کرده بود.
خانم کلینتون در این سفر به خاورمیانه از مصر و تونس دیدار می کند.
وزیر امورخارجه ایالات متحده اخیرا گفته بود ایران به طور مستقیم یا غیرمستقیم با معترضان در مصر، بحرین و یمن در تماس است.
مقام های ارشد ایرانی پیش از این آمریکا را متهم کرده بودند که سعی دارد بر تحولات خاورمیانه تاثیر بگذارد.
محمد علی کلی خواستار آزادی دو آمریکایی زندانی در ایران شد
محمد علی کلی، قهرمان سابق بوکس سنگین وزن جهان، با ارسال نامه ای به آیت الله خامنه ای خواهان آزادی دو آمریکایی زندانی در ایران شده است.
محمد علی کلی که چند دهه پیش به دین اسلام گروید، در این نامه آیت الله خامنه ای، رهبر ایران، را "عالیجناب و برادر عزیز" خطاب کرده و خواهان آن شده است که وی جاشوا فتال و شین باوئر را مورد بخشش قرار دهد.او می گوید: "من امروز به شما می نویسم تا خواستار رافت شما درباره این دو مرد، جاشوا فتال و شین باوئر، که هم اکنون توسط مقام های ایرانی زندانی اند، بشوم."
جاشوا فتال و شین باوئر به همراه یک زن جوان دیگر بنام سارا شورد تابستان سال ۱۳۸۸ به اتهام "ورود غیرقانونی" به خاک ایران در مرز این کشور و عراق دستگیر شدند. آنها اتهام جاسوسی را رد می کنند.
ایران سارا شورد را در شهریور ۱۳۸۹ به قید وثیقه نیم میلیون دلاری آزاد کرد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس ابتدا خبر ارسال نامه محمد علی کلی به رهبر ایران را منتشر کرد اما نسخه ای از آن به بی بی سی فارسی رسیده است. این نامه مورخ یکم فوریه است.
او با اشاره به آزادی سارا شورد می نویسد: "من می خواهم بخشش و رافتی مشابه" در حق دو آمریکایی دیگر اجرا شود.
محمد علی کلی ۶۹ سال سن دارد و به بیماری پارکینسون مبتلاست.
محمد علی (کاسیوس کلی) که سه دهه به عنوان یکی از برترین بوکسورهای سنگین وزن جهان فعالیت کرده است، علاوه بر شهرتی که در عرصه ورزش دارد در خارج از رینگ بوکس به خاطر فعالیت های اجتماعی اش از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
او که در گذشته از ایران دیدار کرده، در نامه اش به رهبر جمهوری اسلامی گفته که امیدوار است بار دیگر به تهران سفر و با "برادران و خواهران ایرانی" خود دیدار کند.
محمد علی کلی از آیت الله خامنه ای می خواهد: "لطفا شفقتی که می دانم در قلبتان وجود دارد را به دنیا نشان بدهید" و می افزاید: "من همواره برادر مسلمان شما باقی خواهم ماند."
او یکی از نمادهای جنبش ضد نژادپرستی در سال های ۱۹۶۰ بود و رابطه اش با رهبران این جنبش مانند مالکوم ایکس و مارتین لوترکینگ نام او را در دنیای سیاست هم مطرح کرده بود.
خانواده های دو آمریکایی طی بیانیه ای از نامه محمد علی کلی قدردانی کرده و ابراز امیدواری کرده اند که حکومت ایران با درخواست وی موافقت کند.
آنها اخیرا از مقام های جمهوری اسلامی خواسته بودند که به مناسبت عید نوروز فرزندانشان را آزاد کنند.
خانواده های باوئر و فتال با آرزوی بهترین ها برای کسانی که نوروز را جشن می گیرند نوشتند: "...با نهایت دردمندی از رهبران مذهبی و سیاسی ایران تقاضا داریم که نسبت به فرزندان ما شفقت نشان داده و این امکان را فراهم آورند که فرزندان ما نیز در کنار خانواده هایشان باشند."
ایران در بهمن ماه محاکمه این سه شهروند آمریکایی را آغاز کرد و گفته است که جلسه بعدی محاکمه در اسفند برگزار خواهد شد.
جلسه اول محاکمه این سه نفر ۱۷ بهمن ماه به طور غیرعلنی در شعبه ۱۵ دادگاه عمومی و انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.
دفاعیه سارا شورد که به ایران بازنگشته در آن جلسه به دادگاه ارائه شد. قوه قضائیه ایران هشدار داده است در صورت عدم بازگشت خانم شورد برای حضور در محاکمه، وثیقه پرداخت شده ضبط می شود.
هر سه متهم در دادگاه بر بی گناهی خود تاکید کرده اند.
این سه آمریکایی در ژوئیه ۲۰۰۹ در حالی که می گویند در شمال شرقی عراق در ناحیه کردستان آن کشور به "کوهپیمایی" رفته بودند توسط نیروهای ایرانی بازداشت شدند.
سارا شورد پس از آزادی گفت که اگر آنها از مرز رد شده باشند سهوی بوده است زیرا خط مرزی با هیچ نشانی مشخص نشده بود.
ساخت نیروگاه های جدید هسته ای در چین موقتا متوقف شد
شش روز بعد از زمین لرزه و سونامی در ژاپن، چین از همسایه خود مصرانه خواسته است که هر چه سریع تر و دقیق تر در باره بحران هسته ای در آن کشور اطلاعات ارائه دهد.
این خواسته در حالی مطرح می شود که تلاش برای تثبیت وضعیت در نیروگاه هسته ای آسیب دیده فوکوشیما دائیچی ژاپن ادامه دارد.پیشتر، دولت چین اعلام کرد با توجه به تحولات در ژاپن، طرح هایی را که برای ساخت نیروگاه های هسته ای در نظر داشته، تا زمانی که استاندارد ایمنی هر یک بازنگری و تائید نشده باشد، متوقف می کند.
مقامات چین همچنین دستور داده اند وضعیت ایمنی نیروگاه های فعلی این کشور مورد بازرسی قرار گیرند.
چین در تلاش بوده وابستگی خود را به سوخت ذغال سنگ کاهش دهد و به همین منظور بیست و هفت رآکتور هسته ای می سازد.
به دنبال بروز بحران هسته ای در ژاپن، تا کنون نشانه ای از تشعشعات غیرعادی رادیواکتیو در چین ثبت نشده است.
تصمیم گیری در باره توقف موقت ساخت نیروگاه های هسته ای جدید در چین، در جریان جلسه روز پنجشنبه (17 مارس)، شورای کشوری چین، یا کابینه، گرفته شد.
ون جیابائو، نخست وزیر چین که ریاست این جلسه را بر عهده داشت، با قرائت بیانیه دولت گفت: "ما تا وقتی که از ایمنی طرح ساخت نیروگاه های جدید هسته ای مطمئن نشده باشیم موقتا آنها را تائید نمی کنیم؛ این موضوع همچنین شامل طرح هایی می شود که مدتی است به اجرا درآمده و مراحل مقدماتی خود را طی کرده است."
در ادامه بیانیه آمده: "در طرح های دولت برای ساخت نیروگاه هسته ای، ایمنی آن ها در صدر اولویت ها قرار دارد. طرح های هسته ای دراز و میان مدت چین با الزامات ایمنی تطبیق داده شده و بهتر خواهد شد."
در حال حاضر چین فقط دو درصد از نیروی برق خود را با استفاده از سیزده رآکتور هسته ای تامین می کند اما طرح بلند پروازانه ای را در دست اجرا داشته که این رقم را به طور چشمگیری افزایش دهد.
در حال حاضر، طرح های چین برای ساخت رآکتور های هسته ای بیش از هر کشور دیگر جهان است.
پاسخ پاریس به اخراج خبرنگار خبرگزاری فرانسه از ایران
در پی انتشار خبر صدور دستور اخراج کامران نجف زاده، خبرنگار واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی از پاریس، یک دیپلمات فرانسوی که نخواست نامش فاش شود به بهمن کلباسی، خبرنگار بی بی سی فارسی در نیویورک گفت که دولتش در پاسخ به اخراج سردبیر خبرگزاری فرانسه از ایران، در حال بررسی وضعیت همه خبرنگاران رسانه های وابسته به دولت ایران در فرانسه است و ممکن است به زودی آنها را از فرانسه اخراج کند.
این دیپلمات فرانسوی تایید کرد که نام کامران نجف زاده، خبرنگار واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم در این فهرست قرار دارد.آقای نجف زاده پیش از سفر به فرانسه، در برنامه خبری "بیست و سی" در تلویزیون ایران مشغول به کار بود.
جی دشموخ، سردبیر خبرگزاری فرانسه در تهران، جمعه گذشته به دستور مقامات دولتی ایران از این کشور اخراج شده بود.
دولت ایران رسانه های بین المللی را به دامن زدن به "اغتشاشات" در ایران و تبلیغ علیه حکومت این کشور متهم می کند.
آقای دشموخ در سال ۲۰۰۱ به خبرگزاری فرانسه پیوست و بین سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ در دفتر این خبرگزاری در بغداد کار می کرد.
دولت ایران رسانه های بین المللی را به دامن زدن به "اغتشاشات" در ایران و تبلیغ علیه حکومت این کشور متهم می کند.
رسانه ها و روزنامه نگاران ایرانی و خارجی در ایران پس از انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری این کشور در بهار سال ۱۳۸۸، توسط حکومت تحت فشارهای فزاینده قرار گرفته اند.
این فشارها به ویژه برای جلوگیری از انتشار اخبار و تصاویر تجمع های اعتراضی مخالفان دولت اعمال می شود.
فشار حکومت ایران بر رسانه ها از جمله مواردی است که مورد انتقاد مکرر نهادها و سازمان های مدافع حقوق بشر و چهره های منتقد حکومت قرار گرفته است.
سازمان خبرنگاران بدون مرز ایران را "بزرگترین زندان جهان برای روزنامه نگاران" معرفی می کند و میگوید که در حال حاضر ۳۳ روزنامه نگار در این کشور زندانی هستند.
محمود احمدینژاد:
رئیس جمهور بعدی ایران تعیین شده است
محمود احمدینژاد رئیس دولت دهم در پاسخ به نگرانیها هوادارانش گفت که رئیس جمهوری بعدی ایران تعیین شده است و بهتر است آنها به فعالیتهای خود همچنان ادامه دهند.
آقای احمدینژاد این سخنان را روز گذشته (چهارشنبه ۲۵ اسفند) در گردهمایی شوراهای راهبردی استانها ایراد کرده است.
متن اظهارات سانسور نشده وی روز پنجشنبه (۲۶ اسفند) از سوی سایت ابصارنیوز منتشر شده که در این متن به نقل از احمدینژاد اعلام شده خداوند رئیس جمهوری آینده ایران را تعیین کرده است.
آنطور که این سایت محافظهکار نوشت است، احمدینژاد در این جلسه گفته که «چند تا از دوستان آمده بودند میگفتند ما نگران آیندهایم، گفتم آینده تعیین شده شما بروید کارتان را بکنید نتیجه حاصل میشود. گفت یعنی بعدی کیه؟! گفتم به نظر شما خدا نمیداند که بعدی کیست؟ گفت چرا. گفتم پس چه غصهای داری. دیگر گذشت که ملت را سرکار بگذارند و با این طرفی و اون جناحی بازی بر مردم حکومت کنند.»
این برای سومینبار است که احمدینژاد پیشاپیش از تعیین شدن رئیس جمهوری آینده ایران خبر میدهد.
وی پیش از این یکبار در انتخابات سال ۱۳۸۴ و یکبار دیگر نیز در انتخابات جنجالبرانگیز سال ۱۳۸۸ گفته بود که نتیجه انتخابات مشخص شده و نفر پیروز تعیین شده است.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ احمدینژاد یکی از کمشانسترین نامزدهای محافظهکار بود که توانست با همکاری شورای نگهبان و سپاه پاسداران نامزدهای محافظهکار و اصلاحطلب خود را کنار زده و بر مسند قدرت بنشیند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نیز احمدینژاد یک هفته پیش از آغاز رایگیری در مسجد نهاد ریاست جمهوری از پیروزی قطعی خود خبر داد که در این دوره نیز سپاه، وزارت کشور و شورای نگهبان با تقلبهای گسترده وی را فرد پیروز معرفی کردند.
نامزد مورد حمایت احمدینژاد در انتخابات آینده ریاست جمهوری کسی نیست جز اسفندیار رحیممشایی که فعالیتهای انتخاباتی خود را در ماههای اخیر علنیتر کرده است.
محافظهکاران حامی علی خامنهای از روند فعالیتهای رحیممشایی نگران هستند و بارها اعلام کردهاند که حامیان احمدینژاد در آینده «فتنهای بزرگ» به راه خواهند انداخت.
آنها امیدوارند شورای نگهبان صلاحیت رحیممشایی را رد کند، اما احمدینژاد و نزدیکانش بدون توجه به این مسائل همچنان به فعالیتهای انتخاباتی خود ادامه میدهند.
احمدینژاد در این جلسه همچنین خطاب به هواداران خود گفته است: «نباید در جزئیات متوقف شویم، قبل از انتخابات سال ۸۴ هی میگفتم اتفاق بزرگی در راه است، اتفاق بزرگی در راه است، بعد از انتخابات یکی آمد گفت اون اتفاق بزرگ چی بود؟ گفتم اتفاق از این بزرگتر؟!»
آقای احمدینژاد این سخنان را روز گذشته (چهارشنبه ۲۵ اسفند) در گردهمایی شوراهای راهبردی استانها ایراد کرده است.
متن اظهارات سانسور نشده وی روز پنجشنبه (۲۶ اسفند) از سوی سایت ابصارنیوز منتشر شده که در این متن به نقل از احمدینژاد اعلام شده خداوند رئیس جمهوری آینده ایران را تعیین کرده است.
آنطور که این سایت محافظهکار نوشت است، احمدینژاد در این جلسه گفته که «چند تا از دوستان آمده بودند میگفتند ما نگران آیندهایم، گفتم آینده تعیین شده شما بروید کارتان را بکنید نتیجه حاصل میشود. گفت یعنی بعدی کیه؟! گفتم به نظر شما خدا نمیداند که بعدی کیست؟ گفت چرا. گفتم پس چه غصهای داری. دیگر گذشت که ملت را سرکار بگذارند و با این طرفی و اون جناحی بازی بر مردم حکومت کنند.»
این برای سومینبار است که احمدینژاد پیشاپیش از تعیین شدن رئیس جمهوری آینده ایران خبر میدهد.
وی پیش از این یکبار در انتخابات سال ۱۳۸۴ و یکبار دیگر نیز در انتخابات جنجالبرانگیز سال ۱۳۸۸ گفته بود که نتیجه انتخابات مشخص شده و نفر پیروز تعیین شده است.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ احمدینژاد یکی از کمشانسترین نامزدهای محافظهکار بود که توانست با همکاری شورای نگهبان و سپاه پاسداران نامزدهای محافظهکار و اصلاحطلب خود را کنار زده و بر مسند قدرت بنشیند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نیز احمدینژاد یک هفته پیش از آغاز رایگیری در مسجد نهاد ریاست جمهوری از پیروزی قطعی خود خبر داد که در این دوره نیز سپاه، وزارت کشور و شورای نگهبان با تقلبهای گسترده وی را فرد پیروز معرفی کردند.
نامزد مورد حمایت احمدینژاد در انتخابات آینده ریاست جمهوری کسی نیست جز اسفندیار رحیممشایی که فعالیتهای انتخاباتی خود را در ماههای اخیر علنیتر کرده است.
محافظهکاران حامی علی خامنهای از روند فعالیتهای رحیممشایی نگران هستند و بارها اعلام کردهاند که حامیان احمدینژاد در آینده «فتنهای بزرگ» به راه خواهند انداخت.
آنها امیدوارند شورای نگهبان صلاحیت رحیممشایی را رد کند، اما احمدینژاد و نزدیکانش بدون توجه به این مسائل همچنان به فعالیتهای انتخاباتی خود ادامه میدهند.
احمدینژاد در این جلسه همچنین خطاب به هواداران خود گفته است: «نباید در جزئیات متوقف شویم، قبل از انتخابات سال ۸۴ هی میگفتم اتفاق بزرگی در راه است، اتفاق بزرگی در راه است، بعد از انتخابات یکی آمد گفت اون اتفاق بزرگ چی بود؟ گفتم اتفاق از این بزرگتر؟!»
سایتهای حامی دولت:
اظهارات احمدینژاد مهمتر از بیحجابی خبرنگار است
سایتهای حامی دولت نوشتهاند بیحجابی خبرنگار اسپانیایی بیاهمیت است، علت بیحجابی وی «دستپاچگی» مقابل پاسخهای احمدینژاد بوده و اوریانا فالاچی نیز در مصاحبه با آیتالله خمینی بیحجاب بوده است.
چند روز پیش مصاحبهای از محمود احمدینژاد با تلویزیون دولتی اسپانیا پخش شد که در آن روسری خبرنگار این شبکه اسپانیایی برای مدتی از سر وی افتاد که واکنشهای گستردهای به همراه داشت.
سایتهای حامی احمدینژاد در واکنش به این انتقادها نوشتهاند آنچه در این مصاحبه تلویزیونی اهمیت دارد انتقال پیام رئیس دولت دهم به قلب اروپا و آمریکای لاتین برای ۵۰۰ میلیون نفر به صورت زنده است.
سایت «دینا» که با این استدلال به دفاع از احمدینژاد پرداخته است در ادامه نوشته که خبرنگار اسپانیایی پس از آنکه خود را در برابر پاسخهای احمدینژاد «بازنده» یافت «بدون توجه به وضعیت حجاب خود برنامه را دنبال کرد.»
سایت «باکری آنلاین» هم نوشت بیحجابی خبرنگار اسپانیایی برای لحظاتی موضوع مهمی نیست چراکه در زمانی که اوریانا فالاچی نیز با آیتالله خمینی مصاحبه میکرد برای لحظاتی روسریاش از سرش افتاده بود.
سایتهای الف و جهاننیوز از جمله سایتهای محافظهکار منتقد دولت احمدینژاد هستند که برای نخستینبار از این مسئله انتقاد کرده بودند.
سفر ملک عبدالله به ایران لغو شد
رویارویی دوباره خامنهای با انجمن «راه حقیقت»
چند ماه پیش اسفندیار رحیممشایی - به گفته حسین اللهکرم بنیانگذار انجمن «راه حقیقت» - در سفر به اردن از ملک عبدالله دعوت کرد به ایران سفر کند، این سفر قرار بود در نوروز سال ۱۳۹۰ صورت بگیرد که با دستور علی خامنهای و فشار هوادارانش لغو شد.
گروهی از تشکلهای دانشجویی رادیکال و نمایندگان وفادار به خامنهای از روز دوشنبه در اقدامی هماهنگ تهدید کردند چنانچه این سفر انجام شود، عواقب ناگواری برای دولت خواهد داشت.
روزنامه کیهان نیز به قلم حسین شریعتمداری به صراحت نوشت این سفر به منزله «پوست خربزهای زیر پای» دولت است و احمد توکلی هم به طور تلویحی گفت که علی خامنهای مخالف چنین سفری است.
با افزایش فشارها، برخی از مقامهای مسئول دولتی و نمایندگان مجلس در نهایت اعلام کردند دعوت از ملک عبدالله مربوط به هشت ماه پیش است و این سفر به خاطر «عدم استقبال مسئولان جمهوری اسلامی» لغو شده است.
فاطمه آلیا از نمایندگان حامی احمدینژاد نیز در واکنش به این فشارها ادعا کرد دعوت از پادشاه اردن به ایران «شایعه» بوده و واقعیت ندارد.
ستار هدایتخواه دیگر نماینده حامی دولت نیز گفت که طراحان این «شایعه» میخواهند «ذهن جامعه را نسبت به دولت مغشوش کنند.»
جواد ابطحی یکی دیگر از نمایندگان مجلس نیز مدعی شد: «چنین دعوتی به هیچ عنوان مطرح نبوده و عدهای با طرح این مساله میخواهند احمدینژاد را بکوبند ولی بدانند که موفق نخواهند شد.»
این نمایندگان مجلس حامی احمدینژاد در شرایطی ادعا میکنند دعوت از ملک عبدالله «شایعه» است که رسانههای حامی خامنهای اعلام کردهاند قرار بوده این سفر به دعوت اسفندیار رحیممشایی و در ایام نوروز انجام شود.
محمود احمدینژاد چند ماه پیش برای استقلال بیشتر در حوزه سیاست خارجی، نمایندگانی مستقل از وزارت خارجه برای خود تعیین کرد که این اقدام با مخالفت رهبر جمهوری اسلامی مواجه شد.
پس از این مخالفت هرچند نمایندگان ویژه احمدینژاد آنطور که وی میخواست در دولت دهم جایگاه رسمی پیدا نکردند، اما فعالیت آنها در قالب حاملان پیام ویژه رئیس دولت دهم ادامه پیدا کرد.
رحیممشایی که از وی با عنوان بنیانگذار انجمن «راه حقیقت» در بدنه دولت نام برده میشود چند ماه پیش در قالب یکی از همین ماموریتها با سفر به اردن پیام احمدینژاد را تسلیم ملک عبدالله کرد.
پس از این سفر بود که حامیان علی خامنهای خواستار افشای محتوای پیام احمدینژاد به ملک عبدالله شدند، اما رئیس دولت دهم هیچگاه حاضر نشد تن به این خواسته دهد.
پس از مقاومت احمدینژاد، این حسین اللهکرم از اعضای ارشد انصار حزبالله بود که فاش کرد در بدنه دولت و به رهبری رحیممشایی انجمنی نزدیک به انجمن حجتیه به نام «راه حقیقت» شکل گرفته است.
اللهکرم گفت که این جریان اعتقاد دارد امام دوازدهم شیعیان به زودی ظهور خواهد کرد و دولت باید به کشورهایی همچون مصر، اردن و یمن نزدیک شود.
گفته میشود اعضای انجمن «راه حقیقت» بر این عقیده هستند که امام دوازدهم شیعیان بزودی در اردن ظهور خواهد کرد و تلاش برای نزدیک شدن دولت احمدینژاد به پادشاه اردن نیز در همین راستا صورت گرفته است.
گروهی از آخرالزمانیها معتقدند ملک عبدالله همان «سفیانی» در روایات شیعه است که در هنگام ظهور امام زمان با وی به جنگ برخواهد خواست.
بنابراین معلوم نیست هدف دولت احمدینژاد از دعوت ملک عبدالله به ایران چه بوده است و این سفر چه منافعی برای جمهوری اسلامی میتوانسته داشته باشد.
شورای امنيت تا ساعاتی ديگر قطعنامه درباره ليبی را به رای می گذارد
شورای امنيت سازمان ملل متحد روز پنجشنبه ساعت ۵ بعداز ظهر به وقت نيويورک پيش نويس قطعنامه بحران ليبی را به رای می گذارد. دیپلمات ها می گویند در اين پيش نويس به کار گيری «همه اقدامات ضروری» عليه نيروهای وفادار به معمر قذافی درخواست شده است.
يک ديپلمات به خبرگزاری فرانسه گفته است:«ما اميدورايم همه آرا ممکن برای اين قطعنامه را به دست بياوريم .»
لی باودونگ، سفير چين در سازمان ملل که رييس دوره ای شورای امنيت را بر عهده دارد، نيز گفته است: «ما خيلی زود در اين زمينه اقدام می کنيم.»
وی اضافه کرده است:«ما از همه نمايندگی ها می خواهيم مذاکرات لازم با پايتخت های خود را هر چه زودتر انجام دهند.»
در حالی شورای امنيت خود را برای رای گيری درباره قطعنامه ليبی آماده می کند که سخنگوی وزارت دفاع ليبی هشدار داده است در صورت دخالت نيروهای خارجی دراين کشور، هواپيماها و کشتی های نظامی و غير نظامی را در دريای مديترانه هدف قرار خواهد داد.
سخنگوی وزارت دفاع ليبی گفته است: «هرگونه عمليات نظامی خارجی عليه ليبی ترافيک دريايی و هوايی در مديترانه را با خطر مواجه خواهد کرد.»
وی اضافه کرده است: « (کشتی ها و هواپيماها) در حال تردد در دريای مديترانه به وسيله نيروهای ليبی هدف قرار خواهند گرفت.»
پيشتر آمريکا، خواستار اقدام عاجل برای مقابله با پيشروی نيروهای معمر قذافی شده بود.
ويليام برنز، معاون وزير امور خارجه آمريکا، روز پنجشنبه گفته بود: «در صورت موفقيت معمر قذافی در حملات زمينی عليه مخالفان، اين رويداد خطرهای واقعی را در پی خواهد داشت و بازگشت وی به تروريسم و خشونت را در پی دارد.»
ارتش ليبی پيشتر اعلام کرده بود آماده است تا روز يکشنبه با برقراری آتشبس اين فرصت را برای مخالفان فراهم آورد تا سلاح های خود را بر زمين بگذارند.
همزمان با اين تحولات، مخالفان معمر قذافی می گويند توانسته اند يک هواپيمای نظامی دولت ليبی را که قصد داشت بنغازی را بمباران کند، سرنگون کنند.
در همين حال، هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا که در تونس به سر می برد، گفته است: قطعنامه شورای امنيت درباره بحران ليبی باید اجازه اقدامات بيشتر عليه ليبی، از جمله منطقه ممنوع پروازی را بدهد.
اعضای دائم شورای امنيت در حال گفتوگو در خصوص پيشنويس قطعنامه بحران ليبی هستند و برخی از ديپلمات ها می گويند احتمال اعمال تغييرات در آن وجود دارد.
وزارت امورخارجه فرانسه در اين زمينه می گويد: پيش نويس قطعنامه ليبی، عرصه تحريم ها را گسترش داده و راه را برای انجام همه اقدامات لازم برای مقابله با عمليات تهاجمی معمر قذافی فراهم می آورد.»
معمر قذافی، رهبر ليبی، روز سهشنبه در يک نطق تلويزيونی ايجاد طرح پرواز ممنوع برفراز ليبی را به انتقاد گرفته و خطاب به کشورهای غربی گفته بود: «میخواهيد به ليبی حمله کنيد؟ اين ما هستيم که به شما حمله میکنيم. ما در الجزاير و ويتنام به شما حمله میکنيم. شما قرار است به ما حمله کنيد؟ بهتر است معطل نکرده و دست به کار شويد.»
اتحادیه عرب پیشتر از اعمال منطقه ممنوع پروازی برفرار لیبی حمایت کرده بود.
يک ديپلمات به خبرگزاری فرانسه گفته است:«ما اميدورايم همه آرا ممکن برای اين قطعنامه را به دست بياوريم .»
لی باودونگ، سفير چين در سازمان ملل که رييس دوره ای شورای امنيت را بر عهده دارد، نيز گفته است: «ما خيلی زود در اين زمينه اقدام می کنيم.»
وی اضافه کرده است:«ما از همه نمايندگی ها می خواهيم مذاکرات لازم با پايتخت های خود را هر چه زودتر انجام دهند.»
در حالی شورای امنيت خود را برای رای گيری درباره قطعنامه ليبی آماده می کند که سخنگوی وزارت دفاع ليبی هشدار داده است در صورت دخالت نيروهای خارجی دراين کشور، هواپيماها و کشتی های نظامی و غير نظامی را در دريای مديترانه هدف قرار خواهد داد.
سخنگوی وزارت دفاع ليبی گفته است: «هرگونه عمليات نظامی خارجی عليه ليبی ترافيک دريايی و هوايی در مديترانه را با خطر مواجه خواهد کرد.»
وی اضافه کرده است: « (کشتی ها و هواپيماها) در حال تردد در دريای مديترانه به وسيله نيروهای ليبی هدف قرار خواهند گرفت.»
پيشتر آمريکا، خواستار اقدام عاجل برای مقابله با پيشروی نيروهای معمر قذافی شده بود.
ويليام برنز، معاون وزير امور خارجه آمريکا، روز پنجشنبه گفته بود: «در صورت موفقيت معمر قذافی در حملات زمينی عليه مخالفان، اين رويداد خطرهای واقعی را در پی خواهد داشت و بازگشت وی به تروريسم و خشونت را در پی دارد.»
ارتش ليبی پيشتر اعلام کرده بود آماده است تا روز يکشنبه با برقراری آتشبس اين فرصت را برای مخالفان فراهم آورد تا سلاح های خود را بر زمين بگذارند.
همزمان با اين تحولات، مخالفان معمر قذافی می گويند توانسته اند يک هواپيمای نظامی دولت ليبی را که قصد داشت بنغازی را بمباران کند، سرنگون کنند.
در همين حال، هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا که در تونس به سر می برد، گفته است: قطعنامه شورای امنيت درباره بحران ليبی باید اجازه اقدامات بيشتر عليه ليبی، از جمله منطقه ممنوع پروازی را بدهد.
اعضای دائم شورای امنيت در حال گفتوگو در خصوص پيشنويس قطعنامه بحران ليبی هستند و برخی از ديپلمات ها می گويند احتمال اعمال تغييرات در آن وجود دارد.
وزارت امورخارجه فرانسه در اين زمينه می گويد: پيش نويس قطعنامه ليبی، عرصه تحريم ها را گسترش داده و راه را برای انجام همه اقدامات لازم برای مقابله با عمليات تهاجمی معمر قذافی فراهم می آورد.»
معمر قذافی، رهبر ليبی، روز سهشنبه در يک نطق تلويزيونی ايجاد طرح پرواز ممنوع برفراز ليبی را به انتقاد گرفته و خطاب به کشورهای غربی گفته بود: «میخواهيد به ليبی حمله کنيد؟ اين ما هستيم که به شما حمله میکنيم. ما در الجزاير و ويتنام به شما حمله میکنيم. شما قرار است به ما حمله کنيد؟ بهتر است معطل نکرده و دست به کار شويد.»
اتحادیه عرب پیشتر از اعمال منطقه ممنوع پروازی برفرار لیبی حمایت کرده بود.
واکنش فرانسه به خبر آزمایش «پرتاب کپسول زیستی» توسط ایران
دولت فرانسه روز پنجشنبه نسبت به خبر انجام آزمایشهای پرتاب «کپسول زیستی» توسط ایران به فضا ابراز نگرانی کرد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، روز چهارشنبه خبر داد که «ايران موفق به پرتاب نخستين کپسول زيستی ايرانی به فضا توسط کاوشگر ۴ شد. »
طبق این گزارش، «کپسول زیستی و سامانههای پشتیبانی حیات با کمک شبیهسازی موجود زنده، از بخشهای مورد آزمون در جریان پرتاب کاوشگر ۴» به فضا بودهاست.
به گزارش خبرگزاری آلمان، سخنگوی دولت فرانسه گفتهاست که دولتش از این خبر «بسیار نگران» است. به گفته سخنگوی دولت فرانسه، این فناوری میتواند برای پرتاب موشکهای بالیستیک نیز استفاده شود و به این خاطر این اقدام ایران میتواند برخلاف قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد.
قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت، استفاده از فناوری موشکهای بالیستیک را برای ایران ممنوع کردهاست.
محمود احمدینژاد هیجدهم بهمنماه از کپسول زیستی «کاوشگر ۴» رونمایی کردهبود ولی به گفته ایرنا، پرتاب این کپسول روز سهشنبه انجام شدهاست.
به گفته ایرنا، در این پرتاب، از جمله «نتیجه عملیات مانور انتقال و آمادهسازی موجود زنده قبل از پرتاب و احیای آن پس از بازیابی، و آزمودن موفق دادهبرداری از کپسول زیستی مورد بررسی قرار گرفتهاست.»
مرکز ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات ریاست جمهوری، این امر را «یک رویداد مهم علمی» توصیف کرد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، حمید فاضلی، سرپرست سازمان فضایی ایران، اوایل ماه جاری از استفاده آزمایشی از میمونهای بیهوش شده در «کاوشگر ۴» خبر دادهبود ولی خبر روز چهارشنبه ایرنا، اشارهای به این مورد نکرده و جزئیات دیگری نیز در مورد این «کپسول زیستی» ارائه ندادهاست.
حمید فاضلی خبر دادهبود که مسئولان ایران ۵ میمون «رزوس» از جنوب شرق آسیا وارد کرده و آنها را همزمان تحت آموزشهای خاصی از جمله ارتعاش، تحمل شتاب و حالت بیوزنی قرار دادهاند.
ایران نخستین ماهواره خود به نام «امید» را که به گفته مقامات جمهوری اسلامی ماهیتی «پژوهشی و مخابراتی» داشت، در بهمن ماه سال ۸۷ سوار بر موشک ماهوارهبر «سفیر» به فضا پرتاب کرد.
حدود یک سال پس از پرتاب ماهواره امید، مقامات ایران از پرتاب موفقیتآمیز موشک ماهوارهبر «کاوشگر ۳» که مجهز به کپسولی حاوی مار و موش زنده بود، خبر دادند.
قدرتهای غربی همواره از برنامه موشکی ایران ابراز نگرانی کردهاند و طرحی پدافندی نیز برای جلوگیری از خطرات احتمالی موشکهای ایران در دست اقدام دارند.
طرح ایالات متحده برای استقرار سیستم دفاع موشکی در اروپا هماینک از سوی سازمان ناتو رهبری میشود. این شبکه که به گفته ایالات متحده برای حفاظت از حریم هوایی اروپا علیه «حملات موشکی احتمالی ایران» طراحی شده با مخالفت شدید روسیه که در مورد توازن قوای موشکی خود در منطقه نگران است همراه بودهاست.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، روز چهارشنبه خبر داد که «ايران موفق به پرتاب نخستين کپسول زيستی ايرانی به فضا توسط کاوشگر ۴ شد. »
طبق این گزارش، «کپسول زیستی و سامانههای پشتیبانی حیات با کمک شبیهسازی موجود زنده، از بخشهای مورد آزمون در جریان پرتاب کاوشگر ۴» به فضا بودهاست.
به گزارش خبرگزاری آلمان، سخنگوی دولت فرانسه گفتهاست که دولتش از این خبر «بسیار نگران» است. به گفته سخنگوی دولت فرانسه، این فناوری میتواند برای پرتاب موشکهای بالیستیک نیز استفاده شود و به این خاطر این اقدام ایران میتواند برخلاف قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد.
قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت، استفاده از فناوری موشکهای بالیستیک را برای ایران ممنوع کردهاست.
محمود احمدینژاد هیجدهم بهمنماه از کپسول زیستی «کاوشگر ۴» رونمایی کردهبود ولی به گفته ایرنا، پرتاب این کپسول روز سهشنبه انجام شدهاست.
به گفته ایرنا، در این پرتاب، از جمله «نتیجه عملیات مانور انتقال و آمادهسازی موجود زنده قبل از پرتاب و احیای آن پس از بازیابی، و آزمودن موفق دادهبرداری از کپسول زیستی مورد بررسی قرار گرفتهاست.»
مرکز ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات ریاست جمهوری، این امر را «یک رویداد مهم علمی» توصیف کرد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، حمید فاضلی، سرپرست سازمان فضایی ایران، اوایل ماه جاری از استفاده آزمایشی از میمونهای بیهوش شده در «کاوشگر ۴» خبر دادهبود ولی خبر روز چهارشنبه ایرنا، اشارهای به این مورد نکرده و جزئیات دیگری نیز در مورد این «کپسول زیستی» ارائه ندادهاست.
حمید فاضلی خبر دادهبود که مسئولان ایران ۵ میمون «رزوس» از جنوب شرق آسیا وارد کرده و آنها را همزمان تحت آموزشهای خاصی از جمله ارتعاش، تحمل شتاب و حالت بیوزنی قرار دادهاند.
ایران نخستین ماهواره خود به نام «امید» را که به گفته مقامات جمهوری اسلامی ماهیتی «پژوهشی و مخابراتی» داشت، در بهمن ماه سال ۸۷ سوار بر موشک ماهوارهبر «سفیر» به فضا پرتاب کرد.
حدود یک سال پس از پرتاب ماهواره امید، مقامات ایران از پرتاب موفقیتآمیز موشک ماهوارهبر «کاوشگر ۳» که مجهز به کپسولی حاوی مار و موش زنده بود، خبر دادند.
قدرتهای غربی همواره از برنامه موشکی ایران ابراز نگرانی کردهاند و طرحی پدافندی نیز برای جلوگیری از خطرات احتمالی موشکهای ایران در دست اقدام دارند.
طرح ایالات متحده برای استقرار سیستم دفاع موشکی در اروپا هماینک از سوی سازمان ناتو رهبری میشود. این شبکه که به گفته ایالات متحده برای حفاظت از حریم هوایی اروپا علیه «حملات موشکی احتمالی ایران» طراحی شده با مخالفت شدید روسیه که در مورد توازن قوای موشکی خود در منطقه نگران است همراه بودهاست.
عفو بينالملل سرکوب معترضان در سوريه را محکوم کرد
سازمان عفو بينالملل سرکوب خشونتبار معترضان در سوريه توسط نيروهای اطلاعاتی و امنيتی بشار اسد را محکوم کرد و خواستار رعايت حقوق شهروندان برای تظاهرات صلحآميز در دمشق شد.
به گزارش خبرگزاری رويترز، در جريان اعتراض مردمی روز چهارشنبه در دمشق که حدود ۱۵۰ تن از مردم با حمل پلاکارد و عکسهای زندانيان سياسی، خواهان آزادی آنها شده بودند، نيروهای امنيتی به تظاهرکنندگان حمله کرده و با ضربات باتوم و ضرب و شتم، آنها را متفرق کردند.
به گزارش شاهدان عينی و سازمانهای حقوق بشری، دستکم حدود ۳۰ تن در جریان این تظاهرات دستگير شدهاند که برخی از آنها از اعضای خانواده زندانيان سياسی دستگير شده بودند.
گفته میشود که تمامی دستگيرشدهها به مکانهایی نامعلوم منتقل شدهاند. شاهدان عینی گفتهاند که نيروهای امنيتی به «زنان، کودکان و سالمندان» هم حمله کرده و آنها را کتک زدهاند.
فيليپ لوتر، معاون بخش خاورميانه و شمال آفريقای سازمان عفو بينالملل، در این باره گفت: «مقامات سوريه بايد به سرعت تمامی دستگيرشدگان اعتراضات دو روز گذشته را آزاد کنند و به هرگونه جلوگيری از ابراز عقيده شهروندان پایان دهند.»
گزارشها حاکی است تظاهرات روزهای سهشنبه و چهارشنبه اين هفته در سوريه، جدیترين ابراز نارضايتی در زمان رياست جمهوری بشار اسد بوده که در ادامه موج نارضايتیهای مردمی در تونس، مصر، يمن، بحرين و ليبی صورت گرفته است.
به گزارش رويترز، حزب بعث سوريه که از سال ۱۹۶۳ قدرت را در دست دارد، تمامی اشکال اعتراض به حاکميت را به شدت محدود کرده و وضعيت اضطراری در اين کشور هنوز برقرار است. حدود سه تا چهار هزار زندانی سياسی که بيشتر آنها بدون هيچ گونه اتهامی دستگير شدهاند، در زندانهای سوريه به سر میبرند.
سکوت حامیان دولت در ایران در قبال اعتراضهای سوريه
در حالی که رسانههای دولتی جمهوری اسلامی در دو روز گذشته سرکوب تظاهرات در بحرين را پوشش میدهند، در مورد نارضايتیها و سرکوبها در سوريه، مهمترین متحد عرب ایران، سکوت کامل اختيار کردهاند.
به گزارش وبسايت کلمه، «جستوجوی گسترده در سايتها و خبرگزاریهای وابسته به جناح اقتدارگرا نشان میدهد که تظاهرات ضد دولتی مردم سوريه هيچ انعکاسی در رسانههای حامی دولت در ايران نداشته است.»
آن طور که وبسایت کلمه نوشته است «تنها واکنش جبهه رسانهای محافظهکاران به اين موضوع اشاره کوتاه سايت مشرق» بوده است که از اعتراض سوریان به حکومت خود به عنوان «توطئه» و «فضاحتی جديد برای آمريکا و متحدانش در منطقه» یاد کرده است.
به گزارش خبرگزاری رويترز، در جريان اعتراض مردمی روز چهارشنبه در دمشق که حدود ۱۵۰ تن از مردم با حمل پلاکارد و عکسهای زندانيان سياسی، خواهان آزادی آنها شده بودند، نيروهای امنيتی به تظاهرکنندگان حمله کرده و با ضربات باتوم و ضرب و شتم، آنها را متفرق کردند.
به گزارش شاهدان عينی و سازمانهای حقوق بشری، دستکم حدود ۳۰ تن در جریان این تظاهرات دستگير شدهاند که برخی از آنها از اعضای خانواده زندانيان سياسی دستگير شده بودند.
گفته میشود که تمامی دستگيرشدهها به مکانهایی نامعلوم منتقل شدهاند. شاهدان عینی گفتهاند که نيروهای امنيتی به «زنان، کودکان و سالمندان» هم حمله کرده و آنها را کتک زدهاند.
فيليپ لوتر، معاون بخش خاورميانه و شمال آفريقای سازمان عفو بينالملل، در این باره گفت: «مقامات سوريه بايد به سرعت تمامی دستگيرشدگان اعتراضات دو روز گذشته را آزاد کنند و به هرگونه جلوگيری از ابراز عقيده شهروندان پایان دهند.»
گزارشها حاکی است تظاهرات روزهای سهشنبه و چهارشنبه اين هفته در سوريه، جدیترين ابراز نارضايتی در زمان رياست جمهوری بشار اسد بوده که در ادامه موج نارضايتیهای مردمی در تونس، مصر، يمن، بحرين و ليبی صورت گرفته است.
به گزارش رويترز، حزب بعث سوريه که از سال ۱۹۶۳ قدرت را در دست دارد، تمامی اشکال اعتراض به حاکميت را به شدت محدود کرده و وضعيت اضطراری در اين کشور هنوز برقرار است. حدود سه تا چهار هزار زندانی سياسی که بيشتر آنها بدون هيچ گونه اتهامی دستگير شدهاند، در زندانهای سوريه به سر میبرند.
سکوت حامیان دولت در ایران در قبال اعتراضهای سوريه
در حالی که رسانههای دولتی جمهوری اسلامی در دو روز گذشته سرکوب تظاهرات در بحرين را پوشش میدهند، در مورد نارضايتیها و سرکوبها در سوريه، مهمترین متحد عرب ایران، سکوت کامل اختيار کردهاند.
به گزارش وبسايت کلمه، «جستوجوی گسترده در سايتها و خبرگزاریهای وابسته به جناح اقتدارگرا نشان میدهد که تظاهرات ضد دولتی مردم سوريه هيچ انعکاسی در رسانههای حامی دولت در ايران نداشته است.»
آن طور که وبسایت کلمه نوشته است «تنها واکنش جبهه رسانهای محافظهکاران به اين موضوع اشاره کوتاه سايت مشرق» بوده است که از اعتراض سوریان به حکومت خود به عنوان «توطئه» و «فضاحتی جديد برای آمريکا و متحدانش در منطقه» یاد کرده است.
ايران خواهان اقدام سازمان ملل در قبال ناآرامیهای بحرين شد
جمهوری اسلامی ايران روز پنجشنبه ضمن فراخواندن سفير خود از بحرين، خواهان اقدام سازمان ملل متحد در قبال سرکوب اعتراضها و ناآرامیها در بحرين شد.
به گزارش خبرگزاری رويترز، در حالی که پيشتر بحرين سفير خود را در اعتراض به آن چه «دخالت جمهوری اسلامی در امور داخلی خود» خواند از تهران فراخوانده بود، ايران هم در اقدامی که مقابله به مثل تلقی شده، سفيرش از منامه را فراخوانده است.
علیاکبر صالحی، وزير خارجه جمهوری اسلامی، با نوشتن نامههايی به بان گی مون، دبيرکل سازمان ملل، و نيز اتحاديه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی، از «مداخله نظامی در بحرين» ابراز نگرانی کرده و خواهان توقف آن شده است.
حاکمان بحرين میگويند در راستای توافقهای امنيتی با کشورهای عضو شورای همکاری خليج فارس، پذيرای نيروهای نظامی است تا بتواند امنيت خود را حفظ کند. دو روز است که يک هزار نيروی نظامی از عربستان سعودی و حدود ۵۰۰ نيروی نظامی از امارات متحده عربی در بحرين مستقر شدهاند.
وزير خارجه جمهوری اسلامی در نامه خود گفته است: «چگونه ممکن است کشوری به نيروهای خارجی اجازه دهد برای مقابله با مردم وارد اين کشور شوند؟ اين مسئله نيازمند اقدام سازمان ملل است و تمامی نيروهای نظامی بايد (از بحرين) اخراج شوند.»
عربستان سعودی و بحرين از متحدان جدی آمريکا در منطقهاند. بحرين پذيرای نيروهای نظامی و دريايی آمريکايی در آبهای خود است و عربستان سعودی ۱۲ درصد نفت مصرفی آمريکا را تامين میکند.
در همین زمینه شماری از طلبهها و روحانيون هم روز پنجشنبه در مقابل سفارتهای عربستان و بحرين در تهران تجمع کرده و اعتراض خود نسبت به سرکوبها در بحرين را اعلام کردند.
برخی تحليلگران میگويند اعزام نيرو از سوی عربستان سعودی، نشان هراس رياض از هرگونه نارضايتی و اعتراض و تظاهرات اقليت شيعه در اين کشور است. حاکميت اقليت بحرين سنی است و حدود دو سوم جمعيت بحرين را شيعيان تشکيل میدهند.
تلويزيون دولتی جمهوری اسلامی در گزارشی گفت که شماری از نمايندگان مجلس هم خواهان واکنش ايران به عربستان سعودی و امارات متحده عربی شدهاند.
علیاکبر صالحی نیز گفته است که با سران کشورهای عربی و اتحاديه عرب مکالمه تلفنی داشته و درخواست کرده تمامی خشونتها متوقف شود.
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ايرنا، در گزارشی گفته است که پیامی از سوی پادشاه عربستان سعودی به رئيس جمهوری سوريه تحويل داده شده که قرار است توسط وزير خارجه سوريه به ايران داده شود.
حاکمان بحرين از روز سهشنبه اين هفته وضعيت اضطراری اعلام کرده و تجمع مردم در ميدان اصلی «لولو» يا مروايد را متفرق کردند.
به گزارش خبرگزاری رويترز، در حالی که پيشتر بحرين سفير خود را در اعتراض به آن چه «دخالت جمهوری اسلامی در امور داخلی خود» خواند از تهران فراخوانده بود، ايران هم در اقدامی که مقابله به مثل تلقی شده، سفيرش از منامه را فراخوانده است.
علیاکبر صالحی، وزير خارجه جمهوری اسلامی، با نوشتن نامههايی به بان گی مون، دبيرکل سازمان ملل، و نيز اتحاديه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی، از «مداخله نظامی در بحرين» ابراز نگرانی کرده و خواهان توقف آن شده است.
حاکمان بحرين میگويند در راستای توافقهای امنيتی با کشورهای عضو شورای همکاری خليج فارس، پذيرای نيروهای نظامی است تا بتواند امنيت خود را حفظ کند. دو روز است که يک هزار نيروی نظامی از عربستان سعودی و حدود ۵۰۰ نيروی نظامی از امارات متحده عربی در بحرين مستقر شدهاند.
وزير خارجه جمهوری اسلامی در نامه خود گفته است: «چگونه ممکن است کشوری به نيروهای خارجی اجازه دهد برای مقابله با مردم وارد اين کشور شوند؟ اين مسئله نيازمند اقدام سازمان ملل است و تمامی نيروهای نظامی بايد (از بحرين) اخراج شوند.»
عربستان سعودی و بحرين از متحدان جدی آمريکا در منطقهاند. بحرين پذيرای نيروهای نظامی و دريايی آمريکايی در آبهای خود است و عربستان سعودی ۱۲ درصد نفت مصرفی آمريکا را تامين میکند.
در همین زمینه شماری از طلبهها و روحانيون هم روز پنجشنبه در مقابل سفارتهای عربستان و بحرين در تهران تجمع کرده و اعتراض خود نسبت به سرکوبها در بحرين را اعلام کردند.
برخی تحليلگران میگويند اعزام نيرو از سوی عربستان سعودی، نشان هراس رياض از هرگونه نارضايتی و اعتراض و تظاهرات اقليت شيعه در اين کشور است. حاکميت اقليت بحرين سنی است و حدود دو سوم جمعيت بحرين را شيعيان تشکيل میدهند.
تلويزيون دولتی جمهوری اسلامی در گزارشی گفت که شماری از نمايندگان مجلس هم خواهان واکنش ايران به عربستان سعودی و امارات متحده عربی شدهاند.
علیاکبر صالحی نیز گفته است که با سران کشورهای عربی و اتحاديه عرب مکالمه تلفنی داشته و درخواست کرده تمامی خشونتها متوقف شود.
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ايرنا، در گزارشی گفته است که پیامی از سوی پادشاه عربستان سعودی به رئيس جمهوری سوريه تحويل داده شده که قرار است توسط وزير خارجه سوريه به ايران داده شود.
حاکمان بحرين از روز سهشنبه اين هفته وضعيت اضطراری اعلام کرده و تجمع مردم در ميدان اصلی «لولو» يا مروايد را متفرق کردند.
سناتور ليبرمن: تهران بهطور جدی به دنبال ساخت سلاح هستهای است
جوزف ليبرمن، از اعضای ارشد سنای آمريکا و عضو کميته نيروهای مسلح سنا، روز چهارشنبه پس از يک جلسه محرمانه اطلاعاتی در سنا اعلام کرد که «تهران به طور جدی به دنبال ساخت سلاح هستهای است.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در اين جلسه، سناتور مستقل از ايالت کانهتيکت، و رئيس کميته امنيت ملی سنای آمريکا از اطلاعات محرمانهای در مورد برنامه هستهای ايران مطلع شده است.
يکی از اعضای ارشد سازمان جاسوسی آمريکا اطلاعاتی را در مورد آخرين «برآورد اطلاعاتی ملی آمريکا» در اختيار سناتورهای آمریکایی گذاشته است.
در ارزيابی قبلی «برآورد اطلاعاتی ملی آمريکا» که بخشی از آن سال ۲۰۰۷ منتشر شد، آمده بود که تهران از سال ۲۰۰۳ تلاش برای توليد بمب اتمی را متوقف ساخته است. در آن زمان ۱۶ سازمان جاسوسی آمريکا در تهيه اين گزارش شرکت کرده بودند.
اواخر دیماه، جیمز کلَپر، مدیر کل اطلاعات ملی آمریکا،در مورد این گزارش گفت: «پیشرفت ایران در زمینه پژوهش و توسعه، بهویژه توان این کشور در غنیسازی اورانیوم، ارزیابی ما را مبنی بر این که ایران از ظرفیت علمی، فنی و صنعتی برای تولید احتمالی سلاح هستهای برخوردار است تقویت میکند.»
مدیر کل اطلاعات ملی آمریکا همچنین گفته بود: «این پیشرفتها این نظر را تقویت میکنند که ایران اگر بخواهد سلاح هستهای بسازد، تا چند سال آینده از توان فنی برای تولید اورانیوم با خلوص بالا به مقداری که برای سلاح هستهای کافی باشد برخوردار خواهد شد.»
اواسط اسفندماه نيز يک مقام عالیرتبه آمريکايی گفت: «جمهوری اسلامی در تلاش است، هر چه زودتر به توانايی ساخت جنگافزارهای هستهای دست يابد تا در صورت لزوم اقدام به توليد اين گونه جنگافزارها کند.»
به گزارش خبرگزاری رويترز، رابرت آينهورن، مشاور ارشد وزارت امور خارجه آمريکا در امور خلع سلاح و مقابله با گسترش سلاحهای کشتار جمعی، نیز گفته بود جمهوری اسلامی به دنبال کسب توانايی ساخت جنگافزارهای هستهای است.
شورای امنيت سازمان ملل متحد تاکنون چهار قطعنامه تحريمی عليه جمهوری اسلامی تصويب کرده و از تهران خواسته است بلافاصله غنیسازی اورانيوم را متوقف کند. تهران تاکنون از اين دستور سرپيچی کرده و غنیسازی را حق خود میخواند.
سناتور ليبرمن روز چهارشنبه همچنين افزود آمريکا از فعاليتهای «خصمانه» تهران در عراق و افغانستان نیز مطلع است.
وی افزود: «ما از اقدامات ایران در عراق و افغانستان مطلع هستيم. اين رژيم بسياری از افراطگرايان شيعه در عراق را که صدها نفر از سربازان آمريکايی را کشتهاند آموزش داده است.»
اخیرا ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، نیز در واکنش به خبر کشف حدود ۵۰ راکت ۱۲۲ میلیمتری ساخت ایران در افغانستان، اقدام جمهوری اسلامی را در ارسال این سلاحها برای طالبان محکوم کرده و آن را «کاملاً غیرقابل قبول» خوانده است.
مقامات جمهوری اسلامی همواره کمک به شورشیان افغان و عراقی را تکذیب کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، کارل لوين، سناتور دموکرات و رئيس کميته نيروهای مسلح در سنا، پس از اين جلسه گفت «چيزهای زيادی» ياد گرفته است، ولی در این باره توضيح بيشتری نداد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در اين جلسه، سناتور مستقل از ايالت کانهتيکت، و رئيس کميته امنيت ملی سنای آمريکا از اطلاعات محرمانهای در مورد برنامه هستهای ايران مطلع شده است.
يکی از اعضای ارشد سازمان جاسوسی آمريکا اطلاعاتی را در مورد آخرين «برآورد اطلاعاتی ملی آمريکا» در اختيار سناتورهای آمریکایی گذاشته است.
در ارزيابی قبلی «برآورد اطلاعاتی ملی آمريکا» که بخشی از آن سال ۲۰۰۷ منتشر شد، آمده بود که تهران از سال ۲۰۰۳ تلاش برای توليد بمب اتمی را متوقف ساخته است. در آن زمان ۱۶ سازمان جاسوسی آمريکا در تهيه اين گزارش شرکت کرده بودند.
اواخر دیماه، جیمز کلَپر، مدیر کل اطلاعات ملی آمریکا،در مورد این گزارش گفت: «پیشرفت ایران در زمینه پژوهش و توسعه، بهویژه توان این کشور در غنیسازی اورانیوم، ارزیابی ما را مبنی بر این که ایران از ظرفیت علمی، فنی و صنعتی برای تولید احتمالی سلاح هستهای برخوردار است تقویت میکند.»
مدیر کل اطلاعات ملی آمریکا همچنین گفته بود: «این پیشرفتها این نظر را تقویت میکنند که ایران اگر بخواهد سلاح هستهای بسازد، تا چند سال آینده از توان فنی برای تولید اورانیوم با خلوص بالا به مقداری که برای سلاح هستهای کافی باشد برخوردار خواهد شد.»
اواسط اسفندماه نيز يک مقام عالیرتبه آمريکايی گفت: «جمهوری اسلامی در تلاش است، هر چه زودتر به توانايی ساخت جنگافزارهای هستهای دست يابد تا در صورت لزوم اقدام به توليد اين گونه جنگافزارها کند.»
به گزارش خبرگزاری رويترز، رابرت آينهورن، مشاور ارشد وزارت امور خارجه آمريکا در امور خلع سلاح و مقابله با گسترش سلاحهای کشتار جمعی، نیز گفته بود جمهوری اسلامی به دنبال کسب توانايی ساخت جنگافزارهای هستهای است.
شورای امنيت سازمان ملل متحد تاکنون چهار قطعنامه تحريمی عليه جمهوری اسلامی تصويب کرده و از تهران خواسته است بلافاصله غنیسازی اورانيوم را متوقف کند. تهران تاکنون از اين دستور سرپيچی کرده و غنیسازی را حق خود میخواند.
سناتور ليبرمن روز چهارشنبه همچنين افزود آمريکا از فعاليتهای «خصمانه» تهران در عراق و افغانستان نیز مطلع است.
وی افزود: «ما از اقدامات ایران در عراق و افغانستان مطلع هستيم. اين رژيم بسياری از افراطگرايان شيعه در عراق را که صدها نفر از سربازان آمريکايی را کشتهاند آموزش داده است.»
اخیرا ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، نیز در واکنش به خبر کشف حدود ۵۰ راکت ۱۲۲ میلیمتری ساخت ایران در افغانستان، اقدام جمهوری اسلامی را در ارسال این سلاحها برای طالبان محکوم کرده و آن را «کاملاً غیرقابل قبول» خوانده است.
مقامات جمهوری اسلامی همواره کمک به شورشیان افغان و عراقی را تکذیب کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، کارل لوين، سناتور دموکرات و رئيس کميته نيروهای مسلح در سنا، پس از اين جلسه گفت «چيزهای زيادی» ياد گرفته است، ولی در این باره توضيح بيشتری نداد.
«افشای رد پای جمهوری اسلامی» در دو محموله تسلیحاتی دیگر
پس از انتشار خبرهایی در مورد دست داشتن ایران در نقل و انتقال چند محموله غیرقانونی سلاح در دو روز گذشته، اکنون خبرگزاری فرانسه به نقل از دو دیپلمات سازمان ملل از کشف و توقیف چند محموله تجهیزات اتمی و تسلیحاتی مرتبط با جمهوری اسلامی ایران خبر داده است.
به گزارش این خبرگزاری، دو محموله حاوی «تجهیزات اتمی و تسلیحات» در راه ایران به دست مقامات کره جنوبی و سنگاپور در عرض شش ماه گذشته کشف و توقیف شده، اما خبر آنها اکنون توسط چند دیپلمات در اختیار این خبرگزاری قرار گرفته است.
به گفته یکی از این دیپلماتها که به شرط فاش نشدن نامشان با خبرگزاری فرانسه گفتوگو کردهاند افشای این محمولهها فشارها را بر ایران از طریق تحریم بیشتر یا اجرای دقیقتر تحریمهای کنونی بسیار افزایش خواهد داد.
ایران که بر اساس قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت در سال ۲۰۰۷ از تهیه و صادرات انواع سلاح و مواد مرتبط منع شده است در حال حاضر مشمول چهار دور تحریم از سوی شورای امنیت سازمان ملل به دلیل سر باز زدن از توقف غنیسازی اورانیوم است.
خبر دو محموله جدید تنها یک روز پس از آن منتشر شده است که یک هواپیمای ایرانی هنگام عبور از حریم هوایی ترکیه مجبور به فرود شد تا توسط مقامات ترک مورد بازرسی قرار گیرد.
روز چهارشنبه گفته شد که این هواپیما مشکوک به حمل بار «نظامی یا هستهای» بوده است.
روز سهشنبه نیز اسرائیل از توقیف یک کشتی حامل ۵۰ تن «تسلیحات ایرانی» در دریای مدیترانه برای شبهنظامیان ساکن نوار غزه خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، مقامات کره جنوبی در ماه دسامبر سال گذشته، ۲۰۱۰، «۴۰۰ لوله مشکوک را در بار یک هواپیما در فرودگاه سئول» کشف کردهاند. این لولهها در تاسیسات اتمی قابل استفاده است.
از سوی دیگر در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۰ نیز در یک کشتی در بندر سنگاپور «پودر آلومینیوم که در صنایع موشکسازی قابل استفاده است» کشف شده است.
به گفته دو دیپلمات منبع خبر، جزئیات هر دو پرونده هماکنون در اختیار کمیته تحریمهای ایران در سازمان ملل است که در آخرین گزارش خود به آنها خواهد پرداخت.
در یک سال گذشته نام جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش در اخبار مربوط به حمل و توقیف تسلیحات در گوشه و کنار جهان تکرار شده است.
از جمله مقامهای کشور نیجریه در اکتبر سال گذشته اعلام کردند که یک کشتی «حامل سلاحهای ارسالی جمهوری اسلامی ایران» را در بندر لاگوس ضبط کردهاند. این خبر به باز شدن پروندهای در یکی از دادگاههای نیجریه علیه یک عضو سپاه پاسداران ایران انجامید که هنوز به سرانجام نرسیده است.
به گزارش این خبرگزاری، دو محموله حاوی «تجهیزات اتمی و تسلیحات» در راه ایران به دست مقامات کره جنوبی و سنگاپور در عرض شش ماه گذشته کشف و توقیف شده، اما خبر آنها اکنون توسط چند دیپلمات در اختیار این خبرگزاری قرار گرفته است.
به گفته یکی از این دیپلماتها که به شرط فاش نشدن نامشان با خبرگزاری فرانسه گفتوگو کردهاند افشای این محمولهها فشارها را بر ایران از طریق تحریم بیشتر یا اجرای دقیقتر تحریمهای کنونی بسیار افزایش خواهد داد.
ایران که بر اساس قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت در سال ۲۰۰۷ از تهیه و صادرات انواع سلاح و مواد مرتبط منع شده است در حال حاضر مشمول چهار دور تحریم از سوی شورای امنیت سازمان ملل به دلیل سر باز زدن از توقف غنیسازی اورانیوم است.
خبر دو محموله جدید تنها یک روز پس از آن منتشر شده است که یک هواپیمای ایرانی هنگام عبور از حریم هوایی ترکیه مجبور به فرود شد تا توسط مقامات ترک مورد بازرسی قرار گیرد.
روز چهارشنبه گفته شد که این هواپیما مشکوک به حمل بار «نظامی یا هستهای» بوده است.
روز سهشنبه نیز اسرائیل از توقیف یک کشتی حامل ۵۰ تن «تسلیحات ایرانی» در دریای مدیترانه برای شبهنظامیان ساکن نوار غزه خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، مقامات کره جنوبی در ماه دسامبر سال گذشته، ۲۰۱۰، «۴۰۰ لوله مشکوک را در بار یک هواپیما در فرودگاه سئول» کشف کردهاند. این لولهها در تاسیسات اتمی قابل استفاده است.
از سوی دیگر در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۰ نیز در یک کشتی در بندر سنگاپور «پودر آلومینیوم که در صنایع موشکسازی قابل استفاده است» کشف شده است.
به گفته دو دیپلمات منبع خبر، جزئیات هر دو پرونده هماکنون در اختیار کمیته تحریمهای ایران در سازمان ملل است که در آخرین گزارش خود به آنها خواهد پرداخت.
در یک سال گذشته نام جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش در اخبار مربوط به حمل و توقیف تسلیحات در گوشه و کنار جهان تکرار شده است.
از جمله مقامهای کشور نیجریه در اکتبر سال گذشته اعلام کردند که یک کشتی «حامل سلاحهای ارسالی جمهوری اسلامی ایران» را در بندر لاگوس ضبط کردهاند. این خبر به باز شدن پروندهای در یکی از دادگاههای نیجریه علیه یک عضو سپاه پاسداران ایران انجامید که هنوز به سرانجام نرسیده است.
میلههای زندان بر سر سفره نوروزی زندانیان سیاسی
«اسم زندانی شما از فهرست مرخصیهای نوروزی خط خورده است»، «دادستان روی اسم زندانی شما خط کشیده»، «وزارت اطلاعات روی اسم زندانی شما خط کشیده»...
این جملات شاید بیشترین جملاتی باشد که این روزها خانوادههای زندانیان سیاسی در مراجعات مکرر به دفتر دادستان تهران از رئیس دفتر او میشنوند.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران در آخرین مصاحبه مطبوعاتیاش در سال ۸۹ با خبرنگاران گفت که مرخصی «زندانیان امنیتی»، از یک الگوی پیشگیری بهره میگیرد که باید با هدفمندی صورت گیرد.
دادستان تهران از این الگوی پیشگیری صحبتی نکرده و گفته است که مرخصی زندانیان بر طبق بخشنامه قوه قضائیه صورت گرفته و بعضی از جرایم مانند اختلاس، شرارت، ناامنی و جرایم امنیتی استثنا شدهاند.
آیتالله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، با صدور بخشنامهای اعلام کرد که بعضی از محکومان نمیتوانند از مرخصی در تعطیلات نوروز استفاده کنند. محکومین به اقدام علیه امنیت ملی که بیشتر زندانیان سیاسی به آن متهم هستند، در زمره این افرادند.
طبق این بخشنامه محکومان جرایم سرقت، جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی، آدم ربایی، جرایم باندی و سازمان یافته، تجاوز، دایر کردن مرکز فساد، اسید پاشی، اخلال در نظم اقتصادی، توزیع و فروش مشروبات الکلی، محکومان به قصاص و اعدام و حدود شرعی، محکومان دارای سابقه محکومیت به همان جرم، محکومین به شرارت، قاچاق مسلحانه و مواد مخدر و سایر محکومانی که اخلاق و رفتار آنها در زندان به گونهای بوده که به نظر دادستان یا قاضی ناظر زندان یا رییس زندان شایستگی برخورداری از مرخصی را ندارند.
در همین حال جمعی از فعالان حقوق بشر با برپایی کمپینهایی، تصمیم گرفتهاند در نوروز سال ۱۳۹۰ به دیدار خانوادههای زندانیان سیاسی بروند و از آنها دلجویی کنند.
«کمپین دیدار سبز» یکی از این کمپینهاست. برگزارکنندگان این کمپین میگویند کمپین دیدار سبز برای فرستادن کارت پستال و ترویج فرهنگ دیدار نوروزی با خانوادههای تمام زندانیان سیاسی و «شهدای راه آزادی ایران» راهاندازی شده تا در ایام عید احساس تنهایی نکنند.
اعضای کمپین دیدار سبز، جمعی از فعالان سابق دانشجویی ایران هستند که در خارج از کشور به سر میبرند و در فراخوانی از مردم ایران خواستهاند با تماس با خانواده زندانیان سیاسی، همبستگی خود را با آنان اعلام و سال جدید را با یادی از زندانیان در بند آغاز کنند.
پویا جهاندار، عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی و از اعضای کمپین دیدار سبز، در گفتوگو با رادیو فردا، درباره اهداف این کمپین میگوید:
«گروه های مختلف دانشجویی و فعالان حقوق بشر قصد ارسال کارت پستالهایی به خانوادههای زندانیان سیاسی دارند. فراخوانی هم دادیم برای گلباران مزار شهدایی که در تظاهرات و ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری کشته شدند. در هماهنگی با کمپین تماس سبز هم تماسهایی هم با خانوادههای زندانیان سیاسی و شهدا داشتهایم تا در ایام عید نوروز با این خانوادهها همدلی و همراهی داشته باشیم.در بخشی از فراخوان کمپین تماس سبز آمده است: «زمان تحویل، سختترین و غمگینترین، لحظات زندانیهاست. تمام بغضهایی که یک سال در سینه جمع شده، ناگهان از دیدگانت سرازیر میشود و آواز مرغ سحر را بیاختیار زمزمه میکنی. نباید اجازه دهیم خانواده زندانیان سیاسی و شهدا احساس تنهایی کنند و قامت استوارشان از سختی ها و ناملایمات خم شود.»
شادی صدر، حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان که خود مدتی را در زندان سپری کرده و لحظه سال تحویل در زندان بوده، در گفتوگو با رادیو فردا درباره حال و هوای زندانیها در لحظه سال تحویل چنین میگوید: «زندان از همیشه خلوتتر و سوت و کورتر بود و حتی از بازجوها هم خبری نبود. من به عنوان یک زندانی احساس کردم چقدر اهمیت دارد که در تعطیلات نوروز در کنار خانواده باشی و چقدر درد دارد محروم بودن از در کنار خانواده بودن در تعطیلات نوروز. و در جایی ماندن که حتی زندانبانها و بازجوها از آن فراری هستند.
این جملات شاید بیشترین جملاتی باشد که این روزها خانوادههای زندانیان سیاسی در مراجعات مکرر به دفتر دادستان تهران از رئیس دفتر او میشنوند.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران در آخرین مصاحبه مطبوعاتیاش در سال ۸۹ با خبرنگاران گفت که مرخصی «زندانیان امنیتی»، از یک الگوی پیشگیری بهره میگیرد که باید با هدفمندی صورت گیرد.
دادستان تهران از این الگوی پیشگیری صحبتی نکرده و گفته است که مرخصی زندانیان بر طبق بخشنامه قوه قضائیه صورت گرفته و بعضی از جرایم مانند اختلاس، شرارت، ناامنی و جرایم امنیتی استثنا شدهاند.
آیتالله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، با صدور بخشنامهای اعلام کرد که بعضی از محکومان نمیتوانند از مرخصی در تعطیلات نوروز استفاده کنند. محکومین به اقدام علیه امنیت ملی که بیشتر زندانیان سیاسی به آن متهم هستند، در زمره این افرادند.
طبق این بخشنامه محکومان جرایم سرقت، جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی، آدم ربایی، جرایم باندی و سازمان یافته، تجاوز، دایر کردن مرکز فساد، اسید پاشی، اخلال در نظم اقتصادی، توزیع و فروش مشروبات الکلی، محکومان به قصاص و اعدام و حدود شرعی، محکومان دارای سابقه محکومیت به همان جرم، محکومین به شرارت، قاچاق مسلحانه و مواد مخدر و سایر محکومانی که اخلاق و رفتار آنها در زندان به گونهای بوده که به نظر دادستان یا قاضی ناظر زندان یا رییس زندان شایستگی برخورداری از مرخصی را ندارند.
در همین حال جمعی از فعالان حقوق بشر با برپایی کمپینهایی، تصمیم گرفتهاند در نوروز سال ۱۳۹۰ به دیدار خانوادههای زندانیان سیاسی بروند و از آنها دلجویی کنند.
«کمپین دیدار سبز» یکی از این کمپینهاست. برگزارکنندگان این کمپین میگویند کمپین دیدار سبز برای فرستادن کارت پستال و ترویج فرهنگ دیدار نوروزی با خانوادههای تمام زندانیان سیاسی و «شهدای راه آزادی ایران» راهاندازی شده تا در ایام عید احساس تنهایی نکنند.
اعضای کمپین دیدار سبز، جمعی از فعالان سابق دانشجویی ایران هستند که در خارج از کشور به سر میبرند و در فراخوانی از مردم ایران خواستهاند با تماس با خانواده زندانیان سیاسی، همبستگی خود را با آنان اعلام و سال جدید را با یادی از زندانیان در بند آغاز کنند.
پویا جهاندار، عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی و از اعضای کمپین دیدار سبز، در گفتوگو با رادیو فردا، درباره اهداف این کمپین میگوید:
«گروه های مختلف دانشجویی و فعالان حقوق بشر قصد ارسال کارت پستالهایی به خانوادههای زندانیان سیاسی دارند. فراخوانی هم دادیم برای گلباران مزار شهدایی که در تظاهرات و ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری کشته شدند. در هماهنگی با کمپین تماس سبز هم تماسهایی هم با خانوادههای زندانیان سیاسی و شهدا داشتهایم تا در ایام عید نوروز با این خانوادهها همدلی و همراهی داشته باشیم.در بخشی از فراخوان کمپین تماس سبز آمده است: «زمان تحویل، سختترین و غمگینترین، لحظات زندانیهاست. تمام بغضهایی که یک سال در سینه جمع شده، ناگهان از دیدگانت سرازیر میشود و آواز مرغ سحر را بیاختیار زمزمه میکنی. نباید اجازه دهیم خانواده زندانیان سیاسی و شهدا احساس تنهایی کنند و قامت استوارشان از سختی ها و ناملایمات خم شود.»
شادی صدر، حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان که خود مدتی را در زندان سپری کرده و لحظه سال تحویل در زندان بوده، در گفتوگو با رادیو فردا درباره حال و هوای زندانیها در لحظه سال تحویل چنین میگوید: «زندان از همیشه خلوتتر و سوت و کورتر بود و حتی از بازجوها هم خبری نبود. من به عنوان یک زندانی احساس کردم چقدر اهمیت دارد که در تعطیلات نوروز در کنار خانواده باشی و چقدر درد دارد محروم بودن از در کنار خانواده بودن در تعطیلات نوروز. و در جایی ماندن که حتی زندانبانها و بازجوها از آن فراری هستند.
در هر صورت شرایط زندان در آن روزهای آخر سال و موقع تحویل سال آنقدر خاص بود که من فکر میکنم رنج مضاعفی بر زندانیان تحمیل میکند و به نظرم به همین دلیل است که رئیس قوه قضائیه آگاهانه بخشنامه صادر کرده و اعلام کرده زندانیان سیاسی حق استفاده از تعطیلات نوروزی را ندارند.»
پویا جهاندار که خود مدتی را در زندان سپری کرده، درباره بودن در زندان در لحظه سال تحویل چنین میگوید:« کسانی که در زندان بودهاند این نکته را خوب میدانند که شاید سختترین لحظه برای یک زندانی همان لحظه سال تحویل است.»
او همچنین میگوید کمپین دیدار سبز فکر کرده که یکسری از خانوادههای شهدا هم هستند که حتی جنازه آنها را به خانوادههایشان تحویل ندادهاند. ما باید به این خانوادهها سر بزنیم و آنها را تنها نگذاریم.»
نه تنها خود زندانیان در تعطیلات نوروز روزهای سختی را سپری میکنند، بلکه خانوادههای آنها هم تحت فشار مضاعفی هستند. در روزهای پایانی سال ۸۹، مادر مجید توکلی، دانشجوی دانشگاه امیرکبیر و از اعضای دفتر تحکیم وحدت در گفتوگویی با وب سایت جرس از مسئولان خواسته بود به فرزندش مرخصی بدهند تا برای تعطیلات نوروز به خانه برود.
مادر مجید توکلی در این مصاحبه گفته که ماههاست به دلیل بیماری نتوانسته از شیراز به تهران سفر کند و به ملاقات مجید در زندان رجایی شهر برود. او از اول بهمن ماه هم هیچ خبری از فرزندش ندارد و حتی اجازه تماس تلفنی با فرزندش را نداشته است.
پویا جهاندار، از اعضای کمپین دیدار سبز با اشاره به فشارهایی که بر خانوادههای زندانیان سیاسی وجود دارد، میگوید: «الان فقط خود زندانیان نیستند که تحت فشار هستند. مثلاً مادر مجید توکلی از آذر سال گذشته که مجید زندانی شده، نتوانسته او را ببیند. بعضی از زندانیها مثل ضیا نبوی و مجید دری را به شهرهای دوردست تبعید کردهاند. برای خانوادههای آنها با این وضعیت اقتصادی امکانپذیر نیست که مرتب به فرزندانشان سر بزنند.»
مجید دری، دانشجوی ستارهدار به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است. او اکنون در زندان بهبهان به سر میبرد. مجید دری سال قبل را هم نوروز در زندان بوده است.
ضیا نبوی، دیگر دانشجوی ستارهدار و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل به ۱۰ سال حبس قطعی محکوم شده. او هم مانند سال گذشته امسال در زندان است.
برپاکنندگان کمپین دیدار سبز در سایت فیسبوک صفحهای درست کردهاند و در آن از همه خواستهاند با برقراری تماس تلفنی، ارسال کارت پستال و پیامهای یادبود در کنار خانوادههای زندانیان سیاسی قرار بگیرند.
در همین حال حسن یوسفی اشکوری، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، نویسنده، محقق و روزنامهنگار در مطلبی که اخیراً در سایت جرس منتشر کرده، به دورانی که در زندان گذرانده و کارت پستالهایی از سوی فعالان حقوق بشر در سراسر دنیا برای او ارسال شده اشاره کرده است.
آقای یوسفی اشکوری مینویسد: «کریسمس سال ۲۰۰۳ در زندان بودم و دوران محکومیت هفت ساله را سپری میکردم. از اواخر آذرماه هر چند روز یک بار مأموران زندان بستهای از نامههای ارسالی از خارج از کشور مبنی بر تبریک کریسمس به من میدادند. نامهها عمدتاً کارت تبریک بود که کریسمس را به من تبریک گفته بودند. در میان ارسالکنندگان کودکانی هم دیده میشدند.»
حسن یوسفی اشکوری در گفتوگو با رادیو فردا درباره ارسالکنندگان این کارت پستالها میگوید: «فکر کردم که بچههایی که این کارتها را برای من فرستاده بودند، مرا نمیشناسند و شاید بزرگترهای آنها من را میشناختند. بعد متوجه شدم این یک کار حقوق بشری است و از سوی نهادهای حقوق بشری به آنها گفته شده بود که برای یک زندانی سیاسی که در کشور دیگری زندانی است و به خاطر عقیدهاش به زندان رفته، این کارتها را بفرستند و سال نو را به او تبریک بگویند.»
آقای اشکوری درباره تأثیری که این کارت پستالها بر روحیه او در زندان گذاشت میگوید:« یک زندانی در داخل زندان با خارج قطع رابطه میکند و رابطه او را با خارج از زندان قطع میکنند. با خانوادهاش تماس زیادی ندارد، بویژه در شرایط کنونی. ما در آن زمان برای عید میتوانستیم به مرخصی برویم. اما الان به زندانیهای سیاسی مرخصی نوروزی نمیدهند. برای یک زندانی سیاسی این نوع حمایتها بسیار عالی است و باعث تقویت روحیه آنها میشود و باعث میشود پایداری بیشتری نشان دهند و مقاومت بیشتری بکنند.»
عبدالله مؤمنی، نسرین ستوده، بهمن احمدی امویی، عمالدالدین باقی، داود سلیمانی، عیسی سحرخیز، مصطفی تاجزاده، فخرالسادات محتشمیپور، محسن امینزاده، محسن میردامادی، فیضالله عربسرخی، عبدالله رمضانزاده، محمد نوریزاد، بهاره هدایت، مهدیه گلرو، علی جمالی، منصور اسانلو، احمد زیدآبادی، حسن اسدی زیدآبادی، لیلا توسلی، هاله سحابی، میلاد اسدی، مسعود باستانی، مجید توکلی، ضیا نبوی، مجید دری، هنگامه شهیدی، رضا شهابی، ابراهیم مددی، رضا رخشان و دهها زندانی دیگر ماههاست در زندانند و نوروز سال ۹۰ را در کنار خانوادههایشان نیستند.
پویا جهاندار که خود مدتی را در زندان سپری کرده، درباره بودن در زندان در لحظه سال تحویل چنین میگوید:« کسانی که در زندان بودهاند این نکته را خوب میدانند که شاید سختترین لحظه برای یک زندانی همان لحظه سال تحویل است.»
او همچنین میگوید کمپین دیدار سبز فکر کرده که یکسری از خانوادههای شهدا هم هستند که حتی جنازه آنها را به خانوادههایشان تحویل ندادهاند. ما باید به این خانوادهها سر بزنیم و آنها را تنها نگذاریم.»
نه تنها خود زندانیان در تعطیلات نوروز روزهای سختی را سپری میکنند، بلکه خانوادههای آنها هم تحت فشار مضاعفی هستند. در روزهای پایانی سال ۸۹، مادر مجید توکلی، دانشجوی دانشگاه امیرکبیر و از اعضای دفتر تحکیم وحدت در گفتوگویی با وب سایت جرس از مسئولان خواسته بود به فرزندش مرخصی بدهند تا برای تعطیلات نوروز به خانه برود.
مادر مجید توکلی در این مصاحبه گفته که ماههاست به دلیل بیماری نتوانسته از شیراز به تهران سفر کند و به ملاقات مجید در زندان رجایی شهر برود. او از اول بهمن ماه هم هیچ خبری از فرزندش ندارد و حتی اجازه تماس تلفنی با فرزندش را نداشته است.
پویا جهاندار، از اعضای کمپین دیدار سبز با اشاره به فشارهایی که بر خانوادههای زندانیان سیاسی وجود دارد، میگوید: «الان فقط خود زندانیان نیستند که تحت فشار هستند. مثلاً مادر مجید توکلی از آذر سال گذشته که مجید زندانی شده، نتوانسته او را ببیند. بعضی از زندانیها مثل ضیا نبوی و مجید دری را به شهرهای دوردست تبعید کردهاند. برای خانوادههای آنها با این وضعیت اقتصادی امکانپذیر نیست که مرتب به فرزندانشان سر بزنند.»
مجید دری، دانشجوی ستارهدار به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است. او اکنون در زندان بهبهان به سر میبرد. مجید دری سال قبل را هم نوروز در زندان بوده است.
ضیا نبوی، دیگر دانشجوی ستارهدار و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل به ۱۰ سال حبس قطعی محکوم شده. او هم مانند سال گذشته امسال در زندان است.
برپاکنندگان کمپین دیدار سبز در سایت فیسبوک صفحهای درست کردهاند و در آن از همه خواستهاند با برقراری تماس تلفنی، ارسال کارت پستال و پیامهای یادبود در کنار خانوادههای زندانیان سیاسی قرار بگیرند.
در همین حال حسن یوسفی اشکوری، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، نویسنده، محقق و روزنامهنگار در مطلبی که اخیراً در سایت جرس منتشر کرده، به دورانی که در زندان گذرانده و کارت پستالهایی از سوی فعالان حقوق بشر در سراسر دنیا برای او ارسال شده اشاره کرده است.
آقای یوسفی اشکوری مینویسد: «کریسمس سال ۲۰۰۳ در زندان بودم و دوران محکومیت هفت ساله را سپری میکردم. از اواخر آذرماه هر چند روز یک بار مأموران زندان بستهای از نامههای ارسالی از خارج از کشور مبنی بر تبریک کریسمس به من میدادند. نامهها عمدتاً کارت تبریک بود که کریسمس را به من تبریک گفته بودند. در میان ارسالکنندگان کودکانی هم دیده میشدند.»
حسن یوسفی اشکوری در گفتوگو با رادیو فردا درباره ارسالکنندگان این کارت پستالها میگوید: «فکر کردم که بچههایی که این کارتها را برای من فرستاده بودند، مرا نمیشناسند و شاید بزرگترهای آنها من را میشناختند. بعد متوجه شدم این یک کار حقوق بشری است و از سوی نهادهای حقوق بشری به آنها گفته شده بود که برای یک زندانی سیاسی که در کشور دیگری زندانی است و به خاطر عقیدهاش به زندان رفته، این کارتها را بفرستند و سال نو را به او تبریک بگویند.»
آقای اشکوری درباره تأثیری که این کارت پستالها بر روحیه او در زندان گذاشت میگوید:« یک زندانی در داخل زندان با خارج قطع رابطه میکند و رابطه او را با خارج از زندان قطع میکنند. با خانوادهاش تماس زیادی ندارد، بویژه در شرایط کنونی. ما در آن زمان برای عید میتوانستیم به مرخصی برویم. اما الان به زندانیهای سیاسی مرخصی نوروزی نمیدهند. برای یک زندانی سیاسی این نوع حمایتها بسیار عالی است و باعث تقویت روحیه آنها میشود و باعث میشود پایداری بیشتری نشان دهند و مقاومت بیشتری بکنند.»
عبدالله مؤمنی، نسرین ستوده، بهمن احمدی امویی، عمالدالدین باقی، داود سلیمانی، عیسی سحرخیز، مصطفی تاجزاده، فخرالسادات محتشمیپور، محسن امینزاده، محسن میردامادی، فیضالله عربسرخی، عبدالله رمضانزاده، محمد نوریزاد، بهاره هدایت، مهدیه گلرو، علی جمالی، منصور اسانلو، احمد زیدآبادی، حسن اسدی زیدآبادی، لیلا توسلی، هاله سحابی، میلاد اسدی، مسعود باستانی، مجید توکلی، ضیا نبوی، مجید دری، هنگامه شهیدی، رضا شهابی، ابراهیم مددی، رضا رخشان و دهها زندانی دیگر ماههاست در زندانند و نوروز سال ۹۰ را در کنار خانوادههایشان نیستند.
راهکاری منطقهای برای دموکراسی در خاورمیانه
زلمای خلیلزاد، سفیر اسبق آمریکا در عراق و سازمان ملل متحد، و یکی از پژوهشگران «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی» در مقالهای در روزنامه «واشنگتن پست»، دیدگاههای خود را در مورد سیاست آمریکا در قبال تحولات سیاسی اخیر در خاورمیانه ارائه داده است.
آقای خلیلزاد در مقدمه تحلیل خود خاطر نشان میکند که ظاهراً دولت آمریکا در واکنش به این حوادث برای هر کشور معینی در خاورمیانه یک راهکار جداگانه در نظر دارد. اما چنین برخوردی هم از نظر چالشها و هم از نظر به کارگیری فرصتهای برآمده از این بحران گسترده نامناسب است.
به اعتقاد این سیاستمدار آمریکایی برخورد دولت آمریکا تاکنون در بهترین حالت دستاوردهای منفی و مثبتی داشته است. از نگاه مثبت میتوان گفت که دیکتاتورهای مصر و تونس تقریبا به شکل مسالمتآمیز سقوط کردند. به نظر میرسد که با وجود ادامه بیثباتی اما روند انتقال به دموکراسی در این دو کشور ادامه دارد.
در مورد بحرین نیز فشارهای اولیه دولت آمریکا باعث شد که خاندان سلطنتی این کشور از شدت عمل در قبال مخالفان بکاهد و روش گفتوگو را در پیش بگیرد. ولی معلوم نیست که این وضعیت تا کی ادامه خواهد یافت و حکومت بحرین تا چه حد فضای سیاسی کشور را آزاد کند.
اما در سایر کشورها روند حوادث به شدت نگرانکننده است. اعتراضها علیه حکومتهای دوست آمریکا در یمن، الجزایر، عربستان سعودی، مراکش، اردن و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس رو به افزایش است. معلوم نیست که این حکومتها بدون دخالت فعالتر آمریکا قادر باشند که با مخالفان خود به توافق برسند.
آقای خلیلزاد معتقد است که ورود نیروهای نظامی عربستان سعودی به بحرین نشان میدهد که دولت آمریکا تأثیرگذاری خود بر حوادث بحرین را از دست داده است. علاوه بر این دولت آمریکا تاکنون به شکل فعال و مناسبی از مبارزه مخالفان علیه حکومتهای مخالف آمریکا مثل نمونه لیبی حمایت نکرده و در نمونههای اعتراضهای مردم ایران و سوریه علیه حکومتهای آن دو کشور نیز واشنگتن به حد کافی فعال نبوده است.
وی ادامه میدهد که تنظیم و پیشبرد استراتژیهای جداگانه برای برخورد با بحران در هر کشور این حسن را دارد آمریکا به دخالت در امور داخلی کشورها متهم نشده و به قول پرزیدنت اوباما طبیعت «کاملاً خودجوش» این قیامها محترم شمرده میشود. ولی این دیدگاه در عین حال دو نقطه ضعف بزرگ دارد.
نقطه ضعف اول این است که ارتباط بین سیاست آمریکا در یک کشور با پیامدهای حوادث در کشورهای دیگر را کاهش میدهد. همانطور که خیزش مردم در تونس الهام بخش قیام در کشورهای دیگر شد، نحوه برخورد آمریکا با هر یک از این کشورها نیز در کشورهای دیگر تأثیر خواهد داشت.
نقطه ضعف دوم خصلت غیرفعال این استراتژی است. براساس این استراتژی آمریکا قادر خواهد بود در برابر تغییرات غیرمنتظره در رویدادهای سیاسی هر یک از این کشورها واکنش نشان دهد ولی در عین حال از تواناییاش برای شکل دادن به روند حوادث کاسته میشود.
آقای خلیلزاد یادآور شده است که آمریکا برای پرهیز از بروز بیثباتی گسترده در کل منطقه و در عین حال تضعیف رژیمهای خصم خود، نیاز به نوعی استراتژی دارد که در آن ابتکار عمل با واشنگتن باشد.
آقای خلیلزاد در ادامه تحلیل خود در واشنگتن پست تأکید میکند که آمریکا با در پیش گرفتن یک استراتژی «مداخله فعال» باید بین سه گروه از کشورها یعنی حکومتهای در حال انتقال، دولتهای خودکامه ولی دوست آمریکا و حکومتهای دیکتاتوری خصم آمریکا تفاوت قائل شود.
در مورد سه کشور عراق، تونس و مصر که در حال گذار به سیستمهای حکومتی دموکراتیک هستند، آمریکا باید با تمام امکانات از این روند حمایت کند. محور اصلی این استراتژی حمایت از گروههای دموکراتیک و نهادهای مدنی در مقابل گروههای تندرو و وابسته دولتهای خصم آمریکا نظیر ایران است.
در مورد دولتهای خودکامه ولی دوست آمریکا، باید خاندانهای حاکم را برای انجام اصلاحات سیاسی و گشایش فضای جامعه تحت فشار قرار داد. کشورهایی نظیر مراکش و یا دولتهای منطقه خلیج فارس باید به سمت نظامهای سلطنتی مشروطه حرکت کنند و در نمونههایی مثل یمن و الجزایر نظام پارلمانی باید تقویت شود، چراکه در غیر این صورت تمام این کشورها با خطر افزایش بیثباتی روبهرو هستند.
به اعتقاد آقای خلیلزاد مهمترین بخش از تحولات فعلی در خاورمیانه از نگاه منافع آمریکا اعتراضها و قیامهای موجود علیه نظامهای دیکتاتوری در کشورهای خصم آمریکا مثل نمونه لیبی است. وی به دولت آمریکا توصیه میکند که موضوع برقراری منطقه ممنوعه پرواز در آسمان لیبی را با جدیت تعقیب و در کنار آن از تمام روشهای موجود برای کمکهای بشردوستانه به مناطق آزاد شده و برقراری مناسبات نزدیک با شورشیان این کشور استفاده کند.
وی یادآور شده است که اگر معمر قذافی بتواند مخالفان خود را سرکوب کرده و شکست بدهد رژیمهای دیکتاتوری دیگر از این نمونه سرمشق خواهند گرفت و عدم دخالت فعال آمریکا در شرایط فعلی باعث خواهد شد که در آینده بهای سنگینتری برای مقابله با پیامدهای آن بپردازد. در مقابل اگر حکومت معمر قذافی سرنگون شود موضع میانهروها و طرفداران دموکراسی در کل منطقه تقویت خواهد شد و برخلاف تبلیغات حکومت ایران ثابت خواهد شد که هدف قیامهای فعلی در منطقه فقط رژیمهای متحد آمریکا نیست.
زلمای خلیلزاد در پایان تحلیل خود به نمونه ایران و سوریه اشاره کرده و تأکید میکند که حکومت آمریکا با اقدامات عملی باید از انقلابهای دموکراتیک در این کشورها حمایت کند. این اقدامات به گفته آقای خلیلزاد عبارتند از: آموزش و حمایت نیروهای مخالف حکومت در داخل و خارج از این کشورها، اعمال فشار بیشتر بر نهادها و مقاماتی که مسئول سرکوب و حملات به مردم هستند، تقویت پوشش رسانههای از خارج از کشور، اختصاص کمک مالی به کارگران و کارمندان اعتصابی و انجام عملیات پنهانی برای تشویق مقامات دولتی و امنیتی به جدا شدن از حکومتها.
به اعتقاد این سیاستمدار آمریکایی برخورد دولت آمریکا تاکنون در بهترین حالت دستاوردهای منفی و مثبتی داشته است. از نگاه مثبت میتوان گفت که دیکتاتورهای مصر و تونس تقریبا به شکل مسالمتآمیز سقوط کردند. به نظر میرسد که با وجود ادامه بیثباتی اما روند انتقال به دموکراسی در این دو کشور ادامه دارد.
در مورد بحرین نیز فشارهای اولیه دولت آمریکا باعث شد که خاندان سلطنتی این کشور از شدت عمل در قبال مخالفان بکاهد و روش گفتوگو را در پیش بگیرد. ولی معلوم نیست که این وضعیت تا کی ادامه خواهد یافت و حکومت بحرین تا چه حد فضای سیاسی کشور را آزاد کند.
اما در سایر کشورها روند حوادث به شدت نگرانکننده است. اعتراضها علیه حکومتهای دوست آمریکا در یمن، الجزایر، عربستان سعودی، مراکش، اردن و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس رو به افزایش است. معلوم نیست که این حکومتها بدون دخالت فعالتر آمریکا قادر باشند که با مخالفان خود به توافق برسند.
آقای خلیلزاد معتقد است که ورود نیروهای نظامی عربستان سعودی به بحرین نشان میدهد که دولت آمریکا تأثیرگذاری خود بر حوادث بحرین را از دست داده است. علاوه بر این دولت آمریکا تاکنون به شکل فعال و مناسبی از مبارزه مخالفان علیه حکومتهای مخالف آمریکا مثل نمونه لیبی حمایت نکرده و در نمونههای اعتراضهای مردم ایران و سوریه علیه حکومتهای آن دو کشور نیز واشنگتن به حد کافی فعال نبوده است.
وی ادامه میدهد که تنظیم و پیشبرد استراتژیهای جداگانه برای برخورد با بحران در هر کشور این حسن را دارد آمریکا به دخالت در امور داخلی کشورها متهم نشده و به قول پرزیدنت اوباما طبیعت «کاملاً خودجوش» این قیامها محترم شمرده میشود. ولی این دیدگاه در عین حال دو نقطه ضعف بزرگ دارد.
نقطه ضعف اول این است که ارتباط بین سیاست آمریکا در یک کشور با پیامدهای حوادث در کشورهای دیگر را کاهش میدهد. همانطور که خیزش مردم در تونس الهام بخش قیام در کشورهای دیگر شد، نحوه برخورد آمریکا با هر یک از این کشورها نیز در کشورهای دیگر تأثیر خواهد داشت.
نقطه ضعف دوم خصلت غیرفعال این استراتژی است. براساس این استراتژی آمریکا قادر خواهد بود در برابر تغییرات غیرمنتظره در رویدادهای سیاسی هر یک از این کشورها واکنش نشان دهد ولی در عین حال از تواناییاش برای شکل دادن به روند حوادث کاسته میشود.
آقای خلیلزاد یادآور شده است که آمریکا برای پرهیز از بروز بیثباتی گسترده در کل منطقه و در عین حال تضعیف رژیمهای خصم خود، نیاز به نوعی استراتژی دارد که در آن ابتکار عمل با واشنگتن باشد.
آقای خلیلزاد در ادامه تحلیل خود در واشنگتن پست تأکید میکند که آمریکا با در پیش گرفتن یک استراتژی «مداخله فعال» باید بین سه گروه از کشورها یعنی حکومتهای در حال انتقال، دولتهای خودکامه ولی دوست آمریکا و حکومتهای دیکتاتوری خصم آمریکا تفاوت قائل شود.
در مورد سه کشور عراق، تونس و مصر که در حال گذار به سیستمهای حکومتی دموکراتیک هستند، آمریکا باید با تمام امکانات از این روند حمایت کند. محور اصلی این استراتژی حمایت از گروههای دموکراتیک و نهادهای مدنی در مقابل گروههای تندرو و وابسته دولتهای خصم آمریکا نظیر ایران است.
در مورد دولتهای خودکامه ولی دوست آمریکا، باید خاندانهای حاکم را برای انجام اصلاحات سیاسی و گشایش فضای جامعه تحت فشار قرار داد. کشورهایی نظیر مراکش و یا دولتهای منطقه خلیج فارس باید به سمت نظامهای سلطنتی مشروطه حرکت کنند و در نمونههایی مثل یمن و الجزایر نظام پارلمانی باید تقویت شود، چراکه در غیر این صورت تمام این کشورها با خطر افزایش بیثباتی روبهرو هستند.
به اعتقاد آقای خلیلزاد مهمترین بخش از تحولات فعلی در خاورمیانه از نگاه منافع آمریکا اعتراضها و قیامهای موجود علیه نظامهای دیکتاتوری در کشورهای خصم آمریکا مثل نمونه لیبی است. وی به دولت آمریکا توصیه میکند که موضوع برقراری منطقه ممنوعه پرواز در آسمان لیبی را با جدیت تعقیب و در کنار آن از تمام روشهای موجود برای کمکهای بشردوستانه به مناطق آزاد شده و برقراری مناسبات نزدیک با شورشیان این کشور استفاده کند.
وی یادآور شده است که اگر معمر قذافی بتواند مخالفان خود را سرکوب کرده و شکست بدهد رژیمهای دیکتاتوری دیگر از این نمونه سرمشق خواهند گرفت و عدم دخالت فعال آمریکا در شرایط فعلی باعث خواهد شد که در آینده بهای سنگینتری برای مقابله با پیامدهای آن بپردازد. در مقابل اگر حکومت معمر قذافی سرنگون شود موضع میانهروها و طرفداران دموکراسی در کل منطقه تقویت خواهد شد و برخلاف تبلیغات حکومت ایران ثابت خواهد شد که هدف قیامهای فعلی در منطقه فقط رژیمهای متحد آمریکا نیست.
زلمای خلیلزاد در پایان تحلیل خود به نمونه ایران و سوریه اشاره کرده و تأکید میکند که حکومت آمریکا با اقدامات عملی باید از انقلابهای دموکراتیک در این کشورها حمایت کند. این اقدامات به گفته آقای خلیلزاد عبارتند از: آموزش و حمایت نیروهای مخالف حکومت در داخل و خارج از این کشورها، اعمال فشار بیشتر بر نهادها و مقاماتی که مسئول سرکوب و حملات به مردم هستند، تقویت پوشش رسانههای از خارج از کشور، اختصاص کمک مالی به کارگران و کارمندان اعتصابی و انجام عملیات پنهانی برای تشویق مقامات دولتی و امنیتی به جدا شدن از حکومتها.
پای سخن خالقان ناشناس «هنر سبز»
دور تازه تحرک حاميان جنبش سبز و حضور خيابانی مجدد آنها در تهران، شيراز، اصفهان، مشهد، رشت، کرمانشاه و برخی ديگر از شهرهای بزرگ ايران بار ديگر با جلوههای تازهای از آنچه دست اندرکارانش «هنر سبز» مینامند همراه شد.
کاوش پيک فرهنگ برای يافتن خالقان عمدتاً ناشناس اين آثار سرانجام به دو تن از اين هنرمندان راه يافت که بسياری کارهای آنان را بر روی اينترنت ديدهاند.
از نمونههای ديداری مانند گرافيک و پوستر گرفته تا نمونههای تلفيقی شنيداری به ويژه ويدئوکليپ. ويدئوکليپهايی که سابقه آن حتی به قبل از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری ايران باز میگردد.
خالق یکی از این ويدئوکليپهای معروف که نام «ايستاده با مشت» را برای امضای اين گونه از کارهای خود برگزيده میگويد اين ويدئوکليپ را که بار ديگر در سطح گسترده بر روی اينترنت تکثير شد در روزهای پيش از انتخابات ۲۲ خرداد با هدف خاص اثرگذاری بر روی ذهنيت بسيجیهای جوان توليد کرده بود:
ويدئوکليپ دوم با نام «مجيد تحقير نشد، تکثير شد» حاوی رژه عکسهای مردهای روسری، مقنعه و چادر به سر بر بستر موسيقی ريتميک است. اين اثر در پی بازداشت مجيد توکلی دانشجوی دانشگاه پلی تکنيک خلق شد، در پی يک سخنرانی صريح در روز دانشجو.
به دنبال اين رويداد، خبرگزاری فارس عکس مجيد توکلی را با مقنعه آبی و چادر سياه چاپ کرد و گزارش داد که او در حال فرار با چنين لباسی به چنگ مأموران افتاده. امری که اعتراض گسترده حاميان جنبش سبز را در ايران و به ويژه در خارج از ايران به دنبال داشت.
«ایستاده با مشت» درباره این ویدئوکلیپ دیگر میگوید:
*****
برای شناخت بيشتر از اين گونه هنر اول از «ايستاده با مشت» میپرسم:
دقيقاً از سمت مردم ماتريال میآمد و بعد از پردازش در ذهن، کسی که اينها را کنار هم میگذاشت و به مردم باز میگشت. بازگشت چهار راه مشخص داشت. يکی از طريق اينترنت و شبکههای اجتماعی، يکی از طريق تلويزيونها، يکی به صورت پخش شدن توی موبايلها که از همان اينترنت نشئت میگرفت، يک بخش هم هنوز نمیدانيم چقدر گسترده بوده يا نه، بچهها خودشان شخصاً در ايران داونلود میکردند روی سی دی و پخش میکردند بين بقيه. اين چهار مديومی بود که بر میگشت دوباره دست مردم.
ويدئوهايی هست که فرض کنيد خواننده در آمريکاست، تصويرها از ايران گرفته شده و يک سری عکس استفاده شده مثلاً از يک هنرمند ايتاليايی که در ايران عکاسی میکرده و شعرش را يک خانم ايرانی آمريکايی گفته و يک کسی هم يک جای ديگر دنيا اينها را سر هم کرده و تدوين کرده به عنوان کار نهايی.
شکلگيری اين کارگروهها به نظر من يکی از مهمترين اتفاقات بود که تأثيری که در کيفيت کار میگذارد، کار را حرفهایتر میکند.
ولی چيزی که از اين به بعد که خود من فکر میکردم خوب است که اتفاق بيافتد و من دوست داشتم بانی چنين کارهايی باشم اين است که به مردم عادی آموزش بدهيم چگونه شهروند کارگردان شوند. الان به لحاظ سختافزاری و نرمافزاری اينقدر آسان و گسترده است که هر کس در خانهاش با سادهترين کامپيوتری که دارد میتواند ايدهای را که دارد با آن ماتريال پياده کند.
توی آن گروهها اين آموزشها داده شود. بر بستر اعتماد دارد شکل میگيرد. برگشت مادی که برايشان ندارد. بر اساس انگيزههای سياسی اجتماعی اين کار را انجام میدهند. چون بر اساس اعتماد است، من احساس میکنم با شکل گرفتن اين کارگروهها به تعداد زيادتر و تکثير اين کارگروهها میتواند به يک سطح جديدتری وارد شود.
مشخصاً وقتی که کارگروههای بيشتری تشکيل شود روی کيفيت کار هم تأثير میگذارند. ذهنيتهای جوانتر و بهتری وارد عرصه کار میشود و اين به نظر من پيشرفت خوبی میتواند باشد.
*****
بررسی هنر سبز را پی میگيريم با گفتوگو با هنرمند ديگری در اروپا؛ يک کارشناس پژوهش هنر و تصويرساز که تصويرهايش بيشتر از صدايش برای ديگران آشنا است.
او در اين گفتوگو به پرسشهای کلیتر پيک فرهنگ درباره «هنر سبز» پاسخ میگويد:
يعنی من در کنار اين که بسيار کارهای جذابی در اين مدت از هنرمندان بزرگمان در دل جنبش سبز ديدهام، فکر میکنم آن زيبايیشناسی نابی که در دل جنبش متولد شده ريشه در همان شعارنويسیهای روی ديوار و تنوع دستخطی که آدمها دستشان گرفتهاند و خلاقيت مردم در جمع شدنشان کنار هم باشد.
يعنی انگار يک پتانسيلی آنجا تبديل به يک حرکتی شده و اين حرکت امتداد پيدا کرده و توسط هنرمندان هم اين زييايیشناسی تقويتشده است.
ولی در عين حال میبينيم که يک نشانههايی از صلحطلبی، پذيرش ديگری، پذيرش اين تنوع، نبودن چيزی به اسم انتقام در دل تصاوير و اينها به نظر من نکات تازهای است که به شيوه گذشته اضافه شده است.
در نتيجه در دل آن وضعيت مخاطب به نظر من همه آدمهای ديگری هستند که آنجا دارند اين تمايل به ماندگاری را به هر نحوی که از دستشان بر میآيد ثبت کنند.
ولی حالا اگر ما از اين زمان فاصله بگيريم و اين را در دل تاريخ و اتفاقات ديگر ببينيم، شايد اصلاً آن ارتباط حسی را با آن برقرار نکنيم اگر خودمان تجربه شخصی نداشته باشيم.
من فکر نمیکنم مخاطب اين اثر به صورت کلی يک بستری مثل تاريخ هنر باشد که دارد انواع و اقسام زيبايیشناسیها را بررسی میکند. ولی مخاطبش مسلماً خود تاريخ هست. يعنی تاريخ دارد روايت میشود توسط هنرمندان. دارند ثبت میکنند يک قسمت از تاريخ را که بعدها بشود به آن رجوع کرد نه فقط به عنوان اثر هنری، بلکه به عنوان يک اتفاق که در آن دوره تاريخی افتاده است.
اين تنوع کارها، تنوع پوسترها، دستخطها اين حقيقت را نشان میدهد به آدمی که در دل آن جريان نيست که صحبت از رفتار ميليونها نفر است، صحبت از خواسته ميليونها نفر است. برای همين من فکر میکنم در اين خواسته جنبش سبز خيلی موفق بوده است.
حتی از حرکتهای قبلی در کشور ما بسيار موفقتر بوده چون اين تنوع و تنوع فرهنگ و زبان را توانسته نشان بدهد به اعضای بيرون از خودش. اين نوع هنری که داريم ازش صحبت میکنيم مخاطب خودش را در ميان عامه مردم پيدا میکند گاهی وقتها و اين نوع عامهگرايی گاه میتواند توسط قدرتهای موجود از قبيل دولتها استفاده شود و هنر تبديل شود به يک هنر سفارشی، زير پوست هنر متعهد.
درست است صحبت شما. به خاطر اينکه در نمونههای تاريخیاش هم میبينيم که هنرهای متعهد تا يک جايی هنرمند با همان وفاداریاش به اتفاق جمعی و عقل جمعی دارد فعاليت میکند ولی از يک جايی به بعد اين تبديل میشود به يک هنر سفارشی که غير از آن هيچ فضای ديگری و حرف ديگری وجود ندارد و اين يک پروپاگاندای دولتی میشود که نمونههايش را در اتحاد جماهير شوروی و يا چين بعد از انقلاب و آلمان شرقی داريم که باز صحبت از حرکت جمعی مردم است و ديگر يک اثر به غايت پروپاگاندا است و هيچ اشارتی به آن حرکت جمعی اصيل ندارد.
من فکر میکنم اين دو تفاوتهای بنيادی دارند، با اينکه در ظاهر خيلی به هم شبيه میشوند.
يکی اينکه به واسطه حضور بیواسطه مردم در آن حرکتهای جمعی، ما يک تنوع خيلی زيادی داريم. يعنی با اينکه حرفی که دارد زده میشود يکی است و اشاره به يک موضوع و يک خواسته را دارد، ولی تنوع پوسترها، تنوع دستخط ها، حضور واقعی مردم را نشان میدهد.
در صورتی که در آن هنر پروپاگاندا يک چنين تنوعی را نداريم. صرفاً تکرار و تثبيت همان مردمی را داريم که تودهای هستند که اصلاً فاقد تفاوتهای درونیاند. در آنها اين تنوع وجود ندارد.
يکی ديگر هم اين که آن آگاهی که به واسطه آن مردم حضور پيدا میکنند در آن حرکت جمعی، برايشان امکان تشخيص آن پروپاگاندا و واقعيت را دارد و آن واقعيتی که بیواسطه تصوير میشود و مثلاً هنرمندی را داريم که روی ديوار نقاشی میکند به خاطر اين که ديگر نياز به رسانه ميانی ندارد و میخواهد همان مخاطب زندهاش موقع عبور از خيابان کارش را بببيند، بسيار متفاوت است با اثری که به واسطه عدم حضور مردم و پسزده شدن مردم و حضور نداشتنشان دارد توسط رسانه تبليغ میشود و دائم بازتوليد و بازتوليد میشود.
يعنی انگار آن خلأ حضور مردم دارد با يک صدای بلند و به اسم مردم گفته میشود. اين دو تا ممکن است که به لحاظ بصری گاهی در تاريخ هنر به هم شبيه شده باشند، يعنی آن مردمی که مخاطب اين اثرند و مردمی که انتخابکننده اين اثرند به واسطه اينکه اين آثار به بود و نبود خودشان در آن موقعيت وابسته است، اين را بسيار خوب میتوانند تشخيص دهند.
همانطور که برای ما آثار متعهد پيش از انقلاب ۵۷ و آثار سفارشی بعدش کاملاً قابل تفکيک است. به خاطر اين که مردمی که حضور داشتند يا حضور نداشتند و صرفاً تبليغ حضور خودشان را از تلويزيون يا رسانههای جمعی ديدهاند.
از نمونههای ديداری مانند گرافيک و پوستر گرفته تا نمونههای تلفيقی شنيداری به ويژه ويدئوکليپ. ويدئوکليپهايی که سابقه آن حتی به قبل از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری ايران باز میگردد.
سه ویدئوکلیپ مورد اشاره «ایستاده بامشت»
«يکی بود قبل از انتخابات که آن ويدئويی بود که از بريدههای صحبتهای خمينی در مورد تأييد ميرحسين موسوی بود و حتی صحبتهای خود شخص خامنهای در مورد ميرحسين موسوی بود. لابهلای آن صحبتهای احمدینژاد که داشت میکوبيد موسوی را.
در واقع يک جور مناظرهای بود که گروه مخاطبمان قشر بسيجی بود. قشری که ارزشها برايش ارزش هستند. امام برايش ارزش هست. کشور برايش ارزش هست و خوب برای همه هست.
ولی به آن شکل ما به آن پرداخته بوديم که نشان بدهيم اين آدمی که خودش دارد ادعای بسيجی بودن میکند اين هم بگ گراندش است که خود خامنهای حتی ميرحسين را تأييد کرده بود و خود خمينی نیز تأييد کرده بود.»
در واقع يک جور مناظرهای بود که گروه مخاطبمان قشر بسيجی بود. قشری که ارزشها برايش ارزش هستند. امام برايش ارزش هست. کشور برايش ارزش هست و خوب برای همه هست.
ولی به آن شکل ما به آن پرداخته بوديم که نشان بدهيم اين آدمی که خودش دارد ادعای بسيجی بودن میکند اين هم بگ گراندش است که خود خامنهای حتی ميرحسين را تأييد کرده بود و خود خمينی نیز تأييد کرده بود.»
ويدئوکليپ دوم با نام «مجيد تحقير نشد، تکثير شد» حاوی رژه عکسهای مردهای روسری، مقنعه و چادر به سر بر بستر موسيقی ريتميک است. اين اثر در پی بازداشت مجيد توکلی دانشجوی دانشگاه پلی تکنيک خلق شد، در پی يک سخنرانی صريح در روز دانشجو.
به دنبال اين رويداد، خبرگزاری فارس عکس مجيد توکلی را با مقنعه آبی و چادر سياه چاپ کرد و گزارش داد که او در حال فرار با چنين لباسی به چنگ مأموران افتاده. امری که اعتراض گسترده حاميان جنبش سبز را در ايران و به ويژه در خارج از ايران به دنبال داشت.
«ایستاده با مشت» درباره این ویدئوکلیپ دیگر میگوید:
«اين شکل منسجم و کنار هم در رسانه ايرانی شايد اولين بار بود به اين شکل انجام میشد. چون کمپين مجيد توکلی چيزی بود که جرقهاش از اينترنت زده شد و کمتر از ۱۰ روز شنيديم که در تهران زمزمهاش هست که مثلاً بقالی به خريدار میگويد ديدی مثلاً روسری سرشان کرد. رانندههای تاکسی همه داشتند میگفتند. اين يکی از موفقترين کمپينها بود به نظر من. ويدئو بخش کوچکی از اين کار بود.»
«ایستاده با مشت» درباره نمونه سوم این ویدئوکلیپها میگوید:«يکی ديگر بود به اسم «برای تمام فصول» با چند نفر مطرح شده بود که ما بايد بيانيههای ميرحسين موسوی به عنوان يکی از منابع مکتوب جنبش سبز يک کاری بکنيم. پخته شد و پختهتر شد رسيد به اينجا که ويدئويی درست کنيم بيانيهخوانی که هست کنارش قسمتهايی از زندگی روزمره مردم عادی را نشان دهيم که به يک شکلی چطوری دارند مبارزه را زندگی میکنند. مثلاً يک خانم خانهدار عکس جمعيت ۲۵ خرداد را زده روی يخچال خانهاش. يا مثلاً يک جوانی دارد گيتار میزند و دستبند سبز دستش هست. مشخص است که دارد آهنگ برای جنبش... خيلی سعی کرديم شعاری هم نشود و زندگی روزمره شود ولی در عين حال پايهاش بيانيههای موسوی بود.»
*****
برای شناخت بيشتر از اين گونه هنر اول از «ايستاده با مشت» میپرسم:
- هنر سبز چطوری تعريف میشود
دقيقاً از سمت مردم ماتريال میآمد و بعد از پردازش در ذهن، کسی که اينها را کنار هم میگذاشت و به مردم باز میگشت. بازگشت چهار راه مشخص داشت. يکی از طريق اينترنت و شبکههای اجتماعی، يکی از طريق تلويزيونها، يکی به صورت پخش شدن توی موبايلها که از همان اينترنت نشئت میگرفت، يک بخش هم هنوز نمیدانيم چقدر گسترده بوده يا نه، بچهها خودشان شخصاً در ايران داونلود میکردند روی سی دی و پخش میکردند بين بقيه. اين چهار مديومی بود که بر میگشت دوباره دست مردم.
- در بيست ماهی که از انتخابات میگذرد، چه تحولی در اين هنر ايجاد شده؟
ويدئوهايی هست که فرض کنيد خواننده در آمريکاست، تصويرها از ايران گرفته شده و يک سری عکس استفاده شده مثلاً از يک هنرمند ايتاليايی که در ايران عکاسی میکرده و شعرش را يک خانم ايرانی آمريکايی گفته و يک کسی هم يک جای ديگر دنيا اينها را سر هم کرده و تدوين کرده به عنوان کار نهايی.
شکلگيری اين کارگروهها به نظر من يکی از مهمترين اتفاقات بود که تأثيری که در کيفيت کار میگذارد، کار را حرفهایتر میکند.
- سمت و سوهايی که ممکن است تحول يا تحولهای بعدی به خودش بگيرد، چه شکلی است؟
ولی چيزی که از اين به بعد که خود من فکر میکردم خوب است که اتفاق بيافتد و من دوست داشتم بانی چنين کارهايی باشم اين است که به مردم عادی آموزش بدهيم چگونه شهروند کارگردان شوند. الان به لحاظ سختافزاری و نرمافزاری اينقدر آسان و گسترده است که هر کس در خانهاش با سادهترين کامپيوتری که دارد میتواند ايدهای را که دارد با آن ماتريال پياده کند.
- چطور؟
توی آن گروهها اين آموزشها داده شود. بر بستر اعتماد دارد شکل میگيرد. برگشت مادی که برايشان ندارد. بر اساس انگيزههای سياسی اجتماعی اين کار را انجام میدهند. چون بر اساس اعتماد است، من احساس میکنم با شکل گرفتن اين کارگروهها به تعداد زيادتر و تکثير اين کارگروهها میتواند به يک سطح جديدتری وارد شود.
مشخصاً وقتی که کارگروههای بيشتری تشکيل شود روی کيفيت کار هم تأثير میگذارند. ذهنيتهای جوانتر و بهتری وارد عرصه کار میشود و اين به نظر من پيشرفت خوبی میتواند باشد.
*****
بررسی هنر سبز را پی میگيريم با گفتوگو با هنرمند ديگری در اروپا؛ يک کارشناس پژوهش هنر و تصويرساز که تصويرهايش بيشتر از صدايش برای ديگران آشنا است.
او در اين گفتوگو به پرسشهای کلیتر پيک فرهنگ درباره «هنر سبز» پاسخ میگويد:
«بيشتر از آنچه چيزی به اسم هنر سبز داشته باشيم، يک تعريف خيلی گسترده عمومی به اسم جنبش سبز داريم که ترکيبی از همه فعاليتهای آدمهای عضو آن است. حالا اگر کسی توانايیاش به هنر مربوط باشد از اين توانايی استفاده میکند. ولی هر کس در حوزه خودش همان هدف مشترک کل آن فعاليتها را دوست دارد بيان کند.»
- حالا اين نمونههايش چيست؟ اگر در همين حوزه هنری بخواهيم در موردش صحبت کنيم ...
يعنی من در کنار اين که بسيار کارهای جذابی در اين مدت از هنرمندان بزرگمان در دل جنبش سبز ديدهام، فکر میکنم آن زيبايیشناسی نابی که در دل جنبش متولد شده ريشه در همان شعارنويسیهای روی ديوار و تنوع دستخطی که آدمها دستشان گرفتهاند و خلاقيت مردم در جمع شدنشان کنار هم باشد.
يعنی انگار يک پتانسيلی آنجا تبديل به يک حرکتی شده و اين حرکت امتداد پيدا کرده و توسط هنرمندان هم اين زييايیشناسی تقويتشده است.
- از کدام تجارب هنری تأثير گرفتهاند اين آثاری که به آنها اشاره میکنيد؟
ولی در عين حال میبينيم که يک نشانههايی از صلحطلبی، پذيرش ديگری، پذيرش اين تنوع، نبودن چيزی به اسم انتقام در دل تصاوير و اينها به نظر من نکات تازهای است که به شيوه گذشته اضافه شده است.
- تا چه حد اين گونه از هنر به نظر شما با مخاطب ارتباط پيدا کرده؟
در نتيجه در دل آن وضعيت مخاطب به نظر من همه آدمهای ديگری هستند که آنجا دارند اين تمايل به ماندگاری را به هر نحوی که از دستشان بر میآيد ثبت کنند.
ولی حالا اگر ما از اين زمان فاصله بگيريم و اين را در دل تاريخ و اتفاقات ديگر ببينيم، شايد اصلاً آن ارتباط حسی را با آن برقرار نکنيم اگر خودمان تجربه شخصی نداشته باشيم.
من فکر نمیکنم مخاطب اين اثر به صورت کلی يک بستری مثل تاريخ هنر باشد که دارد انواع و اقسام زيبايیشناسیها را بررسی میکند. ولی مخاطبش مسلماً خود تاريخ هست. يعنی تاريخ دارد روايت میشود توسط هنرمندان. دارند ثبت میکنند يک قسمت از تاريخ را که بعدها بشود به آن رجوع کرد نه فقط به عنوان اثر هنری، بلکه به عنوان يک اتفاق که در آن دوره تاريخی افتاده است.
اين تنوع کارها، تنوع پوسترها، دستخطها اين حقيقت را نشان میدهد به آدمی که در دل آن جريان نيست که صحبت از رفتار ميليونها نفر است، صحبت از خواسته ميليونها نفر است. برای همين من فکر میکنم در اين خواسته جنبش سبز خيلی موفق بوده است.
حتی از حرکتهای قبلی در کشور ما بسيار موفقتر بوده چون اين تنوع و تنوع فرهنگ و زبان را توانسته نشان بدهد به اعضای بيرون از خودش. اين نوع هنری که داريم ازش صحبت میکنيم مخاطب خودش را در ميان عامه مردم پيدا میکند گاهی وقتها و اين نوع عامهگرايی گاه میتواند توسط قدرتهای موجود از قبيل دولتها استفاده شود و هنر تبديل شود به يک هنر سفارشی، زير پوست هنر متعهد.
درست است صحبت شما. به خاطر اينکه در نمونههای تاريخیاش هم میبينيم که هنرهای متعهد تا يک جايی هنرمند با همان وفاداریاش به اتفاق جمعی و عقل جمعی دارد فعاليت میکند ولی از يک جايی به بعد اين تبديل میشود به يک هنر سفارشی که غير از آن هيچ فضای ديگری و حرف ديگری وجود ندارد و اين يک پروپاگاندای دولتی میشود که نمونههايش را در اتحاد جماهير شوروی و يا چين بعد از انقلاب و آلمان شرقی داريم که باز صحبت از حرکت جمعی مردم است و ديگر يک اثر به غايت پروپاگاندا است و هيچ اشارتی به آن حرکت جمعی اصيل ندارد.
من فکر میکنم اين دو تفاوتهای بنيادی دارند، با اينکه در ظاهر خيلی به هم شبيه میشوند.
يکی اينکه به واسطه حضور بیواسطه مردم در آن حرکتهای جمعی، ما يک تنوع خيلی زيادی داريم. يعنی با اينکه حرفی که دارد زده میشود يکی است و اشاره به يک موضوع و يک خواسته را دارد، ولی تنوع پوسترها، تنوع دستخط ها، حضور واقعی مردم را نشان میدهد.
در صورتی که در آن هنر پروپاگاندا يک چنين تنوعی را نداريم. صرفاً تکرار و تثبيت همان مردمی را داريم که تودهای هستند که اصلاً فاقد تفاوتهای درونیاند. در آنها اين تنوع وجود ندارد.
يکی ديگر هم اين که آن آگاهی که به واسطه آن مردم حضور پيدا میکنند در آن حرکت جمعی، برايشان امکان تشخيص آن پروپاگاندا و واقعيت را دارد و آن واقعيتی که بیواسطه تصوير میشود و مثلاً هنرمندی را داريم که روی ديوار نقاشی میکند به خاطر اين که ديگر نياز به رسانه ميانی ندارد و میخواهد همان مخاطب زندهاش موقع عبور از خيابان کارش را بببيند، بسيار متفاوت است با اثری که به واسطه عدم حضور مردم و پسزده شدن مردم و حضور نداشتنشان دارد توسط رسانه تبليغ میشود و دائم بازتوليد و بازتوليد میشود.
يعنی انگار آن خلأ حضور مردم دارد با يک صدای بلند و به اسم مردم گفته میشود. اين دو تا ممکن است که به لحاظ بصری گاهی در تاريخ هنر به هم شبيه شده باشند، يعنی آن مردمی که مخاطب اين اثرند و مردمی که انتخابکننده اين اثرند به واسطه اينکه اين آثار به بود و نبود خودشان در آن موقعيت وابسته است، اين را بسيار خوب میتوانند تشخيص دهند.
همانطور که برای ما آثار متعهد پيش از انقلاب ۵۷ و آثار سفارشی بعدش کاملاً قابل تفکيک است. به خاطر اين که مردمی که حضور داشتند يا حضور نداشتند و صرفاً تبليغ حضور خودشان را از تلويزيون يا رسانههای جمعی ديدهاند.
اقتصاد در هفتهای که گذشت: از نرخ تورم در سال ۹۰ تا پیامدهای اقتصادی زلزه ژاپن
بررسی نرخ تورم در سال آینده، بخش تکمیلی بررسی سهم زنان در اقتصاد و اشتغال، پیامدهای اقتصادی زمینلرزه و سونامی ژاپن، و مروری بر خبرهای اقتصادی مهم هفته گذشته محتوای مجله اقتصادی هفتگی رادیو فردا را تشکیل داده است.
نرخ تورم در سال آینده چه اندازه خواهد بود؟ اگر گفتههای مقامهای دولتی مبنای ارزیابی باشد، در سال آینده نرخ تورم افزایشی نخواهد داشت.
محمدرضا فرزین سخنگوی کار-گروه طرح تحول اقتصادی روز شنبه این هفته در یک مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا هر گونه پیشبینی تورم شدید برای سال آینده را غیرعلمی خواند و گفت کنترل تورم روانی و انتظاری از هنگام شروع قانون بسیار موفق بوده است.
به گفته آقای فرزین در اول طرح همه میگفتند که تورم انتظاری اتفاق خواهد افتاد که نیفتاد. الان هم عدهای میگویند که چند ماه دیگر اتفاق میافتد اما عامل انتظاری برای تورم وجود ندارد و منطق مشخصی هم برای تأیید این پیشبینی قابل مشاهده نیست.
فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی و استاد اقتصاد در پاریس به پرسشهایی در این زمبنه پاسخ داده است.
- استدلال بسیاری از کارشناسان که میگویند باید منتظر نرخ تورمی بالا در سال آینده خورشیدی بود چیست؟
منتها من تصور میکنم که در سال آینده خورشیدی نرخ تورم ایران با سرعت بیشتری افزایش پیدا خواهد کرد به چند دلیل. دلیل اول این است که سرعت افزایش رشد نقدینگی که در سالهای ۱۳۸۷ و ۸۸ تا اندازهای کند شده بود در سال ۱۳۸۹ دوباره رو به سرعت گذاشته و میدانیم که افزایش نقدینگی تأثیر مستقیم دارد بر تورم و مسئول اصلی تورم هم همین عامل است.
عامل دوم همین لایحه بودجه ۱۳۹۰ خورشیدی است که لایحهای است بسیار بسیار متورم. حجم بودجه نسبت به سال ماقبل آن به شدت افزایش پیدا کرده و به همین دلیل تأثیر این بودجه متورم بر نرخ تورم ایران هم مسلماً کم نخواهد بود.
عامل سومی که میشود به این مسئله افزود، اصلاح قیمتهاست در چارچوب قانون هدفمندکردن یارانهها که طبعاً پیامد آن در نیمه اول سال آینده خورشیدی ظاهر میشود و حتی منابع تخصصی مجلس هم منجمله آقای مصباحی هم اعلام کردهاند که دست کم ۱۰ تا ۱۵ درصد تورم اضافی خواهد بود به دلیل اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها.
و بالاخره بر تمام این عوامل یک دلیل دیگری را هم باید افزود و آن اوجگیری نسبتاً چشمگیر نرخ تورم است در جهان و به خصوص در قدرتهای نوظهور از جمله چین و در مورد کالاهای مواد اولیه به خصوص مواد کشاورزی که بخش مهمی از نیازهای ایران از خارج تأمین میشود و کالاهایی که از چین وارد ایران میشود مجموع این عوامل ما را به اینجا میرساند که بخشی از این تورم جهانی از راه بازرگانی خارجی و واردات به ایران رسوخ پیدا میکند.
- اما آقای خاوند، به رغم همه اینها مقامهای اقتصادی جمهوری اسلامی مدعی هستند و همین چند روز پیش هم آقای فرزین مطرح کرد که در سال آینده با وجود اجرای قانون بازهم تورم در حد مهار شده خواهد ماند. دلیل اطمینان اینکه تورم رشد نخواهد کرد از طرف مقامهای دولتی بر چه پایهای استوار است؟
من فکر میکنم که اگر اینها با این اطمینان میگویند دلیلش این است که میدانند درآمدهای ارزی ایران از محل نفت رو به افزایش میرود و بنابراین امکانات ایران برای ا فزایش بازهم بیشتر واردات اوج خواهد گرفت. آنها میخواهند به این ترتیب با تورم ایران مبارزه کنند. ولی من شخصاً تصور میکنم که البته واردات میتواند مؤثر باشد و تا به حال هم مؤثر بوده.
اگر دولت ایران امکان ورود این همه کالای خارجی را نداشت، ما الان با تورم ۳۵ تا ۴۰ در صد روبهرو بودیم. ولی نباید تصور کرد که این واردات انبوه حلال همه مشکلات است. به خصوص از این نظر که واردات تا به حال صدمات بسیار زیادی زده به دستگاههای تولیدی ایران و بر بازار کار ایران هم تأثیر به شدت منفی داشته.
این تصور پیدا است که دولت ایران در مقایسه بین تورم و رشد اقتصادی، بیشتر هدفش این است که فعلاً مبارزه با تورم را در اولویت قرار دهد از راه واردات و رشد اقتصادی را فدا کند. ولی حاصل این سیاستها شاید این باشد که در عین حال هم تورم بالا خواهد رفت و هم رکود اقتصادی افزایش پیدا خواهد کرد و این پدیده رکود تورمی که طی سالهای ۱۳۸۷ به این طرف شدت گرفته در ایران بازهم در سال آینده شدیدتر شود.
*****
در مجله اقتصادی هفته پیش به مناسبت روز جهانی زن، پای صحبت اعظم خاتم، پژوهشگر مسائل توسعه نشستم و ارزیابیاش را در باره سهم زنان در اقتصاد و اشتغال پرسیدم. نتیجه این گفتوگو و ارزیابی این کارشناس توسعه این است که به دلیل نبود نهادهای حامی خانواده و زنان مانند مهد کودک و یا خانههای نگهداری از سالمندان، خانوادهها با محاسبه هزینه و فایده اشتغال زنان در خارج از خانه، بسیاری ترجیح میدهند در خانه بمانند.
خانم خاتم با اشاره به پژوهشی گسترده در سطح ایران گفت که هم زنان و هم مردان خواهان اشتغال زنان هستند اما سیاستهای دولت و فقدان سیاستهای حمایتی اشتغال زنان در عمل، اشتغال نیمی ازجامعه را مشکلتر از پیش کرده است.
بخش پایانی از گفتوگو با اعظم خاتم را میخوانید.
- خانم خاتم، چه سهمی زنان در ردههای بالای مدیریتی در جمهوری اسلامی دارند؟
ولی در مشاغل مدیریتی به هر حال ما با یک پس روی شدیدی مواجهیم برای اینکه مشاغل مدیریتی در و اقع دیگر به زنها برنگشت و به هر حال الان بزرگترین تبعیضی که در بخش دولتی وجود دارد - چون از نظر درآمدی زنان در بخش دولتی کمابیش از گذشته هم درآمدهای مشابه مردها داشتند- تبعیض ارتقای شغلی است و مزایایی غیردرآمدی که مردها ازش برخوردارند و زنها در جا میزنند در طول سالها علیرغم مهارتهایشان و تجاربی که ممکن است داشته باشند امکان ارتقای شغلی پیدا نمیکنند.
- خانم خاتم، چشم اندازی میبینید برای بهبود این وضع با توجه به اینکه الان گفته میشود که ۶۰ درصد دانشجویان ما دانشجویان دختر هستند، بالاخره اینها بعد از اینکه فارغ التحصیل میشوند درصدی هم که امکان کار پیدا کنند، باید قاعدتاً چشم انداز خوبی باشد؟
در مورد دوم من چشمانداز مثبتی نمیبینم. برای اینکه الان بحثی که وجود دارد در سیاست رسمی، طرح اشتغال خانگی زنهاست. مشاغل خانگی هم یعنی اینکه معافیتهای مالیاتی یا وام قرضالحسنه و توسعه بازارهای محلی برای عرضه محصولات و اینها را در اختیار زنهایی قرار دهند که توی خانه دارند کار میکنند و این مفهومش این است یا این تصور وجود دارد که بازار کار فعالیتهای سنتی مثل بافتنی و خیاطی و آرایشگری هنوز قابل توسعه است در حالی که این طور نیست.
این بازار اشباع شده است. مهارتهای سنتی که به کار فردی زنها در خانه متکی بود، امروز دیگر نمیتواند پاسخگو باشد به دلیل اینکه به نسبت تقاضایی که برای این مشاغل در جامعه وجود دارد میبینیم این مشاغل در طول این دو سه دهه توسعه پیدا کرده. تخصصهای جدید باید زنها داشته باشند که توی سازمان کار موسسات و محیطهای جمعی قابل تحقق است. برای این طرحی وجود ندارد.
طرح اشتغال مشاغل خانگی به نظر من سرنوشتش مشابه طرح بنگاههای زودبازده است. که آن هم به نوعی ۲۰ هزار میلیارد تومان چهار سال صرف شد و تنها توانست ۹۰۰ هزار شغل ایجاد کند. من برای آینده مشاغل خانگی تصور بهتری ندارم.
فکر میکنم این طرح بیشتر دنبال طرح عفاف و حجاب بوده و برای این بوده که به بحران درآمدی خانوارها و نیاز اینکه زنها درآمدی داشته باشند، پاسخی داده شود که در واقع پاسخی نیست. اما از جانب خود زنها یک تلاشهایی هست برای اینکه بازار کار را به روی خودشان بازکنند به خصوص در فعالیتهایی که سلطه مردها در آنها سنتاً بالا بوده. مثل فعالیتهای فروش.
میدانید ما ۵ درصد نیروی کار بخش فروشمان با بخش حمل و نقلمان زن است. در حالی که همه جای دنیا اینها بخشهای خیلی زنانه محسوب میشوند. زنها برای بازکردن اینها تلاشهای زیادی داشتند. مثلاً رانندگی را شروع کردند، راننده تاکسی شدند. زنهایی که راه اندازی مغازهها و واحدهای فروش را به عهده گرفتند در بخشهای مختلف.
یک حرکت مهمی در جامعه وجود دارد که علیرغم فشارهایی که از بالا هست و فقدان حمایت، سعی میکند که فضای بخش خصوصی را برای خودش باز کند برای اینکه بخش دولتی استخدام را متوقف کرده. یعنی اشتغال زنان در بخش دولتی رو به رشد نیست. در این بخشها زنان شروع کردند با ابتکارات خودشان فرصتهایی را برای خودشان باز کنند.
*****
ژاپن سومین اقتصاد قدرتمند جهان با بیش از ۴۰۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی در سال، روزهای سخت تاریخ خود را از سر میگذراند: ابتدا زمین لرزهای ۹ ریشتری سپس سیل و سونامی بیسابقه و اکنون فاجعه اتمی. بیشک معلوم نیست اگر کشور دیگری، چه در آسیا و یا اروپا دچار یکی از این بلایا میشد، چه چیزی از آن باقی میماند.
اما ژاپن که یکی از پیشرفتهترین کشورهای صنعتی دنیاست، احتمالاً مشکلی نخواهد داشت تا کشور را بازسازی کند. هرچند که زمان این بازسازی هم قابل پیش بینی نیست. اما فاجعه بارترین حوادث ژاپن آسیبهای وارد شده به رآکتورهای اتمی است که نه تنها این کشور بلکه تمام کشورهای صنعتی و دارنده نیروگاههای هستهای را در برابر چالشی تاریخی قرارداده است.
واکنش بازار سهام توکیو در برابر این حوادث در روزهای گذشته سقوط ارزش سهام بسیاری از شرکتها بود که تأثیر خود را بر بازارهای جهانی بورس هم داشت. تخمینهای اولیه میگویند که میزان خسارات وارد شده ناشی از نابودی شهرها و تاسیسات صنعتی و زیر ساختارها حدوداً ۲۰۰ میلیارد دلار خواهد بود.
به باور کارشناسان اما این تنها اقتصاد ژاپن نخواهد بود که زیر بار این خسارات و فاجعه هستهای لطمه دیده و خواهد دید بلکه از آنجا که ژاپن سومین اقتصاد مهم دنیاست، میتواند بر نرخ رشد اقتصادی در جهان تأثیرهای منفی خود را بگذارد.
برای بررسی پیامدهای اقتصادی زمین لرزه، سونامی و فاجعه هستهای سراغ یاسمین سعادت پژوهشگر و کارشناس اقتصادی در آمریکا رفتهایم.
- خانم سعادت، آیا اقتصاد ژاپن میتواند از زیر بار این حوادث بیسابقه و ناگوار کمر راست کند؟
ژاپن اقتصاد بزرگی است و اقتصادی است که مسائل عمدهاش این قدر خارجی نیست که داخلی است. برای اینکه دولتش هم یکی از بالاترین قرض نسبت به تولید ناخالص ملی را دارد. با این حال که رزرو ارزی خیلی بزرگی دارد، از لحاظ داخلی کسری بودجه بزرگی دارد.
البته در این موقعیت دوباره پول چاپ خواهند کرد و نقدینگی را بانک مرکز ژاپن زیاد خواهد کرد ولی عوارض ناشی از این فاجعه تولیدات کمتر و واردات بیشتر و اثراتی روی هم تورم داخلی و هم تورم بین المللی خواهد گذاشت.
- اشاره کردید که ژاپن دو برابر تولید ناخالص داخلی مقروض است. منتها گفته میشود که تمام بدهیها بیشتر به شهروندان ژاپنی است یعنی داخلی است تا خارجی. حالا اگر دولت پول چاپ کند و به بازار بریزد چه تأثیری در کوتاه مدت بر روی اقتصاد ژاپن و مبادلاتی که ژاپن با کشورهای دیگر دارد، خواهد داشت؟
ولی چیز مهم این است که قرض اصلی ژاپن را خود شهروندان ژاپن دارند فاینانس میکنند نه دنیا. در نتیجه شرکتها، خانوارها، پس اندازشان را میروند تبدیل میکنند و میدهند به دولت که دولت آن را مصرف کند.
شاید در میان مدت اثر مثبت هم بگذارد برای اینکه کار ایجاد میشود و دوباره صنایع ژاپن بیشتر میتواند تولید برای داخل داشته باشد به جای اینکه برای صادرات داشته باشد. ولی در کوتاه مدت کمبودها وحشتناک خواهد بود و نتیجه کمبود هم یعنی تورم. در نتیجه شهروندان ژاپنی باید پول بیشتری بدهند برای یک بطری آب، برای یک کیلووات برق و سطح تورم بالا خواهد بود.
- حتماً تأثیری هم خواهد داشت در استاندارد زندگی در ژاپن با توجه به این وضعی که پیش آمده. اشاره کردید که ژاپن یک سوم انرژی مورد نیاز خود را از طریق نیروگاههای هستهای تأمین میکرد. حالا با از کار افتادن این نیروگاهها، ژاپن از چه منبعی میتواند انرژیاش را تأمین کند؟
- بحران ژاپن در سطح جهانی اثر محسوسی خواهد داشت؟
اخبار اقتصادی هفته
بانک مرکزی جمهوری اسلامی به بانکها ی خصوصی هشدار داد، گزارش فرایند افزایش سرمایه خود را تا پایان وقت ادری روز دوشنبه بیست و سوم اسفند ماه به این بانک اعلام کنند.
بانک مرکزی در تیرماه سال جاری بر اساس مصوبه بیست و یکم اردیبشت ماه ۸۹ شورای پول واعتبار از بانکهای رفاه کارگران، گردشگری، کارآفرین، سامان، سرمایه، سینا، تات، انصار، دی، شهر و حکمت ایرانیان خواسته بود که سرمایه اولیه خود را به میزان ۴۰۰ میلیارد تومان افزایش دهند.
براساس مصوبه شورای پول و اعتبار، عدم تحقق افزایش سرمایه به میزان ۴۰۰ میلیارد تومان تا پایان سال جاری، مجوز فعالیت بانک تا سطح فعالیت موسسه اعتباری غیر بانکی پایین میآید.
همچنان که پیش بینی میشد مجلس نمیتواند بررسی بودجه سال آینده را تا پایان اسفندماه تمام کند. بنابراین و پس از کش و قوسهای فراوان، روز سه شنبه مجلس ماده واحده طرح تنخواه دوماهه فروردین و اردیبهشت ماه سال آینده را تصویب کرد. این طرح جایگزین موقت بودجه رسمی کشور میشود.
مجلس شورای اسلامی بر اساس ماده واحده طرح به دولت اجازه میدهد در چارچوب قانون برنامه پنجم توسعه و قانون بودجه سال ۱۳۸۹ کل کشور در دو ماهه اول سال ۹۰ تا مبلغ ۲۰ هزار میلیارد تومان دریافت و پرداخت کند مشروط به اینکه هزینههای جاری بیش از ده درصد افزایش نیابد.
همچنین دولت موظف میشود در اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها برای سه ماه اول سال ۱۳۹۰ معادل سه ماه پایانی سال ۱۳۸۹ عمل نماید.
*
کمیسیون انرژی مجلس در گزارش خود مهمترین تخلفات وزارت نفت را کاهش تولید نفت خام، عدم واریز مازاد اعتبارهای حاصل از فروش نفت خام به حساب ذخیره ارزی و سرمایهگذاری نکردن در حوزه نفت و گاز و توسعه میدانهای مشترک اعلام کرده است.
کمیسیون انرژی مجلس در گزارش خود با استناد به اسناد و گزارشهای دیوان محاسبات، از کاهش تولید ۷۲ هزار بشکهای نفت در روز خبر میدهد و مهمترین علت کاهش تولید را هم عدم سرمایهگذاری مناسب و به موقع شرکت ملی نفت ایران برای حفظ، نگهداشت و افزایش توان تولید در سالهای گذشته اعلام کرد.
واریز نشدن مابهالتفاوت قیمت فروش نفت به حساب ذخیره ارزی از دیگر تخلفهای وزارت نفت است. بر اساس این گزارش، وزارت نفت موظف بوده است ۱۱ میلیارد و ۲۲۸ میلیون دلار از بابت مازاد درآمدهای حاصل از فروش نفت خام در ۹ ماه نخست امسال را به حساب ذخیره ارزی واریز کند، اما از این کار خودداری کرده است.
در این گزارش همچنین آمده است که تا پایان آذر ماه سال ۱۳۸۹ هیچ گونه وجهی از محل نفت خام تولیدی امسال برای سرمایهگذاری به این صنعت اختصاص داده نشده است. این گزارش روز سه شنبه در نشست علنی مجلس شورای اسلامی قرائت و مورد تصویب قرار گرفت.
رئیس مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که گزارش کمیسیون انرژی به مراجع قضایی ارجاع میشود.
بازداشت عامل سوءقصد به جان ابراهیم تاتلیسس
کردیش پرسپکتیو: پلیس استانبول از دستگیری عامل سوءقصد به جان ابراهیم تاتلیسس، هنرمند معروف کرد خبر داد.
به گزارش العربیه، روزنامەی زمان چاپ ترکیه در شـمارەی امروز خود به نقل از منابع پلیس ترکیه نوشته است: "نیروهای اداره مبارزه با جرائم سازمان یافته پلیس استانبول، عبدالله اوچماک را که از وی به عنوان یکی از چهره های معروف شبکه های مافیایی ترکیه یاد می شود به اتهام سوء قصد به جان ابراهیم تاتلیسس بازداشت کرده است" .
پلیس استانبول همچنین در راستای تحقیقات در باره این سوء قصد، بیست نفر دیگر را به همراه عبدالله اوچماک بازداشت کرده است.
ساعت دوازده و چهل و پنج دقیقه یکشنبه شب (سیزدهم مارس), ابراهیم تاتلیسس در حال ترک دفتر استودیوی ضبط برنامەهای هفتگی اش (ایبو شو) هدف گلوله قرار گرفت.
وی که از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود به بیمارستان لونت و سپس بیمارستان مسلک آجی بادام انتقال داده شد و در این بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفت.
پس از این سوءقصد بسیاری از رسانەهای ترکیه و منابع نزدیک به پلیس این کشور حزب کارگران کردستان را متهم به دست داشتن در این ترور نمودند.
پس از انتساب این اتهام ها به (پ ک ک)، این حزب با صدور بیانیەایی ترور این خوانندەی معرف را به شدت محکوم نمود و این گونه ادعاها را تلاشی برای مخدوش نمودن مبارزات ملت کرد دانست.
در بخشی از این بیانیە آمده است: "ابراهیم تاتلیسس همواره با دیدەی احترام به جنبش آزادیخواهانەی ملت کرد نگریسته و هیچ گاه تلاش نکرده است که به این جنبش آسیبی وارد کند."
این حزب در ادامەی بیانیەی خود می نویسد: "در طول 33سال تاریخ مبارزات پ.ک.ک کدام هنرمند، روشنفکر و نویسنده از سوی ما ترور شده است؟ آشکار است که هیچ گاه چنین اقدامی توسط ما انجام نشده و این گونه تبلیغات بی انصافانه و ناجوانمردانه است."
از سوی دیگر طی روزهای گذشته برخی از رسانەهای ترکیه نوشتند که ضاربان اهل جنوب کردستان بودەاند و پروژەهای در دست احداث ابراهیم تاتلیسس در اقلیم کردستان انگیزەی احتمالی عاملان این ترور بوده است.
تنظیم از: س.ا
چهار سال حبس تعزیری در دیزل آباد برای کاوه کرمانشاهی
به نقل از: وبسایت کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران
حکم نهایی دادگاه برای کاوه کرمانشاهی، فعال حقوق بشر: ۴ سال حبس تعزیری در زندان دیزل آباد کرمانشاه
به گزارش کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران کاوه قاسمی کرمانشاهی روزنامهنگار و فعال حقوق بشر از سوی شعبهی چهارم دادگاه تجدیدنظر کرمانشاه به ریاست محمدعلی روشنی به تحمل ۴ سال حبس تعزیری در زندان دیزل آباد این شهر محکوم شد. این حکم با کاهش ۱ سال از میزان محکومیت ۵ سالهی متهم در دادگاه بدوی، روز چهارشنبه ۲۵ اسفند ماه سال جاری به وکیل وی ابلاغ گردید.
این فعال حقوق بشر پیش از این توسط قاضی مرادی رئیس شعبهی اول دادگاه انقلاب اسلامی کرمانشاه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان و تبلیغ علیه نظام به واسطهی انتشار اخبار و گزارشها و انجام مصاحبه با رسانهها، همچنین ارتباط با خانواده زندانیان و جانباختگان سیاسی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
در احکام بدوی و قطعی که به فاصلهی کمی از هم به ترتیب در مورخ ۱۰ بهمن و ۲۵ اسفند ۱۳۸۹ از سوی شعب مذکور صادر و بدون ارائهی نسخهی مکتوب، تنها به صورت شفاهی (حضوری) به مصطفی احمدیان وکیل وی ابلاغ گردیده، با استناد به مواد ۴۹۹ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی این فعال کرد مجرم شناخته شده است.
همچنین در اقدامی کمسابقه علاوه بر توقیف گذرنامه و تعدادی از اسناد و مدارک شخصی، طبق رأی صادره تمامی وسایل ضبط شده هنگام بازداشت، شامل یک دستگاه لپتاپ، کیس کامپیوتر، گوشی موبایل، دوربین عکاسی و اقلام دیگر به عنوان آلات و ابزار جرم به نفع دولت جمهوری اسلامی مصادره گردیده است.
مصطفی احمدیان وکیل کاوه کرمانشاهی پیش از این با ابراز تعجب از صدور این حکم سنگین برای موکلش به کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران گفته بود: هیچ یک از اقداماتی که از سوی موکل من با نیت خیر و در راستای اهداف انسان دوستانه صورت گرفته، مصداق اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام نبوده و آنچه در دادنامه به عنوان مستند قانونی ذکر شده به حدی نیست که مفاد اصل برائت را از اعتبار بیاندازد.
همچنین این عضو کانون وکلای دادگستری کرمانشاه از مراجع قضایی استان خواسته بود تا در مرحلهی تجدیدنظر با رسیدگی منصفانه و مستقلانه، اجحافاتی که طی دوران بازداشت و صدور حکم بدوی در حق موکلش صورت گرفته را جبران نموده و این حکم را مورد تجدیدنظر اساسی و جدی قرار دهند.
اما برخلاف آنچه انتظار میرفت دادگاه تجدیدنظر بدون توجه به لایحهی دفاعی نامبرده که در آن بر عدم وجود اسناد لازم مبنی بر محکومیت موکلش و همچنین عدم اعتراف و اقرار وی در پذیرش اتهامات انتسابی در تمامی مراحل بازجویی، بازپرسی و جلسات دادگاه تاکید شده بود، تنها ۱ سال از این حکم را کاهش داد و ۴ سال دیگر را تایید نمود.
کاوه کرمانشاهی ۱۴ بهمن ماه سال گذشته در کرمانشاه بازداشت و پس از گذراندن حدوداً ۴ ماه حبس موقت در بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهر، دوم خرداد ماه سال جاری با قرار وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. وی که طی این مدت برای اعتراف به جاسوسی و انجام مصاحبهی ویدیویی تحت فشار قرار داشت؛ ۸۰ روز نخست بازداشتش را در سلول انفرادی و هفتهی آخر را نیز در اعتصاب غذا به سر برده بود.
مدیا پلیر
امروز آخرین پنجشنبه سال خورشیدی است و بعضی از ایرانی ها، طبق سنتی دیرینه در واپسین شب جمعه سال، بر سر مزار درگذشتگان خانواده شان می روند. در تهران اکثر مردگان در قبرستان بزرگ بهشت زهرا، در جنوب این شهر، به خاک سپرده می شوند، و عده ای نیز به گورستان ظهیر الدوله در شب جمعه آخر سال می روند.
علی همدانی، بی بی سی، گزارش می دهد.