۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

روز چهار شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

حقوق کارگران؛ افزایش یا کاهش؟

پانته‌آ بهرامی
ولی‏الله صالحی، عضو شورای عالی کار، از افزایش نه درصدی حداقل دستمزد کارگران برای سال ۱990 خبر داده است.آقای صالحی در گفت‏وگو با خبرنگار خبرگزاری کار ایران، «ایلنا» گفته است: «با احتساب نه درصد، حداقل مزد کارگران برای سال آینده‏، به ۳۳۰هزار و ۳۰۰ تومان رسیده است. بانک مرکزی ایران، نرخ تورم یازده و شش‏دهم درصدی را برای پایان بهمن ماه امسال اعلام کرده است.»

نرخ تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی، در حالی مورد استناد شورای عالی کار قرار گرفته که شمار بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر این باورند که نرخ تورم بیش از آن چیزی است که بانک مرکزی اعلام کرده است.
در عین حال، دو وزیر کار و امور اجتماعی و اقتصاد، در روزهای اخیر با اشاره به اجرای قانون هدفمند شدن یارانه‏ها، از احتمال عدم تغییر حداقل دستمزد کارگران سخن گفته بودند.ناصر پارسی، از کنشگران کارگری، در گفت و گو با زمانه در مورد افزایش نه درصدی حداقل دستمزد کارگران برای سال جاری سخن گفته است.
  ناصر پارسی: برخلاف شش سال گذشته که همیشه شورای عالی کار یک افزایش ۱۵ تا ۲۰درصدی به حداقل حقوق‏ها می‏داد، امسال حتی همین مبلغ را نیز تصویب و اجرا نکردند و مبلغ ۳۳۰هزار و ۳۰۰ تومان را به تصویب رساندند که حتی از نرخ تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی که یازده و شش دهم درصد است، کمتر است.
افزایش ۱۵ تا ۲۰درصدی‏ سال‏های گذشته هم به این ترتیب بود که حداقل حقوقی تعیین نمی‏شد تا بتواند کفاف هزینه‏ی یک ماهه‏ی یک خانواده‏ی چهارنفره را بر اساس گرانی و تورم موجود بدهد. برای سال ۹۰هم که حداقل حقوق کارگران ۳۳۰هزار و ۳۰۰ تومان تعیین شده است، می‏توان گفت که این میزان افزایش کماکان کفاف هزینه‏ی یک هفته‏ی یک خانواده‏ی چهارنفره را در ایران نمی‏دهد.

این حداقل حقوق برای چه مدتی است؟

حقوق ماهیانه‏ی کارگران است که حتی آن‏طور که در قانون کار جمهوری اسلامی آمده است، تعیین نمی‌شود. بر اساس ماده‏ی ۴۱ قانون کار، شورای عالی کار موظف است حداقل دستمزد‏ کارگران را بر اساس نرخ تورم و هزینه‏ی یک خانوار تعیین کند. البته تعداد خانوار در آن‏جا نیامده است، اما یک امر پذیرفته شده است که منظور یک خانواده‏ی چهار تا پنج نفره است.

آیا حقوق کارگران هر ساله بر اساس نرخ تورم، بالا می‏رود؟


در شش سال گذشته، بر اساس نرخ تورم رسمی‏ای که از طرف بانک مرکزی اعلام می‏شود، حداقل حقوق کارگران بالا رفته است، اما امسال حتی بر اساس همین نرخ رسمی تعیین شده از سوی بانک مرکزی که یازده و شش‏دهم درصد است، حقوق کارگران بالا نرفته است. باید توجه داشت که اقتصاددان‏های مستقل این نرخ تورم را قبول ندارند و اعلام می‏کنند که نرخ تورم خیلی بیشتر از این میزان تعیین شده از سوی بانک مرکزی است.
نکته‏ی دیگر این است که هرساله بر اساس نرخ تورم سال جاری، برای سال آینده حقوق را تعیین می‏کنند. در حالی که سال آینده نرخ تورم بالا می‏رود. مثلاً الان که در پایان سال هستیم، بر اساس اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‏ها و بالا رفتن قیمت برق، گاز، بنزین، افزایش کرایه‏ها و ... ما در سال آینده با تورم بالایی روبه‌رو خواهیم بود، اما حقوقی که تعیین می‏شود، بر اساس تورم سال جاری است.

بر اساس اعلام بانک مرکزی، در همین سال جاری نرخ تورم ۱۱ و شش‏دهم درصد بالا رفته است، اما حقوق کارگران را نه درصد بالا برده‏اند. آیا این نرخ توسط شورای عالی کار، تصمیم‏گیری می‏شود؟ تصمیم نهایی را درباره‌ی بالا رفتن حداقل حقوق کارگران، چه نهادی می‏گیرد؟

ماده‏ی ۴۱ قانون کار این وظیفه را بر عهده‏ی شورای عالی کار می‏گذارد. در شورای عالی کار، سه گروه نماینده وجود دارد: ۱- نمایندگان دولت. ۲- نمایندگان کارفرمایان و ۳- نمایندگان به‏اصطلاح کارگران هم حضور دارند. بر اساس قانون کار، این نمایندگان به نسبت سه به سه باید در این شورا شرکت کنند و برای تعیین حداقل حقوق‏ها تصمیم بگیرند.

با توجه به ترکیبی که شورای عالی کار دارد، آیا انتظار بیشتر از این هم می‏رفت؟

نماینده‏ی دولت به عنوان کارفرمای بزرگ، در واقع نماینده‏ی کارفرمایان است. از طرف دیگر نمایندگان کارفرمایان هم حضور دارند و نمایندگانی هم که به عنوان نمایندگان کارگری در آن شورا شرکت می‏کنند، نمایندگان واقعی کارگران نیستند و از اعضای تشکل‏هایی هستند که وابسته به این جناح یا آن جناح از حکومت هستند که از منافع کارفرمایان که خود دولت یکی از این کارفرمایان بزرگ است، حمایت می‏کنند.
همان‏طور که شما به درستی گفتید، انتظاری، یعنی اصلاً چنین صلاحیتی را برای شورای عالی کار قائل شدن برای تعیین حداقل دستمزد درست نیست، ولی نکته‏ی جدیدی که امسال وجود دارد، در چهارچوب تصمیم‌هایی است که تا به‏حال همین شورای عالی کار می‏گرفت. امسال حتی همان مبلغ ناچیز را هم اضافه نکردند.
علت آن را هم می‏توان در اظهارات وزیر کار، وزیر صنایع و وزیر اقتصاد در هفته‏های اخیر پیدا کرد. با توجه به این اظهارات، نمایندگان دولت به عنوان یک کارفرمای بزرگ، از مخالفان سرسخت بالا رفتن حقوق در سال جاری بوده‏اند. یکی از تبلیغاتی که مطرح می‏کردند، این بود که بالا رفتن دستمزد را موجب بالا رفتن تورم مطرح می‌کردند.
اما این یک ادعای غیر واقعی است، چون آن چیزی که در رابطه با تعیین حداقل دستمزد طلب می‏شود، بر اساس تورم و گرانی موجود است. بر این اساس که همین الان، با این مبلغ، کارگران نمی‏توانند زندگی‏شان را تأمین کنند.
نکته‏ی دیگری که تبلیغات زیادی روی آن راه‏ انداخته‏اند این است که به جای بالا رفتن حقوق، تأمین اجتماعی ایجاد کنند، اما این نیز تنها یک نوع تبلیغات و خاک به چشم کارگران ریختن است. چرا که تأمین اجتماعی را با شعار نمی‌توان ایجاد کرد. بلکه در یک برنامه‏ی درازمدت و طبق نقشه و با شرکت نمایندگان واقعی است که ما می‏توانیم تأمین اجتماعی ایجاد کنیم.
موضوع قابل بررسی دیگر بن‏های کارگری است که امسال پس از چندسال دوباره مطرح کرده‏اند. در صورتی که چندسال بود که دیگر بن‏های کارگری مطرح نبود. قبلاً بن‏هایی به کارگران می‏دادند که یک بخش از هزینه‏ی آن را دولت و بخش دیگر را کارفرما تأمین می‏کرد و کارگران می‏توانستند با آنها به «اتحادیه‏ی امکان» بروند و مایحتاج اولیه‏ی خود مانند روغن، برنج، آرد، شکر و ... تهیه کنند.
این‏ بن‏های کارگری در دهه‏ی ۷۰ مطرح شدند، ولی در چند ساله‏ی اخیر دیگر اصلاً از آنها حرفی به میان نمی‏آمد. علت آن هم این بود که در اثر اختلافی که بین اتحادیه‏ی امکان و وزرای وزارت کار پیش آمد، این بن‏های کارگری بی‏اعتبار شدند. به‏طوری که الان ۹۰۰ میلیون تومان بن کارگری بی‏اعتبار در دست کارگران است. یعنی کارگران این بن‏ها را دارند، ولی اتحادیه‏ی امکان به دلیل اختلاف مالی‏ای که با وزارت کار دارد، می‏گوید این بن‏ها اعتبار ندارد و این مسئله همین‏طور مسکوت مانده است. دولت زمینه‏‏ای ایجاد کرد تا حقوق‏ها یا اصلاً بالا نروند یا مبلغ ناچیزی بالا برود.

آیا تشکل‏های مستقل کارگری نقشی در شورای عالی کار دارند؟

اصلاً. هیچ‏یک از نمایندگان این تشکل‏ها در شورای عالی کار شرکت ندارند. نمایندگان کارگران در این شورا، از «شورای اسلامی کار» هستند که یک تشکل کارگری نیست و تشکلی وابسته به حاکمیت است.

تشکل‏های مستقل کارگری، نظرشان درباره‌ی میزان بالا بردن دستمزدها چیست؟

شش تشکل کارگری و فعالان کارگری، از جمله سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، سندیکای کارگران نیشکر هفت‏تپه، اتحادیه‏ی آزاد کارگران ایران، هیئت بازگشایی سندیکای فلزکار- مکانیک، کانون مدافعان حقوق کارگر، انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه، طی بیانیه‏ای در این زمینه گفته‏اند: «حداقل دستمزد کارگران باید بر اساس تورم موجود و احتساب تأمین شرافتمندانه‏ی هزینه‏ی یک خانواده‏ی چهارنفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور نماینده‏های منتخب و واقعی کارگران تعیین بشود.». یعنی دو پارامتر تورم و تأمین هزینه‏ی یک خانواده‏ی چهارنفره بر اساس گرانی موجود باید در نظر گرفته شود.
کمیته‏ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری بیانیه‏ای در بهمن ماه صادر کرد و خواستار افزایش دستمزد به شکل معقول و شرافتمندانه‏ و بر اساس تورم فزاینده‏ی موجود در جامعه شد؛ به ویژه تورمی که به تبع اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‏ها ایجاد شده است. آنان خواستار افزایش دستمزدی شدند که کارگران بتوانند با آن، هزینه‏های زندگی‏شان را تأمین کنند و مجبور نشوند ساعت‏های طولانی اضافه‏کاری کنند و یا کار دوبله انجام بدهند.



دود سياه بر فراز راکتور شماره سه فوکوشيما

با ظاهر شدن دود سياهی بر فراز راکتور شماره سه نيروگاه اتمی فوکوشيما کارگران اين مرکز هسته‌ای به‌طور موقت تخليه شدند.
به گزارش رويترز، سخنگوی شرکت برق توکيو (Tepco) گفت: «کارکنان سالن مرکزی راکتور شماره سه تخليه شدند.»
وی افزود: «در اين مرحله تشخيص اين‌که دود سياه از خود راکتور بلند شده يا از ساختمانی که توربين در آن قرار دارد، غيرممکن است.»
سالن کنترل راکتور شماره سه نخستين سالنی بود که سه‌شنبه شب برق آن از طريق يک منبع تغذيه بيرونی به جريان افتاد و روشن شد.
مرکز اتمی فوکوشيما يک (فوکوشيما دايی‌شی) شامل شش راکتور است که با زمين‌لرزه ۹ ريشتری و سونامی روز ۱۱ مارس جريان برق آن قطع شد.
قطع جريان برق اين نيروگاه موجب شد تا سيستم خنک‌کننده آن از کار بيفتد.
راکتور شماره سه اين نيروگاه بر اثر انفجار شديدأ آسيب ديده که در پی آن مخلوطی از اکسيد اورانيوم و پلوتونيوم ايجاد شده که بسيار خطرناک است.
رويترز امروز گزارش داد که مقامات ژاپنی مصرف برخی از سبزيجات را که در مناطق نزديک به نيروگاه اتمی فوکوشيما قرار دارند، ممنوع اعلام کرد.
اکنون سومين قدرت بزرگ اقتصادی جهان را بحران بهداشت و سلامتی نيز تهديد می‌کند.
  سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد وجود عناصر راديواکتيو در مواد غذايی مشکل جدی‌ای را پديد آورده که پيش از آن فکرش را نمی‌کرديم. آلودگی مواد غذايی محدود به مناطق نزديک به مرکز هسته‌ای نيست.
  تصفيه آب توکيو در پنج منطقه آن آلوده به مواد راديواکتيو شده است و مسئولان بهداشت عمومی گفته‌اند که اين آب نبايد به نوزادان داده شود.
يد مواد راديواکتيو به ميزان کم در آب لوله‌کشی توکيو يافت شده و آثار مواد راديواکتيو در اقيانوس آرام ديده شده است.
مقامات بهداشت آمريکا واردات شير، لبنيات، ميوه و سبزی از چهار منطقه نزديک به مرکز (فوکوشيما، ای‌باراکی، توشی‌گی و گونما) را ممنوع اعلام کرده‌اند.
کره جنوبی گفته است که در اين‌باره امروز تصميم خواهد گرفت و فرانسه نيز از اتحاديه اروپا خواسته است کنترل جدی‌تری بر روی واردات محصولات از ژاپن و مناطق اطراف آن صورت گيرد. اين موضوع امروز در پارلمان اروپا به بحث گذاشته خواهد شد.
بر اساس اطلاعات رسمی منتشر شده زمين‌لرزه ژاپن «گران‌ترين» فاجعه طبيعی تاريخ بشر به‌شمار می‌رود که ۲۰۰ تا ۳۱۰ ميليارد دلار خرج برداشته است.
اين زلزله تاکنون ۹۱۹۹ کشته، ۱۳۷۸۶ مفقود و ۲۶۸ هزار نفر بی‌خانمان داشته است.

 




چهار تا شش نفر کشته در گردهمايی مخالفان حکومت سوريه

 يک هفته پس از آغاز اعتراضات مخالفان حکومت سوريه، نيروهای امنيتی اين کشور به روی تظاهرکنندگان در شهر درعا آتش گشودند.
به گزارش خبرگزاری‌های جهان، در برابر يک مسجد در شهر درعا چهار تا شش نفر با شليک گلوله کشته شدند.
بنا به گزارش نيروهای مخالف حکومت در سوريه، نيروهای امنيتی حکومت بشار اسد شب گذشته به روی يک گروه ۳۰۰ نفره از مخالفان که در مسجد عمری شهر درعا و اطراف آن گرد آمده بودند، آتش گشودند.
  بر اساس اين گزارش در اين حمله شش نفر کشته و ۲۰ نفر زخمی شدند.
شهروندان درعا بامداد امروز از کشته شدن چهار نفر خبر داد‌ند. در اطراف مسجد عمری، در حالی که مردم فرياد می‌زدند «الله اکبر» صدای شليک شديد گلوله به گوش رسيد.
يکی از شاهدان عينی گفته است نيروهای امنيتی مستقيم مردم را نشانه گرفته بودند. وی گفت معلوم نبود که چه اتفاقی می‌افتد. برق قطع گرديد و گاز اشک‌آور شليک شد.
مسجد در اين شهر واقع در جنوب دمشق، پايتخت سوريه، مرکز گردهمايی‌های روزهای اخير مخالفان حکومت بشار اسد بوده است.
تظاهرکنندگان خواستار اصلاحات دمکراتيک، احترام به حقوق بشر و آزادی بيان هستند اما حکومت در واکنش به اعتراضات مخالفان موجی از بازداشت‌ها را آغاز کرده است.
به گفته فعالان حقوق بشر، روز سه‌شنبه يکی از رهبران مخالفان به نام لوای حسين بازداشت شد. وی که در سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ در زندان به‌سر برده بود، در خانه‌اش در شهر سنيا، نزديک به دمشق بازداشت شده است. از سرنوشت لوای حسين خبری منتشر نشده است.
اتحاديه اروپا و سازمان ملل متحد رفتار حکومت سوريه با مخالفان را محکوم کرده‌اند. ناوی پيلای، کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل از دولت سوريه درخواست نمود تا تحقيقات روشن و مستقلی در باره خشونت‌های اخير در اين کشور انجام دهد.
کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا نيز، در بيانيه ای اعلام کرد کشورهای عضو اين اتحاديه «به شدت سرکوب تظاهرات مسالمت‌آميز در سوريه و همچنين استفاده از گلوله‌های جنگی را محکوم می‌کنند.»
در طول روز سه‌شنبه در اطراف مسجد عمری بيش از هزار نفر گردآمده و عليه حکومت شعار دادند. نيروهای امنيتی به تعداد زياد در اين مکان حضور يافته و تظاهرکنندگان را به محاصره خود در آوردند.
شرکت‌کنندگان در اين حرکت اعتراضی برای حفاظت از مسجد به دور آن زنجيره انسانی درست کردند. آن‌ها اعلام کردند که مسجد را تنها پس از برآورده شدن خواسته‌های‌شان ترک خواهند کرد.
روز گذشته افزون بر شهر درعا در چند شهر ديگر از جمله نوا نيز تظاهرات‌های اعتراض‌آميز بر پا شد.
روز جمعه گذشته نيز در شهر درعا تظاهرات معترضان سرکوب گرديد. نيروهای امنيتی چهار نفر را کشتند و نوجوان ۱۱ ساله‌ای نيز به دليل استنشاق گاز اشک‌آور جان خود را از دست داد.
مخالفان حکومت در سوريه همچون کشورهای عربی ديگر خواهان آزادی سياسی هستند. رژيم حاکم بر سوريه بيش از ۴۰ است که با قانون وضعيت فوق‌العاده در قدرت باقی مانده است.
حکومت بشار اسد در سوريه نزديک‌ترين حکومت به جمهوری اسلامی در منطقه به‌شمار می‌رود. به همين خاطر دولت ايران تاکنون موضعی در اين رابطه نگرفته است و رسانه‌های ايران نيز تاکنون خبری از اعتراضات مخالفان حکومت سوريه منتشر نکرده‌اند.
 




مجلس يمن به وضعيت فوق‌العاده رأی داد

مجلس يمن روز چهارشنبه ۲۳ مارس به اعلام وضعيت فوق‌العاده در اين کشور رأی مثبت داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، اين اقدام در حالی صورت می‌گيرد که علی عبدالله صالح، رئيس جمهوری يمن روز‌به‌روز منزوی‌تر می‌شود.
علی عبدالله صالح، پيش از اين در روز جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹، اعلام وضعيت فوق‌العاده کرده بود.
در اين روز نيروهای امنيتی حکومت يمن با آتش گشودن به روی تظاهرکنندگان معترض در صنعا، ۵۲ نفر را کشتند.
ده‌ها هزار نفر از مخالفان حکومت يمن در ميدانی در نزديکی دانشگاه صنعا گرد‌آمده و خواهان برکناری علی عبدالله رئيس جمهور اين کشور شده بودند.
تيراندازی به سوی مردم معترض از پشت‌ بام‌ها و خانه‌های اطراف اين ميدان صورت گرفت. اين حملات افزون بر کشته‌هايی که بر جای گذاشت بيش از ۱۰۰ نفر را زخمی کرد.
  مخالفان می‌گويند حکومت صالح در اين روز دست به «قتل عام» زد.
  اتحاديه عرب در بيانيه پايانی نشست ويژه خود در شهر قاهره «جنايت‌های صورت گرفته عليه غيرنظاميان در يمن» را محکوم کرد و خواهان «احترام به حق آزادی بيان» شد.
اجرای قانونی چون وضعيت فوق‌العاده می‌بايست توسط مجلس اين کشور که ۳۰۱ نماينده دارد نيز تصويب شود.
پيش از آغاز اعتراضات گسترده در اين کشور از اين تعداد نماينده، ۱۷۰ نفر از اعضای کنگره عمومی مردم، حزب حاکم علی عبدالله صالح بودند که در روزهای اخير گروهی از آنان استعفا کرده‌اند.
جوانان معترض که به شکل عمومی سازمان‌دهندگان تظاهرات مخالفان در ميدان دانشگاه صنعا هستند، نمايندگان مجلس يمن را فراخوانده بودند تا به اين قانون رأی منفی دهند.
جنبش جوانان در اطلاعيه‌ای که بامداد امروز منتشر شد نوشت: «رأی به سود اين قانون معادل با کشتار مردم بی‌گناه است.»
روز گذشته علی عبدالله صالح اعلام کرد که تا پايان سال استعفا خواهد کرد.
احمد الصوفی، سخنگوی رئيس جمهور يمن در همين حال اعلام نمود که علی عبدالله صالح قدرت را به نيروهای مسلح واگذار نخواهد کرد.
وی نزديک به سه هفته پيش گفته بود تا پايان دوران رياست جمهوری‌اش در سال ۲۰۱۳ در قدرت می‌ماند اما پس از آن در انتخابات شرکت نخواهد کرد و حکومت را به پسرش نيز واگذار نمی‌کند.
نيروهای اپوزيسيون طرح جديد علی عبدالله صالح را رد کرده و خواهان «کناره‌گيری فوری» وی شده‌اند.
 



اعلام برنامه مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۱۴ در آسيا

کنفدراسيون فوتبال آسيا از چگونگی برگزاری رقابت‌های انتخابی جام جهانی ۲۰۱۴ در قاره آسيا خبر داد.
به گزارش تارنمای کنفدراسيون فوتبال آسيا، تيم ملی فوتبال ايران از دور دوم وارد اين رقابت‌ها خواهد شد.
در اين مسابقات ۴۳ کشور آسيايی حضور دارند که برای به‌دست آوردن يکی از چهار يا پنج سهميه اين قاره و رفتن به جام جهانی برزيل در مرحله‌های مختلف به ميدان خواهند رفت.
سيدهای اين رقابت‌ها بر اساس عملکرد تيم‌های آسيايی در دوره پيشين مسابقات مقدماتی جام جهانی تعيين می‌شوند.
بر اين اساس کشورها در سيدهای يک تا ۴۳ قرار می‌گيرند و رقابت‌ها در شش مرحله در نوامبر سال ۲۰۱۳ به پايان می‌رسد.
با اين حساب تيم ملی فوتبال ايران در رده هفتم سيدبندی آسيا قرار گرفته است و بايد از دور دوم اين مسابقات وارد ميدان شود.
تيم ملی ايران در دوره گذشته مسابقات فوتبال انتخابی جام جهانی آفريقای جنوبی در مرحله پايانی با امارات، كره جنوبی، كره شمالی و عربستان سعودی هم‌گروه شد که در انتها چهارم شد و به جام جهانی راه نيافت.
اين تيم اکنون در رده هفتم سيدبندی آسيا قرار گرفته و بايد از دور دوم وارد مسابقات شود. ژاپن، کره جنوبی، استراليا، کره شمالی، بحرين و عربستان سعودی در سيدهای نخست تا ششم آسيا قرار دارند.
در دور اول ۱۶ تيم رده پايين‌تر در روزهای ۲۹ ژوئن و ۳ ژوئيه ۲۰۱۱ (هشت و ۱۲ تير ۱۳۹۰) بازی پلی‌آف رفت و برگشت برگزار می‌کنند.
هشت تيم صعودکننده به ۲۲ تيم رده‌های ۶ تا ۲۷ اضافه می‌شوند تا در مرحله دوم به دو گروه ۱۵ تيمی تقسيم شوند و پلی‌آف رفت و برگشت ديگری برگزار کنند.
تيم ملی فوتبال ايران از تيم‌هايی است که بايد در روزهای ۲۳ و ۲۸ ژوئيه ۲۰۱۱ (يک و شش مردادماه ۱۳۹۰) در دو بازی تعيين‌کننده رفت و برگشت بازی کند و در صورت موفقيت به مرحله سوم برود.
۱۵ برنده اين مرحله به پنج تيم رده بالای سيدبندی می‌پيوندند و در مرحله سوم در پنج گروه چهار تيمی ديدار می‌کنند تا دو تيم از هر گروه بالا بيايند.
در مرحله چهارم ۱۰ تيم صعود کرده در دو گروه پنج تيمی تقسيم می‌شوند. دو تيم برتر هر گروه به جام جهانی برزيل راه خواهند يافت و تيم‌های سوم در بازی پلی‌آف مقابل هم قرار خواهند گرفت تا نماينده آسيا برای ديدار با نماينده يک قاره ديگر مشخص شود.
قرعه کشی مرحله اول و دوم رقابت‌ها روز ۳۰ مارس ۲۰۱۱ (۱۰ فروردين ۱۳۹۰) در کنفدراسيون فوتبال آسيا برگزار می‌شود.
تيم ملی فوتبال ايران تا کنون در تاريخ خود موفق شده است سه بار در سال‌های ۱۹۷۸ (آرژانتين)، ۱۹۹۸ (فرانسه) و ۲۰۰۶ (آلمان) به جام جهانی فوتبال راه يابد.
در جام جهانی ۱۹۷۸ ايران با تيم‌های هلند، اسکاتلند و پرو هم‌گروه شد؛ در سال ۱۹۹۸ با تيم‌های آلمان، يوگوسلاوی و آمريکا؛ و در جام جهانی ۲۰۰۶ با پرتغال، مکزيک و آنگولا که در هيچ دوره نتوانست به مرحله بعدی صعود کند.
از شگفتی‌های سه حضور تيم ملی فوتبال ايران در جام‌های جهانی می‌توان به تساوی يک بر يک با اسکاتلند در جام جهانی آرژانتين و پيروزی دو بر يک اين تيم بر آمريکا در جام جهانی فرانسه اشاره کرد.

 


نوه آيت‌الله خمينی، بازداشت خانگی موسوی و کروبی را محکوم کرد

ياسر خمينی نوه آيت‌الله روح‌الله خمينی، رهبر پيشين ايران، بازداشت خانگی ميرحسين موسوی و مهدی کروبی رهبران مخالفان را محکوم کرده و آن را «غيرقابل قبول» خوانده است.
  محمدتقی کروبی فرزند مهدی کروبی در تارنمای شخصی‌اش نوشته است که ياسر خمينی اين سخنان را در ملاقات با علی کروبی فرزند ديگر مهدی کروبی که به تازگی از زندان آزاد شده، بيان کرده است.
  وی افزوده: «حجت‌الاسلام و المسلمين سيد ياسر خمينی به شدت از وضعيت به‌وجود آمده برای دو خانواده کروبی و موسوی ناراحت بودند و از اينکه در نوروز امسال نمی‌توانند به ديدار پدر بروند، گله‌مند بودند.»
بنا بر اين گزارش، ياسر خمينی در اين ديدار ابراز اميدواری کرده که سال ۱۳۹۰ سالی با «حاکميت قانون و بهره‌گيری از تعقل و تفکر در برخورد با مردم و فعالان سياسی» باشد.
ميرحسين موسوی و مهدی کروبی به همراه همسرانشان از بهمن ۱۳۸۹ در حصر خانگی به‌سر می‌برند.
  نهم اسفند ٨٩ تارنمای کلمه اعلام کرده بود ميرحسين موسوی و مهدی کروبی به همراه همسران‌شان به زندان حشمتيه تهران منتقل شده‌اند. کلمه ۱۰ روز بعد خبر انتقال موسوی و رهنورد به زندان حشمتيه را تکذيب کرد.
  به نوشته کلمه «پس از سه هفته ابهام و تناقض در گفتار مسئولين عالی‌رتبه و نپذيرفتن مسئوليت قطع ارتباط موسوی و کروبی توسط متصديان امور، تحقيق و بررسی کلمه مشخص کرد آقای موسوی و خانم رهنورد در بازداشت خانگی به‌سر می‌برند.»
  در هفته‌های گذشته درباره وضعیت موسوی و کروبی، خبرهایی از سوی فرزندانشان منتشر شده است.
علی کروبی فرزند مهدی و فاطمه کروبی در آخرین روز سال ١٣٨٩ که با پدر و مادرش ديدار کرده بود از «صحت و سلامتی کامل» آن‌ها خبر داد.
  به گزارش تارنمای سحام‌نيوز، علی کروبی و همسرش شامگاه يکشنبه ۲۹ اسفند ۸۹ با مهدی و فاطمه کروبی ملاقات کرده‌اند.
  علی کروبی در پيامی کوتاه گفته است اين ديدار با «هماهنگی و حضور مسئولين امنيتی» انجام شده است.
  هفته گذشته نیز محمدتقی کروبی فرزند ديگر مهدی کروبی با «هماهنگی» مقامات امنيتی ايران با پدر و مادر خود ديدار کرد.
  پيش‌تر نيز تارنمای کلمه خبر داده بود که يکی از دختران ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد که در حصر خانگی به‌سر می‌برند، توانسته ۱۷ اسفند ٨٩ با آن‌ها ديدار کند.
  دختران موسوی و رهنورد با انتشار نامه‌ای، اين ملاقات را «محدود و غيرطبيعی» خوانده‌ و افزوده‌ بودند مأموران امنيتی از آن‌ها خواسته‌اند تا درباره اين ملاقات کاملاً سکوت کنند.
بازداشت خانگی رهبران مخالفان مورد اعتراض مراجع برخی از مراجع تقلید شیعه و فعالان سیاسی از جمله آيت‌الله اسدالله بيات زنجانی، آيت‌الله علی‌محمد دستغيب و آيت‌الله يوسف صانعی از مراجع تقليد منتقد حکومت و همچنين محمد خاتمی، رئيس‌جمهور پيشين ايران قرار گرفت.
  جی کارنی، سخنگوی کاخ سفيد نیز اسفند ٨٩ بازداشت ميرحسين موسوی و مهدی کروبی را «غيرقابل پذيرش» خواند و خواهان آزادی آن‌ها شد.
  اما رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ايران در واکنش به این اظهارات گفت: «مسائل مربوط به داخل کشورمان مسأله‌ای کاملاً داخلی است و هيچ کشوری اجازه ندارد در آن دخالت کند.»


انتقاد محافظه کاران مذهبی از پخش دو فیلم سینمایی از تلویزیون ایران

صحنه ای از فیلم "نبرد تایتان ها"برنامه های نوروزی تلویزیون ایران با انتقادات گروهی از محافظه کاران مذهبی این کشور روبرو شده است و منتقدان، بعضی فیلم های در نظر گرفته شده برای پخش در ایام نوروز را دارای ماهیت "غیراسلامی" و در تضاد با ارزشهای مورد نظر خود دانسته اند.
به گزارش خبرگزاری فارس، تعدادی از "پژوهشگران، اساتید حوزه و دانشگاه و کارشناسان حوزه مسائل فرهنگی و رسانه‌ای" در نامه ای خطاب به عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، نوشته اند: "پخش این قبیل آثار از رسانه ملی مناسب نیست و پخش آن برای مخاطبین عمومی، تزلزل در باورها و بینش ها را به دنبال دارد و موجب تعارض ارزش ها و سستی اعتقادی می شود".
در این نامه که رونوشتی از آن به دفتر آیت الله خامنه ای و همچنین شورای نظارت بر صدا و سیما و مجلس شورای اسلامی نیز ارسال شده، آمده است: "خبر برنامه های نوروزی رسانه ملی برای پخش برخی از آثار سینمایی جهت دار و ایدئولوژیک برای عموم مخاطبان، تعجب و نگرانی بسیاری از کارشناسان فرهنگی و هنری را برانگیخته است".
نویسندگان نامه مشخصا از دو فیلم "نبرد تایتان ها" (Clash Of The Titans) و "نام من خان است" (My Name Is Khan) به عنوان نمونه هایی از آثار مورد انتقاد نام برده اند.
آنها درباره فیلم "نبرد تایتان ها" نوشته اند که این فیلم "به وضوح یونان زدگی، ترویج ارزش های اومانیستی، شرک و تعدد خدایان، اسلام هراسی، ایران ستیزی و منجی گرایی مطابق با ایدئولوژی صهیونیستی-آمریکایی را به تصویر می کشد و با جذابیت بصری و جلوه های ویژه قوی، تأثیر عمیقی بر مخاطب می گذارد".
پوستر فیلم "نام من خان است"در این نامه، فیلم "نام من خان است" هم محصولی در راستای تبلیغ "اسلام آمریکایی" خوانده شده که به دنبال "نفی جهاد و شهادت و تفسیر تک بعدی از اسلام و تحریف آموزه های دینی در جهت تحکیم شالوده های سلطه پذیری" است.
نویسندگان این نامه سازمان صدا و سیما را به خاطر انتخاب این دو فیلم، متهم کرده اند که به ابزار "جنگ نرم" علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
آنها نوشته اند: "با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری درباره جنگ نرم، شرح وظایف قانونی صدا و سیما و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر پرهیز از ترویج ارزش های ضد دینی، اومانیستی و سکولار، پیش نهاد می شود که لااقل درباره پخش این دو فیلم که در الحاد و ضدیت با اسلام ناب صریح ترند، تجدید نظر شود".
این اولین باری نیست که صدا و سیمای جمهوری اسلامی به خاطر محصولاتی که برای پخش در نظر گرفته مورد انتقاد محافظه کاران و محافل مذهبی قرار می گیرد.
فیلم "نبرد تایتان ها" که در سال ۲۰۱۰ ساخته شده، مضمونی تخیلی دارد. داستان فیلم نبردی میان مردان بر علیه پادشاهان و پادشاهان بر علیه "خدایان" برای به دست آوردن قدرت است.
فیلم "نام من خان است" (محصول ۲۰۱۰) نیز داستان یک مرد مسلمان هندی است که به نوعی بیماری مبتلا است و پس از وقوع حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا با ماجراهایی مواجه می شود و تلاش می کند برای پاک کردن نامش از هرگونه فعالیت های تروریستی، با باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا ملاقات کند.




جشن نوروزی دولت ایران در نیویورک لغو شد

سازمان ملل - نیویورک
محمد خزاعی نماینده ایران در سازمان ملل متحد، از لغو مراسم جشن ویژه ایرانیان در آمریکا که قرار بود روز شنبه آینده، به ابتکار دولت و به مناسبت نوروز برگزار شود خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای خزاعی امروز ۲ فروردین (۲۲ مارس) اعلام کرد که این تصمیم، به خاطر ابراز همدردی با مردم مسلمان "برخی کشورهای منطقه که توسط حاکمان دیکتاتور آن‌ها یا نیروی خارجی کشته شده‌اند" گرفته شده است.
همین خبرگزاری سه روز قبل، از لغو سفر رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی‌نژاد به نیویورک برای شرکت در مراسم جهانی جشن نوروز در سازمان ملل به علت "مخالفت‌های صورت گرفته" با این سفر خبر داده بود.
پیش از آن، یک مقام ارشد وزارت امور خارجه آمریکا در گفتگو با بی‌بی‌سی تایید کرده بود که یک هیات سیاسی دولت ایران برای سفر به نیویورک تقاضای ویزا کرده است.
محمد خزاعی در مصاحبه با واحد مرکزی خبر، با اشاره به لغو مراسم جشن ویژه ایرانیان در آمریکا تاکید کرده است که "مراسم رسمی سازمان ملل متحد" که در اجرای قطعنامه این سازمان در مورد بزرگداشت نوروز برنامه ریزی شده، کماکان برگزار خواهد شد.

بالاگرفتن انتقادات از 'جشن جهانی نوروز'

لغو مراسم جشن نوروز در نیویورک در شرایطی صورت می‌گیرد که در هفته‌های اخیر، انتقاد چهره‌های روحانی و سیاسی محافظه کار به تصمیم دولت برای برگزاری جشنواره‌ای نوروزی در تخت جمشید بالاگرفته است.
دولت محمود احمدی‌نژاد از سال گذشته، به برگزاری "جشن جهانی نوروز" در ایران با دعوت از تعدادی از روسای جمهوری و دیگر مقامات کشورهای منطقه پرداخته است.
مقام‌های دولتی گفته‌اند که امسال قصد دارند این جشن را به گونه‌ای گسترده‌ برگزار کنند و از دعوت سران ۱۲ کشور برای شرکت در آن خبر داده‌اند؛ هرچند مشخص نیست در عمل، چه تعداد از مدعوین برای حضور در جشنواره نوروزی در ایران حضور پیدا کنند.
عده‌ای از منتقدان، تصمیم به برگزاری مراسم جشن را، همزمان با کشته شدن شیعیان معترض بحرینی و یمنی توسط دولت های آن کشور ها، نامناسب دانسته و خواستار لغو این مراسم شده‌اند.
عده‌ای دیگر از مخالفان، بزرگداشت نوروز در تخت جمشید را یادآور برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله در زمان حکومت شاه سابق ایران دانسته و به عنوان نمونه‌ای از اقدامات آقای احمدی‌نژاد و آقای رحیم مشائی در ترویج "ملی گرایی"، مورد انتقاد قرار داده‌اند.
در یکی از این گونه انتقادات، جامعه روحانیت مبارز شیراز با صدور بیانیه‌ای، با اشاره به برنامه ریزی مسئولان اجرایی برای "حضور گروه‌های موسیقی از ۳۰ استان و ۲۰۰ موسیقیدان از سراسر کشور و حتی خارج از کشور" در جشنواره نوروز، چنین تمهیداتی را موجب "نگرانی روحانیت متعهد، خانواده‌های معزز شهدا و مؤمنین و دلسردی نیروهای حزب‌الله" دانسته است.
گروهی از منتقدان می‌گویند که هواداران دولت با تأکید بر ملی گرایی ایرانی، از جمله تجلیل کم سابقه از کورش هخامنشی، قصد دارند که آرای مخالفان حکومت مذهبی ایران را در انتخابات آینده ریاست جمهوری، به نفع طیف خود جذب کنند.
آیت الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، دیروز در سخنرانی نوروزی خود در مشهد، با اشاره‌ای کلی به نحوه برگزاری مراسم نوروز گفت: "حوادث تلخی که در برخی از کشور‌ها نسبت به مردم انجام می‌گیرد ـ در بحرین نسبت به مردم عزیز آنجا، در یمن، در لیبی ـ عید را بر ما گوارا نمی‌کند و مانع از این است که انسان شادی عید را به تمامه احساس کند."



قذافی: پدافند هوایی من مردم لیبی اند

سرهنگ قذافی طی نطقی در طرابلس گفته است که مردم لیبی پدافند هوایی این کشور هستند و بر مقاومت در برابر ائتلاف بین المللی تاکید کرده است.
این در حالیست که وزیر امور خارجه آمریکا می گوید معمر قذافی گزینه های مختلف از جمله کناره گیری از قدرت و ترک لیبی را در نظر دارد.
به گزارش تلویزیون دولتی لیبی، وی با حضور در ویرانه های ساختمانی که روز یکشنبه هدف حمله هوایی ائتلاف قرار گرفت گفت: "مردم قوی ترین دفاع ضدهوایی اند. مردم اینجا هستند. قذافی در بین مردم است. این پدافند هوایی است."
او از ارتش های اسلامی خواست که برای دفاع از لیبی به وی بپیوندند و وعده داد که در نهایت پیروز خواهد شد.
اما هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا سه شنبه به شبکه خبری ای بی سی گفت که برخی افراد نزدیک به رهبر لیبی با شماری از دولت ها در آفریقا، شمال آمریکا، اروپا و خاورمیانه درباره چگونگی خروج از بحران جاری گفتگوهایی داشته اند.
وی گفت برخی از این رایزنی ها "نمایشی" است، اما ایالات متحده معتقد است که سرهنگ قذافی در حال بررسی گزینه های پیش روی خود از جمله این گزینه است که به چه کشوری می تواند برود.
از سوی دیگر، دولت قطر موافقت کرده است جنگنده های این کشور در برقراری منطقه ممنوعه پروازی در لیبی شرکت کنند.
فرمانده نیروهای آمریکایی در عملیات لیبی نیز روز سه شنبه از امکان تشدید حملات به یگان های زمینی ارتش لیبی خبر داد.
دریاسالار ساموئل لاکلیر گفت که پدافند هوایی لیبی در حملات چهار روز گذشته تقریبا نابود شده است، اما یگان های زمینی ارتش همچنان به مخالفان حمله می کنند.
حمله به مصراته
ناخدای ناو یو اس اس مانت ویتنی که به دریای مدیترانه اعزام شده و فرماندهی نیروهای آمریکایی در جنگ لیبی را برعهده دارد گفت: "اطلاعات من حاکی از آن است که آنها در شهر مصراته هستند و به مردم غیرنظامی حمله می کنند."
او از اظهارنظر درباره جزئیات عملیات احتمالی در مصراته یا شهرهای دیگر خودداری کرد اما گفت که "تمام گزینه ها" مد نظر است.
بر اساس گزارش ها، نیروهای سرهنگ قذافی روز سه شنبه مصراته، واقع در غرب لیبی، را بمباران کردند و حملات تک تیراندازها به مردم در این شهر ادامه داشته است.
آمریکا و متحدانش می گویند که آتش بس در لیبی شامل خروج نیروهای حکومتی از شهرهای زاویه، اجدابیا و مصراته نیز می شود.
دریاسالار آمریکایی گفت که تاکنون ۱۶۱ موشک کروز توماهاک به اهداف نظامی لیبی شلیک شده است.
او پیش بینی کرد که با افزایش توانایی نیروهای ائتلاف، عملیات علیه واحدهای نیروی زمینی ارتش لیبی گسترش یابد.
وزارت خزانه داری آمریکا سه شنبه ۱۴ شرکت زیرمجموعه شرکت ملی نفت لیبی را تحریم کرد.
آمریکا تاکنون بیش از ۳۲ میلیارد دلار از دارایی های لیبی و خانواده معمر قذافی را مسدود کرده است.
اختلاف درباره نقش ناتو
آمریکا، فرانسه و بریتانیا می خواهند که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) منع هوایی را در لیبی به اجرا درآورد، اما مخالفت ترکیه، عضو ناتو، مانع از این کار شده است.
به گفته کاخ سفید، باراک اوباما روز سه شنبه با رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه تلفنی گفتگو کرد، اما هنوز خبری از تغییر موضع ترکیه منتشر نشده است.
فرانسه پیشنهاد کرده است که هیاتی ویژه متشکل از وزیران امور خارجه کشورهای عضو ناتو و کشورهای عرب که با عملیات نظامی در لیبی موافقند تشکیل شود تا بر اجرای منطقه پرواز ممنوع نظارت کند.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، سه شنبه ابراز اطمینان کرد که به زودی نقش محوری ایالات متحده در جنگ لیبی کاهش یابد و اعمال منطقه ممنوعه پروازی در یک چارچوب بین المللی انجام شود.
او به دیدار پنج روزه اش از منطقه آمریکای لاتین پایان داده و از السالوادور راهی آمریکا شده است.
وزیر امور خارجه آمریکا نیز گفت گرچه هدف عملیات جاری محافظت از مردم غیرنظامی است، واشنگتن همچنان خواهان برکناری سرهنگ قذافی است.
او گفت: "مسلم است که ما خواهان یک لیبی با ثبات، آرام و در نهایت دموکراتیک هستیم. اگر معمر قذافی بر سر قدرت باقی بماند بسیار بعید است که این هدف تحقق یابد."
امارات متحده عربی موافقت کرده بود که به این عملیات لیبی بپیوندد اما روز دوشنبه اعلام کرد که فقط در جوانب بشردوستانه آن شرکت خواهد کرد.
ناظران این تصمیم را به انتقاد آمریکا از عملکرد سربازان اماراتی و عربستان سعودی در برابر معترضان بحرینی نسبت داده اند.
جو بایدن، معاون رئیس جمهوری آمریکا، سه شنبه با محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد امارات متحده عربی مذاکره کرد.
پارلمان اسپانیا نیز با اکثریت آرا از پیوستن این کشور به عملیات علیه لیبی حمایت کرده است.
در خبری دیگر، نیروهای آمریکایی دو خلبان یک جت جنگی این کشور که روز سه شنبه در حوالی شهر بنغازی سقوط کرده بود را زنده یافته اند.
پنتاگون می گوید که این جت اف- ۱۵ در اثر اشکال فنی سقوط کرد و دو خلبان آن توسط مخالفان مسلح دولت لیبی و نیروهای آمریکایی نجات یافتند.



نوشتار زنانه

شهاب‌الدین شیخی
 شهاب‌الدین شیخی-زبان اگر درخشان‌ترین و متعالی‌‌ترین ابزار ارتباط انسانی‌ است، به‌‌ همان میزان هم از آن زمان که چنین موقعیتی یافته‌ است، بنیادی‌ترین عامل هویت ساز انسانی نیز هست. در حوزه ادبیات فمینیستی (مجموعه نوشتار و نقد و بحث و فحص‌هایی که درباره فمینیسم و زنان نوشته شد است)، چندین راه طی‌شده و هم‌چنان قابل پیمایش و طی‌ نمودن، گشوده شده است. اولین راه‌ها به بحث حضور زنان در «ادبیات»، دیگری به مبحث «ادبیات خلق شده توسط زنان» و سومین آن‌ها به «نقد فمینیستی» یعنی نقدی که از نقطه نظر انگاره‌ها و پارادایم‌های فمینیستی به هنر و ادبیات نگاه می‌کند و از این زاویه آن‌ها را می‌سنجد.
اما راه چهارمی نیز وجود دارد که مختص عرصه زبان‌شناسی و ارتباط تنگا‌تگش با روان‌کاوی‌است. در حوز‌ه زبان‌شناسی نیز، خود بخش‌ها مختلفی محتوای مردسالار زبان، ضمیرهای عام مردانه برای هردوجنس و ساختارهای دیگر نحوی و نیز توجه به این‌که صفات و ویژگی‌های قوی و بر‌تر معمولا به مردان نسبت داده می‌شود و صفات و ویژگی‌های محقر به زنان.
  اما «نوشتار زنانه» مبحثی است که خود ساختار درونی زبان را نشانه می‌گیرد. در واقع در مبحث «نوشتار زنانه، دیگر بحث بر سر صفات و قید‌ها و ضمیر‌ها نیست. این نگرش از در تقسیم‌بندی نگرش‌های فمینیستی به آن دسته‌ تعلق می‌گیرد که «نظریه‌های تفاوت‌انگار» نامیده می‌شوند. در نوشتار زبانه ما به دنبال این هستیم که بدانیم آیا زبان زنان در ساختارهای درونی‌اش اساسأ و بنیادأ با زبان مردانه تفاوت ماهوی ساختاری دارد یا نه. برای این‌کار ناگزیریم که گریز‌های زیادی به زبان‌شناسی و روان‌کاوی و به ویژه آرای «فمینیست – روان‌کاوان» که به فمینیست‌های فرانسوی نیز مشهور هستند، بپردازیم.
از همین‌جا خواننده عزیز را دعوت به صبر و همراهی‌ می‌کنم. زیرا خود می‌دانم زبان این نوشتار خود غریب است و از سوی دیگر مبحث نیز غریبه‌تر. این مبحث آن‌قدر‌ها مورد بحث قرار نگرفته است که موضوعی آشنا در ادبیات نوشتار و حتا نقد ادبی و زبان‌شناسی باشد. هم‌چنین به دلیل این‌که ارتباط تنگاتنگی با روان‌کاوی دارد‌گاه شاید بحث‌های تخصصی روان‌کاوی زبان حوصله سر ببرد. اما باید حوصله به خرج بدهیم تا این موضوع از «غرابت» در بیاید و به موضوعی آشنا در گفتار و نوشتارمان تبدیل شود.
 
زبان ابزار ارتباط یا عامل هویت‌ساز
تعاریف رایج و مرسوم از زبان که نگاهی کاربردی به زبان دارند، در کل زبان را بدین گونه تعریف می‌کنند که «زبان وسیله ارتباطی بین انسان‌ها است» و سویه کارکردگرایانه این تعریف که در تمامی نگاه‌های ابزاری به زبان حضور دارد، مانع از تشخیص و تائید سویه‌های دیگر زبان می‌شود، ‌سویه‌هایی از زبان که فرا‌تر از نگاه ابزاری و ارتباطی صرف به زبان، در نظریات زبان‌شناسی مدرن تا حدی اهمیت یافته‌اند که در قرن بیستم شاهد چرخش نظری بنیادینی چون چرخش «زبان‌شناسی» هستیم که تاثیری بنیادی بر مطالعات حوزه‌های متفاوتی چون زبان‌شناسی، روان‌شناسی، روانکاوی، فلسفه و جامعه‌شناسی گذاشته و به نوعی تمامی این حوزه‌ها ناچار به درنظر گرفتن نقشی فرا‌تر از ابزاری صرف برای زبان شده‌اند.
نقطه مشترک تمامی این نظریات این ایده است که زبان ابزاری صرف و یا خنثی نیست که آدمی به تمامی بر آن مسلط بوده و تاثیری بر جهان انسانی نداشته باشد. از آغاز سده نوزدهم بدینسو، فیلسوفان به گونه‌ای روزافزون درگیر تامل و تحقیق و تفکر در زبان واداشت. که نمونه‌ بارز‌اش جمله معروف هایدگر است که گفت «زبان خانه هستی است». زیرا که انسان درک هستی شناختی‌اش تنها از راه زبان اتفاق می‌افتد. برای هرچیزی که در جهان از دید ما وجود دارد، یک اسم و در واقع «یک واژه» وجود ندارد. هیچ چیز در جهان وجود ندارد مگر آن‌که واژه‌ای به آن دلالت‌گر باشد. اگر واژه‌ای برای دلالت بر هستی «چیزی» نیست، در واقع وجود ندارد و در عدم است. در واقع مجموعه‌ هستی و زیست-جهان ما تنها از راه واژه و در زبان وجود دارد.
  در نظریات جامعه‌شناسی معاصر نیز اهمیت زبان به حدی است که تمامی مکاتب بخشی از بحث و جدل خود را به مسئله زبان و کارکردهای آن اختصاص داده و آن را یکی از عناصر اصلی و بنیادین جامعه‌پذیری انسان می‌دانند و از سویی دیگر می‌بینیم که متفکرینی سعی دارند که اصول حیات نیک انسانی را نیز از بطن و دل زبان استخراج نموده و نظریه گفتگویی یورگن هابرماس و میخائیل باختین نمونه‌ای از این تلاش‌ها و اهمیت خود زبان می‌باشد.
  حسب نظریات مولر و مابعد چرخش زبان‌شناختی و با توجه به اهمیت زبان در داستان آفرینش در متون مقدس ذکر شده، می‌توانیم علاوه بر اهمیت زبان، بر این نکته تاکید کنیم که هستی و اندیشه آدمی مشروط به زبان بوده و زبان مرز وجود و اندیشه‌گی آدمی در هستی است.
  همین ویژگی تعیین‌کنندگی و برسازندگی زبان، سبب تاثیر و نقش مستقیم زبان در شکل‌گیری هویت آدمی نیز می‌شود. اما زبان با وجود همه این تاکید‌ها بر حسب ماهیت قراردادی‌اش که در فرآیند زبان‌آموزی آدم ابولبشر به صراحت از طریق «و علم الآدم اسماء» و در نظریه زبان‌شناسی مدرن چنان که اشاره شد نخستین بار از طریق فردینان دو سوسور تصدیق و باز‌شناسی شده است، امری اجتماعی نیز هست و حسب اینکه تاریخ اجتماعی انسان تاریخی مردسالارانه است، زبان نیز لاجرم به مثابه نهادی اجتماعی ماهیتی مردسالارانه یافته است و از آنجا که گفتیم زبان مرزهای اندیشه‌گی و هویت‌یابی آدمی را برمی‌سازد، این هویت‌یابی هویت‌یابی‌ای مردسالارانه شده است.
  نگرش فمنیستی و انتقادی به سویه‌های مردسالارانه زبان، نگرشی نوین است و شاید بتوان گفت که اکثر آن‌ها به دهه‌های بعد از ۱۹۶۰ برمی گردد (فرادستی ص ۱۰) لازم به ذکر و یادآوری است که اکثر این انتقاد‌ها به سویه‌های مردسالارانه بیشتر ناظر به جنبه‌های تبعیض‌آمیز و جنسیت‌زدگی زبان به نفع فرادستی مردان و فرودستی زنان در زبان موجود بوده است.
  انتقادهایی که به نحوه ساخت‌یابی هویت فرودست انگار زنان در زبان پرداخته است و در این راه از پرداختن به اصطلاحات و تعابیر جنسیت‌زده در زبان و یا واژه‌هایی بر‌تر که به مردان تعلق می‌گیرد و واژه‌های جاوی معانی محقر که به زنان تعلق می‌گیرد. همچنین بخش دیگری از این نوع نگرش‌های انتقادی به واژه‌های عام در زبان می‌پردازد که اغلب واژه‌ها، ضمایر و اسامی عام در زبان و به معنای اسم عام برای نوع انسان به کاربرد واژه‌هایی است که یا اسامی مردان‌اند و یا واژه‌هایی هستند که به صفات و ویژگی‌های مردانه می‌پردازند.
  اما آنچه در این سلسله‌ نوشتار قرار است برای اولین بار به آن بپردازیم بنیاد و ساخت زبان است که در ژرف‌ترین لایحه‌هایش ساختاری مردانه دارد. در واقع از این منظر دیگر مهم نیست که مثلاً‌کدام یک از عناصر زبان مذکر و مردسالارانه است زیرا اگر تمام این عناصر زبانی نیز جنسیت زدایی شود، آنچه مهم‌تر و زیربنایی‌تر است ساخت زبان است که ساختی مردانه است، به همین واسطه بازهویت یابی مذکرو از مدخل و کانال‌های زبان برای هر دو جنس انسان همانا به صورتی همیشگی و ابدی هویت‌یابی‌ای مردسالارانه خواهد بود.
 



مشاهده‌ی هدفمند

لارن استارکی
برگردان: 
حمید پرنیان
لارن استارکی − باید مطلع باشیم چه چیزهایی اطراف ما در حال رخ‌دادن است. با این آگاهی، می‌توانیم مسئله‌ای را که به وجود آمده، کشف کنیم. بحث امروز ما درباره‌ی افزایش‌دادن آگاهی است تا بتوانیم نه‌تنها مسئله را رصد کنیم، بلکه بتوانیم با مهارت بیشتری تصمیم بگیریم مسئله را حل کنیم.
  برای این‌که مهارت‌های اندیشه‌ی انتقادی خودتان را پرورش دهید باید با پیرامون خودتان هماهنگ باشید. اگر همیشه مشاهدات و رصدهایتان هدفمند باشد، و نه اتفاقی و شانسی، احتمال بیشتری وجود دارد که متوجه شوید چه هنگامی باید مهارت‌تان را به کار اندازید. وقتی هدفمند مشاهده می‌کنید، آگاهی شما از پیرامونتان بیشتر می‌شود و اطلاعات‌تان را استادانه‌تر پردازش می‌کنید.

افزایش آگاهی

سه شیوه مهم افزایش آگاهی این‌هایند:
الف) از حس‌های پنج‌گانه‌تان استفاده کنید،
ب) از افراد دیگر اطلاعات بگیرید،
ج) به طور فعالانه‌ای در جستجوی اطلاعات باشید.
گرچه این سه شیوه در بیشتر مواقع خوب عمل می‌کنند، اما در هر سه‌ مورد خطراتی احتمالی در کمین نشسته است. وقتی از این خطرات احتمالی و نحوه‌ی دفع‌کردن آن‌ها آگاه شویم، می‌توانیم قدرت دریافت و ادراک خود را به نحو موثری به کار اندازیم.

مشاهده

شما همیشه دارید از حس‌های پنج‌گانه‌تان استفاده می‌کنید تا پیرامون خود را مشاهده کنید. برای نمونه، چشم شما با دیدن درجه‌ی بنزین خودروی‌تان به شما می‌گوید که باک ماشین تقریبا خالی است. گوش‌تان به شما می‌گوید وقتی سگ پارس می‌کند نیاز دارد که بیرون برده شود. حس لامسه‌ی‌تان به شما می‌گوید که فر به‌اندازه‌ی کافی گرم شده است و وقت‌ آن است که غذا را توی فر بگذارید.
  اما همین‌که حس‌های پنج‌گانه را به کار برید، این کار لزوماً به شما کمک نمی‌کند که مسئله را پیدا و مشخص کنید. باید امور را در زمینه قرار بدهید و استنتاج کنید، یا حدسی ماهرانه بزنید تا بتوانید به آن امور معنی دهید. به زبان دیگر، لازم است از خودتان بپرسید: «این، یعنی چه؟»
  برای نمونه، شما و همکاران‌تان منتظر نامه‌ای هستید که اطلاعاتی درباره‌ی افزایش حقوق‌ها دارد. وقتی این نامه می‌آید و همکارتان آن را می‌خواند، غمگین می‌شود. شما چیزی را مشاهده ‌می‌کنید، اما معنای آن چیست؟ شما می‌توانید از افسردگی همکارتان به این نتیجه برسید که افزایش حقوق وی احتمالاً کم‌تر از انتظارش بوده است.

• تمرین
 
از داستان زیر چه چیزی را می‌شود استنتاج کرد؟

کتایون وارد کلاس می‌شود و سر جای همیشگی‌اش در ردیف جلو می‌نشیند. معلم وارد می‌شود و اسم خودش را روی تخته‌سیاه می‌نویسد و دفتر حضور/غیاب را برمی‌دارد و اسم دانش‌آموزها را می‌خواند تا ببیند چه کسانی حاضرند و چه کسانی غایب. بعد رو به کتایون می‌کند و می‌گوید «هرکسی که تکلیف شب داشته است بیاورد و به این دانش‌آموز تحویل بدهد.»

پاسخ

ما از این داستان می‌توانیم نتیجه بگیریم که معلم، معلمی کمکی بوده. چرا؟ چون اسم خودش را روی تخته‌سیاه نوشت، این یعنی احتمالا دانش‌آموزان او را نمی‌شناختند. اگر معلم اصلی بود، احتمالا اسم کتایون را می‌دانست و او را با عنوان «این دانش‌آموز» مشخص نمی‌کرد. و این‌که معلم کمکی نمی‌دانست که آیا دانش‌آموزان از دیروز تکلیف شب داشته‌اند یا نه.

روش مستقیم
 
بعضی وقت‌ها شما خودتان به مشاهده‌ی مسئله نمی‌پردازید: بلکه کس دیگری مشاهدات خودش از مسئله را با شما در میان می‌گذارد. برای نمونه، رئیس لیلا به وی می‌گوید که ناچار است به بیرون شهر برود، اما فردا با چهار مدیر رده ‌بالا ملاقات مهمی دارد. رئیس انتظار دارد که لیلا ملاقات را از نو جدول‌بندی کند. یا استاد مسعود خبر می‌دهد که قصد دارد از آن بخشی که تدریس نکرده، سؤالی را در امتحان فردا بگنجاند. هر آن‌چیزی را که لیلا و مسعود درباره‌ی مسئله می‌دانند، کسان دیگری به‌ آنان گفته‌اند و لیلا و مسعود مجبورند بر اساس گفته‌های آن‌ها راه‌حل را پیدا کنند.

راهنمایی برای افزایش آگاهی
 
خطر احتمالی روش مستقیم این است که شخصی که دارد شما را از مسئله مطلع می‌کند ممکن است وضعیت و مسئله را به‌خوبی نفهمیده باشد. ممکن است آن‌چیزی را که او مسئله می‌داند اصلاً مسئله نباشد. پس، باید توجه‌ی عمیقی به مسئله داشته باشید و هر اطلاعاتی را که می‌گیرید درست و صحیح فرض نکنید. سعی کنید پیش از هر اقدامی، اطلاعات بیشتری به دست آورید و با این اطلاعات، آن اطلاعاتی را که دیگران به شما داده‌اند محک بزنید.

• تمرین

بعضی از همکلاسی‌های رضا پیش او شکایت کرده‌اند که آقای اصغری، معلم کلاس، برگه‌های امتحان را ناعادلانه تصحیح کرده است. (رضا فکر می‌کند که شاید نمره‌اش خیلی پایین است.) چند تن از دانش‌آموزان مدعی شده‌اند که آقای اصغری معروف به این است که نمره کم می‌دهد. همکلاسی‌ها از رضا می‌خواهند که به نمایندگی از آنان نزد مدیر مدرسه برود و این مورد را گزارش دهد. رضا موافقت می‌کند و مدیر مدرسه هم قرار ملاقاتی با آقای اصغری می‌گذارد. آقای اصغری توضیح می‌دهد که مسئله‌ی واقعی این است که بعضی از دانش‌آموزان از دستورهای او اطاعت نکرده‌اند. آقای اصغری به دانش‌آموزها گفته بود که برگه‌های امتحانی را روی میزش بگذارند ولی آن‌ها برگه‌های‌شان را توی صندوق پستی آقای اصغری انداخته بودند. برای همین هم آقای اصغری یک روز در تصحیح برگه‌ها تاخیر داشته است. مقررات مدرسه هم می‌گوید برگه‌ای که دیر بیاید، یک نمره‌ی منفی خواهد گرفت. حالا رضا و همکلاسی‌های‌اش چه کاری می‌توانند و باید پیش از رفتن به پیش مدیر انجام دهند تا در موقعیت شرم‌آوری قرار نگیرند؟

جمع‌آوری اطلاعات

راه دیگر افزایش آگاهی، این است که فعالانه در جستجوی اطلاعات باشید. این روش نوعا زمانی به کار گرفته می‌شود که به وجود مسئله پی برده‌اید. در داستان قبلی، دانش‌آموزها می‌توانند با شخص دیگری (مثلا معلم‌شان) صحبت کنند و اطلاعات بیش‌تری بگیرند. اما شما می‌توانید از منابع دیگری هم اطلاعات جمع‌آوری کنید که منحصر به یک فرد نباشد، مثلاً با شیوه‌هایی چون پیمایش و رأی‌گیری.

روی مشاهده‌ی خود تمرکز کنید
 
در قسمت‌های قبل، با چندتا از به‌ترین راه‌های افزایش آگاهی آشنا شدید. اما برای این‌که مسئله را حل کنید و مهارت‌های تصمیم‌گیری‌تان را بالا ببرید، باید آگاهی‌تان را با متمرکزکردن وارد مرحله‌ی بعدی کنید. فرقی نمی‌کند که چگونه اطلاعات را جمع‌آوری کرده‌اید، مهم آن است که کاری کنید تا از شر اطلاعات زیاد خلاص شوید.

شما باید:
الف) تمرکز کنید. یعنی همه‌ی توجه‌تان را به مسئله بدهید.
ب) زمینه ایجاد کنید. یعنی به کل موقعیت نگاه کنید و نه به یک نقطه‌ی خاص از موقعیت.
ج) تأمل کنید، یعنی مشاهدات شما باید عمیق و گسترده باشند.

تمرکز
 
موقعیت‌ها همیشه اطراف شما رخ می‌دهند. به بسیاری از موقعیت‌ها باید توجه کمی کرد یا اصلا نباید به آنها توجه کرد، مثل وقتی که با اتوبوس به محل کارتان می‌روید. وقتی توی اتوبوس نشسته‌اید می‌توانید چرتی بزنید یا کتابی بخوانید یا که به مناظر اطراف نگاه کنید. شما نیاز ندارید که نگران امنیت اتوبوس باشید؛ راننده مراقب است. اما وقتی با خودروی خودتان دارید به سر کار می‌روید، باید توجه زیادی از خود نشان دهید، یعنی هم به جاده توجه داشته باشید و هم به رانندگان دیگر.
  در مواردی که مستلزم آگاهی شماست، باید توجه‌ دقیقی داشته باشید، یعنی روی چیزی که دارید مشاهده یا گوش می‌کنید تمرکز کنید. گاهی مهم‌ترین اطلاعات به نظر غیرمهم می‌رسند. یعنی مواقعی که آگاه نیستند امکان دارد پی به اهمیت اطلاعات نبرید. برای نمونه، معلم شما دارد درباره‌ی تکلیف منزل توضیح می‌دهد. او روی تخته‌سیاه‌ یکی از دوره‌های تاریخی را می‌نویسد تا شما درباره‌‌ی آن تحقیق کنید. بعد از این‌که دانش‌آموزها آن را یادداشت کردند و کتاب و دفترشان را جمع کردند و در کیفشان گذاشتند، معلم می‌گوید تحقیق شما نباید بیش از شش صفحه باشد. اگر در آن لحظه به دستورات معلم گوش نداده باشید، شما بخش مهمی از اطلاعات را از دست داده‌اید.

• تمرین

کدام از این موقعیت مهم‌تر از دیگران است؟
الف) تلویزیون تماشاکردن،
ب) مسواک‌زدن،
ج) ارائه‌ی گزارشی شفاهی در کلاس یا در یک جمع،
د) خواندن قبض تلفن،
ه) قدم‌زدن در اطراف خانه، در اواخر شب.
 
پاسخ

امکان دارد جواب‌هایی که می‌دهید با جواب من فرق داشته باشد، اما میزان اهمیت هر یک از موقعیت‌ها را شاید بتوان چنین مطرح کرد:
ه) قدم‌زدن در اواخر شب، بستگی به جایی دارد که در آن زندگی می‌کنید. قدم‌زدن در شب نیاز به توجه زیادی دارد و باید نسبت به مردم و صداهایی که اطراف شماست هوشیار باشید و توجه زیادی نشان دهید. البته قدم‌زدن دیرهنگام ممکن است خطرناک باشد.
ج) وقتی شما دارید گزارشی شفاهی ارائه می‌دهید، باید روی واژه‌هایی که می‌گویید و سرعت صحبت‌کردن‌تان تمرکز داشته باشد و ممکن است نیاز به نوشتن یادداشت داشته باشید. هم‌چنین باید از واکنش‌های احتمالی مخاطبین آگاه باشید؛ یعنی اگر دست زدند مکث کنید و اگر کسل به نظر می‌رسند سعی کنید حرف‌تان را کوتاه بزنید و زود تمام‌اش کنید.
د) وقتی دارید قبض تلفن را می‌خوانید، باید روی مبلغ تمرکز کنید تا مطمئن شوید که اشتباهی صورت نگرفته باشد، اما در همین حین شما نسبت به محیط اطراف‌تان هم توجه دارید.
الف) وقتی دارید تلویزیون تماشا می‌کنید، بیش‌تر توجه‌تان را به تلویزیون اختصاص می‌دهید، و اگر ترجیح بدهید که شبکه‌ی دیگری را تماشا کنید کانال را عوض خواهید کرد. اما ممکن است ضمن تماشای تلویزیون با افراد دیگر یا با تلفن هم صحبت کنید.
ب) وقتی دارید مسواک می‌زنید امکان دارد این کار را به طور خودکار انجام دهید. شما هر روز مسواک می‌زنید و کاری که هر روز انجام می‌دهید نیاز به تمرکز زیادی ندارد.

ایجاد زمینه

متمرکزکردن مشاهدات به این معنی است که از تکه‌های زیادی یک کل بسازیم. ما برای اینکه آن‌چه را که می‌شنویم و می‌بینیم معنی‌دار کنیم، باید برای آن زمینه‌ای ایجاد کنیم – یعنی مشاهدات خودمان را بر حسب محیط آن مشاهدات بفهمیم.
  تصور کنید کسی دارد درباره‌ی مسئله‌ای با شما حرف می‌زند که قصد حل‌کردن‌اش را دارد. زمینه‌ی این مثال، همه‌ی چیزهایی است که آن فرد قبلا به شما گفته است. شاید او همیشه از مسئله‌هایش پیش شما گله کرده و شما گوش داده‌اید اما واقعا فکر می‌کردید ارزش مطرح‌شدن و شنیدن را نداشته‌اند. با توجه به این زمینه، احتمالا مسئله‌ی جدید هم توجه‌ی شما را به خود جلب نخواهد کرد.
اما برعکس‌اش هم می‌شود: تصور کنید دارید توی بزرگراه رانندگی می‌کنید و به صدای ناآشنا و مرموزی که از زیر خودروی شما بیرون می‌آید گوش می‌دهید. ناگهان یادتان می‌افتد که دیروز صبح وقتی از مغازه بیرون آمدید و می‌خواستید سوار خودرویتان شوید، دیدید که زیر خودرو روغن چکه کرده است. حالا شما همه‌ی این‌ها را روی هم می‌گذارید و زمینه‌ای برای آن صدای ناآشنا درست می‌کنید؛ باید هرچه سریع‌تر خودرو را به مکانیکی ببرید.

تأمل‌کردن
 
برای این‌که موقعیت خود را بهتر بفهمید، باید از زوایای مختلف به آن نگاه کنید و تا آن‌جا که می‌توانید از آن اطلاعات بیرون بکشید. برای نمونه، شما در سالن نشسته‌اید و دارید یکی از بازی‌های لیگ اصلی فوتبال را تماشا می‌کنید. صندلی شما در صف سوم است. گل‌زن تیم مقابل شوت می‌کند و توپ به بغل‌دستی شما اصابت می‌کند. با این مشاهده، وقتی دوباره توپ زیر پای آن گل‌زن قرار می‌گیرد به چه چیزی توجه می‌کنید؟ اگر دفعه‌ی قبل تأمل کرده باشید، وقتی گل‌زن به توپ ضربه می‌زند، شما مراقب خواهید بود که به شما آسیبی وارد نشود.

خلاصه‌ی بحث

وقتی آگاهی‌تان را افزایش دادید، آن‌گاه می‌توانید مشاهدات‌تان را تفسیر کنید. برای تفسیرکردن، از حواس‌تان استفاده کنید، به دیگران گوش بدهید، و به‌دنبال جزئیات باشید. و وقتی در مرحله‌ی گردآوری اطلاعات هستید، تمرکز کنید و اطلاعات را درون زمینه بگذارید و تامل کنید. اگر خوب و دقیق توجه کنید، هیچ اطلاعاتی را از دست نخواهید داد. و این‌گونه می‌توانید تصمیم خوب بگیرید و مسئله را حل کنید.

ادامه دارد

توضیح مترجم: آنچه خواندید بخش ۳ از مجموعه‌ی "ورزیدگی در تفکر انتقادی" است. این مجموعه بر پایه‌ی ترجمه‌‌ای آزاد از کتاب زیر عرضه می‌شود:
Lauren Starkey, Critical thinking skills success in 20 minutes a day, New York 2010

بخش‌های پیشین:
۱. شناخت مسئله
۲. تعریف مسئله




بمب‌گذاری در بيت‌المقدس چندين زخمی بر جای گذاشت

بعد از ظهر امروز در انفجار شديدی که در بيت‌المقدس رخ داد دست‌کم ۲۵ نفر زخمی شدند که حال چهار نفر از آنان وخيم گزارش شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، بعد از ظهر امروز در بيت‌المقدس (اورشليم)، پايتخت اسرائيل يک عمليات تروريستی رخ داد.
در اين اقدام تروريستی بمبی در نزديکی يک ايستگاه مرکزی اتوبوس منفجر شد که با وجود شدت آن هنوز آمار رسمی از کشته‌شدگان اين واقعه منتشر نشده است.
وزارت امنيت اسرائيل گفته‌ است که اين عمليات تروريستی از نوع انتحاری نبوده و تروريست بمب‌گذار، ساک محتوای بمب را در کنار ايستگاه قرار داده و خود فرار کرده است.
ده‌ها آمبولانس و نيروی پليس پس از انفجار به محل وقوع حادثه رفته و زخمی‌شدگان به بيمارستان‌ها منتقل شده‌اند. اين منطقه که يهودی‌نشين است از سوی پليس اسرائيل بسته شده است.
بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل که قرار بود امروز به مسکو سفر کند به دليل اين حادثه سفر خود را لغو کرده و دولت اين کشور نشست ويژه‌ای را در رابطه با اين اقدام تروريستی برگزار خواهد کرد.
اسحاق آهارونويچ، وزير امنيت اسرائيل گفته است که بمب منفجر شده به ميزان يک کيلوگرم بود که در ساکی پنهان شده بود. وی گروه‌های فلسطينی را عامل اين انفجار خواند.
بمب‌گذاری در بيت‌المقدس در پی پرتاب‌های راکت از سوی غزه به خاک اسرائيل که بامداد امروز صورت گرفت، رخ داده است.
اين در حالی است که روز گذشته شبکه الجزيره خبر داد که در حمله هوايی و توپخانه‌ای نيروهای اسرائيلی به محله الشجاعيه در شرق و الزيتون در جنوب غزه، دست‌کم هشت فلسطينی، از جمله سه کودک کشته شدند.
بر اساس اين گزارش چند گلوله توپ به زمين بازی کودکان برخورد کرده بود که جان سه کودک و يک پيرمرد را گرفت.
دوشنبه شب نيز نيروهای اسرائيل به نوار غزه حمله کرده بودند که طی آن ۱۹ فلسطينی زخمی شدند.
درگيری‌های غزه زمانی از سر گرفته شده که در ماه سپتامبر گذشته با ميانجی‌گری آمريکا قرار بود دور تازه مذاکرات صلح ميان اسرائيل و دولت خودگردان فلسطين آغاز و به مدت يک سال ادامه يابد.
فلسطينيان در اين مذاکرات خواهان توقف شهرک‌سازی‌های اسرائيل در کرانه غربی اردن شدند اما اسرائيل به خانه‌سازی‌های خود ادامه داد و عملأ اين مذاکرات بی‌نتيجه ماند.

 



۱۲۱ نفر در حوادث رانندگی نوروزی در ايران کشته شدند

شمار تلفات در حوادث رانندگی نوروزی سال جاری در ايران تا چهارشنبه سوم فروردين ۱۳۹۰ به ۱۲۱ نفر رسيده است.
  سرهنگ حيدر حيدری، معاون عمليات سازمان امداد و نجات جمعيت هلال احمر به خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت ۱۴۲۲ نفر نيز در حوادث رانندگی نوروزی مجروح شده‌اند.
همچنين سرتیپ اسکندر مومنی، رييس پليس راهنمايی رانندگی نيروی انتظامی به خبرگزاری ایسنا گفته است يک دستگاه خودروی آردی حامل يک خانواده پنج نفره که در حال تردد در جاده رشت بود، به دليل «تخطی از سرعت مطمئنه، لغزندگی مسير و نبود گاردريل» به داخل رودخانه واژگون می‌شود که در پی آن تمامی سرنشينان اين خودرو در آب خفه می‌شوند.
  رييس پليس راهنمايی و رانندگی نیروی انتظامی «سرعت، عجله و شتاب» را از ديگر عوامل تصادفات نوروز سال جاری اعلام کرد و افزود تصادفات واژگونی در اتوبوس‌ها افزايش يافته است.
بيش‌ترين آمار تلفات حوادث رانندگی نوروزی سال ۱۳۹۰، مربوط به تصادف جداگانه دو اتوبوس در شهرستان جيرفت در استان کرمان است که در مجموع منجر به کشته شدن ۱۶ نفر و زخمی شدن ۷۳ نفر شد.
 با این حال سرتیپ اسکندر مومنی گفته است: «آمارها نشان می‌دهد تلفات و تصادفات رانندگی در نوروز امسال نسبت به سال گذشته کاهش قابل توجهی داشته است.»بر اساس آمار، سالانه نزديک به ۳۰ هزار نفر در جاده‌های ايران کشته می‌شوند.
سال گذشته مرضیه وحید دستجردی، وزير بهداشت ایران گفته بود: «ايران از نظر ميزان حوادث تروما (جراحت‌های شدید) دومين کشور دنياست و سالانه فقط خسارت اقتصادی مرگ و مير قربانيان تصادفی بيش از پنج هزار ميليارد تومان برآورد می‌شود که هزينه‌های بستری، معلوليت و خسارت‌های روانی را نيز بايد به آن ‌اضافه کنيم.»
سوانح رانندگی پس از بيماری‌های قلبی‌ و عروقی، دومين عامل مرگ و مير در ايران محسوب می‌شود. اين در حالی است که تصادفات در جهان، ششمين عامل مرگ و مير محسوب می‌‌شود.
بر اساس آمار‌های رسمی، سالانه يک ميليون و ۲۰۰ هزار نفر در جهان، بر اثر تصادفات رانندگی کشته و ۵۰ ميليون نفر مجروح می‌شوند.
به گفته کارشناسان «تراکم بالای خودرو در جاده‌ها، کمبود ظرفيت بزرگراهی، وجود بيش از دو هزار نقطه حادثه‌خيز در جاده‌ها، کمبود خدمات ايمنی و امدادی و فرهنگ نادرست رانندگی» از مهم‌ترين عوامل تصادف جاده‌ای در ايران به شمار می‌آيد.



تحریم نقض‌کنندگان حقوق بشر

برای نخستین‌بار نام ۸۰ نفر‌ از مسئولان جمهوری اسلامی ایران که در نقض حقوق بشر و سرکوب شهروندان ایرانی مشارکت داشته‌اند برای اجرای طرح تحریم سفرهای بین‌المللی آنها به اتحادیه‌ی اروپا داده شده است.
در گفت‌وگو با دکتر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و فعال حقوق بشر از او پرسیده‌ام: این طرح به طور کلی چیست، از کجا آغاز شده است و در حال حاضر در چه مرحله‌ای قرار دارد؟
این طرح را حدود یک‌ماه پیش ما، فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و جامعه‌ی‌ دفاع از حقوق بشر در ایران، تنظیم و به طور کلی ساختار سیاست سرکوب را در جمهوری اسلامی ترسیم کردیم. یعنی نشان دادیم که در جمهوری اسلامی مقامات تصمیم‌گیرنده در وهله‌ی اول چه کسانی هستند. یعنی در رأس سپاه پاسداران و پلیس، نیروهای اطلاعاتی‌ـ امنیت، چه کسانی هستند. فرماندهان از طرف چه کسی انتخاب می‌شوند و بعد در رده‌های پایین‌تر چه کسانی مسئول هستند. این را هم در قوه مجریه و هم در قوه قضاییه گفتیم.

یعنی منظورم این است که فقط یک لیست ندادیم. در گزارش مفصلی که دادیم، همان طور که گفتم، ساختار سیاست امنیتی‌، اطلاعاتی، نظامی و انتظامی سرکوب را به‌ویژه طی دو سال گذشته در ایران ترسیم کردیم و این طرح را هم همان موقع دادیم. منتهی مقامات بروکسل، از دفتر خانم کاترین اشتون با ما تماس گرفتند و گفتند که ما موضوع را علنی نکنیم و در وهله‌ی اول در شورای اتحادیه‌ی اروپا مطرح شود، مورد رسیدگی قرار گیرد و آنها به مرور هم محتوای این طرح و هم افرادی را که در این لیست هستند، خود معرفی خواهند کرد.

آیا مقامات دیپلماتیک و مقامات دولتی جمهوری اسلامی هم در این فهرست وجود دارند یا خیر؟

مسلماً. وقتی ما می‌گوییم قوه‌ی اجراییه، در رأس آن در ایران آقای خامنه‌ای قرار دارد و رئیس جمهور آقای محمود احمدی‌نژاد است. وزرایی که در شورای امنیت ملی، حالا یا به طور رسمی عضویت دارند و یا به‌هرحال امنیت کشور در دست آن‌هاست نیز هستند؛ مثل وزیر کشور، وزیر اطلاعات و وزیر دفاع. به طور مسلم آنها هم هستند و در قوه‌ی قضاییه هم از رئیس قوه‌ی قضاییه و دادستان‌ها بگیرید تا دادگاه‌های انقلاب. ما تا جایی که توانستیم هویت واقعی این افراد را به دست آوردیم. برای این که بسیاری از مقامات دادگاه انقلاب با اسامی مستعار فعال هستند.

ما تا آنجایی که توانستیم، البته نمی‌گویم که لیست ما لیستی از هر جهت کامل و بدون نقص است، اما تا جایی که توانستیم اسامی‌شان را به دست آوردیم. مثلاً این‌که آیا قاضی صلواتی اسمش صلواتی هست یا نیست، یا قاضی مقیسه اسمش مقیسه هست یا نیست و دیگران. تمام اینها را تا آنجایی که امکانات‌مان اجازه می‌داد تهیه کردیم. همانطور که گفتم هم در قوه مجریه و هم در قوه قضاییه؛ چه در مرحله‌ی تصمیم‌گیری و آن چیزی که در حقوق به آن می‌گویند آمریت و چه در مرحله‌ی اجرایی یعنی عامل بودن و مأمور اجرا بودن. البته نه در حد مأموران رده‌‌ی پایین، بلکه بیشتر در رده‌ی فرماندهان. حالا یا فرماندهان بزرگ و یا فرماندهان بخش‌های پایین‌تر. همه را ما در این فهرست آورده‌ایم.

فکر می‌کنید این طرح شانس آن را داشته باشد که در اتحادیه‌ی اروپا تصویب و به اجرا گذاشته شود؟

اولاً متأسفانه همان طور که امروز ما در لیبی می‌بینیم، همچنان اتحادیه‌ی اروپا با این که وزیر خارجه هم دارد، ولی سیاست خارجی‌اش سیاست خارجی یکدست و دیکته شده و اجرا شده نیست. هنوزهم کشورهای اتحادیه‌ی اروپا سیاست خارجی‌شان را خودشان تنظیم می‌کنند. آن‌چه برای ما مهم بوده، با توجه به این که پارلمان اروپا هم با تماس‌هایی که داشتیم، نظر مساعدی داشتند و می‌دانید که حتی قطعنامه‌ای هم پارلمان اروپا صادر کرده، بنابراین کوشش ما در وهله‌ی اول معرفی کسانی است که تصمیم می‌گیرند و کسانی که این تصمیم‌ها را به مرحله‌ی اجرا می‌گذارند، به اتحادیه اروپا بوده است.

یعنی دیگر جایی برای گلایه از ناحیه‌ی‌ آنها باقی نماند. مثلاً اگر امروز آقای مشایی در آلمان است، برای افتتاح فلان نمایشگاه، نگویند که ما نمی‌دانستیم او علاوه بر سمت ریاست دفتر آقای احمدی‌نژاد، ممکن است مسئولیت‌های دیگری هم داشته باشد؛ یا آقای طائب و دیگران. البته من آقای مشایی و دیگران را به‌عنوان نمونه گفتم و نه این که اصلاً اسم آقای مشایی در آن لیست هست یا نیست. یعنی این فهرست برای ما حالت اتمام حجت با اتحادیه اروپا را دارد که اگر شما واقعاً می‌خواهید سیاست‌تان را بیشتر در مسیر حمایت مردم ایران قرار دهید تا حمایت از منافع اقتصادی‌ـ دیپلماتیک‌تان، در هرحال بدانید که طی دو سال گذشته این عناصر بودند که هم در طرح و هم اجرای این سیاست دو ساله‌ی سرکوب مؤثر بودند.

اگر این طرح در شورای اروپا تصویب شود، آیا می‌تواند زمینه‌ای باشد برای گام‌های بعدی، مثلاً بردن این فهرست یا فهرست‌های بیشتر به شورای امنیت یا سازمان ملل متحد؟

به طور مسلم. برای این که در ارتباط با لیبی‌ هم که باز از دیروز مسئله‌ی لیبی خیلی حادتر شده، می‌بینیم اول تعدادی از اطرافیان قذافی به‌عنوان عناصری غیر قابل مذاکره و ضد روابط دیپلماتیک معمولی و عادی با جامعه‌ی بین‌المللی مطرح شدند و بعد پرونده‌ی قذافی به دادگاه جنایی بین‌المللی رفت. الان هم که به این مرحله رسیده است که امیدوارم هرگز برای ایران پیش نیآید.

ببینید، تمام کوشش و تلاش ما در این است که اتحادیه‌ی اروپا مکانیسم‌هایی را انتخاب کند که این مکانیسم‌ها مؤثر باشد و به مقامات جمهوری اسلامی تفهیم کند که راهی برای آنها نیست، غیر از تغییر سیاستی که متأسفانه طی دوسال گذشته در پیش گرفته‌اند. این را ما هم از طریق شورای سازمان ملل، یعنی نخست از طریق مجمع عمومی در دسامبر گذشته و الان از طریق شورای حقوق بشر اتحادیه‌ی اروپا خواسته‌ایم و امیدوار و منتظریم. امیدواریم طی هفته‌ی جاری، منظورم هفته‌‌ی به اصطلاح اروپایی است، یعنی تا آخر هفته‌ و روز پنج‌ شنبه و جمعه‌، شورای حقوق بشر هم در قطعنامه‌ای که صادر خواهد کرد، درباره‌ی وخامت روزافزون وضعیت حقوق بشر در ایران یکی از نتیجه‌گیری‌های این قطعنامه را که تعیین گزارشگر ویژه است، مورد تصویب قرار دهد.

می‌دانید که پس از هشت سال دوباره برای ایران گزارشگر ویژه انتخاب خواهد شد. تعیین گزارشگر ویژه به‌اضافه‌ی راهکارهای دیگری که پیشنهاد شده به این معنی است که اگر قرار شود بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی از دور مذاکرات رسمی بین‌المللی خارج شوند، دیگر نتوانند به کشورهای اروپایی سفر کنند. این نکته حتی در مورد آقای صالحی وزیر خارجه هم ذکر شده بود و اسم ایشان قبلاً در فهرست بود، اما بعد به او به عنوان یک استثنا فعلاً اجازه دادند که بتواند مثلاً به مونیخ یا خیلی از جاهای دیگر سفر کند. اگر این فهرست به این صورت مورد اجرا قرار گیرد، البته انزوای بین‌المللی مقامات جمهوری اسلامی روز به روز بیشتر و بیشتر خواهد شد. آنجاست که ما فکر می‌کنیم دیگر اتحادیه‌ی اروپا و جامعه‌ی بین‌المللی دست از این سیاست بردارند که بخواهند فقط از طریق فشارهای اقتصادی ایران را تحت فشار قرار دهند. متأسفانه مقدار بسیاری از این فشارها متوجه مردم ایران خواهد شد. امیدواریم از طریق فشارهای سیاسی واقعاً جمهوری اسلامی را ناگزیر کنند که از این سیاست اختناق و سرکوب دست بردارد.

سراج الدین میردامادی
رادیو زمانه



نامهٔ حشمت الله طبرزدی خطاب به مردم در دفاع از جنبش اجتماعی ایران

خبرگزاری هرانا - حشمت الله طبرزدی، فعال سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، اواخر اسفند ماه سال گذشته، نامه ای را خطاب به مردم و در ستایش جنبش اجتماعی ایشان نگاشته است.
متن نامهٔ مذکور در اختیار ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا" قرار گرفته است را در ذیل می خوانید:
آزاده خواهان بپا خواستهٔ ایران با درودهای گرم همراه با امید به پیروزی
نمی‌توانم شادمانی و امید خودم را از جنبش سبز در شرایط کنونی آشکار سازم. طی سال‌های گذشته تنها آرزوی من این بود که جنبش اجتماعی زنده، پویا و قدرتمندی به وجود بیاید که به شکلی اثر گذار در صحنهٔ سیاسی اجتماعی حرکت کرده و هم چون بهمنی بزرگ آحاد دموکراسی خواهان را در خود جذب نماید و برای رسیدن به حکومتی آزاد و دموکراتیک و عرفی، بر دیکتاتوری مذهبی حاکم بتازد و امکان متوقف شدن آن وجود نداشته باشد.
باور عمیق من این است که چنین جنبشی شکل گرفته و بهمن آزادی به راه افتاده است. باید شتاب کنیم تا از حرکت جنبش عقب نمانیم. مرحله دوم جنبش سبز که از ۲۵ بهمن شروع شد و تا دهم اسفند ادامه یافت و می‌رود تا در سه شنبه‌های اعتراضی استمرار یابد، دیکتاتوری حاکم را تا آن اندازه وحشت زده و سردر گم کرد که مجلس اسلامی رژیم به شکل بسیار غیر مدنی و ضد فرهنگی شعار مرگ بر موسوی و کروبی سر داد و در حوزهٔ علمیه در هنگام سخنرانی به اصطلاح یک آیت الله، چوبه دار ساختند و برای مخالفین در خواست اعدام کردند. در همین دوره نهادهای امنیتی و قضایی حکومت به مبتذل‌ترین شکل به تهمت زنی دروغ پراکنی، تهدید و لجن پراکنی علیه مخالفین و معترضین روی آوردند.
همهٔ این‌ها ناشی از ترس، قدرت طلبی، خشونت ورزی و جهالت قومی ست که زمانی خود را نماینده اخلاق، معنویت و دین آسمانی معرفی می‌کردند. حال که مخالفت و اعتراض مردمی علیه خود را مشاهده می‌کنند، ماهیت واقعی خود را بروز می‌دهند.
باور من این است که همهٔ احزاب، سازمان‌ها و شخصیت‌ها در شرایط کنونی می‌بایست از مبارزات مسالمت امیز و متمدنانهٔ جوانان پشتیبانی کرده و سیاست سکوت و محافظه کاری را کنار بگذارند. برای رسیدن به دموکراسی و حقوق بشر می‌بایست هزینه پرداخت کرد.
خوشبختانه در آستانهٔ بهار آزادی قرار گرفته‌ایم و شرایط کنونی تحت هیچ فشار و سرکوبی لغزش پذیر نیست. ملت ایران در آستانهٔ سپیده دم آزادی و رهایی تاریخی قرار گرفته‌اند. باشد که این باره با درایت و شکیبایی و تداوم مبارزات شجاعانه آرزوی یکصد ساله برای رسیدن به آزادی و عدالت واقعی را محقق سازیم.
زندان رجایی شهر. اسفند ۱۳۸۹
حشمت الله طبرزدی



محسن میردامادی هم به مرخصی آمد

خبرگزاری هرانا - محسن میردامادی، دبیر کل دربند جبهه مشارکت ایران اسلامی، عصر امروز به مرخصی نوروزی آمد.
به گزارش خبرنگار کلمه، دکتر محسن میردامادی نماینده مجلس ششم و استاد دانشگاه تهران، عصر امروز به مرخصی نوروزی آمد.
میردامادی، که نامش در لیست مرخصی های روز ۲۹ اسفند بود به دلایل نامعلوم نتواست آن روز آزاد شود و سال را در کنار دیگر زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰  تحویل کرد.



برخی کارگران، یک سال است حقوق نگرفته‌اند

خبرگزاری هرانا - وضعیت کارگران بسیاری از واحدهای صنعتی در استان قزوین، وضعیت مطلوبی نیست، آن هم در شب عید که همه خانواده‌ها در تدارک برگزاری مراسم تحویل سال و مجبور به خریدهای شب عید هستند، این کارگران نزدیک به یک سال و حتی در مواردی بیش از یک سال است که حقوق دریافت نکرده‌اند.
امیر طاهرخانی ضمن بیان مطلب فوق به تابناک، افزود: وقتی انسان فکر می‌کند که این افراد چگونه باید شب عید خود را بگذرانند، برایش قابل تحمل نیست. از این جهت سعی کردیم تا نظر مسئولین را به این امر جلب کنیم تا چاره‌ای بیندیشند تا در مقطع فعلی مشکل آن‌ها لااقل حل شود.
نماینده تاکستان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اظهارات مسوولان اجرایی استان گفت: خود آقایان متولی امر کمتر از ۱۰ کارخانه را می‌شمارند اما آمار واقعی بیشتر از اینهاست. بسیاری از کارخانه‌ها هستند که واگذار شده‌اند و تکلیف کارگرانشان معلوم نیست.
صاحبان این کارخانه از وام استفاده کرده‌اند اما وضعیت کارگرانشان تغییری نکرده است. برخی از کارخانه‌ها هم با بحران روبه رو هستند.
خانه کارگر این رقم را حدود ۵۰ کارخانه اعلام کرده است. حالا اگر یک کارخانه هم با چنین وضعیتی روبه رو باشد، باز هم برای رفع مشکل کارگران باید تلاش شود.
طاهرخانی با بیان اینکه سالهاست که کارگران استان با این قبیل مشکلات درگیرند و هنوز چنین مشکلی وجود دارد، افزود: من از وزیر محترم صنایع می‌پرسم که آیا شما با چنین مشکلی در شب عید روبه رو شده‌اید؟ آیا مسئولان می‌توانند این وضعیت را تصور کنند؟ چرا اقدامی برای حل این معضل صورت نمی‌گیرد؟
این نماینده مجلس هشتم شورای اسلامی ضمن اینکه مهم‌ترین عامل این مشکلات را سوء مدیریت خواند، افزود: برخی از مسئولان به فکر خودشان هستند و به فکر چاره‌ای برای حل مشکلات کارگران نیستند. من معتقدم مسئولان و تصمیم‌گیرندگان در جریان این مشکلات هستند و تا حدودی عمداً اقدامی نمی‌کنند. حمایت جریانات مشکوک هم به پیچیده شدن معضل کمک کرده که امیدواریم به خودشان بیایند. بخش دیگری از مشکلات هم به کمبود مواد اولیه بر می‌گردد که باعث شده چرخ کارخانه‌های استان متوقف شود.



کشته و زخمی شدن ۳ تن در شهر نوسود به دست نیروهای انتظامی

خبرگزاری هرانا - در پی شلیک نیروهای انتظامی به کولبران مرزی در شهر "نوسود"، یک نفر کشته و ۲ تن دیگر نیز زخمی شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بعد از ظهر روز سه‌شنبه دوم فروردین ماه‌، نیروهای نظامی و انتظامی در شهر نوسود واقع در ۴۵ کیلومتری شهر پاوه‌ و مرز عراق، به‌ سوی کولبران مرزی شلیک کردند.
بر اثر این تیراندازی مستقیم یک جوان ۲۰ ساله‌ به نام "پورمند خسروی" کشته‌ و ۲ نفر دیگر زخمی شدند؛ حال یکی از زخمی شدگان که به‌ بیمارستان سپاه کرمانشاه منتقل شده‌، وخیم گزارش شده است.
گفته می‌شود این اقدام نیروی انتظامی با واکنش و اعتراض شهروندان نوسودی روبرو شده‌ و درگیری‌هایی بین شهروندان و نیروهای انتظامی روی داده است.



کشته و زخمی شدن ۳ تن در شهر نوسود به دست نیروهای انتظامی

خبرگزاری هرانا - در پی شلیک نیروهای انتظامی به کولبران مرزی در شهر "نوسود"، یک نفر کشته و ۲ تن دیگر نیز زخمی شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بعد از ظهر روز سه‌شنبه دوم فروردین ماه‌، نیروهای نظامی و انتظامی در شهر نوسود واقع در ۴۵ کیلومتری شهر پاوه‌ و مرز عراق، به‌ سوی کولبران مرزی شلیک کردند.
بر اثر این تیراندازی مستقیم یک جوان ۲۰ ساله‌ به نام "پورمند خسروی" کشته‌ و ۲ نفر دیگر زخمی شدند؛ حال یکی از زخمی شدگان که به‌ بیمارستان سپاه کرمانشاه منتقل شده‌، وخیم گزارش شده است.
گفته می‌شود این اقدام نیروی انتظامی با واکنش و اعتراض شهروندان نوسودی روبرو شده‌ و درگیری‌هایی بین شهروندان و نیروهای انتظامی روی داده است.



پلمب ۴۵ واحد کافی‌شاپ و قهوه‌خانه در نیشابور

خبرگزاری هرانا - فرمانده انتظامی شهرستان نیشابور گفت: ۴۵ واحد کافی‌شاپ و قهوه‌خانه در این شهرستان در راستای برخورد با مظاهر علنی فساد پلمب شد.
به گزارش فارس، ابوالقاسم باروح عصر امروز در جلسه شورای فرهنگ عمومی نیشابور، اظهار داشت: برخی پلمب‌ها، فک‌پلمب شده است که باید دستگاه قضایی برخورد جدی کند.
فرمانده انتظامی شهرستان نیشابور تصریح کرد: اگر مدیریت کلان‌نگر باشد، فعالیت‌ها زیرزمینی نمی‌شود.
در این جلسه که به‌منظور برخورد با مظاهر علنی فساد در مراکز تفریحی نیشابور برگزار شده بود، رئیس اداره بازرگانی نیشابور نیز گفت: کمیسیون نظارت شهرستان به این جمع‌بندی رسید که سقف صدور قهوه‌خانه را ببندد.
وی تصریح کرد: تمام واحدهای صنفی دارای پروانه کسب پایان سال باید به خارج از شهر انتقال یابند.
وی تاکید کرد: ورود افراد زیر ۵ سال و بانوان بدون داشتن همراه به این قهوه‌خانه‌ها، ممنوع است.
وی با بیان اینکه بازدیدهای مشترکی توسط مجمع امور صنفی و اماکن انتظامی از سفره‌خانه‌ها شده است، یادآور شد: قلیان مشکلات زیادی ایجاد کرده است که البته درآمد بسیاری نیز دارد.
وی با تاکید بر اینکه تقاضا داریم هر واحد صنفی بدون پروانه کسب پلمب شود، تصریح کرد: باوجود اینکه بعضی از بزرگان نامه دادند، ولی ما بر روی این تصمیم ایستاده‌ایم.
در همین راستا، امام‌جمعه موقت نیشابور هم گفت: نیروی انتظامی باید از اهرم‌های ارتباط با بسیج، شورا و دیگر گروه‌های مردمی کمک بگیرد.
رجب‌علی سلامی افزود: متخلفان همین که احساس کنند زیر نظر هستند و اگر خلاف صوت بگیرند واحد صنفی تعطیل می‌شود، حساب کار خود را می‌کنند.



بحث و کنکاشی پیرامون جنبش سبز: استمرار یا رکود؟

جلسه هم اندیشی جمعی از فعالان سابق دانشجویی که با حضور و گفتگوی آقایان علی افشاری و علی هنری برگزار شد، به موضوع “نقد و بررسی جنبش سبز” پرداخت. علی افشاری، فعال سابق دانشجویی، فعال سیاسی و دانشجوی دانشگاه جرج واشنگتن در آمریکاست و علی هنری، فعال سابق دانشجویی و دانشجوی رشته جامعه شناسی دانشگاه خرونینگن هلند است.
به گزارش دانشجونیوز، موضوعاتی که در این جلسه بدان پرداخته شد عبارت بود از باز تعریف جنبش اجتماعی و جنبش سبز در ایران، استمرار یا عدم استمرار جنبش سبز، چگونگی این استمرار و مشخصات و فعالیت های آن، نقدهای موجود پیرامون این موضوع و… . علی هنری معتقد است جنبش سبز به عنوان یک جنبش اجتماعی و اعتراض سیاسی همچنان استمرار دارد و به علت سرکوب موجود شکل حضور خیابانی به اشکال دیگر تغییر کرده است. آقای هنری همچنین معتقد است تا آلترناتیو مناسبی برای جنبش سبز ظهور نکرده باید همین قالب را به رسمیت شناخت و آن را تقویت کرد.
این در حالی است که علی افشاری معتقد است هر جنبش اجتماعی با فعالیت هایی که انجام می دهد، مورد ارزیابی قرار می گیرد و اگر افراد به خاطر ترس از سرکوب ظهور و بروز مشخص و عینی ای نداشته باشند نمی توان نام جنبش را بر آن گذاشت. آقای افشاری همچنین می گوید به لحاظ سازماندهی، رهبری، سطح فعالیت ها، تحقق اهداف و… در حال حاضر وارد دوران رکود جنبش سبز شده ایم.
در این جلسه بحث های مختلف دیگری حول موضوع جنبش سبز از سوی دو طرف گفتگو و همچنین شرکت کنندگان مطرح شد که برای خلاصه کردن بحث و پرداختن به موضوع این اصلی این موارد در این گزارش نیامده است. لازم به ذکر است تاریخ برگزاری این جلسه و گفتگو 15 بهمن ماه 1389 بوده است. متن این گفتگو به شرح زیر است:
تعریف خودتان را از جنبش های اجتماعی به صورت عام و جنبش سبز به صورت خاص توضیح دهید.

علی افشاری: تعریف من از جنبش سبز دو مرحله را در بر می گیرد. یک مرحله پیشاانتخاباتی است که شامل فعالیت های انتخاباتی آقایان موسوی و کروبی است و خواست اصلی جنبش در این مرحله ایجاد یک فشار اجتماعی برای پیروزی در انتخابات بود که از این طریق قوه مجریه را در دست بگیرند و برنامه های اصلاحی خودشان را به پیش ببرند. اما بعد از تقلب های سازمان یافته و نحوه اعلام نتایج آرا جنبش وارد فاز جدیدی شد. گر چه نوع فعالیت های آن به کلی تغییر کرد ولی نمی توان این دو دوره را از یکدیگر جدا کرد. در این فاز هم باز نقش آقای موسوی و کروبی بارز است. در این فاز مطالبه جنبش ابطال نتایج انتخابات و تجدید انتخابات بود و نوع بروز و ایجاد فشار از طریق حضور خیابانی انجام شد. در مرحله بعد مطالبه جنبش تغییر و استفعای دولت احمدی نژاد و در نهایت هم این مطالبه تبدیل شد به اجرای بی تنازل قانون اساسی. جنبش سبز یک جنبش تاریخی است و در یک بستر زمانی و مکانی مشخصی به وجود آمده است. این جنبش را نمی شود برابرنهاد یک بلندمدت حرکت تاریخی که می توان آن را نهضت بیداری ایرانیان نامید، قرار داد. حرکتی که مطالباتی را پس از نهضت مشروطه به این سو مطرح کرده است. جنبش سبز کلیت جنبش عام دموکراسی خواهی ایران نیست بلکه آخرین مصداق از این جنبش کلی تر است. بین این دو این‌همانی و یکسانی برقرار نیست. جنبش سبز اگر می توانست موفق شود طبیعی بود که جنبش بالقوه دموکراسی خواهی در معنای جنبشی خود به پایان راه خود می رسید و وارد پروسه دولت و مجاری رسمی در ایران می شد، ولی چنین اتفاقی نیفتاد.
علی هنری: در تعریف جنبش اجتماعی، تعریفی که بتواند تحولات را به خوبی توضیح بدهد تعریف نسبتا بازی است که می گوید جنبش اجتماعی گروهی است نسبتا فراگیر، که این گروه می خواهد از طریق کنش های جمعی به نفع عمومی ای دست پیدا کند که خواست مشترک آن گروه هست. اما، توزیع قدرت به شکلی است که آن منفعت با اراده نیروی دیگری جز اراده اعضای گروه محقق می شود. ولی این که چگونه می توان یک جنبش اجتماعی را از اعتراض سیاسی بازشناخت. اهداف جنبش های اجتماعی به مرور متبلور و معین می شود و در کل جنبش های اجتماعی اهداف نامشخصی و نامتعینی دارند. یکی از افتراق های جنبش اجتماعی و یک اعتراض سیاسی نامعین بودن و در پرده ابهام بودن مطالبات جنبش اجتماعی است. بحث دوم، بحث تعداد افراد مشارکت کننده است. تعداد افراد مشارکت کننده در جنبش های اجتماعی بیشتر و فراگیرتر است. در مورد جنبش سبز من آن را تحولی مربوط به پس ازانتخابات می بینم تا پیش از آن. در مورد مطالبه جنبش سبز می توان گفت یک نوع خواست هایی شهروندی است که در خواست دموکراسی خواهی متبلور می شود. افراد تصور کردند که می توانند به آن هدف برسند و برای کنش جمعی انگیزه پیدا کردند. تصور کردند آن کنش معطوف به نتیجه است و افراد احساس تاثیرگذاری فردی کردند. جنبش سبز سویه های مختلفی از کنش های جمعی داشت. در گام اول ظهور خیابانی بود. تصور این بود که خیابان به تنهایی راه حل است و هیچ گونه کنش جمعی دیگر برای فشار به حاکمیت و دستیابی به مطالبات متصور نبود. بعد از آن راه های مختلفی از کنش های جمعی دیگر را آموخت و تجربه کرد. از تحریم اس ام اس، مصرف زیاد برق در ساعات اوج مصرف و… . یک سری تعاریف از جنبش اجتماعی که تاکید دارد بر رهبری و سازماندهی یک جنبش به نظرم نادرست است. دستگاه های تحلیلی مختلفی برای تفسیر یک جنبش اجتماعی وجود دارد. اما این درست نیست که جنبش اجتماعی که سازماندهی ندارند را نام دیگری بخواهیم بنهیم.
آقای افشاری، فکر می کنید در حال حاضر جنبش سبز همچنان استمرار دارد یا خیر؟
علی افشاری: ابتدا در پاسخ به آقای هنری باید بگویم که پیرامون شکل گیری یک جنبش هم دستگاه های تحلیلی مختلفی وجود دارد. مثلا آلن تورن می گوید که خود فعال گرایی می تواند مبنای یک جنبش اجتماعی باشد. بر این مبنا چنانچه در افراد نوعی آگاهی نسبت به مشکلاتی که هست، وجود داشته باشد و حتی این آگاهی به مرحله عمل هم نرسد، به این حالت هم می گوید می توان جنبش اجتماعی اطلاق کرد. اما ما در خصوص یک جنبش اجتماعی که خواست و هدف سیاسی دارد، صحبت می کنیم. در یک جنبش ممکن است شکاف هایی نه در هدف بلکه در رویکردها و نوع نگرش هر بازیگر جنبش وجود داشته باشد، ولی نهایتا هر جنبشی نیاز به یک باور تعمیم یافته و یک خواست و هدف مشترک دارد که بتواند افراد را حول چتری جمع کند وگرنه اصولا مدل کردن حرکت تحت عنوان جنبش اجتماعی دشوار است. تحت هر نظریه ای برای این که جنبش بخواهد موفق بشود سازماندهی و رهبری مهم می شود. من بر مبنای تعریفی که برشمردم فکر می کنم در حال حاضر جنبش سبز تقریبا وارد دوره رکود خود شده است. ما در مقطع فعلی فعالیت و تحرکی نمی بینیم و خود این عدم فعالیت نشانه عمده این رکورد است. مسائلی مانند نفس وجود مطالبات، آگاهی بخشی، پرداختن به مسایل مهم تر و… هیچ کدام با جنبش سبز شروع نشده است. جنبش سبز حتی مطالبه جدیدی را هم به جمعی که در آن مشارکت داشتند اضافه نکرده است. افراد پیش از این جنبش هم این خواسته ها را داشتند و این مشکلات را می دیدند. دومین عامل برای ارزیابی جنبش سبز بررسی میزان تحقق اهداف آن است. اولین هدف بازپس گیری آرا سرقت رفته و ابطال انتخابات بود، هدف بعدی پا نگرفتن دولت احمدی نژاد و یا استعفای زودهنگام این دولت بود. هدف بعدی که از طرف رهبران سمبولیک جنبش سبز مطرح شد این بود که می شود از طریق اجرای بی تنازل قانون اساسی و ابزارهایی که درون ساختار حکومت وجود دارند، می توان سرنوشت را عوض کرد. هیچ یک از این اهداف محقق نشده و چشم اندازی هم برای تحقق این قضیه دیده نمی شود. در مورد شبکه سازی هم به دشواری می توان گفت که این شبکه ها در حین انتخابات و بعد از آن یجاد شد. بسیاری از این شبکه ها از قبل هم بودند. در آن مقطع انگیزه پیدا کردند و فعال شدند. اما الان که وارد دوران رکود جنبش سبز شده ایم دیگر فعالیتی در این شبکه ها هم نمی بینیم. منتقل شدن فعالیت ها به زیر لایه های اجتماعی را به عنوان فاز جنینی یک جنبش اجتماعی که زمینه های بازسازی را فراهم می کند، برمی شمارند. وگرنه هیچ کجا به فعالیت پشت پرده، جنبش اطلاق نمی شود. اگر این گونه باشد در خیلی از حوزه های دیگه می توان ادعا کرد که جنبش اجتماعی وجود دارد. ولی برای این موارد مبناها، مدارج و مولفه های عینی وجود ندارد و قابل اندازه گیری نیست و صرفا ادعاهایی است که نمی توان پیرامون آن ها راستی‌آزمایی کرد و ارزیابی داشت. این موارد را که کنار هم می گذاریم می توان گفت که جنبش سبز یک جنبش ناکام است و نه جنبش موفقی که تداوم دارد. البته این به معنای این نیست که این جنبش دستاوردی نداشته است. این جنبش، جدی ترین جنبش اجتماعی و سیاسی ما بعد از انقلاب بوده که نتایج مثبت و فرخنده ای داشته و می تواند مبنای فعالیت های آینده باشد.
آقای هنری، مسئله‌ای که وجود دارد این است که پدیده هایی در سطح جامعه ایران گاه بروز می کند که در زمان بروز خود واجد ویژگی های مثبتی است و نتایج و آثار خوبی هم از خود به جا می گذارد. اما این پدیده ها فرزند زمانه خود هستند و بعد از مدتی رو به افول می روند. اما برخی از نیروهای دلبسته به آن اتفاق (که می تواند یک حرکت سیاسی، جنبشی و… باشد)، می خواهند این طور القا می کنند که آن حرکت تا همیشه تداوم دارد و دیگر حرکت ها را در هر زمانی تحت تاثیر خود قرار می دهد. به عنوان نمونه می توان به “اصلاحات” یا حتی در نگاهی خردتر در جنبش زنان به حرکت “کمپین یک میلیون امضا” اشاره کرد. بعضی این نقد را به کسانی که جنبش سبز را هم جنبشی متداوم می دانند، وارد می کنند.
علی هنری: اما این را قبول ندارم که وقتی دوره یک پدیده به پایان رسیده ادعا کنیم همچنان وجود دارد. ولی دوره جنبش سبز به پایان نرسیده. به نظر من تا برای جنبش سبز آلترناتیوی وجود نداشته باشد ما نمی توانیم بگوییم محو شده است. این جنبش سبز را باید حفظ کرد و آن قدر بر آن اثر گذاشت و از آن اثر پذیرفت تا زمانی که یک آلترناتیو دیگری از درونش رشد پیدا کند و آن وقت وارد آن شد. به لحاظ تعریف آکادمیک به باور من جنبش سبز به عنوان یک جنبش اجتماعی وجود دارد. تحرک وجود دارد، تعداد بسیاری هویت خودشان را سبز بودن می بینند، در اینترنت فراخوان های مختلف منتشر می شود، اگر در یک شبکه در حد 5 هزار نفر هم عضو شوند می توان بر آن عنوان جنبش اجتماعی گذاشت. در مورد تداوم جنبش های اجتماعی این سوال پیش می آید، مثلا دانشجویان فقط آن روز که تجمع برگزار می کنند، تبدیل به جنبش دانشجویی می شوند یا مجموعه ای از اتفاقات که در طول زمان می افتد را جنبش دانشجویی می گوییم. جنبش سبز رهبری خود را دارد، گفتمانش را حفظ کرده، هنوز به هیچ یک از اهدافش نرسیده و از آن ها انحراف هم پیدا نکرده است. هر جامعه شناسی این پدیده را بررسی کند آن را به عنوان یک جنبش اجتماعی می شناسد. نمود و بروز یک جنبش اجتماعی در یک ساختار دموکراتیک و یک ساختار غیردموکراتیک با هم متفاوت است. جنبش سبز امکان انجام کنش اجتماعی همگانی در خیابان را ندارد. ولی می توان نشانه های دیگر یک جنبش اجتماعی را در جنبش سبز دید. افراد انگیزه های لازم را دارند و در هر فرصت سیاسی که به وجود بیاید، این احتمال وجود دارد که بتوانند بروز خیابانی داشته باشند.مدت هاست که خیلی ها در اینترنت خودشان را وابسته به جنبش سبز می دانند. ظهور و بروز خیابانی ندارد، ولی ظهور و بروزی از نوع دیگر دارد. به موضوع سرکوب باید توجه کنیم. صحبتی که در خصوص نقش سازماندهی و رهبری در جنبش های اجتماعی شد، کنش هایی که انسان ها با هم انجام می دهند منجر به یک جنبش اجتماعی می شود فرقی نمی کند که رهبری یا سازماندهی وجود داشته باشد یا نه. در تونس و مصر هیچ گونه سازماندهی و رهبری وجود نداشت. نظریه پردازانی هستند که اثر سازماندهی را خیلی قوی می دانند و می گفتند چون نظام های غیردموکراتیک و توتالیتر اجازه سازماندهی به مخالفان نمی دهند به این دلیل هیچ وقت در خاورمیانه دموکراسی شکل نمی گیرد. آصف بیات گفته بود حتی تغییر رفتار افراد در خیابان می تواند به جنبش های خیابانی شکل دهد. مقایسه جنبش سبز با انقلاب سال 57 به نظرم اشتباه است. به لحاظ طبقه ای که در آن شرکت می کردند، سطح هم زیستی که مردم با هم داشتند، سطح دموکراسی موجود در دنیا و… متفاوت است. ما نباید نگران باشیم که آقای موسوی دو روز دیگه حرف ها و مواضعی متفاوت با آن چه که الان بیان می کند، داشته باشد. من بی سیاستی می دانم که بخواهیم جنبش سبز را محو کنیم برای این که بخواهیم چیز دیگری را به جای آن پدید بیاوریم.
علی افشاری: ما در اینجا تحلیل و بررسی تئوریک می کنیم و در مقامی نیستیم که بخواهیم چیزی را حذف یا اضافه کنیم. من اتفاقا متدوام دانستن جنبش سبز را در این شرایط بی سیاستی می دانم. آن چه واضح هست این است که هر جنبش را با فعالیت هایش در نظر می گیرند. مواردی که آقای هنری گفتند امروز برای ده ها مورد دیگر هم در ایران می توان گفت. شکاف هایی متعددی وجود دارد و از منظر جامعه شناسی همه این موارد می توانند یک جنبش اجتماعی بالقوه باشند. ما در مورد جنبش دانشجویی و زنان هم به معنای علمی آن نمی توانیم عنوان جنبش اجتماعی را اطلاق کنیم و باید بگوییم جنبش های اجتماعی که هر یک به نوعی تا به امروز ناکام بوده اند. آن چه که به صورت کلی وجود دارد همان جنبش عام دموکراسی خواهی است و نه جنبش سبز. جنبش سبز را نمی شود با جنبش دانشجویی یا جنبش زنان مقایسه کرد. آن ها جنبش هایی هستند که بر اساس یک سری شکاف های تاریخی و مطالبات بلندمدت ایجاد شده اند و در هر دوره زمانی بروز خاص خودشان را پیدا می کنند. مواردی که آقای هنری بیان می کند ایجاد کننده یا مساعدکننده شکلی گیری یک جنبش اجتماعی است نه موید استمرار جنبش سبز، چرا که در این صورت می توانیم بگوییم ده ها جنبش دیگر هم وجود دارد. این جنبش زمانی بروز کرد که آن فعالیت ها دیده شد وگرنه آن مطالباتی که مطرح شد پیش از جنبش سبز هم وجود داشت. یک حرکت وقتی به مرز جنبش اجتماعی می رسد که از مرز سرکوب عبود کند. اگر حرکتی بخواهد از ترس سرکوب شدن نمود بارزی نداشته باشد نمی شود اطلاق جنبش اجتماعی به آن کرد.
آقای افشاری، نقد جنبش سبز و اعلام پایان یافتن به عنوان جنبشی ناکام از سوی عده ای از فعالان سیاسی و روشنفکران بعضا به عنوان یک فعل سیاسی هم تعبیر می شود. نظری که وجود دارد این است که عده ای از فعالان سیاسی که در دوره اصلاحات به تحریم انتخابات ها روی آوردند و به نوعی از گفتمان اصلاح طلبی عبور کردند، و جز اصلاحات ساختاری مدل دیگری را کارآمد نمی دانستند، بعد آن هر عمل سیاسی که مبنایش شرکت در انتخابات و رجوع دوباره به اصلاح طلبان باشد را غیرمفید می دانند و هر حرکتی را، زودهنگام زوال یافته تلقی می کنند و سعی می کنند این نگاه را جا بیندازند تا همان تحلیل سابق خود را همچنان به عنوان تنها راه گریز از شرایط فعلی مطرح کنند، نظرتان در این باره چیست؟
علی افشاری: این که تصور شود مواضعی که بنده در پایان دوره اصلاحات داشتم برایم جنبه ایدئولوژیک پیدا کرده و مقدس شده، واقعا این گونه نیست. اما کافی است به گفتمان کسانی که دوباره مراجعه داشتند به گفتمان اصلاح طلبی انتخابات‌محور توجه کنیم و نتایج عملی آن را مقایسه کنیم. از بعد استراتژیک سیر تحولات حقانیت گفتمانی که از آن فضا عبور کرد و حامی اصلاحات جامعه‌محور بود را نشان داد. اتفاقا برخورد نظام کاملا نشان داد که اصلاح پذیر نیست و اگر کسانی شک هایی داشتند هم شکشان برطرف شد. دیگر از موسوی نزدیک تر به گفتمان و آرمان های نظام چه کسی را می توان یافت که آخر سر شد عامل آمریکا! بنابراین با توجه به اتفاقاتی که افتاد این انتقاد اساسا رد می شود. آن چه که در انتخابات اخیر اتفاق افتاد نشان داد که دیگر امکان این که دوباره فضای اصلاح طلبی دوم خردادی حاکم بشود وجود ندارد. در این مدت هم حداقل خود بنده مدعی آقایان موسوی و کروبی نشدم و بحث دیدگاه دیگری را هم مطرح کردم و بحث تخریبی هم نداشتم. حتی از جنبش سبز و مطالبات دموکراتیک مردم و آقای موسوی و کروبی به انحاء مختلف در حد مقدورات حمایت کرده ام و در این راه کوشیده ام. اما بحث مهم من این است که فضای سیاسی ایران مساوی با جنبش سبز و آقای موسوی و کروبی و… نیست. اگر دوستان بحث ها را دنبال کنند می بینند که بعضی از افرادی که خود را عضو جنبش سبز می دانند تصوراتی دارند که گویی کلیه حرکت های مردم ایران و همه مطالبات تاریخی مردم و اساسا دموکراسی خواهی، مطالبه آزادی، انتقاد و… از این دوران شروع شده است. اینجا آن جایی است که من می گویم که تفاوت و تمایز باید معلوم شود. من تاکید دارم باید حوزه های عمل متفاوت از هم متمایز باشند. در مقام تحلیل هم اتفاقا باید نظرات و تحلیل های مختلف مطرح شود و شنیده شود تا از دل آن یک راهکار درست حاصل شود. نسل انقلاب 57 به تجربه نسل های پس از انقلاب مشروطه توجهی نکرد و هزینه سنگینی هم پرداخت کرد. در شرایط فعلی هم بعضی از کوشندگان سیاسی، خصوصا آن ها که تجربه کمتری دارند، دوباره دارند چنین اشتباهی را مرتکب می شوند. در مورد صحبت آقای هنری که گفتند نباید شرایط فعلی را با انقلاب 57 مقایسه کرد و احتمال انحراف بعد از پیروزی جنبش سبز منتفی است، باید گفت در مسایل سیاسی نحوه عملکردها و نگاه ها به این سادگی پیش نمی رود. در مرحله قبل از پیروزی جنبش خیلی حرف ها زده می شود. ولی فردای آن شما در آن موقعیت نیستید و کسانی تصمیم گیر هستند که در مواضع بالای رهبری جنبش قرار داشتند و افراد و نیروهایی که پشتیبان و حامی آن ها بودند خیلی بردی ندارند. کما این که خیلی از نیروهایی که پشتیبان آقای خمینی بودند نه به خاطر حرف هایی که ایشان مشخصا بعد از سال 59 زد بلکه به خاطر مواضعی ایشان در نوفلوشاتو بود. ولی بعد از پیروزی انقلاب، چه قدر توانستند این نیروها تاثیرگذار باشند. من بر اساس تجربه خودم در دوران اصلاح طلبان با آقای خاتمی، بنده ایشان را قبل از تشکیل ستادهای انتخاباتی اش، مرتب می دیدم و حرف های کاملا متفاوتی زده می شد. وقتی داخل ستاد رفتند، آقای خاتمی ناگزیر چهره دیگری شد. وقتی در انتخابات پیروز شد و داخل کاخ ریاست جمهوری رفت کاملا قضایا عوض شد. باید به این نکات توجه کرد. همچنین اگر در مورد چیزی که وجود نداره ما مرتبا به مردم اعلام کنیم که وجود دارد و فعال است اتفاقا تاثیر منفی بر جامعه هدف ما می‌گذارد.
علی هنری: آن جا که آقای افشاری می گویند از تجربیات گذشته باید استفاده کنیم، کاملا درست است. ولی مسئله ای که وجود دارد این است که زمینه اجتماعی و سیاسی وقایع را باید بسنجیم و ببینیم تفاوتش با الان چیست. ما در حال انجام مسابقه ای هستیم که همه از پشت یک خط شروع نکرده ایم. من به اندازه یک نیروی شناخته اصلاح طلب یا موسوی و کروبی و… نیستم. واقعیات را باید در نظر گرفت. ما نه سازمانی داریم نه برنامه ریزی داریم و خیلی عقب هستیم. پس زدن افرادی که دغدغه دموکراسی خواهی دارند به این بهانه که اگر فردا قدرت را در دست بگیرد به ادعایش عمل نخواهد کرد، عملی غیردموکراتیک است. اتفاقا باید آن هنجار را تقویت کنیم و با مشارکت است که هنجارهای دموکراتیک شکل می گیرد. شما می گویید که باید تحلیل کنیم، ولی من می گویم علاوه بر تحلیل باید مشارکت هم کرد و در حین این مشارکت رهبران را واداشت سخنانی را بگویند و اهدافی را دنبال کنند که قبلا دنبال نمی کردند. ما اگر نتوانیم این جلو و عقب بودن را بپذیریم مجبور می شویم راهی را برویم که انتهایش خیلی مشخص نیست و راه به ناکجاآباد دارد. در تحلیل خود باید در نظر گرفت که جایگاه ما کجاست و جایگاه موسوی و کروبی کجاست. نمی توانم جلوی آن ها را بگیرم که بخواهم خودمان به آن ها برسم. الان اپوزسیون ما چه ظرفیتی از همگرایی از خودشان نشان داده اند. یک نامه مشترک برای وقایع تونس و مصر نمی توانند بنویسند. یک تلویزیون در حد همان رسا نمی توانند راه بیندازند. باید بفهمیم که کجا هستیم. شما تمام مدت می گویید که باید بیاییم جرس و رسا و کلمه را نقد کنیم. اما نباید گویانیوز را به عنوان پر مخاطب ترین سایت خبری فارسی زبان نقد کرد؟ وی اُ ای و رسانه های اپوزسیون نباید نقد شود؟ من فکر می کنم وقتی به نتیجه مطلوب می رسیم که همه جانبه نقد کنیم و تحلیل کنیم.
علی افشاری: من هم معتقدم که باید اپوزیسیون و نیروهای مخالف مورد نقد قرار بگیرند و بر این باورم که دیدگاه های اصلاحات ساختاری ضعف های زیادی دارد و قطعا موقعیت آقای موسوی و کروبی در مقایسه با نیروهای اپوزسیون بهتر است. اما به همان دلیل که نباید جلوی آن ها ایستاد، به علت میزان ظرفیت مختصری که برای تسریع پروژه دموکراسیزیون در ایران دارند، لزومی نیست که در آنها ادغام شد و لزوما با آن ها کار کرد. میشود در قالب هویتی مستقل عمل کرد. قبلا هم گفتم بحث شما برای زمانی است که جنبشی وجود داشته باشد و فعالیتی صورت بگیرد.در حال حاضر فعالیتی شکل نمی گیرد.باید منتظر ماند تا ببینیم که اتفاقات ایران به چه سمت و سویی میرود و آیا آقای موسوی و کروبی هژمونی که داشته اند را می‌توانند حفظ کنند یا نه. من معتقدم که نقد، حتی اگر تند هم باشد باعث می شود که ریسک اشتباهات کم شود. من در بعضی مواقع فرقی بین شیوه هایی که سایت جرس به کار می برد با کیهان و رسانه های حامی احمدی نژاد نمی بینم. در بعضی از کارهایی که این جریان انجام می دهد، بخشی از واقعیت را پنهان میکند و بخشی از آن را باز گو می کند. این شیوه باید نقد شود و قرار نیست هر کس که می خواهد فعالیت کند زیر پرچم آقای مهنس موسوی و کروبی برود. تا زمانی که جنبش سبز معنای مشخص و چارچوب سیاسی پیدا نکند، این آشفتگی هویتی و مبنایی وجود دارد




حضور قدرتمند فعالان دانشجویی در اجلاس شورای حقوق بشر: «جمهوری اسلامی با همه لشگرکشی اش به ژنو به بن بست رسید»

اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل امسال با حضور برخی از افراد سرشناس جنبش دانشجویی، زندانیان سیاسی و دانشجویان اخراج شده ویا محروم از تحصیل، که روایت هیات رسمی دولتی و سازمان های غیردولتی هوادار دولت را که در اجلاس حضور داشتند به سختی به چالش کشیدند، چهره بسیار متفاوتی با دوره های گذشته داشت.
هیات دولتی ایران – والبته همرهان غیردولتی شان- که همه اهتمام خود را برای سرپوش گذاشتن بر نقض گسترده حقوق بشر در ایران گذاشته است، درجریان اجلاس چهار هفته ای، بارها توسط گروه های مختلفی که طی دو ماه گذشته به ژنو سفر کردند تا تصویری دقیق از آنچه طی نزدیک به دوسال پس از انتخابات و پیش از آن رخ داده را نمایش دهند، به چالش کشیده شد.
پویان محمودیان، فعال سابق دانشجویی که در کنکور کارشناسی ارشد سال ۸۷ با کسب رتبه ۶ اجازه ورود به دانشگاه را نیافت به کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران گفت: « متاسفانه من از تحصیل محروم و ستاره دار شدم. و دلیلش این بود که وزارت اطلاعات صلاحیت من را برای درس خواندن تایید نکرد.»
او درخصوص حضور خود در محل اجلاس به کمپین گفت: « به همراه دانشجویان دیگر ایرانی که مجبور به ترک ایران شدند به سازمان ملل آمدیم تا سعی کنیم با دیپلمات های کشورهای مختلف و فعالان سازمان های غیردولتی در اینجا صحبت کنیم تا آنها از نقض حقوق بشر در ایران آگاه شوند. از آنجایی که من و بقیه دانشجویان ایرانی اینجا قربانی های نقض حقوق بشر در ایران هستیم دیپلمات ها و فعالان حقوق بشر اعتماد بیشتری به ما پیدا می کنند تا برای فشار وارد کردن به جمهوری اسلامی ترغیب شوند.»
آقای محمودیان درخصوص سازمان های غیردولتی همراه دولت که به دفاع از کارنامه حقوق بشر کشور د رطی سالهای گذشته می پردازند گفت: «من و بقیه دانشجویانی که اینجا هستند داخل ایران فعالیت حقوق بشر بودیم و جالب این است که اصلا اسم این ها که به عنوان فعالان حقوق بشر به اینجا آمده اند و سازمان های که نامشان را می برند را نشنیده بودیم. و وقتی با اینها حرف می زنیم مشخص است که تمام سعی شان این است تا از رفتار حکومت ایران دفاع کنند و گاها وقتی در مورد نقض های حقوق بشر که در قبال ما در ایران اتفاق افتاده است می شنوند، می گویند که به ما این موارد اعلام نشده بود وگرنه اقدام می کردیم. اما درنهایت به این سوال پاسخ نمی دهند که اگر شما به عنوان فعال حقوق بشر کار می کنید نتایج کارتان چه بوده است و چرا تا کنون که کسانی که در موردشان حقوق بشر نقض شده است امکان تماس با شما و سازمان هایتان را پیدا نکرده اند.»
این دانشجوی محروم از تحصیل درخصوص حضور فعال قربانیان نقض حقوق بشر در جهت اگاهی رسانی در محافل بین المللی گفت: « فعالان دانشجویی و مدنی که تازه از ایران خارج شده اند حضورشان در چنین مجامعی باعث می شود تا یک دیده بهتری پیدا کنند که چطور با مناسبت های خاص بین المللی در عرصه حقوق بشر ارتباط برقرار کنند و از سوی دیگر سازمان های غیردولتی کشورهای دیگر با کسانی که تازه از ایران خارج شده اند می توانند بیشتر در خصوص گزارش هایشان اعتماد کنند و راحتر برخورد می کنند.»
مرتضی اصلاحچی عضو سابق دفتر تحکیم وحدت و دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی که در طول دوران دانشجویی دو بار زندانی شده و دو سال هم حکم زندان دارد درحاشیه اجلاس و در نشست های جانبی همراه با دیگر فعالان حاضر برای آگاهی رسانی در خصوص واقعیات نقض حقوق بشر درکنار دیگر دوستانش فعال بوده است نیز به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « همیشه فعالیت های که برای اطلاع رسانی و نقض حقوق بشر در ایران توسط جمهوری اسلامی انجام می شد توسط کسانی انجام می گرفت که سال ها از ایران دور بودند و علیرغم تلاششان به دلیل همین دور بودنشان نمی توانستند فضای واقعی از ایران را نشان دهند. اما ما اکثرا بچه های هستیم که پس از انتخابات ۸۸ به دلیل فضای که در ایران به وجود آمده بود مجبور به ترک کشور شدیم بنابراین ما فضای واقعی سال های اخیر کشور را تجربه کرده ایم و اکثرا زندان رفته ایم. در این نشست وقتی ما با سنت دیپلمات های جمهوری اسلامی که می خواستند از جواب دادن به وضع موجود طفره بروند مواجه شدیم شروع به بحث کردن کردیم. چون ما خودمان به صورت عینی شرایط ایران را تجربه کردیم و می دانستیم که آن چه آنها می گویند فقط طفره رفتن از واقعیت است. نمونه اش را نشستی که توسط سازمان غیر دولتی وابسته به جمهوری اسلامی ایران برگزار شده بود دیدیم که هر چقدر تلاش کردند تا فضا را منحرف کنند نشد و شاهد بودیم که یکی از سخنران های (خارجی) که جمهوری اسلامی دعوت کرده بود در برنامه ای که مدیرش فردی دولتی بود، به صراحت اعلام کرد که مخالف جمهوری اسلامی و طرفدار جنبش سبز است. این اتفاق شکستی برای جمهوری اسلامی و موفقیتی برای جنبش سبز در اجلاس سازمان ملل به حساب می آید.»
آقای اصلاحچی نیز با اشاره به سازمان های غیردولتی همراه هیات دولتی که تلاش زیادی برای سرپوش گذاشتن به موارد نقض حقوق بشر و تکرار روایت هیات دولتی داشتند به کمپین گفت: « جمهوری اسلامی تعداد زیادی از افراد را به عنوان فعالان حقوق بشر و فعالان حقوق زنان ایرانی را به این نشست آورده بود ولی دیدیم که آنها هیچ کارکردی در این نشست نداشتند.آنها چه صادقانه جمهوری اسلامی را باور داشته باشند و یا چه به لحاظ مادی تامین شده باشند و در این نشست ها آمده باشند اما دیدیم چیزهای که مطرح می کردند واقعی نبود.جمهوری اسلامی تعداد زیای را به عنوان فعالان حقوق مدنی آورده بود که اکثر آنها نمی توانستند انگلیسی حرف بزنند. من نمی دانم کسانی که خود را فعال حقوق مدنی و جز قشر نخبه می دانند و به عنوان هیات دپیلماتیک در سازما ن ملل می نشیند چطور نمی توانند انگلیسی حرف بزنند. از همین یک مورد می شود فهمید که این ها از چه طیفی هستند. همچنین دیدیم که در مواجه با ما مراقب بودند، بعضا در حاشیه نشست ها با مسن های ایرانی حرف می زدند اما تا با ما جوان ها روبه رو می شدند پا پس می کشیدند و سریع از بحث خارج می شدند چون می دانستند که ما تازه از کشور خارج شدیم و شرایط اخیر را تجربه کردیم.»
وی در خصوص تلاش گسترده هیات ایرانی برای ارائه تصویری ایده ال از وضعیت آزادی بیان و احترام به حقوق مدنی سیاسی افراد در داخل کشور در اجلاسی از این دست به کمپین گفت: «من فکر می کنم که اینگونه تلاش های جمهوری اسلامی فاید ه ندارد چون الان اینقدر فضای داخل ایران شفاف شده است که دیگر نمی توانند به هیچ عنوان بر اتفاق ها سرپوش بگذارند. دیگر این نمایش ها که ۷۰،۶۰ نفر را به عنوان فعالان حقوق بشر ایرانی بیاورند و یا زنانی را به عنوان فعال حقوق بشر بیاورند و یا خانمی که خودش را کرد سنی معرفی کند و بگوید که کردها و اقلیت های دینی حقشان در ایران زائل نمی شود… در اجلاس شاهد بودیم که حتی جامعه جهانی نیز دیگر این ها را باور نمی کند. در حاشیه نشست وقتی با بعضی افراد از کشورهای مختلف صحبت می کردیم، می گفتند که این حرف ها جعلی است و باور نمی کردند. آنها کاملا آگاه بودند.»
مرتضی اصلاحچی در پایان عملکرد دولت ایران را در اجلاس حقوق بشر چنین ارزیابی کرد: «جمهوری اسلامی تمام تلاش هایش به بن بست خورد، با لشکرکشی به ژنو و با صرف هزینه ی زیاد خواست افکار عمومی را تحت تاثیر قرار بدهد اما بقیه کاملا آگاه هستند چون دیگر همه چیز در داخل ایران شفاف است و همه می دانند مردم ایران چگونه فکر می کنند و چه می خواهند و جمهوری اسلامی چه موقعیتی در داخل و خارج از ایران دارد. همه چیز مشخص است.»
کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران




علی جمالی پس از 3 روز مرخصی به زندان بازگردانده شد

علی جمالی مسئول کمیته سیاسی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) که عصر روز 29 اسفند 1389 به مرخصی نوروزی آمده بود، دقایقی قبل و ‫در پی عدم تمدید مرخصی سه روزه به زندان باز گردانده شد‬.
وی برای مرخصی سه روز و با وثیقه چهار صد میلیونی به مرخصی آمده بود.
علی جمالی، ۳۱ مرداد ماه ۱۳۸۹ بازداشت شد. وی در دادگاه بدوی به ۴ سال حبس محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۲ سال کاهش یافت.
شایان ذکر است که کماکان دبیر کل سازمان ادوار تحکیم دکتر زیدآبادی ،سخنگو عبدالله مومنی و حسن اسدی و علی ملیحی از اعضای ارشد سازمان ادوار در زندان به سر می برند.
ادوارنیوز





شعار "لا حزب الله لا ایران" هزاران تن از معترضان سوری / شرکت پاسداران ایران درسرکوب تظاهرکنندگان سوریه

دانشجونیوز: در پی اعلام خبرگزاری های سوری مبنی بر شرکت داشتن نیروهای سپاه پاسداران ایران و حزب الله در سرکوب خونین معترضان سوری و همچنین کشته شدن بیش از دهها تن از این معترضان، هزاران نفر از مردم سوریه با شعار "لا حزب الله لا ایران" در مراسم تشییع کشته شدگان تظاهرات اخیر در شهر درعا سوریه شرکت کردند و از اقدامات نیروهای حزب الله لبنان و عناصر سپاه پاسداران ابراز انزجار کردند.
بر اساس تصاویر ویدئویی منتشر شده در رسانه ها، معترضان در خیابان های سوریه، با سر دادن شعار«لا حزب الله لا ایران» از حرکت مداخله جویانه جمهوری اسلامی و عناصر وابسته به آن(سپاه پاسداران و حزب الله) ابراز انزجار کرده اند.
گفتنی است که رهبران جمهوری اسلامی ایران و رسانه های رسمی این کشور کوچکترین اشاره ای حتا به تظاهرات مخالفان در سوریه نمی کنند، در حالی که مدعی پشتیبانی از قیامهای دیگر ملت های خاورمیانه هستند.
احزاب سیاسی مخالف در سوریه اعلام کردند که صدها تن از واحدهای سپاه پاسداران ایران برای سرکوب مخالفان بشار اسد وارد سوریه شده اند. همین منابع افزده اند که رژیم بشار اسد از شبه نظامیان حزب الله لبنان نیزبرای سرکوب تظاهرات مخالفان به ویژه در شهر "درعا" استفاده کرده است.احزاب مخالف سوریه، به ویژه حزب اصلاح طلب سوریه تصریح می کند که واحدهای سرکوب سپاه پاسداران ایران پیش از سرکوب تظاهرات "درعا" به سوریه منتقل شدند و همین نشان می دهد که ارادۀ سرکوب مخالفان توسط نیروهای خارجی درنزد رهبران دمشق وجود داشته است. در ناآرامی های چهار روز اخیر در "درعا"پنج تظاهرکننده از جمله یک کودک یازده ساله کشته شدند. گزارش ها حاکی ازحضور وسیع زره پوش ها و تانک ها و گشت های امنیتی در سرتاسر شهر است.رهبران قبایل درعا تهدید کرده اند که در صورت عدم خروج نیروهای سرکوب ازاین شهر به مراکز امنیتی و پلیس حمله خواهند کرد.. اکنون دامنۀ ناآرامی های سوریه به مناطق کردنشین و هم مرز با اسرائیل نیز کشیده شده است. فعالان حقوق بشردر سوریه می گویند که حکومت دمشق هزاران نفر از اعضای حزب الله لبنان راکه از سوی حکومت تهران پشتیبانی می شود برای سرکوب تظاهرات مردم معترض به کار گرفته است. به گزارش تلویزیون قطری "الجزیره" رییس جمهوری سوریه مقررات منع عبور و مرور در شهر "درعا" در جنوب این کشور اعلام کرده است.سازمان دیده بان حقوق بشر از کاربرد خشونت عریان و تیراندازی نیروهای پلیس و امنیتی دولت دمشق علیه تظاهرکنندگان انتقاد کرده و خواستار توقف سرکوب مردم ناراضی شده است.
بر اساس اعلام خبرگزاری های داخلی سوریه، در چند روز گذشته نیروهای پلیس و امنیتی سوریه با حمله به مسجدی در شهر "درعا" که صحنۀناآرامی ها و تظاهرات بی سابقۀ مخالفان در روزهای اخیر بوده دست کم شش تن از حاضران در مسجد را کشتند.
از جمله کشته شدگان علی القصاب پزشک و یکیاز اعضای خانواده های معروف درعا بوده که برای یاری رساندن به زخمی شدگان به محل حادثه رفته بود. پیش از حمله به مسجد جریان برق در شهر و همچنین خطوط تلفن قطع شده بود. به این ترتیب، از آغاز تظاهرات مخالفان علیه استبداد و فساد دستگاه حکومتی بشار اسد تاکنون یازده نفر از معترضان کشته شده اند. حزب بعث سوریه از سال ١٩٦٣ در این کشور وضعیت اضطراری اعلام کرده و به این ترتیب از برگزاری تظاهرات و تشکیل احزاب و انجمن های آزادجلوگیری می کند.

&feature=player_embedded



قذافی: ما انقلاب جهانی عليه امپرياليسم را رهبری می‌کنيم، مخالفان ما گروه کوچکی از فاشيست‌ها و ‌ديوانگان هستند

دانشجونیوز: قذافی مدعی شده است که انقلاب جهانی عليه امپرياليسم را رهبری می‌کند.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایسنا،‌ به نقل از سايت اينترنتی المحيط، معمر قذافی، رهبر ليبی در سخنان خود در ميان هوادارانش در خرابه‌های ساختمانی که روز يکشنبه در حمله هوايی ائتلاف نابود شد در منطقه باب العزيزيه طرابلس اظهار داشت: آنچه که در کشور روی می‌دهد جنگ صليبی جديدی است که کشورهای صليبی بر اسلام تحميل کردند.
وی از تمام ارتش‌های جهان اسلام خواست تا عليه عمليات نظامی کشورهای غربی به ياری ليبی بشتابند.
قذافی گفت: ملت‌های جهان از جمله آسيا، آفريقا، آمريکا و اروپا با برپايی تظاهرات از ملت ليبی حمايت می‌کنند ملتهای جهان مخالف حمله‌ کشورهای غربی عليه ليبی هستند.
وی در ادامه افزود: ملت‌های کشورهای غربی با سردمداران خود مخالف هستند. همگان مردم ليبی را تاييد می‌کنند. کسانی که با شما مخالف هستند گروهی کوچک از فاشيست‌ها، ديوانگان و افرادی هستند که به دست ملت‌شان سقوط خواهند کرد.
رهبر ليبی خطاب به هوادارنش گفت:‌ شما در اين جنگ تاريخی پيروز خواهيد شد. موشک‌ها ما را نمی‌ترساند. ما موشک‌ها را به سخره می‌گيريم. مردم ليبی می‌خندند و آ‌ماده هستند. اين جنگ اگر در کوتاه مدت پايان يابد و يا مدت زيادی ادامه پيدا کند در هر دو صورت ما آنها را شکست خواهيم داد.
قذافی در ادامه افزود: مردم ليبی پدافند هوايی اين کشور هستند. قدرتمندترين دفاع هوايی همين مردم هستند. من الان در ميان مردم يعنی همان دفاع هوايی کشور قرار دارم. حمله‌ی نظامی نيروهای غربی به رهبری آمريکا، فرانسه و انگليس توجيهی ندارد و با منشور و قوانين سازمان ملل در تضاد است. اين تجاوز ظالمانه و آشکار از سوی فاشيست‌ها صورت می‌گيرد. تاريخ آنها را در زباله‌دانی خود خواهد انداخت.
رهبر ليبی همچنين مدعی شد: ما انقلاب جهانی عليه امپرياليسم را رهبری می‌کنيم. من از طوفان‌ها و جنگنده‌ها نمی‌ترسم .





واشنگتن تايمز: شادباش نوروزی پرزيدنت اوباما نشانه تغيير جهت سياست آمريکا نسبت به ايران است

روزنامه های آمريکا شادباش نوروزی پرزيدنت اوباما به مردم ايران را نشانه تغيير جهت سياست ايالات متحده در برابر دولت جمهوری اسلامی خوانده اند.
وال استريت جورنال نوشته است پيام شادباش نوروزی پرزيدنت اوباما به مردم ايران، قويترين پشتيبانی وی از اپوزيسيون سياسی و جوانان ايران را تا به امروز، در برداشته است. اين پيام نشان می دهد که رييس جمهوری آمريکا قصد دارد از موج دموکراسی خواهی در منطقه خاورميانه برای فشار آوردن به رهبری جمهوری اسلامی، بهره گيرد.
اين روزنامه می نويسد پرزيدنت اوباما هر سال همزمان با نوروز برای مردم ايران پيام می فرستاد. اما در پيام امسال وی بر خلاف پيام نوروز ۱۳۸۸، از فراخواندن دولت احمدی نژاد به تعامل با آمريکا خبری نبود؛ و به جای آن رييس جمهوری آمريکا از نقض حقوق بشر توسط دولت تهران، به شدت انتقاد کرد.
واشنگتن تايمز شادباش نوروزی پرزيدنت اوباما به مردم ايران را نشانه تغيير در خط مشی دولت آمريکا نسبت به ايران خوانده است. اين روزنامه با اشاره به انتقاد رييس جمهوری آمريکا از ارعاب و سرکوب وحشيانه مردم ايران و نقض حقوق بشر توسط دولت از پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، می نويسد اين پيام، موضع پرزيدنت اوباما را در برابر دولت و مردم ايران کاملاً روشن کرد.
اما در خبری ديگر روزنامه استريلين نوشته است اسناد ويکی ليکس نشان می دهد که معمر قذافی اسامی اعضای گروه های شورشی اسلامی ليبی را در اختيار سازمان های اطلاعاتی آمريکا و بريتانيا قرار داده است. استريلين می نويسد پس از حملات تروريستی يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، ايالات متحده و بريتانيا تشنه دستيابی به اسامی اعضای گروه های تروريستی بودند، و البته قذافی برای حفظ رژيم خود اين اسامی را در اختيار آنها قرار می داد.
روزنامه گاردين نيز از سرگيری تظاهرات در سوريه را بيانگر آن می داند که روحيه انقلابی در مردم آن کشور، جنب و جوشی تازه به خود گرفته است.
صدای امریکا



کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد دیروز (سه شنبه) بر عزم راسخ خود مبنی بر اجرای تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران تأکید و بار دیگر از فعالیت های هسته ای این کشور ابراز نگرانی کردند.
معاون نمایندۀ آمریکا در سازمان ملل در نشست دیشب شورای امنیت گفت “کمیتۀ تحریم های ایران” باید برای تقویت اجرای تحریم های تصویب شده علیه ایران در اسرع وقت وارد عمل شود. دیپلمات آمریکائی افزود هدف آمریکا کماکان جلوگیری از دست یابی جمهوری اسلامی ایران به جنگ افزار هسته ای است و واشنگتن به تلاش در این راستا با همکاری متحدان و شرکای خود در شورای امنیت و جامعۀ بین المللی متعهد و وابسته است.
معاون نمایندۀ فرانسه در سازمان ملل نیز به نوبۀ خود گفت موارد تخلفات جمهوری اسلامی ایران در این عرصه رو به تزاید و چند برابر شدن دارد.
نمایندۀ آلمان در سازمان ملل در ارتباط با تحریم ها تصویب شده علیه ایران گفت از طریق آگاهی رسانی و مطلع کردن کشورهای دیگر می توان “کارآئی” تحریم ها را افزایش داد. دیپلمات آلمانی ضمن تأکید بر این که کشورش کماکان به یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای مسألۀ هسته ای ایران متعهد است، از جمهوری اسلامی ایران خواست دست از سرسختی بر دارد و به سر میز مذاکره باز گردد.
نمایندۀ روسیه نیز طی سخنانی اعلام کرد که این کشور کلیۀ اقدامات تحریمی تصویب شده را به موقع اجرا می گذارد و بر این باور است که کلیۀ اعضای سازمان ملل باید مفاد قطعنامه های تصویب شده علیه ایران را دقیقاً رعایت کنند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد تا به امروز در ارتباط با فعالیت های هسته ای ایران یه تصویب شش قطعنامه اقدام کرده است.


 
عملیات اجرایی ساخت پل خلیج فارس که قرار است جزیره قشم را به بندرعباس متصل کند، با حضور مقام های دولتی ایران، آغاز شده است.
طرح اولیه احداث این پل مربوط به سال ۱۳۵۱ و دوران نخست وزیر امیرعباس هویدا است. مطابق مصوبات هیات دولت وقت ایران، این کشور تصمیم داشت نخستین منطقه آزاد تجاری اش را در جزیره قشم تاسیس و از طریق ساخت یک پل آن را به سرزمین اصلی متصل کند.
مطابق طرح دولت، در اولین گام، با ایجاد یک پل سنگی از ناحیه ” لافت” که در میانه شمالی جزیره است و تا ساحل مقابل ۲ کیلومتر فاصله دارد، ارتباط زمینی بین قشم و سواحل جنوبی ایران برقرار و جزیره قشم به یک مرکز گردشگری و تجاری بزرگ در خلیج فارس و تنگه هرمز مبدل می شد.
وقوع انقلاب اسلامی و سپس آغاز جنگ هشت ساله ایران و عراق، طرح ایجاد پل خلیج فارس را برای مدتی را به تعویق انداخت.
پس از پایان جنگ و آغاز دوران بازسازی در ایران، دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، قشم را منطقه آزاد تجاری اعلام کرد و مطالعات ساخت پل خلیج فارس دوباره از سر گرفته شد اما طرح های مطالعاتی ساخت پل در سال ۱۳۸۸ تکمیل و در هیات دولت ایران مطرح شد.
محمود احمدی نژاد، در ابتدا با ساخت پل مخالفت و با طرح پیشنهاد احداث تونل، اجرای این طرح مطالعه شده را به تعویق انداخت اما به دلیل اقتصادی طرح احداث تونل و هزینه های سنگین آن، سرانجام ساخت پل خلیج فارس آغاز شد.
پل خلیج فارس بین بندر پهل در سرزمین اصلی و منطقه لافت در منطقه آزاد قشم در عمق بین صفر تا ۳۰ متر و طول تقریبی دو هزار و ۲۰۰ متر، حد فاصل هزار و ۸۰۰ متر فاصله دو خشکی قرار دارد.
درجریان مراسم آغاز احداث پل خلیج فارس، زمان پایان احداث و آغاز بهره برداری سه سال آینده عنوان شده است.





مصطفی رحماندوست: وضع حوزه کتاب و نشر، هر روز بدتر از قبل می‌شود / دلیلش را باید از وزارت ارشاد پرسید

مصطفی رحماندوست معتقد است که حوزه کتاب و نشر دچار خود سانسوری شده است و در نتیجه وضع انتشار کتاب هر روز بدتر از گذشته می‌شود و دلیل این اتفاق را باید به صورت جدی از وزارت ارشاد پرسید.
به گزارش خبرآنلاین، این شاعر و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان که تاکنون ۱۱۶ اثر به صورت مجموعه شعر برای کودکان و نوجوانان تألیف و ترجمه کرده است و تیراژ کتاب های او به بیش از پنج میلیون نسخه می رسد، در خصوص فضای حاکم در حوزه نشر و کتاب در سال ۸۹ گفت: «حوزه کتاب و نشر دچار خود سانسوری شده است و در نتیجه وضع انتشار کتاب هر روز بدتر از گذشته می شود که دلیل این اتفاق را باید به صورت جدی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرسید.»
وی خاطر نشان کرد: «اگر کتاب خوب بیرون بیاید و به مخاطب برسد، خوب است ولی متاسفانه حوزه توزیع معیوب است لذا کتاب به خواننده نمی رسد به همین دلیل در نمایشگاه عطش مردم برای خرید کتاب بیشتر از حد معمول و انتظار است.»
این مترجم و شاعر ادامه داد: «اگر در طول سال کتاب‌ها به درستی توزیع شود این مشکل پیش نمی آید خصوصا برای کتاب های فرهنگ‌ساز و اگر سیستم توزیع کتاب درست باشد هر چند هم که در جامعه سطح مطالعه پایین باشد باز گرایش خوانندگان به مطالعه افزایش می یابد.»



نامه ی مادر مهدی محمودیان به مقامات قضایی: دیگر نمی گویم دین ندارید از شما می پرسم آیا عمروعاص را می شناسید؟

مادر مهدی محمودیان، روزنامه نگار زندانی و از افشاگرانِ اولیۀ بازداشتگاه کهریزک، طی نامه ای سرگشاده به مقامات قضایی و امنیتی کشور، ضمن ابراز تاسف از وضع موجود و اقدامات حاکمیت فعلی، گوشه ای فشارها و تهدیداتِ وارده از سوی حکومت علیه خانواده های زندانیان سیاسی را بازگو کرد و گفت: در این مدت با من پیرزن بیسواد و فرزندم کاری کردید که بدون نیاز به درس و دانشگاه و سر درآوردن از سیاست فهمیدم که به هیچ چیز معتقد نیستید نه خدا، نه دین و نه پیغمبر و هر کاری می کنید برای فریب مردم و حفظ ریاست و حکومت خودتان است و برای حفظ این چیزها هر کاری می کنید.
به گزارش جرس، متن کامل این نامه به شرح زیر است:
با سلام خدمت آقایانی که متاسفانه امروز مسئولیت قضا و امنیت کشور را بر عهده دارند.
نمی دانم این حرفها را خطاب به چه کسی می گویم چون دیگر به هیچ کدامتان ایمان ندارم. شما ها در این مدت با من پیرزن بیسواد و فرزندم کاری کردید که بدون نیاز به درس و دانشگاه و سر درآوردن از سیاست فهمیدم که به هیچ چیز معتقد نیستید نه خدا، نه دین و نه پیغمبر و هر کاری می کنید برای فریب مردم و حفظ ریاست و حکومت خودتان است و برای حفظ این چیزها هر کاری می کنید.مثلا به مردم می گویید قران بخوانید و دور هم جمع شوید و هیئت راه بیندازید و این کارها خیلی ثواب دارد. اما وقتی من و چند مادر و همسری که عزیزشان اسیر دستهای شماست برای دلگرمی و آرامشان قلبمان دور هم جمع می شویم و قران می خوانیم ما را تهدید می کنید که این کار را نکنیم و الا ما را دستگیر می کنید.
یا وقتی قرار شد این افراد منزل ما جمع شوند و با هم قران بخوانیم دیگر احترام به مهمان و اینکه پیامبر گفته اند که مهمان حبیب خداست را فراموش کردید و با تهدید من پیرزن را وادار کردید که شرمنده این مادر و همسران دلشکسته شوم و به آنها تلفن بزنم که به خانه من نیایید و الا به جرم خواندن قران دستگیرتان می کنند. آخ کاش می فهمیدید که چقدر خجالت کشیدم. بعد هم برای ترساندن بیشتر من پیرزن را به اطلاعاتتان احضار می کنید و البته با چرب زبانی سعی می کنید مرا بترسانید که مصاحبه نکنم و الا با من و پسر زندانی ام چه که نمی کنید.
حالا فهمیدید چرا می گویم دین ندارید؟ به دلیل همین کارهایتان من بیسواد فهمیدم که اگر از قرآن و دین دم می زنید فقط برای سرگرم کردن مردم و راحتتر حکومت کردن خودتان است و اگر ذره ای شک کنید که شاید در این جلسه ها حرفی زده شود که به میل شما نباشد دیگر کاری به قرآن و چیز دیگرش ندارید و آنرا تعطیل می کنید.
حالا تازه دارم به معنای حرفهای پسر قهرمان و انسان دوستم که اسیر دستهای شماست پی می برم. حرفهایی که او هر وقت میگفت ما قبول نمی کردیم و حالا با اسارتش و شکنجه هایی که تا امروز تحمل کرده چشم و گوش همه ما را باز کرد و همه فهمیدیم که مهدی راست می گفت و او خیلی زودتر از ما این چیزها را فهمیده بود.
آقای دادستانی که وقتی از شما سئوال می کنم مگر بچه ندارید که حال مرا بفهمید؟ می گویید “بچه دارم، خوبشم دارم” و با کبر و غرور می گویی خواستی جلوی بچه ات را بگیری تا نه بچه ات به این روز بیفتد نه خودت. حالا من بدون کبر و غرور به شما می گویم که آقا این حرف را به کسی می گویند که بچه اش دزد و قاچاق چی و قاتل است نه بچه من و هزاران نفر بهتر از او که همه دکتر و مهندس و معلم و دانشجو و روزنامه نگار یا بقول ما بیسوادها همه آدم حسابی هستند. در ضمن آقای دادستان شما که خیلی اهل تربیت کردن هستید خبر دارید بعضی از زندانیان شما که دانشجو هستند و قرار شده بود طبق قانون درسشان را بخوانند و بروند امتحانشان را بدهند، جلوی این کارشان را شما یا دوستانتان گرفته اید؟ خبر دارید پسر من و بعضی دیگر از زندانیهای شما حتی کتاب و روزنامه هم ندارند؟ خب من و پدر کارگر و بیسواد مهدی و صدها پدر و مادر کارگر و بیسواد دیگر که با هر سختی که شده و بهر امید فرزندانمان را به مدرسه و دانشگاه فرستادیم بی عرضه بودیم آیا شما روش تربیتی تان این است که این بچه را از درس و مشق و کتاب و قلم جدا کنید؟ البته بعید میدانم اینطور باشد چون هر وقت به دادسرا آمدم و کاری داشتم می گفتند کارمندان تان -چه زن و چه مرد که چندان هم از من جوانتر نیستند- رفته اند دانشگاه یا امتحان دارند. خب شما که کارمندان میانسالتان را هر طور شده به دانشگاه می فرستید تا شاید حقوق بازنشستگیشان افزایش یابد، بعید است فکر تحصیل و درس و کتاب بچه های ما نباشید.مگر اینکه فکر کنید این جوانهایی که امروز در زندان شما هستند جای آنها را تنگ کرده بودند و برای رفع این مشکل فعلا جلوی درس و کتاب آنها را گرفته اید.
حالا فهمیدید چرا می گویم نه به دین اعتقاد دارید نه قران، نه پیغمبر، چون اگر اینطور بود سفارش خدا و پیغمبرش برای کسب علم و دانش را زیر پا نمی گذاشتید و با این جوانها اینطور رفتار نمی کردید.
آقایان اطلاعاتی و همه کسانی که بچه های ما اسیر زندانهای شما هستند و همه آنهایی که از تقلب و دروغ بیزارید از این دسته گل تازه تان در زندان رجایی شهر خبر دارید؟ می دانید وقتی بچه های ما حاضر به اعتراف به کار نکرده نمی شوند عوامل شما در یک فرصت مناسب یک موبایل با عکسها و فیلمهای غیراخلاقی در وسایل آنها می گذارند تا با این کار باعث بردن آبروی آنها و وادار کردن آنها به اعترافهای دروغین شوند؟ دیگر نمی گویم دین ندارید از شما می پرسم آیا عمروعاص را می شناسید؟
خیلی حرف برای گفتن دارم اما گفتم شاید با همین حرفها سر عقل بیایید و کمی رفتارهایتان را اصلاح کنید و برای فرزند من و بقیه زندانیها که مادر پیر و زن جوان و فرزند کوچک دارند شرایطی فراهم کنید که بتوانند به سر خانه و زندگی شان برگردنند اما اگر باز هم به این روشهای غیر دینی و غیر اخلاقی خود در برخورد با پسر من و دیگر زندانیها ادامه دهید من باز هم از این نامه ها برایتان می نویسم. چون غیر از این دیگر کاری از دستم برنمی آید که برای پسرم که اسیر دستهای شماست انجام دهم.
فاطمه الوندی، اول فروردین هزار و سیصد و نود


 

گوگل: چین جی‌میل را مسدود کرده / دولت چین: این اتهام، بی‌اساس است

در حالی که شرکت گوگل دولت چین را متهم کرده که در دسترسی کاربران به جی میل اختلال ایجاد کرده است، دولت چین اعلام کرد که ادعای شرکت گوگل مبنی بر ایجاد اختلال در خدمات ایمیل گوگل، توسط دولت چین بی اساس است و جیانگ یو، یک سخنگوی دولت چین، گفت که: “این اتهامات غیرقابل قبول است.”
گوگل روز دوشنبه اعلام کرد که اشکالاتی که کاربران جی میل، سرویس ایمیل این شرکت، با آن روبرو هستند به خاطر فیلترینگ از سوی دولت چین است. کاربران جی میل می گویند که این اختلالات با یک کمپین اینترنتی همزمان شده است که از مردم می خواهد مانند مردم کشورهای خاورمیانه دست به تظاهرات بزنند.
گوگل می گوید که هیچ اشکال فنی در خدمات این شرکت به وجود نیامده است و این اختلالات را به ” محدودیت هایی از طرف دولت چین ” نسبت داده که ” با دقت طوری طراحی شده است که اشکال فنی گوگل به نظر برسد.”
دو هفته پیش نیز گوگل در بیانیه ای اعلام کرد که « یک مجموعه حملات سایبری هدفمند و با انگیزه های سیاسی برخی از کاربران این شرکت را در چین هدف گرفته است. به نظر می رسد که فعالان سیاسی و مدنی هدف اصلی این حملات بوده اند.»
روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف هم گزارش داد که طی هفته های اخیر دسترسی کاربران به جی میل در داخل چین با دشواری هایی همراه شد و تعدادی از خبرنگاران خارجی ساکن این کشور می گویند که صفحه اشتراک و پست الکترونیکی آنها هک شده است.
بروز این مشکلات در هفته های اخیر با سایر اقدامات گسترده دولت چین برای کنترل شبکه اینترنت همزمان با وقوع انقلابات و اعتراض های سیاسی در خاورمیانه همراه بوده است. هفته ها پیش همزمان با گسترش تحولات سیاسی اخیر در خاورمیانه، برخی از طریق شبکه اینترنت در چین مردم را به اعتراض علیه حکومت دعوت می کردند.
سال گذشته گوگل اعلام کرد سرویس ایمیل این شرکت از سوی سازمان هایی در چین مورد حمله اینترنتی قرار گرفته است. به گفته گوگل هدف این حملات هک کردن حساب ایمیل کابرانی چینی مدافع حقوف بشر بوده است. اعلام خبر این حملات اینترنتی باعث بروز اختلاف بین دولت چین و آمریکا شد و در نتیجه آن گوگل حضور خود را در بازار چین محدود کرد.
چین همیشه دست داشتن این دولت در این حملات اینترنتی را تکذیب کرده و همواره در گذشته اتهامات در این باره را “بی اساس” خوانده است.




بازار تهران پر از میوه‌های وارداتی است که برخلاف قانون وارد شده‌اند

در حالی که تمام نیاز شب عید به میوه از سوی کشاورزان داخلی تامین شده است خرده فروشی های شهر تهران در سه روز گذشته مملو از میوه های وارداتی بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، با وجود اینکه براساس قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی، صدور مجوز واردات محصولات کشاورزی به وزارت جهاد کشاورزی سپرده شده اما در طول مدتی که این قانون به اجرا درآمده بخش کشاورزی با چالش ها و موضع گیری های گوناگونی روبه‌رو شد. این مواضع تا آنجا ادامه پیدا کرد که برخی گمانه زنیها حاکی از ملغی شدن این قانون بود. چنانچه که پیش از این یک منبع آگاه در گفتگو با مهر تاکید کرد: شرایط حساس بازار مبنی بر کنترل دقیق و تامین به موقع نیاز مردم، خشکسالی در بسیاری از استانهای کشور و به تبع آن کاهش تولید محصولات کشاورزی و در نهایت، افزایش قیمت مواد غذایی در بسیاری از بازارهای دنیا از ماه‌ها قبل سبب شده تا کارگروه کنترل بازار اجرای این قانون را که منجر به بروز مشکلاتی در تامین نیاز مردم می‌شد را ملغی اعلام کند.
این درحالی است که وزیر جهاد کشاورزی در و اکنش به این خبرها گفته است که این قانون بخش های مختلفی دارد و خوشبختانه در اواخر مردادماه از سوی رئیس جمهور ابلاغ شده است و به وزارت جهاد کمک می‌کند تا حمایت خوبی از تولیدکنندگان صورت دهد. گرچه صادق خلیلیان در این مدت سعی کرده تا از اجرای این قانون حمایت کند اما شرایط بازار نشان می دهد که وی در این کشمکش چندان پیروز نبوده است.
عرضه پرتقال های ترکیه ای در بازار
موضوع تامین بازار شب عید و استفاده از میوه های ذخیره سازی شده چند سالی است به شدت پیگیری می شود و امسال هم این موضوع با پیگیری وزارت جهاد کشاورزی آغاز شد اما پس از عرضه میوه در خرده فروشی ها مردم به جای میوه های داخلی با میوه های وارداتی روبرو شدند.
براساس این گزارش میوه های وارداتی که اغلب از کشور ترکیه آمده اند در تمامی خرده فروشی های شهر تهران به وفور یافت می شوند. این در حالی است که در سال گذشته بیش از ۴ میلیون تن مرکبات در کشور تولید شد و نیاز شب عید هم هرساله ۳۰ تا ۴۰ هزار تن اعلام می شود.
با وجودی که براساس قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی، واردات محصولات کشاورزی که به اندازه نیاز در کشور تولید می شود ممنوع است اما این قانون در اجرا با مشکلاتی مواجه شده که آینده تولید کشاورزی را با مشکلات زیادی روبرو می کند.




ارزیابی یک استاد دانشگاه از وضعیت فکری کشور در پایان دهه‌ی هشتاد

عماد افروغ: عده‌ای می‌کوشند تا نخبگی را در جامعه‌ی ما حدف کنند

عماد افروغ معتقد است نخبگان جامعه ایران در دهه ۱۳۸۰ وضعیت نامطلوبی را تجربه کردند. با این حال، او ساختارهای رسمی قدرت را تنها علت و مقصر این وضع قلمداد نمی کند بلکه فقدان خلاقیت و شجاعت در نخبگان را نیز عامل مهم دیگری می داند که در ظهور و گسترش این وضع تاثیر فراوان داشت. وی اگر چه به تحمل اندک بالادستی ها در قبال نخبگان اشاره می کند، ولی از سکوت و مصلحت اندیشی نخبگان ایران نیز گله مند است. متن زیر گفت وگوی خبرآنلاین با دکتر عماد افروغ استاد جامعه شناسی دانشگاه است درباره وضعیت نخبگان در جامعه ایران در دهه‌ی به تاریخ پیوسته‌ی ۱۳۸۰٫
ارزیابی شما از وضعیت نخبگان جامعه ایران در دهه ۱۳۸۰ چیست؟
به این سؤال نمی توان پاسخ صریح و قاطعی داد. اولا باید عرصه های نخبگی را از یکدیگر تفکیک کرد. یعنی نخبگان فکری و سیاسی و اقتصادی و … را باید از یکدیگر جدا کرد …
با توجه به تخصص و زمینه فعالیت شما، طبیعتاً سؤال ما ناظر بر وضعیت نخبگان فکری است.
بین نخبگی و وجه فکری نسبت نزدیکی برقرار است. درباره نخبگان فکری، با توجه به اینکه نخبگی بیشتر با توجه به عاملیت آن تعریف می شود نه وجه ساختاری اش، باید بگویم که نسبتی موجود بین نخبگی و عاملیت، در خصوص این گروه از نخبگان مضاعف می شود. اما قطع نظر از این پیوند، خوب است که وجوه ساختاری و رابطه ای هم مستعد بروز و ظهور این وجع عاملیت باشد. به هر حال به سؤال شما از دو منظر می توان پاسخ داد. یکی اینکه وجه رابطه ای و ساختاری ما تا چه اندازه مستعد ظهور و بروز این نخبگی بوده و دوم اینکه نخبگان فکری ما تا چه حد وظیفه عاملیتی خود را ادا کرده اند. من فکر می کنم که ما در هر دو حوزه مساله داریم. یعنی در دهه گذشته، از یکسو وجه ساختاری و مستعدی برای بروز و ظهور نخبگی مطلوب ما وجود نداشت و از سوی دیگر نخبگان ما نیز توجه لازم به وجه عاملیتی خود نداشتند و کنش ها و واکنش های مطلوب و مورد انتظار را نشان از خود به نمایش نگذاشتند.
چرا نخبگان ما نتوانستند چنین وجهی را در عملکرد خود بروز دهند؟
نخبگان ما اگر بخواهند به وجه عاملیت خود رجوع کنند، ما باید شاهد خلاقیت، نوآوری، پویش، مقاومت نوعی حرکت با توجه به زمینه های فرهنگی، هویتی و تاریخی خودمان و حتی با توجه به گفتمان انقلاب اسلامی باشیم. من چنین چیزی را در حرکت نخبگان خودمان ندیده ام. یعنی وقتی که به جامعه حودمان نگاه می کنم، می بینم نخبگان ما آن طور که باید و شاید روشنفکری و مقاومت نکرده اند.
از طرف دیگر چون این مقاومت، تراوش، خلاقیت و شهود وجود نداشت، متاسفانه وجوه ساختاری و رابطه ای جامعه ما نه تنها نستعد ظهور و بروز نقش عاملیتی نخبگان ما نشده است، بلکه در برخی از حوزه ها وجه منفی آن تشدید هم شده است. ما الان در شرایطی به سر می بریم که عده ای می کوشند تا نخبگی را در جامعه ما حدف کنند. یعنی یک راس داشته باشیم و یک قاعده و در این میان دیگر خبری از حلقه های واسط نباشد. به نظر من، خود نخبگان در شکل گیری چنین وضعی مقصر بوده اند. این سؤال شما، ترجمانی از همان سؤالی است که ما مدام مطرح می کردیم که روشنفکری ما در این جامعه چه جایگاهی دارد؟
حالا چه روشنفکری رسمی ما در محافل حوزوی و دانشگاهی و چه روشنفکری در سطوح عمومی جامعه. یعنی سؤال این است که روشنفکران چگونه ادای وظیفه کرده اند و رابطه ها و ساختارهای رسمی چه مواجهه ای با این نوع روشنفکری داشته اند. در مجموع هر چه که به پایان دهه ۸۰ نزدیکتر شدیم، کمابیش به مرحله ” مرگ نخبگی ” نزدیک شدیم. ما اگر می خواهیم نخبگی زنده داشته باشیم، باید نظریه پردازی و نظارت داشته باشیم. نظارت هم در ابعاد تخصصی اش بیشتر کار خواص و نخبگان ویژه است.
متاسفانه در در دهه ۸۰ در جامعه ما شرایط مساعدی برای پیدایش این وضع مطلوب وجود نداشت و در این میان، چنان که گفتم، دو طرف مقصر بودند. یعنی هم نخبگان ما باید تعریف مطلوبی از نخبگی بدست می دادند و حضور خودش را پررنگ می کرد و هم اینکه باید شرایط ساختاری و محیطی برای انجام چنین کاری از سوی آنها، فراهم می شد. متاسفانه این اتفاق در جامعه ما رخ نداد و به همین دلیل، ما الان وضعیت مطلوبی نداریم. به نظر می رسد تعارف، سکوت، مصلحت گرایی و منفعت گرایی، عواملی هستند که مانع از تحقق فلسفه وجودی نخبگان ما می شود که لازمه آن کنش و واکنش و نقد و نظارت است.
بر فرض که نخبگان ما نقصان هایی در کار خود داشته باشند. آیا محدودیت هایی که بر آنها اعمال شد، قابل توجیه است؟
نخیر، من گفتم که در دهه ۸۰ محدودیت هایی ناروا بر نخبگان ما اعمال شد. بسترسازی هایی باید صورت می گرفت که نگرفت. یعنی بستر لازم برای ظهور تراوشات فکری نخبگان فراهم نشد اما از سوی دیگر، نخبگان ما هم حضور پررنگ و مقاومت لازم را نداشتند. آنها حتی گاهی در برابر اقدامات ناروا به جای اینکه اعتراض یا لااقل سکوت کنند، همنوایی هم کردند. زیرا این کار آنها را به منافع و اهداف مادی شان نزدیک می گرد. شاید بتوان چاپلوسی را از دیگر اقشار جامعه پذیرفت اماچنین چیزی از نخبگان قابل قبول نیست. اما من در دهه گذشته دیدم که بعضی از نخبگان تغییر موضع دادند و از موضع نخبگی خود فاصله گرفتند تا بلکه بتوانند به نان و نوایی برسند. یعنی نه تنها مقاومتی از خود نشان ندادند و فضای نخبگی جامعه را فضای شجاعانه و خلاقانه ای نکردند، بلکه در نامطلوب شدن این فضا مزید بر علت هم شدند.
فکر نمی کنید علت پیدایش این وضعیت بیشتر ناشی از فشارهای بالادستی بود؟
من نمی توانم بگویم نخبگان ما مقاومت و حضور پررنگی داشتند اما بسترسازی های لازم صورت نگرفت. بالایی ها تاب تحمل وجه نخبگی قابل قبول را نداشتند اما نخبگان ما هم کنشگری لازم را نداشتند. سؤال شما ترجمانی از وجه نظریه پردازی، نوآوری و آزاداندیشی در کشور ما است.
این امر یک وجه رسمی و یک وجه غیر رسمی دارد. این دو وجه با یکدیگر مزتبط اند. ما اگر بخواهیم در کانون های رسمی و تعریف شده، مثل دانشگاه و حوزه، نظریه پردازی داشته باشیم، حتماً باید در عرصه عمومی روشنفکری آزاد داشته باشیم. متاسفانه ما فاقد روشنفکری مطلوبی بوده ایم که متوجه ملزومات و استلزامات روشنفکری خودش باشد نداشتیم و از سوی دیگر، بالا دستی ها هم بسترهای لازم را برای پیدایش چنین روشنفرکی ای فراهم نکردند. هیچ کس قائل به محدودیت نیست. بالاخره اگر کشور ما می خواهد به سلامت اداره شود، نخبگان او باید از آزادی های لازم برخوردار باشد تا بتواند اندیشه های خود را آزادانه مطرح کند و آزادانه هم نقد شود.
آزادی باید برای مطرح کننده اندیشه نو و منتقد او وجود داشته باشد. موانع یک روشنفکری آزاد، صحیح و واقعی، صرفاً موانع رسمی نبود. موانع اجتماعی و عمومی هم وجود داشت که این موانع از طریق تحریک صاحبان قدرت پدید آمدند. نتیجه این وضعیت خروج کشور از حرکتی حکیمانه و مبتنی بر بصیرت و تدبیر است. بدیهی است که این امر می تواند عوارض نامطلوبی در برداشته باشد.
به نظر شما نخبگان جامعه ما از گفتمان انقلاب اسلامی فاصله گرفته است؟
به نظر من در مجموع توقعی که ما از نخبگی داریم، یعنی اینکه نخبگان ما با توجه به ویژگی ها و شرایط فرهنگی و هویتی و تاریخی مان و نیز با توجه به ظرفیت های انقلاب اسلامی، موضع نخبگی خود را آشکار بکنند، در دهه ۸۰ برآورده نشد. یعنی من نمی توانم نمره بالایی به این نخبگی و روشنفکری بدهم. البته این نگاه مطلوب من به روشنفکری است اما این نگاه به این معنا نیست که روشنفکری خارج از گفتمان انقلاب اسلامی و هویت ایرانی و اسلامی، نباید به طرح آزادانه اندیشه خودش بپردازد.
من چنین اعتقادی ندارم اما انتظارم از روشنفکری همان است که گفتم. ولی این به این معنا نیست که ما در عرصه عمومی منعی برای طرح ازادانه انیدشهدهای دیگر ایجاد کنیم. زیرا ارزش روشنگری ها و افکار مختلف آشکار می شود. در مجموع بنده معتقدم که نخبگان ما در دهه ۸۰ ، چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی، آن گونه که باید عمل نکردند. ما شاهد این واقعیت بوده ایم که در شرایط فراهم شدن بستر تضارب آراء و رقابت فکری، آثار خوبی هم در جامعه مان پدید آمده است.
ما می توانیم بگوییم که باید شرایط اجتماعی مساعد باشد تا روشنفکری ما خودش را نشان دهد. بله، هر وقت که شرایط مساعد بوده، رقابت و تضارب فکری هم در جامعه ما پدید آمده است. هر چند که انحرافاتی هم شکل گرفته ولی در مجموع برآیند چنین فضایی مثبت بوده است. اما زمانی که فضا بسته می شود، چطور؟ متاسفانه ما در فضای بسته و منقبض شاهد سکوت، مصلحت اندیشی و همنوایی برخی از نخگبان بوده ایم. به نظر من، نخبگان ما در چنین فضایی، آن طور که باید و شاید ادای وظیفه نکرده اند.




جــرس:
کشتار مردم توسط  گلوله های جنگی نیروهای نظامی سوریه در حالیکه گزارش های موثق از سوریه حاکی از آن بود که نیروهای امنیتی در شهر درعا به سوی مردم معترض تیراندازی کرده و تعدادی از معترضین را کشته اند، دولت سوریه همانند دولت ایران، مسئولیت قتل مخالفان و تظاهرکنندگان را متوجه گروههای غیر از حاکمیت کرد و "باندهای تبهکار" را مسئول به قتل رساندن تظاهرات‌کنندگان مخالف دولت معرفی کرد.
طی روزهای اخیر- بویژه جمعه گذشته و شامگاه دیروز سه شنبه- در جريان سرکوب تظاهرات ضد دولتی، نيروهای امنيتی گروهی از معترضان را کشتند و از جمله يک نوجوان يازده ساله نيز به دليل استنشاق گاز اشک‌آور پرتاب شده از سوی ماموران حکومتی، جان خود را از دست داد.
به گزارش آفتاب، در حلیکه نیروهای امنیتی سوریه سه‌شنبه شب در شهر درعا به سوی معترضانی که در اطراف مسجدی تجمع کرده بودند، شلیک کردند که در پی آن دست‌کم شش نفر کشته شدند، دولت سوریه باندهای تبهکار را مسئول به قتل رساندن شش نفر از تظاهرات‌کنندگان مخالف دولت معرفی کرده است.
گفتنی است یکی از کشته‌شدگان پزشکی بوده که برای رسیدگی به وضع مجروحان عازم این مسجد شده بود.


به گزارش بی بی سی، این واقعه حوالی مسجد عمری در شهر درعا، واقع در جنوب سوریه، رخ داده است.
با وجود حضور گسترده نیروهای امنیتی، صدها نفر سه شنبه در این شهر دست به تظاهرات زدند و در داخل و محوطه بیرونی مسجد عمری تجمع کردند.
خبرگزاری ها گزارش می دهند که معترضان در سحرگاه روز چهارشنبه به وقت محلی هدف گلوله های جنگی و گاز اشک آور نیروهای دولتی قرار گرفتند.
خبرگزاری رویترز گزارش می دهد که فریاد "الله اکبر" در محل شنیده می شود.
خبرگزاری فرانسه به نقل از یک شاهد می نویسد: "آنها برق را قطع کردند و بعد تیراندازی شروع شد."
بر اساس گزارش ها، شماری نیز زخمی شده اند، اما تعداد آنها هنوز اعلام نشده است.
دولت سوریه فیصل کلثوم، فرماندار این منطقه را برکنار کرده است. این یکی از خواسته های اصلی معترضان بود.
معترضان به ویژه خواهان آزادی های بیشتر و پایان دادن به فساد هستند.
دولت جمهوری اسلامی نیز، بعد از کشته و زخمی شدن معترضین در جریان حوادث بعد از انتخابات و تظاهرات ضد دولتی، مسئولیت شلیک و کشتار مردم را متوجه "گروههای مخالف نظام و افراد ناشناس" کرده و خودروهای انتظامی عبور کننده از روی مردم را، "ناشناس و مشکوک" اعلام کرده بود.
لازم به ذکر است معترضان سوریه ای، در ششمین روز پياپی از آغاز خیزش ضد دولتی، هم اکنون در شهر درعا، عليه حکومت بشار اسد تظاهرات خود را ادامه داده و همچنان بر مطالبات خود پافشاری می کنند.
در سوریه همچنان فعالیت احزاب مهم و عمده مخالف ممنوع است و دولت دسترسی به سایتهای اینترنتی مخالف را مسدود کرده و رسانه ها را به شدت کنترل می کند.
تعداد زیادی از مخالفین سیاسی و منتقدین نیز، سالهاست در زندانهای سوریه به سر می برند.
ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل از دولت سوریه خواسته است تا تحقیقات شفاف و مستقلی در باره خشونت های اخیر در این کشور انجام دهد.
 



تعلیق تمامی پروازهای بحرین به ایران، عراق و لبنان
جــرس: همزمان با تیرگی روابط میان ایران و بحرین و انتشار اخباری مبنی بر "اخراج اتباع ایران از بحرین"، و دو روز پس از آنکه منابع عربی اعلام کردند کاردار سفارت ایران در بحرین، در حال تحویل یک دستگاه اطلاعاتی به عوامل خود بازداشت شده و وی نقش جدی در نقل و انتقال سلاح برای مخالفین حکومت آن کشور داشته، شرکت هواپیمایی دولتی بحرین، «گلف ار»، روز چهارشنبه در بیانیه‌ای اعلام کرد که تمام پروازهای این شرکت به ایران و عراق تا تاریخ ۳۱ مارس، ۱۱ فروردین‌ماه، معلق شده است.

به گزارش رادیو اروپای آزاد، در این بیانیه که دلیلی برای اقدام ناگهانی فوق الذکر ارائه نشده، همچنین اعلام شده است که بحرین تمام پروازهای خود به کشور لبنان را نیز معلق کرده، و این اقدام یک روز پس از آن صورت می‌گیرد که به دنبال ابراز حمایت حزب‌الله لبنان از شیعیان بحرین، مقامات بحرین از شهروندان خود خواستند به لبنان سفر نکنند.
بر اساس این گزارش، جمهوری اسلامی که از گروه‌های شیعه در لبنان و عراق حمایت می‌کند، از مداخله عربستان سعودی و امارات در بحرین برای کنترل و سرکوب اعتراضات مردم این کشور شدیدا انتقاد کرده است.
گروه‌های شیعه تحت حمایت جمهوری اسلامی نیز به تاسی از مقامات ایران به مداخله کشورهای خلیج فارس در اوضاع بحرین انتقاد کرده‌اند.
در همین حال مشاوران بلندپايه سياست خارجی اتحاديه اروپا روز سه‌شنبه ضمن هشدار نسبت به دخالت ايران در بحرين، به پادشاه بحرين پيشنهاد کردند برای حل بحران اين کشور ميانجی‌گری کنند.
هيوز مينگارلی، مسئول دفتر خاورميانه سياست خارجی اتحاديه اروپا روز سه‌شنبه گفت که اتحاديه اروپا در صورت تمايل بحرين می‌تواند "نقش تسهيل‌کننده برای برگزاری گفت‌وگوها" در بحران این کشور داشته باشد.
در همين زمينه، رابرت کوپر، مشاور ويژه کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا، گفته است باعث تعجب خواهد بود اگر ايران از فرصت به وجود آمده در بحرين استفاده نکند.
رابرت کوپر روز دوشنبه گزارشی از سفر خود به بحرين و رويدادهای پس از حضور نيروهای نظامی عربستان و ديگر کشورهای خليج فارس به اين کشور به نشست وزيران امور خارجه اتحاديه اروپا ارائه کرد.
در همين حال ده‌ها نفر روز سه‌شنبه در منامه در تشييع جنازه يک زن شيعه – که در تظاهرات جان باخته بود- شرکت کرده و عليه پادشاه بحرين شعار سر دادند.
به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، نحوه برگزاری اين تشييع جنازه حاکی از آن بود که تنش میان اکثريت شيعه بحرين و حاکمان سنی اين کشور همچنان بالاست.
طبق اين گزارش اين زن ۵۱ ساله شيعه هفته گذشته به هنگام اعلام وضعيت اضطراری در بحرين، در حين رانندگی بر اثر اصابت گلوله به سرش کشته شده است.
گروه‌های طرفدار حقوق بشر می‌گويند از زمان آغاز تظاهرات در بحرين در ۱۴ فوريه سال جاری تاکنون دست‌کم ۲۰ نفر از جمله دو مامور امنيتی کشته شده‌اند.
به دنبال شدت گرفتن بحران در بحرين، هفته گذشته به درخواست مقامات بحرينی واحدهايی متشکل از هزار نيروی نظامی عربستان سعودی به همراه ۵۰۰ پليس اماراتی و نيروهايی از چند کشور عضو شورای همکاری خليج فارس برای کمک به پادشاه بحرين در استقرار نظم در اين کشور وارد بحرين شدند. ورود نيروهای عربستانی و کشورهای حوزه خليج فارس به بحرين خشم شيعيان در ديگر کشورها به ويژه ايران را برانگيخت.
در همین حال، به گزارش خبرگزاری رویترز، معاون شورای امنيت ملی کاخ سفيد با انتقاد شديد از روش جمهوری اسلامی در برخورد با مسائل جاری داخلی خود گفت: "دولت ايران به طرز شگفت‌آوری رياکاری از خود نشان داده و در حالی که بی‌رحمانه تظاهرکنندگان ايرانی را سرکوب می‌کند، به پشتيبانی از جنبش‌های اصلاح‌طلبی در جهان عرب بلند شده است."
در اين ميان به گزارش وال استريت جورنال به نقل از مقام‌های آمريکايی، اروپايی و عرب، کاخ سفيد از آن بيم دارد که در قبال آشوب‌های اخير در خاورميانه، موضع حکومت ايران در منطقه تقويت بشود.
به گفته اين مقام‌ها، يکی از دلايل تصميم هفته گذشته باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در استفاده از نيروی نظامی عليه دولت معمر قذافی در ليبی، ناشی از اين نگرانی اعضای دولت آمريکا بود که سستی غرب در قبال مسئله ليبی جمهوری اسلامی را جسورتر کند.
گفتنی است طبق گزارش های اخیر منابع عربی، یکی از کارمندان سفارت ایران در بحرین، هنگام اقدام در خارج کردن اسلحه و تجهیزات از بیمارستان سلمانیه در منامه، بازداشت شده است . روزنامه الایام، چاپ منامه، در گزارشی به نقل از نیروهای امنیتی بحرین نوشته بود که این بیمارستان به محلی برای انبار اسلحه هایی تبدیل شده بود که در جعبه های تجهیزات پزشکی به این محل حمل می شد.
این روزنامه افزود کارمند سفارت ایران علاوه بر اسلحه، در صدد خارج ساختن تجهیزات ارتباط رادیویی هم بود و افزود که از این تجهیزات برای ارسال گزارش و خبر به "طرف ایرانی" استفاده می شده است.
بحرین پس از اخراج کاردار ایران در این کشور تاکید کرده است که این اقدام به دخالت در امور داخلی بحرین و انجام ماموریت های اطلاعاتی در پوشش دیپلماتیک پایان داده است.
همزمان سامانۀ «شیعه آنلاین» گزارش داده است که گروه زیادی از ایرانیان، از کشور بحرین اخراج شده و به ایران یا کشورهای دیگر رفته اند.
 



افشای گوشه ای از اقدامات هیئت اعزامی جمهوری اسلامی به ژنو جهت عدم تصویب قطعنامه حقوق بشریجــرس: کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران ضمن اعلام اینکه اجلاس شانزدهم شورای حقوق بشرسازمان ملل در ژنو طی روزهای آینده با بررسی قطعنامه ای در مورد تعیین گزارشگر ویژه ای برای ایران که هم اکنون پیش نویس آن در اختیار کشورها قرارگرفته است اقدام خواهد کرد، گوشه ای از لابی گری مقامات جمهوری اسلامی و اعزام گروههای حامی خود جهت عدم موفقیت قطعنامه فوق الذکر را افشا کرد.

به گزارش این کمپین، گروه ایرانی حاضر در این اجلاس تلاش بسیار زیادی را برای لابی با کشورهای مختلف انجام داده است که قطعنامه مزبور رای نیاورد اما احتمال تصویب این قطعنامه بسیار بالا ارزیابی می شود. از جمله مذاکرات مفصلی که تیم ایرانی داشته می توان ساعت ها جلسه و بحث و گفت وگو با کشورهای جنبش عدم تعهد (NAM) و سازمان کشورهای اسلامی (OIC) اشاره کرد.
کمپین همچنین آورده است: شاید در میان کشورهای مختلفی که وضعیت حقوق بشر در آنها در دستور شورای حقوق بشر قرار دارد و یا انتقاداتی نسبت به آنها در بخش های مختلف اجلاس چهارهفته ای شورای حقوق بشر مطرح می شود، ایران وچین از معدود کشورهایی باشند که با بسیج کردن سازمان های غیردولتی هوادار روایت رسمی دولتشان، در جریان اجلاس حضور فعالی دارند و تلاش می کنند که انتقادات را به سوی کشورهای منتقد برگردانند.
چشم بستن بر آنچه توسط دستگاه های قضایی واطلاعاتی بر سر زندانیان عقیدتی، اقلیت های قومی و مذهبی و نیز دانشگاه های کشور می آید درست درحالی که دهها تن در جریان تظاهرات مسالمت آمیز در ایران کشته و هزاران نفر دستگیرشدند باعث شگفتی بسیاری از حاضران دراجلاس شده بود.
عضو یکی از سازمان های غیردولتی اروپایی حاضر در اجلاس به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نظر خود را از عملکرد چنین سازمان هایی در این برهه زمانی خاص چنین بیان کرد: "سازمان های هواداردولت ایران حتی موارد قطعی نقض حقوق بشر را هم نادیده می گیرند وچیزی نمی گویند که مورد خوشایند مقامات دولتی نباشد. حضور این سازمان ها در جریان اجلاس بسیارتاسف برانگیزاست چون آنها عملا با نام سازمان حقوق بشر عملا در ادامه روند موجود در ایران شریک هستند. آنها هستند که وضعیت نگران کننده حقوق بشر ایران را قلب می کنند، تلاش می کنند جامعه بین المللی را گمراه کنند و به این وسیله دست دولت را برای استمرار بخشیدن به این وضعیت باز می گذارند."
از جمله افرادی که تیم ایرانی را همراهی می کنند محترم جمالی، از اعضای شبکه ارتباطی سازمان های غیردولتی زنان ایران می باشد. فیلمی از وی که در جریان صحبت های سهراب مختاری فرزند مرحوم محمدمختاری- از نویسندگان شهیر ایرانی که درجریان قتل های زنجیره ای جان خود را از دست داد- دراینترنت منتشر شد که نشان می دهد وی اظهارات فرزند مقتول را به چالش می کشد. خانم جمالی در حالی اظهارات سهراب مختاری را به چالش کشید که حتی مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز وقوع قتل های موسوم به زنجیره توسط وزارت اطلاعات کشور را رسما تایید کردند. محترم جمالی وقتی توسط برخی از قربانیان نقض حقوق بشر در اجلاس مورد پرسش قرار می گرفت از جمله وقتی با برخی از دانشجویان ستاره دار سابق و محروم از تحصیل روبرو می شد و عملا نمی توانست چنین موضوعی را با توجه به حضور آنها انکار کند می گفت که اصلا این موضوعات را نشنیده است واگر چنین چیزی وجود دارد برایش مدارک را بفرستند تا پیگیری کند. از وی وقتی در مورد زندانیان سیاسی پرسیده هم جواب مشابهی داد: "قوه قضاییه هیچ کسی را بدون دلیل به زندان نمی فرستد. به هرحال مملکت قانون دارد."
برخی از سازمان های غیردولتی همراه دولت عملا کسانی هستند که رابطه نزدیکی با مقامات حکومتی دارند. سازمان دفاع از قربانیان خشونت (ODVV) که از جمله سازمان های حقوق بشری هوادار دولت است که علیرغم عنوان خود تنها کاری که در جریان اجلاس حقوق بشر انجام نمی دهد دفاع از حقوق قربانیان درخشونت در ایران است، سال گذشته را با یک تغییر مدیریتی آغاز کرده جایی که علیرضا طاهری مدیر سابق این سازمان پس از سالها جای خود را به سیاوش ره پیک، از هواداران و افراد نزدیک به محموداحمدی نژاد داده است.
گفته می شود که علیرضا طاهری به دلیل بیماری قلبی این سازمان را ترک کرده است. اما برخی منابع نزدیک به این سازمان به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که انتقادات وی از گزارش دوره ای حقوق بشر ایران در سازمان ملل که به صورت غیرعلنی برای مسوولین ارسال شده بود و اختلاف نظرهایی که بر سر اداره این سازمان وجود داشته است ممکن است از عوامل این جدایی باشد. سال گذشته علیرضا طاهری در حالی پا به اجلاس گذاشت که با انتقادات زیادی در جریان نشست از سوی افراد وسازمان های مستقل مواجه شد که به سرپوش گذاشتن بر موارد آشکار نقض حقوق بشر در ایران و سکوت آنها در برابر این وضعیت و نیز تکرار روایت دولتی ها در زمینه امور حقوق بشر به شدت انتقاد کردند.
برخی از افرادی که بیانیه های این سازمان را در زمانی که به سازمان های جامعه مدنی اختصاص داده شد خواندند به انتقاد از دولت آمریکا در زمینه تحریم فروش قطعات هواپیما، تحریم ها دارویی، وقایع زندان گوانتانامو و نیز مواردی چون خشونت پلیس در برابرشهروندان و نیز تبعیض علیه اقلیت ها از جمله آمریکایی- آفریقایی ها در ایالات متحده آمریکا اختصاص داشت. نه سخنی از زندانیان عقیدتی بود، نه سخنی از پرونده کوی دانشگاه یا کهریزک و یا بازداشت های خودسرانه و محدودیت های جدی در آزادی بیان واجتماعات که طی دو سال گذشته از موارد نقض متعدد حقوق بشر در ایران به شمار می رفته است.
اما حیرت انگیزترین موردی که می توان در مورد برخی از افراد وسازمان های یاد شده مطرح کرد حضور افرادی است که عملا برخی موارد نقض حقوق بشر را نه تنها قبول نداشته بلکه از آن دفاع می کنند.
یکی از اعضای هیات غیردولتی ایران برای مثال به صراحت از شکنجه در مواردی که موضوع امنیت ملی و یا امنیت دیگرشهروندان مطرح است دفاع می کرد و یا اینکه اعدام کسانی که زیر ۱۸ سال دارند و مرتکب جرم می شوند، پس از رسیدن به سن قانونی را منطقی می دانست. یکی دیگر از افراد حاضر در میان هیات غیردولتی از اعدام قاچاقچیان مواد مخدر حمایت می کرد و آن را از افتخارات جمهوری اسلامی در مبارزه با مواد مخدر دانست. تعداد زیادی از افراد همراه هیات دولتی و غیردولتی عملا برخورد دولت با مخالفان قانونی، بازداشت، احکام سنگین و حتی اعدام آنها را مجاز می شمرند و می گویند که افراد یاد شده "فتنه گران" محارب هستند و باید به سزای عمل خود برسند.
درحالی که مقامات دولتی می گویند که افراد یاد شده نمایندگان جامعه مدنی ایران هستند برای حاضران در اجلاس هیچ تردید نیست که در نمایشی که مقامات جمهوری اسلامی برای سرپوش گذاشتن بر وضعیت حقوق بشر در ایران تدارک دیده اند، چنین سازمان هایی نه تنها صدای جامعه مدنی ایران نیستند بلکه ابزاری برای تداوم خشونت و نقض گسترده حقوق بشر به شمار می روند. نکته نگران کننده آن است که از نقطه نظر بسیاری از دیپلمات های ایرانی ، گروه دولتی حقوق بشر ایران و سازمان های هوادار دولت شرکت کننده در اجلاس بسیاری از موارد نقض حقوق بشر قانونی و حتی شرعی است. در واقع افرادی به عنوان صدای جامعه مدنی ایران همراه هیات دولتی شده اند که نه تنها از نظر سیاسی بلکه از نظر برداشتی که از موضوع حقوق بشر دارند همگام با روایت دولتی ها حرکت می کنند.
سازمان یادشده در هیچ کدام از بیانیه هایی که توسط اعضای ان در جریان اجلاس خوانده شد موضوعاتی مانند شکنجه، زندانیان سیاسی، اعدام در زندان ها و مواردی از این دست را که به خصوص پس از انتخابات در مرکز توجه محافل حقوق بشری بوده است را مطرح نکرد.