۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

مهمترین خبرهای روز پنجشنبه بخش اوّل تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

ويديوي مصاحبه برادر شهيد ژاله با صداي آمريكا:
برادرم به هيچ وجه بسيجي نبود

صدای آمریکا:
قانع ژاله برادر شهيد صانع ژاله در گفتگو با صداي آمريكا:۱-برادرم اصلا بسيجي نبود۲-پسرخاله ام(از عوامل امنيتي پاوه) بدون اينكه از شهادت برادرم اطلاع داشته باشيم عكسش را از ما گرفت و بعد ديديم كه برايش كارت بسيج درست كردند و همش تقصير پسرخالم بود۳-خانواده ما در ختم برادرم شركت نخواهد كرد و متاسفانه جسد ايشان را بما نميدهند۴-آرزوي صانع اين بود مثل قبادي به مملكتش خدمت كند5-دشمنان، برادرم رو تشييع كردند

 

 

«تجمع طرفداران حکومت مقابل منازل کروبی و موسوی»

 تجمع طرفدارن دولت در مقابل منزل مهدی کروبی در سال گذشته
در حالی که خبرگزاری فارس از تجمع طرفداران حکومت در مقابل منزل مهدی کروبی خبر داده است، گزارش های ديگر نيز حاکی است که گروهی ديگری  در مقابل منزل مير حسين موسوی تجمع کرده و عليه رهبران مخالفان دولت شعار سر داده اند. تجمع مشابهی هم درمقابل منزل محمد خاتمی برگزار شده است.
 روز چهارشنبه طرفداران آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی،  در تهران و قم تجمع هایی برگزار کردند و خواستار بازداشت، محاکمه و اعدام ميرحسين موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی، شده اند.
خبرگزاری فارس تجمع کنندگان در مقابل منزل مهدی کروبی را «اقشار مردم» خوانده که اقدام به سر دادن شعار «مرگ بر کروبی و مرگ بر موسوی» کرده اند.
در همين حال، بنابر گزارش های رسيده به راديو فردا نزديکان ميرحسين موسوی تاييد کرده اند که طرفداران دولت در مقابل منزل آقای موسوی تجمع کرده اند و اعضای خانواده ميرحسين موسوی روز چهارشنبه هم موفق به ديدار با آقای موسوی و زهرا رهنورد نشده اند.
طبق اين گزارش محافظان ميرحسين موسوی منزل ميرحسين موسوی را ترک کرده اند، ولی ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد همچنان درمنزل به سر می برند.
اين در حالی است که پيشتر يکی از دختران ميرحسين موسوی به «جرس» گفته بود که سه شنبه شب برای ديدار با پدر و مادرش عازم خانه آنها بوده است مشاهده کرده است که يک اتومبيل «ون» به گونه ای در ابتدای کوچه ايستاده است که امکان عبور، حتی بصورت پياده نيز از کنار آن وجود ندارد. ماموران مستقر در ون در پاسخ به اعتراض او گفته اند که بدستور دادستان تهران مبادرت به حصر ميرحسين موسوی کرده اند.
طبق اين گزارش ماموران آنتن هايی را در اطراف خانه موسوی کار گذاشته اند که عبورامواج مربوط به موبايل را غير ممکن می سازد.
در همين زمينه، طرفداران دولت تجمعی در مقابل منزل محمد خاتمی، رييس جمهوری پيشين ايران، برگزار کرده اند که درآن شعارهايی عليه وی و ديگر رهبران مخالفان سر داده اند.
روز چهارشنبه در قم طرفدارن حکومت تجمع کرده و شعارهایی علیه اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس خبرگان  سر دادند که صدا و سیما جمهوری اسلامی به طور زنده به پخش این شعار ها پرداخت.
 به گزارش خبرآنلاین  تجمع کنندگان  شعارهایی چون، «هاشمی حيا کن، مصلحت رو‌‌ رها کن» و  «رياست خبرگان، جای منافقين نيست»  سر می دادند.
اين در حالی است که  روز چهارشنبه، مأموران دولتی با هجوم به منزل حسين کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی، در منزل وی مستقر شده‌اند و اين منزل را به اشغال خود درآورده‌اند.
وب‌سايت سحام‌نيوز، نزديک به مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت، شمار مأموران امنيتی حمله‌کننده به منزل حسين کروبی را «نزديک به ۲۰ نفر» ذکر می‌کند که «اقدام به شکستن درب منزل و ورود غيرقانونی و استقرار در آنجا کرده‌اند.»
روز دوشنبه ۲۵ بهمن مخالفان دولت ايران به دعوت ميرحسين موسوی و مهدی کروبی برای حمايت از قيام مردم تونس و مصر در تهران و چند شهر ديگر دست به تظاهرات زدند که نيروهای امنيتی ايران اين راهپيمايی ها را سرکوب کرد. به گفته مقامات دولتی در اين تظاهرات در تهران دست کم دونفر کشته شدند و دهها نفر بازداشت شده اند.
راهپيمايی مخالفان دولت که روز دوشنبه ۲۵ بهمن در حمايت از جنبش مردم تونس و مصر برگزار شد، خشم و اعتراض هواداران دولت را برانگيخته و در کنار اين اقدامات مأموران دولتی، بسياری از هواداران دولت نيز با سر دادن شعار و صدور بيانيه‌هايی خواستار محاکمه و اعدام ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، شده‌اند.



اولیویه روا: این یک انقلاب اسلامی نیست

اولیویه روا

«اولیویه روا» استاد نظریه‌های سیاسی و اجتماعی «دانشگاه اروپایی» در شهر فلورانس ایتالیا در تحلیلی که نشریه انگلیسی زبان «نیو استیتزمن» آنرا منتشر کرده‌است به بررسی تحولات سیاسی گسترده در کشورهای عربی و مسلمان پرداخته و در مقدمه مطلب خود می‌نویسد که بسیاری از تحلیلگران اروپایی برای بررسی این رخدادها به نمونه انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ باز می‌گردند.
وی در مقاله اش که با تیتر «این یک انقلاب اسلامی نیست» می نویسد خیزش‌ها و قیام مردم در تونس و مصر نشان داد با وجودی‌که دامنه اجتماعی اسلام در حال گسترش است ولی از نظر سیاسی اکنون اسلام، ضعیف‌تر از گذشته‌است.
به نوشته این استاد فرانسوی، گروه‌های اسلام‌گرا در این رویدادها نقش چندانی ندارند و یا مثل نمونه اخوان‌المسلمین در مصر از حضور فعال و رسمی در این تحولات خودداری می‌کنند. با نگاهی به ترکیب گروه‌ها و جمعیت شرکت‌کننده در این خیزش‌ها به خوبی می‌توان متوجه شد که ما با یک نسل «پسا-اسلام» روبه‌رو هستیم. برای این نسل، اسلام سیاسی امری مربوط به گذشته است و مسئله اصلی آن‌ها نه الهام‌گیری سیاسی از دین بلکه مبارزه با حکومت‌های فاسد و دیکتاتوری است.
البته این به آن معنا نیست که تمام این تظاهرکنندگان سکولار هستند ولی آن‌ها ترجیح می‌دهند که در یک فضای سکولار مبارزات سیاسی خود را پیش برده و از نگاه آن‌ها اسلام ضرورتاً یک ایدئولوژی نیست که بتوان بر پایه آن یک جهان بهتر را ساخت.
نویسنده با اشاره به سایر منابع الهام‌بخش برای ایدئولوژی و سیاست در جهان عرب نتیجه می‌گیرد که هم ملی‌گرایی قدیمی اعراب و هم سیاست‌های ضد استعماری دهه‌های گذشته برای نسل کنونی الگوی مناسبی نیست. این نسل دقیقاً به این خاطر که فردگراتر از گذشته و به دنبال حقوق شهروندی افراد است به نسبت گذشته تکثرگرایی بیشتری دارد. این افراد در زندگی شخصی خود ممکن است همه دیندار باشند ولی در قالب یک جنبش غیر دینی عمل می‌کنند.
«اولیویه روا» سپس خاطر نشان می‌کند که دموکراسی که معترضان جهان عرب مطالبه می‌کنند با آن چیزی که دولت جورج بوش پس از حمله به عراق به دنبال گسترش آن در منطقه بود تفاوت فراوانی دارد. آن نوع از گسترش دموکراسی مشروعیت نداشت چون بر دخالت نظامی تکیه می‌کرد. تناقض در این است که امروزه همزمان با سست شدن نفوذ آمریکا در منطقه و به‌علاوه سیاست‌های عمل‌گرایانه دولت باراک اوباما، زمینه برای یک مبارزه مشروع و بومی در راستای استقرار مردم‌سالاری در کشورهای عربی فراهم شده‌است.
نویسنده با اشاره به نحوه عملکرد و سازماندهی این جنبش‌ها تاکید دارد که این‌ها از نوع انقلاب نیستند. این جنبش‌ها نه رهبری مشخص، نه سازماندهی منسجم و نه احزاب سیاسی دارند. بنابراین وظیفه حرکت به سمت دموکراسی و برقراری یک چنین نظامی کار دشواری خواهد بود. بعید است که سقوط حکومت‌های خودکامه در کشورهای عربی خود به خود به برقراری نظام‌های مردم‌سالار منجر شود. این‌ همان چیزی بود که دولت آمریکا پس از سرنگون کردن صدام حسین خواب آن را می‌دید.
به باور نویسنده، گروه‌های اسلام‌گرا طی یک دهه اخیر به شدت تجزیه شده‌اند. گرایش‌های تندرو به گروه القاعده و گروه‌های تروریستی مشابه پیوسته و در پاکستان یا نقاط دیگر به خشونت ادامه می‌دهند. در عین حال بخش بزرگتری از آنچه که به‌طور کلی اسلام سیاسی تلقی می‌شود به تدریج میانه‌روتر شده و راه‌های آشتی‌آمیز و مدنی و احترام به حضور سیاسی دیگران را در پیش گرفته‌اند. حقیقت این است که گروه‌های «جهادی»، دیگر در میان مسلمانان نفوذ چندانی ندارند.
«اولیویه روا» پروفسور علوم سیاسی و اجتماعی در دانشگاه اروپایی شهر فلورانس در ادامه تحلیل خود یکی از نکات مهم در دیدگاه خود را تشریح می‌کند و آن این است که با وجود تضعیف اسلام سیاسی، گستره حضور و تاثیرگذاری اسلام در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی افزایش یافته‌است.
وی تاکید می‌کند که نباید این دو وجه متمایز از نقش دین و هویت فرهنگی و مذهبی مردم جهان اسلام و کشورهای عربی را با یکدیگر اشتباه گرفت.
وی توضیح می‌دهد که در رژیم‌های دیکتاتوری جهان عرب، همواره برداشت سنتی و محافظه کارانه از اسلام تقویت شده‌است. در عین حال عامل گسترش نفوذ سلفی‌ها را باید در نظر گرفت که به جای اجتماعی و سیاسی کردن اسلام طرفدار تعمیق آموزه‌های اسلامی در تک‌تک افراد هستند. آنچه که در غرب به عنوان گسترش «اسلامی شدن» و عاملی خطرناک تلقی می‌شود در حقیقت امر، به نوعی گسترش بازاری اسلام است. امروزه از اغذیه‌فروشی گرفته تا مد لباس زنان همه اسلامی شده‌است.
«اولیویه روا» سپس هشدار می‌دهد که رژیم‌های دیکتاتوری عربی، البته به استثناء تونس را نباید سدی در برابر گسترش اسلام تندرو تلقی کرد. درست برعکس در طول دو دهه اخیر بسیاری از این حکومت‌ها یک نوع جدید از بنیادگرایی اسلامی را پذیرفته و آموزه‌ها و قوانین شریعت را بدون آنکه رسماً به آن چنین خطاب کنند در کشورهای خود بسط داده‌اند.
به باور نویسنده بسیاری از گروه‌های اسلام‌گرا، از جمله اِخوان‌المسلمین از این تجارب تاریخی درس گرفته و به خوبی متوجه شده‌اند که برقرار کردن یک حکومت اسلامی، ناگزیر، مستلزم جنگ داخلی و یا برقراری یک نظام دیکتاتوری است. برای بسیاری از این گروه‌ها نمونه موفقیت‌آمیز حزب «عدالت و توسعه» ترکیه که با وجود ریشه‌های اسلامی توانسته‌است در یک نظام سکولار و با روش‌های دموکراتیک به قدرت برسد یک الگوی جذاب است. 
«اولیویه روا» معتقد است که فاصله گرفتن بخش عمده گروه‌های اسلام‌گرا از بنیادگرایی به نفع تثبیت دموکراسی در این کشورها است. آن‌ها برای ادامه حیات خود و جلب نظر مردم، برخلاف رژیم‌هایی نظیر ایران و یا عربستان سعودی که با ابزار اسلام مردم را مهار و سرکوب می‌کنند، باید به روش‌های دموکراتیک و مدنی روی بیاورند.
آنچه که تاکنون جنبش‌های گسترده در جهان عرب را برانگیخته خصوصیت تعرض‌آمیز و تجاوزکارانه حکومت‌های خودکامه بوده که بخش‌ها و لایه‌های گوناگون جامعه را هر یک به نحوی خشمگین کرده‌است. اما در عین حال باید به خاطر داشت که در بیشتر این کشورها پیوندها و روابطی میان حلقه‌های گوناگون قدرت، از نخبگان سیاسی گرفته تا سران ارتش و رهبران قبایل، وجود داشته و هر یک سهمی در سیاست و دارایی این کشورها دارند.
آیا نیاز و مطالبه دموکراسی در این کشورها آنچنان نیرومند هست که بتواند این تار و پودهای مستحکم در بافت این جوامع را در هم بریزد؟
راه رسیدن به اصلاحات سیاسی و مردم‌سالاری در این بخش از جهان بسیار طولانی است ولی در یک نکته تردید نباید کرد و آن اینکه دوران مستثنی بودن اعراب – مسلمانان از تحولات جهان به پایان رسیده‌است.
رویدادهای سیاسی اخیر نشان داد که جوامع عربی در سال‌های اخیر دستخوش تحولات ژرفی شده‌اند. درست است که اسلام به پایان راه خود نرسیده همچنان که دموکراسی لیبرالی نیز ضرورتاً آخرین فصل از تاریخ بشر نخواهد بود. ولی به جرات می‌توان گفت که از این پس، اسلام در ارتباط با جوامع عرب–مسلمانی شناخته خواهد شد که دیگر در درون خود زندانی نیستند.

 

 

«جنبش ناشناس»؛«هک به نام آزادی بیان»

لوگوی «جنبش ناشناس»
گروهی که به نام «جنبش ناشناس» از آن یاد می شود، گروهی از کاربران متعلق به کشورهای مختلف از جمله ایران هستند، که به صورت ناشناس، به عنوان هکر فعالیت می کنند و به گفته اعضایش جنبشی سیال است که هرکسی می‌تواند عضو آن شود.
با گشت و گذاری در اینترنت، به وبسایت جنبش ناشناس یا انونیموس می رسید و پس از تلاش برای تماس با اعضای گروه، به یکی از اتاق های گفت وگویی هدایت می شوید که مخصوص رسانه هاست.
پس از صحبت با برخی از اعضا، یکی از اعضای ایرانی این جنبش با نام مستعار آرش با پاسخ دادن به سوالهای رادیو فردا موافقت می کند. این مصاحبه به صورت نوشتاری انجام شد و سپس جنبش ناشناس آنها را تبدیل به فایل های صوتی کامپیوتری کردند.



آرش که از فعالان در گروه عملیات ایران یا همان آپریشن ایران نیز هست، کمک به کشورهایی نظیر ایران، مصر و تونس را که از محدودیت آزادی بیان و آزادی اطلاعات رنج می‌برند، از جمله فعالیت‌های اخیر این جنبش ذکر می‌کند و این‌گونه توضیح می‌دهد: «جنبش ناشناس هیچ رهبری یا عضویت رسمی ندارد. هر کسی می تواند در هر عملیاتی که علاقه دارد شرکت کند. عملیات ایران، تونس، مصر همه جزیی از یک عملیات بزرگتر به نام عملیات آزادی هستند که هدف اصلی آن کمک به مردمی است که علیه دولت های سرکوبگر خودشان برخاستند. عملیات دیگری هم در برنامه هست اما قبل از اینکه جنبش ناشناس بتواند به این کشورها کمک کند، اول مردم باید کاری انجام دهند.»
روز ۲۵ بهمن ماه، که معترضان در ایران به خیابان ها آمدند، از ساعت اولیه صبح برخی وبسایت ها در ایران از دسترس خارج شدند. اولین وبسایت مورد هدف هکرهای ناشناس، وبسایت رسمی آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی بود.
در ادامه روز، وبسایت سازمان صداوسیما و واحد مرکزی خبر نیز از دسترس خارج شدند.
آرش، درباره دلیل این حمله ها می‌گوید: « قوانین جنبش ناشناس، اجازه حمله به رسانه ها را نمی‌دهد. اگر چه که من شخصا صدا و سیما را رسانه نمی‌دانم. نهایت چیزی که هست یک دستگاه شتشوی مغزی حکومتی است. اما به هر حال هدف اصلی ما در «عملیات ایران» سرور ایمیل دولتی و سه وبسایت leader.ir, president.ir, khamenei.ir بود که روز بیست و پنجم از دسترس خارج شدند. اگرچه ممکن است برخی از فعالان جنبش ناشناس خودشان دست به هک کردن وبسایت های دیگر مثل صداوسیما زده باشند.»
آرش همچنین در مورد دلیل فعالیت این جنبش در حوزه ایران اعلام می‌کند: «یکی از مهمترین هدف های جنبش ناشناس دفاع از آزادی بیان است و این یکی از بزرگترین مشکلات در ایران است. دولت ایران نه تنها رسانه های داخل کشور را سانسور می کند، بلکه رسانه های برون مرزی نیز از این حملات در امان نیستند. مثلا در روزهای گذشته مردم در برخی نقاط اروپا هم برای دریافت بی بی سی فارسی و برخی دیگر از شبکه های فارسی زبان با مشکل مواجه بودند. و این به خاطر پارازیت های دولت ایران بود.
در سال گذشته به خاطر فعالیت های حملات سایبری دولت ایران، برای چند ساعت یوتیوب از دسترس همگان خارج شد و نه تنها رسانه‌های اپوزیسیون خارج از ایران را فیلتر می کنند بلکه پورت‌ها و سرورهای پروکسی آنها را هم از دسترس خارج می کنند و شبکه های وی پی ان را از کار می اندازند.»
شبکه ها ی وی پی ان یا همان virtual private network شبکه های خصوصی مجازی هستند که کاربر با ورود به این شبکه بین خود و سرور مربوطه یک کانال ارتباطی امن رمزگذاری شده برقرار می کند، اما اخیرا صحبتهایی نیز درباره ناامن بودن وی پی ان در ایران به گوش می رسد.
در روز ۲۵ بهمن هم برخی از کاربران اینترنتی از وصل بودن وی پی ان ها ابراز شگفتی کردند. آرش این شگفت زده شدن را بی دلیل نمی‌داند : « تازگی ها یک سری وی پی ان در ایران هست که کسی نمی داند از کجا آمده‌اند. گزارش‌هایی داشتیم که افراد برای ردیابی نشدن از آنها استفاده کردند و با مشکل مواجه شدند. حتی یکی از فعالان جنبش ناشناس در عملیات ایران پس از استفاده از این وی پی ان ها ناپدید شده. به هر حال ما می دانیم که فناوری که توسط نوکیا زیمنس به ایران فروخته شده می تواند اطلاعات رمزگذاری شده را بخواند و این توسط دولت برای ردیابی کاربران اینترنت در ایران استفاده شده.»
در روزی که جنبش ناشناس موفق به هک کردن برخی سایت‌های دولتی در ایران شد، وب‌سایتهایی چون سحام نیوز؛ پایگاه خبری حزب اعتماد ملی، وبسایت کلمه؛ نزدیک به میرحسین موسوی و سایت بالاترین از دسترس خارج شدند و در حالی‌که در ایران تقابل موافقان و مخافان دولت ادامه دارشده است، این جنگ سایبری هم همچنان ادامه دارد.

 

اسرائيل: استقرار ناوهای ايران در دریای مديترانه تحريک‌آميز است

آويگدور ليبرمن، وزير امور خارجه اسرائيل، با اعلام اين که دو کشتی جنگی ايرانی قصد عبور از کانال سوئز و ورود به دريای مديترانه را دارند، اين اقدام را «تحريک‌آميز» خوانده و گفته است، اسرائيل  نمی تواند برای هميشه اقدام‌های تحريک‌آميز ايران را ناديده بگيرد.
به گزارش خبرگزاری رويترز، آويگدور ليبرمن، وزير امور خارجه اسرائيل، روز چهارشنبه گفته است، دو کشتی جنگی ايران قصد عبور از کانال سوئز را دارد.
وزير امور خارجه اسرائيل که در حضور شماری از رهبران يهودی سخنرانی می‌کرد، در اين باره گفته است: «امشب دو کشتی جنگی ايران قصد دارند با عبور از کانال سوئز به دريای مديترانه وارد شده و به سوريه بروند، چيزی که از سال‌ها پيش روی نداده است.»
هر چند حضور دو ناو جنگی ايران در دريای مديترانه تهديد نظامی مهمی برای اسرائيل به شمار نمی‌آيد، اما نزديک شدن کشتی‌های جنگی ايران به اسرائيل رويداد قابل توجهی محسوب می‌شود.
وزير امور خارجه اسرائيل از اعزام نام‌های ايرانی به دريای مديترانه به عنوان اقدامی «تحريک‌آميز» ياد کرده و گفته است: «با کمال تاسف بايد بگويم که جامعه جهانی تمايلی به مقابله با اقدام‌های تحريک‌آميز مکرر ايران ندارد.»
آويگدور ليبرمن در عين حال افزوده است: «جامعه جهانی بايد بداند که اسرائيل نمی‌تواند برای هميشه اين اقدامات تحريک‌آميز را ناديده بگيرد.»
 در همین حال خبرگزاری های بین المللی همزمان با این خبر از افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی افزایش یافته است.
خبرگزاری‌های ايرانی حدود بيست روز پيش گزارش داده بودند که يگانی از نيروی دريايی ارتش ايران برای يک ماموريت آموزشی راهی خليج عدن و دريای سرخ شده و قرار است پس از عبور از کانال سوئز به دريای مديترانه وارد شود.
هفته گذشته نيز دريادار حبيب‌الله سياری، فرمانده نيروی دريايی ارتش ايران اعلام کرده بود، در حال حاضر دوازده ناو رزمی ايران در قالب سه ناوگروه در آب‌های بين‌المللی سرگرم انجام ماموريت هستند.
وی با اعلام اين که يکی از اين ناوگروه‌ها در دريای سرخ حضور دارد، درباره محل ماموريت دو ناوگروه ديگر نيز گفته بود: «يک گروه در جنوب چابهار در حال ماموريت است، گروه ديگر در رزمايشی مشترک با عمان شرکت کرده است.»
منابع نظامی ايران ماموريت ناوهای جنگی ايران در آب‌های بين‌المللی را از جمله دفاع از ناوگان تجاری و نفتکش‌ ايران در مقابل حمله دزدان دريايی سوماليايی اعلام کرده‌اند.
در اين ميان به نوشته روزنامه اسرائيلی يديوت‌آهرونوث دو ناو ايرانی که به گفته وزير امور خارجه اسرائيل قصد عبور از کانال سوئز را دارند، شامل يک فروند رزم‌ناو «ام‌- ک پنج» و يک فروند ناو پشتيبانی است.
همچنين بر اساس اين گزارش از زمان پيروزی انقلاب ۱۳۵۷، که به قطع رابطه ميان تهران و قاهره انجاميد، تاکنون هيچ کشتی جنگی ايرانی از کانال سوئز عبور نکرده است.
کانال سوئز يک آبراه تجاری بسيار مهم و استراتژيک است که اروپا را به خاورميانه و آسيا متصل می‌کند.
مقام‌های امنيتی عالی‌رتبه اسرائيل به روزنام يديوت‌آهرونوث گفته‌اند، که اسرائيل نگران طرح‌های ايران برای استقرار کشتی‌های جنگی خود در دريای مديترانه، دريای سرخ و خليج عدن است.
يک مقام عالی‌رتبه اسرائيلی با بيان اين که هيچ گونه توجيهی برای استقرار کشتی‌های جنگی ايران در دريای مديترانه وجود ندارد، اظهار داشته است، دو کشتی جنگی ايرانی «به مدت يک سال در يک بندر سوری پهلو می‌گيرند.»
سوريه که يکی از کشورهای همسايه اسرائيل است، روابط بسيار نزديکی با جمهوری اسلامی ايران دارد و در سال‌های اخير و به موازات افزايش تنش‌ها بر سر برنامه هسته‌ای ايران به يکی از متحدان تهران تبديل شده است.
 
 
 
احمد قابل: دورانی نیست که مانند گالیله از حرفم برگردم
جرس: احمد قابل، نویسنده، پژوهشگر و نواندیش دینی، طی مصاحبه با روزنامه فرانسوی لوموند، خاطرنشان کرد "حاکمیت جمهوری اسلامی نسبت به افکار عمومی مردم ایران، هیچ پروایی از متهم شدن به رفتارهای ضد حقوق بشری ندارد. به همین دلیل تلاش کرده است تا «اعلامیه یجهانی حقوق بشر» را ضد اسلامی معرفی کند."
 
این شاگرد مرحوم آیت الله منتظری، که چندی پیش از زندان آزاد شده، همچنین به سخنان خود در جریان دوران بازداشت خود خطاب به مقامات اشاره کرده و می گوید "به آنها گفته ام که اگر می خواهید محکمه ی تفتیش عقاید را برپا کنید، اقدام کنید ولی بدانید که اکنون دورانی نیست که من مثل گالیله از حرفم برگردم، بلکه مطمئن باشید که عقایدم را آشکارا در بیدادگاه و خارج آن می گویم."
متن پرسش و پاسخ سرویس بین الملل روزنامه لوموند با احمد قابل، که در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
 
محکومیت شما در چه وضعیتی قرار دارد؟ و شما بیشتر در چه مواردی مورد بازجویی قرار می گرفتید؟
 
پاسخم را با یاد خدا آغاز می کنم و امیدوارم که هیچگاه او را از یاد نبرم. از او می خواهم که همیشه در دفاع از حقیقت و عقلانیت و حقوق بشر ، من و هم میهنان و همفکران و همراهانم در سراسر دنیا را یاری کند.
حکم اولیه، مرا به 3 سال زندان که یک سال آن به اتهام تبلیغ علیه نظام و دو سال آن به اتهام اهانت به رهبری است محکوم کرده و سپس 16 ماه از دو سال را به 40 میلیون ریال جریمه ی نقدی و 3 سال عدم خروج از محل اقامتگاه دائمی خود(شهرستان فریمان) و 3 سال محرومیت از مصاحبه و سخنرانی و انتشار آن در جمع بیش از سه نفر و مصادره ی لپ تاپ ، و بخاطر داشتن وسایل دریافت از ماهواره (رسیور و آنتن بشقابی) به یک میلیون ریال جزای نقدی، محکوم کرده اند. البته وکلای من به حکم اعتراض کرده اند که پرونده به دادگاه تجدید نظر فرستاده شده ولی ظاهرا تغییر چندانی را نمی توان انتظار داشت.
اکنون بیش از 5 سال است که ممنوع الخروج از کشور هستم و بیست و اندی سال است که از تدریس در مراکز رسمی حوزه و دانشگاه، محرومم و حدود شش سال است که مجوز چاپ و انتشار کتاب هایم را نمی دهند.
بازجویی ها در مورد سخنرانی ها، نوشته ها و مصاحبه هایم با رسانه های خارجی بود. نگرانی اصلی آن ها از انتقادهای آشکاری بود که در نوشتار و گفتار به رهبری کشور داشتم. آن ها از اینکه فردی از جایگاه دفاع از دین، آنان را متهم به نقض اصول و مبانی عقلانی دین و متهم به نقض قانون اساسی و سایر قوانین کشور در برخورد با مخالفان مسالمت جو و ملتزم به قانون می کند و حاکمیت را بخاطر بکارگیری سیاست های ضدبشری، محکوم می کند، شدیدا ناراحت بودند.
بطور خاص از متهم کردن رهبری و مجرم دانستن او در رفتارهای خلاف دین و قانون حاکمیت، بسیار ناراحت بودند و پیشنهاد می دادند که من همه ی انتقادهایم را در هرزمان که لازم دانستم و در نوبت های مختلف، بنویسم و بدهم به مسئولان استانی وزارت اطلاعات (در استان خراسان) تا آن ها به رهبری برسانند و برایم رسید بگیرند، ولی از انتشار گفتاری و نوشتاری آن انتقادات پرهیز کنم!! که من با استناد به دلایل دینی و قانونی آن را رد کردم و انتقاد آشکار از رهبری را حق قانونی و شرعی و بلکه وظیفه ی قانونی و شرعی خود دانستم.
یکی دو مورد هم نسبت به اعتقادات و نظریات دینی ام (مثل؛ حجاب، عزاداری ها و برخی مسائل دیگر) پرسیدند که پاسخ ندادم و گفتم: تفتیش عقاید برخلاف قانون اساسی و جرم است و دستگاه حکومتی حق ندارد در این مسائل وارد شود. آیا شما کارشناس مسائل دینی هستید که این مسائل را از من می پرسید؟ یا اگر من توضیح علمی بدهم شما آن را می توانید بفهمید؟ من بر اساس تأیید استادم و برخی مجتهدان بزرگ دیگر، در مسائل دینی صاحب نظر و دارای رتبه ی اجتهاد هستم و حق اظهار نظر تخصصی در مسائل دینی را دارم. بعد هم گفتم: مثلا من حضرت مریم را پیامبر خدا می دانم، پیامبری از جنس زن، و مستندم تأکید قرآن بر این امر است و این به دستگاه قضائی ربطی ندارد. اگر کسی مدعی است باید در حوزه ی علمیه ی قم یا نجف باشد و در همان جا هم به این ادعا و صحت یا عدم صحت آن بپردازد و یا پاسخ خود را با استدلال ارائه کرده و منتشر کند.
اگر می خواهید محکمه ی تفتیش عقاید را برپا کنید، اقدام کنید ولی بدانید که اکنون دورانی نیست که من مثل گالیله از حرفم برگردم، بلکه مطمئن باشید که عقایدم را آشکارا در بیدادگاه و خارج آن می گویم.
 
در مورد شرایط و مکان زندانی که در آن قرار داشتند توضیحاتی بدهند ، در چه زندانی و چه نوع سلولی بودید؟
 
74 روز اول بازداشتم را در یکی از اتاق های عمومی بازداشتگاه اداره ی اطلاعات و امنیت مشهد گذراندم که دوره ی بازجویی در همین مکان و همین زمان سپری شد. سپس مرا به زندان وکیل آباد مشهد منتقل کردند. 11 روز را در بند قرنطینه بودم و پس از آن به بند 6/1 (ششِ یک) اتاق عمومی 4 منتقل شدم . جمعا بیش از 6 ماه از بازداشتم را در این مکان آخری گذرانده ام.
این بند مستقیما زیر نظر «حفاظت زندان» اداره می شود و ظاهرا ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی با زیر مجموعه ی وزارت اطلاعات دارد و مجری نظریات آن ها نیز هست.
محدودیت هایی نسبت به سایر بندهای زندان دارد و اساسا یکی از تهدیدها برای سایر زندانیان این است که؛«اگر تخلفی کنند به بند 6/1 فرستاده می شوند». گروه های مختلفی در اتاق ها و سلول های این بند نگهداری می شوند. از افرادی که با جرایم و اتهامات مختلف زندانی شده اند و در سایر بند ها اقدام به درگیری، سرقت، فرار، توزیع مواد مخدر و سایر جرایم می کنند تا معتادان و زندانیان بهایی و زندانیان سیاسی در این بند نگهداری می شوند. کسانی که هنگامه ی اجرای حکم اعدامشان فرا رسیده را نیز چند ساعت قبل از اعدام، از تمامی بند ها به سلول های این بند منتقل کرده و ساعتی پس از غروب، برای اجرای حکم آنان را می برند. در زمان اجرای حکم اعدام، تلفن و خدمات عمومی بند، کاملا تعطیل می شود.
اساسا سهمیه ی میوه زندانیان در زندان مرکزی مشهد (وکیل آباد) حذف شده و جز سه چهار نوبت در سال، چیزی به زندانی داده نمی شود. فروشگاه این بند هم گاه با فاصله ی بیش از دو ماه یکبار و در سریعترین نوبت، با فاصله ی یک ماهه، اقدام به عرضه ی محدود میوه برای خرید زندانیان می کند که بخاطر نبودن یخچال و نبود جای مناسب برای نگهداری میوه، حداکثر می توان میوه ها را برای یک هفته خرید و ذخیره کرد.
در این مدت، چند نوبت با پابند و دستبند به محکمه برده شدم که بر خلاف قوانین کشور است. از همه تنفرآمیز تر، بازرسی های بدنی پس از مراجعه از دادگاه، ملاقات حضوری با خانواده و یا وکیل است که زندانی را برهنه می کنند و فقط با یک شورت او را بازرسی بدنی می کنند و سرباز را موظف کرده اند که علاوه بر لمس تمامی اعضای بدن از روی شورت، درون آن را هم ببیند!! این در حالی است که نه دین و نه قانون، این کار را مجاز نمی دانند و بلکه نگاه کردن به عورت دیگران را حرام می شمارد. به گمان من این رفتار زشت و شنیع، هیچ حایی برای سخن گفتن حاکمیت از کرامت انسان در ایران باقی نمی گذارد.
چقدر بی حیا هستند آنانی که با مخالفان سیاسی و عقیدتی خود چنین رفتاری می کنند و باز هم ادعای دفاع از کرامت انسان را دارند. مگر آنانی که حقیقتا مجرمند و دست به سرقت و جنایت زده اند را می توان از حقوق انسانی محروم کرد و کرامت انسانی شان را نادیده گرفت که اینان پارا فراتر نهاده و با افرادی که شرافتمندانه از حقوق ملت خود و حقوق بشر و حق آزادی او دفاع می کنند و از ظلم و ستم انتقاد می کنند تا به رفتارهای نیک تبدیل شود، اینگونه غیر انسانی رفتار می کنند!!  
در روزهای آخر، محدودیت ها افزایش یافت و من از تلفن و ملاقات محروم شدم. ضمنا پس از آزادی با وثیقه، شنیدم که نوبت تلفن دوستان و هم اتاقی هایم به سه روز در هفته تقلیل یافته، حق استفاده از هواخوری بند، شدیدا محدود شده و به حدود یکساعت در روز تقلیل یافته و حق استفاده از آشپزخانه هم منتفی شده است. در تمام مدت روز در را به روی هم اتاقی هایم قفل می کنند و جز برای تلفن زدن و یا خرید محدود از فروشگاه، از بیرون آمدن آنان از اتاق ممانعت می کنند.
 
آیا شما از حق داشتن یک محاکمه عادلانه برخوردار بوده اید؟ چه فشارهایی در زندان بر شما وارد آورده اند؟ بایستی در قبال آزادی موقت وثیقه سنگینی پرداخت می کرديد؟
 
من و تمامی مخالفان سیاسی حاکمیت کنونی در سی سال اخیر ایران، برخلاف عهد و میثاق ملی که در اصل 168 قانون اساسی آمده است، در محاکمی بدون حضور هیأت منصفه (که افکار عمومی را نمایندگی کند) و عمدتا غیر علنی، محاکمه شده ایم. این در حالی است که قانون اساسی کشور بر علنی بود و حضور هیأت منصفه تأکید کرده است!!
از نظر دینی، نقض عهد و پیمان از گناهان بزرگ بشمار می آید و جالب است که حاکمیت ایران مدعی عمل به آموزه های دینی است. نام حکومت را «جمهوری اسلامی» نگذاشته اند تا به نام اسلام، بر خلاف آن رفتار کنند. یکی از جرم های من از نظر حاکمیت، نشان دادن همین تفاوت ها در ادعا و عمل حاکمیت بوده است.
این محاکمات در جایی اتفاق می افتد که شاکی متهمان (دادستان)، منصوب از طرف قوه ی قضائیه است و رؤسای این قوه منصوب رهبری بوده و علنا در گفتارشان تصریح کرده اند که دیدگاه های رهبری کشور را «فوق قانون» می دانند و عکس او را در محاکم، بالای سر قضاتی که منصوب ریاست قوه اند بر دیوار نصب کرده اند. اساسا محاکمه در چنین جایگاهی بدون حضور هیأت منصفه ی مردمی، نمی تواند عادلانه باشد، چرا که شاکی و قاضی اعضای یک تیم اند و معلوم است که آن تیم، با هم هماهنگ بوده و گویا پیشاپیش همه ی اتهامات را به عنوان جرایم ارتکابی رقیب خود، قبول کرده است.
در این گونه محاکم، حضور هیأت منصفه ضرورتی بیش از دیگر محاکم دارد، چرا که داور بین حاکمیت (که شامل قوه ی قضائیه هم هست) و مخالفان سیاسیت های حاکمیت، باید مردمی باشند که نقش فرد سوم و داور بازی بین تیم حاکمیت و تیم منتقدان حاکمیت را دارند. نمی شود که تیم شاکی خود به قضاوت در مورد شکایت و ادعاهایش بپردازد!!
رفتار عمومی کارمندان زندان با من و امثال من خیلی نا مناسب نبود بلکه بسیاری از آن ها با ما همدردی کرده و اعلام همفکری می کردند. ولی رفتار برخی افراد در تیم حفاظت، در هنگامه ی بردن و آوردن به محاکم، بازرسی های بدنی و بازرسی اتاق و احضار روزهای آخر به حفاظت زندان، همراه با تحقیر و توهین های مکرر بود. ممانعت از حق تلفن و حق ملاقات هم در روزهای آخر اتفاق افتاد.
وثیقه ی درخواستی برای آزادی موقت من در مشهد، خیلی سنگین نبود(500 میلیون ریال) ولی آپارتمان شخصی ام در تهران بر خلاف همه ی قوانین کشور، مدت 8 سال و اندی است که به مبلغ 300 میلیون ریال در بازداشت است. بهانه ی آن هم طلب وثیقه برای آزادی من از بازداشت سال 1380 و 1381 بود که پس از 125 روز بازداشت به صورت انفرادی در زندان اوین با این قرار آزاد شدم. در این مدت 9 ماهه ی سال 88 و 89، هم من بازداشت بودم و هم وثیقه ام. در صورتی که پرونده ی تهران هم به مشهد آمد و بخاطر اشتراک شان در عناوین اتهامی، همه ی پرونده ها باهم رسیدگی شد و حکم بدوی آن هم صادر شده و پس از صدور حکم، تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه به مبلغ 500 میلیون ریال هم انجام گرفته است ، ولی هنوز هم وثیقه ی تهران آزاد نشده و به این تخلف آشکار از قانون پایان نداده اند.
 
 براساس این حقیقت که شما یک اندیشمند و محقق دینی شناخته شده هستید آیا این موضوع موجب شد که با شما جدی تر ( شدیدتر و خشن تر) برخورد کنند؟ چرا و به چه دلیل؟
 
البته مأموران اطلاعات و امنیت، تا حدودی مراعات ادب را می کردند و ظاهرا احترام می گذاشتند ولی شرایط عمومی مثل چشم بند زدن و محروم کردن از برخورداری های عمومی و عادی(که می گفتند مقررات بازداشتگاه است) اعمال می شد.
شاید سوابق من و شناختی که از نحوه ی رفتارم در سه بازداشت قبلی داشتند(که در تهران سال 80-81 با انواع اهانت ها و فحاشی ها شروع شد و به عذر خواهی های بعدی و پایانی منتهی شد) و احتمالا توصیه های خاص مسئولان بالاتر، مانع از برخورد شدید در دوران بازجویی شده بود. قاضی محکمه هم مراعات ادب را می کرد و در مجموع رفتار نامناسبی نداشت.
بازجوها و قاضی پرونده، به این نکته بارها اقرار می کردند که من یک محقق دینی هستم و طبیعتا خود را درگیر بحث های علمی با من نمی کردند. سابقه ی بیش از 40 سال تحصیل و تدریس و تحقیق در حوزه ی معارف اسلامی، چیزی نیست که بشود انکار کرد. حتی اگر فردی کند ذهن می بودم، این مقدار زمان فعالیت علمی، به ناچار دانشی در اختیارم قرار می داد.
البته بازجوها مدعی بودند که نظریات دینی من موجب «تزلزل ایمان مردم» شده و می شود و مدعی بودند که من عقاید مردم را زیر سئوال برده ام. انتساب من و برخی دوستان همراه و همفکرم از نظر علمی به آیة الله منتظری(رض) که اعلم فقهای شیعه در زمان خود بود، نگرانی خاصی برای حاکمیت ایجاد کرده است.
حاکمان کنونی کشور(از رهبری تا سایر مسئولان) هیچکدام دانش دینی آیة الله منتظری را نمی توانستند انکار کنند و حتی رهبری فعلی، در پیام تسلیتش به مناسبت درگذشت مرحوم استاد، به این نکته اقرار کرده است. وقتی فردی عالم و فرهیخته چون علامه منتظری(ره) رفتار حکومت را ضد اسلامی معرفی می کند، نقطه ی اتکای حاکمیت مدعی اسلام، فرو می ریزد.
من هم جزو معدود شاگردان بزرگمردی چون آیة الله منتظری بوده ام که ایشان حکم اجتهادش را امضاء کرده است. این رتبه را ایشان از سال 1372 به بعد شفاها و در مجامع گوناگون تأیید می کرد تا در سال 1377 کتبا آن را به من و دیگران ابلاغ کرد. علاوه بر اینکه جزو معدود شاگردانی بودم که رابطه ای صمیمانه و مشاوره ای با ایشان داشتم. ایشان حتی در برخی اظهارات علمی خود با برخی دوستان و شاگردان همفکرش مشورت می کرد، همانگونه که با برخی مخالفانش نیز مشورت می کرد!!
ایشان در سال 1381 سه نفر را به نیابت خود برای پاسخگویی به مسائل اسلامی و پرسش های کاربران اینترنت معرفی کردند که من هم یکی از آنان بودم. این مطلبی بود که بازجوی اطلاعاتی هم به آن پرداخت و از من درباره ی این مطلب پرسید. معلوم بود که نسبت به این قضیه پس از رحلت مرحوم استاد، نگران بودند.
اساسا علت اولیه ی بازداشت من، ممانعت از حضورم در تشییع و مجالس بزرگداشت آن فقیه نامدار اسلام بود و این را بازجوی اول، رسما اعلام کرد.
بازداشت دومم نیز علاوه بر ناراحتی دستگاه های قضائی و اطلاعاتی از اطلاع رسانی من در مورد اعدام های زندان مشهد، انگیزه ی دیگری برای ممانعت از حضورم در مجالس سالگرد استاد(ره) داشت. به همین دلیل، چند روز پس از سپری شدن سالروز درگذشت استاد، موقتا از زندان آزاد شده ام.
با توجه به این که تنها سنگر باقی مانده برای حاکمیت «ادعای پایبندی به اسلام و دفاع از اسلام»است و اعلام بطلان ادعاهای او از سوی امثال من (که عمری را در راه تحصیل و تحقیق و تدریس معارف اسلامی گذرانده ایم) ممکن است مورد قبول مردم علاقه مند به اسلام قرار گیرد، حساسیت خاصی به مخالفت مذهبی ها نسبت به دیگر مخالفان سیاسی دارند و به همین خاطر بیشتر مورد هجوم و تحریم حاکمیت قرار داشته ایم.
 البته در راه دفاع از حقیقت و حقوق ملت، دشواری ها را باید پذیرفت و استقامت ورزید. جرا که خداوند از انسان های وظیفه شناس و مدافع حقوق ستمدیدگان راضی است و کسب رضایت خداوندی، بزرگترین پیروزی است و شیرینی ممانعت از ظلم ظالمان بر مظلومان و جلوگیری از تجاوز به حقوق ستمدیدگان، از هر شهدی گواراتر است. 
 
 در ميان روحانيون در ایران آیا بحث و اختلافي در مورد تحول حکومت بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم وجود دارد؟ بر طبق اخبار رسیده، آقای خامنه ای در یک ماه چهار بار به قم سفر داشته اند.آیا ایشان به دنبال کسب حمایت روحانیون و مراجع منتقد خود هستند؟
 
هر حاکمیتی در پی کسب حمایت افراد و گروه های جامعه ی خود، برآمده و تلاش می کند. تردیدی نیست که حاکمیت کنونی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
حاکمیت ایران چون مدعی اسلامی بودن است، شخصیت های تأثیرگذار و صاحب نظر اسلامی را باید در اردوگاه خود جمع کند و رضایت آنان را کسب کند تا صدای مخالفی به عنوان اسلام بر نخیزد. وجود صداهای مخالف به نام اسلام، جبهه ی حاکمیت را در اصلی ترین سنگرش تضعیف می کند.
این حاکمیت نسبت به افکار عمومی مردم ایران، هیچ پروایی از متهم شدن به رفتارهای ضد حقوق بشری ندارد. به همین دلیل تلاش کرده است تا «اعلامیه ی جهانی حقوق بشر» را ضد اسلامی معرفی کند و تمامی مجامع حقوق بشری را بی اعتبار سازد و دفاع از حقوق بشر را مرادف با «دفاع از همجنس بازی» یا «دفاع از اهانت به پیامبر خدا» و امثال آن دانسته یا صرفا به دفاع از این گروه ها فرو کاهد. حتی این خط فکری را در اطلاع رسانی خود به مردم و اخبار سراسری شبکه های مختلف رادیو و تلویزیون دنبال می کند. به همین خاطر به مخالفت با حقوق بشر افتخار می کند.
این حاکمیت از متهم شدن به «مخالفت با دموکراسی» نگران نمی شود چرا که با افتخار می گوید:«دموکراسی غربی را قبول نداریم» و سخن از عنوانی نامفهوم به عنوان «مردمسالاری دینی» می کند که نه خود مشخصات مردمسالارانه ی آن را می شناسد و نه دیگران از آن تصویری در ذهن دارند.
این حاکمیت فقط یک ادعا دارد که از متهم شدن به ضدیت با آن می ترسد و آن «دینی بودن و اسلامیت» است. اینجا نمی تواند بگوید من افتخار می کنم که اسلامی نیستم. اگر کسی بتواند نشان دهد که رفتار حاکمیت، اسلامی نیست، آشنایان با اسلام اند که طبیعتا مردم ایران و جهان، آن را در رویکرد عالمان دینی و فقهاء اسلامی متجلی می بینند.
حال اگر عده ای از آنان مخالف حاکمیت و رفتارهای او باشند و او را به رقتار خلاف اسلام متهم کنند، تنها توجیه مشروعیت و مقبولیت حاکمیت از بین می رود و به زائده ای مضر برای جامعه تغییر چهره می دهد!!
پس از انتخابات سال 1388 جمع بزرگی از عالمان بزرگ و مراجع شیعه با رفتارهای سرکوبگرانه و خونریزی های حاکمیت مخالفت کردند و حداقل این است که از تأیید رویکرد حاکمیت امتناع کردند. برخی علنا اعلام مخالفت کردند و برخی در خفا به رهبری کشور تذکر و هشدار دادند.
در مسائل پس از انتخابات، حامیان دولت و رهبری از سکوت علما شدیدا ناخشنود بودند تا چه رسد به عالمانی که مخالفت کردند و تذکر دادند. حضرات آیات؛ موسوی اردبیلی، صانعی، جوادی آملی، دستغیب شیرازی، محقق داماد، طاهری اصفهانی، بیات زنجانی، موسوی تبریزی، موسوی خوئینی ها، موسوی بجنوردی، و فقهای مجمع محققین و مدرسین حوزه ی علمیه ی قم و بسیاری از مجتهدان جوان تر حوزه های علمیه و روحانیان سرشناس دیگری چون؛ هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، عبدالله نوری، مهدی کروبی، مجمع روحانیون مبارز، هادی خامنه ای، حسن خمینی، ناطق نوری و حسن روحانی و بسیاری دیگر که از جمع حاکمیت فاصله گرفته بودند، در این باره شدیدا حاکمیت را نگران کردند و به همین دلیل، صدمه ی بزرگی به حیثیت رهبری کشور وارد شد.
برای جبران این خسارت بزرگ، ده ها سفر آقای خامنه ای به قم هم کافی نخواهد بود و همانطور که آقای خامنه ای گفت:«آبروی ایشان و حاکمیت ایشان رفت».

 خانواده شما در پی حوادث سال گذشته تحت فشار و مراقبت ویژه ای هستند؟
 
اساسا خانواده ی ما برای رهبری فعلی کشور و بسیاری از مسئولان گذشته و حال جمهوری اسلامی، خانواده ای شناخته شده است. آقای خامنه ای با خصوصیات این خانواده به خوبی آشنا است. با مرحوم پدرم که روحانی بود دوستی مختصری از قبل انقلاب 57 داشت و من و برادرم هادی قابل را بطور خاص و پس از رسیدنش به مقام رهبری، می شناسد. پیش از این توصیه ی خاصی هم در مورد چگونگی برخورد با من و معدودی از دوستانم به دادگاه ویژه ی روحانیت داشته است که مربوط به قبل از انتخابات بود.
برخوردهای انجام گرفته با برادرم گرچه بیشتر سیاسی و بخاطر عضویت ایشان در حزب مشارکت بوده است و برخورد با من بیشتر بخاطر دیدگاه ها و شیوه ی انتقادی است که انجام می دهم، ولی من، برادر، شوهر خواهر، خواهران و برخی فرزندان خواهران و برادرانم(که بیش از سه نفرشان پس از انتخابات، بازداشت شده و یا چند ترم از تحصیل دانشگاه محروم شده و به حبس تعلیقی محکوم شده و پس از مدتی آزاد گردیده اند) اساسا از منظر دین و شریعت اسلامی منتقد حاکمیت بوده ایم.
من متأسفانه عضو هیچ تشکیلات سیاسی نبوده ام و اساسا علاقه ای به جنبه های اجرائی سیاست ندارم. کار من بیشتر تحلیل مسائل است و عمده ی درگیری من با حاکمیت، بخاطر نسبت دادن اینهمه ظلم و فساد به اسلام است. البته با اصل ظلم و ستم از جانب هرکسی و به هرکسی و با هر عنوانی که باشد مخالفم ولی چون در آن مرحله فعالان زیادی در صحنه ی سیاسی حضور دارند، من بیشتر وقتم را در سیاست، به نسبت سنجی بین دین و شریعت با رفتارهای مدعیان سیاست دینی اختصاص می دهم.
من و خانواده ام نیز کم و بیش اسلام را می شناسیم و در برابر انتساب ستم های حاکمیت به اسلام، سکوت را جایز نمی دانیم و به همین جهت مورد خشم حاکمیت قرار گرفته ایم.
هنوز 15 روز از آزادی برادرم از زندان 22 ماهه نگذشته بود که در 29 آذر 1388 بازداشت شدم. در زمان آزادی(که بیش از 8 سال آن به قید وثیقه بوده) همه گونه محرومیت را تجربه کرده ام. چند نوبت سخنرانیم را در حسینیه ی ارشاد تهران و چند نوبت در دانشگاه های مختلف کشور را لغو کرده اند. چند بار در نجف آباد هیأت امنای حسینیه ی اعظم را تحت فشار گذاشته اند تا از دعوت من برای سخنرانی منصرف شوند. برخی دوستانم در فریمان را تهدید به برکناری از کار و یا حذف برخی امکانات درآمدی شان کرده اند.
 
شنود تلفن ها، به تلفن های مادر و همسر و فرزندم نیز سرایت کرده است. خواهران و برادران و برخی دیگر از بستگانم نیز مشمول این عنایت حاکمیت هستند. برخی فشارهای روانی و تهدید به بازداشت برای همسر وفادار و فداکارم هم در دوران بازجویی من و نیز در زمان مراجعات وی به محکمه و بحث با برخی مسئولان پرونده (بخاطر مصاحبه هایش) پدید آورده بودند. تعقیب و مراقبت در برخی رفت و آمد ها و جلسات و فرستادن مخبر به جمع های دوستانه و تهدید برخی افراد به صورت تلفنی و یا حضوری نسبت به برقراری ارتباط آنان با من و خانواده ام و احضار مادر و خواهرم و برخی دوستان به اطلاعات و پرس و جوهای مکرر در مورد من و فعالیت هایم، اموری بوده و هستند که برایم تکراری و طبیعی شده است و مدت ها است که من و همفکرانم با این روند آشناییم و با آن کنار آمده و زندگی می کنیم.
 
آیا شما در زندان با افرادی برخورد داشته اید که در تابستان 88 بازداشت شده باشند ولی هنوزجلسه دادگاه برای بررسی جرمشان تشکیل نشده باشد و همچنان از ملاقات با خانواده شان محروم باشند؟
 
آری، دو برادر تهرانی بودند که خانواده ام در سالن ملاقات مادر آن دو را در انتظار گرفتن مجوز ملاقات دیده که ظاهرا با ملاقات ایشان موافقت نمی کردند. من در اردیبهشت ماه 1389 یکی از آن دو برادر را در هواخوری برای چند دقیقه دیدم و به یک پرسش او در مورد چگونگی رسیدگی به پروندها در محاکم، پاسخ دادم. این دو نفر بیش از یکسال است که بازداشت شده اند و هنوز محاکمه نشده و تکلیفشان تعیین نشده است.
 
  آیا شما فکر می کنید که دولت " جنبش سبز " را مرده قلمداد می کند یا برعکس از آن بسیار نگران است و به همین دلیل زندانیان را آزاد نمی کند؟
 
جنبش سبز در بیانات آقای خامنه ای هنوز زنده است. تقریبا هیچ دیدار و سخنرانی ای نیست که رهبری به آنچه «فتنه ی سال 88» می خواند، تذکر و توجه ندهد. سایر مسئولان کشور هم نمی توانند عواقب و آثار فراوان آن جنبش عظیم را نادیده بگیرند، هرچند در گفتار مدعی پایان یافتن آن می شوند.
از آن جنبش هنوز بیانیه ها و مصاحبه های سران و فاصله گرفتن دهها چهره ی ارزشمند حاکمیت، از رهبری کشور و اختلاف نازدودنی تعدادی از بزرگان حوزه و مراجع با حاکمیت، باقی است.
هنوز  زندانیان سرافراز جنبش و خانواده های صبور و مهربان و تلاشگرشان که با بیانیه ها و خبرهای امیدوار کننده شان نشان می دهند که این جنبش نفس می کشد و اعصاب و روان حاکمیت را آرام نمی گذارد، باقی هستند و تا این شاهدان سرافراز باشند، جنبش نمی میرد.
هنوز خون های به ناحق ریخته شده ی شهدای جنبش می جوشد و رسوایی ستمگران را رقم می زند. و هنوز لطف و محبت مردمی که با اشاره و حضور و سخنی کوتاه، دل مبارزان مسالمت جوی جنبش سبز را گرم می کنند و پشتوانه ی خانواده های ارجمند اسیران جنبش می شوند، پایان نیافته است و هنوز امید اصلاح به یأس نیانجامیده است و هرگز نخواهد انجامید. تا امید هست، جنبش سبز هست. سبز و سرزنده و شاداب.
 
- آینده سیاسی ایران را چگونه می بینید؟
 
آینده را اگر فقط همین فردای امروز بدانیم، فردای ایران را نمی توان پیش بینی کرد. ولی اگر آینده ی کمی دورتر از فردا را بنگریم، آینده از آن هر تفکری است که آگاهی و توسعه و شادی را برای ایران می خواهد. تفکری که از خون ریزی متنفر باشد و به صلح و صفای آدمیان در سراسر کره ی خاکی بیندیشد و ایران را به عنوان بخش ارزشمندی از این کلیت، آزاد و رها از هرنوع کینه ورزی و انتقامجویی و استبداد بخواهد که هیچ حاکمی جرأت تعرض به آزادی بیان و حقوق انسان را نداشته باشد و اگر جسارت کرد، ساختار قدرت به گونه ای باشد که با مسالمت بتوان ابزار قدرت را از او گرفت و به وفاداران به حقوق بشر سپرد.
این نه تنها آینده ی ایران که آینده ی دور و نزدیک همه ی آدمیان است. ایران جزو دورترین ملت ها به این ارزش های انسانی، نیست و شاید جزو نزدیکترین ها باشد.
 آگاهی روز افزون ملت و رشد تکنولوژی اطلاع رسانی و ناممکن شدن بیش از پیش سانسور و آشکارتر شدن ناتوانی حاکمیت در اداره ی سیاسی کشور و مجبور شدنش به بهره گیری از نیروهای مسلح و نیروهای امنیتی برای کنترل اوضاع سیاسی، آشکارشدن پیامدهای ناگوار سیاست های نادرست و غیر علمی در مسائل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی، مطمئنا پرده های غفلت را یکی پس از دیگری کنار می زند. هرگاه آگاهی و خواست مبتنی بر انصاف در جامعه ی ایران شکل گیرد، تحول ناگزیر خواهد بود. تحول در سیاست ها، که اساس خواسته ی ملت است و نه فقط جابجایی در اشخاص و سیاستمداران.
 ر روند تغییرات در ایران مبتنی بر «رفرم و اصلاح طلبی» باشد، استبداد، امکان بقا و یا بازگشت دوباره ی پس از اصلاح را نخواهد داشت ولی اگر با استفاده از ابزار خشونت و روش های اصطلاحا انقلابی، تغییری در ایران حاصل شود، امکان تحقق استبداد جدید با نامی نو را نمی توان نادیده گرفت، چرا که ابزار رسیدن به هدف، معمولا تقدیس می شود و اگر خشونت ورزی، مقدس و نیکو شمرده شود، مسیر گذشته در قالبی دیگر بازسازی خواهد شد.


 

روزهای جمعه و شنبه ی این هفته ایرانیان خارج از کشور به اعتراض علیه سرکوب خونین در ایران به خیابان ها خواهند آمد ...

اخبار روز:


 

فراخوانِ شماره 1 

تظاهرات سراسری همبستگی در اعتراض به سرکوب خونین مردم ایران
جمعه 29 و شنبه 30 بهمن 1389
در روز دوشنبه 25 بهمن 1389، نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی ایران تظاهرات مسالمت آمیز مردم را در همبستگی با انقلاب مردم تونس و مصر به خون کشیدند. کشتن دست کم دو جوان به نام های صانع ژاله و محمد مختاری، ضرب و شتم وحشیانه و دستگیری گسترده صدها نفر از تظاهرکنندگان در تهران و دیگر شهرهای ایران، حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی و تهدید آنها به اعدام از طرف تعدادی از نمایندگان مجلس و ادامه موج گسترده دستگیری ها، نشانگر خشم و وحشت سران حکومت از حضور قدرتمند مردم و تلاش برای مرعوب ساختن آنان است.
در اعتراض به سرکوب وحشیانه مردم و موج گسترده دستگیری ها و خشونت فزاینده رژیم علیه مخالفان به منظور خفه کردن هر نوع اعتراض، از همه آزادیخواهان، نهادها و سازمان های دمکراتیک و مدافع حقوق بشر میخواهیم که با برگزاری گردهمایی های اعتراضی در روزهای جمعه 29 و شنبه 30بهمن (18 و 19 فوریه) در مقابل سفارتخانه های جمهوری اسلامی و یا میدان‌های اصلی شهر محل سکونت خود شرکت نمایند.


آخن: شنبه 

کانون ره آورد

استکهلم: میدان مین توریت، روبروی پارلمان سوئد، ساعت 17

جمعیت پشتیبانی از مبارزات مردم ایران 

اسلو: روبروی سفارت جمهوری اسلامی ایران، جمعه ساعت 17

کمیته نروژی ایرانی حمایت از مبارزات مردم ایران

بروکسل: میدان لوکزامبورگ، روبروی پارلمان اروپا، شنبه ساعت 11 

اتحاد برای ایران- بلژیک

پاریس: میدان ینا، روبروی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ساعت 18

کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی

دورتموند: روبروی Reihnoldikirche ، شنبه ساعت 15 

حامیان مادران پارک لاله- دورتموند

کلن: میدان مرکزی شهر 

جمعیت پشتیبانی از مبارزات مردم ایران

جوانان و دانشجویان موج سبز

حامیان مادران پارک لاله- کلن

خانه همبستگی مهر

کمیته جمعی از ایرانیان ایالت نورد راین وستفالن

گوتنبرگ: میدان گوستاو آدولف، شنبه ساعت 14

جامعه دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران - سوئد

لس آنجلس: پارک بلبوا، شنبه ساعت 15 

برگزار کننده حامیان مادران پارک لاله (عزادار ایران) در منطقه ولی

مالمو: تری آنگل، شنبه ساعت 14

انجمن ایران آزاد

وین: میدان آلبرتینا، شنبه ساعت 15

حامیان مادران پارک لاله در وین - اتریش‬

‎جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران در اتریش‬

‎‫کمیته ی دفاع از حقوق بشردر ایران - اتریش‬

‎‫نسل آزادیخواه ایران - اتریش‬

اطلاعات دقیق تر از تظاهرات در شهرهای دیگر در فراخوان بعدی اعلام می گردد. شهرها و نهادهایی که مایلند با این حرکت همبستگی همراهی کنند می توانند با ایمیل زیر تماس بگیرند.

bahman29hambastegi@gmail.com



انتقال برخی بازداشت‌شدگان ۲۵ بهمن به بازداشتگاه کهریزک

ندای سبز آزادی از بازگشایی دوباره بازداشتگاه کهریزک بعد از دستگیری‌های گسترده در راهپیمایی ۲۵ بهمن خبر داد و نوشت:
سه نفر از صاحبان و کارکنان یک فروشگاه در حوالی میدان انقلاب که روز ۲۵ بهمن پس از ضرب و جرح شدید توسط نیروهای انتظامی بازداشت شده بودند شب گذشته آزاد شدند. این افراد اظهار داشته‌اند که پس از بازداشت به زندان کهریزک منتقل شده بوده اند و از آنجا آزاد شده اند.
این سایت احتمال داده که انتقال دوباره بازداشت‌شدگان به کهریزک پس از افتضاحی که ماموران حکومتی سال گذشته در این بازداشتگاه به بار آوردند و دست‌کم چهار کشته بر جای گذاشت، به دلیل تعداد زیاد بازداشت‌شدگان باشد که در زندان‌های رسمی، جای کافی برای آنها نیست؛ و به همین خاطر هم سریعا آزاد شده‌اند.
چندی پیش هم برخی منابع از بازگشایی بازداشتگاه کهریزک تحت عنوان “سروش ۱۱۱″ خبر داده بودند.



نامه به علی لاریجانی، رییس مجلس

فاطمه کروبی:امروز پذیرفتم دیگر حقی برای زیستن ساده هم نداریم

فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی در نامه ای به رئیس مجلس شورای اسلامی از رفتار روز گذشته نمایندگان مجلس و نیز اراذل و اوباشی که طی شب گذشته اقدام به فحاشی و هتاکی مقابل منزل ایشان کرده، مورد انتقاد قرار داد.وی در این نامه نوشته است که اینجانب در خلال حملات اوباش در شب های مقدس رمضان به مقام رهبری نامه ای نگاشتم و اعلام کردم اختلاف جنابعالی با همسرم چه ارتباطی با حق زیستن ما دارد، اما امروزه پذیرفته ام در نظامی که بیشترین نقش را در دوران مبارزه و شکل گیری آن داشتیم، دیگر حقی برای زیستن ساده هم نداریم.
به گزارش سحام نیوز، متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسمه تعالی
جناب آقای دکتر لاریجانی
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم
بدنبال نطق جنابعالی در جلسه دیروز و شعارهای جمعی از وکلای منتخب حاکمیت که به جای تقنین به صدور حکم اعدام دو یار صدیق امام پرداختند، خبر سازماندهی عده ای اوباش و مزد بگیر را در جهت حمله به محل سکونت دریافت کردیم. حضور پلیس امنیت و نیروی امنیتی حسب ظاهر مانع از این امر در اوایل شب شد. لیکن در ساعت ۱:۳۰ بامداد تا ساعت ۲:۴۵ این گروه سازماندهی شده به منطقه وارد شده و از یکسو به فحاشی و هتاکی به اینجانب، همسرم، مهندس موسوی، آقایان خاتمی و هاشمی پرداختند و از سوی دیگر شعارهایی در حمایت از رهبری و حاکمیت سر دادند.
آنچه بیشتر موجب تاسف است توسل این اراذل به شعائر دینی و مذهبی و خواندن دعای فرج در خاتمه اوباش گری است. آیا توسل به این شیوه های ابداعی و بدوی که قرن هاست نمونه ای از آن در جوامع غیر متمدن هم دیده نشده، نباید سران حاکمیت را به این واقعیت رهنون کند که نکند عده ای ماموریت دارند ضربه کاری به اسلام و باورهای دینی مردم وارد نمایند. اینجانب در خلال حملات اوباش در شب های مقدس رمضان به مقام رهبری نامه ای نگاشتم و اعلام کردم اختلاف جنابعالی با همسرم چه ارتباطی با حق زیستن ما دارد، اما امروزه پذیرفته ام در نظامی که بیشترین نقش را در دوران مبارزه و شکل گیری آن داشتیم، دیگر حقی برای زیستن ساده هم نداریم. اما این سوال برایم مطرح است که آیا این محرومیت نیز به ساکنین و همسایگان محترم این منطقه تسری پیدا کرده است؟ براستی در این نظام نباید همسایگان محترم این منطقه از شر عده ای مزدور در نیمه های شب هم در امان باشند؟
آقای کروبی همان مرد ثابت قدم دوران مبارزه و فردی که امام او را دوست خوب خود و مجاهد صف اسلام نامید، بارها اعلام کرده است که آماده محاکمه در هر دادگاه علنی و پرداختن هرهزینه ای برای اصلاح ویرانی های امروز این نظام است. پس آزموده را آزمودن خطاست.
جناب آقای لاریجانی
جنابعالی به خوبی میدانید که از پنج شنبه در حصر کامل نیروهای امنیتی هستیم که بنحوی که فرزندانم را نیز به منزل راه نمی دهند، تلفن های ارتباطی همگی قطع می باشد، از ادامه درمان این حق اولیه ام نیز ممانعت بعمل آمده و نیروهای امنیتی دیشب همزمان با حمله اوباش شبانه با شکاندن درب آپارتمان فرزندم محمد حسین بدون حضور او به منزلش یورش بردند. از آنجا که سخن از قانون گرایی کرده اید، موجب امتنان است معیار های قانونی برای این رفتار های مذبوحانه، غیر انسانی و البته کودکانه که هیچ خللی در انتخاب راه همسرم ایجاد نمی کند را جهت اطلاع اینجانب و تنویر افکار عمومی معین نمائید.
با تشکر
فاطمه کروبی
۲۷ بهمن ۱۳۸۹
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی

بازجویان، همسر تاجزاده را به بازداشت تهدید کرده‌اند

همسر سید مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی، خبر داد که بازجویان او را به بازداشت تهدید کرده‌اند.
به گفته فخرالسادات محتشمی‌پور، او که برای بیش از یک ماه از وضعیت همسرش بی‌خبر مانده است، اعلام کرده که اگر در اسرع وقت همسرش با او تماس نگیرد، به زندان اوین مراجعه می‌کند و در آنجا متحصن خواهد شد؛ و بازجوها نیز پیغام داده‌اند که در این صورت، او را بازداشت خواهند کرد.
به گزارش کلمه، همسر سید مصطفی تاجزاده که دیشب به طور غیررسمی از جابه جایی همسرش و دو تن دیگر از زندانیان سیاسی مطلع شده، نسبت به وضعیت همسر دربندش که بیش از شش ماه است در شرایط قرنطینه و اخیرا ممنوع الملاقات به سر می برد، به شدت ابراز نگرانی می‌کند.
او خبر می‌دهد که امروز با مسئولان زندان اوین تماس گرفته و نگرانی‌های خود را با آنان در میان گذاشته و آنها خبر جابه‌جایی تاجزاده را شایعه خوانده‌اند؛ اما وی برای نشان دادن اینکه این شایعه صحت ندارد، هنوز تماس نگرفته است.
فخرالسادات محتشمی پور که از روز ۶ آذر تاکنون تنها یک ملاقات یک ساعته با همسرش در تاریخ ۲۲ دی ماه داشته است، در شکوائیه‌ای که خدمت مراجع تقلید تقدیم کرده، از رفتار ظالمانه با همسرش و خانواده او سخن گفته است.
به گفته او، روز سه شنبه هفته گذشته علی‌رغم اعلام و هماهنگی‌های قبلی برای ملاقات همسر، فرزند و پدر و مادر تاجزاده با ایشان، در حالی که او را به اتاق ملاقات بند دو الف آورده بودند و خانواده‌اش پشت در زندان اوین منتظر بودند، به دستور دادستان از انجام این ملاقات خودداری شده است.
وی تاکید می‌کند که ظاهرا شرایط سختگیرانه نسبت به این مدیر خدوم سی ساله انقلاب، همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها کاهش نیافته، بلکه به شکلی اعجاب‌انگیز افزایش یافته است؛ به طوری که وقتی بالاخره پس از شش ماه خانواده تاجزاده توانستند با او ملاقات کنند، از حضور همسر و فرزندش ممانعت به عمل آمده و آنان از این حق قانونی و شرعی خود باز هم محروم مانده‌اند.
محتشمی‌پور همچنین می‌گوید: خواهر سید مصطفی تاجزاده، نگرانی‌های شدید خانواده این زندانی شاکی از عوامل کودتای انتخاباتی را تلفنی به یکی از اعضای تیم بازجویی سپاه منتقل کرده، ولی او این خبرها را شایعه خوانده و به ضد انقلاب نسبت داده و در مورد اینکه چرا بازجویان سپاه و مقامات قضایی با ایجاد امکان تماس تلفنی و دیدار او با خانواده‌اش مانع شیوع این اخبار نمی‌شوند، توضیحی نداده، اما قول داده که تاجزاده به زودی با خانواده خود تماس بگیرد.
همسر سید مصطفی تاجزاده خبر می‌دهد که به مقامات زندان اوین گفته است: بسیار متأسفم در حالی که آقایان معتقدند همسرم در حال گذراندن حکم خود است، اما شرایط بی‌خبری و شایعات نگران‌کننده ایشان، مانند دوران بازداشت غیرقانونی ایشان پس از کودتای انتخاباتی و با حکم دادستان معزول و متهم اول کهریزک است.
محتشمی پور همچنین می‌گوید که با اتمام حجت در محضر مراجع، علما، شخصیت‌های برجسته و دلسوز نظام و عموم مردم، ایشان را از مظالم فراوان بر همسرش خودش و فرزندش و حتی دوستان سیاسی و غیرسیاسی‌شان قرارداده است.
او تهدید به بازداشت را، از سوی نیروهایی که باید ایجاد امنیت کنند و به عمد یا با بی‌تدبیری وارونه عمل می کنند، تنها موجب ضعف مقامات امنیتی و قضایی برای ساماندهی وضعیت زندانیان سیاسی بی‌گناه می‌داند و تاکید می‌کند که این‌گونه تهدیدات را مانعی برای پیگیری وضعیت همسر مظلوم، بیمار و روزه‌دارش نمی‌داند.

 

ایستاده مردن نصیب او شد که از نشسته زیستن در ذلت خسته بود

دومین شهید ۲۵ بهمن را هم دزدیدند، بدون صدور کارت بسیج


کلمه – گروه سیاسی: عصر امروز رسانه‌های وابسته به دولت، خبر دادند که “مردم انقلابی” جنازه محمد مختاری را با شعار دادن علیه موسوی و کروبی، تشییع کرده‌اند. بدین ترتیب دومین شهید سبز ۲۵ بهمن نیز توسط لباس‌شخصی‌ها دزدیده شد، بدون اینکه آنها به روی خود هم بیاورند که محمد مختاری چرا در تظاهرات روز دوشنبه شرکت داشته است.
لباس شخصی‌هایی که هویت “مردم انقلابی” را به مانند پیکر پاک این دانشجوی شهید دزدیده بودند تا به بهانه این تشییع جنازه، نمایش صبح امروز را تکرار کنند و بار دیگر علیه رهبران جنبش سبز شعار دهند، حتی تلاش نکردند که یک کارت بسیج هم برای این شهید سبز جعل کنند تا لااقل حضورشان برای خودشان توجیه‌پذیر شود.
بر اساس گزارشهای رسیده به کلمه، پیکر این شهید سبز تا عصر امروز در اختیار نیروهای امنیتی بوده و خانواده‌ی مختاری که بنا داشتند صبح امروز پسرشان را تشییع کنند، به علت اینکه جنازه به آنها تحویل داده نشده، از این کار بازمانده‌اند.
دلیل اصلی را البته می‌توان اینگونه حدس زد که تشییع‌کنندگان سازماندهی‌شده، در ان ساعت مشغول ایفای نقش دیگری در خیابان انقلاب بوده‌اند: زندانی کردن دانشجویان در سالن آمفی‌تئاتر دانشگاه هنر، ضرب و شتم سبزهای حاضر و حضور اتوبوسی نیروهای بسیجی و شبه نظامی برای تبدیل تشییع جنازه‌ی شهید ۲۵ بهمن به پرده‌ی اول از فضاسازی نمایشی عوامل کودتا علیه جنبش سبز.
اما آنها نمی‌توانستند در آن واحد در هر دو جا حضور داشته باشند و لذا تشییع شهید محمد مختاری به بعدازظهر موکول شد. بر اساس گزارش‌های رسیده به کلمه، حتی در زمان تشییع پیکر شهید مختاری هم اجازه میانداری به خانواده داده نشده و لباس‌شخصی‌ها خود همه‌ی کار را برعهده گرفته‌اند و توجهی به نظرات خانواده‌ی این شهید نکرده‌اند.
خبرگزاری فارس گزارش داد که در این مراسم سازماندهی‌شده، شعارهایی همچون “کروبی موسوی مرگ به نیرنگتان، خون جوانان ما می‌چکد از چنگتان”، “لعن علی عدوک یاحسین، کروبی و خاتمی و میرحسین”، “مرگ بر موسوی”، “مرگ بر کروبی” و “مرگ بر منافق” سر داده شده است.
اما محمد مختاری را دیگر نتوانستند بسیجی معرفی کنند، چرا که نه تنها فرصتی برای این کار نداشتند، بلکه اولین عکس‌هایی که از او منتشر شد، نشان می‌داد که او در روز ۲۵ بهمن، مشخصا به عنوان یک فعال سبز به خیابان آمده و به همین خاطر هدف گلوله قرار گرفته است.
گزارش‌های موجود نشان می‌دهد که این جوان ۲۲ ساله، دانشجوی دانشگاه آزاد شاهرود بوده که در تظاهرات ۲۵ بهمن ۸۹ بر اثر شلیک مستقیم گلوله از سوی لباس شخصی های موتورسوار، از ناحیه کتف آسیب می‌بیند و به علت تاخیر در رسیدگی پزشکی و انتقال نیافتن به‌موقع به بیمارستان، فوت می‌کند.
در گزارش رسمی ادعا می‌شود که او ظهر روز سه شنبه بر اثر شدت جراحات در بیمارستان فوت می‌کند، اما برخی شاهدان عینی گفته‌اند که همان دوشنبه شب، خون زیادی از وی رفته بوده، به طوری که لباس‌های وی غرق در خون بوده است. این شاهدان معتقدند که محمد مختاری همان شب درگذشته است.
اما هویت سبز این دانشجوی شهید را هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند، و صفحه‌ی شخصی وی در سایت فیس‌بوک، بهترین گواه بر این است که او با انگیزه‌ی اعتراض به دیکتاتوری و به قصد حمایت از آرمان‌های سبز در راهپیمایی روز ۲۵ بهمن شرکت کرده است. او حتی برای عکس پروفایل خود در فیس‌بوک نیز تصویر سبز نوشته‌ی ۲۵ بهمن را انتخاب کرده بود و این تصویر همچنان به عنوان نشانه‌ای از هویت سبز این شهید، در صفحه‌اش باقی خواهد ماند.
او در این صفحه، دوستانش را به عضویت در صفحه ۲۵ بهمن در سایت فیس بوک دعوت کرده و نوشته است: “سبزیا بیان تو!! تو نه!! فقط اونایی که سبزن!! یا می خوان باشن!”
این دانشجوی شهید همچنین در آخرین فعالیت‌هایش در فیس‌بوک، چند پوستر تبلیغاتی برای راهپیمایی ۲۵ بهمن را نیز به اشتراک گذاشته و در کنار یکی از آنها نوشته است: “شاه خواهد رفت، اگر بخواهیم.”
او همچنین ویدیویی از صحنه‌ی تیر خوردن یک جوان مصری در مصر را به اشتراک گذاشته و زیر آن هم نوشته است: “البته به ما نمیرسنا” و البته درست پیش‌بینی کرده بود!
یکی از آخرین نوشته‌های محمد مختاری در فیس‌بوک هم این است که: “خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته‌ام!
او از نشسته زیستن در ذلت خسته بود، و به همین خاطر ایستاده مردن را انتخاب کرد.






 
تشییع پیکرصانع ژاله توسط لباس شخصی ها و حصر همکلاسی های شهید در سالن دانشگاه
جرس: درحالیکه جمع زیادی از همکلاسی ها و دانشجویان دانشگاه هنر، بدلیل محصور شدن در یکی از سالن های دانشگاه، امکان حضور در تشییع پیکر صانع ژاله، از جانباختگان حوادث ٢۵ بهمن تهران را نیافته بودند، شماری از لباس شخصی های منسوب به بسیج، با حضور برخی شخصیت های ارشد نظامی، امنیتی و انصار حزب الله، پیکر وی را از دانشگاه هنر به محل دانشگاه تهران منتقل کردند.
همزمان دانشجویان و همکلاسی های صانع ژاله که قرار بود از ساعت هشت صبح چهارشنبه در محل حضور و در تشییع پیکر وی مشارکت داشته باشند، طی اقدامات هماهنگ شدۀ حراست و نهادهای امنیتی، در سالن دانشگاه محبوس گردیده و امکان خروج از آنجا را نیافتند. بنا به گزارش شاهدان عینی، لباس شخصی های حامی دولت و گروه منصور ارضی، با گاز اشک آور و باتوم، به گروهی از دانشجویان متحصن حمله کرده و ضمن ضرب و شتم، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
طی بیست و چهار ساعت گذشته، ادعای رسانه های حامی حکومت مبنی بر "عضویت فعال ژاله در بسیج"، و "حامی دولت" بودن وی، با انتشار تصاویر و مستنداتی زیر سوال رفته بود و دانشجویان طی فراخوانی، خواستار حضور در مراسم فوق شده و تاکید داشتند نباید اجازه مصادره خون پاک شهدای راه آزادی را به قاتلانشان داد.
گزارش منابع خبری حاکی از آن است که از اولین ساعات بامداد چهارشنبه ۲۷ بهمن ٨٩، تعداد زیادی از اتوبوس های سپاه و نیروی انتظامی و بسیج، نظامیان لباس شخصی و نیروهای بسیجی را در اطراف چهارراه ولیعصر تهران پیاده کردند و این افراد به طور منظم و سازمان‌یافته در محوطه‌ی دانشگاه هنر و اطراف آن مستقر شدند.
بنا به شاهدان عینی، سردار علی فضلی(معاونت فرماندهی کل بسیج) و سردار همدانی (فرمانده سپاه تهران) امروز آزادانه در محوطه‌ دانشگاه هنر حضور یافته و به گفتگو با نیروهای خود و سازماندهی لباس شخصی ها پرداختند و همزمان بلندگوی این مراسم نیز، در اختیار سردار حسین الله کرم، از رهبران انصار حزب الله و ضاربین خیابانی مردم و دانشجویان در سالهای دهه هفتاد قرار گرفته بود.
سایت کلمه نوشته بود "حجم پوسترها و تراکت‌هایی که نیروهای شبه نظامی و بسیجی با مضمون‌های جهت‌دار و دروغین برای این برنامه تهیه کرده بود، به حدی زیاد بود که حدود ۵۰ هزار برگ تخمین زده می شد و بسیاری از بسته‌های این اقلام تبلیغاتی، باز نشده در کنار خیابان رها شده بود."
منابع خبری و شاهدان عینی همچنین گزارش دادند که برای جلوگیری از حضور دانشجویان و اساتید دانشگاه هنر در تشییع جنازه دانشجوی شهید این دانشگاه، نیروهای شبه نظامی و بسیج تعداد قابل توجهی از آنها را در سالن کاربردی دانشگاه محبوس کرده بودند و گروهی از بسیجیان نیز در برابر آنها صف کشیده و شعار می‌دادند و در تلاش برای تحریک دانشجویان و ایجاد درگیری بودند.
همچنین آمده است "تشییع جنازه‌ شهید ژاله، در نهایت با تدارکات و تمهیدات گسترده‌ی نهادهای نظامی و امنیتی، از چهارراه ولیعصر به سمت دانشگاه تهران برگزار شد. پیکر پاک این شهید در یک کامیون قرار گرفته بود و هرگونه تحرک سبزها در این مسیر نیز با برخوردهای تند و خشن لباس‌شخصی‌ها و نیروهای امنیتی روبه‌رو گردید."
سامانه خبری دانشجوی نیوز نیز گزارش داد "امروز از سویی از سمت خیابان ١۶ آذر تا چهارراه ولیعصر و از سویی دیگر از خیابان حافظ تا خیابان ولیعصر در کنار هر یک از خیابان ها و حتی کوچه ها ماموران نیروی انتظامی به همراه سربازان وظیفه در دسته های ٤-۵ نفر حضور داشتند. همچنین در اطراف دانشگاه هنر از چهار راه ولیعصر تا دانشگاه امیرکبیر دسته های ٢۰-٣۰ نفر نیروهای لباس شخصی با در دست داشتن پرچم و عکس هایی که در آن شهید صانع ژاله را در کنار سیدعلی خامنه ای قرار داده بودند، حضور پیدا کردند.
در مناطق حساس و نزدیک به دانشگاه هنر و دانشگاه امیرکبیر نیز نیروهای گارد ویژه مجهز به تمامی امکانات تلاش کردند تا مانع از هرگونه برپایی تجمع اعتراضی شوند. همچنین موتورسواران نیروی گارد ویژه در پیاده روهای خیابان ولیعصر و در میان جمعیت و برای کنترل شرایط حرکت می کردند. محوطه پارک دانشجو نیز از صبح امروز به طور کامل محاصره و در بسیاری از کوچه های اطراف دانشگاه های هنر و امیرکبیر، ماشین ها و اتوبوس های متعلق به نیروی انتظامی و بسیج پارک شده است.
در این میان از بلندگوهایی که توسط نیروهای حکومتی حمل می شدند، مرتبا شعارهایی بر علیه میرحسین موسوی و مهدی کروبی پخش شد. همچنین یکی از نیروهای سازماندهی شده در سخنرانی خود در صبح امروز در مقابل دانشگاه هنر از تمامی بسیجی هایی که از شهرهای دیگر برای شرکت در مراسم امروز به دانشگاه هنر آمده بودند، تشکر کرد.
بنابر گزارش یکی از حاضرین در صحنه دانشجونیوز ٢ تن از مردم غیروابسته به نیروهای حکومتی که مشغول فیلمبرداری از اوضاع بودند در حوالی ساعت ١۰ صبح امروز بازداشت شدند."
خبرگزاری امنیتی فارس که پیشتاز قلب واقعیت در ماجرای شهادت و هویت شهید ژاله و موارد مشابه بود، امروز نوشت: "چند تن از دختران منتسب به جریان فتنه نیز در حالی که موهای خود را سبزرنگ کرده بودند قصد اخلال در تشییع جنازه شهید ژاله را داشتند که با واکنش مردم و دانشجویان مواجه شده و محل تشییع را ترک کردند."
همزمان سامانه خبری تابناک، که این روزها همانند جوان و جهان و فارس، به قلب واقعیت ها می پردازد، پیرامون "حاشیه های تشییع جنازه" ادعا کرد "تعداد معدودی از هواداران جریان فتنه و خائن به آرمان های نظام و انقلاب، با دانشجویان شرکت کننده در تشییع جنازه شهید «صانع ژاله» درگیر شدند و از سوی دیگر دانشجویان شرکت کننده در این مراسم با شعار علیه موسوی و کروبی اغتشاشات روز دوشنبه را محکوم می‌کنند."
خبرگزاری رسمی دولت نیز نوشته است "مشایعت کنندگان شعار می دهند برادر بسیجی شهادتت مبارک و ای رهبر آزاده آماده‌ایم آماده و وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد، آمادگی خود را برای مبارزه با فتنه گران اعلام و خواهان برخورد قانونی با سران و تروریست های این باند شدند" .
گفتنی است این لباس شخصی ها، شامگاه دیروز (سه شنبه) نیز، با برگزاری آزادنۀ تجمعی غیر قانونی، به تهدید، هتاکی و توهین به مردم و جنبش سبز پرداختند.
به گزارش کلمه،  آخرین خبرهای رسیده از دانشگاه هنر حاکی از آن است که دانشجویان با ضرب و شتم از دانشگاه به بیرون رانده شده‌اند و به انجمن اسلامی هم اجازه‌ی برگزاری مراسم یادبود برای شهید ژاله، داده نشده است. 
به گزارش منابع خبری، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر تهران، بدلیل شهادت صانع ژاله توسط نیروهای حکومتی در تجمعات جنبش، هفته آینده در این دانشگاه عزای عمومی اعلام کرده است


صانع ژاله عضو انجمن اسلامی و فعال در ستاد میرحسین موسوی بود

دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر تهران، با شرح جزئیاتی از هویت صانع ژاله، دانشجوی شهید آن دانشگاه در جریان حوادث ٢۵ بهمن، وی را به طور مستند عضو انجمن اسلامی و از فعالین ستاد میرحسین موسوی ذکر کرد و ضمن محکوم ساختن اقدام رسانه های امنیتی در قلب واقعیتِ شهادت این دانشجوی حامی جنبش، از حضور دانشجویان در مراسم تشییع جنازۀ صانع در روز چهارشنبه ٢٧ بهمن خبر داد.
سجاد رضایی همچنین راجع به بازداشت و بازجویی امروز خود و تهدید های امنیتی که پس از سخنرانی روز سه شنبه پیرامون شهید صانع در صحن دانشگاه داشت، گفت "... آنها به من گفتند هیچ تضمینی نیست که اگر از اینجا بیرون بروی دستگیر نشوید پس بهتر ساکت باشی. من نمی خواستم اول مصاحبه هم بکنم بعد اما با این وقاحتی که این نیروهای امنیتی و حراست دانشگاه نشان دادند با خودم گفتم فدای این عزیز. وقتی این مرد جانش را داده من هم افتخار زندانش نصیبم بشود.ماشالله اوین از آکسفورد هم دانشگاه تر است . این همه استاد برجسته اونجاست. ما که در مقابل آنها چیزی نیستیم..."
گفتنی است صانع ژاله دانشجوی کرد اهل پاوه که مظلومانه در راهپیمایی ۲۵ بهمن ماه کشته شد، روز سه شنبه با تبلیغات گسترده خبرگزاری های دولتی و صداو سیما به عنوان دانشجوی بسیجی معرفی شد. اما چه زود دروغشان برملا شد. همچنین با انتشار گسترده عکس صانع ژاله در دیدار با مرحوم فقید آیت منتظری در سایت ها و صفحات فیس بوک نیرنگ شان بی ثمر ماند.
صالح ژاله دانشجوی ۲۶ ساله ادبیات نمایشی و عضو انجمن اسلامی دانشگاه هنر و از فعالان ستاد دانشجویی مهندس موسوی در زمان انتخابات بود. سجاد رضایی ، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر و از دوستان نزدیک صانع ژاله، در مورد او مطالب را افشا کرده است.
درباره آقای صانع ژاله بفرمایید؟ ورودی چه سالی بودند؟
ایشان دانشجوی رشته تئاتر اهل شهرستان پاوه کرمانشاه بودند. ورودی سال ۸۷ بودند و به تازگی هم گرایش ادبیات نمایشی را انتخاب کرده بود. ایشان از همان سال نخست ورودشان به دانشگاه هنر عضو انجمن اسلامی شدند. قبل از انتخابات ما دیداری با آیت الله منتظری داشتیم که آقای ژاله هم در آن دیدار حضور داشتند.
این دیدار دقیقا چه تاریخی بود؟ و علت آن چه بود؟
این دیدار دقیقا یک ماه قبل از انتخابات ۲۲ خرداد بود. انجمن اسلامی برنامه دیدار با مراجع در آستانه انتخابات داشت که آن روز خدمت مرحوم آیت الله منتظری رسیدیم تا نظر ایشان را شرکت در انتخابات و کاندیداها جویا شویم و اینکه آیا رای بدهیم یا نه.
آقای ژاله همینطور در ستاد مهندس موسوی هم با ما همراه بود و در برنامه سخنرانی آقای مهندس موسوی در دانشگاه هنر که من مسئول برگزاریش بودم، بسیار به ما کمک می کرد.
این ستاد حمایت از مهندس موسوی در انجمن اسلامی دانشگاه هنر بود؟
خیر. ما عضو ستاد مرکزی دانشجویی مهندس موسوی بودیم که البته در دانشگاه هنر هم به طور مستقل فعالیت میکردیم
با این حساب اینکه گفته می شود ایشان سابقه فعالیت سیاسی نداشته، درست نبوده ؟
ایشان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی و چهره شناخته شده فعال دانشجویی نبوده اند اما به عنوان یک عضو عادی انجمن اسلامی در نصب و پخش پلاکاردهای مهندس موسوی بسیار کمک می کرد و مثل بسیاری از دانشجویان دانشگاه هنر در دوران انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ فعال تر از زمان های معمول شده بود.
با توجه به اهل سنت و کرد بودند آیا دیدگاه های سیاسی خاصی را دنبال می کردند؟
خیر به هیچ وجه. من شنیدم متاسفانه تلویزیون کومله ادعاهای را درباره شهید ژاله مطرح کردند که من قویا اینها را تکذیب می کنم. ایشان به هیچ وجه اهل کومله یا گروه های جدایی طلب دیگر نبود. ایشان طرفدار اصلاح تدریجی نظام بود. ایشان به هیچ وجه دیدگاه رادیکالیستی نداشت. بسیجی هم نبود. اگر قبل از دانشگاه بسیجی بوده من خبر ندارم اما در طول دوران دانشجویی به هیچ وجه عضو بسیج نبود.
درباره علائق و روحیات ایشان بفرمایید آیا در فضای مجازی فعال بودن وبلاگ یا فیس بوک داشتند؟
تازگی ها یک صفحه فیس بوک باز کرد اما هنوز فعالش نکرده بود و لیست دوستانش خیلی کم بود. بیشتر اهل مطالعه بود. یکشنبه ها پای ثابت جلسات نمایش نامه خوانی ها بود. به ادبیات بسیار علاقمند بود. عاشق هملت و مکبث بود. او دیوانه تئاتر و عاشق چخوف بود. در عرصه فکری و ادبی دانشجوی فعالی بود. متن های ادبی اش در کلاس های نمایش نامه خوانی بسیار زیبا و مورد توجه همکلاسی هایش بود. نه اهل دعوا بود و نه هیچ . موقع انتخابات در چهارچوب نظام وظیفه خودش را انجام داد و برای حمایت مهندس موسوی فعالیت کرد.
درباره دیروز ۲۵ بهمن بگویید. آخرین بار چه کسانی ایشان را دیدند. چه ساعتی در خیابان بودند؟
من از بچه ها شنیدم ظاهرا ساعت ۶ عصر از خوابگاه میره بیرون و میگه زود بر می گردم. دوستانش گفتند آخر شب یک نفر ناشناس به موبایل یکی از دوستان ژاله تلفن کرد و گفت من این گوشی موبایل را با یک کاپشن پیدا کردم، بیاید ببرید. اما بچه ها شک میکنند و می گویند با پیک موتوری بفرست ما پولش را می دهیم . اما طرف تلفن را قطع می کند و دیگه تماس نمی گیره. چند ساعت بعدش یکی از افراد نهاد نمایندگی زنگ می زنه که شنیده که ظاهرا ژاله بازداشت شده است. اما اون هم توضیح نمی دهد از کجا و چطور این رو فهمیده. تا اینکه صبح دیدیم خبرگزاری فارس نامش را منتشر کرده و گفته شهید شده است. و این خبر در دانشگاه به سرعت می پیچد. ما هم در خبرگزاری فارس و رجانیوز فهمیدیم دوستمون صانع شهید شده است.
ایشان در کدام خوابگاه زندگی می کردند؟ آیا هم اتاقی های ایشان از ماجرا اطلاع پیدا کردند؟
در خوابگاه شهید ره ساز چهار راه ولیعصر دانشگاه هنر زندگی می کردند ولی ظاهرا سر جمالزاده مضروب شده اند. چون آقایی که زنگ زد که موبایل و کاپشن را پیدا کرده گفت سرجمالزاده اینها را پیدا کرده است. در خبرگزاری ها گفتند که گلوله خورده است اما ما چیز دقیق تری نمی دانیم. هم اتاقی هایش برای تعطیلات بین ترم شهرستان بودند و اصلا در خوابگاه نبودند.
الان خبرگزاری های دولتی و صدا و سیما اعلام کردند که ایشان بسیجی بوده است و شهادت ایشان را به گونه ای دیگر جلوه داده، نظر شما درباره آن چیست؟
آفتاب آمد دلیل آفتاب. چه چیزی محکم تر از اینکه ایشان با مرحوم آیت الله منتظری دیدار داشته است و این عکس را بگذارید کنار عکس اون کارت بسیجی، مردم خودشان حقیقت را خواهند فهمید. شاید در دوران قبل از دانشگاه بسیجی بوده، زمانی که بسیجی بودن ارزش و اعتبار داشت. من هم یک زمانی عضو فعال بسیج بودم . اما دلیل نمی شود که فردا من را هم به نام بسیجی جا بزنند. ما زمانی در بسیج بودیم که در در نزد مردم احترام و ارزش داشت.
برنامه انجمن اسلامی برای فردا- ۲۷ بهمن- چیست؟ قرار هست در تشیع جنازه شهید ژاله حاضر شوید؟
بیانیه صادر شده است که فردا در مراسم قرائت خواهد شد و منتشر می شود. تا مردم بدانند که ما دوست و همرزم مان را تنها نگذاشتیم.
احتمالا هواداران جنبش سبز بخواهند که در تشیع جنازه فردا شرکت کنند. پیام تان برای آنها چیست؟
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او – آن نور موسی عمرانم آرزوست
حکایت ما حکایت این شعر است. به مهندس موسوی افتخار میکنیم. ما تا آخرش با مهندس هستیم و افتخار می کنیم با نخست وزیر امام باشیم.
خبرگزاری های دولتی به نقل ازبسیج دانشجویی دانشگاه هنر اعلام کرده که تشیع جنازه در محل دانشگاه برگزار میشود. آیا شما از این برنامه اطلاع دارید؟
ما در دانشگاه هنر بسیجی نداریم . شاید بشه ۲۰ نفر یا حتی کمتر را به اسم بسیجی پیدا کرد. دانشگاه هنر خوشبختانه زیر بار بسیج نرفته است. اینها هم برنامه خاصی ندارند و به مسئولین نهاد بسیج دانشگاه گفته ایم که دانشجویان ناراحت هستند و شما بی جهت وارد نشوید. من در بازجویی ها به حراست هم همین راگفتم.
شما امروز بازجویی شدید؟ علت بازجویی چی بود؟
بله من امروز دو ساعت بازجویی شدم. امروز صبح بعد از انتشار خبر شهادت ژاله تجمعی در دانشگاه هنر داشتیم و من بالای سکو صحبت کردم و اعلام کردم که ایشان عضو انجمن اسلامی بودند و چندین سال عضو انجمن بوده است.
بعد از صحبت از حراست دانشگاه و چند نفر از نیروهای اطلاعات من را احضار و بازجویی کردند و به من فحاشی کردند ولی من سکوت کردم. آنها به من گفتند هیچ تضمینی نیست که اگر از اینجا بیرون بروی دستگیر نشوید پس بهتر ساکت باشی. من نمیخواستم اول مصاحبه هم بکنم بعد اما با این وقاحتی که این نیروهای امنیتی و حراست دانشگاه نشان دادند با خودم گفتم فدای این عزیز. وقتی این مرد جانش را داده من هم افتخار زندانش نصیبم بشود.
ماشالله اوین از آکسفورد هم دانشگاه تر است . این همه استاد برجسته اونجاست. ما که در مقابل آنها چیزی نیستیم. اول بازجویی خیلی فحش های رکیک ناموسی به من داده شد و من حتی باهاشون درگیر و دست به یقه شدم. اما بعد انگار که فیلم شون باشه آرومم کردند و بعد تهدیدم کردند و گفتند ما می دانیم پدرتان اینطوره. در این یکسال بارها به منزل ما زنگ زدند و خانواده من را تهدید کردند. ما جز در چارچوب نظام هیچ کاری نکردیم . فقط پشت سر نخست وزیر امام ایستادیم .


آیا شما با خانواده آقای ژاله صحبت کردید؟
متاسفانه ما هنوز نتونستیم با خانواده شهید ژاله تماس بگیریم و تسلیت بگویم اما گویا خبرگزارهای وابسته به سپاه فعال تر بودند و همه اطلاعات را از طریق پرونده دانشجویی آن عزیز در دست داشتند که اینطور سریع برنامه تلویزیونی هم برایش ساختند.


به جز شما هم دیگر اعضای انجمن اسلامی بازداشت یا بازجویی شدند؟
غیر از من یکی دیگر از دوستان هم بود که مورد بازجویی قرار گرفت.
درباره تجمعی که روز سه شنبه ۲۶ بهمن ماه برگزار شد بگویید. شما در آن تجمع چه گفتید؟
ما در حیاط دانشگاه تهران جمع شدیم. دانشجویان زیادی از دانشکده سینما تئاتر و دانشکده معماری و شهرسازی و دانشکده کاربردی آمده بودند و همگی در مقابل دانشکده کاربردی جمع شدیم و من رفتم بالای سکو و درباره شهید ژاله صحبت کردم و گفتم که ایشان از اعضای انجمن اسلامی بوده و نه بسیج دانشجویی. و اظهار تاسف کردم که چرا هیچ یک از مسئولان دانشگاه در جمع بچه ها نبودند و عکس های دیدار با آیت الله منتظری در قم را بین بچه ها پخش کردیم تا همه حق و باطل را بفهمند . البته آقایان می گوبند فضا غبارآلود است اما ما که غباری نمی بینیم.
گفتید دانشگاه هنر بسیج فعالی ندارد. درباره تشیع جنازه فردا چه میدانید؟ آیا دانشگاه آن را برگزار میکند؟ ایا شما در تشیع شرکت خواهید کرد؟
مراسم فردا را من نمی دانم از طرف چه گروهی برگزار میشود. ظاهرا میخواهند از مقابل دانشگاه هنر  ساعت ۸ تشیع جنازه باشد و ما هم به دوستان گفتیم دوست ماست و هرکس تشییع کند ما به آن خواهیم رفت . البته شرایط را می سنجیم. اگر می خواستند ما را به نام عده ای مصادره کنند در دانشگاه خودمان می مانیم و عزاداریمان را آنجا شروع میکنیم . اگر عزاداری ایشان هم مثل جعل کارت بسیج ژاله باشد ما خودمان را جعل نمیکنیم و عزاداری مان را همان ساعت ۸ صبح در دانشگاه هنر میکنیم و برای خون از دست رفته مان اشک می ریزیم . اما قرار است انجمن اسلامی و شورای صنفی ۱۲ تا ۲ ظهر در محوطه دانشکده کاربردی مراسم مستقلی داشته باشد تا یاد این عزیز را گرامی بداریم.
انجمن اسلامی دانشگاه هنر در یکسال اخیر آیا بازداشتی و اخراجی هم داشته است؟
بسیاری از دانشجویان تحت فشار هستند یکی از دوستان ما آقای حسین خانی دو بار بازداشت شد و دو ترم تعلیق و بعد اخراجش کردند. عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی بود. یکی دیگر از دوستان مان اخراج شد و دو تا از دوستان ما از ورود به کارشناسی ارشد منع شد. بعد از مراسم ۱۶ آذر امسال ۶نفر از دانشجویان دانشگاه هنر بازداشت شده بودند که بعد از دو هفته با وثیقه آزاد شدند. اما هنوز دانشجویان تحت فشار نیروهای حراست دانشگاه هستند.
حرف آخر:
در آخر خطاب به تمام فعالان دانشجویی میگویم. شقاوت این آقایان امنیتی حد و مرزی ندارد.



اسامی چهل تن از بازداشتی های بیست و پنجم بهمن ماه

نام-زمان بازداشت-نحوه ی بازداشت-مکان بازداشت-وضعیت کنونی-موقعیت
علی رزاقی
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
مشهد
بی اطلاع
دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد

مرتضی باقرزاده
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
مشهد
بی اطلاع
دانشجوی دانشگاه پیام نور

امیر شیبانی
۲۵ بهمن
در جریان تجمعات خیابانی
مشهد
بی اطلاع
دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد

حسین احمد نژاد
۲۵ بهمن
مراجعه  ماموران امنیتی به منزل
مشهد
بی اطلاع
دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد

فرزانه نجارنژاد
۲۵ بهمن
مراجعه  ماموران امنیتی به منزل
مشهد
بی اطلاع
دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد

ایگناسیو پِرِس کامبرا
۲۵ بهمن
در خیابان
تهران
آزاد بعد از ۴ ساعت و نیم
کنسول سفارت اسپانیا

عارف بلند نظر
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
تهران
بی اطلاع
دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف

خانم شریف
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
تهران
بی اطلاع
عضو انجمن اسلامی دانشکده دارو سازی

احسان شفاهیان
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
تهران
بی اطلاع
دانشجوی دانشکده متالورژی دانشگاه تهران

ابوذر رستمی
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
چهار راه ولیعصر، تهران
بی اطلاع
دانشجوی رشتهٔ سینما دانشگاه هنر تهران

رامتین مقدادی
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
بابل، خیابان مدرس
بی اطلاع
عضو ستاد جوانان مهندس موسوی و دانش آموز کلاس سوم دبیرستان

محسن برزگر
۲۵ بهمن
بعد از خروج از دانشگاه
بابل
بی اطلاع
عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی

حسین ضامن ضرغامی
۲۵ بهمن
بعد از خروج از دانشگاه
بابل
بی اطلاع
عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی

سوسن محمد خانی غیاثوند
۲۵ بهمن
کرج
آزاد بعد از دو ساعت
فعال فرهنگی کرد

علی باقری
۲۵ بهمن
احضار به وزارت اطلاعات
 بی اطلاع
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مدیرکل سیاسی وزارت کشور دوره اصلاحات

امین سلمانیان
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
بی اطلاع
دبیرسابق دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه قزوین

محمد نور محمدی
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
بی اطلاع
فعال دانشجویی دانشگاه قزوین

مرتضی دیو سالار
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
بی اطلاع
فعال دانشجویی دانشگاه قزوین

فرهاد فتحی
۲۵ بهمن
بی اطلاع
دبیر دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه بین المللی قزوین

محمود باقری
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
چهارراه کالج،  تهران
بی اطلاع
فعال دانشجویی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز

سعید سکاکیان
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
تهران
بی اطلاع
فعال دانشجویی دانشگاه بین‌الملی قزوین

علی اکبر محمودی
۲۵ بهمن
قصرشیرین، کرمانشاه
بی اطلاع
فعال اهل سنت

خانم افتخار زاده
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
تهران
بی اطلاع
فعال دانشجویی اصلاح طلب

حامد شاملو
۲۵ بهمن
در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن
میدان انقلاب، تهران
بی اطلاع
شاعر و داستان نویس

 امین مهدوی ۲۵ بهمن در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن تهران بی اطلاع دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف
 شقلیق حیرانی ۲۵ بهمن در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن تهران بی اطلاع دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف
 فرزانه کرمی ۲۵ بهمن در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن تهران بی اطلاع دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف
 پوریا نادری ۲۵ بهمن در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن تهران بی اطلاع دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف
 سامان فرحت ۲۵ بهمن در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن تهران بی اطلاع دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف
 محمد نراقی ۲۵ بهمن در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن تهران بی اطلاع دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف
 محمد سلحشور ۲۵ بهمن در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن تهران بی اطلاع دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف
 سیاوش جباریان ۲۵ بهمن در راه راهپیمایی ۲۵ بهمن تهران بی اطلاع دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف

علی مرادی
۲۶ بهمن
احضار و مراجعه به ستاد خبری اداره اطلاعات
شهرستان  شهرکرد
بی اطلاع
دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه شهرکرد

کوروش بنایی
۲۶ بهمن
احضار و مراجعه به ستاد خبری اداره اطلاعات
شهرستان  شهرکرد
بی اطلاع
دانشجو- دانشگاه شهرکرد

رضا شاکری
۲۶ بهمن
احضار و مراجعه به ستاد خبری اداره اطلاعات
شهرستان  شهرکرد
بی اطلاع
دانشجو- دانشگاه شهرکرد

شیما وزوایی
۲۶ بهمن
مراجعه  ماموران امنیتی به محل کار
تهران
بی اطلاع
دانشجوی رشتۀ فیزیک دانشگاه شریف

باقر اسکویی
۲۶ بهمن
مراجعه  ماموران امنیتی به منزل
بی اطلاع
رئیس شاخه جوانان حزب اعتماد ملی، از فعالان سابق دفتر تحکیم وحدت و دبیر انجمن اسلامی علم و صنعت

محمد مصطفی بیات زنجانی
۲۶ بهمن
مترو تهران، ایستگاه صادقیه
 تهران
زندان اوین
فرزند آیت الله بیات زنجانی و دانشجوی معماری دانشگاه اصفهان

سوسن بیات زنجانی
۲۶ بهمن
مترو تهران، ایستگاه صادقیه
تهران
زندان اوین
فرزند آیت الله بیات زنجانی و دانشجوی معماری دانشگاه اصفهان


اعتراض شدید آلمان به تهدید موسوی و کروبی

خبرگزاری هرانا -  روز چهارشنبه ۲۷ بهمن سخنگوی دولت آلمان سرکوب خشونت‌آمیز تظاهرات در ایران و تهدید رهبران اصلاح‌طلب را به شدت محکوم کرد. در همین حال نهادها و حامیان حکومت خواهان محاکمه‌ی دعوت‌کنندگان به تظاهرات ۲۵ بهمن شده‌اند.
استقبال از دعوت به تظاهراتی که روز دوشنبه ۲۵ بهمن در حمایت از جنبش اعتراضی مردم مصر و تونس، در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران صورت گرفت، ظاهرا دور از انتظار مسئولان بوده است.
حکومت جمهوری اسلامی جریان اعتراضی موسوم به "جنبش سبز" را که در اعتراض به نتایج اعلام شده‌ی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ شکل گرفته، خاتمه یافته عنوان کرده بود. دعوت به تظاهرات روز دوشنبه به وسیله‌ی میرحسین موسوی و مهدی کروبی انجام شد و مورد حمایت تشکل‌های اصلاح‌طلب قرار گرفت.
به گزارش دویچه وله، روز چهارشنبه، ۲۷ بهمن ۸۹، سخنگوی دولت آلمان، اشتفان زایبرت در برلین گفت: "آلمان با نگرانی شدید سرکوب خشن اعتراض‌های مسالمت‌آمیز در برخی از کشورها را دنبال می‌کند."
او در ادامه به حوادث اخیر ایران اشاره کرد و افزود، شدت عملی که در ایران علیه تظاهرکنندگان اعمال شده بسیار نگران کننده و "کاملا غیرقابل قبول" است. سخنگوی دولت آلمان سران جمهوری اسلامی را فراخواند "حقوقی را که برای دست یافتن به آن به ملت مصر تبریک می‌گوید از مردم ایران دریغ نکند."
رهبر جمهوری اسلامی علی خامنه‌ای و دیگر مسئولان ارشد این کشور تحولات تونس و مصر را الهام گرفته از انقلاب سال ۵۷ در ایران و نشانه‌ای از "بیداری اسلامی" در منطقه عنوان کرده‌اند. برخی از شعارهای معترضان در ایران رویکردی کاملا متفاوت به حوادث این دو کشور را نمایان کرد. شعار "مبارک، بن‌علی، نوبت سیدعلی" بیانگر درخواست سرنوشتی مشابه دو دیکتاتور برکنار شده‌ی تونس و مصر برای رهبر جمهوری اسلامی است.
سخنگوی دولت آلمان ضمن انتقاد از درخواست اعدام میرحسین موسوی و مهدی کروبی که روز گذشته از سوی شماری از نمایندگان مجلس مطرح شد اعلام کرد، دولت آلمان انتظار دارد "تهدید رهبران اپوزیسیون در ایران خاتمه یابد." او تاکید می‌کند صدراعظم آلمان آنگلا مرکل از مطالبات معترضان در ایران پشتیبانی می‌کند.
روز گذشته احمد خاتمی عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان و امام جمعه موقت تهران نیز رهبران اصلاح‌طلبان را "مصداق بارز باغی و محارب" خواند و تاکید کرد فقه اسلامی حکم این‌گونه افراد را مشخص کرده است. در قوانین شرع برای کسانی که علیه حاکم و حکومت اسلامی قیام کنند مجازات اعدام پیش بینی شده است.
نمایندگان تظاهرکننده نیز در بیانیه‌ای دعوت کنندگان به تظاهرات را "مفسد فی‌الارض" خوانده‌اند که مطابق فقه شیعه مجازات آن‌ها نیز اعدام است.
احمد خاتمی روز چهارشنبه بار دیگر نسبت به اعتراض‌های ۲۵ بهمن واکنش نشان داد. به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، او که در مدرسه فیضیه قم سخن می‌گفت، ادعا کرد مطابق "اطلاعات موثق" مجرم اصلی در حوادث روز دوشنبه آمریکا و اسرائیل هستند. او پس از نام بردن از موسوی و کروبی به عنوان مجرمان ردیف دوم، دو نهاد مجمع روحانیون مبارز تهران و مجمع مدرسین قم را به‌عنوان "عقبه فتنه و مجرم سوم این وقایع" معرفی کرد.
همچنین شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با انتشار بیانیه‌ای از مردم سراسر کشور خواسته است روز جمعه برای اعتراض به آنچه "تحرکات پلید سران فتنه و منافقین و سلطنت‌طلبان هم‌پیمانشان" خوانده شده دست به تظاهرات بزنند. دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه، 'غلامحسین محسنی اژه ای دعوت‌کنندگان به تظاهرات روز دوشنبه را "سران فتنه" خواند و گفت:«این افراد حتما باید كیفر اقدامات مجرمانه و جنایتكارانه خود را ببینند.» به گزارش ایرنا محسنی‌اژه‌ای گفته است:«مردم درخواست اعدام این افراد را از قوه قضاییه دارند و این قوه به وظیفه خودش عمل خواهد كرد.»
حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد كل نیروهای مسلح در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس اظهار داشت: "صبر مردم برای محاكمه سران فتنه تمام شده است." او گفت: "این‌ها یك دور جرایمی مرتكب شده و اقداماتی كرده بودند كه خود آن‌ها قابل رسیدگی بود، منتها به‌دلایلی كه رئیس قوه قضائیه هم اعلام كرده بود، ملت ایران صبوری كرد به‌خاطر اینكه این‌ها شاید به سمت انقلاب و مردم برگردند، اما این بار به نظر می‌رسد مردم تحمل صبوری را ندارند."
رئیس قوه قضاییه صادق لاریجانی بارها اعلام کرده که تصمیم در مورد نحوه برخورد با سران اصلاح‌طلب از عهده‌ی این قوه خارج و در حیطه‌ی اختیارات علی خامنه‌ای و تابع "مصلحت کل نظام" است.
هم چنین به گزارش خبر آنلاین عصر امروز جمعی از مردم آذربایجان پس از دیدار با رهبر جمهوری اسلامی مقابل منزل میرحسین موسوی تجمع کرده‌اند. در دو روز گذشته شماری از شخصیت‌های اصلاح‌طلب دستگیر شده‌اند و خانه کروبی و موسوی در محاصره کامل قرار دارد. به گزارش سایت جرس پس از انتشار بیانیه موسوی در تشکر از حضور مردم در راهپیمایی ۲۵ بهمن تمام ارتباط‌های او قطع شده است.



محمد نوری‌زاد در بیمارستان بستری شد

خبرگزاری هرانا - محمد نوری‌زاد، نویسنده و کارگردان زندانی، در بیمارستان بستری شد.
به گزارش کلمه، محمد نوری‌زاد به دلیل مشکلات مربوط به کلیه و قلب در بخش "نفرولوژی" بیمارستان مدرس بستری شده است.
نوری‌زاد این مشکلات جسمی را در پی اعتصاب غذای خشک متحمل شده است.
نوری‌زاد به علت نگارش نامه‌های انتقادی به سید علی خامنه ای و دیگر مسئولان نظام در زندان است.



انیسا مطهر ممنوع الملاقات است

خبرگزاری هرانا -انیسا مطهر، شهروند بهایی که روز یکشنبه ۲۴بهمن ماه، توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده بود، به زندان مرکزی اصفهان منتقل شده و ممنوع الملاقات است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مسئولان با اینکه خود به خانوادهٔ خانم مطهر گفته‌اند که مایحتاج اولیه و لباس گرم برایش تهیه کنند، از رساندن این محموله به وی علی رغم گذشت سه روز، سرباز زده‌اند.
انیسا مطهر در تماس کوتاهی که با خانواده‌اش برقرار کرده، از انتقال خود به دادگاه انقلاب جهت اخد بازجویی خبر داده است.
هم چنین پروندهٔ وی که اکنون در بند نسوان زندان مرکزی اصفهان محبوس است، به شعبه ۱۱ دادگاه انقلاب اصفهان ارسال شده است.
خانوادهٔ این شهروند بهایی پس از مراجعه به شعبهٔ مذکور، مطلع شده‌اند که وی با دو تن دیگر به نام‌های "میثاق محمدعلی‌پور" و "امین هاشمی" هم پرونده‌ای ست و اتهامات هر سه نفر نیز "تبلیغ به نفع گروه‌ها و سازمانهای مخالف جمهوری اسلامی ایران" عنوان شده است.
هم چنین بازرپرس پرونده که شخصی به نام "ابوترابی" ست خطاب به "عطااله مهاجر" (پدر انیسا) گفته است که "شما بهایی‌ها حق ابراز عقیده و تبلیغ ندارید و دولت اسرائیل به شما ۲۵۰ ملیون دلار پول داده است تا به تبلیغ بپردازید!"
این در حالیست که طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر، ابراز عقیده امری کاملا عادی و حق هر انسانی می‌باشد.
بازپرس پرونده هم چنین گفته است که انیسا مطهر تا یک هفتهٔ دیگر ممنوع الملاقات است و تحقیقات پرونده ادامه دارد و صدور حکم نهایی نیز حداقل ۳ تا ۴ ماه زمان نیاز دارد.
شایان ذکر است که امین هاشمی و میثاق محمدعلی پور نیز، دو تن از شهروندان بهایی اصفهان هستند که به طور همزمان با انیسا مطهر بازداشت شده بودند.
آقای میثاق محمدعلی پور نیز در زندان مرکزی اصفهان (دستگرد) محبوس می باشند.



بلاتکلیفی و شرایط جسمی نامساعد پیمان روشن ضمیر

خبرگزاری هرانا - پیمان روشن ضمیر وبلاگ نویس بازداشت شده، طی نامه‌ای از بیماری، وضعیت بسیار بد زندان و طولانی شدن غیرقانونی بازداشتش خبر داد.
به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وی گفت: "امکانات زندان بسیار ضعیف است و از ابتدایی‌ترین امکانات هم محروم هستم. با وجود بیماری و سرماخوردگی شدیدی که در زندان به آن دچار شدم، آب گرم برای استحمام در دسترس نیست. حتی غذا را هم خود ما در داخل زندان می‌پزیم."
پیمان روشن ضمیر درباره علت طولانی شدن بازداشتش گفت: "در حال حاضر من به صورت غیر قانونی و بلاتکلیف در زندان هستم. نگه داشتن من در زندان فقط به دلیل فشارهای وزارت اطلاعات است در حالی که قرار بود پس از جلسه تفهیم اتهام با قرار وثیقه آزاد شوم، اما همچنان در زندان هستم.
مامورین اطلاعات، گزارش‌های خلاف واقعیت وارد پرونده من کرده‌اند و اتهاماتی را به من نسبت می‌دهند که به هیچ وجه صحت ندارد."
پیمان روشن ضمیر که چهارشنبه ۲۰ بهمن ماه با پابند برای تفهیم اتهام به دادگاه انقلاب برده شد می‌گوید: "هر چه نوشته‌ام، انتقاد از عدم اجرای صحیح قانون بود.
به من اتهام تبلیغ علیه نظام تفهیم شد. در حالیکه تمام فعالیت من تا به امروز در مسیر اجرای صحیح قانون اساسی ایران بوده است. من در تمام نوشته‌ها فقط انتقاد کردم. فعالیت من به نفع نظام بود نه تبلیغ علیه نظام. مگر نمی‌گویید انتقاد آزاد است پس طبق کدوم قانون من مجرم هستم؟
من هرگز در هیچ جایی به رهبری کوچک‌ترین توهینی نکردم، اما اتهام توهین به رهبر به من تفهیم شده است. من هرگونه توهین به رهبری را رد می‌کنم. تمام نوشته‌های من در اینترنت وجود دارد. توهین یک حرف مشخص است. اگر من توهین کردم آن توهین چه بوده؟"
روشن ضمیر ادامه داد: "من را با پابند برای بازجویی می‌برند مگر فراری هستم که پابند می‌زنند. از صبح زود تا ساعت ۳ بعد از ظهر من را با پابند نگه می‌دارند که خیلی سخت هست و هر روز پا درد دارم.
من حتی از داشتن وکیل در دوران بازجویی هم محروم بوده‌ام."
به گزارش هرانا، این زندانی سیاسی در ادامه می افزاید: من فقط انتقاد کردم و با وجود اینکه همیشه تاکید من بر اجرای صحیح قانون بوده، در زندان هستم و به من ظلم مضاعف شده است.
‫اگر من آزاد نشوم و به دادگاه بروم طبق اصل صد و شصت و هشت قانون اساسی که می‌گوید: «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیات منصفه در محاکم دادگستری صورت می‌گیرد»، درخواست دادگاه علنی دارم.
در همه جای جهان متهم سیاسی در دادگاه علنی محاکمه می‌شود. این حق مسلم من است که در قانون اساسی هم آمده است. من دادگاهی که با پابند به آن برده شوم را قبول ندارم. دادگاه باید با حضور خبرنگار باشد. هر سندی علیه من دارید بیاورید.
شاکی پرونده من جمهوری اسلامی است و قاضی هم منتخب خود جمهوری اسلامی است. همه امکانات در اختیار شماست. پس علنی شدن آن نباید از نظر شما مشکلی داشته باشد.
‫من از کمترین حقم که دادگاه علنی هست نمی‌گذرم."
گفتنیست پیمان روشن ضمیر وبلاگ نویس، در تاریخ ۱۳ دی ماه سالجاری توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در مقابل منزلش در اهواز بازداشت شده و مدت ۳۰ روز را در انفرادی بسر برده است.
سردبیر تارنمای هفت تیر طی روزهای اخیر به بند ۶ زندان کارون اهواز منتقل و هم چنان در بازداشت موقت بسر می‌برد.



"بلاگ اسپات" و "جی میل" فیلتر شدند

خبرگزاری هرانا - طی روزهای اخیر محدودیت‌های تازه‌ای برای کابران اینترنت در ایران ایجاد شده، تا جایی که بلاگ اسپات و جی میل نیز فیلتر شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، سرویس وبلاگ نویسی بلاگ اسپات (Blogspot) طی روزهای اخیر در ایران توسط کمیته فیلترینگ جمهوری اسلامی مسدود شده و دسترسی به تمامی وبلاگ‌های این سرویس بدون فیلتر شکن، غیر ممکن شده است.
پیشتر وردپرس و بخش نظرات بلاگفا نیز فیلتر شده بود.
از سوی دیگر نیز از صبح امروز جی میل (Gmail) در بسیاری از شهرهای کشور فیلتر شده است.
جی میل و یاهو، از مشهور‌ترین و پرطرفدار‌ترین سرویس دهنده‌های رایگان ایمیل به شمار می‌روند.
شایان ذکر است که جی میل و بلاگ اسپات دو مورد از سرویس دهنده‌های شرکت گوگل هستند.



بازداشت مدیران مسئول سایت های فرارو و آفتاب نیوز

خبرگزاری هرانا - در پی انتشار خبری  در برخی سایت ها در بامداد دوشنبه ٢۵ بهمن ماه، مبنی بر "صدور مجوز تظاهرات برای راهپیمایی مردم به واسطه درخواست رئیس جمهور ترکیه"، مدیران مسوول دو سایت فرارو و آفتاب نیوز، همچنین مسولان فنی آنها بازداشت شدند.
به گزارش جرس، غلامعلی دهقان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه که از حدود یک ماه ییش به عنوان مدیر مسئول سایت آفتاب معرفی شده و همچنین سلیمی، مسول فنی آن سایت بازداشت شدند.
همزمان محمدحسین خوشوقت، مدیر مسول سایت فرارو و مدیرکل مطبوعاتی وزارت ارشاد در دوران اصلاحات نیز بازداشت شدند.
این بازداشتها به دلیل انتشار خبر "دریافت مجوز راهییمایی جنبش سبز، به مساعدت عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه" صورت گرفته است، که برای اولین بار در آفتاب و فرارو منتشر شده بودند.
گفتنی است بازداشت شدگان تاکید دارند سایت هایشان در آن زمان مورد حملات هکرها و هک واقع شده بود.
لازم به ذکر است بامدا دوشنبه و چند ساعت قبل از آغاز تظاهراتِ مردمی در حمایت از اعتراضات مردم منطقه، و درحالیکه شامگاه قبل از آن، وزارت کشور اعلام کرده بود که مجوز صادر نخواهد شد، برخی رسانه ها به درج خبری مبنی بر "صدور مجوز راهپیمایی سکوت" توسط وزارت کشور مبادرت کرده بودند، مبنی بر اینکه "وزارت کشور در پاسخ به در خواست عبدالله گل رئیس جمهور کشور ترکیه که هم اکنون در تهران به سر می برد، راهپیمایی سکوت امروز، ساعت سه ظهر، ٢۵ بهمن ماه را در صورت همکاری و مساعدت مردم مجاز و قانونی خوانده است. همچنین آمده بود "وزارت کشور در ادامه پیام با اشاره به اینکه «مبادا گرفتار وسوسه عوامل های بیگانه و منافق شوید» افزود، در صورت تخطی از قوانین کشور و ایجاد صدمات مادی و معنوی، تمامی مسئولیت ها بر گردن رهبران جنبش سبز خواهد بود".



ضرب و شتم شدید خانواده‌های بازدشت شدگان ۲۵ بهمن

خبرگزاری هرانا - در پی تجمع خانواده‌های بازداشت شدگان ۲۵ بهمن ماه، در مقابل زندان اوین، مسئولان امنیتی اقدام به ضرب و شتم ایشان نمودند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شب گذشته پس از اینکه قریب به ۴۰۰ تن از اعضای خانوادهٔ بازداشتی‌ها منتظر خوانده شدن اسامی بازداشت شدگان توسط مسئولان زندان بودند، نیروهای امینتی با یورش به سمت خانواده‌ها به ضرب و شتم ایشان به وسیلهٔ باتوم و شک الکتریکی پرداختند.
گفته می‌شود که زنان و دختران حاضر در آن جمع نیز از این رفتار غیرانسانی درامان نماندند.
این روند تاجایی بود که نیروهای امنیتی شیشهٔ اکثر ماشین‌هایی که در مقابل زندان اوین پارک شده بودند؛ نیز شکستند.
این در حالیست که به گفتهٔ خانواده‌ها، مسئولان اوین خود با برخی از ایشان تماس گرفته و گفته‌اند که برای پیگیری وضعیت نزدیکانتان بایستی به زندان اوین مراجعه کنید؛ هر چند که برخی مسئولان بعد‌ها و در مقابل درب زندان منکر این مهم شده و این تماس‌ها را از سوی آنچه عوامل فتنه می‌نامند، عنوان کرده‌اند.
با این حال حدود ساعت ۱۲ شب گذشته حدود ۷۰ نفر از بازداشت شدگان بدون اخذ وثیقه و کفالت آزاد شدند.
از سویی صبح امروز نیز خانواده‌ها به منظور کسب اطلاع از وضعیت بازداشت شدگان مجددا به تجمع پرداختند اما همانند شب گذشته مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
به گزارش هرانا، از ساعت ۱۰ صبح امروز نیز قریب به ۲۰ تن از بازداشت شدگان از زندان اوین آزاد شدند.
شایان ذکر است که دژبانی اوین به خانواده‌ها اعلام کرده اسامی تمامی دستگیر شدگان نزد دادیاری اوین است.
خانواده‌های بازداشت شدگان ۲۵ بهمن امشب و برای سومین بار دست به تجمع در مقابل زندان اوین زده‌اند و از ساعاتی پیش جمعیت ایشان در حال افزایش است.
لازم به یادآوری ست که با به خشونت کشیده شدن تجمعات مسالمت آمیز مردم در بیست و پنجم بهمن ماه توسط نیروهای امنیتی، دستکم سه تن کشته، چندین تن زخمی و صدها نفر از شهروندان معترض نیز بازداشت شدند.



بازداشت شهروندان معترض در تهران و شیراز با اتهامات واهی

خبرگزاری هرانا - ماموران امنیتی، طی دو روز گذشته به دستگیری شهروندان به اتهامات واهی و هم چنین بازداشت شهروندانی که مشخصات پلاک خودروی ایشان در جریان اعتراضات مردمی ۲۵ ماه ضبط شده بود، روی آورده‌اند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نیرو‌های امنیتی و انتظامی در جریان تجمعات ۲۵ بهمن ماه، جدا از بازداشت پرشمار شهروندان، به شناسایی خودروهای معترضین نیز روی آورده بودند.
در همین زمینه ماموران امنیتی با یورش به منزل یکی از ساکنان شهرک غرب تهران، وی را بازداشت نمودند. آن‌ها دربارهٔ چرایی بازداشت به این نکته اشاره کرده‌اند که "صاحب پژو جی ال ایکس به شماره (محفوظ) به ماشینش دوربین وصل کرده و اقدام به فیلم برداری از آنچه ایشان اغتشاشات می‌نامند، نموده است."
تارنمای گرداب، وابسته به مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سایبری سپاه پاسداران، مدعی شده است که "یک تیم تروریستی در شهرک غرب منهدم شدند."
از سوی دیگر خبرگزاری تابناک گزارش داد هفت تن از شهروندان بهایی ساکن شیراز به اتهام شرکت در "اغتشاشات ۲۵ بهمن" و اتهام کلیشه ای"ارتباط با دولت اسرائیل" بازداشت شده‌اند.
خبرگزاری تابناک نزدیک به محسن رضایی اعلام کرد که دو تن از شهروندان شیرازی بازداشت شدند. این خبرگزاری بازداشت شدگان را عوامل انفجار بمب در حسینیه سید الشهدای شیراز معرفی کرده است.
این مهم در حالی ست که کلیهٔ متهمان این پرونده در سال‌های اخیر بازداشت، محاکمه و اعدام و یا محکوم به حبس شده‌اند.
لازم به یادآوری است حکومت ایران در طی سی سال گذشته همواره اعتراضات را به جریانات خارج کشور و دولت های غربی نسبت داده است و بر این اساس نیز همواره پس از شکل گیری هر اعتراضی در جامعه نسبت به تبلیغات در این حوزه حتی با پرونده سازی و سناریو چینی اقدام نموده است. بدیهی است با چنین رویه ای دور از انتظار نیست که همچون سال گذشته و در ماجرای دادگاههای به اصطلاح علنی که حتی بازداشت شدگان قبل انتخابات در آن محاکمه شدند تعدادی از شهروندان ایرانی قربانی سناریوسازی های مورد اشاره شوند.



محسنی اژه‌ای: سران فتنه قطعاً محاکمه می‌شوند

خبرگزاری هرانا - غلام‌حسين محسنی اژه‌ای گفت اقدامات اخير "سران فتنه" قابل گذشت نيست و قطعأ آن‌ها محاکمه می‌شوند.
محسنی اژه‌ای، دادستان کل و سخنگوی قوه قضائيه ايران، راه‌پيمايی مخالفان دولت در روز ۲۵ بهمن‌ماه جاری را "فتنه آمريکا و رژيم صهيونيستی" خواند و آن را ادامه "جريان فتنه" در طول سال گذشته و امسال دانست.
به گزارش رادیو زمانه به نقل از خبرگزاری های دولتی، وی گفت افرادی که در اين روز شرکت کردند و "به‌خصوص مسببين اصلی اين حادثه مطمئناً بايد به کيفر برسند زيرا مردم را برای آشوب مجدد و ناامنی و به آتش کشيدن اموال عمومی به خيابان‌ها دعوت کردند."
مخالفان دولت ايران، روز ۲۵ بهمن‌ در پی فراخوان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، دو تن از رهبران مخالفان دولت، برای راه‌پيمايی در پشتيبانی از قيام مردم مصر و تونس به خيابان‌ها آمده بودند. با اين حال اين راه‌پيمايی با حمله مأموران امنيتی به تظاهرات ضددولتی تبديل شد.
محسنی اژه‌ای در مورد موسوی و کروبی گفت: "آن‌ها بعد از نصيحت تمام دل‌سوزان و هشدار خواص همچنان بر اقدامات مجرمانه و غيرقانونی خود پافشاری کردند و بايد منتظر کيفر باشند."
وی درخواست از دستگاه قضائی برای محاکمه موسوی و کروبی را "به حق" دانست.
در پی راهپيمايی ۲۵ بهمن‌ که منجر به کشته شدن صانع ژاله و محمد مختاری دو جوان معترض، کشته شدن دستکم یک تن دیگر، زخمی شدن ده‌ها نفر و بازداشت ۱۵۰۰ نفر شد؛ حمله‌های مقامات دولتی و طرفداران دولت به ميرحسين موسوی و مهدی کروبی افزايش بی‌سابقه‌ای يافته است.
افزون بر بيانيه تند نمايندگان مجلس و برنامه‌های متعدد راديو و تلويزيون دولتی و همچنين مطبوعات رسمی ايران عليه آن‌ها، شب گذشته تجمعی نيز در ميدان ارک و در مقابل دفتر دادستانی برگزار گرديد که در آن شعارهايی عليه موسوی و کروبی داده شد. طرفداران دولت سپس در مقابل منزل مهدی کروبی تجمع کرده و عليه وی شعار دادند.
موسوی و کروبی اما با انتشار بيانيه‌های جداگانه‌ای از "راه‌پيمايی شکوهمند ۲۵ بهمن‌" دفاع کرده و اعلام نمودند که همچنان بر سر خواسته‌های خود ايستاده‌اند.
محسنی اژه‌ای در بخش ديگری از سخنان خود در مورد آمار بازداشت‌شدگان حوادث ۲۵ بهمن اظهار داشت: "در اين چنين حوادث معمولاً ‌ممکن است افرادی دستگير شوند. بلافاصله با بررسی‌های ابتدايی برخی آزاد شوند زيرا در درگيری‌های خيابانی افرادی کم‌گناه و بی‌گناه در معرض اتهام قرار می‌گيرند. لذا هر عددی که گفته شود عدد کاملی نيست."
اين در حالی است که روز گذشته سردار احمدرضا رادان، جانشين فرمانده نيروی انتظامی ايران از دستگيری ۱۵۰ نفر خبر داد و مقامات قضائی به خانواده‌های بازداشت‌شدگان فهرست اسامی ۱۵۰۰ نفر که در حوادث ۲۵ بهمن دستگير شده‌اند را نشان داده‌اند.
اژه‌ای گفت: "بسياری از دستگيرشدگان حوادث ۲۵ بهمن در همان مرحله اول آزاد شدند ولی مجرمان همچنان در بازداشت هستند."
سخنگوی قوه قضائيه ايران همچنين افزود "عده‌ای آشوبگر مسلح" در جريان اين روز حضور داشتند. وی همچون ديگر مقامات حکومتی مسئول کشته شدن صانع ژاله، دانشجوی دانشگاه هنر تهران را "جريان‌های ضدانقلاب" دانست.
اما مخالفان دولت گفته‌اند صانع ژاله در چندين تظاهرات ضددولتی شرکت داشته و تصاويری از وی را به هنگام ديدار با آيت‌الله منتظری، از مراجع دينی مخالف دولت، منتشر کردند.
محسنی اژه‌ای در مورد دستگيری قاتلين ژاله و اين‌که کسی در اين‌باره اعتراف کرده گفت: "خبری ندارم."



احمد حکیمی‌پور نماینده ی اسبق مجلس شورای اسلامی بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - احمد حکیمی‌پور، رئیس دوره‌ای شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی بازداشت شد.
به گزارش جرس، دکتر احمد حکیمی‌پور رئیس دوره‌ای شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات  شب گذشته توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده شد.
حکیمی‌پور سمت هایی نظیر نمایندگی مردم زنجان در دوره‌‌ی چهارم مجلس شورای اسلامی، عضو شورای اسلامی شهر تهران در دوره‌اول، موسس و بنیانگذار باشگاه فرهنگی- ورزشی "آذربایجان" و مدیر مسئولی هفته‌نامه‌ی امید زنجان را در کارنامه‌ی خود دارد.
گفتنی است حکیمی‌پور از فرماندهان جنگ ایران و عراق و جانبار است که هنوز از عوارض مجروحیت خود رنج می‌برد.



بی اطلاعی نسبت به وضعیت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد

خبرگزاری هرانا - از وضعیت میرحسین موسوی و دکتر رهنورد، دو تن از رهبران مخالفان دولت، هیچ گونه اطلاعی در دست نیست.
به گزارش جرس، از روز گذشته، سه شنبه ۲۶ بهمن ماه خانهٔ میرحسین موسوی در محاصرهٔ کامل است و کلیه ارتباطات وی قطع شده است بطوری که حتی فرزندان وی نیز از او و همسرش خانم دکتر رهنورد بی‌اطلاع هستند.
تلفن ثابت او قطع شده است و محافظین وی در پاسخ به خانواده او گفته‌اند تعدادی مامورین اطلاعات در دفتر آن‌ها مستقر شده و مانع برقراری هرگونه ارتباط با موسوی هستند.
دختر مهندس موسوی که شب گذشته برای دیدار با پدر و مادرش عازم خانه آن‌ها بوده است مشاهده کرده است که یک اتومبیل ون بگونه‌ای در ابتدای کوچه ایستاده است که امکان عبور، حتی بصورت پیاده نیز از کنار آن وجود ندارد. مامورین مستقر در ون در پاسخ به اعتراض او گفته‌اند که بدستور دادستان تهران مبادرت به حصر مهندس موسوی کرده‌اند.
هم چنین ماموران آنتن‌هایی را در اطراف خانه موسوی کار گذاشته‌اند که عبور امواج مربوط به موبایل را غیر ممکن می‌نماید.
در حالی که بیش از ۲۴ ساعت از حصر موسوی و همسرش در منزل می‌گذرد هیچ یک از نزدیکان او موفق به هیچ گونه تماسی با آن‌ها نشده‌اند و حتی مطمئن نیستند که آیا آن‌ها در خانه خود هستند و یا به جای دیگری منتقل شده‌اند. در این حال نگرانی نسبت به سلامتی این دو نفر نیز رو به فزونیست.
گفتنی ست دختران آقای موسوی شب گذشته در مصاحبه‌ای گفتند: «نگرانی ما این است که اصلا نمی‌دانیم در پشت این درهای بسته و در پسِ سکوت و خاموشی و بی‌خبری ایجاد شده چه می‌گذرد و چه اقدامات غیرقابل تصوری علیه آن‌ها صورت گرفته است. ما نمی‌دانیم چه اتفاقی برای آقای موسوی و خانم رهنورد افتاده است و آیا اصولا مسئولیت حفظ جان مهندس موسوی و خانم رهنورد به عهده چه کسی است؟ ما حتی نمی‌دانیم آیا پدر و مادر ما در این منزل مستقر هستند و یا به جای دیگر منتقل شده‌اند؟»
شایان ذکرست از ساعاتی پیش، بعد از تشییع جنازه صانع ژاله، جمعی سازماندهی شده به سمت منزل موسوی و رهنورد رهسپار شدند. برخی سایتهای حکومتی نیز با ذکر آدرس منزل ایشان زمینه ساز حضور دیگر نیروهای وابسته لباس شخصی در مقابل منزل آن‌ها شدند.


حملهٔ نیروهای امنیتی به منزل حسین کروبی و شکستن درب منزل وی

خبرگزاری هرانا - نزدیک به ۲۰ نفر از نیروهای امنیتی با هجوم به منزل حسین کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی، قصد بازداشت وی را داشتند که بدلیل ناکام ماندن در این امر، اقدام به شکستن درب منزل و ورود غیرقانونی و استقرار در آنجا نموده‌اند.
حسین کروبی در مصاحبه با خبرنگار سحام نیوز گفت: "نیروهای امنیتی که حدودا ۲۰ نفر بوده‌اند پس از مراجعه به منزل من، علی رغم اینکه کسی در منزل نبوده است اقدام به شکستن درب منزل نموده و وارد ساختمان شده‌اند. این افراد متاسفانه با تخریب اموال و بر هم زدن آسایش عمومی و نیز و با ایجاد رعب و وحشت در ساختمان مسکونی، اسباب ناراحتی و وحشت را درمیان همسایگان فراهم کرده‌اند."
حسین کروبی در ادامه افزود: "این رفتار‌ها نه اسلامیست و نه ایرانی و نه حتی انسانی! بلکه شبیه رفتار حکومت‌های فاشیستی در برخورد آن‌ها با مخالفینشان است."
فرزند ارشد مهدی کروبی با اشاره به این اقدامات گفت: "هم اکنون این نیرو‌ها با استقرار در منزل من در حال تفتیش خانه و وسایل شخصی من و خانواده‌ام هستند. این رفتار نیروهای امنیتی باعث گردیده حتی فرزندان کوچک من نیز احساس امنیت نداشه باشند، تا آنجا که حتی دسترسی به کتابهای درسی و وسایل شخصی آن‌ها نیز درحال حاضر مقدور نیست."
لازم به توضیح است ۳ هفته قبل نیز حسین کروبی توسط نیروهای امنیتی برای چندین ساعت بازداشت شده بود. این اقدام در پی فشار به خانواده مهدی کروبی صورت می‌گیرد و این خانواده از ۲۰ماه گذشته تاکنون بار‌ها و بار‌ها شاهد این رفتار‌ها و برخورد‌ها بوده‌اند.


بازداشت دو تن از فعالین دانشجویی دانشگاه بین المللی قزوین

خبرگزاری هرانا - سعید سکاکیان و فرهاد فتحی، از اعضای تشکل اصلاح طلب دانشگاه بین المللی قزوین، روز ۲۵ بهمن ماه بازداشت شده‌اند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا"، این دو دانشجو در جریان تجمعات اعتراضی مردم در ۲۵ بهمن ماه در تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. از محلی که این دو فعال دانشجویی پس از دستگیری به آن منتقل شده اند، تاکنون اطلاعی در دست نیست.
فرهاد فتحی دبیر سابق تشکل اصلاح طلب پیش‌تر نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت، و در پی آن به چهار ماه حبس تعلیقی و پرداخت جریمهٔ نقدی نیز محکوم شده بود.
وی که دانشجوی رشتهٔ فلسفه دانشگاه بین المللی قزوین است، با حکم سنگین اخراج از دانشگاه نیز مواجه گشته بود.
هم چنین سعید سکاکیان دانشجوی رشتهٔ مدیریت این دانشگاه نیز، که در آذرماه سال گذشته بازداشت شد چندی پیش با حکم ۴ ماه زندان تعلیقی و اخراج از دانشگاه مواجه شده بود.


دستکم ده شهروند معترض در بابل بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا - در جریان به خشونت کشیده شدن تظاهرات مسالمت آمیز مردم توسط لباس شخصی ها و ماموران گارد ویژه در روز ٢۵ بهمن در بابل، بیش از ده نفر بازداشت شدند.
به گزارش جرس، از بعد از ظهر روز دوشنبه شهروندان معترض و دانشجویان ابتدا به صورت پراکنده روبروی دانشکده صنعتی نوشیروانی بابل تجمع کرده و بدلیل شرایط ویژه، از ساعت حدود پنج و نیم بعد از ظهر از میدان اوقاف، باغ فردوس به سمت مدرس - البته با سکوت کامل- حرکت می کردند که در مقابل استادیوم ورزشی آزادی با خشونت مامورین نیروی انتظامی مواجه شدند.
همچنین آمده است "بعد از حملات خشونت بار ماموران یگان ویژه، موتور سوارهای بسیجی و لباس شخصی ها جمعیت پراکنده را تا حتی کوچه های دورتر (منتهی به مدرس و جایگاه پمپ گاز) دنبال می کردند و مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار می دادند.
گفته می شود تا روز سه شنبه، دست کم ده تن از شهروندان بابلی بازداشت و تعدادی به زندان متی کلای بابل انتقال یافتند.



بازداشت میثاق افشار، دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی

خبرگزاری هرانا - میثاق افشار، دانشجوی بهایی دانشگاه شهید بهشتی در بامداد روز ۲۶ بهمن ماه بازداشت شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، مامورین امنیتی در ساعت ۲ بامداد روز ۲۶ بهمن با حضور در منزل این دانشجوی ۲۰ ساله، اقدام به بردن وسایل شخصی و بازداشت وی کرده‌اند.
علت بازداشت و محل نگه‌داری وی نا معلوم است.
شایان ذکر است که بازداشت های فعالین سیاسی- دانشجویی طی روزهای اخیر به شدت افزایش یافته است.



بیانیه مشترک مطبوعاتی فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران
اخبار روز:
بیانیه مشترک مطبوعاتی 
۲۶ بهمن ۱٣٨۹ 


فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران از شدت خشونت و سرکوب نیروهای امنیتی دولت و پلیس علیه تظاهرات مسالمت آمیز در چندین شهر ایران، به ویژه در تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و چند شهر بزرگ دیگر در روز گذشته کاملا احساس خطر می کنند. این سرکوب نشانه دیگری برای جامعه بین المللی است تا سیاست خود در حمایت از جامعه مدنی ایران را مورد بررسی دوباره قرار دهد. 
نیروی انتظامی در گزارش های رسمی مدعی شده که ۱۵۰ نفر دستگیر، دو نفر کشته و چندین نفر زخمی شده اند. بنا به اطلاعات دریافتی ما، تعداد بازداشت شدگان تنها درتهران حداقل ده برابر رقم بالاست. به علاوه، ده ها نفر از فعالان در روزهای پیش از ۲۵ بهمن بازداشت شده بودند. صدها نفر از معترضان در اثر ضرب و شتم ماموران لباس شخصی، حملات ماموران پلیس باتوم به دست و استفاده از گاز اشک آور به شدت زخمی شده اند. 
علاوه بر سرکوب در خیابان ها، خواست اعدام رهبران مخالفان در نامه امروز ۲۲٣ نفر از ۲۹۰ نماینده مجلس با خواست اشد مجازات (اعدام) این رهبران بازتاب یافت 
پس از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱٣٨٨: ده ها نفر از معترضان مسالمت جو در خیابان ها یا زیر شکنجه در حبس کشته شده اند؛ چندین زندانی عقیدتی به خاطر شرکت در اعتراض های مسالمت آمیز یا انتشار اطلاعات در باره اعتراض ها اعدام شده اند؛ صدها نفر از معترضان، روزنامه نگاران، نویسندگان، سینماگران، فعالان حقوق زنان و حقوق بشر، وکلا و دیگران دستگیر و تعدادی از آنها در پی محاکمه های فرمایشی به اتهام های ساختگی محکوم شده اند و حکم های طولانی مدت زندان و محرومیت از فعالیت های حرفه ای و اجتماعی دریافت کرده اند؛ صدها تن از آنها از کشور فرار کرده و در خارج پناه گرفته اند؛ چندین روزنامه و نشریه تعطیل شده است؛ چندین سازمان سیاسی ممنوع اعلام شده اند. 
عبدالکریم لاهیجی، نایب رییس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و رییس جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران، گفت: «با سرکوب خشونت بار معترضان مسالمت جو، دولتمردان جمهوری اسلامی برقراری اختناق را دنبال می کنند. جامعه بین المللی اکنون باید در تناسب با عملکرد خود در مصر و تونس عمل کند و بیشترین توان خود را در حمایت از جامعه مدنی ایران از طرق زیر به کار بگیرد:
• حمایت از قطعنامه ای در محکومیت وخیم تر شدن اوضاع و تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران؛ 
• درخواست موکد از شرکت های خصوصی و موسسه های رسانه ای برای ممکن ساختن ارتباطات آزاد تلفنی، تلویزیونی، مخابراتی، ماهواره ای در داخل ایران، به ایران و از ایران به خارج؛ بر اساس آزادی بیان؛ 
• تعیین فهرستی از مسوولان بلندپایه و ناقضان اصلی حقوق بشر، مسدود ساختن دارایی های آنها و منع صدور ویزا برای آنها.»