در سن 82 سالگی روی داد،
«درگذشت داریوش همایون، وزیر اطلاعات هویدا»
روز جمعه، داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی دولتهای هویدا و آموزگار و از سران حزب مشروطهخواه که سالها در خارج از ایران به فعالیت علیه جمهوری اسلامی پرداخته بود، در سن 82 سالگی درگذشت.
داریوش همایون، وزیر اطلاعات و گردشگری دوره پهلوی و یکی از مهمترین کارگزاران محمدرضا پهلوی، بود.
وی در اردیبهشت سال 1359 از ایران خارج شد و در خارج از کشور مشغول فعالیتهای سیاسی علیه جمهوری اسلامی بود.
داریوش همایون در سال ۱۳۰۷ در یک خانواده متوسط در تهران به دنیا آمد. پدر وی، نورالله همایون، کارمند وزارت دارایی بود.
از ۱۵ سالگی وارد فعالیت سیاسی در قالب یک تشکیلات نیمهمخفی ناسیونالیسی شد.
در سال ۱۳۲۸، با انتشار مجله هنری «جام جم» فعالیت مطبوعاتی خویش را در کنار فعالیتهای سیاسی و حزبی آغاز کرد.
اوایل دهه ۱۳۳۰ به عنوان نمونهخوان به روزنامه اطلاعات پیوست و پس از مدتی در سال ۱۳۳۴، خبرنگار سیاسی این روزنامه شد.
وی از پايهگذاران سنديکای نويسندگان و روزنامهنگاران ايران و از دبيران پيشين آن سنديکا بود.
داریوش همایون دانشاموخته علوم سیاسی بود و در این رشته درجه دکترا تحصیل کرده است.
در ۲۵ آذر ۱۳۴۶ روزنامه آیندگان را بنیان گذاشت. پس از آن وارد مقامهای دولتی در رژیم شاه شد. او وزیر اطلاعات و جهانگردی در دولتهای هویدا و آموزگار و از رهبران حزب رستاخیر بود.
وی از سال ١٣٥٩ در خارج از ایران به سر میبرد به فعالیت سیاسی و روزنامهنگاری اشتغال داشت.
علاوه بر مقالات، رسالات و سفرنامههای بیشمار، از آثار او میتوان به کتابهای «تازهتر ديروز و فردا»، «نگاه از بيرون»، «گذار از تاريخ»، «صد سال کشاکش با تجدد»، «هزار واژه»، «من و روزگارم» و «پيشباز هزاره سوم» اشاره کرد که در خارج از کشور انتشار يافته است.
از ۱۵ سالگی وارد فعالیت سیاسی در قالب یک تشکیلات نیمهمخفی ناسیونالیسی شد.
در سال ۱۳۲۸، با انتشار مجله هنری «جام جم» فعالیت مطبوعاتی خویش را در کنار فعالیتهای سیاسی و حزبی آغاز کرد.
اوایل دهه ۱۳۳۰ به عنوان نمونهخوان به روزنامه اطلاعات پیوست و پس از مدتی در سال ۱۳۳۴، خبرنگار سیاسی این روزنامه شد.
وی از پايهگذاران سنديکای نويسندگان و روزنامهنگاران ايران و از دبيران پيشين آن سنديکا بود.
داریوش همایون دانشاموخته علوم سیاسی بود و در این رشته درجه دکترا تحصیل کرده است.
در ۲۵ آذر ۱۳۴۶ روزنامه آیندگان را بنیان گذاشت. پس از آن وارد مقامهای دولتی در رژیم شاه شد. او وزیر اطلاعات و جهانگردی در دولتهای هویدا و آموزگار و از رهبران حزب رستاخیر بود.
وی از سال ١٣٥٩ در خارج از ایران به سر میبرد به فعالیت سیاسی و روزنامهنگاری اشتغال داشت.
علاوه بر مقالات، رسالات و سفرنامههای بیشمار، از آثار او میتوان به کتابهای «تازهتر ديروز و فردا»، «نگاه از بيرون»، «گذار از تاريخ»، «صد سال کشاکش با تجدد»، «هزار واژه»، «من و روزگارم» و «پيشباز هزاره سوم» اشاره کرد که در خارج از کشور انتشار يافته است.
زهرا بهرامی شهروند ایرانی ـ هلندی اعدام شد
به گزارش ایسنا و به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دادستانی تهران، زهرا بهرامی، ۴۶ ساله، فرزند علی، به اتهام «فروش و نگهداری مواد مخدر»، سحرگاه روز شنبه ۹ بهمن به دار آویخته شده است. این گزارش حاکی است که وی پیشتر به اتهام ارتکاب جرایم امنیتی دستگیر شده بود.
طبق گزارش رسانههای هلندی، زهرا بهرامی در دسامبر سال ۲۰۰۹ (دی ماه ۱۳۸۸) در جریان تظاهراتی در تهران بازداشت شده بود. مقامات جمهوری اسلامی سپس او را به قاچاق مواد مخدر متهم کردند.
زهرا بهرامی در تاریخ ۱۶ آذر با همین اتهام در برابر شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب قرار گرفت و در تاریخ ۱۲ دیماه توسط قاضی صلواتی، رئیس این دادگاه، به اعدام محکوم شد.
به گزارش هرانا، خانم ژینوس شریف رازی، وکیل زهرا بهرامی، پیشتر در مصاحبهای به رسانهها گفته بود که دادگاه انقلاب تهران، علاوه بر اتهام حمل مواد مخدر، پروندهای نیز با اتهام محاربه از طریق عضویت خانم بهرامی در «گروه انجمن پادشاهی» در دست بررسی دارد.
رادیوی هلند نیز با استناد به گفتههای دختر زهرا بهرامی گزارش داده بود که دادستانی جمهوری اسلامی، افزون بر اتهام قاچاق مواد مخدر، قصد دارد وی را به جرم عضویت در یک گروه اپوزیسیون، به اشد مجازات محکوم کند.
به گفتهی خانم بنفشه نایبپور، دختر زهرا بهرامی، مادرش اتهام حمل مواد مخدر و نیز وابستگی به گروه انجمن پادشاهی را در دادگاه رد کرده و گفته بود که پیشتر «تحت فشار و در شرایطی وحشتناک» ناچار شده این اتهامات را بپذیرد، ولی این اتهامات بیپایه است.
بنفشه نایبپور، پس از صدور حکم اعدام مادرش توسط دادگاه انقلاب، همچنین گفته بود که مادرش پس از راهپیمایی عاشورا در تهران دستگیر، ولی به اتهام نگهداری مواد مخدر به اعدام محکوم شده است. وی به غیرسیاسی جلوه دادن پروندهی مادرش اعتراض کرده و گفته بود، صدور حکم اعدام برای مادرش کاملا سیاسی است.
واکنش دولت هلند نسبت به محکومیت و اعدام شهروند خود
دولت هلند در تاریخ ۵ ژانویه ۲۰۱۱ نگرانی خود را نسبت به وضعیت زهرا بهرامی ابراز کرده و از تهران خواسته بود دربارهی پروندهی وی توضیح دهد. دولت هلند اعتراض کرده بود که نمایندگان سفارت این کشور در تهران، اجازهی ملاقات با متهم را نداشتهاند.
دولت جمهوری اسلامی که تابعیت دوگانه را نمیپذیرد، هفتهی گذشته از طریق وزارت امور خارجهی خود، واکنش دولت هلند به این ماجرا را «دخالت در امور داخلی ایران» خواند.
طبق آخرین گزارش، دولت هلند پس از انتشار خبر اعدام زهرا بهرامی، از دولت ایران در این باره توضیح خواسته است. اوری روزنتال، وزیر خارجهی هلند روز شنبه گفت، بدین منظور، سفیر ایران در هلند احضار شده است.
گفتگو رادیو پیام آزادی با آقای یوسف عزیزی بنی طرف
تمایزات و تشابهات انقلاب مردم تونس با تحولات در ایران و آموزه های این انقلاب.
ادامهی اعتراضات در مصر بهرغم انحلال کابینه
حسنی مبارک، رئیسجمهوری ۸۲ سالهی مصر، در سخنرانی تلویزیونی شامگاه ۲۸ ژانویهی خود، مردم مصر را به گفتوگو فراخواند و نسبت به ایجاد هرج و مرج هشدار داد. وی اعلام کرد که از کابینه خواسته استعفا دهد و روز شنبه (۲۹ ژانویه / ۹ بهمن) کابینهی جدیدی تشکیل خواهد داد.
مبارک همچنان اعلام کرد که قصد دارد در مصر به اصلاحات سیاسی و اجتماعی دست بزند. به گفتهی وی، گامهای تازهای به سوی دمکراسی و آزادی برداشته و علیه بیکاری و افزایش قیمتها مبارزه خواهد شد.
این وعدههای حسنی مبارک نتوانست مردم را آرام کند. به رغم مقررات منع رفت و آمد، شبانه هزاران تن در قاهره به خیابانها رفتند و به اعتراضات خود علیه وی ادامه دادند. تظاهرکنندگان در میدان "تحریر" گرد آمدند و خواستار خروج مبارک از کشور شدند. از شهر اسکندریه نیز ناآرامیهایی گزارش شده است.
به گفتهی شاهدان عینی، در برخی از مناطق قاهره، فروشگاهها غارت شدهاند. غارت مغازهها در ساعات بامدادی روز شنبه نیز ادامه داشته است. به گزارش فرستندهی تلویزیونی الجزیره، عدهای به هتلی در نزدیکی اهرام مصر حمله کردهاند. این حمله به درگیری با جهانگردان نیز منجر شده است.
استقرار نیروهای ارتش در خیابانها
یک گزارشگر فرستندهی تلویزیونی الجزیره، در ساعات بامدادی شنبه (۲۹ ژانویه) گزارش داد که درگیری میان پلیس و مردم در خیابانها قطع شده، زیرا نیروهای پلیس خیابانها را ترک کرده و به جای آنها نیروهای ارتش مستقر شدهاند.
شامگاه جمعه تانکها، نیروهای زرهی و خودروهای نفربر در نقاط اصلی شهر مستقر شدند. در این گزارش آمده است که مردم با هلهله به استقبال نیروهای ارتشی رفتهاند. در حوالی نیمهشب، ارتش گردهمایی میدان تحریر را متفرق کرده است.
روز جمعه (۲۸ ژانویه) در شدیدترین درگیریهای روزهای اخیر میان تظاهرکنندگان و نیروهای انتظامی، دستکم ۲۵ تن کشته شدند. شمار مجروحان به هزار تن میرسد. تظاهرکنندگان خشمگین مقر حزب دمکراتیک ملی، حزب حاکم حسنی مبارک را آتش زدند. همچنین شمار زیادی از ادارهها و خودروهای پلیس آتش زده شد.
در گزارشها آمده که بخشهایی از قاهره، پایتخت مصر، به مناطق جنگی شبیه است. خیابانها پر از خودروهای اسقاط و آتشزده هستند و هنوز در برخی نقاط از ساختمانها دود به هوا بلند میشود.
اوباما خواستار آزادی بیشتر در مصر
باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، از حسنی مبارک خواست «گامهای مشخصی» برای ایجاد آزادی بیشتر در مصر بردارد. اوباما مدت کوتاهی پس از سخنرانی تلویزیونی مبارک، به مدت نیمساعت با همتای مصری خود گفتوگوی تلفنی داشت.
اوباما پس از این گفتوگو در برابر روزنامهنگاران ظاهر شد و گفت: «قطعا روزهای دشواری در راه است، ولی ایالات متحدهی آمریکا همچنان از حقوق مردم مصر دفاع میکند و با دولت آن برای آیندهای که عادلانهتر، آزادتر و امیدوارکنندهتر است همکاری خواهد کرد.»
اوباما بر همکاری تنگاتنگ آمریکا و مصر تاکید کرد، ولی همزمان افزود: «ما روشن کردیم که باید در مصر اصلاحاتی سیاسی و اجتماعی صورت گیرد که انتظارات مصریها را برآورد.»
رئيسجمهوری آمریکا خواست هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجهی خود، مبنی بر تامین دستیابی دوباره به اینترنت در مصر را مورد تاکید قرار داد. مقامات مصر برای قطع ارتباطات تظاهرکنندگان، جریان اینترنت را در این کشور مسدود کردهاند.
پیش از اظهارات اخیر اوباما، رابرت گیبس، سخنگوی کاخ سفید، گفته بود آمریکا در نظر دارد، اگر مبارک گامهای ضروری برای اصلاحات را برندارد، کمکهای مالی سالانه به این کشور را کاهش دهد. آمریکا سالانه یک و نیم میلیارد دلار به مصر کمک میکند.
پرونده اتمی ایران در سایه ناآرامیها در جهان عرب
کاترین اشتون، سرپرست تیم مذاکرهکننده گروه ۵+۱ با ایران، مذاکرات استانبول را که در روزهای اول و دوم بهمنماه انجام شد، مایوسکننده و بینتیجه خواند. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز پس از پایان این مذاکرات به ایران هشدار داد که در مناقشه اتمی از خود نرمش نشان دهد و تردیدها پیرامون برنامه هستهایاش را برطرف سازد، وگرنه تحریمها ادامه خواهند یافت.
همزمان نیکلا سارکوزی، رئیسجمهور فرانسه نیز خواستار تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی شد. سارکوزی در نشست مطبوعاتی در کاخ الیزه در روز دوشنبه چهارم بهمن گفت: «من بر این باورم که تحریمها در حال ثمربخشی هستند، اما باید این تحریمها را تشدید کرد.»
پس از نشست ناموفق استانبول، یک مقام ارشد وزارت خارجه امریکا از اتحادیه اروپا خواست تا با گسترش تحریمها علیه جمهوری اسلامی مقامهای مسئول در ایران را که در نقض حقوق بشر دست داشتهاند، هدف تحریمهای خود قرار دهد.
آیا اروپا به توصیه آمریکا عمل خواهد کرد؟ آیا آلمان و فرانسه تحریمهای یکجانبهی سختتری را علیه ایران اعمال خواهند کرد؟ آیا پرونده ایران یک بار دیگر به شورای امنیت خواهد رفت؟ موضع دولت اوباما در مقابل ایران چه خواهد بود؟
رضا تقیزاده تحلیلگر سیاسی مقیم گلاسکو معتقد است شرایط بسیار با گذشته فرق کرده. او میگوید این برای اولین بار است که بعد از گفتوگوهای ایران با گروه ۵+۱ ابراز خوشبینی نسبت به آیندهی مذاکرات و یا جمعبندی از مذاکرات بههمدیگر نزدیک نیست و گفته نمیشود که در آینده مذاکرات صورت خواهد گرفت.
آقای تقیزاده میافزاید: «بههرحال وضعیت حالا برای ایران کاملاً فرق کرده و آغاز دوبارهی مذاکرات بسیار بسیار دشوارتر از گذشته خواهد شد. ولی مجموعه این شرایط به این معنا نیست که کشورهای مخالف برنامهی اتمی ایران به سرعت قطعنامهی دیگری را علیه ایران تدارک ببینند. اما بیتردید تلاشهای تازهای صورت خواهد گرفت که تحریمهای بیشتری شاید در کنار مجموع تحریمهای قانونی شورای امنیت علیه ایران به مورد اجرا گذاشته شود و به نظر من بخشی از این تحریمها میتواند شکل سیاسی داشته باشد و بخشی عمدهتر متوجهی نقطهی قوت و ضعف ایران یعنی تولیدات و صادرات نفت و گاز خواهد بود».
دکتر مهران براتی تحلیلگر سیاسی مقیم آلمان معتقد است، اروپا تا به حال تا آنجا که ممکن بوده در تحریم سیاسی ایران نقش داشته است. وی به ممنوعیت سفر برای برخی مقامات ایرانی که از سوی اتحادیه اروپا اعمال شده اشاره میکند و معتقد است فعلاً امکان گسترش تحریمها بیشتر از آنچه که هست نیست. او میگوید اروپا بیشتر به این سمت خواهد رفت که درآمدهای ارزی ایران را محدود کند و این معنایش این است که خرید نفت از ایران و واردات از ایران محدود شود.
آقای براتی میگوید: «به طور کلی فکر میکنم بیشتر سیاست در آن جهت برود که نهادهایی از کشورهای غربی که در تولید نفت و گاز ایران شرکت دارند، شرکتهای چندملیتی بهخصوص فرانسوی و ایتالیایی و اتریشی و کشورهای دیگر، فعالیت آنها ممنوع شود و از آنها خواسته شود که از ایران بیرون بیایند. به همین دلیل هم آن وقت خود به خود ایران ناچار است به سمت گسترش منابع گازی برود که البته الان هم در دستور عاجل دولت قرار دارد و اگر همکاری فنی و تکنولوژی غربیها نباشد، این کار قابل پیشبرد نیست. در این مورد مشخص و موارد دیگر چینیها وارد صحنهی تولید شدند و بعد تحت فشارهایی که آمریکا داشته، کنار کشیدند. این زمینهای است که فکر میکنم احتمالا فشارهای تحریمی بعدی بیشتر در این زمینه پا بگیرد.»
شرایط ناآرام منطقه؛ گزینهای به نفع پرونده اتمی ایران
رضا تقیزاده با توجه به ناآرامیهای پیشآمده در منطقه احتمال صدور قطعنامه دیگری علیه ایران در شورای امنیت را در شرایط کنونی نامحتمل میداند. او میگوید: «برای اینکه شرایط بحرانیتر نشود، من تصور میکنم که در کوتاهمدت کشورهایی که علاقمند به تصویب قطعنامهی تازهای علیه ایران در شورای امنیت هستند، موقتاً این را مسکوت بگذارند و فقط متوجه این باشند که فشارها علیه ایران افزایش پیدا کند، ولی خارج از خط شورای امنیت».
مهران براتی نیز بر اوضاع داخلی ایران و منطقه تکیه میکند. وی معتقد است تنشهای سیاسی موجود در عرصه سیاست داخلی ایران و نیز اوضاع آشفته منطقه و کشورهای عربی مثل تونس، مصر، یمن و اردن شرایط را به گونهای پیش میبرند که پرونده اتمی ایران پیچیدهتر از آنچه هماکنون هست نخواهد شد.
آقای براتی میگوید: «وضعی که الان در خاورمیانه و کشورهای عربی و آفریقایی بهوجود آمده، حرکتمردمی که آنجا پیدا شده و وحشت حکومت ایران از سرایت این حرکت به ایران و پیدایش یک حرکت سبز جدید در ایران، شرایط منطقه و شرایط اقتصادی ایران بهویژه وضعی که الان در حکومت پیش آمده، رودررویی که جناحهای مختلف حکومت باهم دارند، مجموعهی این عوامل زمینه را برای درگیری با جامعه جهانی بر سر مسئلهی انرژی اتمی محدودتر کرده است. با توجه به مجموعه این عوامل الان میتوان بیشتر امیدوار بود که راهحلی برای این مسئله پیدا شود.»
هیچ تاریخ معینی برای دور بعدی مذاکرات گروه ۵+۱ با ایران پیشبینی نشده است. اما سخنگوی وزارت خارجه روسیه روز پنجشنبه هفتم بهمن اعلام کرد، پیشنهاد جدیدی برای مبادله سوخت هستهای در جریان مذاکرات استانبول به ایران ارائه شده است و گروه ۵+۱ منتظر پاسخ ایران به این پیشنهاد است. هیچ منبع دیگری جزئیات این پیشنهاد احتمالی را فاش نکرده است.
میترا شجاعی
تحریریه: داود خدابخش
ایران و افغانستان، از دوستی به دشمنی؟
در روزهای گذشته ایران به بیش از دو هزار تانکر حاوی مواد سوختی اجازهی ورود به خاک افغانستان را نداد. مقامات ايران گفتند، سوخت اين تانکرها از سوی نيروهای آمريکايی و ناتو مورد استفاده قرارمیگيرد.
متوقف کردن تانکرهای مواد سوختی سبب افزایش قیمت مواد نفتی و کرایه تاکسیها در افغانستان شد. درنتیجه تظاهراتی نیز درمقابل سفارت ایران در کابل برگزار گردید که به احضار سفیر افغانستان در تهران به وزارت امور خارجهی ایران انجامید. اتاق بازرگانی افغانستان نیز تهدید کرد، روابط تجاری خود را با ایران متوقف کند. اعتراضها و بحران روابط ایران و افغانستان همچنان ادامه دارد.
ریشهی مشکلات در کجاست؟
از نظر جعفر رسولی کارشناس ارشد روابط بینالملل و مشاور سابق در دفتر ریاست جمهوری افغانستان، ریشهی مشکلات و اختلافات کنونی ایران و افغانستان را باید در مناسبات ایران با غرب جست.
آقای رسولی که سالها در ایران زندگی کرده و با مسائل ایران نیز آشنایی دارد، به دویچهوله میگوید: «همهی این مشکلات با تشدید تحریم سازمان ملل متحد علیه ایران آغاز شد. ایران خواست به دولتهای غربی نشان دهد که این کشور نیز ابزارهایی در دست دارد و از آن میتواند استفاده کند. من معتقدم ایرانیها نتیجهای برعکس گرفتند، زیرا برای ایران ضرورت دارد با کشورهای پیرامون خود بخصوص افغانستان رابطهی دوستانه داشته باشد.»
رسولی نتیجه میگیرد، اقدام ایران ناخواسته به نفع غربیها تمام شد. زیرا غربیها همیشه ادعا داشتند، ایران قصد بیثباتی افغانستان را دارد.
«قرارداد گازی تاپی باعث خشم ایران شد»
احمد سیدی، دیپلمات پیشین افغانستان در ایران و پاکستان نیز معتقد است که مشکلات پدید آمده بین افغانستان و ایران "ریشه بیرونی" دارد. اما وی در گفتگو با دویچهوله به عوامل اقتصادی هم اشاره میکند و میگوید: «ایران و آمریکا روابط خوبی ندارند و ایران فشار میآورد تا اذهان مردم افغانستان علیه آمریکا برانگیخته شود. انگیزهی دیگر قرارداد گازی ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند معروف به "تاپی" است که بهجای خط لولهی گازی صلح ایران مطرح شد.»
این دیپلمات سابق افغانستان به مخالفت آمریکاییها با صدور گاز ایران از طریق پاکستان به هند اشاره میکند و نتیجه میگیرد: «ایران از این مسئله ناخشنود است و ممنوع شدن ورود تانکرها به افغانستان پس از امضای این قرارداد انجام گرفت.»
آقای سیدی میافزاید، مردم افغانستان از ایران آزرده شدهاند و سیاست این کشوردر قبال افغانستان را نادرست میدانند. وی خاک افغانستان را به صفحهی شطرنجی تشبیه میکند که قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای روی آن زورآزمایی میکنند.
پروژه ایرانی بانک مشترک و آموزش نیروهای پلیس
دکتر رمضان بشردوست، نمایندهی مجلس افغانستان در رابطه با بحران موجود در روابط ایران و افغانستان به عوامل دیگری هم اشاره میکند. وی در این رابطه به دویچهوله میگوید: «ایرانیها از مقامهای افغان خواستند بانک مشترکی افتتاح کنند که دولت افغانستان زیر بار آن نرفت. ایرانیها پلیس افغانستان را خواستند آموزش دهند و این پیشنهاد ایران از سوی نیروهای غربی رد شد.»
از نظر رمضان بشردوست این مسائل نیز سبب تنش در مناسبات دو کشور شده است. این نماینده مجلس افغانستان دربارهی حل مشکل مناسبات ایران و افغانستان نیزمیگوید: «مشکل ایران و افغانستان زمانی حل خواهد شد که ایران از نفوذ و دخالت در امور داخلی افغانستان دست بردارد.»
«سفیر هفتهای یکبار به دفتر میآمد»
"نفوذ ایران" در کابینهی دولت افغانستان را رسول جعفری که پنج سال در دفتر ریاست جمهوری این کشورمشغول بکار بوده، نیز تائید میکند. وی در این رابطه میگوید: «ما هر هفته شاهد رفت و آمد سفیر ایران به دفتر ریاست جمهوری بودیم. ایران نفوذ چشمگیری در افغانستان دارد اما اکنون این نفوذ با خطر مواجه شده است. زمانی که من در ریاست جمهوری خدمت میکردم دولت افغانستان تلاش زیادی میکرد روابط صمیمانهای با ایران داشته باشد و به این دلیل زیر فشار بود، اما مقاومت میکرد. حالا مردم متضرر شده، دولت افغانستان تحت فشار قرار گرفته و کرزای دیگر مثل گذشته دوستی با ایران را ادامه نخواهد داد.»
تصفیه حساب ایرانیها با غرب در افغانستان
جعفر رسولی، کارشناس ارشد روابط بینالملل و مشاور سابق دفترریاست جمهوری افغانستان پیشبینی میکند، حجم روابط افغانستان با ایران به حداقل خواهد رسید و صدای مخالفان توسعه رابطه ایران با افغانستان نیز رساتر خواهد شد.
وی میافزاید: «اقداماتی که ایرانیان انجام دادند به رابطهی دو کشور صدمه زد. به نفع ایران هست که در مرزهای شرقی خود ثبات داشته باشد و مبارزه با مواد مخدر صورت بگیرد. افغانستان هم زمانیکه با همسایه قدرتمند شرقی خود پاکستان مشکل دارد، علاقه ندارد و به سود منافع ملی این کشورهم نیست با همسایه قدرتمند غربی خود ایران درگیر مجادلات و تنشهای گوناگون شود. در هر دو کشور واقعبینی هست، اما اقدامات کنونی ایران اینموضوع را تحت تاثیر قرارداده است.»
راه برونرفت از بحران؟
جعفر رسولی در خصوص راه برونرفت از بحران روابط ایران و افغانستان نیز میگوید: «ایرانیها ضرورتی ندارد با غربیها درافغانستان تصفیه حساب کنند. ما وضعیت ایران را درک میکنیم که از ناحیه غرب و آمریکا تحت فشار است اما برگ برنده و کارت بازی در اختیار ایران نیست که از آن در افغانستان استقاده بکند. به نفع ایران است که همسایگان را راضی نگهدارد و کاری نکنند که افغانستان و کشورهای همسایه را به طرف غرب سوق دهند. از سوی دیگر افغانستان نیز نباید جبهه جدیدی در مرزهای غربی خود باز کند.»
احمد سیدی، دیپلمات پیشین افغانستان راه حل بحران موجود بین دو کشور همسایه را تجدید نظردر سیاست ایران در قبال افغانستان میداند.
کارشناسان افغانی در گفتگو با دویچهوله همچنین تاکید میکنند، با تشدید تحریمها علیه ایران، مناسبات ایران با افغانستان بحرانی شده و افغانستان عملا به «میدانی برای مناقشه آمریکا و ایران» تبدیل گشته است. آنها سیاست کنونی ایران را نادرست تحلیل کردند و برای برونرفت از این بحران، تغییر سیاست ایران در قبال افغانستان را مطرح کردند.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: داود خدابخش
ریشهی مشکلات در کجاست؟
از نظر جعفر رسولی کارشناس ارشد روابط بینالملل و مشاور سابق در دفتر ریاست جمهوری افغانستان، ریشهی مشکلات و اختلافات کنونی ایران و افغانستان را باید در مناسبات ایران با غرب جست.
آقای رسولی که سالها در ایران زندگی کرده و با مسائل ایران نیز آشنایی دارد، به دویچهوله میگوید: «همهی این مشکلات با تشدید تحریم سازمان ملل متحد علیه ایران آغاز شد. ایران خواست به دولتهای غربی نشان دهد که این کشور نیز ابزارهایی در دست دارد و از آن میتواند استفاده کند. من معتقدم ایرانیها نتیجهای برعکس گرفتند، زیرا برای ایران ضرورت دارد با کشورهای پیرامون خود بخصوص افغانستان رابطهی دوستانه داشته باشد.»
رسولی نتیجه میگیرد، اقدام ایران ناخواسته به نفع غربیها تمام شد. زیرا غربیها همیشه ادعا داشتند، ایران قصد بیثباتی افغانستان را دارد.
«قرارداد گازی تاپی باعث خشم ایران شد»
احمد سیدی، دیپلمات پیشین افغانستان در ایران و پاکستان نیز معتقد است که مشکلات پدید آمده بین افغانستان و ایران "ریشه بیرونی" دارد. اما وی در گفتگو با دویچهوله به عوامل اقتصادی هم اشاره میکند و میگوید: «ایران و آمریکا روابط خوبی ندارند و ایران فشار میآورد تا اذهان مردم افغانستان علیه آمریکا برانگیخته شود. انگیزهی دیگر قرارداد گازی ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند معروف به "تاپی" است که بهجای خط لولهی گازی صلح ایران مطرح شد.»
این دیپلمات سابق افغانستان به مخالفت آمریکاییها با صدور گاز ایران از طریق پاکستان به هند اشاره میکند و نتیجه میگیرد: «ایران از این مسئله ناخشنود است و ممنوع شدن ورود تانکرها به افغانستان پس از امضای این قرارداد انجام گرفت.»
آقای سیدی میافزاید، مردم افغانستان از ایران آزرده شدهاند و سیاست این کشوردر قبال افغانستان را نادرست میدانند. وی خاک افغانستان را به صفحهی شطرنجی تشبیه میکند که قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای روی آن زورآزمایی میکنند.
پروژه ایرانی بانک مشترک و آموزش نیروهای پلیس
دکتر رمضان بشردوست، نمایندهی مجلس افغانستان در رابطه با بحران موجود در روابط ایران و افغانستان به عوامل دیگری هم اشاره میکند. وی در این رابطه به دویچهوله میگوید: «ایرانیها از مقامهای افغان خواستند بانک مشترکی افتتاح کنند که دولت افغانستان زیر بار آن نرفت. ایرانیها پلیس افغانستان را خواستند آموزش دهند و این پیشنهاد ایران از سوی نیروهای غربی رد شد.»
از نظر رمضان بشردوست این مسائل نیز سبب تنش در مناسبات دو کشور شده است. این نماینده مجلس افغانستان دربارهی حل مشکل مناسبات ایران و افغانستان نیزمیگوید: «مشکل ایران و افغانستان زمانی حل خواهد شد که ایران از نفوذ و دخالت در امور داخلی افغانستان دست بردارد.»
«سفیر هفتهای یکبار به دفتر میآمد»
"نفوذ ایران" در کابینهی دولت افغانستان را رسول جعفری که پنج سال در دفتر ریاست جمهوری این کشورمشغول بکار بوده، نیز تائید میکند. وی در این رابطه میگوید: «ما هر هفته شاهد رفت و آمد سفیر ایران به دفتر ریاست جمهوری بودیم. ایران نفوذ چشمگیری در افغانستان دارد اما اکنون این نفوذ با خطر مواجه شده است. زمانی که من در ریاست جمهوری خدمت میکردم دولت افغانستان تلاش زیادی میکرد روابط صمیمانهای با ایران داشته باشد و به این دلیل زیر فشار بود، اما مقاومت میکرد. حالا مردم متضرر شده، دولت افغانستان تحت فشار قرار گرفته و کرزای دیگر مثل گذشته دوستی با ایران را ادامه نخواهد داد.»
تصفیه حساب ایرانیها با غرب در افغانستان
جعفر رسولی، کارشناس ارشد روابط بینالملل و مشاور سابق دفترریاست جمهوری افغانستان پیشبینی میکند، حجم روابط افغانستان با ایران به حداقل خواهد رسید و صدای مخالفان توسعه رابطه ایران با افغانستان نیز رساتر خواهد شد.
وی میافزاید: «اقداماتی که ایرانیان انجام دادند به رابطهی دو کشور صدمه زد. به نفع ایران هست که در مرزهای شرقی خود ثبات داشته باشد و مبارزه با مواد مخدر صورت بگیرد. افغانستان هم زمانیکه با همسایه قدرتمند شرقی خود پاکستان مشکل دارد، علاقه ندارد و به سود منافع ملی این کشورهم نیست با همسایه قدرتمند غربی خود ایران درگیر مجادلات و تنشهای گوناگون شود. در هر دو کشور واقعبینی هست، اما اقدامات کنونی ایران اینموضوع را تحت تاثیر قرارداده است.»
راه برونرفت از بحران؟
جعفر رسولی در خصوص راه برونرفت از بحران روابط ایران و افغانستان نیز میگوید: «ایرانیها ضرورتی ندارد با غربیها درافغانستان تصفیه حساب کنند. ما وضعیت ایران را درک میکنیم که از ناحیه غرب و آمریکا تحت فشار است اما برگ برنده و کارت بازی در اختیار ایران نیست که از آن در افغانستان استقاده بکند. به نفع ایران است که همسایگان را راضی نگهدارد و کاری نکنند که افغانستان و کشورهای همسایه را به طرف غرب سوق دهند. از سوی دیگر افغانستان نیز نباید جبهه جدیدی در مرزهای غربی خود باز کند.»
احمد سیدی، دیپلمات پیشین افغانستان راه حل بحران موجود بین دو کشور همسایه را تجدید نظردر سیاست ایران در قبال افغانستان میداند.
کارشناسان افغانی در گفتگو با دویچهوله همچنین تاکید میکنند، با تشدید تحریمها علیه ایران، مناسبات ایران با افغانستان بحرانی شده و افغانستان عملا به «میدانی برای مناقشه آمریکا و ایران» تبدیل گشته است. آنها سیاست کنونی ایران را نادرست تحلیل کردند و برای برونرفت از این بحران، تغییر سیاست ایران در قبال افغانستان را مطرح کردند.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: داود خدابخش
جزئیات پیشنویس اصلاحیه قانون کار:
انحلال تشکلهای دولتی و ایجاد تشکیلات واحد / تغییر روش تعیین حداقل دستمزد
خبرگزاری مهر
مشاور کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری کشور با اعلام اینکه ایجاد کنفدراسیون کارگران کشور و انجمنهای صنفی کارگری در پیشنویس اصلاح قانون کار پیشنهاد شده است، گفت: از این طریق نظرات بخشهای مختلف کارگری در بررسی حداقل دستمزد تجمیع خواهد شد.
حمید حاج اسماعیلی در گفتگو با مهر یکی از موضوعات مطرح شده در پیش نویس اصلاح قانون کار را ایجاد کنفدراسیون کارگران کشور متشکل از همه گروه ها اعم از انجمن های صنفی، شوراهای اسلامی کار و مجامع عالی کارگری اعلام کرد.
مشاور کانون عالی انجمن های صنفی کارگری کشور اظهار داشت: یکی از نتایجی که از این اقدام دولت در تدوین پیش نویس اصلاح قانون کار گرفت این است که بررسی ها و ارزیابی های مزدی تجمیع شود.
کنفدراسیون کارگران
حاج اسماعیلی با اعلام اینکه هم اکنون روش بررسی و ارزیابی وضعیت معیشت خانوار کارگری و اعلام پیشنهادات مزدی از طریق گروه های مختلف کارگری اعلام می شود که ممکن است به دلیل بیان نظرات مختلف، نتیجه مناسبی عاید کارگران نشود، افزود: با ایجاد کنفدراسیون کارگران کشور این مشکل حل خواهد شد.
وی بیان داشت: دولت در اصلاحیه قانون کار از طریق تشکیل کنفدراسیون کارگران کشور به دنبال این است تا در موضوع دستمزد در کنار سایر مسائلی که دنبال خواهد کرد، ارزیابی و بررسی های کمیته های متعدد و یا نهادهای مختلف کارگری را تجمیع و جمع نظرات آنها را به عنوان یک پیشنهاد جامع و کامل به شورای عالی کار بفرستد.
این مقام مسئول کارگری کشور با بیان اینکه جلوگیری از پراکنده کاری و اظهار نظرهای مختلف یکی دیگر از مزایای تجمیع کارگران در قالب یک کنفدراسیون کارگری خواهد بود، گفت: نهایتا اطلاعات مزدی از طریق کنفدراسیون می تواند یک پیشنهاد جدی و کاملی را روی میز شورای عالی کار قرار دهد.
تغییر روش بررسی مزد
مشاور کانون عالی انجمن های صنفی کارگری کشور تصریح کرد: البته قبل از اینکه پیش نویس نهایی آماده و به اطلاع نمایندگان کارگران برسد در دوره وزیر سابق دو پیش نویس تهیه و ارائه شده بود که متاسفانه نظرات گرو کارگری در آن لحاظ نشده بود.
حاج اسماعیلی اظهار داشت: یکی دیگر از موضوعات مطرح شده در پیش نویس سوم پرداختن به لزوم توسعه و ایجاد تشکل های کارگری در قالب انجمن های صنفی است که از ابتدا در قانون کار نیز مطرح بوده است.
به گفته وی، این موضوع از مثبت ترین مواردی است که اصلاحیه قانون کار آن را دنبال می کند که اگر همان رویه و پیشنهاد دنبال و به مجلس ارائه شود می توان امیدوار بود که تشکیلات مرکزی کارگران و کنفدراسیون کارگری کشور برای اولین بار ایجاد شود.
این مقام مسئول کارگری خاطر نشان کرد: با وجود اینکه در دو پیش نویس اول 3 جانبه گرایی و مصالح کارگران رعایت نشده بود و این موضوع با اعتراض نمایندگان گروه کارگری نیز مواجه شده بود، اما در پیش نویس سوم استانداردها رعایت شده است.
اعلام ورشکستگی "رهبر" از تریبون نماز جُمعه
منصور امان
روز آدینه، تریبونهای حُکومتی نماز جُمعه در دو پایگاه سیاسی و ایدیولوژیک "نظام"، تهران و قُم، به درخواست برای پایان درگیری شدت یافته در هرم قُدرت اختصاص داده شده بود. ابراز رسمی نگرانی پیرامون دامنه جدید جدال بین سرکردگان باند مُتلاشی شده ولایت از این کُرسی، خود شناسه ای از ژرفای فروپاشی کلوپ قُدرتی که آقای خامنه ای سرهم بندی کرده به دست می دهد. با این همه، نُکته اصلی در فراخوان مزبور، مساله دیگری است.
حُجت الاسلام خاتمی و آیت الله حُسینی بوشهری، امامان جُمعه نوبتی تهران و قُم، وظیفه ای را به عُهده گرفته اند که رهبر باند ولایت، می بایست در سطحی به مراتب موثر تر از موعظه های روز جُمعه به دست می گرفت و به انجام می رساند. این حقیقت که اکنون اینان و نه او نسبت به بُحران خطرناک در دستگاه قُدرت و شمشیر کشی علنی بالاترین نمایندگان آن به روی یکدیگر هُشدار و پرهیز می دهند، جایگاه فرو کاسته ای که آقای خامنه ای از آن جا صحنه را به تماشا نشسته، توضیح می دهد.
چهار روز پس از اعلام جنگ آشکارای آقای احمدی نژاد به مجلس، مجمع تشخیص مصلحت و قُوه قضاییه، استقبال هماوردان وی از آن و در پی آن شُروع درگیری گُسترده تری که به موضوع اصلی سیاست در جمهوری اسلامی تبدیل شده، از "فصل الخطاب" هیچ خبری نیست. "آقا" تنها زمانی در میدان نقش آفرین می شود که دو طرف با تردستی به "استفاده ابزاری" از رویکردهای ناهمگون وی بپردازند و از ته مانده هایش علیه یکدیگر چُماق بتراشند.
اگر چه تردیدی نیست که آیت الله خامنه ای در پُشت صحنه همه ی کوشش خود را برای جمع کردن افتضاحی که طرح "یکدست سازی" اش به بار آورده به کار می بندد اما این تلاش زیر میزی کُمک زیادی به ترمیم اقتدار از دست رفته ی او در پهنه های علنی و داوری کننده یا حتی نزد سطحهای پایین تر حُکومت نمی کند.
آیت الله خامنه ای ناچار شده است برای بازی پشت پرده، هزینه سنگینی از جیب بپردازد. پُرسش این است که آیا تحمُل این خسارت را نتیجه ی بازی جُبران کرده است؟ آقایان خاتمی و حُسینی بوشهری می گویند نه!
چه، هر گاه رهبر باند ولی فقیه توانسته بود، اداره جدال زیردستان بُلند پایه اش را در دست بگیرد، در اساس نیازی به مُداخله وُعاظ بی منصبی از جنس آنها که نه توصیه شان را اتوریته ای سنگین می کند و نه به لحاظ شخصیتی وزنه ای نادیده نگرفتنی به حساب می آیند، وجود نمی داشت
حُجت الاسلام خاتمی از فرط ذوق برای ادای این تکلیف که می تواند پله ای برای نردبان ترقی او در سلسله مراتب قُدرت باشد، تازه ترین ناکامی آقای خامنه ای را سند هم زده است. او با "واجب شرعی" خواندن "اطاعت از ولی فقیه برای مسوولان"، روشن کرده است که "رهبر" در باز کردن گره به اتکای هژمونی سیاسی خود شکست خورده و از این رو سرکیسه ی رُتبه ایدیولوژیک را باز کرده و به فرمانبُرداری مذهبی – وُجدانی سوگند می دهد.
آقای علی خامنه ای در چهار روز، سه چک بی محل کشیده است. یکبار با کناره گیری اجباری از میدان علنی نبرد برای تعیین نتیجه آن در خفا. سپس با شکست در اعمال اتوریته و به هم آوردن حتی موقتی شکاف و سر آخر با به گرو گُذاشتن جایگاه ایدیولوژیک خود که روزهای آینده نشان خواهد داد، هیچیک از طرفهای نزاع، پُشت آن را امضا نمی کند.
ورشکستگی، نام دیگر وضعیتی است که او در آن بسر می برد.
چهار روز پس از اعلام جنگ آشکارای آقای احمدی نژاد به مجلس، مجمع تشخیص مصلحت و قُوه قضاییه، استقبال هماوردان وی از آن و در پی آن شُروع درگیری گُسترده تری که به موضوع اصلی سیاست در جمهوری اسلامی تبدیل شده، از "فصل الخطاب" هیچ خبری نیست. "آقا" تنها زمانی در میدان نقش آفرین می شود که دو طرف با تردستی به "استفاده ابزاری" از رویکردهای ناهمگون وی بپردازند و از ته مانده هایش علیه یکدیگر چُماق بتراشند.
اگر چه تردیدی نیست که آیت الله خامنه ای در پُشت صحنه همه ی کوشش خود را برای جمع کردن افتضاحی که طرح "یکدست سازی" اش به بار آورده به کار می بندد اما این تلاش زیر میزی کُمک زیادی به ترمیم اقتدار از دست رفته ی او در پهنه های علنی و داوری کننده یا حتی نزد سطحهای پایین تر حُکومت نمی کند.
آیت الله خامنه ای ناچار شده است برای بازی پشت پرده، هزینه سنگینی از جیب بپردازد. پُرسش این است که آیا تحمُل این خسارت را نتیجه ی بازی جُبران کرده است؟ آقایان خاتمی و حُسینی بوشهری می گویند نه!
چه، هر گاه رهبر باند ولی فقیه توانسته بود، اداره جدال زیردستان بُلند پایه اش را در دست بگیرد، در اساس نیازی به مُداخله وُعاظ بی منصبی از جنس آنها که نه توصیه شان را اتوریته ای سنگین می کند و نه به لحاظ شخصیتی وزنه ای نادیده نگرفتنی به حساب می آیند، وجود نمی داشت
حُجت الاسلام خاتمی از فرط ذوق برای ادای این تکلیف که می تواند پله ای برای نردبان ترقی او در سلسله مراتب قُدرت باشد، تازه ترین ناکامی آقای خامنه ای را سند هم زده است. او با "واجب شرعی" خواندن "اطاعت از ولی فقیه برای مسوولان"، روشن کرده است که "رهبر" در باز کردن گره به اتکای هژمونی سیاسی خود شکست خورده و از این رو سرکیسه ی رُتبه ایدیولوژیک را باز کرده و به فرمانبُرداری مذهبی – وُجدانی سوگند می دهد.
آقای علی خامنه ای در چهار روز، سه چک بی محل کشیده است. یکبار با کناره گیری اجباری از میدان علنی نبرد برای تعیین نتیجه آن در خفا. سپس با شکست در اعمال اتوریته و به هم آوردن حتی موقتی شکاف و سر آخر با به گرو گُذاشتن جایگاه ایدیولوژیک خود که روزهای آینده نشان خواهد داد، هیچیک از طرفهای نزاع، پُشت آن را امضا نمی کند.
ورشکستگی، نام دیگر وضعیتی است که او در آن بسر می برد.
تقی روزبه
درجمهوری اسلامی تعیین تکلیف بامردم،گوئی به تعیین تکلیف تضادهای درونی حاکمیت هم فراروئیده است. شدت پرخاشجوئی اخیرنسبت به سخنان خاتمی(ازجمله کیهان به مثابه سخنگوی عملی بیت رهبری)،ومهمترازآن پرونده سازی علیه مشائی ورحیمی دوبازوی راست وچپ احمدی نژاد وبه شلاق وزندان محکوم کردن سردبیرروزنامه دولتی ایران ویااحضاررسائی حامی سرسخت احمدی نژاد به دادگاه ویژه روحانیت و ...، نامه اخیراحمدی نژاد درحمله به قوای دیگرو تلاش برای محدودکردن اختیارات دولت ورئیس جمهور توسط مجلس وخط ونشان کشیدن های مکرر طرفین بهمدیگرنشان میدهدکه درگیری های درونی دوطیفی که تاکنون درچهارچوب اصول گرائی تعریف می شدند،ازمرحله انتقاد وتذکروافشاگری صرف،به مرحله تهدید واقدامات عملی وایجاد نهادهای موازی(هم چون نهاداطلاعاتی درقوه قضائیه) رسیده وطرفین دیگر قادرنیستند درظرف منشورواحدی یکدیگررا تحمل کنند. نحوه برکناری متکی و لحن تند انتقادات رفسنجانی درمورد نیروهای خزنده علیه روحانیت و انقلاب اسلامی وهشداروانتقادضمنی به خامنه ای(باهدف کاستن ازحمایت وی ازدولت وجلب او به اردوی مقابل)مبنی براینکه مپندارد که خود ازخطرمصون است،جلوه دیگری است ازشدت یابی این تخاصمات.اکنون قوه قضائیه ومجلس شورای اسلامی دست دردست هم بفکربکارگیری چماق "قانون" علیه رقیب گردنگش خود افتاده اند.طرفه آنکه احمدی نژاد نیز هم چون محمدخاتمی دردوران ریاست جمهوری اش با حربه تذکر قانونی به قوای دیگرواینکه قوه مجریه ورئیس جمهورمسئول پیش بردقانون اساسی است وپس ازمقام رهبری دومین مقام کشوراست، واردمیدان شده است.دراین میان بنطرمیرسد تاکتیک احمدی نژاد مبنی برعمده کردن تضاد حاکمیت با "فتنه گران" وقراردادن رفسنجانی به عنوان تجسم اشرافیت وفساد نظام، دیگر کارکرد بسیج کنندگی خود را ازدست داده است. چرا که اولا دامنه شمول کاربرداتهام فتنه ویا فساد گریبان خود رقبای حاضردرقدرت را نیزدربرگرفته است وثانیا رقیب احمدی نژاد-اصول گرایان سنتی- درحوزه انتقاد به رفسنجانی وتضعیف وی با او به رقابب برخاسته است. وثالثا برای مردم هم روشن شده است که همه اینها سروته یک کرباسند،سگ زرد برادرشغال است ودعواها برسرلحاف ملاست.
شکست برنامه های اقتصادی واجتماعی احمدی نژاد زمینه های تشدید بحران وبی اعتمادی را فراهم ساخته است و تلاش وی برای پوشاندن این شکست و فراربه جلوازطریق پروژه آزادسازی اقتصادی و"هدفمندکردن" یارانه ها نیز،مدام با پاتک های حریف روبروشده وامکان بهره برداری وبسیج پایگاه اجتماعی ازاین طریق را با چالش مواجه ساخته است.درهمین حال خامنه ای ناتوانی خود را درکنترل تضادهای درحال شعله ورشدن نشان داده است.اوتنها به نصیحت کردن وارائه رهنمودهای کلی بی بووبی خاصیت بسنده کرده و سیاست یکی به میخ ویکی به نعل را درپیش گرفته است. اززمانی که مراسم امسال دانشجویان بسیجی در بیت خامنه ای ودرحضوراو به انتقاد ازاحمدی نژادتبدیل شد، همگان دانستند که ماه عسل حمایت یک جانبه خامنه ای ازاحمدی نژاد نیز به پایان رسیده است. وچنین است که اکنون طرفین با پرچم ومنشورهای خود به صف آرائی دربرابریکدیگر پرداخته اند.منشورمکتب ایرانی ومنشوراصول گرائی ودفاع ازکیان نطام اسلامی دربرابرهم قرارگرفته اند. سرکوب جنبش اعتراضی و"سبز" که مقابله با آن هدف مشترکی بشمارمی رفت، زمینه شعله ورشدن این تضادها را فراهم ساخته است. وضعیت به قسمی است که یا باید یکی ازطرفین دعوا عقب نشنینی کند ویا جنگ مغلوبه ای درپیش خواهد بودباهدف تصفیه سیاسی وبرداشتن یک گام بلند بسوی سراب یکدست شدن. روند رویدادها درجهتی است که نظام جمهوری اسلامی باردیگردرنقطه ای قرارمی گیرد که یاباید درجهت بهنگام شدن وانطباق بیشتر خود با الزامات نظام سرمایه داری وجلوگیری ازانباشت شتابان مشکلات اجتماعی،اقتصادی وسیاسی، پوست اندازی کند ویا به احتمال بیشتر با برداشتن یک گام بزرگ دیگربسوی عقب،همراه با تجزیه وخونریزی داخلی،به ورطه بمراتب انحطاط یافته تری سقوط کند که درتحلیل نهائی جزگامی بلند از روند فروپاشی آن نخواهد بود. دراین میان بنظرمیرسد که علیرغم تلاش احمدی نژاد برای یکدست کردن قوه مجریه وگسستن هرچه بیشتر ائتلاف خود با جناح دیگر دردور دوم ریاست جمهوری اش، ستاره اقبال او درحال رنگ باختن است و رقبا شروع به بستن دست وبال او کرده اند. اگرکشمکش رقبای احمدی نژاد با او ازموضع مافوق ارتجاعی صورت می پذیرد،واحمدی نژاد نیزسعی می کند مزورانه(که همواره پرخروس اززیرقبایش پیداست) با برگ دفاع ازبرخی آزادی های محدود احتماعی بازی کند،تکلیف جنبش با تضادهای درحال شعله ورشدن دراین دور تازه چیست؟ورویکردجنبش ونیروهای انقلابی با درنظرگرفتن همه ملاحظات تاکتیکی معطوف به توازن نیرو درکدام سمت وسوباید باشد؟ جناح بندی ها وصف آرائی های موجود ویا درحال بوجود آمدن چگونه است؟ جایگاه خامنه ای و یا سپاه پاسداران دراین کشاکش ها درکجاست؟
بی تردید دررابطه با منازعه بالائی ها باوضعیتی تازه،بغرنج ومتغیر سروکارداریم که دانسته ها وندانسته ها باهم درمی آمیزند. با این همه طرح چهارچوبی برای یافتن پاسخ به سؤالاتی ازاین دست موضوع این مقاله فشرده وکوتاه است که لازم است درنوشته های دیگر پی گرفته و پرورده شود:
مهمترین ویژگی امروزی جامعه ایران، واقعیت ها ورویکردهای نوینی است که درمتن جامعه،علیه اسلام سیاسی ودرجهت سکولاریسم،علیه استبدادوسرکوب،علیه فقروفلاکت وتباهی وعلیه ادغام جامعه مدنی دریک دولت تمامیت گرا ومذهبی پدیدارشده اند. خواست تغییروضعیت اکنون به یک خواست سوزان وعمومی تبدیل شده است.گرایشی که با نظام اسلامی وپوسته حاکم برجامعه درتضاد آشتی ناپذیرقرارگرفته اند.برکسی پوشیده نیست که محتوای توفنده ومعطوف به تغییرودگرگونی، علیرغم سرکوب خشن وگسترده وعلیرغم اینکه هنوزآن گونه که باید مطالبات خودرا بطورشفاف فرموله نکرده ودارای سایه روشن های گوناگون است، وهنوزنتوانسته صفوف خود را پیرامون مطالبات مشخص وفراگیرهم آهنگ نماید،اما در گفتن"نه" به نظام حاکم متفق القول است.تهاجم اقتصادی اخیر حاکمیت درکنارتهاجم سیاسی درحکم کاشتن باد است که محصولش طوفان خواهد بود.بااین همه رژیم را ازآن گریزی نیست. بدیهی است که حرکت یک نواخت وبدون تکان برسطح امواجی چنین نیرومند از نارضائی و بالقوه توفنده ناممکن است.حتی حکومتی واپسگرا وخود کامه چون جمهوری اسلامی نیزنمی تواند باوجودتکیه عمده اش به اهرم سرکوب،نسبت به آن بی توجه باشد.ازاین روسرکوب مطالبات وجلوگیری ازبیان صریح ومستقیم آنها توسط شهروندان معترض، بطوراجتناب ناپذیرموجب بازتولید آن ها دراشکال رازواره ومبهمی درصفوف خود حاکمیت می شود وهربخشی ازآن به مقتضای جایگاه وویژگی های خود شروع به بازتاب دادن آن می کند.چرا که مطالبات وپتانسیل اعتراضی را ممکن است بتوان برای چندی سرکوب کردولی نمی توان آن را نابودساخت.علی مطهری این پدیده را درقالب تلاش احمدی نژاد برای جلب وجذب آن 13 میلیون نفری می داندکه به موسوی رأی داده اند.اما این سخن تنها به وجهی ازوجوه گوناگون این پدیده اشاره دارد. تلاش معطوف به تکریم وبزرگداشت منشورکوروش وطرح مکتب ایرانی رادرماههای گذشته شاهدبوده ایم. باوجود پرخاشجوئی روحانیون واصول گرایان سنتی نسبت به آن وبطورمشخص علیه شخص رحیم مشائی، اکنون شاهد تلاش دولت و رحیم مشائی برای تشکیل ستادی جهت تدوین منشورنوروزوتهیه نماد آن برای کشورهای حوزه تمدنی نوروزکه دارای بردجهانی باشدهستیم.هم چنانکه شاهد پیوند منشورکوروش- که بازگرداندنش به مبدأخود تانوروزتمدید شد-بامنشورنوروزهستیم. ویژگی چنین رویکردی را درسه وجه مصادره،مسخ وسرکوب(وپیش بردآمرانه) می توان خلاصه کرد.گوهرآن نیزترکیب اسلام با نوعی ناسیونالیسم ایرانی معطوف به گذشته-باستان گرائی- برای مقابله با تجدد ونوخواهی وامروزی شدن وازجمله سکولاریسم است.بازی با چنین برگی برای باند احمدی نژاد،و مصادره ومسخ آنها باهدف متشتت کردن صفوف مبارزه اقشارگوناگون مردم،خلع سلاح کردن اپوزیسیون درونی( وازجمله موسوی وکروبی) وبالأخره مقابله با جناح رقیب خود درقدرت یعنی اصول گرایان سنتی است.البته درتحلیل نهائی چه خود آنها آگاه آن باشند وچه نباشند،تلاشی است به نمایندگی ازسرمایه بحران زده برای پاسخ به الزامات ونیازهای آن واز ِقبل آن به جامعه بحران زده وسرشارازنیازهای بی پاسخ مانده. بزعم آنها روغن کاری ماشین سرمایه می تواند باایجاد کاروامکانات وافزایش تولیدو.... نارضایتی های داخلی وبین المللی را کاهش دهد.توضیح کوتاه آنکه درضرورت انطباق با باید ونبایدهای نظام سرمایه داری ،وقتی قدرت سیاسی بطورمستقیم دردست نمایندگان تیپیک ومتعارف آنها به مثابه کارگزارسرمایه داخلی وجهانی نباشد،نظیرساختار نابهنگام قدرت سیاسی جمهوری اسلامی،کشمکش بی پایان بین دوقطب رفرمیست ها ومحافظه کاران سنت گرا،برای حل چنین شکافی شروع می شود. درطی سه هه گذشته این کشمکش ها درمقاطع بحرانی باتوجه به توازن قوا با عمل جراحی برای حذف رفرماتورها، عموما بسود اصول گرایان سنت گرا حل وفصل شده است. بااین وجود هم چون دوقطب مثبت ومنفی آهن ربا بازتولید آن درساخت قدرت اجتناب ناپذیربوده است. ازاین روبه تدریج جای خالی جریان حذف شده را بخصوص درقوه مجریه که به طورمستقیم با بازتوزیع سرمایه و مدیریت و سازماندهی آن-هم درسطح داخلی وهم بین المللی- سروکارداشته است وازقضا بهمین دلیل واگذاری این پست ازهمان زمان خمینی وتأسیس نظام اسلامی عموما به اصلاح طلبان رنگارنگ سپرده می شده است(ازبازرگان وبنی صدرورفسنجانی مصلحت گرا تاخاتمی و...).البته احمدی نژاد ازنسل دوم اصول گرایان(ودقیق ترآنکه نزدیک به آنها) به شمارمی رفت که توانست با حمایت اصول گرایان وبیت رهبری وبا دادن شعارهای غلط اندازوبویژه حربه تقلب، چنین پستی را به نیابت ازاصول گرایان اشغال کند،اما او نیزبویژه دردوردوم ریاست جمهوری اش بدلایلی که تشریح آن خارج ازحوصله این نوشته است، فیل اش یاد هندوستان کرده وشروع به نواختن نت دیگری کرده است. البته این هرگزبه معنی رویکرداصلاح طلبانه ازسوی او نبوده ونیست.چراکه اوبه وضوح نشان داده است که دردشمنی با جامعه مدنی وآزادی مطبوعات و احزاب وبکارگیری سرکوب، هیچ کمتر ازهمتایان اصول گرای خود ندارد. آنچه که اورا متمایزمی کند،یا به بیان دقیق ترشرایطی که وی را متمایزمی کند،عوامل دیگری است که درسطوربعدی به آن اشاره خواهد شد.اگرسلوک آمرانه رفسنجانی را درپیشبردسیاست موسوم به تعدیل اقتصادی ضربدر 2 بکنیم ورنگ ولعاب حمایت رفسنجانی ازروحانیت ونظام مذهبی را تقسیم بر 2 نمائیم وبجای آن مهدویت وعلم کردن امام زمان را بگذاریم شاید به سیما و رویکرد کلی احمدی نژاد نزدیک شده باشیم. البته اصول گرایان معمولا علل این نوع رویکردها را با تخلخل درایمان وسجایای ذاتی انسان ویا وسوسه های دشمنان اسلامی وانقلاب تبیین می کنند .بنابراین مساله را نه درضرورت ها وباید ونبایدهای جهان امروزوخواست تغییرازپائین ویا فشارسرمایه داخلی وجهانی بلکه نهایتا درگزین نادرست آدم ها جستجومی کنند. شناکردن برخلاف جریان رودخانه هویت وجودی آنها را تشکیل می دهد که باچنگ ودندان باید ازآن به دفاع برخاست. هرمقابله ای درعین حال به معنی شکل دادن ومنسجم کردن هویت خوداست. وچنین است که امروزه رسوبات ولجن های کهن تاریخی یک باردیگرسودای تسخیرتمامی قوا را درسرمی پرورانند که به منزله قرارگرفتن تمام قد درمعرض دیدهمگانی است.آیا آنها باهدف تسخیرتمامی نهادهای گوناگون قدرت وجلب خامنه ای بسودی خود آنگونه که خودمی پندارند درپی جاودانه کرن خویش و معکوس کردن روندتاریخی هستند ویا بسوی سرابی دیگر روانه اندکه سودای تسخیرقدرت به منزله شلیک تیرخلاص ورسیدن به آخرین سنگر پیشروی خود وتجزیه وفروپاشی اشان محسوب می شود؟.تاریخ نشان خواهد که آیا آنها ازِقبل رفرماتورهائی هم چون رفسنجانی ها و خاتمی می توانسته اند بیشتر برسرقدرت بمانند و یا با تسخیر همه قدرت در دستان خود وتک ساختی کردن قدرت؟! رازبقای تاکنونی جمهوری اسلامی تصفیه های درونی درقدرت وپرتاب رفرماتورها به بیرون ازخود بوده است،اما این به بهای هرچه باریکترشدن نوک هرم قدرت تمام شده واکنون شکاف به میان درونی ترین لایه های اصلی قدرت و خود اصول گرایان رسیده است.نتیجه آنکه با وضعیتی روبروئیم که درآن یک سرکوچک با بدنه اعتراضی گسترده ای دربیرون ازخود همراه است که خود برهم زننده تعادل حاکمیت است.نه فقط بین حاکمیت با مردم بلکه حتی دردرون ساختارقدرت.
اما پاسخ باین سؤال که آیا آنها به تنهائی قادربه تسخیروحفظ قدرت خواهند بود یانه هرچه باشد، اکنون اصول گرایان برای جمع وجورکردن صفوف خود درحال تدوین منشور خود برای تعریف اصول گرائی درشرایط کنونی هستند. این منشورقراراست درمقابل منشورمکتب ایرانی ازیکسو ومرزبندی با فتنه گران ازسوی دیگر به عرض اندام بپردازد. منشوری که درآن تأکید برولی فقیه واسلام وروحانیت ومرزبندی روشن با "فتنه گران" ومقابله با انقلاب نرم واستکبارجهانی ازمحورهای اصلی آن است. شاه بیت آن مجهزشدن به بصیرتی است که خامنه ای بیش ازهرکسی روی آن تأکید دارد.منشوری که پایگاه اجتماعی اش بخش هائی از بازار ولایه هاواقشار سنتی جامعه،نهاد های سرکوب وهیأت های مذهبی وروحانیت و... است. هدف عروج بافتی ازپیکره جمهوری اسلامی است که درانطباق تمام عیاربا فازگندیدگی وانحطاطی قراردارد که نظام اسلامی دچارآن شده است. طیف معینی ازمدعیان اصول گرا تلاش دارند که درمیان جریان های گوناگون اصول گرایان ابتکارعمل را بدست گیرند وعناصری چون رفسنجانی وحامیانش را که یک پایش درمیان اصول گرایان است، پای دیگرش بقول آنها درمیان فتنه گران درحاشیه قراردهند.نامه اخیراحمد توکلی به قوه قضائیه برای محاکمه مهدی هاشمی بطورغیابی، درکنارمحاکمه رحیمی معاون اول احمدی نژاد ودیگرحملاتی که ازسوی این دارودسته این روزها علیه هاشمی رفسنجانی راه افتاده است، نشان دهنده تاکتیک زدن دومشت به چپ وراست برای تحکیم موقعیت خود،بوسیله این بخش ازاصول گرایان است.ضمن آنکه تلاش برای منزوی کردن اصلاح طلبان ومرزبندی با موسوی وکروبی (جنبش سبز) وفشاربه آنها وجه دیگری ازتاکتیک آنها دراین شرایط است.نباید فراموش کنیم که اصول گرایان موسوم به سنتی همواره یکی ازعناصراصلی قدرت درحاکمیت بوده اند.حضورآنها بصورت پست های مهم درکابینه ها ونیز اکثرا با تفوق آنها درقوای دیگربیانگرهمین واقعیت است.علاوه براین آنها درنهادهائی چون روحانیت ویا احزاب وتشکل های سیاسی وبازارونهادهای وابسته به آن ودرهیأت های مذهبی و… ریشه دارترازبقیه است. باوجودحضورشان ازدیربازدرقدرت مجریه(درشکل ائتلافی)، اماهرگزبهر دلیل، نتوانسته اند سکان کل قوه مجریه را بطورکامل بدست گیرند وکاندیداهای مستقیم آنها برای ریاست قوه مجریه نتوانسته است صحنه گردان اصلی بشود. ولی اکنون آنها برای اولین بار ظاهرا بوی کباب شنیده وشرایط را برای تصاحب سهم اصلی قدرت درقوه مجریه درکنارسایرقوای دیگری که درآن برتری دارند، مناسب می یابند وبفکرسودای تسخیرقدرت مجریه افتاده اند که البته همانطورکه اشاره شد پروردن چنین سودائی درتطابق با اوج مرحله گندیدگی وانحطاط نظام قراردارد.اکنون تقریبا روشن است که قراراست سناریوی "انتخابات آتی"-درصورتی که حادثه ای غیرمنتظره روی ندهد-صحنه رقابت اصول گرایان سنتی (منتقدین دولت) با حامیان دولت ویا حتی دربهترین حالت اگرممکن باشد، درمیان کاندیداهای دست چین شده یک طیف باشد!.تلاش برای خاموش کردن اصلاح طلبان و حمله تندبه خاتمی(بویژه توسط کیهان) ونیزدرخواست محاکمه مهدی هاشمی ومرزبندی ضمنی با رفسنجانی همه وهمه دراین راستاقراردارند ومبین آنند که آنها به اهمیت جادوی موجود درواژه بصیرت پی برده اند. جادوئی که وظیفه اصلی اش دشمن شناسی وبوسه زدن به معبد قدرت است. بی شک سودای تصرف قدرت سیاسی توسط این بخش ازاصول گرایانِ بصیرت یافته،اگرحتی بتوانند به سودای خود درکنارزدن رقبا جامعه عمل پوشانند، جزحرکت به سوی سراب خلوص ویکدستی نخواهد بود وچه بسا حامل رعشه های مرگ هم باشد.
طرفه آنکه احمدی نژاد و حامیان وی دربرابرتهاجم آنها همزمان باچندین برگ بازی می کنند.ازسوئی بابرگ مکتب ایرانی، ازسوی دیگربا برگ وحدت اصول گرایان(که خود احمدی نژاد پیشنهادآن را داده است) وشرکت درنشست آنها برای تدوین منشوروحدت.گرچه سپرده شدن ابتکارعمل تهیه منشوربه "جامعتین" حاکی ازتفوق رقیب وی درتدوین این منشوراست. احمدی نژاد درهمان حال اززبان الهام، رفسنجانی را گرداننده اصلی فتنه می خواند وخواهان حفظ حداکثرظرفیت سرکوب برای برای مقابله با سرکوب و"فتنه گران" برای انتخابات آینده است.پافشاری دولتیان به دستگیری موسوی وکروبی و... برای وامنیتی کردن فضا بسود خود وجه دیگری ازتاکتیک های آنهاست.واین درحالی است که درجهتی مخالف فردی مثل صفارهرندی-اکه اکنون مشاورسپاه پاسداران است- مکتب اسلامی رامنشأ فتنه های آتی می بیند ورفسنجانی دربیانیه تندی به مناسبت 19 دی بشدت آنهائی را که درقالب رشیدی مطلق جدید درحال دین زدائی ومقابله با روحانیت هستند،مورد حمله قرارمی دهد.
سپاه پاسداران علیرغم گسترش نفوذ واقتدارخود درحوزه های سیاسی واقتصادی اما بدلایلی هنوزنمی تواند بطورمستقیم ومستقل درعرصه سیاست به نقش آفرینی به پردازد.نقش مهم سپاه درساختارقدرت درشرایط کنونی عمدتا بطورغیرمستقیم وازپهلو است والبته درجهت حمایت و تقویت جریاناتی است که مدافع سرکوب بیشتروایجاد فضای بسته ترومخالف اکید میدان دادن به نیروهای اصلاح طلب ونظایرآن باشند.ازقضا بخشی ازمرزبندی ها و حمله اصول گرایان سنتی به اصلاح طلبان وامثال رفسنجانی ها و …برای جلب حمایت سپاه است.دیداراخیرعلی لاریجانی وسخنانی که پیرامون دفاع ازنقش سپاه و بسیج دراقتصاد بزبان راند آشکارا درجهت این گونه یارگیری هاست. ناگفته نماند که اکنون دست خود سپاه بقدرکافی دراقتصاد وقاچاق وفساد آلوده است ودرهمان حال عناصر مهمی ازسپاه پاسداران دررده های فوقانی تاکنون مخالفت خود را با مکتب ایرانی و… و وفاداری کامل به ولایت فقیه ابرازکرده اند.اینکه چنین رویکردی تاچه حدبازتاب دهنده تمایلات کلیت سپاه است واصول گرایان سنتی تاچه حد بتوانند حمایت سپاه را بخود جلب کنند،هنوزامرروشنی نیست وموکول به ارزیابی های دقیق تراست.احمدی نژاد زمانی ازاصول گرایان نسل دوم حساب به می آمد،اما اکنون بزعم آنها دیگروفاداربه آنها نیست. اینکه این نیروهای موسوم به اصول گرایان سنتی چگونه خواهند توانست شکاف بین منافع اخص خود والزامات نظام سرمایه داری را درصورت اشغال حساس ترین پست اجرائی کشور،آنهم شرایطی بحرانی پرکنند، ازچالش های مهم آنان است.آیا عناصری چون احمد توکلی وباهنر وامثال آنها یک باردیگرشانس خود را آزمایش خواهند کرد؟ برای پاسخ به این سوالات باید بانتظارآینده ماند. اما هرچه که باشد،تصرف قدرت مجریه ودست اندازی بیشتربه آن، بیش ازهرچیز صفوف آنها را بهم خواهد ریخت وهمان داستان رفرماتورها ومحافظه کاران دردایره تنگ تروبا تضادهای گسترده تری سربازخواهد زد. بدیهی است که تاوان پی آمدهای چنین جنگ قدرتی را بیش ازهمه کارگران وزحمتکشان باید به پردازند.
درراستای سرنگونی کلیت نظام ،اما درچگونگی پیشبردمؤثرآن، ما همواره باواقعیت هائی چون جدالها، توازن نیرو و فرایند آزمون وخطای توده ها مواجهیم که بدون درنظرگرفتن آنها وروشن کردن لبه تیزحمله دراین یا آن نبرد معین نیل به هدف اصلی میسرنخواهد بود.به گمان من علیرغم تشدید منازعه بین دوجناح رژیم ،افشاء ومقابله همزمان باهردوجناح تامادامی که هردودرقدرت حضوردارند بایدهم چنان آماج حمله جنبش باشد.احمدی نژاداکنون یک مهره سوخته ومنفوروشکست خورده درمیان اکثریت مردم وحتی به درجاتی درمیان بالائی هااست.عوامفریبی ودروغگوئی وسرکوبگری ازشاخصه های شناخته شده اووحامیانش است. درهمان حال جناح دیگرنیزازنظرمواضع ارتجاعی تجسم تمام عیار نکبت ها وتاریک اندیشی های جمهوری اسلامی به شمارمی رود ودرواقع امتحان خود را باشکال گوناگون درطی سالهای متمادی پس داده است وازقضا احمدی نژاد بخشی ازعروج خود را مدیون ادعای مبارزه با فساد آنها وآقازاده هایشان است. نگرانی ونارضایتی عنصری مثل رفسنجانی-چنانکه درپیام اخیراو به مناسبت 19 دی صادرشده است، نه ازسرکوب مردم وآزادی و زندگی توسط دولت، بلکه نگرانی از زدن پی رهبری وتضعیف روحانیت ودین زدائی از نظام است ولاغیر!.مردم تازمانی محترم هستند که مدافع نظام مذهبی باشند وگرنه حتی تجاوزبه فرزندان وجوانان آنها نیزمباح خواه بود ویا مثلا علی مطهری به عنوان اصول گرای میانه رو تمامی دغدغه اش نگرانی از لیبرالیسم فرهنگی احمدی نژاد است.دراین میان تکلیف مواضع عناصرواپسگراتری چون عسگراولادی و مرتضی نبوی و باهنرولاریجانی ...روشن است. مواضع مراجعی مثل ناصرمکارم ویا همدانی و یا صافی گلپایگانی و... تاآن حد ارتجاعی است که حتی با برنامه های موجود صداوسیما و "تسامح" دستگا های تبلیغاتی ونظایرآن مساله دارند.تفکیک جنسیتی دردانشگاه وبیمارستان و وسایل نقلیه و... وفشاربیشتربه مقابله با "بدحجابی" وممنوعیت ورود به استادیوم ها ویاشرکت زنان دربرخی رشته های ورزشی "مجاز" حتی باحجاب اسلامی،واستفاده ازماهواره ونظایرآن، سرکوب بیشتراقلیت های مذهبی وآداب ورسم وآنها موضوعاتی هستند که گویا دولت اسلامی بقدرکافی با آنها مبارزه نمی کنند!
منشأ اختلافات ومنازعات باندهای حاکم اساسا پیرامون منافع وسهم ویژه هرکدام ازآنها درقدرت است.هردوی آنها پیرامون ضرورت سرکوب بیشتردرحال سبقت گرفتن ازیکدیگرهستند ولاجرم منازعات آنها درحوزه قدرت صرف بوده و واجدهیچ عنصرمثبتی بسود دموکراسی وآزادی نیست. گرچه می توانند با تضعیف یکدیگر ناخواسته فرصت هائی دربیرون ازخود،برای جنبش بوجود بیاورند که البته لازمه بهره گیرفتن ازآن مستلزم هوشیاری و پایداری جنبش برمواضع ومطالبات مستقل خود،بدورازاغواها وعوامفریبی های هریک ازطرفین دعواست.بخشی ازاین هشیاری نیزبه خنثی کردن نقش اپوزیسیون داخلی رژیم درمیان صفوف معترضین( اصلاح طلبان) برمی گردد.می دانیم که آنها نیز درحال دفاع ازکیان نظام وحامی ائتلاف با روحانیت وتقویت اصول گرایان سنتی دربرابراحمدی نژادهستند ونه تقویت جنبش مستقل که طبعا باید ازسوی اپوزیسیون انقلابی ومدافعان آزادی وبرابری،چنین سیاستی افشاء ومنزوی گردد. تنها باین ترتیب،یعنی همسوئی نکردن باهیچکدام است که جنبش ضداستبدادی-مطالباتی موجود برتضادهای داخلی بالائی ها شتاب می بخشد وموقعیت خود را تقویت می کند.
جمهوری اسلامی نشان داده است که دربرهه هائی که گرفتاربحران حادمی شود،این ظرفیت را دارد که بامصادره ومسخ مطالبات مردمی وگل آلودکردن صفوف آن درقالب منازعات درونی، خود را ازاین یا آن گرداب هولناک ولوبطورموقت برهاند.گواینکه حاصل فرورفتن دراین گرداب ها تشدید شکاف ها و ریزش های بیشتربوده است. باین ترتیب بروزچنین کشمکش هائی ضمن به نمایش گذاشتن دامنه شکاف های درونی حاکمیت ،درعین حال بخشی ازمانورهای رژیم برای کنترل اوضاع وفریفتن وآشفتن صفوف مبارزاتی را تشکیل می دهد. بنابراین تشدید تضادهای درونی ومدیریت آن درجهت ایجاد تشتت درصفوف مردم ومبارزین ازهم جدانیست. تن دادن به این دوگانگی ها درساخت قدرت وسپس تصفیه کردن آن برای یکدست کردن خود بیانگر نوعی خودزنی برای تأمین بقاء هستی تناقض آمیزدرمتن یک فرایند معطوف به تجزیه وفروپاشی است.
بدیهی است که مقابله با چنین ترفندهائی جزازطریق تقویت صفوف مستقل مبارزه کارگران وزحمتکشان،شفاف کردن گفتمان آزادی وبرابری ومطالبات آن، وافشاء مانورهای رژیم ممکن نخواهدبود.
تقی روزبه 2011-01-25 ---- 05-11-89
taghi_roozbeh@yahoo.com http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
میرحسین : اتکای جنبش سبز به مردم را افتخار آن می دانم
برخی از سایت های وابسته به دولت در روزهای اخیر نوشته اند که محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، یک فعال اقتصادی را متقاعد کرده برای تاسیس یک ایستگاه رادیویی برای معترضان پس از انتخابات، میلیونها دلار به میرحسین موسوی کمک کند.
موسوی در یادداشت کوتاهی که در اختیار کلمه قرار داده، ضمن تکذیب این خبر پراکنی، بر این موضوع تاکید کرده است که اتکای جنبش سبز و همراهان آن را به مردم کشور جزو افتخارات جنبش می داند.
به گزارش کلمه متن یادداشت کوتاه میرحسین به شرح زیر است:
بسمه تعالی
پرونده سازان و اعتراف گیران به نقل از گزارشی آشفته، تیتر زده اند که محمود عباس فلسطینی به یک مامور امریکائی گزارش داده است که سال گذشته به یک تاجرفلسطینی گفته است «به موسوی در ایران پنجاه میلیون دلار برای تاسیس رادیو کمک کند.» البته مطابق معمول دروغگویان همین خبر کذب را به شکلی تغییر داده اند که گوئی ابومازن معروف، که امروز کوس رسوائی او بر سر هر کوی و برزن زده شده، پنجاه میلیون دلار در این زمینه پرداخت کرده است.
بنده ضمن تکذیب هرگونه و هر مقدار استفاده ازکمکهای بیگانگان، اتکای جنبش سبز و همراهان آن را به مردم کشورمان جزو افتخارات جنبش می دانم. راویان دروغگوی این روایت سراپا کذب شبیه همان خطیب نماز جمعه ای هستند که ادعا کرد امریکا از طریق عربستان یک میلیارد دلار به سران جنبش سبز کمک کرده وتفرعن او هنوز به او اجازه نداده است که ازاین دروغ توبه کند.
میرحسین موسوی
'هدف، شخص هاشمی رفسنجانی نیست، جریان فکری اوست'
محمد هاشمی می گوید که علت مخالفت های "اصولگرایان افراطی" با برادرش، اکبر هاشمی رفسنجانی، آن است که او همچنان "رقیب بالقوه" جناح حاکم به شمار می رود.
محمد هاشمی که پیشتر ریاست سازمان صدا و سیمای ایران را برعهده داشت و در دور اول ریاست جمهوری محمد خاتمی معاون اجرایی او بود، در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا، گفت که ریشه تنش ها میان دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام، هراس دائمی جریان های حاکم سیاسی از رقابت با جریان فکری "تکنوکرات" است.آقای هاشمی، با دفاع از دستاوردهای دوران ریاست مجلس و رئیس جمهوری برادرش گفت: "صدا و سیما برای اینکه آقای هاشمی را تضعیف و تخریب کند...جنگ را زیر سوال می برد؛ سازندگی را زیر سوال می برد؛ تمام دوره های پرافتخار کشور را زیر سوال می برد و به بازی می گیرد تا آقای هاشمی را تخریب کند."
تکنو کراسی به روشی از زمامداری اطلاق می شود که در آن متخصصان و دانشمندان که سر منشاء فن آوری و پیشرفت صنعتی هستند به همراه جریان فکری حامی آنها، به عنوان ارکان اصلی حکومت برگزیده میشوند
وی در پاسخ به این پرسش خود گفت که "سابقه انقلابی و توانایی های" برادرش منجر به آن شده است که جناح های سیاسی ایران او را همواره به عنوان "شخصیتی آلترناتیو" در نظر بگیرند که می تواند جایگزین جناح حاکم شود.
تذکر برای غیبت غیرموجه در جلسات مجمع
محمد هاشمی که بنابر سوابق اجرایی خود و با حکم رهبر ایران عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، با اشاره به موضوع غیبت محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، در جلسات این مجمع اشاره کرد و گفت: "طبق آیین نامه اگر مسئولی بیش از سه جلسه غیبت غیر موجه داشته باشد، تذکر دریافت می کند. چون هیچ عضوی نمی تواند بیش از سه جلسه غیبت داشته باشد، با این حال استثناء هم وجود دارد."او در مورد احتمال دریافت کردن تذکر توسط آقای احمدی نژاد به خاطر غیبت در جلسات بیست ماه گذشته مجمع، اظهار بی اطلاعی کرد و پاسخ این پرسش را در حیطه مسئولیت های دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، محسن رضایی، دانست.
آقای هاشمی همچنین در پاسخ به تدابیر احتمالی ریاست مجمع برای ایجاد آرامش سیاسی در ایران گفت: "راهکاری که مجمع می توانست بدهد یا ارایه کند، بخشی از آن را آقای هاشمی به نحوی در خطبه های نماز جمعه ۲۹ تیر ۸۸ گفتند ... اما اگر قرار باشد به عنوان رئیس مجمع برای حل معضل راهکاری ارایه شود، حتما دامنه سخنان ایشان وسیع تر می شد، مخصوصا اگر ضمانت اجرایی هم داشت."
دور تازه تنشها میان دولت و مجمع
دور تازه تنش ها میان دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام که ریاست آن با اکبر هاشمی رفسنجانی است، از چند روز پیش و در پی توزیع نامه آقای احمدی نژاد میان نمایندگان مجلس در ارتباط با وظایف و اختیارات مجمع، شدت گرفته است.قوه قضاییه ایران و رییس مجلس هنوز در این باره اعلام نظر نکرده اند اما به گفته ناظران می توان ناخرسندی مقامات ارشد ایران را از انتشار این نامه از لابلای اظهار نظر های طیف های مختلف در ایران دریافت.
از دید منتقدان آقای احمدی نژاد اگرچه در نامه آقای احمدی نژاد به طور مکرر به ضرورت اطاعت از نظر رهبری اشاره شده است اما آنچه در این نامه مورد نقد گرفته عمدتا موارد و یا روال هایی است که یا توسط رهبری ایران در عمل پذیرفته شده و یا بازتاب دهنده رفتار نهادهایی است که نظارت بر آن ها بر عهده رهبر ایران است.
رئیس جمهوری مصر دولت جدید معرفی می کند
حسنی مبارک، رییس جمهوری مصر قرار است امروز، شنبه 29 ژانویه (نهم بهمن) اعضای دولت جدید این کشور را تعیین کند. آقای مبارک شب گذشته دولت احمد نظیف، نخست وزیر، را برکنار کرد.
در پی شدت یافتن ناآرامی های مصر، آقای مبارک در یک سخنرانی تلویزیونی گفت دستور العمل های مشخص و روشنی در مورد "اولویت های کنونی" در اختیار کابینه جدید قرار خواهد داد.
در ناآرامی های غیر منتظره روز جمعه، هزاران نفر به خیابان ها ریختند و با وجود برقراری مقررات منع آمد و شد در سراسر مصر، تا شب نیز به تظاهرات ادامه دادند.
رییس جمهوری مصر که برای نخستین بار از زمان آغاز اعتراضات برای مردم صحبت می کرد، وعده داد برای اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تلاش کند.
آقای مبارک از عملکرد نیروهای امنیتی در برخورد با مخالفان دفاع کرد و گفت معترضان از آزادی هایی که او به آنان داده، سوء استفاده کرده اند. وی از این بابت معترضان را ملامت کرد.
حسنی مبارک هشدار داد که فاصله بین هرج و مرج و آزادی یک خط باریک است و گفت اجازه نمی دهد مصر بی ثبات شود.
روز جمعه، معترضان کمی پس از اعلام برقراری مقررات منع رفت و آمد در قاهره، دفتر مرکزی حزب دموکراتیک ملی، متعلق به حسنی مبارک را به آتش کشیدند.
به گفته منابع بیمارستانی، دست کم هجده نفر از معترضان -۱۳ نفر در شهر سوئز، ۵ نفر در قاهره - در جریان حوادث جمعه کشته شدند.
بشنوید
با این حساب از ابتدای ناآرامی ها در مصر بیشتر از بیست و شش نفر کشته شده اند.
گزارش های تایید نشده بیانگر مجروح شدن حداقل ۱۱۰۰ نفر از تظاهرکنندگان در ناآرامی های قاهره و شهر سوئز است.
رئیس پارلمان مصر دقایقی پیش از سخنرانی تلویزیونی آقای مبارک، در گفت و گو با تلویزیون دولتی این کشور گفت اوضاع تحت کنترل است و رئیس جمهوری کنترل اوضاع را در دست دارد.
او گفت پارلمان مصر روز یکشنبه تشکیل جلسه می دهد تا وضع کشور را در حضور احمد نظیف، نخست وزیر، بررسی کند.
در واکنش به ناآرامی های مصر، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا از دولت و مخالفان خواست که از خشونت پرهیز کنند. خانم کلینتون از دولت خواست که به مخالفان اجازه برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز بدهد.
وزارت امور خارجه بریتانیا نیز از مقام های مصری خواست که مانع از برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز مردم نشود و برای دست یافتن به یک راه حل صلح آمیز، با معترضان وارد تعامل شود.
نیلوفر زارع
جرس : تنها دقایقی به بامداد مانده بود که ارابه آهنی در ورودی کارخانه از روی کارگران رد شد و از زیر تایرهای کامیون، خون به سنگفرش نشست. راننده خواب آلود و بیمار، کارگران خسته شیفت شب و تراژدی غمباری که تا مدتها از ذهن و روح کارکنان ایران خودرو پاک نخواهد شد. اجساد 4 جان باخته و 13 زخمی بر زمین و فریاد از سر اندوه و بغض شاهدان ماجرا به آسمان.
نیمه شب پنجم بهمن در کیلومتر هفده جاده کرج را با واژه ای جز تراژدی نمی توان توصیف کرد. آمبولانس ها آژیرکش می آمدند و ضجه و اندوه خانواده هایی که از مرگ عزیزانشان مطلع شده بودند در هیاهوی آژیر آمبولانس ها می پیجید. لحظاتی بعد طنین فریاد صدها کارگر در سکوت سرد زمستانی شکست . تاوان اعتراض آنان گارد ضد شورش و ضربات پیاپی باتوم بود.
اصرار بر مطالبات اساسی
کارگران ایران خودرو در اعتراض های روزهای اخیرشان بغض فروخورده ای را فریاد کرده اند که تاکنون گوش شنوایی برای آن نبوده است. حادثه خونین 5 بهمن مانند جرقه ای در انبار باروت، آتش اعتراض را روشن کرده است. برخی منابع خبری به "جرس" گفته اند که ده ها نفر از معترضان در همان شب توسط نهادهای امنیتی بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شده اند. با این حال منابع رسمی هنوز از تعداد دقیق کارگران بازداشتی خبری منتشر نکرده اند. گزارشها همچنین گویای آن است که خودروهای نیروی انتظامی برای سرکوب تجمع های احتمالی کارگران در محوطه کارخانه ایران خودرو مستقر شده اند و در محلی که حادثه به وقوع پیوسته نیز اتوبوس های نیروی انتظامی به همراه تعداد قابل توجهی نیرو در حال آماده باش به سر می برند. برخی منابع در همین حال از تلاش مدیریت کارخانه ایران خودرو برای فروخواباندن اعتراض ها حکایت دارد. مسوولان این شرکت روز چهارشنبه یعنی روز بعد از وقوع حادثه ، کلیه واحدهای کارخانه را تعطیل اعلام کردند تا به این ترتیب مانع از تجمع اعتراضی کارگران شوند. با این حال اخبار رسیده به جرس حاکیست که اعتراض ها در روز پنجشنبه نیز ادامه داشته و " جواد نجم الدین" مدیر عامل ایران خودرو را واداشته که از اهرم تطمیع برای متقاعد کردن کارگران به دست کشیدن از اعتراض استفاده کند. برپایه این اخبار، مدیرعامل شرکت ایران خودرو با بلندگوی دستی میان کارگران حاضر شده و با صدایی لرزان به آنها وعده افزایش حقوق، افزایش کارانه، افزایش حق رکورد و افزایش عیدی داده است. کارگران اما مطالباتی اساسی تر را دنبال می کنند. بنابه گزارشهای رسیده این کارگران نمایندگانی را معین کرده اند تا در مذاکره با نماینده وزارت کار و وزارت صنایع و معادن برای برآورده شدن مطالباتشان تلاش کنند. در راس این مطالبات درخواست تشکیل یک اتحادیه کارگری مستقل دیده می شود.
بدعت شوم
نارضایتی ها از شرایط کار در بزرگترین شرکت خودروسازی ایران طی سالهای اخیر همواره رو به افزایش بوده است. این شرکت علیرغم این که یکی از بیشترین تعداد کارگران در محیط های صنعتی ایران را داراست کمترین میزان تسهیلات و مزایای شغلی را به آنها می پردازد. یکی از پرسنل ایران خودرو در گفتگو با جرس ضمن تشریح وضعیت کارگران این کارخانه به بدتر شدن اوضاع طی سالهای اخیر اشاره کرده و می گوید: تا چند سال قبل در ایران خودرو پدیده ای به اسم کارگران پیمانی نداشتیم و همه کارگران با شرکت وارد قرارداد مستقیم می شدند. اما زمانی که آقای "علی اصغر دانشیان" به معاونت منابع انسانی منصوب شد شرکت هایی را طرف قرارداد با ایران خودرو کرد و از آن پس کارگران به جای قرارداد مستقیم از طریق این شرکت های پیمانی به استخدام درآمدند. وی توضیح می دهد پس از تغییر معاونت منابع انسانی نیز رویه استخدام کارگران توسط شرکت های پیمانی ادامه یافته و حضور این شرکت ها باعث شده که ایران خودرو از مسوولیتی حداقلی در قبال کارگران برخوردار باشد. در این حال شرکت های پیمانی نیز کمترین حقوق و مزایای ممکن را برای کارگران درنظر می گیرند و کارگران حتی برای دریافت حقوق مقرر شده نیز همواره نگرانی دارند. به گفته یکی از آگاهان " فقدان نظام پرداخت معین دستمزد به کارگران و نبود تشکل های کارگری باعث شده که برخی سرکارگران به بهانه هایی پیش پا افتاده دست به کاهش حقوق کارگران بزنند یا کارانه آنها را قطع کنند." او می گوید" برای مثال اگر یکی از کارگران یک روز با تاخیر به سر کار بیاید ممکن است سرکارگر بخش تصمیم بگیرد کل کارانه وی برای آن ماه را قطع کند و اگر این تاخیر تکرار شود ممکن است کارانه ماه آینده اش هم قطع شود." به گفته این منبع آگاه وجود سازوکارهای تضییع کننده حقوق کارگران در شرایطی است که رقم دستمزدهای پرداختی به کارگران تناسبی با نرخ تورم ندارد و شرکت های پیمانی به طور میانگین نزدیک 300 تا 400 هزار تومان در ماه به کارگران پرداخت می کنند.
معیشت شکننده
قراردادهای پیمانی برای کارگران به مثابه خطر همیشگی بی ثباتی شغلی است. به عقیده ناظران، کسانی که با این قراردادها وارد محیط های کار می شوند در بسیاری از مواقع نسبت به تضییع حقوقشان سکوت می کنند چرا که اعتراض کردن خطر از دست دادن شغل را برایشان به همراه دارد. هم اکنون نیز برخی از منابع می گویند که در صورت فروخوابیدن اعتراض کارگران ایران خودرو و تن ندادن وزارت کار و وزارت صنایع به خواسته های آنان، احتمال اخراج کارگران معترض در آینده نزدیک وجود دارد.
نگرانی دائمی از بی ثباتی شغلی در حالی است که تورم افسار گسیخته حاکم بر ایران به ویژه پس از اجرای طرح حذف یارانه ها،خانواده های طبقه کم درآمد جامعه را با مشکلات جدی روبرو کرده است. برخی از تحلیل گران اقتصادی می گویند که با در نظر گرفتن شاخص های یک زندگی استاندارد خط فقر در حال حاضر چیزی نزدیک 1 میلیون تومان است و این در حالی است که دولت از چند سال پیش نه تنها رقم خط فقر را اعلام نکرده بلکه رییس دولت مدعی شده است" .. خط فقر سرکاری است و بستگي دارد شما خط فقر را چه چيز تعريف کنيد" برخی کارشناسان پس از این ابراز نظر احمدی نژاد اظهار داشتند که "حدود 14 ميليون نفر در کشور زير خط فقر مطلق قرار دارند و اين تعداد در واقع شامل دو دهک کم درآمد جامعه است و اگر درآمد 800 هزار تومان را معيار خط فقر مطلق قرار دهيد، بيش از پنج دهک جامعه يعني حدود 35 ميليون نفر در ايران زير خط فقر مطلق زندگي ميکنند." با توجه به بالارفتن نرخ تورم طی یک سال و نیم اخیر به نظر می رسد جامعه زیر خط فقر ایران اکنون از رقم 35 میلیون نفر هم تجاوز کرده باشد. این در حالی است که یکی از کارشناسان اقتصادی کمیته تعیین دستمزد خانه کارگر به تازگی خبر از محسابه حداقل دستمزد کارگران برای سال آینده در این کمیته داده و گفته است دستمزد دريافتي در سال 1390 " بايد به ۴۸۷ هزار تومان افزايش يابد."
چشم انداز اعتراض
هنوز نمی توان به درستی پیش بینی کرد که آیا اعتراض های کارگران ایران خودرو در روزهای آینده نیز ادامه خواهد یافت یا این که شیوه تهدید و تطمیع مانع از تداوم اعتراض ها خواهد شد. برخی ناظران با اشاره به تدابیر امنیتی ایجاد شده در این کارخانه احتمال سرکوب هرگونه تجمع اعتراضی یا مقابله با اعتصاب عمومی را دور از ذهن نمی دانند اما در عین حال کسانی هم هستند که می گویند خشم و نارضایتی شدید کارگران هنوز به میزانی هست که آنان را علیرغم آگاهی از سرکوب های احتمالی به تداوم اعتراض ترغیب کند. یکی از پرسنل ایران خودرو در این زمینه می گوید : کارگران هنوز عصبانی هستند، آنها روز پنجشنبه دست از کار کشیدند و به نظر می رسد که روی مطالبات اساسی خود مصمم هستند. اگر این مطالبات برآورده نشود به طور قطع احتمال گسترش اعتراض ها وجود دارد. " او می گوید" بروز اعتراض ها به ویژه در شیفت شب که کارکنان ستادی حضور ندارند بیشتر است. چرا که در این شیفت کارخانه تقریبا در اختیار کارگران است و آنها از انسجام و اتحاد بالای برای پیشبرد مطالبات خود برخوردارند. " برخی ناظران هم احتمال تسری اعتراض ها به سایر محیط های کارگری را می دهند و می گویند اعتراض کارگران ایران خودرو می تواند محرکی برای طرح مطالبات سایر کارگران باشد. در نگاه تحلیلگران هوادار دموکراسی اعتراضهای کارگری بخشی تفکیک ناپذیر از حرکت در مسیر تغییر وضع موجود است و تجمیع مطالبات صنفی و معیشتی با مطالبات مربوط به گسترش آزادی های سیاسی و مدنی می تواند به تقویت گستره مخالفت ها با وضع موجود منجر شود. این همان راهبردی است که رهبران جنبش سبز هم طی ماه های اخیر بارها بر آن تاکید کرده و از همین رو خواهان گسترش دامنه مطالبات جنبش به همه سطوح جامعه از جمله میان کارگران و معلمان و کشاورزان شده اند.
مژگان مدرس علوم
جرس: در پی انتقال ناگهانی شصت و دو تن از زندانیان سیاسی زندان گوهردشت (رجایی شهر) به یکی از بندهای سخت و بدون امکانات زندان، خانواده های آنان نیز از حق ملاقات حضوری و تلفن محروم شده اند و این امر سبب نگرانی و اعتراض آنها گردیده است.
خانم اسانلو که دیروز در شرایط بسیار سختی موفق به ملاقات کابینی کوتاه با همسرش شده است، در این خصوص می گوید: " امروز در شرایط بسیار بدی و با معطلی بسیار زیاد که بی سابقه بود نهایتا بعد از دوهفته موفق به ملاقات کوتاه کابینی با همسرم شدیم که البته ملاقات های حضوری قطع شده است و تلفن ها هم خراب بود وبه سختی صدای همدیگر را می شنیدیم. مسئولین زندان هم در پاسخ به سوالات خانواده های زندانیان سیاسی معترض می گفتند که این موضوع از دست ما خارج شده و وضعیت آنها به ما ارتباطی ندارد و ارتباط زندانیان با بیرون بند هم قطع است. این امر از "بالا" دستور داده شده و ما مسئولیتی نداریم."
گفتنی است، قطع تماس تلفنی با خانواده ها، قطع ملاقاتهای حضوری، قطع وسایل گرمایی سالن، شکسته بودن اکثر شیشه های سلولها، قطع بودن آب گرم حمام ها، غیر قابل استفاده و بسیار کثیف بودن سرویسهای بهداشتی و حمام ها، قطع امکانات درمانی، وضعیت بسیار بد و تقریبا غیر قابل استفاده بودن غذای زندان، عدم وجود امکان خرید از فروشگاه، قطع کامل ارتباط آنها با درون و بیرون از زندان و موارد متعدد دیگر، از جمله شرایط تحمیلیِ سالن ۱۲ بند ۴ است، که زندانیان سیاسی به آنجا منتقل شده اند.
منصور اسانلو، رئیس هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه یکی از شصت و دو زندانی سیاسی منتقل شده به بند ویژه امنیتی است که در ملاقات با همسرش شرایط این بند را "غیرعادی" توصیف کرده است.
به همین مناسبت "جرس" با پروانه اسانلو همسر منصور اسانلو در خصوص آخرین وضعیت ایشان و شرایط بند ویژه به گفتگو پرداخته که در پی می آید:
خانم اسانلو لطفا در خصوص انتقال آقای اسانلو به بند ویژه امنیتی صحبت بفرمایید.
حدود شصت و دو نفر از زندانیان سیاسی را از اندرزگاه سه به سالن دوازده بند چهار منتقل کرده اند که بدترین بند زندان رجایی شهر است و هیچگونه امکاناتی ندارد و جایی نیست که این زندانیان بتوانند آنجا زندگی کنند.
آیا اطلاع دارید که انتقال این شصت و دو نفر از سوی چه مقامی صادر شده است؟
مسئولین زندان در پاسخ به سوالات خانواده های زندانیان سیاسی معترض می گفتند "از دست ما خارج شده و وضعیت آنها به ما ارتباطی ندارد و ارتباط زندانیان با بیرون بند هم قطع است. این امر از بالا دستور داده شده و ما مسئولیتی نداریم."
امروزموفق به ملاقات همسرتان شدید؟
از روز یکشنبه تا امروز هم ما هیچگونه اطلاعی از وضعیت آقای اسانلو نداشتیم زیرا تلفن ها را قطع کرده اند تا اینکه امروز در شرایط بسیار بدی و با معطلی بسیار زیاد که بی سابقه بود نهایتا بعد از دوهفته موفق به ملاقات کوتاه کابینی با همسرم شدیم که البته ملاقات های حضوری قطع شده است و تلفن ها هم خراب بود وبه سختی صدای همدیگر را می شنیدیم.
می توانید در خصوص این شرایط بد کمی بیشتر توضیح بفرمایید؟
یعنی از ساعت هشت صبح که برای ملاقات رفتیم تا ساعت یازده و نیم بالاخره موفق شدیم داخل شویم. خود آقای اسانلو از وضعیت بند ناراحت بودند و می گفتند وضعیت آنجا بسیار بهم ریخته و "غیرعادی" است. محیط آنجا بسیار کثیف و شیشه ها شکسته است و خود زندانیان پلاستیک زده اند و امکانات اصلا ندارد و ما مجبوریم خودمان آنجا را تمیز کنیم.
وضعیت جسمی و روحی ایشان چطور بود؟
از نظر روحی که بسیار عالی هستند اما از نظر جسمی نیاز به مراقبت و پیگیری پزشکی دارند که رسیدگی نمی شود. ایشان با توجه به سه بار عمل جراحی چشم نیاز به مراقبت ویژه و رسیدگی پزشکی دارد که به هیچوجه اجازه نمی دهند جراحش ایشان را معاینه کند. اما خوب از نظر روحی طوری هستند که با وجود مشکلات جسمانی و شرایط بد زندان سعی می کند جوری زندگی کند که زندان و مشکلات آنرا تحمل کند.
برای مرخصی ایشان اقدام کرده اید و نتیجه چه بوده است؟
خیلی، خیلی اما بی نتیجه بوده است همسرم الان چهار سال است که در زندان بسر می برند و نتوانسته اند از مرخصی استفاده کنند. علی رغم اینکه سه بار دکترهای پزشک قانونی ایشان را معاینه کرده اند و دستور عدم تحمل کیفر را داده اند اما به هیچ عنوان حتی اجازه یک روز مرخصی به ایشان نداده اند چه برسد به اینکه آزاد شوند. همچنین باید متذکر شوم که همسرم عمل پیوند عروق قلب انجام داده و نیاز به رژیم غذایی دارد و باید تحت مراقبت و دور از استرس باشد که متاسفانه این مسائل از سوی مسئولین مورد توجه قرار نمی گیرد.
عده ای از خانواده های زندانیان سیاسی در دیدار با آیت الله امجد، ضمن تشریح وضعیت زندان ها و زندانیان سیاسی خواستار پیگیری علما در خصوص حقوق صنفی زندانیان شدند. شما نقش روحانیت را در این زمینه تا چه حد موثر می دانید؟
نقش علما و روحانیت بسیار تاثیرگذار است و آنها می توانند با پیگیری های و حمایت های خود این مشکلاتی که برای زندانیان سیاسی و خانواده های آنان ایجاد شده را برطرف کنند.
در پایان از مشکلات خود بعنوان خانواده یک زندانی سیاسی و خواسته هایتان بگویید.
الان چهار سال و نیم است که همسرم بالای سر خانواده نیست و در این مدت من و فرزندانم بسیار لطمه دیدیم و فشارهای روحی زیادی را تحمل کردیم. همانطور که گفتم سلامت آقای اسانلو در خطر است و نیاز مبرم به رسیدگی پزشکی در خارج زندان دارند. خواسته من آزادی تمامی زندانیان سیاسی و بخصوص همسرم است.
نامه اعتراض آمیز چهار تن از نمایندگان مجلس به احمدی نژاد
جرس: در ادامه واکنش ها نسبت به نامۀ سرگشادۀ محمود احمدی نژاد خطاب به نمایندگان مجلس و وارد ساختن اتهاماتی چون "تلاش برای مخدوش کردن وظایف قوه مجریه" و "تغییر قانون"، به مقامات ارشد قوای مقننه و قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت، چهار عضو شاخص مجلس شورای اسلامی شامل نایب رئیس و رئیس مرکز پژوهش های مجلس در نامه ای به رئیس دولت به نامه اخیر وی درباره مجلس اعتراض کردند.
محمود احمدینژاد روز دوشنبه چهارم بهمن ماه، در نامه سرگشاده و تند خود خطاب به نمایندگان مجلس، به شدت به روسای دستگاه قانونگذاری، قضایی و نیز مجمع تشخیص مصلحت- به دلیل آنچه وی "دخالت در وظایف قوه مجریه" خواند- حمله کرده بود.
به گزارش مهر، متن نامه محمد حسن ابوترابی نایب رئیس مجلس، احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش های مجلس، محمد رضا باهنر نماینده تهران و محمد دهقانی عضوهیئت رئیسه مجلس خطاب به محمود احمدی نژاد به این شرح است:
برادر ارجمند محمود احمدی نژاد
با سلام و احترام؛
درکمال ناباوری نامه سرگشاده جنابعالی خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی درخصوص تخلفات گسترده اکثریت نمایندگان مجلس، رؤسای قوای مقننه، قضائیه ومجمع تشخیص مصلحت نظام واکثریت اعضای مجمع در جریان تصویب قانون برنامه پنجم توسعه را مطالعه کردیم.
در شرایط خطیر امروز حفظ وحدت و انسجام قوا و پرهیز از هر سخن و اقدامی که زمینه نگرانی ملت عزیز و سوء استفاده دشمنان را فراهم آورد یک ضرورت انکار ناپذیر است. در این وضعیت، انتظار نمیرفت ارکان کلیدی نظام و رؤسای محترم قوای مقننه، قضائیه و مجمع تشخیص که زیر نظر رهبری قرار دارند و تصمیمات واقدامات آنان به خوبی رصد می گردد به توطئه آفرینی علیه دولت و سوء استفاده از قدرت متهم گردند.
ادب اقتضا نمود نامه جنابعالی را بی پاسخ نگذاریم ولی چون کشاندن مسائل بین قوا را به میان جامعه به صلاح کشور نمیدانیم، با پرهیز از واژهها و کلمات جدال برانگیز، به حداقل بسنده میکنیم. با توجه به حضور مستمرمان درجلساتی که دردفتر آیت الله جنتی به درخواست شماره 192956 مورخ 30/9/88 جنابعالی از رهبری تشکیل گردید و با عنایت به اطلاع و حضور در روند تقدیم لایحه برنامه پنجم توسعه کشور و بررسی آن در مجلس و نهایتاً مجمع تشخیص مصلحت نظام، نکاتی را معروض میداریم:
1- روح حاکم برنامه جنابعالی به نمایندگان محترم ، صرف نظر از اتهاماتی که در آن مطرح شده است ، مفاد نامه شماره 192956مورخ 30/9/1388آن برادر محترم به رهبری را تداعی می نماید.همانگونه که استحضار دارید درپی درخواست شما، مقام معظم رهبری طی ابلاغیه شماره 4765-1 /م مورخ 18/1/ 1389، شورای محترم نگهبان را مامور رسیدگی به موضوع با حضور صاحب نظرانی از مجلس، دولت و دانشگاه فرمودند. با دعوت و مدیریت شایسته آیت ا... جنتی تمام موضوعات مورد نظر جنابعالی ( که بعضاً در این نامه سرگشاده بدانها اشاره شده است) با حضور اینجانبان از مجلس شورای اسلامی، سه نفر از معاونان محترم آنجناب، سه نفر از دانشگاهیان ، سه نفر از اعضای محترم شورای نگهبان و سه کارشناس از دفتر رهبری، طی هجده جلسه طولانی در تابستان و پاییز امسال، مورد بحث و بررسی دقیق قرار گرفت و نهایتاً آیت ا... جنتی گزارش کامل جلسات را همراه با نظرات مکتوب دولت و اینجانبان طی نامه شماره 40517/30/89 مورخ 20/8/1389 تقدیم رهبری نمودند. همانگونه که جنابعالی به درستی در نامه خود مرقوم داشتهاید "بر اساس اصل 110 قانون اساسی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه از اختیارات رهبری است " بنابراین انتظار میرفت ( به ویژه از آنجناب که بارها در نامه خود بر ضرورت تبعیت از رهبری تاکید فرمودهاید) بعد از سیر مراحل مذکور اقدام به نگارش این نامه سرگشاده اختلاف برانگیز نمیفرمودید که نه وجه قانونی دارد و نه وجه مصلحتی.
2- درنامه خویش اشاراتی داشتید که مجلس ومجمع تشخیص مصلحت نظام برخلاف رهنمودهای رهبری تصمیم گرفتهاند. با توجه به حضور در روند این تصمیم سازی شهادت میدهیم که این تصور مقرون به صواب نیست و نوعی اتهام تلقی میگردد . رهنمودهای رهبری درارتباط با برنامه پنجم توسعه توسط اینجانبان( ابوترابی، باهنر و توکلی) و ریاست مجلس به طور دقیق به عرض همکاران ارجمند در کمیسیون تلفیق رسید و نمایندگان محترم در راستای همکاری و تعامل با دولت محترم مصوبات کمیسیون تلفیق را در چارچوب آئین نامه داخلی بازنگری کردند و در عموم قریب به اتفاق مواد برنامه نظر دولت مورد توجه قرار گرفت .
3- علاوه بر آنچه اشاره گردید، در مورد صندوق توسعه ملی و بانک مرکزی ، جنابعالی نظرتان را خدمت مقام معظم رهبری منعکس نمودید و در این راستا به منظور رفع دغدغه رئیس جمهور، رهبری با دستور مورخ 26/10/89 به مجمع تشخیص مصلحت نظام کار رسیدگی و تصویب لایحه برنامه پنجم توسعه را جزء در مورد بانک مرکزی ختم فرمودند و طبق بند 8 اصل 110 حل موضوع بانک مرکزی را نیز به عنوان معضل به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذاردند. نظر به شخصیت حقیقی و حقوقی شما و با عنایت به اینکه آنجناب بارها در نامه سرگشاده خویش بر ضرورت التزام به قانون اساسی و رهنمودهای رهبری تاکید نمودهاید، به نظر میرسد با سیر مذکور، دیگر جایی برای نگارش این نامه که ، زمینه نگرانی مردم شریف را فراهم آورد وجود نداشت.
4. جنابعالی در نامه مورد بحث ، پرسیدهاید:
آیا مجلس میتواند اعلان جنگ کند؟
آیا مجلس میتواند دست به تفسیر قانون اساسی بزند؟
آیا مجلس حق دارد حکم محکمهای از قوه قضائیه را تغییر دهد؟
و چون پاسخ این پرسشها به وضوح منفی است ، نتیجه گرفتهاید که پس مجلس نمیتواند برای بانک مرکزی تعیین تکلیف کند، در حالی که مواردی شبیه آنچه پرسیده شده است ، به صراحت قانون اساسی از اختیارات مراجع دیگر، غیر از مجلس است و تخصصاً از حدود صلاحیت مجلس خارج است، ولی طبق اصل 44 قانون اساسی « تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط» کار بانک مرکزی را مجلس تعیین میکند. همینطور است صندوق توسعه ملی که بر اساس اصل 45 تعیین تکلیفش با مجلس است.
آیا مجلس میتواند اعلان جنگ کند؟
آیا مجلس میتواند دست به تفسیر قانون اساسی بزند؟
آیا مجلس حق دارد حکم محکمهای از قوه قضائیه را تغییر دهد؟
و چون پاسخ این پرسشها به وضوح منفی است ، نتیجه گرفتهاید که پس مجلس نمیتواند برای بانک مرکزی تعیین تکلیف کند، در حالی که مواردی شبیه آنچه پرسیده شده است ، به صراحت قانون اساسی از اختیارات مراجع دیگر، غیر از مجلس است و تخصصاً از حدود صلاحیت مجلس خارج است، ولی طبق اصل 44 قانون اساسی « تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط» کار بانک مرکزی را مجلس تعیین میکند. همینطور است صندوق توسعه ملی که بر اساس اصل 45 تعیین تکلیفش با مجلس است.
5. مجمع تشخیص مصلحت نظام که طبق اصولی مانند اصل 112 واصل 110 برای رفع اختلافات بین مجلس و شورای نگهبان و دادن مشاوره به رهبری برای حل معضلات کشور که از طرق عادی حل شدنی نیست، تشکیل شده است، تاکنون بارها مصلحت را درقبول نظر دولت تشخیص داده وبراین اساس عمل کرده است؛ مانند تامین منابع خارجی وموافقتنامه با دول خارجی که مجلس درخواست دولت را تصویب کرده ولی شورای نگهبان اشکال شرعی و قانون اساسی بر آنها داشته و مجمع، مصلحت نظام را در قبول نظر دولت و مجلس تشخیص داده است. در این ارتباط ذکر این نکته نیز ضروری است که اینکه جنابعالی فرمودهاید مجمع نمیتواند با مصلحت سنجی، اختیار قوهای را به نفع قوه دیگر کم کند نیز مصداق نقیض کم ندارد؛ از جمله اعمال تعزیرات حکومتی که همگی قبول دارند که از اختیارات قوه قضائیه است، ولی به درخواست دولت با تصویب همین مجمع به قوه مجریه سپرده شده است. اصولاً مجمع تشخیص به دستور حضرت امام رضوان ا.... علیه به این دلیل تشکیل شده است که برای حفظ مصالح نظام، که آن را مهمتر از رعایت یک حکم شرعی یا اصلی از اصول قانون اساسی تشخیص میدهد ، تصمیم بگیرد.
6- تصویری که جنابعالی ازوضع فعلی نظام دراین نامه ارایه کردید این است که دو قوه ازقوای سه گانه همراه با مجمع تشخیص مصلحت، که رئیس و اعضای آن با نصب مستقیم رهبری نظام تعیین میشوند و زیر نظر معظم له کار میکنند ، به شکل غیر قانونی و با تبانی علیه قوه مجریه فعالند ، آیا این تصویر واقعی است؟ وجود این توهم زیانبار است چه رسد به ایراد اتهام در نامه سرگشاده.
7- با استناد به اصول متعدد قانون اساسی برای اکثر مباحث حقوقی مطروحه درنامه سرگشاده جنابعالی پاسخ مناسب وجود دارد و نسبتها و اتهامات وارده نیز به روشنگری نیاز دارد، لیکن به دلیل شرایط خطیر کشور و دنیای اسلام در رویارویی با نظام سلطه، دفاع از حقوق مشروع هستهای و اجرای قانون مهم و تعیین کننده هدفمندسازی یارانهها، در شرایطی که جنابعالی بار سنگین اداره کشور را بر دوش دارید، رسالت عقلی، دینی و ملی خود میدانیم که در راستای گره گشایی از کار مردم ، کشور و انقلاب شما را یاری نمائیم؛ در موارد بروز اختلاف که ضرورت یک جامعه پویا است، با استفاده از راهکارهای قانونی و جایگاه فاخر رهبری به عنوان تنظیم کننده روابط قوای سه گانه بدون انتقال تنش به جامعه به حل آن همت گماریم؛ و اگر تنویر افکار عمومی هم مقصود باشد ، نحوه کار را چنان انتخاب کنیم که اختلاف بین نظرها را نشان دهد، نه تنازع بین افراد را.
از این منظر و با الهام از رهنمودهای همیشه راهگشای رهبری و دستورات اکید ایشان، به ویژه به رؤسای محترم قوا، خویشتن و جنابعالی و همه همکاران ارجمند را در قوه مقننه ، قوه قضائیه ، و نهادها و دستگاه های اجرایی کشور، به همدلی و همراهی و پرهیز از هر سخن، رفتار و تصمیم اختلاف برانگیز و تنش آفرین، جهت بهبود امور دنیا و آخرت ولی نعمتانمان که مردم اند، فرا میخوانیم.
گفتنی است هفته آینده پاسخ رسمیِ مجلس شورای اسلامی به نامۀ تند و سرگشادۀ رئیس دولت تدوین و منتشر خواهد شد.
تبعات هدفمندی
فعالان صنعت پتروشیمی: هزینه تولید ۳۰ درصد افزایش یافته، اما مجبوریم به قیمت مرداد بفروشیم
جمعی از فعالان صنعت پتروشیمی با اشاره به اینکه هزینه تولید در صنعت پتروشیمی حدود ۳۰ درصد افزایش یافته اما واحدهای تولیدی مجبورند به قیمت پایین تر کالاهای خود را به فروش برسانند، نسبت به تشدید مشکلات این صنعت هشدار دادند و خواستار بازنگری قیمت انرژی مصرفی این صنعت شدند.
به گزارش ایلنا، جمعی از صادرکنندگان محصولات نفت و گاز و پتروشیمی و برخی فعالان این صنعت خواستار بازنگری قیمت حاملهای انرژی مورد استفاده در این بخش شدند و هدف از ارائه این پیشنهاد را ایجاد شرایطی برای سر پا ماندن صنعت پتروشیمی اعلام کردهاند.
رییس اتحادیه صادرکنندگان نفت، گاز و پتروشیمی در این خصوص به خبرنگار ایلنا گفت: پیشنهاداتی در این زمینه تدوین شده و به مقامات مسئول ارائه شده است. وضعیت فعلی وضعیتی چندان مناسبی نیست. هر چند همه به این نکته باور داشتند که باید حتما هدفمندی یارانهها اجرایی شود اما نمیتوان هزینههای تولید را بالا برد و اجازه افزایش قیمتها متناسب با افزایش هزینهها را صادر نکرد.
سید حمید حسینی در توضیح این مطلب افزود: هزینه تولید در صنعت پتروشیمی حدود ۳۰ درصد افزایش یافته است اما واحدهای تولیدی مجبورند به قیمتهای مرداد ماه کالاهای خود را به فروش برسانند.
او گفت: همین وضعیت یعنی به ازای هر تن ۱۰۰ دلار فروش، زیانی ۳۰ دلاری به شرکتها تجمیل میشود. به هر حال اجرای طرح هدفمندی یارانهها به طور کامل میتواند اقتصاد ایران را از مشکل برهاند اما در اجرا باید دقت کرد که وقتی هزینه تولید آزاد میشود، قیمتها همچنان دستوری باقی نمانند.
او گفت: تقاضای غیر واقعی در بازار پتروشیمی شکل گرفته است چرا که قیمتها فعلا در حد قیمتهای مرداد ماه باقی مانده است و از این رو هر چه کالا در داخل عرضه میشود مشتری دارد.
او اضافه کرد: از سوی دیگر ما باید به وضعیت کشورهای دیگر هم توجه کنیم. اگر شرایط به همین صورت تداوم یابد ممکن است همه سرمایهگذاران راهی دیگر کشورهای منطقه که قیمتهای پایینتری برای گاز خود ارائه میدهند، شوند و صنعت پتروشیمی ایران بدون سرمایه گذار باقی بماند.
او گفت: هزینه حمل و نقل افزایش یافته است از این رو طبیعتا هزینه صادرات نیز افزایش مییابد و بهتر است دولت هر چه سریعتر بستهای حمایتی برای صادرات ایران پیشبینی کند تا صادرات با مشکلی مواجه نشود.
واقعیتی تلخ درباره یک شهر؛ مردم طبس هرگز آب تصفیه شده نداشته اند
مردم طبس سالها نعمت آب تصفیه شده محرومند و متاسفانه قولهای مسوولین در این مورد هنوز هم به بار ننشسته است.
به گزارش خبرنگار سرویس مجلس تابناک، محمد کریم عابدی نماینده مردم طبس در مجلس شورای اسلامی با بیان این مطلب خاطر نشان کرد: در هنگام حضور در حوزه انتخابیه به همراه مدیر آب منطقهای (آبفای استان) از پروژه تصفیهخانه آب طبس بازدید کردیم.
عابدی در ادامه افزود: متاسفانه این تصفیهخانه به دلیل سوءمدیریت مسئول سابق آبفای استان و عدم پیگیری به موقع، حدود یک سال و نیم از زمانبندی خود عقب است. البته ۸۵ درصد این پروژه اجرا شده و ۱۵ درصد آن باقی مانده که در این بازدید، تدابیری اندیشیده شد تا از جناب وزیر، دستور ویژهای گرفته شود و این پروژه تا اوایل تابستان آینده به بهره برداری برسد.
وی با اشاره به وعده های وزیر نیرو در این زمینه افزود : البته آقای وزیر قول افتتاح این پروژه تا دهه فجر را داده بودند، اما ما در این بازدید متوجه شدیم که این کار، شدنی نیست و امیدواریم عقب افتادگی این پروژه مهم که حدود ۹۰ میلیارد ریال برای تکمیل آن پیشبینی شده بود و ۱۷ میلیارد ریال دیگر برای اتمام آن لازم است، به زودی جبران شود. ضروری است که مسئولان به طور همزمان، به فکر تأمین نیروهای متخصص مورد نیاز برای این پروژه نیز باشند.
لازم به ذکر است که مردم طبس هنوز آب آشامیدنی خود را از مراکز تعیین شده و با ظرفهای مختلف تأمین میکنند و هرگز در این شهرستان، آب آشامیدنی لولهکشی وجود نداشته است.
اسکندریه مصر بدست مردم مصر افتاد
شبکه تلویزیونی الجزیره اعلام کرد شهر اسکندریه به طور کامل به دست مردم و داوطلبان افتاده است.
به گزارش واحد مرکزی خبر ،محمد البلک خبرنگار شبکه الجزیره افزود:پلیس شهر اسکندریه کاملا از خیابانهای این شهر خارج شده است و شهر به دست مردم و داوطلبان افتاده و تعداد زیادی از مناطق اصلی متعلق به پلیس به آتش کشیده شده است .
وی گفت:ساختمان استانداری اسکندریه نیز کاملا به آتش کشیده شده است .
نیروهای ارتش نیز وارد عمل شده اند و چندین دستگاه خودروی نظامی را در برخی از مناطق مستقر کرده اند اما وجود ارتش باعث نشده است که ناامنی متوقف شود .
برخی نیروهای پلیس با خودروهای امنیتی فرار و سلاحها را در کلانتریها رها کرده اند.
وی گفت: آتش سوزیها تا دو بامداد ادامه داشت و شماری از ساختمانهای دولتی کاملا در آتش سوختند و جوانان خودروهای پلیس را که فرار کرده اند به آتش کشیده اند.
بررسی عوامل حادثه مرگ کارگران ایران خودرو;
کارگران زنده می ماندند اگر….
کلمه- سارا قربانی:
هنوز نیم ساعتی به نیمه شب مانده بود که کارگران خسته از کار در صف سرویس ایستاده بودند تا به خانه هایشان بازگردند. همان زمان بود که تلفن مصطفی خضری به صدا درآمد و او از همسرش خواست که فرزند پنج ماهه اش رابیدار نگاه دارد تا او برسد. اما دقایقی نگذشت که یک دستگاه کامیون درحال ورود به در شماره ۹ ایران خودرو در محوطه کارخانه بود که با کارگران خسته این مجموعه برخورد کرد و تعدادی از کارگران از جمله خضری را به خواب ابدی برد.
هر چند که سایت ایران خودرو تعداد کشته شدگان این حادثه را ۴ نفر اعلام کرد اما خبرگزاری ایلنا نوشت که ۶ نفر از پرسنل ایران خودرو در محل حادثه در دم فوت کردند و ۲ نفر از آسیب دیدگان در حال رساندن به بیمارستان جان دادند.
عدم حضور مسئولان و ایجاد فضای امنیتی در ایران خودرو پس از حادثه عده ای از پرسنل خسته از کار فریاد می زدند، عده ای بالای سر دوستان و همکارانشان ضجه می زدند اما هیچ یک از مسئولان ایران خودرو جرات نکردند که به میان آنها بیایند تنها اقای “د” مسئول یکی از بخش های ایران خودرو به میان پرسنل آمد که او هم سینه خیز از زیر اتوبوس ها فرار کرد. همان شب ماموران امنیتی تا صبح در محل حادثه حضور پیدا کردند و از روز پنجشنبه تا کنون فضای ایران خودرو امنیتی گزارش شده است.
روزپنجشنبه برای تمام کارگران ستادی ایران خودرو تعطیل اعلام شد و هیچ یک از سرویس ها هم به دنبال کارگران نرفتند. اما در عین حال کارگران هنوز از واقعه اتفاق افتاده خشمگینند و نسبت به رویه در پیش گرفته شده در مقابل کارگران معترضند.
اما چه کسی در این حادثه مقصر بود؟ نجم الدین چه رویه ای را در پیش گرفته که کارگران ایران خودرو نسبت به آن اعتراض دارند و وی را بی کفایت می دانند؟ سایت ایران خودرو راننده کامیون را به عنوان مقصر معرفی کرد اما اخبار غیر رسمی از عوامل دیگری خبر می دهند.مردم با شنیدن خبر حادثه درایران خودرو که پای یک کامیون هم در وقوع آن وسط بود، یاد “هوو “افتاده اند، همان طور که با شنیدن حوادث هواپیمایی یاد “توپولف” می افتند که همیشه خلبان فوت شده مقصر است. البته عده ای از کارگران ایران خودرو نیز بر این موضوع صحه می گذارند و معتقدند که کامیونی که با همکارانشان برخورد کرد همان کامیون چینی است که در ماه های گذشته همواره حادثه را به جاده های کشور آورده است ، هر چند که در اخبار رسمی این کامیون ” بنز”معرفی شد.
کار کردن در تعطیلات حتی عاشورا اجباری است. یکی از کارگران در ایران خودرو در باره چرایی بی کفایتی مدیریت و نقش او در این حادثه می گوید: “مسئولان این شرکت به بهانه افزایش تولید، کارگران را مجبور به کار در روزهای تعطیل رسمی کشور از جمله در روزهای اربعین و تاسوعای حسینی کرده اند. و تنها کارگران را در تعطیلاتی چون ۲۲بهمن، ۱۴ خرداد، روز قدس تعطیل می کنند،اقدامی که هم از نظر شرعی و هم ازنظر قانونی به نظر خلاف می رسد. اگر هم کارگری در روزهای تعطیل نیاید ۱۰ درصد از مزایایش که در ایران خودرو اکورد نامیده می شود، کاسته می شود.”.
یکی دیگر از پرسنل فنی ایران خودرو در این باره می گوید:” وقتی تو مملکتی کارگر نتواند حرفش را بزند و اگر هم تعطیل کنند کارگر با این گرانی مجبور به کار کردن است .. پاداش روز تعطیل مبلغش ۱۰۰۰۰ تومان است، ببینید چقدر این کار گران محتاجند که بخاطر این ۱۰۰۰۰ تومان پاداش و اضافه کاری روز تعطیل که ساعتی بطور متوسط ۴۰۰۰ تومان است از خانواده و استراحت و حتی از عزاداری سالار شهیدان هم میگذرند این نشانه چیست در یک کشور اسلامی؟”
عدم توجه به شان انسانی کارگران یکی دیگر از کارگران دلیل اعتراض خود را این گونه عنوان می کند:” شرکت ایران خودرو حدود ۴ سال است که افزایش اول سال حقوق پرسنل را که از طرف شورای عالی کار اعلام می شود تقسیم کرده و درصدی را به اصل حقوق و درصدی را به مزایای آن میزند که در نتیجه آن به هر کارگر ایران خودروئی بطورمتوسط ۳۰ هزار تومان کمتر اضافه حقوق تعلق میگیرد و کارگران این شرکت نسبت به شرکتهای مشابه از پایه حقوق و مزایای پایین تری برخوردار هستند. “.
هر چند که اتفاقی که رخ داد را مدیران به بهانه اهمیت افزایش تولید حتی در تعطیلات توجیه می کنند اما واقعیت این است که حادثه ای که در ایران خودرو رخ داد ناشی از نوع نگاه استثمارگرایانه به کارگران است. کارگران اگر سندیکا و تشکلی داشتند اینگونه حقوقشان پایمال نمی شد.
وضعیت کارخانجات مصالح سازی، بحرانی است
خبرگزاری هرانا - به دلیل رکود صنایع ساختمانی و عمرانی بسیاری از کارخانههای سازنده مصالح ساختمانی از هم اکنون در پرداخت مطالبات خود دچار مشکل هستند.
اسماعیل حق پرستی در گفتوگو با ایلنا گفت: در صورتی که این مشکل ادامه یابد کارگران در پایان سال برای وصول حقوق و عیدی و پاداش شب عید با مشکلاتی مواجه خواهند بود.
به گفته این فعال کارگری، بحران کنونی نتیجه به طول انجامیدن رکود فعالیت کارگاههای ساختمانی و عمرانی است.
حق پرستی تاکید کرد: درحال حاضر بیشتر کارخانجات مصالحسازی سیمان، شن و ماسه، ایزوگام، سنگ و کاشی دچار مشکل فروش محصولات هستند.
وی گفت: انبارهای این واحدهای تولیدی از مصالح پر است اما به دلیل رکود فعالیت ساختمانی کسی خریدار آن نیست.
تجمع کارگران نساجی مازندران در مقابل شرکت نساجی طبرستان
خبرگزاری هرانا - جمع کثیری از کارگران کارخانجات نساجی مازندران شامل گونی بافی و نساجی تلار و شماره 2 صبح امروز در مقابل نساجی طبرستان تجمع نمودند.
به گزارش ایلنا، ،در این تجمع اعتراض آمیز تعدادی از کارگران که نخواستند نامشان فاش شود در گفتگویی با ایلنا، اظهار داشتند در ماه گذشته طبق توافق نامه ای که در مورخ 15/10/89 بین نماینده استاندار (مهندس کریمی) و فلاح رئیس اداره کار قائمشهر و باوند نماینده سازمان صنایع ومعادن و مهندس اعتماد مدیر عامل شرکت نساجی مازندران و مهندس عموزاده عضو هیات مدیره شرکت نساجی مازندران به اتفاق نماینده کارگران از شرکت های نساجی تلار، شرکت نساجی شماره 2 و گونی بافی در دفتر مدیریت شرکت نساجی شماره 2 برگزار گردید قرار بر آن شده بود که حقوق ماهیانه تا پایان پنجم ماه بعد به پرسنل شرکت پرداخت گردد و همچنین برابر روال پرداخت حقوقی، پرداخت از ماه آبان 89 شروع گردد و پس از 5/11/89 بصورت 2 ماه یکبار یعنی ( ابان و آذر) و (دی و بهمن) و عید و پاداش 89 تا آخر اسفند پرداخت و حقوق هر ماه در پنجم ماه بعد پرداخت گردد.
ضمنا معوقات سال 88 نیز بعد از پایان اردیبهشت 90 پرداخت گردد ولی متاسفانه علیزغم صبوری کارگران باز هم کارفرما و مسئولین نسبت به تعهدات خود عمل ننموده اند که بموجب نارضاینی و تجمع کارگران گردیده است.
زهرا بهرامی اعدام شد
خبرگزاری هرانا - زهرا بهرامی، شهروند ایرانی- هلندی، بامداد امروز شنبه نهم بهمن ماه، در تهران اعدام شد.
زهرا بهرامی، فرزندعلی، از دستگیر شدگان اعتراضات ۶ دی ماه سال ۸۸ بود که مسئولان به اتهام "قاچاق مواد مخدر" برای وی حکم اعدام صادر کرده بودند.
زهرا بهرامی، فرزندعلی، از دستگیر شدگان اعتراضات ۶ دی ماه سال ۸۸ بود که مسئولان به اتهام "قاچاق مواد مخدر" برای وی حکم اعدام صادر کرده بودند.
حکم اعدام خانم بهرامی روز یکشنبه ۱۲ دی ماه توسط قاضی صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به وکیل این شهروند ایرانی- هلندی، خانم ژینوس شریف رازی، ابلاغ شده بود.
وی در شانزدهم آذر ماه سال جاری در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران در همین زمینه مورد محاکمه قرار گرفت.
وی در شانزدهم آذر ماه سال جاری در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران در همین زمینه مورد محاکمه قرار گرفت.
دختر و وکیل خانم بهرامی پیشتر در مصاحبه با رسانه ها گفته بودند که، دادگاه انقلاب تهران علاوه بر اتهام حمل مواد مخدر، پروندهای را با اتهام محاربه از طریق عضویت خانم بهرامی در گروه "انجمن پادشاهی ایران" در دست بررسی دارد.
در حالی حکم اعدام این شهروند زن ایرانی- هلندی به طور ناگهانی به اجرا در آمده است که رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در اظهارنظری در مورد وی گفته بود: "جرم این فرد در دادگاه در حال رسیدگی است."
شایان ذکر است که در پی افزایش موج اعدام ها در ایران، بسیاری از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام نظیر حسین خضری، علی صارمی، جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی تاکنون اعدام شدند.
لینک های مرتبط:
محاکمه مجدد رزیتا واثقی، شهروند بهایی
خبرگزاری هرانا - «رزیتا واثقی» شهروند بهایی ساکن مشهد که در حال گذراندن دوره محکومیت ۵ ساله در زندان وکیل آباد است؛ مجددا محاکمه شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران «هرانا» صبح روز یک شنبه ۳ بهمن ماه ۸۹ بار دیگر بنا به اتهام جدیدی رزیتا واثقی از زندان به دادگاه انقلاب مشهد انتقال و پس از جلسه دادگاه به زندان بازگردانده شد.
در خاتمه جلسه دادگاه قاضی پرونده اعلام کرد که متعاقبا حکم نامبرده و چند شهروند بهایی دیگر که هم پرونده ایشان میباشند اعلام خواهد شد.
قابل ذکر است که نامبرده به همراه هفت شهروند بهایی دیگر متهم به تبلیغ آئین بهایی است که جلسات دادگاه همه این شهروندان بطور غیر علنی در طی ماه گذشته، متناوبا و در زمانهای مختلف برگذار گردیده است.
اسامی این هشت شهروند بهایی عبارتست از: رزیتا واثقی، ناهید قدیری، نورا نبیلزاده، شهاب طائفی، بهمن یزدانی، سونیا احمدی، افشین نیک آئین و وصال محمدی
اسامی این هشت شهروند بهایی عبارتست از: رزیتا واثقی، ناهید قدیری، نورا نبیلزاده، شهاب طائفی، بهمن یزدانی، سونیا احمدی، افشین نیک آئین و وصال محمدی
فاطمه مسجدی، فعال کمپین یک میلیون امضا بازداشت شده است
خبرگزاری هرانا - گزارشهای دریافتی حاکی از بازداشت فاطمه مسجدی، فعال حقوق زنان است.
مسجدی، یکی از دو فعال حقوق زنان در قم است که به زندان محکوم شده و بهنظر میرسد وی در حالیکه قصد سفر به تهران را داشته، بازداشت شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، تا این لحظه هیچ اطلاعی از وضعیت این فعال کمپین یک میلیون امضا در دست نیست و همین امر نگرانیها را در مورد وضعیت وی افزایش داده است.
بازداشت فاطمه مسجدی در حالی صورت میگیرد که خانواده و وکلای وی و مریم بیدگلی در حال پیگیری پروندههای آنان برای اجرای ماده ۱۸ و اعاده دادرسی بودهاند.
از وضعیت مریم بیدگلی، دیگر فعال محکوم به شش ماه حبس نیز خبری در دست نیست.
این دو فعال کمپین یک میلیون امضا، روز ۱۷ اردیبهشت ماه سال گذشته، توسط ماموران امنیتی شهر قم بازداشت و پس از دو هفته، با تودیع قرار وثیقه ۲۰ میلیونی از زندان آزاد شدند. اولین دادگاه این دو فعال حقوق زنان، ۱۳ مرداد ماه سال جاری برگزار و اتهام آنان تبلیغ علیه نظام عنوان شده بود. دادگاه بدوی یک سال حبس و جزای نقدی صادر کرد که این رای در شعبه سوم دادگاه تجدید نظر دادگستری استان قم به شش ماه حبس تعزیری تقلیل یافت.
یک زندانی به اتهام ارتداد در زندان کارون اهواز اعدام شد
خبرگزاری هرانا – یک زندانی عقیدتی به اتهام ارتداد در روز چهارشنبه ششم بهمن ماه در زندان کارون اهواز اعدام شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"هرانا" سید علی غرابات از نیروهای ارشد سپاه پاسداران در جنگ ایران و عراق، اهل سوسنگرد به دلیل ادعای ارتباط با امام دوازدهم شیعیان با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اتهام ارتداد و همین طور ترغیب به فساد (طبق مواد 513، 639 و 640 قانون مجازات اسلامی) به اعدام محکوم شد.
نامبرده پس از اعلام ادعای ارتباط با امام دوازدهم شیعیان توسط ماموران وزارت اطلاعات در شهر سوسنگرد بازداشت شد و پس از صدور حکم اعدام در فردای اربعین حسینی در بامداد چهارشنبه 6 بهمن ماه جاری در زندان کارون اهواز به دار آویخته شد.
طبق آخرین اطلاعات وی تعدادی مرید در استان های خوزستان و لرستان و ایلام داشت که برای زیارت به محل زندگی ایشان می آمدند و مدتی پس از دستگیری نیز فیلم مستندی که به گفته مسئولان به بررسی جریان های انحرافی می پرداخت از دیدار مریدان ایشان از شبکه استانی خوزستان پخش شده بود.
حضور معترضان در خیابان ها علیرغم اعلام حکومت نظامی
جرس: همزمان با اعلام حکومت نظامی و مقررات منع آمد و شد و درحالیکه کماکان شهرهای بزرگ مصر در بحران و آشوب به سر می برند، حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر، پس از چهار روز اعتراضهای سراسری، سرانجام در تلویزیون ظاهر شد و ضمن دفاع از عملکرد نیروهای انتظامی در سرکوب معترضان، مردم را به آرامش فراخواند و با تاکید بر برکناری دولت، از انجام قریب الوقوع اصلاحات خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، حسنی مبارک در این پیام کوتاه تلویزیونی، اعتراضات و تظاهرات ضدحکومتی را "بخشی از توطئۀ دشمنان" دانست که "هدف از آن بیثبات کردن مصر و نامشروع نشان دادن حکومت است."
خبرگزاری آلمان گزارش داد که پس از این پیام تلویزیونی، معترضان در خیابانهای مصر شعار مرگ بر مبارک سر داده و خیابان ها را ترک نکردند.
همچنین درحالی که ارتش در خیابانهای مصر حضور پیدا کرده است، مردم معترض با استقبال از حضور ارتش، از این نیروها میخواهند به مردم بپیوندند.
گفتنی است شامگاه جمعه، با وجود اینکه حسنی مبارک در قاهره، اسکندریه و سوئز، حکومت نظامی اعلام کرده بود، معترضان با نادیده گرفتن مقررات منع آمد و شد از طرف حکومت، در خیابانها حضور خود را حفظ کردند.
بر اساس گزارش الجزیره، غروب جمعه مقر حزب دموکراتیک ملی، (حزب حاکم و متعلق به حسنی مبارک) در قاهره به آتش کشیده شد و ساعاتی بعد تانکها و خودروهای زرهی ارتش در مراکز حساس و از جمله رادیو و تلویزیون مستقر شدند.
با تمام اِعمال خشونت ها، حکومت مصر می گوید که آماده گفتگو می باشد، اما در عین حال هشدار داده است که در صورت لزوم از "تدابیر قاطع" استفاده خواهد کرد.
روز جمعه در واکنش به سرکوب خونین مردم، معترضین دهها پاسگاه پلیس و نیروهای امنیتی در سراسر مصر به آتش کشیدند.
مردم مصر علیرغم هشدارهای جدی حکومت آن کشور جهت تداوم هرگونه اعتراض خیابانی، روز جمعه ٢٨ ژانویه – هشتم بهمن ماه) برای چهارمین روز پی در پی به خیابان ها آمدند و با وجود خشونت های اعمال شده از سوی یگانهای ضد شورش و ماموران انتظامی، در برابر آنها مقاومت کرده و با آنها درگیر شدند.
رویترز شامگاه جمعه به نقل از منابع بیمارستانی مصر گزارش داده که در ناآرامیهای روز جمعه ۱۳ نفر در شهر سوئز کشته و ۷۵ نفر دیگر زخمی شده و در شهر قاهره نیز حداقل پنج نفر کشته و۱۰۳۰ نفر زخمی شدهاند.
طبق آخرین گزارش ها، علی رغم حکومت نظامی، هم اکنون تظاهرکنندگان معترض و نیروهای گارد در برابر ساختمان تلویزیون دولتی مستقر شدهاند.
جرس: در ادامه موج اعتراضات مردمی در کشورهای عربی، روز جمعه ٢٨ ژانویه- هشتم بهمن ماه، برای سومین هفته متوالی هزاران نفر از مخالفان دولت در اردن در اعتراض به افزایش بهای مواد غذایی و در خواست کناره گیری نخست وزیر در امان، پایتخت، و شش شهر دیگر این کشور دست به تظاهرات زدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در این تظاهرات چندین هزار نفره که در پی اقامه نماز جمعه از مرکز پایتخت آغاز شد، معترضان از سوی سازمانهایی چون جبهه اقدام اسلامی، چپ گراها و اعضای اتحایه های کارگری به خیابان های آمده و ضمن دادن شعارهایی علیه دولت و سیاست های اقتصادی آن، خواستار اصلاح وضع اقتصادی و سیاسی کشور شده و همزمان اعلام کردند که از اعتراضات گسترده مردمی در تونس و مصر که خواستار کناره گیری دولت های خود شده اند، الهام گرفته اند.
به گزارش العربیه، تظاهرکنندگان خواستار کناره گیری دولت الرفاعی و برقراری آزادی و عدالت اجتماعی بودند.
این خبرگزاری همچنین گزارش داد که هزاران تطاهرات کننده در شهرهای استانبول ترکیه و امان پایتخت اردن روز جمعه در حمایت از تظاهرکنندگان مصری تظاهرات کردند.
بر اساس این گزارش، صدها تن از نمازگزاران استانبول روز جمعه با برگزاری تظاهرات از قیام مردم مصر علیه دولت حسنی مبارک حمایت کردند.
نمازگزاران پس از اقامه نماز جمعه در مسجد فاتح استانبول در صحن مسجد و خیابانهای مجاور دست به تظاهرات زده و از خواسته های مصری ها برای برخورداری از آزادی تظاهرات کردند.
همزمان گروهی دیگر از مردم ترکیه روز جمعه با تجمع در مقابل سفارت مصر در آنکارا علیه حسنی مبارک رییس جمهوری مصر شعار داده و وی را به عنوان فرعون مصر خواندند.
شرکت کنندگان در این تظاهرات که گروههای چپ گرا و سوسیالیست بخش اعظم آنرا تشکیل می دادند، با شعار "دیروز تونس امروز مصر، فردا تمام جهان"، اعلام کردند که برای مقابله با فقر و گرسنگی و رهایی از ظلم ظالمان همه مظلومان جهان باید دوش به دوش هم در این قیام جهانی شرکت کنند.
تحولات اخیر سیاسی در تونس که منجر به گریز زین العابدین بن علی، رئیس جمهور پیشین آن کشور به عربستان شد، تأثیرات زیادی در روند اعتراضات ماههای اخیر مردم نسبت به شرایط اقتصادی و گرانی ها و همچنین اوضاع سیاسی کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه گذاشته و اعتراضات پی در پی در کشورهای یمن، الجزایر، اردن و مصر از جمله این تأثیرات دانسته میشود.
وحشت از فشار فعالان حقوق بشر در مذاکرات هسته ای با ایران
درحاشیه واکنش روزنامه کیهان به گفتگو با رادیو زمانه
مهرداد درویش پور |
در پی گقتگوی ایرج ادیبزاده از رادیو زمانه با من تحت نام "حقوق بشر فدای مذاکرات هستهای نشود" (که در آستانه نشست گروه ۵+۱ با نمایندگان جمهوری اسلامی در استانبول در روزهای ۲۱ و ۲۲ ژانویه صورت گرفت) کیهان شریعتمداری ضمن نقل گوشه هایی از این گفتگو با نوشتن متنی تحت عنوان "اینجوری مذاکره کنید" ( روزنامه كيهان، شماره 19850 به تاريخ 7/11/89، صفحه 2 (اخبار كشور) ضمن بد و بیراه گویی همیشگی خود وحشت خود را از پیشنهاد ارائه شده به مقامات غربی در این گفتگو به نمایش گذاشته است.
کیهان شریعتمداری با اشاره به این گفتگو مینوسد: "راديو تحت حمايت سرويس اطلاعاتي هلند به كشورهاي غربي رهنمود داد كه اگر نمي توانند در مذاكرات هسته اي از عهده ايران بربيايند سراغ موضوع حقوق بشر بروند.
مهرداد درويش پور در گفت وگو با راديو زمانه با اشاره به اين كه غربي ها بيشتر به دنبال منافع خودشان هستند تا دفاع از حقوق بشر، گفته است: «معمولاسياست كشورها اين بوده است كه مسئله حقوق بشر اگر نگوييم كاملا قرباني شود، دست كم به حاشيه رانده شده و به نوعي در نظر گرفته نشود تا مبادا به روند مذاكرات هسته اي لطمه وارد كند».
وي در ادامه با اشاره به اين كه اكنون اين سياست تغيير كرده درباره علت آن مي گويد غربي ها دريافته اند امتيازگيري در بحث هسته اي دشوار شده است. درويش پور سپس در قالب رهنمودي به غربي ها مي گويد: «اين واقعيت است كه كشورهاي غربي در درجه اول به مصالح اقتصادي، ديپلماتيك و ژئوپليتيك خودشان مي انديشند. بنابراين تا آن گاه كه احساس كنند كم توجهي شان به مسئله حقوق بشر با واكنش قدرتمند طرفداران حقوق بشر روبرو نمي شود، براي اين كه اين امر باعث نشود كه مناسبات اقتصادي، ديپلماتيك و ژئوپليتيك شان خدشه دار شود، به اين بي اعتنايي خود ادامه مي دهند. مقاومت جمهوري اسلامي ايران بر سر مسئله هسته اي به اين منجر شده است كه اتفاقا مسئله حقوق بشر بيشتر مورد توجه قرار گيرد».
اين همكار سيانيوز در اين گفت وگو از كاترين اشتون بابت تلاش طرح موضوع حقوق بشر در مذاكرات با ايران تجليل كرده است. اين در حالي است كه درمذاكرات اسلامبول نه فقط بحث حقوق بشر مطرح نشده بلكه طرف هاي غربي از هرگونه امتيازگيري از ايران نااميد شده اند تا آنجا كه يك سناتور آمريكايي بعد از پايان بي نتيجه مذاكرات با كنايه اي تلخ به خانم كاترين اشتون تسليت گفت".
در بررسی واکنش کیهان شریعتمداری به این گفتگو از دشنام ها، تهمت ها و ابتذال در ژورنالیسم در بازتاب اخبار که بگذریم، چند نکته قابل مکث به چشم می خورد. نخست آن که گویا رسانه های حکومتی تصمیم گرفته اند فشار تبلیغاتی علیه من را افزایش دهند. تنها چند روز پیش از آغاز سال نو میلادی بود که سمیای جمهوری اسلامی ایران در برنامه "شبکه خبر" از من به همراه چند تن دیگر از فعالان سیاسی به عنوان چهره های "ضد انقلابی" که در حمایت از "فتنه" جنبش سبز در خارج از کشور نقش مهمی داشته اند یاد کرده و تصاویری از گقتگوها با رسانه های فارسی زبان همچون تلویزیون بی بی سی را به نمایش گذاشته است. اکنون در فاصله کمتر از یک ماه کیهان شریعتمداری نیز تنها به دلیل گفتگو با رادیو زمانه مرا همکار"سیانیوز" (منظور رادیو زمانه است) خوانده است!
اما مهمتر از این گونه بد وبیراه گویی و تهمت زدن ها که پیش از این نیز بارها صورت گرفته است، به نظر می رسد این گونه "خط دهی" به مسئولان اروپایی در تاکید بر حقوق بشر در مذاکرات هسته ای است که به کیهانیان گران آمده و حساسیت آنان را برانگیخته است. سران حکومت به خوبی میدانند اگر تهدید به حمله نظامی می تواند قدرت رژیم را در بهره برداری از احساسات ناسیونالیستی مردم افزایش دهد، تاکید بر حقوق بشر آن را سخت در موقعیت دفاعی قرار میدهد و بهترین سیاست در اعمال فشار بر جمهوری اسلامی حتی در زمینه مذاکرات هسته ای است.
دیگر آن که کیهان با دروغ بافی گویا فراموش کرده است که استقبال من از واکنش خانم اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه ی اروپا در درخواست آزادی جعفر پناهی و لغو احکام زندان، مربوط به انتشار بیانیه ایشان پیش از شروع مذاکرات هسته ای بوده است و نه از نتایج مذاکرات استانبول که تنها پیش گویان می توانند پیش از برگزاری نشست نسبت به نتایج آن واکنش نشان دهند!
و سرانجام کیهان با رجز خوانی های همیشگی خود می خواهد چنین وانمود کند تلاش فعالان حقوق بشر و اپوزیسیون ایرانی در تشویق غربیان در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران بی ثمر است و از اینرو تاکید میکند که در جریان مذاکرات استانبول حتی به موضوع حقوق بشر اشاره هم نشده است و اینرا نشان بیهودگی این سیاست میداند. اما از شانس بد کیهان همین دیروز کاترین اشتون در جدید ترین بیانیه خود تداوم اعدام ها را محکوم کرده است و خواستار توقف آن شده است! ما ضمن استقبال از این موضع از مراجع بین المللی و اتحادیه اروپا میخواهیم با بایکوت سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران، فشار برای توقف اعدام ها و آزادی زندانیان سیاسی را افزایش دهند.
کلام آخر آن که مشاطه گران نظام به گونه ای "خستگی ناپذیر" با خط دادن به رهبران حکومت، تبرئه آنان و کرنش در برابر نمادهای اقتدار از یکسو و تحقیر و تخریب مخالفان از سوی دیگر سهم خود در حفظ نظام استبدادی حاکم را ایفا می کنند. ما آزادیخواهان و فعالان حقوق بشر نیز به سهم خود میکوشیم با "خط دهی" به مجامع بین المللی و مردم ایران و جهان در دفاع از حقوق بشر، گواه زنده بودن وجدان به بند کشیده یک ملت شویم تا جهانیان بدانند که مردم را میتوان سرکوب نمود اما اراده معطوف به آزادی را نمیتوان در هم شکست! خیزش و انقلاب و بانگ آزادیخواهی در کشورهای عربی در این روزها گویا قلم بدستان کیهان را وحشت زده کرده است که در پس رجز خوانی ها از خود بپرسند پس از بن علی در تونس و استعفای دولت مصر اکنون نوبت کیست؟
کیهان شریعتمداری با اشاره به این گفتگو مینوسد: "راديو تحت حمايت سرويس اطلاعاتي هلند به كشورهاي غربي رهنمود داد كه اگر نمي توانند در مذاكرات هسته اي از عهده ايران بربيايند سراغ موضوع حقوق بشر بروند.
مهرداد درويش پور در گفت وگو با راديو زمانه با اشاره به اين كه غربي ها بيشتر به دنبال منافع خودشان هستند تا دفاع از حقوق بشر، گفته است: «معمولاسياست كشورها اين بوده است كه مسئله حقوق بشر اگر نگوييم كاملا قرباني شود، دست كم به حاشيه رانده شده و به نوعي در نظر گرفته نشود تا مبادا به روند مذاكرات هسته اي لطمه وارد كند».
وي در ادامه با اشاره به اين كه اكنون اين سياست تغيير كرده درباره علت آن مي گويد غربي ها دريافته اند امتيازگيري در بحث هسته اي دشوار شده است. درويش پور سپس در قالب رهنمودي به غربي ها مي گويد: «اين واقعيت است كه كشورهاي غربي در درجه اول به مصالح اقتصادي، ديپلماتيك و ژئوپليتيك خودشان مي انديشند. بنابراين تا آن گاه كه احساس كنند كم توجهي شان به مسئله حقوق بشر با واكنش قدرتمند طرفداران حقوق بشر روبرو نمي شود، براي اين كه اين امر باعث نشود كه مناسبات اقتصادي، ديپلماتيك و ژئوپليتيك شان خدشه دار شود، به اين بي اعتنايي خود ادامه مي دهند. مقاومت جمهوري اسلامي ايران بر سر مسئله هسته اي به اين منجر شده است كه اتفاقا مسئله حقوق بشر بيشتر مورد توجه قرار گيرد».
اين همكار سيانيوز در اين گفت وگو از كاترين اشتون بابت تلاش طرح موضوع حقوق بشر در مذاكرات با ايران تجليل كرده است. اين در حالي است كه درمذاكرات اسلامبول نه فقط بحث حقوق بشر مطرح نشده بلكه طرف هاي غربي از هرگونه امتيازگيري از ايران نااميد شده اند تا آنجا كه يك سناتور آمريكايي بعد از پايان بي نتيجه مذاكرات با كنايه اي تلخ به خانم كاترين اشتون تسليت گفت".
در بررسی واکنش کیهان شریعتمداری به این گفتگو از دشنام ها، تهمت ها و ابتذال در ژورنالیسم در بازتاب اخبار که بگذریم، چند نکته قابل مکث به چشم می خورد. نخست آن که گویا رسانه های حکومتی تصمیم گرفته اند فشار تبلیغاتی علیه من را افزایش دهند. تنها چند روز پیش از آغاز سال نو میلادی بود که سمیای جمهوری اسلامی ایران در برنامه "شبکه خبر" از من به همراه چند تن دیگر از فعالان سیاسی به عنوان چهره های "ضد انقلابی" که در حمایت از "فتنه" جنبش سبز در خارج از کشور نقش مهمی داشته اند یاد کرده و تصاویری از گقتگوها با رسانه های فارسی زبان همچون تلویزیون بی بی سی را به نمایش گذاشته است. اکنون در فاصله کمتر از یک ماه کیهان شریعتمداری نیز تنها به دلیل گفتگو با رادیو زمانه مرا همکار"سیانیوز" (منظور رادیو زمانه است) خوانده است!
اما مهمتر از این گونه بد وبیراه گویی و تهمت زدن ها که پیش از این نیز بارها صورت گرفته است، به نظر می رسد این گونه "خط دهی" به مسئولان اروپایی در تاکید بر حقوق بشر در مذاکرات هسته ای است که به کیهانیان گران آمده و حساسیت آنان را برانگیخته است. سران حکومت به خوبی میدانند اگر تهدید به حمله نظامی می تواند قدرت رژیم را در بهره برداری از احساسات ناسیونالیستی مردم افزایش دهد، تاکید بر حقوق بشر آن را سخت در موقعیت دفاعی قرار میدهد و بهترین سیاست در اعمال فشار بر جمهوری اسلامی حتی در زمینه مذاکرات هسته ای است.
دیگر آن که کیهان با دروغ بافی گویا فراموش کرده است که استقبال من از واکنش خانم اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه ی اروپا در درخواست آزادی جعفر پناهی و لغو احکام زندان، مربوط به انتشار بیانیه ایشان پیش از شروع مذاکرات هسته ای بوده است و نه از نتایج مذاکرات استانبول که تنها پیش گویان می توانند پیش از برگزاری نشست نسبت به نتایج آن واکنش نشان دهند!
و سرانجام کیهان با رجز خوانی های همیشگی خود می خواهد چنین وانمود کند تلاش فعالان حقوق بشر و اپوزیسیون ایرانی در تشویق غربیان در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران بی ثمر است و از اینرو تاکید میکند که در جریان مذاکرات استانبول حتی به موضوع حقوق بشر اشاره هم نشده است و اینرا نشان بیهودگی این سیاست میداند. اما از شانس بد کیهان همین دیروز کاترین اشتون در جدید ترین بیانیه خود تداوم اعدام ها را محکوم کرده است و خواستار توقف آن شده است! ما ضمن استقبال از این موضع از مراجع بین المللی و اتحادیه اروپا میخواهیم با بایکوت سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران، فشار برای توقف اعدام ها و آزادی زندانیان سیاسی را افزایش دهند.
کلام آخر آن که مشاطه گران نظام به گونه ای "خستگی ناپذیر" با خط دادن به رهبران حکومت، تبرئه آنان و کرنش در برابر نمادهای اقتدار از یکسو و تحقیر و تخریب مخالفان از سوی دیگر سهم خود در حفظ نظام استبدادی حاکم را ایفا می کنند. ما آزادیخواهان و فعالان حقوق بشر نیز به سهم خود میکوشیم با "خط دهی" به مجامع بین المللی و مردم ایران و جهان در دفاع از حقوق بشر، گواه زنده بودن وجدان به بند کشیده یک ملت شویم تا جهانیان بدانند که مردم را میتوان سرکوب نمود اما اراده معطوف به آزادی را نمیتوان در هم شکست! خیزش و انقلاب و بانگ آزادیخواهی در کشورهای عربی در این روزها گویا قلم بدستان کیهان را وحشت زده کرده است که در پس رجز خوانی ها از خود بپرسند پس از بن علی در تونس و استعفای دولت مصر اکنون نوبت کیست؟