مسئلهی برآمدِ غرب
در نقد آرامش دوستدار − ۲۵
محمدرضا نیکفر
محمدرضا نیکفر − با دوستدار میتوان از دو زاویه بحث کرد، از این زاویه که چرا ما ناتوان از اندیشیدنایم و از این زاویه که چرا آن دیگران قادر اند بیندیشند. در فصل سوم که با این بخش آغاز میشود، توجه ما به دیگران است، به غربیان که توانستند بیندیشند. طبعا پاسخ دوستدار به پرسش چگونگی غرب شدن غرب، اشاره به خروج فرهنگ غربی از مرحلهی دینخویی قرون وسطایی و پا نهادن آن به عصر جدید است. در فصل سوم در مورد ورود به عصر جدید و شکلگیری عقلانیت جدید در غرب به یکی از پرنفوذترین توضیحها در این مورد یعنی توضیح ماکس وبر توجه کرده و شیوهی کار این چهرهی کلاسیک جامعهشناسی را با شیوهی کار دوستدار مقایسه میکنیم..
III
۶۷. چه شد که جهان نو شد، دانش و فلسفه امکان رشد یافتند، جهان از طریق آگاهی علمی و فلسفی متعین شد و چون متعین شد، دست کم در عرصههایی نیاز به متعین کردن جهان توسط دین [۱] کاستی گرفت؟
دوستدار جامعهی اروپا در قرون وسطا را "دینخو" میداند. آغاز عصر جدید پایان این دورهی دینخویی است. عصر جدید چگونه آغاز میشود؟ دوستدار به این موضوع نپرداخته است.
اهمیت پرداختن به این موضوع در این است که از طریق آن آشکار میشود که:
− روا نیست مرزی تاریخی کشید و گفت پیش از آن جامعه دینخو بوده و پس از آن جامعه − از آن ظلمت به در میآید. نبایستی دورههای تاریخی را به صورت بستههایی مجزا دید.
− نبایستی از جریانهای درون-دینی غافل بود و تصور کرد روشنگری به عنوان جریانی کاملاً برون-دینی آغازشده و دین را پس میزند.
− و سرانجام نبایستی گذار به عصر جدید را به روی گرداندن از دین فروکاست و از بستر اجتماعی و اقتصادی آن غافل بود.
مقایسه با ماکس وبر
۶۸. برای آشکار ساختن خصلت نگاه غیرتاریخی و غیردیالکتیکی [۲] آرامش دوستدار دست به مقایسهای میزنیم میان دیدگاههای وی و ماکس وبر در مورد خاستگاه عقلانیت غربی در عصر جدید.آرامش دوستدار پذیرای این نظر است که در عصر جدید غرب "غرب" شد، آنگاه که عقل یونانی در آن نوزایش یافت و عصر «دینخویی» به پایان رسید. این اتفاق چگونه افتاد؟ پاسخ دوستدار به این موضوع کلیدی است، زیرا قضاوت وی در مورد ایرانِ شرقیِ مسلمان در اصل برپایهی این پاسخ است. میگوییم "در اصل" زیرا دوستدار دستگاه مفهومهای توصیفکننده و ارزشگذار خود را برپایهی این داوری پرورانده که اندیشیدن، فعالیتی است مختص خردی است که پدیداری آن را در غرب میبینیم. بنابر این تعیینکننده است که بدانیم این خرد چگونه پا گرفته است.
بر این قرار با دوستدار میتوان از دو زاویه بحث کرد، از این زاویه که چرا ما ناتوان از اندیشیدنایم و از این زاویه که چرا آن دیگران قادر اند بیندیشند.
همانگونه که پیشتر گفته شد، دوستدار پاسخ را در یک عرصهی نظرورزانهی ناب میجوید، نه در زندگی فعال. همه چیز در نهایت در پردهی ابهام میماند. امری مرموز و ماوراءالطبیعی – یا طبیعی، آنگونه که معنای صریح خود را توانستی در ژن و نژاد یافت– باعث میشود که اینوَریها ناتوان از فکر کردن باشند؛ در برابر، آنوَریها فکر کنند و در عصر جدید، توانایی اندیشیدنشان را به نحوی خیرهکننده بارز نمایند.
برای ماکس وبر نیز این موضوع مطرح است که غرب چگونه "غرب" شد. در این مورد اختلاف نظر وجود دارد که انگیزهی او از طرح این پرسش و نحوهی پاسخگوییاش به آن چه بوده است. مسلم این است که او اروپامرکزپندار است، اما بر این باور نیست که خردمندی یکسر در گرو خردِ اروپایی است و کسی جز اروپایی نمیتواند بیندیشد. او پرسشِ مرکزی نوشتههای خود را در مورد جایگاه غرب در تاریخ جهانی این گونه تقریر کرده است:
«کدام ترکیب از شرایط باعث شده است که بر خاک غرب، و فقط در اینجا، پدیدههای فرهنگیای بروز کنند، که – بنابر برداشتی که ما مایلیم از خودمان داشته باشیم، دست کم میتوانیم بگوییم – در راستای تکاملیای قرار دارند که برخوردار از اهمیت و اعتبار عمومی است؟» [۳]
ویژگیهای غرب از دید ماکس وبر
او در پی این پرسش، پدیدههایی را که – در آغاز قرن بیستم − مختص غرباند و همهنگام اهمیت و اعتباری جهانی دارند، برمیشمرد. به گزیدهای از آنها اشاره میکنیم:
− تنها در غرب دانش در آن سطحی از تکامل وجود دارد، که میتواند، معتبر خوانده شود.
− نظام حقوقی برقرارشده در غرب شکل عالی نظامیافتگی و عقلانیت حقوقی است.
− در هیچ جایی موسیقی و معماری و دیگر هنرها به آن سطح از تکامل ابزاری، تکنیکی و صوریای دست نیافتهاند که در غرب به آن رسیدهاند. در هیچ جا چون غرب در هنر هارمونی و خرد به کار بسته نشده است.
− فرهنگهای پیشرفته کتابت داشتهاند، اما در غرب است که کتاب چاپ میشود و سنخی از کتابت به نام مطبوعات شکل میگیرد.
− فرهنگهای پیشرفته مدرسه داشتهاند، اما دانشگاه با رشتههای تخصصیاش و آن نظام آموزشی معقولش ویژهی غرب است.
− تقسیم کار در همه جا وجود داشته است، اما نخست این انسان غربی است که در هیئت متخصص ظاهر میشود.
− همچنین تقسیم جامعه به صنفهای مختلف و پا گرفتن آنچنان بینش و منش صنفیای که تعیینکنندهی هویت اعضای صنف شوند، ویژهی نوع تقسیم کار در جامعهی غربی هستند.
− "کارمند" در غرب متولد شده است. کارمند، کارگزار ساده نیست، او کاردانی است آموزشدیده در امور مربوط به شغلش، اموری چون اقتصاد، حسابداری، حقوق، سیاست، فوت و فنِ کار.
− سیاست غربی بیهمتاست؛ دستگاه دولتی غربی نیز بیهمتاست. پارلمان، وزرات خانه، هیئت وزیران، حزب، بوروکراسی و اداراتی با وظایف و حقوق معین همه در غرب پا گرفتهاند. قانون اساسی، خاص غرب است. قانونمند کردن چرخش امور و روند تصمیمگیریها نیز ابتکار غرب است.
− تنها در غرب است که بدان آغازیدهاند به شکل روشمندانه و نظاممندانهای دربارهی سیاست و حقوق و تاریخ بیندیشند.
− نظام سرمایهداری در خطهی غرب پا گرفته است. در این نظام عقلانیتی عمل میکند که شاخص عقلانیت غربی است. این نظام پیش از هر چیز یک سبک زندگی است: سبک زندگیای مبتنی بر نظمی خاص، انتظاراتی خاص از خود و جامعه و دولت، ارزشهای اخلاقی ویژهای که به حرص و آز و مالپرستی و بهرهکشی از دیگران فروکاستنی نیستند. مالپرستی در همه جا بوده است. اما از میان همهی شکلهای مالاندوزی، شکلی وجود دارد، با این کیفیات، که مختص غرب است:
• انباشت دارایی بدون اصل دانستن مصرف مال و کامبری از آن،
• نقشهمند کردن افزایش انباشت سرمایه،
• استفاده از علم و تکنیک در این برنامهریزی و تحقق آن،
• تأسیس کارخانه و بنگاه سرمایهدارانه بر مبنایی طرحی روشن و حسابشده،
• گزینش حسابگرانه کارکنان بر مبنای تخصص آنان،
• وجود آزادیهای اجتماعی و تضمینهای سیاسی و حقوقی لازم برای شکلگیری و تداوم و رشد بنگاهها،
• طرحهای درازمدت برای ایجاد زیرساختهای لازم و بهینهکردنِ سامان اجتماعی برای رشد سرمایهداری.
اندیشیدن مختص غرب نیست
ماکس وبر، این همه امتیاز برای غرب برمیشمرد، اما در هیچ موردی نمیگوید که امتیاز غرب اندیشیدن است. او حتّا در صفحهی آغازین نوشتهای که از آن در بالا نقل کردیم، برای آنکه امتیازهای غرب را به حد کافی برجسته کند، با تأکید میگوید که اندیشه دربارهی جهان و مسائل زندگی و تفکر فلسفی و باریکبینیهای تجربی در همه جا وجود داشته است، خاصه در هند، چین، بابل و مصر.
اگر مشخصهی فلسفه را یک عقلانیت نظری بدانیم، که به قول دوستدار فقط بر خود متکی است، یعنی برای پرسشهای خود به هیچ مرجعی رجوع نمیکند، جز آنچه پیشتر به لحاظ عقلانی موجه شده باشد، ادعای ماکس وبر این نیست که این عقلانیت ویژهی غرب است. عقلانیتی را که او ویژهی غربش میداند، اساسا از این جنس نظری نیست. او معماران اروپا را فیلسوفان نمیداند.
پانویسها:
[۱]در نظریهی سیستمی نیکلاس لومان کارکرد سیستمی دین این است که نامتعین را متعین کند. در این مورد بنگرید به:
Niklas Luhmann: Die Religion der Gesellschaft, Frankfurt/M 2000
[۲]"غیردیالکتیکی" صفت آن نگرشی است که مفهومها را سخت و بسته میبیند و از تضادهای درونی پدیده، از گذارها، از حاشیههای ستیزنده با مرکز و از انحرافها و التقاطها غافل است.
[۳]
(Max Weber: Gesammelte Aufsätze zur Religionssoziologie, Bd. 1, S. 1. (Vorbemerkung.
ادامه دارد
بخش پیشین:
راه طی شده و چشمانداز بحثهای آینده
III
۶۷. چه شد که جهان نو شد، دانش و فلسفه امکان رشد یافتند، جهان از طریق آگاهی علمی و فلسفی متعین شد و چون متعین شد، دست کم در عرصههایی نیاز به متعین کردن جهان توسط دین [۱] کاستی گرفت؟
دوستدار جامعهی اروپا در قرون وسطا را "دینخو" میداند. آغاز عصر جدید پایان این دورهی دینخویی است. عصر جدید چگونه آغاز میشود؟ دوستدار به این موضوع نپرداخته است.
اهمیت پرداختن به این موضوع در این است که از طریق آن آشکار میشود که:
− روا نیست مرزی تاریخی کشید و گفت پیش از آن جامعه دینخو بوده و پس از آن جامعه − از آن ظلمت به در میآید. نبایستی دورههای تاریخی را به صورت بستههایی مجزا دید.
− نبایستی از جریانهای درون-دینی غافل بود و تصور کرد روشنگری به عنوان جریانی کاملاً برون-دینی آغازشده و دین را پس میزند.
− و سرانجام نبایستی گذار به عصر جدید را به روی گرداندن از دین فروکاست و از بستر اجتماعی و اقتصادی آن غافل بود.
مقایسه با ماکس وبر
۶۸. برای آشکار ساختن خصلت نگاه غیرتاریخی و غیردیالکتیکی [۲] آرامش دوستدار دست به مقایسهای میزنیم میان دیدگاههای وی و ماکس وبر در مورد خاستگاه عقلانیت غربی در عصر جدید.آرامش دوستدار پذیرای این نظر است که در عصر جدید غرب "غرب" شد، آنگاه که عقل یونانی در آن نوزایش یافت و عصر «دینخویی» به پایان رسید. این اتفاق چگونه افتاد؟ پاسخ دوستدار به این موضوع کلیدی است، زیرا قضاوت وی در مورد ایرانِ شرقیِ مسلمان در اصل برپایهی این پاسخ است. میگوییم "در اصل" زیرا دوستدار دستگاه مفهومهای توصیفکننده و ارزشگذار خود را برپایهی این داوری پرورانده که اندیشیدن، فعالیتی است مختص خردی است که پدیداری آن را در غرب میبینیم. بنابر این تعیینکننده است که بدانیم این خرد چگونه پا گرفته است.
بر این قرار با دوستدار میتوان از دو زاویه بحث کرد، از این زاویه که چرا ما ناتوان از اندیشیدنایم و از این زاویه که چرا آن دیگران قادر اند بیندیشند.
همانگونه که پیشتر گفته شد، دوستدار پاسخ را در یک عرصهی نظرورزانهی ناب میجوید، نه در زندگی فعال. همه چیز در نهایت در پردهی ابهام میماند. امری مرموز و ماوراءالطبیعی – یا طبیعی، آنگونه که معنای صریح خود را توانستی در ژن و نژاد یافت– باعث میشود که اینوَریها ناتوان از فکر کردن باشند؛ در برابر، آنوَریها فکر کنند و در عصر جدید، توانایی اندیشیدنشان را به نحوی خیرهکننده بارز نمایند.
برای ماکس وبر نیز این موضوع مطرح است که غرب چگونه "غرب" شد. در این مورد اختلاف نظر وجود دارد که انگیزهی او از طرح این پرسش و نحوهی پاسخگوییاش به آن چه بوده است. مسلم این است که او اروپامرکزپندار است، اما بر این باور نیست که خردمندی یکسر در گرو خردِ اروپایی است و کسی جز اروپایی نمیتواند بیندیشد. او پرسشِ مرکزی نوشتههای خود را در مورد جایگاه غرب در تاریخ جهانی این گونه تقریر کرده است:
«کدام ترکیب از شرایط باعث شده است که بر خاک غرب، و فقط در اینجا، پدیدههای فرهنگیای بروز کنند، که – بنابر برداشتی که ما مایلیم از خودمان داشته باشیم، دست کم میتوانیم بگوییم – در راستای تکاملیای قرار دارند که برخوردار از اهمیت و اعتبار عمومی است؟» [۳]
ویژگیهای غرب از دید ماکس وبر
او در پی این پرسش، پدیدههایی را که – در آغاز قرن بیستم − مختص غرباند و همهنگام اهمیت و اعتباری جهانی دارند، برمیشمرد. به گزیدهای از آنها اشاره میکنیم:
− تنها در غرب دانش در آن سطحی از تکامل وجود دارد، که میتواند، معتبر خوانده شود.
− نظام حقوقی برقرارشده در غرب شکل عالی نظامیافتگی و عقلانیت حقوقی است.
− در هیچ جایی موسیقی و معماری و دیگر هنرها به آن سطح از تکامل ابزاری، تکنیکی و صوریای دست نیافتهاند که در غرب به آن رسیدهاند. در هیچ جا چون غرب در هنر هارمونی و خرد به کار بسته نشده است.
− فرهنگهای پیشرفته کتابت داشتهاند، اما در غرب است که کتاب چاپ میشود و سنخی از کتابت به نام مطبوعات شکل میگیرد.
− فرهنگهای پیشرفته مدرسه داشتهاند، اما دانشگاه با رشتههای تخصصیاش و آن نظام آموزشی معقولش ویژهی غرب است.
− تقسیم کار در همه جا وجود داشته است، اما نخست این انسان غربی است که در هیئت متخصص ظاهر میشود.
− همچنین تقسیم جامعه به صنفهای مختلف و پا گرفتن آنچنان بینش و منش صنفیای که تعیینکنندهی هویت اعضای صنف شوند، ویژهی نوع تقسیم کار در جامعهی غربی هستند.
− "کارمند" در غرب متولد شده است. کارمند، کارگزار ساده نیست، او کاردانی است آموزشدیده در امور مربوط به شغلش، اموری چون اقتصاد، حسابداری، حقوق، سیاست، فوت و فنِ کار.
− سیاست غربی بیهمتاست؛ دستگاه دولتی غربی نیز بیهمتاست. پارلمان، وزرات خانه، هیئت وزیران، حزب، بوروکراسی و اداراتی با وظایف و حقوق معین همه در غرب پا گرفتهاند. قانون اساسی، خاص غرب است. قانونمند کردن چرخش امور و روند تصمیمگیریها نیز ابتکار غرب است.
− تنها در غرب است که بدان آغازیدهاند به شکل روشمندانه و نظاممندانهای دربارهی سیاست و حقوق و تاریخ بیندیشند.
− نظام سرمایهداری در خطهی غرب پا گرفته است. در این نظام عقلانیتی عمل میکند که شاخص عقلانیت غربی است. این نظام پیش از هر چیز یک سبک زندگی است: سبک زندگیای مبتنی بر نظمی خاص، انتظاراتی خاص از خود و جامعه و دولت، ارزشهای اخلاقی ویژهای که به حرص و آز و مالپرستی و بهرهکشی از دیگران فروکاستنی نیستند. مالپرستی در همه جا بوده است. اما از میان همهی شکلهای مالاندوزی، شکلی وجود دارد، با این کیفیات، که مختص غرب است:
• انباشت دارایی بدون اصل دانستن مصرف مال و کامبری از آن،
• نقشهمند کردن افزایش انباشت سرمایه،
• استفاده از علم و تکنیک در این برنامهریزی و تحقق آن،
• تأسیس کارخانه و بنگاه سرمایهدارانه بر مبنایی طرحی روشن و حسابشده،
• گزینش حسابگرانه کارکنان بر مبنای تخصص آنان،
• وجود آزادیهای اجتماعی و تضمینهای سیاسی و حقوقی لازم برای شکلگیری و تداوم و رشد بنگاهها،
• طرحهای درازمدت برای ایجاد زیرساختهای لازم و بهینهکردنِ سامان اجتماعی برای رشد سرمایهداری.
اندیشیدن مختص غرب نیست
ماکس وبر، این همه امتیاز برای غرب برمیشمرد، اما در هیچ موردی نمیگوید که امتیاز غرب اندیشیدن است. او حتّا در صفحهی آغازین نوشتهای که از آن در بالا نقل کردیم، برای آنکه امتیازهای غرب را به حد کافی برجسته کند، با تأکید میگوید که اندیشه دربارهی جهان و مسائل زندگی و تفکر فلسفی و باریکبینیهای تجربی در همه جا وجود داشته است، خاصه در هند، چین، بابل و مصر.
اگر مشخصهی فلسفه را یک عقلانیت نظری بدانیم، که به قول دوستدار فقط بر خود متکی است، یعنی برای پرسشهای خود به هیچ مرجعی رجوع نمیکند، جز آنچه پیشتر به لحاظ عقلانی موجه شده باشد، ادعای ماکس وبر این نیست که این عقلانیت ویژهی غرب است. عقلانیتی را که او ویژهی غربش میداند، اساسا از این جنس نظری نیست. او معماران اروپا را فیلسوفان نمیداند.
پانویسها:
[۱]در نظریهی سیستمی نیکلاس لومان کارکرد سیستمی دین این است که نامتعین را متعین کند. در این مورد بنگرید به:
Niklas Luhmann: Die Religion der Gesellschaft, Frankfurt/M 2000
[۲]"غیردیالکتیکی" صفت آن نگرشی است که مفهومها را سخت و بسته میبیند و از تضادهای درونی پدیده، از گذارها، از حاشیههای ستیزنده با مرکز و از انحرافها و التقاطها غافل است.
[۳]
(Max Weber: Gesammelte Aufsätze zur Religionssoziologie, Bd. 1, S. 1. (Vorbemerkung.
ادامه دارد
بخش پیشین:
راه طی شده و چشمانداز بحثهای آینده
سکوت سروش و حقخواهی همجنسگرایان ایرانی
بسیاری هنوز «عبدالکریم سروش» را برجستهترین و پرنفوذترین نظریهپرداز حوزهی روشنفکری دینی در ایران میدانند. از سویی دیگر، سخنان سروش در میان غیر مومنان نیز بردی داشته است که کمتر در بین سایر سخنوران مذهبی نمونهی آن را میتوان یافت.
همهی اینها را گفتم تا بگویم: سخن سروش را باید جدی گرفت. جدی نه از آن حیث که سخنان او واجد اعتبار و یا ارزش نظری خیلی خاصی است، بلکه از این جهت که «عبدالکریم سروش» معرف یک ذهنیت و اندیشهی مشخص اجتماعی است؛ اندیشهای پرابهام اما پرمخاطب که به نظر میآید به واسطهی برخی از ضعفها و کاستیهای ذاتی، قادر نیست در تمامی زمینههای مرتبط، دقیق و منسجم تئوریپردازی داشته باشد.
اخیراً ویدئویی از جلسهی پرسش و پاسخ سروش با جمعی از دانشجویان ایرانی دانشگاه تورنتو در شبکهی اینترنت منتشر شده است. در بخشی کوتاهی از این ویدئو، از سروش در باب همجنسگرایی و حقوق فردی همجنسگرایان سئوال میشود. پاسخی که سروش به این پرسش میدهد، به باور من از چند جهت گویا و نشانگر بحران ذاتی در بطن ذهن نوگرایی دینی در ایران است.
سروش میگوید که «حقخواهی همجنسگرایان» مسئلهی جدیدی است که او هنوز قادر نشده سخن قاطعی در باب آن بگوید. بدیهی است که هیچ ایراد و اشکالی ندارد که نظریهپردازی در باب یک موضوع مشخص به نتیجهی قطعی نرسیده باشد، اما مگر «حقخواهی همجنسگرایان» از جنس موضوعات نظری پیچیده است که در باب آن باید تحقیق و تفحص خیلی خاصی صورت گیرد؟
این قابل فهم است که جنبش «حقخواهی دگرباشان جنسی» جنبش و حرکت نوپایی است، اما مگر میتوان از نوپایی یک جنبش حقوقی- اجتماعی، پیچیده بودن آن را نیز نتیجه گرفت؟ به فرض که این جنبش نوظهور باشد، این امر چه ربطی به حقانیت و یا بیپایهگی خواستههای آن دارد؟ مگر حقانیت یک خواست و مطالبه قرار است با قدمت و سابقهی آن سنجیده شود؟
به نظر می آید که دستگاه فکری هر نظریهپرداز- با تکیه بر مبانی استدلالی و اصول اولیهاش- باید قادر باشد دستکم «تبیینی حداقلی» از موضوعات مهم اجتماعی ارائه دهد. سکوت در برابر مسئلهای اجتماعی تا به این حد فراگیر و پراهمیت (فراگیر و مهم از این حیث که قاعدتاً نزدیک به ده درصد جامعه، گرایشهای جنسی همجنسگرایانه دارند و برای پرداختن به این نیاز طبیعی و انسانی خود با خطر اعدام و مجازات مرگ روبه رو هستند) هیچ توجیهی ندارد.
به تعبیر خود سروش، مسئله از نگاه دینباوران سنتی و یا قائلین به تفاسیر مرسوم و تاریخی، کاملاً روشن است. کتاب مقدس مسلمانان و سنت فقهی حاکم بر جوامع اسلامی، از پیش حکم موضوع را مشخص کردهاند. از نگاه ضوابط قانونی نیز، همانگونه که در یادداشت دیگری اشاره کردهام، هم در پیش از انقلاب و هم پس از انقلاب، رفتارهای جنسی مردان همجنس را در ایران «جرم» بوده است.(از سال ۱۳۱۰)
قانون جزای جمهوری اسلامی نیز به تبعیت از مبانی فقه شیعه، در مادههای ۱۱۰ و ۱۲۷ به جرمانگاری رفتارهای جنسی همجنسگرایانه پرداخته است.۱ در این چهارچوب، «همجنسگرایی» نه تنها از نگاه شریعت اسلام حرام است و گناهی کبیره محسوب میشود، بلکه به عنوان یک «جرم» مشخص و سنگین، کیفری تا حد مرگ به دنبال دارد.۲
این توضیح را برای آن دادم که بگویم «همجنسگرایی زنان» تا پیش از انقلاب سال ۵۷ اساساً «جرم» نبوده است. اگر این رفتار جنسی از نگاه عموم مردم، مذموم و مقبوح شمرده میشده ( که بیتردید این چنین نیز بوده) برپایهی ارزشهای اخلاقی حاکم بر جامعه، قضاوت صورت میگرفته و نه ضوابط قانونی.
به هر روی، هنگامی که از سروش در باب همجنسگرایی سئوال میشود، روشن است که سخن از چگونگی مبانی اخلاقی او در جایگاه یک «نوگرای دینی» است. سکوت سروش در این مورد، آشکارا نشان از شکاف و ناکارآمدی در نظام ارزشی روشنفکری دینی دارد.
به تعبیر اکبر گنجی، اساساً «روشنفکری دینی مخالف» مصلحت خود را در آن میبیند که در این زمینه اظهار نظری نداشته باشد. تا جایی که به خاطر میآورم، به غیر از محسن کدیور و آرش نراقی - که در این زمینه نیز واجد دیدگاههایی کاملاً مغایرند- فرد دیگری از جمع نوگرایان دینی به صورتبندی مکتوب آرای خود نپرداخته است.۳
من گمان میکنم که سروش و سایر روشنفکران دینی ایران، میباید پیشتر به این پرسش محوری پاسخ گویند که اساساً مبنای نظری، حقوق و آزادیهای آدمی را چه میداند؟ اگر میپذیرد که موازین دینی با تعریفی که از «انسان متکلف» ارائه میدهد، نمیتواند خاستگاه نظری مناسبی برای حقوق و آزادیهای انسان باشد، آنگاه چه چیز را میخواهد جایگزین آن کنند؟ به فرض آیا ارزشهای اخلاقی (حتی با فرض پویایی آن) میتواند بنیانی مستحکم برای یک نظام حقوقی مترقی باشد؟
پنهان نمیتوان کرد که ارزشهای اخلاقی جامعه، در بسیاری از موارد، ارتجاعی، واپسگرا و اسباب تحکیم مناسبات ظالمانهی موجود است. توسل به ارزشهای اخلاقی حاکم (حتی اگر ریشه و خاستگاهی غیر مذهبی نیز داشته باشد) نمیتواند راهکاری مطمئن به منظور تامین و تضمین حقوق انسانی باشد. برای نمونه، مجازات اعدام و یا قصاص نفس، همچنان از نگاه عموم مردم ایران، عین اجرای عدالت است. پنهان نمیتوان کرد که هموفوبیای حاکم بر جامعه ایران نیز به عنوان یک بیماری، بسیار قوی، ریشهدار و فراگیر است.
رسالت و وظیفهی روشنفکری (اعم از دینی و غیر دینی) اقتضا میکند که در برابر این بیماری حاد اجتماعی موضعگیری شود. در این میان، مسئولیت روشنفکری دینی ایران، بیتردید سنگینتر است چرا که آموزهها و ارزشهای دینی اسلام، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری و تداوم این بیماری اجتماعی داشته است.
بههرحال «سکوت» نمیتواند هیچ توجیهی داشته باشد. نوگرایان دینی ایران، یا باید به مانند آرش نراقی از نگاهی «درون دینی» سعی به ارائهی تفسیری بدیع و یکسره نو از متون اسلامی داشته باشند و یا به مانند کدیور، آشکارا با تکیه بر نظام ارزشی- مذهبی خود، همجنسگرایی را امری غیر انسانی و مغایر با فطرت و طبیعت آدمی معرفی کنند.
پانویس:
۱.مادهی ۱۱۰قانون مجازات اسلامی : حد لواط در صورت دخول قتل است و کیفیت نوع آن در اختیار حاکم شرع است.مادهی ۱۲۷قانون مجازات اسلامی: مساحقه، همجنسبازی زنان است با اندام تناسلی. مطابق قانون ایران، چنانچه زنی در دادگاه محکوم به حد «مساحقه» شود در مرتبههای اول و دوم و سوم به یک صد ضربه شلاق و در مرتبهی چهارم به مجازات مرگ محکوم خواهد شد.
۲.حتی به موجب رژیم کیفری جمهوری اسلامی نیز الزاماً مفاهیم «جرم» و «گناه» همپوشانی تام ندارند. برخی از رفتارها که جرم است آشکارا حرام نیست و گناه محسوب نمیشود(به فرض خرید و فروش اسلحه) و برخی دیگر از رفتارها در عین آن که حرام هستند، جرم نیستند و مجازات حقوقی ندارند. برای نمونه خودارضایی و یا خودکشی.
۳.من اکبر گنجی را نه تنها در صف روشنفکران دینی نمیبینم، بلکه او را منتقدی سرسخت و نکته سنج در نقد این ذهنیت هم ارزیابی می کنم.
بهاره هدایت کماکان ممنوع الملاقات است
محمد صادقی - بیش از یک سال از بازداشت بهاره هدایت فعال دانشجویی (دانشگاه علوم اقتصادی تهران) و جنبش زنان، عضو شورای مرکزی و سخنگوی دفتر تحکیم وحدت میگذرد. بهاره هدایت که در تاریخ ۱۰ دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت شده بود در ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به ۹ سال و نیم زندان محکوم شد. این حکم سنگینترین حکم قضایی است که از ابتدای تاسیس انجمنهای اسلامی دانشگاهها برای یکی از اعضای این تشکلها صادر شده است.
وی که یک سال گذاشته را در زندان اوین به سر برده است ماه گذاشته در اعتراض به محدودیتهای اعمال شده توسط مامورین زندان اوین برای تماس تلفنی و ملاقات حضوری و کابینی با خانوادهاش دست به اعتصاب غذا زده بود.
مدتهاست که خانواده این دانشجوی زندانی امکان ملاقات با وی را نداشتهاند و به دلیل ممنوعیت استفاده از تلفن برای ایشان خانوادهاش در خصوص وضعیت وی در بیخبری مطلق به سر میبرند.
امین احمدیان عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت و همسر بهاره هدایت در گفتوگویی با "رادیو زمانه"در این باره میگوید:
«روز سه شنبه ۲۸ دی ماه برای ملاقات با ایشان به زندان اوین مراجعه کردیم که متاسفانه مسئولان زندان این بار هم اجازه ملاقات با همسرم را به بنده ندادند و ایشان کماکان ممنوعالملاقات است.
امروز (چهارشنبه ۲۹ دی ماه ۸۹) هم همراه با همسر خانم مهدیه گلرو از دیگر دانشجویان زندانی برای پیگیری مسئله و صحبت با مسئولین قضایی ذیربط به زندان اوین و دادسرای قضایی مستقر در این زندان مراجعه کردیم اما متاسفانه باز هم کسی پاسخگوی ما نبود و موفق به دیدار با هیچکدام از مقامات مسئول در این زمینه نشدیم.»
احمدیان میگوید:
«در طی یک سال گذشته از طریق تمامی مجاری قانونی اقدام کردیم و پیگیر بودیم اما این پیگیریها هیچ نتیجهای در بر نداشته است. همانطور که میدانید همسرم پس از بازداشت در سال گذشته سه ماه در بند ۲۰۹ بودند و پس از بازجویی به بند عمومی منتقل شدند.
متاسفانه از آن روز تاکنون یعنی از ۱۳ اردیبهشت ماه، ۱۰ ماه هست که به ما حق ملاقات حضوری ندادند و اخیراً هم ملاقات کابینی را قطع کردهاند و از آن جایی که امکان تماس تلفنی نیز وجود ندارد ما در بیخبری مطلق نسبت به وضعیت ایشان هستیم و به دلیل بیماری که به آن مبتلا هستند واقعا در نگرانی به سر میبریم.»
همسر بهاره هدایت به "رادیو زمانه" میگوید:
«طبق قانون و آییننامههای سازمان زندانها ماهی یک بار ملاقات حضوری، هفتهای یک بار ملاقات کابینی، حق تماس تلفنی، دسترسی به پزشک و حق استفاده از مرخضی استعلاجی حداقل حقوق یک زندانی است که متاسفانه به دلایل واهی این موارد برای بهاره در نظر گرفته نمیشود.»
احمدیان در خصوص علت این برخوردها میگوید:
«پس از ۱۶ آذر ظاهراً همسرم را به دلیل نامه منسوب به وی به مناسبت روز دانشجو به دادسرای شهید مقدسی مستقر در زندان اوین احضار کردند.
در بازپرسی شعبه ۴ این دادسرا پرونده مجددی برای ایشان تشکیل دادند و از آن پس وی را ممنوعالملاقات کردند و از دسترسی به تلفن هم محروم نمودند. همسرم روز ۲۷ آذر مطلع شد که ممنوعالملاقات است و در اعتراض به این مسئله از همان روز دست به اعتصاب غذا زد. البته با سفارشها و پیگیریهایی که دوستان بهاره و خود ما داشتیم سرانجام اعتصاب غذای خود را به صورت موقت شکستند.
احمدیان در خصوص بیماری بهاره هدایت میگوید: «بهاره از چند ماه پیش در زندان اوین به بیماری سنگ صفرا مبتلا شده و علیرغم آن که پزشکان زندان اوین گفتهاند که باید برای برای انجام عمل جراحی به بیرون از زندان منتقل شود، مقامهای دادستانی از صدور اجازهی مرخصی امتناع میکنند.»
آنها میگویند بیماری خانم هدایت حاد نیست و در صورت حاد شدن بیماری، خودشان برای انتقال وی به بیمارستان اقدام خواهند کرد.»
آقای احمدیان تصریح کرد که بهاره هدایت پیش از رفتن به زندان بیماری نداشت و این بیماری محصول شرایط زندان است.
امین احمدیان در خصوص شرایط حاکم بر بند زنان زندان اوین به "زمانه" میگوید:
«همان طور که عرض کردم چند ماه پیش طی دستور دادستان تهران زنان زندانی سیاسی را به بند معروف به متادون که بند قرنطینه در زندان اوین هست منتقل کردند.
بند متادون از فضای زندان اوین جداست و شرایط این بند به گونهای است که نسبت به بندعمومی زنان از امکانات بسیار محدودتری برخوردار است. روزی چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت درب سلول را برای هواخوری باز میکنند. آنها در یک سوییت ۳۵ متری هستند که در بسته است و با هیچکس دیگری تماس ندارند. خود بهاره میگفت که مکان نگهداریشان مانند سلولهای جمعی بند امنیتی ۲۰۹ اوین است. از روزی هم که به بند متادون منتقل شدند تلفنهایشان قطع است.
سایر امکاناتی که پیش از این در بند عمومی وجود داشت مانند حق استفاده از کتابخانه و سالن ورزش و کارگاههای مختلف نیز از در این بند از زندانیان دریغ شده است.
غذای زندان کیفیت خیلی پایینی دارد و برای خرید اقلام خوراکی هم محدودیت وجود دارد. کلیه کتابهایی هم که تهیه کرده و برای ایشان فرستاده بودیم متاسفانه بازگرداندند و به ایشان داده نشد. کتابهایی که همه پس از سال ۸۴ با مجوز وزارت ارشاد همین دولت منتشر شده است!
به هر حال نگهداری این زندانیان که خود با احکام ناعادلانه در زندان هستند در این شرایط واقعاً ظلم مضاعفی که در حق این زندانیان اعمال میشود.»
احمدیان در خصوص پیگیری این موضوع از طریق مقامات مسئول میگوید:
«به مقامات دادستانی که به راحتی دسترسی نداریم، ولی در صحبتهایی که با مسئولان زندان کردیم، همه گفتهاند که دستور مستقیم دادستانی بوده که زندانیان سیاسی زن به بند متادون منتقل شوند. به نظر میرسد این اقدام به جهت کنترل بیشتر زندانیان سیاسی و قطع کامل ارتباطشان با بیرون از زندان و طبعا اعمال فشار بیشتر بر زندانیان صورت گرفته است. متاسفانه شرایطی که برای این زندانیان در نظر گرفته شده است در هیچ کدام از قوانین و آییننامههای زندان وجود ندارد به ویژه که افرادی چون بهاره در حال سپری کردن دوران محکومیت قطعی خود هستند و میبایست در بند عمومی نگهداری شوند و مطابق سایر زندانیان عادی از امکانات محدودی که زندان وجود دارد بهرهمند باشند و این برخورد، واقعا غیر قانونی، غیر اخلاقی و غیر انسانی است.»
احمدیان میافزاید: «در آخرین ملاقاتی هم که چند ماه پیش با شخص دادستان تهران در مورد پرونده همسرم داشتم گفته شد که اگر در خصوص آن چه که بر همسرم میرود سکوت کنم سعی میکنند برای آزادی و یا مرخصی او اقدام نمایند. ولی آنچه که شاهد هستیم این است که مقامات قضایی و امنیتی نه تنها هیچ تغییری در روند رسیدگی به پروندهی ایشان چه در مرحله صدور حکم و چه در دادگاه تجدید نظر صورت ندادهاند بلکه هر روز محدودیتها برای ایشان بیش از گذشته شده است به شکلی که امروز در حسرت یک تماس تلفنی و شنیدن خبر سلامتیاش در بدترین شرایط ممکن قرار داریم.»
وی که یک سال گذاشته را در زندان اوین به سر برده است ماه گذاشته در اعتراض به محدودیتهای اعمال شده توسط مامورین زندان اوین برای تماس تلفنی و ملاقات حضوری و کابینی با خانوادهاش دست به اعتصاب غذا زده بود.
مدتهاست که خانواده این دانشجوی زندانی امکان ملاقات با وی را نداشتهاند و به دلیل ممنوعیت استفاده از تلفن برای ایشان خانوادهاش در خصوص وضعیت وی در بیخبری مطلق به سر میبرند.
امین احمدیان عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت و همسر بهاره هدایت در گفتوگویی با "رادیو زمانه"در این باره میگوید:
«روز سه شنبه ۲۸ دی ماه برای ملاقات با ایشان به زندان اوین مراجعه کردیم که متاسفانه مسئولان زندان این بار هم اجازه ملاقات با همسرم را به بنده ندادند و ایشان کماکان ممنوعالملاقات است.
امروز (چهارشنبه ۲۹ دی ماه ۸۹) هم همراه با همسر خانم مهدیه گلرو از دیگر دانشجویان زندانی برای پیگیری مسئله و صحبت با مسئولین قضایی ذیربط به زندان اوین و دادسرای قضایی مستقر در این زندان مراجعه کردیم اما متاسفانه باز هم کسی پاسخگوی ما نبود و موفق به دیدار با هیچکدام از مقامات مسئول در این زمینه نشدیم.»
احمدیان میگوید:
«در طی یک سال گذشته از طریق تمامی مجاری قانونی اقدام کردیم و پیگیر بودیم اما این پیگیریها هیچ نتیجهای در بر نداشته است. همانطور که میدانید همسرم پس از بازداشت در سال گذشته سه ماه در بند ۲۰۹ بودند و پس از بازجویی به بند عمومی منتقل شدند.
متاسفانه از آن روز تاکنون یعنی از ۱۳ اردیبهشت ماه، ۱۰ ماه هست که به ما حق ملاقات حضوری ندادند و اخیراً هم ملاقات کابینی را قطع کردهاند و از آن جایی که امکان تماس تلفنی نیز وجود ندارد ما در بیخبری مطلق نسبت به وضعیت ایشان هستیم و به دلیل بیماری که به آن مبتلا هستند واقعا در نگرانی به سر میبریم.»
همسر بهاره هدایت به "رادیو زمانه" میگوید:
«طبق قانون و آییننامههای سازمان زندانها ماهی یک بار ملاقات حضوری، هفتهای یک بار ملاقات کابینی، حق تماس تلفنی، دسترسی به پزشک و حق استفاده از مرخضی استعلاجی حداقل حقوق یک زندانی است که متاسفانه به دلایل واهی این موارد برای بهاره در نظر گرفته نمیشود.»
احمدیان در خصوص علت این برخوردها میگوید:
«پس از ۱۶ آذر ظاهراً همسرم را به دلیل نامه منسوب به وی به مناسبت روز دانشجو به دادسرای شهید مقدسی مستقر در زندان اوین احضار کردند.
در بازپرسی شعبه ۴ این دادسرا پرونده مجددی برای ایشان تشکیل دادند و از آن پس وی را ممنوعالملاقات کردند و از دسترسی به تلفن هم محروم نمودند. همسرم روز ۲۷ آذر مطلع شد که ممنوعالملاقات است و در اعتراض به این مسئله از همان روز دست به اعتصاب غذا زد. البته با سفارشها و پیگیریهایی که دوستان بهاره و خود ما داشتیم سرانجام اعتصاب غذای خود را به صورت موقت شکستند.
احمدیان در خصوص بیماری بهاره هدایت میگوید: «بهاره از چند ماه پیش در زندان اوین به بیماری سنگ صفرا مبتلا شده و علیرغم آن که پزشکان زندان اوین گفتهاند که باید برای برای انجام عمل جراحی به بیرون از زندان منتقل شود، مقامهای دادستانی از صدور اجازهی مرخصی امتناع میکنند.»
آنها میگویند بیماری خانم هدایت حاد نیست و در صورت حاد شدن بیماری، خودشان برای انتقال وی به بیمارستان اقدام خواهند کرد.»
آقای احمدیان تصریح کرد که بهاره هدایت پیش از رفتن به زندان بیماری نداشت و این بیماری محصول شرایط زندان است.
امین احمدیان در خصوص شرایط حاکم بر بند زنان زندان اوین به "زمانه" میگوید:
«همان طور که عرض کردم چند ماه پیش طی دستور دادستان تهران زنان زندانی سیاسی را به بند معروف به متادون که بند قرنطینه در زندان اوین هست منتقل کردند.
بند متادون از فضای زندان اوین جداست و شرایط این بند به گونهای است که نسبت به بندعمومی زنان از امکانات بسیار محدودتری برخوردار است. روزی چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت درب سلول را برای هواخوری باز میکنند. آنها در یک سوییت ۳۵ متری هستند که در بسته است و با هیچکس دیگری تماس ندارند. خود بهاره میگفت که مکان نگهداریشان مانند سلولهای جمعی بند امنیتی ۲۰۹ اوین است. از روزی هم که به بند متادون منتقل شدند تلفنهایشان قطع است.
سایر امکاناتی که پیش از این در بند عمومی وجود داشت مانند حق استفاده از کتابخانه و سالن ورزش و کارگاههای مختلف نیز از در این بند از زندانیان دریغ شده است.
غذای زندان کیفیت خیلی پایینی دارد و برای خرید اقلام خوراکی هم محدودیت وجود دارد. کلیه کتابهایی هم که تهیه کرده و برای ایشان فرستاده بودیم متاسفانه بازگرداندند و به ایشان داده نشد. کتابهایی که همه پس از سال ۸۴ با مجوز وزارت ارشاد همین دولت منتشر شده است!
به هر حال نگهداری این زندانیان که خود با احکام ناعادلانه در زندان هستند در این شرایط واقعاً ظلم مضاعفی که در حق این زندانیان اعمال میشود.»
احمدیان در خصوص پیگیری این موضوع از طریق مقامات مسئول میگوید:
«به مقامات دادستانی که به راحتی دسترسی نداریم، ولی در صحبتهایی که با مسئولان زندان کردیم، همه گفتهاند که دستور مستقیم دادستانی بوده که زندانیان سیاسی زن به بند متادون منتقل شوند. به نظر میرسد این اقدام به جهت کنترل بیشتر زندانیان سیاسی و قطع کامل ارتباطشان با بیرون از زندان و طبعا اعمال فشار بیشتر بر زندانیان صورت گرفته است. متاسفانه شرایطی که برای این زندانیان در نظر گرفته شده است در هیچ کدام از قوانین و آییننامههای زندان وجود ندارد به ویژه که افرادی چون بهاره در حال سپری کردن دوران محکومیت قطعی خود هستند و میبایست در بند عمومی نگهداری شوند و مطابق سایر زندانیان عادی از امکانات محدودی که زندان وجود دارد بهرهمند باشند و این برخورد، واقعا غیر قانونی، غیر اخلاقی و غیر انسانی است.»
احمدیان میافزاید: «در آخرین ملاقاتی هم که چند ماه پیش با شخص دادستان تهران در مورد پرونده همسرم داشتم گفته شد که اگر در خصوص آن چه که بر همسرم میرود سکوت کنم سعی میکنند برای آزادی و یا مرخصی او اقدام نمایند. ولی آنچه که شاهد هستیم این است که مقامات قضایی و امنیتی نه تنها هیچ تغییری در روند رسیدگی به پروندهی ایشان چه در مرحله صدور حکم و چه در دادگاه تجدید نظر صورت ندادهاند بلکه هر روز محدودیتها برای ایشان بیش از گذشته شده است به شکلی که امروز در حسرت یک تماس تلفنی و شنیدن خبر سلامتیاش در بدترین شرایط ممکن قرار داریم.»
مستند «ویکیلیکس، شورشیان شبکه اینترنت»
به گزارش بخش فرهنگی رادیو زمانه دو روزنامهنگار سوئدی به نامهای جسی هور و بسه لیندکویست فیلم مستندی درباره ویکی لیکس ساختهاند که زیر عنوان «ویکیلیکس، شورشیان شبکه اینترنت» روز گذشته از یکی از شبکههای تلویزیونی سوئد پخش شد.
این فیلم قرار است در تلویزیون آلمان هم به نمایش گذاشته شود.
این دو روزنامهنگار سوئدی برای ساخت این مستند شش ماه جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکیلیکس را همراهی کردهاند.
یکی از صحنههای محوری «ویکیلیکس، شورشیان شبکه اینترنت» صحنهایست که در آن سربازان آمریکایی در تاریخ ۱۲ ژوئيه ۲۰۰۷ از بالگرد ارتش آمریکا عدهای از عراقیها و دو خبرنگار خبرگزاری رویتر را به مسلسل میبندند. ویدیویی از این صحنه سه سال بعد در ویکیلیکس منتشر شد و جنجال برانگیخت.
دو روزنامهنگار سوئدی در این فیلم روایتی از تاریخ ویکیلیکس که در واقع یک شرکت کانادایی است و در کانادا به ثبت رسیده است، بهدست میدهند: افشاگریهای ویکیلیکس با گزارشی از رشوهخواری در کنیا آغاز میشود و با گزارشی از زبالههای شیمیایی در ساحل عاجل ادامه مییابد و به اسنادی از جنگ افغانستان و عراق و همچنین سندهای از وزارت امور خارجه آمریکا میانجامد.
مستندسازان سوئدی برای تهیه این فیلم شش ماه جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکیلیکس را همراهی کردهاند و درباره ویکیلیکس با منتقدان، روزنامهنگاران و صاحبنظران صحبت کردهاند. حاصل کار مستندی است آرام که مبنا را بر اطلاعرسانی درباره یکی از مهمترین پدیدههای روزنامهنگاری آنلاین و حدود آزادی بیان قرار میدهد.
در فیلم «ویکیلیکس، شورشیان شبکه اینترنت» تماشاگر بیش از همه با پشت صحنه ویکی لیکس و با روزنامهنگارانی آشنا میشود که با این شرکت کانادایی به خاطر مبارزه با رشوهخواری و جنایتهای جنگی و توطئههای و دسیسههای سیاسی و برای حفظ آزادی بیان همکاری میکنند.
در این فیلم همچنین با نظر منتقدان آسانژ هم آشنا میشویم: عدهای فکر میکنند جولیان آسانژ یک روزنامهنگار و یک روشنفکر آنارشیست سازشناپذیر است و عدهای او را به بیاخلاقی و بیمسئولیتی متهم میکنند. اما حتی همکاران نزدیک آسانژ هم اعتقاد دارند که او بیش از هر چیز یک مرد خودشیفته است که مایل است به هر قیمت مطرح شود.
«ویکیلیکس، شورشیان اینترنت» اما به ماجراهای پس از دستگیری جولیان آسانژ نمیپردازد. عدهای از همکاران ویکیلیکس اکنون از آسانژ فاصله گرفتهاند و تلاش میکنند اسناد افشاگرانه را در فضای دیگری و به دور از هیاهوهای مطبوعاتی منتشر کنند.
این احتمال وجود دارد که به زودی ادامه این مستند ساخته شود. شبکه تلویزیونی او آر اف در اتریش نسخه کوتاه شدهای از این مستند را پخش میکند. اما نسخه اصلی به زبان انگلیسی در اینترنت منتشر شده است.
ویکیلیکس در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۱۰ میلادی (۷ آذر ۱۳۸۹) بخشهایی از اسناد و گزارشهای طبقهبندی شده وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا را که بالغ بر ۲۵۰ هزار سند محرمانه از وابستههای دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا در همه نقاط جهان میشود را منتشر کرد.
این ماجرا پیامدهای گستردهای برای سیاست خارجی آمریکا داشت و واکنشهایی را سبب شد. جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکیلیکس مدتی به اتهام سوءاستفاده جنسی بازداشت شد، اما بهزودی او را از زندان آزاد کردند.
[wikirebels - the documentary]
آغاز سه روز عزای عمومی در تونس
از امروز جمعه، به ياد کشتهشدگان وقايع اخير تونس، به مدت سه روز عزای عمومی در اين کشور برگزار خواهد شد.
به گزارش خبرگزاریهای جهان آخرين آمار منتشر شده از تعداد کشتهشدگان اعتراضات يک ماهه اخير در تونس دستکم ۷۸ نفر اعلام شده است. اين آمار را منابع تونسی منتشر کرده و نوشتهاند ۹۴ نفر نيز زخمی شدهاند؛ در حالی که سازمان ملل متحد روز چهارشنبه ۱۹ ژانويه اعلام کرد در طول پنج هفته اعتراض، بيش از صد نفر کشته شدهاند.
ناوی پيلای، کميسر عالی حقوق بشر در سازمان ملل گفت: «بيش از ۷۰ نفر بر اثر تيراندازی کشته شدند، هفت نفر در حرکات اعتراضی خودکشی کردند و بيش از ۴۰ نفر نيز در درگيریهای زندان جان خود را از دست دادند.»
بر اساس گزارش شب گذشته تلويزيون تونس، دولت جديد تونس پس از نخستين نشست خود اعلام کرد که مردم تونس بعد از اين سه روز عزاداری زندگی عادی خود را از سر خواهند گرفت.
مدارس و دانشگاههای اين کشور که چهار روز پيش از خروج زينالعابدين بنعلی، رئيس جمهوری سابق تونس تعطيل شده بودند، از روز دوشنبه آينده بازگشايی خواهند شد.
محمد علولو، وزير جديد ورزش و امور جوانان نيز در نشست مطبوعاتی خود گفت تمامی فعاليتهای ورزشی که از هفته گذشته معلق مانده بودند «بهزودی» از سر گرفته خواهند شد.
دولت وحدت ملی تونس تصميم گرفته است که تمامی جنبشهای سياسی ممنوع در اين کشور را به رسميت بشناسد و همه زندانيان سياسی را آزاد کند. همچنين آزادی مطبوعات در تونس آغاز شده است.
با اين حال کمابيش تظاهرات اعتراضی عليه ادامه زندگی سياسی «جمعيت دمکراتيک قانون اساسی»، حزب بنعلی، ادامه دارد. معترضان خواهان کنار گذاشتن وزيران دوران حکومت بنعلی از دولت موقت هستند.
فواد المبزع، رئيس جمهور و محمد الغنوشی، نخستوزير کنونی تونس که پيش از اين عضو «جمعيت دمکراتيک قانون اساسی» بودند روز سهشنبه گذشته به منظور فروکش کردن اعتراضات مردم، از اين حزب کنار کشيدند و روز گذشته نيز اعلام شد همه وزيران دولت موقت که عضو اين حزب بودند نيز از آن استعفا دادهاند. با اين حال اين وزيران همچنان در دولت موقت باقی ماندهاند.
پس از روزهای پرتنش پيش از فرار بنعلی از تونس، اکنون خشونت و غارت در اين کشور رو به کاهش میرود.
از آنجا که پليس تونس در سرکوب تظاهرات مردم در يک ماهه اخير شرکت فعال داشت و اکنون اعتبار خود را در ميان مردم از دست داده است، دولت موقت از نيروهای ارتش برای حفظ نظم و آرامش استفاده میکند.
در پی اعتراضات گسترده مردم در تونس، عليه بيکاری، ففر و فساد اداری زينالعابدين بنعلی هفته گذشته به عربستان سعودی گريخت و پس از آن دولت موقت وحدت ملی با حضور چند تن از مخالفان سابق تشکيل شد.
مذاکرات استانبول آغاز شد
مذاکرات ايران و گروه ۵+۱ در حالی امروز در استانبول آغاز شد که علیاصغر سلطانيه، نماينده ايران در آژانس بينالمللی انرژی اتمی گفته است ايران به غنیسازی اورانيوم ادامه میدهد.
به گزارش رويترز، مذاکرات جمهوری اسلامی ايران و گروه ۵+۱ در هتل چراغان استانبول آغاز شد اما پيشرفت عمدهای از اين مذاکرات انتظار نمیرود.
کشورهای ۵+۱ که شامل آمريکا، آلمان، بريتانيا، فرانسه، روسيه و چين میشوند، اظهار اميدواری کردهاند که بتوانند جدول زمانیای برای ادامه اين گفتوگوها تشکيل دهند.
مذاکرات استانبول در پی گفتوگوهای ماه گذشته در ژنو صورت میگيرد. اين مذاکرات بيش از يک سال متوقف مانده بود.
روز گذشته پس از ورود هیأت نمايندگی ايران به استانبول، اعضای اين هیأت مذاکراتی را با برخی از هیأتهای ديگر، از جمله چين داشتند.
به نوشته رويترز، يک منبع نزديک به گروه مذاکرهکننده گفته است: «هيچ کس انتظار پيشرفت بزرگی از اين مذاکرات ندارد. ايران بايد آمادگی خود را برای تعامل گستردهتر نشان دهد.»
کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا که مسئوليت هیأت نمايندگی گروه ۵+۱ را بر عهده دارد همچون دور قبل با سعيد جليلی، نماينده ارشد هیأت جمهوری اسلامی ايران در باره برنامه هستهای ايران مذاکره خواهند کرد.
به نظر برخی صاحبنظران غربی، حتی با وجود مشکلات فنی، ايران انباشت اورانيوم غنیشده را ادامه خواهد داد تا احتمالأ به سلاح هستهای دست يابد.
محمود احمدینژاد، رئيس جمهوری ايران، علیرغم اين که از «همکاری بر اساس عدالت و احترام متقابل» سخن میگويد اما در همين حال اعلام کرده است که اين کشور «هرگز از راه خود باز نخواهد گشت.»
همچنين روز گذشته، علیاصغر سلطانيه، نماينده ايران در آژانس بينالمللی انرژی اتمی در يک نشست خبری در روسيه اعلام کرد که حتی اگر به تأسيسات هستهای ايران حمله شود، اين کشور به غنیسازی اورانيوم ادامه خواهد داد.
سلطانيه گفت: «زمانی که ايران تزريق اورانيوم ۲۰ درصدی به راکتور تهران را آغاز کند هيچ دليلی برای تبادل سوخت وجود نخواهد داشت.»
کشورهای غربی ايران را متهم میکنند که به مصوبات سازمان ملل متحد مبنی بر توقف غنیسازی اورانيوم و گشودن تأسيسات هستهای خود به روی نمايندگان آژانس بينالمللی انرژی اتمی، پايبند نبوده است.
مايک همر، سخنگوی شورای امنيت ملی آمريکا و عضو هیأت مذاکرهکننده اين کشور در استانبول توضيح داد که ايالات متحده به سياست فشار و ديپلماسی خود ادامه خواهد داد.
وی گفت: «نوبت ايران است که گامهای مشخص و قانعکنندهای بردارد.»
ايران بر موافقتنامه مربوط به تبادل سوخت هستهای که سال گذشته در تهران با برزيل و ترکيه به امضا رساند پای میفشارد.
بر اساس موافقتنامه تهران، ايران ۱۲۰۰ کيلوگرم اورانيوم کمتر غنیشده را تحت نظر آژانس بينالمللی انرژی اتمی نزد ترکيه به امانت میگذارد و در صورت پذيرش اين توافق پس از يک سال ۱۲۰ کيلوگرم اورانيوم ۲۰ درصد غنیشده مورد نياز را دريافت میکند.
با ادامه فعاليتای هستهای ايران در ماه ژوئن ۲۰۱۰، چهارمين تحريم شورای امنيت سازمان ملل عليه ايران به مورد اجرا درآمد و به دنبال آن آمريکا و اروپا نيز تحريمهای ديگری را نيز بر عليه ايران افزودند.
روز گذشته فيليپ کرولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، درباره مذاکرات استانبول گفت آمريکا در پی «فرايندی عملی» است تا به مسائل اصلی برنامه هستهای ايران بپردازد.
واشنگتن همچنين از «تحريمهای جديد» يک جانبه عليه ايران نيز سخن گفته است. به نظر مقامات اين کشور تحريمهايی که تاکنون عليه ايران اعمال شده، تأثيرات بسياری بر اقتصاد و برنامه هستهای اين کشور گذاشته است.
از سوی ديگر روسيه اعلام کرد که اميدوار است با همکاری ايران تحريمهای عليه اين کشور لغو گردند.
سرگئی لاوروف، وزير امور خارجه روسيه در يک نشست خبری در استانبول گفت لغو تحريمها عليه ايران بايد در دستور کار مذاکرات استانبول قرار گيرد.
مذاکرات هستهای استانبول تا فردا ادامه خواهد داشت.
رشد کمسابقه اعدامها در ايران
فعالان حقوق بشر در ايران از افزايش کمسابقه اجرای حکم اعدام در دیماه امسال خبر دادند. طی دیماه سال جاری ۷۹ نفر در ايران اعدام شدهاند.
با پايان يافتن ماه دی، فعالان حقوق بشر به روال هر ماه، آمار اعدامشدگان اين ماه در ايران را منتشر کردند.
اين آمار بر اساس آمار رسمی دولت ايران تنظيم شده است که طبق آن طی دیماه سال جاری ۷۹ نفر در زندانهای اين کشور و يا در ملاء عام اعدام شدهاند.
به نوشته خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران (هرانا)، اعدامها در اين ماه نسبت به دیماه سال گذشته بيش از ۳۰۰ درصد رشد داشته است. بر اين اساس بهطور متوسط هر ۹ ساعت يک نفر در دیماه اعدام شده است.
اين گزارش میافزايد طی دی ماه سال جاری، بيشترين اجرای حکم به ترتيب ۲۰ نفر در استان خوزستان، ۱۱ نفر در استان تهران، ۱۰ نفر استان البرز، هشت نفر در استان قم، هفت نفر در استان کرمانشاه، هفت نفر در استان لرستان، پنج نفر در استان سيستان و بلوچستان، چهار نفر در استان اصفهان، دو نفر در استان آذربايجان غربی، دو نفر در استان مرکزی بوده است و در استانهای کرمان، مازندران و خراسان شمالی نيز يک نفر اعدام شدند.
همچنين خبرگزاری حقوق بشر ايران (رهانا) گزارش داده است که اين تعداد اعدام در دیماه بيشترين آمار اجرای حکم اعدام در ۱۰ ماه گذشته در سال ۱۳۸۹ است.
رهانا میافزايد بدين ترتيب آمار اعدام در سال جاری به ۲۶۹ مورد رسيده است که نسبت به سال گذشته رو به افزايش است.
بر اساس اين گزارش جرائم مربوط به مواد مخدر همچون ماههای گذشته دليل عمده اعدامها در ايران بوده است و در دیماه ۶۸ نفر به همين جرم در زندانهای ايران اعدام شدهاند.
اين گزارش میافزايد هر ۷۹ نفر اعدامشده در اين ماه مرد بودهاند و از ابتدای سال جاری ۲۶۳ مرد و شش زن اعدام داشتهاند.
از اين ۷۹ زندانی اعدام شده در دیماه، يک نفر در ملاء عام و در ميدان سعادتآباد تهران اعدام شده است و مابقی در زندانها اعدام شدهاند.
بنا بر اين گزارش در طول ۱۰ ماه گذشته دستکم ۱۶ نفر در ملاء عام در ايران اعدام شدهاند.
هم اکنون دو سوم کشورهای عضو سازمان ملل، یعنی ۱۳۰ کشور، حکم اعدام را کنار گذاشتهاند، اما در ۶۲ کشور همچنان مجازات اعدام اجرا میشود که جمهوری اسلامی ایران یکی از این کشورها است.
بنا به گزارشهای سازمانهای مدافع حقوق بشری بینالمللی، ایران با جمعیت ٧٠ میلیون از نظر تعداد اعدامها پس از کشور چین با جمعیت یک میلیارد و ٣٠٠ میلیون نفر قرار دارد اما با مبنا قرار دادن جمعیت در رتبه «نخست» قرار میگیرد.
داریوش قنبری: احمدی نژاد باید درباره تمکین نکردن به قانون، پاسخگو باشد
یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با اعلام اینکه تخلف رئیسکل بانک مرکزی در عدم اجرای قانون اعتبار از محل حساب ذخیره ارزی به مترو کاملاً محرزاست، گفت: مقرر شده تا مجلس از طریق رئیسجمهور نسبت به اجرایی نشدن این قانون پاسخ بخواهد.
داریوش قنبری در گفتگو با ایلنا با اشاره به حضور وزیر اقتصاد و دارایی در مجلس شورای اسلامی و ارائه توضیحاتی در مورد سهم مترو از حساب صندوق ذخیره ارزی با اشاره به اینکه اظهارات وی برای نمایندگان مجلس توجیه کننده نبود، تاکید کرد: با وجود آنکه وزیر اقتصاد در برابر سوال نمایندگان در مورد دلیل اجرایی نشدن مصوبه مربوط به برداشت مترو از حساب صندوق ذخیره ارزی اعلام کرد که بودجه کافی در صندوق حساب ذخیره ارزی وجود ندارد، در واقع به نوعی اعلام کرد که این مسئله به وزیر اقتصاد ارتباطی ندارد و افراد دیگری مقصر عدم اجرای قانون هستند.
او افزود: مطهری نماینده مردم تهران نیز که با جواب این چنینی وزیر اقتصاد روبهرو شد، اعلام کرد که از سوالش صرف نظر کند و نیز تاکید کرد که سوالش را از سطوح بالاتری از جمله ریاست جمهوری پیگیری کرده و احمدینژاد باید پاسخگوی علت عدم تمکین به قانون فوق باشد.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: به این ترتیب تخلف رئیس کل بانک مرکزی نیز در مورد عدم اجرای این قانون محرز است و مجلس باید از ابزارهای درستی برای اجرای قانون مترو استفاده کند.
قنبری ادامه داد: باید هم از ابزارهای نظارتی مجلس برای پیگیری حق مردم در این مصوبه استفاده شود و هم از ابزارهای مربوط به قوهقضاییه؛ چرا که عدم پایبندی به قانون و اجرای آن از سوی رئیسکل بانک مرکزی با وجود مصوبه و قانون مجلس، اقدام درستی نیست.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با اعلام اینکه رئیس کل بانک مرکزی نیز در این زمینه پیرو نظر و دستور رئیسجمهور بوده گفت: سوال و خواسته مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس مطالبه جمعی تمام نمایندههای مجلس بوده و نمایندهها مجلس باید به اتفاق و با تعامل آن را پیگیری کنند.
قاچاقچی مواد مخدر و متجاوز به عنف به راحتی به مرخصی می رود
زندانی سیاسی مرخصی ندارد، حتی زمان ابتلا به سرطان و مرگ عزیزان
کلمه_عاطفه امیری: این روزها حتی مرگ نزدیکان یک زندانی سیاسی و یا ابتلا به بیماری غیر قابل درمان هم نمی تواند به مرخصی چند روزه برای آن زندانی منجر شود .
تعدادی از زندانیان سیاسی در یکسال اخیر در سلولهای تنگ و تاریک خبر از دست دادن نزدیک ترین عزیزان شان را از زبان بازجویان خود شنیده اند و در تنهایی سلول شان این داغ را به سوگ نشسته اند، اما حتی در این زمان هم که شدیدترین فشارهای روحی و روانی به زندانی وارد می شود و حداقل نیازش این است که غمش را با خانواده اش قسمت کند اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کند . تعدادی از خانواده های این زندانیان در چنین روزهایی برای گرفتن مرخصی چند ساعته برای زندانی شان تلاش زیادی کرده تا او فقط برای چند ساعت بر مزار عزیز از دست رفته اش حاضر شود اما دادستان تهران و بازجویان در این باره نیز با مرخصی زندانی مخالفت کرده اند .
اما این همه ی ماجرا نیست و این روزها حتی با مرخصی درمانی زندانیانی که مبتلا به بیماری های سخت هستند نیز مخالفت می شود .اکنون تعدادی از زندانیان مبتلا به سرطان و یا دیگر بیماری های سخت در زندانهای قوه قضاییه جمهوری اسلامی آخرین لحظه های زندگی شان را می شمارند و باز هم اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کنند.
نسرین ستوده و خبر فوت پدرش پس از دو هفته بازداشت
تنها دو هفته از بازداشت نسرین ستوده، وکیل دادگستری گذشته بود که خبر مرگ پدرش به او در زندان اوین داده شد .پدر نسرین پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان فوت کرده بود و خانواده و دوستان و اغلب فعالان حقوق بشر آن روزها انتظار داشتند که نسرین برای چند ساعت هم که شده خواهد توانست در مراسم ترحیم پدرش شرکت کند .اما او فقط توانست این خبر را در سلول انفرادی و از زبان بازجوهایش بشنود .او نه تنها هرگز اجازه شرکت در مراسم ترحیم پدرش را نیافت که ماههاست از ملاقات با پسر سه ساله و دختر یازده ساله اش نیز محروم است و شدیدترین فشارهای روحی را تحمل می کند . حکم یازده سال زندان برای این وکیل دادگستری به تازگی به او ابلاغ شده است .
فوت مادر آرش صادقی و انتقال او به زندان اوین
آرش صادقی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه مدتی بود که برای مرخصی از زندان به خانه آمده بود که دوباره نیروهای امنیتی با مراجعه به خانه شان خواهان دستگیری او شدند . مادر آرش در پی این یورش ناگهانی که ساعت چهار صبح بود دچار حمله قلبی شد و بعد از بستری شدن در بیمارستان برای همیشه از این دنیا رفت اما آرش بی توجه به این فشارها بار دیگر به زندان بازگردانده شد . او اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد .
ریحانه رجبی : آقای دادستان خودتان پدر نداشتید
محمدرضا رجبی، منشی ویژه هاشمی رفسنجانی مدت ۱۸ ماه است که در بازداشت به سر میبرد. چند ماهی از بازداشت رجبی می گذشت که او هم پدرش را از دست داد و باز همان داستان تکرار شد و محمد رضا رجبی حتی اجازه نیافت در مراسم تشییع و ترحیم پدرش حضور یابد.
ریحانه رجبی چندی پیش در نامه ای به دادستان تهران ار این موضوع گلایه کرد :«حتما یادتان هست سال پیش پدر بزرگم یعنی پدر پدرم فوت کرد و شما اجازه ندادید که پدرم در مراسم تشییع جنازه پدرش شرکت کند. یادتان هست آقای دادستان ؟بارها در این مدت از خود پرسیده ام آیا آقای دادستان خودش پدر نداشته و یا ندارد؟ یک لحظه خودتان را جای پدرم بگذارید . سخت است که موقع جان دادن پدر بالای سرش نباشید . سخت است که در فراق پدرتان مادر و خواهر و برادرهای شما نتوانند سر بر شانه شما بگذارند و گریه کنند . هیچ وقت به این چیزها فکر کرده اید ؟
رجبی نیز روزهای سخت از دست دادن پدر را در گوشه سلول انفرادی گذراند و تا امروز هم حتی یک روز به مرخصی نیامده است .
در همین مدت حمزه کرمی، مدیر سایت جمهوریت نیز برادرش را از دست داد و تعداد دیگری از زندانیان نیز عزیزان شان را از دست دادند اما هرگز اجازه حضور در مراسم ترحیم عزیزان خود را پیدا نکردند .
مصطفی تاج زاده، یکی دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات نیز در ماههای نخست زندانی بودن،برادرزاده نوجوانش را که خیلی برای او عزیر بود بر اثر ابتلا به بیماری سرطان از دست داد اما به او نیز اجاره ندادند در مراسم تشییع و یا ترحیم برادر زاده اش شرکت کند و به برادر داغدارش تسلیت بگوید.
زندانیان مبتلا به بیماریهای سخت تبعید می شوند
مسوولان قضایی و امنیتی در این مدت نه تنها به زندانیان مبتلا به بیماری های سخت مرخصی درمانی نداده اند که تعدادی از آنها را در این شرایط به زندان های شهرهای دیگر که شرایط به مراتب نامناسب تری هم دارند تبعید کرده اند .حامد روحی نژاد و فاطمه رهنما با وجود ابتلا به بمیاریهای سخت به ترتیب به زندانهای زنجان و اهواز تبعید شده اند .
حامد روحی نژاد، دانشجوی زندانی مبتلا به بیماری ام .اس است و این روزها نیمی از بدنش فلج شده است . پزشکان زندان نیز وضعیت ناگوار جسمانی این زندانی را بارها تایید کرده و گفته اند ماندن او درزندان برایش خطرناک است و ممکن است به قیمت جانش تمام شود. اما با این همه نه تنها به حامد مرخصی داده نشده که او را برای گذراندن ده سال حبس از زندان اوین به زندان زنجان فرستاده و در جایی به اسم اردوگاه نگهداری می کنند تا آنجا که پدر حامد در مصاحبه ای اعلام کرد که فرزندش در حال مرگ است .اما با این همه همچنان حامد حکم زندان در تبعیدش را می گذراند .
فاطمه رهنما، دیگر زندانی سیاسی نیز مبتلا به سرطان سینه و بیماری حاد افسردگی است .او هم به ده سال حبس در تبعید فرستاده شده است . رهنما نیز بی توجه به بیماری سختش چند ماه پیش از زندان اوین به زندان سپیدار اهواز تبعید شد . خانواده رهنما کمتر قادر هستند به او که بیماری سختی هم دارد سر بزنند .تنهایی و دوری از خانواده رنج تحمل زندان را در میان زندانیان عادی برای او مضاعف کرده است .پزشکان معالج فاطمه، بیماری های سخت او را تایید و تاکید کرده اند که بیماری هایش در چنین زندانی رو به وخامت خواهدرفت اما مسوولان امنیتی و قضایی به هشدار مکرر پزشکان در باره این زن ۴۷ ساله هیچ توجهی ندارند و مصرند که او روزهای سخت بیماری را در زندانی با استانداردهای پایین و بدون دارو بگذراند.
زندانیان سرطانی در زندان اوین
محسن دگمه چی، زندانی سیاسی و محمد اولیایی فرد ،وکیل دادگستری، دکتر ابراهیم یزدی از جمله زندانی های سیاسی هستند که به ترتیب مبتلا به سرطان پانکراس ، خون و پروستات هستند . اما با این همه همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین (دکتر یزدی در خانه امن وزارت اطلاعات) به سر می برند .
خانواده این سه زندانی سیاسی بارها برای دریافت مرخصی درمانی به دادستانی تهران مراجعه کرده اند .
خانواده این سه زندانی سیاسی بارها برای دریافت مرخصی درمانی به دادستانی تهران مراجعه کرده اند .
پزشک ابراهیم یزدی گفته است که او در زندان نمیتواند دوام بیاورد، چرا که سرطان پروستات دارد و اگر مراقبتهای دقیق پزشکی انجام نشود، با عفونت مواجه خواهد شد. به گفته ی نزدیکان دکتر یزدی، وی به غیر از سرطان پروستات، فشار خون بالا و بیماری قلبی نیز دارد و هر چهار ساعت یکبار باید ادار او دفع شود، این کار که با لوازم پزشکی صورت می گیرد اگر در محیط کاملا بهداشتی با وسایلی که مرتب باید استریل شوند انجام نگیرد، فورا آقای یزدی عفونت میگیرند و به همین علت هم چندین بار به بهداری اوین منتقل شد.
محسن دگمه چی که به اعدام محکوم است در این میان شرایط بسیار سخت تری را دارد چرا که او باید با حکم اعدام و فشارهای شدیدی که این حکم به زندانی وارد می کند بیماری سختش را نیز تحمل کند .او این روزها شرایط جسمانی بسیار ناگواری را پشت سر می گذراند .محسن دکمه چی از بازاریان تهران است که چندی پیش جرس خبر داد که یکی از اتهامات وی کمک مالی به خانواده های زندانیان سیاسی بوده است.
گفته می شود این زندانیان از مدتها قبل علایم ابتلا به بیماری را نشان می دادند مثلا دگمه چی دچار دل دردهای شدید می شد و اولیایی فرد هم مدام با ضعفهای جسمانی شدید روبرو بوده اما با این همه، مسوولان زندان تا مدتها علایم این بیماری ها را جدی نمی گرفتند و به آنها می گفتند« شما تمارض می کنید!» تا اینکه بالاخره و با گذشت مدت زیادی مشخص شد این زندانیان مبتلا به سرطان هستند اما با این وجود، این زندانیان همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برند و از دادن مرخصی درمانی به آنها خودداری می شود .
تعداد زندانیان مبتلا به بیماری های سخت بیش از آنچه است که ذکر شد و این چند نفر تنها به عنوان نمونه ذکر شده اند.
تعداد زندانیان مبتلا به بیماری های سخت بیش از آنچه است که ذکر شد و این چند نفر تنها به عنوان نمونه ذکر شده اند.
مرخصی حق زندانی عادی است نه سیاسی!
خانواده زندانیان سیاسی به روند جاری اعطا نکردن مرخصی به زندانیان سیاسی اعتراض دارند آنها می گویند مرخصی حق زندانی است ونه یک امتیاز. اما مسوولان امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی اکنون حتی به زندانیان در حال مرگ و زندانیانی که عزیزان شان را ازدست می دهند نیز مرخصی نمی دهند و مرخصی را یک امتیاز می دانند امتیازی که به دست آوردنش تقریبا ناممکن شده است .
این در حالی است که زندانیان عادی از قبیل زندانیان مواد مخدر،قاچاق مخدر و حتی تجاوز به عنف به راحتی از حق مرخصی استفاده می کنند و به مناسبت هایی چون عروسی و عزاداری بستگان دور و نزدیک حداقل یک هفته به مرخصی می روند
همسر عبدالرضا قنبری: نگذارید یک معلم گمنام را اعدام کنند
خبرگزاری هرانا - پس از اعتراضات گسترده مردم ایران به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری سال گذشته، شمار زیادی از شهروندانِ معترض دستگیر، زندانی و شکنجه شدند. برای بخش هایی از این زندانیان خصوصا کسانی که در ایام عاشورا دستگیر شده اند، حکم اعدام صادر شده است.
در روزهای نخست اعتراضات خیابانی، دلیل اصلی صدور حکم اعدام برای زندانیان، محاربه و توهین به مقدسات اعلام می شد اما رفته رفته برای کسانی حکم اعدام صادر شد و یا کسانی به دار آویخته شدند که اتهامات متفاوتی برای آنان مطرح می شد.
عبدالرضا قنبری معلم گمنامی است که پس از راهپیمایی عاشورای سال گذشته در محل تدریس خود بازداشت و سپس از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام «محاربه از طریق ارتباط با گروههای معاند» که از مصادیق این موضوع داشتن ایمیلهای مشکوک و ارتباط با یکی از رسانههای تلویزیونی خارج از کشور عنوان شده به اعدام محکوم شد.
سکینه حبیبی همسر این معلمِ محکوم به اعدام و مادر دو فرزند است که می گوید: همسرم به جهت عدم عضویت در هیچ سازمان و حزب سیاسی، سرنوشتش برای هیچ کس مهم نیست، در انتظار اجرای حکم اعدام به سر میبرد و هیچ فرد و یا نهاد سیاسی و فرهنگی پیگیر وضعیت وی نبوده و هیچ اقدامی برای توقف این حکم صورت نمیپذیرد.
وی همچنین از پیگیری ها و نامه های خود به مقامات مسوول و مراجع تقلید خبر می دهد و می گوید: اگر چه هیچ کسی پاسخی به ما نداد اما به خاطر فرزندانم، به خاطر دختر ده ساله ام مجبورم که امیدم را از دست ندهم و برای نجات جان همسرم برای نجات جان یک پدر دلسوز همچنان امیدوارانه تلاش کنم و از همه بخواهم تا نگذارند یک فعال فرهنگی و یک معلم گمنام تنها به جرم آن که تنهاست و کسی را ندارد اعدام شود.
جرس در گفتگویی تلفنی با سکینه حبیبی همسر عبدالرضا قنبری در مورد یک سالی که بر این خانواده گذشته است، پیگیری ها و دیدار های او با مقامات مسوول در ایران و وضعیت این زندانی محکوم به اعدام ، پرسش هایی را مطرح کرده است که در پی می آید:
همسر شما پس از عاشورا دستگیر و به اعدام محکوم شده است، آیا هیچ خبر جدیدی از همسرتان دارید؟
خبرهای ما بر می گردد به همین ملاقات هایی که می رویم. هفته ای یک بار . از ادربیهشت ماه که حکم اعدام همسرم تایید شده، حال و هوای این ملاقات ها متفاوت است. خودشان هم در ملاقات ها می گوید من کاری انجام نداده ام ولی شرایط به گونه ای بوده که یک سری حکم های اینچنینی صادر شود ولی من کاری انجام نداده ام که این حکم شامل من شود.
دلیل اصلی بازداشت ایشان چه بوده و آیا ممکن است در مورد روند دستگیری ایشان توضیحی بدهید؟
دلیل اصلی بازداشت را که به ما دقیقا نمی گویند ولی به هر حال یکی از مواردی که مطرح کردند هم می گویند ایشان در روز عاشورا در خیابان بوده اند. ایشان را در محل تدریس دستگیر کرده اند.
آیا از ایشان در مورد حضور در راهپیمایی عاشورا در روند بازجویی سوالاتی هم شد؟
وقتی از خودشان در این مورد سوال کردند، همسرم خیلی صادقانه گفت بله من در روز عاشورا به همراهِ دختر کوچکم بیرون بودم. یعنی با یک دختر خردسال مگر چه کار می شود کرد، یعنی با یک بچه مگر کسی می تواند در خیابان کار امنیتی انجام دهد؟
ولی روز عاشورا ایشان فقط صبح بیرون بودند. آنها گفتند ایشان ظهر عاشورا بیرون بود. در حالی که ظهر عاشورا همسرم در منزل بود و شاهد داریم که ایشان را دیده که در پیش از ظهر عاشورا همسرم به همراه بچه ام در خیابان خودمان بود. .
آیا دادگاه از شما به اظهارات شاهدی که به آن اشاره کرده اید هم گوش داده است؟
نه، دادگاه هیچگاه شاهد را از ما نخواست و به همسرم گفته اند که شما ظهر عاشورا در خیابانی که درگیری شده حضور داشتید. در حالی که همسرم فقط صبح از محل درگیری رد شده بود و آنها هم برایش حکم را صادر کردند.
آیا همسرتان فعالیت سیاسی داشته است؟
فعلا نه. یعنی در روزهایی که دستگیرش کردند اصلا فعالیت سیاسی نداشت. یک معلم بود، مولف چهار کتاب بود و کارهای فرهنگی انجام می داد.
برخی از کسانی که پس از انتخابات دستگیر شده اند، در سال های گذشته فعالیت سیاسی داشتند، آیا همسر شما پیش از این سابقه سیاسی داشت؟
همه تلاش ایشان در همان حوزه فعالیت های فرهنگی و صنفی خودش بوده و نمی شود گفت کار سیاسی می کرد. ایشان شانزده سال در همین نظام آموزشی تدریس کرد، خدمت کرد، کار فرهنگی کرد. سالهای قبل هم فعالیت هایی که داشتند کار صنفی بوده که صنف را هم منحل کردند و برای همان فعالیت هم که در سال ۸۶ بوده برایش مبلغ سیصد هزارتومان جریمه نقدی صادر کرده بودند.
قاضی ایشان آقای صلواتی بود. آیا دیداری با ایشان داشتید؟
دادگاه بدوی همسرم را که اصلا به ما اطلاع ندادند. بعد از اینکه حکم اعدام صادر شد من فقط یک بار توانستم آقای صلولتی را ببینم.
پیگیری های شما با مقامات مسوول در چه مرحله ای است؟ آیا دیداری با هیچ یک از مسولان داشته اید؟
من در همان اردیبهشت ماه وقتی حکم سنگین اعدام صادر شد با آقای دادستان دیدار کردم. آقای دولت آبادی هم قول هایی به ما داد ولی هیچ اتفاقی نیافتاد. ایشان هم پرسیده بودند که آیا همسرم در روز راهپیمایی در خیابان بودند و وقتی همسرم با صداقت توضیح داد که به همراه دختر هشت ساله ام بیرون بود، ایشان هم قول هایی دادند که برای همسرم تخفیف بگیرند. این حکم خیلی برای همسرم سنگین است. ولی واقعا همسرم کاری نکرده است که اعدام شود.. .
به غیر از دیدار با دادستان تهران پیگیری های دیگری هم انجام داده اید؟
کسی پاسخگوی ما نیست. با این همه من همچنان امید دارم از طریق قانون کشور خودمان حل شود. به همین دلیل نامه های زیادی به مسوولان نوشته ام و در خواست کرده ام که در این حکم بازبینی کنند، همه درخواستم این بود که در مورد حکم سنگینِ اعدام که برای یک معلم با شانزده سال سابقه خدمت صادر شده است بازبینی کنند. به آقای لاریجانی، رییس قوه قضاییه نامه نوشته ام، به چند تن از مراجع هم نامه داده ام و درخواست کمک کرده ام.
مشخصا به کدام مراجع نامه داده اید و آیا هیچ پاسخی دریافت کردید؟
به آقای مکارم ، به آقای خراسانی و به آقای سیستانی نامه دادم. یک بار هم به دفتر آقای مکارم مراجعه کرده امِ آنجا گفته اند جزییات پرونده را نمی دانند و به همین دلیل دخالت نمی کنند، بقیه مراجع هم که اصلا پاسخ نامه های مرا ندادند.
در روزهای نخستِ دستگیری همسرتان، شما تقریبا سکوت کرده و مصاحبه ای هم با رسانه ها انجام نمی دادید. آیا دلیل مشخصی داشت؟
من مصاحبه ای نکردم تا وضعیت همسرم بدتر نشود. امید داشتم این مشکل حل شود.نمی خواستم لج و لج بازی شود. هنوز هم امید دارم. با اینکه دیگر این روزها نمی توانم آقای دادستان را ببینم ولی هنوز هم امید دارم به ما کمک کنند و از راه قوانین کشور خودم کاری کنند که همسرم نجات پیدا کند. هفته قبل به دادستان دوباره نامه نوشته ام تا شاید راهگشایی باشد در پرونده. یعنی واقعا این حکم برای ما و خانواده ما سنگین است.
شما چند فرزند دارید و آیا فرزندان شما در جریان صدور حکم اعدام برای پدرشان هستند؟
من دوتا فرزند دارم. پسرم هفده سال دارد و دخترم نه سالش تمام شده و ده ساله می شود. پدرشان در یکی از ملاقات ها جریان را به بچه ها گفت که اگر زمانی این اتفاق ( اعدام) افتاد به بچه های من شوک وارد نشود. خیلی سخت بود. خیلی .
وضعیت روحی بچه ها پس از اینکه در جریان حکم اعدام پدرشان قرار گرفته اند چگونه است؟
نبودن پدر در خانه به اندازه کافی سخت هست، تصور کنید دخترم نزدیک به ده سال دارد با این سن کم هیچ تصوری از اعدام ندارد. شرایط روحی اش بسیار نگران کننده است. با پسرم که بزرگتر است، صحبت می کنم و او تقریبا شرایط را می فهمد. اما دخترم هنوز درک درستی ندارد. نمی دانم باید چکار بکنم. نمی توانم هر هفته او را به ملاقات پدرش ببرم چون مدرسه می رود. از طرفی هر وقت، اسم پدرش را در خانه می آوریم یا مهمان بیاید و سوال کند آقای قنبری چطور است، این بچه حالتش کاملا عوض می شود، می رود در اتاقش زیر پتو و تمام دست و پایش منقبض می شود. دکتر هم که می برم می گوید باید او را از فشارهای عصبی دور نگاه داشت ولی اصلا نمی دانم چه باید کرد چون وقتی اسم پدرش را هم می شنود تمام دست و پایش جمع می شود. انشالله که فرجی شود تا هم ما و هم این بچه و هم معلمی که شانزده سال برای مردم خدمت کرد نجات پیدا کند.
واکنش مردم و شاگردان همسر شما به این حکم چگونه است و درخواست شما چیست؟
مردم کاری از دست شان بر نمی آید، کسانی که همسرم را می شناسند می دانند که ایشان همه زندگی اش را وقف شاگردانش می کرد، اکثر شاگردان همسرم خصوصیت های اخلاقی او را می دانند و شک ندارند که او خیلی خدمت کرد و جانش را فدای مردم می کرد. همه کسانی که همسرم با کار و تدریس برایشان زحمت کشید برای ایشان دعا کنند نمی دانم چه بگویم. کمکی از دست مردم بر نمی آید اگر مردم کسی را می شناسند فقط می خواهم بروند صحبت کنند با مسولان شاید راهی باز شود و همسرم نجات پیدا کند.
ناگفته ای اگر باقی مانده است، بفرمایید.
اگرچه کسی به ما امید نمی دهد اما ما خودمان امیدواریم، هنوز امید داریم که همسرم را نجات دهند.
با تشکر از شما
در روزهای نخست اعتراضات خیابانی، دلیل اصلی صدور حکم اعدام برای زندانیان، محاربه و توهین به مقدسات اعلام می شد اما رفته رفته برای کسانی حکم اعدام صادر شد و یا کسانی به دار آویخته شدند که اتهامات متفاوتی برای آنان مطرح می شد.
عبدالرضا قنبری معلم گمنامی است که پس از راهپیمایی عاشورای سال گذشته در محل تدریس خود بازداشت و سپس از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام «محاربه از طریق ارتباط با گروههای معاند» که از مصادیق این موضوع داشتن ایمیلهای مشکوک و ارتباط با یکی از رسانههای تلویزیونی خارج از کشور عنوان شده به اعدام محکوم شد.
سکینه حبیبی همسر این معلمِ محکوم به اعدام و مادر دو فرزند است که می گوید: همسرم به جهت عدم عضویت در هیچ سازمان و حزب سیاسی، سرنوشتش برای هیچ کس مهم نیست، در انتظار اجرای حکم اعدام به سر میبرد و هیچ فرد و یا نهاد سیاسی و فرهنگی پیگیر وضعیت وی نبوده و هیچ اقدامی برای توقف این حکم صورت نمیپذیرد.
وی همچنین از پیگیری ها و نامه های خود به مقامات مسوول و مراجع تقلید خبر می دهد و می گوید: اگر چه هیچ کسی پاسخی به ما نداد اما به خاطر فرزندانم، به خاطر دختر ده ساله ام مجبورم که امیدم را از دست ندهم و برای نجات جان همسرم برای نجات جان یک پدر دلسوز همچنان امیدوارانه تلاش کنم و از همه بخواهم تا نگذارند یک فعال فرهنگی و یک معلم گمنام تنها به جرم آن که تنهاست و کسی را ندارد اعدام شود.
جرس در گفتگویی تلفنی با سکینه حبیبی همسر عبدالرضا قنبری در مورد یک سالی که بر این خانواده گذشته است، پیگیری ها و دیدار های او با مقامات مسوول در ایران و وضعیت این زندانی محکوم به اعدام ، پرسش هایی را مطرح کرده است که در پی می آید:
همسر شما پس از عاشورا دستگیر و به اعدام محکوم شده است، آیا هیچ خبر جدیدی از همسرتان دارید؟
خبرهای ما بر می گردد به همین ملاقات هایی که می رویم. هفته ای یک بار . از ادربیهشت ماه که حکم اعدام همسرم تایید شده، حال و هوای این ملاقات ها متفاوت است. خودشان هم در ملاقات ها می گوید من کاری انجام نداده ام ولی شرایط به گونه ای بوده که یک سری حکم های اینچنینی صادر شود ولی من کاری انجام نداده ام که این حکم شامل من شود.
دلیل اصلی بازداشت ایشان چه بوده و آیا ممکن است در مورد روند دستگیری ایشان توضیحی بدهید؟
دلیل اصلی بازداشت را که به ما دقیقا نمی گویند ولی به هر حال یکی از مواردی که مطرح کردند هم می گویند ایشان در روز عاشورا در خیابان بوده اند. ایشان را در محل تدریس دستگیر کرده اند.
آیا از ایشان در مورد حضور در راهپیمایی عاشورا در روند بازجویی سوالاتی هم شد؟
وقتی از خودشان در این مورد سوال کردند، همسرم خیلی صادقانه گفت بله من در روز عاشورا به همراهِ دختر کوچکم بیرون بودم. یعنی با یک دختر خردسال مگر چه کار می شود کرد، یعنی با یک بچه مگر کسی می تواند در خیابان کار امنیتی انجام دهد؟
ولی روز عاشورا ایشان فقط صبح بیرون بودند. آنها گفتند ایشان ظهر عاشورا بیرون بود. در حالی که ظهر عاشورا همسرم در منزل بود و شاهد داریم که ایشان را دیده که در پیش از ظهر عاشورا همسرم به همراه بچه ام در خیابان خودمان بود. .
آیا دادگاه از شما به اظهارات شاهدی که به آن اشاره کرده اید هم گوش داده است؟
نه، دادگاه هیچگاه شاهد را از ما نخواست و به همسرم گفته اند که شما ظهر عاشورا در خیابانی که درگیری شده حضور داشتید. در حالی که همسرم فقط صبح از محل درگیری رد شده بود و آنها هم برایش حکم را صادر کردند.
آیا همسرتان فعالیت سیاسی داشته است؟
فعلا نه. یعنی در روزهایی که دستگیرش کردند اصلا فعالیت سیاسی نداشت. یک معلم بود، مولف چهار کتاب بود و کارهای فرهنگی انجام می داد.
برخی از کسانی که پس از انتخابات دستگیر شده اند، در سال های گذشته فعالیت سیاسی داشتند، آیا همسر شما پیش از این سابقه سیاسی داشت؟
همه تلاش ایشان در همان حوزه فعالیت های فرهنگی و صنفی خودش بوده و نمی شود گفت کار سیاسی می کرد. ایشان شانزده سال در همین نظام آموزشی تدریس کرد، خدمت کرد، کار فرهنگی کرد. سالهای قبل هم فعالیت هایی که داشتند کار صنفی بوده که صنف را هم منحل کردند و برای همان فعالیت هم که در سال ۸۶ بوده برایش مبلغ سیصد هزارتومان جریمه نقدی صادر کرده بودند.
قاضی ایشان آقای صلواتی بود. آیا دیداری با ایشان داشتید؟
دادگاه بدوی همسرم را که اصلا به ما اطلاع ندادند. بعد از اینکه حکم اعدام صادر شد من فقط یک بار توانستم آقای صلولتی را ببینم.
پیگیری های شما با مقامات مسوول در چه مرحله ای است؟ آیا دیداری با هیچ یک از مسولان داشته اید؟
من در همان اردیبهشت ماه وقتی حکم سنگین اعدام صادر شد با آقای دادستان دیدار کردم. آقای دولت آبادی هم قول هایی به ما داد ولی هیچ اتفاقی نیافتاد. ایشان هم پرسیده بودند که آیا همسرم در روز راهپیمایی در خیابان بودند و وقتی همسرم با صداقت توضیح داد که به همراه دختر هشت ساله ام بیرون بود، ایشان هم قول هایی دادند که برای همسرم تخفیف بگیرند. این حکم خیلی برای همسرم سنگین است. ولی واقعا همسرم کاری نکرده است که اعدام شود.. .
به غیر از دیدار با دادستان تهران پیگیری های دیگری هم انجام داده اید؟
کسی پاسخگوی ما نیست. با این همه من همچنان امید دارم از طریق قانون کشور خودمان حل شود. به همین دلیل نامه های زیادی به مسوولان نوشته ام و در خواست کرده ام که در این حکم بازبینی کنند، همه درخواستم این بود که در مورد حکم سنگینِ اعدام که برای یک معلم با شانزده سال سابقه خدمت صادر شده است بازبینی کنند. به آقای لاریجانی، رییس قوه قضاییه نامه نوشته ام، به چند تن از مراجع هم نامه داده ام و درخواست کمک کرده ام.
مشخصا به کدام مراجع نامه داده اید و آیا هیچ پاسخی دریافت کردید؟
به آقای مکارم ، به آقای خراسانی و به آقای سیستانی نامه دادم. یک بار هم به دفتر آقای مکارم مراجعه کرده امِ آنجا گفته اند جزییات پرونده را نمی دانند و به همین دلیل دخالت نمی کنند، بقیه مراجع هم که اصلا پاسخ نامه های مرا ندادند.
در روزهای نخستِ دستگیری همسرتان، شما تقریبا سکوت کرده و مصاحبه ای هم با رسانه ها انجام نمی دادید. آیا دلیل مشخصی داشت؟
من مصاحبه ای نکردم تا وضعیت همسرم بدتر نشود. امید داشتم این مشکل حل شود.نمی خواستم لج و لج بازی شود. هنوز هم امید دارم. با اینکه دیگر این روزها نمی توانم آقای دادستان را ببینم ولی هنوز هم امید دارم به ما کمک کنند و از راه قوانین کشور خودم کاری کنند که همسرم نجات پیدا کند. هفته قبل به دادستان دوباره نامه نوشته ام تا شاید راهگشایی باشد در پرونده. یعنی واقعا این حکم برای ما و خانواده ما سنگین است.
شما چند فرزند دارید و آیا فرزندان شما در جریان صدور حکم اعدام برای پدرشان هستند؟
من دوتا فرزند دارم. پسرم هفده سال دارد و دخترم نه سالش تمام شده و ده ساله می شود. پدرشان در یکی از ملاقات ها جریان را به بچه ها گفت که اگر زمانی این اتفاق ( اعدام) افتاد به بچه های من شوک وارد نشود. خیلی سخت بود. خیلی .
وضعیت روحی بچه ها پس از اینکه در جریان حکم اعدام پدرشان قرار گرفته اند چگونه است؟
نبودن پدر در خانه به اندازه کافی سخت هست، تصور کنید دخترم نزدیک به ده سال دارد با این سن کم هیچ تصوری از اعدام ندارد. شرایط روحی اش بسیار نگران کننده است. با پسرم که بزرگتر است، صحبت می کنم و او تقریبا شرایط را می فهمد. اما دخترم هنوز درک درستی ندارد. نمی دانم باید چکار بکنم. نمی توانم هر هفته او را به ملاقات پدرش ببرم چون مدرسه می رود. از طرفی هر وقت، اسم پدرش را در خانه می آوریم یا مهمان بیاید و سوال کند آقای قنبری چطور است، این بچه حالتش کاملا عوض می شود، می رود در اتاقش زیر پتو و تمام دست و پایش منقبض می شود. دکتر هم که می برم می گوید باید او را از فشارهای عصبی دور نگاه داشت ولی اصلا نمی دانم چه باید کرد چون وقتی اسم پدرش را هم می شنود تمام دست و پایش جمع می شود. انشالله که فرجی شود تا هم ما و هم این بچه و هم معلمی که شانزده سال برای مردم خدمت کرد نجات پیدا کند.
واکنش مردم و شاگردان همسر شما به این حکم چگونه است و درخواست شما چیست؟
مردم کاری از دست شان بر نمی آید، کسانی که همسرم را می شناسند می دانند که ایشان همه زندگی اش را وقف شاگردانش می کرد، اکثر شاگردان همسرم خصوصیت های اخلاقی او را می دانند و شک ندارند که او خیلی خدمت کرد و جانش را فدای مردم می کرد. همه کسانی که همسرم با کار و تدریس برایشان زحمت کشید برای ایشان دعا کنند نمی دانم چه بگویم. کمکی از دست مردم بر نمی آید اگر مردم کسی را می شناسند فقط می خواهم بروند صحبت کنند با مسولان شاید راهی باز شود و همسرم نجات پیدا کند.
ناگفته ای اگر باقی مانده است، بفرمایید.
اگرچه کسی به ما امید نمی دهد اما ما خودمان امیدواریم، هنوز امید داریم که همسرم را نجات دهند.
با تشکر از شما
عمل جراحی ترميم بکارت؛ مد روز در ایران/ رویا کریمی
می گويند مد شده است. همان طور که جراحی زيبايی بينی و صورت مد شده. می گويند حتی گاهی زنان جوان درمورد تعداد عمل جراحی ترميم بکارت خود سخن می گويند، دوبار، سه بار و گاهی حتی تا شش بار...
اما قطعا همه دختران جوان با شادمانی از تن دادن به اين عمل جراحی دردناک گاهی بسيار گران سخن نمی گويند.
يک پزشک متخصص زنان در ايران درباره مراجعانش برای ترميم پرده بکارت اين طور می گويد: الان از همه قشری با همه سنی برای اين عمل به ما مراجعه می کنند. از ۱۶ ساله تا ۲۷ و ۲۸ ساله و يا حتی سی و چند ساله.
مراجعانی با سن های مختلف، شکل های مختلف و شخصيت های مختلف مراجعه می کنند. از چادری تا غير چادری، تحصيل کرده تا غيرتحصيل کرده، کسانی که با برادرشان يا پدرشان اين کار را کرده اند. کمند. خيلی کمند. اما هستند.
موردهايی که من را خيلی ناراحت می کند مراجعه دخترانی است که کم سن و سال هستند. يک دختر ۲۷ يا ۲۸ ساله ديگر بچه نيست. اما يک دختر بچه ۱۴ يا ۱۶ ساله از نظر من هنوز هم بچه است که متاسفانه مورد سوء استفاده قرار می گيرند.
قشنگ مشخص است که اين افراد گول خورده است. بازيچه قرار گرفته و آگاهانه اين کار را نکرده است. مثلا می گويد که دوست پسرم که ۱۸ ساله است به من گفته که اگر با من رابطه جنسی برقرار نکنی می روم با فرد ديگری.»
مشاهدات و شنيده های خبرنگار سايت تابناک هم پرده از بخشی از ماجرای ترميم بکارت در تهران برمی دارد.
«در کلينيک های مجهز و مدرن در اين شهر، پرده بکارت در مدت يکساعت توسط تيم پزشکی ترميم می شود. هزينه آن هم چيزی بالغ بر ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان است.
آن گونه که اين گزارشگر گزارش داده است امکان تشخيص ترميمی بودن پرده بکارت، صد در صد غير ممکن است حتی با معاينات پزشکی قانونی.»
اما آيا اين ممکن است که پزشکی قانونی امکان تشخيص پرده بکارت ترميم شده را نداشته باشد؟
«من به بيمارانم می گويم ۵۰ درصد امکان دارد جای ترميم پرده بکارت باقی بماند. ۵۰ درصد هم ممکن است که نماند. اين بستگی به وضعيت فيزيکی بدن خودشان دارد که آثار بخيه ممکن است باقی بماند، مثل هر جراجی ديگری. باقی نماندن آثار بخيه ۵۰ درصد به ظرايف کار جراحی بستگی دارد و ۵۰ درصد هم به وضعيت فيزيکی بدن بيمار.»
با اين همه گويا پزشکی قانونی هم سماجت لازم را در کشف حقيقت ندارد.
«قبلا خيلی سخت می گرفتند تا همين چند سال پيش. ولی الان خود دولت به پزشکی قانونی بخشنامه داده است که سخت نگيرند. اگر دختر خانمی به پزشکی قانونی مراجعه کرد و يک سائيدگی داشت، بگويند که سالم است. حتی اگر پرده بکارتش ترميم شده بود بگويند که سالم است.
اين بخشنامه خود دولت است. موارد خاصی وجود دارد که بگويند پرده بکارت ناسالم است. به خاطر اينکه اين مسائل، مشکلات زيادی را در جامعه ما ايجاد می کند.»
آن گونه که شادی صدر – حقوقدان ساکن لندن- هم می گويد، اساسا ترميم پرده بکارت در قوانين جزايی ايران جرم محسوب نمی شود.
شادی صدر: ترميم پرده بکارت به موجب قوانين جزايی ايران، جرم شناخته نمی شود بنابر اين طبيعتا واجد عنوان مجرمانه و مجازات نخواهد بود.»
حکايت سقط جنين اما، حکايتی ديگر است. بر خلاف ترميم پرده بکارت که عملی سطحی محسوب می شود، سقط جنين اما، عملی عميق است که می تواند عوارض ثانويه زيادی داشته باشد.
دکتر ژانت مهجوری، متخصص زنان و زايمان، به سايت تابناک گفت است که بارداری در ميان گروه سنی ۱۸ تا ۱۹ سال در کشور افزايش يافته است.
اين متخصص زنان و زايمان گفته است که اغلب دختران و زنانی با طيف ۳۰ تا ۵۰ سال به دليل بارداری ناخواسته و ترس از آبرو، اقدام به سقط جنين می کنند.
به گفته دکتر مهجوری، متقاضيان سقط جنين اغلب دختران يا زنانی هستند که به دليل فقر مالی و از روی ناچاری به ازدواج موقت يا صيغه تن داده اند.
اين افراد به دليل بارداری ناخواسته، فقر فرهنگی و عدم آگاهی از راه های جلوگيری از بارداری و ترس از آبروی خود حاضر به انجام اين کار می شوند.
تا کنون هيچ آمار دقيقی از تعداد زنان يا دخترانی که به عمل سقط جنين يا ترميم پرده بکارت تن داده اند، منتشر نشده است.
اما قطعا همه دختران جوان با شادمانی از تن دادن به اين عمل جراحی دردناک گاهی بسيار گران سخن نمی گويند.
يک پزشک متخصص زنان در ايران درباره مراجعانش برای ترميم پرده بکارت اين طور می گويد: الان از همه قشری با همه سنی برای اين عمل به ما مراجعه می کنند. از ۱۶ ساله تا ۲۷ و ۲۸ ساله و يا حتی سی و چند ساله.
مراجعانی با سن های مختلف، شکل های مختلف و شخصيت های مختلف مراجعه می کنند. از چادری تا غير چادری، تحصيل کرده تا غيرتحصيل کرده، کسانی که با برادرشان يا پدرشان اين کار را کرده اند. کمند. خيلی کمند. اما هستند.
موردهايی که من را خيلی ناراحت می کند مراجعه دخترانی است که کم سن و سال هستند. يک دختر ۲۷ يا ۲۸ ساله ديگر بچه نيست. اما يک دختر بچه ۱۴ يا ۱۶ ساله از نظر من هنوز هم بچه است که متاسفانه مورد سوء استفاده قرار می گيرند.
قشنگ مشخص است که اين افراد گول خورده است. بازيچه قرار گرفته و آگاهانه اين کار را نکرده است. مثلا می گويد که دوست پسرم که ۱۸ ساله است به من گفته که اگر با من رابطه جنسی برقرار نکنی می روم با فرد ديگری.»
مشاهدات و شنيده های خبرنگار سايت تابناک هم پرده از بخشی از ماجرای ترميم بکارت در تهران برمی دارد.
«در کلينيک های مجهز و مدرن در اين شهر، پرده بکارت در مدت يکساعت توسط تيم پزشکی ترميم می شود. هزينه آن هم چيزی بالغ بر ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان است.
آن گونه که اين گزارشگر گزارش داده است امکان تشخيص ترميمی بودن پرده بکارت، صد در صد غير ممکن است حتی با معاينات پزشکی قانونی.»
اما آيا اين ممکن است که پزشکی قانونی امکان تشخيص پرده بکارت ترميم شده را نداشته باشد؟
«من به بيمارانم می گويم ۵۰ درصد امکان دارد جای ترميم پرده بکارت باقی بماند. ۵۰ درصد هم ممکن است که نماند. اين بستگی به وضعيت فيزيکی بدن خودشان دارد که آثار بخيه ممکن است باقی بماند، مثل هر جراجی ديگری. باقی نماندن آثار بخيه ۵۰ درصد به ظرايف کار جراحی بستگی دارد و ۵۰ درصد هم به وضعيت فيزيکی بدن بيمار.»
با اين همه گويا پزشکی قانونی هم سماجت لازم را در کشف حقيقت ندارد.
«قبلا خيلی سخت می گرفتند تا همين چند سال پيش. ولی الان خود دولت به پزشکی قانونی بخشنامه داده است که سخت نگيرند. اگر دختر خانمی به پزشکی قانونی مراجعه کرد و يک سائيدگی داشت، بگويند که سالم است. حتی اگر پرده بکارتش ترميم شده بود بگويند که سالم است.
اين بخشنامه خود دولت است. موارد خاصی وجود دارد که بگويند پرده بکارت ناسالم است. به خاطر اينکه اين مسائل، مشکلات زيادی را در جامعه ما ايجاد می کند.»
آن گونه که شادی صدر – حقوقدان ساکن لندن- هم می گويد، اساسا ترميم پرده بکارت در قوانين جزايی ايران جرم محسوب نمی شود.
شادی صدر: ترميم پرده بکارت به موجب قوانين جزايی ايران، جرم شناخته نمی شود بنابر اين طبيعتا واجد عنوان مجرمانه و مجازات نخواهد بود.»
حکايت سقط جنين اما، حکايتی ديگر است. بر خلاف ترميم پرده بکارت که عملی سطحی محسوب می شود، سقط جنين اما، عملی عميق است که می تواند عوارض ثانويه زيادی داشته باشد.
دکتر ژانت مهجوری، متخصص زنان و زايمان، به سايت تابناک گفت است که بارداری در ميان گروه سنی ۱۸ تا ۱۹ سال در کشور افزايش يافته است.
اين متخصص زنان و زايمان گفته است که اغلب دختران و زنانی با طيف ۳۰ تا ۵۰ سال به دليل بارداری ناخواسته و ترس از آبرو، اقدام به سقط جنين می کنند.
به گفته دکتر مهجوری، متقاضيان سقط جنين اغلب دختران يا زنانی هستند که به دليل فقر مالی و از روی ناچاری به ازدواج موقت يا صيغه تن داده اند.
اين افراد به دليل بارداری ناخواسته، فقر فرهنگی و عدم آگاهی از راه های جلوگيری از بارداری و ترس از آبروی خود حاضر به انجام اين کار می شوند.
تا کنون هيچ آمار دقيقی از تعداد زنان يا دخترانی که به عمل سقط جنين يا ترميم پرده بکارت تن داده اند، منتشر نشده است.
رویا کریمی
منبع: رادیو فردا
بیانیه عفو بین الملل در رابطه با اعدام حسین خضری
حسین خضری، یکی ازاعضای اقلیت کرد ایران ، بیم آن میرود که او را در روز ۱۵ ژانویه ۲۰۱۱ در شمال غربی ایران به جرم محاربه با خدا و عضویت در حزب آزاد کردستان، پژاک ، اعدام کرده باشند. دولتمردان گفته است که یکی ازاعضای پژاک در تاریخ ۱۵ ژانویه اعدام شده است.
اعضای خانواده خضری اورا در زندان مرکزی ارومیه درتاریخ ۵ ژانویه ملاقات کردند. او به آنها گفته است که مقامات اورا تحت فشار برای اعتراف و رفتن به جلوی دوربین قرار داده اند که اعتراف کند که د ر فعالیتهای مسلح علیه دولت شرکت داشته و چندین نفر رانیز کشته است اما ازاین کار سر باز زده است و تاکید کرده است که کسی را نکشته است.
روز ۱۳ ژانویه، مقامات سپاه پاسداران ارومیه به برادر حسین اطلاع دادند که حکم اعدام حسین توسط دادستانی ابلاغ شده است وقتی خانواده خواهان ملاقات با وی شدند دیگر آنها موفق نشدند وبه آنها گفته شد که روز ۱۵ ژانویه برگردند. وقتی درهمین روز این خانواده به زندان مراجعه کردند به آنها گفته شد که امکان ملاقات با حسین راندارند و بعداً نیزاز طرف دادگاه به اطلاع رسانده شد که یکی ازاعضای پژاک اعدام شده است. بیم آن می رود که این نفر حسین خضری باشد، اگر چنین باشد، اعدام او نه رسماً اعلام شده است ونه جسد او تحویل داده شده است.
حسین خضری در سال ۲۰۰۸ در کرمانشاه، به جرم فعالیتهای سیاسی دستگیر شد ولی او بارها تاکید کرده بود که در هیچ عمل خشونت آمیزی شرکت نداشته است. حکم اعدام او توسط دادگاه ارومیه صادر شده و در اوت ۲۰۰۹ به او ابلاغ شد. در مارس ۲۰۱۰ درخواست او برای کیفرخواست وتحقیق رد شد و تحت شکنجه قرار گرفت.
زینب جلالیان ، ۲۸ ساله یکی دیگر از اقلیتهای کرد ایران است که تهدید اعدام او وجود دارد، اتهامات او مانند حسین خضری میباشد. در اثر شکنجه ها وضعیت جسمانی او خوب نیست و دچار بیماریهای جسمی متعدد شده است.
بیانیه تشکلهای کارگری پیرامون وضعیت دستمزد کارگران
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام میداریم حداقل دستمزد ما کارگران باید متناسب با تورم موجود و احتساب تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور و نظر و با حضور و نظر نماینده های منتخب و واقعی كارگران تعیین بشود. زندگی در زیر خط فقر برای ما و خانواده هایمان غیر قابل تحمل است . ما كارگران با تلاش و اتحاد و پيگيري مطالبات خود از طريق ايجاد تشكل هاي مستقل به هر طريق ممكن به اين وضعيت خاتمه خواهیم داد. افزایش حداقل دستمزدها باید متناسب با تورم و تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی باشد
حداقل دستمزدی که در طول سالهای گذشته و بدون حضور نماینده های واقعی ما در شورای عالی کار تعیین شده است بهیچوجه در طول این سالها کفاف هزینه های زندگی ما را نکرده است و با سیر صعودی هر ساله تورم، سال به سال ما کارگران و خانواده هایمان در فقر و فلاکت بیشتری فرو رفته ایم.
قرار بوده است افزایش هر ساله حداقل دستمزد کارگران متناسب با تورم و سبد هزینه یک خانوار چهار نفره باشد. اما آیا در طول سالهای گذشته چنین چیزی در تعیین حداقل دستمزدها رعایت شده است؟ طبق اظهار نظر کارشناسان اقتصادی در سال گذشته خط فقر نزدیک به یک میلیون تومان بوده است اما حداقل دستمزد کارگران در سال گذشته را 303 هزار تومان تعیین کردند که با احتساب سایر موارد قانونی مربوط به دستمزدهای کارگران حداکثر دریافتی اکثریت عظیم آنان به 500 هزار تومان نیز نمیرسد. آیا تعیین چنین دستمزدی با اذعان به خط فقر یک میلیون تومانی جز این است که صراحتا ما کارگران را محکوم به زندگی در زیر خط فقر کرده اند؟ آیا چنین وضعیتی برای تعیین کنندگان حداقل دستمزد و خانواده های آنان قابل تحمل است که برای ما کارگران نیز قابل تحمل باشد. آیا واقعا حتی دو میلیون تومان دستمزد هم در شرایط اقتصادی کنونی و با آزاد سازی قیمتها کفاف تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره را میدهد؟
از نظر ما اگر قرار شده است قیمت اکثر کالاهای اساسی زندگی چندین برابر بشود ما کارگران نیز حق داریم دستمزدهای خود را به چندین برابر افزایش دهیم. آیا به جز این است که نیروی کار ما کارگران تنها کالایی است که ما از طریق فروش آن به صاحبان سرمایه امرار معاش میکنیم؟ آنوقت چرا باید وقتی نوبت تعیین قیمت نیروی کار ما کارگران فرا میرسد ما باید نظاره گر باشیم و عده ای در شورای عالی کار بدون حضور نمایندهای واقعی ما، قیمت نیروی کار ما را تعیین بکنند و یک زندگی زیر خط فقر را بر ما و خانواده هایمان تحمیل نمایند.
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام میداریم حداقل دستمزد ما کارگران باید متناسب با تورم موجود و احتساب تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور و نظر و با حضور و نظر نماینده های منتخب و واقعی كارگران تعیین بشود. زندگی در زیر خط فقر برای ما و خانواده هایمان غیر قابل تحمل است . ما كارگران با تلاش و اتحاد و پيگيري مطالبات خود از طريق ايجاد تشكل هاي مستقل به هر طريق ممكن به اين وضعيت خاتمه خواهیم داد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
اتحادیه آزاد کارگران ایران
هیئت موسس بازگشایی سندیکای فلزکار و مکانیک
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
بهمن 1389
حداقل دستمزدی که در طول سالهای گذشته و بدون حضور نماینده های واقعی ما در شورای عالی کار تعیین شده است بهیچوجه در طول این سالها کفاف هزینه های زندگی ما را نکرده است و با سیر صعودی هر ساله تورم، سال به سال ما کارگران و خانواده هایمان در فقر و فلاکت بیشتری فرو رفته ایم.
قرار بوده است افزایش هر ساله حداقل دستمزد کارگران متناسب با تورم و سبد هزینه یک خانوار چهار نفره باشد. اما آیا در طول سالهای گذشته چنین چیزی در تعیین حداقل دستمزدها رعایت شده است؟ طبق اظهار نظر کارشناسان اقتصادی در سال گذشته خط فقر نزدیک به یک میلیون تومان بوده است اما حداقل دستمزد کارگران در سال گذشته را 303 هزار تومان تعیین کردند که با احتساب سایر موارد قانونی مربوط به دستمزدهای کارگران حداکثر دریافتی اکثریت عظیم آنان به 500 هزار تومان نیز نمیرسد. آیا تعیین چنین دستمزدی با اذعان به خط فقر یک میلیون تومانی جز این است که صراحتا ما کارگران را محکوم به زندگی در زیر خط فقر کرده اند؟ آیا چنین وضعیتی برای تعیین کنندگان حداقل دستمزد و خانواده های آنان قابل تحمل است که برای ما کارگران نیز قابل تحمل باشد. آیا واقعا حتی دو میلیون تومان دستمزد هم در شرایط اقتصادی کنونی و با آزاد سازی قیمتها کفاف تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره را میدهد؟
از نظر ما اگر قرار شده است قیمت اکثر کالاهای اساسی زندگی چندین برابر بشود ما کارگران نیز حق داریم دستمزدهای خود را به چندین برابر افزایش دهیم. آیا به جز این است که نیروی کار ما کارگران تنها کالایی است که ما از طریق فروش آن به صاحبان سرمایه امرار معاش میکنیم؟ آنوقت چرا باید وقتی نوبت تعیین قیمت نیروی کار ما کارگران فرا میرسد ما باید نظاره گر باشیم و عده ای در شورای عالی کار بدون حضور نمایندهای واقعی ما، قیمت نیروی کار ما را تعیین بکنند و یک زندگی زیر خط فقر را بر ما و خانواده هایمان تحمیل نمایند.
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام میداریم حداقل دستمزد ما کارگران باید متناسب با تورم موجود و احتساب تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور و نظر و با حضور و نظر نماینده های منتخب و واقعی كارگران تعیین بشود. زندگی در زیر خط فقر برای ما و خانواده هایمان غیر قابل تحمل است . ما كارگران با تلاش و اتحاد و پيگيري مطالبات خود از طريق ايجاد تشكل هاي مستقل به هر طريق ممكن به اين وضعيت خاتمه خواهیم داد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
اتحادیه آزاد کارگران ایران
هیئت موسس بازگشایی سندیکای فلزکار و مکانیک
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
بهمن 1389
ملاقات خانواده ساجده کیانوش راد با او، پس از دو ماه زندان
خانواده ی ساجده کیانوش راد بعد از حدود دو ماه موفق به ملاقات با وی شدند. هفته پیش هم مادر این زندانی سیاسی توانسته بود با او ملاقات کند، اما سایر اعضای خانواده اجازه ملاقات نیافته بودند.
به گزارش کلمه، ساجده کیانوش راد که هفتم آذر ماه در منزل خود به همراه همسرش بازدداشت شده بود در این دیدار به خانواده ی خود گفته است که چند روزی است بازجویی هایش تموم شده است و از انفرادی خارج شده و در سلول دو نفره است. او حدود ۴۵ روز را در سلول انفرادی گذرانده است.
به گفته ی خانواده ی وی، ساجده صراحتا درباره ی اتهاماتش حرفی نزده است اما بیشتر سوال ها و حساسیت ها درباره ی جلسه های قرآنی بوده که خانواده های زندانیان سیاسی برگزارمی کنند.
ساجده کیانوش راد علیرغم وضع جسمی نامساعد و درد پای ناشی از عصب سیاتیک، در شرایط روحی خوبی به سر می برد.
حجت کلاشی و میلاد دهقان در اهواز بازداشت شدند
خبرگزاری هرانا - در پی برگزاری مراسم سالگرد در گذشت دکتر ابراهیم میرانی دو تن از اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست بازداشت شدند.
به گزارش تارنمای جوانان حزب پان ایرانیست، حجت کلاشی و میلاد دهقان دو تن از اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست در اهواز و در مزار دکتر ابراهیم میرانی بازداشت شدند.
در طی هفته های اخیر فشار بر اعضای این حزب افزایش چشم گیری داشته است و پس از درگذشت رهبر حزب محسن پزشک پور و دفن مخفیانه جسد وی چهار تن از اعضای این حزب در کرج بازداشت شدند.
حذف تمامی دروس دکتر محمد شریف در دانشگاه علامه
خبرگزاری هرانا - تمام دروس دکتر محمد شریف، استاد حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی، از ترم آینده در هر سه مقطع کارشناسی کارشناسی ارشد و دکترا حذف شد.
گفته می شود دستور لغو کلاسهای این استاد برجسته، از سوی مقامات بالای دانشگاه به اداره آموزش دانشکده ابلاغ شده است.
به گزارش کلمه، هفته گذشته تعدادی از روسای دانشگاههای دولتی سراسر کشور در نامه ای سرگشاده از اقدامات صدرالدین شریعتی رئیس دانشگاه علامه طباطبائی در بازنشستگی اجباری اساتید و استخدام اساتید جوان، حمایت کرده بودند.
این در حالی است که مدیریت شریعتی بر دانشگاه علامه، انتقاد و اعتراض بسیاری از دانشجویان و اساتید را برانگیخته است و بسیاری از اساتید صاحب نام از تدریس در این دانشگاه محروم شده اند.
در نمونه ای دیگر از این دست اقدامات شریعتی، در مهرماه گذشته کلیه کلاسهای دکتر محمدرضا ضیائی بیگدلی، استاد حقوق بین الملل عمومی و نویسنده کتاب مرجع این رشته در ایران که بع دلیل شأن بالای علمی و با گذشت ۲ سال از بازنشستگی به تدریس ادامه می داد، حذف شد و به شیوه توهین آمیزی اتاق کار این استاد برجسته حقوق، از وی گرفته شد.
همچنین در ماههای اخیر بازنشستگی دکتر مهدی طیب در دانشکده زبان و ادبیات فارسی که واکنش های گسترده ای را برانگیخت، تا جایی که ۷۵ نماینده مجلس طی نامه ای به کامران دانشجو گفته بودند که نحوه رفتار دانشگاه علامه طباطبایی با مهدی طیب، عضو هیئت علمی این دانشگاه و بازنشستگی اجباری اساتید و سکوت تائیدآمیز وزیر علوم ابهاماتی در نحوه مدیریت این وزارتخانه برای نمایندگان مجلس به وجود آورده است.
این نامه که به امضای افرادی مانند مرتضی آقاتهرانی، احمد توکلی، احمدرضا دستغیب، ابراهیم نکونام و بسیاری از نمایندگان دیگر رسیده بود، همراه با پیوستی ۲۳ صفحه ای در مورد قطع یک سال و نیم کلیه پرداختی ها به این استاد، عدم پرداخت مطالبات مهدی طیب از دانشگاه از دو سال و سه ماه قبل تاکنون و تعرض به حریم وی بود.
امضا کنندگان نامه هشدار داده بودند که در صورت ادامه سکوت تائیدآمیز و عدم برخورد با تخلفات مذکور از سوی آن وزارت، اقدامات بعدی نمایندگان نظیر سئوال و استیضاح پابرجا خواهد بود.
یک شهروند در زندان بیرجند اعدام شد
خبرگزاری هرانا - سحرگاه روز پنجشنبه، ۳۰ دیماه، یک شهروند در زندان بیرجند(خراسان جنوبی) به دار آویخته شد.
بر اساس اعلام روابط عمومی دادگستری کل استان خراسان شمالی، حکم اعدام «م.ق» به اتهام قاچاق مواد مخدر صادر شده بود.
در این گزارش آمده است که فرد مذکور در زمان ارتکاب جرم، به دلیل سوابق قبلی محکوم به حبس ابد بوده است.
شب گذشته واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران اعلام کرده بود که در طی دی ماه سالجاری ۷۹ نفر در زندانهای ایران و یا در ملا عام اعدام شدند که با اضافه شدن این فرد، تعداد اجرای احکام اعدام در دی ماه به ۸۰ تن می رسد.
واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران هم چنین از رشد ۳۰۰درصدی اجرای حکم اعدام در ایران خبر داده بود.
مرگ دلخراش یک کارگر کورهٔ آجرپزی در تهران
خبرگزاری هرانا - خاک برداری غیراصولی درمحوطه یک کوره آجرپزی در منطقه قیام دشت موجب مرگ دلخراش یک کارگر در زیر خروارها خاک شد.
پس از وقوع این حادثه، کارگران این کوره آجر پزی با تماس مکرر خود با سامانه ۱۲۵، ستاد فرماندهی آتشنشانی تهران خواستار آن شدند که هرچه سریعتر ماموران امداد خود را به محل حادثه واقع در جاده خاوران، حوالی شهرک قیام دشت برسانند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، قاسم اکبری فرمانده آتشنشانان اعزامی گفت: بعداز ظهر دیروزدر یک کارگاه آجرپزی با یک دستگاه لودر درحال خاکبرداری بودند که براثر ریزش ناگهانی دیواره خاکی، یک کارگر در زیر خروارها خاک مدفون شد.
وی افزود: ما به محض مطلع شدن از این حادثه به سرعت درمحل حادثه حاضر شده و شروع به خاکبرداری کردیم و توانستیم مرد ۳۰ سالهای را از زیر خروارها خاک بیرون بکشیم.
وی افزود: این کارگر بلافاصله برای بررسی علایم حیاتی به عوامل اورژانس حاضر درمحل سپرده شد که پس از انجام معاینات اولیه عوامل اورژانس مرگ وی را تأئید کرد.
این فرمانده آتشنشانی علت این حادثه را بیاحتیاطی و ریزش خاک بر روی کارگر در هنگام خاک برداری اعلام کرد.
شایان دکر است که نبود ایمنی کافی در محیط کار سالانه صدها تن از کارگران در کشور را مصدوم کرده و بعضا موجب مرگ ایشان می شود.
۶ هزار کارگر قزوینی از یک ماه تا ۳۸ ماه حقوق نگرفتهاند
خبرگزاری هرانا - هم اکنون حدود شش هزار نفر کارگر در ۵۰ واحد تولیدی استان قزوین از یک ماه تا ۳۸ ماه حقوق نگرفتهاند که بطور متوسط این شش هزار نفر شش ماه حقوق نگرفتهاند و ازاین بابت که درآمدشان صفر شده است، دچار مشکلات اساسی در زندگی معیشتی و اقتصادی روز مره خود شدهاند.
محمد احمدی، عضو کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور و رئیس هیات مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان قزوین در گفتگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: براساس آمارها ۵۰ واحد تولیدی در استان قزوین برای پرداخت حقوق کارگران خود دچار مشکل اساسی هستند.
احمدی بروز طلاق، افزایش پرخاشگری فرزندان به والدین و بلعکس، ایجاد مشکلات اجتماعی، فساد و ایجاد شغلهای کاذب و دستفروشی، متلاشی شدن خانوادهها، خودکشی و... را از پیامدهای مهم بیکاری کارگران دانست.
وی در ادامه گفت: مشکلات برخی از این شرکتها با پرداخت وام های دولتی و اجرای قانون نوسازی صنایع بطور کامل مرتفع میشود که نیازمند مساعدت سریع کلیه مسئولین است.
رئیس هیات مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان قزوین اظهار کرد: برخی از واحدهای تولیدی نیز به دلیل شرایط خاص اقتصادی و بروز برخی تنگناها حتی قادر به تامین مواد اولیه خود نیستند.
مهدی یاراحمدی به چهارو نیم سال حبس تعزیری محکوم شد
خبرگزاری هرانا - مهدی یارمحمدی، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، به ریاست قاضی مقیسه، به سه سال حبس تعزیری محکوم شد؛ وی پیش از این نیز به تحمل هجده ماه حبس تعزیزی محکوم شده بود.
اتهامات آقای یاراحمدی توسط قاضی مقیسه، "شرکت در تجمعات تهران"، "خروج غیر قانونی و اقدام برای اخذ پناهندگی در کشور ترکیه" و "همکاری با رسانه های خارجی" عنوان شده است.
به گزارش وبسایت ندای سبز آزادی، جلسه رسیدگی به دومین پرونده سیاسی مهدی یارمحمدی در آبان ماه سال جاری تشکیل شد و حکم صادره چندی پیش به وکیل این فعال سیاسی اهل محلات ابلاغ گردید.
یار محمدی پیش از این به اتهام "اهانت به رهبری" و "تبلیغ علیه نظام" در دادگاه انقلاب استان مرکزی به هجده ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
کارخانههای نساجی در پرداخت حقوق کارگران مشکل دارند
خبرگزاری هرانا - مشکلات اقتصادی باعث تعطیلی یا کاهش تولید در واحدهای نساجی استان یزد شده است.
علی دهقانی، دبير اجرايي خانه كارگر يزد در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، گفت: بیشتر واحدهای تولیدی استان یزد را کارخانههای نساجی تشکیل میدهند که بیشتر این واحدها نیز یا تعطیل شده و یا به دلیل کاهش تولید در پرداخت حقوق کارگران باقیمانده خود دچار مشکل هستند.
دهقانی گفت: بیشتر کارخانههای نساجی علاوه بر حقوق کارکنان خود بابت حق بیمه، آب، برق، سوخت و سایر امکانات و خدمات به ارگانهای مختلف بدهکار هستند.
وی افزود: به عنوان نمونه نساجی «آقا و ریس کار» پس از تعدیلهای فراوان هم اکنون تعطیل شده و کارگران باقیمانده آن برای دریافت مطالبات خود و بازنشستگی در ادارات کار و تامین اجتماعی سرگردان هستند.
دبیر اجرایی خانه کارگر یزد یادآور شد: زمانی در این واحد تولیدی بیش از ۲۰۰ کارگر مشغول به کار بودند که این تعداد در نهایت به ۱۵ نفر کاهش یافته بود.
وی همچنین از کارخانه نساجی درخشان به عنوان یکی دیگر از واحدهای نساجی بحرانزده استان یزد یاد کرد وگفت: این کارخانه از چند سال پیش بابت مزد و سایر مطالبات خود به کارگرانش بدهکار است.
وی افزود: کارگران این واحدها در تمامی این سالها با دریافت مبالغ جزیی، مطالبات خود را هر ماهه بهصورت علیالحساب دریافت میکنند.
پنجاه کارگر شرکت تاژ قزوین اخراج شدند
خبرگزاری هرانا - ۵۰ نفر از کارگران قراردادی شرکت تاژ قزوین، توسط پیمانکار اخراج شدند و برای پیگیری مطالباتشان، دست به تجمع زدند.
علی رضایی، عضو هیات مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان قزوین در گفتگو با خبرنگار ایلنا ابا اعلام این خبر گفت: اکثر این کارگران دارای سابقه کاری ۱۴ تا ۱۹ سال فعالیت در کارخانجات تاژ قزوین هستند و در حالی که اکثر این کارگران بهترین سالهای جوانی خود را در این کارخانه گذارندهاند و تمام توان و انرژی و شادابی جوانی خود را دراین کارخانه صرف کردهاند، اخراج شده اند.
عضو هیات مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان قزوین اظهار کرد: این اخراجها باعث بدبینی کارگران به مدیران و مسئولان شده است.
این مقام ارشد کارگری استان قزوین در ادامه گفت: در حالی اخراج کارگران کارخانجات تاژ قزوین در ماههای منتهی به پایان سال را به کلیه نهادهای نظارتی و دستگاهای قضایی وامنیتی گزارش دادهایم، چشم امید داریم که آنان جلوی موج اخراجها را در این شرکت قاطعانه بگیرند.
وی اظهار کرد: کارخانجات تاژ قزوین با ۹۶۰ نفر نیروی انسانی در حال تولید مداوم است و تمامی تولیدات آن خوشبختانه بفروش میرسد و اخراج کارگران دراین موقعیت بسیار مطلوب و با این شرایط هیچگونه توجیهی اقتصادی و مدیریتی ندارد.
گفتنی است کارگران اخراجی این شرکت تجمعی آرام را روز چهارشنبه گذشته در جلوی شرکت تاژ قزوین برای پیگیر ی خواستههایشان برگزار کردند و قرار است این تجمع در روزهای آتی تا حصول نتیجه قطعی ادامه پیدا کند.
۷۸۰۰ مورد نقض حقوق بشر، در دی ماه ثبت شد
گزارش تفصیلی نقض حقوق بشر - ویژه دی ماه ۸۹
خبرگزاری هرانا - علی رغم تلاشهای گستردهٔ واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گزارشی پیش رو به دلیل شرایط سخت جمع آوری اخبار به هیچ عنوان گزارشی مفصل نیست و تنها روایتی حداقلی از نقض حقوق بشر در ایران در دی ماه سال ۸۹ در کشور است. ذکر این نکته نیز ضروری است که محتمل است زمان وقوع برخی اخبار آمار ذیل مربوط به گذشته باشد و تنها انتشار آن مربوط به محدودهٔ زمانی فوق الذکرباشد.
خبرگزاری هرانا - علی رغم تلاشهای گستردهٔ واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گزارشی پیش رو به دلیل شرایط سخت جمع آوری اخبار به هیچ عنوان گزارشی مفصل نیست و تنها روایتی حداقلی از نقض حقوق بشر در ایران در دی ماه سال ۸۹ در کشور است. ذکر این نکته نیز ضروری است که محتمل است زمان وقوع برخی اخبار آمار ذیل مربوط به گذشته باشد و تنها انتشار آن مربوط به محدودهٔ زمانی فوق الذکرباشد.
در دی ماه سال جاری دستکم ۷۸۰۰ نقض موردی حقوق بشر در کشور رخ داده و از سوی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، به ثبت رسیده است.
در طول ماه گذشته، بیش از ۶۷۳۷ مورد نقض حقوق کارگران، ۴۲ مورد نقض حقوق دانشجویان، ۱۵۹ مورد نقض حقوق فعالین سیاسی و مدنی در حوزهٔ آزادی اندیشه و بیان، ۱۰۵ مورد صدور، تایید یا اجرای حکم اعدام، ۲۷۳ مورد شکنجه و نقض حقوق زندانیان سیاسی و عادی در زندانها، دست کم ۳۲۰ مورد بازداشت شهروندان به دست نیروهای انتظامی، ۲۶ مورد بازداشت و نقض حقوق اقلییتهای ملی، ۱۲۷ مورد بازداشت و نقض حقوق اقلییتهای مذهبی را شاهد بودهایم.
زندانیان
زندانیان
در طی یک ماه گذشته دهها زندانی سیاسی در زندانهای ایران از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانوادههای خود ممنوع شدند، و دهها زندانی در اعتراض به وضعیت خود و همبندیانشان مجبور به اعتصاب غذاها طولانی مدت شدند که موجب انتقال برخی از ایشان به بهداری زندان شد.
زندانیان بیمار همچنان از حق درمان در زندان و خارج از زندان منع شدند و عدم رسیدگی پزشکی به این زندانیان سیاسی همواره ابزاری برای سرکوب و شکستن روحیه ایشان به کار گرفته شد.
دست کم ده تن از زندانیان سیاسی به دلایل مختلف به سلولهای انفرادی منتقل شده و دهها تن مورد ضرب و شتم و تهدید و توهین قرار گرفتند.
اندیشه و بیان
در طی یک ماه گذشته دست کم ۴۱ تن از فعالین سیاسی و مدنی در حوزه آزادی اندیشه و بیان بازداشت شدند و ۲۲ تن از فعالین به احکام حبس طولانی مدت محکوم شدند و دست کم ۹ تن احضار و محاکمه شدند و دهها تن از ایشان نیز با قرار وثیقههای سنگین به صورت موقت از زندان آزاد شدند.
در تدوام اعمال فشار بر فعالین سیاسی مهدی کروبی و میر حسین موسوی دو تن از رهبران مخالفان ممنوع الخروج شدند و با فرا رسیدن فصل سرما دست کم ۹ کارتون خواب فوت کردند.
دهها وب سایت خبری از سوی کمیته فیلترینگ جمهوری اسلامی فیلتر و از دست راس کاربران خارج شد.
مدیر مسئول یک روزنامه به حبس و شلاق محکوم شد، و مدیر مسئول یک روزنامه با تهدید نهادهای اطلاعاتی مجبور به استفاع شد سه نشریه از سوی وزارت ارشاد تذکر کتبی دریافت کرده و مدیر مسئول یک نشریه داخلی نیز مجرم شناخته شد.
کارگران
در طی ماه گذشته دهها تجمع اعتراضی از سوی کارگران کارخانهها و صنایع کشور به دلیل دریافت حقوق برگزار شد و دست کم ۳۵۰ کارگر از کار اخراج شدند.
دو فعال کارگری و سندیکایی بازداشت و روانه زندان شدند و یک فعال کارگری به ۲۰ سال حبس تعزیری محکوم و سه فعال دیکر نیز به نهادهای اطلاعاتی و قضایی فراخوانده شدند.
رسانههای مستقل و دولتی از عدم پرداخت حقوق دهها تولیدی و کارخانه به کارگران خبر دادند و تعطیلی دهها کارگاه تولیدی موجب بیکاری کارگران کشور شده است.
از سوی دیگر صدها کارگر از حق بیمه برخوردار نبوده و دست کم سه کارگر در اثر عدم وجود ایمنی در کار جانباختند.
دانشجویان
در طی ماه گذشته شش فعال دانشجویی بازداشت شدند و دست کم سه فعال دانشجویی مورد محاکمه قرار گرفته و دست کم ۱۰ تن نیز از سوی دادگاههای انقلاب با احکام حبس و جریمه نقدی مواجه شدند.
هفده تن از فعالین دانشجویی و دانشجویان دگر اندیش از سوی کمیتههای انضباطی با محرومیت از تحصیل مواجه شدند.
اقلییتهای مذهبی
در طی ماه گذشته ۸۴ تن از شهروندان به دلیل اعتقادات مذهبی بازداشت شدند، دست کم شش نفر مورد محاکمه قرار گرفتند
دهها تن احضار، تهدید و تطمیع شده و یک تن نیز از محل کار خود اخراج شد.
در شهر رفسنجان اعمال فشار بر بهائیان از طریق آتش زدن محل کسب ایشان توسط نیروهای خودسر ااز جمله وقایع مهم در این حوزه بوده است.
اقلییتهای قومی
در طی ماه گذشته ۵ تن از فعالین هویت طلب آذری و اکراد ایرانی از سوی مقامات امنیتی بازداشت شدند
چهار تن از این شهروندان با احکام حبس طویل المدت مواجه شدند و دست کم سه تن احضار و مورد محاکمه قرار گرفتند و در این بین دست کم دو شهروند بلوچ و کرد در اثر تیر اندازی جانباختند.
فرهنگی
در طی ماه گذشته و در حوزه فرهنگی یک کارگردان به دادسرا احضار شد و اجرای یک تاتر متوقف شد و عوامل خود سر به دو فیلم ساز دانشجو حمله کردند.
دست کم پنج فعال فرهنگی بازداشت شدند و دست کم چهار کتاب با عناوین مختلف مجوز نگرفته و ممنوع الچاپ و یا سانسور شدند.
اعدام
در طی ماه گذشته ۷۹ نغر اعدام شدند و برای ۲۶ نفرحکم اعدام صادر شد و در این بین هفت تن از اعدام شدگان از زندانیان سیاسی و امنیتی بودند و دو تن از زندانیان که محکوم به اعدام شدند نیز از زندانیان سیاسی هستند.
حکم شلاق یک نفر در ملا عام اجرا شد و برای دو شهروند مشهدی حکم قطع عضو از سوی دستگاه قضایی صادر شد.
زندانیان بیمار همچنان از حق درمان در زندان و خارج از زندان منع شدند و عدم رسیدگی پزشکی به این زندانیان سیاسی همواره ابزاری برای سرکوب و شکستن روحیه ایشان به کار گرفته شد.
دست کم ده تن از زندانیان سیاسی به دلایل مختلف به سلولهای انفرادی منتقل شده و دهها تن مورد ضرب و شتم و تهدید و توهین قرار گرفتند.
اندیشه و بیان
در طی یک ماه گذشته دست کم ۴۱ تن از فعالین سیاسی و مدنی در حوزه آزادی اندیشه و بیان بازداشت شدند و ۲۲ تن از فعالین به احکام حبس طولانی مدت محکوم شدند و دست کم ۹ تن احضار و محاکمه شدند و دهها تن از ایشان نیز با قرار وثیقههای سنگین به صورت موقت از زندان آزاد شدند.
در تدوام اعمال فشار بر فعالین سیاسی مهدی کروبی و میر حسین موسوی دو تن از رهبران مخالفان ممنوع الخروج شدند و با فرا رسیدن فصل سرما دست کم ۹ کارتون خواب فوت کردند.
دهها وب سایت خبری از سوی کمیته فیلترینگ جمهوری اسلامی فیلتر و از دست راس کاربران خارج شد.
مدیر مسئول یک روزنامه به حبس و شلاق محکوم شد، و مدیر مسئول یک روزنامه با تهدید نهادهای اطلاعاتی مجبور به استفاع شد سه نشریه از سوی وزارت ارشاد تذکر کتبی دریافت کرده و مدیر مسئول یک نشریه داخلی نیز مجرم شناخته شد.
کارگران
در طی ماه گذشته دهها تجمع اعتراضی از سوی کارگران کارخانهها و صنایع کشور به دلیل دریافت حقوق برگزار شد و دست کم ۳۵۰ کارگر از کار اخراج شدند.
دو فعال کارگری و سندیکایی بازداشت و روانه زندان شدند و یک فعال کارگری به ۲۰ سال حبس تعزیری محکوم و سه فعال دیکر نیز به نهادهای اطلاعاتی و قضایی فراخوانده شدند.
رسانههای مستقل و دولتی از عدم پرداخت حقوق دهها تولیدی و کارخانه به کارگران خبر دادند و تعطیلی دهها کارگاه تولیدی موجب بیکاری کارگران کشور شده است.
از سوی دیگر صدها کارگر از حق بیمه برخوردار نبوده و دست کم سه کارگر در اثر عدم وجود ایمنی در کار جانباختند.
دانشجویان
در طی ماه گذشته شش فعال دانشجویی بازداشت شدند و دست کم سه فعال دانشجویی مورد محاکمه قرار گرفته و دست کم ۱۰ تن نیز از سوی دادگاههای انقلاب با احکام حبس و جریمه نقدی مواجه شدند.
هفده تن از فعالین دانشجویی و دانشجویان دگر اندیش از سوی کمیتههای انضباطی با محرومیت از تحصیل مواجه شدند.
اقلییتهای مذهبی
در طی ماه گذشته ۸۴ تن از شهروندان به دلیل اعتقادات مذهبی بازداشت شدند، دست کم شش نفر مورد محاکمه قرار گرفتند
دهها تن احضار، تهدید و تطمیع شده و یک تن نیز از محل کار خود اخراج شد.
در شهر رفسنجان اعمال فشار بر بهائیان از طریق آتش زدن محل کسب ایشان توسط نیروهای خودسر ااز جمله وقایع مهم در این حوزه بوده است.
اقلییتهای قومی
در طی ماه گذشته ۵ تن از فعالین هویت طلب آذری و اکراد ایرانی از سوی مقامات امنیتی بازداشت شدند
چهار تن از این شهروندان با احکام حبس طویل المدت مواجه شدند و دست کم سه تن احضار و مورد محاکمه قرار گرفتند و در این بین دست کم دو شهروند بلوچ و کرد در اثر تیر اندازی جانباختند.
فرهنگی
در طی ماه گذشته و در حوزه فرهنگی یک کارگردان به دادسرا احضار شد و اجرای یک تاتر متوقف شد و عوامل خود سر به دو فیلم ساز دانشجو حمله کردند.
دست کم پنج فعال فرهنگی بازداشت شدند و دست کم چهار کتاب با عناوین مختلف مجوز نگرفته و ممنوع الچاپ و یا سانسور شدند.
اعدام
در طی ماه گذشته ۷۹ نغر اعدام شدند و برای ۲۶ نفرحکم اعدام صادر شد و در این بین هفت تن از اعدام شدگان از زندانیان سیاسی و امنیتی بودند و دو تن از زندانیان که محکوم به اعدام شدند نیز از زندانیان سیاسی هستند.
حکم شلاق یک نفر در ملا عام اجرا شد و برای دو شهروند مشهدی حکم قطع عضو از سوی دستگاه قضایی صادر شد.
برای دریافت گزارش بر روی تصویر کلیک کنید
تجمع کارکنان برق تهران مقابل ساختمان مدیریت
خبرگزاری هرانا -به دنبال کسر مبالغ اضافه کار، حق شیفت وسایر مزایای رفاهی و انگیزشی از شمول پرداخت حق بیمه، روز سهشنبه ۲٨ دی، کارکنان صنعت برق در مقابل ساختمان مدیریت برق منطقهای تهران تجمعکردند.
اینکارکنان تاکیدکردند که این اقدام برق منطقهای تهران از طرفی به منزلهگزارش خلاف واقع به سازمان تامین اجتماعی در خصوص میزان حقوق دریافتی پرسنل است و از طرف دیگر کاهش حقوق همکاران را در ایام بازنشستگی در پی دارد.
به گزارش ایلنا، یکی از تجمعکنندگان گفت: ما به صورت شبانهروز درکنار ولتاژ فشار قوی قرارداریم و این موضوع مشکلات و بیماریهای عدیدهای را برای همکاران ایجادکرده است.
آنها تصریح کردند: هزینههای ناشی از این بیماریها از سویی وکاهش حقوق پرسنل در ایام بازنشستگی با توجه به نرخ تورم جفا درحق کسانی است که به مدت ٣۰ سال و در بدترین شرایط جنگ تحمیلی سیستم برق کشور را به صورت پایدار نگهداری نمودند.
یکی از پرسنل که خود را عضو سندیکای کارگران صنعت آب و برق معرفی نمود، گفت: این اقدام برق منطقهای برخلاف روح حاکم بر بند «ز» ماده ۱۰ قانون کارمیباشد.
وی ادامه داد: ٣۰ سال است که به صورت مستمر از کل دریافتی همکاران سهم ۲۷ درصد بیمه کسر میشود. اما اکنون که در هنگام بازنشستگی قرار دارند این اقدام برق منطقهای تهران کاهش حقوق کارکنان در ایام بازنشستگی را در پی دارد.
تلاش برای تشویق ایران و آمریکا به مذاکره مستقیم در استانبول
دور اول مذاکرات هسته ای دو روزه ایران و گروه ۱+۵ در استانبول پایان یافت و اکنون گفتگوهای بعد از ظهر آغاز شده است.
نفیسه کوهنورد، خبرنگار بی بی سی فارسی استانبول می گوید که دیدارهای بعد از ظهر امروز به صورت دو جانبه بین اعضای هیأت ایرانی و تک تک نمایندگان گروه 1+5 در حال انجام است، اما معلوم نیست که سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد ایران با ویلیام برنز، معاون وزیر امور خارجه آمریکا هم دیدار دوجانبه خواهد داشت یا نه.یک دیپلمات بریتانیایی حاضر در استانبول به خبرنگار ما گفته است که یکی از دلایل برگزاری دیدارهای دوجانبه، تشویق نمایندگان ایران و آمریکا به انجام گفت و گوی رو در رو با یکدیگر است.
آقای جلیلی و آقای برنز مهرماه سال گذشته در حاشیه مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در ژنو به صورت غیر رسمی با یکدیگر گفت و گو کرده بودند، اما از جزئیات آن مذاکرات گزارشی منتشر نشد.
دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی ایران در پایان مذاکرات صبح اعلام کرده بود که نخستین دور مذاکرات نمایندگان گروه ۱+۵ و ایران بر سر پرونده هسته ای این کشور "در فضایی مثبت" انجام شد.
مذاکرات دو روزه نمایندگان اعزامی جمهوری اسلامی، به ریاست سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی و سرپرست مذاکرات هسته ای، و نمایندگان گروه ۱+۵، به سرپرستی کاترین اشتون، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاست امنیتی، بامداد جمعه، ۱ بهمن (۲۱ ژانویه)، در هتل چراغان استانبول آغاز شد و تا شنبه ادامه خواهد داشت.
رادیو دولتی ایران به نقل از دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی گزارش کرده است که در جلسه صبح جمعه، دو طرف مواضع خود را اعلام کردند و بر ادامه مذاکرات بر اساس توافق صورت گرفته در مذاکرات دو طرف در ژنو، که در ماه دسامبر (آذرماه) برگزار شد، تاکید نهادند و افزوده است که محور مذاکرات، "تلاش برای ایجاد مسیرهایی در زمینه تعامل بیشتر" خواهد بود.
گروه ۱+۵ که سرپرستی تلاش های بین المللی برای حل مساله هسته ای ایران را برعهده گرفته، از کشورهای عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل - آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه - همراه با آلمان و نماینده اتحادیه اروپا تشکیل یافته است.
علی آهنی، معاون اروپای وزارت امور خارجه، علی باقری، معاون سیاست خارجی و امنیت بین الملل، ابوالفضل ظهره وند، معاون رسانه ای دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی و حمیدرضا عسگری، مشاور حقوقی سازمان انرژی اتمی ایران از دیگر اعضای هیات اعزامی جمهوری اسلامی به اجلاس استانبول هستند.
پیشتر، رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی گزارش کرده بود که شامگاه پنجشنبه و در جریان ضیافت شام وزیر خارجه ترکیه به عنوان میزبان مذاکرات هسته ای، ملاقاتی بین خانم اشتون و آقای جلیلی صورت گرفت.
منابع خبری ایران از ملاقات های دیگری نیز بین اعضای هیات نمایندگی این کشور با برخی دیگر از شرکت کنندگان در اجلاس هم خبر داده و گفته اند که معاون سیاست خارجی و امنیت بین المللی شورایعالی امنیت ملی هم شامگاه پنجشنبه با معاون وزیر خارجه چین، که ریاست هیات اعزامی آن کشور به اجلاس استانبول را برعهده دارد، دیدار کرد.
به گزارش رادیو و تلویزیون دولتی ایران، معاون وزیر خارجه چین در این ملاقات گفت که کشورش بر پیگیری جدی دستور کار همکاری با ایران تاکید دارد و نتیجه مذاکرات نمایندگان کشورهای ۱+۵ را که هفته گذشته در لندن برگزار شد به اطلاع آقای باقری رساند.
مذاکرات استانبول در حالی آغاز شده است که کشورهای عضو گروه ۱+۵ همواره خواستار آن بوده اند که ایران به مصوبات شورای امنیت سازمان ملل، شامل تعلیق برخی از برنامه های اتمی خود به خصوص غنی سازی اورانیوم، عمل کند اما ایران، با غیرقانونی خواندن این مصوبات، بر ادامه فعالیت در این زمینه تاکید گذاشته است.
"غنی سازی ادامه می یابد"
روز گذشته، علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی که به روسیه سفر کرده است، در یک نشست خبری گفت که ایران به غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد.
آقای سلطانیه در مصاحبه ای با رادیو دولتی ایران گفت که در جریان سفر به مسکو و در ملاقات با کارشناسان اتمی روسیه، برنامه های هسته ای ایران را تشریح کرده و افزود که در این جلسه، به همه ابهامات این اقراد که متخصصان امور هسته ای و ایران بودند، پاسخ داده است.
وی گفت: "در این نشست، ابعاد برنامه صلح آمیز هسته ای ایران، تعاملات با آژانس بین المللی انرژی اتمی و علل اجرا نکردن قطعنامه های سیاسی شورای امنیت که فاقد مبنای حقوقی هستند برای آنها تشریح شد" و اظهار داشت که ارزیابی کارشناسان روسی از عملکرد جمهوری اسلامی در خصوص شفاف سازی برنامه هسته ای بسیار مثبت بوده است.
علی اصغر سلطانیه در این مصاحبه به بازدید سفیران شماری از کشورهای جهان از تاسیسات هسته ای ایران، که هفته گذشته صورت گرفت هم اشاره کرد و گفت که این بازدید "بازتاب مثبتی در جهان" داشت.
وی گفت که "گزارش نمایندگان کشورهای بازدید کننده" از تاسیسات هسته ای ایران طی یک یا دو روز آینده منتشر می شود اما مشخص نکرد که این گزارش توسط چه کسانی تهیه شده و انتشار خواهد یافت.
اشاره نماینده ایران در آزانس بین المللی انرژی اتمی به دیدار نمایندگان شماری از کشورهای عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات غنی سازی اورانیوم ایران و مجتمع آب سنگین اراک بوده است که در روز 16 ژانویه صورت گرفت اما نماینده ای از ایالات متحده برای این بازدید دعوت نشده بود و روسیه و چین نیز از پذیرش دعوت جمهوری اسلامی خودداری ورزیدند.
مقامات آمریکایی این دعوت را "ترفند" تکراری ایران برای منحرف کردن اذهان عمومی از ماهیت برنامه های هسته ای خود توصیف کردند و گفتند که بازدیدکنندگان نیز اطلاعاتی در مورد این برنامه ها به دست نخواهند آورد.
برخی از منابع غربی گفتند که ایران معمولا در آستانه مذاکرات هسته ای می کوشد با دست زدن به اقداماتی باعث بروز اختلاف نظر بین کشورهای طرف مذاکره شود و با وقت کشی از طریق گفتگوهای بی حاصل، برنامه های هسته ای مخفی خود را پیگیری کند.
کشورهای غربی دولت ایران را به تلاش برای دستیابی به تسلیحات اتمی در پوشش برنامه های صلح آمیز هسته ای متهم کرده اند اما جمهوری اسلامی این اتهام را مردود دانسته و بر صلح آمیز بودن این برنامه ها تاکید داشته است.
ایران در هفتهای که گذشت؛ یکم بهمن ۱۳۸۹
انتقادها نسبت به "جریان حاکم"، انتقاد از برخی از چهرههای سیاسی و شرایط اجتماعی و فرهنگی، انتقاد از افزایش شمار اعدامها و توقف اجرای نمایش "هدا گابلر"، از مهمترین خبرهای ایران در روزهای گذشته بودند. خبرهای مربوط به پارهای از رخدادهای تأثیرگذار بر روابط ایران با برخی از کشورهای منطقه و جهان هم در رسانهها بازتاب گستردهای داشتند.
انتقاد از "جریان حاکم"روز دوشنبه ۲۷ دی، مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت ایران، در مصاحبه با پیش شماره بیستم روزنامه اینترنتی اعتمادملی، نیروهای جریان حاکم را به انحصارطلبی، تنگنظری، اقتدارگرایی، حذف دیگران، تهمتزنی و افتراپراکنی متهم کرد و امنیتی کردن جامعه، بستن روزنامهها، زندانی کردن دانشجویان، خبرنگاران و فعالان سیاسی و مدنی و حقوق بشر، بازنشستگی اجباری اساتید و وارد کردن نظامیان به انتخابات و فضای سیاسی کشور را مورد انتقاد قرار داد.
او اعتراضات پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران را یک "انفجار" و جنبشی عظیم و خودجوش توصیف کرد و آن را نتیجه بیتوجهی حکومت به رای مردم دانست.
انتقاد از "تنگی فضا"
روز شنبه ۲۵ دی، محمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، در همایش نقش رسانهها در تعامل با ایرانیان خارج از کشور، ایران را یکی از کشورهایی دانست که بیشترین ذخایر علمی و تکنولوژیکی خود را به خارج صادر کرده است و نخبگانی که از این کشور رفتهاند، به سرمایه ارزشمندی برای کشورهای دیگر تبدیل شدهاند.
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات گفت: "برخی نخبگان ایرانی، خودشان رفتند و برخی دیگر به هر دلیلی کوچانده شدند. برخی نخبگان هم به این دلیل رفتند که فضای فکر و اندیشه برای آنها تنگ شده بود."
آقای دعایی روزنامههای کیهان و اطلاعات را دوقلوهای وابسته به نظام توصیف کرد که بنا به گفته او، اکنون یکی منشاء رحمانیت و صلح و صفاست و دیگری منشا جباریت است.
انتقاد از افزایش شمار اعدامها
در اولین روز هفته، شانزدهم ژانویه، کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، با انتشار بیانیهای اعلام کرد که در پانزده روز نخست سال ۲۰۱۱ میلادی، دستکم ۴۷ نفر در ایران اعدام شدهاند.
براساس این بیانیه، در این مدت به طور متوسط هر هشت ساعت یک نفر در ایران اعدام شده است؛ روند افزایش شمار اعدامها اخیرا "شتاب بیسابقهای" داشته و قوه قضاییه ایران این اعدامها را تحت هدایت سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی اجرا کرده است.
در این بیانیه همچنین به دلیل منتشر نشدن اسامی بسیاری از اعدامشدگان و اطلاعات مبهم و یا بعضا بیاطلاعی از روند رسیدگی به پروندههای اعدامشدگان، در خصوص روند قانونی مراحل دادرسی اظهار نگرانی شده بود.
روز چهارشنبه ۲۹ دی، بار دیگر پایگاه اطلاعرسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران با انتشار اطلاعیهای از اجرای احکام اعدام ده نفر در زندان رجاییشهر کرج خبر داد. بنا بر این اطلاعیه، اعدامشدگان پیشتر در ارتباط با جرایم مربوط به مواد مخدر به اعدام محکوم شده بودند.
انتقاد از توقف نمایش "هدا گابلر"
روز چهارشنبه ۲۹ دی، هیأت مدیره خانه تئاتر با انتشار بیانیهای، توقف اجرای نمایش "هدا گابلر"، احضار کارگردان نمایش مذکور به دادسرای کارکنان دولت و بازپرسی از او را مورد انتقاد قرار داد.
در بخشی از این بیانیه آمده بود: "توقیف غیرمسئولانه نمایش هدا گابلر و جنجالسازی در برخی وبسایتها و نشریات، تعمیم دادن نقدهای غیرکارشناسی و غیرمنصفانه به کل پیکره تئاتر، متزلزل ساختن امنیت شغلی و روحی هنرمندان تئاتر و در نهایت تضییع حقوق شهروندی، همه از مصادیق روشهای فرهنگستیز و دور از تدبیر و درایتی است که میدان را برای هوچیگری غوغاسالاران باز میکند."
هدا گابلر نوشته هنریک ایبسن، که از ۱۵ دیماه امسال به کارگردانی وحید رهبانی، در سالن چهارسو در تئاتر شهر، روی صحنه رفته بود، در پنجمین شب اجرا ناگهان متوقف شد.
ناظران، توقف اجرای این نمایش را در ارتباط با انتشار گزارش خبرگزاری فارس ارزیابی کردند. در گزارش خبرگزاری فارس این نمایش، ترویج اباحهگری، ابتذال و عادیسازی چندشوهری و اختلاط زن و مرد توصیف شده و "استفاده از نمادهای یک فرقه انحرافی موسوم به بردگی جنسی و فراماسونری" در این نمایش مورد انتقاد قرار گرفته بود.
به دنبال جلوگیری از اجرای نمایش هدا گابلر، بازیگران آن در نامهای خطاب به بهزاد فراهانی، رییس هیأت مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر، خواهان احقاق حقوق خود و پیگیری انجمن بازیگران شدند و خانه تئاتر در نامهای خطاب به محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رسیدگی به مسایل پیشآمده در مورد این نمایش را درخواست کرد.
انتقاد از "جنتی"
روز یکشنبه ۲۶ دی، علی مطهری، نماینده اصولگرای منتقد دولت در مجلس شورای اسلامی در ایران، از احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان خواست که "به جای تحقیر مجلس به تقویت آن بپردازد."
تذکر علی مطهری به آن بخش از اظهارات دبیر شورای نگهبان اشاره داشت که پیشتر فراخواندن وزیران به مجلس شورای اسلامی برای پاسخگویی به پرسشهای نمایندگان در شرایط کنونی را مورد انتقاد قرار داده بود.
در واکنش به اظهارات آقای جنتی، همچنین روز یکشنبه این هفته، علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی هم سوال و استیضاح را ابزار و حق قانونی نمایندگان دانست و تاکید کرد: "جایی که نمایندگان ضرورت میبینند، باید وارد عمل شوند و از وزرا سوال کنند. این یک وظیفه قانونی است و کسی نمیتواند مانع انجام وظایف قانونی نمایندگی شود."
از سوی دیگر، روز دوشنبه ۲۷ دی، مهدی کروبی در مصاحبه با روزنامه اعتمادملی، از آقای جنتی به خاطر درخواستش برای اعدام بیشتر در مورد معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری و "تعیین تکلیف برای قوه قضائیه" انتقاد کرد.
وی گفت که دبیر شورای نگهبان "حتی حقوق بخش زیادی از مردم ایران را نادیده میگیرد و به جای مردم تصمیم میگیرد و با گستاخی میگوید که اصلا نیازی به حضور این اصلاحطلبان در انتخابات نیست، مردم به شما رای نمیدهند."
انتقاد از "هاشمی رفسنجانی"
انتقادها از بیانیه نوزدهم دیماه اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز همچنان در این هفته ادامه یافت.
آقای هاشمی رفسنجانی در پیامی به مناسبت روز ۱۹ دی، زمان حاضر را "پائیز بداخلاقیهای سیاسی و اختلافات سلیقهای" توصیف و از کسانی انتقاد کرده بود که بنا به نوشته او، خرقه دوستی و ارشاد پوشیدهاند، دروغ را اخلاق، تهمت را مبارزه و توهین را جهاد میدانند.
روز چهارشنبه ۲۹ دی، کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، در گفتوگو با باشگاه خبری فارس (توانا)، صدور بیانیه نوزدهم دیماه اکبر هاشمی رفسنجانی را ادامه اشتباهات رییس مجلس خبرگان و نشانه "دوری وی از واقعیات" دانست و گفت که "کسی به حرفهای هاشمی توجه نمیکند".
در واکنشی دیگر، عبدالنبی نمازی، عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتوگو با باشگاه خبری فارس (توانا)، ضمن انتقاد از مواضع مبهم آقای هاشمی رفسنجانی و اظهارات او به مناسبت ۱۹ دی تاکید کرد که "رویکرد کنونی آقای هاشمی به جایگاه وی آسیب وارد کرده است."
شامگاه روز دوشنبه ۲۷ دی، دفتر امور رسانهها و پایگاههای اینترنتی ریاست جمهوری ایران با انتشار اطلاعیهای، خبر دیدار یکی از مشاوران ارشد محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری ایران با اکبر هاشمی رفسنجانی را تکذیب کرد.
پیشتر، پایگاه اینترنتی فردا نوشته بود که "مشاور ارشد" محمود احمدینژاد در ملاقات با اکبر هاشمی رفسنجانی، پیشنهاد کرده است که در صورت همراهی آقای رفسنجانی با دولت، بازگشت بدون جنجال مهدی هاشمی، فرزند وی به کشور را امکانپذیر خواهد کرد.
مهدی هاشمی در جریان دادگاههای دستهجمعی متهمان وقایع پس از انتخابات سال گذشته ایران، بر پایه اقرار دیگران، به استفاده از اموال عمومی برای فعالیت انتخاباتی علیه محمود احمدینژاد و عملکرد دولت او متهم شده و اکنون در خارج از کشور است.
در روزهای میانی هفته گذشته اعلام شد که آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، در پی دریافت نامه رئیس جمهوری در مورد بانک مرکزی، مباحث مربوط به نحوه مدیریت این بانک را به عنوان "معضل" به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع داده است.
استقلال بانک مرکزی و چگونگی مدیریت آن که پیشتر موضوع اختلاف قوه مقننه و دولت بود، اختلاف نظر مجلس و شورای نگهبان را نیز در پی داشته و تصمیمگیری نهایی در این مورد به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار شده است.
ایران و افغانستان؛ احضار سفیر
در ابتدای هفته اعلام شد که وزارت امور خارجه ایران، سفیر افغانستان در این کشور را احضار کرده تا "مراتب اعتراض شدید دولت جمهوری اسلامی ایران" را نسبت به "تعرضاتی" که به سفارت ایران در کابل شده بود، به او ابلاغ کند.
پیشتر، در اعتراض به اقدام ایران در مورد توقف تانکرهای حامل سوخت افغانستان در مرز دو کشور، تظاهراتی در مقابل سفارت ایران در کابل برگزار شد و تظاهرکنندگان تصاویر رهبران ایران را به آتش کشیده و رنگ و تخم مرغ به سوی تابلوی سفارت پرتاب کردند.
در پی این تظاهرات، فداحسین مالکی، سفیر ایران در کابل هشدار داد که در صورت عدم شناسایی و دستگیری عاملان این تظاهرات "احتمال دارد جمهوری اسلامی ایران نسبت به ترانزیت سوخت و یا در برخی مسائل تجدیدنظر کند."
اما رفیع فردوس، مشاور مرکز رسانههای حکومت افغانستان به بیبیسی گفت که "کابل تهران نیست و بر بنیاد آزادی بیان که در قانون اساسی ما تضمین شده است، هر کس حق دارد در هر موردی که میخواهد معترض باشد و نظر خود را ابراز کند."
روز سه شنبه ۲۸ دی، فداحسین مالکی با حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان، دیدار و سپس اعلام کرد که مشکل تانکرهای حامل مواد سوخت در آستانه حل شدن است.
حدود هزار و ۶۰۰ تانکر حامل مواد سوخت که قرار بود از مسیر ایران به افغانستان منتقل شود، از سه هفته پیش در مرزهای شرقی ایران متوقف شده است.
ایران و غرب؛ مذاکرات استانبول
مذاکرات دو روزه نمایندگان ایران و کشورهای گروه ۱+۵ از روز جمعه، یکم بهمن، در شهر استانبول ترکیه برگزار میشود. گروه ۱+۵، متشکل از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به اضافه آلمان، رهبری تلاشهای بینالمللی برای حل و فصل بحران ناشی از برنامههای اتمی ایران را به عهده دارد.
چهارشنبه این هفته، رئیس جمهوری ایران در یک برنامه زنده تلویزیونی در یزد، بار دیگر بر ادامه برنامههای اتمی جمهوری اسلامی تاکید کرد و گفت که "این مذاکرات تنها راه است و آن هم نه برای ما، بلکه برای طرف گفتگو."
اما کشورهای غربی تاکید کردهاند که محور مذاکرات با ایران، یافتن راهی برای قانع کردن این کشور به قبول خواست جامعه بینالملل و گردن نهادن بر مصوبات شورای امنیت است. وزارت امور خارجه آمریکا هم دیروز با صدور بیانیهای اعلام کرد: "ما در پی آغاز یک روند جدی و عملی هستیم که به موضوعات اصلی برنامه هستهای ایران بپردازد."
در روزهای آغازین هفته، بر اساس دعوت پیشین ایران، نمایندگان شماری از کشورهای خارجی، از تاسیسات هستهای ایران بازدید کردند. رسانههای ایران از حضور سفرا و نمایندگان تعداد قابل توجهی از کشورهای جهان در این بازدید، گزارشهایی منتشر کردند.
روزنامه سیاست روز، عدم حضور نمایندگان کشورهای چین و روسیه در تور هستهای ایران را مورد انتقاد قرار داد و نگاه مردم ایران به جایگاه روسیه را منفی ارزیابی کرد.
اما روز دوشنبه ۲۷ دی، پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری ایران اعلام کرد که محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری ایران و دیمیتری مدودف، همتای روسی او، در یک گفتوگوی تلفنی، بر گسترش همکاری دو کشور در تمامی زمینهها تاکید کردهاند. روز بعد، خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، هم گزارش کرد که کرملین از ادامه همکاری دو طرف در زمینه نیروگاه اتمی بوشهر خبر داده است.
همزمان، رسانههای ایران از قول سرگئی نوویکوف، یکی از مسئولان شرکت روساتم، نفوذ ویروس استاکسنت را به نیروگاه اتمی بوشهر تکذیب کردند.
و در آستانه آغاز مذاکرات استانبول، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه گفت که در این دور از گفتوگوها، لازم است احتمال لغو یا کاهش تحریمهای بینالمللی علیه ایران نیز در نظر گرفته شود.
اما هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، پیشتر گفته بود که این کشور، در حال بررسی اعمال تحریمهای یکجانبه بیشتر علیه ایران است.
صعود تیم فوتبال ایران
چهارشنبه این هفته، تیم ملی فوتبال ایران، در آخرین دیدار گروهیش در جریان پانزدهمین دوره بازیهای جام ملتهای آسیا، مقابل امارات متحده عربی به میدان رفت و با نتیجه ۳ بر صفر پیروز شد.
تیم ایران پیشتر، تیمهای عراق و کره شمالی را هم شکست داده و به مرحله یکچهارم نهایی این بازیها صعود کرده بود.
ایران: آماده مذاکره برای تبادل سوخت هستهای هستیم
علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از آمادگی ایران برای آغاز گفتوگو درباره تبادل سوخت هستهای خبر داده است.
آقای سلطانیه که به روسیه سفر کرده است، روز پنجشنبه ۳۰ دی (۲۰ ژانویه) در جمع خبرنگاران در مسکو گفت: "ایران همچنان به توافقش با برزیل و ترکیه برای تبادل سوخت هستهای، متعهد است."او تصریح کرد که ایران آماده است درباره مبادله اورانیوم سه و نیم درصد خود با سوخت هسته ای قابل استفاده در رآکتور تحقیقاتی تهران "با گروه وین" مذاکره کند.
کشورهای روسیه، فرانسه و آمریکا، به همراه آژانس بینالمللی انرژِی اتمی، گروه وین را تشکیل میدهند.
در ماه اکتبر سال ۲۰۰۹ میلادی، نمایندگان سه کشور روسیه، فرانسه و آمریکا به همراه مدیرکل وقت آژانس در وین با نماینده ایران ملاقات کردند تا موضوع مبادله بخش عمده ذخیره اورانیوم غنیشده ایران با سوخت مورد نیاز رآکتور تهران را بررسی کنند.
نمایندگان گروه ۱+۵ این پیشنهاد را به سرعت پذیرفتند، ولی ایران به آن پاسخ نهایی نداد و تنها در ماه مه سال ۲۰۱۰ میلادی و در حالیکه احتمال تشدید تحریمهای بینالمللی علیه این کشور افزایش مییافت، با طرح مشترک برزیل و ترکیه برای انجام مبادله مشابه موافقت کرد که به صدور بیانیه سهجانبه تهران منجر شد.
نمایندگان گروه ۱+۵ و ایران از روز جمعه، اول بهمن (۲۱ ژانویه) در شهر استانبول ترکیه، مذاکرات دو روزهای درباره فعالیتهای هستهای ایران خواهند داشت.
علی اصغر سلطانیه، روز چهارشنبه، ۲۲ دی (۱۲ ژانویه) گفته بود که "مذاکرات استانبول احتمالا آخرین فرصت ایران و قدرتهای جهانی برای رسیدن به توافقی بر سر تبادل سوخت خواهد بود."
همچنین خبرگزاری روسی "اینترفکس"، به نقل از آقای سلطانیه گزارش کرده است که "ایران توانسته است ۴۰ کیلوگرم اورانیوم را تا ۲۰ درصد غنیسازی کند."
پیش از این، علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، روز چهارشنبه، ۲۸ مهر (۲۰ اکتبر) امسال گفته بود که "نزدیک به ۳۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصد در این کشور تولید شده است."
در عین حال، نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته است که "اگر ایران برای تولید سوخت هستهای، سرمایهگذاری نکند، تمام پولی که برای ساخت نیروگاه اتمی (در بوشهر) هزینه شده است، بیهوده خواهد بود."
دانیل سندفورد، خبرنگار بیبیسی در مسکو به نقل از منابع رسمی روسیه، به بیبیسی فارسی گفت که "آقای سلطانیه در سفرش به مسکو با مقامات ارشد این کشور دیداری نخواهد داشت و گفتوگو با دانشگاهیان و اصحاب رسانه، هدف اصلی او از این سفر به شمار میرود."
به نظر این خبرنگار بیبیسی، روابط روسیه و ایران در ماههای اخیر با چالش روبهرو بوده است و حمایت روسیه از قطعنامه چهارم شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران، یکی از دلایل این شرایط است، هرچند این دو کشور همچنان شرکای تجاری و دوستان خوبی هستند و همکاری آنها برای ساخت نیروگاه بوشهر در ایران ادامه دارد.