ياران من، به ياد چهار يارم که ۲۹ سال پيش تيرباران شدند
گلرخ جهانگيری
طاهره عزيز من
ترانهی يادها
بی تو.
حتی اگر چشم در چشم دنيا بدوزم
و سنگها را ورق بزنم
و شب را با دقت تا کنم
تا هيچ شبتابی آسيب زخم نگيرد
وقت نگاه نيست
بی تو.
خاطره، کور میکند
حتی اگر شاعر و خورشيد باشی.
شهروز رشيد (مرثيههای برلينی)
۲۹ سال گذشت. آرام نمیگيرم. هرگز آرام نخواهم گرفت. عزيزی برايم نوشت: "خنجر را بايد در آورد و دور انداخت، تا درد نکشيم؛ و فرصت داد که زخم التيام يابد." سالهاست که خنجری در قلبم نيست اما جای زخم مانده است. هنوز میسوزد. سوزشی که پايان ندارد. به مرور ياد گرفتهام با دردهايم کنار بيايم. هستند. روزهايی بر آنها تسلط دارم و روزهايی هم که دردها مرا خم میکنند، از پای میاندازند. ۲۹ سال، زمان کوتاهی نيست.
طاهره ميراحسان، ۲۳ ساله، همشهری، دوستم، همرزمم، ۲۹ سال پيش در اول دی ماه به همراه سه تن از همرزمانش مينو ستودهپيما ۲۱ ساله، صديقه فلکرو ۲۲ ساله و طاهره پشتيبان (متاسفانه از تاريخ تولد او بیاطلاع هستم ولی به يقين کمتر از ۲۵ سال بود) در يک خانهی تيمی، در شهر رشت دستگير شدند. خبر دستگيری آنها را در تهران شنيدم. من هم فراری بودم. هيچ خبری از آنها نداشتيم.۲۰ دی ماه، فقط ۱۹ روز بعد از دستگيری آنها، از بيمارستان ۲۲ آبان لاهيجان به خانوادهی طاهره تلفنی خبر رسيد که پاسداران چهار جنازه از چالوس به بيمارستان آوردهاند. خانواده برای شناسائی به آنجا رفتند و عزيزانشان را در سردخانهی بيمارستان يافتند. آثار شکنجه بر تن آنها مشهود بود. همگی تيرباران شده، و تيرخلاص خورده بودند. دو نفر از اعضای خانواده از سپاه پاسداران اجازهی تحويل جنازهها را گرفتند. به آنها بدليل مارکسيست بودن، اجازهی دفن در گورستان عمومی داده نشد. از خانوادهی طاهره پشتيبان خبری ندارم ولی میدانم خانواده صديقه او را در باغ خانهشان دفن کردهاند. طاهره و مينو در خورتای جوشل در باغ خانوادگی دفن شدهاند.
مرگ اين چهار نفر در مدت ۱۹ روز، هنوز که هنوز است يکی از مسائلیست که مرا راحت نمیگذارد. دانستههای من بسيار اندک است. با پرس و جو از دوستان، اطلاعاتی بدست آوردهام.
خانه را طاهره و مينو اجاره کرده بودند. يکی از خانههای امن سازمان پيکار در گيلان بود که در آن مدارک مهمی نگهداری میشد از جمله چارت تشکيلاتی سازمان پيکار در گيلان. اسامی اعضا و هواداران در اين چارت مستعار بودند. هنوز هم مشخص نشده است که چگونه اين خانه لو رفته است. بعضیها میگويند که همسايهها به پليس خبر دادهاند. اما بر اساس تجارب، اگر چنين میبود، در عرض ۱۹ روز اعدام نمیشدند و حتما برای گرفتن اطلاعات زير شکنجه میماندند. طاهره از اعضای سازمان بود و مينو در حال گذراندن پروسهی عضويت. مينو و صديقه و طاهره پشتيبان دانشجو بودند. هر چهار نفر در بخش دانشجوئی سازمان پيکار در گيلان فعاليت میکردند.
طاهره دوست خوب من بود. مدتی در لاهيجان در يک هستهی تشکيلاتی فعاليت میکرديم. شعار مینوشتيم، شعارهای سازمان را بزرگنويسی میکرديم. اعلاميه پخش میکرديم، مقالات نشريه پيکار را با هم میخوانديم، بحث میکرديم. در اين هسته، ما دو نفر سريع به هم نزديک شديم. دوستش داشتم.
وقتی دستگير شدم، توانست با زرنگی به عنوان فاميلام در زندان رشت به ملاقاتم بيايد. صاف بود، ساده بود. و دوست داشتنی.
روزی که از زندان فرار کردم، مرا به خانهای بردند. با چشم بسته به آنجا رفتم. نمیدانم در کدام منطقهی شهر رشت بود. اما خانهی تر و تميزی بود. به اتاقی وارد شدم. خواهرم گفت يک سورپرايز برايت دارم. يک دفعه در اتاق باز شد و طاهره پريد تو بغل من. چند روزی را که من در آن خانه بودم، ما سه نفر يک آن از هم جدا نشديم. شبها، ساعتها در رختخواب حرف میزديم. میخنديديم. همهچيز مثل يک بازی بود. خندهی ما ۲۱ تير، وقتی رژيم به خانههای چاپ و مونتاژ سازمان، که روزها تحت نظر بوده، حمله کرد، تمام شد و تا امروز اين خندهها با آن خلوص و پاکی، ديگر هرگز برايم ميسر نشده است. در اين حمله يکی از عزيزانم، جمپور طهماسبی، دستگير شد و در ۳۱ تير، با ۱۴ نفر ديگر اعدام شد. از آن به بعد سرگردان خيابانها شديم. جان بر کف؛ دنبال سرپناهی. طاهره اما اين شانس، و شايد بدشانسی را نداشت که زنده بماند و برای هميشه سوگوار عزيزانش باشد.
خانواده های شکری، اولیایی فر و نوری زاد در مصاحبه با روز:
اتهام جاسوسی به حامی مادران عزادار
مهدی رمضانی، پدر رامین رمضانی با قرار وثیقه آزاد شد و برادر حکیمه شکری در مصاحبه با "روز" خبر داد که این حامی مادران عزادار همچنان در سلول انفرادی به سر می برد.
ایرج شکری به "روز" گفت که روز پنج شنبه با خواهرش به صورت کابینی ملاقات کرده و وضعیت عمومی او مساعد نبوده است.
زهرا مشهدی فراهانی، مادر محمد اولیایی فرد نیز در مصاحبه با "روز" از وضعیت نامساعد جسمانی پسرش ابراز نگرانی کرده و گفته تمام پی گیری های خانواده این وکیل دادگستری برای آزادی مشروط او بی نتیجه مانده است.
همزمان فاطمه ملکی، همسر محمد نوری زاد در مصاحبه با "روز" از نگهداری این نویسنده در بند 2 الف سپاه و وخیم بودن وضعیت جسمانی اش سخن گفته است.
آزادی پدر رامین رمضانی
مهدی رمضانی، پدر رامین رمضانی که 14 آذر ماه در بهشت زهرا بازداشت شده بود روز گذشته پس از 36 روز بازداشت در زندان اوین با قرار وثیقه آزاد شد.
رامين رمضانی، سرباز وظيفه ای بود که روز ۲۵ خرداد سال گذشته و در حاليکه در مرخصی به سر می برد بر اثر اصابت گلوله ماموران جان باخت.
پدر رامین رمضانی که به اتفاق دو تن از حامیان مادران عزادار در جریان مراسم تولد امیر ارشد تاجمیر در بهشت زهرا بازداشت شده بود روز گذشته آزاد شد.
امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر، گوینده و مجری رادیو و تلویزیون بود که روز عاشورای سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد، جان باخت.
ندا مستقیمی، از حامیان مادران عزادار پیش از این با قرار وثیقه 100 میلیون تومانی آزاد شده بود اما حکیمه شکری، دیگر حامی مادران عزادار همچنان در بازداشت به سر می برد.
حکیمه شکری؛ متهم به جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی
خانواده حکیمه شکری که روز پنج شنبه موفق به ملاقات کابینی با این حامی مادران عزادار شده اند، نسبت به وضعیت او ابراز نگرانی کردند.
خانم شکری از 14 آذر در بازداشت به سر می برد، به گفته خانواده اش دربند 209 زندان اوین و در سلول انفرادی است.
ایرج شکری، برادر حکیمه شکری به "روز" می گوید: روز پنج شنبه با نامه بازپرس دادگاه انقلاب شهر ری موفق شدیم حکیمه را ببینیم. ملاقات کابینی بود و وضعیت عمومی اش از نظر ما اصلا خوب نبود هرچند که خودش می گفت حالش خوب است و جای نگرانی نیست اما مشخص بود که چندان حال مساعدی ندارد.
آقای شکری می افزاید: حکیمه همچنان در سلول انفرادی است و در ملاقات متوجه شدیم که مقداری لرز دارد. خودش هم می گفت که شب قبل در جریان بازجویی حالش به هم خورده و او را به بیمارستان برده اند. این در حالی است که حکیمه پیش از بازداشت جز حساسیت چشمی، هیچ گونه ناراحتی و سابقه بیماری نداشت.
از آقای شکری درباره اتهامات تفهیم شده به خواهرش می پرسم؛ می گوید: خود حکیمه نتوانست حرفی بزند چون یک آقایی کنار او نشسته بود و نمی توانست حرف بزند اما آقای حسینی، بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب شهر ری به ما گفت که اتهامات حکیمه جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی است.
به گفته آقای شکری، خواهرش هیچ یک از این اتهامات را نپذیرفته: حکیمه زیر بار اعتراف دروغ نرفته و این باعث دلگرمی ما است. واقعیت هم این است که خواهر من هیچ کاری نکرده و هیچ گناهی ندارد. او تنها به مزار شهدا و به دیدن مادران عزادار و خانواده هایی که بچه هایشان را از دست داده اند رفته و هم خودش و هم ما این را به صراحت می گوییم. تنها گناه حکیمه دلجویی و همدردی از خانواده های شهدا است؛ گویی مملکت ما به سمتی رفته که باورهای سنتی ما یعنی دلجویی از خانواده ها و داغدیدگان جرم است.
برادر حکیمه شکری توضیح میدهد: آقای حسنی به ما می گفت اصلا خبر دارید این چیکار ها کرده و تا کرمانشاه هم رفته و... گفتیم بله کرمانشاه هم برای دلجویی و دیدار با خانواده های شهدا رفته و این جرم نیست و اتهامی که به او نسبت میدهند ناروا است و نه او می پذیرد و نه ما.
حکیمه شکری در دیدار با خانواده اش از آنها خواسته که پرونده او را از طریق قانونی پی گیری کنند. برادرش می گوید: نامه ای برای دادستان تهران، آقای جعفری دولت آبادی نوشته ایم چون ایشان را نمی توانیم ببینیم از طریق نامه از ایشان خواسته ایم قضیه حکیمه را پی گیری کنند.
به آقای شکری می گویم که قرار وثیقه 400 میلیون تومانی برای خواهرش صادر شده؛ آیا این وثیقه تامین شده است؟ می گوید: از طرفی توان تامین چنین وثیقه سنگینی را نداریم و از طرف دیگر هنوز به خود ما در این زمینه چیزی نگفته اند که وثیقه بیاورید و... حتی در این زمینه که با آقای حسینی صحبت کردیم گفت باید 4 ماه در زندان بماند و 4 ماه که گذشت اگر چیزی علیه او پیدا نشد آن موقع در این مورد تصمیم می گیریم.
مادر محمد اولیایی فرد: فرزندم بیمار است او را ازاد کنید
زهرا مشهدی فراهانی، مادر محمد اولیایی فرد در مصاحبه با "روز" از وضعیت فرزندش ابراز نگرانی کرد و خواهان آزادی مشروط این حقوقدان و وکیل دادگستری شد.
محمد اولیایی فر، حقوقدان و وکیل دادگستری است که وکالت تعدادی از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی را بر عهده دارد. او وکیل بهنود شجاعی و تعدادی دیگر از نوجوانان زیر 18 سالی بود که محکوم به اعدام شده اند.آقای اولیایی فربه اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یکسال حبس تعزیری محکوم شده و درحالی از 9 ماه پیش در زندان اوین به سر می برد که عبدالفتاح سلطانی، وکیل آقای اولیایی فرد در 28 مهرماه به "روز" گفته حکم صادره به آقای اولیایی فر و وکلایش ابلاغ نشده است.
پیش از این اخباری مبنی بر بیماری این وکیل دادگستری منتشر شده بود که نگرانی افکار عمومی را در پی داشت.
مادر آقای اولیایی فرد در این زمینه به "روز" می گوید: پسرم به هیچ عنوان وضعیت خوبی ندارد و بسیار مریض است و ما به شدت نگران او هستیم.
خانم مشهدی فراهانی می افزاید: از همسر پسرم و همچنین دخترم تعهد گرفته اند که به هیچ عنوان مصاحبه ای نکنند؛ بعد از این تعهد به پسرم مرخصی 48 ساعته دادند. این مرخصی کوتاه برای دو روز هم تمدید شد و روز سوم او را به زندان بازگرداندند اما متاسفانه این مرخصی همزمان با تعطیلات تهران به خاطر آلودگی هوا بود و ما نتوانستیم در این مدت کوتاه درمان پسرم را پی گیری کنیم. با توجه به اینکه گفته اند غده ای در ریه محمد است واقعا نگران هستیم.
پیش از این شایعاتی در خصوص ابتلای آقای اولیایی فر به بیماری سرطان منتشر شده و همسر این وکیل دادگستری در مصاحبه با "روز" از انتشار این شایعات گلایه کرده بود. از مادر آقای اولیایی فر درباره بیماری فرزندش می پرسم و می گوید: نتیجه آزمایشات را به ما نگفتند و هر چه پی گیری کردیم هیچ جوابی به ما ندادند؛ فقط میدانیم غده ای در ریه پسرم هست و وقتی برای مرخصی آمد وضع روحی اش اصلا خوب نبود، خیلی بی حال بود متاسفانه مشکل تنفسی هم دارد که در زندان تشدید می شود.
او می افزاید: این مرخصی کوتاه جز اینکه من، همسر و فرزند محمد را به شدت به هم ریخت هیچ فایده ای نداشت؛ عملا در این زمان کوتاه نمی توانستیم برای درمان او کاری کنیم و از طرفی در روحیه بچه اش به شدت تاثیر مخربی گذاشته است. بعد از آن هم تقاضای مرخصی کردیم که بتوانیم او راتحت درمان قرار دهیم اما متاسفانه جوابی ندادند و با توجه به اینکه بیشتر از نیمی ازمحکومیت محمد گذشته و او مشمول آزادی مشروط می شود تقاضای آزادی مشروط کردیم و تاکید کردیم که برای ما مساله بیماری محمد خیلی نگران کننده است و به صورت مشروط او را آزاد کنند تا درمان شود اما باز هم جواب ندادند. هر روز به دادستانی و دادگاه می رویم و نامه می نویسیم و... هیچ جوابی نمی گیریم.
خانم مشهدی فراهانی می گوید که بعد از بازگشت پسرش به زندان، موفق به ملاقات حضوری با او نشده اند: حکم دادگاه پسرم که به او و وکیلش ابلاع نشد و نتوانستند تقاضای تجدید نظر کنند و او را به زندان بردند الان 9 ماه است که زندان است و مشمول آزادی مشروط می شود اما نمی گذارند.
مادر آقای اولیایی فرد با اشاره به حرفه فرزندش که وکالت است می گوید: پسر من یک حقوقدان است و در چارچوب قانون از حقوق انسان ها و حقوق زندانیان دفاع میکرد؛ به هیچ دسته و حزب و گروهی هم وابستگی نداشت و سوال من این است که به چه گناهی با او چنین رفتاری می کنند؟ پسر من تنها به دلیل دفاع از حق موکلش، این وضعیت برایش پیش آمده. یک نفر به من که یک مادر هستم بگوید دفاع از حقوق تضییع شده موکلان پسرم، طبق کدام قانون جرم است که او را با بیماری و وضعیت بد جسمانی در زندان نگه میدارند و از حقوق انسانی اش محروم می کنند؟
خانم مشهدی فراهانی اشاره می کند که آقای اولیایی فر بیشتر پرونده هایش را به صورت رایگان وکالت میکرده : شغل پسر من با درد مردم است، با گرفتاری مردم است، خود آقایان هم میدانند که بچه من بی گناه است و کاری جز دفاع از موکلانش نکرده و دارند به او ظلم می کنند.
او ابراز امیدواری میکند هیچ بی گناهی در زندان ها نباشد و همه کسانی که بی گناه در زندان هستند آزاد شوند.
مادر آقای اولیایی فر می گوید: پسر مرا فراموش نکنید او بیمار است و باید تحت درمان قرار بگیرد. او مشمول آزادی مشروط می شود. من نمیدانم چرا با آن بیماری و آن وضعیت بدی که دارد او را همچنان در زندان نگه داشته اند. همین جا می گویم مسئولیت هر اتفاقی برای پسرم با مسئولان امنیتی و قضایی است. پسر من دو سال خط مقدم جبهه بوده، خانواده ما در تمام راهپیمایی های انقلاب شرکت داشته و پدرش سی سال به این مملکت خدمت کرده؛ اکنون این جواب ماست؟ پسر من در جبهه ها برای کشورش جنگید که امروز بیمار در گوشه زندان او را نگهدارند و هر روز وضعیتش بدتر از روز گذشته شود؟
خانم مشهدی فراهانی در پایان از مسئولان میخواهد با ازادی مشروط فرزندش به خاطر بیماری او موافقت کنند تا بیش از این آسیب نبیند و تا دیر نشده درمان شود.
تشخیص پزشک؛ جراحی سریع محمد نوری زاد
محمد نوری زاد، نویسنده و روزنامه نگار که به دلیل نوشتن نامه های انتقادی برای رهبر جمهوری اسلامی به سه سال و نیم حبس تعزیری و 50 ضربه شلاق محکوم شده، در بند 2 الف سپاه به سر می برد و وضعیت جسمانی مساعدی ندارد.
فاطمه ملکی همسر آقای نوری زاد که روز سه شنبه موفق به ملاقات حضوری با او شده به "روز" می گوید: وضعیت عمومی آقای نوری زاد خوب بود اما وضعیت دندان و لثه اش چون مورد رسیدگی و درمان قرار نگرفته بسیار بد است.
او می افزاید: دندان و لثه آقای نوری زاد عفونت حاد کرده وباید تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
به گفته خانم ملکی؛ چند روز پیش دندانپزشکی آقای نوری زاد را در زندان معاینه کرده و دستور پی گیری و جراحی سریع داده است.
همسر آقای نوری زاد می گوید: منتظریم ببینیم چه اقدامی صورت می دهند؛ امیدواریم هر چه سریع تر ایشان تحت جراحی قرار بگیرند.
محمد نوری زاد پس از بازگشت از مرخصی در بند قرنطینه نگهداری می شد اما بعد از اعتصاب غذای خشکی که انجام داد به بند 2 الف سپاه منتقل شده است. از همسرش می پرسم آقای نوری زاد در حال سپری کردن محکومیت خود است؛ چرا او را به بند عادی منتقل نمی کنند؟
خانم ملکی پاسخ میدهد: دقیقا نمی دانم علت چیست چنانچه در این یکسال و نیم گذشته علت خیلی چیزها را نفهمیدیم؛ اما اگر قصد این است که آقای نوری زاد ساکت شود و ارتباطش با سایر زندانیان و جامعه قطع شود، خب او ننویسد و حرفی نزند، دیگران می زنند.
همسر آقای نوری زاد می افزاید : در اصل این تصورات، وهم است چون اگر اراده الهی بر این قرار بگیرد که پیامی رسانده شود می شود و آقای نوری زاد نکند دیگران می کنند. اما در اصل برای این مساله هم مثل خیلی از مسائل یک سال و نیم گذشته هیچ جواب دقیقی نداریم.
ایرج شکری به "روز" گفت که روز پنج شنبه با خواهرش به صورت کابینی ملاقات کرده و وضعیت عمومی او مساعد نبوده است.
زهرا مشهدی فراهانی، مادر محمد اولیایی فرد نیز در مصاحبه با "روز" از وضعیت نامساعد جسمانی پسرش ابراز نگرانی کرده و گفته تمام پی گیری های خانواده این وکیل دادگستری برای آزادی مشروط او بی نتیجه مانده است.
همزمان فاطمه ملکی، همسر محمد نوری زاد در مصاحبه با "روز" از نگهداری این نویسنده در بند 2 الف سپاه و وخیم بودن وضعیت جسمانی اش سخن گفته است.
آزادی پدر رامین رمضانی
مهدی رمضانی، پدر رامین رمضانی که 14 آذر ماه در بهشت زهرا بازداشت شده بود روز گذشته پس از 36 روز بازداشت در زندان اوین با قرار وثیقه آزاد شد.
رامين رمضانی، سرباز وظيفه ای بود که روز ۲۵ خرداد سال گذشته و در حاليکه در مرخصی به سر می برد بر اثر اصابت گلوله ماموران جان باخت.
پدر رامین رمضانی که به اتفاق دو تن از حامیان مادران عزادار در جریان مراسم تولد امیر ارشد تاجمیر در بهشت زهرا بازداشت شده بود روز گذشته آزاد شد.
امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر، گوینده و مجری رادیو و تلویزیون بود که روز عاشورای سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد، جان باخت.
ندا مستقیمی، از حامیان مادران عزادار پیش از این با قرار وثیقه 100 میلیون تومانی آزاد شده بود اما حکیمه شکری، دیگر حامی مادران عزادار همچنان در بازداشت به سر می برد.
حکیمه شکری؛ متهم به جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی
خانواده حکیمه شکری که روز پنج شنبه موفق به ملاقات کابینی با این حامی مادران عزادار شده اند، نسبت به وضعیت او ابراز نگرانی کردند.
خانم شکری از 14 آذر در بازداشت به سر می برد، به گفته خانواده اش دربند 209 زندان اوین و در سلول انفرادی است.
ایرج شکری، برادر حکیمه شکری به "روز" می گوید: روز پنج شنبه با نامه بازپرس دادگاه انقلاب شهر ری موفق شدیم حکیمه را ببینیم. ملاقات کابینی بود و وضعیت عمومی اش از نظر ما اصلا خوب نبود هرچند که خودش می گفت حالش خوب است و جای نگرانی نیست اما مشخص بود که چندان حال مساعدی ندارد.
آقای شکری می افزاید: حکیمه همچنان در سلول انفرادی است و در ملاقات متوجه شدیم که مقداری لرز دارد. خودش هم می گفت که شب قبل در جریان بازجویی حالش به هم خورده و او را به بیمارستان برده اند. این در حالی است که حکیمه پیش از بازداشت جز حساسیت چشمی، هیچ گونه ناراحتی و سابقه بیماری نداشت.
از آقای شکری درباره اتهامات تفهیم شده به خواهرش می پرسم؛ می گوید: خود حکیمه نتوانست حرفی بزند چون یک آقایی کنار او نشسته بود و نمی توانست حرف بزند اما آقای حسینی، بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب شهر ری به ما گفت که اتهامات حکیمه جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی است.
به گفته آقای شکری، خواهرش هیچ یک از این اتهامات را نپذیرفته: حکیمه زیر بار اعتراف دروغ نرفته و این باعث دلگرمی ما است. واقعیت هم این است که خواهر من هیچ کاری نکرده و هیچ گناهی ندارد. او تنها به مزار شهدا و به دیدن مادران عزادار و خانواده هایی که بچه هایشان را از دست داده اند رفته و هم خودش و هم ما این را به صراحت می گوییم. تنها گناه حکیمه دلجویی و همدردی از خانواده های شهدا است؛ گویی مملکت ما به سمتی رفته که باورهای سنتی ما یعنی دلجویی از خانواده ها و داغدیدگان جرم است.
برادر حکیمه شکری توضیح میدهد: آقای حسنی به ما می گفت اصلا خبر دارید این چیکار ها کرده و تا کرمانشاه هم رفته و... گفتیم بله کرمانشاه هم برای دلجویی و دیدار با خانواده های شهدا رفته و این جرم نیست و اتهامی که به او نسبت میدهند ناروا است و نه او می پذیرد و نه ما.
حکیمه شکری در دیدار با خانواده اش از آنها خواسته که پرونده او را از طریق قانونی پی گیری کنند. برادرش می گوید: نامه ای برای دادستان تهران، آقای جعفری دولت آبادی نوشته ایم چون ایشان را نمی توانیم ببینیم از طریق نامه از ایشان خواسته ایم قضیه حکیمه را پی گیری کنند.
به آقای شکری می گویم که قرار وثیقه 400 میلیون تومانی برای خواهرش صادر شده؛ آیا این وثیقه تامین شده است؟ می گوید: از طرفی توان تامین چنین وثیقه سنگینی را نداریم و از طرف دیگر هنوز به خود ما در این زمینه چیزی نگفته اند که وثیقه بیاورید و... حتی در این زمینه که با آقای حسینی صحبت کردیم گفت باید 4 ماه در زندان بماند و 4 ماه که گذشت اگر چیزی علیه او پیدا نشد آن موقع در این مورد تصمیم می گیریم.
مادر محمد اولیایی فرد: فرزندم بیمار است او را ازاد کنید
زهرا مشهدی فراهانی، مادر محمد اولیایی فرد در مصاحبه با "روز" از وضعیت فرزندش ابراز نگرانی کرد و خواهان آزادی مشروط این حقوقدان و وکیل دادگستری شد.
محمد اولیایی فر، حقوقدان و وکیل دادگستری است که وکالت تعدادی از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی را بر عهده دارد. او وکیل بهنود شجاعی و تعدادی دیگر از نوجوانان زیر 18 سالی بود که محکوم به اعدام شده اند.آقای اولیایی فربه اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یکسال حبس تعزیری محکوم شده و درحالی از 9 ماه پیش در زندان اوین به سر می برد که عبدالفتاح سلطانی، وکیل آقای اولیایی فرد در 28 مهرماه به "روز" گفته حکم صادره به آقای اولیایی فر و وکلایش ابلاغ نشده است.
پیش از این اخباری مبنی بر بیماری این وکیل دادگستری منتشر شده بود که نگرانی افکار عمومی را در پی داشت.
مادر آقای اولیایی فرد در این زمینه به "روز" می گوید: پسرم به هیچ عنوان وضعیت خوبی ندارد و بسیار مریض است و ما به شدت نگران او هستیم.
خانم مشهدی فراهانی می افزاید: از همسر پسرم و همچنین دخترم تعهد گرفته اند که به هیچ عنوان مصاحبه ای نکنند؛ بعد از این تعهد به پسرم مرخصی 48 ساعته دادند. این مرخصی کوتاه برای دو روز هم تمدید شد و روز سوم او را به زندان بازگرداندند اما متاسفانه این مرخصی همزمان با تعطیلات تهران به خاطر آلودگی هوا بود و ما نتوانستیم در این مدت کوتاه درمان پسرم را پی گیری کنیم. با توجه به اینکه گفته اند غده ای در ریه محمد است واقعا نگران هستیم.
پیش از این شایعاتی در خصوص ابتلای آقای اولیایی فر به بیماری سرطان منتشر شده و همسر این وکیل دادگستری در مصاحبه با "روز" از انتشار این شایعات گلایه کرده بود. از مادر آقای اولیایی فر درباره بیماری فرزندش می پرسم و می گوید: نتیجه آزمایشات را به ما نگفتند و هر چه پی گیری کردیم هیچ جوابی به ما ندادند؛ فقط میدانیم غده ای در ریه پسرم هست و وقتی برای مرخصی آمد وضع روحی اش اصلا خوب نبود، خیلی بی حال بود متاسفانه مشکل تنفسی هم دارد که در زندان تشدید می شود.
او می افزاید: این مرخصی کوتاه جز اینکه من، همسر و فرزند محمد را به شدت به هم ریخت هیچ فایده ای نداشت؛ عملا در این زمان کوتاه نمی توانستیم برای درمان او کاری کنیم و از طرفی در روحیه بچه اش به شدت تاثیر مخربی گذاشته است. بعد از آن هم تقاضای مرخصی کردیم که بتوانیم او راتحت درمان قرار دهیم اما متاسفانه جوابی ندادند و با توجه به اینکه بیشتر از نیمی ازمحکومیت محمد گذشته و او مشمول آزادی مشروط می شود تقاضای آزادی مشروط کردیم و تاکید کردیم که برای ما مساله بیماری محمد خیلی نگران کننده است و به صورت مشروط او را آزاد کنند تا درمان شود اما باز هم جواب ندادند. هر روز به دادستانی و دادگاه می رویم و نامه می نویسیم و... هیچ جوابی نمی گیریم.
خانم مشهدی فراهانی می گوید که بعد از بازگشت پسرش به زندان، موفق به ملاقات حضوری با او نشده اند: حکم دادگاه پسرم که به او و وکیلش ابلاع نشد و نتوانستند تقاضای تجدید نظر کنند و او را به زندان بردند الان 9 ماه است که زندان است و مشمول آزادی مشروط می شود اما نمی گذارند.
مادر آقای اولیایی فرد با اشاره به حرفه فرزندش که وکالت است می گوید: پسر من یک حقوقدان است و در چارچوب قانون از حقوق انسان ها و حقوق زندانیان دفاع میکرد؛ به هیچ دسته و حزب و گروهی هم وابستگی نداشت و سوال من این است که به چه گناهی با او چنین رفتاری می کنند؟ پسر من تنها به دلیل دفاع از حق موکلش، این وضعیت برایش پیش آمده. یک نفر به من که یک مادر هستم بگوید دفاع از حقوق تضییع شده موکلان پسرم، طبق کدام قانون جرم است که او را با بیماری و وضعیت بد جسمانی در زندان نگه میدارند و از حقوق انسانی اش محروم می کنند؟
خانم مشهدی فراهانی اشاره می کند که آقای اولیایی فر بیشتر پرونده هایش را به صورت رایگان وکالت میکرده : شغل پسر من با درد مردم است، با گرفتاری مردم است، خود آقایان هم میدانند که بچه من بی گناه است و کاری جز دفاع از موکلانش نکرده و دارند به او ظلم می کنند.
او ابراز امیدواری میکند هیچ بی گناهی در زندان ها نباشد و همه کسانی که بی گناه در زندان هستند آزاد شوند.
مادر آقای اولیایی فر می گوید: پسر مرا فراموش نکنید او بیمار است و باید تحت درمان قرار بگیرد. او مشمول آزادی مشروط می شود. من نمیدانم چرا با آن بیماری و آن وضعیت بدی که دارد او را همچنان در زندان نگه داشته اند. همین جا می گویم مسئولیت هر اتفاقی برای پسرم با مسئولان امنیتی و قضایی است. پسر من دو سال خط مقدم جبهه بوده، خانواده ما در تمام راهپیمایی های انقلاب شرکت داشته و پدرش سی سال به این مملکت خدمت کرده؛ اکنون این جواب ماست؟ پسر من در جبهه ها برای کشورش جنگید که امروز بیمار در گوشه زندان او را نگهدارند و هر روز وضعیتش بدتر از روز گذشته شود؟
خانم مشهدی فراهانی در پایان از مسئولان میخواهد با ازادی مشروط فرزندش به خاطر بیماری او موافقت کنند تا بیش از این آسیب نبیند و تا دیر نشده درمان شود.
تشخیص پزشک؛ جراحی سریع محمد نوری زاد
محمد نوری زاد، نویسنده و روزنامه نگار که به دلیل نوشتن نامه های انتقادی برای رهبر جمهوری اسلامی به سه سال و نیم حبس تعزیری و 50 ضربه شلاق محکوم شده، در بند 2 الف سپاه به سر می برد و وضعیت جسمانی مساعدی ندارد.
فاطمه ملکی همسر آقای نوری زاد که روز سه شنبه موفق به ملاقات حضوری با او شده به "روز" می گوید: وضعیت عمومی آقای نوری زاد خوب بود اما وضعیت دندان و لثه اش چون مورد رسیدگی و درمان قرار نگرفته بسیار بد است.
او می افزاید: دندان و لثه آقای نوری زاد عفونت حاد کرده وباید تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
به گفته خانم ملکی؛ چند روز پیش دندانپزشکی آقای نوری زاد را در زندان معاینه کرده و دستور پی گیری و جراحی سریع داده است.
همسر آقای نوری زاد می گوید: منتظریم ببینیم چه اقدامی صورت می دهند؛ امیدواریم هر چه سریع تر ایشان تحت جراحی قرار بگیرند.
محمد نوری زاد پس از بازگشت از مرخصی در بند قرنطینه نگهداری می شد اما بعد از اعتصاب غذای خشکی که انجام داد به بند 2 الف سپاه منتقل شده است. از همسرش می پرسم آقای نوری زاد در حال سپری کردن محکومیت خود است؛ چرا او را به بند عادی منتقل نمی کنند؟
خانم ملکی پاسخ میدهد: دقیقا نمی دانم علت چیست چنانچه در این یکسال و نیم گذشته علت خیلی چیزها را نفهمیدیم؛ اما اگر قصد این است که آقای نوری زاد ساکت شود و ارتباطش با سایر زندانیان و جامعه قطع شود، خب او ننویسد و حرفی نزند، دیگران می زنند.
همسر آقای نوری زاد می افزاید : در اصل این تصورات، وهم است چون اگر اراده الهی بر این قرار بگیرد که پیامی رسانده شود می شود و آقای نوری زاد نکند دیگران می کنند. اما در اصل برای این مساله هم مثل خیلی از مسائل یک سال و نیم گذشته هیچ جواب دقیقی نداریم.
تحليل نیویورک تایمز از سفر خاورمیانه ای وزیر خارجه آمریکا
کلینتون و توصیه ای به اعراب
مارک لندلر
علیرغم انتشار گزارش های جدید در خصوص به تأخیر افتادن چندین ساله توانمندی تولید بمب هسته ای ایران در نتیجه مجموعه تحریم ها و خرابکاری ها، دولت اوباما همچنان برای ادامه فشار کشورهای همسایه در خلیج فارس علیه تهران، تلاش می کند.
هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا برای دیداری چهار روزه از منطقه وارد امارات متحده عربی شد و از همسایگان ایران خواست بر روی اعمال تحریم ها متمرکز شوند. بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس، روابط تجاری خود با ایران را متوقف کرده اند. خانم کلینتون گفت وی نمی خواهد شاهد استفاده از گزارش های اخیر به عنوان بهانه ای برای بازگشتن روابط تجاری به سطوح قبلی شود.
خانم کلینتون به خبرنگارانی که همراه وی سفر می کنند، گفت: "ما نمی خواهیم هیچ کس در نتیجه تحلیل اطلاعاتی دیگران دچار گمراهی شود، ایران همچنان مایه نگرانی جدی است. ما از همه متحدان خود که در این نگرانی سهیم هستند، انتظار داریم تا جائیکه ممکن است مراقب باشند و هر کاری را که فکر می کنند به اجرای تحریم ها کمک می کند انجام دهند."
میر داگان رئیس موساد که به زودی این پست را ترک خواهد کرد، هفته گذشته اعلام کرد ایرانی ها به دلیل "تمهیدات به کار رفته علیه آنها" نمی توانند تا پیش از سال 2015 به سلاح هسته ای دست پیدا کنند. مقامات آمریکایی گفته اند ممکن است مشکلات فنی سبب کند شدن فعالیت ایران شده باشد. این در حالی است که قبلاً تصور می شد این کشور تنها یک تا دو سال تا تولید بمب فاصله دارد.
این موضوع سبب کاسته شدن از تنش موجود در بن بست هسته ای ایران شد، آن هم در حالی که بسیاری نگرانی وقوع یک جنگ بودند. این ماجرا در عین حال، سبب بروز چالشی برای دولت اوباما شده است. آمریکا کشورهای مرددی نظیر چین، روسیه و نیز کشور کوچک امارات متحده عربی در آنسوی پهنه خلیج فارس را به همراهی با ائتلافی در برابر ایران واداشته است.
خانم کلینتون در حالیکه از ابراز نظر درباره سخنان آقای داگان خودداری می کرد، اعلام کرد از آنجا که هدف اصلی بازداشتن ایران از کسب توانمندی تولید بمب هسته ای است، خودداری از تمرکز زیاد بر روی جدول زمانی تولید این بمب حائز اهمیت است.
وی گفت: "فکر نمی کنم تمرکز بر روی گزارش های اخیر به کسی که در منطقه خلیج فارس زندگی می کند و یا در داخل کشوری زندگی می کند که ایران عزم نابودی آن را دارد، هیچ آسودگی خیالی بدهد. من فکر می کنم ما باید روی مسائل اصلی متمرکز شویم: یعنی بر روی تلاش های همه جانبه بین المللی که نقطه عطف آن تحریم ها ست و به اعتقاد ما اثرات چشمگیری داشته است."
خانم کلینتون گفت ایران به جستجو برای دور زدن تحریم ها ادامه خواهد داد، و وقتی با در بسته روبرو می شود، بانک هایش را از یک کشور به کشور دیگری می برد. ضمناً تلاش می کند میان کشورهای درگیر در مذاکرات هسته ای شکاف ایجاد کند و اخیراً پیشنهاد بازدید از تأسیسات هسته ای را به روسیه، چین، اتحادیه اروپا و کشورهای عربی دوست خود داده است و البته آمریکا را کنار گذاشته است.
خانم کلینتون گفت در دور تازه گفتگوهای هسته ای که برای 21 ژانویه در استانبول برنامه ریزی شده است، قدرت های بزرگ باید به ایران بگویند که تنها می تواند از طریق آژانس بین المللی انرژی هسته ای مذاکره کند.
دوبی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس، تحت فشار آمریکا و غرب مجبور به قطع روابط بانکی خود با ایران شده اند، اما از رویارویی با ایران طفره می روند و شواهدی از ادامه قاچاق کالا از خلیج فارس در دست است.
بدگمانی موجود میان ایران و همسایگانش در اسناد دیپلماتیک منتشر شده از سوی ویکی لیکس مشهود بوده است. بر این اساس از قول چندین تن از رهبران عربی حوزه خلیج فارس نگرانی هایی مطرح شده و آنها از آمریکا خواسته اند برای بازداشتن ایران از کسب توانمندی تسلیحات هسته ای، به گزینه نظامی متوسل شود.
خانم کلینتون در این سفر از قصد خود برای جبران رسوایی به بار آمده از افشای اسناد سخن گفت. وی بخش اعظم سفر قبلی خود به آسیای مرکزی را صرف عذرخواهی از انتشار اسناد دیپلماتیک و تخریب وجهه رهبران دنیا کرد.
وی به شوخی گفت از کارکنان خود خواسته است یکی از لباس های مخصوص گروه های موسیقی راک را که در سفرهای مختلفشان برای اجرا می پوشند، برای وی طراحی کنند که بر روی آن تصویری از کره زمین و عبارت "تور مسافرتی برای معذرت خواهی" حک شده باشد. وی در عین حال گفت: "من فکر می کنم تا پایان عمرم و نه فقط تا پایان دوره مأموریتم به عنوان وزیر خارجه، باید به نگرانی های موجود بر سر ماجرای ویکی لیکس پاسخ بگویم."
منبع: نیویورک تایمز- 9 ژانویه 2011
مصاحبه روز با ابوالفضل قدیانی پیش از بازگشت به زندان
آقای خامنهای اجازه برگزاری انتخابات آزاد را نمیدهد
ابوالفضل قدیانی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رییس کمیته تشکیلات این سازمان، دی ماه سال گذشته بازداشت و پس از تحمل یک ماه زندان، با وثیقه 200 میلیون تومانی از زندان آزاد شد. وی در دادگاه و در دفاعیات خود، سران جمهوریاسلامی را به انجام کودتای انتخاباتی متهم کردو به تحمل یک سال زندان محکوم شد، اما تقاضای تجدیدنظر نکرد. قدیانی در ابتدای هفته به زندان اوین فراخوانده شد. با قدیانی درباره وضعیت امروز جنبش سبز، آینده آن و همچنین بحثهایی که این روزها درباره انتخابات مجلس نهم وجود دارد، گفتوگو کردهایم. وی معتقد است "تا زمانی که سکان رهبری به دست آقای خامنهای است برگزاری انتخابات آزاد در ایران دور از دسترس است."
این مصاحبه در پی می آید.
شما به عنوان شخصی که از داخل تحولات را پیگیری میکنید، اعتراضات مردمی را در چه وضعیتی میبینید؟ خاموشی گرفته یا عمیقتر شده است؟ پیشبینی شما از آیندهی این حرکت اعتراضی چیست؟
به اعتقاد بنده اعتراضات و نارضایتی مردمی عمیقتر و گستردهتر شده، به این دلیل که وضعیت کشور در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... از سال قبل بدتر شده است. من به ضرس قاطع خدمت شما عرض میکنم که بخش زیادی از کسانی که فریب شعارهای پوپولیستی و وعدههای اقتصادی آقای احمدینژاد را خوردند و در انتخابات به ایشان رأی دادند، اکنون به جمعیت عظیم ناراضیان پیوستهاند. علاوه بر این، ریزش ایدئولوژیک حامیان حکومت نیز در این یک سال و نیم اخیر تشدید شده است. توضیحاً عرض میکنم که بخشی از کسانی که حامیان وضع موجود بودهاند و حتی عدهای از حامیان فعلی وضع موجود، جزء حامیان ایدئولوژیک حکومت طبقهبندی میشوند. یعنی به خاطر شعارها و آرمانهایی که مدام از سوی حاکمیت تبلیغ میشود از آن حمایت میکنند. اما واقعیت این است که سیستم فعلی به هیچ وجه نمیتواند که به این آرمانها جامهی عمل بپوشاند. به عنوان مثال برای این بخش از حامیان حکومت، به هر حال بر طرف شدن فساد اقتصادی و نابرابریهای عظیم اجتماعی مهم است. ولی سیستم فعلی هرچه بیشتر این نابرابریها و فساد اقتصادی را گسترش داده است و همچنان هم گسترش خواهد داد. دلیل این امر هم دو مسئله است. یکم اینکه کسانی که نبض دولت فعلی را در دست دارند اصولاً دارای سلامت اقتصادی نیستند. یک نمونهاش همین مسئلهی آقای رحیمی معاون اول رئیس جمهور و رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی است، که به ظاهر بزرگترین اختلاس مالی تاریخ جمهوری اسلامی را انجام داده و با وجود شواهد بسیار مبنی بر مجرم بودن ایشان هیچ کس نتوانسته است او را از سر جایش تکان دهد. مسئلهی دوم ناکارآمدی ساختاری حکومت است. این ناکارآمدی یک منشأ مهم دارد و آن هم این است که دولت فعلی علیالاصول اعتقادی به کار کارشناسی ندارد و میخواهد با جادو و جمبل کار ملک را بچرخاند، در چنین وضعیتی، نخبگان از دستگاههای اجرایی میگریزند و سیستم هرچه بیشتر ناکارامد میشود، همانطور که تا کنون نیز چنین شده است. به هر حال این وضعیت آشفتهی اقتصادی و فساد بیسابقهی ناشی از آن بخش دیگری از بدنهی صادق ایدئولوژیک حکومت را از آن جدا میکند. البته این اتفاق از ابتدای دولت آقای احمدینژاد افتاده و به نظر من از نظرگاه تاریخی اتفاق مبارک و میمونی بوده است. بخشی از کسانی که در اعتراضات پس از انتخابات در خیابانها حضور داشتند از همان بدنهی صادق ایدئولوژیک بودهاند که در انتخابات ریاست جمهوری نهم به احمدینژاد رأی داده بودند. ظهور آقای احمدینژاد و تکیه زدن ایشان بر منصب ریاست جمهوری، توهم آن مدینهی فاضلهای را که این قبیل افراد در پی آن بودند، در ذهنشان شکست. این مقدمات عرض شد که بگویم جنبش در ظاهر در خیابان ظهور و بروزی ندارد، دلیل آن هم روشن است. هنگامی که در مناسبتهای مختلف شهرها به صورت پادگان در میآیند و به شدت فضا امنیتی میشود، اعتراضات نمیتواند خود را به صورت راهپیمایی و تظاهرات نشان دهد، اما به نظر من این جنبش مانند آتش زیر خاکستر است. هر زمان که فضایی باز و روزنهای ایجاد شود دوباره زبانه خواهد کشید و در نهایت بر استبداد مطلقهای که آقای خامنهای ایجاد کرده است پیروز خواهد شد و کشور بر اساس اصول مصرح قانون اساسی، علیالخصوص حق حاکمیت ملی که به وسیلهی ایشان غصب شده است، اداره خواهد شد، انشاءالله.
تا کنون دربارهی ماهیت جنبش سبز بسیار سخن رانده شده است. برخی آن را ادامهی اصلاحات میدانند و برخی دیگر آن را کنشی معطوف به براندازی جمهوری اسلامی. تصور شما از جنبش سبز چیست و چگونه آن را تبیین میکنید؟
به نظر بنده جنبش سبز ادامهی جنبش اصلاحات است. وقتی جنبش اصلاحات با انسداد سیاسی روبهرو شد جنبش سبز سر برآورد، اما به صورتی عمیقتر و گستردهتر. این جنبش به دنبال ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است و حق حاکمیت ملی را به معنای دقیق کلمه طلب میکند. جنبش سبز جنبشی ضد استبداد و خواهان مردمسالاری است. این جنبش آگاه است که چه میخواهد و میداند که چه نمیخواهد. این خیزش اجتماعی طیف وسیعی از مردم را در بر میگیرد و در ذات خود متکثر است، که وجه مشترک تمامی این طیفها و اقشار نفی استبداد و ایجاد دمکراسی است.
بحث رهبری جنبش سبز از بحثهای چالشبرانگیز یک سال گذشته بوده است. عدهای این جنبش را جنبشی بدون رهبر میدانند. عدهای آقایان موسوی و کروبی را رهبران نمادین جنبش میدانند و برخی دیگر این دو را رهبران اصلی جنبش میدانند. از سوی دیگر شاهدیم که برخی گروهها و افراد آقایان خاتمی و حتی گاهی هاشمی رفسنجانی را به عنوان رهبران جنبش مطرح میکنند. شما رهبر این جنبش را کدام فرد یا گروه میدانید؟
اگر به چگونگی ایجاد جنبش توجه کنیم میبینیم که این جنبش به طور خودجوش ایجاد شده است و به خواست کسی مردم دست به راهپیمایی و اعتراض نزدهاند. اصولاً کسی آنها را دعوت به این کار نکرد. بنابر این آقایان موسوی و کروبی خود را کنار مردم میدانند. البته این بیان از سر تواضع و فروتنی است. به اعتقاد اینجانب آقایان موسوی، کروبی و خاتمی رهبران این جنبش هستند و مردم هم آنها را قبول دارند.
به نظر شما پیروزی جنبش سبز به چه معناست؟ قرار است کدام دستاورد عینی نشانهی پیروزی جنبش سبز در عرصهی سیاسی باشد؟ برکناری احمدینژاد، برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، آزادی زندانیان سیاسی و....
به اعتقاد اینجانب نفس حرکت اعتراضی خود به خود یک پیروزی برای مردم است. همین که جنبش سبز توانست راهپیماییهایی با آن همه نظم و آرامش و بدون خشونت برگزار کند و توجه جهانیان را به خود جلب و آنان را به حیرت وا دارد و موجب ارتقاء حیثیت ملی برای ایرانیان شود، پیروزی بزرگی برای جنبش و ملت ایران است. تحقق هر کدام از مواردی که شما ذکر کردهاید میتواند پیروزی دیگری برای جنبش تلقی شود. اما پیروزی اصلی همانا بدست آوردن حق حاکمیت ملت و برقراری مردمسالاری حقیقی است که محقق خواهد شد، انشاء الله.
آقایان موسوی و کروبی و برخی از مراجع تقلید همچون آیتالله صانعی، آیتالله بیات و... بارها و بارها اعلام کردهاند که حکومت فعلی نه جمهوری است و نه اسلامی. خود شما نیز در دفاعیاتتان حاکمیت فعلی و ولایت فقیه را مخالف آنچه که از جمهوری اسلامی در نظر داشتهاید معرفی کردهاید. جمهوری اسلامی مد نظر شما چه ویژگیهایی دارد و با توجه به تجربیات سی سال گذشته اصل ولایت فقیه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا به ولایت مطلقهی فقیه معتقدید و یا آنکه به نظر آیتالله منتظری و نظارت مقیدهی فقیه میاندیشید؟
به اعتقاد بنده جمهوری اسلامی برآمده از سه شعار اصلی انقلاب اسلامی است. یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. بنابر این ویژگیهای اصلی جمهوری اسلامی به طور خلاصه عبارتند از: 1. به رسمیت شناختن آزادی به معنای دقیق کلمه، هم در نظر و هم در عمل، که البته این آزادی جزئی از حقوق مسلم مردم، و یکی از مؤلفههای اصلی عدالت است. 2. استقلال به معنای توانمند سازی کشور در عرصههای مختلف علمی، فنی، اقتصادی، سیاسی و.... است. 3. جمهوریت که اساس حاکمیت ملی و انتخابات آزاد و سالم از لوازم قطعی آن است. 4. از آنجا که خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود حاکم ساخته است و هیچ کس نمیتواند این حق الهی را سلب کنید بنا بر این در جمهوری اسلامی منشأ قدرت مردم اند و مشروعیت، ناشی از خواست و آراء ملت است نه از شخصی معین. 5. در جمهوری اسلامی قانون محور تمامی تصمیمگیریهاست و نه ارادهی فرد. 6. در جمهوری اسلامی استبداد جایی ندارد و اساساً مردمسالاری جایی برای دیکتاتوری و استبداد باقی نمیگذارد. 7. در جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل حکومت تابع قانوناند و فصلالخطاب قانون است نه شخص. 8. در جمهوری اسلامی قوهی قضاییه به طور کامل و به معنی حقیقی کلمه مستقل است و از هیچ شخصی فرمان نمیبرد. این قوه در صورتی که خطایی از شخص اول کشور ببیند او را به محاکمه خواهد کشید. قوهی قضاییه مستقل ضامن اجرای عدالت و تضمین کنندهی تداوم دمکراسی است. بنابر این حکومت فعلی هرچه باشد جمهوری اسلامی نیست. در واقع حاکمان فعلی با ارائه و اعمال قرائتی معوج از اسلامیت نظام، هم جمهوریت را به محاق بردهاند و هم اسلامیت را. بر این نکته نیز، همانطور که در دفاعیه گفتهام دوباره تأکید میکنم که رفتار حاکمان فعلی تیشه به ریشهی اسلام در این سرزمین میزند. البته از سؤال شما دربارهی ولایت فقیه و اشارهای که به دفاعیه بنده کردهاید تعجب میکنم. بنده در دفاعیه به صراحت گفتهام که ولایت فقیه را اساساً قبول ندارم و مشکلات آن را هم متذکر شدهام. حال شما از مقیده و مطلقهی آن سؤال میکنید! جمهوری اسلامی اصیل را مبتنی بر همان پیشنویس قانون اساسیای میدانم که در شورای انقلاب پس از بحثهای مفصل، مصوب شد و به امضای امام (ره) و بعضی مراجع عظام نیز رسید. در آن قانون اساسی اثری از ولایت فقیه نبود. به نظر من آن قانون اساسی به گونهای تدوین شده بود که ضامن اعمال حق حاکمیت ملی بود. البته همانطور که در متن دفاعیه خود نیز گفتهام باز تأکید میکنم بنده ضمن التزام عملی به قانون اساسی فعلی، معتقدم که با ساز و کار قانونی باید فصولی از آن که منجر به نادیده گرفتن و پایمال شدن حق حاکمیت ملی –که اساسیترین اصل آن است- شده است، اصلاح شود. این اصلاح باید به گونهای باشد که زمینههای استبداد و خودکامگی را به طور کامل از بین ببرد.
شما تجربهی سی سالهی جمهوری اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما میتوان با جمهوری اسلامی به حکومتی دمکراتیک با رعایت قواعد حقوق بشری رسید؟
با ویژگیهای که برای جمهوری اسلامی بر شمردم به اعتقاد من حتماً میتوان با جمهوری اسلامی، حکومتی دمکراتیک با رعایت قواعد حقوق بشری داشت. البته در جمهوری اسلامی قطعیات و مسلمات دین مبین اسلام با حرمت تمام حفظ میشود و بر خلاف آنها قانونی تصویب نخواهد شد.
در شرایط فعلی و با انحلال برخی از احزاب و بازداشت اعضای مؤثر احزاب، تشکلها و نهادهای مدنی بازداشت روزنامهنگاران و تعطیلی روزنامهها به نظر میرسد که راههای ارتباطی نخبگان اصلاحطلب با مردم بیش از پیش قطع شده است. شما به عنوان عضو شورای مرکزی یک سازمان سیاسی چشمانداز ادامهی راه را چگونه ارزیابی میکنید؟
درست است که حکومت با ایجاد فضای به شدت امنیتی توانسته است تا حدودی ارتباط نخبگان اصلاحطلب را با مردم قطع کند، اما با توجه به گسترش حیرتانگیز صنعت ارتباطات و اینترنت هرگز موفق نخواهد شد که ارتباطات را به طور کامل قطع کند. من به آینده امیدوارم و چشمانداز ادامهی راه را روشن ارزیابی میکنم چرا که مردم از انگیزهای قوی و آگاهیهای وسیع برخوردارند.
به نظر شما دربارهی انتخابات مجلس نهم چه موضعی باید اتخاذ شود؟ آیا اصلاحطلبان و تحولخواهان قادر خواهند بود بار دیگر با کمک گرفتن از صندوقهای رأی راه جدیدی برای رسیدن به دمکراسی باز کنند؟ نظر شما دربارهی پیشنهادات آقای خاتمی چیست؟
همانطور که گفتم جنبش سبز جنبشی است دمکراتیک، ضد استبداد و عدالتطلب. روشن است که یکی از طرق رسیدن به مردمسالاری انتخابات آزاد است. اما اینکه اصلاحطلبان و تحولخواهان بتوانند با توجه به شرایط فعلی، شرایط انتخابات آزاد را به حاکمیت تحمیل کنند بحث دیگری است. همانطور که میدانید پیشنیاز انتخابات آزاد حداقل حذف نظارت استصوابی، آزادی بیان و قلم، آزادی تجمعات، اعم از راهپیماییها و گردهماییها، آزادی زندانیان سیاسی، نظارت کمیتهای بیطرف- غیر از این شورای نگهبانی که بیطرف نیست- آزادی تحزب، بازگشت نظامیان به پادگانها و خلع ید آنان از اقتصاد کشور، عذر خواهی حاکمیت از آسیب دیدگان حوادث بعد از انتخابات و جبران خسارات مادی و معنوی آنان توسط حاکمیت، و اجرای بیتنازل قانون اساسی به خصوص فصول سوم و پنجم آن است. اما شرایط مذکور از طرف حاکمیت را عملاً محال میدانم گرچه عقلاً محال نیست. چون آقای خامنهای همانطور که اجازهی برگزاری انتخابات آزاد را در مجلس هفتم و هشتم و انتخابات ریاستجمهوری ندادند در انتخابات پیش رو نیز به هیچوجه اجازهی برگزاری انتخابات آزاد را نمیدهند. دیگر بر کسی پوشیده نیست که آقای خامنهای اجازهی تقلب در انتخابات برای بیرون آمدن نام احمدینژاد از صندوق را به مجریان انتخابات دادند. سرکوب بیرحمانهی معترضین بعد از انتخابات هم به اشارهی مستقیم ایشان در نماز جمعهی مشهور بیست و نهم خرداد ماه صورت گرفت. انتظار اینکه بعد از پرداخت چنین هزینههای سنگینی که باعث از بین رفتن تتمهی وجهی ایشان شد، ناگهان بخواهند به رأی مردم تمکین کنند بسیار بعید به نظر میرسد. از نظر من تا زمانی که سکان رهبری به دست آقای خامنهای است برگزاری انتخابات آزاد در ایران دور از دسترس است. ایشان اجازهی اجرای بی تنازل قانون اساسی، بخصوص فصولی که تضمینکنندهی حقوق مردم و حق حاکمیت ملی است را نخواهد داد. آن زمانی در این کشور انتخابات آزاد برگزار خواهد شد که آقای خامنهای به دلیل قانونشکنیهای متعدد از قدرت خلع شوند. بنده امیدوارم که این برکناری به وسیلهی نهادهای قانونی مثل مجلس خبرگان صورت بگیرد هرچند به دلیل نظارت ناصواب استصوابی مجلس خبرگان، عموماً از افراد وابسته و مورد تأیید ایشان تشکیل شده است. یک نشانه برای اینکه تا زمانی که آقای خامنهای بر سر کار است انتخابات آزاد در این مملکت برگزار نمیشود، همین نحوهی برخورد با آقای خاتمی است. دیدیم که به محض صحبتهای آقای خاتمی دربارهی ورود به انتخابات چه هجمهای به ایشان صورت گرفت. مگر ایشان چه خواسته بودند؟ خواستهی اصلی ایشان اجرای همه جانبهی قانون اساسی، آزادی زندانیان سیاسی و تضمین برگزاری انتخابات آزاد و سالم بود. به اشارهی کانون قدرت به آقای خاتمی چنین حمله شد تا مبادا به مخیلهی کسی برگزاری انتخابات آزاد خطور کند. البته این نکته را هم بگویم که اگر به فرض ابعد، ایشان قصد تمکین به حق حاکمیت ملی را کردند، اصلاحطلبان از این اصلاح رویه استقبال خواهند کرد.
آیا جمهوری اسلامی پس از انتخابات دهم و سرکوب انتخابات مردمی همان است که بود؟
حاکمیت پس از انتخابات و سرکوب اعتراضات مردمی به یک معنا همان است که بود، چون ماهیت آن همان است که ظاهر کرد و نشان داد. اما در انظار عمومی چیز دیگری جلوهگر شد و آن همانا استبداد، قانونشکنی، سرکوبگری عریان و ابا نداشتن از خونریزی است.
به نظر شما چه پیششرطهایی میتوان برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات مطرح کرد و آیا اساساً گذاشتن پیششرط ضمانت اجرایی دارد؟
پیششرطها را در پاسخ سؤال قبلی مطرح کردم. به اعتقاد من گذاشتن پیششرط با توجه به توضیحاتی که در سؤال قبلی دادم، هیچ ضمانت اجرایی نخواهد داشت.
وکیل عماد بهاور پس از قطعی شده حکم ده سال زندان موکلش:
دادگاه تجدید نظر هیچ توجه ای به لایحه دفاعیه عماد بهاور نکرد
کلمه: فریده غیرت از جمله وکلایی است که پرونده متهمان سیاسی را بر عهده دارد و به دفاع از فعالان سیاسی در دادگاه انقلاب مشغول است. از او درباره پرونده عماد بهاور پرسیده ایم و حکم سنگین دادگاه درباره این فعال سیاسی. دادگاه انقلاب عماد بهاور را به دلیل عضویت در نهضت آزادی و آنچه دادگاه تبلیغ علیه نظام دانسته است به ده سال حبس و ده سال محرومیت از فعالیت اجتماعی محکوم کرده است. فریده غیرت درباره این حکم می گویدکه دادگاه بدوی و تجدید نظر به هیچ عنوان به استنادات لایحه وکالت توجه ای نکرده و دادگاه تجدید نظر عینا حکم دادگاه بدوی را تایید کرده است. این در حالی است که خانواده بهاور پیشتر گفته بودند که بازجوی پرونده در همان ماههای اولیه بازداشت خبر داده بود که بهاور را ده سال زندان خواهد کرد، این گفته بازجو البته از سوی قاضی صلواتی عینا اجرا شد. آنچه می خوانید گفتگوی خبرنگار کلمه با فریده غیرت وکیل عماد بهاور و جعفر پناهی است.
دادگاه تجدیدنظر حکم آقای بهاور را تایید کرده است. چرا هیچگونه تقلیلی در رای دادگاه بدوی اعمال نشده است؟
بله متاسفانه و برخلاف انتظار ما دادگاه تجدیدنظر عینا حکم ده سال حبس تعزیری و ده سال محرویت از هرگونه فعالیت سیاسی و مطبوعاتی و حضور در فضای مجازی را برای ایشان تایید کرده است.
من پرونده را تعقیب کردم و مرحله بدوی رای گرفتیم و لایحه مفصل و مستدلی داشتم که انتظار داشتم مورد توجه قضات تجدید نظر قرار بگیرد اما متاسفانه خیلی سریع و عجولانه وارد بررسی شد و خیلی سریع رای را گرفتم و عینا تایید کردند و استدلال من و دفاعیات بنده را وارد ندانستند.
استدلالهای شما چه طور بود و حکم را چگونه ارزیابی می کنید؟
اول من آن اتهامات رابه متهم وارد نمی دانم و به همین دلیل هم از ایشان دفاع کردم و در دفاعی که کردم هیچ یک از اتهامات را متوجه ایشان نمی دانستم و مبری بودند و بعد هم این مجازاتی که تعیین شده خیلی سنگین است و علاوه بر مجازات عادی مجازات تتمیمی هم در نظر گرفته شده که آن هم سنگین است ومن واقعا انتظار داشتم که در دادگاه تجدید نظر مورد لطف و تجدید نظر قرار بگیرند که نشد و عینا تعیین شد.
اتهامات آقای بهاور جلسه با نهضت آزادی و عضویت در این حزب بود از آنجا که نهضت آزادی در هیچ دادگاهی غیر قانونی اعلام نشده استدلال شما چه بود؟
من در دادگاه گفتم که حکمی مبنی برانحلال نهضت آزادی در هیچ یک از مراجع قضایی صادر نشده و به سران آن هم ابلاغ نشده است . البته دادگاه هم مستندی در اینباره داشته که در دادگاهی چنین حکمی صادر شده است . اما حکم قطعی در اینباره صادر نشده و هیچ کدام از سران حزب هم از این حکم اطلاعی نداشتند. دوم اینکه اتهام عضویت در نهضت آزادی را به گونه ای مطرح کرده و جزو گروههایی دانستند که طبق ماده ۴۹۹ قانون مجازات اسلامی که هدفشان بر اندازی است. در حالی که با اطلاعاتی که من کسب کردم و تجربه ای که به ما نشان می دهد ،نهضت آزادی هیچ گاه هدف براندازی نداشته است و این حزب بارها اعلام کرده به قانون اساسی پایبند هستند. بااین حال این حزب مشمول این ماده نبوده و نباید این مجازات برای آنها در نظر گرفته شود. اما به خاطر عضویت آقای بهاور در نهضت آزادی چهار سال زندان در نظر گرفته اند و برای اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام ۵ سال و یکسال برای ایشان در نظر گرفته اند و ده سال هم ممنوعیت از فعالیت های اجتماعی و عضویت در احزاب و دسترسی به فضای مجازی را در نظر گرفتند.
هم اکنون وضعیت آقای بهاور به چه ترتیب خواهد بود ؟
من آرزو می کنم که انش الله موافقت بکنند به مرخصی بیایند چون از اسفند ماه در زندان هستند. و حکم را هم لابد می خواهند اجرا بکنند.
درخواست اعاده دادرسی نکرده اید؟
هنوز اعده دادرسی نکرده ایم . چون معمولا این درخواست پذیرفته نمی شود. البته ما تلاش می کنیم که شاید مطرح بکنیم و امیدواریم از این راه بتوانیم نتیجه ای بگیریم .
شما به جز وکیل آقای بهاور وکالت آقای دکتر یزدی را هم بر عهده دارید ؟
من از دوسال پیش وکالتی از ایشان را دارم ولی دادگاه وکالت آقای دادخواه را پذیرفتند.
در حال حاضر گفته می شود که دکتر یزدی در خانه امن به سر می برند ، تعریف خانه امن در قانون چیست ؟
من در قانون تعریفی درباره خانه امن ندیدم و تعریفی در اینباره نشده است . زندان داریم که تحت نظارت مقامات مربوطه و قوه قضاییه است . واقعیت این است که خانه امن از لحاظ قانونی تعریفی ندارد.
بعد از چهار ماه بازداشت دکتر یزدی آیا تاریخی برای محاکمه ایشان تعیین شده است؟
تاریخ دادگاه ایشان اول روز ۱۶ آذر بود که تغییر کرد . ۲۹ دیماه هم روز محاکمه ایشان است.
آیا آقای دادخواه توانستند با ایشان ملاقاتی داشته باشند؟
ظاهرا آقای دادخواه یک ملاقات توانسته اند داشته باشد .
شما وکالت آقای جعفر پناهی را هم برعهده دارید. درباره آخرین وضعیت پرونده ایشان بفرمایید؟
در ارتباط با پرونده آقای جعفر پناهی که دیروز آخرین مهلت تجدید نظر خواهی بود که من لایحه تجدید نظر را به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تقدیم کردم و آن هم می رود تا نوبت تعیین شود و رسیدگی شود.
استنادات شما در باره پرونده آقای پناهی چه طور بود فکر می کنیدمورد توجه قاضی قرار بگیرد؟
من آرزو دارم که اینگونه شود. ما وکلا وقتی پرونده ای را بر عهده می گیریم کار خودمان را می کنیم و با اعتقادی که به وظیفه ای که بر عهده ماست و وظیفه دفاع ، کار خودمان رامی کنیم و از مواد قانونی و از تمام فضای قانونی استفاده می کنیم تا بتوانیم برای متهم تخفیف بگیریم و توجه بدهیم که مجازاتی متوجه ایشان نیست . من تلاشم در این جهت است .
شرایط دادرسی را چگونه می بینید و نوع احکامی که صادر می شود و میزان حبس ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
الان احکامی که از دادگاه انقلاب صادر می شود، قضات در صدور احکام شدت عمل به خرج می دهند .
اینکه شنیده می شود قضات خاصی فقط در مورد پرونده های سیاسی محاکمه می کنند و شعبات دیگر از پذیرفتن پرونده های سیاسی منع شده اند درست است ؟
این تقسیم کاری است که در دادگاه انقلاب صورت گرفته و در حال حاضر سه شعبه ۲۶ و ۲۷ و ۱۵ . معمول این است که پرونده های امنیتی که عنوان امنیتی به آن داده اند و پرونده متهمان سیاسی را در این شعبه ها بررسی می کنند.
پدر شهید میثم عبادی:
خبرگزاری های دولتی از قول من مطالب دروغ علیه موسوی و کروبی منتشر کردند
پدر شهید میثم عبادی می گوید: چند بار از قول من خبرگزاریهای دولتی مطالبی را دربارهی آقای موسوی و کروبی منتشر کردند که همه دروغ بودند. پدر این کارگر نوجوان که از نخستین شهدای جنبش سبز بوده است چندی پیش در مصاحبه با کلمه گفت: من از آنها شکایت کردم و شکایتم را پیگیری هم کردم، اما در نهایت گفتند کسی که این مطالب را نوشته، انتقالی گرفته و رفته است. اما همینجا دوباره میگویم که آن حرفها دروغ محض بوده است.
پدر شهید عبادی درباره پیگیری پرونده فرزندش گفته است: وقتی میروم و میپرسم «قاتل پسرم را پیدا کردید یا نه؟» رو به من میگویند: «میخواست از خانه بیرون نرود!ی حتی میگویند: «کیانشهر کجا و خیابان ولی عصر کجا؟ چرا پسرت از خیابان کیانشهر رفته بود خیابان ولی عصر!» من خیلی از شنیدن این جملات ناراحت میشوم. حتی بارها گریه کردم. میدانید وقتی این حرفها را میشنوم، آنقدر حالم گرفته میشود که اصلا نمیتوانم حرفی بزنم و اصلا از آمدنم برای پیگیری پشیمان میشوم. یک بار که برای پیگیری به دفتر ریاستجمهوری رفتم، کارمندی در آنجا گفت: «پسرت اغتشاشگر بوده، چرا پسر من را نکشتند؟» یعنی آن روزها که نصف جمعیت تهران بیرون بودند و برای اعتراض هم رفته بودند، باید همه را می کشتند؟
وی خاطرنشان کرد: در جنگ همهی ما رفتیم و برای دفاع از خاکمان جنگیدیم و حتی کشته هم دادیم. اما نمیفهمم بچهی من و امثال او چرا کشته شدند مگر چه میخواستند؟
طبق گفته دوستان میثم عبادی وی روز ۲۴ خرداد در چهارراه پارکوی بوده که می بیند مامور لباسشخصی دختری را بر زمین می کشید و او را کتک میزد. میثم به این صحنه اعتراض کرد که پاسخش گلوله بود. ساعت ده و نیم شب همان روز، زنگ تلفن خانهی آقای عبادی به صدا درآمد؛ تماسی که خبر از گلوله خوردن پسری جوان در منطقهی پارکوی می داد. میثم از ناحیهی شکم تیر خورده بود و در بیمارستانی در چهارراه قلهک بستری شده بود. در همانجا بود که میثم برای همیشه چشم بر جهان فرو بست.
متن کامل مصاحبه با پدر شهید میثم عبادی را اینجا بخوانید.
اول بهمن آغاز مذاکرات ایران و ۱+۵
سخنگوی وزارت خارجه با اشاره به اینکه تاریخ دقیق مذاکرات استانبول مشخص شده است، گفت: تاریخ ۲۱ و ۲۲ ژانویه یعنی اول و دوم بهمن مورد توافق طرفین صورت گرفته است.
رامین مهمانپرست در نشست خبری هفتگی خود با رسانهها با اعلام تاریخ دقیق نشست استانبول، در پاسخ به این سوال که ایران در نشست استانبول دنبال چیست گفت: اگر منظورتان مذاکرات ایران با کشورهای عضو گروه ۱+۵ است باید گفت که همانطور که قبلا در مذاکرات ژنو ۳ توافق شده بود قرار شد گفتوگوها در زمینه موضوعات و زمینههای مشترک در خصوص همکاریها ادامه پیدا کند.
وی ادامه داد: موضوعات مختلفی است که ایران و کشورهای عضو ۱+۵ میتوانند در آنها مشارکت جدی داشته باشند.
سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین در پاسخ به این سوال که آیا کشور دیگری در مذاکرات استانبول شرکت خواهد کرد گفت: اینکه کشور دیگری در این دور از مذاکرات حضور داشته باشد توسط هیچکدام از طرفین به آن اشاره نشده است.
مهمانپرست راجع به دعوت برای بازدید از تاسیاست هستهای ایران گفت: این اقدام یک گام مثبت برای اعتمادسازی است و فکر میکنم کشورها باید از این اقدام مثبت استفاده کرده و از این فرصت برای پیشبرد اهداف بهره ببرند.
وی خاطرنشان کرد: اینکه غربیها دنبال نفاط منفی باشند، نتیجهای در بر نخواهد داشت.
سخنگوی وزارت خارجه درخصوص اثرات این بازدید در نشست آینده استانبول گفت: مذاکرات ما در استانبول مستقل از بحث دعوت ایران برای بازدید از سایتهای هستهای ایران است.
رامین مهمانپرست در نشست خبری هفتگی خود با رسانهها با اعلام تاریخ دقیق نشست استانبول، در پاسخ به این سوال که ایران در نشست استانبول دنبال چیست گفت: اگر منظورتان مذاکرات ایران با کشورهای عضو گروه ۱+۵ است باید گفت که همانطور که قبلا در مذاکرات ژنو ۳ توافق شده بود قرار شد گفتوگوها در زمینه موضوعات و زمینههای مشترک در خصوص همکاریها ادامه پیدا کند.
وی ادامه داد: موضوعات مختلفی است که ایران و کشورهای عضو ۱+۵ میتوانند در آنها مشارکت جدی داشته باشند.
سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین در پاسخ به این سوال که آیا کشور دیگری در مذاکرات استانبول شرکت خواهد کرد گفت: اینکه کشور دیگری در این دور از مذاکرات حضور داشته باشد توسط هیچکدام از طرفین به آن اشاره نشده است.
مهمانپرست راجع به دعوت برای بازدید از تاسیاست هستهای ایران گفت: این اقدام یک گام مثبت برای اعتمادسازی است و فکر میکنم کشورها باید از این اقدام مثبت استفاده کرده و از این فرصت برای پیشبرد اهداف بهره ببرند.
وی خاطرنشان کرد: اینکه غربیها دنبال نفاط منفی باشند، نتیجهای در بر نخواهد داشت.
سخنگوی وزارت خارجه درخصوص اثرات این بازدید در نشست آینده استانبول گفت: مذاکرات ما در استانبول مستقل از بحث دعوت ایران برای بازدید از سایتهای هستهای ایران است.
میرحسین موسوی
جرس:
میرحسین موسوی با اشاره به هجمه های اصولگرایان علیه رهبران جنبش سبز و روند اعتراف گیری و دادگاههای فرمایشی تصریح کرد که مردم ما خاطرات خوشی از اعتراف گیری و تواب سازی و مداهنه و تهمت و دروغ ندارند. این ترفندها در ماه دی به ضد خود تبدیل شد. تمام این تمهیدات و اقدامات به خوبی نشان می دهد که جنبش سبز در حال پیشرفت است و انشالله با شرکت همگان این روند تا رسیدن به اهداف مطرح شده در جنبش سبز ادامه خواهد یافت.
اقتدارگرایان در ده روز نخست دی ماه، با لحنی عصبی و تهاجمی تر از قبل به تخریب شخصیت های جنبش سبز پرداختند. آنها در این روزها با موجی از شعار و توهین در قالب سخنرانی، مصاحبه، یادداشت و … علیه هواداران جنبش سبز و همچنین میرحسین موسوی، کروبی و خاتمی به میدان آمدند. تا جایی که صدا و سیما در بخشهای مختلف خبری خود شعار مرگ بر خاتمی، موسوی و کروبی را به وضوح پخش کرد. هواداران دولت حتی خود را به جای خدا و ائمه معصوم نیز نشاندند و عنوان کردند که موسوی و خاتمی و کروبی توسط خدا هم بخشوده نخواهند شد. آنها در مقام داوری تا جایی پیش رفتند که مدعی شدند میرحسین موسوی، نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس، روز قیامت و اسلام را باور ندارد. میرحسین موسوی اما در برابر این همه توهین و ناسزا فقط سکوت کرد. بسیاری از هواداران جنبش سبز در این مدت پرسیده اند که چرا موسوی در برابر این تهاجم وسیع موضعی نگرفته است؟خبرنگار کلمه به همین مناسبت در گفت و گویی کوتاه پرسش هایی را در این مورد با وی مطرح کرده است موسوی در پاسخ به سوالات کلمه، راه و روش تبلیغاتی اقتدارگرایان را متعلق به دوران قدیم دانسته و گفته است «آنها از شگردهایی استفاده می کنند که در رژیم های توتالیتر، شبیه شوروی دوران استالین و یا رومانی زمان چائوشسکو، استفاده می شد.» وی ضمن بی اثر خواندن این تبلیغات گفته است «این ده روز فرصت خوبی برای شناخت ملت ما از ماهیت این آقایان بود. این همه دروغ و تهمت نشان داد که اسلام حضرات چگونه اسلامی است.»
موسوی در این مصاحبه یک بار دیگر بر مطالبات بیانیه هفدهم خود تاکید کرده و خطاب به اقتدارگرایان اعلام کرده است: «شما امثال بنده را ندیده بگیرید و خودتان بی اعتنا به ما زندانیها را آزاد و اعلام کنید که پایبند به همه اصول قانون اساسی هستید و رسانه ها را آزاد کنید، انتخابات آزاد غیر گزینشی داشته باشید. خواهید دید افق روشن خواهد شد… اگرنه سرکوب، سطح مطالبات را بالا خواهد برد.»
متن مصاحبه خبرنگار کلمه را با میرحسین موسوی می خوانید:
موسوی در این مصاحبه یک بار دیگر بر مطالبات بیانیه هفدهم خود تاکید کرده و خطاب به اقتدارگرایان اعلام کرده است: «شما امثال بنده را ندیده بگیرید و خودتان بی اعتنا به ما زندانیها را آزاد و اعلام کنید که پایبند به همه اصول قانون اساسی هستید و رسانه ها را آزاد کنید، انتخابات آزاد غیر گزینشی داشته باشید. خواهید دید افق روشن خواهد شد… اگرنه سرکوب، سطح مطالبات را بالا خواهد برد.»
متن مصاحبه خبرنگار کلمه را با میرحسین موسوی می خوانید:
در هفته های اخیر، اقتدارگرایان هجمه تبلیغاتی بی سابقه ای را علیه شما و جنبش سبز انجام دادند، اما شما در برابر این هجوم سکوت کردید و موضعی نگرفتید. دلیل این سکوت چیست؟ انتظار خیلی از طرفداران جنبش سبز این بود که شما در برابر این همه تهاجم چیزی بگویید.
بنده قصد پاسخ داشتم اما انتشار نامه برادر عزیزم آقای کروبی مرا منصرف کرد. نگاه ایشان دلیل بسیاری از این بداخلاقی ها را روشن می کند. دلیل دوم سکوتم آن بود که تبلیغاتی از این قبیل متعلق به دوران قدیم است و از شگردهایی استفاده می کند که در رژیم های توتالیتر شبیه شوروی دوران استالین و یا رومانی زمان چائوشسکو استفاده می شد. کسانی که این تبلیغات را سازمان دادند نه جامعه خودمان را می شناسند و نه درکی از فضای متحول بین المللی دارند. آنها در فضای قبل از گسترش تکنولوژی ارتباطات زندگی می کنند.
ارزیابی شما از ده روز تهاجم که علیه شما و دیگر شخصیت های جنبش سبز صورت گرفت، چیست؟ چقدر تبلیغات اقتدارگرایان را اثربخش می دانید؟
به دلایلی که در پاسخ به سوال قبلی گفتم این تبلیغات نه تنها کم اثر بود بلکه بدلیل محتویات غیرمنصفانه خود اثر عکس داشت. این ده روز فرصت خوبی برای شناخت ملت ما از ماهیت این آقایان بود. این همه دروغ و تهمت نشان داد که اسلام حضرات چگونه اسلامی است. تعجب آور هم نبود ما همه پیشنمازی را می شناسیم که گفت امریکا از طریق عربستان یک میلیارد دلار به ما کمک کرده و قول پنجاه میلیارد دیگر را بعد از پیروزی داده است و هنوز این آقا علیرغم این بهتان و دروغ، موقعیت رسمی خود را حفظ کرده است. به همین دلیل، اثرات این تبلیغات خارج از عرف توام با فحاشی های سخیف و تهدید، بیشتر از آنکه به جنبش رو به گسترش سبز لطمه بزند، حقانیت و سرزندگی جنبش سبز را نشان داد.
اینها نمی توانند درک کنند وقتی کسی که به خاطر یک کبک یک انسان محترم را به قتل رسانده ادعا کند شخص عالمی مثل آقای خاتمی قرآن را نمی فهمد و یا در سایتهای خود، دادستان انقلابی و مورد اعتماد امام را جاسوس شوروی و قرآن پژوه مبارزی چون خانم رهنورد را با تهمت های مضحک، همکار خانواده مطرود رژیم پهلوی، و بنده و ایشان را به نقل از یک نویسنده درگذشته، که از ترس مردم به اروپا گریخت و در آنجا فوت کرد، فراماسون می نامند، مردم چگونه با این ادعاها روبرو می شوند. اینها روی گوبلز را در جعل و دروغگوئی سفید کرده اند و تهمت و دروغ را جزئی از دیانت متحجرانه و توام با خرافات خود قرار داده اند. البته یک نکته ظریف دیگر نیز وجود دارد که دستپخت این چنین شور از آب در می آید و آن اعتقاد ریشه ای بخشی از حاکمیت به خس و خاشاک و بزغاله و گوساله بودن میلیونها نفر از مردم این کشور است. یکی از دلایل دلیری اینان برای گفتن دروغهای بزرگ همین نگاه به ملت است. آنها هنوز باور به شعور ملت ندارند و متاسفانه در خلوت خود حتی از تصور حقوق شهروندی برای همه مردم و کرامت ذاتی برای همه انسانها وحشت می کنند.
در مهدیه تهران و برخی تریبون های دیگر خطاب به شما و آقای کروبی و دیگر شخصیت های جنبش سبز گفتند که شماها عددی نیستید. شما چه نظری درباره چنین اظهار نظری دارید؟
اتفاقا این سخن کاملا درست است. نه بنده و نه کروبی نگفته ایم عددی هستیم. در احوالات شیخ ابوسعید ابوالخیر آمده است عالمی که با شیخ احساس رقابتی داشته کسی را پیش او می فرستد که من مثل یک فیل هستم و شما مثل یک پشه و شیخ جواب می دهد که به او بگوئید «ما هیچ نیستیم و آن پشه هم تو هستی». البته ما در مرتبه شیخ نیستیم ولی با تاسی به او می گوییم ماها عددی نیستیم. ولی این دلیل نمی شود که شما حقوق مردم را ضایع کنید و میثاق ملی را تا این اندازه خوار کنید.
شما شبیه این مضمون را در بیانیه هفده، که پس از وقایع عاشورای تهران صادر کردید، نیز یادآور شده اید. آیا همچنان بر همان خواست ها تاکید می کنید؟
بله. بنده در اطلاعیه ۱۷ گفتم شما امثال بنده را ندیده بگیرید و خودتان بی اعتنا به ما زندانیها را آزاد و اعلام کنید که پایبند به همه اصول قانون اساسی هستید و رسانه ها را آزاد کنید، انتخابات آزاد غیر گزینشی داشته باشید. خواهید دید افق روشن خواهد شد. اگرنه سرکوب، سطح مطالبات را بالا خواهد برد. این نوع تبلیغات دروغ و ناشیانه که همزمان با ادامه سرکوب و دستگیریها انجام می گیرد جز آنکه مردم را روز به روز بیشتر از اصلاح در چهارچوب قانون اساسی مایوس سازد فایده ای نخواهد داشت.
دبیر کل موتلفه گفته است که شما یعد از انتخابات، در ملاقات با هیئتی با شمارش بخشی از آرا موافقت کردید و بعدا با ملاقاتهائی که با اعضای مشارکت و مجاهدین انقلاب داشته اید آنها شما را از این توافق قبلی منصرف کرده اند. آیا درست است؟
متاسفانه دبیر کل جدید موتلفه پختگی لازم را ندارد. درمورد این ادعا بنده آن را تکذیب می کنم. در آن جلسه، آخرین حرفی که زدم «قبول حکمیت» بود و اگر شرکت کنندگان در آن جلسه به حافظه خود رجوع کنند، بنده حتی چند نام را به طور مثال برای چنین هیئت حقیقت یابی مطرح کردم. بدترین بخش ادعای ایشان تهمتی است که به دو گروه سیاسی معتبر کشور زده اند، در حالی که اعضای اصلی آنها در بند هستند.
البته علاوه بر ایشان برای چندمین بار یکی از وزرای زمان دفاع مقدس با استناد به یک نشریه غربی به صورت ترجیع بند نقل قولی از بنده می کند که با توجه به خدمات ایشان به بهداشت کشور تا کنون صبر کردم که چیزی نگویم. بنده تعجب می کنم ایشان که ادعای مسلمانی دارد، علیرغم این همه مدرک و سند و سخنرانی و اطلاعیه های بنده و بحثی که یک بار با ایشان کردم به قول یک نشریه آمریکائی تکیه می کند و از آن فراتر می رود و برخلاف گفته ها و کردار قدیم خود در مورد گذشته سیاسی اینجانب به قضاوت می نشیند. مگر انکه بگوئیم در آن موقع تظاهر می کرده است.
با توجه به اینکه فشار و تبلیغات علیه جنبش سبز در ماههای اخیر افزایش یافته است. وضعیت جامعه و جنبش سبز را در این شرایط چگونه ارزبابی میکنید؟
بله. حجم تحریف و دروغ و تهدید بالارفته است. اعدام های فله ای و محکومیتهای عجیب و غریب ظالمانه هم برای کمک به مرعوب کردن بکار گرفته می شود. مهمتر، گسترش فرهنگ اعتراف گیری و تواب سازی است که از درون زندانها به فضای سیاسی بیرون منتقل شده است. بر اساس این فرهنگ، شما اگر می خواهید پست خود را حفظ کنید و یا انتخاب شوید و یا در معاملات بزرگ و کوچک سهیم شوید و یا با آرامش از دست و زبان بد اخلاقان زندگی کنید، باید فهم و بصیرت لازم را برای محکومیت منتقدان و معترضان جنبش سبزداشته باشید. آنها حتی از حوزه ها و مراجع عظام نگذشته اند و ما شاهد فشارها و جسارتها و اهانتهای گوناگون علیه روحانیت و مرجعیت هستیم. غافل از آنکه داخل همین خانواده های دست اندر کاران، توجه به خواستهای مطرح شده درجنبش سبز در حال گسترش است. چرا که این مطالبات مطابق با حقوق مردم و میثاق ملی ماست.
مردم ما خاطرات خوشی از اعتراف گیری و تواب سازی و مداهنه و تهمت و دروغ ندارند. این ترفندها در ماه دی به ضد خود تبدیل شد. تمام این تمهیدات و اقدامات به خوبی نشان می دهد که جنبش سبز در حال پیشرفت است و انشالله با شرکت همگان این روند تا رسیدن به اهداف مطرح شده در جنبش سبز ادامه خواهد یافت. ما اعتقاد داریم که: «فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض»، کف ها به کناری رفته و محو میشوند، ولی آنچه برای مردم سودمند است باقی می ماند.
گر چه این حجم تهمتها و افتراها و دروغ زنی و وارونه نمایی در نهایت برملا خواهد شد اما به هر حال نمی توان حجم تبلیغات رسانه های حکومتی با بودجه های نجومی را، که به قبضه جناح خاصی در آمده، نادیده گرفت. به نظر شما چه طور می توان بر این تفرقه افکنی ها در جامعه و در میان خانواده ها فائق آمد؟ جنبش سبز چه طور می تواند در جهت پوشاندن و کم کردن شکاف های مختلفی که ممکن است روزبه روز در اثر سوء تدبیر و سوء نیت اقتدارگرایان بیشتر و بیشتر شود گام بردارد و وحدت ملی را در برابر تفرقه افکنی های دولتی حفظ کند؟
به نظرم استراتژی اصلی باید همان آگاهی بخشی و راهکار اصلی همان هر شهروند یک رسانه باشد. کارهای به ظاهر ساده ای مثل تکثیر روزنامه ها و نامه ها و بیانیه ها، تکثیر سی دی از عکس ها و فیلم های وقایع پس از انتخابات و … امروزه عمق نفوذ خوبی پیدا کرده اند و به دورترین نقاط هم رسیده اند. لشگر پرشمار آگاهی بخشی و اطلاع رسانی از دل وسایل ساده ای که عصر اطلاعات در اختیار آنها گذاشته است موثرترین شیوه ها را با خلاقیت خود برای رساندن پیام حقیقت پیدا کرده و می کند.
اما در کنار تلاش برای گسترش آگاهی ها و مبارزه با انتشار دروغ و قلب حقایق، نباید خاطره بحثها و گفتگوهای صمیمانه روزهای انتخابات را از یاد برد. نباید از یاد ببریم که چه طور پیش از آن که مداخله های به اصطلاح امنیتی فضای گفتگوی مدنی را به آشوب بکشد و صدای بحث و گفتگو را خاموش کند، شنیدن صدای همدیگر را در گفتگوهای انتخاباتی تجربه و تمرین می کردیم. نباید زنجیره سبزی که تمام اختلافات و تفاوت ها را از جنوب تا شمال شهر و کشور به هم پیوند می داد و زیستن در کنار هم را به ما می آموخت فراموش کنیم. این خاطرات گرانبها درس ها و الگوهای ارزشمندی برای امروز ما نیز می توانند باشند. امروز هم باید تا آنجا که می توانیم با زنده نگاه داشتن فضای بحث و گفتگوی ملی، تحمل و مدارای یکدیگر را تمرین کنیم و نظرات و آراء همدیگر را بشنویم تا بر شکافهای تحمیل شده از سوی رسانه های رسمی غالب شویم. سبز بودن ما به این معنا نیست که می خواهیم همه را به رنگ خود در آوریم و یک رنگ کنیم، آن طور که انحصارطلبان و اقتدارگرایان برای همه رنگ و رای خویش را تجویز می کنند. سبز بودن زیستن در کنار یکدیگر با درک تفاوت ها و اختلاف آراء و نظرات و سلایق یکدیگر است. اگر اقتدارگرایان و رسانه های شان می کوشند ترک های ایجاد شده در خانواده ها و جامعه را پررنگ کنند، ما باید بکوشیم با پذیرفتن این اختلاف ها نسخه ای برای زیستن مسالمت آمیز در کنار یکدیگر ارائه کنیم. آگاهی بخشی در عین مسالمت، موثرترین سلاح علیه خشونت و پراکندن بذر های تفرقه و جهل است.
هوشنگ رادمند
در فیلم طلسم شده، اثر آلفرد هیچکاک، صحنه ای وجود دارد که در آن یک استاد روانکاو فنجان شیر را به شخصیت تاکنون مبهم فیلم می دهد. سپس دوربین درست در دهانه فنجان قرار می گیرد و با خم کردن فنجان شیر از سوی شخصیت مبهم برای سرکشیدن آن، تماشاگر می بیند که پروفسور روانکاو همزمان با بالا آمدن سطح شیر، اندک اندک در آن غرق می شود. این نما چنین «القا می کند» که پروفسور قربانیِ روانِ پریشان این شخصیت خواهد شد که شاید قربانی نخست اش نیز نباشد. ولی نمای بعدی این القا را «الغا می کند». در نمای بعدی شخصیت بیمار را می بینیم که روی صندلی به خواب رفته، و پروفسور بالای سر او ایستاده به شخصیت زن فیلم می گوید که در فنجان شیر قرص های خواب آور قوی حل کرده بود. داستان بسیاری از آثار هیچکاک را همین «دیالکتیک القا/الغا» پیش می برد؛ فیلم سازی که می گفت تماشاگر را کارگردانی می کند نه فیلم را. می توان گفت که این دیالکتیک اکنون نسبت میان حکومت و جنبش را «تعیین می کند». حکومت بسیاری از چیزها را از طریق دستگاه های تبلیغاتی بسیار گسترده اش «القا می کند» و این جنبش است که این القائات خلاف واقع را «الغا می کند». در واقع حکومت نیز روان جامعه یا دقیق تر بگوییم روان اقلیتی از جامعه را کارگردانی می کند و نه حیات مادی و معنوی آن را. حکومت کاری به معاش «واقعی»ِ مادی، سیاسی، و فرهنگی مردم ندارد، فقط ذهن جماعت را از پیشرفت های دروغین و دستاوردهای چندروزۀ بی اهمیت پر می کند.
باید گفت که این حکومت در سی سال گذشته هیچ رقیبی برای این القائات نداشت. حتی دولت برآمده از ارادۀ مردمِ خاتمی نیز که در رخنه ناپذیری «بالفعل» حکومت نفوذ کرده بود (اهمیت رخداد دوم خرداد در همین ممکن کردن امر ناممکن بود) و حتی برای اولین بار می رفت که مفهوم «دولت» را نیز اندکی دگرگون کند، نتوانسته بود القائات حکومت را اندک الغایی بکند. برای مثال، در مورد قتل های زنجیره ای به رغم تلاش های خاتمی برای افشای حقیقت، دیالکتیک «القا/الغا» برقرار نشد. رهبری گفت که کار، کارِ اسراییل است و خاتمی را وادار به سکوت کرد. خاتمی که دولت اش پرچمدار عدالت در این باره شده بود و علاوه بر مسوولیت قوۀ مجریه، نقش قوۀ قضاییه را هم به عهده گرفته بود، که در آن زمان و در همه ایام هیچ استقلالی نداشت و بدتر از آن، دغدغه اش نه عدالت که اجابت فرمایشات رهبر بود. این جنبش است که چنین دیالکتیکی را ممکن کرده است و به رغم تبلیغات مسموم حکومت، همین دیالکتیک دلیل زنده بودن و حیات جنبش است. حکومت تاکنون به چنین سد محکمی بر نخورده بود. ولی از حق نباید گذشت که آنچه این دیالکتیک را همچنان برپا داشته، مجموعه ای از داخل جنبش است که به رغم مخاطرات بسیار، کار خبررسانی و آگاهی بخشی را به عهده گرفته اند. همان ها که فیلم های کشتار و سرکوب وحشیانه مردم را به سراسر جهان مخابره کردند.
ولی این دیالکتیک تا کجا می تواند ادامه داشته باشد؟ آیا تداوم همین دیالکیتک راهگشای جنبش خواهد بود؟ حکومت برای رهایی از این دیالکتیک چه خواهد کرد؟ آیا امکان رهایی است؟ هم حکومت و هم جنبش می دانند که تا ابد نمی توانند در فضای این دیالکتیک به سر برند. این فضا برای حکومت فضای امن نیست. برای همین می کوشد فضای خارج از مناسبات حکومت و مردم را فعال کند. تمام کوشش اش را هم بر روی سیاست خارجی متمرکز کرده است. البته در آنجا نیز جز القائات دروغین، فتوحاتی نداشته است. دولت می داند که نمی تواند مناسبات درونی را بازسازی کند، پس همچنان در خارج از کشور اردو زده است.
اما فضای این دیالکیتک در این مدت سرپناه جنبش بوده است. فعالیت الغایی جنبش که در یک سال و نیم گذشته مهمان ناخواندۀ خبرگزاری ها و رسانه های تصویری ـ شنیداری مهم جهان بود، به مدد حضور افرادی از درون جنبش در شبکه های خبری مختلف ممکن شده است (که به رغم تحلیل های منفی دربارۀ این حضورها، همچنان باید ادامه یابند). از این رو کاری که جنبش باید در این دیالکتیک به انجام آن بیندیشد ساختن و گشودن دنیای تازه ای به روی مردم جنبش، فارغ از این دیالکتیک است. یعنی او باید پیشقدم رهایی از این دیالکتیک باشد. هرچند روشن است که سیاست خارجی پرتنش دولت به جایی نخواهد رسید، ولی جنبش نیز باید فضاهای خود را بیافریند. جنبش باید آن چه را که می خواهد فاش بگوید. کار جنبش فقط الغا نیست؛ آفرینش نیز هست. پیشنهادهای اخیر خاتمی در فضای همین دیالکتیک جای دارند. ولی در آن پیشنهادی هست که از این دیالکتیک گذر می کند: انتخابات آزاد (که در این شرایط نام دیگرش «رفراندوم» است). ترس حکومت از همین است که جنبش دنیای مطالبات خود را آشکار کند. رهبران نمادین جنبش نباید به تکرار مطالبات مرسوم جنبش ها بپردازند، بل باید مطالبات تازه ای را عَلم کنند. مهمترین ویژگی این مطالبات نیز سویه سیاسی آن خواهد بود. یعنی بیان خواست هایی که افزون بر اهمیت مادی، اجتماعی، فرهنگی و ...، از توان سیاسی نیز برخودارند. همان توانی که از مردم سوژه و فاعل سیاسی می سازد. نمونه اش رویکرد ظریف میر حسین موسوی به اهمیت اقوام و گویش هاست، که هر چند رویکردی فرهنگی به نظر می رسد ولی «افزونه» ای سیاسی دارد و این افزونه چیزی نیست جز گسترش فضای جنبش به میان اقوام مختلف. این به آن معناست که راه احیای «فرهنگ ها» ناگزیر از احیای «سیاست» در میان آنها می گذرد. (اهمیت این رویکرد در مقایسه با کوشش های تجزیه طلبانه است که بیشتر روشن می شود.)
حکومت در این مدت مدام القا کرده که جنبش سرکوب و نابود شده است. ولی خودش بهتر از همه می داند که این چنین نیست.
داستان حکومت و جنبش همچنان پیش می رود ...
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ضمن تایید زمان مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در تاریخ ٢۱ و ٢٢ ژانویه (اول و دوم بهمن)، دستور کار مذاکرات آتی را مشخص نکرد و خاطرنشان ساخت "این مذاکره می تواند شامل موضوعات مختلف باشد و طرف های مذاکره نیز می توانند نقش جدی در این موضوعات داشته باشند و این همکاری ها می تواند مفید باشد."
همزمان با اعلام رسمی زمان مذاکرات با گروه ۱+۵ ، مسئله مشکل انتقال سوخت به افغانستان و اعتراضات رخ داده مقابل سفارت ایران، فهرست دعوت شدگان برای حضور در تور هسته ای، زن جاسوس امریکایی، دو آلمانی بازداشتی و همچنین احتمال معرفی صالحی بعنوان وزیرخارجه، از محورهای نشست این هفته سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی با خبرنگاران بود.
به گزارش مهر، رامین مهمانپرست سخنگوی دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی، پیش از ظهر سهشنبه ٢۱ دی ماه ٨٩، در نشست هفتگی خبری با خبرنگاران داخلی و خارجی، در پاسخ به سئوالی در خصوص سفر وزیر خارجه آمریکا به منطقه و اظهارات وی مبنی بر اینکه "تحریمها علیه جمهوری اسلامی کارساز بوده است"، گفت: مقامات آمریکایی جهت اختلاف میان کشورهای منطقه و یا جهت تشدید تحریمها علیه ملتها تحرکاتی دارند که نتیجه مطلوب برای آنها نخواهند داشت و کشورهای منطقه به خوبی از درایت و هوشیاری برخوردار هستند. تحریم ها نیز مانع رشد ما نبوده و ملت ما راه خود را انتخاب کرده و با قدرت مسیرش را ادامه خواهد داد .
چیز جدیدی نشنیده ام
خبرنگاری پرسید گویا اخیراً آمریکا پیشنهادی مطرح کرده است که براساس آن این کشور با غنی سازی اورانیوم در داخل خاک ایران موافق است که سخنگوی وزارت خارجه در این باره گفت: من چیز جدیدی نشنیده ام اما حق ما در داشتن فناوری هستهای کاملاً مشروع و مورد قبول ملتهای بزرگ دنیاست.
ایران جز استثنایی ترین کشورها در زمینه بازدید از تاسیساتش است
وی در رابطه با کشورها و چهرههای شرکت کننده در تور هستهای ایران تاکید کرد: همان طور که بارها اعلام کردیم فعالیتهای صلح آمیز هستهای ما روشن و شفاف است و این فعالیتهای شفاف مورد تایید آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. اینکه ما اجازه دادهایم بازدیدی فراگیر از تاسیسات صورت بگیرد به آن افتخار میکنیم که جزو استثناییترین کشورها هستیم که اجازه بازدید از تاسیسات خود را میدهیم و این تاکیدی بر باور ما بر عملکرد صحیحمان است.
اعتراض به ممنوعیت حجاب در آذربایجان طبیعی است
مهمانپرست در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر در خصوص اعتراضات صورت گرفته در آذربایجان نسبت به ممنوعیت حجاب و تاکید مراجع بر پیگیری این موضوع تصریح کرد: موضوع ممنوعیت حجاب در آذربایجان یک مسئله کاملا داخلی است و اعتراضات به ممنوعیت حجاب با توجه به اینکه ملت آذربایجان مسلمان و متدین هستند عکس العمل کاملا طبیعی در داخل این کشور است.
وی ادامه داد: امیدواریم مقامات آذربایجان با درایت و هوشیاری اجازه ندهند کسانی که نسبت به استقلال آذربایجان در حال توطئه هستند از این موضوع سوء استفاده کنند چون جریاناتی به دنبال برهم زدن استقلال آذربایجان هستند.
مهمانپرست تاکید کرد: مردم آذربایجان با توجه به تدینی که دارند تحرکاتی نسبت به ممنوعیت حجاب دارند که درایت مسئولان این کشور می تواند راهگشا باشد.
دستگیری عوامل ترور علیمحمدی مایه افتخار است
یکی از خبرنگاران در رابطه با برنامههای وزارت خارجه برای پیگیری موضوع عوامل ترور شهید علیمحمدی سئوال کرد که سخنگوی وزارت خارجه در این باره با اشاره به دستگیری عوامل این اقدام خاطرنشان کرد: اینکه عوامل این ترور شناسایی و دستگیر میشوند باعث افتخار نظام است که با اقتدار وظایف خود را انجام می دهد و اینکه رژیم صهیونیستی رسماً انجام ترورها را اعلام کرده نوعی تروریسم دولتی است و ما متاسفیم که کشورهای غربی از این اقدامات این رژیم حمایت می کنند.
دستیار ویژه وزیر خارجه ادامه داد: ما محکومیت رژیم نامشروع صهیونیستی را دنبال میکنیم و آنها باید به عنوان ارتکاب جنایت علیه انسانیت و ترور دانشمندان محاکمه شوند و حتماً از هر ابزاری برای پیگیری حقوقی این موضوع استفاده می کنیم اسناد و مدارک برای پیگیری مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
پیگیری وضعیت عسگری ادامه دارد
خبرنگار دیگری با اشاره به تشکیل کمیتهای در وزارت خارجه برای پیگیری موضوع مفقود شدن علیرضا عسگری معاون اسبق وزیر دفاع در خصوص نتایج تشکیل این کمیته سئوال کرد که مهمانپرست در این باره گفت: وزارت خارجه اقدامات زیادی در این باره انجام داده که از آن جمله میتوان به پیگیری موضوع توسط سرپرست وزارت خارجه از طریق دبیر کل سازمان ملل و کمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی اشاره کرد. همچنین کمیتهای نیز در وزارت خارجه برای پیگیری حقوقی موضوع تشکیل شده که فعالیتهای خود را ادامه میدهد.
فهرست دعوت شدگان برای حضور در تور هسته ای ایران
خبرنگاری با بیان اینکه کشورهای اروپایی و آمریکایی دعوت ایران برای بازدید از تاسیسات هستهای را رد کردهاند موضع وزارت خارجه در این زمینه را جویا شد که مهمانپرست گفت: دعوت ما برای بازدید از تاسیسات هستهای دعوتی فراگیر از مجموعه های مختلف بود که از جنبش عدم تعهد، گروه ٧٧7، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، مجمع آسیایی، سازمان کنفرانس اسلامی و نماینده خانم اشتون در سازمان انرژی اتمی با توجه به اینکه وی رئیس هیئت مذاکره کننده گروه ۱+۵ است دعوت به عمل آمده که جزئیات در حال بررسی است.
خبرنگار رویترز سئوال کرد آیا چین و روسیه دعوت ایران را پذیرفته اند که مهمانپرست در پاسخ گفت در دست بررسی است.
اعلام رسمی زمان مذاکرات با گروه ۱+۵
خبرنگاری با اشاره به خبر رسانههای غربی مبنی بر تعیین تاریخ ٢۱ و ٢٢ ژانویه برای انجام مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ پرسید آیا شما نیز این تاریخ را تایید میکنید ؟ که مهمانپرست گفت: تاریخ ٢۱ و ٢٢ ژانویه ، اول و دوم بهمن برای گفتگوها مورد توافق قرار گرفته است.
وی در پاسخ به سئوال دیگری در رابطه با دستور کار مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ گفت: دو طرف در مذاکرات «ژنو سه» در ادامه گفتگوها برای یافتن موضوعات و زمینههای مشترک برای همکاری توافق کردند که این همکاریهای می تواند شامل موضوعات مختلف باشد و ایران و گروه ۱+۵ می توانند نقش جدی در موضوعات مختلف داشته باشند و این همکاری ها می تواند مفید باشد.
توصیه به طرف مقابل: از فرصت استفاده کنید
مهمانپرست در پاسخ به سئوال دیگری در رابطه با رد دولت ایران برای بازدید از تاسیسات هستهای از سوی برخی کشورها و ارتباط آن با مذاکرات آتی ایران با گروه ۱+۵ گفت: بهتر است کشورها از اقدامات مثبت استفاده مفید کنند از این اقدامات برای پیشبرد همکاریها بهره ببرند. مذاکرات ما با گروه ۱+۵ مستقل از این بحث است.
مطرح شدن موضوعی باطل توسط رژیمی باطل
خبرنگاری با اشاره به اظهارات رئیس اسبق موساد مبنی بر اینکه در موضوع هستهای ایران بزرگنمایی شده است، نظر سخنگوی وزارت خارجه در این باره را مورد سئوال قرارداد که مهمانپرست در پاسخ گفت: "موضوع باطلی را مقامات یک رژیم باطل اعلام کردند. این اصلاً قابلیت توجه و پیگیری ندارد. مقامات رژیم نامشروع صهیونیستی در مورد اینکه در دسترسی ایران به سلاح هستهای بزرگنمایی شده مطالبی را مطرح کردند اصل موضوع دروغ و باطل است چون به هیچ وجه برنامه هستهای ما اهداف نظامی نداشته، ندارد و نخواهد داشت و این پروژهای است تا فضای تخریبی علیه ما درست کنند."
رد حضور دیگران در مذاکرات ایران و گروه ۱+۵
خبرنگار مهر پرسید آیا در مذاکرات آتی ایران با گروه ۱+۵در استانبول کشورهای دیگری غیر از ایران و گروه ۱+۵ حضور دارند که مهمانپرست در پاسخ گفت: اینکه در مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در استانبول کشور دیگری حضور داشته باشد الان توسط طرفین اشارهای به آن نشده است.
پیگیری وضعیت ایرانیان سانحه دیده در استرالیا
مهمانپرست در پاسخ به سئوالی در رابطه با آخرین پیگیریهای وزارت خارجه در خصوص اتباع ایرانی حادثه دیده در استرالیا گفت: بعد از حادثه غرق شدن قایق در حوالی استرالیا پیگیریهای کنسولی از طریق سفارت ایران در استرالیا و وزارت خارجه با وزارت مهاجرت استرالیا دنبال شد و ما تلاش میکنیم تا خدمات کنسولی به اتباع ایرانی از طریق دولت استرالیا ارایه شود. از دولت استرالیا نیز خواستهایم با توجه به مسایل انسانی همکاری لازم را صورت دهد.
جریانی در افغانستان ماموریت تخریب روابط با ایران دارد
سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به سئوالی در رابطه با وضعیت انتقال سوخت از ایران به افغانستان و اعتراضاتی که در چند روز گذشته در مقابل سفارت ایران در کابل صورت گرفته، تصریح کرد: متاسفانه جریانی در افغانستان به شدت در جهت تخریب روابط ایران و افغانستان در حال فعالیت است و به صورت فردی و حزبی تلاشهای ناکامی داشته که تاثیری تا کنون بر روابط دوستانه دو کشور نداشته است.
وی با بیان اینکه این تلاشها مسبوق به سابقه است، گفت: این جریان گویا ماموریتی جز تخریب روابط ایران و افغانستان ندارد.
مهمانپرست در رابطه با مشکل انتقال سوخت به افغانستان نیز توضیح داد: این مشکل در دستور کار مقامات دو کشور بوده که حل شده است و هفته گذشته سوخت به افغانستان منتقل شد.
به احتمال زیاد صالحی وزیر می شود
خبرنگاری در خصوص وضعیت سازمان انرژی اتمی با توجه به حضور علی اکبر صالحی در وزارت خارجه سئوال کرد که مهمانپرست در این باره نیز گفت:صالحی به عنوان سرپرست وزارت خارجه معرفی شدند. امیدواریم رئیس جمهور سریعتر نسبت به معرفی فرد پیشنهادی خود برای تصدی وزارت خارجه که به احتمال زیاد آقای صالحی باشد اقدام کنند تا برنامه ریزیها به صورت محکم و استوار دنبال شود و در این صورت نگرانیها در خصوص تعیین تکلیف سازمان انرژی اتمی نیز روشن میشود.
زن جاسوس امریکایی مهم نبود
خبرنگاری در خصوص اخبار منتشر شده مبنی بر بازداشت زن جاسوس آمریکایی در ایران سئوال کرد که مهمانپرست در این باره گفت: خبری که منتشر شد موضوع مهم و قابل توجهی نبود به همین دلیل مقامات رسمی ما موضعگیری نکردند موردی بود که از طریق مرزبانی رسیدگی شد و چون اهمیت نداشت خاتمه یافت.
پرونده دو آلمانی در مراحل نهایی
خبرنگاری با اشاره به مصاحبه سرپرست وزارت خارجه با هفته نامه اشپیگل آلمان مبنی بر اینکه اگر دو تبعه آلمانی بازداشت شده در ایران عذرخواهی کنند این اقدام میتواند برای حل مشکل آنان کمک کننده باشد، نظر سخنگوی وزارت خارجه را در این باره جویا شد که مهمانپرست گفت: پرونده این دو نفر کاملاً حقوقی و قضائی است اینکه مسئولان آلمانی برای ارایه تسهیلات به این دو درخواستی داشتند و ایران نیز اقدامات مثبتی را انجام داد نشان دهنده رفتار انسان دوستانه کشور ماست و اینکه این دو نفر به لحاظ تخلفی که مرتکب شدهاند اظهار تخلف و عذرخواهی کنند می تواند تاثیر داشته باشد اما نتیجه را مقامات قضائی تعیین میکنند.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران افزود: تا جایی که ما اطلاع داریم پرونده این دو نفر مراحل آخر بازجویی و تحقیق را پشت سر میگذار دو باید منتظر نتیجه باشیم.
ارتباط سقوط هواپیما در ارومیه با تحریم ها
خبرنگاری با اشاره به سانحه هوایی اخیر در ارومیه ارتباط این سانحه با تحریمها علیه ایران را مورد اشاره قرار داد که سخنگوی وزارت خارجه در این باره گفت: در سانحه هوایی اخیر متاسفانه تعدادی از هموطنان جان خود را از دست دادند و علت حادثه را مقامات مسئول باید اعلام کنند تا جایی که من اطلاع یافتم سیستم هواپیما اشکال فنی نداشته است اما اعلام علت سقوط را مسئولان مربوطه پیگیری و اطلاع رسانی می کنند.
مهمانپرست خاطرنشان کرد: اما اینکه جمهوری اسلامی به قطعات هواپیما نیاز دارد و هواپیما به ایران فروخته نمیشود بحث دیگری است که متوجه مقامات غربی میشود. کشورهایی که مدعیاند هدف آنها از تحریمها تحت فشار قرار دادن ملت ایران نیست روی موضوعاتی متمرکز شدند که مستقیماً بر ملت ما اثر دارد .
دشمنی دولت با فعالان اجتماعی/ بهنام دارایی زاده
بهنام داراییزاده - اشاره: روز گذشته در تهران اعلام شد که «نسرین ستوده»، وکیل پایه یک دادگستری در دادگاه بدوی به تحمل ۱۱ سال زندان، ۲۰ سال محرومیت از حرفهی وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت در حوزهی خروج از کشور محکوم شده است؛ حکمی بسیار سنگین که اگر نخواهیم بگوییم در طول حیات نزدیک به ۶۰ ساله کانون وکلا در ایران بیسابقه است، به حتم کمسابقه خواهد بود.
قاضی «پیرعباسی»، رئیس شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، خانم ستوده را به سبب آنچه «فعالیت تبلیغی علیه نظام» خوانده شده به تحمل یک سال زندان و برای اتهامهای «اقدام علیه امنیت کشور» و «عدم رعایت حجاب اسلامی» بهطور جداگانه پنج سال زندان در نظر گرفته است.
در ایران صدور حکم زندان برای فعالین سیاسی- اجتماعی امر تازهای نیست، اما بیشک اعمال محرومیتهای حرفهای و جلوگیری از سفر به خارج (بهعنوان یک مجازات) پدیدههای تازهای هستند.
بهنظر میآید حکم به محرومیتهای طولانیمدت از حقوق مدنی و یا ممانعت از فعالیتهای حرفهای در حال تبدیل شدن به یک سیاست کیفری مستمر در قبال فعالین و کنشگران اجتماعی در ایران است. برای نمونه «احمد زیدآبادی» جدای از سایر محکومیتهای خود، بهطور مادامالعمر از فعالیت روزنامهنگاری محروم شده است. چندی پیش، «ژیلا بنییعقوب»، روزنامهنگار و وبلاگنویس پرسابقه نیز از سوی همین شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۳۰ سال محرومیت از حرفهی روزنامهنگاری محکوم شد. «جعفر پناهی»، هنرمند نامآشنای سینمای ایران نیز به همین ترتیب و باز در همین شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب، به ۲۰ سال محرومیت از کارگردانی و خروج از کشور محکوم شده است.
یکم: در حقوق جزا، اصل و قاعدهای وجود دارد که تقریباً در تمامی رژیمهای حقوقی مترقی و توسعهیافته اجرا میشود. قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بهرغم تمامی کاستیها و نارساییهای جدیای که در آن مشاهده میشود، به این قاعدهی مهم اشارههایی داشته است.
در اصل ۳۶ قانون اساسی میخوانیم: «حكم به مجازات و اجرا آن بايد تنها از طريق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.» به این معنا که نه فقط رفتارهای مجرمانه باید بهطور دقیق تعریف شوند، بلکه مجازاتها نیز الزاماً باید بر پایهی ضوابط قانونی تعیین شوند.
در سراسر رژیم کیفری ایران، هیچ جرمی را نمیتوان نشان داد که «ممنوعیت خروج از کشور» به عنوان «مجازات قانونی» آن پیشبینی شده باشد. اساساً تعیین «ممنوعالخروجی» به عنوان «مجازات» آشکارا واجد یک معنای زننده و غیر حقوقی است. جدای از آن که چنین امری هیچ خاستگاه حقوقی (حتی به موجب قوانین داخلی ایران) پذیرفتنی نیست که دستگاه قضایی، «زندگی و کار عادی شهروندان را در داخل کشور» به عنوان کیفر و یا امری تنبیهی در نظر بگیرد.
«ممنوعیت خروج از کشور» راهکاری احتیاطی به منظور دسترسی نهادهای قضایی به افراد تحت تعقیب است. بر پایهی قانون آیین دادرسی فعلی ایران «ممنوعالخروجی» تنها در زمرهی یکی از «تمهیدات تامینی» قرار دارد و نه مجازاتهای قانونی. بنابراین به نظرمیآید که اعمال آن به عنوان «مجازات» هیچ توجیه و منطق حقوقی حتی به موجب قوانین داخلی ایران نداشته باشد.
دوم: هویت حرفهای شهروندان از مهمترین عوامل سازندهی هویت اجتماعی آنان است. نادیده گرفتن آن و یا تلاش برای حذف چنین هویتی به هیچوجه پذیرفتنی نیست. «انتخاب آزادنهی شغل» از مهمترین اصول نظام بینالمللی حقوق بشر است؛ (دست کم در نگرش لیبرالیستی و فرمال) انتخابی که حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بر پایهی اصل ۲۸ خود به آن رسمیت قانونی داده است.
اعمال محرومیت از اشتغال به حرفهای خاص- که افراد با آن هویت کاری و مدنی خود را تعریف میکنند- بهرغم تمامی مغایرت آشکاری که با قانون اساسی و اصول بینالمللی حقوق بشری دارد در چهارچوب رژیم کیفری جمهوری اسلامی پیشبینی شده است، اما واقعیت این است که اعمال همین محرومیتها نیز ضوابط مشخصی دارد که ظاهراً قرار نیست در چهارچوب سیاستهای اخیر مقامات قضایی ایران رعایت شود.
در قوانین فعلی ایران «محرومیت از حقوق اجتماعی» یک مجازات تبعی و عرفی محسوب میشود که صرفاً در برخی از جرایم بسیار سنگین و آن نیز تنها برای مدت کاملاً محدود و مشخصی (در نهایت پنج سال) قابل اعمال است. محرومیت دائمی و یا طولانیمدت از برخی از حقوق اجتماعی به آن گونه که در پروندهی نسرین ستوده و یا جعفر پناهی و دیگران اعمال میشود بیتردید امری خلاف قانون، توجیهناپذیر و نشانهی آشکار خصومت دولتی با فعالین اجتماعی در کشور است.
در ایران صدور حکم زندان برای فعالین سیاسی- اجتماعی امر تازهای نیست، اما بیشک اعمال محرومیتهای حرفهای و جلوگیری از سفر به خارج (بهعنوان یک مجازات) پدیدههای تازهای هستند.
بهنظر میآید حکم به محرومیتهای طولانیمدت از حقوق مدنی و یا ممانعت از فعالیتهای حرفهای در حال تبدیل شدن به یک سیاست کیفری مستمر در قبال فعالین و کنشگران اجتماعی در ایران است. برای نمونه «احمد زیدآبادی» جدای از سایر محکومیتهای خود، بهطور مادامالعمر از فعالیت روزنامهنگاری محروم شده است. چندی پیش، «ژیلا بنییعقوب»، روزنامهنگار و وبلاگنویس پرسابقه نیز از سوی همین شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۳۰ سال محرومیت از حرفهی روزنامهنگاری محکوم شد. «جعفر پناهی»، هنرمند نامآشنای سینمای ایران نیز به همین ترتیب و باز در همین شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب، به ۲۰ سال محرومیت از کارگردانی و خروج از کشور محکوم شده است.
یکم: در حقوق جزا، اصل و قاعدهای وجود دارد که تقریباً در تمامی رژیمهای حقوقی مترقی و توسعهیافته اجرا میشود. قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بهرغم تمامی کاستیها و نارساییهای جدیای که در آن مشاهده میشود، به این قاعدهی مهم اشارههایی داشته است.
در اصل ۳۶ قانون اساسی میخوانیم: «حكم به مجازات و اجرا آن بايد تنها از طريق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.» به این معنا که نه فقط رفتارهای مجرمانه باید بهطور دقیق تعریف شوند، بلکه مجازاتها نیز الزاماً باید بر پایهی ضوابط قانونی تعیین شوند.
در سراسر رژیم کیفری ایران، هیچ جرمی را نمیتوان نشان داد که «ممنوعیت خروج از کشور» به عنوان «مجازات قانونی» آن پیشبینی شده باشد. اساساً تعیین «ممنوعالخروجی» به عنوان «مجازات» آشکارا واجد یک معنای زننده و غیر حقوقی است. جدای از آن که چنین امری هیچ خاستگاه حقوقی (حتی به موجب قوانین داخلی ایران) پذیرفتنی نیست که دستگاه قضایی، «زندگی و کار عادی شهروندان را در داخل کشور» به عنوان کیفر و یا امری تنبیهی در نظر بگیرد.
«ممنوعیت خروج از کشور» راهکاری احتیاطی به منظور دسترسی نهادهای قضایی به افراد تحت تعقیب است. بر پایهی قانون آیین دادرسی فعلی ایران «ممنوعالخروجی» تنها در زمرهی یکی از «تمهیدات تامینی» قرار دارد و نه مجازاتهای قانونی. بنابراین به نظرمیآید که اعمال آن به عنوان «مجازات» هیچ توجیه و منطق حقوقی حتی به موجب قوانین داخلی ایران نداشته باشد.
دوم: هویت حرفهای شهروندان از مهمترین عوامل سازندهی هویت اجتماعی آنان است. نادیده گرفتن آن و یا تلاش برای حذف چنین هویتی به هیچوجه پذیرفتنی نیست. «انتخاب آزادنهی شغل» از مهمترین اصول نظام بینالمللی حقوق بشر است؛ (دست کم در نگرش لیبرالیستی و فرمال) انتخابی که حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بر پایهی اصل ۲۸ خود به آن رسمیت قانونی داده است.
اعمال محرومیت از اشتغال به حرفهای خاص- که افراد با آن هویت کاری و مدنی خود را تعریف میکنند- بهرغم تمامی مغایرت آشکاری که با قانون اساسی و اصول بینالمللی حقوق بشری دارد در چهارچوب رژیم کیفری جمهوری اسلامی پیشبینی شده است، اما واقعیت این است که اعمال همین محرومیتها نیز ضوابط مشخصی دارد که ظاهراً قرار نیست در چهارچوب سیاستهای اخیر مقامات قضایی ایران رعایت شود.
در قوانین فعلی ایران «محرومیت از حقوق اجتماعی» یک مجازات تبعی و عرفی محسوب میشود که صرفاً در برخی از جرایم بسیار سنگین و آن نیز تنها برای مدت کاملاً محدود و مشخصی (در نهایت پنج سال) قابل اعمال است. محرومیت دائمی و یا طولانیمدت از برخی از حقوق اجتماعی به آن گونه که در پروندهی نسرین ستوده و یا جعفر پناهی و دیگران اعمال میشود بیتردید امری خلاف قانون، توجیهناپذیر و نشانهی آشکار خصومت دولتی با فعالین اجتماعی در کشور است.
بهنام دارایی زاده
منبع: رادیو زمانه
احمد باطبی: "حذف هدفمند فعالان حقوق بشر در ایران"
در هفتههای گذشته حکمهای سنگینی برای تعدادی از فعالان حقوق بشر در ایران صادر شده است. نصور نقیپور، شیوا نظرآهاری و کوهیار گودرزی تنها چند تن از این فعالان هستند که با احکام طولانی مدت زندان از سوی دستگاه قضایی ایران مواجه شدهاند.
احمد باطبی، مسئول تشکیلات برونمرزی «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» که خود در واشینگتن ساکن است، این حرکت از سوی دولت ایران را «هدفمند» میبیند و میگوید:
احمد باطبی، مسئول تشکیلات برونمرزی «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» که خود در واشینگتن ساکن است، این حرکت از سوی دولت ایران را «هدفمند» میبیند و میگوید:
«در گذشته هم احکامی برای فعالان حقوق بشری، کسانی که بهصورت نیمهحرفهای و یا حرفهای مسائل حقوق بشر را در ایران پیگیری میکنند، صادر شده بود، اما در روزهای اخیر، برای چهرههای شاخص در این زمینه، احکامی صادر شده که از دید من، آسیبی جبرانناپذیر به فعالیتهای حقوق بشری ایران وارد میکند.»
باطبی میافزاید: «جامعهی حقوق بشری ایران، دارد نیروی خود را از دست میدهد. در طول سالهای گذشته، نیرویی به عنوان نیروی متخصص در کار حقوق بشری تربیت شده است. نصور نقیپور، شیوا نظرآهاری، حسین رونقی ملکی، مهدی خدایی، محبوبه کرمی، ابوالفضل عابدینی، لاله حسنپور، احمد وحید فخرالدین، درسا سبحانی و کوهیار گودرزی و ... کسانی نیستند که تنها بخواهیم از آنها به عنوان یک چهره و یا یک نام یاد کنیم. آنها سالها در فضایی که هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ منابع آموزشی، با کمبود جدی روبهرو بود، روی خودشان کار کردند و خود را در حد استاندارد حقوق بشری در جامعهی جهانی بالا آوردند. فعالیت آنها کاملاً منطبق با یک فعال حقوق بشری بود که در دنیا با یک شرایط روشن و قابل پذیرش برای نهادهای حقوق بشری جهانی فعالیت میکند.»
مسئول تشکیلات برونمرزی «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» معتقد است که تعدادی از فعالانی که اخیرا به حکمهای سنگین زندان محکوم شدهاند، تفاوت کار سیاسی با کار حقوق بشری را میدانستند و حذف یا تحت فشار قرار گرفتن آنها لطمهی جبرانناپذیری را به فرایند حقوق بشری در ایران وارد میکند. چراکه جایگزین کردن این افراد زمان میبرد و تا تربیت نیروهای جدید و جایگزین شدن، یک دورهی رکود پدید خواهد آمد.
احمد باطبی، ایجاد این محدودیتها را «سیستماتیک» میبیند و میگوید: «این محکومیتها کاملاً مهندسی شده هستند. نیروهای حرفهای فعال حقوق بشری که با احکام سنگین مواجه شدهاند، فعالیتی استاندارد و کاملاً منطبق با قانون داشتهاند. آنها در دورهای که عموماً به اسفندماه سال گذشته بازمیگردد، در حملهای که اطلاعات سپاه پاسداران به جریان حقوق بشری در ایران داشت دستگیر شدند و در یک دورهی بازجویی با وثیقههای سنگین بهصورت موقت از زندان آزاد شدند.»
احمد باطبی برای ایجاد آگاهی بیشتر از تاثیر این حرکت میافزاید: «اکنون در فضایی هستیم که به لحاظ خبری و رسانهای در داخل و خارج ایران اتفاقهایی میافتد که اخبار دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد. یکی یکی حکمهای سنگین برای فعالان اجتماعی- سیاسی صادر و از طرف نهاد قضایی اعلام میشود. در چنین فضایی، نمیشود بازتاب و تأثیر محکومیت این افراد را آنگونه که در حالت طبیعی ممکن است، برای افکار عمومی توضیح داد. حکومت هم دقیقاً در چنین فضای تبلیغاتی و با توجه به شرایط، محکومیت آنها را اعلام میکند.»
مسئول تشکیلات برونمرزی «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» همچنین معتقد است که مسئلهی دستگیری فعالان حقوق بشری، تفاوت چندانی با دستگیری فعالان سیاسی و یا در کل، دیگر قربانیان نقض حقوق بشر در ایران ندارد ولی چند مسئله وجود دارد که تأثیری منفی در فرایند اطلاعرسانی و پیگیری جدی مسئله فعالان حقوق بشر دارد.».
وی میگوید: « ما دو جریان حقوق بشری در خارج و تاحدی هم در داخل ایران داریم: جریان سنتی مسئلهی حقوق بشر است و تعدادی از افرادی که به عنوان فعال حقوق بشر به صورت حرفهای فعالیت میکنند و با توجه به امکانات و پیشینهای که دارند، تأثیرگذاری در انتشار اطلاعات درباره فعالان حقوق بشر هم در دست آنهاست. این دید سنتی، این که گزینشی برخورد بشود؛ اینکه در مورد چه کسی فعالیت شود و در مورد چه کسی نشود؛ در مورد چه کسی بیانیه صادر شود و در مورد چه کسی نشود، مبتنی بر نگاه حرفهای و مثبت نیست و باعث میشود که بین جامعهی حقوق بشری جدایی بیفتد. به عنوان یک فعال حقوق بشر و یک روزنامهنگار، متأسفانه این مشکل را دیدهام. بارها هم در مورد آن صحبت کردهایم، ولی نتیجه چندان مثبتی در بر نداشته است. مورد دوم اینکه باید نسبت به مکانیسم برخورد نهاد قدرت در ایران با این افراد آگاه باشیم. محکومیت نه لزوماً فعالان حقوق بشری، بلکه فعالان سیاسی و چهرههای شاخص دیگر هم در ایران و انتشار خبرشان، کاملاً مهندسی شده است.
حکومت، نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی، رصد میکند که الان چه خبری در جامعه، در بین رسانهها، مورد توجه و تأثیرگذار بر افکار عمومی است و بین یک حادثهی بزرگی که توجه همه به آن جلب شده است، خبری از یک محکومیت را اعلام میکنند که افکار عمومی نتواند روی آن تمرکز کافی کند. این دو شرایط، یعنی دوری جستن از نگاه سنتی و گزینشی و خودی و غیرخودی کردن و دوم توجه به مکانیسم تبلیغاتی و جنگ روانی حکومت باید در پیوند با وضعیت حقوق بشر و محکومین پیگیری شود.»
باطبی میافزاید: «جامعهی حقوق بشری ایران، دارد نیروی خود را از دست میدهد. در طول سالهای گذشته، نیرویی به عنوان نیروی متخصص در کار حقوق بشری تربیت شده است. نصور نقیپور، شیوا نظرآهاری، حسین رونقی ملکی، مهدی خدایی، محبوبه کرمی، ابوالفضل عابدینی، لاله حسنپور، احمد وحید فخرالدین، درسا سبحانی و کوهیار گودرزی و ... کسانی نیستند که تنها بخواهیم از آنها به عنوان یک چهره و یا یک نام یاد کنیم. آنها سالها در فضایی که هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ منابع آموزشی، با کمبود جدی روبهرو بود، روی خودشان کار کردند و خود را در حد استاندارد حقوق بشری در جامعهی جهانی بالا آوردند. فعالیت آنها کاملاً منطبق با یک فعال حقوق بشری بود که در دنیا با یک شرایط روشن و قابل پذیرش برای نهادهای حقوق بشری جهانی فعالیت میکند.»
مسئول تشکیلات برونمرزی «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» معتقد است که تعدادی از فعالانی که اخیرا به حکمهای سنگین زندان محکوم شدهاند، تفاوت کار سیاسی با کار حقوق بشری را میدانستند و حذف یا تحت فشار قرار گرفتن آنها لطمهی جبرانناپذیری را به فرایند حقوق بشری در ایران وارد میکند. چراکه جایگزین کردن این افراد زمان میبرد و تا تربیت نیروهای جدید و جایگزین شدن، یک دورهی رکود پدید خواهد آمد.
احمد باطبی، ایجاد این محدودیتها را «سیستماتیک» میبیند و میگوید: «این محکومیتها کاملاً مهندسی شده هستند. نیروهای حرفهای فعال حقوق بشری که با احکام سنگین مواجه شدهاند، فعالیتی استاندارد و کاملاً منطبق با قانون داشتهاند. آنها در دورهای که عموماً به اسفندماه سال گذشته بازمیگردد، در حملهای که اطلاعات سپاه پاسداران به جریان حقوق بشری در ایران داشت دستگیر شدند و در یک دورهی بازجویی با وثیقههای سنگین بهصورت موقت از زندان آزاد شدند.»
احمد باطبی برای ایجاد آگاهی بیشتر از تاثیر این حرکت میافزاید: «اکنون در فضایی هستیم که به لحاظ خبری و رسانهای در داخل و خارج ایران اتفاقهایی میافتد که اخبار دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد. یکی یکی حکمهای سنگین برای فعالان اجتماعی- سیاسی صادر و از طرف نهاد قضایی اعلام میشود. در چنین فضایی، نمیشود بازتاب و تأثیر محکومیت این افراد را آنگونه که در حالت طبیعی ممکن است، برای افکار عمومی توضیح داد. حکومت هم دقیقاً در چنین فضای تبلیغاتی و با توجه به شرایط، محکومیت آنها را اعلام میکند.»
مسئول تشکیلات برونمرزی «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» همچنین معتقد است که مسئلهی دستگیری فعالان حقوق بشری، تفاوت چندانی با دستگیری فعالان سیاسی و یا در کل، دیگر قربانیان نقض حقوق بشر در ایران ندارد ولی چند مسئله وجود دارد که تأثیری منفی در فرایند اطلاعرسانی و پیگیری جدی مسئله فعالان حقوق بشر دارد.».
وی میگوید: « ما دو جریان حقوق بشری در خارج و تاحدی هم در داخل ایران داریم: جریان سنتی مسئلهی حقوق بشر است و تعدادی از افرادی که به عنوان فعال حقوق بشر به صورت حرفهای فعالیت میکنند و با توجه به امکانات و پیشینهای که دارند، تأثیرگذاری در انتشار اطلاعات درباره فعالان حقوق بشر هم در دست آنهاست. این دید سنتی، این که گزینشی برخورد بشود؛ اینکه در مورد چه کسی فعالیت شود و در مورد چه کسی نشود؛ در مورد چه کسی بیانیه صادر شود و در مورد چه کسی نشود، مبتنی بر نگاه حرفهای و مثبت نیست و باعث میشود که بین جامعهی حقوق بشری جدایی بیفتد. به عنوان یک فعال حقوق بشر و یک روزنامهنگار، متأسفانه این مشکل را دیدهام. بارها هم در مورد آن صحبت کردهایم، ولی نتیجه چندان مثبتی در بر نداشته است. مورد دوم اینکه باید نسبت به مکانیسم برخورد نهاد قدرت در ایران با این افراد آگاه باشیم. محکومیت نه لزوماً فعالان حقوق بشری، بلکه فعالان سیاسی و چهرههای شاخص دیگر هم در ایران و انتشار خبرشان، کاملاً مهندسی شده است.
حکومت، نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی، رصد میکند که الان چه خبری در جامعه، در بین رسانهها، مورد توجه و تأثیرگذار بر افکار عمومی است و بین یک حادثهی بزرگی که توجه همه به آن جلب شده است، خبری از یک محکومیت را اعلام میکنند که افکار عمومی نتواند روی آن تمرکز کافی کند. این دو شرایط، یعنی دوری جستن از نگاه سنتی و گزینشی و خودی و غیرخودی کردن و دوم توجه به مکانیسم تبلیغاتی و جنگ روانی حکومت باید در پیوند با وضعیت حقوق بشر و محکومین پیگیری شود.»
مصاحبه از پژمان اکبرزاده
منبع: رادیو زمانه
سندیکای کارگران شرکت واحد خواهان آزادی رئیس دانا شد
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه با انتشار اطلاعیه ای خواهان آزادی دکتر فریبرز رئیس دانا شد.
دکتر رئیس دانا از مخالفین سرشناس طرح موسوم به "هدقمند سازی یارانه" ها، همزمان با شروع این طرح دستگیر شد.
به گزارش سایت سندیکای واحد در اطلاعیه ی این سندیکا آمده است:
دکتر فریبرز رئیس دانا اقتصاددان و از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر، یکی ازکسانی است که در تمام مراحل جنبش کارگری ایران در کنار جنبش کارگری بوده است.
دکتر رئیس دانا هر زمان که کارگری دستگیر می شد در تمام مراحل تا آزادی ایشان همراه او و یاران کارگرش بوده است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که هم اکنون چهار تن از یاران خود را در زندان می بیند ضمن محکوم کردن ادامه بازداشت دکتر فریبرز رئیس دانا، خواهان آزادی ایشان و همه فعالین کارگری در بند می باشد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
دیماه ۱٣٨۹
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
دیماه ۱٣٨۹
تداوم ممنوع الملاقاتی بهاره هدایت و مهدیه گلرو
به گزارش کلمه، بهاره هدایت و از اعضای شورامی مرکزی دفتر تحکیم وحدت که ۳ ماه است به همراه مهدیه گلرو و عاطفه نبوی در قرطنینه بند متادون زنان نگهداری می شود هم چنان ممنوع الملاقات است.
به گفته ی امین احمدیان همسر وی، که صبح امروز به همراه خانواده برای ملاقات هفتگی به اوین مراجعه کرده بودند، از ملاقات وی و مهدیه گلرو جلوگیری شده و گفته اند ملاقات هفته ی گذشته بر اثر ناهماهنگی مسئولان زندان انجام شده و وی همچنان بنا به دستور مقامات دادستانی اجازه ی ملاقات ندارد.
بهاره هدایت و مهدیه گلرو که از چهار هفته ی قبل ممنوع الملاقت شده اند، ماه هاست که به همراه ۱۵ زندانی سیاسی دیگر در شرایط قرنطینه، بدون حق استفاده از تماس تلفنی و مرخصی، نگهداری می شوند.
بيش از چهارصد نفر از کارگران شهرک صنعتی اطاقور لنگرود در آستانه بيکاری
خبرگزاری هرانا - به گفته نماينده لنگرود بيش از 400 نفر از کارگران شهرک صنعتی اطاقور لنگرود در آستانه بيکاری هستند.
مهرداد بائوج لاهوتی، نماينده لنگرود، با بيان اينکه شهرك صنعتى اطاقور لنگرود گيلان با چالش جدى در عرصه صنعتی و کارگری مواجه است، گفت: "اگر وزارت صنايع و کار در اسرع وقت و بهطور جدی چارهانديشی نكنند، کارگران زيادی در ايام کوتاه باقی مانده از سال بيکار خواهند شد."
وی گفت: "در حال حاضر اکثر توليدکنندگان اين شهرک صنعتی به دليل عدم تمديد استمهال بدهی با چالش مالی خيلی شديد مواجهند که از اين موضوع به شدت ناراضی هستم."
اين نماينده با اشاره به اينکه اين واحدهای صنعتی بيش از يک سال است که دچار بحران جدی هستند، از احمدينژاد خواست: "اين 2 وزارت خانه را در اولين فرصت مامور رسيدگی به اين مشکلات کند تا اين معضلات حل و به دنبال آن کارگران زحمتکش بيکار نشوند."
هم پرونده ای دلارا دارابی، در زندان خودکشی کرد
خبرگزاری هرانا - دوست پسر و هم پرونده ای دلارا دارابی، در زندان مرکزی رشت اقدام به خودکشی نمود و جان باخت.
امیرحسین ستوده دوست و هم پرونده دل آرا دارابی، که اردی بهشت ماه سال گذشته در زندان رشت اعدام شد، چهارم دی ماه در زندان رشت دست به خودکشی زد.
بنا بر گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، مسئولین زندان در رسیدگی به این زندانی تعلل نمودند و این امر موجب فوت وی شد.
دلارا دارابی، در سن هفده سالگی به اتهام قتل یکی از خویشاوندان پدری خود، بازداشت و بعدا در دادگاهی در رشت محاکمه و مجرم شناخته شده بود.
دلارا دارابی در مراحل بعدی دادرسی اعتراف اولیه خود مبنی بر ارتکاب قتل را پس گرفت و گفت که به خاطر علاقه شدید به دوست پسر خود، به نام امیر حسین، و نجات او که قاتل واقعی بوده و در زمان ارتکاب جرم بیست سال سن داشته، به دروغ ارتکاب قتل را برعهده گرفته است.
ظاهرا اعتراف به قتل از دلایل اصلی صدور حکم اعدام توسط دادگاه بدوی در رشت بود که بعدا به تایید دیوان عالی کشور رسید.
شایان ذکر است که دادگاه انقلاب رشت امیر حسین ستوده را نیز به اتهام مشارکت در قتل به ده سال زندان محکوم کرده بود.
وزارت اطلاعات از دستگیری عوامل ترور مسعود علیمحمدی خبر داده است
خبرگزاری هرانا - وزارت اطلاعات ایران از بازداشت فردی با نام مجید جمالیفش، به عنوان عامل ترور مسئول علی محمدی، فیزیکدان، خبر داده است.
وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیه ای اعلام داشت که ماموران این وزارتخانه "یک شبکه متشکل از جاسوسان و تروریست های" وابسته به اسرائیل را منهدم و عوامل اصلی ترور مسعود علیمحمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران را دستگیر کرده اند.
این اطلاعیه گفته است که عملیات شناسایی و بازداشت این افراد در پی "تمرکز اطلاعاتی بر روی سرنخ عوامل و شبکه های وابسته به اسرائیل" آغاز شد و "پس از ماهها مجاهدت های خاموش و اقدامات پیچیده و چند لایه آفندی و پدافندی و نفوذ به عمق اطلاعاتی" اسرائیل به نتیجه رسید.
پس از انتشار اعلامیه ی وزارت اطلاعات، در یک گزارش خبری که بخشهای كمی از آن از بخشهای مختلف خبری صدا و سیما پخش شد مرد جوانی به نام "مجید جمالیفش" نشان داده شد که اعتراف کرد سال گذشته در ترور آقای علیمحمدی دست داشته است.
مجید جمالیفش گفت: "در سفری كه به تلاویو انجام دادیم در پادگانی در اتوبان اورشلیم -تلآویو با چند افسر ارشد اسرائیلی آشنا شدم و در انجا آموزشهای مختلف از جمله تعقیب و گریز -ضد تعقیب و چسباندن بمب زیر خودرو را فرا گرفتم."
در منابع جمهوری اسلامی گفته میشود که "سازمان امنیت رژیم صهیونیستی" (موساد) برای ضربه زدن به پیشرفتهای فنی ایران و متوقف ساختن برنامه هستهای این کشور به ترور آقای علیمحمدی و چند دانشمند هستهای دیگر اقدام کرده است.
از اطلاعیه وزارت اطلاعات چنین بر میآید که تمام عوامل "شبکه جاسوسی و تروریستی" وابسته به اسرائیل شناسایی و بازداشت شدهاند. وزارت اطلاعات همچنین مدعی شده است که به اطلاعات مهمی در مورد دستگاههای امنیتی اسرائیل دست یافته که در نتیجه "ضربات سهمگینی به ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی" آن کشور وارد شده است.
نام و هویت فردی که فیلم اعترافات وی پخش شده است، در ابتدا اعلام نشده بود.
جمهوری اسلامی سابقه ی طولانی در اخذ و پخش اعتراف از زندانیان سیاسی و امنیتی دارد.
اعتراض آمریکا، آلمان و فرانسه به محکومیت نسرین ستوده
آمریکا، آلمان و فرانسه بطور جداگانه احکام صادره برای نسرین ستوده و دیگر مدافعان حقوقبشر در ایران را شدیداَ محکوم کردند. به گفته سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا، حکومت ایران از این طریق میکوشد فعالان حقوقبشر را به سکوت وا دارد.
فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در روز دوشنبه (۲۰ دی /۱۰ ژانویه) تصریح کرد که حکم صادره برای خانم ستوده بخشی از «تلاشهای سیستماتیک» دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی است، تا از طریق آن بتواند مدافعان «دمکراسی و حقوقبشر در ایران به سکوت وادار کند.»
سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا افزود: «دولت آمریکا شدیداَ این حکم سخت و غیرعادلانه علیه نسرین ستوده، فعال حقوقبشر و وکیل سرشناس در ایران را محکوم میکند و خواهان آزادی فوری وی است.»
کراولی، نسرین ستوده را «صدایی رسا برای برقراری حق و عدالت در ایران» خواند. به گفته سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا، حکم خانم ستوده «نمونهای از سلسله احکامی سخت و خشن علیه فعالان حقوقبشراست. فعالانی که بهرغم تهدیدها، شکنجه و بازداشت از خود کماکان پایداری نشان میدهند.»
فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در روز دوشنبه (۲۰ دی /۱۰ ژانویه) تصریح کرد که حکم صادره برای خانم ستوده بخشی از «تلاشهای سیستماتیک» دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی است، تا از طریق آن بتواند مدافعان «دمکراسی و حقوقبشر در ایران به سکوت وادار کند.»
سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا افزود: «دولت آمریکا شدیداَ این حکم سخت و غیرعادلانه علیه نسرین ستوده، فعال حقوقبشر و وکیل سرشناس در ایران را محکوم میکند و خواهان آزادی فوری وی است.»
کراولی، نسرین ستوده را «صدایی رسا برای برقراری حق و عدالت در ایران» خواند. به گفته سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا، حکم خانم ستوده «نمونهای از سلسله احکامی سخت و خشن علیه فعالان حقوقبشراست. فعالانی که بهرغم تهدیدها، شکنجه و بازداشت از خود کماکان پایداری نشان میدهند.»
از سویی، مارکوس لونینگ، مسئول حقوقبشر دولت آلمان صدور احکام سنگین برای دو فعال حقوقبشر در ایران را محکوم کرد. به گفته لونیگ احکام سنگین و طولانی حبس برای نسرین ستوده و شیوا نظرآهاری «شدیداَ غیرمنصفانه» است.
به گزارش دویچه وله، مسئول حقوقبشر دولت آلمان در روز دوشنبه تاکید کرد که «این احکام تنها نمونهای کوچک از رویهای سیستماتیک علیه مدافعان حقوقبشر در ایران است، که از ماهها پیش مشاهده میشود.» لونینگ از مقامات جمهوری اسلامی خواست که نسرین ستوده و شیوا نظرآهاری را هر چه زودتر آزاد کنند.
به گزارش دویچه وله، مسئول حقوقبشر دولت آلمان در روز دوشنبه تاکید کرد که «این احکام تنها نمونهای کوچک از رویهای سیستماتیک علیه مدافعان حقوقبشر در ایران است، که از ماهها پیش مشاهده میشود.» لونینگ از مقامات جمهوری اسلامی خواست که نسرین ستوده و شیوا نظرآهاری را هر چه زودتر آزاد کنند.
در همین رابطه دولت فرانسه نیز در واکنشی شدید به حکم خانم ستوده، اعلام کرد که تنها جرم این حقوقدان ایرانی دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان و روزنامه نگاران است.
بر اساس گزارش رادیو فرانسه، "برنار والرو"، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه، روز دوشنبه 10 ژانویه در نشست خبری این وزارتخانه، ضمن اعتراض به حکم صادره، خواستار شد که این وکیل حقوق بشری در ایران هرچه زودتر آزاد شود.
این مقام فرانسوی اعلام کرد که تنها جرم خانم ستوده، فعالیت حقوق بشری او و دفاع از حقوق زنان، اقلیت ها و روزنامه نگاران می باشد.
این مقام فرانسوی اعلام کرد که تنها جرم خانم ستوده، فعالیت حقوق بشری او و دفاع از حقوق زنان، اقلیت ها و روزنامه نگاران می باشد.
نسرین ستوده، حقوقدان و وکیل دادگستری، علیرغم اعتراض گسترده مدافعین حقوق بشر به 11 سال حبس تعزیری، 20 سال ممنوعیت خروج از کشور و 20 سال محرومیت از وکالت محکوم شد.
انتقال حسین میرزایی به بهداری زندان ارومیه
تدوام اعتصاب غذای چهار زندانی در ارومیه
خبرگزاری هرانا – چهار زندانی سیاسی کرد که در اعتراض به انتقال حسین خضری؛ به انفرادی این زندان منتقل شدند همچنان در اعتصاب غذا بسر می برند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در تداوم اعتصاب غذای چهار تن از زندانیان روز گذشته حسین میرزایی به دلیل ضعف جسمی به بهداری زندان ارومیه منتقل شد و حال جسمی سایر اعتصاب کنندگان نیز وخیم گزارش شده است.
حبیب الله گلپری پور، احمد تمویی، حسین میرزایی و علی احمد سلیمان چهار زندانی محبوس در زندان مرکزی ارومیه در پی اعتراض به انتقال حسین خضری زندانی محکوم به اعدام؛ به محل نامعلوم از روز سه شنبه هفته گذشته به سلول انفرادی منتقل شدند و از همان روز تا کنون در اعتصاب غذا بسر می برند.
خودسوزی پنج زن باردار در لرستان
اميدعلي حاجيپاپی، معاون بهداشتي دانشگاه علوم پزشکي لرستان گفته است که از ابتداي سال تاکنون 11 مورد مرگومير مادران باردار در لرستان را داشتهايم که 5 مورد از 11 مورد مرگومير مادران باردار مربوط به خودسوزي بوده است.
به گزارش ایسنا، وي با اشاره به اينکه خودسوزي و خودکشي علتهاي فراواني دارد، يادآور شد: هر مورد مرگومير مادران را در حال علتيابي هستيم؛ خودسوزی چندعلتي است و کاهش آمار آن کار سادهاي نيست.
حاجيپاپی تصريح کرد: شاخصهاي مختلفي در ميزان مرگومير مادران دخالت دارند که يک قسمت از آن به مراقبتهاي قبل از بارداري، حين و بعد از بارداري و زايمان برميگردد.
معاون دانشگاه علوم پزشکي لرستان با بيان اينکه تمام مادران باردار تحت پوشش پزشک خانواده هستند، يادآور شد: اما تمام مادران باردار تحت پوشش روانپزشکان نيستند؛ خودکشيها در حين بارداري علتهاي متفاوتي دارد که بايد تکتک بررسي شوند البته در مواردي هم ممکن است تخلف پزشک باشد!
وی افزود: مرگومير مادران يک شاخصي است که از نظر جهاني روي آن حساب ميشود.
كارگران بازنشسته نگران مستمريسال آينده هستند
خبرگزاری هرانا - دبير اجرايي خانه كارگر استان البرز ميگويد: كارگران بازنشسته منتظر افزايش مستمريهاي بازنشستگي خودهستند.
قلي شادبخش در گفت وگو با خبرنگار ايلنا گفت: اگر حتي مبني افزايش مستمري سال جاري بازنشستگان تامني اجتماعي تورم نقطهاي بود بايد شاهد افزايش 10 درصدي مستمريهاي ميبوديم و اين درحالي است كه سازمان تامين اجتماعي تنها با افزايش 6 درصدي مستمريها موافقت كردهاست.
وي با بيان اينكه كارگران بازنشسته هنوز هم منتظر افزايش مستمريهاي خود هستند گفت: با توجه به تغييراتي كه با اجراي قانون هدفمند كردن يارانهها در زندگي مردم پديد خواهد آمد انتظار ميرود كه مسوولان سازمان تامين اجتماعي هر چه زودتر بابت مطالبات معوقه با مستمري بگيران خود تسويه حساب كنند.
شادبخش گفت: همچنين كارگران بازنشسته از هم اكنون نگران مستمريهاي سال آينده خود نيز هستند.
به گفته شادبخش صرفه نظر عدم افزايش مستمريهاي توسط سازمان تامين اجتماعي آنچه كه بيشتر باعث نگراني شده تغيير آييننامه مربوط به برگزاري جلسات شوراي عالي كار است.
به گفته شادبخش صرفه نظر عدم افزايش مستمريهاي توسط سازمان تامين اجتماعي آنچه كه بيشتر باعث نگراني شده تغيير آييننامه مربوط به برگزاري جلسات شوراي عالي كار است.
وي يادآور شد: از آنجا كه مصوبات مزدي شوراي عالي كار همواره مبناي محاسبه مستمري بيمه شدگان سازمان تامين اجتماعي بوده است اين نگراني وجود دارد كه در پي مصوبه اخير كارگروه بازنگري قانون كار از سه جانبه گرايي در شوراي عالي كار كاسته شود.
کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری خواستار آزادی فریبرز رئیس دانا شد
خبرگزاری هرانا - شران بورو، دبير کل کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری، در نامه ای به آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی از وی خواست، فريبرز رئيس دانا اقتصاددان منتقد دولت، فوری و بدون هيچ قيد و شرطی آزاد شود.
آقای رئيس دانا، چند ساعت پس از اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها، در روز ۲۸ آذر سال جاری، توسط ماموران امنيتی در تهران بازداشت شد و در حال حاضر، در زندان اوين به سر می برد.
خانم بورو با اشاره به اينکه آقای رئيس دانا از حقوق کارگران ايران دفاع می کرد، بازداشت وی را، آخرين نمونه از بازداشت فعالان کارگری، فعالان حقوق معلمان، دانشجويان و وکلای مدافع در ايران توصيف کرد.
دبير کل کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری در اين نامه نوشت که ايران به دليل امضای مقاوله نامه های سازمان بين المللی کار، موظف به پايان دادن به نقض حقوق بنيادين تشکل ها است.
پيش از اين، اعتراض هايی در ايران و خارج از ايران نسبت به بازداشت فريبرز رئيس دانا صورت گرفته بود و معترضان خواستار آزادی فوری اين اقتصاددان منتقد دولت شده بودند.
علاوه بر اين، کمپينی نيز برای آزادی فريبرز رئيس دانا تشکيل شده است که تاکنون بيش از ۳۵۰ تن از شخصيت های دانشگاهی، فعالان سياسی، اقتصاددانان و فعالان جنبش مدنی در داخل و خارج از ايران، طومار تهيه شده از سوی اين کمپين را امضا کرده اند.
آقای رئيس دانا، چند ساعت پس از اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها، در روز ۲۸ آذر سال جاری، توسط ماموران امنيتی در تهران بازداشت شد و در حال حاضر، در زندان اوين به سر می برد.
خانم بورو با اشاره به اينکه آقای رئيس دانا از حقوق کارگران ايران دفاع می کرد، بازداشت وی را، آخرين نمونه از بازداشت فعالان کارگری، فعالان حقوق معلمان، دانشجويان و وکلای مدافع در ايران توصيف کرد.
دبير کل کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری در اين نامه نوشت که ايران به دليل امضای مقاوله نامه های سازمان بين المللی کار، موظف به پايان دادن به نقض حقوق بنيادين تشکل ها است.
پيش از اين، اعتراض هايی در ايران و خارج از ايران نسبت به بازداشت فريبرز رئيس دانا صورت گرفته بود و معترضان خواستار آزادی فوری اين اقتصاددان منتقد دولت شده بودند.
علاوه بر اين، کمپينی نيز برای آزادی فريبرز رئيس دانا تشکيل شده است که تاکنون بيش از ۳۵۰ تن از شخصيت های دانشگاهی، فعالان سياسی، اقتصاددانان و فعالان جنبش مدنی در داخل و خارج از ايران، طومار تهيه شده از سوی اين کمپين را امضا کرده اند.
داريوش آشوری، فرهاد نعمانی، رضا براهنی، سعيد پيوندی، مهدی خانباباتهرانی، رضا علامه زاده، کاظم علمداری، مهرداد مشايخی، احمد سيف، جمشيد اسدی و مرتضی محيط از امضاکنندگان اين نامه هستند.
به رغم اين انتقادها و درخواست برای آزادی فريبرز رئيس دانا، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، گفته است که او به دليل مصاحبه با رسانه های بيگانه و به گفته او، اخلال در هدفمند کردن يارانه ها بازداشت شده است.
به رغم اين انتقادها و درخواست برای آزادی فريبرز رئيس دانا، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، گفته است که او به دليل مصاحبه با رسانه های بيگانه و به گفته او، اخلال در هدفمند کردن يارانه ها بازداشت شده است.
رادیو فردا
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از متلاشی کردن یک شبکۀ تروریستی وابسته به اسرائیل خبر داد
خبرگزاری هرانا - بنابه بیانیۀ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران مأمورین این سازمان موفق شده اند یک شبکۀ جاسوسی و تروریستی وابسته به اسرائیل و موساد را متلاشی کنند.
به گزارش رادیو فرانسه، دراین بیانیه تأکید شده است که به دنبال عملیات منتهی به انهدام شبکۀ جاسوسی وابسته به اسرائیل، عوامل اصلی ترور مسعود علی محمدی فیزیکدان دانشگاه تهران نیز دستگیر شده اند.
شایان یاد آوریست که مسعود علی محمدی، یکی ازدانشمندان فعال دربرنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی که در کنار فعالیت های دانشگاهی خود با سپاه پاسداران نیز همکاری می کرد، یک سال پیش در اثرانفجار کشته شد.
درآن زمان مقامات جمهوری اسلامی تأکید داشتند که این اقدام تروریستی توسط افراد وابسته به سازمان اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل موساد انجام گرفته وهمچنین با همکاری سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا.
حال وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در ادامۀ بیانیۀ خود خاطر نشان ساخته است که پس از ماه ها تلاش و نفوذ در سیستم اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل، مأمورین ایرانی موفق شده اند اطلاعات بسیار زیادی را در ارتباط با همکاران و شیوۀ عملکرد موساد بدست آورند که این ضربۀ بزرگی است که به سازمان اطلاعات و جاسوسی اسرائیل وارد شده است.
همچنین بنابه این بیانیه، اکنون واضح است که موساد دربرخی کشورهای اروپایی وغیر اروپایی وهمچنین درهمسایگی ایران از پایگاه های بسیاری برخوردار است و برای ترورمسعودعلی محمدی ازهمین پایگاه ها استفاده کرده است و به زودی اطلاعات بیشتری دراین زمینه به اطلاع همگان خواهد رسید.
به گزارش رادیو فرانسه، دراین بیانیه تأکید شده است که به دنبال عملیات منتهی به انهدام شبکۀ جاسوسی وابسته به اسرائیل، عوامل اصلی ترور مسعود علی محمدی فیزیکدان دانشگاه تهران نیز دستگیر شده اند.
شایان یاد آوریست که مسعود علی محمدی، یکی ازدانشمندان فعال دربرنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی که در کنار فعالیت های دانشگاهی خود با سپاه پاسداران نیز همکاری می کرد، یک سال پیش در اثرانفجار کشته شد.
درآن زمان مقامات جمهوری اسلامی تأکید داشتند که این اقدام تروریستی توسط افراد وابسته به سازمان اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل موساد انجام گرفته وهمچنین با همکاری سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا.
حال وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در ادامۀ بیانیۀ خود خاطر نشان ساخته است که پس از ماه ها تلاش و نفوذ در سیستم اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل، مأمورین ایرانی موفق شده اند اطلاعات بسیار زیادی را در ارتباط با همکاران و شیوۀ عملکرد موساد بدست آورند که این ضربۀ بزرگی است که به سازمان اطلاعات و جاسوسی اسرائیل وارد شده است.
همچنین بنابه این بیانیه، اکنون واضح است که موساد دربرخی کشورهای اروپایی وغیر اروپایی وهمچنین درهمسایگی ایران از پایگاه های بسیاری برخوردار است و برای ترورمسعودعلی محمدی ازهمین پایگاه ها استفاده کرده است و به زودی اطلاعات بیشتری دراین زمینه به اطلاع همگان خواهد رسید.
تهدید دکتر لطیف حسنی و آیت مهرعلی بیگلو از سوی مسئولان زندان تبریز
خبرگزاری هرانا - دکتر لطیف حسنی و آیت مهرعلی بیگلو از زندانیان سیاسی آذربایجان که از رو شنبه یازدهم دی ماه در بند ویژه زندان تبریز دست به اعتصاب غذا زده اند، از سوی مسئولان زندان به اعمال محدودیت های بیشتر و برخوردهای شدیدتر تهدید شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"هرانا" این دو زندانی سیاسی که از هشت ماه پیش در بازداشت به سر می برند در اعتراض به وضعیت بلاتکیف خود، شرایط نامناسب نگهداری شان و محروم بودن از کلیه حقوق یک زندانی، از 11 دی ماه دست به اعتصاب غذا زده اند ولیکن مسئولان زندان نه تنها به خواسته های آنها اعتنایی ننموده اند بلکه چند روز پیش به دکتر حسنی و آیت مهرعلی بیگلو اعلام شده است در صورت ادامه اعتصاب غذا برخوردهای شدیدی نیز با آنها صورت خواهد گرفت.
گفتنی است بند ویژه زندان تبریز متشکل از تعدادی سلول انفرادی است و از هر گونه امکانات رفاهی و بهداشتی نیز بی بهره است.
لطیف حسنی و آیت مهرعلی بیگلو پس از هفت ماه حبس انفرادی توام با شکنجه های روحی و جسمی شدید در بازداشتگاه مرکزی اداره اطلاعات شهر تبریز از چندی پیش به بند ویژه زندان تبریز منتقل شده اند و در یک سلول چند متری همراه با 3 متهم به قتل نگهداری می شوند.
لطیف حسنی و آیت مهرعلی بیگلو پس از هفت ماه حبس انفرادی توام با شکنجه های روحی و جسمی شدید در بازداشتگاه مرکزی اداره اطلاعات شهر تبریز از چندی پیش به بند ویژه زندان تبریز منتقل شده اند و در یک سلول چند متری همراه با 3 متهم به قتل نگهداری می شوند.
انتقال حسن طفاح، زندانی امنیتی به بند۳ زندان رجایی شهر کرج
خبرگزاری هرانا – حسن طفاح از اعضای یکی از حزب کمونیستی عراق صبح امروز به بند۳ زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
بنا به اطلاع گزاشگران هرانا، حسن طفاح در پی اقدام برای مذاکره با مقامات امنیتی ایران برای تاسیس پایگاهی در مرز ایران و عراق بازداشت و از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست صلواتی به اتهام جاسوسی و تبلیغ علیه نظام به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
نامبرده ۸۲ سال سن دارد و به دلیل کهولت سن قادر به تحمل حبس نیست.بنا به اطلاع گزاشگران هرانا، حسن طفاح در پی اقدام برای مذاکره با مقامات امنیتی ایران برای تاسیس پایگاهی در مرز ایران و عراق بازداشت و از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست صلواتی به اتهام جاسوسی و تبلیغ علیه نظام به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
نماینده لنگرود: بیش از ۴۰۰ کارگر شهرک صنعتی لنگرود در آستانه بیکاری هستند
خبرگزاری هرانا - به گفته نماینده لنگرود بیش از ۴۰۰ نفر از کارگران شهرک صنعتی اطاقور لنگرود در آستانه بیکاری هستند.
مهرداد بائوج لاهوتی با بیان اینکه شهرک صنعتی اطاقور لنگرود گیلان با چالش جدی در عرصه صنعتی و کارگری مواجه است، گفت: «اگر وزارت صنایع و کار در اسرع وقت و بهطور جدی چارهاندیشی نکنند، کارگران زیادی در ایام کوتاه باقی مانده از سال بیکار خواهند شد.»
وی گفت: «در حال حاضر اکثر تولیدکنندگان این شهرک صنعتی به دلیل عدم تمدید استمهال بدهی با چالش مالی خیلی شدید مواجهند که از این موضوع به شدت ناراضی هستم.»
این نماینده با اشاره به اینکه این واحدهای صنعتی بیش از یک سال است که دچار بحران جدی هستند، از احمدینژاد خواست: «این ۲وزارت خانه را در اولین فرصت مامور رسیدگی به این مشکلات کند تا این معضلات حل و به دنبال آن کارگران زحمتکش بیکار نشوند.»
مهرداد بائوج لاهوتی با بیان اینکه شهرک صنعتی اطاقور لنگرود گیلان با چالش جدی در عرصه صنعتی و کارگری مواجه است، گفت: «اگر وزارت صنایع و کار در اسرع وقت و بهطور جدی چارهاندیشی نکنند، کارگران زیادی در ایام کوتاه باقی مانده از سال بیکار خواهند شد.»
وی گفت: «در حال حاضر اکثر تولیدکنندگان این شهرک صنعتی به دلیل عدم تمدید استمهال بدهی با چالش مالی خیلی شدید مواجهند که از این موضوع به شدت ناراضی هستم.»
این نماینده با اشاره به اینکه این واحدهای صنعتی بیش از یک سال است که دچار بحران جدی هستند، از احمدینژاد خواست: «این ۲وزارت خانه را در اولین فرصت مامور رسیدگی به این مشکلات کند تا این معضلات حل و به دنبال آن کارگران زحمتکش بیکار نشوند.»
"پائولو کوئلیو" از ممنوعیت انتشار کتابهایش در ایران خبر داد
خبرگزاری هرانا - "پائولو کوئلیو" نویسنده سرشناس برزیلی روز دوشنبه از ممنوعیت انتشار و فروش کتابهایش در ایران خبر داد.
به گزارش خبرگزاریها، وی از مقامهای دولت برزیل خواست در این زمینه پادرمیانی کنند.
پائولو کوئلیو که از نویسندگان پرفروشِ ِ جهان است در پیامی در وبلاگ خود نوشت که مترجم کتابهایش "آرش حجازی" او را از تصمیم دولت ایران با خبر کرده است.
آرش حجازی شاهد قتل نداآقا سلطان بود که در رویدادهای پس از انتخابات ریاستجمهوری در تهران کشته شد.
آقای کوئلیو میگوید از علت ممنوعیت کتابهایش در ایران اطلاعی ندارد اما اضافه میکند که او در شبکههای اجتماعی اینترنتی، از آرش حجازی پشتیبانی کرده بود.
به گزارش خبرگزاریها، وی از مقامهای دولت برزیل خواست در این زمینه پادرمیانی کنند.
پائولو کوئلیو که از نویسندگان پرفروشِ ِ جهان است در پیامی در وبلاگ خود نوشت که مترجم کتابهایش "آرش حجازی" او را از تصمیم دولت ایران با خبر کرده است.
آرش حجازی شاهد قتل نداآقا سلطان بود که در رویدادهای پس از انتخابات ریاستجمهوری در تهران کشته شد.
آقای کوئلیو میگوید از علت ممنوعیت کتابهایش در ایران اطلاعی ندارد اما اضافه میکند که او در شبکههای اجتماعی اینترنتی، از آرش حجازی پشتیبانی کرده بود.
مسیح علی نژاد
جرس: در حالی که موج اعتراضها برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام تعدادی از متهمین اعم از سیاسی و غیرسیاسی در محافل حقوق بشری داخلی و خارجی گستردهتر شده است، دستگاه قضایی .پرونده ی زندانیانی دیگر را که به اعدام محکوم شده بودند، در دستور کار قرار داده است.
اخیرا دو شهروند ایرانی به نامهای علیصارمی و علیاکبر سیادت به جرم «محاربه» به دار آویخته شدند و به تازگی زمزمه هایی از اجرا شدن حکم اعدام جعفر کاظمی نیز با همین اتهام در محافل خبری و حقوق بشری پیچیده است و به نظر می رسد تایید حکم اعدام این زندانی سیاسی از سوی دیوان عالی کشور دلیل اصلی نگرانی هایی در خصوص اجرای ناگهانی این حکم است.
.عدم اطلاع رسانی دقیق در مورد پرونده زندانیانی که به « محاربه از طریق همکاری و ارتباط با گروه مجاهدین خلق و فعالیت تبلیغی علیه نظام» متهم می شوند، گاهی موجب می شود که افکار عمومی نیز با هراس ناشی از تردید به اجرایی شدن این احکام می نگرند و معمولا در سکوت سنگینی که بر جامعه حاکم می شود، اینگونه احکام نیز اجرا می شوند.
. بنا به گزارشهای موجود، در آخرین مرحله بررسی پرونده آقای کاظمی در مراجع قانونی، دیوان عالی کشور چندی پیش با تایید احکام دادگاه بدوی وتجدید نظر، پرونده جعفر کاظمی را به دایره ی اجرای احکام فرستاد اما خبر جدیدی مبنی بر تاریخ و زمان اجرای حکم به وکیل و خانواده او داده نشده است، در عین حال اخبار منتشر شده در مورد این پرونده ، بار دیگر ضرورت پرداختن به شرایط خانواده این زندانی محکوم به اعدام را ایجاد کرده است.
.گفتگوی جرس با « رودابه اکبری» همسر جعفر کاظمی در مورد این پرونده، نگرانی ها و دغدغه های خانواده و همچنین واکنش مقامات مسوول و جامعه نسبت به صدور حکم اعدام برای یک زندانی سیاسی در پی می آید.:
خانم اکبری این روزها خبر اعدام برخی از زندانیان سیاسی به اتهام «محاربه از طریق همکاری و ارتباط با گروه مجاهدین خلق » در جامعه خبری پیچیده است، شما آیا خبر جدیدی از همسرتان که به همین اتهام محکوم به اعدام شده است دارید؟
من هم خبر را از رسانه ها شنیده ام. به من و وکلیم که هیچ نگفته اند، ما هم از مجامع حقوق بشری شنیده ایم که قرار است اعدام همسرم قریب الوقوع صورت بگیرد.
آیا امیدی هست که فقط شایعه باشد تا حداقل فرصت بیشتری برای پیگری این پرونده داشته باشید؟
تا دو هفته گذشته مطلع بودم که این حکم به اجرای احکام نرفته است. اما نزد یکی از کسانی که مطلع هستند رفتیم که ایشان به من گفتند، این حکم به اجرای احکام آمده اما هنوز تصمیمی برای این پرونده گرفته نشده است.
دیدار آخرتان با ایشان کی و چگونه بوده است؟
دیروز با همسرم ملاقات کرده ام، به من می گفت فقط به خدا توکل کن، تا حالا که اینجا اتفاق خاصی نیافتاده. روحیه اش خیلی خوب بود و می گفت معمولا قبل از اعدام ، زندانی را از بقیه جدا می کنند به انفرادی می برند و فردایش اعدام می کنند، اما تا الان هیچ حرکت خاصی صورت نگرفته که من حس کنم قرار است مرا اعدام کنند.
دادگاه همسر شما چگونه برگزار شد؟ مختصری از چگونگی دستگیری و روند برگزاری دادگاه را شرح دهید؟
بعد از انتخابات ریاست جمهوری تصمیم می گیرند همسرم را بازداشت کنند. پسر جوان من در کمپ اشرف است و همسرم فقط برای دیدار فرزندم رفته بود. اما هنگامی که به ایران بازگشت، در همان تهران دستگیرش می کنند. مامورین در میدان هفت حوض تهران، ساعت پنج صبح همسرم را دستگیر می کنند و بعد ایشان را می آورند منزل مادر ایشان و زندگی آنها را به هم می ریزند و هیچ چیزی پیدا نمی کنند، از مادر ایشان سوال می کنند که شما می دانید همسر شما، نوه تان را به کمپ اشرف برده است و ایشان پاسخ می دهند کاری که نوه من انجام داده است ربطی به پدرشان ندارد. بعد هم که به منزل خود ما آمدند و زندگی ما را هم گشتند.
مشخصا چه چیز هایی از منزل شما و مادرشان به عنوان موارد جرم ضبط کردند؟
هیچ چیزی نبود، یک سری سی دی که فیلم خانوادگی ما در آن بود را جمع کردند و بردند. یعنی حقیقتا ما چیزی نداشتیم که ببرند. هیچ سندی، چیزی که مدرک جرم باشد در خانه ما نبود. یک گوشی موبایل خریده بودم که پسرم گاهی به آن خط تلفن زنگ می زد تا من به عنوان یک مادر صدای بچه ام را بشنوم و آرام شوم. حالا می گویند شما از طریق این خط تلفن با مجاهدین در اشرف ارتباط داشتید و خط می گرفتید و خودتان در این تظاهرات و راهپیمایی ها خط دهنده بودید در حالی که هیچ چیزی نبوده، من به عنوان یک مادر بی تابی می کردم برای بچه ام، همین. وقتی بعد از یک سال به ما گفتند بیایید وسایل تان را تحویل بگیرید من گفتم یعنی شما به خاطر همین سی دی فیلم های خانوادگی به همسرم چنین حکمی دادید. به من گفتند توکل کن به خدا انشالله که اتفاقی نمی افتد.
چه اتهاماتی به صورت مشخص در پرونده مطرح شده است؟
سیزده مورد اتهام به همسرم زدند که اصلا باور کردنی نیست. مثلا گفتند شما به دانشجویان جهت می دادید که به تظاهرات بیایند. در صورتی که همسرم چه ربطی به دانشگاه داشت.
مورد دیگر به ما گفتند شما کمک مالی می کردید، ما خودمان مستاجر هستیم، همسر من لیتوگراف بود و وضعیت نشر حدود هشت ماه آنقدر خراب بود که کاملا می توانم بگویم که همسرم تقریبا ورشکست شده بود، چطور ممکن هست با چنین وضعیت کمک مالی کرده باشد.
.مورد دیگر می گویند شما برخی از جوانان را می فرستادید پادگان اشرف، همسرم گفت شما حداقل یک مدرک بیاورید و بگویید من چطور می توانستم چنین کاری بکنم؟ با چه امکانات و شرایطی؟
اتهام دیگر این است که شما با دوستان منافق تان ارتباط دارید، یعنی روابط ما با دوستان که کاملا خانوادگی بود چه ربطی دارد به کار تشکیلات؟ یعنی ما با هیچ کسی رفت و آمد نداشته باشیم؟ ولی ما هر چه می گوییم آنها زیر بار نمی روند و حرف خودشان را به ما می زنند. .
در پرونده همسرتان آیا نکته ویژه و خاصی را در مورد حضور در راهپیمایی های بعد از انتخابات هم مطرح کرده اند؟
همسرم در راهپیمایی هیچ نقشی نداشته و در بازجویی ها هم همین را گفته بود ایشان در همین حد که تعدادی تراکت به دیوار چسبانده است، مثل خیلی های دیگر، آیا باید چنین حکمی صادر شود؟ حکم اعدام متناسب با کاری که انجام داده نیست و حتی وکیل ایشان هم تاکید کردند که بر اساس قانون خود جمهوری اسلامی سقف این کاری که همسرم انجام داد شش ماه تا یک سال حبس است اما به نظر می رسد این حکم کاملا سیاسی است و با انگیزه های سیاسی حکم اعدام برای همسرم صادر شده است.
برخورد دادگاه با همسرشما و خود شما چگونه بود؟
در دادگاه هم خیلی برخورد بدی با همسرم شد و همسرم به من گفتند در روز دادگاه قاضی مقیسه به ایشان گفت شما باید همان دهه شصت اعدام می شدید اما آن موقع از دست من در رفتید که قطعا نمی گذاریم دوباره هیمن اتفاق بیافتد و شما سالم در بروید، حتی خود من هم به قاضی مقیسه گفتم من اگر ساعت ها با شما حرف بزنم شما فقط حرف خودتان را قبول دارید و اصلا به حرف های من دفاعیات وکیل همسرم هم کاری ندارید.کاش صدای ما را مردم بشنوند و به ما کمک کنند تا از این بحران نجات پیدا کنیم چون این حکم واقعا متناسب با کاری که همسرم انجام داد نیست، چون همسرم بعد از آزادی از زندان واقعا فعالیت سیاسی نکردند و حالا دارند همسرم را در واقع به جای کار فرزند محاکمه می کنند.
خودتان برای روشن شدن افکار عمومی مقداری در مورد فعالیت همسرتان توضیح می دهید؟
اصلا به این شکل نبوده که همسرم فعالیت مشخص سیاسی داشت. همسرم تشکیل خانواده داده و واقعا مشغول زندگی اش بود. در سال هزار و سیصد و شصت عضو سازمان مجاهدین بودند و بعد دیگر هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشتند. همان زمان هم پانزده سال حبس داشتند که البته مشمول عفو شدند و بعد از گذران نه سال زندان، آزاد شدند و من نمی فهمم چرا ناگهان سراغ همسرم آمده اند که هیچ ارتباطی با مجاهدین ندارد و تنها به عنوان یک پدر به دیدار فرزندش رفته بود و نباید پدر را به جای فرزند در ایران محاکمه کرد.
واکنش دوستان ، مردم و جامعه ای که در آن زندگی می کنید نسبت به جرایم مطرح شده و صدور حکم اعدام برای همسرتان، چگونه است؟
اتفاقا مردم وقتی در جریان قرار می گیرند و از درد دل های ما مطلع می شوند با ما همدلی می کنند چون کسی باور نمی کند که در قرن بیست و یکم، یک زندانی سیاسی را به اعدام محکوم می کنند، آن هم به اتهام محاربه. یعنی محاربه را برای کسانی به کار می برند که اسلحه در دست داشته باشد. اینها نتوانسته اند از همسرم حتی یک سوزن ته گرد پیدا کنند، این حکم انسانی نیست.
دیداری با مقامات، مسولان در کشور داشته اید تا از نزدیک از آنها یاری بخواهید؟
ما از هر کسی کمک خواسته ایم کسی به ما گوش نمی کند. ولی من از تمامی روحانیون روشنفکر می خواهم که جلوی اجرای چنین احکامی را بگیرند، من از آیت الله صانعی، از آقای وحید خراسانی و از کسانی که فقهای ما هستند و مردم مقلد آنها هستند هم خواسته ام تا جلوی اصولگرایان را بگیرند و بگویند که با اجرای جنین احکامی فقط مردم از آنها بیشتر فاصله می گیرند. بر فرض که همسرم و یا فعالان سیاسی دیگر را اعدام کنند، چه مشکلی از این مملکت حل می شود؟ این احکام جز ایجاد رعب و وحشت و بدبینی در مردم هیچ نتیجه ای ندارد.
درخواست شما از مردم چیست؟
فرزند کوچک من اصلا شرایط روحی خوبی ندارد. آنقدر بی تاب و نگران است که مدام به من چسبیده است و به عکس العمل های من نگاه می کند، اما من مدام بغض خودم را می خورم تا ناراحتی هایم را نشان ندهم که شرایط روحی و روانی فرندم به هم نریزد اما مگر چقدر توان داریم. ما دست مان را به سمت کل هم وطنان مان دراز کرده ایم تا کمک کنند که همسرم اعدام نشود. مردم خودشان می پرسند که اگر این مملکت ثبات دارد چرا این اعدام ها را انجام می دهند؟ اگر همسرم اعدام شود، این فقط اعدام یک نفر نیست که اعدام می شود، یک خانواده را با او اعدام خواهند کرد ، با اعدام همسرم انگار من و فرزندانم هم اعدام می شویم. منصفانه نیست که همسرم را که مشغول زندگی اش بود و دیگر هیچ فعالیت سیاسی نداشت تنها به خاطر سلیقه سیاسی فرزندش اعدام کنند. الان تلفن های من هم کنترل است و می دانم بازجوهای همسرم و اطلاعات هم دارند صدای مرا می شنوند، اگر وجدانی در آنها وجود دارد به خودشان بیایند و همان کاری را با همسرم انجام دهند که دلشان می خواست یک حکومت دینی با آنها انجام دهد. اگر انگار من و فرزندانم را هم کشتند.....