«میخواهند موسوی و کروبی ساکت شوند»
در روزهای اخير، مقامهای جمهوری اسلامی ايران از لزوم برخورد با رهبران مخالفان سخن گفته و گفتهاند که ميرحسين موسوی و مهدی کروبی محاکمه خواهند شد.
آقايان موسوی و کروبی در اين حملات با القابی مانند «دستاندرکاران فتنه، پيادهنظام دشمن، عافيتطلب، سازشکار، فرصتطلب، پيمانشکن و خائن» توصيف شدهاند.
آزاده کيان، استاد جامعهشناسی سياسی در پاريس درباره اين تهديدها به راديوفردا میگويد:
«يکی از دلايل اين است که آقايان موسوی، کروبی و خاتمی به طور مرتب نشستهايی را برگزار کرده، سخنرانی میکنند و بيانيه میدهند، به اين منظور که بگويند در صحنه هستند و جنبش سبز در ايران زنده است.»
به خصوص صحبتهای اخير آقای خاتمی که رأیدهندگان را تشويق میکرد اگر شرايطی که اصلاحطلبان خواهان آن هستند مهيا شود، مردم در انتخابات آينده مجلس شرکت کنند.
تمام اينها نشان میدهد برای حاکمين فعلی يک تهديد بالقوه از طرف سران اپوزيسيون داخلی در ايران وجود دارد و حاکمين خوب میدانند جنبش سبز يک جنبش واقعی جامعه مدنی است و سرکوب نشده و نمیتوان آن را سرکوب کرد، چون ميليونها نفر را نمیشود سرکوب کرد.
از طرف ديگر موضعگيریهای اخير آيات عظام در ايران نيز بسيار مهم است و نشان میدهد اکثريت جامعه روحانيت با حاکميت فعلی و دولت همسو نيست.
در واقع تهديدهايی که در چند روز اخير عليه سران جنبش سبز انجام میگيرد در ارتباط با ضعف حاکمين فعلی برای حکومت کردن است.
به نظر شما ممکن است اين تهديدها بالفعل درآيد و آيا جامعه ايران پذيرای اين اقدام خواهد بود؟به نظر نمیرسد جامعه ايران و حداقل طرفداران جنبش سبز بپذيرند که آقايان موسوی، کروبی و خاتمی دستگير يا زندانی و محاکمه شوند و البته جامعه بينالمللی هم اين را نخواهد پذيرفت.
در شرايط فعلی بيشتر اين مسئله تهديدی است برای سران جنبش سبز که صحبت نکنند و بيانيه ندهند. در واقع با اين تهديدها به نوعی به سران جنبش سبز میگويند اگر میخواهيد زنده بمانيد يا زندانی و محاکمه نشويد، بايد سکوت اختيار کنيد.
من بيشتر اين را تهديد برای سران جنبش سبز میبينم تا اين که به واقعيت تبديل شود، چرا که تبعات مختلف داخلی و خارجی سنگينی خواهد داشت.
برخورد با رهبران مخالفان چه بازتابی در جامعه ايران خواهد داشت؟در سطح داخلی برخی طرفداران جنبش سبز هنوز امکان اعتراض به شکل سازمانيافته را دارند، به خصوص جوانان و دانشجويان و زنان میتوانند به شکل گسترده اعتراضات خود را در صحنه داخلی مطرح کنند و در صحنه بينالمللی هم صدای خود را به گوش افکار عمومی برسانند.
از طرف ديگر دستگيری سران جنبش سبز به خصوص آقايان خاتمی، موسوی و کروبی باعث مخالفتهای بسياری هم در جامعه روحانيت و هم در ميان محافظهکاران خواهد شد که به هيچ وجه يکدست نيستند و بيش از پيش با دولت آقای احمدینژاد سر مخالفت دارند.
به نظر من، اگر آقای خامنهای و محمود احمدینژاد و سپاه پاسداران هيچ راه ديگری برای کنترل جامعه و مخالفان نداشته باشند، اين کار را انجام خواهند داد. ولی تبعات آن برايشان بسيار سنگين خواهد بود و حتی میتواند مملکت را به سمت جنگ داخلی سوق دهد، با توجه به تنشهايی که هم به لحاظ اقتصادی در جامعه شاهد هستيم و هم مشکلاتی که در برخی استانهای ايران وجود دارد.
آن چه به تبعات بينالمللی مربوط میشود و میتواند فشارهايی را بر دولت و رهبری به دنبال داشته باشد، اين است که مشروعيت کل نظام جمهوری اسلامی در افکار عمومی بينالمللی از بين خواهد رفت، مشروعيتی که میتوان گفت از سال گذشته تاکنون چيز زيادی از آن باقی نمانده است. در نتيجه اين اقدام حاکميت را بيش از پيش ايزوله خواهد کرد و به نفع نظام جمهوری اسلامی نيست که بخواهد سران جنبش سبز را محاکمه کند.
در روزهای اخير، مقامهای جمهوری اسلامی ايران از لزوم برخورد با رهبران مخالفان سخن گفته و گفتهاند که ميرحسين موسوی و مهدی کروبی محاکمه خواهند شد.
آقايان موسوی و کروبی در اين حملات با القابی مانند «دستاندرکاران فتنه، پيادهنظام دشمن، عافيتطلب، سازشکار، فرصتطلب، پيمانشکن و خائن» توصيف شدهاند.
آزاده کيان، استاد جامعهشناسی سياسی در پاريس درباره اين تهديدها به راديوفردا میگويد:
«يکی از دلايل اين است که آقايان موسوی، کروبی و خاتمی به طور مرتب نشستهايی را برگزار کرده، سخنرانی میکنند و بيانيه میدهند، به اين منظور که بگويند در صحنه هستند و جنبش سبز در ايران زنده است.»
به خصوص صحبتهای اخير آقای خاتمی که رأیدهندگان را تشويق میکرد اگر شرايطی که اصلاحطلبان خواهان آن هستند مهيا شود، مردم در انتخابات آينده مجلس شرکت کنند.
تمام اينها نشان میدهد برای حاکمين فعلی يک تهديد بالقوه از طرف سران اپوزيسيون داخلی در ايران وجود دارد و حاکمين خوب میدانند جنبش سبز يک جنبش واقعی جامعه مدنی است و سرکوب نشده و نمیتوان آن را سرکوب کرد، چون ميليونها نفر را نمیشود سرکوب کرد.
از طرف ديگر موضعگيریهای اخير آيات عظام در ايران نيز بسيار مهم است و نشان میدهد اکثريت جامعه روحانيت با حاکميت فعلی و دولت همسو نيست.
در واقع تهديدهايی که در چند روز اخير عليه سران جنبش سبز انجام میگيرد در ارتباط با ضعف حاکمين فعلی برای حکومت کردن است.
آقايان موسوی و کروبی در اين حملات با القابی مانند «دستاندرکاران فتنه، پيادهنظام دشمن، عافيتطلب، سازشکار، فرصتطلب، پيمانشکن و خائن» توصيف شدهاند.
آزاده کيان، استاد جامعهشناسی سياسی در پاريس درباره اين تهديدها به راديوفردا میگويد:
«يکی از دلايل اين است که آقايان موسوی، کروبی و خاتمی به طور مرتب نشستهايی را برگزار کرده، سخنرانی میکنند و بيانيه میدهند، به اين منظور که بگويند در صحنه هستند و جنبش سبز در ايران زنده است.»
به خصوص صحبتهای اخير آقای خاتمی که رأیدهندگان را تشويق میکرد اگر شرايطی که اصلاحطلبان خواهان آن هستند مهيا شود، مردم در انتخابات آينده مجلس شرکت کنند.
تمام اينها نشان میدهد برای حاکمين فعلی يک تهديد بالقوه از طرف سران اپوزيسيون داخلی در ايران وجود دارد و حاکمين خوب میدانند جنبش سبز يک جنبش واقعی جامعه مدنی است و سرکوب نشده و نمیتوان آن را سرکوب کرد، چون ميليونها نفر را نمیشود سرکوب کرد.
از طرف ديگر موضعگيریهای اخير آيات عظام در ايران نيز بسيار مهم است و نشان میدهد اکثريت جامعه روحانيت با حاکميت فعلی و دولت همسو نيست.
در واقع تهديدهايی که در چند روز اخير عليه سران جنبش سبز انجام میگيرد در ارتباط با ضعف حاکمين فعلی برای حکومت کردن است.
به نظر شما ممکن است اين تهديدها بالفعل درآيد و آيا جامعه ايران پذيرای اين اقدام خواهد بود؟
به نظر نمیرسد جامعه ايران و حداقل طرفداران جنبش سبز بپذيرند که آقايان موسوی، کروبی و خاتمی دستگير يا زندانی و محاکمه شوند و البته جامعه بينالمللی هم اين را نخواهد پذيرفت.
در شرايط فعلی بيشتر اين مسئله تهديدی است برای سران جنبش سبز که صحبت نکنند و بيانيه ندهند. در واقع با اين تهديدها به نوعی به سران جنبش سبز میگويند اگر میخواهيد زنده بمانيد يا زندانی و محاکمه نشويد، بايد سکوت اختيار کنيد.
من بيشتر اين را تهديد برای سران جنبش سبز میبينم تا اين که به واقعيت تبديل شود، چرا که تبعات مختلف داخلی و خارجی سنگينی خواهد داشت.
در شرايط فعلی بيشتر اين مسئله تهديدی است برای سران جنبش سبز که صحبت نکنند و بيانيه ندهند. در واقع با اين تهديدها به نوعی به سران جنبش سبز میگويند اگر میخواهيد زنده بمانيد يا زندانی و محاکمه نشويد، بايد سکوت اختيار کنيد.
من بيشتر اين را تهديد برای سران جنبش سبز میبينم تا اين که به واقعيت تبديل شود، چرا که تبعات مختلف داخلی و خارجی سنگينی خواهد داشت.
برخورد با رهبران مخالفان چه بازتابی در جامعه ايران خواهد داشت؟
در سطح داخلی برخی طرفداران جنبش سبز هنوز امکان اعتراض به شکل سازمانيافته را دارند، به خصوص جوانان و دانشجويان و زنان میتوانند به شکل گسترده اعتراضات خود را در صحنه داخلی مطرح کنند و در صحنه بينالمللی هم صدای خود را به گوش افکار عمومی برسانند.
از طرف ديگر دستگيری سران جنبش سبز به خصوص آقايان خاتمی، موسوی و کروبی باعث مخالفتهای بسياری هم در جامعه روحانيت و هم در ميان محافظهکاران خواهد شد که به هيچ وجه يکدست نيستند و بيش از پيش با دولت آقای احمدینژاد سر مخالفت دارند.
به نظر من، اگر آقای خامنهای و محمود احمدینژاد و سپاه پاسداران هيچ راه ديگری برای کنترل جامعه و مخالفان نداشته باشند، اين کار را انجام خواهند داد. ولی تبعات آن برايشان بسيار سنگين خواهد بود و حتی میتواند مملکت را به سمت جنگ داخلی سوق دهد، با توجه به تنشهايی که هم به لحاظ اقتصادی در جامعه شاهد هستيم و هم مشکلاتی که در برخی استانهای ايران وجود دارد.
آن چه به تبعات بينالمللی مربوط میشود و میتواند فشارهايی را بر دولت و رهبری به دنبال داشته باشد، اين است که مشروعيت کل نظام جمهوری اسلامی در افکار عمومی بينالمللی از بين خواهد رفت، مشروعيتی که میتوان گفت از سال گذشته تاکنون چيز زيادی از آن باقی نمانده است. در نتيجه اين اقدام حاکميت را بيش از پيش ايزوله خواهد کرد و به نفع نظام جمهوری اسلامی نيست که بخواهد سران جنبش سبز را محاکمه کند.
از طرف ديگر دستگيری سران جنبش سبز به خصوص آقايان خاتمی، موسوی و کروبی باعث مخالفتهای بسياری هم در جامعه روحانيت و هم در ميان محافظهکاران خواهد شد که به هيچ وجه يکدست نيستند و بيش از پيش با دولت آقای احمدینژاد سر مخالفت دارند.
به نظر من، اگر آقای خامنهای و محمود احمدینژاد و سپاه پاسداران هيچ راه ديگری برای کنترل جامعه و مخالفان نداشته باشند، اين کار را انجام خواهند داد. ولی تبعات آن برايشان بسيار سنگين خواهد بود و حتی میتواند مملکت را به سمت جنگ داخلی سوق دهد، با توجه به تنشهايی که هم به لحاظ اقتصادی در جامعه شاهد هستيم و هم مشکلاتی که در برخی استانهای ايران وجود دارد.
آن چه به تبعات بينالمللی مربوط میشود و میتواند فشارهايی را بر دولت و رهبری به دنبال داشته باشد، اين است که مشروعيت کل نظام جمهوری اسلامی در افکار عمومی بينالمللی از بين خواهد رفت، مشروعيتی که میتوان گفت از سال گذشته تاکنون چيز زيادی از آن باقی نمانده است. در نتيجه اين اقدام حاکميت را بيش از پيش ايزوله خواهد کرد و به نفع نظام جمهوری اسلامی نيست که بخواهد سران جنبش سبز را محاکمه کند.
دولت به تامین اجتماعی بدهکار، تامین اجتماعی به مردم
سازمان تامین اجتماعی به مرز جدی انحلال مالی بیش از پیش نزدیک میشود. خبرگزاری کار ایران، ایلنا، در گزارشی مینویسد که بحث کمبود منابع و درآمدها در سازمان تامین اجتماعی ميرود تا به بحرانی حلناشدنی تبدیل شود.
به نوشته خبرگزاری ایلنا، بهرغم بحران مالی شدید در سازمان تامین اجتماعی و انباشت بدهیهای میلیاردی دولت به این سازمان، تاکنون هیچ تلاش واقعي برای حفظ منافع بیمهشدگان و مستمریبگیران نیازمند صورت نگرفته است.
در این میان روز پنجشنبه نیز روزنامه جهان صنعت در تیتر نخست خود و در گزارشی از «نارضایتی بیمهشدگان» و «ادامه مشکلات در تامین اجتماعی» نوشته و گفته است که «هیچ یک از مدیران و مسئولان تامین اجتماعی به این پرسش مردم، بیمهشدگان و مستمریبگیران پاسخ نداده و نمیدهند که چرا دولت حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان به تامین اجتماعی بدهکار است».
به گفته کارشناسان، مهمترین مشکل سازمان تامین اجتماعی نداشتن نقدینگی لازم برای انجام تعهدات خود است.
گفته میشود که دولت حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان به تامین اجتماعی بدهکار است. همچنین کارفرمایان بخش خصوصی هم هزار میلیارد تومان به این سازمان بدهکارند.
با در نظر گرفتن نرخ بالای تورم در ایران یک محاسبه ساده نشان میدهد که نپرداختن حق بیمه از سوی دولت و کارفرمایان چه زیانهایی را متوجه این سازمان کرده است، چون برای مثال یک هزار میلیارد تومان ده سال پیش اگر امروز یکجا هم پرداخت شود، قدرت خرید یا ارزش بسیار کمتری از هزار میلیارد تومان ده سال پیش دارد.
از سوی دیگر سوء مدیریت در سازمان تامین اجتماعی نه تنها سرمایه و درآمدهای این سازمان را بیشتر نکرده است، بلکه منابع مالیاش را کمتر و کمتر کرده، به گونهای که سازمان تامین اجتماعی در حال حاضر با کاهش شدید درآمدها و منابع مالی روبهروست.
این وضعیت مالی سازمان تامین اجتماعی را در انجام تعهدات و پرداخت مطالبههای قانونی نیروهای شاغل در شعبهها و مراکز درمانی و بیمارستانهای متعلق به سازمان، بیمهشدگان و مستمریبگیران ناتوان کرده است.
دولت در سالهای گذشته تلاش داشته است با واگذاری سهام برخی شرکتها و موسسات دولتی به سازمان تامین اجتماعی بخشی از بدهیهای خود را پرداخت کند، اما این واگذاریها نتوانسته است این سازمان را از بحران مالی نجات دهد.
تصویر کنونی این است که دولت به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است و سازمان تامین اجتماعی هم به بیمارستانهای طرف قرارداد خود و به کارمندانش بدهکار.
در گزارش خبرگزاری ایلنا همچنین میخوانیم که افزون بر تهدیدهای جدی منابع مالی سازمان تامین اجتماعی، ازدحام و سرگردانی مردم در شعبههای این سازمان افزایش تنشها و درگیریهای لفظی ناخواسته میان کارکنان خسته و بیانگیزه با مراجعهکنندگان را به دنبال داشته است.
سازمان تامین اجتماعی بزرگترین نهاد بیمه در ایران است و حدود سی میلیون نفر را زیر پوشش خود دارد. در حال حاضر ۴۳ درصد از جمعيت كل كشور که ۶۶ درصد آن جمعيت شهري است تحت پوشش مزاياي سازمان تامین اجتماعی است و این سازمان به بيش از يک ميليون نفر مستمري میپردازد.
بسیاری از کارشناسان اما شرایط اقتصادی دو دهه گذشته در ایران، بیکاری و مهاجرت کارگران خارجی به ایران را نیز در پیدایش این وضعیت اسفبار سازمان تامین اجتماعی موثر میدانند.
به نوشته خبرگزاری ایلنا، بهرغم بحران مالی شدید در سازمان تامین اجتماعی و انباشت بدهیهای میلیاردی دولت به این سازمان، تاکنون هیچ تلاش واقعي برای حفظ منافع بیمهشدگان و مستمریبگیران نیازمند صورت نگرفته است.
در این میان روز پنجشنبه نیز روزنامه جهان صنعت در تیتر نخست خود و در گزارشی از «نارضایتی بیمهشدگان» و «ادامه مشکلات در تامین اجتماعی» نوشته و گفته است که «هیچ یک از مدیران و مسئولان تامین اجتماعی به این پرسش مردم، بیمهشدگان و مستمریبگیران پاسخ نداده و نمیدهند که چرا دولت حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان به تامین اجتماعی بدهکار است».
به گفته کارشناسان، مهمترین مشکل سازمان تامین اجتماعی نداشتن نقدینگی لازم برای انجام تعهدات خود است.
گفته میشود که دولت حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان به تامین اجتماعی بدهکار است. همچنین کارفرمایان بخش خصوصی هم هزار میلیارد تومان به این سازمان بدهکارند.
با در نظر گرفتن نرخ بالای تورم در ایران یک محاسبه ساده نشان میدهد که نپرداختن حق بیمه از سوی دولت و کارفرمایان چه زیانهایی را متوجه این سازمان کرده است، چون برای مثال یک هزار میلیارد تومان ده سال پیش اگر امروز یکجا هم پرداخت شود، قدرت خرید یا ارزش بسیار کمتری از هزار میلیارد تومان ده سال پیش دارد.
از سوی دیگر سوء مدیریت در سازمان تامین اجتماعی نه تنها سرمایه و درآمدهای این سازمان را بیشتر نکرده است، بلکه منابع مالیاش را کمتر و کمتر کرده، به گونهای که سازمان تامین اجتماعی در حال حاضر با کاهش شدید درآمدها و منابع مالی روبهروست.
این وضعیت مالی سازمان تامین اجتماعی را در انجام تعهدات و پرداخت مطالبههای قانونی نیروهای شاغل در شعبهها و مراکز درمانی و بیمارستانهای متعلق به سازمان، بیمهشدگان و مستمریبگیران ناتوان کرده است.
دولت در سالهای گذشته تلاش داشته است با واگذاری سهام برخی شرکتها و موسسات دولتی به سازمان تامین اجتماعی بخشی از بدهیهای خود را پرداخت کند، اما این واگذاریها نتوانسته است این سازمان را از بحران مالی نجات دهد.
تصویر کنونی این است که دولت به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است و سازمان تامین اجتماعی هم به بیمارستانهای طرف قرارداد خود و به کارمندانش بدهکار.
در گزارش خبرگزاری ایلنا همچنین میخوانیم که افزون بر تهدیدهای جدی منابع مالی سازمان تامین اجتماعی، ازدحام و سرگردانی مردم در شعبههای این سازمان افزایش تنشها و درگیریهای لفظی ناخواسته میان کارکنان خسته و بیانگیزه با مراجعهکنندگان را به دنبال داشته است.
سازمان تامین اجتماعی بزرگترین نهاد بیمه در ایران است و حدود سی میلیون نفر را زیر پوشش خود دارد. در حال حاضر ۴۳ درصد از جمعيت كل كشور که ۶۶ درصد آن جمعيت شهري است تحت پوشش مزاياي سازمان تامین اجتماعی است و این سازمان به بيش از يک ميليون نفر مستمري میپردازد.
بسیاری از کارشناسان اما شرایط اقتصادی دو دهه گذشته در ایران، بیکاری و مهاجرت کارگران خارجی به ایران را نیز در پیدایش این وضعیت اسفبار سازمان تامین اجتماعی موثر میدانند.
ملاقات با فریبرز رئیس دانا
محمد حسیبی
طبق اطلاع دريافت شده از آقای دکتر زرافشان وکيل آقای رئيس دانا صبح امروز ھمسر
آقای دکتر فريبرز رئيس دانا توانستند با ايشان در زندان اوين ملاقات کنند.
طبق اطلاع مستقيم از ھمسر محترم آقای دکتر رئيس دانا چنين دريافت شد که:
آقای دکتر فريبرز رئيس دانا توانستند با ايشان در زندان اوين ملاقات کنند.
طبق اطلاع مستقيم از ھمسر محترم آقای دکتر رئيس دانا چنين دريافت شد که:
1. آقای دکتر رئيس دانا از روحيه بسيار خوبی برخوردار بودند.
2. آقای دکتر رئيس دانا نه تنھا خود را بيگناه می دانند، بلکه ھمچنان در رابطه با امور اقتصادی به ويژه در رابطه با حذف يارانه ھا بر سر مواضع پيشين خود پافشاری کرده و خواھند کرد.
3. آقای دکتر زرافشان اظھار داشتند برای ملاقات با موکل خود آقای رئيس دانا، منتظرتأييد وکالتنامه از سوی مقامات قضائی ھستند
«سوگواری ایرانیان مهاجر در مرگ پسر شاه سابق ایران»
خبرگزاری آسوشیتدپرس میگوید در واکنش به خودکشی علیرضا پهلوی، کوچکترین پسر شاه سابق ایران، پیامهای تسلیت اندوهناک و گاه خشمگینانهای از سوی جامعه ایرانیان مهاجر منتشر شده است.
برای بخشی از جامعه مهاجر ایرانی خودکشی علیرضا پهلوی فقط درگذشتی دردناک نبود، بلکه نماد برجستهای است از یک ضایعه دیگر که سرچشمه آن بیش از سی سال پیش و به دنبال سقوط خاندان پهلوی آغاز گشت.
در خود ایران خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی،ایرنا، صبح چهارشنبه خبری کوتاه در این مورد منتشر کرد که توجه بسیاری را جلب کرد. «پرس تیوی»، شبکه انگلیسیزبان رسانه دولتی ایران، نیز یک گزارش نسبتا مفصل از فرازهای زندگی علیرضا پهلوی به نمایش گذاشت که عنوان آن چنین بود: «پسر دیکتاتور سابق خود را کشت».
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، وبسایتها و شبکههای اجتماعی که در سالهای اخیر کانال اصلی نشر اخبار و اطلاعات دگراندیشان و مخالفان جمهوری اسلامی بودهاند بیش ازهر رسانه دیگری در ایران به این خبر واکنش نشان دادند.
به گفته نزدیکان خانواده پهلوی، علیرضا پسر دوم شاه سابق ایران، سالها با مشکل روحی ناشی از مرگ پدر و خودکشی خواهر جوانتر خود، لیلا، دست و پنجه نرم میکرد. لیلا پهلوی در سال ۲۰۰۱ با خوردن تعداد زیادی قرص آرامبخش در هتلی در شهر لندن به زندگی خود پایان داد.
علیرضا پهلوی در سالهای اخیر خود را با تحصیل مشغول کرده بود و اخیرا مشغول پایان تحصیلات دکترای خود در رشته تاریخ و زبانهای باستانی ایرانزمین در دانشگاه پرینستون آمریکا بود. او به ندرت در مسائل سیاسی دخالت میکرد و مسئولیتهای سیاسی را به برادر بزرگتر خود، رضا پهلوی، واگذاشته بود. تاکنون هیچ نشانهای حاکی از ارتباط خودکشی او با مسائل سیاسی دیده نشده است.
به نوشته خبرگزاری آسوشیتدپرس، در ستون اظهارنظرهای وبسایت رسمی رضا پهلوی بسیاری از ایرانیان مهاجر پیامهای تسلیت و همدردی خود را منتشر کردهاند. اما برخی از این اظهار نظرها بیان خشمگینانه نفرت آنها از حکومت جمهوری اسلامی است. به نظر میرسد حوادث سياسی سی سال گذشته در تاریخ سیاسی ایران هنوز تازه است و آنان در رویا و آرزوی بازگشت به وطنی هستند که به زعم آنها در اشغال گروهی ضدبشری و ضدایرانی است.
محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، حدود یک سال پس از سقوط حکومتش بر اثر ابتلا به سرطان در مصر درگذشت. رژیم جمهوری اسلامی از همان آغاز رسیدن به قدرت دشمنی با آمریکا را آغاز کرد و به تلافی کمکهای محدود دولت آمریکا به شاه و خانواده وی، سفارت آمریکا در تهران را اشغال و ۵۲ نفر از کارکنان آن را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفت.
پس از مرگ شاه خانواده او در نهایت در آمریکا سکنی گزیده و برای مدتها در اپوزیسیون ایرانی وزن و نقش چندانی ایفا نکردند.
علیرضا، پسر کوچکتر شاه سابق ایران، در اردیبهشت سال ۱۳۴۵ در تهران متولد شد. او پس از پایان تحصیلات متوسطه خود در قاهره و نیویورک در رشتههای مختلف در دانشگاههای آمریکا تحصیل کرد، از جمله در رشته موسیقی در دانشگاه پرینستون، مطالعات ایران باستان در دانشگاه هاروارد و کلمبیا.
اما به نظر میرسد که وی در تمام دوران بلوغ با مشکل افسردگی روبهرو بوده و مرگ لیلا خواهر کوچکتر او این حالت را تشدید کرده است. رضا پهلوی در وبسایت رسمی خود با اعلام خبر خودکشی برادر کوچکترش مینویسد: «بار دیگر ما نیز به سرنوشت هزاران پدر و مادر و خانوادهای پیوستهایم که فرزندان آنها قربانی این دوران تاریک از تاریخ ایران هستند.»
برای بخشی از جامعه مهاجر ایرانی خودکشی علیرضا پهلوی فقط درگذشتی دردناک نبود، بلکه نماد برجستهای است از یک ضایعه دیگر که سرچشمه آن بیش از سی سال پیش و به دنبال سقوط خاندان پهلوی آغاز گشت.
در خود ایران خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی،ایرنا، صبح چهارشنبه خبری کوتاه در این مورد منتشر کرد که توجه بسیاری را جلب کرد. «پرس تیوی»، شبکه انگلیسیزبان رسانه دولتی ایران، نیز یک گزارش نسبتا مفصل از فرازهای زندگی علیرضا پهلوی به نمایش گذاشت که عنوان آن چنین بود: «پسر دیکتاتور سابق خود را کشت».
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، وبسایتها و شبکههای اجتماعی که در سالهای اخیر کانال اصلی نشر اخبار و اطلاعات دگراندیشان و مخالفان جمهوری اسلامی بودهاند بیش ازهر رسانه دیگری در ایران به این خبر واکنش نشان دادند.
به گفته نزدیکان خانواده پهلوی، علیرضا پسر دوم شاه سابق ایران، سالها با مشکل روحی ناشی از مرگ پدر و خودکشی خواهر جوانتر خود، لیلا، دست و پنجه نرم میکرد. لیلا پهلوی در سال ۲۰۰۱ با خوردن تعداد زیادی قرص آرامبخش در هتلی در شهر لندن به زندگی خود پایان داد.
علیرضا پهلوی در سالهای اخیر خود را با تحصیل مشغول کرده بود و اخیرا مشغول پایان تحصیلات دکترای خود در رشته تاریخ و زبانهای باستانی ایرانزمین در دانشگاه پرینستون آمریکا بود. او به ندرت در مسائل سیاسی دخالت میکرد و مسئولیتهای سیاسی را به برادر بزرگتر خود، رضا پهلوی، واگذاشته بود. تاکنون هیچ نشانهای حاکی از ارتباط خودکشی او با مسائل سیاسی دیده نشده است.
به نوشته خبرگزاری آسوشیتدپرس، در ستون اظهارنظرهای وبسایت رسمی رضا پهلوی بسیاری از ایرانیان مهاجر پیامهای تسلیت و همدردی خود را منتشر کردهاند. اما برخی از این اظهار نظرها بیان خشمگینانه نفرت آنها از حکومت جمهوری اسلامی است. به نظر میرسد حوادث سياسی سی سال گذشته در تاریخ سیاسی ایران هنوز تازه است و آنان در رویا و آرزوی بازگشت به وطنی هستند که به زعم آنها در اشغال گروهی ضدبشری و ضدایرانی است.
محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، حدود یک سال پس از سقوط حکومتش بر اثر ابتلا به سرطان در مصر درگذشت. رژیم جمهوری اسلامی از همان آغاز رسیدن به قدرت دشمنی با آمریکا را آغاز کرد و به تلافی کمکهای محدود دولت آمریکا به شاه و خانواده وی، سفارت آمریکا در تهران را اشغال و ۵۲ نفر از کارکنان آن را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفت.
پس از مرگ شاه خانواده او در نهایت در آمریکا سکنی گزیده و برای مدتها در اپوزیسیون ایرانی وزن و نقش چندانی ایفا نکردند.
علیرضا، پسر کوچکتر شاه سابق ایران، در اردیبهشت سال ۱۳۴۵ در تهران متولد شد. او پس از پایان تحصیلات متوسطه خود در قاهره و نیویورک در رشتههای مختلف در دانشگاههای آمریکا تحصیل کرد، از جمله در رشته موسیقی در دانشگاه پرینستون، مطالعات ایران باستان در دانشگاه هاروارد و کلمبیا.
اما به نظر میرسد که وی در تمام دوران بلوغ با مشکل افسردگی روبهرو بوده و مرگ لیلا خواهر کوچکتر او این حالت را تشدید کرده است. رضا پهلوی در وبسایت رسمی خود با اعلام خبر خودکشی برادر کوچکترش مینویسد: «بار دیگر ما نیز به سرنوشت هزاران پدر و مادر و خانوادهای پیوستهایم که فرزندان آنها قربانی این دوران تاریک از تاریخ ایران هستند.»
نازی افتخاری، یکی از کارکنان دفتر رضا پهلوی در واشینگتن، به خبرگزاری آسوشیتدپرس میگوید: «پس از مهاجرت از ایران در سنین کودکی و مرگ پدر، افسردگی علیرضا پهلوی آغاز و سالها زندگی در غربت آن را تشدید کرد. وی به پدر و خواهر کوچکتر خود از نظر روحی بسیار وابسته بود.»
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، پلیس شهر بوستون در آمریکا اعلام کرده است که حوالی ساعت دو بامداد روز سهشنبه به وقت محلی جسد یک مرد را که به ضرب گلوله خودکشی کرده بود پیدا کرده است. مقامات پلیس در ساعات اولیه هویت فرد را اعلام نکردند، ولی در پایان روز سهشنبه مشخص شد که جسد متعلق به علیرضا پهلوی است.
تریتا پارسی، رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا، در بیانیهای میگوید: «این نهاد از خبر مرگ علیرضا پهلوی بسیار متاثر است. در جامعه ایرانیان مهاجر اختلافات فراوانی وجود دارد، ولی در یک چنین روزهايی مسلما اکثریت ایرانیان به خاطر از دست دادن یک فرزند دیگر با خانواده پهلوی اظهار همدردی خواهند کرد.»
تاکنون اطلاعاتی در مورد نحوه برگزاری مراسم خاکسپاری علیرضا پهلوی منتشر نشده است، ولی نزدیکان این خانواده میگویند رضا پهلوی که ساکن واشینگتن است و فرح دیبا که در پاریس زندگی میکند روز چهارشنبه به شهر بوستون رفتهاند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، پلیس شهر بوستون در آمریکا اعلام کرده است که حوالی ساعت دو بامداد روز سهشنبه به وقت محلی جسد یک مرد را که به ضرب گلوله خودکشی کرده بود پیدا کرده است. مقامات پلیس در ساعات اولیه هویت فرد را اعلام نکردند، ولی در پایان روز سهشنبه مشخص شد که جسد متعلق به علیرضا پهلوی است.
تریتا پارسی، رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا، در بیانیهای میگوید: «این نهاد از خبر مرگ علیرضا پهلوی بسیار متاثر است. در جامعه ایرانیان مهاجر اختلافات فراوانی وجود دارد، ولی در یک چنین روزهايی مسلما اکثریت ایرانیان به خاطر از دست دادن یک فرزند دیگر با خانواده پهلوی اظهار همدردی خواهند کرد.»
تاکنون اطلاعاتی در مورد نحوه برگزاری مراسم خاکسپاری علیرضا پهلوی منتشر نشده است، ولی نزدیکان این خانواده میگویند رضا پهلوی که ساکن واشینگتن است و فرح دیبا که در پاریس زندگی میکند روز چهارشنبه به شهر بوستون رفتهاند.
خوشبینی بزرگترین شرکت نفتی هند به ادامه واردات نفت از ایران
در حالی که بزرگترین شرکت نفتی هند اعلام کرده است، انتظار ندارد محدودیتهای ایجاد شده توسط دولت هند برای پرداخت پول نفت وارداتی از ایران باعث بروز مشکلاتی در ارسال نفت به هند شود، سایر شرکتهای نفتی این کشور خود را برای بروز اختلال در ارسال نفت ایران به هند آماده میکنند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، اسوی ناراسیمهان، مدیر مالی شرکت نفتی ایندیناویل، بزرگترین شرکت نفتی هند، روز پنجشنبه در واکنش به محدودیتهای ایجاد شده از سوی دولت هند برای پرداخت پول نفت به ایران گفته است: «ما انتظار بروز هیچگونه اختلالی را نداریم.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، اسوی ناراسیمهان، مدیر مالی شرکت نفتی ایندیناویل، بزرگترین شرکت نفتی هند، روز پنجشنبه در واکنش به محدودیتهای ایجاد شده از سوی دولت هند برای پرداخت پول نفت به ایران گفته است: «ما انتظار بروز هیچگونه اختلالی را نداریم.»
در اوایل دی ماه سال جاری بانک مرکزی هند اعلام کرده بود، از این پس برای پرداخت بهای مواد خام وارداتی از ایران، تسهیلات بانکی ارائه نخواهد داد و این پرداختها باید خارج از چارچوب «اتحادیه پایاپای آسیا» انجام پذیرد.
به دنبال اعلام این تصمیم که گفته میشود، در چارچوب اجرای تحریمها علیه جمهوری اسلامی اتخاذ شده است، مقامهای بانک مرکزی ایران و هند توافق کردند که پرداختهای شرکتهای هندی به ایران به طور موقت از طریق بانک مرکزی هند و نیز بانک تجاری ایران و اروپا انجام گیرد.
با این حال دو طرف همچنان سرگرم رایزنی درباره یافتن راهحلی برای حل این مشکل هستند.
همچنین در حالی که پیشتر پرداخت بهای نفت وارداتی از ایران توسط هند در چارچوب اتحادیه پایاپای آسیایی به یورو انجام میشد، گفته میشود، جمهوری اسلامی اعلام کرده است، آماده است در آینده روپیه هند را نیز به جای یورو بپذیرد.
از سوی دیگر در حالی که بزرگترین شرکت نفتی هند به ادامه واردات نفت از ایران، که دومین صادر کننده بزرگ نفت به هند به شمار میآید، همچنان خوشبین است، سایر شرکتهای نفتی هند در پی یافتن منابع جایگزین برای واردات نفت در کوتاه مدت هستند.
از جمله این شرکتها میتوان به شرکت سهامی پتروشیمی هند اشاره کرده که بزرگترین شرکت هندی خریدار نفت از ایران محسوب میشود و بیش از نیمی از نفت خام مورد نیاز خود را از جمهوری اسلامی تأمین میکند.
یکی از مدیران عالیرتبه شرکت سهامی پتروشیمی هند در این باره گفته است: «واردات نفت از ایران همچنان به صورت عادی در جریان است اما هیچ تضمینی برای ادامه این روند وجود ندارد.»
در این میان مورلی دئورا، وزیر نفت هند گفته است، انتظار میرود، مشکل ایجاد شده در پرداخت بهای نفت وارداتی از ایران در «چند روز آینده» حل و فصل شود.
همچنین یکی از مقامهای عالیرتبه وزارت دارایی هند اعلام کرده است، یک هیئت هندی به زودی برای مذاکره با مقامهای ایرانی در این باره به تهران سفر خواهد کرد.
به دنبال اعلام این تصمیم که گفته میشود، در چارچوب اجرای تحریمها علیه جمهوری اسلامی اتخاذ شده است، مقامهای بانک مرکزی ایران و هند توافق کردند که پرداختهای شرکتهای هندی به ایران به طور موقت از طریق بانک مرکزی هند و نیز بانک تجاری ایران و اروپا انجام گیرد.
با این حال دو طرف همچنان سرگرم رایزنی درباره یافتن راهحلی برای حل این مشکل هستند.
همچنین در حالی که پیشتر پرداخت بهای نفت وارداتی از ایران توسط هند در چارچوب اتحادیه پایاپای آسیایی به یورو انجام میشد، گفته میشود، جمهوری اسلامی اعلام کرده است، آماده است در آینده روپیه هند را نیز به جای یورو بپذیرد.
از سوی دیگر در حالی که بزرگترین شرکت نفتی هند به ادامه واردات نفت از ایران، که دومین صادر کننده بزرگ نفت به هند به شمار میآید، همچنان خوشبین است، سایر شرکتهای نفتی هند در پی یافتن منابع جایگزین برای واردات نفت در کوتاه مدت هستند.
از جمله این شرکتها میتوان به شرکت سهامی پتروشیمی هند اشاره کرده که بزرگترین شرکت هندی خریدار نفت از ایران محسوب میشود و بیش از نیمی از نفت خام مورد نیاز خود را از جمهوری اسلامی تأمین میکند.
یکی از مدیران عالیرتبه شرکت سهامی پتروشیمی هند در این باره گفته است: «واردات نفت از ایران همچنان به صورت عادی در جریان است اما هیچ تضمینی برای ادامه این روند وجود ندارد.»
در این میان مورلی دئورا، وزیر نفت هند گفته است، انتظار میرود، مشکل ایجاد شده در پرداخت بهای نفت وارداتی از ایران در «چند روز آینده» حل و فصل شود.
همچنین یکی از مقامهای عالیرتبه وزارت دارایی هند اعلام کرده است، یک هیئت هندی به زودی برای مذاکره با مقامهای ایرانی در این باره به تهران سفر خواهد کرد.
در ماه ژوئن سال گذشته میلادی شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریمهای تازهای را علیه جمهوری اسلامی تصویب کرد و به دنبال آن ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا نیز تحریمهای جداگانهای علیه تهران اعمال کردند که دامنه آنها به مراتب فراگیرتر از تحریمهای شورای امنیت است و به ویژه بخش نفت و انرژی ایران را هدف قرار داده است.
«بازداشت زن آمریکایی مجهز به تجهیزات جاسوسی» در یک روستای مرزی ایران
در حالی که برخی از سایتهای از دستگیری «یک زن آمریکایی مجهز به تجهیزات جاسوسی» توسط نیروهای امنیتی ایران خبر دادهاند، خبرگزاری نیمهرسمی فارس روز پنجشنبه به نقل از یک منبع آگاه این موضوع را تأیید کرد.
روز چهارشنبه برخی از سایتهای خبری در ایران عمدتاً به نقل از یک سایت خبری در استان خراسان شمالی خبر دادند که «یک زن آمریکایی ۵۵ ساله که در دندانهای خود تجهیزات جاسوسی کار گذاشته و بدون ویزا از ارمنستان وارد ایران شده بود» توسط مأموران امنیتی بازداشت شده است.
سایت خبری نسیم که در استان خراسان شمالی فعالیت میکند و عمدتاً اخبار و اطلاعات مربوط به این استان را پوشش میدهد، علاوه بر این مدعی شده بود که نام این زن آمریکایی «حال تالایان» است و «مأموران گمرک نوردوز» وی را در حالی که «در دندانهای خود تجهیزات فنی جاسوسی (میکروفون) کار گذاشته بود» دستگیر کردهاند.
نوردوز یکی از روستاهای مرزی استان آذربایجان شرقی است که از توابع شهرستان جلفاست که در حاشیه رود ارس قرار دارد.
پل مرزی نوردوز از راههای اصلی تبادل کالا میان دو کشور ایران و ارمنستان است و از سال ۷۴ نیز یک بازارچه مرزی در این منطقه میان دو کشور گشایش یافته و علاوه بر این صادرات گاز ایران به ارمنستان نیز از این نقطه انجام میشود.
سایت خبری نسیم همچنین بدون اشاره به منبع خبر خود مدعی شده بود که فرد بازداشت شده «پس از دستگیری اظهار کرد که اگر جمهوری اسلامی ایران او را به ارمنستان عودت دهد، توسط نیروهای امنیتی این کشور کشته میشود».
این خبر با اندکی تغییر در شماره پنجشنبه روزنامه دولتی ایران بازتاب یافت اما در خبر روزنامه ایران نیز که در ستون ویژه اخبار غیررسمی این روزنامه، «دیگه چه خبر»، منتشر شد، اشارهای به منبع اصلی این خبر نشده است.
اکنون در حالی که پس از یک روز از انتشار این خبر، مقامهای امنیتی جمهوری اسلامی واکنشی به آن نشان ندادهاند، خبرگزاری نیمهرسمی فارس که به منابع امنیتی در ایران نزدیک است به نقل از «یک منبع آگاه» این خبر دستگیری را تأیید کرد.
ایران تاکنون در سالهای اخیر شماری از شهروندانی را که تابعیت دوگانه ایرانی- آمریکایی دارند به اتهام جاسوسی بازداشت کرده است و علاوه بر این بیش از ۱۷ ماه است که جاش فتال و شین باوئر، دو شهروند آمریکایی، به اتهام جاسوسی و ورود غیرقانونی به خاک ایران در بازداشت به سر میبرند.
نفر سوم این گروه، سارا شورد، در شهریور امسال با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیونی آزاد شد و به کشور خود بازگشت اما به گفته مقامهای جمهوری اسلامی دادگاه این سه آمریکایی قرار است در بهمن ماه سال جاری برگزار شود که در این صورت خانم شورد ناچار خواهد بود که به ایران برگردد.
این دادگاه قرار بود در آبان امسال برگزار شود اما به گفته مسعود شفیعی، وکیل این سه شهروند آمریکایی، به دلیل عدم حضور سارا شورد در ایران، برگزاری آن به تعویق افتاد.
همچنین غلامحسین محسنیاژهای، دادستان کل کشور، نیز در این باره گفته بود، علت به تعویق افتادن زمان برگزاری این دادگاه صادر نشدن احضاریه برای سارا شورد بوده است.
ایالات متحده که همواره اتهام جاسوسی را در مورد شهروندان بازداشت شدهاش در ایران رد کرده است، تا کنون واکنشی به خبر بازداشت این زن آمریکایی نشان نداده است.
روز چهارشنبه برخی از سایتهای خبری در ایران عمدتاً به نقل از یک سایت خبری در استان خراسان شمالی خبر دادند که «یک زن آمریکایی ۵۵ ساله که در دندانهای خود تجهیزات جاسوسی کار گذاشته و بدون ویزا از ارمنستان وارد ایران شده بود» توسط مأموران امنیتی بازداشت شده است.
سایت خبری نسیم که در استان خراسان شمالی فعالیت میکند و عمدتاً اخبار و اطلاعات مربوط به این استان را پوشش میدهد، علاوه بر این مدعی شده بود که نام این زن آمریکایی «حال تالایان» است و «مأموران گمرک نوردوز» وی را در حالی که «در دندانهای خود تجهیزات فنی جاسوسی (میکروفون) کار گذاشته بود» دستگیر کردهاند.
نوردوز یکی از روستاهای مرزی استان آذربایجان شرقی است که از توابع شهرستان جلفاست که در حاشیه رود ارس قرار دارد.
پل مرزی نوردوز از راههای اصلی تبادل کالا میان دو کشور ایران و ارمنستان است و از سال ۷۴ نیز یک بازارچه مرزی در این منطقه میان دو کشور گشایش یافته و علاوه بر این صادرات گاز ایران به ارمنستان نیز از این نقطه انجام میشود.
سایت خبری نسیم همچنین بدون اشاره به منبع خبر خود مدعی شده بود که فرد بازداشت شده «پس از دستگیری اظهار کرد که اگر جمهوری اسلامی ایران او را به ارمنستان عودت دهد، توسط نیروهای امنیتی این کشور کشته میشود».
این خبر با اندکی تغییر در شماره پنجشنبه روزنامه دولتی ایران بازتاب یافت اما در خبر روزنامه ایران نیز که در ستون ویژه اخبار غیررسمی این روزنامه، «دیگه چه خبر»، منتشر شد، اشارهای به منبع اصلی این خبر نشده است.
اکنون در حالی که پس از یک روز از انتشار این خبر، مقامهای امنیتی جمهوری اسلامی واکنشی به آن نشان ندادهاند، خبرگزاری نیمهرسمی فارس که به منابع امنیتی در ایران نزدیک است به نقل از «یک منبع آگاه» این خبر دستگیری را تأیید کرد.
ایران تاکنون در سالهای اخیر شماری از شهروندانی را که تابعیت دوگانه ایرانی- آمریکایی دارند به اتهام جاسوسی بازداشت کرده است و علاوه بر این بیش از ۱۷ ماه است که جاش فتال و شین باوئر، دو شهروند آمریکایی، به اتهام جاسوسی و ورود غیرقانونی به خاک ایران در بازداشت به سر میبرند.
نفر سوم این گروه، سارا شورد، در شهریور امسال با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیونی آزاد شد و به کشور خود بازگشت اما به گفته مقامهای جمهوری اسلامی دادگاه این سه آمریکایی قرار است در بهمن ماه سال جاری برگزار شود که در این صورت خانم شورد ناچار خواهد بود که به ایران برگردد.
این دادگاه قرار بود در آبان امسال برگزار شود اما به گفته مسعود شفیعی، وکیل این سه شهروند آمریکایی، به دلیل عدم حضور سارا شورد در ایران، برگزاری آن به تعویق افتاد.
همچنین غلامحسین محسنیاژهای، دادستان کل کشور، نیز در این باره گفته بود، علت به تعویق افتادن زمان برگزاری این دادگاه صادر نشدن احضاریه برای سارا شورد بوده است.
ایالات متحده که همواره اتهام جاسوسی را در مورد شهروندان بازداشت شدهاش در ایران رد کرده است، تا کنون واکنشی به خبر بازداشت این زن آمریکایی نشان نداده است.
پس لرزه ها ادامه دارد جرس: زلزله های مداومی با حداکثر ۵.۳ درجه در مقیاس ریشتر، شمال غربی شیراز، شهرهای ممسنی، اردکان و نورآباد استان فارس را لرزاند و بر اساس گزارش منابع خبری، تا کنون دست کم سی مصدوم به جا گذاشته است.
منابع خبری گزارش دادند که زمین لرزه نسبتا شدیدی، صبح چهارشنبه اطراف شیراز را لرزاند، که پس آن نیز دهها پس لرزه مناطق مختلف استان فارس را به لرزه و وحشت درآورد. به گزارش ایسنا، مرکز این زلزله که عمق ۱۹ کیلومتری زمین در شمال غربی شیراز، شهرهای اردکان و نورآباد وزمان وقوع آن ساعت ۹ و ۲۵ دقیقه صبح بوده، منجر به تخریب وسیع روستاهای نزدیک به مرکز زلزله، شده است. بر اساس این گزارش، مسئولان محلی گفته اند که مصدومان زلزله به بیمارستان های شهرهای اطراف انتقال داده شده اند و از آنجا که منطقه زلزله زده کوهستانی است، عملیات امداد و نجات به سختی و با استفاده از هلیکوپتر انجام می شود. حميد تقی زاده، دبير ستاد حوادث پيش بينی نشده استانداری فارس، ضمن بیان اینکه گروهی از مصدومان زلزله به بيمارستان منتقل شده اند، خاطرنشان کرد "تيمهای جستجو نيز عمليات خود را آغاز کرده اند." تخریب صد در صدیالله بخش گنجهای، فرماندار ممسنی، از تخریب صد درصدی تعدادی از روستاهای این شهرستان بر اثر زلزله پنج و سه دهم ریشتری خبرداده و گفته است زلزله تا این لحظه تلفات جانی نداشته اما تعدادی از روستاهای بخش مركزی و روستاهای تنگ لله و تنگ خاص تخریب و خسارت زیادی متحمل شده اند. فرماندار ممسنی از خسارت به حدقال چهل روستا در این منطقه نیز خبر داد و گفت "تعدادی از روستاها به گونه ای خسارت دیده اند که غیر قابل سکونت شده و به مابقی روستاها نیز بین بیست تا صددرصد خسارت وارد شده است.
وحشت مردم در پیِ پس لرزه هاهمچنین به گزارش سایت «ممسنی»، در پی پس لرزه های اتفاق افتاده در ممسنی، مردم شهرستان کاملا وحشت زده شده اند و بر طبق گزارش ها از سطح شهر، عده ای از همشهریان وسایل خود را در حیاط ها قرار دادند و همگی در ترس و اضطراب به سر می برند ! عده ای نیز به حیاط ها آمده اند و با بر پا کردن چادر در سرمای استخوان سوز، احتیاط لازم را برای اتفاقات احتمالی لحاظ کرده اند. همچنین گزارش شده است نیروهای امدادی، هلال احمر، آتش نشانی، اورژانس، بیمارستان و درمانگاه ها به حالت آماده باش در آمده اند و جو شهر به شدت آشفته گزارش شده است . به گزارش ایلنا، عظیم تجلی، معاون فرمانداری استان فارس گفته است "در مرکز شهر اردکان فارس (۸۰ کيلومتری شيراز)، شرایط تقریبا آرام است و هنوز دسترسی کاملی به روستاهای اطراف وجود ندارد."
پس لرزه ها ادامه داردطبق گزارش موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، زمین لرزه ای مجدد، به وقت ۰۱:۵۷:۳۰.۴به بزرگی ٣.8 ریشتر به مرکزیت شهر نورآباد اتفاق افتاد و این در حالی بود که بسیاری از خانواده ها شب را در چادرها در حیاط خانه و در فضاهای باز سپری می کنند . در آخرین خبر اینکه شامگاه چهارشنبه نورآباد ممسنی بار دیگر بر اثر زلزله چهار و دو ریشتری به شدت لرزید و زمین لرزه به گونه ای بوده که صداهایی عجیب نیز شنیده شده است . موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران این زمینه لرزه را نیز به بزرگی ۴.2 ریشتر به مرکزیت شهر نورآباد ثبت کرده است .
منابع خبری گزارش دادند که زمین لرزه نسبتا شدیدی، صبح چهارشنبه اطراف شیراز را لرزاند، که پس آن نیز دهها پس لرزه مناطق مختلف استان فارس را به لرزه و وحشت درآورد.
به گزارش ایسنا، مرکز این زلزله که عمق ۱۹ کیلومتری زمین در شمال غربی شیراز، شهرهای اردکان و نورآباد وزمان وقوع آن ساعت ۹ و ۲۵ دقیقه صبح بوده، منجر به تخریب وسیع روستاهای نزدیک به مرکز زلزله، شده است.
بر اساس این گزارش، مسئولان محلی گفته اند که مصدومان زلزله به بیمارستان های شهرهای اطراف انتقال داده شده اند و از آنجا که منطقه زلزله زده کوهستانی است، عملیات امداد و نجات به سختی و با استفاده از هلیکوپتر انجام می شود.
حميد تقی زاده، دبير ستاد حوادث پيش بينی نشده استانداری فارس، ضمن بیان اینکه گروهی از مصدومان زلزله به بيمارستان منتقل شده اند، خاطرنشان کرد "تيمهای جستجو نيز عمليات خود را آغاز کرده اند."
تخریب صد در صدی
الله بخش گنجهای، فرماندار ممسنی، از تخریب صد درصدی تعدادی از روستاهای این شهرستان بر اثر زلزله پنج و سه دهم ریشتری خبرداده و گفته است زلزله تا این لحظه تلفات جانی نداشته اما تعدادی از روستاهای بخش مركزی و روستاهای تنگ لله و تنگ خاص تخریب و خسارت زیادی متحمل شده اند. فرماندار ممسنی از خسارت به حدقال چهل روستا در این منطقه نیز خبر داد و گفت "تعدادی از روستاها به گونه ای خسارت دیده اند که غیر قابل سکونت شده و به مابقی روستاها نیز بین بیست تا صددرصد خسارت وارد شده است.
وحشت مردم در پیِ پس لرزه ها
همچنین به گزارش سایت «ممسنی»، در پی پس لرزه های اتفاق افتاده در ممسنی، مردم شهرستان کاملا وحشت زده شده اند و بر طبق گزارش ها از سطح شهر، عده ای از همشهریان وسایل خود را در حیاط ها قرار دادند و همگی در ترس و اضطراب به سر می برند ! عده ای نیز به حیاط ها آمده اند و با بر پا کردن چادر در سرمای استخوان سوز، احتیاط لازم را برای اتفاقات احتمالی لحاظ کرده اند. همچنین گزارش شده است نیروهای امدادی، هلال احمر، آتش نشانی، اورژانس، بیمارستان و درمانگاه ها به حالت آماده باش در آمده اند و جو شهر به شدت آشفته گزارش شده است .
به گزارش ایلنا، عظیم تجلی، معاون فرمانداری استان فارس گفته است "در مرکز شهر اردکان فارس (۸۰ کيلومتری شيراز)، شرایط تقریبا آرام است و هنوز دسترسی کاملی به روستاهای اطراف وجود ندارد."
پس لرزه ها ادامه دارد
طبق گزارش موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، زمین لرزه ای مجدد، به وقت ۰۱:۵۷:۳۰.۴به بزرگی ٣.8 ریشتر به مرکزیت شهر نورآباد اتفاق افتاد و این در حالی بود که بسیاری از خانواده ها شب را در چادرها در حیاط خانه و در فضاهای باز سپری می کنند .
در آخرین خبر اینکه شامگاه چهارشنبه نورآباد ممسنی بار دیگر بر اثر زلزله چهار و دو ریشتری به شدت لرزید و زمین لرزه به گونه ای بوده که صداهایی عجیب نیز شنیده شده است . موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران این زمینه لرزه را نیز به بزرگی ۴.2 ریشتر به مرکزیت شهر نورآباد ثبت کرده است .
جرس: علیرضا بهشتی در توضیحی پیرامون ادعاهای اخیر وزیر اطلاعات در مورد جزوه های کشف شده، می نویسد: چگونه تلاش های فكری از این دست می تواند در جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر مقام مذكور، «براندازی دین» فهمیده شود، پرسشی است كه همچنان برایم بی پاسخ مانده است. اعتقاد ندارم كه دین را بشود براندازی كرد.
در پی ادعای وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی مبنی بر "كشف جزوه براندازی از منزل یکی از مشاورین میرحسین موسوی"، علیرضا بهشتی، مشاور موردِ بحث موسوی، با ارسال جوابیه ای، در این باره توضیح داد و جزواتِ مورد ادعای دستگاه امنیتی را، بخشی از متون و مقالات و دیدگاههایِ ارسالیِ صاحبنظران ذکر کرد.
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی هفته گذشته مدعی شده بود از منزل یکی از مشاورین میرحسین موسوی، "جزوه بسیار تکاندهندهای با طرح براندازی دین و با ادبیات حزب توده" به دست آمده است، که سران فتنه در این طرح قصد داشتند از حوزههای علمیه، مراجع و شخصیتهای علمی به عنوان ابزار برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند"، اما "پس از بررسی جزوۀ یاد شده در منزل مشاور موسوی، مشخص گردید که ادبیات آن متعلق به حزب توده است و برای بررسی بیشتر نیز در اختیار برخی نیروهای وزارت اطلاعات که درباره حزب توده فعالیت میکنند، قرار گرفت و صحت این موضوع ثابت شد."
به گزارش کلمه متن کامل یادداشت دکتر سید علیرضا حسینی بهشتی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
و ما اوتبتم من شیء فمتاع الحیوه الدنیا و زینتها و ما عند الله خیر و ابقی افلا تعقلون (سوره قصص، آیة ۶۰)
چند روز پیش سخنانی توسط خبرگزاری ها از یک مقام امنیتی دربارة اینجانب منتشر شد که ضروری می دانم جهت اطلاع هموطنانم دربارة آنها به اختصار توضیح دهم. ایشان گفته بودند که به هنگام دستگیری در بازرسی مأموران امنیتی در منزل «جزوه بسیار تکاندهندهای به دست آمد که در آن طرح براندازی دین از ایران، پیش از انتخابات تاکنون ترسیم شده بود.» و در ادامه گفته اند «این جزوه از دفتر علیرضا بهشتی به دست آمد و پس از اینکه برای مطالعه و بررسی در اختیار یکی از بزرگان قرار گرفت، تدوین کنندگان آن مشخص شدند.» و اضافه کرده اند که «پس از بررسی جزوه مشخص شد که ادبیات آن ادبیات حزب توده است که البته جزوه برای بررسی بیشتر در اختیار برخی نیروهای وزارت اطلاعات که درباره حزب توده فعالیت میکنند، قرار گرفت و این موضوع ثابت شد.»
چند روز پیش سخنانی توسط خبرگزاری ها از یک مقام امنیتی دربارة اینجانب منتشر شد که ضروری می دانم جهت اطلاع هموطنانم دربارة آنها به اختصار توضیح دهم. ایشان گفته بودند که به هنگام دستگیری در بازرسی مأموران امنیتی در منزل «جزوه بسیار تکاندهندهای به دست آمد که در آن طرح براندازی دین از ایران، پیش از انتخابات تاکنون ترسیم شده بود.» و در ادامه گفته اند «این جزوه از دفتر علیرضا بهشتی به دست آمد و پس از اینکه برای مطالعه و بررسی در اختیار یکی از بزرگان قرار گرفت، تدوین کنندگان آن مشخص شدند.» و اضافه کرده اند که «پس از بررسی جزوه مشخص شد که ادبیات آن ادبیات حزب توده است که البته جزوه برای بررسی بیشتر در اختیار برخی نیروهای وزارت اطلاعات که درباره حزب توده فعالیت میکنند، قرار گرفت و این موضوع ثابت شد.»
متن خبر روشن نمی کند که جزوه ای که در منزل بدست آمده با جزوه ای که در دفتر بوده یکسان و مربوط به دستگیری شهریورماه سال ۱۳۸۸ یا دستگیری دی ماه همان سال است. با آنچه در بازجویی ها مطرح شد، احتمال می دهم اشاره مقام مذکور به دو جزوه باشد که ماجرای هر دو را برای ثبت در تاریخ توضیح می دهم. نویسندة یکی از این جزوه ها که موضوع آن تجزیه و تحلیل علمی حوادث پیش و پس از انتخابات بود، یکی از اساتید دانشگاه است که از قضا روزگاری دست اندرکار آموزش نظری مسئولان بلندپایة دستگاه امنیتی کشور بوده و طی دیداری، مطالب آن را در حضور من و گروهی از اساتید دانشگاه ارایه کرد. در آن جلسه، مانند هر جلسة علمی و دانشگاهی دیگر، نقطه نظرهای مطرح شده، به بررسی و نقد گذاشته شد که برخی از انتقادها مورد تأیید فرد مورد اشاره نیز قرار گرفت. در پایان آن جلسه، ایشان وعده داد که متن کامل بحث خود را، که به جمع های دیگری نیز ارایه شده بود، برای من و دیگران ارسال نماید. در میان دهها مطلبی که روزانه به دفتر من فرستاده می شود، این متن نیز چند روز بعد فرستاده شده بود که تا هنگام دستگیری فرصت مطالعة آن پبش نیامده بود. اما به هرحال، محتوای آن بحثی علمی از گونه ای بود که دانشگاهیان علوم اجتماعی در طول حیات علمی شان با آن سروکار دارند.
احتمال دیگر این است که اشارة مقام امنیتی مذکور به جزوه ای باشد که گروهی از افراد و از جمله من در جمعیت توحید و تعاون تحت عنوان «الگوی زیست مسلمانی» تهیه کرده بودیم و در سال ۱۳۸۸ جهت اطلاع و نظرخواهی ابتدا به صاحبنظران مختلف، از جمله مقام رهبری، مراجع عظام، مدرسین حوزة علمیه، اساتید دانشگاه و سیاستمداران ارسال شد و در زمستان همان سال در نشستی با عنوان «گفتمان دهة چهارم: ضرورت تغییر و تحول» در سالن مرکز همایش های رایزن در حضور جمع کثیری از صاحبنظران و نیز خبرنگاران، ارایه و تشریح شد. متن مذکور حاصل اندیشه ورزی ها و دغدغه های نظری تهیه کنندگان آن در طی سال های پیش از آن و هدف آن، نقد مشفقانة کارنامة سی سالة انقلاب بود. انگیزة انجام چنین بازنگری گذشته چیزی نبود جز احساس مسئولیتی که به عنوان مسلمان نسبت به راه طی شده و دستاوردها یا کاستی های آن داشتیم و عمل به آن دستور پبشوایان دینی که «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» و محصول آن، ارایة نظریة الگوی زیست مسلمانی برپایة عقلانیت جمعی توحیدی بود.
حال چگونه تلاش های فکری از این دست می تواند در جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر مقام مذکور، «براندازی دین» (!) فهمیده شود، پرسشی است که همچنان برایم بی پاسخ مانده است. اعتقاد ندارم که دین را بشود براندازی کرد، هرچند رفتارهای بی تناسب با دین که به نام دین انجام می شود، چنانچه به گواهی تاریخ دینداری در اروپا و نیز در میان مسلمانان اتفاق افتاده، می تواند باعث رویگردانی از دین شود. و چه چیز ضد دین تر از اتخاذ اعمال و روش هایی که با اخلاق، که پیامبر این دین هدف از بعثت خود را ارتقای آن در جامعه اعلام می کند، در مغایرت و مخالفت آشکار است. سیل تهمت و ناسزایی که این روزها در رسانه های رسمی و نیمه رسمی به سمت بزرگان و پیشگامان این انقلاب و یاران دیرینة امام روانه شده، مرا بیاد ماه های نخست پس از پیروزی می اندازد. ماه هایی که یاران راستین امام از خشونت ورزی تبری می جستند و عالمانه با کسانی که نه تنها منتقد نظام، بلکه مخالف دین حاکم بودند در رسانة ملی بر سر یک میز به گفتگوی مستدل می نشستند. و پرسشی که این روزها بیشتر از پیش ذهنم را به خود مشغول داشته این است که خون چند مظلوم دیگر باید بر زمین ریخته شود تا خشونت طلبی و زورمداری از این سرزمین برای همیشه رخت بربندد؟
سخن کوتاه می کنم، چه از آن می ترسم که آنچه در بیان واقعیت و دفاع از حقیقت می گویم، به دفاع از شخص من تعبیر شود. راستش را بخواهید، در این چند روز که از انتشار سخنان آن مقام امنیتی می گذرد، افراد زیادی از من دربارة چند و چون ماجرا پرسیده اند، اما دست ودلم برای نوشتن مطلبی که دربارة دفاع از خودم باشد پیش نمی رفت. تا این که امروز از عالم مجتهد فروتن اهل دل پرهیزگاری که عمرش دراز است و از خداوند می خواهم درازتر نیز بپاید، خواستم برای راهنمایی ام از قرآن مدد جوید، و آیه ای که سرآغاز این سخن نیز شد، مرا به نوشتن این سطور واداشت. بیش از این هم نیاز به توضیح نمی بینم و داوری را به محکمة وجدان خوانندگان واگذار می کنم.
مژگان مدرس علوم
جرس: همسر صفایی فراهانی با اشاره به این مطلب که همسرش نزدیک به چهار ماه است در بخش سی سی یو بیمارستان بستری است، می گوید: " انتظار داریم که با توجه به شرایط ویژه جسمانی آقای فراهانی، ایشان از بیمارستان به منزل برگردند که البته این نظر ما نیست بلکه پزشکان تاکید کرده اند که شرایط نامناسب محیط و استرس برای ایشان "خطرناک" است و نباید به زندان باز گردند."
مهندس محسن صفایی فراهانی عضو برجسته جبهه مشارکت، در روز سی خرداد سال گذشته یک هفته پس از انتخابات و حوادث بعد از آن، بازداشت و در دادگاههای نمایشی در تاریخ بیست وششم دی ماه سال قبل به ۶ سال حبس محکوم شد.
گفتنی است محسن صفایی فراهانی یکی از هفت چهرۀ برجستۀ اصلاح طلبی است که در شکایتنامه ای به اظهارات فردی موسوم به سردار مشفق اشاره کرده و آن را سند مهمی در جهت روشن شدن مسائل پشت پردۀ انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث بعد از آن و اقدامات خلاف قانون در جریان انتخابات و پس از آن دانسته بود. بعد از انتشار مصاحبۀ محسن صفایی فراهانی در مورد این شکایتنامه،مسئولان قضایی از او خواستند تا خود را به زندان اوین معرفی کند و صفایی فراهانی با تأکید بر اینکه شکایت خود را پس نخواهد گرفت اعلام کرد که به زندان باز خواهد گشت.
"جرس" با خانم عفت خطیبی در خصوص آخرین وضعیت جسمانی مهندس صفایی فراهانی به گفتگو پرداخته است که متن آن در پی می آید:
خانم خطیبی لطفا در خصوص آخرین وضعیت آقای صفایی فراهانی برایمان بگویید؟
الان حدود چهار ماه است که ایشان در بخش سی سی یو بیمارستان بستری هستند و در همین مدت چهار ماه هم دچار همان حالت سنکوپی که در زندان برای ایشان رخ داده بود، شدند اما خوشبختانه چون در بیمارستان بودند پزشک ها سریع اقدام کردند تا ایشان را به حالت عادی برگردانند. همه اینها باعث نگرانی شدید ما است چون هم افت فشار خون و هم افت ضربان قلب پیدا می کنند و به حالت بیهوشی می روند.
ایشان بعد از بازگشت مجددشان به زندان بعد از چه مدت دچار این مشکلات شدند و به بیمارستان منتقل شدند؟
به یک ماه هم نکشید و بعد بیست و چند روز دچار این حملات قلبی شدند و بعد از پیگیری های زیاد بالاخره آقای دادستان اجازه دادند ایشان در بیمارستان برای معالجه بستری شوند.
با توجه به وضعیت وخیم جسمی ایشان بازگشت مجدد به زندان چه خطراتی را می تواند برای ایشان بدنبال داشته باشد؟
الان در بیمارستان پنج پزشک متخصص قلب ایشان را تحت نظر دارند و یک دستگاه در سمت چپ بدنشان نزدیک قلب گذاشته اند و این دستگاه نشان می دهد که چرا این حالت برای ایشان بوجود می آید بنابراین بطور مداوم باید تحت نظر پزشکان متخصص باشد تا در صورت حمله مجدد سریعا رسیدگی شود.
فشارهای عصبی تا چه حد باعث تشدید این مشکلات می شود؟
فشارهای عصبی بی تاثیر نیست، ایشان سه تا از دریچه های قلبی اشان نارسایی دارد و دستگاهی که گذاشته اند به همین دلیل است. و تا شش ماه این دستگاه باید باشد و پزشک ها هم گفته اند ایشان باید تحت مراقبت های ویژه باشد چون ممکن است هر لحظه دوباره این حملات به ایشان دست دهد. ما تمام کاغذها و نامه ها و مدارک پزشکی ایشان را به دادستانی برده ایم.
آیا پاسخی در این زمینه گرفته اید؟
نخیر، هنوز جوابی نداده اند که مرخصی می دهند که به خانه برگردد یا باید به زندان برگردد؟ ما نامه های پزشکان را که نوشته اند "ایشان نباید به هیچوجه به زندان برگردد" و "استرس برای ایشان خطرناک می باشد" را به دادستانی ارائه کرده ایم اما تاکنون جوابی نگرفته ایم.
وضعیت روحی آقای صفایی فراهانی چطور است؟
الحمدالله، ایشان مثل همیشه "محکم" و "مقاوم" و بر سر مواضع خودشان هستند و به همین گونه هم خواهند بود.
خانم خطیبی هر صحبتی در پایان دارید بفرمایید.
صحبت خاصی ندارم اما در این مدت چهار ماه من هم با ایشان در بیمارستان بودم و شاهد ناراحتی جسمی همسرم بودم. خوب من و فرزندانم انتظار داریم که با توجه به شرایط نامناسب جسمانی آقای فراهانی ایشان از بیمارستان به منزل برگردند. که البته این نظر ما نیست بلکه پزشکان تاکید کرده اند که شرایط نامناسب محیط و استرس برای ایشان خطرناک است و نباید به زندان برگردند. البته آقای دادستان تاکنون اجازه داده اند که آقای صفایی فراهانی چهار ماه در بیمارستان بستری باشند و امیدوارم با مرخصی همسرم موافقت شود تا ایشان به خانه برگردند و بقیه دوران نقاهتشان را در خانه بگذرانند.
مطهری: رهبری به احمدی نژاد گفته است وزیر دیگری برکنار نشود
در واکنش به انتشار برخی شایعهها، درباره عزل وزیر فرهنگ و ارشاد، علی مطهری، از نمایندگان مجلس میگوید پس از برکناری منوچهر متکی، آیت الله خامنهای به رئیس دولت گفته است وزیر دیگری را عزل نکند.
علی مطهری، نماینده اصولگرا و از منتقدان محمود احمدینژاد، در این باره به خبرآنلاین گفت: «بعید میدانم که آقای احمدینژاد وزیر دیگری را عزل کرده باشد.»
علی مطهری ضمن بیاطلاعی از برکناری احتمالی وزیر ارشاد گفت: «شنیدهام که پس از برکناری آقای متکی، رهبری به رئیس جمهور گفتهاند که دیگر وزیری را عزل نکند.»
این نماینده منتقد دولت همچنین با کنایه افزود: «مگر اینکه آقای حسینی هم به مشایی پشت کرده باشد.»
روز چهارشنبه، جواد شمقدری، معاون امور سینمایی وزیر ارشاد هم در واکنش شایعه برکناری وزیر ارشاد، گفته بود محمد حسینی «از مورد اعتمادترین وزرا نزد دکتر احمدینژاد هستند»
و پخش این خبر را به «معاندان» نسبت داده بود.
در همین حال، جواد آرینمنش نیز، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، نیز در واکنش به این شایعه، ضمن بیاطلاعی از این موضوع گفته بود : «البته تجربه برکناری وزرا در دو دولت آقای احمدینژاد نشان میدهد که اینگونه اخبار ابتدا تکذیب میشود ولی بعد تایید میشود.»
ستار هدایتخواه، دیگر عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، نیز با اظهار بیاطلاعی از این خبر، عملکرد وزیر ارشاد دولت محمود احمدینژاد را مثبت ارزیابی کرده است.
در هفتههای گذشته، شمار زیادی از مقامهای دولتی از کار برکنار شدند که از این میان برکناری منوچهر متکی، از وزارت خارجه، بیش از همه خبرساز شد.
منوچهر متکی، در حالی از سمت خود برکنار شد که در ماموریت و در کشور سنگال به سر میبرد و به گفته خود وی خبر برکناریاش را از مقامهای سنگالی شنیده است.
ادعایی که از سوی محمود احمدینژاد در یک کنفرانس خبری در ترکیه تکذیب شد و منوچهر متکی نیز در واکنش گفتههای رئیس سابق خود را رد کرد.
مهرداد بذرپاش، رئیس سازمان ملی جوانان، و محمد علی رامین، معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نیز از دیگر مقامهایی هستند که در روزهای اخیر از سمت خود برکنار شدهاند.
با این حال موج برکناریهای به اینجا ختم نشد و محمود احمدینژاد رو ز یکشنبه با حکمی، ۱۴ مشاور خود را به طور ناگهانی از کار برکنار کرد.
به گفته مهدی کلهر، مشاور سابق مطبوعاتی ریاست جمهوری، وی از دلیل برکناری خود بیاطلاع بوده است.
همزمان با این برکناری این مشاوران، سایت خبری مشرق، نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد، در خبری در این باره نوشت: «برخی منابع با اشاره به ناکارآمدی برخی مشاوران رئیس جمهور از این اقدام به عنوان سبکسازی ضروری در دولت یاد میکنند.»
محمود احمدی نژاد در دوره چهار ساله دولت نهم ، وزیران وزارتخانههای آموزش و پرورش، نفت، صنایع و معادن، تعاون، رفاه و تامین اجتماعی، کشور، اقتصاد و امور دارایی، دادگستری، راه و ترابری، اطلاعات و ارشاد را تغییر داده است.
علی مطهری، نماینده اصولگرا و از منتقدان محمود احمدینژاد، در این باره به خبرآنلاین گفت: «بعید میدانم که آقای احمدینژاد وزیر دیگری را عزل کرده باشد.»
علی مطهری ضمن بیاطلاعی از برکناری احتمالی وزیر ارشاد گفت: «شنیدهام که پس از برکناری آقای متکی، رهبری به رئیس جمهور گفتهاند که دیگر وزیری را عزل نکند.»
این نماینده منتقد دولت همچنین با کنایه افزود: «مگر اینکه آقای حسینی هم به مشایی پشت کرده باشد.»
روز چهارشنبه، جواد شمقدری، معاون امور سینمایی وزیر ارشاد هم در واکنش شایعه برکناری وزیر ارشاد، گفته بود محمد حسینی «از مورد اعتمادترین وزرا نزد دکتر احمدینژاد هستند»
و پخش این خبر را به «معاندان» نسبت داده بود.
در همین حال، جواد آرینمنش نیز، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، نیز در واکنش به این شایعه، ضمن بیاطلاعی از این موضوع گفته بود : «البته تجربه برکناری وزرا در دو دولت آقای احمدینژاد نشان میدهد که اینگونه اخبار ابتدا تکذیب میشود ولی بعد تایید میشود.»
ستار هدایتخواه، دیگر عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، نیز با اظهار بیاطلاعی از این خبر، عملکرد وزیر ارشاد دولت محمود احمدینژاد را مثبت ارزیابی کرده است.
در هفتههای گذشته، شمار زیادی از مقامهای دولتی از کار برکنار شدند که از این میان برکناری منوچهر متکی، از وزارت خارجه، بیش از همه خبرساز شد.
منوچهر متکی، در حالی از سمت خود برکنار شد که در ماموریت و در کشور سنگال به سر میبرد و به گفته خود وی خبر برکناریاش را از مقامهای سنگالی شنیده است.
ادعایی که از سوی محمود احمدینژاد در یک کنفرانس خبری در ترکیه تکذیب شد و منوچهر متکی نیز در واکنش گفتههای رئیس سابق خود را رد کرد.
مهرداد بذرپاش، رئیس سازمان ملی جوانان، و محمد علی رامین، معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نیز از دیگر مقامهایی هستند که در روزهای اخیر از سمت خود برکنار شدهاند.
با این حال موج برکناریهای به اینجا ختم نشد و محمود احمدینژاد رو ز یکشنبه با حکمی، ۱۴ مشاور خود را به طور ناگهانی از کار برکنار کرد.
به گفته مهدی کلهر، مشاور سابق مطبوعاتی ریاست جمهوری، وی از دلیل برکناری خود بیاطلاع بوده است.
همزمان با این برکناری این مشاوران، سایت خبری مشرق، نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد، در خبری در این باره نوشت: «برخی منابع با اشاره به ناکارآمدی برخی مشاوران رئیس جمهور از این اقدام به عنوان سبکسازی ضروری در دولت یاد میکنند.»
محمود احمدی نژاد در دوره چهار ساله دولت نهم ، وزیران وزارتخانههای آموزش و پرورش، نفت، صنایع و معادن، تعاون، رفاه و تامین اجتماعی، کشور، اقتصاد و امور دارایی، دادگستری، راه و ترابری، اطلاعات و ارشاد را تغییر داده است.
تاملی بر رویداد ها و حواشی سندیکا
علی اکبر پیرهادی
ما انسانهای خاکی هستیم و روی زمین زندگی می کنیم ، با توان محدود در ابعاد متفاوت مادی ، معنوی ، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ادعایی بیش از توان خود نداریم .
کارگران همیشه خواسته ها و مشکلاتی داشته و دارند .
اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد در راستای بهبود شرایط زندگی خود و همکاران تلاش های بی دریغ انجام داده اند و بدون اغراق دستاوردهای چشم گیری در شرکت واحد و در سطح اجتماع داشته اند سندیکا مشعلی شد پیش روی کارگران و فعالان کارگری که با امید به آینده و برای دستیابی به خواسته هایشان باید به نیرو و امکانات خود اتکا و ایمان داشته باشند و با اتحاد و همبستگی و ایجاد تشکل های کارگری می توانند مطالبات خود را بدست آورند.
با گذشت اندک زمانی نتایج آنرا مشاهده کردیم و تشکل های کارگری دیگری مانند سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و اتحادیه آزاد کارگران ایران و ... پا به عرصه گذاشتند که باعث خشنودی و امیدواری کارگران است .
صادقانه کوشش کرده ایم که افراد مفیدی برای جامعه باشیم ولی منکر آن نیستیم که نقاط ضعف هم داشته و داریم . اما اگر منصفانه همه جوانب را بررسی کنیم سندیکا در یک شرایط عادی بازگشایی نشد و با توجه به محدودیت ها و فشارها قاعدتا" کارها بدون نقص انجام نمی شود .
سندیکا در قدم های اول که در حال آموزش قوانین به اعضا و کارگران دیگر نسبت به حقوقشان بود از کلیه جوانب مورد هجوم قرار گرفت اعضای سندیکا در محل کار از طرف مسئولان شرکت واحد و حراست ها در محیط اجتماعی از طرف نهادهای کارگری وابسته مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار ، از طرف دیگر دولتی که می بایست حقوق قانونی افراد جامعه را رعایت و اجرا کند توسط ادارات کار و نیروهای امنیتی و شهرداری عرصه را به اعضای سندیکا تنگ کردند . مسائل و مشکلات بسیاری را متحمل شده ایم ، با دستگیری های پی در پی و زندان و اخراج از کار مواجه بوده و هستیم .
در حال حاضر ۴ نفر از اعضای سندیکا در زندان به سر می برند و هفت نفر از اعضای سندیکا حدود ۵ سال است که با تحمل دستگیری ها و فشارها همچنان بیکارند و از کلیه حقوق اجتماعی محرومند و وضعیت آنها از زندانیان بهتر نیست . در دیوان عدالت اداری پی گیر شکایات خود هستند که تا به حال هیچکدام از مسئولین پاسخگو نبوده اند . تعدادی از اعضای سندیکا مجددا از کار اخراج شده اند اما در روند فعالیت های کارگری دهه های گذشته هم اگر نگاهی گذرا داشته باشیم همیشه نوع فعالیت ها یکسان نبوده و فراز و فرود های گوناگونی را مشاهده می کنیم . طی سالهایی که شرایط اجتماعی پذیرای ایجاد تشکل ها و انجام فعالیت بوده سریعا" تشکل های بسیاری به همت فعالان و کارگران بوجود آمده اند که با زحمت و تلاش آنها در ایران وزارت کار ایجاد شد و قوانین کار تصویب شد و تامین اجتماعی و ... بوجود آمد .
اما با ایجاد محدودیت و تحت فشار قرار گرفتن و سرکوب از جانب دولت ها و سرمایه داران اکثر تشکل ها از هم پاشیده و فعالان یا از فعالیت دست برداشته یا به کشورهای دیگر مهاجرت کرده اند .
اعضای سندیکا با تحمل سختی های فراوان کماکان به عهد خود وفا کرده اند و همچنان در شرایطی که شاید بدتر از زندان باشد با ایمان به راهی که در آن قدم گذاشته اند تا شرایط زندگی کارگران بهبود یابد و شرافتمندانه و سربلند جایگاه مناسبی در جامعه برایشان مهیا شود . واقع بینانه نیست که انتظارات ما فوق بشری از آنها داشته باشیم . با احترامی که برای کلیه اشخاص و دیدگاه ههایی که مخالف عملکرد سندیکاست ، پیشنهاد می کنیم که نیرو و وقت خود را صرف سرزنش و کوبیدن و ایجاد تفرقه و یار کشی در سندیکای کارگران شرکت واحد و دیگر تشکل ها نکنند ، بلکه امیدواریم که از ضعف ها ی احتمالی سندیکا و اعضای آن و تشکل های دیگر پند بگیرند و تجربه کسب کنند .
فکر و امکانات خود را جهت بهبود شرایط و وضعیت کارگران بکار گیرند ، صادقانه و شفاف وارد عرصه فعالیت شوند تا ما هم از آنها بیاموزیم و خود را اصلاح نمائیم . این گوی و این میدان
هیچ تشکلی راه فعالیت و خدمت به جامعه و کارگران را بر روی دیگران سد نکرده است ، همه می توانند تشکل های موجود را حمایت کنند ، اگر کسانی عملکرد تشکل های موجود را قبول ندارند با همت و تلاش خودشان در عرصه و سیع جامعه کارگری می توانند تشکل های مورد نظر خود را ایجاد کنند .
این بی انصافی و ناجوانمردانه است اگر هر شخصی یا گروهی بخواهد از کارگران برای رسیدن به اهداف خود استفاده ابزاری نماید و باعث سر در گمی کارگران و از هم پاشیدن تشکل های موجود باشد .
به هیچ حزب یا گروهی وابسته نبوده و نیستیم و از هیچ کس دستور نمی گیریم مبنای کار سندیکا خرد و تصمیم جمعی می باشد ، بنا به موقعیت و شرایطی که پیش روی ماست سعی کرده ایم معقولانه عمل کنیم و تحت تاثیر شعارهای دور از دسترس قرار نگیریم . وظیفه تشکل های کارگری و فعالان آگاهی کارگران نسبت به حق و حقوقشان با آموزش و اطلاع رسانی و پیگیری مطالبات کارگری است . در نهایت این کارگران هستند که برای دستیابی به خواسته هایشان همگام قدم بر می دارند .
در ادامه طرح یک پرسش به ذهنم رسید . آیا با آرزوی نابودی سرمایه داری تغییری در جهان صورت می گیرد ؟ یا با تغییر روش ها و عملکرد کارگران به نوعی که نتایج مثبتی برای جامعه داشته باشد که دست آورد های بشری را کاملتر کند ؟
نظر به اینکه همیشه در گفتگوها و نوشته ها مطالب بسیاری در مورد سرمایه داری و جهانی سازی گفته و نوشته می شود از افراد صاحب نظر و کارشناس سوال می کنم که دهه های متمادی سرمایه داری و جهانی سازی به صورت عینی و علمی و عملی بسیار گسترده در جهان شکل گرفته و بر مناسبات اقتصادی و سیاسی و ... حاکم شده است زمان آن نرسیده که آگاهان و منتقدان روشها و پیشنهادهای علمی وعملی را که منطبق با موقعیت امروز و حتی آینده و همگام با تکنولوژی نوین باشد ارائه دهند تا از امکانات و پتانسیل فراوان جامعه کارگری به نحوی استفاده شود که بتواند شان و جایگاه انسانی خود را در اجتماع داشته باشد و شکاف طبقاتی به حداقل برسد تا تنها به شعار و آرمان گرایی دل خوش نباشند .
در خاتمه امیدواریم که کلیه افراد و فعالان در بخش های مختلف اجتماع با صداقت و واقع بینی در حد توانشان تلاش کنند .
تا تشکل های مستقل کارگری ایجاد شوند .
دست کسانی را که دلسوزانه و صادقانه جهت یاری کارگران قدم بر می دارند یا قلم می زنند صمیمانه و به گرمی می فشاریم .
با امید گسترش صلح و عدالت در همه جهان
علی اکبر پیر هادی
عضو هیئت مدیره و مسئول کمیسیون دبیرخانه
کارگران همیشه خواسته ها و مشکلاتی داشته و دارند .
اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد در راستای بهبود شرایط زندگی خود و همکاران تلاش های بی دریغ انجام داده اند و بدون اغراق دستاوردهای چشم گیری در شرکت واحد و در سطح اجتماع داشته اند سندیکا مشعلی شد پیش روی کارگران و فعالان کارگری که با امید به آینده و برای دستیابی به خواسته هایشان باید به نیرو و امکانات خود اتکا و ایمان داشته باشند و با اتحاد و همبستگی و ایجاد تشکل های کارگری می توانند مطالبات خود را بدست آورند.
با گذشت اندک زمانی نتایج آنرا مشاهده کردیم و تشکل های کارگری دیگری مانند سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و اتحادیه آزاد کارگران ایران و ... پا به عرصه گذاشتند که باعث خشنودی و امیدواری کارگران است .
صادقانه کوشش کرده ایم که افراد مفیدی برای جامعه باشیم ولی منکر آن نیستیم که نقاط ضعف هم داشته و داریم . اما اگر منصفانه همه جوانب را بررسی کنیم سندیکا در یک شرایط عادی بازگشایی نشد و با توجه به محدودیت ها و فشارها قاعدتا" کارها بدون نقص انجام نمی شود .
سندیکا در قدم های اول که در حال آموزش قوانین به اعضا و کارگران دیگر نسبت به حقوقشان بود از کلیه جوانب مورد هجوم قرار گرفت اعضای سندیکا در محل کار از طرف مسئولان شرکت واحد و حراست ها در محیط اجتماعی از طرف نهادهای کارگری وابسته مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار ، از طرف دیگر دولتی که می بایست حقوق قانونی افراد جامعه را رعایت و اجرا کند توسط ادارات کار و نیروهای امنیتی و شهرداری عرصه را به اعضای سندیکا تنگ کردند . مسائل و مشکلات بسیاری را متحمل شده ایم ، با دستگیری های پی در پی و زندان و اخراج از کار مواجه بوده و هستیم .
در حال حاضر ۴ نفر از اعضای سندیکا در زندان به سر می برند و هفت نفر از اعضای سندیکا حدود ۵ سال است که با تحمل دستگیری ها و فشارها همچنان بیکارند و از کلیه حقوق اجتماعی محرومند و وضعیت آنها از زندانیان بهتر نیست . در دیوان عدالت اداری پی گیر شکایات خود هستند که تا به حال هیچکدام از مسئولین پاسخگو نبوده اند . تعدادی از اعضای سندیکا مجددا از کار اخراج شده اند اما در روند فعالیت های کارگری دهه های گذشته هم اگر نگاهی گذرا داشته باشیم همیشه نوع فعالیت ها یکسان نبوده و فراز و فرود های گوناگونی را مشاهده می کنیم . طی سالهایی که شرایط اجتماعی پذیرای ایجاد تشکل ها و انجام فعالیت بوده سریعا" تشکل های بسیاری به همت فعالان و کارگران بوجود آمده اند که با زحمت و تلاش آنها در ایران وزارت کار ایجاد شد و قوانین کار تصویب شد و تامین اجتماعی و ... بوجود آمد .
اما با ایجاد محدودیت و تحت فشار قرار گرفتن و سرکوب از جانب دولت ها و سرمایه داران اکثر تشکل ها از هم پاشیده و فعالان یا از فعالیت دست برداشته یا به کشورهای دیگر مهاجرت کرده اند .
اعضای سندیکا با تحمل سختی های فراوان کماکان به عهد خود وفا کرده اند و همچنان در شرایطی که شاید بدتر از زندان باشد با ایمان به راهی که در آن قدم گذاشته اند تا شرایط زندگی کارگران بهبود یابد و شرافتمندانه و سربلند جایگاه مناسبی در جامعه برایشان مهیا شود . واقع بینانه نیست که انتظارات ما فوق بشری از آنها داشته باشیم . با احترامی که برای کلیه اشخاص و دیدگاه ههایی که مخالف عملکرد سندیکاست ، پیشنهاد می کنیم که نیرو و وقت خود را صرف سرزنش و کوبیدن و ایجاد تفرقه و یار کشی در سندیکای کارگران شرکت واحد و دیگر تشکل ها نکنند ، بلکه امیدواریم که از ضعف ها ی احتمالی سندیکا و اعضای آن و تشکل های دیگر پند بگیرند و تجربه کسب کنند .
فکر و امکانات خود را جهت بهبود شرایط و وضعیت کارگران بکار گیرند ، صادقانه و شفاف وارد عرصه فعالیت شوند تا ما هم از آنها بیاموزیم و خود را اصلاح نمائیم . این گوی و این میدان
هیچ تشکلی راه فعالیت و خدمت به جامعه و کارگران را بر روی دیگران سد نکرده است ، همه می توانند تشکل های موجود را حمایت کنند ، اگر کسانی عملکرد تشکل های موجود را قبول ندارند با همت و تلاش خودشان در عرصه و سیع جامعه کارگری می توانند تشکل های مورد نظر خود را ایجاد کنند .
این بی انصافی و ناجوانمردانه است اگر هر شخصی یا گروهی بخواهد از کارگران برای رسیدن به اهداف خود استفاده ابزاری نماید و باعث سر در گمی کارگران و از هم پاشیدن تشکل های موجود باشد .
به هیچ حزب یا گروهی وابسته نبوده و نیستیم و از هیچ کس دستور نمی گیریم مبنای کار سندیکا خرد و تصمیم جمعی می باشد ، بنا به موقعیت و شرایطی که پیش روی ماست سعی کرده ایم معقولانه عمل کنیم و تحت تاثیر شعارهای دور از دسترس قرار نگیریم . وظیفه تشکل های کارگری و فعالان آگاهی کارگران نسبت به حق و حقوقشان با آموزش و اطلاع رسانی و پیگیری مطالبات کارگری است . در نهایت این کارگران هستند که برای دستیابی به خواسته هایشان همگام قدم بر می دارند .
در ادامه طرح یک پرسش به ذهنم رسید . آیا با آرزوی نابودی سرمایه داری تغییری در جهان صورت می گیرد ؟ یا با تغییر روش ها و عملکرد کارگران به نوعی که نتایج مثبتی برای جامعه داشته باشد که دست آورد های بشری را کاملتر کند ؟
نظر به اینکه همیشه در گفتگوها و نوشته ها مطالب بسیاری در مورد سرمایه داری و جهانی سازی گفته و نوشته می شود از افراد صاحب نظر و کارشناس سوال می کنم که دهه های متمادی سرمایه داری و جهانی سازی به صورت عینی و علمی و عملی بسیار گسترده در جهان شکل گرفته و بر مناسبات اقتصادی و سیاسی و ... حاکم شده است زمان آن نرسیده که آگاهان و منتقدان روشها و پیشنهادهای علمی وعملی را که منطبق با موقعیت امروز و حتی آینده و همگام با تکنولوژی نوین باشد ارائه دهند تا از امکانات و پتانسیل فراوان جامعه کارگری به نحوی استفاده شود که بتواند شان و جایگاه انسانی خود را در اجتماع داشته باشد و شکاف طبقاتی به حداقل برسد تا تنها به شعار و آرمان گرایی دل خوش نباشند .
در خاتمه امیدواریم که کلیه افراد و فعالان در بخش های مختلف اجتماع با صداقت و واقع بینی در حد توانشان تلاش کنند .
تا تشکل های مستقل کارگری ایجاد شوند .
دست کسانی را که دلسوزانه و صادقانه جهت یاری کارگران قدم بر می دارند یا قلم می زنند صمیمانه و به گرمی می فشاریم .
با امید گسترش صلح و عدالت در همه جهان
علی اکبر پیر هادی
عضو هیئت مدیره و مسئول کمیسیون دبیرخانه
مرتضی حاجی بازداشت شد
خبرگزاری هرانا – مرتضی حاجی، وزیر تعاون و آموزش و پروش در دوران تصدی گری سید محمد خاتمی شب گذشته بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، یکی از نزدیکان خانواده حاجی اطلاع داد شب گذشته نیروهای امنیتی و اطلاعاتی مرتضی حاجی را بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند.
مرتضی حاجی پیشتر در 7 دی ماه سال گذشته و پس از وقایع عاشورا و در دفتر باران که در همان روز توسط نیروهای امنیتی پلمپ شده بود بازداشت و پس از 16 روز در 22 دی ماه همان سال آزاد شد.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین خواهان "قیام" علیه علوم انسانی شد
خبرگزاری هرانا - رئیس سازمان بسیج مستضعفین در یک سخنرانی برای اساتید دانشگاهها بشکلی باور نکردنی مدعی شد که اگر قرار است علوم انسانی را تغییر دهیم و "کتب ضاله" از دانشگاههای کشور برچیده شود، باید علیه علوم انسانی "قیام کرد"!
سردار محمد رضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین، این گفته های حیرت آور را شب گذشته در قرارگاه مرکزی اهواز برای گروهی از روسا و اساتید دانشگاههای استان تهران و البرز جهت بازدید مناطق عملیاتی جنوب کشور به استان خوزستان سفر کرده بودند، گفته است.
وی افزوده است در" دوران جنگ تحمیلی" زنان و مردان قیام کردند و "مسائل حل نشدنی را حل کردند" و سپس مدعی شد که مشکلات امروز سخت تر از مشکلات دیروز نیست و با همانند سازی مشکلات جنگ با عراق و مشکلات امروزی که به عقیده او تحول در علوم انسانی است ، خواهان "جهاد " برای حل این مشکل شد.
به گزارش رادیو فرانسه، در توضیحاتی حیرت آور، سردار نقدی یادآوری کرد که رهبر جمهوری اسلامی خواهان این شده است که ایران "مرجع علمی جهان شود" و سپس به ارائه رهنمود برای تحقق شعار رهبری پرداخت. او توضیح داد که اگر کسی در سراسر جهان می خواهد علم را بیاموزد، "باید به فراگیری زبان فارسی اقدام کند".
سردار نقدی در بخش دیگری از سخنرانی اش برای روسا و اساتید دانشگاهها توضیح داد که برای "جهاد " بقصد تحول علوم انسانی باید "روزانه هجده ساعت مطالعه کرد" و از شهری به شهر دیگر برای آموختن در سفر بود.
فرمانده بسیج مستضعفین در این سخنرانی اعجاب انگیز که درست در مقابل اساتید دانشگاه انجام می شد اظهار داشت که متاسفانه "کسانی که مراکز علمی و دانشگاههای کشورمان را طراحی و معماری کرده اند" افراد غرب زده هستند. او مدعی شد که برای "شکسته شدن این طلسم ها" بسیج باید در عرصه های علمی حرکت کند و گره ها وشکلات را باز کند.
سردار نقدی که در بخشی از سخنانش کتاب های درسی علوم انسانی در دانشگاههای کشور را " کتب ضاله" نامیده بود، در همین سخنرانی به افراد "سیاه کار و دغل بازی" اشاره کرد که اکنون "مسائلی بی معنی را با عنوان علم کنار هم می چسبانند". او البته توضیح نداد که این سیاهکاران نویسنده کتب ضاله چه کسانی هستند.
سردار پاسدار در بخش دیگری از سخنرانی اش، علوم سیاسی در دانشگاههای کشور را با معادل آن در عربستان و اسرائیل مقایسه کرد و با توجه به همانندی آنها پرسید که که با این علوم سیاسی می شود فرمایشات رهبری را پیاده کرد؟
سردار نقدی بلافاصله جواب داد که در این صورت "مطمئناً دراین راه شکست می خوریم"
سردار نقدی بلافاصله جواب داد که در این صورت "مطمئناً دراین راه شکست می خوریم"
ارجاع پرونده ی جعفر کاظمی به دایره ی اجرای احکام
خبرگزاری هرانا - پرونده جعفر کاظمی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، به دایره اجرای احکام دادگاه انقلاب فرستاده شده است.
با توجه به تایید حکم اعدام این زندانی سیاسی، حکم وی در آستانه ی اجرا قرار گرفته است.بنا بر گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، در چند روز گذشته اخباری مبنی بر تایید حکم اعدام جعفر کاظمی انتشار یافت که باعث شد خانواده این زندانی سیاسی جهت مطلع شدن از وضعیت پرونده عزیزشان به ارگان های مختلف مراجعه کنند که از جملۀ آن ها دیوان علی کشور، اجرای احکام دادگاه انقلاب، دادستانی تهران و بازپرسی امنیت دادگاه انقلاب مستقر در زندان اوین بوده است.
مسئولان طی روزهای اخیر از دادن جواب روشنی به خانواده ی کاظمی سرباز می زدند و در نهایت بازپرسی امنیت دادگاه انقلاب مستقر در زندان اوین به ایشان گفت که پرونده جعفر کاظمی به اجرای احکام دادگاه انقلاب ارسال شده است و در انتظار دستور اجرای حکم اعدام بسر می برد.
جعفر کاظمی 27 شهریور ماه 1388 توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد و به مدت 74 روز در سلول انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی شدید قرار داشت. سپس پرونده ی او به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب ارجاع داده شد و رئیس این شعبه، قاضی مقیسه، حکم اعدام را صادر نمود.
این حکم چندی بعد در دادگاه تحدید نظر و توسط قاضی زرگر مورد تایید قرار گرفت.
لازم به یادآوری است که جعفر کاظمی از زندانیان سیاسی دهه ی شصت نیز می باشد.
یک زن امرکایی به اتهام جاسوسی در ایران دستگیر شد
به نوشته روزنامه ی دولتی ایران، یک زن پنجاه و پنج ساله آمریکایی هنگام ورود به ایران از طریق مرز این کشور با ارمنستان توسط ماموران گمرک پایانه مرزی "نوردوز" دستگیر شده است.
به گزارش وبسایت بی بی سی فارسی، پیشتر، تعدادی از سایت های خبری داخل ایران از جمله سایت تابناک در خبری تحت عنوان بازداشت جاسوس آمریکایی گزارش داده بودند که این زن هال تالایان نام دارد و بدون داشتن روادید سفر به ایران، قصد ورود به این کشور را داشته است.
در این گزارش ها گفته شده است که هنگام بازداشت خانم تالایان مشخص شد که این زن آمریکایی، تجهیزات شنود جاسوسی (میکروفون مخفی) در دندان خود کار گذاشته است.
در این گزارش که خبرگزاری های بین المللی نیز آن را مخابره کرده اند، افزوده شده که زن آمریکایی پس از دستگیری به ماموران ایرانی گفته است که اگر او را به ارمنستان بازگردانند، نیروهای امنیتی آن کشور او را خواهند کشت اما دلیلی برای این نگرانی او ارائه نشده است.
هنوز منابع رسمی ایران، آمریکا و یا ارمنستان نسبت به این گزارش واکنشی نشان نداده اند.
در صورتی که این خبر صحت داشته باشد، این دومین بار طی حدود یک سال و نیم گذشته است که ماموران مرزی ایران شهروندان آمریکایی را در نواحی مرزی بازداشت می کنند.
چندی پیش ماموران ایرانی دو مرد و یک زن آمریکایی را در مرز ایران با منطقه کردستان عراق بازداشت کردند و به تهران انتقال دادند.
در گزارش های اولیه، اتهام این سه نفر عبور غیرمجاز از مرز عنوان شد اما بعدا، برخی از منابع دولتی آنان را به جاسوسی متهم کردند و گفتند که این افراد به این اتهام محاکمه خواهند شد.
دولت آمریکا ارتباط این سه نفر با تشکیلات اطلاعاتی آن کشور را رد کرده و از ایران خواسته است آنان را آزاد کند.
در ماه سپتامبر سال گذشته، مقامات قوه قضاییه ایران گفتند که زن بازداشتی را "به دلایل پزشکی" و در برابر تودیع وثیقه ای به مبلغ نیم میلیارد تومان آزاد کرده و اجازه داده اند تا زمان برگزاری محاکمه، به آمریکا بازگردد.
مرتضی گلی زاده بازداشت شد
خبرگزاری هرانا - مسئول كميته تبليغات ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در استان مركزی دستگیر شد.
به گزارش هم میهن، مرتضی گلی زاده ،مسئول كميته تبليغات ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در استان مركزی كه به اتهام شركت در تشييع جنازه آيت ا..العظمی منتظری در قم و با عنوان اخلال در نظم عمومی به يكسال حبس تعزيری محکوم شده بود پس از مراجعه به اداره كل دادگستی اراک جهت مذاكره با مسئولان دادگستری بازداشت و روانه زندان شد. گلی زاده عضو شورای مرکزی و مسئول روابط عمومی جبهه مشاركت استان مركزی است.
او در عاشورای دو سال پیش نیز در خیابان بازداشت شد و منزل شخصی اش مورد بازرسی قرار گرفت.
با دستگری گلی زاده تعداد زندانیان سیاسی حاضر در زندان اراک که شامل چند دانشجو و فعال سابق سیاسی است افزایش یافته است.
به گزارش هم میهن، مرتضی گلی زاده ،مسئول كميته تبليغات ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در استان مركزی كه به اتهام شركت در تشييع جنازه آيت ا..العظمی منتظری در قم و با عنوان اخلال در نظم عمومی به يكسال حبس تعزيری محکوم شده بود پس از مراجعه به اداره كل دادگستی اراک جهت مذاكره با مسئولان دادگستری بازداشت و روانه زندان شد. گلی زاده عضو شورای مرکزی و مسئول روابط عمومی جبهه مشاركت استان مركزی است.
او در عاشورای دو سال پیش نیز در خیابان بازداشت شد و منزل شخصی اش مورد بازرسی قرار گرفت.
با دستگری گلی زاده تعداد زندانیان سیاسی حاضر در زندان اراک که شامل چند دانشجو و فعال سابق سیاسی است افزایش یافته است.
بی خبری از وضعیت منصور اسالو
خبرگزاری هرانا – از وضعیت رئیس سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران که در پی برگزاری مراسم یادبود علی صارمی به سلول های انفرادی منتقل شد خبری در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"هرانا" با گذشت شش روز از انتقال منصور اسالو به سلولهای انفرادی نامبرده کماکان در سلول انفرادی و در شرایط نامعلومی نگهداری می شود. منصور اسالو در پی برگزاری مراسمی که در بند 3 زندان رجایی شهر کرج برای زندانی اعدام شده علی صارمی برگذار شد به اتهام شرکت در مراسم و سخنرانی برای حاضرین از سوی حفاظت زندان احضار و به سلولهای انفرادی منتقل شد.
کارخانه ماشین سازی گچساران بعد از افتتاح تعطیل شد
خبرگزاری هرانا - کارخانه ماشین سازی گچساران پس از افتتاح از سوی مسئولین استان و پس از گذشت چند ماه تعطیل شده است و کارگران آن در بلاتکلیفی بسر می برند.
نماینده گچساران در مجلس ایران در گفتگو با خبرگزاری کار اعلام داشت بیش از 13 هزار بیکار در این شهر وجود دارد که آمار ارائه شده تنها شامل افرادی می شود که جویای کار هستند و ثبت نام کرده اند.
وی در ادامه افزود به دلیل خصوصی سازی کارگران بومی حق اشتغال در مجتمع پتروشیمی گچساران را ندارند و اخیرا نیز کارخانه ماشین سازی گچساران پس از افتتاح تعطیل شده است.
درخواست دولت هلند از دولت ایران درباره پرونده زن ایرانی- هلندی
خبرگزاری هرانا - وری روزنتال، وزیر خارجه هلند، روز چهارشنبه در بیانیه ای از دولت ایران خواست تا جزئیات بیشتری درباره پرونده یک زن ایرانی- هلندی که در تظاهرات روز عاشورای سال گذشته دستگیر شده، اما به گفته دخترش دادگاه وی را به اتهام قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم کرده، ارائه کند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، در بیانیه وزیر خارجه هلند تصریح شده وقتی دختر خانم بهرامی به یک رادیوی هلندی گفته است مادرم به اعدام محکوم شده است، «بسیار نگران» شده است.
زهرا بهرامی در جریان تظاهرات اعتراضی روز عاشورا سال در دیماه سال ۸۸ دستگیر شده است.به گزارش رسانه های خبری هلند، حکم «اعدام» خانم بهرامی روز یکشنبه صادر شدهاست اما به خاطر وادار کردن وکیل او به سکوت، این خبر تازه به مقامهای هلندی رسیدهاست.
وزارت خارجه هلند و سفارت هلند در تهران در ماههای اخیر تلاشهای زیادی کردهاند تا بتوانند به پرونده زهرا بهرامی کمک حقوقی کنند.
اما به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، دولت ایران تاکنون به دیپلماتهای هلندی در تهران اجازه نداده است تا با این شهروند ایرانی-هلندی دیدار کنند. ایران تابعیت هلندی خانم بهرامی را به رسمیت نمیشناسد.
وزیر خارجه هلند در بیانه خود از ایران خواسته است با ارائه اطلاعات، «فرصتی برای مشاوره کنسولی، و دادگاهی عادلانه» را برای خانم بهرامی فراهم کند.
به آسوشیتدپرس، بنفشه نایبپور فرزند خانم بهرامی در گفتوگوی تلفنی با یک رادیوی هلندی گفته است که مادرش روز یکشنبه به اعدام محکوم شده است.
بنفشه نایبپور گفتهاست :«خرد شده ام. نمی دانم مادرم چه کار اشتباهی انجام داده؟ نمی توانم بفهم چرا.»
وی همچنین گفته است مادرش احتمالا تا دو ماه دیگری به اتهام وابستگی به یک گروه مسلح بار دیگر محاکمه و به حکم اعدام دیگری محکوم خواهد شد.
در همین حال، برخی از رسانه های خبری در ایران از بنفشه عرفانی به عنوان دختر زهرا بهرامی نام برده اند.
بنا بر گزارش های وب سایت خبری حامی حقوق بشر، زهرا بهرامی، ۴۵ ساله و دارای دو فرزند، که حدود بیست سال پیش به هلند مهاجرت کرده متهم به عضویت در « انجمن پادشاهی ایران و به همراه داشتن نیم کیلو کوکائین» است.
طبق این گزارش نسرین ستوده گفته است که اتهام زهرا بهرامی «عضویت در انجمن پادشاهی ایران و به همراه داشتن نیم کیلو کوکائین به هنگام دستگیری است.».
یک استاد برجسته جامعه شناسی ممنوع التدریس شد
خبرگزاری هرانا - در تداوم تصفیه دانشگاهها از استادان مستقل، دکتر غلامعباس توسلی که پیش از این به دلائل سیاسی از دانشگاه تهران اخراج شده بود، روز ۱۵ آذر از طریق یک نامه از پایان کار خود در دانشگاه آزاد مطلع گردید.
نامه تشکر آمیزی که روز ۱۵ آذر ماه بر میز کار دکتر توسلی گذاشته شده بود با یک تشکر ساده، پایان همکاری دانشگاه با وی را اعلام کرد؛ آن هم در حالیکه تنها دو هفته به پایان ترم اول تحصیلی باقی مانده بود.
غلامعباس توسلی با نیم قرن تجربه تدریس، به یکباره و طی یک نامه اداری از ادامه تدریس در دانشگاه آزاد منع شد.
وی پیش تر در سال ۸۶ به بهانه های سیاسی از دانشگاه تهران اخراج شده و واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد تنها کرسی ای بود که برای این استاد قدیمی جامعه شناسی ایران مانده بود که آن هم به این ترتیب از او گرفته شد.
تاریخ شفاهی ادبیات مدرن ایران مجوز نگرفت
خبرگزاری هرانا – تاریخ شفاهی، مجموعه گفتگو های محمد علی سپانلو شاعر توانای ایرانی كه بیش از شصت كتاب منتشر كرده است از سوی وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی مجوز چاپ نگرفت.
سری تاریخ شفاهی، مجموعه گفتوگوهایی است كه به بررسی زندگی، آثار و روابط و زندگی شخصی نویسندهها و شاعران بزرگ ایران میپردازد. دبیر این سری كتابها محمدهاشم اكبریانی، شاعر و داستاننویس است. از این سری كه در نشر ثالث منتشر میشود، مجلدهای متعددی به چاپ رسیده است اما مجلد مربوط به زندگی و آثار محمدعلی سپانلو در ارشاد متوقف شده است.
شاعر شهر تهران، دربارهی این كتاب به ایلنا میگوید: كتاب، متشكل از گفت و گوهایی با من است كه از خصوصیترین خاطرههایم تا گفتوگوهایم با شخصیتهای بزرگ ادبیات جهان را دربرمیگیرد. گفت و گو با لویی آراگون، آگاتا كریستی، نجیب محفوظ و چند نویسندهی بزرگ دیگر در این كتاب گنجانده شده است. خاطراتی هم از شاعران بزرگی همچون شاملو، اخوان، رویایی و منوچهر آتشی و دوستان نزدیك من در كتاب آورده شده است.
او ادامه میدهد: یك نمایشنامه از آلبر كامو به نام عادلها هم در ارشاد دارم. جالب است كه چاپ نهم این نمایشنامه در ارشاد خوابیده است ولی همین نمایشنامه با ترجمهی مترجم دیگری منتشر شده است. كتابهای دیگری هم در ارشاد دارم. یك نمایشنامه از هلن سیكسو، یك نمایشنامه از كامو به نام شهروندان و ترجمهای از یكی از آثار گراهام گرین به نام مقلدها. این ترجمه هم چاپ چهارمش در ارشاد مانده است.
سری تاریخ شفاهی، مجموعه گفتوگوهایی است كه به بررسی زندگی، آثار و روابط و زندگی شخصی نویسندهها و شاعران بزرگ ایران میپردازد. دبیر این سری كتابها محمدهاشم اكبریانی، شاعر و داستاننویس است. از این سری كه در نشر ثالث منتشر میشود، مجلدهای متعددی به چاپ رسیده است اما مجلد مربوط به زندگی و آثار محمدعلی سپانلو در ارشاد متوقف شده است.
شاعر شهر تهران، دربارهی این كتاب به ایلنا میگوید: كتاب، متشكل از گفت و گوهایی با من است كه از خصوصیترین خاطرههایم تا گفتوگوهایم با شخصیتهای بزرگ ادبیات جهان را دربرمیگیرد. گفت و گو با لویی آراگون، آگاتا كریستی، نجیب محفوظ و چند نویسندهی بزرگ دیگر در این كتاب گنجانده شده است. خاطراتی هم از شاعران بزرگی همچون شاملو، اخوان، رویایی و منوچهر آتشی و دوستان نزدیك من در كتاب آورده شده است.
او ادامه میدهد: یك نمایشنامه از آلبر كامو به نام عادلها هم در ارشاد دارم. جالب است كه چاپ نهم این نمایشنامه در ارشاد خوابیده است ولی همین نمایشنامه با ترجمهی مترجم دیگری منتشر شده است. كتابهای دیگری هم در ارشاد دارم. یك نمایشنامه از هلن سیكسو، یك نمایشنامه از كامو به نام شهروندان و ترجمهای از یكی از آثار گراهام گرین به نام مقلدها. این ترجمه هم چاپ چهارمش در ارشاد مانده است.
بحران در صنایع و پرداخت نشدن حقوق کارگران
خبرگزاری هرانا - شمار زيادی از کارگران در ايران در کنار گرانی و تورم روزافزون و همچنين نگرانی از بيکار شدن، با مشکلی به نام پرداخت نشدن حقوق و مزايای خود نيز مواجهند؛ کارگرانی که بسياری از آنان در مواجهه با غول گرانی و تورم، حداقل حقوق، يعنی ۳۰۳ هزار تومان در ماه، دريافت می کنند.
صادق کارگر، فعال سنديکايی در نروژ، به راديو فردا می گويد: « کاهش قدرت خريد کارگران تازگی ندارد و قدرت خريد آنان در ساليان گذشته در مقايسه يا نرخ واقعی تورم عقب افتاده است.»
به گزارش خبرگزاری های رسمی و همچنين وبسايت های کارگری، اما همين مبلغ نيز به طور مرتب و هر ماه به دست کارگران در بسياری از کارخانه ها نمی رسد.
از جمله، خبرگزاری « ايلنا» چند روز پيش به نقل از آقايار حسينی، دبير اجرايی خانه کارگر آبادان، نوشت که ۵۰۰ تا ۶۰۰ کارگر کارخانه لولهسازی خوزستان ۱۸ ماه حقوق و مزايا طلبکار هستند.
يکی از کارگران اين کارخانه به راديو فردا می گويد: « زندگی برای ما خيلی مشکل شده است. حتی خوردن نان و پنير که به نظر جمهوری اسلامی ساده است. مشکل خودمان را به چه کسی بگوييم؟»
در اين وضعيت، گزارش های روزافزونی در مورد تجمع و اعتصاب کارگران در ماه های اخير انتشار يافته است.
برای مثال، می توان به گزارش اتحاديه آزاد کارگران ايران در مورد اعتصاب ۳۵۰۰ کارگر کارخانه لاستيک بارز در استان کرمان اشاره کرد که روز شنبه آغاز شد.
بر اساس اين گزارش، کارگران لاستيک بارز از ماه ها پيش خواستار افزايش دستمزدهای خود و تبديل قراردادهای يک ماهه به قرارداد يک ساله هستند.
علاوه بر اين، کارگران لاستيک بارز از آنجا که يک هفته در ميان، فقط روزهای جمعه، تعطيلند، خواستار تعطيلی دو روز در هفته هستند و به کاهش پاداش توليد که از بيستم مهر ماه جاری از مبلغ ۵۰ تا ۲۰۰ هزارتومان نسبت به دستمزد کارگران کاهش پيدا کرده است، معترضند.
به گزارش اتحاديه آزاد کارگران ايران، رئيس حراست اين کارخانه با حضور در ميان کارگران، آنها را تهديد کرده است که در صورت پايان ندادن به اعتصاب، يگان ويژه وارد کارخانه خواهد کرد تا آنان را بازداشت کنند.
او در عين حال گفته است که مطالبات کارگران موضوعيتی ندارد.
اين گزارش در شرايطی انتشار يافته است که خبرگزاری های رسمی تاکنون در اين باره خبری منتشر نکرده اند.
البته اين سکوت خبری در مورد اعتراض های صنفی کارگران توسط رسانه های رسمی تازگی ندارد و در گذشته نيز صورت گرفته است.
از جمله می توان به اعتصاب های کارگران لاستيک البرز و کارخانه لوله سازی خوزستان در ماه های گذشته اشاره کرد.
اين در شرايطی است که بخش صنعت ايران بحرانی است و به گفته عيد علی کريمی، دبير اجرايی خانه کارگر استان قزوين، ۷۰ درصد صنايع اين استان مشکل دارند يا به گفته شريف حسينی، نايب رئيس کميسيون صنايع مجلس شورای اسلامی، ۲۳ واحد صنعتی و کارخانه خوزستان به دليل مشکلات در آستانه تعطيلی قرار دارند.
در اين ارتباط، برخی از کارشناسان امور کارگری ايران بر اين عقيده هستند که به دليل اين وضعيت، می توان در انتظار اعتراض های صنفی بيشتری از سوی کارگران بود که حقوق عقب افتاده خود را طلب خواهند کرد.
بهروز کارونی - رادیو فردا