در نقد آرامش دوستدار − ۱۷
انفصال و استقلال نسبی مقالها و وجود امکان برای اندیشیدن
محمدرضا نیکفر
۵۵. ابنسینا در آغاز بحث طبیعت میگوید که که طبیعتشناسی نسبت به الاهیات، علمی جزئی است. این به معنا نیست که او معتقد است که علم طبیعی بیاهمیت است، یا با وجود علم الاهی موضوعیت ندارد. بحث طبیعت، آنسان که به تفصیل در "شفا" میبینیم، با تعیین موضوع آن آغاز میشود، یعنی با تشخیص امور طبیعی و مبادی آنها. امور طبیعی اجسام هستند و عوارض آنها. در طبیعیات، وجود مبادی طبیعی پذیرفته میشود. آنها اثبات نمیشوند. آنچه در این پهنه پژوهیده میشود، ماهیت آنهاست.
پس از تعیین موضوع و مشخص کردن حیطهی طبیعیات، در کل مبحثی که پیش برده میشود، هیچ گاه به صورت مستقیم پای دین به وسط نمیآید. تعیین موضوع طبیعیات و تعیین نسبت آن به مابعدالطبیعه در نزد ابنسینا درست بسان فیزیک ارسطو انجام میپذیرد. در فیزیک ابنسینا دین همان گونه تعطیل است که در فیزیک ارسطو. این سخن بدین معنا نیست که ابنسینا دیندار نبوده یا دست کم در طبیعیات به اقتضای موضوع، رویهای غیر دینی پیش گرفته است. در خود مبحث الاهیات نیز دین تعطیل است. خدا در اینجا غیرشخصانی است، بر خلاف آنچه در متنهای کانونی دینی میبینیم، درگیر زمان و مکان نیست. عقل وی را بر جایگاهی چنان متعالی نشانده که در جزئیات دخالت نمیکند و از این رو هیچ قاعدهی عقلانیای را برهم نمیزند.
تمامیتخواهی دینی
دین تمامیتخواه است، اما تمامیتخواهی آن، بدان گونه نیست که دوستدار میپندارد. بنابر نظر دوستدار، وجود کسی چون ابنسینا در یک فرهنگ دینی بایستی ممتنع باشد، زیرا در فرهنگ دینی، به پندار دوستدار، افکندن طرحی از طبیعت به گونهای که معرفت به آن مستلزم تصور و تأسیس یک حوزهی معرفتی مستقل از دین باشد، ناممکن است.
امکان یا عدم امکان را درجاتی است و این چیزی است که دوستدار به آن، به دلیل تصوری ساده از تمامیتخواهی دین بیتوجه است. منطق دوستدار، منطق دوارزشی است: یا فکر میکنید یا فکر میکنید، یا فرهنگ شما دینی است، یا اینکه غیردینی است.1
مقال دینی و مقال فلسفی
۵۶. گفتیم که در طبیعیات، بدانسان که در فلسفهی مشا میبینیم، دین تعطیل است. در اینجا نوعی خاصی از مقال دینی بیاعتبار میشود، فیلسوف اما همانسان دیندار است که ممکن است در حوزهای دیگر باشد. در مقال دینی هر چه حادث است، مسبوق به ارادهی الهی است، یعنی خواست خدا باعث میشود چیزی رخ دهد یا رخ ندهد.
فیلسوف اما در مقال فلسفی در مبحث طبیعت به این بسنده میکند که برنهد "کل حادث مسبوق بالماده". در اینجا وجود ماده شرط حدوث زمانی میشود. هیچ سخنی از ارادهی الهی در میان نیست. ساختار کائنات را نیز نظمی عقلانی تعیین میکند نه ارادهای مرموز. در طبیعیات فیلسوف استدلال میکند که "کل جسم بسیط فشکله الطبیعی کروی"، یعنی هر چه بسیط است، به شکل کره است، آن هم نه به خاطر حکم خدایی بدانسان که در مقال دینی به صورت حکم یک فاعل شخصانی نگریسته میشود، بلکه به دلیل عقلانی، دلیلی که امام فخر رازیِ متکلم، آن را چنین به دست میدهد: «هر چه بسیط باشد باید که شکل آن کره باشد زیرا که فعل یک قوت در یک ماده جز بر یک نهج نبود و هر شکل که جز کره است متشابه نیست، پس لازم آید که شکل افلاک کره باشد.»2
امکان تفکیک دو مقال
هم در مسیحیت و هم در اسلام، حتّا در دوران اقتدار قرون وسطایی دو دین، امکانی وجود دارد برای تفکیک میان گفتار دینی، که گفتار دین به عنوان مؤسسهای اجتماعی است، و گفتار فلسفی، که تنها مقولهها و گزارههای خاصی را از گفتار دینی برمیگیرد، آن هم با جرح و تعدیل عقلانی. به این امکان به پیروی از ابن رشد، "فصل المقال" میگوییم. از این اصطلاح، که مراد از آن گفتاری به منزله فصل الخطاب است، فصل دو مقال را برداشت میکنیم، یعنی جدایی گفتار دینی و گفتار فلسفی را.
"فصل المقال" ابن رشدی دو وجه دارد: از یک سو میان دینی که برای عوام است و با تمثیل و فرمان و بدون استدلال کار میکند، با تفکر عقلانیای که مظهر آن فلسفهی یونانی ارسطویی است، مرز میکشد و از سوی دیگر بر این گمان است که باطن دین با آن عقلانیت در هماهنگی به سر میبرد.
ابن رشد در "فصل المقال فيما بين الحكمة والشريعة من الاتصال" بر آن است که حرف نهایی را در مورد "اتصال" درونی حکمت و شریعت بزند، اما او برای اثبات اتصال، نخست دست به حرکتی انفصالی یعنی جداسازانه میزند. کار ابتدایی او در "فصل المقال"، انفصال بین المقالین است، جداسازی گفتار عامیانهی دینی از گفتار حکیمانه است. این جداسازی را ابنرشد در تعارض با دین نمیبیند. او رسالهاش را با اثبات مشروعیت فلسفه میآغازد. این مشروعیت مبنای انفصال مقالین میشود. در هنگام اثبات مشروعیت فلسفه، ابرگفتاری که هم بر فلسفه و هم بر شرع احاطه دارد، خود شرع نیست، بلکه فلسفه است، فلسفهای که پیشاپیش خدا را محکوم به عقلانیت میکند. خدای عقلانی، فلسفیدن را روا میداند. این خدا در کتاب دینی گاه صریح سخن میگوید، گاه تمثیلوار. ابن رشد، کافی میداند جملاتی را از کتاب دینی برگزیند که به اندیشهورزی در کار جهان دعوت میکنند، تا با اتکا بر آنها فلسفه را مشروع داند. تفسیر کتاب و گزینش جملات مناسب از آن در ابرگفتار عقلانی انجام میشود.
مشروعیت فلسفه
همهی فیلسوفان اسلامی و مسیحی در قرون وسطا با مسئلهی جدایی مقالین مواجه بودهاند، یعنی خود را ناگزیر دانستهاند مشروعیت فلسفه را ثابت کنند. هر کس راه حلی برای موضوع یافته است. ابن رشد دست به تحلیل تفکیکگرِ مقال دینی زده و اگر قرار بود آثار خود را در یک مجموعه منتظم کند، میتوانست آن تحلیل را در ابتدای کلیاتش قرار دهد.
فارابی برای مشروعیت دادن به عقلانیت طرحی متافیزیکی میریزد، با این هدف که به عقل خاستگاهی الهی دهد. او عقل در مرتبهی مادون آن را قوهی ادراک معقولات میداند و آن را عقل هیولائی مینامد. این عقل بالفعل میشود. در این مرتبه عقل به معقولات از راه تجرید دست مییابد. اما مرتبهای هست که عقل بدون طی مراحلی چون احساس و تخیل و تجرید معقولات را درک میکند. این مرتبه، مرتبهی عقل مستفاد است. عقل مستفاد وصل به عقل فعال است که نقطهی اتصال طبیعت با ورای آن است. عقل فعال عقل دهم است. این عقل منبع وحی است. وحی، افاضه از سوی عقل فعال به سوی عقل منفعل است. پس وحی خود خاستگاهی عقلانی دارد. از نظر فارابی، آن چه به این نحو ممتاز عقلانی است، در تعارض با عقلانیت نیست، عقلانیتی که طرحِ فلسفیِ فیلسوف از آن ارزش مطلق را میسازد.
فصل المقال فارابی، نه مقدمهی سیستم او بلکه نتیجهی آن است. ابن سینا در طرح او تغییراتی میدهد، اما به اساس آن، که نوعی اصالت عقل است، وفادار میماند. او وحی را القای امر عقلانی میداند، یعنی باز ابرمقولهای را که وحی را در زیر آن میگنجاند، با عقل مشخص میکند. او از قوهی حدس، که آن را به انبیا اختصاص میدهد، نه همچون چیزی مغایر با عقل، بلکه به عنوان عقلی خاص نام میبرد، عقل قدسی. وحیِ ناظر به جزئیات، مرتبهای فروتر از معرفت به کلیات دارد. امور جزئی کائنات به ملایکه سپرده شده است. کار عقول، که معطوف به کلیاتاند، پرداختن به امور جزئی نیست. انفصال میان دو مقال، مقال جزئینگر دین عامیانه و مقال کلینگر حکیمانه در نهایت پایهای خدا-هستیشناختی دارد.
خدا-هستیشناسیهای پروریده در دو جهان مسیحی و اسلامی همسنخاند. یهودیت نیز خدا-هستیشناسیای از این سنخ دارد. همبسته با خدا-هستیشناسیهای فلسفی همواره نوعی فصل المقال در معنای پیشگفته فصل دو مقال است. جداسازی گفتار دینی و گفتار عقلانی توجیهی دینی مییابد و در مجموع از جانب دین تحمل میشود. تنها در دورههای بحرانی پرورنده عصبیت و تعصب است که دین تمامیتخواه میشود و انفصال مقالین را ممنوع میکند. امتناع تفکر در فرهنگ دینی بایستی به معنای قاعده بودن این ممنوعیت به قصد ممنوعیت عقل مستقل از نقل باشد. تاریخ اما بر چنین ممنوعیت مطلقی در هر جا و در هر زمان گواهی نمیدهد.
بسیاری و گوناگونی جداییها
۵۷. فرهنگ را میتوانیم همچون مجموعهای از "فصل"ها تصور کنیم. شاخص پیشرفتگی فرهنگی بسیاری و گوناگونی جدایشهاست. در هیچ تمدنی نیست که دین در جایگاه یک قطب در تقابلهای مختلف قرار گیرد و خود نیز دستخوش انفصالهای درونی نباشد: دین فقیهانه داریم و دین عارفانه و نیز حکیمانه، دین به مثابه دکان زراندوزی داریم و دین به منزله پارسایی، دین به عنوان انحطاط اخلاق داریم و دین به مثابه مظهر و منبع اخلاق. دین هم به عنوان آلت دست قدرت حاکم عمل میکند، هم به مثابه نیروی متعارض، هم در پوزیسیون قدرت است هم در اپوزیسیون.
از سوی دیگر: دین داریم و عرف، هنر دینی داریم و هنر غیر دینی، دین مرکز را داریم و دین حاشیه را، دین خواص را داریم و دین عوام را. و باز: این سو دین است، آن سو دولت؛ این سو دین است، آن سو جامعه؛ این سو دین است، آن سو بازار؛ این سو سنت دینی است، آن سو سنت قومی است.
بر این مجموعه بسیار میتوان افزود. این مجموعهی تقابلها و انفصالها آیا در ساحت فرهنگ زیر سیطرهی دین گوشههایی را ایجاد نمیکند که در آن بتوان تفکر کرد؟ امتناع تفکر بدان سان که دوستدار میگوید، بایستی امتناع وجود این گوشهها باشد. فقط با درکی ایستا از فرهنگ و ندیدن مجموعهی رنگهای متنوع و سایهروشنهایی که زندگی واقعی تاریخی جامعههای بزرگ داشته است، میتوان به چنین حکمی رسید.
رد نظر دوستدار در مورد امتناع تفکر در فرهنگ دینی هم بر پایهی پویش و تنوع جریانها و تقابلهای درون فرهنگ میسر است و هم با تمرکز بر روی خود دین. این دو نحوهی نگاه به موضوع همبسته با هماند، زیرا خود دین یکی از منابع جریانساز و تقابلآفرین در فرهنگ است و از طرف دیگر جریانهای درون فرهنگ منجر به ایجاد جریان در ساحت دین میشوند. در هنگام تمرکز بر خود دین در هنگام بررسی موضوعی چون حد امکان تفکر در فرهنگی بایستی به زوایای خاصی در جهانبینی توجه کرد و موضوع را بدین صورت ساده نکرد و که دین پاسخهای حاضر و آمادهای در مورد مورد هستی و به این خاطر با اندیشیدن مستقلانه بر آن مخالف است.
پانویس:
[۱] جملات زیر از آرامش دوستدار، فشردهی نظر مطلقگرای اوست که تمامیتخواهی دینی را تا به آن حد میبیند که هستی به عنوان هستی را برای انسان دینخو بیمعنا میکند:
«بینش دینی جهان را از پیش میشناسد و در این پیششناسی جهان را میآفریند. آفرینش مسیحی و اسلامی یعنی آفرینش جهان از نیستی. عامل این آفرینش قدسی است كه در سطوت، جذبه و جلالش انسان دینی را در بیمناكی و مخلوقیتش متعین میسازد. بر اساس این پندار دینی و روالی كه بر آن مترتب است، یا به عبارت دیگر بر اساس آنچه پندار دینی را میسازد، رابطهی انسان با جهان نیز همیشه از پیش تعیین شده هست. آنچه ما بر طبق پندار دینی، طبیعت به معنای جهان میگوییم از خود بنیادی ندارد تا از آن بردمد و در آن استوار بماند، مگر نیستی كه بنیاد انسان نیز از آن است. از اینرو انسان در بنیاد خود، یعنی در نیستی بنیادی خود اساساً به شناسایی نیز راهی ندارد. رابطهی انسان با جهان رابطهای است كه در نیستی میسر و در نیستی مستحیل میگردد. در چنین رابطهای شناسایی اساساً بی معناست و اگر به وجه اخص هر آینه معنایی داشته باشد، همانا سواد شناسایی الهی است. انسان دینی موجودی نیست كه بتواند خود را در مقابل جهان و جهان را در مقابل خود ببیند و در این تقابل به ماهیت خود و جهان پی برد ، بلكه او موجودی است كه از سطوت و جذبه و جلال قدسی بیمناك است و در این بیمناكی خود را در عدم صرف كه همان مخلوقیت است درمییابد. بنابراین شناسایی انسان دینی چه از خود و چه از جهان هرگز از خود او یا از جهان ناشی نمیگردد. مبدأ شناسایی انسان دینی همان مطلقاً دیگر است و نه خود او و نه طبعاً جهان كه در نیستگاریاش بنیاد انسان دینی در نیستی است. از اینرو آنچه در بینش دینی شناسایی است، شناسایی چیزی نیست، یعنی نه ناظر بر جهان است و نه ناظر بر انسان و نمیتواند باشد، بلكه هرچه هست صرفاً معطوفِ قدسی و كلام اوست.»
به نقل از مقاله "پرسش از ماهیت دین"، نشر شده در سایت "آرامش دوستدار"
[۲] مباحث المشرقیه، چاپ هندوستان، ج. ۲، ص. ۷۴. در اینجا به نقل از: غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد کلی در فلسفۀ اسلامی، انتشارات انجمن شاهنشاهی فلسفۀ ایران، تهران ۲۵۳۷، ص. ۱۷۸.
نشان دادن هزینه بلندپروازی هستهای؛ کلید حل مسئله هستهای ایران
زندگی مملو از انتخاب و تصمیم است و برخی از این تصمیمها دشوارند. هدف اصلی آمریکا و متحدانش در حال حاضر باید این باشد که ایران را به اتخاذ یک تصمیم دشوار مجبور کنند. هر چند هنوز برای پيشگيری از احتمال تولید سلاح هستهای در ايران راه طولانی در پیش است ولی به نسبت یک سال پیش نشانههای بهتری از پیشرفت در حل این بحران دیده میشود.
روزنامه وال استریت جورنال با اشاره به احتمال برگزاری دور جدیدی از مذاکرات بين ایران و گروه پنج به علاوه یک که قرار است پنجم ماه دسامبر در سوئیس برگزار شود، مینویسد مسلماً هدف آمریکا و متحدانش خارج ساختن ایران از مسیر توسعه برنامههای هستهای است.
در مقابل ایران میگوید از برنامههای هستهای که هدف نظامی ندارد دست برنخواهد داشت ولی علاقهمند است که در مورد خلع سلاح هستهای اسرائیل گفتوگو کند. این نشان میدهد که شکاف بین دو طرف تا چه حد عمیق است.
با این همه یکی از مشاوران ارشد محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، چند روز پیش گفت که دولت آن کشور هنوز آماده است تا طرح پیشنهادی آمریکا برای معاوضه اورانیوم غنیشده ایران با سوخت هستهای آماده برای رآکتور اتمی آن کشور را به بحث بگذارد. بنابراین شاید انجام این مذاکرات چندان هم بیفایده نباشد.
وال استریت جورنال میافزاید که کسی به حل بحران هستهای از طریق یک دور مذاکره امید ندارد ولی یک مقام ارشد دولت آمریکا میگوید که هدف از این گفتوگوها «دادن یک امکان دیگر به ایران برای یافتن راهی جهت خروج از بحران هستهای است.»
شاید بهترین چیزی که آمریکا میتواند انتظار داشته باشد این است که از یک طرف سرعت پیشرفت برنامههای هستهای ایران را کاهش داده و از طرف دیگر به آن کشور نشان دهند که ادامه این فعالیتها هزینه بسیار گزافی در برخواهد داشت.
وال استریت جورنال با تکیه به گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی مینویسد که طی ماه جاری فعالیت غنیسازی در ایران به خاطر مشکلات فنی دچار توقف شده است. بعید نیست که بخشی از این مشکلات فنی ناشی از هجوم کرم رایانهای (بد افزار) استاکس نت به سیستم کنترل مراکز هستهای ایران باشد. به احتمال زیاد این کار مراکز وابسته به دولتهایی است که از هر وسیلهای برای خرابکاری در فعالیت هستهای ایران استفاده میکنند.
این اختلالها فرصت بیشتری فراهم خواهد کرد تا تحریمهای اقتصادی هزینههای ناشی از ادامه فعالیت هستهای در ایران را افزایش دهند. حتی ناباوران و منتقدان روش تحریم نیز اکنون پذیرفتهاند که مصوبات شورای امنیت و سپس تحریمهای آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهایی مثل ژاپن و کره جنوبی علیه ایران بیش از آنکه انتظار میرفت تأثیرگذار بودهاند.
وال استریت جورنال با یادآوری پیامدهای این تحریمها برای معاملات بانکی ایران و دشواریهای مربوط به واردات بنزین میافزاید که همزمان با وخامت اوضاع اقتصادی دولت در حال اجرای حذف یارانههاست. مجموعه این عوامل دولت را تحت فشار قرار داده و مدیریت محمود احمدینژاد را حتی از سوی مجلس ایران زیر سؤال برده است.
مجموعه این شرایط باعث شده که حتی رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، هفته گذشته در گفتوگو با وال استریت جورنال پیشبینی کند که تنش و اختلاف بین محمود احمدینژاد و آیتالله خامنهای رهبر ایران ممکن است افزایش یابد چون رئیسجمهور در مورد ابعاد مشکلات و فشار اقتصادی تصویر صادقانهای به مقامات رهبری ایران ارائه نداده است.
تمامی این عوامل مقامات دولت آمریکا را به این نتیجهگیری رسانده که حداقل ایران دارد به هزینه گزاف ناشی از ادامه غنیسازی در آن کشور پی میبرد. یک مقام ارشد آمریکابه وال استریت جورنال گفت: «آنها مجبور شدهاند این نکته را بپذیرند که بر سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفته و باید تصمیم خود را بگیرند و اگر تصمیم درستی نگیرند هزینه و پیامدهای آن بسیار سرنوشتساز خواهد بود.»
بنابراین به نظر میرسد که یکی از اهداف دور آتی مذاکرات یادآوری این نکته به دولت ایران است که در صورت تغییر استراتژی هستهای، راهی برای خروج از این بحران به روی او بازخواهد بود.
اما شانس موفقیت تا چه حدی است؟ هیچکس برای این سؤال پاسخ دقیقی ندارد. کریم سجادپور کارشناس امور ایران در مرکز پژوهشهای استراتژیک «کارنگی» بعید میداند که موقعیت محمود احمدینژاد در داخل کشور چندان لرزان باشد و به همین خاطر به موفقیت مذاکرات ماه آینده خوشبین نیست.
در پایان این تحلیل روزنامه وال استریت جورنال از قول کریم سجادپور مینویسد: «مذاکرات بعید است که اختلاف آمریکا و غرب با ایران راحل کند ولی کمک خواهد کرد تا تنش با ایران تا حدی کنترل شده و از تشدید آن جلوگیری خواهد کرد.»
در این بازی که به بحران هستهای ایران معروف شده است خریدن زمان برای حل معضل و کنترل بحران خود نوعی پیشرفت محسوب میشود.
روزنامه وال استریت جورنال با اشاره به احتمال برگزاری دور جدیدی از مذاکرات بين ایران و گروه پنج به علاوه یک که قرار است پنجم ماه دسامبر در سوئیس برگزار شود، مینویسد مسلماً هدف آمریکا و متحدانش خارج ساختن ایران از مسیر توسعه برنامههای هستهای است.
در مقابل ایران میگوید از برنامههای هستهای که هدف نظامی ندارد دست برنخواهد داشت ولی علاقهمند است که در مورد خلع سلاح هستهای اسرائیل گفتوگو کند. این نشان میدهد که شکاف بین دو طرف تا چه حد عمیق است.
با این همه یکی از مشاوران ارشد محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، چند روز پیش گفت که دولت آن کشور هنوز آماده است تا طرح پیشنهادی آمریکا برای معاوضه اورانیوم غنیشده ایران با سوخت هستهای آماده برای رآکتور اتمی آن کشور را به بحث بگذارد. بنابراین شاید انجام این مذاکرات چندان هم بیفایده نباشد.
وال استریت جورنال میافزاید که کسی به حل بحران هستهای از طریق یک دور مذاکره امید ندارد ولی یک مقام ارشد دولت آمریکا میگوید که هدف از این گفتوگوها «دادن یک امکان دیگر به ایران برای یافتن راهی جهت خروج از بحران هستهای است.»
شاید بهترین چیزی که آمریکا میتواند انتظار داشته باشد این است که از یک طرف سرعت پیشرفت برنامههای هستهای ایران را کاهش داده و از طرف دیگر به آن کشور نشان دهند که ادامه این فعالیتها هزینه بسیار گزافی در برخواهد داشت.
وال استریت جورنال با تکیه به گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی مینویسد که طی ماه جاری فعالیت غنیسازی در ایران به خاطر مشکلات فنی دچار توقف شده است. بعید نیست که بخشی از این مشکلات فنی ناشی از هجوم کرم رایانهای (بد افزار) استاکس نت به سیستم کنترل مراکز هستهای ایران باشد. به احتمال زیاد این کار مراکز وابسته به دولتهایی است که از هر وسیلهای برای خرابکاری در فعالیت هستهای ایران استفاده میکنند.
این اختلالها فرصت بیشتری فراهم خواهد کرد تا تحریمهای اقتصادی هزینههای ناشی از ادامه فعالیت هستهای در ایران را افزایش دهند. حتی ناباوران و منتقدان روش تحریم نیز اکنون پذیرفتهاند که مصوبات شورای امنیت و سپس تحریمهای آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهایی مثل ژاپن و کره جنوبی علیه ایران بیش از آنکه انتظار میرفت تأثیرگذار بودهاند.
وال استریت جورنال با یادآوری پیامدهای این تحریمها برای معاملات بانکی ایران و دشواریهای مربوط به واردات بنزین میافزاید که همزمان با وخامت اوضاع اقتصادی دولت در حال اجرای حذف یارانههاست. مجموعه این عوامل دولت را تحت فشار قرار داده و مدیریت محمود احمدینژاد را حتی از سوی مجلس ایران زیر سؤال برده است.
مجموعه این شرایط باعث شده که حتی رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، هفته گذشته در گفتوگو با وال استریت جورنال پیشبینی کند که تنش و اختلاف بین محمود احمدینژاد و آیتالله خامنهای رهبر ایران ممکن است افزایش یابد چون رئیسجمهور در مورد ابعاد مشکلات و فشار اقتصادی تصویر صادقانهای به مقامات رهبری ایران ارائه نداده است.
تمامی این عوامل مقامات دولت آمریکا را به این نتیجهگیری رسانده که حداقل ایران دارد به هزینه گزاف ناشی از ادامه غنیسازی در آن کشور پی میبرد. یک مقام ارشد آمریکابه وال استریت جورنال گفت: «آنها مجبور شدهاند این نکته را بپذیرند که بر سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفته و باید تصمیم خود را بگیرند و اگر تصمیم درستی نگیرند هزینه و پیامدهای آن بسیار سرنوشتساز خواهد بود.»
بنابراین به نظر میرسد که یکی از اهداف دور آتی مذاکرات یادآوری این نکته به دولت ایران است که در صورت تغییر استراتژی هستهای، راهی برای خروج از این بحران به روی او بازخواهد بود.
اما شانس موفقیت تا چه حدی است؟ هیچکس برای این سؤال پاسخ دقیقی ندارد. کریم سجادپور کارشناس امور ایران در مرکز پژوهشهای استراتژیک «کارنگی» بعید میداند که موقعیت محمود احمدینژاد در داخل کشور چندان لرزان باشد و به همین خاطر به موفقیت مذاکرات ماه آینده خوشبین نیست.
در پایان این تحلیل روزنامه وال استریت جورنال از قول کریم سجادپور مینویسد: «مذاکرات بعید است که اختلاف آمریکا و غرب با ایران راحل کند ولی کمک خواهد کرد تا تنش با ایران تا حدی کنترل شده و از تشدید آن جلوگیری خواهد کرد.»
در این بازی که به بحران هستهای ایران معروف شده است خریدن زمان برای حل معضل و کنترل بحران خود نوعی پیشرفت محسوب میشود.
«بسیج "حزب رستاخیز" نوین است»
به گزارش سایت "خامنهای دات آی آر"، آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران پنجشنبه ۴ آذر در حضور افرادی که این سایت آنها را بسیجی نامید به مناسبت سالروز تشکیل بسیج سخنرانی کرد. آقای خامنهای در سخنان خود با اشاره به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایران، مخالفان سیاسی در ایران را به نادیده گرفتن مصالح داخلی ایران برای دستیابی به قدرت متهم کرد و آن ها را فرعون زمان نامید. آیتالله خامنهای ماه گذشته نیز در سفر به شهر قم، مخالفان سیاسی حکومت ایران را "میکروبهای سیاسی" دانسته بود که حکومت ایران نسبت به آنها "واکسینه" شده است.
آیتالله خامنهای پیشتر و در سخنرانیهای خود بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایران، مخالفان به نتیجه انتخابات را "فتنهگر" نامیده بود. او در سخنرانی خود در جمع بسیجیان به لزوم داشتن "بصیرت" اشاره کرد و مخالفان سیاسی حکومت ایران را به نداشتن "بصیرت" متهم کرد.
اما روند سخنان رهبر جمهوری اسلامی نسبت به مخالفان سیاسی حکومت ایران به چه سمت و سویی میرود؟ علی آلفونه، پژوهشگر موسسه "آمریکن اینتر پرایز" در واشنگتن که در زمینه فعالیت بسیج و سپاهپاسداران تحقیقات گستردهای داشته است در پاسخ به این پرسش، سوال دیگری را مطرح میکند. او به دویچه وله میگوید: «نظام جمهوری اسلامی، نظام همهی مسائل معکوس است. فرعونترین رهبر دنیا مخالفین حقطلب خود را به این متهم میکند که شبیه فرعون عمل میکنند و قدرتطلب هستند. حال سؤال این است که آیا این قدرتمندترین مرد جمهوری اسلامی و شخص اول مملکت نیست که قدرتطلبی او، جمهوری اسلامی را دستخوش این همه تحول ناگوار حتی برای خود نظام جمهوری اسلامی کرده است؟»
علی آلفونه نقش بسیج در روند اتفاقات بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران را میلیتاریزه کردن جامعه ایران میداند و میگوید:«این روند جامعهی ایران را به یک پادگان تبدیل کرده و هدف نظام تبدیل شهروند به سرباز است. رهبر جمهوری اسلامی که مقبولیت مذهبی و مقام بالای مذهبی ندارد با استفاده از شال بسیجیان خود را یک ژنرال و فرماندهی نظامی تلقی میکند که فاتح قم و تمامی مدارس بزرگ فقهی این شهر است. او حاضر است بالاترین بها را هم برای کنترل کامل جامعه بپردازد. متأسفانه این روند در طول یکسال و نیم گذشته حتی موفقیتهایی هم داشته است. ولی بزرگترین بها را خود نظام جمهوری اسلامی میپردازد. چون روزی میرسد که حتی خود آقای خامنهای هم قدرت کنترل این هیولای دستساز خود یعنی سپاه و بسیج را نخواهد داشت. از آنجایی که بسیج و سپاه در عمل تبدیل شدهاند به دولتی در دولت و اظهارات اخیر آقای خامنهای این روند را تندتر میکند و به آن شتاب میدهد.»
در همین ارتباط به گزارش خبرگزاری دولتی "ایلنا"، یحیی رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران ایران نیز روز چهارشنبه ۳ آذر در همایشی با عنوان "رهروان ولایت"، خطاب به بسیجیان حاضر در این همایش گفت :« بسیج وارد بازیهای سیاسی نمیشود. شان بسیج بالاتر از جناحهای سیاسی مرسوم در کشور است.»
صحبتهای فرمانده سابق سپاهپاسداران درباره سیاسی عمل نکردن بسیجیان در حالی است که آیتالله خامنهای از ایفای نقش بسیجیان در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران سخن گفته بود. بسیاری از معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران نیز نقش بسیج در وقوع حوادث بعد از انتخابات را پررنگ میدانند. علی آلفونه درباره صحبتهای اخیر آیتالله خامنهای رهبر جهموری اسلامی ایران و رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران درباره بسیجیان معتقد است: « درباره گفتار و گفتمان شخص آقای رحیمصفوی درآخرین سخنرانی ایشان تناقص وجود دارد. ایشان یکجا منکر دخالت و مشارکت سیاسی بسیج در سیاست هستند و در همان سخنرانی جای دیگری میگویند: "بسیجیان ما فقط یک کارکرد امنیتی و دفاعی ندارند، بلکه در صحنههای مختلف فرهنگی و ایجاد قدرت نرم، هنرمندانه حرکت میکنند. بسیج یک قدرت فرهنگی، یک ایدئولوژی و تأثیرگذار است". این یعنی دخالت در سیاست و در تفکر سیاسی جامعه.»
بابصیرت یا بیبصیرت
"بصیرت"، کلمهای است که آیتالله خامنهای به مراتب در سخنرانیهای خود از آن استفاده میکند و عدهای را "با بصیرت" و دیگران را "بیبصیرت" میخواند. او دائم بسیاری از حامیان آیتالله خامنهای همچون بسیجیان، کلمه "بصیرت" را کلیدواژهای در صحبتهای آیتالله خامنهای میدانند. علی آلفونه، پژوهشگر مسائل مرتبط با بسیج و سپاهپاسداران درباره استفاده مداوم آیتالله خامنهای از کلمه "بصیرت" میگوید: « در نظامهای توتالیتر حتی زبان هم بهعنوان ابزاری برای تبلیغات نظام قرار میگیرد. یکسری واژگان خاص ایدئولوژیک جای منطق صحبت و گفتمان بین نیروهای مختلف سیاسی را میگیرد. پس در اینجا "بابصیرت" یعنی کسی که همنظر و همعقیده با آقای آیتالله خامنهای هستند و هرکسی که مخالف ایشان است یعنی غیرخودی و بیبصیرت.»
بسیج رستاخیز نوین
پژوهشگر موسسه "آمریکن اینتر پرایز"، درباره فلسفه تشکیل بسیج و سپاه پاسداران در جامعهی ایران به دویچه وله میگوید: « جمهوری اسلامی با استفادهی ابزاری از بسیج در عمل بسیج را به یک حزب سیاسی تبدیل کرده است. پس اگر پیش از انقلاب تجربهی حزب رستاخیز را داشتیم امروزه در جمهوری اسلامی، بسیجیان و سپاهیان در عمل به "رستاخیز" نوین تبدیل شدهاند. جمهوری اسلامی ایران هم به یک نظام تکحزبی نوین. شما اگر بخواهید در مراحل اداری جمهوری اسلامی ایران ترقی داشته باشید، عضویت در بسیج و سپاه تنها نردبان ترقی شما در این نظام است. این نظام یک نظام شایستهسالار نیست، بلکه از طریق عضویت در بسیج و سپاه، شما میتوانید ترقی داشته باشید.»
حسین کرمانی
تحریریه: فرید وحیدی
تحریریه: فرید وحیدی
انتقاد دو تشکل کارگری از تغییر قانون کار؛ «۳۰ سال نادیده انگاشتن حقوق کافی است»
همزمان با بحثها در مورد تغيير در قانون کار از سوی مقامهای جمهوری اسلامی ايران، دو تشکل مستقل کارگری در بيانيهای از ناديده گرفتن قانون اساسی و مقاولهنامههای بينالمللی در اين تغييرات انتقاد کردند.
عبدالرضا شيخالاسلامی، وزير کار و امور اجتماعی، در يکی از اظهارنظرهايش در مورد لزوم تغيير قانون کار گفته است که تشويق سرمايهگذاری و بهبود فضای کسبوکار از رويکردهای لايحه اصلاح قانون کار است.
همچنين تغييرات در قانون را بسيار ريز و جزيی دانسته و افزوده است که نزديک به ۱۰۰ مورد تغيير لفظی و محتوايی وجود دارد.
از ديگر سخنان اين وزير دولت محمود احمدینژاد در مورد مخالفتهای صورت گرفته با تغيير قانون کار آن است که «نبايد... افکار عمومی را نگران کرد که گروهی میخواهند حق آنها را ضايع کنند».
همزمان، سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک در بيانيهای از بررسی مخفيانه تغييرات قانون کار در يکی از کميسيونهای مجلس که بدون اطلاع تشکلهای کارگری صورت میگيرد انتقاد کردهاند.
آنها نوشتهاند: در فصل ششم اصلاحيه قانون کار، هيچ اسمی از سنديکاهای کارگری به ميان نيامده است، در صورتی که در برنامه توسعه چهارم و در ارتباط با مقاولهنامههای ۸۷ و ۹۸، يعنی آزادی تشکيل سازمانهای مستقل کارگری، به سازمان بينالمللی کار، قول اجرايی شدن اين موضوع داده شده بود.
اشاره اين بيانيه به فشارهای شديد امنيتی و قضايی بر فعالان و تشکلهای مستقل کارگری در ساليان اخير بوده است.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک همچنين از اعطای اختيارات بيشتر به کارفرمايان برای اخراج کارگران انتقاد کرده و آن را مشابه دوره پيش از انقلاب بهمن ۵۷ دانستهاند، موضعی که به گفته آنها، نقض آشکار مقدمه قانون اساسی، به خصوص سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان است.
در اين بيانيه، نوشته شده است: «در اصلاحيه قانون کار برای کاهش هزينههای سرمايهگذاری از توافق کارگران با کارفرمايان صحبت به ميان آمده است. آيا کارفرمايان با دارا بودن همه امکانات و طبقه کارگر بدون امکانات و حتی سنديکاهای کارگری چگونه میتوانند در يک شرايط مساوی با هم توافق در مورد دستمزد، بيمه و ساير مسائل رفاهی توافق کنند؟»
اين دو تشکل کارگری اشاره کردهاند که حذف پيمانهای دستهجمعی و حداقل حقوق از ديگر تغييرات مورد نظر در قانون کار است و آن را به معنای زير پا گذاشتن بند ۱۲ از اصل سوم قانون اساسی دانستهاند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک در ادامه از کاهش مدت بيمه بيکاری به دو سال و کاهش مبلغ بيمه بيکاری به نصف و حتی حذف بيمه اجباری کارگران در تغييرات قانون کار انتقاد کرده و در عين حال، مطرح شدن «روزمزدی و کار ساعتی و کنترات» را به معنای بردگی کامل و برگشت به قرون ۱۸ميلادی ارزيابی کردهاند.
در بخش ديگری از اين بيانيه از برخوردهای امنيتی و قضايی با کارگران انتقاد و تاکيد شده است که «۳۰ سال ناديده انگاشتن حقوق زحمتکشان و قانون اساسی کافی است».
اين دو تشکل مستقل کارگری در پايان، از جمله، خواستار داشتن قانون مترقی، گسترش و تعميق تامين اجتماعی، ريشهکن شدن فقر، و جلوگيری از سلطه اقتصادی بيگانه بر اقتصاد ايران شدهاند.
عبدالرضا شيخالاسلامی، وزير کار و امور اجتماعی، در يکی از اظهارنظرهايش در مورد لزوم تغيير قانون کار گفته است که تشويق سرمايهگذاری و بهبود فضای کسبوکار از رويکردهای لايحه اصلاح قانون کار است.
همچنين تغييرات در قانون را بسيار ريز و جزيی دانسته و افزوده است که نزديک به ۱۰۰ مورد تغيير لفظی و محتوايی وجود دارد.
از ديگر سخنان اين وزير دولت محمود احمدینژاد در مورد مخالفتهای صورت گرفته با تغيير قانون کار آن است که «نبايد... افکار عمومی را نگران کرد که گروهی میخواهند حق آنها را ضايع کنند».
همزمان، سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک در بيانيهای از بررسی مخفيانه تغييرات قانون کار در يکی از کميسيونهای مجلس که بدون اطلاع تشکلهای کارگری صورت میگيرد انتقاد کردهاند.
آنها نوشتهاند: در فصل ششم اصلاحيه قانون کار، هيچ اسمی از سنديکاهای کارگری به ميان نيامده است، در صورتی که در برنامه توسعه چهارم و در ارتباط با مقاولهنامههای ۸۷ و ۹۸، يعنی آزادی تشکيل سازمانهای مستقل کارگری، به سازمان بينالمللی کار، قول اجرايی شدن اين موضوع داده شده بود.
اشاره اين بيانيه به فشارهای شديد امنيتی و قضايی بر فعالان و تشکلهای مستقل کارگری در ساليان اخير بوده است.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک همچنين از اعطای اختيارات بيشتر به کارفرمايان برای اخراج کارگران انتقاد کرده و آن را مشابه دوره پيش از انقلاب بهمن ۵۷ دانستهاند، موضعی که به گفته آنها، نقض آشکار مقدمه قانون اساسی، به خصوص سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان است.
در اين بيانيه، نوشته شده است: «در اصلاحيه قانون کار برای کاهش هزينههای سرمايهگذاری از توافق کارگران با کارفرمايان صحبت به ميان آمده است. آيا کارفرمايان با دارا بودن همه امکانات و طبقه کارگر بدون امکانات و حتی سنديکاهای کارگری چگونه میتوانند در يک شرايط مساوی با هم توافق در مورد دستمزد، بيمه و ساير مسائل رفاهی توافق کنند؟»
اين دو تشکل کارگری اشاره کردهاند که حذف پيمانهای دستهجمعی و حداقل حقوق از ديگر تغييرات مورد نظر در قانون کار است و آن را به معنای زير پا گذاشتن بند ۱۲ از اصل سوم قانون اساسی دانستهاند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک در ادامه از کاهش مدت بيمه بيکاری به دو سال و کاهش مبلغ بيمه بيکاری به نصف و حتی حذف بيمه اجباری کارگران در تغييرات قانون کار انتقاد کرده و در عين حال، مطرح شدن «روزمزدی و کار ساعتی و کنترات» را به معنای بردگی کامل و برگشت به قرون ۱۸ميلادی ارزيابی کردهاند.
در بخش ديگری از اين بيانيه از برخوردهای امنيتی و قضايی با کارگران انتقاد و تاکيد شده است که «۳۰ سال ناديده انگاشتن حقوق زحمتکشان و قانون اساسی کافی است».
اين دو تشکل مستقل کارگری در پايان، از جمله، خواستار داشتن قانون مترقی، گسترش و تعميق تامين اجتماعی، ريشهکن شدن فقر، و جلوگيری از سلطه اقتصادی بيگانه بر اقتصاد ايران شدهاند.
مصر: ایران نباید در امور داخلی کشورهای عربی دخالت کند
احمد ابوالغیط، وزیر امور خارجه مصر، از جمهوری اسلامی ایران خواسته است، در امور داخلی کشورهای حوزه خلیج فارس دخالت نکند و به دخالتهای خود در عراق و لبنان نیز پایان دهد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، احمد ابوالغیط، وزیر امور خارجه مصر، روز جمعه در گفت و گویی با روزنامه قطری الشرق گفته است: «نباید به ایران اجازه داد در امور داخلی کشورهای حوزه خلیج فارس دخالت کند.»
وی همچنین افزوده است: «ما به برادران خود در ایران میگوییم... عراق باید به حال خود گذاشته شود، لبنان باید به حال خود گذاشته شود. و ایران نباید به هیچ رو در امور داخلی بحرین دخالت کند.»
وزیر امور خارجه مصر که رئیس جمهور این کشور را در سفر به دوحه همراهی میکرد، در بخش دیگری از سخنان خود گفته است: «امنیت منطقه خلیج فارس در درجه نخست اهمیت قرار دارد و مصر بدان توجه ویژهای دارد.»
در اواسط شهریور ماه سال جاری نیز حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر، در سخنانی بدون نام بردن از ایران، از «خطرهای تازهای»، که به گفته وی ثبات در منطقه خلیج فارس را تهدید میکند، ابراز نگرانی کرده بود.
برخی از کشورهای سنی منطقه از جمله مصر و عربستان سعودی نسبت به حمایت ایران از گروههای شیعه مانند حزبالله لبنان و نیز گروه اسلامگرای حماس در مناطق فلسطینی و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در این مناطق نگران هستند.
همچنین یکی دیگر از نگرانیهای کشورهای عربی منطقه برنامه هستهای جمهوری اسلامی و تنش میان تهران و غرب بر سر این برنامه است که به ویژه در سال گذشته بالا گرفته است.
کشورهای غربی و به ویژه ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی را متهم میکنند که در پوشش برنامه هستهای خود به دنبال دستیابی به جنگافزارهای هستهای است.
در این میان احمد ابوالغیط، وزیر امور خارجه مصر در بخش دیگری از گفت و گوی خود با روزنامه قطری الشرق با اشاره به تنش جاری بر سر برنامه هستهای جمهوری اسلامی خواستار یک «راه حل دیپلماتیک» برای حل اختلافها در این باره شده است.
وی در این باره گفته است: «مصر به این امر واقف است که ایران با دنیای غرب یک مشکل دارد. مشکلات میان ایران و غرب باید از راههای دیپلماتیک و سیاسی حل و فصل شود، نه از طریق اقدام نظامی و جنگ.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، احمد ابوالغیط، وزیر امور خارجه مصر، روز جمعه در گفت و گویی با روزنامه قطری الشرق گفته است: «نباید به ایران اجازه داد در امور داخلی کشورهای حوزه خلیج فارس دخالت کند.»
وی همچنین افزوده است: «ما به برادران خود در ایران میگوییم... عراق باید به حال خود گذاشته شود، لبنان باید به حال خود گذاشته شود. و ایران نباید به هیچ رو در امور داخلی بحرین دخالت کند.»
وزیر امور خارجه مصر که رئیس جمهور این کشور را در سفر به دوحه همراهی میکرد، در بخش دیگری از سخنان خود گفته است: «امنیت منطقه خلیج فارس در درجه نخست اهمیت قرار دارد و مصر بدان توجه ویژهای دارد.»
در اواسط شهریور ماه سال جاری نیز حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر، در سخنانی بدون نام بردن از ایران، از «خطرهای تازهای»، که به گفته وی ثبات در منطقه خلیج فارس را تهدید میکند، ابراز نگرانی کرده بود.
برخی از کشورهای سنی منطقه از جمله مصر و عربستان سعودی نسبت به حمایت ایران از گروههای شیعه مانند حزبالله لبنان و نیز گروه اسلامگرای حماس در مناطق فلسطینی و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در این مناطق نگران هستند.
همچنین یکی دیگر از نگرانیهای کشورهای عربی منطقه برنامه هستهای جمهوری اسلامی و تنش میان تهران و غرب بر سر این برنامه است که به ویژه در سال گذشته بالا گرفته است.
کشورهای غربی و به ویژه ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی را متهم میکنند که در پوشش برنامه هستهای خود به دنبال دستیابی به جنگافزارهای هستهای است.
در این میان احمد ابوالغیط، وزیر امور خارجه مصر در بخش دیگری از گفت و گوی خود با روزنامه قطری الشرق با اشاره به تنش جاری بر سر برنامه هستهای جمهوری اسلامی خواستار یک «راه حل دیپلماتیک» برای حل اختلافها در این باره شده است.
وی در این باره گفته است: «مصر به این امر واقف است که ایران با دنیای غرب یک مشکل دارد. مشکلات میان ایران و غرب باید از راههای دیپلماتیک و سیاسی حل و فصل شود، نه از طریق اقدام نظامی و جنگ.»
تهدید به «خاموش کردن آتش فساد و فحشا» در دانشگاه علم و صنعت
«دفاتر فرهنگی» در چهار دانشکده دانشگاه علم و صنعت تهران با صدور بیانیه شدیداللحنی در مورد مسئله حجاب، دانشجویان بدحجاب را به برخورد در سطح دانشگاه تهدید کردند.
به نوشته وبسایت خبری «کلمه» نزدیک به میرحسین موسوی، در این بیانیه آمده است که «فضای دانشگاه در حال نزدیک شدن به مرزهای بحرانی است» و اعضای این دفاتر «در صورت کمکاری مسئولین دانشگاهی، خود موظف به ادای تکلیف انقلابی هستند».
در بیانیه این «دفاتر فرهنگی» آمده است که «خون انقلابی دانشجویان به جوش آمده و همراه با منطق اسلامی تا خاموش کردن آتش فساد و فحشا در دانشگاه با قاطعیت پیش خواهند رفت».
بنا بر این گزارش، انتشار این بیانیه پس از آن صورت میگیرد که بسیج دانشگاه علم و صنعت شبنامههای تهدیدآمیزی در مورد مسئله حجاب خطاب به دانشجویان در این دانشگاه پخش کرده و گروهی را نیز با نام «جنبش حیا در دانشگاه علم و صنعت» زیر نظر «گروه سایبری ترویج حجاب و عفاف» تشکیل داده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، در این شبنامهها تهدید شده که عدم «برخورد قاطعانه» ریاست دانشگاه با آن چه از سوی بسیج دانشگاهی «بیعفتی و بیحجابی اندک افراد جاهل و غافل یا عامد» و «بیبندوباری و اباحهگری گروهی کوچک» نامیده شده، غیرقابل پذیرش و نابخشودنی است.
به نوشته «کلمه»، دفاتر فرهنگی دانشکدههای برق، مواد و متالورژی، مکانیک، و معماری و شهرسازی هماینک با صدور بیانیهای مشترک و پخش آن در سطح دانشگاه به حمایت از تهدیدات ذکر شده در این شبنامهها پرداختهاند.
هشدار دفاتر فرهنگی دانشگاه علم و صنعت در مورد نزدیک شدن «بدحجابی» در این دانشگاه «به مرزهای بحرانی» در حالی است که به گفته علیرضا افشار، معاون فرهنگی وزیر کشور، در سالهای اخیر در ایران در ۳۰ دانشگاه و ۱۰۰ دبیرستان، ۲۷ طرح و برنامه ترویج حجاب به اجرا گذاشته شده است.
به گفته آقای افشار، همچنین وزارت کشور برای ترویج «عفاف و حجاب» به صداوسیما ۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و به شهرداری تهران ۲۰ میلیارد تومان پول پرداخت کرده است.
معاون وزیر کشور همچنین در ۲ آذر ۸۹ از کاهش «بدحجابی» در جامعه ایران در دوره پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری از ۱۰ درصد به ۱ درصد سخن گفته و «وجود فضای سیاسی ایجاد شده در کشور و مسائل رخ داده بعد از انتخابات سال گذشته» را دلیل آن دانسته است.
ائمه جمعه شهرهای ایران و گروههای مذهبی در دوره پس از انتخابات ریاست جمهوری بر تأکید و تهدید خود در رابطه با مسئله حجاب افزودهاند.
مصطفی محمد نجار، وزير کشور دولت جمهوری اسلامی، نیز پیش از این اعلام کرد که از آبانماه دور جديد نظارت بر عفاف و حجاب در ادارات آغاز خواهد شد.
با این وجود، هادی بهرامی، دبیر هماندیشی استادان دانشگاه تهران، درباره دلایل «بدحجابی» در ایران گفته است: «نتایج تحقیق انجام شده بر روی دختران تهرانی نشان میدهد ۱۱ درصد به دلیل عدم تولید پوشاک با معیارهای اسلامی، چهار درصد عدم مقبولیت پوشش اسلامی در محیط کار و ۲۱ درصد عدم مقبولیت پوشش اسلامی در جامعه نوع پوشش خود را انتخاب میکنند.»
در حالی که محمود احمدینژاد گفته بود دولت وی «مطلقاً و از بنیاد» مخالف طرح «مبارزه با بدحجابی» است، فرمانده نیروی انتظامی و نیز جانشین وی بارها تاکید کردهاند که طرح موسوم به «حجاب و عفاف» از سوی دولت ابلاغ شده و حتی رئیس دولت ستادی را به همین منظور در وزارت کشور تشکیل داده است.
به نوشته وبسایت خبری «کلمه» نزدیک به میرحسین موسوی، در این بیانیه آمده است که «فضای دانشگاه در حال نزدیک شدن به مرزهای بحرانی است» و اعضای این دفاتر «در صورت کمکاری مسئولین دانشگاهی، خود موظف به ادای تکلیف انقلابی هستند».
در بیانیه این «دفاتر فرهنگی» آمده است که «خون انقلابی دانشجویان به جوش آمده و همراه با منطق اسلامی تا خاموش کردن آتش فساد و فحشا در دانشگاه با قاطعیت پیش خواهند رفت».
بنا بر این گزارش، انتشار این بیانیه پس از آن صورت میگیرد که بسیج دانشگاه علم و صنعت شبنامههای تهدیدآمیزی در مورد مسئله حجاب خطاب به دانشجویان در این دانشگاه پخش کرده و گروهی را نیز با نام «جنبش حیا در دانشگاه علم و صنعت» زیر نظر «گروه سایبری ترویج حجاب و عفاف» تشکیل داده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، در این شبنامهها تهدید شده که عدم «برخورد قاطعانه» ریاست دانشگاه با آن چه از سوی بسیج دانشگاهی «بیعفتی و بیحجابی اندک افراد جاهل و غافل یا عامد» و «بیبندوباری و اباحهگری گروهی کوچک» نامیده شده، غیرقابل پذیرش و نابخشودنی است.
به نوشته «کلمه»، دفاتر فرهنگی دانشکدههای برق، مواد و متالورژی، مکانیک، و معماری و شهرسازی هماینک با صدور بیانیهای مشترک و پخش آن در سطح دانشگاه به حمایت از تهدیدات ذکر شده در این شبنامهها پرداختهاند.
هشدار دفاتر فرهنگی دانشگاه علم و صنعت در مورد نزدیک شدن «بدحجابی» در این دانشگاه «به مرزهای بحرانی» در حالی است که به گفته علیرضا افشار، معاون فرهنگی وزیر کشور، در سالهای اخیر در ایران در ۳۰ دانشگاه و ۱۰۰ دبیرستان، ۲۷ طرح و برنامه ترویج حجاب به اجرا گذاشته شده است.
به گفته آقای افشار، همچنین وزارت کشور برای ترویج «عفاف و حجاب» به صداوسیما ۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و به شهرداری تهران ۲۰ میلیارد تومان پول پرداخت کرده است.
معاون وزیر کشور همچنین در ۲ آذر ۸۹ از کاهش «بدحجابی» در جامعه ایران در دوره پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری از ۱۰ درصد به ۱ درصد سخن گفته و «وجود فضای سیاسی ایجاد شده در کشور و مسائل رخ داده بعد از انتخابات سال گذشته» را دلیل آن دانسته است.
ائمه جمعه شهرهای ایران و گروههای مذهبی در دوره پس از انتخابات ریاست جمهوری بر تأکید و تهدید خود در رابطه با مسئله حجاب افزودهاند.
مصطفی محمد نجار، وزير کشور دولت جمهوری اسلامی، نیز پیش از این اعلام کرد که از آبانماه دور جديد نظارت بر عفاف و حجاب در ادارات آغاز خواهد شد.
با این وجود، هادی بهرامی، دبیر هماندیشی استادان دانشگاه تهران، درباره دلایل «بدحجابی» در ایران گفته است: «نتایج تحقیق انجام شده بر روی دختران تهرانی نشان میدهد ۱۱ درصد به دلیل عدم تولید پوشاک با معیارهای اسلامی، چهار درصد عدم مقبولیت پوشش اسلامی در محیط کار و ۲۱ درصد عدم مقبولیت پوشش اسلامی در جامعه نوع پوشش خود را انتخاب میکنند.»
در حالی که محمود احمدینژاد گفته بود دولت وی «مطلقاً و از بنیاد» مخالف طرح «مبارزه با بدحجابی» است، فرمانده نیروی انتظامی و نیز جانشین وی بارها تاکید کردهاند که طرح موسوم به «حجاب و عفاف» از سوی دولت ابلاغ شده و حتی رئیس دولت ستادی را به همین منظور در وزارت کشور تشکیل داده است.
جرس: بنا به گزارش منابع حقوق بشری، مسئولین زندان گوهردشت و مأموران وزارت اطلاعات، جهت پنهان نگه داشتن و جلوگیری از درز اقدامات غیر انسانی که برعلیه زندانیان سیاسی در زندان گوهر دشت کرج صورت می گیرد، درصدد اجرای طرح سر جمع کردن زندانیان سیاسی ازبندهای مختلف زندان به بند هفت هستند، که این بند در حال حاضر بند مخصوص زنان می باشد .
به گزارش كانون حمایت ازخانواده های جان باختگان و بازداشتی ها، مقامات زندان گوهردشت هم اکنون درحال تخلیه بند هفت می باشند و طبق آخرین گزارش ها، قصدشان این است که طی یکی دوماه آینده این طرح که "نشان بر توطئه جدیدی علیه زندانیان سیاسی است" را اجرا کنند.
این گزارش افزود : در آبان امسال نیز، در دونوبت زندانیان سیاسی بند چهار آن زندان، مورد تعرض و تفتیش و بازرسی ماموران قرار گرفتند که دریک نمونه آن، سه شنبه چهارم آبان ماه، گارد حفاظت اطلاعات زندان گوهردشت به آن بند یورش برده وتمامی دست نوشته ها و جزوات زندانیان و همچنین یکی از زندانیان بنام محمد علی منصوری را با خود بردند، كه هنوز از سرنوشت این زندانی سیاسی، اطلاعی در دست نیست."
همچنین روز پنجشنبه ٢٧ آبان ماه، دهها نفر از نیروهای یگان ویژه حفاظت، با همراهی ۴افسر نظامی به سالن ۱۰ بند چهار زندان گوهردشت کرج که محل استقرار زندانیان سیاسی این زندان میباشد، یورش برده و با برهم زدن وسایل شخصی ایشان، اقدام به بازرسی و تفتیش بند و محل استقرار زندانیان نمودند.
كانون حمایت ازخانواده های جان باختگان و بازداشتی ها، این اقدامات را، "زمینه چینی برای توطئه جابجایی علیه زندانیان سیاسی و دست باز دادن به ماموران اطلاعات برای فشار و اذیت و آزار هر چه بیشترآنان در زندان گوهر دشت" ذکر کرد.
جرس: مراسم بیست و ششمین سالروز تولد شهید امیر ارشد تاجمیر، از جانباختگان عاشورای ٨٨، روز یکشنبه ۱۴ آذر ماه ٨٩، توسط خانواده آن شهید جنبش سبز، در بهشت زهرای تهران برگزار خواهد شد و دوستان آن مرحوم از عموم مردم و جوانان خواسته اند تا "برای تسلی خانواده" و همچنین "زنده نگاهداشتن یاد آن جوان" در این مراسم شركت كنند.
به گزارش كانون حمایت ازخانواده های جان باختگان و بازداشتی ها، روز یکشنبه ۱۴ آذر ماه سالروز تولد جان باخته راه آزادی، امیر ارشد تاجمیر می باشد. خانواده و دوستان وی بر مزارش گرد می آیند و یاد او را گرامی خواهند داشت.
در همین راستا، دوستان و دوستداران امیر ارشد از عموم مردم درخواست نموده اند كه برای تسلی خانواده و همچنین زنده نگاهداشتن یاد او در این مراسم شركت كنند.
مزار شهید امیر ارشد تاجمیر، در قطعه ۳۰۲، ردیف ۱۶۶، شماره ۷ و ساعت برگزاری مراسم نیز، ده صبح روز یكشنبه ۱۴ آذر می باشد.
گفتنی است امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر گوینده و مجری پیش کسوت رادیو و تلویزیون و از قربانیان روز عاشورا در میدان ولیعصر بود که پس از زیر گرفته شدن توسط خودرو نیروی انتظامی، پس از انتقال به بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرد. امیرارشد زمان شهادت، ۲۵ ساله و از صدابرداران رادیو بود.
رسانه های خبری در مورد مراسم تدفین وی گزارش داده بودند:
"عصر روز شنبه ۱۲ دی ٨٨ و پس از یكهفته پیگیری خانواده شهید تاجمیر برای دریافت پیكر فرزندشان، این جوان در ساعتی غیر معمول كه در بهشت زهرا خاكسپاری صورت نمی گیرد، بصورتی سریع و با عجله به خاك سپرده شد. آن روز هم مانند تمام روزهای بعد از عاشورا، خانواده شهید امیر ارشد تاجمیر پیگیر دریافت پیكر فرزندشان بودند كه نزدیك ساعت ۳ بعدازظهر از طرف مامورین به ایشان اعلام می شود كه میتوانند پیكر فرزندشان را دریافت كرده و به خاك سپارند. ابتدا تصور می شود كه پیكر تحویل سردخانه بهشت زهرا داده می شود تا صبح یكشنبه مراسم خاكسپاری انجام شود اما خیلی سریع و صریح به ایشان اعلام می شود كه خاكسپاری باید تا ساعت ۴/۵ همانروز انجام شده و پایان پذیرد. خانواده این شهید باید در این فاصلهی كوتاه هم اقوام و آشنایان را خبر می كردند و هم با فرزند و جگر گوشهشان وداع مینمودند. به آنها سفارش اكید هم می شود كه جز اقوام نزدیك كسی را خبر ننمایند و مراقب باشند تا مراسم در نهایت آرامش و بی سر و صدا انجام شود. بدین ترتیب در ساعتی كه تمام بخشهای بهشت زهرا اعم از اداری و غسالخانه برای عموم تعطیل شده بود و طبیعتا اطراف غسالخانه هم كاملا خلوت بود پیكر این شهید را شستشو داده و كفن كرده و با همراهی مامورین لباس شخصی بیرون آوردند. محل دفن هم از پیش تعیین و آماده شده بود و امكانی برای تصمیم گیری خانواده نبود. سه خودروی نیروی انتظامی و تعداد زیادی مامور لباس شخصی مشایعت كنندگان را همراهی می كردند. هنگام خاكسپاری نیز مامورین لباس شخصی در میان و همچنین پیرامون حاضرین ایستاده و از همه عكس و فیلم تهیه میكردند. تعدادی سرباز باتوم بدست هم در میان آن جمعیت كوچك مستقر شده بودند. چند مامور زن هم میان بستگان زن این شهید ایستاده بودند كه با یكی از زنان جوان حاضر كه به شدت بیقراری میكرد و در آن حال روسریاش به پشت سرش سُر خورده بود برخورد ناشایستی داشتند و الفاظ بسیار زشت و زنندهای را نسبت به او به زبان آوردند..."
سید محمد خاتمی، در مراسم جشن ولایت و رونمایی از مصحف شریف یاقوت
قدرت تاس لغزندهای است که میتواند انسانها را با غرور به زیر بکشد
کلمه: رئیسجمهور سابق کشورمان با بیان اینکه امام علی(ع) با ستایش گران، تمجیدکنندگان و غلوکنندگان به شدت برخورد می کرد و با معترضان و منتقدان خوشرو بود و مدارا میکرد گفت: تلاش امیرالمومنین به دلیر کردن مردم بود تا خود را در مقابل قدرت نبازند، از حق اعتراض و انتقاد دست برندارند و با حقوق خود آشنا شوند.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، در مراسم جشن ولایت و رونمایی از مصحف شریف یاقوت که همزمان با عید سعید غدیرخم در دفتر وی برگزار شد، ضمن تبریک این عید، اظهار داشت: در جغرافیا، غدیربرکه و آبگیر کوچکی در بیابان است که دل و جان رهگذران خسته و تشنه را می نوازد و از این نظر نعمت بزرگی است.
وی افزود:غدیر خم نیز همان برکه در نقطه خاصی از حجاز و پیوندگاه راهی است که از شرق و غرب و شمال وجنوب به کعبه منتهی می شود و داستان عظیم غدیر در ۱۸ ذیحجه سال دهم هجرت در همین نقطه جغرافیا و در آن بیابان سوزان در حالیکه از آسمان آتش می بارید و ریگ های تفتیده چون گدازه های آتشفشان پای رهگذران را می سوزاند رخ داد، آن داستان بزرگ تاریخی که همه می دانیم در این محل و زمان رخ می دهد.
رییس موسسه بین المللی گفتگوی تمدنها با بیان اینکه از نظر تاریخ غدیرخم پیوندی میان ازل و ابد است، افزود: اما در تاریخ غدیرخم یعنی جایگاهی که در آنجا به تعبیر عارفان، «حقیقت محمدیه» که حقیقت جاوید است و اگر نبود آفرینش نبود(لو لاک لما خلقت الافلاک)، باید در متن جان تاریخ به واسطه جان انسان بزرگی که بزرگترین تربیت شده پیامبر است، جاری شود.
خاتمی با اشاره به حدیث پیامبر(ص) که فرمودند انا ادیب الله و علی ادیبی(من پرورده شده خدایم و علی(ع) پرورده من)، به طرح این سوال پرداخت که خدا به خاطر خلقت انسان به خود آفرین گفته است و خلق کردن او را در برابر همه هستی، خلق برتر و او را جانشین خود در زمین دانسته است، باید به کدام راه برود و چگونه باید باشد؟
رئیس بنیاد باران سپس گفت: غدیر مشخص می کند که راه کمال کجاست و الگوی کمال چیست و کیست؟ او کسی جز مولای پرهیزکاران و سرور باورمندان امام علی بن ابی طالب(ع) نیست که در آن نقطه جغرافیا و لحظه تاریخ به شایستگی و بزرگی از سوی پیامبر اعلام میشود. او مظهر عرفان، علم ، تقوا، دلیری، صبوری، عدالتخواهی و مردم خواهی و انسان کاملی است که در خور شان انسان این است که وی حاکم و فرمان روا و مراد و مقتدای او باشد.
وی ادامه داد: پیامبر هم به خود می بالد و می نازد که در دامن معنویت او علی بن ابی طالب تربیت شده است وبرای ملت ایران افتخار بزرگی است که ارادت ویژه ای به او و خاندانش دارد و همه پیرو آن بزرگوار هستیم.
رئیس جمهور سابق کشورمان با تبریک عید غدیر به حاضران جمع و به ملت شریف ایران و همه آزادیخواهان و حق طلبان جهان، اظهار داشت: امروز یک اثر بزرگ یعنی قرآن کریم به خط یاقوت رونمایی می شود که حادثه مبارکی است، زیرا علی(ع) و قرآن پیوند ناگسستنی دارند و این روایت از پیامبر(ص) در مراجع اهل شیعه و سنت نقل شده است که «علی مع القرآن و القرآن مع علی؛ لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»: علی با قرآن و قرآن با علی است آن دو تا قیامت از هم هرگز جدانمی شوند.
علی (ع) نشان داد چگونه حکومتی می تواند شایسته انسان باشد
خاتمی در ادامه با بیان اینکه یکی از ویژگی های زندگی امیرالمومنین(ع) این بود که ایشان بعد از پیامبر(ص) به حکومت ظاهری رسید، افزود: علی(ع)علاوه بر مقامات معنوی و جایگاه بلند در معنا، عرفان و عظمت معنوی انسان -که به همین دلیل صاحب ولایت عظما و کبری است- به تقدیر الهی حکومت هم کرد تا علاوه بر الگوی معنوی بودن برای جامعه بشری نشان دهد که چگونه حکومتی شایسته انسان است و چگونه انسان می تواند حکومتی داشه باشد که حرمت او نگاه داشته شود و استعدادهایش شکوفا شود.
امام خمینی (ره) می فرمود هیچ قدرتی نیست که مسئول و پاسخگو نباشد
وی در تبیین این موضوع به ذکر سخنانی از امام خمینی(ره) پرداخت و یادآور شد: در پاریس وقتی از ایشان می پرسیدند که «جمهوری» چیست؟ می فرمود آنچه در دنیا هست؛ یعنی پایه حکومت رای و رضایت مردم است و حکومت در مقابل آنان مسئول است و هیچ قدرتی نیست که مسئول و پاسخگو نباشد. لوازم این جمهوریت هم آزادی اندیشه و بیان است ؛سپس وقتی سوال می کردند که حکومت اسلامی به چه معنی است؟ می گفتند در این حکومت که مردم پایه آن هستند، ارزشهای اسلامی باید پیاده شود و نمونه آن را حکومت حضرت علی(ع) معرفی کردند.
رئیس دولت اصلاحات ادامه داد: این سخنان بدان معناست که جمهوری اسلامی افتخار می کند که در این انقلاب بزرگ که هزینه فراوانی برای آن پرداخت شده است، هم مردم محور هستند و می خواهیم ارزش هایی که در حکومت علی(ع) تجلی داشت در آن وجود داشته باشد.
سید محمدخاتمی با اشاره به اینکه علی(ع) با وجود اینکه رسما از سوی خداوند به ولایت و امامت منصوب شده بود اما در عمل جز به رضایت آنها حاضر به حکمرانی نشد، گفت: وقتی هم که ایشان روی کار می آید علاوه بر اینکه همواره نگاهش به تامین رضایت الهی است، جانب حق و حرمت مردم را نیز دارد. عدالت علی(ع) زبانرد است که «قتل علی فی محراب عبادته لشدت عدله». یعنی به خاطر عدل، پر کردن فاصله های طبقاتی، جای دادن مردم در جای خود، نگاه داشتن حرمت آنان، رعایت همه حقوق آنها( نه فقط عدالت اقتصادی) کشته شد.
رئیس موسسه بین المللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها ، نکته ممتاز منش و شیوه امیرمؤمنان علی (ع) را نحوه تلقی ایشان از حکومت و قدرت ومواجهه با آن دانست و یادآور شد: در مورد علی(ع) آنقدر غلو شد که گاهی به او مرتبه ربوبیت و خدایی دادند و گاه چنان به او تاختند که کافر، منحرف و فاسق معرفی کردند. جالب این است که او در مقام قدرت، با متملقان، گزافه گویان و کسانی که تمجیدهای بیجا می کردند و او را با گزافه می ستودند و حتی با کسانیکه به او نسبت الوهیت دادند برخورد خشن جانی کرد، اما در مقابل کسانی که به او ناسزا می گفتند و اعتراض می کرند با خوشرویی و مدارا رفتار می کرد.
وی ادامه داد: خوارج به مسجد کوفه می آمدند و به صراحت می گفتند ایشان کافر است و یکی از آنها می گفت، «خدا او را بکشد که چه انسان هوشمند و دانایی است»! یا حتی ایشان را کافر می نامیدند و یا برای ابراز مخالفت و اینکه بگویند علی(ع) عادل نیست، پشت سر او نماز نمی خواندند و هنگام نماز او در کنار مسجد نماز برپا می کردند. اما وقتی که اصحاب می خواستند با آن گروه برخورد کنند، به شدت جلوگیری می کرد و حتی حقوقشان را از بیت المال قطع نکرد.
خاتمی گفت: وقتی طلحه و زبیر از علی(ع) اجازه گرفتند که به حج بروند، با وجود اینکه حضرت می دانستند و گفته بودند که اینها برای “فتنه” می روند، به ایشان گفته شد که با آنها برخورد کنید؛ اما علی(ع) فرمود (نقل به مضمون) : خیر! اینها کاری نکرده اند و نباید قبل از جنایت قصاص کرد.
علی(ع) با ستایشگران، تمجیدکنندگان و غلوکنندگان با شدت برخورد میکرد
وی با تاکید بر اینکه این مساله مهمی است که علی(ع) با ستایش گران، تمجیدکنندگان و غلوکنندگان با شدت برخورد می کرد و با معترضان و منتقدان با مدارا روبرو می شد و حق مردم را در حکومت می شناخت، تصریح کرد: امیرالمومنین نسبت به قدرت و حکومت دو کار عمده انجام داد؛ یکی خطاب به امیران و حکمرانان است که به آنان توصیه می کردند مردم را طعمه خود نکنید و به آنان ستم نکنید؛ مانند درندگان درنده خو در هم ندرید و حقشان را رعایت کنید، زیرا مردم یا برادران و خواهران دینی شما هستند یا همنوعان و همسانان شما در آفرینش ؛ و در کمال مدارا و محبت و احترام رفتار کنید.
رئیسجمهور سابق کشورمان تصریح کرد: ایشان همچنین به مالک اشتر سفارش میکنند که مبادا دچار کبر شود و میفرمایند بدان که اگر تو حاکمی بر تو حاکمی هست و بالاتر از تو و ما، خدای بزرگ است؛ عظمت خدا را در نظر بگیر و در مقابل مردم تواضع کن. ایشان توصیه فراوانی میکردند که قدرت تاس لغزندهای است که ممکن است انسانها را با کبر و غرور به زیر بکشد و با دعوت قدرتمندان به ذکر خداوند و با بیان اینکه قدرت امانتی برای خدمت به مردم است، قدرتمندان را از اینکه قدرت آنها را فاسد کند بازمی داشت.
سید محمد خاتمی یادآور شد: تلاش علی(ع) از طرف دیگر به دلیر کردن مردم بود تا خود را در مقابل قدرت نبازند، از حق اعتراض و انتقاد دست برندارند و با حقوق خود آشنا شوند؛ تا جایی که میفرمایند، « جامعه ای که ضعیف در آن حق خود را بدون لکنت زبان از قوی نگیرد، مقدس نیست « . یعنی نه تنها اعترض، انتقاد و بیان اندیشه نباید هزینه ای داشته باشد، بلکه مردم دربیان مطالب خود هم نباید دچار لکنت شوند.
رئیس دولت اصلاحات در پایان با بیان اینکه امیرالمونین با این حرکت دو لایه سعی داشت که قدرت را در خدمت مردم معرفی کند که باید سبب رشد و پیشرفت و نه تحقیر آنان شود، گفت:امروز هم میگوییم جمهوری اسلامی باید تامین کننده و نگاهبان حقوق و حرمت مردم باشد و ارزشهایی که در کلام و عمل امیرالمومنان علی (ع) تجلی داشت بر آن حاکم گردد و ما این راه را ادمه می دهیم و از خدا می خواهیم دلمان را به حقیقتی که امام علی (ع) مظهرکامل آن بود روشن کند و توفیق تدوام راه آن بزرگوار را عنایت فرماید.
حاشیه های«آئین رونمائی از مصحف شریف یاقوت» همزمان با عیدغدیر
آیۀ «رب اشرح لی صدری» در تفال خاتمی به قرآن کریم
هنگام بازکردن قرآن به دست سیّدمُحمّدخاتمی، این آیات بر پیشانی صفحه خودنمائی کرد: «قال رب اشرح لی صدری* و یسّرلی امری… .»
رونمائی از مصحف شریف یاقوت به دست سیدمحمدخاتمی و باحضور احمدمسجدجامعی انجام شد.
سهیل محمودی، به رسم مراسم همه سالۀ بزرگداشت عیدغدیرخم که بیش از یک دهه است به همت احمدمسجدجامعی و باحضور و مشارکت اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه برگزارمی شود، اجرای مراسم را برعهده داشت.
مراسم با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید توسط هادی حیدری آغازشد. سهیل محمودی درپایان تلاوت زیبای این هنرمند کاریکاتوریست که حضّار را به وجدآورده بود، او را آراسته به هنرهای زیاد توصیف کرد.
حضور احمدمسجدجامعی در پشت تریبون برای سخنرانی، باصلوات بر محمد و آل محمد توسط حضّار همراه بود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت اصلاحات این گونه سخنان خود را آغاز کرد:سابقه این مراسم بسیار طولانی است، قطعا بیش از یک دهه است که ما در چنین روزی در مجلسی جمع می شویم و از بیانات آقای خاتمی استفاده میکنیم و شعرا به شعر خوانی می پردازند و به میمنت و شادی این ایام دیدارهای خوبی حاصل میشود.
وی افزود:در کنار این دیدار اتفاقات خوب و ارزشمندی رخ میدهد که با سنت غدیر هم همراه است ما از رسول اکرم (ص) داریم که “علی مع القران و القران مع علی” این حدیث لطایفی دارد که با علی شروع و به علی ختم می شود که این مربوط به اهل معناست که باید نزد آنها بود و بهره برد اما اگر از صورت ظاهری هم این مساله را ببینیم واقعیتش این است قران در همین شکل ظاهریش هم با انگیزه و تلاش و کوشش حضرت و اصحاب خاص حضرت شکل گرفته و به دست ما رسیده است.
احمدمسجدجامعی طی سخنرانی خود، این مراسم را دومین آئین رونمائی از قرآن کریم دانست که مصادف با عیدغدیرخم برنامه ریزی و اجرا می شود.
وی بااشاره به اینکه درعیدغدیردوسال پیش نیز، در موزۀ ملی قرآن کریم، به همت حاج سیّدصادق خرازی و حاج عباس ایروانی از مصحف شریف نور به خط نورالدّین محمّد، کاتب ایرانی قرن نهم و دهم هجری به دست سیّدمحمّدخاتمی رونمائی شده بود اظهار امیدواری کرد تا این سنّت حسنه که تبلور حدیث «علی مع القرآن و القرآن مع علی» است ادامه یابد.
در این مراسم وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین سبکهای مختلف نگارش قرآن و بخصوص خط کوفی، اظهار اشاره کرد.
مسجدجامعی بااشاره به ترویج خط عثمان طه طی سالهای اواخر دهه هفتاد، از بزرگداشت صاحبان مکاتب خوشنویسی ایرانی در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم نظیر ابن بوّاب، ابن مغله، محمدشفیع ارسنجانی و حمایت از نشر و ترویج قرآن کریم با خط خوشنویسان ایرانی به عنوان یک سیاست فرهنگی در آن سالها رمزگشائی کرد.
وی در ادامه با ذکر تاریخچه تجلیل از آثار حوزه خط و کتابت قرآن در نمایشگاه قرآن هر سال، به قرآن نفیس یاقوت مستعصمی اشاره کرد و گفت ، بیش از ۱۳۵۰۰ نفرساعت کار پیوسته طی مدت دوسال تا پیش از آغاز مرحله صحافی، برای چاپ این قرآن انجام شده است.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی با ذکر خاطرهای از دیدار با عثمان طه خوشنویس مشهور قرآن کریم، افزود: وی در آن دیدار میگفت که زمانی خوشنویسی قرآن متعلق به عثمانی ها بود اما اکنون تردید نیست که این رشته متعلق به ایرانیهاست و من آرزو دارم قرآنی خاص ایران بنویسم که البته کار دشواری است.
البته وی تاکید کرد که سنت تذهیب قرآن از قدیم در دست ایرانیان بوده است.
مسجد جامعی با بیان اینکه نقشهای قرآنی نخستین بار در کوفه زده شد و علی(ع) هم اولین تذهیب را انجام داد، تاکید کرد: هنر پایگاه و جایگاه زینت افزایی به مولای متقیان علی (ع) می رسد.
هنگام ورود سیدصادق خرازی به مراسم، احمدمسجدجامعی از روبه پایان بودن مراحل چاپ یک نسخه منحصربه فرد صحیفه سجادیه به خط یاقوت توسط آقایان حاج سید صادق خرازی و حاج عباس ایروانی خبرداد.
مسجدجامعی با نقل قولی از پسر میرزاطاهرخوشنویس در مراسم بزرگداشت ایشان در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم که سالها پیش باحضور سیدمحمود دعائی برگزارشده بود ابراز امیدواری کرد تا با همت آقای دعائی موجبات انتشار آخرین قرآن نوشته شده و منتشر نشده میرزاطاهرکه بهترین قرآن نوشته شده توسط وی است فراهم شود.
اسرافیل شیرچی از خوشنویسان به نام حاضر در مراسم، پیشنهادکرد تا به دلیل اهمیت این قرآن از نظرخوشنویسی درمیان بیش از ۳۶۰ مصحف نوشته شده به خط یاقوت المستعصمی، سمیناری کارشناسی برای معرفی و بررسی آن برگزار شود.
مجری، هنگام ورود فیض الله عرب سرخی به همراه خانواده اش به سالن، با اشاره به حضور فخرالسادات محتشمی پور درمیان میهمانان ابراز امیدواری کرد تا سیدمصطفی تاج زاده نیز هرچه زودتر به آغوش خانواده بازگردد.
درمیان حاضران، چهرههای سرشناسی از خادمین قرآن کریم، ذاکرین اهل بیت، شاعران، خوشنویسان، اساتید حوزه و دانشگاه، اهالی موسیقی، سینما و تاتر، مدیران مسئول روزنامههای کثیرالانتشار و نشریات، روزنامه نگاران و خبرنگاران، عکاسان، گرافیستها، فعالان دانشجوئی، نمایندگان ادوارمجلس، خانوادههای زندانیان، وزرای کابینه سیّدمحمدخاتمی و مدیران سابق وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی به چشم می خوردند.
حضور پرتعداد حاضران در«آئین رونمائی از مصحف شریف یاقوت»به همراه مردمی که برای تبریک عید نزد سیدمحمد خاتمی می آمدند به نحوی بود که تمامی صندلی های سالن محل برگزاری مراسم اشغال شده و تعداد کثیری از مردم نیز، ایستاده در راهروها و محوطه بیرونی محل مراسم، برنامه را دنبال می کردند.
رئیس جمهور سابق کشورمان به احترام میهمانانی که ایستاده برنامه را دنبال میکردند و جمعی که هرلحظه اضافه می شدند، برخاست و با رفتن به کنار در ورودی سالن، مراسم را ایستاده دنبال کرد.
منوچهرمحمدی تهیه کننده فیلم «عصر روز دهم» نیز درمیان حاضران در سالن بود. همچنین حضور بهاره رهنما که برای تبریک عید نزد رئیس جمهور سابق کشورمان آمده بود و گرفتن عکس یادگاری با سیدمحمدخاتمی دیگر حاشیه این مراسم را رقم زد.
ساعدباقری، عبدالجبارکاکائی، افشین علاء، فاطمه راکعی، فاطمه سالاروند و بیوک ملکی از شعرای حاضر در مراسم بودند. همچنین همسر زنده نام «قیصرامین پور» و آیه امین پور- فرزند این شاعرفقید- در مراسم حضورداشته و حسین شاهرخی، نوه مرحوم استادمحمودشاهرخی به قرائت آخرین غزل آن استاد درباره امام علی(ع)پرداخت.
حسین شاهرخی همچنین از احمدمسجدجامعی به عنوان شخصی که حق شناسی را چه در هنگام حیات و چه درهنگام ممات استاد شاهرخی به حداعلا رسانید، یادکرد.
افشین علاء شاعر معاصر علیرغم سفر، صرفا برای حضور در این مراسم، خود را به تهران رسانده بود.
حضور پررنگ مدیران مسئول مطبوعات، روزنامه نگاران و خبرنگاران درمیان میهمانان جالب توجه بود.
حجت الاسلام«سیدمحمود دعائی» نماینده ولی فقیه از زمان حضرت امام خمینی(ره) و مدیرمسئول روزنامه اطلاعات که هنگام ورود به سالن مراسم، با ازدحام جمعیت و کمبود جا مواجه شد درگوشه ای برروی زمین نشست و تا پایان مراسم به رغم اصرار میهمانان، به همان صورت مراسم را دنبال کرد.
در پایان مراسم،کتاب خطابۀ غدیر اثر استادمحمدرضا حکیمی به میهمانان اهداءشد.
این جشن بامدیحه سرائی سیّدحسام الدین سراج و اقامه نماز به امامت حجت الاسلام و المسلمین سیّدمحمّدخاتمی به پایان رسید.حاج قاسم رفعتی نیز پس از پایان مراسم علیرغم آنکه باتوجه به ضیق وقت، فرصت مدیحه سرائی اهل بیت(س)را نیافته بود غزلی از حافظ را درحضور سیدمحمدخاتمی و جمعی از میهمانان اجرا کرد.
مسئولان پارلمان اروپا در ارتباط با ايران: اعدام ها را متوقف کنيد
خبرگزاری هرانا - رییس کرسی نمايندگی ايران در اتحاديه اروپا به همراه معاونش در نامه ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی از وی خواسته اند تا اعدم ها در ایران را متوقف کند.
به گزارش گویا نیوز، باربارا لخبيلر و کورت لخنر، در این نامه به نوید محبی وبلاگ نويس جوان زندانی نیز اشاره کرده اند و خطاب به علی خامنه ای می نویسند: "ما از شما خواستار ازادی بلافاصله وی هستيم و اعلام بيگناهی وی که تنها گناهش کار قانونی اش و دفاع از حقوق انسانی افراد بوده است. لازم بذکر است که اين مغاير تعهدات ايران در دفاع از مدافعين حقوق بشر است."
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
عاليجناب
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
عاليجناب
امروز اين نامه را برای شما در حالی مينويسيم که چندين اعدام قريب الوقوع و مجازات زندان افرادی که تنها ۱۸ سال دارند، مدافع حقوق بشری که وبلاگ نويس است نويد محبی در جريان است.
بنابر اخبار و گزارشهای رسمی دو زندانی سياسی کرد بنامهای حسين خزری و زينب جلاليان به مرگ محکوم شده اند و در خطر اعدام قرار دارند.
بنابر اخبار و گزارشهای رسمی دو زندانی سياسی کرد بنامهای حسين خزری و زينب جلاليان به مرگ محکوم شده اند و در خطر اعدام قرار دارند.
در گزارشها امده بود که جريان محاکمه اين افراد يک جريان عادلانه و قانونی نبوده و در مدت زندان انها تحت شکنجه و ازار بوده اند. لذا از شما ميخواهيم که اين اعدامها را متوقف کنيد و شرايطی را برای محاکمه قانونی و عادلانه انها فراهم کنيد تا در يک محاکمه زير قوانين بين المللی تجديد نظر شود.
پرونده ديگر مربوط به بانو خديجه جهاد است که وی نيز به اعدام محکوم شده رياست قوه قضائيه ايران در اويل سال ۲۰۰۸ اعلام کرده بود که در جريان رسيدگی به پرونده وی معايبی وجود داشته و لازم است که تحقيقات و بازنگری انجام شود . بنابراين از شما ميخواهيم که اعدامها را متوقف کنيد و اين احکام را مضمحل کنيد.
پرونده ديگر مربوط به بانو خديجه جهاد است که وی نيز به اعدام محکوم شده رياست قوه قضائيه ايران در اويل سال ۲۰۰۸ اعلام کرده بود که در جريان رسيدگی به پرونده وی معايبی وجود داشته و لازم است که تحقيقات و بازنگری انجام شود . بنابراين از شما ميخواهيم که اعدامها را متوقف کنيد و اين احکام را مضمحل کنيد.
ما به حقوق و مسئوليت رهبران و مسئولين شما ارج مينهيم که مرتکبين جرائم و متهمين را به دستگاه عدالت در شرايطی عادلانه و زير قوانين بين المللی قرار دهند. مجازات اعدام عملی ظالمانه و غير انسانيست بنابراين ما با احترام از شما ميخواهيم : اعدامها را متوقف کنيد و اين مجازاتها را لغو کنيد.
مسئله ديگری که جای بسيار نگران کننده ای دارد شرايط جسمی و روانی نويد محبی مدافع حقوق بشر است .
بنا بر گزارشها از لحظه دستگيری وی ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۰ (۲۷ شهريور۸۹) بدفعات مورد ازار و شکنجه قرار گرفته و کليه وسائل ارتباطات را از وی دريغ داشته اند. وی با وکيل و اعضاء خانواده خود تاکنون اجازه ملاقات و ارتباط نداشته .
ما از شما خواستار ازادی بلافاصله وی هستيم و اعلام بيگناهی وی که تنها گناهش کار قانونی اش و دفاع از حقوق انسانی افراد بوده است. لازم بذکر است که اين مغاير تعهدات ايران در دفاع از مدافعين حقوق بشر است.
ما اميدواريم پاسخ مناسب شما را بزودی دريافت کنيم.
بنا بر گزارشها از لحظه دستگيری وی ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۰ (۲۷ شهريور۸۹) بدفعات مورد ازار و شکنجه قرار گرفته و کليه وسائل ارتباطات را از وی دريغ داشته اند. وی با وکيل و اعضاء خانواده خود تاکنون اجازه ملاقات و ارتباط نداشته .
ما از شما خواستار ازادی بلافاصله وی هستيم و اعلام بيگناهی وی که تنها گناهش کار قانونی اش و دفاع از حقوق انسانی افراد بوده است. لازم بذکر است که اين مغاير تعهدات ايران در دفاع از مدافعين حقوق بشر است.
ما اميدواريم پاسخ مناسب شما را بزودی دريافت کنيم.
توضیحات عبدالله مومنی در خصوص اظهارات اخیر محسنی اژهای
خبرگزاری هرانا - عبدالله مومنی زندانی سیاسی محبوس در بند 350 زندان اوین که هم اکنون دوران محکومیت خود را در زندان اوین سر می کند در خصوص اظهارات اخیر محسنی اژهای مبنی بر تکذیب شکنجه وی در زندان جوابیه ای داده است.
عبدالله مومنی پیشتر در نامه ای از زندان از شکنجه های جسمی و روحی و رفتار بازجویان با وی منتشر کرده بود.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
بخشهایی از اظهارات جناب آقای محسنی اژه ای در نشست خبری مورخه اول اذرماه در خصوص تکذیب شکنجه های وارده به اینجانب طی بازداشت موقت در تابستان 88 را از طریق برخی جراید در زندان اوین مطالعه کردم ، لذا از انجا که این مطالب حاوی اظهارات نادرست و کذب می باشد جهت تشحیذ اذهان عمومی نکاتی را مختصرا بیان می دارم :
1- مخاطب نامه سرگشاده اینجانب همچنان که در نشست خبری مذکور نیز یادآوری شده است مقام رهبری به عنوان عالیترین مقام کشور و مسئول نظارت بر عملکرد سه قوه بوده است ، حال چنانچه سخنگوی محترم دستگاه قضایی جایگاه فراتری نیز برای خود قائل هستند مناسب است که افکار عمومی در این خصوص توجیه و اطلاع رسانی لازم صورت پذیرد و در غیر این صورت به شرحی که در ادامه توضیح خواهم داد ورود ایشان به این قضیه دچار اشکال حقوقی است.
2- چندی پس از انتشار علنی نامه اینجانب در حالی که در چند نوبت محتوای این نامه در جلساتی برای برخی مقامات قضایی تشریح کرده بودم ؛ در پی پیگیری دادستان محترم تهران جناب آقای جعفری دولت آبادی طی نشستی با ایشان در زندان اوین در مورخ 8/7/89 ضمن تشریح مجدد شکنجه و رفتارهای غیرقانونی در جریان بازداشت موقت توسط بازجویان وزارت اطلاعات ، شکواییه ای مکتوب را علیه کلیه آمران و عاملان این برخوردهای غیرقانونی تنظیم کرده و شکایبت خود را با طرح بالاترین مقام دادسرای عمومی و انقلاب تهران به جریان انداختم . مع الوصف از آنجا که مجموعه تحت مدیریت وزیر وقت اطلاعات و سخنگوی فعلی قوه قضاییه به ویژه آن دسته از ماموران و کارشناسان شاغل در بندهای 209 و 240 که نقشی در پرونده اینجانب داشته اند از جمله متشکی عنهم پرونده مفتوحه در خصوص شکنجه می باشند و به نظر می رسد چنانچه ایشان به عنوان یکی از اطراف دعوی و یا مطلعان از قضیه دفاعیات و یا توضیحاتی دارند بایستی آن را در محضر مقام بازپرسی مطرح کنند نه آنکه از رسانه های عمومی و جایگاه سخنگوی قوه قضاییه برای طرح و توضیح درخصوص نقاط تاریک کارنامه باندهای اطلاعاتی ، امنیتی مداخله گر در انتخابات و حوادث پس از آن بهره جویند.
3- اینجانب بار دیگر تایید می نمایم که کلیه مطالب مذکور در نامه سرگشاده ام درخصوص نحوه شکنجه فیزیکی و روانی وارده بدون سرسوزنی اغراق تشریح شده و تماماً منطبق با واقعیت می باشد. با پرهیز از ذکر درباره جزئیات رفتارهای غیرقانونی ، غیر انسانی و خلاف شرع بازجویان طرح این مسئله را ضروری می دانم که نکات منتشره و سرفصل های اشاره شده در نامه سرگشاده با لحاظ پرهیز از ذکر رویه های غیرقانونی رایج در بازداشتگاهای امنیتی و از باب اهم فی الاهم آمده است.
4- گرچه سخنگوی محترم در اظهاراتشان بخش مربوط به ضرب و شتم حین بازداشت را تایید کردند لیکن ادعای جالب توجه ایشان در خصوص غیرممکن بودن اعمال شکنجه در زندان و بازداشتگاه ها با توجه به تجربه تلخ شخصی ام و نیز اخبار و قرائن فراوانی که پیش روی افکارعمومی طی یکسال و نیم گذشته وجود دارد نشان می دهد که انتخاب مخاطب و مرجع تظلم خواهی در نامه من به درستی صورت گرفته چرا که درخصوص فجایع رخداده در پرونده هایی همچون کهریزک نیز ابتدا با تمام قرائن و شواهدی که وجود داشت مقامات و مدیران وقت قضایی اقدام به انکار و تکذیب می کردند اما پس از افشاگری های مکرر در سطح افکار عمومی بود که با ورود عالیترین مقام کشور مقدمات رسیدگی قضایی و مجازات عاملان پرونده فاجعه کهریزک فراهم شد.
5- درپایان امیدوارم با طرح شکایت اینجانب نزد مراجع قضایی ضمن رسیدگی قضایی و مجازات به دادخواهی من، اراده سیالی در جهت ریشه کنی زمینه ها و عوامل بروز چنین قانون شکنی هایی برای همیشه فراهم شود.
عبدالله مومنی
آذرماه 89
بند 350 – زندان اوین
انتقال پیمان کریمی به سلول انفرادی پس از ضرب و شتم توسط پزشک زندان
خبرگزاری هرانا - پیمان کریمی از بازداشت شدگان حاضر در بند 350 در شب عید غدیر به سلول انفرادی بازداشتگاه 240 اوین منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، پیمان کریمی در شرایط وخیم و اضطراری جسمی به سر می برد به طوری که در ماهای اخیر به دفعات از بند 350 اوین به بهداری داخل زندان و بیمارستان طالقانی تهران منتقل شده است در شب عید غدیر به دلیل شکایت مسئولان بهداری زنذان اوین جهت تنبیه به بازداشتگاه 240 و سلول انفرادی منتقل شد.
مراجعات مکرر پیمان کریمی به بهداری اوین به دلیل افت فشار پی در پی فشار خون و تزریق 108 واحد انسولین در طول شبانه روز سبب بی تفاوتی و عدم رسیدگی به بیمار شده که این رفتار غیرمسئولانه پزشک و بهیاران موجب اعتراض پیمان کریمی واقع شده که در پی این اعتراض مسئولان بهداری به جای اصلاح رفتارخود شروع به ضرب و شتم وی نموده و وی را آماج حملات مشت و لگد خود قراردادند و سپس در اقدامی پیش دستانه از وی شکایت نموده و و درشب عید غدیر در حالیکه وی در شرایط اضطراری پزشکی قرار داشت به زندان انفرادی منتقل کردند.
شایان ذکر است که در پی انتقال وی به سلول انفرادی وی مسئولان زندان را تهدید به اعتصاب غذا و دارو نموده است که باعث افزایش نگرانی ها درخصوص اوضاع جسمی ایشان گشته است.
بیانیه کمیته بین المللی وکلای مدافع حقوق بشر در خصوص فشار روزافزون بر وکلای مدافع
هر روز بر فهرست اسامی وکلای دادگستری ای که توسط دستگاه های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی، با اتهاماتی واهی و ساختگی بازداشت می شوند افزوده می شود.
چندی پیش دو تن از همکارانمان: خانم ها "مریم کیان ارثی" و "سارا صباغیان" به هنگام مراجعت از ترکیه در اقدامی غیرقانونی و خودسرانه و برپایه اتهام هایی کاملا موهوم و ساختگی، توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند و هم چنان نیز در بازداشت به سر می برند. متاسفانه حق ملاقات با خانواده و وکلای مدافع شان از آن ها سلب شده و به ابتدایی ترین حقوق قانونی خود نیز دسترسی ندارند.
خانم ها "مریم کرباسی" و "رزا قراچورلو" نیز پس از بازداشتی خودسرانه، در حال حاضر به طور موقت آزاد شده اند و منتظر ادامه ی رسیدگی قضایی خود هستند. همکار دیگرمان آقای "محمد حسین نیری" نیز - که پیش تر خبر بازداشت وی منتشر شده بود- قبل از خروج از کشور، بارها مورد تهدید و بازجویی مامورین امنیتی وزارت اطلاعات قرار گرفته بود و در حال حاضر در ایران علیه وی به اتهاماتی واهی از جمله نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام پرونده سازی شده است. مامورین امنیتی به منظور بازداشت او به دفتر وکالت ایشان در تهران مراجعه می کنند اما موفق با دستگیری او نمی شوند و پس از تفتیش غیرقانونی محل، کامپیوتر و برخی دیگر لوازم دفتر ایشان را با خود برده اند. آقای نیری پس از ورود وی به ترکیه نیز مورد تهدید و تعقیب نهاد های امنیتی قرار داشته اما آنان موفق به بازگرداندن ایشان به ایران نشده اند. خوشبختانه آقای نیری، اینک آزاد هستند و در محل امنی به سر می برد.
آقای "خلیل بهرامیان" وکیل با سابق دادگستری در انتظار محاکمه است و خانم "نسرین ستوده" در اعتصاب غذا به سر می برد و از دیدار همسر و فرزندان خود محروم است. آقای "محمد اولیایی فرد" در شرایطی که با بیماری بسیار سختی، دست و پنجه نرم می کند، دوران محکومیت خود را در زندان اوین می گذراند و از دسترسی به خدمات بهداشتی مناسب و نیز مرخصی های معمول قانونی محروم شده است. چندی پیش آقای "محمد سیف زاده" نیز به 9 سال زندان محکوم شد تا عمق خصومت حاکمیت نسبت به وکلای مستقل آشکارتر شود. دستگاه قضایی ایران با محکومیت آقای "محمد مصطفایی" به شش سال حبس و تبعید، به زعم خود تلاش کرد تا از این وکیل شجاع و سرسخت انتقام بگیرد.
صدور احکام محکومیت و اعمال تهدید بر "عبدالفتاح سلطانی"، "محمد علی دادخواه"،"ناصر زرافشان" ،"محمد شریف" بسیاری دیگر از وکلای مدافع ای که همواره مورد آزار مامورین اطلاعاتی و امنیتی ایران بوده اند، همچنان ادامه دارد.
این سرکوب گسترده و سازمان یافته ی وکلای دادگستری، مشخصاً گویای تصمیم جدی حاکمیت ایران به منظور نابودی همین استقلال نسبی وکالت در کشوراست. متاسفانه "کانون وکلای دادگستری ایران" همچنان در برابر این موج سرکوب گسترده ساکت مانده است. کانون وکلایی که در سال زمستان 87 در برابر آن کشتار وحشیانه و محاصره غیر انسانی مردم غزه به درستی اعلام موضع می کرد، اینک در اثر فشارهای سیاسی و یا سیاست های شرم آمورمسامحه و کرنش، نه فقط در طول این یک سال و چند ماه که از رویداد های خونین سال 1388 ایران و تمامی آن شکنجه ها و کشتارهای خیابانی و نقض های آشکار حقوق بشر می گذرد،هیچ موضع روشنی نداشته، بلکه ظاهراً حتا دیگر قادر به دفاع و حمایت از حقوق صنفی اعضای زندانی خود هم نمی باشد.
کمیته، ضمن محکومیت مجدد فشار دستگاه های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی بر وکلای دادگستری، در خصوص ادامه ی این سرکوب های برنامه ریزی شده که قطعاً منجر به نابودی کامل استقلال حرفه ای وکلای دادگستری در ایران می شود هشدار می دهد.
کمیته برای بار دیگر از کانون وکلای دادگستری ایران و نیز کانون بین المللی وکلا به عنوان نهادهای صنفی وکلادادگستری می خواهد تا نسبت به اقدامات دولت جمهوری اسلامیدر قبال وکلای مدافع حقوق بشری اعلام موضع داشته باشند و از حیثیت و جایگاه وکالت مستقل دفاع کنند.
کمیته همچنین از شورای حقوق بشر ملل متحد می خواهد که به هنگام رسیدگی به فهرست طولانی موارد نقض حقوق بشر در ایران، به نقض آشکار حق دفاع و نیز سرکوب های مستمر وکلای دادگستری در ایران نیز توجه لازم را داشته باشد و هرچه زودتر واکنش مناسبی در این خصوص اتخاذ نماید.
کمیته بین الملای وکلای مدافع حقوق بشر( ایران)
5 آذر 1389 – 26 نوامبر2010
خبرگزاری هرانا
انتقاد دو تشکل کارگری از تغییر قانون کار؛ «۳۰ سال نادیده انگاشتن حقوق کافی است»
خبرگزاری هرانا - همزمان با بحثها در مورد تغيير در قانون کار از سوی مقامهای جمهوری اسلامی ايران، دو تشکل مستقل کارگری در بيانيهای از ناديده گرفتن قانون اساسی و مقاولهنامههای بينالمللی در اين تغييرات انتقاد کردند.
عبدالرضا شيخالاسلامی، وزير کار و امور اجتماعی، در يکی از اظهارنظرهايش در مورد لزوم تغيير قانون کار گفته است که تشويق سرمايهگذاری و بهبود فضای کسبوکار از رويکردهای لايحه اصلاح قانون کار است. وی همچنين تغييرات در قانون را بسيار ريز و جزيی دانسته و افزوده است که نزديک به ۱۰۰ مورد تغيير لفظی و محتوايی وجود دارد.
از ديگر سخنان اين وزير دولت محمود احمدینژاد در مورد مخالفتهای صورت گرفته با تغيير قانون کار آن است که «نبايد... افکار عمومی را نگران کرد که گروهی میخواهند حق آنها را ضايع کنند».
همزمان، سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک در بيانيهای از بررسی مخفيانه تغييرات قانون کار در يکی از کميسيونهای مجلس که بدون اطلاع تشکلهای کارگری صورت میگيرد انتقاد کردهاند.
آنها نوشتهاند: در فصل ششم اصلاحيه قانون کار، هيچ اسمی از سنديکاهای کارگری به ميان نيامده است، در صورتی که در برنامه توسعه چهارم و در ارتباط با مقاولهنامههای ۸۷ و ۹۸، يعنی آزادی تشکيل سازمانهای مستقل کارگری، به سازمان بينالمللی کار، قول اجرايی شدن اين موضوع داده شده بود.
اشاره اين بيانيه به فشارهای شديد امنيتی و قضايی بر فعالان و تشکلهای مستقل کارگری در ساليان اخير بوده است.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک همچنين از اعطای اختيارات بيشتر به کارفرمايان برای اخراج کارگران انتقاد کرده و آن را مشابه دوره پيش از انقلاب بهمن ۵۷ دانستهاند، موضعی که به گفته آنها، نقض آشکار مقدمه قانون اساسی، به خصوص سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان است.
در اين بيانيه، نوشته شده است: «در اصلاحيه قانون کار برای کاهش هزينههای سرمايهگذاری از توافق کارگران با کارفرمايان صحبت به ميان آمده است. آيا کارفرمايان با دارا بودن همه امکانات و طبقه کارگر بدون امکانات و حتی سنديکاهای کارگری چگونه میتوانند در يک شرايط مساوی با هم توافق در مورد دستمزد، بيمه و ساير مسائل رفاهی توافق کنند؟»
اين دو تشکل کارگری اشاره کردهاند که حذف پيمانهای دستهجمعی و حداقل حقوق از ديگر تغييرات مورد نظر در قانون کار است و آن را به معنای زير پا گذاشتن بند ۱۲ از اصل سوم قانون اساسی دانستهاند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک در ادامه از کاهش مدت بيمه بيکاری به دو سال و کاهش مبلغ بيمه بيکاری به نصف و حتی حذف بيمه اجباری کارگران در تغييرات قانون کار انتقاد کرده و در عين حال، مطرح شدن «روزمزدی و کار ساعتی و کنترات» را به معنای بردگی کامل و برگشت به قرون ۱۸ميلادی ارزيابی کردهاند.
در بخش ديگری از اين بيانيه از برخوردهای امنيتی و قضايی با کارگران انتقاد و تاکيد شده است که «۳۰ سال ناديده انگاشتن حقوق زحمتکشان و قانون اساسی کافی است».
اين دو تشکل مستقل کارگری در پايان، از جمله، خواستار داشتن قانون مترقی، گسترش و تعميق تامين اجتماعی، ريشهکن شدن فقر، و جلوگيری از سلطه اقتصادی بيگانه بر اقتصاد ايران شدهاند.
عبدالرضا شيخالاسلامی، وزير کار و امور اجتماعی، در يکی از اظهارنظرهايش در مورد لزوم تغيير قانون کار گفته است که تشويق سرمايهگذاری و بهبود فضای کسبوکار از رويکردهای لايحه اصلاح قانون کار است. وی همچنين تغييرات در قانون را بسيار ريز و جزيی دانسته و افزوده است که نزديک به ۱۰۰ مورد تغيير لفظی و محتوايی وجود دارد.
از ديگر سخنان اين وزير دولت محمود احمدینژاد در مورد مخالفتهای صورت گرفته با تغيير قانون کار آن است که «نبايد... افکار عمومی را نگران کرد که گروهی میخواهند حق آنها را ضايع کنند».
همزمان، سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک در بيانيهای از بررسی مخفيانه تغييرات قانون کار در يکی از کميسيونهای مجلس که بدون اطلاع تشکلهای کارگری صورت میگيرد انتقاد کردهاند.
آنها نوشتهاند: در فصل ششم اصلاحيه قانون کار، هيچ اسمی از سنديکاهای کارگری به ميان نيامده است، در صورتی که در برنامه توسعه چهارم و در ارتباط با مقاولهنامههای ۸۷ و ۹۸، يعنی آزادی تشکيل سازمانهای مستقل کارگری، به سازمان بينالمللی کار، قول اجرايی شدن اين موضوع داده شده بود.
اشاره اين بيانيه به فشارهای شديد امنيتی و قضايی بر فعالان و تشکلهای مستقل کارگری در ساليان اخير بوده است.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک همچنين از اعطای اختيارات بيشتر به کارفرمايان برای اخراج کارگران انتقاد کرده و آن را مشابه دوره پيش از انقلاب بهمن ۵۷ دانستهاند، موضعی که به گفته آنها، نقض آشکار مقدمه قانون اساسی، به خصوص سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان است.
در اين بيانيه، نوشته شده است: «در اصلاحيه قانون کار برای کاهش هزينههای سرمايهگذاری از توافق کارگران با کارفرمايان صحبت به ميان آمده است. آيا کارفرمايان با دارا بودن همه امکانات و طبقه کارگر بدون امکانات و حتی سنديکاهای کارگری چگونه میتوانند در يک شرايط مساوی با هم توافق در مورد دستمزد، بيمه و ساير مسائل رفاهی توافق کنند؟»
اين دو تشکل کارگری اشاره کردهاند که حذف پيمانهای دستهجمعی و حداقل حقوق از ديگر تغييرات مورد نظر در قانون کار است و آن را به معنای زير پا گذاشتن بند ۱۲ از اصل سوم قانون اساسی دانستهاند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هيئت بازگشايی سنديکای کارگران فلزکار - مکانيک در ادامه از کاهش مدت بيمه بيکاری به دو سال و کاهش مبلغ بيمه بيکاری به نصف و حتی حذف بيمه اجباری کارگران در تغييرات قانون کار انتقاد کرده و در عين حال، مطرح شدن «روزمزدی و کار ساعتی و کنترات» را به معنای بردگی کامل و برگشت به قرون ۱۸ميلادی ارزيابی کردهاند.
در بخش ديگری از اين بيانيه از برخوردهای امنيتی و قضايی با کارگران انتقاد و تاکيد شده است که «۳۰ سال ناديده انگاشتن حقوق زحمتکشان و قانون اساسی کافی است».
اين دو تشکل مستقل کارگری در پايان، از جمله، خواستار داشتن قانون مترقی، گسترش و تعميق تامين اجتماعی، ريشهکن شدن فقر، و جلوگيری از سلطه اقتصادی بيگانه بر اقتصاد ايران شدهاند.
نگرانی شدید از وضعیت سلامت داوود سلیمانی
خبرگزاری هرانا - داوود سلیمانی بدنبال عارضه قلبی برای انجام آنژیوگرافی به بیمارستان قلب اعزام و به رغم اصرار پزشکان و کادر درمانی بیمارستان برای تحت نظر بودن، بلافاصله به زندان رجایی شهر بازگردانده می شود. وی علاوه بر عارضه قلبی اخیرا به عارضه مغزی هم مبتلا شده که از عوارض ضربات بازجوها به سر وی در دوران بازجوئی است. سوده دختر داوود سلیمانی در خصوص عارضه مغزی پدرش به خبرنگار "جرس" می گوید: " پدرم بر اثر ضرباتی که در زمان بازجویی به سرش وارد می شده دچار مشکل اعصاب شده وصدا در گوش و سرش می پیچد و با کوچکترین صدایی بهم می ریزند. بعد از این همه مدت که پدرم به زندان کرج منتقل شده اند تازه آقای دولت آبادی از پدرم می پرسند: شما پزشک قانونی رفته اید؟ که پدرم می گوید نخیر، نوش دارو بعد از مرگ سهراب، رفتن من الان بعد از این همه مدت به پزشک قانونی چه فایده ای دارد؟"
در حالیکه خانواده وی بسیار نگران وضعیت جسمانی وی هستند اما همچنان مقامات قضایی با دادن مرخصی برای آقای سلیمانی مخالفت می کنند.
پیش از این دادستان در پاسخ به درخواست مرخصی برای آقای سلیمانی گفته بود: "من نمی دانم چه کسی اجازه داده است که آقای سلیمانی برای عمل آنژیوگرافی از زندان بیرون بیاید؟" این در حالی است که به گفته خانواده آقای سلیمانی خود دادستان از وضعیت نامناسب روحی و جسمی وی با خبر بوده و و اساسا بدون اجازه دادستان آقای سلیمانی نمی توانسته برای عمل قلب از زندان به بیمارستان منتقل گردد.
سوده با انتقاد از عملکرد نامناسب دستگاه قضایی و رفتار بازجوها، می گوید: "پدرم زمانیکه در اوین بودند در حین بازجویی ها، از سوی بازجوها از ناحیه سر و صورت مورد ضرب و شتم قرار می گرفت که همین مسئله منجر به مشکلات مغزی برای ایشان شد. حتی زمانیکه ما ملاقاتهای کابینی داشتیم که تلفن ها خراب بود و خش خش می کرد، پدرم بیکباره گوشش را می گرفت و وقتی ما علتش را می پرسیدیم می گفتند کوچکترین صدایی اعصاب من را خرد می کند. این در حالی است که سابقه نداشته پدر من از سر وصدا و شلوغی اذیت شوند. حتی پزشک زندان که متخصص هم نبود برای پدرم دارو تجویز کرد که ما برایش تهیه کنیم. و تا الان هم از این ناراحتی ها یعنی علاوه بر عارضه قلبی بلکه از عارضه مغزی هم در رنج هستند. و این در حالی است که با درخواست مرخصی برای پدرم بمنظور پیگیری درمان ایشان همچنان "مخالفت" می شود. امروز هم خبردار شدیم که دو نفر که با پدرم در بند بودند آزاد شدند و با اینکه ده سال حکم زندان داشتند عفو خورده اند. این در حالی است که پدر من با این همه مشکلات جسمی یعنی مشکلات قلبی و مغزی که در زندان و تحت فشارهای جسمی و روحی به آن دچار شده اند، مرخصی داده نمی شود. ما نمی دانیم چرا با وجودی که قوه قضاییه از ما وثیقه هم گرفته اند با مرخصی پدرم مخالفت می کند؟ حتی برای درمان اجازه استراحت در بیمارستان داده نمی شود یعنی کلا یک جوری به ما می گویند که فکر مرخصی برای ایشان را از سرتان بیرون کنید و ایشان همین جا در زندان می مانند."
داوود سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، استاد دانشگاه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات (زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی) است که در جریان حوادث بعد از انتخابات بازداشت و در دادگاه به سه سال حبس محکوم گردید. وی همچنین جانباز شیمیایی و برادر شهید می باشد.
گفتنی است، سلیمانی در نامه سرگشاده ای به رهبری، با شرح آنچه در زمان بازجویی بر وی رفته بود، خواستار اعزام گروهی از سوی رهبری برای رسیدگی به امور زندانیان شده اما بعد از انتشار این نامه به زندان رجایی شهر منتقل می گردد.
مژگان مدرس علوم
در حالیکه خانواده وی بسیار نگران وضعیت جسمانی وی هستند اما همچنان مقامات قضایی با دادن مرخصی برای آقای سلیمانی مخالفت می کنند.
پیش از این دادستان در پاسخ به درخواست مرخصی برای آقای سلیمانی گفته بود: "من نمی دانم چه کسی اجازه داده است که آقای سلیمانی برای عمل آنژیوگرافی از زندان بیرون بیاید؟" این در حالی است که به گفته خانواده آقای سلیمانی خود دادستان از وضعیت نامناسب روحی و جسمی وی با خبر بوده و و اساسا بدون اجازه دادستان آقای سلیمانی نمی توانسته برای عمل قلب از زندان به بیمارستان منتقل گردد.
سوده با انتقاد از عملکرد نامناسب دستگاه قضایی و رفتار بازجوها، می گوید: "پدرم زمانیکه در اوین بودند در حین بازجویی ها، از سوی بازجوها از ناحیه سر و صورت مورد ضرب و شتم قرار می گرفت که همین مسئله منجر به مشکلات مغزی برای ایشان شد. حتی زمانیکه ما ملاقاتهای کابینی داشتیم که تلفن ها خراب بود و خش خش می کرد، پدرم بیکباره گوشش را می گرفت و وقتی ما علتش را می پرسیدیم می گفتند کوچکترین صدایی اعصاب من را خرد می کند. این در حالی است که سابقه نداشته پدر من از سر وصدا و شلوغی اذیت شوند. حتی پزشک زندان که متخصص هم نبود برای پدرم دارو تجویز کرد که ما برایش تهیه کنیم. و تا الان هم از این ناراحتی ها یعنی علاوه بر عارضه قلبی بلکه از عارضه مغزی هم در رنج هستند. و این در حالی است که با درخواست مرخصی برای پدرم بمنظور پیگیری درمان ایشان همچنان "مخالفت" می شود. امروز هم خبردار شدیم که دو نفر که با پدرم در بند بودند آزاد شدند و با اینکه ده سال حکم زندان داشتند عفو خورده اند. این در حالی است که پدر من با این همه مشکلات جسمی یعنی مشکلات قلبی و مغزی که در زندان و تحت فشارهای جسمی و روحی به آن دچار شده اند، مرخصی داده نمی شود. ما نمی دانیم چرا با وجودی که قوه قضاییه از ما وثیقه هم گرفته اند با مرخصی پدرم مخالفت می کند؟ حتی برای درمان اجازه استراحت در بیمارستان داده نمی شود یعنی کلا یک جوری به ما می گویند که فکر مرخصی برای ایشان را از سرتان بیرون کنید و ایشان همین جا در زندان می مانند."
داوود سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، استاد دانشگاه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات (زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی) است که در جریان حوادث بعد از انتخابات بازداشت و در دادگاه به سه سال حبس محکوم گردید. وی همچنین جانباز شیمیایی و برادر شهید می باشد.
گفتنی است، سلیمانی در نامه سرگشاده ای به رهبری، با شرح آنچه در زمان بازجویی بر وی رفته بود، خواستار اعزام گروهی از سوی رهبری برای رسیدگی به امور زندانیان شده اما بعد از انتشار این نامه به زندان رجایی شهر منتقل می گردد.
مژگان مدرس علوم