ادامه سریال سیاه بازداشت و محکومیت سنگین وبلاگ نویسان
جمهوری اسلامی ایران وبلاگ نویسان را نیز همچون روزنامهنگاران دشمن تلقی میکند. دادگاهها علیه آنها احکام سنگینتری صادر میکنند. به ویژه وبنگارانی که علیه مسدودسازی مبارزه میکنند، و به هموطنانشان برای دسترسی به خبرهای ممنوع شده از سوی رژیم، کمک می کنند. در تیررس قرار گرفتهاند
گزارشگران بدون مرز سیاست دشمنانهی دولت جمهوری اسلامی ایران را علیه وبلاگنویسان، که با محکومیت سنگین حسین رونقی ملکی و دستگیری مهدی خزعلی بار دیگر تائید شده است، محکوم می کند.
" جمهوری اسلامی ایران وبلاگ نویسان را نیز همچون روزنامهنگاران دشمن تلقی میکند. دادگاهها علیه آنها احکام سنگینتری صادر میکنند. به ویژه وبنگارانی که علیه مسدودسازی مبارزه میکنند، و به هموطنانشان برای دسترسی به خبرهای ممنوع شده از سوی رژیم، کمک می کنند. در تیررس قرار گرفتهاند."
در تاریخ ٢١ مهرماه مهدی خزعلی پس از احضار به شعبه ٤ امنیت دادسری انقلاب بازداشت شده است. به گفته فرزندش، در همان روز از سوی پلیس امنیت برای معرفی خود به زندان اوین مورد تهدید قرار گرفته بود. این پزشک وبلاگنویس که فرزند آیتالله ابولقاسم خزعلی عضو موثر شورای نگهبان از بدو تاسیس آن است، بر روی سایت خود مقالات انتقادی جدی علیه دولت و محمود احمدی نژاد منتشر میکرد. مهدی خزعلی در تیرماه سال گذشته بازداشت و به مدت بیست و سه روز را در سلول های انفرادی بند ٢٠٩ گذراند وی در تاریخ ٣١ تیر ماه ١٣٨٨ با وثیقه بیست میلون تومانی آزاد شد.
حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس دیگر در تاریخ ١١ مهرماه از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب تهران به ١٥ سال زندان محکوم شده است. وی بیش از سیصد روز را در سلول انفرادی بسر برده است. حسین رونقی ملکی به اتهام همکاری با "گروه ایران پروکسی" به یازده سال زندان، برای "توهین به رهبری" به دو سال زندان و برای توهین به" رئیس جمهوری" به دوسال زندان محکوم شده است. وبلاگ نویس همه اتهامات علیه خود را رد کرده است. مادر این وبلاگنویس گفته است که " فرزندش با کتک مجبور به امضای حکم محکومیت خود شده است." محمدعلی دادخواه وکیل حسین رونقی ملکی با تائید خبر ١٥ سال محکومیت برای موکل خود اعلام کرده است که به این حکم ناعادلانه اعتراض خواهد کرد.
حسین رونقی ملکی در تاریخ ٢٢ آذر ماه ١٣٨٨ از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی " عملیات متلاشی کردن شبکه ضد انقلاب" بازداشت شد، دستگیری وی تا هفته ها پس زندانی شدنش مخفی نگاه داشته شده بود. سپاه پاسدران وی را به " استفاده و تولید فیلترشکن، میزبانی از سایتهای مدافع حقوق بشر و.." متهم کرده است.
این حکم پس از محکومیت حسین درخشان وبلاگ نویس زندانی سنگینترین حکم صادرشده برای وبلاگنویسان در ایران است. حسین درخشان در ٦ مهرماه به نوزده سال و نیم زندان، پنج سال ممنوعیت فعالیت سیاسی و مطبوعاتی و جریمه مالی تحت نام "بازگرداندن وجوه اخذ شده" به مبلغ ٣٠٧٥٠ یورو، ٢٩٠٠ دلار و ٢٠٠ پوند انگلیس، محکوم شد.
جعفر پویه
احمدی نژاد، گماشته رهبر و ولی فقیه رژیم جمهوری برای صدور بحرانی که سر تا پای رژیم را در بر گرفته در لبنان به سر می برد. فروپاشی بازار ارز و در آستانه یک بحران همه جانبه اقتصادی قرار گرفتن رژیم باعث شده است که رژیم بحران زا و بحران زی راه چاره را صدور بحران بیابد.
سفر احمدی نژاد به لبنان از یک طرف نمایش حمایت از سازمان دست ساز رژیم در آن کشور یعنی حزب الله است و از سوی دیگر، مخالفت با مذاکره صلح سازمانهای فلسطینی با اسراییل برآورد می شود. تلاش احمدی نژاد برای برپایی یک بحران بین المللی به دلیل نیاز رژیم به فرار از زیر بار بحران داخلی باعث می شود تا او با بدترین جملات و کلمات لومپنی طرفهای بین المللی را خطاب قرار دهد. یک بحران خارجی بزرگ می تواند این فرصت را برای رژیم فراهم کند تا به سرکوب گسترده و همه جانبه داخلی پرداخته و مشکلاتی که همچون درد بی درمان به جانش افتاده را توجیه کند.
مرز لبنان با اسراییل را همچون مرز رژیم جمهوری اسلامی با آن کشور نامیدن، نقش مزدوری حزب الله و دارو دسته های اجیر شده و نیز مجری فرامین و خواسته های رژیم بودن آنها بیان می کند. هم مرز شدن رژیم با اسراییل، به مدد بذل و بخششهای میلیاردی رژیم ولایت فقیه به حزب الله برای بازسازی مناطق جنگ زده با اسراییل به ویژه در شهرک مرزی بیت جبیل به دست آمده و این فرصت را برای احمدی نژاد فراهم کرده است تا در نزدیکی مرز اسراییل به سخنرانی بپردازد و مواضع ارتجاعی خود را تکرار کند. اینکار اگر از یکسو می تواند نظر توده های روستایی لبنانی منطقه را جلب کند از سوی دیگر، شاخ شانه کشیدن و تهدید به جنگ مستقیم با اسراییل برآورد می شود.
جست و خیز تحریک آمیز گماشته ولی فقیه با هدف برافروختن آتش فتنه چیزی جز نیاز رژیم به یک بحران بین المللی برای تسلط بر اوضاع متزلزل داخلی نیست. اگر از یک سو درگیری باندهای رژیم به مرحله ای رسیده است که هر آن بیم رویارویی بزرگ تری بین آنها می رود و بحرانهای فزاینده اقتصادی و اجتماعی نیز می رود تا مردم کارد به استخوان رسیده را روانه خیابانها کند، تلاش رژیم برای چاره جویی احمدی نژاد را روانه لبنان می کند تا با ادبیات لومپنی این نیاز را برآورده کند و با نا امن کردن منطقه و برافروختن آتش فتنه و درگیری، راه و روزنه ای برای فرار رژیم بیابد.
همچنین بحرانهای بین المللی همچون تحریمهای گسترده و عدم اقبال کشورهای عضو گروه 5+1 به مذاکره با رژیم و دست رد اوباما به احمدی نژاد برای مذاکره مخفی در نیویورک باعث شده است که شامه رژیم نسبت به یک تصمیم قاطع بین المللی برای مقابله با خود به کار افتد. به همین دلیل، نمایش قدرت با نیروهای اجاره ای و سازمان داده شده و تهدید به بحران افروزی می تواند شاخ شانه کشیدن رژیم برای جامعه بین المللی ارزیابی شود.
هرچند هر دوی این گمانه ها جدا از یکدیگر نیستند؛ اما در تقدم بحران داخلی بر بحران بین المللی و یا برعکس و اهمیت آنها برای رژیم و طرفهای مقابل می تواند نوع نگاه به این بحرانها و عکس العمل لازم در مورد آنها را توضیح دهد.
سفر احمدی نژاد به لبنان از یک طرف نمایش حمایت از سازمان دست ساز رژیم در آن کشور یعنی حزب الله است و از سوی دیگر، مخالفت با مذاکره صلح سازمانهای فلسطینی با اسراییل برآورد می شود. تلاش احمدی نژاد برای برپایی یک بحران بین المللی به دلیل نیاز رژیم به فرار از زیر بار بحران داخلی باعث می شود تا او با بدترین جملات و کلمات لومپنی طرفهای بین المللی را خطاب قرار دهد. یک بحران خارجی بزرگ می تواند این فرصت را برای رژیم فراهم کند تا به سرکوب گسترده و همه جانبه داخلی پرداخته و مشکلاتی که همچون درد بی درمان به جانش افتاده را توجیه کند.
مرز لبنان با اسراییل را همچون مرز رژیم جمهوری اسلامی با آن کشور نامیدن، نقش مزدوری حزب الله و دارو دسته های اجیر شده و نیز مجری فرامین و خواسته های رژیم بودن آنها بیان می کند. هم مرز شدن رژیم با اسراییل، به مدد بذل و بخششهای میلیاردی رژیم ولایت فقیه به حزب الله برای بازسازی مناطق جنگ زده با اسراییل به ویژه در شهرک مرزی بیت جبیل به دست آمده و این فرصت را برای احمدی نژاد فراهم کرده است تا در نزدیکی مرز اسراییل به سخنرانی بپردازد و مواضع ارتجاعی خود را تکرار کند. اینکار اگر از یکسو می تواند نظر توده های روستایی لبنانی منطقه را جلب کند از سوی دیگر، شاخ شانه کشیدن و تهدید به جنگ مستقیم با اسراییل برآورد می شود.
جست و خیز تحریک آمیز گماشته ولی فقیه با هدف برافروختن آتش فتنه چیزی جز نیاز رژیم به یک بحران بین المللی برای تسلط بر اوضاع متزلزل داخلی نیست. اگر از یک سو درگیری باندهای رژیم به مرحله ای رسیده است که هر آن بیم رویارویی بزرگ تری بین آنها می رود و بحرانهای فزاینده اقتصادی و اجتماعی نیز می رود تا مردم کارد به استخوان رسیده را روانه خیابانها کند، تلاش رژیم برای چاره جویی احمدی نژاد را روانه لبنان می کند تا با ادبیات لومپنی این نیاز را برآورده کند و با نا امن کردن منطقه و برافروختن آتش فتنه و درگیری، راه و روزنه ای برای فرار رژیم بیابد.
همچنین بحرانهای بین المللی همچون تحریمهای گسترده و عدم اقبال کشورهای عضو گروه 5+1 به مذاکره با رژیم و دست رد اوباما به احمدی نژاد برای مذاکره مخفی در نیویورک باعث شده است که شامه رژیم نسبت به یک تصمیم قاطع بین المللی برای مقابله با خود به کار افتد. به همین دلیل، نمایش قدرت با نیروهای اجاره ای و سازمان داده شده و تهدید به بحران افروزی می تواند شاخ شانه کشیدن رژیم برای جامعه بین المللی ارزیابی شود.
هرچند هر دوی این گمانه ها جدا از یکدیگر نیستند؛ اما در تقدم بحران داخلی بر بحران بین المللی و یا برعکس و اهمیت آنها برای رژیم و طرفهای مقابل می تواند نوع نگاه به این بحرانها و عکس العمل لازم در مورد آنها را توضیح دهد.
اینترنت و ایران؛ نظرات مشاور ارشد هیلاری کلینتون
الک راس، مشاور ارشد هیلاری کلینتون در زمینه نوآوری است. وی سعی دارد تا از فنآوری در دنیای سیاست ایالات متحده و در جهت اهداف توسعهای دولت آمریکا از جمله فقرزدایی و گسترش حقوق بشر استفاده کند.
پیش از این و در دوران رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، الک راس از برنامههای ابتکاری خود در زمینه فنآوری در کمپین باراک اوباما و جو بایدن استفاده میکرد. آقای راس اخیراً با رادیو فردا درباره اینترنت و ایران گفتوگو کرده است.
به دنبال سخنان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده در تاریخ ۲۱ ژانویه مبنی بر به کارگیری سیاست آزادی اینترنت در مواجهه با ایران، تحریمها اصلاح شدهاند. در حال حاضر بارگذاری نرمافزارهای جمعی رایگان نظیر جیمیل و مسنجر مایکروسافت برای کاربران در ایران، سودان و کوبا امکانپذیر است.
نه، باید توجه داشت که در آن زمان مردم از طریق توئیتر اطلاعات را به خارج از ایران میفرستادند و همچنین در ایران نیز به اطلاع رسانی میپرداختند. مطمئنا تصور این که توئیتر به تنهایی عامل ایجاد انقلاب میشود، حرف درستی نیست و منظور دولت آمریکا نیز همچنین چیزی نبود.
نه، این ابزارها بیشتر از آنکه درون ایالات متحده مورد استفاده قرار بگیرتد در خارج از آمریکا کاربرد دارند و به نظر من این سرویسها خودشان را با اهداف کاربرانشان منطبق کردهاند.
شبکههای اجتماعی همواره به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط با افراد مختلف در سرتاسر جهان، از جمله ایران مورد استفاده قرار گرفتهاند. به عنوان مثال من به پیام نوروزی آقای اوباما اشاره میکنم که دفتر باراک اوباما از طریق به کارگیری فنآوری دیجیتال این پیام را منتقل کردند تا به طور مستقیم با مردم ایران ارتباط برقرار کنند.
پیش از این و در دوران رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، الک راس از برنامههای ابتکاری خود در زمینه فنآوری در کمپین باراک اوباما و جو بایدن استفاده میکرد. آقای راس اخیراً با رادیو فردا درباره اینترنت و ایران گفتوگو کرده است.
- برخی شخصیتهای سیاسی ایالات متحده، از جمله تعدادی از سناتورهای این کشور، بارها گفتهاند که اینترنت نقش مهمی در جنبش جامعه مدنی ایران دارد، اما در عین حال، به دلیل تحریمهای ایالات متحده، ایرانیان به برخی سرویسهای اینترنتی دسترسی ندارند. آیا وزارات امور خارجه آمریکا در نظر دارد که برای امکانپذیر کردن دسترسی ایرانیان به اینترنت تحریمهای خود را تغییر دهد؟
به دنبال سخنان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده در تاریخ ۲۱ ژانویه مبنی بر به کارگیری سیاست آزادی اینترنت در مواجهه با ایران، تحریمها اصلاح شدهاند. در حال حاضر بارگذاری نرمافزارهای جمعی رایگان نظیر جیمیل و مسنجر مایکروسافت برای کاربران در ایران، سودان و کوبا امکانپذیر است.
- در ژوئن ۲۰۰۹، وزارت امور خارجه ایالات متحده از توئیتر خواست تا به روز کردن توئیتر را به تعویق بیاندازد تا ایرانیان در مواقع تظاهرات و تجمعات اعتراضی بتوانند از توئیتر برای مقاصد ارتباطی خود استفاده کنند. فکر نمیکنید که ایالات متحده در مورد نقش توئیتر در جنبش مدنی ایران اغراق کرده است؟
نه، باید توجه داشت که در آن زمان مردم از طریق توئیتر اطلاعات را به خارج از ایران میفرستادند و همچنین در ایران نیز به اطلاع رسانی میپرداختند. مطمئنا تصور این که توئیتر به تنهایی عامل ایجاد انقلاب میشود، حرف درستی نیست و منظور دولت آمریکا نیز همچنین چیزی نبود.
- آیا فکر نمیکنید ایالات متحده با این عمل جایگاه بیطرفانه توئیتر یا سایر سرویسهای اینترنتی را زیر سؤال برده است؟
نه، این ابزارها بیشتر از آنکه درون ایالات متحده مورد استفاده قرار بگیرتد در خارج از آمریکا کاربرد دارند و به نظر من این سرویسها خودشان را با اهداف کاربرانشان منطبق کردهاند.
- آیا وزارت امور خارجه ایالات متحده در نظر دارد که از شبکههای اجتماعی به عنوان ابزاری برای ارتباط با ایرانیان استفاده کند؟ چگونه؟
شبکههای اجتماعی همواره به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط با افراد مختلف در سرتاسر جهان، از جمله ایران مورد استفاده قرار گرفتهاند. به عنوان مثال من به پیام نوروزی آقای اوباما اشاره میکنم که دفتر باراک اوباما از طریق به کارگیری فنآوری دیجیتال این پیام را منتقل کردند تا به طور مستقیم با مردم ایران ارتباط برقرار کنند.
«شبکه جاسوسی هدایت کننده گروههای ترور در کردستان(مصاحبه کامل)»
کردیش پرسپکتیو: در پی درگیری پنج فرد مسلح با نیروهای انتظامی- امنیتی در خیابان "استاد شیرازی"(محله قصابخانه) شهر سقز در ۲۹ شهریور امسال که یک ساعت به طول انجامید، کودکی چهار ساله بنام " متین ابراهیمی" فرزند "عطا" بعلت اصابت گلوله جان خود را از دست داد و همچنین بر اساس گزارشهایی که متعاقبن منتشر شد یک نفر افسر نيروی انتظامی، اهل قروه بنام جعفر عبدالملكی بهقتل رسید.
جلیل آزادیخواه سخنگوی کومله زحمتکشان کردستان*، طی مصاحبهای پرده از راز یک شبکه جاسوسی در میان نیروهای مسلح آن سازمان برداشت. وی ضمن تاکید بر نفوذ و هدایت عملیات خودسرانه ۳ گروه از پیشمرگان این حزب توسط جمهوری اسلامی، از جمله گروهی که ۲۹ شهریور در سقز درگیر شده بود، بدون اینکه به نام خاصی اشاره کند از دستگیری عاملین نفوذی در سازمان مذکور خبر داد. جلیل آزادیخواه در بخشی از مصاحبه خود ضمن تاکید بر توطئه برنامهریزی شده، جمهوری اسلامی، برای بارز کردن خشونت در کردستان، اظهار داشت: "انفجار مهاباد و درگیری میدان اقبال سنندج نیز بنا به اطلاعات و مستندات انکارناپذیری که در اختیار ماست، در چارچوب همان برنامهریزی قرار دارد" متن کامل این مصاحبه در پی میآید:
جلیل آزادیخواه سخنگوی کومله زحمتکشان کردستان
در مورد انفجار مهاباد و درگیری مسلحانه در سنندج احزاب سیاسی کردستان موضعگیری کرده و همگی آنرا محکوم نمودند. اما نه حزب شما و نه احزاب دیگر در مورد درگیری سقز موضعی نگرفتهاند. فرمانداری سقز در مصاحبه با ایرنا ادعا می کند که حزب شما در درگیری سقز شرکت داشته است پاسخ شما در این زمینه چیست؟
شفاف و با اطمینان و مستند بگویم، هنگامی که من بتازگی ازآمریکا برگشتم همزمان بود با شهید شدن ۴ پیشمرگ ما، همانطوریکه مطلع هستید پیشمرگان کومله زحمتکشان مرتبن به کردستان ایران بر می گشته که بلافاصله در کمین نیروهای جمهوری اسلامی گرفتار و شهید میشدند. این مساله هم ایجاد سر و صدا کرده وهم بازتاب بدی پدید آورده بود. این موضوع باعث بوجود آمدن مجموعهای از سوالات در میان رهبری و بدنه کومله از یک طرف و مردم از طرف دیگر شده بود که پرسشهای بهجا و درستی بودند. در نتیجه کومله میبایست در مقابل آن اقدامی مینمود. اولین قدم انتشار بیانیهای** بود که طی آن کومله مسئولیت سیاسی- اخلاقی خود رادر قبال شهادت پیشمرگا ن مذکور قبول نموده و همین مسایل باعث شد که تیمی برای توجه به جزئیات، تحلیل و تحقیق این موضوع تشکیل شود، که چرا این اتفاق تنها برای کومله رخ میدهد در صورتی که احزاب دیگر نیزهمانند کومله از این دسته جوانان پر شور و احساس دارند. یک سری سرنخ پیدا کردیم و با تعقیب آن به مقصد اصلی رسیدیم. به این نتیجه دست یافتیم که ریشه واقعی این خودسری و ناهماهنگی و آشفتگی را که مدتی بود در میان نیروهای نظامی کومله پیدا شده بود، بیابیم. کسانی مارا یاری و مارا به سرمنشا مساله راهنمایی کردند که در میان حاکمیت و ارگانها و نهادهای خود حاکمیت بودند و اصلن حکومت فکر نمیکرد که ما در میان آنها تابهاین اندازه نفوذ داشته باشیم و خطی که رژیم میان کومله تعبیه و درست کرده بود افشا شود. برای ما معلوم گردید این دستی است که روی آن کار شده و مشخص گردید با پول خریداری شده است و در پارهای موارد آموزش دیده که چگونه رفتار کند و کار و ارتباطهایش را بلحاظ روانی، نظامی - سیاسی در اردوگاه تنظیم کنند. آنها توانسته بودند ۳ تیم از بهترین پیشمرگان ما را به منطقه برگردانند و بطور خودسر وادار به شرکت در عملیات نظامی نمایند. از طرف دیگر از طرف اداره اطلاعات جمهوری اسلامی به این افراد توصیه شده بود، آن چیزهایی که غیر اخلاقی و دور از فرهنگ سیاسی، آزادیخواهی، دمکراسی و فرهنگ کرد است را بنام پیشمرگ کومله و حزب کومله انجام دهند. آنان بنام کومله به مردم آزار رسانده، سیمای کومله را وارونه جلوه داده و حتی به آنها اجازه داده شده بود که به آسانی در شهرها عبور و مرور کرده و همچنین همکاری تدارکاتی با آنها شده بود تا هرچه بیشتر شهر را شلوغ کنند. حتی دست به سرقت از بانکها، طلا فروشیها و کارهایی ازا ین قبیل زده و برای کومله بدنامی ببار بیاورند. آنها تمایل داشتند که این پدیده ادامه یابد تا کومله را به گونهای دیگر جلوه دهند و هم ضربه نظامی به آن بزنند. به کمک یاران دلسوز توانستیم آن خطی که ترسیم شده بود را پیدا کنیم. حتی اعترافات بسیاری در این زمینه شده است. همه این اسناد چه کتبی و چه شفاهی و اعترافات صریح که متهمین نمودهاند بزودی از تلویزیون آسو سات پخش خواهد شد.
امروزه اخذ هرگونه اعتراف تلویزیونی از متهم با مخالفت سازمانها و نهادهای حقوق بشری مواجه می شود. آیا با در نظر گرفتن اعتراض های احتمالی در این باره باز هم اقدام به پخش چنین اعترافاتی خواهید نمود؟
ما برای ارائه ابعاد این مسئله برای عموم مردم و همچنین شفاف سازیهای ممکن دارای یک سری امکانات محدود می باشیم. آنچه ما می توانیم در قبال افکار عمومی بدان استناد کنیم مصاحبه با خود این افراد، نوشتههای آنان و همچنین اسنادی است که بین این افراد و سازمان اطلاعات رد و بدل شده است. این افراد بنا به خواست خودشان حاضر به مصاحبه تلویزیونی شدهاند و همچنین زمانی آمادگی خود را برای این کار اعلام داشتند که دلایل و مستندات همکاری آنان با وزارت اطلاعات به حدی آشکار بود که امکان انکار وجود نداشت. باید این را هم اضافه کنم که بخشی از اطلاعات دریافتی ما در باره همکاری این اشخاص با دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی از داخل خود این نهادها به دست ما رسیده است. دلیل اینکه مصاحبه با این افراد و اعترافات آنها تاکنون پخش نشده در نظر گرفتن همان نکتهای است که شما به آن اشاره نمودید، یعنی چگونگی برخورد افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری با این مسئله. این برای ما بسیار حائز اهمیت است. در صورتی که توجیهی معقول جهت پخش آنها نداشته باشیم باید از راهکارهای دیگر برای نشان دادن این حقایق استفاده کنیم. من در اینجا باید این را نیز اعلام کنم که هر شخص و یا نهاد فعال در زمینه حقوق بشر چه در عرصه داخلی و چه بین المللی در صورت تمایل، امکان ملاقات با این تیم را دارد و می توانند با آنها مصاحبه داشته باشند.
سال گذشته احسان فتاحیان یکی از اعضای حزب شما توسط جمهوری اسلامی اعدام شد، آیا میان دستگیری وی با نفوذ این افراد به حزب کومله زحمتکشان کردستان ارتباطی وجود دارد؟
من تصور نمی کنم که دستگیری احسان فتاحیان به این مسئله مرتبط باشد. اما در کل این تیم مستقیما در شهادت چهار تن*** از اعضای ما دست داشتهاند و به طور غیر مستقیم در بیشتر وقایع اخیر مشارکت داشتهاند. می توانم تا این حد بگویم که تحقیقات به عمل آمده توسط یک کمیسیون بدون اعمال هیچ گونه فشار و خشونتی صورت گرفته است. اگر طی چند ماه گذشته به نحوه برخورد خبرگزاریهای دولتی همچون رجا نیوز، تابناک و فارس نیوز با فعالیت های حزب ما توجه کرده باشید، مشاهده می کنید که به شکلی کاملا طراحی شده به انعکاس اخباری هدفمند در این باره می پرداختند و مثلا می نوشتند: "کفگیر کومله به ته دیگ خورده، و در تلاش برای سرقت از بانک، ایجاد هرج و مرج و از بین بردن آرامش و امنیت شهرها هستند." این دقیقا بخشی از پروژهای بود که وزارت اطلاعات از طریق همین تیم نفوذی آن را هدایت کرد و همگام با رسانههای تحت کنترل خود سعی در ایجا بستری روانی و فرهنگی جهت آماده نمودن فضایی در راستای پیادهسازی آن داشت. از سوی دیگر به این افراد آموزش داده بودند تا به ضرب و شتم شهروندان بپردازند، خودرو مردم را بدزدند، از بانک ها سرقت کنند. حتی به آنها گفته شده بود که ما تمهیداتی را برایتان فراهم می کنیم که امکان سرقت از بانک را داشته باشید. یکی دیگر از برنامههای آنان سرقت از طلافروشیها بود، به این ترتیب که پس از انجام سرقت، وزارت اطلاعات اقدام به بازداشت چند نفرنماید و دستگیر شدگان را وادار به اعترافات تلویزیونی مبنی بر اینکه رهبری کومله آنها را ترغیب به انجام چنین کاری نموده است، کنند. انفجار مهاباد و درگیری میدان اقبال سنندج بنا به اطلاعات و مستندات انکارناپذیری که در اختیار ماست، در چارچوب همان برنامهریزی قرار دارد که به آن اشاره کردم و جهت تحقق آن نیروهایی را برای آن در نظر گرفته، بر روی آن سرمایه گذاری نموده و مکانیسمهایی را برای آن طراحی کردهاند. ما کل این اسناد که موید این موضوع است را در اختیار داریم،
سعدی سنه همراه احسان فتاحیان، سعدی در درگیری سنندج همراه با سه تن دیگر از یارانش توسط جمهوری اسلامی به کمین افتاده و بقتل رسید
در درگیری سه هفته پیش سقز یک کودک چهار ساله جان خود را از دست داد. چه توضیحی در این باره دارید؟
این کودک به دست ماموران دولتی کشته شد، در ویدیوهایی که در این باره منتشر شد، اگر توجه کرده باشید، حاضران در محلی که جسد کودک در آنجاست به این نکته اشاره می کنند که "پاسدارها او را به قتل رساندند"****. در مجموع پنج نفر در این درگیری شرکت داشتند که دو نفر از آنان مستقیمن با اداره اطلاعات در تماس بودهاند و سه نفر دیگر متاسفانه بدون اینکه از این مسائل آگاهی داشته باشند در یک درگیری خیابانی ناخواسته قرار می گیرند. این تیم در کل یک بار اقدام به تیراندازی نموده که در نتیجه یک افسر نیروی انتظامی بقتل میرسد.
گریختن از صحنه درگیری گویا بکمک کسانی که در همان لحظه در محل حادثه حضور داشتند انجام شده. آیا این مساله را نیز از همکاری نیروهای اداره اطلاعات میدانید؟
با شفافیت می گویم، اگر دولت میخواست، که آن تیم را دستگیر کند یا بقتل برساند، مطمئنن به این کار قادر بوده، زیرا از لحظه ورود به ایران و ادامه کارشان، با اداره اطلاعات ارتباط داشتهاند. چون این تیم هدایت شده بود و برای مقاصد اداره اطلاعات کار می کرد نه برای مقصد دیگر.
شما به سه تیم از پیشمرگان خود اشاره کردید که برای عملیات به داخل کردستان ایران برگشته بودند، میتوانید جزئیات بیشتری در مورد این سه تیم ارائه بدهید؟
چون من در موارد گذشته در اردوگاه حضور نداشتم نمیتوانم در مورد ۲ تیم پیشتر چیزی بگویم. اما در مورد تیم آخری که منجر به شهید شدن آن ۴ پیشمرگ ما دراطراف شهر سنندج شد و گروه باقیمانده که در سقز درگیری ایجاد کردند اطلاع دارم که مستندات آن به دقت بیان شد.
صحنه دلخراش از کودک قربانی شده در شهرستان سقز
مساله برگشتن تیمهای قبلی که به گفته رسمی کومله بدون اجازه کومله و خودسرانه بوده و نهایتن منجر به درست کردن کمسیونی از طرف رهبری حزبتان برای پیگیری این خودسری و بی انظباطی تشکیلاتی که بالاتر به آن اشاره کردید، شده است. حال برای برگشتن تیم آخری چه توجیهی دارید؟
تیمی که ۴ پیشمرگ آن شهید شدند با این گروه یکجا و از اعضای تیم سومی بودند که همزمان و با هم برگشته بودند. بعد از بیانیه مورد اشاره شما هیچ کس از کومله بر نگشته است همین تیم آخری نیز شامل همان برگشتن خودسرانه اسبق بوده است.
آیا شما ارتباط خود را با این تیم حفظ کرده بودید؟
نخیر متاسفانه این تیم ارتباط خود را با رهبری کومله و رهبری نظامی تشکیلات قطع کرده بود. ما از طریق تشکیلات مخفی و دوستانمان و دیگر کانالهای ارتباطی سعی میکردیم ارتباط بگیریم که موفق نمیشدیم و تا پایان درگیری سقز ما موفق به ارتباط با آنها نشدیم. البته آنزمان نیز خود آنها با ما ارتباط گرفتند و ما آنها را هدایت کردیم تا نزد ما برگردند.
با توجه به اطلاعات و اسنادی که گفتید بدست آوردهاید آیا احزاب دیگر نیز آلوده هستند؟
بر اساس اطلاعات موثق و دقیق ما، مورد مشخصی نیست. اما مساله بشکل عمومی وجود دارد.
یعنی این مساله در حدی نبوده که با احزاب دیگر در این باره نشست داشته باشید، تا به آنها هشدار بدهید؟
چرا صحبتهای زیادی با احزاب دیگر داریم و هشدار داده و در این رابطه نیز اطلاعرسانی کردهایم. قرارگذاشتهایم، با پایان کار تحقیقات همه جریانات موجود کردستان را نیز در جریان قرار بدهیم.
آیا قصد دارید که به فعالیت نظامی به عنوان شیوه مبارزه، ادامه بدهید؟
بهشکل تصمیم گیری، چنین قراری وجود نداشته که کومله کار نظامی انجام داده و نیرو به داخل گسیل نماید اینمورد بعنوان شیوه و روش در دستور کار احزاب قرار ندارد. اما بطور مشخص اسلحه تنها بخاطر دفاع و محافظت از خود است. طبیعتن اسلحه برای یک زمان خاص باقی خواهد ماند اما بعنوان روش و شیوه معمول و گسیل پیشمرگه بداخل برای ارتباط و تبلیغ و یا جنگیدن وایجاد درگیری با توسل به اسلحه نه در دستور کار بوده و نه ادامه خواهد یافت.
با توجه به سوال قبل که کار مسلحانه را در دستور کار خود نمیدانید، پس در مورد لشکر پیشمرگان کردستان چه توضیحی دارید؟
تا جائیکه من اطلاع دارم این نیرو در داخل است و هیچ ارتباطی به خارج از کشور ندارد.
آیا این تشکل زیر تاثیر مستقیم شما نیست؟
ج: من وارد این مقوله نمیشوم اما این تشکل در داخل بوده، روشها و رهبری خاص خود را دارد و هیچ ارتباطی با خارج از کشور ندارد.
گویا طوماری از امضا، جهت ادامه کار مسلحانه در قرارگاه نظامی حزب شما تهیه شده است، این طومار مانند مستمسکی بیان میشد که کومله تحت فشار نیروهای مسلح خود وادار شده تا نیرو به داخل گسیل کند، اگر چنین مسالهای درست است، آیا این گونه مسایل را نوعی از تداخل کار نظامی با فعالیت سیاسی نمیدانید؟
فکر نمیکنم یک چنین چیزی صحت داشته باشد. حزب کار و پروژهای است که مکانیزم عملی و تاکتیکی خود را دنبال می کند. قطعن چنین چیزی هم اگر درست باشد، باتوجه به مواضع سازمانی که بر اساس عقلانیت و پروژه سیاسی و بر پایه چارچوب و استراتژی از پیش تعیین شده پیش میرود و نمی تواند بر اساس نشانههای جانبی و موارد استثنایی مجبور به اقدامی متضاد با آن پروژه شود. من براین باور نیستم و این مساله را هم صحیح نمیدانم.
باتوجه بهاینکه مباحث حقوق بشر و فعالیتهای بدون خشونت در جامعه امروز کردستان به جریان افتاده و گسترس یافته است، آیا زمان آن فرا نرسیده تا احزابی که به فعالیتهای نظامی و سیاسی توامن مشغولند، به این مساله پاسخ داده و آنرا مورد بررسی قرار دهند؟
درواقع ما بمثابه یک حزب پروژه نظامیگری نداریم و تصمیمی مبنی بر تفوق دادن روش مبارزاتی نظامی نهگرفتهایم تا شیوه مبارزه ما باشد. چنین چیزی نیست. گرچه حاکمیت امکان هرگونه فعالیت و مبارزه بدون خشونت و حقوق بشری را هم مسدود کرده است و در مقابل کوچکترین مطالبات، موضع خشونت آمیزی اتخاذ می کند. اسلحه بهجز برای حفظ و نگهبانی از جان و حیات ما کاربرد دیگری ندارد. اگر چنین روحیه و تمایل، برای کار نظامیگری در حزب ما هم خود را نشان داده باشد، سعی در کنترل و مهار آن داشته و آنرا نیز مهار کردهایم.
* کومله زحمتکشان کردستان، نامی برای یکی از احزاب کرد است که در سال ۲۰۰۷ از حزب کومله کردستان جدا شد. شاخه جدید با برنامه تازه برای بهینهسازی مجدد در میان آن حزب، سازماندهی شد. افرادی از این حزب که مقر آن در منطقه حکومتی کردستان عراق و نزدیکی شهر سلیمانی است در دوسال اخیر بداخل خاک کردستان ایران بازگشته که در غالب موارد با تلفات جانی برای این حزب و در مورد اخیر باعث کشت شدن کودکی از اهالی سقز و یک افسر نیروهای انتظامی از اهالی قروه شد.
** لینک به گزارشی از بیانیه "در مورد کشته شدن ۴ پیشمرگه اين حزب سیاسی: اگرچه اعضای ما خودسرانه رفتند اما مسئولیت آن را می پذیریم"
*** لینک به گزارشی در مورد کشته شدن ۴ پیشمرگ
**** لینک به ویدئو یوتیوبی که سخنگوی کومله به آن اشاره میکند
تهیه و تنظیم: ر. ج
"ایران ۱۵۰ تن از اعضای انصارالاسلام را روانه کردستان می کند"
کردیش پرسپکتیو: به گفته یک منبع آگاه امنیتی، جمهوری اسلامی ایران به منظور ایجاد آشوب و ناامنی در اقلیم کردستان در حال تقویت مواضع "انصارالسلام" می باشد و در همین راستا قصد دارد ۱۵۰ نفر از اعضای مسلح این گروه تندرو اسلامی را روانه کردستان نماید.
روزنامه "ئاوێنه" که در جنوب کردستان منتشر می شود در گزارشی اختصاصی به نقل از یک منبع مطلع نوشت: "انفجار هفته گذشته در شهر قهلادزه، بیانیههای اخیر و همچنین سخنان قادر حهمه جان، مسئول دستگاه امنیت اقلیم کردستان در سلیمانیه اشاره به تهدیدهای احتمالی دارد که پیش بینی می شود از سوی این گروه افراطی متوجه اقلیم کردستان گردد."
این منبع در ادامه می افزاید همزمان با خروج نیروهای آمریکایی مستقر در عراق، نیروهای وابسته به القاعده به تحرکات خود افزوده و جمهوری اسلامی ایران نیز به همکاری لجستیکی با آنها پرداخته است.
روزنامه مذکور به نقل از این منبع امنیتی که نخواسته است نامش فاش شود می نویسد: حکومت ایران در راستای این همکاری قصد دارد ۱۵۰ تن از اعضای انصارالاسلام مستقر در شهرک "خانی" واقع در منطقه اشنویه را از طریق مرزهای حاجی عمران به اقلیم کردستان روانه نماید.
تنظیم از: س.ا
افزایش احکام بیرحمانه قطع عضو و شلاق
همراه با اجرای مجازات قطع دست، پیش بینی مجازات اعدام توسط یک مقام قضایی
مجمع عمومی سازمان ملل متحد باید اقدام کند
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز خواستار این شد که مطابق با تعهدات بین المللی ایران، مجلس و قوهء قضاییهء ایران فورا مجازات های ظالمانه و غیر انسانی مانند قطع عضو، سنگسار، و شلاق را لغو نمایند.
ظرف روزهای اخیر، مقامات ایرانی تایید کرده اند که احکام قطع عضو اجرا شده اند و احکام شلاق نیز به نحو فزاینده ای در مورد تظاهرکنندگان پس از انتخابات صادر شده است.
هادی قائمی، سخنگوی کمپین گفت: “مطابق قوانین بین المللی، این اعمال وحشیانه و غیر انسانی چیزی بجز شکنجه نیست و باید منسوخ شود.”
در بهمن ماه ۱۳۸۸ و خرداد ۱۳۸۹، محمد جواد لاریجانی رییس هیئت جمهوری اسلامی ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خطاب به شورا گفت که ایران چنین مجازاتهایی را از لحاظ فرهنگی موجه می داند و آنها را مصداق شکنجه نمی داند. قائمی گفت: “هیچ چیز در فرهنگ ایرانی نیست که چنین ظلمی را توجیه کند و وقت آن رسید ه است که سازمان ملل یک مکانیسم نظارتی برای پاسخگو کردن ایران به دلیل نقض تعهدات بین المللی اش ایجاد کند.”
بر طبق گزارشات رسانه های دولتی ایران، مقامات اعلام کرده اند که از مجازات قطع عضو برای جرم دزدی بیشتر استفاده خواهند کردو حتی در بعضی موارد سرقت، حکم به مجازات اعدام نیز بدهند. از سوی دیگر، بعضی شهروندان ایرانی به دلیل ابراز نظرات سیاسی شان به شلاق محکوم شده اند.
بر اساس گزارش مورخ ۱۹ مهر ۱۳۸۹ که توسط خبرگزاری ایسنا منتشر شده، محمد ذوقی دادستان مشهد اعلام کرده است که حکم قطع دست یک سارق اجرا شده و از این پس چنین احکامی بیشتر مورد استفاده قرار خواهند گرفت تا منعکس کنندهء “سختگیریهای ویژه” باشند.
ذوقی همچنین با اشاره به مادهء ۱۸۵ قانون جزای اسلامی اعلام کرد آنان که به جرم سرقت محکوم شده اند ممکن است با مجازات اعدام روبرو شوند: “عمل یک فرد سارق با جمع شرایطی میتواند از مصادیق جرم محاربه باشد که مجازات سنگین اعدام را در پی خواهد داشت.” وی درخصوص سرقتهایی که از مصادیق محاربه نیستند، با اشاره به قانون مجازات اسلامی و قرآن گفت: “بر این اساس اصل بر قطع ید سارق است.” بنا بر این گزارش، محمد ذوقی اعلام داشته است که اجرای حکم قطع ید در حضور زندانیانی صورت گرفته است که آنها نیز مرتکب جرم سرقت شده بودند ” تا آنها نیز عبرت بگیرند.”
به نقل از مطبوعات ایران، در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۸۸ حکم “قطع عضو” یک سارق محکوم شده در زندان کارون شهر اهواز اجرا شد. بر اساس گزارش مورخ ۲۹ خرداد ۱۳۸۹ خبرگزاری ایسنا، در مراسم معارفهء دادستان جدید اهواز، داوود صادقی دادستان سابق دادگاههای عمومی و انقلاب اهواز گفت: ” همچنین ۶ مورد اجرای حدود الهی قطع دست و پا نیز در ۲ سال گذشته در اهواز اجرا شده است که بازتاب خوبی میان شهروندان داشته و اسباب رضایت را فراهم کرده است.” وی همچنین گفت: “در ۲ سال گذشته ۲۵ مورد حکم اعدام در اهواز اجرا شد که ۱۸ مورد آن مربوط به قاچاقچیان مواد مخدر و هفت مورد مربوط به محارب بوده که از این هفت مورد، پنج مورد سارق مسلح بودهاند.”
در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۸۹، دادستان کل کشور غلامحسین محسنی اژه ای طی یک نشست مطبوعاتی اعلام داشت که ۶۱ متهم تظاهرات پس از انتخابات در ایران بعضا علاوه بر مجازات زندان به مجازات شلاق نیز محکوم شده اند. بر طبق گزارشات محسنی اژه ای گفت: “برخی محکومان علاوه بر حبس، مجازات شلاق نیز دارند و در مواردی هم ممکن است که حبس و شلاق محکومان به جزای نقدی تبدیل شده باشد.”
محسنی اژه ای یکی از هشت نفر مقامات ایرانی است که به دلیل نقض جدی حقوق بشر اخیرا روی “لیست سیاه” تحریم های کشور آمریکا قرار گرفته است. وی همچنین یکی از افرادی است که سابقهء وی در گزارش کمپین با عنوان “مردان خشونت” مستند شده است.
در حالی که قطع عضو، شلاق و اعدام از طریق سنگسار همگی مطابق قانون جزای اسلامی مجازات های قانونی به شمار می آیند، این مجازات ها مصادیق شکنجه و مجازات های ظالمانه و غیر عادی هستند و مطابق قوانین بین المللی حقوق بشر، غیر قانونی به شمار می آیند.
در سال ۱۳۸۸، مجمع عمومی سازمان ملل متحد “نگرانی عمیق خود را در خصوص ادامه و تکرار نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با شکنجه و رفتارها و مجازات های ظالمانه، غیر انسانی و اهانت آمیز، شامل شلاق و قطع عضو” و همچنین سنگسار اعلام کرد.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران خواستار لغو کلیهء مجازات هایی است که با تعهدات بین المللی ایران در میثاق های حقوق بشری تناقض دارند و از ایران می خواهد تا از قوانین بین المللی معمول که شکنجه را ممنوع می دارند پیروی کند
وزیر اطلاعات: دو آمریکایی بازداشتی در انتظار محاکمه باشند
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی روز پنجشنبه با تکرار اتهام جاسوسی در مورد دو جوان آمریکایی بازداشت شده در ایران، اعلام کرد که از نظر این وزارتخانه دو آمریکایی بازداشت شده باید منتظر محاکمه و صدور حکم قضایی باشند.
حیدر مصلحی که محمود احمدینژاد را در سفر به لبنان همراهی میکرد به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت که سارا شورد، دیگر آمریکایی بازداشت شده که به تازگی آزاد شده است، نیز «به دلیل رأفت اسلامی، بیماری، [پس از] صدور قرار وثیقه سنگین و با حکم قضایی به طور موقت آزاد شد و در صورت لزوم باید به ایران بازگردد.»
سارا شورد، ۳۲ ساله، که همراه نامزدش شین باوئر و دوست دیگرشان جاش فتال بیش از یک سال پیش در مرز ایران و عراق بازداشت شده و از سوی ایران متهم به «جاسوسی» شدهاند، پس از میانجیگری عمان، روز چهاردهم سپتامبر با وثیقه پانصد هزار دلاری از زندان اوین آزاد شد.
خانم شورد که در حاشیه حضور محمود احمدینژاد در مجمع عمومی سازمان ملل با او بر سر آزادی دوستانش گفتوگو کرد، به تازگی نیز در جمع خانواده و دوستان خود در اوکلند آمریکا اعلام کرد که بدون آزادی دوستانش، خود را آزاد نمیداند.
دستگاه قضایی ایران به رغم انتساب اتهام جاسوسی به این سه شهروند آمریکایی، تا کنون اقدام به برگزاری دادگاه در مورد آنها نکرده و همچنین در مورد دلایل انتساب این اتهام به آنها اطلاعرسانی نکرده است.
با این همه وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی که پیش از این به صورت تلویحی از امکان مبادله این افراد با ایرانیان تحت بازداشت در آمریکا خبر داده بود، گفته است که درباره این متهمان «اسناد و مدارکی» وجود دارد که در اختیار دستگاه قضایی قرار داده شده تا درباره آنها تصمیم گرفته شود.
آمریکا امیدوار است که از طریق عمان بتواند در مورد آزادی شین باوئر و جاش فتال میانجیگری کند و در عین حال بارها امکان هر گونه معامله و مبادله بر سر آزادی آنها را رد کرده است.
نقش «گروههای سلفی کرد» در انفجارهای اخیر
حیدر مصلحی همچنین در مورد انفجارهای اخیر در برخی شهرهای کردنشین ایران، ارتباط عوامل این انفجارها با گروه جندالله را رد کرد و انگشت اتهام در این زمینه را به سوی «گروههای سلفی کرد» نشانه رفت.
وزیر اطلاعات ایران اضافه کرد که «مأموران وزارت اطلاعات به سر نخهایی دست یافتهاند و با نیروی انتظامی و سپاه هماهنگیهای خوبی صورت گرفته است که نتایج آن در زمان مقرر به اطلاع خواهد رسید.»
مقامهای امنیتی جمهوری اسلامی در سالهای اخیر اقدامهای تروریستی انجام شده در غرب کشور را به گروه پژاک منتسب کردهاند.
۳۱ شهریور ماه سال جاری به هنگام برگزاری رژه نیروهای مسلح در مهاباد، انفجار بمب در میان حاضران در محل بیش از ۱۰ نفر کشته و دهها زخمی برجای گذاشت که بیشتر کشتهشدگان این انفجار را زنان تشکیل میدادند.
گرچه هنوز هیچ گروهی مسئولیت بمبگذاری در مهاباد را بر عهده نگرفته است اما سپاه پاسداران چندی پس از این حادثه اعلام کرد که ۳۰ نفر از «عوامل اصلی و محوری» انفجار مهاباد در عملیاتی کشته شدهاند.
استانهای غربی و کردنشین ایران در چند سال گذشته شاهد درگیری میان نیروهای پژاک، وابسته به حزب کارگران ترکیه (پ کا کا)، و نیروهای نظامی و انتظامی هستند.
این گروه که پایگاههایش در ارتفاعات عراق مستقر است از عمق خاک عراق به داخل ایران نفوذ میکند.
بنا بر گزارشهای منتشر شده، نیروهای نظامی ایران در چندین مورد با عبور از نوار مرزی مقر شبهنظامیان پژاک را مورد حمله قرار دادهاند.
گروه پژاک در فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا قرار دارد.
حیدر مصلحی که محمود احمدینژاد را در سفر به لبنان همراهی میکرد به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت که سارا شورد، دیگر آمریکایی بازداشت شده که به تازگی آزاد شده است، نیز «به دلیل رأفت اسلامی، بیماری، [پس از] صدور قرار وثیقه سنگین و با حکم قضایی به طور موقت آزاد شد و در صورت لزوم باید به ایران بازگردد.»
سارا شورد، ۳۲ ساله، که همراه نامزدش شین باوئر و دوست دیگرشان جاش فتال بیش از یک سال پیش در مرز ایران و عراق بازداشت شده و از سوی ایران متهم به «جاسوسی» شدهاند، پس از میانجیگری عمان، روز چهاردهم سپتامبر با وثیقه پانصد هزار دلاری از زندان اوین آزاد شد.
خانم شورد که در حاشیه حضور محمود احمدینژاد در مجمع عمومی سازمان ملل با او بر سر آزادی دوستانش گفتوگو کرد، به تازگی نیز در جمع خانواده و دوستان خود در اوکلند آمریکا اعلام کرد که بدون آزادی دوستانش، خود را آزاد نمیداند.
دستگاه قضایی ایران به رغم انتساب اتهام جاسوسی به این سه شهروند آمریکایی، تا کنون اقدام به برگزاری دادگاه در مورد آنها نکرده و همچنین در مورد دلایل انتساب این اتهام به آنها اطلاعرسانی نکرده است.
با این همه وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی که پیش از این به صورت تلویحی از امکان مبادله این افراد با ایرانیان تحت بازداشت در آمریکا خبر داده بود، گفته است که درباره این متهمان «اسناد و مدارکی» وجود دارد که در اختیار دستگاه قضایی قرار داده شده تا درباره آنها تصمیم گرفته شود.
آمریکا امیدوار است که از طریق عمان بتواند در مورد آزادی شین باوئر و جاش فتال میانجیگری کند و در عین حال بارها امکان هر گونه معامله و مبادله بر سر آزادی آنها را رد کرده است.
نقش «گروههای سلفی کرد» در انفجارهای اخیر
حیدر مصلحی همچنین در مورد انفجارهای اخیر در برخی شهرهای کردنشین ایران، ارتباط عوامل این انفجارها با گروه جندالله را رد کرد و انگشت اتهام در این زمینه را به سوی «گروههای سلفی کرد» نشانه رفت.
وزیر اطلاعات ایران اضافه کرد که «مأموران وزارت اطلاعات به سر نخهایی دست یافتهاند و با نیروی انتظامی و سپاه هماهنگیهای خوبی صورت گرفته است که نتایج آن در زمان مقرر به اطلاع خواهد رسید.»
مقامهای امنیتی جمهوری اسلامی در سالهای اخیر اقدامهای تروریستی انجام شده در غرب کشور را به گروه پژاک منتسب کردهاند.
۳۱ شهریور ماه سال جاری به هنگام برگزاری رژه نیروهای مسلح در مهاباد، انفجار بمب در میان حاضران در محل بیش از ۱۰ نفر کشته و دهها زخمی برجای گذاشت که بیشتر کشتهشدگان این انفجار را زنان تشکیل میدادند.
گرچه هنوز هیچ گروهی مسئولیت بمبگذاری در مهاباد را بر عهده نگرفته است اما سپاه پاسداران چندی پس از این حادثه اعلام کرد که ۳۰ نفر از «عوامل اصلی و محوری» انفجار مهاباد در عملیاتی کشته شدهاند.
استانهای غربی و کردنشین ایران در چند سال گذشته شاهد درگیری میان نیروهای پژاک، وابسته به حزب کارگران ترکیه (پ کا کا)، و نیروهای نظامی و انتظامی هستند.
این گروه که پایگاههایش در ارتفاعات عراق مستقر است از عمق خاک عراق به داخل ایران نفوذ میکند.
بنا بر گزارشهای منتشر شده، نیروهای نظامی ایران در چندین مورد با عبور از نوار مرزی مقر شبهنظامیان پژاک را مورد حمله قرار دادهاند.
گروه پژاک در فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا قرار دارد.
خروج شرکت توسعه نفتی «اینپکس» ژاپن از پروژه آزادگان
ساعاتی پس از آن که مسعود میرکاظمی، وزیر نفت جمهوری اسلامی اظهار داشت که انصراف شرکتهای نفتی خارجی از حضور و فعالیت در ایران، «یک فرصت» برای شرکتهای داخلی است، شرکت توسعه نفتی «اینپکس» ژاپن اعلام کرد که از پروژه میدان نفتی آزادگان ایران خارج خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، شرکت نفتی اینپکس که پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان در غرب اهواز را سال ۲۰۰۱ آغاز کرده بود روز جمعه در بیانیهای اعلام کردهاست که برای خروج از این پروژه نفتی با شرکت ملی نفت ایران توافق کرده است.
سخنگوی شرکت اینپکس در این باره گفت: «پس از رایزنیهای لازم با دولت ژاپن به این نتیجه رسیدیم که از پروژه خارج شویم و ۱۰ درصد سهمی که داشتیم دیگر در تملک ما نیست.»
این مقام مسئول در شرکت اینپکس افزود که شرکتش قصد پرداخت خسارت به ایران را ندارد ولی مشخص نکرد که آیا اینپکس سرمایهگذاریهایی که تاکنون در این میدان نفتی انجام داده را بازیابی خواهد کرد یا نه.
شرکت توسعه نفتی اینپکس که ۱۵۳ میلیارد دلار در پروژه عظیم آزادگان سرمایهگذاری کردهاست روز جمعه گفت که کنار کشیدنش از این پروژه «تأثیر کمی» بر میزان درآمدهای این شرکت خواهد داشت و اینپکس قصد ندارد در ارقام پیشبینی شده برای درآمدهای سال جاری خود تغییری بدهد.
اعلام این خبر در حالی است که رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی روز سهشنبه در مورد احتمال خروج ژاپن از پروژه میدان نفتی آزادگان اعلام کرد که ژاپن حاضر به ترک منطقه آزادگان نیست، زیرا میداند در صورت کنار کشیدن از این حوزه، «کشورها و شرکتهای دیگر این سهم را اشغال میکنند».
پیش از این رسانههای ژاپن در تاریخ ۸ مهرماه به نقل از منابع دولتی این کشور اعلام کردند که شرکت ژاپنی توسعه نفتی اینپکس که دولت ژاپن بزرگترین سهامدار آن است، برای جلوگیری از قرار گرفتن در فهرست تحریمهای ایالات متحده تصمیم گرفته است از فعالیت در حوزه نفتی جمهوری اسلامی کنار کشیده و از پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان انصراف دهد.
در سال ۲۰۰۶ و همزمان با تشدید فشار آمریکا بر متحدان خود برای کاهش معاملات با ایران، این شرکت با واگذار کردن حدود ۶۰ درصد از سهام خود به شرکت نفت و گاز دولتی ایران، سهم خود از این میدان را به ۱۰ درصد کاهش داد.
اعلام خروج اینپکس از پروژه آزادگان، تنها ساعاتی پس از آن انتشار یافت که مسعود میرکاظمی، وزیر نفت ایران که ریاست سازمان صادرکنندگان نفت، اوپک، را به مدت یک سال بر عهده گرفتهاست، روز پنجشنبه در حاشیه جلسه اوپک به خبرنگاران خارجی گفت: «ایران کشور کوچک و فقیری نیست؛ بنابراین خروج شرکتها و سرمایهگذاران خارجی فرصتی برای بانک و شرکتهای بزرگ داخلی است تا خود را باور کنند.»
آقای میرکاظمی افزود که به باور او جذب سرمایه برای ایران «کار مشکلی نیست» و شرکتهای داخلی «به خوبی» میتوانند صنعت نفت را مدیریت کنند.
خروج شرکتهای خارجی از ایران با اعمال فشار از سوی ایالات متحده ارتباط دارد زیرا شرکتهایی که تحریم آمریکا علیه ایران را که به منظور وادار کردن جمهوری اسلامی به رها کردن برنامه هستهایاش اعمال شده زیر پا بگذارند با دشواریهای زیادی در امور مالی مرتبط با ایالات متحده روبهرو میشوند.
ژاپن که از کشورهای همپیمان ایالات متحده است در اوایل ماه گذشته تحریمهای جدیدی را علیه ایران به تصویب رساند که این تحریمها شامل مسدود کردن داراییهای افراد و نهادهایی است که به باور ژاپن با برنامه هستهای ایران در ارتباط هستند.
با وجود اینکه ژاپن چهارمین واردکننده نفت خام از ایران است در حال حاضر دیگر شرکتهای ژاپنی نیز به صورتی محتاطانه در حال بازنگری عملیات خود در ایران هستند.
از سوی دیگر در راستای افزایش تحریمهای بینالمللی علیه ایران، شرکت بزرگ خودروسازی ژاپنی تویوتا نیز در ماه اوت اعلام کرد که صادرات خودروهایش به ایران را تا مدتی نامحدود متوقف کردهاست.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، شرکت نفتی اینپکس که پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان در غرب اهواز را سال ۲۰۰۱ آغاز کرده بود روز جمعه در بیانیهای اعلام کردهاست که برای خروج از این پروژه نفتی با شرکت ملی نفت ایران توافق کرده است.
سخنگوی شرکت اینپکس در این باره گفت: «پس از رایزنیهای لازم با دولت ژاپن به این نتیجه رسیدیم که از پروژه خارج شویم و ۱۰ درصد سهمی که داشتیم دیگر در تملک ما نیست.»
این مقام مسئول در شرکت اینپکس افزود که شرکتش قصد پرداخت خسارت به ایران را ندارد ولی مشخص نکرد که آیا اینپکس سرمایهگذاریهایی که تاکنون در این میدان نفتی انجام داده را بازیابی خواهد کرد یا نه.
شرکت توسعه نفتی اینپکس که ۱۵۳ میلیارد دلار در پروژه عظیم آزادگان سرمایهگذاری کردهاست روز جمعه گفت که کنار کشیدنش از این پروژه «تأثیر کمی» بر میزان درآمدهای این شرکت خواهد داشت و اینپکس قصد ندارد در ارقام پیشبینی شده برای درآمدهای سال جاری خود تغییری بدهد.
اعلام این خبر در حالی است که رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی روز سهشنبه در مورد احتمال خروج ژاپن از پروژه میدان نفتی آزادگان اعلام کرد که ژاپن حاضر به ترک منطقه آزادگان نیست، زیرا میداند در صورت کنار کشیدن از این حوزه، «کشورها و شرکتهای دیگر این سهم را اشغال میکنند».
پیش از این رسانههای ژاپن در تاریخ ۸ مهرماه به نقل از منابع دولتی این کشور اعلام کردند که شرکت ژاپنی توسعه نفتی اینپکس که دولت ژاپن بزرگترین سهامدار آن است، برای جلوگیری از قرار گرفتن در فهرست تحریمهای ایالات متحده تصمیم گرفته است از فعالیت در حوزه نفتی جمهوری اسلامی کنار کشیده و از پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان انصراف دهد.
در سال ۲۰۰۶ و همزمان با تشدید فشار آمریکا بر متحدان خود برای کاهش معاملات با ایران، این شرکت با واگذار کردن حدود ۶۰ درصد از سهام خود به شرکت نفت و گاز دولتی ایران، سهم خود از این میدان را به ۱۰ درصد کاهش داد.
اعلام خروج اینپکس از پروژه آزادگان، تنها ساعاتی پس از آن انتشار یافت که مسعود میرکاظمی، وزیر نفت ایران که ریاست سازمان صادرکنندگان نفت، اوپک، را به مدت یک سال بر عهده گرفتهاست، روز پنجشنبه در حاشیه جلسه اوپک به خبرنگاران خارجی گفت: «ایران کشور کوچک و فقیری نیست؛ بنابراین خروج شرکتها و سرمایهگذاران خارجی فرصتی برای بانک و شرکتهای بزرگ داخلی است تا خود را باور کنند.»
آقای میرکاظمی افزود که به باور او جذب سرمایه برای ایران «کار مشکلی نیست» و شرکتهای داخلی «به خوبی» میتوانند صنعت نفت را مدیریت کنند.
خروج شرکتهای خارجی از ایران با اعمال فشار از سوی ایالات متحده ارتباط دارد زیرا شرکتهایی که تحریم آمریکا علیه ایران را که به منظور وادار کردن جمهوری اسلامی به رها کردن برنامه هستهایاش اعمال شده زیر پا بگذارند با دشواریهای زیادی در امور مالی مرتبط با ایالات متحده روبهرو میشوند.
ژاپن که از کشورهای همپیمان ایالات متحده است در اوایل ماه گذشته تحریمهای جدیدی را علیه ایران به تصویب رساند که این تحریمها شامل مسدود کردن داراییهای افراد و نهادهایی است که به باور ژاپن با برنامه هستهای ایران در ارتباط هستند.
با وجود اینکه ژاپن چهارمین واردکننده نفت خام از ایران است در حال حاضر دیگر شرکتهای ژاپنی نیز به صورتی محتاطانه در حال بازنگری عملیات خود در ایران هستند.
از سوی دیگر در راستای افزایش تحریمهای بینالمللی علیه ایران، شرکت بزرگ خودروسازی ژاپنی تویوتا نیز در ماه اوت اعلام کرد که صادرات خودروهایش به ایران را تا مدتی نامحدود متوقف کردهاست.
واکنش اسرائیل به اظهارات احمدینژاد در لبنان
آمریکا و اسرائیل سفر احمدینژاد به جنوب لبنان را "تحریکآمیز" دانستهاند، اما اسرائیل میکوشد خونسردی خود را حفظ کند. به نظر تحلیلگران سیاسی، دلیلی وجود ندارد که اسرائیل از دیدار احمدینژاد به وحشت بیافتد.
مردم و مقامات اسرائیل با توجهی خاص مسافرت محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی را دنبال کردند. آقای احمدینژاد با سفر به جنوب لبنان بار دیگر حمایت خود را از شیعیان این کشور به نمایش گذاشت و موضع افراطی خود مبنی بر نابودی اسرائیل را تکرار کرد.
رئیس جمهوری ایران در نطقی در منطقه بنت جبیل، در چهار کیلومتری مرز اسرائیل، خطاب به انبوه هواداران خود گفت: «اشغالگران صهیونیست امروز دیگر چارهای جز آن ندارند که واقعیت را قبول کنند و به کشورهای اصلی خود برگردند.»
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سخنانی در تل اویو، اظهارات احمدینژاد را تقبیح کرد و گفت: «ما ۶۲ سال پیش بهترین پاسخ را به چنین اظهارات کینهتوزانه دادهایم.» مقصود نخست وزیر اسرائیل اشاره به پایهگذاری دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بود.
روز پنجشنبه (۱۴ اکتبر) ایگال پالمور، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل، سفر احمدینژاد به مناطق مرزی را "تحریکآمیز" خواند و افزود: «آشکار است که او مقاصدی پلید دارد و با آتش بازی میکند.» او همچنین در گفتوگویی به خبرگزاری فرانسه گفت: «او مثل اربابی رفتار میکند که به دیدن رعایای خود آمده است.» مقامات دیگر اسرائیلی گفتهاند که احمدینژاد، قلمرو ایران را تا شمال مرزهای اسرائیل امتداد داده است.
رئیس جمهوری ایران با دیدار از میدانهای جنگ حزب الله لبنان با ارتش اسرائیل در سال ۲۰۰۶ از نزدیکترین مواضع به مرز اسرائیل دیدن کرد و برای حدود ۱۵ هزار نفر از طرفداران خود سخنرانی کرد. در نزدیکی مرز که زیر حفاظت شدید ارتش اسرائیل بود، عدهای از شهروندان اسرائیل، گرد آمدند و صدها بادکنک سفید و آبی را به نشانه صلح را به هوا پرواز دادند.
در هفتههای اخیر در میان محافل راست افراطی در اسرائیل فریادهای نفرت مبنی بر قتل احمدینژاد بلند شده بود، اما محافل رسمی گفتند که دولت اسرائیل با کشتن رهبران کشورهای دشمن مخالف هستند، حتی اگر این افراد موجودیت اسرائیل را انکار کنند.
به نظر تحلیلگران سیاسی سفر احمدینژاد برای تقویت حزبالله بوده است، اما اسرائیل دلیلی ندارد که از رئیس جمهوری ایران وحشت کند. نخست آن که آقای احمدینژاد آنقدرها قوی نیست که واقعا موجودیت اسرائیل را به خطر بیندازد، و از آن مهمتر: صدای مخالفان انبوه احمدینژاد در میان جامعه لبنان، قطعا به گوش مردم و دولت اسرائیل هم رسیده است.
مرکل: احتمال تحریمهای جدید علیه ایران
به گفته آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در صورت سرپیچی جمهوری اسلامی از درخواستهای شورای امنیت سازمان ملل متحد و خودداری از بازگشت به میز مذاکرات، تحریمهای جدیدی در انتظار ایران خواهد بود.
خانم مرکل که در موسسه "لئو بک" در روز سهشنبه (۲۱ سپتامبر/۳۰ شهریور) در نیویورک سخن میراند، تصریح کرد که «ایران باید هر گونه شبهه و تردید درباره برنامه اتمی خود را از میان بردارد.»
صدراعظم آلمان بار دیگر رهبران جمهوری اسلامی را فراخواند که پیشنهاد گروه شش کشور را بپذیرند و مذاکرات هستهای را از سر گیرند. گروه شش کشور شامل آلمان و پنج عضو دائم شورای امنیت است.
صدراعظم آلمان که به خاطر تلاشهایش برای تفاهم میان کشورهای آلمان و اسراییل از سوی این موسسه مدال "لئو بک" را دریافت کرد، درباره نزاع اتمی با ایران افزود: «این موضوع به امنیت و بقای اسراییل نیز مربوط است. امری که آلمان هیچگاه مذاکره و معامله درباره آن را مجاز نمیداند.»
تغییر شرایط برای مبادله سوخت
از سوی دیگر مقامات آمریکا روز سهشنبه (۲۱ سپتامبر / ۳۰ شهریور) اعلام کردند که ایران معیارهای دستیابی به توافق برای تبادل سوخت را تغییر داده و هرگونه مذاکره جدید با این کشور باید با در نظر گرفتن شروط جدید آغاز شود.
در حالیکه علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران روز دوشنبه خواستار از سرگیری مذاکرات برای تبادل سوخت در نزدیکترین زمان ممکن شده بود، استیون چو، وزیر انرژی آمریکا تاکید کرد که حال نوبت واکنش ایران فرا رسیده است.
وزیر انرژی آمریکا در حاشیه جلسه عمومی آژانس بینالمللی انرژی هستهای گفت که ایران پیشنهاد غرب را در زمان مقتضی نپذیرفت و از آن زمان تاکنون شرایط تغییر کرده است.
دانیل پونمن، معاون وزیر انرژی آمریکا که استیون چو را همراهی میکرد نیز افزود: «مذاکرات هستهای با ایران باید در حد وسیعتری صورت بگیرد». وی تصریح کرد که «شواهد نسبت به سال گذشته که بحث تبادل سوختی با ایران مطرح شد تغییر کرده است.» اشاره وی به تازهترین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که در آن اعلام شد، جمهوری اسلامی علاوه بر تداوم غنیسازی در سطوح پایین، به غنیسازی در سطوح بالاتر نیز مشغول است.
پونمن تاکید کرد که باید بر مذاکرات گستردهتر میان جمهوری اسلامی و گروه شش کشور تمرکز شود و نباید تنها به گفتوگوها درباره مبادله سوخت اتمی بسنده کرد.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امورخارجه نیز در نشست هفتگی خود با خبرنگاران گفت که «ایران حاضر است بدون پیششرط با کشورهای ۱+۵ مذاکره کند.» وی افزود: آقای احمدینژاد «نظرات صریحی را در این زمینه اعلام کردند. اصل آمادگی برای مذاکره وجود دارد.»
مهمانپرست همزمان با انتقاد به یوکیا آمانو، سرپرست آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدعی شد که متن گزارش اخیر آژانس اتمی شبیه به «قطعنامههای غیرقانونی شورای امنیت» است. وی آژانس را متهم کرد که در این گزارش اطلاعات محرمانه درباره فعالیتهای اتمی ایران را فاش ساخته است.
در گزارش آژانس اتمی اعلام شده بود که ایران با جلوگیری از ورود دو بازرس باتجربه، نظارت بر فعالیتهای هستهای خود را دشوار کرده است. به گزارش خبرگزاری فرانسه، مسئولان ایرانی دقیق نبودن گزارش این دو بازرس را دلیل مخالفت با کار آنها اعلام کردهاند، اما آژانس اعلام کرد که به دقت و بیطرفی این بازرسان اعتماد کامل دارد.
آژانس انرژی اتمی همچنین در گزارش خود به غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم در تاسیسات نطنز اشاره کرده است. به تخمین آژانس انرژی اتمی، در حال حاضر ایران بیش از ۲۸۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت سوم و نیم درصد در اختیار دارد.
نشست گروه ۱+۵ در نیویورک
به گزارش شبکه خبری بلومبرگ، سوزان رایس، نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد در گفتگو با رسانهها اظهار داشت که هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا و همتاهان انگلیسی، چینی، فرانسوی، آلمانی و روسی وی امروز چهارشنبه (۲۲ سپتامبر/ ۳۱ شهریور) در نشستی درسازمان ملل درباره برنامه هسته ای ایران گفتگو می کنند.
پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان در نشست خود به ارزیابی تحریمهای اقتصادی علیه برنامه هستهای ایران می پردازند و احتمالا به راهحلهای دیپلماتیک پیرامون مناقشه هستهای ایران بار دیگر تاکید خواهند کرد.
از سوی دیگر فیلیپ کراولی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز سهشنبه (۲۱ شپتامبر) گفت که جمهوری اسلامی باید آمادگی خود برای مشارکت سازنده درباره برنامه اتمی را اعلام کند و اگر این کار صورت گیرد، به این کشور پاسخ داده خواهد شد.
به گفته شبکه خبری بلومبرگ تاکنون نشستی میان مقامات ایران و کشورهای ۱+۵ در نیویورک برگزار نشده و تنها قرار است ملاقاتی میان منوچهر متکی، وزیرخارجه ایران و ویلیام هیگ، وزیر امورخارجه بریتانیا در نیویورک صورت گیرد.
اتحادیه اروپا خواستار از سرگیری مذاکرات اتمی با ایران است
یک سال پس از قطع مذاکرات اتمی میان گروه ۱+۵ و جمهوری اسلامی، به نظر میرسد که اتحادیه اروپا درصدد برگزاری دوری جدیدی از مذاکرات با تهران است.
سخنگوی خانم کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در روز پنجشنبه (۲۲ مهر/۱۴ اکتبر) در بروکسل اعلام کرد که گروه ۱+۵ اواسط ماه نوامبر را بر از سرگیری مذاکرات به ایران پیشنهاد کرده است. مدت این مذکرات ۳ روز در نظر گرفته شده است.
ایران نیز پیشتر آمادگی خود را برای آغاز گفتوگوها با گروه شش کشور اعلام کرده بود. به گفته سخنگوی اشتون، دعوتنامهای به همین منظور به سعید جلیلی، دبیر شورای عالی ملی و رئیس هیئت مذاکرهکننده ارسال شده است. محل برگزاری این گفتوگوها شهر وین ذکر شده است.
خانم اشتون ابراز امیدواری کرده است که «واکنش ایران به پیشنهاد از سرگیری مذاکرات مثبت باشد.» کاترین اشتون به نمایندگی شش کشور آلمان، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین با ایران بر سر برنامهاتمی گفتوگو خواهد کرد.
در آغاز هفته جاری مقامات وزارت امورخارجه ایران گفته بودند که خانم اشتون در مقایسه با خاویر سولانا، تمایل کمتری به مذاکرات و حل نزاع اتمی دارد. سعید جلیلی نیز در ماه ژوئن اعلام کرد که از سرگیری مذاکرات در گرو موضعگیری اتحادیه اروپا در قبال برنامه اتمی اسراییل است.
منوچهر متکی، وزیرامور خارجه ایران در روز شنبه گذشته، اواخر ماه اکتبر و یا اوایل ماه نوامبر را زمانی مناسب برای آغاز مجدد مذاکرات خواند. متکی افزود که تاریخ دقیق گفتوگوها، محل برگزاری و سطح مذاکرات مورد رایزنی است.
آخرین گفتوگوهای رسمی میان جمهوری اسلامی و گروه شش کشور در اکتبر سال ۲۰۰۹ در ژنو برگزار شد، اما سیاستهای ناروشن ایران پیرامون مبادله سوخت اتمی این مذاکرات را بینتیجه گذاشت.
در پی قطع مذاکرات اتمی، شورای امنیت قطعنامهای را علیه ایران به تصویب رساند و برخی کشورها از جمله آمریکا، کره جنوبی، ژاپن، روسیه و اتحادیه اروپا تحریمهای جداگانهای را علیه تهران مقرر کردند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی و گروه شش کشور، ایران را متهم به عدم همکاری لازم با جامعه جهانی میکنند. به گفته دیپلماتهای غربی تردیدهای فراوانی دربارهی اهداف برنامه اتمی ایران وجود دارد که تنها تهران قادر به رفع آنها است.
جرس: در حالی بیش از ۵۰ روز از بازداشت حسن اسدی زیدآبادی می گذرد، وی در کنار مجرمان مالی و بدون در اختیار داشتن فرصت هواخوری در بازداشت به سر می برد.
به گزارش ادوارنیوز، حبس اسدی زیدآبادی در حالی ادامه یافته است که پرونده جدید مسئول کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ارسال شده و روز ۱۷ آبان برای رسیدگی به آن تعیین شده است.
وی همچنین در خصوص پرونده گذشته خود در ۱۷ مرداد ماه سال جاری در شعبه ۲۸ دادگاه به ریاست قاضی مقیسه به ۵ سال حبس محکوم شده بود که این پرونده در جریان رسیدگی در مرحله تجدید نظر است.
خانواده این فعال حقوق بشر و عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت انتظار رسیدگی وضعیت وی را از مقامات قضایی و امنیتی دارند چرا که درخواست ها و پی گیری های مداوم خانواده وی تا کنون هیچ نتیجه ای در برنداشته است.
ملاقاتهای بند ۲۴۰ یک هفته در میان است و این موضوع خود رنج و مشقت هایی را برای خانواده این فعال سیاسی به ویژه پدر، مادر و همسر وی به وجود آورده است.
پدر حامد روحی نژاد: اگر این عدالت است، پس بی عدالتی کجاست؟
مژگان مدرس علوم
جرس: حامد روحی نژاد دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی که به 10 سال حبس در تبعید محکوم شده است از بیماری ام اس رنج می برد و وضعیت وی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و فشارهای روحی رو به وخامت گذاشته است. این زندانی سیاسی که در انفرادی نگهداری می شود، هم اکنون ممنوع الملاقات است و حق تماس تلفنی را با خانواده خود ندارد.
خانواده روحی نژاد بارها به مسئولین مختلف دستگاه قضایی نامه نگاری کرده و وضعیت اسفبار زندانی خود را به مسئولین از جمله دادستانی تهران و قاضی پرونده اطلاع داده اند اما تا کنون موافقتی در خصوص مرخصی استعلاجی برای این زندانی صورت نگرفته است.
گفتنی است، حامد روحی نژاد به صورت محسوسی در حال فلج شدن است و تا کنون 50% بینایی و شنوایی خود را از دست داده و می بایست تحت مراقبت پزشکی قرار گیرد.
به همین مناسبت جرس با پدر حامد روحی نژاد در خصوص وضعیت جسمانی فرزندشان به گفتگو پرداخته که در پی می آید:
آقای روحی نژاد لطفا در خصوص آخرین وضعیت فرزندتان بگویید؟
حدود سه هفته پیش توانستیم با خواهش و تمنا یک ملاقاتی با ایشان داشته باشیم. وضعیت روحی و جسمی بسیار نامناسب و بدی داشت. بیماری ام اس باعث شده که به لحاظ معده و کبد مشکل پیدا کند و حتی برای دفع ادرار مشکل دارد. وضعیت بینایی خوبی ندارد. در این ملاقات هم گفت که گوشهایش سنگین شده و به لحاظ شنوایی هم دارد مشکل پیدا می کند و حافظه اش هم خوب کار نمی کند. حتی آمپول هایی که ما می بردیم تا برای بیماری ام اس بزند می گفت دیگر اینها را نیاورید چون من را به انفرادی و بازداشتگاه برده اند و وقتی اینها را می زنم هیچ اثری ندارد و فشار روحی و استرس باعث بدتر شدن وضعیتم می شود. ما هم گفتیم حالا اینها را مصرف کن تا خدا یاری کند و این مشکلات برطرف شود. اما متاسفانه الان از وضعیتش بی خبر هستیم و ممنوع الملاقات است و حتی حق تلفن زدن را هم ندارد. پیش هر مسئولی که می رویم جواب قانع کننده ای ندارند و فقط می گویند دستور قضایی است و ما نیابت داریم و باید اجرا کنیم.
علت قطع تلفن و ملاقات را توضیح نمی دهند؟
هیچ کس جوابی نمی دهد. من به دادستان زنجان مراجعه کردم جوابی نداد و بعد پیش رئیس کل رفتم باز هم جواب قانع کننده ای نداد و گفت باید به تهران مراجعه کنید. تهران به دادگستری مراجعه کردیم گفتند ما اطلاعی نداریم باید به دفتر آقای جعفری دولت آبادی مراجعه کنید و ایشان هم تا حالا ما را نپذیرفته و جوابی نداده است. به دیوان هم که مراجعه کردیم گفتند به خود فرزندتان بگویید عریضه بنویسد. آخه کسی که از ملاقات ممنوع است چگونه خودش بنویسد که جواب می دهند ما نمی دانیم و بدون اینکه به حرف ما گوش کنند فقط تکرار می کنند ما نمی دانیم. متاسفانه هیچ کس پاسخگوی ما نیست به نظر من اینها نیت کرده اند فرزند مرا یا بکشند یا فلج تحویل ما بدهند.
وضعیت رسیدگی پزشکی در زندان چگونه است؟
ما مدارک بیماری ام اس فرزندم را بردیم وتنها کاری که اینها کردند این بود که ایشان را به بیمارستان ولی عصر زنجان بردند و دکتر ایشان را معاینه کرد و آمپول سالکسی را برای او تجویز کردند تا حالا هم که این آمپول ها را زده هیچ اثری نداشته چون ایشان در انفرادی و انزوا تحت فشار روحی است اثر نمی کند بیماری ام اس طوری است که هر چقدر استرس و فشار زیاد باشد مشکلات جسمی زیادی پیدا خواهد کرد. همه مسئولین از این خبر دارند و دارند خصمانه این کار را می کنند.
وضعیت حقوقی فرزندتان چگونه است؟
فرزندم الان در زندان زنجان در حال گذراندن محکومیت ده ساله است که البته خودشان می گویند اردوگاه، الان هم در انفرادی است ملاقات هم نمی دهند و می گویند ما خودمان با شما تماس می گیریم حالا چه زمانی خبر بدهند یک ماه دیگر، دو ماه، شش ماه ، ده ماه دیگر نمی دانیم.
با توجه به اینکه ایشان در حال گذراندن محکومیت خود هستند ملاقات و تلفن حق قانونی زندانی محسوب می شود شما در این خصوص پیگیری کرده اید؟
هر جا برای پیگیری می رویم می گویند ما نیابت داریم و باید اجرا کنیم بعد که ما می گویم این حکم را نشان دهید می گویند بروید بعد ما به شما خبر می دهیم.
هر صحبتی که با مسئولین دارید بفرماید، اینجا تریبونی است برای اینکه شاید آنها صدای شما را بشنوند.
من بارها گفته ام رهبر انقلاب به ما یاد داد که اسلام دین رافت و گذشت است اما این کجای رافت است که این بلاها را بسر ما می آورید. آقای احمدی نژاد رئیس جمهور، شمایی که می گویید عدالت، عدالت، عدالت. آیا این عدالت است که بچه مریضی را که می دانید چه مشکلاتی دارد به انفرادی ببرید و ممنوع الملاقات کنید، این اگر عدالت است پس بی عدالتی کجاست؟ رئیس قوه قضاییه به ما خانواده های زندانیان بگویید که اگر این عدالت است پس بی عدالتی کجاست؟ فرزند من با این همه مشکلات جسمی که دارد در انفرادی است و با این فشارها شاید تلف شود بگویید عدالت واقعی کجاست؟ این عدالت نیست و شما عدالت را در مورد ما اجرا نکردید و نمی کنید و نخواهید کرد. ای مسئولین اطلاعاتی که الان صدای مرا می شنوید شما را به فاطمه زهرا قسم می دهم بگذارید رئیس جمهور و رهبر صدای مرا بشنوند شاید در رحمتی به سوی ما بازشود.
شما فکر می کنید رهبر و آقای احمدی نژاد از وضعیت زندانها با خبر نیستند؟
نمی دانم اگر خبر ندارند که مسئولین اطلاعاتی که الان صدای مرا می شنوید بگذارید آنها خبردار شوند، اگر هم که خبردار هستند که خودشان می دانند و خدای خودشان. فقط خواهش می کنم به وضعیت نامناسب فرزند من رسیدگی کنید پسرم مریض است و دارد می میرد.
من دوبار سکته ناقص کرده ام و دیسک کمر دارم مادر حامد هم دیسک کمر و ناراحتی قلبی دارد و خواهر و برادر حامد هم به خاطر وضعیت حامد دچار بیماری عصبی شده اند یعنی کل خانواده پنج نفره از بین رفته ایم. این مسیر تهران و زنجان را با این مشکلات جسمانی طی می کنم اما پیش هر مسئولی که می روم هیچ پاسخی نمی دهند. شما که می گویید خواهان عدالت هستید عدالت را اجرا کنید و مرگ تدریجی را از فرزند ما بگیرید.
کلام آخر من این است رئیس جمهور، رئیس قوه قضاییه، رئیس مجلس و تمام مسئولینی که صدای من را می شنوند ما هر دری را می زنیم جوابی به ما نمی دهند و عمدا می خواهند فرزند مرا بکشند. به خدا قسم که نیت کرده اند که فرزند مرا یا بکشند یا فلج کنند. شما را به آیه های قران قسم می دهم که اگر دین دارید و مسلمانید فرزند مرا زجر کشنکنید و به وضعیت او رسیدگی کنید.
با تشکر از زمانی که در اختیار جرس قرار دادید.
جرس: جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل به دیدار پدر سید ضیاالدین نبوی، عضو زندانی شورای دفاع از حق تحصیل رفتند.
به گزارش دانشجو نیوز، در این دیدار که در تهران انجام شد، سید علی اکبر نبوی ضمن توضیحاتی در مورد پرونده فرزندش اظهار کرد: متاسفانه مسئولان از مسائل و مشکلات خانواده بنده آگاه بودند و با وجود قول هایی مبنی بر عدم تبعید فرزندم به خوزستان، خلاف آن عمل کردند.
در این دیدار دانشجویان ضمن ارائه گزارشی مبنی بر حمایت های صورت گرفته از سید ضیاء نبوی از ایجاد کمپین در اعتراض به تبعید سید ضیا نبوی و با شرکت چهره های سرشناس و فعالان حقوق بشری خبر دادند.
فعالان دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل ضمن ارائه راهکارهایی برای حمایت از سید ضیا نبوی، خاطرنشان کردند که از هرگونه حمایت و کمک جهت بهبود وضعیت این فعال دانشجویی و خانواده اش دریغ نخواهند کرد.
در پایان سید علی اکبر نبوی از تمامی دوستان و فعالان دانشجویی و سیاسی دعوت کرد که به منزل شخصی وی در روستای چاشم از توابع شهر سمنان بیایند و عنوان کرد: وضعیت جسمی و روحی مادر سید ضیا بسیار نامساعد است و به همین دلیل از همه شما دوستان و فعالین سیاسی و ... دعوت می کنم که با حضور در منزل شخصی بنده در روستای چاشم موجب تسلای خاطر مادر سید ضیا شوید.
دادستان کل کشور: مهدی هاشمی را از طریق اینترپل دستگیر کرده و به ایران می آوریم
چکیده : دادستان کل کشور در پاسخ به سؤال خبرنگاری در مورد بازداشت دو تبعه آلمانی در تبریز اظهار داشت: این دو تبعه که با روادید توریستی در تبریز حضور یافته بودند بدون مدرک از نام خبرنگار سوءاستفاده کرده و با خانواده سکینه آشتیانی ارتباط برقرار کرده بودند.
دادستان کل کشور از دستور اکید خود به دستگاههای امنیتی و مقامات قضایی در داشتن “حساسیت بیشتر” و برخورد جدی با “جریانهای سازمانیافته و جریانهایی که امنیت مردم را تهدید میکنند” خبر داد و خاطرنشان کرد “مقرر شده است به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی نیز تاکید شود که در برخورد با عوامل جریانهای سازمانیافته سریع و با دقت برخورد شود. ”
به گزارش فارس، غلامحسین محسنیاژهای در حاشیه نشست پایانی شورای قضایی استانهای شمال غرب کشور ، در نشست مطبوعاتی با خبرنگاران در دادگستری آذربایجان شرقی حاضر شد و به سؤالات آنان پاسخ گفت.
برخورد سریع با عوامل جریانهای سازمان یافته
محسنیاژهای با اشاره به سفر خود به تبریز اظهار داشت: در این سفر که با حضور روسای دادگستری و دادستانهای استانهای شمال غرب کشور بود مسائل مختلفی بررسی شد و نتایج بسیار ارزشمندی نیز به دست آمد.
وی عنوان داشت: حرکت در چارچوب قانون موضوعی است که هم به نفع مردم است و هم به نفع رسانهها که امیدواریم با اتخاذ چنین روشی همه در آرامش و آسایش زندگی کنیم.
وی با اشاره به تصمیمهای اتخاذ شده در همایش مشترک روسای دستگاههای قضایی شمال غرب کشور تاکید کرد: در راستای ایجاد امنیت اجتماعی و سیاسی و راهکارهای مربوط به این امر تصمیمهای بسیار مفیدی اتخاذ شد که امیدواریم با اجرایی شدن آنها زمینه افزایش امنیت در این پنج استان فراهم آید.
محسنیاژهای تصریح کرد: به دادستانها و روسای دادگستریهای استانهای شمال غرب کشور تاکید کردیم که نسبت به جریانهای سازمانیافته و جریانهایی که امنیت مردم را تهدید میکنند حساسیت بیشتری داشته باشند.
وی تاکید کرد: همچنین مقرر شد به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی نیز تاکید شود که در برخورد با عوامل جریانهای سازمانیافته سریع و با دقت برخورد شود.
مهدی هاشمی در صورت ضرورت از طریق اینترپل دستگیر میشود
به فاصله یک روز پس از اظهارات دادستان تهران مبنی بر “دستگیری فی الفورِ مهدی هاشمی در صورت ورود به کشور”، دادستان کل کشور نیز مدعی شد “در صورت ضرورت مهدی هاشمی را از طریق پلیس بینالملل دستگیر کرده و به ایران میآوریم.”
عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، روز چهارشنبه در جمع خبرنگاران گفته بود “مهدی هاشمی به محض ورود به تهران دستگیر خواهد شد.”دادستان کل کشور اضافه کرد: با توجه به ضوابطی که وجود دارد اگر روزی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که لازم است مهدی هاشمی از طریق اینترپل دستگیر و به ایران آورده شود، این کار صورت میگیرد ولی تاکنون اقدامی نشده است.
وی بیان داشت: در حال حاضر ایشان متهم هستند و به محض ورود به ایران دستگیر و به پروندهشان رسیدگی میشود.
محسنیاژهای، در مورد “دلایل عدم دستگیری مهدی هاشمی”، گفت: “قوه قضاییه ایشان را به عنوان متهم معرفی کرده و وی در حال حاضر نیز تحت تعقیب است و هر وقت وارد ایران شود، دستگیر میشود.”
وی همچنین ادعا کرد “پیش از این نیز در مورد عدم درخواست ایران از پلیس بینالملل برای دستگیری و انتقال وی به ایران اظهار نظر کردهام ولی باز هم میگویم، تعقیب و دستگیری متهمان از طریق اینترپل کار سادهای نیست و ضوابط و شرایط سخت و خاصی دارد و این طور نیست که به محض اعلام یک کشور متهمی دستگیر و تحویل داده شود.”
عاملان حادثه سنندج تحت تعقیب هستند
دادستان کل کشور در ادامه از تحت تعقیب بودن عاملان حادثه تروریستی شهر سنندج خبر داد و خاطرنشان کرد: با سرعت عمل نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در کمترین زمان ممکن عاملان حادثه شناسایی و به سزای اعمال خود خواهند رسید.
قرار وثیقه اولویت اول
محسنیاژهای در ادامه از دیگر تصمیمهای نشست مشترک در تبریز را جایگزین کردن قرار وثیقه تا حدامکان به جای بازداشت و زندان خواند و بیان داشت: در این نشست مقرر شد تا حد امکان در مواجهه با متهمان تامین وثیقه را جایگزین بازداشت موقت کنند تا افراد کمتر به زندان بروند و حداکثر در یک روز مسائل بررسی و اقدام شود.
برخورد با دلالان و افراد سودجو در دادگستریها
سخنگوی قوه قضاییه برخورد با دلالان و افراد سودجو در دادگستریها را از دیگر تصمیمهای این نشست مشترک خواند و تاکید کرد: تدابیری اتخاذ شد تا با دلالان و افراد سودجو و سوءاستفادهگر در دادگستری برخورد شود به ویژه به روسای دادگستری تاکید شد تا نسبت به کارکنان و پرسنل زیر مجموعه خود دقت نظر داشته باشند.
وی ادامه داد: همچنین با توجه به تشکیل معاونت پیشگیری از وقوع جرم در استانهای کشور مقرر شد تا نهایت همکاری با این بخش صورت گیرد.
معوقه بانکی نخواهیم داشت
رسیدگی به معوقات بانکی از دیگر موضوعاتی بود که دادستان کل کشور از آن سخن به میان آورد و خاطرنشان کرد: افزایش بررسیها نسبت به کسانی که معوقه بانکی دارند نیز در دستور کار دادگستریهای استانها قرار گرفت تا مقصران واقعی شناسایی و محاکمه شوند.
وی در مورد معوقات بانکی اظهار داشت: بر اساس تصمیمهای اتخاذ شده شرایطی در کشور فراهم میشود تا معوقه بانکی در سیستم اقتصادی کشور معنا نداشته باشد.
دادستان کل کشور تاکید کرد: اگر سیستم بانکی اقدامات خود را به خوبی و با اطمینان لازم انجام دهد اصلاً معوقه بانکی معنا نخواهد داشت.
وی عنوان داشت: آن زمانی است که اگر قصوری هم در ابتدا از مشتری دیده شود دیگر تسهیلاتی ارائه نخواهد شد چرا که تضمینهای لازم از سوی سیستم بانکی اخذ میشود به همین دلیل هم دستگاه قضایی و هم دستگاه اجرایی مصمم هستند تا مجاری غیرقانونی اخذ تسهیلات بانکی کشور را مسدود کنند.
دستگیری بدهکار ١۵۰۰میلیارد ریالی در تبریز
سخنگوی قوه قضاییه در ادامه از دستگیری فردی در تبریز خبر داد که یک هزار و ۵۰۰ میلیارد ریال معوقه بانکی دارد.
وی اظهار داشت: این فرد دستگیر شده است و علاوه بر وی کارکنان بانک که در راستای عدم بازپرداخت این تسهیلات با وی همکاری کرده بودند نیز دستگیر شدهاند.
محسنیاژهای در مورد جزئیات بیشتر این پرونده سخنی نگفت و تصریح کرد: با توجه به اینکه پرونده در دست بررسی است و هنوز حکم قطعی صادر نشده است به همین دلیل نمیتوان اطلاعات بیشتری در این خصوص ارائه داد.
اظهارات دادستان کل کشور درحالیست که بدهکار عمده و بسیاری از بدهکاران بانکی کشور، دولت و وابستگان دولت هستند، که در برخورد با آنها اقدامی جدی صورت نگرفته است.
دو تبعه آلمانی بازداشت شده خبرنگار نیستند
دادستان کل کشور در پاسخ به سؤال خبرنگاری در مورد بازداشت دو تبعه آلمانی در تبریز اظهار داشت: این دو تبعه که با روادید توریستی در تبریز حضور یافته بودند بدون مدرک از نام خبرنگار سوءاستفاده کرده و با خانواده سکینه آشتیانی ارتباط برقرار کرده بودند.
وی ادامه داد: با توجه به ارتباطاتی که این دو تبعه با جریانهای معاند خارج از کشور داشتند، در ایران دنبال اهداف خاصی بودند که به محض اثبات این موضوع دستگیر شدند و هم اکنون نیز در بازداشت به سر میبرند.
محسنیاژهای تاکید کرد: این دو تبعه آلمانی خود نیز به کار خلافشان اذعان و اعلام کردهاند که استفاده از عنوان جعلی خبرنگار کار خلافی بوده است.
این دو خبرنگارِ یک نشریه اجتماعی آلمان، هفته جاری در حالیکه قصد مصاحبه با فرزند سکینه محمدی آشتیانی، زن زندانی محکوم به اعدام را داشتند، به همراه فرزند و کیل آن زندانی بازداشت شدند.
آیت الله یوسف صانعی:
اسلام میگوید همهجا باید علیه ظلم و ظالمان فریاد زد
چکیده : امروز یکی از اشکالاتی که به حکومت های ظالم وارد است، این است که مانع آزادی بیان افراد می شوند و سبب ایجاد عقده در افراد می گردند. البته نگرانی، آن جایی است که این عقده ها اگر متراکم بشود، به حد انفجار خواهدرسید و دیگر هیچ چیز نمی تواند جلوی آن را بگیرد.
اساس حکومت اسلامی باید صدق و راستی باشد، اما امروز متاسفانه دروغ گفتن رایج شده است
آیت الله یوسف صانعی در دیدار با تعدادی از دانشجویان دانشگاه های تهران، با بیان اینکه بیان ظلم ظالمین و انتقاد از آنان غیبت محسوب نمی شود، گفت: “انتقادی غیبت محسوب می شود که برای اغراض شخصیه باشد، اما اگر کسی با عمل و کلامش دارد آبروی اسلام و کشور را می برد، این جا انتقاد کردن غیبت محسوب نمی شود و حرام نیست.”
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید با اشاره به ضرورت آزادی بیان و عقیده و فواید آن برای جامعه، گفت: “در بیان علما در تفسیر آیه شریفه «لاَ یحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ» اختلاف است که دایره فریادکردن ظلم ظالم و دفاع از مظلومیت ستم دیده تا کجاست. آیا جواز این فریادزدن عمومی است یا فقط در نزد قاضی صالح است؟ در این رابطه شیخ اعظم انصاری(اعلی الله مقامه) به نکته ظریفی اشاره می کند و می گوید: اگر کسی بگوید انتقاد از ظلم ظالم نزد هر کسی مانعی ندارد، نمی شود گفت که سخن گزافی است. بعد می افزاید اگر اسلام این را اجازه داده، شاید دلیلش این باشد که عقده ها باز بشود؛چرا که باز شدن عقده حداقل فایده اش این است که فشارهای روحی و عصبی کاهش می یابد.”
اشکال حکومتهای ظالم، این است که مانع آزادی بیان میشوند
به نوشته پایگاه اطلاع رسانی دفتر این مرجع تقلید، آیت الله صانعی افزود: “امروز یکی از اشکالاتی که به حکومت های ظالم وارد است، این است که مانع آزادی بیان افراد می شوند و سبب ایجاد عقده در افراد می گردند. البته نگرانی، آن جایی است که این عقده ها اگر متراکم بشود، به حد انفجار خواهدرسید و دیگر هیچ چیز نمی تواند جلوی آن را بگیرد.”
این مرجع تقلید با بیان اینکه بیشترین تاکید بر مسأله حرمت غیبت، در گستره اجتماعی و نه موارد شخصی، به ماجرای کربلا بر می گردد که می خواستند جلوی انتقادات مردم را از ظلم و ستم دستگاه یزید بگیرند، تصریح کرد: “برخی روایات وارده در این باب از مجعولات بنی امیه است که بعد از حادثه کربلا آن ها را جعل کردند تا همه ساکت بشوند و چیزی نگویند و قضیه فاش نشود، منتهی نمی دانستند که امام زین العابدین(علیه السلام) هست، حضرت زینب(سلام الله علیها) هست که افشاگری می کنند و تاریخی هست که به قضاوت می نشیند و آن ها را رسوا می کند.”
نظام اسلامی باید بر انصاف و مدارا، حسن خلق، عفو و بخشش استوار باشد
آیت الله صانعی در بخش دیگری از سخنان خویش با اشاره به شاخصه های نظام اسلامی و بیان اینکه نظام اسلامی باید بر اساس انصاف و مدارا، حسن خلق، عفو و بخشش استوار باشد، اضافه کرد: “علاوه بر این ها و بر اساس روایات وارده، در حکومت اسلامی همه چیز باید اساس و ریشه اش صدق و راستی باشد، اما امروز متاسفانه دروغ گفتن به گونه ای رایج شده است که باید بگوییم چه کسی راست می گوید، چه کسی وعده راست می دهد.”
این مرجع تقلید شیعه در بخش دیگری از سخنان خویش اظهار داشت: “امروز عده ای به جای حل مشکلات اقتصادی، معیشتی، سیاسی و ناهنجاری های اجتماعی، فقر و اعتیاد، هرروز به دنبال یک سوژه و بهانه برای انحراف افکار عمومی از موضوعات اصلی و اساسی جامعه اند.”
آیت الله صانعی در پایان، با بیان اینکه یکی از ادله حقانیت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) تشویق مردم به علم آموزی بود، خطاب به دانشجویان گفت: آنانی که به دانشگاه حمله می کنند، این ها با علم و دانش و آگاهی مردم مخالفند. امروز بیشترین آگاهی در سطح نخبگان است و لذا عده ای که باطلند، به دانشگاه و دانشجو هجمه و حمله می برند.”
گفتگوی مهدی کروبی با نیویورکر
برای اسلام نگرانم برای همین از دادن هیچ هزینه ای نمی ترسیم
چکیده : در فرهنگ ما، قربانیان تجاوز جنسی از شرم و افسردگی رنج می برند. ضمنا مسئولین شرایط را بسیار تهدید آمیز کرده اند به شکلی که قربانیان تجاوز جنسی می ترسند که این مساله را مطرح کنند. به همین دلیل بعضی از قربانیان تجاوز جنسی به من مراجعه کردند و به دنبال آن بعضی از آنها مجبور شدند یا سکوت کنند یا کشور را ترک کنند. من حتی نمی دانم این افراد در چه شرایطی هستند یا در رو به بهبود هستند. من تنها شکایتهای آنها را ثبت کردم و فیلمی از اتفاقاتی که گفتند بر سر آنها در مدتی که در زندان بودند آمده بود تهیه کردم، تا اگر کسی خواست انکار کند که زندانیان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند من مدرکی دستم باشد. من بطور واضح میگویم: روزهای اولیه بعد از جنبش آنها مردم را در زندانها مورد تجاوز جنسی قرار دادند و هنوز آنها به شکنجه زندانیان به وحشی ترین شکل ممکن ادامه می دهند. من مدرکی که اخیرا نشانگر آزار جنسی در زندانها یا به صورت مداوم باشد ندارم.
مهدی کروبی با رد این ادعا که “جنبش سبز شکست خورده است”، خاطرنشان کرد “تداوم بازداشت مخالفان و منتقدین، ادامه سرکوب معترضان و همچنین بحران های موجود، دالِّ بر این است که جنبش عمیق است و هنوز زنده است.”
کروبی تاکید کرد “اگر حکومت اجازهٔ هر گونه تجمعی را می داد، دنیا شاهد حضور میلیونها نفر در خیابانهای کشور می بود و بدلیل اینکه محافل قدرت این مسئله را به خوبی می دانند، به شدت در این شانزده ماه سرکوب کردند و به بیرحم ترین صورت ممکن هر مخالفتی را ساکت کردند.”
به گزارش نیویورکر، مهدی کروبی در مصاحبه با خبرنگار آن نشریه به سوالاتی پیرامون جنبش سبز، ایرانیان برون از مرز، سیاست های کشورهای خارجی در قبال جنبش و خطراتی که جان وی و خانواده اش را تهدید می کند و همچنین موارد دیگر پاسخ گفت.
قسمتی از این پرسش و پاسخ به شرح زیر است:
لورا سکور: بحث های زیادی در خارج از ایران مطرح می شود مبنی بر اینکه جنبش سبز شکست خورده است. این روزها دیگر خبری در مورد تظاهرات میلیونی مردم نمی شنویم و تعداد زیادی از چهره های مخالف یا زندانی شده اند یا به خارج از کشور رفته اند. آیا هنوز جنبش سبزی در ایران وجود دارد؟ آیا ساختار سازمانی و استراتژی برای رسیدن به اهدافش را دارد؟
مهدی کروبی: به دلیل سرکوب گستردهٔ حکومت، مردم در خیابانها در حال شعار دادن و تظاهرات نیستند، ولی جنبش بسیار عمیق است. اگر حکومت اجازهٔ هر گونه تجمعی در خیابانها را می داد، دنیا شاهد حضور میلیونها نفر می بود. محافل قدرت این را به خوبی می دانند و به همین دلیل است که به شدت در این شانزده ماه سرکوب کردند و به بیرحم ترین صورت ممکن هر مخالفتی را ساکت کردند. دولت در حال حاضر مشکلات زیادی دارد….مسائل اقتصادی و سیاست خارجی هر دو بسیار بحرانی هستند. تمام این مشکلات شرایط را برای اینکه دولت کنونی بتواند به چیزی دست یابد را بسیار سخت کرده است. در ماههای و روزهای اولیه بعد از انتخابات تعداد بسیار زیادی از چهره ها از رده های بالا تا پائین زندانی شدند و این روش ادامه دارد. تمام اینها نشان این است که جنبش هنوز زنده است.
لورا سکور: در میان ایرانیان مهاجر تعداد زیادی هستند که در زمانی که ایران را ترک کردند در زمینهٔ سیاسی بسیار فعال بودند (خیلی از آنها به تازگی ایران را ترک کردند)و علاقمند هستند که بتوانند از خارج از کشور در جنبش سبز فعال باشند. در صورت امکان چه نقشی این ایرانیان خارج از کشور میتوانند ایفأ کنند؟
مهدی کروبی: ایران متعلق به تمام ایرانیان است، از آنانی که ایران را سالهای پیش ترک کردند تا کسانی که امروز در ایران زندگی می کنند. من همیشه تاکید کرده ام که ایرانیان خارج از کشور باید هویت ملی خودشان را حفظ کنند و با وطنشان در ارتباط بمانند. من نمی توانم به ایرانیان خارج از کشور بگویم چه کار کنند، ولی میتونم بگویم که بسیار خوب می شود اگر بتوانند افکار عمومی و دیدگاههای روشنفکرانهٔ ایران را در خارج از کشور همراهی کنند تا بتوانند صدای کسانی باشند که در داخل ایران صدایشان به جای نمی رسد.
لورا سکور: به نظر شما سیاست دولت ایالات متحده در قبال جنبش سبز باید چگونه باشد؟
مهدی کروبی: نگاه ما به مردم خودمان، کشور خودمان و منافع خودمان است.ما تلاش میکنیم که از هرگونه وابستگی یا تعیین استراتژی برای کشورهای دیگر دوری کنیم. این جنبش مسئولیت خود ما است و ما از ملتها و دولتهای دیگر انتظار نداریم که کاری برای ما انجام بدهند، ولی اگر آنها از روی انساندوستی احساس وظیفه می کنند که از ما حمایت کنند آن مسالهٔ جدایی است.
لورا سکور: آیا احساس میکنید که امنیت و آزادی شما در خطر است؟ چطور می شود در این فضا فعالیت و زندگی کرد؟ آیا این شرایط زندگی روزمرهٔ شما به عنوان یک شهروند و یک رهبر سیاسی را عوض کرده است؟
مهدی کروبی: مشکلات زیاد وجود دارد و فشار بسیار شدید است. من هیچ امنیتی در منزلم ندارم. اخیرا، برای پنج روز مداوم، سنگ و نارنجک دست ساز به منزلم پرتاب می شد. همسایه های ما ترسیده بودند، منزلشان سوخت و تخریب شد. مخالفان ما از هیچ کاری واهمه ندارند، آنها دفتر حزب من و حتی دفتر شخصی من را بستند. من میدانستم که ممکن است چنین رفتارهای خصمانه ای با من بشود. از زمانی که من رئیس مجلس بودم تا امروز که هیچ پست دولتی ندارم، همیشه از حق مردم دفاع کرده ام. من برای هر رویداد یا تصادفی آماده هستم، و هیچ ترسی ندارم. ولی من در مورد اسلام نگرانم، می ترسم که این افراد که به نام اسلام مردم را مورد حمله و آزار قرار می دهند به این وسیله در چشم جهانیان آسیبهای جدی به دین ما وارد می کنند.
لورا سکور: سال گذشته شما اتهامات آزار جنسی در زندانهای ایران را به صورت عمومی مطرح کردید. تا آنجا که شما اطلاع دارید آیا چنین آزارهایی همچنان اتفاق می افتند یا این مساله پیگیری شده است؟
کروبی تاکید کرد “اگر حکومت اجازهٔ هر گونه تجمعی را می داد، دنیا شاهد حضور میلیونها نفر در خیابانهای کشور می بود و بدلیل اینکه محافل قدرت این مسئله را به خوبی می دانند، به شدت در این شانزده ماه سرکوب کردند و به بیرحم ترین صورت ممکن هر مخالفتی را ساکت کردند.”
به گزارش نیویورکر، مهدی کروبی در مصاحبه با خبرنگار آن نشریه به سوالاتی پیرامون جنبش سبز، ایرانیان برون از مرز، سیاست های کشورهای خارجی در قبال جنبش و خطراتی که جان وی و خانواده اش را تهدید می کند و همچنین موارد دیگر پاسخ گفت.
قسمتی از این پرسش و پاسخ به شرح زیر است:
لورا سکور: بحث های زیادی در خارج از ایران مطرح می شود مبنی بر اینکه جنبش سبز شکست خورده است. این روزها دیگر خبری در مورد تظاهرات میلیونی مردم نمی شنویم و تعداد زیادی از چهره های مخالف یا زندانی شده اند یا به خارج از کشور رفته اند. آیا هنوز جنبش سبزی در ایران وجود دارد؟ آیا ساختار سازمانی و استراتژی برای رسیدن به اهدافش را دارد؟
مهدی کروبی: به دلیل سرکوب گستردهٔ حکومت، مردم در خیابانها در حال شعار دادن و تظاهرات نیستند، ولی جنبش بسیار عمیق است. اگر حکومت اجازهٔ هر گونه تجمعی در خیابانها را می داد، دنیا شاهد حضور میلیونها نفر می بود. محافل قدرت این را به خوبی می دانند و به همین دلیل است که به شدت در این شانزده ماه سرکوب کردند و به بیرحم ترین صورت ممکن هر مخالفتی را ساکت کردند. دولت در حال حاضر مشکلات زیادی دارد….مسائل اقتصادی و سیاست خارجی هر دو بسیار بحرانی هستند. تمام این مشکلات شرایط را برای اینکه دولت کنونی بتواند به چیزی دست یابد را بسیار سخت کرده است. در ماههای و روزهای اولیه بعد از انتخابات تعداد بسیار زیادی از چهره ها از رده های بالا تا پائین زندانی شدند و این روش ادامه دارد. تمام اینها نشان این است که جنبش هنوز زنده است.
لورا سکور: در میان ایرانیان مهاجر تعداد زیادی هستند که در زمانی که ایران را ترک کردند در زمینهٔ سیاسی بسیار فعال بودند (خیلی از آنها به تازگی ایران را ترک کردند)و علاقمند هستند که بتوانند از خارج از کشور در جنبش سبز فعال باشند. در صورت امکان چه نقشی این ایرانیان خارج از کشور میتوانند ایفأ کنند؟
مهدی کروبی: ایران متعلق به تمام ایرانیان است، از آنانی که ایران را سالهای پیش ترک کردند تا کسانی که امروز در ایران زندگی می کنند. من همیشه تاکید کرده ام که ایرانیان خارج از کشور باید هویت ملی خودشان را حفظ کنند و با وطنشان در ارتباط بمانند. من نمی توانم به ایرانیان خارج از کشور بگویم چه کار کنند، ولی میتونم بگویم که بسیار خوب می شود اگر بتوانند افکار عمومی و دیدگاههای روشنفکرانهٔ ایران را در خارج از کشور همراهی کنند تا بتوانند صدای کسانی باشند که در داخل ایران صدایشان به جای نمی رسد.
لورا سکور: به نظر شما سیاست دولت ایالات متحده در قبال جنبش سبز باید چگونه باشد؟
مهدی کروبی: نگاه ما به مردم خودمان، کشور خودمان و منافع خودمان است.ما تلاش میکنیم که از هرگونه وابستگی یا تعیین استراتژی برای کشورهای دیگر دوری کنیم. این جنبش مسئولیت خود ما است و ما از ملتها و دولتهای دیگر انتظار نداریم که کاری برای ما انجام بدهند، ولی اگر آنها از روی انساندوستی احساس وظیفه می کنند که از ما حمایت کنند آن مسالهٔ جدایی است.
لورا سکور: آیا احساس میکنید که امنیت و آزادی شما در خطر است؟ چطور می شود در این فضا فعالیت و زندگی کرد؟ آیا این شرایط زندگی روزمرهٔ شما به عنوان یک شهروند و یک رهبر سیاسی را عوض کرده است؟
مهدی کروبی: مشکلات زیاد وجود دارد و فشار بسیار شدید است. من هیچ امنیتی در منزلم ندارم. اخیرا، برای پنج روز مداوم، سنگ و نارنجک دست ساز به منزلم پرتاب می شد. همسایه های ما ترسیده بودند، منزلشان سوخت و تخریب شد. مخالفان ما از هیچ کاری واهمه ندارند، آنها دفتر حزب من و حتی دفتر شخصی من را بستند. من میدانستم که ممکن است چنین رفتارهای خصمانه ای با من بشود. از زمانی که من رئیس مجلس بودم تا امروز که هیچ پست دولتی ندارم، همیشه از حق مردم دفاع کرده ام. من برای هر رویداد یا تصادفی آماده هستم، و هیچ ترسی ندارم. ولی من در مورد اسلام نگرانم، می ترسم که این افراد که به نام اسلام مردم را مورد حمله و آزار قرار می دهند به این وسیله در چشم جهانیان آسیبهای جدی به دین ما وارد می کنند.
لورا سکور: سال گذشته شما اتهامات آزار جنسی در زندانهای ایران را به صورت عمومی مطرح کردید. تا آنجا که شما اطلاع دارید آیا چنین آزارهایی همچنان اتفاق می افتند یا این مساله پیگیری شده است؟
مهدی کروبی: در فرهنگ ما، قربانیان تجاوز جنسی از شرم و افسردگی رنج می برند. ضمنا مسئولین شرایط را بسیار تهدید آمیز کرده اند به شکلی که قربانیان تجاوز جنسی می ترسند که این مساله را مطرح کنند. به همین دلیل بعضی از قربانیان تجاوز جنسی به من مراجعه کردند و به دنبال آن بعضی از آنها مجبور شدند یا سکوت کنند یا کشور را ترک کنند. من حتی نمی دانم این افراد در چه شرایطی هستند یا در رو به بهبود هستند. من تنها شکایتهای آنها را ثبت کردم و فیلمی از اتفاقاتی که گفتند بر سر آنها در مدتی که در زندان بودند آمده بود تهیه کردم، تا اگر کسی خواست انکار کند که زندانیان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند من مدرکی دستم باشد. من بطور واضح میگویم: روزهای اولیه بعد از جنبش آنها مردم را در زندانها مورد تجاوز جنسی قرار دادند و هنوز آنها به شکنجه زندانیان به وحشی ترین شکل ممکن ادامه می دهند. من مدرکی که اخیرا نشانگر آزار جنسی در زندانها یا به صورت مداوم باشد ندارم.
محتشمی پورخطاب به تاجزاده: هیبت زندان را شکستی
فخرالسادات محتشمی پور در آستانه دومین ماه بازگشت همسرش به زندان دلنوشته ای را خطاب به او منتشر کرد. او برای مصطفی تاجزاده نوشت: ” آری حال ایران دوستان در سراسر گیتی، این روزها هیچ خوب نیست. برای همه ناراستی ها و نازیبایی هایی که به نام ایران ثبت می شود. ایران عزیز ایران نستوه ایران جاودانه. ایران دماوند و اروند و خزر و سهند و سبلان و خلیج همیشه فارس، ایران گفتگوی تمدن ها. و ایرانی ها این روزها توأمان غصه ایران و اسلام را دارند. غصه خانه شان و آئین دیرینه شان را. غصه اسلامی که مدعیان طالبانیش فراموش کرده اند که معجزه پیامبرش آوردن کتابی است تحریف ناپذیر. و کاش هرگز قدرتمندان داعیه حفظ دین را نداشته باشند تا این گوهر یگانه بازیچه هواهای نفسانی شان گردد و گروگانی برای پایندگی بیشتر بر سر قدرت های پوشالی که با نسیمی لرزان می شود.”
سلام مصطفی جان
باورت می شود به سرعت برق و باد این هجران دوباره ما دوماهه شد!
وقتی که تو با آن ساک دستی و با آن کتانی ها، که بی تناسب بود با کت و شلوارت اما پوشیدی تا مبادا محروم بمانی از آن برای دویدن، در بندی که زمان گشادنش معلوم نیست، راهی زندانت شدی من باور نمی کردم تاب آوردن حتی روزی را بی تو چه رسد به ماهی و ماه هایی. اما تو این خانه دوم را انتخاب کردی و گفتی می روم تا هیبت زندان را بشکنم تا دیگر هیچ گاه هیچ زندانی سیاسی در جمهوری ای که ما اسلامیش خواستیم نباشد. و شکستی هیبت زندان ستم را بر سر ستم گران عزیزِ دلبندم با همه شجاعت و استقامتت. از تو هراس دارند و برای فرار از آن به بندت کشیده اند و قرنطینه ات کرده اند. هراسی نه از قدوقامت و ستبرشانه ها و تنومند هیکلت که اگر هم داشتی متکبرانه به آن نمی بالیدی، بلکه از اندیشه ات که به بند کشیدنی نیست. از آرمان هایت که روز به روز سبزتر و زنده تر می شود. آرمان های یک انقلاب مردمی. آرمان های یک ملت. آرمان هایی که نگذاشتی و نگذاشتیم دزدان بی آبرو با قیافه های حق به جانب در روز روشن در حالی که اسلحه هایشان را به روی صاحبان واقعی آن گرفته بودند، از ما بربایند. از یک ملت بزرگ و نستوه که تاریخ جهان شرح دلاوری ها و استواری هایشان را در سینه سپرده و چون یادگاری ارجمند به نسل های آینده، پی در پی تقدیم می کند. ما ایرانیان که به تعبیر خودت کورش بزرگ ایرانمان را وارد تاریخ کرد و این مرد مدعی بزرگی که با کودتا برآمده و اینک سخت مدعی است، می کوشد تا آن را از تاریخ خارج کند و چه عبث کوششی! آری عزیز من دیکتاتورها از شجاعانی که محرومیت از حقوق اولیه شان بلکه گرمی گلوله و شکنجه های سیاه و سپید را به هیچ می گیرند می ترسند وباید هم بترسند و این ترسناکی تو برای من بزرگ افتخاری است.
مصطفای من
این روزها حال ایران دوستان بدجوری بد است. نه برای همه این بگیروببندهای لجوجانه که آدم را یاد دعوای گردن کلفت های محله می اندازد که پشتشان به جایی گرم است. نه نه . کاش داستان به همین بازی های بچه گانه ختم می شد. کاش فقط آزار و ستم به مردان و زنان آزاده در داخل کشور، دغدغه اصلی ما بود و بی حرمتی ها به خانواده های عزیز زندانیان سیاسی با دست کم گرفتن ها و تهدیدها و تازگی ها اسلحه کشیدن های قلدرمآبانه برای نزدیکان این عزیزان دربند. نه نه . موضوع کیان ایران است که آدم هایی بازیچه اش کرده اند. نام بزرگ ایران را بی وضو برزبان می آورند و انگار فقط این کشور عزیز را در نقشه امروز جهان می شناسند. ایران بزرگ. یکی از دوقدرت بزرگ جهان دیروز. کشور رشد و آبادانی و پیوندگاه فرهنگ ها و تمدن های بزرگ جهانی که فرمانروایش همه آن ها را می شناخت و برایشان احترام قائل بود و همه بزرگی ایران به جهت بزرگ شناختن میراث فرهنگی ملل جهان بود وتجارب گرانسنگ بشری نه برای آویزان کردن یک نماد بر گردن بزرگانشان و پوشاندن آن ها به ستر و پوششی ناهمگون و ناخواسته.
آری حال ایران دوستان در سراسر گیتی، این روزها هیچ خوب نیست. برای همه ناراستی ها و نازیبایی هایی که به نام ایران ثبت می شود. ایران عزیز ایران نستوه ایران جاودانه. ایران دماوند و اروند و خزر و سهند و سبلان و خلیج همیشه فارس، ایران گفتگوی تمدن ها. و ایرانی ها این روزها توأمان غصه ایران و اسلام را دارند. غصه خانه شان و آئین دیرینه شان را. غصه اسلامی که مدعیان طالبانیش فراموش کرده اند که معجزه پیامبرش آوردن کتابی است تحریف ناپذیر. و کاش هرگز قدرتمندان داعیه حفظ دین را نداشته باشند تا این گوهر یگانه بازیچه هواهای نفسانی شان گردد و گروگانی برای پایندگی بیشتر بر سر قدرت های پوشالی که با نسیمی لرزان می شود و …
مهربانم
دو ماه است که تو در کنار ما نیستی. این دوری و مهجوری به قدر کفایت دردناک هست اما درد مضاعف از جدایی شما با دیگر زندانیان سیاسی است. بدعتی عجیب در نظام قضائی اسلامی ایران! سلول های انفرادی که امروز نیز مانند دیروز جایگاهی است برای اعتراف گیری به زشت ترین و کثیف ترین شیوه ها در کشوری که سردمدارانش به بهانه ابوغریب و گوانتانامو همه کژی ها را در آن توجیه می کنند، دونفره می شود و نای نی از ورای دیوارهای سخت آن به نیستان می رسد دردناک و حزن آور. باورت می شود همسر عزیزم؟ باورت می شود که رئیس قوه قضائیه کشور اسلامی مان، ما را به خواندن نماز شکر دعوت می کند که زمامدارانمان آمریکایی نیستند و زندان هایمان ابوغریب و گوانتانامو و ما را به دادن شکرانه می خواند که کهریزک زشت، لکه ننگ نظام اسلامی و مقر فرماندهی مرتضوی، قصاب مطبوعات و متقاضی انحلال احزاب قانونی و کشتارگاه بهترین فرزندان ایران بالاخره بسته شد و برای متهمانش محکمه تشکیل شد؟ باورت می شود که هنوز سه دهه از مردمی ترین انقلابمان نگذشته به جای الگوی حکومت علوی که درآوردن خلخال از پای زن یهودی را برنمی تافت و قاضی علوی میان عرب بادیه و مولی علی (ع) بنا به حکم قرآن تفاوتی قائل نبود، باید خود را با استکبار جهانی مقایسه کنیم و شاد شویم که هنوز چند قدمی تا رسیدن به افتضاحات بین المللی فاصله داریم و هوشیاری مسئولان کشورمان موجب شده که این چندقدم فاصله تا روز مبادا باقی بماند.
آه آه آه چه بگویمت ای یار دربند که تو بندها را یکی یکی از روح و جان گشاده و می گشایی و آزاد و آزاده فرداهای سبز را می نگری و ما این بیرون مضطربانه نظاره گر برخوردهای سفاکانه با اهل خانه و بی اعتنایی به عسرت های آنان و مهربانی و گشاده رویی و گشاده دستی دولتیان برآمده از کودتا در خانه همسایه ایم. و شادی بیمارگونه ای که متعاقب آن همه انوار عالم را هاله های نوری برای محافظت و مراقبت موجودی ماورایی و نظرکرده خواهد پنداشت، نگرانمان می کند که انسان سرخوش از باده غرور و نخوت را بالقوه خطرناک می بینیم چه رسد که زر و زور و تزویر را هم توأمان درکف داشته باشد. و چه گلایه ای از همسایه بیچاره که خود شاهد احوال ماست اما رفع گرفتاری هایش را به اندیشه به مصائب ما برتری می دهد. ما یکی یکی از زندانی بزرگ به زندان کوچک تر می رویم و یک به یک نه در کشورمان بلکه در مجامع بین المللی و در مقابل کرسی های حقوق بشری انکار می شویم و این پیکر بیمار مدیریتی کشور می رود تا ضعف و سستی بیمارگونه اش را با فشار بیشتر بر گرده مردم که ولی نعمتند، جبران کند و همسایه بر مصائب یک ملت چشم می بندد تا گرده های نان دزدیده شده از سفره گرسنگان راحت تر از گلوی خود و اهل و عیالش پایین رود . باری ولی نعمتانی که اراده شان را حقیر مردمانی به سخره گرفته اند، صبورانه فرج را انتظار می کشند و دیر نیست که سنت الهی عاقبت زشت و کریه آنان را تقدیر زده یک بار دیگر مثلی اعلی برای آیندگان ثبت و جاودانه شود که تقدیر الهی را بازگشتی و تغییری نیست.
دلدار دربندم
من به اندازه همه لحظه لحظه های دوری مان برای تو حرف دارم اما چه کنم که واژه ها برای شرح این روزها کم می آورند. و من برای بیان همه ناگفته ها در آن ملاقات های کوتاه کابینی سخت دست پاچه می شوم. وقتی که تو می خواهی همه آن چه در دل داری برای مردمت که نیکو مخاطبانی هستند، بیان کنی و مرا نمی بینی و من گستاخانه می خواهم علی رغم میل تو عمل کنم و فقط تو را ببینم و آن گاه که در برابر اراده همیشه قاهر تو باز هم تسلیم می شوم، خودم را و خواست های خودخواهانه ام را کنار می گذارم و در تو مستحیل می شوم تا پیامت را که پیام سبز زندگی است به آنان که دوستشان می داری و دوستت می دارند، برسانم. حالا من فقط یک رسانه ام. یک رسانا. و می کوشم همه امیال فردی خودم را در پای خواست و مصلحت مردم باز هم کنار بگذارم و قربانی کنم، مانند همه این نزدیک سی سال زندگی مشترک، تا تو بتوانی نقش تأثیرگذارت را در این برهه حساس از تاریخ سترگ کشور عزیزم ایران، کشور عزیزمان ایران، ایفا کنی. من می کوشم همانی باشم که تو می خواهی و می پسندی. همان زن مقاوم و نستوهی که به خواسته های طبیعی اش برای داشتن خانه امنی با عطر دل انگیز حضور یار و دلدادگی های وابستگی آور، نه بگوید تا بتوانیم چون یک روح در دو بدن، این تن خاکی را مرکبی راهوار برای خدمت رسانی به مردم فرض کنیم. باید بگویمت که من همه تلاشم را می کنم اما قول نمی دهم بتوانم پا به پای تو بیایم. بندهایی که مرا به این زندگی خاکی پیوسته اند شاید محکم تر از بندهای زندگی تو باشند و شاید من مردم را به قدر تو نشناخته باشم و خودم را و خدایم را. توقع نداشته باش ایمان من به قدر ایمان تو محکم باشد. بی تردید من این بیرون بیشتر در معرض وساوس شیطانی و هواهای نفسانی قرار دارم و تو در آن قرارگاه روحانی باید در همه دعاهایت مرا در نظر داشته باشی. یادت باشد من در این راه چند سالی از تو عقب هستم و دلم نمی خواهد برای به هم رسیدن، تو را وادار به توقف کنم اما تو می توانی مرا وادار به دویدن کنی. باید دستم را بگیری نه از پشت آن شیشه های دوجداره کثیف! بلکه از ورای همه موانع و محدودیت های مادی تو باید مرا با خود همراه کنی. یادت باشد این بیرون ما ممکن است راه را گم کنیم و هر آن نیازمند تنزّه بیشتریم تا نظر او برنگردد که این آغاز بدبختی و گم گشتگی است.
یاروفادر زندگیم
همه رنج ها و دل تنگی های این دوری دو ماهه فدای سلامت وجود نازنینت. شنیده ام برای انجام معاینات تخصصی پزشکی حاضر به هیچ گونه درخواستی نیستی؟ و من سخت نگرانم که نکند این مقاومت های مردانه ات خدای ناکرده آسیب بیشتری به سلامتت بزند؟ پزشک معالج معتقد است که نیاز به مراقبت بیشتر داری و تو در آن جایی که قرنطینه است و نیست از حداقل ها محرومی. من این ها را در نامه سرگشاده ای برای رئیس قوه قضائیه نوشته ام با این سوال که تو اساسا به چه جرمی در زندانی؟ و چرا جای شاکی و متشاکی عنه عوض شده است. انتظار پاسخ گویی از مقامات قضائی را هنوز دارم. دوستان مرا به ساده اندیشی متهم می کنند اما در هر حال من تا رسیدن به پاسخ از پا نمی نشینیم. هرچند که تو پیگیری حقوق فردی ات را در راستای تحقق حقوق همه شهروندان می بینی و من هم با همین هدف این راه را ادامه می دهم تا روزی که هیچ کودکی به ستم از آغوش گرم مادر و یا پدرش دور نماند و هیچ زن و مردی گرفتار بند ظلم نشود و هیچ مادر و پدری جگرگوشه اش را اسیرجور و درازدستی نبیند و هیچ شهروندی پاسخ سوالش را با تهدید به زندان نگیرد. تا همان روزی که تو و من و همه ما می خواهیم هیچ زندانی سیاسی به جرم نقد و اعتراض و صرفا برای مخالف بودن، زندانی نباشد. خواسته ای که شیعه قرن هاست دارد و انتظار می کشد. مسلمانان و همه مردم با هر آئین و مکتبی که به آن معتقدند. ما برای رسیدن به این خواسته مشروع و فطری و خدا پسندانه منتظر ظهور حضرت حجت نمی مانیم بلکه هوشمندانه زمینه را برای گسترده شدن عدالت در سراسر جهان، فراهم می کنیم به مدد الهی. انشاء الله
به امید تحقق آرمان های سبزمان
قربانت فخری
احضار همسر و عروس منصور اسانلو
چکیده : همسر و عروس منصور اسانلو فعال کارگری روز گذشته طی یک تماس تلفنی به دادگاه انقلاب احضار شدند، ماموران امنیتی طی این تماس که با تهدید و بیحرمتی همراه بود، با لحنی غیرمودبانه همسر و عروس این فعال کارگری را احضار کردند.پیش از چندین بار عروس اسانلو مورد حمله گروهی ناشناس قرار گرفته و ضرب و شتم ناشی از این حملات باعث بستری شدن وی در بیمارستان شده است.
همسر و عروس منصور اسانلو فعال کارگری روز گذشته طی یک تماس تلفنی به دادگاه انقلاب احضار شدند.
به گزارش جرس، ماموران امنیتی طی این تماس که با تهدید و بیحرمتی همراه بود، با لحنی غیرمودبانه همسر و عروس این فعال کارگری را احضار کردند.پیش از چندین بار عروس اسانلو مورد حمله گروهی ناشناس قرار گرفته و ضرب و شتم ناشی از این حملات باعث بستری شدن وی در بیمارستان شده است.
منصور اسانلو رئیس هیات مدیره سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه که از ۱۹ تیرماه ۱۳۸۶ برای تحمل حکم پنج سال حبس در بازداشت است در زندان دچار ناراحتیهای حاد مختلفی مانند ناراحتی قلبی، کمر درد و ناراحتی چشم شده است و تا به حال سه بار پزشک قانونی رای به عدم تحمل حبس او را داده که طبق قوانین موجود او باید آزاد می شد.
بعد از آن کمسیون پزشکی که از پنج پزشک تشکیل شده بود او را برای چندین ساعت تحت معاینه های پزشکی قرار دادند و نهایتا در گزارش خود به صورت ضمنی رای به آزادی وی دادند.
در مرداد ماه سال جاری نیز در غیاب وکیل با اتهامی تازه محاکمه شد مجددا به یک سال حبس محکوم شد که اجرای آن از پایان محکومیت فعلیش آغاز می شود.
نامه مهم محمد رضا خاتمی خطاب به سید حسن نصرالله
از زندانبانان ایران بخواهید دست از ظلم و جفا بردارند
چکیده : ما نیک می دانید و لازم به یاد آوری نیست که هم اکنون در ایران یاران کم نظیر امام ، السابقون السابقون انقلاب و وارثان جسمی و روحی آن عزیز سفر کرده به جرم ایستادگی بر آرمانهای امام تحت سخت ترین فشارها و بیشترین محدودیتها هستند و صدها تن از فرزندان راستین انقلاب بزرگ اسلامی به خاطر آنکه تسلیم انحراف نشدند در بدترین شرایط در زندان به سر می برند که آخرین انها که در آستانه سفر اقای احمدی نژاد و دیدار با شما بازداشت شده است دکتر علی شکوری راد است که او را به عنوان یکی از بزرگترین مدافع مقاومت اسلامی به خوبی می شناسید .
دبیرکل سابق جبهه مشارکت با توجه به سابقه آشنایی با دبیرکل حزب الله و سفر احمدی نژاد به لبنان، نامه ای خطاب به ایشان نوشت و انتظاری را که مردم سبز اندیش ایران از مردم مقاوم لبنان دارند، بازگو کرد.
دکتر محمدرضا خاتمی در این نامه خطاب به سید حسن نصرالله یادآور شد: “آنچه سبب شده است تا مصدع اوقات جنابعالی شوم و از میان تمام میزبانان ایشان شما را مخاطب قرار دهم رابطه تنگاتنگ شما با آرمانهای انقلاب اسلامی است. با شما به عنوان کسی که سرنوشت جمهوری اسلامی به اندازه سرنوشت مقاومت برای او اهمیت دارد صحبت میکنم و لازم می بینم واقعیت تلخی که امروز در ایران با ان روبرو هستیم یاد اوری کنم . واقعیتی که طبعا همه طرفداران امام و انقلاب فارغ از ملیت خود تبعات آنرا تحمل خواهند کرد.”
به گزارش نوروز متن کامل این نامه به شرح زیر است :
جناب آقای سید حسن نصرالله، رهبر گرامی جنبش سرفراز حزب الله
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
این روزها لبنان و شما میزبان آقای محمود احمدی نژاد به عنوان رییس جمهوری اسلامی ایران هستید. این میزبانی گرم و با سابقه، نشانه عمق روابط دو کشور است و مطمئنا این استقبال از ایشان به عنوان نماینده جمهوری اسلامی برای ما ایرانیان بر اساس سیاست عدم مداخله در امور داخلی و در راستای منافع ملی لبنان و منافع ارزشمند مقاومت لبنان قابل فهم است .هرچند شما و همه انسانهای فهیم نیک می دانید که در نظر ملت ایران جایگاه ایشان کجاست.
آنچه سبب شده است تا مصدع اوقات جنابعالی شوم و از میان تمام میزبانان ایشان شما را مخاطب قرار دهم رابطه تنگاتنگ شما با آرمانهای انقلاب اسلامی است. با شما به عنوان کسی که سرنوشت جمهوری اسلامی به اندازه سرنوشت مقاومت برای او اهمیت دارد صحبت میکنم و لازم می بینم واقعیت تلخی که امروز در ایران با ان روبرو هستیم یاد اوری کنم واقعیتی که طبعا همه طرفداران امام و انقلاب فارغ از ملیت خود تبعات آنرا تحمل خواهند کرد .
شما نیک می دانید و لازم به یاد آوری نیست که هم اکنون در ایران یاران کم نظیر امام ، السابقون السابقون انقلاب و وارثان جسمی و روحی آن عزیز سفر کرده به جرم ایستادگی بر آرمانهای امام تحت سخت ترین فشارها و بیشترین محدودیتها هستند و صدها تن از فرزندان راستین انقلاب بزرگ اسلامی به خاطر آنکه تسلیم انحراف نشدند در بدترین شرایط در زندان به سر می برند که آخرین انها که در آستانه سفر اقای احمدی نژاد و دیدار با شما بازداشت شده است دکتر علی شکوری راد است که او را به عنوان یکی از بزرگترین مدافع مقاومت اسلامی به خوبی می شناسید .
به نظر ما نمی توان از مقاومت در برابر رژیم غاصب صحبت کرد و این انسانهای نستوه را در بند کرد. کسانی که تمام عمر پر بار خود را صرف اعتلای کلمه الله و پیروزی انقلاب و سر بلندی جمهوری اسلامی کرده اند.نمی توان مدعی مبارزه با رژیم صهیونیستی بود و از این همه ظلم که بر این مبارزان واقعی می رود تبری نجست یا بدتر از آن با سکوت رضایت آمیز ان را تایید کرد.
انتظار ملت ما از همه مدعیان مبارزه با ظلم و سلطه این است که از زندانبانان این عزیزان بخواهند دست از ظلم و جفا بردارند و ذره ای از آنچه برای ملت سربلند لبنان و شیعیان مجاهد آن سرزمین آرزو می کنند در حق ملت خود روا دارند.
سید محمدرضا خاتمی
خانم ستوده در کنارمان بمانید
بیانیه 4 تن از زندانیان سیاسی رجایی شهر:
خبرگزاری هرانا - چهار تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج ضمن حمایت از خواسته های بحق نسرین ستوده که برای بدست آوردن آن دست به اعتصاب غذا زده است خواهان پایان اعتصاب ایشان شدند.
متن این بیانیه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به قرار زیر است:
به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین
ما امضا کنندگان این بیانیه مطلع شده ایم که بانو نسرین ستوده روزهاست در اعتصاب غذا به سر میبرند.
ما زندانیان سبز رجایی شهر خطاب به بانو نسرین ستوده اعلام میکنیم که ایران در راه ازادی خواهی به مبارزی همچون شما نیاز دارند و ارمان خواهان راه ازادی ایران هم برای خشت روی خشت گذاشتن ازادی در ایران به راه نگاه میکنند و به همراهانشان.
اینکه شما اینچنین با رشادت در این روزها فریاد خود را از سد ترس و ارعاب مسئولان گذر دادید برای همه ما باعث افتخار است.
در اینجا ضمن اعلام حمایت از شما و بیان همدردی با خانواده شما که در این مدت بابت وضعیت جسمانی شما نگران شده اند از شما وکیل و مبارز دربند میخواهیم تا اعتصاب غذایشان را بشکنید تا بیش از این نگرانی خانواده شما و اسیب به جسم و روانتان تشدید نشود.
البته این تقاضای ما از هشدار نسبت به نقض حقوق بشر ایشان که توسط مسئولان و متصدیان صورت میپذیرد کم نمیکند و انها باید خوب هوشیار باشند که انگاه زندانی دست به اعتصاب غذا می زند که بخواهد از تنها راه ممکن برای رساندن پیام مظلومیتش استفاده کند، و چه تاسف بار بود که ایشان را از شرکت در مراسم ختم پدرش برحذر کردید.
پس چه بهتر که تاریخ را در مقابل خود قرار دهید و خواسته های وی را اجابت کنید.
اسامی امضاکنندگان
منصور اسانلو
رسول بداغی
عیسی سحرخیز
حشمت الله طبرزدی
مهرماه 1389
زندان رجایی شهر کرج
ممانعت از تدریس یک فعال صنفی معلمان در مدارس تهران
خبرگزاری هرانا - وزارت آموزش و پرورش به دلیل نامعلومی از تدریس طاهره نقی ئی دبیر دبیرستان های منطقه پنج تهران جلوگیری میکند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، وی که عضو سازمان معلمان ایران است سال گذشته به اجبار آموزش و پرورش به دبیرستان دیگری منتقل شده و در سال جاری نیز از تدریس وی در این دبیرستان نیز جلوگیری شده است.
نامبرده در اعتراض به برخوردهای صورت گرفته در نامه ای به اداره آموزش و پرورش تهران درخواست ملاقات نموده است که تا کنون پاسخی به این درخواست وی داده نشده است.
طاهره نقی ئی بهترین دبیر منطقه و عضو انجمن علمی ریاضی معلمان تهران است وی به دلیل کیفیت خوب تدریس و نتایج درخشان دانش آموزانش بارها مورد تشویق آموزش و پرورش منطقه قرار گرفته است.
محاکمه دسته جمعی 189 درویش گنابادی در دادگاه بروجرد
خبرگزاری هرانا - 189 نفر از دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی که در جریان تخریب حسینیه دراویش در شهرستان بروجرد متهم شناخته شدهاند، از یک تا 9 آبان در شعبه اول دادگاه انقلاب آن شهرستان محاکمه میشوند.
به گزارش سایت مجذوبان نور، اتهام این دراویش که به دلیل حمله نیروهای افراطی مذهبی و بسیجی به حسینیه یاد شده، آماج سنگ، گاز اشکآور و سلاحهای سرد قرار گرفته بودند، اجتماع و تبانی برای بر هم زدن امنیت داخلی کشور، اخلال در نظم عمومی، شرکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت به مراجع عظام و رهبر انقلاب اسلامی عنوان شده است.
قاضی موسوی ریاست دادگاه و فرشید یداللهی فارسی، غلامرضا هرسینی، مریم مشفق، سعید غلامیان و عباس صالحیار، وکالت متهمان این پرونده را عهدهدار هستند.
حسینیه دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی در بروجرد که تا ساعت دو بامداد یکشنبه 20 آبان 1386 شاهد درگیری نیروهای افراطی مذهبی با دراویش محصور در حسینیه بود، سرانجام ساعت 5 بامداد همان روز زیر تیغ بولدوزرهای دولتی رفت و به طور کامل تخریب شد.
زمینههای این حادثه با پخش طوماری در سطح شهر و نماز جمعه آن شهرستان که در آن اظهار شده بود: "هرکس می خواهد بیسؤال وجواب به بهشت برود این طوماررا امضاء کند" فراهم شد و به این ترتیب، با تحریک نیروهای تندروی مذهبی و بسیجی، آنها را از مجسدالنبی بروجرد به سمت حسینیه دراویش گسیل داده و واقعه مورد نظر را رقم زدند.
دراویش سلسله نع متاللهی گنابادی با وجود تاکید بر عدم ممنوعیت فعالیت هایشان در قانون اساسی، هم چنان از سوی دستگاه حاکم بر ایران متهم شناخته شده و مورد تهدید جانی و مالی قرار میگیرند.
احضار محمد علی دادخواه به دادگاه انقلاب
خبرگزاری هرانا - در ادامه فشارهای قضایی و امنیتی برای وکلای کانون مدافعان حقوق بشر محمدعلی دادخواه نیز پس از محمدعلی سیف زاده به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب احضارشده است.
آقای دادخواه در گفتگو با یکی از رسانه های مدافع حقوق بشر گفت که روز ۲۵ مهرماه باید برای پاسخ به اتهاماتی که علیه وی مطرح شده مراجعه کند.
محمدعلی دادخواه که وکالت حدود ۲۰ نفر از دانشجویان، اساتید و دیگر بازداشت شدگان پس از انتخابات را بر عهده دارد، به اتهام نگهداری اسلحه ومواد مخدر در دفتر وکالتش پس از انتخابات بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شد.
این وکیل مدافع حقوق بشر وکالت فعالان دانشجویی همچون عبدالله مومنی، مجید توکلی، حسین رونقی ملکی، علی ملیحی و بهاره هدایت را به عهده دارد.
این وکیل مدافع حقوق بشر وکالت فعالان دانشجویی همچون عبدالله مومنی، مجید توکلی، حسین رونقی ملکی، علی ملیحی و بهاره هدایت را به عهده دارد.
جزئیات محکومیت حشمت الله طبرزدی از سوی دادگاه انقلاب
خبرگزاری هرانا - مهندس حشمت الله طبرزدی فعال سیاسی که در 11 مهر ماه سال جاری از طرف شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به 9 سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" مهندس حشمتالله طبرزدی در تاريخ 6 دی ماه ۱۳۸۸ و به فاصله کوتاهی از حوادث روز عاشورا بازداشت و به سلولهای انفرادی بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوين منتقل و تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت. او پس از انتقال به بند عمومی زندان اوین، در ارديبهشت ماه همزمان با اعتراض به اعدام پنج زندانی سياسی از جمله فرزاد کمانگر معلم کرد، جهت محدودیت بیشتر به زندان رجايیشهر کرج تبعید شد.
جزئیات متن محکومیت حشمت الله طبرزدی در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفت به شرح زیر است:
مصاحبه با سایت روزانلاین "انتخابات و نافرمانی مدنی"به تاریخ ابان 1387مقاله "این ماه شعر است یا شعور" به تاریخ 17 خرداد 1388
مصاحبه با سایت-نشریه تلاطم به تاریخ 21 مهر 1388
مقاله "در خشونت کور رژیم علیه تظاهرات میلیونی و مسالمت آمیز مردم تهران و دیگر شهرها" به تاریخ 13 ابان 1388
در استانه 16 اذر مصاحبه با صدای امریکا به تاریخ 9 اذر 1388
در استانه 16 اذر مقاله "در 16 آذر اتحاد، مبارزه، پیروزی"
پس از 16 اذر مقاله "جنبش دانشجویی در برابر فاشیسم تا دندان مسلح"
پس از 16 اذر مقاله "در آستانه محرم، درسی که باید از 16 آذر آموخت"به تاریخ 20 آذر 1388
مصاحبه با نشریه کردستان عراق به تاریخ 17 اذر 1388
مقاله "محرم سبز " به تاریخ 27 اذر 1388
پس از وقایع عاشورا مصاحبه با صدای امریکا به تاریخ 6 دی 1388
دادگاه با توجه به مراتب مذکور و دفاعیات غیرموجه متهم و وکلای مدافع وی، کلیه اتهام های انتسابی را وارد تشخیص و با استناد به مواد ۵۰۰، ۵۱۴، ۶۱۰ و ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی حکم بر محکومیت متهم به تحمل یک سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی به جهت فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و دو سال حبس تعزیری به جهت توهین به مقام معظم رهبری و پنج سال حبس تعزیری به جهت اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور و یک سال حبس تعزیری و تحمل ۷۴ ضربه شلاق تعزیری به اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی که تصویر آن ضمیمه پرونده می باشد، صادر و اعلام می نماید . این رای ظرف ۲۰ روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظرخواهی در محاکم تجدید نظر استان تهران می باشد .
لازم به ذکر است مهندس طبرزدی در تاریخ 6 دی در اثر یورش ماموران امنیتی دستگیرشد این در حالی است که تعدد گروههای موازی باعث شده بود که در روزهای بعد هم گروههایی به علت عدم اطلاع از دستگیری به درب منزل ایشان برای دستگیری بیایند.
مهندس در جلسه دادگاه این اظهارات را هم میکند که این دادگاه قضایی نبوده و امنیتی بودن دادگاه و تحت فشار بودن قاضی از سوی ماموران اطلاعات بیشتر دادگاه را شبیه به دادگاه نظامی-امنیتی کرده است و اعتراضی را در 3 قسمت نوشتند.
مهندس در جلسه دادگاه این اظهارات را هم میکند که این دادگاه قضایی نبوده و امنیتی بودن دادگاه و تحت فشار بودن قاضی از سوی ماموران اطلاعات بیشتر دادگاه را شبیه به دادگاه نظامی-امنیتی کرده است و اعتراضی را در 3 قسمت نوشتند.
اخبار روز:
کمیته دانشجویی دفاع از ازندانیان سیاسی: محمد اولیای فرد، وکیل دادگستری و حقوقدان مشاور کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی که به علت ابتلا به بیماری حاد، امروز از زندان اوین به بیمارستان منتقل شده بود، توسط یک نیروی لباس شخصی مورد بی احترامی و رفتارهای زننده قرار گرفت.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، این مامور لباس شخصی که با اسلحه وارد بیمارستان شده بود، با خانواده محمد اولیایی فرد که قصد ملاقات با وی را داشتند درگیر شده و در مقابل آنها رفتار های زننده و توهین آمیزی از خود نشان داد.
همسر محمد اولیایی فرد که با دیدن وی در مطب پزشک، قصد احوال پرسی او را داشت توسط مامور نامبرده مورد بی احترامی لفظی قرار می گیرد و با اسلحه به سمت وی حمله ور می شود. در این اثنا که آقای اولیایی فرد قصد دفاع از همسر خود را داشت، اونیز مورد حمله قرار گرفت . ماموران حراست بیمارستان با دیدن این رویداد فرد مسلح را خلع سلاح کرده و اولیایی فرد را مجددا به زندان منتقل کردند.
برخوردهای ناشایست با زندانیان سیاسی که از سوی نهادهای رسمی و مخفی صورت می گیرد همواره یکی ازمعضلاتی است که زندانیان با آن دست و پنجه نرم می کنند.
محمد اولیایی فرد که احتمال ابتلا به بیماری سرطان به علت غددی که در بدن وی مشاهده شده است زیاد است، پیشتر در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیر عباس به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.این در حالی است که وی از آنجا که خود حقوقدان می باشد، هیچ رفتار یا عملی که طبق قانون جرم محسوب شود از خود بروز نداده است. صرفا به خاطر دفاع از حقوق قانونی موکلین خود مورد کینه دادستان تهران قرار گرفته و حتی دستگیری و به زندان افکندن وی هم در روالی کاملا غیر قانونی صورت گرفته بود.
با توجه به بیماری حاد وعدم سوء سابقه کیفری، ایشان مستحق استفاده از آزادی مشروط بوده و این امر هم به نظر قاضی پرونده بستگی دارد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، این مامور لباس شخصی که با اسلحه وارد بیمارستان شده بود، با خانواده محمد اولیایی فرد که قصد ملاقات با وی را داشتند درگیر شده و در مقابل آنها رفتار های زننده و توهین آمیزی از خود نشان داد.
همسر محمد اولیایی فرد که با دیدن وی در مطب پزشک، قصد احوال پرسی او را داشت توسط مامور نامبرده مورد بی احترامی لفظی قرار می گیرد و با اسلحه به سمت وی حمله ور می شود. در این اثنا که آقای اولیایی فرد قصد دفاع از همسر خود را داشت، اونیز مورد حمله قرار گرفت . ماموران حراست بیمارستان با دیدن این رویداد فرد مسلح را خلع سلاح کرده و اولیایی فرد را مجددا به زندان منتقل کردند.
برخوردهای ناشایست با زندانیان سیاسی که از سوی نهادهای رسمی و مخفی صورت می گیرد همواره یکی ازمعضلاتی است که زندانیان با آن دست و پنجه نرم می کنند.
محمد اولیایی فرد که احتمال ابتلا به بیماری سرطان به علت غددی که در بدن وی مشاهده شده است زیاد است، پیشتر در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیر عباس به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.این در حالی است که وی از آنجا که خود حقوقدان می باشد، هیچ رفتار یا عملی که طبق قانون جرم محسوب شود از خود بروز نداده است. صرفا به خاطر دفاع از حقوق قانونی موکلین خود مورد کینه دادستان تهران قرار گرفته و حتی دستگیری و به زندان افکندن وی هم در روالی کاملا غیر قانونی صورت گرفته بود.
با توجه به بیماری حاد وعدم سوء سابقه کیفری، ایشان مستحق استفاده از آزادی مشروط بوده و این امر هم به نظر قاضی پرونده بستگی دارد.
بازداشت سیامک میرزایی فعال دانشجویی آذربایجانی در مغان
خبرگزاری هرانا - سیامک میرزایی فعال دانشجویی آذربایجانی در دانشگاه رشت عصر روز شنبه ۱۷ مهر ۸۹ در منزل پدری اش در شهر پارس آباد مغان بازداشت شد.
به گزارش ساوالان سسی، به گفته نزدیکان خانواده میرزایی٬ ماموران امنیتی هنگامی که وی برای دیدار با خانواده از دانشگاه رشت به منزل پدریش در پارس آباد مغان آمده بود وی را بازداشت کرده اند.
ماموران به خانواده میرزایی گفته اند که آنها این فعال دانشجویی را به اداره اطلاعات اردبیل خواهند برد اما وی تا کنون هیچگونه تماسی با منزل نداشته و این امر موجب نگرانی خانواده از وضعیت جسمی وی شده است.
میرزایی پیش از این نیز در اردیبهشت ۸۹ بازداشت و با ضمانت ۱۵ میلیون تومانی از زندان آزاد شده بود.دادگاه این فعال دانشجویی آذربایجانی ۱۰ مهر ۸۹ در دادگاه انقلاب اردبیل برگزار شد.
میرزایی دانشجوی ترم آخر رشته مهندسی تولیدات دامی دانشگاه رشت است و در کنکور ورودی مقطع فوق لیسانس دانشگاههای دولتی ایران سال ۸۹ ستاره دار شده و از ورود به دانشگاه محروم شده بود.
به گزارش ساوالان سسی، به گفته نزدیکان خانواده میرزایی٬ ماموران امنیتی هنگامی که وی برای دیدار با خانواده از دانشگاه رشت به منزل پدریش در پارس آباد مغان آمده بود وی را بازداشت کرده اند.
ماموران به خانواده میرزایی گفته اند که آنها این فعال دانشجویی را به اداره اطلاعات اردبیل خواهند برد اما وی تا کنون هیچگونه تماسی با منزل نداشته و این امر موجب نگرانی خانواده از وضعیت جسمی وی شده است.
میرزایی پیش از این نیز در اردیبهشت ۸۹ بازداشت و با ضمانت ۱۵ میلیون تومانی از زندان آزاد شده بود.دادگاه این فعال دانشجویی آذربایجانی ۱۰ مهر ۸۹ در دادگاه انقلاب اردبیل برگزار شد.
میرزایی دانشجوی ترم آخر رشته مهندسی تولیدات دامی دانشگاه رشت است و در کنکور ورودی مقطع فوق لیسانس دانشگاههای دولتی ایران سال ۸۹ ستاره دار شده و از ورود به دانشگاه محروم شده بود.
وضعیت نامناسب اندرزگاه چهار زندان گوهردشت کرج
خبرگزاری هرانا - وضعیت نامناسب زندانیان و نبود بهداشت و اب گرم در حمام در اندرزگاه 4 سالن 10 زندان گوهردشت کرج شرایط سختی را برای زندانیان سیاسی این اندرزگاه به وجود آورده است.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" در این اندرزگاه بیش از 350 زندانی در یک سالن نگهداری میشوند و زندانیان سیاسی بدون امکانات اولیه و در وضعیت نامناسب بهداشتی به همراه زندانیانی با جرایم سرقت و حمل مواد مخدر و معتادین نگهداری میشوند.
چندین تن از زندانیان سیاسی پس از درخواست انتقالی از اندرزگاه 4 به اندرزگاه 3 این زندان با تهدید "علی محمدی" معاون کل زندان گوهردشت کرج مواجه شده اند. معاون کل زندان گوهردشت در اظهاراتی به این زندانیان گفت : "شما یک مشت دشمن و خائن هستید و این جا از سرتان زیاد است اگر یک بار دیگر در خواست انتقالی بدهید شما را به اندرزگاه 6 منتقل میکنم تا از انجا زنده بیرون نیایید".
به گفته مسئولین زندان این اندرزگاه توسط ماموران وزارت اطلاعات اداره میشود.
تشكلهاي كارگري به شدت ضعيف شدهاند و قدرت اجرايي ندارند
خبرگزاری هرانا - دبير اجرايي خانه كارگر مازندران درگفتگويي با ايلنا،با تاكيد بر اينكه اولويت كنوني كشور حفظ اشتغال است، گفت: بسياري از واحدهاي صنعتي و خدماتي كشور و استان مازندران توان پرداخت حقوق كارگران ندارند و واحدهاي توليدي با بحران اقتصادي مواجه شدهاند. به گزارش ايلنا،نصرالله دريابيگي افزود: تامين نقدينگي، بازسازي كارخانجات، تهيه مواد اوليه و رفع تنگناهاي موجود بنگاههاي اقتصادي بايد در اولويتهاي برنامه پنجم توسعه باشد.
وي در ادامه نبود امنيت شغلي در شرايط كنوني را از مشكلات اساسي جامعه كارگري خواند و با بيان اينكه اين وضعيت، بهرهوري را كاهش ميدهد، مدعي شد: در استان مازندران 80 درصد نيروي كار امنيت شغلي ندارند و مدت قرارداد آنها به كمتر از يك ماه تقليل يافته است.
او واردات بيرويه كالاهاي خارجي را از معضلات اساسي اقتصاد كشور دانست و ادامه داد: هرجا كه نگاه ميكنيم از حوزه كشاورزي و صنعتي تا منسوجات، محصولات خارجي ديده ميشود و اين باعث شده واحدهاي صنعتي ما با بحران مواجه شوند كه نمونه بارز آن وارد شدن مركبات خارجي به استان مازندران است.
دريابيگي افزود: واردات بيرويه منسوجات خارجي باعث شده طي 10 سال گذشته بيش از 20 هزار نيرويي كار اين حوزه شغل خود را از دست بدهند كه دولت بايد براي اين وضع چارهاي بيانديشند.
دبير اجرايي خانه كارگر استان مازندران با بيان اينكه موضوع كار شايسته بحث مهمي است كه بايد در برنامه پنجم توسعه هم مانند برنامه چهارم وجود داشته باشد گفت: تحقق سه جانبهگرايي در اداره واحدهاي توليدي بايد به طور جدي مورد توجه باشد.
او با بيان اينكه امروز در استان مازندران متاسفانه شاهديم كه تشكلهاي كارگري به شدت ضعيف شدهاند به طوري كه يا تشكيل نميشوند، يا اينكه به صورت فرمايشي فعاليت ميكنند و قدرت اجرايي ندارند، گفت: دولت در برنامه پنجم توسعه بر اساس تاكيد قانون اساسي بايد در جهت تقويت نهادهاي كارگري بكوشد.
دريابيگي تصريح نمود:امروز شوراهاي اسلامي كار توانمند و متعهد در كنار مديريت واحدهاي توليدي و صنعتي نقش مهم و سرنوشتسازي را در كشور ايفا ميكنند و لازم است تشكلات و نهادهاي كارگري با تصويب قوانين حمايتي در مجلس شوراي اسلامي تقويت گردد.
دبير خانه كارگر مازندران با اشاره به اينكه امروزه در واحدهاي توليدي شاهد اين نگرش هستيم كه كارگر و كارفرما در جهت منافع مشترك حركت ميكنند،اظهار داشت:در اثر حركتهاي عجولانه اخير وزارت كار و امور اجتماعي،شاهد تنشهاي زيادي بودهايم كه به نفع تشكلات كارگري و كارآفرينان نيست و اين امر نگرانيهاي شديدي را در سطح واحدهاي توليدي و خدماتي به وجود آورده است.
وي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به اينكه در اجراي اصل 44 قانون اساسي بايد زمينههاي قانوني حمايتي آن نيز در نظر گرفته شود، تصريح كرد: اجراي قوانين بايد براي كارگران امنيت شغلي به همراه داشته باشد.
دريابيگي با اعلام اينكه حمايت از توليد ملي در اجراي اصل 44 قانون اساسي بايد لحاظ شود، افزود: اين نوع خصوصيسازي بايد با ابزارهاي حمايتي همراه باشد نه با رهاسازي و بيبند و باري اقتصادي.
به گفته وي زماني ميتوانيم اين اصل را به خوبي محقق كنيم كه همه دستگاههاي اجرايي از اين قانون حمايت كنند.
وي با بيان اينكه اولين موضوع در اجراي اين اصل بايد حمايت از نيروي كارآمد باشد، خاطرنشان كرد: در اجراي قانون بايد اخراج و ناامني جامعه كارگري حذف شود تا با شكست مواجه نشود.
وي ادامه داد: خصوصيسازي نبايد با تعطيلي واحدهاي صنعتي همراه باشد بلكه قانونگذار به دنبال براي توزيع عادلانه ثروت و كاهش فاصله فقر و غنا قانون وضع كرده است.
دريابيگي با اشاره به اينكه 80درصد نيروي كار مازندران در قالب قراردادهاي موقت كار ميكنند، اظهار داشت: اغلب اين افراد كارگران جواني هستند كه حقوق قانوني دريافت نميكنند و امنيت شغلي نيز ندارند.
وي با بيان اينكه بعضي مواقع نزديك به 50 درصد اين كارگران نيز زير پوشش بيمه تامين اجتماعي نيستند، افزود: وضعيت اين افراد در واحدهاي توليدي و صنعتي، خدماتي و كشاورزي استان نگران كننده است.
دبيراجرايي خانه كارگر استان مازندران خصوصيسازي در ايران به نفع كشور و نظام اسلام ندانست و يادآور شد: اين روند از نظر اقتصادي نيز به سيستم اقتصادي كشور لطمه وارد كرد و بهرهوري را كاهش داده است.
وي با اعلام اينكه اكنون در كشور امنيت شغلي به كمتر از 10روز كاهش يافته است، يادآور شد: كارگران قراردادي نيازمند يك تشكل صنفي با حضور خودشان هستند.
دريابيگي در پايان با بيان اينكه امروز مشكلات كارگران حداقل بودن دستمزدهاي آنان است كه تنها يك چهارم هزينههاي آنان را ميپوشاند، تصريح كرد: خصوصيسازي در سالهاي اخير به تعطيلي واحدهاي توليدي منجر شده است.
وي در ادامه نبود امنيت شغلي در شرايط كنوني را از مشكلات اساسي جامعه كارگري خواند و با بيان اينكه اين وضعيت، بهرهوري را كاهش ميدهد، مدعي شد: در استان مازندران 80 درصد نيروي كار امنيت شغلي ندارند و مدت قرارداد آنها به كمتر از يك ماه تقليل يافته است.
او واردات بيرويه كالاهاي خارجي را از معضلات اساسي اقتصاد كشور دانست و ادامه داد: هرجا كه نگاه ميكنيم از حوزه كشاورزي و صنعتي تا منسوجات، محصولات خارجي ديده ميشود و اين باعث شده واحدهاي صنعتي ما با بحران مواجه شوند كه نمونه بارز آن وارد شدن مركبات خارجي به استان مازندران است.
دريابيگي افزود: واردات بيرويه منسوجات خارجي باعث شده طي 10 سال گذشته بيش از 20 هزار نيرويي كار اين حوزه شغل خود را از دست بدهند كه دولت بايد براي اين وضع چارهاي بيانديشند.
دبير اجرايي خانه كارگر استان مازندران با بيان اينكه موضوع كار شايسته بحث مهمي است كه بايد در برنامه پنجم توسعه هم مانند برنامه چهارم وجود داشته باشد گفت: تحقق سه جانبهگرايي در اداره واحدهاي توليدي بايد به طور جدي مورد توجه باشد.
او با بيان اينكه امروز در استان مازندران متاسفانه شاهديم كه تشكلهاي كارگري به شدت ضعيف شدهاند به طوري كه يا تشكيل نميشوند، يا اينكه به صورت فرمايشي فعاليت ميكنند و قدرت اجرايي ندارند، گفت: دولت در برنامه پنجم توسعه بر اساس تاكيد قانون اساسي بايد در جهت تقويت نهادهاي كارگري بكوشد.
دريابيگي تصريح نمود:امروز شوراهاي اسلامي كار توانمند و متعهد در كنار مديريت واحدهاي توليدي و صنعتي نقش مهم و سرنوشتسازي را در كشور ايفا ميكنند و لازم است تشكلات و نهادهاي كارگري با تصويب قوانين حمايتي در مجلس شوراي اسلامي تقويت گردد.
دبير خانه كارگر مازندران با اشاره به اينكه امروزه در واحدهاي توليدي شاهد اين نگرش هستيم كه كارگر و كارفرما در جهت منافع مشترك حركت ميكنند،اظهار داشت:در اثر حركتهاي عجولانه اخير وزارت كار و امور اجتماعي،شاهد تنشهاي زيادي بودهايم كه به نفع تشكلات كارگري و كارآفرينان نيست و اين امر نگرانيهاي شديدي را در سطح واحدهاي توليدي و خدماتي به وجود آورده است.
وي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به اينكه در اجراي اصل 44 قانون اساسي بايد زمينههاي قانوني حمايتي آن نيز در نظر گرفته شود، تصريح كرد: اجراي قوانين بايد براي كارگران امنيت شغلي به همراه داشته باشد.
دريابيگي با اعلام اينكه حمايت از توليد ملي در اجراي اصل 44 قانون اساسي بايد لحاظ شود، افزود: اين نوع خصوصيسازي بايد با ابزارهاي حمايتي همراه باشد نه با رهاسازي و بيبند و باري اقتصادي.
به گفته وي زماني ميتوانيم اين اصل را به خوبي محقق كنيم كه همه دستگاههاي اجرايي از اين قانون حمايت كنند.
وي با بيان اينكه اولين موضوع در اجراي اين اصل بايد حمايت از نيروي كارآمد باشد، خاطرنشان كرد: در اجراي قانون بايد اخراج و ناامني جامعه كارگري حذف شود تا با شكست مواجه نشود.
وي ادامه داد: خصوصيسازي نبايد با تعطيلي واحدهاي صنعتي همراه باشد بلكه قانونگذار به دنبال براي توزيع عادلانه ثروت و كاهش فاصله فقر و غنا قانون وضع كرده است.
دريابيگي با اشاره به اينكه 80درصد نيروي كار مازندران در قالب قراردادهاي موقت كار ميكنند، اظهار داشت: اغلب اين افراد كارگران جواني هستند كه حقوق قانوني دريافت نميكنند و امنيت شغلي نيز ندارند.
وي با بيان اينكه بعضي مواقع نزديك به 50 درصد اين كارگران نيز زير پوشش بيمه تامين اجتماعي نيستند، افزود: وضعيت اين افراد در واحدهاي توليدي و صنعتي، خدماتي و كشاورزي استان نگران كننده است.
دبيراجرايي خانه كارگر استان مازندران خصوصيسازي در ايران به نفع كشور و نظام اسلام ندانست و يادآور شد: اين روند از نظر اقتصادي نيز به سيستم اقتصادي كشور لطمه وارد كرد و بهرهوري را كاهش داده است.
وي با اعلام اينكه اكنون در كشور امنيت شغلي به كمتر از 10روز كاهش يافته است، يادآور شد: كارگران قراردادي نيازمند يك تشكل صنفي با حضور خودشان هستند.
دريابيگي در پايان با بيان اينكه امروز مشكلات كارگران حداقل بودن دستمزدهاي آنان است كه تنها يك چهارم هزينههاي آنان را ميپوشاند، تصريح كرد: خصوصيسازي در سالهاي اخير به تعطيلي واحدهاي توليدي منجر شده است.
بازداشت و انتقال هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی به زندان تبریز
خبرگزاری هرانا - بهنام نورمحمدي، ولي روشني، كريم تيري، رحيم گلابي، مهدي گلابي، رحيم فوري، حسين پور فياض، سعيد حسين زاده، حسن رنجبر، حسن خوی اوشاغی، حمید هاشمی٬ نوجوان و عده ای دیگر از هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی ۱۸ مهر ۸۹ توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند. به گزارش ساوالان سسی، در جریان مسابقه فوتبال تیمهای فوتبال تراکتورسازی و نفت تهران در ورزشگاه سهند تبریز ماموران امنیتی روز یکشنبه ۱۸ مهر ۸۹ بیش از بیست تن از هوادارن تیم فوتبال تراکتورسازی را بازداشت کردند که از این میان عده ای بازداشت شدگان ۲۰ مهر ۸۹ از سوی رئیس شعبه چهارم بازپرسی دادسرای تبریز به قید وثیقه و ضمانت آزاد شدند.
بهنام نورمحمدي دانشجوی دانشگاه آزاد تبریز، ولي روشني، كريم تيري، رحيم گلابي، مهدي گلابي، رحيم فوري، حسين پور فياض، سعيد حسين زاده، حسن رنجبر، حسن خوی اوشاغی، حمید هاشمی و نوجوان که در جریان این مسابقه فوتبال بازداشت شده بودند پس از دو روز بازداشت در اداره حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی تبریز در خیابان صائب برای تحقیقات بیشتر به بند قرنطینه زندان تبریز منتقل شده اند.
در جریان مسابقه فوتبال تیمهای تراکتورسازی تبریز و نفت تهران فعالین آذربایجانی و طرفداران تیم فوتبال تراکتورسازی با در دست داشتن پلاکاردها و سر دادن شعارهایی همچون «یاشاسین آذربایجان»٬(زنده باد آذربایجان) و «تورک دیلینده مدرسه»(مدرسه به زبان ترکی) اقدام به طرح مطالبات ملی آذربایجانیها نمودند.
ماموران امنیتی در حین ورود تماشاگران به استادیوم سهند آنها را مورد تفتیش بدنی قرار داده و پلاکاردها و پارچه نوشته های هواداران را ضبط و آنها را بازداشت می نموده اند.
بازیهای تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز به محلی برای طرح مطالبات ملی آذربایجانیها تبدیل شده است و این امر موجب شده است حکومت ایران هواداران تیم فوتبال را بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار دهد.
بهنام نورمحمدي دانشجوی دانشگاه آزاد تبریز، ولي روشني، كريم تيري، رحيم گلابي، مهدي گلابي، رحيم فوري، حسين پور فياض، سعيد حسين زاده، حسن رنجبر، حسن خوی اوشاغی، حمید هاشمی و نوجوان که در جریان این مسابقه فوتبال بازداشت شده بودند پس از دو روز بازداشت در اداره حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی تبریز در خیابان صائب برای تحقیقات بیشتر به بند قرنطینه زندان تبریز منتقل شده اند.
در جریان مسابقه فوتبال تیمهای تراکتورسازی تبریز و نفت تهران فعالین آذربایجانی و طرفداران تیم فوتبال تراکتورسازی با در دست داشتن پلاکاردها و سر دادن شعارهایی همچون «یاشاسین آذربایجان»٬(زنده باد آذربایجان) و «تورک دیلینده مدرسه»(مدرسه به زبان ترکی) اقدام به طرح مطالبات ملی آذربایجانیها نمودند.
ماموران امنیتی در حین ورود تماشاگران به استادیوم سهند آنها را مورد تفتیش بدنی قرار داده و پلاکاردها و پارچه نوشته های هواداران را ضبط و آنها را بازداشت می نموده اند.
بازیهای تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز به محلی برای طرح مطالبات ملی آذربایجانیها تبدیل شده است و این امر موجب شده است حکومت ایران هواداران تیم فوتبال را بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار دهد.
محکومیت یک راننده آژانس به قصاص
خبرگزاری هرانا - مرد جواني به نام میلاد از سوی شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدسلطان همتيار، به قصاص محكوم شد.
به گزارش فارس، این شهروند تهرانی به اتهام قتل "رحمت" همکار سابق خود در آژانس، به اعدام محکوم شده است.
گفته می شود متهم در دادگاه نیز به اتهامات خود اعتراف کرده است.
در دادگاه رسیدگی به اتهامات این راننده آژانس بعد از اظهارات متهم، قاضي همتيار ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه، متهم را به 10 سال حبس، تحمل 100 ضربه شلاق و قصاص محكوم كرد.
گفته می شود متهم در دادگاه نیز به اتهامات خود اعتراف کرده است.
در دادگاه رسیدگی به اتهامات این راننده آژانس بعد از اظهارات متهم، قاضي همتيار ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه، متهم را به 10 سال حبس، تحمل 100 ضربه شلاق و قصاص محكوم كرد.
حسین فـرزین، فعال سیاسی مشهد بازداشت شد
خبرگزاری هرانا - حسین فرزین، فعال سیاسی مشهد، و مسئول سابق روابط عمومی شهرداری آن شهر در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، صبح روز سه شنبه بیستم مهر ماه، به دلایل نامشخص توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران مشهد، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
به گزارش جرس، تاکنون خانواده این فعال سیاسی خبری از محل بازداشت و همچنین وضعیت جسمی وی نداشته و علت دستگیری وی نیز مشخص نشده است.
حسین فرزین از جانبازان شیمیایی جنگ هشت ساله ایران و عراق است و از بیماری قلبی، علاوه بر مشکلات تنفسی رنج می برد.
بازداشت خانواده زینالی از مفقود شدگان کوی دانشگاه
خبرگزاری هرانا - مادر و خواهر سعید زینالی زندانی سیاسی مفقود شده از ۱۸ تیر ماه شنبه شب در منزل شان بازداشت شدند.
به گزارش کلمه، سعید زینالی از جمله بازداشت شدگان در ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ است .وی پس از بازداشت در منزل پدری اش، هرگز به خانه بازنگشت و هربار خانواده اش پی گیر وضعیت او شدند مسولان زندان درباه او اظهار بی اطلاعی کردند. هنوز مشخص نیست بر سر این زندانی در این یازده سال چه آمده است.
خانواده و دوستان زینالی که سرنوشت دردناک مفقود شدن پسرشان همه را ناراحت کرده ،اکنون به شدت نگران سرنوشت مادر و خواهر وی هستند.
گفته می شود حفاظت و اطلاعات سپاه عامل بازداشت این جوان بوده است .مادر زینالی پس از حوادث انتخابات دوباره خواستار آن شد که مسولان سپاه به او بگویند که چه بر سر فرزندش آمده است .
با این همه خانواده زینالی همچنان هر هفته به زندان اوین می روند و درباره پسر گمشده شان پرس و جو می کنند. آنها می خواهند بدانند بر سر سعید چه آمده است؟ آیا او زنده و همچنان زندانی است یا بلای دیگری به سرش آمده است.
به دنبال هجوم نیروهای امنیتی به خانه سعید زینالی مادر و خواهر او بازداشت شده و وسایل و کامپیوترهای شخصی شان نیز ضبط شد.خانواده و دوستان زینالی که سرنوشت دردناک مفقود شدن پسرشان همه را ناراحت کرده ،اکنون به شدت نگران سرنوشت مادر و خواهر وی هستند.
ابراز نارضایتی شاکیان پرونده کوی دانشگاه از نحوه رسیدگی به اتهامات
خبرگزاری هرانا - در پی برگزاری جلسات اولیه محاکمه عاملان حمله به کوی دانشگاه در هفته گذشته در دادگاه نظامی تهران، یکی از نمایندگان حقوقی دانشگاه تهران که به عنوان نماینده شاکی در این جلسات حضور داشته از شیوه تنظیم کیفرخواست و رسیدگی به اتهامات مهاجمان انتقاد کرد.
به گزارش جرس، وی در دیدار با جمعی از اعضای دانشجویی کمیته حقیقتیاب حوادث کوی دانشگاه که برای پیگیری پرونده کوی به دیدار وی رفته بودند، اظهار داشت که در این محاکمه به جز یک سرهنگ نیروی انتظامی هیچ مقام انتظامی دیگری حاضر نشده و مطابق گفته کیفرخواست قرائت شده در جلسه اول، حتی نیروی انتظامی هیچ کمکی نیز برای معرفی ماموران خاطی خود نکرده است.
این فرد مطلع همچنین به سخنان دو دانشجوی شاکی در این جلسات اشاره کرد و گفت: در حالی که یکی از دانشجویان شاکی در جلسه اول خطاب به قاضی به صراحت اعلام داشت که توسط ماموران انتظامی مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و مقصر اصلی را نیروی انتظامی می داند، با این حال هیچ مامور انتظامی در این محاکمه حضور نداشت. تنها یکی از سرهنگهای نیرو انتظامی به عنوان متهم احضار شده بود که آن هم مربوط به حمله روز قبل به پردیس دانشگاه بود نه کوی دانشگاه.
وی هم چنین گفت: عوامل بسیجی و لباس شخصی حاضر شده از افراد رده چندم بودند که در تخریب اموال دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان دخیل بودند اما آمران اصلی در این پرونده شناسایی نشده اند.
وی به اصرار نیروی انتظامی به اخذ دستور حمله به کوی دانشگاه از فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران، اشاره کرده و عنوان کرد: حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی در گزارش تسلیمی خود مجددا این مساله کذب را مطرح کرده که ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه به درخواست رهبر بوده است. در حالی که رهبر هیچ گونه درخواستی از نیروی انتظامی برای ورود به کوی دانشگاه نداشته است و مساله ای که حفاظت نیروی انتظامی پیوسته روی آن تاکید میکند به حمله روز یکشنبه به پردیس دانشگاه بازمیگردد نه کوی دانشگاه.
گفتنی است اولين جلسه رسيدگي اش به پرونده 27 نفر از متهمان حوادث كوي دانشگاه تهران در سال گذشته، 13 مهرماه، در شعبه دوم دادگاه نظامي يك تهران برگزار شد.
درجریان این حوادث، گروهی از لباس شخصی ها و ماموران یگان ویژه پاسداران، در شامگاه 24 خرداد و ساعات اولیه 25 خرداد، به دانشجویان معترض به نتایج انتخابات حمله برده و همانند حملات 18 تیرماه 78، محل مسکونی دانشجویان را مورد حمله و آنها را نیز آماج ضرب و شتم قرار داده و گروهی را بازداشت کردند و از محل بردند.
لازم به ذکر است بعد از حوادث حمله به کوی دانشگاه، رهبر جمهوری اسلامی نیز آنرا فاجعه خوانده و خواستار پیگیری آن شده بود.
چند ماه پیش نیز تلویزیون فارسی بی بی سی تصاویری را برای اولین بار به نمایش گذاشت که در آن تصاویر ماموران گارد ضد شورش دیده می شد که دانشجویان را به طرز وحشیانه ای کتک می زدند.
بسیاری از دانشجویان دستگیر شده، همان شب به طبقه منفی چهار وزارت کشور منتقل شدند و تحت شکنجه قرار گرفتند. برخی از این دانشجویان نیز همچون عباس کاکایی اکنون و با گذشت بیش از 300 روز از بازداشت خود از ملاقات محروم است.
این فرد مطلع همچنین به سخنان دو دانشجوی شاکی در این جلسات اشاره کرد و گفت: در حالی که یکی از دانشجویان شاکی در جلسه اول خطاب به قاضی به صراحت اعلام داشت که توسط ماموران انتظامی مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و مقصر اصلی را نیروی انتظامی می داند، با این حال هیچ مامور انتظامی در این محاکمه حضور نداشت. تنها یکی از سرهنگهای نیرو انتظامی به عنوان متهم احضار شده بود که آن هم مربوط به حمله روز قبل به پردیس دانشگاه بود نه کوی دانشگاه.
وی هم چنین گفت: عوامل بسیجی و لباس شخصی حاضر شده از افراد رده چندم بودند که در تخریب اموال دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان دخیل بودند اما آمران اصلی در این پرونده شناسایی نشده اند.
وی به اصرار نیروی انتظامی به اخذ دستور حمله به کوی دانشگاه از فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران، اشاره کرده و عنوان کرد: حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی در گزارش تسلیمی خود مجددا این مساله کذب را مطرح کرده که ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه به درخواست رهبر بوده است. در حالی که رهبر هیچ گونه درخواستی از نیروی انتظامی برای ورود به کوی دانشگاه نداشته است و مساله ای که حفاظت نیروی انتظامی پیوسته روی آن تاکید میکند به حمله روز یکشنبه به پردیس دانشگاه بازمیگردد نه کوی دانشگاه.
گفتنی است اولين جلسه رسيدگي اش به پرونده 27 نفر از متهمان حوادث كوي دانشگاه تهران در سال گذشته، 13 مهرماه، در شعبه دوم دادگاه نظامي يك تهران برگزار شد.
درجریان این حوادث، گروهی از لباس شخصی ها و ماموران یگان ویژه پاسداران، در شامگاه 24 خرداد و ساعات اولیه 25 خرداد، به دانشجویان معترض به نتایج انتخابات حمله برده و همانند حملات 18 تیرماه 78، محل مسکونی دانشجویان را مورد حمله و آنها را نیز آماج ضرب و شتم قرار داده و گروهی را بازداشت کردند و از محل بردند.
لازم به ذکر است بعد از حوادث حمله به کوی دانشگاه، رهبر جمهوری اسلامی نیز آنرا فاجعه خوانده و خواستار پیگیری آن شده بود.
چند ماه پیش نیز تلویزیون فارسی بی بی سی تصاویری را برای اولین بار به نمایش گذاشت که در آن تصاویر ماموران گارد ضد شورش دیده می شد که دانشجویان را به طرز وحشیانه ای کتک می زدند.
بسیاری از دانشجویان دستگیر شده، همان شب به طبقه منفی چهار وزارت کشور منتقل شدند و تحت شکنجه قرار گرفتند. برخی از این دانشجویان نیز همچون عباس کاکایی اکنون و با گذشت بیش از 300 روز از بازداشت خود از ملاقات محروم است.
خودداری از تودیع قرار وثیقه برای علی عجمی
علی عجمی وارد نهمین ماه بازداشت موقت خود شد
خبرگزاری هرانا - علی عجمی، فعال دانشجویی طیف چپ، هشت ماه است که به صورت بلاتکلیف در بازداشت به سر می برد و مسئولان از تودیع قرار وثیقه برای وی خودداری می نمایند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، علی عجمی، دانشجوی ترم آخر رشته ی حقوق دانشگاه تهران، بیست و یکم بهمن ماه سال 88 در سبزوار بازداشت و پس از 10 روز به بند 209 زندان اوین منتقل شد؛ وی پس از تحمل 100 روز انفرادی، تاکنون در بند 350 زندان اوین نگهداری می شود.این دانشجوی آزادی خواه و برابری طلب، از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران با حکمی چهار ساله مواجه شده است.
قاضی صلواتی وی را به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یک سال حبس و به اتهام "تبانی علیه نظام از طریق عضویت در داب" به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم کرده است. این حکم در مرحله ی تجدید نظرخواهی قرار دارد.
این زندانی سیاسی، به دلیل محدودیت های اعمال شده در بند 350 زندان اوین عموما و قطعی تلفن خصوصا، از داشتن ارتباط تلفنی با خانواده ی خود محروم است و ایشان نیز به دلیل مسافت طولانی قادر به دیدن هفتگی فرزندشان نیستند.
عجمی، وبلاگ نویس و سردبیر نشریه ی دانشجویی "جهانی دیگر"، در حمله ی خونین به کوی دانشگاه تهران در خرداد 88 صدمات جسمی شدیدی دید.
کارگران چند کارخانه در اراک متحصن شدند
خبرگزاری هرانا - روز دوشنبه نوزدهم مهر ماه کارگران شرکت های کمباین سازی، واگن پارس و آونگان اراک با تجمع در مقابل کارخانه و انسداد ورودی شهر اراک نسبت به عدم پرداخت حقوق خود اعتراض کردند.
کارگران شرکت آونگان اراک که در راستای سیاست های اصل ۴۴ به بخش خصوصی واگذار گردیده است اکنون قریب به نه ماه است که هیچگونه حقوقی دریافت نکرده اند.
خبرگزاری های محلی گزارش داده اند که کارگران معترض شرکت آونگان که قصد عزیمت به تهران و تجمع در مقابل مجلس را داشتند با دخالت نیروهای امنیتی از حرکت به سمت تهران بازداشته شدند و همراه با کارگران واگن پارس و کمباین سازی مقابل کارخانه دست به تحصن زدند.
هم چنین کارگران شرکت های واگن پارس و کمباین سازی نیز چهار ماه می باشد که حقوق خود را دریافت نکرده اند.
تجمع کارگران تا نزدیک ظهر ادامه داشته است و با دخالت نیروهای انتظامی و امنیتی به پایان رسیده است.
تجمع کارگران تا نزدیک ظهر ادامه داشته است و با دخالت نیروهای انتظامی و امنیتی به پایان رسیده است.