شیوا که دست به اسلحه نبرده است
سراج میردامادی
محمد شریف، یکی از وکلای شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر، در خصوص ایراد اتهام محاربه از سوی دادگاه انقلاب نسبت به این فعال حقوق بشر، ابراز نگرانی کرده است.
زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، از رهبران جنبش اعتراضی پس از انتخابات سال گذشته نیز از طرح اتهام محاربه علیه شیوا نظرآهاری به شدت انتقاد و ابراز نگرانی کرده است.
در این زمینه، از دکتر محمد سیفزاده، وکیل دادگستری و عضو «کانون مدافعان حقوق بشر» در تهران، پرسیدهام:
شرایط صدور حکم محاربه، بر اساس قوانین جزایی جمهوری اسلامی چیست؟ بر پایهی چه قراین، شواهد و مستنداتی، این اتهام به شیوا نظرآهاری نسبت داده شده است؟
اول اینکه محاربه به استناد مادهی ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی که عیناً از «تحریرالوسیله»ی مرحوم خمینی گرفته شده، این است که: «هرکس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم، دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسدفیالارض میباشد.»
محمد سیفزاده، وکیل دادگستری و عضو «کانون مدافعان حقوق بشر» در تهران
بنابراین همانطور که ملاحظه میکنید، از شرایط تحقق بزه محاربه، دست به اسلحه بردن برای ایجاد هراس، سلب امنیت و آزادی مردم است. بههیچوجه این نوع کارها علیه دولت، حتی اگر دولت، دولت اسلامی هم باشد، به استناد مادهی ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی مصداق محاربه نیست.
من از پروندهی خانم شیوا نظرآهاری اطلاع چندانی ندارم و نمیدانم بنا به چه دلایلی برای او اتهام محاربه در نظر گرفتهاند، اما باید توجه داشته باشیم که طریق اثبات محاربه به استناد مادهی ۱۸۹ قانون مجازات اسلامی، تنها با اقرار است. آن هم به شرط آنکه اقرارکننده بالغ و عاقل باشد و اقرار او با قصد و اختیار اخذ شده باشد و یا شهادت دو مرد عادل. طریق اثبات این است. اگر به طریق دیگری در پرونده آمده و اثبات شده باشد، این طریق، طریق شرعی و قانونی نیست.
ظاهراً بهنوعی به ارتباط خانم نظرآهاری با گروههای مخالف جمهوری اسلامی استناد شده است. آیا ارتباط با گروههای محارب، محارب بودن را به فرد تسری میدهد؟
به نظر من نه. کار اشتباهی که اینها انجام میدهند، این است که مادهی ۱۸۶ این قانون را میگیرند که میگوید: «هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند، مادام که مرکزیت آن باقی است، تمام اعضا و هواداران آن که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را میدانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن، فعالیت و تلاش مؤثر دارند، محارب هستند. اگرچه در شاخهی نظامی شرکت نداشته باشند.»
توجه اما داشته باشیم که اولاً این مادهی ۱۸۶ بههیچوجه با بحث محاربه در بین فقها، انطباق ندارد. مصادیق محاربه را در فقه، افراد قطاعالطریق و سارقین و دزدهای سر گردنه ذکر کردهاند. بنابراین مصداق محاربه بر یک گروه مسلح، اصولاً با فقه و مقررات اسلامی انطباق ندارد.
به این مسئله به این دلیل اشاره میکنم که در اصل چهار قانون اساسی آمده است که کلیهی مقررات شرعی ما باید بر مقررات عرفیمان رجحان داشته باشد، اما در مادهی ۱۸۶ این رجحان وجود ندارد و این ماده با قانون اساسی مغایرت دارد.
از سوی دیگر در همین مادهی ۱۸۶ باید یک گروه متشکلی وجود داشته باشد که دست به اسلحه ببرد و علیه جمهوری اسلامی قیام مسلحانه کرده باشد. مرکزیت گروه باید باقی باشد. تمام اعضا و هواداران آن هم موضع این حزب، گروه یا جمعیت را داشته باشند، نسبت به آن آگاه باشند و در راه آن اهداف، تلاش و فعالیت مؤثر انجام بدهند. حتی اگر در شاخهی نظامی نباشند.
شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشری که متهم به محاربه شده است
بنابراین طبق این ماده، این امر به افرادی که عضو یک سازمان نیستند و صرفاً با آن سازمان ارتباط دارند، تسری پیدا نمیکند.
فکر میکنید چرا در سیستم قضایی جمهوری اسلامی، احکام حقوقی در خصوص فعالان حقوق بشر، تا این حد شدید و تند هستند؟
توجه داشته باشیم که لبهی تیز اعلامیهی جهانی حقوق بشر که کف حقوق انسانها را تعریف میکند، به طرف حکومت است و نه به طرف افراد. حال کسی که در این راه گام برداشت، به یقین نظرش بر این است که حکومت باید اصلاح شود. مدافعین حقوق بشر چنین وضعیتی را نمیپذیرند و به شدت با آن مبارزه میکنند. بنابراین به زندان میافتند و برایشان مجازاتهای سخت درنظر میگیرند.
همانطور که میدانید، خود ما نیز از زمان تأسیس کانون مدافعان حقوق بشر، حتی در زمان اصلاحات، بارها به زندان افتاده و تحت تعقیب قرار گرفتهایم. بهخاطر اینکه اولین گروهی بودیم که پس از انقلاب، در راه حقوق بشر گام برداشتیم و قصد تعمیق و آموزش آن را داشتیم.
با وجود اینکه اعلامیهی جهانی حقوق بشر، به موجب دو میثاق بینالمللی جزو قوانین ما است و باید برای تمام قضات لازمالاجرا باشد، اما وقتی ما آن را اجرا میکنیم، حکومت برآشفته میشود و حقوق بشریها را تعقیب میکند.
تفسیرهای روشن حقوق جزایی
در ادامه، به سراغ پژمان سلیم، حقوقدان و فعال حقوق بشر مقیم هلند رفتم و از او پرسیدم:
آیا نسبت دادن اتهام محاربه را به خانم شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر که در اساس نقشی در فعالیتهای مسلحانه علیه نظام حاکم در ایران را نداشته است، بر اساس قوانین و مقررات جزایی جمهوری اسلامی موجه میدانید یا خیر؟
اگر بخواهند چنین حکمی برای ایشان صادر کنند، این حکم کاملاً در تناقض با قوانین جزایی ایران و قانون مجازات اسلامی خواهد بود. چون محارب و مفسد فیالارض به کسی میگویند که دست به اسلحه برده باشد که تعریف آن در مادهی ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی آمده است و بر مبنای آن هرکس برای ایجاد هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب است.
پژمان سلیم، حقوقدان و فعال حقوق بشر مقیم هلند
در حالی که هیچگونه مدرکی وجود ندارد که خانم نظرآهاری دست به اسلحه برده باشند.
همچنین در مادهی ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی، در مورد تشکلهای سیاسی شامل این ماده آمده است که بایستی آنها اقدام به قیام مسلحانه کرده باشند. در ارتباط با خانم نظرآهاری اولاً هیچ تشکلی وجود ندارد. درواقع هیچگونه مدارک و شواهدی وجود ندارد که نشان دهد ایشان به تشکل خاصی وابسته هستند. ثانیاً هیچ مدرکی وجود ندارد که آن تشکل و یا ایشان دست به اسلحه برده باشند.
به نظر من، این حکم در مورد ایشان اصلاً موضوعیتی ندارد و بر اساس قوانین خود جمهوری اسلامی، حکمی غیر قانونی است. متأسفانه اما شاهد هستیم که به فعالان سیاسی و مدنی چنین برچسبهایی میزنند. قبلاً هم سابقه داشته که افرادی حکم محاربه گرفتهاند که حکمشان از لحاظ قانونی و بر اساس قوانین ایران، هیچ موضوعیتی نداشته است.
آیا به نظر نمیرسد که دستگاه قضایی در مواجهه با فعالان حقوق بشر، دست به تفسیر به رأی از قوانین میزند و در عمل مفهوم و مصداق محاربه را تغییر میدهد تا بتواند ابزاری برای سرکوب فعالان حقوق بشر بهدست بیاورد؟
بله؛ این کاملاً مشهود است. اصولاً حقوق جزایی، حقوقی است که تفسیر آن باید بسیار مشخص باشد و دقیقترین و مشخصترین قوانین را دربر داشته باشد. تفسیر روشن قوانین حق متهم است. در حقوق جزایی، به هیچ عنوان این اجازه را نداریم که تفسیرهای خاص از قوانین به عمل بیاوریم. همان کلمات مشخصی که در یک مادهی قانونی گنجانده شدهاند، حدود و مرز یک جرم را تعیین میکنند.
این اما اولین بار نیست که در ارتباط با احکام محاربه و ارتداد چنین اتفاقی میافتد. متأسفانه نظام قضایی کشور از قوانین در جهت سرکوب مخالفین و فعالین مدنی استفادهی سیاسی میکند. در حالی که این امر نه با حقوق جزایی ایران سازگار است و نه با قوانین حقوق بشر بینالمللی.