تازه ترین بیانیه خانواده های زندانیان سیاسی اوین و رجایی شهر
کلمه :جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در تازه ترین بیانیه خود ضمن شرح رنج هایی که در چهارده ماه گذشته بر خود و عزیزان زندانی شان رفته، نوشته اند :«ما سپاسگزار شهروندان همراه هستیم و سپاسگزار رهبران جنبش سبز که هرچند دستشان از قدرت کوتاه است اما دل مردم جایگاه امن آنان شده و هر روز بیشتر می شود. »
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته، به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم
دومین رمضان بی حضور عزیزان دربندمان به نیمه می رسد و امشب همه ما به مناسبت میلاد خجسته فرزند علی(ع) و زهرا(س)، کریم اهل البیت امام حسن مجتبی، به جشن و سرور می نشینیم اما چون سال گذشته دل هایمان مالامال از دردی است که از ستم دیدگی، آن هم در دیار خود و به دست مسئولین و حکمروایان خود برجانمان نشسته است. دردی که گذر زمان و تغافل های مسئولین و فراموشی دیگران آن را نکاسته بلکه به تعداد روزها و لحظه های تلخی که بر ما و عزیزانمان گذشته و می گذرد، بر آن افزوده می شود. درد هجر و دوری و از هم گسیختن کاشانه هایمان، درد بی سرپرستی و بی پناهی برای فرزندان خردمان و نوجوانان در آستانه بلوغمان و جوانانمان که در عنفوان جوانی گرد غم بر وجودشان نشسته و طراوت و شادی را از آنان ربوده است. دردهایمان به غایت بزرگند و جشن ها تنها لبخندی برلبمانمان می آورند زودگذر و فردا روز باز ما ییم و دردها و رنج ها و بی مسئولیتی ها و بی تعهدی ها و بی اخلاقی ها و بی مروتی ها. هیهات. هیهات که دومین رمضان نیز به نیمه می رسد در حالی که برای آنان که شهوتِ قدرت چشمانشان را کور کرده و گوش هایشان را بسته و بر دل هاشان قفل زده، مجالی برای بیداری و تنبّه و جبران خطاها فراهم نیامده است. و چه عقوبتی بدتر از این که خداوند بنده اش را فراموش کند و او را به خود واگذارد تا هرآن چه نفس اماره فرمانش می دهد بکند و هرچه امیال حیوانی طلب می کند، استجابت کند. و چه سرافرازیم ما خانواده های زندانیان سیاسی که به تبع عزیزان آزاده دربندمان طی این مدت بنده هوا نشدیم و سر در برابر ستم فرود نیاوردیم و بندگی جز برای معبودمان، آن ذات لایتناهی و ازلی و ابدی نکردیم و از خدایمان می خواهیم که تا پایان عمر ما را به مقام وارستگی از غیر و عبودیت و بندگی خویش موفق بدارد.
اما همه تسلیم و رضای ما در برابر پرورگار لاشریک مانع از آن نیست که دردهایمان را برای آگاهی عموم فریاد نزنیم و بی حرمتی ها را افشاء نکنیم و ستمی که بر عزیزانمان می رود برملا نسازیم. و این اطلاع رسانی نه تنها وظیفه ما به عنوان خانواده زندانی سیاسی است بلکه وظیفه هر انسان آزاده ای است که صدای ما را می شنود و ذره ای آزادگی و شرف و انسانیت در وجودش نهفته است. باید سپاسگزار شهروندان همراهی باشیم که از آن رمضان تا این رمضان ما را تنها نگذاشتند و در این شرایط سانسور شدید خبری رسانه ما شدند و ندای حق طلبی مان را به اقصی نقاط عالم رساندند تا غفلت و بی خبری پرده ای برای پوشاندن اقدامات غیر قانونی، غیرشرعی و غیرانسانی کودتاگران نشود. از آن رمضان بلکه از خیلی جلوتر یعنی فردای کودتای انتخاباتی که جناح به اصطلاح پیروز به جای جشن پیروزی، جشن خون به راه انداختند و سیاه کردند کارنامه اعمالشان را با اقداماتی زشت و کریه از جمله حبس و شکنجه و اعتراف گیری های مشمئزکننده و اقدام به تشکیل دادگاه های نمایشی غیرقانونی و ایجاد و تشدید فضای نیرنگ و فریب افکار عمومی. بی خبر از آن که خدا با مظلومان است. هرچند تکیه گاه ظالمین به ظاهر محکم و مستحکم باشد.
اینک در آستانه نیمه رمضان، ماه فضل و رحمت پروردگار، بسیار متأسفیم که باید از فشارها و تضییقات بیشتر بر آزادگان دربندمان بگوییم و از بی توجهی ها و بی حرمتی های بیشتر به خانواده های ارجمندشان. متأسفیم که باید بگوییم رحمت و برکت در این ماه پرفیض توسط بندگان طاغی خدا از مخلص ترین و پاک ترین بندگان سلب شده است.
بی شک خداوند خود بهترین پناه و حافظ برای آفریدگان است اما آنان که به ستم خود را نگاهبان و نگاهدارنده خوانده اند به چه حقی عزیزان ما را در این ماه عزیز تحت فشار روحی و جسمی و در عسروحرج قرار می دهند؟
مسجد و حسینیه بند ۳۵۰ چرا تعطیل است؟ تلفن های بند ۳۵۰ چرا بیش از یکماه قطع است و امکان تماس نیست؟ امکان دادن کتابهای مورد نیاز و منابع مطالعاتی از عزیزانمان چرا سلب می شود؟ وقت ملاقات ها چرا کوتاه و اینگونه محدود شده و چرا ملاقات حضوری تنها با دستور و تایید دادستان و فقط برای یکی از اعضای درجه یک خانواده در فضایی غیرامن ممکن است و دادستان چرا هر بار این موضوع را تکذیب می کند که ملاقات های حضوری همچون همیشه برقرار است؟ وضعیت بهداشتی چرا اینقدر وخیم است؟ بهداشت اولیه و امکانات تخصصی پزشکی چرا تأمین نمی شود؟ امکانات اولیه مثل پوشاک و خوراک و دیگر مواد مورد نیاز چرا در دسترس آنان نیست و چرا خانواده ها برای رساندن مایحتاج عزیزانشان منع می شوند؟وضعیت مرخصی ها چرا این گونه نابسامان و ناهماهنگ و با خست و لجبازی و عناد و غرض ورزی همراه است. چرا بعضی عزیزان در این یک سال و چندماه براساس حق قانونی شان هرگز به مرخصی نیامده اند و حتی با مرخصی استعلاجی مخالفت می شود؟ این همه ناهماهنگی ها میان دادستانی و اطلاعات از کجا نشأت می گیرد؟ وبالاخره در شرایط روزه داری عزیزانمان وضعیت تغذیه و خوراک آنان چرا این قدر غیراستاندارد است؟ کدام متخصص تغذیه تشخیص داده که صرفا مواد نشاسته ای و قندی برای روزه داران کفایت می کند و اگر نمی توانند از غذای معمول استفاده کنند، مواد کنسروی جایگزین خوبی است؟
این ها سؤالات بی پاسخی است که ما خانواده ها مکرر از مأمورین و مسئولین زندان و قضا داریم و پاسخش یا سکوت و بی اعتنایی است یا تمسخر و بدزبانی.
ما عزیزانمان را به خدای رحمان سپرده ایم اما از آن جا که مردم محرمند و پشتیبان، از این پس گزارش وضعیت عزیزانمان را با فاصله کمتری به حضورشان خواهیم رساند باشد که نبودن گوش شنوا در میان مسئولان به منزله بی اعتنایی عمومی نسبت به وضعیت عزیزان دربند تلقی نشود و سرانجام کسی احساس مسئولیت کند و به بزرگترین پرسش ما پاسخ گوید: پاسخ ما هیچ ، پاسخ خدایتان، خدایمان را چه می دهید ای از خدابازگشتگان!
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ ،بند ۲۰۹ ،دو الف و زندان رجایی شهر