۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

روز دوشنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

حمایت مجدد جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد

نوشتۀ شاهرخ بهزادی
حسین امیر عبداللهیان معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامیجمهوری اسلامی ایران بار دیگر پشتیبانی و حمایت همه جانبه خود را از رژیم بشار اسد اعلام کرده است.حسین امیر عبداللهیان معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت که کشورهای غربی و عربی که از نا امنی و عدم ثبات در سوریه حمایت می کنند، مسولان اصلی گسترش بحران در این کشور می باشند.

حسین امیر عبداللهیان معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در امور کشورهای عربی و آفریقا امروز اعلام کرد که کشور متبوعش بر حمایت همه جانبه خود از حکومیت و مردم سوریه پافشاری می کند؛ وی همچنین اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران راه حل سیاسی پیشنهاد شده از سوی بشار اسد رئیس جمهوری سوریه در جهت رفورم سیاسی در این کشور را بهترین راه حل برای خروج از بحران کنونی در سوریه میداند.
معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران تأکید نمود که کشورهای غربی و عربی که از نا امنی و عدم ثبات در سوریه حمایت می کنند، مسؤلان اصلی گسترش بحران در این کشور می باشند.
جمهوری اسلامی تا کنون حمایت و پشتیبانی بدون قید و شرط خود را از رژیم بشار اسد به عنوان متحد اصلی تهران در منطقه اعلام و ابراز داشته و دخالت کشورهای غربی و عربی را دخالت در امور داخلی سوریه دانسته و آن را محکوم نموده است.
تهران قدرت های غربی را متهم می کند که با حمایت از اپوزیسیون سوریه در صدد سرنگونی رژیم بشار اسد بوده و این اقدام غرب در چارچوب برنامه تضعیف جبهه کشورهایی است که در برابر توسعه طلبی اسرائیل ایستاده اند.

 

 

بر گزاری اجلاس شورای امنیت در حالیکه شهر ادلب زیر آتش ارتش سوریه قرار دارد

نوشتۀ شاهرخ بهزادی
در حالیکه شورای امنیت سازمان ملل متحد امروز در نیویورک تشکیل جلسه میدهد، شهر ادلب سوریه زیر بمباران سنگین نیروهای رژیم حاکم بر سوریه قرار دارددر حالیکه شورای امنیت سازمان ملل متحد امروز در نیویورک تشکیل جلسه میدهد، شهر ادلب سوریه زیر بمباران سنگین نیروهای رژیم حاکم بر سوریه قرار دارد.شورای امنیت سازمان ملل متحد خودرا برای اجلاس امروز بعدازظهر آماده می سازد. منابع آگاه سیاسی از هم اکنون پیش بینی می کنند که اجلاس امروز یک بار دیگر صحنه برخورد سیاسی بین کشورهای غربی از یک سوی و روسیه و چین در باره بحران سوریه خواهد بود.

کوفی عنان فرستاده ویژه سازمان ملل متحد پس از دو روز تلاش در دمشق نتوانست زمینه های نزدیکی برای مذاکره بین رژیم بشار اسد و اپوزیسیون این کشور را فراهم نماید و مأموریت وی در این خصوص به شکست انجامید؛ طی این مدت مواضع اپوزیسیون سوریه درشهرهای ادلب، حلب، دمشق و حما مورد حمله ارتش و نیروهای امنیتی سوریه قرار گرفته است.
طی دو روز گذشته، حداقل ١٥٠ تن بر اثرحملات ارتش سوریه به شهر های یادشده جان باختند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد خودرا برای اجلاس امروز بعدازظهر آماده می سازد. منابع آگاه سیاسی از هم اکنون پیش بینی می کنند که اجلاس امروز یک بار دیگر صحنه برخورد سیاسی بین کشورهای غربی از یک سوی و روسیه و چین در باره بحران سوریه خواهد بود.
روسیه از پیش مخالفت خود را در باره طرح پیشنهادی آمریکا به شورای امنیت مبنی بر ایجاد یک دالان کمک های انسانی در سوریه اعلام کرده است.
سرگئی لاورف وزیر امور خارجه روسیه امروز لحن سخن خود را باز هم تند کرده و این طرح پیشنهادی را دخالت فاحش در امور داخلی سوریه دانسته است.
اجلاس شورای امنیت امروز در شرایطی بر گزار میگردد که اختلا ف نظر در باره سوریه، بیش از پیش بین کشورهای غربی و روسیه مشهود است.





فعالان سایبری حزب‌الله:

در جمهوری اسلامی کسی آزاد نیست حتی حزب‌الله

دامنه تحدید آزادی‌های مدنی٬ اجتماعی و سیاسی بالاخره به فعالان سایبری حزب‌الله رسید٬ به طوری که آن‌ها به صراحت اعلام کرده‌اند «در جمهوری اسلامی هیچ کس آزاد نیست٬ حزب اللهی‌ها هم روش.»
برخورد‌های امنیتی با فعالان سایبری حزب‌الله که طی یک‌سال گذشته آغاز شده است در دو هفته گذشته با فیلتر شدن چند سایت و وبلاگ ارزشی و بازداشت چند «سرباز جنگ نرم» به اوج خود رسیده است.
قوه قضائیه و سایر مقام‌های جمهوری اسلامی نیز در برابر اعتراض گسترده این فعالان به برخورد‌های غیرقانونی صورت گرفته با آن‌ها سکوت اختیار کرده‌اند.
وحید اشتری یکی از فعالان سایبری حزب‌الله از فشار‌ها بر محافظه‌کاران فعال در فضای مجازی با عنوان «بی‌شرفی عریان در حکومت اسلامی و بر باد رفتن همه حرف‌های انقلاب در مورد آزادی» یاد کرده است.
وی همچنین با انتقاد از برخورد‌های دوگانه نیرو‌های حزب‌الله با قانون‌شکنی‌ها خطاب به آن‌ها نوشته است تا زمانی که «پاچه» حزب‌الله «گاز» گرفته نشود «فریاد اعتراض آن‌ها کمرنگ» است.
اشتری نوشته است زمانی که نیروی انتظامی با فعالان حزب‌الله برخورد می‌کند آن‌ها «یاد کرامت انسانی» افتاده٬ «آرمان‌خواه» شده و «کمپین اعتراضی» به راه می‌اندازند.
وبلاگ «هابیل» نیز در ادامه انتقاد‌ها از اعمال محدودیت‌ها علیه کاربران حزب‌الله در اینترنت٬ انتقاد‌های تازه‌ای متوجه برخی اقدامات مقام‌های جمهوری اسلامی کرده است.
میثم رمضانعلی در تازه‌ترین یادداشت خود به بسته شدن «دهان» دانشجویان و طلاب اشاره کرده و نوشته که این برخورد‌ها در بلند‌ مدت حیات جمهوری اسلامی را به مخاطره خواهد انداخت.
آقای رمضانعلی به طور تلویحی نوشته در جمهوری اسلامی کسی اجازه انتقاد و اعتراض ندارد و مقام‌های کشور نیز خود را پاسخگو نمی‌دانند.
وی پیش‌تر نوشته بود حزب‌الله به جای «عدالت‌خواهی» باید به دنبال «آزادی» در جمهوری اسلامی باشد.






دو روز پیش از حضور احمدی‌نژاد در مجلس صورت گرفت:

دور جدید حملات حامیان خامنه‌ای به رحیم‌مشایی


سایت محافظه‌کار «تعامل‌نیوز» به فاصله دو روز مانده به طرح سئوال نمایندگان از محمود احمدی‌نژاد در صحن علنی مجلس٬ در گفتگو با رضا گلپور مطالب جنجال برانگیزی علیه اسفندیار رحیم‌مشایی منتشر کرد.
آقای گلپور نویسنده کتاب «شنود اشباح» در این گفتگو ادعاهای فراوانی علیه رحیم‌مشایی و خانواده‌ وی مطرح کرده است.
مهمترین گفته‌های رضا گلپور:
● اسفندیار رحیم مشایی توسط سیستم متعارف گزینش وزارت اطلاعات هر دو بار رد صلاحیت شده است ولی با دخالت مستقیم آقای ری شهری با وجود تردیدهای جدی حفاظتی وارد آن مجموعه می‌شود.
● رحیم‌مشایی قائم‌مقام عملیات سپاه رامسر بود. در آن مقطع شرایط بحرانی کشور و انقلاب از جاهای مختلف نیرو وارد سپاه شد.
● رحیم‌مشایی در عمل قائل به ولایت فقیه نیست٬ اما در کارنامه‌اش به‌عنوان قائم مقام واحد اطلاعات سپاه در فلان شهرستان اتهام آدمکشی بدون حکم دادستانی وجود دارد.
● آقای رحیم‌‌مشایی چندین بار به عنوان متهم به سازمان قضایی احضار شده است. یعنی اولیای دم مقتولین از سپاه شکایاتی کردند. سپاه هم اعلام کرده که اگر بوده، خودسری نیرو‌ها بوده است.
● آدم‌هایی که اطراف آقای مشایی هستند یک وجوه مشترکی دارند. آقای ملک‌زاده، بقایی و... این‌ها همه در سوابقشان پیچیدگی‌های سوابق و اتهامات سوء اخلاقی است.
● آقای محصولی که در حال حاضر مولتی میلیاردر است خیلی دور از مشایی و درویشعلی شمس و حسین هاتفی فارمد و... نیست.
● اتفاقی که برای شهید رجایی {ترور} افتاد برای آقای احمدی‌نژاد هم در مراحل تکوین است.
● اسفندیار رحیم‌مشایی بازجوی همسرش خانم شهربانو ذبیحیان لنگرودی بود که به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق دستگیر شده بود.
● کافیه رحیم‌مشایی خواهر تنی اسفندیار رحیم‌مشایی عضو تشکیلات سازمانی مشهور به نام «اشرف» بوده است.
● بختیار رحیم‌مشایی معروف به کوروش رحیمی در سال‌های اول انقلاب در عملیات تروریستی «کتالم» نقش داشته که منجر به دستگیری وی می‌شود.
● علی صالحی، خواهرزاده اسفندیار رحیم‌مشایی، به دلیل عضویت در سازمان مجاهدین اعدام شده است.
● احمدرضا مشایی به همین عنوان جرم اعدام شده و در حیاط منزلش در کتالم رامسر دفن شده است.
● صدیقه رحیم‌مشایی با‌‌ همان سابقه از وزارت اقتصاد و دارایی اخراج شده است.
● برادر فوت شده دیگر اسفندیار، ناصر رحیم‌مشایی نیز به دلیل عضویت در سازمان مجاهدین در آموزش و پرورش اخراج شده است.
● عظیم رحیم‌مشایی پسر اکبر عموی اسفندیار، چندین سابقه زندانی داشته و فعلا متواری و خارج از کشور و از نیروهای فعال سازمان مجاهدین است.
● عبدالکریم رحیم‌مشایی کارمند بانک در گیلان با‌‌ همان سابقه اخراج از بانک که حامی مالی و امکاناتی برای تیم‌های آدمکشی سازمان جهنمی بوده است.
● جواد رحیم‌مشایی کارمند فرودگاه مهرآباد که او نیز با همین سابقه دستگیر و اخراج شده است.
● خجسته رحیم‌مشایی که فعلا خانه‌دار است اما سابقه عضویت در سازمان مجاهدین و زندانی شدن را در کارنامه دارد.
● محمدرضا رحیم‌مشایی پسر عموی دیگر اسفندیار الان ساکن امریکاست.
● سپیده رحیم‌مشایی دختر عموی اسفندیار و فرزند عبدالکریم شهردار رامسر که هر دو برادرش از مجاهدین بوده و در حال حمل بمب و مواد منفجره دستگیر شده بودند.
● استان‌های شمالی به دلیل وجود جنگل برای حکومت، نقطه ضعف محسوب می‌شود. روزگاری اگر قصد کودتا داشته باشی این استان به دلیل شرایط جغرافیایی خیلی کمک می‌کند.



دائی من مسوولیت تحریم انتخابات را بر عهده گرفت!

image
در راستای بحران ماله پس از شرکت خاتمی در انتخابات و اینکه ایشان در جدیدترین تلاوت خود تحریم انتخابات را کار گروهی از حاکمیت در داخل و بقیه‌ منتظران حاکمیت در خارج غیر از هفت هشت نفر که نیتشان خیر بود دانست‌، دائی ما در دیدار گرم و صمیمانه با تنی چند از اعضاء فامیل که در محل بیت پسرخاله‌مان اتفاق افتاد‌، طی نطق باشکوهی مسوولیت تحریم انتخابات را بر عهده گرفت و سرانجام بعد از ده روز تکلیف تحریم‌کنندگان انتخابات را روشن کرد‌. وی در فرازهائی از سخنانش‌، خود را بطور همزمان عامل داخلی از طرف حکومت و ابزار خارجی توسط تعدادی معاند با نظام برشمرد و قصد خود از تحریم کردن انتخابات را گران کردن قیمت سیب در بخش دو از توابع وادان دماوند برشمرد‌.
دائی ما همچنین برای اولین بار پرده از تحریم انتخابات توسط حتی زندانیان سیاسی برداشت و گفت در ملاقات‌های مخفیانه که از خارج کشور با آنها داشته است این افراد را به ضرب شکنجه و تهدید وادار به اعلام تحریم انتخابات کرده است‌. وی همچنین افشا کرد که تمامی بیانیه‌های شورای هماهنگی در مورد تحریم انتخابات را او می‌نوشته و حتی اطلاعیه اخیر این شورا مبنی بر قدردانی از ملت برای تحریم فعال انتخابات را او نوشته است‌. نامبرده همچنین بعنوان یک اهرم موثر در خارج کشور مسوولیت انتشار تمام خبرها و بیانیه‌ها و اطلاعیه‌های سایت‌های وزین جرس و کلمه را در مورد تحریم بر عهده گرفت و بطور همزمان بعنوان عضوی از حاکمیت اعلام کرد که تمام خطبه‌های نماز جمعه در یکسال اخیر توسط او به رشته تحریر درآمده است‌.
در این دیدار که جمعی از روشنفکران فامیل هم حضور داشتند‌، سپس باجناق جعفر آقا اینا با بیان پاره‌ای از سوابق خدماتی مفصل دائی ما وی را فردی دلسوز و نگران آینده کشور معرفی کرد و افزود دائی جان در تمام برهه‌های حساس با راهنمای چپ به راست پیچیده است‌. باجناق مربوطه ابراز امیدواری کرد که با قبول مسوولیت تحریم انتخابات توسط دائی‌، هم نظام و هم مخالفین نظام از این پیچ خطرناک تاریخ نیز به سلامتی عبور کرده و تمام اعضاء فامیل را به سرمنزل مقصود‌، نبش بلوار آناهیتا‌، بن بست اصلاحی‌، پلاک ۱+۱۲ (روی زنگ نوشته مقصود) برساند‌. کارشناسان فامیل امیدوارند که پس از این اظهارات تکان دهنده‌ی دائی ما قیمت ماله در کشور به وضع اولیه‌ی خود برگشته و حالا که نفت ما را یا اصلاً کسی نمی‌خرد یا خودمان به کسی نمی‌فروشیم یا اگر بفروشیم به چین مفتی می‌فروشیم‌، فرآورده‌های سیبی در بخش دو وادان دماوند بتواند جایگزین سازنده‌ای برای نفت خام باشد !



نگاهی متفاوت به زندانی شدن فائزه هاشمی

image
یک منبع آگاه با بیان اینکه فائزه هاشمی از حکم زندان خود استقبال می‌کند، گفته است: «چنین اجرای چنین حکمی موجب دلگرمی برای زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان و هم یک تجربه خوب است».
به تازگی حکم شش ماه زندان فائزه هاشمی نماینده پیشین مجلس و مدیرمسوول روزنامه توقیف‌شده زن در دادگاه تجدیدنظر تایید شده است.
علاوه بر حکم شش ماه زندان وی ۵ سال از فعالیت‌های مطبوعاتی و سیاسی نیز محروم شده است.
حکم زندان فائزه هاشمی هم اکنون در اداره اجرای احکام است.
یک منبع آگاه درباره واکنش فائزه هاشمی به حکم زندان خود، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، گفته است: «از نظر ایشان چنین اجرای چنین حکمی موجب دلگرمی برای زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان و هم یک تجربه خوب است و به همین جهت از آن استقبال می‌کند».
یکی از اتهام‌های فائزه هاشمی «مصاحبه با وب سایت خبری روزآنلاین» است.
او در این مصاحبه گفته بود «در حال حاضر مملکت از سوی اراذل و اوباش اداره می‌شود و لباس‌شخصی‌ها با پول و پست و مقام خریده می‌شوند».




پیشنهاد رفتن به سوی دهان شیر اینترنتی در رسانه‌ سبز؟

image
سایت «جرس» در مطلبی با عنوان «اینترنت ملی، تهدید یا فرصت؟» به قلم «امید کاظمی»، توصیه کرده است که چون «امیدی برای تغییر رویکرد مسئولین در این باره به چشم نمی خورد»، پس بهتر است با دید مثبت به این مساله نگریسته شود و به کاربران ایرانی توصیه می‌کند از طریق فعالیت در نمونه های داخلی آن‌ها، «با کمی خویشتن داری و میانه روی و احتیاط در عملکرد، طبق قانون اساسی به بیان دیدگاههایشان» بپردازند.
حال مشخص نیست چرا با این که نویسنده این مقاله خود باور دارد که به زودی و با راه اندازی چیزی که «اینترنت ملی» خوانده شده، «با محدود کردن درگاه های ورود و خروج اطلاعات از کشور، کوچکترین ارسال و دریافت اطلاعات زیر ذره بین قرار خواهد گرفت» چگونه پیش‌نهاد می کند و اطمینان می‌دهد که اطلاعات روی سرورهای داخلی خصوصی باقی مانده و حریم کاربران حفظ خواهد شد؟ 
حال آن‌‌که، برخی از این وب‌سایت ها، رسانه هایی هستند که بیشتر به تقلید از سایت‌های شبکه‌های اجتماعی مشهوری مثل  «فیس‌بوک» و «توییتر» ساخته و توسط بودجه‌های مبهم و یا دولتی پشتیبانی می‌شوند و بسیاری از سایت‌های مشابه، در جشنواره رسانه های دیجیتال در پاییز سال جاری، به عنوان مبارزان جنگ نرم در مصلای تهران کاربران سایت های خارجی را به عضویت در سایت های مشابه یا به قول نویسنده جرس، «کپی برابر اصل» تشویق می‌کردند. 
بزرگ‌ترین این سایت‌های پیشنهادی، که قرار است به قول نویسنده سایت جرس، «عملاً ضریب نفوذ اینترانت» را به نحو «چشمگیری چند برابر اینترنت کنونی» کند، «تبیان» است. 


سایتی که وابسته به «سازمان تبلیغات اسلامی‌» است و حدود ۱۰ سال از آغاز به فعالیت آن می‌گذرد. 
این سایت به طور گسترده‌ای در شهرستان ها مشغول به فعالیت است و در برخی مراکز عمومی مانند مساجد و فرودگاه‌ها کافی نت های اسلامی دایر کرده است.
این سایت را بیش از آن‌که مشابهِ ایرانی سایت «فیس بوک» بدانیم، می توان نسخه شبه‌حکومتی سایت «یاهو» دانست. «کپی برابر اصل»ی که در آن نهج البلاغه هم آموزش داده می‌شود و در کنار «پرتال ملی مساجد»، اس‌ام‌اس های گروهی ناخواسته را هم برای شما ارسال می‌کند که در فضای بین المللی در اینترنت می‌تواند یک تخلف اینترنتی محسوب شود.
همچنین در بخشی دیگر از این سایتِ پیشنهادی مطلبِ «جرس»، از شما دعوت شده تا دفترچه تلفن و تمام روابط خود را وارد این سایت کنید که می‌تواند برای برخی از کاربران گران‌تر از این حرف‌ها تمام شود.
سایت «فارس فیس» که نامش را هم از «فیس بوک» عاریه گرفته، حتا به خود زحمت طراحی تازه ای را نداده و با شباهت عجیبی، صفحه «فیس بوک» را البته به فارسی بارگذاری کرده. این سایت، برای هر کاربر کم دقتی می‌تواند مشابه سایت فیس بوک به شمار آمده و موجب شود تا به طور اشتباهی کد کاربری و گذرواژه اش را در آن وارد کند. و این یکی از مظاهر «فیشینگ» اطلاعات است که در اینترنت یک مورد از اقداماتی به حساب می‌آید که می‌تواند منجر به سرقت اطلاعات شود.



سایت «مای‌کروم» و «آی‌تگ» هم دو سایت دیگری هستند که سایت جرس در مطلب خود آن‌ها را پیشنهاد داده است.


«مای‌کروم» در لحظه بررسی این مطلب، صفحه ای را نشان می‌داد که نوشته : «با عرض پوزش به علت مشکل پیش آمده، کروم به زودی با طرحی جدید در خدمت شما کاربران عزیز خواهد بود.» سایت «آی‌تگ» هم این گونه مشکل خود را شرح داده: «عملیات انتقال شبکه اجتماعی آیتگ به ایران، اغاز شده است. پیش بینی می شود این عملیات تا ۳ روز آینده طول بکشد. از صبر شما سپاسگزاریم.» تاریخ اعلام این پیام دقیقا ۲۰ اسفند، یعنی همان روز تاریخ انتشار مطلب سایت جرس است. به نظر می‌رسد با عضویت در این سایت پیشنهادی، به جای طلبکار بودن در قبال خرابی یا مشکلات شبکه، تنها می‌توان «صبور» بود!
«یوپلاس»، که نامش مشابهت بسیاری با «جی پلاس» یا «گوگل پلاس»، شبکه‌ی اجتماعی متعلق به شرکت «گوگل» و رقیب اصلی فیس‌بوک دارد، خود را «یک شبکه اجتماعی فارسی برای کلیه ایرانیان سراسر جهان» معرفی کرده. این سایت امکان چت و گفتگوی میان کاربران را در حالی فراهم می‌کند بدون آن‌که خود را به درستی معرفی کرده باشد. 
این سایت نوشته : «خط مشی یوپلاس ایجاد محیط کاربرپسند، ایمن، ساده و پاک بودن محتوای آن است بطوریکه تمامی کاربران در هر رده سنی با خیالی آسوده در شبکه فعالیت کنند.» اما چه تصمینی برای این است که وقتی شما در حال صحبت با کاربران «در هر رده سنی» هستید، خیالتان از بابت خوانده شدن گفتگوها راحت است؟ 
مورد دیگر، تشویق برخی از این سایت ها و به ویژه «یوپلاس» به ورود از طریق کد کاربری و گذرواژه «فیس بوک» است. یعنی شما به عنوان یک کاربر تشویق می‌شوید که در این سایت مشخصات فیس‌بوک خود را وارد کنید. 
«ایرها»، دیگر سایتِ پیشنهادی‌ست که طراحی ظاهری به مراتب ضعیف‌تری از دیگر اعضای فهرست دارد. 
«نشرینه»، سایتی‌ست که به طور خاص توییتر را برای تقلید انتخاب کرده و برخلاف توییتر که فلسفه وجودی‌اش بر ایجاز و نوشتن در چارچوب ۱۴۰ کاراکتر است، با افتخار می گوید که «قلب تپنده نشرینه، فیدهایی ۳۹۹ کاراکتری‌ است که توسط اعضا ارسال می‌شود.» انگار نه انگار که اصل و اساس امتیاز ایده‌ توییتر به خاطر ایجاز آن بوده است. توییتر در اصل در مقابل وبلاگ نویسی میکروبلاگینگ را معرفی کرد که در آن نیازی به نوشتن مطالب زیادی نیست اما سایت «نشرینه» به این هم اکتفا نکرده و در بخش «درباره ما» از عدد ۴۰۰ کاراکتر استفاده کرده است!


«آپارات»، یک سایت اشتراک ویدیو است که بر اساس یوتیوب شکل گرفته ولی برخلاف آن، ویدیوهای ارسالی پیش از انتشار مورد بررسی قرار می‌گیرند و پس از آن هم با معیار «عدم ایجاد تنش و التهاب سیاسی در سایت» مورد قضاوت خواهند بود. موردی که احتمالا اعضای شبکه‌های اجتماعی سبز طرفدار «اینترنت ملی» با آن دچار مشکل خواهند شد.
«وطن‌تیوب» سایتی‌ست که از هر نظر سعی کرده مشابه یوتیوب باشد، حتا از نظر دیزاین و ساختار. 


سایت «یوتیوب دات آی‌آر» در لحظه نوشتن یادداشت یکی در میان بارگذاری میشود و در زمان‌هایی که بارگذاری می‌شد، بر روی آن نشانی، سایتی با عنوان «فارس تی‌وی» مشاهده می‌شود که به نظر می‌رسد یک سایت داخلی با نامی مجزا ولی نشانی‌ای بسیار مشابه با سایت یوتیوب است که امید به مخاطبی بسته که به اشتباه وارد آن جا می‌شوند و البته احتمال وارد کردن مشخصات یوتیوب خود در این سایت اصلا کم نیست! اتفاقی که ممکن است به نوعی «فیشینگ» تعبیر شود. 
علاوه بر این، «یوتیوب دات آی‌آر» دامنه ای ست که احتمال آن‌که مانند «فیس بوک دات آی‌آر» با پرونده‌ای حقوقی درگیر شود کم نیست. 
به همه موارد بالا اضافه کنید شرایطی را که هر کدام از این سایت‌ها واقعا مستقل باشند اما زمانی طبق همین قوانین داخلی مورد اشاره مطلب منتشر شده در جرس، نهادها نیاز به دسترسی به اطلاعات آن کاربران داشته باشند. فکر می‌کنید پیدا کردن افراد از طریق اینترنتی که به سایت وصل شده اند کار سختی‌ست؟‌
با توجه به فهرست پیشنهادی در سایت جرس، به نظر می‌رسد بهتر است مسوولان این سایت دقت بیشتری در انتشار مطالبی داشته باشند که با امنیت کاربران اینترنتی مرتبط است. سوق دادن کاربران بدون معرفی کامل به سایت‌هایی که گاهی با سرقت ایده و بدون هیچ خلاقیتی اجرا می‌شوند و در بسیاری از موارد مدیران آن مشخص نیستند، نه یک مطلب مفید در یک وب‌سایت سبز که در واقع نشان دادن راهی‌ست که اگر به پرتگاه نرسد، ممکن است آن ها را به دهان شیر هدایت کند!








جرس: جلسه محاکمه قدیمی ترین زندانی زن که به اتهام قتل در زندان است پس از دوبار تجدید وقت امروز با حضور متهم و اولیای دم برگزار شد.
به گزارش  مهر، رسیدگی به این پرونده از سال 72 آغاز شد و با گذشت 18 سال هنوز به نتیجه نرسیده است. تیرماه سال 72 ماموران پلیس با دریافت خبر مرگ مشکوک مرد جوانی به نام مجید - در یکی از بیمارستانهای جنوب تهران – با دستور قاضی کشیک ویژه قتل به تحقیق در این باره پرداختند.
بررسیهای مقدماتی حاکی از آن بود که مجید روز قبل از مرگش به خانه یکی از بستگانش به نام فاطمه رفته و چند ساعت بعد در حالی که نیمه جان در خیابان رها شده بود، از سوی دوستانش به بیمارستان انتقال یافت. این در حالی بود که مجید در میانه راه اعلام کرده بود، مسمومش کرده اند.
ساعاتی بعد از انتقال مجید به بیمارستان و با وجود تلاش های تیم پزشکی، او در جدال با مرگ مغلوب شد بنابراین تلاش برای افشای راز قتل کلید خورد تا این که فاطمه – 53 ساله – فردی که آخرین بار مقتول به خانه اش رفته بود پس از دستگیری لب به اعتراف گشود و گفت که مجید را با خوراندن دوغ مسموم به سم گیاهی به قتل رسانده است.
در پی اعتراف های متهم، کارشناسان پزشکی قانونی نیز پس از کالبد شکافی و آزمایش های سم شناسی، علت مرگ را استفاده از سم گیاهی اعلام کردند.
چند تن از اعضای خانواده و بستگان متهم نیز در تحقیقات قضایی، علیه او شهادت دادند. این در حالی بود که متهم در جلسات بازجویی منکر قتل شد و خود را بیگناه خواند.
فاطمه در جلسه دادگاه نیز قتل را انکار کرد و گفت که از ماجرای مرگ مجید چیزی نمی‌داند. او ادعا کرد: وقتی ماموران سراغ من و همسرم آمدند شوهرم از من خواست اعتراف کنم. او گفت که برایم رضایت می‌گیرد ولی این کار را نکرد و حالا می‌خواهم واقعیت را بگویم، من در این قتل بی‌گناه هستم.
قاضی دادگاه اظهارات فاطمه را قبول نکرد و با توجه به اعترافات اولیه این زن، برای او حکم قصاص صادر کرد. در این بین اولیای دم مقتول نیز که فاطمه را گناهکار می‌دانستند حاضر به اعلام گذشت نشدند. در حالی که فاطمه خود را در یک قدمی اعدام می دید خبر رسید دیوان‌عالی کشور حکم قصاص وی را تایید نکرده است.
به این ترتیب فاطمه بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار، کار به مراسم قسامه کشید. در پایان این مراسم باز حکم مرگ برای زن میانسال صادر و این رای بار دیگر نقض شد.
فاطمه در دور سوم محاکمات نیز به قصاص محکوم شد اما این بار هم دیوان‌عالی کشور به رای صادره ایراداتی گرفت و پرونده باز هم به دادگاه برگشت.
فاطمه که در تمامی این محاکمه‌ها ادعای بی‌گناهی می‌کرد این بار انگشت اتهام را به سوی شوهر و برادر شوهرش گرفت و گفت روز حادثه آن دو با مجید در خانه تنها بودند.
محاکمه چهارم به نفع فاطمه تمام و او از اتهام قتل تبرئه و با سپردن وثیقه آزاد شد اما این بار خانواده مقتول به رای صادره اعتراض کردند و دیوان‌عالی کشور بعد از بررسی پرونده حکم را نقض کرد.
از اسفند سال 87 پنجمین دور محاکمات قدیمی ترین زندانی آغاز شد و فاطمه یک‌بار دیگر به زندان رفت. او این بار هم همان حرف‌های همیشگی‌اش را تکرار کرد اما برای چهارمین بار به قصاص محکوم شد و دیوان‌عالی کشور باز هم رای را ابرام نکرد.
اکنون پرونده باز هم در اختیار دادگاه عمومی قرار گرفته و فاطمه در حالی امروز پای میز محاکمه رفت که هنوز بر بی‌گناهی‌اش اصرار دارد.
امروز فاطمه از زندان ورامین به شعبه 105 دادگاه شهرری منتقل شد . در ابتدای جلسه که به ریاست قاضی خردمند برگزار شد اولیای دم مقتول برای فاطمه تقاضای قصاص کرده و تاکید کردند به هیچ عنوان راضی به رضایت و گذشت نیستند.
در ادامه فاطمه با حضور در جایگاه با رد اتهاماتش گفت: من مرتکب قتل نشدم و به دروغ اعترافاتی را مطرح کردم.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش رئیس دادگاه ختم رسیدگی به پرونده را صادر کرد .
عبدالصمد خرمشاهی – وکیل مدافع فاطمه – پس از این دادگاه به خبرنگار مهر گفت: در این جلسه دوباره قاضی خواستار حضور شاهدان در جایگاه شد. تاکنون دو جلسه دادگاه به دلیل عدم حضور شاهدان برگزار نشده است. حال آنکه شهود پیش از این شهادت خود را پس گرفته بودند. به دلیل گذشت زمان در این پرونده اغلب شاهدان فوت کرده اند. برخی نیز تغییر آدرس داده اند که به آنها دسترسی نیست. تنها شاهد حاضر در پرونده پسرش است که او به دلیل بیماری نمی تواند در جلسه دادگاه حاضر شود.
وی افزود: برای شناسایی شاهدان قرار است وقت رسیدگی دیگری تعیین شود. همچنین قاضی دادگاه با توجه به یک بار فرار متهم با تبدیل قرار او از بازداشت به وثیقه موافقت نکرد.






جـــرس: معاون رئیس دولت و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از تدوین لایحه‌ای خبر داد که بر اساس آن، شهرهای مذهبی کشور شامل مشهد، قم و شیراز، به عنوان مناطق آزاد زیارتی معرفی خواهند شد.
به گزارش فارس، سید حسن موسوی گفت: در حال حاضر مشغول تهیه این لایحه هستیم و کارهای مطالعاتی آن نیز انجام شده است. در صورتی که این لایحه به تصویب دولت و مجلس برسد، شهرهای مشهد، قم و شیراز به عنوان منطقه آزاد زیارتی اعلام خواهند شد و براین اساس، ورود توریست مذهبی به این شهرها بدون ویزا خواهد بود.
موسوی لازمه منطقه آزاد شدن هر شهر را منوط به ایجاد فرودگاه بین‌المللی در آن شهر دانست و افزود: به همین علت از مسئولان شهر قم خواسته‌ایم تا طرح فرودگاه بین‌المللی این شهر نهایی شود تا در این زمینه با مشکل مواجه نشویم و بتوانیم از ظرفیت این شهر نیز استفاده کنیم.
معاون رئیس دولت تأکید کرد: در صورت تصویب این لایحه، هر فرد مسلمانی می‌تواند بدون ویزا وارد سه شهر مذهبی کشورمان شود؛ اما اگر بخواهد وارد شهرهای دیگر شود، باید ویزا تهیه کند.
وی اظهار امیدواری کرد که این لایحه اوایل سال آینده تقدیم دولت و مجلس شود.
موسوی با بیان این که سال 90 حدود 3 میلیون نفر گردشگر خارجی وارد کشور شده است، تصریح کرد: براساس تکلیفی که به همه معاونت‌های ذیربط کرده‌ایم، باید با ایجاد ساز و کارهای لازم در سال آینده 7،5 میلیون نفر گردشگر وارد کشور شود.به طور حتم این رشد بیش از 100 درصدی توریسم، یک انقلاب در حوزه گردشگری و چرخه اقتصادی کشور به وجود خواهد آورد.
به گفته رئیس سازمان میراث فرهنگی، ورود توریست به کشور به منزله ارزآوری و رشد صادرات است.
ابراز تمایل قطری ها برای 40 شب چهارشنبه، حضور در مسجد جمکران
وی ادامه داد: وزارت خارجه به ما اعلام کرده است که شیعیان قطری تمایل دارند شب‌های چهارشنبه 40 شب مستمراً برای زیارت به مسجد مقدس جمکران بیایند. از این جهت فقط شهر مقدس قم می‌تواندیک میلیون نفر گردشگر مذهبی داشته باشد.
به گفته موسوی، این طیف از مسلمانان جزء برخوردارترین افراد حاشیه خلیج فارس محسوب می‌شوند و از این نظر متوسط هزینه‌هایشان نیز بالاست.






  جرس: 
دلیل اصلی انصراف وکیل متهم اول پرونده اختلاس بزرگ روشن شد.
به گزارش قانون، شنیده ها از دلایل استعفای قاسم شعبانی از وکالت متهم اصلی پرونده فساد عظیم بانکی حکایت از آن دارد که وی به دلیل انتصابش به عنوان عضو هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی از سوی رئیس دولت، از ادامه وکالت در این پرونده که می‌توانست شائبه دخالت یا حمایت دولت از متهم را در این پرونده تقویت کند، انصراف داده است.
این گزارش می افزاید که خبرنگار قانون با قاسم شعبانی تماس گرفت اما وی از پاسخگویی به این مسئله در این مقطع زمانی امتناع و آن را به بعد موکول کرد.
قاسم شعبانی پیشتر وکالت متهم پرونده زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی-کانادایی را به عهده داشت.
درجلسه اول رسیدگی به پرونده فساد عظیم بانکی، قاسم شعبانی به دفاع از متهم ردیف اول این پرونده پرداخت.
در جلسه دوم، به دنبال انصراف وکیل متهم ردیف اول پرونده فساد سه هزار میلیارد تومانی از وکالت در این پرونده، دفاعیات متهم ردیف اول به جلسه بعد موکول شد.
 صبح امروز دومین جلسه رسیدگی به پرونده فساد سه هزار میلیارد تومانی با حضور متهمان، وکلای آنها،‌ دادستان و نماینده وی به ریاست قاضی ناصر سراج برگزار شد.
در این جلسه متهم ردیف اول زمانی که در جایگاه قرار گرفت اعلام کرد که در غروب چهارشنبه گذشته به وی گفته‌اند که وکیلش از وکالت در این پرونده انصراف داده است و طی تماسی با وکیل خود، وی دلیل این انصراف را مشغله و سفر به خارج از کشور عنوان کرده است.
قاضی سراج در این باره اظهار کرد: وقتی وکیل امنیتی می‌گیرید نتیجه‌اش همین است و «مه‌آفرید امیرخسروی» در پاسخ گفت: من نمی‌دانستم این وکیل امنیتی است.
امیرخسروی به دلیل انصراف وکیلش از حضور در این پرونده از دادگاه خواست که با درخواست استمهال وی برای تعیین وکیل موافقت کند که این درخواست مورد موافقت دادگاه قرار گرفت.
در این خصوص نماینده دادستان نیز بعد از اظهارات متهم ردیف اول اظهار کرد: وکیل مدافع مه‌آفرید امیرخسروی مدتی خارج از کشور بود و در بازگشت به ایران به دادستانی آمد و گفت برخی دوستان عنوان کردند حق‌الوکاله من به دلیل دفاع از خسروی حرام است و این آقای وکیل هم با همین استدلال اعلام استعفا کرد.
 نکته جالب در این خصوص تقارن انصراف قاسم شعبانی وکیل متهم ردیف اول پرونده سه هزار میلیارد با انتصاب وی در هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی از سوی احمدی نژاد است.





 جــرس: 
در پی اعلام پایان دوره کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام، هاشمی رفسنجانی عملكرد 23ساله این نهاد را کم ایراد و "کاملا موفق" توصیف و تاکید کرده است: تركیب مجمع در دور ششم تغییر زیادی نمی كند.
به گزارش روزنامه اعتماد، هاشمی رفسنجانی طی گفتگویی با این روزنامه، ضمن دفاع از عملکرد مجمع تشخیص مصلحت، اظهار عقیده کرد: اگر این مجموعه بررسی شود و آن را به یك كتابچه تبدیل كنیم كه در دسترس باشد، خیلی كم می توان به آن اعتراض كرد. چون مصوبات مجمع قانون روزمره نیست، اصولی كلی است كه باید بر اداره كشور حاكم باشد. به نظرم در این بعد موفق بوده ایم. در داوری هم كاملاموفق هستیم. برای اینكه وقتی مجمع داوری كرد و رای داد، این داوری در جایی نباید تایید شود، به مجلس می فرستیم و مجلس همان را ضمیمه قانون می كند.
متن کامل پرسش و پاسخ این روزنامه با هاشمی رفسنجانی به شرح زیر است:
رئیس مجمع تشخیص با بیان اینکه "ما فراجناحی هستیم"، عملكرد 23ساله مجمع را اینگونه ارزیابی کرده است:
عملكرد مجمع در دو بخش قابل ذكر است. عملكرد جلسات رسمی مجمع تشخیص مصلحت نظام از بدو تاسیس از سال 1366 تاكنون بدین‌گونه بوده است: طرح‌ها و لوایح اختلافی بررسی‌شده 145 مورد، سیاست‌های كلی مصوب 46 مورد، معضلات بررسی‌شده 46 مورد، استفساریه‌های پاسخ‌داده‌شده 15 مورد، مقررات و آیین‌نامه‌های ارسال شده برای رهبر معظم انقلاب پنج مورد، گزارشات نظارتی ارسال شده برای رهبری معظم‌له و شورای نگهبان سه مورد، سایر موارد از جمله پیشنهادها، كسب تكلیف‌ها و ارجاعات هشت مورد و طرح‌ها و لوایح اختلافی عودت داده شده به مجلس شورای اسلامی برای رفع ابهام 14 مورد بوده است. در بخش نظارت باید بگویم كه در آنجا وظیفه ذاتی ما نبوده، بلكه وظیفه محول شده بود كه ابزارش به ما داده نشد. در نظارت به دلایلی در اجرا موفق نیستیم جز در مجلس. اما در سیاست‌نویسی مشكلی نداریم. حدود هشتصد بند یا ماده یا تبصره را تا به حال تصویب كرده‌ایم و رهبری هم اكثر آنها را تایید و ابلاغ كرده‌اند. اگر این مجموعه بررسی شود و آن را به یك كتابچه تبدیل كنیم كه در دسترس باشد، خیلی كم می‌توان به آن اعتراض كرد. چون مصوبات مجمع قانون روزمره نیست، اصولی كلی است كه باید بر اداره كشور حاكم باشد. به نظرم در این بعد موفق بوده‌ایم. در داوری هم كاملا موفق هستیم. برای اینكه وقتی مجمع داوری كرد و رای داد، این داوری در جایی نباید تایید شود، به مجلس می‌فرستیم و مجلس همان را ضمیمه قانون می‌كند. در تدوین سیاست‌های كلی هم مشكلی نداریم. البته رهبری خودشان می‌خواهند این سیاست‌ها را با دقت بیشتری تصویب و ابلاغ كنند، یك مقدار تاخیر ایجاد می‌شود و گاهی چهار، پنج سال طول می‌كشد و بعضی سیاست‌ها كهنه می‌شود. ما معمولا عمر سیاست‌ها را 10 ساله درنظر گرفته‌ایم. اگر اشكالی داشته باشد، بعد از 10 سال اصلاح می‌كنیم والا ادامه پیدا می‌كند. من فكر می‌كنم این مجموعه كاری كه مجمع در سیاست‌ها كرده است، نسبتا كار اساسی انجام داده و ماندگار است. سند خوبی برای تفكرات حكومتی است. داوری ما، كاملا حل مشكل كرده است. مشكلی بین مجلس و شورای نگهبان پیش نمی‌آید كه قابل حل نباشد. هر موردی كه به مجمع بیاید، آن را حل می‌كنیم. در مجموع باید راضی باشیم. موضع‌گیری‌های سیاسی ما هم خیلی عمومی و كلی است و جناحی كار نمی‌كنیم.
گذشت زمان در تصمیم‌گیری‌ها و مسائل حاشیه‌یی در مجمع موثر بود. سوال این است كه در واقع مجمع تشخیص مصلحت نظام این روزها آیا با مجمع تشخیص مصلحت نظام اولیه و با آن رویكردهایی كه شكل گرفته، دیدگاهش تفاوتی كرده است؟ چون به هر حال حرف‌هایی می‌زنند و گاهی اوقات نكاتی را می‌گویند كه مثلا برخی اعضای مجمع از مسیر انقلاب منحرف شده‌اند و یكسری تخریب‌ها كه از این مباحث مطرح می‌كنند. می‌خواهیم نظر جناب‌عالی را بدانیم كه آیا اساسا این مجمع با مجمع سابق رویكردش متفاوت شده یا خیر؟
هم سیاست‌ها و هم مصلحت، چه در داوری و چه در سیاست‌ها، زمان و مكان موثر است. اساس اینكه چنین موضوعی در سیستم نظام ما گنجانده شده این بود كه اجتهاد بتواند نقش خودش را همگام با تحولات زمان و مكان و مقتضیات هر عصر و شرایطی منطبق كند. طبعا اگر تفاوتی در مقتضیات زمان و مكان و شرایط خارجی و داخلی پیش آمده باشد، مجمع هم به تناسب آنها تفاوت می‌كند. ولی درباره كلیات قضیه نه. اولا اینكه نوعا اعضا زیاد فرق نكرده‌اند و اعضای جدید زود با دیگران منطبق می‌شوند. یعنی بعد از چند جلسه با جمع تطبیق پیدا می‌كنند. در تدوین سیاست‌های كلی همان سبك و تحقیقات است. كمیسیون‌ها عده زیادی متخصص دارند و آنها بررسی می‌كنند و در جلسه رسمی مجمع بررسی می‌شود.تركیب مجمع در دور ششم تغییر زیادی نمی‌كند در جلسه‌یی كه من و سران سه قوه خدمت رهبری بودیم با اوقات تلخی فرمودند كه من از اصلاح سیاست‌های اصل 44 انتظار یك انقلاب اقتصادی داشتم. ولی چند سال گذشته و چیزی نمی‌بینم
داوری هم زیاد تغییركننده نیست. به نظرم تغییر ماهوی در این مدت نداشته‌ایم. سیاست‌های كلی ثابت بوده است. این سیاست‌ها روندی است كه همین‌طور ادامه دارد. مجموعه سیاست‌های اعلام شده یا آنچه ما تصویب كرده‌ایم و به رهبری داده‌ایم كه هنوز اعلام نشده است. (حدود 40 درصدش اعلام نشده) در نگاه كلی مجموعه بسیار خوبی است.
حدود 800 بند را كه تصویب كردیم (در گزارش امسال منتشر شد) همه اینها مطالب درستی است. خیلی كم می‌توان روی آن اشكال گرفت. موارد خیلی اساسی برای همه بخش‌هاست. در مجموع كار مجمع ثمره‌اش مجموعه باارزشی است كه فكر می‌كنیم اگر سال‌های آینده دور هم بررسی كنند كه یك چنین سیاست‌هایی بنا بود در نظام ما حاكم شود، افتخارآمیز است. حالا اینكه عمل نشده یا بد عمل شده، مساله دیگری است. تغییر چندانی نمی‌بینم.
برخی‌ها اعتقاد دارند كمیسیون نظارت در واقع در این چندسالی كه تشكیل شده، عملكردش نمودی در جامعه نداشته است یا شاید كم‌فروغ‌تر بوده و شاید خود مجمع و اعضای مجمع آن را جدی‌تر نگرفتند. اساسا شما این نقد را می‌پذیرید و قبول دارید یا نه؟ و اینكه اعضای این كمیسیون چه كسانی هستند و آیا انسان‌های فعالی هستند و می‌خواهند این كمیسیون را به عنوان یك كمیسیون جریان‌ساز مطرح بكنند یا خیر؟
كمیسیون نظارت تركیبی از اعضای همه كمیسیون‌هاست. یعنی هر كمیسیونی دو نفر را معرفی كرده و اینها در مجمع رای آورده‌اند كه عضو كمیسیون نظارت شوند. من هم با رای اعضا رییس آن هستم. تركیب آن اینگونه است. معمولا هم اگر مطالبی پیش بیاید، آنها در كمیسیون تخصصی بررسی می‌كنند كه آیا با سیاست‌های كلی نظام هماهنگ است یا نه. چون این سیاست‌ها در یكی از كمیسیون‌های مجمع تصویب شده است. تحقیقات این گونه هم می‌كنند. بعد به كمیسیون می‌آید و بحث می‌شود. كمیسیون هم مستقیما نمی‌تواند خود اقدام كند. باید در جلسه رسمی مجمع تصویب شود كه این تخلف هست. اگر به این مرحله رسید، ابلاغ می‌شود. معمولا قبلا كه كارها مقداری جدی‌تر دنبال می‌شد و از دولتی‌ها هم به كمیسیون می‌آمدند، هر دو هفته جلسه داشتیم. ولی در حال حاضر دیگر خیلی جلسه نداریم و گاه گاهی تشكیل می‌شود. زمانی كه می‌خواهیم به مجلس ارائه كنیم، پنج نفر حقوقدانی كه تصویب كردیم، در مجلس حضور دارند و كارهای تفكیك را خودشان انجام می‌دهند. در آن مرحله ما حضور نداریم. آنها تكلیف را انجام می‌دهند. البته ممكن است به حرف‌شان گوش بدهند یا گوش ندهند. این كار یك نوع تعامل است. ما می‌توانستیم با مصاحبه‌هایی كه آقای دری به عنوان سخنگوی كمیسیون نظارت انجام می‌دادند عملكردمان را در جامعه نشان بدهیم.
فرض كنید درباره یارانه‌ها، واگذاری‌ها، خصوصی‌سازی‌ها و اینكه بنا بود وابسته به نفت نباشیم یا به تدریج وابستگی كم شود و اینكه كارها نباید دست دولت باشد و واگذار شود، اینها سیاست‌های مهمی است یا اینكه براساس سند چشم‌انداز باید سالی فلان مقدار كشور پیشرفت كند كه نشده است. همه اینها تخلف‌هایی است كه دولت كرده است. ما می‌توانستیم دقیق موارد تخلف را مشخص كنیم ونظارت هم حق رهبری است و ما از طرف ایشان وكیل هستیم فعلا در همین حد فعلی باقی مانده است. چون كمیسیون عملا نمی‌تواند میدان‌داری كند و خودش را در جامعه نشان بدهد یا باید خبرهایی پخش كند و خبرها را هم معمولا منفی نمی‌دهند، ولی موارد تخلف مسوولان گزارش می‌شود.
درباره هدفمند كردن یارانه‌ها، در ماه اخیر دو جلسه با آقای دكتر فرزین و دیگران داشتیم كه آمدند و گزارش‌هایی دادند و سوالاتی شده و اشكالاتی معلوم و به آنها گفته شد. اینكه چه مقدار اصلاح كنند یا نكنند، بحث‌های بعدی است. همین‌ موارد كافی است. اگر بحث‌های كمیسیون را منتشر كنیم، خیلی حضور ما برای افكار عمومی مشخص‌تر می‌شود.
یعنی ضمانت اجرا ندارد؟
با دولت نه ولی با مجلس تا حدودی دارد. دولت هم باید انجام بدهد. اگر رهبری مایل باشند می‌شود پیگیری كرد.
در بحث سند چشم‌انداز می‌بینیم كه دولت از سند 20 ساله خیلی عقب است. مجمع هم قطعا تذكرات را داده و رهبری هم در واقع این را می‌دانند. تاخیر دولت در رسیدن به این افق‌های چشم‌انداز، خدمت رهبری گزارش شده است؟
ایشان تذكر می‌دهند. در جلسه‌یی كه من و سران سه قوه خدمت ایشان بودیم، با اوقات تلخی فرمودند كه من از اصلاح سیاست‌های اصل 44 انتظار یك انقلاب اقتصادی داشتم. ولی چند سال گذشته و چیزی نمی‌بینم.
مخاطب ایشان دولت بود؟
طبعا یا مجلس یا دولت هستند، در درجه اول مطرح شد كه سهام عدالت را كه دولت در اصل 44 گنجاند مثل یك بمب بود كه در اجرای آن گذاشت. ما برای درآمدهای واگذاری، مصرف تعیین كرده بودیم. چهار مصرف در سیاست‌ها تعیین شده است، یكی این بود كه برای مردم نیازمند ایجاد شغل و زندگی آنها اصلاح شود و به آنها سرمایه داده شود، اما آنها سهام عدالت را گنجاندند كه چیزی دستگیر مردم نمی‌شود و معمولا هم واحدهای بزرگی كه 40 یا 50 درصدش را سهام عدالت داده‌اند، سرمایه‌گذار آن را نمی‌خرد جز اینكه همین نهادهای شبه‌دولتی این كار را بكنند. اینها تخلف بود. علاوه بر موارد صدر اصل 44 یا اینكه در سیاست‌های اصل 44 آورده بودیم كه ظرف پنج سال دولت تمام كارهای تصدیگری كه خودش به عهده گرفته كه در صدر اصل 44 نیست، باید همه را واگذار كند. نه تنها این كار نشده، بلكه تعهدات هم زیادتر شده است.
در سفرهای استانی كلی از مواردی را كه به عهده می‌گیرند، اجرای آن ربطی به دولت ندارد، در بودجه‌ها هم نیست و طبق قانون باید به مردم داده شود. در قانون آمده كه ظرف 10 سال بودجه كل كشور باید به كلی از نفت جدا شود چون نفت سرمایه است و باید مصرف سرمایه‌یی داشته باشد. این هم برعكس شد و وابستگی ما به نفت سال به سال بیشتر شده است. به خیلی از سیاست‌های اساسی عمل نمی‌شود.
تركیب آینده مجمع با توجه به شرایط فعلی نظام، فكر می‌كنید تركیب مشخص‌تری باشد یا اینكه صرفا بحث تخصص را رهبری در انتخاب اعضا مطرح كنند یا اینكه خود جنابعالی فكر می‌كنید كه اگر رهبری باز هم پیشنهاد مجمع را بدهند، می‌پذیرید؟ چون با توجه به شرایطی كه هست احتمال دارد خیلی‌ها عوض شوند.
این‌گونه نیست. ایشان حدود یكی، دو ماه پیش به من فرمودند كه درباره تركیب اعضا پیشنهادی دارید؟ معمولا هر دوره از من سوال می‌كنند كه اگر پیشنهادی برای اشخاص و موارد دیگر دارم بگویم. من گفتم هنوز درباره این موضوع فكری نكرده‌ام. در ملاقات اخیری كه خدمت شان داشتم، گفتند كه شما جواب ندادید؟ گفتم دبیرخانه پیشنهادهایی را تهیه كرده كه من قبول دارم. 14 مورد به ایشان پیشنهاد شده است.
درباره اعضا پیشنهاد دادند؟
نه. درباره اعضا گفتند كه تخصص‌هایی كه نداریم اضافه شوند. البته این تخصص‌ها در كمیسیون‌ها هست. شاید در صحن مجمع نباشد. درباره تركیب هم جواب دادم كه خیلی ضرورتی به تغییر نمی‌بینم، البته به‌جز دو، سه نفر مثل آقای توسلی كه فوت كردند و برخی هم نمی‌آیند. این‌گونه جاهای خالی هست. من كسی را پیشنهاد ندادم. قاعدتا برای این دو، سه نفری كه نیستند، كسانی را باید در نظر بگیرند. این مجموعه تغییر زیادی نمی‌كند. ممكن است سه، چهار نفر كم و زیاد شوند. دفعه قبل هم پنج نفر اضافه شدند و چند نفر هم كم شدند.
با بعضی از اعضای مجمع كه صحبت می‌كنیم، نظر دارند كه چند نفر هستند كه خیلی مفید نیستند و وجودشان در اینجا علی‌السویه است و نه حرفی می‌زنند و نه وارد بحث‌ها می‌شوند. فكر می‌كنید وجود اینها باز هم ادامه دارد یا اینكه وجودشان نیاز هست یا نه؟
در مجمع شاید لازم نباشد در همه موارد همه اظهارنظر كنند. چون خیلی طول می‌كشد. در مجلس و جاهای دیگر صحبت‌ها پخش می‌شود و تریبون هست، اما در اینجا كسی انگیزه این‌گونه هم ندارد. وقتی می‌بیند حرفی یا استدلالی اگر دارد، دیگران گفته‌اند، لازم نمی‌بینند آنها را تكرار كند. در اینجا این‌گونه است. والا همه شخصیت‌هایی كه در مجمع هستند، صاحب‌نظر هستند و بحث هم می‌كنند. ممكن است بعضی‌ها بیشتر در بحث‌ها مشاركت كنند، ولی همه صاحب رای و نظر هستند.
مجمع در واقع به عنوان یك نهاد، هم رفع اختلاف می‌كند و هم مشاور رهبر است. نهادی است كه در نظام جمهوری اسلامی قابل توجه است. ولی به خصوص خیلی از جلسات آن یا عملكردش بازتاب خارجی از تریبون صداوسیما نمی‌بینیم. احساس این است كه خیلی به این توجه ندارد. آیا دلیلش این است كه نیاز به مطرح كردن مصوبات، جلسات و حرف‌هایش در صداوسیما نیست، یا اینكه دلیل خاص دیگری دارد؟
ما مانعی نداشتیم. می‌توانستیم از اول بگوییم كه صداوسیما حضور داشته باشد و هر دو هفته كه جلسه داریم پخش كند و در كمیسیون‌ها حضور داشته باشد و مصاحبه كنند و پخش كنند. در حقیقت اینجا كار داوری ما كار كاملا تخصصی، فقهی، مصلحتی و كارشناسی خاصی در زمینه‌های مختلف است. سیاست‌های كلی هم بحث‌های كلی‌تری است. به علاوه می‌خواهیم فضای ما فضایی باشد كه حالت خودنمایی در اظهارات وجود نداشته باشد و واقعا كار كنیم. لذا نیازی نمی‌بینیم. ولی در عین حال هر روزی كه جلسه داریم و موردی را تصویب می‌كنیم، همان روز كاملا خبرش را می‌دهیم. تفصیل مذاكرات را نمی‌گوییم، اما مصوبات را می‌گوییم. مجموعه را به رهبری تقدیم می‌كنیم، ایشان هم پس از تصویب ابلاغ می‌كنند، دوباره همه اینها گفته می‌شود. صداوسیما هم گاهی با افرادی مصاحبه می‌كند و حرف‌هایی می‌زنند. خودم انگیزه‌یی برای این ندارم. اما هر چه بخواهیم، زمینه دارد برای اینكه بخواهیم وارد بحث‌ها شویم. می‌توانیم این كارها را بكنیم. فكر می‌كنم مجمع یك جای كارشناسی آرا است كه فقط خروجی‌هایش به اطلاع مردم برسد. شاید هم اشتباه می‌كنیم ولی از اول این‌گونه عمل كرده‌ایم. البته صداوسیما مسائل خاص خودش را دارد. خیلی برای ما مهم نیست. شاید فعلا مصلحت خود را اینچنین می‌دانند.
آیا تصمیم‌گیری بر اساس مصلحت، در تضاد با دین و شرع قرار نمی‌گیرد؟ و اینكه آیا اعضای مجمع، دارای حقوق و مزایایی هستند؟
مصلحت‌اندیشی را دین تعیین كرده كه در موارد مصلحت، ما باید مصلحت را بگوییم و قانون را هم به مقتضیات مصلحتی بنویسیم. البته در قانون هست كه اعضای مجمع می‌توانند مثل اعضای مجلس حقوق داشته باشند. یعنی همه قوانین ما شبیه مجلس است ولی نوعا آقایانی كه هستند حقوق نمی‌خواهند یا اینكه در ارگان‌های دیگر مشغول به كارند و از دو جا حقوق نمی‌خواهند، اكثرشان این‌گونه هستند. بعضی‌ها هم نیازی ندارند حقوق بگیرند. برخی هم كه نیاز دارند می‌گیرند. قوانین ما درست منطبق با مجلس است.




تداوم ارعاب و تهدید خانواده میرحسین با شیوه های جدید؛ این بار تصادف ساختگی

در آخرین مزاحمت های ایجاد شده توسط ماموران اطلاعات برای خانواده موسوی، یکی از دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد توسط یک مامور امنیتی دچار حادثه رانندگی شد.
پس از حبس غیر قانونی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بارها و بارها فرزندان ایشان مورد تهدید علنی و غیر علنی، تهدیدهای جانی شغلی و حیثیتی از جانب نیروهای امنیتی قرار گرفته بودند. تماسهای تلفنی مکرر و تهدید به حبس و بازداشت از جمله مواردی است که بارها از سوی دختران میرحسین موسوی اعلام شده است.
تهدیدهایی نظیر این که به خاطر خبرهایی که از وضع پدر و مادرتان می دهید ممکن است هر اتفاقی برایتان بیافتد…تنهایی به خرید نروید… اگر اتفاقی برایتان بیافتد خودتان مقصر هستید…یا این که نظام هیچ گونه صیانتی از شما نخواهد کرد و…
به گزارش کلمه، در همین راستا روز گذشته در حالی که فرزند کوچک موسوی در بزرگراه در حال رانندگی بود، اتومبیلی که او را همواره تعقیب می کرد از سمت عقب ماشین با شدت به اتوموبیل وی کوبید. هر چند این تصادف عمدی بسیار شدید بود و به اتومبیل دختر میرحسین موسوی خسارت زیادی وارد شد، اما خوشبختانه صدمه جانی بر جای نگذاشت.
در خودروی مزبور سه سرنشین مرد حضور داشتند که دو نفر از آن سه مرد به سرعت صحنه را ترک کردند…راننده خودروی پراید اصرار به پرداخت مستقیم هزینه آسیب به خودروی دختر میرحسین موسوی داشت. بر اساس این گزارش، او همچنین حاضر به ارائه هیچ سند هویتی و یا بیمه نشده و تنها دو شماره تلفن داده است که هردو شماره هم تاکنون همانطور که انتظار هم می رود در دسترس نبوده اند.
صاحب خودرو خود را به عنوان یکی از کارکنان زندان اوین با نام اکبری معرفی کرده و تاکید داشت در زندان اوین همه من را می‌شناسند! و به دنبال سوال دختر موسوی که شغلت در اوین چیست پاسخ داده بود این دیگر بماند.
طی یکسال گذشته و پس از اینکه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در حبس خانگی به سر می برند، خانواده وی نیز به گونه های مختلفی تحت آزار و اذیت و فشار بوده اند.
جلوگیری از تدریس در دانشگاه الزهرا و نیز ممانعت از جذب دختر دیگر در اداره متبوع از جمله موارد پیشین است .
دو سال پیش نیز در تصادفی ساختگی در خیابان جمهوری ماشینی به شدت به خودروی مهندس موسوی کوبید که موجب ضربدیدگی شدید موسوی و بستری شدن موقت رهنورد شد.
تعقیب و تحت نظر گرفتن دختران میرحسین موسوی موضوع تازه ای نیست و آنان همواره زیر نگاه نیروهای امنیتی بوده اند. اما به نظر می رسد که این روزها بر شدت آن افزوده شده است.





احمد توکلی: ترکمانچای ایران و چین نباید رسانه ای می شد محرمانه به مقامات می‌گفتید

Kaleme Newsسایت بازتاب خبر واکنش نمایندگان به ترکمانچای ارزی را از خروجی خود حذف کرد.
پیش از این خبر آنلاین نیز خبر قرارداد مالی ایران و چین را از پس از انتشار حذف کرده بود.
در این خبر که روز گذشته در این وبسایت منتشر شد، آمده بود، به نقل از یکی از چهره های ارشد و مشهور اقتصادی مجلس با تایید جزئیات این قرارداد می‌گوید: این اتفاق افتاده و برخی از مطلعان از راه های قانونی در حال پیگیری آن بودند، اما نباید این موضوع به سطح رسانه ها کشیده می شد.
به گزارش کلمه، وی  که کسی جز احمد توکلی، رییس مرکز پژوهش های مجلس نیست همچنین گفته است: اگر هم انتقادی دارید باید محرمانه به مقامات ارشد کشوری منتقل کنید و ان ها را از اشتباهات رخ داده در دولت مطلع سازید اما رسانه ای کردن این موضوع تنها اوضاع را از اینی که هست.
این نماینده مجلس شورای اسلامی که از منتقدان جدی سیاستهای اقتصادی میرحسین موسوی در طول نخست وزیری است در حالی مدعی مبارزه با مفاسد اقتصادی است که از مدت ها قبل از چنین قراردادی مطلع بوده ولی با رسانه ای کردن آن مخالفت کرده است.
رسانه ها یکی از ابزارهای اصلی برای کنترل فساد اداری و مالی در دنیاست. در غیاب رسانه های منتقد و مستقل از یک سو و ضعف ساختاری نهادهای نظارت کننده، صاحبان قدرت به سو استفاده از منابع ملی می پردازند.
اختلاس سه هزار میلیارد تومان هم یکی دیگر از فسادهای مالی دوران احمدی نژاد است که محمد جهرمی رییس برکنار شده بانک مرکزی تاکید و تصریح داشته است که از چشم مردم دور مانده و رسانه ای نشود.
در حالی که احمد توکلی  هر از گاهی پرونده ای از یکی از مردان احمدی نژاد می گشاید ولی در برابر چنین قانون شکنی آشکاری سکوت کرده و حتی نسبت به رسانه ای شدن آن اعتراض نموده و خواستار عدم انتشار اخباری از این دست شده است.
احمد توکلی به عنوان نماینده مجلس از یک سو و رییس مرکز پژوهش های مجلس از سوی دیگر، وظیفه مضاعفی نسبت به نظارت بر عملکرد دولت دارد.
در همین حال در خبر دیروز بازتاب که از خروجی آن حذف شد، آمده بود: محمد حسین فرهنگی و محمدرضا خباز از چهره های کمیسیون اقتصادی و برنامه و بودجه مجلس با بیان این که نحوه گرفتن ال سی از طرف دولت چین، از سوی دولت اعلام نشده و در جریان نیستند که در این چند سال به چه نحوی چین به ایران ال سی می داده است، گفتند: این موضوع مهم بوده و در روزهای آینده از وزیر اقتصاد در مورد این اتفاق سئوال می‌کنیم.
خباز می‌گوید نکات منتشر شده در سایت بازتاب و بقیه رسانه‌ها قابل تامل است اما به دلیل آن که از این اتفاق کاملا بی اطلاع بودند، باید از وزیر اقتصاد بپرسند ماجرای ارزی ایران و چین چیست؟
بر اساس گزارش منتشر شده در سایت بازتاب امروز ، دولت چین برای این که برای ایران حساب ال سی باز کند در یک قرارداد قابل توجه درامدهای ارزی حاصل از فروش نفت به این کشور را در اختیار خود قرار می دهد و در متن قرارداد تاکید می کند که نحوه مدیریت ارز ایران در این کشور جزو محدوده اختیارات چین است.
حتی دولت چین از ایران به خاطر ریسک نگه داری درامدهای ارزی ایران، هر ساله پولی را تحت عنوان بیمه از ایران دریافت می‌کند.
در عوض این سرمایه ۲۵ میلیارد دلاری که ایران به تدریج از سال ۸۷ در اختیار چینی ها قرار داده و تا امروز ادامه دارد، چین ضمانت صدور برخی کالاهای مورد نیاز ایران را از کشورش تضمین می کند.
سردار فرهنگی در این باره می گوید: به هر حال ال سی گرفتن امتیازاتی دارد اما این که واقعا ایران به چین این امتیازات را تا این حد بالا برده یا نه از جمله مواردی است که باید وزیر اقتصاد پاسخ دهد.
اما یکی از چهره های ارشد و مشهور اقتصادی مجلس با تایید جزئیات این قرارداد می‌گوید: این اتفاق افتاده و برخی از مطلعان از راه های قانونی در حال پیگیری آن بودند، اما نباید این موضوع به سطح رسانه ها کشیده می شد.
به گفته علی اکبر اولیا هم گرچه این موضوع مهم و سئوال برانگیز شده، اما به دلیل مشخص بودن محورهای طرح سئوال از احمدی نژاد، نمی توان آن را از احمدی نژاد پرسید. اما می توان در جلسه کمیسیون اقتصادی از وزیر اقتصاد چند و چونش را جویا شد.
غلامرضا مصباحی مقدم البته در گفت و گو با «بازتاب» می گوید ، این موضوع را باید پیگیری کند . اما چون حساب و کتاب درامدهای ارزی کشور به طور کامل دست دیوان محاسبات است و گزارش آن به دست روسای کمیسیون انرژی و اقتصادی مجلس هم می رسد، بعید است چند ده میلیارد دلار به دست چینی ها سپرده شده باشد، اما در داخل کشور کسی از ان باخبر نشده باشد.
بدنبال انتشار خبری از قرارداد مالی ایران و چین، سایت بازتاب امروز در ایران فیلتر شده است.
این سایت نوشته بود: سه سال قبل مطابق با یک قرار داد عجیب، دولت ایران درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این کشور می گذارد تا به عنوان پشتوانه ال سی های خرید کالای چینی برای ایران استفاده گردد.
بنابر این قرارداد، دولت چین علاوه بر آن که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می دارد ، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می تواند تبدیل کند.
یکی از نکات جالب و البته تاسف بار در این قرارداد، این بوده است که دولت چین ، هیچ گونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام خود ندارد و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخهای ارز از بین برود، مسئولیت آن بر عهده ایران است.




واکنش پدر محمد کامرانی به پست جدید دولت برای مرتضوی: برای مسئولانم متاسفم

انتصاب مرتضوی به پست جدید کمال بی عنایتی مسئولین اجرایی استپدر محمد کامرانی یکی از قربانیان جنایت کهریزک در واکنش به انتصاب احتمالی مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی گفت: حداقل دولت تا اعلام نتیجه دادگاه صبر می کرد و بعد به مرتضوی پست و مدال می داد.
علی کامرانی در گفتگو با مهر در واکنش به انتصاب احتمالی سعید مرتضوی دادستان اسبق تهران به ریاست سازمان تامین اجتماعی گفت: متاسفم برای مسوولین اجرایی که چرا شخصی که اتهاماتی متوجه اش است و هنوز پرونده جرمش در دادگاه رسمی کشور در حال بررسی است پست جدید دولتی می دهد.
وی تاکید کرد: حداقل دولت تا مشخص شدن نتیجه دادگاه صبر می کرد و بعد از قطعیت پیدا کردن نتیجه پرونده و برائت مرتضوی از اتهامات وارده به وی پست و مدال می داد.
پدر محمد کامرانی از قربانیان حادثه کهریزک در پایان با اشاره به تذکر قانونی نمایندگان به دولت و غیر قانونی اعلام کردن این انتصاب، از نمایندگان مجلس شوای اسلامی تشکر کرد.
به گزارش مهر، چند روزی است گمانه‌زنی‌ها درخصوص اینکه چه کسی مدیرعامل تامین اجتماعی خواهد شد شروع شده که در میان نام‌ها مطرح‌شده چهره‌هایی چون علی سعیدلو، محمد علی‌آبادی و مهم‌تر و جالب‌تر از همه سعید مرتضوی به چشم می‌خورد، گفته می‌شود بخت مرتضوی برای تصدی این پست از سایر کاندیداها بیشتر است و حتی عده‌ای مدیرعاملی او را قطعی می‌دانند.
در همین راستا سردار مهدی ابویی معاون پیشگیری و هماهنگی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز در گفت‌وگو با رسانه ها گفته بود: از طریق رسانه‌ها خبر انتصاب مرتضوی به سمت مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی را فهمیدم و شنیده‌های من نیز حاکی از آن است که رفتن ایشان به سازمان تأمین اجتماعی قطعی است.
هرچند خبر انتصاب سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران و رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا، به عنوان مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی تاکنون از سوی هیچکدام از دولتی ها تایید یا تکذیب نشده است؛ اما گمانه زنی ها در خصوص این انتصاب با واکنش های منفی زیادی طی چند روزه گذشته روبرو بوده است.
بنابراین گزارش پدر محسن روح الامینی و یکی از شاکیان پرونده کهریزک که سعید مرتضوی دادستان سابق تهران متهم اصلی آن است در گفتگو با الف، در خصوص روند رسیدگی به پرونده کهریزک توضیح داد: سعید مرتضوی در چند شعبه پرونده دارد که یک مورد مربوط به شکایت آقای کامرانی است که قرار منع تعقیب از سوی بازپرس صادر شد و آقای کامرانی هم به آن اعتراض کرد اما پرونده دیگر مربوط به کهریزک است که در دادسرای انتظامی قضات مفتوح است و تاکنون در خصوص صدور لغو منع تعقیب هیچ خبری به اینجانب و آقای جوادی فر و یا وکلای ما اعلام نشده است.
روح الامینی افزود: دادستان سابق تهران با ادعای ابتلای فوت شدگان به مننژیت به پرونده سازی در خصوص سه جوان فوت شده در کهریزک نیزمتهم است و اما به دلیل اینکه آقای مرتضوی شغل نظامی ندارد این پرونده در داسرای نظامی رسیدگی نشد و به دادسرای ویژه قضات فرستاده شد که هم اکنون مفتوح است.
همچنین۱۵ نماینده مجلس شورای اسلامی در واکنش به این انتصاب تذکر کتبی به احمدی نژاد دادند که در صحن علنی مجلس قرائت شد.
علاوه بر ایراد مذکور در نصب آقای مرتضوی به مدیر عاملی سازمان تامین اجتماعی، این اقدام نقض آشکار مواد ۵۳ و ۵۴ از فصل ششم قانون مدیریت خدمات کشوری است که ضوابط انتصاب و ارتقای شغلی مدیران حرفه‌ای را تعیین می‌کند.



مادر محمودیان به دادستان تهران: قبل از اینکه دیر شود به فرزندم مرخصی دهید

مادر مهدی محمودیان در نامه ای خطاب به جعفری دولت آبادی برای ادامه درمان فرزندش درخواست مرخصی کرد.
در بخشی از این نامه آمده است:” از زمانی که پسرم از بیمارستان به زندان رجایی شهر و سپس به بند ۲ الف سپاه در اوین و باز به رجایی شهر برگشته است، دومرتبه به علت شکنجه بیهوش گردیده وصحت اظهارات این جانب را ریاست محترم زندان و پزشک قانونی مورد تأیید قرار می‌دهد ونیز یکبار دیگر در زندان رجایی‌شهر به علت ضرب و جرح عمدی و اصابت ضربه به ناحیه سرش بیهوش گردیده است .”
به گزارش جرس متن این نامه بشرح زیر است:
به نا م خدا
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت حاج‌آقا جعفری، دادستان محترم تهران
این جانب فاطمه الوندی مادر مهدی محمودیان که مدت ۳۱ ماه است در زندان به سر می‌برد، درخواستی از شما دارم. آقای دادستان با توجه به این مدت طولانی که پسرم در زندان به سر می‌برد،حتی برای یک روز هم برای مرخصی نیامده و برای معاینه و ادامه درمان او دیگر به او مرخصی داده نشده است. با اینکه بارها از جناب عالی و همکاران محترم تان تقاضای مرخصی برای فرزندم نموده‌ام، ولی یک بار هم عملی نشد.
آقای دادستان همان طور که از وضعیت بیماری او اطلاع دارید، از شما درخواست دارم برای ادامه درمان او دستور مرخصی بفرمایید، قبل از این که دیر شود.
ضمناً آقای لاریجانی در سخنرانی که ایراد فرمودند در بیانات خود گفتند ۱۵ روز مرخصی به زندانیان داده می‌شود. امیدوارم این مرخصی شامل حال فرزند من هم بشود تا دل فرزند او بعد ازدو نوروز پی در پی دوری از پدرش شاد شود و نوروز جدید را در کنار پدرش باشد.
آقای دادستان با توجه به اینکه من و پدر سالخورده‌اش بارها تقاضای مرخصی کردیم ولی رسیدگی نشد، اما از شما درخواست دارم برای جابجایی پسرم با اینکه این درخواست را هم بارهاانجام داده‌ام چون به علت دوری و سختی راه رفت و آمد و ملاقات با پسرم برای ما مشکل است.
خدایاچنان کن سرانجام کار
تو خوشنودباشی و ما رستگار
جناب آقای دادستان، از زمانی که پسرم از بیمارستان به زندان رجایی شهر و سپس به بند ۲ الف سپاه در اوین و باز به رجایی شهر برگشته است، دومرتبه به علت شکنجه بیهوش گردیده وصحت اظهارات این جانب را ریاست محترم زندان و پزشک قانونی مورد تأیید قرار می‌دهد ونیز یکبار دیگر در زندان رجایی‌شهر به علت ضرب و جرح عمدی و اصابت ضربه به ناحیه سرش بیهوش گردیده است و ریاست محترم زندان با وجود مشاهده، هیچ گونه عکس‌العمل و ترتیب اثر نداده است و از حضرت عالی به عنوان مدعی‌العموم به منظور احقاق حق فرزندم، انتظاردارد، اوامر مقتضی را صادر فرمایند.
با احترام مجدد
فاطمه الوندی
ارادت فراوان

انتقال سیدمحمد ابراهیمی، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ به مکانی نامعلوم

سید محمد ابراهیمی را ساعاتی پیش از بند ۳۵۰ زندان اوین خارج کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه، سید محمد ابراهیمی زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین ساعت ۹ شب گذشته توسط ماموران اطلاعات شهر ری به مکان نامعلومی منتقل شد.
بر اساس گزارش ها وی پیش از این، برای تکذیب اطلاعاتش در باره ی شکنجه هایی که شده بود، تحت فشار شدید قرار داشته است.
سید محمد ابراهیمی، ٢٢ آذرماه سال ٨٩ توسط ماموران اطلاعات به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، توهین به رهبری و جنگ نرم علیه نظام بازداشت شد و تا ٨ ماه ممنوع الملاقات بود و خانواده اش از محل نگهداری اش بی اطلاع بودند.
وی ٨ ماه را در سلول انفرادی بندهای ٢٠٩ و ٢۴٠ زندان اوین در شرایط شکنجه فیزیکی و روانی بازداشت بود به گونه ای که به آسایشگاه روانی امین آباد تهران اعزام شد.
سید محمد ابراهیمی یکی از مصادیق شکنجه های سخت در زندان اوین محسوب می شود که در گزارش احمد شهید نیز به آن اشاره شده است.
خواهر سید محمد ابراهیمی چندی پیش گفته بود” پدرم وقتی برادرم محمد را در آسایشگاه روانی با وضعیت بسیار بدی دید، بعد از دو هفته از غصه فوت کرد. او وقتی از دیدن برادرم آمد تا قبل از مرگش فقط گریه می کرد و می گفت بروید ببینید با محمد چه کرده اند؟ با او چه کردند که به این حال و روز افتاده است؟ دکترها گفتند از غصه و فشار زیاد فوت کرده است.
آبان ماه سال جاری نیز کلمه خبر داده بود که سید محمد ابراهیمی از بند ۳۵۰ زندان اوین به دادگاه انقلاب احضار و به خاطر افشای شکنجه هایش در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات که در سایتهای خبری بازتاب گسترده ای یافت، تهدید و بازجویی شد.
بر اساس این گزارش، این زندانی سیاسی توسط معاونت دادگاه انقلاب که یک روحانی است، تهدید و بازجویی شده بود. این مسئول قضایی از وی خواسته بود خبرهایی را که در سایتهای خبری درباره شکنجه اش منتشر شده، تکذیب کند؛ وگرنه حکم سنگینی در انتظارش خواهد بود، اما ابراهیمی از تکذیب این خبرها سر باز زده و این مساله موجب فحاشی و هتاکی معاون دادگاه انقلاب به او شده بود.
این مقام قضایی، ابراهیمی را تهدید کرده بود که به خاطر این عدم همکاری آینده بدی در انتظارش است و سال ها در زندان خواهد ماند. او همچنین به این زندانی سیاسی وعده داد که اگر این خبرها را تکذیب کند، هرچه زودتر شرایط آزادی اش را فراهم می کند؛ درخواستی که از سوی ابراهیمی رد شد.




داریوش قنبری خواستار بازشماری صندوق‌های رای شد/ با کلاهبرداری می خواهند به مجلس بروند

در حالی که میزان مشارکت مردم ایلام در انتخابات مجلس نهم، ۸۵ درصد گزارش شده بود، داریوش قنبری خواستار اصلاح قانون انتخابات و توجه شورای نگهبان به شائبه​های انتخاباتی حوزه ایلام شد.
نماینده ایلام در نطق خود از حضور گسترده مردم در انتخابات مجلس تشکر کرد و افزود: این انتخابات دارای دو وجه بود. نخست حضور گسترده مردم و دوم بداخلاقی برخی مجریان انتخابات در برخورد ناشایست با نمایندگان منتقد دولت که امیدوارم با آنها برخورد لازم صورت بگیرد.
وی با اشاره به برخی کاستی​های قانون انتخابات، از لزوم اصلاح این قانون سخن گفت و ادامه داد: باید زمان تبلیغات افزایش یابد تا نامزدهای ناشناخته بتوانند خودشان را معرفی کنند و به سمت تخریب دیگران نروند.
قنبری شرحی از وظایف قانونی نمایندگان ارائه داد و گفت: قانون فعلی باید به نحوی ارائه شود که از نمایندگانی که با کلاه گذاری بر سر مردم می​خواهند به مجلس بیایند، جلو گیری شود. همچنین باید جلوی خرید و فروش رای گرفته شود. البته مردم هم نباید آنقدر محتاج باشند که رایشان را بفروشند. اما لازم است که مجازات سنگینی برای خریداران و فروشندگان رای در قانون انتخابات در نظر گرفته شود.
به گزارش خبر آنلاین، نماینده ایلام خواستار برخورد جدی با نمایندگان نزدیک به دولت و موسوم به جریان انحرافی شد که با دست اندازی بر بیت المال برای پیروزی در این انتخابات، تبلیغ کرده​اند.
قنبری در پایان از شورای نگهبان خواست تا با توجه به اخبار عدم قرائت آرای برخی نامزدها و یا جابه جایی آرا، نظارت بیشتری بر حوزه انتخابیه وی داشته باشد و به شکل رندوم، به بازخوانی برخی صندوق​های رای بپردازد. انشالله با نظارت شورای نگهبان از برخی شائبه​ها جلوگیری شود.




رییس برکنار شده بانک صادرات: اختلاس نباید علنی می شد

Kaleme Newsکلمه_ گروه سیاسی: همزمان با برگزاری دومین جلسه رسیدگی به اختلاس بزرگ، محمد جهرمی که از متهمان اصلی این پرونده است، نارضایتی خود را از رسانه ای شدن این پرونده عنوان کرد و مدعی شد اولین کسی بوده که این اختلاس را کشف و به مقامات امنیتی گزارش کرده، ولی اعلام علنی را به هیچ وجه توصیه و تاکید نداشته است.
اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی توسط ال سی های جعلی بانک صادرات در زمان تصدی محمد جهرمی، دبیراجرایی پیشین شورای نگهبان صورت گرفت و به همین دلیل در اویل مهر ۱۳۹۰ از ریاست بانک صادرات برکنار شد.
اما محمد جهرمی مشکلاتی از قبیل اختلاس در بانک را ناشی از ناموفق بودن سیستم کنترل بانکی دانسته و گفته بود که با ادامه روند فعلی، مسئولان بانک مرکزی باید پاسخگوی سوء استفاده های احتمالی در آینده نیز باشند.
مدیرعامل بانک صادرات که باید در رابطه با این فساد عظیم مالی پاسخگو باشد بدون یک عذرخواهی ساده و طلبکارانه از مسوولان خواسته است به خاطر کشف و دستگیری عناصر باند متهم به سوء استفاده مالی، از او تشکر کنند، هر چند جهرمی از کار برکنار شد ولی کسی به پرونده او رسیدگی نکرده است.
بدنبال اوج گرفتن دعوا بین طرف های درگیر در این اختلاس، رهبری درخواست کرد که این موضوع ” کش” نیاید و مسئولان به کارهایشان برسند. اما دادگاه این اختلاس با حضور متهمان رده چندم در حال برگزاری است و خبری از چهره های اصلی در این پرونده نیست.
در حالی که جهرمی، خاوری را یکی از عوامل اصلی اختلاس می داند،او که مدیرعامل برکنار شده بانک سپه بود و پس از اعمال فشارهای مختلف به ریاست بانک ملی رسید، حمایت ۱۷۰ تن از نمایندگان مجلس را در کارنامه خود دارد.
محمودرضا خاروی، مدیرعامل بانک ملی ایران هم که اینک در کاناداست و نحوه خروجش از کشور نیز بسیار پر ابهام بود، با بیان این که “ریشه اصلی این سوء استفاده در بانک صادر کننده اعتبارات اسنادی بوده و تردیدی در مسوولیت بانک صادرات نیست” از سمت خود استعفا کرده است.
در این اختلاس هفت بانک مشارکت داشتند و اسامی نمایندگان مجلس نیز در این پرونده برده شده بود. علاء‌الدین بروجردی٬ ارسلان فتحی‌پور٬ محمد دهقان٬ جبار کوچکی‌نژاد و صمد مرعشی و فرزندان تعدادی از نمایندگان مجلس از جمله افرادی هستند که در این اختلاس نقش داشته اند.
هر چند وزیر اقتصاد متهم اصلی این پرونده را قهرمان صنعت کشور خوانده بود و گفته بود که وی تاکنون ده هزار شغل در کشور ایجاد کرده است و باید او را به عنوان قهرمان معرفی کرد، اما امروز وی به عنوان اولین متهم، در مقابل دادگاه قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت.
محمود احمدی نژاد نیز در واکنش به کسانی که دولت را به اختلاس متهم می کنند گفته بود “ما باز هم سکوت می‌کنیم که به خاطر مقام رهبری است، البته این سکوت وحدت بخش طولانی مدت نخواهد بود”.
همزمان با برگزاری انتخابات نمایشی برای انحراف افکار عمومی از مفاسد کلان اقتصادی تیم احمدی نژاد و نزدیکان دفتر رهبری، دادگاهی با حضور ۳۲ متهم در حالی تشکیل شده است که چهره های اصلی غایب هستند.
تمایل نداشتم اختلاس علنی شود
جهرمی که با خبر آنلاین گفت و گو می کرد، معتقد است: این اختلاس اعتماد ملی را خدشه دار کرد. این فساد بانکی ضربه به حیثیت بانک ها و مسئولان زده است. من به همین دلیل تمایل نداشتم موضوع آن پخش شود. پیگیری قضایی و اطلاعاتی آن را دنبال می کردم ولی پخش آن کار اشتباهی بود. پخش این موضوع توسط بانک مرکزی، برخی مسئولان دولتی و نمایندگان نخته مجلس صورت گرفت. 

به گزارش کلمه از این گفت و گوی تفصیلی، وی با انتقاد از عملکرد دولت در این پرونده می گوید: احساس می کردند که دیگران می آیند و موضوع را پخش می کنند و ما عقب می مانیم پس آمدند زود تر پخش کردتد و فرافکنی کردند. بنده حتی یک روز هم در پیگیری اینکه اطلاعات را به آقای احمدی نژاد برسانم کوتاهی نکردم ولی آقای احمدی نژاد وقت ندادند تا من با ایشان صحبت کنم بعد قضاوت نمایند.
این وزیر سابق کابینه احمدی نژاد نمی تواند گلایه خود را از رییس هیات دولت پنهان کند و ادامه می دهد: من چندین جلسه در وزارت اقتصاد، بانک مرکزی با آقای خاوری داشتم. حتی وقت هم گرفته بودم تا برم پیش آقای احمدی نژاد و به ایشان بگویم افراد زیر مجموعه ات فساد اقتصادی دارند ولی مسئولان وزارت اقتصاد و بانک مرکزی به گونه ای ذهنیت برای آقای احمدی نژاد به وجود آورده بودند که اصلا پذیرش حرف های من را هم نداشتند و به همین خاطر هم وقت برای شنیدن حرف های من نگذاشت.
جهرمی خود را اولین کسی می داند که اختلاس بزرگ را کشف کرده و اطلاع داده است و مدعی می شود که همان روز اول یعنی روز سوم ماه مبارک رمضان که موضوع فساد بانکی را کشف کردیم به وزارت اطلاعات و قوه قضاییه اعلام کردیم. حتی اولش سعی کردیم به طریقی با این فرد بنشینیم تا اسناد، مدارک و دارایی هایش را به وثیقه بگیریم؛ قصد داشتیم بر این اساس برای بانک ها از لحاظ حقوقی و مالی یک پشتوانه پیدا کنیم و از لحاظ کیفری و نوع سواستفاده، تبانی و جعل خود قوه قضائیه و وزارت اطلاعات موضوع را پیگیری کنند. گروه امیر منصور آریا خودش یک پشتوانه ای از جای دیگر احساس می کرد و به هیچ وجه همکاری نمی کرد و دارایی هاش را معرفی نمی کرد. وقتی دیدیم همکاری نمی کند خود ما موضوع را خبر دادیم که در برج سپهر بانک صادرات دستگیرش کردند .
من کشف کردم
وی ادامه داد: من چون خودم در مسائل مختلف یک تحلیلی داشته و دارم از روز اول گفتم که نمی شود حدود ۲۸۰۰ میلیارد تومان ال سی بدون حمایت مسئولان بانک هایی که پول به آنان داده شده، در بانک ها برده شود و نقد شود. از این ۲۸۰۰ میلیارد تومان فقط ۲۳۰۰ میلیارد تومان در بانک ملی بوده است. به غیر از تسهیلاتی که بانک ملی در حدود ۸۰۰ میلیارد تومان به خود مه آفرید خسروی جدای از ال سی ها داده بود. این موضوع نشان می دهد که مسئولان وقت بانک ملی به طور کامل در جریان کار بودند. سوم ماه مبارک رمضان این اطلاعات به من رسید سعی کردم خبر آن درز نکند تا بازجویی ها تمام شود، اطلاعات جدید به دست بیاید و مدارکی که می توانیم به دست بیاوریم کامل کنیم تا در اختیار وزارت اطلاعات و قوه قضاییه قرار دهیم. فکر می کنم چند روز بعد سایت تابناک همچین خبری را منتشر کرد. مسئولان این سایت خبری چون بیشتر مرتبط با خوزستان هستند و فساد بانکی هم در خوزستان به وقوع پیوسته بود احتمال می دهم بیشتر از آن سمت اطلاعاتی به دست آورده بودند. همان موقع من به روابط عمومی بانک صادرات اعلام کردم که یک اطلاعات بسیار مختصر منتشر کند که از طرف بانک صادرات پولی برداشت نشده و مدارکی از بانک صادرات جعل شده است. تلاش هم کردیم که این موضوع زیاد علنی نشود تا مسئولان، قوه قضاییه و وزارت اطلاعات بتوانند به کارشان برسند. ما یکدفعه دیدیم پس از اینکه سایت تابناک این خبر را منتشر کرد برخی یادشان افتاده که یک مستمسکی به دست شان افتاده تا علیه من سوء استفاده کنند.
خاوری دستور داده بود
رییس پیشین بانک مرکزی می گوید: ما مدارک مان را جمع کردیم و به قوه قضاییه خوزستان دادیم. دادگستری خوزستان، رییس بانک ملی کیش و رییس منطقه آزاد بانک ملی را دستگیر کرده بود. آنان به تقصیر کار بودن آقای خاوری اعتراف کرده بودند. آنان اعتراف کرده بودند آقای خاوری دستور داده بود و از جریان هم مطلع بوده است.
او ادعا دارد که زمانیکه از شورای پول و اعتبار کنار گذاشته شدم استعفا نامه خودم را نوشته بودم و می خواستم آن را به آقای احمدی نژاد بدهم. چرا که توافقی با آقای احمدی نژاد مبنی بر حضورم در شورای پول و اعتبار داشتم و ایشان زیر آن زده بود. مثل توافق هایی که در وزارت کار با من داشتند و عمل نکردند.
جهرمی ادامه داد: بهمنی گفت: « استعفا بدهید. » من هم به ایشان گفتم: « من استعفا نمی دهم چرا که اولا مقصر شناخته می شوم و ثانیا موضوع را دارم پیگیری می کنم و در بانک ملی و بانک مرکزی، به سر و نخ هایی رسیدم. همچنین پیرامون موضوع فساد بانکی در دولت، مجموعه دولت و اطرافیان آقای احمدی نژاد اطلاعاتی کسب کردم که در اختیار قوه قضاییه گذاشتم و پیگیر آن هم هستم. اگر می خواهید من را عزل کنید. » از طرفی دیگر هم برخی با من مخالف های زیادی می کردند.

می خواستند اختلاس را جمع کنند
رییس پیشین بانک صادرات معتقد است که دولت تلاش بود که این مساله اختلاس را جمع کند و افزود: حسینی هم تمایل داشت موضوع را جمع کند. خیال کردند این موضوع را می شود با پا در میانی جمع کرد. حتی آقای خاوری به من گفت: « شما بدهی بانک صادرات به بانک ملی را با این ال سی ها قبول کن. » از سوی دیگر بانک مرکزی هم اینگونه داشت القا می کرد که بانک صادرات به بانک ملی، سامان و بانک های دیگر بدهکار است. گفتم: « زمانیکه تبانی و جعل صورت گرفته مسئولیتی با سازمانی که مدارک آن جعل شده نیست. شما هیچ زمانی نمی توانید عنوان کنید که بانک صادرات به بانک ملی بدهکار است چرا که ال سی جعلی بود. » این گفته من با استناد به قانون بود.
مسئولان دولتی فاسدند نه من
وی با ابراز شگفتی از واکنش احمدی نژاد نسبت به این اختلاس می گوید: اگر جای آقای احمدی نژاد بودم به قوه قضاییه توصیه می کردم هر کسی گناه کار است و در این فساد بانکی دست داشته است باید دستگیر شود. این توصیه عاقلانه است و از روی عصبانیت و خصومت شخصی مطرح نمی شد. ولی وقتی فقط اسم می برند که فلانی باید دستگیر شود باید بررسی کرد که اصلا از فلانی شما مدرکی دارید؟ این فساد بانکی پیش از حضور من در راس بانک صادرات به وقوع پیوسته است و بعد هم در بانک ثبت نبوده که پیشگیری کنم. بعد از آن هم برخی از مسئولان دولتی فساد داشته اند. بالاخره این آقای معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت که پیش تر هم رییس دفتر وزیر بود اعتراف هایی در رابطه با رشوه اش هست. یک مدیر عامل بانک دولتی دیگر جدا از آقای خاوری هم در این پرونده حضور دارد.
وی می گوید:  اینکه گفته می شود چرا اینها دستگیر شدند و من دستگیر نشدم از عصبانیت یک فرد است که از خصومت شخصی شکل گرفته است. علت آنهم این است که با پیگیری های من برخی از اطرافیان زیر سوال رفته اند. دلیل نمی شود که به این خاطر علیه من موضع گیری شود. یک رییس جمهوری باید دنبال این باشد که افراد نا پاک از سیستم حذف شوند وبا آنان برخورد شود. حتی برخی سایت ها دولتی شایع کردند خانواده من در این فساد بانکی نقش داشتند و پسر من دستگیر شده است. همه این موارد دروغ است. بنده نه دستگیر شدم و نه اتهام من فساد و مشارکت در آن است. اگر من ریالی در این فساد بانکی نقش داشتم که نمی رفتم این موضوع را لو بدهم. مثل آقای خاوری حداقل اش این بود که فرار می کردم.
فرار جعبه سیاه
جهرمی معتقد است که با فرار خاوری دو اتفاق به وقوع پیوست. نخست اینکه جعبه سیاه پرونده فرار کرد. اطلاعات خاوری در این رابطه به کار می آمد. اینکه چه کسانی به او دستور داده بودند این کار رابکند و نقش دیگران هم می شد مطرح شود. نقشی که به نظر من هنوز در پرونده به خوبی مطح نشده و پیگیری های بیشتری نیاز دارد. این نکته ها همگی در اختیار خاوری است و با فرار او همگی اینها گم شد.
اوکه قول می دهد در آینده ای نه چندان دور مطالبی را در مورد چگونگی فرار خاوری افشا کند، می گوید: خاوری را نگذاشتند دستگیر کنند در صورتیکه قوه قضاییه در استان خوزستان نظرش بر این بود که باید ایشان دستگیر شود. یعنی بر اساس مستندات قوه قضاییه در استان خوزستان باید آقای خاوری دستگیر می شد اما نگذاشتند این اتفاق بیافتد و آقای خاوری فرار کرد.
دیگر بر نمی گردد
جهرمی گفت: مشخص بود که آقا خاوری  فرار کرده است. من اطلاعی کسب کردم که ایشان به فردی در انگلستان گفته بود: « من دیگر بر نمی گردم.
او در پاسخ به این سوال که سیستم امنیتی به راحتی اجازه خروج آقای خاوری را داده است گفت: « اجازه بدهید برخی مسایل را توضیح ندهم و به موقع آنها را مطرح خواهم کرد. در زمانی این کار را خواهم کرد. در حال حاضر خوشبختانه قوه قضاییه رسیدگی خوبی داشته و مدارک کامل تری پیدا کرده است. از سوی دیگر اعترافات خوبی هم به دست آمده و مشخص شده که آقای خاوری چه میزان گرفته است یا اینکه خواهر زاده آقای مشایی چه مقدار دریافت کرده است. در کیفر خواست نامش آورده شده است.»  اوادامه داد: « همچنین برخی از معاونان، مدیران کل و کارشناسان برخی از وزارتخانه ها هستند. دو مدیر عامل بانک دولتی در این داستان رشوه گرفته اند و در کیفرخواست آمده است.
جهرمی مدعی است:  آنچه در کیفر خواست این ۳۲ نفر مطرح شده سبب شده مردم بیشتر آگاهی پیدا کنند. این حرکتی که ما تحت عنوان برخورد با فساد آغاز کردیم نشان می دهد که چه قدر به اصلاح سیستم کمک کرده است. برخی بانک های مانند صادرات، ملی شروع به اصلاح سیستم خود کرده اند. اگر ما می خواستیم مانند برخی که توصیه کردند که تعامل کنید و به قوه قضاییه و وزارت اطلاعات موضوع را اعلام نکنید این اصلاحات در سیستم بانکی آغاز نمی شد. هر چه مدارک جدید و اعترافات متهمین بیشتر شود بنده خوشحال تر می شوم که ابعاد این فساد بزرگ بیشتر باز می گردد.




ضرورت درمان عیسی سحرخیز بدور از فشارهای عصبی

عیسی سحرخیز از اواخر ماه گذشته در پی وخامت مجدد شرایط جسمی و وضعیت نامناسب قلبی، به بیمارستان قلب امیرآباد منتقل و بستری شد. اما علی رغم تاکید پزشکان بر ایجاد فضایی خارج از استرس، هم اینک چند مامور در اتاق وی حضور دارند و فشارهای عصبی بر روی ایشان وجود دارد.
مهدی سحرخیز فرزند عیسی سحرخیز با بیان اینکه خبر چند روز پیش مبنی بر حمله لباس شخصی ها و ضرب و شتم پدرش صحت ندارد، به “جرس” می گوید: “حمله لباس شخصی ها و ضرب و شتم ایشان درست نیست، اما الان سه نفر سرباز و یک مامور در اتاق حضور دارند و فشارهای عصبی بر روی ایشان است. پدر مشکل فشار خون دارند و فشارشان بالا و پایین می رود. یکی دو تا از این سرباز ها این مسئله را می دانند و علی رغم این آگاهی به وضعیت جسمانی پدر با ایشان جر و بحث می کنند. برای مثال روز انتخابات همه را از اتاق بیرون کرده اند و گفتند آن روز ملاقات نیست و همچنین دو سه روز قبل که ایشان حالشان خوب نبود و خواهش کردند تلویزیون خاموش شود اما مامورها با ایشان جر و بحث کردند و گفتند نمی شود. بعد هم فشار پدر بالا می رود و ایشان را به سی سی یو منتقل می کنند و از لحاظ جسمی خیلی برایشان مشکل ایجاد شد.”
فرزند سحرخیز ادامه می دهد: “دو و سه روز اول که پدر به بیمارستان منتقل شده بودند با دستبند و پایبند بودند اما بعد به دستور دادستان آن را باز کردند.”
لازم بذکر است، سید محمد خاتمی پس از عیادت از محسن امین زاده که هم اکنون در بیمارستان بستری و تحت درمان است، قصد عیادت از عیسی سحرخیز را داشت که با ممانعت ماموران مواجه شد.
فرزند این روزنامه نگار برجسته در خصوص وضعیت جسمانی پدرش خاطرنشان می کند: “پیگیری پزشکی در حال انجام است اما هر روز مریضی های خاصی آشکار می شود که باید رسیدگی شود. علاوه بر مشکل قلب و کلیه که پدر داشتند ظاهرا غدد فوق کلیوی ایشان هم کار نمی کند و آنزیمها خوب کار نمی کنند و مشکلاتی را ایجاد کرده که حالا پزشکان در حال رسیدگی هستند و باید ام آر آی انجام گیرد و درمان “تداوم” پیدا کند.”
وی تاکید می کند: “فشارهای عصبی موجب شدت گرفتن این بیماری ها می شود و مسائلی که پیش آمد و محدودیتهایی که هنوز وجود دارد اگر تکرار شود ایشان دچار مشکلاتی بیش از این خواهند شد. از سوی دیگر پزشکان متخصص بخاطر شرایط جسمانی ایشان دستور مرخصی استعلاجی داده اند و گفته اند نباید به زندان برگردانده شود. بنابراین اگر به زندان برگردانده شوند، ممکن است مشکلی برایشان ایجاد شود و خدای ناکرده سلامتی جسمانی ایشان بخطر بیافتد.”
عیسی سحرخیز تیرماه ۸۸ و در پی بازداشت های گسترده پس از انتخابات بازداشت و پس از ۳۸۲ روز بازداشت در دادگاهی پشت درهای بسته، توسط قاضی صلواتی به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس محکوم شد. وی بار دیگر طی حکمی به دو سال حبس دیگر به دلیل فعالیت های مطبوعاتی سابقش محکوم شد.
گفتنی است، عیسی سحرخیز، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و مدیرمسئول روزنامهٔ توقیف شدهٔ «اخبار اقتصادی» و ماهنامهٔ توقیف شده «آفتاب» بود. وی در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی مدتی به عنوان مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت داشت.




پدر بهنود رمضانی، دانشجوی جان باخته، در سالگرد شهادت فرزندش: «واقعیت ها حذف نشوند»

با فرارسیدن اولین سالگرد شهادت بهنود رمضانی، دانشجوی نوشیروانی بابل، که در مراسم چهارشنبه آخر سال ۹۰ ،پس از ضرب و شتم نیروهای موسوم به «لباس شخصی» کشته شده بود، پدر این دانشجوی شهید در گفتگو با رسانه ها اعلام کرده که «ما امسال براي بهنود مراسمي برگزار خواهيم كرد. اين مراسم, ۲۶ اسفندماه در شهرستان قائمشهر, روستاي قراخيل, مسجد امام حسين از حدود ساعت ۲ و نيم تا ۴ و نيم عصر خواهد بود. و در اين روز بر سر مزار بهنود جمع ميشويم.»
به گزارش دانشجونیوز به نقل از تارنمای كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها، پدر بهنود رمضانی دانشجوی شهید که سال گذشته بدست نیروهای امنیتی و لباس شخصی حکومت ایران کشته شده بود، در جدیدترین گفتگو با کانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها ضمن اعلام اینکه قرار است ۲۶ اسفند ماه در شهرستان قائمشهر مراسمی به یاد وی برگزار کنند، تاکید کرده که «واقعيت ها حذف نشوند. بايد ديد كه امثال بهنود چه كساني بودند. بايد راه شناخت آن ها را پيدا كرد و نبايد واقعيت ها كتمان شوند. نظر من, اين است.»
بر اساس گزارش های قبلی دانشجونیوز و همچنین مصاحبه این وبسایت با یکی از نزدیک ترین دوستان شهید بهنود رمضانی، مشخص شد که این دانشجو نه به علت ترکیدن نارنجک در جیب اش بلکه در اثر وارد شدن «ضربات متعدد ناشی از اصابت جسم سخت» کشته شده بود..
یکی از صمیمی ترین دوستان و همراهان بهنود رمضانی قرا در این باره به دانشجو نیوز گفته بود: «من پیکر بهنود را دیدم و بعد گواهی پزشکی قانونی هم جزئیات را تایید کرد. استخوان ران پای راستش خرد شده بود. یکی از بیضه هایش ترکیده بود. دست چپ یا راستش شکسته بود. گردنش شکسته بود که حتی با شکستن گردن، فرد قطع نخاع می شود و نمی میرد بلکه علت مرگ ضربات سختی بود که به سرش وارد شده بود. معلوم نیست با چه چیزی به سرش ضربه زدند که باعث شده بود رگهای مغز پاره شود و خونریزی مغزی کند. بعد با آمبولانس به بیمارستان الغدیر بردیم که گفتند تمام کرده است.»
با این حال نیروهای امنیتی ونظامی با پاره کردن تصاویر این دانشجو اجازه ی برگزاری هیچگونه مراسمی در شهر تهران را ندادند و درنهایت پیکر این دانشجو متولد 1371 در روز جمعه 27 اسفند در زادگاهش در روستای قراخیل از توابع شهرستان قائم شهر دفن شد.
پدر این دانشجوی شهید در این گفتگو اعلام کرده است: «ما امسال براي بهنود مراسمي برگزار خواهيم كرد. اين مراسم, 26اسفندماه در شهرستان قائمشهر, روستاي قراخيل, مسجد امام حسين از حدود ساعت 2و نيم تا 4و نيم عصر خواهد بود. و در اين روز بر سر مزار بهنود جمع ميشويم.»
بر اساس این گزارش آقاي رمضاني (در حالي كه بغض خود را پنهان نمي كند, با صدايي مصمم و درعين حال, لرزان از فروريختن اشك ها) در ارتباط با فرزندش گفته است: «بهنود آزادانديش و آزاده بود. همه لحظاتش شيرين بود. به تازگي در كنكور قبول شده بود و آرزوها داشت او در فكرش انسانيت بود. از آزادي صحبت مي كرد. هنگامي كه به وضعيت در خاورميانه نگاه مي كرد, مي گفت, آزادي تاوان دارد. اين عين گفته او بود. تفسيرش بماند براي عاقلان.»
پدر این دانشجوی شهید در ادامه تاکید کرد: «او همه جا با من است. من هميشه و هر روز به ياد او و همراهش هستم
من هم مانند او مي خواهم كه همه آزاد باشند. من اعدام كسي را نمي خواهم, من قتل كسي را نمي خواهم, فقط يك چيز مي خواهم و آن اينكه واقعيت ها, حذف نشوند. بايد ديد كه امثال بهنود, چه كساني بودند. بايد راه شناخت آن ها را پيدا كرد و نبايد واقعيت ها كتمان شوند. نظر من, اين است.»
آقای رمضانی پدر دانشجوی شهید بهنود رمضانی در انتهای این گفتگو گفت: « به نظر من, بهنود روسفيد تاريخ شد. ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله اموات بل احياء عند ربهم يرزقون. او روسفيد تاريخ شده است. بهنود, آزادانديش بود. او هميشه با مااست و فراموش نمي شود.»




کانادا: آمادگی نظامی برای هرگونه احتمالی در مورد ایران را داریم

پیتر مک کی وزیر دفاع کانادا می‌گوید که کشورش در مورد برنامه اتمی ایران متعهد به دیپلماسی است اما نیروهای نظامی این کشور آماده هرگونه احتمالی برای برخورد با ایران است.
به نوشته رادیو فردا، وزیر دفاع کانادا در گفت‌وگویی با شبکه خبری «سان نیوز» که روز یکشنبه منتشر شد همچنین گفته است این کشور همه راه‌های دیپلماتیک را می‌رود اما با این حال برای آنچه که ممکن است پیش بیاید آماده است.
پیتر مک کی تصریح کرد: «ما همواره درحال برنامه‌ریزی و آمادگی هستیم.»
آقای مک کی همچنین گفته است که نظام حاکم بر ایران «بیرحمانه» علیه مردم این کشور عمل می‌کند، حاضر به پیروی از قوانین بین‌المللی در برنامه اتمی و همکاری با بازرسان آژانس نیست و همچنین نسبت به اسرائیل رویکردی «خصمانه» دارد.
وزیر دفاع کانادا گفت از این رو کانادا هم مانند هر کشور دیگری، خطر ایران را جدی می‌گیرد و برای این کار با دیگر کشورها و متحدان خود هماهنگی دارد.
وی افزود اتاوا در مورد تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی، با محوریت سازمان ملل عمل می‌کند اما کانادا در زمره کشورهایی است که در تحریم‌ها بسیار جدی بوده است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در ماه جاری میلادی سفری به اوتاوا، پایتخت کانادا داشت و در طی گفت وگو با مسئولان دولتی کانادا، بحران اتمی ایران را «بزرگترین معضل در دریای مشکلات پیچیده خاورمیانه» برشمرد.
استفن هارپر، نخست وزیر کانادا در دیدار با آقای نتانیاهو گفت که این کشور از خطر ایران آگاه است ولی خود را متعهد به دیپلماسی می‌داند.
مقامات دولتی اسرائیل در آخرین اظهارنظرهای خود گفته‌اند برای حمله به ایران، نیازی به هماهانگی یا چراغ سبز از سوی آمریکا نمی‌بینند.
مقامات حاکم در دولت اسرائیل می‌گویند برنامه اتمی ایران برای ساخت سلاح اتمی است و ایران به زودی به ساخت بمب اتمی خواهد رسید از این رو، شاید نیاز به حمله نظامی باشد تا تاسیسات اتمی ایران را از بین ببرد.
اسرائیل تاکنون دوبار به طور یکجانبه به تاسیسات مشکوک اتمی در عراق (در زمان حکومت صدام حسین) و سوریه حمله کرده است. ایران می‌گوید برنامه اتمی را برای تولید برق دنبال می‌کند و هشدار داده هرگونه حمله از سوی اسرائیل را بدون پاسخ نخواهد گذاشت.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در پی کسب اجماع و حمایت در مورد برخورد شدید با ایران است. آمریکا در آخرین اظهار نظر خود گفته دیپلماسی را به عنوان اولویت در دستور کار دارد.



درخواست ۸۳ تن از فعالان از سید علی بنی جمالی، عکاس خبری، برای پایان اعتصاب غذا

هشتاد و سه نفر از فعالین حقوق بشری و کنش گران سیاسی از سید علی بنی جمالی، عکاس خبری و فعال حقوق بشر خواسته اند تا به اعتصاب غذا خشک خود پایان دهد.
به گزارش دانشجونیوز، سید علی بنی جمالی که از تاریخ 18 اسفند ماه در همبستگی با مهدی خزعلی دست به اعتصاب غذای خشک زده است، بر اثر وخامت وضعیت جسمانی اش به بیمارستان منتقل شده و با دریافت سرم و کمک های اولیه پزشکی جلوی آسیب های جدی تر گرفته شد. او هم اکنون در آغاز روز پنجم اعتصاب غذای خود حال جسمانی مناسبی ندارد و هر لحظه با خطر آسیب های جبران ناپذیر جسمی روبروست.
بر اساس این گزارش وی قبل از آغاز اعتصاب غذای خشکش با انتشار یادداشتی تحت عنوان "سکوت امروزمان عذاب وجدان فردایمان" در وبلاگ و در صفحه فیس بوک خود نوشت:« از فردا هجدهم اسفند ۱۳۹۰ ، شروع به اعتصاب غذای خشک می کنم ، تا شاید صدای مهدی خزعلی بیشتر شنیده شود . همراه با مهدی خزعلی خواهم بود یا با مهدی خزعلی اعتصابم را می شکنم یا من هم تا آخرش خواهم رفت.»
او با اشاره به وضعیت زندانیان سیاسی و نامه های محمد نوریزاد در ادامه یادداشت خود اینگونه آورده است:«روزی که شنیدم مهدی خزعلی اعتصاب غذایش را به اعتصاب غذای خشک تبدیل کرده است ناخودآگاه از خودم بدم آمد ، احساس بی غیرتی و شرم کردم .شاید تو هم که الان این را می خوانی از خودت بدت بی آید ، البته اگر صادقانه با خودت خلوت کنی و به این نتیجه برسی که شاید بتوانی کاری انجام بدهی که صدایش را به گوش دیگران برسانی تا شاید دیگرانی هم تکانی بخورند و کاری انجام دهند.»
هشتاد و سه نفر از فعالین حقوق بشری و کنشگران سیاسی در بخشی نامه درخواست خود از سید علی بنی جمالی نوشته اند:« همان گونه که اعتصابت روزی یاری گر این مسیر و تلنگری بر غفلت همه ما بود، اکنون شکستن آن و در عوض سامان دادن به یک حرکت جمعی و مصمم است که می تواند راه گشا باشد. امید داریم که در خواست ما و خانواده مهدی خزعلی را اجابت کنی! آینده این سرزمین به تو و امثال تو نیاز دارد. بیا تا در کنار هم صدای رسای مهدی خزعلی باشیم.»
متن کامل این نامه و اسامی امضاکنندگان آن به شرح ذیل می باشد:
علی جان! صدای اعتصابت را شنیدیم. روزگار بر وفق مرادمان نیست. تو دیگر غمی بر غم ها نیافزای. در این دوران، دغدغه و احساس مسوولیت تو برای کشور عزیزمان ایران و برای زندانیان سیاسی بسیار ارزشمند و قابل تحسین است. در یاداشت پیش از اعتصابت نوشته ای که با شنیدن خبر اعتصاب غذای خشک دکتر مهدی خزعلی احساس شرم کرده ای. اما عزیز! شرم کسانی را سزاست که سرمایه های انسانی مملکت از پیر و جوان را به کنج زندانها درافکنده اند و فرزندان ایران زمین را به دیار غربت کوچانیده اند. همه با هم پیمان می بندیم تا از این پس تلاش خود را برای رساندن صدای مهدی خزعلی بیش از پیش کنیم. مگر هدف تو از زمان آغاز اعتصابت جز متوجه کردن اذهان به فاجعه ای بود که در کمین دکتر مهدی خزعلی نشسته است؟ علی جان! اعتصابت را افطار کن. اعتصاب غذای خشک تو و وضعیت وخیم تو موجب نگرانی ما شده است. خانواده مهدی خزعلی هم راضی به ادامه اعتصاب تو نیست و از تو خواسته اند که اعتصابت را بشکنی. اعتصاب غذای تو برای همه ما هم مایه امید بود و هم مایه دلنگرانی!
همان گونه که ما صدای اعتصابت را شنیدیم تو نیز صدای ما رو بشنو و با رفع نگرانی دوستانت، کمک کن تا کوشش ها برای هدفی یگانه، یعنی محقق شدن خواسته های دکتر خزعلی، هم راستا شود. همان گونه که اعتصابت روزی یاری گر این مسیر و تلنگری بر غفلت همه ما بود، اکنون شکستن آن و در عوض سامان دادن به یک حرکت جمعی و مصمم است که می تواند راه گشا باشد. امید داریم که در خواست ما و خانواده مهدی خزعلی را اجابت کنی! آینده این سرزمین به تو و امثال تو نیاز دارد. بیا تا در کنار هم صدای رسای مهدی خزعلی باشیم.
1. امیرحسین اعتمادی بزرگ
2. سعید آگنجی
3. مهسا آزاده
4. علی احسانی
5. بشیر احسانی
6. نصیر اسدی
7. حامد امیری
8. بابک اجلالی
9. عسل اسماعیل زاده
10. پیام اولاد عظیمی
11. ونداد اولاد عظیمی
12. آرنوش آزرحیمی
13. علیرضا ایران شاهی
14. حسین اردکانی
15. محمد الموتی
16. آذر ایراندوست
17. دنیا اکبری
18. سولماز ایکدر
19. علیرضا ایرانشاهی
20. احمد باطبی
21. ژیلا بنی یعقوب
22. بهمن برنا
23. توحید بیگی
24. احسان بداغی
25. جمشید بابائی
26. پدرام بدخشان
27. پیمان پورنخعی
28. محمد پارسی
29. علی پورواحدی
30. حامد تهرانی
31. بهیه جیلانی
32. نازنین جلیلیان
33. مسعود چانوسی
34. سعید حق جو
35. سمانه حاج علی
36. جاوید حاج همتی
37. سیامک خلیقی
38. حمید خطیبی
39. ژیلا داورپناه
40. حبیب رستمی
41. صادق رضائی
42. زهرا رادفر
43. امین ریاحی
44. امیر رشیدی
45. پدرام رفعتی
46. آرمان رضاخانی
47. اسماعیل سلمان پور
48. فرید سلیمانی
49. سلمان سیما
50. مریم شفیع پور
51. کتایون شیبانی
52. حمید شاهسیاه
53. احمد شاه رضائی
54. سیاوش صفوی
55. حسین عبدی
56. رامتین غفاری
57. ناصح فریدی
58. فرشید فاریابی
59. جعفر قدیم خانی
60. کوروش قاسمی
61. سعید قاسمی نژاد
62. علیرضا کیانی
63. نوید کامران
64. امید کشتکار
65. حسین کیا
66. ریحانه گلی زاده
67. ساقی لقائی
68. نوید محبی
69. علیرضا موسوی
70. رضا مبین
71. محسن موسوی
72. مسعود مسجودی
73. بهزاد مهرانی
74. مهدی مظفری
75. مریم مقدم
76. مزدک موسوی
77. حسن نائب هاشم
78. اباذر نوری زاد
79. راضیه نشاط
80. مریم نائب یزدی
81. مجید نیکنام
82. سعید وفا
83. اشکان یزدچی



پیام تبریک فعالین دانشجویی به بهاره هدایت: امیدی که تو به راه مبارزه اعطا می کنی بیش از اینها شایسته تقدیر است

گروهی از فعالین سال های اخیر جنبش دانشجویی همزمان با فرا رسیدن روز جهانی زن و اعطای جایزه بنیاد هارالد ادلستام به بهاره هدایت، پیام تبریکی خطاب به وی صادر کردند.
بنیاد هارالد ادلستام در سوئد اعلام کرده است که به دلیل "شجاعت فوق‌العاده و تعهد فعالانه به عدالت در برابر نقض حقوق بشر در ایران" اين جايزه را به بهاره هدايت اعطا کرده است. بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، به نه سال و نیم حبس محکوم شده است.
به گزارش دانشجونیوز، متن کامل این پیام به شرح زیر است:
قطاری که زندگی را می برد، مسافران متعدد دارد. برخی پیاده می آیند و با کوله باری کم. برخی دیگر سواره و با انبوهی تعلقات و وابستگی ها. برخی در طی مسیر پیاده و سوار می شوند. برخی تنها مسافر اند. اما هستند آنانی که لوکوموتیو زندگی را پیش می برند.  در این ریل هایی که با سرعت طی می شوند ارزش عمر تنها چیزی است که به جای می گذاریم.  برخی میوه ای ارزشمند به دیگران می بخشند. برخی نشسته بر نخستین واگن راهبر و راهنما می شوند. تقدیرها شایسته آنانی ست که جسارت و شجاعت را چراغ راه می کنند و حقانیت را می طلبند. آنان که در تاریکی امید بردمیدن می شوند.
بهاره هدایت عزیز امروز که رنج ها و ایستادگی هایت پاسداشت می شود و اسارتت پشت میله ها هنوز امید تلاش برای آزادی را می دهد، ما همقطاران شاید سواره یا پیاده به لحظات و ثانیه های سختی می اندیشیم که دیوارهای تنگ و بلند دربندشان کشیده اند. روزهای شیرین و پاک دهه بیست زندگی ات که چون دیگران می بایست شادترین خاطرات را برایت رقم می زد، می گذرند و ما را از رنجی که می بری آگاهی مان نیست چرا که هیچ یک در آن نقطه نایستاده ایم. امید بخشیدن نه هنر هر کسی و نه در طاقت همگان است. امیدی که تو با قصه ات به راه مبارزه اعطا می کنی بیش از اینها و پیش از اینها شایسته تقدیر است.
همزمان با گرمیداشت هشت مارس، روز جهانی زنان اعطای نخستین جایزه بنیاد هارالد ادلستام را به دلیل "شجاعت فوق‌العاده و تعهد فعالانه به عدالت در برابر نقض حقوق بشر در ایران" به تو تبریک می گوییم
چشم به راه آزادی ات...
احمد احمدیان، ارنوش ازرحیمی، اردوان اصحابی، امیر حسین اعتمادی، نسرین افضلی، امیر اقتنایی، مرضیه آریان فر، احسان بداغی، مقداد بریمانی، نجات بهرامی، آرش بهمنی، ناصر پویافر، زینب پیغمبرزاده، عزت الله تربتی، حسین ترکاشوند، علی تقی پور، حسین جاودانی، پویا جهاندار، جاوید حاج همتی،ابوالفضل حاجی زادگان، عباس حکیم زاده، مصطفی خسروی،اشکان ذهابیان، امیر رشیدی، سحر رضازاده، سیاوش رضاییان، احسان رمضانیان، بنفشه رنجی، سامان زمان زاده، حسین سبحان اللهی، نسیم سرابندی، محمود سعیدزاده، محسن سیدین، سلمان سیما، محمد شوراب، علی صادق پور، محمد صادقی، مصطفی صداقت جو، محمد صدیقی، محسن صنعتی پور، علی طباطبایی، صابر عباسیان،علی عبدی، مهدی عربشاهی، مونا غفاری، علیرضا فیروزی، حسین قابل، سعید قاسمی نژاد، رضا قاضی نوری، علیرضا کیانی، رها لک، مجید لگزیان، پویان محمودیان، احمد مدادی، بلال مرادویسی، متین مشکین، علیرضا موسوی، مصطفی مهدی زاده، پویا میرمحبوب، یوحنا نجدی، حامد ورمزیار، سجاد ویس مرادی، سورنا هاشمی، عنایت همایی راد، رضا یونسی





روسيه با انتقال قدرت به معاون رياست جمهورى سوريه موافقت كرد

در اقدامى مهم براى حل بحران مشروعيت حكومت در سوريه، سرگئى لاوروف وزير خارجه ى روسيه موافقت كرده است كه اختيارات رياست جمهورى سوريه از بشار اسد به معاونش واگذار گردد.
به نوشته العربیه، طبق گزارش منتشره به نقل از يك منبع ديپلماتيك عرب، لاوروف گفته است كه اين تغيير و تحول را مشروط به درج آن در چارچوب اقدامات "كوفى عنان" دبير كل سابق سازمان ملل و فرستاده ى مشترك اين سازمان و اتحاديه ى عرب براى حل بحران سوريه مى داند.
در گزارش روزنامه ى الحيات چاپ لندن در اين زمينه آمده است كه رئيس ديپلماسى روسيه موافقت كرده است كه طرح اتحاديه ى كشورهاى عربى در انتقال قدرت از اسد به معاونش به اجرا درآيد، ليكن كوفى عنان اين طرح را در برنامه و سرى اقدامات خود بگنجاند و تغيير و تحول در همين چارچوب انجام شود.
منبع ديپلماتيكى كه اين موافقت را فاش كرده است مى گويد: اين تغيير در سياست روسيه نسبت به حكومت اسد پيشرفت شايان توجهى است. زيرا پيش از اين مسكو به شدت با بركنارى اسد مخالفت مى كرد.
در پى واكنش شديد سعودى و قطر نسبت به آخرين سخنرانى سرگئى لاوروف در اين زمينه، يك بيانيه ى مشترك از سوى وزيران خارجه ى روسيه و قطر منتشر شد كه غير منتظره بود. زيرا دو طرف در اين بيانيه اعلام كردند كه به راه حلى براى بحران رسيده اند.
در راه حل اعلام شده، متوقف كردن اعمال خشونت آميز، تشكيل يك واحد بى طرف ناظر بر حفظ آتش بس، جلوگيرى از دخالت خارجى، رساندن كمكهاى انسانى به افراد و مناطق نيازمند و حمايت از اقدامات كوفى عنان ذكر شده است كه يكى از اين اقدامات بازكردن باب گفتگو بين حكومت سوريه و مخالفانش مى باشد.
گفتنى است كه طبق گزارش خبرگزارى رسمى سوريه (سانا) اسد به عنان گفته است كه حكومت سوريه آماده ى همكارى براى يافتن راه حل از طريق تلاشهاى صادقانه از هر سو است.
100 كشته در 24 ساعت گذشته
از سوى ديگر شوراى عام انقلاب سوريه اعلام كرد كه ظرف 24 ساعت گذشته 100 كشته از ميان صفوف تظاهركنندگان و ساكنان مناطق مورد حمله ى نيروهاى دولتى داشته است.
اين شورا گفت: شب گذشته آتش سنگينى از سوى نظاميان طرفدار اسد بر مناطق مسكونى بعضى از شهرها و بويژه دمشق باريده است. مناطق جوبر، ميدان، شرق ركن الدين، ميسات، خيابان بغداد و قابون در پايتخت سوريه بيش از همه مورد حمله ى ارتشيان وفادار به بشار اسد بوده است.
تعدادى از كودكان و افراد مسن در منطقه جوبر دمشق بازداشت شدند. سپس مردم معترض با آتش زدن تاير و غيره راه جوبر – عباسيه را بر نظاميان و بويژه عناصر امنيتى نيروى هوايى كه نقش مهمى در سركوبها دارند بستند تا مانع گسترش دستگيريها و كشتارها شوند.
كوى هاى ميدان و المزه در دمشق شاهد تظاهرات بوده اند و مناطق حجر الاسود، معضميه و داريا در اطراف دمشق نيز شاهد بازداشتهاى وسيعى بودند.
اين در حالى است كه استان ادلب در شمال غرب سوريه زير آتش توپ و تانك ارتش قراردارد و خود به تنهايى در روز شنبه 54 كشته داده است. از اين ميان 15 نفر وابسته به ارتش آزاد سوريه بوده اند كه در يك كمين كشته شدند.
سازمان ملل متحد مى گويد از آغاز اعتراضات عليه حكومت اسد تا به حال بيش از 7500 تن در سوريه كشته شده اند. دولت سوريه نيز مدعى است كه 2000 كشته در صفوف خود داشته است.




هرانا؛ دلنوشته مادر فرهاد وکیلی خطاب به افکار عمومی

خبرگزاری هرانا - شریفه وکیلی مادر فرهاد وکیلی از زندانیان اعدامی در ۱۹ اردی بهشت ماه سال ۸۹ که اخیرا فرزند دیگرش نیز بازداشت و در حال حاضر به بیمارستان منتقل شده است در دلنوشته ای کوتاه از سرگذشت سالهای اخیر خود گفت.
این مادر داغ دیده در نامه ای خطاب به افکار عمومی از وضعیت فعلی خانواده و فرزندان خود سخن گفته است، متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته با ترجمه از زبان کردی به فارسی به قرار زیر است:
با سلام و درود خدمت تمام کسانی که در این چند سال ما را فراموش نکردن و همیشه کنار ما بوده و مرهمی بر زخمهای ما بودند.
همیشه در اخبار میشنیدم که جوانی را اعدام کردن یا فلان زندانی شکنجه شده است، ناراحت شده و باخودم میگفتم مادران اینها چه سختی را تحمل می کنند، شنیدن شکنجه و اعدام فرزند زجر آور است و فکر نمی کردم این بلا سر خودم نیز بیاید.
چند ماهی بود که فرهاد بازداشت و از تهران به کرمانشاه منتقل شده بود به ملاقاتش رفتیم ولی فرهاد من نبود، رنگ و رو رفته لاغر با ریش زیاد و جوری که نمیشد شناختش، پرسیدم تو فرهادی، لبخندی زد و بغلم کرد وگفت مادر چرا این جا آمدی اینجا جای تو نیست منم به او گفتم جای توهم اینجا نیست چه بر سرت آوردن؟ اما جوابی نداد، این بدترین خاطره ام با فرهاد بود.
در طی چند سالی که در زندان اوین بود به ملاقاتش می رفتیم در سرمای زمستان با دو بچه کوچک ساعتها را در مقابل در زندان منتظر می گذاشتن برای نیم ساعت ملاقات، روزهای بدی بود.
ما از سنندج ۱۰ساعت را با اتوبوس تا تهران در راه  بودیم برای بچه ها و من که سن و سالم بالاست سخت بود، در یکی از ملاقاتها که با فرهاد داشتم بازجویش هم بود جوانی ۲۵ ساله  به اسم علی بهش گفتم فرهاد رو چرا آزاد نمی کنید بهم گفت من قول میدم که آزاد می شود فرهاد عفو شده بزودی آزاد خواهد شد این نیز بدترین  دروغی بود که شنیدم و بدترین خبر که به من دادن ساعت ۱۲ ظهر ۱۹ اردیبهشت خبر اعدام پسرم بود که هنوزم باور نکردم.
با خبر مرگ فرهاد پدرش (همسرم سعید) دچار شوک شد و زبانش بند آمده و بعد از ۲۰ روز نتوانست طاقت بیاورد و بسوی پسرش شتافت انگار روزهای سیاه تمام نمی شد. این از خدا بی خبرها انگار کوتاه نمی آمدن شروع کردن به فشارها بر روی خانواده دختر بزرگم سعدیه اول دخترش را از دانشگاه اخراج و بعد شوهرش که کرد عراق بود را از ایران بیرون کردند و بعد هم دخترم مجبور به ترک ایران شد.
ولی بازم تمامی نداشت سراغ پسر دیگرم جهانبخش آمدن و او را دستگیر کردن، وقتی برای گرفتن خبری از پسرم به اطلاعات سنندج رفتیم ماموری که اونجا بود با لحن بدی به ما گفت زود برید تا شما رو هم نگرفتیم شما فکر کردید با اعدام فرهاد همه چی تمام شده ما تمام خانواده رو یکی یکی میگیریم شما همه ضد انقلاب هستید.
حالا هم که پسرم بعد از  ۳ ماه بازداشت دچار سکته قلبی شده و در بیمارستان تحت نظر قرار دارد نمی دانم این آدمها خودشان مادر ندارن، بچه ندارن که با بچه های مردم این کار را میکنن بخدا گناه اینها نا بخشودنی است چه کسی قرار است جواب ناله های من مادر را بدهد؟
یکی از فرزندانم را اعدام کردند، همسرم را دق مرگ کردند، دخترم رو مجبور به ترک دیار کردن و پسر دیگرم را در بسر مرگ قرار دادند. نمی دانم به کدام دادگاه شکایت این همه نا عدالتی را ببرم، مگر به دادگاه الهی.
مجددا از تمام کسانی که در این چند سال به ما لطف کردن و با ما همدردی کردن سپاس گذارم و آروز می کنم روزی برسد که خبر  اعدام هیچ انسانی را نشنویم و هیچ انسانی از دردها و شکنجه شدن سخن نگویید و به تمام مادرانی که فرزندشان را از دست داده اند و یا در زندان هستند همدری می کنم.
شریفه وکیلی




انتقال عبدالفتاح سلطانی به بند ۳۵۰ زندان اوین

خبرگزاری هرانا - عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری که بیش از ۶ ماه در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شد به بند عمومی ۳۵۰ اوین منتقل شد.
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی که روز شنبه به اتهام "تبلیغ علیه نظام"، "تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر" و "اجتماع و تبانی علیه نظام" به ۱۸ سال حبس در برازجان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شده بود، به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
عبدالفتاح سلطانی عضو کانون مدافعان حقوق بشر و عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری است که در طول فعالیت خود در حرفه‌ی وکالت سابقه وکالت در بسیاری از پرونده‌هایی که دارای جنبه حقوق بشری بوده از جمله پرونده فعالان سیاسی، دانشجویان، روزنامه نگاران و … را داشته است.
سلطانی پیش‌تر در سال ۱۳۸۴ بازداشت و مدت ۲۱۹ روز را در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین سپری کرده بود. او توسط قاضی مرتضوی متهم به جاسوسی از طریق افشای اطلاعات پرونده موکلان خود شده بودند. وی به خاطر این پرونده در دادگاه بدوی به ۵ سال حبس و ۵ سال محرومیت از خدمات اجتماعی محکوم شد. اما در دادگاه تجدید نظر از کلیه اتهامات تبرئه شد.
این وکیل دادگستری همچنین بعد از انتخابات سال ۸۸، در ۲۶ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت و مدت دو ماه در زندان به سر برد و سپس با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
معصومه دهقان همسر عبدالفتاح سلطانی چند روز پیش در گفتگو با رسانه‌ها با اشاره به اینکه پس از سه ماه از تشکیل دادگاه این رای به وکیل وی ابلاغ شده از وضعیت جسمی همسرش ابراز نگرانی کرده بود.




هرانا؛ پایان اعتصاب غذای داوود بهمن آبادی در بند ۲ الف

خبرگزاری هرانا - داوود بهمن آبادی زندانی سیاسی محبوس در بند ۲ الف (متعلق به سپاه پاسداران) که از اول اسفندماه در اعتراض به شرایط بلاتکلیف خود دست به اعتصاب غذا زده بود، به اعتصاب خود پایان داده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با قولِ مساعد مسئولان نسبت به رسیدگی به وضعیت داوود بهمن آبادی، این زندانی اعتصاب غذای خود را شکست.
وی از روز یکم اسفند ماه به دلیل بلاتکلیفی و بازداشت بی‌مورد خود در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بود.
آقای بهمن آبادی که در جبهه‌های جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق نیز حضور داشته است از دوم آذرماه سال جاری تاکنون در شرایط بلاتکلیف در زندان اوین به سر می‌برد و هم‌چنان ممنوع الملاقات است.
این وبلاگ نویس از سوی پلیس امنیت احضار و بازداشت شد.




دستگیر شدگان چهارشنبه سوری تا پایان نوروز آزاد نخواهند شد

خبرگزاری هرانا - کاظم موسوی، جانشین فرماندهی انتظامی استان گلستان تاکید کرده است دستگیر شدگان چهارشنبه‌ی آخر سال تا پایان تعطیلات نوروزی در بازداشت خواهند بود.
به گزارش مهر، سرهنگ کاظم موسوی عصر یکشنبه در گفتگو با خبرنگاران از اقدامات انتظامی و ترافیکی پلیس در چهارشنبه‌ی آخر سال خبر داد و گفت: "افرادی که در چهارشنبه‌ی آخر سال اقدام به اخلال در نظم عمومی می کنند در صورتی که توسط نیروی انتظامی دستگیر شوند تا پایان تعطیلات نوروز در بازداشت خواهند بود."
جانشین انتظامی استان، افزود: "براساس قانون مجازات اسلامی و قانون تشدید مجازات قاچاق سلاح و مهمات وارد کنندگان و توزیع کنندگان غیر مجاز و مصرف کنندگان اقلام انفجاری و آتش زا و مواد محترقه‌ی غیر استاندارد قابل تعقیب کیفری هستند و نیروی انتظامی نیز با کسانی که به هر نحو اقدام به اخلال در نظم عمومی کنند برخورد قانونی خواهد کرد."
وی با تأکید بر اینکه والدین می توانند اطلاعات مربوط به اصول پیشگیری از حوادث را به فرزندان خود منتقل کنند، عنوان کرد: "پدر و مادر با نفوذترین افراد در نزد کودکان و نوجوانان هستند از این رو در زمینه چگونگی پیشگیری از حوادث احتمالی چهارشنبه سوزی نقش مهمی در پیشگیری از بروز این حوادث دارند."




تایید حکم حبس پرویز ملکشاهی از دراویش‌ اهل لرستان

خبرگزاری هرانا - در روزهای اخیر با تایید حکم دادگاه بدوی از سوی دادگاه تجدیدنظر، پرویز ملکشاهی، از دراویش نعمت‌الهی شهرستان الشتر لرستان به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش مجذوبان‌نور، حکم محکومیت این درویش گنابادی به اتهام "توهین به رهبری" از سوی شعبه ١٠ دادگاه تجدید‌نظر لرستان تایید شده و در هفته گذشته به ایشان ابلاغ شده است.
شایان توجه است پرویز ملکشاهی در خردادماه ۸۹ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.