نماینده تبریز: از بده بستانهای پشت پرده و حاکمیت روابط به جای ضوابط سخن می گوید
ويژه خبرنامه گويا
« ....سه وصیت نامه پیش روی شماست، من بیش از ۲۵۰ وصیت نامه و یا یادداشت برداری از وصیت نامه ها را جمع آوری کردم. اگر امکان و شرایط مناسب می بود یک کپی از وصیت نامه می گرفتم ،اگرامکان و شرایط مهیا نمی بود رونویسی می کردم و یا از بخش هایی از آن یادداشت برمی داشتم . امیدوارم بتوانم به همه ی آن ها دسترسی پیدا کنم و آن ها را منتشر کنم . پرداختن به وصیت نامه ها و نامه های زندانیان مساله بسیار مهمی ست که امیدوارم فرصت و امکان انتشار و بررسی آن ها فراهم شود. تنها به این نکته اشاره کنم که یکی از هدف ها ی نظام از اجازه دادن به زندانی اعدامی برای نوشتن وصیت نامه کسب اطلاعات نیز بود.مواردی بود که اعدامی از کسانی که او را سیاسی یا سازمانی کرده بودند، و یا فکرمی کرد شخص یا اشخاصی او را لو داده اند، نام می برد ، یا ازکسانی که می خواست با آن ها وداع کند نام می آورد ، و این ها اطلاعاتی قابل استفاده برای ماموران می شد. دربسیاری موارد وصیت نامه ها کوتاه بود، در حد دو سه کلمه یا جمله ای کوتاه ، مثل« خدا حافظ مادر مهربانم» یا « خدایا خودمو به تو می سپارم » و.... اما برخی وصیت نامه ها طولانی و بسیار پر محتوی بودند. شما سه نمونه از این نوع وصیت نامه ها را می خوانید. من سعی می کردم وصیت نامه ها را به خانواده های قربانیان برسانم ، یا پست می کردم یا بوسیله شخص دیگری می فرستادم ، برخی را هم خودم مستقیم به دست خانواده قربانی می رساندم ..... »
*************
۱
« بسمه تعالی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ناحیه ۹، بازداشتگاه مرکزی سپاه شیراز، مورخه ۴\۱۰\۱۳۶۱
موضوع:وصیت نامه یاسمین علوی ، فرزندعلی،همسر سعیدافروز ( سعید دلدار).
محبوبم ، همسر خوب و تنهایم سعید سلام،همه چیز تمام شد، امروز مرا ازبند عمومی به اتاق رییس بازداشتگاه بردند.، برخلاف همیشه به من چشم بند نزدند.، همه در راهروها بدون صورت بند بودند حتی رییس بازداشتگاه که مرا به اتاقش بردند.گفت بنشین، نشستم،سعید نمی دانی توی زمستان صندلی فلزی ارج چقدر سرد است!.گفت می دانی من کی هستم، گفتم نه و گفت رییس بازداشتگاه، کمی سکوت کرد و گفت : حکم اعدام تو امروز اجرا می شود، این چند برگ کاغذ و خودکار را بردار و بنشین جلوی دیوار و وصیتت را بنویس، و من شروع کردم به نوشتن، نمی دانم چرا از خودم بدم می آید، دارم می ترسم،باور کن محبوبم نه از مرگ که از این کلمه وصیت، من ۱۹ ساله ام، برای نوشتن وصیت نامه خیلی جوانم، من حتی درک وفهم این کلمه برایم مشگل است، من هراسی از مرگ ندارم ، میدانی چرا؟چون وصیت من مبارزه من است آنچه مرا اندوهگین می کند اینکه دیگر نه تو و نه کوچولو را نمی بینم،با خط هایی که روی دیوار سلول کشید بودم و بارها به خاطر آن ها شلاق خوردم اگر درست باشد دو روز دیگر ۴ ماهه می شود، محبوب من نام من را به او هدیه کن، می خواهم همانطور که هر لحظه یاد تو هستم تو با دیدن کوچولو همیشه مرا صدا کنی، حتمی کوچولو خیلی زیباست، افسوس که همان ۳ روز اول زایمان او را دیدم و نتوانستم رشد لحظه لحظه ی او را ببینم، چقدر دلم برای همه روز های زندگی تنگ شده، زنده بودن و زندگی چقدر زیباست. مثل همیشه گل های یاس به خانه بیاور و از این به بعد روی سر کوچولو بریز، راستی چه روزهای با شکوهی بود با تو بودن،پرواز گل های یاس را دیدن،نمی دانم از من گوری باقی خواهد ماند یا نه،وقتی کوچولو بزرگ شد به او بگو مادرت برای روزهای خوب در ایرانی آزاد برای تو و کوچولوهای دیگر سر به دار شد.امیدوارم نیستم این نامه شانس خروج ار بازداشتگاه را داشته باشد اما اگر بدستت رسید روز تولد ۱۸ سالگی کوچولو از طرف من به او هدیه بده، بهوش باش هیچ گاه قبل از آن روز از من به او نگویی.از مادرم مواظبت کن تا داروهایش را بخورد. همراه من مژگان بلادی و لیلا توسلی محکوم به اعدام با طناب دار شدند، با هم هستیم، زهرا فروغی هم بود ولی دیشب زیر شکنجه تمام کرد، به خانواده آن ها اطلاع بدهید، وقت برای من تمام است اگر چه بسیار حرف دارم ، همه خوبان را سلام برسان. با یک لاله زار از گل یاس و بوسه برای تو و کوچولو ،همسرت : سیمین
( من-ـ راوی ـ این وصیت نامه را به مرحوم علی علوی رساندم . و چندسال بعد شنیدم سعید دلدار هنگام بر گشت به ایران در فرودگاه بازداشت شد و سه روز بعد در شیراز اعدام شد.)
************************
۲
موضوع: وصیت نامه سید محمد« ه.س».
مورخه: سوم مهرماه سال ۱۳۶۷،ساعت ۱۰ شب ، بازداشتگاه مرکزی سپاه
بنام خدا
مادر بزرگوارم ،سرورم، قرار نیست از این بلای عمومی که همه ی خانواده ها از آن زخمی اند بی نصیب باشم.اولین حرف این بود: اعدام یا توبه ، و من با آرامش خاطر مرگ را پذیرفتم، شریف تر است، تصور می کنم هیچ چیز کثیف تر از این نمی باشد که برای زندگی و برای ماندن از ظالم سپاسگزای کنیم، من برای آنچه که عذاب دیدم و مرگ را پذیرفته ام معتقدم .از جمع ۱۴ نفری ما تنها ۵ نفرماندیم که مدتی زیر حکم بودیم. باور کن چه انتظار هولناکی ، هر لحظه که دری باز می شد ، صدای پایی می آمد بر خود لرزیدم، اما وقتی بازجو به من گفت اعدام یا توبه با سرافرازی گفتم : مرگ، چه هیجانی داشتم، حالا شما می توانید افتخار کنید و قصه ی من را برای بچه هایم وقتی بزرگ شدند بگویید، می دانم با شور و شوق فراوان توجه خواهند کرد. رسم است قبل از اعدام خون گیری داریم برای زخمی های جبهه، من موافقم ، حتی پیشنهاد کردم قسمتی از اجزای بدنم را در صورت مفید بودن قبل یا بعد از مرگم برای بچه های جبهه استفاده کنند.اما هیچ چیز اینجا دردناک تر از وضع زنان نیست ، به آن ها تجاوز می کنند ، خودشان اصطلاحی دارند ، هر کدام که مورد تجاوز قرار می گیرند می گویند : سوختم،سوختم، فرح همه چیز را برایم گفت، چقدر از دیدن اش خوشحال شدم ، وقتی گفت چندین بار سوخته، شرمنده شد، او را دلداری دادم و گفتم این کوچکترین جزء مبارزه است، من همسرت هستم و حقم را می بخشم ، باز هم گریه کرد، چقدر حزن انگیز بود، گفت اگر سودابه و سیاوش بشنوند چه می شود،گفتم وقتی بزرگ شوند قصه ی ما را خواهند گفت، با سر بلندی، آزرده خاطر نباش. مادر، محتاج توهستم که حضورا دست های مقدست را ببوسم و طلب بخشش کنم،به خاطر غم فراوانی که سرتا سر زندگی برایت فراهم کردم، من دلواپسی های ترا به خوبی حس می کنم، امیدوارم به بزرگی خودت مرا ببخشی،می دانم مرگ فرزند آسان نیست ولی خواهش می کنم مثل همیشه بردبار باشید و از سر لطف چه آن ها که مرا آزار دادند و چه آن ها که مرا گلوله باران حواهند کرد به بخشی و دعای خیر کنی که به راه خداهدایت شوند.به خانواده فرح سر بزنیدو از آن ها دلجویی کنید، با هم باشید و سیاوش و سودابه را بزرگ کنید آنطور که شایسته انسانیت است.من به آنچه انجام دادم واقفم و در این خصوص پشیمان هم نیستم.مادر عزیزم، در اسارت در سلول من با جوانان و نوجوانانی برخورد کردم که سرشار از شور و امید و وطن پرستی بودند، باور کن مادر در برابر آن ها خود را کوچک و حقیر حس می کردم، چه خوب بود زنده می ماندندو حتما ایرانی آزاد و سر بلند می ساختند. بزرگوارم ، مادرم ، میل ندارم خدا حافظی کنم چون می دانم در بین انسان های شریف حضوری دایمی خواهم داشت، جالب است روزی این واپسین نامه یا به قول بازجو وصیت نامه برای آزادگان مطالعه یا شنیده شود ،برایم با شکوه خواهد بود.سپاس من برای همه ی آن ها .همین الان بازجو گفت فرح دیشب اعدام شد، ما فردا دیداری عاشقانه در کوچه باغ های بهشت خدا خواهیم داشت. فدای مادر صبور وبزرگوارم .، سید محمد ه. س.
( تا حد اطلاع من این وصیت نامه در اختیار خانواده اعدامی قرار نگرفت )
۳
بسمه تعالی
موضوع: وصیت نامه فرهاد چ، فرزند جلال ( این وصیت نامه روی کاغذ معمولی نوشته شده است)
بابا جلال سلام، سلامتی ؟ خوبی؟ امیدوارم همانطور باشی که می خواهی. امروز آقای بازجو که خیلی هم دلش می خواهد او را آدمی فهمیده و مسلمان در مسلمان بدانم با محبت فراوان و چند ضربه شلاق به سرم، و کلمات محترمانه اسلامی که به پایین تنه خواهر و مادرم مربوط می شد، یک خود کار و کاغذ توی دستم گذاشت و گفت بنویس، وصیت خودت را بنویس، گفت تا نیم ساعت دیگر بر می گردم ، نوشته و ننوشته مهم نیست ، پای تیری، به اون بابای مفنگی و زهوار در رفتتم بگو پول سه تا گلوله از موادش کنار بگذاره وگرنه می آرمش اینجا دماغشو می گیرم تا جونش در بره. بابا جلال، من از این مزخرفات همیشگی او ناراحت نشدم ، وصیت و اینطور چیزها را هم قبول ندارم ، اما خون به دلم شد وقتی به تو گفت مفنگی، ایکاش می توانستم از تو دفاع کنم ، چیزها یی هم گفتم،ولی او زد زیر خنده و رفت.حالا من می خواهم توی این کاغذ برایش بنویسم تا بخواند.
اسم پدر من جلال چ است، معلم بسیاری از معلمین و بزرگان بود ،پدر من یکی از زیباترین جوانان فرهیخته شیراز بود.بسیاری از زنان و دختران عاشق و شیفته ی او بودند.خوب می نوشت، خوب شعر می گفت ، پیش بزرگان روزگار حرمتی داشت،روزنامه نویس بودو خود صاحب ماهنامه معروف دانشگاه ادبیات شیراز« واژه» بود. مردی بود مهربان و عاشق که بسیاری حسرت محبوبیت و جوانی و شعور و زیبایی او را می خوردند، بگذریم، چه فایده، من برای تو بابا جلال می نویسم ، آقای بازجو را بی خیال.راستی بابا جلال از مامان فری چه خبر؟خیلی خیلی وقته او را ندیدیم،تو هم که هیچوقت نفهمیدم کجایی.راستی اگر اون شاگرد دوران گذشته ات نبود آخرین ملاقات هم میسر نمی شد. امروز توی سلول به دیدارم آمد ، کلی حرف زدیم.ظاهرا آدم بدی نیست، نمی دانم این جا چیکاره است و چه می کند.گفت شاگرد سابق تو بوده، راستی بابا جلال هنوز هم تصمیم داری ترک اعتیاد کنی؟ دیگه به خودت زحمت نده همین جوری زندگی کن. باباجلال من همیشه تو رو فهمیدم ، همه چیزه مامان را هم می دونم ولی چیزی که نمی دونم اینکه در مامان فری چه چیزی بود که با او ادامه دادی که به این روز سیاه بیفتی. تو که دختر ها و زن های زیادی در ارزوی هم صحبتی با تو و ازدواج با تو بودن چرا مامان فری رو ول نکردی؟حتما مثل همیشه میگی به خاطر تو و شیرین و...،نه بابا جلال اگر ما اهمیتی می داشتیم تو معتاد نمی شدی،راستی بابا جلال می دونی چرا راحت می نویسم، ولرزشی ندارم، شاید برای فرار از ترس تو را بهانه قرار دادم. باباجلال بعد از این، آخرین انشا به سلامتی تو و آدم های بی کس ، شب گلوله باران قهرمانان غریب دعوت داشتم ، دیروز از من پرسیدی چرا اسیر شدم، فرصت نشد برایت بگویم، به جرم مطالعه برای بهتر فهمیدن، وگرنه نه اهل مکتبی هستم نه اهل مذهبی و نه دلاور صحنه نبرد، باز هم بگذریم بابا جلال، تصور نمی کنم زمانی دیگر برای دیدن تو و مامان فری و شیرین ، خواهر قشنگم، و همه ی آنهایی که ازصمیم قلب دوستشان دارم ،باشد . فراموشم نکنید
فرهاد چ ـ روز و تاریخ را نمی دانم اما می دانم که تابستان سال ۶۲ ست.
*********
زیر نویس:
* سلسله مطالبی که بیست و دومین بخش آن را خواندید، اظهارات یکی از کارکنان سابق قوه قضائیه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های این حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی، از گوشه هایی از جنایت های پنهان مانده ی جنایتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اینکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلین در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند - و می کنند- ، نام ها و فامیلی ها می توانند واقعی، و حقیقی، نباشند).
برای پیشبرد گفت و گوها قرارمان این شد که در صورت امکان یک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و یک هفته مسائل روز. راوی این سلسله مطالب سال 1385 ایران را ترک کرده است و در یکی از کشورهای شرق آسیا پناهنده است، او اما به دلیل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت ، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائیه و روحانیون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پیرامون مسائل جاری داده می شود از طریق همین ارتباط هاست.
وجدان های بیدار برای نجات جان فعالان کرد محکوم به اعدام مسولانه عمل نمایند.
فعالان کرد محکوم به اعدام که در زندان های سنندج، تهران، ارومیه و دیگر شهرها به سرمی برند در شرایط نا مناسبی تحمل حبس می نمایند، در این میان وضعیت جسمی شیرکومعارفی که دست به اعتصاب غذا زده است و نیز وضعیت حبیب الله گلپری پور که در زندان سمنان به سر می برد بر نگرانی عمیق و جدی ما افزوده است.
سازمان دفاع ازحقوق بشر کردستان ضمن اعتراض چند باره خود به نحوه دادرسی و صدور احکام اعدام و با توجه به اینکه مسولان قضایی عملا توجهی به اعتراض و انتقادات فعالان حقوق بشر و نیز پیگیری های ما و وکلای این فعالان نکرده اند از تمامی نهادهای حقوق بشر و وجدان های بیدار می خواهیم تا نسبت به جان فعالان کرد محکوم به اعدام که عبارتند از :
شیرکو معارفی، لقمان مرادی، زانیار مرادی، حبیب الله گلپری پور، حبیب الله لطیفی، رشید آخکندی، بهروز آلخانی، رضا اسماعیلی، حبیب افشاری، علی افشاری، سید سامی حسینی، یاور رحیمی، اصغر رحیمی، بهنام رحیمی، مختار رحیمی، بهمن رحیمی، مردان ملکی، انور رستمی، مصطفی سلیمی- ایلویی، حسن طالعی، عزیز محمدزاده، سید جمال محمدیف، ابراهیم عیسی پور و سیروان نژاوی
مسولانه عمل نمایند.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان
۱۶/اردیبهشت/۱٣۹۱
۵می۲۰۱۲
گزارش شده که بهای سکه طرح قدیم ۶۷۵ هزار تومان، نیم سکه بهار آزادی ۳۳۶ هزار تومان و ربع سکه بهار آزادی ۱۸۲ هزار تومان بوده است.
قیمت هر سکه یک گرمی نیز ۱۰۵ هزار تومان و هر گرم طلای زرد ۱۸ عیار ۶۷ هزار و ۶۵۰ تومان اعلام شده است.
گزارش شده است که قیمت دلار آزاد در بازار ایران هم روندی کاهشی داشته و به یک هزار و ۶۹۰ تومان رسیده است.
نرخ هر یورو نیز در معاملات روز شنبه دو هزار و ۲۴۰ تومان بود.
وزارت کشور ایران روز شنبه، ۱۶
اردیبهشت، در دو اطلاعیه جداگانه، اسامی منتخبان مرحله دوم انتخابات نهمین
دوره مجلس ایران را که "حائز اکثریت نسبی" آراء شدهاند، اعلام کرده است.
هنوز نتایج دور دوم انتخابات مجلس در تهران رسما اعلام نشده است، ولی خبرگزاریهای ایران گزارش دادهاند که بیژن نوباوه، اسماعیل کوثری، علی مطهری، محمود نبویان، احمد توکلی، محمدرضا باهنر، سیدمهدی هاشمی، علیاصغر زارعی، فاطمه رهبر و علیرضا زاکانی، ده نفری هستند که به ترتیب، توانستهاند بیشترین آرای حوزه انتخابیه تهران را به خود اختصاص دهند.
بر اساس گزارشها، زهره طبیبزاده، روحالله حسینیان، حسین مظفر، فاطمه آلیا، مهدی کوچکزاده، غلامرضا مصباحیمقدم، لاله افتخاری، محمد سلیمانی، مجتبی رحماندوست، حمید رسایی، مهرداد بذرپاش، حسین طلا، الیاس نادران، علیرضا محجوب و حسین نجابت هم توانستهاند از حوزه انتخابیه تهران به مجلس نهم راه یابند.
خبرگزاری مهر گزارش داده است که نمایندگان منتخب تهران در دور دوم انتخابات مجلس با شمارش حدود یک میلیون و ۱۴۰ هزار رای مشخص شده اند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت کشور، نمایندگان ۳۲ حوزه انتخابیه دیگر ایران هم که دور دوم انتخابات مجلس ایران در آنها برگزار شده بود، مشخص شدهاند.
بر اساس اعلام وزارت کشور ایران، ابراهیم کارخانه به عنوان نماینده همدان، مصطفی افضلیفرد به عنوان نماینده اردبیل، نمین، نیر و سرعین، مجید منصوری بیدکانی به عنوان نماینده لنجان و علیمحمد احمدی به عنوان نماینده دهلران، درهشهر و آبدانان به مجلس ایران راه یافتهاند.
در اصفهان حمیدرضا فولادگر، در شیراز حسین ذوالانوار، در مشهد و کلات جواد کریمی قدوسی و محمد حسین حسینزاده بحرینی به مجلس نهم راه یافتهاند.
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی و جبار کوچکینژاد نمایندگان رشت و میرهادی قرهسید رومیانی، رضا رحمانی و محمداسماعیل سعیدی نمایندگان تبریز در مجلس نهم ایران خواهند بود.
محمدسعید انصاری و حسین دهدشتی هم توانستهاند در حوزه انتخابیه آبادان بیشترین آراء را به دست آورند.
نتایج دومین دور انتخابات مجلس ایران نشان میدهد که محمدباقر شریعتی در بهبهان، عباس پاپیزاده پالنگان در دزفول، ناصر صالحینسب در دشت آزادگان و هویزه، عباس قائیدرحمت در دورود و ازنا و حجتالله درویشپور در ایذه و باغملک بیشترین آراء را به دست آوردهاند.
بنا بر این گزارش، در زابل، زهک و هیرمند، حلیمه عالی به مجلس نهم راه یافته است. محمود شکری به عنوان نماینده طوالش، رضوانشهر و ماسال، ابراهیم آقامحمدی به عنوان نماینده خرمآباد و دوره، عباس صلاحی به عنوان نماینده تفرش، آشتیان و فراهان و احمد آریایینژاد به عنوان نماینده ملایر به مجلس نهم راه یافتهاند.
پیش از این، همزمان با پایان یافتن رأیگیری مرحله دوم انتخابات مجلس در روز جمعه، ۱۵ اردیبهشت، صولت مرتضوی، رئیس ستاد انتخابات کشور، گفته بود که نتایج شمارش آرا ء در مدت ۲۴ ساعت اعلام خواهد شد.
او ابراز امیدواری کرده بود که نتایج نهایی تمام حوزههای انتخابیه تا پایان روز شنبه مشخص و اعلام شود.
مرحله دوم نهمین دوره انتخابات مجلس ایران برای برگزیدن ۶۵ نماینده، از صبح روز جمعه در ۱۴ هزار و ۳۲۳ شعبه اخذ رای در ۳۳ حوزه انتخابیه ایران برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری مهر در این دور از انتخابات ۶۰ هزار ناظر شورای نگهبان و ۱۰ هزار نماینده کاندیداها بر روند برگزاری آن نظارت کردهاند که نزدیک به نیمی از آنها نمایندگان نامزدها در شعب اخذ رای شهر تهران بودهاند.
از مجموع ۳۰ نماینده تهران در مجلس ایران، فقط تکلیف ۵ نماینده در دور اول انتخابات روشن شد و ۲۵ نماینده دیگر در این حوزه انتخابیه، به علت به حد نصاب نرسیدن آراء در مرحله اول، در رقابتهای دور دوم رأیگیری شرکت کردند.
بعد از پایان انتخابات و اعلام نتایج از سوی وزارت کشور به عنوان مجری برگزاری انتخابات، شورای نگهبان باید به عنوان ناظر، نتایج انتخابات را تائید کند.
گفته شده است که یک اتوبوس، هدف انفجار بوده است.
روز پنجشنبه نیز دستکم ۴ نفر به دنبال تیراندازی نیروهای امنیتی به سمت دانشجویان دانشگاه حلب که دست به تظاهرات زده بودند، کشته شدهاند.
گزارش شده است که امروز شنبه، دو انفجار هم در دمشق رخ داده که خرابیهایی را به دنبال داشت، ولی کسی آسیب ندیده است.
دیدهبان حقوق بشر سوریه به خبرگزاری فرانسه گفته است که هنوز مشخص نیست آیا تلفات انفجار حلب، از غیرنظامیان و یا از اعضای نیروهای امنیتی سوریه بودهاند.
محمد سعید، از مخالفان دولت در حلب به آسوشیتدپرس گفت که انفجار در یک کارواش متعلق به یکی از اعضای گروه الشبیحه رخ داده است. الشبیحه از گروههای لباس شخصی طرفدار دولت سوریه خوانده میشود.
یکی از انفجارها در دمشق بر اثر بمبهایی رخ داده است که زیر خودروهایی در خیابان الثوره، یکی از خیابانهای اصلی شهر، کار گذاشته شده بودند. این انفجار تلفاتی به دنبال نداشت، ولی به خودروهایی که در خیابان بودند، خساراتی وارد شد.
انفجار دوم دمشق هم در یکی از مناطق حومه شهر رخ داده است.
خشونتها در سوریه در حالی همچنان ادامه دارد که از روز ۱۲ آوریل میان دولت و مخالفان آتش بس برقرار شده است.
سازمان ملل میگوید از زمان آغاز تظاهرات اعتراضی علیه حکومت بشار اسد در مارس ۲۰۱۱ تاکنون بیش از ۹ هزار نفر در خشونتهای سوریه کشته شدهاند.
این راکتور که در نیروگاه اتمی توماری در شمال ژاپن واقع است، آخرین راکتور از مجموع بیش از پنجاه راکتوری است که از زمان وقوع سونامی سال گذشته به دلیل انجام تعمیراتی، فعالیت هایش را متوقف می کند.
گفته شده این اولین بار ظرف چهار دهه گذشته است که در ژاپن از انرژی هسته ای استفاده نمی شود.
تا سال گذشته، انرژی هسته ای تامین کننده ۳۰ درصد از انرژی مصرفی این کشور بود.
وقوع زمین لرزه شدید و سونامی در شمال شرق ژاپن در مارس سال گذشته، باعث آسیب جدی به چهار رآکتور از مجموع شش رآکتور نیروگاه هستهای فوکوشیما و نشت مواد رادیواکتیو به محیط اطراف آن شد.
در پی وقوع این حادثه نگرانیها در مورد ایمنی تاسیسات انرژی هستهای در ژاپن افزایش یافت، اما ۹ ماه بعد از بروز فاجعه اعلام شد که وضعیت نیروگاه فوکوشیما "تثبیت" و تمامی رآکتورهای آن خاموش و فعالیت آنها متوقف شده است.
در پی متوقف شدن فعالیت نیروگاههای هسته ای، مقامات ژاپن نسبت به کمبود برق در فصل تابستان هشدار داده اند.
گفته شده ژاپن برای تامین انرژی موردنیاز خود مقادیر زیادی گاز مایع طبیعی وارد کرده است.
در همین حال تجار ژاپنی نسبت به عواقب جدی بسته شدن نیروگاههای اتمی بر کارخانجات هشدار داده اند.
به گفتۀ فرمانده کل سپاه پاسداران، دولت نتوانسته به انتظارات
مقام رهبری پاسخ دهد. سرلشکر محمدعلی جعفری که در دانشگاه امام حسین، متعلق
به سپاه، سخن میگفت، چندین بار بر ارزش «شهادت» تأکید کرد و گفت
دانشگاهها باید افراد را برای شهید شدن تربیت کنند.
وی چندین بار بر لزوم اسلامی بودن دانشگاه تأکید کرد و گفت: «معلم باید بتواند دانشجویی را تربیت کند که از علمی برخوردار شود که درجه تقوا و تزکیه دانشجو را در کنار مسائل علمی بالا ببرد یعنی همان علم و راهی که خداوند به شهدا میدهد».
وی از کسانی که «در جهاد علمی به درجه شهادت نائل میشوند» تجلیل کرد و گفت این افراد به غیر از اهداف علمی، «دغدغههای دیگری دارند که آن تحقق اهداف اسلام است».
«ما آدم کشتهایم»؛ فیلم کوتاهی از محمد نوریزاد
محمد
نوریزاد فیلم کوتاه «ما آدم کشتهایم» را منتشر کرده که درباره شکست
شعارهای جمهوری اسلامی پس از گذشت بیش از سی سال از انقلاب ایران است.
نوریزاد در این فیلم کوتاه
میگوید: ما برای حفظ اسلام، چه شررها کردهایم، ما به اسم حفظ اسلام، قتل
و غارت کردهایم، آبروها بردهایم، ما دروغ گفتیم، ما غارت کردهایم، ما
آدم کشته ایمبخش ۲۲: من ۱۹ سالهام، برای نوشتن وصیتنامه خیلی جوانم
مسعود نقره کارويژه خبرنامه گويا
« ....سه وصیت نامه پیش روی شماست، من بیش از ۲۵۰ وصیت نامه و یا یادداشت برداری از وصیت نامه ها را جمع آوری کردم. اگر امکان و شرایط مناسب می بود یک کپی از وصیت نامه می گرفتم ،اگرامکان و شرایط مهیا نمی بود رونویسی می کردم و یا از بخش هایی از آن یادداشت برمی داشتم . امیدوارم بتوانم به همه ی آن ها دسترسی پیدا کنم و آن ها را منتشر کنم . پرداختن به وصیت نامه ها و نامه های زندانیان مساله بسیار مهمی ست که امیدوارم فرصت و امکان انتشار و بررسی آن ها فراهم شود. تنها به این نکته اشاره کنم که یکی از هدف ها ی نظام از اجازه دادن به زندانی اعدامی برای نوشتن وصیت نامه کسب اطلاعات نیز بود.مواردی بود که اعدامی از کسانی که او را سیاسی یا سازمانی کرده بودند، و یا فکرمی کرد شخص یا اشخاصی او را لو داده اند، نام می برد ، یا ازکسانی که می خواست با آن ها وداع کند نام می آورد ، و این ها اطلاعاتی قابل استفاده برای ماموران می شد. دربسیاری موارد وصیت نامه ها کوتاه بود، در حد دو سه کلمه یا جمله ای کوتاه ، مثل« خدا حافظ مادر مهربانم» یا « خدایا خودمو به تو می سپارم » و.... اما برخی وصیت نامه ها طولانی و بسیار پر محتوی بودند. شما سه نمونه از این نوع وصیت نامه ها را می خوانید. من سعی می کردم وصیت نامه ها را به خانواده های قربانیان برسانم ، یا پست می کردم یا بوسیله شخص دیگری می فرستادم ، برخی را هم خودم مستقیم به دست خانواده قربانی می رساندم ..... »
*************
۱
« بسمه تعالی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ناحیه ۹، بازداشتگاه مرکزی سپاه شیراز، مورخه ۴\۱۰\۱۳۶۱
موضوع:وصیت نامه یاسمین علوی ، فرزندعلی،همسر سعیدافروز ( سعید دلدار).
محبوبم ، همسر خوب و تنهایم سعید سلام،همه چیز تمام شد، امروز مرا ازبند عمومی به اتاق رییس بازداشتگاه بردند.، برخلاف همیشه به من چشم بند نزدند.، همه در راهروها بدون صورت بند بودند حتی رییس بازداشتگاه که مرا به اتاقش بردند.گفت بنشین، نشستم،سعید نمی دانی توی زمستان صندلی فلزی ارج چقدر سرد است!.گفت می دانی من کی هستم، گفتم نه و گفت رییس بازداشتگاه، کمی سکوت کرد و گفت : حکم اعدام تو امروز اجرا می شود، این چند برگ کاغذ و خودکار را بردار و بنشین جلوی دیوار و وصیتت را بنویس، و من شروع کردم به نوشتن، نمی دانم چرا از خودم بدم می آید، دارم می ترسم،باور کن محبوبم نه از مرگ که از این کلمه وصیت، من ۱۹ ساله ام، برای نوشتن وصیت نامه خیلی جوانم، من حتی درک وفهم این کلمه برایم مشگل است، من هراسی از مرگ ندارم ، میدانی چرا؟چون وصیت من مبارزه من است آنچه مرا اندوهگین می کند اینکه دیگر نه تو و نه کوچولو را نمی بینم،با خط هایی که روی دیوار سلول کشید بودم و بارها به خاطر آن ها شلاق خوردم اگر درست باشد دو روز دیگر ۴ ماهه می شود، محبوب من نام من را به او هدیه کن، می خواهم همانطور که هر لحظه یاد تو هستم تو با دیدن کوچولو همیشه مرا صدا کنی، حتمی کوچولو خیلی زیباست، افسوس که همان ۳ روز اول زایمان او را دیدم و نتوانستم رشد لحظه لحظه ی او را ببینم، چقدر دلم برای همه روز های زندگی تنگ شده، زنده بودن و زندگی چقدر زیباست. مثل همیشه گل های یاس به خانه بیاور و از این به بعد روی سر کوچولو بریز، راستی چه روزهای با شکوهی بود با تو بودن،پرواز گل های یاس را دیدن،نمی دانم از من گوری باقی خواهد ماند یا نه،وقتی کوچولو بزرگ شد به او بگو مادرت برای روزهای خوب در ایرانی آزاد برای تو و کوچولوهای دیگر سر به دار شد.امیدوارم نیستم این نامه شانس خروج ار بازداشتگاه را داشته باشد اما اگر بدستت رسید روز تولد ۱۸ سالگی کوچولو از طرف من به او هدیه بده، بهوش باش هیچ گاه قبل از آن روز از من به او نگویی.از مادرم مواظبت کن تا داروهایش را بخورد. همراه من مژگان بلادی و لیلا توسلی محکوم به اعدام با طناب دار شدند، با هم هستیم، زهرا فروغی هم بود ولی دیشب زیر شکنجه تمام کرد، به خانواده آن ها اطلاع بدهید، وقت برای من تمام است اگر چه بسیار حرف دارم ، همه خوبان را سلام برسان. با یک لاله زار از گل یاس و بوسه برای تو و کوچولو ،همسرت : سیمین
( من-ـ راوی ـ این وصیت نامه را به مرحوم علی علوی رساندم . و چندسال بعد شنیدم سعید دلدار هنگام بر گشت به ایران در فرودگاه بازداشت شد و سه روز بعد در شیراز اعدام شد.)
************************
۲
موضوع: وصیت نامه سید محمد« ه.س».
مورخه: سوم مهرماه سال ۱۳۶۷،ساعت ۱۰ شب ، بازداشتگاه مرکزی سپاه
بنام خدا
مادر بزرگوارم ،سرورم، قرار نیست از این بلای عمومی که همه ی خانواده ها از آن زخمی اند بی نصیب باشم.اولین حرف این بود: اعدام یا توبه ، و من با آرامش خاطر مرگ را پذیرفتم، شریف تر است، تصور می کنم هیچ چیز کثیف تر از این نمی باشد که برای زندگی و برای ماندن از ظالم سپاسگزای کنیم، من برای آنچه که عذاب دیدم و مرگ را پذیرفته ام معتقدم .از جمع ۱۴ نفری ما تنها ۵ نفرماندیم که مدتی زیر حکم بودیم. باور کن چه انتظار هولناکی ، هر لحظه که دری باز می شد ، صدای پایی می آمد بر خود لرزیدم، اما وقتی بازجو به من گفت اعدام یا توبه با سرافرازی گفتم : مرگ، چه هیجانی داشتم، حالا شما می توانید افتخار کنید و قصه ی من را برای بچه هایم وقتی بزرگ شدند بگویید، می دانم با شور و شوق فراوان توجه خواهند کرد. رسم است قبل از اعدام خون گیری داریم برای زخمی های جبهه، من موافقم ، حتی پیشنهاد کردم قسمتی از اجزای بدنم را در صورت مفید بودن قبل یا بعد از مرگم برای بچه های جبهه استفاده کنند.اما هیچ چیز اینجا دردناک تر از وضع زنان نیست ، به آن ها تجاوز می کنند ، خودشان اصطلاحی دارند ، هر کدام که مورد تجاوز قرار می گیرند می گویند : سوختم،سوختم، فرح همه چیز را برایم گفت، چقدر از دیدن اش خوشحال شدم ، وقتی گفت چندین بار سوخته، شرمنده شد، او را دلداری دادم و گفتم این کوچکترین جزء مبارزه است، من همسرت هستم و حقم را می بخشم ، باز هم گریه کرد، چقدر حزن انگیز بود، گفت اگر سودابه و سیاوش بشنوند چه می شود،گفتم وقتی بزرگ شوند قصه ی ما را خواهند گفت، با سر بلندی، آزرده خاطر نباش. مادر، محتاج توهستم که حضورا دست های مقدست را ببوسم و طلب بخشش کنم،به خاطر غم فراوانی که سرتا سر زندگی برایت فراهم کردم، من دلواپسی های ترا به خوبی حس می کنم، امیدوارم به بزرگی خودت مرا ببخشی،می دانم مرگ فرزند آسان نیست ولی خواهش می کنم مثل همیشه بردبار باشید و از سر لطف چه آن ها که مرا آزار دادند و چه آن ها که مرا گلوله باران حواهند کرد به بخشی و دعای خیر کنی که به راه خداهدایت شوند.به خانواده فرح سر بزنیدو از آن ها دلجویی کنید، با هم باشید و سیاوش و سودابه را بزرگ کنید آنطور که شایسته انسانیت است.من به آنچه انجام دادم واقفم و در این خصوص پشیمان هم نیستم.مادر عزیزم، در اسارت در سلول من با جوانان و نوجوانانی برخورد کردم که سرشار از شور و امید و وطن پرستی بودند، باور کن مادر در برابر آن ها خود را کوچک و حقیر حس می کردم، چه خوب بود زنده می ماندندو حتما ایرانی آزاد و سر بلند می ساختند. بزرگوارم ، مادرم ، میل ندارم خدا حافظی کنم چون می دانم در بین انسان های شریف حضوری دایمی خواهم داشت، جالب است روزی این واپسین نامه یا به قول بازجو وصیت نامه برای آزادگان مطالعه یا شنیده شود ،برایم با شکوه خواهد بود.سپاس من برای همه ی آن ها .همین الان بازجو گفت فرح دیشب اعدام شد، ما فردا دیداری عاشقانه در کوچه باغ های بهشت خدا خواهیم داشت. فدای مادر صبور وبزرگوارم .، سید محمد ه. س.
( تا حد اطلاع من این وصیت نامه در اختیار خانواده اعدامی قرار نگرفت )
۳
بسمه تعالی
موضوع: وصیت نامه فرهاد چ، فرزند جلال ( این وصیت نامه روی کاغذ معمولی نوشته شده است)
بابا جلال سلام، سلامتی ؟ خوبی؟ امیدوارم همانطور باشی که می خواهی. امروز آقای بازجو که خیلی هم دلش می خواهد او را آدمی فهمیده و مسلمان در مسلمان بدانم با محبت فراوان و چند ضربه شلاق به سرم، و کلمات محترمانه اسلامی که به پایین تنه خواهر و مادرم مربوط می شد، یک خود کار و کاغذ توی دستم گذاشت و گفت بنویس، وصیت خودت را بنویس، گفت تا نیم ساعت دیگر بر می گردم ، نوشته و ننوشته مهم نیست ، پای تیری، به اون بابای مفنگی و زهوار در رفتتم بگو پول سه تا گلوله از موادش کنار بگذاره وگرنه می آرمش اینجا دماغشو می گیرم تا جونش در بره. بابا جلال، من از این مزخرفات همیشگی او ناراحت نشدم ، وصیت و اینطور چیزها را هم قبول ندارم ، اما خون به دلم شد وقتی به تو گفت مفنگی، ایکاش می توانستم از تو دفاع کنم ، چیزها یی هم گفتم،ولی او زد زیر خنده و رفت.حالا من می خواهم توی این کاغذ برایش بنویسم تا بخواند.
اسم پدر من جلال چ است، معلم بسیاری از معلمین و بزرگان بود ،پدر من یکی از زیباترین جوانان فرهیخته شیراز بود.بسیاری از زنان و دختران عاشق و شیفته ی او بودند.خوب می نوشت، خوب شعر می گفت ، پیش بزرگان روزگار حرمتی داشت،روزنامه نویس بودو خود صاحب ماهنامه معروف دانشگاه ادبیات شیراز« واژه» بود. مردی بود مهربان و عاشق که بسیاری حسرت محبوبیت و جوانی و شعور و زیبایی او را می خوردند، بگذریم، چه فایده، من برای تو بابا جلال می نویسم ، آقای بازجو را بی خیال.راستی بابا جلال از مامان فری چه خبر؟خیلی خیلی وقته او را ندیدیم،تو هم که هیچوقت نفهمیدم کجایی.راستی اگر اون شاگرد دوران گذشته ات نبود آخرین ملاقات هم میسر نمی شد. امروز توی سلول به دیدارم آمد ، کلی حرف زدیم.ظاهرا آدم بدی نیست، نمی دانم این جا چیکاره است و چه می کند.گفت شاگرد سابق تو بوده، راستی بابا جلال هنوز هم تصمیم داری ترک اعتیاد کنی؟ دیگه به خودت زحمت نده همین جوری زندگی کن. باباجلال من همیشه تو رو فهمیدم ، همه چیزه مامان را هم می دونم ولی چیزی که نمی دونم اینکه در مامان فری چه چیزی بود که با او ادامه دادی که به این روز سیاه بیفتی. تو که دختر ها و زن های زیادی در ارزوی هم صحبتی با تو و ازدواج با تو بودن چرا مامان فری رو ول نکردی؟حتما مثل همیشه میگی به خاطر تو و شیرین و...،نه بابا جلال اگر ما اهمیتی می داشتیم تو معتاد نمی شدی،راستی بابا جلال می دونی چرا راحت می نویسم، ولرزشی ندارم، شاید برای فرار از ترس تو را بهانه قرار دادم. باباجلال بعد از این، آخرین انشا به سلامتی تو و آدم های بی کس ، شب گلوله باران قهرمانان غریب دعوت داشتم ، دیروز از من پرسیدی چرا اسیر شدم، فرصت نشد برایت بگویم، به جرم مطالعه برای بهتر فهمیدن، وگرنه نه اهل مکتبی هستم نه اهل مذهبی و نه دلاور صحنه نبرد، باز هم بگذریم بابا جلال، تصور نمی کنم زمانی دیگر برای دیدن تو و مامان فری و شیرین ، خواهر قشنگم، و همه ی آنهایی که ازصمیم قلب دوستشان دارم ،باشد . فراموشم نکنید
فرهاد چ ـ روز و تاریخ را نمی دانم اما می دانم که تابستان سال ۶۲ ست.
*********
زیر نویس:
* سلسله مطالبی که بیست و دومین بخش آن را خواندید، اظهارات یکی از کارکنان سابق قوه قضائیه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های این حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی، از گوشه هایی از جنایت های پنهان مانده ی جنایتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اینکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلین در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند - و می کنند- ، نام ها و فامیلی ها می توانند واقعی، و حقیقی، نباشند).
برای پیشبرد گفت و گوها قرارمان این شد که در صورت امکان یک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و یک هفته مسائل روز. راوی این سلسله مطالب سال 1385 ایران را ترک کرده است و در یکی از کشورهای شرق آسیا پناهنده است، او اما به دلیل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت ، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائیه و روحانیون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پیرامون مسائل جاری داده می شود از طریق همین ارتباط هاست.
اخبار روز:
در آخرین بخش از مرور و بررسی کتاب پر حجم "در دامگه حادثه" میخواهم سعی
کنم بفهمم اشارهی عنوان کتاب به کدام "حادثه" میتواند باشد. شاید منظور
تدوین کننده از انتخاب این عنوان، "حادثه"ی مقام امنیتی شدن یک دانشجوی
رشته حقوق دانشگاه تهران باشد؛ شاید هم "حادثه"ی انقلاب، که او را از دایره
قدرت برای سه دهه به مخفیگاه فرستاد. بعید هم نیست اشاره اش به "حادثه"ی
در دام انداختن ثابتی برای قبول پیشنهاد مصاحبه بوده باشد؛ کاری که
بیتردید به سادگی از عهده هر تاریخنگاری بر نمیآمد، و از این زاویه باید
به قانعیفرد دست مریزاد گفت.
پاسخ به این پرسشِ ذهنی هر چه باشد، بخش قابل ملاحظهای از کتاب به ابراز نظرات ثابتی به "حادثه" انقلاب، زمینهها و تاکتیکهای دو سوی "حادثه"، و در نهایت خروج ایشان از کشور، و سقوط پادشاهی اختصاص یافته است.
این قسمت از کتاب که بر ۲۵۰ صفحه بالغ میشود از زوایای مختلف قابل بررسی است که هر یک فرصت بسیاری میطلبد. من فقط به یک زاویهی حساس آن، یعنی موضع آقای ثابتی در برخورد با "حادثه" انقلاب، میپردازم.
اگر بخواهم جملاتِ خود او را به شهادت بگیرم، ده ها صفحه هم برای نقل قولها کفایت نمیکند. به ناچار به خلاصه میگویم که ثابتی تلاش میکند نشان دهد که از وقتی شاه تحت فشار کارتر موضع نرمتری نسبت به مخالفینش گرفت، و مخالفین هم با آگاهی به این نقطه ضعف بر شدت مخالفتشان به اشکال مختلف افزودند، این ثابتی بود که به شکل پیگیر و مداوم بر خطرات این سیاست تازه به رئیس ساواک، نخست وزیر، شاه و ملکه تاکید ورزید ولی شاه در اثر برخوردهای غلط ملکه و مقدم (آخرین رئیس ساواک) و آموزگار (نخست وزیر) و... به سیاست غلط مماشات با مخالفین ادامه داد و ساواک را از انجام وظیفه قانونیاش بازداشت. وگرنه با دستگیری ۱۵۰۰ نفر در زمان آموزگار، آسیاب به روال سابق برمیگشت.
"...[به آموزگار] گفتم: ما پاسخگو به محافل بینالمللی نیستیم، ما باید پاسخگو به قانون مملکت باشیم... آموزگار گفت: این استدلالها پذیرفتنی نیست و ما نمیتوانیم به سیاستهای گذشته برگردیم." صفحه ۴۱۶
"من مجددا با مقدم وارد بگومگو شدم و گفتم کارهائی را که اکنون اعلیحضرت دنبال میکنند و میبینم شما هم صد در صد صحیح میدانید نوعی انتحار است، و من آماده برای انتحار نیستم و نمیتوانم کورکورانه دستور اجرا کنم." صفحه ۴۲۹
"[مقدم در سمینار روسای ساواک] گفت: ما سالها به خواستههای مردم بیاعتنائی کرده و اعمال قدرت نمودهایم، و اکنون زمان آن فرا رسیده که به مردم احترام گذارده و اعتماد آنها را جلب ... کنیم." صفحه ۵۱۰
"... گفتم: من با این کارهائی که شما میکنید موافق نیستم! ولی الان شما رئیس سازمان شدهاید و حقِ شماست،... و من هم ناچارم به دستورات شما عمل کنم." همان صفحه
اما علیرغم قولش به اجرای دستورات مافوق، از پاپوشدوزی برای رئیس خودش هم ابائی ندارد:
"... برای شاه پیغام فرستادم که مقدم با مخالفین رژیم همدردی نشان میدهد و ارتباطات مشکوک و مضر به مصالح ملی برقرار کرده، و باید از ساواک کنار گذاشته شود، که شاه گفته بود که مرا احضار و حرفهایم را خواهد شنید ولی به جای احضار از کار برکنار شدم!" صفحه ۵۱٣
ثابتی در عین حال حواسش هست که دفاع از موضع تندروانهاش موجب نشود که مخالفینش او را غیردموکرات و موافق کاربُردِ زور بخوانند. لذا جابجا تاکید میکند که "معتقد به اصلاحاتی در ساختار سیاسی کشور و دادن آزادیهای سیاسی بیشتر، ولی به صورت تدریجی و ابتدا به موافقین و سپس به مخالفین رژیم" بوده است. (ص ۴۲٨)
و در این اعتقاد جالب توجهاش، یعنی "دادن آزادی به موافقین رژیم"، نمونههای جالبی ذکر میکند که برخی بیشتر به جوک شبیه است:
"شهبانو مرا احضار کرد و گفت: شنیدهام شما در جلسات کمیسیون میگوئید اول به طرفداران رژیم آزادی بدهید بعد به مخالفین. کدام طرفدار رژیم آزادی ندارد؟ گفتم: خود من! آزادی بیان ندارم!" صفحه ٣۴۹
در اواخر نخست وزیری آموزگار، و آمدن شریف امامی به جای او، ثابتی به تفصیل از تزلزل شاه و احتمال کناره گیریاش از سلطنت در گفتگوی با مقامات سخن میگوید، که برخی از نقل قولهایش برای درک تراژدی شاه، به عنوان یک پادشاه مستبد اما متزلزل، برای هنرمندانی که روزی بخواهند زندگی آخرین شاه ایران را در یک اثر هنری منعکس کنند، بسیار حائز اهمیت است.
"... [آموزگار] گفت: شاهنشاه از نمکناشناسی مردم خسته شدهاند و اگر وضع به این ترتیب ادامه یابد ممکن است ایشان اصولا این مردم را رها کنند و بروند!" صفحه ۴۴۲
"... [ارتشبد فردوست] گفته بود: شاهنشاه همه این تحریکات را از ناحیه دول بزرگ میدانند و حتی تصمیم داشتهاند که از سلطنت کنارهگیری، و کشور را ترک گویند." صفحه ۴۴٣
"... [والاحضرت اشرف] گفته بود: شاه از حق ناشناسی این مردم خسته شدهاند و ممکن است سلطنت را رها کرده و کشور را ترک کنند." همان صفحه
ثابتی از نگاه خود، تمام رخدادهای روزهای انقلاب را یکی یکی بر می شمرد و مخالفتش را با هر تصمیمی از سوی هر کسی که بوی انعطاف داشته اعلام میکند. او وقتی خبر احتمال موافقت شاه با آزادی هزار زندانی سیاسی را در دورهی شریف امامی میشنود، در گزارشی می نویسد:
"آزادی زندانیان باقی مانده از زندان خیانت به کشور است و هر کس در این شرائط دنبال آزاد کردن کسانی باشد که دشمن قسم خورده رژیم هستند یا خائن است و یا عوامفریب..." صفحه ۴۶۱
با شرمندگی باید بگویم که من، راقم این سطور، یکی از آن هزار نفر بودم!
ثابتی فقط چهار روز پس از آزادی من از زندان، در روز نهم آبان ۱٣۵۷، به دلائلی که خودش شرح میدهد و من به آن اشاره خواهم کرد کشور را به بهانهی استفاده از مرخصی ترک میکند، و شاه و دستگاه رو به نابودیاش را تنها میگذارد.
"به هویدا گفتم: ... من یک مرخصی طولانی در پیش دارم و به علاوه شنیدهام که شاه و شهبانو و شریف امامی و مقدم قصد دارند عده بیشتری از وزرا و مقامات و مسئولان سابق را بازداشت کنند که ارتشبد نصیری نیز جزو آنهاست و ممکن است که نام مرا نیز در لیست منظور نمایند، لذا هر چه زودتر عازم خارج خواهم شد." صفحه ۴۷۲
هویدا مدتی بعد، در دوره ازهاری دستگیر شد، و ثابتی میگوید وقتی در بازداشت ساواک بود برایش به خارج از کشور پیغام فرستاد که: "مبادا به وعدههای شاه و مقدم اعتماد کرده و به کشور بازگردی." صفحه ۴۷۴
برای پایان دادن به این مرور نسبتا شتابزده، که اگر جلوی خودم را نگیرم بیش از اینها میتواند وقت من و شما را بگیرد، یک پرسش و پاسخ کوتاه از صفحه ۴۹۹ را انتخاب کردهام که نشانهی کامل چشم بستن ثابتی به واقعیت، حتی پس از گذشت سه دهه است:
"قانعی فرد: به نقش ساواک در فروپاشی حکومت پهلوی باور دارید؟
ثابتی: نخیر! چه نقشی؟ میشود گفت مقدم نقش داشت نه ساواک."
پایان
پاسخ به این پرسشِ ذهنی هر چه باشد، بخش قابل ملاحظهای از کتاب به ابراز نظرات ثابتی به "حادثه" انقلاب، زمینهها و تاکتیکهای دو سوی "حادثه"، و در نهایت خروج ایشان از کشور، و سقوط پادشاهی اختصاص یافته است.
این قسمت از کتاب که بر ۲۵۰ صفحه بالغ میشود از زوایای مختلف قابل بررسی است که هر یک فرصت بسیاری میطلبد. من فقط به یک زاویهی حساس آن، یعنی موضع آقای ثابتی در برخورد با "حادثه" انقلاب، میپردازم.
اگر بخواهم جملاتِ خود او را به شهادت بگیرم، ده ها صفحه هم برای نقل قولها کفایت نمیکند. به ناچار به خلاصه میگویم که ثابتی تلاش میکند نشان دهد که از وقتی شاه تحت فشار کارتر موضع نرمتری نسبت به مخالفینش گرفت، و مخالفین هم با آگاهی به این نقطه ضعف بر شدت مخالفتشان به اشکال مختلف افزودند، این ثابتی بود که به شکل پیگیر و مداوم بر خطرات این سیاست تازه به رئیس ساواک، نخست وزیر، شاه و ملکه تاکید ورزید ولی شاه در اثر برخوردهای غلط ملکه و مقدم (آخرین رئیس ساواک) و آموزگار (نخست وزیر) و... به سیاست غلط مماشات با مخالفین ادامه داد و ساواک را از انجام وظیفه قانونیاش بازداشت. وگرنه با دستگیری ۱۵۰۰ نفر در زمان آموزگار، آسیاب به روال سابق برمیگشت.
"...[به آموزگار] گفتم: ما پاسخگو به محافل بینالمللی نیستیم، ما باید پاسخگو به قانون مملکت باشیم... آموزگار گفت: این استدلالها پذیرفتنی نیست و ما نمیتوانیم به سیاستهای گذشته برگردیم." صفحه ۴۱۶
"من مجددا با مقدم وارد بگومگو شدم و گفتم کارهائی را که اکنون اعلیحضرت دنبال میکنند و میبینم شما هم صد در صد صحیح میدانید نوعی انتحار است، و من آماده برای انتحار نیستم و نمیتوانم کورکورانه دستور اجرا کنم." صفحه ۴۲۹
"[مقدم در سمینار روسای ساواک] گفت: ما سالها به خواستههای مردم بیاعتنائی کرده و اعمال قدرت نمودهایم، و اکنون زمان آن فرا رسیده که به مردم احترام گذارده و اعتماد آنها را جلب ... کنیم." صفحه ۵۱۰
"... گفتم: من با این کارهائی که شما میکنید موافق نیستم! ولی الان شما رئیس سازمان شدهاید و حقِ شماست،... و من هم ناچارم به دستورات شما عمل کنم." همان صفحه
اما علیرغم قولش به اجرای دستورات مافوق، از پاپوشدوزی برای رئیس خودش هم ابائی ندارد:
"... برای شاه پیغام فرستادم که مقدم با مخالفین رژیم همدردی نشان میدهد و ارتباطات مشکوک و مضر به مصالح ملی برقرار کرده، و باید از ساواک کنار گذاشته شود، که شاه گفته بود که مرا احضار و حرفهایم را خواهد شنید ولی به جای احضار از کار برکنار شدم!" صفحه ۵۱٣
ثابتی در عین حال حواسش هست که دفاع از موضع تندروانهاش موجب نشود که مخالفینش او را غیردموکرات و موافق کاربُردِ زور بخوانند. لذا جابجا تاکید میکند که "معتقد به اصلاحاتی در ساختار سیاسی کشور و دادن آزادیهای سیاسی بیشتر، ولی به صورت تدریجی و ابتدا به موافقین و سپس به مخالفین رژیم" بوده است. (ص ۴۲٨)
و در این اعتقاد جالب توجهاش، یعنی "دادن آزادی به موافقین رژیم"، نمونههای جالبی ذکر میکند که برخی بیشتر به جوک شبیه است:
"شهبانو مرا احضار کرد و گفت: شنیدهام شما در جلسات کمیسیون میگوئید اول به طرفداران رژیم آزادی بدهید بعد به مخالفین. کدام طرفدار رژیم آزادی ندارد؟ گفتم: خود من! آزادی بیان ندارم!" صفحه ٣۴۹
در اواخر نخست وزیری آموزگار، و آمدن شریف امامی به جای او، ثابتی به تفصیل از تزلزل شاه و احتمال کناره گیریاش از سلطنت در گفتگوی با مقامات سخن میگوید، که برخی از نقل قولهایش برای درک تراژدی شاه، به عنوان یک پادشاه مستبد اما متزلزل، برای هنرمندانی که روزی بخواهند زندگی آخرین شاه ایران را در یک اثر هنری منعکس کنند، بسیار حائز اهمیت است.
"... [آموزگار] گفت: شاهنشاه از نمکناشناسی مردم خسته شدهاند و اگر وضع به این ترتیب ادامه یابد ممکن است ایشان اصولا این مردم را رها کنند و بروند!" صفحه ۴۴۲
"... [ارتشبد فردوست] گفته بود: شاهنشاه همه این تحریکات را از ناحیه دول بزرگ میدانند و حتی تصمیم داشتهاند که از سلطنت کنارهگیری، و کشور را ترک گویند." صفحه ۴۴٣
"... [والاحضرت اشرف] گفته بود: شاه از حق ناشناسی این مردم خسته شدهاند و ممکن است سلطنت را رها کرده و کشور را ترک کنند." همان صفحه
ثابتی از نگاه خود، تمام رخدادهای روزهای انقلاب را یکی یکی بر می شمرد و مخالفتش را با هر تصمیمی از سوی هر کسی که بوی انعطاف داشته اعلام میکند. او وقتی خبر احتمال موافقت شاه با آزادی هزار زندانی سیاسی را در دورهی شریف امامی میشنود، در گزارشی می نویسد:
"آزادی زندانیان باقی مانده از زندان خیانت به کشور است و هر کس در این شرائط دنبال آزاد کردن کسانی باشد که دشمن قسم خورده رژیم هستند یا خائن است و یا عوامفریب..." صفحه ۴۶۱
با شرمندگی باید بگویم که من، راقم این سطور، یکی از آن هزار نفر بودم!
ثابتی فقط چهار روز پس از آزادی من از زندان، در روز نهم آبان ۱٣۵۷، به دلائلی که خودش شرح میدهد و من به آن اشاره خواهم کرد کشور را به بهانهی استفاده از مرخصی ترک میکند، و شاه و دستگاه رو به نابودیاش را تنها میگذارد.
"به هویدا گفتم: ... من یک مرخصی طولانی در پیش دارم و به علاوه شنیدهام که شاه و شهبانو و شریف امامی و مقدم قصد دارند عده بیشتری از وزرا و مقامات و مسئولان سابق را بازداشت کنند که ارتشبد نصیری نیز جزو آنهاست و ممکن است که نام مرا نیز در لیست منظور نمایند، لذا هر چه زودتر عازم خارج خواهم شد." صفحه ۴۷۲
هویدا مدتی بعد، در دوره ازهاری دستگیر شد، و ثابتی میگوید وقتی در بازداشت ساواک بود برایش به خارج از کشور پیغام فرستاد که: "مبادا به وعدههای شاه و مقدم اعتماد کرده و به کشور بازگردی." صفحه ۴۷۴
برای پایان دادن به این مرور نسبتا شتابزده، که اگر جلوی خودم را نگیرم بیش از اینها میتواند وقت من و شما را بگیرد، یک پرسش و پاسخ کوتاه از صفحه ۴۹۹ را انتخاب کردهام که نشانهی کامل چشم بستن ثابتی به واقعیت، حتی پس از گذشت سه دهه است:
"قانعی فرد: به نقش ساواک در فروپاشی حکومت پهلوی باور دارید؟
ثابتی: نخیر! چه نقشی؟ میشود گفت مقدم نقش داشت نه ساواک."
پایان
اخبار روز:
آیا جنبش اشغال وال استریت آن گونه که برخی مطرح می کنند یک جنبش مدنی است و
اعتراض به مدیریت است و یا آن گونه که رسانه های نظام سرمایه داری تلاش می
کنند وانمود کنند که فروکش کرده است درحال افول است؟
اگر این جنبش به طور واقعی منافع کارگران و مزدبگیران را در نظر دارد پس چرا اتحادیه های وسیع کارگری در سراسر کشورهای سرمایه داری به طور همه جانبه از آن حمایت نمی کنند.
نگاهی گذرا به این جنبش وخواسته های آن بیانگر عمیق تر شدن این جنبش و بالا گرفتن خواسته های آن است. در درجه ی اول:
امروزه این جنبش دیگر تنها به امریکا و اعتراض کنندگان به وال استریت محدود نمی شود. بلکه خواسته های آن در کشورهای دیگری همانند یونان، اسپانیا، پرتغال، انگلستان و سایر کشورهای نیز مطرح است و علیه یک سیاست مشخص موضع گیری می کند. دلیل این مساله روشن است. بن بست های نظام سرمایه داری در سراسر این نظام آشکار است. نظام سرمایه داری به ان چنان شرایطی رسیده است که برای حفظ موجودیت خود مجبور به در پیش گرفتن یک سری برنامه هاست تا خود را سرپا نگه دارد. این برنامه ها در همه جا از یک روال برخوردار است و در همه جا با مقاومت اکثریت قاطع مردم روبرو است.
این روال چند مشخصه ی اصلی دارد که مهم ترین آن تحمیل هزینه های هر چه بیشتر بر نیروی کار ، دریافت هزینه های هر چه بیشتر از مردم به صورت های زیر است:
کم کردن خدمات عمومی نظیر بهداشت آموزش و پرورش و حمل ونقل
بالا بردن سن بازنشستگی و افزایش مدت کار به طور کلی
پایین آوردن حقوق کارگران به صورت قراردادهای موقت
بالا بردن هزینه های عمومی مانند آب برق انرژی و...
بالا بردن حقوق دولتی نظیر خدمات پست و غیره
مسایل فوق هیچ معنایی جز فشار آوردن بیشتر بر کسانی ندارد که مجبور به فروش نیروی کار خود هستند.
بر تمام مردم روشن است که گران شدن کالاها و خدمات و حذف خدمات عمومی و پایین آوردن حقوق به طور مشخص به مفهوم آن است که از فروشندگان نیروی کار بخواهیم کمتر بخورند، بیشتر کار کنند. در مسکن های کوچک تر زندگی کنند. از تفریحات خود بزنند. به فکر ادامه تحصیل فرزندان خود نباشند و حتا باتهدید به اخراج و ترس از بیکاری موافقت کنند. که کمتر از میزان معمول حقوق بگیرند و سخت تر کار کنند. و اجازه دهند که شدت استثمار بیشتر شود.
در مقابل خیلی روشن به بالا رفتن سود شرکت های بزرگ افتخار کنند.
به طور مثال در سال گذشته به گفته رییس جمهور امریکا ۴ شرکت نفتی ٨۰ میلیارد دلار سود داشته اند.(۱۲ فروردین اخبار شبانگاهی صدای امریکا) و یا سهام شرکت ... به علت افزایش سود بالا رفته است و بحران در حال فروکش کردن است زیرا که قیمت سهام بالا رفته است. یا قیمت طلا تثبیت شده است و قیمت مواد غذایی افزایش یافته است. در نتیجه خیلی روشن است که اعتراض به وضع موجود با هر شیوه و با هر ابزاری که باشد، اعتراضی است برنظام حاکم به دو دلیل مشخص:
نظام حاکم چاره ای جز حفظ بازار مالی این پادگان اصلی سرمایه ندارد، زیرا که اگر افزایش سود را از بازار مالی حذف کند بخش اصلی این نظام که گردش پول است به خطر می افتد.
زندگی کارگران و زحمتکشان روز به روز در فقر و مسکنت فزاینده تری قرار می گیرد و فشار بر زندگی آنان بیشتر شده و بی حقوق افزایش می یابد.
اکنون باید میان خواسته های جنبش کارگران این جنبش ضد وال استریت و یا آن طور که خودشان می گویند جنبش ضد سرمایه داری مقایسه ای هر چند اجمالی کرد تا ببینیم در کدام خواسته ها افتراق و در کدام خواسته ها اشتراک دارند...
جنبش ضد وال استریت خواهان یک زندگی شرافتمندانه برای همه ی انسان هاست و اصلی ترین مسایل و منشور و مطالبات خود را بیان کرده است. در این منشور آمده است:
آنها از طریق مصادره ی غیر قانونی خانه های ما را گرفته اند
آنها با استفاده از مالیات ما ... همچنان به پرداخت مزایای نجومی به مدیران خود ادامه می دهند.
آنها به طور پیوسته کوشیده اند تاکارگران و کارکنان را از حق مذاکره جمعی برای دستمزد بهتر و محیط کار سالم تر محروم سازند.
آنها دانشجویان را با تحمیل بدهی های ده ها هزار دلاری بابت تحصیل که حق انسانی آنهاست به گروگان گرفته اند.
آنها میلیون ها دلار به گروه های حقوقی پرداخته اند تا راه های گریز از قراردادهای بیمه بهداشتی را برایشان بیابند.
آنها از ارتش و پلیس برای جلوگیری از آزادی مطبوعات استفاده کرده اند.
آنها در جست وجوی سود، آگاهانه از فراخواندن کالاهای معیوب که جان مصرف کنندگان را به خطر می اندازد خوداری می کنند.
آنها به رغم شکست های فاجعه باری که سیاست هایشان به بار آورده، و می اورد، هم چنان سیاست های اقتصادی را تعیین می کنند.
آن گونه که مشخص است تمام خواسته های فوق ، خواسته های کارگران ومزدبیگرانی است که از ستم سرمایه داری به جان آمده اند و خواهان اشغال وال استریت این پادگان اصلی سرمایه داری هستند. این خواسته ها همان خواست کارگران و زحمتکشان سراسر جهان است که ندای حق طلبی خود را در کشورهای دیگر سرمایه داری همانند ایتالیا، اسپانیا، انگلستان، یونان، فرانسه و غیره... به گوش همگان می رسانند.
علاوه بر آن اعلام روز کارگر به عنوان یک روز بدون ۹۹درصدی ها نشان می دهد که این جنبش خود را جزئی از مبارزات جهانی کارگران در قرن اخیر می داند. مبارزاتی که مبنای خود را روز اعتراض کارگران نیویورکی به ستم واستثمار و بی حقوقی می داند. مبارزاتی که بیش از ۱۵۰ سال پس از روز اول ماه می ۱٨۷۹ هم چنان علیه سرمایه داری در جریان است و هر ساله میلیون ها کارگر در سراسر جهان این روز را گرامی می دارند. در نتیجه این جنبش پیوندی است بین مبارزات کارگران از سال ۱٨۶٨ در نیویورک تا به امروز زیرا که اعضای این جنبش خود را فرزندان همان کارگرانی می دانند که اول ماه مه آن سال علیه سرمایه داری به مبارزه برخاستند....
فراخوان جهانی جنبش ضد سرمایه داری :
جنبش جهانی ضدسرمایه داری در آستانه ی ماه مه از همه ی کارگران و زحمتکشان و مردم سراسر جهان که تحت ستم سرمایه داری هستند خواسته است که :
۱- با جنبش تصرف در محله خودتان همکاری کنید.
۲-خبر اعتصاب ها را درشبکه های اجتماعی پخش کنید.
٣- گروه خویشاوند جنبش درست کنید(شبکه سازی).
۴-به شبکه کنفرانس میان جنبشی اعتصاب عمومی به پیوندید.
۵-با کارگران صحبت کنید(بااتحادیه های محلی وسازمان های کارگری برای شرکت درسازماندهی مستقیم این اعتصاب).
۶-محل کار، محیط دانشگاه و یا زیست خود را سازمان دهید .
چرا آنان روز کارگر را به عنوان روز همبستگی انتخاب کرده اند؟ این مساله نشان از آن دارد که جنبش وال استریت به خوبی می داند که پایگاه آنها تنها طبقه ی کارگر در مقیاس جهانی است.
فراخوان جنبش جهانی ضد سرمایه داری کلیه اقشار مختلف طبقه ی کارگر را در نظر می آورد، تمام آنانی را که از حاکمیت این نظام تحت فشار هستند به مبارزه با این نظام فرا می خواند؛ به این ترتیب متوجه می شویم که نیروی اصلی و موتور محرکه جنبش ضدسرمایه داری طبقه کارگر است، زیرا که بیشترین آسیب از این نظام به غایت غیر انسانی متوجه کسانی است که مجبور به فروش نیروی کار خود به هر ترتیب هستند و متحدان این نیروی محرکه تمام کسانی هستند که امروزه به هر ترتیب از این نظام انحصارگر و تبلور یافته در بازار مالی آینده ای امیدبخش برای زندگی ندارند.
جنبش جهانی ضد سرمایه داری به این امر واقف است که اقشار مختلفی دراین نظام زندگی می کنند که مجبور به فورش نیروی کار خود نیستند. درحقیقت به نوعی دارای شغلی آزاد بوده و مالک وسایل کار و کسب وکار خود هستند اما این مساله را تاکید دارد که حتا همین اقشار به شدت تحت فشار سرمایه داری مالی و شرکت های بزرگ هستند. شرکت هایی که مراکز اصلی نظام سرمایه داری همانند بانک ها ، بیمه ها، بورس ها را کنترل کرده و با تسلط عظیم بر بخش مالی تمام مردم جهان را بدهکار این نهادها کرده اند. دولت ها و سیاست مداران نیز در حقیقت بازیچه دست این شرکت های خصوصی بزرگ شده و در خدمت سودآوری این شرکت ها قرار دارند. آنان با تزریق پول و وام گرفتن از این نهادهای مالی در حقیقت مردم را به آنان بدهکار می کنند و کل مردم یک کشور را به گروگان این نهاد مالی در می آورند.
در نتیجه هر گونه حرکتی که سودطلبی و رهایی از قید وبندهای این سرمایه مالی را مدنظر قرار دهد، در درجه اول رهایی نیروی کار را مدنظر قرار داده است.
هیچ ثروتی بدون نیروی کار ایجاد نمی شود و هیچ سرمایه ای بدون استخدام نیروی کار فعال ارزش افزایی ندارد میلیاردها میلیارد سرمایه، چه به صورت پول نقد، ساختمان، ماشین آلات مواد اولیه و غیره باید در دستان عده ای قرار بگیردکه با آن ارزش آفرینی کرده و کالاهای قابل مصرف ایجاد کنند. و اگر نیروی کار وجود نداشته باشد، تمام آن چه به صورت سرمایه درآمده است بی ارزش خواهد بود.
میلیاردها میلیارد سرمایه های موجود در دستان سرمایه داران اگر در اختیار نیروی کار قرار نگیرد واگر کارگرانی نباشند که آنها را به کار اندازند، هیچ ارزشی ندارد. تمام وام هایی که نهادهای مالی به دولت می دهند و از آن طریق سودهای افسانه ای می برند، باید توسط نیروی کار بازپرداخت شود. و جنبش اشغال وال استریت و ضد سرمایه داری می داند که اگر نیروی کار در صحنه نباشد و کار نکند، آن صاحبان وام و صاحبان سهام و بانک ها به تنهایی توان هیچ حرکتی را ندارند. آنها همان یک درصدی هستند که بر دوش ۹۹ درصد دیگر سوارند و از ثمره کار آنان سود می برند همان گونه که در منشور ضدسرمایه داری جنبش اشغال وال استریت آمده است، آنان دنیا را به گروگان سرمایه های خود گرفته اند، جنگ افروزی می کنند، سیاست های مخرب اقتصادی را تعین می کنند، غذاها وکالاهای فاسد را با ترفندهای فراوان به مردم حقنه می کنند و با پول های فراوانی که دردست دارند، دادگاه ها و حقوق دانان را می خرند، تبعیض را رواج می دهند، دانشجویان را به گرو سرمایه های خود می گیرند و تبعیض های جنسی و قومی را رواج می دهند. فقر وگرسنگی را بر مردم سراسر جهان تحمیل می کنند تا سودهایشان را حفظ کنند.
لغو حاکمیت سرمایه بر جهان و لغو نظم سرمایه داری به معنای حاکمیت نیروی کار بر سرنوشت خویش است و از این بابت است که جنبش ضدسرمایه داری هماهنگ با جنبش کارگری و خواسته های اصلی و بنیادی است و هم راستا با منافع کارگران و زحمتکشان است و هسته ی اصلی و نیروی محرکه ی آن را کارگران و زحمتکشان تشکیل می دهند. و واخوردگان و وازدگان این نظام هر چند که در ظاهر مالک وسایل کسب وکار خود باشند، اما آنان نیز با هزاران پیوند در خدمت گزاری این نظام سودمحور و در تار و پود سود وام های کلان بوده و در گرو پادگان اصلی سرمایه قرار دارند که همان بخش مالی است. آنان به صورت اهرم هایی هستند که مردم به گروگان گرفته شده در سود وام ها را، وادار به کار وتلاش کنند تا سود وام ها را بازگردانند. گام اول، رهایی کارگران از قید و بند بازار مالی و وام های تحمیلی است که اکنون بخشی از صاحبان و مالکان ابزار تولید را به نوبه خود به گروگان گرفته اند و گام های استوار بعدی نیز بر این پایه بنا خواهد شد.
امروزه در شهرهای بزرگ و درکنار هر سوپرمارکت که مواد غذایی ومصرفی را به مردم عرضه می کند، بیش از ۲ الی ٣ بانک ونهاد مالی وجود دارد که این خود بیانگر همان بازار مالی تحمیلی است که به کشیدن شیره جان کارگرن وزحممتکشان و کل نیروی کار مشغولند. و آنان که به ظاهر در این نظام مالک ابزار کار و پیشه ی خود هستند اهرم هایی در جهت بهره کشی از کل نیروی کار برای پرداخت وام ها و سودهای شرکت ها و بانکها و نهادهای مالی هستند و عملا به ابزاری برای این بهره کشی تبدیل شده اند. هر چندکه ممکن است خود سهمی از این خان یغما ببرند اما هیچ گونه اختیاری در گردش این نظام حاکم ندارند و به طورعملی هر آنچه سیاستگذاران این سیستم سودطلبی برنامه ریزی می کنند اینان بی کم وکاست به اجرایش می پردازند.
رهایی از این اسارت جز با برهم زدن این نظم امکان پذیر نیست. زیرا که همگان در چنگال این نظام بهره کشی اسیرند . چه آنان که فقط نیروی کار را می فروشند و چه آنان که به ظاهر صاحب ابزار کسب و پیشه ی خود هستند و چه آنان که در تولید نقش دارند، چه آنان که به خدمات تولید می پردازند، این نظم باید در هم ریزد و جز با نیروی محرکه ی کارگران و مزدبگیران و هماهنگی تمام بخش های اجتماعی اسیر این نظام امکان پذیر نمی باشد.
به همین جهت باید روز کارگر را به روز همبستگی با اعتراض به نظم سرمایه داری و جشن ۹۹درصدها تبدیل کنیم.
حال ما باید به سوال اول جواب دهیم: چرا اتحادیه های کارگری به آن وسعت سراسری، خودشان در کشورهای سرمایه داری با همه ی وجود از این جنبش حمایت نمی کنند. برای پاسخ به این سوال باید گفت: اولا تعدادی از اتحادیه های کارگری و اعضای آن همراه این جنبش هستند و حمایت انها از این جنبش در حال افزایش است. اما بخش بزرگی از این اتحادیه ها و به خصوص رهبران آن سالهاست که به محافظه کاری در مقابله با سرمایه داری عادت کرده اند و از این طریق خود به نان و نوایی رسیده اند و گمان می کنند که نظم موجود حافظ منافع آنان است. هم اکنون چالش های وسیعی در اتحادیه های کارگری در سراسر جهان در حمایت از این جنبش وجود دارد که البته برای دور ریختن پوسته ی قدیمی نیاز به زمان دارد، اما هم راستا بودن منافع تمام کارگران و مزد و حقوق بگیران و مردم تحت ستم وبطور کلی فروشندگان نیروی کار با این جنبش در حرکات آینده مشخص تر خواهد شد و هر چه سازماندهی و فراگیری این جنبش بیشتر شود، اقشار وسیع تری حتا از خود جامعه ی سرمایه داری به مسیر نزولی این نظام پی خواهند برد...
اگر این جنبش به طور واقعی منافع کارگران و مزدبگیران را در نظر دارد پس چرا اتحادیه های وسیع کارگری در سراسر کشورهای سرمایه داری به طور همه جانبه از آن حمایت نمی کنند.
نگاهی گذرا به این جنبش وخواسته های آن بیانگر عمیق تر شدن این جنبش و بالا گرفتن خواسته های آن است. در درجه ی اول:
امروزه این جنبش دیگر تنها به امریکا و اعتراض کنندگان به وال استریت محدود نمی شود. بلکه خواسته های آن در کشورهای دیگری همانند یونان، اسپانیا، پرتغال، انگلستان و سایر کشورهای نیز مطرح است و علیه یک سیاست مشخص موضع گیری می کند. دلیل این مساله روشن است. بن بست های نظام سرمایه داری در سراسر این نظام آشکار است. نظام سرمایه داری به ان چنان شرایطی رسیده است که برای حفظ موجودیت خود مجبور به در پیش گرفتن یک سری برنامه هاست تا خود را سرپا نگه دارد. این برنامه ها در همه جا از یک روال برخوردار است و در همه جا با مقاومت اکثریت قاطع مردم روبرو است.
این روال چند مشخصه ی اصلی دارد که مهم ترین آن تحمیل هزینه های هر چه بیشتر بر نیروی کار ، دریافت هزینه های هر چه بیشتر از مردم به صورت های زیر است:
کم کردن خدمات عمومی نظیر بهداشت آموزش و پرورش و حمل ونقل
بالا بردن سن بازنشستگی و افزایش مدت کار به طور کلی
پایین آوردن حقوق کارگران به صورت قراردادهای موقت
بالا بردن هزینه های عمومی مانند آب برق انرژی و...
بالا بردن حقوق دولتی نظیر خدمات پست و غیره
مسایل فوق هیچ معنایی جز فشار آوردن بیشتر بر کسانی ندارد که مجبور به فروش نیروی کار خود هستند.
بر تمام مردم روشن است که گران شدن کالاها و خدمات و حذف خدمات عمومی و پایین آوردن حقوق به طور مشخص به مفهوم آن است که از فروشندگان نیروی کار بخواهیم کمتر بخورند، بیشتر کار کنند. در مسکن های کوچک تر زندگی کنند. از تفریحات خود بزنند. به فکر ادامه تحصیل فرزندان خود نباشند و حتا باتهدید به اخراج و ترس از بیکاری موافقت کنند. که کمتر از میزان معمول حقوق بگیرند و سخت تر کار کنند. و اجازه دهند که شدت استثمار بیشتر شود.
در مقابل خیلی روشن به بالا رفتن سود شرکت های بزرگ افتخار کنند.
به طور مثال در سال گذشته به گفته رییس جمهور امریکا ۴ شرکت نفتی ٨۰ میلیارد دلار سود داشته اند.(۱۲ فروردین اخبار شبانگاهی صدای امریکا) و یا سهام شرکت ... به علت افزایش سود بالا رفته است و بحران در حال فروکش کردن است زیرا که قیمت سهام بالا رفته است. یا قیمت طلا تثبیت شده است و قیمت مواد غذایی افزایش یافته است. در نتیجه خیلی روشن است که اعتراض به وضع موجود با هر شیوه و با هر ابزاری که باشد، اعتراضی است برنظام حاکم به دو دلیل مشخص:
نظام حاکم چاره ای جز حفظ بازار مالی این پادگان اصلی سرمایه ندارد، زیرا که اگر افزایش سود را از بازار مالی حذف کند بخش اصلی این نظام که گردش پول است به خطر می افتد.
زندگی کارگران و زحمتکشان روز به روز در فقر و مسکنت فزاینده تری قرار می گیرد و فشار بر زندگی آنان بیشتر شده و بی حقوق افزایش می یابد.
اکنون باید میان خواسته های جنبش کارگران این جنبش ضد وال استریت و یا آن طور که خودشان می گویند جنبش ضد سرمایه داری مقایسه ای هر چند اجمالی کرد تا ببینیم در کدام خواسته ها افتراق و در کدام خواسته ها اشتراک دارند...
جنبش ضد وال استریت خواهان یک زندگی شرافتمندانه برای همه ی انسان هاست و اصلی ترین مسایل و منشور و مطالبات خود را بیان کرده است. در این منشور آمده است:
آنها از طریق مصادره ی غیر قانونی خانه های ما را گرفته اند
آنها با استفاده از مالیات ما ... همچنان به پرداخت مزایای نجومی به مدیران خود ادامه می دهند.
آنها به طور پیوسته کوشیده اند تاکارگران و کارکنان را از حق مذاکره جمعی برای دستمزد بهتر و محیط کار سالم تر محروم سازند.
آنها دانشجویان را با تحمیل بدهی های ده ها هزار دلاری بابت تحصیل که حق انسانی آنهاست به گروگان گرفته اند.
آنها میلیون ها دلار به گروه های حقوقی پرداخته اند تا راه های گریز از قراردادهای بیمه بهداشتی را برایشان بیابند.
آنها از ارتش و پلیس برای جلوگیری از آزادی مطبوعات استفاده کرده اند.
آنها در جست وجوی سود، آگاهانه از فراخواندن کالاهای معیوب که جان مصرف کنندگان را به خطر می اندازد خوداری می کنند.
آنها به رغم شکست های فاجعه باری که سیاست هایشان به بار آورده، و می اورد، هم چنان سیاست های اقتصادی را تعیین می کنند.
آن گونه که مشخص است تمام خواسته های فوق ، خواسته های کارگران ومزدبیگرانی است که از ستم سرمایه داری به جان آمده اند و خواهان اشغال وال استریت این پادگان اصلی سرمایه داری هستند. این خواسته ها همان خواست کارگران و زحمتکشان سراسر جهان است که ندای حق طلبی خود را در کشورهای دیگر سرمایه داری همانند ایتالیا، اسپانیا، انگلستان، یونان، فرانسه و غیره... به گوش همگان می رسانند.
علاوه بر آن اعلام روز کارگر به عنوان یک روز بدون ۹۹درصدی ها نشان می دهد که این جنبش خود را جزئی از مبارزات جهانی کارگران در قرن اخیر می داند. مبارزاتی که مبنای خود را روز اعتراض کارگران نیویورکی به ستم واستثمار و بی حقوقی می داند. مبارزاتی که بیش از ۱۵۰ سال پس از روز اول ماه می ۱٨۷۹ هم چنان علیه سرمایه داری در جریان است و هر ساله میلیون ها کارگر در سراسر جهان این روز را گرامی می دارند. در نتیجه این جنبش پیوندی است بین مبارزات کارگران از سال ۱٨۶٨ در نیویورک تا به امروز زیرا که اعضای این جنبش خود را فرزندان همان کارگرانی می دانند که اول ماه مه آن سال علیه سرمایه داری به مبارزه برخاستند....
فراخوان جهانی جنبش ضد سرمایه داری :
جنبش جهانی ضدسرمایه داری در آستانه ی ماه مه از همه ی کارگران و زحمتکشان و مردم سراسر جهان که تحت ستم سرمایه داری هستند خواسته است که :
۱- با جنبش تصرف در محله خودتان همکاری کنید.
۲-خبر اعتصاب ها را درشبکه های اجتماعی پخش کنید.
٣- گروه خویشاوند جنبش درست کنید(شبکه سازی).
۴-به شبکه کنفرانس میان جنبشی اعتصاب عمومی به پیوندید.
۵-با کارگران صحبت کنید(بااتحادیه های محلی وسازمان های کارگری برای شرکت درسازماندهی مستقیم این اعتصاب).
۶-محل کار، محیط دانشگاه و یا زیست خود را سازمان دهید .
چرا آنان روز کارگر را به عنوان روز همبستگی انتخاب کرده اند؟ این مساله نشان از آن دارد که جنبش وال استریت به خوبی می داند که پایگاه آنها تنها طبقه ی کارگر در مقیاس جهانی است.
فراخوان جنبش جهانی ضد سرمایه داری کلیه اقشار مختلف طبقه ی کارگر را در نظر می آورد، تمام آنانی را که از حاکمیت این نظام تحت فشار هستند به مبارزه با این نظام فرا می خواند؛ به این ترتیب متوجه می شویم که نیروی اصلی و موتور محرکه جنبش ضدسرمایه داری طبقه کارگر است، زیرا که بیشترین آسیب از این نظام به غایت غیر انسانی متوجه کسانی است که مجبور به فروش نیروی کار خود به هر ترتیب هستند و متحدان این نیروی محرکه تمام کسانی هستند که امروزه به هر ترتیب از این نظام انحصارگر و تبلور یافته در بازار مالی آینده ای امیدبخش برای زندگی ندارند.
جنبش جهانی ضد سرمایه داری به این امر واقف است که اقشار مختلفی دراین نظام زندگی می کنند که مجبور به فورش نیروی کار خود نیستند. درحقیقت به نوعی دارای شغلی آزاد بوده و مالک وسایل کار و کسب وکار خود هستند اما این مساله را تاکید دارد که حتا همین اقشار به شدت تحت فشار سرمایه داری مالی و شرکت های بزرگ هستند. شرکت هایی که مراکز اصلی نظام سرمایه داری همانند بانک ها ، بیمه ها، بورس ها را کنترل کرده و با تسلط عظیم بر بخش مالی تمام مردم جهان را بدهکار این نهادها کرده اند. دولت ها و سیاست مداران نیز در حقیقت بازیچه دست این شرکت های خصوصی بزرگ شده و در خدمت سودآوری این شرکت ها قرار دارند. آنان با تزریق پول و وام گرفتن از این نهادهای مالی در حقیقت مردم را به آنان بدهکار می کنند و کل مردم یک کشور را به گروگان این نهاد مالی در می آورند.
در نتیجه هر گونه حرکتی که سودطلبی و رهایی از قید وبندهای این سرمایه مالی را مدنظر قرار دهد، در درجه اول رهایی نیروی کار را مدنظر قرار داده است.
هیچ ثروتی بدون نیروی کار ایجاد نمی شود و هیچ سرمایه ای بدون استخدام نیروی کار فعال ارزش افزایی ندارد میلیاردها میلیارد سرمایه، چه به صورت پول نقد، ساختمان، ماشین آلات مواد اولیه و غیره باید در دستان عده ای قرار بگیردکه با آن ارزش آفرینی کرده و کالاهای قابل مصرف ایجاد کنند. و اگر نیروی کار وجود نداشته باشد، تمام آن چه به صورت سرمایه درآمده است بی ارزش خواهد بود.
میلیاردها میلیارد سرمایه های موجود در دستان سرمایه داران اگر در اختیار نیروی کار قرار نگیرد واگر کارگرانی نباشند که آنها را به کار اندازند، هیچ ارزشی ندارد. تمام وام هایی که نهادهای مالی به دولت می دهند و از آن طریق سودهای افسانه ای می برند، باید توسط نیروی کار بازپرداخت شود. و جنبش اشغال وال استریت و ضد سرمایه داری می داند که اگر نیروی کار در صحنه نباشد و کار نکند، آن صاحبان وام و صاحبان سهام و بانک ها به تنهایی توان هیچ حرکتی را ندارند. آنها همان یک درصدی هستند که بر دوش ۹۹ درصد دیگر سوارند و از ثمره کار آنان سود می برند همان گونه که در منشور ضدسرمایه داری جنبش اشغال وال استریت آمده است، آنان دنیا را به گروگان سرمایه های خود گرفته اند، جنگ افروزی می کنند، سیاست های مخرب اقتصادی را تعین می کنند، غذاها وکالاهای فاسد را با ترفندهای فراوان به مردم حقنه می کنند و با پول های فراوانی که دردست دارند، دادگاه ها و حقوق دانان را می خرند، تبعیض را رواج می دهند، دانشجویان را به گرو سرمایه های خود می گیرند و تبعیض های جنسی و قومی را رواج می دهند. فقر وگرسنگی را بر مردم سراسر جهان تحمیل می کنند تا سودهایشان را حفظ کنند.
لغو حاکمیت سرمایه بر جهان و لغو نظم سرمایه داری به معنای حاکمیت نیروی کار بر سرنوشت خویش است و از این بابت است که جنبش ضدسرمایه داری هماهنگ با جنبش کارگری و خواسته های اصلی و بنیادی است و هم راستا با منافع کارگران و زحمتکشان است و هسته ی اصلی و نیروی محرکه ی آن را کارگران و زحمتکشان تشکیل می دهند. و واخوردگان و وازدگان این نظام هر چند که در ظاهر مالک وسایل کسب وکار خود باشند، اما آنان نیز با هزاران پیوند در خدمت گزاری این نظام سودمحور و در تار و پود سود وام های کلان بوده و در گرو پادگان اصلی سرمایه قرار دارند که همان بخش مالی است. آنان به صورت اهرم هایی هستند که مردم به گروگان گرفته شده در سود وام ها را، وادار به کار وتلاش کنند تا سود وام ها را بازگردانند. گام اول، رهایی کارگران از قید و بند بازار مالی و وام های تحمیلی است که اکنون بخشی از صاحبان و مالکان ابزار تولید را به نوبه خود به گروگان گرفته اند و گام های استوار بعدی نیز بر این پایه بنا خواهد شد.
امروزه در شهرهای بزرگ و درکنار هر سوپرمارکت که مواد غذایی ومصرفی را به مردم عرضه می کند، بیش از ۲ الی ٣ بانک ونهاد مالی وجود دارد که این خود بیانگر همان بازار مالی تحمیلی است که به کشیدن شیره جان کارگرن وزحممتکشان و کل نیروی کار مشغولند. و آنان که به ظاهر در این نظام مالک ابزار کار و پیشه ی خود هستند اهرم هایی در جهت بهره کشی از کل نیروی کار برای پرداخت وام ها و سودهای شرکت ها و بانکها و نهادهای مالی هستند و عملا به ابزاری برای این بهره کشی تبدیل شده اند. هر چندکه ممکن است خود سهمی از این خان یغما ببرند اما هیچ گونه اختیاری در گردش این نظام حاکم ندارند و به طورعملی هر آنچه سیاستگذاران این سیستم سودطلبی برنامه ریزی می کنند اینان بی کم وکاست به اجرایش می پردازند.
رهایی از این اسارت جز با برهم زدن این نظم امکان پذیر نیست. زیرا که همگان در چنگال این نظام بهره کشی اسیرند . چه آنان که فقط نیروی کار را می فروشند و چه آنان که به ظاهر صاحب ابزار کسب و پیشه ی خود هستند و چه آنان که در تولید نقش دارند، چه آنان که به خدمات تولید می پردازند، این نظم باید در هم ریزد و جز با نیروی محرکه ی کارگران و مزدبگیران و هماهنگی تمام بخش های اجتماعی اسیر این نظام امکان پذیر نمی باشد.
به همین جهت باید روز کارگر را به روز همبستگی با اعتراض به نظم سرمایه داری و جشن ۹۹درصدها تبدیل کنیم.
حال ما باید به سوال اول جواب دهیم: چرا اتحادیه های کارگری به آن وسعت سراسری، خودشان در کشورهای سرمایه داری با همه ی وجود از این جنبش حمایت نمی کنند. برای پاسخ به این سوال باید گفت: اولا تعدادی از اتحادیه های کارگری و اعضای آن همراه این جنبش هستند و حمایت انها از این جنبش در حال افزایش است. اما بخش بزرگی از این اتحادیه ها و به خصوص رهبران آن سالهاست که به محافظه کاری در مقابله با سرمایه داری عادت کرده اند و از این طریق خود به نان و نوایی رسیده اند و گمان می کنند که نظم موجود حافظ منافع آنان است. هم اکنون چالش های وسیعی در اتحادیه های کارگری در سراسر جهان در حمایت از این جنبش وجود دارد که البته برای دور ریختن پوسته ی قدیمی نیاز به زمان دارد، اما هم راستا بودن منافع تمام کارگران و مزد و حقوق بگیران و مردم تحت ستم وبطور کلی فروشندگان نیروی کار با این جنبش در حرکات آینده مشخص تر خواهد شد و هر چه سازماندهی و فراگیری این جنبش بیشتر شود، اقشار وسیع تری حتا از خود جامعه ی سرمایه داری به مسیر نزولی این نظام پی خواهند برد...
اخبار روز:
ژنو، ۴ می ۲۰۱۲ـ گروهی از متخصصان مستقل سازمان ملل بازداشت های فزاینده و
محکومیت های سنگین برای مدافعان حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران را محکوم
کردند و از دولت درخواست کردند از حمله به مدافعان حقوق بشر به خاطر فعالیت
های مشروعشان خودداری نموده و حمایت لازم از ایشان به عمل آید.
احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران گفت: «جرایم و محکومیت های بسیار سنگین علیه مدافعین حقوق بشر نشانگر میزان فزاینده سرکوب فعالیت های قانونی آنان بوده و شکستی جدی برای حمایت از حقوق بشر در ایران به حساب می آید.»
متخصصان سازمان ملل نگرانی ویژه خود را در مورد شرایط نرگس محمدی اعلام داشتند که وضعیت سلامتیش شدیدا ناگوار گزارش شده است. خانم محمدی نایب رئیس پیشین «کانون مدافعان حقوق بشر» که توسط شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل تاسیس شد، در۲۱ آوریل برای گذراندن ۶ سال حبس که توسط دادگاه تجدید نظر به آن محکوم شده بود، مجددا دستگیر شد. ایشان به جرم اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام محکوم شده اند.
گزارشگر ویژه مدافعان حقوق بشر، مارگارت سکاگیا گفت: « مدافعان حقوق بشر نقش اساسی در حصول اطمینان از وجود جامعه ای دموکراتیک که به حقوق بشر احترام می گذارد بازی می کنند. آنها می بایست آزادی لازم جهت اجرای فعالیت های خود را بدون مواجهه با ارعاب، آزار و اذیت، بازداشت و تعقیب قانونی داشته باشند.» وی همچنین افزود: « و بالاتر از همه آنکه دولت موظف است به حقوق انسانی مدافعان از قبیل آزادی بیان، تجمعات و گردهمایی های مسالمت آمیز احترام بگذارد.»
دیگر مدافعان حقوق بشر که به خاطر انجام وظایف قانونی خود بازداشت و یا محکوم شده اند عبارت اند از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر و همچنین فعالینی همچون عبدالفتاح سلطانی و نسرین ستوده که دو وکیل فعالیت های وسیع سیاسی و حقوق بشری داشته اند. آقای عبد الفتاح سلطانی در سپتامبر ۲۰۱۱ به اتهام تبانی و تبلیغ علیه نظام و کسب مال از طریق نامشروع به ۱۸ سال حبس و ۲۰ سال تعلیق از فعالیت حقوقی محکوم شد. خانم ستوده نیز در سپتامبر ۲۰۱۰ بازداشت شد و به حکم دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس و ۱۰ سال تعلیق از فعالیت حقوقی محکوم شد.
گابریلا کنال، گزارشگر ویژه استقلال قضات و وکلا گفت: « من بسیار نگرانم که در ایران وکلای حقوق بشر به واسطه موکلانشان شناخته می شوند و یا آنکه دفاع از این موکلان باعث تعلیق این وکلا از فعالیت هایشان می شود.» وی افزود: « دولت باید شرایطی ایجاد کند که وکلا بدون ارعاب، مانع و آزار و اذیت و مداخله های غیر معمول به اجرای فعالیت های حرفه ای خود بپردازند و در حین انجام وظایف خود تحت هیچ گونه تعقیب قانونی قرار نگیرند.»
متخصصان مستقل سازمان ملل خواهان آزادی فوری مدافعین حقوق بشر و همه کسانی که به خاطر ترویج مسالمت آمیز نظارت بر حقوق بشر در ایران بازداشت و محکوم شده اند، می باشند.
صفحه حقوق بشر ایران:
www.ohchr.org
برای اطلاعات بیشتر به صفحات زیر مراجعه کنید:
گزارشگر ویژه ایران:
www.ohchr.org
مدافعان حقوق بشر:
www.ohchr.org
www.ohchr.org
برای اطلاعات بیشتر و درخواست های رسانه ای با نوید احمد تماس بگیرید (+41 22 )nahmed@ohchr.org928 94 77 /
استقلال قضات و وکلا: در شبکه های اجتماعی حقوق بشر سازمان ملل را از این طریق دنبال کنید:
www.facebook.com
احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران گفت: «جرایم و محکومیت های بسیار سنگین علیه مدافعین حقوق بشر نشانگر میزان فزاینده سرکوب فعالیت های قانونی آنان بوده و شکستی جدی برای حمایت از حقوق بشر در ایران به حساب می آید.»
متخصصان سازمان ملل نگرانی ویژه خود را در مورد شرایط نرگس محمدی اعلام داشتند که وضعیت سلامتیش شدیدا ناگوار گزارش شده است. خانم محمدی نایب رئیس پیشین «کانون مدافعان حقوق بشر» که توسط شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل تاسیس شد، در۲۱ آوریل برای گذراندن ۶ سال حبس که توسط دادگاه تجدید نظر به آن محکوم شده بود، مجددا دستگیر شد. ایشان به جرم اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام محکوم شده اند.
گزارشگر ویژه مدافعان حقوق بشر، مارگارت سکاگیا گفت: « مدافعان حقوق بشر نقش اساسی در حصول اطمینان از وجود جامعه ای دموکراتیک که به حقوق بشر احترام می گذارد بازی می کنند. آنها می بایست آزادی لازم جهت اجرای فعالیت های خود را بدون مواجهه با ارعاب، آزار و اذیت، بازداشت و تعقیب قانونی داشته باشند.» وی همچنین افزود: « و بالاتر از همه آنکه دولت موظف است به حقوق انسانی مدافعان از قبیل آزادی بیان، تجمعات و گردهمایی های مسالمت آمیز احترام بگذارد.»
دیگر مدافعان حقوق بشر که به خاطر انجام وظایف قانونی خود بازداشت و یا محکوم شده اند عبارت اند از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر و همچنین فعالینی همچون عبدالفتاح سلطانی و نسرین ستوده که دو وکیل فعالیت های وسیع سیاسی و حقوق بشری داشته اند. آقای عبد الفتاح سلطانی در سپتامبر ۲۰۱۱ به اتهام تبانی و تبلیغ علیه نظام و کسب مال از طریق نامشروع به ۱۸ سال حبس و ۲۰ سال تعلیق از فعالیت حقوقی محکوم شد. خانم ستوده نیز در سپتامبر ۲۰۱۰ بازداشت شد و به حکم دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس و ۱۰ سال تعلیق از فعالیت حقوقی محکوم شد.
گابریلا کنال، گزارشگر ویژه استقلال قضات و وکلا گفت: « من بسیار نگرانم که در ایران وکلای حقوق بشر به واسطه موکلانشان شناخته می شوند و یا آنکه دفاع از این موکلان باعث تعلیق این وکلا از فعالیت هایشان می شود.» وی افزود: « دولت باید شرایطی ایجاد کند که وکلا بدون ارعاب، مانع و آزار و اذیت و مداخله های غیر معمول به اجرای فعالیت های حرفه ای خود بپردازند و در حین انجام وظایف خود تحت هیچ گونه تعقیب قانونی قرار نگیرند.»
متخصصان مستقل سازمان ملل خواهان آزادی فوری مدافعین حقوق بشر و همه کسانی که به خاطر ترویج مسالمت آمیز نظارت بر حقوق بشر در ایران بازداشت و محکوم شده اند، می باشند.
صفحه حقوق بشر ایران:
www.ohchr.org
برای اطلاعات بیشتر به صفحات زیر مراجعه کنید:
گزارشگر ویژه ایران:
www.ohchr.org
مدافعان حقوق بشر:
www.ohchr.org
www.ohchr.org
برای اطلاعات بیشتر و درخواست های رسانه ای با نوید احمد تماس بگیرید (+41 22 )nahmed@ohchr.org928 94 77 /
استقلال قضات و وکلا: در شبکه های اجتماعی حقوق بشر سازمان ملل را از این طریق دنبال کنید:
www.facebook.com
اخبار روز:
دبیرخانه سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان: سازمان دفاع از حقوق بشرکردستان
با انتشار بیانیه ای نگرانی عمیق و جدی خود را نسبت به وضعیت فعالان کرد
محکوم به اعدام به ویژه شیرکو معارفی و حبیب الله گلپری پور اعلام نمود
متن بیانیه ی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به این شرح است:
وجدان های بیدار برای نجات جان فعالان کرد محکوم به اعدام مسولانه عمل نمایند.
فعالان کرد محکوم به اعدام که در زندان های سنندج، تهران، ارومیه و دیگر شهرها به سرمی برند در شرایط نا مناسبی تحمل حبس می نمایند، در این میان وضعیت جسمی شیرکومعارفی که دست به اعتصاب غذا زده است و نیز وضعیت حبیب الله گلپری پور که در زندان سمنان به سر می برد بر نگرانی عمیق و جدی ما افزوده است.
سازمان دفاع ازحقوق بشر کردستان ضمن اعتراض چند باره خود به نحوه دادرسی و صدور احکام اعدام و با توجه به اینکه مسولان قضایی عملا توجهی به اعتراض و انتقادات فعالان حقوق بشر و نیز پیگیری های ما و وکلای این فعالان نکرده اند از تمامی نهادهای حقوق بشر و وجدان های بیدار می خواهیم تا نسبت به جان فعالان کرد محکوم به اعدام که عبارتند از :
شیرکو معارفی، لقمان مرادی، زانیار مرادی، حبیب الله گلپری پور، حبیب الله لطیفی، رشید آخکندی، بهروز آلخانی، رضا اسماعیلی، حبیب افشاری، علی افشاری، سید سامی حسینی، یاور رحیمی، اصغر رحیمی، بهنام رحیمی، مختار رحیمی، بهمن رحیمی، مردان ملکی، انور رستمی، مصطفی سلیمی- ایلویی، حسن طالعی، عزیز محمدزاده، سید جمال محمدیف، ابراهیم عیسی پور و سیروان نژاوی
مسولانه عمل نمایند.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان
۱۶/اردیبهشت/۱٣۹۱
۵می۲۰۱۲
اخبار روز: گزارش زیر توسط یکی از کارگران خودروسازی در مورد
سخنرانی روز ده اردیبهشت آقای خامنه ای (لابد به مناسبت روز کارگر!) نوشته
شده است:
روز یکشنبه ۱۰ اردیبهشت حدود ۵۰۰۰ نفر از کارگران خودروسازی را از شرکتهای ایران خودرو، پارس خودرو، سایپا، سایپا دیزل، سایپا یدک، مگاموتورز، ایران خودرو دیزل و . . . را با تعداد زیادی اتوبوس به زمین چمن شرکت داروپخش واقع در خیابان داروپخش منتقل کردند. قبل از شروع مراسم در بیرون از شرکت داروپخش که مملو از نیروهای اطلاعاتی، سپاه و بسیج بود از کارگران با شیرینی، کیک، شیر، چفیه وکلاههای ضدآفتاب پذیرایی کردند. ساعت ۱۰ صبح کارگران را بعد از بازرسی بدنی به داخل ورزشگاه راه دادند.
مراسم با اعلام برنامهی مجری شروع شد و بعد با نوحه و سرود ادامه پیدا کرد. سپس شاعر خراسانی نیز ابیاتی مذهبی برای کارگران اجرا کرد. کارگران که از تابش آفتاب ناراحت بودند شروع به اعتراض کردند که رهبر انقلاب کی میآیند! مجری وعده میداد که رهبر تا لحظاتی دیگر وارد خواهند شد. بالاخره ساعت نزدیک ۱۱و٣۰ دقیقه مقام رهبری وارد شده و در جای خود نشست. صفهای جلوتر که برگزیدهتر بودند شعارهایی در وصف رهبر سر دادند. بعد مجری از وزیر کار دعوت به سخنرانی کرد. وزیر کار نیز بعد از تمجید از رهبر انقلاب شروع به شمردن امتیازاتی کرد که بهدروغ به کارگران داده بود. وقتی وزیر میگفت که سهام عدالت به کارگران دادیم، کارگران «هو» میکشیدند واو را مسخره می کردند. سخنان وزیر با «هو» کشیدنهای کارگران در حضور رهبر به پایان رسید و نوبت به سخنرانی رهبر رسید. آقای خامنهای سخناناش را با این که کار و سرمایه بدون هم نمیتوانند وجود داشته باشند شروع کرد! بعد از ده دقیقه کارگران که خسته و بیتاب شده بودند شروع کردند گروه گروه ورزشگاه را ترک کردن. بجز تکبیرهای عدهای در صفهای جلوتر، شعار چندانی از باقی کارگران شنیده نمیشد. ورزشگاه رفته رفته از جمعیت خالی میشد و رهبر انقلاب با مشاهدهی این وضعیت و با عنوان کردن این که: «هوا گرم است و بیشتر از این مزاحم نمیشوم»، سخناناش را به پایان رساند. پیش از اینکه رهبر جایگاه خود راترک کند، بیشتر کارگران ورزشگاه را ترک کرده بودند.
در حاشیه مراسم:
- کارگران زنی که با مینیبوس به محل آورده شده بودند و مانتو شلوارهای آبی پوشیده بودند، در هنگام رفت و برگشت به دست زدن و آواز خواندن مشغول بودند!
- کارگران خودروسازی از اینکه به چنین مراسم بیهودهای آورده شده بودند اظهار انزجار میکردند. حتا کارگران بسیجی نیز از این بابت ناراحت بودند!
- اما جالبترین موضوع در این مراسم نبود «خانهی کارگر» وسرکردههایاش بود که نشانگر جدایی آنها و کنار گذاشتنشان از بیت رهبری بود وهمچنین عدم نفوذ «خانهی کارگر» بین کارگران خودروسازیها را میرساند. در پایان مراسم نیز در خیابان داروپخش، عکسهای تبلیغاتی محجوب و خانم جلودارزاده بین کارگران پخش شد که با عدم استقبال کارگران و پاره کردن عکسهای انان روبرو شد.
کارگر خودروسازی
۱۲ اردیبهشت ۱٣۹۱
روز یکشنبه ۱۰ اردیبهشت حدود ۵۰۰۰ نفر از کارگران خودروسازی را از شرکتهای ایران خودرو، پارس خودرو، سایپا، سایپا دیزل، سایپا یدک، مگاموتورز، ایران خودرو دیزل و . . . را با تعداد زیادی اتوبوس به زمین چمن شرکت داروپخش واقع در خیابان داروپخش منتقل کردند. قبل از شروع مراسم در بیرون از شرکت داروپخش که مملو از نیروهای اطلاعاتی، سپاه و بسیج بود از کارگران با شیرینی، کیک، شیر، چفیه وکلاههای ضدآفتاب پذیرایی کردند. ساعت ۱۰ صبح کارگران را بعد از بازرسی بدنی به داخل ورزشگاه راه دادند.
مراسم با اعلام برنامهی مجری شروع شد و بعد با نوحه و سرود ادامه پیدا کرد. سپس شاعر خراسانی نیز ابیاتی مذهبی برای کارگران اجرا کرد. کارگران که از تابش آفتاب ناراحت بودند شروع به اعتراض کردند که رهبر انقلاب کی میآیند! مجری وعده میداد که رهبر تا لحظاتی دیگر وارد خواهند شد. بالاخره ساعت نزدیک ۱۱و٣۰ دقیقه مقام رهبری وارد شده و در جای خود نشست. صفهای جلوتر که برگزیدهتر بودند شعارهایی در وصف رهبر سر دادند. بعد مجری از وزیر کار دعوت به سخنرانی کرد. وزیر کار نیز بعد از تمجید از رهبر انقلاب شروع به شمردن امتیازاتی کرد که بهدروغ به کارگران داده بود. وقتی وزیر میگفت که سهام عدالت به کارگران دادیم، کارگران «هو» میکشیدند واو را مسخره می کردند. سخنان وزیر با «هو» کشیدنهای کارگران در حضور رهبر به پایان رسید و نوبت به سخنرانی رهبر رسید. آقای خامنهای سخناناش را با این که کار و سرمایه بدون هم نمیتوانند وجود داشته باشند شروع کرد! بعد از ده دقیقه کارگران که خسته و بیتاب شده بودند شروع کردند گروه گروه ورزشگاه را ترک کردن. بجز تکبیرهای عدهای در صفهای جلوتر، شعار چندانی از باقی کارگران شنیده نمیشد. ورزشگاه رفته رفته از جمعیت خالی میشد و رهبر انقلاب با مشاهدهی این وضعیت و با عنوان کردن این که: «هوا گرم است و بیشتر از این مزاحم نمیشوم»، سخناناش را به پایان رساند. پیش از اینکه رهبر جایگاه خود راترک کند، بیشتر کارگران ورزشگاه را ترک کرده بودند.
در حاشیه مراسم:
- کارگران زنی که با مینیبوس به محل آورده شده بودند و مانتو شلوارهای آبی پوشیده بودند، در هنگام رفت و برگشت به دست زدن و آواز خواندن مشغول بودند!
- کارگران خودروسازی از اینکه به چنین مراسم بیهودهای آورده شده بودند اظهار انزجار میکردند. حتا کارگران بسیجی نیز از این بابت ناراحت بودند!
- اما جالبترین موضوع در این مراسم نبود «خانهی کارگر» وسرکردههایاش بود که نشانگر جدایی آنها و کنار گذاشتنشان از بیت رهبری بود وهمچنین عدم نفوذ «خانهی کارگر» بین کارگران خودروسازیها را میرساند. در پایان مراسم نیز در خیابان داروپخش، عکسهای تبلیغاتی محجوب و خانم جلودارزاده بین کارگران پخش شد که با عدم استقبال کارگران و پاره کردن عکسهای انان روبرو شد.
کارگر خودروسازی
۱۲ اردیبهشت ۱٣۹۱
در دیدار صدراعظم آلمان، آنگلا مرکل با دبیر کل ناتو، آندرس فوگ
راسموسن در برلین، مسئلهی خروج نیروهای ناتو از افغانستان و موضع روسیه
در قبال استقرار سامانه پدافند موشکی ناتو در اروپا مورد بحث قرار گرفت.
پیش از اجلاس ناتو که در ۲۰ و ۲۱ ماه مه در شیکاگو برگزار خواهد شد،
صدراعظم آلمان و دبیر کل ناتو، با یکدیگر دیدار و گفتوگو کردند. خروج
نیروهای بینالمللی آیساف ( ISAF ) از افغانستان تا سال ۲۰۱۴ یکی از نکات
مورد بحث در این دیدار بود. آنگلا مرکل در این راستا ضمن تأکید بر این که
موضع آلمان را در اجلاس ناتو "با قاطعیت" نمایندگی خواهد کرد، گفت: «ما با
هم وارد افغانستان شدیم و با هم از این کشور خارج خواهیم شد.»
تکروی فرانسه
پیش از این همهی کشورهای عضو نیروی بینالمللی آیساف ، بر سر نحوه و تاریخ خروج از افغانستان به توافق رسیده بودند. فرانسوا اولاند، نامزد سوسیالیست مقام ریاست جمهوری در فرانسه ولی اعلام کرده است که در صورت پیروزی در انتخابات، ۳۳۰۰ سرباز این کشور را در سال جاری از افغانستان خارج خواهد کرد.
این اقدام "تکروانه"، از آنجا که امکان پیروزی فرانسوا اولاند در انتخابات ریاست جمهوری منتفی نیست، نگرانی سران نیروهای بینالمللی آیساف را برانگیخته است. آندرس فوگ راسموسن پس از دیدار با مرکل در این رابطه گفت که "مایل به دخالت در کارزار انتخاباتی فرانسه نیست"، ولی معتقد است که سرانجام همهی اعضای آیساف، تصمیم گروهی این سازمان را به مرحلهی اجرا خواهند گذاشت. او در تأئید نظر مرکل گفت: «ما با هم وارد شدیم، با هم نیز خارج میشویم.»
آنگلا مرکل، پس از این دیدار همچنین اعلام کرد که قرار است رئیس جمهور افغانستان، حامد کرزای، پیش از اجلاس ناتو به برلین سفر کند. او گفت که در این دیدار نیز، موضوع خروج نیروهای بینالمللی و چگونگی ادامهی کمک به نیروهای امنیتی افغان پس از ۲۰۱۴ مورد گفتوگو قرار خواهد گرفت.
موضع "تلافیجویانه" روسیه
به گزارش خبرگزاریها، موضعگیری روسیه در برابر استقرار سامانهی دفاع موشکی ناتو در اروپا، یکی دیگر از نکات مورد بحث در این دیدار بود. به نظر روسیه، آمریکا درصدد است پس از خروج از افغانستان، موقعیت نظامی خود را در منطقه از طریق ایجاد این پایگاه نظامی تحکیم کند. هر چند مسکو در اجلاس ناتو در ۲۰۱۰ در لیسبون اعلام کرده بود که "امکان همکاری با ناتو در این زمینه منتفی نیست."، ولی سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجهی این کشور، چندی پیش ضمن ابراز نگرانی از طرح استقرار سپر موشکی ناتو تهدید کرد که روسیه نیز در این صورت به تاسیس پایگاههای نظامی در منطقه دست خواهد زد.
از دیدگاه کارشناسان روسی، موشکهای مستقر در پایگاه دفاعی ناتو میتوانند خاک روسیه را مورد هدف قرار دهند.
"تهدید غیرقابل توجیه"
آندرس فوگ راسموسن، تهدید تلافیجویانهی روسیه مبنی بر ایجاد پایگاه نظامی در منطقه را "غیرقابل توجیه" خواند و گفت: «واقعیت اینست که ما روسیه را برای همکاری در این زمینه دعوت کردهایم.» دولت مسکو ولی اعلام کرده است که "دامنهی این همکاری گسترده نیست."
آنگلا مرکل ضمن تأکید بر ضرورت ایجاد این پایگاه، استقرار موشکهای میانبرد را "مهم و کارآ" توصیف کرد و گفت: «ایجاد این پایگاه مطلقاً خطری برای روسیه نیست.» صدراعظم آلمان همچنین گفت که دست از تلاش برای جلب اعتماد مسکو برنخواهد داشت.
تکروی فرانسه
پیش از این همهی کشورهای عضو نیروی بینالمللی آیساف ، بر سر نحوه و تاریخ خروج از افغانستان به توافق رسیده بودند. فرانسوا اولاند، نامزد سوسیالیست مقام ریاست جمهوری در فرانسه ولی اعلام کرده است که در صورت پیروزی در انتخابات، ۳۳۰۰ سرباز این کشور را در سال جاری از افغانستان خارج خواهد کرد.
این اقدام "تکروانه"، از آنجا که امکان پیروزی فرانسوا اولاند در انتخابات ریاست جمهوری منتفی نیست، نگرانی سران نیروهای بینالمللی آیساف را برانگیخته است. آندرس فوگ راسموسن پس از دیدار با مرکل در این رابطه گفت که "مایل به دخالت در کارزار انتخاباتی فرانسه نیست"، ولی معتقد است که سرانجام همهی اعضای آیساف، تصمیم گروهی این سازمان را به مرحلهی اجرا خواهند گذاشت. او در تأئید نظر مرکل گفت: «ما با هم وارد شدیم، با هم نیز خارج میشویم.»
آنگلا مرکل، پس از این دیدار همچنین اعلام کرد که قرار است رئیس جمهور افغانستان، حامد کرزای، پیش از اجلاس ناتو به برلین سفر کند. او گفت که در این دیدار نیز، موضوع خروج نیروهای بینالمللی و چگونگی ادامهی کمک به نیروهای امنیتی افغان پس از ۲۰۱۴ مورد گفتوگو قرار خواهد گرفت.
موضع "تلافیجویانه" روسیه
به گزارش خبرگزاریها، موضعگیری روسیه در برابر استقرار سامانهی دفاع موشکی ناتو در اروپا، یکی دیگر از نکات مورد بحث در این دیدار بود. به نظر روسیه، آمریکا درصدد است پس از خروج از افغانستان، موقعیت نظامی خود را در منطقه از طریق ایجاد این پایگاه نظامی تحکیم کند. هر چند مسکو در اجلاس ناتو در ۲۰۱۰ در لیسبون اعلام کرده بود که "امکان همکاری با ناتو در این زمینه منتفی نیست."، ولی سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجهی این کشور، چندی پیش ضمن ابراز نگرانی از طرح استقرار سپر موشکی ناتو تهدید کرد که روسیه نیز در این صورت به تاسیس پایگاههای نظامی در منطقه دست خواهد زد.
از دیدگاه کارشناسان روسی، موشکهای مستقر در پایگاه دفاعی ناتو میتوانند خاک روسیه را مورد هدف قرار دهند.
"تهدید غیرقابل توجیه"
آندرس فوگ راسموسن، تهدید تلافیجویانهی روسیه مبنی بر ایجاد پایگاه نظامی در منطقه را "غیرقابل توجیه" خواند و گفت: «واقعیت اینست که ما روسیه را برای همکاری در این زمینه دعوت کردهایم.» دولت مسکو ولی اعلام کرده است که "دامنهی این همکاری گسترده نیست."
آنگلا مرکل ضمن تأکید بر ضرورت ایجاد این پایگاه، استقرار موشکهای میانبرد را "مهم و کارآ" توصیف کرد و گفت: «ایجاد این پایگاه مطلقاً خطری برای روسیه نیست.» صدراعظم آلمان همچنین گفت که دست از تلاش برای جلب اعتماد مسکو برنخواهد داشت.
سخنان لاریجانی پیرامون قصد دولت از افزایش بهای سوخت با انتقاد دو
نماینده مجلس روبرو شده اما یک نماینده دیگر، دولت را عامل اصلی تورم در
جامعه دانسته است. فرمانده سپاه هم از "محقق نشدن انتظارات رهبری از دولت"
گفته است.
موسی غضنفرآبادی، نایب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس ایران به اظهارات
علی لاریجانی در مورد رسیدن بهای بنزین به لیتری ۲۰۰۰ تومان واکنش نشان
داده و صحبتهای وی را کارشناسی و دقیق ندانسته است.
رئیس مجلس ایران روز جمعه ۱۵ اردیبهشت در حاشیه بازدید از یک شعبه اخذ رای در نازیآباد تهران گفته بود که دولت میخواهد پول یارانههای نقدی را از تغییر قیمت حاملهای انرژی و رساندن بهای بنزین به لیتری ۲۰۰۰ تومان، دو برابر کردن قیمت گاز و سه برابر کردن بهای گازوییل تامین کند. او تاکید کرده بود که مجلس روی این موضوع و اوج گرفتن گرانی حساس است.
غضنفرآبادی گفته که هنوز هیچ مبحثی در مجلس مطرح و تصویب نشده که آقای لاریجانی بر اساس احتمالات سخن بگوید. وی تصریح کرده که نمیتوان اینگونه مسائل را با بیان احتمالات مطرح کرد.
همزمان جواد ابطحی، نماینده خمینی شهر در مجلس نیز سخنان لاریجانی در روز انتخابات را مایوس کردن مردم دانسته و گفته که شرایط اقتصادی کشور اقتضا نمیکند که یک مسئول در روز انتخابات چنین سخنانی را طرح کند: « اگر با فردی لجبازی میکنند درست نیست که با اینگونه سخنان در جامعه تنش ایجاد کنند.»
این در حالی است که علی لاریجانی در سخنان خود تصریح کرده بود که نمایندگان مجلس باید از قیل و قال سیاسی پرهیز کنند و روی مسائل اصلی مردم که گرانی و اشتغال است تمرکز کنند.
لاریجانی از منتقدان دولت دهم در اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانههاست و برای توقف این فاز و چارهجویی در مورد آن نامهای خطاب به آیتالله خامنهای نوشته است.
به نظر میرسد اشاره نماینده خمینیشهر به اظهارات اسدالله عسگراولادی رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین باشد که در دی ماه سال ۱۳۹۰ گفت: « با واردات دلار ۱۶۰۰ تومانی و وضع فعلی تولید تا شش ماه دیگر در ایران قحطی خواهیم داشت.»
عسگراولادی افزوده بود که نرخ واقعی تورم در ایران ۲۷ درصد و با در نظر گرفتن نوسانات و تحولات ارزی موجود ۴۰ درصد است. وی تصریح کرده بود که در چنین شرایطی اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها به مصلحت نیست.
اسدالله عسگراولادی که از سرشناسترین تاجران و واردکنندگان در جمهوری اسلامی است چند هفته بعد سخنان خود را پس گرفت و نقل آنها را به سود بیگانگان دانست.
فراخوان به بازخواست دولت
در این میان یکی دیگر از نمایندگان مجلس در توافق با سخنان لاریجانی در انتقاد از گرانی، خواستار بازخواست دولت بهعنوان عامل تشدید تورم شده است. غلامرضا مصباحیمقدم، رئیس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی مجلس به خبرگزاری خانه ملت گفته که دولت ایران « با نداشتن کنترل بر بازار، اقتصاد کشور را متشنج کرده و باید در برابر مردم پاسخگو باشد.»
مصباحیمقدم خواستار برخورد قاطع با همه کسانی شده که « در مرحله اول طرح هدفمندی یارانهها تورم و گرانی را کنترل نکردهاند.» او گفته که اگر قانون یاد شده درست اجرا میشد، تا این اندازه آثار و تبعات منفی به جامعه تحمیل نمیکرد.
پیش از این احمد توکلی، نماینده اصولگرای مجلس و یکی از منتقدان سرسخت احمدینژاد گفته بود که دولت در پرداخت یارانههای نقدی کسری بودجه داشته و این کسری را با فروش ارزهای نفتی جبران کرده و همین موجب گسترش رکود و تورم در کشور شده است.
انتقاد سردار جعفری از دولت
همزمان با این، سردار محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران نیز از "محقق نشدن انتظارات رهبر انقلاب از دولت" انتقاد کرده و افزوده است: « ما اکنون در مرحله سوم و چهارم انقلاب هستیم اما متاسفانه به کندی پیش میرویم.»
سخنان سردار جعفری در مراسم گرامیداشت هفته عقیدتی سیاسی سپاه در "دانشگاه امام حسین" بیان شدهاند. وی با تاکید بر اینکه انقلاب اسلامی دغدغه مشترک همه پاسداران است، ابراز امیدواری کرده که دولت و مسئولان گامهای موثرتری در مسیر پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی بردارند.
فرمانده سپاه پاسداران از منتقدان "جریان انحرافی" در کنار احمدینژاد است و بارها از وجود برخی دیدگاههای اعتقادی، فرهنگی و سیاسی نزد برخی افراد اطراف احمدینژاد ابراز نگرانی کرده است. او از جمله در خرداد سال ۱۳۹۰ گفت که "جریان انحرافی" از طریق پول و توزیع رانت در بخش خصوصی، درصدد یارگیری و اثرگذاری در انتخابات آینده است.
رئیس مجلس ایران روز جمعه ۱۵ اردیبهشت در حاشیه بازدید از یک شعبه اخذ رای در نازیآباد تهران گفته بود که دولت میخواهد پول یارانههای نقدی را از تغییر قیمت حاملهای انرژی و رساندن بهای بنزین به لیتری ۲۰۰۰ تومان، دو برابر کردن قیمت گاز و سه برابر کردن بهای گازوییل تامین کند. او تاکید کرده بود که مجلس روی این موضوع و اوج گرفتن گرانی حساس است.
غضنفرآبادی گفته که هنوز هیچ مبحثی در مجلس مطرح و تصویب نشده که آقای لاریجانی بر اساس احتمالات سخن بگوید. وی تصریح کرده که نمیتوان اینگونه مسائل را با بیان احتمالات مطرح کرد.
همزمان جواد ابطحی، نماینده خمینی شهر در مجلس نیز سخنان لاریجانی در روز انتخابات را مایوس کردن مردم دانسته و گفته که شرایط اقتصادی کشور اقتضا نمیکند که یک مسئول در روز انتخابات چنین سخنانی را طرح کند: « اگر با فردی لجبازی میکنند درست نیست که با اینگونه سخنان در جامعه تنش ایجاد کنند.»
این در حالی است که علی لاریجانی در سخنان خود تصریح کرده بود که نمایندگان مجلس باید از قیل و قال سیاسی پرهیز کنند و روی مسائل اصلی مردم که گرانی و اشتغال است تمرکز کنند.
لاریجانی از منتقدان دولت دهم در اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانههاست و برای توقف این فاز و چارهجویی در مورد آن نامهای خطاب به آیتالله خامنهای نوشته است.
لاریجانی گفته که دولت میخواهد بنزین را به لیتری ۲۰۰۰ تومان برساند
ابطحی در گفتگو با خبرنگار ایرنا تاکید کرده که نظر دولت همیشه این بوده
که قیمت هر لیتر بنزین کمتر از یکهزار تومان باشد. او در ادامه گفته که
رئیس مجلس نباید موضوع افزایش قیمت حاملهای انرژی را جنجالی و رسانهای
کند: « این صحبتها همانند صحبت آن شخصیت بازاری است که میگفت قحطی
میآید.»به نظر میرسد اشاره نماینده خمینیشهر به اظهارات اسدالله عسگراولادی رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین باشد که در دی ماه سال ۱۳۹۰ گفت: « با واردات دلار ۱۶۰۰ تومانی و وضع فعلی تولید تا شش ماه دیگر در ایران قحطی خواهیم داشت.»
عسگراولادی افزوده بود که نرخ واقعی تورم در ایران ۲۷ درصد و با در نظر گرفتن نوسانات و تحولات ارزی موجود ۴۰ درصد است. وی تصریح کرده بود که در چنین شرایطی اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها به مصلحت نیست.
اسدالله عسگراولادی که از سرشناسترین تاجران و واردکنندگان در جمهوری اسلامی است چند هفته بعد سخنان خود را پس گرفت و نقل آنها را به سود بیگانگان دانست.
فراخوان به بازخواست دولت
در این میان یکی دیگر از نمایندگان مجلس در توافق با سخنان لاریجانی در انتقاد از گرانی، خواستار بازخواست دولت بهعنوان عامل تشدید تورم شده است. غلامرضا مصباحیمقدم، رئیس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی مجلس به خبرگزاری خانه ملت گفته که دولت ایران « با نداشتن کنترل بر بازار، اقتصاد کشور را متشنج کرده و باید در برابر مردم پاسخگو باشد.»
مصباحیمقدم خواستار برخورد قاطع با همه کسانی شده که « در مرحله اول طرح هدفمندی یارانهها تورم و گرانی را کنترل نکردهاند.» او گفته که اگر قانون یاد شده درست اجرا میشد، تا این اندازه آثار و تبعات منفی به جامعه تحمیل نمیکرد.
پیش از این احمد توکلی، نماینده اصولگرای مجلس و یکی از منتقدان سرسخت احمدینژاد گفته بود که دولت در پرداخت یارانههای نقدی کسری بودجه داشته و این کسری را با فروش ارزهای نفتی جبران کرده و همین موجب گسترش رکود و تورم در کشور شده است.
انتقاد سردار جعفری از دولت
همزمان با این، سردار محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران نیز از "محقق نشدن انتظارات رهبر انقلاب از دولت" انتقاد کرده و افزوده است: « ما اکنون در مرحله سوم و چهارم انقلاب هستیم اما متاسفانه به کندی پیش میرویم.»
سخنان سردار جعفری در مراسم گرامیداشت هفته عقیدتی سیاسی سپاه در "دانشگاه امام حسین" بیان شدهاند. وی با تاکید بر اینکه انقلاب اسلامی دغدغه مشترک همه پاسداران است، ابراز امیدواری کرده که دولت و مسئولان گامهای موثرتری در مسیر پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی بردارند.
فرمانده سپاه پاسداران از منتقدان "جریان انحرافی" در کنار احمدینژاد است و بارها از وجود برخی دیدگاههای اعتقادی، فرهنگی و سیاسی نزد برخی افراد اطراف احمدینژاد ابراز نگرانی کرده است. او از جمله در خرداد سال ۱۳۹۰ گفت که "جریان انحرافی" از طریق پول و توزیع رانت در بخش خصوصی، درصدد یارگیری و اثرگذاری در انتخابات آینده است.
با ادامهی درگیریها در سوریه نگرانی در مورد شکست طرح صلح کوفی
عنان افزایش مییابد. وزیر خارجه آلمان نسبت به سرایت آتش جنگ به منطقه
هشدار میدهد و میگوید، تضمینی برای موفقیت طرح عنان وجود ندارد.
حدود چهار هفته از اعلام رسمی آتشبس در سوریه میگذرد. به رغم کاهش نسبی
شدت درگیریها، نشانهای از اجرای کامل طرح شش مادهای آتشبس که از سوی
کوفی عنان فرستاده ویژهی سازمان ملل پیشنهاد شده به چشم نمیخورد. روز
شنبه (۵ مه/ ۱۶ اردیبهشت) چند انفجار شدید در دمشق و حلب شمار زیادی کشته و
زخمی برجا گذاشت.
سرکوب خشونتآمیز تظاهرات روز جمعه
کمیتهی هماهنگی انقلاب سوریه بامداد شنبه، ۵ مه با انتشار بیانیهای اعلام کرد در جریان سرکوب حرکتهای اعتراضی روز جمعه در مناطق مختلف این کشور دستکم ۴۳ نفر از تظاهرکنندگان به دست نیروهای امنیتی و نظامی حامی حکومت کشته شدهاند. این آمار که شبکه خبری العربیه به نقل از کمیتهی هماهنگی منتشر کرده تا کنون از سوی منابع مستقل تایید نشده است.
مقامهای ارشد سازمان ملل میگویند هنوز نشانههایی از امکان موفقیت طرح کوفی عنان وجود دارد. وزیر خارجه آلمان گیدو وستروله روز جمعه در دیدار با بان کیمون ضمن اشاره به این که "این طرح بهترین شانس برای جلوگیری از گسترش آتش جنگ در منطقه است" شکست آن را نیز ممکن دانست: «تضمینی برای توفیق طرح عنان وجود ندارد... اما باید تمام تلاش خود را برای موفقیت آن به کار بگیریم.»
آمادگی آلمان برای کمک به ناظران صلح
وستروله تاکید کرد که آلمان درصدد است کمکهای مادی و تجهیزاتی خود را برای موفقیت طرح عنان در اختیار سازمان ملل قرار دهد. به گزارش خبرگزاری آلمان او از امکان ارسال ناظران صلح آلمانی به سوریه سخنی به میان نیاورده است. در حال حاظر پنجاه ناظر صلح سازمان ملل برای نظارت بر اجرای آتشبس به سوریه اعزام شدهاند و قرار است شمار آنها به ۳۰۰ نفر افزایش یابد.
خبرگزاری فرانسه از قول منابع نزدیک به مخالفان حکومت بشار اسد گزارش داد صبح شنبه، ۱۶ اردیبهشت بر اثر انفجار بمبی در حومهی شهر حلب دستکم ۳ نفر کشته شدهاند. سازمان سوری دیدهبان حقوق بشر که دفتر مرکزیش در لندن قرار دارد میگوید این بمب هنگام عبور یک اتوبوس منفجر شده اما از نظامی یا غیرنظامی بودن قربانیان هنوز اطلاعی در دست نیست.
انفجارهای شدید در حلب و دمشق
همزمان با انفجار حلب وقوع دو انفجار نیز در پایتخت سوریه گزارش شده است. یکی از مخالفان حکومت سوریه به خبرگزاری فرانسه گفت، هدف از این انفجارها ایجاد وحشت در میان معترضان و جلوگیری از شرکت آنها در مراسم خاکسپاری قربانیان غیرنظامی روز جمعه بوده است.
برخی منابع خبری گزارش میدهند یکی از بمبها در دمشق زیر یک خودروی نظامی کار گذاشته شده بود و به چند خودروی دیگر که در همان نزدیکی بودهاند خسارت وارد کرده است. ظاهرا در این حادثه کسی کشته و مجروح نشده است. معترضان سوری میگویند روز جمعه بر اثر تیراندازی ماموران امنیتی به سوی تظاهرکنندگانی که پس از مراسم نماز علیه حکومت شعار میدادند چند نفر کشته و مجروح شدهاند.
ناتو: سوریه با لیبی فرق میکند
راسموسن میگوید برخلاف مورد لیبی که نیروهای ناتو در آن به یاری مخالفان وارد عملیات نظامی شدند سوریه کشوری بسیاری پیچیدهتر است. او خاطر نشان میکند، به همین دلیل دخالت نظامی در سوریه میتواند به یک تنش دامنهدار منجر شود. راسموسن همچنین تاکید میکند که ماموریت ناتو در لیبی در پی درخواست صریح سازمان ملل و پشتیبانی وسیع کشورهای همسایه انجام شد و در مورد سوریه چنین شرایطی وجود ندارد.
نشریهی "بیلد" از قول دبیرکل ناتو نوشت، بحران سوریه باید با همکاری همهجانبهی کشورهای منطقه و از طریق سیاسی حل شود.
روز جمعه هزاران شهروند سوری علیه حکومت بشار اسد دست به تظاهرات زدند. مطابق آمار سازمان ملل از آغاز ناآرامیها در این کشور دستکم ۹ هزار نفر از معترضان غیرنظامی جان خود را در سرکوبهای خشونتآمیز از دست دادهاند.
سرکوب خشونتآمیز تظاهرات روز جمعه
کمیتهی هماهنگی انقلاب سوریه بامداد شنبه، ۵ مه با انتشار بیانیهای اعلام کرد در جریان سرکوب حرکتهای اعتراضی روز جمعه در مناطق مختلف این کشور دستکم ۴۳ نفر از تظاهرکنندگان به دست نیروهای امنیتی و نظامی حامی حکومت کشته شدهاند. این آمار که شبکه خبری العربیه به نقل از کمیتهی هماهنگی منتشر کرده تا کنون از سوی منابع مستقل تایید نشده است.
مقامهای ارشد سازمان ملل میگویند هنوز نشانههایی از امکان موفقیت طرح کوفی عنان وجود دارد. وزیر خارجه آلمان گیدو وستروله روز جمعه در دیدار با بان کیمون ضمن اشاره به این که "این طرح بهترین شانس برای جلوگیری از گسترش آتش جنگ در منطقه است" شکست آن را نیز ممکن دانست: «تضمینی برای توفیق طرح عنان وجود ندارد... اما باید تمام تلاش خود را برای موفقیت آن به کار بگیریم.»
آمادگی آلمان برای کمک به ناظران صلح
وستروله تاکید کرد که آلمان درصدد است کمکهای مادی و تجهیزاتی خود را برای موفقیت طرح عنان در اختیار سازمان ملل قرار دهد. به گزارش خبرگزاری آلمان او از امکان ارسال ناظران صلح آلمانی به سوریه سخنی به میان نیاورده است. در حال حاظر پنجاه ناظر صلح سازمان ملل برای نظارت بر اجرای آتشبس به سوریه اعزام شدهاند و قرار است شمار آنها به ۳۰۰ نفر افزایش یابد.
خبرگزاری فرانسه از قول منابع نزدیک به مخالفان حکومت بشار اسد گزارش داد صبح شنبه، ۱۶ اردیبهشت بر اثر انفجار بمبی در حومهی شهر حلب دستکم ۳ نفر کشته شدهاند. سازمان سوری دیدهبان حقوق بشر که دفتر مرکزیش در لندن قرار دارد میگوید این بمب هنگام عبور یک اتوبوس منفجر شده اما از نظامی یا غیرنظامی بودن قربانیان هنوز اطلاعی در دست نیست.
انفجارهای شدید در حلب و دمشق
همزمان با انفجار حلب وقوع دو انفجار نیز در پایتخت سوریه گزارش شده است. یکی از مخالفان حکومت سوریه به خبرگزاری فرانسه گفت، هدف از این انفجارها ایجاد وحشت در میان معترضان و جلوگیری از شرکت آنها در مراسم خاکسپاری قربانیان غیرنظامی روز جمعه بوده است.
برخی منابع خبری گزارش میدهند یکی از بمبها در دمشق زیر یک خودروی نظامی کار گذاشته شده بود و به چند خودروی دیگر که در همان نزدیکی بودهاند خسارت وارد کرده است. ظاهرا در این حادثه کسی کشته و مجروح نشده است. معترضان سوری میگویند روز جمعه بر اثر تیراندازی ماموران امنیتی به سوی تظاهرکنندگانی که پس از مراسم نماز علیه حکومت شعار میدادند چند نفر کشته و مجروح شدهاند.
ناتو: سوریه با لیبی فرق میکند
آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل ناتو
با افزایش تردید در مورد به اجرا درآمدن طرح کوفی عنان و حل بحران
سوریه زمزمههای امکان دخالت نظامی ناتو نیز به گوش میخورد که از سوی
دبیرکل پیمان اتلانتیک شمالی، آندرسن فوگ راسموسن تکذیب شده است. به گزارش
خبرگزاری رویترز راسموسن روز شنبه (۵ مه/ ۱۶ اردیبهشت) در گفتگو با پایگاه
اینترنتی روزنامه آلمانی "بیلد" تاکید کرده است که ناتو طرفدار یک راهحل
سیاسی بر اساس طرح کوفی عنان است.راسموسن میگوید برخلاف مورد لیبی که نیروهای ناتو در آن به یاری مخالفان وارد عملیات نظامی شدند سوریه کشوری بسیاری پیچیدهتر است. او خاطر نشان میکند، به همین دلیل دخالت نظامی در سوریه میتواند به یک تنش دامنهدار منجر شود. راسموسن همچنین تاکید میکند که ماموریت ناتو در لیبی در پی درخواست صریح سازمان ملل و پشتیبانی وسیع کشورهای همسایه انجام شد و در مورد سوریه چنین شرایطی وجود ندارد.
نشریهی "بیلد" از قول دبیرکل ناتو نوشت، بحران سوریه باید با همکاری همهجانبهی کشورهای منطقه و از طریق سیاسی حل شود.
روز جمعه هزاران شهروند سوری علیه حکومت بشار اسد دست به تظاهرات زدند. مطابق آمار سازمان ملل از آغاز ناآرامیها در این کشور دستکم ۹ هزار نفر از معترضان غیرنظامی جان خود را در سرکوبهای خشونتآمیز از دست دادهاند.
کلاوس کلبر، یکی از مسئولان خبری شبکهی دوم تلویزیون آلمان که
چندی پیش با محمود احمدی نژاد مصاحبهای انجام داد، او را فردی خواند که
«تصوری خاص خود از نظم جهان دارد و گاهی دچار روانپریشی میشود.»
کلاوس کلبر یکی از خبرنگاران ارشد شبکهی دوم تلویزیون آلمان برای
ایرانیان نامی آشناست. این خبرنگار پرتجربه برای انجام گفتوگویی اختصاصی
با محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران به این کشور سفر کرد؛ مصاحبهای که
شامگاه ۱۹ مارس (۲۹ اسفند) از این شبکه پخش شد. محورهای اصلی این گفتوگو،
مناقشهی هستهای غرب با جمهوری اسلامی و چگونگی رعایت مبانی حقوق بشر در
ایران بود.
رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران در این مصاحبه با تکرار سخنان همیشگی خود در رابطه با اسرائیل، فاجعهی کشتار میلیونها یهودی در جنگ جهانی دوم را "دروغی بزرگ" خواند. او در بارهی موضوع کشمکش اتمی با غرب توضیح داد که ایران در صورت داشتن قصد ساختن بمب اتمی، این موضوع را از پیش اعلام خواهد کرد.
رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران در این رابطه گفت: «اگر احمدینژاد بخواهد بمب بسازد، حتما اعلام خواهد کرد و از کسی هم ترس ندارد. وقتی میگوییم [بمب] نمیسازیم، نمیسازیم.»
پس از پخش این گفتوگو، اغلب محافل سیاسی و رسانهای آلمان از شیوهی مصاحبهی کلاوس کلبر انتقاد کردند. در پی انتشار این مقالات، یک مجلهی تلویزیونی پرخوانندهی آلمانی به نام "هور تسو" با این خبرنگار به گفتوگو نشسته و نظر او را در بارهی خطر جنگ اتمی در خاورمیانه و مصاحبهی اختصاصیاش با محمود احمدی نژاد پرسیده است.
حملهی اسراییل به ایران
کلاوس کلبر در پاسخ به این پرسش که "آیا در خاورمیانه جنگی درخواهد گرفت؟" میگوید: «من فکر میکنم جهان در آستانهی این جنگ ایستاده است. مسئله اینست که چه باید کرد تا آخرین گام سرنوشتساز در این راه برداشته نشود.» کلبر سپس به ادعای ایران مبنی بر نداشتن قصد ساختن بمب اتمی اشاره میکند و معتقد است که روی این «ادعا نباید حساب کرد.»
از نظر کلبر بعید نیست که تلآویو به اقدامات پیشگیرانه دست بزند و پیش از دستیابی ایران به بمب اتمی به مراکز هستهای این کشور حمله کند، وی میگوید: «قابل تصور است که برای اسراییل، امکان عملی دیگری وجود نداشته باشد.» این خبرنگار ۵۷ ساله معتقد است که تلآویو همواره برای حفظ موجودیت خود تحت فشار بوده و یاد گرفته است که با این واقعیت کنار بیاید: «با این حال چنانچه ایران بمب هستهای داشته باشد، رهبری اسراییل دیگر قادر به حفظ مردم خود از این خطر نخواهد بود.»
دوستان و دشمنان
کلاوس کلبر سپس به بررسی آرایش نیروها در این نبرد احتمالی میپردازد و در این صفآرایی، اندک دوستان ایران را برمیشمارد: «دوستان ایران کم و کمتر میشوند. کشورهای سنی پیرامون ایران مثل عربستان سعودی، با ایران صاحبِ سلاحِ هستهای هماناندازه مخالفند که با اسراییل. حتی در میان "متحدان سنتی" ایران هم حرکتهایی دیده میشود. از جمله سازمان حماس که در کرانهی باختری رود اردن وابستهی کمکهای ایران است، از پیش اعلام کرده که در صورت بروز جنگ بین ایران و اسراییل دست به اقدامی نخواهد زد.»
به نظر کلبر، باراک اوباما ـ که کلاً جنگجو نیست ـ با توجه به نزدیک شدن تاریخ انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، در حال حاضر علاقهی چندانی به برپاکردن جنگ علیه ایران ندارد.
کلبر میافزاید: «فشار بر اوباما در جهت حمایت از اسراییل در دورهی انتخابات بیش از سالهای عادی است.» با این حال: «برای اوباما درگیر ماجراجوییهای نظامی در این منطقه شدن، آنهم درست در سال ۲۰۱۲ ، مثل یک کابوس است.» کلبر اعتقاد دارد که آمریکا به هر ترتیب شده، از بروز جنگ جلوگیری خواهد کرد.» او با این حال تأکید میکند که در صورت وقوع جنگ، آمریکا جانب اسراییل را خواهد گرفت.
"احمدی نژاد دیوانه است؟"
کلاوس کلبر در گفتوگو با خبرنگار "هور تسو" سپس به وضعیت ایران میپردازد و میگوید که احمدی نژاد، تنها «نمایندهی بخشی از یک مجموعهی پیچیدهی روابط و منافع اقتصادی، سیاسی، شخصی و مذهبی است.»
او ضمن توضیح این که «رئیس جمهور ایران در حال حاضر تحت فشار شدید است» در پاسخ به این پرسش که «آیا احمدی نژاد دیوانه است؟ باید از او بترسیم؟» میگوید: «بهنظر من احمدی نژاد فردی است که تصوری خاص خود از نظم جهان دارد و گاهی دچار روانپریشی (Monomanie) میشود. علاوه بر این، غرور شدید ناشی از ایفای نقش ایران در تاریخ، اعتماد به نفس قوی و عدم آمادگی برای یافتن راهکاری مشترک هم که از ویژگیهای دیگر احمدی نژاد است، او را خطرناک میسازد.»
روزنهای به سوی تغییر
خبرنگار "هور تسو" سپس دربارهی مصاحبهی اختصاصی کلاوس کلبر با محمود احمدی نژاد و انتقادهایی که پس از پخش آن در محافل و رسانههای آلمان در گرفت، میپرسد. کلبر ضمن شرح انتظارات بینندگان «که اغلب در اینگونه گفتوگوهای نادر خواستار دیدن مصاحبهای جدلی هستند»، میگوید: «البته باید در مصاحبه با چنین فردی، نظرات موافق و مخالف روشن شود. ولی نخستین وظیفه این است که دیدگاهها و باورهای مصاحبهشونده مشخص ارزیابی شود تا بتوان نتیجه گرفت که آیا امکان دارد در این شرایط بحرانی یک میلیمتر در جهت یافتن راهکاری سیاسی برای حل مسئله پیش رفت یا نه.»
به نظر کلبر که خود در رشتهی حقوق بینالملل تحصیل کرده، این تنها راه جلوگیری از جنگ است. او در این رابطه اضافه میکند: «من پرسشهایم را روی این مسئله متمرکز کردم و کوشیدم وارد بحث در مورد موضوعهای دیگر مثل انکار هولوکاست که احمدی نژاد با سماجت تکرار میکند، نشوم. چون در این رابطه نمیتوان چیزی را تغییر داد.»
تحسین به جای انتقاد
پس از پخش مصاحبه، امید نوریپور، نمایندهی ایرانی تبار حزب سبزها در پارلمان آلمان، که از جمله منقدان شیوهی مصاحبهی کلاوس کلبر بود، او را از "نظر اخلاقی روزنامهنگاری ناکام" خواند. کلبر در پاسخ به خبرنگار "هور تسو" در رابطه با این انتقاد میگوید: «این مسئله مرا به شدت ناراحت کرد. ولی نوریپور تنها بر اساس بخشی از مصاحبه که موفق به دیدنش شده بود، قضاوت کرده بود. پس از دیدن همهی برنامه، او نامهی دوستانهای به مسئولان برنامهی خبری شبکهی دوم تلویزیون آلمان نوشت و از این که در قضاوت عجله کرده، پوزش خواست. نوریپور حتی موضوعهایی که من در رابطه با عدم رعایت حقوق بشر در ایران در مصاحبهام مطرح ساخته بودم، تحسین کرد.
رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران در این مصاحبه با تکرار سخنان همیشگی خود در رابطه با اسرائیل، فاجعهی کشتار میلیونها یهودی در جنگ جهانی دوم را "دروغی بزرگ" خواند. او در بارهی موضوع کشمکش اتمی با غرب توضیح داد که ایران در صورت داشتن قصد ساختن بمب اتمی، این موضوع را از پیش اعلام خواهد کرد.
رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران در این رابطه گفت: «اگر احمدینژاد بخواهد بمب بسازد، حتما اعلام خواهد کرد و از کسی هم ترس ندارد. وقتی میگوییم [بمب] نمیسازیم، نمیسازیم.»
پس از پخش این گفتوگو، اغلب محافل سیاسی و رسانهای آلمان از شیوهی مصاحبهی کلاوس کلبر انتقاد کردند. در پی انتشار این مقالات، یک مجلهی تلویزیونی پرخوانندهی آلمانی به نام "هور تسو" با این خبرنگار به گفتوگو نشسته و نظر او را در بارهی خطر جنگ اتمی در خاورمیانه و مصاحبهی اختصاصیاش با محمود احمدی نژاد پرسیده است.
حملهی اسراییل به ایران
کلاوس کلبر در پاسخ به این پرسش که "آیا در خاورمیانه جنگی درخواهد گرفت؟" میگوید: «من فکر میکنم جهان در آستانهی این جنگ ایستاده است. مسئله اینست که چه باید کرد تا آخرین گام سرنوشتساز در این راه برداشته نشود.» کلبر سپس به ادعای ایران مبنی بر نداشتن قصد ساختن بمب اتمی اشاره میکند و معتقد است که روی این «ادعا نباید حساب کرد.»
از نظر کلبر بعید نیست که تلآویو به اقدامات پیشگیرانه دست بزند و پیش از دستیابی ایران به بمب اتمی به مراکز هستهای این کشور حمله کند، وی میگوید: «قابل تصور است که برای اسراییل، امکان عملی دیگری وجود نداشته باشد.» این خبرنگار ۵۷ ساله معتقد است که تلآویو همواره برای حفظ موجودیت خود تحت فشار بوده و یاد گرفته است که با این واقعیت کنار بیاید: «با این حال چنانچه ایران بمب هستهای داشته باشد، رهبری اسراییل دیگر قادر به حفظ مردم خود از این خطر نخواهد بود.»
دوستان و دشمنان
کلاوس کلبر سپس به بررسی آرایش نیروها در این نبرد احتمالی میپردازد و در این صفآرایی، اندک دوستان ایران را برمیشمارد: «دوستان ایران کم و کمتر میشوند. کشورهای سنی پیرامون ایران مثل عربستان سعودی، با ایران صاحبِ سلاحِ هستهای هماناندازه مخالفند که با اسراییل. حتی در میان "متحدان سنتی" ایران هم حرکتهایی دیده میشود. از جمله سازمان حماس که در کرانهی باختری رود اردن وابستهی کمکهای ایران است، از پیش اعلام کرده که در صورت بروز جنگ بین ایران و اسراییل دست به اقدامی نخواهد زد.»
به نظر کلبر، باراک اوباما ـ که کلاً جنگجو نیست ـ با توجه به نزدیک شدن تاریخ انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، در حال حاضر علاقهی چندانی به برپاکردن جنگ علیه ایران ندارد.
کلبر میافزاید: «فشار بر اوباما در جهت حمایت از اسراییل در دورهی انتخابات بیش از سالهای عادی است.» با این حال: «برای اوباما درگیر ماجراجوییهای نظامی در این منطقه شدن، آنهم درست در سال ۲۰۱۲ ، مثل یک کابوس است.» کلبر اعتقاد دارد که آمریکا به هر ترتیب شده، از بروز جنگ جلوگیری خواهد کرد.» او با این حال تأکید میکند که در صورت وقوع جنگ، آمریکا جانب اسراییل را خواهد گرفت.
"احمدی نژاد دیوانه است؟"
کلاوس کلبر در گفتوگو با خبرنگار "هور تسو" سپس به وضعیت ایران میپردازد و میگوید که احمدی نژاد، تنها «نمایندهی بخشی از یک مجموعهی پیچیدهی روابط و منافع اقتصادی، سیاسی، شخصی و مذهبی است.»
او ضمن توضیح این که «رئیس جمهور ایران در حال حاضر تحت فشار شدید است» در پاسخ به این پرسش که «آیا احمدی نژاد دیوانه است؟ باید از او بترسیم؟» میگوید: «بهنظر من احمدی نژاد فردی است که تصوری خاص خود از نظم جهان دارد و گاهی دچار روانپریشی (Monomanie) میشود. علاوه بر این، غرور شدید ناشی از ایفای نقش ایران در تاریخ، اعتماد به نفس قوی و عدم آمادگی برای یافتن راهکاری مشترک هم که از ویژگیهای دیگر احمدی نژاد است، او را خطرناک میسازد.»
روزنهای به سوی تغییر
خبرنگار "هور تسو" سپس دربارهی مصاحبهی اختصاصی کلاوس کلبر با محمود احمدی نژاد و انتقادهایی که پس از پخش آن در محافل و رسانههای آلمان در گرفت، میپرسد. کلبر ضمن شرح انتظارات بینندگان «که اغلب در اینگونه گفتوگوهای نادر خواستار دیدن مصاحبهای جدلی هستند»، میگوید: «البته باید در مصاحبه با چنین فردی، نظرات موافق و مخالف روشن شود. ولی نخستین وظیفه این است که دیدگاهها و باورهای مصاحبهشونده مشخص ارزیابی شود تا بتوان نتیجه گرفت که آیا امکان دارد در این شرایط بحرانی یک میلیمتر در جهت یافتن راهکاری سیاسی برای حل مسئله پیش رفت یا نه.»
به نظر کلبر که خود در رشتهی حقوق بینالملل تحصیل کرده، این تنها راه جلوگیری از جنگ است. او در این رابطه اضافه میکند: «من پرسشهایم را روی این مسئله متمرکز کردم و کوشیدم وارد بحث در مورد موضوعهای دیگر مثل انکار هولوکاست که احمدی نژاد با سماجت تکرار میکند، نشوم. چون در این رابطه نمیتوان چیزی را تغییر داد.»
تحسین به جای انتقاد
پس از پخش مصاحبه، امید نوریپور، نمایندهی ایرانی تبار حزب سبزها در پارلمان آلمان، که از جمله منقدان شیوهی مصاحبهی کلاوس کلبر بود، او را از "نظر اخلاقی روزنامهنگاری ناکام" خواند. کلبر در پاسخ به خبرنگار "هور تسو" در رابطه با این انتقاد میگوید: «این مسئله مرا به شدت ناراحت کرد. ولی نوریپور تنها بر اساس بخشی از مصاحبه که موفق به دیدنش شده بود، قضاوت کرده بود. پس از دیدن همهی برنامه، او نامهی دوستانهای به مسئولان برنامهی خبری شبکهی دوم تلویزیون آلمان نوشت و از این که در قضاوت عجله کرده، پوزش خواست. نوریپور حتی موضوعهایی که من در رابطه با عدم رعایت حقوق بشر در ایران در مصاحبهام مطرح ساخته بودم، تحسین کرد.
اولمرت: میلیاردرهای آمریکایی طرح صلح خاورمیانه را با پول نابود کردند
اهود اولمرت، نخست وزیر پیشین اسرائیل، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی
سیانان دستراستیهای افراطی در آمریکا، از جمله یهودیان راستگرای
آمریکا، را متهم کرد که با اعطای پولهای کلان به رقبای سیاسی او در
اسرائیل طرح صلح اسرائیلی- فلسطینی را «خفه کردند».
نخست وزیر پیشین اسرائیل تاکید کرد که او و دولتش تمامی تلاش خود را برای پیشبرد طرح صلح به کار بردند، اما دیگران آن را «خفه» و «منهدم» کردند.
آقای اولمرت در مصاحبه با سیانان که روز شنبه، شانزدهم اردیبهشت، انتشار یافت گفت: «با همه توان با این بلندپایگان که میلیاردرهای دست و دلبازی برای ضربه زدن به روند صلح بودند مبارزه کردم، اما آنها سوگند خورده بودند که به هر بهایی دولت مرا به فروپاشی بکشانند.»
اشاره آقای اولمرت به صاحبان سرمایههای کلان آمریکایی بهویژه در میان یهودیانی است که همواره حامی بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود، بودهاند.
اهود اولمرت اما در مصاحبه با سیانان در پاسخ به این پرسش که منظورش کدام میلیاردرهای آمریکایی است ترجیح داد سکوت اختیار کند و تنها گفت که «من خود میدانم که آنها چه کسانی هستند، اما افشای نامشان باشد برای بعد».
دولت اهود اولمرت در اواخر سال ۲۰۰۸ پایان کار خود را اعلام کرد و به انتخابات زودهنگام تن داد.
در نیمه سال ۲۰۰۸، اتهاماتی در رسانههای اسرائیل مطرح شد مبنی بر این که این مقام اسرائیلی در اداره پولهایی که از حامیان آمریکایی خود گرفته و نیز در خرید یک آتلیه هنری برای همسر نقاشش اتهاماتی متوجه اوست.
اهود اولمرت همچنین متهم بود که در دهه نود زمانی که شهردار اورشلیم بود، در یک طرح کلان خانهسازی در اورشلیم، رشوه گرفته است.
آقای اولمرت در حالی که در آن ماهها با پیگیری چشمگیر برای رسیدن به پیمان نهایی صلح با فلسطینیها تلاش میکرد و دهها ملاقات منظم با محمود عباس، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی، داشت خود را ناچار به پایان کار دولتش دید.
به گفته محمود عباس، پیشنهاد واگذاری ۹۳ درصد از کرانه باختری به فلسطینیها و معاوضه زمینهایی در برابر ۷ درصد دیگر از زمینها در این مذاکرات مطرح بود.
طرح صلح اهود اولمرت بر اساس اندیشه «دو ملت، دو کشور» و استقلال کشور فلسطین در مرزهای پیش از جنگ «ششروزه» سال ۱۹۶۷ تنظیم شده بود.
اهود اولمرت که در آن زمان رهبر حزب تازهتأسیس «کادیما» بود و آن را از آریل شارون به میراث برده بود، همانند شارون از دست راست صحنه سیاست اسرائیل به بخش میانه و حتی چپ این صحنه رفته و نظراتش کاملاً نسبت به گذشته تغییر کرده بود.
اما روند صلح از آن آخرین ملاقاتی که ماه نوامبر ۲۰۰۸ میان اهود اولمرت با محمود عباس در اورشلیم انجام شد، تا به امروز راکد مانده است.
در انتخاباتی که فوریه ۲۰۰۹ در اسرائیل برگزار شد، بنیامین نتانیاهو، رهبر لیکود، پس از یک دهه دوباره به قدرت رسید و دولتی را با شرکت احزاب افراطی مذهبی و راستگرایان رادیکال تشکیل داد.
در مقطع زمانی جاری نیز، در حالی که آقای نتانیاهو میتوانست تا پایان ۲۰۱۳ بر مسند قدرت بماند، خود به استقبال انتخابات زودهنگام رفته و به احتمال زیاد موعد چهاردهم شهریور، چهارم سپتامبر امسال، برای برگزاری انتخابات سراسری پارلمانی و نخست وزیری تعیین خواهد شد.
اهود اولمرت همچنین به سیانان گفت: «به مقام نخست وزیری میرسیم تا تصمیمهای درست را بر اساس سنجش درست و درایت عمیق عملی کنیم؛ برای این است که ملت سکان را به دست ما میدهد؛ اما من برای این هدف، بهایی سنگین پرداختم.»
به گفته آقای اولمرت، رویای او این است که «نتانیاهو سرانجام شهامت نشان خواهد داد و همان طرح صلحی را که من به فلسطینیها ارائه کردم، دوباره در دستور کار قرار خواهد داد، زیرا صلح برای اسرائیل نیازی حیاتی است؛ ما باید سرانجام از فلسطینیها جدا شویم».
اهود اولمرت در مصاحبه با سیانان بار دیگر این نظر خود را نیز تکرار کرد که به سنجش و قضاوت درست از سوی بنیامین نتانیاهو در مورد انجام اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران اعتماد ندارد.
نخست وزیر پیشین اسرائیل تاکید کرد که او و دولتش تمامی تلاش خود را برای پیشبرد طرح صلح به کار بردند، اما دیگران آن را «خفه» و «منهدم» کردند.
آقای اولمرت در مصاحبه با سیانان که روز شنبه، شانزدهم اردیبهشت، انتشار یافت گفت: «با همه توان با این بلندپایگان که میلیاردرهای دست و دلبازی برای ضربه زدن به روند صلح بودند مبارزه کردم، اما آنها سوگند خورده بودند که به هر بهایی دولت مرا به فروپاشی بکشانند.»
اشاره آقای اولمرت به صاحبان سرمایههای کلان آمریکایی بهویژه در میان یهودیانی است که همواره حامی بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود، بودهاند.
اهود اولمرت اما در مصاحبه با سیانان در پاسخ به این پرسش که منظورش کدام میلیاردرهای آمریکایی است ترجیح داد سکوت اختیار کند و تنها گفت که «من خود میدانم که آنها چه کسانی هستند، اما افشای نامشان باشد برای بعد».
دولت اهود اولمرت در اواخر سال ۲۰۰۸ پایان کار خود را اعلام کرد و به انتخابات زودهنگام تن داد.
در نیمه سال ۲۰۰۸، اتهاماتی در رسانههای اسرائیل مطرح شد مبنی بر این که این مقام اسرائیلی در اداره پولهایی که از حامیان آمریکایی خود گرفته و نیز در خرید یک آتلیه هنری برای همسر نقاشش اتهاماتی متوجه اوست.
اهود اولمرت همچنین متهم بود که در دهه نود زمانی که شهردار اورشلیم بود، در یک طرح کلان خانهسازی در اورشلیم، رشوه گرفته است.
آقای اولمرت در حالی که در آن ماهها با پیگیری چشمگیر برای رسیدن به پیمان نهایی صلح با فلسطینیها تلاش میکرد و دهها ملاقات منظم با محمود عباس، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی، داشت خود را ناچار به پایان کار دولتش دید.
به گفته محمود عباس، پیشنهاد واگذاری ۹۳ درصد از کرانه باختری به فلسطینیها و معاوضه زمینهایی در برابر ۷ درصد دیگر از زمینها در این مذاکرات مطرح بود.
طرح صلح اهود اولمرت بر اساس اندیشه «دو ملت، دو کشور» و استقلال کشور فلسطین در مرزهای پیش از جنگ «ششروزه» سال ۱۹۶۷ تنظیم شده بود.
اهود اولمرت که در آن زمان رهبر حزب تازهتأسیس «کادیما» بود و آن را از آریل شارون به میراث برده بود، همانند شارون از دست راست صحنه سیاست اسرائیل به بخش میانه و حتی چپ این صحنه رفته و نظراتش کاملاً نسبت به گذشته تغییر کرده بود.
اما روند صلح از آن آخرین ملاقاتی که ماه نوامبر ۲۰۰۸ میان اهود اولمرت با محمود عباس در اورشلیم انجام شد، تا به امروز راکد مانده است.
در انتخاباتی که فوریه ۲۰۰۹ در اسرائیل برگزار شد، بنیامین نتانیاهو، رهبر لیکود، پس از یک دهه دوباره به قدرت رسید و دولتی را با شرکت احزاب افراطی مذهبی و راستگرایان رادیکال تشکیل داد.
در مقطع زمانی جاری نیز، در حالی که آقای نتانیاهو میتوانست تا پایان ۲۰۱۳ بر مسند قدرت بماند، خود به استقبال انتخابات زودهنگام رفته و به احتمال زیاد موعد چهاردهم شهریور، چهارم سپتامبر امسال، برای برگزاری انتخابات سراسری پارلمانی و نخست وزیری تعیین خواهد شد.
اهود اولمرت همچنین به سیانان گفت: «به مقام نخست وزیری میرسیم تا تصمیمهای درست را بر اساس سنجش درست و درایت عمیق عملی کنیم؛ برای این است که ملت سکان را به دست ما میدهد؛ اما من برای این هدف، بهایی سنگین پرداختم.»
به گفته آقای اولمرت، رویای او این است که «نتانیاهو سرانجام شهامت نشان خواهد داد و همان طرح صلحی را که من به فلسطینیها ارائه کردم، دوباره در دستور کار قرار خواهد داد، زیرا صلح برای اسرائیل نیازی حیاتی است؛ ما باید سرانجام از فلسطینیها جدا شویم».
اهود اولمرت در مصاحبه با سیانان بار دیگر این نظر خود را نیز تکرار کرد که به سنجش و قضاوت درست از سوی بنیامین نتانیاهو در مورد انجام اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران اعتماد ندارد.
دگردیسی هویتی در روزنامهنگاران ایرانی
روز سوم ماه مه برابر با چهاردهم اردیبهشت ماه روز جهانی آزادی مطبوعات است.
در این روز به پاس خدمات و زحمات روزنامهنگاران در بیان واقعیات و برقراری جریان درست اطلاعرسانی در عرصه مطبوعات قدردانی میشود.
چندسالی است که این روز بهانهای شده برای روزنامهنگاران ایرانی تا به شرح غمنامه خود از مشکلات و موانعی که در انجام فعالیت رسانهای خود دارند، تبدیل شود.
طبق این بیانیه از آغاز سال ۲۰۱۲ هر پنج روز یک خبرنگار در جهان کشته شدهاند. بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز و دیگر سازمانهای حقوق بشری ایران، دهها روزنامهنگار و وبنگار هماکنون در زندان به سر میبرند.
طبق همین آمارها دهها روزنامهنگار و فعال عرصه رسانهای نیز مجبور به ترک ایران شدهاند.
محمد رهبر، روزنامهنگاری که بیش از یک سال است از ایران خارج شده و در مالزی به سر میبرد، درباره وضعیت ایران و روزنامهنگارانی که از ایران خارج شدهاند میگوید «دور شدن این روزنامهنگاران از سرزمین مادری خود باعث میشود که آنها کمکم از وقایع و اتفاقات ایران دور شوند»
محمد رهبر: ببینید. بعد از انتخابات سال ۸۸ حکومت ایران عملا سیاست مشت آهنین را در قبال روزنامهنگاران به کار برد؛ و از آن بدتر کوچ و مهاجرت اجباری بسیاری از روزنامهنگاران به خارج از کشور بود.
من فکر میکنم این سانسور نیست که دارد اعمال میشود بلکه یک دگردیسی هویتی در روزنامهنگاران ایرانی است که دارد اعمال میشود.
آنهایی که در وطن هستند با این جو سنگینی که حکومت بر آنها اعمال کرده و در فضای مطبوعات نفس نمیتوانند بکشند و چیزی نمیتوانند بنویسند، آرام آرام تبدیل به روزنامهنگار بیانتقاد میشوند. به روزنامهنگاری که قلمش دیگر ابدا گزنده نیست.
بخش دولتی، روزنامهنگاران دستسازی را وارد این عرصه میکند و این کار روزنامهنگاران قدیمی را خانهنشین خواهد کرد.
این روزنامهنگاران دستساز ابدا دیگر توجهی به منافع ملی و مشکلات عمومی جامعه نخواهند داشت و دنبال باندها و جناحهای مختلفی هستند که از راه آنها ارتزاق میکنند.
مهدی تاجیک، روزنامهنگاری که او هم بیش از یکسال است مجبور به ترک ایران شده و در ترکیه به سر میبرد، در روز آزادی مطبوعات در جهان، وضعیت رسانههای ایران را استمرار دوران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ میداند، اما میگوید وضعیت ناامیدکننده نیست.
مهدی تاجیک: علیرغم فضای سرکوب و خفقانی که ایجاد شده خوشبختانه به دلیل گسترش رسانههای ارتباطی در طول دو سال و نیم گذشته شبکههای اجتماعی توانستهاند جایگزین رسانههای رسمی شوند.
وضعیتی که الان وجود دارد خیلی به نظر ناامیدکننده نمیآید. علیرغم همه سرکوبها ما شاهد هستیم که خبرهای ایران در حادترین شکلش یعنی آنجایی که مربوط به تضادهای درون حاکمیت میشود، در رسانههای اجتماعی درج میشود و مردم از آن خبردار میشوند.»
از سوی دیگر ایالات متحده آمریکا در روز جهانی مطبوعات از دولت ایران خواستهاست تا روزنامهنگاران زندانی در این کشور را آزاد کند.
به گزارش تارنمای سفارت مجازی آمریکا، مایکل اچ. پوزنر، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور دموکراسی و حقوق بشر در مقالهای آوردهاست که روز جهانی مطبوعات برگزار میشود، اما مخاطرات بر علیه روزنامهنگاران در ایران رو به افزایش است و دهها روزنامهنگار ایرانی در زندان به سر میبرند.
هادی قائمی، سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران درباره وضعیت روزنامهنگاران زندانی در ایران به بهانه روز جهانی آزادی مطبوعات به رادیو فردا میگوید:
«در جامعه معاصر ایران آزادی بیان و روزنامهنگاران نقش مهمی را ایفا کردند. امروز هم وقتی به زندانیان عقیدتی که در زندان به سر میبرند، مخصوصا پس ازانتخابات ۸۸ نگاه میکنیم، میبینیم که بسیاری از سرشناسترین آنها، مثل احمد زیدآبادی، بهمن احمدی امویی، کیوان صمیمی و محمد داوری در زندان هستند، که حکمهای بسیار سنگینی را دریافت کردهاند.
نکته حائز اهمیت این است که بیش از یک دهه است که حکومت تلاش بسیار زیادی میکند که روزنامهنگاران را به سکوت وادار کند ولی ما میبینیم که به طور متداوم نسلهای جدید روزنامهنگار جایگزین آنها میشود و برای مبارزه در جهت آزادی بیان تلاش میکنند.»
مراسم روز جهانی آزادی مطبوعات امسال از سوی سازمان یونسکو در تونس برگزار میشود.
مدیر کل یونسکو به مناسبت این روز در پیامی، آزادی بیان را مهمترین اصل حقوق بشر و رسانههای آزاد را برای آزادی بیان اساسی خواند.
همچنین ایرنا بوکوا، مدیر کل سازمان یونسکو افزود که سازمان ملل برای ایجاد فضایی امن و آزادتر برای روزنامهنگاران در تمام جهان توافق کردهاست.
در مراسم روز جهانی آزادی مطبوعات سال ۲۰۱۲ در تونس قرار است جایزه آزادی مطبوعات به عینالله فتحاللهیف، روزنامهنگار جمهوری آذربایجان اعطا شد. این جایزه سال گذشته به احمد زیدآبادی، روزنامهنگار زندانی در ایران اعطا شد.
در این روز به پاس خدمات و زحمات روزنامهنگاران در بیان واقعیات و برقراری جریان درست اطلاعرسانی در عرصه مطبوعات قدردانی میشود.
چندسالی است که این روز بهانهای شده برای روزنامهنگاران ایرانی تا به شرح غمنامه خود از مشکلات و موانعی که در انجام فعالیت رسانهای خود دارند، تبدیل شود.
گفتوگوی رضا جمالی با محمد رهبر، روزنامهنگار، درباره روز جهانی آزادی مطبوعات
لیست پخش
گزارشگران بدون مرز به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات در بیانیه تازه خود بار دیگر ایران را در زمره کشورهای دشمن آزادی و اطلاعرسانی قرار داد.طبق این بیانیه از آغاز سال ۲۰۱۲ هر پنج روز یک خبرنگار در جهان کشته شدهاند. بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز و دیگر سازمانهای حقوق بشری ایران، دهها روزنامهنگار و وبنگار هماکنون در زندان به سر میبرند.
طبق همین آمارها دهها روزنامهنگار و فعال عرصه رسانهای نیز مجبور به ترک ایران شدهاند.
محمد رهبر، روزنامهنگاری که بیش از یک سال است از ایران خارج شده و در مالزی به سر میبرد، درباره وضعیت ایران و روزنامهنگارانی که از ایران خارج شدهاند میگوید «دور شدن این روزنامهنگاران از سرزمین مادری خود باعث میشود که آنها کمکم از وقایع و اتفاقات ایران دور شوند»
محمد رهبر: ببینید. بعد از انتخابات سال ۸۸ حکومت ایران عملا سیاست مشت آهنین را در قبال روزنامهنگاران به کار برد؛ و از آن بدتر کوچ و مهاجرت اجباری بسیاری از روزنامهنگاران به خارج از کشور بود.
من فکر میکنم این سانسور نیست که دارد اعمال میشود بلکه یک دگردیسی هویتی در روزنامهنگاران ایرانی است که دارد اعمال میشود.
آنهایی که در وطن هستند با این جو سنگینی که حکومت بر آنها اعمال کرده و در فضای مطبوعات نفس نمیتوانند بکشند و چیزی نمیتوانند بنویسند، آرام آرام تبدیل به روزنامهنگار بیانتقاد میشوند. به روزنامهنگاری که قلمش دیگر ابدا گزنده نیست.
بخش دولتی، روزنامهنگاران دستسازی را وارد این عرصه میکند و این کار روزنامهنگاران قدیمی را خانهنشین خواهد کرد.
این روزنامهنگاران دستساز ابدا دیگر توجهی به منافع ملی و مشکلات عمومی جامعه نخواهند داشت و دنبال باندها و جناحهای مختلفی هستند که از راه آنها ارتزاق میکنند.
مهدی تاجیک، روزنامهنگاری که او هم بیش از یکسال است مجبور به ترک ایران شده و در ترکیه به سر میبرد، در روز آزادی مطبوعات در جهان، وضعیت رسانههای ایران را استمرار دوران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ میداند، اما میگوید وضعیت ناامیدکننده نیست.
مهدی تاجیک: علیرغم فضای سرکوب و خفقانی که ایجاد شده خوشبختانه به دلیل گسترش رسانههای ارتباطی در طول دو سال و نیم گذشته شبکههای اجتماعی توانستهاند جایگزین رسانههای رسمی شوند.
وضعیتی که الان وجود دارد خیلی به نظر ناامیدکننده نمیآید. علیرغم همه سرکوبها ما شاهد هستیم که خبرهای ایران در حادترین شکلش یعنی آنجایی که مربوط به تضادهای درون حاکمیت میشود، در رسانههای اجتماعی درج میشود و مردم از آن خبردار میشوند.»
از سوی دیگر ایالات متحده آمریکا در روز جهانی مطبوعات از دولت ایران خواستهاست تا روزنامهنگاران زندانی در این کشور را آزاد کند.
به گزارش تارنمای سفارت مجازی آمریکا، مایکل اچ. پوزنر، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور دموکراسی و حقوق بشر در مقالهای آوردهاست که روز جهانی مطبوعات برگزار میشود، اما مخاطرات بر علیه روزنامهنگاران در ایران رو به افزایش است و دهها روزنامهنگار ایرانی در زندان به سر میبرند.
هادی قائمی، سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران درباره وضعیت روزنامهنگاران زندانی در ایران به بهانه روز جهانی آزادی مطبوعات به رادیو فردا میگوید:
«در جامعه معاصر ایران آزادی بیان و روزنامهنگاران نقش مهمی را ایفا کردند. امروز هم وقتی به زندانیان عقیدتی که در زندان به سر میبرند، مخصوصا پس ازانتخابات ۸۸ نگاه میکنیم، میبینیم که بسیاری از سرشناسترین آنها، مثل احمد زیدآبادی، بهمن احمدی امویی، کیوان صمیمی و محمد داوری در زندان هستند، که حکمهای بسیار سنگینی را دریافت کردهاند.
نکته حائز اهمیت این است که بیش از یک دهه است که حکومت تلاش بسیار زیادی میکند که روزنامهنگاران را به سکوت وادار کند ولی ما میبینیم که به طور متداوم نسلهای جدید روزنامهنگار جایگزین آنها میشود و برای مبارزه در جهت آزادی بیان تلاش میکنند.»
مراسم روز جهانی آزادی مطبوعات امسال از سوی سازمان یونسکو در تونس برگزار میشود.
مدیر کل یونسکو به مناسبت این روز در پیامی، آزادی بیان را مهمترین اصل حقوق بشر و رسانههای آزاد را برای آزادی بیان اساسی خواند.
همچنین ایرنا بوکوا، مدیر کل سازمان یونسکو افزود که سازمان ملل برای ایجاد فضایی امن و آزادتر برای روزنامهنگاران در تمام جهان توافق کردهاست.
در مراسم روز جهانی آزادی مطبوعات سال ۲۰۱۲ در تونس قرار است جایزه آزادی مطبوعات به عینالله فتحاللهیف، روزنامهنگار جمهوری آذربایجان اعطا شد. این جایزه سال گذشته به احمد زیدآبادی، روزنامهنگار زندانی در ایران اعطا شد.
ستاره دوچرخهسواری آسیا: میخواهند دوپینگیها را به المپیک ببرند
قادر میزبانی، از پرافتخارترین دوچرخهسواران ایران است که ضمن قهرمانی
در بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ بانکوک، سالهاست به جرگه حرفهایها پیوسته و با
عضویت در باشگاههای خارجی، در تورهای معتبر دوچرخهسواری جهان رکاب
میزند.
او که پیشینه حضور در المپیک پکن را هم دارد و پرافتخارترین رکابزن در تاریخ تور اندونزی است، به خاطر مصدومیت نتوانست در رقابتهای انتخابی المپیک لندن شرکت کند.
این دوچرخهسوار تبریزی درباره اقدامات فدراسیون دوچرخهسواری ایران برای درمانش گفت: «فدراسیون به هیچ وجه از این کارها بلد نیست. خودم مشکلات خودم را حل میکنم و کسی حمایتم نمیکند و پاسخگو هم نیستند.»
اما انتقاد اصلی قادر میزبانی نه ماجرای درمان مصدومیتش که بحث دامنهدار دوپینگ در دوچرخهسواری ایران است. طی سالهای اخیر آمار دوچرخهسواران ایرانی که به خاطر استفاده از داروهای نیروزا محروم شدهاند، بالا بودهاست.
میزبانی در این باره میگوید: «فدراسیون در خصوص بحث دوپینگ سهلانگاری میکند و ورزشکاران دوپینگی و دوچرخهسوارانی که از مواد نیروزا استفاده میکنند را مورد حمایت قرار میدهد. این موضوع باعث شده تا دوچرخهسواران نسبت به دوپینگ بیشتر ترغیب شوند.»
او که سابقه پنج سال عضویت در تیم حرفهای جیانت تایوان را دارد، تاکید میکند بارها در همین خصوص با فدراسیون دوچرخهسواری ایران درگیر شدهاست.
در ایران قرار است با برگزاری مسابقات انتخابی تایم ترایال انفرادی (امتحان زمان انفرادی)، رکابزن اعزامی این کشور به المپیک لندن مشخص شود.
میزبانی که همچنان در سن ۳۶ سالگی رکابزن کلیدی تیم پتروشیمی تبریز است، با اشاره به رقابتهای انتخابی المپیک میگوید: «در این مسابقات نیز دوچرخهسواران از مواد نیروزا استفاده میکنند و وقتی به المپیک میروند دیگر از این مواد خبری نیست. به همین خاطر رکوردها پسرفت قابل ملاحظهای خواهد داشت.»
او تاکید کرد که آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ برای رقابتهای داخلی در ایران نمایندهای اعزام نمیکند و خود فدراسیون آزمایش دوپینگ میگیرد. آزمایشهایی که به زعم قادر میزبانی، فاقد کیفیت است و مواد نیروزای جدید را نشان نمیدهد.
قادر میزبانی معتقد است «این تستها اصلاً به دردبخور نیست» زیرا فقط موادی را نشان میدهد که دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد.
او پیشبینی کرد که در پایان رقابتهای انتخابی، تست هیچکس مثبت اعلام نخواهد شد!
فهرست افتخارات
بخشی از افتخارات قادر میزبانی در دوچرخهسواری حرفهای در زیر آمدهاست. فهرست کامل عناوین او با تفکیک تورها، چند برابر حجم این گزارش خواهد شد.
میزبانی پس از نایب قهرمانی تور ترکیه در سال ۱۹۹۶ و فتح بازیهای آسیایی بانکوک و مجموعهای دیگر از مدالهای رنگارنگ قارهای و بینالمللی، سال
۲۰۰۱ مقام سوم از مرحله پنجم تور صربستان را کسب کرد. از سال ۲۰۰۲ نیز رسماً حرفهای شد.
۲۰۰۲: قهرمان تور عربستان سعودی
۲۰۰۲: قهرمان جام ریاست جمهوری ترکیه
۲۰۰۲: قهرمان مرحله چهارم از تور صربستان
۲۰۰۳: سه عنوان از مراحل مختلف تور چین
۲۰۰۳: مقام دوم مجموع در جام ریاست جمهوری ترکیه
۲۰۰۳: قهرمان تور تایوان
۲۰۰۴: مدال برنز آسیا در ژاپن
۲۰۰۴: قهرمان مرحله چهارم تور اندونزی
۲۰۰۴: نایب قهرمانی تور چین
۲۰۰۵: قهرمان تور آذربایجان در ایران
۲۰۰۶: قهرمان تور اندونزی
۲۰۰۶: نایب قهرمان بازیهای آسیایی دوحه
۲۰۰۹: عنوان سوم تور مالزی
۲۰۰۹: عنوان ششم در تور سیرکوتو (اسپانیا)
پاسخ فدراسیون دوچرخهسواری ایران
رئیس فدراسیون دوچرخهسواری با رد اتهامات قادر میزبانی گفت: «چون او نمیتواند در مسابقات انتخابی شرکت کند، به همه تهمت میزند.»
علی زنگیآبادی اتهام اهمال این فدراسیون برای پیگیری درمان ستاره دوچرخهسواری ایران را تکذیب کرد و گفت: «میزبانی با مراجعه به ما نامههایش را نشان داد که او را به فدراسیون پزشکی ورزشی ارجاع دادیم.»
به رغم اظهارات زنگی آبادی، اگر هر ورزشکار مبتدی نیز در ایران مدارک تایید مصدومیت در محیط ورزشی را داشته باشد، میتواند از خدمات فدراسیون پزشکی استفاده کند و مشخص نیست این فدراسیون چه اقدام مضاعف دیگری را برای بهبودی سریعتر ملیپوش پرافتخار دوچرخهسواری انجام دادهاست.
زنگیآبادی درباره اظهارات جنجالی میزبانی مبنی بر حمایت فدراسیون از دوپینگیها گفت: «همه ورزشکاران تست دوپینگ میدهند. وقتی یک نفر خودش مشکل دارد و در یک مقطعی قرار گرفته که دیگر نمیتواند رکاب زده و با سایرین رقابت کند، نباید دیگران را متهم کند.»
رئیس فدراسیون دوچرخهسواری ایران، این اتهام که رکابزنان در مسابقات انتخابی از مواد نیروزا استفاده میکنند را غیرواقعی دانست و گفت: «از ستاد دوپینگ برای گرفتن تست دوپینگ میآیند و بلیت پزشکان این فدراسیون برای سفر به یزد نیز تهیه شده تا به صورت تصادفی از ۵ نفر تست دوپینگ گرفته شود.»
او که پیشینه حضور در المپیک پکن را هم دارد و پرافتخارترین رکابزن در تاریخ تور اندونزی است، به خاطر مصدومیت نتوانست در رقابتهای انتخابی المپیک لندن شرکت کند.
این دوچرخهسوار تبریزی درباره اقدامات فدراسیون دوچرخهسواری ایران برای درمانش گفت: «فدراسیون به هیچ وجه از این کارها بلد نیست. خودم مشکلات خودم را حل میکنم و کسی حمایتم نمیکند و پاسخگو هم نیستند.»
اما انتقاد اصلی قادر میزبانی نه ماجرای درمان مصدومیتش که بحث دامنهدار دوپینگ در دوچرخهسواری ایران است. طی سالهای اخیر آمار دوچرخهسواران ایرانی که به خاطر استفاده از داروهای نیروزا محروم شدهاند، بالا بودهاست.
میزبانی در این باره میگوید: «فدراسیون در خصوص بحث دوپینگ سهلانگاری میکند و ورزشکاران دوپینگی و دوچرخهسوارانی که از مواد نیروزا استفاده میکنند را مورد حمایت قرار میدهد. این موضوع باعث شده تا دوچرخهسواران نسبت به دوپینگ بیشتر ترغیب شوند.»
او که سابقه پنج سال عضویت در تیم حرفهای جیانت تایوان را دارد، تاکید میکند بارها در همین خصوص با فدراسیون دوچرخهسواری ایران درگیر شدهاست.
در ایران قرار است با برگزاری مسابقات انتخابی تایم ترایال انفرادی (امتحان زمان انفرادی)، رکابزن اعزامی این کشور به المپیک لندن مشخص شود.
میزبانی که همچنان در سن ۳۶ سالگی رکابزن کلیدی تیم پتروشیمی تبریز است، با اشاره به رقابتهای انتخابی المپیک میگوید: «در این مسابقات نیز دوچرخهسواران از مواد نیروزا استفاده میکنند و وقتی به المپیک میروند دیگر از این مواد خبری نیست. به همین خاطر رکوردها پسرفت قابل ملاحظهای خواهد داشت.»
او تاکید کرد که آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ برای رقابتهای داخلی در ایران نمایندهای اعزام نمیکند و خود فدراسیون آزمایش دوپینگ میگیرد. آزمایشهایی که به زعم قادر میزبانی، فاقد کیفیت است و مواد نیروزای جدید را نشان نمیدهد.
قادر میزبانی معتقد است «این تستها اصلاً به دردبخور نیست» زیرا فقط موادی را نشان میدهد که دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد.
او پیشبینی کرد که در پایان رقابتهای انتخابی، تست هیچکس مثبت اعلام نخواهد شد!
فهرست افتخارات
بخشی از افتخارات قادر میزبانی در دوچرخهسواری حرفهای در زیر آمدهاست. فهرست کامل عناوین او با تفکیک تورها، چند برابر حجم این گزارش خواهد شد.
میزبانی پس از نایب قهرمانی تور ترکیه در سال ۱۹۹۶ و فتح بازیهای آسیایی بانکوک و مجموعهای دیگر از مدالهای رنگارنگ قارهای و بینالمللی، سال
۲۰۰۱ مقام سوم از مرحله پنجم تور صربستان را کسب کرد. از سال ۲۰۰۲ نیز رسماً حرفهای شد.
۲۰۰۲: قهرمان تور عربستان سعودی
۲۰۰۲: قهرمان جام ریاست جمهوری ترکیه
۲۰۰۲: قهرمان مرحله چهارم از تور صربستان
۲۰۰۳: سه عنوان از مراحل مختلف تور چین
۲۰۰۳: مقام دوم مجموع در جام ریاست جمهوری ترکیه
۲۰۰۳: قهرمان تور تایوان
۲۰۰۴: مدال برنز آسیا در ژاپن
۲۰۰۴: قهرمان مرحله چهارم تور اندونزی
۲۰۰۴: نایب قهرمانی تور چین
۲۰۰۵: قهرمان تور آذربایجان در ایران
۲۰۰۶: قهرمان تور اندونزی
۲۰۰۶: نایب قهرمان بازیهای آسیایی دوحه
۲۰۰۹: عنوان سوم تور مالزی
۲۰۰۹: عنوان ششم در تور سیرکوتو (اسپانیا)
پاسخ فدراسیون دوچرخهسواری ایران
رئیس فدراسیون دوچرخهسواری با رد اتهامات قادر میزبانی گفت: «چون او نمیتواند در مسابقات انتخابی شرکت کند، به همه تهمت میزند.»
علی زنگیآبادی اتهام اهمال این فدراسیون برای پیگیری درمان ستاره دوچرخهسواری ایران را تکذیب کرد و گفت: «میزبانی با مراجعه به ما نامههایش را نشان داد که او را به فدراسیون پزشکی ورزشی ارجاع دادیم.»
به رغم اظهارات زنگی آبادی، اگر هر ورزشکار مبتدی نیز در ایران مدارک تایید مصدومیت در محیط ورزشی را داشته باشد، میتواند از خدمات فدراسیون پزشکی استفاده کند و مشخص نیست این فدراسیون چه اقدام مضاعف دیگری را برای بهبودی سریعتر ملیپوش پرافتخار دوچرخهسواری انجام دادهاست.
زنگیآبادی درباره اظهارات جنجالی میزبانی مبنی بر حمایت فدراسیون از دوپینگیها گفت: «همه ورزشکاران تست دوپینگ میدهند. وقتی یک نفر خودش مشکل دارد و در یک مقطعی قرار گرفته که دیگر نمیتواند رکاب زده و با سایرین رقابت کند، نباید دیگران را متهم کند.»
رئیس فدراسیون دوچرخهسواری ایران، این اتهام که رکابزنان در مسابقات انتخابی از مواد نیروزا استفاده میکنند را غیرواقعی دانست و گفت: «از ستاد دوپینگ برای گرفتن تست دوپینگ میآیند و بلیت پزشکان این فدراسیون برای سفر به یزد نیز تهیه شده تا به صورت تصادفی از ۵ نفر تست دوپینگ گرفته شود.»
بازگشت تزار به کرملین، دمکراسی به سبک پوتین
پس از شرکت در آخرین جلسه هیئت دولت و تقدیر از عملکرد وزیران، ولادیمیر
پوتین، نخستوزیر کنونی، آماده مراسم تحلیف روز دوشنبه و آغاز سومین دوره
ریاست جمهوری خود در روسیه شدهاست. مدودیف، بازیگر نقش «محلل» در بازگشت
پوتین به قدرت، پاداش وفاداری خود را با انتصاب به مقام نخستوزیری دریافت
خواهد کرد.
۲۲ سال پس از سقوط امپراتوری اتحاد شوروی و تجربه نمادین نهادهای دمکراتیک در روسیه، قدرت سیاسی در آن کشور همچنان متکی به فرد و متاثر از «رهبر قدرتمند» باقی ماندهاست.
بوریس یلتسین، نخستین رئیسجمهوری روسیه پس از فروپاشی کمونیسم در شوروی، در سال ۱۹۹۲ عملاً قدرت بیصاحب مانده اتحاد شوروی سابق را در خیابانهای مسکو و بهروی تانک بدست آورد، و بنا بر پارهای گزارشها به نقل از مدودیف رئیس جمهوری کنونی، دومین دور ریاستجمهوری خود را در سال ۱۹۹۶ مدیون انتخاباتی دستکاری شده و مخدوش بود(۱).
یلتسین، بهجای دادن آزادی انتخاب به مردم، پیش از کنار رفتن، با انتصاب پوتین به مقام نخستوزیری، عملاً جانشین خود را برای کسب موفقیت در انتخابات سال ۲۰۰۰ تعیین کرد.
در سال ۲۰۰۸ و پایان دومین دوره رئیس جمهوری، پوتین نیز مدودیف را به قدرت رساند و اینک با پایان دوران ریاست مدودیف و ایفای نقش محلل، عروس قدرت بار دیگر در کرملین به دامن پوتین نشستهاست.
پوتین، ۶۰ ساله، با تغییر قانون انتخابات و افزایش دوره ریاستجمهوری از ۴ به ۶ سال، بهروی کاغذ، قادر خواهد بود دو دوره و تا ۷۲ سالگی همچنان در قدرت باقی بماند.
آغاز نارضایتیهای داخلی
توسل به شیوههای فردی برای حفظ قدرت در حلقههای برگزیده، طی دو سال گذشته به بروز واکنشهای مخالف، نه تنها بین مردم روسیه و نزد افکار عمومی، که حتی در حلقههای بسته قدرت نیز منجر شدهاست.
در ابتدای ماه مارس و در اعتراض به آنچه انتخابات مهندسیشده برای به قدرت رسیدن پوتین نامیده شد، بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ نفر در میدان سرخ مسکو گرد آمدند.
اعلام کنارهگیری الکسی کودرین، وزیر دارایی بانفوذ دولت روسیه، در اعتراض به تصدی پست نخستوزیری توسط مدودیف، پس از دست بدست شدن قدرت در کرملین در روز ۷ ماه مه، یکی از نمونههای نارضایتی درونی در ساختار متمرکز قدرت در روسیه است.
رشد نارضایتیهای داخلی و اعتراض به شیوه حکومت پوتین و حلقه نزدیکان او که در حزب «روسیه متحد» گرد آمده و «دوما» -پارلمان روسیه- را نیز در اختیار خود دارند، در اندازهای است که پارهای ناظران تکرار «بهار عربی» در روسیه را محتمل میبینند.
آینده مدودیف
تاثیر نارضایتیهای نه چندان خفته افکار عمومی را در موقعیت مدودیف نیز میتوان دید. میزان تائید افکار عمومی از عملکرد او در منصب ریاستجمهوری، پس از اعلام عدم شرکت وی در انتخابات دور دوم و معرفی پوتین به عنوان نامزد رئیس جمهوری، به کمترین میزان در سه سال گذشته کاهش یافت(۲).
طی یک اقدام سازمان داده شده، در طول سه ماه بعد از اعلام پیروزی انتخاباتی پوتین، نام او در رسانههای تحت کنترل روسیه سه برابر بیشتر از نام مدودیف برده شد، حال آنکه در گذشته، رسانههای روسیه، به مدودیف پوشش خبری بیشتری در مقایسه با پوتین میدادند.
افول ستاره اقبال مدودیف در افکار عمومی، و همچنین نزد دولتمردان روسیه در حدی است که حتی امکان ادامه خدمت او در پست نخستوزیری را نیز برای مدت طولانی آسان نمیبینند.
در ماه فوریه سال جاری، ایگور یورگنز، مشاور پیشین مدودیف، پیشنهاد کرد که او از قبول پست نخستوزیری خودداری کند، به این دلیل که ممکن است «تهمانده اعتبار خود را نیز از میان ببرد.»
مدودیف اخیرا، و شاید با انگیزه تحکیم موقعیت در حلقههای سنتی قدرت، حتی منکر «لیبرال» بودن خود شد و اظهار داشت که هرگز «اعتقادات لیبرالی نداشتهاست!»
عملکرد دو رئیس جمهور
پوتین طی نخستین دوره ریاستجمهوری خود موفق شد نتایج بحران اقتصادی سال ۱۹۹۹ را پشت سر گذاشته و روسیه را در مسیر ثبات اقتصادی قرار دهد.
در دوران هشتساله ریاستجمهوری او، و تا سال بعد از آن روسیه بهمدت ۹ سال شاهد رشد اقتصادی یکنواخت بود، در نتیجه، تولید ناخالص ملی روسیه تا ۷۲ درصد رشد کرد، میزان فقر اقتصادی تا ۵۰ درصد کاهش یافت، و میانگین سطح حقوقهای پرداختی از ۸۰ دلار در ماه به ۶۴۹ دلار رسید.
در این مدت مدیریت اقتصاد خرد در روسیه از استحکام و درایت برخوردار بود، و اصلاحات پولی نیز تا حدود زیادی در این موفقیت عمومی اقتصادی موثر واقع شد.
در کنار مدیریت اقتصاد کلان، نقش افزایش بهای نفت، افزایش میزان سرمایهگذاریهای خارجی و افزایش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت و گاز روسیه نیز در کسب موفقیتهای اقتصادی پوتین مؤثر واقع شد.
روسیه در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ شاهد شکل گرفتن طبقه متوسط در مراکز شهری بود. حضور فعال این طبقه که نشانه استحکام اقتصاد ملی در هر کشوری است، ضمن افزایش میزان ثبات اقتصادی روسیه، مجموعهای از انتظارات سیاسی–اجتماعی را نیز بهوجود آورده که پیگیری آنها در آینده میتواند به شکل گرفتن تحولات غیر قابل پیشبینی در ساختار دولت و ترکیب قدرت در آن کشور منجر شود.
اگر شهرت پوتین با ثبات نسبی اقتصادی در روسیه همراه است، جانشین او مدودیف، به عنوان چهره مخالف فساد شهرت یافت-عرصهای که پوتین به فعال بودن در آن چندان علاقهمند نبود.
از این لحاظ پیگیری دیدگاههای گذشته مدودیف، بعد از عهدهدار شدن ریاست دولت، چندان آسان نخواهد بود. آینده سیاسی مدودیف تنها در گروه روابط شخصی وی با پوتین و شکست و یا ادامه حضور «تزار» در رأس قدرت کرملین نهفته خواهد ماند.
با قرار دادن مدودیف در منصب رهبری حزب «روسیه متحد» پوتین نشان داد که وفاداری او را قدر میگذارد و مصمم است که وی را به عنوان شریک کوچک قدرت حفظ کند.
تصویر آینده
مسیر حرکت تیم دو نفره رهبری پوتین-مدودیف، که با مشارکت دولتمردانی مانند سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، شکل شناختهشدهای یافته و از تجربه کافی در امور اداره دولت نیز برخوردار است، طی سالهای آینده به همواری سالهای گذشته نخواهد بود.
در رابطه با آمریکا، روسیه همچنان درگیر نصب سپر موشکی، و کاهش زرادخانه هستهای است. در رابطه با اروپا، روسیه خواهان ادامه فروش انحصاری گاز و نفت، و دریافت کمک فنی بهمنظور نوسازی نیروهای مسلح آن کشور است.
در رابطه با چین، ضمن علاقهمندی به ادامه ترکیب یک گروه متحد و متفاوت با غرب در شورای امنیت، نگران دوری و نزدیکی پکن با واشنگتن، و عقب ماندن از بازی قدرت در این رابطه است.
در عرصه بینالمللی مسئله اتمی ایران، کره شمالی و ناآرامیهای سوریه، فوریترین مواردی است که روسیه در برابر خود دارد.
اگر چه انتظار نمیرود پوتین در آغاز کار حتی به تغییر رفتاری در مناسبات خارجی روسیه مبادرت نماید، در عین حال عهدهدار شدن منصب ریاستجمهوری توسط او بدون ایجاد تغییر نخواهد بود.
روسیه نیازمند گسترش همکاریهای اقتصادی و ادامه سرمایهگذاریهای غرب است. با توجه به روند رو به افزایش نارضایتیهای داخلی، و بهویژه سر برداشتن طبقه متوسط که پوتین خود عامل ایجاد آن بوده، پوتین ناچار خواهد بود در آغاز کار از در سازش بیشتر با غرب درآمده و چهره سیاستمدار عاقل و همراه را از خود ترسیم کند.
پوتین در فاصله اندکی پس از مراسم تحلیف راهی چین خواهد شد. اگر چه رهبری چین در مسیر تغییرات داخلی است و در سال جاری هوجین تائو رئیس جمهور کنونی از قدرت کنار خواهد رفت، پوتین با دیدار از پکن اهمیت گسترش مناسبات و حفظ اتحاد سیاسی با شریک بزرگتر را مورد تاکید قرار خواهد داد.
پانویس
۱-تایم- ۲۰ فوریه ۲۰۱۲.
۲-سازمان نظرسنجی به نام «مرکز نظرسنجی روسیه واحد»
۲۲ سال پس از سقوط امپراتوری اتحاد شوروی و تجربه نمادین نهادهای دمکراتیک در روسیه، قدرت سیاسی در آن کشور همچنان متکی به فرد و متاثر از «رهبر قدرتمند» باقی ماندهاست.
بوریس یلتسین، نخستین رئیسجمهوری روسیه پس از فروپاشی کمونیسم در شوروی، در سال ۱۹۹۲ عملاً قدرت بیصاحب مانده اتحاد شوروی سابق را در خیابانهای مسکو و بهروی تانک بدست آورد، و بنا بر پارهای گزارشها به نقل از مدودیف رئیس جمهوری کنونی، دومین دور ریاستجمهوری خود را در سال ۱۹۹۶ مدیون انتخاباتی دستکاری شده و مخدوش بود(۱).
یلتسین، بهجای دادن آزادی انتخاب به مردم، پیش از کنار رفتن، با انتصاب پوتین به مقام نخستوزیری، عملاً جانشین خود را برای کسب موفقیت در انتخابات سال ۲۰۰۰ تعیین کرد.
در سال ۲۰۰۸ و پایان دومین دوره رئیس جمهوری، پوتین نیز مدودیف را به قدرت رساند و اینک با پایان دوران ریاست مدودیف و ایفای نقش محلل، عروس قدرت بار دیگر در کرملین به دامن پوتین نشستهاست.
پوتین، ۶۰ ساله، با تغییر قانون انتخابات و افزایش دوره ریاستجمهوری از ۴ به ۶ سال، بهروی کاغذ، قادر خواهد بود دو دوره و تا ۷۲ سالگی همچنان در قدرت باقی بماند.
آغاز نارضایتیهای داخلی
توسل به شیوههای فردی برای حفظ قدرت در حلقههای برگزیده، طی دو سال گذشته به بروز واکنشهای مخالف، نه تنها بین مردم روسیه و نزد افکار عمومی، که حتی در حلقههای بسته قدرت نیز منجر شدهاست.
در ابتدای ماه مارس و در اعتراض به آنچه انتخابات مهندسیشده برای به قدرت رسیدن پوتین نامیده شد، بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ نفر در میدان سرخ مسکو گرد آمدند.
اعلام کنارهگیری الکسی کودرین، وزیر دارایی بانفوذ دولت روسیه، در اعتراض به تصدی پست نخستوزیری توسط مدودیف، پس از دست بدست شدن قدرت در کرملین در روز ۷ ماه مه، یکی از نمونههای نارضایتی درونی در ساختار متمرکز قدرت در روسیه است.
رشد نارضایتیهای داخلی و اعتراض به شیوه حکومت پوتین و حلقه نزدیکان او که در حزب «روسیه متحد» گرد آمده و «دوما» -پارلمان روسیه- را نیز در اختیار خود دارند، در اندازهای است که پارهای ناظران تکرار «بهار عربی» در روسیه را محتمل میبینند.
آینده مدودیف
تاثیر نارضایتیهای نه چندان خفته افکار عمومی را در موقعیت مدودیف نیز میتوان دید. میزان تائید افکار عمومی از عملکرد او در منصب ریاستجمهوری، پس از اعلام عدم شرکت وی در انتخابات دور دوم و معرفی پوتین به عنوان نامزد رئیس جمهوری، به کمترین میزان در سه سال گذشته کاهش یافت(۲).
طی یک اقدام سازمان داده شده، در طول سه ماه بعد از اعلام پیروزی انتخاباتی پوتین، نام او در رسانههای تحت کنترل روسیه سه برابر بیشتر از نام مدودیف برده شد، حال آنکه در گذشته، رسانههای روسیه، به مدودیف پوشش خبری بیشتری در مقایسه با پوتین میدادند.
افول ستاره اقبال مدودیف در افکار عمومی، و همچنین نزد دولتمردان روسیه در حدی است که حتی امکان ادامه خدمت او در پست نخستوزیری را نیز برای مدت طولانی آسان نمیبینند.
در ماه فوریه سال جاری، ایگور یورگنز، مشاور پیشین مدودیف، پیشنهاد کرد که او از قبول پست نخستوزیری خودداری کند، به این دلیل که ممکن است «تهمانده اعتبار خود را نیز از میان ببرد.»
مدودیف اخیرا، و شاید با انگیزه تحکیم موقعیت در حلقههای سنتی قدرت، حتی منکر «لیبرال» بودن خود شد و اظهار داشت که هرگز «اعتقادات لیبرالی نداشتهاست!»
عملکرد دو رئیس جمهور
پوتین طی نخستین دوره ریاستجمهوری خود موفق شد نتایج بحران اقتصادی سال ۱۹۹۹ را پشت سر گذاشته و روسیه را در مسیر ثبات اقتصادی قرار دهد.
در دوران هشتساله ریاستجمهوری او، و تا سال بعد از آن روسیه بهمدت ۹ سال شاهد رشد اقتصادی یکنواخت بود، در نتیجه، تولید ناخالص ملی روسیه تا ۷۲ درصد رشد کرد، میزان فقر اقتصادی تا ۵۰ درصد کاهش یافت، و میانگین سطح حقوقهای پرداختی از ۸۰ دلار در ماه به ۶۴۹ دلار رسید.
در این مدت مدیریت اقتصاد خرد در روسیه از استحکام و درایت برخوردار بود، و اصلاحات پولی نیز تا حدود زیادی در این موفقیت عمومی اقتصادی موثر واقع شد.
در کنار مدیریت اقتصاد کلان، نقش افزایش بهای نفت، افزایش میزان سرمایهگذاریهای خارجی و افزایش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت و گاز روسیه نیز در کسب موفقیتهای اقتصادی پوتین مؤثر واقع شد.
روسیه در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ شاهد شکل گرفتن طبقه متوسط در مراکز شهری بود. حضور فعال این طبقه که نشانه استحکام اقتصاد ملی در هر کشوری است، ضمن افزایش میزان ثبات اقتصادی روسیه، مجموعهای از انتظارات سیاسی–اجتماعی را نیز بهوجود آورده که پیگیری آنها در آینده میتواند به شکل گرفتن تحولات غیر قابل پیشبینی در ساختار دولت و ترکیب قدرت در آن کشور منجر شود.
اگر شهرت پوتین با ثبات نسبی اقتصادی در روسیه همراه است، جانشین او مدودیف، به عنوان چهره مخالف فساد شهرت یافت-عرصهای که پوتین به فعال بودن در آن چندان علاقهمند نبود.
از این لحاظ پیگیری دیدگاههای گذشته مدودیف، بعد از عهدهدار شدن ریاست دولت، چندان آسان نخواهد بود. آینده سیاسی مدودیف تنها در گروه روابط شخصی وی با پوتین و شکست و یا ادامه حضور «تزار» در رأس قدرت کرملین نهفته خواهد ماند.
با قرار دادن مدودیف در منصب رهبری حزب «روسیه متحد» پوتین نشان داد که وفاداری او را قدر میگذارد و مصمم است که وی را به عنوان شریک کوچک قدرت حفظ کند.
تصویر آینده
مسیر حرکت تیم دو نفره رهبری پوتین-مدودیف، که با مشارکت دولتمردانی مانند سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، شکل شناختهشدهای یافته و از تجربه کافی در امور اداره دولت نیز برخوردار است، طی سالهای آینده به همواری سالهای گذشته نخواهد بود.
در رابطه با آمریکا، روسیه همچنان درگیر نصب سپر موشکی، و کاهش زرادخانه هستهای است. در رابطه با اروپا، روسیه خواهان ادامه فروش انحصاری گاز و نفت، و دریافت کمک فنی بهمنظور نوسازی نیروهای مسلح آن کشور است.
در رابطه با چین، ضمن علاقهمندی به ادامه ترکیب یک گروه متحد و متفاوت با غرب در شورای امنیت، نگران دوری و نزدیکی پکن با واشنگتن، و عقب ماندن از بازی قدرت در این رابطه است.
در عرصه بینالمللی مسئله اتمی ایران، کره شمالی و ناآرامیهای سوریه، فوریترین مواردی است که روسیه در برابر خود دارد.
اگر چه انتظار نمیرود پوتین در آغاز کار حتی به تغییر رفتاری در مناسبات خارجی روسیه مبادرت نماید، در عین حال عهدهدار شدن منصب ریاستجمهوری توسط او بدون ایجاد تغییر نخواهد بود.
روسیه نیازمند گسترش همکاریهای اقتصادی و ادامه سرمایهگذاریهای غرب است. با توجه به روند رو به افزایش نارضایتیهای داخلی، و بهویژه سر برداشتن طبقه متوسط که پوتین خود عامل ایجاد آن بوده، پوتین ناچار خواهد بود در آغاز کار از در سازش بیشتر با غرب درآمده و چهره سیاستمدار عاقل و همراه را از خود ترسیم کند.
پوتین در فاصله اندکی پس از مراسم تحلیف راهی چین خواهد شد. اگر چه رهبری چین در مسیر تغییرات داخلی است و در سال جاری هوجین تائو رئیس جمهور کنونی از قدرت کنار خواهد رفت، پوتین با دیدار از پکن اهمیت گسترش مناسبات و حفظ اتحاد سیاسی با شریک بزرگتر را مورد تاکید قرار خواهد داد.
پانویس
۱-تایم- ۲۰ فوریه ۲۰۱۲.
۲-سازمان نظرسنجی به نام «مرکز نظرسنجی روسیه واحد»
توقف پروژه صنعت گاز ایران به دلیل اختلاس بزرگ در بانک صادرات
خبرگزاری نیمهرسمی مهر روز شنبه، ۱۶ اردیبهشت، از توقف ساخت «بزرگترین
پروژه صنعت گاز ایران» خبر داد. به گفته این منبع خبری، سوءاستفاده مالی
اخیر در بانک صادرات ایران که به «اختلاس بزرگ» معروف است عامل توقف این
پروژه است.
به گزارش خبرگزاری مهر، عملیات اجرایی ساخت پالایشگاه گاز بیدبلند دو «به عنوان بزرگترین پروژه در دست اجرای صنعت گاز» کشور به دلیل «عدم وجود نقدینگی» کاملا متوقف شده است.
در گزارش این خبرگزاری همچنین آمده است که با گذشت حدود ۱۵ ماه از امضای قرارداد این پروژه میان بانک صادرات شرکت ملی گاز ایران هنوز «هیچ گونه منابع مالی برای تامین اعتبار» این پالایشگاه اختصاص نیافته است.
مهدی جمشیدی دانا، مدیر هماهنگی و نظارت بر تولید شرکت ملی گاز گرچه از توقف این پروژه حرفی نزده، اما اشاره کرده است که «سوءاستفاده مالی اخیر در بانک صادرات» موجب کندی اجرای طرح پالایشگاه بیدبلند دو شده است.
«سوءاستفاده مالی اخیر» در بانک صادرات اشاره به پرونده تخلف بانکی گروه امیرمنصور آریا است که در کشور به «اختلاس بزرگ سه هزار میلیارد تومانی» معروف شده و حتی پای مقامات دولتی و مجلس ایران را نیز به دادگاه کشیده است.
گروه امیرمنصور آریا متهم است که با استفاده از نفوذ خود و همکاری برخی افراد از جمله مقامهای دولتی و نمایندگان مجلس اقدام به باز کردن اعتبارنامههای بازرگانی (السیهای) جعلی و دریافت وامهای کلان بانکی از بانک صادرات کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، جواد اوجی، مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران، نیز بالکل منکر توقف پروژه پالایشگاه بیدبلند شده و گفته است که ساخت و توسعه این پالایشگاه فقط «کمی کند» شده است.
آقای اوجی که معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی نیز هست به پرسش درباره اثرات سوء اختلاس بزرگ و به دنبال آن «سهقفله شدن اعتبارات بانکها» بر این پروژه پاسخ نداده و تنها اعلام کرده است که منابع مالی لازم برای این پروژه «بهزودی» تامین خواهد شد.
بر اساس قراردادی که در بهمن سال ۱۳۸۹ میان بانک صادرات و شرکت ملی گاز ایران امضا شده، بانک صادرات موظف است ۸۰ درصد از بودجه لازم یعنی سه میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار برای دو پروژه پالایشگاه بیدبلند دو و واحد اتان پالایشگاه پارسیان بپردازد.
اما با گذشت ۱۵ ماه از ۴۴ ماهی که برای تکمیل این پروژه در نظر گرفته شده، هنوز هیچ منبع مالی برای آن تعیین و اعلام نشده است.
در همین حال به گفته مسئولان شرکت گاز پروژه بیدبلند قرار بوده نزدیک به ده هزار شغل ایجاد کند، اما به گزارش خبرگزاری مهر در حال حاضر فقط نزدیک به ۲۰۰ نفر در محل این پالایشگاه مشغول به کارند.
هدف از اجرای پروژه پالایشگاه بیدبلند دو تولید روزانه ۵۷ میلیون مترمکعب گاز طبیعی، تولید سالانه ۱.۴۸ میلیون تن اتان و ۱.۵۱ میلیون تن گاز مایع اعلام شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، عملیات اجرایی ساخت پالایشگاه گاز بیدبلند دو «به عنوان بزرگترین پروژه در دست اجرای صنعت گاز» کشور به دلیل «عدم وجود نقدینگی» کاملا متوقف شده است.
در گزارش این خبرگزاری همچنین آمده است که با گذشت حدود ۱۵ ماه از امضای قرارداد این پروژه میان بانک صادرات شرکت ملی گاز ایران هنوز «هیچ گونه منابع مالی برای تامین اعتبار» این پالایشگاه اختصاص نیافته است.
مهدی جمشیدی دانا، مدیر هماهنگی و نظارت بر تولید شرکت ملی گاز گرچه از توقف این پروژه حرفی نزده، اما اشاره کرده است که «سوءاستفاده مالی اخیر در بانک صادرات» موجب کندی اجرای طرح پالایشگاه بیدبلند دو شده است.
«سوءاستفاده مالی اخیر» در بانک صادرات اشاره به پرونده تخلف بانکی گروه امیرمنصور آریا است که در کشور به «اختلاس بزرگ سه هزار میلیارد تومانی» معروف شده و حتی پای مقامات دولتی و مجلس ایران را نیز به دادگاه کشیده است.
گروه امیرمنصور آریا متهم است که با استفاده از نفوذ خود و همکاری برخی افراد از جمله مقامهای دولتی و نمایندگان مجلس اقدام به باز کردن اعتبارنامههای بازرگانی (السیهای) جعلی و دریافت وامهای کلان بانکی از بانک صادرات کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، جواد اوجی، مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران، نیز بالکل منکر توقف پروژه پالایشگاه بیدبلند شده و گفته است که ساخت و توسعه این پالایشگاه فقط «کمی کند» شده است.
آقای اوجی که معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی نیز هست به پرسش درباره اثرات سوء اختلاس بزرگ و به دنبال آن «سهقفله شدن اعتبارات بانکها» بر این پروژه پاسخ نداده و تنها اعلام کرده است که منابع مالی لازم برای این پروژه «بهزودی» تامین خواهد شد.
بر اساس قراردادی که در بهمن سال ۱۳۸۹ میان بانک صادرات و شرکت ملی گاز ایران امضا شده، بانک صادرات موظف است ۸۰ درصد از بودجه لازم یعنی سه میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار برای دو پروژه پالایشگاه بیدبلند دو و واحد اتان پالایشگاه پارسیان بپردازد.
اما با گذشت ۱۵ ماه از ۴۴ ماهی که برای تکمیل این پروژه در نظر گرفته شده، هنوز هیچ منبع مالی برای آن تعیین و اعلام نشده است.
در همین حال به گفته مسئولان شرکت گاز پروژه بیدبلند قرار بوده نزدیک به ده هزار شغل ایجاد کند، اما به گزارش خبرگزاری مهر در حال حاضر فقط نزدیک به ۲۰۰ نفر در محل این پالایشگاه مشغول به کارند.
هدف از اجرای پروژه پالایشگاه بیدبلند دو تولید روزانه ۵۷ میلیون مترمکعب گاز طبیعی، تولید سالانه ۱.۴۸ میلیون تن اتان و ۱.۵۱ میلیون تن گاز مایع اعلام شده است.
واکنش گوگل به اعتراض ایرانیها به حذف نام خلیج فارس در گوگلمپز
یکی از نمایندگان شرکت گوگل روز جمعه، ۱۵ اردیبهشت، در پاسخ به پرسشی در
مورد علت قرار ندادن نام خلیج فارس بر روی نقشههای گوگلمپز به شبکه جهانی
بیبیسی گفت که این شرکت «نام همه نقاط جهان را بر روی نقشههای خود قرار
نمیدهد».
این در حالی است که بیبیسی از این نماینده گوگل خواسته تا موارد دیگری از مکانهای جغرافیایی بدون نام در نقشههای گوگلمپز را نام ببرد، اما وی قادر به ارائه نمونه دیگری نبوده است.
به تازگی گروهی از ایرانیان در اعتراض به این اقدام گوگل، لینکی به گوگلمپز را بر روی شبکه اجتماعی توئیتر ارسال کردهاند که در آن نوشته شده: «خلیج فارس کو؟»
شبکه خبری بیبیسی روز جمعه، ۴ مه، از نماینده شرکت گوگل در مورد واکنش این شرکت به این اعتراضات ایرانیان نیز سؤال کرد. وی در پاسخ گفت که شرکت گوگل در واکنش به اعتراض ایرانیان «نمیخواهد هیچگونه موضع سیاسی بگیرد».
هماینک در برنامهای کامپیوتری از شرکت گوگل برای دریافت و مشاهده اطلاعات جغرافیایی جهان به نام گوگلارت نام خلیج فارس بر روی این پهنه آبی دیده میشود، اما در زیر آن نام دیگری که مورد نظر کشورهای عربی است نیز آمده است.
بیبیسی در ادامه گزارش خود خاطرنشان میکند که منابع عربی «فشاری فزاینده» برای نامیدن این خلیج با پسوند عربی «یا دستکم برای استفاده از هر دو نام» اعمال میکنند.
در حالی که برخی کشورهای عربی بهویژه در سالهای اخیر اصرار بر استفاده از نامی دیگر برای خلیج فارس داشتهاند، ایران همواره بر روی نام این خلیج به عنوان خلیج فارس تاکید داشته و نقشههای قدیمی هم بر ادعای ایران بر نام خلیج فارس صحه میگذارند.
با این وجود در آذرماه سال ۸۹ وبسایت رسمی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا از پرسنل و افسران خود خواست تا به جای استفاده از «خلیج فارس» از عبارت «خلیج عربی» استفاده کنند.
این در حالی است که دولت آمریکا تاکنون همواره برای نامیدن این پهنه آبی از خلیج فارس یا کلمه خلیج استفاده کرده است.
یک ماه پیش از این اقدام نیروی دریایی آمریکا، در مراسم گشایش شانزدهمین دور از بازیهای آسیایی در گوانگژوی چین، برگزارکنندگان چینی نام خلیج فارس را به خواست کشورهای عربی در اعلانات خود تغییر دادند.
مقامات ورزشی ایران در این مراسم در واکنش به این اقدام برای لحظههایی جایگاه خود را ترک کردند و پس از پوزشخواهی برگزارکنندگان چینی به جایگاه خود بازگشتند.
در اسفندماه سال ۸۸ حمید بهبهانی، وزیر راه ایران، به شرکتهای هواپیمایی خارجی هشدار داد که چنان چه از نامهای دیگری به جز خلیج فارس در نمایشگر هواپیماهای خود استفاده کنند، از پرواز به ایران منع خواهند شد.
حساسیتها نسبت به نام این خلیج به اندازهای است که در دیماه سال ۸۸ به دلیل اصرار ایران برای درج نام خلیج فارس روی مدال بازیهای کشورهای اسلامی و مخالفت نمایندگان برخی از کشورهای عربی با این تصمیم، برگزاری این رقابتها که قرار بود فروردینماه ۸۹ با میزبانی تهران انجام شود لغو شد.
در سال ۱۳۸۳ ایرانیان در سراسر جهان نسبت به استفاده موسسه آمریکایی «نشنال جیوگرافیک» از واژه «خلیج عربی» در اطلس جدید خود به صورت گسترده اعتراض کرده و با طراحی یک بمب گوگلی، این موسسه را وادار به عقبنشینی و حذف این عبارت کردند.
هماینک درپی اقدامات معترضان ایرانی در اینترنت، نخستین نتیجه جستجوی عبارت «خلیج عربی» به زبان انگلیسی در گوگل صفحهای است که بر روی آن نوشته شده: «خلیجی که به دنبالش میگردید وجود ندارد. عبارت خلیج فارس را امتحان کنید.»
این در حالی است که بیبیسی از این نماینده گوگل خواسته تا موارد دیگری از مکانهای جغرافیایی بدون نام در نقشههای گوگلمپز را نام ببرد، اما وی قادر به ارائه نمونه دیگری نبوده است.
به تازگی گروهی از ایرانیان در اعتراض به این اقدام گوگل، لینکی به گوگلمپز را بر روی شبکه اجتماعی توئیتر ارسال کردهاند که در آن نوشته شده: «خلیج فارس کو؟»
شبکه خبری بیبیسی روز جمعه، ۴ مه، از نماینده شرکت گوگل در مورد واکنش این شرکت به این اعتراضات ایرانیان نیز سؤال کرد. وی در پاسخ گفت که شرکت گوگل در واکنش به اعتراض ایرانیان «نمیخواهد هیچگونه موضع سیاسی بگیرد».
هماینک در برنامهای کامپیوتری از شرکت گوگل برای دریافت و مشاهده اطلاعات جغرافیایی جهان به نام گوگلارت نام خلیج فارس بر روی این پهنه آبی دیده میشود، اما در زیر آن نام دیگری که مورد نظر کشورهای عربی است نیز آمده است.
بیبیسی در ادامه گزارش خود خاطرنشان میکند که منابع عربی «فشاری فزاینده» برای نامیدن این خلیج با پسوند عربی «یا دستکم برای استفاده از هر دو نام» اعمال میکنند.
در حالی که برخی کشورهای عربی بهویژه در سالهای اخیر اصرار بر استفاده از نامی دیگر برای خلیج فارس داشتهاند، ایران همواره بر روی نام این خلیج به عنوان خلیج فارس تاکید داشته و نقشههای قدیمی هم بر ادعای ایران بر نام خلیج فارس صحه میگذارند.
با این وجود در آذرماه سال ۸۹ وبسایت رسمی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا از پرسنل و افسران خود خواست تا به جای استفاده از «خلیج فارس» از عبارت «خلیج عربی» استفاده کنند.
این در حالی است که دولت آمریکا تاکنون همواره برای نامیدن این پهنه آبی از خلیج فارس یا کلمه خلیج استفاده کرده است.
یک ماه پیش از این اقدام نیروی دریایی آمریکا، در مراسم گشایش شانزدهمین دور از بازیهای آسیایی در گوانگژوی چین، برگزارکنندگان چینی نام خلیج فارس را به خواست کشورهای عربی در اعلانات خود تغییر دادند.
مقامات ورزشی ایران در این مراسم در واکنش به این اقدام برای لحظههایی جایگاه خود را ترک کردند و پس از پوزشخواهی برگزارکنندگان چینی به جایگاه خود بازگشتند.
در اسفندماه سال ۸۸ حمید بهبهانی، وزیر راه ایران، به شرکتهای هواپیمایی خارجی هشدار داد که چنان چه از نامهای دیگری به جز خلیج فارس در نمایشگر هواپیماهای خود استفاده کنند، از پرواز به ایران منع خواهند شد.
حساسیتها نسبت به نام این خلیج به اندازهای است که در دیماه سال ۸۸ به دلیل اصرار ایران برای درج نام خلیج فارس روی مدال بازیهای کشورهای اسلامی و مخالفت نمایندگان برخی از کشورهای عربی با این تصمیم، برگزاری این رقابتها که قرار بود فروردینماه ۸۹ با میزبانی تهران انجام شود لغو شد.
در سال ۱۳۸۳ ایرانیان در سراسر جهان نسبت به استفاده موسسه آمریکایی «نشنال جیوگرافیک» از واژه «خلیج عربی» در اطلس جدید خود به صورت گسترده اعتراض کرده و با طراحی یک بمب گوگلی، این موسسه را وادار به عقبنشینی و حذف این عبارت کردند.
هماینک درپی اقدامات معترضان ایرانی در اینترنت، نخستین نتیجه جستجوی عبارت «خلیج عربی» به زبان انگلیسی در گوگل صفحهای است که بر روی آن نوشته شده: «خلیجی که به دنبالش میگردید وجود ندارد. عبارت خلیج فارس را امتحان کنید.»
علی لاریجانی: دولت میخواهد بنزین دو هزار تومان شود
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، میگوید که در ارتباط با اجرای
فاز دوم هدفمندی یارانهها، دولت برای تامین یارانههای نقدی «میخواهد
بنزین ۲ هزار تومان شود، و قیمت گاز دو برابر و گازوئیل ۳ برابر شود.»
علی لاریجانی روز جمعه، ۱۵ اردیبهشت، در پاسخ به این پرسش که آیا مجلس مخالف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانههاست، به خبرگزاری مهر گفت: «مسئله یارانهها فقط مسئله پرداخت پول نیست. دولت اگر پول دارد، هر قدر میخواهد بپردازد، ما مشکلی نداریم. مشکل این است که میخواهند از طریق تغییر قیمت حاملهای انرژی این کار انجام شود یعنی بنزین ۲ هزار تومان شود، گاز دو برابر شود و گازوئیل ۳ برابر شود. خب، قطعا مجلس روی این موضوع حساس است که تبدیل به اوج گرانی در کشور نشود.»
به گفته برخی از مجلسیها و کارشناسان اقتصادی، طرح هدفمندسازی یارانهها به افزایش گرانی و تورم بیسابقه در ایران دامن زده است.
از جمله الیاس نادران، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، به تازگی طرح پرداخت یارانه نقدی را ناکارآمد دانسته و افزود قدرت خرید مردم ۴۰ درصد کاهش یافته است.
رئیس مجلس شورای اسلامی روز جمعه در ادامه سخنانش به مهر گفت: «تصور ما این است که شرایط اقتصادی فعلی به گونهای است که اگر قرار است پولی به مردم پرداخت شود باید پاسخگوی این شرایط باشد. یعنی آن قدر گرانی نشود که پولی که در جیب مردم میرود با آن قابل قیاس نباشد.»
وی با انتقاد از شتاب در اجرای این طرح افزود: «سؤال این است که آیا از مرحله اول میخواهیم به مرحله آخر برسیم یا در این میان دو سه مرحله دیگر هم داشته باشیم که با آرامش این کار انجام شود.»
رسانههای ایران روز ۱۳ فروردین گزارش دادند که دولت احمدینژاد در حال بررسی دو سناریوی «حذف سهمیهبندی بنزین و عرضه سوخت تکنرخی» یا «تداوم روند سهمیهبندی و افزایش ۲۰ تا ۴۰ درصدی» قیمت بنزین است.
از زمان اجرای فاز نخست قانون هدفمندی یارانهها، بنزین معمولی یارانهای ۴۰۰ تومان و بنزین معمولی آزاد ۷۰۰ تومان در بازار عرضه میشود که در صورت افزایش ۴۰ درصدی این فرآورده نفتی در فاز دوم، قیمت بنزین معمولی یارانهای و آزاد به ترتیب به ۵۶۰ و ۹۸۰ تومان خواهد رسید.
در همین حال احمد توکلی، عضو کمیسیون ویژه تحول اقتصادی مجلس، روز سوم اردیبهشت ضمن تأکید بر تخلف ۱۲ بندی دولت در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها گفت که دولت در مرحله اول هدفمندی با ۱۶ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه شده است.
طرح هدفمندسازی یارانهها آذرماه ۱۳۸۹ به اجرا درآمد و هماینک بر اساس مصوبه مجلس، اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها تا تیرماه سال جاری به تعویق افتاده است.
روزنامه جمهوری اسلامی روز ۷ اردیبهشت از قول احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، نوشت که «دولت خواستار ۱۳۵ هزار میلیارد تومان درآمد از محل هدفمندسازی یارانهها شده» که این درخواست «قیمت آب را به ۳۵۰ هزار تومان میرساند و قیمت برق را چهار برابر میکند»، اما «آیا مردم قادر به پرداخت این مبالغ هستند؟» و معلوم نیست دولت «با چه هدفی میخواهد نرخها را این چنین افزایش دهد».
با این حال محمود احمدینژاد همواره اجرای این طرح را به نفع اقتصاد جامعه دانسته و اظهار کرده است که این طرح یکی از «کارهای اساسی برای پر کردن فاصلهها و ایجاد جهش در آبادانی کشور» است.
انتقادها از اظهارات لاریجانی
در همین حال اظهارات علی لاریجانی مبنی بر این که «دولت برای تامین یارانههای نقدی میخواهد بنزین ۲ هزار تومان شود» روز شنبه واکنشهای منفی مختلفی را دربر داشت، از جمله «انجمنهای اسلامی ۴۷ دانشگاه» در این خصوص بیانیهای صادر کردند و جواد ابطحی، عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس، گفت که «صحبتهای روز گذشته لاریجانی همانند صحبت آن شخصیت بازاری است که میگفت قحطی میآید».
به نوشته خبرگزاری فارس، در بخشی از بیانیه «انجمنهای اسلامی ۴۷ دانشگاه» خطاب به علی لاریجانی آمده است که شما «صریحاً در مقابل حکم صریح رهبر معظم درباره علنی نکردن اختلافات بین مسئولان قوا ایستادهاید که البته رفتار سایر رؤسای قوا خصوصا رئیس قوه مجریه هم در این زمینه دست کمی از گفتههای شما ندارد.»
در همین حال به گزارش ایرنا، روز شنبه جواد ابطحی، نماینده خمینیشهر و عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس، گفت که «رئیس مجلس نباید موضوع افزایش قیمت حاملهای انرژی را جنجالی و رسانهای کند».
وی افزود که «عقل و حکمت اقتضا میکند در روز انتخابات که باید شور مردم را برای مشارکت حداکثری افزایش داد با یک حرف مانع حضور مردم نشوند» و در ادامه گفت: «اگر با فردی لجبازی میکنند درست نیست که با این گونه سخنان در جامعه تنش ایجاد کند.»
علی لاریجانی تاکنون بر سر نحوه اجرای برخی طرحها از سوی دولت و آن چه «تخلفهای دولت» از قوانین نامیده مناقشههای زیادی با رئیس جمهور داشته است.
علی لاریجانی روز جمعه، ۱۵ اردیبهشت، در پاسخ به این پرسش که آیا مجلس مخالف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانههاست، به خبرگزاری مهر گفت: «مسئله یارانهها فقط مسئله پرداخت پول نیست. دولت اگر پول دارد، هر قدر میخواهد بپردازد، ما مشکلی نداریم. مشکل این است که میخواهند از طریق تغییر قیمت حاملهای انرژی این کار انجام شود یعنی بنزین ۲ هزار تومان شود، گاز دو برابر شود و گازوئیل ۳ برابر شود. خب، قطعا مجلس روی این موضوع حساس است که تبدیل به اوج گرانی در کشور نشود.»
به گفته برخی از مجلسیها و کارشناسان اقتصادی، طرح هدفمندسازی یارانهها به افزایش گرانی و تورم بیسابقه در ایران دامن زده است.
از جمله الیاس نادران، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، به تازگی طرح پرداخت یارانه نقدی را ناکارآمد دانسته و افزود قدرت خرید مردم ۴۰ درصد کاهش یافته است.
رئیس مجلس شورای اسلامی روز جمعه در ادامه سخنانش به مهر گفت: «تصور ما این است که شرایط اقتصادی فعلی به گونهای است که اگر قرار است پولی به مردم پرداخت شود باید پاسخگوی این شرایط باشد. یعنی آن قدر گرانی نشود که پولی که در جیب مردم میرود با آن قابل قیاس نباشد.»
وی با انتقاد از شتاب در اجرای این طرح افزود: «سؤال این است که آیا از مرحله اول میخواهیم به مرحله آخر برسیم یا در این میان دو سه مرحله دیگر هم داشته باشیم که با آرامش این کار انجام شود.»
رسانههای ایران روز ۱۳ فروردین گزارش دادند که دولت احمدینژاد در حال بررسی دو سناریوی «حذف سهمیهبندی بنزین و عرضه سوخت تکنرخی» یا «تداوم روند سهمیهبندی و افزایش ۲۰ تا ۴۰ درصدی» قیمت بنزین است.
از زمان اجرای فاز نخست قانون هدفمندی یارانهها، بنزین معمولی یارانهای ۴۰۰ تومان و بنزین معمولی آزاد ۷۰۰ تومان در بازار عرضه میشود که در صورت افزایش ۴۰ درصدی این فرآورده نفتی در فاز دوم، قیمت بنزین معمولی یارانهای و آزاد به ترتیب به ۵۶۰ و ۹۸۰ تومان خواهد رسید.
در همین حال احمد توکلی، عضو کمیسیون ویژه تحول اقتصادی مجلس، روز سوم اردیبهشت ضمن تأکید بر تخلف ۱۲ بندی دولت در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها گفت که دولت در مرحله اول هدفمندی با ۱۶ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه شده است.
طرح هدفمندسازی یارانهها آذرماه ۱۳۸۹ به اجرا درآمد و هماینک بر اساس مصوبه مجلس، اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها تا تیرماه سال جاری به تعویق افتاده است.
روزنامه جمهوری اسلامی روز ۷ اردیبهشت از قول احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، نوشت که «دولت خواستار ۱۳۵ هزار میلیارد تومان درآمد از محل هدفمندسازی یارانهها شده» که این درخواست «قیمت آب را به ۳۵۰ هزار تومان میرساند و قیمت برق را چهار برابر میکند»، اما «آیا مردم قادر به پرداخت این مبالغ هستند؟» و معلوم نیست دولت «با چه هدفی میخواهد نرخها را این چنین افزایش دهد».
با این حال محمود احمدینژاد همواره اجرای این طرح را به نفع اقتصاد جامعه دانسته و اظهار کرده است که این طرح یکی از «کارهای اساسی برای پر کردن فاصلهها و ایجاد جهش در آبادانی کشور» است.
انتقادها از اظهارات لاریجانی
در همین حال اظهارات علی لاریجانی مبنی بر این که «دولت برای تامین یارانههای نقدی میخواهد بنزین ۲ هزار تومان شود» روز شنبه واکنشهای منفی مختلفی را دربر داشت، از جمله «انجمنهای اسلامی ۴۷ دانشگاه» در این خصوص بیانیهای صادر کردند و جواد ابطحی، عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس، گفت که «صحبتهای روز گذشته لاریجانی همانند صحبت آن شخصیت بازاری است که میگفت قحطی میآید».
به نوشته خبرگزاری فارس، در بخشی از بیانیه «انجمنهای اسلامی ۴۷ دانشگاه» خطاب به علی لاریجانی آمده است که شما «صریحاً در مقابل حکم صریح رهبر معظم درباره علنی نکردن اختلافات بین مسئولان قوا ایستادهاید که البته رفتار سایر رؤسای قوا خصوصا رئیس قوه مجریه هم در این زمینه دست کمی از گفتههای شما ندارد.»
در همین حال به گزارش ایرنا، روز شنبه جواد ابطحی، نماینده خمینیشهر و عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس، گفت که «رئیس مجلس نباید موضوع افزایش قیمت حاملهای انرژی را جنجالی و رسانهای کند».
وی افزود که «عقل و حکمت اقتضا میکند در روز انتخابات که باید شور مردم را برای مشارکت حداکثری افزایش داد با یک حرف مانع حضور مردم نشوند» و در ادامه گفت: «اگر با فردی لجبازی میکنند درست نیست که با این گونه سخنان در جامعه تنش ایجاد کند.»
علی لاریجانی تاکنون بر سر نحوه اجرای برخی طرحها از سوی دولت و آن چه «تخلفهای دولت» از قوانین نامیده مناقشههای زیادی با رئیس جمهور داشته است.
خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) روز شنبه، ۱۶ اردیبهشت، از تداوم روند نزولی قیمت انواع سکه در بازار خبر داده است.
به گزارش ایرنا در معاملات این روز، قیمت هر سکه تمام بهار آزادی طرح جدید در بازار به ۶۶۵ هزار تومان رسید.گزارش شده که بهای سکه طرح قدیم ۶۷۵ هزار تومان، نیم سکه بهار آزادی ۳۳۶ هزار تومان و ربع سکه بهار آزادی ۱۸۲ هزار تومان بوده است.
قیمت هر سکه یک گرمی نیز ۱۰۵ هزار تومان و هر گرم طلای زرد ۱۸ عیار ۶۷ هزار و ۶۵۰ تومان اعلام شده است.
گزارش شده است که قیمت دلار آزاد در بازار ایران هم روندی کاهشی داشته و به یک هزار و ۶۹۰ تومان رسیده است.
نرخ هر یورو نیز در معاملات روز شنبه دو هزار و ۲۴۰ تومان بود.
هنوز نتایج دور دوم انتخابات مجلس در تهران رسما اعلام نشده است، ولی خبرگزاریهای ایران گزارش دادهاند که بیژن نوباوه، اسماعیل کوثری، علی مطهری، محمود نبویان، احمد توکلی، محمدرضا باهنر، سیدمهدی هاشمی، علیاصغر زارعی، فاطمه رهبر و علیرضا زاکانی، ده نفری هستند که به ترتیب، توانستهاند بیشترین آرای حوزه انتخابیه تهران را به خود اختصاص دهند.
بر اساس گزارشها، زهره طبیبزاده، روحالله حسینیان، حسین مظفر، فاطمه آلیا، مهدی کوچکزاده، غلامرضا مصباحیمقدم، لاله افتخاری، محمد سلیمانی، مجتبی رحماندوست، حمید رسایی، مهرداد بذرپاش، حسین طلا، الیاس نادران، علیرضا محجوب و حسین نجابت هم توانستهاند از حوزه انتخابیه تهران به مجلس نهم راه یابند.
خبرگزاری مهر گزارش داده است که نمایندگان منتخب تهران در دور دوم انتخابات مجلس با شمارش حدود یک میلیون و ۱۴۰ هزار رای مشخص شده اند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت کشور، نمایندگان ۳۲ حوزه انتخابیه دیگر ایران هم که دور دوم انتخابات مجلس ایران در آنها برگزار شده بود، مشخص شدهاند.
بر اساس اعلام وزارت کشور ایران، ابراهیم کارخانه به عنوان نماینده همدان، مصطفی افضلیفرد به عنوان نماینده اردبیل، نمین، نیر و سرعین، مجید منصوری بیدکانی به عنوان نماینده لنجان و علیمحمد احمدی به عنوان نماینده دهلران، درهشهر و آبدانان به مجلس ایران راه یافتهاند.
در اصفهان حمیدرضا فولادگر، در شیراز حسین ذوالانوار، در مشهد و کلات جواد کریمی قدوسی و محمد حسین حسینزاده بحرینی به مجلس نهم راه یافتهاند.
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی و جبار کوچکینژاد نمایندگان رشت و میرهادی قرهسید رومیانی، رضا رحمانی و محمداسماعیل سعیدی نمایندگان تبریز در مجلس نهم ایران خواهند بود.
محمدسعید انصاری و حسین دهدشتی هم توانستهاند در حوزه انتخابیه آبادان بیشترین آراء را به دست آورند.
نتایج دومین دور انتخابات مجلس ایران نشان میدهد که محمدباقر شریعتی در بهبهان، عباس پاپیزاده پالنگان در دزفول، ناصر صالحینسب در دشت آزادگان و هویزه، عباس قائیدرحمت در دورود و ازنا و حجتالله درویشپور در ایذه و باغملک بیشترین آراء را به دست آوردهاند.
بنا بر این گزارش، در زابل، زهک و هیرمند، حلیمه عالی به مجلس نهم راه یافته است. محمود شکری به عنوان نماینده طوالش، رضوانشهر و ماسال، ابراهیم آقامحمدی به عنوان نماینده خرمآباد و دوره، عباس صلاحی به عنوان نماینده تفرش، آشتیان و فراهان و احمد آریایینژاد به عنوان نماینده ملایر به مجلس نهم راه یافتهاند.
پیش از این، همزمان با پایان یافتن رأیگیری مرحله دوم انتخابات مجلس در روز جمعه، ۱۵ اردیبهشت، صولت مرتضوی، رئیس ستاد انتخابات کشور، گفته بود که نتایج شمارش آرا ء در مدت ۲۴ ساعت اعلام خواهد شد.
او ابراز امیدواری کرده بود که نتایج نهایی تمام حوزههای انتخابیه تا پایان روز شنبه مشخص و اعلام شود.
مرحله دوم نهمین دوره انتخابات مجلس ایران برای برگزیدن ۶۵ نماینده، از صبح روز جمعه در ۱۴ هزار و ۳۲۳ شعبه اخذ رای در ۳۳ حوزه انتخابیه ایران برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری مهر در این دور از انتخابات ۶۰ هزار ناظر شورای نگهبان و ۱۰ هزار نماینده کاندیداها بر روند برگزاری آن نظارت کردهاند که نزدیک به نیمی از آنها نمایندگان نامزدها در شعب اخذ رای شهر تهران بودهاند.
از مجموع ۳۰ نماینده تهران در مجلس ایران، فقط تکلیف ۵ نماینده در دور اول انتخابات روشن شد و ۲۵ نماینده دیگر در این حوزه انتخابیه، به علت به حد نصاب نرسیدن آراء در مرحله اول، در رقابتهای دور دوم رأیگیری شرکت کردند.
بعد از پایان انتخابات و اعلام نتایج از سوی وزارت کشور به عنوان مجری برگزاری انتخابات، شورای نگهبان باید به عنوان ناظر، نتایج انتخابات را تائید کند.
کن لیوینگستون، سیاستمدار سرشناس و جنجالی بریتانیا اعلام کرد که دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکند.
آقای لیوینگستون که از سال ۲۰۰۰ تا
۲۰۰۸ شهردار لندن بود، در انتخابات اخیر شهرداری لندن از رقیب خود بوریس
جانسون، شهردار فعلی لندن شکست خورد.
او دور پیش نیز در رقابت با آقای جانسون ناکام مانده بود.
آقای لیوینگستون نامزد حزب کارگر در این انتخابات بود و به رغم درخشش این حزب در انتخابات محلی در بریتانیا، حزب کارگر نتوانست در پایتخت، نامزد حزب محافظهکار را شکست دهد.
آقای لیوینگستون با اختلاف نزدیک به سه درصد آرا از رقیب محافظه کار خود شکست خورده است.
دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا از پیروزی آقای جانسون در این انتخابات استقبال کرده و ابراز خشنودی کرده است.
گروهی از تحلیلگران بر این باورند که آقای جانسون، در آینده، به رهبری حزب محافظهکار خواهد رسید و پیش از این هم گفته میشد که او درصدد دست یافتن به مقام نخست وزیری بریتانیا است.
آقای جانسون در این باره به بی بی سی گفته است که خود را وقف لندن و مردم آن میکند و نمیخواهد در انتخابات سراسری سال ۲۰۱۵ به عنوان نماینده، وارد پارلمان بریتانیا شود.
او به دلیل اختلاف نظرهای خود با تونی بلر، نخست وزیر وقت بریتانیا از این حزب خارج شده بود.
در سالهای اولیه دهه هشتاد میلادی، او به عنوان رئیس شورای شهر لندن، مارگارت تاچر، نخست وزیر محافظهکار وقت را به چالش گرفته بود.
آقای لیوینگستون ۶۷ ساله که به دلیل سیاستهای چپگرایانه خود به "کن سرخ" معروف شده بود، بارها به دلیل اظهارات و سیاستهایش، جنجالساز شده است.
کن لیوینگستون مدتی با شبکه خبری دولتی پرس تی وی ایران همکاری میکرد که این کارش، با انتقادهایی رو به رو شد.
او در ژانویه ۲۰۱۱ به همکاری خود با این شبکه پایان داد.
آقای لیوینگستون همچنین در گذشته پیشنهاد گفت و گو با گروه شبهنظامی ایرلند "آی آر ای" (ارتش سری جمهوریخواه ایرلند) را داده بود.
او دور پیش نیز در رقابت با آقای جانسون ناکام مانده بود.
آقای لیوینگستون نامزد حزب کارگر در این انتخابات بود و به رغم درخشش این حزب در انتخابات محلی در بریتانیا، حزب کارگر نتوانست در پایتخت، نامزد حزب محافظهکار را شکست دهد.
آقای لیوینگستون با اختلاف نزدیک به سه درصد آرا از رقیب محافظه کار خود شکست خورده است.
دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا از پیروزی آقای جانسون در این انتخابات استقبال کرده و ابراز خشنودی کرده است.
گروهی از تحلیلگران بر این باورند که آقای جانسون، در آینده، به رهبری حزب محافظهکار خواهد رسید و پیش از این هم گفته میشد که او درصدد دست یافتن به مقام نخست وزیری بریتانیا است.
آقای جانسون در این باره به بی بی سی گفته است که خود را وقف لندن و مردم آن میکند و نمیخواهد در انتخابات سراسری سال ۲۰۱۵ به عنوان نماینده، وارد پارلمان بریتانیا شود.
سیاستمدار 'جنجالی'
کن لیوینگستون در این سالها رابطه پر فراز و نشیبی با حزب کارگر داشته و در سال ۲۰۰۰ که به عنوان شهردار انتخاب شد، به طور مستقل کاندیدا شده بود.او به دلیل اختلاف نظرهای خود با تونی بلر، نخست وزیر وقت بریتانیا از این حزب خارج شده بود.
در سالهای اولیه دهه هشتاد میلادی، او به عنوان رئیس شورای شهر لندن، مارگارت تاچر، نخست وزیر محافظهکار وقت را به چالش گرفته بود.
آقای لیوینگستون ۶۷ ساله که به دلیل سیاستهای چپگرایانه خود به "کن سرخ" معروف شده بود، بارها به دلیل اظهارات و سیاستهایش، جنجالساز شده است.
کن لیوینگستون مدتی با شبکه خبری دولتی پرس تی وی ایران همکاری میکرد که این کارش، با انتقادهایی رو به رو شد.
او در ژانویه ۲۰۱۱ به همکاری خود با این شبکه پایان داد.
آقای لیوینگستون همچنین در گذشته پیشنهاد گفت و گو با گروه شبهنظامی ایرلند "آی آر ای" (ارتش سری جمهوریخواه ایرلند) را داده بود.
دادستانی کل افغانستان اعلام کرده که ۱۳ کارمند دولتی را به اتهام اختلاس بازداشت کرده است.
یکی از این کارمندان زن و شماری از آنها هم از کارکنان وزارت مالیه/دارایی هستند.
ژنرال ابوبکر، رئیس دادستانی مبارزه با فساد اداری در دادستانی کل افغانستان روز شنبه، ۱۶ ثور/اردیبهشت گفت که در میان آنها رئیسان و مدیران بخشهای نهادهای دولتی هم هستند .
او افزود: "ما امروز ساعت شش صبح تعدادی از ماموران بلندرتبه وزارت مالیه و اداره ارگان های محلی را به اتهام اختلاس ۲۵ میلیون افغانی بازداشت کرده ایم و به بازداشتگاه فرستاده ایم. پرونده آنها هم به زودی به محکمه فرستاده می شود."
وزارت مالیه اما تنها بازداشت سه کارمند این وزارت را تائید کرده است.
وحید توحیدی، سخنگوی این وزارت گفت که اتهام وارد شده علیه کارکنان این وزارت به "جعل" اسناد مرتبط است که از یک سال پیش پرونده آن به دادستانی فرستاده شده بود.
آقای توحیدی گفت: "حوالهای که یک بار اجرا شده بود و آنها میخواستند که براساس کپی (اسناد آن پول) آن را بیرون بکشند. کار آنها درین مورد تا حدی پیشرفت هم کرده بود، اما خوشبختانه در مراحل آخر آن ریاست خزائن متوجه این نقیصه شد."
مقام های دادستانی کل افغانستان گفته اند که پرونده متهمان تا دو هفته دیگر به دادگاه فرستاده خواهد شد.
با این حال، مقامهای وزارت مالیه گفته اند که اگر متهمان از سوی دادگاه مجرم شناخته نشوند، می توانند دوباره به وظایف خود بازگردند.
فساد اداری یکی از چالشهای اصلی بر سر راه حکومت افغانستان است.
منتقدان حکومت حامد کرزی، رئیس جمهوری را متهم کرده اند که در مبارزه با فساد موفق نبوده است.
ژنرال ابوبکر، رئیس دادستانی مبارزه با فساد اداری در دادستانی کل افغانستان روز شنبه، ۱۶ ثور/اردیبهشت گفت که در میان آنها رئیسان و مدیران بخشهای نهادهای دولتی هم هستند .
او افزود: "ما امروز ساعت شش صبح تعدادی از ماموران بلندرتبه وزارت مالیه و اداره ارگان های محلی را به اتهام اختلاس ۲۵ میلیون افغانی بازداشت کرده ایم و به بازداشتگاه فرستاده ایم. پرونده آنها هم به زودی به محکمه فرستاده می شود."
وزارت مالیه اما تنها بازداشت سه کارمند این وزارت را تائید کرده است.
وحید توحیدی، سخنگوی این وزارت گفت که اتهام وارد شده علیه کارکنان این وزارت به "جعل" اسناد مرتبط است که از یک سال پیش پرونده آن به دادستانی فرستاده شده بود.
آقای توحیدی گفت: "حوالهای که یک بار اجرا شده بود و آنها میخواستند که براساس کپی (اسناد آن پول) آن را بیرون بکشند. کار آنها درین مورد تا حدی پیشرفت هم کرده بود، اما خوشبختانه در مراحل آخر آن ریاست خزائن متوجه این نقیصه شد."
مقام های دادستانی کل افغانستان گفته اند که پرونده متهمان تا دو هفته دیگر به دادگاه فرستاده خواهد شد.
با این حال، مقامهای وزارت مالیه گفته اند که اگر متهمان از سوی دادگاه مجرم شناخته نشوند، می توانند دوباره به وظایف خود بازگردند.
فساد اداری یکی از چالشهای اصلی بر سر راه حکومت افغانستان است.
منتقدان حکومت حامد کرزی، رئیس جمهوری را متهم کرده اند که در مبارزه با فساد موفق نبوده است.
به گزارش مخالفان دولت سوریه وقوع انفجار در حومه حلب، دومین شهر بزرگ سوریه، مرگ یا مجروح شدن چندین نفر را به دنبال داشته است.
دیدهبان حقوق بشر سوریه که از گروههای مخالف
دولت به شمار میرود، اعلام کرده است که دستکم پنج نفر در انفجاری در حومه
حلب کشته شدهاند.گفته شده است که یک اتوبوس، هدف انفجار بوده است.
روز پنجشنبه نیز دستکم ۴ نفر به دنبال تیراندازی نیروهای امنیتی به سمت دانشجویان دانشگاه حلب که دست به تظاهرات زده بودند، کشته شدهاند.
گزارش شده است که امروز شنبه، دو انفجار هم در دمشق رخ داده که خرابیهایی را به دنبال داشت، ولی کسی آسیب ندیده است.
دیدهبان حقوق بشر سوریه به خبرگزاری فرانسه گفته است که هنوز مشخص نیست آیا تلفات انفجار حلب، از غیرنظامیان و یا از اعضای نیروهای امنیتی سوریه بودهاند.
محمد سعید، از مخالفان دولت در حلب به آسوشیتدپرس گفت که انفجار در یک کارواش متعلق به یکی از اعضای گروه الشبیحه رخ داده است. الشبیحه از گروههای لباس شخصی طرفدار دولت سوریه خوانده میشود.
یکی از انفجارها در دمشق بر اثر بمبهایی رخ داده است که زیر خودروهایی در خیابان الثوره، یکی از خیابانهای اصلی شهر، کار گذاشته شده بودند. این انفجار تلفاتی به دنبال نداشت، ولی به خودروهایی که در خیابان بودند، خساراتی وارد شد.
انفجار دوم دمشق هم در یکی از مناطق حومه شهر رخ داده است.
خشونتها در سوریه در حالی همچنان ادامه دارد که از روز ۱۲ آوریل میان دولت و مخالفان آتش بس برقرار شده است.
سازمان ملل میگوید از زمان آغاز تظاهرات اعتراضی علیه حکومت بشار اسد در مارس ۲۰۱۱ تاکنون بیش از ۹ هزار نفر در خشونتهای سوریه کشته شدهاند.
ژاپن آخرین راکتور هسته ای فعال خود را به عنوان بخشی از برنامه ایمنسازی استفاده از انرژی هسته ای در این کشور تعطیل کرده است.
در همین ارتباط، صدها نفر با در دست داشتن
پلاکاردهایی با این امید که بستن این نیروگاه پایان استفاده ازانرژی هسته
ای در ژاپن باشد، در خیابان های توکیو دست به راهپیمایی زدند.این راکتور که در نیروگاه اتمی توماری در شمال ژاپن واقع است، آخرین راکتور از مجموع بیش از پنجاه راکتوری است که از زمان وقوع سونامی سال گذشته به دلیل انجام تعمیراتی، فعالیت هایش را متوقف می کند.
گفته شده این اولین بار ظرف چهار دهه گذشته است که در ژاپن از انرژی هسته ای استفاده نمی شود.
تا سال گذشته، انرژی هسته ای تامین کننده ۳۰ درصد از انرژی مصرفی این کشور بود.
وقوع زمین لرزه شدید و سونامی در شمال شرق ژاپن در مارس سال گذشته، باعث آسیب جدی به چهار رآکتور از مجموع شش رآکتور نیروگاه هستهای فوکوشیما و نشت مواد رادیواکتیو به محیط اطراف آن شد.
در پی وقوع این حادثه نگرانیها در مورد ایمنی تاسیسات انرژی هستهای در ژاپن افزایش یافت، اما ۹ ماه بعد از بروز فاجعه اعلام شد که وضعیت نیروگاه فوکوشیما "تثبیت" و تمامی رآکتورهای آن خاموش و فعالیت آنها متوقف شده است.
در پی متوقف شدن فعالیت نیروگاههای هسته ای، مقامات ژاپن نسبت به کمبود برق در فصل تابستان هشدار داده اند.
گفته شده ژاپن برای تامین انرژی موردنیاز خود مقادیر زیادی گاز مایع طبیعی وارد کرده است.
در همین حال تجار ژاپنی نسبت به عواقب جدی بسته شدن نیروگاههای اتمی بر کارخانجات هشدار داده اند.
فرماندۀ سپاه: انتظارات رهبری از دولت محقق نمیشود
به گفتۀ فرمانده کل سپاه پاسداران، دولت نتوانسته به انتظارات
مقام رهبری پاسخ دهد. سرلشکر محمدعلی جعفری که در دانشگاه امام حسین، متعلق
به سپاه، سخن میگفت، چندین بار بر ارزش «شهادت» تأکید کرد و گفت
دانشگاهها باید افراد را برای شهید شدن تربیت کنند.
سرلشکر محمدعلی جعفری- فرمانده کل سپاه
پاسداران، به مناسبت برگزاری "هفته عقیدتی سیاسی سپاه"، در دانشگاه امام
حسین که متعلق به سپاه پاسداران است، ابتدا گفت: «جای شهدا و امام شهدا
خالی است که محقق شدن اهداف انقلاب اسلامی که همان توسعه و صدور انقلاب بود
و الان در حال سرعت گرفتن است، را ببینند».
اما به گفتۀ او اینک باید «بقیه اهداف جمهوری اسلامی» نیز محقق شود.
اما به گفتۀ او اینک باید «بقیه اهداف جمهوری اسلامی» نیز محقق شود.
فرمانده کل سپاه با انتقاد از دولت گفت: «سالها از
بیانات و انتظاراتی که مقام معظم رهبری از دولت و مسئولین نظام دارند
میگذرد در حالی که این امر محقق نمیشود».
جعفری افزود: «ما هم اکنون در مرحله سوم و چهارم انقلاب اسلامی که ساختن دولت اسلامی و ساختن جامعه اسلامی است، هستیم اما متأسفانه به کندی پیش میرویم».
جعفری افزود: «ما هم اکنون در مرحله سوم و چهارم انقلاب اسلامی که ساختن دولت اسلامی و ساختن جامعه اسلامی است، هستیم اما متأسفانه به کندی پیش میرویم».
وی جای دیگری از سخنانش گفت: «ما از سطح انتظاری که
شهدا و انقلاب اسلامی برای ما تعریف کردهاند فاصله زیادی داریم. ما باید
در این راه تلاش و مجاهدت کنیم و حتی به شهادت برسیم».
از نظر محمدعلی جعفری، دانشگاهها در این راه وظیفۀ
مهمی به عهده دارند و از جمله باید جوانان را برای شهادت تربیت کند. وی
گفت: «دانشگاه باید افراد را به سطحی از علم و عرفان و معرفت نسبت به اسلام
و خدا برساند که این افراد در راه خدا تلاش و مجاهدت کنند و حتی به شهادت
برسند».وی چندین بار بر لزوم اسلامی بودن دانشگاه تأکید کرد و گفت: «معلم باید بتواند دانشجویی را تربیت کند که از علمی برخوردار شود که درجه تقوا و تزکیه دانشجو را در کنار مسائل علمی بالا ببرد یعنی همان علم و راهی که خداوند به شهدا میدهد».
وی از کسانی که «در جهاد علمی به درجه شهادت نائل میشوند» تجلیل کرد و گفت این افراد به غیر از اهداف علمی، «دغدغههای دیگری دارند که آن تحقق اهداف اسلام است».
تأکید آمانو بر لزوم دسترسی آژانس به پارچین
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱
سهند خوانساری
یوکیا آمانو
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر لزوم دسترسی بازرسان این آژانس به
سایت هستهای پارچین تأکید کرده است؛ اما جمهوری اسلامی میگوید كه اتهامات
دربارهي اين سايت «مضحك» و «بچهگانه» است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، روز جمعه گفته است كه آژانس هنوز «پاسخ مثبت» ایران در رابطه با در خواستها برای دسترسی بازرسان به سایت پارچین را دریافت نکرده است.
وی در حاشیه کنفرانسی در شهر گالن در سوییس به خبرنگاران گفت: ما تمایل داریم که موضوع (پارچین) را دنبال کنیم و پارچین از اولویت برخوردار است و باید با آن شروع کنیم.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی معتقد است که ایران در برابر خواست این آژانس برای بازرسی از پارچین سنگاندازی و تلاش میکند تا این منطقه را پاکسازی کند.
آمانو گفته است كه آژانس متوجه برخی «فعالیتها» در پارچین شده است.
وی درپاسخ به این سوال که منظورش از «فعالیتها» چیست، گفت: ما کسی را در آنجا نداریم، بنابراین نمیتوانیم بگوییم اینها چگونه فعالیتهایی است.
قرار است دور جدید گفتوگوهای ایران و آژانس 24 و 25 اردیبهشت در وین برگزار شود.
فتوای جدید خامنهای درباره استفاده از فیلترشکن
علی خامنهای که قبلا درباره فیسبوک فتوا صادر کرده بود، به تازگی نظرش را هم درباره استفاده از فیلترشکن در ایران گفته است.
رهبری جمهوری اسلامی در پاسخ به استفتاء خبرنگار مهر که پرسیده: «حکم شرعی استفاده از سایتهای فیلتر شده برای کسانی که ضرورت شغلی آنها ایجاب میکند از این سایتها استفاده نمایند چیست»، گفته است: «بهطور کلی، استفاده از فیلترشکن تابع قوانین و مقررات نظام جمهورى اسلامى مىباشد و تخلف از مقررات جایز نیست.»
خامنهای قبلا هم درباره فیسبوک گفته بود: «بهطور کلی اگر مستلزم مفسده (مانند ترویج فساد، نشر اکاذیب و مطالب باطل) بوده و یا خوف ارتکاب گناه باشد و یا موجب تقویت دشمنان اسلام و مسلمین شود، جایز نیست والا مانعى ندارد.»
صدور فتوا از سوی خامنهای در حالی است که برخی از مراجع مثل حسینعلی منتظری، صلاحیت خامنهای را برای مرجعیت زیر سوال بردهاند و معتقدند که نباید فتوایی صادر کند.
بیانیه کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت هفته معلم
جـــرس: به مناسبت هفته معلم، کانون صنفی
معلمان ایران طی بیانیه ای انتقادی، ضمن برشمردن گوشه ای از مشکلات ساختاری
و شکلی آموزش و پرورش کشور و فشارهای وارده بر معلمان، خاطرنشان می کند که
"آینده هر کشور را میتوان از سیمای کنونی آموزش و پرورش آن دریافت، که
اگر چنین باشد، متاسفیم که شواهد موجود چهرهای سخت پریشان از آموزش و
پرورش را به تصویر میکشد."
بنا به گزارش های رسیده به جرس، در بیانیه کانون صنفی معلمان کشور به
مناسبت هفته معلم، همچنین به معلمان زندانی و فرهنگیان دربند نیز اشاره شده
و آمده است: "یاد چندتن از همکاران دربند مان را به امید آزادی هرچه سریع
ترشان پاس می داریم. رسول بداقی،محمد داوری،عبداله مؤمنی،علی پورسلیمان
و... که بعضی چند سال و برخی چندین ماه است که در زندان به سر می برند.
بداقی و داوری اکنون بیش از دو سال و نیم است که بدون حتی یک روز مرخصی در
زندان به سر می برند. نوروز امسال امیدها براین بود که همگی این عزیزان،دست
کم روزهای عید را در کنار خانواده بگذرانند؛افسوس که این چنین نشد..."متن این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته به شرح زیر است:
سالها میگذرند و سالگردها نیز. دریغ آن چه به جا میماند آرزوهای دست نایافته و عزیزان از دست رفته است. حدود نیم قرن پیش در روز دوازدهم اردیبهشت ۱۳۴۰، دکتر خانعلی تنها به جرم تقاضای افزایش حقوق معلمان با گلوله ی جور از پای در آمد و سی و اندی سال پیش استاد مطهری در همان روز با تیر جهل و تعصب به خون خویش درغلتید. این دو عزیز از یاد نمیروند زیرا آرمانهایشان همچنان پا برجاست.
بی شک برگزاری روز و هفته معلم فرصتی است برای ارج گذاری خدمات و زحمات قشری که صاحب نظران آن را مهمترین عامل در میان عوامل تعلیم و تربیت می دانند. نیز بازاندیشی درباره آن چه در این حوزه رخ داده و آن چه نیاز بوده است تا رخ دهد. چنان چه بخواهیم اندکی عمیق تر به این روز و هدف آن بپردازیم لازم است لایه ی شعارها و مراسم رسمی – که بی تاثیری آن ها در موقعیت اجتماعی معلمان،سال هاست آشکار شده– را کنار زده شرایط واقعی آموزش و پرورش،جایگاه معلمان در آن و منزلت اجتماعی آنان را موشکافانه مورد بررسی قرار دهیم و توجه مسئولان کشور را به این نکته ی بسیار مهم جلب کنیم که تجلیل از مفهوم انتزاعی معلم و غفلت از مصادیق این مفهوم،کاری بیهوده است. لازم است این پرسش نیز مطرح شود که برای بزرگداشت راستین مهمترین عنصر تعلیم و تربیت کدام شیوه ها را به کار گرفتهایم؟
آینده هر کشور را میتوان از سیمای کنونی آموزش و پرورش آن دریافت. اگر چنین باشد متأسفیم که شواهد موجود چهرهای سخت پریشان از آموزش و پرورش را به تصویر میکشد. آشفتگی در به اجرا درآوردن برنامه هایی که بیشتر حکایت از روزمرگی و نزدیک بینی دارد تا دور اندیشی و آینده نگری،دگرگونی های کارشناسی نشده و شتابزده با هدف هایی مغایر با اهداف پیش بینی شده در سند ملی اولیه آموزش و پرورش،جدا افتادگی آموزش و پرورش از تحولات فرهنگی و اجتماعی راستین جامعه ایرانی و جهانی و پی گیری اندیشه هایی بیگانه با این تحولات مانند آن چه در کتاب های درسی یا برخی برنامه های جنبی اعمال می شود، بازی با عدد سال های دوره های آموزشی (۴,۵,۳ یا ۳,۶,۳ و یا ۳,۳,۳,۳)و جابجایی آن ها بدون توجه به اولویت های سند ملی، بدون بستر سازی مناسب و بدون توجه به سرنوشت کودکان و نوجوانانی که بناست در این مقاطع،آموزش ببینند تحت عنوان تغییر ساختار نظام آموزشی و اجرای سند ملی آموزش و پرورش اتخاذ تصمیماتی عجولانه و بدون مبنای روشن و قانونی مانند صدور احکامی که برای افزایش حقوق معلمان تحت عنوان بدی آب و هوا،توسعه نایافتگی و... به ویژه در شهرستان ها و در آستانه انتخابات مجلس صورت پذیرفت(که اکنون و پس از انتخابات،زمزمه های تعدیل آن ها شنیده می شود) در حالی که پرداخت های معمول مانند حق التدریس دوماه آخر سال ۹۰ تا کنون پرداخت نشده (که در نوع خود بی سابقه است) و پاداش پایان خدمت بازنشستگان که با تأخیر سالانه و در اقساط متعدد پرداخت می شود. این تأخیرها در حالی است که رشد سریع نرخ تورم در شش ماهه ی دوم سال گذشته ارزش پول ملی را به میزان بسیار زیادی کاهش داده است. نکته ی دیگر افزایش تمرکز در مدیریت آموزش و پرورش و نادیده گرفتن نظرات آموزگاران و مدیران مدارس و حتی مدیران رده های میانی است که هرگونه آزادی عمل و ابتکار را از این بخش مهم سلب نموده است؛ضمن این که برخلاف قانون شوراهای آموزش و پرورش مناطق، مصوب سال ۱۳۷۴ است.
این همه در حالی است که برپایه ی نظر کارشناسان، بزرگداشت راستین معلم جهت گیریها و روشهای دیگری را میطلبد که اغلب آنها خلاف دیدگاهها و روشهای جاری در آموزش و پرورش و نهادهای فرادست آن است.
صاحب نظران براین باورند که اصلیترین راه بالا بردن منزلت اجتماعی معلمان، توجه به منابع انسانی و اولویت دادن به سرمایه گذاری در آموزش و پرورش است. به سخن دیگر در گام نخست لازم است سیاست گذاران و برنامه ریزان کشور محوریت داشتن آموزش و پرورش در پیشرفت کشور را باور داشته باشند تا نقش حساس معلم به عنوان عامل اصلی در تعلیم و تربیت را درک نمایند. رسیدن به این باور و این سطحِ درک از جایگاه معلم برابر است با رفع فقر و محرومیت از زندگی این قشر فرهیخته به عنوان نخستین گام .
نکته ی دیگری که می تواند نشان از ارج گذاری واقعی و احترام به اندیشه و آراء معلمان باشد، کاهش تمرکز در نظام آموزش و پرورش و افزایش مشارکت معلمان در امور جاری آن است. مشارکت در تدوین برنامههای آموزشی، کتابهای درسی،انتخاب مدیران و مسئولان رده بالاتر و تقویت برنامه مدرسه محوری، نمونههایی از این دست هستند. در حال حاضر نه تنها این حق طبیعی و مسلم معلمان برای مشارکت، نادیده گرفته میشود بلکه مدیران و مسئولان با نگاهی یکسویه و از بالا به پایین، کارکنان اداری و آموزشی را تنها مکلف به اجرای بی چون و چرای فرمان ها در قالب بخشنامه میدانند. همین نوع نگاه است که شکل گیری نهادهای صنفی مستقل برای آگاهی بخشی و دفاع از حقوق معلمان را عملی مجرمانه تلقی نموده و فعالیت صنفی را با نگاهی سیاسی،عملی ضد امنیت ملی جلوه می دهد و با فعالان،برخوردهای شدید می نماید؛بی توجه به سال ها تلاشِ آنها برای آموزش فرزندان این سرزمین،سرنوشت خانواده شان،و بدون درک این واقعیت که چنین روش هایی انگیزه معلمان برای مشارکت واقعی در تحقق اهداف آموزش و پرورش را نابود میسازد.
به این موارد می توان احساس وجود تبعیض و بی عدالتی میان معلمان و بخش ستادی وزارت آموزش و پرورش از یک سو و میان آموزش و پرورش و سایر وزارت خانه ها و ارگان ها از سوی دیگر را نیز افزود که سبب ساز ایجاد نارضایتی و بی اعتمادی به مسئولان در میان معلمان شده است. به طوری که فرهنگیان برای رهایی از چنین فضایی برای بازنشستگی،روز شماری می کنند و یا با به دست آوردن مدارک بالاتر انتقال به آموزش عالی را بر ماندن ترجیح میدهند؛که این خود شکل دیگری از فرار نخبگان است.
به هر روی، اگر به راستی دل نگران آموزش و پرورش هستیم و آهنگ بهبود آن را داریم، پیش از هرچیز بایستی از دگرگونی های شتاب زده و شعاری بپرهیزیم و با دخالت دادن سازمان یافته ی همه ی فرهنگیان و ارزش قائل شدن برای نگرش ها و تجربیات آن ها،به روش های کارآمد حل مسایل بنیادی این دستگاه گسترده،دست یابیم. بی تردید زمان آن رسیده که به نیروی کار و خلاقیت فرهنگیان ایمان آوریم و بسترهای مناسب برای رشد آن را فراهم نماییم. تاریخ شاهد آن است که پایه گذاران کارهای بزرگ در آموزش و پرورش، آموزگاران بوده اند. گواهی آشکار بر درستی این سخن،به ویژه در این روزها، یادبود معلم ماندگاری است که پایه گذار آموزش عشایری در ایران است: محمد بهمن بیگی که یازدهم اردیبهشت امسال،دومین سالگرد درگذشت اوست؛اما بی گمان یاد و نام او همواره جاودان خواهد ماند.
در پایان شایسته است یاد چندتن از همکاران دربند مان را به امید آزادی هرچه سریع ترشان پاس داریم. رسول بداقی،محمد داوری،عبداله مؤمنی،علی پورسلیمان و... که بعضی چند سال و برخی چندین ماه است که در زندان به سر می برند. بداقی و داوری اکنون بیش از دو سال و نیم است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برند. نوروز امسال امیدها براین بود که همگی این عزیزان،دست کم روزهای عید را در کنار خانواده بگذرانند؛افسوس که این چنین نشد. جای خالی آنان در کنار خانواده و آشنایان،اندوه بزرگی است بر قلب همه ی دوست دارانشان.
باری، در هر مقام و موقعیتی، اگر به تمامی نیکی ها و بهروزی ها برای ایران و ایرانی فکر می کنیم این سخن خردمندانه را نباید از یاد ببریم:
هيچ کشوری نمی تواند از سطح معلمانش فراتر رود.
کانون صنفی معلمان ايران
فرزانه بذرپور
صدیق الله توحیدی از روزنامه نگاران قدیمی
افغانستان است که مدیریت موسسه نی، دیده بان رسانه ای افغانستان را برعهده
دارد. با او درباره محدودیت های جدیدی که متوجه اتباع افغانستان در ایران
شده گفتگو کردم تا بدانم این تضییقات را ناشی از دولت ایران میداند یا
مردمش؟ به عقیده آقای توحیدی مردم افغانستان میدانند که ایرانیها که
دارای مشترکات فراوان نژادی ،دینی و تاریخی با انها هستند دراین مساله
تقصیری نداشته و این دولت اقای احمدی نژاد هست که به دلایل مختلف می خواهد
دشمنی و خصومت را درمیان مردم دوکشور دامن بزند و میگوید: مردم افغانستان
حساب دولت ایران را از مردم آن کشور جدا میدانند. این روزنامه نگار
افغانستانی همچنین از همدلی و دلجویی هنرمندان و مردم ایران تقدیر میکند و
باور دارد که این اعتراضات جلوی تبعیض دولت ایران را سد خواهد کرد .
به تازگی مقامهای ایران ممنوعیت ورود
اتباع افغانی را در برخی از شهرهای توریستی و پارک ها صادر کردند که واکنش
های گسترده ای در فضای مجازی داشت . میخواستم بدانم بازتاب این خبر در
میان مردم افغانستان چگونه بود و آیا دولت شما نسبت به رفتار ایران اعتراضی
نشان داد؟ پس از انتشار ممنوعیت بر ورود مهاجران افغان در برخی مناطق وسواحل از سوی دولت ایران، اعتراضات گسترده ی از طریق رسانه های افغانستانی انعکاس یافت و مردم ، جوانان و کارشناسان دراین مورد سخت انتقاد کردند اما دولت افغانستان اصلا به این مساله به صورت جدی نپرداخت و دلیل اش هم رعایت دولتمردان ایرانی بود زیرا دولت ریس جمهور کرزی نمی خواهد مناسبات اش با طرف ایرانی بهم بخورد.
آیا این سکوت دولت کرزای موجب اعتراض و انتقاد محافل سیاسی و رسانه ای افغان نشد؟
دقیقا این اعتراضات صورت گرفت، هم رسانه ها وهم شخصیت های سیاسی و محافل خبری به این وضع محدودیت بر مهاجران افغان که سال ها مشغول خدمت به مردم ایران بوده اند ودولت افغانستان در برابر این ظلم سکوت کرد، اعتراض کردند.
آیا افکار عمومی افغانستان عمل دولت ایران را از رفتار و برخورد ایرانیان متفاوت میبینند ؟
افغانی ها می دانند که مردم ایران که دارای مشترکات فراوان نژادی ،دینی و تاریخی با انها هستند دراین مساله تقصیری نداشته و این دولت اقای احمدی نژاد هست که به دلایل مختلف می خواهد دشمنی و خصومت را درمیان مردم دوکشور دامن بزند. مردم افغانستان حساب دولت ایران را از مردم آن کشور جدا میدانند.
در حال حاضر آیا موج مهاجرت از سوی هموطنان شما به ایران همچنان وجود دارد ؟
در حال حاضر علاقه به رفتن به ایران در میان مردم وجود ندارد اما ازسراجبار و برای لقمه نانی ودرامدی عده ای هستند که بازهم عقب درب سفارت جمهوری اسلامی دیده میشوند.
در چند سال اخیر موج بازگشت اتباع افغانی مقیم ایران افزایش داشته است ؟
بازگشت افغانستانی های تعلیم یافته از ایران به وطن شان بیشتر محسوس است اما شمار زیادی از خانواده که از چندین سال به این سو درایران زندگی می کنند ناگزیر اند هر تحقیر و ظلمی را تحمل کنند.
با توجه به قرابت فرهنگی میان ایران و افغانستان و اقامت طولانی مدت بسیاری از اتباع افغانستان در ایران ، به نظر شما ایران در نگاه هموطنان شما چگونه کشوری است ؟
مردم افغانستان که سالهای طولانی را در ایران سپری کرده اند اکنون میدانند که ملتها هیچ وقت دشمنان یکدیگر نیستند این دولت هاست که ملت ها را در برابر هم قرارمیدهند واستعمار می کنند بسیاری از مهاجران، ایران را کشور دوم خود میدانند و شماری زیادی از جوانان درانجا متولد شده اند و مدرسه رفته اند اما همیشه مهاجران را توهین و تحقیر رنج داده است که اکثرا توسط ماموران نظام در برابر شان اعمال شده است. درافغانستان کمترکسی است که به ایران سفر نکرده باشد و این سفرها سبب شده باشد که آنها ایران را خوب بشناسند اما متاسفانه ایرانیان به دلیل عدم سفربه این کشور ، افغانها وافغانستان را خوب نمی شناسند . مهاجران برگشته به وطن دو گونه نگاه دارند نسبت به ایران، یک از برخورد ماموران شاکی اند و هم برخورد برخی مردمی که تحت جو تبلیغانی ضد افغانها قرار گرفته و دوم برخورد خوب اهل علم ودانش ایران که همیشه دوستانه بوده است و در مجموع از مردم عام ایران راضی اند. و در نظر عمومی، ایران کشوریست که با افغانستان بسیار هم خوانی داشته واگر بحث تحقیر و توهین وافتراء در میان نباشد فرقی درمیان دوکشور نیست اما مردم ایران را مردم با فرهنگ عالی ومتمدن میدانند که شمار متحجران درآن کشور کمتر است الا که دولت ایران که فقط به مذهب و ولایت فقهی ارج قایل است وبس.
جمعی از هنرمندان سرشناس سینمای ایران در اعتراض به ممنوعیت های اخیر علیه اتباع افغان برنامه هایی را در استان های شمالی ایران تدارک دیدند تا حمایتشان را از افغانی ها مقیم ایران نشان دهند . فکر میکنید چنین کارهایی چقدر تاثیر گذار میتواند باشد و موجبات رفع سوئ تفاهم های میان دو ملت شود ؟
اعتراض هنرمندان ایرانی در اعتراض به وضع محدودیت بر مهاجران افغانی این حقیقت را بازگو کرد که افغانها در دل ایرانی ها جا دارند ودولت ایران نمی تواند این پیوند ها را بسگلد. همچنین اعترضات شهروندان ایرانی چه در داخل و چه در خارج از ایران ، مردم رنجیده افغانستانی را به خوبی دلجویی کرد. به باور من این اعتراضات جلو تبعیض دولت ایران را سد خواهد کرد .
شما از روزنامه نگارن قدیمی و شناخته شده افغانستان هستید و میدانم که سفرهایی به ایران داشته اید ، آیا تجربه ای مستقیمی از برخوردها و تبعیض و تحقیر قومی در ایران احساس کردید؟ عامل این تبعیض را دولت و قوانین ایران دانستید یا نگرش مردم ایران ؟
من در ایام اقامت های کوتاهی که درایران داشتم احساس نکرده ام که مردم دراین کشور نسبت به افغانها به صورت عام نفرت داشته باشند. من خاطرات خوبی از دوستان ایرانی ام دارم که متاسفانه اکثرا انها اکنون در زندان بسر می برند .در صحبت هایم با اهل بازار وکسبه هم چیزی را که گویای توهین شان نسبت به مردم کشورم باشد مشاهده نکردم اما دقیقا دولت ایران و قوانین آن کشور سبب ایجاد نفرت و تبعیض شده است . مثلا یکی از روزها در سفارت افغانستان در تهران با خانمی ایرانی برخوردم که شوهر افغان داشت و آن خانم در حالی که می گریست برایم گفت که به فرزندانم تابعیت ایرانی نمی دهند در حالیکه من وشوهرم سی سال است همین جا اقامت داریم وانها برای فرزندانم اجازه ورد به دانشگاه را نمی دهند. در حالی هر جای دنیا وقتی مادر شهروند است فرزندان هم شهروند آن کشور محسوب می شوند .
در خبرها آمده که رفت و آمد به سفارت افغانستان در تهران، ممنوع شده است و با کارمندان سفارتخانه برخورد های نامناسبی شده است و به گفته یکی از کارمندان سفارت افغانستان، ماموران امنیتی ایران به کارمندان سفارت گفته اند که با آنها "عمل متقابل" می کنند زیرا دولت افغانستان برخورد نا مناسبی با کارمندان سفارت ایران در کابل داشته است . آیا شما در افغانستان نسبت به این ماجرا اطلاع داشتید و آیا میدانید منظور ماموران ایران از عمل متقابل چه بوده است؟
رسانه های افغانستان نیز این خبر را نشر کرده اند که سفارت افغانستان توسط ماموران دولت ایران محاصره شده و ممنوعیتی بر رفت امد کارمندان سفارت وضع شده است. در حالیکه بر رفت و آمد کارمندان سفارت ایران در کابل هیچ قیودی وجود ندارد.
دلیل رفتار دولت ایران را چه ارزیابی میکنید ؟
من فکر می کنم که دولت احمدی نژاد خواسته است بردولت افغانستان فشار وارد کند تا در زمینه عقد پیمان استراتیژیک با امریکا محتاط باشد در حالی که اکنون این پیمان به امضاء رسیده است. من دلیل دیگری را نیز می توانم عرض کنم و آن اینکه دراین اواخر ریاست امنیت ملی افغانستان به صورت علنی از نفوذ ایران دررسانه های کشور انتقاد کرد و خبر داد که جاسوسان دولت ایران در کابل شناسایی و تحت نظارت قرار خواهند گرفت. البته دولت ایران گفته چنین اتهامی را به شدت رد می کند.
آیا به تازگی تنش یا اختلافاتی بین دو کشور به وجود آمده است ؟ در حال حاضر روابط فیمابین ایران و افغانستان را در چه وضعیتی میبینید ؟
من تنشی را در روابط دو دولت شاهد نیستم الا این که ایران پیوسته خواسته دولت افغانستان را تحت فشار قرار دهد و یا تطمیع کند که دربرابر امریکا وجامعه جهانی قرار گیرد ودراین زمینه از انواع ترفندها استفاده کرده است . دولت رئیس جمهور کرزای هم بحث امنیت کشور های همسایه به ویژه ایران و پاکستان را با امریکا مطرح کرده است اما ایران وپاکستان در افغانستان اهداف مشخصی را دنبال می کنند لذا خواهی نخواهی این اهداف برضد منافع عامه افغانستان هست.
دولت ایران با صرف مبالغ هنگفت مالی در افغانستان سعی دارد تا در رده های بالایی دولت نفوذ کرده و منافع خود را توسط مزدوران مزد بیگرشان تامین کند. ابوالفضل ظهرهوند سفیر جدید ایران در کابل سابقه خوبی ندارد اما ازاعتماد کامل رئیس جمهور ایران برخوردار است. او پیش از آنکه سفیر ایران در افغانستان شود، مشاور محمود احمدی نژاد در امور افغانستان و معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و این موضوع اهمیت کابل را نزد احمدی نژاد نشان میدهد . مشخص نیست سفیر تازه ایران چه برنامه های را باخود به کابل آورده است اما هرچه باشد هدیه خوبی برای مردم افغانستان نخواهد بود.
جـــرس:
به گزارش منابع حقوق بشری، سهند نوبخت دانشآموز ۱۸ سالهٔ آذربایجانی که در اعتراضات شهریور ماه به خشک شدن دریاچه ارومیه بازداشت شده بود یه چهار سال حبس محکوم شد.
به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر، این شهروند از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد در آذربایجان غربی به ریاست قاضی جوادیکیا به یک سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی محکوم شده است.
این فعال آذربایجانی با اتهاماتی نظیر تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی از طریق برگزاری جلسات غیرقانونی و چاپ نشریات بدون مجوز روبرو شده و خواستار تجدیدنظر در حکم خود شده است.
سهند نوبخت همزمان با اعتراضات عمومی به وضعیت دریاچهٔ اورمیه، ۱۹ شهریور سال گذشته توسط نیروهای اطلاعاتی در محل میدان امام شهر میاندوآب دستگیر و پس از چند روز بازداشت در میاندوآب به بازداشتگاه اداره اطلاعات اورمیه منتقل شده بود. وی پس از چندین روز بازداشت، ۱۷مهر ماه سال ۹۰ به قید وثیقه ۷۵۰ میلیون ریالی به طور موقت آزاد شده بود.
این دانشآموز متولد سال ۷۲ ، در حال حاضر مشغول تحصیل در مقطع پیشدانشگاهی است.
به گزارش منابع حقوق بشری، سهند نوبخت دانشآموز ۱۸ سالهٔ آذربایجانی که در اعتراضات شهریور ماه به خشک شدن دریاچه ارومیه بازداشت شده بود یه چهار سال حبس محکوم شد.
به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر، این شهروند از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد در آذربایجان غربی به ریاست قاضی جوادیکیا به یک سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی محکوم شده است.
این فعال آذربایجانی با اتهاماتی نظیر تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی از طریق برگزاری جلسات غیرقانونی و چاپ نشریات بدون مجوز روبرو شده و خواستار تجدیدنظر در حکم خود شده است.
سهند نوبخت همزمان با اعتراضات عمومی به وضعیت دریاچهٔ اورمیه، ۱۹ شهریور سال گذشته توسط نیروهای اطلاعاتی در محل میدان امام شهر میاندوآب دستگیر و پس از چند روز بازداشت در میاندوآب به بازداشتگاه اداره اطلاعات اورمیه منتقل شده بود. وی پس از چندین روز بازداشت، ۱۷مهر ماه سال ۹۰ به قید وثیقه ۷۵۰ میلیون ریالی به طور موقت آزاد شده بود.
این دانشآموز متولد سال ۷۲ ، در حال حاضر مشغول تحصیل در مقطع پیشدانشگاهی است.
جـــرس:
گروهی از فعالان سیاسی و مدنی ایرانی ساکن شهر تورنتو در کانادا، عصر روز
پنجشنبه ۱۴اردیبهشت ماه در مراسمی، به بهانه سالروز تولد شش زندانی سیاسی
متولد ماه اردیبهشت، یاد زندانیان سیاسی و عقیدتی را گرامی داشتند.
بنا به گزارش های رسیده، در آغاز این مراسم که با پشتیبانی «کمیته حقوق بشر
دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران» برگزار شد، حامد
هنرخواه از فعالین دانشجویی سابق در ایران، آخرین وضعیت «علی ملیحی، مجید
اسدی، مجید دری، حسن اسدی زیدآبادی، مسعود باستانی و سماء نورانی»، شش
زندانی سیاسی متولد ماه اردیبهشت را برای حاضران در مراسم شرح داد.
سپس سلمان سیما زندانی سیاسی سابق و عضو کمیتهی حقوق بشر «گروه دانشجویان و
دانش آموختگان لیبرال»، ضمن خیر مقدم به حاضرین در مراسم و گرامیداشت روز
معلم و روز کارگر و همچنین روز جهانی مطبوعات با ذکر خاطرهای از ایام
زندان خود، به اهمیت بزرگداشت زندانیان سیاسی و تأثیر مثبت این گونه
اقدامات در روحیهی زندانیان پرداخت.
این زندانی سیاسی سابق ادامه داد "نباید زندانیان سیاسی احساس کنند که فراموش شدهاند. من خود از نزدیک شاهد بودم که زندانیان سیاسی و خانوادههایشان از اینکه در جایی عدهای به فکرشان بودهاند، خوشحال میشدند. بزرگداشت زندانیان سیاسی و عقیدتی در فضای امن خارج از کشور حداقل کاری است که به پاس مقاومت ایشان میتوان انجام داد."
این فعال سابق دانشجویی در ادامه با اشاره به اقدامات دولت کانادا در زمینه حمایت از حقوق بشر در ایران افزود: "انتظارات از شهر تورنتو به عنوان دومین شهر ایرانی نشین خارج از کشور بالا است. اخیرا ما شاهد حمایت سناتورهای کانادایی از زندانیان سیاسی و عقیدتی بودیم. این اقدام مهمی است و باید تلاش کنیم که چنین حمایتهایی روزبهروز بیشتر شود. همچنین جان سعیدملکپور و حمید قاسمی شال نیز هنوز در خطر است. اقدامات صورت گرفته از سوی دولت کانادا و اظهارنظرهای مقامات کانادایی در این خصوص تأثیر مثبت داشته که این نشان میدهد هر چه توجه جامعهی بینالملل به مسالهی حقوق بشر در ایران بیشتر شود شاهد شرایط بهتری خواهیم بود."
سلمان سیما، سپس پیام گروه «دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران» را به این مراسم قرائت کرد.
در بخشی از این پیام با شادباش زادروز شش زندانی متولد ماه اردیبهشت، به احکام زندان طولانی در تبعید برای ضیاء نبوی و مجید دری دو دانشجویی که تنها در پی دفاع از حق تحصیل برای همگان بودهاند اشاره شده و آمده است: "بیش از سی نفر از زندانیان سیاسی-عقیدتی که در کنج زندانهای جمهوری اسلامی روزگار میگذرانند از دانشجویان هستند که این خود گواه بر ستمی است که بر علم و دانش در این سرزمین در زیر حاکمیت جهل و خرافه رفته است. عبدالله مؤمنی، رسول بداقی، محمد داوری، علی پورسلیمان و... از جمله معلمانی هستند که جایشان در کلاس درس خالی است و در زندان آموزش آزادگی میدهند. شاهرخ زمانی، محمد جراحی، رضا شهابی، علی نجاتی، بهنام ابراهیمزاده، علی اخوان و... نیز از جمله فعالان کارگری هستند که در زندان هستند."
در ادامه اردشیر زارعزاده، فعال سابق دانشجویی و مدیر اجرایی «مرکز بینالمللی حقوق بشر در کانادا» ضمن تقدیر از برگزاری چنین مراسمی، از اینکه بزرگداشت زندانیان سیاسی رفته رفته تبدیل به یک فرهنگ شده است ابراز خرسندی نمود. او گفت: "در اواسط دههی هفتاد که «کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی» را در داخل کشور شکل دادیم، شرایط خفقان سیاسی اجازه فعالیت راحت و آزادانه نمیداد ولی بر این باور بودیم و هستیم که از همه زندانیان سیاسی بدون توجه به گرایش و افکار و عقاید ایشان دفاع باید کرد. خوشحالم از اینکه میبینم امروز دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی روز به روز فراگیرتر میشود. از هر فرصت و بهانهای برای زنده نگه داشتن یاد زندانیان سیاسی باید استفاده کرد و از حقوق همه زندانیان سیاسی بدون اینکه سابقهشان را در نظر بگیریم؛ چه مهدی کروبی باشد و چه میرحسین موسوی و چه حشمت الله طبرزدی و دیگران باید دفاع کرد."
مهدی امین نیز از طرف دکتر فرخ زندی، عضو گروه «سکولارهای سبز»، با پوزش از اینکه وی نتوانسته در این مراسم حضور یابد ضمن تقدیر از برگزار کنندگان این مراسم گفت: "دفاع از حقوق بشر را وظیفه خود میدانیم و "سکولارهای سبز" همواره در راستای دفاع از حقوق بشر تلاش کرده است. دانشجویان نقش مهمی در به حرکت درآوردن جامعه و آگاهی بخشی دارند لذا دانشجویان زندانی را نباید فراموش کرد. این وظیفه همه ماست که نگذاریم مسالهی نقض حقوق بشر در بین بازیهای سیاسی فراموش شود."
پس از تکنوازی سنتور و شعرخوانی، پیام ویژهی مهسا امرآبادی همسر مسعود باستانی به این مراسم خوانده شد.
این زندانی سیاسی سابق ادامه داد "نباید زندانیان سیاسی احساس کنند که فراموش شدهاند. من خود از نزدیک شاهد بودم که زندانیان سیاسی و خانوادههایشان از اینکه در جایی عدهای به فکرشان بودهاند، خوشحال میشدند. بزرگداشت زندانیان سیاسی و عقیدتی در فضای امن خارج از کشور حداقل کاری است که به پاس مقاومت ایشان میتوان انجام داد."
این فعال سابق دانشجویی در ادامه با اشاره به اقدامات دولت کانادا در زمینه حمایت از حقوق بشر در ایران افزود: "انتظارات از شهر تورنتو به عنوان دومین شهر ایرانی نشین خارج از کشور بالا است. اخیرا ما شاهد حمایت سناتورهای کانادایی از زندانیان سیاسی و عقیدتی بودیم. این اقدام مهمی است و باید تلاش کنیم که چنین حمایتهایی روزبهروز بیشتر شود. همچنین جان سعیدملکپور و حمید قاسمی شال نیز هنوز در خطر است. اقدامات صورت گرفته از سوی دولت کانادا و اظهارنظرهای مقامات کانادایی در این خصوص تأثیر مثبت داشته که این نشان میدهد هر چه توجه جامعهی بینالملل به مسالهی حقوق بشر در ایران بیشتر شود شاهد شرایط بهتری خواهیم بود."
سلمان سیما، سپس پیام گروه «دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران» را به این مراسم قرائت کرد.
در بخشی از این پیام با شادباش زادروز شش زندانی متولد ماه اردیبهشت، به احکام زندان طولانی در تبعید برای ضیاء نبوی و مجید دری دو دانشجویی که تنها در پی دفاع از حق تحصیل برای همگان بودهاند اشاره شده و آمده است: "بیش از سی نفر از زندانیان سیاسی-عقیدتی که در کنج زندانهای جمهوری اسلامی روزگار میگذرانند از دانشجویان هستند که این خود گواه بر ستمی است که بر علم و دانش در این سرزمین در زیر حاکمیت جهل و خرافه رفته است. عبدالله مؤمنی، رسول بداقی، محمد داوری، علی پورسلیمان و... از جمله معلمانی هستند که جایشان در کلاس درس خالی است و در زندان آموزش آزادگی میدهند. شاهرخ زمانی، محمد جراحی، رضا شهابی، علی نجاتی، بهنام ابراهیمزاده، علی اخوان و... نیز از جمله فعالان کارگری هستند که در زندان هستند."
در ادامه اردشیر زارعزاده، فعال سابق دانشجویی و مدیر اجرایی «مرکز بینالمللی حقوق بشر در کانادا» ضمن تقدیر از برگزاری چنین مراسمی، از اینکه بزرگداشت زندانیان سیاسی رفته رفته تبدیل به یک فرهنگ شده است ابراز خرسندی نمود. او گفت: "در اواسط دههی هفتاد که «کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی» را در داخل کشور شکل دادیم، شرایط خفقان سیاسی اجازه فعالیت راحت و آزادانه نمیداد ولی بر این باور بودیم و هستیم که از همه زندانیان سیاسی بدون توجه به گرایش و افکار و عقاید ایشان دفاع باید کرد. خوشحالم از اینکه میبینم امروز دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی روز به روز فراگیرتر میشود. از هر فرصت و بهانهای برای زنده نگه داشتن یاد زندانیان سیاسی باید استفاده کرد و از حقوق همه زندانیان سیاسی بدون اینکه سابقهشان را در نظر بگیریم؛ چه مهدی کروبی باشد و چه میرحسین موسوی و چه حشمت الله طبرزدی و دیگران باید دفاع کرد."
مهدی امین نیز از طرف دکتر فرخ زندی، عضو گروه «سکولارهای سبز»، با پوزش از اینکه وی نتوانسته در این مراسم حضور یابد ضمن تقدیر از برگزار کنندگان این مراسم گفت: "دفاع از حقوق بشر را وظیفه خود میدانیم و "سکولارهای سبز" همواره در راستای دفاع از حقوق بشر تلاش کرده است. دانشجویان نقش مهمی در به حرکت درآوردن جامعه و آگاهی بخشی دارند لذا دانشجویان زندانی را نباید فراموش کرد. این وظیفه همه ماست که نگذاریم مسالهی نقض حقوق بشر در بین بازیهای سیاسی فراموش شود."
پس از تکنوازی سنتور و شعرخوانی، پیام ویژهی مهسا امرآبادی همسر مسعود باستانی به این مراسم خوانده شد.
همسر این روزنامهنگار زندانی در پیامش
نوشت: "روزنامهنگار زندانی سمبل محرومیت یک ملت از حق آزادی بیان است.
روزنامهنگار زندانی یعنی اینکه حق دانستن از ملتی سلب شده است.
روزنامهنگار زندانی یعنی اینکه در نقطهای از نقاط این کره خاکی حقوق بشر
در معرض خطر است و همسر من یکی از دهها روزنامهنگار زندانی در ایران است.
حقوق بشر منشوری چند وجهیست که هر کدام از اضلاع آن آزادی را فریاد
میزند و ما هر یک در هر گوشهای از این جهان پهناوربه قدر توان و دانش
خویش به حکم انسان بودن وظیفه داریم در پاسداشت آن بکوشیم. امروز روز تولد
مسعود باستانی است و من امروز در انتظار آزادی مردی هستم که لقب همسر را در
زندگی خصوصیام را دارد و در زندگی حرفهایاش روزنامهنگاری آرمانگرا
است. روزنامهنگاری وفادار به آرمانهای جهانی حقوق بشر چرا که خودم شاهد
بودم در سختترین لحظات اعتصاب غذای یک فعال کارگری که در یکی از
دورافتادهترین نقاط ایران زندانی بود کوشید تا صدای آازادیخواهی او را به
جهانیان برساند. مسعود بیش از همه در نشریات فارسیزبان و جامعه ایرانیان
مقیم کانادا فعال بود. او دغدغههای عدالتخواهانه و گزارش های حقوق بشری
مینوشت و جامعه کانادا به خاطر پایبندی ساکنانش به آرمان مشترک حقوق بشر
یکی از مهمترین مخاطبان او بودند. گاهی گمان میکنم که انتخابات ریاست
جمهوری ۸۸ و بازداشتهای پس از آن بهانهای بود برای ساکت کردن افرادی که
کشورشان را آزاد میخواستند و جهان را با حقوق بشر زیباتر میدیدند و
تردید ندارم که مسعود یکی از این افراد بود. در پایان از همه شما عزیزان که
به فکر ایران و زندانیان سیاسی هستید تشکر میکنم و امیدوارم روزی همه را
در ایرانی آزاد و سربلند که به حقوق بشر مزین است، ببینم."
بریدن کیک تولدی که بر روی آن عکس زندانیان سیاسی متولد اردیبهشت: علی
ملیحی، مجید اسدی، مجید دری، حسن اسدی زیدآبادی، مسعود باستانی و سما
نورانی چاپ شده بود پایانبخش این مراسم بود.
در پایان این مراسم پتیشنها و کارت پستالهایی در حمایت از نسرین ستوده، سعید متینپور، سعید ملکپور و حمید قاسمی شال که از سوی عفو بینالملل کانادا تهیه شده بود جهت امضا بین حاضران توزیع شد.
در پایان این مراسم پتیشنها و کارت پستالهایی در حمایت از نسرین ستوده، سعید متینپور، سعید ملکپور و حمید قاسمی شال که از سوی عفو بینالملل کانادا تهیه شده بود جهت امضا بین حاضران توزیع شد.
از نکات قابل توجه در این برنامه توزیع لیست دانشجویان زندانی با توضیحات
مختصری در مورد هر یک از آنها، شرح حال این شش زندانی سیاسی و نامه عاطفه
خلفی همسر حسن اسدی زید آبادی به دو زبان فارسی و انگلیسی در میان حاضران
بود. همچنین دکتر «سام اسدپور» که به تازگی با رای بالا به عضویت هیأت
مدیرهی جدید «کنگرهی ایرانیان کانادا» انتخاب شده در این مراسم حضور
داشت.
ابلاغ قانون “مدیریت سبز” به همه دستگاه های دولتی و غیر دولتی
روزنامه رسمی کشور آیین نامه اجرایی ماده ۱۹۵ قانون برنامه پنجساله توسعه در خصوص مدیریت سبز را منتشر کرد.به گزارش خبرگزاری مهر، در این آگهی آمده است: هیئتوزیران در جلسه مورخ ۹/۱۱/۱۳۹۰ بنا به پیشنهاد مشترک معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رییس هیات دولت و سازمان حفاظت محیط زیست و به استناد ماده (۱۹۰) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران ـ مصوب ۱۳۸۹ـ آییننامه اجرایی ماده یاد شده را به شرح زیر تصویب نمود:
آییننامه اجرایی ماده (۱۹۰) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران
ماده۱ـ در این آییننامه اصطلاحات زیر در معانی مشروح مربوط به کار میرود:
الف ـ سازمان: سازمان حفاظت محیط زیست
ب ـ دستگاههای اجرایی: دستگاههای موضوع ماده (۲۲۲) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران.
ماده۲ـ دستگاههای اجرایی و مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی موظفند اقدامات زیر را برای تحقق اهداف برنامه مدیریت سبز انجام دهند:
الف ـ اطلاعرسانی و ارتقای آموزش کارکنان در زمینه برنامه مدیریت سبز
ب ـ بهینهسازی مصرف انواع حاملهای انرژی
ج ـ بهینهسازی مصرف آب
دـ کاهش مصرف کاغذ با توجه به نوع فعالیت دستگاهها و مؤسسات
هـ ـ مصرف بهینه مواد اولیه، مواد مصرفی و تجهیزات
و ـ کاهش تولید پسماند از طریق بهرهگیری از فناوریهای مناسب و افزایش بهرهوری
زـ بهبود نظام تعمیر و نگهداری وسایل و تجهیزات به جای تعویض
ح ـ بازیافت ضایعات، تصفیه و بازچرخانی آب با سیستمهای مناسب
ط ـ استفاده از فناوریهای پاک و سازگار با محیط زیست
ی ـ کاربرد مواد مصرفی سازگار با محیط زیست
ک ـ مدیریت پسماندهای جامد با تأکید بر تفکیک از مبداء
ماده۳ـ سازمان موظف است به منظور انتقال سریع تجربههای موفق داخلی و خارجی، در اختیار گذاردن روشها و فناوریهای مناسب، ابلاغ دستورالعملها و برنامههای اجرایی مرتبط با مدیریت سبز، نسبت به بهنگام سازی مستمر «درگاه دولت سبز» اقدام نماید.
ماده۴ـ سازمان موظف است تا پایان سال دوم برنامه پنجم توسعه، شاخصهای مدیریت سبز را تدوین و ابلاغ نماید.
ماده۵ ـ معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور موظف است شاخصهای مدیریت سبز دستگاههای اجرایی را به عنوان بخشی از شاخصهای ارزیابی عملکرد دستگاههای یاد شده (موضوع مواد (۸۱) و (۸۲) قانون مدیریت خدمات کشوری) لحاظ نماید. دستـگاههای اجرایی موظفند شاخصهای اعلام شده را محاسبه و در چـارچوب شاخصهای ارزیابی عملکرد دستگـاههای متبوع خود لحاظ نمایند.
ماده۶ ـ دستگاههای اجرایی موظفند گزارش سالانه مدیریت سبز شامل اقدامات انجام شده و تحقق شاخصهای مرتبط را به سازمان ارسال نمایند تا پس از ارزشیابی و جمعبندی، گزارش مربوط به هیئتوزیران ارایه شود.
دولت عامل تشنج و نابسامانی است، بازخواستش کنید
رئیس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی مجلس، عامل نابسامانیهای اقتصادی را نداشتن مدیریت صحیح از سوی دولت دانست و گفت: دولت عامل اصلی تورم و گرانی در جامعه است چرا که با نداشتن کنترل بر بازار، اقتصاد کشور را متشنج کرده و بنابراین باید در برابر مردم پاسخگو باشد.نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی یادآور شد: همه افرادی که باعث تشدید تورم درجامعه شدهاند باید مورد بازخواست قرار گرفته و در مقابل مردم پاسخگو باشند.
غلامرضا مصباحی مقدم در گفتوگو با خانه ملت، با تاکید بر اینکه «باید با متخلفان وافرادی که در اجرای قانون هدفمندی یارانهها تورم و گرانی را کنترل نکرده وباعث تشدید و تقویت گرانیها شدند برخورد شود»، اظهار داشت: قطعاً باید با همه افرادی که در مرحله اول هدفمندی یارانهها بازار را کنترل نکرده و به افزایش افسار گسیخته بازار دامن زدند برخورد قاطع شود.
رئیس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی یادآور شد: قانون هدفمندی یارانهها در صورتی که درست اجرا میشد، تا این اندازه آثار و تبعات منفی به جامعه تحمیل نمی کرد لذا معتقدم عوامل دیگری باعث به وجود آمدن اثرات شوم تورمی در اقتصاد کشور شده است.
مصباحی مقدم با بیان اینکه تورم و نابسامانی اقتصادی جامعه، دارای چند عامل اصلی و فرعی است، تاکید کرد: تزریق پول به سیستم اقتصاد کشور، دلیل مهم بروز تورم درجامعه است که طی سال گذشته اتفاق افتاد و دولت با استقراض از بانک مرکزی، اسکناسهای بدون پشتوانه را به عنوان یارانه نقدی، میان مردم توزیع کرد.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم یادآور شد: رقم سنگین استقراضی از بانک مرکزی، منشاء اصلی ایجاد تورم در جامعه است.
نماینده مردم تهران درخانه ملت، اظهار داشت: شوکی که سال گذشته به واسطه افزایش قیمت ارز به بازار وارد شد و عدم مدیریت و کنترل به موقع بازارو همچنین تاخیر در تصمیم گیری و اجرای صحیح، باعث تشدید نوسانات قیمت ارز شده و آثار و تبعات منفی زیادی را برای اقتصاد کشور به همراه داشت.
مصباحی مقدم بیان داشت: بالا رفتن نرخ ارز، باعث افزایش قیمت کالاهای وارداتی شده و بر سایر کالاها تاثیرگذاشته و باعث تشدید نارضایتی مردم شده است.
عضو کمیسیون ویژه جهاد اقتصادی یادآور شد: با افزایش قیمتها، قدرت خرید مردم کاهش یافته و ارزش پول کشور نصف شده است.
وی عامل نابسامانیهای اقتصادی را عدم مدیریت صحیح دولت دانست و افزود: گاهی یک تصمیم عجولانه وغیرکارشناسانه می تواند بهترین قانون را به بدترین قانون ممکن بدل کند.
رئیس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی با انتقاد از شیوه نامناسب اجرای قانون هدفمندی یارانهها تاکید کرد: قانون هدفمندی یارانهها یکی از بهترین قوانینی است که مورد تایید همه نخبگان و کارشناسان اقتصادی کشوربوده است، ولی شیوه نادرست اجرای آن توسط دولت، باعث بروز نارضایتی مردم شده است.
تعطیلی قدیمی ترین کارخانه قند کشور در اثر نبود مواد اولیه
ابوالحسن خلیلی در گفتگو با ایلنا وابستگی کارخانجات روغن کشی به خارج از کشور را ۹۵ درصد اعلام کرد و گفت: در حال حاضر به دلیل عدم پرداخت تسهیلات بانکی و اعمال سیاستهای تحریم، بخش عمده واحدهای تولیدی موجود در این بخش از فعالیت بازماندهاند.
چندی پیش نیز، کارخانه قند ورامین که درسال ۱۳۱۳ به دست مارکوف روسی ساخته شد، به علت نبود مواد اولیه به تعطیلی کشیده شده است.
عمده مواداولیه این کارخانه که ۵۰۰ کارگر دارد از برزیل، کوبا و آفریقای جنوبی وارد کشور می شد که بدلیل تحریم های اخیر کشورمان وافزایش قیمت دلار ومشکلات ورود و خروج کشتیهای تجاری و بارگیریهایی که با تاخیر صورت میگیرد این شرکت را با بحران روبرو کرده و هر چند ماهی به مدت ۱۵ تا ۲۰ روز از فعالیت و تولید با میماند تا اینکه سرانجام تعطیل شد.
در همین حال، خلیلی با بیان این که کمترین حمایت ها از تولیدکنندگان مواد غذایی صورت می گیرد، اظهار کرد: تولیدکنندگان خودرو در اولویت حمایتهای تعرفهای قرار دارند. اما تولیدکننده صنعت غذایی هرگاه خواست از حقوق خود دفاع کند از تعرفه و دیوار حمایتی دولت به عنوان عامل بازدارنده استفاده شد.
خلیلی در رابطه با فشارهایی که از سوی بانکها به تولید کنندگان صنایع غذایی اعمال میشود گفت: اگر قرار است منابع بانکی مورد انقباض قرار بگیرند تولیدکننده صنعت غذایی تمایل دارد در مرحله آخر دستورالعملهای انقباضی قرار بگیرد، اما متاسفانه اولین جایی که برخوردها و فشارهای بانکی اعمال میشود بر کارخانجات تولیدکننده مواد غذایی است.
دبیرکل کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی ایران با اشاره به عدم استفاده کارفرمایان از ظرفیت واحدهای تولیدی تصریح کرد: در بحث حمایت از تولیدات کارفرمایان ترجیح می دهند با اعمال مدیریت در هزینهها از منابع انسانی استفاده حداکثری کنند و نسبت به تعدیل نیروی کار در این بخش اقدام کنند.
او با انتقاد از اعمال سیاستهای انقباضی بانک ها در نیمه دوم سال گذشته تصریح کرد: در بخش پرداخت عوارض هیچ گونه تسهیلاتی به تولید کنندگان پرداخت نشده است. و کارفرمایان با شرایط نا مناسب کسب و کار مواجه شده اند.
پیامد تحریم های بین المللی؛ تعطیلی کارخانه های روغن کشی
کلمه: در حالی که برخی از مقامات و مسئولان بلند پایه کشور تحریم های بین المللی را نعمت می دانند و خواستار گسترش آن هستند، دبیر کانون انجمن های صنفی صنایع غذایی ایران از بیکاری کارگران واحدهای تولیدی روغنکشی به دلیل عدم پرداخت تسهیلات بانکی و اعمال تحریم خبر داد.ابوالحسن خلیلی در گفتگو با ایلنا وابستگی کارخانجات روغن کشی به خارج از کشور را ۹۵ درصد اعلام کرد و گفت: در حال حاضر به دلیل عدم پرداخت تسهیلات بانکی و اعمال سیاستهای تحریم، بخش عمده واحدهای تولیدی موجود در این بخش از فعالیت بازماندهاند.
چندی پیش نیز، کارخانه قند ورامین که درسال ۱۳۱۳ به دست مارکوف روسی ساخته شد، به علت نبود مواد اولیه به تعطیلی کشیده شده است.
عمده مواداولیه این کارخانه که ۵۰۰ کارگر دارد از برزیل، کوبا و آفریقای جنوبی وارد کشور می شد که بدلیل تحریم های اخیر کشورمان وافزایش قیمت دلار ومشکلات ورود و خروج کشتیهای تجاری و بارگیریهایی که با تاخیر صورت میگیرد این شرکت را با بحران روبرو کرده و هر چند ماهی به مدت ۱۵ تا ۲۰ روز از فعالیت و تولید با میماند تا اینکه سرانجام تعطیل شد.
در همین حال، خلیلی با بیان این که کمترین حمایت ها از تولیدکنندگان مواد غذایی صورت می گیرد، اظهار کرد: تولیدکنندگان خودرو در اولویت حمایتهای تعرفهای قرار دارند. اما تولیدکننده صنعت غذایی هرگاه خواست از حقوق خود دفاع کند از تعرفه و دیوار حمایتی دولت به عنوان عامل بازدارنده استفاده شد.
خلیلی در رابطه با فشارهایی که از سوی بانکها به تولید کنندگان صنایع غذایی اعمال میشود گفت: اگر قرار است منابع بانکی مورد انقباض قرار بگیرند تولیدکننده صنعت غذایی تمایل دارد در مرحله آخر دستورالعملهای انقباضی قرار بگیرد، اما متاسفانه اولین جایی که برخوردها و فشارهای بانکی اعمال میشود بر کارخانجات تولیدکننده مواد غذایی است.
دبیرکل کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی ایران با اشاره به عدم استفاده کارفرمایان از ظرفیت واحدهای تولیدی تصریح کرد: در بحث حمایت از تولیدات کارفرمایان ترجیح می دهند با اعمال مدیریت در هزینهها از منابع انسانی استفاده حداکثری کنند و نسبت به تعدیل نیروی کار در این بخش اقدام کنند.
او با انتقاد از اعمال سیاستهای انقباضی بانک ها در نیمه دوم سال گذشته تصریح کرد: در بخش پرداخت عوارض هیچ گونه تسهیلاتی به تولید کنندگان پرداخت نشده است. و کارفرمایان با شرایط نا مناسب کسب و کار مواجه شده اند.
گندم ۸۰ تومان گران شد/ احتمال افزایش دوباره قیمت نان
کلمه: با تصویب دولت، گندم کارخانه ها ۸۰ تومان گران شد، این افزایش قیمت احتمال افزایش دوباره نان را افزایش می دهد.نان اصلی ترین غذای مردم است و افزایش قیمت این ماده غذایی می تواند تاثیر زیادی در سبد هزینه مردم و بخصوص اقشار کم در آمد داشته باشد. افزایش قیمت گندم در حالی صورت می گیرد که فقط دو هفته از اعلام قیمت نان می گذرد.
بر اساس مصوبه اخیر استانداری، قیمت هر قرص نان سنگک با وزن چانه ۷۰۰ گرم ۵۰۰ تومان، بربری با وزن چانه ۶۰۰ گرم ۳۷۵ تومان، تافتون و خراسانی با وزن چانه ۳۰۰ گرم ۲۵۰ تومان و لواش و تافتون گردان با وزن چانه ۷۰ گرم، ۱۲۵ تومان عرضه می شود.
عباس قبادی مدیرعامل شرکت تجاری دولتی ایران در خصوص تعیین قیمت گندم برای سال ۹۱ گفته بود:” قیمت گندم با پیشنهاد وزیر جهاد کشاورزی و تصمیم دولت در هفته روان تعیین خواهد شد.”
او مدعی شده بود : “باید قیمتی را برای گندم تعیین کنیم و ارزانی آن، سبب نشود که دامداران از گندم به جای جو و کاه در دامداریهای شان استفاده کنند.”
از سوی دیگر یوسف احمدی رییس انجمن صنفی نانوایان سنتی تهران معتقد است که با توجه به استراتژیک بودن محصول نان نمیتوان قیمت نان را بهطور کامل آزاد کرد اما آن را باید متناسب با افزایش تورم و هزینهها تغییر داد.
وی گفته بود: قیمت نان سال گذشته فقط یکبار افزایش یافت، این در حالی است که نرخ تورم افزایش یافته و لازم است با توجه به افزایش دستمزدها قیمتها تغییر کند.
به گفته رییس انجمن صنفی نانوایان سنتی تهران، با توجه به افزایش هزینهها افزایش ۲۰ درصدی قیمتها معقول است اما اگر قیمت آرد افزایش یابد نیاز است که افزایش بیشتری صورت گیرد.
مصوبه جدید افزایش قیمت آرد، در پی تصمیم نمایندگان ویژه احمدی نژاد در جلسه مورخ ۲۹ فروردین امسال کارگروه کنترل بازار و به استناد اصل ۱۲۷ قانون اساسی اتخاذ شده است.
براساس این مصوبه، قیمت فروش گندم اعم از وارداتی و تولید داخل توسط شرکت بازرگانی دولتی به کارخانجات آرد و سایر متقاضیان، ۴۴۰ تومان (هر کیلوگرم) تعیین شد. محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ماه جاری این مصوبه را برای اجرا به وزارت صنعت، معدن و تجارت ابلاغ کرده است.
در حالی قیمت فروش گندم اعم از وارداتی و تولید داخل توسط شرکت بازرگانی دولتی به کارخانجات آرد و سایر متقاضیان، ۴۴۰ تومان تعیین شد که پیش از این، این قیمت ۳۶۰ تومان بود.
باتوجه به این مصوبه، احتمال افزایش مجدد قیمت نان در آینده ای نزدیک وجود دارد.
در همین حال، رئیس اتحادیه نان های حجیم و نیمه حجیم با تاکید بر اینکه قیمت های جدید آرد به ما ابلاغ نشده است، گفت: قیمت های جدید نان فانتزی را آماده کرده ایم و از طریق وزرات صنعت، معدن و تجارت اعلام می کنیم.
جواد کرمی اظهار داشت: تولیدکنندگان نان فانتزی تاکنون قیمت آرد را هر کیلوگرم ۴۸۵ تومان دریافت می کردند ولی هنوز قیمت های جدید به ما اعلام نشده است.
وی افزود: آنالیز های جدید قیمت نان فانتزی را تهیه کرده ایم و به زودی به واحدهای صنفی اعلام می کنیم.
تولیدکندگان نان فانتزی از آرد باسبوس بالا استفاده می کنند.
خط فقر یک خانواده ۵ نفره: یک میلیون و پانصد هزار تومان
برخی از صاحب نظران اقتصادی خط فقر مطلق را ۴۰۰ و ۵۰۰ هزار تومان می دانند، اما عده یی هم معتقدند خط فقر برای یک خانواده پنج نفره دارای سه فرزند محصل رقم یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است.حسین راغفر با تشریح وضعیت اقتصادی کشور و تعیین خط فقر به تاثیر گرانی ها بر رفتارهای اجتماعی می پردازند.
این کارشناس اقتصادی در گفت و گو با اعتماد می گوید: اینکه چرا به این وضعیت اقتصادی رسیدیم، به دلیل سیاست های غلط و لیبرالی حاکم بر اقتصاد کشور است: به طوری که در ۲۴ سال گذشته هیچ نوع سیاست کنترل تورم نداشتیم. عمده ترین عامل تورم، مخارج و کسری بودجه دولت هاست و یکی از بخش هایی که برای کنترل تورم باید مورد توجه قرار گیرد، کاهش هزینه دولت هاست. این در حالی که چنین رویکردی در هیچ یک از سیاست های دولت دیده نمی شود. حتی آنچه از مطالعه لایحه بودجه سال ۹۱ می بینم و سیاست های غلط دیگر همچون پرداخت یارانه های نقدی، آثار بسیاری بر تورم، رفاه اجتماعی و ظرفیت های تولیدی می گذارد.
* بهتر است ابتدا به تورم ماه های اخیر اشاره کنیم که حتی کنترل افزایش قیمت ها را از مسوولان گرفته و آنها نیز اعتراف به گرانی در بازار کرده اند. رشد نرخ تورم در اقتصاد ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
* من از آمارهای رسمی درباره نرخ تورم به شدت ناامید هستم و این آمارها قابل قبول نیست. به نظر من در سال ۹۰ تورم بالای ۵۵ درصد بوده و تجربه سال گذشته با تورم نزدیک به ۵۰ درصدی سال ۷۴ قابل مقایسه نیست. این آماری که دولت و بانک مرکزی اعلام می کند، به بی اعتبار شدن نهادهای رسمی کشور می انجامد. مردم این آمارها را نمی پذیرند و آمارهای مربوط به تورم و بیکاری را در سفره ها و جوانان خود جست وجو می کنند. حضور خیل عظیم جوانان در سر کوچه ها و خیابان ها یا مشاغل کاذبی مانند توزیع موادغذایی و پیک موتوری که بازار کاذبی برای اشتغال کشور است، حاکی از افزایش نرخ بیکاری است. از سوی دیگر، خانواده ها به جوانان خود نگاه می کنند که چه تعداد از آنها سر کار رفته اند و آن زمان می توانند بپذیرند که آیا آمارهای رسمی دولت نسبتی با واقعیت ها دارد یا خیر. در رابطه با تورم هم این گونه است.
مردم به سفره خود توجه کرده و خریدهای هفته جاری را با هفته گذشته مقایسه می کنند، نه با سال گذشته و سال های گذشته. بنابراین هر هفته که برای خرید نیازهای اساسی به بازار می روند، با افزایش قیمت های قابل توجه هفتگی مواجه می شوند. گرانی ها در بازار مساله یی بسیار جدی است که به نظر در شرایط کنونی، تورم سالانه را سه رقمی خواهد کرد، چراکه وقتی تورم هفتگی به این صورت است، تجمیع تورم در سال بالاتر از دو رقم خواهد بود.
در رابطه با تورم مردم به سفره خود توجه کرده و خریدهای هفته جاری را با هفته گذشته مقایسه می کنند، نه با سال گذشته و سال های گذشته بنابراین هر هفته که برای خرید نیازهای اساسی به بازار می روند، با افزایش قیمت های قابل توجه هفتگی مواجه می شوند گرانی ها در بازار مساله یی بسیار جدی است که به نظر در شرایط کنونی، تورم سالانه را سه رقمی خواهد کرد
* دلیل چنین اتفاقاتی را در اقتصاد ایران چه می دانید و چرا به این نقطه رسیده ایم که حتی کنترل تورم از دست ما خارج شده است؟
اینکه چرا به این وضعیت اقتصادی رسیدیم، به دلیل سیاست های غلط و لیبرالی حاکم بر اقتصاد کشور است: به طوری که در ۲۴ سال گذشته هیچ نوع سیاست کنترل تورم نداشتیم. عمده ترین عامل تورم، مخارج و کسری بودجه دولت هاست و یکی از بخش هایی که برای کنترل تورم باید مورد توجه قرار گیرد، کاهش هزینه دولت هاست. این در حالی که چنین رویکردی در هیچ یک از سیاست های دولت دیده نمی شود. حتی آنچه از مطالعه لایحه بودجه سال ۹۱ می بینم و سیاست های غلط دیگر همچون پرداخت یارانه های نقدی، آثار بسیاری بر تورم، رفاه اجتماعی و ظرفیت های تولیدی می گذارد.
در حال حاضر بنیادهای تولید در کشور به شدت آسیب دیده است و اقدام هایی همچون واردات ۲۴ میلیارد دلاری را باید تیر خلاصی به مغز تولید در کشور تلقی کرد که عوارض بلندمدت آن، بحران های عمیق و جدی در اقتصاد است.
ظرفیت ها و منابعی که می تواند صرف ایجاد اشتغال، سرمایه گذاری و درآمد برای جامعه شود، به سمت مصرف گرایی و واردات می رود و جیب گروه های خاصی که منتفعان اصلی این سیاست ها هستند را پرپول می کند. به نظر من با وجود این سیاست ها آینده تورم برای سال ۹۱ بسیار نگران کننده است.
* شما تورم سال ۹۰ را حداقل ۵۵ درصد اعلام کردید. با احتساب گرانی ها در فروردین و اردیبهشت سال ۹۱، تورم در چه سطحی قرار دارد؟
تورم را باید در بحران سکه و ارز جست وجو کرد و نیز تبعات مختلف آن از سیاست های اقتصادی همچون پرداخت یارانه های نقدی قابل بررسی است. اقتصاد همچون بدنی است که دچار بیماری دیابت می شود. دیابت به بخش های مختلف بدن انسان آسیب می رساند و فرد به خاطر اثرات جانبی بیماری، ممکن است دچار سکته قلبی شود و جان خود را از دست بدهد و در نهایت بالای سر بیمار می نویسند مرگ به دلیل ایست قلبی بوده است. اما باید بگویم مرگ به دلیل دیابت بوده، ایست قلبی محصول آن بیماری است.
مساله یی که امروز در اقتصاد مشاهده می کنیم، به سیاست های غلط اقتصادی همچون پرداخت یارانه های نقدی برمی گردد که آثار و تبعات آن بخش های مختلف را تخریب می کند.
دو ماه دی و بهمن ۸۹ که شاهد افزایش عجیب و غریب قیمت سکه و ارز بودیم، بخشی از التهابات بدن بیماری است که خود را در این حوزه ها نشان داده است: زیرا منابع عظیمی که می تواند صرف توسعه شود، به تخریب اقتصاد کشور منتهی شد. بر این اساس، مشکلات فعلی اقتصاد ایران به دو ماه فروردین و اردیبهشت برنمی گردد: مساله را باید عمیق تر ببینیم.
به نظر من با ادامه این وضعیت، تورم سال جاری را حداقل باید روی ۶۵ و ۷۰ درصد بدانیم. یعنی اعلام می کنم اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانه ها و تصویب لایحه بودجه دولت، تورم را در کشور بالای ۶۵ درصد می برد: صرف نظر از اینکه ارقام بانک مرکزی و نهادهای رسمی چه می خواهد باشد، این ارقام را برای نرخ تورم شاهد خواهیم بود.
* چه ایرادی در لایحه بودجه ۹۰ می بینید که معتقدید تورم را به بالای ۶۵ درصد می رساند؟
لایحه بودجه منابع عظیمی را به جامعه تزریق می کند و بسیار انبساطی است. این لایحه هیچ نسبتی با تولید ندارد و هزینه های جاری دولت و نقدینگی در جامعه را به شدت افزایش می یابد. همه اینها باعث افزایش نرخ تورم می شود و در نهایت مارپیچ تورم شدت پیدا می کند.
عمده تبعاتی که بودجه ۹۱ از خود بر جای می گذارد، مربوط به هزینه های جاری دولت است، زیرا هیچ رویکرد مشخصی ندارد و با نگاه به موقعیت اقتصادی کشور با توجه به تحریم های بین المللی تدوین نشده است. حتی در شرایط عادی اقتصادی این بودجه تورم زاست: حالابماند که در شرایط ویژه به سر می بریم.
* یکی از ابهامات بودجه مشخص نبودن و ابهام در ارقام یارانه هاست. شما تاثیر این مساله را در اقتصاد چگونه می بینید؟
درست است: دولت ارقام یارانه ها را در بودجه نیاورده و سه سناریو پیش بینی کرده که پایین ترین آن ۶۳ هزار میلیارد تومان، دومین سناریو ۷۳ هزار میلیارد تومان و سومین سناریو ۸۳ هزار میلیارد تومان تزریق نقدینگی به بازار است. این سناریوها کسری بودجه دولت را به شدت افزایش می دهد و از سوی دیگر، تورم بسیار لجام گسیخته یی را به جامعه تحمیل می کند.
از سوی دیگر، دولت ظ اهرا از ۴۳ هزار میلیارد تومانی که بابت فاز نخست یارانه ها پرداخته است، فقط توانسته ۲۷ هزار میلیارد تومان با افزایش قیمت حامل های انرژی جمع آوری کند. ضمن اینکه بودجه سال ۹۱ به طور رسمی رقم ۳۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه را رقم زده است که البته انتظار می رود به بالای ۸۰ هزار میلیارد تومان برسد.
همچنین دولت در مقابل ۲۷ هزار میلیارد تومانی که در سال ۹۰ جمع آوری کرده، افزایش قیمت حامل های انرژی برای سال جاری را ۱۳۷ هزار میلیارد تومان پیش بینی کرده است. در واقع ۲۷ هزار میلیارد تومانی که موجب این تورم بزرگ در جامعه شده است را تبدیل به ۱۳۷ هزار میلیارد تومان کرده است.
* شما به تورم سه رقمی اشاره کردید. فکر می کنید چه زمانی به این نرخ برسیم؟
اگر امسال فاز دوم هدفمند کردن یارانه ها اجرا و لایحه بودجه دولت تصویب شود، تورم به بالای صد درصد می رسد.
با توجه به مباحثی که در رابطه با نرخ تورم اعلام کردید و مشکلاتی که تولید با آنها برخورد خواهد کرد، نرخ بیکاری را چه رقمی می دانید؟
به نظر من یکی از نکات غم انگیز، آماری است که در چند سال اخیر دستکاری شده است. بیکاری در کشور ما حداقل دو برابر رقمی است که دولت اعلام می کند. بنابراین این ارقام نسبتی با واقعیت های رسمی ندارد.
میزان اشتغالزایی که برای سال ۸۹ و۹۰ اعلام می کنند، باعث کاهش نرخ بیکاری نشده است؟
من نمی توانم آمار اشتغالزایی را بپذیرم و قابل اعتماد نیست. زیرا شواهد متعددی برای بطلان آمارهای رسمی وجود دارد: از جمله تعداد کسانی که بیمه شده اند. کسانی که در سال های گذشته بیمه شده اند، یک پنجم رقمی است که برای نرخ بیکاری اعلام می شود.
شواهد بازار کار بیانگر رونق اشتغال نیست و در مقابل مشاغلی که ایجاد شده است، تعداد زیادی بازنشسته وجود دارد. باید بگویم در اقتصاد ایران نه تنها شغلی ایجاد نشده است، بلکه رکود بیشتر در برخی مشاغل به چشم می خورد.
شما در حال حاضر خط فقر را چه رقمی برآورد می کنید؟
واقعیت این است که وقتی از نظر دولت اعلام خط فقر سرکارگذاری است، چه فرقی می کند خط فقر چه رقمی باشد! در کشور با توجه به تفاوت های فاحشی که در سطوح توسعه یافتگی مناطق مختلف وجود دارد، خط فقر هم متفاوت و تفاوت های آن چشمگیر است. در شهرهای بزرگ و کلانشهرها خط فقر بالاتر است، اما به نظر می رسد خط فقر مطلق در شهر تهران برای یک خانواده پنج نفره که سه جوان در سطوح مختلف تحصیلی داشته باشند، حداقل یک ونیم میلیون تومان است.
این رقم ۴۰۰ و ۵۰۰ هزار تومانی که برخی کارشناسان برای خط فقر مطلق اعلام می کنند، بر چه اساسی است؟
من این ارقام را قبول ندارم. آیا می توان با ۴۰۰ هزار تومان به تنهایی در تهران زندگی کرد؟ یکسری از افرادی که دانشگاهی اند، بخشی از مساله فعلی اقتصاد هستند و مشکلات کشور را این گونه و اشتباه تعریف می کنند. شما اگر بخواهید خانه یی در اسلامشهر تهران اجاره کنید، باید ماهانه ۴۰۰ هزار تومان با ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان رهن پرداخت کنید. حالابگویید این ۴۰۰ هزار تومان بر چه اساسی اعلام می شود؟
با وجود این شرایط، سیاست پرداخت یارانه های نقدی به تامین نیازهای مردم کمک کرده است؟
خیر، من به شدت مخالف این سیاست هستم. یارانه ها حتی اگر قرار است پرداخت شود، باید به گروه های محدودی از جامعه اختصاص یابد. این منابع عظیم باید صرف سرمایه گذاری شود، فرصت های شغلی ایجاد کند و مردم با کار کردن نیازهای خود را تامین کنند. در نهایت تولید در کشور افزایش پیدا می کند و باعث افزایش درآمد می شود و فاصله بین عرضه و تقاضا و تورم کاهش می یابد و توسعه اقتصادی ایجاد می شود.
اما به دلیل اینکه این نگاه وجود نداشته، پرداخت یارانه های نقدی تنها موجب از بین رفتن فرصت های سرمایه گذاری شده و به اخلاق کار در روستاها و شهرهای کوچک آسیب زده است. خیلی ها در خانه نشسته و منتظر هستند دولت سر ماه مبلغی را به حساب آنها واریز کند.
این اتفاق فقط در روستاها افتاده، زیرا هزینه و مخارج آنها پایین است. اما در شهرهای بزرگ یارانه های نقدی هیچ کمکی به خانوار نکرده است.
این مساله زیان اقتصاد ملی را به دنبال داشته است. این فرصت ها می توانست صرف سرمایه گذاری شود و آن سرمایه گذاری موجب ایجاد اشتغال و درآمدزایی شود. اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
شما معتقدید واردات ۲۴ میلیارد دلاری تولید را ورشکسته می کند، ولی وزیر اقتصاد تاکید دارد تولید مشکل دار نمی شود و در گذشته چنین وارداتی وجود داشته است. آیا واقعا چنین است؟
برای همین کشور به این نقطه رسیده است. واردات باعث شده تمام بنیادهای تولید نابود شود. آن وقت در همین چند ساله شاهد هستیم که بسیاری از تولیدکنندگان در اثر سیاست های نادرست نابود شدند. ۲۴ میلیارد دلار بالغ بر ۴۰ هزار میلیارد تومان می شود که اگر این رقم را وام ارزان قیمت به تولید دهند، می تواند توسعه تولید را در سال آینده تضمین کند.
واردات از برزیل و پاکستان تنها تولیدکنندگان این کشورها را تقویت می کند و در سال های آینده همچنان شکاف تقاضا وجود خواهد داشت. ما در اقتصادهزینه – فرصت را از دست می دهیم و واردات فرصت سرمایه گذاری و ایجاد شغل و تولید را می گیرد.
تاثیر گرانی ها در رفتار اجتماعی و زندگی مردم چگونه خواهد بود؟
به نظر من تورم تاثیرات مختلفی روی گروه های مختلف دارد. یک گروه به قشر پایین درآمدی مربوط می شود که اینها بازنده های اصلی تورم هستند، چراکه دارای درآمدهای ثابت نیستند و با افزایش قیمت ها با حداقل های نیازهای اساسی فاصله پیدا می کنند.
گروه دیگر، قشر بالای درآمدی هستند که دارایی های بسیاری دارند و ارزش دارایی های آنها با افزایش نرخ تورم بیشتر می شود. بر این اساس، فاصله بین گروه های پایین طبقاتی و بالاتر در اثر تورم افزایش پیدا می کند.
آیا در حال حاضر وارد مرحله یی شده ایم که طبقات متوسط درآمدی جامعه حذف شوند؟
بخشی از گروه های متوسط درآمدی به طور طبیعی در اثر جابه جایی درآمدی و فرصت های ناسالمی که در اقتصاد به وجود آمده است، توانستند وارد طبقات بالاتر درآمدی شوند و البته گروه عظیمی به گروه های پایین تر انتقال پیدا کردند. به نظر من طبقه متوسط به طبقه پایین فشرده شده است. حتی آمارهای مرکز آمار این مساله را نشان می دهد.
در این شرایط چه اتفاقی می افتد؟
در این وضعیت گروه های پایین درآمدی احساس بی پناهی بیشتری می کنند و اینکه نظام اقتصادی آنها را فراموش کرده است. آنها احساس می کنند در جامعه یی به سر می برند که کسی به فکر آنها نیست و خود باید برای بقا تلاش کنند. از این رو شاهد رفتارها و کج روی هایی در طبقات پایین جامعه هستیم.
جوانان این گروه از خانواده ها آرزوها و تقاضاهایی دارند که خانواده های دیگر دارند و از همین رو به دنبال داشتن یک زندگی و چشم انداز مناسب از آینده هستند که شغل، مسکن و حداقل دستمزد است تا بتوانند زندگی خود را تامین کنند. اما وقتی می بینند کسی به نیازهایشان توجهی ندارد، به سمت جرم و جرائم می روند. بنابراین دست به فعالیت های جرم خیز و مجرمانه و خرید و فروش مواد مخدر و سرقت می زنند و اقدام هایی همچون کیف قاپی و خرید و فروش اسلحه که در سال های گذشته در کشور رواج پیدا کرده است. این رفتارها در گروه های مختلف اقتصادی و اجتماعی متفاوت است.
یکی از مسائلی که در سطوح دانشجویان شاهد هستیم که روند رو به رشدی دارد، خروج از کشور است. آیا این مساله را می توان از جمله آثار و پیامدهای تورم در جامعه دانست؟
درست است. یکی از دلایل فرار مغزها از کشور را باید در تورم جست وجو کرد. آثار تورم باعث می شود فارغ التحصیلان دانشگاهی که امروز بالاترین نرخ بیکاری را در کشور تجربه می کنند، به دلیل عدم امکان دستیابی به حداقل های زندگی همچون مسکن و ازدواج و آسیب های شدیدی که تورم روی بخش های تولیدی گذاشته، از کشور خارج شوند. از سوی دیگر سیاست های غلط واردات گسترده طی سال های گذشته به نابودی بنیادهای تولید و ورشکستگی واحدهای تولیدی در کشور منتهی شده است و علاوه بر تورم، شاهد رکود در کشور هستیم.
در واقع مجموعه یی از عوامل برای سوق دادن سرمایه های انسانی به خارج از کشور و یافتن راه های دیگری که امکان زندگی منطقی را برای آنها مهیا کند، پیش آورده است. به همین دلیل امروز شاهد بزرگ ترین موج خروج سرمایه های انسانی از کشور هستیم که قطعا نقش تورم در تخریب فرصت های اشتغال و افزایش قیمت نیازهای اساسی خانوارها بسیار تعیین کننده است.
به عنوان مثال می توانیم از قیمت مسکن نام ببریم که در اثر تورم در ظرف هفت ساله دولت های نهم و دهم، به سطح بسیار نگران کننده یی رسیده و خود یکی از عوامل اصلی فرار مغزها در کشور است. امروز یک زوج جوان که از دانشگاه فارغ التحصیل شده باشند، در خطر کسب یک شغل شرافتمندانه متناسب با ظرفیت هایشان هستند و از سوی دیگر شاهد افزایش قیمت ها هستیم. حتی اجاره مسکن در شهرهای بزرگ برای این زوج جوان امکان پذیر نیست و امکان اجاره مسکن با سطح فعلی دستمزدها وجود ندارد. بنابراین گزینه دیگری که در مقابل این گروه قرار می گیرد، خروج از کشور است.
این طور نیست که همه کسانی که از کشور خارج می شوند، فرصت بهتری را تجربه می کنند. ممکن است با وضعیت ها و ناهنجاری های بیشتری در خارج از کشور مواجه شوند و دچار گرفتاری ها و مصیبت های گوناگون دیگری باشند. بنابراین اینها بخشی از مسائلی است که تورم لجام گسیخته در کشور ما در گروه های مختلف اجتماعی نازل کرده است. از سوی دیگر بخش عمده طبقه متوسط در این فرآیند تورم آسیب دیدند و به طبقات پایین تر سوق پیدا کردند. همچنین تورم یکی از عوامل اضطراب های اجتماعی شده است و به همین دلیل گروه های مختلفی را شاهد هستیم که به وضوح نگرانی های خود را از بدتر شدن نرخ تورم و افزایش قیمت ها در جامعه ابراز می کنند.
* به مسکن اشاره کردید، اما دولت معتقد است با طرح مسکن مهر توانسته تقاضا را پوشش دهد. نظرتان در این باره چیست؟
مردم را نمی توان به اجبار ۱۰۰ کیلومتر دورتر از شهرها وجاهایی که کار وجود ندارد، برد. از سوی دیگر، امکان رفت و برگشت در این شهرها وجود ندارد و اگر زیرساخت های ارتباطی در کشور فراهم شده بود، مردم می توانستند در این شهرها زندگی کنند. ولی وقتی اینها وجود ندارد، تنها عده یی خانه ها را می خرند که وقتی قیمت ها افزایش یافت، خانه ها را بفروشند که البته طبقات متوسط به بالای جامعه هستند. مسکن را نمی توان فقط سرپناه دانست و هیچ نسبتی با محل کار و حمل ونقل دیده نشود.
* در حال حاضر آماری از میزان فرار مغزها از کشور دارید؟
نه، آمار به این معنا وجود ندارد. آمارهای متفاوتی ارائه می شود، اما همان طور که در دانشگاه ها هستیم، می بینیم هرچه دانشجو تولید می کنیم، از کشور خارج می شود. در حال حاضر با پدیده بی سابقه یی روبه رو هستیم که ظرف ۳۰ژ سال گذشته وجود نداشته است.
فرمانده سپاه هم به جمع انتقاد کنندگان از دولت پیوست/ رهبری از عملکرد دولتمردان راضی نیست
در حالی که سپاه نقش کلیدی در انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری سال ۸۸ داشت و توانست کاندیدای مورد نظر خود را به پاستور بفرستد، اینک فرمانده سپاه از عملکرد دولتمردان ابراز نارضایتی می کند.این روزها همه تریبون ها به انتقاد از دولت اختصاص یافته است و سردار جعفری، فرمانده کل سپاه از اجرایی نشدن انتظارات رهبری توسط دولتمردان انتقاد کرد و مدعی شد: سالها از انتظاراتی که رهبری از دولت و مسئولین نظام دارند و آنها را بیان میکنند میگذرد در حالی که این امر محقق نمیشود و امیدوارم بتوانیم در این مسیر گام موثری برداریم.
وی با اشاره به نقش سپاه در انقلاب اسلامی اظهار داشت: آنچه ما باید به آن توجه داشته باشیم و برای آن شب و روز نشناسیم و همه تلاشخودمان را روی آن متمرکز کنیم، پیشبرد بقیه اهداف جمهوری اسلامی است.
فرمانده سپاه از دانشگاه امام حسین بعنوان اتاق فکر نام برد و افزود: ممکن است برخی تصور کنند دانشگاه یک فضای علمی و آموزشی است و خیلی نباید به این موضوعات کاری داشته باشد ولی دانشگاه مورد نظر امام(ره) و رهبری و تضمین کننده آینده انقلاب باید دانشگاهی باشد که دغدغه انقلاب اسلامی را داشته باشد و پیشقراول در این مسیر باشد و ما امیدواریم اتاقهای فکری در دانشگاه امام حسین(ع) برای تطبیق انتظارات رهبری و نظام از دانشگاهها تشکیل شود.
به گزارش فارس وی اظهار داشت: سالها از بیانات و انتظاراتی که رهبری از دولت و مسئولین نظام دارند و آنها را بیان میکنند میگذرد در حالی که این امر محقق نمیشود و امیدوارم بتوانیم در این مسیر گام موثری برداریم.
وی مدعی شد: ما هم اکنون در مرحله سوم و چهارم انقلاب اسلامی که ساختن دولت اسلامی و ساختن جامعه اسلامی است، هستیم اما متاسفانه به کندی پیش میرویم. باید هر کسی که دغدغه اسلام و نظام اسلامی را دارد و میتواند کار نرم افزاری و فکری انجام دهد در این عرصه تلاش کند و این رسالت دانشگاهیان ماست.
جعفری با اشاره به شهدای عرصه علمی اظهار داشت: خیلیها تلاش میکنند اما آنها که در جهاد علمی به درجه شهادت نائل میشوند غیر از اهداف علمی، دغدغههای دیگری دارند که آن تحقق اهداف اسلام است.
واردات بی رویه گوشت، ۷ ماه حقوق کارگران مهابادی را به تعویق انداخت
واردات بی رویه گوشت باعث شده است که کارگران مجتمع دامداری مهاباد ۷ ماه حقوق معوقه طلب داشته باشند.سعید مصطفینژاد در گفت گو با ایلنا با اعلام این خبر گفت: بهانه عدم پرداخت معوقات حقوقی کارگران توسط کارفرمای این واحد تولیدی واردات بیرویه گوشت بوده است.
این فعال کارگری با اشاره به توقف تولید این کارگاه، افزود: کارگران مجتمع دامداری مهاباد در حال حاضر بلاتکلیف هستند و بیهدف در محل کار خود حضور مییابند.
مصطفی نژاد ادامه داد: مدیر عامل این واحد صنعتی تولید گوشت به کارگران و مسئولان استانی قول داده بود که در موقع پرداخت حقوق کارگران ۲ ماه از حقوق معوقه آنان را نیز پرداخت کند که تا کنون این وعده محقق نشده است.
مجتمع دامداری مهاباد وابسته به شرکت غدیر سبز بوده و داری زیر مجموعههای صنعتی همانند هما مرغ، سردخانه زمزم، و کشت صنعت مهاباد است.
احضار بیش از ۱۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران به اداره گزینش سازمان سنجش
سحام نیوز: در روز سه شنبه گذشته، ۱۲ اردی بهشت ۱۳۹۱،
تعدادی از دانشجویان دانشگاههای تهران که در آزمون کارشناسی ارشد اسفند ۹۱
شرکت
کرده بودند، برای بازپرسی به گزینش سازمان سنجش فراخوانده شدند. این فراخوان در حالی است که نتایج نهایی آزمون کارشناسی ارشد، در هفته جاری اعلام خواهد شد.
بر اساس گزارش ادوارنیوز، مقامات امنیتی بیش از ۱۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران، صنعتی شریف، امیرکبیر، علامه طباطبایی و علم صنعت که بیشتر از دانشجویان شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی بودهاند را احضار کردند. تعدادی از دانشجویان احضار شده، حتا سابقه فعالیت دانشجویی نیز نداشتند و فقط به صرف داشتن رابطه با بعضی از فعالین احضار و تهدید شدند.
دانشجویان در چند نوبت صبح ( ۸ تا ۱۱)، ظهر (۱۱:۰۵ تا ۱۴:۰۵) و بعد از ظهر ( ۱۵ تا ۱۹) مورد بازپرسی قرار گرفته اند. تعدادی از این بازپرسان، از چهره های سرشناس دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی بودهاند.
بر اساس این گزارش، درخواست اصلی اقرار به تمامی اغتشاشات موجود در آن دانشگاه بوده است و سپس تعهدی برای تکرار نکردن اغتشاشات در مقطع کارشناسی ارشد مورد نظر بوده است که در صورت ممانعت دانشجویان را با ضرب و شتم مواجه می کردند. همچنین این دانشجویان تهدید شدند که در صورت عدم همکاری با دستگاههای امنیتی امکان تحصیل در مقطع بالاتر را نخواهند داشت.
بازجویی هر فرد به طور میانگین یک ساعت به طول میانجامید. تاکید بازجویان در مدت بازجویی روی ستاره دار نکردن دانشجویان بوده، با این استدلال که اینبار مدرکی به دست شما نخواهیم داد که ادعای ستاره دار بودند کنید.
شایان ذکر هست که است بر اساس اخبار رسیده به ادوار نیوز این فشارها فقط در تهران نبوده بلکه در شهرهایی مانند اصفهان، اهواز و شیراز نیز اقدام به احضار و بازجویی فعالین دانشجویی شده است.
کرده بودند، برای بازپرسی به گزینش سازمان سنجش فراخوانده شدند. این فراخوان در حالی است که نتایج نهایی آزمون کارشناسی ارشد، در هفته جاری اعلام خواهد شد.
بر اساس گزارش ادوارنیوز، مقامات امنیتی بیش از ۱۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران، صنعتی شریف، امیرکبیر، علامه طباطبایی و علم صنعت که بیشتر از دانشجویان شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی بودهاند را احضار کردند. تعدادی از دانشجویان احضار شده، حتا سابقه فعالیت دانشجویی نیز نداشتند و فقط به صرف داشتن رابطه با بعضی از فعالین احضار و تهدید شدند.
دانشجویان در چند نوبت صبح ( ۸ تا ۱۱)، ظهر (۱۱:۰۵ تا ۱۴:۰۵) و بعد از ظهر ( ۱۵ تا ۱۹) مورد بازپرسی قرار گرفته اند. تعدادی از این بازپرسان، از چهره های سرشناس دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی بودهاند.
بر اساس این گزارش، درخواست اصلی اقرار به تمامی اغتشاشات موجود در آن دانشگاه بوده است و سپس تعهدی برای تکرار نکردن اغتشاشات در مقطع کارشناسی ارشد مورد نظر بوده است که در صورت ممانعت دانشجویان را با ضرب و شتم مواجه می کردند. همچنین این دانشجویان تهدید شدند که در صورت عدم همکاری با دستگاههای امنیتی امکان تحصیل در مقطع بالاتر را نخواهند داشت.
بازجویی هر فرد به طور میانگین یک ساعت به طول میانجامید. تاکید بازجویان در مدت بازجویی روی ستاره دار نکردن دانشجویان بوده، با این استدلال که اینبار مدرکی به دست شما نخواهیم داد که ادعای ستاره دار بودند کنید.
شایان ذکر هست که است بر اساس اخبار رسیده به ادوار نیوز این فشارها فقط در تهران نبوده بلکه در شهرهایی مانند اصفهان، اهواز و شیراز نیز اقدام به احضار و بازجویی فعالین دانشجویی شده است.
14ارديبهشت: استمداد محمد علی آگوشي، فرهنگی زندانی کرد در زندان اروميه از تمامی مجامع حقوق بشری و بين المللی
نامه استمداد زندانی فرهنگی کرد محمد علی آگوشی از سازمانهای حقوق بشر و مجامع بين المللی جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و انتشار در اختيار "فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران " قرار داده شده است. متن نامه استمداد به قرار زير می باشد: آيا تا کی نقض حقوق انسانی در کشور ايران بايد ادامه داشته باشد؟
اينجانب آگوشی اهل پيرانشهر فرهنگی بازنشسته که مدتی 4 سال است در زندان اروميه اسير می باشم . در سال 88 از سوی دادگاه نظامی اروميه به جرم کرد بودن و فعال مدنی و به اتهام ارتباط با اقليم کردستان به اعدام محکوم شدم چون حکم صادره خلاف قانون و اصول انسانی بوده شديدا به آن اعتراض کردم در نتيجه شعبۀ 31 ديوان عالی کشور حکم صادره را نقض و پرونده جهت اعاده دادرسی عادلانه به شعبۀ هم عرض دادسرای عمومی نظامی ارسال و اعاده گرديد شعبۀ هم عرض هم بدون توجه به مستندات ديوان ضمن نقض اعدام حکم 10 سال تبعيد در زندان زاهدان را صادر نمود.
با توجه به نوع اتهام تفهيمی مجازات محارب (نفی بلد) که خلاف نص قرآن و قانون اساسی و عرف بين المللی بوده در اصل، مجددا به رای صادره اعتراض نمودم و پرونده برای بار دوم به شعبۀ 31 ديوان فرستاده شد و ديوان تحت فشار دادستان و ساير عوامل حکم صادره را تاييد کرد و جهت اجرا به دادسرای اروميه ارجاع کرده است.
نظر به اينکه عيال وار بوده و دارای 5 فرزند می باشم و مادر 77 ساله و عليل می باشم. اجرای حکم تنها از نظر روحی و ساير موارد به ضرر خانواده ام می باشد و در حقيقت آنها مجازات می شوند و آخرين جمله ای که از مادرم شنيده ام " ... گفته سلام با تبعيدت شايد هرگز تو را ديگر نتوانم ببينم " اين جمله موجب آزار روحی بنده گرديده چون مسافت دور و هزينه های کمرشکن با توجه به بحران اقتصادی کشور اعضای خانواده ام هرگز نمی توانند به ملاقاتم بيايند.
از مجامع بين المللی و نهادهای حقوق بشری سازمان ملل و حقوق بشر کشورهای اسلامی و مجامع اروپايی استمداد می طلبم. جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار داده و از اجرای اين تبعيد که آثار منفی آن تنها موجب آزار خانواده و وابستگان می باشد چلوگيری شود و حکم تبعيد از پرونده ام برداشته شود و مثل ساير زندانيان از حقوق شهروندی و مزايای يک زندانی برخوردار گردم.
لازم به ذکر است قاضی صادر کننده رای فرموده در کل هم از نظر شرعی محارب نيست اما حکم مضاعف و محارب بر متهم تحميل می شود.
عاجزانه تقاضا دارم به خاطر آه مادر پيرم از همه راه ها و منافذ حقوقی و قانونی به داد خانواده ام برسند و جای سئوال اين است چرا من بی گناه فدای غرض ورزی و عقده و ستيزه جويی نقضان حقوق بشری که می بايست خانواده ام هم به آتش من بسوزند چرا و به کدامين گناه؟
فرهنگی زندانی محمد علی آگوشی
زندان اروميه
ارديبهشت 1391
14 اردیبهشت 1391
در آغاز سال جدید و بهار طبیعت هستیم، بهار فصل زایش و تازگی و نو شدن فصل گل و شکوفه و باران و سرسبزی طبیعت است، بهار فصل زندگی است. اما در این روزهای بهاری که بارش های زندگی بخش و نسیم بهاری جان مان را تازگی می بخشد، خبرهای ناخوشایندی به گوش می رسد.
فقط در فروردین سال 91، مطابق گزارش های ثبت شده، تعداد 35 مورد صدور و اجرای حکم اعدام در زندان ها و در ملاء عام توسط واحد آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ثبت شده است و بار دیگر حکم تاییدی بر آن است که کشورمان از نظر امتیازبندی رتبه دوم و به نسبت جمعیت، رتبه اول در تعداد اعدام ها را دارد و حکم های پیاپی نا عادلانه قوه قضاییه و اعتراض زندانیان به اشکال مختلف، آن ها را با خطر مرگ روبرو کرده است.
بر اساس گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، برای 28 زندانی سیاسی، حکم اعدام صادر شده است که از این تعداد زندانیان کرد وضعیت وخیم تری دارند. زانیار و لقمان مرادی، حبیب الله گلپری پور، شیرکو معارفی، حبیب الله لطیفی، سعید ملک پور، حمید قاسمی شال، عبدالرضا قنبری، غلامرضا خسروی سوادجانی و یوسف ندرخانی ده تن از زندانیانی هستند که حکم اعدام شان در دادگاه تجدید نظر یا دیوان عالی کشور تایید شده است و هر لحظه در خطر اعدام قرار دارند.
در کنار همه این بی عدالتی ها، شرایط اسف بار زندان های کشور که در بسیاری موارد حتی تا 5 برابر ظرفیت، زندانی در خود جای داده اند، باعث شده که زندانیان از ابتدایی ترین حقوق انسانی خود محروم باشند و در شرایط بحرانی بسر برند. به نحوی که برای رسیدن به بدوی ترین حقوق انسانی خود مجبور به اعتصاب غذاهای طولانی مدت شده و از جان خود مایه می گذارند. در این رابطه می توان از دو زندانی کرد نام برد، شیرکو معارفی از تاریخ 16 فروردین 1391 در اعتراض به نامشخص بودن وضعیت اش اعتصاب غذا کرده است و علی مرادی در اعتراض به حکم سنگین 21 سال و تبعید در زندان بندرعباس از همان تاریخ لبانش را دوخته است.
اجرای حکم شلاق برای زندانیان سیاسی و سایر زندانیان و هتک حرمت و بر باد دادن حیثیت زندانیان که از مصادیق بارز شکنجه است، از دیگر موارد نقض آشکار حقوق بشر در زندان هاست.
جا دارد باز هم از کارگران و فعالان کارگری زندانی، رضا شهابی، علی اخوان، علی نجاتی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی و نیز بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری جنبش لغو کار کودکان که هم اکنون دوره 5 ساله زندان خود را می گذراند و نیز رسول بداغی از معلمان زندانی یاد کنیم که به جرم دفاع از حق تشکل مستقل و حقوق صنفی خود، محکوم شده اند سال های زیادی از عمرشان را در زندان بسر می برند.
هم چنین جا دارد از 29 دانشجوی در بند زندان های سراسر کشور به ویژه مجید توکلی، مجید دری، بهاره هدایت، مهدیه گلرو و... یادی کنیم که تحت شدید تربن فشارها بوده و هستند. از فعالان زنان می توان محبوبه کرمی را نام برد که با تنی بیمار، مادر و پدرش را به ترتیب پس از هر بار بازداشت از دست داده است.
در کنار این موارد آشکار نقض حقوق بشر، روزنامه نگاران و فعالان مدنی و حقوق بشری دیگری نیز چون محمد صدیق کبودوند، احمد زیدآبادی و وکلای شجاع مانند عبدالفتاح سلطانی، نسرین ستوده و محمد سیف زاده به جرم دفاع از موکلان خود در زندان بسر می برند و از حقوق اولیه یک زندانی عادی نیز محرومند. محمدعلی دادخواه یکی دیگر از وکلای شجاع و متعهد کشورمان می باشد که به جرم دفاع از موکلانش به 9 سال حبس تعزیری، ده سال محرومیت از وکالت و تدریس، جزای نقدی و شلاق محکوم شد. او باید روز 16 اردیبهشت خود را به اجرای احکام معرفی کند. هم چنین فعالان سیاسی، مدنی و مذهبی نیز در زندان عمر خود را سپری می کنند، بدون اینکه خودشان یا خانواده شان هیچگونه پاسخی از قوه قضاییه حکومت اسلامی دریافت کنند.
در همین اواخر نیز نرگس محمدی فعال حقوق بشر و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر برای سپری کردن دوره 6 ساله حبس خود توسط حکومت و با بی شرمی تمام بازداشت شد. او علیرغم داشتن دو فرزند خردسال و مسئولیت نگهداری از آنها، در زندان به بیماری فلج عضلانی مبتلا شده است.
در رابطه با مادران پارک لاله و به جرم همدردی و همراهی با مادران عزادار، تعداد زیادی بارها احضار، تهدید و بازداشت و تعدادی نیز به حبس های طولانی محکوم شده اند. ژیلا کرم زاده مکوندی و لیلا سیف اللهی به دو سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی و نادر احسنی به دو سال حبس تعزیری محکوم شده اند که ژیلا کرم زاده در ششم دی ماه سال 1390 دستگیر و هم اکنون در زندان اوین است. او دارای فشار خون بالاست و به دلیل غذای نامناسب زندان، گاهی دچار افزایش فشار می شود، ولی در حال حاضر تحت کنترل بهداری زندان اوین است.
چند تن دیگر از این انسان های عاشق و معترض به بی عدالتی در دادگاه بدوی حکم گرفته اند. ژیلا مهدویان به سه سال حبس تعزیری و 2 سال حبس تعلیقی، دخترش به شش ماه حبس تعزیری، ام البنین ابراهیمی به سه سال حبس تعلیقی، حکیمه شکری و ندا مستقیمی و آقای رمضانی منتظر رأی دادگاه هستند.
فرد دیگری به نام سید محمد ابراهیمی نیز از 23 آذر 89 به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و "توهین به رهبری" و "جنگ نرم علیه نظام" بازداشت شده و تحت شدیدترین شکنجه ها و آزار و اذیت قرار گرفته است؛ نزدیک به دو ماه در آسایشگاه روانی بستری شده و پدرش با روبرو شدن با شرایط سخت او، تحمل را از کف داده و از غصه دق کرده است. او که در تاریخ 23 فروردین از حضور در دادگاه انقلاب خودداری کرد به اتهام واهی رابط بین مادران عزادار و رهبران جنبش سبز و اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده است.
در کنار همه این بی عدالتی ها و تضییع حقوق اولیه انسانی، منصوره بهکیش یکی از اعضای خانواده های جان باختگان دهه 60 و از مادران پارک لاله است که در دادگاه بدوی با حکمی سنگین به چهار سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است که اعتراض های زیادی را به دنبال داشت.
ما مادران پارک لاله در آستانه روز 19 اردیبهشت، یاد فرزاد کمانگر معلم مبارز و فعال حقوق بشر و محیط زیست، شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان را گرامی می داریم. آنها دو سال قبل در چنین روزی به اتهام های واهی اعدام شدند.
فرزاد کمانگر که قبل از اعدام به مدت 4 سال در بازداشت و تحت شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی قرار داشت، جان خویش را در راه آرمان های انسانی خود نهاد. دایه سلطنه، مادر فرزاد این مادر مبارز و دادخواه، در اولین سالگرد اعدام این فرزند راستین مردم گفت: " فرزاد مال یک خانواده نیست، او متعلق به یک ملت است" و به همین مناسبت جمعی از فعالان مدنی و معلمان روز 19 اردیبهشت را روز نفی خشونت و دفاع از حق حیات و یا روز معلم آزاده نامیدند.
ما مادران پارک لاله، برای جلوگیری از تکرار جنایت، تمامی احکام ناعادلانه زندان و اعدام فعالان سیاسی–مدنی و تمامی آزادی خواهان ایران را که در این سی و سه سال برای دفاع از عقیده خود به زندان افتاده یا اعدام شده اند را به شدت محکوم می کنیم و بر سه خواسته همیشگی خود، لغو مجازات اعدام، محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان جنایات صورت گرفته در دوران حکومت سیاه جمهوری اسلامی و آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی پای می فشاریم و تا تحقق این خواسته ها از پای نخواهیم نشست.
ما عمیقا باور داریم که دوران دیکتاتوری و استبداد بسر رسیده و تنها در جهانی عاری از هر گونه قتل و کشتار و شکنجه و زندان، می توان آزادی و عدالت را باور داشت.
آمار رسمی آرای تهران اعلام شد
سحام نیوز: معاون سیاسی وزیر کشور اسامی ۲۵ کاندیدای اول حوزه انتخابیه تهران ری شمیرانات از سه هزار شعبه اخذ رای را اعلام کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، صولت مرتضوی رئیس ستاد انتخابات کشور دقایقی قبل نتیجه شمارش آرای ۳ هزار شعبه اخذ رای در تهران را اعلام کرد و تاکید کرد احتمال تغییر در این نتیجه وجود دارد.
براساس اعلام ستاد انتخابات کشور اسامی ۲۵ نفر اول در حوزه انتخابیه تهران به این شرح است:
۱- بیژن نوباوه ، ۳۷۱۷۲۶ رای
۲- اسماعیل کوثری ، ۳۲۳۸۱۷ رای
۳- احمد توکلی ، ۳۰۶۶۸۰ رای
۴- علی مطهری، ۲۹۰۶۹۶ رای
۵- سید محمود نبویان ۲۸۵۶۴۸ رای
۶- محمدرضا باهنر، ۲۸۲۷۱۴ رای
۷- سید مهدی هاشمی، ۲۸۱۳۲۰ رای
۸- علی اصغر زارعی، ۲۵۸۰۶۹ رای
۹- علیرضا زاکانی، ۲۴۸۴۹۴ رای
۱۰- زهره طبیب زاده نوری، ۲۴۱۳۷۵ رای
۱۱- فاطمه رهبر، ۲۳۶۳۶۱ رای
۱۲- روح الله حسینیان ، ۲۲۶۸۲۷ رای
۱۳- حسین مظفر، ۲۲۵۴۷۹ رای
۱۴- فاطمه آلیا، ۲۲۳۴۲۸ رای
۱۵- مهدی کوچک زاده، ۲۱۹۳۸۲ رای
۱۶- لاله افتخاری، ۲۱۷۶۲۳ رای
۱۷- غلامرضا مصباحی مقدم، ۲۱۵۹۸۶ رای
۱۸- مجتبی رحماندوست، ۲۱۳۰۵۵ رای
۱۹- محمد سلیمانی ، ۲۱۲۳۰۶ رای
۲۰- حمید رسایی، ۲۱۰۶۴۳ رای
۲۱- محمود نبی رودکی ، ۲۰۷۴۳۴ رای
۲۲- مهرداد بذرپاش، ۲۰۷۱۳۷ رای
۲۳- علیرضا محجوب، ۲۰۶۶۱۳ رای
۲۴- حسین طلا، ۲۰۳۷۶۶ رای
۲۵- الیاس نادران ۲۰۲۰۵۴ رای
مرتضوی اعلام کرد نتایج تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر هنوز قطعی نشده و این نتیجه اولیه شمارش است.
پش از این سحام به نقل از منابع خود گزارش داده بود که یکی از حقوق دانان شورای نگهبان در دیدار با هاشمی رفسنجانی از تعداد آرای واقعی در دور اول انتخابات مجلس سخن گفته بود. این در حالی بود که اختلاف آرای واقعی با آرای اعلام شده بیش از ۳۰ درصد در تهران گزارش شده بود.
نرخ مشارکت در کل کشور: ۳۸٪ سی و هشت درصد واجدان شرایط در کل کشور
نرخ مشارکت در تهران: ۱۸٪ هجده درصد واجدان شرایط در تهران
میزان آراء سفید و باطله: ۸٪ هشت درصد آرای اخذ شده
این در حالی است که وزیر کشورنتایج رسمی این انتخابات را در مصاحبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ این گونه اعلام کرده بود:
نرخ مشارکت در کل کشور: ۶۴/۲٪ شصت و چهار و دو دهم درصد واجدان شرایط در کل کشور
تعداد رأی دهندگان: ۲۶۴۷۲۷۶۰ نفر – بیست و شش میلیون و چهارصد و هفتاد و دو هزار و هفتصد و شصت نفر
نرخ مشارکت در تهران، ری، اسلام شهر و شمیرانات: ۴۸٪ چهل و هشت درصد واجدان شرایط در تهران
به گزارش خبرنگار مهر، صولت مرتضوی رئیس ستاد انتخابات کشور دقایقی قبل نتیجه شمارش آرای ۳ هزار شعبه اخذ رای در تهران را اعلام کرد و تاکید کرد احتمال تغییر در این نتیجه وجود دارد.
براساس اعلام ستاد انتخابات کشور اسامی ۲۵ نفر اول در حوزه انتخابیه تهران به این شرح است:
۱- بیژن نوباوه ، ۳۷۱۷۲۶ رای
۲- اسماعیل کوثری ، ۳۲۳۸۱۷ رای
۳- احمد توکلی ، ۳۰۶۶۸۰ رای
۴- علی مطهری، ۲۹۰۶۹۶ رای
۵- سید محمود نبویان ۲۸۵۶۴۸ رای
۶- محمدرضا باهنر، ۲۸۲۷۱۴ رای
۷- سید مهدی هاشمی، ۲۸۱۳۲۰ رای
۸- علی اصغر زارعی، ۲۵۸۰۶۹ رای
۹- علیرضا زاکانی، ۲۴۸۴۹۴ رای
۱۰- زهره طبیب زاده نوری، ۲۴۱۳۷۵ رای
۱۱- فاطمه رهبر، ۲۳۶۳۶۱ رای
۱۲- روح الله حسینیان ، ۲۲۶۸۲۷ رای
۱۳- حسین مظفر، ۲۲۵۴۷۹ رای
۱۴- فاطمه آلیا، ۲۲۳۴۲۸ رای
۱۵- مهدی کوچک زاده، ۲۱۹۳۸۲ رای
۱۶- لاله افتخاری، ۲۱۷۶۲۳ رای
۱۷- غلامرضا مصباحی مقدم، ۲۱۵۹۸۶ رای
۱۸- مجتبی رحماندوست، ۲۱۳۰۵۵ رای
۱۹- محمد سلیمانی ، ۲۱۲۳۰۶ رای
۲۰- حمید رسایی، ۲۱۰۶۴۳ رای
۲۱- محمود نبی رودکی ، ۲۰۷۴۳۴ رای
۲۲- مهرداد بذرپاش، ۲۰۷۱۳۷ رای
۲۳- علیرضا محجوب، ۲۰۶۶۱۳ رای
۲۴- حسین طلا، ۲۰۳۷۶۶ رای
۲۵- الیاس نادران ۲۰۲۰۵۴ رای
مرتضوی اعلام کرد نتایج تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر هنوز قطعی نشده و این نتیجه اولیه شمارش است.
پش از این سحام به نقل از منابع خود گزارش داده بود که یکی از حقوق دانان شورای نگهبان در دیدار با هاشمی رفسنجانی از تعداد آرای واقعی در دور اول انتخابات مجلس سخن گفته بود. این در حالی بود که اختلاف آرای واقعی با آرای اعلام شده بیش از ۳۰ درصد در تهران گزارش شده بود.
نرخ مشارکت در کل کشور: ۳۸٪ سی و هشت درصد واجدان شرایط در کل کشور
نرخ مشارکت در تهران: ۱۸٪ هجده درصد واجدان شرایط در تهران
میزان آراء سفید و باطله: ۸٪ هشت درصد آرای اخذ شده
این در حالی است که وزیر کشورنتایج رسمی این انتخابات را در مصاحبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ این گونه اعلام کرده بود:
نرخ مشارکت در کل کشور: ۶۴/۲٪ شصت و چهار و دو دهم درصد واجدان شرایط در کل کشور
تعداد رأی دهندگان: ۲۶۴۷۲۷۶۰ نفر – بیست و شش میلیون و چهارصد و هفتاد و دو هزار و هفتصد و شصت نفر
نرخ مشارکت در تهران، ری، اسلام شهر و شمیرانات: ۴۸٪ چهل و هشت درصد واجدان شرایط در تهران
آغاز محاکمۀ همزمان ۲۱۳ تن از دراویش گنابادی در سه شهر ایران
خبرگزاری
هرانا - از مجموع ۲۱۳ تن درویش گنابادی، محاکمۀ ۱۸۹ تن از دیروز ۱۴
اردیبهشت آغاز شده و تا ۲۴ اردیبهشت به مدت ۱۰ روز در شعبه ۱۰۴ دادگاه
جزائی عمومی بروجرد ادامه خواهد داشت.
این ۱۸۹ تن، همگی جزو ساکنان بروجرد نیستند و در شهرهای دیگر ایران زندگی میکنند که سال ۱۳۸۶ در جریان حملۀ نیروهای امنیتی و لباس شخصی به حسینیه دراویش بازداشت شدند. به گزارش تارنمای مجذوبان نور، دادگاه تا کنون برای همۀ دراویشِ متهم، احضاریه نفرستاده و گویا با نزدیک شدن روز محاکمه برای باقی متهمان احضاریه ارسال میکند.
به گفته وکلای پروندۀ دراویش، با توجه به ساعت کاری دادگاه، هر روز پروندۀ ۱۸ تا ۲۰ نفر از دراویش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
خبرنگار سایت خبری مجذوبان نور میگوید: «دراویش متهم در شهرستان کوار ۱۷ تن هستند که روز ۱۹ اردیبهشت ماه محاکمه خواهند شد. ۹ تن از آنها به محاربه با خدا و ٨ تن نیز به حمل سلاح غیر مجاز متهم شدهاند.»
سال گذشته در شهرستان کوار درگیریهای گستردهای میان نیروهای لباس شخصی و دراویش گنابادی در گرفت که به بازداشت گستردۀ دراویش و کشته و زخمی شدن شماری از آنها انجامید.
همچنین در تاریخ ۲۶ اردیبهشت، رسیدگی به پروندۀ هفت تن از وکلای دراویش که جزو کارکنان سایت «مجذوبان نور» بودهاند در تهران آغاز میشود.
این هفت تن عبارتند از: حمیدرضا مرادی سروستانی، رضا انتصاری، مصطفی دانشجو، امید بهروزی، امیر اسلامی، فرشید یدالهی و افشین کرمپور.
گفتنیست که در شهر کرد، مسئولان شهر در شورای تأمین استان با تشکیل جلسهای تصمیم گرفتهاند برگزاری آیینهای مذهبی دراویش گنابادی را با این استدلال که مشکل امنیتی دارند، متوقف کنند.
این ۱۸۹ تن، همگی جزو ساکنان بروجرد نیستند و در شهرهای دیگر ایران زندگی میکنند که سال ۱۳۸۶ در جریان حملۀ نیروهای امنیتی و لباس شخصی به حسینیه دراویش بازداشت شدند. به گزارش تارنمای مجذوبان نور، دادگاه تا کنون برای همۀ دراویشِ متهم، احضاریه نفرستاده و گویا با نزدیک شدن روز محاکمه برای باقی متهمان احضاریه ارسال میکند.
به گفته وکلای پروندۀ دراویش، با توجه به ساعت کاری دادگاه، هر روز پروندۀ ۱۸ تا ۲۰ نفر از دراویش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
خبرنگار سایت خبری مجذوبان نور میگوید: «دراویش متهم در شهرستان کوار ۱۷ تن هستند که روز ۱۹ اردیبهشت ماه محاکمه خواهند شد. ۹ تن از آنها به محاربه با خدا و ٨ تن نیز به حمل سلاح غیر مجاز متهم شدهاند.»
سال گذشته در شهرستان کوار درگیریهای گستردهای میان نیروهای لباس شخصی و دراویش گنابادی در گرفت که به بازداشت گستردۀ دراویش و کشته و زخمی شدن شماری از آنها انجامید.
همچنین در تاریخ ۲۶ اردیبهشت، رسیدگی به پروندۀ هفت تن از وکلای دراویش که جزو کارکنان سایت «مجذوبان نور» بودهاند در تهران آغاز میشود.
این هفت تن عبارتند از: حمیدرضا مرادی سروستانی، رضا انتصاری، مصطفی دانشجو، امید بهروزی، امیر اسلامی، فرشید یدالهی و افشین کرمپور.
گفتنیست که در شهر کرد، مسئولان شهر در شورای تأمین استان با تشکیل جلسهای تصمیم گرفتهاند برگزاری آیینهای مذهبی دراویش گنابادی را با این استدلال که مشکل امنیتی دارند، متوقف کنند.
حکم ۲۵ ضربه شلاق به دلیل کشیدن کاریکاتور نماینده مجلس
خبرگزاری
هرانا - یک کاریکاتوریست در استان مرکزی به جرم کشیدن کاریکاتوری ازاحمد
لطفی آشتیانی نماینده اراک به تحمل ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
به گزارش ایلنا، پس از برگزاری مراسم
تحلیف اعضای منصفه مطبوعات استان مرکزی جلسه رسیدگی به اتهام هفته نامه
نامه امیر به مدیرمسئولی ابوالفضل نیک عهد برگزار شد.
در این جلسه اعضای هیئت منصفه پس از شنیدن دفاعیات وکیل شاکی و مدیرمسئول
هفته نامه نامه امیر وارد شور شدند و در نهایت هفته نامه نامه امیر را در
زمینه درج کایکاتور احمد لطفی آشتیانی مجرم شناخته و نشریه نامه امیر را
مستحق تخفیف در مجازات دانستند.
همچنین بنابر اعلام قاضی عدالتخواه رئیس دادگاه مطبوعات استان مرکزی اتهام ترسیم کایکاتور توسط محمود شکرایه کاریکاتوریست نشریه نامه امیر در دادگاه دیگری به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفته و آقای شکرایه به خاطر ترسیم کایکاتور به تحمل ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
نشریه نامه امیر در دهمین سال فعالیت مطبوعاتی خود در استان مرکزی بوده و پرتیراژترین نشریه استان مرکزی و نشریهای با مشی انتقادی است.
همچنین بنابر اعلام قاضی عدالتخواه رئیس دادگاه مطبوعات استان مرکزی اتهام ترسیم کایکاتور توسط محمود شکرایه کاریکاتوریست نشریه نامه امیر در دادگاه دیگری به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفته و آقای شکرایه به خاطر ترسیم کایکاتور به تحمل ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
نشریه نامه امیر در دهمین سال فعالیت مطبوعاتی خود در استان مرکزی بوده و پرتیراژترین نشریه استان مرکزی و نشریهای با مشی انتقادی است.
کارگران با ۲۳۳ هزار تومان کسری مواجهاند
خبرگزاری
هرانا - با افزایش شکاف بین حداقل دستمزد و سبد معیشت خانوار کارگری در
سالهای اخیر، مصوبه ۳۸۹هزار تومانی حداقل مزد امسال فقط ۴۰درصد هزینهها
را پوشش میدهد و کارگران با ۲۳۳ هزار تومان کسری مواجهاند که این مسئله
باعث تحریک ۵۰ درصد آنان به انجام کار دوم شده است.
به گزارش مهر، در سالهای گذشته با وجود
افزایش ۹ تا ۲۰ درصد حداقل دستمزدهای کارگران و مشمولان قانون کار در هر
سال، خانوار کارگری نتوانسته است تناسب چندانی بین هزینهها و درآمد
ماهیانه خود ایجاد کند و این وضعیت با جابه جا شدن قیمتها و افزایش یکباره
آن در بازار، بدتر نیز شده است.
اگر در نیمه اول دهه ۸۰ خانوار کارگری میتوانست از طریق دریاقت حداقل دستمزد ماهیانه تا ۵۰ درصد از هزینههای خود را تامین کند، این نسبت رفته رفته در بعد از سال ۸۶ و به ویژه با آغاز دهه ۹۰ برعکس شده است و کارشناسان بازار کار معتقدند، دستمزدهای مصوب شورای عالی کار در هر سال چیزی حدود ۴۰ درصد از نیازهای ماهیانه یک خانوار کارگری را تامین میکند و در این بخش ۶۰ درصد کسری وجود دارد.
۶۰درصد کسری درآمد
متاسفانه در حداقل یک دهه گذشته نمایندگان کارگران نیز نتوانستند آنچنان که باید به خواستههای خود در نشستهای تعیین حداقل دستمزد سالیانه برسند و همه سالها بنا به مصلحتهایی حداقل دستمزد با نظر دولت تعیین و اعلام شده است.
تعیین حداقل دستمزدهای دستوری و معمولا فاصله دار با نظرات جامعه کارگری باعث شده است که آنها نتوانند در سالهای دهه ۸۰ و بعد از آن در آغاز دهه ۹۰ میزان هزینهها و خواستههای خانوار خود را با دریافتی پایان ماه مطابقت دهند.
برای تعیین حداقل دستمزد سال ۹۱ نیز کارگران پیشنهاداتی به مراتب بالاتر از ۳۸۹ هزار تومان مصوبه شورای عالی کار داشتهاند و ارقامی بیش از ۵۰۰ هزار تومان و حتی تا ۱ میلیون را به عنوان حداقل دستمزد مطرح میکردند اما هرگز به آن نرسیدند.
آنها همواره مطرح کردند درست است که نمیتوانیم به حداقل دستمزدهای مطلوب جامعه کارگری به دلیل وجود مشکلات نقدینگی و ناتوانی بنگاهها در تامین هزینهها دست یابیم، اما این مسئله نمیتواند ما را از انجام کار کارشناسی بر روی تغییرات سبد معیشت خانوار و همچنین قیمتها باز دارد و حداقل میتوانیم واقعیتها را اعلام کنیم.
هم اکنون هزینه مربوط به اجاره و یا خرید مسکن از جمله مهمترین اقلام در سبد معیشت خانوار کارگری تلقی میشود که ۲۵ تا ۴۰ درصد از کل هزینههای کارگران را در ماه تشکیل میدهد.
علاوه بر آن اقلام کلیدی دیگری نیز در سبد هزینههای کارگران مطرح است که میتوان به هزینههای مربوط به تامین اقلام خوراکی، پوشاک، حمل و نقل، بهداشت و درمان، تحصیل خود و فرزندان در مراحل بعدی مسافرتهای تفریحی و زیارتی و مواردی از این دست اشاره کرد.
عبدالله مختاری، عضو هیئت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران با تاکید بر اینکه در حال حاضر حداقل دستمزدهای مصوب شورای عالی کار فقط میتواند ۴۰ درصد نیازهای آنان را تامین کند، گفت: متاسفانه این موضوع باعث شده است که بیش از ۵۰ درصد کارگران به شغل دوم فکر کنند.
شغل دوم؛ راهکار جبران کسری درآمد
عضو هیئت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران، اظهار داشت: تا زمانی که اهمیت منابع انسانی در بنگاهها در حد شعار باشد، صنعت آنچنان که باید جایگاه اصلی خود را در اقتصاد پیدا نخواهد کرد.
مختاری با تاکید بر اینکه در حال حاضر بیشتر مدیران بنگاهها و واحدهای تولیدی در بخش خصوصی و دولتی هزینههای مربوط به نیروی انسانی و دستمزد کارگران را به عنوان هزینه سربار و اضافی تلقی میکنند، گفت: هر زمانی که این دیدگاه تغییر یابد و مدیران هزینههای نیروی انسانی را سرمایه بنگاه بدانند؛ پیشرفتهای سریعی در کشور اتفاق میافتد.
این مقام مسئول کارگری با اشاره به این مطلب که بهره وری نیروی کار ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با دستمزد و حقوق افراد دارد، افزود: اگر بنگاه نتواند آنچنان که لازم است معیشت نیروی خود را تامین کند دیگر نمیتواند انتظار بهره وری داشته باشد.
وی خاطر نشان کرد: متاسفانه در شورای عالی کار نیز کارگران نمیتوانند حرفهای خود را به راحتی بزنند و با اعلام نرخهای تورم غیرواقعی، به ناچار سبد معیشت خانوار از بررسیها حذف میشود در صورتی که تامین معیشت خانوار در زمان نشستهای کارگران، کارفرمایان و دولت برای دستمزد باید محور قرار گیرد.
۶۲۲هزار تومان؛ حداقل مزد مطلوب ۹۱
به گفته مختاری، انعقاد پیمانهای دسته جمعی ظرفیتی است که در قانون کار از آن سخن گفته شد اما بنگاهها تلاشی در این زمینه انجام نمیدهند. همچنین اقدامی نیز در مورد اجرای طرح طبقه بندی مشاغل صورت نمیگیرد.
عضو هیئت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران تاکید کرد: هم اکنون بسیاری از کارگران مجبور میشوند برای تامین معیشت خود به شغل دوم روبیاورند و این موضوع باعث شده است که میزان بهره وری افراد نیز تحت تاثیر ساعت کار زیاد در بنگاهها قرار گیرد.
این مقام مسئول کارگری تصریح کرد: در زمان فعلی بین حداقل دستمزد ۳۸۹ هزار تومانی سال ۹۱ و نیازهای خانوار کارگری فاصله زیادی وجود دارد و میتوان گفت که این ارقام تا ۴۰ درصد هزینههای کارگران را تامین میکند.
وی گفت: کارگران در سال ۹۱ برای تامین هزینههای خانوار خود باید حداقل ۶۲۲ هزار تومان دستمزد دریافت کنند که این میزان بدون احتساب اضافه کاری و سایر مزایا قابل طرح است. به عبارتی رقم ۶۲۲ هزار تومانی باید به عنوان حداقل دستمزد سال ۹۱ به تصویب میرسید در صورتی که شورایعالی کار این رقم را ۳۸۹ هزار تومان اعلام کرد.
اگر در نیمه اول دهه ۸۰ خانوار کارگری میتوانست از طریق دریاقت حداقل دستمزد ماهیانه تا ۵۰ درصد از هزینههای خود را تامین کند، این نسبت رفته رفته در بعد از سال ۸۶ و به ویژه با آغاز دهه ۹۰ برعکس شده است و کارشناسان بازار کار معتقدند، دستمزدهای مصوب شورای عالی کار در هر سال چیزی حدود ۴۰ درصد از نیازهای ماهیانه یک خانوار کارگری را تامین میکند و در این بخش ۶۰ درصد کسری وجود دارد.
۶۰درصد کسری درآمد
متاسفانه در حداقل یک دهه گذشته نمایندگان کارگران نیز نتوانستند آنچنان که باید به خواستههای خود در نشستهای تعیین حداقل دستمزد سالیانه برسند و همه سالها بنا به مصلحتهایی حداقل دستمزد با نظر دولت تعیین و اعلام شده است.
تعیین حداقل دستمزدهای دستوری و معمولا فاصله دار با نظرات جامعه کارگری باعث شده است که آنها نتوانند در سالهای دهه ۸۰ و بعد از آن در آغاز دهه ۹۰ میزان هزینهها و خواستههای خانوار خود را با دریافتی پایان ماه مطابقت دهند.
برای تعیین حداقل دستمزد سال ۹۱ نیز کارگران پیشنهاداتی به مراتب بالاتر از ۳۸۹ هزار تومان مصوبه شورای عالی کار داشتهاند و ارقامی بیش از ۵۰۰ هزار تومان و حتی تا ۱ میلیون را به عنوان حداقل دستمزد مطرح میکردند اما هرگز به آن نرسیدند.
آنها همواره مطرح کردند درست است که نمیتوانیم به حداقل دستمزدهای مطلوب جامعه کارگری به دلیل وجود مشکلات نقدینگی و ناتوانی بنگاهها در تامین هزینهها دست یابیم، اما این مسئله نمیتواند ما را از انجام کار کارشناسی بر روی تغییرات سبد معیشت خانوار و همچنین قیمتها باز دارد و حداقل میتوانیم واقعیتها را اعلام کنیم.
هم اکنون هزینه مربوط به اجاره و یا خرید مسکن از جمله مهمترین اقلام در سبد معیشت خانوار کارگری تلقی میشود که ۲۵ تا ۴۰ درصد از کل هزینههای کارگران را در ماه تشکیل میدهد.
علاوه بر آن اقلام کلیدی دیگری نیز در سبد هزینههای کارگران مطرح است که میتوان به هزینههای مربوط به تامین اقلام خوراکی، پوشاک، حمل و نقل، بهداشت و درمان، تحصیل خود و فرزندان در مراحل بعدی مسافرتهای تفریحی و زیارتی و مواردی از این دست اشاره کرد.
عبدالله مختاری، عضو هیئت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران با تاکید بر اینکه در حال حاضر حداقل دستمزدهای مصوب شورای عالی کار فقط میتواند ۴۰ درصد نیازهای آنان را تامین کند، گفت: متاسفانه این موضوع باعث شده است که بیش از ۵۰ درصد کارگران به شغل دوم فکر کنند.
شغل دوم؛ راهکار جبران کسری درآمد
عضو هیئت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران، اظهار داشت: تا زمانی که اهمیت منابع انسانی در بنگاهها در حد شعار باشد، صنعت آنچنان که باید جایگاه اصلی خود را در اقتصاد پیدا نخواهد کرد.
مختاری با تاکید بر اینکه در حال حاضر بیشتر مدیران بنگاهها و واحدهای تولیدی در بخش خصوصی و دولتی هزینههای مربوط به نیروی انسانی و دستمزد کارگران را به عنوان هزینه سربار و اضافی تلقی میکنند، گفت: هر زمانی که این دیدگاه تغییر یابد و مدیران هزینههای نیروی انسانی را سرمایه بنگاه بدانند؛ پیشرفتهای سریعی در کشور اتفاق میافتد.
این مقام مسئول کارگری با اشاره به این مطلب که بهره وری نیروی کار ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با دستمزد و حقوق افراد دارد، افزود: اگر بنگاه نتواند آنچنان که لازم است معیشت نیروی خود را تامین کند دیگر نمیتواند انتظار بهره وری داشته باشد.
وی خاطر نشان کرد: متاسفانه در شورای عالی کار نیز کارگران نمیتوانند حرفهای خود را به راحتی بزنند و با اعلام نرخهای تورم غیرواقعی، به ناچار سبد معیشت خانوار از بررسیها حذف میشود در صورتی که تامین معیشت خانوار در زمان نشستهای کارگران، کارفرمایان و دولت برای دستمزد باید محور قرار گیرد.
۶۲۲هزار تومان؛ حداقل مزد مطلوب ۹۱
به گفته مختاری، انعقاد پیمانهای دسته جمعی ظرفیتی است که در قانون کار از آن سخن گفته شد اما بنگاهها تلاشی در این زمینه انجام نمیدهند. همچنین اقدامی نیز در مورد اجرای طرح طبقه بندی مشاغل صورت نمیگیرد.
عضو هیئت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران تاکید کرد: هم اکنون بسیاری از کارگران مجبور میشوند برای تامین معیشت خود به شغل دوم روبیاورند و این موضوع باعث شده است که میزان بهره وری افراد نیز تحت تاثیر ساعت کار زیاد در بنگاهها قرار گیرد.
این مقام مسئول کارگری تصریح کرد: در زمان فعلی بین حداقل دستمزد ۳۸۹ هزار تومانی سال ۹۱ و نیازهای خانوار کارگری فاصله زیادی وجود دارد و میتوان گفت که این ارقام تا ۴۰ درصد هزینههای کارگران را تامین میکند.
وی گفت: کارگران در سال ۹۱ برای تامین هزینههای خانوار خود باید حداقل ۶۲۲ هزار تومان دستمزد دریافت کنند که این میزان بدون احتساب اضافه کاری و سایر مزایا قابل طرح است. به عبارتی رقم ۶۲۲ هزار تومانی باید به عنوان حداقل دستمزد سال ۹۱ به تصویب میرسید در صورتی که شورایعالی کار این رقم را ۳۸۹ هزار تومان اعلام کرد.
یک شهروند سقزی به ۵ سال حبس محکوم شد
به گزارش موکریان، یک شهروند اهل سقز به
نام محمد عزیزی از سوی دادگاه انقلاب اسلامی این شهر به اتهام همکاری با یک
حزب مخالف نظام به تحمل ۵ سال زندان محکوم گردید.
گفتنی است که محمد عزیزی که حدود سه سال پیش توسط نیروهای امنیتی دستگیر
شده، هم اکنون در زندان مرکزی سقز دوران محکومیت خود را سپری مینماید.
۱۲۰ عنوان کتاب از نمایشگاه کتاب جمعآوری شد
خبرگزاری
هرانا - رئیس بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از جمع آوری
۱۲۰ عنوان کتاب از نمایشگاه که بنا به گفتهی او هریک به نوعی از قوانین
نمایشگاه عدول کردهاند، خبر داد.
بهمن دری، رئیس بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ارزیابیاش از نمایشگاه کتاب امسال گفت: "خوشبختانه امسال استقبال خیلی خوب و چشمگیر بوده است و حتی بعضیها از این میزان استقبال غافلگیر شدند. جمعیت بازدید کنندگان از همان روز نخست قابل توجه بود اما روز پنجشنبه بیشتر شد و امروز به اوج خودش رسیده است."
همچنین دری با اشاره به استقرار ۴ شعبه اخذ سیار رای برای شرکت بازیدکنندگان از نمایشگاه کتاب تهران در دور دوم نهمین دوره انتخابات مجلس افزود: "نمایشگاه یک بستر فرهنگی به وجود آورد و انتخابات هم یک رفتار سیاسی است که خوشبختانه این دو بستر با یکدیگر عجین شده است."
دری همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر که پرسید نظرتان درباره برخی از کاستیهای این دوره از نمایشگاه کتاب تهران چیست، گفت: "ما نقاط ضعف نمایشگاه بیست و چهارم را از قبل احساس کرده بودیم و خوشبختانه امسال این نواقص برطرف شده و در مجموع کاستیهای نمایشگاه کتاب نسبت به دورههای قبل بسیار کمتر و نقاط قوت آن چشمگیرتر است."
وی در عین حال تاکید کرد: "برخی از کاستیهای نمایشگاه کتاب تهران به محل برپایی آن بر میگردد که طبیعتا اجتناب ناپذیر است."
رئیس بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران همچنین درباره تخلفات احتمالی ناشران در این دوره از نمایشگاه گفت: "در بخش ناشران داخلی تخلفاتی صورت گرفته که البته تعداد آنها کم بوده است. این تخلفات محتوایی نبوده و تنها به عدول از برخی ضوابط و مقررات و نمایشگاه برمیگردد."
در عین حال دری از برخورد با برخی تخلفات در بخش ناشران خارجی خبر داد و تاکید کرد: "در بخش بین الملل و بر اساس قواعد و ضوابطی که وجود داشته است، ۱۲۰ عنوان کتاب جمعآوری شد."
معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، عمده تخلفات مرتبط با این ۱۲۰ عنوان کتاب را موارد زیر برشمرد:
"۱-کتابهایی که حاوی نقشه جعلی خلیج فارس بودهاند ۲- کتابهایی که بحث تجزیه طلبی را تبلیغ میکردند ۳- کتابهایی که دیکتاتورهای مخلوع را به عنوان شخصیتهای جهانی معرفی کرده بودند."
رئیس بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران یادآور شد: "کتابهای جمع آوری شده جدید نبوده و متعلق به سال قبل بودهاند و پس از تذکری که ما دادیم از نمایشگاه جمع آوری شدند."
ری همچنین تعطیلی غرفههایی که این کتابها را عرضه کرده بودند رد کرد و گفت: "امیدواریم همین سمت و سو را تا پایان نمایشگاه داشته باشیم."
معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین گفت: "اگر مواردی از عرضه کتابهای زیرزمینی در نمایشگاه مشاهده شود، حتما با آن برخورد میکنیم."
بهمن دری، رئیس بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ارزیابیاش از نمایشگاه کتاب امسال گفت: "خوشبختانه امسال استقبال خیلی خوب و چشمگیر بوده است و حتی بعضیها از این میزان استقبال غافلگیر شدند. جمعیت بازدید کنندگان از همان روز نخست قابل توجه بود اما روز پنجشنبه بیشتر شد و امروز به اوج خودش رسیده است."
همچنین دری با اشاره به استقرار ۴ شعبه اخذ سیار رای برای شرکت بازیدکنندگان از نمایشگاه کتاب تهران در دور دوم نهمین دوره انتخابات مجلس افزود: "نمایشگاه یک بستر فرهنگی به وجود آورد و انتخابات هم یک رفتار سیاسی است که خوشبختانه این دو بستر با یکدیگر عجین شده است."
دری همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر که پرسید نظرتان درباره برخی از کاستیهای این دوره از نمایشگاه کتاب تهران چیست، گفت: "ما نقاط ضعف نمایشگاه بیست و چهارم را از قبل احساس کرده بودیم و خوشبختانه امسال این نواقص برطرف شده و در مجموع کاستیهای نمایشگاه کتاب نسبت به دورههای قبل بسیار کمتر و نقاط قوت آن چشمگیرتر است."
وی در عین حال تاکید کرد: "برخی از کاستیهای نمایشگاه کتاب تهران به محل برپایی آن بر میگردد که طبیعتا اجتناب ناپذیر است."
رئیس بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران همچنین درباره تخلفات احتمالی ناشران در این دوره از نمایشگاه گفت: "در بخش ناشران داخلی تخلفاتی صورت گرفته که البته تعداد آنها کم بوده است. این تخلفات محتوایی نبوده و تنها به عدول از برخی ضوابط و مقررات و نمایشگاه برمیگردد."
در عین حال دری از برخورد با برخی تخلفات در بخش ناشران خارجی خبر داد و تاکید کرد: "در بخش بین الملل و بر اساس قواعد و ضوابطی که وجود داشته است، ۱۲۰ عنوان کتاب جمعآوری شد."
معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، عمده تخلفات مرتبط با این ۱۲۰ عنوان کتاب را موارد زیر برشمرد:
"۱-کتابهایی که حاوی نقشه جعلی خلیج فارس بودهاند ۲- کتابهایی که بحث تجزیه طلبی را تبلیغ میکردند ۳- کتابهایی که دیکتاتورهای مخلوع را به عنوان شخصیتهای جهانی معرفی کرده بودند."
رئیس بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران یادآور شد: "کتابهای جمع آوری شده جدید نبوده و متعلق به سال قبل بودهاند و پس از تذکری که ما دادیم از نمایشگاه جمع آوری شدند."
ری همچنین تعطیلی غرفههایی که این کتابها را عرضه کرده بودند رد کرد و گفت: "امیدواریم همین سمت و سو را تا پایان نمایشگاه داشته باشیم."
معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین گفت: "اگر مواردی از عرضه کتابهای زیرزمینی در نمایشگاه مشاهده شود، حتما با آن برخورد میکنیم."
تجمع کارگران نساجی مازندران به اتفاق خانوادههايشان مقابل استانداری
خبرگزاری
هرانا - صبح امروز شنبه، شانزدهم اردیبهشت ماه کارگران نساجی مازندران به
اتفاق خانواده هایشان در مقابل استانداری مازندران تجمع نمودند.
کارگران سرگردان نساجی مازندران که بلاتکلیف و سرگردانند . اعتقاد دارند نزد خانواده های خود شرمنده هستند و ماههاست که با دست خالی به خانه میروند، در مقابل استانداری دست به تجمع زدند.
تعدادی از کارگران در گفتگو با ایلنا اظهار داشتند: "امروز پس از مراجعه به فرمانداری قائمشهر و در نبود فرماندار مجبور به حضور در مقابل استانداری شدیم تا پاسخی بگیریم."
بر اساس این گزارش حضور کارگران رسمی به اتفاق خانوادههایشان در مقابل استانداری مازندران بازتاب گسترده ای در شهر ساری بوجود آورده است.
کارگران سرگردان نساجی مازندران که بلاتکلیف و سرگردانند . اعتقاد دارند نزد خانواده های خود شرمنده هستند و ماههاست که با دست خالی به خانه میروند، در مقابل استانداری دست به تجمع زدند.
تعدادی از کارگران در گفتگو با ایلنا اظهار داشتند: "امروز پس از مراجعه به فرمانداری قائمشهر و در نبود فرماندار مجبور به حضور در مقابل استانداری شدیم تا پاسخی بگیریم."
بر اساس این گزارش حضور کارگران رسمی به اتفاق خانوادههایشان در مقابل استانداری مازندران بازتاب گسترده ای در شهر ساری بوجود آورده است.
هرانا؛ مخالفت دادستانی با انتقال صالح کهندل به بیمارستان
خبرگزاری
هرانا - صالح کهندل زندانی سیاسی محبوس در بند ۱۲ زندان رجایی شهر کرج که
از افت و خیز شدید پلاکت خون رنج میبرند و پزشکان حتی احتمال ابتلای ایشان
به سرطان خون را داده بودند با مخالفت دادستان برای اعزام به بیمارستان
روبرو شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صالح کهندل زندانی سیاسی محبوس در بند ۴
سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج که در طی چند آزمایش پی برده بود که به افت و
خیز شدید پلاکت خون مبتلاست و پزشکان احتمال این را دادهاند که به بیماری
سرطان خون مبتلا باشد و برایش تست سرطان تجویز نمودهاند، با مخالفت
دادستان برای اعزام به بیمارستان مواجه شد.
گفتنیست صالح کهندل از بیماریهای دیگری همچون مشکلات شدید دستگاه گوارش
نیز رنج میبرد که نیاز به عمل جراحی در بیمارستانی خارج از زندان را دارد.
صالح کهندل محکوم به به تحمل ۱۰ سال حبس به اتهام «هوادارای سازمان مجاهدی خلق ایران» میباشد.
هرانا؛ وضعیت نامناسب کمال شریفی در زندان میناب
خبرگزاری
هرانا - کمال شریفی، روزنامه نگار در زندان میناب در میان زندانیان جرایم
عادی و مواد مخدر محبوس و از مشکلات جسمی در رنج است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کامل شریفی روزنامه نگار ۳۸ ساله و زندانی سیاسی کرد که در زندان میناب در میان زندانیان عادی و جرایم مواد مخدر بسر میبرد از درد شدید پای راست رنج میبرد و مسئولین از انجام رسیدگیهای پزشکی سرباز میزنند. کمال شریفی در سال ۸۷ در شهر سقز بازداشت و در شعبه ۱ دادگاه انقلاب سقز به ریاست قاضی شایق به ۳۰ سال زندان محکوم شده است. وی پس از اعتصاب غذای طولانی در سال ۸۷ از مشکلات گوارشی معده و روده نیز رنج میبرد و بهداری زندان تاکنون هیچ اقدامی برای درمان ایشان انجام نداده است.
گفتنیست، کمال شریفی تاکنون بارها درخواست اجرای اصل تفکیک جرایم و انتقالش به زندانی که جرایم سیاسی در آن به سر میبرند، داشته ولی مسئولین نسبت به خواسته وی بیتوجه بودهاند.
لازم به یادآوری ست که وی در سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۶۷ نیز دوبار به اتهامهای سیاسی بازداشت شده بود که بابت هردو پرونده به ۱ سال زندان و ۴۰ ضربه شلاق محکوم شده بود.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کامل شریفی روزنامه نگار ۳۸ ساله و زندانی سیاسی کرد که در زندان میناب در میان زندانیان عادی و جرایم مواد مخدر بسر میبرد از درد شدید پای راست رنج میبرد و مسئولین از انجام رسیدگیهای پزشکی سرباز میزنند. کمال شریفی در سال ۸۷ در شهر سقز بازداشت و در شعبه ۱ دادگاه انقلاب سقز به ریاست قاضی شایق به ۳۰ سال زندان محکوم شده است. وی پس از اعتصاب غذای طولانی در سال ۸۷ از مشکلات گوارشی معده و روده نیز رنج میبرد و بهداری زندان تاکنون هیچ اقدامی برای درمان ایشان انجام نداده است.
گفتنیست، کمال شریفی تاکنون بارها درخواست اجرای اصل تفکیک جرایم و انتقالش به زندانی که جرایم سیاسی در آن به سر میبرند، داشته ولی مسئولین نسبت به خواسته وی بیتوجه بودهاند.
لازم به یادآوری ست که وی در سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۶۷ نیز دوبار به اتهامهای سیاسی بازداشت شده بود که بابت هردو پرونده به ۱ سال زندان و ۴۰ ضربه شلاق محکوم شده بود.
یک شهروند شهریاری با رای دادگاه کیفری به اعدام محکوم شد
خبرگزاری
هرانا - یک شهروند ساکن شهریار که در یک درگیری خانوادگی یکی از اقوام
همسرش را به قتل رسانده بود، از سوی دادگاه کیفری به اعدام محکوم شده است.
روزنامهی جامجم در این خصوص نوشت: در
آبان ماه سال ۸۸ ماموران انتظامی شهرستان شهریار با اطلاع از وقوع نزاعی
خانوادگی در یکی از مناطق این شهرستان، به محل حادثه اعزام و متوجه شدند
شخصی به نام مهدی با باجناقش به نام بهمن و پسر وی "مهدی" درگیر شده و با
چاقو آنان را مجروح کرده است.
در حالی که ماموران در حال ثبت وقایع
بودند، از بیمارستانی که ۲ مجروح به آنجا منتقل شده بودند، خبر رسید "مهدی"
بر اثر خونریزی شدید جان باخته است. با مرگ پسر جوان، ماموران تجسسهای
خود را برای یافتن قاتل آغاز کردند.
در ادامه تحقیقات، شاهدان این حادثه به پلیس گفتند، مهدی از مدتها قبل با همسرش اختلاف داشت و هنگامی که همسر او برای بردن جهیزیهاش همراه باجناق و پسر او به خانهاش رفته بود، مهدی با آنان درگیر شده و فرزند باجناقش را به قتل رسانده است.
متهم پس از بازداشت در بازجویی اتهام قتل پسر باجناقش را پذیرفت و اختلاف با همسرش را منشا اصلی این حادثه عنوان کرد: به خاطر اختلافی که با همسرم داشتم، او خانه را ترک کرده بود و من به تنهایی و به سختی زندگی میکردم. تا اینکه متوجه شدم همسرم همراه باجناقم و پسرش در حال جمع کردن اثاثیه هستند که با آنها درگیر شده و پسر باجناقم در این حادثه کشته شد.
با اعتراف متهم و محاکمه وی در دادگاه کیفری عامل جنایت به قصاص محکوم شد.
در ادامه تحقیقات، شاهدان این حادثه به پلیس گفتند، مهدی از مدتها قبل با همسرش اختلاف داشت و هنگامی که همسر او برای بردن جهیزیهاش همراه باجناق و پسر او به خانهاش رفته بود، مهدی با آنان درگیر شده و فرزند باجناقش را به قتل رسانده است.
متهم پس از بازداشت در بازجویی اتهام قتل پسر باجناقش را پذیرفت و اختلاف با همسرش را منشا اصلی این حادثه عنوان کرد: به خاطر اختلافی که با همسرم داشتم، او خانه را ترک کرده بود و من به تنهایی و به سختی زندگی میکردم. تا اینکه متوجه شدم همسرم همراه باجناقم و پسرش در حال جمع کردن اثاثیه هستند که با آنها درگیر شده و پسر باجناقم در این حادثه کشته شد.
با اعتراف متهم و محاکمه وی در دادگاه کیفری عامل جنایت به قصاص محکوم شد.
دستگیری ۲۶ شهروند در بندرعباس تحت عنوان اراذل و اوباش
خبرگزاری
هرانا - احمد دادستانی، رئیس پلیس اطلاعات و امنیت استان هرمزگان از تشدید
اجرای طرح موسوم به ارتقاء امنیت اجتماعی و دستگیری ۲۶ تن تحت عنوان
"اراذل و اوباش" و "اخلالگر نظم عمومی" در بندرعباس خبر داد.
احمد دادستانی در اینباره گفت: "در
راستای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی و برخورد با عاملان ناامنی و اخلال در نظم
عمومی، مأموران پلیس امنیت عمومی استان با همکاری یگان ویژه استان، طرح
جمعآوری و دستگیری اراذل و اوباش را در پنج محله از محلات بندرعباس اجرا
کردند."
به گزارش ایسنا، وی مدعی شد: "در اجرای
این طرح در بازرسی از ۲۶ باب منزل و مخفیگاه متعلق به اراذل و اوباش و
مزاحمان نوامیس، ۲۶ نفر از عوامل اخلال در نظم عمومی و اراذل و اوباش
سابقهدار که دارای سوابقی از قبیل شرب خمر، درگیری، ایجاد مزاحمت برای
نوامیس مردم، ایجاد رعب و وحشت و مشارکت در درگیری مسلحانه بودند، شناسایی و
دستگیر شدند."
رئیس پلیس امنیت عمومی هرمزگان افزود: "در بازرسی از منازل و مخفیگاه متهمان مقادیری موادمخدر از نوع شیشه و تریاک، دو دستگاه ترازوی توزین موادمخدر، تعدادی مشروبات الکلی و سلاح سرد از نوع چاقو، خنجر، شمشیر و قمه کشف و یک دستگاه خودرو سواری متعلق به اخلالگران توقیف شد."
رئیس پلیس امنیت عمومی هرمزگان افزود: "در بازرسی از منازل و مخفیگاه متهمان مقادیری موادمخدر از نوع شیشه و تریاک، دو دستگاه ترازوی توزین موادمخدر، تعدادی مشروبات الکلی و سلاح سرد از نوع چاقو، خنجر، شمشیر و قمه کشف و یک دستگاه خودرو سواری متعلق به اخلالگران توقیف شد."