اخبار روز:
یوردنت: فعالین ملی و مدنی آذربایجان روز ۱۳ فروردین، روز طبعیت را با گردهمایی برای دریاچه اورمیه گرامی داشتند.
امسال نیز برای سومین سال متوالی روز سیزده بدر در شهرهای مختلف آذربایجان با اعتراض به وضعیت اسفناک دریاچه اورمیه برگزار شد. بنا به گزارشات و عکس های ارسالی منابع محلی، دهها تن از قعالین حرکت حرکت ملی و مدنی آذربایجان در شهرهایی چون اورمیه، تبریز و مشگین شهر با در دست داشتن پلاکاردهایی و سر دادن شعارهایی اعتراض خود را نسبت به سیاست جمهوری اسلامی در قبال خشکاندن دریاچه اورمیه ابراز داشته اند. معترضین آذربایجانی که دیگر از بی توجهی حکومت ایران به این مسئله مایوس گشته اند با نوشتن پلاکاردهایی تلاش کردند تا اینبار بطور مستقیم دقت جامعه جهانی بخصوص سازمان ملل متحد را به فاجعه عمدی زیست محیطی دریاچه اورمیه جلب کنند.
در یکی از این پلاکاردها که خطاب به دبیر کل سازمان ملل است چنین نوشته شده است: " آقای بان کی مون، آیا طرح خشکاندن دریاچه ارومیه به اندازه برنامه هسته اس ایران مصیبت بارتر نیست؟ "
این اعتراضات در حالی صورت می گیرد که سال گذشته بدنبال اعتراضات و تظاهرات گسترده در شهرهای آذربایجان در خصوص وضعیت دریاچه اورمیه صدها نفر دستگیر، شکنجه و به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند. همچنین همزمان با اعتراضات سال گذشته منابع حقوق بشری آذربایجانی از کشته شدن سه نفر در جریان تظاهرات خیابانی به دست ماموران حکومتی خبر دادند.
ادامه این اعترضات علیرغم جو شدید امنیتی و سرکوب ها حکایت از اهمیت حیاتی دریاچه اورمیه دارد. بطوریکه به گفته کارشناسان محیط زیست خشک شدن دریاچه اورمیه سبب تبدیل آذربایجان به بیابانهای نمک شده و زندگی بیش از سیزده میلیون انسان در منطقه آذربایجان را به خطر خواهد انداخت.
yurd.net
ایرانی ها من شما را دوست دارم
اسرائیل ایران را دوست دارد
گفتگوی اختصاصی با رونی ادری
گفتگوی اختصاصی «چراغ آزادی» با رونی ادری خالق صفحه «اسرئیل ایران را دوست دارد»این روزها با بالا گرفتن احتمال وقوع جنگ میان ایران و اسرائیل که می تواند در پی حمله پیشگیرانه ارتش اسرائیل به تاسیسات غنی سازی اورانیوم و به طورکلی مراکز هسته ای ایران آغاز شود، بسیاری از شهروندان دوکشور با به راه انداختن کارزارهای مختلف در فضای سایبری به ویژه فیس بوک و در نهایت برپایی راهپیمایی در تل آویو، سعی در اقناع رهبران خود و در نهایت انصراف آنان از وقوع یک جنگ تمام عیار در منطقه با ابعاد جهانی دارند.
در این میان می توان به کمپینی در فیس بوک اشاره کرد با عنوان «اسرئیل ایران را دوست دارد» (Israel-Loves-Iran) که حامل پیام «ما هرگز کشور شما را بمباران نمی کنیم. ما شما را دوست داریم» است. کارزاری که چندی پیش در اقدامی غیرمنتظره توسط یک زوج اسرائیلی به نام های « رونی ادری » (Ronnie Edri) و «میخال تامیر» (Michal Tamir) که هر دو معلم گرافیک و از اهالی شهر تل آویو هستند، کار خود را آغاز کرد و تاکنون هزاران نفر با «لایک» کردن این صفحه و گفتگو پیرامون موضوع صلح به آن پیوسته اند.
این کارزار تاکنون توجه بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ای جهان را به خود جلب کرده و همچنان نیز به عنوان دریچه ای برای تعامل شهروندان دو کشور و سایر حامیان صلح در جهان به پیش می راند. اهمیت این کمپین به گونه ای بوده است که کمتر رسانه ی مطرح بین الملی را می توان یافت که از این اقدام و گردانندگان آن گزارشی تهیه نکرده باشد.
از سوی دیگر تنها چند روز پس از شروع این کمپین، کارزار دیگری با عنوان «از ایران برای صلح و دمکراسی» (From Iran for peace and democracy) با گشایش صفحه ای با همین عنوان در فیس بوک توسط جمعی از شهروندان ایرانی مدافع صلح، دمکراسی و حقوق بشر به راه افتاد. اما این بار با پیامی از سوی مردم ایران برای مردم اسرائیل، مردمی که در هر نقطه از ایران و جهان با ارسال پیام ها، تصاویر و ویدئو های مختلف سعی در رساندن پیام صلح و اعلام خواسته های دمکراتیک خود به جهانیان از این منظر داشته اند. به گونه ای که از زمان آغاز به کار این کمپین هزاران ایرانی با عضویت و به اشتراک گذاشتن دیدگاه های خود سعی در نشان دادن پیام صلح و دوستی به مردم اسرائیل و معرفی چهره واقعی و صلح طلب ایرانیان به مردمان گوشه و کنار جهان داشته اند.
اما نکته ای که در این میان از اهمیت فراوانی برخوردار است به چگونگی هدایت این کمپین ها تا دستیابی به هدف نهایی آنان یعنی جلوگیری از وقوع جنگ، برقراری صلح، دفاع از حقوق بشر و دمکراسی و در نهایت ایجاد جریان تعاملی میان مردم ایران و اسرائیل باز می گردد.
از این رو طی گفتگویی اختصاصی با رونی ادری به کم و کیف توسعه کمپین “اسرائیل ایران را دوست دارد” پرداخته و از چگونگی مشارکت بیشتر آن با کمپین “از ایران برای صلح و دمکراسی” جویا شدیم که مشروح آن را در پی می خوانید.
رونی! کمپین شما با عنوان «اسرائیل ایران را دوست دارد» طرفداران بسیاری در جهان پیدا کرده و تقریبا لحظه به لحظه بر تعداد افرادی که در آن مشارکت می کنند افزوده می شود، به عنوان اولین سوال فکر می کنی این کمپین تا چه حد می تواند بر جریان تصمیم گیران سیاسی- نظامی اسرائیل اثرگذار باشد و آنها را از اتخاذ تصمیمی مبنی برای حمله پیشگرانه به ایران منصرف کند؟
ما واقعا این مسئله را نمی دانیم! چرا که هم اکنون در حال برداشتن گام های اولیه در راه جلوگیری از یک جنگ هستیم. ما امیدواریم صداهایی که از این صفحه فیس بوک منتشر می شود به گوش دولتمردان و تصمیم گیرندان سیاسی و نظامی دو کشور برسد! کاری که من به همراه همسر و همکارانم انجام دادم، انتشار پیامی بود که نشان داد طرفداران قابل توجهی در هر چهار گوشه جهان به ویژه میان شهروندان اسرائیل و ایران داشته است. و کار به جایی رسیده که دنیا در حال نظاره کردن این پیام و رصد کردن آن هست. همین امر هم شاید موجب شود که سیاست مداران این مسئله را در بررسی های خودشان لحاظ کنند. دولت ها باید صدای ما را که خواستار عدم وقوع جنگ هستیم بشنوند.
اجازه بدهید یک مثال بزنم شما چندی پیش با رادیو ارتش اسرائیل مصاحبه کردید، خود همین مسئله از نگاه ما روزنامه نگاران نشان دهنده حساس شدن شاخک های افرادی است که استراتژی های سیاسی و نظامی را تدوین می کنند. به نظر شما چگونه می توان این افراد را تحت تاثیر قرار داد؟
ببیند! ما تازه این کمپین را آغاز کرده ایم، کمپینی که تنها با انتشار چند پوستر شروع شد و انتظار این همه بازتاب را در میان مردمان ایران و اسرائیل و سایر نقاط جهان نداشتیم. شاید انتظار اینکه یک صفحه ای در فیس بوک بتواند اثر قابلتوجهی بر تصمیم سیاست مداران داشته باشد، تا حدودی دور از ذهن به نظر برسد، اما احتمال آن هم وجود خواهد داشت که با پیوستن تعداد بیشتری از مردم به این صفحه و تعامل آنها با یکدیگر توجه سیاست مداران به این موضوع بیشتر جلب شود و در نهایت بتوان بر فرآیند تصمیم گیری آنها اثر گذاشت. شما این نکته را در نظر داشته باشید که من نماینده یک جریان یا جریانات سیاسی نیستم بلکه به دنبال ایجاد فضای گفتگو در میان مردم دو کشور هستم.
با این اوصاف شما حداقل به عنوان فردی که ایده پرداز و مسئول راه اندازی این کمپین هستید، آیا دیدگاه سیاست مداران را در این حوزه رصد نکرده اید؟ اینکه ببیند سیاست مداران به رویکرد این کمپین چگونه می نگرند؟
خیر! ما بیشتر تلاشمان را صرف کار بر روی بزرگ کردن این کمپین و حضور تعداد بیشتری از مردم در صفحه خود کرده ایم و اعتقاد دارم تنها از راه پیوستن تعداد بیشتر مردم می توان سیاست مداران را تحت تاثیر قرار داد.
شما اگر خیلی علاقه مند به دانستن نظر آنها هستید، همانطور که با من تماس گرفتید به آنها هم تلفن بزنید و نقطه نظرات آنها را از خودشان بپرسید. چرا که من حتی با آنها سخن هم نگفته ام و به همین دلیل از اقدامی که کرده اند و یا در نظر دارند بیخبرم.
صحیح ! آیا تاکنون گروه، حزب یا نهادی از جریان های سیاسی اسرائیلی که در مورد این مسئله از خود علاقه نشان داده باشد با شما تماس گرفته و خواسته که از کمپین شما حمایت کند؟
نه خیر!
پس آنچه می توان دریافت این است که سیاست مداران اسرائیلی نسبت به این مسئله سکوت کرده اند؟
شاید بتوان این طور استنباط کرد. اما همان طور که گفتم، تنها در صورت بزرگ شدن کمپین می توان همگان را تحت تاثیر قرار داد.
خوب ! چه تعداد مشترک برای صفحه « اسرئیل ایران را دوست دارد» لازم است تا شما به آن هدف برسید؟
فکر می کنم ما به یک میلیون نفر که صفحه ما را لایک کنند، نیاز داریم! این می تواند رقم خوبی برای ما باشد.
آیا برای رسیدن به این رقم برنامه ای هم دارید؟
بله، هم اکنون تعداد قابل توجهی از فعالان صلح به ما پیوسته اند و مدام در حال برنامه ریزی برای یافتن راهکارهای جدید در جهت معرفی بهتر هدف خود از راه اندازی این کمپین به مردم گوشه و کنار جهان به ویژه مردم دو کشور ایران و اسرائیل هستیم. به طوری که به زودی نیز گام های مهمتری را برای جلب نظر مردم برخواهیم برداشت. اما هنوز برخی از تصمیمات نهایی نشده و هم اکنون نمی توان به شما در مورد جزئیات برنامه هایمان توضیح دهم.
ببیند! استقبال چشمگیر مردم دو کشور و همینطور سایر مردم جهان برای ما دور از انتظار بود، چراکه این کار تنها با ایده به اشتراک گذاشتن چند پوستر ساده آغاز شد. این روزها همه ی ما نشسته ایم و پیام هایی که از همه نقاط جهان به ویژه از سوی ایرانیان به ما می رسد را پاسخ می دهیم. همین اقدام می تواند نقش مهمی در تشویق افراد به حضور و مشارکت در این کمپین ایفا کند. ما برای رفتن به مرحله بعد در حال تدوین استراتژی های قوی تری هستیم.
همانطور که شما هم می دانید تعدادی از ایرانیان صلح طلب نیز که علاقه مند به برقراری صلح، دمکراسی و دفاع از حقوق بشر در کشورشان هستند در اقدامی مشابه با ایجاد صفحه ای در فیس بوک کمپینی تحت عنوان «از ایران برای صلح و دمکراسی» به راه انداخته اند؟ آیا شما برنامه ای برای مشارکت بیشتر با این کمپین در جهت رسیدن به آرمان های مشترکهستید؟
بله! من این صفحه را در فیس بوک دیده ام و در برخی موارد محتویات آن را برای مخطبان خود به اشتراک می گذاریم. ما امیدوارم در کنار یکدیگر بتوانیم با جذب بیشتر طرفداران صلح و دوستی راه نزدیکی مردمانمان را به هم هموار کنیم.
اگر موافق باشید سوال دیگری را مطرح کنم و آنهم اینکه اخیرا در اخبار برخی شبکه ها آمده بود که بر اساس یک نظرسنجی نزدیک به ۶۵ درصد مردم اسرائیل با حمله به ایران موافق هستند؟ شما که در تل آویو هستید، این مسئله را چگونه ارزیابی می کنید؟
من فکر می کنم مردم اسرائیل از اینکه از سوی ایران مورد حمله قرار گیرند واقعا می ترسند و دقیقا هدف ما از راه انداختن این کمپین این است که به مردم خود بفهمانیم که مردم ایران دشمن ما نیستند و این تصورات ذهنی را بشکنیم. و شاید همین اقداماتی که انجام می دهیم بتواند نگاه اسرائیلی ها را تغییر دهد. نباید این نکته را فراموش کرد مردم اسرائیل و مردم ایران به هیچ وجه با هم در تماس نبوده اند و در میان آنها گفتگویی برقرار نبوده است. حتی مردم اسرائیل نمی دانند مردم ایران چگونه هستند، زیرا تماسی بین ما برقرار نبوده است.
اما ما این روزها شاهد آن هستیم که به واسطه ایجاد صفحه ما در فیس بوک هم اکنون اسرائیلی ها که درحال گفتگو با ایرانیان هستند. این امر به خودی خود نشان دهنده تمایل شهروندان دو کشور برای آشنایی بیشتر با یکدیگر است. آشنایی که می تواند برای همه دارای منفعت باشد، چرا که درب گفتگویی که سال های سال بسته بوده، اکنون میان این مردم باز شده است.
اجازه دهید این نکته را هم یاد آور شوم که یکی از دلایلی که امکان بروز جنگ را شدت می دهد، عدم شناخت و گفتگو میان دو طرف مخاصمه است. زمانی که ارتباطی وجود ندارد ، کشورها به سمت درگیری با هم حرکت می کنند. اما ما هم اکنون در حال گفتگو با هم هستیم و این علامت خوبی است که حس خوبی را هم ایجاد کرده است.
اگر ما نگاهی به مناسبات میان مردم ایران و اسرائیل در طول کل تاریخ داشته باشیم در خواهیم یافت که میان ما در طول تاریخ هیچ درگیری ای رخ نداده است. آیا فکر نمی کنید این مسئله می تواند پیشینه ذهنی خوبی برای جلوگیری از جنگ به شمار آید؟
بله واقعا این حقایق تاریخی برای مردم اسرائیل اثبات شده است، مردم اسرائیل از غنای فرهنگی و تاریخی ایرانیان مطلع هستند و در مورد آن این روزها با یکدیگر سخن می گویند.
به نظر من این سابقه تاریخی در ذهن مردم اسرائیل وجود دارد و می تواند نقش بسزایی در شناخت بهتر ایشان و جلوگیری از وقوع جنگ ایفا کند. فکر می کنم بین ما هیچ مخاصمه ای وجود نداشته و دلیلی هم برای درگیری وجود نخواهد داشت.
به عنوان سخن آخر رودرروی مردم ایران، نکته ای را در ذهن خود دارید که علاقه مند باشد از کانال ما به گوش ایرانیان برسانید؟
من در پایان امیدوارم هیچ جنگی میان ما رخ ندهد و شهروندان دو کشور بتواند به آسانی به کشورهای یکدیگر مسافرت کرده و دیگر نیازی نباشد که به عنوان مثال شخص خود شما از کشور ثالث با من مصاحبه کنید. آروزمندم آینده ای مملو از مشارکت دوستی میان ما رقم خورده و شاهد برقراری پرواز هواپیماهایمان میان شهرهای دو کشور باشیم و بتوانیم در صلح و دوستی با یکدیگر رفت و آمد کنیم. شاید روزی فرا برسد که در خاورمیانه هم مانند اروپا مرزها کمرنگ شود و ما در کنار هم زندگی خوبی را تجربه کنیم. پیام من به مردم ایران این است که امیدوارم ما با هم جنگ نداشته باشیم و کاری که با یکدیگر در این کمپین آغاز کردیم به نتیجه برسد.
ما هم در پایان از وقتی که برای گفتگو به «چراغ آزادی» اختصاص دادید، کمال تشکر را داریم.
آدرس دو کمپین در فیسبوک:
«برداشت ۸۰۰ ميليارد تومانی» بانک مرکزی از حساب بانک ها
رسانه های ايران گزارش داده اند که بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران در ساعات پايانی سال ۱۳۹۰ برای دومين بار ظرف ۱۵ روز، حدود ۸۰۰ ميليارد تومان از حساب بانک ها پول برداشت کرده است.
خبرگزاری مهر در گزارشی که روز دوشنبه منتشر کرد نوشته است: «آخرين خبرها در سال ۹۰ نشان میداد که بانک مرکزی حدود ۹۰ درصد پول برداشتی از برخی بانک ها را ۲۸ اسفند ماه به حسابهای آنها برگشت داده اما جديدترين اطلاعات رسيده حاکی از آن است که در پی تاکيد بر اجرای دقيق مصوبات کميته پنج نفره ارزی دولت و در ساعات پايانی سال ۹۰ ، بانک مرکزی دوباره از حساب بانک ها پول برداشت کرده است.»
در اين گزارش اشاره شده است که مبلغ برداشتی بانک مرکزی از حساب بانک های دولتی و خصوصی ايران حدود ۸۰۰ ميليارد تومان است که ۵۳۰ ميليارد تومان آن تنها متعلق به بانک ملی است.
از حساب بانک ملت ۲۱۰ ميليارد تومان، بانک تجارت ۱۸۰، بانک پاسارگارد ۱۲۰، بانک پارسيان ۱۱۰ و از حساب بانک سينا حدود ۳۰ ميليارد تومان برداشت شده است.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران روز ۱۵ اسفندماه نيز رقمی در حدود دو هزار و ۶۵۳ ميليارد تومان از حساب بانک های مختلف نزد خود برداشت کرده بود که اين اقدام، اعتراض کانون بانک های خصوصی ايران را برانگيخت.
اين کانون در بيانيه ای بانک مرکزی ايران را متهم کرد که «شبانه» و «بدون اطلاع قبلی» اين پول را برداشت کرده است.
روابط عمومی بانک مرکزی با تاييد اين خبر گفت که اين مبالغ بابت «مابهالتفاوت ارز دريافتی» اين بانکها برداشت شده و پيشتر در بهمنماه به اطلاع آنها رسيده بود.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران می گويد بانک هايی که از حساب آنها پول برداشت شده است ارز دريافتی از بانک مرکزی را در بازار آزاد به فروش رسانده ولی مابه التفاوت آن را نپرداخته اند.
به گفته بانک مرکزی ايران، اين تصميم در راستای اجرای دستور کميته ساماندهی بازار ارز بوده که هر پنج عضو آن وزرا و مديران ردهبالای دولت محمود احمدینژاد هستند.
خبرگزاری مهر در گزارشی گفته بود که اين کميته پنج نفره «تحت فشار برخی مقامات ارشد اجرايی» که میتواند به معنای رييس جمهوری يا معاونان او باشد به دنبال تامين پول لازم برای يارانههای نقدی اسفندماه است.
محمود بهمنی، رييس بانک مرکزی، اين گزارش را تکذيب کرده است.
کانون بانک های خصوصی در واکنش خود به نخستين برداشت بانک مرکزی گفته بود که بانکها اصلا به بانک مرکزی بدهی ندارند و تمام ارزی که از اين بانک خريدهاند بر اساس نرخ اعلامشده خود اين بانک تسويه شده است.
در اين نامه همچنين هشدار داده شده بود که مبلغ برداشتی از حساب اين بانکها «به قدری زياد است» که باعث ضرر و زيان اين بانکها شده و در نهايت بر بازار سرمايه در ايران اثر منفی خواهد گذاشت.
خبرگزاری مهر در گزارش روز دوشنبه خود گفته است: «بانک مرکزی در نخستين برداشت خود از حساب بانک ها، مبالغ برداشتی را وارد خزانه نکرده بود و در حسابهای واسط - برای بازگشت سريع آنها به بانک ها- نگهداری کرده بود اما ظاهرا اين بار مبالغ را وارد خزانه کرده است.»
نخستين اقدام بانک مرکزی ايران در برداشت از حساب بانک ها با واکنش نمايندگان مجلس روبرو شد و بر اساس گزارشی که خبرگزاری مهر منتشر کرده است، ديوان محاسبات کل کشور قصد دارد تا اين موضوع را به صورت ويژه مورد بررسی قرار دهد.
خبرگزاری مهر در گزارشی که روز دوشنبه منتشر کرد نوشته است: «آخرين خبرها در سال ۹۰ نشان میداد که بانک مرکزی حدود ۹۰ درصد پول برداشتی از برخی بانک ها را ۲۸ اسفند ماه به حسابهای آنها برگشت داده اما جديدترين اطلاعات رسيده حاکی از آن است که در پی تاکيد بر اجرای دقيق مصوبات کميته پنج نفره ارزی دولت و در ساعات پايانی سال ۹۰ ، بانک مرکزی دوباره از حساب بانک ها پول برداشت کرده است.»
در اين گزارش اشاره شده است که مبلغ برداشتی بانک مرکزی از حساب بانک های دولتی و خصوصی ايران حدود ۸۰۰ ميليارد تومان است که ۵۳۰ ميليارد تومان آن تنها متعلق به بانک ملی است.
از حساب بانک ملت ۲۱۰ ميليارد تومان، بانک تجارت ۱۸۰، بانک پاسارگارد ۱۲۰، بانک پارسيان ۱۱۰ و از حساب بانک سينا حدود ۳۰ ميليارد تومان برداشت شده است.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران روز ۱۵ اسفندماه نيز رقمی در حدود دو هزار و ۶۵۳ ميليارد تومان از حساب بانک های مختلف نزد خود برداشت کرده بود که اين اقدام، اعتراض کانون بانک های خصوصی ايران را برانگيخت.
اين کانون در بيانيه ای بانک مرکزی ايران را متهم کرد که «شبانه» و «بدون اطلاع قبلی» اين پول را برداشت کرده است.
روابط عمومی بانک مرکزی با تاييد اين خبر گفت که اين مبالغ بابت «مابهالتفاوت ارز دريافتی» اين بانکها برداشت شده و پيشتر در بهمنماه به اطلاع آنها رسيده بود.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران می گويد بانک هايی که از حساب آنها پول برداشت شده است ارز دريافتی از بانک مرکزی را در بازار آزاد به فروش رسانده ولی مابه التفاوت آن را نپرداخته اند.
به گفته بانک مرکزی ايران، اين تصميم در راستای اجرای دستور کميته ساماندهی بازار ارز بوده که هر پنج عضو آن وزرا و مديران ردهبالای دولت محمود احمدینژاد هستند.
خبرگزاری مهر در گزارشی گفته بود که اين کميته پنج نفره «تحت فشار برخی مقامات ارشد اجرايی» که میتواند به معنای رييس جمهوری يا معاونان او باشد به دنبال تامين پول لازم برای يارانههای نقدی اسفندماه است.
محمود بهمنی، رييس بانک مرکزی، اين گزارش را تکذيب کرده است.
کانون بانک های خصوصی در واکنش خود به نخستين برداشت بانک مرکزی گفته بود که بانکها اصلا به بانک مرکزی بدهی ندارند و تمام ارزی که از اين بانک خريدهاند بر اساس نرخ اعلامشده خود اين بانک تسويه شده است.
در اين نامه همچنين هشدار داده شده بود که مبلغ برداشتی از حساب اين بانکها «به قدری زياد است» که باعث ضرر و زيان اين بانکها شده و در نهايت بر بازار سرمايه در ايران اثر منفی خواهد گذاشت.
خبرگزاری مهر در گزارش روز دوشنبه خود گفته است: «بانک مرکزی در نخستين برداشت خود از حساب بانک ها، مبالغ برداشتی را وارد خزانه نکرده بود و در حسابهای واسط - برای بازگشت سريع آنها به بانک ها- نگهداری کرده بود اما ظاهرا اين بار مبالغ را وارد خزانه کرده است.»
نخستين اقدام بانک مرکزی ايران در برداشت از حساب بانک ها با واکنش نمايندگان مجلس روبرو شد و بر اساس گزارشی که خبرگزاری مهر منتشر کرده است، ديوان محاسبات کل کشور قصد دارد تا اين موضوع را به صورت ويژه مورد بررسی قرار دهد.
یکی از گستردهترین حملههای اینترنتی نگرانی میلیونها تن از صاحبان کارتهای اعتباری "ویزا"، "آمریکن اکسپرس" و "مسترکارت" را برانگیخته است. کارشناسان اینترنت و اف بیآی تلاش میکنند، از وسعت خسارات بکاهند.
شامگاه جمعه، ۳۰ مارس (۱۱ فروردین) شرکت گلوبال پیمنتس (Global Payments) با انتشار بیانیهای اعلام کرد که اوایل ماه مارس قربانی حملهی هکرهای ناشناس شده است. دراین بیانیه آمده است که احتمال میرود اطلاعات شمار زیادی از کارتهای اعتباری ویزا، آمریکن اکسپرس و مسترکارت به سرقت رفته باشند. این شرکت مینویسد که به محض کشف نخستین نشانههای سرقت اینترنتی، کارشناسان ویژهای را برای جلوگیری از خسارت به مشتریان به کار گماشته است.
گلوبال پیمنتس یکی از بزرگترین شرکتهای خدماتی پرداخت مجازی است که در سطح بینالمللی فعالیت میکند. از بیانیهی گلوبال پیمنتس نمیتوان دریافت که آیا تنها مشتریان آمریکایی این شرکت در معرض خطر دستبرد قرار گرفتهاند، یا اینکه این سرقت اطلاعاتی به مشتریان آن در سراسر جهان لطمه میزند. قرار است جزییات بیشتر در این رابطه روز دوم آوریل (۱۴ فروردین) در اختیار عموم قرار گیرد.
برخی خبرگزاریها تعداد مشتریانی را که اطلاعات آنها به سرقت رفته است ۱۰ میلیون نفر تخمین زدهاند.
واکنش ویزا و مسترکارت
شرکتویزا در واکنش به خبر گلوبال پیمنتس با انتشار اطلاعیهای اطمینان داد که به صاحبان کارت اعتباری ویزا خسارتی وارد نخواهد شد. مسترکارت نیز واکنش مشابهی نشان داد. هر دو شرکت به کاربران خود توصیه کردند که حساب بانکی خود را به دقت کنترل کنند و در صورت مشاهدهی هر گونه خطا، در اسرع وقت با شرکت خدماتی خود تماس بگیرند.
حملههای مشابه
هکرها هر چند وقت یک بار به شرکتهای اینترنتی حمله کرده و با سرقت اطلاعات، به حساب کاربرهای این شرکتها دسترسی پیدا میکنند. آخرین نمونهی آن در واپسین روزهای سال ۲۰۱۱ رخ داد.
گروه اینترنتی موسوم به "ناشناس" (Anonymous) به شرکت امنیتی "استراتفور" در آمریکا حمله کرد و به اطلاعات بیش از چهار هزار کارت اعتباری دست یافت. هدف این حمله انتقال وجه از حساب مشتریان استراتفور به حساب سازمانهای خیریه نظیر صلیب سرخ اعلام شد.
استراتفور یک گروه لابی امنیتی آمریکایی است که روزانه دربارهی موضوعات مرتبط با امنیت و اطلاعات در جهان خبرنامهای منتشر میکند. مشتریان استراتفور بیشتر وزارتخانهها، ادارهها، سازمان و شرکتهای خصوصی هستند.
گروه "ناشناس" که برای خود وجههای سیاسی – اجتماعی کسب کرده است، پیشتر مسئولیت دستبرد به شبکههای کامپیوتری چند شرکت بینالمللی از جمله ویزا، مستر کارت و پی پل را به عهده گرفته بود.
گلوبال پیمنتس یکی از بزرگترین شرکتهای خدماتی پرداخت مجازی است که در سطح بینالمللی فعالیت میکند. از بیانیهی گلوبال پیمنتس نمیتوان دریافت که آیا تنها مشتریان آمریکایی این شرکت در معرض خطر دستبرد قرار گرفتهاند، یا اینکه این سرقت اطلاعاتی به مشتریان آن در سراسر جهان لطمه میزند. قرار است جزییات بیشتر در این رابطه روز دوم آوریل (۱۴ فروردین) در اختیار عموم قرار گیرد.
برخی خبرگزاریها تعداد مشتریانی را که اطلاعات آنها به سرقت رفته است ۱۰ میلیون نفر تخمین زدهاند.
واکنش ویزا و مسترکارت
شرکتویزا در واکنش به خبر گلوبال پیمنتس با انتشار اطلاعیهای اطمینان داد که به صاحبان کارت اعتباری ویزا خسارتی وارد نخواهد شد. مسترکارت نیز واکنش مشابهی نشان داد. هر دو شرکت به کاربران خود توصیه کردند که حساب بانکی خود را به دقت کنترل کنند و در صورت مشاهدهی هر گونه خطا، در اسرع وقت با شرکت خدماتی خود تماس بگیرند.
حملههای مشابه
هکرها هر چند وقت یک بار به شرکتهای اینترنتی حمله کرده و با سرقت اطلاعات، به حساب کاربرهای این شرکتها دسترسی پیدا میکنند. آخرین نمونهی آن در واپسین روزهای سال ۲۰۱۱ رخ داد.
گروه اینترنتی موسوم به "ناشناس" (Anonymous) به شرکت امنیتی "استراتفور" در آمریکا حمله کرد و به اطلاعات بیش از چهار هزار کارت اعتباری دست یافت. هدف این حمله انتقال وجه از حساب مشتریان استراتفور به حساب سازمانهای خیریه نظیر صلیب سرخ اعلام شد.
استراتفور یک گروه لابی امنیتی آمریکایی است که روزانه دربارهی موضوعات مرتبط با امنیت و اطلاعات در جهان خبرنامهای منتشر میکند. مشتریان استراتفور بیشتر وزارتخانهها، ادارهها، سازمان و شرکتهای خصوصی هستند.
گروه "ناشناس" که برای خود وجههای سیاسی – اجتماعی کسب کرده است، پیشتر مسئولیت دستبرد به شبکههای کامپیوتری چند شرکت بینالمللی از جمله ویزا، مستر کارت و پی پل را به عهده گرفته بود.
بالارفتن قیمت نفت در هفته های اخیر صدای خیلی ها را درآورده: از بخش حمل و نقل گرفته تا تولیدکنندگان صنعتی. اما شاید تنها کسانی که از این نوسانها راضی هستند معامله گران نفت اند. کارگزارهای بورس در لندن می گویند، در ماههای اخیر بر تعداد معامله گران ِ خرد ِ بازار ِ نفت اضافه شده. آیا هرکسی می تواند از هرجای جهان نفت خرید و فروش کند؟ و معامله گران خرده پا چه نکاتی را باید رعایت کنند؟ پاسخ این پرسشها، از امیر پایور.
در شهر ِ اصفهان، مسئولان ستاد سفرهای نوروزی، ورود ِ شهروندان ِ افغان را به «پارک کوهستانی صفه» در روز «سیزده به در» ممنوع کردند. هدف از این ممنوعیت، به گفته مقام های ایران، «ایجاد امنیت و تامین رفاه بازدید کننده ها» بوده است.
جزییات بیشتر از سعیده هاشمیدلیل استعفای آقای مجددی، ظاهرا عدم انتصاب او به عنوان رئیس شورای عالی صلح اعلام شده است.
افراد نزدیک به آقای مجددی می گویند که شماری از اعضای این شورا به تعیین آقای مجددی به عنوان رئیس شورای عالی صلح رضایت داشتند، اما حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان فرد دیگری را برای این پست در نظر گرفته است.
برهان الدین ربانی که در اثر یک حمله انتحاری در کابل کشته شد، رئیس شورای عالی صلح بود و پس از کشته شدن او، تا حالا کسی به این سمت تعیین نشده است.
روز گذشته سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان گفت که قرار است بزودی رئیس این شورا مشخص شود، اما از فرد مشخصی در این رابطه نام نگرفت.
صبغت الله مجددی از رهبران سابق جهادی و از چهره های طرفدار حامد کرزی بوده است.
او علاوه بر نفوذ سیاسی، از نفوذ گسترده مذهبی نیز برخوردار است و به خانواده سرشناس مذهبی "مجددی ها" تعلق دارد.
آقای مجددی نخستین رئیس دولت مجاهدین پس از سقوط دولت دکتر نجیبالله در سال ۱۳۷۱ خورشیدی بود و رهبر حزب جهادی جبهه ملی نجات است که آقای کرزی سالها عضویت این حزب را داشته است.
او ریاست دست کم دو لویه جرگه ای را که در سالهای اخیر در افغانستان برگزار شد، برعهده داشته و برای یک دوره نیز رئیس مجلس سنای افغانستان بوده است.
آقای مجددی در گذشته نیز یک بار در اعتراض به آنچه که حمایت دولت افغانستان از فساد خواند، از ریاست مجلس سنا استعفا کرده بود.
وکیل سه بیوه و دو دختر اسامه بن لادن میگوید که هر کدام از آنها به دلیل اقامت غیر قانونی در پاکستان به ۴۵ روز زندان محکوم شدهاند.
این افراد یک ماه در زندان بودهاند و انتظار می رود تا دو هفته دیگر از پاکستان اخراج شوند.دو زن سعودی و یک زن یمنی اسامه بن لادن از زمان کشته شدن او در عملیات نیروهای ویژه آمریکا، در ماه مه سال گذشته، زیر نظر بودهاند.
مراسم ویژهای امروز دوشنبه دوم آوریل در آرژانتین و بریتانیا به مناسبت سیامین سالگرد جنگ میان دو کشور بر سر جزایر فالکلند (مالویناس) برگزار میشود.
تنشها بر سر این جزیره، اخیر بار دیگر میان دو کشور شدت گرفته است.دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا به کشتهشدگان بریتانیایی و آرژانتینی این جنگ ادای احترام کرده و بار دیگر بر تعهد دولت خود نسبت به مردم جزیره فالکلند تاکید کرده است.
کریستینا فرناندز د کرشنر، رئیس جمهوری آرژانتین نیز بار دیگر بر ادعای مالکیت این جزیره توسط کشورش پافشاری کرده است.
به دنبال اشغال این جزایر در دوم آوریل سال ۱۹۸۲ توسط آرژانتین، بریتانیا برای بازپسگیری آن نیروی نظامی اعزام کرد که در جریان درگیریها، ۲۵۵ بریتانیایی و ۶۵۰ آرژانتینی کشته شدند.
بریتانیا از سال ۱۸۳۳ کنترل فالکلند را در دست داشته، اما آرژانتین مدعی این قلمرو است و می گوید حق مالکیت بر فالکلند از اسپانیا به آنها رسیده است.
کهنه سربازان بریتانیایی این جنگ و خانواده های کشته شدگان در مراسمی در استفوردشایر شرکت خواهند کرد.
رئیس جمهوری آرژانتین نیز قرار است به بندر جنوبی اوشویا برود و در مراسم یادبود کشته شدگان آرژانتین در این جنگ شرکت کند.
آرژانتین خواستار مذاکره با دولت بریتانیا در باره حاکمیت این جزایر شده است، اما بریتانیا می گوید که در باره این موضوع بدون توافق ساکنان فالکلند، مذاکره نخواهد کرد.
بریتانیا، دولت آرژانتین را متهم کرده که در تلاش برای تحریم اقتصادی این جزیره است.
آرژانتین، کشتی هایی را که با پرچم فالکلند هستند، به بنادر خود راه نمی دهد. برخی از کشورهای منطقه نیز چنین رویه ای را در پیش گرفته اند.
پس از آن که نیروی دریایی بریتانیا اعلام کرد که می خواهد جدیدترین کشتی جنگی خود را به منطقه بفرستد، دولت آرژانتین از آنچه نظامی کردن منطقه توسط بریتانیا خواند، شکایت کرد.
جان سیمپسون، سردبیر مسائل جهانی در بیبیسی می گوید که بروز درگیری نظامی جدید میان دو کشور بعید به نظر می رسد، اما آرژانتین با استفاده از ابزار دیپلماتیک درصدد پیش بردن ادعای مالکیت خود بر این جزیره است.
شکست آرژانتین در این جنگ منجر به سرنگونی حکومت دیکتاتوری نظامی ژنرال لئوپولدو گالتیری شد، که بعدا به علت "بی کفایتی" در حین جنگ، در بوئنوس آیرس زندانی شد.
انتظار نمی رود ماگارت تاچر، نخست وزیر بریتانیا در زمان جنگ به علت وضعیت نامساعد جسمانی، در مراسم امروز شرکت کند.
صالحی: کشورهای غربی در برابر ايران عقب نشينی نکرده اند
در حالی که وزير نفت ايران می گويد تحريم عليه صنعت نفت ايران شکست خورده است، علی اکبر صالحی، وزير امور خارجه جمهوری اسلامی گفته است که مستثنی کردن ۱۱ کشور برای معامله نفتی با ايران از سوی آمريکا «عقب نشينی تاکتيکی» است.
آقای صالحی در گفت و گو با خبرگزاری ايرنا اظهار داشت: «کشورهای غربی در برابر کشورمان عقب نشينی نکرده اند و بايد در برابر اقدامات اين کشورها بيش از گذشته هوشيار باشيم.»
وی افزوده است: «اقدام اخير آمريکا در برداشتن تحريم از ۱۱ کشور برای معاملات نفتی (با ايران)، عقب نشينی آمريکا نيست. غرب در جايی عقب نشينی تاکتيکی می کند و در عين حال برای رسيدن به هدف خود تلاش خواهد کرد.»
وزير امور خارجه ايران خواستار «تقويت انسجام ملی در برابر غرب» شده و گفت: «اين انسجام را بايد وسيع تر کرده و با هوشمندی تصور نکنيم که غرب در برابر ايران عقب نشينی کرده است.»
به گفته وی، «آمريکا زمانی عقب نشينی می کند که مايوس شود و همه روزنه ها را بسته ببيند.»
آمريکا که تحريم طرف های معامله نفتی با ايران را در دستور کار خود قرار داده است، ۱۱ کشور شامل ژاپن، بلژيک، بریتانیا، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، يونان، ايتاليا، هلند، لهستان و اسپانيا را از فهرست تحريم های خود مستثنی کرده است.
هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا روز اول فروردين ماه اظهار داشت: «در راستای اعمال تحريم بر صنعت نفت ايران، ۱۱ کشور واردات نفت خود از ايران را به شدت کاهش داده اند. اين کشورها اگرچه با دشواری هايی برای کاهش واردات نفت روبرو بودهاند، ولی با اين اقدام، تعهد بينالمللی خود به مسئله ايران را نشان دادند.»
چين و هند که از بزرگترين خريداران نفتی ايران هستند از اين تحريم ها مستثنی نشده اند و در صورتی که تا دهم تيرماه ميزان خريد نفتی خود از ايران را کاهش ندهند مشمول تحريم های آمريکا شده و از دسترسی به سيستم مالی اين کشور محروم خواهند شد.
خبرگزاری ها و سايت های دولتی ايران در روزهای گذشته تاکيد کرده بودند که مستثنی شدن ۱۱ کشور از تحريم ها آمريکا به مفهوم شکست تلاش های اين کشور برای اعمال فشار بر ايران است.
رستم قاسمی، وزير نفت جمهوری اسلامی ايران، نيز روز دوشنبه گفت که «تحريم های اعمال شده عليه صنعت نفت ايران شکست خورده و تحريم مانع رشد و توسعه اين صنعت نخواهد شد.»
وی اظهار داشت: «امروز تحريم صنعت نفت از ديدگاه مخالفان "تحريم سخت" تلقی می شود ولی با اطمينان و شناخت از توانمندی های داخلی می گويم صنعت نفت با تحريم خداحافظی کرده است.»
آقای قاسمی افزود: «سال ۹۱ با پيش بينی های صورت گرفته و حمايت های رييس جمهوری، دولت و ساير مسئولان سالی خواهد بود که با مشکلات مالی کمتری مواجه خواهيم بود و با منابع مالی جديد و نيز مصوبه های مجلس از توانمندی های داخلی بيشتر استفاده کنيم.»
ايران به دليل ادامه برنامه هسته ای خود تحت فشارهای شديد بين المللی قرار دارد و علاوه بر قطع ارتباط های مالی آن با بانک های بين المللی و قطع همکاری سويفت با آن، در زمينه های صادرات نفت خود نيز با دشواری های تازه روبرو شده است.
به دنبال تصميم باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، برای اجرايی کردن تحريم طرف های معامله نفتی با ايران، کشورهای مختلف اعلام کرده اند که واردات نفت از ايران را کاهش داده يا متوقف کرده اند.
آفريقای جنوبی که در گذشته از برنامه هسته ای ايران دفاع می کرد روز دوم فرودين ماه اعلام کرد که اين کشور طبق درخواست آمريکا، هرگونه خريد نفت از ايران را به حال تعليق درآورده و در حال حاضر، هيچ ارتباط نفتی با ايران ندارد.
دولت مالزی نيز روز چهارم فروردينماه اعلام کرد که بزودی واردات نفت خام خود از ايران را متوقف می کند.
همچنين شرکت ملی نفت ترکيه، توپراش، روز جمعه اعلام کرد که تا ۲۰ درصد از وارادت نفت خام از ايران کاسته است.
به گزارش خبرگزاری رويترز، يک شرکت مشاوره نفتی با نام «پترولوجيستيکس» در سوييس و نيز يک شرکت بزرگ نفتی در گزارشی گفته اند که صادرات نفت ايران در ماه مارس شاهد کاهش چشمگيری بوده است.
برپايه اين گزارش، صادرات نفت خام ايران در اين ماه، ۳۰۰ هزار بشکه در روز (۱۴ درصد) کاهش نشان می دهد.
آقای صالحی در گفت و گو با خبرگزاری ايرنا اظهار داشت: «کشورهای غربی در برابر کشورمان عقب نشينی نکرده اند و بايد در برابر اقدامات اين کشورها بيش از گذشته هوشيار باشيم.»
وی افزوده است: «اقدام اخير آمريکا در برداشتن تحريم از ۱۱ کشور برای معاملات نفتی (با ايران)، عقب نشينی آمريکا نيست. غرب در جايی عقب نشينی تاکتيکی می کند و در عين حال برای رسيدن به هدف خود تلاش خواهد کرد.»
وزير امور خارجه ايران خواستار «تقويت انسجام ملی در برابر غرب» شده و گفت: «اين انسجام را بايد وسيع تر کرده و با هوشمندی تصور نکنيم که غرب در برابر ايران عقب نشينی کرده است.»
به گفته وی، «آمريکا زمانی عقب نشينی می کند که مايوس شود و همه روزنه ها را بسته ببيند.»
آمريکا که تحريم طرف های معامله نفتی با ايران را در دستور کار خود قرار داده است، ۱۱ کشور شامل ژاپن، بلژيک، بریتانیا، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، يونان، ايتاليا، هلند، لهستان و اسپانيا را از فهرست تحريم های خود مستثنی کرده است.
هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا روز اول فروردين ماه اظهار داشت: «در راستای اعمال تحريم بر صنعت نفت ايران، ۱۱ کشور واردات نفت خود از ايران را به شدت کاهش داده اند. اين کشورها اگرچه با دشواری هايی برای کاهش واردات نفت روبرو بودهاند، ولی با اين اقدام، تعهد بينالمللی خود به مسئله ايران را نشان دادند.»
چين و هند که از بزرگترين خريداران نفتی ايران هستند از اين تحريم ها مستثنی نشده اند و در صورتی که تا دهم تيرماه ميزان خريد نفتی خود از ايران را کاهش ندهند مشمول تحريم های آمريکا شده و از دسترسی به سيستم مالی اين کشور محروم خواهند شد.
خبرگزاری ها و سايت های دولتی ايران در روزهای گذشته تاکيد کرده بودند که مستثنی شدن ۱۱ کشور از تحريم ها آمريکا به مفهوم شکست تلاش های اين کشور برای اعمال فشار بر ايران است.
رستم قاسمی، وزير نفت جمهوری اسلامی ايران، نيز روز دوشنبه گفت که «تحريم های اعمال شده عليه صنعت نفت ايران شکست خورده و تحريم مانع رشد و توسعه اين صنعت نخواهد شد.»
وی اظهار داشت: «امروز تحريم صنعت نفت از ديدگاه مخالفان "تحريم سخت" تلقی می شود ولی با اطمينان و شناخت از توانمندی های داخلی می گويم صنعت نفت با تحريم خداحافظی کرده است.»
آقای قاسمی افزود: «سال ۹۱ با پيش بينی های صورت گرفته و حمايت های رييس جمهوری، دولت و ساير مسئولان سالی خواهد بود که با مشکلات مالی کمتری مواجه خواهيم بود و با منابع مالی جديد و نيز مصوبه های مجلس از توانمندی های داخلی بيشتر استفاده کنيم.»
ايران به دليل ادامه برنامه هسته ای خود تحت فشارهای شديد بين المللی قرار دارد و علاوه بر قطع ارتباط های مالی آن با بانک های بين المللی و قطع همکاری سويفت با آن، در زمينه های صادرات نفت خود نيز با دشواری های تازه روبرو شده است.
به دنبال تصميم باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، برای اجرايی کردن تحريم طرف های معامله نفتی با ايران، کشورهای مختلف اعلام کرده اند که واردات نفت از ايران را کاهش داده يا متوقف کرده اند.
آفريقای جنوبی که در گذشته از برنامه هسته ای ايران دفاع می کرد روز دوم فرودين ماه اعلام کرد که اين کشور طبق درخواست آمريکا، هرگونه خريد نفت از ايران را به حال تعليق درآورده و در حال حاضر، هيچ ارتباط نفتی با ايران ندارد.
دولت مالزی نيز روز چهارم فروردينماه اعلام کرد که بزودی واردات نفت خام خود از ايران را متوقف می کند.
همچنين شرکت ملی نفت ترکيه، توپراش، روز جمعه اعلام کرد که تا ۲۰ درصد از وارادت نفت خام از ايران کاسته است.
به گزارش خبرگزاری رويترز، يک شرکت مشاوره نفتی با نام «پترولوجيستيکس» در سوييس و نيز يک شرکت بزرگ نفتی در گزارشی گفته اند که صادرات نفت ايران در ماه مارس شاهد کاهش چشمگيری بوده است.
برپايه اين گزارش، صادرات نفت خام ايران در اين ماه، ۳۰۰ هزار بشکه در روز (۱۴ درصد) کاهش نشان می دهد.
فيسبوک ممکن است موجب خودکمبينی شود
تحقيقات جديدی که در ميان کاربران فيس بوک انجام شده، نشان می دهد که فيس بوک ممکن است موجب خود کم بينی و اختلال در تغديه شود. به نوشته سايت آمريکايی «کريستین ساينس مانيتور»، بيش از نيمی از افرادی که به يک نظرسنجی پاسخ داده اند می گويند تحت تاثير استفاده از فيس بوک نسبت به وزن خود حساسيت بيشتری پيدا کرده اند و فقط ۲۵ درصد می گويند که از ظاهر و اندام خود راضی هستند.اين تحقيقات براساس نظرسنجی آنلاين از ۶۰۰ نفر از کاربران فيس بوک و توسط « مرکز اختلال در تغذيه » در ايالت مريلند آمريکا صورت گرفته است. يکی ديگر از نتايج اين تحقيقات اين است که ۳۲ درصد از کاربران فيس بوک به خاطر مقايسه عکس های خود با عکس دوستانشان در شبکه فيس بوک احساس ناراحتی می کنند، ۳۷ درصد از آنها نيز احساس می کنند که بايد برخی از اعضای صورت و يا اندام های خود را تغيير دهند، ۴۴ درصد آرزو می کنند که اندام و يا وزن آنها مشابه دوستانشان بود.
سايت «کريستين ساينس مانيتور» می نويسد که حتی پزشکان يک مرکز رواندرمانی در ايالت مريلند نيز از نتايج اين تحقيقات به شدت تعجب کرده اند. يکی از اين پزشکان می گويد که از سالها پيش مشخص بود که تحت تاثير فرهنگ موجود در جامعه آمريکا بسياری از مردم و به خصوص جوانان از مشخصات ظاهری و بدن خود ناراضی اند ولی درصد و ميزان اين نارضايتی جای تعجب دارد.
به گفته پزشکان اين مرکز از مدت ها پيش نمونه های مربوط تاثير استفاده از فيس بوک و ساير شبکه های اجتماعی بر ميزان نارضايتی افراد از مشخصات ظاهری خود مشخص شده بود. تحت تاثير اين موارد آنها تصميم گرفتند که اين نظرسنجی را در مورد نقش شبکه های اجتماعی در افزايش رفتارهايی نظير اختلال در تغذيه و نگرانی از وضعيت ظاهری افراد انجام دهند.
اين نظرسنجی به صورت آنلاين در ميان کاربران شبکه فيس بوک در گروه سنی ۱۶ تا ۴۰ سال انجام شده است و نتايج آن نشان می دهد که اين قبيل نگرانی ها و وسواس ها که به اختلال در تغذيه و مشکلات روحی منجر می شود در سطح جامعه آمريکا عمومی است.
پژوهشگران «مرکز اختلال تغذيه» در ايالت مريلند می افزايند که شبکه اجتماعی فيس بوک در حقيقت اين شرايط را فراهم می کند که افراد با مقايسه خود با ديگران، احساس نارضايتی و عدم اعتماد به نفس بيشتری بکنند. افزايش روشهای ارتباطی جديد مثل پيامک های حاوی تصوير و يا تماس از طريق شبکه های اجتماعی باعث شده است که افراد خود را همواره در حالت مقايسه با ديگران ببينند و فشار روحی ناشی از آن به رفتارهايی مثل اختلال در تغذيه برای کاهش وزن و يا حدی از افسردگی منجر شود.
به نوشته خبرگزاری «کريستين ساينس مانيتور» در اين ميان نوجوانان بيش از همه تحت فشار فضای مقايسه خود با دوستان و هم سن و سال های خود قرار دارند و بنابراين احتمال ابتلا به عوارضی نظير اختلال در تغذيه در ميان آنها بيشتر از بزرگسالان است.
يکی از پژوهشگران تاکيد می کند که اين شرايط محصول دستاوردهای متناقض ابزارهای ارتباطی نوین مثل شبکه های اجتماعی است. استفاده از فيس بوک از يک سو به خاطر ايجاد تماس بين کاربران به آنها احساس خوبی را منتقل می کند ولی از سوی ديگر به طور مستمر اين حالت را در آنها تشديد می کند که ديگران در مورد آنها چه فکر می کنند.
مژگان مدرس علوم
جرس: علی رغم درخواست های مکرر برای مرخصی بهمن صادقی نور فعال فرهنگی محبوس در بند ۳۵۰ تاکنون با مرخصی او موافقت نشده است. این در حالی است که فردا مادر بهمن، نوزاد سه روزه او را که دچار ناراحتی های جسمانی هم است به زندان اوین می برد تا بهمن بتواند او را در پشت میله های زندان درآغوش بگیرد.
پوران احمدی مادر بهمن صادقی نور با اشاره به تولد کوروش در غیاب پدرش به "جرس" می گوید: " عروسم امروز از بیمارستان مرخص شد و بچه را هم با رضایت موافقت کردند که با مادرش بیرون بیاید، اما همچنان باید تحت مراقبت های پزشکی باشد. حالا فردا کوروش نوه ام را با مادر عروسم می بریم زندان تا پدرش او را ببیند و در آغوش بگیرد بعد دوباره بچه را به بیمارستان انتقال دهیم. البته یک ملاقات حضوری در اسفند ماه داشتیم که عروسم بخاطر شرایط جسمانی اش نتوانست استفاده کند و فردا امیدواریم این ملاقات حضوری را بدهند و نگویند که تاریخش گذشته است و این پدر و بچه مجبور نشوند از پشت شیشه همدیگر را ببینند. متاسفانه عروسم بخاطر شرایط جسمانی اش نمی تواند بیاید. خودتان تصور کنید ما الان به جای شادی چه حالی داریم؟ در این چند روز کار من مدام اشک ریختن بوده است. مدام نگران هستم که خدای ناکرده اتفاقی برای بچه و مادرش بیافتد و پسرم بالای سرشان نباشد. عروسم بارها برای گرفتن مرخصی برای پسرم رفت اما این پاس می داد به اون، اون پاس می داد به این... این می گفت دست ما نیست اون می گفت دست ما نیست و خلاصه هم مرخصی ندادند. شرمنده روی عروسم هستم اینقدر صبور و آرام این مشکلات را تحمل می کند. خود پسرم هم این دو باری هم که زنگ زد خیلی دلش گرفته بود که در زمان تولد فرزندش در کنار همسرش باشد....( در اینجا گریه به این مادر دردمند امان نمی دهد و دیگر قادر به ادامه صحبت نبود.)با نگار شاهپری همسر بهمن صادقی نور که به خاطر شرایط جسمانی به سختی قادر به صحبت است از مشکلات و خواسته هایش می پرسیم. او با ناراحتی می گوید: "من از شهریور ماه که متوجه شدم باردار هستم و بخاطر استرس هایی که هم خودم در زمان بازجویی و هم برای همسر و برادرانم داشتم باعث شد که روی جنین یکسری مشکلاتی ایجاد شود. و باعث شده که بچه ام به یکسری ناراحتی هایی کلیوی و قلبی و غیره مبتلا شود که خوشبختانه با رسیدگی پزشکی تا حدودی این مشکلات برطرف شده اما الان تحت یکسری چکاپ و مراقبت های پزشکی است. بارها بخاطر عمل های جراحی که باید انجام می دادم برای همسرم درخواست مرخصی دادم تا بتواند در کنارم باشد و پزشکان هم برای یکسری کارهای پزشکی نیاز به رضایت پدر بچه داشتند اما هر بار مخالفت کردند. آخرین بار به ما قول دادند و همسرم را دوباره به 209 منتقل کردند و با او صحبت کردند و گفتند که بخاطر انسانیت و وجدانی که دارند برای زایمان من به او مرخصی می دهند اما باز مرخصی ندادند. حدود ده بار درخواست مرخصی دادم که هر بار از سوی وزارت اطلاعات مخالفت شد."
بهمن صادقی نور بنیانگزار انجمن فرهنگی فرزندان ایران بزرگ انجمن اشویی ایران بود که سالها در راستای فرهنگ ایران فعالیت کرده است. او پس ازخیزش جنبش مردمی در انتخابات 1388 در بهمن همان سال به همراه همسر و چند تن از خانواده و دوستانش بازداشت و به اوین منتقل شدند.
نگار با دلتنگی خاطرنشان می کند: "بعد از زایمان، همسرم فقط توانست یک تماس یک و نیم دقیقه ای با من که از اتاق عمل آمده بودم بگیرد و امروز هم یک تماس دو دقیقه ای داشت و نگران حال بچه و وضعیت جسمانی من بود. واقعا ظلم است که نگاه پرمهر یک پدر را از یک بچه محروم کنیم و در زمان تولد از آغوش گرم پدرش محروم باشد. تنها گناه همسرم هم این است که عاشق ایران و وطنش است، خصوصیت و ویژگی که در هرکشوری باعث تقدیر دست اندرکاران حکومتی از آن شخص می شود اما در کشور ما میهن دوستی جرم محسوب می شود و زندان پاداش او می شود."
چند روز پیش نیز یکی از بستگان صادقی نور در گفتگو با جرس در خصوص وضعیت دشوار نگار گفته بود و از مسئولین درخواست کرده بود با مرخصی بهمن صادقی نور موافقت کنند اما باز این درخواست بی پاسخ ماند.
همسر بهمن صادقی نور در پایان تصریح می کند: "تنها شخصی که می توانم در این زمینه از او درخواست کمک کنم دادستان تهران است، زیرا بارها به ما گفته است که قوه قضاییه مستقل عمل می کند. این مرخصی ها هم زیر نظر قوه قضاییه و سازمان زندان ها است نه زیر نظر کارشناسان اطلاعات. بخاطر همین بار دیگر از دادستان می خواهم بنابر قولی که خودشان در زمان چهارمین ماه بارداری ام به من دادند و گفتند همسرم را برای زایمان به مرخصی می فرستند (اما نفرستادند) هنوز دیر نشده و به همسرم مرخصی دهند تا در کنار فرزندش باشد."
گفتنی است، نگار شاهپری نیز بهمراه برادرانش ابوالفضل و محمد جواد شاهپری و مجتبی احمدی و کوروش کوهکن و عارف درویش و ناصر آذرنیا و نادر بابایی و علی اکبر موسوی و محسن جوادی افضلی نیز بازداشت و هر کدام به چندین سال حبس محکوم شدند. اتهامات این پرونده گروهی اجتماع و تبانی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به رهبری، توهین به رییس جمهوری و اخلال در نظم عمومی کشور از طریق برگزاری جشنهایی همچون نوروز در شیراز و مهرگان و دیگر جشنهای ایرانی واقدام علیه امنیت کشور و توهین به مقدسات بود. نگار شاهپری هم اکنون با قید وثیقه آزاد است.
در پی این احکام ناعادلانه نادر بابایی به 5 سال زندان و بهمن صادقی نور به 4 سال زندان و کوروش کوهکن به 3 سال و3 ماه زندان و مجتبی احمدی به 5 سال زندان و ابوالفضل شاهپری، محمد جواد شاهپری، محسن جوادی افضلی و ناصر آذر نیا هر کدام به 2 سال و 3 ماه زندان وعارف درویش به 1 سال زندان و 2600000 تومان جریمه نقدی و علی اکبر موسوی به 1 سال زندان و 5000000 تومان جریمه نقدی محکوم شدند. به غیر از علی اکبر موسوی و محمد جواد شاهپری که در خدمت سربازی به سر می برند تمام اعضا در زندان بسر می برند.
سرفائزه درد می کند برای دردسر
جـــرس: یاسر هاشمی در خصوص تایید رای صادره برای خواهرش در دادگاه انقلاب می گوید: "سر فائزه درد میکند برای دردسر. فعالیت سیاسی دارد و پای نظرات خود میایستد و حاضر به پرداخت هزینه هم هست. تا جایی که من میدانم از حکم دادگاهش اصلا ناراحت نیست."
به گزارش اعتماد، یاسر هاشمی کوچکترین فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی، که نسبت به دیگر فرزندان وی کمتر در عرصه سیاست ورود پیدا کرده، طی گفتگویی اظهار عقیده کرد: "انسان در سیر تکاملی خود دیدگاه های متفاوتی نسبت به خود و اطراف در مقایسه با گذشته پیدا می کند و این مساله شامل آقای هاشمی هم می شود اما معتقدم هاشمی در اصول تغییری نکرده است."
وی معتقد است "اظهارنظرهای ما به عنوان خانواده آقای هاشمی به ایشان هم هزینه وارد می کند به همین دلیل باید در اظهارنظرهای خود بیشتر دقت کنیم. "
یاسر هاشمی همچنین می گوید: "ما را تخریب می کنند تا هاشمی را تخریب کنند چون فرزند ایشان به خودی خود اهمیت چندانی ندارد."
وی ضمن دفاع از عملکرد دولت پدرش گفت: "معتقدم استراتژی دولت سازندگی گرچه در کوتاه مدت باعث بروز برخی فشارها شد اما در نهایت نتایج آن ماندنی شد."
هاشمی با انتقاد از دولت نهم و دهم نیز تاکید می کند که "کشور را با صدقه دادن و گدا پروری نمی توان کشور را اداره کرد. .. نخبگان نه تنها نمی توانند انتقاد کنند بلکه حق سکوت کردن هم ندارند. عده ای معتقدند کسی که با ما نیست علیه ماست. البته آقای هاشمی حرف خود را می زند و متهم به حرکت در خلاف جهت است. "
یاسر هاشمی معتقد است اگر پدرش به جای حضور در انتخابات نهم به هدایت بازی می پرداخت این برخوردها پیش نمی آمد اما وی بر اساس وظیفه اسلامی و انقلابی خود تشخیص داد باید وارد شود و خیلی خوب می دانست پس از انتشار نامه ۱۸ خرداد ۸۸ نیز، مورد تهاجم قرار خواهد گرفت اما نامه را منتشر کرد."
وی همچنین اظهار عقیده کرد: "در دوره اصلاحات عده ای خیلی به حاج آقا بد کردند. خیلی از افرادی که زمانی مقابل پدر بودند به سمت ایشان بازگشتند، حالا یا اشتباه خود را پذیرفتند یا نفع سیاسی داشتند. "
یاسر هاشمی همزمان گفت: "ما نمی توانیم سوابق مهندس موسوی در دوران هشت سال نخست وزیری را پنهان و تاریخ را استتار کنیم یا گفته های هاشمی و رهبری را حذف کنیم. به هر حال وقتی امام از پله های هواپیما پایین آمدند آن افراد با ایشان بودند. ما که نمی توانیم آن روز یا افراد را حذف کنیم. به اعتقاد من باید تحمل خود را بالا ببریم. "
فرزند کوچک هاشمی رفسنجانی همچنین پیرامون حکم حبس صادره برای خواهرش توسط دادگاه انقلاب می گوید: "سر فائزه درد میکند برای دردسر. فعالیت سیاسی دارد و پای نظرات خود میایستد و حاضر به پرداخت هزینه هم هست. تا جایی که من میدانم از حکم دادگاهش اصلا ناراحت نیست."
وی در مورد مهدی هاشمی، فرزند جنجالی رئیس مجمع تشخیص مصلحت و برادر بزرگ خود گفت: "بیش از آن که موضوع مهدی واقعی باشد سیاسی است اما جایی نشنیدم که پدرم گفته باشند مهدی متهم نیست و پاک است و همیشه گفته مهدی در وقت خود می آید و به اتهامات پاسخ می دهد. نیامدن مهدی به ایران یک تصمیم سیاسی برای جلوگیری از به سمت تنش رفتن کشور بود. "
هاشمی در خصوص فیلتر شدن سایت پدرش نیز، بدون پاسخی منتج گفت: "آقای هاشمی قضیه فیلتر شدن سایت را در جلسات مجمع از محسنی اژه ای پیگیری کرده است."
وی پیرامون عملیات دولتی ها برای تصرف دانشگاه آزاد نیز گفت: "ریشه هجمه ها علیه دانشگاه آزاد یک منبع عظیم مالی- انسانی با سیصد هزار میلیارد تومان است و کسی دغدغه خیرخواهانه برای آن ندارد و فرهاد دانشجو نیز، نه گزینه هاشمی بود نه گزینه احمدینژاد . و انتخاب وی قانونی نیست، گرچه به آن وجاهت قانونی داده اند. دلیل قانونی نبودن آن هم این است که حق رای در تعیین رئیس جدید را از جاسبی گرفتند. "
درحالیکه طیف وسیعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندانهای مختلف کشور، از مرخصی، ملاقات و حتی تماس نوروزی با خانواده های خود محروم بودهاند، قاضی پروندهی بزرگترین اختلاس و فساد مالی تاریخ ایران اعلام کرد که تمامی خانوادههای متهمان پروندهی مذکور که درخواست ملاقات داشتند در ایام نوروز با متهمان ملاقات کردند.
جـــرس: درحالیکه طیف وسیعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندانهای مختلف کشور، از مرخصی، ملاقات و حتی تماس نوروزی با خانواده های خود محروم بودهاند، قاضی پروندهی بزرگترین اختلاس و فساد مالی تاریخ ایران اعلام کرد که تمامی خانوادههای متهمان پروندهی مذکور که درخواست ملاقات داشتند در ایام نوروز با متهمان ملاقات کردند.
به گزارش مهر، قاضی پرونده فسادمالی بزرگ همچنین اعلام کرد پنجمین جلسه دادگاه فساد مالی تا آخر فروردینماه برگزار میشود.
ناصر سراج در ادامه گفت: پنجمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده متهمان فسادمالی تا اواخر فروردین ماه برگزار می شود.
وی در پاسخ به اینکه در جلسه قبلی عده ای از خانواده های متهمان در مورد اجازه نداشتن برای ملاقات با متهمان گلایه داشتند گفت: تمامی خانواده متهمان که درخواست ملاقات داشتند در ایام نوروز با متهمان ملاقات کردند.
گفتنی است، تاکنون چهار جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده فسادمالی (اختلاس سه هزار میلیارد تومانی) با حضور ۳۲ متهم برگزار شده ، اما، علیرغم اظهارات و اذعان مقامات قضایی، از احضار و حضور و پاسخگویی دانهدرشتهای دولتی و پارلمانی و فرزندان و وابستگان آنها در جریان این پرونده خبری نیست.
جـــرس: یک عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی گفت: دولت با ایجاد چالش های جدید در کشور به دنبال فرار از پاسخگویی در برابر نوسانات شدید بازار طلا و ارز و ناکارآمدی برخی مسئولان اقتصادی خود و فساد اقتصادی اخیر است.
به گزارش مهر، محمد دهقان با بیان اینکه تاکنون هر چه درباره استیضاح وزیر کار گفته شده جنبه غیر رسمی داشته اظهار داشت: بر اساس قانون طرح استیضاح باید به رئیس مجلس داده شده و در صحن علنی مجلس اعلام وصول شود.
وی با اشاره به انتصاب مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی که زمینه ساز این استیضاح شده است، افزود: این فرد شایستگی هیچ مسئولیتی را ندارد و نباید در پست های کلیدی و مهم قرار گیرد.
نماینده چناران و طرقبه در واکنش به اخباری مبنی بر پیغام رئیس دولت به مجلس درباره انتصاب مرتضوی به سرپرستی وزارت کار درصورت استیضاح مرتضوی عنوان کرد: از دولت انجام هرعمل غیر قانونی بر می آید اما این تهدیدات موجب نمی شود که نمایندگان مجلس از انجام وظایف قانونی خود دست بر دارند.
وی با تاکید بر اینکه اقدامات دولت در ایجاد چالش میان قوه مجریه و مقننه مشکوک است، اظهار داشت: دولت با ایجاد چالش های جدید در کشور به دنبال فرار از پاسخگویی در برابر نوسانات شدید بازار طلا و ارز و ناکارمدی برخی مسئولان اقتصادی خود و فساد اقتصادی اخیر است.
عضو کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: تمایل نداریم دولت و مجلس در سال حمایت از تولید ملی به سمت چالش و در گیری حرکت کنند، دولت و مجلس باید در راستای حمایت از تولید و رفع مشکلات اقتصادی در سال جدید تعامل و همکاری نزدیکی داشته باشند.
وی اجرای آغاز فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها را نیز اقدامی حیرت آور از طرف دولت خواند و گفت: این کار تخلف جدیدی است که به تورم و گرانی دامن می زند.
دهقان با تاکید بر اینکه مجلس باید در مقابل رفتار های غیر مسئولانه دولت عکس العمل مناسب نشان دهد گفت: جریان انحرافی در سال پایانی دولت دهم در حال ساماندهی رفتارهای غیر قانونی و غیر مسئولانه است، سکوت مجلس در برابر این رفتار ها باعث خسران کشور و ضرر مردم می شود به عنوان نمایندگان مردم نمی توانیم به خاطر ترس از رفتار های غیر مسئولانه تر جریان انحرافی و تهدیدات آنها عکس العمل مناسب در برابر رفتارهای غیر مسئولانه جریان انحرافی نداشته باشیم.
عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: در صورتی که جریان انحرافی بخواهد در سال پایانی دولت دهم رفتارهای غیر مسئولانه داشته باشد ریشه آنها قطع می کنیم .
وی تاکید کرد: مجلس ابزارهای قانونی موثری برای برخورد با جریان انحرافی در اختیار دارد.
دهقان اظهار داشت: برخی رفتار های دولت خسارتبار است بناربراین عکس العمل مجلس در برابر این رفتار ها نباید تبعات سنگینی را به کشور تحمیل کند، در سال حمایت از تولید ملی دولت باید رفتار مسئولانه ای برای حل مشکلات اقتصادی کشور و کاهش گرانی ها داشته باشد.
دهقان تخلفات اخیر دولت را در راستای انحراف افکار عمومی از مسائل کلان کشور ارزیابی کرد و افزود: تخلفات جدید دولت زمینه تخلفات بعدی را فراهم می کند، اگر در قضیه نوسانات شدید بازار ارز و طلا که در آستانه انتخابات مجلس اتفاق افتاد مجلس به صورت جدی و قوی وارد می شد و عناصر اصلی که ظرف مدت کوتاهی بازار اقتصادی کشور را متلاطم کردند شناسایی می شدند شاید گرانی های اخیر به وجود نمی آمد.
وی تاکید کرد: دولت باید با برنامه ریزی دقیق جامعه را به سوی آرامش هدایت کند و پاسخگوی عملکرد اقتصادی خود به خصوص در زمینه گرانی های اخیر باشد.
گفتنی است، به دنبال انتساب سعید مرتضوی، آمر اصلی و متهم ردیف اول جنایات بازداشتگاه کهریزک به ریاست سازمان تامین اجتماعی، نمایندگان مجلس در آخرین جلسه رسمی پارلمان در سال ۹۰ طرح استیضاح وزیر کار به هیئت رئیسه مجلس ارائه کردند، که اعلام وصول آن به سال جدید موکول شد.
همچنین علاوه بر آن، اقدامات اخیر دولت در آغاز اجرای غیر قانونی فاز دوم هدفمندی یارانه ها و سخنان تمسخر آمیز احمدی نژاد در جلسه سوال از رئیس دولت در مجلس نیز، در سال پایانی دولت دهم اعتراض گسترده ای در میان نمایندگان مجلس برانگیخته است.
وزیر ارتباطات خبر داد
جـــرس: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: مهمترین اولویت ما در سال جدید افتتاح شبکه ملی اطلاعات است که فاز اول آن را تا خرداد ۹۱ افتتاح می کنیم.
به گزارش فارس، رضا تقی پور با اشاره به مهمترین برنامه های وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اظهار داشت: مهمترین اولویت ما در سال جدید افتتاح شبکه ملی اطلاعات است که فاز اول آن را تا خرداد ۹۱ افتتاح می کنیم.
وی افزود: توسعه خدمات دولت الکترونیک و ارتقای شاخصهای بین المللی به عنوان اهداف برنامه پنجم توسعه کشور، توسعه شبکه ملی مدارس، شبکه علمی کشور و شبکه سلامت از دیگر برنامه هایی است که در سال جدید پیگیری خواهیم کرد.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در ادامه تصریح کرد: ایجاد مراکز داده داخلی، توسعه نرم افزارها مانند موتور جستجو بومی، سیستم عامل بومی و پست الکترونیک توسط بخش خصوصی در حال انجام است که امیدواریم فاز اول به زودی افتتاح شود و فاز دوم هم تا پایان سال ۹۱ به خوبی آغاز شود.
چندی پیش معاون وزیر ارتباطات و فنآوری اطلاعات و رییس هیات مدیره شركت ارتباطات زیرساخت كشور درباره اختلالاتی كه در فضای وب ایجاد شده و بیشتر شامل ایمیلها میشد نیز به ایسنا گفته بود: "همانطور كه جمهوری اسلامی نمودی بیرونی دارد، در فضای مجازی هم دارای جایگاهی است كه در این فضا بستر تهدیدات بیشتر است و شاید این به نظر بسیاری كه از این حوزه آگاهی ندارند، شاید چندان قابل توجه نباشد اما برای ما كه از مخاطرات آن آگاهیم، باید جدی گرفته شود اما باید دانست كه زیرساخت نیز در این موضوعات دخالتی ندارد چراكه ما متولی تامین شبكه هستیم. اما باید دانست كه تهدیدات فضای سایبر و برخی كشورهایی كه درصدد ضربه زدن به ما هستند، جدی است و باید جلوی آنها را با تدابیری كه اندیشیده میشود، گرفت."
بنا بر اطلاعات فاش شده توسط يك كارمند سابق قوه قضائيه
رازهايى از اعدام هاى دهه 80 ايران و گورهاى دسته جمعى افشا شد
دبى – العربيه.نت
در يك سرى گزارش كه توسط مسعود نقره كار و به نقل از يك كارمند ذى نفوذ سابق قوه ى قضاييه ى ايران منتشر شده است پرده از رازهايى در زندانهاى ايران برداشته شده است كه مى تواند بر افكار عمومى تاثير بسزايى داشته باشد.
اين نويسنده به نقل ازمنبع خود در پانزدهمين بخش از گزارشهاى خويش توضيح مى دهد كه "خمينی مثل اکثر آيت الله ها و مجتهدين بر مبنای احاديث و احکام ابتدا نظرش اين بود که بعد از کشتن منافق، جسد را بايد در بيابان رها کرد تا طعمه حيوانات شود"
گفتنى است "منافق"، "محارب"، "ضد انقلاب" و چندين ناسزا و برچسب ديگر، از آغاز پيروزى انقلاب سال 1979 تا كنون "اتهاماتى" شمرده شده است كه مخالفان و منتقدان را روانه ى چوبه هاى دار، سينه هاى ديوار و انواع اعدامهاى ديگر كه يكى از آنها "تعزير حتى الموت" (شلاق تا مرگ) مى باشد، كرده است.
در اين بخش از سرى گزارشهاى منتشر شده در گويا نيوز به نقل از كارمند سابق حكومت ايران، روشن مى شود كه رهبر پيشين جمهورى اسلامى از ترس فاش شدن ارقام بالاى تيرباران شده ها، حلق آويزگشته ها و زيرشكنجه جان باخته ها، نصيحت ناصحان را مى پذيرد و از رها كردن اجساد در بيابانها طبق نظريه ى سنتى فقها، منصرف شده، به طرح گورهاى دسته جمعى دور افتاده تن مى دهد.
گورهای ناشناخته
گزارش حاكى است كه در کشتار تابستان ۱۳۶۷ هجرى شمسى (1988 ميلادى) چون تعداد قربانيان بسيار زياد بود و اعدام ها، دسته جمعی و در فواصل کوتاه انجام می شد، جسد قربانيان در گورهای دسته جمعی در مناطق مختلف دفن شدند. لذا هنوز بسياری از اين مناطق ناشناخته مانده اند.
كارمند سابق قوه ى قضاييه مى گويد: "برخی مناطق لو رفتند و يا توسط ماموران به خانواده ها گفته شدند، برخی را خانواده قربانيان بر اثر تصادف شناسائی کردند. در شيراز در يکی دو منطقه جسدها را چون باعجله دفن کرده بودند وعمق گور ها کم بود باران مهر ماه همان سال خاک را شسته بود و جسدها نمايان شده بودند و رهگذران پی بردند که آن منطقه گور دسته جمعی ست و خبر پيچيده بود."
وى مى افزايد: در شيراز برنامه دفن در گورهای جمعی در غالب مواقع توسط شاهرخ صبوری وحسين الهی و سرمست اخلاق تابنده انجام می شد، سرمست تا ۶۳-۶۴ (1984- 1985) به عنوان راننده لودر در دفن قربانيان نقش داشت و بعد نعمت زراعت پيشه اين وظيفه را به عهده گرفت. شاهرخ محل را مشخص می کرد و سرمست و بعدها نعمت از ساعت ۱۱ تا ۱ بعداز نيمه شب گور راحفر می کرد، و حدود ساعت ۱ بعد از نيمه شب ، يا شب بعد در تاريکی اجساد را می بردند و می ريختند توی گور، و بلافاصله هم لودر روی اجساد خاک می ريخت.
او توضيح مى دهد: معمولا" بعد از بيست روز می آمدند خاک را زيرو رو می کردند و گرد سفيدی که در بشکه های آبی بود، روی اجساد می ريختند و روی آن سيمان خالی می کردند. اوائل تصور من اين بود که اين گرد سفيد آهک است و آهک باعت از بين رفتن سريع تر جسد می شود، اما بعد ها شنيدم يک ماده شيميائی با بوی بسيار تند بود، هم برای سمپاشی و هم از بين رفتن سريع اجساد. گاهی از يک گور دسته جمعی به دفعات برای دفن استفاده می کردند.
همين مسئول مطلع سابق فاش مى سازد: در شيراز دو گور دسته جمعی بزرگ وجود دارد و چندين گور دسته جمعی کوچک و پراکنده. او سپس در مورد هر كدام توضيحات مفصلى مى دهد.
كارمند سابق قوه ى قضاييه مى گويد: "برخی مناطق لو رفتند و يا توسط ماموران به خانواده ها گفته شدند، برخی را خانواده قربانيان بر اثر تصادف شناسائی کردند. در شيراز در يکی دو منطقه جسدها را چون باعجله دفن کرده بودند وعمق گور ها کم بود باران مهر ماه همان سال خاک را شسته بود و جسدها نمايان شده بودند و رهگذران پی بردند که آن منطقه گور دسته جمعی ست و خبر پيچيده بود."
وى مى افزايد: در شيراز برنامه دفن در گورهای جمعی در غالب مواقع توسط شاهرخ صبوری وحسين الهی و سرمست اخلاق تابنده انجام می شد، سرمست تا ۶۳-۶۴ (1984- 1985) به عنوان راننده لودر در دفن قربانيان نقش داشت و بعد نعمت زراعت پيشه اين وظيفه را به عهده گرفت. شاهرخ محل را مشخص می کرد و سرمست و بعدها نعمت از ساعت ۱۱ تا ۱ بعداز نيمه شب گور راحفر می کرد، و حدود ساعت ۱ بعد از نيمه شب ، يا شب بعد در تاريکی اجساد را می بردند و می ريختند توی گور، و بلافاصله هم لودر روی اجساد خاک می ريخت.
او توضيح مى دهد: معمولا" بعد از بيست روز می آمدند خاک را زيرو رو می کردند و گرد سفيدی که در بشکه های آبی بود، روی اجساد می ريختند و روی آن سيمان خالی می کردند. اوائل تصور من اين بود که اين گرد سفيد آهک است و آهک باعت از بين رفتن سريع تر جسد می شود، اما بعد ها شنيدم يک ماده شيميائی با بوی بسيار تند بود، هم برای سمپاشی و هم از بين رفتن سريع اجساد. گاهی از يک گور دسته جمعی به دفعات برای دفن استفاده می کردند.
همين مسئول مطلع سابق فاش مى سازد: در شيراز دو گور دسته جمعی بزرگ وجود دارد و چندين گور دسته جمعی کوچک و پراکنده. او سپس در مورد هر كدام توضيحات مفصلى مى دهد.
نشانی گورها
گورهاى جمعى مورد اشاره ى وى عبارتند از: گور موجود در پادگان امام حسين فعلی (پادگان مسگر سابق) و ميدان چوگان روبروی اين پادگان، مناطقی از دارالرحمه شيراز به نشانی جاده کمر بندی و خيابان اصلی شهرک شيخ علی چوپان، محله يا روستای مخروبه ای به نام محله "چنار سوخته " به طرف دشت ارژنگ، گورستان قديمی دارالسلام در جوار دروازه شاه داعی الله، اطراف تيمارستان سلامی در جاده اکبر آباد يا جاده فسا، آب انبار قوزی از شيراز به طرف مرو دشت و قصر صاحب الزمان (يا پادگان صاحب الزمان در جنوبی ترين منطقه شيراز)، ۷ گور دسته جمعی در مناطق پرتى در جاده سيمان شيراز، اطراف پل حسين آباد جاده فسا و چاههاى خشكى در مناطق مختلف از جمله در زندان سپاه (پلاك 100).
كارمند مطلع و ذى نفوذ سابق قوه ى قضاييه ى ايران اسامى بعضى از قربانيانى را كه مى شناسد و مى داند كه در "دارالرحمه" دفن شده اند را به اين ترتيب نام مى برد: وحيد ( يا سعيد) کريمی، مسعود ده بزرگی، مهرداد نجاتی ،مينا طالب پور، شهلا فرهی ، مينا وحيدی و مصطفی ميبدی. او مى افزايد: می گفتند ۵ نفر آخری به دار آويخته شدند و بقيه تيرباران شدند.
وى همچنين يك ليست 80 نفرى از شكنجه گران و اعدامگران را با نام و شهرت و بعضى از ويژگى ها ذكر مى كند، ولى اضافه مى نمايد كه ممكن است بعضى از اين نامها "مستعار" باشند.
او در مورد بعضى از اينها مى گويد كه در جريان اعدام های سال ۶۷ بسيار فعال بوده و سابقه تجاوز به دختران و زنان محکوم به اعدام داشته اند. بعضى از آنها را هم بسيار وحشى، منحرف، ساديست، عصبى و شديداً بى رحم توصيف كرده است.
اين كارمند سابق قوه ى قضاييه ايران راز بعضى از قتل ها را فاش مى كند كه در زمان خود "خودسوزى" يا "خودكشى" قلمداد شده اند.
او نه تنها گزارشهاى وجود تجاوزات جنسى به دختران و پسران جوان و زنان در شكنجه گاههاى ايران را تاييد مى كند، بلكه مى افزايد: عمل خون گيری و در آوردن عضو بدن زندانی اعدامی در بيمارستان حافظ، طبقه آخر، که بخش سپاه پاسداران بود، توسط پزشکان سپاه انجام می شد.
كارمند مطلع و ذى نفوذ سابق قوه ى قضاييه ى ايران اسامى بعضى از قربانيانى را كه مى شناسد و مى داند كه در "دارالرحمه" دفن شده اند را به اين ترتيب نام مى برد: وحيد ( يا سعيد) کريمی، مسعود ده بزرگی، مهرداد نجاتی ،مينا طالب پور، شهلا فرهی ، مينا وحيدی و مصطفی ميبدی. او مى افزايد: می گفتند ۵ نفر آخری به دار آويخته شدند و بقيه تيرباران شدند.
وى همچنين يك ليست 80 نفرى از شكنجه گران و اعدامگران را با نام و شهرت و بعضى از ويژگى ها ذكر مى كند، ولى اضافه مى نمايد كه ممكن است بعضى از اين نامها "مستعار" باشند.
او در مورد بعضى از اينها مى گويد كه در جريان اعدام های سال ۶۷ بسيار فعال بوده و سابقه تجاوز به دختران و زنان محکوم به اعدام داشته اند. بعضى از آنها را هم بسيار وحشى، منحرف، ساديست، عصبى و شديداً بى رحم توصيف كرده است.
اين كارمند سابق قوه ى قضاييه ايران راز بعضى از قتل ها را فاش مى كند كه در زمان خود "خودسوزى" يا "خودكشى" قلمداد شده اند.
او نه تنها گزارشهاى وجود تجاوزات جنسى به دختران و پسران جوان و زنان در شكنجه گاههاى ايران را تاييد مى كند، بلكه مى افزايد: عمل خون گيری و در آوردن عضو بدن زندانی اعدامی در بيمارستان حافظ، طبقه آخر، که بخش سپاه پاسداران بود، توسط پزشکان سپاه انجام می شد.
طی یکسال گذشته؛ درآمد دولت از افزایش قیمت سوخت: ۷۴۰۰۰ میلیارد تومان
سحام نیوز: بر اساس محاسبات مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دولت محمود احمدینژاد در سال ۱۳۹۰ از محل افزایش قیمت سوختهایی چون بنزین در ایران که با قانون هدفمندسازی صورت گرفت حدود ۷۴ هزار میلیارد تومان درآمد داشته است.
وبسایت خبرآنلاین به نقل از آماری که مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرده میگوید که درآمد دولت جمهوری اسلامی در سال گذشته شمسی از بالا رفتن قیمت سوخت معادل ۷۳.۶ هزار میلیارد تومان بوده است.
این در حالی است که، به گفته این وبسایت نزدیک به رئیس مجلس، کل اعتباری که در بودجه سال ۱۳۹۰ برای هدفمندسازی یارانهها پیشبینی شده بود تنها معادل ۵۴ هزار میلیارد تومان بوده است.
با این حساب، درآمد دولت ایران در سال ۹۰ از محل افزایش قیمت سوختهایی چون بنزین، نفت گاز و نفت سفید حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان بیش از رقمی بوده است که در بودجه همان سال پیشبینی شده بود.
این درآمد بالا تنها از افزایش قیمت حاملهای انرژی در ایران در حالی است که یک نماینده مجلس در اواخر بهمنماه سال ۹۰ اعلام کرد که محمود احمدینژاد برای آن که بتواند یارانه مردم را بپردازد به سراغ بانک مرکزی ایران رفته و هشت هزار میلیارد تومان قرض کرده است.
روزنامه جهان صنعت ۲۷ بهمنماه سال گذشته به نقل از غلامرضا مصباحی مقدم، رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس، خبر داد که دولت آقای احمدینژاد «بر اساس گزارش رسمی دیوان محاسبات» هشت هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کرده است.
با این حال به گفته این نماینده مجلس «این پرداختی [به دولت] نه از محل منابع هدفمندی یارانهها، بلکه از منابع دیگر پرداخت شده است».
این در حالی است که آن طور که قانون هدفمندسازی یارانهها میگوید، برای پرداخت یارانه نقدی تنها از محل هدفمندی یارانهها باید هزینه شود، «اما دولت از محلهای دیگر برای پرداخت یارانه استفاده کرده است».
قانون هدفمندسازی یارانهها از ابتدای اجرا به دست دولت محمود احمدینژاد یعنی حدود یک سال پیش با فراز و نشیبها و اعتراضاتی همراه بوده، بهویژه فاز دوم این قانون که هنوز مشخص نیست دقیقا چه زمانی اجرا خواهد شد.
در همین حال دولت محمود احمدینژاد با واریز ۲۸ هزار تومان به حسابهای مردم در هفته گذشته به عنوان «مابهالتفاوت فاز اول و دوم» قانون هدفمندسازی بار دیگر صدای نمایندگان مجلس را درآورد.
نمایندگان مجلس در اعتراض به این اقدام دولت خاظرنشان کردند که دولت با این کار عملا فاز دوم هدفمندی یارانهها را کلید زده، بدون این که مجلس آن را تصویب کرده باشد.
نمایندگان مجلس همچنین به دولت انتقاد دارند که از محل گران شدن حاملهای سوخت آن طور که در قانون هدفمندی آمده به بخش تولید توجه نشده و «پولها اغلب به صورت مستقیم به مصرفکنندگان داده شده است».
افزایش درآمد دولت در سال ۱۳۹۰ از فروش بنزین ۱۶.۴ هزار میلیارد تومان، از گازوییل ۳۱.۱ هزار میلیارد تومان، از نفت سفید چهار هزار میلیارد تومان، و از گاز مایع ۲.۴ هزار میلیارد تومان بوده است.
به گفته تحلیلگران و کارشناسان، اقدام دولت در افزایش یارانههای نقدی در یک سال و چند ماهی که از ریاست جمهوری احمدینژاد باقی مانده، افزون بر این که میتواند به تورم دامن بزند، تعهدات و دیون دولت بعدی را نیز سنگینتر میکند.
وبسایت خبرآنلاین به نقل از آماری که مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرده میگوید که درآمد دولت جمهوری اسلامی در سال گذشته شمسی از بالا رفتن قیمت سوخت معادل ۷۳.۶ هزار میلیارد تومان بوده است.
این در حالی است که، به گفته این وبسایت نزدیک به رئیس مجلس، کل اعتباری که در بودجه سال ۱۳۹۰ برای هدفمندسازی یارانهها پیشبینی شده بود تنها معادل ۵۴ هزار میلیارد تومان بوده است.
با این حساب، درآمد دولت ایران در سال ۹۰ از محل افزایش قیمت سوختهایی چون بنزین، نفت گاز و نفت سفید حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان بیش از رقمی بوده است که در بودجه همان سال پیشبینی شده بود.
این درآمد بالا تنها از افزایش قیمت حاملهای انرژی در ایران در حالی است که یک نماینده مجلس در اواخر بهمنماه سال ۹۰ اعلام کرد که محمود احمدینژاد برای آن که بتواند یارانه مردم را بپردازد به سراغ بانک مرکزی ایران رفته و هشت هزار میلیارد تومان قرض کرده است.
روزنامه جهان صنعت ۲۷ بهمنماه سال گذشته به نقل از غلامرضا مصباحی مقدم، رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس، خبر داد که دولت آقای احمدینژاد «بر اساس گزارش رسمی دیوان محاسبات» هشت هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کرده است.
با این حال به گفته این نماینده مجلس «این پرداختی [به دولت] نه از محل منابع هدفمندی یارانهها، بلکه از منابع دیگر پرداخت شده است».
این در حالی است که آن طور که قانون هدفمندسازی یارانهها میگوید، برای پرداخت یارانه نقدی تنها از محل هدفمندی یارانهها باید هزینه شود، «اما دولت از محلهای دیگر برای پرداخت یارانه استفاده کرده است».
قانون هدفمندسازی یارانهها از ابتدای اجرا به دست دولت محمود احمدینژاد یعنی حدود یک سال پیش با فراز و نشیبها و اعتراضاتی همراه بوده، بهویژه فاز دوم این قانون که هنوز مشخص نیست دقیقا چه زمانی اجرا خواهد شد.
در همین حال دولت محمود احمدینژاد با واریز ۲۸ هزار تومان به حسابهای مردم در هفته گذشته به عنوان «مابهالتفاوت فاز اول و دوم» قانون هدفمندسازی بار دیگر صدای نمایندگان مجلس را درآورد.
نمایندگان مجلس در اعتراض به این اقدام دولت خاظرنشان کردند که دولت با این کار عملا فاز دوم هدفمندی یارانهها را کلید زده، بدون این که مجلس آن را تصویب کرده باشد.
نمایندگان مجلس همچنین به دولت انتقاد دارند که از محل گران شدن حاملهای سوخت آن طور که در قانون هدفمندی آمده به بخش تولید توجه نشده و «پولها اغلب به صورت مستقیم به مصرفکنندگان داده شده است».
افزایش درآمد دولت در سال ۱۳۹۰ از فروش بنزین ۱۶.۴ هزار میلیارد تومان، از گازوییل ۳۱.۱ هزار میلیارد تومان، از نفت سفید چهار هزار میلیارد تومان، و از گاز مایع ۲.۴ هزار میلیارد تومان بوده است.
به گفته تحلیلگران و کارشناسان، اقدام دولت در افزایش یارانههای نقدی در یک سال و چند ماهی که از ریاست جمهوری احمدینژاد باقی مانده، افزون بر این که میتواند به تورم دامن بزند، تعهدات و دیون دولت بعدی را نیز سنگینتر میکند.
پيروزی تاريخی وعبرت انگيز يک زن مصمم در ميانمار
پرويز داورپناه
انتخابات مياندورهای ميانمار روز يکشنبه (اول آوريل) پس از اصلاحاتی که در اين کشور صورت گرفته از اهميت زيادی برخوردار است. آنگ سان سوچی ۲۰ سال از عمرش را در حبس خانگی گذرانده است و حزب وی يکی از ۱۷ حزب مخالفی است که در اين انتخابات شرکت کرده استاين ديگر دروغ اوّل آوريل نيست. پيروزی خانم سوچی در انتخابات ميانمار اثبات کرد که حق بر تر از زور است.
خانم سوچی توانسته است روز اول آوريل سال جاری يکی از ۴۵ کرسی پارلمان ميانمار (برمه) را به دست آورد.
انتخابات مياندورهای ميانمار روز يکشنبه (اول آوريل) پس از اصلاحاتی که در اين کشور صورت گرفته از اهميت زيادی برخوردار است. آنگ سان سوچی ۲۰ سال از عمرش را در حبس خانگی گذرانده است و حزب وی يکی از ۱۷ حزب مخالفی است که در اين انتخابات شرکت کرده است.
خانم سوچی چهره ای مصمم در سراسر جهان است که بيشترين سالهای زندگی اش را در راه آزادی و آرمانش داده است. آرمانی که بر اساس آن می خواهد کشورش، ميانمار، از زير يوغ رژيم ديکتاتوری رها شود.
خانم سوچی گفته است:
«من به نبرد مسلحانه اعتقاد ندارم، زيرا اين سنت را به جای خواهد گذاشت تا هرکس که سلاحهای مجهزتری در اختيار دارد، قدرت را از آن خود کند. حتی اگر جنبش دموکراسیخواهی از راه توسل به روشهای خشونتآميز به پيروزی برسد، باز در ذهن مردم اين انديشه را بهجای خواهد گذاشت که هر که زورش بيشتر است، برنده نهايی است. اين تفکر، کمکی به برقراری دموکراسی نمیکند.»*
خانم سوچی معتقد است:
«شرافت سياسی به معنای صادق بودن در عرصه سياست است. يکی از مهمترين چيزها برای فردی که در اين عرصه کار و فعاليت میکند، اين است که وی هرگز نبايد مردم کشورش را فريب دهد. سياستمداری که مردم را فريب میدهد، فاقد شرافت سياسی است و سران حکومت کشور من اصلاً معنای شرافت سياسی را نمیدانند، زيرا همواره مشغول فريبدادن مردم هستند...»*
آنگ سان سوچی که در عين داشتن گرايشهای بودايی، بخشی از دوران نوجوانی و جوانی خود را در هندوستان گذرانده و به باور برخی محققان، زندگی در اين کشور به تأثيرپذيری وی از انديشههای مبارزاتی گاندی و رويکرد وی در نبرد سياسی عاری از خشونت انجاميده، خود معتقد است:
«من خودم را نه يک سياستمدار گاندیوار تلقی میکنم و نه يک سياستمدار بودايی. البته من يک بودايی هستم و در طی تمامی مراحل زندگیام تلاش کردهام به اصول آئين بودايیعمل کنم. واقعيت اين است که من ستايشگر کسانی هستم که جنبش اوليه استقلال برمه را پايهريزی کردند. دليل اصلی من برای مخالفت با روشهای مبارزاتی خشونتآميز اين است که توسل به اين اقدامات باعث پايهريزی يک سنت غلط میشود؛ سنت تغييردادن وضعيت سياسی از راه توسل به زور. اگر شما خواهان پايهريزی يک سنت قوی از دموکراسی در کشور هستيد، يکی از اصول اساسی برای آفريدن اين سنت، ايجاد تغيير سياسی صلحآميز از طريق بهشمار آوردن اراده مردم است؛ ارادهای که خود را از طريق صندوقهای رأی آشکار میکند و نه از طريق نيروهای مسلح. ما که خواهان تغييردادن نظامی هستيم که معتقد است «حق با کسی است که زور دارد»، بايد اثبات کنيم «حق» برتر از زور است.
«...نبرد برای دموکراسی نبردی برای بهبود زندگی روزانه ماست و نبردی است دائمی و توقفناپذير... من میدانم که رژيم توانايی اين را دارد که هر بلايی که دوست دارد بر سرم بياورد و با اين حال هيچ ترسی از آنها ندارم. نترسيدن من ناشی از ناآگاهیام نسبت به اين توانايی رژيم نيست. نترسيدن من ناشی از عدم نفرت من به رژيم است. ترس و نفرت دست در دست هم جلو میروند...»*
آنگ سان سوچی دختر ژنرال آنگ سان است که در سال ۱۹۴۷ در مورد استقلال ميانمار که در آن زمان برمه خوانده می شد، با بريتانيا وارد مذاکره شد. ژنرال آنگ سان يکسال بعد، و زمانيکه آنگ سان سوچی تنها دو سال داشت، ترور شد.
آنگ سان سوچی در سال ۱۹۸۸ و پس از بيست سال تحصيل در خارج از کشور از جمله در بريتانيا، به ميانمار بازگشت. در اين سال، ميانمار دستخوش تظاهرات گسترده مردم برای دموکراسی و سرکوبی های ارتش بود و سرانجام نظاميان حکومت را در دست گرفتند.
سوچی وارد سياست شد و با گروهی از همفکرانش اتحاد ملی و دموکراسی را بنياد نهاد و خود دبير کلی آن را بر عهده گرفت. حکومت نظاميان او را بازداشت کرد و شرط آزادی او را خروج وی از برمه اعلام داشت. اما آنگ سان سوچی از ترک ميانمار خودداری کرد و در انتخاباتی که سال بعد تحت فشار دولت نظاميان برگذار شد پيروز گرديد. اما انتخابات توسط حکومت نظاميان باطل وآنگ سان سوچی بار ديگر بازداشت شد. نتيجه اين رسوايی بين المللی، اعطای جايزه صلح نوبل به آنگ سان در سال ۱۹۹۵ بود، اما نظاميان تسليم نشدند. در همان سال، دولت، آنگ سان را رها کرد اما حکم بر آن داد که اگر وی ميانمار را برای ديدن خانواده اش ترک کند، ديگر هرگز اجازه بازگشت نخواهد يافت.
آنگ سان برای بار دوم تصميم گرفت در ميانمار بماند. او از ديدن کودکانش محروم بود و ديگر هرگز شوهرش را که در سال ۱۹۹۹ از بيماری سرطان درگذشت نديد.
در طول بيست سال گذشته، همزمان با دريافت جوائز متعدد، آنگ سان سوچی زندگی شخصی اش را فدای کشورش کرده، اما اوتا انتخابات اول آوريل ۲۰۱۲به هدف نرسيده بود، گرچه هنوز هم آخرين سخن را نگفته است.
آنگ سان سوچی (Aung San Suu Kyi) در سال ۱۹۴۵ در رانگون پايتخت کشور ميانمار به دنيا آمد.
نام وی برگرفته از ۳ نام پدرش، ژنرال آنگ سان، نام مادربزرگ پدریاش سو، و نام مادرش چی است.
پدرش بنيانگذار ارتش نوين برمه (ميانمار) و از مذاکره کنندگان استقلال برمه از انگلستان در سال ۱۹۴۷ بود.
وی که يکی از قهرمانان استقلال برمه شناخته میشود، ۶ ماه پيش از اعلام استقلال اين کشور کشته شد.
مادرش نيز به عنوان يک چهره سياسی در دولت جديد برمه حضور داشت و به عنوان سفير به هند و نپال اعزام شد و فرصتی فراهم آورد تا آنگ سان در سال ۱۹۶۴ به تحصيل علوم سياسی در دهلی بپردازد.
آنگ سان سوچی در ۱۹۶۹ دوره کارشناسی در رشتههای فلسفه، علوم سياسی و اقتصاد را در کالجی در آکسفورد به پايان رساند. سپس به مدت ۳ سال در نيويورک زندگی کرد و در سازمان ملل به کار پرداخت.
او همزمان مجبور بود برای تأمين مخارج خود مطالبی برای مايکل اريس محقق فرهنگ تبت بنويسد. آن دو در ۱۹۷۲ با يکديگر ازدواج کردند. او در ۱۹۸۵ دکترای خود را در دانشگاه لندن از دانشکده مطالعات مشرقزمين و آفريقا، دريافت کرد.*
آنگ سان سوچی در سال ۱۹۸۸ برای نگهداری از مادر بيمارش به برمه بازگشت و از همان سال فعاليتهای دموکراسیخواهانه خود را آغاز کرد.
او پس از بازگشت به برمه درگير مبارزات عليه ژنرال نه وين، ديکتاتور وقت شد که در ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۸ طی يک کودتای نظامی به قدرت رسيد. اين مبارزات توسط ارتش به شدت سرکوب شد.
ديدار او با شوهرش مايکل اريس نيز در کريسمس ۱۹۹۵ آخرين ديدار بود. در آن زمان آنگ سان در برمه باقی ماند و شوهرش کشور را ترک کرد، ولی درخواستهای بعدی شوهرش برای دريافت ويزا با امتناع دولت برمه روبرو شد.
اريس در ۱۹۷۷ از سرطان غير قابل علاج خود آگاه شد. علیرغم درخواست مستقيم کوفی عنان و پاپ ژان پل دوم از حکومت برمه برای دادن ويزا، ديکتاتورها به اين بهانه که امکانات لازم برای نگهداری از مايکل اريس را ندارند از دادن ويزا به او سر باز زدند.
آنان در عوض پيشنهاد دادند که آنگ سان سوچی برای ديدار او از کشور خارج شود. او به طور موقت از بازداشت خانگی در آمد تا بتواند از کشور خارج شود.
ولی او که میدانست در صورت خروج ديگر اجازه ورود به کشور را نخواهد يافت از اين کار امتناع کرد. اريس در سال ۱۹۹۹ در روز ورود به ۵۳ سالگی خود درگذشت.
در ماه مه سال ۱۹۹۰ حکومت نظامی برمه دستور برگذاری انتخابات را صادر کرد. با اينکه سوچی در رانگون در حبس خانگی به سر می برد، حزب تحت رهبری او (ليگ ملی برای دموکراسی) در اين انتخابات با اکثريت قاطع به پيروزی رسيد.
ژنرالهای ارتش از پذيرش پيروزی ليگ ملی برای دموکراسی سر باز زدند و همچنان قدرت را در ميانمار در دست دارند. با وجود اعطای جايزه صلح نوبل به خانم سوچی، او تا سال ۱۹۹۵ در حبس بود.
رفت و آمد خانم سوچی به شدت محدود شد. او بار ديگر در سال ۲۰۰۰ بازداشت، و ۲ سال بعد بدون قيد و شرط آزاد شد.
آنگ سان سوچی نپذيرفت که برمه را ترک کند و گفت ترجيح میدهد در کنار مردم کشورش بماند. در حدود يک سال بعد، در پی بروز درگيری بين هواداران خانم سوچی و طرفداران دولت، بار ديگر سوچی زندانی شد. از آن موقع تا پيش از آزادی سال ۲۰۱۰، سوچی تقريبا بی وقفه در حبس بوده است.
در سال ۲۰۰۳، خانم سوچی در اولين حضور خود در انظار عمومی پس از چندين سال حبس، از پشت دروازههای خانهاش با عدهای از راهبان بودايی معترض ملاقات کرد.
چند روز بيشتر نگذشت که نظاميان برمه برای سرکوب آنچه که جدیترين خطر برای ژنرالهای اين کشور طی ۲ دهه گذشته محسوب میشد، دست به سرکوب خشونتبار اعتراضات زدند.
از آن زمان تا به امروز، در مواردی معدود به ديپلمات های ارشد بين المللی اجازه داده شده تا با آنگ سان سوچی ديدار داشته باشند. دولتهای غربی همواره برای آزادی خانم سوچی تلاش کردهاند.
سوچی ۲فرزند پسر دارد که يکی از آنها، به نام کيم آريس، ساکن تايلند است. وی صاحب چند نواده میباشد که آنها را نديده است.
آنگ سان سو چی در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۰ از بازداشت خانگی خارج شد.
با اجرای فرمان آزادی آنگ سان سو چی، رهبر مخالفان دولت ميانمار و برچيده شدن ايستگاههای پليس در اطراف خانه وی، دوران حصر خانگی اين برنده جايزه صلح نوبل سرانجام سپری شد و صدها نفر از حاميان خانم سوچی، وی را در مقابل درب منزلش مشاهده کردند.
پيداست که راه يافتن يک يا چند نماينده ی حزب خانم ... به پارلمان در يک انتخاب ميان دوره ای که از بيش از ششصد نماينده ی مجلس تنها چهل و پنج تن از آنان بايد از نو انتخاب شوند از لحاظ ظواهر کمّی می تواند کم اهميت پنداشته شود. اما در واقع آنچه به اين انتخابات اهميت بسيار می بخشد، علاوه بر ورود رهبر بلامنازع آزاديخواهان برمه به پارلمان، که در حوزه ی انتخابی خود بيش از نود و نه در صد آراء را نيز به دست آورده است، اين است که با هلهله های شادی صدها هزار تن از مردم اين کشور که از پيروزی رهبر خود چون جشنی ملی استقبال کرده اند و می کنند ديکتاتورها بار ديگر می بينند که ده ها سال خفقان نيز نمی تواند عشق به آزادی را در يک ملت از ميان بردارد. هرچند که نمودارشدن چنين حقيقتی برای چند صدمين بار همه ی نظام های ديکتاتوری جهان را بيش از پيش از مردم و اراده ی آزاد آنان بيمناک می سازد و بر دل های بسياری از آنان لرزه می افکند، اما چنين واقعه هايی همچنين اخطاری است به همه ی آنها.
اين اخطار بدين معنی است که مردم گاه می توانند با بهره برداری از کمترين فرصتی پايه های خودکامگی آنان را متزلزل کنند و حتی کل نظامی را که بر آن يله داده اند از ميان بردارند.
دکتر پرويز داورپناه
۱۴ فروردين ۱٣۹۱ - ۲ آوريل ۲۰۱۲
ـــــــــــــــــــ
احذ:
*کتاب « راه من»، زندگی و انديشه های آنگ سان سوچی، ترجمه ی بيژن اشتری، انتشارات فرهنگ.
به گزارش خبرگزاری مهر، رستم قاسمی با تشريح رويکردهای وزارت نفت در سال ۱۳۹۱ که از سوی مقام معظم رهبری سال "توليد ملی، حمايت از کار و سرمايه ايرانی" نامگذاری شده است، اظهار داشت: تحريمهای اعمال شده عليه صنعت نفت ايران شکست خورده و مانع رشد و توسعه اين صنعت نخواهد شد.
وزير نفت اظهار کرد: امروز تحريم صنعت نفت از ديدگاه مخالفان "تحريم سخت" تلقی می شود ولی با اطمينان و شناخت از توانمندی های داخلی می گويم صنعت نفت با تحريم خداحافظی کرده است.
وی افزود: با کمک کارکنان صنعت نفت در سال ۹۱ اهداف صنعت نفت را با شتاب بيشتر پيش برده و با نيروی توانمند، متخصص و متعهد داخلی، برنامه های خود را دنبال خواهيم کرد.
اين عضو کابينه دولت دهم ادامه داد: با پيش بينی های صورت گرفته و حمايتهای رئيس جمهوری و دولت و ساير مسئولان، سال ۹۱ با مشکلات مالی کمتری رو به رو خواهيم بود و با منابع مالی جديد و مصوبه های مجلس اميدواريم از توانمندیهای داخلی بيشتر استفاده کنيم.
قاسمی تاکيد کرد: استفاده از منابع مالی بانکها، صندوق های انرژی و اوراق مشارکت، از برنامه های صنعت نفت در سال جاری است.
وزير نفت با بيان دستاوردهای سال ۱۳۹۰ که سال "جهاد اقتصادی" بود، افزود: سال گذشته سال بسيار خوبی برای صنعت نفت بود و به لطف خدا موفقيت های بسياری برای اين صنعت حاصل شد.
اين عضو کابينه دولت دهم افزود: ديدار مقام معظم رهبری در آغاز سال ۹۰ از عسلويه و در پايان سال از پژوهشگاه صنعت نفت، پيام مهمی برای دنيا داشت و مسئوليت سنگينی برای کارکنان صنعت نفت به دنبال دارد.
اين مقام مسئول،ادامه داد: ما بايد بتوانيم رضايت مقام معظم رهبری را با برآورده ساختن خواسته های ايشان از صنعت نفت کسب کنيم.
وی افزود: سند توسعه ساخت داخل برای بسياری از تجهيزات مورد نياز صنعت نفت تهيه و تعيين تکليف شده و برای ساخت داخل بسياری ديگر از کالاهای نفتی، زمان مشخص کرده ايم که بايد در آن تاريخ ها، کالاهای موردنظر ساخت داخل شود که در همين زمينه نيز، نقشه راه بخش عمده ای از فعاليت های پژوهش و فناوری تعيين شد.
وزير نفت ادامه داد: طرح تحول در صنعت نفت برای توليد، بعد از بحثهای فنی که در شرکتهای توليدی صورت گرفت تعين تکليف شده و امروز ما می دانيم که در چه ماهی، در چه سالی و در چه ميدانی چه ميزان توليد بايد داشته باشيم و نقشه راه شرکت های توليدی کاملا مشخص شده است.
قاسمی تصريح کرد: در سال ۹۰ بخشی از قانون نفت تصويب شد و اختيارهايی که از سوی دولت به وزارت نفت داده شده، بی سابقه بود و زمينه خوبی فراهم شد که بتوانيم در سال ۹۱ که از سوی مقام معظم رهبری سال "توليد ملی، حمايت از کار و سرمايه ايرانی" اعلام شد، به رشد و توسعه صنعت نفت بپردازيم.
به گفته وی نامگذاری سال ۹۱ از سوی رهبر معظم انقلاب، برنامه ريزی شده و دقيق صورت گرفت و با توجه به اين مفاهيم، اين نامگذاری با محاسبات بسيار دقيق انجام شده است.
وزير نفت يادآور شد: مسئوليت صنعت نفت در سال جديد بسيار سنگين است و اميدواريم توليد نفت و گاز در کشور امسال افزايش يابد و روند صعودی در توليد را شاهد باشيم.
وی با بيان اين که حمايت از توليد ملی در قالب ساخت تجهيزات مورد نياز صنعت نفت امکان پذير است، ادامه داد: بخش بزرگی از توليدات صنعتی کشور به تامين نيازهای صنعت نفت اختصاص دارد؛ به همين دليل سهم ايجاد اشتغال به واسطه صنعت نفت در مجموع کشور بالاست.
وزير نفت درباره محورهای سه گانه نامگذاری سالجاری از سوی مقام معظم رهبری اظهار کرد: اين نام گذاری در واقع ادامه اهداف سال جهاد اقتصادی است، زيرا ما در سال ۹۰ رويکرد توليد داخلی را تقويت کرديم و با برنامه ريزی های انجام شده، امسال نيز توليد ملی محور کار توسعه صنعت نفت است.
قاسمی درباره کار و سرمايه ايرانی بيان کرد: در نامگذاری امسال، حمايت از همه افرادی که امکان سرمايه گذاری در کشور دارند و دارای سرمايه و توانمندی فنی، دانش و فناوری، اقتصادی و مالی هستند، درمجموع مد نظر مقام معظم رهبری بوده است.
وی ادامه داد: وزارت نفت از همه افرادی که توانمندی و سرمايه در اختيار دارند، برای حضور در صنعت نفت استقبال می کند.
وزير نفت درباره حمايت از نيروی کار نيز اظهار کرد: من بارها گفته ام و بر اين اعتقاد هستم که نيروی انسانی صنعت نفت دارای توانمندی های بسياری هستند.
قاسمی با تاکيد بر اهميت نقش نيروی انسانی در تعالی صنعت نفت تصريح کرد: اگر بخواهيم در صنعت نفت تغيير ايجاد کنيم توسط نيروی انسانی امکان پذير خواهد بود نه تجهيزات؛ بنابراين از همه کارکنان صنعت نفت به ويژه کارکنان عملياتی می خواهيم که توجهشان به سوی توليد و سازندگی در نفت باشد.
اين مقام مسئول ادامه داد: صنعت نفت دارای نيروهای متعهد و متخصص بسياری است و درباره نيروهای پيمانکار نيز با برنامه ريزیهای انجام شده، از مديران خواسته شد در گام نخست تا پايان فروردين ماه وضعيت اين نيروها را تعيين تکليف کنند.
قاسمی در پايان خاطر نشان کرد: تا پايان فروردين نيروهای فوق ديپلم به بالا و ديپلم با ۱۰ سال سابقه کار تبديل وضعيت خواهند شد و بقيه نيروها نيز در قالب تعاونی تبديل وضعيت خواهند شد.
خانم سوچی توانسته است روز اول آوريل سال جاری يکی از ۴۵ کرسی پارلمان ميانمار (برمه) را به دست آورد.
انتخابات مياندورهای ميانمار روز يکشنبه (اول آوريل) پس از اصلاحاتی که در اين کشور صورت گرفته از اهميت زيادی برخوردار است. آنگ سان سوچی ۲۰ سال از عمرش را در حبس خانگی گذرانده است و حزب وی يکی از ۱۷ حزب مخالفی است که در اين انتخابات شرکت کرده است.
خانم سوچی چهره ای مصمم در سراسر جهان است که بيشترين سالهای زندگی اش را در راه آزادی و آرمانش داده است. آرمانی که بر اساس آن می خواهد کشورش، ميانمار، از زير يوغ رژيم ديکتاتوری رها شود.
خانم سوچی گفته است:
«من به نبرد مسلحانه اعتقاد ندارم، زيرا اين سنت را به جای خواهد گذاشت تا هرکس که سلاحهای مجهزتری در اختيار دارد، قدرت را از آن خود کند. حتی اگر جنبش دموکراسیخواهی از راه توسل به روشهای خشونتآميز به پيروزی برسد، باز در ذهن مردم اين انديشه را بهجای خواهد گذاشت که هر که زورش بيشتر است، برنده نهايی است. اين تفکر، کمکی به برقراری دموکراسی نمیکند.»*
خانم سوچی معتقد است:
«شرافت سياسی به معنای صادق بودن در عرصه سياست است. يکی از مهمترين چيزها برای فردی که در اين عرصه کار و فعاليت میکند، اين است که وی هرگز نبايد مردم کشورش را فريب دهد. سياستمداری که مردم را فريب میدهد، فاقد شرافت سياسی است و سران حکومت کشور من اصلاً معنای شرافت سياسی را نمیدانند، زيرا همواره مشغول فريبدادن مردم هستند...»*
آنگ سان سوچی که در عين داشتن گرايشهای بودايی، بخشی از دوران نوجوانی و جوانی خود را در هندوستان گذرانده و به باور برخی محققان، زندگی در اين کشور به تأثيرپذيری وی از انديشههای مبارزاتی گاندی و رويکرد وی در نبرد سياسی عاری از خشونت انجاميده، خود معتقد است:
«من خودم را نه يک سياستمدار گاندیوار تلقی میکنم و نه يک سياستمدار بودايی. البته من يک بودايی هستم و در طی تمامی مراحل زندگیام تلاش کردهام به اصول آئين بودايیعمل کنم. واقعيت اين است که من ستايشگر کسانی هستم که جنبش اوليه استقلال برمه را پايهريزی کردند. دليل اصلی من برای مخالفت با روشهای مبارزاتی خشونتآميز اين است که توسل به اين اقدامات باعث پايهريزی يک سنت غلط میشود؛ سنت تغييردادن وضعيت سياسی از راه توسل به زور. اگر شما خواهان پايهريزی يک سنت قوی از دموکراسی در کشور هستيد، يکی از اصول اساسی برای آفريدن اين سنت، ايجاد تغيير سياسی صلحآميز از طريق بهشمار آوردن اراده مردم است؛ ارادهای که خود را از طريق صندوقهای رأی آشکار میکند و نه از طريق نيروهای مسلح. ما که خواهان تغييردادن نظامی هستيم که معتقد است «حق با کسی است که زور دارد»، بايد اثبات کنيم «حق» برتر از زور است.
«...نبرد برای دموکراسی نبردی برای بهبود زندگی روزانه ماست و نبردی است دائمی و توقفناپذير... من میدانم که رژيم توانايی اين را دارد که هر بلايی که دوست دارد بر سرم بياورد و با اين حال هيچ ترسی از آنها ندارم. نترسيدن من ناشی از ناآگاهیام نسبت به اين توانايی رژيم نيست. نترسيدن من ناشی از عدم نفرت من به رژيم است. ترس و نفرت دست در دست هم جلو میروند...»*
آنگ سان سوچی دختر ژنرال آنگ سان است که در سال ۱۹۴۷ در مورد استقلال ميانمار که در آن زمان برمه خوانده می شد، با بريتانيا وارد مذاکره شد. ژنرال آنگ سان يکسال بعد، و زمانيکه آنگ سان سوچی تنها دو سال داشت، ترور شد.
آنگ سان سوچی در سال ۱۹۸۸ و پس از بيست سال تحصيل در خارج از کشور از جمله در بريتانيا، به ميانمار بازگشت. در اين سال، ميانمار دستخوش تظاهرات گسترده مردم برای دموکراسی و سرکوبی های ارتش بود و سرانجام نظاميان حکومت را در دست گرفتند.
سوچی وارد سياست شد و با گروهی از همفکرانش اتحاد ملی و دموکراسی را بنياد نهاد و خود دبير کلی آن را بر عهده گرفت. حکومت نظاميان او را بازداشت کرد و شرط آزادی او را خروج وی از برمه اعلام داشت. اما آنگ سان سوچی از ترک ميانمار خودداری کرد و در انتخاباتی که سال بعد تحت فشار دولت نظاميان برگذار شد پيروز گرديد. اما انتخابات توسط حکومت نظاميان باطل وآنگ سان سوچی بار ديگر بازداشت شد. نتيجه اين رسوايی بين المللی، اعطای جايزه صلح نوبل به آنگ سان در سال ۱۹۹۵ بود، اما نظاميان تسليم نشدند. در همان سال، دولت، آنگ سان را رها کرد اما حکم بر آن داد که اگر وی ميانمار را برای ديدن خانواده اش ترک کند، ديگر هرگز اجازه بازگشت نخواهد يافت.
آنگ سان برای بار دوم تصميم گرفت در ميانمار بماند. او از ديدن کودکانش محروم بود و ديگر هرگز شوهرش را که در سال ۱۹۹۹ از بيماری سرطان درگذشت نديد.
در طول بيست سال گذشته، همزمان با دريافت جوائز متعدد، آنگ سان سوچی زندگی شخصی اش را فدای کشورش کرده، اما اوتا انتخابات اول آوريل ۲۰۱۲به هدف نرسيده بود، گرچه هنوز هم آخرين سخن را نگفته است.
آنگ سان سوچی (Aung San Suu Kyi) در سال ۱۹۴۵ در رانگون پايتخت کشور ميانمار به دنيا آمد.
نام وی برگرفته از ۳ نام پدرش، ژنرال آنگ سان، نام مادربزرگ پدریاش سو، و نام مادرش چی است.
پدرش بنيانگذار ارتش نوين برمه (ميانمار) و از مذاکره کنندگان استقلال برمه از انگلستان در سال ۱۹۴۷ بود.
وی که يکی از قهرمانان استقلال برمه شناخته میشود، ۶ ماه پيش از اعلام استقلال اين کشور کشته شد.
مادرش نيز به عنوان يک چهره سياسی در دولت جديد برمه حضور داشت و به عنوان سفير به هند و نپال اعزام شد و فرصتی فراهم آورد تا آنگ سان در سال ۱۹۶۴ به تحصيل علوم سياسی در دهلی بپردازد.
آنگ سان سوچی در ۱۹۶۹ دوره کارشناسی در رشتههای فلسفه، علوم سياسی و اقتصاد را در کالجی در آکسفورد به پايان رساند. سپس به مدت ۳ سال در نيويورک زندگی کرد و در سازمان ملل به کار پرداخت.
او همزمان مجبور بود برای تأمين مخارج خود مطالبی برای مايکل اريس محقق فرهنگ تبت بنويسد. آن دو در ۱۹۷۲ با يکديگر ازدواج کردند. او در ۱۹۸۵ دکترای خود را در دانشگاه لندن از دانشکده مطالعات مشرقزمين و آفريقا، دريافت کرد.*
آنگ سان سوچی در سال ۱۹۸۸ برای نگهداری از مادر بيمارش به برمه بازگشت و از همان سال فعاليتهای دموکراسیخواهانه خود را آغاز کرد.
او پس از بازگشت به برمه درگير مبارزات عليه ژنرال نه وين، ديکتاتور وقت شد که در ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۸ طی يک کودتای نظامی به قدرت رسيد. اين مبارزات توسط ارتش به شدت سرکوب شد.
ديدار او با شوهرش مايکل اريس نيز در کريسمس ۱۹۹۵ آخرين ديدار بود. در آن زمان آنگ سان در برمه باقی ماند و شوهرش کشور را ترک کرد، ولی درخواستهای بعدی شوهرش برای دريافت ويزا با امتناع دولت برمه روبرو شد.
اريس در ۱۹۷۷ از سرطان غير قابل علاج خود آگاه شد. علیرغم درخواست مستقيم کوفی عنان و پاپ ژان پل دوم از حکومت برمه برای دادن ويزا، ديکتاتورها به اين بهانه که امکانات لازم برای نگهداری از مايکل اريس را ندارند از دادن ويزا به او سر باز زدند.
آنان در عوض پيشنهاد دادند که آنگ سان سوچی برای ديدار او از کشور خارج شود. او به طور موقت از بازداشت خانگی در آمد تا بتواند از کشور خارج شود.
ولی او که میدانست در صورت خروج ديگر اجازه ورود به کشور را نخواهد يافت از اين کار امتناع کرد. اريس در سال ۱۹۹۹ در روز ورود به ۵۳ سالگی خود درگذشت.
در ماه مه سال ۱۹۹۰ حکومت نظامی برمه دستور برگذاری انتخابات را صادر کرد. با اينکه سوچی در رانگون در حبس خانگی به سر می برد، حزب تحت رهبری او (ليگ ملی برای دموکراسی) در اين انتخابات با اکثريت قاطع به پيروزی رسيد.
ژنرالهای ارتش از پذيرش پيروزی ليگ ملی برای دموکراسی سر باز زدند و همچنان قدرت را در ميانمار در دست دارند. با وجود اعطای جايزه صلح نوبل به خانم سوچی، او تا سال ۱۹۹۵ در حبس بود.
رفت و آمد خانم سوچی به شدت محدود شد. او بار ديگر در سال ۲۰۰۰ بازداشت، و ۲ سال بعد بدون قيد و شرط آزاد شد.
آنگ سان سوچی نپذيرفت که برمه را ترک کند و گفت ترجيح میدهد در کنار مردم کشورش بماند. در حدود يک سال بعد، در پی بروز درگيری بين هواداران خانم سوچی و طرفداران دولت، بار ديگر سوچی زندانی شد. از آن موقع تا پيش از آزادی سال ۲۰۱۰، سوچی تقريبا بی وقفه در حبس بوده است.
در سال ۲۰۰۳، خانم سوچی در اولين حضور خود در انظار عمومی پس از چندين سال حبس، از پشت دروازههای خانهاش با عدهای از راهبان بودايی معترض ملاقات کرد.
چند روز بيشتر نگذشت که نظاميان برمه برای سرکوب آنچه که جدیترين خطر برای ژنرالهای اين کشور طی ۲ دهه گذشته محسوب میشد، دست به سرکوب خشونتبار اعتراضات زدند.
از آن زمان تا به امروز، در مواردی معدود به ديپلمات های ارشد بين المللی اجازه داده شده تا با آنگ سان سوچی ديدار داشته باشند. دولتهای غربی همواره برای آزادی خانم سوچی تلاش کردهاند.
سوچی ۲فرزند پسر دارد که يکی از آنها، به نام کيم آريس، ساکن تايلند است. وی صاحب چند نواده میباشد که آنها را نديده است.
آنگ سان سو چی در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۰ از بازداشت خانگی خارج شد.
با اجرای فرمان آزادی آنگ سان سو چی، رهبر مخالفان دولت ميانمار و برچيده شدن ايستگاههای پليس در اطراف خانه وی، دوران حصر خانگی اين برنده جايزه صلح نوبل سرانجام سپری شد و صدها نفر از حاميان خانم سوچی، وی را در مقابل درب منزلش مشاهده کردند.
پيداست که راه يافتن يک يا چند نماينده ی حزب خانم ... به پارلمان در يک انتخاب ميان دوره ای که از بيش از ششصد نماينده ی مجلس تنها چهل و پنج تن از آنان بايد از نو انتخاب شوند از لحاظ ظواهر کمّی می تواند کم اهميت پنداشته شود. اما در واقع آنچه به اين انتخابات اهميت بسيار می بخشد، علاوه بر ورود رهبر بلامنازع آزاديخواهان برمه به پارلمان، که در حوزه ی انتخابی خود بيش از نود و نه در صد آراء را نيز به دست آورده است، اين است که با هلهله های شادی صدها هزار تن از مردم اين کشور که از پيروزی رهبر خود چون جشنی ملی استقبال کرده اند و می کنند ديکتاتورها بار ديگر می بينند که ده ها سال خفقان نيز نمی تواند عشق به آزادی را در يک ملت از ميان بردارد. هرچند که نمودارشدن چنين حقيقتی برای چند صدمين بار همه ی نظام های ديکتاتوری جهان را بيش از پيش از مردم و اراده ی آزاد آنان بيمناک می سازد و بر دل های بسياری از آنان لرزه می افکند، اما چنين واقعه هايی همچنين اخطاری است به همه ی آنها.
اين اخطار بدين معنی است که مردم گاه می توانند با بهره برداری از کمترين فرصتی پايه های خودکامگی آنان را متزلزل کنند و حتی کل نظامی را که بر آن يله داده اند از ميان بردارند.
دکتر پرويز داورپناه
۱۴ فروردين ۱٣۹۱ - ۲ آوريل ۲۰۱۲
ـــــــــــــــــــ
احذ:
*کتاب « راه من»، زندگی و انديشه های آنگ سان سوچی، ترجمه ی بيژن اشتری، انتشارات فرهنگ.
افزايش اختيارات وزارت نفت برای مقابله با تحريم
وزير نفت با تاکيد بر اينکه ايران با تحريمهای اعمال شده عليه صنعت نفت خداحافظی کرده از افزايش اختيارات وزارت نفت در سال ۱۳۹۱ خبر داد و گفت: اميدواريم امسال توليد نفت افزايش يابد.به گزارش خبرگزاری مهر، رستم قاسمی با تشريح رويکردهای وزارت نفت در سال ۱۳۹۱ که از سوی مقام معظم رهبری سال "توليد ملی، حمايت از کار و سرمايه ايرانی" نامگذاری شده است، اظهار داشت: تحريمهای اعمال شده عليه صنعت نفت ايران شکست خورده و مانع رشد و توسعه اين صنعت نخواهد شد.
وزير نفت اظهار کرد: امروز تحريم صنعت نفت از ديدگاه مخالفان "تحريم سخت" تلقی می شود ولی با اطمينان و شناخت از توانمندی های داخلی می گويم صنعت نفت با تحريم خداحافظی کرده است.
وی افزود: با کمک کارکنان صنعت نفت در سال ۹۱ اهداف صنعت نفت را با شتاب بيشتر پيش برده و با نيروی توانمند، متخصص و متعهد داخلی، برنامه های خود را دنبال خواهيم کرد.
اين عضو کابينه دولت دهم ادامه داد: با پيش بينی های صورت گرفته و حمايتهای رئيس جمهوری و دولت و ساير مسئولان، سال ۹۱ با مشکلات مالی کمتری رو به رو خواهيم بود و با منابع مالی جديد و مصوبه های مجلس اميدواريم از توانمندیهای داخلی بيشتر استفاده کنيم.
قاسمی تاکيد کرد: استفاده از منابع مالی بانکها، صندوق های انرژی و اوراق مشارکت، از برنامه های صنعت نفت در سال جاری است.
وزير نفت با بيان دستاوردهای سال ۱۳۹۰ که سال "جهاد اقتصادی" بود، افزود: سال گذشته سال بسيار خوبی برای صنعت نفت بود و به لطف خدا موفقيت های بسياری برای اين صنعت حاصل شد.
اين عضو کابينه دولت دهم افزود: ديدار مقام معظم رهبری در آغاز سال ۹۰ از عسلويه و در پايان سال از پژوهشگاه صنعت نفت، پيام مهمی برای دنيا داشت و مسئوليت سنگينی برای کارکنان صنعت نفت به دنبال دارد.
اين مقام مسئول،ادامه داد: ما بايد بتوانيم رضايت مقام معظم رهبری را با برآورده ساختن خواسته های ايشان از صنعت نفت کسب کنيم.
وی افزود: سند توسعه ساخت داخل برای بسياری از تجهيزات مورد نياز صنعت نفت تهيه و تعيين تکليف شده و برای ساخت داخل بسياری ديگر از کالاهای نفتی، زمان مشخص کرده ايم که بايد در آن تاريخ ها، کالاهای موردنظر ساخت داخل شود که در همين زمينه نيز، نقشه راه بخش عمده ای از فعاليت های پژوهش و فناوری تعيين شد.
وزير نفت ادامه داد: طرح تحول در صنعت نفت برای توليد، بعد از بحثهای فنی که در شرکتهای توليدی صورت گرفت تعين تکليف شده و امروز ما می دانيم که در چه ماهی، در چه سالی و در چه ميدانی چه ميزان توليد بايد داشته باشيم و نقشه راه شرکت های توليدی کاملا مشخص شده است.
قاسمی تصريح کرد: در سال ۹۰ بخشی از قانون نفت تصويب شد و اختيارهايی که از سوی دولت به وزارت نفت داده شده، بی سابقه بود و زمينه خوبی فراهم شد که بتوانيم در سال ۹۱ که از سوی مقام معظم رهبری سال "توليد ملی، حمايت از کار و سرمايه ايرانی" اعلام شد، به رشد و توسعه صنعت نفت بپردازيم.
به گفته وی نامگذاری سال ۹۱ از سوی رهبر معظم انقلاب، برنامه ريزی شده و دقيق صورت گرفت و با توجه به اين مفاهيم، اين نامگذاری با محاسبات بسيار دقيق انجام شده است.
وزير نفت يادآور شد: مسئوليت صنعت نفت در سال جديد بسيار سنگين است و اميدواريم توليد نفت و گاز در کشور امسال افزايش يابد و روند صعودی در توليد را شاهد باشيم.
وی با بيان اين که حمايت از توليد ملی در قالب ساخت تجهيزات مورد نياز صنعت نفت امکان پذير است، ادامه داد: بخش بزرگی از توليدات صنعتی کشور به تامين نيازهای صنعت نفت اختصاص دارد؛ به همين دليل سهم ايجاد اشتغال به واسطه صنعت نفت در مجموع کشور بالاست.
وزير نفت درباره محورهای سه گانه نامگذاری سالجاری از سوی مقام معظم رهبری اظهار کرد: اين نام گذاری در واقع ادامه اهداف سال جهاد اقتصادی است، زيرا ما در سال ۹۰ رويکرد توليد داخلی را تقويت کرديم و با برنامه ريزی های انجام شده، امسال نيز توليد ملی محور کار توسعه صنعت نفت است.
قاسمی درباره کار و سرمايه ايرانی بيان کرد: در نامگذاری امسال، حمايت از همه افرادی که امکان سرمايه گذاری در کشور دارند و دارای سرمايه و توانمندی فنی، دانش و فناوری، اقتصادی و مالی هستند، درمجموع مد نظر مقام معظم رهبری بوده است.
وی ادامه داد: وزارت نفت از همه افرادی که توانمندی و سرمايه در اختيار دارند، برای حضور در صنعت نفت استقبال می کند.
وزير نفت درباره حمايت از نيروی کار نيز اظهار کرد: من بارها گفته ام و بر اين اعتقاد هستم که نيروی انسانی صنعت نفت دارای توانمندی های بسياری هستند.
قاسمی با تاکيد بر اهميت نقش نيروی انسانی در تعالی صنعت نفت تصريح کرد: اگر بخواهيم در صنعت نفت تغيير ايجاد کنيم توسط نيروی انسانی امکان پذير خواهد بود نه تجهيزات؛ بنابراين از همه کارکنان صنعت نفت به ويژه کارکنان عملياتی می خواهيم که توجهشان به سوی توليد و سازندگی در نفت باشد.
اين مقام مسئول ادامه داد: صنعت نفت دارای نيروهای متعهد و متخصص بسياری است و درباره نيروهای پيمانکار نيز با برنامه ريزیهای انجام شده، از مديران خواسته شد در گام نخست تا پايان فروردين ماه وضعيت اين نيروها را تعيين تکليف کنند.
قاسمی در پايان خاطر نشان کرد: تا پايان فروردين نيروهای فوق ديپلم به بالا و ديپلم با ۱۰ سال سابقه کار تبديل وضعيت خواهند شد و بقيه نيروها نيز در قالب تعاونی تبديل وضعيت خواهند شد.