اخبار روز:
تشکلهای کارگری و فعالان کارگری ایران
امسال، کارگران مراسم اول ماه مه را در شرایطی برگزار میکنند که در سال ۹۱ اخراج و بیکارسازیهای گستردهی کارگران و عدم امنیت شغلی ابعاد بیشتری به خود گرفته است و کارگران با مبارزات برحق خود، هر روز بیش از پیش با اعتراضات دستهجمعی سعی در مقابله با این موج اخراج و بیکارسازی میکنند. تورم و گرانی بیسابقه، توان کارگران برای خرید مایحتاج اولیه خود را بهکلی از بین برده است. حداقل دستمزد تعیینشده توسط نهاد سرمایهداری شورایعالی کار، به مبلغ ٣٨۹۷۵۴ تومان در ماه به هیچوجه تناسبی با مخارج حداقلهای زندگی کارگران ندارد. این مقدار دستمزد، تنها و تنها نابودی کارگران و خانوادههایشان را باعث شده و نتیجهای جز بدبختی، فقر، فلاکت و خانهخرابی برای این اکثریت مولد جامعه به بار نخواهد آورد.
اقدام به حذف یارانهها که باعث ایجاد تورم و بیکاری و ایجاد گرانی در هزینههای زندگی کارگران شده است، اکنون ماهیت اصلی خود را برای عموم کارگران نشان داده است. رواج بیشتر شرکتهای پیمانکاری و رواج کارهای با قراردادهای یکماهه، موقت و سفید امضا و عدم امنیت شغلی از جمله دیگر اقدامات سرمایهداری برای ایجاد فشار بیشتر بر کارگران و تضمین منافع خودشان است. اقدامات و مبارزات پیروزمندانهی کارگران در پتروشیمیهای ماهشهر و تبریز علیه شرکتهای پیمانکاری از موفقیتهای قابل تکرار توسط دیگر کارگران ایران است. همچنین اقدام برای تغییرات در قانون کار برای نفع هر چه بیشتر سرمایهداران از جمله اقداماتی است که قطعاً بیش از پیش باعث اعتراضهای کارگران خواهد شد. این سیاستها که تنها برای تأمین منافع سرمایهداری داخل و همراه شدن با نسخهها و روشهای سرمایهداری جهانی است اکنون علاوه بر ایران در دیگر نقاط جهان با عناوینی چون «ریاضت اقتصادی» اجرا میشود و باعث اعتراضات روزافزون کارگران شده است.
در سطح جهان از جمله در آمریکا و اروپا شاهد اعتراضات گستردهی طبقهی کارگر علیه سرمایهداری با عناوینی چون «اشغال وال استریت»، «اشغال خیابانها»، «جنبش ۹۹ درصد» و اعتصابها و اعتراضهای گستردهی دیگری علیه نظام سرمایهداری بودهایم. کارگران این کشورها به درستی اعلام میکنند که آنها اکثریت افراد جامعه هستند که تمامی ثروتهای جامعه را تولید میکنند و خواهان این هستند که به حق و حقوق و مطالبات خود دست یابند. این اقدامات نویدبخش و پرشور طبقهی کارگر در این کشورها باید با تقویت و یا ایجاد تشکلهای مستقل و طبقاتی کارگران همراه شود و بیشتر و بیشتر از حالت اعتراضات بدون نقشه و هدف بیرون بیآید.
نکتهی اساسی و محوری برای مبارزه با مناسبات استثمارگرایانهی سرمایهداری اتحاد و همدلی، چه در سطح داخلی و چه جهانی، در این راه پر پیچ و خم است. به همین منظور ما ضمن تبریک این روز بزرگ، از تمامی کارگران، فعالان کارگری و تشکلهای مستقل کارگری در ایران و جهان میخواهیم که روز جهانی کارگر امسال را با اتحاد و همدلی بیشتر به روزی باشکوه برای نمایش قدرت طبقاتی خود و نشان دادن اتحاد کارگری بدل کنند.
همچنین این کمیته از فعالان و تشکلهای مستقل جنبش کارگری ایران برای اعلام مشترک خواستههای کارگری امسال و برای برگزاری مشترک، متحدانه و با شکوه مراسمهای اول ماه مه (۱۲ اردیبهشت ۱٣۹۱) دعوت به همکاری و اتحاد میکند.
زنده باد همبستگی بینالمللی طبقهی کارگر
زنده باد اول ماه مه، روز جهانی کارگر
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری-۲۶ فروردینماه ۱٣۹۱
امسال، کارگران مراسم اول ماه مه را در شرایطی برگزار میکنند که در سال ۹۱ اخراج و بیکارسازیهای گستردهی کارگران و عدم امنیت شغلی ابعاد بیشتری به خود گرفته است و کارگران با مبارزات برحق خود، هر روز بیش از پیش با اعتراضات دستهجمعی سعی در مقابله با این موج اخراج و بیکارسازی میکنند. تورم و گرانی بیسابقه، توان کارگران برای خرید مایحتاج اولیه خود را بهکلی از بین برده است. حداقل دستمزد تعیینشده توسط نهاد سرمایهداری شورایعالی کار، به مبلغ ٣٨۹۷۵۴ تومان در ماه به هیچوجه تناسبی با مخارج حداقلهای زندگی کارگران ندارد. این مقدار دستمزد، تنها و تنها نابودی کارگران و خانوادههایشان را باعث شده و نتیجهای جز بدبختی، فقر، فلاکت و خانهخرابی برای این اکثریت مولد جامعه به بار نخواهد آورد.
اقدام به حذف یارانهها که باعث ایجاد تورم و بیکاری و ایجاد گرانی در هزینههای زندگی کارگران شده است، اکنون ماهیت اصلی خود را برای عموم کارگران نشان داده است. رواج بیشتر شرکتهای پیمانکاری و رواج کارهای با قراردادهای یکماهه، موقت و سفید امضا و عدم امنیت شغلی از جمله دیگر اقدامات سرمایهداری برای ایجاد فشار بیشتر بر کارگران و تضمین منافع خودشان است. اقدامات و مبارزات پیروزمندانهی کارگران در پتروشیمیهای ماهشهر و تبریز علیه شرکتهای پیمانکاری از موفقیتهای قابل تکرار توسط دیگر کارگران ایران است. همچنین اقدام برای تغییرات در قانون کار برای نفع هر چه بیشتر سرمایهداران از جمله اقداماتی است که قطعاً بیش از پیش باعث اعتراضهای کارگران خواهد شد. این سیاستها که تنها برای تأمین منافع سرمایهداری داخل و همراه شدن با نسخهها و روشهای سرمایهداری جهانی است اکنون علاوه بر ایران در دیگر نقاط جهان با عناوینی چون «ریاضت اقتصادی» اجرا میشود و باعث اعتراضات روزافزون کارگران شده است.
در سطح جهان از جمله در آمریکا و اروپا شاهد اعتراضات گستردهی طبقهی کارگر علیه سرمایهداری با عناوینی چون «اشغال وال استریت»، «اشغال خیابانها»، «جنبش ۹۹ درصد» و اعتصابها و اعتراضهای گستردهی دیگری علیه نظام سرمایهداری بودهایم. کارگران این کشورها به درستی اعلام میکنند که آنها اکثریت افراد جامعه هستند که تمامی ثروتهای جامعه را تولید میکنند و خواهان این هستند که به حق و حقوق و مطالبات خود دست یابند. این اقدامات نویدبخش و پرشور طبقهی کارگر در این کشورها باید با تقویت و یا ایجاد تشکلهای مستقل و طبقاتی کارگران همراه شود و بیشتر و بیشتر از حالت اعتراضات بدون نقشه و هدف بیرون بیآید.
نکتهی اساسی و محوری برای مبارزه با مناسبات استثمارگرایانهی سرمایهداری اتحاد و همدلی، چه در سطح داخلی و چه جهانی، در این راه پر پیچ و خم است. به همین منظور ما ضمن تبریک این روز بزرگ، از تمامی کارگران، فعالان کارگری و تشکلهای مستقل کارگری در ایران و جهان میخواهیم که روز جهانی کارگر امسال را با اتحاد و همدلی بیشتر به روزی باشکوه برای نمایش قدرت طبقاتی خود و نشان دادن اتحاد کارگری بدل کنند.
همچنین این کمیته از فعالان و تشکلهای مستقل جنبش کارگری ایران برای اعلام مشترک خواستههای کارگری امسال و برای برگزاری مشترک، متحدانه و با شکوه مراسمهای اول ماه مه (۱۲ اردیبهشت ۱٣۹۱) دعوت به همکاری و اتحاد میکند.
زنده باد همبستگی بینالمللی طبقهی کارگر
زنده باد اول ماه مه، روز جهانی کارگر
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری-۲۶ فروردینماه ۱٣۹۱
اخبار روز:
درود می فرستم به شرکت گوگل که گام بلندی در اعتلای علم و پیشرفت تکنولوژی برداشته است. من وحید اصغری هستم، یکی از چندفعال سایبری که در حال حاضر توسط رژیم جمهوری اسلامی حکم اعدام گرفته ام و به دلیل آزادی خواهی در محیط مجازی و در کمال بیگناهی در انتظار مرگ در زندان به سر می برم.
شرح ظلم و شکنجه ای که به من و دوستانم رفته مفصل است و شاید از آن اطلاع داشته باشید. ما اولین گروه دستگیرشدگان سایبری هستیم که در صورت اجرای احکام سنگین برای ما راه سرکوب برای رژیم باز می شود و به راحتی می تواند عده بیشتری را دستگیر و به احکام سنگین و غیرعادلانه محکوم کند. پرونده ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. ما کاملا بیگناه هستیم و در پی یک پروژه سیاسی توسط سپاه دستگیر شدیم. هدف سپاه گرفتن یک بودجه هنگفت بود که از دارایی های مردم ایران به این عنوان گرفته شد و سرانجامی به جز حیف و میل آن نداشت. از ما به عنوان یک پیروزی بزرگ در همایش ها و جلسات متعدد یاد شد در حالی که کاری که ما کرده بودیم فقط فعالیت بخاطر بسط آزادی بیان در محیط سایبری بود. ما به عنوان یک عیدی در عید سال ۱٣٨٨ در صدا و سیما، روزنامه ها و جراید و هر رسانه ای به مردم معرفی شدیم. در آن زمان تنها ۲۲ سال سن داشتم.
بازجوهای ما دلیل دستگیری ما را اعلام آمارهای کلمات جستجو توسط شرکت گوگل ذکر کردند و گفتند چون شرکت گوگل چنین آماری را اعلام کرده است ما شما را دستگیر و محاکمه می کنیم. من زیر شکنجه بارها می پرسیدم چرا برای اینکه با شرکت گوگل همکاری داشته ام مرا شکنجه می کنید و جواب می شنیدم که گوگل یک شرکت صهیونیستی و وابسته به اسرائیل است و سران آن یهودی هستند. فرمانده نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات ایران از گوگل به عنوان ابزار جاسوسی نام می برند و در ٨ بهمن سال ۱٣۹۰ که اعترافاتی تلویزیونی تحت فشار از من گرفته شد وادار شدم که بگویم ۱۲ میلیون دلار از گوگل گرفته ام و وقتی که بازجوی پرونده از من پرسید به بینندگان عزیز بفرمائید که هدف گوگل از دادن این همه پول به شما چه بوده است وادار شدم بگویم هدف گوگل براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده است.
گوگل عزیز، درآمد من ماهیانه هزار تا ۴۰۰ دلار بخاطر مشارکت و همکاری با برنامه های گوگل و ارتباط با plex google بود که در بنگلورهند نصیب من می شد و این به عنوان یکی از اتهامات من در پرونده ام ذکر شده است و بخاطر آن محکوم به اعدام شده ام. جالب است بدانید که مجبور شده ام که بگویم این مبلغ را سازمان سیا به من پرداخت می کرده است که از طریق سی تی بانک آمریکا به دستم می رسید. دقیقا همین اعتراف تحت فشار از تلویزیون دولتی ایران پخش شد و من بخاطر خرید سهام گوگل از بورس آمریکا مورد سئوال و آزار همزمان قرار گرفتم. سهامی که در مدت کوتاهی رشد داشت و مال به عنوان کسب مال نامشروع از آن در پرونده سیاسی ام یاد می شود.
گوگل عزیز من سایتی داشتم که در سال ۱٣٨۶ حدود یک میلیارد ویدئو را در خود جای داده بود. این محتوی از یوتیوب (۶۰۰ میلیون ویدئو) و MSNSC (۴۰۰میلیون ویدئو) تامین می شد و حال با این سطح سواد و دانشی که کارشناسان پرونده و قوه قضائیه ایران از کامپیوتر و اینترنت دارند ثابت کردن اینکه این ویدئوهای کمپ اشرف و کلیپ های موسیقی و فیلم های ضدانقلاب و ضدجمهوری اسلامی نه ساخته من هستند و نه مسئولیتی در قبال آنها دارم و اینکه مسئول یوتیوب من نیستم امری محال و غیرممکن است و باور کنید اگر به آنها بگوئید که من فقط صاحب اسکریپت نمایش ویدیوهای یوتیوب در سایتم هستم و دیگر هیچ. فکر می کنند که یا آنها را سرکار گذاشته ام و یا سیا به من بگونه ای آموزش داده است که بتوانم آنها را مجاب کنم. در اصل هیچ منطقی در کار نیست و فقط باید سرکوب صورت بگیرد. چیزهایی که در جامعه مدرن کاملا بدیهی است و ممکن است دستگیری بخاطر آنها باورنکردنی باشد باعث شده است من حکم اعدام بگیرم و واقعا به زودی اعدام می شوم.
شایدبرایتان جالب باشد اگر بدانید که پسورد جی میل و Google checkout مرا تحت فشار بعد از یک هفته بازجویی همراه با شکنجه از من گرفتند و هنوز پس نداده اند! در واقع شرکت من باید محاکمه می شود اگر قرار بر محاکمه ای بود ولی مدیرعامل آن به صورت غیرقانونی محاکمه شد و محکوم به مرگ گردید! در حالی که معاون و برخی دیگر از فعالان مرتبط با شرکت من و برخی از صاحبان سایت هایی که من مدیر آن سایت ها بودم به صورت ناشناس و به دور از رصد رسانه ها پناهنده انگلستان و دیگر کشورها شدند و اسمی از من هم نبردند (که البته این خدمت خود من بود) شرکت گوگل نیز متوجه عمق ماجرا و ارتباطش با ما نشد و در نتیجه موضعی نیز در این باره اتخاذ نکرد.
گوگل عزیز من از همه اقداماتی که انجام داده اید از طرح آندلین کردن کتب تا Google TV حمایت می کنم و حال پیشنهاد می کنم که بودجه ای هم برای آموزش و فعالیت های حقوق بشری در جهان در حال حاضر به فاجعه نزدیک شده و رژیم ها از اینترنت برای سرکوب استفاده می کنند. من اعتقاد دارم که شرکت گوگل فقط به نواندیشی و فعالیت های مثبت فکر می کند این بودجه نه به صورت نقدی بلکه می تواند به صورت ارایه مکان ایجاد آگهی در Google Awards توسط NGOها و سازمان های فعال در زمینه حقوق بشر باشد، شبیه همان امکاناتی که روزنامه ها به سازمان های خیریه اختصاص می دهند تا در روزنامه به صورت رایگان آگهی این موسسات عام المنفعه چاپ بشود. چنین سازمان هایی می توانند آموزش حقوق شهروندی و حقوق زنان و .... را در قالب متن، ویدیو از طریق آگهی های گوگل ارائه دهند. ایجاد راه هایی برای تسهیل عبور از فیلترینگ و مقابله با سانسور اینترنتی برای ایرانی ها و چینی ها نیز ضرورت این دوره است. Google Reader زمانی این کار را انجام می داد در Google Labs نیز می توان تحقیقاتی را در این زمینه انجام داد و همچنین گرامیداشت روز جهانی مبارزه با سانسور اینترنتی در صفحه اول گوگل نیز می تواند آگاهی رسان باشد.
گوگل عزیز آرزو می کنم همیشه در حال پیشرفت باشید. از زندان اوین بند ٣۵۰ به تو بدرود می گوئیم . شما استفاده کننده آزادی بیان هستید و من مدافع این آزادی بیان.
موفق باشید و پیروز
۱۰ آوریل ۲۰۱۲
شرح ظلم و شکنجه ای که به من و دوستانم رفته مفصل است و شاید از آن اطلاع داشته باشید. ما اولین گروه دستگیرشدگان سایبری هستیم که در صورت اجرای احکام سنگین برای ما راه سرکوب برای رژیم باز می شود و به راحتی می تواند عده بیشتری را دستگیر و به احکام سنگین و غیرعادلانه محکوم کند. پرونده ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. ما کاملا بیگناه هستیم و در پی یک پروژه سیاسی توسط سپاه دستگیر شدیم. هدف سپاه گرفتن یک بودجه هنگفت بود که از دارایی های مردم ایران به این عنوان گرفته شد و سرانجامی به جز حیف و میل آن نداشت. از ما به عنوان یک پیروزی بزرگ در همایش ها و جلسات متعدد یاد شد در حالی که کاری که ما کرده بودیم فقط فعالیت بخاطر بسط آزادی بیان در محیط سایبری بود. ما به عنوان یک عیدی در عید سال ۱٣٨٨ در صدا و سیما، روزنامه ها و جراید و هر رسانه ای به مردم معرفی شدیم. در آن زمان تنها ۲۲ سال سن داشتم.
بازجوهای ما دلیل دستگیری ما را اعلام آمارهای کلمات جستجو توسط شرکت گوگل ذکر کردند و گفتند چون شرکت گوگل چنین آماری را اعلام کرده است ما شما را دستگیر و محاکمه می کنیم. من زیر شکنجه بارها می پرسیدم چرا برای اینکه با شرکت گوگل همکاری داشته ام مرا شکنجه می کنید و جواب می شنیدم که گوگل یک شرکت صهیونیستی و وابسته به اسرائیل است و سران آن یهودی هستند. فرمانده نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات ایران از گوگل به عنوان ابزار جاسوسی نام می برند و در ٨ بهمن سال ۱٣۹۰ که اعترافاتی تلویزیونی تحت فشار از من گرفته شد وادار شدم که بگویم ۱۲ میلیون دلار از گوگل گرفته ام و وقتی که بازجوی پرونده از من پرسید به بینندگان عزیز بفرمائید که هدف گوگل از دادن این همه پول به شما چه بوده است وادار شدم بگویم هدف گوگل براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده است.
گوگل عزیز، درآمد من ماهیانه هزار تا ۴۰۰ دلار بخاطر مشارکت و همکاری با برنامه های گوگل و ارتباط با plex google بود که در بنگلورهند نصیب من می شد و این به عنوان یکی از اتهامات من در پرونده ام ذکر شده است و بخاطر آن محکوم به اعدام شده ام. جالب است بدانید که مجبور شده ام که بگویم این مبلغ را سازمان سیا به من پرداخت می کرده است که از طریق سی تی بانک آمریکا به دستم می رسید. دقیقا همین اعتراف تحت فشار از تلویزیون دولتی ایران پخش شد و من بخاطر خرید سهام گوگل از بورس آمریکا مورد سئوال و آزار همزمان قرار گرفتم. سهامی که در مدت کوتاهی رشد داشت و مال به عنوان کسب مال نامشروع از آن در پرونده سیاسی ام یاد می شود.
گوگل عزیز من سایتی داشتم که در سال ۱٣٨۶ حدود یک میلیارد ویدئو را در خود جای داده بود. این محتوی از یوتیوب (۶۰۰ میلیون ویدئو) و MSNSC (۴۰۰میلیون ویدئو) تامین می شد و حال با این سطح سواد و دانشی که کارشناسان پرونده و قوه قضائیه ایران از کامپیوتر و اینترنت دارند ثابت کردن اینکه این ویدئوهای کمپ اشرف و کلیپ های موسیقی و فیلم های ضدانقلاب و ضدجمهوری اسلامی نه ساخته من هستند و نه مسئولیتی در قبال آنها دارم و اینکه مسئول یوتیوب من نیستم امری محال و غیرممکن است و باور کنید اگر به آنها بگوئید که من فقط صاحب اسکریپت نمایش ویدیوهای یوتیوب در سایتم هستم و دیگر هیچ. فکر می کنند که یا آنها را سرکار گذاشته ام و یا سیا به من بگونه ای آموزش داده است که بتوانم آنها را مجاب کنم. در اصل هیچ منطقی در کار نیست و فقط باید سرکوب صورت بگیرد. چیزهایی که در جامعه مدرن کاملا بدیهی است و ممکن است دستگیری بخاطر آنها باورنکردنی باشد باعث شده است من حکم اعدام بگیرم و واقعا به زودی اعدام می شوم.
شایدبرایتان جالب باشد اگر بدانید که پسورد جی میل و Google checkout مرا تحت فشار بعد از یک هفته بازجویی همراه با شکنجه از من گرفتند و هنوز پس نداده اند! در واقع شرکت من باید محاکمه می شود اگر قرار بر محاکمه ای بود ولی مدیرعامل آن به صورت غیرقانونی محاکمه شد و محکوم به مرگ گردید! در حالی که معاون و برخی دیگر از فعالان مرتبط با شرکت من و برخی از صاحبان سایت هایی که من مدیر آن سایت ها بودم به صورت ناشناس و به دور از رصد رسانه ها پناهنده انگلستان و دیگر کشورها شدند و اسمی از من هم نبردند (که البته این خدمت خود من بود) شرکت گوگل نیز متوجه عمق ماجرا و ارتباطش با ما نشد و در نتیجه موضعی نیز در این باره اتخاذ نکرد.
گوگل عزیز من از همه اقداماتی که انجام داده اید از طرح آندلین کردن کتب تا Google TV حمایت می کنم و حال پیشنهاد می کنم که بودجه ای هم برای آموزش و فعالیت های حقوق بشری در جهان در حال حاضر به فاجعه نزدیک شده و رژیم ها از اینترنت برای سرکوب استفاده می کنند. من اعتقاد دارم که شرکت گوگل فقط به نواندیشی و فعالیت های مثبت فکر می کند این بودجه نه به صورت نقدی بلکه می تواند به صورت ارایه مکان ایجاد آگهی در Google Awards توسط NGOها و سازمان های فعال در زمینه حقوق بشر باشد، شبیه همان امکاناتی که روزنامه ها به سازمان های خیریه اختصاص می دهند تا در روزنامه به صورت رایگان آگهی این موسسات عام المنفعه چاپ بشود. چنین سازمان هایی می توانند آموزش حقوق شهروندی و حقوق زنان و .... را در قالب متن، ویدیو از طریق آگهی های گوگل ارائه دهند. ایجاد راه هایی برای تسهیل عبور از فیلترینگ و مقابله با سانسور اینترنتی برای ایرانی ها و چینی ها نیز ضرورت این دوره است. Google Reader زمانی این کار را انجام می داد در Google Labs نیز می توان تحقیقاتی را در این زمینه انجام داد و همچنین گرامیداشت روز جهانی مبارزه با سانسور اینترنتی در صفحه اول گوگل نیز می تواند آگاهی رسان باشد.
گوگل عزیز آرزو می کنم همیشه در حال پیشرفت باشید. از زندان اوین بند ٣۵۰ به تو بدرود می گوئیم . شما استفاده کننده آزادی بیان هستید و من مدافع این آزادی بیان.
موفق باشید و پیروز
۱۰ آوریل ۲۰۱۲
اخبار روز:
«برای صلح، برای فلسطین»
بیانیهای از جنبش چپ ایران در دفاع از مردم
این روزها که بار دیگر بر طبل حملهی نظامی به ایران کوبیده میشود، گروهی از مردم اسرائیل کمپینی را در مخالفت با جنگ احتمالی دولت اسرائیل و آمریکا علیه ایران آغاز کرده و به واسطهی آن پیامهای دوستی و احترام خود را برای مردم ایران میفرستند؛ البته از موقعیتی فرادست و با این پیام که ما «هرگز به ایران حمله نخواهیم کرد». گروهی از ایرانیان نیز متقابلاً پیام دوستی و احترام به مردم اسرائیل فرستادهاند، و ضمن اعلام برائت از جنگطلبیِ دولت ایران، با حملهی نظامی به ایران مخالفت کردهاند. ناگفته نماند که گروهی از سازماندهندگانِ اولیهی کمپینِ طرف ایرانی، از فعالان سیاسی دستراستی هستند که اتفاقاً پیش از این، ابایی از بیان حمایت خود از حملهی نظامی به ایران نداشتند و آن را در بوق و کرنا میکردند، و رسانهها پر بود از حمایت آشکار و نهانِ آنها از تحریمهای اقتصادی و جنگ، تحت عنوان «مداخلهی بشردوستانه» در ایران. بخشی از این لشکر نولیبرالهای ایرانی نیز با ماسکهای «ضد جنگ» و «ضد تحریم» مشغول تئوریپردازی برای به اصطلاح «مداخلهی بشردوستانه»ی قدرتهای بزرگِ سرمایهداری جهانی بر علیه ایران بودند. اگرچه کمپین ضد جنگ و دوستیِ متقابل از سوی شهروندان کشورها، مستقل از دولتهایشان در شرایط بحرانی تشدید جنگ لفظی و تشنگی هر دو طرف به بحران، یک اقدام مثبت به شمار میرود، اما نادیده گرفتن رنج مردم ایران در سیوسه سال گذشته و مسالهی مردمِ فلسطین از بخشهای مهم فراموششده در این کمپین هستند.
به باور ما، جنبشهای مردمیِ ضد جنگ باید به شکلی نمادین مرزهای بین کشورها - جایی که نمود اعمال قدرت دولتها محسوب میشود- را از بین برده و در پی ایجاد همبستگیِ هرچه بیشتر بین مردم کشورهای درگیر باشند. «کمپین ضد جنگ» در اسرائیل، باید از نقد و نفیِ «دیوار جدایی» که حائلی است بین مردم اسرائیل و باقی مردم دنیا موجودیت خود را آغاز کند. هیچ کارزار ضد جنگی از اسرائیل نمیتواند پیام صلح و دوستی به هیچ نقطهای از جهان بفرستد بی آنکه آن پیام از بدنهای به فقر کشانیدهشده و بیحقِ مردم فلسطین عبور کند. مردم اسرائیل نمیتوانند با جنگ علیه ایران مبارزه کنند پیش از آن که متوجه این امر مهم شوند که در حال حاضر جنگی علیه مردم فلسطین و ایران در جریان است که این جنگ البته از بیعدالتیهای سیاسی- اقتصادی در اسرائیل و دیگر نقاط جهان جدا نیست.
تهدید به مداخلهی نظامی و خطر اعلانِ جنگ به ایران در شرایطی اوج گرفته که مبارزات و مقاومتهای مردمی در ایران طی سه سال گذشته توجه بخشی از افکار عمومی و فعالین سیاسی در جهان را از برنامهی هستهای، به سمت خواستههای سیاسی و اقتصادی مردم ایران معطوف کرده است. درست زمانی که حکومت تحت فشار عظیم نارضایتی سیاسی- اقتصادی و مقاومت مردم در ایران قرار دارد، تهدید به جنگ به یاری حکومت ایران آمده است تا نگاهها را از موضوعات داخلی منحرف ساخته و دستیابی به مطالباتِ تاریخی-سیاسیِ برابریطلبانه و آزادیخواهانه را برای مردم ایران به تأخیر بیاندازد؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از مردم در ایران به خاطر مبارزه برای همین مطالبات زندانی میشوند و یا مجبور میشوند کشور را ترک کنند. چنین شرایطی در بحبوحهی مبارازت پس از انقلاب بهمن سال ۵۷ درست زمانی که صدام حسین از سوی آمریکا و اروپا به جنگ با ایران تشویق شد نیز در جریان بود. جنگ عراق علیه ایران، مردم ایران را مجبور کرد به جای اینکه در مقابل انحرافِ انقلاب و مصادرهی ضدِ انقلابیِ آن بایستند، از زندگی و کشورشان دفاع کنند. شاید به همین دلیل است که بسیاری از مردم ایران، تهدید به جنگ علیه کشورشان را تلاشی از جانب برخی حکومتها برای در قدرت نگهداشتنِ جمهوری اسلامی تلقی میکنند، آن هم درست زمانی که جمهوری اسلامی در ضعیفترین دوران حیات خود بسر می برد.
بیش از سی سال است که مردم ایران نه تنها به تناوب از تهدید حمله به کشورشان رنج بردهاند، که همواره قربانی تحریمهای اقتصادیِ یکجانبه شده و هر ساله تعداد کثیری از آنها، در نتیجهی این تحریمها، در سوانح هوایی کشته میشوند. آثار غیر قابل انکار تحریمها بر سامانهی ارائهی خدمات سلامت در ایران، حوزهی بهداشت و درمان را در موقعیتی بحرانی فرو برده است. این تحریمها و تهدیدها به ایجاد بازار زیرزمینی و تشدید فساد اقتصادی توسط لایههایی از حکومت کمک کرده است. به وضوح میتوان دید که تحریمهای اقتصادی و تهدید به جنگ، فشارهایی نیستند که تنها بر حکومت ایران تحمیل میشوند، بلکه پیکرهی اقتصادی-سیاسی در ایران، مبارزات مردم و امید آنها برای رسیدن به آیندهای بهتر برای کشورشان را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. مردمی که رنج یک کودتای انگلیسی-آمریکایی را کشیدهاند و تا همین امروز نیز تبعات آن را متحمل شده و مبارزاتشان اغلب با تهدید قدرتهای جهانی به جنگ پس زده شدهاست، دلایل بیشماری دارند که به لحاظ سیاسی، نسبت به در دست گرفتن سرنوشتشان، احساس ناامیدی و سرخوردگی کنند. شک و تردید برای چنین مردمی نه جزئی از یک تئوری توطئه، بلکه یک نتیجهگیریِ عقلانی از تاریخ است.
افزون بر این، ما معتقدیم این کمپینِ ضد جنگ، تنها در صورتی که دربرگیرندهی مردم فلسطین باشد، میتواند از نهادهای قدرت اعلام استقلال کرده و مخاطب را مجاب کند که صرف نظر از قومیتها و ملیتها خواستار عدالت است و نشان دهد که رابطهی میانِ مسألهی فلسطین و تهدیدِ جنگ علیه ایران را درک کرده است. مسألهی فلسطین تنها محدود به فلسطینیان نمیشود. فلسطین یک مفهوم جهانی است و مرزها را در می نوردد. همبستگی میان مردمان ستمدیده از این رو لازم است که مسألهی یک گروه از آنها ابزاری برای استثمار گروهی دیگر نشود. در حالی که فعالین کارگری همچون «رضا شهابی»، «شاهرخ زمانی»، «بهنام ابراهیمزاده»، «محمد جراحی»، «ابراهیم مددی»، «علیرضا اخوان»، «پدرام نصراللهی» و ... به خاطر فعالیتهایشان در دفاع از حقوق زحمتکشان برای سالها به زندان محکوم شده و در بند هستند، طرح مسألهی فلسطین از سوی حکومت ایران تنها یک نمونه از بهرهبرداری های مضحک دولتها است تا خود را به عنوان سردمدار دفاع از حقوق ستمدیدگانِ جهان جا بزنند. حکومت ترکیه نیز، که کردهای ساکن این کشور را به خاطر برپایی مراسم سال جدیدشان سرکوب میکند، یا یک دانشجو را به دلیل استفاده از شال فلسطینی به زندان میافکند، به نحو دیگری مسألهی فلسطین را مورد سوء استفاده قرار میدهد تا خود را مدافع عدالت برای مردم تحت ستم جهان معرفی کند.
برخلاف آنچه نهادهای قدرت میخواهند ما بدان باور داشته باشیم، حکومت اسرائیل و حکومت ایران و سوریه، دشمنی اساسی با یکدیگر ندارند، بلکه هریک از آنها به مثابه نیروی مکملی در پاسخ به نیاز دیگری در این چرخهی ضد مردمی عمل میکنند. به عنوان مثال حکومت اسرائیل بدون استفادهی ابزاری از حکومت ایران برای انحراف افکار عمومی جهان و رسانهها، چطور میتوانست با ستم سیستماتیک علیه مردم فلسطین، اعتصاب غذای «حنا الشلبی»، و تظاهرات گستردهی مردمی در اسرائیل در اعتراض به روندهای بیدادگرانهی متاخر سرمایهی مالی، دست به مقابله بزند؟، حکومت ایران در حالی که تمام تلاش خود را به کار بسته تا مقاومت کارگران، فعالان مدنی، دانشجویان و روزنامهنگاران ایرانی را سرکوب کند، بدون کمک حکومت اسرائیل در ایجاد خطر جنگ و دامن زدن به جنگ لفظی، چگونه میتوانست در مقابل مقاومت مردمی در ایران بایستد؟.
به باور ما، در چنین پسزمینهای که کارزار ضد جنگ و احترام متقابل میان مردم اسرائیل و ایران در آن شکل گرفته، اعتراض به جنگ و تجاوزهای امپریالیستی دولت اسرائیل و متحدانش، بیشک باید در پیوند تنگاتنگی با حمایت از حقوق مردم فلسطین، و مبارزه با حکومتهای ضدِمردمی منطقه مانند اسرائیل، سوریه، ترکیه، ایران و ... باشد که از مسألهی فلسطین برای سرپوش گذاشتن بر خودکامهگیها و انقیاد بخشهای مختلف مردم در عرصهی داخلی سوء استفاده میکنند. و به همین ترتیب مردم فلسطین باید آگاه باشند که عدالت و رهایی برای فلسطین از طریق حمایت حکومتهای مستبد عملی نمیشود، چرا که این حکومتها تنها برای سرپوش گذاشتن بر ستم سیستماتیک داخلیشان بر مردم خود و زد و بندهای سیاسی با امپریالیسم، خود را در کنار نیروهای مترقی جهان از حامیان مردم فلسطین جا زدهاند.
لیست دوم امضا ها:
مهدی آمیزش
علی افشاری
زری عرفانی
سایت کمونیستهای انقلابی
اصغر زین الدین
مهین افتخاری
احمد صبوری
رضا کریمی
روزبه گرجی
آمنه بامدی
فری تبری
گلزاد پاک
عابد رضایی
برهان دیوارگر
نینا اهوان
مهدیه کلهر
مجید فراهانی
ابراهیم آوخ
یاشار دارالشفاء
حسین نقی پور
ارژنگ علی پور
آذر کفائی
پویا عزیزی
بهنام چنگائی
خسرو صدری
برزو فولادوند
سیروس بینا
رها بحرینی
سیمین روزگرد
خورشید شاه ابراهیمی
محسن عابدی
نسرین دهکردی
مریم عظیمی
سیاوش محمودی
محمدرضا حمیدی
وریا نیکدین
محمد حسین فوقانی
محمد امیرانی
رضا فانی یزدی
ژوبین ویژه
برهان عظیمی
کاوه رضائی
مهدی توپچی
بهروز جاوید تهرانی
پژاره حیدری
نیلوفر فولادی
فرشین کاظمی نیا
پردیس رحمانفرد
تراب حق شناس
آرش کمانگر
فهرست اول امضاها:
امیرعباس آذرم وند
سهیل آصفی
عسل اخوان
مرجان افتخاری
مریم افشاری
بابک اکبری فراهانی
امیر امیرقلی
بهداد بردبار
هژیر پلاسچی
آرزو پوراسماعیلی
زهرا پورعزیزی
عابد توانچه
منصور تیفوری
اسماعیل جلیلوند
جمعی از دانشجویانِ چپ دانشگاه های تبریز
امین حصوری
مینا خانلرزاده
مینا خانی
اشکان خراسانی
گلناز خواجه گیری
سارا دهکردی
دیدار از طرف بلاگرهای فتوبلاگ ولی عصر
عطا رحمتی
پژمان رحیمی
رضوان زندیه
طاها زینالی
ربرت سپانیان
محسن سهرابی
سامان شاه محمدی
مصی شیروانی
ستاره صبور
محسن عمادی
میثم فرهنگ
علی کلایی
آرش کیا
امیرمحسن محمدی
قادر محمدی
سپهر مساکنی
امیر مهرزاد
یونس میرحسینی
پریسا نصرآبادی
پویا نودهی
بهادر نیکفر
آرمین نیکنام
وحید ولیزاده
عدنان هم قبیله
سحر یزدانی پور
بیانیهای از جنبش چپ ایران در دفاع از مردم
این روزها که بار دیگر بر طبل حملهی نظامی به ایران کوبیده میشود، گروهی از مردم اسرائیل کمپینی را در مخالفت با جنگ احتمالی دولت اسرائیل و آمریکا علیه ایران آغاز کرده و به واسطهی آن پیامهای دوستی و احترام خود را برای مردم ایران میفرستند؛ البته از موقعیتی فرادست و با این پیام که ما «هرگز به ایران حمله نخواهیم کرد». گروهی از ایرانیان نیز متقابلاً پیام دوستی و احترام به مردم اسرائیل فرستادهاند، و ضمن اعلام برائت از جنگطلبیِ دولت ایران، با حملهی نظامی به ایران مخالفت کردهاند. ناگفته نماند که گروهی از سازماندهندگانِ اولیهی کمپینِ طرف ایرانی، از فعالان سیاسی دستراستی هستند که اتفاقاً پیش از این، ابایی از بیان حمایت خود از حملهی نظامی به ایران نداشتند و آن را در بوق و کرنا میکردند، و رسانهها پر بود از حمایت آشکار و نهانِ آنها از تحریمهای اقتصادی و جنگ، تحت عنوان «مداخلهی بشردوستانه» در ایران. بخشی از این لشکر نولیبرالهای ایرانی نیز با ماسکهای «ضد جنگ» و «ضد تحریم» مشغول تئوریپردازی برای به اصطلاح «مداخلهی بشردوستانه»ی قدرتهای بزرگِ سرمایهداری جهانی بر علیه ایران بودند. اگرچه کمپین ضد جنگ و دوستیِ متقابل از سوی شهروندان کشورها، مستقل از دولتهایشان در شرایط بحرانی تشدید جنگ لفظی و تشنگی هر دو طرف به بحران، یک اقدام مثبت به شمار میرود، اما نادیده گرفتن رنج مردم ایران در سیوسه سال گذشته و مسالهی مردمِ فلسطین از بخشهای مهم فراموششده در این کمپین هستند.
به باور ما، جنبشهای مردمیِ ضد جنگ باید به شکلی نمادین مرزهای بین کشورها - جایی که نمود اعمال قدرت دولتها محسوب میشود- را از بین برده و در پی ایجاد همبستگیِ هرچه بیشتر بین مردم کشورهای درگیر باشند. «کمپین ضد جنگ» در اسرائیل، باید از نقد و نفیِ «دیوار جدایی» که حائلی است بین مردم اسرائیل و باقی مردم دنیا موجودیت خود را آغاز کند. هیچ کارزار ضد جنگی از اسرائیل نمیتواند پیام صلح و دوستی به هیچ نقطهای از جهان بفرستد بی آنکه آن پیام از بدنهای به فقر کشانیدهشده و بیحقِ مردم فلسطین عبور کند. مردم اسرائیل نمیتوانند با جنگ علیه ایران مبارزه کنند پیش از آن که متوجه این امر مهم شوند که در حال حاضر جنگی علیه مردم فلسطین و ایران در جریان است که این جنگ البته از بیعدالتیهای سیاسی- اقتصادی در اسرائیل و دیگر نقاط جهان جدا نیست.
تهدید به مداخلهی نظامی و خطر اعلانِ جنگ به ایران در شرایطی اوج گرفته که مبارزات و مقاومتهای مردمی در ایران طی سه سال گذشته توجه بخشی از افکار عمومی و فعالین سیاسی در جهان را از برنامهی هستهای، به سمت خواستههای سیاسی و اقتصادی مردم ایران معطوف کرده است. درست زمانی که حکومت تحت فشار عظیم نارضایتی سیاسی- اقتصادی و مقاومت مردم در ایران قرار دارد، تهدید به جنگ به یاری حکومت ایران آمده است تا نگاهها را از موضوعات داخلی منحرف ساخته و دستیابی به مطالباتِ تاریخی-سیاسیِ برابریطلبانه و آزادیخواهانه را برای مردم ایران به تأخیر بیاندازد؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از مردم در ایران به خاطر مبارزه برای همین مطالبات زندانی میشوند و یا مجبور میشوند کشور را ترک کنند. چنین شرایطی در بحبوحهی مبارازت پس از انقلاب بهمن سال ۵۷ درست زمانی که صدام حسین از سوی آمریکا و اروپا به جنگ با ایران تشویق شد نیز در جریان بود. جنگ عراق علیه ایران، مردم ایران را مجبور کرد به جای اینکه در مقابل انحرافِ انقلاب و مصادرهی ضدِ انقلابیِ آن بایستند، از زندگی و کشورشان دفاع کنند. شاید به همین دلیل است که بسیاری از مردم ایران، تهدید به جنگ علیه کشورشان را تلاشی از جانب برخی حکومتها برای در قدرت نگهداشتنِ جمهوری اسلامی تلقی میکنند، آن هم درست زمانی که جمهوری اسلامی در ضعیفترین دوران حیات خود بسر می برد.
بیش از سی سال است که مردم ایران نه تنها به تناوب از تهدید حمله به کشورشان رنج بردهاند، که همواره قربانی تحریمهای اقتصادیِ یکجانبه شده و هر ساله تعداد کثیری از آنها، در نتیجهی این تحریمها، در سوانح هوایی کشته میشوند. آثار غیر قابل انکار تحریمها بر سامانهی ارائهی خدمات سلامت در ایران، حوزهی بهداشت و درمان را در موقعیتی بحرانی فرو برده است. این تحریمها و تهدیدها به ایجاد بازار زیرزمینی و تشدید فساد اقتصادی توسط لایههایی از حکومت کمک کرده است. به وضوح میتوان دید که تحریمهای اقتصادی و تهدید به جنگ، فشارهایی نیستند که تنها بر حکومت ایران تحمیل میشوند، بلکه پیکرهی اقتصادی-سیاسی در ایران، مبارزات مردم و امید آنها برای رسیدن به آیندهای بهتر برای کشورشان را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. مردمی که رنج یک کودتای انگلیسی-آمریکایی را کشیدهاند و تا همین امروز نیز تبعات آن را متحمل شده و مبارزاتشان اغلب با تهدید قدرتهای جهانی به جنگ پس زده شدهاست، دلایل بیشماری دارند که به لحاظ سیاسی، نسبت به در دست گرفتن سرنوشتشان، احساس ناامیدی و سرخوردگی کنند. شک و تردید برای چنین مردمی نه جزئی از یک تئوری توطئه، بلکه یک نتیجهگیریِ عقلانی از تاریخ است.
افزون بر این، ما معتقدیم این کمپینِ ضد جنگ، تنها در صورتی که دربرگیرندهی مردم فلسطین باشد، میتواند از نهادهای قدرت اعلام استقلال کرده و مخاطب را مجاب کند که صرف نظر از قومیتها و ملیتها خواستار عدالت است و نشان دهد که رابطهی میانِ مسألهی فلسطین و تهدیدِ جنگ علیه ایران را درک کرده است. مسألهی فلسطین تنها محدود به فلسطینیان نمیشود. فلسطین یک مفهوم جهانی است و مرزها را در می نوردد. همبستگی میان مردمان ستمدیده از این رو لازم است که مسألهی یک گروه از آنها ابزاری برای استثمار گروهی دیگر نشود. در حالی که فعالین کارگری همچون «رضا شهابی»، «شاهرخ زمانی»، «بهنام ابراهیمزاده»، «محمد جراحی»، «ابراهیم مددی»، «علیرضا اخوان»، «پدرام نصراللهی» و ... به خاطر فعالیتهایشان در دفاع از حقوق زحمتکشان برای سالها به زندان محکوم شده و در بند هستند، طرح مسألهی فلسطین از سوی حکومت ایران تنها یک نمونه از بهرهبرداری های مضحک دولتها است تا خود را به عنوان سردمدار دفاع از حقوق ستمدیدگانِ جهان جا بزنند. حکومت ترکیه نیز، که کردهای ساکن این کشور را به خاطر برپایی مراسم سال جدیدشان سرکوب میکند، یا یک دانشجو را به دلیل استفاده از شال فلسطینی به زندان میافکند، به نحو دیگری مسألهی فلسطین را مورد سوء استفاده قرار میدهد تا خود را مدافع عدالت برای مردم تحت ستم جهان معرفی کند.
برخلاف آنچه نهادهای قدرت میخواهند ما بدان باور داشته باشیم، حکومت اسرائیل و حکومت ایران و سوریه، دشمنی اساسی با یکدیگر ندارند، بلکه هریک از آنها به مثابه نیروی مکملی در پاسخ به نیاز دیگری در این چرخهی ضد مردمی عمل میکنند. به عنوان مثال حکومت اسرائیل بدون استفادهی ابزاری از حکومت ایران برای انحراف افکار عمومی جهان و رسانهها، چطور میتوانست با ستم سیستماتیک علیه مردم فلسطین، اعتصاب غذای «حنا الشلبی»، و تظاهرات گستردهی مردمی در اسرائیل در اعتراض به روندهای بیدادگرانهی متاخر سرمایهی مالی، دست به مقابله بزند؟، حکومت ایران در حالی که تمام تلاش خود را به کار بسته تا مقاومت کارگران، فعالان مدنی، دانشجویان و روزنامهنگاران ایرانی را سرکوب کند، بدون کمک حکومت اسرائیل در ایجاد خطر جنگ و دامن زدن به جنگ لفظی، چگونه میتوانست در مقابل مقاومت مردمی در ایران بایستد؟.
به باور ما، در چنین پسزمینهای که کارزار ضد جنگ و احترام متقابل میان مردم اسرائیل و ایران در آن شکل گرفته، اعتراض به جنگ و تجاوزهای امپریالیستی دولت اسرائیل و متحدانش، بیشک باید در پیوند تنگاتنگی با حمایت از حقوق مردم فلسطین، و مبارزه با حکومتهای ضدِمردمی منطقه مانند اسرائیل، سوریه، ترکیه، ایران و ... باشد که از مسألهی فلسطین برای سرپوش گذاشتن بر خودکامهگیها و انقیاد بخشهای مختلف مردم در عرصهی داخلی سوء استفاده میکنند. و به همین ترتیب مردم فلسطین باید آگاه باشند که عدالت و رهایی برای فلسطین از طریق حمایت حکومتهای مستبد عملی نمیشود، چرا که این حکومتها تنها برای سرپوش گذاشتن بر ستم سیستماتیک داخلیشان بر مردم خود و زد و بندهای سیاسی با امپریالیسم، خود را در کنار نیروهای مترقی جهان از حامیان مردم فلسطین جا زدهاند.
لیست دوم امضا ها:
مهدی آمیزش
علی افشاری
زری عرفانی
سایت کمونیستهای انقلابی
اصغر زین الدین
مهین افتخاری
احمد صبوری
رضا کریمی
روزبه گرجی
آمنه بامدی
فری تبری
گلزاد پاک
عابد رضایی
برهان دیوارگر
نینا اهوان
مهدیه کلهر
مجید فراهانی
ابراهیم آوخ
یاشار دارالشفاء
حسین نقی پور
ارژنگ علی پور
آذر کفائی
پویا عزیزی
بهنام چنگائی
خسرو صدری
برزو فولادوند
سیروس بینا
رها بحرینی
سیمین روزگرد
خورشید شاه ابراهیمی
محسن عابدی
نسرین دهکردی
مریم عظیمی
سیاوش محمودی
محمدرضا حمیدی
وریا نیکدین
محمد حسین فوقانی
محمد امیرانی
رضا فانی یزدی
ژوبین ویژه
برهان عظیمی
کاوه رضائی
مهدی توپچی
بهروز جاوید تهرانی
پژاره حیدری
نیلوفر فولادی
فرشین کاظمی نیا
پردیس رحمانفرد
تراب حق شناس
آرش کمانگر
فهرست اول امضاها:
امیرعباس آذرم وند
سهیل آصفی
عسل اخوان
مرجان افتخاری
مریم افشاری
بابک اکبری فراهانی
امیر امیرقلی
بهداد بردبار
هژیر پلاسچی
آرزو پوراسماعیلی
زهرا پورعزیزی
عابد توانچه
منصور تیفوری
اسماعیل جلیلوند
جمعی از دانشجویانِ چپ دانشگاه های تبریز
امین حصوری
مینا خانلرزاده
مینا خانی
اشکان خراسانی
گلناز خواجه گیری
سارا دهکردی
دیدار از طرف بلاگرهای فتوبلاگ ولی عصر
عطا رحمتی
پژمان رحیمی
رضوان زندیه
طاها زینالی
ربرت سپانیان
محسن سهرابی
سامان شاه محمدی
مصی شیروانی
ستاره صبور
محسن عمادی
میثم فرهنگ
علی کلایی
آرش کیا
امیرمحسن محمدی
قادر محمدی
سپهر مساکنی
امیر مهرزاد
یونس میرحسینی
پریسا نصرآبادی
پویا نودهی
بهادر نیکفر
آرمین نیکنام
وحید ولیزاده
عدنان هم قبیله
سحر یزدانی پور
اخبار روز:
شهلا بهاردوست: در روز ۱۴ آوریل ایرانیان و سوریهای مقیم هامبورگ و حومه به دعوت گروههای بیست و دو خرداد - هامبورگ، مادران ایرانی - هامبورگ و گروه دانشجویان و تحصیلکردگان سوری – هامبورگ، به جهت پاسداشت خون کشته شدگان حوادث بعد از انتخابات ایران و قربانیان هر روزه سوری به دست دیکتاتوری اسد و رژیم جمهوری اسلامی بزرگداشتی برپا داشتند.
آنها با در دست داشتن شمع در یکی از خیابانهای مرکزی شهر، به یاد قربانیان، گرد هم آمدند تا صدای اعتراض هموطنان خود را به گوش جهانیان رسانده و همچنین نشان دهند که علیرغم ظلمی که بر عزیزانشان رفته اما نورِ امید در قلبهایشان همچنان فروزان است.
آنان با این حرکت، اعتراض خود را به تمام دولتهای دیکتاتور جهان، از جمله دولت جمهوری اسلامی و دولت بشار اسد که پاسخ خبرنگاران، وکلا، نویسندگان، روزنامه نگاران، دانشجویان و اساسا هر معترضی خشونت و زندان و شکنجه است را اعلام کردند.
این فعالان با پخش اطلاعیه های خود به زبان آلمانی و با گفتگو با شهروندان هامبورگی آنان را در جریان اوضاع سیاسی و اجتماعی و خفقان حاکم بر دو کشور ایران و سوریه قرار دادند.
همچنین آنها با برپا کردن زنجیرهای از نور از بهار عربی در سوریه و جنبش سبز ایران یاد کرده و اعلام نمودند که شهدای این جنبشهای آزادی خواهی هرگز نمرده اند و در دلهای تک تک ما و تاریخ ملت ما جاویدان می مانند.
در پایان این مراسم نیز بار دیگر تاکید شد که ما خانواده ها و بازماندگان همچنان با بیداری و هشیاری به دموکراسی می اندیشیم و در راه روشن آزادی و صلح از هیچگونه تلاش مسالمت آمیزی دست بر نخواهیم داشت و راه عزیزانمان را ادامه خواهیم داد و با حمایت خود از مردم ستمدیده ی سوریه و ایران و زندانیان سیاسی و مبارزین راه آنها را پیگیر هستیم.
این مراسم در ساعت 21 با دادن شعارهای:
زنده باد آزادی
برقرار باد دمکراسی
زنده باد وحدت بین المللی
به پایان رسید.
ویدئویی از مراسم در لینک زیر:
www.youtube.com
زنجیره ی نور برای جانباختگان راه آزادی
در زیر آدرسهای تماس با برگزار کنندگان برای هماهنگی برنامه های پیش رو و اطلاع از تجمعات آتی آورده می شود.
Die Gruppe 22Khordad- Hamburg
www.22khordad-Hamburg.com
Solidarität mit den Müttern von Parke Laleh im Iran- Hamburg
madaraneirani-hh.de
Union of Syrian Students and Academics “USSA”
www.ussa-syria.org
تعیین مقررات سختگیرانه بر فعالیت بانکهای اروپایی، زمینه رشد بانکهای آمریکایی و ژاپنی و پیشرفت آنها در روند غلبه بر بحران مالی را فراهم آورده است. در عوض در بانکهای چینی ریسکهای زیادی نهفته است.
روند نزول شاخص رشد بورس تقریبا در تمام بانکهای اروپایی حدود چهار سال است که ادامه دارد. پس از بحران مالی بینالمللی، این بانکها مجبور شدهاند بخش بزرگی از فعالیتهای مالی خود در بازار جهانی سرمایه را متوقف سازند.
آخرین عاملی که باعث محدود شدن بیشتر فعالیت بانکهای اروپایی شد، "آزمایش مقاومتسنجی" بود که کمیسیون نظارت بر بانکهای اروپایی (EBA) در دسامبر ۲۰۱۱ صورت داد. در پی این آزمایش که میزان ثبات مالی بانکها را تعیین میکند، مشخص شد که از ۷۱ بانک بزرگ اروپایی ۳۱ بانک دچار کمبود سرمایه هستند. این تحلیل نشان داده که در مجموع ۱۱۵ میلیارد یورو کسری سرمایه در این بانکها وجود دارد.
در پی این آزمایش، بسیاری از بانکها مجبور به جذب سرمایه شدند، مانند بانک اسپانیایی "سانتاندر"، یا شرکتهای دختر خود را فروختند، مانند بانک بلژیکی KBC، و یا از میزان اوراق بهادار خود کاستند، مانند "کومرتس بانک" آلمان.
بر اساس قواعدی که توسط "کمیسیون نظارت بر بانکها"ی اروپایی، که مرکز آن در شهر بازل است، تعیین شده، بانکهای اروپایی باید از اواسط سال جاری میلادی اجرای پیششرطهای مورد نظر را آغاز کنند؛ و این روندی انتقالی است که تا سال ۲۰۱۹ ادامه خواهد داشت.
بر اساس این مقررات، بانکها باید سرمایهی بیشتری ذخیره کنند تا قادر به حفاظت از خود در برابر نوسانات و خسارتهای مالی احتمالی باشند.
از سوی دیگر، دولتهای ۲۰ کشور راهبر اقتصادی جهان، موسوم به "گروه ۲۰" نیز مقررات سختگیرانهی خود در مورد سرمایه و نقدینگی برای تمام بانکها در سطح جهان را وضع کردهاند. هدف آنها از میان بردن حفرههای کسری سرمایه و نیز ممانعت از ریسکهای بالا در تجارتها و سرمایهگذاریهای مالی است.
مقایسهی وضعیت بانکها در سطح اروپا و بانکها در آمریکا و ژاپن نشان میدهد که نهادهای آمریکایی و ژاپنی در غلبه بر بحران جلوتر هستند. در چین که رشد بالای اقتصادی خودویژهای دارد، بانکهای این کشور با ریسکهای نهفته بسیاری مواجه هستند.
سالی نیکو برای بانکهای آمریکایی
بر اساس گزارشی از روزنامهی آلمانی "فرانکفورتر آلگماینه"، بانکهای آمریکایی مشکلات اساسی بحران مالی جهانی را پشت سر گذاشتهاند. در اوج بحران مالی شمار زیادی از نهادهای مالی مجبور شدند به تزریق سرمایه از سوی دولت تن دهند تا در برابر خسارتها مقاومت کنند. در پی آن، هیأتهای نظارت بر بانکهای آمریکایی پرداخت هر نوع سود سهام را ممنوع اعلام کردند.
امروز بخش اعظم کمکهای دولتی به صندوق دولت بازپرداخت شده است. با اینکه دو بانک بزرگ "سیتی گروپ" و "بانک آمریکا" هنوز یک استثناء هستند، ولی دیگر بانکها بار دیگر آغاز به پرداخت سودهای کلان سهام کردهاند.
به نظر میآید مقامهای آمریکایی از وضعیت سرمایه در بانکهای آمریکایی رضایت داشته باشند. "اداره نظارت بر ذخیره سرمایه" آمریکا (FDIC) اخیرا در گزارشی نوشت که بیش از ۹۶ درصد تمامی نهادهای بانکی به سطح معیارهای تعیینشده برای ذخیره حداقل سرمایهگذاری یا رسیدهاند و یا توان آنها فراتر از این معیار رفته است.
با این حال بانک مرکزی به طور منظم "آزمایش مقاومتسنجی" را در مورد بانکهای بزرگ اجرا میکند تا مشخص شود این بانکها نسبت به یک شوک مالی احتمالی دیگر تا چه اندازه مقاوم هستند. در آخرین آزمایشی که در رابطه با رکود شدید صورت گرفت، از ۱۹ بانک آمریکایی ۴ بانک ناتوانی خود را نشان دادند، از جمله "سیتی گروپ".
درآمد بانکهای آمریکایی در سال ۲۰۱۱ بار دیگر به سطح درآمد ۲۰۰۶ رسید، یعنی یک سال پیش از آغاز بحران مالی.
ثبات در نظام بانکی ژاپن
مقررات سختگیرانهی نظارتی شامل بانکهای ژاپنی نشده است. آنها تغییرات اساسیای را که بانکهای اروپایی هنوز در پیش رو دارند، با موفقیت پشت سر گذاردهاند.
بانکهای ژاپنی حدود ده سال پیش در مجموع حدود ۱۲۰ میلیارد یورو اعتبارهای کمپشتوانه و متزلزل داشتند که باعث نگرانیهای شدید شده بود. هایسو تاکوناکا، وزیر وقت اقتصاد که نگران فروپاشی نظام بانکی کشورش بود، درمانی با ابزار و مقررات بهشدت سختگیرانه در پیش گرفت. در پایان این روند اصلاحی، نظام مالی باثباتی ایجاد شد که توانست بحران مالی جهانی اخیر را به راحتی از سر بگذارند و رقیب جدی اروپا و آمریکا باشد.
بر این اساس، بانکهای ژاپنی واهمهای در رابطه با مقررات آتی سرمایههای بانکی ندارند. آنها طی سالهای گذشته به سرمایههای خود به قدر کافی افزودهاند. بر پایهی محاسبات دولت، سه بانک عظیم ژاپن، "توکیو میتسوبیشی"، "سومیتومو میتسویی" و "میزوهو" نیازی به سرمایههای جدید ندارند.
نهادهای بانکی ژاپن از نظر سرمایههای داخلی خود جزو بزرگترین بانکهای جهان محسوب میشوند، ولی در سطح بینالمللی، برخلاف بانکهای دیگر کشورها، در پیوند تنگاتنگ با دیگر نهادهای مالی جهانی نیستند. آنها بهطور متوسط فقط ۲۰ تا ۳۰ درصد فعالیتهای تجاری خود را در خارج از کشور انجام میدهند.
بانکهای چینی و رویاوریی با ریسکهای بزرگ
نهادهای نظارت بر بانکهای چینی نیز مقررات سختی را به اجرا گذاردهاند. یک علت آن اعتبارهای کلانی است که نهادهای مالی اعطا کردهاند تا مانع از کاهش رونق اقتصادی گردد.
هوانگ ویپینگ، استاد اقتصاد ملی در دانشگاه پکن، میگوید: «بانکهای چینی آنگونه که بزرگ به نظر میرسند، قدرتمند نیستند». از نظر وی، این بانکها باید "برای کیفیت ارزش داراییهای خود بیشتر کار کنند و به سرمایههای خود بیافزایند".
بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، نهادهای پولی چین از زمان آغاز بحران مالی جهانی در سپتامبر ۲۰۰۸ بدینسو حدود ۳۸۰۰ میلیارد دلار اعتبار دادهاند. هیچکس نمیتواند بگوید آنها چه زمانی خواهند توانست این پول را پس بگیرند.
مایکل اسپنسر، کارشناس اقتصادی "دویچه بانک" آلمان، در این رابطه میگوید، میزان اعتبارات متزلزل و کمپشتوانهای که این بانکها دادهاند، چه بسا بیش از میزانی است که گزارش کردهاند.
بانکهای چینی برای اینکه بتوانند به معیارهای تعیینشده جامهی عمل بپوشانند، باید حدود ۱۶ میلیارد دلار سرمایه وارد کنند. این میزان از سرمایهی ضرور تا سال ۲۰۱۹ حدود ۱۴۰ میلیارد دلار خواهد بود.
کشورهایی که بخش مالی در اقتصاد ملیشان از اهمیت بالایی برخوردار است، با مشکل دیگری نیز روبهرو هستند؛ از جمله میتوان از بریتانیا با مرکز مالی لندن و نیز ایالات متحده آمریکا با والاستریت نام برد. بانکهای آلمانی در رابطه با این دو مرکز نگران آسانگیری در مقررات نظارت بانکی هستند.
از آنگذشته، صندوقهای تجارت مالی Hedgefonds که علاقهی زیادی به ریسک بالا در فعالیت خود دارند، تقریبا تعهدی نسبت به اجرای مقررات سختگیرانه ندارند. در لندن و نیویورک تاجران اوراق بهادار بانکهای سرمایهگذاری، جبههی خود را عوض کردهاند و امروز هرچه بیشتر گروههای دلالی مالی برای این صندوقها تشکیل میدهند.
آخرین عاملی که باعث محدود شدن بیشتر فعالیت بانکهای اروپایی شد، "آزمایش مقاومتسنجی" بود که کمیسیون نظارت بر بانکهای اروپایی (EBA) در دسامبر ۲۰۱۱ صورت داد. در پی این آزمایش که میزان ثبات مالی بانکها را تعیین میکند، مشخص شد که از ۷۱ بانک بزرگ اروپایی ۳۱ بانک دچار کمبود سرمایه هستند. این تحلیل نشان داده که در مجموع ۱۱۵ میلیارد یورو کسری سرمایه در این بانکها وجود دارد.
در پی این آزمایش، بسیاری از بانکها مجبور به جذب سرمایه شدند، مانند بانک اسپانیایی "سانتاندر"، یا شرکتهای دختر خود را فروختند، مانند بانک بلژیکی KBC، و یا از میزان اوراق بهادار خود کاستند، مانند "کومرتس بانک" آلمان.
بر اساس قواعدی که توسط "کمیسیون نظارت بر بانکها"ی اروپایی، که مرکز آن در شهر بازل است، تعیین شده، بانکهای اروپایی باید از اواسط سال جاری میلادی اجرای پیششرطهای مورد نظر را آغاز کنند؛ و این روندی انتقالی است که تا سال ۲۰۱۹ ادامه خواهد داشت.
بر اساس این مقررات، بانکها باید سرمایهی بیشتری ذخیره کنند تا قادر به حفاظت از خود در برابر نوسانات و خسارتهای مالی احتمالی باشند.
از سوی دیگر، دولتهای ۲۰ کشور راهبر اقتصادی جهان، موسوم به "گروه ۲۰" نیز مقررات سختگیرانهی خود در مورد سرمایه و نقدینگی برای تمام بانکها در سطح جهان را وضع کردهاند. هدف آنها از میان بردن حفرههای کسری سرمایه و نیز ممانعت از ریسکهای بالا در تجارتها و سرمایهگذاریهای مالی است.
سالی نیکو برای بانکهای آمریکایی
بر اساس گزارشی از روزنامهی آلمانی "فرانکفورتر آلگماینه"، بانکهای آمریکایی مشکلات اساسی بحران مالی جهانی را پشت سر گذاشتهاند. در اوج بحران مالی شمار زیادی از نهادهای مالی مجبور شدند به تزریق سرمایه از سوی دولت تن دهند تا در برابر خسارتها مقاومت کنند. در پی آن، هیأتهای نظارت بر بانکهای آمریکایی پرداخت هر نوع سود سهام را ممنوع اعلام کردند.
امروز بخش اعظم کمکهای دولتی به صندوق دولت بازپرداخت شده است. با اینکه دو بانک بزرگ "سیتی گروپ" و "بانک آمریکا" هنوز یک استثناء هستند، ولی دیگر بانکها بار دیگر آغاز به پرداخت سودهای کلان سهام کردهاند.
به نظر میآید مقامهای آمریکایی از وضعیت سرمایه در بانکهای آمریکایی رضایت داشته باشند. "اداره نظارت بر ذخیره سرمایه" آمریکا (FDIC) اخیرا در گزارشی نوشت که بیش از ۹۶ درصد تمامی نهادهای بانکی به سطح معیارهای تعیینشده برای ذخیره حداقل سرمایهگذاری یا رسیدهاند و یا توان آنها فراتر از این معیار رفته است.
با این حال بانک مرکزی به طور منظم "آزمایش مقاومتسنجی" را در مورد بانکهای بزرگ اجرا میکند تا مشخص شود این بانکها نسبت به یک شوک مالی احتمالی دیگر تا چه اندازه مقاوم هستند. در آخرین آزمایشی که در رابطه با رکود شدید صورت گرفت، از ۱۹ بانک آمریکایی ۴ بانک ناتوانی خود را نشان دادند، از جمله "سیتی گروپ".
درآمد بانکهای آمریکایی در سال ۲۰۱۱ بار دیگر به سطح درآمد ۲۰۰۶ رسید، یعنی یک سال پیش از آغاز بحران مالی.
ثبات در نظام بانکی ژاپن
مقررات سختگیرانهی نظارتی شامل بانکهای ژاپنی نشده است. آنها تغییرات اساسیای را که بانکهای اروپایی هنوز در پیش رو دارند، با موفقیت پشت سر گذاردهاند.
بانکهای ژاپنی حدود ده سال پیش در مجموع حدود ۱۲۰ میلیارد یورو اعتبارهای کمپشتوانه و متزلزل داشتند که باعث نگرانیهای شدید شده بود. هایسو تاکوناکا، وزیر وقت اقتصاد که نگران فروپاشی نظام بانکی کشورش بود، درمانی با ابزار و مقررات بهشدت سختگیرانه در پیش گرفت. در پایان این روند اصلاحی، نظام مالی باثباتی ایجاد شد که توانست بحران مالی جهانی اخیر را به راحتی از سر بگذارند و رقیب جدی اروپا و آمریکا باشد.
بر این اساس، بانکهای ژاپنی واهمهای در رابطه با مقررات آتی سرمایههای بانکی ندارند. آنها طی سالهای گذشته به سرمایههای خود به قدر کافی افزودهاند. بر پایهی محاسبات دولت، سه بانک عظیم ژاپن، "توکیو میتسوبیشی"، "سومیتومو میتسویی" و "میزوهو" نیازی به سرمایههای جدید ندارند.
نهادهای بانکی ژاپن از نظر سرمایههای داخلی خود جزو بزرگترین بانکهای جهان محسوب میشوند، ولی در سطح بینالمللی، برخلاف بانکهای دیگر کشورها، در پیوند تنگاتنگ با دیگر نهادهای مالی جهانی نیستند. آنها بهطور متوسط فقط ۲۰ تا ۳۰ درصد فعالیتهای تجاری خود را در خارج از کشور انجام میدهند.
بانکهای چینی و رویاوریی با ریسکهای بزرگ
نهادهای نظارت بر بانکهای چینی نیز مقررات سختی را به اجرا گذاردهاند. یک علت آن اعتبارهای کلانی است که نهادهای مالی اعطا کردهاند تا مانع از کاهش رونق اقتصادی گردد.
هوانگ ویپینگ، استاد اقتصاد ملی در دانشگاه پکن، میگوید: «بانکهای چینی آنگونه که بزرگ به نظر میرسند، قدرتمند نیستند». از نظر وی، این بانکها باید "برای کیفیت ارزش داراییهای خود بیشتر کار کنند و به سرمایههای خود بیافزایند".
بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، نهادهای پولی چین از زمان آغاز بحران مالی جهانی در سپتامبر ۲۰۰۸ بدینسو حدود ۳۸۰۰ میلیارد دلار اعتبار دادهاند. هیچکس نمیتواند بگوید آنها چه زمانی خواهند توانست این پول را پس بگیرند.
مایکل اسپنسر، کارشناس اقتصادی "دویچه بانک" آلمان، در این رابطه میگوید، میزان اعتبارات متزلزل و کمپشتوانهای که این بانکها دادهاند، چه بسا بیش از میزانی است که گزارش کردهاند.
بانکهای چینی برای اینکه بتوانند به معیارهای تعیینشده جامهی عمل بپوشانند، باید حدود ۱۶ میلیارد دلار سرمایه وارد کنند. این میزان از سرمایهی ضرور تا سال ۲۰۱۹ حدود ۱۴۰ میلیارد دلار خواهد بود.
کشورهایی که بخش مالی در اقتصاد ملیشان از اهمیت بالایی برخوردار است، با مشکل دیگری نیز روبهرو هستند؛ از جمله میتوان از بریتانیا با مرکز مالی لندن و نیز ایالات متحده آمریکا با والاستریت نام برد. بانکهای آلمانی در رابطه با این دو مرکز نگران آسانگیری در مقررات نظارت بانکی هستند.
از آنگذشته، صندوقهای تجارت مالی Hedgefonds که علاقهی زیادی به ریسک بالا در فعالیت خود دارند، تقریبا تعهدی نسبت به اجرای مقررات سختگیرانه ندارند. در لندن و نیویورک تاجران اوراق بهادار بانکهای سرمایهگذاری، جبههی خود را عوض کردهاند و امروز هرچه بیشتر گروههای دلالی مالی برای این صندوقها تشکیل میدهند.
از زمان روی کارآمدن حافظ اسد، بودجهی بسیاری صرف ایجاد نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در سوریه شده است. چهار اداره اصلی در یک سال اخیر در سرکوب نقش داشتهاند."اداره اطلاعات ارتش" رابطه نزدیکی با سپاه پاسداران ایران دارد.
جمهوری عربی سوریه، یکی از پیچیدهترین و سرکوبگرترین سیستمهای امنیتی خاورمیانه را طی سالها حکومت حافظ و بشار اسد طراحی کرده و در اختیار دارد. اختیارات و حیطهی عمل سیستم امنیتی سوریه، از سال ۱۹۶۳ که در سوریه "وضعیت اضطراری" اعلام شد، در روندی تصاعدی افزایش یافت.
در سال ۱۹۶۳ حافظ اسد که در آن زمان در وزارت حمل و نقل دریایی سوریه کار میکرد و در حزب "بعث" سوریه نیز مشغول فعالیت سیاسی بود، با همدستی یاران و همفکران خود در حزب "بعث" کودتایی را علیه حاکمیت سوریه ترتیب داد؛ کودتایی که حزب بعث سوریه را به قدرت رساند.
حزب بعث از همان آغاز در دست گرفتن قدرت، وضعیت جنگی با اسرائیل و احتمال درگیری با تروریستها را بهانه قرار داد تا در کشور "وضعیت اضطراری" اعلام کند، بودجهی نهادهای نظامی و امنیتی را مدام افزایش دهد و بخشهای امنیتی جدیدی را تاسیس کند. با استفاده از همین قانون "وضعیت اضطراری"، حافظ و بشار اسد بسیاری از بازداشتها، سرکوبها و کشتارها را توجیه کردند.
در دههی ۶۰ میلادی پلیس سوریه بیشتر درگیر مبارزه با تهدیدهای داخلی و سرکوب نیروهای مخالف بود، اما در دههی ۷۰ و ۸۰ میلادی، پلیس بیشتر درگیر وظایف بوروکراتیک مقابله با جرایم داخلی شد و سرکوب و مبارزه با تهدیدها در اختیار نهادهای موازی اطلاعاتی و امنیتی دیگر قرار گرفت.
در دههی ۸۰ میلادی که ثباتی نسبی در سوریه برقرار بود، "اداره امنیت ملی" به عنوان بزرگترین نهاد امنیتی ۲۵ هزار نفر پرسنل داشت. سایر نهادهای امنیتی زیرشعبهای از وزارت کشور سوریه محسوب میشدند. مهمترین این نهادها پلیس امنیت ملی با ۸۰۰۰ پرسنل بود که تحت نظر افسران فرانسوی آموزش دیده و تربیت شدند.
حافظ اسد اما در طول سه دهه حکمرانی خود در سوریه، با برنامهی منظم نهادهای امنیتی دیگری را نیز طراحی و تاسیس کرد. مهمترین نهادهای امنیتی و اطلاعاتی فعلی سوریه از جمله "اداره اطلاعات نیروی هوایی"، "دفتر امنیت" در ارتش و "اداره امنیت عمومی" همه در این دوران با نظارت مستقیم حافظ اسد تشکیل شدند.
چهار نهاد امنیتی اصلی امروز سوریه
در حال حاضر عمدهی وظایف امنیتی و اطلاعاتی سوریه را چهار نهاد امنیتی مجزا از هم انجام میدهند: "اداره اطلاعات نیروی هوایی"، "اداره امنیت سیاسی"، "اداره امنیت عمومی" و "اداره اطلاعات ارتش".
- اداره اطلاعات نیروی هوایی: از این نهاد به عنوان بزرگترین و قدرتمندین دستگاه امنیتی سوریه نام میبرند. قدرت گستردهی این نهاد به دلیل علاقهی ویژهی حافظ اسد به آن بوده است. حافظ اسد خود فرماندهی کل نیروی هوایی سوریه را برعهده داشت و تا هنگام مرگ امور مربوط به این نهاد امنیتی را با دقت و از نزدیک دنبال میکرد.
ریاست اداره اطلاعات نیروی هوایی را برای نزدیک به ۳۰ سال، ژنرال محمد الخولی، که از نزدیکان مورد اعتماد حافظ اسد بود، برعهده داشت. دفتر کار محمد الخولی سالها در کنار دفتر حافظ اسد در مجموعهی قصر ریاستجمهوری سوریه بود.
از آغاز درگیریها و بحران سوریه در مارس ۲۰۱۱، ریاست اداره اطلاعات نیروی هوایی در اختیار جمیل حسن که از چهرههای سیاسی برجستهی علویان سوریه است، قرار گرفت. در آوریل ۲۰۱۱، اولین دور کشتار معترضان سوری به دستور و تحت نظارت مستقیم این اداره انجام گرفت. نیروهای تحت فرمان این نهاد اطلاعاتی بر روی نمازگران معترض آتش گشوده و دستکم ۴۳ نفر در آن روز کشتند.
همهی امور امنیتی و اطلاعاتی و سرکوب معترضان در شهرهایی مثل تلکلخ در اختیار این نهاد است. جمیل حسن، رئیس فعلی این اداره اطلاعاتی در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا قرار گرفته و اموال او در خارج از سوریه توقیف شده ست. او در صورت سفر به خارج از سوریه بازداشت خواهد شد.
- اداره امنیت سیاسی: این نهاد امنیتی و اطلاعاتی سوریه در سال ۱۹۸۷ با دستور مستقیم حافظ اسد تشکیل شد. وظیفهی اصلی این اداره، سرکوب معترضان و نیروهای مخالف دولت در سوریه است.
از سال ۲۰۰۹ ریاست این نهاد امنیتی برعهدهی محمد دیب زیتون، سیاستمداری از میان سنی مذهبهای سوریه است. اداره امنیت سیاسی در یک سال گذشته در سرکوب معترضان بهویژه در شهر حمص بسیار فعال بوده است. بسیاری از کشتارها و ویرانیها در شهر حمص با دستور و نظارت مستقیم این اداره انجام شد.
اداره امنیت سیاسی بر فعالیتهای احزاب ثبتشده و با مجوز رسمی کشور هم نظارت دارد و بسیاری از فعالان سیاسی که احضار میشوند، از سوی این نهاد امنیتی احضاریه گرفته یا حکم جلبشان صادر میشود.
- اداره امنیت عمومی: این نهاد امنیتی دولت بشار اسد، زیر نظر مستقیم وزارت کشور اداره میشود و خود به سه ادارهی مجزا تقسیم میشود: اداره امنیت داخلی، اداره امنیت خارجی و اداره امور فلسطین. این نهاد در سال ۱۹۷۱ تاسیس شد. در سال ۲۰۰۵، بشار اسد ژنرال علی مملوک را به ریاست آن منصوب کرد. مملوک هنوز این سمت را برعهده دارد.
علی مملوک در سال ۲۰۱۱ با تحریمهای آمریکا مواجه شد. آمریکا او را متهم به "جنایت علیه بشریت" و "خشونت علیه شهروندان" کرده و اموال او در خارج از سوریه نیز توقیف شده است. یک ماه بعدتر، اتحادیه اروپا نیز تحریمهای مشابهای را علیه مملوک اعمال کرد. علی مملوک که سنی مذهب است، به داشتن رابطه گرم با روسا و مدیران سایر نهادهای امنیتی سوریه مشهور است. او یکی از نزدیکترین افراد به بشار اسد محسوب میشود.
اداره امنیت عمومی فعالیتهای سیاسی شهروندان عادی را با دقت کنترل میکند. بسیاری از شهروندان عادی سوریه که در یک سال اخیر بازداشت، شکنجه و یا کشته شدند، از سوی اداره امنیت عمومی شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفتند. بسیاری از کشتارها و خشونتهای نیروهای دولتی در دمشق و شهرهای اطراف پایتخت در یک سال اخیر، با دستورات مستقیم دفتر دمشق این نهاد امنیتی بود.
- اداره اطلاعات ارتش: این اداره امنیتی در سال ۱۹۶۹ زیرنظر مستقیم وزارت دفاع سوریه تاسیس شد. بااینحال ریاست اداره اطلاعات نظامی برعهدهی رئیسجمهور کشور است و بشار اسد شخصا ریاست کل این اداره امنیتی مهم سوریه را برعهده دارد و دیگر مسئولین این اداره را تعیین میکند.
از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ ریاست این اداره را ژنرال آصف شوکت، شوهرخواهر بشار اسد برعهده داشت. در سال ۲۰۱۱ بشار اسد طی حکمی عبدالفتاح قدسیه را به ریاست اداره اطلاعات ارتش منصوب کرد. گزارشهای متعدد حاکی از آن است که اداره اطلاعات ارتش کمکهای مالی و نظامی در اختیار گروههای تندرو و اسلامگرای منطقه قرار میدهد.
به نظر میرسد اداره اطلاعات نظامی بیش از سایر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی سوریه در سرکوب و کشتار مخالفان و شهروندان عادی در یک سال اخیر دست داشته است. در تمام شهرهای سوریه که درگیری میان معترضان و دولت در جریان است، اداره اطلاعات ارتش فعالانه به کشتار و سرکوب میپردازد و بسیاری از فرمانهای تیراندازی به سوی شهروندان عادی از سوی این نهاد صادر شده است.
اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا تحریمهای متعدی را علیه این نهاد امنیتی و اطلاعاتی و روسای آن بهویژه روسای ادارات محلی در حمص و دمشق و درعا اعمال کردند.
اداره اطلاعات نظامی بالاترین بودجه دولتی را دریافت میکند و رابطهی نزدیکی با سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ایران دارد.
به جز این چهار اداره امنیتی و اطلاعاتی، نیروی پلیس رسمی سوریه نیز بخش اطلاعاتی و امنیتی دارد که به مراتب کوچکتر و با حوزهی اختیارات کمتری از چهار ادارهی ذکرشده است.
فرناز سیفی
تحریریه: مصطفی ملکان
در سال ۱۹۶۳ حافظ اسد که در آن زمان در وزارت حمل و نقل دریایی سوریه کار میکرد و در حزب "بعث" سوریه نیز مشغول فعالیت سیاسی بود، با همدستی یاران و همفکران خود در حزب "بعث" کودتایی را علیه حاکمیت سوریه ترتیب داد؛ کودتایی که حزب بعث سوریه را به قدرت رساند.
حزب بعث از همان آغاز در دست گرفتن قدرت، وضعیت جنگی با اسرائیل و احتمال درگیری با تروریستها را بهانه قرار داد تا در کشور "وضعیت اضطراری" اعلام کند، بودجهی نهادهای نظامی و امنیتی را مدام افزایش دهد و بخشهای امنیتی جدیدی را تاسیس کند. با استفاده از همین قانون "وضعیت اضطراری"، حافظ و بشار اسد بسیاری از بازداشتها، سرکوبها و کشتارها را توجیه کردند.
پس از قدرتگیری حزب بعث، پلیس رسمی سوریه و وزارت اطلاعات این کشور با تغییرات بسیار، از جمله تغییر منشور وظایف، اخراج بخش عمدهای از پرسنل سابق و استخدام نیروهای تازهی وفادار به بعثیها مواجه شد.
در دههی ۶۰ میلادی پلیس سوریه بیشتر درگیر مبارزه با تهدیدهای داخلی و سرکوب نیروهای مخالف بود، اما در دههی ۷۰ و ۸۰ میلادی، پلیس بیشتر درگیر وظایف بوروکراتیک مقابله با جرایم داخلی شد و سرکوب و مبارزه با تهدیدها در اختیار نهادهای موازی اطلاعاتی و امنیتی دیگر قرار گرفت.
در دههی ۸۰ میلادی که ثباتی نسبی در سوریه برقرار بود، "اداره امنیت ملی" به عنوان بزرگترین نهاد امنیتی ۲۵ هزار نفر پرسنل داشت. سایر نهادهای امنیتی زیرشعبهای از وزارت کشور سوریه محسوب میشدند. مهمترین این نهادها پلیس امنیت ملی با ۸۰۰۰ پرسنل بود که تحت نظر افسران فرانسوی آموزش دیده و تربیت شدند.
حافظ اسد اما در طول سه دهه حکمرانی خود در سوریه، با برنامهی منظم نهادهای امنیتی دیگری را نیز طراحی و تاسیس کرد. مهمترین نهادهای امنیتی و اطلاعاتی فعلی سوریه از جمله "اداره اطلاعات نیروی هوایی"، "دفتر امنیت" در ارتش و "اداره امنیت عمومی" همه در این دوران با نظارت مستقیم حافظ اسد تشکیل شدند.
چهار نهاد امنیتی اصلی امروز سوریه
در حال حاضر عمدهی وظایف امنیتی و اطلاعاتی سوریه را چهار نهاد امنیتی مجزا از هم انجام میدهند: "اداره اطلاعات نیروی هوایی"، "اداره امنیت سیاسی"، "اداره امنیت عمومی" و "اداره اطلاعات ارتش".
ریاست اداره اطلاعات نیروی هوایی را برای نزدیک به ۳۰ سال، ژنرال محمد الخولی، که از نزدیکان مورد اعتماد حافظ اسد بود، برعهده داشت. دفتر کار محمد الخولی سالها در کنار دفتر حافظ اسد در مجموعهی قصر ریاستجمهوری سوریه بود.
از آغاز درگیریها و بحران سوریه در مارس ۲۰۱۱، ریاست اداره اطلاعات نیروی هوایی در اختیار جمیل حسن که از چهرههای سیاسی برجستهی علویان سوریه است، قرار گرفت. در آوریل ۲۰۱۱، اولین دور کشتار معترضان سوری به دستور و تحت نظارت مستقیم این اداره انجام گرفت. نیروهای تحت فرمان این نهاد اطلاعاتی بر روی نمازگران معترض آتش گشوده و دستکم ۴۳ نفر در آن روز کشتند.
همهی امور امنیتی و اطلاعاتی و سرکوب معترضان در شهرهایی مثل تلکلخ در اختیار این نهاد است. جمیل حسن، رئیس فعلی این اداره اطلاعاتی در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا قرار گرفته و اموال او در خارج از سوریه توقیف شده ست. او در صورت سفر به خارج از سوریه بازداشت خواهد شد.
- اداره امنیت سیاسی: این نهاد امنیتی و اطلاعاتی سوریه در سال ۱۹۸۷ با دستور مستقیم حافظ اسد تشکیل شد. وظیفهی اصلی این اداره، سرکوب معترضان و نیروهای مخالف دولت در سوریه است.
از سال ۲۰۰۹ ریاست این نهاد امنیتی برعهدهی محمد دیب زیتون، سیاستمداری از میان سنی مذهبهای سوریه است. اداره امنیت سیاسی در یک سال گذشته در سرکوب معترضان بهویژه در شهر حمص بسیار فعال بوده است. بسیاری از کشتارها و ویرانیها در شهر حمص با دستور و نظارت مستقیم این اداره انجام شد.
اداره امنیت سیاسی بر فعالیتهای احزاب ثبتشده و با مجوز رسمی کشور هم نظارت دارد و بسیاری از فعالان سیاسی که احضار میشوند، از سوی این نهاد امنیتی احضاریه گرفته یا حکم جلبشان صادر میشود.
- اداره امنیت عمومی: این نهاد امنیتی دولت بشار اسد، زیر نظر مستقیم وزارت کشور اداره میشود و خود به سه ادارهی مجزا تقسیم میشود: اداره امنیت داخلی، اداره امنیت خارجی و اداره امور فلسطین. این نهاد در سال ۱۹۷۱ تاسیس شد. در سال ۲۰۰۵، بشار اسد ژنرال علی مملوک را به ریاست آن منصوب کرد. مملوک هنوز این سمت را برعهده دارد.
علی مملوک در سال ۲۰۱۱ با تحریمهای آمریکا مواجه شد. آمریکا او را متهم به "جنایت علیه بشریت" و "خشونت علیه شهروندان" کرده و اموال او در خارج از سوریه نیز توقیف شده است. یک ماه بعدتر، اتحادیه اروپا نیز تحریمهای مشابهای را علیه مملوک اعمال کرد. علی مملوک که سنی مذهب است، به داشتن رابطه گرم با روسا و مدیران سایر نهادهای امنیتی سوریه مشهور است. او یکی از نزدیکترین افراد به بشار اسد محسوب میشود.
اداره امنیت عمومی فعالیتهای سیاسی شهروندان عادی را با دقت کنترل میکند. بسیاری از شهروندان عادی سوریه که در یک سال اخیر بازداشت، شکنجه و یا کشته شدند، از سوی اداره امنیت عمومی شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفتند. بسیاری از کشتارها و خشونتهای نیروهای دولتی در دمشق و شهرهای اطراف پایتخت در یک سال اخیر، با دستورات مستقیم دفتر دمشق این نهاد امنیتی بود.
از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ ریاست این اداره را ژنرال آصف شوکت، شوهرخواهر بشار اسد برعهده داشت. در سال ۲۰۱۱ بشار اسد طی حکمی عبدالفتاح قدسیه را به ریاست اداره اطلاعات ارتش منصوب کرد. گزارشهای متعدد حاکی از آن است که اداره اطلاعات ارتش کمکهای مالی و نظامی در اختیار گروههای تندرو و اسلامگرای منطقه قرار میدهد.
به نظر میرسد اداره اطلاعات نظامی بیش از سایر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی سوریه در سرکوب و کشتار مخالفان و شهروندان عادی در یک سال اخیر دست داشته است. در تمام شهرهای سوریه که درگیری میان معترضان و دولت در جریان است، اداره اطلاعات ارتش فعالانه به کشتار و سرکوب میپردازد و بسیاری از فرمانهای تیراندازی به سوی شهروندان عادی از سوی این نهاد صادر شده است.
اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا تحریمهای متعدی را علیه این نهاد امنیتی و اطلاعاتی و روسای آن بهویژه روسای ادارات محلی در حمص و دمشق و درعا اعمال کردند.
اداره اطلاعات نظامی بالاترین بودجه دولتی را دریافت میکند و رابطهی نزدیکی با سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ایران دارد.
به جز این چهار اداره امنیتی و اطلاعاتی، نیروی پلیس رسمی سوریه نیز بخش اطلاعاتی و امنیتی دارد که به مراتب کوچکتر و با حوزهی اختیارات کمتری از چهار ادارهی ذکرشده است.
فرناز سیفی
تحریریه: مصطفی ملکان
طرح استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی، با پسگرفتن امضای برخی نمایندگان در مجلس شورای اسلامی منتفی شد. اما هنوز سرنوشت استعفای سعید مرتضوی از ریاست صندوق تامین اجتماعی روشن نیست.
در روز یکشنبه (۲۷ فروردین) در جلسه علنی مجلس موضوع استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی منتفی شد. این خبر در پی تغییر نظر ۱۶ نماینده از طرح استیضاح اعلام شد. مجموعا ۲۰ نماینده خواستار استیضاح وزیر کار به دلیل سپردن ریاست صندوق تامین اجتماعی به سعید مرتضوی شده بودند.
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، نیز گفت: «با پس گرفتن استیضاح، تعداد امضاهای لازم این استیضاح از حد نصاب افتاده و قابل طرح نیست».
موضع دولت نسبت به استعفای احتمالی مرتضوی
محمدرضا میرتاجالدینی، معاون پارلمانی رئیس جمهور، اعلام کرد که «دولت هیچگونه صحبت و تعهدی برای استعفای مرتضوی از ریاست صندوق تامین اجتماعی به نمایندگان نداشته است.»
وی مدعی شد که «سعید مرتضوی تنها با پیشنهاد استعفا به عنوان یک گزینه جهت حفظ مصالح نظام و تحقق منویات مقام معظم رهبری موافقت کردهاند و هیچگونه استعفایی از سوی ایشان مطرح نشده است. همچنین شایان ذکر است که هر استعفایی مستلزم پذیرش آن از سوی مقام مافوق میباشد و هرگونه ترک کار پیش از این اتفاق بیمعناست.»
مرتضوی: در خانه میمانم و سرکار نمیروم
مصطفی کواکبیان، نماینده سمنان، نیز در مجلس شورای اسلامی در تذکری گفت: «دقایقی پیش اس ام اسی برای نمایندگان ارسال شد که معاون پارلمانی رئیس جمهور اعلام کرده دولت هیچ تعهدی نسبت به استعفعای مرتضوی ندارد.»
در حالی که معاون پارلمانی احمدینژاد خانهنشینی مرتضوی را تخلف از روال خدمت دولتی خواند، احمد توکلی یکی از نمایندگان طراح استیضاح گفت: «ما بر اساس اطمینان عقلایی که پیدا کردیم استیضاح را پس گرفتهایم. درست است که پیامک آمده که معاون پارلمانی رئیس جمهور گفته دولت هیچ تعهدی نسبت به استعفای مرتضوی ندارد، اما آقای مرتضوی با ما تماس گرفت و گفت در خانه هستم و قول میدهم سر کار نروم.»
"قول شرف" مرتضوی به حدادعادل
احمد توکلی ضمن شرح میانجیگری میان مرتضوی و زاکانی، یکی از نمایندگان مجلس، پیرامون توافقات بعدی گفت: «مرتضوی از آقای حداد عادل درخواست وقت کرد و آقای مرتضوی دو ساعت و نیم با آقای حداد عادل صحبت کرد و در همان جا پذیرفت که استعفا دهد، متن استعفا را نوشت و نظر مشورتی آقای حداد عادل را اخذ کرد و قول شرف داد که به سازمان تامین اجتماعی بازنگردد.»
پیشتر حسن ضابطی، مشاور فرهنگی و اطلاعرسانی صندوق تامین اجتماعی، مباحث پیرامون استیضاح وزیر کار را با اشاره به پیشینهی مرتضوی "خبرسازی و دامن زدن به مطالب کذب و عاری از حقیقت" خواند و گفت: «این مطالب جز مشوش کردن فضای رسانهای کشور حاصلی ندارد.» وی خبر درخواست مرتضوی از احمد توکلی برای حکمیت میان او و نمایندگان حامی استیضاح را نیز "کذب" خواند.
از سوی دیگر، احمد توکلی تاکید کرد: «در صورتی که ظرف دو سه روز آینده استعفای مرتضوی رسماَ اعلام نشود، طرح استیضاح مجدداَ در دستور کار صحن علنی مجلس قرار میگیرد.»
سایت "الف" مینویسد: «یکی دیگر از طراحان استیضاح نیز تایید کرد که سعید مرتضوی در جلسه با نمایندگان حامی استیضاح استعفای خود را نوشته و قرائت کرده است. به گفته زاکانی، مرتضوی استعفای خود را به رئیس جمهور و وزیر کار تقدیم کرده است.»
دلیل "بیصلاحیتی" مرتضوی
احمدی توکلی دلیل اصلی مخالفت برخی نمایندگان با مرتضوی را عدم صلاحیت وی در کارهای اجرایی دانست و گفت: «هدف استیضاحکنندگان این بود که کسی که صلاحیت ندارد در راس دستگاهی قرار نگیرد که دو هزار میلیارد تومان گردش مالی دارد. آقای مرتضوی ابتدا توصیههای ما را نپذیرفت، ولی بعد توصیههای آقای حداد عادل را پذیرفت. چرا میگویید ما مقاصد شخصی داشتیم؟ به من میآید با دولت تبانی کنم؟ ما کسی را که به مصلحت نبوده است را تلاش کردیم برکنار کنیم که محقق شد. او گفته است حتی اگر استعفایش را رئیس جمهور نپذیرد هم دیگر در این پست حضور نمییابد.»
صندوق تامین اجتماعی یکی از سازمانهای بزرگ اقتصادی و اجتماعی و تابع وزارت کار به حساب میآید. این نهاد مدیریت امور معیشتی ۳۳ میلیون کارگر و خانوادههای آنان را بر عهده دارد.
مناقشه میان دولت و برخی نمایندگان مجلس در حالی کش پیدا کرده، که عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، در روز شنبه (۲۶ فروردین) درباره پرونده مرتضوی گفت: «پرونده ایشان با صدور قرار منع تعقیب به دادگاه رفت و دادگاه رای ۶۰ صفحهای استدلال کرد و قرار بازپرس را نپذیرفت و پرونده با قرار جلب دادرسی به دادسرا برگشته و از هر سه متهم پرونده به زودی تحقیق میشود.»
مرتضوی متهم ردیف اول حوادث بازداشتگاه کهریزک است. در سال ۱۳۸۸ در پی اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دستکم سه نفر جان خود را در کهریزک از دست دادند. در این بازداشتگاه، به گفته شاهدان عینی و مهدی کروبی، برخی جوانان معترض مورد شکنجه و تجاوز جنسی قرار گرفتند. از سوی دیگر، مرتضوی متهم به اختلاس و فساد مالی است.
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، نیز گفت: «با پس گرفتن استیضاح، تعداد امضاهای لازم این استیضاح از حد نصاب افتاده و قابل طرح نیست».
موضع دولت نسبت به استعفای احتمالی مرتضوی
محمدرضا میرتاجالدینی، معاون پارلمانی رئیس جمهور، اعلام کرد که «دولت هیچگونه صحبت و تعهدی برای استعفای مرتضوی از ریاست صندوق تامین اجتماعی به نمایندگان نداشته است.»
وی مدعی شد که «سعید مرتضوی تنها با پیشنهاد استعفا به عنوان یک گزینه جهت حفظ مصالح نظام و تحقق منویات مقام معظم رهبری موافقت کردهاند و هیچگونه استعفایی از سوی ایشان مطرح نشده است. همچنین شایان ذکر است که هر استعفایی مستلزم پذیرش آن از سوی مقام مافوق میباشد و هرگونه ترک کار پیش از این اتفاق بیمعناست.»
مرتضوی: در خانه میمانم و سرکار نمیروم
مصطفی کواکبیان، نماینده سمنان، نیز در مجلس شورای اسلامی در تذکری گفت: «دقایقی پیش اس ام اسی برای نمایندگان ارسال شد که معاون پارلمانی رئیس جمهور اعلام کرده دولت هیچ تعهدی نسبت به استعفعای مرتضوی ندارد.»
در حالی که معاون پارلمانی احمدینژاد خانهنشینی مرتضوی را تخلف از روال خدمت دولتی خواند، احمد توکلی یکی از نمایندگان طراح استیضاح گفت: «ما بر اساس اطمینان عقلایی که پیدا کردیم استیضاح را پس گرفتهایم. درست است که پیامک آمده که معاون پارلمانی رئیس جمهور گفته دولت هیچ تعهدی نسبت به استعفای مرتضوی ندارد، اما آقای مرتضوی با ما تماس گرفت و گفت در خانه هستم و قول میدهم سر کار نروم.»
"قول شرف" مرتضوی به حدادعادل
احمد توکلی ضمن شرح میانجیگری میان مرتضوی و زاکانی، یکی از نمایندگان مجلس، پیرامون توافقات بعدی گفت: «مرتضوی از آقای حداد عادل درخواست وقت کرد و آقای مرتضوی دو ساعت و نیم با آقای حداد عادل صحبت کرد و در همان جا پذیرفت که استعفا دهد، متن استعفا را نوشت و نظر مشورتی آقای حداد عادل را اخذ کرد و قول شرف داد که به سازمان تامین اجتماعی بازنگردد.»
پیشتر حسن ضابطی، مشاور فرهنگی و اطلاعرسانی صندوق تامین اجتماعی، مباحث پیرامون استیضاح وزیر کار را با اشاره به پیشینهی مرتضوی "خبرسازی و دامن زدن به مطالب کذب و عاری از حقیقت" خواند و گفت: «این مطالب جز مشوش کردن فضای رسانهای کشور حاصلی ندارد.» وی خبر درخواست مرتضوی از احمد توکلی برای حکمیت میان او و نمایندگان حامی استیضاح را نیز "کذب" خواند.
از سوی دیگر، احمد توکلی تاکید کرد: «در صورتی که ظرف دو سه روز آینده استعفای مرتضوی رسماَ اعلام نشود، طرح استیضاح مجدداَ در دستور کار صحن علنی مجلس قرار میگیرد.»
سایت "الف" مینویسد: «یکی دیگر از طراحان استیضاح نیز تایید کرد که سعید مرتضوی در جلسه با نمایندگان حامی استیضاح استعفای خود را نوشته و قرائت کرده است. به گفته زاکانی، مرتضوی استعفای خود را به رئیس جمهور و وزیر کار تقدیم کرده است.»
دلیل "بیصلاحیتی" مرتضوی
صندوق تامین اجتماعی یکی از سازمانهای بزرگ اقتصادی و اجتماعی و تابع وزارت کار به حساب میآید. این نهاد مدیریت امور معیشتی ۳۳ میلیون کارگر و خانوادههای آنان را بر عهده دارد.
مناقشه میان دولت و برخی نمایندگان مجلس در حالی کش پیدا کرده، که عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، در روز شنبه (۲۶ فروردین) درباره پرونده مرتضوی گفت: «پرونده ایشان با صدور قرار منع تعقیب به دادگاه رفت و دادگاه رای ۶۰ صفحهای استدلال کرد و قرار بازپرس را نپذیرفت و پرونده با قرار جلب دادرسی به دادسرا برگشته و از هر سه متهم پرونده به زودی تحقیق میشود.»
مرتضوی متهم ردیف اول حوادث بازداشتگاه کهریزک است. در سال ۱۳۸۸ در پی اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دستکم سه نفر جان خود را در کهریزک از دست دادند. در این بازداشتگاه، به گفته شاهدان عینی و مهدی کروبی، برخی جوانان معترض مورد شکنجه و تجاوز جنسی قرار گرفتند. از سوی دیگر، مرتضوی متهم به اختلاس و فساد مالی است.
نیروهای پلیس در فرودگاهی در نزدیکی پایتخت اسرائیل مستقر شدند تا از ورود فعالان کارزار "به فلسطین خوش آمدید" جلوگیری کنند. این اقدام دولت اسرائیل با انتقاد برخی از احزاب و چهرهها در این کشور روبهرو شده است.
نیروهای امنیتی اسرائیل از استقرار ۶۵۰ پلیس در فرودگاه بینالمللی "بن گوریون" در نزدیکی تلآویو خبر دادند. روزنامه "هاآرتص" گزارش میدهد که برخی از این نیروها، لباس شخصی هستند.
استقرار این نیروها در بزرگترین فرودگاه تلآویو برای جلوگیری از ورود صدها تن از فعالان حقوق بشر طرفدار فلسطینیان به اسرائیل است.
این فعالان در بسیاری از کشورهای غربی کارزاری با عنوان "به فلسطین خوش آمدید" به راه انداختهاند. صدها تن از حامیان این حرکت در اقدامی هماهنگ از کشورهای مختلف به غرب کرانهی باختری سفر کردهاند تا با اقدام خود توجه جهانی را به نقض حقوق فلسطینیان جلب کنند.
این فعالان طرفدار فلسطینیان در گروههای چندنفره از شهرهای مختلف اروپایی راهی اسرائیل شدند. مقامات امنیتی مستقر در فرودگاه ۳۰ مسافر یکی از گروهها را به محض رسیدن به فرودگاه بازداشت و بازجویی کردند.
روزنامهی "الاهرام" چاپ مصر گزارش داد که ۲۷ نفر از این گروه ۳۰ نفره بازجویی شده و هنوز در بازداشت موقت به سر میبرند. مقامات امنیتی فرودگاه به ۳ فعال حقوق بشر دیگر اجازه ورود به خاک اسرائیل دادهاند.
جلوگیری خطوط هواپیمایی از سفر برخی از فعالان
مقامات امنیتی اسرائیل قبل از سفر هماهنگ فعالان حقوق بشر طرفدار فلسطینیان، اسامی بسیاری از آنها را تحویل شرکتهای هواپیمایی غربی قرار داده و از خطوط هواپیمایی خواسته بودند مانع سفر این مسافران شوند.
به گزارش "هآرتص"، نزدیک به ۶۰ درصد از هزار و ۵۰۰ فعالی که قصد سفر به اسرائیل داشتند، از خطوط هواپیمایی مختلف غربی پیغام دریافت کردند که پرواز آنها لغو شده است.
این فعالان حقوق بشر اعلام کردهاند که خطوط هوایی "لوفتهانزا" متعلق به آلمان، "ایر فرانس" فرانسه و "ایزیجت"، برخی از خطوط هواپیمایی هستند که مانع از سفر فعالان حقوق بشر به تلآویو شدند.
سخنگوی این کازار در گفتوگو با "هآرتص" اعلام کرد: «برخی از فعالان کمپین ما نامهای نیز از شرکتهای هواپیمایی دریافت کردند که این شرکتها سفر مسافران را تهدیدی برای صلح توصیف کردند. ادعایی که کاملا بیاساس و توهینآمیز است.» این سخنگو تاکید کرد که فعالان کارزار از شرکتهای هواپیمایی به دلیل ممانعت از سفر آنها شکایت خواهند کرد.
«به جای اسرائیل، به سیاستهای ایران اعتراض کنید»
دولت اسرائیل کمی قبل از سفر این فعالان نامهای خطاب به آنان آماده کرده و خواسته بود به جای سفر به اسرائیل و تبلیغ برای فلسطینیان، به سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، سوریه و گروه فلسطینی "حماس" اعتراض کنند.
در بخشی از این نامه آمده است: «شما میتوانستید علیه وحشیگریهای روزمرهی دولت بشار اسد که هر روز صدها تن را میکشد اعتراض کنید؛ میتوانستید علیه سرکوب مخالفان در جمهوری اسلامی ایران و حمایت این نظام از تروریسم بینالمللی اعتراض کنید.»
برخی از احزاب و فعالان سیاسی اسرائیل از اقدام دولت در ممانعت از سفر اعضای این کارزار اعتراض کردهاند. برخی سیاستمداران لیبرال اسرائیلی با صدور بیانیهای اقدام دولت را محکوم و اعلام کردهاند که بهتر بود دولت با دسته گل از این فعالان استقبال میکرد. در بیانیهی آنها آمده است: «بهترین شیوه برای تبلیغ دموکراسی اسرائیل، رفتار و منش دموکرات با مخالفان است.»
یک مقام امنیتی اسرائیل در فرودگاه "بن گوریون" به "هآرتص" گفت: «دولت اسرائیل این فعالان را افرادی خطرناک نمیداند. با این حال اقدام دستهجمعی آنها را تحریکآمیز ارزیابی میکنیم.»
بنتزی سو، فرمانده نیروهای امنیتی حاضر در فرودگاه، به خبرنگاران اعلام کرد که وزارت کشور اسرائیل از فعالان خواسته تا با پرواز بعدی خاک این کشور را ترک کنند. او تاکید کرد که اگر فعالان کارزار از قبول این پیشنهاد وزارت کشور سر باززنند، بازداشت و به زندان منتقل خواهند شد.
آخرین گزارشها حاکی از آن است که تا کنون تنها ۷ تن از اعضای این کارزار که موفق به پرواز به اسرائیل شدند، اجازه ورود به خاک این کشور را پیدا کردند.
استقرار این نیروها در بزرگترین فرودگاه تلآویو برای جلوگیری از ورود صدها تن از فعالان حقوق بشر طرفدار فلسطینیان به اسرائیل است.
این فعالان در بسیاری از کشورهای غربی کارزاری با عنوان "به فلسطین خوش آمدید" به راه انداختهاند. صدها تن از حامیان این حرکت در اقدامی هماهنگ از کشورهای مختلف به غرب کرانهی باختری سفر کردهاند تا با اقدام خود توجه جهانی را به نقض حقوق فلسطینیان جلب کنند.
این فعالان طرفدار فلسطینیان در گروههای چندنفره از شهرهای مختلف اروپایی راهی اسرائیل شدند. مقامات امنیتی مستقر در فرودگاه ۳۰ مسافر یکی از گروهها را به محض رسیدن به فرودگاه بازداشت و بازجویی کردند.
روزنامهی "الاهرام" چاپ مصر گزارش داد که ۲۷ نفر از این گروه ۳۰ نفره بازجویی شده و هنوز در بازداشت موقت به سر میبرند. مقامات امنیتی فرودگاه به ۳ فعال حقوق بشر دیگر اجازه ورود به خاک اسرائیل دادهاند.
جلوگیری خطوط هواپیمایی از سفر برخی از فعالان
مقامات امنیتی اسرائیل قبل از سفر هماهنگ فعالان حقوق بشر طرفدار فلسطینیان، اسامی بسیاری از آنها را تحویل شرکتهای هواپیمایی غربی قرار داده و از خطوط هواپیمایی خواسته بودند مانع سفر این مسافران شوند.
به گزارش "هآرتص"، نزدیک به ۶۰ درصد از هزار و ۵۰۰ فعالی که قصد سفر به اسرائیل داشتند، از خطوط هواپیمایی مختلف غربی پیغام دریافت کردند که پرواز آنها لغو شده است.
این فعالان حقوق بشر اعلام کردهاند که خطوط هوایی "لوفتهانزا" متعلق به آلمان، "ایر فرانس" فرانسه و "ایزیجت"، برخی از خطوط هواپیمایی هستند که مانع از سفر فعالان حقوق بشر به تلآویو شدند.
سخنگوی این کازار در گفتوگو با "هآرتص" اعلام کرد: «برخی از فعالان کمپین ما نامهای نیز از شرکتهای هواپیمایی دریافت کردند که این شرکتها سفر مسافران را تهدیدی برای صلح توصیف کردند. ادعایی که کاملا بیاساس و توهینآمیز است.» این سخنگو تاکید کرد که فعالان کارزار از شرکتهای هواپیمایی به دلیل ممانعت از سفر آنها شکایت خواهند کرد.
نزدیک به ۶۰ درصد از هزار و ۵۰۰ فعالی که قصد سفر به اسرائیل داشتند، از خطوط هواپیمایی مختلف غربی پیغام دریافت کردند که پرواز آنها لغو شده است.
فعالان کمپین "به فلسطین خوش آمدید" اعلام کردند که به محض ورود به فرودگاه اسرائیلی خواهان سفر به غرب کرانهی باختری و تجمع به نفع فلسطینیان هستند.«به جای اسرائیل، به سیاستهای ایران اعتراض کنید»
دولت اسرائیل کمی قبل از سفر این فعالان نامهای خطاب به آنان آماده کرده و خواسته بود به جای سفر به اسرائیل و تبلیغ برای فلسطینیان، به سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، سوریه و گروه فلسطینی "حماس" اعتراض کنند.
در بخشی از این نامه آمده است: «شما میتوانستید علیه وحشیگریهای روزمرهی دولت بشار اسد که هر روز صدها تن را میکشد اعتراض کنید؛ میتوانستید علیه سرکوب مخالفان در جمهوری اسلامی ایران و حمایت این نظام از تروریسم بینالمللی اعتراض کنید.»
برخی از احزاب و فعالان سیاسی اسرائیل از اقدام دولت در ممانعت از سفر اعضای این کارزار اعتراض کردهاند. برخی سیاستمداران لیبرال اسرائیلی با صدور بیانیهای اقدام دولت را محکوم و اعلام کردهاند که بهتر بود دولت با دسته گل از این فعالان استقبال میکرد. در بیانیهی آنها آمده است: «بهترین شیوه برای تبلیغ دموکراسی اسرائیل، رفتار و منش دموکرات با مخالفان است.»
یک مقام امنیتی اسرائیل در فرودگاه "بن گوریون" به "هآرتص" گفت: «دولت اسرائیل این فعالان را افرادی خطرناک نمیداند. با این حال اقدام دستهجمعی آنها را تحریکآمیز ارزیابی میکنیم.»
بنتزی سو، فرمانده نیروهای امنیتی حاضر در فرودگاه، به خبرنگاران اعلام کرد که وزارت کشور اسرائیل از فعالان خواسته تا با پرواز بعدی خاک این کشور را ترک کنند. او تاکید کرد که اگر فعالان کارزار از قبول این پیشنهاد وزارت کشور سر باززنند، بازداشت و به زندان منتقل خواهند شد.
آخرین گزارشها حاکی از آن است که تا کنون تنها ۷ تن از اعضای این کارزار که موفق به پرواز به اسرائیل شدند، اجازه ورود به خاک این کشور را پیدا کردند.
علیرغم اعتراضهای نهادهای جهانی حقوق بشری مانند عفو بینالملل و گزارشگران بدون مرز، مسابقات اتومبیلرانی "فرمول ۱" در بحرین برگزار خواهد شد. رئيس کمیته برگزاری ادعا کرده که از سرکوب و خشونت در بحرین خبر ندارد.
مسابقات جهانی اتوموبیلرانی "فرمول ۱" در شرایطی در روز ۲۲ آوریل (۳ اردیبهشت) در بحرین برگزار خواهد شد که انتقادهای جهانی نسبت به محل برگزاری مسابقات، بالا گرفته است.
روز یکشنبه (۱۲ آوریل/ ۲۷ فروردین) برنو اکلستون، رئیس برگزاری مسابقات "فرمول ۱" در گفتوگو با خبرنگاران رسانهها مدعی شد که از سرکوب و کشتار معترضان بحرینی خبر ندارد. این اظهارات اکلستون در شرایطی مطرح میشود که روز پیش از آن یک نوجوان ۱۵ ساله نیز هدف گلولهی نیروهای امنیتی بحرین قرار گرفت و در حال حاضر پزشکان شرایط جسمی او را بسیار وخیم توصیف میکنند.
برنو اکلستون و تیم بینالمللی برگزارکنندهی مسابقات اتومبیلرانی "فرمول ۱" اعلام کردهاند که علیرغم انتقادهای شدید جهانی نسبت به محل برگزاری مسابقات، محل برگزاری تغییر نخواهد کرد.
اکلستون در گفتوگویی با خبرگزاری فرانسه گفت: «فکر میکنید اگر ما محل برگزاری مسابقات را تغییر دهیم، مشکلات بحرین حل خواهد شد یا چیزی تغییر خواهد کرد؟» این اظهارات رئیس برگزاری مسابقات "فرمول ۱" خشم بسیاری از نهادهای حقوق بشری را برانگیخته است.
برخی خبرنگاران در این نشست مطبوعاتی به اکلستون گفتند که معترضان بحرینی اعلام کردند روز ۲۲ آوریل نیز در اعتراض به برگزاری مسابقات، دست به تجمع خواهند زد. اکلستون در اظهارنظری دور از انتظار گفته است: «چه تظاهراتی؟ چه خشونتی؟» و ادعا کرده است که او از خشونت در بحرین هیچ خبر ندارد.
تظاهرات مخالفان و معترضان به سلطنت بحرین از فوریهی ۲۰۱۱ شروع شده است و در یک سال اخیر دهها تن کشته و صدها تن بازداشت و شکنجه شدهاند.
پادشاهی بحرین مدعی است که خشونت و اعتراض در بحرین متوقف شده است. این اظهارات در شرایطی مطرح میشود که هزاران معترض بحرینی در شهرها و روستاهای مختلف این کشور حاشیهی خلیج فارس دست به تجمع میزنند و وضع جسمی عبدالهادی الخواجه، زندانی سیاسی مشهور بحرین که دو ماه است دست به اعتصاب غذا زده، بسیار وخیم است.
«تلاش دولت بحرین برای ارائه تصویر مثبت از خود، محکوم است»
سازمان عفو بینالملل با انتشار گزارش مفصلی دربارهی نقض حقوق بشر در یک سال گذشته در بحرین، تاکید کرده است که ادعای دولت بحرین که آرامش به این کشور کوچک بازگشته است، ادعایی "کذب" است.
عفو بینالملل با انتقاد از تصمیم کمیتهی برگزارکنندهی "فرمول ۱"، تلاش بحرین برای میزبانی مسابقات اتومبیلرانی را تلاش برای ارائهی تصویری "دروغین" به جهانیان توصیف کرده است. در گزارش عفو بینالملل، با انتقاد از رویه بسیاری از کشورهای جهان که واکنش جدی به سرکوب و کشتار مخالفان در بحرین نشان نمیدهند، تصریح شده است: «جهان نباید چشم خود را بر فاجعهی سرکوب و کشتار معترضان بحرینی ببندد.»
سازمان عفو بینالملل دولت بحرین را خطاب قرار داده و تاکید کرده است: «تلاش شما برای ارائهی چهرهی مثبت از بحرین وقتی موثر و قابل قبول خواهد بود که حقوق مخالفان به رسمیت شناخته شده و سرکوب در بحرین متوقف شود.»
سازمان "گزارشگران بدون مرز" نیز با ایجاد کارزار اینترنتی و تنظیم نامهی اعتراضی که کاربران از سراسر جهان میتوانند امضا کنند، به برگزاری مسابقات اتومبیلرانی "فرمول ۱" در بحرین اعتراض کرده است.
در گزارش سال ۲۰۱۱ سازمان گزارشگران بدون مرز بحرین یکی از ۱۰ کشور جهان نامیده شده بود که بدترین وضع را در رعایت حقوق گزارشگران دارند. این نهاد از بحرین به عنوان یکی از کشورهایی نام برد که "جهنم آزادی مطبوعات" است.
دولت بحرین در یک سال گذشته برای سرکوب معترضان شیعه از کمکهای نظامی عربستان سعودی نیز بهره برده است. در میان کشتهشدگان درگیریهای بحرین، ۵ نفر از معترضان در بازداشت و در اثر شکنجه جان خود را از دست دادهاند.
روز یکشنبه (۱۲ آوریل/ ۲۷ فروردین) برنو اکلستون، رئیس برگزاری مسابقات "فرمول ۱" در گفتوگو با خبرنگاران رسانهها مدعی شد که از سرکوب و کشتار معترضان بحرینی خبر ندارد. این اظهارات اکلستون در شرایطی مطرح میشود که روز پیش از آن یک نوجوان ۱۵ ساله نیز هدف گلولهی نیروهای امنیتی بحرین قرار گرفت و در حال حاضر پزشکان شرایط جسمی او را بسیار وخیم توصیف میکنند.
برنو اکلستون و تیم بینالمللی برگزارکنندهی مسابقات اتومبیلرانی "فرمول ۱" اعلام کردهاند که علیرغم انتقادهای شدید جهانی نسبت به محل برگزاری مسابقات، محل برگزاری تغییر نخواهد کرد.
برخی خبرنگاران در این نشست مطبوعاتی به اکلستون گفتند که معترضان بحرینی اعلام کردند روز ۲۲ آوریل نیز در اعتراض به برگزاری مسابقات، دست به تجمع خواهند زد. اکلستون در اظهارنظری دور از انتظار گفته است: «چه تظاهراتی؟ چه خشونتی؟» و ادعا کرده است که او از خشونت در بحرین هیچ خبر ندارد.
تظاهرات مخالفان و معترضان به سلطنت بحرین از فوریهی ۲۰۱۱ شروع شده است و در یک سال اخیر دهها تن کشته و صدها تن بازداشت و شکنجه شدهاند.
پادشاهی بحرین مدعی است که خشونت و اعتراض در بحرین متوقف شده است. این اظهارات در شرایطی مطرح میشود که هزاران معترض بحرینی در شهرها و روستاهای مختلف این کشور حاشیهی خلیج فارس دست به تجمع میزنند و وضع جسمی عبدالهادی الخواجه، زندانی سیاسی مشهور بحرین که دو ماه است دست به اعتصاب غذا زده، بسیار وخیم است.
«تلاش دولت بحرین برای ارائه تصویر مثبت از خود، محکوم است»
سازمان عفو بینالملل با انتشار گزارش مفصلی دربارهی نقض حقوق بشر در یک سال گذشته در بحرین، تاکید کرده است که ادعای دولت بحرین که آرامش به این کشور کوچک بازگشته است، ادعایی "کذب" است.
عفو بینالملل با انتقاد از تصمیم کمیتهی برگزارکنندهی "فرمول ۱"، تلاش بحرین برای میزبانی مسابقات اتومبیلرانی را تلاش برای ارائهی تصویری "دروغین" به جهانیان توصیف کرده است. در گزارش عفو بینالملل، با انتقاد از رویه بسیاری از کشورهای جهان که واکنش جدی به سرکوب و کشتار مخالفان در بحرین نشان نمیدهند، تصریح شده است: «جهان نباید چشم خود را بر فاجعهی سرکوب و کشتار معترضان بحرینی ببندد.»
سازمان عفو بینالملل دولت بحرین را خطاب قرار داده و تاکید کرده است: «تلاش شما برای ارائهی چهرهی مثبت از بحرین وقتی موثر و قابل قبول خواهد بود که حقوق مخالفان به رسمیت شناخته شده و سرکوب در بحرین متوقف شود.»
سازمان "گزارشگران بدون مرز" نیز با ایجاد کارزار اینترنتی و تنظیم نامهی اعتراضی که کاربران از سراسر جهان میتوانند امضا کنند، به برگزاری مسابقات اتومبیلرانی "فرمول ۱" در بحرین اعتراض کرده است.
سازمان "گزارشگران بدون مرز" کمپینی اینترنتی را در اعتراض به برگزاری مسابقات "فرمول ۱" در بحرین راهاندازی کرده است
این سازمان دفاع از حق آزادی بیان، شعار "مهمترین مسئله آن است که شرکت نکنید!" را برای این حرکت اعتراضی انتخاب کرده است. گزارشگران بدون مرز در بیانیهی خود با تاکید بر اینکه خونریزی هنوز در بحرین ادامه دارد، تصریح کرده است: «سرکوب و کشتار بهویژه خبرنگاران،فعالان اینترنتی، عکاسان و شهروند خبرنگاران را نشانه رفته است.»در گزارش سال ۲۰۱۱ سازمان گزارشگران بدون مرز بحرین یکی از ۱۰ کشور جهان نامیده شده بود که بدترین وضع را در رعایت حقوق گزارشگران دارند. این نهاد از بحرین به عنوان یکی از کشورهایی نام برد که "جهنم آزادی مطبوعات" است.
دولت بحرین در یک سال گذشته برای سرکوب معترضان شیعه از کمکهای نظامی عربستان سعودی نیز بهره برده است. در میان کشتهشدگان درگیریهای بحرین، ۵ نفر از معترضان در بازداشت و در اثر شکنجه جان خود را از دست دادهاند.
در حالی که بازرسان سازمان ملل برای نظارت بر طرح آتشبس شامگاه یکشنبه وارد دمشق خواهند شد، از صبح این روز مناطقی از شهر حمص زیر حملات بیوقفه آتشبار ارتش سوریه قرار گرفت. تاکنون دستکم ۴ نفر کشته شدهاند.
واحدهای نظامی ارتش سوریه از صبح یکشنبه (۱۵ آوریل / ۲۷ فروردین) دو منطقهی خالدیه و البیاضه در شهر حمص را هدف بمبارانهای پی در پی خود قرار دادند. این حملات دستکم چهار کشته برجای گذارده است.
رامی عبدالرحمان، سرپرست "دیدهبان حقوق بشر سوریه"، به خبرگزاری فرانسه گفت: «بمباران خالدیه صبح امروز یکشنبه تشدید شد، بهطوری که در هر دقیقه سه خمپاره شلیک میشده است.»
وی گفت، در خالدیه یک غیرنظامی کشته شده، در محلهی همجوار آن بر اثر ترکش یک نفر کشته شده و نفر سوم توسط یک تکتیرانداز رژیم بشار اسد در محله "قصور" به قتل رسیده است. شبهنظامیان طرفدار رژیم، موسوم به "شبیه"، نیز یک غیرنظامی را در مرکز شهر "عقرب" در استان حماء به قتل رساندهاند.
"تداوم درگیری با شورشیان با وجود حضور ناظران"
دولت سوریه روز یکشنبه هشدار داد که واحدهای نظامی این کشور به "تشدید" حملات شورشیان پاسخ خواهند داد. در این هشدار آمده است که این درگیری میتواند حتی پس از ورود ناظران بینالمللی به سوریه نیز صورت گیرد.
رژیم بشار اسد در این هشدار خود مخالفان مسلح را "تروریست" نامیده و مدعی شده که آنها به حملات "هیستریک" خود علیه نیروهای نظامی شدت بخشیدهاند. دولت سوریه شورشیان را متهم کرده که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را نقض کردهاند.
روز شنبه (۱۴ آوریل / ۲۶ فروردین) نیز ۵ غیرنظامی در حمص کشته شدند. از جمله یک عکاس ۲۶ ساله که پدر دو کودک بوده است و قصد داشته از خرابیها عکس بگیرد. بدینگونه در آستانهی ورود بارزسان سازمان ملل برای نظارت بر اجرای آتشبس دستکم ۱۴ نفر طی دو روز جان خود را از دست دادهاند.
رزمندگان شورشی در دیگر مناطق با نیروهای امنیتی الباب در شمال استان حلب، در نزدیکی مرکز پلیس امنیتی سوریه، درگیر شدند. یک پاسگاه پلیس نیز زیر آتش نیروهای شورشی قرار گرفت.
گروه "کمیته هماهنگی محلی" مخالفان اعلام کرد که ارتش سوریه روستای "خیرتة الجوز" در شمال استان حلب، یکی از پایگاههای رزمندگان ارتش آزاد سوریه، را بمباران کرده است.
همینطور گزارش شده که خودروهایی حامل افراد مسلح به مرکز شهرکی در حاشیهی دمشق یورش برده و مبادرت به دستگیر افراد کردهاند.
دیدهبان حقوق بشر سوریه میگوید، از زمان اجرای آتشبس تاکنون ۳۲ نفر کشته شدهاند که اغلب آنها غیرنظامی هستند.
رژیم سوریه از میزان حملات خود طی چهار روز اخیر به شدت کاسته است، ولی برخلاف مفاد طرح کوفی عنان، از خروج واحدهای نظامی و تانکها از شهرها امتناع کرده است. نهادهای حقوق بشری میگویند، وضعیت با گذشته فرق زیادی نکرده، عملیات نظامی ادامه دارد، تانکها حضور دارند و مسیرها همچنان بستهاند.
ورود اولین گروه ناظران در شامگاه یکشنبه
احمد فوزی، سخنگوی کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد برای حل بحران سوریه، روز یکشنبه در ژنو گفت: «فردا با کلاههای آبی در محل حاضر خواهیم بود.» وی افزود، این گروه تدارکاتی به سرعت به ۲۵ تا ۳۰ نفر خواهد رسید.
روز شنبه (۱۴ آوریل) شورای امنیت سازمان ملل برای نخستین بار از زمان درگیریهای خونین در سوریه، با اعزام گروهی از ناظران آتشبس به سوریه موافقت کرد. گروه تدارکاتی وظیفه دارد، زمینه مأموریت کامل ناظران که حدود ۲۵۰ نفر هستند را فراهم کند.
شورای امنیت از دولت سوریه خواسته است، امکان ورود تیم تدارکاتی و سپس ورود کل ناظران به نقاط مختلف سوریه را فراهم آورد.
بیخبری از مکان کشتی حامل سلاح ایران به سوریه
از محل کشتی باربری آلمانی "آتلانتیک کروزر" که مظنون به حمل تسلیحات ایران به سوریه بوده، خبری در دست نیست. این کشتی آخرین بار میان قبرس و سوریه در دریای مدیترانه دیده شده است.
از قرار معلوم فرستندهی این کشتی قطع شده تا محل آن مشخص نشود. به طور معمول هر ۱۲ ساعت یکبار محل تردد کشتی بر روی صفحهی اینترنتی ثبت و صورتجلسه میشود.
پس از آنکه شرکت آلمانی صاحب کشتی روز شنبه (۱۴ آوریل) اطلاع یافت که این کشتی به احتمال بسیار حامل سلاحهای سنگین و مهمات به مقصد بندر طرطوس در سوریه بوده است، آن را متوقف کرد. شرکت آلمانی کشتی خود را به یک شرکت اوکراینی اجاره داده بوده است.
هماکنون دولت آلمان در حال بررسی نقض قوانین تحریم تسلیحاتی سوریه در مورد این شرکت است.
رامی عبدالرحمان، سرپرست "دیدهبان حقوق بشر سوریه"، به خبرگزاری فرانسه گفت: «بمباران خالدیه صبح امروز یکشنبه تشدید شد، بهطوری که در هر دقیقه سه خمپاره شلیک میشده است.»
وی گفت، در خالدیه یک غیرنظامی کشته شده، در محلهی همجوار آن بر اثر ترکش یک نفر کشته شده و نفر سوم توسط یک تکتیرانداز رژیم بشار اسد در محله "قصور" به قتل رسیده است. شبهنظامیان طرفدار رژیم، موسوم به "شبیه"، نیز یک غیرنظامی را در مرکز شهر "عقرب" در استان حماء به قتل رساندهاند.
"تداوم درگیری با شورشیان با وجود حضور ناظران"
دولت سوریه روز یکشنبه هشدار داد که واحدهای نظامی این کشور به "تشدید" حملات شورشیان پاسخ خواهند داد. در این هشدار آمده است که این درگیری میتواند حتی پس از ورود ناظران بینالمللی به سوریه نیز صورت گیرد.
روز شنبه (۱۴ آوریل / ۲۶ فروردین) نیز ۵ غیرنظامی در حمص کشته شدند. از جمله یک عکاس ۲۶ ساله که پدر دو کودک بوده است و قصد داشته از خرابیها عکس بگیرد. بدینگونه در آستانهی ورود بارزسان سازمان ملل برای نظارت بر اجرای آتشبس دستکم ۱۴ نفر طی دو روز جان خود را از دست دادهاند.
رزمندگان شورشی در دیگر مناطق با نیروهای امنیتی الباب در شمال استان حلب، در نزدیکی مرکز پلیس امنیتی سوریه، درگیر شدند. یک پاسگاه پلیس نیز زیر آتش نیروهای شورشی قرار گرفت.
گروه "کمیته هماهنگی محلی" مخالفان اعلام کرد که ارتش سوریه روستای "خیرتة الجوز" در شمال استان حلب، یکی از پایگاههای رزمندگان ارتش آزاد سوریه، را بمباران کرده است.
همینطور گزارش شده که خودروهایی حامل افراد مسلح به مرکز شهرکی در حاشیهی دمشق یورش برده و مبادرت به دستگیر افراد کردهاند.
دیدهبان حقوق بشر سوریه میگوید، از زمان اجرای آتشبس تاکنون ۳۲ نفر کشته شدهاند که اغلب آنها غیرنظامی هستند.
رژیم سوریه از میزان حملات خود طی چهار روز اخیر به شدت کاسته است، ولی برخلاف مفاد طرح کوفی عنان، از خروج واحدهای نظامی و تانکها از شهرها امتناع کرده است. نهادهای حقوق بشری میگویند، وضعیت با گذشته فرق زیادی نکرده، عملیات نظامی ادامه دارد، تانکها حضور دارند و مسیرها همچنان بستهاند.
ورود اولین گروه ناظران در شامگاه یکشنبه
احمد فوزی، سخنگوی کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد برای حل بحران سوریه، روز یکشنبه در ژنو گفت: «فردا با کلاههای آبی در محل حاضر خواهیم بود.» وی افزود، این گروه تدارکاتی به سرعت به ۲۵ تا ۳۰ نفر خواهد رسید.
روز شنبه (۱۴ آوریل) شورای امنیت سازمان ملل برای نخستین بار از زمان درگیریهای خونین در سوریه، با اعزام گروهی از ناظران آتشبس به سوریه موافقت کرد. گروه تدارکاتی وظیفه دارد، زمینه مأموریت کامل ناظران که حدود ۲۵۰ نفر هستند را فراهم کند.
شورای امنیت از دولت سوریه خواسته است، امکان ورود تیم تدارکاتی و سپس ورود کل ناظران به نقاط مختلف سوریه را فراهم آورد.
بیخبری از مکان کشتی حامل سلاح ایران به سوریه
از محل کشتی باربری آلمانی "آتلانتیک کروزر" که مظنون به حمل تسلیحات ایران به سوریه بوده، خبری در دست نیست. این کشتی آخرین بار میان قبرس و سوریه در دریای مدیترانه دیده شده است.
پس از آنکه شرکت آلمانی صاحب کشتی روز شنبه (۱۴ آوریل) اطلاع یافت که این کشتی به احتمال بسیار حامل سلاحهای سنگین و مهمات به مقصد بندر طرطوس در سوریه بوده است، آن را متوقف کرد. شرکت آلمانی کشتی خود را به یک شرکت اوکراینی اجاره داده بوده است.
هماکنون دولت آلمان در حال بررسی نقض قوانین تحریم تسلیحاتی سوریه در مورد این شرکت است.
در یک سلسله عملیات هماهنگ شورشیان به پایتخت و چندین شهر دیگر افغانستان حمله کردهاند. در کابل سفارت آلمان و بریتانیا، کاخ ریاست جمهوری افغانستان و پارلمان این کشور و مقر ناتو از جمله اهداف این حملات بودهاند.
شورشیان مسلح در روز یکشنبه (۱۵ آوریل / ۲۷ فروردین) به منطقه سکونت دیپلماتهای خارجی در کابل حمله کردند. منطقهی "وزیر اکبرخان" در کابل که بسیاری از دیپلماتهای غربی در آنجا سکونت دارند، شاهد دستکم ۱۰ انفجار بود. شاهدان محلی گزارش میدهند که صدا رگبار مسلسل و انفجارهای مهیب در این منطقه به گوش رسیده است. دود غلیظی نیز بر فراز این منطقه به چشم میخورد.
گزارشها حکایت از آن دارند که این عملیات به طور سراسری هدایت و اجرا شده است. همزمان با کابل، در "جلالآباد" مرکز ولایت ننگرهار، "پلعلم" مرکز ولایت لوگر و "گردیز" مرکز ولایت پکتیا، شورشیان مسلح به ساختمانهای دولتی و نهادهای انتظامی حمله کردهاند.
در کنار بسیاری از سفارتخانهها، یکی از مقرهای ناتو نیز در منطقه دیپلماتها قرار دارد. بر اساس خبرهای رسیده، مهاجمان از فراز یک ساختمان مرتفع با شلیک موشک اهدافی را مورد اصابت قرار دادهاند.
صدیق صدیقی، سخنگوی وزارت کشور افغانستان، گفت: «مهاجمان در دو گروه به کابل حمل کردند که نیروهای انتظامی با بستن مناطق دست به محاصره آنان زدند.»
به گفتهی یک مامور پلیس، «مردان مسلح هتلی در مرکز کابل را به تصرف خود در آوردند و از آنجا حملات خود را ادامه دادند.» این هتل تنها ۲۰۰ متر با سفارت آلمان فاصله دارد.
یک تلویزیون خصوصی افغانستان گزارش داد که حمله دوم در غرب پایتخت و متوجه پارلمان این کشور بوده است. این چندمین بار است که شورشیان طالبان در عملیات هماهنگ و گسترده، قابلیت نظامی خود را به نمایش میگذارند.
به نظر میرسد که سفارت بریتانیا یکی از اهداف مهاجمان بوده است. طالبان مسئولیت این حمله را برعهده گرفتهاند. اسلامگرایان طالبان مدعیاند که چندین عملیات انتحاری همزمان در محل دیپلماتها، مقر ناتو و پارلمان افغانستان و کاخ ریاست جمهوری صورت گرفته است.
سفارت آلمان در این منطقهی کابل نیز مورد اصابت قرار گرفته است. یکی از سخنگویان وزارت خارجه آلمان در برلین اعلام کرد: «خسارتی نیز در محوطه سفارت آلمان مشاهده میشود». هنوز اطلاعی از تلفات انسانی گزارش نشده است.
حملات سراسری در مناطق دیگر
در حومه کابل نیز به قرارگاه نظامی ترکیه با خمپاره و نارنجک حمله شده است. گزارشگر خبرگزاری فرانسه از محل خبر میدهد که سربازان ترکیه و یونان به روی مهاجمان آتش گشودهاند.
این چهار مهاجم مورد ظن ماموران قرار گرفته بودند که در حین بازرسی، دو نفر از آنان خود را منفجر میکند. در فرودگاه جلالآباد یکی از پایگاههای ناتو نیز مستقر است.
مهاجمان مسلح در شهر"گردیز" مرکز ولایت پکتیا نیز به محل آموزش پلیس افغانستان یورش بردهاند. به گفتهی یک مقام محلی، برخی از مهاجمان از ساختمانهای اطراف با مسلسل به آموزشگاه پلیس شلیک میکردند. در این عملیات چندین مهاجم نیز مجهز به مواد منفجره بودهاند. دو دانشجو و دو شهروند دیگر در این حملات مجروح شدهاند. دانشگاه شهر گردیز در نزدیکی محل حملات قرار دارد.
گزارشها حکایت از آن دارند که این عملیات به طور سراسری هدایت و اجرا شده است. همزمان با کابل، در "جلالآباد" مرکز ولایت ننگرهار، "پلعلم" مرکز ولایت لوگر و "گردیز" مرکز ولایت پکتیا، شورشیان مسلح به ساختمانهای دولتی و نهادهای انتظامی حمله کردهاند.
در کنار بسیاری از سفارتخانهها، یکی از مقرهای ناتو نیز در منطقه دیپلماتها قرار دارد. بر اساس خبرهای رسیده، مهاجمان از فراز یک ساختمان مرتفع با شلیک موشک اهدافی را مورد اصابت قرار دادهاند.
صدیق صدیقی، سخنگوی وزارت کشور افغانستان، گفت: «مهاجمان در دو گروه به کابل حمل کردند که نیروهای انتظامی با بستن مناطق دست به محاصره آنان زدند.»
به گفتهی یک مامور پلیس، «مردان مسلح هتلی در مرکز کابل را به تصرف خود در آوردند و از آنجا حملات خود را ادامه دادند.» این هتل تنها ۲۰۰ متر با سفارت آلمان فاصله دارد.
یک تلویزیون خصوصی افغانستان گزارش داد که حمله دوم در غرب پایتخت و متوجه پارلمان این کشور بوده است. این چندمین بار است که شورشیان طالبان در عملیات هماهنگ و گسترده، قابلیت نظامی خود را به نمایش میگذارند.
به نظر میرسد که سفارت بریتانیا یکی از اهداف مهاجمان بوده است. طالبان مسئولیت این حمله را برعهده گرفتهاند. اسلامگرایان طالبان مدعیاند که چندین عملیات انتحاری همزمان در محل دیپلماتها، مقر ناتو و پارلمان افغانستان و کاخ ریاست جمهوری صورت گرفته است.
سفارت آلمان در این منطقهی کابل نیز مورد اصابت قرار گرفته است. یکی از سخنگویان وزارت خارجه آلمان در برلین اعلام کرد: «خسارتی نیز در محوطه سفارت آلمان مشاهده میشود». هنوز اطلاعی از تلفات انسانی گزارش نشده است.
حملات سراسری در مناطق دیگر
در حومه کابل نیز به قرارگاه نظامی ترکیه با خمپاره و نارنجک حمله شده است. گزارشگر خبرگزاری فرانسه از محل خبر میدهد که سربازان ترکیه و یونان به روی مهاجمان آتش گشودهاند.
بنا بر آخرین خبرهای رسیده، چندین نفر در حملات روز یکشنبه زخمی شدهاند. به گفتهی مقامهای پلیس افغانستان دو تروریست انتحاری خود را فرودگاه جلالآباد منفجر کردهاند. دو تروریست انتحاری دیگر نیز در حین انفجار مجروح و توسط نیروهای انتظامی بازداشت شدهاند.
این چهار مهاجم مورد ظن ماموران قرار گرفته بودند که در حین بازرسی، دو نفر از آنان خود را منفجر میکند. در فرودگاه جلالآباد یکی از پایگاههای ناتو نیز مستقر است.
مهاجمان مسلح در شهر"گردیز" مرکز ولایت پکتیا نیز به محل آموزش پلیس افغانستان یورش بردهاند. به گفتهی یک مقام محلی، برخی از مهاجمان از ساختمانهای اطراف با مسلسل به آموزشگاه پلیس شلیک میکردند. در این عملیات چندین مهاجم نیز مجهز به مواد منفجره بودهاند. دو دانشجو و دو شهروند دیگر در این حملات مجروح شدهاند. دانشگاه شهر گردیز در نزدیکی محل حملات قرار دارد.
تعدادی از حامیان فلسطینیها پس از ورود به اسرائیل بازداشت شدند
به دنبال ورود تعدادی از فعالان خارجی حامی فلسطینیها در فرودگاه تل آویو در روز یکشنبه، نیروهای امنیتی اسرائیل این افراد را بازداشت کردند.
به گزارش خبرگزاریهای خارجی، روز یکشنبه، ۲۷ فروردین، صدها نیروی امنیتی اسرائیل در فرودگاه بین المللی بن گوریون در پایتخت اسرائیل، شمار معدودی از فعالان خارجی حامی فلسطینیها که برای اعتراض به اسرائیل به این کشور آمده بودند، را فورا بازداشت کردند.
رویترز گزارش داده است که حدود «یک هزار و دویست» فعال اروپایی برای سفر به اسرائیل و شرکت در کمپینی با نام «به فلسطین خوش آمدید» که برای ۲۷ فروردین برنامهریزی شده است، بلیط پرواز تهیه کردهاند.
تا ظهر روز یکشنبه شماری معدودی از حامیان فلسطینی ها که با پروازهایی از اردن، فرانسه و آمریکا به اسرائیل رسیده بودند، دستگیر شدند. گزارشهای مختلف از بازداشت چهار تا ۹ تن خبر میدهند که گفته میشود سه تن از این افراد پس از ابراز بیاطلاعی از این کمپین آزاد شده و از فرودگاه خارج شدهاند.
همچنین گزارشها حاکی است که سه تن از افراد بازداشت شده به سرعت با پروازهایی از اسرائیل خارج شدهاند.
از ماه گذشته که فعالان یک کارزار ضد اسرائیلی و حامی فلسطینی ها از برگزاری «کمپین هوایی اعتراضی» خبر داده بودند، نگرانیهایی در اسرائیل نسبت به ورود این افراد ایجاد شده بود.
وزیر امنیت داخلی اسرائیل که روز یکشنبه همراه با فرمانده کل پلیس این کشور در فرودگاه حضور داشت، در این خصوص نشست اضطراری برگزار کرده است.
اسرائیل در روزهای اخیر به سلسله تدابیری برای جلوگیری از عملی شدن این کارزار دست زده است؛ از یکسو شرکت های هوایی خارجی را تهدید کرده که اگر این فعالان را به اسرائیل بیاورند، خود آنها باید هزینه برگرداندن این افراد را تأمین کنند و از دیگر سو، خود نیز بلیط برخی از مسافران «مشکوک» خارجی را باطل کرد.
همزمان صدها نفر از نیروهای امنیتی اسرائیل در فرودگاه بن گوریون مستقر شدند تا اگر فعالانی با پروازهای این روز می رسند، سریعاً آنها را شناسایی کرده و مانع از ورود آنها به کشور شوند.
تمامی شرکت های هوایی اروپا و حتی شرکت هوایی «ترکیش ایرویز»، متعلق به ترکیه با نیروهای امنیتی اسرائیل همکاری کرده و بلیط «افراد مشکوک» را باطل کرده اند.
از شامگاه شنبه تا پایان روز یکشنبه بیش از چهارصد پرواز خارجی به بن گوریون صورت می گیرد که نیروهای امنیتی اسرائیل شدیداً همه این پروازها را تحت نظر دارند.
سخنگوی کارزار حامی فلسطینی ها روز یکشنبه به روزنامه هاآرتص گفت که حدود ۶۰ درصد از کسانی که می خواستند بخشی از این کارزار باشند، از همان فرودگاه مبداء اجازه پرواز نگرفته اند.
صدها نفر از فعالان حامی فلسطینی ها که نتوانستند سوار پروازها شوند، در فرودگاه های مختلفی در آلمان، انگلیس، فرانسه و بلژیک دست به تظاهرات زدند.
بزرگترین تظاهرات در ژنو سوییس و نیز در فرودگاه شارل دوگل پاریس برگزار شده است که در ژنو، مأموران سوییسی گذرنامه های شماری از افراد را نیز توقیف کرده اند.
سازمان دهندگان این کارزار ابراز امیدواری کرده بودند که حدود هزار و پانصد تا دو هزار نفر از کسانی که برای مشارکت در این اقدام ابراز آمادگی کرده بودند، بتوانند وارد اسرائیل شوند.
مسئولان این کارزار گفته بودند که می خواهند برای «آشنا شدن از نزدیک با زندگی در سرزمین های فلسطینی نشین و شرکت در طرح احداث مدرسه بین المللی در بیت لحم» به این مناطق بروند.
رسانه های اسرائیل گزارش داده اند که در واکنش به این کارزار، نخست وزیر اسرائیل در نامهای، اسرائیل را «تنها دمکراسی در سراسر خاورمیانه» خوانده و تأکید کرده است که بهتر بود معترضان به اسرائیل به فکر مسائل حقوق بشری دیگری از جمله ناآرامیهای سوریه و حقوق پایمال شده مردم ایران میبودند.
به گزارش خبرگزاریهای خارجی، روز یکشنبه، ۲۷ فروردین، صدها نیروی امنیتی اسرائیل در فرودگاه بین المللی بن گوریون در پایتخت اسرائیل، شمار معدودی از فعالان خارجی حامی فلسطینیها که برای اعتراض به اسرائیل به این کشور آمده بودند، را فورا بازداشت کردند.
رویترز گزارش داده است که حدود «یک هزار و دویست» فعال اروپایی برای سفر به اسرائیل و شرکت در کمپینی با نام «به فلسطین خوش آمدید» که برای ۲۷ فروردین برنامهریزی شده است، بلیط پرواز تهیه کردهاند.
تا ظهر روز یکشنبه شماری معدودی از حامیان فلسطینی ها که با پروازهایی از اردن، فرانسه و آمریکا به اسرائیل رسیده بودند، دستگیر شدند. گزارشهای مختلف از بازداشت چهار تا ۹ تن خبر میدهند که گفته میشود سه تن از این افراد پس از ابراز بیاطلاعی از این کمپین آزاد شده و از فرودگاه خارج شدهاند.
همچنین گزارشها حاکی است که سه تن از افراد بازداشت شده به سرعت با پروازهایی از اسرائیل خارج شدهاند.
از ماه گذشته که فعالان یک کارزار ضد اسرائیلی و حامی فلسطینی ها از برگزاری «کمپین هوایی اعتراضی» خبر داده بودند، نگرانیهایی در اسرائیل نسبت به ورود این افراد ایجاد شده بود.
وزیر امنیت داخلی اسرائیل که روز یکشنبه همراه با فرمانده کل پلیس این کشور در فرودگاه حضور داشت، در این خصوص نشست اضطراری برگزار کرده است.
اسرائیل در روزهای اخیر به سلسله تدابیری برای جلوگیری از عملی شدن این کارزار دست زده است؛ از یکسو شرکت های هوایی خارجی را تهدید کرده که اگر این فعالان را به اسرائیل بیاورند، خود آنها باید هزینه برگرداندن این افراد را تأمین کنند و از دیگر سو، خود نیز بلیط برخی از مسافران «مشکوک» خارجی را باطل کرد.
همزمان صدها نفر از نیروهای امنیتی اسرائیل در فرودگاه بن گوریون مستقر شدند تا اگر فعالانی با پروازهای این روز می رسند، سریعاً آنها را شناسایی کرده و مانع از ورود آنها به کشور شوند.
تمامی شرکت های هوایی اروپا و حتی شرکت هوایی «ترکیش ایرویز»، متعلق به ترکیه با نیروهای امنیتی اسرائیل همکاری کرده و بلیط «افراد مشکوک» را باطل کرده اند.
از شامگاه شنبه تا پایان روز یکشنبه بیش از چهارصد پرواز خارجی به بن گوریون صورت می گیرد که نیروهای امنیتی اسرائیل شدیداً همه این پروازها را تحت نظر دارند.
سخنگوی کارزار حامی فلسطینی ها روز یکشنبه به روزنامه هاآرتص گفت که حدود ۶۰ درصد از کسانی که می خواستند بخشی از این کارزار باشند، از همان فرودگاه مبداء اجازه پرواز نگرفته اند.
صدها نفر از فعالان حامی فلسطینی ها که نتوانستند سوار پروازها شوند، در فرودگاه های مختلفی در آلمان، انگلیس، فرانسه و بلژیک دست به تظاهرات زدند.
بزرگترین تظاهرات در ژنو سوییس و نیز در فرودگاه شارل دوگل پاریس برگزار شده است که در ژنو، مأموران سوییسی گذرنامه های شماری از افراد را نیز توقیف کرده اند.
سازمان دهندگان این کارزار ابراز امیدواری کرده بودند که حدود هزار و پانصد تا دو هزار نفر از کسانی که برای مشارکت در این اقدام ابراز آمادگی کرده بودند، بتوانند وارد اسرائیل شوند.
مسئولان این کارزار گفته بودند که می خواهند برای «آشنا شدن از نزدیک با زندگی در سرزمین های فلسطینی نشین و شرکت در طرح احداث مدرسه بین المللی در بیت لحم» به این مناطق بروند.
رسانه های اسرائیل گزارش داده اند که در واکنش به این کارزار، نخست وزیر اسرائیل در نامهای، اسرائیل را «تنها دمکراسی در سراسر خاورمیانه» خوانده و تأکید کرده است که بهتر بود معترضان به اسرائیل به فکر مسائل حقوق بشری دیگری از جمله ناآرامیهای سوریه و حقوق پایمال شده مردم ایران میبودند.
بارش سنگین بهاری و بروز مشکلات رفت و آمد در تهران
در پی دو روز بارش باران سنگین بهاری در تهران، مشکلات زیادی در پایتخت ایران به وجود آمده و حتی خطوط حمل و نقل مترو هم با تعطیلی موقت روبرو شده است.
این گزارش میگوید شدت آبگرفتگی در سطح شهر به حدی بود که در برخی جاها ماشینها به دلیل ورود آب به موتور ماشین خاموش شده و گرفتار میشدند و عابران پیاده امکان گذر از خیابانها و تقاطعها را نداشتند.
مجتبی عبداللهی، معاون خدمات شهری شهرداری تهران به مهر گفته است: «در مناطق شمالی (شهر تهران) مانند مناطق یک، سه و شش این مشکل بیشتر بود اما با قطع باران مشکل آبگرفتگی در نقاط جنوبی در مناطق ۱۴و ۱۵ به دلیل شیب زمین مشکلات بیشتر میشود.»
این مقام شهرداری به ساکنان تهران توصیه کرده است: «شهروندان در صورتی که سفر ضروری ندارند از خانهها بیرون نیایند، در کنار کانالهای آب نیز توقف نکنند و در زمانی که بارش باران شدید است سرپناه مناسبی پیدا کنند.» خبرگزاری فارس هم در گزارشی نوشت: «آبگرفتگی روز یکشنبه تهران حتی به ایستگاههای متروی هم سرایت کرد و خط ۴ مترو تنها تا میدان انقلاب حرکت دارد و بقیه مسیر به طور موقت بسته است.»
برپایه اینگزارش، خط مترو از میدان انقلاب تا آزادی بسته شده و به دلیل ادامه وضعیت نامناسب، از پیچ شمیران تا ازادی هم به طور موقت تعطیل شده است.به گزارش مهر، «در پی بارش سنگین باران و از مجاور خط پنج مترو در ایستگاه ارم سبز (ایستگاه مشترک تقاطع خطوط چهار و پنج) آب باران از این ایستگاه به داخل تونل خط چهار نفوذ و به خاطر احتمال پیشروی به ایستگاههای دیگر در نزدیکی این ایستگاه و ایمنی بیشتر مسافران، برخی ایستگاهها تعطیل شد.»
گزارش مقامهای ترافیک تهران هم حاکی است بسیاری از اتوبانها، بزرگراهها و تقاطعهای شهری به دلیل حجم زیاد آب، با مشکل روبرو شدهاند و ماشینها با خاموشی موتور باعث قفل شدن راههای ترافیکی شدهاند.
شهرداری تهران اعلام کرده تمامی پمپهای تخلیه آب را به سطح شهر اعزام کرده تا بتواند مشکل ترافیک را حل کند. با فرا رسیدن فصل بهار، بارشهای موسمی در بیشتر نقاط ایران انجام میشود ولی در سالهای اخیر چنین بارش سنگینی دیده نشده است. خبرگزاری مهر به نقل از منابع رسمی آتش نشانی تهران گفته احتمال نشست و یا آبرفت در پروژههای مسکونی وجود دارد ولی هنوز موردی گزارش نشده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، شهرداری تهران اعلام کرده چنین بارش سنگینی در ۵۰ سال گذشته در تهران سابقه نداشته و تمامی نیروهای کمک رسانی شهری غافلگیر شدهاند.مجتبی عبداللهی، معاون خدمات شهری شهرداری تهران به مهر گفته است: «در مناطق شمالی (شهر تهران) مانند مناطق یک، سه و شش این مشکل بیشتر بود اما با قطع باران مشکل آبگرفتگی در نقاط جنوبی در مناطق ۱۴و ۱۵ به دلیل شیب زمین مشکلات بیشتر میشود.»
این مقام شهرداری به ساکنان تهران توصیه کرده است: «شهروندان در صورتی که سفر ضروری ندارند از خانهها بیرون نیایند، در کنار کانالهای آب نیز توقف نکنند و در زمانی که بارش باران شدید است سرپناه مناسبی پیدا کنند.» خبرگزاری فارس هم در گزارشی نوشت: «آبگرفتگی روز یکشنبه تهران حتی به ایستگاههای متروی هم سرایت کرد و خط ۴ مترو تنها تا میدان انقلاب حرکت دارد و بقیه مسیر به طور موقت بسته است.»
برپایه اینگزارش، خط مترو از میدان انقلاب تا آزادی بسته شده و به دلیل ادامه وضعیت نامناسب، از پیچ شمیران تا ازادی هم به طور موقت تعطیل شده است.به گزارش مهر، «در پی بارش سنگین باران و از مجاور خط پنج مترو در ایستگاه ارم سبز (ایستگاه مشترک تقاطع خطوط چهار و پنج) آب باران از این ایستگاه به داخل تونل خط چهار نفوذ و به خاطر احتمال پیشروی به ایستگاههای دیگر در نزدیکی این ایستگاه و ایمنی بیشتر مسافران، برخی ایستگاهها تعطیل شد.»
گزارش مقامهای ترافیک تهران هم حاکی است بسیاری از اتوبانها، بزرگراهها و تقاطعهای شهری به دلیل حجم زیاد آب، با مشکل روبرو شدهاند و ماشینها با خاموشی موتور باعث قفل شدن راههای ترافیکی شدهاند.
شهرداری تهران اعلام کرده تمامی پمپهای تخلیه آب را به سطح شهر اعزام کرده تا بتواند مشکل ترافیک را حل کند. با فرا رسیدن فصل بهار، بارشهای موسمی در بیشتر نقاط ایران انجام میشود ولی در سالهای اخیر چنین بارش سنگینی دیده نشده است. خبرگزاری مهر به نقل از منابع رسمی آتش نشانی تهران گفته احتمال نشست و یا آبرفت در پروژههای مسکونی وجود دارد ولی هنوز موردی گزارش نشده است.
حملات وسيع گروه طالبان به سفارتخانه های غربی و پارلمان افغانستان
گزارش های رسيده از افغانستان حاکی است که شورشيان طالبان روز يکشنبه حملات وسيعی را عليه سفارتخانه های غربی و پارلمان اين کشور در کابل که تحت حفاظت شديد امنيتی قرار دارند، صورت داده اند.
خبرگزاری های خارجی به نقل از شاهدان عينی و مقام های افغانستان گزارش داده اند که شورشيان طالبان مسووليت حملات روز يکشنبه به سفارتخانه های غربی را در مرکز پايتخت بر عهده گرفته اند.
از حوادث روز يکشنبه به عنوان یکی از بزرگترین حملات گروه طالبان از زمان ساقط شدن حکومت آنها در سال ۲۰۰۱ ياد شده است. هنوز آماری از میزان تلفات و خسارات این حملات منتشر نشده است.
شورشيان طالبان می گويند که هدف آنها، سفارتخانه های آلمان و بريتانيا و مراکز استقرار نيروهای نظامی غربی در افغانستان به رهبری ناتو بوده است.
يک سخنگوی اين گروه همچنين اعلام کرده که شورشيان وابسته به آنها در دو ولايت افغانستان دست به حملات مشابهی زده اند.
گزارش ها حاکی است که شورشيان در حملات خود اقدام به پرتاب خمپاره کرده اند که در نزديکی محل زندگی ديپلمات های بريتانيايی در منطقه موسوم به «سبز» فرود آمده است. به دنبال اين حمله دود غليظی به هوا برخاست.
دو راکت نيز به برج نگهبانی سفارت بريتانيا در کابل اصابت کرده است.
يک سخنگوی نيروی همکاری بين الملی امنيتی ناتو (ايساف) در توئيتری نوشته است که گزارشی مبنی بر بروز تلفات در نتيجه اين حملات به هفت نقطه شهر کابل دريافت نشده است.
وی گفته است که در صورت نياز، به اين اقدامات واکنش نشان خواهيم داد.
خبرگزاری رويترز می گويد که درگيری ها در نزديکی سفارتخانه های آلمان، روسيه، آمريکا و همچنين برخی از تاسيسات ايساف در جريان است و نيروهای امنيتی افغان به تقويت مواضع خود در مناطق مرکزی اقدام کرده اند.
بر اساس گزارش ها، سه راکت نيز به سوپرمارکتی در نزديکی سفارت آلمان اصابت کرده است. مهاجمان همچنين اقدام به شليک راکت به سوی ساختمان پارلمان افغانستان که در غرب شهر کابل قرار دارد کرده اند.
بسياری از نمايندگان مجلس پيش از انجام اين حملات، ساختمان مجلس را ترک کرده بودند.
رسانه های افغانستان نيز گزارش داده اند که شورشيان به هتل «استار» در نزديکی کاخ رياست جمهوری و سفارت ايران در کابل هجوم برده و دود سياهی از اين ساختمان به هوا بلند شده است.
در ولايت پکتيا نيز شورشيان اقدام به اشغال يک ساختمان چهار طبقه در نزديکی مقر رييس پليس کرده اند.
به گزارش رويترز، ذبيح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، گفته است که ما مسئوليت اين حملات را می پذيريم.
گروه طالبان گفته که اين عمليات طليعه آغاز حملات اين گروه در فصل بهار است.
انجام اين عمليات به نگرانی ها درباره عقب نشينی برنامه ريزی شده نيروهای رزمی خارجی از افغانستان در پايان سال ۲۰۱۴ دامن زده است.
خبرگزاری های خارجی به نقل از شاهدان عينی و مقام های افغانستان گزارش داده اند که شورشيان طالبان مسووليت حملات روز يکشنبه به سفارتخانه های غربی را در مرکز پايتخت بر عهده گرفته اند.
از حوادث روز يکشنبه به عنوان یکی از بزرگترین حملات گروه طالبان از زمان ساقط شدن حکومت آنها در سال ۲۰۰۱ ياد شده است. هنوز آماری از میزان تلفات و خسارات این حملات منتشر نشده است.
شورشيان طالبان می گويند که هدف آنها، سفارتخانه های آلمان و بريتانيا و مراکز استقرار نيروهای نظامی غربی در افغانستان به رهبری ناتو بوده است.
يک سخنگوی اين گروه همچنين اعلام کرده که شورشيان وابسته به آنها در دو ولايت افغانستان دست به حملات مشابهی زده اند.
گزارش ها حاکی است که شورشيان در حملات خود اقدام به پرتاب خمپاره کرده اند که در نزديکی محل زندگی ديپلمات های بريتانيايی در منطقه موسوم به «سبز» فرود آمده است. به دنبال اين حمله دود غليظی به هوا برخاست.
دو راکت نيز به برج نگهبانی سفارت بريتانيا در کابل اصابت کرده است.
يک سخنگوی نيروی همکاری بين الملی امنيتی ناتو (ايساف) در توئيتری نوشته است که گزارشی مبنی بر بروز تلفات در نتيجه اين حملات به هفت نقطه شهر کابل دريافت نشده است.
وی گفته است که در صورت نياز، به اين اقدامات واکنش نشان خواهيم داد.
خبرگزاری رويترز می گويد که درگيری ها در نزديکی سفارتخانه های آلمان، روسيه، آمريکا و همچنين برخی از تاسيسات ايساف در جريان است و نيروهای امنيتی افغان به تقويت مواضع خود در مناطق مرکزی اقدام کرده اند.
بر اساس گزارش ها، سه راکت نيز به سوپرمارکتی در نزديکی سفارت آلمان اصابت کرده است. مهاجمان همچنين اقدام به شليک راکت به سوی ساختمان پارلمان افغانستان که در غرب شهر کابل قرار دارد کرده اند.
بسياری از نمايندگان مجلس پيش از انجام اين حملات، ساختمان مجلس را ترک کرده بودند.
رسانه های افغانستان نيز گزارش داده اند که شورشيان به هتل «استار» در نزديکی کاخ رياست جمهوری و سفارت ايران در کابل هجوم برده و دود سياهی از اين ساختمان به هوا بلند شده است.
در ولايت پکتيا نيز شورشيان اقدام به اشغال يک ساختمان چهار طبقه در نزديکی مقر رييس پليس کرده اند.
به گزارش رويترز، ذبيح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، گفته است که ما مسئوليت اين حملات را می پذيريم.
گروه طالبان گفته که اين عمليات طليعه آغاز حملات اين گروه در فصل بهار است.
انجام اين عمليات به نگرانی ها درباره عقب نشينی برنامه ريزی شده نيروهای رزمی خارجی از افغانستان در پايان سال ۲۰۱۴ دامن زده است.
اولین انقلاب جنسی چه زمانی اتفاق افتاده است؟
یک تاریخدان انگلیسی در کتابی جدید مدعی شده که سنگ بنای اندیشه نوین بشر درباره عُرف جنسی و رویکرد آزادیمحور در قبال مسئله سکس در دوران معاصر و دهه ۶۰ میلادی رقم نخورده، بلکه نقطه تحول رفتار جنسی آدمی به سالیانی بسیار پیشتر و دهه ۱۷۶۰ میلادی باز میگردد، زمانی که نوعی «انقلاب جنسی» شکل گرفت و رویکرد تازه بشر را در قبال مسئله سکس نهادینه کرد.
کتاب یاد شده به قلم فرامرز دَبهویوالا، نویسنده و مورخ از دانشگاه آکسفورد، با عنوان «سرمنشأ سکس» به چاپ رسیده.
سایت «براوزر» گفتوگویی با این نویسنده و مورخ انجام داده که چکیده آن که در سایت انگلیسی «سالن» به چاپ رسیدهاست. برگردانی از این گفتوگو را در ادامه خواهید خواند:
درباره کتابتان، «سرمنشأ سکس»، برایمان بگویید.
فرامرز دبهویوالا: به عنوان یک تاریخدان خیلی شانس آوردم، چندان هم برایم فرقی نمیکند که کتابم چقدر بر روی زندگی خصوصی افراد تأثیر بگذارد. یک تاریخدان همیشه آرزویش این است که به موضوعی بربخورد که حائز اهمیت است و ابعاد آن نیز پیشتر شکافته نشده و بکر ماندهباشد؛ شانسی که من آوردم در واقع بر سر همین موضوع بود. کلی ماجرا و موضوع درباره وقایع عصر روشنگری اروپا وجود داشت که به خودی خود خارقالعاده بودند و برآیند کلیشان به انقلابی جنسی انجامیده بود. با این همه هیچ کدام از این رویدادها در یک جا گردآوری نشده و مورد بررسی قرار نگرفته بود، ازین رو من تلاش کردم که یک تاریخچه کامل پیرامون این موضع به نگارش درآورم.
اجازه بدهید درباره نوع تحولاتی که در کتابم مورد بحث قرار گرفته مثالی بزنم: تا قرن هفدهم میلادی، «سکس خارج از ازدواج» غیرقانونی به شمار میآمد و افرادی که به این عمل مبادرت میورزیدند مجازات میشدند. کیفرهای تعیین شده برای این نوع رابطه جنسی مدام تشدید میشد و آخرین کسی که به جرم زنا در انگلستان اعدام شد در سال ۱۶۵۴ به دار آویخته شد. اگر این بازه صد ساله از تاریخ را مثل یک فیلم از زمان این اعدام تا سال ۱۷۵۴ بر روی دور تند تماشا کنید، تغییری را در رفتار انسانها مشاهده خواهید کرد. گویی در این برهه از تاریخ روندی شتابدار از روابط جنسی خارج از ازدواج را ملاحظه میکنیم، که دیگر با تنبیه و مجازات روبهرو نمیشود.
جان ویلکس، سیاستمدار تندروی انگلیسی، در نوشتاری با نام «سلسله مقالاتی در باب زنان» جمله معروفی دارد با این مضمون که: «قبل از آنکه تسلیم مرگ شویم، بهجز چند همآغوشی خوب، زندگی چیز زیاد دیگری در چنته ندارد.» به باور من آنچه ویلکس گفته جانمایه اندیشه نوین درباره هدف زندگی، عظمت لذت جنسی و نقش سکس در حیات انسانها بر روی کره زمین است. و این تازه یکی از چندین مرحله تحول جنسی است، به همین دلیل من نام «نخستین انقلاب جنسی» را بر این دوره گذاشتهام.
چرا این تغییر در رویکرد بشر اتفاق افتاد؟
دبهویوالا: این تغییرات شامل چند بخش میشود، یکی از مهمترین آنها رشد شهرنشینی بود. تا سده هفدهم میلادی، تنها بخش بسیار کوچکی از شهروندان انگلیسی در شهرها زندگی میکردند. بیشتر انگلیسیها در آن زمان در روستاها و جوامع کوچک چند صد نفره زندگی میکردند. در چنین جوامع محدودی اجرای آموزههای دینی، و هدایت جنسی و مدیریت سیاسی افراد کار دشواری نیست. با این وجود در اواخر قرن هفدهم میلادی حرکت به سمت شهرنشینی با رشدی تصاعدی مواجه شد. تا پایان قرون وسطی، جمعیتی متشکل از ۴۰ هزار نفر در لندن زندگی میکردند اما بعد از آن تا سال ۱۸۰۰، لندن بزرگترین شهر جهان با بیش از یک میلیون سکنه بود.
لندن نقطه تمرکز اصلی کتاب من است، چون سبک جدید زندگی در چنین شهرهایی انواع فرصتهای مختلف را برای برخورداری از روابط جنسی آزاد و تبادل باورهای گوناگون برای اعضای جامعه به ارمغان آورد. در همین دوره رسانههای گروهی نیز در لندن پا به عرصه جامعه میگذارند. از دیدگاه اندیشهشناسی، در این مرحله است که شهروندان از باورهای قدیمی خود مبنی بر اعتبار بی چون و چرای کتاب مقدس و وجود قدرتی بیرونی فاصله گرفته و به سوی این باور حرکت میکنند که «وجدان فردی» و «خِرد» تنها ابزار واقعی سنجش میان درستی و نادرستی است. این تحول نیز در کنار دیگر موارد عامل مهمی در سستی تفکر سنتی درباره اخلاق و سکس است.
شما درباره تحولی زلزلهوار در رویکرد انسان در قبال مسئله سکس صحبت میکنید، اما روسپیها در درازای تاریخ حضوری ثابت داشته و شیطنتهای جنسی هم که از دیرباز جزو رفتارهای همیشگی بشر بودهاست.
دبهویوالا: فکر این که همه چیز همیشه ثابت است و سرشت انسان بدون تغییر باقی میماند خیلی خوشایند است. اما من چندان با این نظر موافق نیستم. البته، مردم بسیاری در دوران پیش از قرن هجدهم میلادی هم خارج از پیوند زناشویی رابطه جنسی داشتهاند. علاوه بر تمام مدارک موجود، ما با اطمینان از این واقعیت سخن میگوییم چون اسناد مجازات هزاران نفر که سالیانه به جرم رابطه جنسی «غیر قانونی» تنبیه میشدند در اختیارمان قرار دارد. میدانیم که هزاران نفر دیگر نیز وجود داشتهاند که به رغم انجام این عمل و همآغوشی خارج از عقد ازدواج بدون این که شناخته یا دستگیر شوند به زندگی خود ادامه دادند. اما نکته بسیار مهمی که در اینجا باید به آن توجه کرد این واقعیت است که مَنِش جامعه غرب در کشاکش این تحولها و رویدادها آرام آرام تغییر کرد.
تا قرن ۱۸ میلادی باور غالب درباره سکس این بود که این حقیقتِ زندگی، عملی گناهآلود است که آزاد گذاشتن آن خطر بالقوه زیادی دارد، و اینکه تنها جایی که میتوان به سکس پرداخت فقط و فقط در قالب ازدواج است. بخش عظیمی از نیروی جامعه صرف مهار و تربیت جنسی افراد توسط مراکزی مانند کلیساها، مکانهای دولتی و مردم عادی میشد. در آن دوران نظام مدون انتظامی وجود نداشت و این مردم کوچه و بازار بودند که به نوبت به عنوان پاسبان، دادرس و نگهبان ایفای نقش میکردند و عرفها را به شیوه گروهی در جوامع خود اجرا میکردند.
در نتیجه شرایط آن دوران، امروزه ما میتوانیم دادههای مربوط به سدههای دور را مورد بررسی دقیق قرار دهیم. برای نمونه میتوانیم فراوانی رابطه جنسی خارج از ازدواج را در جوامع قدیمی اندازهگیری کنیم، چون در آن زمان مردم دانش کافی درباره پیشگیری از بارداری ناخواسته نداشتند، و از درک دقیق چگونگی آبستن شدن زنان عاجز بودند. طبیعتاً روشهای پیشگیری از بارداری نیز در رفتار جنسی افراد جایی نداشتند. در نتیجه، دادههای اطلاعاتی بسیار خوبی درباره تولدهای خارج از ازدواج و نیز تولد در هفت ماه اول ازدواج در دست داریم که نشانه مستدلی از رابطه جنسی افراد در دوران پیش از ازدواج میباشد.
آمار حاصل از این دادهها، که برای نمونه کل انگلستان را تحت پوشش قرار داده، نشان میدهد که در سدههای ۱۶ و ۱۷ میلادی تأثیر این نظام جنسی منجر به تعداد کمی تولد خارج از ازدواج شد. در ۱۶۵۰، تنها یک درصد نوزادان متولد شده «نامشروع» بودند. تا سال ۱۸۰۰، این رقم به حدود ۲۵ درصد در میان فرزندان اول خانوادهها افزایش یافت و در همین زمان آمار حاکی از بارداری ۴۰ درصد از نوعروسان در زمان ازدواج است. انفجار جنسیای که در این دوره به چشم میخورد در نوع خود بیسابقه است و در نهایت به ریشه دواندن نوعی عُرف در جامعه میانجامد. بنابراین فکر میکنم که به موازات این تغییر رویکرد جنسی میتوانیم یک تحول رفتاری آشکار را در قرن هجدهم میلادی دنبال کنیم.
کتاب یاد شده به قلم فرامرز دَبهویوالا، نویسنده و مورخ از دانشگاه آکسفورد، با عنوان «سرمنشأ سکس» به چاپ رسیده.
سایت «براوزر» گفتوگویی با این نویسنده و مورخ انجام داده که چکیده آن که در سایت انگلیسی «سالن» به چاپ رسیدهاست. برگردانی از این گفتوگو را در ادامه خواهید خواند:
درباره کتابتان، «سرمنشأ سکس»، برایمان بگویید.
فرامرز دبهویوالا: به عنوان یک تاریخدان خیلی شانس آوردم، چندان هم برایم فرقی نمیکند که کتابم چقدر بر روی زندگی خصوصی افراد تأثیر بگذارد. یک تاریخدان همیشه آرزویش این است که به موضوعی بربخورد که حائز اهمیت است و ابعاد آن نیز پیشتر شکافته نشده و بکر ماندهباشد؛ شانسی که من آوردم در واقع بر سر همین موضوع بود. کلی ماجرا و موضوع درباره وقایع عصر روشنگری اروپا وجود داشت که به خودی خود خارقالعاده بودند و برآیند کلیشان به انقلابی جنسی انجامیده بود. با این همه هیچ کدام از این رویدادها در یک جا گردآوری نشده و مورد بررسی قرار نگرفته بود، ازین رو من تلاش کردم که یک تاریخچه کامل پیرامون این موضع به نگارش درآورم.
اجازه بدهید درباره نوع تحولاتی که در کتابم مورد بحث قرار گرفته مثالی بزنم: تا قرن هفدهم میلادی، «سکس خارج از ازدواج» غیرقانونی به شمار میآمد و افرادی که به این عمل مبادرت میورزیدند مجازات میشدند. کیفرهای تعیین شده برای این نوع رابطه جنسی مدام تشدید میشد و آخرین کسی که به جرم زنا در انگلستان اعدام شد در سال ۱۶۵۴ به دار آویخته شد. اگر این بازه صد ساله از تاریخ را مثل یک فیلم از زمان این اعدام تا سال ۱۷۵۴ بر روی دور تند تماشا کنید، تغییری را در رفتار انسانها مشاهده خواهید کرد. گویی در این برهه از تاریخ روندی شتابدار از روابط جنسی خارج از ازدواج را ملاحظه میکنیم، که دیگر با تنبیه و مجازات روبهرو نمیشود.
جان ویلکس، سیاستمدار تندروی انگلیسی، در نوشتاری با نام «سلسله مقالاتی در باب زنان» جمله معروفی دارد با این مضمون که: «قبل از آنکه تسلیم مرگ شویم، بهجز چند همآغوشی خوب، زندگی چیز زیاد دیگری در چنته ندارد.» به باور من آنچه ویلکس گفته جانمایه اندیشه نوین درباره هدف زندگی، عظمت لذت جنسی و نقش سکس در حیات انسانها بر روی کره زمین است. و این تازه یکی از چندین مرحله تحول جنسی است، به همین دلیل من نام «نخستین انقلاب جنسی» را بر این دوره گذاشتهام.
چرا این تغییر در رویکرد بشر اتفاق افتاد؟
دبهویوالا: این تغییرات شامل چند بخش میشود، یکی از مهمترین آنها رشد شهرنشینی بود. تا سده هفدهم میلادی، تنها بخش بسیار کوچکی از شهروندان انگلیسی در شهرها زندگی میکردند. بیشتر انگلیسیها در آن زمان در روستاها و جوامع کوچک چند صد نفره زندگی میکردند. در چنین جوامع محدودی اجرای آموزههای دینی، و هدایت جنسی و مدیریت سیاسی افراد کار دشواری نیست. با این وجود در اواخر قرن هفدهم میلادی حرکت به سمت شهرنشینی با رشدی تصاعدی مواجه شد. تا پایان قرون وسطی، جمعیتی متشکل از ۴۰ هزار نفر در لندن زندگی میکردند اما بعد از آن تا سال ۱۸۰۰، لندن بزرگترین شهر جهان با بیش از یک میلیون سکنه بود.
لندن نقطه تمرکز اصلی کتاب من است، چون سبک جدید زندگی در چنین شهرهایی انواع فرصتهای مختلف را برای برخورداری از روابط جنسی آزاد و تبادل باورهای گوناگون برای اعضای جامعه به ارمغان آورد. در همین دوره رسانههای گروهی نیز در لندن پا به عرصه جامعه میگذارند. از دیدگاه اندیشهشناسی، در این مرحله است که شهروندان از باورهای قدیمی خود مبنی بر اعتبار بی چون و چرای کتاب مقدس و وجود قدرتی بیرونی فاصله گرفته و به سوی این باور حرکت میکنند که «وجدان فردی» و «خِرد» تنها ابزار واقعی سنجش میان درستی و نادرستی است. این تحول نیز در کنار دیگر موارد عامل مهمی در سستی تفکر سنتی درباره اخلاق و سکس است.
شما درباره تحولی زلزلهوار در رویکرد انسان در قبال مسئله سکس صحبت میکنید، اما روسپیها در درازای تاریخ حضوری ثابت داشته و شیطنتهای جنسی هم که از دیرباز جزو رفتارهای همیشگی بشر بودهاست.
دبهویوالا: فکر این که همه چیز همیشه ثابت است و سرشت انسان بدون تغییر باقی میماند خیلی خوشایند است. اما من چندان با این نظر موافق نیستم. البته، مردم بسیاری در دوران پیش از قرن هجدهم میلادی هم خارج از پیوند زناشویی رابطه جنسی داشتهاند. علاوه بر تمام مدارک موجود، ما با اطمینان از این واقعیت سخن میگوییم چون اسناد مجازات هزاران نفر که سالیانه به جرم رابطه جنسی «غیر قانونی» تنبیه میشدند در اختیارمان قرار دارد. میدانیم که هزاران نفر دیگر نیز وجود داشتهاند که به رغم انجام این عمل و همآغوشی خارج از عقد ازدواج بدون این که شناخته یا دستگیر شوند به زندگی خود ادامه دادند. اما نکته بسیار مهمی که در اینجا باید به آن توجه کرد این واقعیت است که مَنِش جامعه غرب در کشاکش این تحولها و رویدادها آرام آرام تغییر کرد.
تا قرن ۱۸ میلادی باور غالب درباره سکس این بود که این حقیقتِ زندگی، عملی گناهآلود است که آزاد گذاشتن آن خطر بالقوه زیادی دارد، و اینکه تنها جایی که میتوان به سکس پرداخت فقط و فقط در قالب ازدواج است. بخش عظیمی از نیروی جامعه صرف مهار و تربیت جنسی افراد توسط مراکزی مانند کلیساها، مکانهای دولتی و مردم عادی میشد. در آن دوران نظام مدون انتظامی وجود نداشت و این مردم کوچه و بازار بودند که به نوبت به عنوان پاسبان، دادرس و نگهبان ایفای نقش میکردند و عرفها را به شیوه گروهی در جوامع خود اجرا میکردند.
در نتیجه شرایط آن دوران، امروزه ما میتوانیم دادههای مربوط به سدههای دور را مورد بررسی دقیق قرار دهیم. برای نمونه میتوانیم فراوانی رابطه جنسی خارج از ازدواج را در جوامع قدیمی اندازهگیری کنیم، چون در آن زمان مردم دانش کافی درباره پیشگیری از بارداری ناخواسته نداشتند، و از درک دقیق چگونگی آبستن شدن زنان عاجز بودند. طبیعتاً روشهای پیشگیری از بارداری نیز در رفتار جنسی افراد جایی نداشتند. در نتیجه، دادههای اطلاعاتی بسیار خوبی درباره تولدهای خارج از ازدواج و نیز تولد در هفت ماه اول ازدواج در دست داریم که نشانه مستدلی از رابطه جنسی افراد در دوران پیش از ازدواج میباشد.
آمار حاصل از این دادهها، که برای نمونه کل انگلستان را تحت پوشش قرار داده، نشان میدهد که در سدههای ۱۶ و ۱۷ میلادی تأثیر این نظام جنسی منجر به تعداد کمی تولد خارج از ازدواج شد. در ۱۶۵۰، تنها یک درصد نوزادان متولد شده «نامشروع» بودند. تا سال ۱۸۰۰، این رقم به حدود ۲۵ درصد در میان فرزندان اول خانوادهها افزایش یافت و در همین زمان آمار حاکی از بارداری ۴۰ درصد از نوعروسان در زمان ازدواج است. انفجار جنسیای که در این دوره به چشم میخورد در نوع خود بیسابقه است و در نهایت به ریشه دواندن نوعی عُرف در جامعه میانجامد. بنابراین فکر میکنم که به موازات این تغییر رویکرد جنسی میتوانیم یک تحول رفتاری آشکار را در قرن هجدهم میلادی دنبال کنیم.
حملات همزمان به اهداف مختلف در افغانستان
مردان مسلح امروز یکشنبه ۱۵ اپریل/ آوریل اهدافی را نقاط مختلف افغانستان، به شمول کابل، پایتخت و چندین ولایت دیگر مورد حمله قرار داده اند.
ساختمان مجلس افغانستان، یک هتل و چند سفارتخانه خارجی در کابل و فرودگاه جلال آباد از جمله اهداف حملات بود.همزمان با این، حملاتی در ولایات پکتیا، لوگر و ننگرهار نیز گزارش شده است.
گروه طالبان مسئولیت این حملات را برعهده گرفته است. یک سخنگوی این گروه گفت که "دهها بمبگذار انتحاری" را به کابل، پکتیا، لوگر و جلال آباد فرستاده اند.
در شهر کابل، پایتخت، چند سفارت خانه از جمله سفارتخانه های بریتانیا، آلمان و ژاپن مورد حمله راکتی قرار گرفت، اما به گفته مقامات، کسی در این حملات آسیب ندید.
ساختمان پارلمان افغانستان هم مورد حمله مهاجمان واقع شد.
یکی از اعضای پارلمان به خبرنگار بی بی سی فارسی در کابل گفت که شخصا اسلحه به دست گرفته و برای دفاع از ساختمان پارلمان به سوی مهاجمان تیراندازی کرده است.
رایان کروکر، سفیر آمریکا در کابل به تلویزیون سی ان ان گفت که واکنش مأموران امنیتی افغان به این حملات "نشانه ای روشن از پیشرفت" بود.
آقای کروکر گفت که طالبان در اطلاعیه دادن بهتر عمل می کنند تا در نبرد.
طالبان اعلام کرده است که حملات امروز آغاز دور بهاره جنگ خواهد بود و حملات مشابه ادامه خواهد داشت.
وزارت داخله (کشور) افغانستان می گوید، شانزده نفر از مهاجمان انتحاری در کابل، پکتیا، لوگر و جلال آباد کشته شده اند.
سخنگوی این وزارت به بی بی سی گفت که هنوز "یک یا دو نفر" از مهاجمان در کابل زنده هستند و در برابر نیروهای امنیتی مقاومت می کنند، اما او گفت که در سایر ولایات، تمامی مهاجمان کشته شده اند. به گفته وزارت داخله، دست کم یک نفر از مهاجمان انتحاری در شهر جلال آباد که زخمی شده بود، قبل از اجرای عملیات انتحاری بازداشت شده است.
او همچنین گفت که ۹ غیرنظامی در ولایات پکتیا و ننگرهار و چهارده نفر از نیروهای پلیس در این حوادث زخمی شده اند.
به گفته وزارت داخله افغانستان، در حملات کابل تا حالا به هیچ غیرنظامی آسیب نرسیده است.
حملات همزمان
رامین انوری، خبرنگار بی بی سی در کابل می گوید که نیروهای امنیتی چندین جاده منتهی به منطقه وزیر اکبر خان و همچنین پارلمان افغانستان در غرب شهر کابل را بروی رفت و آمد مسدود کرده اند و صدای تیراندازی از نقاط مختلف شهر به گوش می رسد.
یکی از حملات در محله وزیر اکبر خان صورت گرفته، جایی که سفارت خانه ها و دفاتر سازمان ملل متحد و ناتو در نزدیکی آن موقعیت دارد.
یک هتل تازه ساخت به نام "کابل استار" در مرکز این حملات قرار داشته و خبرنگاران می گویند بخشی از ساختمان این هتل آتش گرفته است.
صدای حداقل هفت انفجار در شهر کابل شنیده شده است.
یک مقام افغان گفته که ساختمان پارلمان افغانستان و همچنین سفارت روسیه در نزدیکی پارلمان نیز هدف حملات راکتی قرار گرفته است.
گزارش ها می رساند که حداقل شش نفر از مهاجمان مسلح در نزدیکی ساختمان پارلمان افغانستان با نیروهای امنیتی درگیر شده اند.
شماری از اعضای پارلمان افغانستان یکجا با نیروهای امنیتی سلاح بدست گرفته و با مهاجمان می جنگند.
گزارشها می رساند که حداقل دو راکت به هدف سفارت بریتانیا در کابل پرتاب شده است.
پلیس می گوید، در ولایت لوگر، شورشیان مسلح وارد یک ساختمان در پل علم، مرکز این ولایت شده و با نیروهای امنیتی درگیر شده اند.
همچنین از درگیری مسلحانه در شهر گردیز، مرکز ولایت پکتیا نیز گزارش شده است.
گروه طالبان مسئولیت این حملات را برعهده گرفته است. یک سخنگوی این گروه گفت که "دهها بمبگذار انتحاری" را به کابل، پکتیا، لوگر و جلال آباد فرستاده اند.
در شهر کابل، پایتخت، چند سفارت خانه از جمله سفارتخانه های بریتانیا، آلمان و ژاپن مورد حمله راکتی قرار گرفت، اما به گفته مقامات، کسی در این حملات آسیب ندید.
ساختمان پارلمان افغانستان هم مورد حمله مهاجمان واقع شد.
یکی از اعضای پارلمان به خبرنگار بی بی سی فارسی در کابل گفت که شخصا اسلحه به دست گرفته و برای دفاع از ساختمان پارلمان به سوی مهاجمان تیراندازی کرده است.
رایان کروکر، سفیر آمریکا در کابل به تلویزیون سی ان ان گفت که واکنش مأموران امنیتی افغان به این حملات "نشانه ای روشن از پیشرفت" بود.
آقای کروکر گفت که طالبان در اطلاعیه دادن بهتر عمل می کنند تا در نبرد.
طالبان اعلام کرده است که حملات امروز آغاز دور بهاره جنگ خواهد بود و حملات مشابه ادامه خواهد داشت.
وزارت داخله (کشور) افغانستان می گوید، شانزده نفر از مهاجمان انتحاری در کابل، پکتیا، لوگر و جلال آباد کشته شده اند.
سخنگوی این وزارت به بی بی سی گفت که هنوز "یک یا دو نفر" از مهاجمان در کابل زنده هستند و در برابر نیروهای امنیتی مقاومت می کنند، اما او گفت که در سایر ولایات، تمامی مهاجمان کشته شده اند. به گفته وزارت داخله، دست کم یک نفر از مهاجمان انتحاری در شهر جلال آباد که زخمی شده بود، قبل از اجرای عملیات انتحاری بازداشت شده است.
رامین انوری، خبرنگار بیبیسی فارسی
برای اجرای کاری به طرف ساختمان امنیت ملی در مرکز شهر کابل می رفتم که ناگهانی صدای تیراندازی شنیده شد و نیروهای پلیس همه خودروها را به سمت یک خیابان فرعی هدایت کردند. همه سراسیمه بودند.
خودروها شتابان خود را از راه اصلی به خیابان فرعی منحرف می کردند و عابران به شمول چندین زن، آشکارا می دویدند تا هر چه زودتر از محل فرار کنند؛ اما معلوم نبود می خواهند به کجا فرار کنند. دو خودرو که برای فرار از محل با هم رقابت می کردند، با هم برخورد کردند، اما این تصادف هم باعث توقف آنها نشد و همچنان به طرف یک راه فرعی گاز دادند.
صدای بوق خودروها، یکجا با هشدارهای بلندگوی پلیس و صدای تیراندازی سلاح سبک، وضعیت شهر نو را در مرکز شهر کابل، چشم به هم زدنی تغییر داده بود. در همین حال، صدای یک انفجار نیرومند در نزدیکی شهرنو، به سراسیمگی عابران افزود.
شماری از دکانداران در منطقه شهرنو، دکانهای خود را بستند، اما عده ای دیگر، با نگرانی منتظر بودند که چه خواهد شد. ظرف کمتر از ده دقیقه، جاده شهرنو کابل که یکی از مزدحم ترین جاده های کابل محسوب می شود، کاملا خالی از خودرو شد و همه جا را نیروهای پلیس فرا گرفت.
خودروها شتابان خود را از راه اصلی به خیابان فرعی منحرف می کردند و عابران به شمول چندین زن، آشکارا می دویدند تا هر چه زودتر از محل فرار کنند؛ اما معلوم نبود می خواهند به کجا فرار کنند. دو خودرو که برای فرار از محل با هم رقابت می کردند، با هم برخورد کردند، اما این تصادف هم باعث توقف آنها نشد و همچنان به طرف یک راه فرعی گاز دادند.
صدای بوق خودروها، یکجا با هشدارهای بلندگوی پلیس و صدای تیراندازی سلاح سبک، وضعیت شهر نو را در مرکز شهر کابل، چشم به هم زدنی تغییر داده بود. در همین حال، صدای یک انفجار نیرومند در نزدیکی شهرنو، به سراسیمگی عابران افزود.
شماری از دکانداران در منطقه شهرنو، دکانهای خود را بستند، اما عده ای دیگر، با نگرانی منتظر بودند که چه خواهد شد. ظرف کمتر از ده دقیقه، جاده شهرنو کابل که یکی از مزدحم ترین جاده های کابل محسوب می شود، کاملا خالی از خودرو شد و همه جا را نیروهای پلیس فرا گرفت.
به گفته وزارت داخله افغانستان، در حملات کابل تا حالا به هیچ غیرنظامی آسیب نرسیده است.
حملات همزمان
رامین انوری، خبرنگار بی بی سی در کابل می گوید که نیروهای امنیتی چندین جاده منتهی به منطقه وزیر اکبر خان و همچنین پارلمان افغانستان در غرب شهر کابل را بروی رفت و آمد مسدود کرده اند و صدای تیراندازی از نقاط مختلف شهر به گوش می رسد.
یکی از حملات در محله وزیر اکبر خان صورت گرفته، جایی که سفارت خانه ها و دفاتر سازمان ملل متحد و ناتو در نزدیکی آن موقعیت دارد.
یک هتل تازه ساخت به نام "کابل استار" در مرکز این حملات قرار داشته و خبرنگاران می گویند بخشی از ساختمان این هتل آتش گرفته است.
صدای حداقل هفت انفجار در شهر کابل شنیده شده است.
یک مقام افغان گفته که ساختمان پارلمان افغانستان و همچنین سفارت روسیه در نزدیکی پارلمان نیز هدف حملات راکتی قرار گرفته است.
گزارش ها می رساند که حداقل شش نفر از مهاجمان مسلح در نزدیکی ساختمان پارلمان افغانستان با نیروهای امنیتی درگیر شده اند.
شماری از اعضای پارلمان افغانستان یکجا با نیروهای امنیتی سلاح بدست گرفته و با مهاجمان می جنگند.
گزارشها می رساند که حداقل دو راکت به هدف سفارت بریتانیا در کابل پرتاب شده است.
پلیس می گوید، در ولایت لوگر، شورشیان مسلح وارد یک ساختمان در پل علم، مرکز این ولایت شده و با نیروهای امنیتی درگیر شده اند.
همچنین از درگیری مسلحانه در شهر گردیز، مرکز ولایت پکتیا نیز گزارش شده است.
- آلبوم عکس: حمله شورشیان مسلح به کابل
- مشاهدات رامین انوری، خبرنگار بیبیسی از حملات کابل
- گزارش لحظهبهلحظه از حملات کابل
- مشاهدات شما از حملات گسترده و هماهنگ به چند شهر افغانستان
گزارش همزمان بی بی سی فارسی
این بخش به طور خودکار به روز می شود
17:35 گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان گفت که هیچ کدام از کارکنان سفارت این کشور در کابل در جریان حملات امروز آسیب ندیده اند. او گفت که آلمان "تسلیم خشونت تروریست ها نخواهد شد".
17:30 ژنرال جان آلن، فرمانده آیساف می گوید که به نیروهای امنیتی افغان که به سرعت به حملات امروز واکنش نشان داده اند "بسیار افتخار می کند". او گفته است که درگیری ها ادامه دارد و اگر طرف افغان نیاز داشته باشد، نیروی آیساف به کمک خواهد آمد.
16:50 آیساف با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که نیروی واکنش سریع خود را آماده واکنش به حملات امروز کرده بود، اما احتیاجی به دخالت این نیرو پیدا نشد. به گفته آیساف حملات طالبان "عمدتا بی اثر" بود.
16:32 علی سلیمی، خبرنگار بی بی سی فارسی در کابل می گوید که اوضاع شهر اکنون آرام به نظر می رسد، اما دولت هنوز پایان درگیری ها را اعلام نکرده است.
16:25 تصاویر منتشر شده توسط خبرگزاری های بین المللی نشان می دهد که نیروهای آیساف و سربازان آمریکایی در مقابله با حملات مشارکت داشته اند، اما نیروی بین المللی حافظ صلح می گوید که رهبری عملیات به عهده نیروهای افغان بوده است.
15:56 رایان کروکر، سفیر آمریکا در کابل به سیانان گفت: "طالبان در اطلاعیه صادر کردن خیلی خوب هستند، اما در جنگیدن به آن خوبی نیستند".
15:51 وزارت داخله افغانستان می گوید که در جریان حملات کابل و ولایات پکتیا، لوگر و ننگرهار جمعا شانزده مهاجم انتحاری کشته شده اند و 9 غیرنظامی و 14 پلیس زخمی شده اند.
15:45 سخنگوی طالبان به خبرگزاری رویترز گفت که حملات امروز در تلافی سوزاندن قرآن، ویدیوی ادرار کردن سربازان آمریکایی بر اجساد و کشتار قندهار صورت گرفته است.
15:40 یکی از دستیاران حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان به خبرگزاری فرانسه گفته که آقای کرزی پس از آغاز حملات به مکانی امن در کابل منتقل شده است.
15:09 رایان کروکر، سفیر آمریکا در کابل به سیانان گفت که واکنش نیروهای امنیتی افغان به حملات امروز "نشانه ای روشن از پیشرفت" است.
15:00 یک مقام امنیتی به خبرگزاری فرانسه گفت که دو مهاجم که قصد حمله انتحاری به محمد کریم خلیلی، معاون رئیس جمهور را داشتند به همراه یک فرد مسلح دیگر بازداشت شده اند.
14:57 طالبان در اطلاعیه دوم خود اعلام کرده که به مقر به شدت محافظت شده رئیس جمهور حامد کرزی حمله کرده است. منابع مستقل این خبر را تأیید نکرده اند.
14:56 وزارت داخله می گوید که شماری از مهاجمان در کابل هنوز در برابر نیروهای امنیتی مقاومت می کنند.
14:55 مقامات امنیتی افغان در ولایت لوگر می گویند که درگیری مسلحانه شدید در این ولایت در جریان است.
14:45 شاهدان عینی از حمله به یک کاروان سربازان فرانسوی در جاده جلال آباد و همچنین حمله به مقر سربازان یونانی و ترک در کابل خبر می دهند.
14:41 لحظاتی پیش سه انفجار پی در پی در نزدیکی منطقه شهر نو شنیده شد.
14:40 هتل کابل استار در مقابل سفارت ترکیه و در نزدیکی سفارت ایران به شدت آسیب دیده است، این هتل یک سال پیش کارش را شروع کرده بود و تنها هتل کابل است که روی بامش محل فرود هلیکوپتر طراحی شده است.
14:35 بلال سروری، خبرنگار بی بی سی در کابل در صفحه توییتر خود نوشت: مقامات ارشد امنیتی و پلیس افغانستان می گویند که شبکه حقانی حملات امروز به کابل و ولایات را سازماندهی کرده است.
14:20 منابع پزشکی در کابل به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته اند که 5 نفر در جریان حملات زخمی شده اند. کشته شدن دست کم دو مهاجم مسلح هم گزارش شده است.
14:17 وزارت داخله افغانستان به رویترز گفته است که حملات در پکتیا و ننگرهار پایان یافته است.
14:15 صدای تیراندازی شدید در نزدیکی محله وزیر اکبرخان تا حدود ده دقیقه پیش شنیده می شد.
14:14 محمدنعیم لالی، نماینده مجلس افغانستان به رامین انوری، خبرنگار بیبیسی فارسی گفت که شخصا از روی بام مجلس مشغول تیراندازی به مهاجمان است.
14:10 همزمان با حملات به کابل، حملاتی هم علیه فرودگاه جلال آباد در شرق افغانستان رخ داده است.
14:08 خبرگزاری کیودو از اصابت سه راکت به محوطه سفارت ژاپن خبر می دهد ولی می گوید که کسی زخمی نشده است.
14:07 آلبوم عکس از حملات امروز کابل را اینجا ببینید.
14:05 اداره امنیت ملی افغانستان می گوید که همزمان با حملات کابل، کریم خلیلی، معاون دوم رئیس جمهور از یک سوءقصد جان سالم بدر برده است.
13:47 کارمند بریتانیایی یک شرکت امنیتی خصوصی به بی بی سی گفت که از پشت بامی در فاصله 800 متری، شاهد حملات بوده است. "دود را می دیدیم. آنها از آر پی جی استفاده می کردند و مأموران امنیتی افغان به آنها پاسخ می دادند. درگیری یک ساعتی ادامه داشت تا کم کم فروکش کرد. گزارش های اطلاعاتی از برنامه ریزی برای یک حمله بزرگ حکایت داشت، بنابراین زیاد غافلگیرکننده نبود".
13:43 وزارت امور خارجه آلمان می گوید که خساراتی به محوطه سفارتش در کابل وارد شده، اما ظاهرا کسی صدمه ندیده است.
13:41 آمریکا وقوع حملات در اطراف سفارت خود در کابل را تأیید کرد.
13:35 علی سلیمی، خبرنگار بی بی سی فارسی در کابل می گوید که بعضی گزارش ها حاکی از آن است که تعدادی از نمایندگان پارلمان افغانستان هم اسلحه به دست گرفته اند تا از ساختمان پارلمان دفاع کنند.
13:30 یک سخنگوی وزارت امور خارجه بریتانیا می گوید: "می توانیم وقوع حادثه ای در جریان را در منطقه دیپلماتیک کابل تأیید کنیم. با کارکنان سفارت دائم در تماس هستیم".
13:22 سفارت بریتانیا در کابل از اهداف حملات امروز بود. یک راکت هم به سوی خانه ای که گفته می شود محل سکونت دیپلمات های بریتانیایی بود، پرتاب شده است.
13:20 ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان به رویترز گفته است: این حملات آغاز دور بهاره حملات ماست و ماه ها برای آن برنامه ریزی شده بود.
13:10 ژنرال کارستن جکوبسن از نیروهای ایساف به بی بی سی گفت که تا این لحظه گزارشی از تلفات احتمالی در دست نیست.
یک سخنگوی طالبان گفت که مهاجمان انتحاری، پایگاه های ناتو و دفاتر خارجی را در کابل هدف قرار داده اند.
مردان مسلح اهدافی را نقاط مختلف افغانستان، به شمول کابل، پایتخت و چندین ولایت دیگر مورد حمله قرار داده اند.
صدای تیراندازی و انفجارهای سنگین در چندین نقطه مرکز شهر کابل شنیده شده و همچنین گزارشهایی از وقوع حمله در نزدیکی ساختمان پارلمان افغانستان منتشر شده است.
17:30 ژنرال جان آلن، فرمانده آیساف می گوید که به نیروهای امنیتی افغان که به سرعت به حملات امروز واکنش نشان داده اند "بسیار افتخار می کند". او گفته است که درگیری ها ادامه دارد و اگر طرف افغان نیاز داشته باشد، نیروی آیساف به کمک خواهد آمد.
16:50 آیساف با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که نیروی واکنش سریع خود را آماده واکنش به حملات امروز کرده بود، اما احتیاجی به دخالت این نیرو پیدا نشد. به گفته آیساف حملات طالبان "عمدتا بی اثر" بود.
16:32 علی سلیمی، خبرنگار بی بی سی فارسی در کابل می گوید که اوضاع شهر اکنون آرام به نظر می رسد، اما دولت هنوز پایان درگیری ها را اعلام نکرده است.
16:25 تصاویر منتشر شده توسط خبرگزاری های بین المللی نشان می دهد که نیروهای آیساف و سربازان آمریکایی در مقابله با حملات مشارکت داشته اند، اما نیروی بین المللی حافظ صلح می گوید که رهبری عملیات به عهده نیروهای افغان بوده است.
15:56 رایان کروکر، سفیر آمریکا در کابل به سیانان گفت: "طالبان در اطلاعیه صادر کردن خیلی خوب هستند، اما در جنگیدن به آن خوبی نیستند".
15:51 وزارت داخله افغانستان می گوید که در جریان حملات کابل و ولایات پکتیا، لوگر و ننگرهار جمعا شانزده مهاجم انتحاری کشته شده اند و 9 غیرنظامی و 14 پلیس زخمی شده اند.
15:45 سخنگوی طالبان به خبرگزاری رویترز گفت که حملات امروز در تلافی سوزاندن قرآن، ویدیوی ادرار کردن سربازان آمریکایی بر اجساد و کشتار قندهار صورت گرفته است.
15:40 یکی از دستیاران حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان به خبرگزاری فرانسه گفته که آقای کرزی پس از آغاز حملات به مکانی امن در کابل منتقل شده است.
15:09 رایان کروکر، سفیر آمریکا در کابل به سیانان گفت که واکنش نیروهای امنیتی افغان به حملات امروز "نشانه ای روشن از پیشرفت" است.
15:00 یک مقام امنیتی به خبرگزاری فرانسه گفت که دو مهاجم که قصد حمله انتحاری به محمد کریم خلیلی، معاون رئیس جمهور را داشتند به همراه یک فرد مسلح دیگر بازداشت شده اند.
14:57 طالبان در اطلاعیه دوم خود اعلام کرده که به مقر به شدت محافظت شده رئیس جمهور حامد کرزی حمله کرده است. منابع مستقل این خبر را تأیید نکرده اند.
14:56 وزارت داخله می گوید که شماری از مهاجمان در کابل هنوز در برابر نیروهای امنیتی مقاومت می کنند.
14:55 مقامات امنیتی افغان در ولایت لوگر می گویند که درگیری مسلحانه شدید در این ولایت در جریان است.
14:45 شاهدان عینی از حمله به یک کاروان سربازان فرانسوی در جاده جلال آباد و همچنین حمله به مقر سربازان یونانی و ترک در کابل خبر می دهند.
14:41 لحظاتی پیش سه انفجار پی در پی در نزدیکی منطقه شهر نو شنیده شد.
14:40 هتل کابل استار در مقابل سفارت ترکیه و در نزدیکی سفارت ایران به شدت آسیب دیده است، این هتل یک سال پیش کارش را شروع کرده بود و تنها هتل کابل است که روی بامش محل فرود هلیکوپتر طراحی شده است.
14:35 بلال سروری، خبرنگار بی بی سی در کابل در صفحه توییتر خود نوشت: مقامات ارشد امنیتی و پلیس افغانستان می گویند که شبکه حقانی حملات امروز به کابل و ولایات را سازماندهی کرده است.
14:20 منابع پزشکی در کابل به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته اند که 5 نفر در جریان حملات زخمی شده اند. کشته شدن دست کم دو مهاجم مسلح هم گزارش شده است.
14:17 وزارت داخله افغانستان به رویترز گفته است که حملات در پکتیا و ننگرهار پایان یافته است.
14:15 صدای تیراندازی شدید در نزدیکی محله وزیر اکبرخان تا حدود ده دقیقه پیش شنیده می شد.
14:14 محمدنعیم لالی، نماینده مجلس افغانستان به رامین انوری، خبرنگار بیبیسی فارسی گفت که شخصا از روی بام مجلس مشغول تیراندازی به مهاجمان است.
14:10 همزمان با حملات به کابل، حملاتی هم علیه فرودگاه جلال آباد در شرق افغانستان رخ داده است.
14:08 خبرگزاری کیودو از اصابت سه راکت به محوطه سفارت ژاپن خبر می دهد ولی می گوید که کسی زخمی نشده است.
14:07 آلبوم عکس از حملات امروز کابل را اینجا ببینید.
14:05 اداره امنیت ملی افغانستان می گوید که همزمان با حملات کابل، کریم خلیلی، معاون دوم رئیس جمهور از یک سوءقصد جان سالم بدر برده است.
13:47 کارمند بریتانیایی یک شرکت امنیتی خصوصی به بی بی سی گفت که از پشت بامی در فاصله 800 متری، شاهد حملات بوده است. "دود را می دیدیم. آنها از آر پی جی استفاده می کردند و مأموران امنیتی افغان به آنها پاسخ می دادند. درگیری یک ساعتی ادامه داشت تا کم کم فروکش کرد. گزارش های اطلاعاتی از برنامه ریزی برای یک حمله بزرگ حکایت داشت، بنابراین زیاد غافلگیرکننده نبود".
13:43 وزارت امور خارجه آلمان می گوید که خساراتی به محوطه سفارتش در کابل وارد شده، اما ظاهرا کسی صدمه ندیده است.
13:41 آمریکا وقوع حملات در اطراف سفارت خود در کابل را تأیید کرد.
13:35 علی سلیمی، خبرنگار بی بی سی فارسی در کابل می گوید که بعضی گزارش ها حاکی از آن است که تعدادی از نمایندگان پارلمان افغانستان هم اسلحه به دست گرفته اند تا از ساختمان پارلمان دفاع کنند.
13:30 یک سخنگوی وزارت امور خارجه بریتانیا می گوید: "می توانیم وقوع حادثه ای در جریان را در منطقه دیپلماتیک کابل تأیید کنیم. با کارکنان سفارت دائم در تماس هستیم".
13:22 سفارت بریتانیا در کابل از اهداف حملات امروز بود. یک راکت هم به سوی خانه ای که گفته می شود محل سکونت دیپلمات های بریتانیایی بود، پرتاب شده است.
13:20 ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان به رویترز گفته است: این حملات آغاز دور بهاره حملات ماست و ماه ها برای آن برنامه ریزی شده بود.
13:10 ژنرال کارستن جکوبسن از نیروهای ایساف به بی بی سی گفت که تا این لحظه گزارشی از تلفات احتمالی در دست نیست.
یک سخنگوی طالبان گفت که مهاجمان انتحاری، پایگاه های ناتو و دفاتر خارجی را در کابل هدف قرار داده اند.
مردان مسلح اهدافی را نقاط مختلف افغانستان، به شمول کابل، پایتخت و چندین ولایت دیگر مورد حمله قرار داده اند.
صدای تیراندازی و انفجارهای سنگین در چندین نقطه مرکز شهر کابل شنیده شده و همچنین گزارشهایی از وقوع حمله در نزدیکی ساختمان پارلمان افغانستان منتشر شده است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل نسبت به زمان برگزاری دور دوم مذاکرات ایران با گروه ۵ + ۱که قرار است بیش از یک ماه دیگر انجام شود، ابراز ناخشنودی کرده است.
آقای نتانیاهو درجریان نشستی با جوزف لیبرمن، از سناتورهای آمریکایی، گفت: "تصور اولیه من این است که به ایران یک جایزه داده اید. به این کشور پنج هفته وقت داده اید تا بدون هر گونه محدودیتی به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد."نخست وزیر اسرائیل افزود: "ایران باید گام هایی فوری بردارد. ابتدا تمامی فعالیت های غنی سازی را متوقف کند و تمامی تجهیزات مربوط به غنی سازی و فعالیت های هسته ای اش را در قم تعطیل کند. من فکر می کنم به بزرگترین حامی تروریسم نباید فرصت ساخت بمب اتمی داده شود. "
تازه ترین دور مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ روز شنبه ۲۶ فروردین ماه ( ۱۴ آوریل)در استانبول ترکیه برگزار شد.
دور قبلی مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در ژانویه سال ۲۰۱۱ میلادی در استانبول برگزارشد، که نتیجهای در بر نداشت.
در پایان این دور از مذاکرات سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران از روند "موفقیت آمیز" مذاکرات ابراز رضایت کرد و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم مذاکرات هسته ای با ایران را مفید و سودمند توصیف کرد.
خانم اشتون گفت که دور بعدی مذاکرات در ۲۳ ماه مه ( سوم خرداد) در بغداد برگزار می شود.
در پایان مذاکرات روز گذشته خانم اشتون با تاکید بر این نکته که گفتگوهایش با آقای جلیلی بسیار صریح بود، گفت که آقای جلیلی موافقت کرد دور بعدی دیدارها با هدف "پیشرفت واقعی" در روند مذاکرات انجام شود و افزود که موفقیت آمیز بودن این روند نیاز به ثبات قدم دارد.
سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و سرپرست گروه مذاکره کننده هسته ای ایران هم در کنفرانسی مطبوعاتی که پس از نشست روز گذشته برگزار شد، ضمن ابراز رضایت از مذاکرات گفت این طور نبود که ما نقاط اختلاف نداشتیم اما نکاتی که مورد توافق قرار گرفت قابل توجه بود.
آقای جلیلی گفت که رفتار آینده باید مبتنی بر جلب اعتماد ایران باشد و ما توافق کردیم که با رویکرد "مثبت و سازنده" مذاکرات را ادامه بدهیم.
بن رادز، معاون مشاور امنیت ملی آمریکا روز گذشته ( شنبه ۱۴ آوریل) در واکنش به نشست استانبول گفت که کاخ سفید گفتگوهای اخیر را 'اولین گام مثبت' تلقی می کند.
آقای رادز همچنین گفت:" آمریکا معتقد است فضا برای گفتگو درباره راه هایی که ایران بتواند با آن به تعهدات بین المللی اش عمل کند وجود دارد."
به رغم این که مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران تا کنون نتیجهای نداشته، اما برخی منابع خبری و دیپلماتیک نسبت به مذاکرات روز گذشته اظهار خوش بینی کرده بودند.
تنشها بر سر برنامه هستهای ایران طی هفتههای اخیر افزایش یافته و بحث احتمال حمله نظامی اسرائیل علیه تجهیزات هستهای ایران مطرح شده است. ایران نسبت به انتشار چنین گزارشهایی واکنش نشان داده و گفته است در صورت حمله، دست به اقدام متقابل خواهد زد.
دور قبلی مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در ژانویه سال ۲۰۱۱ میلادی در استانبول صورت گرفت که نتیجهای در بر نداشت.
برای اولین بار از زمان تاسیس بانک جهانی در پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا با چالشی جدی در انتخاب رئیس این نهاد بین المللی مواجه شده است.
رهبران برخی از کشورهای توسعه یافته و برخی از اقتصاد های در حال توسعه از دکتر جیم یونگ کیم، پزشک و انسان شناس که کاندیدای مورد نظر باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا برای ریاست این نهاد بین المللی است، حمایت نکرده اند.آمریکا که بزرگترین سهامدار بانک جهانی بشمار می رود، با پشتیبانی اروپا و ژاپن همواره در انتخاب رئیس این بانک نقشی اساسی داشته است.
به گفته تحلیل گران اقتصادی، براساس قوانینی نانوشته درحالی که اروپا تعیین کننده رئیس صندوق بین المللی پول است، آمریکا هم در انتخاب رئیس بانک جهانی نقشی کلیدی دارد.
در حالی که هیات مدیره بانک خود را برای رای گیری نهایی در روز دوشنبه ۱۶ آوریل آماده می کند، این بار به نظر می رسد که آمریکا با چالشی اساسی روبه روست.
براساس گزارش های منتشره، گروهی از مقامات سابق بانک جهانی در نامه ای حمایت خود را از اوکونجو آیویلا، اقتصاددان و وزیر اقتصاد نیجریه اعلام کرده اند.
هر چند در هفته های گذشته گروهی دیگر از اقتصاد دانان هم با امضای طوماری حمایت خود را از خوزه آنتونیو اوکامپو، وزیر سابق اقتصاد کلمبیا و از مقامات ارشد سازمان ملل اعلام کرده بودند، اما آقای اوکامپو در هفته گذشته اعلام کرد که به نفع خانم اوکونجو آیویلا از این رقابت های کناره گیری می کند.
به این ترتیب خانم اوکونجو آیویلا، تنها رقیب اصلی نامزد مورد حمایت آمریکا یعنی آقای کیم بشمار می رود.
واکنش های اخیر در این مورد که چه کسی رئیس آینده بانک جهانی خواهد شد نشان می دهد که اقتصادهای در حال توسعه به نحو فزاینده ای از سیستم فعلی انتخاب رئیس ناخشنود و خواستار تغییرات در آن هستند.
رهبران کشورهای موسوم به (بریکس) که شامل روسیه، برزیل، چین ، هند و افریقای جنوبی هستند، اخیرا خواستار تجدید نظر در سیستم رای گیری در بانک جهانی شده اند.
این در حالی است که به نظر می رسد کاندیداتوری دکتر کیم و حمایت آمریکا از او این فرصت را به کشورهای در حال توسعه داده است تا نامزدهای خود را برای کسب این پست معرفی کرده و از آنها حمایت کنند.
سارا بازوبندی تحلیل گر ارشد اقتصادی در موسسه تحقیقات اقتصادی روبینی، در گفتگویی با بی بی سی فارسی با اشاره به این که دلایل حمایت آمریکا از کاندیداتوری دکتر کیم هنوز بهدرستی مشخص نیست، گفت که کشورهای موسوم به بریکس که قدرت های اقتصادی نوظهور محسوب می شوند، در تلاشند تا در تصمیم گیری های بزرگ مالی جهان نقش مهم تری داشته باشند و معرفی کاندیدایی برای ریاست بانک جهانی می تواند نقطه شروعی برای این کشورها باشد.
کامران دادخواه استاد اقتصاد دانشگاه نورث ایسترن درباره علت مخالفت کشورها با کاندیدای مورد حمایت آمریکا به بی بی سی فارسی گفت سال گذشته تعدادی از کشورها که در زمینه اقتصادی به پیشرفت هایی رسیده اند، ضمن اعتراض به نحوه انتخاب رئیس بانک جهانی خواستار آن شدند تا این امتیاز از آمریکا که نقشی کلیدی در این روند دارد، گرفته شود.
کشورهایی که مخالف سیستم فعلی گزینش ریاست بانک جهانی هستند، در توجیه مخالفتشان می گویند بدون وجود یک روند رقابتی، امکان ظهور بهترین ایده ها در رهبری این نهاد بین المللی وجود نخواهد داشت.
به عقیده این کشورها، یک سیستم گزینشی که برپایه حمایت آمریکا و سایر قدرت های اقتصادی استوار باشد، حمایت سهامداران از رئیس بانک جهانی را محدود کرده و در نتییجه مانع از آن می شود که رئیس این نهاد بینالمللی بتواند به اصلاحات گسترده مورد نیاز دست بزند. نتیجه چنین سیستم گزینشی باعث می شود که بانک جهانی در اقدامات خود از الگویی پیروی کند که طبق آن وام های مشخصی در اختیار کشورها قرار میگیرد، هر چند این عملکرد با هدف این بانک که مقابله با فقر جهانی است ، انطباق ندارد.
اما رئیس بانک جهانی چه نقشی می تواند در تصمیم گیری های مهم این نهاد بین المللی داشته باشد که انتخاب آن در این دوره جنجال برانگیز شده است؟
کامران دادخواه معتقد است که این کشمکش ها نمی تواند نشانه با اهمیت بودن این مقام باشد، به این دلیل که تصمیمات بانک توسط هیات اجرایی متشکل از سهامداران این بانک گرفته می شود.
به گفته این استاد اقتصاد، به همین دلیل است که آمریکا به همراه کشورهای اروپایی و ژاپن به این دلیل که ۵۴ درصد از سهام بانک را در اختیار دارند از قدرت بیشتری در تصمیم گیری های این بانک برخوردارند.
سارا بازوبندی ، تحلیل گر ارشد اقتصادی هم معتقد است هر چند که رئیس یک موسسه مثل بانک جهانی دارای حق رای و تصمیم گیری هایی است، اما در عین حال این گونه موسسات تنها براساس تصمیم گیری های شخصی و فردی کار نمی کنند.
روسای پیشین بانک جهانی ضرورت تغییرات در این نهاد را تشخیص داده بودند. پانزده سال پیش جیمز ولفونسون سعی داشت که بانک جهانی را بیشتر به "بانک اطلاعات و مشاوره" تبدیل کند، به نحوی که بتواند بهترین دیدگاهها را برای رویارویی با چالش های ناشی از فقر جهانی ارائه دهد.
رابرت زولیک، که دوره ریاست او درحال اتمام است، بانک اطلاعاتی این نهاد را در اختیارپژوهشگران غیروابسته به بانک قرارداد و صندوقی را برای مواجهه با مسائلی مانند افزایش سریع بهای مواد غذایی در سطح جهانی ایجاد کرد.
با این همه تشکیلات اداری بانک مانع اصلی در راه تحقق این گونه اصلاحات است. در این تشکیلات کارایی به طور سنتی براساس حجم وام و کمک های اعطایی ارزیابی می شود تا تاثیر طرح ها در کمک به نیازمندان.
در پی انتشار اخباری در مورد هک شدن سیستم کارتهای بانکی و درخواست بانک مرکزی ایران برای تغییر رمز کارت های بانکی، گزارشها نشان می دهد که مردم به برخی شعب و خودپردازهای بانکی هجوم برده اند تا در اولین فرصت رمز کارت بانکی خود راعوض کنند.
خبرگزاری مهر از هجوم مردم به خودپردازهای بانکی خبر داده و نوشته است که "مردم نگران سوء استفاده از حساب های خود هستند."خبرگزاری فارس گزارش داده که در اغلب خودپردازها امکان برداشت پول وجود ندارد و "تنها گزینه تغییر رمز فعال است و برخی افراد برای برداشت وجه به خودپرداز مراجعه کرده بودند که تنها با گزینه تغییر رمز مواجه شدند و این مسئله مشکلاتی را برای افراد ایجاد کرده است."
این خبرگزاری نوشته که بانک مرکزی از تمام بانک ها خواسته که "تمام آیتم های خودپردازها غیر از گزینه تغییر رمز کارت غیرفعال شود."
روز گذشته بانک مرکزی ایران با انتشار اطلاعیه ای از تمام کسانی که کارت بانکی دارند خواست که برای "ارتقای سطح ایمنی" با مراجعه به خودپردازهای بانکی و شعب بانکها رمز کارتهای بانکی خود را تغییر دهند.
همزمان برخی بانکها نظیر بانک ملت، اقتصاد نوین و سامان نیز با فرستادن پیامک به مشتریان خود از آنها دعوت می کردند که هر چه سریعتر رمز کارتهای خود را عوض کنند.
در روزهای اخیر گزارش هایی در باره احتمال سوء استفاده از کارتهای بانکی و نشت اطلاعات مشتریان بانکها مطرح شده بود و بانک مرکزی نیز با آنکه آن را "شایعات در فضای مجازی" میداند، اما از آن به عنوان یکی از دلایل لزوم تغییر رمز کارتهای بانکی نام می برد.
انتشار اطلاعات سه میلیون مشتری بانکها
یک وبلاگ که در ایران فیلتر شده، اطلاعات کارت های بانکی سه میلیون مشتری بانکها را منتشر کرده و مدعی است که این کار را برای "اطلاع رسانی" انجام داده است.نویسنده وبلاگ توضیح داده که در سال گذشته به مدیران عامل بانکهای بزرگ ایران در زمینه امنیت اطلاعات مشتریان هشدار داده اما آنها توجهی نکرده اند. این وبلاگ یک شرکت پشتیبان بانکها را متهم کرده که نسبت به امنیت اطلاعات مشتریان بانکها بی توجه بوده است.
ناصر حکیمی، مدیر اداره نظام های پرداخت بانک مرکزی ایران در باره این موضوع به خبرگزاری مهر گفته است که "همکاران من در سیستم بانکی این موضوع را رصد می کنند."
آقای حکیمی اضافه کرده که برخی از افراد از موقعیت های خود سوء استفاده می کنند "البته اینگونه ادعاها اثبات شده نیست و تنها در حد ادعاست."
آنطور که از نوشته های وبلاگی که اطلاعات سه میلیون مشتری بانکی در آن منتشر شده بر می آید، نویسنده وبلاگ با شرکت پشتیبان بانکها همکاری داشته است.
خبرگزاری مهر در گزارشی می نویسد که "اطلاعات بانکی از شرکت الکترونیکی "ف.ا" به بیرون درز پیدا کرده است."
این خبرگزاری سپس در باره ماجرای لو رفتن اطلاعات سه میلیون مشتریان بانکی توضیح می دهد که "در پی اخراج یکی از مدیران این شرکت به دلیل اختلاف با مدیریت، این مدیر دیروز شنبه (۲۶ فروردین) این اطلاعات بانکی را افشا کرده است تا نشان دهد که عدم امنیت اطلاعات و روابط ناصحیح در بخش نظارتی سیستم بانکی وجود داشته است."
به نظر می رسد که بعد از انتشار اطلاعات کارتهای بانکی سه میلیون مشتری ده بانک کشور، بانک مرکزی ناچار شده تا اطلاعیه بدهد و از مشتریان بانکها بخواهد که رمز کارتهای خود را عوض کنند.
البته بانک مرکزی "ارتقای سطح ایمنی، ایجاد محدودیت در دسترسی غیر مجاز در شبکه کارتی کشور و حفاظت مشتریان در مقابل مخاطرات احتمالی ناشی از آن" را از جمله دیگر دلایل تغییر رمز کارت های بانکی می داند.
مدیر اداره نظام های پرداخت بانک مرکزی تاکید کرده که بانک مرکزی نیز به خاطر "رفع شائبه هایی که در ارتباط با کارتهای بانکی و اطلاعات مربوط در مردم ایجاد شده بود، اطلاعیه تغییر رمز را صادر کرده و با تغییر رمز مشکلی برای حساب های مردم ایجاد نخواهد شد."
بنابر تازه ترین گزارشی که بانک مرکزی از تحولات اقتصادی ایران سال ۱۳۸۹ منتشر کرده، در ایران تعداد کارتهای بانکی به سرعت در حال افزایش است.
بنابر این گزارش، در سال ۱۳۸۹ تعداد کارتهای بانکی در ایران به ۱۲۹ میلیون کارت رسیده است که حدود ۹۴ میلیون عدد از این کارتها، کارت برداشت از حسابهای بانکی (کارت بدهی یا Debit Card) است و بیشتر از ۳۳ میلیون کارت نیز کارت هدیه (پیش پرداخته یا Prepiad card) است. تنها یک میلیون و ۴۰۰ هزار تا از این کارتها کارت اعتباری یا Credit card است.
با دستور جدید بانک مرکزی برای تغییر رمز کارتهای بانکی، دستکم بخش عمده ای از صاحبان کارتهای بانکی باید با مراجعه به بانکها یا دستگاههای خودپرداز رمز کارتهای خود را عوض کنند.
بنابر گزارش بانک مرکزی ایران، اکنون تعداد خود پردازها یا ATM به بیشتر از ۲۰ هزار و ۶۰۰ و تعداد پایانههای فروش (کارتخوانها) به بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار دستگاه رسیده است.
بانک مرکزی با "پوزش" از مشتریانی که ناچار به تغییر اجباری رمز خود هستند، به همه مشتریان بانکی توصیه کرده که "حداقل هر سه ماه یک بار نسبت به تغییر رمز اول و دوم اینترنتی کارت خود اقدام" کنند.
نتانیاهو نحوۀ مذاکرات اتمی را هدیهای برای ایرانیها دانست
نخستوزیر اسرائیل از نحوۀ ادامۀ مذاکرات اتمی گروه ١+٥ با ایران ابراز بیصبری کرد و گفت که موکول شدن دور بعدی گفتگوها به روز ٢٣ ماه مه، باز هم مهلت دیگری به ایران خواهد داد تا غنیسازی اورانیوم را ادامه دهد. در مقابل مسئولان ایرانی، با اشاره به نشست دیروز از "رویکردی مثبت" سخن گفتند.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از این که دور بعدی مذاکرات گروه ١+٥ با ایران به بیش از یک ماه دیگر موکول شده، ابراز ناخرسندی کرد و گفت: "نخستین احساس من اینست که به ایرانیها هدیه دادهاند، چرا که بدین ترتیب ایران پنج هفتۀ دیگر وقت به دست آورده تا غنیسازی اورانیوم را بدون هیچ محدودیتی ادامه دهد".
نتانیاهو، پس از دیداری در شهر بیتالمقدس با سناتور آمریکایی، جوزف لیبرمن، بیصبری خود را در مورد مذاکره با ایران نشان داد و گفت: "به نظر من، ایران باید بلافاصله همۀ فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم را متوقف کند، سپس تمامی ذخیرۀ اورانیوم غنیشدۀ خود را تحویل دهد و بالاخره تأسیسات اتمی قم (فردو) را برچیند".
نخستوزیر اسرائیل افزود: "من همچنان اعتقاد دارم که اولین کشور تروریست دنیا نباید فرصتی برای ساخت سلاح اتمی داشته باشد".
بعد از پانزده ماه توقف، بالاخره مذاکرات ایران با گروه ١+٥ دیروز(شنبه) در استانبول از سر گرفته شد. هر دو طرف از این مذاکرات ابراز رضایت کردند و گفتند که دور بعدی گفتگوها روز ٢٣ ماه مه (سوم خرداد) در بغداد انجام خواهد شد.
سعید جلیلی، مسئول اصلی مذاکرات، روز یکشنبه در تهران، در بارۀ نشست استانبول گفت: "اين دور از مذاكرات نسبت به مذاكرات قبلي رو به جلو بود و طرف مقابل رويكرد مثبت داشت و همچنين نقش کاترین اشتون در ايجاد چنين فضايي قابل توجه است".
نتانیاهو، پس از دیداری در شهر بیتالمقدس با سناتور آمریکایی، جوزف لیبرمن، بیصبری خود را در مورد مذاکره با ایران نشان داد و گفت: "به نظر من، ایران باید بلافاصله همۀ فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم را متوقف کند، سپس تمامی ذخیرۀ اورانیوم غنیشدۀ خود را تحویل دهد و بالاخره تأسیسات اتمی قم (فردو) را برچیند".
نخستوزیر اسرائیل افزود: "من همچنان اعتقاد دارم که اولین کشور تروریست دنیا نباید فرصتی برای ساخت سلاح اتمی داشته باشد".
بعد از پانزده ماه توقف، بالاخره مذاکرات ایران با گروه ١+٥ دیروز(شنبه) در استانبول از سر گرفته شد. هر دو طرف از این مذاکرات ابراز رضایت کردند و گفتند که دور بعدی گفتگوها روز ٢٣ ماه مه (سوم خرداد) در بغداد انجام خواهد شد.
سعید جلیلی، مسئول اصلی مذاکرات، روز یکشنبه در تهران، در بارۀ نشست استانبول گفت: "اين دور از مذاكرات نسبت به مذاكرات قبلي رو به جلو بود و طرف مقابل رويكرد مثبت داشت و همچنين نقش کاترین اشتون در ايجاد چنين فضايي قابل توجه است".
آغاز فصل سرقت دیجیتالی در ایران
یک روز پس از آنکه فردی در شبکه های مجازی مدعی شد شماره حساب ها و کدهای بانکی سه میلیون نفر از مشتریان ده بانک خصوصی و دولتی را در اختیار گرفته است پلیس فتا یا همان پلیس فضای سایبری ایران، این اتفاق را تکذیب کرد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که فردی در یک وبلاگ هزاران هزار شماره حساب از بانک های مختلف را قرار داد و عنوان کرد که شماره حساب ها و کدهای بانکی سه میلیون نفر را در ایران به دست آورده ولی قصد دزدی ندارد. شماره حساب ها را بدون نام در وبلاگ قرار داده و کدها را نیز در میان سریای از اعداد مخفی کرده تا فقط صاحبان حساب ها متوجه شوند که او شماره حساب ها را واقعا به دست آورده است.از سوی دیگر بانک مرکزی ایران نیز اطلاعیه ای در سایت خود منتشر کرد و از همه مردم خواست تا رمز کارت های خود را عوض کنند و این شایعه که فضای مجازی را آکنده کرده بود را نیز تکذیب نکرد.
اما به ناگهان امروز پلیس فتا یا همان پلیس «فضای سایبری و فن آوری اطلاعات ایران» طی بیانیه ای مردم را به آرامش دعوت کرد و گفت:«اطلاعات مهمی لو نرفته است و اطلاعات لو رفته شامل نام و نام خانوادگی، شماره شناسنامه و دیگر اطلاعات شخصی افراد است.» اما از سویی دیگر فردی که دست به این کار زده در وبلاگی که شماره حساب و کد بانکی سه میلییون ایرانی را در آن منتشر کرده، مدعی است تنها هدف او تنبیه مدیران امنیتی بانک ها است که تنها به فکر اضافه کردن مال و املا ک خود هستند. چرا که او قبلا برای نشان دادن ضعف نقاط امنیتی شبکه امنیتی آنها اطلاعات حساب هزار نفر از مشتریان بانک های آنها را به صورت خصوصی برایشان میل کرده ولی آنها اهمیتی به این موضوع نداده اند و حالا او می خواهد نشان دهد که آنها برای امنیت مشتریان خود اهمیتی قایل نیستند.
نکته قابل توجه اینکه این فرد با ادعای آنکه از ایران گریخته است در انتهای یادداشت خود در وبلاگ مذکوراز نهادهای حقوق بشری تقاضای کمک کرده تا از دست آزار و اذیت های مقامات ایرانی در امان بماند.
نهایتا این ماجرا گویا به این نقطه ختم شده است که بانک مرکزی طی بیانیه ای بالاخره دزدیده شدن برخی از اطلاعات که غیر حساس خوانده است را قبول کرده و از مردم خواسته رمز خود را عوض کنند کاری که همیشه باید هر سه ماه یکبار انجام دهند. هرچند در بیانیه خود تاکید کرده است اطلاعات مهمی به دست سارق نیفتاده که بتواند از حساب مشتریان پولی برداشت کند.
معرفی کتاب "درخت توت"
"قربانیان تجاوز، رنجی را زیر پوست خود تحمل می کنند که هرگزآنها را رها نمی کند، مگراینکه به آنها با عشق و صبر فراوان کمک شود" این چکیده ی توصیه و درخواست خانم "لیلی منجمی" روانشناس و نویسنده و روزنامه نگارمقیم اروپا و استرالیاست.
کتاب "درخت توت" روایتی است داستان گونه و بسیاردقیق اززندگی بانوئی که درجوانی مورد تجاوز قرار گرفته و دهه ها با این زخم پنهان التیام ناپذیرجوانی، میان سالی خود را گذرانده وبالاخره درکهن سالی از زبان نویسنده کتاب "درخت توت" آنچه را که براو گذشته به صفحات سفید کاغذ می سپارد تا شاید درجائی، برای قربانی دیگری و یا حتی برای انسان های دیگری مفید افتد و تلنگُری باشد بروجدان جمعی جامعه.آخرین کتاب خانم "لیلی منجمی (ایزدی)" روانشناس و استاد سابق دانشگاه ملی ایران، به زبان انگلیسی به بازارآمده است.
لیلی منجمی دراین کتاب از زبان قهرمان داستان خود که بانوئی است نسبتاً سالخورده به موضوعی بسیار پیچیده و درعین حال دست و پا گیر در جوامعی مانند ایران می پردازد تحت عنوان "آبرو". این همان منش و بینش سربه مُهر فرهنگ اجتماع سنتی است که تحت عنوان "ترس از ریختن آبرو" قربانی تجاوزرا درطول سال ها وحتی شاید دهها دردایرهای ازتنهائی و رنج "ممنوعیت سخن گفتن ازآن" زندانی می کند. به قول هدایت "در زندگی زخم هائی است که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد".
"درخت توت" سومین کتاب خانم منجمی است. درکتاب دیگری لیلی منجمی به دوره ای زندگی بانوان ایرانی دراندرونی ی پادشاهان سلسله قاجارمی پردازد که خود ازبازماندگان این خاندان است. این کتاب که در نوع خود می تواند برای دوره ای از تاریخ تحول زنان ایران کتاب مرجع به حساب آید به زبان انگلیسی درکانادا به چاپ رسیده است.
شرکت نمایندگان پارلمان افغانستان در مبارزۀ مسلحانه علیه طالبان
حداقل شش حملۀ تروریستی انتحاری به طور همزمان توسط طالبان اجرا شد که سه مورد آن در مرکز کابل بود. سخنگوی طالبان این حملات را نشانۀ شروع عملیات "بهاری" اعلام کرد. در کابل، سفارتخانههای کشورهای غربی و همچنین مقر ناتو از اهداف اصلی بوده است. اما ظاهراً هیچکس، به غیر از تروریستهای انتحاری در این رویدادها کشته نشده است.
علاوه بر کابل، طالبان حملاتی را در ولایات پکتیا و لوگر به اجرا گذاشتهاند.ذبیحالله مجاهد، یکی از سخنگویان طالبان، در تماسی با خبرگزاری فرانسه، حملات امروز (یکشنبه) را "آغازگر تهاجم بهاری" طالبان توصیف کرد.
طالبان معمولاً حملات خود را طی فصل زمستان کاهش میدهند و به استراحت میپردازند و سپس با آغاز بهار فعالیت خود را از سر میگیرند.
به گفتۀ ذبیحالله مجاهد "دولت کابل ادعا کرده بود که طالبان دیگر قادر نخواهند بود حملات بهاری خود را از سرگیرند، اما عملیات امروز ما نشانگر آغاز این تهاجم است".
قبل از تماس ذبیحالله مجاهد با خبرگزاری فرانسه، طالبان اعلام کردند که از جمله پارلمان افغانستان و همچنین محلۀ سفارتخانهها را هدف گرفتهاند. به گفتۀ آنان، حمله به سفارتخانههای بریتانیا و آلمان جزء الویتها بوده است.
در این عملیات، سه موشک به سوپرمارکتی نزدیک سفارت آلمان اصابت کرد. همچنین یک نارنجک به طرف منزل یک دیپلمات انگلیسی پرتاب شد.
چند تن از نمایندگان پارلمان افغانستان به خبرگزاری فرانسه گفتند که "همراه با محافظان خود، در نبرد مسلحانه علیه گروهی از طالبان که ساختمان شش طبقۀ مقابل پارلمان را در اختیار گرفته بودند" شرکت جستهاند.
ظاهراً طالبان قصد نفوذ به ساختمان مجلس را داشتهاند اما در نهایت ناچار به پناه گرفتن در ساختمان روبرو شدهاند.
به نوشتۀ خبرگزاری رویترز، تا ساعت سه بعدازظهر یکشنبه به وقت اروپا، هیچ گزارشی مبنی بر وجود تلفات جانی در این حملات – به غیر از تروریستهای انتحاری- دریافت نشده است.
سرنوشت خاورمیانه در دست های یک مرد
این هفته هم با سه مقاله از سه هفته نامه فرانسوی با شما خواهیم بود. هفته نامه نول ابزرواتور هفته نامه اکسپرس و نهایتا هفته نامه لو پوئن. مقاله ای پیرامون برنامه هسته ای ایران، مقاله دیگر درباره معصومیت از دست رفته کودکی و دیگر مقاله پیرامون رقابت رسانه های عرب زبان برای تاثیر گذاری بر عرب تباران فرانسوی.
هفته نامه «نوول ابزرواتور» این هفته نیز با هرچه نزدیکتر شدن به دور اول انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، مطالب فراوانی در این زمینه در خود جای داده، اما در این میان مطلبی نیز دارد با موضوع برنامه هستهای ایران و مذاکرات اخیر تهران و کشورهای غربی که دور اول آن در استانبول برگزار شد و البته نقش آقای علی خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی در روند سیاستگزاری جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی و برنامه هستهای جمهوری اسلامی.
این هفتهنامه، رهبر جمهوری اسلامی ایران را اینگونه معرفی کرده است:« سرنوشت خاورمیانه به تصمیم مردی بستگی دارد، ۷۳ ساله که به گفته کارشناسان، هیچ وقت کشور خود را ترک نکرده است. این مرد یک عمامه مشکی به سر دارد، سنتی شیعی که نشاندهنده سیادت است، نام او علی خامنهای است.»
نویسنده این مقاله که تیتر « ایران: مذاکراتی برای آخرین شانسها» را برای مقاله خود انتخاب کرده در ادامه این مطلب این سؤال را مطرح میکند که:« آیا رهبر ایران آماده است تا پیشنهاد توافقی که برای غرب قابل قبول باشد ارایه کند؟» و در ادامه سعی کرده به این سؤال پاسخ دهد.
نویسنده مقاله در این زمینه نوشته:« به نظر میرسد او سرسختترین رهبر ایران تاکنون بوده است؛ او در سال ۲۰۰۹ به توافق تبادل سوخت هستهای که محمود احمدینژاد با آن موافقت کرده بود، گفت: نه.»
مقاله مجله ابزرواتور در ادامه با اشاره به گفتگوهای جاری ایران و غرب در استانبول به نقل از یک کارشناس نوشته است که شرایط جدید برای علی خامنه ای بسیار غیر قابل پذیرشتر شده است.
این مقاله در ادامه به تهدیداتی که جمهوری اسلامی ایران از جمله حمله اسراییل و ادامه تحریمهای اقتصادی و سیاسی روبه روی آن قرار دارد اشاره کرده و متذکر شده است: «دولت اوباما تمامی تلاش خود را میکند تا از هرگونه حمله اسراییل به ایران، حداقل تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا جلوگیری کند.»
این مقاله همچنین در ادامه به اختلافات درونی کشورهای عضو گروه ۱+۵ درمورد نحوه تعامل با ایران پرداخته و نوشته است:«برای گرفتن «بله» از سوی علی خامنهای، روسیه پیشنهاد داده است که در قبال همکاری ایران، برخی از تحریمهای سازمان ملل لغو شود که کشور فرانسه با آن مخالفت کرده و آن را «یک هدیه» برای ایران توصیف کرده در حالی که ایران مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد را زیر پا میگذارد.»
این مقاله در انتها به این نکته اشاره میکند که در فرانسه کارشناسان به روند مذاکرات با ایران بدبین هستند. خامنهای در مذاکرات به دنبال به دست آوردن وقت و رسیدن به مرحلهای است که جمهوری اسلامی بتواند ظرف چند هفته سلاح هستهای تولید کند و هدف دیگرش ایجاد چند دستگی در گروه ۱+۵ است تا ازحمله اسراییل در تابستان جلوگیری کند.
این مجله در ادامه به نقل از یک مقام فرانسوی نوشته است: «علی خامنهای سرنوشت دیگر رهبر منطقه خاورمیانه که برنامه هستهای خود را متوقف کرد را در نظر دارد: معمر قذافی.»
این مجله در صفحه ۱۰۹ خود مقاله قابل توجهی دارد. در این مقاله یک صفحهای به موضوع خشونت، اسلحه و کودکان پرداخته و از این طریق نقبی هم زده است به ترور چند کودک یهودی توسط یک مسلمان بنیادگرا که چندی پیش در فرانسه اتفاق افتاد.
آقای اریل وایزمن در این مقاله به این موضوع میپردازد که در زندگی امروزه ما نمیتوان گفت چیزی به نام معصومیت در دوران کودکی فرزندامان باقی مانده است.
او در این مقاله نوشته است:«پدیدهای همزمان در فرانسه و جهان پیدا شده بود، و آن از پای درآمدن کودکان توسط سلاحهای گرم است. سلاحهایی که دیگران به راحتی در اختیار میگیرند و کودکان را از پای درمیآورند و ما به تضاد جنایت و معصومیت خو گرفتهایم.» اما این مقاله در ادامه به جنبهای دیگر از تناسب جنایت و معصومیت میپردازد و میگوید:
این روزها، کودکان روزانه شاهد و شریک جرم صدها کشت و کشتاری هستند که در تلویزیون دیده میشود و شاید عامل مستقیم مرگ هزاران نفر در بازیهای کامپیوتری هستند که نیاز به یک دستور ساده در کنسول بازی دارد. نمی توان انکار کرد که «مرگ» پدیدهای است که پایش به دوران کودکی خانوادهها باز شده است.»
وایزمن در ادامه این سؤال را مطرح میکند: آیا ما اساساً نسلی اعجاب انگیز هستیم که شاهد خیزش قاتلان است، در تصور محمد مراح قتل کودکان را در نظر بگیرد بهخصوص کودکان یهودی؛ آیا چیزی شبیه به شان و اعتبار بیشتر در شغل آدم کشی است؟
نوسینده مقاله در ادامه به عادی شدن اسلحه در جوامع امروزی اشاره کرده و مینویسد: این روند عادی سازی اسلحه و وحشیگری در میان کودکان به حدی رسیده که این حجم از خشونت از قرن دهم میلادی تاکنون سابقه نداشته است.»
نویسنده مقاله در ادامه این سؤال را مطرح میکند که آیا ما والدین خوبی برای فرزندان خود هستیم؟ و مینویسید سکس و کشتار به موضوعات و محتواهایی بسیار عادی در کانالهای تلویزیونی و برنامههای تلویزیونی مختص به جوانان بدل شده است. و نکته قابل توجه آنکه این مقاله این نوع مدل تربیت کودکان و بزرگ کردن فرزندان توسط والدین، یعین بزرگ شدن کودکان در کنار پورنوگرافی و خشونت و اسلحه و مرگ را نوع جدیدی از بزرگ کردن کودکان توسط والدین توصیف میکند و آن را در مقابل کودکی و نوجوانی «قدیمی» قرار میدهد که دیگر اثری از معصومیت در آن دیده نمیشود و نهایتاً هشدار میدهد که با این روند جوامعی خالی و خالی تر از عاطفه خواهیم داشت که قتل و مرگ کمتر و کمتر قبح دارد.
در این هفته، مجله لو پوئن در میانه مقالات بسیار زیاد خود مقالهای دارد با موضوع بررسی اثر و اهمیت دو رسانه عرب زبان در میان عرب تباران فرانسه. یکی بخش عربی شبکه فرانس بیست و چهار متعلق به فرانسه و دیگری رسانه عربی الجزیره متعلق به کشور قطر.
لوپوئن دراین رابطه نوشته است که رقابت بین شبکه الجزیره و بخش عربی شبکه فرانس بیست و چهار از اهمیت بالایی در خاک فرانسه برخوردار است چرا که رسانه های عرب زبان تأثیر بالایی بر جمعیت زیاد مغربی الاصل فرانسه دارد. این موضوع تا جایی پر اهمیت شده که محتوای برنامههای شبکه الجزیره توجه بسیاری از مقامات فرانسوی را به خود جلب کرده است.
این مجله در ادامه در مقاله خود به نمونهای در این زمینه اشاره می کند و می نویسند یک واعظ مغربی به اسم یوسف القضاوی که اقامتش در خاک فرانسه توسط نیکولا سارکوزی ممنوع شده بود آن هم شخصی که توسط اتحادیه سازمان های اسلامی فرانسه به این کشور دعوت شده بوده است اکنون توسط برنامه خود به اسم شریعت و زندگی مهمان بخش عمدهای از عرب زبانان ساکن فرانسه است.
این مجله در مقاله خود با عنوان مسابقه فرانس بیست و چهار و الجزیره این سؤال را مطرح میکند که مخاطبین کانال الجزیره عربی در فرانسه چه تعدادی هستند؟
این مقاله در ادامه با اشاره به آمارها به این نکته تأکید میکند که بینندگان شبکه الجزیره عربی بیش از سه برابر تعداد بخش عربی شبکه فرانس بیست و چهار است. با این حال در ماجرای مراح (جوان مسلمان بنیادگرایی که هفت تن از جمله چهار کودک یهودی را چندی پیش به قتل رسانده بود) این شبکه توانست در دو روز بینندگان خود را به چهارصد هزار تا هشتصدهزار نفر برساند رقمی نزدیک به تعداد بینندگان شبکه الجزیره، و این عامل باعث شد رقابت این دو شبکه تنگاتنگ شود؛ هرچند که تاثیر شبکه الجزیره عربی بر فرانسوی های عرب تبار همچنان بسیار بیشتر از بخش عربی شبکه فرانس بیست و چهار است.
این هفتهنامه، رهبر جمهوری اسلامی ایران را اینگونه معرفی کرده است:« سرنوشت خاورمیانه به تصمیم مردی بستگی دارد، ۷۳ ساله که به گفته کارشناسان، هیچ وقت کشور خود را ترک نکرده است. این مرد یک عمامه مشکی به سر دارد، سنتی شیعی که نشاندهنده سیادت است، نام او علی خامنهای است.»
نویسنده این مقاله که تیتر « ایران: مذاکراتی برای آخرین شانسها» را برای مقاله خود انتخاب کرده در ادامه این مطلب این سؤال را مطرح میکند که:« آیا رهبر ایران آماده است تا پیشنهاد توافقی که برای غرب قابل قبول باشد ارایه کند؟» و در ادامه سعی کرده به این سؤال پاسخ دهد.
نویسنده مقاله در این زمینه نوشته:« به نظر میرسد او سرسختترین رهبر ایران تاکنون بوده است؛ او در سال ۲۰۰۹ به توافق تبادل سوخت هستهای که محمود احمدینژاد با آن موافقت کرده بود، گفت: نه.»
مقاله مجله ابزرواتور در ادامه با اشاره به گفتگوهای جاری ایران و غرب در استانبول به نقل از یک کارشناس نوشته است که شرایط جدید برای علی خامنه ای بسیار غیر قابل پذیرشتر شده است.
این مقاله در ادامه به تهدیداتی که جمهوری اسلامی ایران از جمله حمله اسراییل و ادامه تحریمهای اقتصادی و سیاسی روبه روی آن قرار دارد اشاره کرده و متذکر شده است: «دولت اوباما تمامی تلاش خود را میکند تا از هرگونه حمله اسراییل به ایران، حداقل تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا جلوگیری کند.»
این مقاله همچنین در ادامه به اختلافات درونی کشورهای عضو گروه ۱+۵ درمورد نحوه تعامل با ایران پرداخته و نوشته است:«برای گرفتن «بله» از سوی علی خامنهای، روسیه پیشنهاد داده است که در قبال همکاری ایران، برخی از تحریمهای سازمان ملل لغو شود که کشور فرانسه با آن مخالفت کرده و آن را «یک هدیه» برای ایران توصیف کرده در حالی که ایران مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد را زیر پا میگذارد.»
این مقاله در انتها به این نکته اشاره میکند که در فرانسه کارشناسان به روند مذاکرات با ایران بدبین هستند. خامنهای در مذاکرات به دنبال به دست آوردن وقت و رسیدن به مرحلهای است که جمهوری اسلامی بتواند ظرف چند هفته سلاح هستهای تولید کند و هدف دیگرش ایجاد چند دستگی در گروه ۱+۵ است تا ازحمله اسراییل در تابستان جلوگیری کند.
این مجله در ادامه به نقل از یک مقام فرانسوی نوشته است: «علی خامنهای سرنوشت دیگر رهبر منطقه خاورمیانه که برنامه هستهای خود را متوقف کرد را در نظر دارد: معمر قذافی.»
**********
هفته نامه دیگری که امروز مورد بررسی قرار میدهیم مجله اکسپرس است، مجلهای که عکس یک خودش را به کاندیداهای مختلف ریاست جمهوری فرانسه اختصاص داده.این مجله در صفحه ۱۰۹ خود مقاله قابل توجهی دارد. در این مقاله یک صفحهای به موضوع خشونت، اسلحه و کودکان پرداخته و از این طریق نقبی هم زده است به ترور چند کودک یهودی توسط یک مسلمان بنیادگرا که چندی پیش در فرانسه اتفاق افتاد.
آقای اریل وایزمن در این مقاله به این موضوع میپردازد که در زندگی امروزه ما نمیتوان گفت چیزی به نام معصومیت در دوران کودکی فرزندامان باقی مانده است.
او در این مقاله نوشته است:«پدیدهای همزمان در فرانسه و جهان پیدا شده بود، و آن از پای درآمدن کودکان توسط سلاحهای گرم است. سلاحهایی که دیگران به راحتی در اختیار میگیرند و کودکان را از پای درمیآورند و ما به تضاد جنایت و معصومیت خو گرفتهایم.» اما این مقاله در ادامه به جنبهای دیگر از تناسب جنایت و معصومیت میپردازد و میگوید:
این روزها، کودکان روزانه شاهد و شریک جرم صدها کشت و کشتاری هستند که در تلویزیون دیده میشود و شاید عامل مستقیم مرگ هزاران نفر در بازیهای کامپیوتری هستند که نیاز به یک دستور ساده در کنسول بازی دارد. نمی توان انکار کرد که «مرگ» پدیدهای است که پایش به دوران کودکی خانوادهها باز شده است.»
وایزمن در ادامه این سؤال را مطرح میکند: آیا ما اساساً نسلی اعجاب انگیز هستیم که شاهد خیزش قاتلان است، در تصور محمد مراح قتل کودکان را در نظر بگیرد بهخصوص کودکان یهودی؛ آیا چیزی شبیه به شان و اعتبار بیشتر در شغل آدم کشی است؟
نوسینده مقاله در ادامه به عادی شدن اسلحه در جوامع امروزی اشاره کرده و مینویسد: این روند عادی سازی اسلحه و وحشیگری در میان کودکان به حدی رسیده که این حجم از خشونت از قرن دهم میلادی تاکنون سابقه نداشته است.»
نویسنده مقاله در ادامه این سؤال را مطرح میکند که آیا ما والدین خوبی برای فرزندان خود هستیم؟ و مینویسید سکس و کشتار به موضوعات و محتواهایی بسیار عادی در کانالهای تلویزیونی و برنامههای تلویزیونی مختص به جوانان بدل شده است. و نکته قابل توجه آنکه این مقاله این نوع مدل تربیت کودکان و بزرگ کردن فرزندان توسط والدین، یعین بزرگ شدن کودکان در کنار پورنوگرافی و خشونت و اسلحه و مرگ را نوع جدیدی از بزرگ کردن کودکان توسط والدین توصیف میکند و آن را در مقابل کودکی و نوجوانی «قدیمی» قرار میدهد که دیگر اثری از معصومیت در آن دیده نمیشود و نهایتاً هشدار میدهد که با این روند جوامعی خالی و خالی تر از عاطفه خواهیم داشت که قتل و مرگ کمتر و کمتر قبح دارد.
**********
و اما مجله اخری که این پایان هفته آن را مرور میکنیم هفته نامه لو پوئن است.در این هفته، مجله لو پوئن در میانه مقالات بسیار زیاد خود مقالهای دارد با موضوع بررسی اثر و اهمیت دو رسانه عرب زبان در میان عرب تباران فرانسه. یکی بخش عربی شبکه فرانس بیست و چهار متعلق به فرانسه و دیگری رسانه عربی الجزیره متعلق به کشور قطر.
لوپوئن دراین رابطه نوشته است که رقابت بین شبکه الجزیره و بخش عربی شبکه فرانس بیست و چهار از اهمیت بالایی در خاک فرانسه برخوردار است چرا که رسانه های عرب زبان تأثیر بالایی بر جمعیت زیاد مغربی الاصل فرانسه دارد. این موضوع تا جایی پر اهمیت شده که محتوای برنامههای شبکه الجزیره توجه بسیاری از مقامات فرانسوی را به خود جلب کرده است.
این مجله در ادامه در مقاله خود به نمونهای در این زمینه اشاره می کند و می نویسند یک واعظ مغربی به اسم یوسف القضاوی که اقامتش در خاک فرانسه توسط نیکولا سارکوزی ممنوع شده بود آن هم شخصی که توسط اتحادیه سازمان های اسلامی فرانسه به این کشور دعوت شده بوده است اکنون توسط برنامه خود به اسم شریعت و زندگی مهمان بخش عمدهای از عرب زبانان ساکن فرانسه است.
این مجله در مقاله خود با عنوان مسابقه فرانس بیست و چهار و الجزیره این سؤال را مطرح میکند که مخاطبین کانال الجزیره عربی در فرانسه چه تعدادی هستند؟
این مقاله در ادامه با اشاره به آمارها به این نکته تأکید میکند که بینندگان شبکه الجزیره عربی بیش از سه برابر تعداد بخش عربی شبکه فرانس بیست و چهار است. با این حال در ماجرای مراح (جوان مسلمان بنیادگرایی که هفت تن از جمله چهار کودک یهودی را چندی پیش به قتل رسانده بود) این شبکه توانست در دو روز بینندگان خود را به چهارصد هزار تا هشتصدهزار نفر برساند رقمی نزدیک به تعداد بینندگان شبکه الجزیره، و این عامل باعث شد رقابت این دو شبکه تنگاتنگ شود؛ هرچند که تاثیر شبکه الجزیره عربی بر فرانسوی های عرب تبار همچنان بسیار بیشتر از بخش عربی شبکه فرانس بیست و چهار است.
تحلیلگران عرب و طرح صلح کوفی عنان
طرح کوفی عنان برای گشودن گرۀ کور سوریه، از نظر یکی از تحلیلگران عرب "در آستانه شکست نهایی قرار دارد چرا که وی با فشارهای متضاد و نفسگیری مواجه است. عنان در ابتدا قصد داشت رنگ و بویی انسانی به ماموریت خود داده و همگان را متوجه فاجعه انسانی حاکم بر سوریه کند اما مشخص شد که این مسئولیت به سرانجام نرسیده و طرحهای سیاسی، نظامی و امنیتی ویژهای در سوریه از سوی هر دو طرف درگیر پیگیری میشود".
سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان، دولت سوریه طرح آتشبس ارائه شده توسط کوفی عنان را به شکل شکنندهای به اجرا درآورد. نظامیان بشار اسد بدون اینکه ادوات نظامی سنگین خود را از شهرها خارج کنند، پس از چهارده ماه و از صبح جمعه شلیک گلوله به سمت معترضان را متوقف کرده و ادامه آتشبس را منوط به رعایت کامل آن از طرف اپوزیسیون و در مرحله دوم تحویل سلاح گروههای مخالف به دولت کردهاند. تحلیلگران عرب که اکثرا پیش از برقراری آتشبس نسبت به اجرای این طرح ابراز بدبینی میکردند، نظرها و تفسیرهای گوناگونی را در مورد احتمال حل و فصل بحران سوریه در سایه شرایط جدید کنونی ارائه کردهاند.
غالب قندیل از سیاستمداران لبنانی و چهرههای سنتی نزدیک به خانواده اسد در تحلیلی در خبرگزاری شرق جدید، اجرای طرح کوفی عنان را علامتی برای پیروزی دولت اسد بر مخالفانش میداند، چرا که معتقد است دولت سوریه توانست تعدیلاتی را که میخواست در طرح عنان اعمال کند. بدین ترتیب نیروهای نظامی از شهرها خارج نشده و ادامه آتشبس را منوط به رعایت آن از طرف اپوزیسیون کرده و در عین حال گفتهاند که مخالفان باید سلاح خود را نیز تحویل دهند و هر دو این موارد از طرف عنان در تهران پذیرفته شد.
قندیل مینویسد: «از جمله مهمترین پیروزیهای سیاسی دولت اسد این است که کوفی عنان به عنوان نماینده تامالاختیار شورای امنیت و اتحادیه عرب راضی شد تا روسیه بیشترین سهم را در نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل داشته باشد. از این مرحله به بعد و طبق طرح عنان، اپوزیسیون مجبور است تا با دولت اسد گفتگو کند. بدین ترتیب اپوزیسیون عملا در یک دوراهی مهلک قرار میگیرد؛ زیرا اگر وارد مذاکره شود عملا شعار خود مبنی بر لزوم سقوط دولت را زیر پا گذاشته و چنانچه به مذاکره تن ندهد آنگاه خود را به عنوان ناقض طرح عنان معرفی کرده است».
قندیل خبر داد که دولت سوریه برای مرحله بعد از فروپاشی اپوزیسیون برنامهریزی کرده و با آن بخشی از اپوزیسیون که خواستار سقوط دولت نیستند، مذاکره کرده و این گروه آماده است تا نقش فعالی را به عنوان اپوزیسیون در کشور ایفا کند.
اما عبدالرحمن الراشد سردبیر روزنامه فرامنطقهای الشرقالاوسط که رابطه نزدیکی با سیاستمداران عربستان دارد، نظری خلاف غالب قندیل دارد. وی معتقد است که طرح کوفی عنان، آخرین تلاشهایی است که برای ایجاد آرامش در سوریه اجرا میشود و از قضا این طرح محکوم به شکست است.
الراشد مینویسد: «نزدیکان عنان خبر دادهاند که خود وی نیز امیدی به آتشبس در سوریه ندارد. به این ترتیب آرامشی که اکنون برقرار شده، به زودی شکسته خواهد شد و دو احتمال ایجاد میشود. در احتمال نخست، دنیا در مییابد که نظام اسد تمایلی به آشتی با مخالفانش ندارد و زمان دخالتی جدیتر فرا رسیده است. در اینجا روسیه مانع اصلی برای هر گونه دخالتی در سوریه است که تاکنون موفق بوده و پس از این نیز خواهد بود. احتمال دوم این است که بار دیگر دنیا به نظاره خواهد نشست تا مردم سوریه به قتلگاه بروند؛ اما این بار دیگر با ماههای گذشته تفاوت دارد و مخالفان خشمگین بشار اسد قادر خواهند بود تا دمشق پیشروی کنند. هر چند نمیتوان زمان دقیقی را برای سقوط دولت اسد پیشبینی کرد، ولی این دولت اگر عاقل بود در مییافت که این ابتکار عمل برای نجات خودش است».
به گفته الراشد، دولت سوریه اگر واقعا خواستار گفتگو با مخالفانش و ایجاد آرامش در کشور بود، زمانی که هنوز وضعیت اینگونه آشفته نشده بود، راه گفتگو را باز میکرد و شکست تمامی میانجیگریهای سابق در کنار حمایت ثابت روسیه، چین و ایران باعث شده تا دولت اسد اعتماد به نفس بیشتری برای ادامه سرکوب خشونتبار و خونین مخالفانش بیابد.
در طرف مقابل این دو گونه تحلیل، نظر تحلیلگران نسبتا بیطرفتر و سیاستمدارتری نیز وجود دارد. راجح الخوری در روزنامه النهار لبنان پیشبینی میکند که در هر شرایطی باید تدبیر دیگری برای سوریه اندیشید؛ چرا که در هر حال چهارده ماه نبرد خونین در این کشور جریان داشته و نه دولت دیگر میتواند با مخالفانش کنار بیاید و نه مخالفان میتوانند این همه قربانی را فراموش کنند و به زندگی عادی خود زیر سایه حکومت اسد بازگردند.
الخوری مینویسد: «طرح کوفی عنان که فعلا از سوی هر دو طرف درگیری در سوریه پذیرفته شده، شامل بندی است که در نگاه اول ساده مینماید اما اگر به مرحله اجرا برسد؛ جز خونریزی بیشتر نتیجهای ندارد. بر اساس این بند، دولت سوریه موظف است بعد از برقراری آتشبس و ورود نیروهای پاسدار صلح، تمام زندانیان سیاسی را آزاد کرده و علاوه بر اجازه حضور به خبرنگاران خارجی؛ تظاهرات مردمی مسالمتآمیز را نیز آزاد کند. بدین ترتیب مردم سوریه بار دیگر به شکل میلیونی به خیابانها خواهند ریخت و هدف خود در سقوط دولت اسد را بار دیگر به شکل مسالمتآمیز پیگیری خواهند کرد. آیا دولت سوریه در این مرحله سکوت خواهد کرد و سقوط خود را نظارهگر میشود؟».
به نظر الخوری، شروع مجدد درگیریها در سوریه امری حتمی است که هیچ گریزی از آن نیست، چرا که نظام به هیچ عنوان قصد ندارد کنارهگیری کند و در عین حال دیوار ترس مردم نیز شکافی عمیق خورده و معترضان سوری دیگر محال است بپذیرند که به عقب بازگردند.
تحلیلگرانی نیز وجود دارند که نگاه خود را فراتر برده و به موضوع از زاویهای دیگر مینگرند. غسان شربل در سرمقاله الحیات مینویسد: «جنگ دو بار میکشد. بار اول هنگامی که بین فرزندان یک کشور شروع میشود و سیلی از خون و جنازه و بیوه و یتیم بر جای میگذرد و دومین بار زمانی که آتشبس برقرار میشود و دو طرف جنگ از عبرت گرفتن و نتیجهگیری از آنچه گذشت، فرار میکنند. اگر دلیل بروز جنگ کشف نشده و مداوا نشود، هیچ آتشبسی پایدار نبوده و صلح تنها توقفگاهی برای استراحت میان دو جنگ خواهد بود».
به نوشته شربل، در شرایط کنونی هیچ نشانهای از دو طرف درگیر در سوریه به چشم نمیخورد که ثابت کند این دو جناح از آنچه در یک سال گذشته بر کشورشان رفت درس گرفته و قصد داشته باشند، مشکلات را در سایه آتشبس برقرار شده حل و فصل کنند.
در نگاهی متفاوت، امین حطیط ژنرال بازنشسته ارتش لبنان، به موضوع آتشبس در سوریه از منظر نظامی ـ امنیتی نگاه کرده و بر این باور است که نحوه مبارزه ارتش سوریه با مخالفانش تابع یک استراتژی میدانی دقیق و حسابشده با شناخت کامل از طبیعت کشور بوده و به هیچ عنوان یک سرکوب کور و بیهدف نبود که در نهایت باعث شد دولت سوریه زمانی طرح آتشبس را بپذیرد که از نظر میدانی برتری کاملی بر مخالفان مسلحش داشته باشد.
حطیط در روزنامه البناء نوشت: «آینده سوریه در برابر دو احتمال است که در هر دو احتمال، دولت سوریه پیروز است. نخست اینکه طرح کوفی عنان علیرغم تمام موانع به شکل کامل اجرا شود و گروههای مخالف ابتدا سلاح خود را تحویل داده و سپس با دولت وارد گفتگو شوند. در این صورت واضح و روشن است که دولت اسد پیروز میدان درگیری است. در احتمال دوم، طرح صلح شکست خورده و مخالفان بار دیگر با دولت وارد نبرد میشوند که در این وضعیت قاعدتا از حجم سرزنش بینالمللی دولت اسد کم شده و اپوزیسیون مقصر شروع مجدد تنشها خواهد بود. چنانچه بپذیریم که اپوزیسیون به شکل کامل از طرف غرب حمایت میشود، در صورت بروز احتمال دوم؛ حامیان غربی اپوزیسیون از هماینک مشغول خلق دلیل و بهانه مبنی بر این خواهند بود که نظامیان اسد به آتشبس پایبند نبوده و کماکان مشغول قتل مردم هستند».
مشکلات اقتصادی شدید سوریه در سایه ماهها درگیری داخلی، عامل مهم دیگری در تعیین سرنوشت کشور است. عبده حسامالدین معاون وزیر نفت سوریه که ماه گذشته به ترکیه فرار کرده؛ میگوید که دولت اسد قادر به پرداخت حقوق سربازان و کارمندانش نیست و با بحران مالی بیسابقهای مواجه شده است.
به گفته حسامالدین، اسد راه را در این دید که سه قرض بسیار سنگین (ده میلیارد دلار از چین، 5 میلیارد دلار از روسیه و 5 میلیارد دلار از ایران) بگیرد. بدین ترتیب اگر دولت سوریه بر سر کار باقی بماند، مشخص نیست که از چه راهی قصد دارد بدهیهای خود را پرداخت کند و نتیجه این است که به نوعی مجری سیاستهای مسکو، پکن و تهران خواهد شد. در مقابل چنانچه اسد سقوط کند؛ کشوری ویرانه با میلیاردها دلار بدهی برای مخالفانش بر جای گذاشته که باز هم مشخص نیست این بدهیها چگونه قرار است پرداخت شود؛ لذا آتشبس کنونی، مفهوم چندانی نداشته و سرنوشت کشور در هر حال در مهی تیره و غلیظ فرو رفته است.
نتیجهگیری نهایی از نگاه غالب تحلیلگران عربی شاید در این عبارات محمد شمسالدین در پایگاه اینترنتی النشره باشد. وی معتقد است اصولا با توجه به اینکه هر کدام از طرفین درگیر در سوریه از طرف جهات خارجی حمایت میشوند، تعیین میانجی در این بین تنها برای مذاکره بیشتر میان این کشورها است.
به نوشته شمسالدین، ابتکارعمل کوفی عنان در آستانه شکست نهایی قرار دارد چرا که وی با فشارهای متضاد و نفسگیری مواجه است. عنان در ابتدا قصد داشت رنگ و بویی انسانی به ماموریت خود داده و همگان را متوجه فاجعه انسانی حاکم بر سوریه کند؛ اما مشخص شد که این مسئولیت به سرانجام نرسیده و طرحهای سیاسی، نظامی و امنیتی ویژهای در سوریه از سوی هر دو طرف درگیر پیگیری میشود.
مدیرعامل آب منطقهای مازندران خبر داد:
پروژه ۱۷۰ میلیاردی برای قرارگاه خاتمالانبیاء
رمضان طهماسبی٬ مدیرعامل آب منطقهای مازندران روز یکشنبه (۲۷ فروردین) به خبرگزاری فارس گفته قرارداد اجرای این پروژه پیشتر با یک شرکت چینی منعقد شده بود که در نهایت به قرارگاه «خاتمالانبیاء» واگذار شد.
بسیاری از فعالیتهای کلان اقتصادی سپاه پاسداران در سالهای اخیر در قالب قرارگاه خاتمالانبیاء صورت میگیرد.
این قرارگاه آنطور که مسئولان آن اعلام کردهاند تاکنون بیش از هزار و ۷۰۰ پروژه و طرح را در زمینههای مختلف اجرا کرده٬ اما مجموعه درآمدهای آن مشخص نیست.
شرکتهای وابسته به این نیرو مهر ماه سال ۱۳۸۸ در بزرگترین معامله تاریخ بورس ایران، ۵۰ درصد شرکت مخابرات به ارزش حدود هشت میلیارد دلار را خریداری کردند.
۲۰ بهمن ماه سال گذشته نیز ضیاءالدین حزنی٬ فرمانده «قرارگاه سازندگی قرب کوثر» گفته بود سپاه طی دو سال گذشته ۱۱ هزار پروژه اجرا کرده است.
سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه:
سازمان اوقاف به دنبال تولید امامزاده جدید نیست
علی محمدی٬ سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه اعلام کرد این سازمان با «امامزادههای دروغین» برخورد میکند٬ درب تمام این «امامزادهها» را میبندد و با متولیان آن برخورد خواهد کرد.
به گزارش روز یکشنبه (۲۷ فروردین) خبرگزاری مهر٬ آقای محمدی بدون آنکه به آمار «امامزادههای» دروغین اشارهای کند گفته است: «برخی امامزادهها هیچ پشتوانهای نداشته و سودجویان به دنبال کسب درآمد هستند.»
وی است: «سازمان اوقاف به دنبال تولید امامزاده جدید نیست و افرادی که به دور از چشم اوقاف امامزاده ایجاد کرده و سودجویی میکنند با آنها برخورد شده و درب آن بقعه بسته میشود.»
اول مرداد ماه سال گذشته سایت محافظهکار «سیاستنامه» در گزارشی اعلام کرده بود در ۳۰ سال گذشته به طور میانگین ۳۰۰ امامزاده در سال به امامزادههای کشور افزوده شده است.
این سایت با ابراز نگرانی از افزایش «امامزادههای دروغین» در ایران نوشته بود که «تعداد امامزادها در اوایل انقلاب ۱۵۰۰ تن بوده که متأسفانه به ۱۰هزار و ۵۰۰ تن» افزایش یافته است.
براساس آمار رسمی سازمان اوقاف و امور خیریه٬ در ایران بیش از هشت هزار امامزاده وجود دارد که زیر نظر این سازمان که رئیس آن از سوی علی خامنهای منصوب میشود٬ اداره میشوند.
اتهام جدید تاجزاده: ترغیب جوانان به تلاش برای انتخابات آزاد
سحام نیوز: فخرالسادات محتشمیپور، همسر مصطفی تاجزاده، خبر از تفهیم اتهامات جدیدی به این فعال سیاسی دادهاست. خانم محتشمیپور موارد جدیدی که به این زندانی سیاسی دربند تفهیم اتهام شدهاست را در صفحه فیسبوک خود منتشر کردهاست. به گزارش خبرنگاران سبز، رئیس ستاد انتخابات دولت سیدمحمد خاتمی به همسرش گزارش کردهاست:
دوشنبه به دادسرای اوین احضار شدم برای پرونده پانصد صفحه ای تازه ای که سازمان اطلاعات سپاه برایم تهیه کرده و براساس آن شکایت کرده بود. گفتم باید پرونده را بخوانم و باید وکیلم را ببینم و با او مشورت کنم. چون دفعه قبل که سه روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری حکم بازداشتم به درخواست سپاه امضا شده بود، در دادگاه از خود دفاع نکردم و تجدیدنظر هم نخواستم. این بار که باز هم چند روزی قبل از انتخابات مجلس سپاه شکایت کرده و پرونده جدید تدارک دیده احتمالا بازپرسی را هم لازم نمی دانم و در این مورد و برای تصمیماتی که در مورد اقدامات بعدی خود خواهم گرفت، باید با وکیلم مشورت کنم و باید دکتر حسین آبادی را ببینم و بعد تصمیم نهایی را بگیرم. پرونده را سه ساعت مطالعه کردم و چون درد گردنم شدید شد از بازپرس خواستم وقت دیگری برای مطالعه آن بگذارد. جالب است که موارد اتهامی از مقاله «پدر، مادر، ما باز هم متهمیم» آغاز شده و علیرغم این که رهبری گفته بود شکایت از طریق قانونی پی گیری شود و من و سایر دوستانم از طریق قانونی علیه ستاد کودتا و نیز شکنجه کنندگان شکایت کرده بودیم، این ها هم دو اتهام جدید من هستند. جالب تر این که دفاع من از آقای خاتمی که چندی پیش گفته بود آشتی کنید و طرفین خطاهای یکدیگر را ببخشند و من هم تأکید کرده بودم که شرایط خطرناک است و باید به سمت تفاهم پیش برویم، مورد اتهامی دیگر من بود!
بیانیه های سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی حتی آن ها که در محکومیت ترور شهید احمدی و انفجار در سیستان و بلوچستان صادر شده بود، هم موارد اتهامی من بود که تصمیم دارم مسئولیت همه بیانیه ها و موضع گیری های این دو حزب را بپذیرم درست مانند پرونده قبلی که در بازجویی ها مسئولیت همه مواضع و بیانیه ها را پذیرفتم و از آن ها دفاع کردم. یک مورد جالب دیگر ترغیب جوانان به تلاش برای انتخابات آزاد بود که آقایان حتی رعایت ظاهر را هم نکرده مکنونات قلبی شان را آشکار کرده بودند!
پرونده مربوط به قبل از عید بود. درست چند روز قبل از دوازده اسفند و انتخابات مجلس ولی احضار من بعد از موضع گیری علیه قتل های زنجیره ای بود. خلاصه عیدی ما را آقا مجتبی داد.
تاجزاده ادامه دادهاست: این ها بازی برد برد را فقط با آمریکا دنبال می کنند و با اصلاح طلبان فقط شیوه سرکوب را پیش گرفته اند و ادامه می دهند. این ها حتی سایت های مؤتلفه و آقای هاشمی و محسن رضایی را تحمل نمی کنند و به اختناق محض و النصر بالرعب اعتقاد دارند و تازه می خواهند جمهوری اسلامی، الگو هم باشد برای منطقه بلکه جهان.
او در پایان گفته است: کسانی که در زندان های شاه مرعوب شده اند فکر می کنند با زندان کردن مخالفانشان پایه های حکومتشان محکم می شود وگرنه کسی که خود زندانی بوده و ایستادگی کرده و ستم ستیز بوده روش ساواک و شاه را دنبال نمی کند.
دوشنبه به دادسرای اوین احضار شدم برای پرونده پانصد صفحه ای تازه ای که سازمان اطلاعات سپاه برایم تهیه کرده و براساس آن شکایت کرده بود. گفتم باید پرونده را بخوانم و باید وکیلم را ببینم و با او مشورت کنم. چون دفعه قبل که سه روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری حکم بازداشتم به درخواست سپاه امضا شده بود، در دادگاه از خود دفاع نکردم و تجدیدنظر هم نخواستم. این بار که باز هم چند روزی قبل از انتخابات مجلس سپاه شکایت کرده و پرونده جدید تدارک دیده احتمالا بازپرسی را هم لازم نمی دانم و در این مورد و برای تصمیماتی که در مورد اقدامات بعدی خود خواهم گرفت، باید با وکیلم مشورت کنم و باید دکتر حسین آبادی را ببینم و بعد تصمیم نهایی را بگیرم. پرونده را سه ساعت مطالعه کردم و چون درد گردنم شدید شد از بازپرس خواستم وقت دیگری برای مطالعه آن بگذارد. جالب است که موارد اتهامی از مقاله «پدر، مادر، ما باز هم متهمیم» آغاز شده و علیرغم این که رهبری گفته بود شکایت از طریق قانونی پی گیری شود و من و سایر دوستانم از طریق قانونی علیه ستاد کودتا و نیز شکنجه کنندگان شکایت کرده بودیم، این ها هم دو اتهام جدید من هستند. جالب تر این که دفاع من از آقای خاتمی که چندی پیش گفته بود آشتی کنید و طرفین خطاهای یکدیگر را ببخشند و من هم تأکید کرده بودم که شرایط خطرناک است و باید به سمت تفاهم پیش برویم، مورد اتهامی دیگر من بود!
بیانیه های سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی حتی آن ها که در محکومیت ترور شهید احمدی و انفجار در سیستان و بلوچستان صادر شده بود، هم موارد اتهامی من بود که تصمیم دارم مسئولیت همه بیانیه ها و موضع گیری های این دو حزب را بپذیرم درست مانند پرونده قبلی که در بازجویی ها مسئولیت همه مواضع و بیانیه ها را پذیرفتم و از آن ها دفاع کردم. یک مورد جالب دیگر ترغیب جوانان به تلاش برای انتخابات آزاد بود که آقایان حتی رعایت ظاهر را هم نکرده مکنونات قلبی شان را آشکار کرده بودند!
پرونده مربوط به قبل از عید بود. درست چند روز قبل از دوازده اسفند و انتخابات مجلس ولی احضار من بعد از موضع گیری علیه قتل های زنجیره ای بود. خلاصه عیدی ما را آقا مجتبی داد.
تاجزاده ادامه دادهاست: این ها بازی برد برد را فقط با آمریکا دنبال می کنند و با اصلاح طلبان فقط شیوه سرکوب را پیش گرفته اند و ادامه می دهند. این ها حتی سایت های مؤتلفه و آقای هاشمی و محسن رضایی را تحمل نمی کنند و به اختناق محض و النصر بالرعب اعتقاد دارند و تازه می خواهند جمهوری اسلامی، الگو هم باشد برای منطقه بلکه جهان.
او در پایان گفته است: کسانی که در زندان های شاه مرعوب شده اند فکر می کنند با زندان کردن مخالفانشان پایه های حکومتشان محکم می شود وگرنه کسی که خود زندانی بوده و ایستادگی کرده و ستم ستیز بوده روش ساواک و شاه را دنبال نمی کند.
گزارشی از سرقت اطلاعات شخصی مشتریان بانک ها
شرکت نرم افزار همکار بانک، برای تلافی هک کرد
خبر دست داشتن یک شرکت خدمات نرم افزاری که قبلا کار نصب خود پردازهای بانکی شبکه شتاب کشور را بر عهده داشته است، عملا ادعای مسؤلان بانکی کشور را در خصوص عدم هک شدن شبکه شتاب بانکی را بیاساس کرد.به گزارش خبرنگار ایلنا، با اعلام هک شدن ۳ میلیون کارت بانکی از اکثر بانکهای خصوصی و دولتی توسط هکرها ار روز گذشته و انتشار رمز آنها به همراه شماره کارت مشترکان در یک وبلاگ، موج تشویش و نگرانی در نزد مشترکان بانکی مبنی بر دستبرد به حسابها به وجود آورده است.
این در حالی است که مسؤلان از روز گذشته تا کنون این موضوع را تکذیب کرده و معتقدند که ارسال پیامک برای مشترکان مبنی بر تعویض رمز کارت به منظور افزایش ضریب امنیت بوده است.
اما با اظهارات یک مقام رسمی بانکی در خصوص وجود دست داشتن یک شرکت نرم افزاری که سابقا با بانکهای کشور در جهت راه اندازی سیستمهای خودپرداز همکاری داشته است، عملا به موضوع هک شدن شبکه شتاب بانکی از سوی این شرکت قوت بخشید.
این مقام بانکی در گفتوگو با ایلنا بیان داشت: این شرکت در پی قطع همکاری بانکها با آن، دست به اقدام تلافی جویانه زده و با انتشار شماره حساب بانکی مشترکان و رمز کارت آنها در یک وبلاگ، قصد داشته که شبکه شتاب را هک کند که موفق به این کار نشده است.
البته تلاشهای خبرنگار ایلنا مبنی بر گفتوگو با رئیس ادره نظامهای پرداخت الکترونیکی بانک مرکزی به نتیجه نرسید و این مقام حاضر به پاسخگوییی در این رابطه نشده است.
این در حالی است که مسؤلان دیگر بانکی مدعی هستند که این شرکت هیچ اختلالی در شبکه شتاب نتوانسته است ایجاد کند.
البته مسؤلان با نیت اصلی شرکت نرمافزاری که حاضر به بردن نام آن نشدهاند را اقدامی سیاسی و گرفتن تابعیت اعلام کردهاند.
حال این موضوع مطرح میشود که آیا به واقع سیستم شتاب در مقابل هرگونه حمله نرمافزاری آسیبپذیر بوده و توانایی مقابله با این حملات وجود دارد؟
این مسائل موجب شده است تا بسیاری از بانکها هرگونه عملیات بانکی در دستگاههای خودپرداز را منوط به تغییر رمز کنند. به همین دلیل نگرانی مشتریان بیشتر شده و هجوم آن ها به دستگاههای خودپرداز برای تغییر رمز و جلوگیری از دستبرد به حساب موجب اخلال در شبکه شتاب شده است.
از سوی دیگر یک مقام بانک مرکزی غیر فعال شدن عابر بانکهای کشور را تکذیب کرد.
این مقام بانکی هر گونه حمله سابیری و یا اختلال در کارتهای بانکی و شبکه شتاب را رد کرده است.
به هر حال آنچه مشاهده میشود این است که سیتم بانکی کشور از روز گذشته به تکاپو افتاده است تا در مقابل این حمله سایبری مقاومت کند.
سیلاب در راه است؛ تهرانی ها در خانه بمانند
شهروندان از تردد بی مورد و غیر ضروری در سطح شهر خودداری نمایند ، در صورت وقوع سیلابهای شدید به محدودهای مرتفع پناه ببرند، در صورت ادامه بارندگی موتور سواران از تردد در سطح شهر خودداری نمایندسازمان پیشگیری و مدیریت بحران تهران با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: با توجه به بارشهای ساعات اخیر تهران که منجر به سیلابهای محدود و بعضا توام با آبگرفتگی معابر شده، ستاد بحران به منظور مدیریت اصولی و کاهش خطرات احتمالی تشکیل و با بهرهگیری از دوربینهای شهری تمامی مناطق را رصد کرده و هدایت عملیاتی را بر عهده گرفته است.
به گزارش مهر، در این اطلاعیه ضمن تاکید بر اطلاعرسانی، در توصیههایی عمومی خطاب به شهروندان اعلام شده است: شهروندان از تردد بی مورد و غیر ضروری در سطح شهر خودداری نمایند ، در صورت وقوع سیلابهای شدید به محدودهای مرتفع پناه ببرند، در صورت ادامه بارندگی موتور سواران از تردد در سطح شهر خودداری نمایند، کودکان و سالمندان از تردد در سطح شهر خودداری نمایند و شهروندان محترم جهت دریافت اخبار صحیح از رادیو و تلویزیون استفاده کنند.
سخنگوی قوه قضاییه در جلسات هفتگی پاسخگوی این سؤالات هم باشند
پرسش های کلمه از دادستان کل کشور
کلمه: دادستان کل کشور به عنوان سخنگوی قوه قضاییه تاکنون ۲۸ جلسه پرسش و پاسخ با خبرنگاران برگزار کرده است. اما اکثر سؤالات این جلسات، در چارچوبی مشخص و نسبتا از پیش تعیین شده مطرح میشوند و به خصوص از کاستیهایی که دستگاه قضایی در التزام به حقوق شهروندان داشته و دارد، کمتر سخنی به میان میآید.آنچه در ادامه می آید، تعدادی از سؤالاتی است که در شرایط فعلی، ضروری است قوه قضاییه درباره آنها پاسخگو باشد. از آنجا که به علت محدودیت های اعمال شده، خبرنگاران کلمه امکان حضور در جلسه دادستانی کل کشور با خبرنگاران رسانه ها را ندارد، از سایر همکاران درخواست می شود سؤالات این رسانه را مطرح کنند.
از آنجا که این سوالات برای آقای محسنی اژهای دادستان محترم کشور ارسال شده است، کلمه درخواست دارد برای روشن شدن افکار عمومی در نشست خبری هفتگی پاسخگوی سؤالات زیر باشند:
شواهد و مستندات زیادی درباره دخالت عوامل امنیتی در تعیین احکام قضایی دادگاههای سیاسی وجود دارد. علت دخالت بازجویان در احکام صادره برای زندانیان سیاسی چیست؟
با توجه به دستور اکید رهبری مبنی بر احتساب یک روز انفرادی معادل ده روز زندان عادی، چرا این مساله تاکنون اجرایی نشده است؟
چهارده ماه از حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی میگذرد. با توجه به اینکه بر اساس قانون، هیچ شهروندی را نمیتوان بیش از ۲۴ ساعت بدون حکم قاضی در بازداشت نگه داشت، چرا تاکنون درابره مرجع صدور حکم، علت بازداشت و نحوه رسیدگی به این موضوع از سوی هیچ یک از مراجع رسمی توضیحی ارائه نشده است؟ چرا آنان که بدون حکم قانونی در زندان خانگی هستند، از حداقل حقوق و امکانات قانونی لازم برای یک زندانی نیز محروماند؟
بر اساس آییننامهها، زندانیانی که نیمی از محکومیت خود را سپری کردهاند، میتوانند از مرخصی استفاده کنند. چرا بسیاری از زندانیان سیاسی از این حق محروم شدهاند؟
علت محرومیت اکثر زندانیان سیاسی از ملاقات حضوری، تماس تلفنی و مرخصی چیست؟ و قوه قضاییه در برابر اظهاراتی که عملکرد جمهوری اسلامی را در این زمینهها با رژیم شاه مقایسه میکند و به وهن انقلاب و امام میانجامد، چه پاسخی دارد؟
تاکنون چندین نامه به رییس قوه قضاییه در خصوص شکنجه و رفتارهای غیرقانونی بازجویان با زندانیان سیاسی منتشر شده است، نتیجه تحقیقات قوه قضاییه در این رابطه چه بوده است؟ آیا تاکنون با خاطیان برخوردی صورت گرفته است؟ به طور مشخص، ضیا نبوی از دانشجویان زندانی اخیرا در نامه ای به افشای ابعاد شکنجه های اعمال شده بر خود پرداخته و به ضرب و شتم، تهدید به اعدام و انواع آزارهای جسمی و روانی اشاره کرده است. چرا دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به پیگیری اینگونه اظهارنامههای آشکار و صریح نمیپردازد و متخلفان را معرفی و مجازات نمیکند؟
به عنوان نمونهای دیگر، مهدی خزعلی، پزشک و فرزند آیت الله خزعلی، با ضرب و شتم بازداشت شده است و در حین بازداشت دست ایشان شکسته است. آیا با مامورانی که فرد بازداشت شده را کتک زده اند، برخورد مناسب قضایی صورت گرفته است؟
تاکنون بسیاری از زندانیان سیاسی در نامه های سرگشاده به مقامهای رده اول نظام، خواستار احقاق حقوق خود شده و از محتوای خلاف قانون پروندهها و بیپایه بودن احکام صادر شده، شکایت کردهاند؟ آیا قوه قضاییه به این شکایتها رسیدگی کرده و پروندههای موضوع شکایت را مورد بازنگری قرار داده است؟
دادستان تهران از مدتی قبل، تعیین تکلیف درخواستهای خانواده زندانیان سیاسی را به نظر شخص خود موکول کرده و از دیگران سلب اختیار کرده بود. اما در حال حاضر، حتی خود ایشان هم از رسیدگی به بسیاری از این درخواستها سر باز میزند و زندانیان و خانوادههای ایشان را در بلاتکلیفی نگه داشته است. آیا این رفتار، قانونی است؟ و قوه قضاییه درباره تخلفات ایشان چه پاسخی دارد؟
مقام های امنیتی و قضایی چندی پیش خبر از محاکمه برخی از ماموران نیروهای انتظامی داده بودند که در جریان رویدادهای سال ۱۳۸۸ با مردم به خشونت رفتار کردند. اگر ممکن است در این باره توضیح دهید.
چهارده ماه از شهادت صانع ژاله و محمد مختاری میگذرد. این دو نفر در جریان تظاهرات آرام ۲۵ بهمن در سال گذشته به شهادت رسیدند و شخص شما سال گذشته اعلام کردید که عاملان این جنایت را شناسایی کردهاید. برای آگاهی افکار عمومی، آخرین روند پیگیری این پرونده را اعلام فرمایید.
هک حساب مشتریان بانک ها به مجلس رسید؛ بهمنی احضار شد
بدنبال هک حساب سه میلیون مشتری بانک ها، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با تاکید براینکه مسئولان بانک مرکزی باید پاسخگوی عملکرد خود نسبت به درز اطلاعات محرمانه بانکی مردم باشند، از احضار رئیس کل بانک مرکزی به مجلس برای پاسخگویی در این باره خبر داد.ارسلان فتحی پور در گفتگو با مهر، در واکنش به هک سیستم اطلاعات ۱۰ بانک کشور و درز اطلاعات محرمانه بانکی ۳ میلیون نفر، اظهار داشت: این موضوع قطعا در دستور هفتگی جلسات آینده کمیسیون اقتصادی مجلس لحاظ خواهد شد تا ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد.
وی افزود: با توجه به اینکه طی روزهای آینده بهمنی رئیس کل بانک مرکزی به منظور شرکت در اجلاس بهاره بانک جهانی و صندوق بین المللی پول عازم آمریکا خواهد شد؛ لذا در نظر داریم پس از این سفر، او را به مجلس فرا بخوانیم تا پاسخگوی عملکرد خود نسبت به درز اطلاعات محرمانه بانکی مردم باشد.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس تصریح کرد: مسئولان بانک مرکزی و سایر بانکها باید نسبت به تخلفی که انجام شده است، پاسخگو باشند.
در همین حال، بانک مرکزی در اطلاعیه ای اعلام کرد: در پی بروز برخی شایعات در فضای مجازی و به منظور ارتقای سطح ایمنی، ایجاد محدودیت در دسترسی غیرمجاز در شبکه کارتی کشور و حفاظت مشتریان در مقابل مخاطرات احتمالی ناشی از آن، به بانک های کشور ابلاغ شده ضمن اعلام مراتب به دارندگان کارت هایی که طی چند ماه گذشته رمزخود را تغییر ندادهاند، با مراجعه به خودپردازها یا شعب بانک مربوطه نسبت به تغییر رمز کارت اقدام کنند.
قرارگاه خاتم الانبیا رقیب چینی ها در سد هراز شد
بعد از سلطه خاتم الانبیا بر حفاری ها و صادرات نفت و شرکت های مخابراتی، مدیرعامل آب منطقهای مازندران گفت: پروژههای سد هراز در شهرستان آمل توسط قرارگاه خاتمالانبیا احداث میشود.رمضان طهماسبی با اشاره به اینکه برای حضور در سد هراز شرکتهای چینی اعلام آمادگی کردهاند، اظهار داشت: در این راستا قرارداد اولیه با این گروه منعقد شده است.
وی با بیان اینکه حضور شرکتهای خارجی هم یکی از گزینههای تامین اعتبار است، عنوان کرد: ولی با شرایط جدید در یک ماه اخیر ایجاد شده امیدواریم این اعتبار از طریق تامین اعتبار قرارگاه خاتمالانبیا تامین شود.
طهماسبی با تاکید بر اینکه قرارداد اولیه با شرکت چینی نزدیک به ۲۰۰ میلیون یورو است، یادآور شد: این قرارداد برای احداث سد و نیروگاه منعقد شده، اما الان قرارداد دیگری با ترک تشریفات به میزان ۱۷۰ میلیارد تومان با قرارگاه اجرایی شده است.
وی از رد عدم احتمال حضور چینیها در پروژه سد هراز خبر داد و گفت: اگر این شرکت خارجی وارد پروژه شوند برای احداث جاده جایگزین نیروگاه میشوند.
مدیرعامل آب منطقهای مازندران با تاکید بر اینکه در بخش آب مازندران سرمایهگذاری کافی صورت نگرفته است، متذکر شد: در ۳۰ سال گذشته ۶۰ هزار میلیارد تومان در بخش آب مازندران اعتبار هزینه شده است اما هنوز کمبودهایی در این زمینه وجود دارد.
این مسئول در پایان اذعان داشت: آب مازندران به اندازه ۱۴۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد.
جرس:
مردان مسلح اهدافی را در نقاط مختلف افغانستان، شامل کابل، پایتخت و چندین ولایت دیگر مورد حمله قرار داده اند.
صدای تیراندازی و انفجارهای سنگین در چندین نقطه مرکز شهر کابل شنیده شده و همچنین گزارشهایی از وقوع حمله در نزدیکی ساختمان پارلمان افغانستان منتشر شده است.
همزمان با این حمله، حملاتی در ولایات پکتیا، لوگر و ننگرهار نیز گزارش شده است.
گروه طالبان مسئولیت این حملات را برعهده گرفته است.
یک سخنگوی این گروه گفت که مهاجمان انتحاری، پایگاه های ناتو و دفاتر خارجی را در کابل هدف قرار دادهاند.
به گزارش رادیو فردا، خبرگزاریهای خارجی به نقل از شاهدان عينی و مقام های افغانستان گزارش دادهاند که شورشيان طالبان مسووليت حملات روز يکشنبه به سفارتخانههای غربی را در مرکز پايتخت بر عهده گرفته اند.
از حوادث روز يکشنبه به عنوان یکی از بزرگترین حملات گروه طالبان از زمان ساقط شدن حکومت آنها در سال ۲۰۰۱ ياد شده است. هنوز آماری از میزان تلفات و خسارات این حملات منتشر نشده است.
همچنین خبرنگار بی بی سی در شهر جلال آباد، مرکز ولایت ننگرهار می گوید که دو نفر از مهاجمان انتحاری از سوی نیروهای امنیتی زنده بازداشت شده اند، اما دو نفر دیگر توانسته اند جلیقه های انتحاری خود را منفجر کنند.
رامین انوری، خبرنگار بی بی سی در کابل می گوید که نیروهای امنیتی چندین جاده منتهی به منطقه وزیر اکبر خان و همچنین پارلمان افغانستان در غرب شهر کابل را بروی رفت و آمد مسدود کرده اند و صدای تیراندازی از نقاط مختلف شهر به گوش می رسد.
یکی از حملات در محله وزیر اکبر خان صورت گرفته، جایی که سفارت خانه ها و دفاتر سازمان ملل متحد و ناتو در نزدیکی آن موقعیت دارد.
یک هتل تازه ساخت به نام "کابل استار" در مرکز این حملات قرار داشته و خبرنگاران می گویند بخشی از ساختمان این هتل آتش گرفته است.
صدای حداقل هفت انفجار در شهر کابل شنیده شده است.
یک مقام افغان گفته که ساختمان پارلمان افغانستان و همچنین سفارت روسیه در نزدیکی پارلمان نیز هدف حملات راکتی قرار گرفته است.
گزارشها میرساند که حداقل شش نفر از مهاجمان مسلح در نزدیکی ساختمان پارلمان افغانستان با نیروهای امنیتی درگیر شده اند.
شماری از اعضای پارلمان افغانستان یکجا با نیروهای امنیتی سلاح بدست گرفته و با مهاجمان میجنگند.
گزارشها حاکیست که حداقل دو راکت به هدف سفارت بریتانیا در کابل پرتاب شده است.
پلیس می گوید، در ولایت لوگر، شورشیان مسلح وارد یک ساختمان در پل علم، مرکز این ولایت شده و با نیروهای امنیتی درگیر شده اند.
همچنین از درگیری مسلحانه در شهر گردیز، مرکز ولایت پکتیا نیز گزارش شده است.
مردان مسلح اهدافی را در نقاط مختلف افغانستان، شامل کابل، پایتخت و چندین ولایت دیگر مورد حمله قرار داده اند.
صدای تیراندازی و انفجارهای سنگین در چندین نقطه مرکز شهر کابل شنیده شده و همچنین گزارشهایی از وقوع حمله در نزدیکی ساختمان پارلمان افغانستان منتشر شده است.
همزمان با این حمله، حملاتی در ولایات پکتیا، لوگر و ننگرهار نیز گزارش شده است.
گروه طالبان مسئولیت این حملات را برعهده گرفته است.
یک سخنگوی این گروه گفت که مهاجمان انتحاری، پایگاه های ناتو و دفاتر خارجی را در کابل هدف قرار دادهاند.
به گزارش رادیو فردا، خبرگزاریهای خارجی به نقل از شاهدان عينی و مقام های افغانستان گزارش دادهاند که شورشيان طالبان مسووليت حملات روز يکشنبه به سفارتخانههای غربی را در مرکز پايتخت بر عهده گرفته اند.
از حوادث روز يکشنبه به عنوان یکی از بزرگترین حملات گروه طالبان از زمان ساقط شدن حکومت آنها در سال ۲۰۰۱ ياد شده است. هنوز آماری از میزان تلفات و خسارات این حملات منتشر نشده است.
همچنین خبرنگار بی بی سی در شهر جلال آباد، مرکز ولایت ننگرهار می گوید که دو نفر از مهاجمان انتحاری از سوی نیروهای امنیتی زنده بازداشت شده اند، اما دو نفر دیگر توانسته اند جلیقه های انتحاری خود را منفجر کنند.
رامین انوری، خبرنگار بی بی سی در کابل می گوید که نیروهای امنیتی چندین جاده منتهی به منطقه وزیر اکبر خان و همچنین پارلمان افغانستان در غرب شهر کابل را بروی رفت و آمد مسدود کرده اند و صدای تیراندازی از نقاط مختلف شهر به گوش می رسد.
یکی از حملات در محله وزیر اکبر خان صورت گرفته، جایی که سفارت خانه ها و دفاتر سازمان ملل متحد و ناتو در نزدیکی آن موقعیت دارد.
یک هتل تازه ساخت به نام "کابل استار" در مرکز این حملات قرار داشته و خبرنگاران می گویند بخشی از ساختمان این هتل آتش گرفته است.
صدای حداقل هفت انفجار در شهر کابل شنیده شده است.
یک مقام افغان گفته که ساختمان پارلمان افغانستان و همچنین سفارت روسیه در نزدیکی پارلمان نیز هدف حملات راکتی قرار گرفته است.
گزارشها میرساند که حداقل شش نفر از مهاجمان مسلح در نزدیکی ساختمان پارلمان افغانستان با نیروهای امنیتی درگیر شده اند.
شماری از اعضای پارلمان افغانستان یکجا با نیروهای امنیتی سلاح بدست گرفته و با مهاجمان میجنگند.
گزارشها حاکیست که حداقل دو راکت به هدف سفارت بریتانیا در کابل پرتاب شده است.
پلیس می گوید، در ولایت لوگر، شورشیان مسلح وارد یک ساختمان در پل علم، مرکز این ولایت شده و با نیروهای امنیتی درگیر شده اند.
همچنین از درگیری مسلحانه در شهر گردیز، مرکز ولایت پکتیا نیز گزارش شده است.
جرس:
جمعی از خانوادههای پرسنل نیروی انتظامی در اعتراض به آنچه مشخص نشدن تکلیف زمینهای خریداریشده در سال ۸۲ از نیروی انتظامی استان تهران نامیدند، در مقابل مجلس تجمع کردند.
به گزارش خبرگزاری پانا، برخی از خانوادههای پرسنل نیروی انتظامی صبح امروز در این تجمع شعار اللهاکبر سر دادند.
تجمعکنندگان پلاکاردیی در دست داشتند که در آن خطاب به مردم نماینده شهریار نوشته شده بود جلسه باغ گیلاس مهم است یا مشکلات ۵۰۰ خانوار.
اشاره این خانواده ها به تجمع نمایندگان مجلس برای تعیین هیات رییسه مجلس نهم در باغ گیلاس است.
جمعی از خانوادههای پرسنل نیروی انتظامی در اعتراض به آنچه مشخص نشدن تکلیف زمینهای خریداریشده در سال ۸۲ از نیروی انتظامی استان تهران نامیدند، در مقابل مجلس تجمع کردند.
به گزارش خبرگزاری پانا، برخی از خانوادههای پرسنل نیروی انتظامی صبح امروز در این تجمع شعار اللهاکبر سر دادند.
تجمعکنندگان پلاکاردیی در دست داشتند که در آن خطاب به مردم نماینده شهریار نوشته شده بود جلسه باغ گیلاس مهم است یا مشکلات ۵۰۰ خانوار.
اشاره این خانواده ها به تجمع نمایندگان مجلس برای تعیین هیات رییسه مجلس نهم در باغ گیلاس است.
جرس:
با گذشت حدود ۳ سال از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، موجی از بازجویی ها، بازداشت ها، و صدور احکام قضایی برای منتقدین و فعالان جنبش سبز در سال ۹۰ و ۹۱ در استان گلستان ادامه داشته است. طی سال گذشته تعداد بسیار زیادی از فعالان گلستانی دارای پرونده شده اند. در بسیاری از موارد نیز، این پرونده ها به عنوان ابزاری در دست نهادهای امنیتی و نظامی بوده تا با باز نگه داشتن آن برای مدت طولانی بتوانند رفتارها و فعالیت های افراد مورد نظر را در مناسبت ها و زمان های مورد نظر خود، به کنترل در آورند. قابل ذکر است که با پایان سال ۹۰ و در آغازین روزهای سال جدید نیز تعدادی از این فعالان در استان گلستان مورد احضار، تماس و بازجویی نهادهای اطلاعاتی-قضایی قرار گرفته اند که نشان از ادامه ی سیاست برخورد در استان ها دارد.
به گزارش کلمه، در سال گذشته برخوردهای قضایی و امنیتی با منتقدین و فعالان سیاسی و مدنی در استان گلستان ادامه داشته است و بعضا احضارها و برخوردهایی با شخصیت های سیاسی-اجتماعی این استان در سال جدید نیز اتفاق افتاده است. همچنین در سالی که پشت سر گذاشتیم تعدادی از این افراد احکام قضایی خود را پس از دوره ای طولانی از باز شدن پرونده دریافت کردند. در بیشتر موارد روند دادرسی و رسیدگی های قضایی با ابهام و بعضا خارج از چارچوب ها و روال های قانونی و عرفی بوده است. این احکام بعضا احکام بدوی و در چند مورد نیز احکام تجدید نظر بوده است. در بین محکومین و بازداشت شدگان، نام روحانیون، جانبازان انقلاب و جنگ، شخصیت های سیاسی، کارگزاران سابق نظام، فعالان اجتماعی و دانشجویان به چشم می خورد.
گزارش زیر، مشروحی از نام، مشخصات و جزییات احکام برخی از این افراد در استان گلستان است که در اختیار خوانندگان قرار می گیرد:
حسین رفعتی، فرماندار پیشین گرگان و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت
حسین رفعتی، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و استاد مدرس در دانشگاه های گرگان است که در دوران پس از انتخابات توسط اداره اطلاعات شهرستان گرگان بازداشت شد و مدت ۱۲ روز را در زندان گذراند.
وی سابقه فرمانداری گرگان، مدیریت کل اداره های سیاسی-امنیتی و شهری-روستایی استانداری گلستان را در کارنامه خود دارد. وی از اصلاح طلبان این استان به حساب می آید که در ستاد میرحسین موسوی در بخش حقوقی فعال بوده است.
در دادگاه بدوی وی به دوسال حبس تعزیری محکوم شد که به مدت ۵ سال به تعلیق در می آمد. با شکایت وی و پس از مدت بسیاری از بازشدن پروند و ابهام و تعلیق در نظم برگزاری دادگاه، نهایتا وی در دادگاه تجدید نظر به ۶ ماه زندان محکوم شده که به مدت یکسال به تعلیق در می آید.
قابل ذکر است که رفعتی از اعضای سپاه پاسداران در سال های ۶۱ تا ۷۸ بوده است که سابقه حضور فعال در جبهه های جنگ را نیز دارد.
علی قلی تبار، رییس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی استان گلستان
علی قلی تبار از رزمندگان و مداحان برجسته استان گلستان و دارای سابقه حضور پررنگ در جنگ هشت ساله و فعالیت های مذهبی-انقلابی است. وی عضو و نیز مدتی مسوول سازمان مجاهدین انقلاب شاخه استان گلستان بوده است که در ستاد مهندس موسوی فعالیت می کرده است. پس از انتخابات وی نیز توسط اطلاعات شهرستان گرگان احضار شد و مدت ۱۵ روز را به صورت غیرقانونی در زندان نگه داشته شد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه ای که در اعتراض به دستگیری او منتشر کرده بود، نوشت: «دستگیری امثال آقای قلی تبار که سال ها حضور در جبهه های جنگ را در کارنامه خود دارند و به ارادتمندی امام حسین در میان مردم شهره اند، سند رسوایی تبلیغاتی است که جنبش سبز را به ضدیت با دین متهم می کنند». دادگاه بدوی گرگان، وی را به یکسال حبس تعزیری محکوم کرد که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق در می آمد. اما در دادگاه اخیر تجدید نظر و با شکایت وی این حکم به ۴ ماه زندان و با یکسال تعلیق کاهش یافت.
قابل ذکر است قلی تبار از شخصیت های برجسته در بین گروه ها و نهاد های مذهبی انقلابی استان به حساب می آید که در کارنامه اجرایی خود معاونت سازمان بهزیستی گلستان را نیز دارد.
عبدالناصر مهیمنی، روزنامه نگار و مدرس زبان
عبدالناصر مهیمنی، که سابقه بیش از ۲۰ سال تدریس و همچنین روزنامه نگاری آزاد را دارد، اواخر سال ۸۹ بازداشت شد. وی به نقد و انتشار نامه ها و بیانیه هایی انتقادی نسبت به برخوردهای سیاسی و سرکوب ها پس از انتخابات پرداخته بود و همچنین بنا بر رویه ی گذشته ی خود در روزنامه نگاری نسبت به سیاست ها و عملکرد دولت احمدی نژاد موضع انتقادی داشت.
او در آذر ۸۹ توسط اداره اطلاعات گرگان جهت پرسش و پاسخی کوتاه احضار شد، اما سپس توسط این نهاد به مدت ۸ روز در زندان گرگان نگه داشته شد. مهیمنی، بلافاصله پس از آزادی با انتشار سرگشاده ی نامه ای ۵۰ صفحه ای نسبت به برخوردهای و روند های غیرقانونی در مراحل بازداشت و بازجویی اعتراض کرد. اخبار رسیده حکایت از آن دارد اخیرا دادگاه با صدور حکمی مشابه سایر فعالان سیاسی در این استان، وی را نیز به ۳ سال زندان تعزیری محکوم کرده است.
گفتنی است عبدالناصر مهیمنی در دوران بازداشت خود دست به اعتصاب غذا زد و تمامی رفتارهای غیرقانونی ماموران با خود را به صورت مستدل مکتوب کرد.
مهیمنی، پیش از این رییس خانه مطبوعات استان، قائم مقام صدا و سیمای گلستان، از فعالان سفارت ایران در انگلستان و عضو علی البدل شورای شهر گرگان بوده است. وی عضو خانواده مهیمنی، از خانواده های تاثیرگذار سیاسی- اجتماعی استان است.
عبدالله شاهینی، مدرس حوزه علمیه و مدیرکل پیشین انتخابات گلستان
عبدالله شاهینی از روحانیون منتقد و وبلاگ نویس گرگانی است که در آذر سال گذشته توسط اداره اطلاعات بازداشت شده بود. شاهینی پیش از این در دوران اصلاحات مدیرکل اجتماعی و انتخابات و رییس سازمان ملی جوانان استان گلستان بوده است.
وی در ۲۳ آذرماه سال ۹۰ بازداشت شد و نزدیک به یک هفته را در زندان اداره اطلاعات شهرستان گرگان گذراند. وی با قرار وثیقه آزاد شده و اخیرا نیز به همراه دیگر روحانی برجسته اصلاح طلب سیدرضی قدس علوی از تدریس در حوزه علمیه امام خمینی شهر گرگان که زیر نظر آیت الله نورمفیدی اداره می شود، منع شده است.
پس از این ممنوعیت عده ی بسیاری از فعالان و افراد برجسته اجتماعی، مذهبی و سیاسی با نگارش نامه ای به آیت الله نورمفیدی نسبت به دخالت نهادهای امنیتی در امور حوزه علمیه و محرومیت اساتید از تدریس اعتراض کردند.
در بخشی از این نامه خطال له آیت الله نورمفیدی آمده است:« از آنجناب که همواره در ارائه تفسیر رحمانی از دین در این منطقه پیشگام بودهاید، انتظاری بیش از دیگران میرود و بسیار بیش از اینها توقع داریم. بیتردید پاسخ قاطع و محکم آنجناب به گروههای فشار، مایه دلگرمی نیروهای ارزشی، خادم و ایثارگر منطقه را فراهم میآورد، نیروهایی که با اتکال به حضرت حق، همواره حامی شما بودهاند و امروز متقابلاً به میزان حمایت و ایستادگی شما چشم دوختهاند و ناگفته پیداست آنچه امروز عمل شود، معیاری برای قضاوت فردا خواهد بود.»
شاهینی عضو اولین دوره شورای شهر گرگان بوده است.
محمدحسن کیقبادی، عضو ستاد ۸۸ و سازمان مجاهدین انقلاب استان گلستان
محمدحسن کیقبادی، روزنامه نگار، دانشجوی کارشناسی ارشد و عضو سازمان مجاهدین انقلاب استان گلستان است که در حوادث پس از روز عاشورا در گرگان بازداشت شد. وی به مدت ۹ روز در بازداشت به سر برد و دادگاه بدوی وی را به ۲ سال حبس تعزیری محکوم کرد که به مدت ۵ سال به تعلیق در آمد. پس از شکایت وی، دادگاه این حکم را به ۶ماه حبس و ۱ سال تعلیق کاهش داد. کیقبادی، عضو ستاد انتخاباتی خاتمی در سال ۸۰، عضو شورای سردبیری هفته نامه های سلیم و ستاره گلستان و همچنین نایب رییس ستاد جوانان ۸۸ استان گلستان بود که در انتخابات ریاست جمهوری از موسوی حمایت کرد.
وی پیش از این عضو گروه مشاوران جوان فرماندار گرگان در دوران اصلاحات بوده است.
حسن رضایی، رییس شاخه جوانان جبهه مشارکت گلستان
حسن رضایی که رییس شاخه جوانان جبهه مشارکت گلستان است، در اواخر سال ۸۹ در گرگان بازداشت شد. رضایی رییس از اعضای فعال جبهه مشارکت و فارغ التحصیل رشته روابط بین الملل است و در انتخابات ریاست جمهوری سخنگوی ستاد ۸۸ بود که از میرحسین موسوی حمایت کرد. وی با قرار وثیقه آزاد شد و دادگاه وی را به دوسال زندان با تعلیق ۵ ساله و ۷۵ ضربه شلاق محکوم کرده است.
گفتنی است وی به مدت یک هفته در زندان اطلاعات شهرستان گرگان بازداشت بوده است.
احسان علایی فر، عضو ستاد ۸۸
احسان علایی فر از اعضای فعال ستاد ۸۸ استان گلستان و عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت این استان است که در سال ۸۸ بازداشت شد. علایی فر در حالی که در دفتر نمایندگی آیت الله صانعی در گرگان مشغول کمک برای برنامه ها و اعیاد مذهبی بود، توسط ماموران اداره اطلاعات به صورت بسیار خشن بازداشت شد به گونه ای که درهمان روز بازداشت از شدت جراحات وارده مجبور به عمل جراحی بر روی پای خود و تحت نظارت ماموران اداره اطلاعات شده بود.
دادگاه بدوی وی را به یکسال حبس تعزیری محکوم کرد که ۵ سال به تعلیق در می آمد. در حکم اخیر، در دادگاه تجدید نظر و پس از شکایت، وی نهایتا به ۴ ماه زندان با یکسال تعلیق محکوم شد.
آرش سقر، عضو اهل تسنن ستاد مهندس موسوی
آرش سقر یکی از اعضای ارشد ستادانتخاباتی میرحسین موسوی در مناطق سنی نشین کشور از اول آذر ماه هشتاد و هشت بدون حق مرخصی و دسترسی به تلفن و ملاقات حضوری در زندان بسر می برد. سقر از جمله زندانیانی است که از حقوق اولیه خود نیز محروم است و خانواده وی نیز در تلاش برای اخذ ملاقات و یا مرخصی برای وی ناموفق بوده اند و تنها به تعداد محدودی ملاقات کابینی برای وی اکتفا شده است.
این فعال سیاسی ترکمن ابتدا بدون هیچ مدرکی به جاسوسی برای ترکمنستان متهم و بعد از آن تبرئه و از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، به هشت سال حبس تعزیزی و محرومیت پنج ساله از همه فعالیت های مطبوعاتی و سیاسی محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به پنج سال کاهش داده شد.
گفتنی است، همسر سقر تاکنون تلاش های زیادی را برای آزادی وی انجام داده که از جمله ی آن نگارش نامه ای به رهبر بود که البته بدون پاسخ و نتیجه ماند. وی در بخشی از نامه ی خود خطاب به آیت الله خامنه ای آورده است:« بنده اکثر مطالب مربوط به خاطرات زندانی بودن شما به خاطر فعالیتهای عقیدتی و سیاسی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را مطالعه کرده¬ام. اما هرچه گشتم کمتر دیدم که این چنین همسر و فرزندان شما را در تنگنای معاشرتی و معیشتی قرار داده باشند. چرا باید همسر من به خاطر ایمان و عقیده اش که ظاهراً و احیاناً با عقیده دیگران تفاوتهایی دارد این چنین آزار ببیند؟ آیا به نظر جنابعالی درست است که در روزگار سخت و سنگین و با این همه مضایق، حقوق و مزایای قانونی آرش سقر و همسرو فرزند وی را قطع کرده و خانواده ای هموطن و همدین را آواره سازند؟ اجازه ندهید قانون خدا بازیچه هوس و میل بعضی متصدیان و کارگزارانی شود که حقوق زنان و کودکان مسلمان را نادیده می گیرند.»
به گفته همسر آرش سقر تنها فعالیت وی این بود که به عنوان نماینده جامعه اهل تسنن کشور در ستاد آقای موسوی فعال بوده است.
امید کوکبی، دانشجوی نخبه المپیادی
امیدکوکبی که از هموطنان اهل سنت و ترکمن است و هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی ندارد، بهمن ماه سال ۸۹ هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و بیش از یک ماه در سلول انفرادی نگه داشته و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد. کوکبی به «ارتباط با دولت متخاصم» و « کسب درآمد نامشروع» متهم شده است.
از نکات قابل توجه دوران بازجویی کوکبی آن است که از وی سوال شده چرا دولت آمریکا به تو ویزا می دهد؟ وی پاسخ داده چون من دانشجوی آنجا هستم. پرسیده اند که هنگام درخواست ویزا در سفارت آمریکا چه چیزی بیان کرده است؟ وی پاسخ داده از دلیل من برای ادامه تحصیل در آنجا سوال کرده اند که من گفته ام به دلیل علاقه ام به این رشته و کبود امکانات این رشته در ایران بوده است، بر اساس این پاسخ ها وزارت اطلاعات کوکبی را به «ارتباط با دولت متخاصم» متهم کرده است. همچنین در بازجویی ها از وی پرسیده شده چرا دانشگاه هزینه سفرهای تو به ایران را می دهد که وی پاسخ داده، این یک عرف است که هزینه های سفرها و کنفرانس های چهره های علمی را می پردازند که بنا بر این پاسخ به وی اتهام “کسب درآمد نامشروع” تفهیم شده است
کوکبی، از بزرگترین نخبگان فیزیک اتمی جهان است و پیش بینی می شود در سالهای آینده به یکی از بزرگترین دانشمندان این رشته تبدیل شود، اما در صورت تداوم حضور در زندان این فرصت برای وی و کشور از بین خواهد رفت. امری که به نظر می رسد بخش هایی از وزارت اطلاعات با برنامه ریزی قصد آن دارند، چه گرایشی در این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده تا از رشد علمی نخبگان ایرانی که اقلیت قومی یا مذهبی هستند ممانعت به عمل آورد.
این نخبه ی ایرانی در نامه خود به رییس قوه قضاییه نسبت به ظلم ها و بی قانونی ها در بازداشت خود انتقاد و اعلام کرده که بعد از این حاضر نیست در این دادگاه حضور یافته و از خود دفاعی بکند و آورده است: اگر هم اجباراً مرا به دادگاه ببرند قطعاً سکوت کرده و دفاعی نخواهم کرد تا ایشان با فراغ بال به آنچه که از قبل برای من تجویز کردهاند حکم دهد هر چند که ممکن است این موضوع موجب طولانیتر کردن عمدی زمان رسیدگی به پرونده من شود.
محمد رفعتی، عضو جبهه مشارکت و ستاد ۸۸
محمد رفعتی که از اعضای فعال شاخه جوانان جبهه مشارکت گلستان است در حوادث سال ۸۸ توسط اداره اطلاعات گرگان بازداشت شده بود. وی از اعضای ستاد ۸۸ استان گلستان بوده است که به مدت ۸ روز در زندان اطلاعات گرگان زندانی بوده است. وی در دادگاه بدوی به ۶ ماه زندان و با یکسال تعلیق محکوم شد. در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۹۱ روز زندان کاهش یافت که به مدت یکسال به حالت تعلیق در آمده است.
گفتنی است وی فرزند رفعتی فرماندار پیشین گرگان است.
محمدحسین مهیمنی، عکاس خبرنگار و دانشجو
محمد حسین مهیمنی، دانشجوی حقوق و عکاس خبری از جمله کسانی بود که پس از عاشورای ۸۸ به اتهام شرکت در دسته جات عزاداری بازداشت شد و ۱۵ روز را در زندان امیرآباد گرگان گذراند.
گفتنی است که وی در حالی که با اتوبوس در حال عزیمت از گرگان به تهران بود در پلیس راه و به شکل غیرقانونی بازداشت شد. برای رسیدگی به پرونده مهیمنی، در حالی دو دادگاه انقلاب و عمومی تشکیل شده که از نظر قانونی و حقوقی این روند به دلیل شمولیت صلاحیت همه ی اتهامات در حوزه ی دادگاه انقلاب غیرقانونی است. دادگاه عمومی برای جرم اخلال در نظم عمومی وی را به ٢سال زندان و ٣٠ ضربه شلاق هردو تعلیقی و دادگاه انقلاب به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام وی را به ۱ سال زندان تعلیقی محکوم کرد. با شکایت محمدحسین مهیمنی هردو حکم مراحل تجدید نظر خود را طی می کند.
یادآور می شود وی فرزند محمدهاشم مهیمنی استاندار گلستان در دوره ی اصلاحات، مدیرکل پیشین شوراهای وزارت کشور و شهردار منطقه ۱۶ تهران در دوران کرباسچی است.
مهدی قلی تبار، عضو ستاد ۸۸
مهدی قلی تبار، که از اعضای فعال ستاد ۸۸ گلستان بوده است همراه با تعداد دیگری از فعالان که پس از عاشورای ۸۸ بازداشت شدند توسط اداره اطلاعات بازداشت شده بود. وی در دادگاه بدوی به ۶ ماه زندان که به مدت ۳ سال به تعلیق می آمد محکوم شد که با شکایت در دادگاه تجدید نظر به ۹۱ روز زندان که به مدت یکسال تعلیق شده است، محکوم شد.
مهدی قلی تبار، فرزند علی رییس سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گلستان است.
مرتضی ایزدی، روزنامه نگار و عضو ستاد ۸۸
مرتضی ایزدی از روزنامه نگاران جوان گرگانی که پس از عاشورای ۸۸ بازداشت شده بود نیز در ماه های واپسین سال ۹۰ حکم محکومیت خود را دریافت کرد. ایزدی عضو فعال ستاد ۸۸ استان گلستان بوده است که در دادگاه تجدید نظر به یکسال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق در آمده است.
***
علاوه بر اسامی ذکر شده در این استان، تنی چند از دیگر فعالان مدنی این استان با احضار و بازداشت های چند ساعته در دوران پس از انتخابات مواجه شده بودند که می توان از بین آنها به اسامی زیر اشاره کرد؛
- علی خاری، رییس ستاد ۸۸، رییس پیشین شاخه جوانان جبهه مشارکت گلستان و روزنامه نگار
- حجت الاسلام سید رضی قدس علوی؛ نماینده آیت الله صانعی در گلستان و مدرس حوزه علمیه گرگان
- حمید بارچیان؛ فعال حوزه نشر و ایثارگر دفاع مقدس
- جمال دادور، جانباز جنگ تحمیلی و ایثارگر
- محب حسینی؛ مداح اهل بیت
- علی شاهینی؛ دانشجو.
قابل ذکر است که در استان گلستان و در دوران پس از انتخابات دو اتفاق عمده موجی از حساسیت و برخورد نیروهای امنیتی با فعالان مدنی و سیاسی را در پی داشت. یکی از دلایلی که به بازداشت حدود ۱۰ نفر از جوانان و فعالان سیاسی منجر شد، حوادث عاشورای سال ۸۸ در شهر گرگان بود که در آن حدود ۴ هزار نفر از سبزها، در قالب دسته های معمول عزاداری سنتی که توسط مردم محلات قدیمی هر ساله در این شهر برگزار می شد، با علایم و پارچه های سبز شرکت کردند و به عزاداری همراه با شعارهای انتقادی پرداختند.
مورد دیگر، حضور و سخنرانی آیت الله صانعی در این شهر بود که فیلم سخنان وی به صورت گسترده در اینترنت و شبکه های خبری منتشر شد و حساسیت دستگاه های اطلاعاتی را برانگیخت. پیرو این سخنرانی و مواضع شجاعانه و انتقادی آیت الله صانعی، تعدادی از سیاسیون و فعالان رسانه ای در این استان مورد بازجویی و بازداشت قرار گرفتند.
در پایان، نگاهی به وضعیت برخورد دستگاه های امنیتی و نظامی در شهرهای مختلف کشور و از جمله شهرهای استان گلستان نشان می دهد که سیاست حکومت در برخورد با فعالان سیاسی-مدنی منتقد تنها به تهران محدود نبوده و طی سالهای گذشته تعداد بسیار زیادی از فعالان استانی نیز در این مدت دارای پرونده شده اند. در بسیاری از موارد، این پرونده ها به عنوان ابزاری در دست نهادهای امنیتی و نظامی بوده تا با باز نگه داشتن آن برای مدت طولانی بتوانند رفتارها و فعالیت های افراد مورد نظر را در مناسبت ها و زمان های مورد نظر خود، به کنترل در آورند. قابل ذکر است که با پایان سال ۹۰ و در آغازین روزهای سال جدید نیز تعدادی از فعالان در استان گلستان مورد احضار، تماس و بازجویی نهادهای اطلاعاتی-قضایی قرار گرفته اند که نشان از ادا مه ی سیاست برخورد در استان ها دارد.
گزارش زیر، مشروحی از نام، مشخصات و جزییات احکام برخی از این افراد در استان گلستان است که در اختیار خوانندگان قرار می گیرد:
حسین رفعتی، فرماندار پیشین گرگان و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت
حسین رفعتی، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و استاد مدرس در دانشگاه های گرگان است که در دوران پس از انتخابات توسط اداره اطلاعات شهرستان گرگان بازداشت شد و مدت ۱۲ روز را در زندان گذراند.
وی سابقه فرمانداری گرگان، مدیریت کل اداره های سیاسی-امنیتی و شهری-روستایی استانداری گلستان را در کارنامه خود دارد. وی از اصلاح طلبان این استان به حساب می آید که در ستاد میرحسین موسوی در بخش حقوقی فعال بوده است.
در دادگاه بدوی وی به دوسال حبس تعزیری محکوم شد که به مدت ۵ سال به تعلیق در می آمد. با شکایت وی و پس از مدت بسیاری از بازشدن پروند و ابهام و تعلیق در نظم برگزاری دادگاه، نهایتا وی در دادگاه تجدید نظر به ۶ ماه زندان محکوم شده که به مدت یکسال به تعلیق در می آید.
قابل ذکر است که رفعتی از اعضای سپاه پاسداران در سال های ۶۱ تا ۷۸ بوده است که سابقه حضور فعال در جبهه های جنگ را نیز دارد.
علی قلی تبار، رییس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی استان گلستان
علی قلی تبار از رزمندگان و مداحان برجسته استان گلستان و دارای سابقه حضور پررنگ در جنگ هشت ساله و فعالیت های مذهبی-انقلابی است. وی عضو و نیز مدتی مسوول سازمان مجاهدین انقلاب شاخه استان گلستان بوده است که در ستاد مهندس موسوی فعالیت می کرده است. پس از انتخابات وی نیز توسط اطلاعات شهرستان گرگان احضار شد و مدت ۱۵ روز را به صورت غیرقانونی در زندان نگه داشته شد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه ای که در اعتراض به دستگیری او منتشر کرده بود، نوشت: «دستگیری امثال آقای قلی تبار که سال ها حضور در جبهه های جنگ را در کارنامه خود دارند و به ارادتمندی امام حسین در میان مردم شهره اند، سند رسوایی تبلیغاتی است که جنبش سبز را به ضدیت با دین متهم می کنند». دادگاه بدوی گرگان، وی را به یکسال حبس تعزیری محکوم کرد که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق در می آمد. اما در دادگاه اخیر تجدید نظر و با شکایت وی این حکم به ۴ ماه زندان و با یکسال تعلیق کاهش یافت.
قابل ذکر است قلی تبار از شخصیت های برجسته در بین گروه ها و نهاد های مذهبی انقلابی استان به حساب می آید که در کارنامه اجرایی خود معاونت سازمان بهزیستی گلستان را نیز دارد.
عبدالناصر مهیمنی، روزنامه نگار و مدرس زبان
عبدالناصر مهیمنی، که سابقه بیش از ۲۰ سال تدریس و همچنین روزنامه نگاری آزاد را دارد، اواخر سال ۸۹ بازداشت شد. وی به نقد و انتشار نامه ها و بیانیه هایی انتقادی نسبت به برخوردهای سیاسی و سرکوب ها پس از انتخابات پرداخته بود و همچنین بنا بر رویه ی گذشته ی خود در روزنامه نگاری نسبت به سیاست ها و عملکرد دولت احمدی نژاد موضع انتقادی داشت.
او در آذر ۸۹ توسط اداره اطلاعات گرگان جهت پرسش و پاسخی کوتاه احضار شد، اما سپس توسط این نهاد به مدت ۸ روز در زندان گرگان نگه داشته شد. مهیمنی، بلافاصله پس از آزادی با انتشار سرگشاده ی نامه ای ۵۰ صفحه ای نسبت به برخوردهای و روند های غیرقانونی در مراحل بازداشت و بازجویی اعتراض کرد. اخبار رسیده حکایت از آن دارد اخیرا دادگاه با صدور حکمی مشابه سایر فعالان سیاسی در این استان، وی را نیز به ۳ سال زندان تعزیری محکوم کرده است.
گفتنی است عبدالناصر مهیمنی در دوران بازداشت خود دست به اعتصاب غذا زد و تمامی رفتارهای غیرقانونی ماموران با خود را به صورت مستدل مکتوب کرد.
مهیمنی، پیش از این رییس خانه مطبوعات استان، قائم مقام صدا و سیمای گلستان، از فعالان سفارت ایران در انگلستان و عضو علی البدل شورای شهر گرگان بوده است. وی عضو خانواده مهیمنی، از خانواده های تاثیرگذار سیاسی- اجتماعی استان است.
عبدالله شاهینی، مدرس حوزه علمیه و مدیرکل پیشین انتخابات گلستان
عبدالله شاهینی از روحانیون منتقد و وبلاگ نویس گرگانی است که در آذر سال گذشته توسط اداره اطلاعات بازداشت شده بود. شاهینی پیش از این در دوران اصلاحات مدیرکل اجتماعی و انتخابات و رییس سازمان ملی جوانان استان گلستان بوده است.
وی در ۲۳ آذرماه سال ۹۰ بازداشت شد و نزدیک به یک هفته را در زندان اداره اطلاعات شهرستان گرگان گذراند. وی با قرار وثیقه آزاد شده و اخیرا نیز به همراه دیگر روحانی برجسته اصلاح طلب سیدرضی قدس علوی از تدریس در حوزه علمیه امام خمینی شهر گرگان که زیر نظر آیت الله نورمفیدی اداره می شود، منع شده است.
پس از این ممنوعیت عده ی بسیاری از فعالان و افراد برجسته اجتماعی، مذهبی و سیاسی با نگارش نامه ای به آیت الله نورمفیدی نسبت به دخالت نهادهای امنیتی در امور حوزه علمیه و محرومیت اساتید از تدریس اعتراض کردند.
در بخشی از این نامه خطال له آیت الله نورمفیدی آمده است:« از آنجناب که همواره در ارائه تفسیر رحمانی از دین در این منطقه پیشگام بودهاید، انتظاری بیش از دیگران میرود و بسیار بیش از اینها توقع داریم. بیتردید پاسخ قاطع و محکم آنجناب به گروههای فشار، مایه دلگرمی نیروهای ارزشی، خادم و ایثارگر منطقه را فراهم میآورد، نیروهایی که با اتکال به حضرت حق، همواره حامی شما بودهاند و امروز متقابلاً به میزان حمایت و ایستادگی شما چشم دوختهاند و ناگفته پیداست آنچه امروز عمل شود، معیاری برای قضاوت فردا خواهد بود.»
شاهینی عضو اولین دوره شورای شهر گرگان بوده است.
محمدحسن کیقبادی، عضو ستاد ۸۸ و سازمان مجاهدین انقلاب استان گلستان
محمدحسن کیقبادی، روزنامه نگار، دانشجوی کارشناسی ارشد و عضو سازمان مجاهدین انقلاب استان گلستان است که در حوادث پس از روز عاشورا در گرگان بازداشت شد. وی به مدت ۹ روز در بازداشت به سر برد و دادگاه بدوی وی را به ۲ سال حبس تعزیری محکوم کرد که به مدت ۵ سال به تعلیق در آمد. پس از شکایت وی، دادگاه این حکم را به ۶ماه حبس و ۱ سال تعلیق کاهش داد. کیقبادی، عضو ستاد انتخاباتی خاتمی در سال ۸۰، عضو شورای سردبیری هفته نامه های سلیم و ستاره گلستان و همچنین نایب رییس ستاد جوانان ۸۸ استان گلستان بود که در انتخابات ریاست جمهوری از موسوی حمایت کرد.
وی پیش از این عضو گروه مشاوران جوان فرماندار گرگان در دوران اصلاحات بوده است.
حسن رضایی، رییس شاخه جوانان جبهه مشارکت گلستان
حسن رضایی که رییس شاخه جوانان جبهه مشارکت گلستان است، در اواخر سال ۸۹ در گرگان بازداشت شد. رضایی رییس از اعضای فعال جبهه مشارکت و فارغ التحصیل رشته روابط بین الملل است و در انتخابات ریاست جمهوری سخنگوی ستاد ۸۸ بود که از میرحسین موسوی حمایت کرد. وی با قرار وثیقه آزاد شد و دادگاه وی را به دوسال زندان با تعلیق ۵ ساله و ۷۵ ضربه شلاق محکوم کرده است.
گفتنی است وی به مدت یک هفته در زندان اطلاعات شهرستان گرگان بازداشت بوده است.
احسان علایی فر، عضو ستاد ۸۸
احسان علایی فر از اعضای فعال ستاد ۸۸ استان گلستان و عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت این استان است که در سال ۸۸ بازداشت شد. علایی فر در حالی که در دفتر نمایندگی آیت الله صانعی در گرگان مشغول کمک برای برنامه ها و اعیاد مذهبی بود، توسط ماموران اداره اطلاعات به صورت بسیار خشن بازداشت شد به گونه ای که درهمان روز بازداشت از شدت جراحات وارده مجبور به عمل جراحی بر روی پای خود و تحت نظارت ماموران اداره اطلاعات شده بود.
دادگاه بدوی وی را به یکسال حبس تعزیری محکوم کرد که ۵ سال به تعلیق در می آمد. در حکم اخیر، در دادگاه تجدید نظر و پس از شکایت، وی نهایتا به ۴ ماه زندان با یکسال تعلیق محکوم شد.
آرش سقر، عضو اهل تسنن ستاد مهندس موسوی
آرش سقر یکی از اعضای ارشد ستادانتخاباتی میرحسین موسوی در مناطق سنی نشین کشور از اول آذر ماه هشتاد و هشت بدون حق مرخصی و دسترسی به تلفن و ملاقات حضوری در زندان بسر می برد. سقر از جمله زندانیانی است که از حقوق اولیه خود نیز محروم است و خانواده وی نیز در تلاش برای اخذ ملاقات و یا مرخصی برای وی ناموفق بوده اند و تنها به تعداد محدودی ملاقات کابینی برای وی اکتفا شده است.
این فعال سیاسی ترکمن ابتدا بدون هیچ مدرکی به جاسوسی برای ترکمنستان متهم و بعد از آن تبرئه و از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، به هشت سال حبس تعزیزی و محرومیت پنج ساله از همه فعالیت های مطبوعاتی و سیاسی محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به پنج سال کاهش داده شد.
گفتنی است، همسر سقر تاکنون تلاش های زیادی را برای آزادی وی انجام داده که از جمله ی آن نگارش نامه ای به رهبر بود که البته بدون پاسخ و نتیجه ماند. وی در بخشی از نامه ی خود خطاب به آیت الله خامنه ای آورده است:« بنده اکثر مطالب مربوط به خاطرات زندانی بودن شما به خاطر فعالیتهای عقیدتی و سیاسی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را مطالعه کرده¬ام. اما هرچه گشتم کمتر دیدم که این چنین همسر و فرزندان شما را در تنگنای معاشرتی و معیشتی قرار داده باشند. چرا باید همسر من به خاطر ایمان و عقیده اش که ظاهراً و احیاناً با عقیده دیگران تفاوتهایی دارد این چنین آزار ببیند؟ آیا به نظر جنابعالی درست است که در روزگار سخت و سنگین و با این همه مضایق، حقوق و مزایای قانونی آرش سقر و همسرو فرزند وی را قطع کرده و خانواده ای هموطن و همدین را آواره سازند؟ اجازه ندهید قانون خدا بازیچه هوس و میل بعضی متصدیان و کارگزارانی شود که حقوق زنان و کودکان مسلمان را نادیده می گیرند.»
به گفته همسر آرش سقر تنها فعالیت وی این بود که به عنوان نماینده جامعه اهل تسنن کشور در ستاد آقای موسوی فعال بوده است.
امید کوکبی، دانشجوی نخبه المپیادی
امیدکوکبی که از هموطنان اهل سنت و ترکمن است و هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی ندارد، بهمن ماه سال ۸۹ هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و بیش از یک ماه در سلول انفرادی نگه داشته و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد. کوکبی به «ارتباط با دولت متخاصم» و « کسب درآمد نامشروع» متهم شده است.
از نکات قابل توجه دوران بازجویی کوکبی آن است که از وی سوال شده چرا دولت آمریکا به تو ویزا می دهد؟ وی پاسخ داده چون من دانشجوی آنجا هستم. پرسیده اند که هنگام درخواست ویزا در سفارت آمریکا چه چیزی بیان کرده است؟ وی پاسخ داده از دلیل من برای ادامه تحصیل در آنجا سوال کرده اند که من گفته ام به دلیل علاقه ام به این رشته و کبود امکانات این رشته در ایران بوده است، بر اساس این پاسخ ها وزارت اطلاعات کوکبی را به «ارتباط با دولت متخاصم» متهم کرده است. همچنین در بازجویی ها از وی پرسیده شده چرا دانشگاه هزینه سفرهای تو به ایران را می دهد که وی پاسخ داده، این یک عرف است که هزینه های سفرها و کنفرانس های چهره های علمی را می پردازند که بنا بر این پاسخ به وی اتهام “کسب درآمد نامشروع” تفهیم شده است
کوکبی، از بزرگترین نخبگان فیزیک اتمی جهان است و پیش بینی می شود در سالهای آینده به یکی از بزرگترین دانشمندان این رشته تبدیل شود، اما در صورت تداوم حضور در زندان این فرصت برای وی و کشور از بین خواهد رفت. امری که به نظر می رسد بخش هایی از وزارت اطلاعات با برنامه ریزی قصد آن دارند، چه گرایشی در این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده تا از رشد علمی نخبگان ایرانی که اقلیت قومی یا مذهبی هستند ممانعت به عمل آورد.
این نخبه ی ایرانی در نامه خود به رییس قوه قضاییه نسبت به ظلم ها و بی قانونی ها در بازداشت خود انتقاد و اعلام کرده که بعد از این حاضر نیست در این دادگاه حضور یافته و از خود دفاعی بکند و آورده است: اگر هم اجباراً مرا به دادگاه ببرند قطعاً سکوت کرده و دفاعی نخواهم کرد تا ایشان با فراغ بال به آنچه که از قبل برای من تجویز کردهاند حکم دهد هر چند که ممکن است این موضوع موجب طولانیتر کردن عمدی زمان رسیدگی به پرونده من شود.
محمد رفعتی، عضو جبهه مشارکت و ستاد ۸۸
محمد رفعتی که از اعضای فعال شاخه جوانان جبهه مشارکت گلستان است در حوادث سال ۸۸ توسط اداره اطلاعات گرگان بازداشت شده بود. وی از اعضای ستاد ۸۸ استان گلستان بوده است که به مدت ۸ روز در زندان اطلاعات گرگان زندانی بوده است. وی در دادگاه بدوی به ۶ ماه زندان و با یکسال تعلیق محکوم شد. در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۹۱ روز زندان کاهش یافت که به مدت یکسال به حالت تعلیق در آمده است.
گفتنی است وی فرزند رفعتی فرماندار پیشین گرگان است.
محمدحسین مهیمنی، عکاس خبرنگار و دانشجو
محمد حسین مهیمنی، دانشجوی حقوق و عکاس خبری از جمله کسانی بود که پس از عاشورای ۸۸ به اتهام شرکت در دسته جات عزاداری بازداشت شد و ۱۵ روز را در زندان امیرآباد گرگان گذراند.
گفتنی است که وی در حالی که با اتوبوس در حال عزیمت از گرگان به تهران بود در پلیس راه و به شکل غیرقانونی بازداشت شد. برای رسیدگی به پرونده مهیمنی، در حالی دو دادگاه انقلاب و عمومی تشکیل شده که از نظر قانونی و حقوقی این روند به دلیل شمولیت صلاحیت همه ی اتهامات در حوزه ی دادگاه انقلاب غیرقانونی است. دادگاه عمومی برای جرم اخلال در نظم عمومی وی را به ٢سال زندان و ٣٠ ضربه شلاق هردو تعلیقی و دادگاه انقلاب به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام وی را به ۱ سال زندان تعلیقی محکوم کرد. با شکایت محمدحسین مهیمنی هردو حکم مراحل تجدید نظر خود را طی می کند.
یادآور می شود وی فرزند محمدهاشم مهیمنی استاندار گلستان در دوره ی اصلاحات، مدیرکل پیشین شوراهای وزارت کشور و شهردار منطقه ۱۶ تهران در دوران کرباسچی است.
مهدی قلی تبار، عضو ستاد ۸۸
مهدی قلی تبار، که از اعضای فعال ستاد ۸۸ گلستان بوده است همراه با تعداد دیگری از فعالان که پس از عاشورای ۸۸ بازداشت شدند توسط اداره اطلاعات بازداشت شده بود. وی در دادگاه بدوی به ۶ ماه زندان که به مدت ۳ سال به تعلیق می آمد محکوم شد که با شکایت در دادگاه تجدید نظر به ۹۱ روز زندان که به مدت یکسال تعلیق شده است، محکوم شد.
مهدی قلی تبار، فرزند علی رییس سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گلستان است.
مرتضی ایزدی، روزنامه نگار و عضو ستاد ۸۸
مرتضی ایزدی از روزنامه نگاران جوان گرگانی که پس از عاشورای ۸۸ بازداشت شده بود نیز در ماه های واپسین سال ۹۰ حکم محکومیت خود را دریافت کرد. ایزدی عضو فعال ستاد ۸۸ استان گلستان بوده است که در دادگاه تجدید نظر به یکسال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق در آمده است.
***
علاوه بر اسامی ذکر شده در این استان، تنی چند از دیگر فعالان مدنی این استان با احضار و بازداشت های چند ساعته در دوران پس از انتخابات مواجه شده بودند که می توان از بین آنها به اسامی زیر اشاره کرد؛
- علی خاری، رییس ستاد ۸۸، رییس پیشین شاخه جوانان جبهه مشارکت گلستان و روزنامه نگار
- حجت الاسلام سید رضی قدس علوی؛ نماینده آیت الله صانعی در گلستان و مدرس حوزه علمیه گرگان
- حمید بارچیان؛ فعال حوزه نشر و ایثارگر دفاع مقدس
- جمال دادور، جانباز جنگ تحمیلی و ایثارگر
- محب حسینی؛ مداح اهل بیت
- علی شاهینی؛ دانشجو.
قابل ذکر است که در استان گلستان و در دوران پس از انتخابات دو اتفاق عمده موجی از حساسیت و برخورد نیروهای امنیتی با فعالان مدنی و سیاسی را در پی داشت. یکی از دلایلی که به بازداشت حدود ۱۰ نفر از جوانان و فعالان سیاسی منجر شد، حوادث عاشورای سال ۸۸ در شهر گرگان بود که در آن حدود ۴ هزار نفر از سبزها، در قالب دسته های معمول عزاداری سنتی که توسط مردم محلات قدیمی هر ساله در این شهر برگزار می شد، با علایم و پارچه های سبز شرکت کردند و به عزاداری همراه با شعارهای انتقادی پرداختند.
مورد دیگر، حضور و سخنرانی آیت الله صانعی در این شهر بود که فیلم سخنان وی به صورت گسترده در اینترنت و شبکه های خبری منتشر شد و حساسیت دستگاه های اطلاعاتی را برانگیخت. پیرو این سخنرانی و مواضع شجاعانه و انتقادی آیت الله صانعی، تعدادی از سیاسیون و فعالان رسانه ای در این استان مورد بازجویی و بازداشت قرار گرفتند.
در پایان، نگاهی به وضعیت برخورد دستگاه های امنیتی و نظامی در شهرهای مختلف کشور و از جمله شهرهای استان گلستان نشان می دهد که سیاست حکومت در برخورد با فعالان سیاسی-مدنی منتقد تنها به تهران محدود نبوده و طی سالهای گذشته تعداد بسیار زیادی از فعالان استانی نیز در این مدت دارای پرونده شده اند. در بسیاری از موارد، این پرونده ها به عنوان ابزاری در دست نهادهای امنیتی و نظامی بوده تا با باز نگه داشتن آن برای مدت طولانی بتوانند رفتارها و فعالیت های افراد مورد نظر را در مناسبت ها و زمان های مورد نظر خود، به کنترل در آورند. قابل ذکر است که با پایان سال ۹۰ و در آغازین روزهای سال جدید نیز تعدادی از فعالان در استان گلستان مورد احضار، تماس و بازجویی نهادهای اطلاعاتی-قضایی قرار گرفته اند که نشان از ادا مه ی سیاست برخورد در استان ها دارد.
با توکلی دیدار نداشتم
جرس: در حالی که احمد توکلی گفته است در دیدار با مرتضوی وی قول داده تا از ریاست تامین اجتماعی استعفا دهد، سعید مرتضوی با رد صحبتهاي توکلی مبنی بر دیدار با وی گفت: در پنج روز گذشته توکلی با بنده دیداری نداشته و من هم با وی دیداری نکردهام.
در پی لغو استیضاح وزیر کار به دنبال ادعای برخی نمایندگان مبنی بر "قول شرف" مرتضوی برای کناره گیری از ریاست تامین اجتماعی احمدینژاد تاکید کرد که "تعهدی بر این برکناری ندارد"؛ با این حال احمد توکلی گفت که "مرتضوی زنگ زد و به من گفت که من خانه نشستم و همانطور که به شما قول دادم، سر کار نمیروم."
دقایقی پس از انتشار این خبر پایگاه اطلاع رسانی تأمین اجتماعي در خبری دیدار مرتضوی با توکلی را تکذیب کرد.
براساس اين گزارش؛ مرتضوی افزود "قویا تکذیب میکنم که بین ما دیداری انجام شده است." و مدعی شد: بنده تلاش کردم دروغگوییها خاتمه یابد ولی ظاهرا با وجود این تلاش ها این هدف محقق نشد.
توکلی ساعتی پیش و در واکنش به گفتههای معاون پارلمانی احمدینژاد در گفتوگو با فارس گفته بود: الان که پیامک سخنان میرتاجالدینی آمد، مرتضوی زنگ زد و به من گفت که من خانه نشستم و همانطور که به شما قول دادم، سر کار نمیروم.
احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ادامه جلسه علنی امروز مجلس در تذکری آئیننامهای با استناد به ماده 77 و در پاسخ به تذکر مصطفی کواکبیان نماینده سمنان اظهار داشت: من در این فرصت فقط به اتهاماتی که دوستان وارد کردهاند، پاسخ میدهم و وارد بحث استیضاح نمیشوم. دوستانی به ما اتهام زدند که ما سیاسیکاری کردیم و اهداف انتخاباتی و پس از آن اهدافی برای رئیس مجلس داشتیم، اما باید بگویم که در استیضاح آقای صالحی برای انتصاب ملکزاده و در استیضاح شیخالاسلام برای انتصاب مرتضوی برای ما وحدت ملاک بود.
این نماینده مجلس ادامه داد: ما با این دو استیضاح با یک ملاک کار کردیم و همان طور که صالحی قبول کرد و ملکزاده با استعفا کنار رفت و ما استیضاح صالحی را پس گرفتیم، اکنون نیز وقتی اطمینان عقلایی پیدا کردیم که آقای مرتضوی استعفا میدهند، استیضاح شیخالاسلام را پس گرفتیم.
در پی لغو استیضاح وزیر کار به دنبال ادعای برخی نمایندگان مبنی بر "قول شرف" مرتضوی برای کناره گیری از ریاست تامین اجتماعی احمدینژاد تاکید کرد که "تعهدی بر این برکناری ندارد"؛ با این حال احمد توکلی گفت که "مرتضوی زنگ زد و به من گفت که من خانه نشستم و همانطور که به شما قول دادم، سر کار نمیروم."
دقایقی پس از انتشار این خبر پایگاه اطلاع رسانی تأمین اجتماعي در خبری دیدار مرتضوی با توکلی را تکذیب کرد.
براساس اين گزارش؛ مرتضوی افزود "قویا تکذیب میکنم که بین ما دیداری انجام شده است." و مدعی شد: بنده تلاش کردم دروغگوییها خاتمه یابد ولی ظاهرا با وجود این تلاش ها این هدف محقق نشد.
توکلی ساعتی پیش و در واکنش به گفتههای معاون پارلمانی احمدینژاد در گفتوگو با فارس گفته بود: الان که پیامک سخنان میرتاجالدینی آمد، مرتضوی زنگ زد و به من گفت که من خانه نشستم و همانطور که به شما قول دادم، سر کار نمیروم.
احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ادامه جلسه علنی امروز مجلس در تذکری آئیننامهای با استناد به ماده 77 و در پاسخ به تذکر مصطفی کواکبیان نماینده سمنان اظهار داشت: من در این فرصت فقط به اتهاماتی که دوستان وارد کردهاند، پاسخ میدهم و وارد بحث استیضاح نمیشوم. دوستانی به ما اتهام زدند که ما سیاسیکاری کردیم و اهداف انتخاباتی و پس از آن اهدافی برای رئیس مجلس داشتیم، اما باید بگویم که در استیضاح آقای صالحی برای انتصاب ملکزاده و در استیضاح شیخالاسلام برای انتصاب مرتضوی برای ما وحدت ملاک بود.
این نماینده مجلس ادامه داد: ما با این دو استیضاح با یک ملاک کار کردیم و همان طور که صالحی قبول کرد و ملکزاده با استعفا کنار رفت و ما استیضاح صالحی را پس گرفتیم، اکنون نیز وقتی اطمینان عقلایی پیدا کردیم که آقای مرتضوی استعفا میدهند، استیضاح شیخالاسلام را پس گرفتیم.
جرس:
از امروز فیلم «چگونه میلیاردر شدم» جایگزین «گشت ارشاد» شده است.
به گزارش روزنامه بانی فیلم، کپیهای فیلم سینمایی «گشت ارشاد» شب گذشته در تهران جمعآوری شد.
درحالی که پیشبینی میشد حداقل تا اواسط هفته اکران این فیلم در تهران ادامه داشته باشد شب گذشته هر 15 کپی فیلم در سینماهای نمایشدهنده آن در تهران جمعآوری شد.
از امروز فیلم «چگونه میلیاردر شدم» جایگزین «گشت ارشاد» شده است. البته دیشب فیلم عبدالعلیزاده در سینما آزادی نیز نمایش داشت تا اکرانش در این سینما یک روز زودتر از بقیه سالنها آغاز شود.
اکران «گشت ارشاد» دقیقاً یک ماه ادامه داشت که طی این مدت این فیلم بیش از 1/5 میلیارد تومان فروش کرد. این فیلم در شهرستانها نیز فقط یک هفته به نمایش در آمد که حدود یکصد میلیون تومان فروخت.
با پایین آمدن «گشت ارشاد» در سینماهای تهران پرونده دو فیلم جنجالی اکران نوروز 91 در سینماها بسته شد.
از امروز فیلم «چگونه میلیاردر شدم» جایگزین «گشت ارشاد» شده است.
به گزارش روزنامه بانی فیلم، کپیهای فیلم سینمایی «گشت ارشاد» شب گذشته در تهران جمعآوری شد.
درحالی که پیشبینی میشد حداقل تا اواسط هفته اکران این فیلم در تهران ادامه داشته باشد شب گذشته هر 15 کپی فیلم در سینماهای نمایشدهنده آن در تهران جمعآوری شد.
از امروز فیلم «چگونه میلیاردر شدم» جایگزین «گشت ارشاد» شده است. البته دیشب فیلم عبدالعلیزاده در سینما آزادی نیز نمایش داشت تا اکرانش در این سینما یک روز زودتر از بقیه سالنها آغاز شود.
اکران «گشت ارشاد» دقیقاً یک ماه ادامه داشت که طی این مدت این فیلم بیش از 1/5 میلیارد تومان فروش کرد. این فیلم در شهرستانها نیز فقط یک هفته به نمایش در آمد که حدود یکصد میلیون تومان فروخت.
با پایین آمدن «گشت ارشاد» در سینماهای تهران پرونده دو فیلم جنجالی اکران نوروز 91 در سینماها بسته شد.
جرس:
مراجعه کارگران به جهت آگاهی از علت اخراج خود به اداره کار استان و سایر ارگانها نتیجهای نداشته و هنوز جواب قانع کنندهای از طرف مسوولان داده نشده است.
به گزارش ایلنا، نماینده ۲۰۰ کارگر اخراجی کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور (کوره بلند) که در نخستین روز کاری سال ۹۱ اخراج شدند گفت: پس از تعطیلی کامل کارخانه و بیکار شدن تمامی کارگران ذوب آهن غرب کشور، مسئولان وعده بازگشايي مجدد كارخانه را دادند اما تا كنون اتفاقي رخ نداده و کارگران همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرند.
نماینده کارگران اخراجي ذوب آهن غرب افزود: مراجعه کارگران به جهت آگاهی از علت اخراج به اداره کار استان و سایر ارگانها نتیجهای نداشته و هنوز جواب قانع کنندهای از طرف مسوولین داده نشده و تنها به كارگران گفته میشود که دلیل اخراجتان از این کارخانه پایان قرارداد کاریتان است.
نماينده كارگران كه خواست نامش فاش نشود افزود: مدیر عامل کارخانه وعده داده است كه به شرط اينكه هيچ كارگري وارد كارخانه نشود حاضر است با آنان قرارداد دوماهه منعقد كند تا مشمول بيمه بيكاري شوند، اما حتي به اين وعده تحقيرآميز هم عمل نشده و كارگران و خانوادههايشان با مشكلات بيمهاي مواجه شدهاند.
او با بیان اینکه طبق ماده 7 قانون كار طبیعت کار در کارخانه ذوب آهن غرب کشور جنبه استمراري دارد افزود: کارگران این واحد تولیدی که طی آزمون کتبی و مصاحبه تخصصی و ارائه مدارک فنی و حرفهای و تحصیلی و با طی کردن دوره آموزشهای ایمنی و فنی با وعده ۳۰ سال کار استخدام شده بودند متاسفانه بعد از گذشت ۱۰ ماه اخراج شدند.
این کارگر معترض با طرح این سوال که «صرف هزینههای میلیاردی برای ساخت کارخانه ذوب آهن غرب کشور، تنها برای ۱۰ ماه تولید بوده است» ادامه داد: شرکت صبا نور که سهام دار ۹۷ درصد از کارخانه ذوب آهن غرب کشور و تامین کننده مواد اولیه این کارخانه است با اختیار داشتن چهار معدن سنگ آهن همچنان بعد از تعطیلی کارخانه با وارد کردن مواد اولیه تولید (سنگ آهن) به کارخانه مجددا از آنجا به سایر کارخانههای تولیدی دیگر مواد اولیه خود را انتقال ميدهد و به فروش میرساند.
او گفت: خواسته کارگران این است که اگر کارخانه ذوب آهن غرب کشور ور شکسته نشده و هنوز فعالیت دارد چرا کارگران را بر سر کار خود بازنميگردانند و اگر هم ورشکسته شده چرا اعلام ورشکستگی نمیکند.
مراجعه کارگران به جهت آگاهی از علت اخراج خود به اداره کار استان و سایر ارگانها نتیجهای نداشته و هنوز جواب قانع کنندهای از طرف مسوولان داده نشده است.
به گزارش ایلنا، نماینده ۲۰۰ کارگر اخراجی کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور (کوره بلند) که در نخستین روز کاری سال ۹۱ اخراج شدند گفت: پس از تعطیلی کامل کارخانه و بیکار شدن تمامی کارگران ذوب آهن غرب کشور، مسئولان وعده بازگشايي مجدد كارخانه را دادند اما تا كنون اتفاقي رخ نداده و کارگران همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرند.
نماینده کارگران اخراجي ذوب آهن غرب افزود: مراجعه کارگران به جهت آگاهی از علت اخراج به اداره کار استان و سایر ارگانها نتیجهای نداشته و هنوز جواب قانع کنندهای از طرف مسوولین داده نشده و تنها به كارگران گفته میشود که دلیل اخراجتان از این کارخانه پایان قرارداد کاریتان است.
نماينده كارگران كه خواست نامش فاش نشود افزود: مدیر عامل کارخانه وعده داده است كه به شرط اينكه هيچ كارگري وارد كارخانه نشود حاضر است با آنان قرارداد دوماهه منعقد كند تا مشمول بيمه بيكاري شوند، اما حتي به اين وعده تحقيرآميز هم عمل نشده و كارگران و خانوادههايشان با مشكلات بيمهاي مواجه شدهاند.
او با بیان اینکه طبق ماده 7 قانون كار طبیعت کار در کارخانه ذوب آهن غرب کشور جنبه استمراري دارد افزود: کارگران این واحد تولیدی که طی آزمون کتبی و مصاحبه تخصصی و ارائه مدارک فنی و حرفهای و تحصیلی و با طی کردن دوره آموزشهای ایمنی و فنی با وعده ۳۰ سال کار استخدام شده بودند متاسفانه بعد از گذشت ۱۰ ماه اخراج شدند.
این کارگر معترض با طرح این سوال که «صرف هزینههای میلیاردی برای ساخت کارخانه ذوب آهن غرب کشور، تنها برای ۱۰ ماه تولید بوده است» ادامه داد: شرکت صبا نور که سهام دار ۹۷ درصد از کارخانه ذوب آهن غرب کشور و تامین کننده مواد اولیه این کارخانه است با اختیار داشتن چهار معدن سنگ آهن همچنان بعد از تعطیلی کارخانه با وارد کردن مواد اولیه تولید (سنگ آهن) به کارخانه مجددا از آنجا به سایر کارخانههای تولیدی دیگر مواد اولیه خود را انتقال ميدهد و به فروش میرساند.
او گفت: خواسته کارگران این است که اگر کارخانه ذوب آهن غرب کشور ور شکسته نشده و هنوز فعالیت دارد چرا کارگران را بر سر کار خود بازنميگردانند و اگر هم ورشکسته شده چرا اعلام ورشکستگی نمیکند.
«امسال ١٠ هزار دانشجوی دكتری پذيرش می شود»
معاون آموزشی وزارت علوم اعلام کرده است که در سال جاری ظرفیت پذیرش دانشجویان دکتری به ١٠ هزار نفر افزایش یافته است.
حسين نادر منش، معاون آموزشی وزیر علوم، امروز در نشست مطبوعاتی اظهار کرد که سال گذشته ٨ هزار نفر در مقطع دكترا پذيرش شدند كه امسال اميدواريم با افزايش ظرفيتها بتوانيم اين ظرفيت را به ١٠ هزار نفر افزايش دهيم.
وی در همین رابطه گفت: "زمستان سال گذشته كميتهای در زمينه افزايش ظرفيت آزمون دكترا با حضور كارشناسان اين حوزه تشكيل شد تا بررسي شود كه چگونه می توان از حداكثر ظرفيت دانشگاهها با حفظ كيفيت برای افزايش جمعيت دانشجوی دكترا استفاده كرد كه در اين زمينه تصميم گيری هایی شده كه جزئيات آن اعلام خواهد شد."
اظهارات معاون وزیر علوم در زمینه افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان دکتری در حالی بیان می شود که شماری از دانشگاه های کشور نسبت به افزایش این ظرفیت ها بدون فراهم کردن زمینه های لازم آن انتقاد کرده بودند. در همین زمینه در آزمون دکتری امسال وزارت علوم در برخی رشته ها در حالی اقدام به اعلام ظرفیت برای پذیرش دانشجویان کرده است که دانشگاه ها هیچ گونه برنامه ای برای جذب دانشجویان در این رشته ها ندارند.
حسین نادری منش در این ارتباط گفته است: "اين مشكل تنها در برخی از رشتههایی كه برخی دانشگاهها تنها مجری آن هستند ايجاد شد كه در اين زمينه دانشگاهها بايد سعی كنند ظرفيت لازم را ايجاد كنند و ما نيز از آنها حمايت خواهيم كرد."
ناظران سازمان ملل وارد سوريه شدند
اولين بخش از ناظران سازمان ملل امروز يکشنبه در حالى وارد سوريه شدند که اوضاع همچنان ناآرام گزارش مى شود.
به گزارش العربیه، آخرين خبرهاى رسيده از سوريه حکايت از آن دارد که حومه ى شهر حلب توسط چرخبالهاى نيروهاى دولتى گلوله باران مى گردد، شهر حمص و بويژه منطقه ى خالديه ى آن در معرض تهاجم ارتش دولتى سوريه است، درگيريهايى در دمشق و حومه ى آن مشهود است، و حلب و اطراف آن نيز بى نصيب از حملات نمى باشد. علاوه بر اين موج مهاجرت به سوى خاک ترکيه از شهرها و روستاهاى سورى نزديک به ترکيه در جريان است.
شوراى هماهنگى انقلاب سوريه در همين زمان گزارش مى دهد که ٢۵ تن از شب گذشته تا کنون جان خود را در حملات و درگيريها از دست داده اند که اغلب آنها از شهر حمص بوده اند.
طبق گزارشها به محض تصويب شوراى امنيت، ٦ تن از ناظران سازمان ملل متحد به سوريه رفتند، تا بر آغاز تدارکات اجراى آتش بس نظارت کنند. قرار است ٢۵ ديگر ظرف روزهاى آتى به آنها بپيوندند.
حضور اين ناظران طبق برنامه اى صورت مى گيرد که کوفى عنان دبير کل سابق سازمان ملل و نماينده ى مشترک اين سازمان و اتحاديه ى عرب براى يافتن راه حلى جهت بحران سوريه، تهيه کرده است.
اجرای مجازات شلاق در ملاءعام دو شهروند در شاهرود
خبرگزاری هرانا - حکم شلاق دو شهروند، امروز یکشنبه ۲۷ فروردین ماه، در شهرستان شاهرود و در ملاءعام به اجرا درآمده است.
بنا بر گزارش دادگستری استان سمنان، ۹۹ ضربه شلاق در ملاءعام مجازات "غ. د" فرزند "م" و "ج. ک" فرزند "ج"، ۲ متهم پروندههای اعمال منافی عفت بود که پس از تایید توسط دیوان عالی کشور در ملاء عام به اجرا در آمد.
در این پروندهها که محکومان با حکم شعبه چهارم دادگاه کیفری استان سمنان و شعبه اول دادگاه کیفری مستقر در شاهرود به شلاق در ملاءعام محکوم شده بودند که پس از رسیدگی به درخواست تجدیدنظر محکومین در دیوان عالی کشور، محکومیت آنان تائید و در یکی از میادین شهرستان شاهرود به اجرا در آمد.
روابط عمومی دادگستری استان سمنان در این باره افزوده است: "ارتکاب اینچنین اعمال منافی عفت توسط مجرمین موجب جریحه دار شدن احساسات و خواست عمومی جهت مجازات این افراد شده بود که پیگیری، تسریع در روند رسیدگی به این پرونده و در نهایت اجرای قاطعانه احکام صادره، پاسخ دستگاه قضایی استان به خواستههای مردم شریف و اقدامی در جهت پیشگیری از ارتکاب چنین جرایمی در استان فرهنگی و مذهبی سمنان میباشد."
بنا بر گزارش دادگستری استان سمنان، ۹۹ ضربه شلاق در ملاءعام مجازات "غ. د" فرزند "م" و "ج. ک" فرزند "ج"، ۲ متهم پروندههای اعمال منافی عفت بود که پس از تایید توسط دیوان عالی کشور در ملاء عام به اجرا در آمد.
در این پروندهها که محکومان با حکم شعبه چهارم دادگاه کیفری استان سمنان و شعبه اول دادگاه کیفری مستقر در شاهرود به شلاق در ملاءعام محکوم شده بودند که پس از رسیدگی به درخواست تجدیدنظر محکومین در دیوان عالی کشور، محکومیت آنان تائید و در یکی از میادین شهرستان شاهرود به اجرا در آمد.
روابط عمومی دادگستری استان سمنان در این باره افزوده است: "ارتکاب اینچنین اعمال منافی عفت توسط مجرمین موجب جریحه دار شدن احساسات و خواست عمومی جهت مجازات این افراد شده بود که پیگیری، تسریع در روند رسیدگی به این پرونده و در نهایت اجرای قاطعانه احکام صادره، پاسخ دستگاه قضایی استان به خواستههای مردم شریف و اقدامی در جهت پیشگیری از ارتکاب چنین جرایمی در استان فرهنگی و مذهبی سمنان میباشد."
تجمع کارگران فولاد زاگرس در مقابل فرمانداری قروه
خبرگزاری هرانا - صبح امروز یکشنبه، بیست و هفتم فروردین ماه، بیش از یکصد و پنجاه کارگر کارگران کارخانهی ذوب آهن فولاد زاگرس واقع در استان کردستان، در اعتراض به تعطیلی کارخانه در یک ماه گذشته در مقابل فرمانداری قروه تجمع کردهاند.
این کارگران که با سوابق ۱۰ تا ۲۰ سال خدمت در آستانه اخراج قرار دارند نسبت به جایگزینی نیروهای جدید غیر بومی که توسط مدیر عامل جدید کارخانه صورت گرفته است معترض هستند.
نماینده کارگران که در این تجمع حضور داشت به ایلنا گفت: "مدیریت جدید کارخانه با جذب نیروهای غیر بومی که تعداد آنها به ۱۵۰ نفر میرسد به کارگران شاغل این کارخانه گفتهاند فعلا در سر کار خود حاضر نشوند."
این کارگر معترض که خواست نامش فاش نشود گفت: "۲۵ نفر از کارگرانی که در لیست اخراج قرار دارند پیش از این دچار حوادث ناشی از کار شدهاند اما با این حال مدیران کارخانه حاضر به تمدید قرارداد آنان نیستند."
بنا بر این گزارش هم اکنون چند تن از کارگران به عنوان نماینده کارگران معترض وارد فرمانداری قروه شده و با مسئولین استانی و شخص فرماندار وارد مذاکره شدهاند.
لازم به ذکر است این کارخانه در استان کردستان در بیست کیلومتری جاده شهر سنندج، در روستای کریم آباد واقع شده است.
این کارگران که با سوابق ۱۰ تا ۲۰ سال خدمت در آستانه اخراج قرار دارند نسبت به جایگزینی نیروهای جدید غیر بومی که توسط مدیر عامل جدید کارخانه صورت گرفته است معترض هستند.
نماینده کارگران که در این تجمع حضور داشت به ایلنا گفت: "مدیریت جدید کارخانه با جذب نیروهای غیر بومی که تعداد آنها به ۱۵۰ نفر میرسد به کارگران شاغل این کارخانه گفتهاند فعلا در سر کار خود حاضر نشوند."
این کارگر معترض که خواست نامش فاش نشود گفت: "۲۵ نفر از کارگرانی که در لیست اخراج قرار دارند پیش از این دچار حوادث ناشی از کار شدهاند اما با این حال مدیران کارخانه حاضر به تمدید قرارداد آنان نیستند."
بنا بر این گزارش هم اکنون چند تن از کارگران به عنوان نماینده کارگران معترض وارد فرمانداری قروه شده و با مسئولین استانی و شخص فرماندار وارد مذاکره شدهاند.
لازم به ذکر است این کارخانه در استان کردستان در بیست کیلومتری جاده شهر سنندج، در روستای کریم آباد واقع شده است.
تجمع معلمان پرورشی آمل مقابل مجلس
خبرگزاری هرانا - جمعی از معلمان پرورشی شهرستان آمل با تجمع مقابل مجلس خواستار استخدام در آموزش و پرورش شدند.
به گزارش خبرنگار جام جم آنلاین، حدود ۱۵۰ معلم پرورشی شهرستان آمل با در دست داشتن پلاکارذ و پارچه نوشتههایی با تجمع مقابل مجلس خواستار استخدام در وزارت در آموزش و پرورش شدند.
این معلمان پلاکاردهایی همچون "کودکان و فرزندان این کشور اسلامی به چه جرمی در اقصی نقاط محروم و روستایی و حتی شهری از داشتن مربی پرورشی محروم شوند"، "در آموزش و پرورش تزکیه مقدم است یا تعلیم" و پلاکاردی با این مضمون که "جرم نیروهای متعهد و گزینش شده پرورشی چیست و چه عاملی سبب اولویت استخدام نیروهای آمورشی، بهداشت پیش دبستانی بعد از نیروهای پرورشی شده است" با خود حمل میکنند.
عزت الله یوسفیان ملا نماینده آمل با حضور در جمع این معلمان به درد دل آنها گوش داد و جهت رسیدگی به مشکلات آنان قول مساعد داد. همچنین معلمان به بیان مشکلات خود پرداختند.
به گزارش خبرنگار جام جم آنلاین، حدود ۱۵۰ معلم پرورشی شهرستان آمل با در دست داشتن پلاکارذ و پارچه نوشتههایی با تجمع مقابل مجلس خواستار استخدام در وزارت در آموزش و پرورش شدند.
این معلمان پلاکاردهایی همچون "کودکان و فرزندان این کشور اسلامی به چه جرمی در اقصی نقاط محروم و روستایی و حتی شهری از داشتن مربی پرورشی محروم شوند"، "در آموزش و پرورش تزکیه مقدم است یا تعلیم" و پلاکاردی با این مضمون که "جرم نیروهای متعهد و گزینش شده پرورشی چیست و چه عاملی سبب اولویت استخدام نیروهای آمورشی، بهداشت پیش دبستانی بعد از نیروهای پرورشی شده است" با خود حمل میکنند.
عزت الله یوسفیان ملا نماینده آمل با حضور در جمع این معلمان به درد دل آنها گوش داد و جهت رسیدگی به مشکلات آنان قول مساعد داد. همچنین معلمان به بیان مشکلات خود پرداختند.