محمود احمدینژاد در جمع ایرانیان مقیم تاجیکستان از کوروش، پادشاه هخامنشی تجلیل کرد و گفت که فردوسی، شاعر ایرانی، "مکتب پیامبر اسلام را نجات داده است".
آقای احمدی نژاد شامگاه روز شنبه ۵ فروردین، ۲۵ مارس، در خانه فرهنگ ایرانیان در شهر دوشنبه، طی سخنانی شاهنامه فردوسی را "توحید نامه" خواند.او گفت که ملت ایران پس از پذیرش اسلام مشاهده کردند که امویان و عباسیان "که بویی از راه و مرام پیامبر" نبرده بودند، بر ملت ایران حاکم شده و "شخصیت ملت را تحقیر و استعدادهایشان را لگد مال کردند" و در این شرایط این فردوسی بود که هویت موحد، عدالت خواه، آزادی طلب و انسانی ملت ایران را مجددا احیا کرد.
به گفته آقای احمدی نژاد: "فردوسی مکتب پیامبر گرامی اسلام را نجات داده و بار حقیقی این مکتب را از دوش نااهلان برداشته و بر دوش ملت ایران گذاشت و این ملت نیز الحق به خوبی از عهده ایفای این مسئولیت برآمد."
او همچنین کوروش، پادشاه هخامنشی را "جوان ایرانی عدالت طلب و آزادی خواه" معرفی کرد و به سخنان خود در جلسهای که نزدیک به دو سال پیش به مناسبت رونمایی از منشور کوروش در ایران برگزار شده بود اشاره کرد و گفت: "البته برخیها هم از این سخنان من ناراحت شدند."
سپتامبر دو سال قبل، آقای احمدی نژاد در مراسم رونمایی منشور کوروش در تهران، ضمن تجلیل از کوروش از او به عنوان شاه جهان یاد کرد.
اظهارات آقای احمدی نژاد در آن زمان با کلیک واکنشها و انتقادهای تندی به ویژه از سوی گروههای اصولگرا رو به رو شد.
اکنون آقای احمدی نژاد می گوید که در آن جلسه از دو گروه نام برده که از قدرتمند شدن ایران، میترسند: "یک دسته قلدرهایی که میخواهند بر جهان حاکم شوند و شخصیت و فرهنگ و داشتههای ملت را چپاول کنند" و یک دسته هم "آدمهای حقیر و کوچکی هستند که میخواهند همواره به عنوان پیشقراول ملت ایران نقش آفرینی کنند".
او افزود که این گروه دوم "به ویژه در دویست سال اخیر تلاش کردهاند ملت ایران را کوچک نگه دارند تا بتوانند خود را بر آنها حاکم کنند."
سومین "جشن جهانی نوروز"، امروز یکشنبه ۶ فروردین (۲۵ مارس) با شرکت روسای جمهور کشورهای ایران، تاجیکستان، افغانستان و پاکستان در شهر دوشنبه برگزار شد.
آقای احمدی نژاد به همراه علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه، حمید بقایی معاون اجرایی، اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر و مجتبی ثمره هاشمی، دستیار ارشد خود و حسن موسوی رئیس سازمان میراث فرهنگی، روز شنبه ۵ فروردین وارد دوشنبه شد.
قرار است چهارمین و پنجمین جشن جهانی نوروز در کشورهای ترکمنستان و افغانستان برگزار شود.
اخبار روز:
سازمان ملل متحد ۲۴ مارس را به عنوان "روز بین المللی حق آگاهی از واقعیت" به رسمیت شناخته است.
در این روز جامعه بین المللی برایِ حقِ قربانیان، خانواده ها و بازماندگانِ تمام قربانیان نقضِ فاحش و سیستماتیک حقوق بشر - چه دولتی و چه فراقانونی - برای آگاهی از شرایطی که عزیزانشان تحت آن شکنجه، ناپدید و یا از بین رفته اند احترام قائل شده و از دولت های خاطی خواسته می شود که با ارائه واقعیت درباره سرنوشت این قربانیان این حق را به رسمیت بشناسند و رعایت کنند.
در سال ۲۰۱۰ ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر، تاکید کرد که حق "آگاهی از واقعیت" به این معنی است که تمام دلایل، اتفاقات، شرایط و افرادی که در نقض حقوق انسانی این قربانیان نقش داشته اند باید شناسایی بشوند و عدالت اجرا گردد.
انجمن پژوهشگران ایران، با ارج نهادن این روز و "حق آگاهی از واقعیت"، برای تمام قربانیان نقض فاحش حقوق بشر در سی و سه سال گذشته احترام قائل شده و یادآور میشود که حفاظت و رعایت حقوق مسلم و انکار ناپذیر انسانی فرد فرد شهروندان ایران وظیفه حکومت جمهوری اسلامی است و تعهدِ مجازات آمران، عاملان و ناقضان آن جزو تعهدات بین المللی ایشان می باشد .
فراموش نکنیم که حقیقت پنهان نخواهد ماند.
انجمن پژوهشگران ایران
در این روز جامعه بین المللی برایِ حقِ قربانیان، خانواده ها و بازماندگانِ تمام قربانیان نقضِ فاحش و سیستماتیک حقوق بشر - چه دولتی و چه فراقانونی - برای آگاهی از شرایطی که عزیزانشان تحت آن شکنجه، ناپدید و یا از بین رفته اند احترام قائل شده و از دولت های خاطی خواسته می شود که با ارائه واقعیت درباره سرنوشت این قربانیان این حق را به رسمیت بشناسند و رعایت کنند.
در سال ۲۰۱۰ ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر، تاکید کرد که حق "آگاهی از واقعیت" به این معنی است که تمام دلایل، اتفاقات، شرایط و افرادی که در نقض حقوق انسانی این قربانیان نقش داشته اند باید شناسایی بشوند و عدالت اجرا گردد.
انجمن پژوهشگران ایران، با ارج نهادن این روز و "حق آگاهی از واقعیت"، برای تمام قربانیان نقض فاحش حقوق بشر در سی و سه سال گذشته احترام قائل شده و یادآور میشود که حفاظت و رعایت حقوق مسلم و انکار ناپذیر انسانی فرد فرد شهروندان ایران وظیفه حکومت جمهوری اسلامی است و تعهدِ مجازات آمران، عاملان و ناقضان آن جزو تعهدات بین المللی ایشان می باشد .
فراموش نکنیم که حقیقت پنهان نخواهد ماند.
انجمن پژوهشگران ایران
اخبار روز:
برای عید دیدنی و دیدار نوروزی رفتیم خانه مادر، خانه یِ مادر همگی مان. با آغوش باز و چهره گشاده اش ما را پذیرا می شود مادر شایگان، زندانی سیاسی دوران ستمشاهی و مادر سه جانباخته فدایی، نادر، ناصر و ارژنگ شایگان.
مثل همیشه می گوید «شما همه تون بچه های من هستین اگه به مردم وفادار بمونین. به خلق پشت نکنین». و مثل همه این سال ها آرزوی همه مان را با صدای بلند می گوید «امیدوارم امسال، سال سرنگونی جمهوری اسلامی باشه و همه مون برگردیم ایران».
از همه جای آپارتمانِ کوچک مادر بوی عید می آید. همه چیز از تمیزی برق می زند. هفت سین اش مثل همه این سال ها زیبا و شاداب برقرار است. و شیرینی عید. مُدام از ما می خواهد دهانمان را شیرین کنیم و ما بیشتر کام مان شیرین است از این دیدار و این لحظه هایی که برای همه مان یاد یار و دیار را دارد. یاد روزهای عید ایران را.
بچه ها از شادابی و سرسبزی سبزه های مادر حرف می زنند. به شوخی می گویم مادر دستش سبز است و دلش سرخ. همه می خندند. به هایده می گوید چرا نیامدی سبزه ای را که برایت انداخته بودم ببری. می رود روی بالکن و بشقاب کوچک سبزه ای را می آورد و به او می گوید وقت رفتن با خودت ببر. چندین سال است که سفره هفت سین ما مرهون سبزه مادر است.
برایش از سفره هفت سینی که در همبستگی با زندانیان سیاسی در میدان حقوق بشر چیدیم می گوییم و فیلم کوتاه مراسم را به او نشان می دهیم. همینطور که فیلم را نگاه می کند، آهسته آهسته چهره اش را ابری از اندوه می پوشاند. گویی به مادرانی می اندیشد که این روزهای عید عزیزانشان اسیر دیوارهای بلند زندان هستند. گویی به همه مردم ایران می اندیشد که از سی و سه سال پیش، شادی عیدشان با دیوارهای بلند زندان بزرگی که جمهوری اسلامی است، تیره می شود. خودش سال ها تلخی نوروز و عید در زندان را چشیده است. به همین دلیل هم اولین کلام پس از سلام، و آرزوی بزرگش برای سال نو این بود که عید آینده دیوارهای بلند زندان جمهوری اسلامی از پهنه گسترده سرزمین مان ایران برچیده شود. به عنوان یک مادر ، شاید از هرکسی بهتر سنگینی این دیوارهای سیاه و شوم را بر گُرده مادر باستانی مان حس می کند.
از همه چیز و همه جا می گوییم. مادر گاه در خنده غرق می شود. تمام چهره اش می شکفد. مهرداد می گوید من برای اینکه مزه نان نخودی ها را بفهمم باید ده تا ده تا بخورم. می گوییم مادر کلک نان نخودی ها کنده شدند. مهرداد شام هم نخورده و برای ما و مهمانانِ روزهای آینده چیزی نمی گذارد.
همه می خندند. می گوید عیب ندارد رفیق مهرداد. هر چه می خواهی بخور. یک جعبه دیگر نان نخودی دارم. و بعد با خنده اشاره می کند به شکم مهرداد و می گوید ولی باید مواظب باشی. به مهرداد محبت خاصی دارد. آهنگساز سرود «سر اومد زمستون» است. آهنگی که برای همه مان و به ویژه مادر، یک دنیا خاطره با خود دارد. آهنگی که زمزمه نیمه شبان همه شیفتگان آزادی شده است.
نگاهم می چرخد روی چهره جانباختگانی که به قفسه های کتابخانه کوچک مادر جلوه دیگری می دهند. می رسم به شیرین، مهدی و انوشه، جانباختگان فدایی و فرزندان پدر فضیلت کلام. در پشت چهره آنها چهره پدر شکل می گیرد که سیزده سال پیش، کمی مانده به عید، در همین ساختمان ما را تنها گذاشت و رفت.
نوروزهای بسیاری را با پدر در تبعید گذراندم، اما اولین و دومین نوروزی که با هم بودیم در بند چهار اوین بود، در دوره یِ معروف به ملی کشی. از عزیزانی که در آن دوره و چند سالِ پیش از آن، نوروز را با هم گذراندیم بسیار دیگری نیستند. شاه و خمینی آنها را کشتند. بهترین فرزندان این آب و خاک به دستِ دو نظام دیکتاتوری سلطنتی و اسلامی که دشمن قسم خورده شان بودند به قتل رسیدند.
ساعت نزدیک یازده شب و چهره مادر خسته است. بلند می شویم. مادر را می بوسیم، خدا حافظی می کنیم و می آییم بیرون. با ما تا دم آسانسور می آید. هرکار می کنیم نمی توانیم متقاعدش کنیم که بیرون نیاید. می گوییم مادر در بسته می شود و پشت در می مانید. می خندد و می گوید نگران نباشید، فکرش را کرده ام.
پایین همه مان با هم می گوییم، چقدر شب خوبی بود. مادر با خودش برایمان عطر ایران را داشت و محبت بیشائبه ای که سال هاست از ما دریغ می شود. از یکدیگر جدا می شویم. مهربانی سرشاری که عیدی مادر است، با هم تقسیم می کنیم. به هرکدام مان یک دنیا می رسد.
در دیروقت شب، با یک بغل مهربانی و آرزوی فرداهای روشن برای میهن و مردم مان به خانه بر می گردیم.
بهمن امینی
نوروز ۱٣۹۱
پیام تسلیت به رضا شهابی به مناسبت مرگِ مادر منتظرش
کمیته ی هماهنگی
با خبر شدیم که "مادر صمدی زکریا" ، مادر رضا شهابی به دلیل ایست قلبی در تاریخ 2 فروردین ماه 1391 درگذشت. او تا آخرین لحظات حیات خود انتظار آزادی فرزندش از زندان سرمایه را می کشید، فرزندی که جز دفاع از حقوق کارگران و هم طبقه ای های خود، جرم دیگری مرتکب نشده بود.
کمیته ی هماهنگی ضمن ابراز تسلیت به کارگر زندانی رضا شهابی و خانواده ی محترم او، غیاب و دربند بودن رضا را در مرگ مادرش مؤثر می داند و با توجه به وضعیت وخیم جسمانی رضا شهابی، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط اوست.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
5 فروردین ماه 1390
محمود احمدینژاد٬ رئیس دولت دهم:
۲۰۰ سال است که گروهی حقیر و کوچک میخواهند همچنان پیشقراول مردم ایران باشند
محمود احمدینژاد٬ رئیس دولت دهم گفته که فردوسی٬ مکتب پیامبر اسلام را «نجات» داده و آدمهایی حقیر و کوچک میخواهند همواره «به عنوان پیشقراول ملت ایران، نقش آفرینی کنند.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر ریاست جمهوری، آقای احمدینژاد شامگاه شنبه (پنجم فروردین) در جمع گروهی از ایرانیان مقیم تاجیکستان این مطلب را بیان کرده است.
احمدینژاد از افرادی که آنها را «حقیر» و «کوچک» خوانده نامی نبرده٬ اما گفته که آنها نتوانستهاند «آنقدر بزرگ شوند که لایق حکومت و این ملت {ایران} باشند.»
وی اظهار کرده که این افراد «در ۲۰۰ سال اخیر تلاش کردهاند ملت ایران را کوچک نگه دارند تا بتوانند خود را بر آنها حاکم کنند.»
رئیس دول دهم در بخش دیگری از سخنان خود شاهنامه فردوسی را «توحید نامه»، «انسان نامه»، «عدالت نامه» و «عشق نامه» توصیف کرده است.
وی گفته است: «فردوسی مکتب پیامبر گرامی اسلام را نجات داده و بار حقیقی این مکتب را از دوش نااهلان برداشته و بر دوش ملت ایران گذاشت.»
برخی اظهارات ملیگرایانه احمدینژاد و نزدیکان وی در سالهای اخیر در ایران با خشم گروهی از روحانیون مواجه شده است.
انتقادها و اعتراضهای این دسته از روحانیون به شعارهای احمدینژاد و همفکرانش در این زمینه، هیچ تأثیری نداشته و رئیس دولت دهم در برخی سخنرانیها درباره مسائل ملی صحبت میکند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر ریاست جمهوری، آقای احمدینژاد شامگاه شنبه (پنجم فروردین) در جمع گروهی از ایرانیان مقیم تاجیکستان این مطلب را بیان کرده است.
احمدینژاد از افرادی که آنها را «حقیر» و «کوچک» خوانده نامی نبرده٬ اما گفته که آنها نتوانستهاند «آنقدر بزرگ شوند که لایق حکومت و این ملت {ایران} باشند.»
وی اظهار کرده که این افراد «در ۲۰۰ سال اخیر تلاش کردهاند ملت ایران را کوچک نگه دارند تا بتوانند خود را بر آنها حاکم کنند.»
رئیس دول دهم در بخش دیگری از سخنان خود شاهنامه فردوسی را «توحید نامه»، «انسان نامه»، «عدالت نامه» و «عشق نامه» توصیف کرده است.
وی گفته است: «فردوسی مکتب پیامبر گرامی اسلام را نجات داده و بار حقیقی این مکتب را از دوش نااهلان برداشته و بر دوش ملت ایران گذاشت.»
برخی اظهارات ملیگرایانه احمدینژاد و نزدیکان وی در سالهای اخیر در ایران با خشم گروهی از روحانیون مواجه شده است.
انتقادها و اعتراضهای این دسته از روحانیون به شعارهای احمدینژاد و همفکرانش در این زمینه، هیچ تأثیری نداشته و رئیس دولت دهم در برخی سخنرانیها درباره مسائل ملی صحبت میکند.
با فشار انصار حزبالله و محافظهکاران:
اکران دو فیلم به نفع «قلادههای طلا» متوقف میشود
تلاش محافظهکاران و رسانههای آنها برای حذف اکران دو فیلم «خصوصی» و «گشت ارشاد» به نفع «قلادههای طلا» منجر به تصمیم شورای صنفی نمایش برای توقف اکران این فیلمها شد.
انصار حزبالله و محافظهکاران از یک هفته پیش اعتراضهای گستردهای نسبت به اکران نوروزی این فیلمها آغاز کردهاند که در نتیجه این اعتراضها نمایش این دو فیلم در قم٬ بابل٬ مشهد٬ کرمان و بوشهر متوقف شد.
سازمان سینمایی سوره (حوزه هنری) نیز روز یکشنبه (ششم فروردین) اعلام کرد نمایش فیلمهای «گشت ارشاد» و «خصوصی» در سالنهای زیر مجموعه این حوزه در سراسر کشور متوقف شده است.
علیرضا سجادپور٬ مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی هم خبر داده که براساس تصمیم شورای صنفی سینما٬ دو فیلم «نارنجیپوش» و «بوسیدن روی ماه» جایگزین آنها خواهد شد.
فیلمهای «خصوصی» و «گشت ارشاد» همزمان با فیلم جنجالی «قلادههای طلا» در سینماهای ایران به اکران درآمده و از رقبای اصلی این فیلم محسوب میشوند.
فیلم «گشت ارشاد» براساس گزارشها تا ششم فروردین در رده نخست پرفروشترین فیلمهای نوروزی قرار دارد و «قلادههای طلا» نیز در رده دوم این فهرست است.
رسانههای محافظهکار با آغاز اکران «قلادههای طلا» تبلیغات گستردهای برای این فیلم میکنند٬ اما میزان فروش آن برخلاف انتظار آنهاست.
جمال شورجه از کارگردانان محافظهکار سینما هم پیشبینی کرده «قلادههای طلا» نتواند از موج گسترده مخاطبین برخوردار شود.
به نظر میرسد محافظهکاران تلاش میکنند از طریق حذف کامل اکران فیلمهای «خصوصی» و «گشت ارشاد» از سینماها٬ میزان فروش «قلادههای طلا» را بالا ببرند.
موضوع «قلادههای طلا» انتخابات سال ۱۳۸۸ و وقایع پس از آن است.
بازداشت دو جوان به اتهام گرداندن «سایتهای غیراخلاقی»
یک مقام پلیس در گیلان از بازداشت دو جوان ۲۵ و ۲۷ ساله خبر داده و گفته است که آنها از «عاملان اصلی سایتهای غیراخلاقی اینترنتی در رشت» بودهاند.
محمدخانی، رئیس پلیس فتای گیلان، گفته است که بازداشت این دو جوان با اخذ مجوزهای لازم قضایی و در یک «عملیات غافلگیرانه» در یکی از محلههای رشت صورت گرفته است.
وی اضافه کرده است: «در بازجویی از منزل این متهمان که دارای مدرک تحصیلی دیپلم هستند یک دستگاه رایانه حاوی یک ترابیت اطلاعات، ۱۴۰ حلقه سیدی، دو دستگاه تلفن همراه پیشرفته، یک دستگاه هارد اکسترنال ۳۶۰ گیگابایت و هزار قطعه کارت ویزیت معرفی و تبلیغ سایتهای مذکور کشف و ضبط شد.»
این مقام پلیس اینترنت گیلان گفته است که این جوان «به بزه انتسابی خود اعتراف کردند» و پرونده آنها به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان رشت ارجاع داده شده است.
وی تأکید کرده است که این دو جوان قصد به «بیراهه کشاندن جوانان گیلانی» را داشتند.
رهبر جمهوری اسلامی در روزهای اخیر با تشکیل یک شورا دستور نظارت بیشتر بر اینترنت را صادر کرده است.
روزنامه الاهرام از توطئه ایران برای منفجر کردن یک کشتی اسرائیلی خبر داد
روزنامه مصری الاهرام از کشف توطئه ایران برای منفجر کردن یک کشتی اسرائیلی در کانال سوئز و دستگیری دو تبعه مصر در این رابطه خبر داده است.
به گزارش روزنامه عربیزبان الاهرام چاپ قاهره، دو تبعه مصری با نامهای سليمان رزق عبدالرازق و سلامة أحمد سلامة توسط نیروهای امنیتی مصری دستگیر و به دریافت پول از دولت ایران برای برنامهریزی در زمینه منفجر کردن یک کشتی اسرائیلی در آبهای کانال سوئز متهم شدهاند.
با این ها این دو مصری تمام اتهامات را رد کردهاند.
گفته میشود این دو مصری قصد داشتند با اجیر کردن فرد دیگری به نام محمد زكري در ازای ۵۰ مليون جنيه (واحد پول مصر) کشتی نیروی دریایی اسرائیل در کانال سوئز را بمبگذاری کنند.
فیلم یک روزنامهنگار فرانسوی درباره اعتراضات ایران برنده جایزه شد
فیلم «وقایعنگاری یک ایران ممنوع» اثر «مانون لوازو» روزنامهنگار فرانسوی، شنبهشب برنده جایزه بزرگ جشنواره بینالمللی گزارش خبری و مستند اجتماعی (فیگرا) ۲۰۱۲ شد.
فیلم «وقایعنگاری یک ایران ممنوع» همچنین یک جایزه دیگر این جشنواره را به نام «جایزه عمومی» نیز از آن خود کرده است.
این فیلم که درباره ایران پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ است، از مجموعه ویدئوهایی که از روزهای اعتراضات به دست آمده ساخته شده است.
این ویدئوها در نبود خبرنگاران و فیلمبرداران مستقل خارجی در آن روزها، اهمیت فراوانی پیدا کرده است.
فیلم «وقایعنگاری یک ایران ممنوع» پیشتر از شبکه تلویزیونی آرته پخش شده بود.
مانون لوازو کارگردان این فیلم که پیش از این در سال ۲۰۰۶ موفق به دریافت جایزه «آلبرت لاندرسي شده، در مصاحبه با آرته گفت: این تصاویر را توسط دوستان و دانشجویانی که در ایران میشناخته به دست آورده است.
او اعتقاد دارد که مردم ایران بسیار شجاع هستند و از آنجا که رژیم حاکم بر ایران به طور کلی متفاوت از دیگر رژیمهای دیکتاتوری منطقه مانند مصر و تونس است، به دست آوردن این تصاویر و اطلاعات بسیار با ارزش بوده است.
او همچنین در این گفتگو از اینکه برای چند هفته ناگهان ارتباطش با دوستان ایرانی قطع میشود ابراز نگرانی کرد و گفت در تماس با دانشجویان و افرادی که داخل ایران میشناسد از زبان استعاره استفاده میکند.
در این فیلم تصاویری از «مجید توکلی» به عنوان نماد جنبش دانشجویی نشان داده میشود.
کارگردان همچنین با مصاحبه با داغدیدگان و شکنجهشدگان وقایع اخیر، تصاویری از زوایای پنهان آنچه گذشت را نشان میدهد و وضعیت امروز ایران را «آتشی زیر خاکستر» مینامد.
پادکست گفتگو با رضا پهلوی-بخش چهارم
بخشهای اول تا سوم این گفتگو در خودنویس منتشر شده است.
اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها غیرقانونی است
سحام نیوز: عضو کمسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در واکنش به واریز مابه التفاوت مرحله اول و دوم هدفمندسازی یارانه گفت: دولت در دو ماه اول سال نمی تواند وارد فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها بشود لذا این اقدام دولت غیر قانونی است.
الیاس نادران در گفتگو با مهر در واکنش به اقدام دولت در افزایش یارانه های نقدی گفته است : آنچه که مجلس مصوب کرده دولت در فروردین و اردیبشهت نمی تواند فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها را اجرا کند بنابراین این اقدام دولت غیر قانونی است.
وی افزود: دولت این دست اقدامات غیر قانونی زیاد انجام داده و فکر می کند می تواند مجلس را در عمل انجام شده قرار بدهد، لذا قطعا بعد از تعطیلات، کمسیون ذی ربط و کمسیون تلفیق نسبت به این اقدام تصمیم گیری خواهند کرد.
وی با بیان اینکه باید منابع افزایش یارانه های نقدی مشخص شود گفت: در نشست کارشناسی که برای اجرای فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها انجام شد دولت نتوانست مجلس را متقاعد کند و منابع آن نیز مبهم بود؛ لذا مجلس اجازه اجرای مرحله دوم هدفمندسازی یارانه ها را در دو ماه ماقیمانده پایان مجلس هشتم نداد .
وی با بیان اینکه دولت به کارهای فراقانونی عادت کرده است خاطرنشان کرد: از آنجا که مجلس در مقابل اقدامات دولت برخورد جدی نداشته لذا برخلاف قانون عمل کردن برای دولت به یک رویه و عادت تبدیل شده است.
وی به وجود آمدن تعهد جدید برای دولت بدون درنظر گرفتن و مشخص کردن منبع آ ن را غیر قانونی دانست و گفت: دولت در مرحله اول اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها با کسر بودجه مواجه بود لذا نیازمند تامل است که از کجا در پایان سال چنین وجوهی را به حساب خانوارها واریز کرده است.
رئیس کمسیون ویژه طرح تحول اقتصادی خاطرنشان کرد: هنوز بودجه ۹۱ تصویب نشده است و میزان یارانه هایی که در دور دوم قرار است تقسیم و توزیع شود مشخص نشده لذا این شتابزدگی دولت با هیچ منطقی توجیه ندارد.
وی همچنین با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در جمع زائران مشهد مبنی بر تعامل دولت و مجلس و گفت: مجلس مصوب کرده بود که تا تصویب بودجه وارد فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها نشویم و این اقدام یکطرفه و بدون هماهنگی با مجلس مغایر خواستهها و دغدغه های رهبر انقلاب نیز هست.
مصباحی مقدم تعهد اضافی در پایان سال بدون داشتن منبع و قانون بودجه را تخلف آشکار از قانون دانست و گفت: این اقدام دولت نقض اصل ۵۲ و ۵۳ قانون و نشانگر این موضوع است که دولت همچنان در مسیر قبلی خود یعنی نادیده گرفتن قوانین حرکت میکند.
به گزارش مهر مدیر عامل سازمان هدفمندسازی یارانه ها از واریز مابه تفاوت مرحله اول و دوم هدفمندسازی یارانهها که ۲۸ هزار تومان است، خبر داد و گفت: ۲۸ اسفند ۹۰ این مبلغ به حساب خانوارها واریز شده که ممکن است این مبلغ ماهیانه یا به صورت دوماهه باشد.
مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها تاکید کرد: همانطور که در مرحله اول هدفمندی یارانه ها، پراخت یارانه نقدی را یکماه و نیم زودتر از شروع اجرای قانون در نظر گرفتیم، هم اکنون نیز همین گونه است به این صورت که این مابه تفاوت مربوط به زمانی است که مرحله دوم آغاز شود؛ یعنی پرداخت این مبلغ مابه تفاوت به معنی شروع مرحله دوم یارانه ها نیست. این مبلغ در حسابهای مردم زودتر واریز شده است اما غیر قابل برداشت خواهد بود.
الیاس نادران در گفتگو با مهر در واکنش به اقدام دولت در افزایش یارانه های نقدی گفته است : آنچه که مجلس مصوب کرده دولت در فروردین و اردیبشهت نمی تواند فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها را اجرا کند بنابراین این اقدام دولت غیر قانونی است.
وی افزود: دولت این دست اقدامات غیر قانونی زیاد انجام داده و فکر می کند می تواند مجلس را در عمل انجام شده قرار بدهد، لذا قطعا بعد از تعطیلات، کمسیون ذی ربط و کمسیون تلفیق نسبت به این اقدام تصمیم گیری خواهند کرد.
وی با بیان اینکه باید منابع افزایش یارانه های نقدی مشخص شود گفت: در نشست کارشناسی که برای اجرای فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها انجام شد دولت نتوانست مجلس را متقاعد کند و منابع آن نیز مبهم بود؛ لذا مجلس اجازه اجرای مرحله دوم هدفمندسازی یارانه ها را در دو ماه ماقیمانده پایان مجلس هشتم نداد .
وی با بیان اینکه دولت به کارهای فراقانونی عادت کرده است خاطرنشان کرد: از آنجا که مجلس در مقابل اقدامات دولت برخورد جدی نداشته لذا برخلاف قانون عمل کردن برای دولت به یک رویه و عادت تبدیل شده است.
توکلی: در حیرتم
همچنین احمد توکلی در واکنش به این اقدام دولت در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: از شنیدن این خبر در حیرتم و نمی توانم راجع به این موضوع حرفی بزنم.مصباحی مقدم: واریز وجوه یارانهها بدون بودجه مشخص قابل تامل است
غلامرضا مصباحی مقدم نیز در گفتگو با خبرنگار مهر در واکنش به پرداخت ما به تفاوت یارانه ها به حساب خانوارها گفت: در آخرین جلسه مجلس شورای اسلامی در سال ۹۰ نمایندگان از رئیس جمهور در مورد تخطی از قانون سوال کردند که رئیس جمهور جواب داد دولت از قانون تخلف نداشته است؛ این موضوع یک مورد بسیار روشن و آشکار از تخلف و عبور دولت از قانون است.وی به وجود آمدن تعهد جدید برای دولت بدون درنظر گرفتن و مشخص کردن منبع آ ن را غیر قانونی دانست و گفت: دولت در مرحله اول اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها با کسر بودجه مواجه بود لذا نیازمند تامل است که از کجا در پایان سال چنین وجوهی را به حساب خانوارها واریز کرده است.
رئیس کمسیون ویژه طرح تحول اقتصادی خاطرنشان کرد: هنوز بودجه ۹۱ تصویب نشده است و میزان یارانه هایی که در دور دوم قرار است تقسیم و توزیع شود مشخص نشده لذا این شتابزدگی دولت با هیچ منطقی توجیه ندارد.
وی همچنین با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در جمع زائران مشهد مبنی بر تعامل دولت و مجلس و گفت: مجلس مصوب کرده بود که تا تصویب بودجه وارد فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها نشویم و این اقدام یکطرفه و بدون هماهنگی با مجلس مغایر خواستهها و دغدغه های رهبر انقلاب نیز هست.
مصباحی مقدم تعهد اضافی در پایان سال بدون داشتن منبع و قانون بودجه را تخلف آشکار از قانون دانست و گفت: این اقدام دولت نقض اصل ۵۲ و ۵۳ قانون و نشانگر این موضوع است که دولت همچنان در مسیر قبلی خود یعنی نادیده گرفتن قوانین حرکت میکند.
به گزارش مهر مدیر عامل سازمان هدفمندسازی یارانه ها از واریز مابه تفاوت مرحله اول و دوم هدفمندسازی یارانهها که ۲۸ هزار تومان است، خبر داد و گفت: ۲۸ اسفند ۹۰ این مبلغ به حساب خانوارها واریز شده که ممکن است این مبلغ ماهیانه یا به صورت دوماهه باشد.
مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها تاکید کرد: همانطور که در مرحله اول هدفمندی یارانه ها، پراخت یارانه نقدی را یکماه و نیم زودتر از شروع اجرای قانون در نظر گرفتیم، هم اکنون نیز همین گونه است به این صورت که این مابه تفاوت مربوط به زمانی است که مرحله دوم آغاز شود؛ یعنی پرداخت این مبلغ مابه تفاوت به معنی شروع مرحله دوم یارانه ها نیست. این مبلغ در حسابهای مردم زودتر واریز شده است اما غیر قابل برداشت خواهد بود.
شرکت چینی فروشنده دستگاه های شنود، ایران را تحریم می کند
سحام نیوز: دومین سازندهی تجهیزات مخابراتی چین – اعلام کرد که قصد دارد معاملات خود با ایران را محدود کند.
به گزارش سیتنا ، دیوید شو سخنگوی ZTE در خصوص اتخاذ این تصمیم به رویترز گفت: ZTE از چندی پیش تصمیم گرفته فعالیت خود را در ایران محدود کند، اما هنوز این شرکت در مورد جزئیات این اقدام تصمیمگیری نکرده است.
گفتنی است پیش از این شرکتهای زیمنس و نوکیا اعلام کرده بودند که سطح فعالیتهای تجاری خود را در ایران کاهش خواهند داد.
رویترز در ادامهی این گزارش از شرکتهای دیگری نام میبرد که چنین سیاستی در پیش گرفتهاند و اضافه میکند که در آگوست ۲۰۰۹ شرکت چینی “هوآوی” و شرکت بریتانیایی “کریتیویتی سافتویر” توانستند ZTE را شکست دهند و قراردادی با ایرانسل منعقد کنند، اما در دسامبر ۲۰۱۱ “هوآوی” اعلام کرد به دلیل پیچیده شدن شرایط کار با ایران، این شرکت فعالیتهای تجاری خود در ایران را محدود میکند.
سحام به این گزارش می افزاید که دو سال پیش شرکت مخابرات ایران قراردادی ۱۳۰ میلیون دلاری را با این شرکت چینی امضاء کرده است.
قرارداد مخابرات ایران با شرکت چینی ZTE شامل یک شبکه بزرگ مخابراتی از جمله امکانات شنود، فیلترینگ، نظارت و خواندن ایمیل ها و چت های کاربران اینترنتی و غیره است . همچنین این سیستم قابلیت شناسایی مکان کاربر را نیز دارد.
سپاه پاسداران اکنون اصلی ترین مالک شرکت مخابرات ایران است.
به گزارش سیتنا ، دیوید شو سخنگوی ZTE در خصوص اتخاذ این تصمیم به رویترز گفت: ZTE از چندی پیش تصمیم گرفته فعالیت خود را در ایران محدود کند، اما هنوز این شرکت در مورد جزئیات این اقدام تصمیمگیری نکرده است.
گفتنی است پیش از این شرکتهای زیمنس و نوکیا اعلام کرده بودند که سطح فعالیتهای تجاری خود را در ایران کاهش خواهند داد.
رویترز در ادامهی این گزارش از شرکتهای دیگری نام میبرد که چنین سیاستی در پیش گرفتهاند و اضافه میکند که در آگوست ۲۰۰۹ شرکت چینی “هوآوی” و شرکت بریتانیایی “کریتیویتی سافتویر” توانستند ZTE را شکست دهند و قراردادی با ایرانسل منعقد کنند، اما در دسامبر ۲۰۱۱ “هوآوی” اعلام کرد به دلیل پیچیده شدن شرایط کار با ایران، این شرکت فعالیتهای تجاری خود در ایران را محدود میکند.
سحام به این گزارش می افزاید که دو سال پیش شرکت مخابرات ایران قراردادی ۱۳۰ میلیون دلاری را با این شرکت چینی امضاء کرده است.
قرارداد مخابرات ایران با شرکت چینی ZTE شامل یک شبکه بزرگ مخابراتی از جمله امکانات شنود، فیلترینگ، نظارت و خواندن ایمیل ها و چت های کاربران اینترنتی و غیره است . همچنین این سیستم قابلیت شناسایی مکان کاربر را نیز دارد.
سپاه پاسداران اکنون اصلی ترین مالک شرکت مخابرات ایران است.
مژگان مدرس علوم
جرس: در حالیکه خانواده های شهدا و آسیب دیدگان بازداشتگاه کهریزک در انتظار برگزاری دادگاه "علنی" برای رسیدگی به اتهامات آمرین جنایات کهریزک هستند، در روزهای پایانی سال گذشته سعید مرتضوی یکی از آمرین اصلی فجایع کهریزک به مدیرعاملی تامین اجتماعی منصوب شد.
بابک جوادی فر برادر امیر جوادی فر در واکنش به انتصاب مرتضوی به این سمت دولتی به "جرس" می گوید: "در گزارشی که در سال 88 مجلس محترم شورای اسلامی تهیه کردند صراحتا اعلام کردند که ایشان مسبب اصلی فاجعه کهریزک هستند و موارد اتهامی ایشان در حدی بوده است که سلب مصونیت قضایی شده و اجازه دادند که تفهیم اتهام شود. به هر صورت با جمیع این جهات که دو قوه از سه قوه نظام مخالف انتصاب مرتضوی بودند، دولت بر انتصاب ایشان پافشاری کرد و در روزهای آخر سال او را به این سمت منصوب نمود. این عمل برای افکار عمومی جای سوال دارد! واقعا جای تاثر و تاسف دارد و این عیدی دولت به خانواده شهدای کهریزک بود..."
امیر جوادی فر یکی از شهدای جنبش سبز است که در روز هجدهم تیر سال 88به علت شکستگی بینی و دست به بیمارستان منتقل شد و بعد از معالجات اولیه از زندان ترخیص شد. اما پس از ترخیص، ماموران امنیتی به خانواده او گفتند که او شاکی خصوصی دارد و به همین جهت پدر امیر او را تحویل ماموران داد.
برادر این شهید ادامه می دهد: "امیر را خودمان به پلیس امنیت تهران تحویل داده بودیم و هر روز به دادگاه انقلاب و اوین مراجعه می کردیم تا یک خبری از او بدست بیاوریم. با توجه به اینکه در خیابان هم آسیب دیده بود تصور ما این بود که با یک قرار کفالت همان ساعت او را به ما تحویل می دهند. اما متاسفانه بعد از چهارده روز سرگردانی در جلوی اوین در حالیکه روز بیست و سوم تیرماه امیر به شهادت رسیده بود، در روز سوم مردادماه به ما اعلام کردند که به پزشک قانونی مراجعه کنیم و جسد را شناسایی کنیم. (یعنی دقیقا ده روز بعد از اینکه فوت شده بود) من خودم رفتم پزشک قانونی و جسد کالبد شکافی شده بود. در گزارش پزشک قانونی منتشر شد و در اختیار ما و وکیل خانواده قرار گرفت که در آن علت مرگ را مجموع صدمات وارده اعلام کردند و این خود گویای همه چیز و علت مرگ امیر است و نیاز به توضیح ندارد."
پدر و برادر امیر جوادی فر پس از شهادت او تاکنون دست از پیگیری های قضایی خود برای مجازات عاملان و آمرین جنایات کهریزک برنداشته اند و همچنان خواهان برگزاری دادگاه "علنی" و اجرای عدالت هستند.
بابک جوادی فر در این خصوص ادامه می دهد: "پیگیری های قضایی در دو مرحله انجام شده و همچنان هم ادامه دارد. یک قسمت مربوط به پرسنل نظامی بوده است و نتایج آن در رسانه ها منتشر شد و حکم قصاص برای دو نفر از پرسنل نیروی انتظامی و برای چند نفر دیگر حکم شلاق و زندان صادر شد. اما آن بخش مربوط به آمرین قضیه و پرسنل قضایی بود که دستور انتقال بچه ها به کهریزک و لاپوشانی هایی که کرده بودند و گزارش خلاف واقع و مسائلی از این دست، همچنان در جریان است. و آخرین خبری که دارم این است که حدود دو هفته پیش سایت بازتاب نوشته بود که آقای مرتضوی در این خصوص تفهیم اتهام شده است. در هر صورت ما منتظر برگزاری دادگاه "علنی" برای ایشان و دو قاضی دیگر هستیم. می خواهیم طبق قانون با آنها برخورد شود چراکه ما خصومت شخصی با کسی نداریم، اما افکار عمومی منتظر جواب است که چرا در 18 تیر ماه این 137 نفر به کهریزک منتقل شدند و اساسا کهریزک زیر نظر چه نهادی بوده و چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده است؟"
بابک جوادی فر یادآور می شود: "این سومین عیدی است که امیر در میان ما نیست. جای خالی او در قلب و ذهن ما سبز است. غمی است که کهنه نمی شود. به قول شاملو "تلخ چون غرابه زهریست". فقدان امیر هم همچون غرابه زهری است که همیشه با ماست."
او سپس به ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی برادرش اشاره کرده و اضافه می کند: "امیر انسان آزاد اندیشی بود که به دنیا خوب نگاه می کرد و خوبی انسانها را دوست داشت. اهل مطالعه و شعر بود. او ترانه می خواند و شعر می نوشت. امیر فعالیت سینما و موسیقی انجام می داد و در حال ساخت فیلم مستندی بود. او فارغ التحصیل بازیگری در موسسه کارنامه بود و بازیگری می کرد و در یک کلام اهل هنر بود و با سیاست دمخور نبود. بخاطر همین هم به این شکل تلخی که از پیش ما رفت، برای ما باورکردنی نیست.
برادر این شهید جنبش سبز در پایان می گوید: "آرزوی شخصی من در این سال جدید این است که انشالله سالی بهتر از سالهای قبل باشد. ما همیشه بر سر سفره هفت سین به همدیگر می گویم صد سال به از این سالها و امیدوارم سالهای که پیش رو داریم سالی سرشار از صلح و مهربانی و دوستی باشد و اتفاقاتی که رخ داده تکرار نشود و از آسیب دیدگان دلجویی شود. این اتفاقات تلخ برای دیگر جوانان این سرزمین تکرار نشود. امیدواریم این تجربه ای شود که حوادث تلخی مانند فجایع بعد از انتخابات و کهریزک اتفاق نیافتد و فضای همدلی و دوستی برای ملت ایران باشد."
گفتنی است میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از رهبران جنبش سبز که هم اکنون در حصر غیرقانونی بسر می برند پس از شهادت وی برای دلجویی به منزل شهید امیر جوادی فر رفته و با خانواده او دیدار کردند. میرحسین موسوی در این دیدار از امیر جوادی فر و سایر شهدای جنبش سبز به عنوان جوانان قهرمان نام برده و گفته بود که این جوانان قهرمان،فرزند همه ملت هستند و انشاء الله خون آن ها پایمال نخواهد شد.
امیر جوادی فر یکی از شهدای جنبش سبز است که در روز هجدهم تیر سال 88به علت شکستگی بینی و دست به بیمارستان منتقل شد و بعد از معالجات اولیه از زندان ترخیص شد. اما پس از ترخیص، ماموران امنیتی به خانواده او گفتند که او شاکی خصوصی دارد و به همین جهت پدر امیر او را تحویل ماموران داد.
برادر این شهید ادامه می دهد: "امیر را خودمان به پلیس امنیت تهران تحویل داده بودیم و هر روز به دادگاه انقلاب و اوین مراجعه می کردیم تا یک خبری از او بدست بیاوریم. با توجه به اینکه در خیابان هم آسیب دیده بود تصور ما این بود که با یک قرار کفالت همان ساعت او را به ما تحویل می دهند. اما متاسفانه بعد از چهارده روز سرگردانی در جلوی اوین در حالیکه روز بیست و سوم تیرماه امیر به شهادت رسیده بود، در روز سوم مردادماه به ما اعلام کردند که به پزشک قانونی مراجعه کنیم و جسد را شناسایی کنیم. (یعنی دقیقا ده روز بعد از اینکه فوت شده بود) من خودم رفتم پزشک قانونی و جسد کالبد شکافی شده بود. در گزارش پزشک قانونی منتشر شد و در اختیار ما و وکیل خانواده قرار گرفت که در آن علت مرگ را مجموع صدمات وارده اعلام کردند و این خود گویای همه چیز و علت مرگ امیر است و نیاز به توضیح ندارد."
پدر و برادر امیر جوادی فر پس از شهادت او تاکنون دست از پیگیری های قضایی خود برای مجازات عاملان و آمرین جنایات کهریزک برنداشته اند و همچنان خواهان برگزاری دادگاه "علنی" و اجرای عدالت هستند.
بابک جوادی فر در این خصوص ادامه می دهد: "پیگیری های قضایی در دو مرحله انجام شده و همچنان هم ادامه دارد. یک قسمت مربوط به پرسنل نظامی بوده است و نتایج آن در رسانه ها منتشر شد و حکم قصاص برای دو نفر از پرسنل نیروی انتظامی و برای چند نفر دیگر حکم شلاق و زندان صادر شد. اما آن بخش مربوط به آمرین قضیه و پرسنل قضایی بود که دستور انتقال بچه ها به کهریزک و لاپوشانی هایی که کرده بودند و گزارش خلاف واقع و مسائلی از این دست، همچنان در جریان است. و آخرین خبری که دارم این است که حدود دو هفته پیش سایت بازتاب نوشته بود که آقای مرتضوی در این خصوص تفهیم اتهام شده است. در هر صورت ما منتظر برگزاری دادگاه "علنی" برای ایشان و دو قاضی دیگر هستیم. می خواهیم طبق قانون با آنها برخورد شود چراکه ما خصومت شخصی با کسی نداریم، اما افکار عمومی منتظر جواب است که چرا در 18 تیر ماه این 137 نفر به کهریزک منتقل شدند و اساسا کهریزک زیر نظر چه نهادی بوده و چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده است؟"
بابک جوادی فر یادآور می شود: "این سومین عیدی است که امیر در میان ما نیست. جای خالی او در قلب و ذهن ما سبز است. غمی است که کهنه نمی شود. به قول شاملو "تلخ چون غرابه زهریست". فقدان امیر هم همچون غرابه زهری است که همیشه با ماست."
او سپس به ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی برادرش اشاره کرده و اضافه می کند: "امیر انسان آزاد اندیشی بود که به دنیا خوب نگاه می کرد و خوبی انسانها را دوست داشت. اهل مطالعه و شعر بود. او ترانه می خواند و شعر می نوشت. امیر فعالیت سینما و موسیقی انجام می داد و در حال ساخت فیلم مستندی بود. او فارغ التحصیل بازیگری در موسسه کارنامه بود و بازیگری می کرد و در یک کلام اهل هنر بود و با سیاست دمخور نبود. بخاطر همین هم به این شکل تلخی که از پیش ما رفت، برای ما باورکردنی نیست.
برادر این شهید جنبش سبز در پایان می گوید: "آرزوی شخصی من در این سال جدید این است که انشالله سالی بهتر از سالهای قبل باشد. ما همیشه بر سر سفره هفت سین به همدیگر می گویم صد سال به از این سالها و امیدوارم سالهای که پیش رو داریم سالی سرشار از صلح و مهربانی و دوستی باشد و اتفاقاتی که رخ داده تکرار نشود و از آسیب دیدگان دلجویی شود. این اتفاقات تلخ برای دیگر جوانان این سرزمین تکرار نشود. امیدواریم این تجربه ای شود که حوادث تلخی مانند فجایع بعد از انتخابات و کهریزک اتفاق نیافتد و فضای همدلی و دوستی برای ملت ایران باشد."
گفتنی است میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از رهبران جنبش سبز که هم اکنون در حصر غیرقانونی بسر می برند پس از شهادت وی برای دلجویی به منزل شهید امیر جوادی فر رفته و با خانواده او دیدار کردند. میرحسین موسوی در این دیدار از امیر جوادی فر و سایر شهدای جنبش سبز به عنوان جوانان قهرمان نام برده و گفته بود که این جوانان قهرمان،فرزند همه ملت هستند و انشاء الله خون آن ها پایمال نخواهد شد.
جـــرس: احمد عابدزاده به خاطر مصاحبه علیه پزشک جراح خود، ممنوع الخروج و به ۵۴ ضربه شلاق شد.
به گزارش خبرآنلاین ؛ دروازه بان سرشناس سالهای دور تیم ملی به دلیل مصاحبه ای که سه سال قبل علیه پزشک جراحش انجام داده بود ممنوع الخروج شد.
عابدزاده که روز اول سال نو می خواست به آمریکا برود در فرودگاه فهمید ممنوع الخروج است و پاسپورتش ضبط شد. او بعد از پیگیری ماجرا ، متوجه شد که به دلیل شکایت دکتر مددی ، پزشک جراحش که اولین بار زانوی مصدوم او را جراحی کرده بود به صورت غیابی به ۵۴ ضربه شلاق متهم شده است.
عابدزاده که روز اول سال نو می خواست به آمریکا برود در فرودگاه فهمید ممنوع الخروج است و پاسپورتش ضبط شد. او بعد از پیگیری ماجرا ، متوجه شد که به دلیل شکایت دکتر مددی ، پزشک جراحش که اولین بار زانوی مصدوم او را جراحی کرده بود به صورت غیابی به ۵۴ ضربه شلاق متهم شده است.
وی روز شنبه (۵ فروردین) درگفتوگو با مهر گفت: "روز اول فروردین قصد سفر به آمریکا و دیدن پسرم پس از یکسال را داشتم که در فرودگاه متوجه شدم ممنوعالخروج هستم و وقتی پیگیری کردم فهمیدم به تحمل ۵۴ ضربه شلاق نیز محکوم شدهام."
وی با بیان اینکه در همان روز گذرنامهاش را گرفتند در مورد دلیل این اتفاق گفت، پس از مصدومیت در سال ۷۲ در دیدار تیم ملی ایران برابر چین تایپه توسط دکتر مددی جراحی شد. او میگوید، بارها برای مداوا به آلمان رفته و پزشکان آلمانی تأیید کردهاند که بر اثر بدی جراحی، پای او کوتاه و بلند شده است.
دروازه بان پیشین تیم ملی فوتبال ایران افزود، به خاطر مصاحبهای که با یکی از روزنامههای کشور انجام داده دکتر مددی از وی شکایت کرده که به صدور این حکم انجامیده است. وی افزود، به دلیل اینکه ظاهرا "احضاریه سه بار به آدرس دیگری رفته" خود از صدور این حکم خبر نداشته است.
دروازه بان پیشین تیم ملی فوتبال ایران افزود، به خاطر مصاحبهای که با یکی از روزنامههای کشور انجام داده دکتر مددی از وی شکایت کرده که به صدور این حکم انجامیده است. وی افزود، به دلیل اینکه ظاهرا "احضاریه سه بار به آدرس دیگری رفته" خود از صدور این حکم خبر نداشته است.
عابدزاده که از تأثیرگذارترین بازیکنان تیم ملی در راه صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ بود ضمن انتقاد شدید از این حکم اعلام کرد، موضوع را پیگیری خواهد کرد.
به گزارش فارس، وی که پیش از این به خاطر تولید مستندی درباره ظهور و به اتهام طرح مسائل غیرواقعی و انحرافی در این مستند، بازداشت شده بود، چندی پیش مستند جدیدی را در این زمینه ساخت.
سیجانی در این مستند که "لحظه دیدار" نام دارد، در شش کلیپ 15دقیقهای به مسائل ظهور پرداخته است.
سیجانی پس از تولید اولین مستند خود درباره ظهور (ظهور نزدیک است) که به دلیل تطبیق دوره ظهور با برخی مسائل روز واکنشهایی را برانگیخته بود، به اتهام ارتباط با جریان موسوم به انحرافی و تولید مستند مذکور به سفارش سران این جریان، بازداشت شده بود اما وی این موضوع را رد کرده بود.
جرس: عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در ترسیم آینده جریان اصلاح طلبی گفت: اصلاح طلبی یک واقعیتی درون جامعه ایران است که تحولات گذرا بر آن اثر ندارد.
به گزارش مهر، محمد علی ابطحی در پاسخ به این سوال که وضعیت اصلاح طلبان در سال گذشته را چگونه ارزیابی می کنید گفت: اصلاح طلبی یک واقعیتی درون جامعه ایران است که تحولات گذرا بر آن اثر ندارد اما در سال 90 خیلی فرصت بروز نداشت.
این فعال اصلاح طلب بازتاب زیاد خبر شرکت خاتمی در انتخابات را به بالا بودن میزان مخاطبان جریان اصلاحات تعبیر کرد و گفت: رای خاتمی در افکار عمومی دنیا از نظر برد خبری با کل اخبار مربوط به انتخابات مجلس برابری کرد و این نشان دهنده این موضوع است که این جریان آرام چقدر مخاطب دارد.
وی در پاسخ به این سوال که فکر نمی کنید بازتاب شرکت خاتمی در انتخابات بدلیل اظهارات قبلی اش مبنی بر تحریم و حضور مشروط در انتخابات بوده است؟ اینگونه پاسخ داد که بالاخره بازتاب فوق العاده ای داشت و مساوی با کل آرا بود.
همچنین ابطحی احمدی نژاد را چهره سیاسی سال 90 معرفی کرد و اذعان داشت: احمدی نژاد از زمانی که آمده جنجالی ترین چهره سیاسی سال بوده است که سال گذشته نیز این عنوان را به خود اختصاص داد.
عضو مجمع روحانیون مبارز در ترسیم آینده جریان اصلاح طلبی گفت: این جریان باید مرز خود را با مخالفان نظام مشخص کند حتی اگر سران اصلاحات در صحنه نباشند.
وی اصلاح طلبی را تنها راه برون رفت نظام از مشکلات دانست و گفت: اصلاح طلبی جریان توانمندی است که انیدشه و تفکر آن در جامعه نفوذ دارد هرچند که نماینده ای در مجلس نداشته باشد.
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز قطع اینترنت را مهمترین رخداد سیاسی سال 90 دانست و گفت: قطع و کم و زیاد شدن سرعت اینترنت در ایران اتفاق نادری در جهان بود که امسال زیاد شاهد آن بودیم.
وی افزود: باتوجه به اینکه شغل های مجازی در ایران افزایش یافته است بازی با اینترنت و قطع و وصل کردن آن یک اتفاق نادر است که فقط در کشور ما روی می دهد.
به گزارش مهر، محمد علی ابطحی در پاسخ به این سوال که وضعیت اصلاح طلبان در سال گذشته را چگونه ارزیابی می کنید گفت: اصلاح طلبی یک واقعیتی درون جامعه ایران است که تحولات گذرا بر آن اثر ندارد اما در سال 90 خیلی فرصت بروز نداشت.
این فعال اصلاح طلب بازتاب زیاد خبر شرکت خاتمی در انتخابات را به بالا بودن میزان مخاطبان جریان اصلاحات تعبیر کرد و گفت: رای خاتمی در افکار عمومی دنیا از نظر برد خبری با کل اخبار مربوط به انتخابات مجلس برابری کرد و این نشان دهنده این موضوع است که این جریان آرام چقدر مخاطب دارد.
وی در پاسخ به این سوال که فکر نمی کنید بازتاب شرکت خاتمی در انتخابات بدلیل اظهارات قبلی اش مبنی بر تحریم و حضور مشروط در انتخابات بوده است؟ اینگونه پاسخ داد که بالاخره بازتاب فوق العاده ای داشت و مساوی با کل آرا بود.
همچنین ابطحی احمدی نژاد را چهره سیاسی سال 90 معرفی کرد و اذعان داشت: احمدی نژاد از زمانی که آمده جنجالی ترین چهره سیاسی سال بوده است که سال گذشته نیز این عنوان را به خود اختصاص داد.
عضو مجمع روحانیون مبارز در ترسیم آینده جریان اصلاح طلبی گفت: این جریان باید مرز خود را با مخالفان نظام مشخص کند حتی اگر سران اصلاحات در صحنه نباشند.
وی اصلاح طلبی را تنها راه برون رفت نظام از مشکلات دانست و گفت: اصلاح طلبی جریان توانمندی است که انیدشه و تفکر آن در جامعه نفوذ دارد هرچند که نماینده ای در مجلس نداشته باشد.
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز قطع اینترنت را مهمترین رخداد سیاسی سال 90 دانست و گفت: قطع و کم و زیاد شدن سرعت اینترنت در ایران اتفاق نادری در جهان بود که امسال زیاد شاهد آن بودیم.
وی افزود: باتوجه به اینکه شغل های مجازی در ایران افزایش یافته است بازی با اینترنت و قطع و وصل کردن آن یک اتفاق نادر است که فقط در کشور ما روی می دهد.
به گزارش رادیوفردا، این برای چندمین بار است که رسانههای غربی از واردات غیرمعمول غلات از سوی ایران خبر میدهند.
رویترز گزارش کرده که ایران در کمی بیش از یک ماه گذشته میزان قابل توجهی گندم وارد کرده و برای اینکه با مشکل تحریم مواجه نشود پرداختهای خود را با ارزهایی غیر از دلار انجام داده است.
پیتر پام مدیر موسسسه آتلانتیک کنسول دلیل این حجم از واردات غلات از سوی ایران را حمله احتمالی به تاسیاست اتمی و احتمال به کار آمدن جمهوری خواهان در آمریکا ارزیابی کرده است.
با وجود اوجگیری تنش میان ایران و کشورهای غربی و اعمال تحریمهای گوناگون علیه تهران، خرید مواد غذایی مانند گندم، برنج و شکر از خارج، در ظاهر هیچ گونه منع قانونی ندارد اما از آنجا که بانکهای ایرانی تحریم هستند، پرداخت وجوه این واردات با مشکل مواجه شده است.
با این حال یک منبع آگاه به این معاملات به خبرگزاری رویترز گفته است پرداخت وجوه این واردات با مشکل مواجه نشده چراکه ایران از طریق بانکهای تحریم نشده خود و بانکهای ترکیهای این مبالغ را پرداخت میکند.
این گزارش میافزاید ایران ماه گذشته میلادی نزدیک به ۲ میلیون تن گندم از کشورهای روسیه، آلمان، کانادا، برزیل و استرالیا وارد کرد.
رویترز همچنین گزارش داده است که ایران از طریق بانکهای تحریم نشده خود به یورو و دلار نیز خرید داشته است.
یک منبع آگاه به این خبرگزاری گفته است، که به غیر از بانکهای ترکیهای، ایران هچنین از بانکهای سوییسی برای خریدهای کوچک خود استفاده میکند. به گفته این منبع آگاه ایران به جای پرداخت پول با طلا هم خرید داشته است.
ایران در تلاش است گندم خود را از کشورهایی که کمتر در گزند تحریمها هستند تهیه کند.
روز دوشنبه پاکستان اعلام کرد که برای فروش یک میلیون تن گندم با ایران به توافق رسیده است.
با این حال تحریمها در مواردی توانستهاند دسترسی ایران را محدود کنند. رویترز مینویسد در سال جاری میلادی ۱۰ کشتی حامل غله نتوانستند بار خود را به ایران برسانند و در بندرهای دیگر کشورها از جمله یمن و امارات و مصر پهلو گرفتند.
یک منبع بازرگانی دیگر به رویترز گفته است ایران پول زیادی دارد و مشکلات اولیه ناشی از تحریمها رفع شده است.
پیتر پام از موسسه آتلانتیک کنسول با اشاره به معافیت شش ماهه ۱۱ کشور از تحریمهای آمریکا علیه ایران، میگوید: ایرانیها فهمیدهاند که اگر به شیوهای پیچیده با متحدان آمریکا معامله کنند آمریکا بعید است متحدان خود را زیر فشار بگذارد و بدین ترتیب کار ایران هم راه میافتد.
وی استفاده از مجرای ترکیه را نمونهای برای دور زدن تحریمها توسط ایران ذکر کرده است.
تجمع انصار علیه “گشت ارشاد” و “خصوصی”؛
ما از این فیلم ها خوشمان نیامد، بیاوریدشان پایین!
تاریخ انگار دارد با سرعت تندتری تکرار می شود: تجمعات علیه فیلم های سینمایی و لغو اکران چند فیلم در چند شهر!“گشت ارشاد” و “خصوصی”، دو فیلمی هستند که به مذاق عده ای خوش نیامده اند و از آنجا که از نظر این عده ، مردم باید به ساز آنها برقصند ، در شهرهای مختلف دور افتاده اند که کسی حق دیدن این دو اثر سینمایی “قانونی” و “دارای مجوز تولید و اکران از جمهوری اسلامی ایران” را ندارد!
تا کنون هم البته دست خالی نمانده اند و اگر خدا قبول کند، توانسته اند در سه شهر مانع اکران فیلم های مذکور شوند. آنها اعلام کرده اند که به تلاش خود برای توقف اکران این دو فیلم در کل کشور ادامه خواهند داد.
در این باره چند نکته قابل ذکر است:
۱ – این که برخی فیلم ها با برخی افکار و ذائقه ها نخوانند، امری طبیعی است کما این که به عنوان مثال فیلم قلاده های طلا نیز با دیدگاه برخی مخالفت دارد. اما در کشوری که سطر به سطر فیلمنامه ها و پلان به پلان فیلم ها و واو به واو دیالوگ ها ، قبلاً توسط نمایندگان قانون جمهوری اسلامی ممیزی می شود ، قرار نیست که هر فرد یا گروهی مجاز باشد از هر فیلمی که خوشش نیاید ، علیه آن اقدامات غیرقانونی شکل دهد و مانع از اکران شود.
این افرادی که از اکران فیلم های مجوز دار مملکت جلوگیری کرده اند، در کجای پروسه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بررسی و بازبینی و اکران فیلم ها قرار دارند؟!
اگر قرار است هر کسی که زورش در شهر خودش می رسد ، جلوی اکران فیلم هایی که خوشش نمی آید را بگیرد ، پس وزارت ارشاد در این وسط چه کاره است؟ مگر ملوک الطوایفی است که در یک شهر یک قانون اجرا شود و در شهر مجاور قانونی دیگر؟!
۲ – اگر هر کسی از هر فیلمی خوشش نیاید این حق را داشته باشد که تجمع راه بیندازد ، آیا مخالفان “قلاده های طلا” که با شعار “سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران” روی پرده است نیز این حق را دارند که علیه این فیلم سیاسی تجمع کنند و مانع از اکرانش شوند؟
پاسخ طبیعتاً منفی است. حال سوال این است که چرا چنین حقی برای گروه مقابل عملاً به رسمیت شناخته می شود؟ آیا اینها شهروند درجه یک هستند و آن دیگران درجه دو و بلکه سه و چهار؟!
صحبت بر سر این فیلم و آن فیلم نیست بلکه سخن بر سر این آپارتایدی است که هر انسان منصفی را رنج می دهد و بر بدبینی ها در جامعه و انشقاق اجتماعی می افزاید.
۳ – مگر قرار نبود در این مملکت هر تجمعی دارای مجوز باشد و اتهام خیلی از افرادی که در حوادث بعد از انتخابات ۸۸ محکوم به حبس شدند شرکت در تجمعات غیرقانونی بود؟
آیا این برادرانی که داعیه ارزشی بودن دارند ، برای تجمعات خود مجوز قانونی داشته اند؟ آنها که خود را پیرو رهبری می دانند ، مگر سخنان اخیر ایشان در حرم مطهر رضوی(ع) را نشنیدند که « همه را توصیه می کنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است.» (منبع: سایت دفتر رهبر معظم انقلاب)
حال درنگی با خود و خدای خود خلوت کنند و از خود بپرسند که تجمع بدون مجوز علیه یک فیلم با مجوز ، قانونی است یا نه؟! این سخن رهبر انقلاب که تجسم انقلاب در قانون است ، دال بر این است که انقلابی بودن ، صرفاً با قانونمدار بودن میسر می شود و نه پیروی از سلیقه ها و منکوب کردن قانون.
۴ – وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان نهاد حاکمیتی متولی امر سینما تا کنون در برابر لغو اکران فیلم در برخی شهرها سکوت کرده و حتی درباره لغو اکران در مشهد نیز آن را تلویحاً مورد حمایت قرار داده است!
این انفعال وزارت ارشاد، نه تنها پاسداشت حاکمیت قانون نیست بلکه اقدامی علیه سینمای ملی است. واقعاً یک فیلمساز و تهیه کننده چه گناهی دارد که سرمایه اش را به جای بورس بازی در ارز و سکه و زمین و مسکن و … در مسیری کاملاً قانونی و شفاف و فرهنگی به کار گرفته و از هفت خوان قوانین با احترام عبور کرده و نهایتاً با هزار خون دل ، فیلم را به اکران رسانده تا سرمایه اش بازگردد ولی یک عده که نه هزینه ای کرده اند و نه قانون را محترم می شمارند ، ناگهان از گرد را ه می رسند که “از این فیلم خوشمان نیامد ، بیاوریدش پایین!”
۵ – طنز تلخ ماجرا این است که در برابر افزایش بی رویه قیمت ها که به فقر و نهایتاً ضعف ایمان مردمان می انجامد(کادالفقر این یکون کفرا*) ، کسی کفن نمی پوشد ، در برابر بی عملی مسوولان در قبال کودکان کاری که معصومیت شان را در سر چهار راه ها از دست می دهند کسی رگ گردن متورم نمی کند که فرزندان ایران دارند از دست می روند ، در برابر کم ارج سازی نهادهایی مانند “خانه ملت” شعاری سر داده نمی شود ، علیه فساد مالی -که ماجرای ۳۰۰۰ میلیارد یکی از وجوهش بود – دم بر نمی آورند ، همه مان داریم در میان آلودگی هوا که منشایی کاملاً مدیریتی دارد خفه می شویم و دریغ از یک تجمع دارای مجوز یا بی مجوز که به دادمان برسید این چه وضعی است؟ و در برابر صدها مورد دیگر که مشکلات اصلی جامعه ما هستند ، خبری از اینان نیست ولی اگر فیلمی کلیشه ای نبود ، فوراً پیدایشان می شود و فلان خبرگزاری و سایت هم که از بیت المال ارتزاق می کنند ، به خدمتشان می شتابند و جمیعاً فریاد وا اسلاما سر می دهند و حال آن که اسلام را در جاهایی دیگر سر می برند و اینان نیز با این رفتارهای فراقانونی خود ، بر چهره اش چنگ می اندازند ، هر چند که خداوند خود ، بهترین نگهدار دین خود است.
منبع: عصر ایران
یارانه های نقدی افزایش یافت/ غیر قابل برداشت است!
در حالی که پیش از تعطیلات نوروزی مجلس، کمیسیون اقتصادی مجلس اعلام کرده بود که یارانه های نقدی افزایش نمی یابد، دولت مقرر کرد که میزان یارانه های نقدی به میزان ۱۴ هزار تومان افزایش یابداحمدی نژاد در نظر داشت پیش از انتخابات فرمایشی مجلس نهم فاز دوم یارانه ها را پرداخت کند، اما بنا به دلایلی که وی نام نبرد این مبلغ واریز نشد.
پس از آن بود که رییس هیات دولت در آخرین اظهار نظر خود در سال ۹۰ گفته بود: «اگر اجازه میدادند مرحله دوم هدفمندی یارانهها را اجرا میکردیم، ۷۰-۸۰ هزار تومان تو جیب مردم میگذاشتیم تا سفر بروند، اما نشد، سخت شد اجرای مرحله دوم.»
قرار است، دور دوم انتخابات مجلس نهم در تهران، سایر استانها و شهرستانهای کشور ۱۵ اردیبهشت برگزار خواهد شد.
اینک همزمان با سال جدید، میزان افزایش ماهانه یارانه نقدی به ازای هر ایرانی در فاز دوم هدفمندی یارانه ها حداقل ۱۴ هزار تومان و حداکثر ۲۸ هزار تومان خواهد بود.
در حالی که خبرگزاری مهر گزارش داده است که شب گذشته(شنبه شب) دولت در اقدامی ناگهانی ۲۸ هزار تومان مابه التفاوت فاز اول و دوم یارانه ها را به ازای هر ایرانی به حساب سرپرست خانوار واریز کرد، مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه هامی گوید: واریز مابه تفاوت مرحله اول و دوم هدفمندسازی یارانه ها که ۲۸ هزار تومان است، ۲۸ اسفند ۹۰ انجام شد که ممکن است این مبلغ ماهیانه یا به صورت دوماهه باشد.
بهروز مرادی در گفتگو با واحد خبر رادیو گفته است: این مبلغ تا زمان اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه ها قابل برداشت نخواهد بود.
مرادی درباره تاخیر اطلاع رسانی در این امر گفت: این مبالغ به حساب تمامی بانکها رفته بود اما به دلیل غیر فعال بودن سامانه ساتنا یعنی سامانه ای که انتقال وجه بین بانکها را انجام می دهد، این اطلاع رسانی را درباره این که هم اکنون این مبالغ به حسابهای بانکها واریز شده بود و در حسابهای مردم واریز شده است، انجام دادیم.
مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها تاکید کرد: همانطور که در مرحله اول هدفمندی یارانه ها، پراخت یارانه نقدی را یکماه و نیم زودتر از شروع اجرای قانون در نظر گرفتیم، هم اکنون نیز همین گونه است به این صورت که این مابه تفاوت مربوط به زمانی است که مرحله دوم آغاز شود؛ یعنی پرداخت این مبلغ مابه تفاوت به معنی شروع مرحله دوم یارانه ها نیست. این مبلغ در حسابهای مردم زودتر واریز شده است اما غیر قابل برداشت خواهد بود.
وی افزود: زمان برداشت و یکماهه یا دوماهه بودن این مبلغ در اطلاع رسانیهای بعدی به مردم اعلام خواهد شد.
مرادی تصریح کرد: اگر این مبلغ ۲۸ هزار تومان ماهیانه باشد؛ ۷۳ هزار و ۵۰۰ تومان سرانه ماهیانه و اگر دو ماهه باشد؛ ۱۴ هزار تومان ماهانه به ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان اضافه می شود.
وی همچنین از واریز یارانه های فروردین خبر داد و گفت: ۱۵ فروردین، ۴۵هزار و ۵۰۰ تومان به حسابها واریز می شود و ۱۷ فروردین قابل برداشت است اما ۲۸ هزار تومان اضافه شده غیر قابل برداشت است تا زمان اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها که اجازه برداشت داده شود.
در اولین مرحله واریز یارانه نقدی به حساب خانوارها، با پرداخت ۴۰ هزار و پانصد تومان به ازای هر نفر در ماه، در مجموع ۴ هزار و هشتصد میلیارد تومان به حساب ها واریز شد.
بر اساس گزارش مهر، مقرر شده که ۴۵۵۰۰ تومان یارانه نقدی هر ایرانی در فاز اول تا ۱۵ فروردین ماه به حساب سرپرست خانوار واریز شود که در اینصورت مبلغ یارانه هر ایرانی با پرداخت ماهانه ۲۸ هزار تومان به ۷۳۵۰۰ تومان می رسد.
مجلس در آخرین جلسه علنی خود به جزییات طرحی یکفوریتی رای مثبت دادند که تنخواهی ۲۲ هزار میلیارد تومانی را برای دخل و خرج دوماه نخست سال ۹۱ در اختیار دولت میگذارد و در عین حال دولت را مکلف میکند تا اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها را تا تیرماه سال آتی به تعویق بیندازد.
با تصویب این طرح توسط مجلس هشتم و براساس ماده واحده این طرح به دولت اجازه داده میشود در چارچوب قانون پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۵ دی ۸۹ و قانون بودجه سال ۹۰ کل کشور در ماههای فروردین و اردیبهشت سال ۹۱ درآمدها و سایر منابع عمومی و اختصاصی را وصول و به خزانه واریز کند و اعتبارات هزینهای و تملک دارایی سرمایهای، مالی و اختصاصی از آن محل در چارچوب احکام و جدولهای قانون بودجه سال ۹۰ تا مبلغ ۲۲۰ هزار میلیارد ریال دریافت و پرداخت کند مشروط بر اینکه هزینههای جاری بیش از ۱۰درصد نسبت به سال قبل افزایش نیابد.
یارانه نقدی افزایش نمییابد
آخرین روزهای سال گذشته رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به تصویب ۳ سناریو برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها در نشست کمیسیون اقتصادی گفت: براساس هر ۳ سناریو یارانه نقدی خانوار از ۴۵ هزار و ۵۰۰تومان افزایش پیدا نخواهد کرد.
ارسلان فتحیپور در گفتوگو با فارس افزود: این پیشنهادها در قالب ۳ سناریوی ۶۳ هزار میلیارد تومان، ۷۳ هزار میلیارد تومان و ۸۳هزار میلیارد تومان است.رئیس کمیسیون اقتصادی با بیان اینکه میزان یارانه نقدی پرداختی به خانوار در همه سناریوها ۴۰ هزار میلیارد تومان است، گفت: در سناریوی ۶۳ هزار میلیارد تومان برای سهم تولید ۱۵ هزار میلیارد تومان، برای بیمه بیکاری ۵ هزار میلیارد تومان و ۳ هزار میلیارد تومان برای مسکن و بیمه و همچنین بیماریهای صعبالعلاج اختصاص مییابد.
فتحی پور ادامه داد: در سناریوی ۷۳ هزار میلیارد تومان علاوه بر ۴۰هزار میلیارد تومان یارانه نقدی ۱۰هزار میلیارد تومان برای بیمه بیکاری، ۲۰ هزار میلیارد تومان برای تولید و ۳ هزار میلیارد تومان برای مسکن، بیمه و بیماریهای صعبالعلاج اختصاص مییابد. وی با اشاره به سناریوی ۸۳ هزار میلیارد تومانی بیان کرد: در این سناریو ۴۰ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی، ۱۵ هزار میلیارد تومان بیمه بیکاری، ۲۵ هزار میلیارد تومان برای تولید و۳ هزار میلیارد تومان برای بیمه، مسکن و بیماریهای صعبالعلاج اختصاص خواهد یافت و این مصوبه دیروز در قالب بند الحاقی بودجه ۹۱ به کمیسیون تلفیق پیشنهاد شد.
انتقال محمدعلی ولایتی، زندانی سیاسی اعتصاب کننده غذا، به بهداری اوین
محمدعلی ولایتی که در پی اعتصاب غذا دچار افت فشار شده بود به بهداری اوین منتقل شد.به گزارش خبرنگار کلمه، محمدعلی ولایتی، زندانی سیاسی به دلیل اعتصاب غذا از روز ۲۷ اسفند ماه توسط مسئولان زندان اوین از بند ۳۵۰ این زندان به انفرادی بازداشتگاه ۲۴۰ اوین منتقل شده بود به علت افت فشار ناشی از اعتصاب به بهداری اوین اعزام شد.
انتقال به انفرادی در بندهای امنیتی به تازگی به عنوان تنبیه از سوی مسئولان برای هر فردی که اعتصاب غذا کرده باشداعمال می شود.
این زندانی سیاسی، قبل از آغاز اعتصاب غذای خود در نامه ای خطاب به مسئولان علت این اعتصاب غذای اعتراضی را تعطیل شدن اجرای قانون اعلام کرده و خواستار ملاقات با دادستان کل شده بود.
محمد علی ولایتی معاونت امور استانهای ستاد مردمی مهندس میر حسین موسوی را در انتخابات ۱۳۸۸ بر عهده داشت. او در تاریخ ۸/۱۱/۸۹ یعنی پیش از ۲۲ بهمن دستگیر و دربند ۲۴۰ به مدت ۱۸ روز زندانی و در تاریخ ۳/۱۲ /۸۹ با قید کفالت آزاد شده بود.
ولایتی شهریور ماه سال جاری به دو سال حبس محکوم شده است.
قابل ذکر است ولایتی به مدت سی سال در پست هایی از جمله بخشداری فیروزکوه، معاونت اداری و مالی دانشکده وزارت اطلاعات، و دبیر پشتیبانی دانشگاه شاهد،، معاونت بازرسی وزارت کشور در ۸ سال دولت اصلاحات فعالیت داشت در حال حاضر دبیر اجرایی خانه احزاب و بازرسی آن می باشد.
۷۰ روز تقرب در غربت اوین
در اولین نگاه باور اینکه این پیکر تکیده بی رنگ و رو همان دکتر مهدی خزعلی بشاش و پرانرژی است کمی دشوار می نمود.با لبخند همیشگی اش به خانه آمد. همه جا لبخند بر لب دارد. حتی وقتی می خواستند او را به زور و اجبار به بازداشتگاه هم ببرند باز به روی ماموران خندیده بود و شاید همین خنده باعث شد که او را به زمین بکوبند و دستش را بشکنند.
دستی که وبال گردن مهدی خزعلی که نشد هیچ بلکه ابزاری شد برای روشنگری هایش در زندان. نوشت و نوشت به مردم. به همسرش. پاسخ همه را داد. پیام ها و نامه ها و حتی این آخری ها برای زندانبان هم نامه نوشته بود.
او که گمانش بود از قافله شهیدان جا مانده است و اینک می خواست پیش از آنکه از مرگ ارزشهایش دق کند، به شهادت برسد تا شاید بتواند پیامی برای شهیدان باکری و همت داشته باشد. گمانش بود که شاید با شهادت بتواند بساط بیدادگاههای انقلاب جمع کند.
همه دل نگران او بودند. از خانواده شهید قدوسی تا همسران همت و باکری. از خانواده آیت الله منتظری تا آیت الله بیات زنجانی. از نوری زاد تا خاتمی و هاشمی.
این بار عزم کرده بود که رکوردار تاریخ اعتصاب غذای دنیا شود. می خواست رکورد ۹۳ روزی که ثبت شده است را شکسته و برای یک ماروتن صد روزه برنامه ریزی کرده بود که تقدیر به اعتصابش پایان داد.
به گزارش کلمه هفتاد روز که شد وقتی شنید که پیامش به گوش مسئولان و مقامات هم رسیده با یک تکه ” کوکوی سیب زمینی” به اعتصاب خود پایان داد.
هفتاد روزی که همه غذایش شده بود، هفت حبه قند و قدری نمک، آب و چای. در همه این روزها فقط یک قاشق برنج خورده بود به احترام مادرش که با سبدی از اغذیه و اشربه در زندان اوین به دیدارش رفته بود.
همسر آیت الله خزعلی، مادر شهید است. شاید او هم باورش نبود که یک روز گذرش به زندان اوین بیفتد و برای دیدار فرزندنش که رزمنده خیبر بوده در زمانی که حکومت جشن خیبر می گیرد، آب ماهیچه و خوراکی بیاورد تا او را از خطری که تهدیدش می کند نجات دهد. اما سرنوشت است که این روزها مادران شهدا، رزمندگان و جانبازان را راهی سربالایی اوین کرده است.
حالا خزعلی به کفالت مادرش آزاد است و در کنار سفره هفت سین پدر و مادرش، سال نو را آغاز کرده است. پدری که پیشتر او را عاق کرده بود و مادری که گمان می کرد وسوسه های شیطانی شاید در پسر خوبش نفوذ کرده باشد.
اما سفره هفت سین که پهن شد وقتی محمد و علی در کنار پدربزرگ و عمه نشستند همه همدلی بود و مهربانی. دیگر فاصله ای نبود. در اولین صبح بهاری سه نسل با هم از انقلاب اسلامی گفتند و از نظام جمهوری اسلامی. پدر که خود مردی از تبار روحانیون انقلاب کرده است و ساده زیستی اش زبانزد خاص و عام باور ندارد که بزرگان و زعما ظلمی روا دارند به این ملت و هرچه زشتی است را منتسب می داند به مدیران میان دستی که بویی از انقلاب و اسلام نبرده اند. او که از حامیان جدی احمدی نژاد بود و دولت او را امام زمانی می دانست و حتی لب های او را بوسیده بود وقتی در سازمان ملل سخنرانی کرده بود. اما این روزها دیگری حمایتی از احمدی نژاد نمی کند. وقتی این رییس انتصابی هیات دولت با قهر یازده روزه اش در مقابل حکم رهبری ایستاد، حتی خزعلی هم برایش خط و نشان کشید و او را جز منحرفین خواند.
از خیابان تا زندان
خزعلی آیت الله زاده ای است که طی این سه سال که خیلی ها مردم را تنها گذاشتند در همه مراحل همگام مردم بوده است. در راهپیمایی ها، تجمعات و سخنرانی ها. با کلامش و با نوشتارش. بامشت گره کرده و مهر سکوتش. درخیابان امیرآباد و میدان انقلاب. آزادی و امام حسین. روز عاشورا و ۲۵ بهمن. حتی اگر برای کنجکاوی و دیدن رفته باشد. رفته است. باتوم خورده و فحش شنیده. طعم تلخ حکومت اسلامی را در خیابانهای تهران در کنار جوانان سبزپوش تجربه کرده است. تنفر از “ریشش” را در همین خیابانهایی که مردم عادی کوچه و بازار رفت و آمد می کنند با همه وجود حس کرده است.
امسال مهدی خزعلی چهل وهفت ساله می شود. دیگر آن نوجوان روزهای انقلاب و آن جوان پرشور سالهای دفاع مقدس نیست. با خودش انبانی خاطره دارد از قم تا شلمچه. از فکه تا تهران و از تهران تا اوین. نوشته ها و گفته هایش همه پرونده ای شده قطور که می تواند هر از گاهی او را راهی زندان کند. طی سه سال گذشته پنجمین زندان را هم تجربه کرد. زندانی متفاوت از بقیه.
پیشتر در نامه ای از حبس به میرحسین در حصر نوشته بود که ” امروز بار دیگر صدای پای طالبان می آید، بخدای کعبه سوگند، استبداد طالبان به مراتب زیانبارتر و خطرناکتر از دیکتاتوری سلاطین است، اگر به نام دین و امام زمان تیغ بر مردم کشند، نه تنها آزادی را کشته اند، بلکه دین و یوسف زهرا (عج) رابه مسلخ برده اند!” موسوی را به جدش قسم داده بود که ننشیند و سکوت نکند که ” امروز گاه منتظران است و مبتلایان عاشق، روز جانبازی مردانی از تبار بهشتی، هنگامه دلاوری دلیرانی است از تنگستان”. و قول داده بود که در کنار این میر مظلوم آماده شهادت است و بر عهد خود استوار.
خزعلی در این رفت و آمد ها یش به زندان و مقاومت و ایستادگی که بر آرمانش می کند نشان داد که در خط سبزی که میرحسین موسوی ترسیم کرد ثابت قدم است و برای نجات ” جمهوری اسلامی” که آرمان همه شهدا بود و امام شهیدان از دست نا اهلان و نامحرمان لحظه ای تردید ندارد.
خزعلی پیش از این وقتی به زندان رفته و اعتصاب کرده بود، نوشت که ” خون ما از خون سید الشهدا رنگین تر نیست”. او از زمانی که مردم را دید که چه مشتاقانه برای احیای آرمانهایشان پا به خیابان نهاده اند، سرود ” هیهات من الذله ” را سر داده و می خواهد در رکاب “حق طلبان” از نهال آزادی در ایران زمین پاسداری کند. بر سر پیمانش با مردم مانده است. آماده شهادت است و بشارت داده زندانبان را که ” جنازه ام را بر دوشتان می گذارم”. برای رزمنده خیبر شهادت احلی من العسل است و او را از چه می توان ترساند وقتی امامی دارد که همه عزیزان خود به مسلخ عشق می برد.
این بار هم مثل دفعه پیش که به زندان رفت قسم خورد که اعتصاب غذا می کند تا آزادش کنند. او هم مثل همه فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و دانشجویان و مردم بی گناه است، اما اینک ۱۴ سال حبس دارد و ۱۰ سال تبعید و نود ضربه شلاق. جرمش کمی نابخشودنی است به احمد جنتی توهین کرده و قلم بدست گرفته و به رهبری نامه نوشته است.
این آخری ها هم پرونده نهمی برایش درست کرده اند که احتمال دارد بودنش در بیرون از زندان مصداق ” تشویش اذهان عمومی” باشد فلذا برای جلوگیری از ” مفسده” شاید بهتر باشد آزادی از او بستانند و او را در زندان کنند.
اینک که نسیم بهاری برای خانواده خزعلی نوید آزادی آورده، اما او نه می تواند با رسانه ای گفت و گو کند و نه حق فعالیت سیاسی و اجتماعی دارد.
چشم پزشکی که به جای طبابت به نشر و کتابت روی آورده و حالا از نوشتن و گفتن محروم شده است تا بتواند بیرون از چاردیواری زندان، زیستن در زندان بزرگتری را تجربه کند.
محلی برای عروج
این روزها خانه خزعلی بی شک مقدم مهمانان زیادی را گرامی می دارد. او هم خاطرات زیادی برای همه دارد از بند ۳۵۰ و ۲۰۹٫ از بیمارستان قلب و بیمارستان وزارت اطلاعات.
بیست و یک روز آخر که در بند ۲۰۹ بود و از هیچ جا خبری نمی رسید و حتی نمی توانست مکالمه ای کوتاه با خانواده اش داشته باشد. از شیرینی ها بند ۳۵۰ و شور زندگی که جریان دارد در بند بند سلولهای این بند.
شاید هم گفته باشد از هدی صابر و باقیات صالحاتی که در اوین از خود برجای گذاشت. چکاپ روزانه اش که به اجبار بهداری زندان هر شب صورت می گرفت و اعزام اجباریش به بیمارستان. دکتری که گفته بود شرایطت شبیه وضعیت مرحوم صابر است و باید به بیمارستان بروی و امتناع خزعلی هم نتوانسته بود از اعزام او جلوگیری کند.
مهدی خزعلی حتما از لبخندها و رفتار توام با احترام زندانبان هم به مهمانانش می گوید. زندانبانی که می بیند این زندانیان با هم دانش و بینش و سابقه ای که دارند چه خاکی و مهربانند و برای آرمان خود چه راحت باز ” اسارت” را به جان می خرند و زندانی ” همرزمان” سابقشان می شوند.
این زندانی سیاسی از نوشته هایش می گوید که چگونه وقتی در روزنامه دیواری زندان منتشر می شد بسرعت به رسانه های مجازی هم می رسید. از آزادی بیانی که در زندان است. از جمع دوستانه ای که همه را در بر می گیرد از ملی مذهبی و مشارکتی تا چپ و لیبرال.
خزعلی از زندانی می گوید که برایش خاطرات شیرین به همراه دارد. از فضای معنوی که آن را ” رحمتی ” می داند از جانب پروردگارش نه ” نقمتی” از جانب حکومت. مناجات بیاد ماندنی در خلوت بند ۲۰۹ و سکوت شب های بند ۳۵۰٫ از دعای کمیل و نمازی که با اشتیاق “رب” ت خوانده می شود. وقتی سر به آستان قدسش می گذاری و اوست تنها مونس همه تنهایی هایت.
معنویت و روحانیت که فقط در شلمچه و فکه و فاو تجربه شده بود اینک باز در شمال تهران در زندانی محصور در رشته کوه دماوند تکرار می شود. و چنین است که گرسنگی و ضعف ترا از پای نمی اندازد وقتی آن را ” برکتی” از جانب معبود می دانی و فرصتی برای مشق ” مقاومت” و ” صبوری” تا بشوی مصداق ” فاستقم کما امرت”.
وقتی نوبت به اعتصاب می رسد اخبار ضد و نقیضی که از زندان که نه از رسانه ها. می گوید که خواهرش هیچگاه با فارس مصاحبه نکرده است و او هرگز معجونی از عسل و خرما و چای نخورده و نمی داند این چه معجونی که رسانه های اقتدارگرا به خوردش داده اند. و او در این هفتاد روز عهد خود نشکسته و روزی که مادر با سبدی از خوراکی ها آمده و دلنگران سلامتی فرزندنش بود و او را قسم داده که اعتصاب بشکند، به حرمت مادری که غم هجران فرزند شهیدش را بر دل دارد، قاشقی از دستپخت مادر را در برابر دوربین های اوین به دهان گذاشته که خاطر مادر بیشتر ازاین رنجیده نشود.
خزعلی از اعتصاب غذاهای زنجیره ای گفته است که طی دو ماه گذشته در زندان شکل گرفت. همان هایی که رجا نیوز بعنوان دوره های آموزش اعتصاب غذا به استادی خزعلی از آن نام برده بود. اعتصابهایی که تعدادی از زندانیان را به خواسته هایشان رساند. خواسته هایی که نه تغییر آیین دادرسی و برداشتن دادگاه انقلاب بلکه ملاقات با فرزند و استفاده از حق مرخصی استعحلاجی!
حالا دو سه روزی است که باز دفتر انتشارات حیان محل رفت و شد دوستان مهدی خزعلی است. دفتری که در ایام نوروزی هم تعطیلی ندارد و شده مکانی برای دید و بازدیدهای نوروزی. مهدی خزعلی هم با تن رنجورش میزبان آنان است. تنی که اعتصاب هفتاد روزه ضعیفش کرده و نیازمند مراقبت های شدید پزشکی است. دست و گردنی که هنوز بهبود پیدا نکرده و نیازمند فیزیوتراپی و معالجات تکمیلی است.
مهدی خزعلی هر چند این همه سابقه سختی و عقوبت دارد در این مدت اما بی شک ساکت نمی تواند بنشیند. شاید با کفالت مادرش آزاد باشد این روزها و محروم باشد از مصاحبه و نامه نگاری ولی برای کسی که سالهاست دغدغه اش شده مسایل سیاسی و روزانه کشور سکوت و نگفتن کار سختی است.
او که به گفته خودش می خواست با شهادتش موجب برچیدن دادگاه های انقلاب شود شاید امروز با حیاتش پیگیر رسیدگی به مظالمی شود که در زندان ها و راهروهای دادگستری در جریان است. شاید بتواند گوشه ای از مظالمی را که بر زندانیان بی گناه می رود در برابر چشمان آنان که دستشان به جایی می رسد به تصویر بکشد. شاید خزعلی پدر به کمک پسر بیاید. شاید باز سه نسل در کنار هم جا گیرند و برای بازگشت ارزشها حرکتی انجام دهند. شاید هیچوقت دیر نباشد که باز همه برگردند به عهدی که با مردم دارند. به میراث امام راحل. به ثمره خون صدها هزار شهید و جانباز. بازگشت به اصل نورانیت. بازگشت به دوران طلایی. بازگشت به سه اصل اساسی انقلاب اسلامی ” استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی”. خزعلی در راهی که می رود تنها نیست قافله شهیدان و دعای خیر خانواده شهدا همراه اوست.
گزارش هفتاد روز اعتصاب غذای مهدی خزعلی
کلمه: پیک نوروزی، نوید یک خبر خوب را برای خانواده مهدی خزعلی به ارمغان آورده بود. رزمنده ای که بعد از هفتاد روز اعتصاب غذای تر در حالی که سی کیلو کاهش وزن داشت به خانه باز می گشت.در اولین نگاه باور اینکه این پیکر تکیده بی رنگ و رو همان دکتر مهدی خزعلی بشاش و پرانرژی است کمی دشوار می نمود.با لبخند همیشگی اش به خانه آمد. همه جا لبخند بر لب دارد. حتی وقتی می خواستند او را به زور و اجبار به بازداشتگاه هم ببرند باز به روی ماموران خندیده بود و شاید همین خنده باعث شد که او را به زمین بکوبند و دستش را بشکنند.
دستی که وبال گردن مهدی خزعلی که نشد هیچ بلکه ابزاری شد برای روشنگری هایش در زندان. نوشت و نوشت به مردم. به همسرش. پاسخ همه را داد. پیام ها و نامه ها و حتی این آخری ها برای زندانبان هم نامه نوشته بود.
او که گمانش بود از قافله شهیدان جا مانده است و اینک می خواست پیش از آنکه از مرگ ارزشهایش دق کند، به شهادت برسد تا شاید بتواند پیامی برای شهیدان باکری و همت داشته باشد. گمانش بود که شاید با شهادت بتواند بساط بیدادگاههای انقلاب جمع کند.
همه دل نگران او بودند. از خانواده شهید قدوسی تا همسران همت و باکری. از خانواده آیت الله منتظری تا آیت الله بیات زنجانی. از نوری زاد تا خاتمی و هاشمی.
این بار عزم کرده بود که رکوردار تاریخ اعتصاب غذای دنیا شود. می خواست رکورد ۹۳ روزی که ثبت شده است را شکسته و برای یک ماروتن صد روزه برنامه ریزی کرده بود که تقدیر به اعتصابش پایان داد.
به گزارش کلمه هفتاد روز که شد وقتی شنید که پیامش به گوش مسئولان و مقامات هم رسیده با یک تکه ” کوکوی سیب زمینی” به اعتصاب خود پایان داد.
هفتاد روزی که همه غذایش شده بود، هفت حبه قند و قدری نمک، آب و چای. در همه این روزها فقط یک قاشق برنج خورده بود به احترام مادرش که با سبدی از اغذیه و اشربه در زندان اوین به دیدارش رفته بود.
همسر آیت الله خزعلی، مادر شهید است. شاید او هم باورش نبود که یک روز گذرش به زندان اوین بیفتد و برای دیدار فرزندنش که رزمنده خیبر بوده در زمانی که حکومت جشن خیبر می گیرد، آب ماهیچه و خوراکی بیاورد تا او را از خطری که تهدیدش می کند نجات دهد. اما سرنوشت است که این روزها مادران شهدا، رزمندگان و جانبازان را راهی سربالایی اوین کرده است.
حالا خزعلی به کفالت مادرش آزاد است و در کنار سفره هفت سین پدر و مادرش، سال نو را آغاز کرده است. پدری که پیشتر او را عاق کرده بود و مادری که گمان می کرد وسوسه های شیطانی شاید در پسر خوبش نفوذ کرده باشد.
اما سفره هفت سین که پهن شد وقتی محمد و علی در کنار پدربزرگ و عمه نشستند همه همدلی بود و مهربانی. دیگر فاصله ای نبود. در اولین صبح بهاری سه نسل با هم از انقلاب اسلامی گفتند و از نظام جمهوری اسلامی. پدر که خود مردی از تبار روحانیون انقلاب کرده است و ساده زیستی اش زبانزد خاص و عام باور ندارد که بزرگان و زعما ظلمی روا دارند به این ملت و هرچه زشتی است را منتسب می داند به مدیران میان دستی که بویی از انقلاب و اسلام نبرده اند. او که از حامیان جدی احمدی نژاد بود و دولت او را امام زمانی می دانست و حتی لب های او را بوسیده بود وقتی در سازمان ملل سخنرانی کرده بود. اما این روزها دیگری حمایتی از احمدی نژاد نمی کند. وقتی این رییس انتصابی هیات دولت با قهر یازده روزه اش در مقابل حکم رهبری ایستاد، حتی خزعلی هم برایش خط و نشان کشید و او را جز منحرفین خواند.
از خیابان تا زندان
خزعلی آیت الله زاده ای است که طی این سه سال که خیلی ها مردم را تنها گذاشتند در همه مراحل همگام مردم بوده است. در راهپیمایی ها، تجمعات و سخنرانی ها. با کلامش و با نوشتارش. بامشت گره کرده و مهر سکوتش. درخیابان امیرآباد و میدان انقلاب. آزادی و امام حسین. روز عاشورا و ۲۵ بهمن. حتی اگر برای کنجکاوی و دیدن رفته باشد. رفته است. باتوم خورده و فحش شنیده. طعم تلخ حکومت اسلامی را در خیابانهای تهران در کنار جوانان سبزپوش تجربه کرده است. تنفر از “ریشش” را در همین خیابانهایی که مردم عادی کوچه و بازار رفت و آمد می کنند با همه وجود حس کرده است.
امسال مهدی خزعلی چهل وهفت ساله می شود. دیگر آن نوجوان روزهای انقلاب و آن جوان پرشور سالهای دفاع مقدس نیست. با خودش انبانی خاطره دارد از قم تا شلمچه. از فکه تا تهران و از تهران تا اوین. نوشته ها و گفته هایش همه پرونده ای شده قطور که می تواند هر از گاهی او را راهی زندان کند. طی سه سال گذشته پنجمین زندان را هم تجربه کرد. زندانی متفاوت از بقیه.
پیشتر در نامه ای از حبس به میرحسین در حصر نوشته بود که ” امروز بار دیگر صدای پای طالبان می آید، بخدای کعبه سوگند، استبداد طالبان به مراتب زیانبارتر و خطرناکتر از دیکتاتوری سلاطین است، اگر به نام دین و امام زمان تیغ بر مردم کشند، نه تنها آزادی را کشته اند، بلکه دین و یوسف زهرا (عج) رابه مسلخ برده اند!” موسوی را به جدش قسم داده بود که ننشیند و سکوت نکند که ” امروز گاه منتظران است و مبتلایان عاشق، روز جانبازی مردانی از تبار بهشتی، هنگامه دلاوری دلیرانی است از تنگستان”. و قول داده بود که در کنار این میر مظلوم آماده شهادت است و بر عهد خود استوار.
خزعلی در این رفت و آمد ها یش به زندان و مقاومت و ایستادگی که بر آرمانش می کند نشان داد که در خط سبزی که میرحسین موسوی ترسیم کرد ثابت قدم است و برای نجات ” جمهوری اسلامی” که آرمان همه شهدا بود و امام شهیدان از دست نا اهلان و نامحرمان لحظه ای تردید ندارد.
خزعلی پیش از این وقتی به زندان رفته و اعتصاب کرده بود، نوشت که ” خون ما از خون سید الشهدا رنگین تر نیست”. او از زمانی که مردم را دید که چه مشتاقانه برای احیای آرمانهایشان پا به خیابان نهاده اند، سرود ” هیهات من الذله ” را سر داده و می خواهد در رکاب “حق طلبان” از نهال آزادی در ایران زمین پاسداری کند. بر سر پیمانش با مردم مانده است. آماده شهادت است و بشارت داده زندانبان را که ” جنازه ام را بر دوشتان می گذارم”. برای رزمنده خیبر شهادت احلی من العسل است و او را از چه می توان ترساند وقتی امامی دارد که همه عزیزان خود به مسلخ عشق می برد.
این بار هم مثل دفعه پیش که به زندان رفت قسم خورد که اعتصاب غذا می کند تا آزادش کنند. او هم مثل همه فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و دانشجویان و مردم بی گناه است، اما اینک ۱۴ سال حبس دارد و ۱۰ سال تبعید و نود ضربه شلاق. جرمش کمی نابخشودنی است به احمد جنتی توهین کرده و قلم بدست گرفته و به رهبری نامه نوشته است.
این آخری ها هم پرونده نهمی برایش درست کرده اند که احتمال دارد بودنش در بیرون از زندان مصداق ” تشویش اذهان عمومی” باشد فلذا برای جلوگیری از ” مفسده” شاید بهتر باشد آزادی از او بستانند و او را در زندان کنند.
اینک که نسیم بهاری برای خانواده خزعلی نوید آزادی آورده، اما او نه می تواند با رسانه ای گفت و گو کند و نه حق فعالیت سیاسی و اجتماعی دارد.
چشم پزشکی که به جای طبابت به نشر و کتابت روی آورده و حالا از نوشتن و گفتن محروم شده است تا بتواند بیرون از چاردیواری زندان، زیستن در زندان بزرگتری را تجربه کند.
محلی برای عروج
این روزها خانه خزعلی بی شک مقدم مهمانان زیادی را گرامی می دارد. او هم خاطرات زیادی برای همه دارد از بند ۳۵۰ و ۲۰۹٫ از بیمارستان قلب و بیمارستان وزارت اطلاعات.
بیست و یک روز آخر که در بند ۲۰۹ بود و از هیچ جا خبری نمی رسید و حتی نمی توانست مکالمه ای کوتاه با خانواده اش داشته باشد. از شیرینی ها بند ۳۵۰ و شور زندگی که جریان دارد در بند بند سلولهای این بند.
شاید هم گفته باشد از هدی صابر و باقیات صالحاتی که در اوین از خود برجای گذاشت. چکاپ روزانه اش که به اجبار بهداری زندان هر شب صورت می گرفت و اعزام اجباریش به بیمارستان. دکتری که گفته بود شرایطت شبیه وضعیت مرحوم صابر است و باید به بیمارستان بروی و امتناع خزعلی هم نتوانسته بود از اعزام او جلوگیری کند.
مهدی خزعلی حتما از لبخندها و رفتار توام با احترام زندانبان هم به مهمانانش می گوید. زندانبانی که می بیند این زندانیان با هم دانش و بینش و سابقه ای که دارند چه خاکی و مهربانند و برای آرمان خود چه راحت باز ” اسارت” را به جان می خرند و زندانی ” همرزمان” سابقشان می شوند.
این زندانی سیاسی از نوشته هایش می گوید که چگونه وقتی در روزنامه دیواری زندان منتشر می شد بسرعت به رسانه های مجازی هم می رسید. از آزادی بیانی که در زندان است. از جمع دوستانه ای که همه را در بر می گیرد از ملی مذهبی و مشارکتی تا چپ و لیبرال.
خزعلی از زندانی می گوید که برایش خاطرات شیرین به همراه دارد. از فضای معنوی که آن را ” رحمتی ” می داند از جانب پروردگارش نه ” نقمتی” از جانب حکومت. مناجات بیاد ماندنی در خلوت بند ۲۰۹ و سکوت شب های بند ۳۵۰٫ از دعای کمیل و نمازی که با اشتیاق “رب” ت خوانده می شود. وقتی سر به آستان قدسش می گذاری و اوست تنها مونس همه تنهایی هایت.
معنویت و روحانیت که فقط در شلمچه و فکه و فاو تجربه شده بود اینک باز در شمال تهران در زندانی محصور در رشته کوه دماوند تکرار می شود. و چنین است که گرسنگی و ضعف ترا از پای نمی اندازد وقتی آن را ” برکتی” از جانب معبود می دانی و فرصتی برای مشق ” مقاومت” و ” صبوری” تا بشوی مصداق ” فاستقم کما امرت”.
وقتی نوبت به اعتصاب می رسد اخبار ضد و نقیضی که از زندان که نه از رسانه ها. می گوید که خواهرش هیچگاه با فارس مصاحبه نکرده است و او هرگز معجونی از عسل و خرما و چای نخورده و نمی داند این چه معجونی که رسانه های اقتدارگرا به خوردش داده اند. و او در این هفتاد روز عهد خود نشکسته و روزی که مادر با سبدی از خوراکی ها آمده و دلنگران سلامتی فرزندنش بود و او را قسم داده که اعتصاب بشکند، به حرمت مادری که غم هجران فرزند شهیدش را بر دل دارد، قاشقی از دستپخت مادر را در برابر دوربین های اوین به دهان گذاشته که خاطر مادر بیشتر ازاین رنجیده نشود.
خزعلی از اعتصاب غذاهای زنجیره ای گفته است که طی دو ماه گذشته در زندان شکل گرفت. همان هایی که رجا نیوز بعنوان دوره های آموزش اعتصاب غذا به استادی خزعلی از آن نام برده بود. اعتصابهایی که تعدادی از زندانیان را به خواسته هایشان رساند. خواسته هایی که نه تغییر آیین دادرسی و برداشتن دادگاه انقلاب بلکه ملاقات با فرزند و استفاده از حق مرخصی استعحلاجی!
حالا دو سه روزی است که باز دفتر انتشارات حیان محل رفت و شد دوستان مهدی خزعلی است. دفتری که در ایام نوروزی هم تعطیلی ندارد و شده مکانی برای دید و بازدیدهای نوروزی. مهدی خزعلی هم با تن رنجورش میزبان آنان است. تنی که اعتصاب هفتاد روزه ضعیفش کرده و نیازمند مراقبت های شدید پزشکی است. دست و گردنی که هنوز بهبود پیدا نکرده و نیازمند فیزیوتراپی و معالجات تکمیلی است.
مهدی خزعلی هر چند این همه سابقه سختی و عقوبت دارد در این مدت اما بی شک ساکت نمی تواند بنشیند. شاید با کفالت مادرش آزاد باشد این روزها و محروم باشد از مصاحبه و نامه نگاری ولی برای کسی که سالهاست دغدغه اش شده مسایل سیاسی و روزانه کشور سکوت و نگفتن کار سختی است.
او که به گفته خودش می خواست با شهادتش موجب برچیدن دادگاه های انقلاب شود شاید امروز با حیاتش پیگیر رسیدگی به مظالمی شود که در زندان ها و راهروهای دادگستری در جریان است. شاید بتواند گوشه ای از مظالمی را که بر زندانیان بی گناه می رود در برابر چشمان آنان که دستشان به جایی می رسد به تصویر بکشد. شاید خزعلی پدر به کمک پسر بیاید. شاید باز سه نسل در کنار هم جا گیرند و برای بازگشت ارزشها حرکتی انجام دهند. شاید هیچوقت دیر نباشد که باز همه برگردند به عهدی که با مردم دارند. به میراث امام راحل. به ثمره خون صدها هزار شهید و جانباز. بازگشت به اصل نورانیت. بازگشت به دوران طلایی. بازگشت به سه اصل اساسی انقلاب اسلامی ” استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی”. خزعلی در راهی که می رود تنها نیست قافله شهیدان و دعای خیر خانواده شهدا همراه اوست.
سومین نوروز سعید متین پور و حسین رونقی در زندان
سعید متین پور فعال مدنی آذربایجانی و حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس سومین نوروز خود را بدون مرخصی در زندان اوین می گذراند.به گزارش ندای سبز آزادی سعید متین پور که روز بیست ام تیر ۸۸از سوی قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵دادگاه انقلاب تهران به این دادگاه احضار شده بود پس از حضور در دادگاه٬ بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شد و از آن تاریخ بدون مرخصی در زندان به سر می برد.
آقای متینپور چهارم خرداد ۱۳۸۶در زنجان بازداشت و پس از تحمل ۲۷۸روز بازداشت موقت٬ در هشتم اسفند ۸۷به قید وثیقه ۵۰۰میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده بود.
وی طی جلسهای غیر علنی در شعبه ۱۵دادگاه انقلاب تهران محاکمه و به اتهام ارتباط با بیگانگان به هفت سال و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس و در مجموع به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده بود. دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز آذر ماه ۸۷حکم هشت سال زندان این فعال حقوق بشر آذربایجانی را تایید کرد.
به گفته خود وی، بیشتر مدت زمان بازداشتاش را در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹زندان اوین تهران و تحت فشارهای شدید جسمی و روحی گذرانده است. خانواده متین پور اشاره میکنند او از ناراحتی های گوارشی و سردرد و کمردرد شدید رنج می برد.
متین پور فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه تهران و عضو هیات تحریریه هفته نامه های «یارپاق»، «موج بیداری» و وبلاگ نویس و فعال مدنی است که به خاطر سفر به ترکیه و ارتباط با بیگانگان با این اتهامات روبرو شده است.
حسین رونقی ملکی وبلاگنویس زندانی نیز که درحال تحمل حکم ۱۵سال حبس خود در زندان اوین است سومین نوروز خود را بدون مرخصی درزندان اوین سپری می کند.عدم مرخصی رونقی درحالی است که کلیه های او دچار عفونت شده و او دروضعیت جسمی بسیار نامناسبی به سر می برد.
حسین رونقی ملکی درتاریخ ۲۲آذر ماه ۱۳۸۸همراه برادرش حسن رونقی ملکی در منزل پدریاش در شهر ملکان در نزدیک شهر تبریز بازداشت شد.
رونقی ملکی وبلاگنویس جوانی سالهای است که با نام مستعار بابک خرمدین در ایران به وبلاگنویسی میپرداخت، وی همچنین در زمینه برنامهنویسی و ساخت وبلاگ و عبور از فیلترینگ تخصص داشته و در زمینه مبارزه با سانسور در فضای سایبری ایران تلاشهای گستردهای انجام داده است.
رونقی و برادرش در زندان شدیدا تحت فشارهای جسمی و روحی قرار گرفتند، تا جایی که بنا بر گفتهی خانوادهاش حسن رونقی ملکی در اثر شکنجهها از ناحیه مهرههای پشت گردن آسیب دید. برادر وی یک ماه بعد با قرار وثیقهای ۸۰میلیون تومانی از زندان آزاد شد و از بازجویان پرونده به خطر شکنجهاش شکایت کرد که تا کنون به آن رسیدگی نشده است.
رونقی ملکی بعد از نزدیک به یک سال بازداشت و نگهداری در سلولهای انفرادی و دو نفره بند ۲الف زندان اوین در تاریخ ۲۸آذر ۱۳۸۹به بند ۳۵۰زندان اوین منتقل شد.
هرانا؛ جمعی از فعالین خواستار توقف حکم اعدام شیرکوه معارفی شدند
خبرگزاری هرانا - جمعی از فعالان سیاسی و مطبوعاتی و فرهنگی و مدنی داخل کشور، با نگارش نامهای به صادق آملی لاریجانی، رئیس قوهی قضائیه، خواستگار صدور توقف حکم اعدام "شیرکوه معارفی" که در زندان سنندج محبوس است، شدند.
متن این نامه به همراه اسامی امضاکنندگان آن که در اختیار ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا" قرار گرفته است، به شرح زیر است.
نامهی شمارهی ۶ تاریخ ۱۳ /۱۲/ ۱۳۹۰(تلاشها همچنان برای جان شیرکوه معارفی)
آیت الله آملی لاریجانی ریاست محترم قوه قضاییه ایران:
ما تعدادی از فعالان سیاسی و مطبوعاتی و فرهنگی و مدنی در داخل کشور که در حال حاضر در استانهای مختلف ایران و کردستان اقامت داریم که با برخی از ما آشنا هستید اینک از شما تقاضا داریم تا با صدور توقف حکم اعدام برای یک جوان مظلوم آقای شیرکوه معارفی که ماه هاست در زندان سنندج به سر میبرد برای نجات جان وی تلاش کنید. جان انسانها گرانبهاترین خبر در عصر کنونی ماست و ما بر این عقیده هستیم که تنها عضویت در یکی از احزاب کرد نباید به قیمت جان یک شهروند شریف تمام شود.
این جوان ۳۲ ساله که با مرگ دست و پنجه نرم میکندو مرگ را در چند قدمی خود تجربه کرده دو بار تا پای چوبهی دار رفته است.
پس از چندین ماه سکونت در سلول انفرادی و اذیت و آزار بسیار در آستانهٔ اعدام قرار دارد. لذا از شما به عنوان یکی از عالیترین مقامهای قضایی دلسوز که به برابری شهروندان اعتقاد دارید صمیمانه تقضا داریم که در این مسیر قدم بگذارید. از حضرتعالی تقاضا میگردد در یک روند عادلانه و در یک دادگاه قضایی سالم در چهار چوب قانون بررسی آیین دادرسی و کیفری مجددا پروندهی این جوان کرد مورد بررسی قرار بگیرد و محبت جنابعالی بتواندسد راه اعدام شیرکوه معارفی هموطن ایرانی ما بشود.
اینک از سایر مقامات جمهوری اسلامی میخواهیم و خواستار متوقف کردن احکام اعدام در ایران هستیم تا به حقوق بشر و کرامت انسانها احترام گذاشته شود.
آقایان:
دکتر پیمان قاسملو- رضامکریانی- بهنام شیرزاد- مهندس رشیدفاتحی- عثمان حیدرزاده- آرمان ایلخانی- دکتر آواره قزلجی- شهاب فروزان- داوود آصف- کوروش باهنر- دکتر شاپور ستوده
خانمها:
فهیمه جلالی- مستوره شیخ الاسلامی- هیمن فرخی
آیدین خواجهای در تبریز بازداشت شد
خبرگزاری هرانا - روز شنبه، پنجم فروردین ماه، آیدین خواجهای فعال شناخته شدهی حقوق ملی در تبریز هنگام خروج از منزل بازداشت شد.
آیدین خواجهای روز گذشته جهت گذراندن محکومیت حبس شش ماهه بازداشت شده و تاکنون از محلی که وی بدانجا منتقل شده است، خبری در دست نیست.
آیدین خواجهای، ۲۹ اردیبهشت سال ۸۹ در آستانهی سالگرد یک خرداد به همراه چندین تن دیگر بازداشت و ۱۶۰ روز در بازداشتگاه ادارهی اطلاعات تبریز تحت بازجویی و شکنجه بود.
وی در روز سه آبان ۸۹ با وثیقه ۲۲۰ میلیون تومانی آزاد شده و در دادگاه انقلاب تبریز به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات وی عضویت در تشکیلات گاموح نوین، اجتماع و تبانی جهت بر هم زدن امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و معاونت در ارتباط با بیگانگان عنوان شده بود.
آیدین خواجهای، فارغ التحصیل رشته حقوق دانشگاه تبریز، پیش از این نیز در تابستان ۸۷ در رابطه با تشکیل جنبش دانشجویی آذربایجان (آذوح) توسط نهادهای امنیتی دستگیر و به سه سال زندان محکوم گشت. وی طی دستگیری آن سال ۷۵ روز را در سلولهای انفرادی نهادهای امنیتی و ۳۰ روز را در بند عمومی زندان تبریز گذراند. همچنین وی دوران حبس تعزیری خود را نیز در زندان تبریز در سال گذشته سپری گردانید.
آیدین خواجهای در دوران دانشجویی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی پلمپ شدهی دانشکده علوم انسانی، عضو شورای مرکزی انجمن ادبی پلمپ شدهی سهند در دانشگاه تبریز، عضو شورای سردبیری نشریاتی چون ستار خان و چیلتیک بود.
آیدین خواجهای، فارغ التحصیل رشته حقوق دانشگاه تبریز، پیش از این نیز در تابستان ۸۷ در رابطه با تشکیل جنبش دانشجویی آذربایجان (آذوح) توسط نهادهای امنیتی دستگیر و به سه سال زندان محکوم گشت. وی طی دستگیری آن سال ۷۵ روز را در سلولهای انفرادی نهادهای امنیتی و ۳۰ روز را در بند عمومی زندان تبریز گذراند. همچنین وی دوران حبس تعزیری خود را نیز در زندان تبریز در سال گذشته سپری گردانید.
آیدین خواجهای در دوران دانشجویی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی پلمپ شدهی دانشکده علوم انسانی، عضو شورای مرکزی انجمن ادبی پلمپ شدهی سهند در دانشگاه تبریز، عضو شورای سردبیری نشریاتی چون ستار خان و چیلتیک بود.