عزیزان دربندمان، بهارانتان خجسته باد
جـــرس:
به گزارش منابع خبری، جمعی از فعالان حقوق زنان و فعالان حقوق بشر با انتشار بيانيهای خواستار شدهاند که زندانيان سياسی، نوروز را در کنار خانوادههايشان بهسر ببرند.
به گزارش زمانه، اين بيانيه به امضای بيش از ۴۴۰ فعال اجتماعی و سياسی با گرايشها و انديشههای مختلف رسيده است.
آنها در اين بيانيه نوشتهاند در آستانه سال نو خورشيدی "پاداش مدافعان حقوق بشر مجازاتهای سنگينتر زندان و محروميتهای بيشتر" شده است.
امضاکنندگان اين بيانيه که برخی از آنان موکلان وکلايی هستند که امروز، خود جزو زندانيان سياسیاند، با اشاره به حکمهای سنگين نسرين ستوده، عبدالفتاح سلطانی و نرگس محمدی، اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، اين احکام را "غيرقانونی" دانسته و نسبت به بازداشت همه زندانيان سياسی، روزنامهنگاران و زندانيان عقيدتی اعتراض کردهاند.
عبدالفتاح سلطانی، وکيل دادگستری و از بنيانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر در ايران از سوی دادگاه انقلاب به ۱۸ سال زندان، تبعيد به برازجان و ۲۰ سال محروميت از وکالت محکوم شد.
وی هماکنون که در بند ۳۵۰ زندان اوين به سر میبرد.
نسرين ستوده، وکيل دادگستری نيز که هماکنون در بند زنان زندان اوين بهسر میبرد به شش سال زندان و ۱۰ سال محروميت از وکالت محکوم شده است.
نرگس محمدی، نايبرئيس کانون مدافعان حقوق بشر ايران نيز چندی پيش در دادگاه تجديدنظر به شش سال زندان محکوم شد.
نويسندگان بيانيه همچنين به بازداشت دوباره نازنين خسروانی، روزنامهنگار، که برای گذراندن دوران شش سال محکوميت خود به زندان رفته است، اشاره کردهاند.
آنها نوشتهاند: "خواسته مشخص ما آزادی همه زندانيان سياسی است و انتظار داريم تا احقاق اين خواسته، همه آنها از حقوق زندانی از جمله داشتن حق ملاقات حضوری با خانوادههايشان و بهويژه حق مرخصی در روزهای نوروز و سال نو بهرهمند شوند."
طی روزهای اخیر، جمعی از خانوادههای زندانيان سياسی نيز خواهان ديدار نوروزی با بستگان زندانی خود شدند و طی بیانیه اعلام کردند که دوست دارند مانند همه خانوادههای ایرانی نوروز را با حضور نزديکان در بند خود جشن بگیرند.
خانواده های زندانیان سیاسی، این خواسته را "حداقل خواسته"ای دانستند که همه خانوادههای زندانیان سیاسی، میتوانند داشته باشند.ایرج مصداقی
سه دهه از انفجار بمب در مسجد ابوذر تهران و مجروح شدن خامنهای میگذرد، در دو دههی گذشته بنا به دلایل گوناگون تلاش زیادی از سوی دستگاههای تبلیغاتی رژیم صورت گرفته است تا علیرغم تکذیب مجاهدین، ترور خامنهای در ۶ تیرماه ۱۳۶۰ را که توسط «رهروان فرقان» صورت گرفت به آنها نسبت دهند.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی و جناح غالب رژیم در چند سال گذشته حجم تبلیغات خود در این زمینه را افزایش دادهاند و برای اولین بار از «محمد جواد قدیری» یکی از اعضای مجاهدین به عنوان طراح بمبگذاری در مسجد ابوذر نام بردهاند.
- در نگاه جناح غالب رژیم، سه دهه از پایان فعالیت گروه فرقان میگذرد و این گروه وجود خارجی ندارد. چه بهتر که این ترور به حساب مجاهدین گذاشته شود که در صحنهی سیاسی فعالند و دشمن اصلی رژیم محسوب میشوند.
-در پس این ادعای جناح غالب تصفیه حساب با جناحهای رقیب در حاکمیت یعنی «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» و «کارگزاران» نیز نهفته است. محمدجواد قدیری نفوذی مجاهدین در «کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ستاد ارتش» بود که تحت تسلط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قرار داشت. همچنین زهره عطریانفر همسر محمدجواد قدیری، خواهر محمد عطریانفر یکی از گردانندگان اصلی «کارگزاران» و مهرههای قدیمی اطلاعاتی و امنیتی رژیم است. به این ترتیب میتوان پای جناح مغلوب رژیم را به «سوء قصد» به جان «رهبر معظم» و «ولی فقیه» باز کرد و آنها را به موضع انفعالی کشاند.
احمد قدیریان معاون اجرایی لاجوردی و قدوسی که بخوبی با طراحان و مجریان ترور خامنهای آشناست به منظور انداختن بار مسئولیت ترور خامنهای به دوش مجاهدین و محمد جواد قدیری و زمینه سازی برای طرح سناریوی مربوطه مینویسد:
«محمد جواد قدیری عضو کادر مرکزی سازمان و از طراحان اصلی انفجار مسجد اباذر، در روز چهارم تیر به دوستان خود با اطمینان خبر میدهد که روز هفتم تیر، کار یکسره خواهد شد.» خاطرات احمد قدیریان، صفحهی ۱۷۹
او همچنین اضافه میکند:
«وی روز ششم تیر قبل از فرار از کشور «به بعضی از متهمین که مجدداً دستگیر شدهاند گفته بود که فردا یعنی روز هفتم تیر ۶۰ کار نظام اسلامی تمام شده است. » خاطرات احمد قدیریان، پاورقی صفحهی ۱۷۹
روایت احمد قدیریان چنانچه درست هم باشد به موضوع «هفت تیر» برمیگردد و نه ترور خامنهای در ششم تیرماه.
هر تحلیلگر اطلاعاتی و امنیتی تازه کار هم میداند گروهی که میخواهد در روز هفتم تیر «کار رژیم را یکسره کند» با یک عملیات کوچک و حاشیهای یک روز قبل هشیاری امنیتی را بالا نمیبرد و در نتیجهی عملیات بزرگ و تعیین کننده خود را به خطر نمیاندازد. (بایستی توجه داشت چنانچه خامنهای روز ۶ تیرماه در انفجار بمب زخمی نمیشد یکی از حاضران در جلسهی «هفت تیر» بود.)
قدیریان در معرفی محمدجواد قدیری نوشته است:
«جواد قدیری یکی از طراحان مهم انفجار مسجد اباذر بود». وی که نام کاملش محمدجواد قدیری مدرس است و از اعضای قدیمی و سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ستاد ارتش بود، بعداز سوءقصد نافرجام به آیت الله خامنه ای متواری شد و از کشور گریخت.»
به نظر من ادعای احمد قدیریان در مورد اطلاع محمد جواد قدیری از انفجار «هفت تیر» هم واقعی نیست و بر میگردد به دعواهای لاجوردی و قدیریان و گردانندگان دادستانی با اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در سالهای اولیه دههی ۶۰ بخش ۲۰۹ اوین را اداره میکردند. دشمنی و رقابت بین گردانندگان دادستانی و ۲۰۹ اوین که بیشترین ضربات را به گروههای سیاسی در سالهای اولیه دههی ۶۰ زد آنقدر زیاد بود که لاجوردی در وصیتنامهاش از آنها به عنوان «منافقین جدید» و خطرناکتر از «منافقین» قدیمی نام میبرد.
محمد جواد قدیری یک نفوذی مجاهدین در «کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ستاد ارتش» با توجه به حیطهی اطلاعاتی و امنیتی، در موقعیتی نبود که از عملیات حساس و تعیین کننده «هفت تیر» که حداکثر چند نفر انگشت شمار میتوانستند از آن با خبر باشند اطلاع داشته باشد. بر فرض محال حتی اگر خبر هم که میداشت، با توجه به ساختار تشکیلاتی مجاهدین و رعایت مسائل و ضوابط امنیتی (به خصوص در مورد او که نفوذی هم بود به مراتب تشدید میشد) غیرممکن بود سه روز قبل از عملیات آن را با دوستانش مطرح کند. اصلا پذیرفتنی نیست یک نفوذی مجاهدین در یک نهاد حساس با وظایف و مسئولیتهای مهم با دوستانش به گپ و گفتگو نشسته و برخلاف ظاهری که از خود نشان میدهد در رابطه با «یکسره کردن» کار رژیم خبر دهد.
این ادعاها در حالی است که روزنامه کیهان در تاریخ هفتم تیرماه ۱۳۶۰ در صفحهی سوم خود خبر داد که در قسمتی از بدنهی داخلی ضبط صوت انفجاری با ماژیک نوشته شده بود: «هدیه گروه فرقان» و رسول جعفریان یکی از محققان مرکز اسناد انقلاب اسلامی در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران» ص ۹۲۷ آورده است: «و جزوهای نیز با امضای این گروه [فرقان] درباره این سوءقصد انتشار یافت.»
در ویژهنامه «همشهری» در خصوص واقعه ۶ تیر و بمبگذاری در مسجد ابوذر تهران هم آمده است:
«امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
در ادامه گزارش آمده است:
«شیرینی عیدی گروهک فرقان، به کام مردم نشست. هر وقت که در حزب جلسه بود، آقا آخرین نفری بود که از حزب میآمد بیرون و اگر ۶ تير مسجد ابوذر منفجر نميشد ...»
ویژهنامه همشهری در خصوص واقعه 6 تیرwww.jahannews.com/vdcj88evtuqe88z.fsfu.html
برای شناخت ماهیت دروغپرداز معاون لاجوردی و ادعاهای غیرواقعیای که «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» تحت عنوان روایت تاریخ انقلاب اسلامی جعل کرده و انتشار میدهند لازم میبینم توضیحاتی را در مورد اروج امیرخانزاده که پس از تحمل سختترین شکنجهها در نماز جمعه تبریز به دار آویخته شد ارائه دهم تا به سهم خودم در زنده کردن نام او بکوشم.
اروج امیرخانزاده، اهل ارومیه و دانشجوی سال سوم دانشکدهی کشاورزی کرج بود. یکی از دوستانم که در سال ۶۱ ذر سلول شمارهی ۸۲ بخش ۲۰۹ اوین زندانی بود میگفت:
بین ده تا پانزده اردیبهشت ساعت ۷ شب در باز شد و یک نفر وارد سلول شد. تا پیش از آن من و «حمید» که او هم مثل من زندانی «دو نظام» بود همسلول بودیم. فرد تازه وارد از زندان قصر به اوین منتقل و هنوز بازجویی نشده بود.
بلافاصله بعد از ورود به سلول تا چشمش به ماهیای که در تنهایی سلول با مقوا درست کرده و با نخ از سقف سلول آویزان کرده بودم افتاد با لهجهی غلیظ آذری گفت: «تو هم که بر خلاف جریان آب حرکت میکنی.»
من و حمید با تعجب به یکدیگر نگاه کردیم. کسی در اولین برخورد آنهم در سلول ۲۰۹ اوین چنین حرفی نمیزد. اسماش را پرسیدم گفت: اروج امیرخانزاده.
پرسیدم اتهامت چیست؟ گفت: بعدها میفهمید.
تقریباً ساعت ۱۱ – ۱۲ شب بود که برای بازجویی صدایش زدند. روز بعد ساعت ۴ بعداز ظهر او را به سلول بازگرداندند. چیزی از او باقی نمانده بود. پاهایش خونآلود و گوشت پاهایش کنده شده بود و استخوانش پیدا بود. کمتر کسی را دیده بودم که به این شکل شکنجه شده باشد. پایش را پانسمان هم نکرده بودند. مشخص بود قصد دارند دوباره روی همان پا شلاق بزنند. البته بعدها که پانسمان هم کردند باز شکنجه را ادامه دادند. هرچه اصرار کرد بخوابد نگذاشتیم. مجبورش کردیم که راه برود تا کلیههایش از کار نیفتد. بیخوابی و شکنجهی شب گذشته رمقاش را گرفته بود و روی پا بند نبود. بالاخره دو ساعتی خوابید تا دوباره برای بازجویی صدایش زدند.
چند روزی که گذشت حمید را به جای دیگری منتقل کردند. از آنجایی که تنها بودیم، روابط من و اروج نزدیکتر شد.
در پاسخ به سوال بازجویان نامش را «فرقان» نوشته بود و شغلاش را «مجاهد». در پاسخ به پرسش در مورد تاریخ تولدش نوشته بود «زاده شده در کنار خلق» و پدر و مادرش را «جداکنندهی حق از باطل» معرفی کرده بود. از او پرسیدم چرا اینها را نوشتی؟ چرا اسمات را به من گفتی ولی به آنها نگفتی؟ گفت: «زبان در برابر ضدخلق بازکردن خیانت به باورهای انسانی است.» و بعد اضافه کرد: «پیش خودم گفتم من چیام از مهدی رضایی کمتر است. او مقاومت کرد برای ارزشهای انسانی. من هم میایستم و مقاومت میکنم. مقاومت میکنم برای نامم، نه آن که دیگران از نامم نان بخورند. من میخواهم نامم را حفظ کنم نه آن که نانم را حفظ کنم».
من هم اضافه کردم: «من میخواهم گمنام بمیرم اما بدنام نمیرم».
اروج گفت: «مرا خواباندند روی تخت، اولین کابلی که به کف پایم زدند مغزم آمد داخل دهانم. در شرایطی که درد شکنجه زجرم میداد به فکر کابل نبودم. یک لحظه این واژه به مغزم نشست؛ «نه»! همه کس مهدی رضایی نمیشود ولی اروج باید اروج باشد. » او شکسته نفسی میکرد.
اروج مسئولیت تمام عملیاتها را شخصاً به عهده گرفته بود. میگفت «میخواهم مانند برادر بزرگم ایستاده بمیرم.»
او برایم از «رهروان فرقان» (۱) گفت که با ایرج افشاری در بنیانگذاری آن شرکت داشتند. تا آن موقع اسم این گروه را نشنیده بودم. تصور میکردم بعد از دستگیری و اعدام رهبران فرقان در سال ۵۹ فعالیت آنها به پایان رسیده است.
اروج در خلال گفتگوهایی که داشتیم گفت: به چند عملیات موفق و ناموفق اعتراف کردهام. سپس از طرح ناموفق ترور موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی یاد کرد و عاقبت به انفجار در مسجد ابوذر و ترور خامنهای اشاره کرد.
به منظور ترور موسوی اردبیلی در دوم دیماه ۱۳۵۹ وسط خیابان ۱۶ آذر بمبگذاری کرده بودند که خبرش در روزنامه کیهان آمده بود. آنها هفتهها وی را زیر نظر گرفته و ساعات عبور و مرورش را در آورده بودند. قصد داشتند هنگام عبور ماشین وی بمب را منفجر کنند. دو طرف خیابان ۱۶ آذر جوی آب قرار دارد و در اواسط خیابان مزبور یک جوی آب، جویهای دو طرف خیابان را به هم وصل میکند که روی آن پوشیده است. آنها بمب را در جوی وسط خیابان کارگذاشته بودند اما بمب با کمی تأخیر منفجر میشود و موسوی اردبیلی جان سالم به در میبرد.
در مورد خامنهای میگفت: این بار من و ایرج میخواستیم به چشم خودمان موفقیت عملیات را شاهد باشیم. برای همین وقتی ضبط صوت را در مقابل خامنهای گذاشتیم دم درب مسجد ایستادیم تا منفحر شود. مطمئن بودیم که به ما آسیبی نمیرسد چون بمب چندان قوی نبود و به گونهای طراحی شده بود که تنها خامنهای را هدف قرار دهد و به مردم آسیبی نرساند. (۲)
او در خلال صحبتهایش به چندین عملیات مصادرهی ماشین که توسط وی و ایرج افشاری صورت گرفته بود اشاره کرد. میگفت بارها تصمیم میگرفتیم ماشینی را مصادره کنیم اما به محض این که در ماشین مینشستیم دلمان میسوخت و از خیر مصادره ماشین میگذشتیم.
عاقبت اروج، هنگامی که قصد داشت سوار ماشینی شود که چند روز قبل مصادره کرده بودند توسط آگاهی دستگیر میشود. مأموران آگاهی پیشتر گزارش سرقت ماشین مزبور را دریافت کرده بودند. اروج مدعی میشود که ماشین متعلق به خودش است و با آن مسافرکشی میکند. مأموران آگاهی با تشکیل پرونده او را تحویل زندان قصر میدهند و بنا به دستورالعملی که آن روزها از طرف دادستانی انقلاب صادر شده بود موضوع را به آنها گزارش میکنند. در بررسیهای اولیه، دادستانی اوین متوجه میشود که با ماشین مزبور عملیات هم انجام شده است و خواهان تحویل وی به زندان اوین میشوند.
اروج میگفت: «من رفتنی هستم. میدانم چه بلایی سرم خواهند آورد. به تو اعتماد کردم. اینها را میگویم که در تاریخ ثبت شود.»
در خردادماه ۶۱ مرا به دادگاه بردند و از اروج جدا شدم. در شهریور ۶۱ بود که در روزنامهها خواندم او را در نماز جمعهی تبریز به دار آویختهاند.
یاد او که برای نامش مقاومت کرد زنده باد.
ایرج مصداقی ۲۴ اسفند ۱۳۹۰
پانویس:
۱- رهروان فرقان در مرداد ۵۹ شیخ قاسم اسلامی یکی از منتقدین سرسخت شریعتی را نیز در تهران ترور کرده بود.
۲- روایت پاسدار محافظ خامنهای از انفجار مسجد ابوذر و زخمی شدن خامنهای:
«آقا در حال پاسخ دادن به سؤال دوم بودند كه يك دقيقه قبل از انفجار، شخصي يك ضبط «آيوا» كه حالت استوانه اي داشت و طوسي رنگ هم بود را آورد و روي تريبون گذاشت و كليد آن را فشارداد. بعد از رفتن اين فرد كليد ضبط صوت مثل حالتي كه نوار تمام مي شود بالا زد و به حالت اول برگشت كه براي ما تعجب برانگيز شد كه چگونه به اين زودي نوار اين ضبط تمام شد. از طرفي به مجرد گذاشته شدن ضبط بر روي تريبون، بلندگو با صدايي بلند و تقريبا غيرقابل تحمل سوت كشيد، كه آقا يك لحظه خودشان را به سمت چپشان به عقب كشيدند و با اعتراض گفتند: «اگر اين درست نميشود خاموشش كنيد...» واقعا سوت كشيدن اين بلندگو از الطاف الهي بود. چرا كه بلندگو دقيقا در برابر سينه ايشان گذاشته شده بود و اين اتفاق موجب شد تا ايشان مقداري به سمت چپ، به عقب بروند و همين باعث شد كه جراحات حاصل از اين انفجار بيشتر متوجه سمت راست بدن ايشان بشود. يك نفر رفت تا آمپلي فاير را تنظيم كند من يك نگاهم به اين فرد بود و نگاه ديگرم به ضبط كه چرا كليد آن پريد؟ كه يكباره انفجار اتفاق افتاد. در واقع تمام اين رويدادهايي كه براي شما نقل كردم در يك لحظه و بسيار سريع روي داد.
كيفيت جاسازي موادمنفجره در ضبط و عمل كردن اين مواد به چه صورت بود؟
توي ضبط يك مكعب مستطيل چدني گذاشته بودند و مواد را در درون آن جاسازي كرده بودند. جالب اينجا بود كه اين نوع بمب به صورت فشنگي عمل ميكرد نه انفجاري و فقط فرد مورد نظر را مورد هدف قرار ميداد. صداي مهيبي هم نداشت و اطراف هدف موردنظر هم آسيب نميديد. خوب است بدانيد كه پس از اين انفجار حتي تريبوني كه آقا پشت آن صحبت ميكردند هم آسيب نديده بود و من خودم وقتي صداي انفجار شنيده شد و خواستم خودم را سريع به آقا برسانم آن را برداشتم و به گوشهاي پرتاب كردم.»
بیانیه گروهی از اهل قلم و فرهنگ و برخی از دوستان و دوستداران و ارج گزاران
سیمین دانشور (۱۳۹۰- ۱۳۰۰)
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که انتشار رمان «سووشون» در سال ۱۳۴۸، حادثه ای بزرگ و یگانه در حیات ادبیات معاصر ایران بود: این رمان به یکی از نیازهای تاریخی جامعۀ ادبی ما پاسخی شایسته داد. «سووشون» با برخورداری از یک بازسازی معتبر و نیرومند، زبانی رسا و کارآ و در عین حال ساده و بی تکلّف، انبوهی از شخصیت های گیرا و آشنا، و این همه استوار بر بینشی عمیقاً انسانی و برگرفته از فرهنگ ایرانی، جستجوها و تلاش های داستان نویسان ایرانی در طول ده ها سال را به ثمر رساند و سرانجام به خوانندۀ ایرانی امکان داد تا در گونۀ رمان به بررسی و بازشناسی زندگی و سرگذشت خود بنشیند.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که کارنامۀ سیمین دانشور به این دستاورد بزرگ محدود نمی شود. بانوی فرزانۀ جامعۀ ادبی ما با نوشتن و ترجمۀ ده ها مقاله، رمان و داستان کوتاه، سهم بزرگی در سرزندگی و رونق و اعتبار ادب و فرهنگ و زبان زمانۀ ما داشت.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که چندین دهه آموزش و پژوهش او در زیبائی شناسی و تاریخ هنر در دانشگاه تهران، نسل هایی از دانشجویان و شنوندگان را با نظر و نظرگاههای تازه ای بر هنر ایران و بر مباحث هنرشناسی و زیباشناختی آشنا کرد. در زبان و کلام او، زیبایی شناسی از دنیای احکام خشک و تعارف های قالبی و داوری های سیاه و سپید دوری میگرفت و به اندیشیدن و پژوهیدن در آفرینش هنری در جامعه می انجامید.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که بانوی فرزانۀ فرهنگ ما روشنفکری آزاده و بیدار بود: از بنیانگذاران (۱۳۴۷) و از جمله اعضای نخستین هیئت دبیران (۴۸-۱۳۴۷) کانون نویسندگان ایران. هماره و هم چنان در کانون و با کانون و کانونی ماند. آزادی اندیشه را پاس می داشت که باید بی هراس از سانسور و ممیزی، اندیشید و گفت و شنید و نوشت. قلم ها را شکسته و زبان ها را بسته نمی خواست. در استقلال و کوشنده و با درد زمانه زیست.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که از بزرگ بانوان زمانه بود، از تیره و خمیرۀ آنان که در میان نابرابری ها و برغم همه سنت ها و آئین ها و پندارهای زن ستیزانه، برابری زن و مرد را جستند و خواستند و زیستند و آینده و آیندهها را آرام و بیهراس نوید دادند.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که همدوران روشندل ما، همواره امید بود و چه در آن سال های اوج و فرود نهضت ملی ایران و چه درین راه و بیراهه های سال های انقلاب ایران، گوئی هم چنان و هر زمان، همچون درخت ها در پرسش از باد نشسته بود : " در راه که می آمدی، سحر را ندیدی؟ "
یادش بیدار.
۲۴ اسفند ۱۳۹۰ / ۱۴ مارس ۲۰۱۲
ارواند آبراهامیان - سیروس آرین پور - نعمت آزرم - داریوش آشوری - احمد اشرف - بهمن امینی - علی امینی نجفی - کاظم ایزدی - منیره برادران - رضا براهنی - علی بنوعزیزی - سهراب بهداد - شهرنوش پارسی پور- ناصر پاکدامن - آذر پورآذر - امیر پیشداد - نیرۀ توحیدی - محمد توکلی ترقی - حمید رضا جاودان - محمد جلالی (م. سحر) - علی اصغر حاج سیدجوادی - فرنگیس حبیبی - حسن حسام - محسن حسام - نسیم خاکسار - هادی خرسندی - فرهاد خسروخاور - لطفعلی خنجی - اسماعیل خویی - جلیل دوستخواه - حسین دولت آبادی - قاضی ربیحاوی - ناصر رحمانی نژاد - نسرین رحیمیه - مجید روشنگر - سعید رهنما - ناصر زراعتی - رکسان زند - هوشنگ سیاح پور- علی شیرازی - ساناز صحتی - رضا علامه زاده - آنا عنایت - محمود عنایت - رضا قاسمی - محمد قانون پرور - شهرام قنبری - علی قیصری - کیان کاتوزیان - محمدعلی همایون کاتوزیان – داریوش کارگر - فرهاد کاظمی - کاظم کردوانی - احمد کریمی حکاک - زریون کشاورز صدر - هوشنگ کشاورز صدر - منصور کوشان - مریم متین دفتری - هدایت متین دفتری - رضا مرزبان - فریدون معزی مقدم - بهروز معظمی - هایده مغیثی - اسفندیار منفردزاده - فرزانه میلانی - فرهاد نعمانی - مجید نفیسی - شهین نوائی - پرتو نوری علا - مهشید نوشیروانی - وحید نوشیروانی - هما نوشیروانی - بهمن نیرومند - شاداب وجدی - محسن یلفانی.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که انتشار رمان «سووشون» در سال ۱۳۴۸، حادثه ای بزرگ و یگانه در حیات ادبیات معاصر ایران بود: این رمان به یکی از نیازهای تاریخی جامعۀ ادبی ما پاسخی شایسته داد. «سووشون» با برخورداری از یک بازسازی معتبر و نیرومند، زبانی رسا و کارآ و در عین حال ساده و بی تکلّف، انبوهی از شخصیت های گیرا و آشنا، و این همه استوار بر بینشی عمیقاً انسانی و برگرفته از فرهنگ ایرانی، جستجوها و تلاش های داستان نویسان ایرانی در طول ده ها سال را به ثمر رساند و سرانجام به خوانندۀ ایرانی امکان داد تا در گونۀ رمان به بررسی و بازشناسی زندگی و سرگذشت خود بنشیند.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که کارنامۀ سیمین دانشور به این دستاورد بزرگ محدود نمی شود. بانوی فرزانۀ جامعۀ ادبی ما با نوشتن و ترجمۀ ده ها مقاله، رمان و داستان کوتاه، سهم بزرگی در سرزندگی و رونق و اعتبار ادب و فرهنگ و زبان زمانۀ ما داشت.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که چندین دهه آموزش و پژوهش او در زیبائی شناسی و تاریخ هنر در دانشگاه تهران، نسل هایی از دانشجویان و شنوندگان را با نظر و نظرگاههای تازه ای بر هنر ایران و بر مباحث هنرشناسی و زیباشناختی آشنا کرد. در زبان و کلام او، زیبایی شناسی از دنیای احکام خشک و تعارف های قالبی و داوری های سیاه و سپید دوری میگرفت و به اندیشیدن و پژوهیدن در آفرینش هنری در جامعه می انجامید.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که بانوی فرزانۀ فرهنگ ما روشنفکری آزاده و بیدار بود: از بنیانگذاران (۱۳۴۷) و از جمله اعضای نخستین هیئت دبیران (۴۸-۱۳۴۷) کانون نویسندگان ایران. هماره و هم چنان در کانون و با کانون و کانونی ماند. آزادی اندیشه را پاس می داشت که باید بی هراس از سانسور و ممیزی، اندیشید و گفت و شنید و نوشت. قلم ها را شکسته و زبان ها را بسته نمی خواست. در استقلال و کوشنده و با درد زمانه زیست.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که از بزرگ بانوان زمانه بود، از تیره و خمیرۀ آنان که در میان نابرابری ها و برغم همه سنت ها و آئین ها و پندارهای زن ستیزانه، برابری زن و مرد را جستند و خواستند و زیستند و آینده و آیندهها را آرام و بیهراس نوید دادند.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که همدوران روشندل ما، همواره امید بود و چه در آن سال های اوج و فرود نهضت ملی ایران و چه درین راه و بیراهه های سال های انقلاب ایران، گوئی هم چنان و هر زمان، همچون درخت ها در پرسش از باد نشسته بود : " در راه که می آمدی، سحر را ندیدی؟ "
یادش بیدار.
۲۴ اسفند ۱۳۹۰ / ۱۴ مارس ۲۰۱۲
ارواند آبراهامیان - سیروس آرین پور - نعمت آزرم - داریوش آشوری - احمد اشرف - بهمن امینی - علی امینی نجفی - کاظم ایزدی - منیره برادران - رضا براهنی - علی بنوعزیزی - سهراب بهداد - شهرنوش پارسی پور- ناصر پاکدامن - آذر پورآذر - امیر پیشداد - نیرۀ توحیدی - محمد توکلی ترقی - حمید رضا جاودان - محمد جلالی (م. سحر) - علی اصغر حاج سیدجوادی - فرنگیس حبیبی - حسن حسام - محسن حسام - نسیم خاکسار - هادی خرسندی - فرهاد خسروخاور - لطفعلی خنجی - اسماعیل خویی - جلیل دوستخواه - حسین دولت آبادی - قاضی ربیحاوی - ناصر رحمانی نژاد - نسرین رحیمیه - مجید روشنگر - سعید رهنما - ناصر زراعتی - رکسان زند - هوشنگ سیاح پور- علی شیرازی - ساناز صحتی - رضا علامه زاده - آنا عنایت - محمود عنایت - رضا قاسمی - محمد قانون پرور - شهرام قنبری - علی قیصری - کیان کاتوزیان - محمدعلی همایون کاتوزیان – داریوش کارگر - فرهاد کاظمی - کاظم کردوانی - احمد کریمی حکاک - زریون کشاورز صدر - هوشنگ کشاورز صدر - منصور کوشان - مریم متین دفتری - هدایت متین دفتری - رضا مرزبان - فریدون معزی مقدم - بهروز معظمی - هایده مغیثی - اسفندیار منفردزاده - فرزانه میلانی - فرهاد نعمانی - مجید نفیسی - شهین نوائی - پرتو نوری علا - مهشید نوشیروانی - وحید نوشیروانی - هما نوشیروانی - بهمن نیرومند - شاداب وجدی - محسن یلفانی.
افزایش بودجه نظامی هند
هند بودجه نظامی خود را در سال آینده میلادی ۱۷ درصد افزایش میدهد.
پراناب موخرجی، وزیر دارایی هند روز جمعه (۲۶ اسفند / ۱۶ مارس) در پارلمان هند در دهلی نو با اعلام این رقم اعلام کرد که تا ۳۱ مارس ۲۰۱۳ بودجه دفاعی هند ۹۳/ ۱ بیلیون روپیه (۴/ ۲۹ میلیارد یورو) خواهد بود.
افزایش بودجه دفاعی هند در سال آینده در حالی است که این بودجه در سال گذشته میلادی ۱۲ درصد افزایش یافته بود.
پراناب موخرجی، وزیر دارایی هند روز جمعه (۲۶ اسفند / ۱۶ مارس) در پارلمان هند در دهلی نو با اعلام این رقم اعلام کرد که تا ۳۱ مارس ۲۰۱۳ بودجه دفاعی هند ۹۳/ ۱ بیلیون روپیه (۴/ ۲۹ میلیارد یورو) خواهد بود.
افزایش بودجه دفاعی هند در سال آینده در حالی است که این بودجه در سال گذشته میلادی ۱۲ درصد افزایش یافته بود.
دهها هزار نفر در سوریه علیه رژیم اسد دست به تظاهرات زدند
در بسیاری از شهرهای سوریه بار دیگر مخالفان رژیم بشار اسد در روز جمعه (۱۶ مارس/۲۶ اسفند) به خیابانها آمدند. بر اساس گزارشهای رسیده در نزدیکی دمشق میان نیروهای حکومتی و مخالفان زد و خوردهای مسلحانه رخ داده است. کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه، اعلام کرد که بزودی هیات بینالمللی دیگری به دمشق سفر خواهد کرد. قصد این هیات بینالمللی تحقق بخشیدن به پیشنهادها، برای پایان دادن به خشونتها در سوریه است. عنان پیشتر از طریق ارسال یک پیام ویدئویی گزارشی از سفر خود به سوریه را به اطلاع شورای امنیت رسانده بود. به گفته عنان پاسخهای بشار اسد تا کنون ناامیدکننده بودهاند.
بر اساس گزارش محرمانهای که به تازگی از سوی روزنامه "واشنگتن پست" منتشر شده، اسامه بنلادن، رهبر پیشین و کشتهشده القاعده، سرگرم تهیه طرحی برای ترور باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، بوده است.
روزنامه "واشنگتن پست" با استناد به این سند محرمانه مینویسد که شبکه تروریستی القاعده در ژانویه ۲۰۰۹ پس از به قدرت رسیدن اوباما در کاخ سفید طرحی را برای حمله به هواپیمای اختصاصی رئیسجمهور آمریکا تدارک دیده بود. بر اساس گزارش "واشنگتن پست" این سند توسط نیروهای ویژهی آمریکا پس از کشتن بنلادن در مخیفگاه بنلادن در پاکستان بدست آمده است. دولت آمریکا این سند را از طبقهبندی مدارک محرمانهی خود خارج کرده و با انتشار آن مخالفتی نداشته است. اصل این مدرک نیز بزودی منتشر خواهد شد.
بنلادن در طرح خود بر این نکته تاکید کرده که در صورتی که اوباما ترور شود، جو بایدن، معاون رئیسجمهور آمریکا، باید زمام امور را به دست گیرد، و از آنجاییکه بایدن "آمادگی کامل" برای این کار را ندارد، ایالات متحده با بحران سیاسی روبرو خواهد گشت.
یکی دیگر از اهداف القاعده طرح ترور دیوید پترئوس، فرمانده پیشین نیروهای ناتو در افغانستان، بوده است. بر اساس این گزارش اسامه بنلادن شخصاَ ترور این ژنرال آمریکایی را در دستور کار گروه القاعده قرار داده بود. در این گزارش همچنین به نقل از بنلادن آمده است: «پترئوس در حال حاضر فردی مهم به شمار میآید و مرگ وی روند جنگ در افغانستان را تغییر خواهد داد.»
سالها زندگی مخفی در پاکستان
روزنامه "واشنگتن پست" بر اساس این گزارش محرمانه مینویسد که اجرای این عملیات تروریستی به فردی پاکستانی به نام "محمد الیاس کشمیری" محول شده بود.
اما محمد الیاس کشمیری بر اساس گزارش منابع نظامی آمریکا به احتمال بسیار زیاد در پی حملهی پهپادهای آمریکایی در ژوئن ۲۰۱۱ در منطقه وزیرستان جنوبی کشته شده است. کشمیری یکی از افراد پرنفوذ در شبکه تروریستی القاعده به شمار میآمد و برخی از کارشناسان امور تروریستی وی را فرمانده نظامی اصلی القاعده و همتراز با ایمن ظواهری، مرد شمار ۲ القاعده پس از مرگ بنلادن، ارزیابی میکردند.
در این گزارش همچنین تاکید شده است که بنلادن چندین سال به همراه سه همسر، ۹ فرزند و نوههای خود در آبتآباد، منطقه ییلاقی در پاکستان در منزلی به صورت مخفی اقامت داشته است.
دولت پاکستان در فوریه ۲۰۱۲ کار تخریب منزل مسکونی اسامه بنلادن را آغاز کرد. دولت پاکستان مایل نیست که این مخفیگاه بدل به محلی برای "تجمع و زیارت" طرفداران بنلادن شود. مقامات نظامی آمریکا نیز اعلام کردند که جنازهی بنلادن پس از عملیات موفقیتآمیز نیروهای ویژه این کشور به دریای عرب انداخته شده است.
بنلادن در طرح خود بر این نکته تاکید کرده که در صورتی که اوباما ترور شود، جو بایدن، معاون رئیسجمهور آمریکا، باید زمام امور را به دست گیرد، و از آنجاییکه بایدن "آمادگی کامل" برای این کار را ندارد، ایالات متحده با بحران سیاسی روبرو خواهد گشت.
یکی دیگر از اهداف القاعده طرح ترور دیوید پترئوس، فرمانده پیشین نیروهای ناتو در افغانستان، بوده است. بر اساس این گزارش اسامه بنلادن شخصاَ ترور این ژنرال آمریکایی را در دستور کار گروه القاعده قرار داده بود. در این گزارش همچنین به نقل از بنلادن آمده است: «پترئوس در حال حاضر فردی مهم به شمار میآید و مرگ وی روند جنگ در افغانستان را تغییر خواهد داد.»
روزنامه "واشنگتن پست" بر اساس این گزارش محرمانه مینویسد که اجرای این عملیات تروریستی به فردی پاکستانی به نام "محمد الیاس کشمیری" محول شده بود.
اما محمد الیاس کشمیری بر اساس گزارش منابع نظامی آمریکا به احتمال بسیار زیاد در پی حملهی پهپادهای آمریکایی در ژوئن ۲۰۱۱ در منطقه وزیرستان جنوبی کشته شده است. کشمیری یکی از افراد پرنفوذ در شبکه تروریستی القاعده به شمار میآمد و برخی از کارشناسان امور تروریستی وی را فرمانده نظامی اصلی القاعده و همتراز با ایمن ظواهری، مرد شمار ۲ القاعده پس از مرگ بنلادن، ارزیابی میکردند.
در این گزارش همچنین تاکید شده است که بنلادن چندین سال به همراه سه همسر، ۹ فرزند و نوههای خود در آبتآباد، منطقه ییلاقی در پاکستان در منزلی به صورت مخفی اقامت داشته است.
دولت پاکستان در فوریه ۲۰۱۲ کار تخریب منزل مسکونی اسامه بنلادن را آغاز کرد. دولت پاکستان مایل نیست که این مخفیگاه بدل به محلی برای "تجمع و زیارت" طرفداران بنلادن شود. مقامات نظامی آمریکا نیز اعلام کردند که جنازهی بنلادن پس از عملیات موفقیتآمیز نیروهای ویژه این کشور به دریای عرب انداخته شده است.
آمريکا : نگران پرواز هواپيماهای ايران از طريق آسمان عراق به سوريه هستيم
ويکتوريا نولند، سخنگوی وزارت امورخارجه آمريکا، روز جمعه از استفاده هواپيماهای باربری ايرانی از حریم هوایی عراق برای رسیدن به سوريه ابراز نگرانی کرد و گفته است: به عراق هشدارداده شده که احتمال دارد اين هواپيما حامل سلاح برای حکومت سوريه باشند.
خانم نولند گفته است: «بدون وارد شدن به مسايل اطلاعاتی، ما نگران پرواز هواپيماهای ايران از طريق آسمان عراق به سوريه هستيم.»
سخنگوی وزرات امورخارجه آمريکا اضافه کرده است:«ما در حال مشورت و رايزنی با عراق در اين زمينه هستيم و اين نکته را به صراحت مطرح کردهايم که ارسال هرگونه تسليحات و مواد مربوط به آن از ايران به هر نقطهای نقض قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنيت سازمان ملل متحد خواهد بود. »
خانم نولند همچنين تصريح کرده است که به مقامهای عراقی گفته شده هرگونه تسليحات ارسالی به سوريه برای سرکوب مردم اين کشور به کارگرفته خواهد شد.
سخنگوی وزرات امورخارجه آمريکا در ادامه گفته است: «ما دولت عراق را تشويق کرده ايم تا از محتويات محمولههايی که از قلمرو و آسمان عراق میگذرد اطمينان حاصل کند.»
به دنبال خبر يک روزنامه آمريکايی درخصوص این که ايران از طريق آسمان عراق به سوريه اسلحه ارسال میکند، نوری المالکی،نخست وزير عراق، روز جمعه تاکيد کرده است، تمام محمولههايی که از طريق عراق به سوريه منتقل میشوند شامل کمکهای بشر دوستانه است.
نوری المالکی در بيانيهای اعلام کرده است: «عراق اجازه نخواهد داد که از خاک و آسمان اين کشور برای ارسال و انتقال سلاح از هرنقطه و منبعی مورد استفاده قرار گیرد.»
نوری المالکی تاکيدکرده است، آنچه که از طريق آسمان عراق به سوريه منتقل شده است، فقط کمکهای انساندوستانه بوده و نه «سلاح».
نوری المالکي همچنين گفته است: عراق خواهان دستيابی به راه حلی برای بحران سوريه و پايان خونريزی در اين کشور است.
ايران روز پنجشنبه اعلام کرد، يک فروند هواپيمای ماهان اير ۴۰تن کمک های دارويی هلال احمر جمهوری اسلامی را دراختيار هلال احمر سوريه قرار داده است. ايران مي گويد، «سه محموله ديگر در آينده وارد سوريه میشود.»
روزنامه آمريکايی واشينگتن تايمز، روز پنجشنبه نوشته بود، عراق چندبار در خواست آمريکا برای متوقف و بازرسی کردن هواپيماهای ايرانی به مقصد سوريه را رد کرده است.
روزنامه واشينگتن تايمز به نقل از مقامهای آمريکايی که نخواستند نامشان فاش شود، نوشته است که آمريکا اطلاعاتی را که از طريق شنود مکالمات به دست آورده و حاکی از ارسال سلاح ايران به سوريه بوده در اختيارعراق گذاشته و از بغداد خواسته است تا هواپيماهای ايرانی را متوقف و بازرسی کند.
ترکيه در بيست وچهارم اسفندماه سال ۱۳۸۹ يک هواپيمای باربری ايرانی به مقصدی در سوريه را فرودگاه دياربکر ترکيه متوقف کرد و محموله ان را توقيف کرد
خانم نولند گفته است: «بدون وارد شدن به مسايل اطلاعاتی، ما نگران پرواز هواپيماهای ايران از طريق آسمان عراق به سوريه هستيم.»
سخنگوی وزرات امورخارجه آمريکا اضافه کرده است:«ما در حال مشورت و رايزنی با عراق در اين زمينه هستيم و اين نکته را به صراحت مطرح کردهايم که ارسال هرگونه تسليحات و مواد مربوط به آن از ايران به هر نقطهای نقض قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنيت سازمان ملل متحد خواهد بود. »
خانم نولند همچنين تصريح کرده است که به مقامهای عراقی گفته شده هرگونه تسليحات ارسالی به سوريه برای سرکوب مردم اين کشور به کارگرفته خواهد شد.
سخنگوی وزرات امورخارجه آمريکا در ادامه گفته است: «ما دولت عراق را تشويق کرده ايم تا از محتويات محمولههايی که از قلمرو و آسمان عراق میگذرد اطمينان حاصل کند.»
به دنبال خبر يک روزنامه آمريکايی درخصوص این که ايران از طريق آسمان عراق به سوريه اسلحه ارسال میکند، نوری المالکی،نخست وزير عراق، روز جمعه تاکيد کرده است، تمام محمولههايی که از طريق عراق به سوريه منتقل میشوند شامل کمکهای بشر دوستانه است.
نوری المالکی در بيانيهای اعلام کرده است: «عراق اجازه نخواهد داد که از خاک و آسمان اين کشور برای ارسال و انتقال سلاح از هرنقطه و منبعی مورد استفاده قرار گیرد.»
نوری المالکی تاکيدکرده است، آنچه که از طريق آسمان عراق به سوريه منتقل شده است، فقط کمکهای انساندوستانه بوده و نه «سلاح».
نوری المالکي همچنين گفته است: عراق خواهان دستيابی به راه حلی برای بحران سوريه و پايان خونريزی در اين کشور است.
ايران روز پنجشنبه اعلام کرد، يک فروند هواپيمای ماهان اير ۴۰تن کمک های دارويی هلال احمر جمهوری اسلامی را دراختيار هلال احمر سوريه قرار داده است. ايران مي گويد، «سه محموله ديگر در آينده وارد سوريه میشود.»
روزنامه آمريکايی واشينگتن تايمز، روز پنجشنبه نوشته بود، عراق چندبار در خواست آمريکا برای متوقف و بازرسی کردن هواپيماهای ايرانی به مقصد سوريه را رد کرده است.
روزنامه واشينگتن تايمز به نقل از مقامهای آمريکايی که نخواستند نامشان فاش شود، نوشته است که آمريکا اطلاعاتی را که از طريق شنود مکالمات به دست آورده و حاکی از ارسال سلاح ايران به سوريه بوده در اختيارعراق گذاشته و از بغداد خواسته است تا هواپيماهای ايرانی را متوقف و بازرسی کند.
ترکيه در بيست وچهارم اسفندماه سال ۱۳۸۹ يک هواپيمای باربری ايرانی به مقصدی در سوريه را فرودگاه دياربکر ترکيه متوقف کرد و محموله ان را توقيف کرد
درخواست عنان از اعضای شورای امنيت برای اتخاذ موضع واحد درباره سوريه
کوفی عنان، فرستاده ويژه سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب به سوريه نتايج ماموريت خود در اين کشور را «نا اميد کننده» توصيف کرد و از اعضای شورای امنيت سازمان ملل متحد خواست به منظور متوقف کردن خشونت ها در سوريه، موضع واحدی را در اين خصوص اتخاذ کنند.
کوفی عنان جمعه در جلسه ای پشت درهای بسته از راه ويديو کنفرانس، گزارشی از ماموريت خود در سوريه و نتايج گفت و گو با مقام های اين کشور را ارائه داد. او هفته گذشته دو روز را در سوريه گذرانده بود و با بشار اسد رئيس جمهور و شماری ديگر از مسئولان اين کشور ديدار و گفت و گو کرده بود.
به گزارش خبرگزاری رويترز ، ديپلمات هايی در شورای امنيت که خواستند نامشان فاش نشود، گفته اند، کوفی عنان به اعضای شورای امنیت تاکيد کرده که هرچه سخن آن ها برای پشتيبانی از تلاش هايش برای متوقف کردن خشونت ها در سوريه متحدتر و قوی تر باشد، فرصت ها برای دستيابی به توافق بيشتر می شود.
يکی از ديپلمات ها نيز گفت که کوفی عنان پاسخ دمشق به پيشنهادهای شش بنديش را تا کنون «نا اميد کننده» توصيف کرد اما در عين حال تاکيد کرد که تيم ديپلماسی اش به گفت و گو های خود با دولت سوريه ادامه خواهد داد.
او با خروج نيروهای نظامی سوريه پس از حضوری ۳۰ ساله در لبنان در سال ۲۰۰۵ در پی قطعنامه شورای امنيت را نشان از آن دانست که دمشق درمقابل قطعنامه های شورای امنيت عقب نشينی می کند.
روسيه و چين تا کنون دو قطعنامه شورای امنيت را که خشونت های دولت سوريه را محکوم می کرد، وتو کرده اند.
بشار اسد می گويد که نخست بايد مخالفان مسلحش اسلحه خود را زمين بگذارند. اما آمريکا، اروپا و کشورهای عربی خليج فارس می گويند بشار اسد که ارتشی به مراتب بزرگتر و نيرومندتر از مخالفان دارد، بايد گام نخست را بردارد.
مخالفان مسلح بشار اسد عمدتا جدا شدگان از ارتش سوريه در جريان ادامه اعتراض های يک ساله هستند که گروهی با نام «ارتش آزاد سوريه» تشکيل داده اند.
ايجاد مناطق امن
چند ساعت پيش از ارائه گزارش کوفی عنان به شورای امنيت سازمان ملل متحد، ترکيه اعلام کرد که ايجاد مناطق امن و حفاظت شده در مرز با سوريه را در دست بررسی دارد.
رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه ضمن اعلام اين خبر گفت که فراخواندن سفير کشورش از دمشق از ديگر اقدام هايی است که در حال برسی است.
وزارت امور خارجه ترکيه جمعه در بيانيه ای از تمام اتباع اين کشور که در سوريه مقيم هستند خواست هرچه سريعتر خاک اين کشور را ترک کنند.
در دو روز گذشته بر شمار آوارگان سوری در خاک ترکيه که از عمليات نظامی ارتش کشورشان فرار کرده اند، حدود ۲هزار نفر افزوده شده است.
شش کشور عضو شورای همکاری خليج فارس و ايتاليا در ۲۴ ساعت گذشته از بستن سفارتخانه های خود در دمشق خبر داده اند.
اين اقدام با واکنش روسيه روبرو شد. سرگئی بوگاندوف، معاون وزير امور خارجه روسيه در امور خاورميانه گفت «غير مشروع» خواندن حکومت بشار اسد، کمکی به حل بحران سوريه نمی کند. او خاطرنشان کرد که بستن سفارتخانه ها هم باعث حل بحران نمی شود چرا که دولت سوريه يک طرف تنش است و برقرار ماندن تماس ها با آن، «شرطی ضروری است».
تظاهرات و سرکوب
روز جمعه معترضان سوری در نخستين روز از دومين سال آغاز اعتراض های خود، در مناطق مختلف به خيابان آمدند. اين تظاهرات با شليک آتش از سوی نيروهای دولتی روبرو شد که بنا بر اعلام شورای عمومی انقلاب سوريه، شمار کشته شدگان در روز جمعه به دستکم ۴۳ نفر رسيد. معترضان سوری نام اين روز را «جمعه دخالت نظامی» ناميدند؛ بدين ترتيب خواست خود را برای دخالت نظامی خارجی در کشورشان به منظور کمک به جلوگيری از ادامه کشتارها، اعلام کردند.
شبکه های اجتماعی وابسته به معترضان سوری، خواسته های اعلام شده خود را در روز جمعه اين گونه اعلام کردند: «دخالت نظامی فوری کشورهای عربی، مسلمان و همه جهان، ايجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوريه و ايجاد منطقه امن.»
به جز استان های درعا، حلب، حماه، حمص، حومه دمشق، ديرالزور، قامشلی و حسکه، مناطق مختلفی از مشق پايتخت شاهد تظاهرات معترضان بود.
کوفی عنان جمعه در جلسه ای پشت درهای بسته از راه ويديو کنفرانس، گزارشی از ماموريت خود در سوريه و نتايج گفت و گو با مقام های اين کشور را ارائه داد. او هفته گذشته دو روز را در سوريه گذرانده بود و با بشار اسد رئيس جمهور و شماری ديگر از مسئولان اين کشور ديدار و گفت و گو کرده بود.
به گزارش خبرگزاری رويترز ، ديپلمات هايی در شورای امنيت که خواستند نامشان فاش نشود، گفته اند، کوفی عنان به اعضای شورای امنیت تاکيد کرده که هرچه سخن آن ها برای پشتيبانی از تلاش هايش برای متوقف کردن خشونت ها در سوريه متحدتر و قوی تر باشد، فرصت ها برای دستيابی به توافق بيشتر می شود.
يکی از ديپلمات ها نيز گفت که کوفی عنان پاسخ دمشق به پيشنهادهای شش بنديش را تا کنون «نا اميد کننده» توصيف کرد اما در عين حال تاکيد کرد که تيم ديپلماسی اش به گفت و گو های خود با دولت سوريه ادامه خواهد داد.
او با خروج نيروهای نظامی سوريه پس از حضوری ۳۰ ساله در لبنان در سال ۲۰۰۵ در پی قطعنامه شورای امنيت را نشان از آن دانست که دمشق درمقابل قطعنامه های شورای امنيت عقب نشينی می کند.
روسيه و چين تا کنون دو قطعنامه شورای امنيت را که خشونت های دولت سوريه را محکوم می کرد، وتو کرده اند.
بشار اسد می گويد که نخست بايد مخالفان مسلحش اسلحه خود را زمين بگذارند. اما آمريکا، اروپا و کشورهای عربی خليج فارس می گويند بشار اسد که ارتشی به مراتب بزرگتر و نيرومندتر از مخالفان دارد، بايد گام نخست را بردارد.
مخالفان مسلح بشار اسد عمدتا جدا شدگان از ارتش سوريه در جريان ادامه اعتراض های يک ساله هستند که گروهی با نام «ارتش آزاد سوريه» تشکيل داده اند.
ايجاد مناطق امن
چند ساعت پيش از ارائه گزارش کوفی عنان به شورای امنيت سازمان ملل متحد، ترکيه اعلام کرد که ايجاد مناطق امن و حفاظت شده در مرز با سوريه را در دست بررسی دارد.
رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه ضمن اعلام اين خبر گفت که فراخواندن سفير کشورش از دمشق از ديگر اقدام هايی است که در حال برسی است.
وزارت امور خارجه ترکيه جمعه در بيانيه ای از تمام اتباع اين کشور که در سوريه مقيم هستند خواست هرچه سريعتر خاک اين کشور را ترک کنند.
در دو روز گذشته بر شمار آوارگان سوری در خاک ترکيه که از عمليات نظامی ارتش کشورشان فرار کرده اند، حدود ۲هزار نفر افزوده شده است.
شش کشور عضو شورای همکاری خليج فارس و ايتاليا در ۲۴ ساعت گذشته از بستن سفارتخانه های خود در دمشق خبر داده اند.
اين اقدام با واکنش روسيه روبرو شد. سرگئی بوگاندوف، معاون وزير امور خارجه روسيه در امور خاورميانه گفت «غير مشروع» خواندن حکومت بشار اسد، کمکی به حل بحران سوريه نمی کند. او خاطرنشان کرد که بستن سفارتخانه ها هم باعث حل بحران نمی شود چرا که دولت سوريه يک طرف تنش است و برقرار ماندن تماس ها با آن، «شرطی ضروری است».
تظاهرات و سرکوب
روز جمعه معترضان سوری در نخستين روز از دومين سال آغاز اعتراض های خود، در مناطق مختلف به خيابان آمدند. اين تظاهرات با شليک آتش از سوی نيروهای دولتی روبرو شد که بنا بر اعلام شورای عمومی انقلاب سوريه، شمار کشته شدگان در روز جمعه به دستکم ۴۳ نفر رسيد. معترضان سوری نام اين روز را «جمعه دخالت نظامی» ناميدند؛ بدين ترتيب خواست خود را برای دخالت نظامی خارجی در کشورشان به منظور کمک به جلوگيری از ادامه کشتارها، اعلام کردند.
شبکه های اجتماعی وابسته به معترضان سوری، خواسته های اعلام شده خود را در روز جمعه اين گونه اعلام کردند: «دخالت نظامی فوری کشورهای عربی، مسلمان و همه جهان، ايجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوريه و ايجاد منطقه امن.»
به جز استان های درعا، حلب، حماه، حمص، حومه دمشق، ديرالزور، قامشلی و حسکه، مناطق مختلفی از مشق پايتخت شاهد تظاهرات معترضان بود.
بر اساس گزارشها، دو انفجار عظیم در دمشق، پایتخت سوریه رخ داده است. هنوز کسی مسئولیت این انفجارها را به عهده نگرفته، ولی گزارش شده است که بر اثر آنها چندین فرد غیرنظامی و نیز از نیروهای امنیتی سوریه کشته شدهاند.
لینا سنجاب، خبرنگار بیبیسی در دمشق میگوید که منابع خبری دولتی، دو انفجاری را که صبح روز شنبه، ۱۷ مارس (۲۷ اسفند) در دمشق رخ دادهاند، "حمله تروریستی" خواندهاند.او به نقل از ساکنان منطقهای که انفجارها در آنجا رخ داده است، میگوید که دود از محل انفجارها در حال بلند شدن است.
در گزارش های اولیه، انفجار دو خودروی مملو از مواد منفجره دلیل این دو انفجار اعلام شده است.
ساکنان منطقه و منابع خبری وابسته به مخالفان دولت گفتهاند این انفجارها در نزدیکی ساختمانهای امنیتی دولتی رخ دادهاند.
تلویزیون دولتی سوریه نیز اعلام کرده است که ساختمانهای یک مجتمع متعلق به نهادهای اطلاعاتی سوریه و یک مجتمع امنیتی، هدف انفجارها بودهاند.
به دلیل محدودیتهای شدیدی که دولت سوریه برای فعالیت خبرنگاران در این کشور اعمال میکند، تایید مستقل این خبرها امکانپذیر نیست.
در ماههای گذشته، دهها نفر در انفجارهایی در دو شهر دمشق و حلب جان خود را از دست دادهاند.
انفجارهای اخیر در دمشق نیز دو روز بعد از اولین سالگرد آغاز اعتراضات ضددولتی در سوریه رخ میدهد.
سازمان ملل متحد اعلام کرده است که در یک سال گذشته بیش از ۸ هزار نفر در سوریه جان خود را از دست دادهاند.
همچنین خبرنگار بیبیسی در دمشق میگوید که این انفجارها یک روز قبل از سفر هیاتی که کوفی عنان میخواهد به سوریه بفرستد، رخ میدهد و میتواند بر روند ماموریت و مذاکرات این هیات با مقامات رسمی سوریه تاثیر بگذارد.
ادامه خشونتها
کوفی عنان، فرستاده مشترک ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه گفته است که هیاتی را به دمشق میفرستد تا با دولت سوریه درباره اعزام ناظران بینالمللی به این کشور مذاکره کند.آقای عنان روز جمعه، ۱۶ مارس (۲۶ اسفند)، اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد را در جریان نتیجه مذاکراتش با بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و دیگر مقامهای ارشد این کشور قرار داد.
او که هفته پیش برای مذاکره درباره توقف خشونتها و ارسال کمکهای بشردوستانه به سوریه رفته بود، از شهر ژنو و از طریق ویدیو کنفرانس در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد شرکت کرد.
آقای عنان از اعضای شورای امنیت خواست تا موضع واحدی را در قبال رخدادهای سوریه در پیش بگیرند.
دولت سوریه اعلام کرده است که آماده همکاری با کوفی عنان است، ولی در عین حال، بر ادامه مقابله با مخالفان مسلح خود که از آنها به عنوان "تروریست" نام برده، تاکید کرده است.
نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد در شرایطی برگزار شد که روز جمعه، ۱۶ مارس (۲۶ اسفند)، دور جدیدی از خشونتها در دمشق و مناطق حومهای آن رخ داد.
نیروهای دولتی از چند هفته پیش کنترل نظامی این مناطق را در دست داشتند و خبرنگار بیبیسی میگوید که آغاز دوباره خشونتها در حومه دمشق، این تردید را ایجاد کرده است که ارتش سوریه تا چه مدتی میتواند قبل از آغاز دوباره اعتراضات، این مناطق را کنترل کند.
گزارشهایی هم از برخورد مسلحانه ارتش سوریه با مخالفان مسلح در بعضی از شهرها از جمله ادلب مخابره شده است.
جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران از ادامه اجرای طرح امنیت اخلاقی در این کشور خبر داده است.
احمدرضا رادان به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته است: "قبلا هم گفتهایم که طرح امنیت اخلاقی را تعطیل نخواهیم کرد."او گفت که برای اجرای این طرح "هر فشاری هم که صورت بگیرد، آن را تحمل میکنیم."
ایسنا گزارش داده است که آقای رادان این اظهارات را در واکنش به "برخی اظهارات مطرحشده پیرامون طرح امنیت اخلاقی" بیان کرده است.
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، در بخشی از اظهارات بحثبرانگیز خود در جلسه سوال مجلس ایران از رئیسجمهور در روز چهارشنبه، ۲۴ اسفند، از آنچه که "برخورد سختگیرانه با دخترها و پسرها" خواند، انتقاد کرد.
او گفت: "آیا میتوان در روزهای مناسبتی مانند ۲۲ بهمن و انتخابات، دوربین را روی تمام تیپها بگیریم، اما به محض آن که این دوران گذشت، نسبت به همین تیپها سختگیرانه عمل کنیم؟ این تناقضها به هیچ وجه درست نیست."
ایالات متحده از احتمال انتقال تسلیحات از ایران به سوریه از طریق مرزهای هوایی عراق ابراز نگرانی کرده است.
ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز جمعه از دولت عراق خواست مانع از پرواز هواپیماهای ترابری ایران شود که حامل تسلیحات برای حکومت سوریه هستند.به گفته خانم نولاند، قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد، صادرات تسلیحات به وسیله ایران را منع می کند و آمریکا نگران ارسال اسلحه به وسیله حکومت این کشور به سوریه از طریق آسمان عراق است.
عراق که بین سوریه و ایران قرار دارد، یکی از منابع مهم اعزام اسلحه به مخالفان سوریه هم بوده است.
خانم نولاند که در جلسه مطبوعاتی روزانه وزارت خارجه آمریکا صحبت می کرد، گفت: "به طور مشخص هرگونه تسلیحاتی که در حال حاضر برای حکومت سوریه ارسال شود، در سرکوب وحشیانه ای که این رژیم علیه مردمش اعمال کرده به کار گرفته خواهد شد."
ویکتوریا نولاند اضافه کرد که کشورش در حال مذاکره با عراق است تا اطمینان حاصل کند این کشور به نقض قطعنامه های شورای امنیت درباره منع صادرات اسلحه از ایران کمک نمی کند.
آمریکا در طول یک سالی که از ناآرامی های سوریه می گذرد، بارها ایران را به حمایت از حکومت بشار اسد در سرکوب مخالفان متهم کرده است.
نوری مالکی، نخست وزیر عراق می گوید کشورش با هرگونه انتقال تسلیحات از طریق مرزهایش برخورد می کند، بخصوص اگر مقصد این تسلیحات سوریه باشد.
به گفته او، دولت عراق پیش از صدور اجازه تردد، از ماهیت محموله های زمینی و هوایی که از این کشور عبور می کنند اطمینان حاصل می کند.
نام یک سرباز آمریکایی که به کشتار ۱۶ غیرنظامی افغان در یکشنبه گذشته متهم شده، برای نخستین بار منتشر شده است.
به گفته یک مقام نظامی آمریکایی، این فرد استوار رابرت بیلز نام دارد ولی اطلاعات بیشتری درباره او منتشر نشده است.او جمعه شب به یک پایگاه نیروی زمینی آمریکا در کانزاس منتقل شد.
این نظامی آمریکایی متهم است که دوشنبه پیش پس از ترک پایگاه خود در جنوب افغانستان، ۱۶ غیرنظامی از جمله ۹ کودک را در روستایی در نزدیکی قنرهار کشته است.
به گفته وکیل آقای بیلز، او از کویت به پایگاه فورت لونفورث نیروی زمینی آمریکا در ایالت کانزاس فرستاده شده است.
خروج آقای بیلز از افغانستان به تنش موجود میان این کشور و آمریکا بر سر حادثه کشتار در قندهار افزوده است.
حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان روز جمعه آمریکا را به عدم همکاری با هیات افغانی برای تحقیق در این زمینه متهم کرد.
او در دیدار با خانواده های قربانیان حادثه قندهار گفت پاسخی ندارد و در جلوگیری از حوادثی که سبب مرگ غیرنظامیان شده ناتوان بوده است.
آقای کرزی در دیدار با بازماندگان قربانیان این حادثه، خود را در جلوگیری از این حادثه ناتوان خواند.
در این دیدار که شماری از خبرنگاران نیز حضور داشتند، آقای کرزی در برابر هر انتقادی که اعضای خانواده قربانیان مطرح می کردند، می گفت "جوابی ندارد و ملامت است."
یکی از بازمانده های قربانیان به آقای کرزی گفت: " امروز آمریکایی ها می آیند و در خانه من همسر من را با سیلی می زنند من پاسخ آن را می خواهم چه کسی باید به من پاسخ بدهد؟ جوابی دارید؟ آقای کرزی از خودت می خواهم جواب دهی چرا چنین می شود."
یک تن دیگر از اعضای قربانیان این حادثه که یازده نفر از اعضای خانواده اش را در آن از دست داده،گفت: " یازده عضو خانواده ام را کشتند. این کار یک فرد نیست و یک فرد چنین کاری را نمی تواند. امروز با من چنین کاری شده فردا نوبت شما است و بالاخره درحق همه چنین جنایتی خواهد شد."
حامد کرزی پس از شنیدن اظهارات بستگان قربانیان حادثه قندهار گفت: این اظهارات نشان می دهد که در این حادثه بیشتر از یک سرباز آمریکایی دست داشته است.
رئیس جمهوری افغانستان همچنین از نیروهای آمریکایی شکایت کرد که همکاری لازم برای انجام تحقیقات در مورد حادثه قندهار نکرده اند.
شیر محمد کریمی، رئیس ستاد مشترک ارتش افغانستان که رهبری هیئت تحقیق هیات افغانی در این زمینه را به عهده دارد،به خبرنگاران گفت:" هیات ما سه ساعت با آنها (آمریکایی ها) مذاکره کرد، اما آنها هیچ همکاری نکردند."
اظهارات رئیس ستاد ارتش افغانستان در حضور خبرنگاران و اعضای خانواده قربانیان، همراه با تعجب بود و بار دیگر پرسید همکاری نکردند؟ شیرمحمد کریمی در پاسخ گفت:" نه همکاری نکردند، آنها فکر می کردند و این و آن می گفتند".
رئیس جمهوری افغانستان پس از شنیدن این اظهارات بار دیگر بر انجام تحقیقات کامل در مورد حادثه قندهار تاکید کرد و گفت: " جنجال و اختلاف ما با دولت آمریکا روشن است. از نظر ما و مردم ما این عملی که انجام شد کار یک دیوانه نبوده و عمدا صورت گرفته است. افغانستان خواهان رسیدگی به این قضیه و مجازات برای عامل آن است".
حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان، در بخش دیگری از سخنانش گفت که باراک اوباما پذیرفته است که تمامی مسئولیت های امنیتی را تا پایان سال ۲۰۱۳ میلادی یعنی یک سال پیش از زمان تعیین شده آن، به نیروهای افغان بسپارند.
آقای کرزی گفت که رئیس جمهوری آمریکا در یک تماس تیلفونی به او گفته است که در این مورد در کنفرانس شیکاکو که قرار است تا دو ماه دیگر برگزار شود، مذاکره خواهد کرد.
حادثه اخیر قندهار نارضایتی از حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان را که اخیرا با حادثه بی حرمتی به قرآن در پایگاه هوایی بگرام، آغاز شده بود، افزایش داد.
جورج کلونی، بازیگر هالیوود و فعال سیاسی سه ساعت پس از آن که در برابر سفارت سودان در واشنگتن بازداشت شده بود، با سپردن وثیقه یکصد دلاری آزاد شد.
آقای کلونی پس از آن بازداشت شد که روز جمعه به همراه گروهی از فعالان حقوق بشر در اعتراض به بحران انسانی در مناطق مرزی سودان جنوبی در برابر سفارت سودان تجمع کرده بود.نیک کلونی، پدر جورج کلونی که روزنامه نگار است، جیم موران و جیم مک گاورن از نمایندگان کنگره آمریکا و مارتین لوترکینگ، پسر رهبر فقید جنبش مدنی ایالات متحده از دیگر بازداشت شدگان بودند.
آقای کلونی از فعالان مدافع حقوق بشر در سودان است و بارها از این کشور دیدن کرده است. او یک روز پیش از بازداشت به کاخ سفید رفته بود تا با باراک اوباما درباره وضع سودان گفت و گو کند.
آقای کلونی پس از آزادی از زندان گفت نگران وضع مردمان مناطق مرزی سودان جنوبی با همسایه شمالی آن، سودان است.
جورج کلونی با هشدار درباره احتمال بروز فاجعه انسانی گفت: "حوشبینانه ترین برآوردها این است که ده ها هزار نفر در اثر گرسنگی جان خواهند سپرد... این یک قحطی نیست، این یک تراژدی خلق شده به وسیله دولت خارطوم است تا این افراد را وادار به مهاجرت کند."
آقای کلونی می گوید دولت سودان به خاطر سابقه طولانی تنش با اهالی این منطقه دور افتاده، تعمدا ً از تامین مایحتاج غذای این منطقه خوداری می کند.
سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱ از سودان جدا شد و روابط دو همسایه در ماه های اخیر تیره بوده است.
این کشور تازه استقلال یافته به رغم برخورداری از منابع غنی نفت خام، از فقیرترین مناطق جهان است و زیرساخت های کمی دارد.
اختلاف بر سر منابع نفتی و ترسیم خطوط مرزی باعث تنش میان سودان جنوبی و همسایه شمالی آن شده است.
این اختلاف ها باعث بروز بحران انسانی در مرز میان دو سودان شده است و آقای کلونی برای آگاهی افکار عمومی و افزایش فشار بر دولت خارطوم تلاش می کند.
آقای کلونی پیش از بازداشت درسخنانی خواهان صدور مجوز ارسال کمک های بشردوستانه به منطقه آسیب دیده و توقف خشونت سازمان یافته ارتش سودان علیه غیرنظامیان شد.
جورج کلونی حدود یک هفته است که به اتفاق گروهی از چهره های سیاسی عازم واشنگتن شده است تا افکار عمومی را از بروز فاجعه انسانی در ارتفاعات نوبا اگاه کند.
آقای کلونی اخیرا به طور مخفیانه به این ارتفاعات که در نوار مرزی سودان و کشور تازه استلال یافته جنوب سودان واقع شده سفر کرده است و از مشاهدات خود از این سفر را در یک فیلم مستند به تصویر کشیده است.
او با شرکت در جلسه کمیته روابط خارجی مجلس سنا که برای بررسی اوضاع سودان تشکیل شده بود، این فیلم را به نمایش گذاشت.
جورج کلونی در این جلسه به اعضای سنای گفت رخدادهای منطقه مرزی سودان به فاجعه دارفور شباهت زیادی دارد.
پیروزی "وقاحت احمدی نژاد" بر "جهالت مجلسیان"
مصطفی فقیهی
احمدی نژاد نه تنها [به ادعای خود] مستدل، ثابت کرد که مجلس در راس امور نیست ، بلکه با حضورش و انفعال و سکوت ، غفلت و یا حتی تساهل و لبخند رضایتمندانه عمده ی مجلسیان، اثبات کرد اساساً مجلس هشتم، مجلسی نیست که بخواهد در راس امور باشد!ویژه خبرنامه گویا نقدی بر به این کلمات توجه کنید: داداش جان، بچسبیم، گیر سه پیچ ، نامردی و بی معرفتی، برایتان کمپوت می آورم، ، یک مشت مطلب، مخلصتان هستیم، همکاران من پیچ و مهره ای شده اند،كمي با هم صفا كنيم و ....
اشتباه نکنید! این عبارات نه چندان جالب، شنیده های خبرنگار ما در قهوه خانه ی سر جاده نیست، به دوستان بیکار سرکوچه هم ربطی ندارد که قول گرفته اند با تولید دو نیم میلیون شغل، دست از این کارها بردارند... نه! نه! این ها سخنان رییس جمهور ایران در مجلس شورای اسلامی است!
بله، بالاخره احمدی نژاد آمد! با هزار شوخی نچسب و توجیهات شیرین هم آمد! او بالاخره با تراشیدن هزار بهانه و لطایف الحیل دولتی ها برای نیامدن، قبول زحمت کرد و به مجلس آمد تا به سئوالات نمایندگان پاسخ دهد، اما چه آمدنی؟! چه پاسخی؟ چه تتیین و توجیهی؟ ... و چه مجلس و عجب رییس جمهوری!
دکتر با همه چیز شوخی کرد! حتی "بگم ...بگم"! لفط مشهور خویش را هم به باد تمسخر گرفت تا با این سیاست و طفره روی ها، مجلسیان در این دم دمای عید "کمی هم بخندند" ، "صفا کنند" تا شاید از خیر سئوال از رییس جمهور بگذرند!
جلسه آغاز شد، احمدی نژاد چونان سابق آمار داد! پرسیدند: "چرا بودجه مترو را نمیدهی" ، پاسخ داد که "دادیم"، سئوال شد : "سرنوشت یک میلیارد پول بی زبان گمشده چه شد؟" ، با خنده های شیرینش پاسخ داد: "من چه می دانم! برید بگردید ببینید کجاست!"
گفتند: "تولید از بین رفته"، می گوید: "تولیدات کشور رشد زیادی داشته است". سئوال شد که "نرخ رشد اقتصادی پایین و پایین تر رفته" ، شنیده شد : "رشد اقتصادی سال 90 بیشتر از سال های قبل است"
از گرانی ها و اجرای شتاب آلود طرح هدفمندی نالیدند، دکتر تکذیب کرد و پاسخ داد: "گرانی های اخیر ربطی به هدفمندی ندارد". تیر خلاص هم بر قلب مجلس کوفت و گفت: "به اعتراف دوست و دشمن، عالی عمل کردیم. بیشترین حمایت را از تولید داشتیم" ، بی آنکه اشاره ای به سخن و نام یکی از هزاران دشمن و منتقد و حتی دوستی کند که به زعم او، "اقدامات دولت را عالی" خوانده اند.
او چون همیشه، به بهانه این که اقداماتش در چارچوب و حوزه عملیاتی اش نیست، شانه از مسئولیت این ناکامی ها که ذائقه ملت را دیری است تلخ میدارد، خالی کرد و خویشتن را رندانه تبرئه ، و چون همیشه در برابر پرسشگران ، سپر "طفره رویهای لفظ پردازانه"، پیش روی خود گرفت و بیم و هراسی نیز به دل خویش راه نداد.
خنده دار اینجاست که او از اساس، 11 روز خانه نشینی را تکذیب کرد! "من و 11 روز خانه نشینی، اینم دیگه از اون حرفاس"، دکتر البته فقط منکر این ماجرا نشد، بلکه به طفره روی های خود ادامه داد و "11 روز خانه نشینی" را نه اعتراض نمایندگان به"تمرد او از دستور رهبری" که مخالفت مجلسیان با "استراحت رییس جمهور پرکار"، تعبیر کرد! و حتی گفت: "همه به من میگن استراحت کن. حتی یک روز هم کارها تعطیل نشده است. همکاران من پیچ و مهره ای شده اند . همشان تو مراکز قلب پدرشان در می آید. این وصله ها به دولت نمی چسبد"
احمدی نژاد، در بخش دیگری از سخنانش به ماجرای استفاده تلویزیون از تیپ های خاص در 22 بهمن و انتخابات اشاره کرد و گفت: "به محضی که این دوران گذشت یقه این افراد (کسانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی کنند) می گیرند"
شبروانه و رندانه پاسخ دکتر، باز هم انداختن توپ به زمین رقبا آنهم در میدان میزبان است، همین! ماجرا اساساً ربطی به دولت ندارد! تمام!
... و فقط ، باز هم جمله ی معروفش در بحوبحه ی انتخابت ریاست جمهوری 84 در ذهنم نقش بست که "مشکل ما مشکل موی بچه های ماست" و البته متعاقباً این خبر که : "احمدی نژاد قانون برخورد با بدحجابان را ابلاغ کرد"، او همین تناقضات را بی آنکه در دولت خویش جستجو کند، طلبکارانه در مجلس عنوان کرد که گویی واقعاً مجلس در راس امور است!
احمدی نژاد برد! آنهم مقابل مجلسی که نه به خاطر "نجابت" و "رواداری" و "سماحت" که از سر "ضعف" ، "ناهمگونی" ، "ناهماهنگی" ، "انفعال و رکود و مرگ فکری" و صد البته "جهالت و بی خردی"، بازی را به رییس دولت واگذار کرد. مجلس هشتم نیز در آخرین روزهای عمرش، شکستی تلخ خورد، نه البته در مقابل "منطق" و "هوش" و "درایت" و "تدبیر" و "سیاست ورزی" که در برابر رویکردی بی ریشه و تردستیهای کلامی و البته "وقاحت" که دیری است بر پیشانی سیاست های کودکانه اش نقش بسته و تک دلیل پیروزی های ظاهری اوست!
از دید نگارنده، مهمترین نقطه و نکته ی پیروزی احمدی نژاد، همان بود که در صحن علنی مجلس و در مقابل دیدگان 300 نماینده، مجلس را به "حضیض امور" رساند و دم برآورده نشد.او نه تنها [به ادعای خود] مستدل، ثابت کرد که مجلس در راس امور نیست ، بلکه با حضورش و انفعال و سکوت ، غفلت و یا حتی تساهل و لبخند رضایتمندانه عمده ی مجلسیان، اثبات کرد اساساً مجلس هشتم، مجلسی نیست که بخواهد در راس امور باشد!
آخر سخن آنکه ، ادبیات، لحن و سخنان احمدی نژاد در مجلس ، می تواند تلخ ترین شوخی پایان سال 1390 باشد، شوخی ای که ماهیت استیلاگرانه ی او را برای هزارمین بار بر آفتاب می افکند و طمع خام تئوریسین ها و دوستان پرمدعا و عشق قدرتش را زیر خورشید حقیقت می سوزاند.
اشتباه نکنید! این عبارات نه چندان جالب، شنیده های خبرنگار ما در قهوه خانه ی سر جاده نیست، به دوستان بیکار سرکوچه هم ربطی ندارد که قول گرفته اند با تولید دو نیم میلیون شغل، دست از این کارها بردارند... نه! نه! این ها سخنان رییس جمهور ایران در مجلس شورای اسلامی است!
بله، بالاخره احمدی نژاد آمد! با هزار شوخی نچسب و توجیهات شیرین هم آمد! او بالاخره با تراشیدن هزار بهانه و لطایف الحیل دولتی ها برای نیامدن، قبول زحمت کرد و به مجلس آمد تا به سئوالات نمایندگان پاسخ دهد، اما چه آمدنی؟! چه پاسخی؟ چه تتیین و توجیهی؟ ... و چه مجلس و عجب رییس جمهوری!
دکتر با همه چیز شوخی کرد! حتی "بگم ...بگم"! لفط مشهور خویش را هم به باد تمسخر گرفت تا با این سیاست و طفره روی ها، مجلسیان در این دم دمای عید "کمی هم بخندند" ، "صفا کنند" تا شاید از خیر سئوال از رییس جمهور بگذرند!
جلسه آغاز شد، احمدی نژاد چونان سابق آمار داد! پرسیدند: "چرا بودجه مترو را نمیدهی" ، پاسخ داد که "دادیم"، سئوال شد : "سرنوشت یک میلیارد پول بی زبان گمشده چه شد؟" ، با خنده های شیرینش پاسخ داد: "من چه می دانم! برید بگردید ببینید کجاست!"
گفتند: "تولید از بین رفته"، می گوید: "تولیدات کشور رشد زیادی داشته است". سئوال شد که "نرخ رشد اقتصادی پایین و پایین تر رفته" ، شنیده شد : "رشد اقتصادی سال 90 بیشتر از سال های قبل است"
از گرانی ها و اجرای شتاب آلود طرح هدفمندی نالیدند، دکتر تکذیب کرد و پاسخ داد: "گرانی های اخیر ربطی به هدفمندی ندارد". تیر خلاص هم بر قلب مجلس کوفت و گفت: "به اعتراف دوست و دشمن، عالی عمل کردیم. بیشترین حمایت را از تولید داشتیم" ، بی آنکه اشاره ای به سخن و نام یکی از هزاران دشمن و منتقد و حتی دوستی کند که به زعم او، "اقدامات دولت را عالی" خوانده اند.
او چون همیشه، به بهانه این که اقداماتش در چارچوب و حوزه عملیاتی اش نیست، شانه از مسئولیت این ناکامی ها که ذائقه ملت را دیری است تلخ میدارد، خالی کرد و خویشتن را رندانه تبرئه ، و چون همیشه در برابر پرسشگران ، سپر "طفره رویهای لفظ پردازانه"، پیش روی خود گرفت و بیم و هراسی نیز به دل خویش راه نداد.
خنده دار اینجاست که او از اساس، 11 روز خانه نشینی را تکذیب کرد! "من و 11 روز خانه نشینی، اینم دیگه از اون حرفاس"، دکتر البته فقط منکر این ماجرا نشد، بلکه به طفره روی های خود ادامه داد و "11 روز خانه نشینی" را نه اعتراض نمایندگان به"تمرد او از دستور رهبری" که مخالفت مجلسیان با "استراحت رییس جمهور پرکار"، تعبیر کرد! و حتی گفت: "همه به من میگن استراحت کن. حتی یک روز هم کارها تعطیل نشده است. همکاران من پیچ و مهره ای شده اند . همشان تو مراکز قلب پدرشان در می آید. این وصله ها به دولت نمی چسبد"
احمدی نژاد، در بخش دیگری از سخنانش به ماجرای استفاده تلویزیون از تیپ های خاص در 22 بهمن و انتخابات اشاره کرد و گفت: "به محضی که این دوران گذشت یقه این افراد (کسانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی کنند) می گیرند"
شبروانه و رندانه پاسخ دکتر، باز هم انداختن توپ به زمین رقبا آنهم در میدان میزبان است، همین! ماجرا اساساً ربطی به دولت ندارد! تمام!
... و فقط ، باز هم جمله ی معروفش در بحوبحه ی انتخابت ریاست جمهوری 84 در ذهنم نقش بست که "مشکل ما مشکل موی بچه های ماست" و البته متعاقباً این خبر که : "احمدی نژاد قانون برخورد با بدحجابان را ابلاغ کرد"، او همین تناقضات را بی آنکه در دولت خویش جستجو کند، طلبکارانه در مجلس عنوان کرد که گویی واقعاً مجلس در راس امور است!
احمدی نژاد برد! آنهم مقابل مجلسی که نه به خاطر "نجابت" و "رواداری" و "سماحت" که از سر "ضعف" ، "ناهمگونی" ، "ناهماهنگی" ، "انفعال و رکود و مرگ فکری" و صد البته "جهالت و بی خردی"، بازی را به رییس دولت واگذار کرد. مجلس هشتم نیز در آخرین روزهای عمرش، شکستی تلخ خورد، نه البته در مقابل "منطق" و "هوش" و "درایت" و "تدبیر" و "سیاست ورزی" که در برابر رویکردی بی ریشه و تردستیهای کلامی و البته "وقاحت" که دیری است بر پیشانی سیاست های کودکانه اش نقش بسته و تک دلیل پیروزی های ظاهری اوست!
از دید نگارنده، مهمترین نقطه و نکته ی پیروزی احمدی نژاد، همان بود که در صحن علنی مجلس و در مقابل دیدگان 300 نماینده، مجلس را به "حضیض امور" رساند و دم برآورده نشد.او نه تنها [به ادعای خود] مستدل، ثابت کرد که مجلس در راس امور نیست ، بلکه با حضورش و انفعال و سکوت ، غفلت و یا حتی تساهل و لبخند رضایتمندانه عمده ی مجلسیان، اثبات کرد اساساً مجلس هشتم، مجلسی نیست که بخواهد در راس امور باشد!
آخر سخن آنکه ، ادبیات، لحن و سخنان احمدی نژاد در مجلس ، می تواند تلخ ترین شوخی پایان سال 1390 باشد، شوخی ای که ماهیت استیلاگرانه ی او را برای هزارمین بار بر آفتاب می افکند و طمع خام تئوریسین ها و دوستان پرمدعا و عشق قدرتش را زیر خورشید حقیقت می سوزاند.
اخبار روز:
کانون مدافعان حقوق کارگر - با توجه به حساسیت موضوع "تعیین حداقل دستمزد "که در اواخر هر سال دغدغه و نگرانی از آینده را برای گروه بزرگی از کارگران و حقوق بگیران و خانواده هایشان ایجاد می کند ، از دوستان خواستیم تا نقطه نظر خود را در این مورد مطرح کنند. در مطالب و مقالات رسیده به مواردی از این نگرانی ها اشاره شده است . بدیهی ست که از زوایای گوناگون می توان به "حداقل دستمزد" نگریست . به نظر می رسد عدم تناسب هزینه ها و "حداقل دستمزد"برای جامعه حامل خساراتی ست که بی توجهی به آن از هر منظر و هر زاویه ای نتایج غیر قابل جبرانی را به همراه خواهد داشت. با این حال همچنان خواهان دریافت نقطه نظرات دوستان در این مورد هستیم.
***
در یک مقایسه ی اجمالی میان نرخ اجناس مورد نیاز و ضروری برای زنده ماندن (Wag for living ) یکی از نمایندگان کارگری وابسته به وزارت کار می گوید:"افزایش قیمت ها بین ٣۰ تا ۱۰۰درصد است(ایلنا ۲۵ بهمن، نقل از عضو هیات مدیره کارگران قراردادی و پیمانکاری)
آمارهای واقعی نیز این مساله را تایید می کند ویک مقایسه ی ساده میان قیمت کالاها در انتهای اسفند گذشته واسنفد سال جاری در مواردی می توان فراتر از آن را نیز مشاهده کرد. از جمله در مورد حق ثبت دعاوی وتایید صحت اوراق که به ده برابر افزایش یافته و یا جرایم رانندگی که تا ۴ برابر شده است. این موارد بیانگر آن است که حداقل حقوق حتا با دو یا حتا سه برابر شدن نسبت به میزان کنونی بخصوص درمورد تامین هزینه ی زندگی یک خانوار ۴ نفره (متوسط جمعیت خانوار) تنها ممکن است قدرت خرید مزد وحقوق بگیران را در سطح اسفند ماه گذشته حفظ کند و هیچ گشایشی در زندگی آنان ایجاد نخواهد کرد.
هم چنین باز هم بر طبق گفته ی یک نماینده ی کارگری دیگر وابسته به وزارت کار، هزینه مسکن وخوراک در سال گذشته ۴۴.۷ درصد رشد داشته است(عضو کمیته مزد استان تهران، ایلنا، ۲۶ بهمن ۹۰) که این مساله نیز تایید همان موضوع فوق است.
مطلبی که می توان گفت آن است که با قبول تورم رسمی که از جانب وابستگان به وزارت کار نیز مطرح می شود، قبول ۱۰۰درصد افزایش دستمزد تنها می تواند تورم را خنثی کند آن هم تا حدی و تنها زندگی کارگران و حقوق و مزدبگیران را در حد همان سال قبل حفظ کند.هر چند در بسیاری موارد همان سطح قبلی هم حفظ نمی شود(مانند همان افزایش های ده برابری یا ۴ برابری)
این مطلب را نیز باید اضافه کنیم که برخلاف گفته برخی دست اندرکاران با این افزایش دستمزد هیچ قسمتی از سود سرمایه داران کاسته نمی شود؛ زیرا همراه با بالا رفتن دستمزد ، سود سرمایه داران در همه ی بخش ها به نسبت تورم افزایش می یابد و قیمت کالاها و خدمات در همه ی بخش ها، افزایش متناسب با تورم را دارد. بعضی از کارفرمایان و یا طرفداران آنان چنین استدلال می کنندک ه با بالا رفتن دستمزد، سود آنان کاهش یافته و مجبور به تعطیلی واحد اقتصادی خود می شوند واز این جهت بیکاری افزایش می یابد. این استدلال به طور کلی نادرست و دور از منطق خود سرمایه داری است. امروزه همگانف حتا تحلیل گران طرفدار سرمایه داری اذعان دارند که از میان رفتن تولیدات خُرد و یا کارگاه هایی با تکنولوژی پایین و ورشکستگی آنها در ایران مربوط به ورود بی رویه وارزان قیمت کالاهای ساخت چین و هند و جنوب شرقی آسیا است که نه تنها تولیدات کارگاهی وعقب مانده را تحت فشار قرار داده و حتا بسیاری از تولیدات کارخانه های پیشرفته کشورهای متروپل را نیز تحت الشعاع قرار داده و آنان را به تعطیلی و یا کاهش تولید وادار کرده است و راه حل آن نه در کاهش و پایین نگه داشتن مزد کارگران که جلوگیری از حیف و میل ورانت خواری، بازار غیر رسمی و قاچاق کالا و کاستن از هزینه های زائد همانند بودجه های کلان نظامی است. اما گویا دولتمردان و صاحبان قدرت خود را به گوش کری و نابینایی می زنند و آقتاب را در روز روشن انکار می کنند زیرا فشار آوردن بر کارگران و مزدبگیران را ساده تر از مبارزه با قاچاق کالا و پایین آوردن هزینه های نظامی وامنیتی و... می دانند و با افزایش حقوق های آن چنانی مدیران ونیروهای نظامی وامنیتی هیچ مشکلی ندارند.
در باره حداقل دستمزد سال ۱٣۹۱ بحث های فراوانی صورت گرفته است. در سال ۱٣٨۹ و ٨٨ مقاله ای در باره ی ا بعاد مختلف آن نوشتم و مطلب را از زوایای مختلفی بررسی کردم. چه از دیدگاه اتحادیه ای و یا دیدگاه مشخص سه جانبه گرایی، چه از دیدگاه انسانی و یا فراسرمایه داری در مورد این موضوع صحبت شده است.
امسال کمیته ی دستمزد که در ایران هر ساله در انتهای اسفند ماه تشکیل می شود با نمایندگان جدیدی هم سروکار دارد که با نام کارگران صحبت می کنند.
کانون عالی انجمن های صنفی که در سال های اخیر با کمک وزارت کارتشکیل شده و تا حدی رقیب خانه کارگر قرار گرفته است در کمیته دستمزد فعالیت دارد و از آنجا که هر تازه واردی سعی در اخراج رقیب دارد، مطالبی از زبان نمایندگان آن گفته می شود که با منافع کارگران نزدیکتر است. نمایندگان کانون عالی صنفی از ضرورت دستمزدهای ٨۰۰ الی ۹۰۰ هزار تومانی صحبت می کنند. اما چنانچه می دانیم محافل نزدیک به شورای تعیین دستمزد هم چنان صحبت از حداقل دستمزد حدود ۴۰۰هزار تومان می کنند.
این مطلب تکراری شده است که بگوییم تعیین حداقل دستمزد بر طبق نص صریح ماده ۱۲۵ قانون مدیریت کشوری واصل ۴٣ قانون اساسی و... باید متناسب با تورم و متناسب با یک زندگی انسانی و حداقلی باشد. زیرا این مطلب بارها گفته شده ولی گوش شنوایی وجودنداشته است.
راستی باید به این سوال پاسخ داده شود که چرا با آنکه حتا خود مسوولین هم می دانند که با این حقوق های اندک نمی توان یک زندگی اولیه را تامین کرد باز هم از افزایش حداقل حقوق سرباز می زنند و نمایندگان رنگارنگ به اصطلاح کارگری هم می دانند که از آنان کاری ساخته نیست باز هم خود را به عنوان سخنگوی جامعه ی کارگری زینت المجالس می کنند. پس راه حل چیست؟ و چرا به دنبال راه حل قابل اجرا نمی گردیم...
من می خواهم در اینجا به یک زاویه ی دیگری از حقوق کارگران در ایران بپردازم که متاسفانه تا به حال کمتر به آن پرداخته شده است و آن زاویه تامین اجتماعی و بیمه است.
سازمان تامین اجتماعی در ایران بزرگترین موسسه اقتصادی است که با توجه به مطالباتی که از دولت دارد (٣۰ میلیارد دلار) اگر داریی اش از شرکت نفت بیشتر نباشد قدر مسلم کمتر نیست.
این سازمان با طول و عرض وسیع و خبر اخیر اختلاس سه میلیارد دلاری در آن( که یک میلیارد آن مشخص شده و بر طبق گفته ی رییس کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس، ریاست قوه ی مقننه جلو ادامه تحقیق را گرفت وگرنه حتما به بیش از سه میلیارد دلار می رسید. (منبع روزنامه همشهری ٨ شهریور۹۰)
این سازمان همواره یک سوم از حقوق کل نیروی کار ایران را دریافت می کند (٣۰درصد حق بیمه) و با تکیه به سازوکار قدرت، این میزان از درآمد را همواره برای خود وصول می کند اما تاثیر چندانی در گسترش رفاه و تامین زندگی کارگران ندارد و بیشتر به صورت اختاپوسی بر جامعه ی کارگری پنجه افکنده است که حتا شاید بتوان گفت کارگر و کارفرما را مشترکا در این زمینه استثمار می کند و هر دوی آنها را مورد بهره کشی قرار می دهد.
به طور مثال هم اکنون مدت دو سال است که در پروانه های ساختمانی حق و حقوق بیمه های کارگران ساختمانی هنگام صدور پروانه ساختمان دریافت می شود یعنی آنکه با محاسبه دریافت بیمه کارگران ساختمانی در دوره ی اتمام کار ساختمان، درست در همان زمان دریافت پروانه ی ساختمان این بیمه از سازندگان برج ها و یا منازل مسکونی و ... دریافت می شود، اما با این همه هنوز بیمه کارگران ساختمان هیچ سروسامانی نگرفته است و بر سر راه آن آنقدر سنگ اندازی شده است که عملا هیچ کارگر ساختمانی از پوشش بیمه ی مشخصی برخوردار نیست.
در حالی که سهم بیمه ای و سازمان تامین اجتماعی در ایران یکی از بالاترین سهم های تامین اجتماعی در دنیا است. اما خدمات ارائه شده از طرف این نهاد به کارگران یکی از پایین ترین خدمات است. دفترچه بیمه ارزش چندانی ندارد و هزینه های سرسام آور پزشکی همواره کارگران و زحمتکشان را تهدید می کند. گزارش های بیشماری حاکی از آن است که بابت یک عمل جراحی ساده ، خانواده های کارگری مجبور به فروش زندگی و مایملک خود شده اند.
وضعیت تامین اجتماعی وخدمات آن به گونه ای است که در اغلب کارگاه ها ،کارگر و کارفرما توافق می کنند که پول تامین اجتماعی را میان خود نصف کنند، یعنی آنچه کارگر می خواهد برای تامین اجتماعی بپردازد از آن خودش و سهم کارفرما نیز یا به دستمزد اضافه شود یا تقسیم شود تا از شر تامین اجتماعی خلاص شوند.
حداقل دستمزد اصلا برای چه تعیین می شود؟ حداقل دستمزد ترجمه ی انگلیسی عبارت ( Wage for living ) یعنی دستمزد برای زندگی یا برای زنده ماندن است. این معنایش چیست؟ یک دستمزد برای زندگی پس باید زندگی را معنی کرد. اگر نتوانی فرزندت را به مدرسه بفرستی در حقیقت زندگی نمی کنی. اگر نتوانی ماهی چند روز یا سالی چند هفته به مسافرت بروی و تمدد اعصاب کنی در حقیقت زندگی نمی کنی. اگر نتوانی یک مکان مناسب که حرارت آن به اندازه ی کافی باشد و برودت آن تو را نیازارد پس زندگی نمی کنی. اگر نتوانی برای آینده ی خود و نسل آینده فکری کنی و برنامه ریزی کنی پس زندگی نمی کنی. اگر نتوانی در سرنوشت خودت به عنوان یک انسان و در سرنوشت کشور و مردمت مشارکت داشته باشی پس زندگی نمی کنی. اگر نتوانی به هم نوعانت برای یک زندگی شرافتمندانه کمک کنی و یا هم نوعانت مثل تو زندگی نکنند پس زندگی نمی کنی
حال که جنبه های مثبت یک حداقل دستمزد باید مسایل فوق را فراهم کند، متوجه می شویم که چانه زنی در یک کمیسیون سه جانبه که هیچ نماینده ای از کارگران وجود ندارد به چه میزان عبث وبیهوده است. امروز حتا محافل سرمایه داری اذعان دارند که اگر یک حداقل دستمزد همراه با تامین شغلی نباشد، ارزش چندانی ندارد. زیرا که فرشندگان نیروی کار بالاجبار زیر حداقل دستمزد کار می کنند.
مساله آن است چه بحران اقتصادی باشد یا نباشد کارگران نباید استثمار شوند. بحران های سرمایه داری بحران سودآوری است ونه بحران زندگی. زیرا که در بدترین شرایط بحران، غذا، مسکن و لباس به اندازه ی کافی برای اهالی کره زمین وجود دارد و تنها سودهای سرمایه داری است که به مخاطره افتاده است. بحران های ادواری سرمایه داری هیچ گاه مربوط به کمبود مواد غذایی و یا کمبود پوشاک و دارو و امکانات آموزشی و غیره نیست، بلکه بحران های اضافه تولید کاهش سود و به اصطلاح خود سرمایه داران مقرون به صرفه نبودن تولید است. یعنی کالا وخدمات بیش ازتوان خرید است وکارگران آن چنان استثمار شده اند که دیگر قدرت خرید ندارند. پس بسیار واضح و روشن است که چه بحران باشد و چه نباشد، کارگران و زحمتکشان حق دارند از یک زندگی با معیارهای انسانی برخوردار باشند. به خصوص آنکه کارگران در ایران دارای بزرگترین سازمان اقتصادی هم هستند که به قول یکی از نمایندگان مجلس، آقازاده ها از قبل آن سودهای کلان می برند. شستا، شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی یکی از بزرگترین بخش های مالی را در بورس ویکی از سهامداران بزرگ اغلب شرکت های فولاد و غیره است. لیست اموال این شرکت که معلوم نیست . میزان حقوق مدیران آن نامعلوم است و امکان حسابرسی از آن کمتر فراهم است. این حق کارگران است که از طریق نمایندگان واقعی خود بر این اموال که حق مسلم آنان است نظارت داشته باشند. اما قدرتمداران از این حق مسلم و واقعی کارگران جلوگیری می کنند.
سازمان تامین اجتماعی باید در مالکیت عمومی کارگران باشد و هیچپکس دیگر حق دخالت در آن را ندارد. فقط نمایندگان منتخب ومستقیم کارگران بدون نظارت دستگاه های غیر کارگری وتحت نظارت مستقیم خود کارگران ونمایندگان آنان. هیچ مدیری در این سازمان نباید از متوسط حقوق کارگران بیشتر دریافت کند . خود کارگران و نمایندگان آنان به راحتی حاضرند با حقوق های متوسط ، این سازمان مربوط به خودشان را اداره کنند و نیاز به هیچ قیمی هم ندارند و در صورت اداره دموکراتیک این سازمان می تواند از بیکاری و فقر تا حدود زیادی جلوگیری کرده وعقب ماندگی تکنولوژیکی را در بسیاری از کارگاه ها جبران کند هم چنین در گسترش آموزش وپرورش و بهداشت رایگان و از تمام مشخصه های یک زندگی سالم وانسانی برای کارگران محافظت کند . تنها کافی است نمایندگان کارفرما ودولت دست از سر اموال کارگران بردارند.
علاوه برآن در یک اقتصاد برتر وسالم، نهادهای موازی در این سازمان ادغام می شوند و یا تحت نظر آن در می آیند؛ نهادهائی همانند بهزیستی و سازمان های خیریه واوقاف می توانند تحت نظارات نمایندگان کارگران وهماهنگی با تامین اجتماعی از ریخت وپاش های بی مورد وحیف و میل اموال زحمتکشان جلوگیری کند .
در چنین شرایطی است که تامین اجتماعی می تواند وظائف خود را انجام داده و از طرفی تولید اجتماعی تحت مالکیت کارگران را گسترش دهد و از طرف دیگر فقرزدائی وایجاد اشتغال را برعهده گیرد که در این صورت واگذاری کار کارگران به خود آنان و نمایندگان واقعی آنان است. در هر زمان که کارگران احساس کردند که نمایندگانشان منافع جمعی رارعایت نمی کنند باید به راحتی حق داشته باشند انان را برکنارکرده و یا حتی در حین انجام کارآنان را در صورت قصور معزول کنند ...
منبع: کانون مدافعان حقوق کارگر
kanoonmodafean1.blogspot.com
***
در یک مقایسه ی اجمالی میان نرخ اجناس مورد نیاز و ضروری برای زنده ماندن (Wag for living ) یکی از نمایندگان کارگری وابسته به وزارت کار می گوید:"افزایش قیمت ها بین ٣۰ تا ۱۰۰درصد است(ایلنا ۲۵ بهمن، نقل از عضو هیات مدیره کارگران قراردادی و پیمانکاری)
آمارهای واقعی نیز این مساله را تایید می کند ویک مقایسه ی ساده میان قیمت کالاها در انتهای اسفند گذشته واسنفد سال جاری در مواردی می توان فراتر از آن را نیز مشاهده کرد. از جمله در مورد حق ثبت دعاوی وتایید صحت اوراق که به ده برابر افزایش یافته و یا جرایم رانندگی که تا ۴ برابر شده است. این موارد بیانگر آن است که حداقل حقوق حتا با دو یا حتا سه برابر شدن نسبت به میزان کنونی بخصوص درمورد تامین هزینه ی زندگی یک خانوار ۴ نفره (متوسط جمعیت خانوار) تنها ممکن است قدرت خرید مزد وحقوق بگیران را در سطح اسفند ماه گذشته حفظ کند و هیچ گشایشی در زندگی آنان ایجاد نخواهد کرد.
هم چنین باز هم بر طبق گفته ی یک نماینده ی کارگری دیگر وابسته به وزارت کار، هزینه مسکن وخوراک در سال گذشته ۴۴.۷ درصد رشد داشته است(عضو کمیته مزد استان تهران، ایلنا، ۲۶ بهمن ۹۰) که این مساله نیز تایید همان موضوع فوق است.
مطلبی که می توان گفت آن است که با قبول تورم رسمی که از جانب وابستگان به وزارت کار نیز مطرح می شود، قبول ۱۰۰درصد افزایش دستمزد تنها می تواند تورم را خنثی کند آن هم تا حدی و تنها زندگی کارگران و حقوق و مزدبگیران را در حد همان سال قبل حفظ کند.هر چند در بسیاری موارد همان سطح قبلی هم حفظ نمی شود(مانند همان افزایش های ده برابری یا ۴ برابری)
این مطلب را نیز باید اضافه کنیم که برخلاف گفته برخی دست اندرکاران با این افزایش دستمزد هیچ قسمتی از سود سرمایه داران کاسته نمی شود؛ زیرا همراه با بالا رفتن دستمزد ، سود سرمایه داران در همه ی بخش ها به نسبت تورم افزایش می یابد و قیمت کالاها و خدمات در همه ی بخش ها، افزایش متناسب با تورم را دارد. بعضی از کارفرمایان و یا طرفداران آنان چنین استدلال می کنندک ه با بالا رفتن دستمزد، سود آنان کاهش یافته و مجبور به تعطیلی واحد اقتصادی خود می شوند واز این جهت بیکاری افزایش می یابد. این استدلال به طور کلی نادرست و دور از منطق خود سرمایه داری است. امروزه همگانف حتا تحلیل گران طرفدار سرمایه داری اذعان دارند که از میان رفتن تولیدات خُرد و یا کارگاه هایی با تکنولوژی پایین و ورشکستگی آنها در ایران مربوط به ورود بی رویه وارزان قیمت کالاهای ساخت چین و هند و جنوب شرقی آسیا است که نه تنها تولیدات کارگاهی وعقب مانده را تحت فشار قرار داده و حتا بسیاری از تولیدات کارخانه های پیشرفته کشورهای متروپل را نیز تحت الشعاع قرار داده و آنان را به تعطیلی و یا کاهش تولید وادار کرده است و راه حل آن نه در کاهش و پایین نگه داشتن مزد کارگران که جلوگیری از حیف و میل ورانت خواری، بازار غیر رسمی و قاچاق کالا و کاستن از هزینه های زائد همانند بودجه های کلان نظامی است. اما گویا دولتمردان و صاحبان قدرت خود را به گوش کری و نابینایی می زنند و آقتاب را در روز روشن انکار می کنند زیرا فشار آوردن بر کارگران و مزدبگیران را ساده تر از مبارزه با قاچاق کالا و پایین آوردن هزینه های نظامی وامنیتی و... می دانند و با افزایش حقوق های آن چنانی مدیران ونیروهای نظامی وامنیتی هیچ مشکلی ندارند.
در باره حداقل دستمزد سال ۱٣۹۱ بحث های فراوانی صورت گرفته است. در سال ۱٣٨۹ و ٨٨ مقاله ای در باره ی ا بعاد مختلف آن نوشتم و مطلب را از زوایای مختلفی بررسی کردم. چه از دیدگاه اتحادیه ای و یا دیدگاه مشخص سه جانبه گرایی، چه از دیدگاه انسانی و یا فراسرمایه داری در مورد این موضوع صحبت شده است.
امسال کمیته ی دستمزد که در ایران هر ساله در انتهای اسفند ماه تشکیل می شود با نمایندگان جدیدی هم سروکار دارد که با نام کارگران صحبت می کنند.
کانون عالی انجمن های صنفی که در سال های اخیر با کمک وزارت کارتشکیل شده و تا حدی رقیب خانه کارگر قرار گرفته است در کمیته دستمزد فعالیت دارد و از آنجا که هر تازه واردی سعی در اخراج رقیب دارد، مطالبی از زبان نمایندگان آن گفته می شود که با منافع کارگران نزدیکتر است. نمایندگان کانون عالی صنفی از ضرورت دستمزدهای ٨۰۰ الی ۹۰۰ هزار تومانی صحبت می کنند. اما چنانچه می دانیم محافل نزدیک به شورای تعیین دستمزد هم چنان صحبت از حداقل دستمزد حدود ۴۰۰هزار تومان می کنند.
این مطلب تکراری شده است که بگوییم تعیین حداقل دستمزد بر طبق نص صریح ماده ۱۲۵ قانون مدیریت کشوری واصل ۴٣ قانون اساسی و... باید متناسب با تورم و متناسب با یک زندگی انسانی و حداقلی باشد. زیرا این مطلب بارها گفته شده ولی گوش شنوایی وجودنداشته است.
راستی باید به این سوال پاسخ داده شود که چرا با آنکه حتا خود مسوولین هم می دانند که با این حقوق های اندک نمی توان یک زندگی اولیه را تامین کرد باز هم از افزایش حداقل حقوق سرباز می زنند و نمایندگان رنگارنگ به اصطلاح کارگری هم می دانند که از آنان کاری ساخته نیست باز هم خود را به عنوان سخنگوی جامعه ی کارگری زینت المجالس می کنند. پس راه حل چیست؟ و چرا به دنبال راه حل قابل اجرا نمی گردیم...
من می خواهم در اینجا به یک زاویه ی دیگری از حقوق کارگران در ایران بپردازم که متاسفانه تا به حال کمتر به آن پرداخته شده است و آن زاویه تامین اجتماعی و بیمه است.
سازمان تامین اجتماعی در ایران بزرگترین موسسه اقتصادی است که با توجه به مطالباتی که از دولت دارد (٣۰ میلیارد دلار) اگر داریی اش از شرکت نفت بیشتر نباشد قدر مسلم کمتر نیست.
این سازمان با طول و عرض وسیع و خبر اخیر اختلاس سه میلیارد دلاری در آن( که یک میلیارد آن مشخص شده و بر طبق گفته ی رییس کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس، ریاست قوه ی مقننه جلو ادامه تحقیق را گرفت وگرنه حتما به بیش از سه میلیارد دلار می رسید. (منبع روزنامه همشهری ٨ شهریور۹۰)
این سازمان همواره یک سوم از حقوق کل نیروی کار ایران را دریافت می کند (٣۰درصد حق بیمه) و با تکیه به سازوکار قدرت، این میزان از درآمد را همواره برای خود وصول می کند اما تاثیر چندانی در گسترش رفاه و تامین زندگی کارگران ندارد و بیشتر به صورت اختاپوسی بر جامعه ی کارگری پنجه افکنده است که حتا شاید بتوان گفت کارگر و کارفرما را مشترکا در این زمینه استثمار می کند و هر دوی آنها را مورد بهره کشی قرار می دهد.
به طور مثال هم اکنون مدت دو سال است که در پروانه های ساختمانی حق و حقوق بیمه های کارگران ساختمانی هنگام صدور پروانه ساختمان دریافت می شود یعنی آنکه با محاسبه دریافت بیمه کارگران ساختمانی در دوره ی اتمام کار ساختمان، درست در همان زمان دریافت پروانه ی ساختمان این بیمه از سازندگان برج ها و یا منازل مسکونی و ... دریافت می شود، اما با این همه هنوز بیمه کارگران ساختمان هیچ سروسامانی نگرفته است و بر سر راه آن آنقدر سنگ اندازی شده است که عملا هیچ کارگر ساختمانی از پوشش بیمه ی مشخصی برخوردار نیست.
در حالی که سهم بیمه ای و سازمان تامین اجتماعی در ایران یکی از بالاترین سهم های تامین اجتماعی در دنیا است. اما خدمات ارائه شده از طرف این نهاد به کارگران یکی از پایین ترین خدمات است. دفترچه بیمه ارزش چندانی ندارد و هزینه های سرسام آور پزشکی همواره کارگران و زحمتکشان را تهدید می کند. گزارش های بیشماری حاکی از آن است که بابت یک عمل جراحی ساده ، خانواده های کارگری مجبور به فروش زندگی و مایملک خود شده اند.
وضعیت تامین اجتماعی وخدمات آن به گونه ای است که در اغلب کارگاه ها ،کارگر و کارفرما توافق می کنند که پول تامین اجتماعی را میان خود نصف کنند، یعنی آنچه کارگر می خواهد برای تامین اجتماعی بپردازد از آن خودش و سهم کارفرما نیز یا به دستمزد اضافه شود یا تقسیم شود تا از شر تامین اجتماعی خلاص شوند.
حداقل دستمزد اصلا برای چه تعیین می شود؟ حداقل دستمزد ترجمه ی انگلیسی عبارت ( Wage for living ) یعنی دستمزد برای زندگی یا برای زنده ماندن است. این معنایش چیست؟ یک دستمزد برای زندگی پس باید زندگی را معنی کرد. اگر نتوانی فرزندت را به مدرسه بفرستی در حقیقت زندگی نمی کنی. اگر نتوانی ماهی چند روز یا سالی چند هفته به مسافرت بروی و تمدد اعصاب کنی در حقیقت زندگی نمی کنی. اگر نتوانی یک مکان مناسب که حرارت آن به اندازه ی کافی باشد و برودت آن تو را نیازارد پس زندگی نمی کنی. اگر نتوانی برای آینده ی خود و نسل آینده فکری کنی و برنامه ریزی کنی پس زندگی نمی کنی. اگر نتوانی در سرنوشت خودت به عنوان یک انسان و در سرنوشت کشور و مردمت مشارکت داشته باشی پس زندگی نمی کنی. اگر نتوانی به هم نوعانت برای یک زندگی شرافتمندانه کمک کنی و یا هم نوعانت مثل تو زندگی نکنند پس زندگی نمی کنی
حال که جنبه های مثبت یک حداقل دستمزد باید مسایل فوق را فراهم کند، متوجه می شویم که چانه زنی در یک کمیسیون سه جانبه که هیچ نماینده ای از کارگران وجود ندارد به چه میزان عبث وبیهوده است. امروز حتا محافل سرمایه داری اذعان دارند که اگر یک حداقل دستمزد همراه با تامین شغلی نباشد، ارزش چندانی ندارد. زیرا که فرشندگان نیروی کار بالاجبار زیر حداقل دستمزد کار می کنند.
مساله آن است چه بحران اقتصادی باشد یا نباشد کارگران نباید استثمار شوند. بحران های سرمایه داری بحران سودآوری است ونه بحران زندگی. زیرا که در بدترین شرایط بحران، غذا، مسکن و لباس به اندازه ی کافی برای اهالی کره زمین وجود دارد و تنها سودهای سرمایه داری است که به مخاطره افتاده است. بحران های ادواری سرمایه داری هیچ گاه مربوط به کمبود مواد غذایی و یا کمبود پوشاک و دارو و امکانات آموزشی و غیره نیست، بلکه بحران های اضافه تولید کاهش سود و به اصطلاح خود سرمایه داران مقرون به صرفه نبودن تولید است. یعنی کالا وخدمات بیش ازتوان خرید است وکارگران آن چنان استثمار شده اند که دیگر قدرت خرید ندارند. پس بسیار واضح و روشن است که چه بحران باشد و چه نباشد، کارگران و زحمتکشان حق دارند از یک زندگی با معیارهای انسانی برخوردار باشند. به خصوص آنکه کارگران در ایران دارای بزرگترین سازمان اقتصادی هم هستند که به قول یکی از نمایندگان مجلس، آقازاده ها از قبل آن سودهای کلان می برند. شستا، شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی یکی از بزرگترین بخش های مالی را در بورس ویکی از سهامداران بزرگ اغلب شرکت های فولاد و غیره است. لیست اموال این شرکت که معلوم نیست . میزان حقوق مدیران آن نامعلوم است و امکان حسابرسی از آن کمتر فراهم است. این حق کارگران است که از طریق نمایندگان واقعی خود بر این اموال که حق مسلم آنان است نظارت داشته باشند. اما قدرتمداران از این حق مسلم و واقعی کارگران جلوگیری می کنند.
سازمان تامین اجتماعی باید در مالکیت عمومی کارگران باشد و هیچپکس دیگر حق دخالت در آن را ندارد. فقط نمایندگان منتخب ومستقیم کارگران بدون نظارت دستگاه های غیر کارگری وتحت نظارت مستقیم خود کارگران ونمایندگان آنان. هیچ مدیری در این سازمان نباید از متوسط حقوق کارگران بیشتر دریافت کند . خود کارگران و نمایندگان آنان به راحتی حاضرند با حقوق های متوسط ، این سازمان مربوط به خودشان را اداره کنند و نیاز به هیچ قیمی هم ندارند و در صورت اداره دموکراتیک این سازمان می تواند از بیکاری و فقر تا حدود زیادی جلوگیری کرده وعقب ماندگی تکنولوژیکی را در بسیاری از کارگاه ها جبران کند هم چنین در گسترش آموزش وپرورش و بهداشت رایگان و از تمام مشخصه های یک زندگی سالم وانسانی برای کارگران محافظت کند . تنها کافی است نمایندگان کارفرما ودولت دست از سر اموال کارگران بردارند.
علاوه برآن در یک اقتصاد برتر وسالم، نهادهای موازی در این سازمان ادغام می شوند و یا تحت نظر آن در می آیند؛ نهادهائی همانند بهزیستی و سازمان های خیریه واوقاف می توانند تحت نظارات نمایندگان کارگران وهماهنگی با تامین اجتماعی از ریخت وپاش های بی مورد وحیف و میل اموال زحمتکشان جلوگیری کند .
در چنین شرایطی است که تامین اجتماعی می تواند وظائف خود را انجام داده و از طرفی تولید اجتماعی تحت مالکیت کارگران را گسترش دهد و از طرف دیگر فقرزدائی وایجاد اشتغال را برعهده گیرد که در این صورت واگذاری کار کارگران به خود آنان و نمایندگان واقعی آنان است. در هر زمان که کارگران احساس کردند که نمایندگانشان منافع جمعی رارعایت نمی کنند باید به راحتی حق داشته باشند انان را برکنارکرده و یا حتی در حین انجام کارآنان را در صورت قصور معزول کنند ...
منبع: کانون مدافعان حقوق کارگر
kanoonmodafean1.blogspot.com
اخبار روز:
از همه یاران ودوستان ک در غم از دست دادن مادر (عالمتاج کلانتری مادر زنده یاد بیژن جزنی و خواهر زنده یادان منوچهر وسعید کلانتری ) ما را همراهی و غممان را تسکین دادند و میدهند، از صمیم جان و دل سپاسگزاریم.
با ارزوی سلامتی و زندگی پربار برای همگان
خانواده های: جزنی، کلانتری و قریشی.
با ارزوی سلامتی و زندگی پربار برای همگان
خانواده های: جزنی، کلانتری و قریشی.
هفته آخر سال...این بار معظم چه میگوید؟
حضرت آقا هم که مثل هر سال بازی اسم و فامیلش را راه میاندازد و یک اسمی روی سال ۹۱ میگذارد اما چشم بسته میشود حدس زد که سال ۹۱ هر جوری که شود طبق معمول اصلا ربطی به اسمی که حضرت آقا دامت توصیفاته انتخاب کردند پیدا نمیکند!
جنگِ دود و شراب
هفته گذشته بالاخره یک نفر محض رضای خدا از این بسیجی ها پیدا شد که نسبت به حمله احتمالی امریکا و اسرائیل به ایران ابراز نگرانی کند!
روزنامه کیهان (دامت کثافاته) از قول یکی از خوانندگانش که خدا پدرش را قرین رحمت کند، نوشت که «اگر چه ایران هدف راحتی برای آمریکا و اسرائیل نیست ولی مسئولین کشور باید هوشیار باشند تا مورد هدف ناگهانی دشمنان قرار نگیریم».
جنگِ دود و شراب
هفته گذشته بالاخره یک نفر محض رضای خدا از این بسیجی ها پیدا شد که نسبت به حمله احتمالی امریکا و اسرائیل به ایران ابراز نگرانی کند!
روزنامه کیهان (دامت کثافاته) از قول یکی از خوانندگانش که خدا پدرش را قرین رحمت کند، نوشت که «اگر چه ایران هدف راحتی برای آمریکا و اسرائیل نیست ولی مسئولین کشور باید هوشیار باشند تا مورد هدف ناگهانی دشمنان قرار نگیریم».
البته این نویسنده کیهان دلیل حمله احتمالی به ایران را «اُوِر دوز کردن» سران امریکا و اسرائیل در اثر زیاده روی در مصرف آب شنگولی ذکر کرده و نوشته که: «چه بسا سران آمریکا و اسرائیل در اثر زیاده روی در مصرف شراب و مواد الکلی مرتکب کار احمقانه ای بشوند. باید با آمادگی هرچه بیشتر این احتمال را به صفر رساند».
البته ما هم نگرانیم که این طرف هم یک وقت تلخکی-ملخکی ناب مزار شریف گیرشان نیاید و خدای نگرده جنس نامرغوب به دست مسئولان برسد و در اثر کاهش مصرف، اعصاب معصاب درست و حسابی برای ایشان باقی نماند و کار احمقانه شان را دائم تکرار کنند!
خلاصه این که با این وضعیت باید شانس بیاوریم که آن طرف کمتر لب تر کند و این طرف هم درست حسابی دود بگیرند! تا جنگ نشود!
عروسک فائزه برای بابا اکبر!
یک زمانی یادمان است می گفتند شرط بندی حرام است و جیز است و شگون ندارد، همین چند وقت پیش هم در خبرها خواندیم سربازان گمنام امام زمان دامت درازاته! مسئولان یک سایت اینترنتی مربوط به پیش بینی بازی های لیگ فوتبال را به جرم ترویج شرط بندی بازداشت کردند حالا هفته گذشته سردار سعید قاسمی (همان که گفت ملت به دلیل این که احمدی نژاد شپش گذاشته بود به او رای دادند) اعلام کرد که حاضر است شرط ببندد که فائژه هاشمی هرگز به زندان نمی رود!
در حالی که تا چند روز دیگر فائزه هاشمی رفسنجانی، باید برای اجرای حکم شش ماه حبس، خود را به زندان معرفی کند، اما این حاج سعید قاسمی از سرداران سپاه، در جمع اعضای بسیج دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: «اگر چنین حکمی را برای فائزه هاشمی بریدند و نصف روز این خانم در زندان بود من ریشم را می تراشم».
یعنی اگر شب عید نبود و گرفتار این آجیل ماجیل نبودم خودم یک کمپین تشکیل می دادم تا فائزه خانم شده یک تک پا تا اوین برود و بیاید تا ببینیم این حاج سعید شش تیغ می کند یا نه!
اما خودمانیم اگر جدی جدی فائزه برود زندان حالا شاید به قیافه کله پاچه شده سعید قاسمی عادت کنیم اما تصور کنید دوشنبه به دوشنبه هاشمی رفسنجانی و عفت و محسن و یاسر و... سربالایی اوین را بروند بالا و کنار بقیه خانواده های زندانی ها برای ده دقیقه ملاقات کابینی در صف بایستند.
احتمالا فائژه خانم هم از زنان زندانی اوین، از این عروسک های جینگیلی که با نخ درست می کنند یاد می گیرد و برای بابا اکبرش درست می کند!
فکر کن! خیلی باحال می شودها...
فکر کن! خیلی باحال می شودها...
نه دیگه این قدر!
یعنی این حمله گاز انبری آخوندها به تمامی مناصب و مَناسب و مناسک و به قول قلعه نویی کل یوم! هر آن چه پست و مقام در این مملکت است، باعث شده تا طرفدارهای خودشان هم بالاخره قاطی کنند!
هفته گذشته سایت تابناک (از بازماندگان سایت مرحوم بازتاب است که نزدیک به دکتر سردار دبیر محسن رضایی دامت حفاظاته است) در مطلبی با عنوان «دین ما سیاسی است اما نه اینقدر» با انتقاد از وضعیت فعلی در حوزه های دینداری و سیاست کشور نوشت: «اگر روزگاری تفریط دوری از سیاست و تجنب از انزوا و انفعال خطرناک بود، امروز افراط دوری از جایگاه اصیل معنوی و قدسی روحانیت خطرناکتر است. قرار بود سیاست ما دینی بشود و امروز دین ما سیاسی شده است و به نظر می رسد دین ما عین سیاست ما هست ولی نه این قدر!»
خاطرتان هست که به دلیل افزایش خط تولید روحانی در کشور و در راستای اشتغال زایی برای این عزیزان اول وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده بود که دانش آموزان به کانون های پرورشی و دینی بیش از آزمایشگاه فیزیک احتیاج دارند! و از افزایش استخدام روحانی جهت تدریس مسائل مذهبی در مدارس کشور خبر داده بود بعد هم یک طرحی با نام «نسیم معنوی» شامل «مشاوره دینی و پاسخگویی به شبهات دینی» با حضور روحانیون و طلاب حوزه های علمیه در ۳۰ ایستگاه مترو تهران اجرا شد!
خب نتیجه اش همین می شود که صدای محسن رضایی هم در می آید که این آخوندها هیچی برای ما نگذاشتند بماند!
آق حسینی در سازمان ملل!
هفته پیش متوجه شدیم که این جمهوری اسلامی، تقریبا از همه انتظار دارد (شما بخوانید طلبکار است) و ظاهرا از زنده یاد سیمین دانشور هم که هفته پیش پس از مدتها بیماری طاقت فرسا به دیار باقی شتافت توقع داشته که که مثلا مانند این تک و توک به ظاهر هنرمندان دور قاب چین، برود و مدحشان را بگوید.
محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری که اصلا خودش معلوم نیست کی هست و چی هست و از کجا آمده! درباره سیمین دانشور گفت: «تعلق او به جلال باعث شده بود پس از انقلاب از او توقعات بیشتری داشته باشیم که به گمانم ایشان نتوانستند این انتظارات را برآورده کنند».
البته آقا شریف! گفته که «این مهم را برای این عرض میکنم تا درسی باشد برای ما هنرمندان جوان!» یعنی در واقع منظوری نداشته بنده خدا!
این رفیقمان که خدا روزی اش را جای دیگر بدهد در ادامه گفتگوی خود با خبرگزاری فارس گفته که «قطعا از او همیشه پرسیده خواهد شد که در روزگار سیطره مستکبران که مردم کشورش نظامی مستقل و مبتنی بر ارزشهای دینی بوجود آوردند و در این راه از عزیزترینهای خود گذشتند، انسانهای پاکی از هستی خود گذشتند، شما در کجای این ماجرا قرار داشتید؟».
البته که دیر نیست که ما یقه همین محسن خان مومنی شریف را بگیریم و بگوییم «مرد حسابی! تو خودت بگو ببینیم در این همه ظلم و فساد و تباهی و و غارت کشور در کجای ماجرا قرار داشتی؟ هان؟»
بعدش هم اگر امثال سیمین دانشور مصداق این شعر ناصر خسرو شدند «من آنم که در پای خوکان نریزم// مر این قیمتی دُر لفظ دَری را» حالا شما خودش را ناراحت نکن چرا که امثال شریفی نیا و همین داود رشیدی (آق حسینی فیلم کندو) که نفهمیدیم چه طور شد هفته پیش از ژنو و شورای حقوق بشر سازمان ملل سر در آورد و از وضعیت حقوق بشر گل و بلبل در ایران سخن گفت و مشت محکمی بر دهان یاوه گویان کوبید! زیاد است و می توانید آن ها را به هنرمندان جوانی که مدنظر دارید معرفی کنید!
دیالوگ مربوطه: - آق حسینی! جان من! یه ژتون مهمونمون کن!
شیلنگ اکسیژن در بادمجان!
با این وضعیت گرانی گوشت و مرغ و کلا هر چه جک و جانور است، تصمیم گرفتیم که قید گوشت را بزنیم و خیر سرمان گیاه خوار شویم و تا اطلاع ثانوی یعنی در واقع تیر ماه 91 که قرار است یارانه ها را پرداخت نمایند، خودمان را ببندیم به هویج و خیار که مصاحبه دکتر کردوانی یکی از چهره ماندگار علمی و یکی از جغرافی دانان کشور با سایت "شبکه ایران" را خواندیم که ضمن هشدار در خصوص معضل کمبود آب و مصرف بالای شهر تهران و همچنین مشکل پساب و فاضلاب کلان شهر تهران گفته بود: «در حال حاضر به دلیل کمبود آب در تهران و کاهش آب های زیر زمینی، از فاضلاب برای مصرف کشاورزی استفاده می شود».
وی همچنین با اشاره به مصرف سبزی در بین مردم گفته بود که «تمام سبزی هایی که در فصل بهار و پاییز مورد استفاده قرار می گیرد در منطقه شهر ری کشت می شود و به وسیله این آب که علاوه بر آلودگی فراوان دارای فاضلاب های بیمارستانی نیز است، آبیاری می شود.»پ
یا خدا! یعنی یک هویج هم نمی شود در این مملکت با خیال راحت بکشیم به دندانمان! همین روهاست که یک دفعه می بینی از وسط بادمجان، شیلنگ اکسیژن می زنه بیرون!
ما که صفا کردیم!
یعنی خدا به سر شاهده ما حاضریم هر هفته به جای این هفته خوانی، دست منزل جان را بگیریم ضمن اعلام برائت از فتنه گران! برویم نماز جمعه و بنشینیم سر صبر، گل واژه های احمد جنتی را گوش بدیم اما به جایش مجلس قول مردانه بدهد که ماهی یک بار حداقل «طرح سوال از رئیس جمهور» را اجرا کند و احمدی نژاد (حفظهم الله لسانه) را برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان به مجلس دعوت کند! تا به قول خودش با نمایندگان «شوخی» بکند و «همه دور هم صفا کنیم!»
بنده خدا این علی مطهری یک سال کار و زندگی اش را ول کرده بود تا به زعم خودش احمدی نژاد را به مجلس احضار کند و به چالش بکشد اما غافل از این که نطفه این احمدی نژاد اصلا در چاله بسته شده است، در روز موعود هم به جای این که به سوالات مطهری پاسخ دهد تیکه هایی به این بزرگی در پاچه نمایندگان مجلس می کند و همه اش هم که محض شوخی و انگولی بوده وگرنه قصدی نداشته که!
این که با کنایه گفت برخی نمایندگانی که برای دور بعد رای نیاورده اند اگر بچه خوبی بودند و این مسخره بازی سوال از رئیس جمهور را راه نمی انداختند آن ها را استخدام دولت می کرد!
یا این که نمایندگان مجلس از جمله همین طراح سوالات (علی مطهری) با شاسی-ماسی فوق لیسانس گرفتهاند!
این که سوالات نمایندگان مثل سوال امتحانی بود و خیلی هم ساده بوده و اگر باخودش مشورت می کردند به آن ها یاد می داد که چند تا سوال سخت هم طرح کنند!
این که خیلی نامرد هستند اگر نمره اش را کمتر از 20 بدهند!
این که «من چه می دانم بودجه فرهنگی کجا خرج شده!»
یا اشاره اش به مانکن های آقا که در مواقع خاص از خانه های عفاف بیرون می کشند و پس از راهپیمایی یا انتخابات یقه شان را می گیرند!
این ها همه اش برای این بود که «الان آخر سال و شب عید است، فعلا همه بروند صفا تا بعدا ببینیم چه میشود»
جشن باستانی یا جنگ باستانی؟
کاش یک شورایی هم پیدا شده بود و یک بیانیه ای هم برای این چهارشنبه سوری کوفتی داده بود و از مردم دعوت می کرد که در خانه های خود بمانند و مسیر «آشپزخانه تا اتاق خواب» را به صورت «راه پیمایی سکوت» طی کنند چون واقعا چهارشنبه سوری امسال سرسام گرفتیم از این نارنجک و ترقه هایی که هر کدام روی فاجعه چرنوبیل را سفید کرده بودند!
آخه یک نفر نیست برود تحقیق کند ببیند کدام بی پدر مادری باعث شد تا از «شال اندازی، فالگوش ایستادن، قاشقزنی، کوزه شکستن، تهیه آجیل مشکلگشا» و این همه رسم و رسوم زیبا از این جشن ملی و شادی بخش به این انفجارها در حد چرنوبیل و هیروشیما و ناکازاکی رسیدیم؟ و هر سال این بساط زارپ و زارپ نارنجک و سیگارت پدر صاحاب ما را در می آورد و دست آخر هم این همه مصدوم و مجروح راهی بیمارستان ها می شوند!
تا سال بعد...
دست آخر این که دیگر بر همگان واضح و مبرهن است که عن قریب است سال جدید فرا برسد و نشانه اش هم همین که انگار دور موتور همه آدم ها تند شده و هر آن چه که کار عقب افتاده در این یک سال داشتند را می خواهند دو روزه انجام دهند!
از دو سه روز دیگر هم مجری های بی مزه صدا و سیما در تمامی کانال ها کت شلوار نو می پوشند و موهایشان را آب و شونه میکنند و بی خود و بیجهت از مردم ایران که البته مثل همیشه «خوب ترین و مهربان ترین و با صفا ترین مردم دنیا!» هستند تعریف می کنند و مابین آن هم خنده های اعصاب خردکن تحویل می دهند!
حضرت آقا هم که مثل هر سال بازی اسم و فامیلش را راه می اندازد و یک اسمی روی سال ۹۱ می گذارد اما چشم بسته میشود حدس زد که سال ۹۱ هر جوری که شود طبق معمول اصلا ربطی به اسمی که حضرت آقا دامت توصیفاته انتخاب کردند پیدا نمی کند!
خلاصه که عید همه تان مبارک باشه
امیدوارم سال بعد سال خوبی برای همه باشه
از تمامی شما دوستان و عزیزان که این یک سال هر هفته ما را تنها نگذاشتید و همراه ما بودید صمیمانه تشکر می کنم.
امیدوارم سال بعد سال خوبی برای همه باشه
از تمامی شما دوستان و عزیزان که این یک سال هر هفته ما را تنها نگذاشتید و همراه ما بودید صمیمانه تشکر می کنم.
آرزوی ما تحقق دعاها و آرزوهای زیبای شما در این سال جدید خواهد بود.
تا سال بعد...
تا سال بعد...
ذخایر استراتژیک نفتی امریکا و انگلیس باز میشود
سحام نیوز: در دیداری که روز چهارشنبه میان رییسجمهور ایالات متحده امریکا و نخستوزیر انگلستان روی داد دو طرف توافق کردند که ذخایر استراتژیک نفتی خود را برای مقابله با افزایش قیمت نفت روانه بازار کنند.
قیمت نفت از زمان تحریم ایران رو به افزایش نهاده بهطوری که طی دو ماه اخیر حدود ۱۶ درصد به قیمت نفت اضافه شده است.
قیمت نفت از زمان تحریم ایران رو به افزایش نهاده بهطوری که طی دو ماه اخیر حدود ۱۶ درصد به قیمت نفت اضافه شده است.
چهارکشتی مین یاب امریکایی به خلیج فارس اعزام شدند
سحام نیوز: یک مقام نظامی امریکا از برنامه این کشور برای اعزام کشتیهای ضدمین به خلیج فارس خبر داد.
به گزارش مهر به نقل از سایت امریکایی استرایپس، دریادار «جاناتان گرینرت» در سخنانی در کمیته خدمات نظامی سنای امریکا گفت: ایالات متحده بر آن است که نیروهای جنگی مینیابی خود را در خلیج فارس تقویت کند تا بتواند به تهدیدهایی که ایران در زمینه بستن تنگه هرمز میکند پاسخ دهد. این نظامی امریکایی گفت: چهار کشتی مینیاب در حال اعزام شدن به منطقه هستند تا بتوانند در کنار بالگردهای ضد مین که از هوا منطقه را پوشش میدهند فعالیت داشته باشند. دریادار جاناتان گرینرت محل استقرار واحدهای اضافه را پایگاه ناوگان پنجم امریکا در بحرین اعلام کرد.
به گزارش مهر به نقل از سایت امریکایی استرایپس، دریادار «جاناتان گرینرت» در سخنانی در کمیته خدمات نظامی سنای امریکا گفت: ایالات متحده بر آن است که نیروهای جنگی مینیابی خود را در خلیج فارس تقویت کند تا بتواند به تهدیدهایی که ایران در زمینه بستن تنگه هرمز میکند پاسخ دهد. این نظامی امریکایی گفت: چهار کشتی مینیاب در حال اعزام شدن به منطقه هستند تا بتوانند در کنار بالگردهای ضد مین که از هوا منطقه را پوشش میدهند فعالیت داشته باشند. دریادار جاناتان گرینرت محل استقرار واحدهای اضافه را پایگاه ناوگان پنجم امریکا در بحرین اعلام کرد.
یارانه نقدی خانوار افزایش نمییابد
سحام نیوز: فتحیپور از جزییات تصویب سه سناریو برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها در نشست دیروز کمیسیون اقتصادی با ارقام ۶۳، ۷۳ و ۸۳ هزار میلیارد تومان خبر داد و گفت: براساس هر سه سناریو یارانه نقدی خانوار از ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان افزایش پیدا نخواهد کرد.
به گزارش فارس، ارسلان فتحیپور افزود: این پیشنهادات در قالب سه سناریوی ۶۳ هزار میلیارد تومان، ۷۳ هزار میلیارد تومان و ۸۳ هزار میلیارد تومان است. رییس کمیسیون اقتصادی با بیان اینکه میزان یارانه نقدی پرداختی به خانوار در همه سناریوها ۴۰ هزار میلیارد تومان است، گفت: در سناریوی ۶۳ هزار میلیارد تومان برای سهم تولید ۱۵ هزار میلیارد تومان، برای بیمه بیکاری پنج هزار میلیارد تومان و سه هزار میلیارد تومان برای مسکن و بیمه و همچنین بیماریهای صعبالعلاج اختصاص مییابد. فتحیپور ادامه داد: در سناریوی ۷۳ هزار میلیارد تومان علاوه بر ۴۰ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی ۱۰ هزار میلیارد تومان برای بیمه بیکاری، ۲۰ هزار میلیارد تومان برای تولید و سه هزار میلیارد تومان برای مسکن بیمه و بیماریهای صعبالعلاج اختصاص مییابد. وی با اشاره به سناریوی ۸۳ هزار میلیارد تومانی بیان کرد: در این سناریو ۴۰ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی، ۱۵ هزار میلیارد تومان بیمه بیکاری، ۲۵ هزار میلیارد تومان برای تولید و سه هزار میلیارد تومان برای بیمه، مسکن و بیماریهای صعبالعلاج اختصاص خواهد یافت و این مصوبه دیروز در قالب بند الحاقی بودجه ۹۱ به کمیسیون تلفیق پیشنهاد شد.
به گزارش فارس، ارسلان فتحیپور افزود: این پیشنهادات در قالب سه سناریوی ۶۳ هزار میلیارد تومان، ۷۳ هزار میلیارد تومان و ۸۳ هزار میلیارد تومان است. رییس کمیسیون اقتصادی با بیان اینکه میزان یارانه نقدی پرداختی به خانوار در همه سناریوها ۴۰ هزار میلیارد تومان است، گفت: در سناریوی ۶۳ هزار میلیارد تومان برای سهم تولید ۱۵ هزار میلیارد تومان، برای بیمه بیکاری پنج هزار میلیارد تومان و سه هزار میلیارد تومان برای مسکن و بیمه و همچنین بیماریهای صعبالعلاج اختصاص مییابد. فتحیپور ادامه داد: در سناریوی ۷۳ هزار میلیارد تومان علاوه بر ۴۰ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی ۱۰ هزار میلیارد تومان برای بیمه بیکاری، ۲۰ هزار میلیارد تومان برای تولید و سه هزار میلیارد تومان برای مسکن بیمه و بیماریهای صعبالعلاج اختصاص مییابد. وی با اشاره به سناریوی ۸۳ هزار میلیارد تومانی بیان کرد: در این سناریو ۴۰ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی، ۱۵ هزار میلیارد تومان بیمه بیکاری، ۲۵ هزار میلیارد تومان برای تولید و سه هزار میلیارد تومان برای بیمه، مسکن و بیماریهای صعبالعلاج اختصاص خواهد یافت و این مصوبه دیروز در قالب بند الحاقی بودجه ۹۱ به کمیسیون تلفیق پیشنهاد شد.
لاریجانی: ما مذاکره با آمریکا را ترجیح میدهیم
سحام نیوز: لاریجانی، در مورد شرایط کنونی برای مذاکره با غرب گفت: «من یکی از رکگوترین اشخاص هستم. ما مذاکره با آمریکا را ترجیح میدهیم. باید نشست و مذاکره و گفتوگو کرد.»
دبیر ستاد حقوقبشر قوهقضاییه، در مورد اینکه آیا دستیابی به انرژی هستهای ارزش تحمل فشارها و تحریمها را دارد، گفت: « بله. این ما را غنی کرده است. ما شهروندان شماره یک جهانیم. ما هم میخواهیم از حقوقی که آمریکا لذت میبرد، لذت ببریم و به ما نگوید که شما در رتبه پایینتر هستید. خب اگر آمریکا حق دارد، ما هم داریم تا اورانیوم را غنیسازی کنیم و حق داریم خود را قدرتمند کنیم. این کار را میکنیم و میتوانیم.»
محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوقبشر قوهقضاییه، در مصاحبه با کریستین امانپور، خبرنگار شبکه سیانان، پیرامون سایت پارچین گفت: «ابتدا باید بگویم مدارک پارچین به سازمان بینالمللی انرژی اتمی داده شده و ایران درخواست ناظران را رد نکرده است. ایران تنها خواسته است که بداند بازرسان چه نوع آزمایشی میخواهند در آنجا انجام دهند. ما همچنان آماده همکاری هستیم.»
به گزارش جام، لاریجانی در پاسخ به سوال امانپور مبنی بر اینکه «آیا در پارچین فعالیت هستهای میشود؟» گفت: «نه به هیچوجه. من فکر میکنم سرویس امنیتی آمریکا و غرب میدانند که ما به دنبال سلاح هستهای نیستیم. این قسمتی از بازی علیه ماست. ما طبق برنامهها عمل کردیم و آنها میتوانند در محدوده قانون از ما سوال کنند و ما هم جواب میدهیم.»
دبیر ستاد حقوقبشر قوهقضاییه، در مورد سخنان اخیر رهبری در مورد برنامه هستهای گفت: «ایران در برنامههای خود بسیار جدی است. ایران به دنبال برنامه سلاح هستهای نیست چراکه برای ما ارزشی ندارد بهخصوص که ما امنیت را داریم. پاکستان برای امنیت خود به دنبال سلاح هستهای رفته است ولی ما امنیت خودمان را برقرار کردهایم و قوی هستیم.»
دبیر ستاد حقوقبشر قوهقضاییه، در مورد اینکه آیا دستیابی به انرژی هستهای ارزش تحمل فشارها و تحریمها را دارد، گفت: « بله. این ما را غنی کرده است. ما شهروندان شماره یک جهانیم. ما هم میخواهیم از حقوقی که آمریکا لذت میبرد، لذت ببریم و به ما نگوید که شما در رتبه پایینتر هستید. خب اگر آمریکا حق دارد، ما هم داریم تا اورانیوم را غنیسازی کنیم و حق داریم خود را قدرتمند کنیم. این کار را میکنیم و میتوانیم.»
محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوقبشر قوهقضاییه، در مصاحبه با کریستین امانپور، خبرنگار شبکه سیانان، پیرامون سایت پارچین گفت: «ابتدا باید بگویم مدارک پارچین به سازمان بینالمللی انرژی اتمی داده شده و ایران درخواست ناظران را رد نکرده است. ایران تنها خواسته است که بداند بازرسان چه نوع آزمایشی میخواهند در آنجا انجام دهند. ما همچنان آماده همکاری هستیم.»
به گزارش جام، لاریجانی در پاسخ به سوال امانپور مبنی بر اینکه «آیا در پارچین فعالیت هستهای میشود؟» گفت: «نه به هیچوجه. من فکر میکنم سرویس امنیتی آمریکا و غرب میدانند که ما به دنبال سلاح هستهای نیستیم. این قسمتی از بازی علیه ماست. ما طبق برنامهها عمل کردیم و آنها میتوانند در محدوده قانون از ما سوال کنند و ما هم جواب میدهیم.»
دبیر ستاد حقوقبشر قوهقضاییه، در مورد سخنان اخیر رهبری در مورد برنامه هستهای گفت: «ایران در برنامههای خود بسیار جدی است. ایران به دنبال برنامه سلاح هستهای نیست چراکه برای ما ارزشی ندارد بهخصوص که ما امنیت را داریم. پاکستان برای امنیت خود به دنبال سلاح هستهای رفته است ولی ما امنیت خودمان را برقرار کردهایم و قوی هستیم.»
علی شکوری راد: نبود قانون، مانع برقراری رابطه نیروی سیاسی با جامعه است
شکوریراد میگوید: «حزب در جامعه دو کارکرد عمده دارد، یکی در جایگاه خرد جمعی است که در تصمیمسازی و تصمیمگیری کمک میکند که البته این مساله برای جوامع مدرن بسیار بیشتر حایز اهمیت است و دیگری نقش نظارتی احزاب است.»شکوری راد در رابطه با چگونگی حفظ رابطه نخبگان با بدنه معتقد است: در جوامع مدرن نمیتوان بدون سازمانیابی، کار مفید و موثر انجام داد لازمه انجام کار مفید و موثر ایجاد تشکل و سازمانیابی است. باید به نکتهای توجه کرد. نیاز نیست این تشکلها لزوما سیاسی باشند. تشکلهای غیرسیاسی نیز موجبات این سازمانیابی را فراهم میآورد از جمله انجیاوها که در جوامع مدرن میتوان آن را پایهای از تشکیلات این جوامع دانست. (انجیاوها تشکلهایی همانند احزاب هستند و بر سر مقوله سیاست از هم متمایز میشوند. حزب تشکل سیاسی است و انجیاو بر خلاف آن تشکل غیرسیاسی محسوب میشود که از آن در ایران، به عنوان سازمانهای مردم نهاد یاد میشود.) بر این اساس اگر فعالیت بدون سازمانیابی در جامعهای صورت پذیرد، این عمل به پختگی لازم نرسیده و به نحو مطلوب هم انجام نمیگیرد.
او که با شرق مصاحبه می کرد، می افزاید: از جمله مسایلی که در سفرهای استانی به آن توجه میشود، این است که هر بار چندین گونی نامه از سوی مردم به دست مسوول قوهمجریه میرسد. اگر واقعا به وجود این نامهها دقت شود، به طور معمول کسانی به نامهنگاری دست میزنند که حوائجشان از سوی دولت در این مدت برطرف نشده است و حالا مجبورند نامه بنویسند به قصد شکایت یا درخواست برای حل مشکلاتشان، اگر این افراد در مجرای طبیعی و روند معمول ادارات خواستهشان مورد توجه قرارگرفته و مشکلشان حل میشد این نامهنگاریها صورت نمیگیرد. پس به این مساله توجه داشته باشید هرچه حجم این نامهها بیشتر شود به مفهوم کارآمدی رو به رشد نیست. به طور معمول رییسجمهور وقت و امکان بررسی تکتک نامهها را ندارد در نتیجه آن را به زیردستان خود میسپارد. این چه کاری است که یک دولت سیستمی طرح ریزی کند و سپس با این عمل خود همان سیستم را دور بزند؟
شکوری راد در مورد فعالیت جبهه مشارکت گفت: تشکل ما به شکل جبهه تشکیل شد و هیچ گاه به کمال تشکیلاتی نرسید چراکه ما در جامعه فعلی هیچ تشکلی نداریم که واقعا حزب باشد از آن جهت که عضویابی کند، عضوگیری انجام دهد، سازماندهی کند، آموزش دهد، برنامه داشته باشد و براساس آن مطالبه کند و پیش رود و افرادی را برای پستهای حکومتی معرفی کند. در آن مقطع تلاش شد این عمل صورت پذیرد و به میزانی هم توانست بخشهایی از این وظایف را به انجام رساند اما بخشهایی نیز مغفول ماند یا فرصت انجام آن به دست نیامد. اینکه گفته میشود توسط دولت ایجاد شد نیز یک مغلطه است چه اینکه در سالهای ۸۴ تا ۸۸ که دولت اصلاحات حضور نداشت، کار حزبی قویتری هم توسط این تشکل انجام شد. البته درست است که پس از پیروزی آقای خاتمی در انتخابات توسط اطرافیان او تاسیس شد اما خود آقای خاتمی در تشکیلات آن هیچ سمتی نداشت و مستقل از دولت تلاش شد که یک تشکل حزبی را تاسیس کند اما چنانچه از اسم آن قابل استنباط است از همان تاسیس نشانگر آن بود که همچنان دیدگاه حزبی بر آن مجموعه حاکم نیست. اگر قرار بر حزب باشد، حزب به مفهوم یک تشکل کاملا منسجم است که در همه محورها یا اغلب آن این انسجام به چشم میخورد اما این انسجام بر جبهه اطلاق نمیشود بلکه جبهه تنها حول یک محور انسجام دارد و از جوانب دیگر و حول موضوعات دیگر اختلاف در آن وجود دارد. البته برخی احزاب و تشکلهای اصلاحطلب در نهایت به این انسجام رسیدند چنانچه میبینید با وجود محدودیتها، میتوانند به کار خود ادامه دهند البته این تشکل هرگز نتوانست سازوکار عضویابی و آموزش اعضای حزب را توسعه دهد و بتواند آن را به عمل رساند اما از لحاظ شعبه و تشکیلات استانی و شهرستانی توانست تا حدی پیش رود و رابطه با مردم را تداوم دهد. این همان موضوع مورد اشاره شماست. پس حزب تا حدودی در متن جامعه حاضر شد و به فعالیت پرداخت.
وی معتقد است: دولت آقای خاتمی دولت حزبی نبود و پس از تاسیس حزبی که برخی آن را دولت ساخته میدانستند، اکثریت اعضای دولت، عضو آن نبودند و هیچ رابطه ارگانیکی میان دولت و این تشکل وجود نداشت. اما میتوانم این ادعا را داشته باشم که ما بیشترین نقش را در مجلس ششم داشتیم. توانستیم با تشکیل فراکسیون، از همان ابتدا برنامهای برای مجلس ارایه کنیم و در پایان کار این مجلس نیز در جایگاه پاسخگویی قرار گرفت و گزارش کار خود را در اختیار مردم گذاشت و در آن بیان کرد که چه میزان از آن برنامه ابتدایی را توانسته در این مدت به انجام رساند. به نظر من کمال کار حزبی را در این مدت تنها در این فراکسیون در دوره ششم مجلس شورای اسلامی میتوانیم مشاهده کنیم. این فراکسیون هم رابطه خود با حزبش را حفظ کرده بود و هم با مردم ارتباط لازم را برقرار کرد.
این عضو جبهه مشارکت در خصوص افت فعالیتهای حزبی می گوید: مشکل همان است که در ابتدای بحث بیان کردم. آنچه وجود دارد، اشکال ساختاری در قانون و عدم تعیین نقش احزاب است. گاهی میان سیاست کلان کشور با آنچه این افراد و احزاب به دنبال آن هستند، تعارض حاصل شده و این اختلاف موجب میشود نهادهای ذیربط در راستای عمل به این سیاستها، به محدود کردن احزاب بپردازند. در این میان اگر تشکلها بخواهند در متن جامعه و به دور از ساختار قدرت فعالیت کنند، با مانع روبهرو میشوند. بالاخره قدرت حزب یکی در انتخابات نمود مییابد و دیگری در سازماندهی و سازمانیابی. فواصل موجود میان انتخابات، تجمعات و حضورهای مردمی، پایگاه اجتماعی این احزاب را متجلی میکند. تقریبا میتوان اذعان داشت که تاکنون هیچ حزب مستقلی در کشور، امکان نشان دادن این حمایت را نداشته است.
شکوری در مورد عدم پذیرش فعالیت حزبی می گوید: این مساله از یک سو مربوط به وجود نهادهای مدنی غیرحزبی که در جامعه ما قدرتمند هستند، مانند روحانیت است و از سوی دیگر وجود نهادهای نیمه عمومی که غیرسیاسی هستند و نباید به سیاست ورود کنند اما این کارکرد را انجام میدهند که این دو به نوعی تداخل با سازمانیابی احزاب را به دنبال دارند. در این شرایط فعالیت احزاب محدود به برهههای زمانی خاصی است و تنها در برخی مراحل سیاسی مثل انتخابات این فعالیت دیده میشود. اما پس از پایان انتخابات و دستیابی افراد به کرسی نمایندگی در مجلس یا ریاستجمهوری، هیچ ساز و کاری برای فعالیت این احزاب و نقشآفرینی آنها در قوانین تعبیه نشده است.
او معتقد است: برای مثال اگر فردی که پایگاه حزبی دارد و از سوی حزب حمایت شود به مقام ریاستجمهوری نائل شود پس از قرارگرفتن در این پست در دوراهی قرار میگیرد که برای پیشبرد مسایل و فعالیتهایش با چه کسی مشورت کند با حزب خودش یا آنچه از او خواسته میشود؟ این یک اشکال ساختاری است که در قانون اساسی ما موجود است. به عبارتی با وجود پذیرش تحزب، این مساله مشخص نشده است که منظور از حزب چیست. در دیگر نقاط جهان حزب تشکیل میشود تا فعالیت انجام دهد و به قدرت برسد تا بتواند برنامههای خود را انجام دهد. اما در کشور ما به صراحت این جمله استعمال میشود که حزب نباید قدرتطلب یا به دنبال کسب قدرت باشد. پس این مساله حل نشده باقی میماند که نقش حزب در جامعه چیست و اگر قرار است، تشکیل شود وظیفه و جایگاه او چیست؟ قطعا حزب فقط یک نهاد برای امر به معروف و نهی از منکر نیست که فقط یک مجموعه نظراتی را اعلام کند بدون بیان راهکار و روش یا فعالیت مرتبط با آن.
شکوری راد در مورد جایگاه احزاب می افزاید: چنانچه گفتم ساختار موجود در قانون ما چیزی است که موجب محدودیت فعالیت احزاب شده است. حتی در زمان انتخابات هم ما قانونی در رابطه با میزان مشارکت آنان نداریم. بنابراین آنچه در آستانه انتخابات ما به عنوان حزب با آن مواجهیم تنها محدود به ستادهای انتخاباتی است نه آن حزبی که قرار است به آن نامزد برنامه بدهد و پس از آن خواهان اجرای آن باشد. این مشکل ساختاری موجب شده که ما با خلأ نظارت مردمی روبهرو شویم. میدانید که یکی از وظایف احزاب اعمال نظارت بر صاحبان قدرت به نمایندگی از جانب مردم است. اگر احزاب در جامعهای نتوانند قدرت بگیرند در حقیقت بخش نظارت مردم بر عملکرد صاحبان قدرت مختل میشود که این اختلال عوارض بسیاری دارد. آنچه ما در دولتها شاهد آن هستیم از جمله بیتوجهی به قانون، تصمیمات خلقالساعه و موارد دیگر مربوط به همین مساله است، البته علاوه بر تضعیف نقش نظارتی احزاب ما با مقوله تضعیف نقش نظارتی مجلس نیز روبهرو هستیم که مجلس نیز یکی از نزدیکترین و شبیهترین نهادها به حزب است.
وی در رابطه با اینکه اکثر سیاستمدار ترجیح می دهند خود را مستقل معرفی کنند، می گوید: این جمله به نوعی مفر است؛ یعنی فردی که خود را غیرحزبی میداند و به صورت رسمی این وابستگی را انکار میکند در واقع بنابر رابطه حزب با حکومت و وظیفهاش نسبت به صاحبان قدرت، از نظارت مردم بر فعالیت خود دوری میگزیند، تحمل آن را ندارد و این نظارت را قبول نمیکند. باید توجه داشته باشید حزب دو کارکرد عمده دارد؛ یکی در جایگاه خرد جمعی است که در تصمیمسازی و تصمیمگیری کمک میکند که البته این مساله برای جوامع مدرن بسیار بیشتر حایز اهمیت است و دیگری نقش نظارتی احزاب است. پس بیان این نوع سخنان تنها نشاندهنده این است که فرد از خردجمعی موجود در احزاب محروم است و خود را فاقد این موهبت نشان میدهد و فردگرایی را بیان میکند. دیگر آنکه در تلاش است نشان دهند هیچکس نسبت به اعمال من نظارتی ندارد.
دو انفجار مهیب در دمشق در آستانه سفر هیات سازمان ملل
خبرنگار بیبیسی در دمشق میگوید که منابع خبری دولتی، دو انفجاری را که صبح روز شنبه، ۱۷ مارس (۲۷ اسفند) در دمشق رخ دادهاند، “حمله تروریستی” خواندهاند.او به نقل از ساکنان منطقهای که انفجارها در آنجا رخ داده است، میگوید که دود از محل انفجارها در حال بلند شدن است.
گفته شده است که دستکم یکی از انفجارها در مرکز شهر دمشق، در نزدیکی ساختمانی متعلق به حزب بعث سوریه رخ داده است.
هنوز کسی مسئولیت این انفجارها را به عهده نگرفته و گزارشی از تلفات احتمالی آنها منتشر نشده است.
خبرنگار بیبیسی در دمشق میگوید که این انفجارها یک روز قبل از سفر هیاتی که کوفی عنان میخواهد به سوریه بفرستد، رخ میدهد و میتواند بر روند ماموریت و مذاکرات این هیات با مقامات رسمی سوریه تاثیر بگذارد.
کوفی عنان، فرستاده مشترک ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه گفته است که هیاتی را به دمشق میفرستد تا با دولت سوریه درباره اعزام ناظران بینالمللی به این کشور مذاکره کند.
قطار زاهدان ـ تهران از ریل خارج شد
مدیرکل راه آهن جنوب شرق با تایید خبر خروج قطار زاهدان _ تهران از ریل گفت: این حادثه به علت دپو شدن شنهای روان ناشی از طوفان دقایقی پیش و در حوالی ایستگاه ‘فهرج’ رخ داد.سیدمصطفی داودی روز جمعه در گفتوگو با ایرنا افزود: قطار زاهدان _ تهران با پنج واگن و ۱۷۰ نفر مسافر که ساعت هفت صبح امروز از ایستگاه زاهدان خارج شده بود مقارن ساعت ۱۳ از ریل خارج شد اما جای هیچگونه نگرانی وجود ندارد و مشکل به زودی برطرف می شود.
وی اظهار داشت: با اعزام لوکوموتیو و تجهیزات امداد و ماموران فنی به محل حادثه تا ساعتی دیگر قطار به مسیر اصلی خود بازگشته و به سمت تهران ادامه مسیر خواهد داد.
هم اینک طوفان با سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت و گرد و خاک شدید در محور ارتباطی زاهدان – بم نیز دید افقی را به حداقل رسانده و حرکت برای رانندگان مشکل شده است.
داریوش قنبری: مجلس هشتم می تواند طرح عدم کفایت احمدی نژاد را وارد کند
داریوش قنبری، نماینده ایلام در مجلس ایران با اشاره به اینکه «برخی طرح عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور را مطرح میکنند» صراحتا اعلام کرده است: مجلس هشتم « میتواند به طرح عدم کفایت سیاسی احمدینژاد وارد و او را استیضاح کند.»
به گزارش دانشجونیوز به نقل از رسانه های دولتی، داریوش قنبری، نماینده ایلام در مجلس، گفته است که محمود احمدینژاد به دلیل نزدیک بودن پایان دوره مجلس هشتم، سئوالات نمایندگان مجلس را جدی نگرفت.
قنبری افزود که محمود احمدینژاد حتی نمایندگان را «تهدید کرد که عمر مجلس رو به پایان است و برخی از نمایندگان به زودی به همکاران در دولت تبدیل میشوند» یعنی که «روزی گذر پوست به دباغ خانه میافتد.»
محمود احمدینژاد روز چهارشنبه در مجلس ایران حاضر شد و به سئوالات نمایندگان درباره موضوعهای مختلفی چون واریز نشدن بودجه مترو تهران، ایستادن در برابر رهبر ایران و شیب تند اجرای هدفمندی یارانه ها پاسخ گفت.
آقای قنبری درباره پاسخهای محمود احمدینژاد میگوید که «آقای احمدینژاد در پاسخهایی که به سؤالات نمایندگان ملت داد سؤالات بیشتری را به وجود آورد. برای مثال گفت پولهای صندوق ذخیره ارزی تمام شده است در حالی که باید پاسخ دهد که چگونه است که صندوق ذخیره ارزی در زمان دولت آقای خاتمی با ۱۷ یا ۱۸ میلیارد تحویل ایشان شد اما دولت او با این همه درآمد بگوید صندوق ذخیره ارزی خالی است.»
مراسم سالگرد شهادت بهنود رمضانی با دخالت نیروهای امنیتی و بازداشت تعدادی لغو شد
آخرین گزارش ها از اولین مراسم سالگرد شهادت بهنود رمضانی، دانشجوی شهید، حاکی از آن است که با هجوم نیروهای امنیتی و بازداشت اعضای خانواده و دوستان نزدیک این مراسم لغو شده است.
به گزارش دانشجونیوز، درحالی که قرار بود از ساعت 14:30 روز جمعه مراسم اولین سالگرد شهادت بهنود رمضانی دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در محل دفنش در روستای قراخیل قائم شهر برگزار شود، این مراسم با دخالت نهادهای امنیتی حکومت ایران لغو شده است.
بر اساس این گزارش، اداره اطلاعات روز سه شنبه پدر بهنود رمضانی و پس از چند ساعت مادر و عمه ی این دانشجوی شهید را احضار و از آن ها می خواهد که مراسم سالگرد بهنود را لغو کنند اما زمانی که با مخالفت آن ها مواجه می شود این سه نفر را در بازداشت نگه می دارد که همچنان نیز در بازداشت به سر می برند.
همچنین گفته می شود مامورین اطلاعات برای افزایش فشارها روز پنج شنبه درب مسجد امام حسین روستای قراخیل که قرار بود محل برگزاری مراسم باشد را نیز قفل کردند.
با این وجود برخی از اعضای خانواده رمضانی و دوستان بهنود مصمم به برگزاری مراسم می شوند اما ساعتی پیش از شروع مراسم هشت اتومبیل نهادهای امنیتی که حاوی مامورین لباس شخصی بوده اند وارد روستا شده و با ایجاد جو رعب و وحشت افراد غیربومی و کسانی که از نظر آن ها مشکوک بوده اند را مورد مواخذه قرار دادند.
در حالی که دوستان و نزدیکان بهنود رمضانی بر سر مزار وی در امامزاده روستا بوده اند، 12 نفر از مامورین امنیتی با ورود به امامزاده ضمن جمع آوری تعداد زیادی از تلفنهای همراه حضار، همه ی آن ها را از امامزاده اخراج کردند. این افراد با شناخت قبلی از دوستان نزدیک بهنود حداقل سه نفر از آنها را بازداشت کردند که تاکنون اطلاعی از سرنوشت آنها حاصل نشده است.
گفتنی است بهنود رمضانی قراء دانشجوی ترم دو رشته مکانیک دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در شب چهارشنبه سوری (24 اسفند 89) توسط نیروهای بسیجی و یگان ویژه پلیس به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بلافاصله جان سپرد.
در همین راستا روز سه شنبه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل نیز به مناسبت اولین سالروز کشته شدن بهنود رمضانی بیانیه ای صادر کرده بود.
در بخشی از بیانیه دانشجویان آمده بود: «خانواده ی رمضانی انسانیت را معنی کرده و از حالا از حق قانونی خود برای اعدام متهمین گذشتند و مثل شما به قتل درمانی اعتقادی ندارند. آن ها خواهان کشف حقیقت هستند و حق دارند از قاتلین بپرسند که چرا و به چه جرمی فرزندشان را در عنفان جوانی کشتند؟ بل پایانی باشد بر این خونریزیها. بدانید که یقینا این خونهای به ناحق ریخته روزی دامان تان را خواهد گرفت.»
یک فعال دانشجوئی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل که خواست نامش فاش نشود پیشتر در مصاحبه با دانشجونیوز گفته بود: متاسفانه نکته ی تاسف برانگیز اینست که از زمان کشته شدن بهنود رمضانی مسئولین دانشگاه نوشیروانی بابل حتی یک بار هم با خانواده این دانشجو ملاقات نکرده و به آنها تسلیت نگفته اند. همچنین مسئولین این دانشگاه اجازه برگزاری هیچگونه مراسمی در این دانشگاه را نداده و تصاویر این دانشجو که توسط دانشجویان بر دیوارها نصب شده بود را کنده اند.
انتشار نام نظامی آمریکایی متهم به کشتار قندهار
جرس:
نام یک سرباز آمریکایی که به کشتار ۱۶ غیرنظامی افغان در دوشنبه گذشته متهم شده، برای نخستین بار منتشر شده است.
به گزارش بی بی سی، به گفته یک مقام نظامی آمریکایی، این فرد استوار رابرت بیلز نام دارد ولی اطلاعات بیشتری درباره او منتشر نشده است.
این نظامی آمریکایی متهم است که دوشنبه پیش پس از ترک پایگاه خود در جنوب افغانستان، ۱۶ غیرنظامی از جمله ۹ کودک را در روستایی در نزدیکی قنرهار کشته است.
به گفته وکیل آقای بیلز، او از کویت به پایگاه فورت لونفورث نیروی زمینی آمریکا در ایالت کانزاس فرستاده شده است.
رابرت بیلز که ۳۸ سال سن دارد، پیش از اعزام به افغانستان، سه بار در واحدهای آمریکایی در عراق خدمت کرده و در اثر انفجار بمب در آن کشور، دو بار زخمی شده بود.
خروج آقای بیلز از افغانستان به تنش موجود میان این کشور و آمریکا بر سر حادثه کشتار در قندهار افزوده است.
حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان روز جمعه آمریکا را به عدم همکاری با هیات افغانی برای تحقیق در این زمینه متهم کرد.
او در دیدار با خانواده های قربانیان حادثه قندهار گفت پاسخی ندارد و در جلوگیری از حوادثی که سبب مرگ غیرنظامیان شده ناتوان بوده است.
آقای کرزی در دیدار با بازماندگان قربانیان این حادثه، خود را در جلوگیری از این حادثه ناتوان خواند.
در این دیدار که شماری از خبرنگاران نیز حضور داشتند، آقای کرزی در برابر هر انتقادی که اعضای خانواده قربانیان مطرح می کردند، می گفت "جوابی ندارد و ملامت است."
یکی از بازمانده های قربانیان به آقای کرزی گفت: " امروز آمریکایی ها می آیند و در خانه من همسر من را با سیلی می زنند من پاسخ آن را می خواهم چه کسی باید به من پاسخ بدهد؟ جوابی دارید؟ آقای کرزی از خودت می خواهم جواب دهی چرا چنین می شود."
یک تن دیگر از اعضای قربانیان این حادثه که یازده نفر از اعضای خانواده اش را در آن از دست داده،گفت: " یازده عضو خانواده ام را کشتند. این کار یک فرد نیست و یک فرد چنین کاری را نمی تواند. امروز با من چنین کاری شده فردا نوبت شما است و بالاخره درحق همه چنین جنایتی خواهد شد."
حامد کرزی پس از شنیدن اظهارات بستگان قربانیان حادثه قندهار گفت: این اظهارات نشان می دهد که در این حادثه بیشتر از یک سرباز آمریکایی دست داشته است.
رئیس جمهوری افغانستان همچنین از نیروهای آمریکایی شکایت کرد که همکاری لازم برای انجام تحقیقات در مورد حادثه قندهار نکرده اند.
شیر محمد کریمی، رئیس ستاد مشترک ارتش افغانستان که رهبری هیئت تحقیق هیات افغانی در این زمینه را به عهده دارد،به خبرنگاران گفت:" هیات ما سه ساعت با آنها (آمریکایی ها) مذاکره کرد، اما آنها هیچ همکاری نکردند."
اظهارات رئیس ستاد ارتش افغانستان در حضور خبرنگاران و اعضای خانواده قربانیان، همراه با تعجب بود و بار دیگر پرسید همکاری نکردند؟ شیرمحمد کریمی در پاسخ گفت:" نه همکاری نکردند، آنها فکر می کردند و این و آن می گفتند".
رئیس جمهوری افغانستان پس از شنیدن این اظهارات بار دیگر بر انجام تحقیقات کامل در مورد حادثه قندهار تاکید کرد و گفت: " جنجال و اختلاف ما با دولت آمریکا روشن است. از نظر ما و مردم ما این عملی که انجام شد کار یک دیوانه نبوده و عمدا صورت گرفته است. افغانستان خواهان رسیدگی به این قضیه و مجازات برای عامل آن است".
حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان، در بخش دیگری از سخنانش گفت که باراک اوباما پذیرفته است که تمامی مسئولیت های امنیتی را تا پایان سال ۲۰۱۳ میلادی یعنی یک سال پیش از زمان تعیین شده آن، به نیروهای افغان بسپارند.
آقای کرزی گفت که رئیس جمهوری آمریکا در یک تماس تلفنی به او گفته است که در این مورد در کنفرانس شیکاکو که قرار است تا دو ماه دیگر برگزار شود، مذاکره خواهد کرد.
حادثه اخیر قندهار نارضایتی از حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان را که اخیرا با حادثه بی حرمتی به قرآن در پایگاه هوایی بگرام، آغاز شده بود، افزایش داد
نام یک سرباز آمریکایی که به کشتار ۱۶ غیرنظامی افغان در دوشنبه گذشته متهم شده، برای نخستین بار منتشر شده است.
به گزارش بی بی سی، به گفته یک مقام نظامی آمریکایی، این فرد استوار رابرت بیلز نام دارد ولی اطلاعات بیشتری درباره او منتشر نشده است.
این نظامی آمریکایی متهم است که دوشنبه پیش پس از ترک پایگاه خود در جنوب افغانستان، ۱۶ غیرنظامی از جمله ۹ کودک را در روستایی در نزدیکی قنرهار کشته است.
به گفته وکیل آقای بیلز، او از کویت به پایگاه فورت لونفورث نیروی زمینی آمریکا در ایالت کانزاس فرستاده شده است.
رابرت بیلز که ۳۸ سال سن دارد، پیش از اعزام به افغانستان، سه بار در واحدهای آمریکایی در عراق خدمت کرده و در اثر انفجار بمب در آن کشور، دو بار زخمی شده بود.
خروج آقای بیلز از افغانستان به تنش موجود میان این کشور و آمریکا بر سر حادثه کشتار در قندهار افزوده است.
حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان روز جمعه آمریکا را به عدم همکاری با هیات افغانی برای تحقیق در این زمینه متهم کرد.
او در دیدار با خانواده های قربانیان حادثه قندهار گفت پاسخی ندارد و در جلوگیری از حوادثی که سبب مرگ غیرنظامیان شده ناتوان بوده است.
آقای کرزی در دیدار با بازماندگان قربانیان این حادثه، خود را در جلوگیری از این حادثه ناتوان خواند.
در این دیدار که شماری از خبرنگاران نیز حضور داشتند، آقای کرزی در برابر هر انتقادی که اعضای خانواده قربانیان مطرح می کردند، می گفت "جوابی ندارد و ملامت است."
یکی از بازمانده های قربانیان به آقای کرزی گفت: " امروز آمریکایی ها می آیند و در خانه من همسر من را با سیلی می زنند من پاسخ آن را می خواهم چه کسی باید به من پاسخ بدهد؟ جوابی دارید؟ آقای کرزی از خودت می خواهم جواب دهی چرا چنین می شود."
یک تن دیگر از اعضای قربانیان این حادثه که یازده نفر از اعضای خانواده اش را در آن از دست داده،گفت: " یازده عضو خانواده ام را کشتند. این کار یک فرد نیست و یک فرد چنین کاری را نمی تواند. امروز با من چنین کاری شده فردا نوبت شما است و بالاخره درحق همه چنین جنایتی خواهد شد."
حامد کرزی پس از شنیدن اظهارات بستگان قربانیان حادثه قندهار گفت: این اظهارات نشان می دهد که در این حادثه بیشتر از یک سرباز آمریکایی دست داشته است.
رئیس جمهوری افغانستان همچنین از نیروهای آمریکایی شکایت کرد که همکاری لازم برای انجام تحقیقات در مورد حادثه قندهار نکرده اند.
شیر محمد کریمی، رئیس ستاد مشترک ارتش افغانستان که رهبری هیئت تحقیق هیات افغانی در این زمینه را به عهده دارد،به خبرنگاران گفت:" هیات ما سه ساعت با آنها (آمریکایی ها) مذاکره کرد، اما آنها هیچ همکاری نکردند."
اظهارات رئیس ستاد ارتش افغانستان در حضور خبرنگاران و اعضای خانواده قربانیان، همراه با تعجب بود و بار دیگر پرسید همکاری نکردند؟ شیرمحمد کریمی در پاسخ گفت:" نه همکاری نکردند، آنها فکر می کردند و این و آن می گفتند".
رئیس جمهوری افغانستان پس از شنیدن این اظهارات بار دیگر بر انجام تحقیقات کامل در مورد حادثه قندهار تاکید کرد و گفت: " جنجال و اختلاف ما با دولت آمریکا روشن است. از نظر ما و مردم ما این عملی که انجام شد کار یک دیوانه نبوده و عمدا صورت گرفته است. افغانستان خواهان رسیدگی به این قضیه و مجازات برای عامل آن است".
حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان، در بخش دیگری از سخنانش گفت که باراک اوباما پذیرفته است که تمامی مسئولیت های امنیتی را تا پایان سال ۲۰۱۳ میلادی یعنی یک سال پیش از زمان تعیین شده آن، به نیروهای افغان بسپارند.
آقای کرزی گفت که رئیس جمهوری آمریکا در یک تماس تلفنی به او گفته است که در این مورد در کنفرانس شیکاکو که قرار است تا دو ماه دیگر برگزار شود، مذاکره خواهد کرد.
حادثه اخیر قندهار نارضایتی از حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان را که اخیرا با حادثه بی حرمتی به قرآن در پایگاه هوایی بگرام، آغاز شده بود، افزایش داد
نامه دختر رسول بداغي به پدر دربند
جرس:
در آستانه سال جديد ، شبنم بداغي 14 ساله به پدر دربند خود نامه اي نوشته و پدرش را پرنده ي عشق خطاب كرده است:" پرنده ي من تو كه درس آزادي و رهايي دادي؛ تو كه مشتاق پروازي؛ اسارت چرا؟"
رسول بداغي، عضو كانون صنفي معلمان كه در حال حاضر در زندان رجايي شهر به سر مي برد؛ به شش سال حبس محكوم شده است .به گزارش جرس، متن این نامه بشرح زیرست:
معلم،پرنده ي عشق
معلم به معناي وفاداري است. لوح يادبودي است كه به يادگار در وجودمان سرچشمه مي گيرد. معلم پرنده عشق است. پرنده اي كه براي بقاي هم نوع خود جانش را فدا مي كند. گرچه سخت است و مي دانند با پيمودن اين راه سخت و دشوار خسته و فرسوده مي شوند.اما با تمام تلاش پرواز مي كنند تا به جوجه پرندگاني كه نمي دانند سرماي طاقت فرساي زمستان را چگونه سركرده و به كدامين دانه پناه ببرند و چگونه خود را از چنگال هاي تيز شكارچيان بي رحم پنهان مي كنند؛ مي رسانند. و بال هاي خود را مي گسترانند تا اين جوجه پرندگان بي گناه را به آغوش گرم خود پناه دهند.
آري! اين معلمان هستند كه با تمام وجود راه و روش زندگي كردن به انها مي آموزانند و با از جان گذشتگي رنگ اميد را به زندگي آنان مي بخشند. پس بياييد دست به دست هم دهيم و با اين معلمان زحمتكش هم صدا شويم تا به جهان رنگ اميد ببخشيم.
اما آيا مي توان اين معلمان از خودگذشته را فراموش كرد؟ آيا مي توان اين معلماني را كه با رفتن به جايي نامعلوم ،سرنوشت خود را به دست باد مي سپارند؛ زنداني كرده و به كام نااميدي برد؟ پس آشيانه خالي از عشق را چگونه بايد سر كرد؟ و وجود آنها را را چگونه مي توان از ياد برد؟
پرنده ي من تو كه درس آزادي و رهايي دادي؛ تو كه مشتاق پروازي؛ اسارت چرا؟"
جرس:
پس از حدود 10 هفته حبس، سرانجام خانوادههای دکتر سعید مدنی و احسان هوشمند موفق به ملاقات با آنان شدند.
به گزارش جرس، این دو فعال ملی-مذهبی و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی که از شنبه 17 دیماه در بازداشت بسر میبرند، به شکل کابینی با خانواده های خود ملاقات کرده اند.
مطابق این خبر، هرچند این دو فعال سیاسی حامی جنبش سبز، آشکارا لاغرتر از قبل شده بودند و وضع جسمی آنان، تفاوت محسوسی با قبل از بازداشت داشته اما هر دو از وضع روحی خوبی برخوردار بوده اند.
دکتر سعید مدنی گفته که در حال حاضر دیگر در سلول انفرادی نیست. احسان هوشمند هم چنین وضعی دارد.
دکتر مدنی، محقق ارشد علوم اجتماعی در حوزه ی فقر، اعتیاد و آسیب های اجتماعی، و سردبیر فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی و نیز عضو شورای سردبیری نشریه توقیف شده ایران فردا به مدیرمسئولی زنده یاد مهندس سحابی است.
احسان هوشمند نیز از جمله محققان جامعه شناسی اقوام و نویسنده ی مقالات متعدد در حوزه هویت های فرهنگی و مسائل اجتماعی کردهای ایران در نشریات گوناگون ازجمله چشم انداز ایران و گفتگو است.
این دو فعال ملی مذهبی از 70 روز پیش به شکل غیرقانونی بازداشت شده و تا پیش از این، امکان دیدار با خانواده های خود را نیافته بودند.
پس از حدود 10 هفته حبس، سرانجام خانوادههای دکتر سعید مدنی و احسان هوشمند موفق به ملاقات با آنان شدند.
به گزارش جرس، این دو فعال ملی-مذهبی و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی که از شنبه 17 دیماه در بازداشت بسر میبرند، به شکل کابینی با خانواده های خود ملاقات کرده اند.
مطابق این خبر، هرچند این دو فعال سیاسی حامی جنبش سبز، آشکارا لاغرتر از قبل شده بودند و وضع جسمی آنان، تفاوت محسوسی با قبل از بازداشت داشته اما هر دو از وضع روحی خوبی برخوردار بوده اند.
دکتر سعید مدنی گفته که در حال حاضر دیگر در سلول انفرادی نیست. احسان هوشمند هم چنین وضعی دارد.
دکتر مدنی، محقق ارشد علوم اجتماعی در حوزه ی فقر، اعتیاد و آسیب های اجتماعی، و سردبیر فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی و نیز عضو شورای سردبیری نشریه توقیف شده ایران فردا به مدیرمسئولی زنده یاد مهندس سحابی است.
احسان هوشمند نیز از جمله محققان جامعه شناسی اقوام و نویسنده ی مقالات متعدد در حوزه هویت های فرهنگی و مسائل اجتماعی کردهای ایران در نشریات گوناگون ازجمله چشم انداز ایران و گفتگو است.
این دو فعال ملی مذهبی از 70 روز پیش به شکل غیرقانونی بازداشت شده و تا پیش از این، امکان دیدار با خانواده های خود را نیافته بودند.
جـــرس:
به گزارش منابع خبری، روز شنبه ۲۷ اسفند ماه، سومین جلسه از محاکمه ۳۲ متهم پرونده فساد مالی در دادگاه انقلاب تهران برگزار میشود.
به گزارش فارس، قرار است بار دیگر ۳۲ متهم پرونده صبح شنبه در دادگاه انقلاب حضور یابند تا بخشی دیگری از این پرونده بیش از ۱۲ هزار صفحهای بررسی شود.
اولین جلسه از محاکمه متهمان پرونده فساد مالی اخیر در ابتدای اسفندماه امسال و با حضور ۳۲ متهم این پرونده در دادگاه انقلاب برگزار شد. این جلسه که به ریاست قاضی ناصر سراج در محل دادگاه انقلاب برگزار گردید، تنها توانست که بخشی از کیفرخواست متهم ردیف اول را بشنود و در نهایت متهم ردیف اول این پرونده بخشی از دفاعیات خود را مطرح کرد.
بر اساس گزارش ها، اولین جلسه رسیدگی به این پرونده سرانجام در ساعت ۱۲:۱۵ دقیقه همان روز به پایان رسید و دومین جلسه در تاریخ ۲۱ اسفندماه در همان محل برگزار شد.
در این جلسه که نسبت به جلسه گذشته با تفاوتهایی روبهرو بود قرار بود تا چند مطلع در جایگاه متهمین قرار بگیرند و درباره یکی از اظهارنظرهای متهم ردیف اول پرونده مواردی را اعلام کنند.
در دومین جلسه دادگاه پس از شنیده شدن اظهارات مطلعین متهم ردیف اول پرونده در جایگاه قرار گرفت و عنوان کرد که وکیل وی از ادامه وکالتش انصراف داده و به همین دلیل نمیتواند از خودش دفاع کند.
پس از مطرح شدن این موضوع قاضی دادگاه براساس حق قانونی وی او را از دفاعیاتش معاف کرد و به این ترتیب بخشی از کیفرخواست ردیف دوم پرونده خوانده شد.
پس از قرائت کیفرخواست س- ک در جایگاه قرار گرفت و به دفاع از خودش پرداخت و بخشی از اتهامات را پذیرفت هرچند به دلیل مصادف شدن با وقت اذان ظهر ختم جلسه رسیدگی به اتهامات وی اعلام و قرار شد تا در جلسه بعد وکیل متهم از موکلش دفاع کند.
نهایتا با شور و مشورت قاضی و وکلا مقرر شد تا در روز ۲۷ اسفندماه و در آخرین شنیه سال ۹۰ سومین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شود.