۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه

مهمترین خبرهای روز یکشنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

بهرام رحمانی

bahram.rehmani@gmail.com
اول نوامبر سال 2005 میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد با انتشار قطعنامه ای، روز 27 ژانویه هر سال را به عنوان روز یادبود هولوکاست، نام گذاری کرده است.
آن طور که در این قطعنامه آمده هدف آن تشویق برنامه های آموزشی تاریخ هولوکاست با هدف جلوگیری از بروز دوباره آن است.
در تاریخ 27 ژانویه سال 1945، بزرگ ترین اردوگاه مرگ آلمان نازی در شهر آوشویتس لهستان، توسط نیروهای شوروی آزاد شد.
در جریان جنگ جهانی دوم، حدود 6 میلیون یهودی، توسط حکومت آلمان نازی به قتل رسیدند. نام این جنایت بزرگ هولوکاست است. در طول این جنگ، سرمایه داری آلمان تحت رهبری هیتلر و حزب ناسیونال فاشیست او، 6 میلیون یهودی و 5 میلیون تن از کمونیست ها و فعالین جنبش کارگری، کولی ها، هم جنس گراها، معلولین و دیگر مردمان آلمان و هم چنین کشورهای تحت اشغال آلمان را در کوره های آدم سوزی سوزاند.
این فاجعه عطیم انسانی و وقایع مربوط به هولوکاست، نه تنها امر مردم آلمان، بلکه امر مردمان مختلف جهان در سطح بین المللی نیز هست.
وقتی که نازی ها از طریق انتخابات سال 1933 در آلمان به قدرت رسیدند، نفرت آنان از یهودیان پیشاپیش معلوم بود. زیرا آن ها مرتب یهودی ها را مورد آزار و اذیت قرار می دادند و مراکز کسب و کار و مغازه های آن ها را نیز ویران می کردند. بر اساس آمارهای رسمی در آن زمان، آلمان قریب به یک میلیون یهودی داشت که کم تر از یک درصد جمعیت آلمان را تشکیل می داد. موج مهاجرت یهودیان از آلمان شروع شد. نازی ها، کار خود را با سرکوب آزادی خواهان، برابری طلبان و کمونیست ها آغاز کردند. از این رو، بسیاری از افراد موج اول که به سرعت از آلمان خارج می شدند، یهودیانی بودند که گرایشات سیاسی و اجتماعی چپ و کمونیست داشتند. پس از این، نازی ها مخفیانه شروع به کشتن انسان های معلول و به لحاظ ذهنی «عقب افتاده» کردند. زیرا این ها را به «نژاد برتر؟» لطمه می زدند. هم چنین هم جنس گرایان را نیز کشتار کردند.
تعرض به یهودی ها به خیابان ها کشیده شد. هدف آفریدن فضای رعب و وحشت و ترور و فراری دادن یهودی ها از آلمان بود. در سال 1936، قوانین نورنبرگ وضع شد که یهودیان از حقوق شهروندی و مدنی شان محروم و ازدواج میان یهودیان و غیریهودیان غیرقانونی اعلام شد.
وحشی گری نازیست ها در سال 1938، یعنی در شب کریستال ناخت (شب شیشه های شکسته)، به اوج خود رسید. نازی ها، به طور سازمان دهی شده در دسته جات مختلف به محلات و خانه ها و مغازه های یهودیان حمله می کردند. بعد از کریستال ناخت و اشغال اطریش توسط آلمان که در همان سال رخ داد، موج دوم مهاجرت یهودیان از آلمان شروع شد.
جنگ هیتلر، به سرعت بخشی هایی از اروپا مرکزی و شرقی را به کام جنگ و کشتار و خشونت خود کشید. در سال 1938،به ویژه با حضور روسای جمهور شوروی و آمریکا، کنفرانسی از 32 کشور در فرانسه تشکیل شد که به کنفرانس «اویان» معروف است. این کنفرانس قرار بود در مورد پناهندگان یهودی تصمیم گیری کند. در این کنفرانس، آمریکا و بریتانیا، از کشورهای دیگر خواستند که یهودیان را بپذیرند. اما بسیاری از دولت ها، به عنوان نومنه فرانسه این مساله را نپذیرفتند و یا مانند دولت آمریکا، بعدا زیر تعهدات خود زدند.
در سال 1941 آلمان رسما مهاجرت یهودیان را ممنوع کرد. در این تاریخ، بیش از 80 درصد یهودیان آلمان را ترک کرده بودند. اما عمده تمرکز یهودیان در لهستان بود که با تجاوز آلمان به لهستان به اسارت نیروهای آلمانی در آمدندد. با پیشروی ارتش آلمان نازی در اروپای شرقی و ورودش به سرزمین های اتحاد جماهیر شوروی، میلیون ها یهودی در مناطق بلاروس و اوکرائین و کشورهای اروپای شرقی، توسط آلمانی قتل عام شدند.
در سال 1942 آلمانی ها، کنفرانسی در در نقطه ای به نام وانسی در حومه برلین، تشکیل دادند و «راه حل نهایی» را تصویب کردند. «راه حل نهایی» این بود که همه یهودیان را به اردوگاه هایی در شرق بفرستند. هم چنین قرار بر این شد که آن هایی را که قدرت و توانایی جسمی کافی برای کار ندارند به قتل برسانند و بقیه را زیر فشار کار و گرسنگی بکشند. هم چنین هر کس که به این طریق نمرد، به قتل برسانند.
سرانجام «شورای جهانی یهود» که در ژنو مستقر بود، تلگرامی به وزارت خارجه آمریکا فرستاد و آن را از موضوع با خبر کرد. اما دولت آمریکا، به این گزارش اهمیتی نداد. حتا واتیکان نیز حاضر نشد اطلاعیه ای علیه کشتار یهودیان صادر کند.
در اردوگاه اسرای ورشو، یک سازمان رزمنده یهود که تحت رهبری گرایشات چپ تشکیل شده بود و دیگر نیروهای مقاومت آزادی خواه و ضدجنگ و خشونت، توانستند افرادی را از درون فاضلاب ها به آن سوی دیوارهای اردوگاه بفرستند تا قطارهای حامل هزاران تن از خانواده های یهودیان را دنبال کرده و مقصد نامعلوم قطارها را روشن کنند. آن ها با تلاش های سخت و زیاد، مقصد نامعلوم را کشف کردند که همان «آشویتس» بود. جایی که بر اساس آمارهای رسمی، بیش از یک میلیون یهودی، 75 هزار لهستانی غیریهودی، 18 هزار رومان (کولی ها) و 15 هزار زندانی جنگی شوروی، از طریق گازهای سمی به قتل رسیدند و اجسادشان را نیز در کوره ها سوزاندند.
در اکتبر 1944، زندانیان آشویتس دست به شورش زدند. صدها تن از زندانیان با چوب و سنگ و تبر به طرف نگهبانان حمله کردند. با استفاده از مواد منفجره ای که قاچاقی فراهم کرده بودند یک مخزن گاز را منفجر کردند و یک کوره آدم سوزی را آتش زدند.
اما اردوگاه آشویتس، بدون هیچ گونه دخالت بیرونی تا 27 ژانویه 1945 به کار ادامه داد تا این که ارتش اتحاد جماهیر شوروی، به دروازه های آن رسید. آن ها، تنها 7000 یهودی را زنده یافتند که دیگر قدرت راه رفتن نداشتند. نازی های هنگام فرار به طرف غرب، 58 هزار تن دیگر را با خود برده بودند تا آخرین لحظات حکومت شان یهودی کشی کنند.
اما پس از پایان جنگ، تعداد کمی از رهبران نازی به محاکمه کشیده شدند. علت عمده اش این بود که برخی از دولت های وقت، به ویژه آمریکا، نه تنها مخالف دستگیری و محاکمه آنان بودند، بلکه بسیاری از رهبران نازی را به عنوان متحدین خود، علیه رقبایشان به ویژه شوروی، استخدام کردند.
دولت های متفقین، سه میلیون آلمانی را به عنوان کسانی که در دوره جنگ مرتکب جنایت شده بودند شناسائی کرده بودند. در حالی که یک میلیون نفر محاکمه شدند و از میان آن ها، 11 تن به مرگ محکوم شدند. چند تن دیگر حبس های کوتاه مدت گرفتند. اکثرشان به پرداخت جریمه محکوم شدند و یا از رسیدن به مقامات دولتی منع شدند. در سال 1951، تقریبا همه شان عفو شدند.
فرمانده ارتش آلمان در آشویتس، به دار آویخته شد. اما از 10 هزار کارد زبده «اس. اس.» که مسئول اجرای کشتار آشویتس بودند، تنها 750 محکوم به تنبیه های جزئی شدند.

در حالی که هر ساله به مناسب روز یادبود هولوکاست، مراسم های مختلفی در بسیاری از کشورهای جهان در محکومیت این جنایات هولناک نازی ها برگزار می شود، اما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، هولوکاست انکار می شود.
محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری حکومت اسلامی ایران، نوشته بود: «گفتگو از جنایات هیتلری و ادعای هولوکاست، توطئه متفقین برای ضعیف نگاه داشتن آلمان بوده و اصولا هیچ فرزندی نباید جنایات پدر خود را بپذیرد و مسئولیت آن را به عهده بگیرد.»
در حقیقت حکومت اسلامی ایران، با انکار هولوکاست می کوشد از یک سو باندهای نژادپرست و گروه های مذهبی تروریستی اسلامی را به سوی خود بکشاند؛ از حمایت نئونازی ها در راه رسیدن به اهداف خویش برخوردار گردد و از سوی دیگر، به نسل کشی های خود به شیوه هیتلری سرپوش بگذارد. راه انداختن جنگ و کشتار، اعدام های اوایل انقلاب و دهه شصت، به ویژه قتل عام چندین هزار زندانی سیاسی در فاصله بهار و تابستان 1367، تجاوز به دختران «باکره» قبل از اعدام، سرکوب سیستماتیک زنان، فرستادن کودکان به جبهه های جنگ و حتا استفاده از آن ها برای پاک کردن میدان های مین به جای مین روب ها، ترور فعالین سیاسی و نویسندگان در داخل و خارج کشور، حمله به کتاب فروشی و به آتش کشیدن آن ها، اعمال روش های وحشیانه و قرون وسطایی شکنجه، قصاص، اعدام، سنگسار و...، تنها گوشه هایی از جنایات حکومت اسلامی علیه بشریت است. از این رو، طبیعی ست که سران این حکومت، هولوکاست این جنایت هولناک تاریخی را نفی کنند. هم چنین بی جهت نیست که سال گذشته، تارنمای خبری تابناک، نوشته بود: «در نمایشگاه بین المللی کتاب در تهران، هر کتابی (به زبان خارجی) که مطالب آن تاییدکننده وقوع هولوکاست بود تحریم گردید و اجازه نمایش به آن داده نشد.»
در واقع حکومت اسلامی ایران، در تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم خود، در یهودی ستیزی از شیوه های آلمان نازی تقلید می کند و در فیلم های تبلیغاتی و برنامه های تلویزیونی یهودیان را افراد «شروری» معرفی کرده و زیر عنوان «صهیونیست» آنان را مورد حمله قرار می دهد.
حکومت اسلامی، در برپایی واحدهای سرکوبگری خود نیز، از گردان های اس اس و اس آ در آلمان نازی تقلید کرده و در موارد متعددی به کتاب سوزاندن دست زده است. حتا در سال های اخیر، وزارت ارشاد اسلامی، به یک سایت طرفدار هیتلر، مجوز فعالیت رسمی و علنی داده بود.

در واقع گرایشات فاشیستی، راسیستی، نژادپرستی، مذهبی و غیره گرایشات عقب مانده و ارتجاعی سیستم سرمایه داری جهانی هستند که هر موقع سرمایه و دولت های سرمایه داری به آن ها نیاز دارند وارد صحنه سیاسی و اجتماعی و حاکمیت می کنند تا هم گرایشات چپ و به خصوص جنبش کارگری کمونیستی را سرکوب کنند و هم روابط موجود نابرابر و بی رحمانه کار و سرمایه را در جهت منافع حاکمیت شان حفظ کنند.
مجموعه آشويتس در لهستان، ميان شهرهای كاتوويتس و كراكائو واقع شده است. اين مجموعه از نظر وسعت مكانی، بزرگ ترين مجموعه از اردوگاه های رايش آلمان بود كه ميان سال های 1940 تا 1945 قربانگاه نزديك بيش از يك ميليون نفر شد. اين مجموعه شامل سه اردوگاه بزرگ و حدود 40 اردوگاه كوچك جانبی بود. دستور ساخت اين مجموعه را هاينريش هيملر، فرمانده كل اس اس در ماه مارس 1940 صادر كرد. در 27 ژانويه 1945 اردوگاه آشويتس به دست نيروهای ارتش شوروی افتاد. صدها اسير باقی مانده آزاد شدند، اما بسياری از آن ها به دليل بيماری، سوء تغذيه و ضعف جسمانی چند روز پس از آزادی جان باختند. نيروهای ارتش شوروی، پس از آزادسازی آشويتس و زندانيانش بسياری از اسناد، از جمله 46 جلد كتابچه فهرست قربانيان را به شوروی انتقال دادند. اين كتابچه ها در سال 1992، به موزه دولتی آشويتس تحويل داده شدند. امروز در كنار يادبودهایی كه در محوطه آشويتس به طور پراكنده ديده می شود، دولت لهستان يك موزه دولتی و مكانی برای يادبود و گرامی داشت قربانيان برپا كرده است.
هر چند که در ميان اين قربانيان هولوكاست، يهوديان جايگاه ويژه ای دارند؛ اما اين ويژگی، تنها به خاطر تعداد بی شمار قربانیان يهودی نيست، بلكه به خاطر ايدئولوژی تبه کارانه و جنون آمیزی است كه در «دوران مدرن» توانست اين فاجعه بی سابقه را هدايت و عملی كند.
در سالگرد آزادسازی اردوگاه آشويتس، ضمن گرامی داشت ياد قربانيان آلمان هیتلری و همه جان باختگان راه آزادی در سراسر جهان، باید با بازماندگان هولوكاست و ديگر قربانيان حكومت نازی نیز هم دردی و همبستگی کرد. باید يادبود آشويتس را هم چنان پابرجا نگاه داشت تا نسل های آينده نیز به چگونگی سازمان دهی و اجرای این جنايات تاريخی آگاهی داشته باشند. زیرا بدترين دشمن آزادی و برابری و عدالت اجتماعی، بی تفاوتی افراد جامعه نسبت به اتفاقات تاریخی و مسایل سياسی، اجتماعی و فرهنگی است.
جمعه هفتم بهمن 1390 - بیست و هفتم ژانویه 2012




بزرگترين توليد كننده نخ آسيا در آستانه تعطيلي

ايلنا
به علت پيشي گرفتن بدهی شرکت پارسیلون خرم آباد (بزرگ‌ترین تولید کننده نخ آسیا) از سرمایه‌اش، این کارخانه در آستانه وررشكستگي و تعطیلی کامل قرار گرفته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا از خرم آباد، کارخانه پارسیلون لرستان از آنجا كه به معظلي غير قابل حل در حوزه صنعت لرستان تبديل شده از آن به عنوان زخم کهنه صنعت اين استان یاد می‌شود، به طوري كه با وجود فعالیت مجدد این كارخانه هنوز شاهد تجمع‌های کارگری پیرامون مشكلات اين واحد توليدي هستیم.
این در حالیست که برای رفع مشکلات این صنعت جلسات متعددي برگزار شده ولی همچنان این کارخانه درگیر بدهی‌های بانکی و معوقات کارگری است تا روند تولید و فعالیت آن متزلزل باشد.

* در انتظار بازنشستگي كارگران
در اين زمينه، سرپرست سازمان صنعت، معدن و تجارت استان لرستان با اشاره به وضعیت کارخانه پارسیلون خرم آباد اظهار داشت: تا کنون برای رفع مشکلات اقتصادی این کارخانه بیش از ۳۷ جلسه با حضور استاندار لرستان برگزار شده است.
حجت الله بیرانوند با بیان اینکه همچنین بیش از ۵۱ جلسه با معاونان استاندار لرستان برای رفع مشکلات اقتصادی و کارگری این کارخانه برگزار شده، عنوان کرد: در ستاد تسهیل و کمیسیون کارگری نیز این مشکلات مطرح و برخی از آن‌ها تا حدودی رفع شده است.
او با اشاره به اقدامات صورت گرفته برای رفع مشکلات کارگری کارخانه پارسیلون بیان داشت: از محل بانک صنعت و معدن اعتباری بالغ بر ۵۰۰ میلیون تومان برای پرداخت دستمزد کارگران این کارخانه پرداخت شده است.

سرپرست سازمان صنعت، معدن و تجارت استان لرستان یادآور شد: این میزان اعتبار به ۲۴۴ نفر از کارگران کارخانه پارسیلون پرداخت شده است.
بیرانوند با اشاره به اینکه با اقدامات صورت گرفته کارخانه پارسیلون خرم آباد از ماده ۱۴۱ قانون تجارت خارج شده، ادامه داد: در این راستا اقدامات لازم از سوی مسئولان استانی صورت گرفته و برای ادامه رفع مشکلات باید مدیر عامل این کارخانه اقدام کند.
وی همچنین با اشاره به پرداخت بیش از ۳۰۰ میلیون تومان برای پرداخت مطالبات کارگری از سوی بانک تجارت استان لرستان، افزود: این میزان تسهیلات نیز هفته گذشته میان کارگران کارخانه پارسیلون خرم آباد توزیع شده است.
سرپرست سازمان صنعت، معدن و تجارت استان لرستان همچنین با اشاره به بدهی بیش از حد کارخانه پارسیلون خرم آباد به تامين اجتماعي استان ادامه داد: متاسفانه این کارخانه بدهی فراوانی در زمینه بیمه بازنشستگان کارگری دارد.
بیرانوند با بیان اینکه تا پایان سال جاری تعداد ۷۶ نفر از کارگران کارخانه پارسیلون خرم آباد بازنشسته خواهند شد، گفت: تا کنون بیش از شش میلیارد تومان به کارگران بازنشسته این کارخانه پرداخت شده است.

* پيشي گرفتن بدهي از سرمايه
معاون برنامه ریزی استاندار لرستان نیز در این رابطه در گفتگو با خبرنگار ايلنا اظهار داشت: کارخانه پارسیلون خرم آباد قبلا در قالب یک کارخانه دولتی مشغول به فعالیت بوده است.
علی هادی چگنی بیان داشت: این کارخانه در گذشته به بخش خصوصی واگذار شده است.
او با تاکید بر اینکه بدهی کارخانه پارسیلون در حال حاضر بیشتر از سرمایه این کارخانه است، بیان داشت: این کارخانه مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت شده که تاکنون با اقدامات صورت گرفته از سوی مدیریت ارشد استان و سایر متولیان از این قانون خارج شده است.
معاون برنامه ریزی استاندار لرستان با بیان اینکه در حال حاضر بدهی کارخانه پارسیلون خرم آباد بیش از ۱۲۰ میلیارد تومان است، ادامه داد: این در حالیست که میزان سرمایه این کارخانه در حال حاضر ۱۰۰ میلیارد تومان است.

* نمونه شكست خصوصي سازي
این سخنان مسئولان استان در حالی مطرح می‌شود که پیش از خصوصی سازی این واحد صنعتی مشکلات یاد شده در آن به چشم نمی‌خورد تا وزیر قبلی صنایع و معادن از خصوصی سازی پارسیلون لرستان به عنوان نمونه ناموفق خصوصی سازی یاد کند.
علی اکبر محرابیان در حاشیه سفر سوم هیئت دولت به لرستان گفته بود که یکی از مشکلات لرستان وجود کارخانجات فرسوده این استان است که در دهه ۷۰ به بد‌ترین شکل ممکن خصوصی سازی شدند و در واقع با این خصوصی سازی به حال خود‌‌ رها شدند.
وزیر صنایع و معادن دولت دهم اظهار داشت: این کارخانجات فرسوده تابلوی بدی را برای استان لرستان و شهرستان خرم آباد ایجاد کرده‌اند.
وی در خصوص کارخانه پارسیلون شهرستان خرم آباد گفته بود: تاکنون تسهیلات زیادی در بحث مالیات و بیمه به این کارخانه داده شده و انتظار می‌رود با وجود این تسهیلات اقدامات مناسبی برای رفع مشکلات آن صورت گیرد ولی این امر محقق نشده است.
محرابیان با بیان این مطلب که دیگر باید از کنار نام کارخانجات فرسوده یاد شده عبور کرد، گفت: شما باید به دنبال رفع مشکلات کارخانجات دیگر باشید و در این اندیشه باشید که لرستان در بخش صنعت و معدن یک جهش خوب داشته باشد.





دلايل تعطيلي كارخانه پارسيلون

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: صنعت و معدن
مديركل دفتر صنايع نساجي و پوشاك وزارت صنعت، معدن و تجارت با اشاره به اين‌كه تعطيلي كارخانه پارسيلون مربوط به امروز و ديروز نيست، افزود: ‌اين كارخانه بيش از دو سال است كه تعطيل بوده و تاكنون نيز دولت براي ادامه حيات آن تلاش زيادي كرده است.
مهدي اسلام‌پناه در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، توضيح داد: كارخانه پارسيلون در سال 1353 در استان لرستان تاسيس شد و تا سال 1382 سهام آن در اختيار دولت بود. پس از آن سهام اين شركت به بخش خصوصي واگذار شد.
وي افزود: كارخانه پارسيلون در حوزه‌هاي توليد نساجي، ريسندگي و پليمري فعاليت مي‌كرد. اين كارخانه همچنين حدود 200 هكتار زمين داشته كه شامل خانه‌هاي سازماني و بخشهاي رفاهي هم مي‌شوند.
اسلام‌پناه با اشاره به اين‌كه پارسيلون در طول زمان نتوانست توليداتش را با نياز بازار منطبق كند، گفت: پارسيلون نخ نايلون توليد مي‌كرد كه اين محصول كم كم در بازارهاي جهاني از دور خارج مي‌شود. ضمن اين‌كه حجم توليد كارخانه پارسيلون بسيار پايين بوده به‌طوريكه در آمارهاي منتخب وزارتخانه در نظر گرفته نمي‌شود.
مديركل دفتر صنايع نساجي و پوشاك وزارت صنعت، معدن و تجارت با بيان اين‌كه پارسيلون هم‌اكنون بيش از 200 نيروي رسمي و قراردادي دارد، توضيح داد: كارخانه پارسيلون درحال حاضر بيش از 100 ميليارد تومان بدهي به سيستم بانكي، تامين اجتماعي، ‌برق منطقه‌اي، دارايي، ماليات، بازنشستگان و كارگرانش دارد و عملا حجم بدهي اين شركت بسيار بيش از دارايي‌هاي آن بوده كه طبق قانون ورشكسته محسوب مي‌شود. بدهي اين شركت تنها به سيستم بانكي به بيش از 80 ميليارد تومان مي‌رسد.
او با يادآوري اين‌كه طي سالهاي گذشته كارخانه پارسيلون به خاطر شرايطش بارها مورد حمايت دولت قرار گرفته است، عنوان كرد: بدهي اين كارخانه‌ در برهه‌اي استمهال شد. كارگروه حمايت از توليد و ستاد تسهيل و پشتيباني شهركهاي صنعتي نيز مصوباتي در جهت حمايت از اين كارخانه داشتند. در تير ماه سال جاري نيز پنج ميليارد ريال بابت حقوق كارگران از سوي وزارتخانه به اين كارخانه پرداخت شد.
اسلام‌پناه تاكيد كرد: درحال حاضر به دنبال تغيير كاربري و فروش زمينهاي مازاد پارسيلون هستيم. در اين زمينها قرار بود طرحهاي توسعه كارخانه اجرا شوند كه اين اتفاق هرگز رخ نداد.
مديركل دفتر صنايع نساجي و پوشاك وزارت صنعت، معدن و تجارت با بيان اين‌كه مديريت بخش خصوصي در كارخانه پارسيلون ضعيف بوده است، گفت: ‌ما حتي تلاش كرديم به كارخانه پارسيلون منابع ارزي اختصاص دهيم كه اين كارخانه نتوانست اين منابع را جذب كند.
وي ابراز اميدواري كرد كه در جلسات آينده كارگروه حمايت از توليد با حضور مقامات استاني موضوع كارخانه پارسيلون و مشكلات آن به‌طور جدي مورد بررسي قرار گيرد و براي آن چاره جويي شود.
اسلام‌پناه تاكيد كرد: ‌همه چيز در اختيار دولت نيست و بخش خصوصي به عنوان مالك پارسيلون بايد ارزش سهام خود را بالا برده و تلاش كند كارخانه را دوباره به شرايط عادي آن بازگردد.
به گزارش ايسنا، در سال 1386 يكي از نمايندگان خرم آباد در مجلس فاش كرده بود كه كارخانه پارسيلون در سال 1382 با صدها ميليارد تومان ارزش با نازل‌ترين قيمت به صورت وام كه هنوز هم باز پرداخت نشده به بخش خصوصي واگذار شده است.
وي اعلام كرده بود كه اين ثروت ملي با ارزش بسيار بالا به تاراج رفت و مشخص نيست براساس چه رابطه بازي‌هايي واگذار شده است.
معاون برنامه ريزي استانداري لرستان نيز شهريور ماه امسال گفت كه در خصوص کارخانه پارسيلون يک خصوصي سازي ناقصي صورت گرفته بود و به کساني که اهليت لازم را نداشتند، واگذار شده بود.






اخبار روز - گزارش دریافتی: برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر در بیانیه‌ای آزار قضایی دکتر محمد ملکی را محکوم کرد. 

برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر (FIDH) و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه (OMCT) است، نسبت به احضار محمد ملکی به زندان اوین هشدار داد. 
محمد ملکی، نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب ایران، در روز دوشنبه سوم بهمن‌ماه ۱۳۹۰ برای گذراندن حکم یک سال زندان به زندان اوین احضار شده و به وی سه روز مهلت داده شده است تا خود را معرفی کند. 
برگه احضاریه از طرف دادستان عمومی انقلاب تهران به وی ابلاغ شده است. 
به گفته برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر خطر دستگیری به شدت این استاد سابق دانشگاه و فعال قدیمی حقوق بشر در ایران را تهدید می‌کند. 
این نهاد پشتیبان مدافعان حقوق بشر ضمن محکوم ساختن آزار قضایی محمد ملکی تأکید کرده است که "این آزار و اذیت ظاهرأ به قصد تنبیه فعالیت حقوق بشری او انجام می‌شود." 

در این بیانیه از مقام‌های دولتی ایران درخواست شده است که "تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی دکتر محمد ملکی و نیز تمام مدافعان حقوق بشر و خانواده‌های‌شان را در ایران تضمین کنند

برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر همچنین نگرانی عمیق خود را از کوشش‌های ادامه‌دار برای منع فعالیت‌های مسالمت‌آمیز مدافعان حقوق بشر در ایران ابراز داشت. 
در این بیانیه از مقام‌های دولتی ایران درخواست شده است که "تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی دکتر محمد ملکی و نیز تمام مدافعان حقوق بشر و خانواده‌های‌شان را در ایران تضمین کنند." 
محمد ملکی، عضو موسس جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر که پیش از انقلاب ایران بنیاد گذاشته شد، هم اکنون ۷۸ سال دارد. 
وی پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در خردادماه ۸۸، در روز ۳۱ مرداد در منزل خود و در حالی‌ که در بستر بیماری بود بازداشت گردید. 
او بیش از شش ماه را در زندان اوین گذراند و در طول دوران زندان به‌دلیل مشکلات جسمی و حمله قلبی چندین بار در بیمارستان بستری شد و در نهایت اسفندماه سال ۸۸ از زندان آزاد گردید. 
محمد ملکی پس از آزادی از زندان، برپایه کیفرخواست صادرشده از سوی دادگاه انقلاب، به محاربه، توهین به آیت‌الله خمینی، رهبر انقلاب ایران، توهین به آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی و نیز تبلیغ علیه نظام متهم شد. 
در تاریخ پنجم مردادماه سال جاری، دادگاه آقای ملکی به‌طور غیرعلنی برگزار شد اما وی به‌دلیل غیرقانونی دانستن دادگاه و در اعتراض به غیرعلنی بودن آن، در دادگاه از خود دفاع نکرد. 
سرانجام دادگاه، او را مهرماه امسال به جرم تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد. 
محمد ملکی پیش از دستگیری سال ۸۸ از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ نیز به‌دلیل اعتراض به انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها، مدت پنج سال تحت سخت‌ترین شکنجه‌ها زندانی بود و در اسفندماه سال ۱۳۷۹ نیز به همراه جمعی از فعالان ملی - مذهبی دستگیر شد و بیش از شش ماه را در زندان انفرادی گذراند. 
وی شهریورماه امسال در نامه سرگشاده‌ای به احمد شهید، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل، شرح کوتاهی از شکنجه‌هایی که در زندان‌های ایران دیده بود را بازگو کرد. 









اخبار روز: 
خبرگزاری هرانا - جمعی از نویسندگان و شاعران، روزنامه نگاران و کنشگران سیاسی و اجتماعی ایران با انتشار بیانیه‌ای ضمن محکوم نمودن بازداشت "محمد سلیمانی‎‌نیا"، خواستار آزادی بی قید شرط و اعاده‌ی حقوق پایمال شده‌ی وی شدند. 

متن کامل این بیانیه که در اختیار گزارشگران هرانا قرار گرفته است، به شرح زیر است: 
در محکومیت فشارهای اخیر و درخواست آزادی "محمد سلیمانی‌نیا" 
نهادهای بین المللی! 
هنرمندان، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و اجتماعی و اهل قلم! 
همه کسانی که برای نقض حقوق بشر نگران هستید! 
دستگاه­ اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر موجی از دستگیری­‌ها را آغاز کرده است و علاوه بر فعالان سیاسی، اجتماعی و روزنامه نگاران، نویسندگان و هنرمندان را نیز گرفتار خود کرده است. 
"محمد سلیمانی‌نیا" مترجم کتاب پرفروش "عطر سنبل، عطر کاج" و مدیر شبکه اجتماعی متخصصان ایران (یو ۲۴) پس از چند مرحله احضار به نهاد­های امنیتی در ماه گذشته و فشارهای پیاپی از سوی آن‌ها، سرانجام روز بیستم دی­ماه سال جاری بازداشت شده و تاکنون هیچ خبری از وضعیت وی منتشر نشده است. 
سلیمانی‌نیا در سال ١٣٧۵ نخستین "آی. اس. پی" بخش خصوصی را راه‌اندازی کرد و بدین سبب تولد و ورود اینترنت خصوصی به ایران با نام او گره خورده است. او اکنون مدیر سایت شبکه‍ی اجتماعی متخصصان ایران (یو ۲۴) است که از اردی‌بهشت ۱۳۸۶ آغاز به کار کرده و نزدیک به ۶٠ هزار کاربر دارد؛ شبکه اجتماعی­ای که برای ایجاد ارتباط میان متخصصان ایرانی راه‌اندازی شده است. 
پایگاه‌های خبری برخی نهادهای مدنی و سازمان‌های نیمه دولتی از جمله "ایران تئا‌تر"، "خانه‍ی موسیقی"، "خبرنگار"، "خانه‍ی مطبوعات کرمان"، "ماهنامه‍ی نقد نو"، "بازنگار-خانه‍ی وبلاگ‌های فارسی زبان"، "وبلاگ فرهنگستان هنر" نیز در کارنامه‍ی فعالیت‌های حرفه‌ای او ثبت و به همت او بنا شده­‌اند. 
او طراح و میزبان سایت صادق هدایت و یکی از مسئولان اجرایی برگزاری جایزه‍ی ادبی صادق هدایت است و طراحی و میزبانی سایت‌های شخصی بیش از ۱۵ شاعر و نویسنده از جمله امیرحسین چهلتن، فرخنده آقایی، قاسم کشکولی، پروین سلاجقه، پویا عزیزی، مهرنوش قربانعلی و برخی امضا کنندگان این بیانیه را نیز به عهده دارد. 
امضا کنندگان این بیانیه به عنوان جمعی از اهالی ادبیات، فرهنگ و هنر، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی ایران، بازداشت­های مخفیانه و هرگونه اعمال فشار بر مردم ایران برای سرکوب مطالبات مدنی ایشان، سانسور و جلوگیری از آزادی بیان و پایمال کردن حقوق شخصی و عمومی شهروندان کشور، به ویژه اهالی فرهنگ و هنر و ادبیات را محکوم می‌کنند. 
هم‌چنین از تمامی اشخاص و نهادهایی که توان مداخله در این امر را دارند تقاضا می‌­کنند، حکومت ایران را به اجرای قوانین داخلی، تعهدات بین المللی و احترام به حقوق مدنی شهروندانش تشویق و ترغیب کرده و آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی از جمله محمد سلیمانی نیا را از مسئولان ایرانی درخواست کنند. خواهان آزادی و اعاده حقوق پایمال شده محمد سلیمانی نیا هستیم و امید داریم که این آزادی به زودی و بدون قید و شرط محقق شود. 

اسامی امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا: 
آرتمیس میلانی- مترجم 

آرش حسینی پژوه، فعال سیاسی 

آرمین نیکنام، نویسنده- مترجم 

آریا خسروی، کنشگر مدنی- فرهنگی 

آزاده دواچی، شاعر- فعال حقوق زنان 

آزاده شمس، طراح 

آناهیتا رضائی، شاعر- منتقد ادبی 

آیدا سعادت، فعال اجتماعی 

آیدا قجر، روزنامه نگار 

آینده آزاد، کنشگر حقوق بشر- حقوق زنان 

احسان مهرابی، روزنامه نگار 

احمد آهنگرانی، فعال سیاسی 

اعظم بهرامی، شاعر- نویسنده 

افروز کاظم‌زاده، شاعر- نویسنده 

افشین طاری، کنشگر اجتماعی 

الیاس قنواتی، شاعر- نمایشنامه نویس 

امید حبیبی‌نیا، روزنامه نگار 

امید شمس، شاعر- مترجم- روزنامه نگار 

امید عبداللهی، فعال مدنی 

امیر خالقی، شاعر 

امیر محسن محمدی، شاعر- نویسنده 

بابک خوشجان، شاعر 

پرتو نوری علا، شاعر- نویسنده- فعال حقوق زنان 

پرستو ارسطو، شاعر- مترجم- نقاش 

پژهان مختاری، فعال حقوق بشر 

پگاه احمدی شاعر- مترجم 

پوران رضایتی، فعال حقوق بشر 

پویا عزیزی، شاعر- منتقد- روزنامه نگار 

تارا بنیاد، روزنامه نگار 

توران ناظمی، فعال حقوق بشر 

تورج پارسی، پژوهشگر فرهنگ و ادب ایران 

حبیب موسوی بی بالانی، شاعر 

حدیث علمی، روزنامه نگار 

حسن زرهی، سردبیر مجله شهروندِ کانادا 

حسن فرهنگی، اهل قلم 

حسن نایب هاشم، مدافع حقوق بشر 

حمید جعفری، روزنامه نگار - نویسنده 

حمید زیارتی، نویسنده 

حمید مافی، روزنامه نگار 

حنیف مزروعی، روزنامه نگار 

خشایار روحانی منش، موزیسین 

راحله حسینی، کنشگر مدنی 

رضا جاویدآرا، اهل قلم 

رضا حقیقت‌نژاد، روزنامه نگار 

رضا رفیعی، روزنامه نگار 

رضا ولی‌زاده، روزنامه‌نگار- شاعر 

رضا یوسف‌زاده تهرانی، شاعر 

رضوان مقدم، پژوهشگر- فعال حقوق زنان 

روحی شفیعی، نویسنده- مترجم- مدیر ائتلاف بین المللی علیه خشونت در ایران (ایکاوی) 

روشنک آسترکی، فعال مدنی 

روناک نصیری، کنشگر مدنی 

زینب پیغمبرزاده، فعال زنان 

زینب حسن‌پور، شاعر 

سارا جولایی، نقاش- شاعر 

سارا نظری، فیلم‌نامه نویس 

سالومه رحیمی، فعال مدنی 

ساناز اقتصادی‌نیا، روزنامه نگار 

ستاره آسمانی، کنشگر مدنی 

سرکوت بهرامی، کنشگر سیاسی 

سعیده امین، روزنامه نگار 

سمیرا قرائی، روزنامه نگار 

سودابه صدیق، فعال مدنی 

سوسن محمدخانی غیاثوند، روزنامه نگار 

سوفیا صدیق‌پور، فعال حقوق بشر 

سیما مرچک، کنشگر مدنی 

سیمین روزگرد، فعال سیاسی 

شبنم آذر شاعر، روزنامه نگار 

شبنم شعبانی، روزنامه‌نگار 

شکوفه قبادی، فعال مدنی 

شکوه میرزادگی، نویسنده- ژورنالیست- کوشنده حفظ میراث فرهنگی 

شهرام رفیع‌زاده، شاعر- روزنامه نگار 

شهرزاد آل داوود، کنشگر مدنی 

شهلا بهاردوست، شاعر- فعال سیاسی و مدنی 

شهلا جاوید، آرتیست 

شهلا شفیق، نویسننده- پژوهشگر 

شیدا محمدی، شاعر- نویسنده 

شیرین دخت نورمنش، نویسنده- نقاش 

شیرین زارعی، اهل قلم 

شیوا نوجو، کنشگر صلح 

طلا فرنودی، فعال مدنی 

عارف سلیمی، روزنامه‌نگار 

عبدالکریم رستمی (میرفرد)، فعال ادبی- سیاسی 

عفت ماهباز، نویسنده 

علی رضوی، روزنامه نگار 

علی عبدی، فعال مدنی 

علیرضا بهنام، شاعر- مترجم 

فائقه اشکوری، روزنامه نگار- مترجم 

فاطمه اقتصادی‌نیا، روزنامه نگار 

فاطمه رضایی، فعال مدنی 

فاطمه کراری، فعال مدنی 

فاطمه مسجدی، فعال زنان 

فرح شیلاندری، فعال زنان- فیلمساز 

فرح طاهری، روزنامه نگار 

فرهاد سلمانیان، کنشگر مدنی 

فریبا جعفر، فعال مدنی 

فریبا داودی مهاجر، فعال زنان و مدنی 

فریبا شادکهن، شاعر 

فریبرز سروش، روزنامه نگار 

فرید انصاری، فعال اجتماعی و فرهنگی 

فهیمه خضر حیدری، روزنامه‌نگار 

فیروزه جزایری داماس، نویسنده 

کاوه رضائی شیراز، فعال حقوق بشر 

کتایون آذرلی، نویسنده- شاعر- محقق 

گراناز موسوی، شاعر- فیلم ساز 

گیسو جهانگیری، رئیس بنیاد و انتشارات آرمان شهر/ OPEN ASIA 

لیلا اسدی، فعال زنان 

لیلا الیکایی، کنشگر مدنی 

لیلا سیف اللهی، فعال مدنی 

مجید حکی، فعال حقوق بشر 

محمد آشور شاعر، ویراستار- روزنامه نگار 

محمد امیریانی، فعال سیاسی و مدنی 

محمد تنگستانی، شاعر- روزنامه نگار 

محمد مصطفایی، وکیل دادگستری 

مرتضی اسماعیل‌پور، کنشگر سیاسی 

مرتضی موسوی، عکاس خبری 

مرسده هاشمی، فعال هنری- فرهنگی 

مریم حکمت، شعار- فعال حقوق بشر 

مریم خجینی، گرافیست 

مریم شمس، کنشگر مدنی 

معصومه زمانی، کنشگر مدنی 

معصومه ضیاء، کنشگر حوزه زنان 

مهدی رستم‌پور، روزنامه نگار 

مهدی قدیمی، روزنامه نگار 

مهرداد مبشر، فعال مدنی 

مهری جعفری، شاعر و منتقد ادبی 

مهشید راستی، فمینیست- کنشگر حقوق بشر 

مهناز بدیهیان، شاعر- فعال حقوق بشر- روزنامه نگار 

مونا احمدی، کنشگر مدنی 

میثم علیپور، داستان نویس- گرافیست 

مینا پورآقایی، کنشگر مدنی 

نازنین کاظمی، روزنامه نگار 

نازی عظیما، مترجم- روزنامه نگار 

ناهید سرشگی، شاعر- نقاش و مدیر اجرایی انتشارات 

ناهید عرجونی، شاعر 

نزهت امیر آبادیان، روزنامه نگار 

نسرین الماسی، روزنامه نگار 

نسرین بصیری، روزنامه نگار 

نسیم روشنایی، نویسنده- کنشگر سیاسی- فعال زنان 

نیما نعیمی، کنشگر مدنی 

هنگامه هویدا، شاعر 

واحه جعفرزی، عکاس- مجسمه ساز 

وحید شمیرانی، شاعر  







اخبار روز:

در روز های اخیر جو اختناق و گسترش فضای پلیسی شدت یافته است. نهادهای اطلاعاتی و قضایی بدون ارائه دلیل و رعایت اصول دادرسی منصفانه خانم ها پرستو دو کوهکی و مرضیه رسولی و آقایان سعید مدنی، سهام الدین بورقانی، علی پاکباز ، ابراهیم رشیدی ، افشین شهبازی ،علی حامد، ایمان و یونس زارعیون ، شهرام راد مهر ، احسان هوشمند،آرش صادقی ، محمد جراحی، شاهرخ زمانی، شیث زمانی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح‌نیا، آرش صادقی و علی نجاتی را بازداشت کرده اند. 
دستگیری روزنامه نگاران، پژوهشگران اجتماعی، فعالان کارگری و کوشندگان سیاسی منتقد نشانگر تداوم و گسترش نقض سازمان یافته و مستمر موازین حقوق بشری توسط دست اندرکاران حکومت است. 
اما خطر اجرای حکم اعدام قریب الوقوع سعید ملک پور، وحید اصغری، جواد لاری، عبدالرضا قنبری ، زانیار و لقمان مرادی بسیار نگران کننده است. همچنین صدور حکم اعدام برای امیر میرزا حکمتی تبعه ایرانی-آمریکایی متهم به جاسوسی نیز با توجه به شرایط خاص سیاسی کشور بر نگرانی ها می افزاید. 
حکم اعدام سعید ملک پور دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف و متخصص فضای سایبر توسط دیوان عالی کشور با ایراداتی مواجه شد اما در نهایت در دی ماه ۱٣۹۰ مورد تایید دیوان قرار گرفت و قطعیت یافت. همسر آقای ملک پور توضیح می دهد که وی فقط برنامه ای کامپیوتری را به دلیل تخصصش طراحی کرده بوده که بدون اطلاع وی مورد استفاده برخی سایت های پورنوگرافی قرار گرفته است. سعید ملک پور در اسفند ماه سال ۱۳۸۸در نامه‌ای تکان دهنده شرح داد که بدون مشاهده حکم و کارت شناسایی در میدان ونک به زور بازداشت شده و بعد از آن بلافاصله مورد شکنجه و آزار جسمی قرار گرفته است. او پس از ۳۲۰ روز در حبس انفرادی، بدون ملاقات و بدون دسترسی به کتاب و روزنامه سرانجام فریب بازجویان را خورد و تن به مصاحبه تلویزیونی داد. بازجویان به وی وعده آزادی داده بودند و همچنین مدعی شده بودند که این اعترافات را برای دریافت پروژه دولتی گرداب می خواهند؛ پروژه ای که علی رغم ادعای ظاهری مبارزه با فساد اخلاقی ماموریت اصلی اش مقابله سایبری با مخالفان حکومت و نیرو های مستقل است. 
وحید اصغری فعال سایبری و فارغ التحصیل از دانشگاه هند است. وی هنگام ورود به کشور به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت شد. آقای اصغری در فرازی از نامه اش به رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران می گوید: "چشم بند و دست بند مرا شدیدا به چوب بسته و به ـ حالت ـ کاسه سر به سمت پائین آویزان کردند، با طناب و دستبند، شلاق و سیلی می زدند. با ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زیر گلویم و روی رگ دستم و تهدید به قتل و تجاوز جنسی چند نفره به من به زور هر چه می خواستند را تلقین می کردند و با وعده و اجبار از من اعتراف غیر واقعی و کذب و امضا و اثر انگشت و نوار مصاحبه ی ویدئویی جعلی بارها گرفتند. در حالی که من فقط متهم بودم." 
جواد لاری از فعالان کارگری است که سه سال را در دهه شصت به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق در زندان گذرانده است. وی پس از اعتراضات در انتخابات ۱٣٨٨ زندانی شد. اگرچه شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور حکم اعدام صادره توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران را ارجاع داده بود اما مجددا قاضی صلواتی رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران وی را به اعدام محکوم کرد. جواد لاری از بیماری قلبی رنج می برد. وکیل او و خانواده اش می گویند او هیچ اقدامی انجام نداده است که عنوان محاربه بر آن صدق کند. 
آقای قنبری معلم در شهر پاکدشت ورامین بوده است . وی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام محاربه از طریق ارتباط با گروه‌های معاند ،داشتن ایمیل‌های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه‌های تلویزیونی خارج از کشور به اعدام محکوم شد. او همچنین به دلیل ارتباط تلفنی با سازمان مجاهدین خلق چند ماه در سال ۱٣٨۵ در زندان بسر برده است. 
نزدیکان به وی ، او را قربانی سناریو سازی امنیتی حکومت می دانند. حتی اگر ادعا های حکومت در خصوص وی صادق باشد باز حکم اعدام تناسب با عمل وی ندارد. 
زانیار مرادی و لقمان مرادی دو شهروند کرد اهل مریوان هستند که در دی ماه ۸۹، به حکم قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، با اتهام عضویت در حزب “کومله” و دست داشتن در قتل پسر امام جمعه مریوان به اعدام در ملا عام محکوم شدند. این دو زندانی طی نامه ای که منتشر شد اعلام کردند زیر شکنجه و تهدید به تجاوز جنسی مجبور به پذیرفتن قتل شده اند. 
از آنجایی که دادگاه های برگزار شده بی اعتنا به رعایت اصول دادرسی منصفانه و عادلانه بوده است و متهمان از حق استفاده از حقوق خود به صورت موثر برخوردار نبوده اند و نهادهای ناظر مستقل نیز در جریان نحوه رسیدگی قضایی آنها قرار نداشته اند، لذا احکام صادر شده برای آنان اعتبار ندارد. فقدان استقلال و بی طرفی قوه قضائیه و سابقه منفی جمهوری اسلامی ایران در نقض برنامه ریزی شده و نظام مند حقوق بشر و اعمال فشار و شکنجه در اخذ اعترافات، صحت ادعاهای حکومت در پرونده های فوق را به طور جدی زیر سوال می برد. 
بنابراین ما خواستار الغاء احکام اعدام این زندانیان و اعاده دادرسی محکومان یادشده در دادگاه صالح و آزادی بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. 
ما معتقدیم کسب جایگاه دوم جهانی در اجرای حکم اعدام لکه ننگی بر پیشانی کشور است و مسئولیت آن با حکومت است. حکومت بر اساس اهداف سیاسی و ناتوانی در توقف سیر صعودی بزهکاری به طور اساسی از حربه اعدام استفاده می کند. 
ما با توجه به ناکارآمدی نظام مجازات کنونی در کنترل جرائم سنگین، ضرورت کنار گذاشتن مجازات های مغایر با کرامت انسانی، و پایان بخشیدن به بهره برداری سیاسی حکومت از حکم اعدام، خواهان حذف حکم اعدام از نظام مجازات کشور هستیم. 


اسامی امضاء کنندگان 
آرش آبادپور وبلاگ نویس، دکترای رشته مهندسی برق و کامپیوتر 
حامد ابراهیمی فعال سیاسی 
حامد ابراهیمی نژاد 
افشین ابراهیمیان روزنامه نگار ، عضو سازمان حقوق بشر کردستان 
نادر احسانی 
عبدالرضا احمدی روزنامه نگار،فعال حقوق بشر 
داریوش احمدی فعال حقوق بشر 
بهزاد احمدی نیا فعال سیاسی 
امین احمدیان 
احمد احمدیان 
فرشید آذرنیوش فعال دانشجویی و رسانه 
بهزاد آذرهوشنگ 
آزاد آذری فعال حقوق بشر 
ایمان آذریان بروجنی 
پارمیدا آرامش 
کمال ارس کنشگر سیاسی 
حمید ارهنجی پور 
احمد آزاد 
آرنوش ازرحیمی فعال سابق دانشجویی 
روشنک آسترکی فعال مدنی 
صادق اسکندری فعال دانشجویی 
رشید اسماعیلی 
الهام اشرف جو راوری فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس 
فرید اشکان فعال سیاسی 
مهرداد اصلانی فعال سیاسی 
امیرحسین اعتمادی عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران 
رضا اغنمی نویسنده ساکن لندن 
علیرضا افتخاری 
علی افشاری فعال سیاسی و دانشجوی دکتری مهندسی سیستم 
روح اله آقاصالح 
سوسو آقامیری 
مریم اکبری 
سارا اکبری 
دنیا اکبری 
محمد اکبریان دانشجو 
محمدجواد اکبرین دین‌پژوه - روزنامه‌نگار 
سعید آگنجی فعال سیاسی/دانشجویی 
نصیر امامی 
رامین امن گستر فعال دانشجویی 
منوچهر امیری 
بهنام امینی فعال دانشجویی سابق 
بهمن امینی ناشر و فعال حقوق بشری 
نادر انتصار 
مریم اهری 
کاوه آهنگری فعال سیاسی 
رحیم باجغلی فعال حقوق بشر 
احمد باطبی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر 
حسین باقر زاده فعال حقوق بشر 
ایرج باقرزاده فعال ملی مذهبی 
نگین بانک 
شهلا باور فعال حقوق بشر 
بهداد بردبار روزنامه نگار 
محمد برزنجه فعال سیاسی 
امیر حسین بلالی 
خسرو بندری فعال حقوق بشر 
رحیم بندوئی فعال سیاسی از بلوچستان -ایران 
سید علی بنی جمالی 
حسین بهادری 
شهلا بهاردوست 
محمد بهبودی دکترا 
عصمت بهرامی فعال حقوق بشر 
رضا بهفرنیا کانون اسلامی دانشگاه آزاد اهواز 
امیر بیگلری 
بهرام بیگدلی 
میثاق پارسا 
پارسا پارسائیان 
ترنج پاشایی 
مهناز پراکند حقوق بشری 
بهزاد پرنیان فعال حقوق بشر 
سهیل پرهیزی فعال حقوق بشر 
بیژن پریزاده فعال حقوق بشر 
عسل پریزاده فعال حقوق بشر 
امیر خسرو پزشکراد 
کتایون پزشکی 
امید پور محمد علی 
سپیده پورآقایی فعال حقوق بشر 
محمود پورباقر 
سعید پورحیدر روزنامه نگار 
سعید پیوندی استاد دانشگاه 
حبیب تبریزیان 
غلام ترشیزی 
حسین ترکاشوند فعال حقوق بشر 
آرمین تقی پور فعال دانشجویی 
علی تقی پور فعال دانشجوی 
مجید تمجیدی 
شهرام تهرانی 
نیره توحیدی 
امیرحسین توسطی 

محمدعلی توفیقی روزنامه نگار وفعال سیاسی 
مجید تولایی 
محمد ثانی فعال دانشجویی 
مژگان ثروتی 
رضا جعفریان 
محمد حسین جعفری کنشگر فرهنگی و سیاسی(جبهه ملی ایران) 
وحید جعفری 
بیژن جلالی اتحاد چپ 
بهیه جلالی 
سیاووش جلیلی دانشجو-فعال عفو بین الملل 
جلیل جلیلی 
مسعود جمشیدی فعال حقوق بشر در هامبورگ 
آرش جنتی عطایی پژوهشگر 
آیدین جهانبخش 
ابوالفضل (پویا ) جهاندار فعال حقوق بشر 
رضا چرندابی فعال سیاسی 
پوریا حاجی باقری فعال سیاسی و حقوق بشر 
سعید حبیبی فعال سیاسی 
محمد حبیبی 
پرویز حدادی زاده 
آرام حسامی 
ستاره حسن پور 
یوسف حسنی تبار 
میلاد حسینی کشتان فعال دانشجویی 
سعید حق جو 
بیژن حکمت 
عباس حکیم زاده فعال دانشجویی سابق 
خلیل حواری نسب 
عباس خرسندی عضو همبستگی ملی برای دموکراسی وو حقوق بشر 
شهرام خرم روزنامه نگار 
محمد خزایی مونترال 
آریا خسروی فعال دانشجویی / مدنی 
سالار خسروی 
علی خلیق 
امین دادار دانشجو 
پرستو دانا دانشجو 
فریبا داودی مهاجر فعال حقوق بشر و زنان 
مهرداد درویش پور 
نسیم دریاب 
فرهاد دفتری 
مینا دفتری 
البرز دماوندی حقوق بشر 

فریبا راد 
منوچهر راستا فعال سیاسی - زندانی سیاسی دهه شصت 
مژگان رافت فعال حقوق بشر 
احمد رافت 
ریبین رحمانی فعال حقوق بشر 
کمال رحمانیان فعال سیاسی 
سالومه رحیمی 
نیلوفر رستمی 
امیر رشیدی 
سحر رضازاده فعال دانشحویی سابق 
پدرام رضازاده 
شیده رضایی فعال حقوق زنان و برابری های بهداشتی 
آزیتا رضوان 
محسن رضوانی اتحاد چپ- کارگر صافکاری و نقاشی خودرو 
محسن رضوانی فعال سیاسی چپ 
پدرام رفعتی فعال سابق دانشجویی 
علی اصغر رمضانپور روزنامه نگار 
محمد رنجبر 
بنفشه رنجی 
میثم رودکی فعال سیاسی 
مریم روزبهانی فعال حقوق بشر 
فریبا روستایی 
امین ریاحی فعال سیاسی 
سیروس زارع زاده اردشیر فعال حقوق بشر 
یاسمن زارعی 
نوید زاهدی حزب سبز 
فتحیه زرکش یزدی فعال حقوق بشرو حقوق زنان 
حسن زرهی نویسنده 
محمد زمانی روزنامه نگار و فعال سیاسی 
محمد زمانی روزنامه نگار و فعال سیاسی 
گیو زندی 
متین سال مه دانشجویی 
میترا سالارنیا 
میر حمید سالک 
حسین سبحان اللهی فعال مدنی 
فتاح سبحانی فعال سیاسی 
بهروز ستوده فعال سیاسی و حقوق بشر 
بهروز ستوده فعال سیاسی و حقوق بشر 
فواد سجودی فریمانی دانشجویی, حقوق بشری 
نسیم سرابندی 
آیدا سعادت 
نکیا سعیدی فعال سیاسی-کارگری 
حسن سلامی 
فرزاد سلطانزاده نادری 
یوسف سلیمانی 
عبدالباسط سلیمانی دانشجویی،آنارشیستی 
سعیده سهرابی 
حمید سوری دانشجویی 
رضا سیاوشی فعال سیاسی 
همن سیدی 
ساحل سیستانی دانشجویی 
لیلا سیف اللهی 
سلمان سیما عضو داشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های ایران 
بهار شادی 
علی‌ شاکری فعال حقوق بشر و صلح 
نوشین شاه محمدی فعال دانشجویی 
داراب شباهنگ 
شلیر شبلی فعال حقوق بشر و زنان 
مصی شرافتی 
حسن شریعتمداری 
روحی شفیعی 
عباس شیرازی فعال سیاسی 
فرح شیلاندری زنان، فیلمساز 
زهره صادقی فعال زنان و حقوق بشر 
محمدرضا صادقی 
علی صادوقی 
بهنام صارمی فعال سیاسی 
امیر صحتی 
بالی صداقت 
سوفیا صدیق پور از حامیان مادران پارک لاله/ لس آنجلس- ولی 
بیژن صف سری روزنامه نگار 
سیاوش صفوی فعال سیاسی 
فرزاد صنعنی دکترا 
معصومه ضیا زنان 
حسن طالبی فعال دانشجویی 
علی طایفی فعال اجتماعی و مدنی 
هادی طلاکوب فعال حقوق بشر 
بابک طهماسبی فعال دانشجویی سابق 
مریم طهماسبی 
محبوبه عباسقلی زاده 
غلام عباسی 
علی عبدی دانشجو 
مزدک عبدی پور کنشگرسابق دانشجویی و کنشگر فعلی سیاسی و حقوق بشری 
قاسم عبرلیا 
شهلا عبقری استاد دانشگاه ، فعال حقوق زنان و حقوق بشر 
نازلی عراقی 
مهدی عربشاهی دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت 
علی‌ عضدی 
کتایون عظیم فرد فعال و هنرمند 
نازی عظیما 
خسرو علاف اکبری دانشجو 
کاظم علمداری 
مریم علیخانیان 
طیبه علیرضایی 
مهرداد عمادی 
مهرداد عمادی 
سانیا عوض پور فعال حقوق بشر 
پویا غلامرضایی فعال سیاسی-دانشجویی 
سینا غیور 
فرشید فاریابی فعال رسانه ای 
منوچهر فاضل 
علی فتوتی دبیر سابق شاخه دانشجویان جبهه مشارکت فارس 
امیر حسین فتوحی فعال سیاسی 
فرشته فراهانی فعال سیاسی و حقوق بشر 
سیاوش فرجی 
ندا فرخ فعال حقوق بشر 
ناهید فرشی حقوق بشری 
کیوان فروزان 
نادر فروزی 
سرایا فلاح فعال زنان و اقلیتهای قومی 
فیروزه فولادی فعال سیاسی 
حسن فیض بخش دکترا 
شهاب فیضی 
اختر قاسمی روزنامه نگار و عکاس خبری 
سعید قاسمی نژاد سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران 
رضا قاضی نوری عضو سابق انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران 
آیدا قجر روزنامه نگار 
جعفر قدیم خانی 
محمد قلیخانی 
مونا کاشف 
رویا کاشفی مدافع حقوق بشر 
مونا کاشفی 
نوید کامران 
کاوه کرمانشاهی 
مهدی کریم نیا 
یوسف کریمی 
اکبر کریمیان 
علی کلائی فعال حقوق بشر 
شقایق کمالی 
حمید کوثری فعال سیاسی 
امید کوهی 
بهمن کوهی 
علیرضا کیانی فعال دانشجویی 
تقی کیمیائی اسدی 
کمال گاوودی 
ژیلا گلانپر روزنامه نگار و فعال زنان 
نیما گنجفر 
رضا گوهرزاد 
کامیاب گیوه کی فعال سیاسی، دانشجویی 
هوشنگ لو 
حمید مافی روزنامه نگار 
بهنام مباشری فعال سیاسی-فرهنگی 
رضا مبین فعال سیاسی و حقوق بشر 
نوید محبی 
سوسن محمدخانی غیاثوند روزنامه نگار 
بابک محمدی 
مجید محمدی جامعه شناس و تحلیلگر مسائل ایران 
بردیا محمدی 
فرحناز محمدی فعال حقوق بشری 
بهمن محمدی 
اکبر محمدیزاده 
پویان محمودیان فعال دانشجویی 
سعید مرادی نقده 
آزاد مرادیان فعال حقوق بشر 
نوید مستوفی 
حمید رضا مسیبیان حقوق بشر 
هوشنگ مشکی پور 
زهرا مشهدی 
سید نریمان مصطفوی فعال دانشجویی سابق 
علی مصلحی روزنامه نگار 
عباس مظاهری زندانی سیاسی پیشین 
نگار معتمدی 
مهدی معتمدی مهر فعال سیاسی 
منصور معدل استاد جامعه شناسی٬ آمریکا 
عبدالحمید معصومی تهرانی 
امیر معماریان فعال سابق دانشجویی، فعال سیاسی 
مریم مقدم 
رضوان مقدم فعال حقوق زنان 
حسن مکارمی روانکاو و پژوهشگر سوربن 
امیر ممتاز فعال سیاسی 
ابراهیم منافی 
عزیز منجمی 
حامد منزه سابقا فعال دانشجویی و عضو دفتر تحکیم وحدت 
اشکان منفرد وبلاگ نویس - فعال حقوق بشر 
علی مهتدی روزنامه نگار 
ابراهیم مهتری فعال سیاسی - حقوق بشری 
علی اکبر مهدی استاد جامعه شناسی٬ آمریکا 
مهرزاد مهر به امید 
فریبرز مهران ادیب مستقل 
فرید مهران ادیب مستقل 
محمود مهران ادیب ارتشی پیشین- سرهنگ 
آناهیتا مهران ادیب دانشجو 
بهناز مهرانی 
بهزاد مهرانی 
بهناز مهرانی 
همایون مهمنش 
لاله موذن زاده هوادار آقای بروجردی روحانی معترض و مخالف اعدام 
سید داوود موسوی عکاس خبری 
علی اکبر موسوی (خوئینی) نماینده پیشین مجلس 
فهیمه میانجی 
ایسان میران بیگ مدافع حقوق بشر 
زیبا میرحسینی 
انور میرستاری بلژیک 
ستاره میهن دوست 
آرش ناجی فعال حقوق بشر 
فرشته ناجی حبیب زاده 
رضا نافعی 
عباس نامی 
صادق ناهومی فعال حقوق بشر 
حسن نایب هاشم مدافع حقوق بشر 
آرش نراقی 
راضیه (پری) نشاط فعال حقوق بشر 
مزدک نصیری فعال حقوق بشر 
علی نظری فعال دانشجویی 
پریچهر نعمانی 
شروین نکوئی جامعه شناس 
شیوا نوجو فعال صلح 
مهدی نوذر 
مهدی نوربخش استادیار روابط بین الملل 
فرهاد نوری فعال حقوق بشر 
پرتو نوری علا 
سجاد نیک آیین نویسنده وفعال سیاسی 
بهمن نیرومند نویسنده و روزنامه نگار 
داراب نیرویی 
علی رضا نیک منش فعال داتشجویی سابق 
نادر هاشمی استاد دانشگاه دنور آمریکا 
امیر هاشمیان 
محمد هدایتی 
فریدون هرمزدیاری 
رضا هیوا شاعر 
فرزین وحدت 
مهدی وزیری 
ملیحه وزیری 
اکبر وکیلی 
سجاد ویس مرادی فعال دانشجویی 
علی یزدانی 
مریم یزدانی فعال حقوق بشر 
تارا یزدی 
فریده یزدی 
طلعت یگانه تبریزی خانه دار 
مسعود یوسفی 







محمدرضا باهنر٬ نایب رئیس مجلس اعلام کرد:

۱۸ درصد مردم تهران در انتخابات شرکت می‌کنند

محمدرضا باهنر٬ نایب رئیس مجلس٬ نرخ مشارکت مردم تهران در انتخابات آتی مجلس را ۱۸ درصد اعلام کرد و گفت امیدوار است این نرخ در روز انتخابات به بالای ۵۰ درصد برسد.
به گزارش خبرگزاری‌ها٬ آقای باهنر این مطلب را براساس تازه‌ترین نتایح نظرسنجی‌های انجام شده٬ در نشست روز شنبه (هشتم بهمن) جامعه اسلامی مهندسین اعلام کرده است.
این نماینده مجلس همچنین ادعا کرده است نرح مشارکت مردم در سایر شهرهای ایران در انتخابات نهم مجلس بالای ۵۰ درصد خواهد بود.
در حالی که در جمهوری اسلامی همواره نرخ واقعی مشارکت مردم در انتخابات پنهان می‌شود٬ این برای نخستین بار است که یک شخصیت سیاسی محافظه‌کار از مشارکت پایین مردم در انتخابات آتی مجلس خبر می‌دهد.
هفتم دی ماه نیز علی سعیدی٬ نماینده ولی فقیه در سپاه گفته بود براساس نظرسنجی‌ها٬ نرخ مشارکت مردم در انتخابات آینده ۶۰ تا ۶۵ درصد خواهد بود.
مقام‌های جمهوری اسلامی در فاصله چند ماه مانده به برگزاری انتخابات نهمین دوره مجلس از تلاش «دشمنان» برای کاهش حضور مردم در انتخابات خبر می‌دهند.
آن‌ها نگران مشارکت پائین مردم در این دوره از انتخابات هستند و تلاش‌ها برای ترغیب شهروندان برای حضور در پای صندوق‌های رای را از ماه‌ها پیش آغاز کرده‌اند.
سپاه پاسداران٬ بسیج٬ نمایندگان ولی فقیه در شهرستان‌ها و امامان جمعه در ماه‌های اخیر به طور مکرر از مردم خواسته‌اند با شرکت در انتخابات از جمهوری اسلامی حمایت کنند.






معاون بین‌الملل حوزه‌های علمیه:

رای مردم تونس به الغنوشی به عشق خمینی بود!!!

محمدحسن زمانی٬ معاون بین‌الملل حوزه‌های علمیه می‌گوید رهبران حرکت‌های اسلامی در تونس٬ لبنان و یمن در حوزه علمیه قم تحصیل کرده و نقش علی خامنه‌ای در «بیداری اسلامی» برجسته است.
به گزارش خبرگزاری فارس٬ آقای زمانی روز شنبه (هشتم بهمن) در اصفهان از راشد الغنوشی٬ حسن نصر‌الله و رهبر شیعیان ۱۲ امامی یمن به عنوان روحانیون تحصیل کرده در حوزه علمیه قم نام برده است.
وی گفته که «مردم تونس راشد الغنوشی را که ۳۰ سال در عشق برپایی اندیشه‌های امام خمینی بود» به رهبری خود انتخاب کرده‌اند.
زمانی از الغنوشی به عنوان ناشر کتاب «ولایت‌ فقیه» آیت‌الله خمینی در خارج از ایران یاد کرده و افزوده وی سال‌ها در آرزوی تشکیل حکومتی همچون جمهوری اسلامی ایران در تونس بود.
محمدحسن زمانی همچنین ادعا کرده که تحولات یک سال گذشته جهان عرب متاثر از انقلاب اسلامی در ایران و اظهارات علی خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی است.
اظهارات این مقام حوزه علمیه قم در شرایطی ایراد می‌شود که مقام‌های جمهوری اسلامی در یک سال گذشته تلاش گسترده‌ای به منظور ارائه تفسیری دینی و مرتبط با انقلاب اسلامی از تحولات جهان عرب داشته‌اند.
این تلاش‌ها تا جایی پیش رفته که خبرگزاری فارس از قصد تشکیل «حزب‌الله» تونس از سوی چند تشکل دانشجویی خبر داده بود.
این ادعا‌ها در شرایطی مطرح می‌شود که راشد الغنوشی رهبر اسلام‌گرایان تونس به صراحت گفته تونس ایران نیست و وی نیز خود را آیت‌الله خمینی تونس نمی‌داند.





اعتراض ۲۰۰۰ سینماگر به انحلال خانه سینما

درپی تصمیم وزارت ارشاد دولت محمود احمدی‌نژاد مبنی بر انحلال خانه سینما، ۲۰۰۰ نفر از سینماگران عضو خانه سینما (جامعه اصناف سینمای ایران) با امضای بیانیه‌ای خطاب به نخبگان، مسئولان و مردم شریف ایران، مخالفت خود را با این دستور اعلام کردند.

به گزارش کلمه، این بیانیه درحالی منتشر می‌شود که معاون امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پنجم بهمن‌ماه، طی حکمی ده نفر از سینماگران را به عنوان اعضاء «هیئت ساماندهی امور صنوف سینمایی» که نهاد جایگزین دولت برای خانه سینما به شمار می‌آید، منصوب کرد.
چهره‌های امضا کننده این بیانیه متشکل از طیف‌های مختلف هنری و اعضای صنوف خانه سینما هستند که در برگیرنده نسل‌های متنوع سینمای ایران است.
چندی پیش خانه سینما با قدمت چند ساله و بیش از ۵ هزار عضو بخاطر مسایل سیاسی و اختلاف نظر سینماگران با دولتیان از سوی وزارت ارشاد منحل اعلام شد.
حمایت قاطع هنرمندان از نامزدی میرحسین موسوی و تحریم شرکت در جشنواره سینمایی فجر موجب شد که فشار بر خانه سینما افزایش یافته تا جایی که روزنامه کیهان هم به کمک دولتیان آمد.
بهمن فرمان آرا نیز در انتقاد به این اقدام سیمرغ بلورینش را پس داده است.
مجید مجیدی، منوچهر محمدی، کمال تبریزی، محمدرضا هنرمند، ابراهیم حاتمی‌کیا، مجتبی راعی، حسن برزیده، سیدرضا میرکریمی و احمدرضا درویش، نه سینماگر برجسته کشور که از سابقه داران سینمای دفاع مقدس هستند و خود را مولود انقلاب می دانند، چندی پیش در اعتراض به این حرکت دولت در بیانیه ای تصریح کرده بودند: سخن ما نه خانه سینماست و نه عملکرد آن، که هر چه هست از همه ماست؛ ولی اگر ذره‌ای انصاف و معرفت باشد، می‌داند که غالب این سینمای نجیب، مولود فرزندان نهضتی است که در پاسداری آن جان و مال و آبرو گذاشته‌اند و حاضر نیستند تن به اراده نامیمون و فراقانونی بدهند که هدفش سرکوب استقلال و حریت کسانی است که خود را ملتزم به ارزش‌های آرمانی نظام و قانون اساسی می‌دانند.
متن کامل این بیانیه کوتاه به همراه اسامی امضا کنندگان آن که در اختیار کلمه قرار گرفته بدین شرح است:
بنام خدا
خانه سینمای ایران (جامعه اصناف سینمایی کشور) دستاورد بزرگ سینمای برآمده از انقلاب اسلامی است. ما سینماگران ایران با صدور دستور انحلال خانه سینما مخالفیم و دلسوزانه خواهان ماندگاری این خانه هستیم.



حمایت مجدد ایران از بشار اسد: دولت سوریه به خواسته های مردم لبیک گفته است

وزیر امور خارجه با حمایت مجدد از بشار اسد هشدار داد فشارهای خارجی بر سوریه ممکن است منجر به اتفافاتی شود که عواقب ناگواری بر کل منطقه داشته باشد.
به گزارش ایرنا، ‘علی اکبر صالحی’ در بدو ورود به فرودگاه ادیس ابابا برای شرکت در هجدهمین اجلاس سران اتحادیه افریقا در جمع خبرنگاران حضور یافت و این هشدار را در واکنش به اقدام اخیر اتحادیه عرب مبنی بر تحت فشار قرار دادن دولت سوریه برای انتقال قدرت در این کشور مطرح کرد.
صالحی افزود: ایجاد خلع قدرت در یکی از کشورهای منطقه می تواند آثار جبران ناپذیری بر کل منطقه داشته باشد.
وی با تاکید بر ضرورت حل مسالمت آمیز مسئله سوریه در قالب یک طرح داخلی و بدون دخالت بیگانگان گفت: ما خواهان این هستیم که مسائل سوریه بدون دخالت طرف های خارجی حل و فصل شود.
صالحی ، سوریه را کشوری با تاریخ، تمدن و فرهنگی عمیق و ریشه دار توصیف کرد و گفت: سوریه این توانایی را دارد که خودش مشکلات را حل کند و ضرورتی به فشارها و دخالت های خارجی نیست.
وزیر امور خارجه با اشاره به حساسیت بیش از حد رخدادهای سوریه گفت: دولت سوریه و شخص بشار اسد رئیس جمهور این کشور اعلام کرده است که بازنگری در قانون اساسی این کشور شروع شده است و چه بسا در آینده نزدیک یک رفراندوم در ارتباط با قانون اساسی در این کشور برگزار خواهد شد.
صالحی اظهار داشت: دولت سوریه همچنین به احزاب مختلف اجازه فعالیت داده و اعلام کرده است که به زودی انتخاباات مجلس در این کشور برگزار خواهد شد.
وی افزود: همه این موارد جزو مطالبات مردم سوریه است و دولت این کشور هم به مطالبات و خواسته های مردمش لبیک گفته است . بنابر این دلیل و توجیه قانع کننده ای بر فشارهای رسانه ای و تبلیغاتی غربی ها و برخی اعراب به سوریه وجود ندارد.
صالحی قرار است طی روزهای یکشنبه و دوشنبه به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضو ناظر اتحادیه افریقا در اجلاس سران این اتحادیه در آدیس آبابا حضور یابد.



جرس: محمدحسین خوربک، فعال سیاسی عضو جبهه مشارکت، بعد از گذراندن دوران یک سال زندان قطعی خود، از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش ندای سبز آزادی، محمدحسین خوربک از اسرای مراسم کمیل سبز بود که پنج شنبه ۳۰ مهر ماه ۸۸، برای آزادی شهاب طباطبایی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در منزل او برگزار شده بود.
در این مراسم ماموران امنیتی با یورش به محل برگزاری مراسم، تمامی حاضران را بازداشت کردند.
فرزند آقای خوربک چندی پیش متولد شد اما پس از شش روز از تولد دخترش، مسئولان زندان با تمدید مرخصی او موافقت نکردند و خوربک را به زندان بازگرداندند.





جرس: مسئولان اقتصادی حاضر در جلسه غیر علنی امروز، مجلس شورای اسلامی با تشریح چگونگی اعمال سیاست‌های خود در بازار سکه و ارز ابراز امیدواری کردند بازار هر چه سریعتر تحت کنترل قرار گیرد، با این حال برخی از نمایندگان معتقدند مسئولان دولتی در این جلسه حرف جدیدی نداشتند.
 به گزارش مهر، سید فاضل موسوی نماینده خدابنده و عضو کمیسیون اصل ۹۰، بخش عمده ای از اظهارات مسئولان دولتی را تکرار همان مباحث اعلام شده از رسانه ها مخصوصا صدا و سیما اعلام کرد و گفت: مسئولان دولتی همچنین در این جلسه برخی جریانات و رسانه ها را مقصر ایجاد بحران در بازار سکه و ارز اعلام کردند و به نوعی خودشان را تبرئه می کنند.
 وی گفت: در این جلسه مسئولان اقتصادی دولت ابراز امیدواری کردند از اجرای سیاست های در نظر گرفته برای بازار سکه و ارز جواب بگیرند. همچنین تاکید کردند اقداماتی تاکنون انجام داده اند و هر کس هر قدر ارز بخواهد به شرط ثبت رسمی به او داده می شود.
 موسوی ادامه داد: هاشمی رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس در اظهارات خود در این جلسه یادآور شد که مسائل مالی برای سرمایه گذاران و تولید کنندگان مثل خون در رگ هایشان است که اگر بالا و پایین شود باعث سکته آنها می شود و پاسخ دولت به این اظهارات این بود که تولید کنندگان مشکلی نخواهند داشت و مواد اولیه مورد نیازشان تامین خواهد شد.
 حمیدرضا فولادگر نماینده اصفهان و رئیس کمیسیون اصل ۴۴ قانون اساسی گفت: اظهارنظرها و توضیح های نمایندگان دولت بیشتر شرح ماوقع و مشکلات موجود بود. در حالیکه سئوال مجلس این است که چرا باید این شرایط پیش بینی نشود؟ چرا باید مسائل فرعی، اصلی شود و مسئله اصلی کشور فرعی شود؟ این در حالیست که مسئله اقتصاد برای ما یک مسئله اصلی است اما دولت به آن توجه نکرد.
 فولادگر گفت: جلوگیری از افزایش نقدینگی، دلالی و سوء مدیریت ها هر کدام راه حل خود را دارد که مجلس معتقد است دولت باید به این مسائل می پرداخت و مشکلات را حل می کرد.
 خباز عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز گفت: از مباحث مطرح شده توسط مسئولان دولتی در این جلسه قانع نشده و در واقع این جلسه برای او مفید نبوده است.
 حمیدرضا کاتوزیان رئیس کمیسیون انرژی مجلس نیز با بیان اینکه اظهارات مسئولان دولتی در این جلسه بیشتر حرف های گفته شده از طریق رسانه ها بوده است گفت: در این جلسه نکته ویژه ای گفته نشد و مسئولان دولتی حرف جدیدی نداشتند. حرف ها همان حرف هایی است که در حد مطبوعات مطرح شده است.
 نماینده تهران گفت: در این جلسه دولتی ها به تشریح اعمال سیاست افزایش نرخ سود و اعلام نرخ رسمی برای ارز تکیه کردند و امیدوارند که از این مسیر بازار سکه و ارز کنترل شود و جلوی نوسانات شدید قیمت گرفته شود.
 در این جلسه علاوه بر سخنرانی سید شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد، مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت و محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی، احمد توکلی نماینده تهران و رئیس مرکز پژوهش های مجلس، غلامرضا مصباحی مقدم رئیس کمیسیون ویژه مجلس و نماینده تهران و سید حسین هاشمی رئیس کمیسیون صنایع و معادن نقطه نظرات خود را در خصوص بازار سکه و ارز مطرح کرده اند.
 رئیس کل بانک مرکزی با تاکید به اینکه افزایش قیمت سکه و ارز تنها یک حباب است، گفت: دولت هیچ منفعت سیاسی در افزایش قیمت ارز و سکه ندارد و این افزایش قیمت با اراده دولت انجام نشده است.
 به گزارش ایلنا، محمود بهمنی در حاشیه جلسه غیرعلنی امروز-یکشنبه- مجلس در مورد برخی اظهارنظرها درباره سکوت دو هفته‌ای دستگاه‌های اجرایی در قبال نوسانات بازار سکه و ارز گفت: دولت نه تنها در این رابطه هیچ سکوتی نکرد بلکه بعد از اتخاذ تصمیم لازم، بانک مرکزی آن را اعلام کرد.
از سوی دیگر نماینده ورامین در خصوص واکنش نمایندگان به ادعای اتهام‌زنی به رسانه‌ها در مورد تنش در بازار سکه و ارز، اظهار داشت: این مسئله نمی‌تواند اخلالی در نظم اقتصادی کشور ایجاد کند که این مسئله به وزیر هم گفته شد.
 وی گفت که مسئولان دولتی در جلسه غیرعلنی امروز ادعای اتهام‌زنی به رسانه‌‌ها در مورد ایجاد تنش در بازار سکه و ارز را تکرار کردند.
به گزارش فارس، سیدحسین نقوی حسینی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی به جلسه غیر‌علنی امروز مجلس در مورد بازار سکه و ارز اشاره کرد و اظهار داشت: نگاه مجلس این است که در این رابطه سوء‌مدیریت شده است.
 وی در عین حال افزود: دولت معتقد است که عوامل ورودی به سیستم اقتصادی باعث بوجود آمدن تنش در بازار سکه و ارز شده است که البته نمایندگان مجلس این مسئله را نپذیرفتند.
 نقوی حسینی در پاسخ به این سؤال که آیا ادعای اتهام به رسانه‌ها امروز هم در مجلس عنوان شد، گفت: بله این مسئله هم عنوان شد.
 این نماینده مجلس در خصوص واکنش نمایندگان به ادعای اتهام‌زنی به رسانه‌ها در مورد تنش در بازار سکه و ارز، اظهار داشت: این مسئله نمی‌تواند اخلالی در نظم اقتصادی کشور ایجاد کند که این مسئله به وزیر هم گفته شد.
نقوی حسینی در پاسخ به این سؤال که وزیر چه پاسخی در رابطه با این سخن بیان کرد، افزود: دولت معتقد است که این طور نیست و در واقع تنش به وجود آمده در بازار سکه و ارز را محصول فضای روانی می‌داند، در صورتی که چنین چیزی نیست‌ چرا‌که اگر نظام اقتصادی نظم داشته باشد، اقتصاد سامان خواهد یافت.





جرس: هومن فخار فعال حقوق کودکان و زنان روز پنج‌شنبه هفته گذشته با تودیع قرار وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.
 به گزارش خانه حقوق بشر ایران، هومن فخار فعال حقوق کودک و زنان در تاریخ ۲۳ مهر ماه گذشته توسط مأموران لباس شخصی که حکمی مبنی بر بازداشت وی همراه نداشتند، با رفتاری بسیار توهین‌آمیز و همراه با خشونت بازداشت شده بود.
این فعال حقوق کودکان در دادگاه بدوی به زندان و تبعید به شهر خواف محکوم شده و با تودیع قرار وثیقه تا دادگاه تجدیدنظر آزاد شده است.
هومن فخار پیش‌تر در تاریخ ۲۹ بهمن ماه سال گذشته نیز بازداشت و به قید وثیقه و به طور موقت آزاد بود. وی ۳۲ ساله، مهندس برق (از هلند) و ساکن تهران و از فعالان حقوق بشری و دبیر انجمن اروپایی آموزش در زندان است.





جرس: حكم اعدام سعيد ملك‌پور در ديوان عالي كشور تاييد شد.
به گزارش روابط عمومي ديوان عالي كشور، دادگاه انقلاب با رفع نقص اعلام شده از سوي ديوان عالي كشور، پرونده‌ي سعيد ملك‌پور را براي تاييد حكم اعدام او به ديوان عالي كشور فرستاده است و اين حكم امروز به تاييد ديوان عالي كشور رسيد.
سعید ملک پور، که پیش از بازداشت در سال ۱۳۸۷ مقیم کشور کانادا بود، متخصص کامپیوتر است و وکیل و خانواده او گفته بودند که از برنامه‌ای که او نوشته، بدون اطلاعش در طراحی سایت‌های نامناسب استفاده شده است.
حکم اعدام او واکنش های زیادی را در سطح جهان و به ویژه کشور کانادا موجب شده است.





سایت خبری تحلیلی کلمه (Kaleme News) جرس: بهمن احمدی امویی، روزنامه‌نگار زندانی نامه‌ای از زندان اوین به همسرش ژیلا بنی‌یعقوب، نوشته است. او در این نامه سعی کرده برای همسرش تصویری زنده و نزدیک از زندگی در بند ۳۵۰ این زندان ارائه دهد.  

به گزارش کلمه، همسر احمدی امویی نیز روزنامه نگار است و با حکم دادگاه انقلاب به سی سال محرومیت از روزنامه نگاری و یک سال زندان محکوم شده است. او هم اکنون به قید وثیقه آزاد است. این دومین نامه ای است که بهمن احمدی امویی از زندان برای او می نویسد.

این نامه گرچه خطاب به همسر این زندانی سیاسی نوشته شده، اما فراتر از یک نامه شخصی است و نویسنده، تصویری زنده و بی واسطه از دغدغه ها ، افکار و نگرانی های زندانیان سیاسی به مخاطبانش نشان می دهد.

او در بخشی از نامه اش نوشته است: «خبرهایی که از بیرون می رسد، هم ناراحت کننده است و هم امیدوار کننده. حقیقتش را بخواهی گاهی من می ترسم، برای تو، خودم، ایران و مردمانش. از این دولت کمتر دور اندیشی و تفکر دیده ایم و همین است که بیشتر نگرانم می کند. خیلی شب ها خوابهای بد و ترسناک می بینم.دیگران هم همینطورند. بیشتر خواب ها حول و حوش جنگ، درگیری، و اعدام است.از همه بدتر این است که اغلب خوابهایمان تکراری است. تعدادی از زندانی ها می گویند مدتهاست که خوابهایشان را به یاد نمی آورند و برخی دیگر هم ترجیح می دهند در باره اش با کسی حرف نزنند. عده‌ای اگر خوابی می بینند، خوابی است که همه رویدادهایش در محیط زندان می گذرد، حتی دوستان و آشنایان خود را نیز در محیط زندان می بینند.احساس می کنم دربرابرمان چشم انداز بی انتهایی وجود دارد، چشم اندازی که مبهم و گاه تیره و تار است، انگار کشور نیز به یک زندان بزرگ تبدیل شده است. »
 بیش از دو سال و نیم از زندانی بودن بهمن احمدی امویی می گذرد. این روزنامه نگار ۳۰ خردادماه سال ۱۳۸۸ در منزل مسکونی اش بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان اوین به سر می‌برد. او در مدت زندانی بودنش تنها یک بار از مرخصی استفاده کرده و بیش از ۲۲ ماه از هرگونه حق مرخصی محروم مانده و در طول یک سال و نیم گذشته، تنها سه بار از حق ملاقات حضوری استفاده کرده است.
مهم ترین مصادیق اتهامی احمدی امویی، نگارش مقالات انتقادی در باره عملکرد اقتصادی دولت احمدی نژاد در روزنامه سرمایه و وب سایت شخصی اش و همچنین سردبیری وب‌سایت «خرداد نو» عنوان شده است.
متن نامه احمدی امویی به همسرش به این شرح است:
سلام ژیلاجان
چند روزی است صبح که از خواب بیدار می شوم، نخستین کاری که می کنم کشتن چند مورچه است، در زمستان و این همه مورچه؟!نمی دانم دلیلش چیست؟جالب است که در کنار تخت من صف طولانی مورچه ها دیده می شود، پس لانه اش احتمالا باید جایی در همین نزدیکی من باشد.حالا بعد از چند روز و نابود کردن نزدیک به پنجاه-شصت مورچه، دیگر کسی نمی تواند بگوید که بهمن آدم خیلی خوبی است، حتی آزارش به مورچه هم نمی رسد.هرچند که خودم هم تا قبلش چنین ادعایی نداشتم.
چند روزی است که می خواهم برایت یک نامه بنویسم و کمی با تو درد دل کنم.اما حالا که دارم برایت می نویسم، نمی دانم از کجا شروع کنم.
از آخرین نامه ای که برایت نوشته ام نزدیک به یک ماه می گذرد اما نمی دانم چرا نمی توانم تمرکز کنم.تا می خواهم روی یک موضوع تمرکز کنم، نمی دانم چه اتفاقی می افتد که یک دفعه سر از چند جای دیگر و چند موضوع دیگر در می آورم، مثل همین الان.
اوایل فکر می کردم دچار مشکل خاصی شده ام، اما به نظر می رسد بقیه هم دچار این معضل شده اند.گاهی اسامی یادمان می رود، واژه هایی که قبلا و هر روز استفاده می کردیم، حالا به زحمت از زبان خارج می شود.بعضی وقت ها برای پیدا کردن یک کلمه و اصطلاح هرچه فکر می کنیم، کمتر موفق می شویم.بعد به یک باره بی هیچ دلیلی آن اسم یا هرچه که بوده، یادت می آید، اما معمولا این اتفاق خیلی دیر می افتد، یعنی زمانی که دیگر نیازی به آن نداری.
همین چند روز پیش شماره تلفن برادرم را فراموش کردم.حتی به خاطر نمی آوردم که آن را کجا نوشته ام.امکان تماس تلفنی تازه بعد از ۱۸ ماه فراهم شده است.هر بیست روز یا یکماه یکبار به مدت پنج دقیقه فرصت داری که تلفن بزنی.تازه اگر مسوولان بند به هر دلیل تصمیم نگرفته باشند که به خاطر تنبیه زندانی ها، آن را چند روز قطع کنند.به هرحال زمانی که داشتم به شماره او فکر می کردم، دیدم حتی شماره تو را هم فراموش کرده ام. شماره ای که همیشه حفظ بودم یکهو از ذهنم پریده بود.کارت تلفن را توی دستگاه گذاشته بودم اما فقط توانستم شماره صفر را روی شماره گیر فشار بدهم.هرچه به ذهنم فشار آوردم، کاری پیش نرفت.نوبت آن روز تلفن من، تماس نگرفته به پایان رسید. عبدالله مومنی پرسید:چی شد؟صحبت کردی؟نمی دانم چرا نتوانستم راستش را بهش بگویم و فقط گفتم :زنگ خورد، اما کسی جواب نداد.به مامورها هم همین را می گوییم، یک کلک مرسوم است برای اینکه شاید بتوانیم دوباره از مسوولان زندان وقت تلفن بگیریم.
همان موقع که بیرون آمدم دو نفر از زندانی ها در حال تقسیم و وزن کشی میوه های تازه رسیده به بند بودند،یکی از آنها عددی را گفت که به یکباره نه تنها شماره تلفن تو و برادرم، بلکه تلفن های چند نفر دیگر نیز به یکباره از مقابل چشمانم رژه رفت.
انگار همین الان هم دچار همین مشکل شده ام و تمام چیزهایی که در این مدت بهش فکر کرده بودم تا برایت بنویسم از ذهنم پریده است و به همین دلیل هرچه که به ذهنم می رسد می نویسم.بدون اینکه یک ارتباط منطقی با هم داشته باشند.
اینجا هر روز با آدم ها و اتفاقات عجیب و غریبی روبه رو می شوی، تا بیایی با یک نفر اخت بشوی و به خلق و خوی اش خو بگیری، نامه جابجایی اش می رسد و یا برای حکم اعدام نامش را می خوانند.آن اوایل وقتی قرار بود که کسی را از اینجا به یک زندان دیگر بفرستند، یک شور و احساس عجیب در بند به پا می شد.برخی گریه می کردند، عده ای غمگین، دست ها اغلب بر سینه، و آنها که خوددارتر بودند چشم شان تر می شد و با یک شعر و سرود و کف زدن های ممتد او را تا در خروجی بدرقه می کردیم.اما حالا دیگر کمتر این نوع حالت ها را شاهدیم.انگار زندان ما را یکجورهایی سخت جان کرده است، نمی دانم نامش را بی احساس شدن بگذارم یا مقاوم تر شدن؟هرچه هست انگار داریم عادت می کنیم، به همه سختی ها و غم ها، حتی به همه بدی ها و پستی هایی که در حق مان می شود.
عادت کردن، همان چیزی است که همیشه از آن بدم می آمد، حالا انگار دارم به آن مبتلا می شوم:روزمرگی، خطرنکردن، گام جدید برنداشتن و یکجور در جا زدن….خودت می دانی که چقدر از زندگی بدون خطر کردن بدم می آمد، خودت می دانی چقدر از محافظه کاری و عادت کردن به آنچه موجود است بدم می آمد….و من این روزها دارم مبارزه می کنم که عادت نکنم.
گاهی اینجا اتفاقاتی می افتد که با خودم می گویم چقدر راحت خواسته ها و آرزوهای آدم کوچک می شود، گاهی می ترسم نکند آرزوها و خواسته هایم حقیر شود.اینجا گاهی به چیزهایی توجه داریم که بیرون کمتر برای ما مهم بود و حتی نمی دیدیم شان.بگذار برایت مثالی بزنم.مثلا همین قاشق و چنگال، بشقاب و کاسه و قابلمه را که هر روز آنهایی که نوبت شهرداری شان هست شمرده شده از گروه قبلی تحویل می گیرند و روز بعد باید عینا به جانشینان خود تحویل بدهند.شهردار یعنی کسی که هرروز کارهای رفاهی و بهداشتی و نظافت هر اتاق را برعهده می گیرد.اینجا بر خلاف بندهای عادی که برخی از زندانی ها در برابر پول شهردار می شوند، همه زندانی ها در هر موقعیت و شغلی که باشند در امور شهرداری مشارکت می کنند، فرقی نمی کند قبلا روزنامه نگار بوده باشی یا وکیل مجلس، یا معاون وزیر. بنابراین همه به نوبت شهردار هستیم.
داشتم از قاشق و چنگال و کاسه و بشقاب برایت می گفتم.نمی دانی گاهی چه خنده ها و سر و صداها که ساعت یک و دو شب بر سر شمردن، تحویل گرفتن و پس دادن آنها بلند نمی شود.خودمان هم به این وضع بلند بلند می خندیم.گاهی خنده ها تلخ و تاسف بار می شود.عبدالله این جور مواقع با صدای بلند می گوید: ای خدا! دنیای ما چقدر کوچک شده است.
دیدن زندانی هایی که مامور اموال اتاق ها هستند هرشب تا دیروقت یک اتفاق عادی است، بچه هایی که قاشق و چنگال به دست از این اتاق به آن اتاق می روند، تا قاشق و چنگال های شان را جور کنند، اتفاق هر روز و هر شب بند است.با اینکه روی این وسایل شماره اتاق ها نوشته شده، باز هم در زمان آشپزی و شستن ظروف همه چیز قاطی می شود.دقیق ترین مسوول اموال فیض الله عرب سرخی از اتاق هفت است که روزگاری معاون وزارت بازرگانی دولت اصلاحات بوده …آنقدر در این موضوع سمج و منظم است که تا وسیله ی مفقود شده را پیدا نکند، نمی خوابد.
یکی-دو ماهی هست که جمال عاملی از جوانان خوب جنوب شهری به اتاق ما آمده است.آدم جالبی است و شطرنج را خیلی خوب بازی می کند.در حقیقت قهرمان کل بند است. راستی گیاهخوار هم هست.از یک خانواده پر جمعیت آمده است و از اوضاع و احوال فکری خانواده اش که صحبت می کند انگار همه جامعه ایران را مقابل چشمانت تشریح می کند، بخشی ازخانواده اش طرفدار جمهوری اسلامی اند،بخشی هم جنبش سبزی، یک سوم هم بی تفاوت.
به جزییات ذهنی شان که اشاره می کند، بیشتر جلب توجه می کند:
«پدرم روحانی است، اما اعتقادی به حکومت دینی ندارد.یکی از برادرهایم جانباز جنگ عراق و ایران است، یکی هم بسیجی و خودم هم چپ مارکسیست.»
به گفته خودش روزی که ماموران برای دستگیری اش به خانه شان آمده بودند، ابتدا فکر کردند که آدرس را اشتباه آمده اند،چون روی یک دیوار عکس بزرگی از حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان و همین طور عکس آیت الله خامنه ای، رهبر ایران نصب شده بود.
جمال می گوید: عکس احمدی نژاد هم قبلا روی دیوار نصب بود اما آن برادرم که بسیجی است وقتی او در سال ۸۸ در مراسم تحلیف مراسم ریاست جمهوری دست آقای خامنه ای را نبوسید، عکس اش را تکه پاره کرد.
به خوبی به یاد دارد که روز نهم دی ماه ۸۸ در زندان انفرادی سپاه بود.همان روزی که حامیان حکومت در برابر تظاهرات معترضان در روز عاشورا ی سال ۸۸به خیابان آمده بودند تا معترضان را محکوم کنند. می گوید در بند دو- الف ماموران برای تخریب روحیه زندانی ها مراسم تظاهرات طرفداران حکومت را مستقیم و با صدای بلند از پشت بلندگو در زندان پخش می کردند.
جمال با دیدن برنامه های تلویزیون به خودش گفته بود: این تبلیغات نشان می دهد که در روز عاشورا مردم زیادی در حمایت از جنبش سبز، به خیابان آمده بودند که حالا اینها این همه خشمگین اند. نشانه های خشم را از تبلیغات و شعارهایی که می دادند،احساس می کرد.با خودش گفته بود:اینها دیگر چه کسانی هستند که علیه ما شعار مرگ سر می دهند، بعدها فهمید که سه خواهرش از جمله کسانی بودند که در آن تظاهرات حضور داشتند و علیه او و دیگر معترضان شعار داده بودند، آنها شعار مرگ بر برادرشان را سر داده بودند.
داستان زندگی اش را که می شنوم هم خنده بر لبم می نشیند و هم افسوس و تعجب به سراغم می آید که بر سر این ممکلت چه آمده است.جمال به یکسال حبس محکوم شده و اسفندماه امسال آزاد می شود..یعنی دو-سه ماه دیگر.
یک نفر دیگر هم هست که سرنوشت تلخ و ناراحت کننده ای دارد. پارسا ۳۵ سال دارد،هفت و نیم سال را تا آخرین روزهای حکومت صدام حسین در زندان ابوغریب بوده است وقبل از آن هم دو و نیم سال با اعضای سازمان مجاهدین خلق در کمپ اشرف بوده و چون خیلی زود تبدیل به مخالفان سازمان مجاهدین شده بود، مقامات این سازمان او را تحویل دولت صدام حسین داده بودند و آنها هم او را به زندان ابوغریب می اندازند.در زندان بود تا اینکه هفت سال و نیم بعد آمریکایی ها وارد شدند و او هم آزاد شد. حالا پس از هشت سال به اتهام رفتن به عراق و زندگی در کمپ اشرف توسط جهموری اسلامی ایران در زندان اوین به سر می برد، هنوز حکمی برایش صادر نشده است.
مسعود پدرام از او می پرسد که ازدواج کرده است یا نه؟و وحید لعلی پور با خنده ای جواب می دهد:«وقت نداشته که ازدواج کند، همه اش در زندان بوده است، از این زندان به آن زندان.»
دیروز یک نفر را آورده اند که خودش می گوید وابسته به جریان انحرافی است و من چقدر تعجب می کنم که چطور همان عنوانی را به خودش می دهد که متهم کنندگانش به او و جریان وابسته به او داده اند.از این ناراحت است که اگر سه روز دیرتر می گرفتندش، الان استاندار سیستان و بلوچستان بود. راست و دروغش با خودش.
نکته جالب گفت و گوی کوتاهی است که در حیاط بند با فریدون صیدی راد یکی از هم اتاقی های ما داشت.از فریدون می پرسد:شما از فتنه سبز هستید؟ فریدون جواب داده بود:«فتنه سبز نه! من از جنبش سبز هستم»
و بعد خودش گفته بود:«من از جریان انحرافی هستم.»
اهل خوزستان است و آن طور که خودش می گوید ۱۵ نفر هستند که با هم بازداشت شده اند و پس از دو هفته از دو-الف سپاه به بند ۳۵۰ آورده شده اند.
خدا،آخر و عاقبت این ممکلت را به خیر کند.به قول سعید متین پور باید خودمان را برای پذیرایی از جنبش انحرافی! آماده کنیم.حتما تا قبل از انتخابات تعدادی دیگر از آنها را به اینجا می آورند.روزگار و چرخش چرخ گردون بزرگترین آموزگار است.این جمله را در داستانهای دوران دبستان می خواندیم و درکش برایمان سخت بود.حالا به چشم خودم دارم تبلورش را می بینم.اینها که تا دیروز به ما خس و خاشاک می گفتند و لاف پیروزی می زدند و سرمست از قدرت، ما را به زندان می انداختند.حالا خودشان با ما در یک زندان و حتی یک بند هستند.تا فردا چه پیش آید و چه کسان دیگری به این زندان آورده شوند؟
ژیلای عزیز،
این روزها هوا سرد است و کمتر از اتاق بیرون می روم.باران و برف که می بارد هر یک از زندانی ها با حسرت از پنجره به بیرون نگاه می کنند و یاد خاطره های دوردست خود در هوای برف و بارانی می افتند.
یکی می گوید:کیف می دهد الان در شمال باشی، آن یکی می گوید که رانندگی در این هوا می چسبد و نفر سوم آرزوی اسکی و لیزخوردن توی برف را دارد.
و ژیلا، من یاد روزهای برفی می افتم که با هر برفی از تو می خواستم برویم بیرون و زیر برف قدم بزنیم، بویژه وقت هایی که برف یخ زده و زیر پای آدم قروچ قروچ می کند ، اما تو بیشتر وقت ها می گفتی سردم است و… نمی آمدی و من آنقدر اصرار می کردم که گاهی بالاخره راضی می شدی…هرچند بیشتر وقت ها موفق نمی شدم و تنهایی می رفتم زیر برف..
ژیلا، هنوز هم همانقدر سرمایی هستی؟هنوز هم برف که می آید علاوه بر شوفاژهایی که در خانه روشن است، بخاری برقی کوچک ات را هم روشن می کنی و نزدیکش می نشینی و کتاب می خوانی؟ و می گویی چه کیفی دارد بیرون برف ببارد و آدم خودش را به بخاری برقی بچسباند؟ یادت هست من مسخره ات می کردم که آدم باید خیلی بی ذوق باشد که وقتی چنین برف زیبایی می بارد توی خانه کز کند…و تو می گفتی که بی ذوق هستم دیگه بهمن..چی کار کنم؟
هر بار هم که در روزهای برفی موفق می شدم تو را بیرون ببرم، با دوز و کلک تو را زیر درخت هایی می بردم که روی شاخ هایش یک عالمه برف نشسته بود.کلک هم این بود که می گفتم :ژیلا ببین چقدر برف روی این درخت نشسته و بعد دستت را می گرفتم و به طرف درخت می کشیدم و می گفتم بیا زیر درخت تا خوب برفها و شاخه های سفید شده اش را ببینی و بعد ناگهان با پا محکم به درخت می کوبیدم، برف ها روی سرت آوار می شد و تو مثل آدم برفی سفید سفید می شدی و تو هر بار با همین کلک دوباره فریب می خوردی.
محمد حسین خوربک تازه از مرخصی بازگشته است، فرزندش تازه متولد شده، اسم دخترشان را دینا گذاشته اند.بچه ها از او در باره معنای نام فرزندش می پرسند و او می گوید:آنطور که همسر محترم ما از لابلای دایره المعارف پیدا کرده، دینا یعنی وجدان آگاه و بیدار.
حسین جوان خیلی خوب ، با روحیه و با نشاطی است، از آنهایی است که وقتی می بینی اش از خودت خجالت می کشی که مبادا کم بیاوری.چند روز پیش از زایمان همسرش چند بازجوی وزارت اطلاعات از او خواستند درخواست عفو بنویسد تا آزادش کنند، اما پاسخش نه بود.بازجوها به او گفته بودند:«تو احساس نداری.مگر نمی دانی همسرت به زودی زایمان می کند و بهتر است تو در کنارش باشی.»
جواب داده بود اگر قرار است برای خوشحالی همسرم و به خاطر اینکه شب تولد فرزندم کنارش باشم عفو بنویسم اما همیشه از این کار خودم پشیمان باشم، ترجیح می دهم نه تنها روز تولد فرزندم بلکه تا لحظه تمام شدن حکم ام در زندان بمانم.اینطوری اگر روزی فرزندم پرسید که زمان تولدش کجا بودم، با افتخار خواهم گفت برای اینکه تو آینده بهتر و آزادی داشته باشی در زندان بودم.
همین الان که دارم این نامه را برایت می نویسم ۲۷ نفر را آورده اند که جرمشان عضویت در القاعده است.بچه های کردستان ایران اند و همه شان هم جوان اند.مسن ترین شان به زحمت بالای ۳۵ سال سن دارد.برخی از آنها دو سال است که بین زندانهای سنندج و زنجان در رفت و آمدند.کارگر، دستفروش، شاگرد نانوا و خیاط.با سواد ابتدایی و چند نفری هم دبیرستان را پشت سر گذاشته اند.
آدم می ماند این مملکت به کجا می خواهد برود؟ فقط در یک کردستان چهار-پنج گروه مسلح با تفکرات و گرایش های متضاد فعال اند.از این معجون چه در خواهد آمد، نمی دانم؟حالا موضوع فشارهای غرب و تهدیدات خارجی را هم به آن اضافه کن، به علاوه ی بیکاری، تورم، ناکارآمدی و فساد روز افزون حکومت و ناتوانی اش در حل مسائل و مشکلات روزمره مردم.در این دو سال نزدیک به ۵۰ نفر از اعضای القاعده را در اینجا دیده ام.
خبرهایی که از بیرون می رسد، هم ناراحت کننده است و هم امیدوار کننده.حقیقتش را بخواهی گاهی من می ترسم، برای تو، خودم، ایران و مردمانش.از این دولت کمتر دور اندیشی و تفکر دیده ایم و همین است که بیشتر نگرانم می کند.
خیلی شب ها خوابهای بد و ترسناک می بینم.دیگران هم همینطورند.بیشتر خواب ها حول و حوش جنگ، درگیری، و اعدام است.از همه بدتر این است که اغلب خوابهایمان تکراری است.تعدادی از زندانی ها می گویند مدتهاست که خوابهایشان را به یاد نمی آورند و برخی دیگر هم ترجیح می دهند در باره اش با کسی حرف نزنند.عده ای اگر خوابی می بینند، خوابی است که همه رویدادهایش در محیط زندان می گذرد، حتی دوستان و آشنایان خود را نیز در محیط زندان می بینند.
احساس می کنم دربرابرمان چشم انداز بی انتهایی وجود دارد، چشم اندازی که مبهم و گاه تیره و تار است، انگار کشور نیز به یک زندان بزرگ تبدیل شده است.در تمام این سالها و حتی پیش از آنکه ما چشم به این جهان باز کنیم، تلاش همه مبارزان این بود که برای مردم ایران خوشبختی بیاورند.روزی که یک ایرانی اگر خواست به میدان اصلی شهر برود و با تمام توان علیه دولت فریاد بزند و کسی به او کاری نداشته باشد.اگر دلش خواست فریاد بزند:ای خدا!ما چه دولت نالایق و فاسدی داریم.این آزادی همه آرزوی ما بود.
حالا پس از این همه سال انگار در همان نقطه اول ایستاده ایم.کشور چند پاره و از آن بدتر دل های چند تکه شده و آرزوهای دست نیافتنی. چند روز پیش با جواد مظفر صحبت می کردم، خاطره ای از مهندس سحابی برایم تعریف کرد.خاطره گفت و گویی که مهندس سحابی، این پیر سیاست و مبارز ایران به او گفته بود :ما پنجاه سال است که تمرین شکست می کنیم.
راستش را بخواهی بر خلاف گذشته خیلی بدبین شده ام، یادت هست همیشه به من می گفتی تو بیش از حد خوش بین هستی.حالا تا حدی بدبین شده ام.ما تازه داریم یاد می گیریم.کم کم و آهسته.اما آن بیرون اتفاقات خیلی سریع تر از ما در حال رقم خوردن است.
می دانی، ما برای هیچ چیز خودمان را آماده نکرده بودیم.انگار آن عقب ماندگی تاریخی ایران باز هم گریبانگیرمان شده است.در تمام این سالها باید بیش تر یاد می گرفتیم، بیشتر خودمان را برای روبرو شدن با حوادث آماده می کردیم، باید بیشتر می خواندیم، باید اتاق فکرهای قوی می داشتیم، باید سازمان و برنامه ریزی می داشتیم…اما نمی شود افسوس گذشته را خورد.
گاهی با خودم فکر می کنم، همچنانکه در جریان کودتای ۲۸ مرداد ماه، آمریکایی ها و انگلیسی ها تمام رویاهای ما را بر باد دادند، این بار هم ممکن است با یک بدشانسی تاریخی روبرو شویم.در تمام سالهای گذشته ما کم اقبال بوده ایم و بسیار بدشانس.این ناقوس جنگ اگر واقعا نواخته شود، به ضرر جنبش سبز است و همه ما نگرانیم.وقتی می گویم ما یعنی اغلب ما زندانیان سیاسی.
گاهی یک اتفاق در زندگی یک آدم بیشتر از آنچه فکر کند سرنوشت ساز و تعیین کننده است.همین نوع اتفاق ها که خارج از توان و اراده ماست، می تواند مسیر ملتی را دگرگون کند.خوب که به تاریخ معاصر ایران نگاه کنیم از این حوادث سرنوشت ساز تاریخی در اطرافمان زیاد می بینیم.اگر بخواهم با بدبینی بیشتری قضاوت کنم، گاهی احساس می کنم بدشانسی تاریخی ملت ایران هم به گونه ای هست که چندان چشم انداز روشنی را در برابرم نگذارد.نمی دانم شاید زیادی بدبین شده ام، شاید هم خرافاتی ..اینها فکرهایی هست که زیاد در ذهنم می گذرد .نمی خواهم به تو دروغ بگویم، می خواهم رو راست به تو بگویم گاهی وقت ها خیلی مایوس می شوم.
اما نه، نگران نباش! چیزهای امیدوار کننده ی زیادی هم هنوز هست. بعد از این همه فشار و سرکوب که جنبش سبز در دوسال و نیم گذشته پشت سر گذاشته است، هنوز هم صداهای پرتوان اعتراض شنیده می شود، هنوز زندانی ها استوارند و از درون زندان پیام مقاومت می فرستند و این من را امیدوار می کند و من ترجیح می دهم همچنان امیدوار باشم.
عزیزم، یادت نرود که در هرپیچ تاریخی، حوادثی نهفته است که هرگز فکرش را نمی کنی، حوادثی که حتی باهوش ترین و حسابگرترین آدم ها را هم متعجب خواهد کرد و چرا این بار این اتفاق سربلندی و آزادی ایران نباشد.بیا همچنان امیدوار باشیم.
مواظب خودت باش
بیست و چهارم دی ماه ۱۳۹۰
بند ۳۵۰ اوین
اتاق ۹
 





جرس: معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی با اعلام اینکه هر گونه تغییر در بهای برق مشترکان مستلزم ابلاغ ستاد هدفمندی یارانه‌ها است، گفت: افزایش 20 درصدی قیمت این حامل انرژی به نظر ستاد هدفمندی یارانه ها بستگی دارد.
 به گزارش مهر، معاون وزیر نیرو با اشاره به احتمال افزایش قیمت برق در روزهای پایانی اسفند ماه، اعلام کرد: در شرایط فعلی با احتساب برق بخش کشاورزی متوسط قیمت این حامل انرژی حدود 43 تومان است.
 محمد بهزاد درباره آخرین تصمیم‌گیری‌ها برای افزایش قیمت برق در فاز دوم اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها، گفت: در حال حاضر سناریوهای پیشنهادی وزارت نیرو برای افزایش قیمت برق به ستاد هدفمندی یارانه ها ارسال شده است.
 معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی با اعلام اینکه هر گونه تغییر در بهای برق مشترکان مستلزم ابلاغ ستاد هدفمندی یارانه‌ها است، تصریح کرد: در شرایط فعلی با احتساب برق بخش کشاورزی متوسط قیمت این حامل انرژی حدود 43 تومان است.
این مقام مسئول با یادآوری دستور رئیس جمهوری برای کاهش بهای برق بخش کشاورزی از 14 به هشت تومان، در خصوص احتمال افزایش 20 درصدی قیمت برق در اجرای فاز دوم هدفندی یارانه ها، توضیح داد: افزایش 20 درصدی قیمت این حامل انرژی به نظر ستاد هدفمندی یارانه ها بستگی دارد.
 وی با تاکید بر اینکه 20 درصد متوسط قیمت برق حدود 8.6 ریال است، بیان کرد: در مجموع اگر نظر ستاد هدفمندی یارانه‌ها افزایش 20 درصدی بهای برق باشد، قیمت این حامل انرژی به حدود 51.6 تومانی افزایش می یابد.

بهزاد همچنین قیمت تمام شده هر کیلووات ساعت برق در کشور را حدود 130 تومان عنوان کرد و افزود: حتی در صورت افزایش 20 درصدی قیمت برق، دولت حدود 30 درصد قیمت تمام شده هر کیلووات ساعت این حامل انرژی را از مشترکان دریافت می کند.
 معاون وزیر نیرو از احتمال افزایش قیمت برق در اسفند ماه سال جاری خبر داد و یادآور شد: افزایش بهای برق در گروی ابلاغ ستاد هدفمندی یارانه ها است.
 وزارت نیرو پیشتر بسته ای پیشنهادی افزایش قیمت برق را در قالب پنج سناریوی مختلف قیمتی به دولت ارائه کرده بود.
 بر اساس این بسته پیشنهادی تاکنون پنج سناریو افزایش 20، 40، 60، 80 و 100 درصدی افزایش قیمت برق تعریف شده است اما هنوز هیچ گونه بحث جدی برای افزایش قیمت برق در سطح کلان دولت نهایی نشده است.
 مجید نامجو وزیر نیرو هم پیشتر در جمع خبرنگاران، گفته بود: هر گونه تغییر قیمت آب و برق باید با نظر ستاد هدفمندی یارانه‌ها انجام شود و هم اکنون نیز منتظر ابلاغ مصوبه ستاد هدفمندی یارانه ها هستیم.





جـــرس:
شرکت فنآوری اینترنتی گوگل پنج نکته برای حفظ امنیت حساب و ارتباطات ایمیل درGmail را یادآوری کرد.
 به گزارش وبلاگ رسمی گوگل، در این توصیه نامه یادآوری شده است که کاربران حتما نکات زیر را به خاطر بسپارند و برای مسائل امنیتی آنرا رعایت کنند:
 
۱- از گذرواژه (رمز عبور) Gmail خود در سایت‌های دیگر استفاده مجدد نکنید. استفاده مجدد از گذرواژه مهمترین عامل در به خطرافتادن حساب‌های افراد است.
 
۲- با بررسی تنظیمات «باز ارسال» و «فیلترها» در حساب خود مطمئن شوید که در حال حاضر حسابتان به خطر نیفتاده باشد. روی «ساختن یک فیلتر جدید» و سپس «نمایش فیلترهای موجود» کلیک کنید. مطمئن شوید که هیچ چیز مشکوکی مانند آدرس ایمیلی که آن را نمی‌شناسید وجود ندارد. سپس «باز ارسال و POP/IMAP» را کلیک کنید. مطمئن شوید که همه آدرسهای ایمیل لیست شده در آنجا را می‌شناسید.
 
۳- مطمئن شوید که اطلاعات بازیابی حسابتان را ارائه کرده باشید. این برای مواقعی است که دیگر نمی‌توانید به حساب خود دسترسی پیدا کنید. آدرس ایمیل دوم و سؤال امنیتی خود را به‌روزرسانی کنید، و یک شماره تلفن همراه را برای بازیابی حساب از طریق پیامک ارائه کنید. به‌ویژه مراقب امنیت آدرس ایمیل دوم خود باشید چراکه از این آدرس برای بازنشانی گذرواژه‌های شما استفاده می‌شود. هکرها در گذشته حسابهای Gmail را با دست‌یابی به حسابهای دوم به مخاطره می‌انداختند. از آدرس ایمیل دومی که توسط یک شرکت میزبان غیرقابل‌اطمینان ارایه می‌شود استفاده نکنید.
 
۴- پس از استفاده از رایانه‌های عمومی و هر وقت که دیگر نیازی به استفاده از حساب Google خود ندارید، در گوشه سمت راست بالای صفحه از سیستم خارج شوید.
 
۵- اگر ورود مشکوکی به حسابتان دیده شود، Gmail به شما هشدارخواهد داد. اما خودتان هم می‌توانید با مشاهده جزئیات فعالیت حساب در پایین صفحه Gmail خود این مورد را بررسی کنید.
 و در آخر اگر حساب شما به خطر افتاد اما همچنان می‌توانید به آن وارد شوید، باید گذرواژه و سؤال امنیتی خود را فورا تغییر دهید. اگر دیگر نمی‌توانید به حساب خود وارد شوید، فرم بازیابی حساب را در مرکز راهنمای حسابهای Google جستجو کرده و ارسال کنید. به طور پیش‌فرض، Gmail از یک اتصال HTTPS امن استفاده می‌کند که به محافظت از ارتباطات شما در مقابل چشمان کنجکاو کمک می‌کند.




محکومیت یک زندانی به اعدام از سوی دادگاه کیفری

خبرگزاری هرانا - شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران، به ریاست قاضی محمدرضا محمدی‌ کشکولی، صبح امروز یکشنبه، نهم بهمن ماه یک زندانی را به اعدام محکوم کرده است.

این فرد که به "عقرب سیاه" معروف است و برای سومین بار تحت محاکمه قرار می‌گیرد، متهم به ربودن و آزار و اذیت زنان در تهران است.

به گزارش رسانه‌های دولتی، وی پیش از این ۲ بار در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده بود که یک بار به اعدام محکوم و یک بار هم تبرئه شد اما هر ۲ حکم صادره در دیوان عالی کشور به دلایلی نقض شده بود. دیوان عالی کشور تاریخ ۱۱ آبان امسال، حکم صادره از شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران مبنی بر تبرئه عقرب سیاه، جوانی که متهم به آزار و اذیت تعدادی زن و دختر جوان در تهران بود را نقض کرد. با توجه به این رأی، پرونده به دادگاه کیفری ارسال ‌شد تا مجدداً مورد رسیدگی قرار گیرد. 
ساعت ۱۰ صبح امروز مأموران زندان متهم را به دادگاه آوردند اما برای آنکه متهم با شاکیان پرونده روبرو نشود و برای جلوگیری از وقوع درگیری احتمالی این فرد با‌ آن‌ها در محل دیگری نگهداری شد. در جلسه قبل محاکمه متهم، تعدادی از شاکیان او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. در ساعت ۱۱ صبح تعدادی از شکات این پرونده به داخل دادگاه آمدند که در این حین با برادر متهم درگیر شدند اما مأموران دادگاه به داخل جلسه امدند تا امنیت جلسه بیشتر حفظ شود. 

جلسه محاکمه غیرعلنی بود که بیش از ۳ ساعت به طول انجامید و در این جلسه، بعد از بیان اظهارات ۴ شاکی پرونده که در غیاب اکثریت شاکیان به دادگاه آمده بودند، متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه فقط اتهام آدم‌ربایی و سرقت را قبول دارد، انگیزه خود از این کار را سرقت عنوان کرد. او همچنین قبول کرد که با طرح دوستی با شاکیان، آن‌ها را ربوده و اموالشان را سرقت کرده است.





سه دانشجوی دانشگاه مازندران در بند مجرمین خطرناک به سر می‌برند

خبرگزاری هرانا - علی عباسی، مازیار یزدان نیا و رحمان یعقوبی سه دانشجوی زندانی دانشگاه مازندران در بند مجرمین خطرناک به سر می‌برند.

به گزارش دانشجونیوز، در حالی که نزدیک به یک ماه از اجرای حکم زندان سه فعال دانشجویی دانشگاه مازندران می گذرد، علی رغم درخواست های مکرر این دانشجویان و خانواده هایشان برای انتقال به "بند ویژه"، همچنان مسولان زندان آن ها را در بند مجرمین خطرناک نگاه داشته اند.
علی عباسی، مازیار یزدان نیا و رحمان یعقوبی سه فعال دانشجویی هستند که در جریان اعتراض های دانشجویان دانشگاه مازندران در خرداد ٨٨ بازداشت شده و مدتی در اطلاعات ساری و زندان متی کلای بابل بسر برده بودند. گفتیست علی عباسی از قهرمانان مسابقات کشتی دانشجویان کشور می باشد.
بر اساس حکم دادستانی بابلسر در سال ٨٨ هریک از این دانشجویان به چهارده ضربه شلاق و شش ماه حبس تعلیقی محکوم شده بودند. اما دو ماه پیش، پس از تجمع دانشجویان دانشگاه مازندران، حکم ان ها توسط شعبه ی صد و یک دادگاه انقلاب بابلسر و به دلایلی نامعلوم به حبس تعزیری تغییر یافت.
به گزارش فعالین حقوق بشر از استان مازندران این سه فعال دانشجویی از روز نخست انتقال به زندان درخواست انتقال به بند ویژه را بصورت کتبی به مسولین زندان متی کلا اعلام نمودند اما همچنان با مخالفت مسئولان زندان روبرو شده اند.
بنابراین گزارش ها مازیار یزدان نیا در روزهای اول انتقال به زندان بدلیل قرار گرفتن در زندان انفرادی هشت روز را در اعتصاب غذا بسر برده بود و پس از انتقال به بند عمومی (مجرمین خطرناک) بارها توسط قاتلان و خلافکاران مورد ضرب و شتم قرار گرفت که با حمایت ضمنی زندان بانان همراه بود.
همچنین پرونده ای که برای مازیار یزدان نیا در روزهای اول انتقال به زندان با اتهام "توهین به رهبری" تشکیل شده بود با پیگیری های خانواده ی وی بسته شده است.
در هفته ها و ماه های گذشته فشارهای امنیتی بر فعالین سیاسی و دانشجویی استان مازندران بطور روزافزونی افزایش یافته است. در آخرین مورد یاسر یوسف زاده، مبین جعفری و عیسی برار خانی در شهرستان بابلسر بازداشت شدند و تا این لحظه از محل نگهداریشان اطلاعی در دست نیست.





هرانا؛ جلسه رسیدگی به اتهامات رضا ابری برگزار شد


خبرگزاری هرانا - جلسه رسیدگی به اتهام رضا ابری روز یکشنبه ۹ بهمن در شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز، به ریاست قاضی بیات و با وکالت خانم ستاری برگزار گردید.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این فعال آذربایجانی روز ۲۳مهر، در بیمارستان امام رضای تبریز و هنگام ملاقات با محمد علیمرادی که برای معالجه به بیمارستان منتقل شده بود دستگیر و پس از ۱۵ روز بازداشت موقت، به قید وثیقه آزاد گردید.
اتهام وارده به ایشان «تبلیغ علیه نظام» عنوان شده است.
رضا ابری پیش از این نیز در مراسم تشییع جنازه چنگیز بخت آور دستگیر شده و به یک سال حبس محکوم گردیده بود که به علت اعتراض به حکم، هنوز اجرا نشده است.





هرانا؛ محرومیت دو ماهه‌ی کارگران کارخانه‌ی آتش سو از حقوق و مزایا

خبرگزاری هرانا - کارگران کارخانه‌ی "آتش سو" واقع در شهر تبریز، دو ماه است که از دریافت هرگونه حقوق و مزایا محروم مانده‌اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کارخانه‌ی آتش سو در حال حاضر ۳۰ کارگر و پرسنل دارد که کارفرما از پرداخت حقوق معوقه‌ی ایشان سرباز می‌زند.

این در حالیست که از سال ۱۳۸۶ تاکنون بیش از ۴۷۰ تن از کارگران این شرکت به بهانه‌های واهی توسط کارفرما اخراج شده‌اند. 
گفتنی ست که شرکت آتش سو یکی از تولید کنندگان لوازم گازسوز در ایران است که در شهرک مرزداران تبریز واقع شده است.





علی اخوان، فعال کارگری، شبانه بازداشت شد


خبرگزاری هرانا - علی اخوان، فعال کارگری، ساعت نه و نیم شنبه شب، هشتم دی ماه ۱۳۹۰ توسط پلیس امنیت، بازداشت شده است.

به گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر، ماموران پلیس امنیت شب گذشته به منزل علی اخوان رفتند و وی را بازداشت کردند. این ماموران هم‌چنین گفته‌اند که وی را به زندان اوین منتقل خواهند کرد.
بر اساس این گزارش ماموران پلیس امنیت، برای بازداشت اخوان، به حکم یک سال و نیم حبس تعزیری وی اشاره کردند و مدعی شدند که اخوان، متواری است!
قابل ذکر است که ماموران امنیتی، نیمه شب سیزدهم خرداد ۱۳۸۹ هم در همین خانه و در حضور همسر و کودک اخوان، وی را بازداشت کرده بودند. متعاقب آن بازداشت و در ‌‌نهایت در دادگاه تجدید نظر، اخوان را به "یک سال و نیم حبس تعزیری و یک سال و نیم حبس تعلیقی" محکوم کرده‌اند.




زندانی فراری از زندان ایلام پس از بازداشت اعدام شد


خبرگزاری هرانا - یک زندانی متهم به قتل که با انفجار دیوار زندان مرکزی ایلام اقدام به فرار از زندان کرده بود پس از بازداشت صبح امروز در محوطه این زندان اعدام شد.


به گزارش ايسنا، فردی که دو سال قبل پس از منفجرکردن ديوار زندان مرکزي ايلام فرار و دستگير شد، بامداد امروز شنبه به دار مجازات آويخته شد. 
برپايه اين گزارش، صبح امروز و در اجراي دستور محاکم قضايي استان ايلام اين فرد در محل زندان مرکزي ايلام به دار آويخته شد.
در مراسم مجازات اين فرد که در فضايي آرام برگزار شد افزون بر ماموران نيروي انتظامي جمعي از مسئولان و نماينده دادستان نيز حضور داشتند.