پیامدهای تحریم نفت و بانک مرکزی ایران از طرف اتحادیه ی اروپا
در گفتگو با آقایان: فریبرز رئیس دانا و جمشید اسدی
تهیه و تنظیم: شهلا بهاردوست
وزیران 27 کشور عضو اتحادیه ی اروپا روز دوشنبه 23 ژانويه بر سر ممنوعیت هر گونه قرارداد با ایران برای خرید نفت خام و یا انتقال آن از ایران با هم به توافق رسیدند و در کنار تحریم نفت، نه تنها دارایی های بانک مرکزی ایران را مسدود کردند، بلکه نيز اعلام کردند که هرگونه تجارت الماس و طلا و فلزات قیمتی دیگر با بانک مرکزی ایران و دیگر ارگان های دولتی ایران ممنوع است.
همینطور امروز سه شنبه 24 ژانویه بطوریکه در مطبوعات آمده، آقای اوباما ضمن تمجید از اتحادیه ی اروپا از تحریم بانک تجارت توسط امریکا خبر دادند!
متاسفانه بايد گفت که اين تحريم ها، در کنار تحريم های پيشين و نيز تحريم هايی که به گمان قوی از سوی شورای امنيت سازمان ملل در راهند، کار اقتصاد بر زمين نشسته کشور را دشوار تر از پيش خواهند کرد و باز هم ايرانيان بيشتری از پس هزينه های زندگی روزمره بر نخواهند آمد و بدين ترتيب باز هم بر شمار بيکاران و به ويژه تهیدستان کشور افزوده خواهد شد.
در چنين شرايطی، تحريم ها و پيآمدهای نامبارک آن تبديل به مسئله و بلکه مشکلی ملی شده اند و استقلال و آينده کشور را مورد سخت ترين تهديدها و خطرها قرار داده اند.
از همين رو با دو اقتصاددان از دوخاستگاه نظری مختلف به گقتگو نشسته ايم تا با مقايسه ارزيابی و تحليلهای ايشان ابعاد خطر و تهديد را بهتر درک و بشناسيم و اگر فرصتی بود چاره ای بيانديشيم.
آقای فريبرز رئيس دانا مقیم ایران است و به نقش دولت و توزيع ثروت در جامعه باور دارد و اقتصاددانی سوسياليست می باشد.
آقای جمشيد اسدی مقيم فرانسه است و اقتصاددانی ليبرال می باشد و باورمند به اقتصاد بازار ـ بنياد است.
در لینکهای زیر سوالات مطرح شده و پاسخهای آقایان فريبرز رئيس دانا و جمشید اسدی را می شنوید.
در گفتگو با آقایان: فریبرز رئیس دانا و جمشید اسدی
تهیه و تنظیم: شهلا بهاردوست
وزیران 27 کشور عضو اتحادیه ی اروپا روز دوشنبه 23 ژانويه بر سر ممنوعیت هر گونه قرارداد با ایران برای خرید نفت خام و یا انتقال آن از ایران با هم به توافق رسیدند و در کنار تحریم نفت، نه تنها دارایی های بانک مرکزی ایران را مسدود کردند، بلکه نيز اعلام کردند که هرگونه تجارت الماس و طلا و فلزات قیمتی دیگر با بانک مرکزی ایران و دیگر ارگان های دولتی ایران ممنوع است.
همینطور امروز سه شنبه 24 ژانویه بطوریکه در مطبوعات آمده، آقای اوباما ضمن تمجید از اتحادیه ی اروپا از تحریم بانک تجارت توسط امریکا خبر دادند!
متاسفانه بايد گفت که اين تحريم ها، در کنار تحريم های پيشين و نيز تحريم هايی که به گمان قوی از سوی شورای امنيت سازمان ملل در راهند، کار اقتصاد بر زمين نشسته کشور را دشوار تر از پيش خواهند کرد و باز هم ايرانيان بيشتری از پس هزينه های زندگی روزمره بر نخواهند آمد و بدين ترتيب باز هم بر شمار بيکاران و به ويژه تهیدستان کشور افزوده خواهد شد.
در چنين شرايطی، تحريم ها و پيآمدهای نامبارک آن تبديل به مسئله و بلکه مشکلی ملی شده اند و استقلال و آينده کشور را مورد سخت ترين تهديدها و خطرها قرار داده اند.
از همين رو با دو اقتصاددان از دوخاستگاه نظری مختلف به گقتگو نشسته ايم تا با مقايسه ارزيابی و تحليلهای ايشان ابعاد خطر و تهديد را بهتر درک و بشناسيم و اگر فرصتی بود چاره ای بيانديشيم.
آقای فريبرز رئيس دانا مقیم ایران است و به نقش دولت و توزيع ثروت در جامعه باور دارد و اقتصاددانی سوسياليست می باشد.
آقای جمشيد اسدی مقيم فرانسه است و اقتصاددانی ليبرال می باشد و باورمند به اقتصاد بازار ـ بنياد است.
در لینکهای زیر سوالات مطرح شده و پاسخهای آقایان فريبرز رئيس دانا و جمشید اسدی را می شنوید.
سوالات مطرح شده:
1. در چنين شرايطی پیامدهای این تحریم ها برای کشور و هم ميهنان ما چه خواهد بود؟
2. با توجه به اینکه فروش نفت درآمد اول کشور است آيا راهی برای دولت محمود احمدی نژاد وجود دارد که بتواند قطع يا دست کم کاهش قابل ملاحظه ی درآمد نفت را جبران کند؟
3. در روزها و بلکه در هفته های پيش، نرخ برابری ريال در برابر دلار و ديگر ارزهای بين المللی کاهش پيدا کرده و به بيان روشن تر ارزش ريال به طور فاحشی سقوط کرده است. البته شما از ابتدای پاييز و دقيق از ماه سپتامبر و اکتبر فرنگی چنين پيش بينی کرده بوديد. آيا حالا با تصويب تحريم های جديد اروپايی، وضع ريال بدتر خواهد شد. اصلا رابطه ی ميان تحریم ها و بازار ارز و طلا چگونه است؟ اگر ممکن است اين رابطه را توضیح دهید.
4. دولت محمود احمدی نژاد قاچاق چيان و پول شويان را از جمله عوامل افزايش بهای دلار معرفی کرده اند. اما واقعا چه کسانی از افزايش نرخ ارز و طلا در بازار داخلی کشور استفاده می برند؟
5. این تحریم ها چه تاثيری برمردم و نارضایتی ها خواهند داشت؟ به ويژه در شرايطی که بسياری از کارگران و دستمزد بگيران و کارمندان اداره های دولتی ماه ها است که حقوق شان را دریافت نکرده اند و زیر فشارهای اقتصادی هستند. آقای رئیس دانا در یکی از آخرین مصاحبه هایشان گفته بودند که دولت تمام رایانه ها را قطع می کند! آیا شما هم اینگونه فکر می کنید؟ خلاصه اين که گذران زندگی مردم به چه حالتی خواهد رسيد؟ مردم چه خواهند کرد؟
6. دولت تا کنون در ارائه لایحه بودجه تاخیر داشته که این امر اتفاقی نیست و با برنامه ریزی بوده، شاید منتظر تصمیم پارلمان اروپا بوده اند. شما چه فکر می کنيد؟
7. آیا راه برون رفتی برای حکومت اسلامی و کشورمان ایران از تحريم های اقتصادی خارجی و بحران های اجتماعی داخلی وجود دارد؟
انتقاد از بیعملی دولت در برابر سقوط ارزش پول ملی
تائید تلویحی تاثیر تحریمها بر بازار سکه و ارز
به گزارش روز سهشنبه (چهارم بهمن) خبرگزاری فارس٬ آقای مصلحی در جمع گروهی از مردم اصفهان گفته است: «گران شدن روزافزون طلا و ارز بخشی از جنگ روانی سنگین دشمن است که استکبار رسانهای در آن نقش مهمی دارد.»
وی افزوده است: «با پیگیریهایی که وزارت اطلاعات انجام داده متوجه شدهایم جنگ روانی سنگین علیه اقتصاد کشور از کجا نشات میگیرد.»
غلامعلی حداد عادل٬ نماینده محافظهکار نزدیک به علی خامنهای نیز گفته است: «پشت سر این افزایش قیمت یک توطئه جهانی در کار است که برخی عوامل منطقهای و داخلی نیز همراهی با این توطئه را در دستور کار خود دارند.»
به گفته حداد عادل «گرانیهای اخیر و بالا رفتن قیمت سکه و ارز برای مقابله با نظام و کمرنگ کردن حضور مردم در انتخابات است که باید با شناسایی ریشههای این جریان با آن مقابله شود.»
این دو مقام جمهوری اسلامی هیچ اشاره مشخصی به ریشهها و منبع افزایش نرخ سکه و ارز در ایران طی هفتههای اخیر نکردهاند.
گروهی از تحلیلگران سیاسی و اقتصادی علت این افزایش افسار گسیخته نرخ سکه و ارز را سیاستهای دولت دهم و گروهی دیگر نیز علت آن را اثیر تحریمهای بینالمللی میدانند.
مصلحی و حداد عادل از جمله مقامهایی هستند که بدون اشاره به نقش دولت در این مسئله به صراحت عامل این نابسامانی را «توطئههای» دشمنان جمهوری اسلامی اعلام کردهاند.
این مقامها نگفتهاند که دشمنان جمهوری اسلامی با چه ساز و کار و روشی باعث افزایش بیسابقه نرخ سکه و ارز در بازارهای ایران شدهاند.
از زمان افزایش قیمت سکه و نرخ ارز در ایران٬ محافظهکاران بارها از رئیس دولت دهم خواستهاند برای ساماندهی به اوضاع اقدام کند که این درخواست با بیاعتنایی احمدینژاد روبرو شده است.
کمیته اقتصادی «جمعیت ایثارگران» نیز با انتقاد از نواسانات شدید در بازار سکه و ارز اعلام کرده است: «تداوم سکوت و بیعملی در برابر سقوط ارزش پول ملی، هرگز قابل تحمل نیست.»
این کمیته از نمایندگان مجلس خواسته در برابر تعلل دولت در حفظ ارزش پول ملی، به تکلیف قانونی و ملی خود عمل کرده و اجازه ندهند بیش از این با حیثیت اقتصاد ملی بازی شود.
اتحادیه اروپا در تازه ترین دور تحریم های خود علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است که نگرانی های موجود درباره ماهیت برنامه هسته ای ایران همچنان به قوت خود باقی است.
این اتحادیه در سند تحریم های تازه اش علیه ایران نوشته است که این نگرانی ها در حال عمیق تر شدن است و مبنای آن هم گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی سازمان ملل متحد است که ایران را به انجام فعالیت هایی در زمینه تکنولوژی هسته ای نظامی متهم کرده است.در این سند آمده است که اتحادیه اروپا با در نظر گرفتن همین نگرانی ها تصمیم به گسترش تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران گرفته است.
بر این اساس، تصمیم تازه این اتحادیه آن است که شخصیت های حقیقی و حقوقی بیشتری باید به فهرست تحریم شدگان اضافه شوند.
شخصیت های حقوقی تحریم شده و دلایل تحریم آنها
تحلیل
- بانک مرکزی ایران: این بانک در فعالیت هایی برای دور زدن تحریم های بین المللی دست دارد.
- بانک تجارت: این بانک دولتی است و به طور مستقیم در خدمت تلاش های معطوف به کمک به برنامه هسته ای ایران بوده است. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۱ بانک تجارت به جابجایی ده ها میلیون دلار کمک کرد تا به سازمان انرژی اتمی ایران که در اسناد سازمان ملل متحد مورد تحریم قرار گرفته است، در زمینه تهیه کیک زرد اورانیوم یاری برساند. سازمان انرژی اتمی ایران نهاد اصلی ایرانی دست اندرکار در پژوهش و توسعه تکنولوژی هسته ای است و برنامه های تولید مواد فسیلی هم توسط این سازمان انجام می شود. بانک تجارت همچنین درگذشته به بانک های مورد تحریم ایرانی در نقض و دور زدن تحریم ها کمک کرده و به عنوان مثال به مجتمع صنعتی شهید همت که توسط سازمان ملل تحریم شده و شرکت های پوششی آن مجتمع یاری رسانده است. این بانک ظرف چند سال گذشته به بانک های تحریم شده ایرانی توسط اتحادیه اروپا، از جمله بانک ملت و بانک توسعه صادرات ایران خدمات بانکی ارائه کرده است. این بانک همچنین به فعالیت های شرکت های وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و شرکت های فرعی این نهاد نظامی و سازمان صنایع دفاع ایران و سازمان لجستیک نیروهای مسلح ایران که مورد تحریم سازمان ملل قرار گرفته خدمات ارائه کرده است.
- شرکت تایدواتر (Tidewater) که با نام شرکت تاید واتر میدل ایست هم شناخته می شود: این شرکت متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و توسط سپاه اداره می شود.
- شرکت مهندسی و تولید توربین (Turbine Engineering Manufacturing): یک شرکت پوششی است که توسط سازمان صنایع هواپیمایی ایران که تحریم شده است برای فعالیت های مرتبط با خرید لوازم و تجهیزات، مورد استفاده قرار گرفته است.
- شرکت واردات و صادرات سد (Sad Export Import Company): یک شرکت پوششی است که توسط سازمان تحریم شده صنایع دفاع در زمینه های جابجایی و انتقال سلاح به سوریه مورد استفاده قرار گرفته است. دخالت این شرکت در جابجایی سلاح در دیگر نقاط هم اثبات شده است.
- شرکت روسماچین (Rosmachin): شرکت پوششی که توسط شرکت سد و در جابجایی تسلیحات مورد استفاده قرار گرفته است.
- شرکت تجاری بهنام شهریاری: این شرکت دو کانتینر حاوی سلاح های مختلف در ماه مه ۲۰۰۷ از ایران به سوریه ارسال کرد که ناقض قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده است.
- شرکت دریایی بی آی آی اس با مسئولیت محدود (BIIS Maritime Limited): این شرکت به شرکت تحریم شده موسوم به (شرکت کشتیرانی) ایران و هند تعلق دارد و توسط آن شرکت اداره می شود.
- شرکت حمل و نقل دریادلان سفید خزر (Darya Delan Sefid Khazar): این شرکت با نام خطوط کشتیرانی سفید خزر یا شرکت حمل و نقل دریای خزر یا شرکت حمل و نقل خزر و یا شرکت دریای خزر هم شناخته می شود. این شرکت متعلق به شرکت خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران است و توسط آن شرکت اداره می شود.
شخصیت های حقیقی
- علی اشرف نوری: معاون فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. رییس اداره سیاسی سپاه.
- حجت الاسلام علی سعیدی: نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
- امیر علی حاجی زاده: فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
مقامات پلیس عراق می گویند انفجار چهار خودرو بمبگذاری شده در مناطق شیعه نشین بغداد حداقل ۱۳ کشته و ۶۲ مجروح برجای گذاشته است.
یکی از خودروهای بمبگذاری شده در شهرک صدر و نزدیک به محل تجمع کارگران روزمزدی که به دنبال کار بودند، منفجر شد. بر اثر این انفجار ۸ نفر کشته شدند.دقایقی بعد سه کیلومتر دورتر هم بمبی دیگر منفجر شد که ۲ نفر کشته بر جای گذاشت.
سه نفر دیگر هم بر اثر انفجار خودروهای بمبگذاری شده در دو محله شعله و حریه در بغداد کشته شدند.
از ماه پیش که سربازان آمریکایی از عراق خارج شدند، حملات در این کشور رو به افزایش گذاشته و حدود ۱۷۰ نفر جان خود را از دست دادهاند.
افزایش خشونتها در عراق در حالی صورت می گیرد که فضای سیاسی آن کشور هم تنش آلود شده و بلندپایه ترین سیاستمدار عرب سنی عراق به اتهام دست داشتن در فعالیتهای تروریستی از سوی دولت مرکزی تحت تعقیب قرار گرفته است.
طارق هاشمی، معاون رییس جمهور عراق اتهامات مطرح شده علیه خود را رد کرده و به منطقه خودمختار کردستان در شمال آن کشور گریخته است.
ائتلاف العراقیه، بزرگترین جناح سیاسی در پارلمان عراق، نوری مالکی، نخست وزیر آن کشور را متهم کرده که با سوء استفاده از قانون میخواهد قدرت خود را تقویت کند.
العراقیه در اعتراض به همین مسئله جلسات پارلمان و کابینه را تحریم کرده است.
ایاد علاوی، رهبر ائتلاف العراقیه هفته پیش گفت که برای کاهش تنشهای قومی و گروهی در عراق، یا نخست وزیری جدید باید روی کار بیاید و یا انتخابات باید برگزار شود.
بمبگذاری های تازه هم ظاهرا مانند سایر حملات ماه اخیر، جامعه شیعه عراق را هدف قرار داده است.
یکی از کارگران روزمزدی که دنبال کار در شهرک صدر بود، گفت که انفجار بمب اول "مانند طوفانی سیاه بود."
احمد علی به خبرگزاری رویترز گفت که "حس کردم که به زمین پرت شدم و از حال رفتم. بعد که به هوش آمدم با عجله خودم را به یک اتومبیل رساندم که من را به بیمارستان منتقل کند."
مشخص نیست که هدف حمله دوم چه بوده اما برخی گزارشها حاکیست که یک خودرو بمبگذاری شده در نزدیکی یک نانوایی و بمبی دیگر هم در نزدیکی صف خرید سوخت منفجر شده است.
مدتی بعد از این حملات، دو محله عمدتا شیعه نشین دیگر بغداد هم شاهد حملاتی پی در پی بودند.
مقامات عراق می گویند یک بمب کارگذاشته شده در کنار جاده منتهی به فرودگاه مثنی در مرکز بغداد هم ۶ مجروح برجای گذاشته است.
براساس گزارشهای رسیده از ایران، مقامات دادسرای اوین گفته اند که قاضی شعبه پنجم دادسرا برای پرستو دوکوهکی، روزنامهنگار و وبلاگنویس، قرار بازداشت موقت صادر کرده است.
خانواده این وبلاگ نویس در ادامه پیگیری های خود، روز دوشنبه به دادستانی تهران مراجعه کردند که پس از ملاقات با معاون دادستان و توضیح شرایط پیش آمده و ابراز نگرانی نسبت به سلامت روحی خانم دوکوهکی، توانستند برای ملاقات با بازپرس پرونده نامه ای از این مقام قضایی دریافت و برای پیگیری بیشتر وضعیت او به دادسرای اوین مراجعه کنند.اما به گفته یکی از نزدیکان این خانواده مقامات دادسرای اوین با وجود نامه رسمی معاون دادستان شرایط ملاقات با قاضی شعبه پنجم را فراهم نکردند و اعلام کردند: "برای پرستو دوکوهکی قرار بازداشت موقت صادر شده و تحقیقات در پرونده ادامه دارد، بنا بر این موضوعی نیست که قاضی بخواهد با خانواده زندانی ملاقات کند."
پرستو دو کوهکی، روزنامه نگار، وبلاگ نویس و فعال حقوق زنان از عصر یکشنبه ۲۵ دی ماه بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.
او پیش از این هم یک بار در ۱۳ اسفند ۱۳۸۵ به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" دستگیره شده بود که در ۴ خرداد ۱۳۸۹ در دادگاه از این اتهام تبرئه شد. خانم دوکوهکی در ماه های اخیر با بنیاد شریعتی همکاری می کرد.
تشدید تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران، اگر چه اقتصاد متکی به نفت ایران را هدف قرار داده، اما ذات و ماهیتی سیاسی دارد که هدف آن، دست کم در این مرحله بازداشتن رهبران جمهوری اسلامی از پیگیری برنامه های اتمی این کشور است.
از همین رو، تحریم نفت ایران از سوی اروپا، همزمان با تحریم بانک مرکزی ایران و اعمال تحریم های گسترده آمریکا علیه کشورها و شرکت هایی که در حوزه های ممنوع اعلام شده ایران سرمایه گذاری کنند، دارای پیامدهای ناگزیر و بلاواسطه سیاسی خواهد بود.
در چنین شرایطی رهبران جمهوری اسلامی با چه خطرات بالقوه ای که روز به روز بر احتمال تحقق آنها افزوده می شود رو به رو است و برای تغییر این وضعیت چه گزینه هایی در اختیار دارد؟
هرچند دامنه تاثیرگذاری تحریم های فزاینده، از حوزه سیاست داخلی تا سیاست خارجی ایران گسترده است، اما به نظر می رسد که با توجه به واقعیت های موجود، این احتمال که ایران دو مسیر متفاوت را در این دو حوزه در پیش گیرد بیشتر است.
تداوم وضعیت کنونی، هم به دلیل فشار فراوانی که به اقتصاد ایران وارد می آورد، و هم به دلیل پیامدهای امنیتی و سیاسی موقعیت جاری، چندان ممکن نخواهد بود.
از یک سو، غرب برای حفظ اجماع نسبی پدید آمده علیه ایران در درازمدت با دشواری هایی روبه رو خواهد شد و با توجه به تحولات داخلی و از جمله انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و فرانسه و نیز، احتمال افزایش قیمت نفت و ناتوانی دیگر تولیدکنندگان نفت درجبران نفت ایران برای مدتی طولانی، به نظر می رسد که در هفته ها و حداکثر چند ماه آینده، غرب تمامی توان خود را برای رسیدن به نتیجه دلخواه به کار خواهد گرفت.
از سوی دیگر، تداوم وضعیت کنونی برای ایران نیز اگر غیرممکن نباشد، چندان آسان و بدون هزینه نخواهد بود.
به نظر می رسد این تحریم ها می تواند زمینه را برای بروز سه پدیده که ساختار سیاسی جمهوری اسلامی را به طور مستقیم تهدید کند، فراهم آورد:
الف: پیامدهای امنیتی و احتمال بروز شورش و اعتراضات خیابانی
سقوط ارزش ریال و افزایش قیمت ها، کاهش درآمدهای نفتی ایران و دشواری انجام معاملات خارجی، فشارها بر دولت ایران را افزایش خواهد داد.
حتی در حال حاضر، دولت با مشکلاتی جدی برای تکمیل طرح پرداخت یارانه های نقدی روبه رو است و به نظر می رسد که بر شدت و دامنه این مشکلات افزوده خواهد شد.
رکود و تورم توامان، افزایش میزان بیکاری و کاهش درآمدها خود می تواند زمینه شورش های شهری و حاشیه شهری را به شدت افزایش دهد.
در شرایط ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، این احتمال افزایش یافته است که اعتراضات یا ناآرامی ها و شورش های شهری یا حاشیه شهری برآمده از تنگناهای معیشتی و اقتصادی با مطالبات معوق مانده سیاسی گره بخورند.
چنین اتفاقی به معنای آن خواهد بود که اعتراضات معیشتی- اقتصادی یا "شورش نان" صرفا اعتراضاتی معطوف به کسب شرایط اقتصادی بهتر نخواهند بود و ماهیتی سیاسی خواهند یافت که اصلی ترین یا یکی از اصلی ترین مطالباتش اعمال تغییرات عمده یا بنیادین در ساختار نظام سیاسی کشور خواهد بود.
جامعه ایران، به استثنای دوران جنگ هشت ساله با عراق، در چهار دهه گذشته جامعه ای مصرفی و متکی بر درآمدهای نفتی بوده است و بازار پررونق کالاهای لوکس و تجملی، فرهنگ خاص خود را تولید کرده است. از همین رو، اختلال در این روند، به معنای آن خواهد بود که طبقات متوسط و فرادست جامعه نیز چندان از جمع ناراضیان کنار نخواهند ماند.
به نظر می رسد که حکومت در رام کردن دلارهای سرکش به اندازه بازداشت خانگی رهبران معترضان موفق نبوده است و این واقعیت می تواند پیامدهای سیاسی تعیین کنندهای به همراه داشته باشد.
ب: شکاف های تازه در حاکمیت
حتی اگر «شورش نان» به سرعت پدیدار نشود یا حاکمیت در موقعیتی باشد که بتواند چنین شورش های احتمالی را با خشونت سرکوب کند و مانع گسترش آن شود، به نظر می رسد که ایجاد شکاف های تازه در حاکمیت هم اجتناب ناپذیر خواهد بود و هم سریع تر آشکار خواهد شد.
روند حوادث در ماه های اخیر نشان می دهد که در عرصه داخلی، انتخابات ۱۳۸۸ و حوادث پس از آن، هنوز موضوع اصلی است و اگرچه مقامات و رسانه های رسمی از مرگ "فتنه سبز" سخن می گویند، اما بخش عمده ای از اظهارات و تحلیل ها و حتی اقدامات آنان معطوف به جنبش سبز، رهبران و مطالبات آن است.
در حالی که اصلاح طلبان، تحول خواهان و مجموعه نیروهایی که با اشتراک در شعارهایی چون حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت ملی در مواجهه با نظام مستقر قرار گرفته اند با اعمال قهر حاکمیت از صحنه کنار رانده شده اند، اما به نظر می رسد که درگیری های داخلی در جمهوری اسلامی را پایانی نیست.
انتخابات مجلس نهم بستری برای تجلی بخشی از این اختلافات بوده است؛ اما به نظر می رسد که با جدی تر شدن و محسوس تر شدن اثرات تحریم ها و خطراتی که کشور را تهدید می کند، نوع متفاوتی از واکنش ها و اقدامات نیز بیش از گذشته رواج یابد.
به نظر می رسد که تحلیل های متفاوت از ساختار قدرت در جمهوری اسلامی در یک نقطه به هم نزدیک و نزدیک تر می شوند: نقش و جایگاه آیت الله علی خامنه ای و اعمال قدرت مطلقه از سوی او.
چنین امری به معنای آن خواهد بود که به میزان افزایش مسئولیت آقای خامنه ای در قبال رویدادها و هزینه های ناشی از تصمیمات او، بر شمار کسانی که یا از نتایج تصمیمات و اقدامات وی خرسند نیستند و یا اساسا به نحوه اداره یک نفری کشور اعتراض دارند، افزوده خواهد شد.
در عین حال، آسیب دیدن برخی نهادها مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که امروز بزرگ ترین بازیگر اقتصادی کشور است و نیز بنگاه ها و موسسات دیگری که به موازات فعالیت اقتصادی، حضوری سیاسی در جمهوری اسلامی داشته اند، و یا افراد متنفذی مانند برخی از مراجع تقلید و روحانیونی که فعالیت های اقتصادی دارند، ممکن است آنان را به چاره جویی وادارد.
نمود برخی از این چاره جویی ها می تواند مذاکره و یا فشار به آیت الله خامنه ای و حتی فراتر از آن تلاش برای محدود کردن قدرت وی باشد.
پ: جنگ و درگیری نظامی
در حالی که تنش میان غرب و جمهوری اسلامی به بالاترین حد خود رسیده و دو طرف را در آستانه یک رویارویی نظامی محتمل قرار داده، یک حادثه و یا یک اقدام از قبل طراحی شده می تواند مهار جریان را از دست همگان خارج سازد و شعله های جنگ را ناگهان برافروزد.
هرچند در شرایط فعلی به نظر می رسد که غرب به موثر بودن تحریم های اقتصادی امید بیشتری دارد و تمایل چندانی به رویارویی نظامی نشان نمی دهد، اما ممکن است قرار گرفتن در موقعیتی نادلخواه، آنان را به ناگزیر وارد یک درگیری نظامی کند.
برخی از ناظران بر این باورند که ممکن است برخی از بازیگران موثر در سیاست ایران، این گزینه را از نظر دور ندارند که با آمریکا و متحدان اروپایی اش وارد یک درگیری نظامی اما محدود شوند.
به نظر می رسد که چنین رویکردی بر تجربه تحریم عراق و جنگ پس از آن و نیز تجربه لیبی استوار است. در عراق، حمله نظامی سال های پس از اعمال تحریم های گسترده بین المللی و هنگامی اتفاق افتاد که حکومت صدام حسین در ضعیف ترین موقعیت ممکن خود قرار داشت. در لیبی نیز، حمله نظامی هنگامی اتفاق افتاد که مخالفان معمر قذافی توانستند دیوار سکوت چهل ساله را بشکنند و مسلحانه در برابر او بایستند.
بنابراین، اگر یک درگیری نظامی که در نهایت محتوم و قطعی به نظر می رسد، هم اکنون رخ دهد و امکان کنترل دامنه آن وجود داشته باشد، می توان مانع تکرار تجربه های عراق یا لیبی شد؛ زیرا تاثیرات تحریم ها هنوز به حداکثر خود نرسیده و در عرصه داخلی نیز، حاکمیت موفق شده معترضان و حتی منتقدان خود را سرکوب و مهار کند.
ضمن آنکه یک درگیری نظامی که اثرات جدی بر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی و هرم قدرت برجای نگذارد، می تواند هم موجب شکاف در ائتلاف جهانی علیه ایران شود، هم قیمت نفت را چنان افزایش دهد که غرب ناگزیر به پرداخت هزینه های بیشتر شود و هم افکار عمومی را در سطح جهانی به سود جمهوری اسلامی بسیج کند.
اما پرسش اساسی این است که آیا یک درگیری نظامی با ایران اصولا می تواند محدود باقی بماند یا یک نتیجه جنگی احتمالی می تواند تغییراتی بنیادین در نظام سیاسی مستقر هم پدید آورد؟
همین پرسش، شاید تصمیم گیری را برای رهبران جمهوری اسلامی دشوارتر از هر زمان دیگر کرده باشد.
در چنین موقعیتی، جمهوری اسلامی چه گزینه هایی را در اختیار دارد؟
۱- مصالحه با غرب و از شکست پیروزی ساختن
در نگاه اول، به نظر می رسد که ساده ترین راه برای برون رفت از این وضعیت دشوار آن است که جمهوری اسلامی خواسته های غرب را در قطعنامه های تحریمی سازمان ملل متحد نیز بازتاب یافته اجابت کند و با متوقف کردن برنامه های اتمی خود، راهی از این بحران به بیرون بجوید.
آنچه کار را دشوار کرده است این است که از یک سو، رهبران جمهوری اسلامی در سال های اخیر هر نوع نرمش در این حوزه را قاطعانه رد کرده اند و حتی مسئولان مذاکرات اتمی در دوران محمد خاتمی را به دلیل دستیابی به برخی توافق ها به سازشکاری، خیانت و تسلیم متهم ساخته اند.
علت دیگر دشواری این گزینه، بدبینی رهبران جمهوری اسلامی به غرب است. آیت الله علی خامنه ای بارها در همین زمینه گفته است که فعالیت های اتمی ایران برای غرب تنها یک بهانه است و حتی دست کشیدن ایران از این فعالیت ها به دشمنی غرب پایان نمی دهد و آنها مسایل دیگری مانند حمایت جمهوری اسلامی از تروریسم و یا مساله نقض حقوق بشر در ایران را پیش می کشند.
بنابراین، عقب نشینی از برنامه های اتمی، تنها قدرت چانه زنی ایران را کاهش می دهد بدون آنکه خطر را دور کرده باشد.
دلیل مهم تر اما در شرایط فعلی آن است که انجام مذاکرات، رسیدن به توافق های مطلوب برای هر دو سوی درگیری، اعتماد سازی و تنش زدایی و در نهایت رفع تحریم ها، راهی طولانی و پروژه ای زمان بر است که ممکن است در مقایسه با تاثیرات فوری تر تحریم ها، در حکم نوشداروی پس از مرگ سهراب باشد.
بنابراین در موقعیت کنونی باید اقدامی در پیش گرفته شود که هم در حوزه عمل و هم در سطح تبلیغاتی برای ارایه به افکار عمومی اثرات آنی داشته باشد و همزمان بتوان در داخل کشور آن را به عنوان یک دستاورد و پیروزی و نه عقب نشینی یا شکست و تسلیم جمهوری اسلامی عرضه کرد.
به همین دلیل، اگر ایران، تضمین های لازم را از غرب دریافت کند که همزمان با هر گام ایران به سمت کند کردن و یا متوقف ساختن فعالیت های اتمی خود، گامی از تحریم های افزایش یافته دورتر خواهد شد، این احتمال افزایش خواهد یافت که رهبران جمهوری اسلامی، هر چند به اکراه، به سوی نوعی مصالحه با غرب بروند.
اقبال دو طرف درگیری به طرحی که روسیه در همین زمینه ارایه کرده و یا مسکوت گذاشتن آن طرح، می تواند نشان دهد که چنین گزینه های تا چه اندازه قابلیت اجرایی دارد.
اما در نهایت، هرچه تردید سطوح بالای تصمیم گیری در ایران نسبت به توانایی کاستن یا محو تحریم ها بیشتر باشد، احتمال دستیابی به تفاهمی با غرب نیز کاهش و احتمال تشدید منازعه و یا یک جنگ احتمالی افزایش خواهد یافت.
۲ - آشتی ملی، رویای بر باد رفته؟
در سال های گذشته، هنگامی که کشور با بحرانی حاد روبه رو می شد، صداهایی هم از درون حاکمیت و هم از میان منتقدان و گاه مخالفان حکومت در باره ضرورت وحدت ملی، رسیدن به تفاهم و برقراری آشتی ملی برای افزایش توان مواجهه با بحران یا گذر از آن با حداقل هزینه به گوش می رسید.
مبنای این استدلال که عمدتا از سوی منتقدان رویکردهای جاری حکومت مطرح می شد این بود که با آزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت احزاب، آزادی رسانه ها و برگزاری انتخابات آزاد و رقابتی و در بهترین شکل تشکیل دولت آشتی ملی، حکومت می تواند با تکیه بر پشتیبانی مردم از گرداب حوادث به سلامت برهد.
اما آیا در شرایط فعلی نیز چنین امکانی وجود دارد؟
رهبران جمهوری اسلامی در گذشته هرگز به چنین فراخوانی پاسخ مثبت ندادند و با توجه به سیاست های حاکمیت از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ به این سو به نظر می رسد که نه تنها حذف، مهار و سرکوب معترضان همچنان در دستور کار حاکمان قرار دارد، بلکه روز به روز و در آستانه انتخابات مجلس نهم، از میزان مدارا با یاران دیروز حتی در جناح حاکم به شدت کاسته شده است.
از سوی دیگر، برخلاف سال های اخیر، این بار هرچند که بحران جدی تر و بزرگ تر از هر زمان دیگر به نظر می رسد مجموعه نیروهای منتقد و به طریق اولی مخالف جمهوری اسلامی سودای «وحدت ملی" و "آشتی ملی" با حاکمان فعلی را از سر به در کرده اند.
به نظر می رسد که اکنون نظام جمهوری اسلامی و منتقدانش در دورترین فاصله از هم ایستاده اند و در هر دو سو، مخالفت های جدی و موانع بنیادین برای نزدیکی احتمالی وجود دارد.
۳- مقاومت خارجی و سرکوب داخلی
دیگر گزینه ممکن و پیش روی جمهوری اسلامی، موضع کنونی جمهوری اسلامی است مقاومت خارجی و سرکوب داخلی.
آیت الله علی خامنه ای در آخرین موضع گیری علنی خود، حدود دو هفته قبل از اعلام دور تازه تحریم ها علیه ایران اعلام کرد که جمهوری اسلامی نه در موقعیت محاصر و ضعف، بلکه در موقعیت قدرت و تهاجم قرار دارد.
قبل از این سخنرانی، رئیس کل بانک مرکزی ایران با اشاره به تحریم ها از محاصره اقتصادی ایران به عنوان قرار گرفتن در شعب ابی طالب یاد کرده بود که یادآور محاصره پیامبر اسلام و پیروانش از سوی قوم قریش در صدر اسلام بود.
آیت الله خامنه ای در واکنش به چنین تعابیری گفت:" یک روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید که با شِعب ابىطالب و محاصره اقتصادى مسلمان ها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاههاى بدمحاسبهگر خیال می کنند ما امروز در شرائط شِعب ابىطالبیم. اینجور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابىطالب نیستیم؛ ما در شرایط بدر و خیبریم. ما در شرایطى هستیم که ملت ما نشانههاى پیروزى را به چشم دیده است؛ به آنها نزدیک شده است."
هرچند معنای چنین سخنانی روشن است، اما آنچه اکنون مبهم است وجود اجماع در سطوح مختلف حاکمیت بر کارآمد بودن این سیاست و توانایی اجرای آن در میان مدت است.
مقاومت در برابر غرب، می تواند به جنگی با پیامدهای فاجعه بار برای رهبری نظام منجر شود و تداوم سرکوب داخلی می تواند ریزش بیشتر در حلقه های پیرامونی قدرت به همراه داشته باشد.
با این همه، فارغ از آنکه ایران به مصالحه به غرب تن دهد یا همچنان از مقاومت سخن بگوید، به نظر می رسد در عرصه داخلی رویکرد فعلی جمهوری اسلامی تغییری نخواهد کرد و سرکوب هر صدای معترض و یا حتی منتقد، بسته تر کردن فضا و تمرکز تمامی قدرت و سازو کار تصمیم سازی و تصمیم گیری در دستان آیت الله علی خامنه ای همچنان در دستور کار قرار خواهد داشت؛ هرچند چنین وضعیتی به طور متقابل، بر شدت فشارها و صریح تر شدن انتقادها به آیت الله خامنه ای خواهد انجامید.
در سالهای پس از انقلاب اسلامی در ایران تا امروز مداحی و نوحهخوانی تحولات چشمگیری را از سر گذرانده. به جای مداحیهای سنتی، امروزه با مداحیهایی روبه روییم که اگر صرفا به ریتم و آهنگشان توجه کنیم، تشخیصشان از موسیقی تفریحی و پاپ مشکل میشود. این تحول حتی تاثیر خود را بر شکل و شمایل رفتاری مخاطبان نوحهخوانیها هم گذاشته است - حرکات عزاداران در بعضی از این برنامههای نوحهخوانی بیشباهت به رفتار شرکتکنندگان در یک کنسرت راک یا متال نیست. اما مساله دیگری که در تاریخ مداحی ایران، به خصوص پس از انقلاب، مدام در حال تغییر بوده، نوع کارکرد و استفاده نهاد دولت و جامعه از آن است.
برنامه تماشای تلویزیون فارسی بی بی سی اخیرا در گفتوگویی با حسین قاضیان، جامعهشناس، به سیر تحولات مداحی در ایران پس از انقلاب پرداخت.در یک ارزیابی کلی فرهنگ عامهپسند تشیع - روضهخوانی و مداحی - چه نقشی در تاریخ اجتماعی ایران در دوران معاصر داشته است؟
برای اینکه درک جامعتری از رابطه بین روضهخوانی و مداحی با تحولات سیاسی اجتماعی معاصر داشته باشیم، بد نیست به جنبههای نهادی آن هم نگاهی اندازیم. مداحی و روضهخوانی بخشی از نهاد مذهب هست که گاهی با مذهب رسمی -با قدرت دولت- پیوند میخورد؛ گاهی به عنوان یک نوع مقاومت مدنی در برابر آن قرار میگیرد و گاهی اوقات هم نقش بینابین ایفا میکند. مثلا در آغاز دورهٔ جدید تاریخ ایران که با صفویان شروع میشود و دولت ملی در ایران تشکیل میشود، روضهخوانی و مداحی که از همان دوران رونق میگیرد، نقش بسیج مذهبی سیاسی دارد که از جانب دولت برای تقویت هویت ملی صورت میگیرد. در دوره جنگ هم ما میبینیم که مداحی همین نقش را ایفا میکند. یعنی نقش بسیج سیاسی و نظامی برای دولت علیه دشمنان خارجی و حتی گاهی اوقات «دشمنان داخلی» و علیه جامعه مدنی.
در دوره انقلاب این کارکرد کاملا برعکس شد. یعنی نوع سنتی از روضهخوانی و مداحی که تا پیش از آن همیشه حامی یا دستکم ساکت نسبت به قدرت دولتی بود، علیهاش به کار گرفته شد و به عنوان یک نوع مقاومت و فعالیت مدنی علیه دستگاه دولت در آمد.
پس از اینکه در ایران دولت و دین پیوند کاملی برقرار میکنند، میبینیم که به مرور و به ویژه بعد از جنگ، نقش بسیجگری سیاسی مذهبی نوحهخوانی کاهش پیدا میکند و خود تبدیل به عنصری علیه دولت میشود. میتوان گفت تقابل دائمی که همیشه بین مسجد و تکیه وجود داشته است، در اینجا هم قابل ملاحظه است. اصولاً مسجد اغلب در کنار قدرت دولت بوده است، در حالی که تکیه به عنوان نوعی فعالیت مدنی که از پایین میجوشیده، بسیاری از اوقات در برابر دولت مقاومت میکند. گاهی اوقات این دو -مسجد و تکیه- با هم تلفیق شدند، مثلا در دورهٔ جنگ برای بسیج نیرو. از طرف دیگر همیشه بین این دو جنبه از نهاد روحانیت که جنبه رسمی مذهب بوده و این خردهفرهنگ مداحی یک نوع رقابت و بلکه درگیری و چالش بوده است.
به نظر شما چگونه میتوان تحولاتی را که اخیرا در مداحی شاهد آن بودهایم به لحاظ نظری توضیح داد؟ آیا ارتباطی بین مداحیها با مقوله «صنعت فرهنگ» وجود دارد؟
خصیصه اول صنعت فرهنگ تولید انبوه یکدست و یکدستکننده مخاطب است. به نظر من تحولاتی که در سالهای اخیر در حوزه مداحی اتفاق افتاده، ارتباط وثیقی با صنعت فرهنگ پیدا نمیکند، چون ما هنوز به آن شیوه از تولید انبوه در این حوزهها نرسیدهایم. دلیل آن هم واضح هست؛ اینکه همه جامعه مصرفکننده این نوع از کالاهای فرهنگی نیست. البته اگر مفهوم کالای فرهنگی را در نظر بگیریم، ممکن است این مفهوم با صنعت فرهنگ ارتباطی پیدا کند. اما این قبل از انقلاب هم وجود داشته است. مثلا نوار روضههای آقای کافی قبل از انقلاب به همان میزان معنای بازاری داشته که امروزه نوارهای فلان مداح از فرایندهای بازار تبعیت میکند. چون هدف این تولید، مثل هر تولید اقتصادی دیگری در حوزه سرمایهداری معطوف به بازار است. به همین علت شما میبینید مداحان برجستهای که در صداوسیما مداحی سیاسی میکنند و مدح دولت حاکم را میگویند، در نوارها و سیدیهایی که تولید میکنند به لحاظ سیاسی سعی میکنند بیطرف بمانند و موضع سیاسی نگیرند چون احتمال میدهند این موضعگیریها مخاطبان آنها در بازار واقعی را کاهش دهد.
برگردیم به دوران جنگ. تحول اصلی مداحی در آن دوران را چگونه میبینید؟
در دوران جنگ ایران و عراق، نوحهخوانیها نقش بسیج نظامی داشت. یعنی یکی از راههای تحریک و تهییج عاطفی جامعه بودند. فکر میکنم بسیاری از مردم و نسلهایی که آن دوره را در سن مناسبی تجربه کردند، نقش نوحههای آهنگران را به یاد دارند. نوحههایی که توانست صدها هزار نفر را جذب جبههها کند و نیروی نظامیای را فراهم کرد که به شکل کلاسیک قابل فراهم آمدن نبود. کاری که در این نوحهها انجام میشد، در واقعه یک نوع درهم کردن زمان و مکان بود. یعنی پیوند دادن دهه ۶۰ شمسی با دهه ۶۰ هجری قمری در کربلا و پیوند دادن کربلای معلی با کربلای جبههها. به همین علت هم جبهههای ایران خیلی رنگ و بوی مذهبی داشتند و با کربلا و محرم ارتباط داشتند. از اسم عملیات گرفته تا آماده کردن رزمندهها برای تک شبانه آغاز نبرد. شکستن خط با خواندن نوحه یکی از مهمترین عوامل بسیجگری و تهییج عاطفی بود برای اینکه آدامها بتوانند به مقابله با نیرویی بروند که نابرابر مینمود. البته این را هم بگویم که کلا این کار زمینهای در یک فرهنگ عمومی داشت که در آن عاشورا، محرم و امام حسین برای خود جایی داشتند و البته مهمتر از آن زمینه در ایدئولوژیکشدن این عناصر در پیش از انقلاب داشت که به ویژه تحت تاثیر گفتار مرحوم شریعتی عملا به ایدئولوژی بسیجگر مردم برای به میدان آمدن علیه رژیم شاهنشاهی تبدیل شد. این ایدئولوژی جهان را به یزیدی و حسینی تبدیل میکرد که این امکان را به شما میداد که کاملا در مقابل یک دشمن قرار بگیرید بدون هیچ راه وسطی که امکان سازش و تفاهم برقرار کند. این نوع از فرهنگ انقلابی بعدها البته با حمایت دولت تداوم پیدا کرد. بنابرین آن فرهنگ عمومی گسترده در باب عاشورا و محرم و همچنین ایدئولوژیک شدنش در پیش از انقلاب و تداومش در پس از آن، کمک کرد که این عناصر جای خودشان را به عنوان یک نیروی ایدئولوژیک در کنار قدرت سیاسی پیدا کنند.
بستر اجتماعیای که در آن مداحی سنتی به مداحی دوران جنگ و بعد به مداحی پاپ/راک تبدیل میشود، چه ویژگی هایی دارد؟
اتفاقات متعددی در سطوح متفاوت رخ داد. یعنی هم در سطح خود جامعه، هم در سطح دولت و هم در سطح فرایندهای تولید فرهنگی. پایان جنگ در واقع بیانگر پایان نیاز به آن نوع بسیج نظامی و سیاسی بود که بر دوش مداحیها و نوحهها قرار داشت. علاوه بر این نسل نویی هم پا به عرصه جامعه گذاشته بود که از جنگ فقط خاطره روزهای وحشت و ترس پناهبردن به زیرزمین و پناهگاه و آژیر قرمز را داشت؛ نه حضور در میدانهای حماسه رزم و نبرد. بنابراین شاید چندان دل خوشی هم از جنگ نداشت و همین طور از مناسک جنگ از جمله نوحههایش. در نتیجه این نوحهها کم کم شروع به افول کرد. به همین علت خوانندگان برجسته نوحهها مثل آهنگران و کویتیپور شروع به استفاده از موسیقی بر روی نوحههایشان میکنند.
از طرف دیگر دولت هم سعی در به وجود آوردن فضای جدیدی با نشاط بیشتر داشت. از این رو، پای خوانندگان پاپ ایرانی در صداوسیما باز شد. همین طور نسل جدیدی از خوانندگان به مرور وارد میدان شدند که بخشی از آنها قبلا مداح و نوحهخوان بودند. همه اینها کمک میکرد که یک نوع پیوندی بین نوحهخوانی و شیوههای جدیدی از موسیقی پاپ و راک برقرار شود. کمکم این نوع موسیقیها به صورت خیلی گستردهای در هیئتهای مذهبی راه پیدا کرد و در آن از آلات موسیقی مثل کی بورد یا هر ساز دیگری استفاده شد. در این هیئتها شما میتوانید «حسین حسین» را بشنوید که با همان ریتم و حال و هوای موسیقی پاپ یا راک اجرا میشود و وقتی از زاویه نشانهشناسی به حرکت دست این افراد نگاه کنید هیچ تفاوتی با یک موسیقی پاپ و راکی که ممکن است در جای دیگر دنیا شما ببینید ندارد. بنابرین مشخص است که از آن نشانهها و عناصر در جای دیگری و به شیوه دیگری استفاده میشود.
موسیقی پاپ وارد رادیو تلویزیون ما شد با یک شکل و شمایلی که در آغاز قابل قبول باشد و از آن فراتر رفت و وارد نوحهها و مراثی شد و از شکل سیاسیتر شده نوحهها به کمک دولت وارد موسیقی پاپ شد برای یک شیوه جدیدی از بسیج گری سیاسی که پس از جنگ به آن نیاز بود. مثلا مورد «محمد اصفهانی» را در نظر بگیرید. او کسی است که قاری قرآن بود. یا رضا صادقی قبلا نوحهخوان بود و حتی بعدها هم نوحه خواند. تا شکل جدیدتر آن بنیامین بهادری که نوحهخوان بود و حتی این اواخر هم ظاهراً نوحهای خوانده است. همینها کمک کرد که این تلفیق خیلی آرام صورت بگیرد.
با این تغییرات در سبکهای مداحی، آیا میتوان گفت اشکال جدید دینورزی شکل گرفته و یا در حال شکلگیری است؟
تا جایی که نوحهخوانی و مداحی شکل بیانی تجربه مذهبی باشد میشود از این موضوع حرف زد. اما در عین حال باید در نظر گرفت که نوحهخوانی و مداحی فقط شکل بیانی بخش ویژهای از تجربه مذهبی آدمها در موقعیت مشخصی است که اگر حتی در سطح جامعه مدنی به این تجربه نگاه کنیم، خیلی بعد مذهبی ندارد بلکه جنبه عاطفی آن قویتر است.
موسیقیهای که در دورههای اخیر در نوحهها استفاده میشود و همین طور نوع سازبندیها کاملا با ذائقه روزگار سر و کار دارد. برای اینکه آن نوع مخاطب به شیوهای دین را تجربه میکند که با شیوه رسمی مورد نظر دولت متفاوت است. مثلا در تلویزیون در یک چهارچوب معینی نمایش داده میشوند که با سیدیها و نوارهایی که برای قشر دیگری تولید میشود متفاوت است. بعضا اشعاری هم که تغییر کرده کاملا متناسب با روزگار است از پیامک و اس ام اس گرفته تا تک(زنگ)زدن.
آیا میتوان گفت با این تغییرات محتوای دینی آیین محرم هم تغییر کرده است و سکولارتر (دنیویتر) شده است؟
سکولارترشدن جامعه را نمیتوان کاملا از روی نوحهها فهمید. اگر از زاویه نشانهشناسی نگاه کنیم، عناصری پیدا میکنیم که سکولار هستند و حتی ممکن است محتوای برخی از این شعرها هیچ ربطی به امام حسین یا محرم نداشته باشد. ولی از دیدگاه جامعهشناختی باید دید آیا کنشگری که این نشانهها را تجربه و معنا میکند، همین تفسیر ما را از نشانهها روی کار خودش میگذارد؟ آیا او هم فارغ از جهات مذهبی این را تفسیر میکند؟ بنابراین کاملا وابسته به این است که این نوحهها چگونه مصرف و حتی تولید میشوند. چون تولیدکننده هم به عنوان کنشگری که آنها را تولید کرده، معانی خودش را بر روی آن نشانهها میگذارد.
به نظر شما آیا در آینده احتمال دارد رابطه حاکمیت با این نوع مداحیها تغییر چشمگیری بکند؟
به طور کلی پیشبینی آینده در جامعه ما بسیار دشوار است. میزان کنترل دولتی کاملا در این زمینه نقش دارد. همان طور که در یک دورهای فضا را باز کردند و موسیقی پاپ و راک وارد تلویزیون ما شد و بعد به دلیل نیازی که داشتند جلوی آن را گرفتند. در آینده هم ممکن است نیازهای دولت کاملا این فضا را تغییر دهد. در حالی که همیشه با مقاومت در سطح مدنی رو به رو خواهد بود. همانطور که خود مراسم محرم و عاشورا الان نوعی مقاومت مدنی در جامعه است. در این مراسم مردم نحوهای از حضور اجتماعی خودشان را به منصه ظهور میگذارند که با آن چه که دولت به عنوان تفسیرکننده مذهب رسمی میخواهد سازگار نیست. بنابرین میخواهد کنترلش کند. اینکه چقدر دولت قادر به کنترل آن هست به بسیاری از عوامل بستگی دارد که واقعا قابل تعیین نیستند. از این جهت به سختی میشود پیشبینی کرد که در آینده چه اتفاقی برای این روندها خواهد افتاد.
گرچه مالزی از جشنی به جشنی دیگر می رود و بعد از کریسمس، جشن سال نوی چینی ها، کوالالامپور را نیمه تعطیل وغرق نورافشانی کرده، اما ایرانیان مقیم مالزی که کلونی ۲۰۰ هزار نفره ای را تشکیل می دهند، دل نگرانتر از آن هستند که شادمانی کنند. رینگیت هفتصد تومانی چندان دل و دماغی برای آنها نگذاشته است.
در سالهای گذشته کشور مالزی برای ایرانی ها جای ارزانی به حساب می آمد و آنها می توانستند بی تشریفات مهاجرت، به این منطقه استوایی بیایند.گذشته از خانواده های متوسط ایرانی که برخی با پشتوانه درآمد در ایران و احیانا اجاره دادن خانه ای در وطن و یا به راه انداختن تجارتی خدماتی در دایره ایرانیان مقیم مالزی، روزگار می گذراندند، دانشجویان ایرانی هم راهی شده بودند تا در کشوری خارجی به دانشگاه بروند با هزینه ای که کم و بیش با شهریه دانشگاه آزاد برابری می کرد.
آمار دقیقی از تعداد دانشجویان ایرانی در دست نیست، ولی گفته می شود ۱۷ هزار دانشجوی ایرانی در مالزی مشغول به تحصیل هستند، البته بیشتر در موسسات خصوصی و نه دانشگاههای دولتی مالزی.
از آنجا که دانشگاههای دولتی مالزی، برای اتباع خارجی تنها ۲۵ درصد سهمیه در نظر گرفته اند، بیشتر دانشجویان ایرانی در مقطع لیسانس، راهی دانشگاههای خصوصی شدند که شهریه بالاتری دارد. به طور متوسط هزینه سالانه یک دانشجوی ایرانی در کالج خصوصی، ۱۸ هزار رینگیت_واحد پولی مالزی_ برآورد می شود. اگر در نظر بگیریم که هر رینگیت مالزی معادل تقریبی ۳ دلار آمریکاست، هزینه ۴۵۰۰ دلار سالانه برای یک خانواده متوسط ایرانی، مقرون به صرفه بود.
وزارت علوم ایران در آغاز سال تحصیلی جدید با اقدامی که به زعم بسیاری تلاش برای محدود کردن اعزام دانشجو به مالزی به شمار می رفت، از ۲۸ دانشگاه که پیشتر مورد تایید بودند، تنها ۵ دانشگاه را تایید کرد. پنج دانشگاهی که در فهرست دانشگاههای دولتی مالزی قرار داشتند و بنا بر ضوابط، دانشجویان ایرانی نمی توانستند چندان امیدی به پذیرفته شدن داشته باشند.
با این حال باز هم تغییر محسوسی در تعداد دانشجویان ایرانی مشاهده نشد. بسیاری از دانشجویان، خیال بازگشت به ایران را نداشتند و یا کار دولتی نمی خواستند تا این مدارک به کارشان بیاید، گو اینکه بعضا دانشگاه های رد صلاحیت شده ازسوی وزارت علوم، مورد تایید کشورهای اروپایی و استرالیا بودند و دانشجویان ایرانی این امید را داشتند که در کشوری دیگر و با همین مدرک، ادامه تحصیل دهند.
اما به نظر می رسد، بحران اقتصادی ایران و تلاطم بازار ارز، بزرگترین ضربه را به دانشجویان ایرانی زده است. از شش ماه پیش تا کنون، ارزش ریال ایران در برابر رینگیت مالزی هر روز سقوط کرده است. شش ماه پیش هر رینگیت، چهارصد تومان بود، اما حالا و تا زمان نگارش این گزارش ۷۰۵ تومان است.
دانشجویان ایرانی و خانواده هایشان با بودجه بندی متعادل توانسته بودند خرج و دخل یک زندگی دانشجویی را رفع و رجوع کنند. یک دانشجو شش ماه پیش می توانست با دو نفر دیگر خانه ای بگیرد، با هزینه ۱۸۰۰ رینگیت که سهم هر کدام ۶۰۰ رینگیت ماهیانه می شد، یعنی ۲۴۰ هزار تومان. اجاره خانه ای که هنوز قابل تحمل بود.
افزایش روزانه ارزش رینگیت در هفته های اخیر، حساب و کتاب دانشجویان ایرانی را به هم ریخته است. تا چند وقت پیش یک میلیون تومانی که ماهانه و به طور متوسط از سوی خانواده ها فرستاده می شد، هم به کار شهریه دانشگاه و هم مخارج خانه و زندگی می آمد، اما حالا همان یک میلیون تومان، کفاف اجاره خانه و معاش دانشجویان را نمی دهد، چه رسد به هزینه دانشگاه و کتاب.
وضعیت نابسامان ارز و این چشم انداز ترس آور که ممکن است باز هم ریال بی ارزش تر شود، بسیاری از دانشجویان ایرانی را به این صرافت انداخته که به ایران بازگردند. شاید دانشجویان ترم اولی و آنها که هنوز در مرحله فراگیری زبان انگلیسی هستند، با این افق ناامید کننده از اولین نفراتی باشند که به ایران باز می گردند.
اما وضعیت دانشجویان سال آخری که نمی توانند با هزینه های اضافی هر روزه کنار بیایند، بدتر است، اگر بازگردند، در واقع تمام آنچه را تا به حال خرج کرده اند، از دست می دهند.
این روزها کنسولگری ایران با صف و همهمه دانشجویانی روبروست که آمده اند تا جواز خرید دلار دولتی بگیرند و برای خانواده شان بفرستند. اما این هم راه حل خوبی نیست، سفارت ایران برای اسفند و فروردین نوبت حواله می دهد که ممکن است برای ماندن در مالزی دیر شده باشد و یا همین ارز دولتی هم تمام شود.
«ردصلاحيت حدود ۲۰ درصد از داوطلبان انتخابات مجلس نهم»
عباسعلی کدخدايی، سخنگوی شورای نگهبان روز سه شنبه گفته است: صلاحيت حدود يک پنجم، ۲۰ درصد ثبت نام شدگان انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی تاييد نشده است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ايرنا، عباسعلی کدخدايی با اشاره به اين که روند تاييد صلاحيت ها در شورای نگهبان همچنان ادامه دارد؛ گفته است: «شورای نگهبان از فردا (چهارشنبه) کار رسيدگی به شکايت های دريافتی را آغاز می کند و احتمال تاييد صلاحيت آن دسته از داوطلبانی که صلاحيت آنان تاکنون احراز نشده است؛ وجود دارد. »
سخنگوی شورای نگهبان اضافه کرده است:«بسياری از داوطلبانی که صلاحيتشان مورد تاييد واقع نشده در سه روز گذشته با مراجعه به آدرس اعلام شده از سوی شورای نگهبان شکايت خود را تسليم کرده و حتی امروز که در کشور تعطيل رسمی بود؛ شکايت ها دريافت شده است.»
وزارت کشور ايران در دهم دی ماه امسال اعلام کرده بود که ۵ هزار و ۳۹۵ نفر برای نامزدی در انتخابات نهمين دوره مجلس ثبت نام کرده اند.
ابتدا هيات های اجرايی حوزه های انتخابيه سراسر کشور صلاحيت نامزدهای انتخابات مجلس را مورد بررسی قرار داد و ۲۰ دی ماه نتيجه اين بررسی را در اختيار نامزدها و هيات نظارت بر انتخابات استان ها قرار داد.
طبق قانون انتخابات رد صلاحيت شدگان می توانستند عليه تصميم هيات های اجرايی به هيات نظارت استانی شورای نگهبان شکايت کنند.
هيات های نظارت استانی شورای نگهبان علاوه بر اين که در مورد نامزدهای رد صلاحيت شده در هيات های اجرايی، اعلام نظر می کند، در مورد صلاحيت ساير داوطلبان نيز نظر خود را به هیأت مرکزی نظارت اعلام خواهد کرد.
گروه های اصلی اصلاح طلب در ایران اعلام کرده اند که در انتخابات مجلس نهم شرکت نخواهند کرد.
انتخابات مجلس نهم در دوازدهم اسفندماه سال جاری، نخستین انتخابات پس از انتخابات مناقشه برانگیز رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ است.
اعتراض به رد صلاحيت ها
در حالی که صلاحيت تعدادی از داوطلبان انتخابات مجلس که از سوی هيات های اجرايی رد صلاحيت شده بودند، از سوی هيات نظارت تائيد شده است، اما شماری از طرفداران محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری، و همچنين اصولگرايان توسط هيات های نظارت استانی رد صلاحيت شده اند.
عباس اميری فر، رئيس شورای فرهنگی و امام جماعت مسجد نهاد رياست جمهوری، از نزديکان محمود احمدی نژاد و اسفنديار رحيم مشايی به رد صلاحيت خود توسط هيات نظارت استانی شورای نگهبان اعتراض کرده است.
عباس اميری فر به خبرگزاری ايرنا گفته است:« هيات نظارت استانی مرا به استناد بند يک ماده ۲۸ قانون انتخابات که مربوط به اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران است، رد صلاحيت کرده است.»
عباس اميری فر، تاکيده کرده است که ۲۲ سال شاگرد آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، بوده و به مدت ۱۹ ماه در جبهه های جنگ ايران و عراق حضور داشته است.
مرتضی طلايی، عضو شورای شهر تهران و رييس سابق پليس تهران، نيز گفته است به رد صلاحيتش توسط هيات نظارت استانی اعتراض خواهد کرد.
مرتضی طلايی از شهر اصفهان برای حضور در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کرده است.
مرتضی طلايی به خبرگزاری مهر گفته است:« هنوز دليل عدم تاييد صلاحيتم مشخص نيست اما نسبت به آن اعتراض می کنم.»
نادر قاضی پور، نماينده اروميه در مجلس که پيشتر توسط هيات های اجرايی رد صلاحيت شده بود، از رد صلاحيتش در تجديد نظر توسط سوی هيئتهای نظارت استان خبر داده است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ايرنا، عباسعلی کدخدايی با اشاره به اين که روند تاييد صلاحيت ها در شورای نگهبان همچنان ادامه دارد؛ گفته است: «شورای نگهبان از فردا (چهارشنبه) کار رسيدگی به شکايت های دريافتی را آغاز می کند و احتمال تاييد صلاحيت آن دسته از داوطلبانی که صلاحيت آنان تاکنون احراز نشده است؛ وجود دارد. »
سخنگوی شورای نگهبان اضافه کرده است:«بسياری از داوطلبانی که صلاحيتشان مورد تاييد واقع نشده در سه روز گذشته با مراجعه به آدرس اعلام شده از سوی شورای نگهبان شکايت خود را تسليم کرده و حتی امروز که در کشور تعطيل رسمی بود؛ شکايت ها دريافت شده است.»
وزارت کشور ايران در دهم دی ماه امسال اعلام کرده بود که ۵ هزار و ۳۹۵ نفر برای نامزدی در انتخابات نهمين دوره مجلس ثبت نام کرده اند.
ابتدا هيات های اجرايی حوزه های انتخابيه سراسر کشور صلاحيت نامزدهای انتخابات مجلس را مورد بررسی قرار داد و ۲۰ دی ماه نتيجه اين بررسی را در اختيار نامزدها و هيات نظارت بر انتخابات استان ها قرار داد.
طبق قانون انتخابات رد صلاحيت شدگان می توانستند عليه تصميم هيات های اجرايی به هيات نظارت استانی شورای نگهبان شکايت کنند.
هيات های نظارت استانی شورای نگهبان علاوه بر اين که در مورد نامزدهای رد صلاحيت شده در هيات های اجرايی، اعلام نظر می کند، در مورد صلاحيت ساير داوطلبان نيز نظر خود را به هیأت مرکزی نظارت اعلام خواهد کرد.
گروه های اصلی اصلاح طلب در ایران اعلام کرده اند که در انتخابات مجلس نهم شرکت نخواهند کرد.
انتخابات مجلس نهم در دوازدهم اسفندماه سال جاری، نخستین انتخابات پس از انتخابات مناقشه برانگیز رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ است.
اعتراض به رد صلاحيت ها
در حالی که صلاحيت تعدادی از داوطلبان انتخابات مجلس که از سوی هيات های اجرايی رد صلاحيت شده بودند، از سوی هيات نظارت تائيد شده است، اما شماری از طرفداران محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری، و همچنين اصولگرايان توسط هيات های نظارت استانی رد صلاحيت شده اند.
عباس اميری فر، رئيس شورای فرهنگی و امام جماعت مسجد نهاد رياست جمهوری، از نزديکان محمود احمدی نژاد و اسفنديار رحيم مشايی به رد صلاحيت خود توسط هيات نظارت استانی شورای نگهبان اعتراض کرده است.
عباس اميری فر به خبرگزاری ايرنا گفته است:« هيات نظارت استانی مرا به استناد بند يک ماده ۲۸ قانون انتخابات که مربوط به اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران است، رد صلاحيت کرده است.»
عباس اميری فر، تاکيده کرده است که ۲۲ سال شاگرد آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، بوده و به مدت ۱۹ ماه در جبهه های جنگ ايران و عراق حضور داشته است.
مرتضی طلايی، عضو شورای شهر تهران و رييس سابق پليس تهران، نيز گفته است به رد صلاحيتش توسط هيات نظارت استانی اعتراض خواهد کرد.
مرتضی طلايی از شهر اصفهان برای حضور در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کرده است.
مرتضی طلايی به خبرگزاری مهر گفته است:« هنوز دليل عدم تاييد صلاحيتم مشخص نيست اما نسبت به آن اعتراض می کنم.»
نادر قاضی پور، نماينده اروميه در مجلس که پيشتر توسط هيات های اجرايی رد صلاحيت شده بود، از رد صلاحيتش در تجديد نظر توسط سوی هيئتهای نظارت استان خبر داده است.
«برنامه دشمن برای ضربه زدن به انتخابات»
در همین حال، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران، روز سه شنبه گفته است:« دشمن برای ضربه زدن به انتخابات برنامه های فراوانی دارد و حدود پانزده برنامه را برای ضربه زدن به انتخابات طراحی کرده است.»
حیدر مصلحی می گوید: یکی از این برنامه ها «دامن زدن به اختلافات داخلی و به ويژه ايجاد اختلاف بين جريان های ارزشمدار و دل داده های انقلاب است.»
این در حالی است که اختلاف نظر بين دو گروه رقيب اصولگرايان يعنی جبهه پايداری و جبهه متحد اصولگرايان همچنان ادامه دارد و به نظر می رسد در غیاب اصلاح طلبان، رقابت اصلی بین دو گروه حامی حکومت یعنی جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان خواهد بود.
پیشتر یکی از چهره های اصلی جبهه پايداری گفته است که ديگر فرصت برای ارائه يک فهرست مشترک به پايان رسيده است.
قاسم روانبخش عضو جبهه پايداری و از شاگردان محمدتقی مصباح يزدی، گفته است:« پيوستن به جبهه متحد اصولگرايی از بحثهايی است که ديگر تمام شده است.»
در همین حال، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران، روز سه شنبه گفته است:« دشمن برای ضربه زدن به انتخابات برنامه های فراوانی دارد و حدود پانزده برنامه را برای ضربه زدن به انتخابات طراحی کرده است.»
حیدر مصلحی می گوید: یکی از این برنامه ها «دامن زدن به اختلافات داخلی و به ويژه ايجاد اختلاف بين جريان های ارزشمدار و دل داده های انقلاب است.»
این در حالی است که اختلاف نظر بين دو گروه رقيب اصولگرايان يعنی جبهه پايداری و جبهه متحد اصولگرايان همچنان ادامه دارد و به نظر می رسد در غیاب اصلاح طلبان، رقابت اصلی بین دو گروه حامی حکومت یعنی جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان خواهد بود.
پیشتر یکی از چهره های اصلی جبهه پايداری گفته است که ديگر فرصت برای ارائه يک فهرست مشترک به پايان رسيده است.
قاسم روانبخش عضو جبهه پايداری و از شاگردان محمدتقی مصباح يزدی، گفته است:« پيوستن به جبهه متحد اصولگرايی از بحثهايی است که ديگر تمام شده است.»
«شرکت در انتخابات همراهی با خشونت و سرکوب است»
به گزارش سایت جرس، از سایتهای وابسته به مخالفان جمهوری اسلامی، فعالان ملی مذهبی خارج از ایران در بیانیهای، میگویند شهروندان ایران در " دشوارترین شرایط رفاهی، امنیت اجتماعی و آسایش روانی" قرار دارند.
در این بیانیه با اشاره به احتمال وقوع درگیری نظامی میان ایران و کشورهای غربی مسولیت این اتفاق متوجه "حاکمان نالایق نظامی-امنیتی" شده است که سیاستهای "مستبدانه، کوته نظرانه و ماجراجویانه" در پیش گرفتهاند.
این فعالان ملی مذهبی با اشاره به دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران تصریح میکنند: «در آخرین انتخابات برگزار شده با کودتایی سیاسی و تخلف و تقلب گسترده آرا مردم را دزدیدند و اراده خود را بر اراده مردم در دست گرفتن سرنوشت خود حاکم کردند.»
در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، محمود احمدینژاد بار دیگر بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد. مخالفان نتیجه انتخابات را نپذیرفتند و اعتراضهای عمومی منجر به کشته شدن دهها تن و غالب شدن جو امنیتی در ایران شد.
امضا کنندگان این نامه با اشاره به لزوم وجود آزادیهای سیاسی و اجتماعی و فعالیت همه نیروهای سیاسی برای برگزاری انتخابات آزاد میافزایند: «امروز حاکمان مستبد و تنگ نظر حتی فعالیت مستقل مسئولان و مدیران سابق کشور را هم بر نمیتابند و تعداد زیادی از آنها را به همراه انبوه دیگری از فعالان سیاسی و مدنی به زندان انداخته و به حبس های سنگین محکوم کردهاند.»
در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بسیاری از اعضای احزاب اصلاحطلب، نمایندگان مجالس پیشین و مسوولان سابق دولتی بازداشت و به زندانهای طویل المدت محکوم شدند.
این بیانیه تصریح میکند که پس از "کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸" هیچکس از جمله مسوولان کنونی که منتقد دولت هستند نیز به سلامت انتخابات اعتمادی ندارد.
فعالان ملی مذهبی، تشکیل مجلس در چنین شرایطی را بی فایده میخوانند و تصریح میکنند: «مجلس نمایشی، کارکردی فرمایشی دارد و جرات نقد و نظر و سئوال و استیضاح از مسائل جاری کشور را هم ندارد.»
این فعالان با اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی و دیگر مسوولان حکومتی میگویند که جای هیچ تردید در نمایشی و فرمایشی بودن این انتخابات باقی نمانده است.
امضا کنندگان این بیانیه با تاکید بر اینکه در این انتخابات مشارکت نخواهند داشت میافزایند: «مشارکت در این انتخابات بی اعتنایی به اوج گیری سرکوبهای همه جانبه در سالیان اخیر به ویژه علیه فعالان جنبش سبز و خون های به ناحق ریخته شهدا و مقاومت سرافراز زندانیان معترض به شرایط استبدادی حاکم است.»
در پایان این بیانیه از فعالان سیاسی و مدنی درون ایران خواسته شده است که به جای سکوت و کناره گیری انفعالی، با حضور در عرصه عمومی "صدای اعتراض خود را به نمایش فریب کارانه انتخاباتی به گوش دیگر هم وطنان و افکار عمومی جهان برسانند."
عبدالعلی بازرگان، حسن یوسفی اشکوری، رضا علیجانی، مرتضی کاظمیان، محمد برقعی و پروین کهزادی از جمله امضا کنندگان این بیانیه هستند.
پیش از این نیز گروهها و احزاب اصلی اصلاحطلب از جمله جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز اعلام کردهاند که در انتخابات مجلس نهم شرکت نخواهند کرد.
در این بیانیه با اشاره به احتمال وقوع درگیری نظامی میان ایران و کشورهای غربی مسولیت این اتفاق متوجه "حاکمان نالایق نظامی-امنیتی" شده است که سیاستهای "مستبدانه، کوته نظرانه و ماجراجویانه" در پیش گرفتهاند.
این فعالان ملی مذهبی با اشاره به دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران تصریح میکنند: «در آخرین انتخابات برگزار شده با کودتایی سیاسی و تخلف و تقلب گسترده آرا مردم را دزدیدند و اراده خود را بر اراده مردم در دست گرفتن سرنوشت خود حاکم کردند.»
در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، محمود احمدینژاد بار دیگر بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد. مخالفان نتیجه انتخابات را نپذیرفتند و اعتراضهای عمومی منجر به کشته شدن دهها تن و غالب شدن جو امنیتی در ایران شد.
امضا کنندگان این نامه با اشاره به لزوم وجود آزادیهای سیاسی و اجتماعی و فعالیت همه نیروهای سیاسی برای برگزاری انتخابات آزاد میافزایند: «امروز حاکمان مستبد و تنگ نظر حتی فعالیت مستقل مسئولان و مدیران سابق کشور را هم بر نمیتابند و تعداد زیادی از آنها را به همراه انبوه دیگری از فعالان سیاسی و مدنی به زندان انداخته و به حبس های سنگین محکوم کردهاند.»
در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بسیاری از اعضای احزاب اصلاحطلب، نمایندگان مجالس پیشین و مسوولان سابق دولتی بازداشت و به زندانهای طویل المدت محکوم شدند.
این بیانیه تصریح میکند که پس از "کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸" هیچکس از جمله مسوولان کنونی که منتقد دولت هستند نیز به سلامت انتخابات اعتمادی ندارد.
فعالان ملی مذهبی، تشکیل مجلس در چنین شرایطی را بی فایده میخوانند و تصریح میکنند: «مجلس نمایشی، کارکردی فرمایشی دارد و جرات نقد و نظر و سئوال و استیضاح از مسائل جاری کشور را هم ندارد.»
این فعالان با اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی و دیگر مسوولان حکومتی میگویند که جای هیچ تردید در نمایشی و فرمایشی بودن این انتخابات باقی نمانده است.
امضا کنندگان این بیانیه با تاکید بر اینکه در این انتخابات مشارکت نخواهند داشت میافزایند: «مشارکت در این انتخابات بی اعتنایی به اوج گیری سرکوبهای همه جانبه در سالیان اخیر به ویژه علیه فعالان جنبش سبز و خون های به ناحق ریخته شهدا و مقاومت سرافراز زندانیان معترض به شرایط استبدادی حاکم است.»
در پایان این بیانیه از فعالان سیاسی و مدنی درون ایران خواسته شده است که به جای سکوت و کناره گیری انفعالی، با حضور در عرصه عمومی "صدای اعتراض خود را به نمایش فریب کارانه انتخاباتی به گوش دیگر هم وطنان و افکار عمومی جهان برسانند."
عبدالعلی بازرگان، حسن یوسفی اشکوری، رضا علیجانی، مرتضی کاظمیان، محمد برقعی و پروین کهزادی از جمله امضا کنندگان این بیانیه هستند.
پیش از این نیز گروهها و احزاب اصلی اصلاحطلب از جمله جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز اعلام کردهاند که در انتخابات مجلس نهم شرکت نخواهند کرد.
اروپا به دنبال پشتیبانان آسیایی برای تحریم نفت ایران
خبرگزاری آلمان روز سهشنبه (۲۴ ژانویه / ۴ بهمن) گزارش داد که اتحادیهی اروپا امیدوار است، کشورهای دیگرهم از اتحادیه پیروی کرده و از واردات نفت ایران خودداری کنند. این خبرگزاری به نقل از یک دیپلمات اروپایی مینویسد، اتحادیهی اروپا برای این منظور در حال مذاکرهی مستقیم با ژاپن و کرهی جنوبی است. اگر این دو کشور نفت ایران را تحریم کنند، میزان صادرات نفت جمهوری اسلامی بین ۴۰ تا ۵۰ درصد کاهش خواهد یافت. تاکنون نزدیک به ۲۰ درصد نفت ایران به اروپا ارسال میشد. با تحریمهای جدید اتحادیهی اروپا که روز دوشنبه (۲۳ ژانویه) تصویب شدند، ایران باید برای ۲۰ درصد نفت صادراتی خود مشتریهای جدیدی پیدا کند.
در گزارش خبرگزاری آلمان آمده است که اتحادیهی اروپا برای این منظور با چین و هندوستان نیز در تماس است. از آنجایی که احتمال میرود که این کشورها به تحریم نفت ایران تن درندهند، اتحادیهی اروپا تلاش میکند که آنها را وادارد، لااقل واردات نفتی خود را از ایران افزایش ندهند.
اروپاییها خوشبین هستند که کمبود نفت ایران را از کشورهای دیگر تامین خواهند کرد. تاکنون حدود ۷ / ۵ درصد نفت مصرفی اتحادیهی اروپا از ایران وارد میشد. در هفتههای گذشته نمایندگان اتحادیهی اروپا در این زمینه با کشورهای گوناگون، از جمله عربستان سعودی مذاکره کرده است.
گسترهی تحریمهای جدید
روز دوشنبه (۲۳ ژانویه / ۳ بهمن) وزیران امور خارجهی کشورهای عضو اتحادیهی اروپا با تحریم نفت ایران موافقت کردند. آنها در این زمینه به توافق رسیدند که خریداران اروپایی نفت ایران تا اول ژوئیهی ۲۰۱۲ (۱۱ تیر ۱۳۹۱) فرصت دارند از قراردادهای موجود نفتی با ایران خارج شوند.
در گزارش خبرگزاری آلمان آمده است که اتحادیهی اروپا برای این منظور با چین و هندوستان نیز در تماس است. از آنجایی که احتمال میرود که این کشورها به تحریم نفت ایران تن درندهند، اتحادیهی اروپا تلاش میکند که آنها را وادارد، لااقل واردات نفتی خود را از ایران افزایش ندهند.
اروپاییها خوشبین هستند که کمبود نفت ایران را از کشورهای دیگر تامین خواهند کرد. تاکنون حدود ۷ / ۵ درصد نفت مصرفی اتحادیهی اروپا از ایران وارد میشد. در هفتههای گذشته نمایندگان اتحادیهی اروپا در این زمینه با کشورهای گوناگون، از جمله عربستان سعودی مذاکره کرده است.
گسترهی تحریمهای جدید
روز دوشنبه (۲۳ ژانویه / ۳ بهمن) وزیران امور خارجهی کشورهای عضو اتحادیهی اروپا با تحریم نفت ایران موافقت کردند. آنها در این زمینه به توافق رسیدند که خریداران اروپایی نفت ایران تا اول ژوئیهی ۲۰۱۲ (۱۱ تیر ۱۳۹۱) فرصت دارند از قراردادهای موجود نفتی با ایران خارج شوند.
بر اساس تصمیم نمایندگان اتحادیهی اروپا کلیهی حسابهای بانک مرکزی ایران در سطح اتحادیه نیز مسدود خواهند شد.
گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان در این رابطه گفت: «ما نمیتوانیم بپذیریم که ایران به بمب اتمی دست پیدا کند.»
به نظر کارل بیلت، وزیر امور خارجه سوئد، تحریم به تنهایی راه حل مناقشهی اتمی با ایران نیست. او تاکید کرد که این تحریمها برای رسیدن به یک راه حل دیپلماتیک ضروری هستند.
وزیران امور خارجهی سوئد و بریتانیا ابراز اطمینان کردند که ایران در واکنش به تحریم نفتی اقدام به بستن تنگهی هرمز نخواهد کرد. شماری از مقامات دولتی و نظامی ایران تهدید کرده بودند که در صورت تحریم نفت ایران، این کشور تنگهی هرمز را خواهد بست. پس از واکنشهای شدید بینالمللی، علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران تضمین کرد که جمهوری اسلامی ایران دست به چنین اقدامی نخواهد زد. حتی چین که با تحریم نفت ایران مخالف است، نسبت به بستن تنگهی هرمز هشدار داده بود.
گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان در این رابطه گفت: «ما نمیتوانیم بپذیریم که ایران به بمب اتمی دست پیدا کند.»
به نظر کارل بیلت، وزیر امور خارجه سوئد، تحریم به تنهایی راه حل مناقشهی اتمی با ایران نیست. او تاکید کرد که این تحریمها برای رسیدن به یک راه حل دیپلماتیک ضروری هستند.
وزیران امور خارجهی سوئد و بریتانیا ابراز اطمینان کردند که ایران در واکنش به تحریم نفتی اقدام به بستن تنگهی هرمز نخواهد کرد. شماری از مقامات دولتی و نظامی ایران تهدید کرده بودند که در صورت تحریم نفت ایران، این کشور تنگهی هرمز را خواهد بست. پس از واکنشهای شدید بینالمللی، علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران تضمین کرد که جمهوری اسلامی ایران دست به چنین اقدامی نخواهد زد. حتی چین که با تحریم نفت ایران مخالف است، نسبت به بستن تنگهی هرمز هشدار داده بود.
" بر اساس آمار مؤسسه " تراندئو Trendeo"، طی سه سال گذشته تنها در کشور فرانسه ٩٠٠ سایت صنعتی تعطیل شده و بیش از ١٠٠ هزار تن از کارکنان این سایت ها بیکار شده اند.
بحران اقتصادی و مالی بی سابقه ای که در جهان از سال ٢٠٠٧ آغاز گردیده است ضعف ساختاراقتصادی کشورهای غربی را بیش از پیش نمایان ساخته است؛ این بحران شتاب تازه ای به روند تخریب ساختار های صنعتی در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی داده است.
رؤیایی که طراحان و تئوری پردازان دکترین جهانی شدن اقتصاد و مبادلات تجارت جهانی آزاد و بدون قید و شرط برای توده های انبوه طبقات مردمی مولد در اقتصاد کشورهای غربی ترسیم کرده بودند، تبدیل به کابوسی برای آنان شده است. بدون تردید، بیداری از این خواب شیرین بسیار دردناک است. تنها طی سه سال گذشته هزاران بنگاه بزرگ و متوسط تولیدی و صنعتی در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی در های خود را بسته و صدها هزار تن از کارکنان این بنگاه ها و کارخانجات بیکار شده اند. بر اساس آمار مؤسسه " تراندئو Trendeo " طی این سه سال تنها در کشور فرانسه ٩٠٠ سایت صنعتی تعطیل شده و بیش از ١٠٠ هزار تن از کارکنان صنعتی این سایت ها بیکار شده اند.
رؤیایی که طراحان و تئوری پردازان دکترین جهانی شدن اقتصاد و مبادلات تجارت جهانی آزاد و بدون قید و شرط برای توده های انبوه طبقات مردمی مولد در اقتصاد کشورهای غربی ترسیم کرده بودند، تبدیل به کابوسی برای آنان شده است. بدون تردید، بیداری از این خواب شیرین بسیار دردناک است. تنها طی سه سال گذشته هزاران بنگاه بزرگ و متوسط تولیدی و صنعتی در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی در های خود را بسته و صدها هزار تن از کارکنان این بنگاه ها و کارخانجات بیکار شده اند. بر اساس آمار مؤسسه " تراندئو Trendeo " طی این سه سال تنها در کشور فرانسه ٩٠٠ سایت صنعتی تعطیل شده و بیش از ١٠٠ هزار تن از کارکنان صنعتی این سایت ها بیکار شده اند.
یک مقایسه ساده آماری بین سال ١٩٧٤ و ٢٠١١ در کشورهای غربی نشان می دهد، در حالی که مشاغل مربوط به صنعت و سرویس های صنعتی ( مستقیم و غیر مستقیم) یک دوم کل مشاغل را در کشورهای غربی تشکیل میداد، این نسبت هم اکنون به یک چهارم تقلیل یافته است.
از آغاز سال های ١٩٨٠ میلادی تئوری پردازان ومعماران لیبرال جهانی شدن اقتصاد و تجارت در برابر نگرانی ها و اعتراضات فزاینده کارکنان و سندیکا های گارگری در کشور های غربی که در جهانی شدن اقتصاد چشم انداز تخریب صنعتی و بیکاری توده های عظیم کارگری را می دیدند، وعده زندگی بهتر و سطح دستمزد بالا تر رامیدادند.
"پارادوکسی" که از همان آغاز از دید تیز نگر بسیاری از آگاهان اقتصادی و اجتماعی مخالف لیبرالیسم افراطی اقتصادی پوشیده نبود و از همان آغاز تردید های بسیاری را بر انگیخت.
"پارادوکسی" که از همان آغاز از دید تیز نگر بسیاری از آگاهان اقتصادی و اجتماعی مخالف لیبرالیسم افراطی اقتصادی پوشیده نبود و از همان آغاز تردید های بسیاری را بر انگیخت.
با این وجود، همانطور که میدانیم، گفتمان آنان به تدریج غالب شد و مأخذ سیاست گذاری اقتصادی دولت های غربی را پایه ریزی نمود. این سیاست گذاری در کشورهای آمریکا و انگلستان با پیدایش "ریگانیسم" و "تاچریسم" اوج تازه ای به خود گرفت و به تدریج دیوار مقاومت دیگر کشورهای اروپایی و غربی را در نوردید.
پیدایش و اوج گیری گفتمان لیبرالیسم افراطی در جهت جهانی شدن اقتصاد و تجارت با تحول اساسی دیگری در مدل سرمایه داری لیبرال در کشورهای غربی همراه بود. مدل «سرمایه داری صنعتی- تجارتی» غالب در کشورهای پیشرفته صنعتی غرب به تدریج جای خود را به مدل «سرمایه داری لیبرال مالی» داد.
از سال های ١٩٩٠ نخسین اثرات تخریبی مدل لیبرال سرمایه داری مالی و جهانی شدن بدون قید و شرط اقتصاد و تجارت جهانی آشکار گردید. بیکاری گسترده و بحران های مالی و اقتصادی پی در پی که هر آئینه ابعاد وسیع تر و مخرب تری را به خود می گیرد.
در همین حال جهان غرب بستر دگرگونی اساسی دیگری نیزبود.در آخرین سال های قرن بیستم میلادی طبقه متوسط کشورهای غربی که در دهه های پس از جنگ دوم جهانی نماد پیروزی سرمایه داری لیبرال غرب محسوب می شد، دگرگون گردید؛ در واقع طبقه متوسط کشورهای غربی اولین بازندگان و قربانیان مدل لیبرال جهانی شدن اقتصاد و تجارت هستند، مدلی که در سال های ١٩٨٠ طراحی شده بود.
در همین حال جهان غرب بستر دگرگونی اساسی دیگری نیزبود.در آخرین سال های قرن بیستم میلادی طبقه متوسط کشورهای غربی که در دهه های پس از جنگ دوم جهانی نماد پیروزی سرمایه داری لیبرال غرب محسوب می شد، دگرگون گردید؛ در واقع طبقه متوسط کشورهای غربی اولین بازندگان و قربانیان مدل لیبرال جهانی شدن اقتصاد و تجارت هستند، مدلی که در سال های ١٩٨٠ طراحی شده بود.
بین سال های ٢٠٠٥ و ٢٠١١ جایگزینی یک سلسله رویداد های مالی و اقتصادی در چهار نقطه جهان چشم جهانیان را به واقعیات تخریبی مدل طراحی شده در سال های ١٩٨٠ گشود.
تخریب گسترده بافت صنعتی در کشورهای غربی نخستین شکاف عمده را در صفوف طراحان و حامیان جهانی شدن بی قید و شرط اقتصاد و تجارت جهانی ایجاد نمود. سپس بحران مالی سال ٢٠٠٧ در آمریکا و جهان و ورشکستکی "لمان برادرز" بانک بزرگ سرمایه گذاری آمریکا در واقع انکار و خط بطلانی بود که بر روی مدل جهانی شدن اقتصاد کشیده شد.
تخریب گسترده بافت صنعتی در کشورهای غربی نخستین شکاف عمده را در صفوف طراحان و حامیان جهانی شدن بی قید و شرط اقتصاد و تجارت جهانی ایجاد نمود. سپس بحران مالی سال ٢٠٠٧ در آمریکا و جهان و ورشکستکی "لمان برادرز" بانک بزرگ سرمایه گذاری آمریکا در واقع انکار و خط بطلانی بود که بر روی مدل جهانی شدن اقتصاد کشیده شد.
باری، شکست گفتمان دگماتیک جهانی شدن اقتصاد و تجارت بدون قید و شرط که از سال های ١٩٨٠ بر جهان غالب شده، مسلم و آشکار شده است.
منطق «مطلق گرایی بازار» به محدوده های خود رسیده است.
این دو که در کشورهای پیشرفته صنعتی منبع اصلی نابرابری در بین طبقات اجتماعی بوده و اکثریت قریب به اتفاق طبقات متوسط و مردمی کشورهای غربی را از نقطه نظر درآمدی به سوی پائین کشیده و در همان حال باعث شده که راه را فقط برای ٥ در صد طبقات ممتاز این جوامع به سوی ثروت های باد آورده باز کند، محکوم به شکست است.
این دو که در کشورهای پیشرفته صنعتی منبع اصلی نابرابری در بین طبقات اجتماعی بوده و اکثریت قریب به اتفاق طبقات متوسط و مردمی کشورهای غربی را از نقطه نظر درآمدی به سوی پائین کشیده و در همان حال باعث شده که راه را فقط برای ٥ در صد طبقات ممتاز این جوامع به سوی ثروت های باد آورده باز کند، محکوم به شکست است.
این مدل که عامل اصلی افزایش دیون نجومی دولتی کشورهای غربی است، دیونی که مانع اصلی رشد و توسعه اقتصادی اروپا و آمریکا بوده و ضمن اشاعه رکود، ورشکستکی بسیاری از کشورهای اروپایی را تهدید می کند، نمی تواند پایدار باشد.
در چنین شرایطی است که از هم اکنون صدا ها در کشورهای کوچک و بزرگ غربی بلند شده و موجی عظیمی برای مقابله با جهانی شدن اقتصاد و تجارت به پا خاسته است.
در چنین شرایطی است که از هم اکنون صدا ها در کشورهای کوچک و بزرگ غربی بلند شده و موجی عظیمی برای مقابله با جهانی شدن اقتصاد و تجارت به پا خاسته است.
فیلمی که رجانیوز سریعا علیه گلشیفته ساخت
وبسایت محافظهکار و نزدیک به اطلاعات سپاه «رجانیوز» اقدام به انتشار فیلمی کرده است که در آن، ضمن مصاحبه با برخی از بازیگران سینما و نیز پدر گلشیفته فراهانی؛ با فرجاله سلحشور نیز به گفتگو نشسته است که سلحشور در این مصاحبه با تکرار ادعاهای قبلی خود اهانتهای دیگری را نیز به سینماگران و خانواده گلشیفته میکند.
در این فیلم مجری به بازیگران سینما یک به یک تلفن میزند و با شنیدن صدای بوق ممتد؛ به ببیننده میگوید «احتمالا بازیگران همگی دست به یکی کرده و حاضر به پاسخگویی نیستند!»
مجری سپس با پدر گلشیفته فراهانی مصاحبه میکند و آقای بهزاد فراهانی که بسیار از این مصاحبه خلقالساعه برافروخته شده به مجری میگوید اطلاعاتش کامل نیست و ترجیح میدهد زمان دیگری در این خصوص صحبت کند.
مجری که سعی کرده با بسیاری از هنرمندان تماس بگیرد اما موبایلهایشان جواب نداده، به خانم معتمد آریا تلفن میزند و نظر وی را در خصوص اقدام گلشیفته جویا میشود. در این فیلم میتواند صدای معتمد آریا را شنید که با خنده به کسانی که احتمالا در نزدیکیاش هستند میگوید: «از رجانیوز به من زنگ زدهاند برای مصاحبه!» و سپس میگوید ماجرای گلشیفته را هنوز نشنیده است؛ چراکه فیلترشکن ندارد که بتواند از روی سایتهای اخبار را دنبال کند.
بخش دیگر این فیلم به مصاحبه با فرجاله سلحشور اختصاص دارد. سلحشور در این برنامه میگوید که بهزاد فراهانی «یک تودهای بوده» و «دختری که در این خانواده نان بخورد بهتر از این نمیشود».
سلحشور همچنین میگوید که «ساواکیها، تودهایها و ماسونها» به سینمای ایران خط میدهند.
اما برخی از سایتهای مخالف دولت با انتقاد از سخنان سلشور به وی تاختهاند. انتخاب با لحنی تحقیرآمیز در خصوص گفتههای سلحشور نوشته است: «این کارگردان که دیپلم هم دارد، در گفت و گو با رجانیوز، اظهاراتی پیچیده به زبان آورده که ذهن جامعه شناسان خبره فرانسه را به خود مشغول کرده است.»
آیا روح اولاف پالمه اپوزیسیون ایرانی را متحد میکند؟
تکمیلی: قرار است در ماه آینده میلادی، گروهی از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی مهمان مرکز «اولاف پالمه» سوئد باشند. به گفته منابع خودنویس، گروههای مختلف پشتیبان «کنگره ملی» و «شورای ملی» به دنبال ایجاد اتحاد در اپوزیسیون خارج از کشور با حمایت بنیاد اولاف پالمه این جلسه[کارگاه آموزشی] را برنامهریزی کردهاند. هنوز معلوم نیست چه کسانی پاسخ مثبتی به دعوتکنندگان بدهند. مجتبی واحدی در تماس با خودنویس گفت که در این برنامه حاضر نخواهد بود.
بامداد امروز، یک منبع نزدیک به اتحادیه اروپا به خودنویس گفت که قرار است در این کنفرانس [به روایتی کارگاههای آموزشی] در ماه فوریه در استکهلم برگزار شود و کسانی از دیدگاههای مختلف مهمان این برنامه هستند.بر اساس فهرستی که در اختیار خودنویس قرار گرفت، از شهریار آهی، محسن سازگارا، هوشنگ اسدی، محسن مخملباف، مجتبی واحدی، عبدالله مهتدی، مهران براتی، حسن شریعتمداری، علیرضا نوریزاده، سراج میردامادی و خیلیهای دیگر برای حضور در این جلسه دعوت شدهاند. دعوت شدگان از میان روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و حقوق بشری و کسانی که با بنیادهای مختلف همکاری میکنند هستند. یک تحلیلگر(نام محفوظ) به خودنویس گفت که تلاش برای جمع کردن نیروهای پراکنده اپوزیسیون، برای نمایش اتحاد میان گروههای سیاسی و قومی ایرانی به قدرتهای بزرگ است تا به این گروه به عنوان «آلترناتیو» رژیم فعلی نگاه شود.
به گفت یک منبع، در ماههای اخیر، طرفداران دیدگاه راهاندازی «کنگره ملی» و «شورای ملی» دیدارهای مختلفی در اروپا داشتهاند. حضور شهریار آهی و محسن سازگارا در این جلسه میتواند به معنای تداوم بحثهای اخیر در پاریس باشد. چندی پیش نیز جلسهای در لندن با گروهی از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی برگزار شده بود.
با این حال به نظر میرسد تعدادی از دعوت شدگان در این برنامه حاضر نشوند. گفته میشود «شورای هماهنگی راه سبز امید» از نزدیکان خود خواسته در این جلسه حضور نیابند. گفته میشود دعوت شدگانی که با «شورای هماهنگی» هماهنگی دارند در استکهلم حاضر نخواهند بود. همچنین معلوم نیست تعدادی از «چپ» و «جمهوریخواهان» در این جلسه شرکت کنند.
در فهرست دعوتشدگان نام تعدادی از «سبز»های پاریس به چشم میخورد. همچنین برخی به خاطر دیگاههای سیاسی خود که با «کنگره ملی» و «شورای ملی» همراه نیست در این جلسه حضور نمییابند.
همچنین، تعدادی از دعوت شدگان به خاطر نداشتن گذرنامه یا اجازه خروج از کشورهایشان امکان حضور را از دست میدهند.
تکمیلی: مجتبی واحدی در تماس با خودنویس گفت که در این جلسه حاضر نخواهد بود.
افزایش قیمت ارز؛ بی کفایتی و خیانت مسئولان یا پیاده نظام دشمن
در حالی که احمد توکلی از بی کفایتی مسئولان دولتی در کنترل بازار ارز انتقاد می کند، غلامعلی حداد عادل اعتقاد دارد که دستهایی در کار است برای اینکه از نظر اقتصادی یک نگرانی در مردم ایجاد کنند.وی می گوید: من شک ندارم که در پشت صحنه افزایش قیمت دلار و سکه برنامههای طراحی شده دشمنان وجود دارد.
حداد عادل ادعا کرد: عواملی در داخل و خارج از کشور جریان موجود سکه و ارز را هدایت و حمایت میکنند و میتوان گفت آتش توپخانه این قضیه را اروپاییها و آمریکاییها با تحریم میریزند و پیاده نظام این قضیه نیز کسانی هستند که با خریدهای کاذب و با تزریق پول به بازار، قیمت را بالا میبرند.
نماینده تهران در مجلس، با بیان اینکه براساس وضعی که این روزها شاهد هستیم کاملاً معلوم است که به قول اقتصاددانان افزایش سکه و ارز نتیجه یک حباب است و دلیل اقتصادی ندارد، ادامه داد: اینکه در روز تعطیل که اصلا خرید و فروشی صورت نمیپذیرد و صرافی و بانکها نیز تعطیل است برای سکه و ارز صبح یک قیمت و شب یک قیمت عنوان شود، معلوم است که برنامهای برای ایجاد نگرانی در مردم چیدهاند اما مردم باهوشتر از آن هستند که بخواهند با اینگونه توطئهها مسیر انقلاب را رها کنند.
در همین حال، رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه ادامه وضعیت موجود بازار ارز و طلا اقتصاد را به ورشکستگی می کشاند، از ایفای نقش مجلس در رابطه با عزل مسئولان اقتصادی بی لیاقت یا تعیین تکلیف کل دولت خبر داد.
احمد توکلی درخصوص وضعیت پیش آمده برای بازار سکه و ارز گفت: اگر به سرعت به داد اقتصاد نرسیم وضع موجود بازار ارز و طلای کشور را به ورشکستگی می کشاند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد:علت این بی ثباتی بازار ارز و طلا چه بی کفایتی باشد چه خیانت، اقتصاد را متوقف می کند.
وی تاکید کرد: تحریم ها در بی ثباتی بازار طلا و ارز اثر دارد اما تدبیر، سلامت، عقل و جدیت می تواند آثار تحریم ها را خنثی کند، اما زمانی که تصمیماتی گرفته می شود که وضعیت بی ثبات اقتصادی را تشدید می کند باید به عقلانیت و سلامت برخی تردید کرد.
توکلی در خصوص تاثیر وضعیت بی ثباتی بازار طلا و ارز در افزایش نرخ تورم گفت: بانک مرکزی با بی اعتنایی به وظیفه قانونی خود که مهمترینش حفظ ارزش پول ملی است، بازار را عمدا و یا از سر ناتوانی رها کرده است، دولت هم سکوت می کند و این سکوت بازار را مبهم تر کرده است.
وی افزود: در این شرایط مردم ناچار می شوند قضاوت های متفاوتی را نسبت به هدف دولت از این رفتار داشته باشند و این امر عدم اطمینان و ریسک را بالا می برد.
برخورد نامناسب مسئولان بهداری اوین با عبدالله مومنی
عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت) روز دوشنبه به علت دل درد شدید به بهداری اوین منتقل شد.
به گزارش ادوارنیوز، عبدالله مومنی روز دوشنبه به دلیل دل درد شدید به بهداری اوین منتقل شد که با برخورد نامناسب و زننده مسوولین بهداری اوین مواجه میشود و در اعتراض به این برخورد بهداری اوین را ترک میکند. آنطور که دیگر زندانیان سیاسی زندان اوین به خانوادههای خود اطلاع دادهاند وی ساعاتی بعد به دلیل شدت درد زیاد از ناحیه شکم مجددا به بهداری اوین منتقل میشود که از آن زمان تا کنون اطلاعی از وضعیت سلامت وی در دست نیست و احتمال داده میشود که وی را به جای محل دیگری منتقلش کردهاند.
وی عصر روز دوشنبه در تماس تلفنی کوتاهی با خانواده خود توضیح میدهد که مسوولان اوین برای درمان وی تنها به تزریق یک آمپول اکتفا کردهاند.
خانواده عبدالله مومنی در صحبت کوتاهی با خبرنگار ادوارنیوز از وضعیت سلامت و محل نگهداری وی شدیدا ابراز نگرانی کردند. خانواده آقای مومنی میگویند که مسوولان زندان اوین به ندرت اجازه استفاده از تلفن را به زندانیان سیاسی میدهند و به همین دلیل طی بیست و چهار ساعت گذشته انها هیچ خبری از وضعیت جسمی عبدالله مومنی ندارند. فاطمه آدینه وند، همسر این عضو در بند سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) به ادوارنیوز توضیح داد که در روز دوشنبه و بعد از غیبت آقای مومنی در جلسه ملاقات هفتگی با خانواده، مسوولان زندان اوین از دادن توضیح درباره وضعیت سلامت وی طفره رفتهاند.
خانم آدینه وند همچنین اظهار داشت که عبدالله مومنی در یک ماه اخیر به دلیل وضعیت نا مناسب جسمی و عدم رسیدگی مسوولان زندان از ابتلا به کهیر نیز رنج میبرد.
عبدالله مومنی سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت در روز ۳۰ خرداد ۸۸ در ستاد شهروند آزاد (حامیان مهدی کروبی) به طرز خشونت آمیزی دستگیر شد ونزدیک ۱۰۰ روز را در انفرادی وبازجویی تحت شکنجه به سر برد.
اعتصاب خانگی در روز جمعه ۱۲ اسفند
راهکارهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی برای آگاهی بخشی و بایکوت انتخابات فرمایشی
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از از مردم خواست با اتخاذ مشی عدم مشارکت فعال دست به مبارزه منفی زده و با عدم شرکت در چنین نمایشی، مخالفت خود را با روند فاجعهبار کنونی حاکم بر نظام و کشور اعلام دارند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با صدور بیانیه ای مشروح به تحلیل فضای کشور و عملکرد جنبش سبز و اقتدارگرایان حاکم در آستانه انتخابات پیش رو پرداخته است .
در این بیانیه که در سایت امروز منتشر شد، آمده است: در این میان جنبش سبز و اصلاح طلبی جلوگیری از سیر قهقرایی و متوقف کردن روند سقوط و انحطاط کشور و نابودی کامل آزادیها و حقوق اساسی ملت را وظیفه خود میداند، و به امید خارج کردن حاکمان از توهمات خودساخته، و در شرایطی که هرگونه اعتراض و انتقادی از حکومت با بگیر و به بند و زندان و سرکوب پاسخ داده میشود، از مردم می خواهد با اتخاذ مشی عدم مشارکت فعال دست به مبارزه منفی زده و با عدم شرکت در چنین نمایشی، مخالفت خود را با روند فاجعهبار کنونی حاکم بر نظام و کشور اعلام دارند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با تاکید بر اهمیت این برهه زمانی نوشته است: شبه انتخابات مجلس نهم از یک جهت مهمترین «انتخابات» خواهد بود. ؛ مهمترین نه به دلیل اهمیتی که مجلس نهم خواهد داشت، بلکه از این جهت که کاهش مشارکت مردم، تأثیر تعیین کنندهای بر تحولات بعدی خواهد داشت و با تشدید تردیدها و تزلزلها و در نتیجه درگیریها در سطح حاکمیت مسیر تحقق اهداف حقطلبانه و مشروع ملت و جنبش سبز ایران را هموارتر خواهد ساخت.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با تاکید دوباره بر عدم مشارکت اصلاح طلبان در این انتخابات، از مردم خواسته است تا با افشاگری و نشاند دادن پیامدهای شرکت در چنین انتخاباتی، به روشنگری بپردازند.
در بخشی از این بیانیه تصریح شده است: نشان دادن بی نتیجه بودن شرکت در انتخابات به دلیل خالی شدن مجلس از محتوا ، از بین رفتن استقلال عمل قوه مقننه و تبدیل شدن آن به مهری پلاستیکی در دست قدرت که بهترین شاهدش عملکرد دو مجلس هفتم و هشتم که بنا به اظهار رئیس مجلس هشتم تنزل نقش آن تا سرحد «مجری منویات رهبری» بوده است.
متن کامل بیانیه به شرح زیر می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
انتخابات آزاد، به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان مردمسالاری تنها زمانی معنا می یابد که تمامی شهروندان از حق نامزدی در آن برخوردار بوده، و همه جریان های سیاسی رقیب حق استفاده عادلانه و برابر از امکانات عمومی از جمله مطبوعات و رسانه های جمعی به ویژه رسانه ملی را برای بیان دیدگاهها و برنامه خود داشته باشند. همچنین مجریان و ناظران و داوران انتخابات باید با بی طرفی بر روند برگزاری آن از ابتدا تا انتها نظارت داشته باشند و نهایتا انتخابات در فضایی آرام و به دور از هرگونه فضای امنیتی-پلیسی برگزار شود، وآرای ملت از دستبرد و مصادره حکومت و هرگونه مهندسی به منظور تحقق نتایج از پیش تعیین شده مصون و محفوظ باشد.
انتخابات آزاد، به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان مردمسالاری تنها زمانی معنا می یابد که تمامی شهروندان از حق نامزدی در آن برخوردار بوده، و همه جریان های سیاسی رقیب حق استفاده عادلانه و برابر از امکانات عمومی از جمله مطبوعات و رسانه های جمعی به ویژه رسانه ملی را برای بیان دیدگاهها و برنامه خود داشته باشند. همچنین مجریان و ناظران و داوران انتخابات باید با بی طرفی بر روند برگزاری آن از ابتدا تا انتها نظارت داشته باشند و نهایتا انتخابات در فضایی آرام و به دور از هرگونه فضای امنیتی-پلیسی برگزار شود، وآرای ملت از دستبرد و مصادره حکومت و هرگونه مهندسی به منظور تحقق نتایج از پیش تعیین شده مصون و محفوظ باشد.
در انتخابات این دوره مجلس شورای اسلامی نه تنها هیچیک از شرایط فوق وجود ندارد، بلکه نقض ابتداییترین حقوق و اصول یک انتخابات آزاد و سالم و منصفانه در اظهارات و مواضع حاکمان بیانگر عدم پایبندی ایشان به معیارهای فوق است. در واقع در شبه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی مسأله اصلی نه رقابت نامزدهای رقیب و انتخاب آنها، بلکه شرکت یا عدم شرکت در چنین شبه انتخاباتی است. به همین دلیل از هم اکنون دغدغه اصلی حاکمیت این است که از چه طریق و با استفاده از چه روشهایی میتوان تشکیل مجلسی مطیع و با ترکیب از پیش تعیین شده را به نام ملت و رأی و خواست آنها رقم زد و با تبلیغ آن بر بحران مشروعیتی که حاکمیت پس از تقلب بزرگ انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸ بدان گرفتار آمده غلبه کرد و با نهادینه کردن شبه انتخابات، استبداد مطلقه را نهادینه ساخت. در صورت تحقق این هدف همان گونه که تجربه مجالس بی اختیار و دولت تحمیلی طی سالهای اخیر نشان داده است، در آینده باید شاهد سقوط هرچه بیشتر کشور در بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ، سیاسی ، وگسترش فقر و فساد و تبعیض باشیم.
در این میان جنبش سبز و اصلاح طلبی جلوگیری از سیر قهقرایی و متوقف کردن روند سقوط و انحطاط کشور و نابودی کامل آزادیها و حقوق اساسی ملت را وظیفه خود میداند، و به امید خارج کردن حاکمان از توهمات خودساخته، و در شرایطی که هرگونه اعتراض و انتقادی از حکومت با بگیر و به بند و زندان و سرکوب پاسخ داده میشود، از مردم می خواهد با اتخاذ مشی عدم مشارکت فعال دست به مبارزه منفی زده و با عدم شرکت در چنین نمایشی، مخالفت خود را با روند فاجعهبار کنونی حاکم بر نظام و کشور اعلام دارند.
هریک از دو جبهه اقتدارگرایان حاکم و جنبش سبز برای پیشبرد راهبرد خاص خود از روشها و ابزارهای ممکن و مناسب خویش استفاده خواهند کرد.
تاکتیکهای اقتدارگرایان برای تحریک مردم به شرکت در انتخابات:
تاکتیکهای اقتدارگرایان برای تحریک مردم به شرکت در انتخابات:
به طور کلی میتوان روشها و تاکتیکهایی را که اقتدارگرایان برای تحقق خط مشی خود در شبه انتخابات پیشروبه کار خواهند برد، در چهار عنوان زیر خلاصه کرد:
۱- تخدیر: طی مدت باقیمانده تا انتخابات حاکمیت اقتدارگرا خواهد کوشید تمامی امکانات تبلیغاتی نظیر صدا و سیما،تریبونهای نمازجمعه و جماعات، نهادهای مذهبی، روضه خوانها و مداحان وابسته و… را برای تخذیر اقشار مختلف به کار گیرد و برای قانع ساختن اقشار مختلف به خصوص بخشهای از جامعه که امکان دسترسی چندانی به رسانههای مستقل و امکان ارتباطی با جریانهای منتقد ندارند، متناسب با حساسیتها و گرایشهای ویژه آنها از شعارها، راهکارها و تبلیغات خاصی استفاده کند، از جمله:
الف: استفاده ابزاری از میراث انقلابی و پیوند این انتخابات با انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ و بهرهبرداری سوء از سخنان امام خمینی برای جلب اقشار وفادار و معتقد به اندیشههای ایشان و قانع کردن آنان به حضور در پای صندوقهای رأی.
ب- استفاده ابزاری از دین ، شریعت و مقدسات برای اقشار متشرع به خصوص بخشهای سنتی جامعه، از جمله استفاده تبلیغاتی از معدود مراجع حامی قدرت حاکم به منظور تبدیل امر شرکت در شبه انتخابات آینده به یک تکلیف شرعی.
ج- استفاده ابزاری از گرایشهای ملیگرایانه و ایران دوستانه برای تحریک آن بخش از جامعه که دارای انگیزههای ملی – ایرانی قویتری هستند. بنابراین در ایام منتهی به انتخابات احتمالا «وطن و میهن» در صدا و سیما اهمیت ویژهای خواهد یافت و سرودهای ملی نظیر ای ایران و یادآوری شکوه و عظمت ایران باستان رونق و رواج ویژهای خواهد گرفت.
د- استفاده از گرایشهای ضد اجنبی، ضد استعماری و ضد استکباری جامعه و تبلیغ شرکت در شبه انتخابات اسفندماه به عنوان مبارزه پرشور ضد استکباری به منظور قانع کردن جامعه به اهمیت نفس شرکت در انتخابات صرفنظر از نتایج آن!!! به عنوان یک حرکت میهنپرستانه.
ه- از جمله اقدامات حاکمیت دامن زدن به اختلافات و رقابتهای قبیلهای و محلی در آستانه انتخابات برای تحریک ساکنان شهرهای کوچک و مناطق دارای اقوام و طوایف مختلف جهت شرکت در انتخابات است.
۲- تهدید: جنگ روانی از روشهای شناخته شدهای است که همواره حکومتهای استبدادی علیه جنبش اعتراضی ملت از آن بهره بردهاند. حاکمیت کنونی نیز در شبه انتخابات آینده از این روش نهایت بهره را خواهدبرد . ترساندن مردم و تهدید ضمنی آنان نسبت به عواقب منفی عدم شرکت در انتخابات و نبود مهر انتخابات در شناسنامه افراد، ازجمله از دست دادن شغل و عدم پذیرش فرزندان آنان در کنکور، قطع یارانه و … از جمله این شگردهاست که در سطح تبلیغات غیر رسمی و از طریق پخش سازمان یافته شایعه در جامعه مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
ترساندن جامعه از خطر جنگ ، حمله خارجی و ایجاد حس ناامنی و افزایش خطر حمله دشمن در صورت کاهش میزان مشارکت میتواند یکی دیگر از شگردهای عملیات روانی حاکمیت در این شبه انتخابات باشد.
۳- تطمیع: سیاست تطمیع شیوه شناخته شدهای است که مستبدان برای فریب و کشاندن مردم به صحنههای نمایش وفاداری ملت نسبت به خود از آن استفاده میکنند. به خصوص دولت و جناح حاکم در این زمینه بسیار پرتجربه است و در طول شش سال گذشته به مدد میلیاردها دلار نفتی واریز نشده به خزانه، دستبرد به بیتالمال و به قیمت توقف طرحهای عمرانی به وفور از این شیوه استفاده کرده است. دادن وعده افزایش یارانه و احتمالاُ انجام موردی آن، افزایش حقوق و مزایا، توزیع پول و اعلام کوپن کالا به ویژه در مناطق محروم روستایی و شهری در آستانه انتخابات تنها چند قلم از اقلام تطمیع است که در گذشته تجربه شده است. در این دوره علاوه بر موارد مذکور باید منتظر ابتکارات فریبکارانه جدیدتری نیز بود.
۴- سرکوب و سانسور: موج زود رس دستگیریهای گسترده و بازداشتهای غیر قانونی افراد طی هفتههای اخیر ،حکایت از نگرانی و وحشت شدید استبداد حاکم از احتمال عدم مشارکت مردم در انتخابات آینده دارد. هرچه به روز ۱۲ اسفند نزدیکتر میشویم فضای رعب و اختناق شدیدتر خواهد شد و خبرنگاران و فعالان سیاسی منتقد و مستقل بیشتری در معرض تهدید قرار خواهند گرفت.
کم شدن سرعت اینترنت، تشدید فیلترینگ سایتهای سیاسی منتقد و سبز، افزایش پارازیت برای مقابله با شبکههای تلویزیونی ماهوارهای، هجوم نیروهای پلیس به خانههای مردم و هلیبرد کماندوها به بام ساختمانها برای جمع آوری آنتنهای ماهواره، اختلال در شبکه تلفن همراه به ویژه در روزهای منتهی به انتخابات، برخی دیگر از اقدامات ضد آزادی و محدود کنندهای است که حاکمیت استبداد برای جلوگیری از آگاهی مردم نسبت به ماهیت شبه انتخابات آینده بدان دست خواهد زد.
تشدید بحران خارجی تا مرز درگیری نظامی و احیاناُ بروز برخی تنشها در مرزها به منظور ایجاد شرایط جنگی و محدودکردن آزادیها به بهانه آن از یک سو و تحریک احساسات وطن پرستانه مردم و تشویق ایشان به شرکت در انتخابات از سویی دیگر از جمله اقداماتی است که در منطق قدرتپرستان ماکیاولی صفت کاملاُ موجه مینماید.
راهکارهای سبزها برای آگاهی بخشی به مردم برای عدم شرکت در انتخابات:
در این میان، جنبش سبز نیز برای آگاهیبخشی، افشاگری و تشویق شهروندان به عدم مشارکت در شبه انتخابات اسفندماه از شیوهها و ابزارهای ممکن استفاده خواهد کرد. حفظ انسجام و اتحاد عمل همه نیروهای سبز شرط موفقیت سبزها در اجرای کامل این راهبرد خواهد بود.
خوشبختانه جنبش سبز و اصلاح طلبان به رغم تنوع درونی و با وجود تلاشهای گسترده پیدا و پنهان اقتدارطلبان حاکم تا این مقطع توانستهاند هماهنگی و وحدت عمل خود را حفظ کرده و نقشه حاکمیت استبداد را برای ایجاد تفرقه میان ایشان در قبال شبه انتخابات آینده نقش برآب کنند. در این مرحله احزاب، سازمانها و شخصیتهای اصلاح طلب به صراحت عدم شرکت خود را در شبه انتخابات مجلس به صراحت اعلام کرده و هرگونه فهرست انتخاباتی به نام اصلاح طلبان را منتفی دانستهاند. با توجه به این موفقیت سبزها راهبرد عدم مشارکت فعال را در مراحل باقیمانده نمایش انتخاباتی آینده یعنی در دوران ۱- تبلیغات انتخاباتی. ۲- رأی گیری. و ۳- اعلام نتایج ، با جدیت بیشتری تعقیب و دنبال خواهند کرد. سبزها احتمالاً بر آگاهی بخشی هرچه بیشتر جامعه به ویژه اقشار محرومتر نسبت به ماهیت شبه انتخابات پیش رو با محورهای زیر تمرکز خواهند کرد، از جمله:
۱- نشان دادن بی نتیجه بودن شرکت در انتخابات به دلیل خالی شدن مجلس از محتوا ، از بین رفتن استقلال عمل قوه مقننه و تبدیل شدن آن به مهری پلاستیکی در دست قدرت که بهترین شاهدش عملکرد دو مجلس هفتم و هشتم که بنا به اظهار رئیس مجلس هشتم تنزل نقش آن تا سرحد «مجری منویات رهبری» بوده است.
۲- تشدید سلطه نیروهای امنیتی و نظامی بر مراحل مختلف انتخابات از جمله بررسی صلاحیت نامزدها در هیات های اجرایی و نظارت و شورای نگهبان و تعیین ترکیب مجلس بر اساس اوامر نهادهای امنیتی و نظامی.
۳- تمرکز بیشتر بر اقشار و طبقات محروم اجتماعی به ویژه در شهرهای کوچکتر و نواحی کمتر توسعه یافته که به دلیل عدم دسترسی به منابع خبری مستقل، در برابر تبلیغات سنگین حاکمیت آسیبپذیرترند.
۴- نشان دادن نتایج و آثار مخرب مدیریت وسیاستهای حاکمیت یکدست جناح اصولگرا درمجلس و دولت درحوزههای اقتصادی،سیاسی و اجتماعی از سال ۸۴ به این سو و برشماری نتایج عملکردهای دولت و مجلس برخوردار از حمایت رهبری و دستگاههای امنیتی و نظامی حاکم بر مقدرات کشور. دروجه اقتصادی بخوبی روشن است که به رغم بهره مندی کشور و دولت از درآمد ۶۰۰ میلیاردی در این دوران نرخ های رشد اقتصادی و سرمایه گذاری به پائین تربن حد و نرخ های بیکاری و تورم به بالاترین رقم رسیده است وروز بروز ازارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی و طلا کاسته شده بگونه ای که در ظرف ده ماه اخیر نزدیک به هفتاد درصد از ارزش پول ملی کاهش یافته است. دولتی که آمده بود تا پول نفت را به سر سفره ها ببرد حالا آنچنان از ارزش پول ملی کاسته که صاحبانش دیگر نمی توانند همان سفره فقیرانه و متوسط خود را داشته باشند!
۵- افشای استفاده ابزاری اقتدارگرایان حاکم از شعارهای انقلاب، مقدسات دینی و نشان دادن پوچی ادعاهای استقلال طلبی و استعمار ستیزی و ایران دوستی ایشان به عنوان پوششی برای سرپوش گذاشتن بر خودکامگی خویش و قربانی کردن اسلام و استقلال و حقوق ملت در پای قدرت و ثروت و نیز تشریح روند سقوط و انحطاط اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی به عنوان دستاوردهای حاکمیت استبدادی و خطراتی که ادامه این حاکمیت دین و ملت و کشور را تهدید میکند.
۶- افشای تطمیعهای فریبکارانه نظیر پاداشها و وعدههای مالی زودگذر مشابه آن چه که در آستانه انتخابات ۸۸ شاهد بودیم.
۷- روشنگری در مورد عملیات روانی حاکمیت استبداد و توخالی بودن تهدیدها و شایعاتی نظیر برخورد با کسانی که در انتخابات شرکت نمی کنند.
۸- جبران وضعیت نابرابر رسانهای در شرایط خفقان و سانسوراز طریق تأکید و تمرکز بر روابط دوجانبه و چند جانبه اجتماعی در جمعهای فامیلی، تحصیلی، کاری، محلی و … برای رد و بدل کردن اخبار و اطلاعات جنبش اعتراضی و تحلیل و تفسیر اوضاع و کمک به توسعه شبکه اجتماعی واقعی در همه محیطهای اجتماعی.
۹- استفاده از امکانات اینترنت و فضای مجازی به هر شکل ممکن اعم از توئیتر، فیس بوک، سایتها و وبلاگها و ایمیلهای شخصی. موبایل و پیامک برای حفظ ارتباط و انتقال اخبار.
۱۰- استفاده از فرصت تبلیغات انتخاباتی و شرکت در جلسات ، سخنرانیهای تبلیغاتی، بحثها و مناظرههای نامزدها و هر محل تجمع دیگر برای طرح پرسشهای انتقادی و آگاهی بخش و به چالش کشیدن اصل انتخابات.
۱۱- تلاش برای انتقال پیام به جامعه در فضای سانسور و خفقان با استفاده از امکاناتی نظیر شعار نویسی و راه های ابتکاری دیگر.
۱۲- به نظر میرسد ایده اعتصاب خانگی در روز جمعه ۱۲ اسفند به تدریج در میان طرفداران جنبش سبز به عنوان مؤثرترین و کم هزینهترین روش بایکوت انتخابات فرمایشی پذیرفته شده و درحال فراگیرشدن باشد.
۱۳- روشن است ستاد انتخابات کشور و شورای نگهبان طبق تکلیفی که برای آنان تعیین شده از هم اکنون خود را آماده کردهاند که صرفنظر از میزان واقعی آراء ریخته شده به صندوقها، با نمایش حضور سازمانیافته رأی دهندگان در چند شعبه مشخص، میزان شرکت در این شبه انتخابات را بیش از پنجاه در صد اعلام کرده آن را حماسهای دیگر نظیر حماسه ۹ دی !! تبلیغ کنند. اما خلوت بودن شعب اخذ رأی، محیط و فضای عمومی شهرها و روستاها در روز رأی گیری و فیلمها و گزارشهای تصویری سبزها به سرعت غیر واقعی بودن اخبار و آمار جعلی را برملا و تبلیغات کذب را بی اثر خواهد ساخت. البته باندهای قدرت حاکم که در این شبه انتخابات برسر تقسیم غنائم رودر روی هم قرار گرفتهاند، به احتمال زیاد در مرحله مهندسی و تقسیم آراء و کرسیهای مجلس میان خود دچار اختلاف و درگیری شده و علیه یکدیگر دست به افشاگری خواهند زد و این خود به رسوایی هرچه بیشتر شبه انتخابات اسفندماه کمک خواهد کرد.
در پایان ذکر این نکته اساسی می نماید که شبه انتخابات مجلس نهم از یک جهت مهمترین «انتخابات» خواهد بود. ؛ مهمترین نه به دلیل اهمیتی که مجلس نهم خواهد داشت، بلکه از این جهت که کاهش مشارکت مردم، تأثیر تعیین کنندهای بر تحولات بعدی خواهد داشت و با تشدید تردیدها و تزلزلها و در نتیجه درگیریها در سطح حاکمیت مسیر تحقق اهداف حقطلبانه و مشروع ملت و جنبش سبز ایران را هموارتر خواهد ساخت.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ( شاخه خارج کشور )
برای بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم خارجی
جـــرس: درحالیکه هفته گذشته اعلام شده بود کمیته جایزه جهانی فیلم «اسکار»، ۹ کاندید فیلم خارجی را نامزد جایزه اسکار کرده، امروز سه شنبه فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی از ایران کاندید بهترین فیلم نامه و فیلم خارجی اسکار ۲۰۱۲ شد.
پیش از این فیلم هایی از بلژیک، کانادا، دانمارک، آلمان، اسرائیل، مراکش، لهستان و تایوان به این مرحله راه پیدا کرده بودند و امروز به ۵ فیلم کاهش پیدا کرد و «جدایی نادر از سیمین» در این بخش، عبارتند از «کلهشق» میشائیل آر. روسکام از بلژیک، «پانویس» جوزف سدار از اسرائیل و «در تاریکی» آنییژکا هولاند از لهستان به مرحله نهایی راه پیدا کردند.
انتخاب بهترین فیلم خارجی برای شرکت در مرحله نهایی اسکار از دو مرحله می گذرد. در مرحله اول کمیته ای شامل چند صد نفر در لس آنجلس ۶۳ فیلم معرفی شده را در فاصله نیمه اکتبر تا ۱۳ ژانویه دیده اند و ۶ فیلم را برگزیده اند. ۳ فیلم هم از سوی کمیته اجرایی فیلمهای خارجی اسکار برگزیده شده اند.
در مرحله بعد، از میان این ۹ فیلم، ۵ فیلم توسط کمیته ویژه ای از نیویورک و لس آنجلس برای معرفی در شب اسکار انتخاب می شوند. این کمیته در فاصله ۲۰ ژانویه تا ۲۲ ژانویه، هر روز ۳ فیلم را تماشا خواهند کرد و رای خواهند داد.
همه نامزدهای اسکار روز سه شنبه ۲۴ ژانویه اعلام شدند و مراسم اهدای جوایز هشتاد و چهارمین دوره اسکار روز یکشنبه ۲۶ فوریه در سالن تئاتر کداک در هالیوود برگزار خواهد شد.
به گزارش اسکای نیوز، در رشته بهترین فیلم ها منتقدان گفته اند که فیلم های «هیوگو»، ساخته مارتین اسکورسیزی، «کمک» و «نیمه شب در پاریس» ساخته وودی آلن از جمله نامزدها باشند.
همچنین «جورج کلونی» و «مریل استریپ» به ترتیب با بازی در فیلم های «اولاد» و «بانوی آهنین» که درباره زندگی مارگارت تاچر است، به احتمال زیاد در میان نامزدهای بهترین بازیگر خواهند بود.
بی بی سی نیز گزارش داده است که از دیگر نامزدهای احتمالی در چند رشته، فیلم فرانسوی «آرتیست» می باشد که روایتی است از گذار سینمای هالیوود از دوره فیلم های صامت به فیلم های ناطق.
این فیلم که در فصل جوایز سینمایی امسال برنده جوایز زیادی شده است، یکشنبه شب، جایزه اصلی انجمن تهیه کنندگان آمریکا را نیز دریافت کرد.
این فیلم که در فصل جوایز سینمایی امسال برنده جوایز زیادی شده است، یکشنبه شب، جایزه اصلی انجمن تهیه کنندگان آمریکا را نیز دریافت کرد.
سینمای ایران و اسکار
به گزارش ایسنا، «جدایی نادر از سیمین»، دومین فیلم ایرانی است كه بعد از «بچههای آسمان»، نامزد نهایی بهترین فیلم خارجی شده است و همچنین اولینباری است كه یك فیلم ایرانی در دو بخش نامزد اسكار میشود.
سینمای ایران تاكنون موفق به دریافت اسكار خارجی نشده است؛ اما فیلم «بچههای آسمان» ساختهی مجید مجیدی كه در سال ۷۷ به عنوان نماینده ایران به اسكار معرفی شد، برای اولینبار در جمع نامزدهای بهترین اسكار غیرانگلیسیزبان در سال ۱۹۹۹ انتخاب شد و اینک با نامزدی «جدایی نادر از سیمین» این دومینباری است كه سینمای ایران در فهرست نامزدهای نهایی اسكار قرار میگیرد.
سالها پیش برای نخستین بار، وزارت فرهنگ و هنر وقت در سال ۵۶ فیلم «دایره مینا» ساختهی داریوش مهرجویی را به اسكار معرفی كرد و پس از آن فیلم «باد صبا» ساختهی آلبر لاموریس به عنوان نمایندهی ایران در سال ۵۷ راهی آكادمی اسكار شد.
سینمای ایران به مدت ۱۶ سال نمایندهای به اسكار معرفی نكرد تا سال ۱۳۷۳ كه فیلم «زیر درختان زیتون» ساخته عباس كیارستمی نماینده ایران در اسكار شد و سپس در سال ۱۳۷۴ «بادكنك سفید» به كارگردانی جعفر پناهی به اسكار معرفی شد.
در ادامه نیز حضور ایران در اسكار اینگونه پی گرفته شد: در سال ۷۵ فیلمی از ایران معرفی نشد، در سال ۷۶ «گبه»، ۷۷ «بچههای آسمان» مجید مجیدی (جزو نامزدها قرار گرفت)، ۷۸ «رنگ خدا»ی مجید مجیدی، ۷۹ «زمانی برای مستی اسبها»ی بهمن قبادی، ۸۰ «باران» مجید مجیدی، ۸۱ «من ترانه ۱۵ سال دارم» رسول صدرعاملی، ۸۲ «نفس عمیق» پرویز شهبازی، ۸۳ «لاكپشتها هم پرواز میكنند» بهمن قبادی، ۸۴ «خیلی دور خیلی نزدیك» رضا میركریمی، ۸۵ «كافه ترانزیت»، ۸۶ «میم مثل مادر» رسول ملاقلیپور، ۸۷ «آواز گنجشكها»ی مجید مجیدی، ۸۸ «درباره الی» به كارگردانی اصغر فرهادی و سال ۸۹ «بدرود بغداد» مهدی نادری.
مژگان مدرس علوم
جرس: علیرغم گذشت بیش از دو سال از شهادت شهید مصطفی کیارستمی، رنج از دست رفتن وی برای مادرش همچنان سخت و عیرقابل تحمل است. دومین سالگرد شهادت مصطفی کیارستمی دانشجوی رشته مهندسی عمران دانشگاه تهران اواخر تیرماه برگزار شد. این شهید جنبش سبز در نمازجمعه 26 تیر ماه سال 88 به امامت هاشمی رفسنجانی در مقابل دانشگاه تهران توسط نیروهای بسیجی و لباس شخصی مضروب شد و در بیمارستان کسری به شهادت رسید.
مادر مصطفی کیارستمی که برای اولین بار مصاحبه می کند، به "جرس" می گوید: "دومین سالگرد مصطفی را برگزار کردیم و بر سر مزارش رفتیم."
این مادر داغدیده در حالیکه همچنان در سوگ غم از دست دادن پسرش است بعد از گذشت دو سال با ناتوانی و بغض ادامه می دهد: "نمی دانم از چه بگویم خیلی مریض حال هستم. ناراحت و دلتنگم...همیشه سر خاکش می روم و یک لحظه از یادم نمی رود. هر هفته پنج شنبه ها می روم سر خاکش تا کمی آرام شوم... همه می گویند کمتر برو اینجوری مریض می شوی. اما مگر می شود؟ً پنج شنبه ها اصلا حالم مساعد نیست و بی قرار هستم..."
نماز جمعه 26 تیرماه سال 88 در شرایطی برگزار گردید که هاشمی رفسنجانی، هشت هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، برای نخستین بار امامت آن را بر عهده گرفت که واکنش های تندی را از سوی اقتدارگرایان در بر داشت. غلامحسین محسنی اژهای، وزیر اطلاعات پیش از برگزاری این مراسم جمعه از بروز صحنههای نامطلوب در نماز جمعه مردم را تهدید کرده بود.
اما علی رغم این تهدیدات و جو امنیتی شهر، مردم به صورت گسترده و بی سابقه ای در آن شرکت می کنند و نیروهای لباس شخصی و امنیتی به حامیان جنبش سبز که در خیابان های اطراف به حمایت از هاشمی شعار می دادند حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دهند.
در همین در گیری نیروهای امنیتی با باتوم به شدت بر سر مصطفی کیارستمی می کوبند، به نحوی که وی دیگر قادر به برگشت به منزل نبوده و پس از تماس با مادرش به بیمارستان منتقل شده و به علت خونریزی مغزی ناشی از اصابت باتوم، همان شب فوت می کند اما علت مرگ او را سکته مغزی اعلام می کنند.
مادر رنج کشیده این شهید سبز در پایان می افزاید: "مصطفی بیست و چهار سال داشت و در دانشگاه تهران در رشته مهندسی عمران تحصیل می کرد.( بعد از مکث طولانی ادامه می دهد) وقتی می خواهم در این مورد حرف بزنم حالم بد می شود یکدفعه حالم بهم می ریزد و نمی توانم حرف بزنم شاید یک روز دیگر ..."
گفتنی است، اکبر هاشمی رفسنجانی در این نماز جمعه اعلام کرده بود که انتخابات خوب شروع شد و همه چیز آماده یک افتخار بزرگ برای کشور ایران بود، اما اینطور نشد....باید اعتماد مردم به جمهوری اسلامی احیا و از زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر دلجویی شود.
جـــرس:
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام مقالهای در پایگاه اطلاعرسانی خود منتشر و در آن عنوان کرده است "ادامه روشهای اقتصادی بیست سال اخیر، حتی اگر در گذشته هم موفقیتهایی داشته، اکنون بدون نتیجه خواهد بود."
محسن رضایی در پایگاه اطلاع رسانی خود در مقاله ای با عنوان "جنگ طلا و ارز؛ واقعیت یا افسانه!" آورده است: "بیست و سه سال پیش، جنگ صدام با ایران به پایان رسید. برای خودم این پرسش را طرح کردم که آیا چالش ما با غرب پایان یافته و یا دوباره آغاز خواهد شد؟
ولی پرسش مهمتر این بود که اگر چالش و جنگ ما با غرب پایان نیابد، چه نوع جنگی خواهیم داشت؟ طولی نکشید که پاسخ هر دو پرسش را یافتم: چالش ایران با غرب ادامه خواهد یافت؛ جنگ بعدی اقتصادی و فرهنگی خواهد داشت.
سازندگی
سازندگی در کشور پس از جنگ آغاز شد و من و دوستانم با همه توان به کمک دولت آمدیم. صدها اتوبان و سد و پل ساخته شد. جنگ اقتصادی شروع نشد، ولی متوجه شدم که اقتصاد کشور با اجرای هزاران پروژه هم به جایی نمیرسد و مشکل اقتصاد ایران، نه با نسخه رضاشاهی و نه با نسخه هاشمی، خاتمی و احمدینژاد حل نخواهد شد.
گمان میکردم که اگر ما در اقتصاد موفق نشویم و جنگ اقتصادی هم شروع شود، چه اتفاقی خواهد افتاد! انقدر من نگران بودم که به دانشگاه روی آوردم و تغییر رشته دادم از مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت به اقتصاد دانشگاه تهران تا بلکه بتوان به مسئولین کشور کمکی بکنم.
خوشبختانه به دلیل سیاست تنشزدایی جنگ اقتصادی، سالها عقب افتاد، ولی نگرانی از برنامههای اقتصادی، همه وجود انسان را پر کرده بود. میدیدم روز به روز از میزان کارگران کرهای و پزشکان هندی در ایران کم میشود و آنان به خانههای خود برمیگشتند، چرا که کشورهای آنها با سرعت بیشتری از ما، در حال پیشروی بودند و چیزی نگذشت که نشانههای ارزشها و فرهنگ فاسد گذشته ـ که در اثر انقلاب یا از بین رفته بود و یا به گوشهای خزیده بود ـ پیدا شد. ظواهر هم تغییر میکرد. دیگر نمیتوانستم در سپاه بمانم. بیرون آمدم، ولی نتوانستم تا کنون کاری که با کمک نیروهای انقلاب در امنیت و دفاع انجام دادیم، انجام بدهم.
پس از آنکه نیروهای انقلاب را از اداره کشور بیرون کردند، مردم هم جز در میدانهای سیاسی به کار گرفته نشدند. حتی در اوج جامعه مدنی بیشتر مردم را به فعالیتهای سیاسی کشاندند. نمیخواهم پروندههای گذشته را باز کنم؛ مستقیم میروم روی اصل مطلب.
چه باید کرد؟
امروزه پس از شانزده سال تنشزدایی میان ایران و آمریکا جنگ اقتصادی آغاز شده است. این سومین رویارویی غرب با ایران است. این جنگ از زمان آقای بوش، آرام آرام شروع شد و در زمان آقای اوباما و به ویژه از دو سال پیش به این طرف تشدید شده است. نظام و رهبری انقلاب نیز پس از یک دوره صبر و بردباری یک سیاست ایستادگی و تهاجمی را با دست دولت آقای احمدینژاد آغاز کردند.
بنابراین، ایران پس از یک وقفه چهار ساله به روی رینگ رفت. هم ایران از آمریکا امتیاز گرفته و در حال پیشروی است و هم آمریکا به ایران فشارهایی وارد کرده است؛ هرچند که خود تحریمی در عرصه اقتصاد و خودزنی در عرصه سیاست به کمک آمریکا آمده است.
با وجود آنکه فرصتهای زیادی گذشته، ولی ملت ایران میتواند با سربلندی از این جنگ هم بیرون بیاید؛ به شرط آن که مسئولان و جناحهای کشور، از خواب و خیالات بیرون بیایند و به فکر یک اقدام راهبردی باشند.
این اقدام راهبردی باید بر چند اصل استوار باشد:
1 ـ برنامهای برای جهش اقتصادی و رسیدن به یک اشتغال پایدار و رفع بیکاری،
2 ـ برنامهای برای خنثیسازی جنگ اقتصادی و تحریمهای غرب،
3 ـ همپیوندی بیشتر با بیداری اسلامی و دولتهای نوظهور در منطقه،
4 ـ دیپلماسی فعال و سازنده و مؤثر در روابط خارجی،
این اقدام راهبردی باید بر چند اصل استوار باشد:
1 ـ برنامهای برای جهش اقتصادی و رسیدن به یک اشتغال پایدار و رفع بیکاری،
2 ـ برنامهای برای خنثیسازی جنگ اقتصادی و تحریمهای غرب،
3 ـ همپیوندی بیشتر با بیداری اسلامی و دولتهای نوظهور در منطقه،
4 ـ دیپلماسی فعال و سازنده و مؤثر در روابط خارجی،
ناگفته نماند که لازمه این کار، بازگرداندن مردم به صحنه است و تا سازندگی و جنگ اقتصادی، مردمی نشود، مشکلات کشور در آینده بیشتر میشود. نرخ ارز و بهای سکه طلا معلول است و با داروهای مسکن حل نخواهند شد. بیست سال است که مردم جز در صحنههای سیاسی از حضور در صحنههای اقتصادی و فرهنگی کنار زده شدهاند؛ بنابراین، باید اندیشید که چگونه مردم را دوباره به صحنه بیاوریم.
دو شکل به میدان آوردن مردم
1 ـ شکل نخست، مشابه حضور مردم آسیایی از قبیل کره جنوبی، چین و ژاپن است. لازمه این کار، این است که کشور در بعد اقتصادی به دست یک تیم هفت نفرهای داده شود که به عنوان لکوموتیو اصلی، همه لکوموتیوهای اقتصادی را شتاب بدهند. این تیم باید هم توانایی این تحول را داشته و هم برنامه آنها درست باشد.
2 ـ شکل دوم، مشابه حضور مردم ایران در انقلاب و دفاع مقدس است؛ لازمه این کار، یک جهاد اقتصادی واقعی و نه شعاری و بازگشت روحیه شهادتطلبی به جای ریاستطلبی و دنیاطلبی است.
اکنون میپرسیم، دولتمردان ایران، کدام شکل را خواهند پذیرفت؟ چرا که ادامه روشهای بیست سال اخیر، حتی اگر در گذشته هم موفقیتهایی داشته، بدون نتیجه خواهد بود.
درحصوص نگرانیهای دختران موسوی و رهنورد
جـــرس:
عروس مرحوم آیت الله العظمی که طی ماههای اخیر به ملاقات و دلجویی خانواده های زندانیان سیاسی و جانبخاتگان جنبش رفته و با آنها از نزدیک دیدار داشته، با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی خطاب به وی خاطرنشان می کند که "حال به هر دلیلی، بین جنابعالی و میرحسین موسوی اختلاف پیش آمده، آیا مناسب است با ایشان و خانواده اش اینگونه رفتار شود؟ اکنون که شما در رأس قدرت هستید، بر اساس تعالیم عالیه اسلام، با افرادی که با شما اختلاف نظر دارند و یا حتی مخالف شما هستند به عدالت رفتار نمایند."
به گزارش جرس، بانو زهرا ربانی املشی، در نامه سرگشاده خود به رهبر جمهوری اسلامی همچنین به آقای خامنه ای می نویسد: "همراه چند تن از دوستان از قم به دیدار عموزادگان حضرتعالی یعنی دختران مهندس میرحسین موسوی رفتیم. دخترانی مقاوم ولی بسیار نگران و مضطرب از وضعیت سلامتی پدر و مادر" . وی می افزاید که "آنان اظهار میداشتند به ندرت اجازه ملاقات با والدین را پیدا میکنند و از آن بدتر اینکه گاهگاهی افراد ناشناسی، در تماس تلفنی اخبار نگران کنندهای را میدهند، مثلا «پدر یا مادر شما بسیار بیمار هستند» یا «بیماری خطرناکی دارند و الآن در حال شیمیدرمانی هستند» و امثال این تلفنها که به نظر می رسد صرفاً به منظور نگران کردن و تضعیف روحیه خانواده میباشد، آنهم در شرایطی که هیچ نوع دسترسی تلفنی یا حضوری به پدر و مادر، برای اثبات صحت و یا سقم قضیه وجود ندارد و ملاقاتها با فاصله زمانی بسیار زیاد انجام میشود."
خانم املشی تاکید می کند "مشاهده تن رنجور و بیمار مادر (زهرا رهنورد) در ملاقات اخیر نیز، بر این نگرانیها افزوده است."
عروس مرجع تقلید و پدر معنوی جنبش سبز، در ادامه نامه سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی، با اشاره به وضعیت حصر و حبس خانگی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد خاطرنشان می کند: "قبول این مسئله بسیار سخت است که جنابعالی باخبر باشید از اینکه ذی القربای شما بدون محاکمه، در شرایطی هستند که حتی از حقوقی همانند یک زندانی جانی و قاتل هم برخوردار نباشند و عزیزان و فرزندانشان هم از دیدار آنان محروم باشند."
ربانی املشی با اشاره به فشارهای وارده به دختران میرحسین و رهنورد طی ماههای حصر می افزاید: "حتی اگر آقای موسوی هم محاکمه شده و محکوم به حبس بودند، فرزندان ایشان چرا باید این مقدارهزینه بپردازند و علاوه بر تحمل درد فراق، نگران وضعیت روحی و جسمی پدر و مادر هم باشند و کسانی هم مأمور شوند تا این عزیزان را در حالت اضطراب و نگرانی مضاعف نگاه دارند؟! هنوز، پس از 1400 سال، وقتی از اضطراب حضرت زینب و فرزندان سیدالشهداءگفته میشود اشک مؤمنین سرازیر میگردد،شاید بیشتر از آن هنگام که مصائب امام حسین ذکر میشود."
متن کامل این نامه بزودی در ستون برگ جرس منتشر می شود.
جـــرس:
سعيد رضوی فقيه، عضو سابق دفتر تحکیم و از فعالان جنبش سبز، از هفته گذشته در زندان اوين به سر می برد.
به گزارش «ندای سبز آزادی»، رضوی فقيه که هفته پيش پاريس را به مقصد تهران ترک کرده بود، در فرودگاه بین المللی تهران بازداشت و به زندان منتقل شده است.
رضوی فقيه از فعالان سابق دانشجويی و عضو سابق دفتر تحکيم وحدت است که چند سال پيش به قصد ادامه تحصيل به فرانسه رفت. او پس از سفر به فرانسه نيز يک بار به ايران بازگشت اما پس از تحولات انتخابات رياست جمهوری ايران را ترک کرده بود.
با اين حال شش روز پيش وی تصميم به بازگشت گرفت و بر اساس اخبار رسيده بلافاصله در فرودگاه بازداشت شد.
هنوز مشخص نيست که این فعال سیاسی از سوی کدام نهاد بازداشت و به زندان منتقل شده است.
گفتنی است سه سال پیش نعمت احمدی، وکیل سعیدرضوی فقیه از ارسال پرونده سابق موكل خود به دادگاه تجدیدنظر خبرداده بود. به گفته وی موكلش دو پرونده دارد كه یكی از آنها مربوط به سخنرانی هایی است كه بعد از ماجرای بازداشت آقاجری انجام داده و به همین دلیل پرونده ای برای رسیدگی به اتهاماتش در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی حداد تشكیل شده است.
در آن زمان پس از اینكه رضوی فقیه احضار و برای وی قرار صادر شد، به خارج از كشور سفر كرد و به دلیل اینكه آدرسی از محل سكونت وی در دست نبود، دادگاه بدون حضور وی برگزار شد.
رضوی فقیه سابقه فعالیت در روزنامههای اصلاح طلب صبح امروز، بهار، دوران امروز، بنیان، نوروز، یاس نو و وقایع اتفاقیه را در کارنامه خود دارد. رضوی فقیه هنگام عضویت اش در شورای سردبیری "یاس نو" در دفتر این روزنامه بازداشت شد. وی به حکم سعید مرتضوی و بدلیل مقالاتی که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای هاشم آغاجری در مطبوعات منتشر کرده بود از مرداد ۱۳۸۲ بیش از دو ماه را در انفرادی گذراند.
رضوی فقیه طی سالهای ابتدایی دهه هشتاد دو دوره بعنوان عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شد.
او که دارای مدرک دکتری فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس تهران است برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری در رشتهای دیگر به فرانسه رفت و در آنجا نیز در مهر ۱۳۸۵ بعنوان دبیر اتحادیة انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا انتخاب شد.
او که دارای مدرک دکتری فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس تهران است برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری در رشتهای دیگر به فرانسه رفت و در آنجا نیز در مهر ۱۳۸۵ بعنوان دبیر اتحادیة انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا انتخاب شد.
عضو کمیسیون امنیت ملی اعلام کرد
جـــرس:
در پی اعلام عبور چند ناو و شناور نظامی غرب از تنگه هرمز و همزمان اعلام تصویب تحریم های نفتی ایران، یك عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه "منتظریم تا اروپاییها تصمیمشان را برای تحریم نفتی عملی کنند تا تنگه هرمز را ببندیم"، گفت: "اگر روزی تنگه هرمز بسته شود، ناوهای آمریكایی و اروپایی شریك در تحریم نفتی ایران، غنیمت جنگی به شمار میآیند اجازه بازگشت آنها را نخواهیم داد."
به گزارش ایسنا، جواد كریمی قدوسی با اشاره به عبور ناوهای آمریكا، انگلیس و فرانسه از تنگه هرمز و استقرار این ناوها در خلیج فارس گفت: در شرایطی كه نیروهای مسلح آمادگی كامل برای برخورد با این ناوها را داشتند، این سه ناو پس از دریافت مشخصات و صدور مجوز از سوی نیروی دریایی سپاه از تنگه هرمز عبور كردند.
وی افزود: البته به دلیل آمادگی كامل جمهوری اسلامی برای اعمال سیاستهایش در منطقه، آمریكا به این نتیجه رسید كه به تنهایی قادر به عبور از تنگه هرمز نیست و برای عبور از این تنگه از انگلیس و فرانسه كمك خواست؛ براین اساس میتوان گفت كه عبور همزمان این سه ناو نقطه عطفی در تاریخ انقلاب به شمار میآید.
این عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه یادآور شد: ایران قبل از عبور این سه ناو این پیام را به جهان داد كه در صورت تحریم نفتی، تنگه هرمز را میبندد؛ اكنون نیز منتظریم تا اروپاییها تصمیمشان را برای تحریم نفتی ایران عملی كرده و دیگر كشورها را به این امر مجبور كنند تا تنگه هرمز را ببندیم.
وی افزود: اگر روزی تنگه هرمز بسته شود، ناوهای آمریكایی واروپایی شریك در تحریم نفتی ایران، غنیمت جنگی به شمار میآیند اجازه بازگشت این ناوها از تنگه هرمز به سمت كشورشان را نخواهیم داد.
كریمی قدوسی تاكید كرد: در چنین شرایطی بهتر است این كشورها با دست كشیدن از تهدید، با جمهوری اسلامی به عنوان كشوری مقتدر و بلامنازع در منطقه رفتار كرده و تمام دشمنیهایشان را متوقف كنند، همچنین نیروهای نظامی خود را از منطقه خارج كرده تا امنیت صادرات نفت به جهان به خطر نیافتد.
به گفته كریمی قدوسی، روزی كه ایران تنگه هرمز را ببندد هیچ كسی قدرت مقابله با جمهوری اسلامی را در منطقه ندارد.
وی همچنین با تاكید بر اینكه سیاست اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی مبنی بر كنترل و بستن تنگه هرمز سیاستی دم دستی و تازه نیست، گفت: جمهوری اسلامی برای اجرای این سیاست در طول سی سال گذشته تداركات لازم را به كار بسته است، به طوری كه تحلیلگران غرب به ویژه كارشناسان نظامی بر این موضوع اذعان دارند كه ایران تمام ابزار لازم را برای بستن این تنگه در دست دارد.
این عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، همچنین با اشاره به نامه اوباما به رهبر جمهوری اسلامی گفت: در این نامه اوباما تاكید كرده كه قصد مقابله با جمهوری اسلامی به لحاظ فیزیكی و نظامی نداشته و ملتمسانه درخواست حل مشكلات را كرده است.
به گفته وی، اوباما با نوشتن این نامه از موضوع تنگه هرمز به عنوان فرصتی استفاده كرده تا در رفتار خود تجدیدنظر كند.
جـــرس:
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب عسل اسماعیلزاده را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی" به تحمل چهار ماه حبس تعزیری، هشت ماه حبس تعلیقی و ٧٤ضربه شلاق محکوم کرد.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، روز دوشنبه سوم بهمن ماه، عسل اسماعیل زاده جهت دریافت حکم صادره خود به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران مراجعه کرده بود، که در حکم ابلاغی به نامبرده، تحمل ٧٤ضربه شلاق نیز اضافه شده بود، که این حکم ، با حکم ابلاغ شده به وکیل نامبرده در تاریخ هفدهم دیماه مغایرت داشت.
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب عسل اسماعیلزاده را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی" به تحمل چهار ماه حبس تعزیری و هشت ماه حبس تعلیقی محکوم نموده است.
وی چندی پیش به همراه پیمان عارف و شرر کنور تبریزی در بهشت زهرا و به جرم فاتحه خوانی بر مزار ندا آقا سلطان، از شهدای حوادث بعد از انتخابات دستگیر شده بود که پس از چند روز به همراه شررکنور تبریزی، به قید التزام آزاد شد.
اسماعیلزاده همچنین یازده اردیبهشتماه سال جاری در حین بازگشت به منزل توسط نیروهای موسوم به لباس شخصی بازداشت شده بود و مدت ۳۱ روز در سلول انفرادی بند ۲۰۹ به سر برد و یازدهم خرداد ماه با قرار وثیقه یکصد میلیون تومانی به طور موقت آزاد شده بود.
۴ فرمانده ارشد سپاه،۲ بانک و۵ شرکت
جـــرس:
در پی موافقت اعضای اتحادیه اروپا با تحریم نفت و بانک مرکزی و طلای ایران، جزئیاتی از این مصوبه روز سه شنبه منتشر شد، که طبق آن ۴ فرمانده ارشد سپاه پاسداران و۵ شرکت حمل و نقل مشمول تحریمهای جدید اتحادیه اروپا شدهاند.
در پی موافقت اعضای اتحادیه اروپا با تحریم نفت و بانک مرکزی و طلای ایران، جزئیاتی از این مصوبه روز سه شنبه منتشر شد، که طبق آن ۴ فرمانده ارشد سپاه پاسداران و۵ شرکت حمل و نقل مشمول تحریمهای جدید اتحادیه اروپا شدهاند.
به گزارش بی بی سی، نماینده رهبری در سپاه ، فرمانده نیروهای هوایی سپاه و معاون سیاسی سپاه نیز درلیست تحریم اتحادیه اروپا قرار گرفته اند.
بر اساس این گزارش، اتحادیه اروپا در سند تحریم های تازه اش نوشته است که نگرانی ها نسبت به فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی در حال عمیق تر شدن است و مبنای آن هم گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی سازمان ملل متحد است که ایران را به انجام فعالیت هایی در زمینه تکنولوژی هسته ای نظامی متهم کرده است.
در این سند آمده است که اتحادیه اروپا با در نظر گرفتن همین نگرانی ها تصمیم به گسترش تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران گرفته است.
بر این اساس، تصمیم تازه این اتحادیه آن است که شخصیت های حقیقی و حقوقی بیشتری باید به فهرست تحریم شدگان اضافه شوند.
بر اساس این گزارش، در سند اتحادیه اروپا نام شماری از شخصیت های حقیقی و حقوقی ذکر شده است که مشمول تحریم ها قرار گرفته اند. نام این موسسات و شرکت ها با دلایل ذکر شده در سند به این شرح است:
بانک مرکزی ایران: این بانک در فعالیت هایی برای دور زدن تحریم های بین المللی دست دارد.
بانک تجارت: این بانک دولتی است و به طور مستقیم در خدمت تلاش های معطوف به کمک به برنامه هسته ای ایران بوده است. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۱ بانک تجارت به جابجایی ده ها میلیون دلار کمک کرد تا به سازمان انرژی اتمی ایران که در اسناد سازمان ملل متحد مورد تحریم قرار گرفته است، در زمینه تهیه کیک زرد اورانیوم یاری برساند. سازمان انرژی اتمی ایران نهاد اصلی ایرانی دست اندرکار در پژوهش و توسعه تکنولوژی هسته ای است و برنامه های تولید مواد فسیلی هم توسط این سازمان انجام می شود.
بانک تجارت همچنین درگذشته به بانک های مورد تحریم ایرانی در نقض و دور زدن تحریم ها کمک کرده و به عنوان مثال به مجتمع صنعتی شهید همت که توسط سازمان ملل تحریم شده و شرکت های پوششی آن مجتمع یاری رسانده است. این بانک ظرف چند سال گذشته به بانک های تحریم شده ایرانی توسط اتحادیه اروپا، از جمله بانک ملت و بانک توسعه صادرات ایران خدمات بانکی ارائه کرده است. این بانک همچنین به فعالیت های شرکت های وابسته به سپاه پاسداران و شرکت های فرعی این نهاد نظامی و سازمان صنایع دفاع ایران و سازمان لجستیک نیروهای مسلح ایران که مورد تحریم سازمان ملل قرار گرفته خدمات ارائه کرده است.
شرکت تایدواتر (Tidewater) که با نام شرکت تاید واتر میدل ایست هم شناخته می شود: این شرکت متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و توسط سپاه اداره می شود.
شرکت مهندسی و تولید توربین (Turbine Engineering Manufacturing): یک شرکت پوششی است که توسط سازمان صنایع هواپیمایی ایران که تحریم شده است برای فعالیت های مرتبط با خرید لوازم و تجهیزات، مورد استفاده قرار گرفته است.
شرکت واردات و صادرات سد (Sad Export Import Company): یک شرکت پوششی است که توسط سازمان تحریم شده صنایع دفاع در زمینه های جابجایی و انتقال سلاح به سوریه مورد استفاده قرار گرفته است. دخالت این شرکت در جابجایی سلاح در دیگر نقاط هم اثبات شده است.
شرکت روسماچین (Rosmachin): شرکت پوششی که توسط شرکت سد و در جابجایی تسلیحات مورد استفاده قرار گرفته است.
شرکت تجاری بهنام شهریاری: این شرکت دو کانتینر حاوی سلاح های مختلف در ماه مه ۲۰۰۷ از ایران به سوریه ارسال کرد که ناقض قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده است.
شرکت دریایی بی آی آی اس با مسئولیت محدود (BIIS Maritime Limited): این شرکت به شرکت تحریم شده موسوم به (شرکت کشتیرانی) ایران و هند تعلق دارد و توسط آن شرکت اداره می شود.
شرکت حمل و نقل دریادلان سفید خزر (Darya Delan Sefid Khazar): این شرکت با نام خطوط کشتیرانی سفید خزر یا شرکت حمل و نقل دریای خزر یا شرکت حمل و نقل خزر و یا شرکت دریای خزر هم شناخته می شود. این شرکت متعلق به شرکت خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران است و توسط آن شرکت اداره می شود.
شخصیت های حقیقی
علی اشرف نوری: معاون فرماندهی کل سپاه پاسداران. رییس اداره سیاسی سپاه.
علی سعیدی: نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران.
امیر علی حاجی زاده: فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران.
در گزارش مجله رسمی اتحادیه اروپا در روز سهشنبه (۲۴ ژانویه / ۴ بهمن)آمده است که این اتحادیه هرگونه معامله از سوی کشورهای عضو با این افراد را تحریم کرده است.
گفتنی است، اتحادیه اروپا تا به حال داراییهای ۴۳۳ شرکت و ۱۱۳ فرد حقیقی را در چارچوب گسترش تحریمها علیه جمهوری اسلامی مسدود کرده است.
جـــرس:
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی بدون توجه به عدم امکان برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه در کشور گفت: "دشمن ۱۵ برنامه را برای ضربه زدن به انتخابات نهمين دوره مجلس طراحی کرده است."
به گزارش فارس، حيدر مصلحی دوشنبه شب در جمع بسيجيان اصفهان در مسجد سيد اظهار داشت: استکبار برای ضربه زدن به انتخابات برنامههای فراوانی دارد.
وی با ادعای اینکه دشمن برای بستر انتخابات برنامهريزی دارد، افزود: دستگاه اطلاعاتی کشور اشراف کاملی بر برنامههای دشمن دارد.
وزير اطلاعات اضافه کرد: جنگ روانی و اقدامات دشمن عليه ايران اسلامی در ابعاد گوناگون و از مسيرهای مختلف انجام میشود اما دستگاه اطلاعاتی کشور به بيشتر برنامههای دشمن اشراف دارد.
وی با بیان اينکه دشمن حدود ۱۵ برنامه را برای ضربه زدن به انتخابات طراحی کرده است، ادامه داد: نخستين اقدام دشمن، دامن زدن به اختلافات داخلی به ويژه ايجاد اختلاف و دودستگی بين جريانهای ارزشمدار و دلدادههای انقلاب است.
مصلحی بيان داشت: ملتهب ساختن فضای سياسی کشور در آستانه انتخابات دومين برنامه دشمن است که در برنامه برخی از افراد و جريانهای مختلف وجود دارد.
وی بدون اشاره به انتخابات غیرآزاد و ناعادلانه پیشِ رو و عدم استقبال مردمی، زير سئوال بردن سلامت انتخابات را سومين طراحی دشمن دانست و ادعا کرد: عوامل فتنه هم با خطی که از استکبار میگيرند به شدت به دنبال اين هستند تا سلامت انتخابات مجلس را زير سئوال ببرند.
وزير اطلاعات اضافه کرد: بنده به عنوان يک خبر و اطلاع عرض میکنم که ارتباط جريان فتنه با دشمنان اين نظام و ملت ثابت شده است و اسناد فراوانی وجود دارد.
وی تلاش برای کشاندن منازعات انتخاباتی و سياسی به سطح خيابانها را اقدام بعدی دشمن عنوان کرد و گفت: در انتخاباتهای گذشته مجلس، اختلافاتی ميان برخی شهرها و قبايل داشتيم و استکبار به دنبال اين است تا از اينگونه موارد به عنوان حرکتی در راستای مقابله با نظام استفاده کند.
مصلحی جنگ نيمه سخت سياسی و اطلاعاتی را برنامه ديگر دشمن برای انتخابات دانست و اظهار داشت: دشمن روی اين موضوع از چندين جهت سرمايهگذاری کرده است.
وی دامن زدن به اغتشاشات اجتماعی را ششمين برنامه دشمن برای ضربه به انتخابات عنوان کرد و گفت: به هر حال ضعفهايی در کشور وجود دارد و دشمن به دنبال آن است تا از آن برای زير سئوال بردن انتخابات استفاده کند.
وزير اطلاعات در ادامه با اشاره به اينکه ترويج روحيه عدم اعتماد به نظام نيز برنامه بعدی دشمن برای مخدوش کردن انتخابات است، ادامه داد: دشمن درصدد است تا ضعفها و يا عملکردهای نامطلوب برخی دستگاهها و عوامل اجرايی کشور را به کل نظام تعميم دهد.
وی کشاندن موج بیثباتی منطقه به داخل مرزهای کشور را ديگر برنامه دشمن در اين راستا دانست و بيان داشت: میدانيد که در اطراف کشور ما چه وضعی است و استکبار به شدت دنبال اين موضوع است تا بیثباتی کشورهای منطقه را به داخل ايران بکشاند.
مصلحی راهاندازی جنگ تبليغاتی برای تأثير منفی بر مشارکت عمومی را ديگر برنامه طراحی شده دشمن برای خدشه وارد کردن به انتخابات عنوان کرد.
وی با اشاره به اينکه رهبر در اين زمينه هشدار دادهاند، ادامه داد: مردم بايد حواسشان را جمع کنند، چرا که اين انتخابات مشارکت گسترده میخواهد.
وزير اطلاعات برنامهريزی برای سوءاستفاده از اختلافات قومی و قبيلهای را نيز جزو اين ۱۵ برنامه مهم دشمن دانست و تاکيد کرد: استکبار در مناطقی که روابط قومی و قبيلهای وجود دارد سرمايهگذاری گستردهای کرده است.
وی با بيان اينکه تشديد تحريمهای اقتصادی برنامه بعدی استکبار است، اضافه کرد: تحريمها برای ما فرصت بوده و برکات فراوانی برای ايران داشته است، ديگر وضعيت اقتصادی جهان به گونهای نيست که گروههايی بنشينند و با مصوبهای کشوری را از هستی ساقط کنند.
مصلحی فضاسازیها و جنگهای رسانهای برای ترساندن ملت ايران را اقدام ديگر دشمن برای ضربه وارد کردن به انتخابات عنوان کرد .
اگر دولت نوسانات بازار را مدیریت نکند
جـــرس: رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه ادامه وضعیت موجود بازار ارز و طلا اقتصاد را به ورشکستگی می کشاند، از ایفای نقش مجلس در رابطه با عزل مسئولان اقتصادی بی لیاقت یا تعیین تکلیف کل دولت خبر داد.
این مقام ارشد مجلس در پاسخ به این سئوال که دولت به خاطر در اختیار داشتن ذخایر ارز و طلا از نوسانات بازار سکه و ارز سود می برد، گفت: اگر دولت در راستای افزایش ارزش ذخایر ارز و طلای خود نوسانات بازار را مدیریت نکند دیگر بحث بی کفایتی و بی عرضگی مطرح نیست بلکه بحث خیانت به مردم مطرح است.
به گزارش مهر، احمد توکلی درخصوص وضعیت پیش آمده برای بازار سکه و ارز گفت: اگر به سرعت به داد اقتصاد نرسیم وضع موجود بازار ارز و طلای کشور را به ورشکستگی می کشاند.
نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد:علت این بی ثباتی بازار ارز و طلا چه بی کفایتی باشد چه خیانت، اقتصاد را متوقف می کند.
تدبیر، سلامت، عقل و جدیت دولت می تواند آثار تحریم ها را خنثی کند
وی تاکید کرد: تحریم ها در بی ثباتی بازار طلا و ارز اثر دارد اما تدبیر، سلامت، عقل و جدیت می تواند آثار تحریم ها را خنثی کند، اما زمانی که تصمیماتی گرفته می شود که وضعیت بی ثبات اقتصادی را تشدید می کند باید به عقلانیت و سلامت برخی تردید کرد.
توکلی در خصوص تاثیر وضعیت بی ثباتی بازار طلا و ارز در افزایش نرخ تورم گفت: بانک مرکزی با بی اعتنایی به وظیفه قانونی خود که مهمترینش حفظ ارزش پول ملی است، بازار را عمدا و یا از سر ناتوانی رها کرده است، دولت هم سکوت می کند و این سکوت بازار را مبهم تر کرده است.وی افزود: در این شرایط مردم ناچار می شوند قضاوت های متفاوتی را نسبت به هدف دولت از این رفتار داشته باشند و این امر عدم اطمینان و ریسک را بالا می برد.
نوسانات شدید بازار سکه و ارز تورم را تشدید می کند
توکلی با اشاره به اینکه تبعات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نوسانات بازار بسیار مخرب است اظهار داشت: از بعد تجاری چون روند افزایش قیمت ارز و طلا بسیار سریع و پر نوسان است همه سعی می کنند خریدشان را از ترس این که فردا کالاها گران تر می شود جلو بیاندازند.
وی افزود: در این شرایط عرضه کنندگان تلاش می کنند در حد ممکن فروششان را عقب بیاندازند زیرا فکر می کنند شاید فردا بتوانند با قیمت بیشتری کالای خود را به فروش برسانند، در نتیجه این روند شکاف میان عرضه و تقاضا افزایش یافته و تورم تشدید می شود.
توکلی با بیان اینکه این چرخه باطل دائما خود را تشدید می کند، اظهار داشت: در مورد تاثیر نوسانات بازار بر بخش تولید، ما در تامین مواد اولیه و ماشین آلات وابسته به واردات هستیم، تولید کننده مردد است چون مواد اولیه خرید می کند و کالا تولید می کند اما نمی داند با چه قیمتی باید کالای تولیدی خود را به فروش برساند.
وی با بیان اینکه بازار امروز با دو پدیده گرانی و نوسان ارز روبروست گفت: نتیجه این روند این است که تولید کننده اگر بتواند حداقل تولید را خواهد داشت و اگر نتواند در کارخانه و بنگاه اقتصادی را می بندد.
توکلی تصریح کرد: وضع سرمایه گذاری در این دوران بسیار وخیم است زیرا سرمایه گذاری از زمانی که شروع می شود تا زمانی که بازدهی پیدا کند حدود ۴ تا ۵ سال طول می کشد و باید افق آینده را در مورد نفت یا ضرر اقتصادی پروژه سرمایه گذاری خود بداند.نماینده مردم تهران در مجلس تاکید کرد: در شرایطی که در عرض دو تا سه ماه ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی نصف می شود هیچ سرمایه گذاری وارد بازار نخواهد شد، این مشکل بدان معناست که ما علاوه بر اینکه در کوتاه مدت با مشکلات زیادی مواجه خواهیم بود در میان مدت نیز با مشکلاتی دست و پنجه نرم خواهیم کرد.
وی نوسانات قیمت بازار ارز و طلا را از حیث عدالت اجتماعی بسیار خطرناک خواند و گفت: این نظریه که گفته می شود دارایی مردم نصف شده اشتباه است، زیرا دارایی کسانی که دارایی ثابت دارند نه تنها نصف نشده بلکه ارزشش افزایش نیز پیدا کرده است اما کسانی که دارایی ندارند و با درآمدشان زندگی می کنند و با کارشان درآمد کسب می کنند بیچاره می شوند.
نوسانات شدید بازار سکه و ارز در انتخابات پیش رو اثرات منفی می گذارد
رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: از حیث سیاسی هم وقتی مردم ببینند دولتی پرمدعا که این همه دم از توانایی و قدرت می زند ظرف دو ماه هر حرفی که مسئولان اقتصادی اش می زنند غلط از آب در می آید به دولت بی اعتماد می شوند و در نتیجه فکر می کنند در مملکت کسی نیست که به دادشان برسد.
وی با بیان اینکه از نظر فرهنگی نوسانات بازار ارز و سکه باعث حرمان و ناامیدی مردم می شود، گفت: در این حالت مردم دائما می گویند کاش سکه می خریدیم، کاش ارز می خریدیم، وقتی حرمان تشدید شده و عمومی می شود نتیجه آن عدم رضایت از وضعیت فعلی است که اثرات سیاسی مخربی دارد و در حضور مردم در انتخابات پیش رو اثر مخرب می گذارد.
مجلس و قوه قضائیه وظیفه خود را در برخورد با بی کفایتی های دولت انجام نمی دهند
توکلی تاکید کرد: متاسفانه مجلس وظیفه خود را در برخورد با بی کفایتی دولت انجام نمی دهد.
وی با تاکید بر اینکه همه ما در مقابل مردمی که فشارهای ناشی از نوسانات بازار سکه و ارز را تحمل می کنند مسئولیم، افزود: قوه قضائیه هم علیرغم پرونده های متعددی که مجلس از تخلفات دولت به این قوه ارسال نموده وظیفه قانونی خود را در رسیدگی به تخلفات دولت انجام نمی دهد در نتیجه دولت هر کاری دلش می خواهد انجام می دهد.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس در پاسخ به این سئوال که دولت به خاطر در اختیار داشتن ذخایر ارز و طلا از نوسانات بازار سکه و ارز سود می برد، گفت: اگر دولت را آدمی فرض کنیم که به دنبال منافع شخصی خود است البته این حرف درست است اما اگر دولت را دولتی ملی بدانیم که در خدمت مردم است این حرف نادرست است.
وی تاکید کرد: اگر دولت در راستای افزایش ارزش ذخایر ارز و طلای خود نوسانات بازار را مدیریت نکند دیگر بحث بی کفایتی و بی عرضگی مطرح نیست بلکه بحث خیانت به مردم مطرح است.
دولت نباید ارزش پول ملی را وجه المصالحه کسب درآمد خود کند
توکلی افزود: همه دولتها وظیفه دارند پول ملی خود را در مقابل تغییرات کنترل کنند برای این منظور بانک مرکزی تاسیس می شود، ذخایری از طلا و ارز برای خود پیش بینی می کنند و تدابیر قانونی دارند کشور ما نیز دارای قانون پولی و بانکی است که تکلیف این مسئله را روشن کرده است.
وی تاکید کرد:هیچ دولتی ارزش پول ملی اش را وجه المصالحه کسب درآمد برای اداره مخارج دولت نمی کند چرا که دولتها طبق عقل، علم و اعتقادات اسلامی باید بودجه را در خدمت تعادل اقتصادی قرار دهند.
نماینده تهران در مجلس گفت: کدام دولت را در دنیا سراغ دارید که به مردمش وفادار باشد عقل هم داشته باشد اما عدم تعادل اقتصادی را بپذیرد تا بودجه خود را تامین کند. هیچ دولت عاقل و وفاداری این کار را انجام نمی دهد.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه کارشناسان اقتصادی نوسانات بازار سکه و ارز را مسئله امنیتی خوانده اند و خواستار دخالت وزارت اطلاعات در این موضوع شده اند، گفت: من نمی توانم در این موضوع روشن صحبت کنم به نظر من صرفا مسئله بی عقلی دولت در کار نیست بلکه اهداف و مقاصد دیگری در کار است.
مذاکرات با هیئت رئیسه مجلس برای تعیین تکلیف دولت
توکلی در پایان با اشاره به اینکه فردا با محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس در رابطه با بررسی وضع موجود دیدار دارد، گفت: در این دیدار در رابطه با وظیفه مجلس برای عزل مسئولین اقتصادی بی لیاقت دولت یا تعیین تکلیف کل دولت مذاکره خواهم کرد.
هرانا؛ افزوده شدن ٧۴ ضربه شلاق به حکم عسل اسماعیل زاده، فعال سیاسی
خبرگزاری هرانا - بر اساس ابلاغ اخیر شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به عسل اسماعیل زاده، ٧۴ ضربه شلاق نیز به حکم این فعال سیاسی افزوده شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، صبح روز گذشته عسل اسماعیلزاده جهت دریافت حکم صادره خود به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران مراجعه نمود و در حکم ابلاغی به نامبرده تحمل ٧۴ ضربه شلاق نیز اضافه گردیده که این حکم با حکم ابلاغ شده به وکیل نامبرده در تاریخ ۱۷ دیماه مغایرت دارد.
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب عسل اسماعیلزاده را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی" به تحمل چهار ماه حبس تعزیری و ۸ ماه حبس تعلیقی محکوم نموده است.
وی چندی پیش به همراه پیمان عارف و شرر کنور تبریزی در بهشت زهرا و به جرم فاتحه خوانی بر مزار ندا آقا سلطان دستگیر شده بود که پس از چند روز به همراه شررکنور تبریزی، به قید التزام آزاد شد.
خانم اسماعیلزاده هم چنین ۱۱ اردیبهشتماه سال جاری در حین بازگشت به منزل توسط نیروهای موسوم به لباس شخصی بازداشت شده بود و مدت ۳۱ روز در سلول انفرادی بند ۲۰۹ به سر برد و یازدهم خرداد ماه با قرار وثیقه یکصد میلیون تومانی به طور موقت آزاد شده بود.
خانم اسماعیلزاده هم چنین ۱۱ اردیبهشتماه سال جاری در حین بازگشت به منزل توسط نیروهای موسوم به لباس شخصی بازداشت شده بود و مدت ۳۱ روز در سلول انفرادی بند ۲۰۹ به سر برد و یازدهم خرداد ماه با قرار وثیقه یکصد میلیون تومانی به طور موقت آزاد شده بود.
هرانا؛ وضعیت وخیم جسمی علی افشاری، زندانی سیاسی محکوم به اعدام
خبرگزاری هرانا - وضعیت جسمانی علی افشاری، زندانی سیاسی محکوم به اعدام به علت خونریزی داخلی بر اثر شکنجه در زندان مرکزی ارومیه وخیم است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پس از گذشت چند روز از مجروح شدن علی افشاری زیر شکنجهی مسئولان زندان، این زندانی به بیمارستانی خارج از زندان منتقل گشت اما علیرغم انجام معالجهای اساسی به زندان بازگردانده شده است.
وی دچار خونریزی داخلی شده و حال وی وخیم می باشد.
علی افشاری زندانی سیاسی کُرد محبوس در زندان مرکزی ارومیه، بنا بر رای دادگاه انقلاب شهر مهاباد به اتهام محاربه با حکم مرگ مواجه است.
نگرانی از وضعیت جسمی فاطمه خردمند، روزنامهنگار در بند
خبرگزاری هرانا - مسعود لواسانی روزنامه نگار تازه از بند آزاد شده، از وضعیت جسمی همسرش، فاطمه خردمند، که اواسط ماه گذشته بازداشت شده است، ابراز نگرانی کرده است.
مسعود لواسانی در صفحه شخصی فیس بوک خود نوشته است: "به فاطمه گفته شده ممکن است در روزهای آینده برای مراقبت از وضع سلامتی اش به سلول دو نفره منتقل شود تا اگر نیمه شب ای دچار حمله شد، هم سلولی اش احتمالن نگهبان ها را خبر کند. تا اتفاق ناگواری رخ ندهد."
وی تاکید کرده است که همسرش همچنان ممنوع الملاقات است.
فاطمه خردمند روزنامه نگار، اواسط دی ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
همسر فاطمه خردمند پیش از این از بیماری صرع خانم خردمند و بیماری پسر خردسالش خبر داده بود. نگرانی از وضعیت بحرانی فاطمه خردمند با طولانی شدن زمان بازجویی و نداشتن ملاقات حضوری افزایش یافته است.
بازداشت چندین دستفروش و پلمپ یک واحد خدمات رایانهای توسط پلیس امنیت
خبرگزاری هرانا - ماموران انتظامي شهرستان اسداباد همدان چندین دستفروش را، به اتهام "فروش اقلام ضد فرهنگی" دستگير كردند و یک واحد صنفی خدمات رایانهای نیز در شاهین شهر اصفهان به همین اتهام پلمپ شد.
به گزارش پليس، مالمير فرمانده انتظامی شهرستان اسداباد در خصوص بازداشت دستفروشان در این شهر میگوید: "با هدف برخورد با تهيه و توزيع اقلام ضد فرهنگی و لوح های فشرده كه توسط دستفروشان در خيابان های اسداباد توزيع میشد تعدادی سیدی غيرمجاز كشف و ضبط شد و تعدادی از دستفروشان توسط اين پليس دستگير شدند."
در خبر دیگر نیز غلامعباس بلفکه فرمانده انتظامی شهرستان شاهین شهر و میمه استان اصفهان با اعلام اینکه یک واحد صنفی خدمات رایانهای که درآن سی دی غیر مجاز توزیع میشد توسط پلیس امنیت عمومی شاهین شهر اصفهان پلمپ شد، اظهار داشت: "در پی کسب خبری مبنی بر اینکه یک واحد صنفی خدمات رایانه ایی در یکی از مناطق شهرستان اقدام به تهیه و توزیع سی دی و دی وی دی غیرمجازمی کند موضوع در دستور کار ماموران پلیس امنیت عمومی این فرماندهی قرار گرفت."
فرمانده انتظامی شاهین شهر در ادامه گفت: "در این رابطه متصدی این واحد صنفی متخلف دستگیر و واحد مذکور نیز پلمپ شد."
فرمانده انتظامی شاهین شهر در ادامه گفت: "در این رابطه متصدی این واحد صنفی متخلف دستگیر و واحد مذکور نیز پلمپ شد."
پیام
طبق خبر دریافتی از سنندج، مقامات قضایی رژیم بر شدت فشارها علیه زندانی سیاسی "منیژه صادقی" که در زندان مرکزی این شهر محبوس است، افزوده اند.
خبر رسیده حاکی از آن است که روز دوشنبه 3 بهمن ماه نماینده دادگستری رژیم با مراجعه به زندان مرکزی سنندج، منیژه صادقی را زیر فشار گذاشته است تا وی طی نامه ای تعهد نماید که از این پس هیچگونه فعالیتی نخواهد داشت تا باقیمانده دوران حبس نامبرده مورد عفو قرار گیرد و از زندان آزاد شود. خبر دریافتی تصریح می کند منیژه صادقی با تاکید بر این امر که جرمی مرتکب نشده از دادن تعهد امتناع ورزیده است.
طبق خبر دریافتی از سنندج، مقامات قضایی رژیم بر شدت فشارها علیه زندانی سیاسی "منیژه صادقی" که در زندان مرکزی این شهر محبوس است، افزوده اند.
خبر رسیده حاکی از آن است که روز دوشنبه 3 بهمن ماه نماینده دادگستری رژیم با مراجعه به زندان مرکزی سنندج، منیژه صادقی را زیر فشار گذاشته است تا وی طی نامه ای تعهد نماید که از این پس هیچگونه فعالیتی نخواهد داشت تا باقیمانده دوران حبس نامبرده مورد عفو قرار گیرد و از زندان آزاد شود. خبر دریافتی تصریح می کند منیژه صادقی با تاکید بر این امر که جرمی مرتکب نشده از دادن تعهد امتناع ورزیده است.
اعلامیه مشترک مرکل، سارکوزی و کامرون:
رژیم ایران هر چه سریعتر به برنامههای هستهای خود پایان دهد
(تیتر از جنگ خبر)
دویچه وله
آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه و دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا با انتشار بیانیه مشترکی از ایران خواستند که هر چه سریعتر به برنامههای هستهای خود پایان دهد.
در این اعلامیه آمده است: «ما رهبری ایران را فرامیخوانیم تا برنامههای هستهای مورد انتقاد را هر چه زودتر متوقف کند و به تعهدات بینالمللی خود به طور کامل پایبند بماند.»
در بیانیهی رهبران سه کشور اروپایی همچنین گفته شده است: «ما ایران مجهز به سلاح هستهای را نخواهیم پذیرفت.»
مرکل، سارکوزی و کامرون در بیانیهی مشترک خود تأکید کردهاند، تا زمانی که ایران به طور جدی به پای میز مذاکره بازنگردد «ما بهطور مشترک و با شدت از اقداماتی حمایت خواهیم کرد که موجب محدود کردن پشتیبانی مالی رژیم ایران از طرحهای هستهایش میشوند». در ادامه این بیانیه آمده است که «دولت ایران نتوانسته اعتماد بینالمللی را در مورد فقط صلحآمیز بودن طرحهای هستهای خود برانگیزد».