ضمن برگزاری تظاهرات در شهرهای مختلف
جرس: صدهها اردني روز جمعه با برگزاري تظاهراتي تحت عنوان "جمعه نجات ملي" در امان و شماري از استانهاي شمالي و جنوبي اين كشور خواهان انجام اصلاحات كامل شدند.
به گزارش منابع اردنی، اين تظاهرات كه از سوي جمعيت ملي اصلاحات و جنبش اسلامي، سازماندهي شده بود يك روز پس از راي اعتماد پارلمان به دولت اردن به رياست عون الخصاونة برگزار شد.
در همين راستا شماري از فعالان و گروههاي ملي اردن از جمله جبهه ملي اصلاحات ضمن مخالفت با اين مساله اعلام كردند كه بيانيه وزارتي دولت در حقيقت بدون تشخيص وضعيت حاكم در كشور و تعيين اولويتها درخصوص حل بحران كلي موجود در كشور صادر شده است.
اين تظاهرات از مقابل مسجد الحسيني در مركز امان تا ميدان "النخيل" در منطقه "راسالعين" ادامه داشت درحالي كه شمار زيادي از نيروهاي ژاندارمري و نيروهاي امنيت عمومي اردن به منظور حفاظت از مسالمتآميز بودن تظاهرات در اين منطقه مستقر شدند.
تظاهركنندگان با سردادن شعارهايي عليه دولت اردن و پارلمان اين كشور خواهان مبارزه با فساد و انجام اصلاحات كامل در عرصههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي شدند.
در استان الكرك واقع در 130 كيلومتري جنوب امان نيز دهها اردني با برگزار كردن تظاهراتي مسالمتآميز بر لزوم مبارزه با فساد و محاكمه فاسدان تاكيد و اعلام كردند كه ملت بايد منبع تصميمگيريهاي دولت باشد.
تظاهركنندگان همچنين عملكرد دولت اردن را درخصوص اصلاحات پيشنهادي، نمايشي و نامطلوب ارزياي كردند و انجام اصلاحات حقيقي و حمايت از كشور را در برابر تهديدهاي خارجي و داخلي خواستار شدند.
شركت كنندگان همچنين تاكيد كردند كه اصلاحات واقعي در حقيقت بازسازي كشور براساس اصل تكثر تفكر، سياست، آزادي بيان، حمايت از حقوق فردي واموال عمومي است.
شركت كنندگان همچنين در پايان با به آتش كشيدن پرچم كشور آمريكا و سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) مخالفت خود را با هر گونه مداخله بيگانگان در امور كشورهاي عربي اعلام كردند.
اردنيها همچنین با تظاهرات در برابر سفارت سوريه در امان، پايتخت اين كشور ضمن مخالفت با تحريمهاي اعمال شده عليه سوريه حمايت خود را از بشار اسد اعلام كردند.
ربه گزارش ايسنا به نقل از روزنامه وطن چاپ آمريكا، مردم اردن با برگزاري تظاهراتي گسترده در برابر مقر سفارت سوريه در امان ضمن اعلام مخالفت با تحريمهاي اعمال شده از سوي اتحاديه عرب عليه سوريه حمايتهاي همه جانبه خود را از بشار اسد، رئيس جمهوري اين كشور اعلام كردند.
شركت كنندگان در اين تظاهرات با در دست داشتن تصاوير بشار اسد و پلاكاردهايي كه روي آنها نوشته بود: "خدا براي بشار اسد و سوريه كافي است" و سردادن شعارهايي از جمله "سوريه كشوري استوار است و هرگز براي يهود نخواهد شد" و "روح و خونمان فداي تو اي سوريه" حمايت خود را از ملت و كشور سوريه در برابر تحريمهاي اقتصادي شديدي كه اخيرا توسط سران اتحاديه عرب عليه كشور سوريه تصويب شد، اعلام كردند.
اين در حالي است كه در ماههاي اخير تظاهرات گوناگوني در برابر سفارت سوريه در اردن و در حمايت از رئيس جمهوري اين كشور برگزار شده است.
اتحاديه عرب روز يكشنبه تحريمهاي اقتصادي سنگيني را از جمله توقف تبادلات تجاري با دولت سوريه و مسدود كردن حسابهاي بانكي اين كشور در كشورهاي مختلف و ممنوع السفر كردن مسئولان بلندپايه سوري به كشورهاي عربي اعمال كرد.
احسان عابدی
جرس: صدایی گرفته و بم دارد، همخوان با تصویر مردی پا به سن گذاشته که مقابل من است. از ایده گفتوگوی اسکایپی تعجب کرده بودم و اینکه آی دی خود را داوطلبانه در اختیارم گذاشت. تا چند روز، هر بار که آنلاین میشد، باخبر میشدم و مرتب هم آنلاین بود. عکس کوچکی در بالای صفحهاش، تصویر او را نشان میداد شانه به شانه بانویی که گمان میکنم همسرش باشد. اما در نقطه مقابل، به جای تصویر من، یک علامت سوال بود، چنانچه قرار بود در این مکالمه هم نقش یک پرسشگر را بازی کنم.
بعدها، وقتی که چند باری به مصاحبه گوش دادم، نسبت به این صدای بم و گرفته، احساس پیدا کردم، حسی مثل نگرانی، همراه با احتیاط. به طنین این صدا در اتاقی مجلل و بزرگ فکر میکردم، جایی که چهرههای تعیینکننده سیاست آمریکا در آن گردآمدهاند و درباره ایران و مسائل آن بحث میکنند. سالها حضور در شورای پرنفوذ امنیت ملی ایالات متحده، این امکان را به سادگی برای او فراهم میآورده که بر روابط میان ایران و آمریکا تاثیر بگذارد، رابطهای که در این سی و چند سال همیشه شکرآب بوده، و در گذر زمان به یکی از مهمترین مسائل دنیای ما ایرانیان تبدیل شدهاست.
گری سیک گفت که فقط چند دقیقهای وقت دارد، همانطور که لحظاتی قبل هم در پیام نوشتاری کوتاهی از طریق اسکایپ، این محدودیت زمانی را گوشزد کرده بود. نگاهم دوباره به ساعت افتاد. پنج و ربع بعدازظهر بود به وقت ایتالیا و یازده و ربع صبح، به وقت پرفسور سیک در نیویورک. چیزی حدود یک ربع بعد گفتوگوی ما به پایان میرسید.
از تحریم تا جنگ
اولین پاسخی که میگیرم غافلگیر کننده است. میخواستم در میانه گفتوگو درباره مواجهه نظامی با ایران بپرسم و احتمال وقوع آن. پرسشهای اول در نظرم مقدمهای بودند برای ورود به این بحث، اما انگار گری سیک شتاب داشت که بیدرنگ به موضوع اصلی برسد، چنانچه گذشت زمان را در مناقشه اتمی ایران به روالی که هست، خطرناک و ناگوار توصیف میکند.
سوال نخست من درباره تحریمهای اخیر بود و گسترش دامنه آن تا صنایع نفت و گاز و بانک مرکزی ایران. پرسیدم، این تحریمها چه پیامدهایی دارد که گری سیک در پاسخ به مسئله جنگ و احتمال تقابل نظامی رسید.
به اعتقاد او، تحریمها نمیتواند ایران را از برنامههای هستهای خود بازدارد و مسئله نگرانکننده نیز همین است. میگوید: «به نظرم حرکتی در جهت تقابل نظامی آغاز شدهاست و همه چیز گام به گام به این سو پیش میرود. این چیزی است که بسیار نگرانم میکند... ایران و آمریکا میتوانند مسئله را به نوعی با هم حل کنند اگر که فرصتی به آنها داده شود، اما سیاستها و مسائل داخلی هر دو کشور نمیگذارد که چنین فرصتی پیش بیاید. از یک سو در آمریکا، ایران وجههای بسیار منفی دارد به علاوه اینکه انتخابات هم در پیش است، و از یک سو در ایران و حداقل در میان رهبران آن، آمریکا بسیار منفور است. هیچ کس در دو طرف هیچ علاقهای به مصالحه یا گفتوگو نشان نمیدهد. این داستان سی سال است که ادامه دارد و به عقیده من، روز به روز با گذشت زمان، خطرناکتر میشود.»
جایی هم از او درباره تهدیدهای اخیر اسرائیل میپرسم و احتمال حمله نظامی اسرائیلیها به ایران که آن را نیز به هیچ وجه منتفی نمیداند، بلکه میگوید: «موافقم که چنین احتمالی هست و این احتمال قوت بسیاری هم دارد.»
بحران هستهای؛ پایانهای ممکن
جنگ غرب با ایران ناامیدکنندهترین احتمالی است که دهها میلیون ایرانی میتوانند به آن فکر کنند. تصور این جنگ آنقدر نگرانکننده و اضطرابآور است که موضوع بیشتر حرفها و گفتوگوها در جمع ایرانیان باشد، خواه در ایران و خواه در هر کجای دنیا.
از گری سیک پیشنهادش را در رابطه با این بحران میپرسم. چگونه میتوان پایانی دیگر برای این ماجرا رقم زد؟
میگوید: «راهحلی که سالهاست از آن گفتهام، مذاکره مستقیم است. آمریکا میتواند بدون واسطه خواستهها و نگرانیهایش را با ایران در میان بگذارد. این خواستهها مبنی است بر شفافسازی برنامههای اتمی ایران به این شیوه که ایران درهای خود را به روی سازمان انرژی اتمی باز کند و نشان دهد که به دنبال سلاح هستهای نیست. در نقطه مقابل، آمریکا متعهد میشود که فعالیتهای اکتشافی ایران را در این رابطه بپذیرد و همچنین برخی از تحریمها را ملغی کند. به نظر، این تنها راه رسیدن به توافق است، اما متاسفانه در حال حاضر در آمریکا هیچ کس تمایل ندارد که درباره چنین احتمالی بحث کند.»
مورد سفیر عربستان
حدود دو ماه قبل بود که بمب خبری آمریکا درباره ایران منفجر شد. رسانهها از کشف توطئهای برای ترور سفیر عربستان در واشینگتن خبر دادند که به گفته مقامات آمریکا، طراح و برنامهریز آن حکومت ایران بود. این ادعا بحثهای فراوانی را در پی داشت و از جمله بسیاری از تحلیلگران در واقعیت آن ابراز تردید کردند. یکی از این تحلیلگران گری سیک بود که تمام ماجرا را "باورنکردنی" خواند.
پرفسور سیک نوشت که گرچه ایران دلایل زیادی برای دشمنی با عربستان و آمریکا دارد، اما این نقشه آنقدر "غیرحرفهای" و "نامعقول" طراحی شده که تردیدبرانگیز است. ضمن آنکه ایران تا به حال "هیچ تلاشی برای انجام اقدامات تروریستی در خاک آمریکا انجام نداده و [حال] قبول این مسئله که آنها برای انجام حساسترین ماموریت تروریستی به یک گروه غیرمسلمان تکیه کرده باشند، بسیار دشوار است."
همان زمان برخی از این ماجرا به عنوان بهانهای برای رویارویی نهایی نام بردند و از این رو ادعای آمریکاییها به عنوان زمینهچینی به منظور گسیل نیروهای غرب به سوی ایران تعبیر شد. گری سیک اما این دیدگاه افراطی را رد میکند و میگوید: «مسئله به این غلظت نیست... کسی که در این ماجرا دست داشته، دلال ماشینهای دست دوم است که سابقه سرقت هم داشته. از طرفی در خبرها هم آمده که با سپاه پاسداران ارتباط داشته. او سعی میکند که با یک باند مواد مخدر تماس بگیرد، اما تنها رابط او در این میان، مامور مخفی سازمان اطلاعات آمریکا بوده. ما نمیدانیم که چه حرفها و مسائلی بین آنها رد و بدل شده. به احتمال زیاد خیلیها فکر میکنند که او مجرم است چون صحبت از انجام یک معامله میان ایران و باندهای مواد مخدر به واسطه او مطرح است، اما در حقیقت نمیدانیم که این معامله چگونه معاملهای بوده. با این حال حتی اگر او هدفی تروریستی هم داشته، واقعیت این است که چنین اتفاقی رخ نداده... شاید ایران در شرایطی دیگر بخواهد اقدامی تروریستی علیه مقامات عربستان سعودی یا هر کشور دیگری انجام بدهد، اما اینبار چنین طرح و برنامهای نداشته و از این رو بسیار دشوار است که بخواهیم به بهانه این مسئله دست به اقدامی سنگین علیه ایران بزنیم.»
استقلال سبزها
سناتور مک کین از جمله سیاستمداران شاخص آمریکا بود که سیاستهای اوباما را در رابطه با رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران به چالش کشید. به اعتقاد او، دولت آمریکا هیچ پشتیبانی خاصی از معترضان به نتایج انتخابات نکرد و به جای آن، تنها در فکر مذاکره با حکومت ایران در رابطه با مسائل هستهای بود.
چندی بعد، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در گفتوگو با بی بی سی فارسی و صدای آمریکا فارسی این سخنان را به نوعی تایید کرد، آنجا که گفت: "دلیل عدم حمایت کافی دولت آمریکا از جنبش سبز این بوده که در زمان آغاز اعتراضات دو سال پیش در ایران، درخواستی از سوی رهبران این جنبش برای اعلام حمایت آمریکا از جنبش دریافت نشد."
حرفهای هیلاری کلینتون واکنشهای مختلفی را به دنبال داشت، چنانچه برخی آن را سندی دال بر استقلال جنبش سبز ایران دانستند و برخی نیز نشانهای از تنهایی ملت ایران. اما موضع گری سیک دراینباره چیست؟
او میگوید: «اگر به آنچه در مصر، سوریه، یمن، تونس و حتی در مراکش، اردن و بحرین رخ دادهاست، نگاه کنید، درمییابید که این مخالفان و معترضان هستند که خواست و میل خود را برای آزادی بیشتر ابراز میکنند که من به شخصه از این مسئله خرسندم. ایران هم چنین وضعیتی دارد که امتیاز بزرگی برای آن است. سرنوشت کشورها باید توسط مردم خودشان در صحنه تعیین شود. آمریکا فقط میتواند بر این خواستهها تاکید بورزد و به صورت شفاف اعلام کند که تغییر و آزادی بیشتر در این کشورها، مسئله مورد علاقه آنها هم هست. این کاری است که آمریکا میتواند بکند، چنانچه در مورد ایران نیز این سیاست را در پیش گرفته... اتفاقات داخل ایران را خود مردم ایران رقم میزنند و نه حکومت آمریکا.»
این واپسین جمله گری سیک به یادم میآورد که هنوز در باور برخی، انقلاب ایران نقشه دولتهای غرب و خاصه، سران آمریکاست. جایی خواندهام که دکتر سیک این فرضیه را "غیرقابل تحمل" و "باورنکردنی" میداند و حالا هم شاید امروز را در آینه دیروز میبیند، چنانچه رهبران جنبش سبز نیز تمایل ندارند که هیچ چیزی استقلال جنبش را به مخاطره افکند و از همان ابتدا راه را بر هر شائبهای در این زمینه بستهاند.
هفتهنامه "سخن تازه" با دستور قضايي توقيف شد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فقه و حقوق - حقوق سياسي
هفتهنامه «سخن تازه» که در شهرستان سيرجان منتشر ميشد، با دستور قضايي توقيف شد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نشر و تحرير مطالب خلاف امنيت ملي، نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي و تشويق به فساد و فحشا از طريق انتشار تصاوير مبتذل و خلاف عفت عمومي از اتهامات اين نشريه است که توقيف آن توسط بازپرس شعبه هفتم دادسراي عمومي و انقلاب کرمان را در پي داشته است.
انتهاي پيام
خبرگزاری دولت:
رادنی شکسپیر و نثارعلیشاه به تصمیم شتابزده كامرون درقبال ایران اعتراض کردند
(تیتر از جنگ خبر)
ایرنا
لندن - جمعی از فعالان مدنی و شخصیت های سیاسی - فرهنگی انگلیس با امضای توماری نسبت به تصمیم انفعالی و شتابزده دولت ائتلافی این كشور در تعطیل كردن سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن، اعتراض كردند.
به گزارش ایرنا، در این تومار كه خطاب به دیوید كامرون نخست وزیر انگلیس نوشته شده، آمده است: ما از شما می خواهیم كه نسبت به احیای مجدد روابط كامل دیپلماتیك با ایران اقدام كنید.
در بخشی از این تومار كه تاكنون به امضای حدود 20 نفر از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و شخصیت های مذهبی و دانشگاهی این كشور رسیده، تاكید شده است: این دولت ایران نبود كه روز سه شنبه علیه سیاست خارجی انگلیس تظاهرات و اعتراض می كرد، بلكه تظاهر كنندگان مردم عادی ایران بودند كه از سال ها زورگویی، تحریم و تهدید صادره شده از سوی غرب و رژیم اسراییل عصبانی بودند.
نویسندگان تومار افزوده اند: این تئوری كه نظام ایران حمله به سفارت انگلیس را برانگیخته است با توجه به تاكید همیشگی آن كشور به مذاكره كاملا رد می شود، هرچند كه مذاكرات سازنده میان دو طرف تاكنون با پیش شرط گذاشتن توسط غرب ناكام مانده است.
'دولت ایران در جریان تظاهرات مردمی در مقابل سفارت انگلیس در تهران، تعداد زیادی نیروی پلیس ضدشورش مجهز به گاز اشك آور را برای جلوگیری از حمله به ساختمان های سفارت به خدمت گرفته بود ولی آنان در مقابل انفجار اعتراضات مردمی علیه خصومت ها و محدودیت های اعمال شده علیه مردم ایران توسط دولت انگلیس، ناكام ماندند.'
امضاء كنندگان تومار افزوده اند: دولت ایران از حادثه روی داده و خسارات وارده به سفارت انگلیس ابزار تاسف كرد. واقعا چه چیز بیشتری باید انجام می شد؟
آنان تاكید كرده اند: اعمال تحریم های اقتصادی علیه مردم ایران در زمینه های مالی و بازرگانی در واقع نقض حقوق دموكراتیك آنها است. چنین اقداماتی در كنار فراخواندن و اخراج دیپلمات ها كمكی به حل منازعات میان كشورها نمی كند. منشور ملل متحد نیز بر ضرورت انجام همه تلاش های دیپلماتیك قبل از اتخاذ هر تصمیم دیگری تاكید دارد.
'اما ما هیچ گونه حركت دیپلماتیك از سوی دولت انگلیس در این راستا و قبل از اقدام شتابزده ویلیام هیگ وزیرخارجه برای بستن سفارت ایران و دادن مهلت 48 ساعته به دیپلمات های ایرانی برای ترك لندن، مشاهده نكردیم.'
این فعالان مدنی خطاب به نخست وزیر انگلیس نوشته اند: اگر شما به دنبال آغاز ماجراجویی دیگری هستید كه به نظر می رسد برای خشنودی دولت تروریست اسراییل، در همان مسیر می روید، باید بدانید كه مردم انگلیس و حتی ایرانیان مقیم خارج قویا مخالف این سیاست هستند.
این تومار به ابتكار دكتر 'جیمز بی. ترینگ' از فعالان صلح انگلیس تهیه شده و تاكنون افرادی نظیر كشیش 'فرانك جی. جلی'، كشیش 'پیتر چلن'، دكتر 'كریستوفر برنز-كاكس'، دكتر 'جیمز دیكی'، دكتر 'رادنی شكسپیر' دكتر 'نیكلاس كولرستورم'، دكتر 'ریاض الطاهر'، 'فیلیپ بری'، 'ویلیام اسپرینگ'، 'جان مورتل'، 'لیندا مورتل'، 'پیتر روشتون'، خانم 'میشل رینوف'، 'معین یاسین'، 'نثار علیشاه' و ... آن را امضاء كرده اند.
سرکرده نیروی انتظامی:
مأمورین سفارت انگلیس به خاطر افزایش حفاظتها از نیروی انتظامی تقدیر و تشکر کردند
(تیتر از جنگ خبر)
خبرگزاری فارس
فرمانده ناجا در حاشیه رزمایش طرح زمستانی پلیس راهور گفت: در طی جریان سفارت انگلیس 12 نفر بازداشت و به محاکم قضایی معرفی شدند.
به گزارش خبرنگار انتظامی فارس، سردار اسماعیل احمدیمقدم در حاشیه رزمایش طرح زمستانی پلیس راهور با اشاره به مجموعه فعالیتهای پلیس در زمینه سفارتخانه انگلیس گفت: در طی حوادث رخ داده پلیس تمام کسانی را که وارد این سفارتخانه شده بودند خارج کرد و بر اساس وظیفه ذاتی خود حفاظت پیرامونی در اطراف این سفارتخانه را افزایش داد.
وی گفت: مأمورین سفارتخانه به خاطر افزایش حفاظتها و اینکه هیچ کدام از کارکنان این سفارتخانه مورد آسیب قرار نگرفتند از نیروی انتظامی تقدیر و تشکر کرد.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چند نفر طی این حادثه دستگیر شدهاند، گفت: طی ورود دانشجویان به سفارتخانه انگلیس و باغ قلهک 12 نفر بازداشت شدند که برای آنها قرار صادر شد و به محاکم قضایی ارجاع داده شدند.
وی در پاسخ به سؤال یکی دیگر از خبرنگاران مبنی بر افزایش حقوق کارکنان ناجا اذعان داشت: در نیروی انتظامی هستند افرادی که دو میلیون، یک میلیون و پایینتر از آن دریافت کنند اما به صورت میانگین حقوق افراد یک میلیون بوده و این میزان پرداخت به سابقه افراد نیز بستگی دارد.
انتهای پیام/
هفتهی «کله خربازی خودجوش» و «مداحان پاکتی»
آقای هفته زاده
گل سرسبد اخبار هفته گذشته، وحشیبازی خودجوش بسیجیها در غارت سفارت انگلستان و اقامتگاه دیپلماتیک این کشور در باغ قلهک بود که واقعاً صحنههایی را رقم زد که تصور آن هم به کله هیچ بنی بشری حتی جان تراولتا و سمیول جکسون و تارانتینو خطور نمیکرد.
کله خربازی خودجوش!
بسیجیهای خودجوش ظاهراً دنبال اجرای کاریکاتوری از شاهکار دانشجویان پیرو خط امام! در غارت سفارت ایالات متحده بودند که بعد از سی و اندی سال (عروسی اندی و شنی مبارک باد) نوه و نتیجه ما هم باید چوب آرتیستبازی آنها را بخورد و البته نوه و نتیجهی همان دانشجویان پیرو خط امام نه تنها چوب نمیخورند بلکه بهواسطه این که پدرانشان از «دیوار سفارت» یک راست به «میز وزارت» رسیدند نانی میخورند که یک وجب روغن اصل کرماشانی رویش نشسته است.
راستی ما آخر نفهمیدیم این خط خرچنگ قورباغه امام که خودش فکر میکرد شکسته نستعلیق مینویسد، چه کوفتی بود که دانشجوهای آن زمان و وزیر و وزرای ابن زمان، دنبال خط امام راه افتاده بودند.
اما از خودجوش بودن وحشیبازی بسیجیها همین بس که علاءالدین خان بروجردی رئیس كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس بعد از حمله بسیجیها در گفتگویی با بیان اینكه تجمع دانشجویان مقابل سفارت انگلیس تجلی احساسات پاك درونی آنان است! گفت: «این اقدام به هیچوجه نباید دغدغه خاطر برای سایر دیپلماتها و سفارتخانه ها ایجاد كند!»
عجب! اگر این کله خربازی خودجوش بوده میباشد! پس جنابعالی از کجا خبر دارید که بقیه سفارتخانهها خیالشان راحت باشد که به آنجا حمله نخواهد شد؟
سقف قرارداد برای مداحان!
معمولا در ایران در هر فصل و مناسبتی، بساط کاسبی یک صنفی از رونق بیشتری برخوردار است.، فصل مدارس (ماه شهریور) کاسبی لوازم التحریر و لباس، روز مادر ( لوازم خانگی و لوکس فروشیها) روز پدر ( شورت و زیر پیراهن و جوراب فروشها!) چهارشنبه سوری ( آجیل و اکلیل-سرنج فروشها) ماه محرم یا به قول بر و بچ «حسین پارتی» هم که میشود کاسبی این مداحها و روضهخوانها حسابی رونق میشود و تا میتوانند میتازانند.
چند سالی هم هست که برخی از این مداحان سرشناس که ترانههای «آن ور آبی» را با اشعار مذهبی «این ور آبی» تلفیق میکنند و به خورد خلق الله میدهند، دفتر و دستکی برای خود باز کردهاند و علاوه بر بستن قراردادهای نجومی با صاحبان تکایا و حسینیهها، با کلی تبصره و ماده و شرط و شروط منت گذاشته و در مجالس روضه خوانی حاضر میشوند.
این آش آنقدر شور شده است که یکی از برادران بسیجی قیمه خور هم صدایش در آمده و در وبلاگ خود (بابا سایبری! بابا جنگ نرم!) نوشته است: «چند سالی است، که خیابان های اطراف مراسم، هنگام برگزاری جلسه به نمایشگاه ماشین های گرانقمیت تبدیل می شود و برخی از بچه هیاتی ها فقط می آیند تا ماشین های گرانقیمت حضرات اساتید – تقبل الله منهم – را تماشا کنند! اوضاع پارکینگ در جوار خیمه حضرت سیدالشهداء علیه السلام به چیزی شبیه پارکینگ محل تمرین فوتبالیست های معروف ..! شبیه است.»
حرف فوتبال شد، بعید نیست اگر وضع به همین منوال پیش برود تا چندی دیگر شاهد اجرای قانون «سقف قرارداد» که امسال در لیگ برتر فوتبال ایران اجرا شد، برای این مداحان نسبتاً محترم هم باشیم!
خلاصه آن بسیجی قیمه خور هیئتی در بخشی دیگری از نوشته خود با اشاره به بحث شیرین پاکت در مراسمهای مذهبی گفته: «حس میشود از حضور موثر "پول" – بخوانید پاکت – در مجالس اباعبدالله علیهم السلام و مرام اشرافی گری در برخی محافل و چهره های شاخص – تقبل الله منهم – که هیچ نشانی غیر از انحراف در نمایاندن مسیر سفینه النجات در آن نمی توان مشاهده کرد. نمی دانم پاکت مجلس شهید غلامعلی رجبی ( جندقی ) در سنگرهای خاکی جبهه ها، چقدر بوده، فقط این را می دانم که حاج غلامعلی برای ده شب مراسم عزاداری اش هیچگاه، قرارداد ۹۹ میلیون تومانی نبسته است، چه رسد به اینکه حضورش در یک مجلس عزاداری با ۱۰ شرط مختلف از انواع و اقسام همراه بوده باشد.»
« قرار داد قبل از مجلس – اتاق مداح – ماء الشعیر جوجو و آب هویج، ردبول – قلیان خوانسار – آهنگ پاپ – چاپ عکس مداح روی تیشرت سینه زن ها – مدیر هماهنگی مجالس – میکروفون ۵ میلیون تومانی – دست بوسی و مرید پروری- اسپانسر هیات و . . . البته پاکت حاج آقا فراموش نشود!» این ها بخشی ار پیش شرط های مداحان است که به نظر می رسد تامین آن ها حتی از پیش شرطهای خاتمی هم دشوارتر است!
بوئینگ ۷۴۷ و سه راهی شهریار!
هفته گذشته در خبرها داشتیم که رانندهی (ببخشید) خلبان یک هواپیمای غول پیکر بویینگ ۷۴۷ که حامل حجاج ایرانی بوده است در لحظه ی فرود، جاده قدیم کرج را با باند فرودگاه مهرآباد اشتباه گرفته و نزدیک بوده وسط اتوبان پارک کند و حجاج را یک راست از «خانه خدا» به سوی «خود خدا» روانه کند!
البته خدا رو شکر که این خلبان با هوشیاری کنترلر پرواز قبل از برخورد با سطح جاده دو زاریاش افتاده ا و این ماجرا که میرفت فاجعهای در حد چرنوبیل به بار آورد به خیر گذشته است.
جالب است که ابوالفضل طالبی کنترلر برج مراقبت فرودگاه مهرآباد در شب مذکور که مسئولیت کنترل این هواپیما برای فرود در باند ۲۹ چپ فرودگاه را برعهده داشته است پس از شرح ماجرا به سایت قانون گفته است: «متاسفانه شنیده ام که خلبان این اتفاق را انکار کرده است و این در حالی است که حتی برخی از همسایگان نزدیک به فرودگاه با دیدن هواپیما در ۱۰۰ متری ساختمان هایشان با تماس با فرودگاه و وصل تلفن ها به برج در این خصوص هراس خود را گزارش دادند.»
خلاصه اگر این روزها با نیسان آبی رنگ (معروف به نیسان گاوی) خود در جاده قدیم کرج به سمت شهریار در حرکت بودید و ناگهان از آینه بغل نیسان دیدید که یک بوئینگ ۷۴۷ در پشت سرتان چراغ می دهد، دست و پایتان را گم نکنید و در کمال خونسردی نیسان را به سمت چپ هدایت کرده به هواپیمای مذکور راه بدهید تا سبقت بگیرد و اگر امکانش را داشتید شیشه بغل نیسان را پایین بدهید و آدرس دقیق دور برگردان اول نزدیک کرج را به خلبان نشان دهید تا بنده خدا مسیر فرودگاه مهرآباد را پیدا کند و اگر حال و حوصله داشتید یک بوق نیسانی هم برایش بزنید و دستی هم برای مسافرها تکان دهید! خیر ببینید!
رقابت نفس گیر برادران اهل عمل در صدر جدول!
بالاخره و با تلاش مسئولان و البته تلاش های مقام معظم رهبری که هفته گذشته نوشته بودیم که اخیرا! از ایشان به عنوان «مغز متفکر پیشگیری از آسیب های اجتماعی» یاد می شود، پس از سال ها تلاش سرانجام تریاک و حشیش از صدر پر مصرف ترین مواد مخدر پایین آمد و جای خود را به شیشه داد!
پرویز مظاهری، دبیر بیست و هشتمین همایش سالانه انجمن روانپزشکان ایران، اعلام کرده مصرف مواد آمفتامین باعث بروز روانپریشی در افراد می شود. همچنین در این گزارش به نقل از مظاهری آمده است : «طبق آمار فرمانده نیروی انتظامی مصرف شیشه در ایران در حال حاضر نسبت به مصرف تریاک، حشیش و هروئین پیشی گرفته است».
هرچند این خبر احتمالا باعث دل خوری «برادران اهل عمل» میشود و شاید از ما گله کنند اما باور کنید ما فقط نتایج را اعلام کردیم و مقصر اصلی در ناکامی اخیر تریاک در رقابت با شیشه، ساقیهای مربوطه هستند که در پارکها و محلات مشغول انجام خدمت به برادران میباشند.
خود جناب مظاهری هم در این رابطه گفته است: «متاسفانه در حال حاضر مواد مخدر صنعتی مثل شیشه در بسیاری از محلات، پارکها و حتی در مواردی سوپرمارکتها توزیع میشود.»
انحراف با قلیان!
خدا نگذره از این «جریان منحرفی» که از کل ملت همیشه در صحنه فقط یک مجلس در صحنه باقی مانده است که آن را هم می خواهد به انحراف بکشد!
رسانه های اصول گراها خبر دادهاند که آی هوار این «جریان منحرفی» سه پیچ شده است تا هر طور که شده با پیروزی در انتخابات آینده، مجلس را فتح کند.
به گزارش این سایتها، «جریان انحرافی از تمامی امکانات جهت جذب عموم مردم به خصوص جوانان برای شرکت در انتخابات و به دست آوردن رأی استفاده می کند».
این سایت ها میگویند این جریان منحرفی از خدا بی خبر، قانون منع مصرف قلیان را برداشتهاند تا جوانان را فریب بدهند که در انتخابات آینده به آنها رای بدهند.
خلاصه کلام این که دولت قانونی وضع کرده که به موجب آن قهوه خانه ها از لیست اماکنی که قلیان کشیدن در آنها ممنوع هستند حذف شده است.
من دعا دعا می کنم کار با همین قلیان و سیگار تمام شود، که اوضاع بدجوری قاراشمیش است و می ترسم کار به تلخکی و زنان ویژه و... هم برسد و برای یک رای ناقابل جوانان مملکت را به هزار خلاف بکشند و آن وقت خر بیار و باقالی بخر!
هواپیما در حد صفر!
ظاهراً آقای خامنهای درست گفته بودند که تحریمها نه تنها خللی در اوضاع مملکت ایجاد نخواهد کرد بلکه باعث رشد و شکوفایی کشور نیز خواهد شد.
از توقف یکی پس از دیگری پروژههای بزرگ نفتی و فسخ قرار دادهای تجاری با طرفهای اروپایی که بگذریم، چندی است که صنعت هوایی ایران نیز با تحریمهایی از سوی کشورهای غربی مواجه شده است و به تبع آن بسیاری از هواپیماهای فرسوده کشور که دچار سانحه شدهاند از رده خارج شده و بخش اعظمی از پروازها به شرکت های بیگانه سپرده شده است اما به سبب رشد و شکوفایی که آقای خامنه ای اشاره کرده بودند گفته میشود که هفته گذشته گزارش داد که هواپیمایی که در قبل و بعد از فروپاشی دیوار برلین! (دقت کنید نزدیک های زمان هیتلر را می گوید) سالها صدراعظم های شکم گنده آلمانی را به دور دنیا چرخانده، به تازگی و به واسطه ی یک شرکت اوکراینی به قیمت گرانی از سوی شرکت هواپیمایی ماهان ایر خریداری شده و به ناوگان هوایی کشور افزوده شد.
البته گفته می شود که نیروی هوایی آلمان اطمینان خاطر داده است که این هواپیما به تازگی رنگ شده و تازه تعمیر و در حد صفر! بوده است جون داداش!
شیرینی بچه های حاجی نقدی!
هنوز نیم ساعت از کله خر بازی بسیجی ها در حمله به سفارت انگلیس نگذشته بود که نمایندگان مجلس، به میمنت و مبارکی این اقدام حزب الله پسند! به یک فوریت طرحی رای دادند که در صورت تصویب، سالانه معادل پنج دهم درصد از محل افزایش درآمد فروش نفت در اختیار سازمان بسیج مستضعفان قرار میگیرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا به موجب ماده واحده این طرح، دولت موظف میشود، سالانه معادل نیم درصد از محل افزایش درآمد حاصل از فروش نفت و میعانات گازی را پیش از واریز به حساب ذخیره ارزی و معادل ریالی آن را پس از واریز به خزانه در اختیار سازمان بسیج مستضعفان قراردهد.
بفرمایید حاج آقا نقدی!
جنابعالی که گلایه داشتید اگر بودجه بسیج افزایش پیدا کند همین طوری سری دوزی بسیجی می دهید بیرون حالا شروع کنید قربان! خط تولید را راه بیاندازید!
اما صحبت های عبدالحسین ناصری، نماینده مردم گرگان در مجلس و یکی از طراحان این طرح هم در نوع خودش شِوید باقالی بر روی سر کچل آدم سبز می کند.
ناصری گفته که بودجه «قطره چکانی» ۵۷۰ میلیارد تومانی بسیج به این سازمان توانایی انجام تکالیفی را که در اختیارش قرار گرفته است، نمیدهد.
الهی من بمیرم برای این سیستم قطره چکانی که ۵۷۰ میلیارد پول «یا مفت» ملت را به شکم بسیجی ها می ریزد و باز افاقه نکرده و می خواهند از سیستم آبیاری مکانیزه استفاده کنند!
ضدگزارش یک فوتبال صد حال!
جمعه شبی به توصیه منزل جان مجبور شدیم بازی فوتبال پرسپولیس و تراکتور سازی را ببینیم تا وقتی منزل جان از خانه مامان جانش برگشتند برایش تعریف کنیم. (توضیح این که منزل جان ما چنان طرفدار پر و پا قرص پرسپولیس است که عن قریب سردار رویانیان از ایشان برای هیئت مدیره پرسپولیس دعوت به عمل آورد!)
جانم برایتان بگوید که اول این که پرسپولیس بازی را یک بر صفر به تراکتور سازی باخت و ما هم عزا گرفته بودیم که این خبر مصیبت بار را چگونه به منزل جان بدهیم تا هم یک فصل کتک مفصل نخوریم و هم بدتر از آن بیشام نمانیم!
اما انصافاً بازیکنان تراکتور ( آخ ببخشید تیراختور!) چهار تا «سورِ سرباز» به تیم بحرین زده بودند.
بعد از گل تیراختور، بازیکنان این تیم نذر کرده بودند هر ۵ دقیقه یک بار، نیم ساعت خودشان را روی زمین بیاندازند و وقت بازی را تلف کنند.
هواداران پرسپولیس هم که از شکست تیمشان مقابل تراکتورسازی ناراحت بودند در اواخر بازی از امیرقلعهنویی با شعار «امیر ضدفوتبال» انتقاد کردند.
اما هواداران تیراختور یاشاسین آذربایجان، از همان اول بازی آچار شده بودند به مهرداد اولادی بدبخت و تا می خورد علیه او شعارهای به زبان شیرین آذری و فارسی می دادند.
نکته جالب دیگر این که طرفداران تیراختور که برای تماشای بازی از تبریز به تهران آمده بودند احساس فتح تهران را داشتند و خطاب به هواداران پرسپولیس می گفتند: «پرسپولیس به شهر ما خوش آمدی!»
و نکته دیگر این که وقتی نام بازیکنان پرسپولیس از بلندگو اعلام می شد هواداران تیراختور در حرکتی حالب توجه! پشت شان را به زمین کرده بودند!
بین دو نیمه هم که بازیکنان پرسپولیس می خواستند به رختکن بروند با برف و یخ هواداران تیراختور استقبال شدند. این جشنواره برف و یخ، در هنگام گرم کردن بازیکنان پرسپولیس هم از سوی تیراختوری ها به شکل شایسته ای انجام شد.
انشالله که منزل جان از این گزارش راضی بوده باشد! و نصف شبی حداقل با یک نیمرو خانواده ای را از گرسنه گی نجات دهد... با تشکر
روسیه از گزارش آژانس علیه ایران ناراحت است!
روسیه با تحریمهای جدید علیه ایران مخالف بوده و معتقد است که مذاکرات با تهران می تواند از سر گرفته شود. سفیر روسیه در سازمان ملل، که کشورش ریاست ماهانه شورای امنیت را بر عهده دارد، همچنین به شدت به آخرین گزارش آژانس هستهای سازمان ملل عیله ایران انتقاد کرد. او گفت که این گزارش اطلاعات جدید بسیار کمی در مورد برنامه هسته ای ایران ارائه داده است.
به گزارش آسوشیتدپرس، ویتالی چورکین، سفیر مسکو در سازمان ملل، روز جمعه در کنفرانسی در روسیه گفت که تهدیدات در مورد احتمال حمله نظامی به ایران بر سر مسئله هستهای این کشور، کمکی به حل این بحران نخواهد کرد. وی از جامعه بین المللی خواست که به تنش ها پایان داده و گفتگو را در دستو کار قرار دهد.
از سال ۲۰۰۶ تا به امروز، سازمان ملل متحد، با این هدف که ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف سازد، چهار قطعنامه تحریمی علیه ایران صادر کرده است. چورکین گفت که در تصویب این چهار قطعنامه، روسیه معتقد بوده است که تحریمها باید تنها برنامه هستهای ایران را هدف قرا دهند، اما در بعضی موارد این چارچوب رعایت نشده است.
سفیر روسیه در سازمان ملل، که کشورش ریاست ماهانه شورای امنیت را بر عهده دارد، همچنین به شدت به آخرین گزارش آژانس هستهای سازمان ملل عیله ایران انتقاد کرد. او گفت که این گزارش اطلاعات جدید بسیار کمی در مورد برنامه هسته ای ایران ارائه داده است و کشورش از این که این گزارش باعث مختل شدن تلاشها و پیشنهادات خلاقانه مسکو برای کمک به از سرگیری مذاکرات میان ایران و نمایندگان گروه۵+۱( آمریکا، انگلیس، روسیه ، فرانسه ، آلمان و چین) شده است، بسیار ناراحت است. وی همچنین گفت که روسیه با توجه به «سیگنال»های طرفین درگیر، فکر میکرده در آستانه برقرای مجدد این گفتگوهاست. چورکین گفت گرچه که وضعیت همچنان بسیار پیچیده است اما روسیه اعتقاد دارد که مذاکرات میتواند از سر گرفته شود. این در حالی است که روز پنج شنبه چین هم از ایران و بریتانیا خواست که آرام و منطقی باشند و برای رفع بحران گفتگو کنند.
خزعلی: در مجلس روضه اصلاحطلبان بودم، ظاهرا آنها دوستانشان را فراموش کردهاند
دکتر مهدی خزعلی در تازهترین یادداشت خود نوشته است که در مراسم عزاداری اصلاحطلبان با حضور محمد خاتمی، سید محمد خوئینیها، کرباسچی، یونسی، انصاری و بسیاری دیگر شرکت کرده است و این افراد حتی از دعایی مستقیم برای دوستان دربندشان نیز پرهیز میکردند.
مهدی خزعلی در وبسایت خود نوشته است که پنجشنبه شب در منزل آقای موسوی لاری مراسم عزاداری با حضوری بسیاری از جلمه محمد خاتمی، محمد موسوی خوئینیها، کرباسچی، یونسی، انصاری و بسیاری دیگر برپا بوده و وی هرچقدر منتظر شده که ببیند در این مراسم برای «دوستان دربند» دعا میشود یا نه، تنها در آخر روضه «یک دعا شد که زندانیان بیگناه آزاد بفرما!»
خزعلی با انتقاد از عدم دعای واضح و صریح برای این «دوستان دربند» نوشته است:«این روضه گذشت، دوستان بیشتر به یاد اسیران در بند باشید، من دلم میگیرد وقتی احساس میکنم که دوستانمان را فراموش کردهایم، حتی مخالفانی که به ناحق در زندانند، برای من فرقی نمیکند، چه کسی با چه اندیشهای، موافق یا مخالف من، دوست یا دشمن من، چپ یا راست، دینمدار یا سکولار، ملیگرا و لیبرال، همین که کسی بخاطر اندیشهاش در زندان باشد، خطاست!»
وی با بیان اینکه «همین دو سال پیش بود که فریاد یاحسن میرحسین شان کوچههای شهر را عطرآگین کرده بود» گفته است: «یادشان باشید و در روضههایتان برای آزادیشان دعا کنید».
بنیادگرایی: هویت جدید منطقهای بحرانی
نوشته: علی مهتدی
به نظر میرسد که کل منطقه از شاخ آفریقا تا مرزهای هند به سمت نوعی از بنیادگرایی در حرکت است. منطقه همیشه ملتهب خاورمیانه این روزها چون خرمن کاهیست که یک جرقه کوچک آن را به آتش میکشد. این جرقهها نیز کم نیستند و دامنه آن از حمله به سفارت بریتانیا در تهران تا شلیک موشک از جنوب لبنان را شامل میشود. سوال اصلی شاید این باشد که کدام یک از این جرقهها سرانجام لهیب آتش را در پی خواهد داشت. چهارم نوامبر ١٩٩٥ مردم حاضر در خیابان "ابن گبیرول" تلآویو صدای شلیک گلولهای را شنیدند که لحظاتی بعد به زندگی اسحاق رابین نخستوزیر وقت اسراییل خاتمه داد.
جامعه اسراییل که به شدت از این حادثه در شوک فرو رفته بود، نخست انگشت اتهام خود را به طرف اسلامگرایان و گروههای فلسطینی گرفت؛ اما اندکی بعد مشخص شد که هیچ مسلمان یا فلسطینی در ترور رابین نقش نداشته و ایگال امیر جوان ٢٥ ساله و تندروی یهودی دست به این ترور زده بود.
رابین که تلاش زیادی برای دستیابی به صلح با فلسطینیان کرده بود، برخلاف پیشینیان خود امتیازهای زیادی به فلسطینیان داده و از مواضع سنتی اسراییل در این زمینه عقبنشینی آشکاری کرده بود که این موضوع باعث شده بود گروههای دست راستی و تندروی اسراییل را خشمگین کند.
اندکی پس از کنفرانس اسلو و در شرایطی که همه چیز برای دستیابی به صلحی پایدار و نسبتا منصفانه میان طرفین اسراییلی و فلسطینی فراهم شده بود، یاسر عرفات رهبر وقت فلسطینیها در امضای توافق نهایی دچار تردیدهایی جدی شده بود. وی پس از سالها مبارزه در راه آرمانهایش اکنون خود را در برابر رهبری اسراییلی میدید که به شکلی شگفتآور و بیسابقه دست به عقبنشینی زده بود. عرفات اما، هنوز اطمینان داشت که با سرسختی میتواند امتیازهای بیشتری برای ملتش به دست بیاورد.
معروف بود که عرفات موفق شده ٩٥ درصد خواستههای فلسطینیان را بر کرسی نشانده و طرف اسراییلی را وادار به موافقت با آنها کند، اما این ٥ درصد باقیمانده که بیشتر اختلاف بر سر چند کیلومتر مربع زمین بود، باعث شد تا ابوعمار توافق صلح را امضا نکند.
بیل کلینتون رییسجمهور وقت آمریکا که تمامی تلاشهایش به در بسته سرسختی عرفات بر سر آن ٥ درصد معروف خورده بود، در آخرین تماس تلفنیاش با عرفات پیشبینی تاریخی کرد که به شکلی شگفتآور صحیح از آب درآمد.
کلینتون پس از آنکه چهل دقیقه مذاکره تلفنیاش با عرفات به نتیجه نرسید و ابوعمار در نهایت به امضای توافق صلح پاسخ منفی داد، خطاب به وی گفت که «آقای رییس! دیری نخواهد گذشت که راست سنتی و تندروهایی در اسراییل بر سر کار خواهند آمد که کمترین امتیازی به شما نخواهند داد و در آن زمان شما پشیمان خواهید شد».
پس از رابین که در دوره نخستوزیری خود به توافق صلح با اردن دست یافت و روابط اسراییل با بسیاری از کشورهای عربی را نیز عادی کرد، گروهی از سیاستمداران مانند ایهود باراک، آریل شارون، ایهود اولمرت و سرانجام بنیامین نتانیاهو بر سر کار آمدند که اندک اعتقادی به لزوم صلح با فلسطینیان نداشتند و هر کدام در دوره نخستوزیری خود دست کم یک حمله نظامی یا جنگ را علیه همسایگانشان رهبری کردند.
بدین ترتیب بود که فصلی کوتاه و استثنایی در حیات سیاسی اسراییل با شلیک گلوله ایگال امیر خاتمه یافت و پانزده سال پس از آن تاریخ، نتانیاهو عملا آخرین میخها را بر تابوت مذاکرات صلح زد و حتی حاضر نشد برای دستیابی به صلحی شکننده با فلسطینیها، شهرکسازی در سرزمینهای آنها را برای چند روز کوتاه متوقف کند.
یک سال و نیم پس از ترور رابین، مردم ایران بر خلاف تمام پیشبینیها تصمیم گرفتند از طریق صندوقهای رأی، سیاستهای کشورشان را تغییر دهند. محمد خاتمی و تیم اصلاحطلب او بر سر کار آمدند تا میانهروی و گفتمان صلح را جایگزین تندروهای معمول ایران در منطقه و جامعه جهانی کنند.
در شرایطی که اسراییل پس از رابین قدم به قدم به تندروی بیشتری متمایل میشد، لایههای پشت پرده قدرت در ایران نیز تجربه دولت و چهرههای میانهرو را بر نتافتند تا سرانجام احمد جنتی همچون ایگال امیر با ترور سیاسی تمامی چهرههای اصلاحطلب؛ عملا دولتی را در ایران بر سر کار آورد که همسنگ و هم شأن دولتهای دست راستی اسراییل بود.
نقطه پایان در اسراییل با انتخاب بنیامین نتانیاهو به نخستوزیری و در ایران با انتخاب مجدد محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری بر صفحه سفید صلح گذاشته شد تا پس از آن منطقه در مهی غلیظ فرو رود.
با این همه اما، این پایان ماجرا نبود. با شروع آنچه به نام "بهار عربی" معروف شد، رهبران عربی یک پس از دیگری از سریر قدرت به زیر کشیده شدند. اعراب در خیابانها بودند تا برای نخستین بار در تاریخشان؛ سرنوشت خود را در دست گرفته و دولتها و مجلسهای منتخبی را بر سر کار آورند.
گمان بر این بود که این حرکتها منجر به ایجاد نوعی از دموکراسی در این جوامع دچار خفقان خواهد شد و اندک اندک چهره منطقه پر تنش و ملتهب خاورمیانه تغییر خواهد کرد؛ اما این فقط شکل ظاهری معادله است.
نگاهی به آنچه در تونس، لیبی، مصر و حتی لبنان میگذرد؛ به خوبی نشان میدهد که این روند قدرتگیری اصلاحطلبان و دموکراسیخواهان در بهار عربی نیست؛ بلکه حرکت این جوامع به سمت نوعی هویتسازی بر گرفته از اسلام و عناد با اسراییل و غرب است.
در تونس، اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی پیروز میشوند و سطح بحثهای جاری سیاسی به جای بررسی قانون اساسی و ساختار دولت و آزادیهای اجتماعی؛ به ممنوعیت یا آزادی حجاب و قوانین اسلامی تنزل پیدا میکند.
در لیبی، هدفی که در سقوط قذافی ترسیم شده بود؛ چشم همگان را بر روی قدرت گرفتن روز افزون سلفیها بست، بطوریکه نخستین اظهارات مصطفی عبدالجلیل رهبر فعلی لیبی در مورد تعدد زوجات و لزوم پایبندی به قوانین اسلامی، گویی شوکی به جامعه جهانی آن هم پس از قتل وحشیانه معمر قذافی به دست انقلابیون وارد کرد.
اخوان المسلمین در مصر پیروز انتخابات میشوند و حزبالله لبنان عملا کنترل دولت و تصمیمگیریهای آن را در اختیار میگیرد و هر گاه که نتواند این خواستهها را به شکل صد در صد بر کرسی بنشاند، بر اساس رویه معمول خود،موشکی به طرف اسراییل شلیک میکند تا به همگان یادآور شود که در چشم به هم زدنی توان آن را دارد که کل منطقه را به آتش بکشد.
همین وضعیت در کشورهای دیگری مثل مراکش و یمن نیز اتفاق افتاده، بطوریکه در این کشورها نیز اسلامگراها بر سر کار آمدهاند. در افغانستان وضعیت از این نیز مضحک تر شده و با گذشت ده سال از حمله آمریکا به افغانستان و سقوط طالبان، اکنون بار دیگر همه به سمت این جریان در حرکت هستند و هر کدام برای امتیاز دادن به طالبان و تفکر طالبانی از دیگری سبقت میگیرند.
اینگونه به نظر میرسد که کل منطقه از شاخ آفریقا تا مرزهای هند به سمت نوعی از بنیادگرایی در حرکت است. حمله اصولگرایان به سفارت بریتانیا در تهران همانقدر عجیب و برخلاف تمامی عادات و رسوم جهانی است که نمایش توحش در میدان التحریر قاهره و تجاوزهای مکرر در ملأ عام به خبرنگاران و معدود زنانی که فریب نوای خوش دموکراسی را خورده و قصد داشتند پیام این ملت را به جهانیان مخابره کنند، اما به قربانیان بزرگ موهای بور و چشمهای آبیشان تبدیل شدند.
منطقه همیشه ملتهب خاورمیانه این روزها چون خرمن کاهیست که یک جرقه کوچک آن را به آتش میکشد. این جرقهها نیز کم نیستند و دامنه آن از انفجار تهران گرفته تا شلیک موشک از جنوب لبنان و از حمله سفارت بریتانیا تا تظاهرات ضد دولتی در اسراییل و درگیریهای مرزی بین اسراییل و همسایگانش را شامل میشود. سوال اصلی شاید این باشد که کدام یک از این جرقهها سرانجام لهیب آتش را در پی خواهد داشت!
شلیک هفده سال قبل ایگال امیر، تنها شلیک به مغز یک سیاستمدار نبود؛ بلکه گلولهای بود که بر پیشانی میانهروی نشست و هرگونه امید برای برقراری آرامش در خاورمیانه را به محاق فراموشی برد.
با گذشت چهار روز از حمله به سفارت بریتانیا صورت گرفت
سکوت ائمه اجمعه و اعتراض یک مرجع تقلید
ائمه جمعه شهرهای ایران حاضر نشدند درباره حمله گروهی از معترضان به سفارت بریتانیا و «باغ قلهک» سخنی بگویند٬ اما ناصر مکام شیرازی این حمله را «غیرقانونی» خوانده که «هزینههای» زیادی خواهد داشت.
بسیاری از این ائمه جمعه در سخنرانی خود تنها از مصوبه مجلس مبنی بر کاهش رابطه با لندن حمایت کردهاند٬ بدون آنکه درباره موضوع حمله بسیج دانشجویی به سفارت بریتانیا سخنی بگویند.
احمد خاتمی٬ امام جمعه موقت تهران که پیشتر از حمله به سفارت حمایت کرده بود٬ در خطبههای نماز جمعه این هفته تهران هیچ اشارهای به این ماجرا نکرده است.
در این میان تنها تعدادی از ائمه جمعه اشاره کوتاهی به این حمله کرده و از اقدام معترضان دفاع و حمایت کردهاند.
سهشنبه گذشته گروهی از نیروهای بسیج دانشجویی به سفارت بریتانیا و «باغ قلهک» یورش بردند که این مسئله منجر به بروز جنجالی بینالمللی شده است.
بسیاری از کشورهای اروپایی سفرای ایران در کشورهای خود را احضار کرده و برخی از آنها نیز سفرای خود از تهران را فراخواندهاند.
آیتالله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم نیز با صدور اطلاعیهای حمله به سفارت بریتانیا را اقدامی از سوی «جوانان احساساتی» دانسته که جمهوری اسلامی باید بابت آن هزینههای زیادی بپردازد.
آقای مکارم شیرازی در اطلاعیه خود احتمال داده تخریب بخشهایی از سفارت بریتانیا از سوی «افراد نفوذی» انجام شده تا «در سطح جهان بر ضد ما {جمهوری اسلامی} تبلیغات وسیعى راه بیندازند که انداختند.»
این مرجع تقلید در ادامه به معترضان و مهاجمان به سفارت بریتانیا توصیه «پدرانه» کرده است: «در اینگونه موارد فراتر از قانون گام برندارند و بدون اجازه رهبر بزرگوار انقلاب و مقامات مسئول اقدامى نکنند.»
مجمع دانشجویان حزبالله:
در حمله به سفارت بریتانیا بازی خوردیم
گروهی از اعضای این مجمع که در حمله به «باغ قلهک» و سفارت بریتانیا دست داشتند این مطلب را بیان کرده و اعلام کردهاند این حمله از سوی فرماندهانی در سپاه طراحی و به اجرا گذاشته شده بود.
یکی از اعضای مجمع دانشجویان حزبالله نوشته است با کمک یکی از نیروهای «بسیج شهری» توانسته از دیوار سفارت بالا برود که این مسئله را از «امدادهای غیبی پروردگار» میداند.
این مهاجم که هویتش معلوم نیست٬ نوشته رئیس سازمان بسیج دانشجویی {حسین قدیانی} در جمع مهاجمان حاضر در سفارت بریتانیا گفته است بسیج دانشجویی مسئولیت خرابکاریها را بر عهده نخواهد گرفت.
وی در ادامه افزوده است: «آدمی که بدون تحلیل وارد عملی به این بزرگی بشود با یک کد و خبر عقیدهاش عوض میشود و جمهوری اسلامی باید پاسخگوی تربیت این چنین افرادی زیر بیرق خود باشد. کسی که نقشی بیشتر از یک آلت دست برای عدهای دیگر ندارد.»
این راوی در ادامه نوشته است: «از دوستانی که با یک اشاره ردههای میانی سپاه به راحتی از کرده خود پشیمان میشوند و با ادعای ولایتمداری از سفارت خارج میشوند باید پرسید اگر شما احتمال میدادید آقا مخالف خواهد بود بیجا کردید بدون تحلیل دست به این اقدام فجیع و احمقانه زدید.»
این شاهد عینی در بخشهای دیگری از روایت خود به گستردگی تخریبها در سفارت بریتانیا اشاره کرده و افزوده این «بازی هیچ نتیجهای جز وارد آمدن میلیاردها تومان ضرر به بیت المال و دادن بهانه برای یک سال تخریب نظام٬ هیچ نتیجهای بار نیاورد.»
یکی دیگر از مهاجمان وابسته به مجمع دانشجویان حزبالله در وبلاگ این مجمع توضیح داده که مهاجمان در شرایطی وارد سفارت بریتانیا شدند که «سربازان همچون مجسمههایی باقی مانده از جنگ جهانی دوم سرجایشان ایستاده بودند.»
این مهاجم نوشته است یکی از «دانشجویان» در جمع حاضران در سفارت گفته است: «آرزوی جنبش دانشجویی در تسخیر لانه جاسوسی انگلیس پس از سالها محقق شده اما دستور از بالا امده و امر، امر ولایی است که باید هر چه سریعتر اینجا را تخلیه کنیم و بیرون برویم.»
وی نوشته پس از خروج از سفارت به این مسئله میاندیشیده که «چگونه ممکن است به این راحتی به داخل سفارت رفت و چنین اعمالی را انجام داد و به آن کیفیت از آن خارج شد.»
این راوی در پایان به این پرسش خود چنین پاسخ میدهد: «کوتاه و مختصر بگویم ما بازی خورده بودیم.»
مجمع دانشجویان حزبالله روز شنبه (۱۲ آذر) نیز با انتشار اطلاعیهای با انتقاد از از حمله به سفارت بریتانیا اعلام کرد این اقدام «نسنجیده دولت را به گوشه رینگ تدافع در برابر غرب» کشانده است.
این مجمع در بیانیه خود آورده «دانشجویان بدون تحلیل وارد ماجرای {حمله به سفارت}» شدند و «متاسفانه تشکلهای دانشجویی ماهیت دانشجویی خود را تا حدود زیادی از دست دادهاند.»
در این بیانیه آمده است: «منافع جناحها و گروهها و بعضاً امیال شخصی افرادی خارج از مجموعه دانشجویی جای تحلیل و تفکر جوشیده از بدنه دانشجویی را گرفته است.»