درخواست شورای هماهنگی راه سبز برای پایان اعتصاب غذا زندانیان؛ فراخوان تکبیر در حمایت از زندانیان بند ۳۵۰؛ چهارشنبه ۱۰ شب
شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه ای خطاب به ۱۲ زندانی اعتصاب کننده در اوین با تاکید بر اینکه ندای حق خواهی شما به گوش ملت رسیده است از آنان خواست که به اعتصاب غذای خود خاتمه دهند.
متن کامل این بیانیه که به گزارش کلمه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به افتخارآفرینان ملت ایران
عزیزان گرانمایه!
اگر خودکامگان صدای اعتراضتان را نشنیدند، مردم شریف و آگاهی که شما به پاس پاسداشت از حقوقشان در بند شده اید، شنیدند. شما سرمایه ها و امیدهای مردم ما هستید، همانطور که هاله و هدی بودند. انسان های شریفی که از آسودگی زندگی ذلت بار چشم پوشیدید و با قامتی استوار در راه احقاق حقوق حقة ملت ایستاده اید. حاکمیت نشان داده که در راه حفظ قدرت خویش حرمت هیچ حریمی را نگه نمی دارد و جان انسان ها را بی مقدار می شمرد.
ملت قدردان ایران، ندای حق خواهی شما را شنید و از شما می خواهد به اعتصاب غذای خود خاتمه دهید. مردم ما به پاس حرکت قهرمانانه ی شما دوازده قهرمان و به یاد هاله و هدی چهارشنبه اول تیرماه از ساعت ۱۰ تا ۱۱ شب ندای تکبیر خود را بام ها سرخواهند داد تا همراهی شان را به گوش شما و شهیدان راه آزادی برسانند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۳۱ خرداد ۱۳۹۰
متن کامل این بیانیه که به گزارش کلمه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به افتخارآفرینان ملت ایران
عزیزان گرانمایه!
اگر خودکامگان صدای اعتراضتان را نشنیدند، مردم شریف و آگاهی که شما به پاس پاسداشت از حقوقشان در بند شده اید، شنیدند. شما سرمایه ها و امیدهای مردم ما هستید، همانطور که هاله و هدی بودند. انسان های شریفی که از آسودگی زندگی ذلت بار چشم پوشیدید و با قامتی استوار در راه احقاق حقوق حقة ملت ایستاده اید. حاکمیت نشان داده که در راه حفظ قدرت خویش حرمت هیچ حریمی را نگه نمی دارد و جان انسان ها را بی مقدار می شمرد.
ملت قدردان ایران، ندای حق خواهی شما را شنید و از شما می خواهد به اعتصاب غذای خود خاتمه دهید. مردم ما به پاس حرکت قهرمانانه ی شما دوازده قهرمان و به یاد هاله و هدی چهارشنبه اول تیرماه از ساعت ۱۰ تا ۱۱ شب ندای تکبیر خود را بام ها سرخواهند داد تا همراهی شان را به گوش شما و شهیدان راه آزادی برسانند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۳۱ خرداد ۱۳۹۰
درخواست سوریه رد شد
سحام نیوز: شورای همکای خلیج فارس با درخواست سوریه برای نشست فوری سران اتحادیه عرب مخالفت کرد.
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، شورای همکاری خلیج فارس مخالفت خود با درخواست سوریه برای تشکیل اجلاس فوری اتحادیه عرب را اعلام کرد.
“عبداللطیف الزیانی” دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس طی بیانیه ای اعلام کرد: شورای همکاری خلیج فارس درخواست نشست سران اتحادیه عرب در زمان کنونی را بی اثر می بیند.
الزیانی افزود: اتحادیه عرب برای پیگیری بحران سوریه به زودی نشستی را در این زمینه در “رباط” پایتخت مغرب برگزار خواهد کرد که این نشست فردا چهارشنبه برگزار می شود.
پس از اقدام اخیر اتحادیه عرب در تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه، دمشق از این اتحادیه خواست تا نشست فوری سران را برگزار کند.
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، شورای همکاری خلیج فارس مخالفت خود با درخواست سوریه برای تشکیل اجلاس فوری اتحادیه عرب را اعلام کرد.
“عبداللطیف الزیانی” دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس طی بیانیه ای اعلام کرد: شورای همکاری خلیج فارس درخواست نشست سران اتحادیه عرب در زمان کنونی را بی اثر می بیند.
الزیانی افزود: اتحادیه عرب برای پیگیری بحران سوریه به زودی نشستی را در این زمینه در “رباط” پایتخت مغرب برگزار خواهد کرد که این نشست فردا چهارشنبه برگزار می شود.
پس از اقدام اخیر اتحادیه عرب در تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه، دمشق از این اتحادیه خواست تا نشست فوری سران را برگزار کند.
کاترین اشتون: منتظر پاسخ ایران هستیم
سحام نیوز: نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سخنگوی گروه ۱+۵، با اشاره به پیشنهادهای مطرح شده برای مذاکره، تاکید کرد که این اتحادیه اکنون منتظر پاسخ ایران است.
“کاترین اشتون” در پایان نشست وزرای امورخارجه اتحادیه اروپا، در گفتگو با شبکه خبری العالم اظهار داشت: با آقای سعید جلیلی در چارچوب آمادگی برای آغاز مذاکرات در تماس بودم، و از چند هفته پیش گفتیم که پیشنهادهایی را برای مذاکره بر روی میز قرار داده ایم.
اشتون تاکید کرد: ایران اکنون می تواند برای مذاکره درباره این پیشنهادها، و پیشنهادهای دیگر قدم پیش بگذارد و من منتظر پاسخ ایران در خصوص این موضوع هستم.
وی افزود: وزرای امورخارجه امروز راههای دستیابی به موضعی مشترک بر اساس گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی را که برای ما اهمیت دارد، بررسی کردند.
اشتون ادامه داد: بیانیه نهایی این نشست اکنون در مرحله آماده سازی برای تبدیل آن به مجازاتهای جدید طی روزها یا هفته های آینده است، تا وقتی که برای تصویب نهایی آنها آماده شویم.
بحران اعتماد اجتماعی و وظیفهٔ جامعهٔ مدنی در ایران
۱۳۹۰/۰۸/۲۴
از جمله مسائلی که جامعه کنونی ایران با آن درگیر است نبود اعتماد اجتماعی است. به عبارت دیگر، گسترش بیاعتمادی در جامعه ایران تبدیل به بیماری اجتماعی شده است که مردم و دولت هر دو از آن رنج میبرند.
به همین منوال وقتی درباره درجه سلامت سیاسی در ایران سخن میگوییم، میتوانیم بگوییم که کیفیت اعتماد اجتماعی پدیدهای حائز اهمیت است. در حقیقت کلیت مسئله این است که ببینیم چگونه میتوان در سیاست حال و آینده ایران نقش فعالی برای اعتماد اجتماعی قائل شد.
به طور مسلم، زمانی که افراد هر جامعهای با حسن اعتماد به یکدیگر زندگی میکنند امکان رشد سیاسی و شهروندی در چنین جامعهای بیشتر است. به همین گونه در جامعهای که فاقد سیاست دموکراتیک است، بیاعتمادی افراد به نهادهای دولتی و مفهوم قانون روز به روز افزایش مییابد. از این رو، در جوامعی که نهادهای سیاسی در ترویج و ترغیب اعتماد اجتماعی کوشا نیستند، سوءظن عمومی نسبت به دستاندرکاران سیاسی و اقتصادی به تدریج تبدیل به بدگمانی و بیاعتمادی افقی میان شهروندان جامعه میشود. شاید به همین دلیل این گفته جرمی بنتام درست است که میگوید: دولت اعتماد است و هر شاخهای از دولت نیز اعتماد است. به عبارتی، اعتماد اجتماعی نتیجهٔ کنش آزاد و مسئولانه شهروندان یک جامعه و شفافیت و پاسخگویی نهادهای منتخب آنهاست.
در صورت غیر، یکی از ویژگیهای حکومتهای اقتدارطلب و تامگرا ایجاد بیاعتمادی اجتماعی میان اعضای جامعه است. نظامهای استبدادی با ایجاد ترس و وحشت میان مردم و تحریک آنان به جاسوسی علیه یکدیگر، امکان ایجاد هر گونه شبکه شهروندی شفاف را در نطفه خفه میکنند. بدین جهت ترویج عدم اعتماد اجتماعی از حربههای استراتژیکی است که قدرتهای استبدادی برای ضربه زدن به نهاد جامعه مدنی و جلوگیری از توانمند شدن مکانیسمهای کنترل قدرت از آن استفاده میکنند.
ولی شکی نیست که مهار نهادهای مدنی از طریق ایجاد عدم اعتماد میان بازیگران اجتماعی خود به تدریج موجب ضعف و زوال فاعلیت اخلاقی و سیاسی میان شهروندان میشود، تا حدی که احترام متقابل میان افراد جامعه از بین میرود. لذا بدون وجود اخلاق مدنی که بر مبنای مسئولیتپذیری و اعتماد متقابل میان شهروندان قرار گرفته است، قابلیت شکل دادن به نهادهای دموکراتیک تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. از این رو تعامل و اعتماد اجتماعی میان افراد جامعه به منزله نیروی تشکیلدهنده سرمایه اجتماعی و همبستگی میان شهروندان است.
شکی نیست که ذهنیت مدنی شهروندان در ارتباط با مسئولیت آنان نسبت به موضوع خیر عمومی و نه منافع شخصی تعیین میشود. ولی زمانی که نهادهای سیاسی جامعه در ازای تعلیم و ترویج اخلاق مدنی شهروندان را به دوری جستن از قانونمحوری و همبستگی اجتماعی ترغیب میکنند، بیتفاوتی و بیاعتمادی جایگزین همدلی و همکاری میان افراد جامعه میشود. به جرات میتوان گفت که خشونت موجود در جامعهٔ کنونی ایران نتیجهٔ اعتلای بیاعتمادی اجتماعی در میان شهروندان ایرانی است، چرا که هرگاه در جامعهای نهادهای آموزش شهروندی ضعیف باشند و شهروندان به آیندهٔ سیاسی خود بدگمان و بیاعتماد باشند، امکان بروز خشونت زیادتر میشود. همچنین مسئله نبود اعتماد اجتماعی در ایران امروز در ارتباط مستقیم با عدم وجود رهبری اخلاقی در این جامعه است.
به عبارتی بحران مشروعیت فقط درگیر سامان سیاسی ایران نیست، بلکه موجب افزایش بدبینی شهروندان ایرانی در مورد هر گونه پروژه سیاسی برای آینده کشور است. حقیقت امر این است که بیاعتمادی ایرانیان نسبت به حکومت کنونی ایران همزمان مفهوم قرارداد اجتماعی و امکان وجود نهادهای اعتمادسازی برای آیندهٔ کشور را مورد سوال قرار داده است.
به طور مسلم، اعتماد اجتماعی فرایندی مداوم و مستمر در جهت تایید قابلیتهای مدنی عاملان اجتماعی است. ولی این قابلیتها بدون فاصله گرفتن از جبرگرایی تاریخی و نظریههای توطئه و کنار گذاشتن بدبینی انسانشناختی در مورد اصلاح و تغییر افراد جامعه امکانپذیر نیست. از این رو رد نظریهٔ اصلاحپذیری افراد در جامعهٔ ایران از توانمند شدن و بقای اخلاق دموکراتیک در این جامعه جلوگیری میکند.
بدیهی است در جامعهٔ فاجعهزدهای چون ایران که با فرهنگ بیاعتمادی عمیقی درگیر است، ایجاد اعتبار اخلاقی و مشروعیت سیاسی برای نهاد قانون تنها از طریق تعامل مدنی و تمرین شفافیت و پاسخگویی شهروندی امکانپذیر است. بدین گونه، به همان اندازه که اجرای قوانین مستلزم احترام شهروندان ایرانی به به مفهوم قانون است، به همان گونه اعتماد اعضای جامعه به قوانین نیز در ارتباط با درجه بیطرفی و پاسخگویی قوانین مطرح میشود. لذا باید به این مسئله توجه داشت که چون زندگی اجتماعی خلاءپذیر نیست، در صورت افول همبستگی اجتماعی، عناصری چون بیاعتمادی، خودمحوری و فردگرایی لذتجویانه جایگزین قانونمداری و فردگرایی دموکراتیک میشوند. به عبارتی افول گفتمان اعتماد اجتماعی در ایران موجب بروز سه بیماری فرهنگی و هویتی در این جامعه شده است:
نخست، سرنوشتگرایی و حس از دست دادن قدرت تصمیمگیری اجتماعی و تاریخی. سپس، قبیلهگرایی که با حس وفاداری نسبت به یک گروه اجتماعی و نفرت از گروه دیگری همراه است. و بالاخره، فردگرایی لذتجویانه که منافع شخصی فرد را در تضاد با سعادت عمومی جامعه و بدون توجه به منافع اجتماعی در نظر میگیرد.
به طور کلی، بیاعتمادی سندروم اجتماعی است که نه تنها فعلیت مدنی جامعه ایران را به خطر انداخته، بلکه آیندهٔ دموکراتیک آن را نیز ناممکن میسازد. از جمله نتایج بلاواسطهٔ این فرایند اجتماعی در ایران توسعه و پیشرفت سیاست دروغ در سطح اجتماع و تاکید بیش از حد بر عنصر شایعه است که نتایجی جز سادهاندیشی سیاسی و بیمعنایی شهروندی ندارد. به همین گونه، افسونزدایی عمومی ایرانیان با سیاست عقلانی و بیتوجهی آنان به مسائل مدنی از جمله تاثیرات فوری و جدی است که سندروم بیاعتمادی اجتماعی در جامعه کنونی ایران ایجاد کرده است. بدیهی است که در چنین وضعیت نابهسامانی گذار به دموکراسی و فراهم آوردن شرایط تعامل و گفتوگوی ملی کاری بس دشوار است.
اکنون پرسش اصلی چگونگی خروج از دور باطل بیاعتمادی و ایجاد فضای سالم سیاسی است که در آن تعامل و گفتوگوی مدنی صورت بگیرد. شکی نیست که بدون توانمند کردن اخلاق مدنی به عنوان مبنای اصولی روابط میان شهروندان ایرانی خروج از روند باطل بیاعتمادی اجتماعی غیرممکن است. در صورت فقدان چنین اخلاقی، شهروندان کفایت و قابلیت بیان دیدگاههایشان و احترام متقابل به یکدیگر را نخواهند داشت و تعامل مدنی صورت نخواهد گرفت. شاید یکی از اشتباهات تاریخی ما ایرانیان در این است که همیشه در انتظار یک ناجی هستیم که چنین تعامل و تفاهمی را در جامعه ما فراهم آورد. حال این که برای پایان دادن به سندروم بیاعتمادی در جامعه مدنی ایران باید با کنار گذاشتن خودخواهیهای شخصی و گروهی و پایان دادن به حس ناامنی اجتماعی راه را برای ایجاد شبکههای شهروندی شفاف و گفتوگویی باز کرد.
ایجاد و بقای چنین شبکههایی در جامعهٔ کنونی ایران موجب اعتلای روند خود تعلیمیافتگی شهروندان و قدرت گرفتن مفهوم اعتماد اجتماعی است. فراموش نکنیم، اگر حس اعتماد اجتماعی سرمایهٔ اخلاقی جامعهٔ مدنی ایران است، جامعهٔ مدنی نیز اساس اعتمادسازی مردم به حساب میآید.
از این جهت جامعهٔ مدنی در ایران به مثابهٔ ندای اخلاقی ملتی است که اعتقاد و اعتماد به آیندهٔ سیاسی ملت خود را از دست داده است. شاید به همین دلیل جامعه ایران بدون بازیافتن حس اعتماد اجتماعی خود از ارزیابی انتقادی سامان سیاسی موجود و ایجاد تغییری بنیادین در آن محروم خواهد ماند.
به همین منوال وقتی درباره درجه سلامت سیاسی در ایران سخن میگوییم، میتوانیم بگوییم که کیفیت اعتماد اجتماعی پدیدهای حائز اهمیت است. در حقیقت کلیت مسئله این است که ببینیم چگونه میتوان در سیاست حال و آینده ایران نقش فعالی برای اعتماد اجتماعی قائل شد.
به طور مسلم، زمانی که افراد هر جامعهای با حسن اعتماد به یکدیگر زندگی میکنند امکان رشد سیاسی و شهروندی در چنین جامعهای بیشتر است. به همین گونه در جامعهای که فاقد سیاست دموکراتیک است، بیاعتمادی افراد به نهادهای دولتی و مفهوم قانون روز به روز افزایش مییابد. از این رو، در جوامعی که نهادهای سیاسی در ترویج و ترغیب اعتماد اجتماعی کوشا نیستند، سوءظن عمومی نسبت به دستاندرکاران سیاسی و اقتصادی به تدریج تبدیل به بدگمانی و بیاعتمادی افقی میان شهروندان جامعه میشود. شاید به همین دلیل این گفته جرمی بنتام درست است که میگوید: دولت اعتماد است و هر شاخهای از دولت نیز اعتماد است. به عبارتی، اعتماد اجتماعی نتیجهٔ کنش آزاد و مسئولانه شهروندان یک جامعه و شفافیت و پاسخگویی نهادهای منتخب آنهاست.
در صورت غیر، یکی از ویژگیهای حکومتهای اقتدارطلب و تامگرا ایجاد بیاعتمادی اجتماعی میان اعضای جامعه است. نظامهای استبدادی با ایجاد ترس و وحشت میان مردم و تحریک آنان به جاسوسی علیه یکدیگر، امکان ایجاد هر گونه شبکه شهروندی شفاف را در نطفه خفه میکنند. بدین جهت ترویج عدم اعتماد اجتماعی از حربههای استراتژیکی است که قدرتهای استبدادی برای ضربه زدن به نهاد جامعه مدنی و جلوگیری از توانمند شدن مکانیسمهای کنترل قدرت از آن استفاده میکنند.
ولی شکی نیست که مهار نهادهای مدنی از طریق ایجاد عدم اعتماد میان بازیگران اجتماعی خود به تدریج موجب ضعف و زوال فاعلیت اخلاقی و سیاسی میان شهروندان میشود، تا حدی که احترام متقابل میان افراد جامعه از بین میرود. لذا بدون وجود اخلاق مدنی که بر مبنای مسئولیتپذیری و اعتماد متقابل میان شهروندان قرار گرفته است، قابلیت شکل دادن به نهادهای دموکراتیک تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. از این رو تعامل و اعتماد اجتماعی میان افراد جامعه به منزله نیروی تشکیلدهنده سرمایه اجتماعی و همبستگی میان شهروندان است.
شکی نیست که ذهنیت مدنی شهروندان در ارتباط با مسئولیت آنان نسبت به موضوع خیر عمومی و نه منافع شخصی تعیین میشود. ولی زمانی که نهادهای سیاسی جامعه در ازای تعلیم و ترویج اخلاق مدنی شهروندان را به دوری جستن از قانونمحوری و همبستگی اجتماعی ترغیب میکنند، بیتفاوتی و بیاعتمادی جایگزین همدلی و همکاری میان افراد جامعه میشود. به جرات میتوان گفت که خشونت موجود در جامعهٔ کنونی ایران نتیجهٔ اعتلای بیاعتمادی اجتماعی در میان شهروندان ایرانی است، چرا که هرگاه در جامعهای نهادهای آموزش شهروندی ضعیف باشند و شهروندان به آیندهٔ سیاسی خود بدگمان و بیاعتماد باشند، امکان بروز خشونت زیادتر میشود. همچنین مسئله نبود اعتماد اجتماعی در ایران امروز در ارتباط مستقیم با عدم وجود رهبری اخلاقی در این جامعه است.
به عبارتی بحران مشروعیت فقط درگیر سامان سیاسی ایران نیست، بلکه موجب افزایش بدبینی شهروندان ایرانی در مورد هر گونه پروژه سیاسی برای آینده کشور است. حقیقت امر این است که بیاعتمادی ایرانیان نسبت به حکومت کنونی ایران همزمان مفهوم قرارداد اجتماعی و امکان وجود نهادهای اعتمادسازی برای آیندهٔ کشور را مورد سوال قرار داده است.
به طور مسلم، اعتماد اجتماعی فرایندی مداوم و مستمر در جهت تایید قابلیتهای مدنی عاملان اجتماعی است. ولی این قابلیتها بدون فاصله گرفتن از جبرگرایی تاریخی و نظریههای توطئه و کنار گذاشتن بدبینی انسانشناختی در مورد اصلاح و تغییر افراد جامعه امکانپذیر نیست. از این رو رد نظریهٔ اصلاحپذیری افراد در جامعهٔ ایران از توانمند شدن و بقای اخلاق دموکراتیک در این جامعه جلوگیری میکند.
بدیهی است در جامعهٔ فاجعهزدهای چون ایران که با فرهنگ بیاعتمادی عمیقی درگیر است، ایجاد اعتبار اخلاقی و مشروعیت سیاسی برای نهاد قانون تنها از طریق تعامل مدنی و تمرین شفافیت و پاسخگویی شهروندی امکانپذیر است. بدین گونه، به همان اندازه که اجرای قوانین مستلزم احترام شهروندان ایرانی به به مفهوم قانون است، به همان گونه اعتماد اعضای جامعه به قوانین نیز در ارتباط با درجه بیطرفی و پاسخگویی قوانین مطرح میشود. لذا باید به این مسئله توجه داشت که چون زندگی اجتماعی خلاءپذیر نیست، در صورت افول همبستگی اجتماعی، عناصری چون بیاعتمادی، خودمحوری و فردگرایی لذتجویانه جایگزین قانونمداری و فردگرایی دموکراتیک میشوند. به عبارتی افول گفتمان اعتماد اجتماعی در ایران موجب بروز سه بیماری فرهنگی و هویتی در این جامعه شده است:
نخست، سرنوشتگرایی و حس از دست دادن قدرت تصمیمگیری اجتماعی و تاریخی. سپس، قبیلهگرایی که با حس وفاداری نسبت به یک گروه اجتماعی و نفرت از گروه دیگری همراه است. و بالاخره، فردگرایی لذتجویانه که منافع شخصی فرد را در تضاد با سعادت عمومی جامعه و بدون توجه به منافع اجتماعی در نظر میگیرد.
به طور کلی، بیاعتمادی سندروم اجتماعی است که نه تنها فعلیت مدنی جامعه ایران را به خطر انداخته، بلکه آیندهٔ دموکراتیک آن را نیز ناممکن میسازد. از جمله نتایج بلاواسطهٔ این فرایند اجتماعی در ایران توسعه و پیشرفت سیاست دروغ در سطح اجتماع و تاکید بیش از حد بر عنصر شایعه است که نتایجی جز سادهاندیشی سیاسی و بیمعنایی شهروندی ندارد. به همین گونه، افسونزدایی عمومی ایرانیان با سیاست عقلانی و بیتوجهی آنان به مسائل مدنی از جمله تاثیرات فوری و جدی است که سندروم بیاعتمادی اجتماعی در جامعه کنونی ایران ایجاد کرده است. بدیهی است که در چنین وضعیت نابهسامانی گذار به دموکراسی و فراهم آوردن شرایط تعامل و گفتوگوی ملی کاری بس دشوار است.
اکنون پرسش اصلی چگونگی خروج از دور باطل بیاعتمادی و ایجاد فضای سالم سیاسی است که در آن تعامل و گفتوگوی مدنی صورت بگیرد. شکی نیست که بدون توانمند کردن اخلاق مدنی به عنوان مبنای اصولی روابط میان شهروندان ایرانی خروج از روند باطل بیاعتمادی اجتماعی غیرممکن است. در صورت فقدان چنین اخلاقی، شهروندان کفایت و قابلیت بیان دیدگاههایشان و احترام متقابل به یکدیگر را نخواهند داشت و تعامل مدنی صورت نخواهد گرفت. شاید یکی از اشتباهات تاریخی ما ایرانیان در این است که همیشه در انتظار یک ناجی هستیم که چنین تعامل و تفاهمی را در جامعه ما فراهم آورد. حال این که برای پایان دادن به سندروم بیاعتمادی در جامعه مدنی ایران باید با کنار گذاشتن خودخواهیهای شخصی و گروهی و پایان دادن به حس ناامنی اجتماعی راه را برای ایجاد شبکههای شهروندی شفاف و گفتوگویی باز کرد.
ایجاد و بقای چنین شبکههایی در جامعهٔ کنونی ایران موجب اعتلای روند خود تعلیمیافتگی شهروندان و قدرت گرفتن مفهوم اعتماد اجتماعی است. فراموش نکنیم، اگر حس اعتماد اجتماعی سرمایهٔ اخلاقی جامعهٔ مدنی ایران است، جامعهٔ مدنی نیز اساس اعتمادسازی مردم به حساب میآید.
از این جهت جامعهٔ مدنی در ایران به مثابهٔ ندای اخلاقی ملتی است که اعتقاد و اعتماد به آیندهٔ سیاسی ملت خود را از دست داده است. شاید به همین دلیل جامعه ایران بدون بازیافتن حس اعتماد اجتماعی خود از ارزیابی انتقادی سامان سیاسی موجود و ایجاد تغییری بنیادین در آن محروم خواهد ماند.
اسرائیل: جهان نیازی به اقدام نظامی علیه برنامه هسته ای ایران ندارد
شیمون پرز، رییس جمهوری اسرائیل اعلام کرد از «حمله اخلاقی» به ایران حمایت می کند و هیچ نیازی نیست که جهان برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی، به اقدام و حمله نظامی متوسل شود. وی همچنین گفت، خطر برنامه اتمی تهران فقط منحصر و محدود به اسرائیل نیست و مانند بحران اقتصادی که همه کشورها را درگیر کرده، مسئله ای جهانی است.
آقای پرز روز دوشنبه در گفت وگو با شبکه تلویزیونی سی ان ان گفت: «تمامی کشورهای عضو جامعه جهانی باید دست به حمله اخلاقی به ایران بزنند و نه حمله نظامی چرا که اقدامات ایران در حمایت از تروریسم، مسئله ای جهانی است و تمامی کشورهای جهان باید بر آن تمرکز کنند.»
شیمون پرز که میهمان برنامه خبری «پیرس مورگان» بود، ضمن رد هرگونه حمله نظامی علیه تاسیسات اتمی ایران گفت: «اقدام نظامی اولین راهکار برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی نیست.» وی افزود: «هیچگاه پیشنهاد من این نیست که اول از همه دست به اقدام نظامی بزنیم.»
وی افزود: «به جای حمله نظامی، من از تحریم های اقتصادی بیشتر و فشار سیاسی بیشتر حمایت می کنم. با در دست داشتن چنین ابزارهای به قولی می توان حمله اخلاقی کرد و نیازی به حمله نظامی نیست.» رییس جمهوری اسراییل گفت: «حکومت حاکم بر ایران به لحاظ اخلاقی فاسد و پوسیده است.»
شیمون پرز در توصیف «پوسیدگی اخلاقی حاکمیت ایران» گفت: «آنها تنها کشوری هستند که آزادانه و در ملاءعام، کشور دیگری را به نابودی تهدید می کنند. آن ها کسانی هستند که مخالفان و معترضان را یا می کشند و یا به زندان می اندازند، ضمن این که دست به تجهیز و گسترش تسلیحات می زنند و هرجایی که بتوانند، از ترور و ناامنی حمایت می کنند.»
وی همچنین بحث هایی که مسئله اتمی ایران را خطر منحصر برای اسرائیل خوانده را رد کرد و گفت: «ما هم مانند دیگر اعضای جامعه جهانی، راه اجماعی را دنبال می کنیم. ما به تنهایی دست به کار نمی شویم و به عنوان عضوی از جامعه متمدن جهانی، همگام با منطق جهانی تصمیم می گیریم. هر تصمیمی گرفته شود، ما هم به آن وفادار خواهیم بود.»
پس از انتشار اخير انتشار گزارش يوکيا آمانو، مديرکل آژانس انرژی اتمی، درخصوص «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هستهای ايران باعث تشديد تنش با جمهوری اسلامی شده است. ۲۷ کشور عضو اتحاديه اروپا در پ ايان نشست روز دوشنبه خود در بيانيهای نسبت به برنامه هستهای ايران «به طور فزايندهای ابراز نگرانی» کردهاند.
در اين بيانيه آمده است: «ما از ايران میخواهيم تا به نگرانیهای جامعه جهانی در خصوص برنامه هستهايش از طريق همکاری با آژانس بين المللی انرژی اتمی و همچنين آمادگی برای مذاکرات جدی و واقعی در راستای اعتماد سازی، پاسخ دهد.»
در همين حال طی هفتههای اخير گزارشهايی درباره حمله احتمالی اسرائيل به تاسيسات اتمی ايران در رسانههای جهان منتشر شد و همچنين برخی از مقامهای اسرائيل از نزديک شدن به گزينه نظامی خبر داده بودند. ولی ايهود باراک، وزير دفاع اسرائيل، هفته گذشته با رد اين گزارشها گفته بود، کشورش قصد حمله نظامی به تاسيسات هستهای ايران ندارد.
در همين زمينه، لئون پانهتا، وزير دفاع آمريکا، هفته گذشته هشدار داده بود هرگونه حمله احتمالی به ايران میتواند برای منطقه پيامدهای جدی در پی داشته باشد، بدون اين که بتواند برنامه هستهای جمهوری اسلامی را متوقف کند.
آقای پرز روز دوشنبه در گفت وگو با شبکه تلویزیونی سی ان ان گفت: «تمامی کشورهای عضو جامعه جهانی باید دست به حمله اخلاقی به ایران بزنند و نه حمله نظامی چرا که اقدامات ایران در حمایت از تروریسم، مسئله ای جهانی است و تمامی کشورهای جهان باید بر آن تمرکز کنند.»
شیمون پرز که میهمان برنامه خبری «پیرس مورگان» بود، ضمن رد هرگونه حمله نظامی علیه تاسیسات اتمی ایران گفت: «اقدام نظامی اولین راهکار برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی نیست.» وی افزود: «هیچگاه پیشنهاد من این نیست که اول از همه دست به اقدام نظامی بزنیم.»
وی افزود: «به جای حمله نظامی، من از تحریم های اقتصادی بیشتر و فشار سیاسی بیشتر حمایت می کنم. با در دست داشتن چنین ابزارهای به قولی می توان حمله اخلاقی کرد و نیازی به حمله نظامی نیست.» رییس جمهوری اسراییل گفت: «حکومت حاکم بر ایران به لحاظ اخلاقی فاسد و پوسیده است.»
شیمون پرز در توصیف «پوسیدگی اخلاقی حاکمیت ایران» گفت: «آنها تنها کشوری هستند که آزادانه و در ملاءعام، کشور دیگری را به نابودی تهدید می کنند. آن ها کسانی هستند که مخالفان و معترضان را یا می کشند و یا به زندان می اندازند، ضمن این که دست به تجهیز و گسترش تسلیحات می زنند و هرجایی که بتوانند، از ترور و ناامنی حمایت می کنند.»
وی همچنین بحث هایی که مسئله اتمی ایران را خطر منحصر برای اسرائیل خوانده را رد کرد و گفت: «ما هم مانند دیگر اعضای جامعه جهانی، راه اجماعی را دنبال می کنیم. ما به تنهایی دست به کار نمی شویم و به عنوان عضوی از جامعه متمدن جهانی، همگام با منطق جهانی تصمیم می گیریم. هر تصمیمی گرفته شود، ما هم به آن وفادار خواهیم بود.»
پس از انتشار اخير انتشار گزارش يوکيا آمانو، مديرکل آژانس انرژی اتمی، درخصوص «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هستهای ايران باعث تشديد تنش با جمهوری اسلامی شده است. ۲۷ کشور عضو اتحاديه اروپا در پ ايان نشست روز دوشنبه خود در بيانيهای نسبت به برنامه هستهای ايران «به طور فزايندهای ابراز نگرانی» کردهاند.
در اين بيانيه آمده است: «ما از ايران میخواهيم تا به نگرانیهای جامعه جهانی در خصوص برنامه هستهايش از طريق همکاری با آژانس بين المللی انرژی اتمی و همچنين آمادگی برای مذاکرات جدی و واقعی در راستای اعتماد سازی، پاسخ دهد.»
در همين حال طی هفتههای اخير گزارشهايی درباره حمله احتمالی اسرائيل به تاسيسات اتمی ايران در رسانههای جهان منتشر شد و همچنين برخی از مقامهای اسرائيل از نزديک شدن به گزينه نظامی خبر داده بودند. ولی ايهود باراک، وزير دفاع اسرائيل، هفته گذشته با رد اين گزارشها گفته بود، کشورش قصد حمله نظامی به تاسيسات هستهای ايران ندارد.
در همين زمينه، لئون پانهتا، وزير دفاع آمريکا، هفته گذشته هشدار داده بود هرگونه حمله احتمالی به ايران میتواند برای منطقه پيامدهای جدی در پی داشته باشد، بدون اين که بتواند برنامه هستهای جمهوری اسلامی را متوقف کند.
«مجلس هفته آينده درباره عضويت ايران در آژانس تصميم می گيرد»
۱۳۹۰/۰۸/۲۴
علاالدين بروجردی، رئيس کميسيون امنيت ملی مجلس، گفته است مجلس در هفته آينده درباره عضویت ایران در آژانس و همچنین نحوه همکاری جمهوری اسلامی با آژانس بين المللی انرژی اتمی تشکيل جلسه می دهد.
رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس به خبرگزاری کار ايران، ايلنا، گفته است:«هفته آينده مجلس در خصوص بازنگری عضويت ايران در آژانس بين المللی انرژی اتمی تشکيل جلسه میدهد.»
علاالدين بروجردی همچنين با اشاره به اين که گزارش يوکيا آمانو، مديرکل آژانس بين المللی انرژی اتمی در خصوص برنامه هسته ای ايران، «غير واقع بينانه و خارج از چارچوب مقررات آژانس و همچنين متاثر از فشارهای آمريکا ارائه» شد، اضافه کرده است:«بر اين اساس نمايندگان در خصوص عضويت ايران در اين آژانس هفته آينده اين موضوع را در دستور جلسه خود قرار خواهند داد و در خصوص آن تصميم گيری میکنند.»
رييس کميسيون امنيت ملی مجلس گفته است، يوکيا آمانو فردی است که به «وظايف خود عمل نکرده و در برابر آمريکا و فشارهای اين کشور تسليم شده است.»
يوکيا آمانو هفته گذشته در گزارش تازه خود، نسبت به «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هسته ای ايران به طور جدی ابراز نگرانی کرده و گفته بود ايران آزمايشهای مخفيانهای در خصوص طراحی بمب اتمی انجام داده است.
در همين زمينه، کاظم جلالی، سخنگوی کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس نيز گفته است، مساله ادامه همکاری ايران با آژانس انرژی اتمی در اين کميسيون درحال پيگيری است.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، سخنگوی کميسيون امنيت ملی مجلس گفته است: ايران قطعا بايد نوع همکاری خود با آژانس بينالمللی انرژی اتمی را مورد تجديد نظر قرار دهد.
کاظم جلالی همچنين گفته است:« موضع ايران کاملا منطقی است چرا که قواعد بين المللی توسط جمهوری اسلامی کاملا رعايت میشود و ما نظارتهای آژانس را کاملا میپذيريم و گزارشات منظمی هم به آن ارائه میکنيم، بنابر اين در مقابل اين انجام خوب وظايف، به دنبال احقاق حقوق خود نيز هستيم.»
سخنگوی کميسيون امنيت ملی مجلس در ادامه گفته است:«اگر همواره با زبان تعيين تکليف با ايران سخن بگويند و نسبت به انجام وظيفه در مقابل کشورمان کوتاهی کنند، طبيعتا اين سوال در افکار عمومی ملت ايران ايجاد میشود که اين همکاریها به چه دليل است و چرا ايران بايد در اين حد، با آژانس در ارتباط باشد و با آن همکاری کند؟»
پس از انتشار اخير انتشار گزارش تازه مديرکل آژانس انرژی اتمی، درخصوص «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هستهای ايران باعث تشديد تنش بين جمهوری اسلامی و کشورهای غربی شده است.
علی لاريجانی رييس مجلس روز يکشنبه با «بیمبنا» خواندن گزارش اخير مديرکل آژانس بينالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای ايران اعلام کرده بود که مجلس شورای اسلامی در نحوه همکاری ايران با آژانس بين المللیانرژی اتمی تجديد نظر میکند
وی گفته بود، «از آنجا که همکاری با آژانس و عدم همکاری با آن، تفاوتی ندارد؛ مجلس درباره ادامه همکاری با آژانس تصميم گيری خواهد کرد.»
ايران به دليل ادامه غنی سازی اورانيوم و آنچه که کارشکنی در مسير همکاری با آژانس بينالمللی انرژی اتمی برای راستی آزمايی اهداف برنامه اتمی خود خوانده شده، هدف چهار دور تحريمهای شورای امنيت سازمان ملل قرار گرفته است.
اتحاديه اروپا و آمريکا نيز تحريمهای يکجانبهای را عليه جمهوری اسلامی ايران وضع کردهاند. در حالی که اين کشورها میگويند که تهران در پوشش برنامه هستهای خود به دنبال ساخت سلاح اتمی است، ايران گفته است که فعاليتهای اتمیاش اهداف صلح آميز دارند.
رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس به خبرگزاری کار ايران، ايلنا، گفته است:«هفته آينده مجلس در خصوص بازنگری عضويت ايران در آژانس بين المللی انرژی اتمی تشکيل جلسه میدهد.»
علاالدين بروجردی همچنين با اشاره به اين که گزارش يوکيا آمانو، مديرکل آژانس بين المللی انرژی اتمی در خصوص برنامه هسته ای ايران، «غير واقع بينانه و خارج از چارچوب مقررات آژانس و همچنين متاثر از فشارهای آمريکا ارائه» شد، اضافه کرده است:«بر اين اساس نمايندگان در خصوص عضويت ايران در اين آژانس هفته آينده اين موضوع را در دستور جلسه خود قرار خواهند داد و در خصوص آن تصميم گيری میکنند.»
رييس کميسيون امنيت ملی مجلس گفته است، يوکيا آمانو فردی است که به «وظايف خود عمل نکرده و در برابر آمريکا و فشارهای اين کشور تسليم شده است.»
يوکيا آمانو هفته گذشته در گزارش تازه خود، نسبت به «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هسته ای ايران به طور جدی ابراز نگرانی کرده و گفته بود ايران آزمايشهای مخفيانهای در خصوص طراحی بمب اتمی انجام داده است.
در همين زمينه، کاظم جلالی، سخنگوی کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس نيز گفته است، مساله ادامه همکاری ايران با آژانس انرژی اتمی در اين کميسيون درحال پيگيری است.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، سخنگوی کميسيون امنيت ملی مجلس گفته است: ايران قطعا بايد نوع همکاری خود با آژانس بينالمللی انرژی اتمی را مورد تجديد نظر قرار دهد.
کاظم جلالی همچنين گفته است:« موضع ايران کاملا منطقی است چرا که قواعد بين المللی توسط جمهوری اسلامی کاملا رعايت میشود و ما نظارتهای آژانس را کاملا میپذيريم و گزارشات منظمی هم به آن ارائه میکنيم، بنابر اين در مقابل اين انجام خوب وظايف، به دنبال احقاق حقوق خود نيز هستيم.»
سخنگوی کميسيون امنيت ملی مجلس در ادامه گفته است:«اگر همواره با زبان تعيين تکليف با ايران سخن بگويند و نسبت به انجام وظيفه در مقابل کشورمان کوتاهی کنند، طبيعتا اين سوال در افکار عمومی ملت ايران ايجاد میشود که اين همکاریها به چه دليل است و چرا ايران بايد در اين حد، با آژانس در ارتباط باشد و با آن همکاری کند؟»
پس از انتشار اخير انتشار گزارش تازه مديرکل آژانس انرژی اتمی، درخصوص «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هستهای ايران باعث تشديد تنش بين جمهوری اسلامی و کشورهای غربی شده است.
علی لاريجانی رييس مجلس روز يکشنبه با «بیمبنا» خواندن گزارش اخير مديرکل آژانس بينالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای ايران اعلام کرده بود که مجلس شورای اسلامی در نحوه همکاری ايران با آژانس بين المللیانرژی اتمی تجديد نظر میکند
وی گفته بود، «از آنجا که همکاری با آژانس و عدم همکاری با آن، تفاوتی ندارد؛ مجلس درباره ادامه همکاری با آژانس تصميم گيری خواهد کرد.»
ايران به دليل ادامه غنی سازی اورانيوم و آنچه که کارشکنی در مسير همکاری با آژانس بينالمللی انرژی اتمی برای راستی آزمايی اهداف برنامه اتمی خود خوانده شده، هدف چهار دور تحريمهای شورای امنيت سازمان ملل قرار گرفته است.
اتحاديه اروپا و آمريکا نيز تحريمهای يکجانبهای را عليه جمهوری اسلامی ايران وضع کردهاند. در حالی که اين کشورها میگويند که تهران در پوشش برنامه هستهای خود به دنبال ساخت سلاح اتمی است، ايران گفته است که فعاليتهای اتمیاش اهداف صلح آميز دارند.
به گزارش مجله آمریکایی تایم، یک منبع امنیتی غربی ادعا کرده است که انفجار اخیر در پادگان سپاه در نزدیکی کرج توسط موساد، تشکیلات برون مرزی شبکه اطلاعاتی اسرائیل انجام شده است.
مجله تایم به نقل از این منبع پیش بینی کرده است که اسرائیل اقدامات خرابکارانه دیگری برای کند کردن برنامه موشکی و هسته ای ایران انجام خواهد داد.یک منبع اطلاعاتی گفته است: "گلوله های بیشتری در خشاب است."
ایران علت انفجار شنبه را بروز حادثه در جابه جایی مهمات اعلام کرده و هر نوع خرابکاری خارجی را رد کرده است.
هر چند هنوز موساد رسما مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته، ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل ابراز امیدواری کرده است ایران باز هم چنین انفجارهایی را تجربه کند.
بنا به آمار رسمی دستکم ۱۷ نفر از جمله یکی از بنیانگذاران سامانه های موشکی سپاه در این انفجار کشته شدند.
امروز مراسم تشییع جنازه کشته شدگان با حضور آیت الله علی خامنه ای و شماری از سران حکومت جمهوری اسلامی در تهران برگزار شد.
پیش از این، ایران قتل شماری از دانشمندان هسته ای خود را به اسرائیل نسبت داده بود.
موساد بندرت درباره عملیات خود اظهار نظر می کند.
شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل میگوید که کشورش افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی برای مهار برنامه اتمی ایران را بر حمله نظامی فوری ترجیح میدهد.
آقای پرز در گفت و گو با شبکه تلویزیونی سیانان گفت که جای مبارزه "اخلاقی" با ایران را برای افزایش فشار بر این کشور خیلی خالی میبیند.
او گفت: "ایران کشوری است که از نظر اخلاقی فاسد و منحط است. تنها کشوری است که آشکارا برای نابودی کشوری دیگر تلاش می کند، مردم خود را دار می زند، مخالفان را بازداشت می کند و اسلحه در اختیار دیگران می گذارد".
رئیس جمهوری اسرائیل تأکید کرد که تروریسم تهدیدی سیال و خطرناک است که می تواند هر جای جهان اتفاق بیفتد، "روز ۱۱ سپتامبر در نیویورک، در چچن یا در مسکو".
مصاحبه گر سیانان از آقای پرز پرسید: "آیا می توانید وضعیتی را پیش بینی کنید که اسرائیل بدون حمایت کامل سازمان ملل یا آمریکا به ایران حمله نظامی کند"؟
آقای پرز گفت: "ترجیح می دهیم ابتدا ببینیم که دنیا چه می کند. نمی خواهیم به تنهایی وارد میدان شویم. ما بخشی از تمدن و عضوی از خانواده بین المللی کشورهای مسئول هستیم و انتظار داریم که وقتی به ما قولی داده اند، به آن عمل کنند".
مطبوعات اسرائیل در هفته های اخیر از افزایش احتمال حمله قریب الوقوع این کشور علیه تأسیسات اتمی ایران خبر داده بودند که توسط مقامات اسرائیلی رد شد.
ایران بارها نسبت به پیامدهای هرگونه تهاجم نظامی علیه خود هشدار داده است.
رهبر ایران اخیرا به آمریکا و اسرائیل اخطار کرد که واکنش کشورش به هر گونه تهاجم نظامی به گونه ای خواهد بود که کشور مهاجم از درون متلاشی شود.
مقامات اروپایی و آمریکایی هم با تأکید بر عواقب غیر قابل پیش بینی درگیری نظامی با ایران، گفته اند که فعلا بر افزایش تحریم ها علیه این کشور تمرکز دارند.
"تحریمهای هدفمند؛ بهترین راه حل در برابر ایران"
نشست وزیران خارجه اتحادیه اروپا روز دوشنبه (۱۴ نوامبر/۲۳ آبان) در بروکسل برگزار شد. سران اروپا نتوانستند به توافقی بر سر تشدید تحریمها علیه ایران دست یابند. احمد علوی از گزینههای باقیماندهی غرب در برابر ایران میگوید.
تنها لحنها تندتر شد و از ایران خواسته شد به پرسشهای آژانس پاسخ دهد. وزیر خارجه هلند هم گفت که نباید گزینه حمله نظامی را از نظر دور داشت. اظهارنظر وی اما با واکنش شدید آلمان، فرانسه، دانمارک و لوکزامبورگ روبرو شد. این نتیجهی نشست روز ۱۴نوامبر/ ۲۳ آبان سران اتحادیه اروپا در بروکسل بود.
صحبت از تحریم بانک مرکزی و تحریم فروش نفت ایران هم به میان نیامد. آیا اتحادیه اروپا به دنبال راههای دیگری برای توقف برنامه اتمی ایران است؟
احمد علوی استاد اقتصاد مالی در سوئد میگوید غرب در نهایت راه حلی بینابینی پیدا خواهد کرد که در آن «نه سیخ بسوزد و نه کباب.»
دویچهوله: آقای علوی، نشست ۱۴ نوامبر سران اتحادیه اروپا که بنا بود در مورد تحریمهای بیشتر علیه ایران تصمیم بگیرند، بینتیجه به اتمام رسید. ظاهراً سران اتحادیه اروپا نتوانستند بر سر تشدید تحریمها علیه ایران به توافق برسند. صحبت از تحریم بانک مرکزی، تحریم فروش نفت بود. به نظر شما چه راههای دیگری برای تشدید تحریمها علیه ایران باقی مانده است؟
احمد علوی: عدم توافق کشورهای اروپایی روی یک برنامهیتحریم جدید ناشی از آن است که هرکدام از اینها در ارتباط با ایران منافع متفاوتی دارند. بنابراین اتحادیه اروپا در مورد ایران رابطهی یکسان و همسان ندارد و گزینههای دیگر نیز تابعی هستند از همین منافع و نزدیکی و دوری این کشورها با ایران. آن چه بسیار محتمل بهنظر میرسد، این است که همین سطح فعلی تحریمها را گستردهتر کنند. یعنی تحریمها عمیقتر نشود که مثلاً به بانک مرکزی برسد، بلکه ایران از جهت تکنولوژی برتر و پیشرفته تحریم شود تا نتواند از آن مصرفهای دوگانه یا چندگانهاش استفاده کند و صنایع اتمیاش را گسترش دهد.
این که تحریمها گستردهتر شود و نه عمیقتر، یک راهش این است که از تجهیزات نظامی فراتر رود و به تجهیزات غیرنظامی هم برسد. اگر این طور باشد که مثلاً آلمان بزرگترین شریک تجاری ایران در اروپاست. آن وقت تکلیف کشورهایی که تا این حد تبادلات اقتصادی و تجاری با ایران دارند چه خواهد شد؟
اتفاقاً داستان اختلاف این کشورها هم همین است. یعنی با تحریم ایران در واقع این آلمان است که بیشتر از همه متضرر میشود. به همین دلیل هم هست که کشورهایی که بیشترین رابطه و بیشترین نفع را دارند، ترجیح میدهند این تحریمها عمیقتر نشود. آنچه اکنون بیشتر مطرح است این است که تجهیزات پیشرفتهای که احتمالاً میتوانند مصرف چندگانه داشته باشند، استفاده نشوند و همین رابطهی تجاری فعلی محدودتر شود. یعنی آلمان که امروز صنایع اتمی را قطعاً به ایران نمیفروشد، اما همین تجارت معمولی را هم محدودتر کند و تلاش کند که این محدودیتها موجب فشار بیشتر بر حکومت ایران شوند.
فکر میکنید چرا با وجود صحبت تحریم بانک مرکزی ایران یا تحریم فروش نفت پس از انتشار گزارش آژانس، دیگر حرفی از آن نشد؟ چرا نتوانستند سر آن به توافق برسند؟
این مسئله دلیل آشکاری دارد که ما میدانیم و دلایل غیرآشکاری هم هست که مربوط میشود به مذاکراتی که در پس این ظاهر انجام میگیرد و بین دیپلماتها در جریان است و ما از آن بیخبریم. آنچه ما ظاهراً میدانیم این است که گویا اتحادیه اروپا و آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است تحریم بانک مرکزی یا تحریم نفت ایران اقدامی بیش از حد باشد و آنها میتوانند تا مرحلهی بعدی منتظر بمانند. بنابراین دنبال این هستند که مراحلی میانی را طی کنند و بازهم شانسی به حکومت ایران بدهند تا شاید بدون فشار بیشتر در مقابل شرایطی که بر آن تحمیل میکنند، تسلیم شود.
راه دیگری که برای تشدید تحریمها علیه ایران پیشبینی میشود، بستن منافذ فرار ایران و دور زدن تحریمها از طریق کشورهایی چون چین و روسیه و احیانا کره است. در این مورد آیا فکر میکنید که اروپا و غرب موفق خواهند شد؟
ببینید امروز در شرایطی که ما هستیم، هم روسیه و هم چین تلاش میکنند با استفاده از موقعیتی که در اختیارشان هست، این تحریمها را دور بزنند و البته بیشتر از آن که در چارچوب منافع حکومت ایران باشد، در چارچوب منافع خودشان است. البته اگر چین و روسیه به طور جدی و صادقانه بتوانند با طرف اروپایی و آمریکایی به نتیجه برسند، قطعاً این تحریمها مؤثرتر و آن راههای فرار بستهتر خواهند شد.
گروهی از کارشناسان معتقدند که تحریمها جایگزین مناسبی برای حملهی نظامی است . یعنی اگر غرب بتواند بر سر تحریمهای بیشتر به توافق برسد، خطر گزینهی نظامی فعلاً از سر ایران رد میشود. به نظر شما به توافق نرسیدن بر سر تحریمها میتواند غرب را به سمت گزینهی نظامی سوق دهد؟
من گمان میکنم که غرب امروز به این نتیجه رسیده که هزینههای جنگ چه برای طرف اروپایی و چه برای مردم ایران بسیار زیاد است و تلاش میکند که راهحلهای بینابینی را پیدا کند و روی همان تحریمها به توافق برسد. به شکلی که هم مؤثر باشد و در عین حال رژیم را تسلیم شرایط اروپاییها کند و هم بتواند جلوی جنگ را بگیرد. اگر نظر من را بخواهید، میگویم جنگ مشکلات فیمابین ایران و کشورهای خارجی بهخصوص اروپا را بیشتر خواهد کرد و مسئلهای را حل نخواهد کرد. اما میتوان با تحریمهای هدفمند در صورتی که به شکل جدی باشد، این حکومت را وادار کرد که از پیگیری سلاحهای اتمی دست بکشد.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: مهیندخت مصباح
تحریریه: مهیندخت مصباح
فشار کمرشکن تحریمها بر اقتصاد رو به انهدام ایران
اتحادیه اروپا تصمیم به تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی دارد. در آلمان از احتمال قطع کامل صادرات سخن گفته میشود. رهبران جمهوری اسلامی، از بیاثر بودن تحریمها میگویند، اما کمر اقتصاد ایران هر روز بیشتر خم میشود.
بخش قابل توجهی از ناوگان هوائی جمهوری اسلامی زمینگیر شده است. صنعت نفت ایران، نه تنها از بازسازی و گسترش بازمانده، بلکه روز به روز فرسودهتر میشود.
سال گذشته ۲۰ میلیارد دلار کالای قاچاق در جمهوری اسلامی کشف شده است، در دوران هفتساله ریاستجمهوری احمدینژاد، ۸۳ درصد درآمد نفتی کشور صرف واردات شده است. این خود بهترین نشانه رکود تولید داخلی و فلج شدن اقتصاد است.
اینها، اطلاعاتی نیست که مخالفان جمهوری اسلامی به دست داده باشند. اینها، نکاتی هستند که مقامات رسمی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر آنها انگشت میگذارند.
منابع بیمصرف گاز
فشار کمرشکن تحریمهای بینالمللی، به همینها خلاصه نمیشود. بیش از ده سال است که قطر از ذخائر گاز میدان پارسجنوبی بهرهبرداری میکند. اما جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته است سهم خود را از این ذخائر وارد چرخه تولید کند.
اروپا، برای کنده شدن از وابستگی به گاز روسیه، تشنه بهرهبرداری از ذخائر گاز حوزه خزر است. خط لوله نابوکو باید گاز این منطقه را به اروپا منتقل کند. اما ایران، به عنوان صاحب دومین ذخائر بزرگ گاز جهان پس از روسیه، سهمی از این تجارت بزرگ نمیبرد.
تنها دلیل این کنار ماندن، تحریمهائی است که جامعه جهانی علیه جمهوری اسلامی اعمال کردهاست. جمهوری اسلامی، نه تنها نتوانسته راه صدور گاز ایران را هموار کند، بلکه خود به خریدار گاز همسایگان تبدیل شده است. دولت ایران، سالانه ۲۰ میلیارد متر مکعب گاز از ترکمنستان میخرد.
اینها، اطلاعاتی نیست که مخالفان جمهوری اسلامی به دست داده باشند. اینها، نکاتی هستند که مقامات رسمی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر آنها انگشت میگذارند.
منابع بیمصرف گاز
فشار کمرشکن تحریمهای بینالمللی، به همینها خلاصه نمیشود. بیش از ده سال است که قطر از ذخائر گاز میدان پارسجنوبی بهرهبرداری میکند. اما جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته است سهم خود را از این ذخائر وارد چرخه تولید کند.
اروپا، برای کنده شدن از وابستگی به گاز روسیه، تشنه بهرهبرداری از ذخائر گاز حوزه خزر است. خط لوله نابوکو باید گاز این منطقه را به اروپا منتقل کند. اما ایران، به عنوان صاحب دومین ذخائر بزرگ گاز جهان پس از روسیه، سهمی از این تجارت بزرگ نمیبرد.
تنها دلیل این کنار ماندن، تحریمهائی است که جامعه جهانی علیه جمهوری اسلامی اعمال کردهاست. جمهوری اسلامی، نه تنها نتوانسته راه صدور گاز ایران را هموار کند، بلکه خود به خریدار گاز همسایگان تبدیل شده است. دولت ایران، سالانه ۲۰ میلیارد متر مکعب گاز از ترکمنستان میخرد.
سرنوشت سیاه طلای سیاه
بدترین سرنوشت در این میان نصیب صنعت نفت ایران شده است. وزیر نفت جمهوری اسلامی، سه سال پیش اعلام کرد که صنعت نفت کشور برای آن که توان تولید آن بیش از این کاهش نیابد، نیازمند ۲۴ میلیارد دلار سرمایهگذاری جدید است.
با گذشت سه سال، هفته گذشته وزیر نفت جدید در نشست صبحانه اتاق تهران به صراحت اعلام کرد که صنعت نفت برای تحقق اهداف برنامه پنجم توسعه به ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری جدید نیاز دارد.
ایران، تا پیش از استقرار جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی، روزانه نزدیک به ۶ میلیون بشکه نفت خام تولید میکرد. تولید صنعت نفت، اکنون به کمتر از ۳ میلیون بشکه کاهش یافته است.
به شکرانه افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی، درآمد نفتی ایران ظرف شش سال گذشته از مجموع درآمدهای ۲۵ سال پیش از آن بیشتر بوده است. دست کم بخشی از درآمد نفت، میتوانست در سالهای رونق صرف بازسازی و توسعه صنعت نفت شود. اما براساس برآورد کارشناسان، ۸۳ درصد درآمد نفتی صرف واردات شده است.
علی پاکزاد، کارشناس اقتصادی، بهمن ماه سال ۱۳۸۹ نوشت: «ظرف سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ خورشیدی، ۲۲۸ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی کشور به مصرف واردات کالا رسید. در همین مدت، درآمد نفتی کشور ۳۴۶ میلیارد دلار بود. یعنی از هر یک دلار درآمد نفتی ایران، ۸۳ سنت آن صرف واردات شده است.»
کاهش تولید داخلی
افزایش واردات، معنایی جز کاهش تولید داخلی نمیتواند داشته باشد. کارشناسان اقتصادی تاکید دارند که دلیل رویکرد دولت به توسعه واردات، آن است که افراد بانفوذ نزدیک به رهبری و دولت ایران، انحصار ورود کالاهای ضروری را در اختیار دارند و از این طریق به سودهای سرشار میرسند.
در برابر توسعه واردات، به ویژه پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، ورشکستگی بخش تولید داخلی سرعت گرفته است. نهادهای صنفی نساجان و سراجان ایران از دو سال پیش زنگ خطر را به صدا در آوردند و اعلام کردند که در نتیجه ورود بیرویه مصنوعات بیکیفیت اما ارزان چینی، واحدهای تولیدی این رشته یکی پس از دیگری تعطیل شدهاند.
بحران، صنایع خودروسازی و حتی کارخانههای تولید شیر و دامداریها را نیز دربر گرفته است. مهرماه امسال، مسئولان تعاونیهای دامداران اعلام کردند که کارخانهها، به علت گرانی شیرتازه، دیگر شیر تولیدی دامداران را نمیخرند و به واردات شیرخشک از چین و هند و چند کشور دیگر روی آوردهاند.
ایران، تا پیش از استقرار جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی، روزانه نزدیک به ۶ میلیون بشکه نفت خام تولید میکرد. تولید صنعت نفت، اکنون به کمتر از ۳ میلیون بشکه کاهش یافته است.
به شکرانه افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی، درآمد نفتی ایران ظرف شش سال گذشته از مجموع درآمدهای ۲۵ سال پیش از آن بیشتر بوده است. دست کم بخشی از درآمد نفت، میتوانست در سالهای رونق صرف بازسازی و توسعه صنعت نفت شود. اما براساس برآورد کارشناسان، ۸۳ درصد درآمد نفتی صرف واردات شده است.
علی پاکزاد، کارشناس اقتصادی، بهمن ماه سال ۱۳۸۹ نوشت: «ظرف سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ خورشیدی، ۲۲۸ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی کشور به مصرف واردات کالا رسید. در همین مدت، درآمد نفتی کشور ۳۴۶ میلیارد دلار بود. یعنی از هر یک دلار درآمد نفتی ایران، ۸۳ سنت آن صرف واردات شده است.»
کاهش تولید داخلی
افزایش واردات، معنایی جز کاهش تولید داخلی نمیتواند داشته باشد. کارشناسان اقتصادی تاکید دارند که دلیل رویکرد دولت به توسعه واردات، آن است که افراد بانفوذ نزدیک به رهبری و دولت ایران، انحصار ورود کالاهای ضروری را در اختیار دارند و از این طریق به سودهای سرشار میرسند.
در برابر توسعه واردات، به ویژه پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، ورشکستگی بخش تولید داخلی سرعت گرفته است. نهادهای صنفی نساجان و سراجان ایران از دو سال پیش زنگ خطر را به صدا در آوردند و اعلام کردند که در نتیجه ورود بیرویه مصنوعات بیکیفیت اما ارزان چینی، واحدهای تولیدی این رشته یکی پس از دیگری تعطیل شدهاند.
بحران، صنایع خودروسازی و حتی کارخانههای تولید شیر و دامداریها را نیز دربر گرفته است. مهرماه امسال، مسئولان تعاونیهای دامداران اعلام کردند که کارخانهها، به علت گرانی شیرتازه، دیگر شیر تولیدی دامداران را نمیخرند و به واردات شیرخشک از چین و هند و چند کشور دیگر روی آوردهاند.
در همین گزارشها آمده بود که حتی شرکتهای ترکیه و عربستان سعودی صف بستهاند تا با توجه به ورشکستگی کارخانههای تولید لبنیات، اجازه تاسیس کارخانه در ایران را بگیرند.
آمار قابل اعتمادی در ایران منتشر نمیشود تا بتوان وضعیت بیکاری را به روشنی بررسی کرد. اما این مشکل بهویژه در میان جوانان تحصیلکرده دامنگستر است. یکی از عوارض کاهش تولید داخلی و افزایش صادرات، رشد بیکاری است.
رشد اقتصاد سایه
در نتیجه تحریمهای بینالمللی و تضعیف شدید بخشخصوصی، اقتصاد سایه در ایران رشدی نجومی یافته است. براساس اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی، قرار بود بخش قابل توجهی از کارخانههای وابسته به دولت به بخش خصوصی واگذار شود. اما بهمن ماه سال ۱۳۸۹ مجلس شورای اسلامی رسما اعلام کرد: «تنها سیزده و نیم درصد روند خصوصی سازی از سال ۱۳۸۴ تاکنون حقیقی بوده و بقیه به شرکتهای شبهدولتی واگذار شده است.»
بخش قابلتوجهی از صنایع دولتی، به زیرمجموعههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار شدهاند. پر سرو صداترین این واگذرایها، به شرکتمخابرات مربوط میشد که بدون رعایت مقررات قانونی و مزایده در اختیار سپاه قرار گرفت. اما ابعاد واگذاریهای دیگر هم بسیار گسترده است.
آمار قابل اعتمادی در ایران منتشر نمیشود تا بتوان وضعیت بیکاری را به روشنی بررسی کرد. اما این مشکل بهویژه در میان جوانان تحصیلکرده دامنگستر است. یکی از عوارض کاهش تولید داخلی و افزایش صادرات، رشد بیکاری است.
رشد اقتصاد سایه
در نتیجه تحریمهای بینالمللی و تضعیف شدید بخشخصوصی، اقتصاد سایه در ایران رشدی نجومی یافته است. براساس اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی، قرار بود بخش قابل توجهی از کارخانههای وابسته به دولت به بخش خصوصی واگذار شود. اما بهمن ماه سال ۱۳۸۹ مجلس شورای اسلامی رسما اعلام کرد: «تنها سیزده و نیم درصد روند خصوصی سازی از سال ۱۳۸۴ تاکنون حقیقی بوده و بقیه به شرکتهای شبهدولتی واگذار شده است.»
بخش قابلتوجهی از صنایع دولتی، به زیرمجموعههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار شدهاند. پر سرو صداترین این واگذرایها، به شرکتمخابرات مربوط میشد که بدون رعایت مقررات قانونی و مزایده در اختیار سپاه قرار گرفت. اما ابعاد واگذاریهای دیگر هم بسیار گسترده است.
براساس گزارش منابع داخلی، قرارگاه خاتمالانبیاء به عنوان بزرگترین زیرمجموعه اقتصادی سپاه، تا ۹ ماه پیش صاحب ۸۱۲ شرکت ثبت شده و ۱۷۰۰ قرارداد بزرگ دولتی بوده است.
سقوط ارزش ریال
تحریمهای بینالمللی، علاوه بر فلج کردن تولید و رونق واردات، سبب کاهش شدید ارزش پول ملی ایران نیز شده است. آبانماه امسال، نرخ هر دلار در بازار ارز ایران به ۱۴۰۰ تومان و نرخ یورو به بیش از ۱۸۰۰ تومان رسید.
سقوط ارزش ریال
تحریمهای بینالمللی، علاوه بر فلج کردن تولید و رونق واردات، سبب کاهش شدید ارزش پول ملی ایران نیز شده است. آبانماه امسال، نرخ هر دلار در بازار ارز ایران به ۱۴۰۰ تومان و نرخ یورو به بیش از ۱۸۰۰ تومان رسید.
کارشناسان پیشبینی میکنند که با گسترش تحریمهای اتحادیه اروپا، نرخ ارزهای خارجی بسیار فراتر از این خواهد رفت.
نگرانی مردم نسبت به افزایش سرسامآور نرخ ارزهای خارجی در هفتههای اخیر، سبب هجوم آنها به بازار ارز شده است. روزنامههای ایران به تازگی نوشتهاند که «ارزهای خارجی به بهترین پسانداز خانوادهها تبدیل شدهاند.»
رواج فساد مالی و اختلاس
در سایه آشفتگیهائی که تحریمها در اقتصاد ایران ایجاد کرده، تخلفهای بزرگ مالی نیز در سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است. اختلاس ۳ میلیارد دلاری، تنها نمونه نیست. عملکرد مالی دولت احمدینژاد نیز از سوی مجلس، دیوان محاسبات و سایر نهادهای رسمی به شدت به زیر پرسش رفته است.
نگرانی مردم نسبت به افزایش سرسامآور نرخ ارزهای خارجی در هفتههای اخیر، سبب هجوم آنها به بازار ارز شده است. روزنامههای ایران به تازگی نوشتهاند که «ارزهای خارجی به بهترین پسانداز خانوادهها تبدیل شدهاند.»
رواج فساد مالی و اختلاس
در سایه آشفتگیهائی که تحریمها در اقتصاد ایران ایجاد کرده، تخلفهای بزرگ مالی نیز در سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است. اختلاس ۳ میلیارد دلاری، تنها نمونه نیست. عملکرد مالی دولت احمدینژاد نیز از سوی مجلس، دیوان محاسبات و سایر نهادهای رسمی به شدت به زیر پرسش رفته است.
اسفند ماه سال گذشته، دیوان محاسبات اداری ایران گزارش داد که «۱۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از درآمدهای نفتی کشور به حساب ذخیره ارزی واریز نشده است.»
صندوق ذخیره ارزی، که در دوران احمدینژاد به "حساب ذخیره ارزی" تغییر نام داد، در دوران خاتمی ایجاد شد. هدف این بود که مابهالتفاوت افزایش بهای نفت، در این صندوق ذخیره شود و به مصرف توسعه زیرساختها و تقویت بخشخصوصی برسد.
روز ۲۹ دیماه سال گذشته، شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد دولت احمدینژاد در صحن علنیمجلس شورای اسلامی اعلام کرد:«در صندوق ذخیرهارزی پولی نمانده است که برای تجهیز و گسترش متروی تهران استفاده شود.»
حسینی از سوی نمایندگان مجلس احضار شده بود تا توضیح دهد که چرا دولت احمدینژاد، با عدم پرداخت هزینههای توسعه متروی تهران، این طرح را دستخوش رکود کرده است.
پیشرفت و توسعه با رشد یک درصدی؟
برای ارزیابی توانمندی یا ضعف اقتصاد یک کشور، هیچ شاخصی روشنگرتر از شاخص رشد اقتصادی هر سال نیست.
صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی ایران را برای سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ حدود یک درصد برآورد کرده است. در همین سالها، ترکیه در همسایگی ایران توانست رشد اقتصادی خود را به حدود ده درصد برساند.
با اینهمه، مقامات جمهوری اسلامی، بهویژه احمدینژاد، همچنان ادعا میکنند که ایران، نه تنها از تحریمها زیانی ندیده، بلکه گامهای مهمی به سوی پیشرفت و توسعه برداشته است. پیشرفت و توسعه با رشد اقتصادی یک درصدی؟ آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟
جواد طالعی
تحریریه: مهیندخت مصباح
صندوق ذخیره ارزی، که در دوران احمدینژاد به "حساب ذخیره ارزی" تغییر نام داد، در دوران خاتمی ایجاد شد. هدف این بود که مابهالتفاوت افزایش بهای نفت، در این صندوق ذخیره شود و به مصرف توسعه زیرساختها و تقویت بخشخصوصی برسد.
روز ۲۹ دیماه سال گذشته، شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد دولت احمدینژاد در صحن علنیمجلس شورای اسلامی اعلام کرد:«در صندوق ذخیرهارزی پولی نمانده است که برای تجهیز و گسترش متروی تهران استفاده شود.»
حسینی از سوی نمایندگان مجلس احضار شده بود تا توضیح دهد که چرا دولت احمدینژاد، با عدم پرداخت هزینههای توسعه متروی تهران، این طرح را دستخوش رکود کرده است.
پیشرفت و توسعه با رشد یک درصدی؟
برای ارزیابی توانمندی یا ضعف اقتصاد یک کشور، هیچ شاخصی روشنگرتر از شاخص رشد اقتصادی هر سال نیست.
صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی ایران را برای سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ حدود یک درصد برآورد کرده است. در همین سالها، ترکیه در همسایگی ایران توانست رشد اقتصادی خود را به حدود ده درصد برساند.
با اینهمه، مقامات جمهوری اسلامی، بهویژه احمدینژاد، همچنان ادعا میکنند که ایران، نه تنها از تحریمها زیانی ندیده، بلکه گامهای مهمی به سوی پیشرفت و توسعه برداشته است. پیشرفت و توسعه با رشد اقتصادی یک درصدی؟ آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟
جواد طالعی
تحریریه: مهیندخت مصباح
یک شرکت هلندی در دریای خزر جزیره مصنوعی میسازد
جزیرهی مصنوعی خزر بخشی از طرح گردشگری ۵ میلیارد دلاری "آوازه" در ترکمنستان است. این کشور قصد دارد با این طرح جهانگردان را به سواحل خود جذب کند. فعالان زیست محیطی میگویند که ساخت این جزیره دریا را آلوده خواهد کرد.
احداث مجتمع گردشگری آوازه در طول ۲۶ کیلومتر ازسواحل جنوب شرقی خزر در اردیبهشت ۱۳۸۶ آغاز شد. در چند سالهی اخیر بیش از ۵۰ هتل و اقامتگاه مجهز در ترکمنستان ساخته شده است. مقامهای این کشور به رغم بحران مالی دنیا ادعا میکنند که ۴۴ ميليارد دلار پروژهی ساختمانی در دست احداث دارند.
روزنامههای ترکمنستان همچنین مینویسند که کازینوها و مجموعههای تفریحی دیگری با نمونهبرداری از شهر لاس وگاس در سواحل خزر تاسیس خواهند شد. در ساخت مجمتع گردشگری "آوازه"، عمدتا شرکتهایی از ترکیه، فرانسه، هلند و ایران فعالیت میکنند.
محمد رضا فرقانی سفیر سابق ایران در ترکمنستان میگوید، «شرکت ايرانی پارس انرژی چهار طرح مهم در منطقه گردشگری "آوازه" و بندر ترکمنباشی ترکمنستان به ارزش صد ميليون دلار اجرا میکند.»
ساخت جزیرهی مصنوعی با نشان کشور ترکمنستان
روزنامههای ترکمنستان خبر میدهند که یک شرکت هلندی به نام "وان اورد" ساخت یک جزیرهی مصنوعی در سواحل خزر را برای ترکمنستان طراحی کرده است.
یوهانس هفکنشید، یکی از مدیران شرکت هلندی در مصاحبه با یک روزنامه محلی در ترکمنستان گفته است: «این جزیره به گونهای طراحی شده که نشان ملی کشور ترکمنستان به صورت برجسته برآن ترسیم شود».
علی محجوبی رئیس دفتر کلاودیا روت، رئیس حزب سبزهای آلمان که خود یک فعال زیستمحیطی است، به دویچهوله میگوید: «ترکمنستان با مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مواجه است و با نوعی تقلید از شیوخ پولدار عرب، جزیرهای مصنوعی در آب میسازد. این پروژه به پرستیژ حاکمان ترکمنستان برمیگردد و در اصل به هدر دادن درآمدهای نفت و گاز این کشوراست.»
جزیرهی مصنوعی دریای خزر را آلوده میکند
اجرای پروژههای گردشگری، احداث هتل و جزیرهی مصنوعی چه آسیبهای زیست محیطی به دریای خزر وارد خواهد ساخت؟
اجرای پروژههای گردشگری، احداث هتل و جزیرهی مصنوعی چه آسیبهای زیست محیطی به دریای خزر وارد خواهد ساخت؟
خبرگزاری مهر از قول محمد رضا فاطمی استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشگاه علوم و تحقیقات مینویسد، اکوسیستم دریای خزر با احداث این جزیرهی مصنوعی توسط ترکمنستان به خطر میافتد.
به نظر این محقق ایرانی «این طرح تهدیدی جدی برای یکی از مهمترین زیستگاههای ماهیان خاویاری و فک خزری است و سازههای این جزیره ممکن است کل سیستم اکولوژیکی دریای خزر را برهم بزند.»
فاضلابهای شهرهای شمالی ایران هم به دریا ریخته میشود
فاطمی به نگرانیهایی اشاره میکند که در خصوص ورود فاضلاب این جزیره به دریای خزر پس ازساخته شدن وجود دارد: «این نگرانی تا حدودی بیمورد است زیرا در حال حاضر فاضلاب تمام شهرهای شمالی کشور به این دریا ریخته میشود.»
علی محجوبی، کنشگر زیستمحیطی نیز این نظر را تایید میکند و به دویچهوله میگوید: «هرگونه دخالت در اکوسیستم دریای خزر عواقبی دارد. برای اینکه نگرانیها رفع شود، بهتر بود که دولت ترکمنستان به موازات احداث جزیرهی مصنوعی طرحی نیز برای تصفیهی فاضلاب و پسابهای این مجتمع ایجاد کند.»
"انتقاد ایران از ترکمنستان ناصادقانه است"
علی محجوبی ضمن انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت ایران در مناطق ساحلی دریای خزر خاطرنشان میکند که اعتراض ایران به ترکمنستان گستاخانه و ناصادقانه است.
وی چنین استدلال میکند: «ایران تابحال خودش کاری برای کاهش زباله، تصفیه زباله و پسابها انجام نداده و سرمایهگذاری نکرده و خزر را به عنوان زبالهدانی بزرگی دیده که فاضلابها را هضم میکند. دولت باید توضیح دهد که برای حل مشکل مرداب انزلی و جزیرهی عاشورا ده و میانکاله تاکنون چه چارهای اندیشیده است. ایران باید بجای این انتقادها در تصفیه فاضلابهای خانگی/ صنعتی و جلوگیری از انتقال آنها به خزر اقدام کند. خطرات آلودگی اینها به مراتب بیشتر از خطر ساختن یک جزیره مصنوعی است.»
آقای محجوبی یادآوری میکند که دانشمندان محیط زیست ایرانی سالهاست دراینباره به دولت هشدار میدهند اما مسئولان امور بهجای پرداختن به این گونه مسائل، به "گناهان" دیگر همسایگان توجه میکنند. او چنین واکنشی را "غیرصادقانه" مینامد.
آیا حزب سبزهای آلمان اعتراض خواهد کرد؟
حزب سبزهای آلمان پیش از این در رابطه با مشکلات دریاچهی ارومیه در ایران هشدار داده است و پرسش این است که آیا در رابطه با آلودگی دریای خزر نیز چنین اقدامیخواهد کرد؟
علی محجوبی رئیس دفتر کلاودیا روت، رئیس حزب سبزهای آلمان در پاسخ به این سئوال میگوید: «اگر زمانی در سواحل دریای خزر مثلا در روسیه، آذربایجان، ترکمنستان و یا ایران اقدامی علیه آلودگی و برای نجات دریا انجام بگیرد و جنبشهای اعتراضی و مدنی برای نجات و یا حفظ دریای خزر شکل بگیرند، ما قطعا همبستگی خواهیم داشت.»
آقای محجوبی از تبدیل زمینهای زراعی به صنعتی و همچنین شهرکسازی و ویلاسازی بی رویه در سواحل خزر در ایران نیز انتقاد میکند. وی میگوید که جمهوری آذربایجان هم مسبب آلودگی نفتی است:«درروسیه هم اساسا هزینهای برای پاکیزگی محیط زیست صرف نمیشود و ولگا عملا به فاضلاب شهرهای بزرگ روسیه تبدیل شده است.»
پیشنهادهای کارشناسان
محمد باقر نبوی، معاون سابق محیط دریایی سازمان محیط زیست ایران به خبرگزاری مهرمیگوید: «با توجه به اینکه رژیم حقوقی دریای خزر به طور کامل مشخص نیست نمیتوان به این موضوع اعتراض کرد. اما بر اساس پروتکل تهران که ایران و ترکمنستان هردو عضو آن هستند، سازمان محیط زیست ایران میتواند با طرح این موضوع، خواهان همکاری برای کاهش خسارات شود. از سوی دیگر وقتی در داخل کشورمجوز احداث سازههای مشابه به راحتی داده میشود، چگونه میتوان به دیگر کشورها اعتراض کرد؟»
علی محجوبی، کارشناس و فعال زیستمحیطی هم در پایان صحبتهای خود نتیجه میگیرد که بزرگترین مشکل، عدم آگاهی و خودآگاهی برای نجات منابع آبی دریای خزر در منطقه است و انتقاد یک جانبه هیچ نتیجهای نخواهد داشت. وی پیشنهاد میکند که پنج کشور ساحلی دریای خزر، مشترکا برای حفظ محیط زیست خزر چارهاندیشی کنند.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: مهیندخت مصباح
تحریریه: مهیندخت مصباح
از انفجارهای مرکز موشک های شهاب تا مرگ مشکوک احمد رضایی
گفت و گو با علیرضا نوری زاده
ایرج ادیبزاده
مرکز این انفجار بزرگ، ساعت یک بعدازظهر روز شنبه، بیست و یکم آبان (دوازدهم نوامبر) در حومه غربی تهران بود و بخش وسیعی از شهر تهران را لرزاند.
برخی از منابع این رویداد را ناشی از انفجار موشکها توصیف کردهاند، اما مسئول روابط عمومی سپاه، رمضان شریف، آن را امری تصادفی در جریان حمل و نقل مهمات از انبارها توصیف کرده است.
در این رویداد بیش از ۱۷ نفر از اعضای سپاه پاسداران، از جمله حسن تهرانی مقدم، فرمانده نیروی موشکی سپاه پاسداران کشته شدند و بیش از ۴۰ نفر از اعضای سپاه پاسداران مجروح شدند. مسئولان، یک کمیتهی اضطراری بحران، برای کنترل اوضاع تشکیل دادهاند. سگهای زندهیاب نیز به منطقه اعزام شدهاند.
سایت "تابناک" ارگان محسن رضایی، دبیر تشخیص مصلحت نظام، کشته شدن حسن تهرانی مقدم، فرمانده نیروی موشکی سپاه در این انفجارها را ضایعهای برای سپاه پاسداران و قدرت دفاعی کشور توصیف کرده و نوشته است: "او همیشه خود را برای حملهی احتمالی آمریکا آماده میکرد."
در گفتوگویی با علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار، نویسنده و کارشناس سیاسی، از او پرسیدهایم: ارزیابی شما از این رویداد چیست؟
علیرضا نوریزاده: نکتهای که به نظر من باید به آن توجه داشت، این است که درست یک سال و یک ماه پیش، یعنی در روز بیستم مهرماه ۱۳۸۹ در ساعاتی تقریباً نزدیک به ساعات انفجار ملارد، در پادگان "امام علی" خرمآباد هم انفجارهایی رخ داد که در ابتدا مدعی شدند زاغههای مواد منفجره موقع انتقال این مواد آتش گرفته و باعث کشته شدن تعدادی شده که آن تعداد نیز به تناوب از هشت و پنج و ده و… شروع شد. ولی در روز تشییع جنازه، ظاهراً چهل و چند جسد را تشییع کرده بودند. همینطور در شهرهای مختلف اطراف و همچنین در تهران نیز اجسادی از اعضای سپاه تشییع شده بودند.
در آنجا بعد آشکار شد که این انفجارها در زاغه انفجاری نبوده، بلکه در بزرگترین انبار موشکی سپاه اتفاق افتاده که موشکهای شهاب ۳ و سجیل در آن ذخیره شده بودند. یعنی در نقطهای که از نظر مسافت جغرافیایی، نزدیکترین نقطه به اسراییل به شمار میآید؛ نیز نوع مسافت که امکان میدهد موشکهای ایرانی بالستیک در ارتفاع مشخصی پرواز کنند و در بسیاری از آن حدود نیز رادارها نتوانند آنها را شناسایی کنند.
بنابراین پادگان امام علی خرمآباد انتخاب شده بود که در صورت درگیری موشکی بین ایران و اسراییل، موشکها از آنجا شلیک بشود. به همین دلیل نیز آنطور که بعدها توسط افرادی از سپاه که در آنجا بودند و خارج شده بودند عنوان شده بود، تعداد موشکها بیش از ۱۵۰ موشک بوده که در آن انفجار از بین رفته است.
حادثهای که در روز شنبه رخ داد، شباهتهای آشکاری با حادثه خرمآباد دارد. در خرمآباد گفته شد که عواملی این انفجار را انجام دادند. حال این عوامل در درون خود سپاه بودند یا بیرون از آن، به هرحال عواملی بودند که موفق شده بودند مراکز پنهان سپاه را که موشکها در آن انبار شده بودند، بمبگذاری کنند. بعد از طریق کنترل از راه دور، این بمبها را در زمانی که سربازها و افسرها آماده میشدند تا برای نماز ظهر به مصلای پادگان بروند، منفجر کردند. به همین دلیل هم تلفات انسانی در آن بخش انبارها زیاد بود، ولی در سطح پادگان زیاد نبود، چون اغلب سربازها و افسران بیرون ساختمانها بودند و برای نماز میرفتند. به همین خاطر هم تعداد کشتهشدگان، آنچنان که برخی به آن اشاره کرده بودند، نبود.
در مورد ملارد فرق میکند. چون این حادثه بعد از ساعت یک رخ داده بود. یعنی این حادثه در واقع پس از آنکه افسران و سربازان نماز را خوانده و نهارشان را خورده بودند و به مراکز خودشان بازمیگشتند، رخ داد.
نکته دوم این است که حرفهای ضد و نقیض مسئولان نظام، خود نشاندهندهی آن بود که در این مورد نمیدانند چه کنند. حسین گروسی، نماینده شهریار، ازجمله کسانی بود که در آغاز از وقوع دو انفجار سخن گفت. برخی دیگر از خبرگزاریهای داخل ایران هم از دو انفجار خبر دادند. جالب این است که خبرگزاری مهر که مرتبط با سازمان تبلیغات اسلامی است و ارتباط نزدیکی با دستگاههای اطلاعاتی دارد، ابتدا از انفجار یک پمپ گاز در منطقه شهر قدس شهریار سخن گفت، ولی بلافاصله آقای شهیدی، مسئولی از شرکت تولیدات نفت و گاز، این مسئله را تکذیب کرد.
به این ترتیب میبینیم هماهنگیای وجود ندارد تا اواخر بعدازظهر که در آن زمان، رمضان شریف سخنگوی سپاه میآید و او هم در ابتدا به ۲۷ کشته اشاره میکند و باز هم او در ساعاتی بعد، تعداد کشتهگان را ۱۷ نفر ذکر میکند و بعد منابع دیگری ۱۵ و ۱۶. به این ترتیب، میبینیم که این سرگشتگی همچنان ادامه دارد.
بعد هم میگویند که زاغه مهمات پادگان بیدگنه منفجر شده، در حالیکه نوع انفجار، رسیدن صدای انفجار به تهران، شکسته شدن شیشههای ساختمانها در مجتمع اکباتان، به صدا درآمدن دزدگیر اتومبیلها حتی در مناطقی مانند نازیآباد در جنوب تهران و همچنین غباری که بر فراز منطقه بالا رفت و در تهران هم دیده میشد، همه نشاندهندهی آن هستند که این انفجار، یک انفجار عادی نبوده است.
این است که به گمان من، یک بار دیگر، آنهایی که رژیم جمهوری اسلامی دشمن میداند، حال کشور خارجی بودند یا گروهها و یا عواملی دیگر، موفق شدند به داخل یکی از مهمترین مراکز موشکی نظام که گفته میشود بیش از ۲۰۰ موشک در آنجا ذخیره شده است، رخنه کنند و این انفجار مهیب را انجام بدهند.
این اتفاق سه روز بعد از آن رخ داد که آقای خامنهای در ضمن سان دیدن از رژه نیروهای سپاه و گروهی از نیروهای ارتش، اعلام کرد که با قاطعیت و قدرت آماده است توی دهان دشمنان بزند، آنها را خرد کند و جمهوری اسلامی بسیار قدرتمند است.
به گمان من، این پیامی بود برای آقای خامنهای که چندان قدرتمند هم نیستید. دیروز دانشمندان اتمیتان را کشتند و امروز مراکز موشکیتان منفجر میشود.
در مورد همین مسئله ضد و نقیضگویی مسئولان جمهوری اسلامی که به آن اشاره کردید، خبرهای دیگر حاکی از جلوگیری از ورود مأمورین سازمان آتشنشانی به محل حادثه و همچنین انتقال سریع مجروحان این حادثه از بیمارستانهای مختلف به بیمارستان سپاه پاسداران بوده است. خیابانهای اطراف پادگان هم همچنان بستهاند. این پنهانکاری و ضدو نقیض گویی هم به دلیل آن است که علت اصلی انفجارها و خبرهای واقعی گفته نشود؟
بدون تردید! مثلاً در ارتباط با آقای حسن فتحی، ایشان روزنامهنگاری است که در عملکرد و سخنگفتناش نشان داده، بسیار انسان محتاطی است و بههیچ روی کارمند بیبیسی یا خبرنگار بیبیسی نبوده است، بلکه روزنامهنگار معروفی است که برای روزنامههای مختلف، ازجمله روزنامه اطلاعات مطلب مینوشته و بیشتر هم در مورد مسائل خاورمیانه قلم میزده است.
یکی از دلایلی که بیبیسی با وی صحبت کرده، میتواند این باشد که آقای فتحی در آن منطقه- محل انفجارها- دارای حق آب و گل است و یکی از بستگان بسیار نزدیکاش در آنجا چاپخانه دارد. خود ایشان هم به آن منطقه رفتوآمد میکند و به احتمال زیاد، فتحی به چشم شاهد این نوع اعمال بوده است؛ مانند جلوگیری از ورود تیمهای نجات و فقط اجازه دادن به یک دسته از تیمهای نجات متعلق به سپاه پاسداران به محل حادثه و همینطور جلوگیری از ورود ماشینهای آتشنشانی تا زمانی که ماشینهای خود سپاه وارد بشوند.
به این ترتیب، وقتی بین خودی و غیر خودی خطکشی کردند و گفتند که حق ورود فقط مال خودیهاست، نشاندهنده اهمیت این مرکز و همینطور ابعاد تلخ و دردناک این حادثه بوده است. بنابراین سپاه تمام تلاشاش را میکند که از انتشار اخبار واقعی مربوط به میزان تلفات، میزان مجروحان و همینطور تجهیزاتی که به آتش کشیده شده است، خودداری کند، اما امروز به برکت اینترنت و رادیو تلویزیونهای خارج، مردم از تمام جزییات باخبرند.
یک روز پس از انفجار روز شنبه در شهرستان ملارد در غرب تهران، خبر مشکوک دیگری هم منتشر شد مبنی بر مرگ مشکوک فرزند محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در دوبی. یک مقام پلیس دوبی گفته است که او احتمالاً خودکشی کرده است. خبر دیگری مرگ او را در اثر برقگرفتگی اعلام کرده است. پلیس دوبی اما گفته که او را با مچ دستاش بریده پیدا کرده است. آخرین خبرها نشان می دهد که جسد وی سه روز در اتاق هتل بوده است. در این مورد، شما چه نظری دارید؟
من احتمال خودکشی مرحوم احمد رضایی را بسیار زیاد میدانم. به جهت اینکه نگاهی به زندگی و سرنوشت این جوان، نشاندهنده روح ناآرام و وضع روحی اوست. در طول سالهای اخیر ما شاهد موضعگیریهای عجیب و غریب و مختلف از وی بودیم.
آنچه جالب است، نوع انعکاس خبر در سایت تابناک، متعلق به آقای محسن رضایی است. در آن سایت آمده بود که "همزمان با شهادت یاران جبهه محسن رضایی، فرزندش به مرگ مشکوکی درگذشت". این خبری دوپهلو بود و معمولاً تابناک خبرهایاش را همینطوری چاپ نمیکند و حتماً پشت آن قضیه خبری هست. بنابراین اینکه آقای رضایی خواسته به شکلی این دو را به هم ربط بدهد، نمیدانم نشانه چیست؟! آیا خواسته بگوید که پسرش را هم دستهای پنهانی از بین بردهاند؟ اما من گمان نمیکنم.
آقای احمد رضایی یک روز تمرد کرد و علیه نظام عصیان کرد. آمد بیرون و خیلی ساده به کنسولگری آمریکا در دوبی رفت، ویزا گرفت و به آمریکا رفت و بعد از طریق چند برنامه رادیو- تلویزیونی علیه رژیم موضع گرفت. کار بر پدرش آنچنان سخت شد که ایشان همسرش را فرستاد و تقاضا کرد که پسرش برگردد. وقتی بازنگشت، از مرحوم آقای هژبر یزدانی کمک گرفت و هژبر هواپیمای شخصی فرستاد و پسر را به کاستاریکا برد. مدتی در آنجا درس خواند و بعد هم به ایران برگشت، ولی نتوانست در ایران بماند و مجدداً از کشور خارج شد. اینبار در بیرون ازدواج کرد، با خانمی که شهروند آمریکا بود. او هم موفق شد شهروندی آمریکا را دریافت کند. به همین دلیل هم روزنامههای امارات از مرگ یک شهروند آمریکایی سخن گفتهاند.
من فکر میکنم که احمد رضایی زیر فشارهای شدید قرار داشت و این که به او اجازه بازگشت دوباره به ایران داده نشد. حتی معروف است که آقای احمدینژاد گفته بود که اگر پایش برسد به ایران، در فرودگاه دستگیر میشود، بهخاطر مطالب نادرست و ناجوانمردانهای که در جریان انتخابات علیه ایشان و نزدیکانشان منتشر کرده بود.
بنابراین من فکر میکنم که او به نقطهای رسیده بود که دیگر زندگی برایش امکانپذیر نبود و این است که در اتاق شماره ۲۳ طبقه ۱۸ هتل گلوریا، به زندگی خودش خاتمه داد.