۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

روز چهار شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

رابطه با رهبر باید رابطه امام و ماموم باشد

خلع احمدی نژاد از فرزندی خامنه ای

با وجود بازگشت  محمود احمدی نژاد به هیات دولت، و درحالی که رسانه های حکومتی می کوشند روابط دولت و رهبر جمهوری اسلامی را عادی نشان دهند، اختلافات میان منصوبان و حامیان سیدعلی خامنه ای با محمود احمدی نژاد و نزدیکان او شدت گرفته است. در همین راستا جانشین نمایندگی آیت الله خامنه ای در سپاه پاسداران هم در اظهاراتی با استناد به گفته های سال 88 احمدی نژاد که گفته بود رابطه اش با رهبری "رابطه پدری و پسری است" به شدت از رفتار فعلی وی انتقاد کرد.
مجتبی ذوالنور دوشنبه شب در نشستی تحت عنوان "سیاست روحانی" در قم گفت:" دوستانه خدمت احمدی‌نژاد عرض می‌کنم که ایشان در عبارات‌شان هم تجدید‌نظر کنند؛ اینکه می‌آیند و می‌گویند من ثابت می‌کنم رابطه من و مقام معظم رهبری، رابطه پدر و فرزندی است، معتقدم این سخن ولو اینکه این‌طور هم باشد، اشتباه است."
وی در ادامه اضافه کرد:" در روایات و احکام اسلامی داریم که ممکن است پدر یک فرد، او را امر به شرک کند و به همین دلیل نباید از او تبعیت کرد. ممکن است پدر اشتباه کند و طبق احکام اسلام، باید مخالف او حرکت کرد؛ حال باید پرسید این‌که آقای احمدی‌نژاد که می‌گویند رابطه من با مقام معظم رهبری رابطه پدر و فرزندی است، یعنی چه؟"
جانشین نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه پاسداران سپس افزود: "باید گفت که رابطه با رهبر معظم انقلاب باید رابطه امام و مأموم باشد؛ این رابطه، رابطه مطیع و مطاع، رابطه مقلد و مقلد است؛ این حرف‌ها یعنی چه که رابطه‌ام با رهبری رابطه پدر و فرزندی است؟؛ این حرف‌ها معنی ندارد. این حرف، حرفی انحرافی است."
او باتاکید بر نامعلوم بودن این رابطه پدر و پسری افزود: "احمدی‌نژاد موضع‌ش را شفاف‌تر بیان کند؛ رابطه پدر و فرزندی یعنی چه؟؛ مقام معظم رهبری، «ولی حاکم» است، او نائب امام زمان(عج) است و بدون امر او، نه رئیس‌جمهور و نه هیچ‌کس دیگر مشروعیت ندارد.اگر اذن و رضایت ولی حاکم نباشد، عمل آن فرد حرام است، حتی اگر عمل واجب انجام دهد."
وی همچنین تصریح کرد: "معنی ولایت را باید با حب و جان قبول کرد و از این عبارات دو پهلو مانند اینکه رابطه‌ام با رهبری رابطه‌ای پدر و فرزندی است، اجتناب کرد؛ البته من نمی‌گویم که احمدی‌نژاد نظر و مقصود خاصی داشته است که این حرف‌ها را می‌زند، ولی به هر حال باید عبارات خود را درست کند و بگوید ولی امر، نائب امام زمان است، که مشروعیت همه ارکان نظام با اوست."
این انتقادات تند جانشین آیت الله خامنه ای در سپاه پاسداران از محمود احمدی نژاد در حالی است که محمود احمدی نژاد در 9 مردادماه سال 88 پس از روشن شدن اختلاف وی با آیت الله خامنه ای بر سر انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به سمت معاون اولی گفته بود که "در روزهاي اخير عده اي با خيال خام خود به تكاپو افتادند تا رابطه دولت و رهبر عزيز انقلاب را خدشه‌دار جلوه دهند و با جار و جنجال، جدايي و فاصله بين دولت و رهبري را القاء كنند در حالي كه آنان نمي‌دانند كه نوع رابطه ما با مقام معظم رهبري فراتر از قالب‌هاي سياسي و اداري است و از جنس محبت، اعتقادي و پدر پسري است."
این اظهارات احمدی نژاد در شرایطی بود که او پس از تایید حکمش به عنوان ریاست دولت دهم، اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان معاون اول خود برگزیده بود که با مخالفت آیت الله خامنه ای مواجه شد. آیت الله خامنه ای که مخالفتش را طی نامه ای به احمدی نژاد ابلاغ کرده بود با امتناع یک هفته ای او مواجه شد. سرانجام نیز هرچند محمود احمدی نژاد طی نامه ای این درخواست آیت الله خامنه ای را پذیرفت اما اسفندیار رحیم مشایی را به سمت ریاست دفتر خویش منصوب کرد.
از سوی دیگر انتقادات جانشین نمایندگی آیت الله خامنه ای در سپاه از احمدی نژاد آن هم با استناد به گفته اش درباره رابطه "پدری و پسری" با خامنه ای در شرایطی است که ماجرای "پدرحقیقی" محمود احمدی نژاد و فوت او هم پیش از این بسیار برایش حاشیه ساز شده بود چرا که بنا بر روایت مختلف پدر وی دوبار فوت کرده است.
محمود احمدی نژاد در 13 تیرماه سال 84 چند روز پس از پیروزی در انتخابات طی گفت و گویی با خبرنگاران رسانه ها که خبرگزاری مهر هم آن را منتشر کرد گفته بود  "پدر آهنگری داشت" که "سال 72 بر اثر حادثه تصادف فوت کرده است". در ادامه اما در 9 خردادماه سال 85  خبر درگذشت دوباره پدر احمدی نژاد در رسانه ها اعلام شد؛ امری که موجب تعجب همگان شد و بازتاب زیادی در رسانه ها داشت تا جایی که خبرگزاری مهر جمله مورد نظر درباره فوت پدر احمدی نژاد را حذف کرد؛هر چند در بسیاری از منابع اصل گفته های وی موجود است. از جمله  ماجرای فوت اولیه پدر وی در سایت تبیان درهمان تاریخ موجود است.(تصویر خبر اصلی مهر)
همچنین محمود احمدی نژاد نام خانوادگی اش را  پیش از این تغییر داده و گفته می شود نام خانوادگی او سبورجیان  بوده  که وی آن را به احمدی نژاد تغییر داده است. داود احمدی نژاد برادر وی در گفت و گویی با شماره نوروزی نشریه "شما" ارگان رسمی حزب موتلفه اسلامی این موضوع را تایید کرد اما در توضیح کوتاهی گفت که پدرش هم پس از انقلاب اسلامی نام خانوادگی اش را به احمدی نژاد تغییر داده است.

اگر رهبری حمایت را بردارد
مجتبی ذوالنور همچنین در بخش دیگری از اظهاراتش عنوان کرد: "به آقای احمدی نژاد ایراد داریم که ایراد هایی اساسی هم هست و جزئی نیست اما باید در این زمینه مشی و رفتار خود را با رهبر معظم انقلاب بسنجیم."
وی سپس در توضیح این گفته با اشاره به اظهارات آیت الله خامنه ای در دیدار با مردم فارس که شنبه هفته گذشته 3 اردیبهشت مطرح شده بود افزود: "البته مقام معظم رهبری همواره از همه دولت ها حمایت کرده اند، اما در سخنرانی های اخیرشان آقا فرمودند فرد برای ما ملاک نیست، اعمال فرد، کردار فرد، رفتار فرد و عملکرد فرد، برای ما ملاک است؛ حضرت امام هم از بنی صدر حمایت می کرد."
آیت الله خامنه ای در جملات معناداری با اشاره به اتفاقات و اختلافات اخیر بر سر عزل و ابقای وزیر اطلاعات  با اشاره به اینکه "دشمنان خوشحال شده اند و می گویند در نظام جمهوری اسلامی شکاف ایجاد شده و حکومت دوگانه شده است" گفته بود: "ببينيد چطور مثل گرگ در كمين نشسته‌اند كه يك بهانه‌اى پيدا كنند، هر جور ميتوانند، حمله كنند. ميدانند كه دولت مشغول تلاش و فعاليت و خدمت است. خب، واقعاً در كشور دارد خدمت انجام ميگيرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبرى طرفدار است. ما كه راجع به شخص قضاوت نميكنيم؛ ما كار را، خط را، جهتگيرى را ملاك و معيار قرار ميدهيم."
مجتبی ذوالنور سپس گفت: "قهر و اخم و ناز و شروط و این ها، با ولایت مداری خیلی فاصله دارد؛ نه رییس جمهور خداست، نه پیامبر و امام معصوم و نه ولی فقیه است، تا در مسیر و نزدیک به مسیر حرکت می کند به همان تناسب حمایت می شود و اگر کج رفت، مسیر جدا می شود."
 نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه پاسداران تاکید کرد: "در این چند روز گذشته چه قدر پیش آقای احمدی نژاد رفتند و هیچ کس نگفت شما کار درستی می کنید، همه ایشان را مذمت کردند، بنابراین، انقلاب، نظام و رهبری با کسی عهد اخوت ندارد، ملاک و شاخص ولایت است."
او سپس خطاب به حاضران تصریح کرده: "ممکن است کسی تا آخر راه را درست برود و کسی هم وسط راه مسیر خود را کج کرده و از راه اصلی خارج شود، بنابراین ما حال فعلی افراد را می بینیم. اگر کسی تا دیروز خوب عمل می کرد، دستش درد نکند، اما اگر کسی که هنوز گازی به ماشین خود نداده و مسیرش را مشخص نکرده که نباید به او اطمینان کرد؛ لذا ما باید مصالح کل را ببینیم و به تناسب وضعیت تصمیم بگیریم و عمل کنیم."
این بخش از اظهارات ذوالنور پیش از این هم درپی برکناری غیر منتظره منوچهر متکی وزیرخارجه که یکی از وزرای مورد تایید آیت الله خامنه ای در کابینه احمدی نژاد بود، همراه با زمزمه هایی در نشریات حزب الله و بعضا وابسته به سپاه پاسداران درباره احتمال عزل محمود احمدی نژاد در سال پایانی دولتش منتشر شد.
از جمله نشریه یالثارات در ستون نیمه طنز و جدی خود نوشته بود: "با این سرعتی که محمود‌جان به پاک‌سازی دولت دهم از مخالفان و منتقدان قطب دایره دولت و مرشد کل حضرت اسلام‌شناس مقیم نهاد ریاست‌جمهوری پرداخته، یک سال مانده به پایان عمر دولت همه وزرا و معاونین و غیره ناگهانی و تلفنی عزل می‌شوند و اسفندیار باقی می‌ماند و بقایی و رحیمی و خانم آزاده اردکانی و لاغیر! (حتی خود محمود‌جان هم به علت سرعت پایین در گفتن چشم به حضرت اسلام‌شناس از دولت کنار گذاشته می‌شود).

قبول اشتباه و اتهام زنی دوباره
مجتبی ذوالنور اما در بخش دیگری از اظهاراتش  خاطرنشان کرد: "البته ممکن است حالا برخی بیایند و حرف بزنند و بگویند ما از سال ها پیش نمی گفتیم که احمدی نژاد این جور است و آن جور؟؛ "خوب قبول"، اما شما که گفتید چه کردید؟ آیا پشت سر رهبری حرکت کردید؟ آیا آمدید و گفتید احمدی نژاد را می کوبیم برای دفاع از رهبری؟ و آیا آمدید با کسانی که پرچم مرگ بر اصل ولایت فقیه را در دست داشتند و این شعار را می دادند، از آن ها حمایت کردید؟ شما که هزار درجه جلوتر و بیشتر در مخالفت با ولایت فقیه از او حرکت کردید."
ذولنور در ادامه اضافه کرد: "شما چه مسیری را انتخاب کردید که امروز می آیید و می گویید مگر ما از اول نمی گفتیم احمدی نژاد انحرافی است؟ شما از همان اول گفتید احمدی نژاد فلان است، ولی خودتان صد برابر آن طرف تر حرکت کردید؛ برای چه کسی این حرف ها را می زنید و گذشته «ما گفتیم» خودتان را به رخ می کشند؟ شما که رفتید از موسوی و کروبی و سران فتنه حمایت کردید."
گفته می شود این اشارات حجت الاسلام مجتبی ذوالنور خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی باشد که پیش از این در طول سالهای گذشته همواره یکی از منتقدان محمود احمدی نژاد بوده است. از جمله سه روز مانده به دهمین انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 88 پس از پخش اظهارات و اتهام زنی های محمود احمدی نژاد به شخصیت های جمهوری اسلامی در ادوار پیش ازخود، هاشمی رفسنجانی در نامه ای به  خامنه ای نسبت به بروز "فتنه" ای برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی و روحانیت هشدار داده و خواستار جلوگیری از پیشرفت این جریان شده بود.
او در این نامه تاکید کرده بود که "زیر سئوال بردن تصمیمات بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و تلاش های امام راحل و مردم مسلمان و متعهد و روحانیت عظیم‌القدر که در نیم قرن گذشته با مجاهدت های خویش توانستند بنای باشکوه نظام اسلامی را ایجاد و مستقر و بالنده کنند، از این بدتر نمی‌شد. دوران مشعشعی که خود شما پشت سر امام (ره) در قامت مجاهد پیشتاز، رییس‌جمهور و نهایتا رهبری نظام نقش و مسوولیت های ممتازی به عهده داشته اید."
هاشمی رفسنجانی همچنین به صراحت به رهبر جمهوری اسلامی هشدار داده بود که هدف این هجمه های احمدی نژاد و نزدیکانش خود اوست و نوشته بود: "نقطه قابل توجه در این تهمت ها این است که غیر مستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جناب عالی که هادی دولت ها بوده اید و با اظهارات صریح، مدیریت ها را مورد تایید و تحسین قرار داده اید، نشانه گرفته است."
وی در پایان این نامه که در 19 خردادماه و تنها سه روز مانده به برگزاری انتخابات منتشر شد خطاب به خامنه ای نوشته بود: "از جناب عالی با توجه به مقام و مسوولیت و شخصیت تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می دانید اقدام موثری بنمایید و مانع شعله ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید."
هشداری که مورد توجه خامنه ای قرار نگرفت و او با حمایت مجدد از محمود احمدی نژاد  در سخنان خود در نماز جمعه 29 خردادماه 88  تاکید کرد که "هم در مسائل خارجی و هم مسائل داخلی، نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک تر است."
 
 
 
 
 
مصاحبه روز با فعالان سوری:

سپاه و سوریه در سرکوب، شبیه هم

وزیر خارجه جمهوری اسلامی ضمن حمایت از وعده های سوریه  برای انجام اصلاحات، ادامه اعتراضات در آن کشور را به دخالت های خارجی نسبت داد؛ اما مخالفان دولت بشار اسد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حزب بعث سوریه را در روش های سرکوب مخالفان، شبیه یکدیگر توصیف می کنند.
 به گزارش رسانه های داخلی علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه، طی یک نشست خبری در قطر، در مورد تظاهرات اعتراضی مردم سوریه گفته است براساس "اطلاعات" عده ای با حمایت خارجی در صدد ایجاد نا آرامی در سوریه هستند.
در مقابل، اعضای اپوزیسیون و روزنامه نگاران سوری در مصاحبه با "روز" ضمن "تکراری" خواندن اتهام وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و تأکید بر شباهت های حاکمیت جمهوری اسلامی و رژیم بعث درسوریه، مقامات ایرانی را به ارسال تسلیحات نظامی جهت سرکوب معترضان در سوریه متهم کرده اند.

 تکرار یک اتهام
به گزارش صدا و سیمای جمهوری اسلامی علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه، در یک نشست خبری در قطر، با متهم کردن کشورهای خارجی به نقش آفرینی در اعتراضات اخیر سوریه گفته است: "براساس اطلاعات، عده ای با حمایت خارجی در صدد ایجاد نا آرامی در سوریه هستند و ما تا آنجا که حرکت مردمی باشد، همچون سایر کشورهای دیگر، با تحقق مطالبات مردمی همراهی می کنیم."
وی در این نشست خبری که روز سه شنبه، 13 اردیبهشت، در قطر برگزار شد، افزوده است که "یک سری مطالبات مردمی در سوریه وجود دارد که دولت این کشور و در راس آن، بشار اسد، رئیس جمهوری، اعلام کرده که آماده تحقق بخشیدن به مطالبات مشروع مردم است."
صالحی با اشاره به اینکه باید "حرکت‌های حداکثری مردمی را با حرکت عده‌ای قلیل از یکدیگر جدا کرد"، حمایت از حکومت سوریه را برای "مقاومت در منطقه" ضروری دانسته و گفته: "فراموش نکنیم که سوریه در راس هرم مقاومت در منطقه قرار دارد و مقاومت امری مقدس است که همه مردم منطقه مسئولیت حفظ چنین جبهه ای را دارند."
اما برادوست آزیزی، روزنامه نگار اهل سوریه، در مورد اظهارات علی اکبر صالحی، به روز می گوید: "اظهارنظر وزیر امور خارجه ایران و رسانه های حکومتی این کشور در خصوص نسبت دادن اعتراض ها به خارج از مرزهای سوریه محلی از اعراب ندارد و از جنس همان اظهاراتی است که رژیم ایران در طول دو سال گذشته با توسل به آنها در صدد سرکوب مخالفان داخلی خود برآمده است. جنبشی که اکنون در سوریه جریان دارد، نتیجه دهه ها سال استبداد و خفقان سیاسی، نظامی و اجتماعی در این کشور است."
در همین رابطه عبدالباقی یوسف، عضو دفتر سیاسی حزب  اتحاد کرد در سوریه نیز به روز می گوید: "گفته های آقای صالحی تکرار مواضع ایران در رابطه با اعتراضات سوریه است. جمهوری اسلامی از هرگونه تغییر و تحول احتمالی در سوریه می هراسد، چراکه با این تحولات جایگاه این کشور به شدت در خاورمیانه متزلزل و پیچیده می شود. بر این اساس ایران از روزهای آغازین جنبش اعتراضی سوریه در تلاش بوده و هست تا به هر نوع ممکن خواسته های مردم سوریه را غیر مشروع و غیر واقعی بخواند. وزیر خارجه ایران همان اتهاماتی را به معترضان سوریه می زند که سالهاست به بهانه آن معترضان داخلی را سرکوب کرده است. اتهام دست داشتن بیگانگان در اعتراضهای مردمی اتهامی تکراری و نخ نما است که در طول سی سال گذشته از سوی دولت ایران همواره بر آن تاکید شده است."

ایران، حامی بشار
مقامات  جمهوری اسلامی هر چند به صورت کلی از تحولات اخیر در کشورهای عربی، از جمله تونس، مصر، یمن، لیبی و اخیرا بحرین حمایت و از آنها به عنوان "موج مقاومت در منطقه" یاد می کنند، اما نسبت به اعتراضات اخیر سوریه با تردید برخورد کرده و در پاره ای موارد همچون اظهارات روز گذشته وزیر امور خارجه، آن را به کشورهای خارجی نسبت داده اند.
 حکومت سوریه مهمترین متحد جمهوری اسلامی در منطقه است؛ مقامات ارشد دو کشور به طور مرتب با یکدیگر ملاقات می کنند و در سطوح مختلف سیاسی، نظامی و امنیتی نیز با یکدیگر همکاری دارند.
برادوست آزیزی، روزنامه نگار سوری می گوید: "از همان روزهای آغاز اعتراض ها در سوریه و به ویژه از زمانی که نگرانی ها نسبت به تغییر رژیم شدت گرفت، دخالت  های ایران نیز آغاز شد. جمهوری اسلامی در حقیقت اشتیاقی به تغییر حکومت بشار اسد  ندارد. سوریه یکی از اصلی ترین متحدان ایران در منطقه است و برای ایران دروازه اصلی ورود به کشورهای عربی و به ویژه لبنان محسوب می شود. ایران به صورت سنتی همیشه از طریق سوریه با حزب الله لبنان، دیگر هم پیمان خود در منطقه، مرتبط بوده است."
وی به کمک های جمهوری اسلامی به دولت سوریه در سرکوب مخالفان اشاره می کند و می گوید: "شاخه برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی متهم است به اینکه حکومت سوریه را در سرکوب معترضان این کشور یاری می‌رساند. این کشور از طریق ارسال ابزارهای سرکوب به دستگاه های نظامی امنیتی سوریه سعی در کنترل اعتراضات داشته اشت. باتوم های برقی از جنس همان باتوم هایی است که در زمان اعتراضات ایران از آن استفاده می شد، و گفته می شود ایران به صورت گسترده  به سوریه منتقل می کند. یک نوع گاز اشک آور خطرناک نیز که ایران قصد داشت به سوریه ارسال کند از سوی دولت ترکیه کشف شده است. در عین حال حدود بیست روز پیش در یکی از بنادر مصر یک کشتی ایرانی حامل  انواع ابزارهای سرکوب نظامی که به مقصد سوریه در حرکت بود متوقف شد."
هفته گذشته باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، نیروی قدس سپاه پاسداران، سازمان اطلاعات سوریه و سه مقام این کشور را به شرکت در سرکوب معترضان سوریه تحریم کرد.
نیروی قدس که شاخه برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی محسوب می شود، پیشتر نیز به اتهام فعالیت های تروریستی مورد تحریم آمریکا قرار گرفته بود.

دو اعتراض؛ دو سرکوب
به گفته روزنامه نگاران سوری، در میان محدودیت های ایجاد شده از سوی دولت بشار اسد برای اطلاع رسانی، گزارش های مردمی از حضور نیروهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در برخی از شهرهای سوریه چشمگیر بوده است.
برادوست آزیزی می گوید: "خبرنگارهای مستقل خارجی مستقر در سوریه در پوشش اخبار این کشور محدود هستند و حکومت بشار اسد به آنها اجازه پوشش آزادانه اخبار را نمی دهد. به همین علت، شهروندان و تعداد اندکی از روزنامه نگاران داخلی مسوولیت پوشش این اخبار را به عهده دارند. اما گزارش شهروندان از شهرهایی چون درعا، حموص و به ویژه شهر حلب حاکیست در طول این دو ماه، افراد غیر بومی زیادی که برخی از آنها به فارسی تکلم می کنند وظاهرا از اعضای سپاه پاسداران هستند وارد این مناطق شده اند و این موضوع، نگرانی ساکنان این منطقه را به دنبال داشته است."
در همین زمینه عبدالباقی یوسف، تحلیلگر مسائل سیاسی سوریه و  از اعضای دفتر سیاسی حزب اتحاد کرد در سوریه می گوید: "این افراد عموما در شهرهای ناآرام و مناطقی دیده شده اند که محل اصلی اعتراضات است.  تا کنون گزارشی از حضور غیر بومی های نظامی در بسیاری از شهرها و به ویژه در شهرهای کرد نشین داده نشده است."
این تحلیلگر سیاسی سپس به بررسی شباهت های جنبش اعتراضی سوریه با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران می پردازد: "اتفاقاتی که در سوریه می افتد از بسیاری جهت شبیه همان رویدادهایی است که نزدیک به دوسال پیش در ایران اتفاق افتاد. از طرفی خواسته های مردم سوریه مبنی بر اصلاح نظام سیاسی این کشور همخوانی زیادی با خواسته های جنبش سبز ایران دارد، از سوی دیگر چگونگی برخورد با معترضان، روش ها، ابزارها و حتی استراتژی حاکمیت در این ارتباط از بسیاری جهات، شبیه برخورد دولت آقای احمدی نژاد با مخالفان در ایران است و با توجه به نزدیکی دو کشور و توافق های استراتژیک نظامی - سیاسی  مابین آنها به نظر می رسد مقامات  امنیتی ایران و سوریه نیز در ارتباط تنگاتنگی با هم هستند و بر همین اساس از تجربه های یکدیگر جهت سرکوب مخالفان خود استفاده می کنند."
دخالت های نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی در اعتراضات سوریه و متهم کردن معترضان سوری به ارتباط با کشورهای خارجی در شرایطی صورت می گیرد که روزنامه نگاران این کشور معتقدند  اعتراضات سوریه ریشه تاریخی دارد.
برادوست آزیزی می گوید: "موج اعتراضات در سوریه قبل از آنکه متاثر از انقلابهای مصر و تونس باشد متاثر از خفقان چندین ساله و فقدان دمکراسی و آزادی در این کشور است؛ متاثر از شرایطی است که شهروندان سوری در طول این سالها با گوشت و پوست و استخوان با آنها درگیر بوده اند. تمام خلق های سوری، عرب ها و کردها سالهاست که به نحوه حکمرانی بشار اسد، به وضعیت فوق العاده ای که بیش از نیم قرن بر این کشور حاکم بود و بانی تمام سرکوب های سیاسی است اعتراض دارند. حدود 18 هزار زندانی سیاسی و عقیدتی در  این کشور وجود دارد. نقض حقوق بشر، حقوق شهروندان عادی، حقوق اقلیت ها در این کشور به وضوح و به صورت مستمر و گسترده مشاهده می شود. این اعتراضات واکنشی است به این تبعیض و نابرابری تاریخی."

 

 

برخورد با نزدیکان دولت ادامه دارد

بازداشت جن گیرها، ناپدید شدن حامیان

سایت های خبری اصولگرا و نزدیک به دولت، از بازداشت و ناپدید شدن افراد مختلفی که با دولت احمدی نژاد در ارتباط هستند، خبر داده اند. سایت خبری "اعتدال"دیروز  از بازداشت 25 نفر از "کسانی که با اسفندیار رحیم مشایی ارتباط دارند" خبر داد. به گزارش این سایت، در بین دستگیرشدگان برخی "مدعیان علوم غریبه" نیز وجود دارند.
با وجود این، اعتدال در خبر تکمیلی که منتشر کرده نوشته پیگیری های خبرنگار این سایت نشان می دهد تعداد دستگیر شدگان در شب گذشته 25 نفر نبوده و "به مراتب کمتر از این تعداد" دستگیر شده اند.
در گزارش منتشر شده آمده است که پریوش سطوتی، همسر دکتر حسین فاطمی (وزیر امور خارجه در دولت دکتر محمد مصدق) و آزاده اردکانی، رئیس موزه ملی ایران که جزو افراد نزدیک به رحیم مشایی است نیز در میان بازداشت شدگان قرار دارند.
پریوش سطوتی در فروردین سال 1387 در جلسه ای خصوصی که اعتراض برخی اصولگرایان را به دنبال داشت با محمود احمدی نژاد دیدار کرد. رئیس دولت در آن دیدار گفته بود که "تاریخ همیشه از دکتر حسین فاطمی به نیکی یاد خواهد کرد" و افزوده بود: "دكتر فاطمي در راه آرمان خود جوانمردانه ايستاد و مبارزه كرد."
گزارش ها حاکی از آن است که سطوتی از زمان برگزاری همایش ایرانیان خارج از کشور تاکنون در هتل لاله اقامت داشته و 8 ماه متوالی جلساتی پی در پی با مشایی داشته است.
آزاده اردکانی هم از مسئولان رسمی دولت  و فردی است که حامل منشور کوروش در روز رونمایی از این اثر تاریخی در تهران در حضور احمدی نژاد، مشایی و مسئولان موزه ملی بریتانیا بود.
اسامی و هویت دیگر بازداشت شدگان اعلام نشده اما در روزهای اخیر عباس امیری فر امام جماعت نهاد ریاست جمهوری و از روحانیون نزدیک به مشایی نیز بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، از میزان وثیقه و نحوه تامین آن خبری منتشر نشده اما گفته شده است که امیری فر به اتهام مشارکت در تهیه و توزیع "سی دی انحرافی ظهور بسیار نزدیک است"، تشویش اذهان عمومی، توهین و ایراد اتهام علیه برخی شخصیت ها و گروههای سیاسی توسط دادگاه ویژه روحانیت بازداشت شده بود.
همچنین سایت "یکشنبه" از سایت های طرفدار دولت هم در روزهای اخیر خبر از آن داده بود که ارتباط با "اجنه" از سوی اطرافیان احمدی‌نژاد مربوط به "چند مورد خاص" و به واسطه فردی به نام "عباس غفاری" بوده که او نیز بازداشت شده و یکی از بازجویانش نیز در جریان بازجویی از او درگذشته است.
اطلاعات مستندی درباره سابقه و روابط این فرد وجود ندارد اما سایت های خبری داخلی از او به عنوان طراح ایده "هاله نور"٬ مدعی ارتباط مستقیم با امام دوازدهم شیعیان و رابط امام زمان با احمدی‌نژاد و رحیم‌مشایی نام می برند.

رابط اصلی با امام زمان؟
انتشار این اخبار در رسانه های داخلی در شرایطی صورت می گیرد که طی روزهای گذشته، تعدادی از چهره های شاخص جریان اصولگرا درباره توسل نزدیکان احمدی نژاد در دولت به اجنه و قدرت های شیطانی هشدار داده اند.
در عین حال، همزمان با انتشار خبر بازداشت عباس امیری فر، ایسنا به نقل از عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران گزارش کرده که علت بازداشت "ع.الف"، دست داشتن در تهیه فیلم "ظهور نزدیک است" بوده است.
خبر بازداشت افراد مرتبط با رئیس دولت و رئیس دفتر او در شرایطی منتشر می شود که سایت های خبری نزدیک به دولت مانند "هفت صبح" و "یکشنبه" از ناپدید شدن تعدادی از کارکنان سایت های حامی دولت و "بردن" یا "رفتن" آنها به "جایی نامعلوم" خبر داده اند.
بنا بر این گزارش ها، یکی از "فعالان سایتی مرتبط با روزنامه هفت صبح" نیز از جمله ناپدیدشدگان است.
این سایت‌ها همچنین افزوده اند: "سایت‌های حامی دولت یکی پس از دیگر از دسترس خارج می‌شوند."
روز گذشته  سایت "خبرآنلاین" نیز سخنان مجتبی ذوالنور جانشین ولی فقیه در سپاه پاسداران را نقل کرده که در جمع تعدادی از طلاب، در پاسخ به سئوالی در مورد "ارتباط تیم آقای احمدی نژاد با افراد خاصی که گفته می شود توانایی های خاصی دارند" از فردی به نام "یعقوبی" یاد کرده که "مانند بعضی از مرتاض ها توانمندی هایی دارد."
پیش از این وبلاگ "تورجان" که به بررسی مسائل دینی و مذهبی در شهر قم می پردازد، درباره یعقوبی نوشته بود: "مدت‌هاست در محافل غیر رسمی در قم، تهران و شهرهای اطراف سخن از فرد عارف مسلکی به نام علی یعقوبی است که نفوذ خاصی به ویژه در هیئات‌های مذهبی تهران و دیگر شهرهای شور پیدا کرده. در محافل غیر رسمی  اخباری مبنی بر ارتباط اسفندیار رحیم مشایی با وی مطرح بوده است."
با وجود این، در حاشیه راهپیمایی روز 22 بهمن سال 89، خبرنگاری از مشائی درباره علی یعقوبی پرسید اما او از وجود چنین شخصی اظهار بی‌اطلاعی نمود.

 

ارز
قیمت ارز در بازار تهران افزایش پیدا کرده است
بعد از چند هفته بحران در بازار طلا و سکه، نرخ ارز در بازار تهران به شدت افزایش پیدا کرده و قیمت دلار به هزار و ۱۶۰ تومان و پوند انگلیس به هزار و ۹۰۵ تومان رسیده است.
خبرگزاری دانشجویان ایران نوشته که هر یورو در بازار آزاد هزار و ۶۹۵ تومان و هر دلار کانادا هزار و ۲۲۸ تومان در بازار مبادله شده است.
محمد کشتی‌آرای، رئیس اتحادیه طلا و جواهر ایران، گفته است علت گران شدن نرخ ارز و نوسان زیاد آن در بازار، "ارائه نشدن دلار از سوی بانک مرکزی است."
بنابر این گزارش، "تلاطم قیمت داخلی" سکه اکنون به بازار ارز منتقل شده است.
قیمت رسمی ارز که از سوی بانک مرکزی اعلام می‌شود با قیمت‌های بازار آزاد فاصله زیادی دارد.
بنابر گزارش بانک مرکزی ایران امروز، سه شنبه ۱۳ اردیبهشت، هر دلار آمریکا هزار و ۴۶۱ تومان و هر پوند انگلیس هزار و ۷۳۸ تومان بوده است.
هر یورو نیز هزار و ۵۴۸ تومان و هر دلار کانادا نیز هزار و ۱۰۵ تومان بوده است.
مقایسه قیمت‌های رسمی بانک مرکزی و قیمت بازار آزاد نشان می دهد که تفاوت نرخ بازار آزاد با نرخ رسمی در تمام ارزهای رایج بیشتر از صد تومان است و گاه این رقم در بعضی از ارزها به بیش از صد و پنجاه تومان نیز می‌رسد.
گزارش‌ها نشان می‌دهد که نرخ ارز رو به افزایش است و "صرافی‌ها به دلیل نوسان زیاد قیمت، ارز داد و ستد نمی‌کنند."
در هفته های اخیر به دلیل افزایش تقاضا، قیمت سکه بهار آزادی طرح قدیم تا ۴۶۰ هزار تومان رسید و بانک مرکزی ایران برای مقابله با موج افزایش قیمت، برنامه حراج سکه و شمش طلا را در دستور قرار داد.
تلاش بانک مرکزی تا حدودی قیمت را کاهش داد اما بنابر گزارشها، امروز سه شنبه ۱۳ اردیبهشت، هر سکه بهار آزادی طرح قدیم ۴۵۸ هزار تومان و هر سکه بهار آزادی طرح جدید ۴۲۵ هزار تومان در بازار آزاد معامله شده است.
ناتوانی بانک مرکزی ایران در کاهش قیمت سکه و افزایش قیمت ارز این نگرانی را به وجود آورده که شرایط اوایل دهه هفتاد خورشیدی دوباره تکرار شود.
در آن زمان قیمت سکه و ارز افزایش پیدا کرد و بانک مرکزی نتوانست آن را کنترل کند.

نرخ ارزهای بین المللی (تومان)

ارز    بانک مرکزی      بازار آزاد
دلار امریکا  ۱۰۴۶
 ۱۱۶۰
یورو ۱۵۴۸
 ۱۶۹۵
پوند انگلیس  ۱۷۳۸          
۱۹۰۵
دلار کانادا ۱۱۰۵
۱۲۲۸
دلار استرالیا ۱۱۴۱
۱۲۸۰
فرانک سوئیس ۱۲۰۸
۱۳۲۰
یکصد ین ژاپن ۱۲۹۰
۱۳۹۰

 

عنوان مقاله
نویسنده مقاله، نام یک نویسنده دیگر مقاله را "مهدی موعود عجل الله" ذکر کرده است
اقدام یک پژوهشگر دانشگاه تربیت مدرس در ذکر نام امام دوازدهم شیعیان در کنار نام خود به عنوان نویسنده یک مقاله در زمینه شیمی پلیمر، واکنش های شدیدی را به همراه داشته است.
در جدیدترین واکنش، امروز ۱۴ اردیبهشت (چهارم مه) دانشگاه تربیت مدرس تهران با صدور بیانیه ای ضمن محکوم کردن شدید انتشار مقاله ذکر شده، از انجام اقدامات قانونی در "مراجع علمی و بین المللی" برای جلوگیری از چاپ "مطالب موهن" به نام این دانشگاه خبر داد.
مقاله بحث انگیز که در شماره ماه سپتامبر نشریه علمی "ماکرومولکولار ریسرچ" به چاپ رسیده، چندی پیش در فهرست مقاله های موسسه اطلاعات علمی (ISI) قرار گرفته که نوعی بانک اطلاعاتی جهانی برای گردآوری عناوین مقالات علمی منتشر شده در نشریات معتبر است.
نویسنده این مقاله، محمدرضا رستمی دارنکلا، زیر عنوان آن و قبل از نام خود، عبارت "مهدی موعود عجل الله" را ذکر کرده و نشریه منتشر کننده نیز، آن را به عنوان نام نویسنده دوم مقاله به چاپ رسانده است.
در بیانیه امروز دانشگاه تربیت مدرس ادعا شده که نویسنده مقاله، تا اول آذر ماه سال ۱۳۸۹ با این دانشگاه قرارداد پیمانی داشته ولی از آن به بعد، فاقد هر گونه ارتباط "سازمانی و استخدامی" با دانشگاه بوده است.
صادرکنندگان بیانیه هچنین مدعی شده اند که مسئولان دانشگاه تربیت مدرس "پس از چاپ و نمایه شدن مقاله از محتوای موهن آن آگاه شده" و در نتیجه در هنگام ارسال و پذیرش مقاله "امکان برخورد با نویسنده را نداشته اند".
در واکنشی دیگر، دیروز هم بیانیه ای از طرف "اعضای هیات علمی دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه تربیت مدرس" صادر شد که ضمن اعتراض به "سوء استفاده" از نام دانشگاه خود، خواستار پی گیری حذف این نام و همچنین عنوان امام دوازدهم شیعیان از مقاله بحث انگیز شده بودند.
در سال های اخیر، گسترش تبلیغات مرتبط با "مهدویت" و امام دوازدهم شیعیان از طریق تریبون های عمومی، به میزانی کم سابقه در ایران گسترش یافته است.
این در حالی است که به تازگی عده ای از محافظه کاران منتقد دولت، برخی از این تبلیغات را مطابق با دیدگاه های مراجع معتبر دینی ندانسته و از استفاده گسترده از بودجه های دولتی به این منظور انتقاد کرده اند.
در خبرساز ترین واکنش ها در همین زمینه، در روزهای گذشته مقام های قضایی ایران از دستگیری دو نفر از دست اندرکاران تهیه و توزیع یک فیلم به نام "ظهور بسیار نزدیک است" خبر داده اند که در آن، ادعا می شود دوران غیبت امام دوازدهم شیعیان به زودی پایان خواهد یافت.

 

نمایشگاه کتاب تهران و سیاست‌های فرهنگی وزارت ارشاد

مصلای تهران محل برگزاری بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران
بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران در شرایطی گشایش یافته است که تعدادی از معتبرترین ناشران ادبیات خلاق در ایران، امسال با دست خالی به نمایشگاه کتاب رفته اند.
بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران با شعار راهبردی "ارتقاء معرفت دینی و بصیرت فرهنگی در سال جهاد اقتصادی" در شرایطی گشایش یافته که محمد حسینی، وزیر ارشاد در بیست و سوم فروردین ماه اعلام کرد که ناشرانی که به کتاب‌های‌شان اصلاحیه تعلق بگیرد، امتیاز منفی خواهند گرفت و از پاره‌ای تسهیلات در آینده محروم خواهند شد.
موقعیت ناشران به دلیل افزایش قیمت کتاب و کاهش شمارگان کتاب‌ها در همان چاپ نخست و نیز فشارهای اقتصادی روزافزون بسیار دشوار است.
از یکسو عده ای از نویسندگان برای آنکه کتاب‌شان خوانده شود، نه تنها به روابط و دسته‌بندی‌ها تن می‌دهند، بلکه با رویکردهای عام‌ه پسند تلاش می‌کنند کتاب‌شان را به چاپ دوم و سوم برسانند.
از سوی دیگر، به رغم همه‌این تلاش‌ها از سال‌های دهه‌هفتاد تاکنون شمارگان کتاب در ایران کاهشی چشمگیر داشته و در کمتر از ۲۰ سال شمارگان کتاب در چاپ نخست از ۵۰۰۰ نسخه به ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰نسخه رسیده است.
فرعون و جملات توحیدی
حتی اگر در این میان افزایش کمّی کتاب و به‌ویژه افزایش روزافزون آثار ترجمه شده و نیز رویکرد گروهی از کتابخوانان به وبلاگ‌نویسی و شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون و سینما را در نظر بگیریم، باز نمی‌توانیم گسترش روزافزون دایره‌ سانسور و تأثیر آن در کاهش شمارگان کتاب را نادیده بگیریم.
شدت سختگیری‌ها حتی دامن برخی از نویسندگان دولتی را نیز گرفته است. برای مثال سید مهدی شجاعی از مهم‌ترین نویسندگان مذهبی در زمان جنگ در گفت‌و‌گو با وبسایت "خبرآنلاین" زبان به اعتراض می‌گشاید و می‌گوید: " (...) ممیزی‌ها از کمترین درک و شعور برخوردار نیستند. کسانی که آنجا دارند این ممیزی را انجام می دهند، چه کسانی هستند؟"
او در ادامه از چگونگی ممیزی‌ها مثالی می‌آورد که خالی از لطف نیست. می‌گوید: "به من گفته‌اند در یک کتاب جمله فرعون را بردار. می‌پرسم چرا؟ می‌گویند چون ضد توحیدی است. می‌پرسم خب پس فرعون باید در یک نوشته جمله توحیدی بگوید؟"
پیشخوان خالی ناشران مستقل
محمد حسینی، وزیر ارشاد گفته بود که ناشرانی که به کتاب‌های‌شان اصلاحیه تعلق بگیرد، امتیاز منفی خواهند گرفت
با این تفاصیل و در شرایطی که حتی نویسندگان مذهبی هم به چگونگی ممیزی‌ها معترض‌اند، هنوز معلوم نیست که دولت چه نوع کتاب‌هایی در قلمرو ادبیات خلاق را تأیید می‌کند؟
در این شرایط که هیچگونه نمونه‌موفقی از آنچه آن را "رمان انقلاب" می‌خوانند در دست نیست، و از طرف دیگر "بنیاد ادبیات داستانی ایران" نیز که به قصد پرورش نویسندگان شهرستانی و مؤمن به اهداف انقلاب تأسیس شده بود، در آستانه انحلال قرار گرفته و در هر حال عملاً کاری انجام نمی‌دهد، ظاهراً سیاست تأخیر فرهنگی به توقف فرهنگی تغییر جهت داده است.
اکنون ظاهراً ممیزی تمامیت ادبیات خلاق ایران را نشانه رفته است. آشکارترین نمونه‌ بارز این توقف فرهنگی را در کارنامه‌ ناشران معتبر در این حوزه می‌توان دید.
نشر چشمه در قلمرو ادبیات داستانی امسال فقط با هشت عنوان کتاب به نمایشگاه کتاب تهران می‌رود. در رأس این فهرست رمان لب بر تیغ نوشته حسین سناپور قرار دارد که ظاهراً پس از پنج سال موفق به دریافت مجوز شد و در آستانه نمایشگاه کتاب تهران انتشار یافت.
انتشار مروارید با شش عنوان کتاب شعر که به‌تدریج در طی سال گذشته انتشار داده، و پنج عنوان کتاب در زمینه داستان و رمان و زندگی‌نامه به نمایشگاه کتاب تهران رفته است.
"یک دوربین قدیمی" از عباس صفاری، "زیر خونسردترین برف جهان" از میمنت میرصادقی، "پشت دریچه جهان"، مجموعه‌ای از اشعار منتشر نشده عمران صلاحی و "به یک زبان عاشق می‌شویم" از کمال شفیعی همه کتاب‌های شعری است که نشر مروارید با بیش از نیم قرن سابقه فعالیت در نشر ایران با خود به نمایشگاه کتاب می‌برد.
"این آقا کی باشند" از محمود کیانوش و مجموعه داستان "کاغذهای سوخته" نوشته الاهه دهنوی دو عنوان کتابی است که انتشارات مروارید در زمینه ادبیات داستانی برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌کند.
انتشارات افراز در مجموعه‌ای با عنوان "داستان امروز ایران" با چهارده عنوان کتاب در نمایشگاه شرکت می‌کند و به این ترتیب در مقایسه با دیگران ظاهراً با دست نسبتا پرتری به نمایشگاه رفته است.
اما اگر در نظر داشته باشیم که ده عنوان از چهارده عنوان کتاب این مجموعه از کتاب‌هایی است که افراز در ده سال گذشته به تدریج منتشر کرده و اکنون تجدید چاپ می‌شود، می‌بینیم که حتی افراز هم تنها با چهار کتاب در چاپ اول در نمایشگاه کتاب تهران شرکت کرده است.
نشر افق ده عنوان از مجموعه‌ای با عنوان "جان کلام" را برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می کند. این مجموعه به گفته هلیا هنرمند، مدیر روابط عمومی نشر افق به گونه‌ای تهیه شده که اطلاعاتی را به شکل ساده درباره موضوعات عمومی ادبی در اختیار خوانندگان قرار دهد.
"جانستان و کابلستان" نوشته رضا امیرخانی از نویسندگان دفاع مقدس و "زیرخاکی" نوشته مجید قیصری که مجموعه‌ای است از هشت داستان با موضوع جنگ و به قلمرو ادبیات دولتی تعلق دارد، تنها عنوان‌های تازه نشر افق در قلمرو ادبیات داستانی است.
نشر ثالث با "آدم‌ها" نوشته احمد غلامی نمایشگاه کتاب تهران شرکت کرده است و انتشارات نیلوفر که زمانی از مهم‌ترین ناشران ادبیات داستانی در ایران بود، امسال فقط با یک اثر پژوهشی در زمینه‌ ادبیات داستانی با عنوان "داستان کوتاه در ایران" در دو جلد نوشته حسین پاینده در نمایشگاه حضور دارد.
نشر نی نیز که در دی ماه کتابفروشی‌اش را در خیابان کریمخان تعطیل کرد و از این نظر خبرساز شد، امسال ظاهراً کتاب تازه‌ای در زمینه ادبیات داستانی ایران به نمایشگاه نیاورده است.
نشر آموت ادبیات عام‌پسند را در مرکز توجه خود قرار داده است. آموت در چند ماه گذشته دست‌کم چندین عنوان رمان عام‌پسند از نویسندگانی مانند معصومه چاوشی، حسن کریم‌پور، محمد علی علومی، بهنام ناصح، آناهیتا آذرشکیب، نسرین ثامنی، راحله رضایی و ... منتشر کرده است.
آموت با برگزاری جلسات نقد و بررسی و همچنین با برگزاری یک شب امضاء تلاش می‌کند به عنوان یک ناشر نوپا با کمک ادبیات عام‌پسند، بحران‌ها را از سر بگذراند.
اما حتی ادبیات عام‌پسند هم اقبال آثاری مانند "بامداد خمار" نوشته فتانه حاج سیدجوادی را ندارند. این امر نشان می‌دهد که وقتی ادبیات جدی در محاق بیفتد، دیگر شاخه‌های ادبیات از جمله ادبیات عام‌پسند و ادبیات دولتی نیز رونق خود را به‌تدریج از دست خواهند داد.
۱۲۰ هزار متر مربع
بهمن دری، معاون فرهنگی وزارت ارشاد که امسال ریاست نمایشگاه کتاب تهران را هم به عهده گرفته، پیش از برگزاری نمایشگاه اعلام کرده بود که امسال نمایشگاه کتاب تهران در مساحت ۱۲۰ هزار متر مربع برگزار می‌شود.
با توجه به تعداد کتاب‌هایی که ناشران معتبر و مستقل ایرانی در بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌کنند، این پرسش پیش می‌آید که در غرفه‌های متعدد به مساحت ۱۲۰ هزار متر مربع چه کتاب‌هایی عرضه می‌شود؟
انتشارات امیرکبیر که بعد از انقلاب مصادره شد و به تملک "سازمان تبلیغات اسلامی" درآمد، امسال با ۱۲۰۰عنوان کتاب تازه در نمایشگاه شرکت کرده است. از این میان ۳۰ عنوان کتاب نوشته علی اکبر ولایتی، وزیر اسبق امور خارجه و مشاور فعلی رهبر جمهوری اسلامی ایران است.
انتشارات سوره مهر با ۲۰۰ عنوان کتاب تازه در نمایشگاه کتاب تهران حضور دارد. علاوه بر این سوره مهر که کتاب‌هایش را بدون مجوز منتشر می‌کند، قصد دارد امسال بر گرته نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت به نشر الکترونیک و پیوند میان نشر و شبکه‌های اجتماعی بپردازد.
در این میان ظاهراً ۶۷ کشور هم به نمایشگاه کتاب تهران دعوت شده‌اند. یکی از وظایف یک نمایشگاه جهانی کتاب در هر جای جهان آشنایی نویسندگان از کشورهای گوناگون با هم و با ناشران و عقد قراردادهایی برای انتشار کتاب و معرفی کتاب‌های تازه است.
بزرگی و اهمیت یک نمایشگاه طبعاً فقط به مساحت آن بستگی ندارد، بلکه بیشتر گستردگی مساحت فکری‌ که یک نمایشگاه کتاب به نمایش می‌گذارد مهم است. از این ‌روی، نمایشگاه کتاب تهران به یک فروشگاه بسیار بزرگ و به مرکز خرید کتاب شباهت دارد. امسال در این فروشگاه بزرگ بیش از هر چیز نوعی از ادبیات مورد تأیید دولت و کتاب‌های قدیمی عرضه می شود.




تناقض درباره چگونگی کشته شدن بن لادن - عملیات علیه بن لادن
یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان، می‌گوید تمام سازمان های اطلاعاتی دنیا در شکست کشورش برای یافتن اسامه بن لادن مقصرند.
نخست وزیر پاکستان گفت:"ما ناتوانی اطلاعاتی از همه دنیا از جمله آمریکا را شاهد هستیم."
اسامه بن لادن، رهبر گروه القاعده، روز یکشنبه اول مه (۱۱ اردیبهشت) در عملیات نیروهای آمریکایی به خانه‌اش در پاکستان کشته شد. بعد از این عملیات، از پاکستان به خاطر ناتوانی‌اش در ردیابی و یافتن بن لادن انتقاد شد.
لئون پانتا رئیس سیا پیشتر گفته بود که از بیم نشت اطلاعات درباره این عملیات به دولت پاکستان خبری نداده بودند.
سلمان بشیر وزیر خارجه پاکستان در مصاحبه با بی بی سی این اظهارات را نگران کننده خواند.
وزیر خارجه پاکستان ضمن دفاع از کارنامه سازمان اطلاعاتی پاکستان گفت که زمان شکوه و گله گذاری نیست و کشورش با آمریکا همواره همکاری های نزدیکی داشته است.
یوسف رضا گیلانی که از فرانسه دیدار می کند در پاریس این سخنان را اظهارداشت و افزود که پاکستان به تنهایی قادر به مبارزه با تروریسم نیست و باید از کشورهای دیگر کمک دریافت کند.

خبرهای متناقض

کاخ سفید سه شنبه سوم مه گفت که اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده روز یکشنبه در جریان حمله آمریکایی ها به محل اقامتش، مسلح نبوده است.
این موضوع سبب شده تا گمانه زنی هایی در مورد اینکه نیروهای آمریکایی از اول قصد کشتن و نه زنده دستگیر کردن بن لادن را داشتند، مطر ح شود
جی کارنی سخنگوی کاخ سفید گفت که: "ما انتظار مقاومت زیادی را داشتیم و با مقاومت زیادی هم روبرو شدیم. آدم های زیاد دیگری در مجتمع بودند که مسلح بودند."
او افزود که شخص اسامه بن لادن مقاومت کرد و به ضرب گلوله کشته شد، اما مسلح نبود
این درحالی است که پیشتر، از مسلح‌نبودن بن‌لادن صحبتی نشده بود و تنها به مقاومت او اشاره شده بود.
جی کارنی در باره چگونگی مقاومت بن لادن تنها به ذکر این مسئله بسنده کرد که برای مقاومت کردن به اسلحه نیاز نیست ولی اطلاعات دقیق تری بدست نداد.
دیگر خبر متناقض در ارتباط با کشته شدن همسر بن لادن بود.
جی کارنی سخنگوی کاخ سفید گفت که همسر بن لادن اولین مامور آمریکایی که وارد اتاق شد را "هل" داد. این زن از ناحیه پا تیر خورد اما کشته نشد.
مقام های کاخ سفید روز دوشنبه گفته بودند که این زن در تبادل آتش و پس از آنکه بن لادن از او به عنوان سپر انسانی استفاده کرده بود کشته شد.
در پاسخ به تناقض در خبرهای مربوط به کشته شدن اسامه بن لادن سخنگوی کاخ سفید گفت که دلیل آن خبررسانی سریع برای اطلاع مردم بوده و جزئیات دقیق تر به مرور دریافت شده است.

تردید آمریکا در مورد انتشار عکس بن لادن

آقای کارنی گفت که هنوز تصمیمی در مورد انتشار عکسی از جسد بن لادن گرفته نشده است. به گفته او عکس جسد "خیلی هولناک" است و ممکن است باعث برانگیختن احساسات شود.
بعضی از نمایندگان کنگره آمریکا پس از تردید هایی که در مورد کشته شدن بن لادن مطرح شده است خواستار انتشار عکس او شده اند.




هیأت دولت
تصویری که سایت رسمی ریاست جمهوری ایران از جلسه امروز هیأت دولت منتشر کرده است
در عکس هایی که سایت رسمی ریاست جمهوری ایران و سایت های خبری این کشور از جلسه امروز (چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت) هیأت وزیران و حواشی آن منتشر کرده اند، اثری از حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات دیده نمی شود.
صبح امروز اعلام شده بود که جلسه هیأت دولت ایران به ریاست محمود احمدی نژاد و با حضور آقای مصلحی برگزار شده است.
آقای احمدی نژاد در اعتراض به ابقای آقای مصلحی توسط رهبر ایران، حدود دو هفته از حضور در دفتر خود و جلسات هیأت دولت خودداری کرده بود. در نخستین جلسه ای که محمود احمدی نژاد به هیأت دولت بازگشت، حیدر مصلحی حضور نداشت.
برخی گزارش های تایید نشده حکایت از آن دارد که آقای مصلحی به خواست آقای احمدی نژاد جلسه امروز دولت را ترک کرده است. با وجود این، هنوز هیچ منبع رسمی، گزارشی در این زمینه منتشر نکرده است.
سایت فرارو، نزدیک به اصولگرایان به نقل از منابع مطلع در دولت گزارش داده است که پس از حضور حیدر مصلحی در نشست روز چهارشنبه هیات دولت، محمود احمدی نژاد از حیدر مصلحی خواسته است که جلسه را ترک کند.
صبح روز چهارشنبه و هفده روز بعد از آغاز تنش میان محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری و حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، خبرگزاری های رسمی در ایران خبر داده بودند که سرانجام این دو مقام دولتی همزمان در جلسه هیات دولت حضور یافته اند.
این در حالی است که پیشتر، جلسه ۳۱ فروردین دولت در سنندج (در جریان سفر استانی به کردستان) و نیز جلسات ۴ و ۷ اردیبهشت هیات وزیران در تهران، با حضور حیدر مصلحی و در غیاب محمود احمدی نژاد برگزار شده بود؛ و جلسه ۱۱ اردیبهشت نیز، با حضور آقای احمدی نژاد و در غیاب آقای مصلحی به پایان رسیده بود.




خلاصه وضعیت کشور

همه چیز کاملا طبیعی است…

کلمه- مهستی شیرازی: سرانجام به اصطلاح اصوگرایان به درستی گفته‌های میر حسین موسوی پی بردند، اما چه دیر!
افسوس! هنگامی که دو سال پیش – در چنین روزهایی – میر حسین موسوی از دلایل خود برای شکستن سکوت بیست ساله می‌گفت، اصولگرایان چنان در بازی حفظ قدرت غرق بودند که مصلحت کشور و منافع ملی را فراموش کرده و از ترس آنکه مبادا ندای اصلاح طلبی جان بگیرد تمام قد به دفاع از احمدی‌نژاد برخواستند و تمام تخم مرغ‌هایشان را در سبد او گذاشتند.
روزی که میر حسین موسوی از خطرهای «مدیریتی که بر اساس ماجراجویی و بی‌ثباتی، رفتارهای نمایشی و قهرمان نمایی و شعاری، خیال بافی و خرافه گرایی، پنهان کاری، خودمحوری، قانونگریزی، سطحی نگری و روزمرگی و افراط و تفریط..» گفت، آنان نه تنها هشدار صادقانهٔ میر حسین را نشنیدند، بلکه بر او نیز تاختند که چرا از تریبون‌های صدا و سیما! «دولت خدمتگزار» را به «خرافه گرایی و خرافه پرستی متهم می‌کند!»
اما! این روز‌ها که آثار مدیریت جن گیر‌ها و خرافه پرستان به تمامی آشکار شده و کشور در آستانهٔ فروغلطیدن به بزرگ‌ترین بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و امنیتی است، نزدیک‌ترین یاران و منصوبان رهبری هم از خرافه پرستان و مرتاض و جنگیر می‌گویند و از مدیریت کشور بر اساس آن می‌نالندو دستاورد خرافه پرستان! و زحمات دولت خدمت گزار! را انکار می‌کنند. گویی فراموش کرده‌اند که این حلقه پرورده و بر کشیدهٔ کدام نهاد است.
از کوزه‌‌ همان برون تراود که در اوست. آقایان فراموش کرده‌اند آنچه در کشور می‌رود، حاصل طبیعی یکدست کردن قدرت است. همه چیز طبیعی است: خوبان کشور که در حصر باشند، بد‌ها به جان کشور می‌افتند. کار‌شناسان ارشد که زندانی شوند، به کار‌شناسی جنگیر و رمال باید بسنده کرد. استادان که از دانشگاه اخراج شوند، دانشگاه میدان دانشجونما‌ها و خرافه پرستان خواهد شد. علوم انسانی را که ندیده بگیریم، حاصلی جز خرافه نخواهیم داشت. کتاب‌ها را که از علوم دقیقه پاک کنیم، بر صفحاتشان دروغ و خرافه خواهند نوشت و…
مردم، اما؛ نگران‌اند. نگران‌اند که از «انتخاب میان بد و بد‌تر»، به «دعوای بد و بد‌تر» رسیده‌اند. به خود می‌گویند: کاش دعوای اخیر آقایان دعوایی بر سر قدرت نبود. کاش همه ماجرا، ماجرای «انتخابات یک مجلس» و «انتصاب یک وزیر» و «انحصار یک قدرت» نبود. کاش هشدار میرحسین را شنیده بودند.. کاش به قانون، به اخلاق، به اصول، به راه و رسم میر حسین بازگردند.




 جرس: 
نمایندگان مچلس شورای اسلامی به پیشنهاد کمیسیون شوراها و امور داخلی ۷۵ میلیارد تومان به بودجه سپاه پاسداران در لایحه بودجه ۹۰ اضافه کردند.
به گزارش مهر، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در ادامه بررسی لایحه بودجه ۹۰، با الحاق جزئی به ردیف بودجه سپاه، مقرر کردند ۷۵ میلیارد تومان به منظور تامین هزینه‌های ماموریتی به ردیف بودجه این نهاد اضافه شود.
نمایندگان با ۱۳۹ رای موافق، ۹ رای مخالف، ۶ رای ممتنع از مجموع ۲۰۳ نماینده حاضر در مجلس این پیشنهاد را به تصویب رساندند. ۴۹ نماینده نیز در رای‌گیری شرکت نکردند.



جــرس:
رهبر جمهوری اسلامی مجددا قیام های اعتراضی مردم منطقه را امتداد انقلاب اسلامی ایران خواند و اظهار عقیده کرد ""حركت بيداري كنوني در غرب آسيا و شمال افريقا امتداد حركت عظيم انقلاب اسلامی است و اين حركت قطعاً تا قلب اروپا پيش خواهد رفت و ملتهاي اروپا بر ضد سياستمداران و زمامداران خود به پا مي‌خيزند."
آقای خامنه اي همچنین از ضرورت "تحول در آموزش و پرورش کشور سخن گفت و اظهار عقیده کرد "از آنجاييكه نظام كنوني آموزش و پرورش وارداتي است، بنابراين نيازمند تحول است."
به گزارش پايگاه اطلاع رساني رهبري، وی صبح چهارشنبه چهاردهم اردیبهشت ماه، در ديدار گروهی از معلمان كشور، مهمترين وظيفه آموزش و پرورش را تربيت انسانهايي در طراز نظام جمهوري اسلامي و داراي اخلاقی چون "قدرت خطرپذيري براي ورود به ميدانهاي جديد" ذکر کرد.
رهبر جمهوری اسلامی بدون اشاره به سرکوب و بازداشت و حبس و اعدامِ معلمانِ فعال و توانا و نخبۀ کشور، مدعی شد "اگر جمهوري اسلامي مي خواهد پرچم اسلام را در دست بگيرد و دنيا و آخرت خود را آباد كند و شاهد و مبشر ملتهاي ديگر باشد، بايد انسانهايي مؤمن، متوكل، شريف، مبتكر، شجاع، حليم، داراي استعدادهاي جوشان، و قدرت خطرپذيري بالا، تربيت كند و لازمه آن نیز، عمل براساس دستورات اسلام و معارف قرآن است. "
وی اعتراضات ماههای اخیر در کشورهای منطقه را، بدون اشاره به ایران و سوریه و سرکوب مردم معترض، چنین مورد تحلیل قرار داد "حركت بيداري در غرب آسيا و شمال افريقا امتداد حركت عظيم انقلاب اسلامی است و اين حركت بيداري قطعاً تا قلب اروپا پيش خواهد رفت و ملتهاي اروپا بر ضد سياستمداران و زمامداران خود كه آنها را تسليم محض سياستهاي فرهنگي و اقتصادي امريكا و صيهونيستها كرده اند، به پا خواهند خاست. "
آقای خامنه ای با ادعا و پیش بینی اینکه "اين بيداري در اروپا حتمي است"، اظهار عقیده کرد: بيداري كنوني، عمق حركت عظيم انقلاب اسلامی ایران است .
وی ادعا کرد: مطمئن باشيد جمهوري اسلامي قله هاي سعادت و پيشرفت را يكي پس از ديگري فتح خواهد كرد.
آقای خامنه اي همچنین با اشاره به موضوع تحول در آموزش و پرورش، در بيان علت نيازمندي به اين تحول مدعی شد: از آنجايي كه نظام كنوني آموزش و پرورش وارداتي است و در آن، نيازهای کشور در نظر گرفته نشده است، بنابراين آموزش و پرورش کشور نيازمند تحول است.
وی طی ماههای بعد از انتخابات، از ضرورت بازنگری در علوم انسانی و کتب و رشته های دانشگاهیِ آن سخن گفته بود، که منجر به حملاتِ دولتی ها و اصولگرایان به این حوزه، اخراج و تصفیه اساتید و دانشجویان دگراندیش، اِعمال محدودیت برای ده رشتۀ علوم انسانی، تهدید و آزار اعضای هیئت علمی، کنترل ویژه بر پایان نامه ها و مواردی مشابه شده بود و هنوز مشخص نیست هشدار رهبری پیرامون آموزش و پرورش، به کجا منتهی خواهد شد.





جــرس:
دادستان تهران درباره آخرین وضعیت پرونده‌ تشکیل شده برای فائزه هاشمی مدعی شد "برای فائزه هاشمی پرونده قضایی تشكیل شده و اتهام را نمی‌توانم بگویم اما مصاحبه‌ای كه وی با برخی از رسانه‌ها كرده موجب تشكیل این پرونده شده است."
این مقام ارشد قضایی، همچنین از بازداشت عکاس و تصویر بردارِ موضوع بیمارانِ بی پولِ رها شده در بیابان و "تحت بازجویی" بودن آنها خبر داد و ادعای وزیر دولت احمدی نژاد مبنی بر دروغ بودن کل ماجرا را تکذیب کرد.
به گزارش ایسنا، عباس جعفری دولت آبادی، روز چهارشنبه چهاردهم اردیبهشت، در حاشیه معارفه معاون امور زنان و اطفال دادسرای تهران در جمع خبرنگاران در خصوص مواردی چون "پرونده تشکیل شده برای فائزه هاشمی"، "بیماران رها شده در بیابان"، "پیگیری قتل دکتر رسابی" و ...، به برخی سوالات پاسخ گفت.

بازداشت عکاس و فیلمبردار در خصوص بیماران رها شده در بیابان
وی در پاسخ به خبرنگاری که ادعای روز گذشتۀ وزیر بهداشت، مبنی بر "دروغ بودن رها سازی بیمارانِ بی پول در بیابان" را مورد پرسش قرار داد، گفت "یكی از فرض‌های اولیه این بود كه عده‌ای آمده‌اند و بزرگ‌نمایی كرده‌اند اما تا این لحظه در این خصوص به سرنخی نرسیدیم. درباره این ادعا تنها یك عكس وجود داشت كه البته فیلم‌بردار و عكاس نیز شناسایی (و بازداشت) شده‌اند و تحقیقات از آنها آغاز شده است."
وی با تایید چنین خبری، اضافه كرد: آنها مدعی شده‌اند كه در مقام خبرنگار افتخاری اقدام به تهیه این عكس كرده‌اند. تاكنون در این خصوص ده نفر دستگیر شده كه همگی اقرار و اعتراف كرده كه این كار را انجام داده‌اند و اقدامات خود را به مسوولان بالا منتسب كرده‌اند.
دادستان تهران با اشاره به ادعای کذبِ وزیر دولت احمدی نژاد مبنی بر "دروغ بودن رهاسازی بیماران بی پول در بیابان" گفت: "ما به مسوولان بار دیگر تأكید می‌كنیم كه از اظهارنظرهای بیهوده خودداری كنند. تحقیقات ما ادامه خواهد داشت و اگر درباره فردی كه آنها اعلام كردند به نتیجه برسیم افراد را تحت تعقیب قرار خواهیم داد."
به گزارش ایسنا، خبرنگاری با اشاره به اینكه مسوولان وزارت بهداشت اعلام كردند كه در این خصوص خود شاكی خصوصی هستند، سوال كرد كه آیا شكایتی از ناحیه آنها مطرح شده یا خیر؟ كه جعفری دولت‌آبادی گفت: روزهای اول آنها طرح شكایت كردند اما شكایت آنها رافع مسوولیت‌شان نیست. اینها از عواملی كه خودسر نامیده‌اند اعلام شكایت كرده‌اند و بازهم تأكید می‌كنم شكایت آنها رافع مسوولیت‌شان نیست. البته سرنخ‌های ما درباره اینكه این اقدام برای تخریب دستگاهی رخ داده كافی نیست و اگر مسوولان در این رابطه ادله‌ای دارند به ما ارایه كنند تا ما درباره آن اقدامات بیشتری انجام دهیم.
جعفری دولت‌آبادی همچنین در مورد پرونده ترور چند پزشک در سال گذشته گفت "پرونده دكتر سرابی نیز به دیوان عالی ارسال شده، اما در مورد پرونده دكتر سودبخش هنوز سرنخی به دست نیامده است."
گفتنی است با گذشت هشت ماه از ترور منجر به مرگِ دکتر غلامرضا سرابی، از پزشکان معروف کشور، روزسه شنبه سیزدهم اردیبهشت ماه ٩۰، وزیر بهداشت از شناسایی و دستگیری عامل قتل دکتر سرابی خبرداد .

شکایت از دو مداح
جعفری دولت‌آبادی پیرامون شکایت دفتر رئیس دولت از دو مداح، در پاسخ به پرسش یکی از سایت های اصولگرا مبنی بر اینکه "افرادی كه از دو مداح شكایت كرده‌اند، خود پیش از این اظهارنظرهایی در مورد پیامبران داشته‌اند، آیا برای این افراد پرونده‌ای تشكیل شده یا خیر؟" گفت: بارها گفته‌ام كه ما را با دستگاه‌های دولتی به دعوا نیندازید ما اگر جایی احساس كنیم جرمی واقع شده ورود پیدا می‌كنیم. درخصوص این مداحان نیز واحدهای دولتی طرح شكایت كرده‌اند كه پرونده ارجاع نیز شده است. اما مدعی‌العموم شكایتی نكرده، اجازه دهید دادستانی در حوزه‌های فكری و عقیده‌ای افراد ورود پیدا نكند مگر اینكه این مورد خیلی بزرگ باشد.
خبرنگار دیگری با بیان اینكه معاون حقوقی رییس‌جمهور در رابطه با شكایت از این مداحان اعلام كرده بود كه مدعی‌العموم در این خصوص وارد شده و پس از آن ریاست‌جمهوری طرح شكایت كرده است از دادستان تهران خواستار توضیح شد كه وی گفت: دادستانی سخنگو ندارد، ما به هیچ عنوان در این مورد وارد نشدیم و صرفا با همان شكایتی كه مطرح شد تشكیل پرونده صورت گرفت.




جــرس:
بهزاد نبوی به زندان اوین احضار شد بنا به گزارش منابع خبری، بهزاد نبوی، از فعالان اصلاح طلب و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب، مجددا به زندان اوین فرا خوانده شد.
گزارش رسیده به جرس در این زمینه گزارش داده اند که نبوی با حدود هفتاد سال سن و ناراحتی های جسمانی ناشی از سالها شکنجه در زندان های قبل و بعد از انقلاب، به زندان اوین فرا خوانده شده است.
گفتنی است این فعال جنبش سبز، در تاریخ ۲۳ خرداد ماه ۱۳۸۸ و یک روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت و روانه زندان اوین شد. وی در دادگاه بدوی به ۶ سال زندان محکوم شد و در دادگاه تجدیدنظر حکم بهزاد نبوی به ۵ سال زندان مبدل گردید.
وی که از شاکیانِ پروندۀ یکی از سردارانِ مداخله گرِ سپاه در انتخابات است، مدتی پیش برای مرخصی استعلاجی از زندان اوین ترخیص شده بود.




ارتباط یك زن رانت خوار با دفتر رئیس‌ دولت
جــرس: 
سخنگوی كمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی، از دستور احمدی‌نژاد برای بررسی فوری ادعای ارتباط یك زن رانت خوار با دفتر رئیس‌ دولت خبر داد و خاطرنشان کرد: احمدی نژاد از این مسئله ابراز بی‌اطلاعی كرده، اما قول داده است كه با این موضوع برخورد جدی شود.
همچنین در پی انتشار گزارشی مبنی بر بازداشت آزاده اردکانی، رییس موزه ملی ایران و از افراد نزدیک به رحیم مشایی، خبرگزاری میراث آریا وابسته به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، این موضوع را تکذیب کرد.
همزمان برخی گزارش ها از پشت پرده برخی چالش های اخیر و نفوذ رمالان در دستگاه دولت خبر می دهند.
به گزارش فارس، حسین اسلامی، سخنگوی كمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی، روز سه شنبه بدون اشاره به رانت خواران نزدیک به دولت و شبه دولتی ها، با ادعای اینكه "حساسیت دولت‌های نهم و دهم در برخورد با رانت‌خواری بیشتر از گذشته بوده است"، گفت "اخیراً فردی با حیله‌های آنچنانی توانسته بود چندین مجوز برای برپایی مراكز پذیرایی و سیاحتی در نقاط مختلف كشور اخذ كند، این فرد حتی در یكی از شهرها هم فرماندار را تهدید كرده بود كه اگر مجوز فعالیت به من ندهی، به فلانی در دفتر رئیس‌جمهور می‌گویم كه با تو برخورد كند ."
وی افزود: وقتی فرماندار آن شهر این موضوع را با بنده در میان گذاشت، قضیه را شخصاً به رئیس جمهور اطلاع دادم، تا موضوع این زن و ارتباطش با دفتر رئیس جمهور روشن شود و احمدی نژاد هم شخصاً دستور بررسی فوری به موضوع را صادر كرده و دستور داد كه چگونگی دریافت مجوزهای قبلی نیز توسط این زن بررسی شود.
اسلامی در پایان تأكید كرد: احمدی نژاد از این مسئله ابراز بی‌اطلاعی كرده، اما قول داده كه با این موضوع برخورد جدی شود.
گفتنی است روز گذشته منابع خبری گزارش داده بودند که بعد از بازداشتِ تعدادی از نزدیکان و حامیانِ اسفندیارِ رحیم مشایی - ازجمله امام جماعت نهاد ریاست جمهوری - که آزاده اردکانی، رییس موزه ملی و از افراد نزدیک به رحیم مشایی و حمید بقایی، دو چهرۀ جنجالیِ نزدیک به احمدی نژاد بازداشت شده است.
اما یک روز بعد، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، این موضوع را تکذیب کرد و سایت رسمی این سازمانِ جنجالیِ نزدیک به دولت، روز چهارشنبه چهاردهم اردیبهشت ماه اعلام کرد:
"...دستگیری رئیس موزه ملی ایران، از زمره این نوع شایعه‌پراکنی ها و از مصادیق جنگ روانی است که در یک اتاق فکر جنگ روانی و محفلی خاص و خطرناک تدارک دیده شده است. این در حالی است که موزه ملی ایران، یک مجموعه کاملا فرهنگی محسوب میشود، اما برخی به دنبال سیاسی- امنیتی کردن آن هستند.
این سازمان وابسته به دولت، بدون اشاره به چالش های اخیرمیان دولتی ها و حامیان رهبری، و بازداشت امام جماعت دفتر ریاست جمهوری و گروهی افراد دیگر، در ادامه آورده است ".. متاسفانه محفلی خاص، (متشکل از برخی افراد و گروه‌های انحرافی با روش‌های ضد امنیتی که به صورت کاملا مخفی عمل می کنند) ضد آرمان‌های انقلاب اسلامی، برای امنیتی ساختن فضای جامعه، تخطئه ارکان دولت خدمتگزار و تخریب وجهه و شخصیت مسئولان خدوم ملت در تکاپو هستند و این سیاست تخریبی خطرناک را نیز از طریق خوراک دادن به محفل اقتدارگرای خاص و شبه‌رسانه‌های مزدور هدایت می کنند و در این روند تخریبی که بیتردید خطرات فراوانی را برای نظام مقدس جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت، این محفل اقتدارگرا با طرح مسایلی دروغین برای تحریک افراد مذهبی و نیز با به کار بردن ادبیات و واژگانی چون «فرقه»، «خرافه‌گرایی» و «جریان انحرافی» به قصد ارعاب، میکوشند ضمن مسموم ساختن فضای روانی جامعه، شرایطی را فراهم آورند تا به منویات منحوس و اهداف پلید خود دست یابند."
گفتنی است در ادامه بازداشتِ تعدادی از نزدیکان و حامیانِ اسفندیارِ رحیم مشایی، منابع خبری روز سه شنبه سیزدهم اردیبهشت ماه گزارش داده بودند که آزاده اردکانی، رییس موزه ملی نیز بازداشت شده و وی جزو لیست بیست و پنج نفرۀ نزدیکانِ بازداشتیِ مشایی بوده است.

حجت الاسلام الف
هنوز از دیگر بازداشتی ها و چالش های ادامه دارِ میانِ اصولگرایان و حامیان و نزدیکانِ رئیس دولت خبری منتشر نشده است، اما سایت جوان آنلاین، وابسته به سپاه نوشته است "یكی از مهره های میانی جریان انحرافی اصولگرایان با اشاره به فعالیتهای انتخاباتی این جریان برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از آشكار كردن بخشی از تشكیلات این جریان در تابستان سخن به میان آورده است.
به گزارش جوان آنلاین، حجت الاسلام (الف)كه تا كنون چندین ماموریت را برای برهم زدن برخی تشكل های انقلابی- مذهبی بر عهده داشته طی سخنانی با بیان این كه این جریان حول دو حوزه نخبگانی و توده ای به سازماندهی پرداخته گفته است:ما كمیته های را تشكیل و برنامه های خود را در قالب آن ها و در سطوح اقشار و اصناف مختلف پی گیری می كنیم.

ماجرای اجنه و هاله نور و ...عباس غفاری
در همین اثنا، سایت «دیگربان» در گزارشی پیرامون برخی بازداشت شدگان و مرگ بازجوی آنها و همچنین چالش های اخیر، با اشاره به روزنامه جدیدالانتشار «یکشنبه» وابسته به مشایی نوشته است:
"هویت مرموزترین چهره پشت پرده دولت محمود احمدی‌نژاد که گفته می‌شود رئیس دولت دهم و اسفندیار رحیم‌مشایی را «مسخ» خود کرده است٬ فاش شد. سایت نوپای «يکشنبه» که از سوی حامیان دولت اداره می‌شود هویت این فرد را عباس غفاری یکی از دوستداران احمدی‌نژاد معرفی کرده است. از عباس غفاری٬ عقاید٬ گذشته و اقداماتش هیچ اطلاعاتی موجود نیست٬ اما این سایت نوشته مطالبی که حامیان رهبری در روز‌های اخیر درباره وی مطرح کرده‌اند «شایعه‌» است...
این سایت از قوه قضائیه خواسته است با کسانی که به عباس غفاری و تیم احمدی‌نژاد اتهام می‌زنند برخورد کند.
سایت «یکشنبه» به نقل از یک مقام نزدیک به احمدی‌نژاد از مقام‌های قوه قضائیه سئوالاتی درباره غفاری پرسیده و از آنها خواسته که در این مورد روشنگری کنند.
این فرد از مقام‌های قضایی پرسیده که درباره گزارش‌ها مبنی بر بازداشت عباس غفاری٬ علت بازداشت وی٬ نهاد دستگیر کننده و مرگ بازجوی این فرد توضیحاتی ارائه دهند.
وی در ادامه این پرسش را مطرح کرده که علت سکته و مرگ بازجوی غفاری چه بوده است و با نزدیکان وی چه برخوردی شده و «آیا استفاده از چنین روش‌هایی برای اداره امور کشوری، شرعی است؟»
پرسش‌های این فرد پیرامون عباس غفاری در شرایطی مطرح می‌شود که براساس برخی گزارش‌ها یکی از دلایل قهر ۱۰ روزه احمدی‌نژاد٬ بازداشت این فرد از سوی سپاه پاسداران بوده است.
گفته می‌شود ماموران سپاه این فرد را پس از بازداشت مورد بازجویی قرار داده و اتهام وی را همکاری با موساد اعلام کرده‌اند که این اتهام با خشم احمدی‌نژاد مواجه شده است.
اطلاعات دیگری از این فرد در دسترس نیست٬ اما گفته می‌شود که عباس غفاری طراح ایده «هاله نور»٬ مدعی ارتباط مستقیم با امام دوازدهم شیعیان و رابط امام زمان با احمدی‌نژاد و رحیم‌مشایی بوده است.
محمود احمدی‌نژاد روز گذشته پس از ۱۰ روز غیبت به نهاد ریاست جمهوی بازگشت و گفت که مسائل چند روز اخیر را بازگو نخواهد کرد و در دل خود نگه خواهد داشت."




جرس: 
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه با انتقاد شدید از احمدی نژاد و عملکرد وی ادعا کرد اگررهبری حمایت عام خود را از رئیس جمهور بردارد، او طاغوت می شود.
 ذوالنور: قهر و ناز نداریم، رهبری حمایت نکند احمدی نژاد طاغوت استبه گزارش خبرآنلاین،  مجتبی ذوالنور، شامگاه دوشنبه در سلسله نشست های «سیاست روحانی» در مدرسه علمیه صدوقی قم با مقایسه دولت محمود احمدی نژاد با دولت سید محمد خاتمی با بیان اینکه اگر دولت احمدی نژاد را با دولت های گذشته مانند دولت آقای خاتمی مقایسه کنید باید مثالی بیان کنم ادعا کرد:  برای مثال اگر فرض بگیریم هدف انقلاب این است که از تهران به مشهد برود و ماشین انقلاب باید این مسیر را طی کند؛ آقای احمدی نژاد تا به حال در این ماشین انقلاب، خوب حرکت کرده؛ قبول داریم جاده خاکی و انحرافی رفته، ایست پلیس را توجه نکرده، سرعت غیر مجاز و توقف غیر مجاز داشته، چراغ قرمز را رد کرده، ویراژ داده و ...، قبول داریم که این انحرافات و اتفاقات اتفاق افتاده، ولی با همه این ها در اصول کلی در مسیر انقلاب، نزدیک ترین فرد بوده است؛ اگر به سمت خود مشهد حرکت نمی کرده، به دو رو بر مشهد رفته است؛ اما اگر دولت آقای خاتمی و یا هر کدام از این دو گزینه کاندیداها [در انتخابات ریاست جمهوری دهم]، فرمان ماشین انقلاب را به دست می گرفتند، ماشین انقلاب را به سمت شهر دیگری می بردند. اصلا جهت جای دیگری بود؛ ما باید مقایسه درست داشته باشیم و ببینیم با چه چیزی احمدی نژاد را می سنجیم.

به احمدی نژاد ایراد هایی اساسی داریم
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفت: به آقای احمدی نژاد ایراد داریم که ایراد هایی اساسی هم هست و جزئی نیست اما باید در این زمینه مشی و رفتار خود را با رهبری بسنجیم.
 وی با اشاره به حمایت رهبری از دولتها افزود: اما در سخنرانی های اخیرشان آقا فرمودند فرد برای ما ملاک نیست، اعمال فرد، کردار فرد، رفتار فرد و عملکرد فرد، برای ما ملاک است؛ حضرت امام(ره) هم از بنی صدر حمایت می کرد. 
 
رهبری حمایت عام خود را از رئیس جمهور بردارد، او می شود طاغوت
ذوالنور مدعی شد که اگر رهبری از احمدی نژاد حمایت نکند او حق تصرف در امور را ندارد و می شود طاغوت و اگر کسی اوامر رهبری را تمکین نکند این جا در حقیقت در جایگاه طاغوت است، این جا با ولایت مداری معنی پیدا نمی کند. لذا ما ایراد جدی داریم. 
وی ادامه داد: ولایت مداری و تبعیت از حرف رهبری این نیست که هر جا رهبری خواسته من را تأیید کنند من مطیع باشم.
 ولایت مداری و تبعیت از حرف رهبری این نیست که هر جا رهبری حرف و خواسته من، و چیزی را که من اعتقاد دارم آن را تأیید کنند و من هم کارم را انجام دهم، و هرجا جور دیگری شد، عمل من چیز دیگری باشد. اگر این گونه باشد که باید گفت اطاعت از خود است نه اطاعت از رهبری؛ اطاعت از رهبری این است که اگر ولی حاکم نظری دارند که 180 درجه با نظر بنده مخالف است نه با اخم و قهر، بلکه با خشنودی و رضای دل و رغبت، حرف خود را زیرپا له کنم و حرف رهبری را عمل کنم؛ معنی ولایت مداری این است.
 
قهر و اخم وناز نداریم
 وی با انتقاد با عملکرد احمدی نژاد گفت: قهر و اخم و ناز و شروط و این ها، با ولایت مداری خیلی فاصله دارد؛ نه رییس جمهور خداست، نه پیامبر و امام معصوم و نه ولی فقیه است، تا در مسیر و نزدیک به مسیر حرکت می کند به همان تناسب حمایت می شود و اگر کج ، مسیر جدا می شود.
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دیدارهای انجام شده طی زمان قهر احمدی نژاد پرداخت و گفت: در این چند روز گذشته چه قدر پیش آقای احمدی نژاد رفتند و هیچ کس نگفت شما کار درستی می کنید، همه ایشان را مذمت کردند، بنابراین، انقلاب، نظام و رهبری با کس عهد اخوت ندارد، ملاک و شاخص ولایت است.
 وی گفت: ممکن است کسی تا آخر راه را درست برود و کسی هم وسط راه، مسیر خود را کج کرده و از راه اصلی خارج شود؛ بنابراین ما حال فعلی افراد را می بینیم. اگر کسی تا دیروز خوب عمل می کرد، دستش درد نکند، اما اگر کسی که هنوز گازی به ماشین خود نداده و مسیرش را مشخص نکرده که نباید به او اطمینان کرد؛ لذا ما باید مصالح کل را ببینیم و به تناسب وضعیت تصمیم بگیریم و عمل کنیم.
 ذوالنور از مخالفان احمدی نژاد هم انتقاد کرد و ادامه داد: البته ممکن است حالا برخی بیایند و حرف بزنند و بگویند ما از سال ها پیش نمی گفتیم که احمدی نژاد این جور است و آن جور؟؛ خوب قبول، اما شما که گفتید چه کردید؟ آیا پشت سر رهبری حرکت کردید؟ آیا آمدید و گفتید احمدی نژاد را می کوبیم برای دفاع از رهبری؟ و آیا آمدید با کسانی که پرچم مرگ بر اصل ولایت فقیه را در دست داشتند و این شعار را می دادند، از آن ها حمایت کردید؟؛ شما که هزار درجه جلوتر و بیشتر در مخالفت با ولایت فقیه از او حرکت کردید.
 وی افزود: شما چه مسیری را انتخاب کردید که امروز می آیید و می گویید مگر ما از اول نمی گفتیم احمدی نژاد انحرافی است؟؛ شما از همان اول گفتید احمدی نژاد فلان است، ولی خودتان صد برابر آن طرف تر حرکت کردید؛ برای چه کسی این حرف ها را می زنید و گذشته «ما گفتیم» خودتان را به رخ می کشند؟؛ شما که رفتید از موسوی و کروبی و سران فتنه حمایت کردید. 
 
 محبت احمدی نژاد به مشایی غیرعادی، افراطی و انحرافی است
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به این سؤال که منظور شما از سخن چند روز پیش تان مبنی بر این که رئیس جمهور اصلی در شرایط فعلی آقای مشایی است، چه بود، گفت: ما تردیدی نداریم که محبت آقای احمدی نژاد به مشایی یک محبت غیرعادی، افراطی و انحرافی است.
 
عالم و آدم در مقابل مشایی موضع گرفتند اما احمدی نژاد حمایت کرد
وی با انتقاد از حمایت های احمدی نژاد از مشایی، افزود: عالم و آدم در مقابل مشایی موضع گرفتند اما احمدی نژاد حمایت کرد، در حالی که به نظر من هزینه و سود باید تناسب داشته باشد.
ذوالنور گفت: مشایی که حجت الهی نیست که اگر از او عبور کردیم از دین خدا کنار برویم.
 وی افزود: مشایی کسی است که از اولی که بحثش مطرح شده است چیزی جز خسارت و زیان برای نظام و انقلاب نداشته است. مراجع ما مسئله دار شدند؛ دوست داران نظام و انقلاب دلخون شدند؛ شخصیت های ما هزینه شدند اما مشایی سر جایش ماند؛ دشمن شاد و بهانه ای برای تخریب دولت شد.
 
چقدر برای مشایی هزینه بدهیم؟
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: باید پرسید که چقدر باید برای یک نفر هزینه داد؟ چه اتفاقی افتاده است؟؛ آقای احمدی نژاد می فرمایند مشایی قله ای است عظیم که قابل درک نیست، و بسیاری نمی توانند آن را درک کنند؛ باید پرسید مگر مشایی از دماغ فیل افتاده؟ از کجا آمده؟ چی از این مشایی دیده ای؟ جز ارتباط با جن گیرها و فال بین ها و طالع بین ها و آیینه بین ها و مرتاض‌ها و ... و بعد هم بیاید یک پیشگویی هایی بلغور کند؛ آقای احمدی نژاد هم فکر کند ایشان یک حجت الهی است، ایشان نماینده امام زمان(عج) بر روی زمین است، ایشان رابطه خدای متعال با زمین و واسطه فیض الهی است؛ این تلقی ها، تلقی های انحرافی است.  
 
نظر مشایی ملاک مدیریت کشور است
وی ادامه داد: اگر احمدی نژاد در موضوع مشایی یک علاقه افراطی به او دارند، آیا تردید داریم که در اداره کشور، نظر مشایی ملاک مدیریت کشور می شود؟؛ این اتفاق امروز اتفاق افتاده و در جابه جایی ها، عزل و نصب ها و... این را می بینیم.
 ذوالنور گفت: البته این حرف من که در  حال حاضر رئیس جمهور اصلی مشایی است، حرفی بود که در جلسه خصوصی زدم ولی رسانه ای اش کردند؛ ولی واقعیتی است که نمی شود آن را انکار کرد.  
 
مشایی برای احمدی نژاد مانند مهاجرانی برای خاتمی است
وی به احمدی نژاد هشدار داد که از احمدی نژاد دست بردارد و گفت: اگر آقای احمدی نژاد محبت مشایی را از دلش خارج کند، یقین بدانید فضای عملکردی احمدی نژاد متفاوت از گذشته خواهد شد ولی متأسفانه این اتفاقات هست.
 جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، با تشبیه مشایی به مهاجرانی در دولت سید محمد خاتمی هم گفت: وقتی تحصن طلاب قم در مسجد اعظم قم علیه مهاجرانی وزیر ارشاد دولت آقای خاتمی بود، آقای خاتمی در صحبت تلفنی با آیت الله مشگینی، گفت مشکل این ها مهاجرانی نیست، چرا که مهاجرانی مجری سیاست های فرهنگی من است، مشکل من هستم و من استعفا می دهم؛ امروز هم آقای مشایی نقش آقای مهاجرانی در دولت آقای خاتمی را برای آقای احمدی نژاد دارد.
 وی در پاسخ به این سؤال که چقدر اخبار ضد و نقیض هفته های گذشته پیرامون وزیر اطلاعات و عملکردهای آقای احمدی نژاد صحت دارد، گفت: با همه این احوالات و اخبار ضد و نقیض می بینیم که فضای جامعه به مسیر اصلی خودش بازگشته و ما امیدواریم که این مسائل دیگر تکرار نشود، چرا که این اتفاقات جامعه را مضطرب می کند. 
 
شرط و شروط آقای احمدی نژاد برای بازگشت به محل کار 
وی در پاسخ به سؤال یکی از طلاب مبنی بر این که چقدر شرط و شروط هایی که گفته می شود آقای احمدی نژاد برای بازگشت به محل کار گذاشتند، صحت دارد؟، اظهار داشت: آقای احمدی نژاد خودش گفت من حلال نمی کنم آن حزب اللهی هایی که گفتند من شرط و شروط گذاشتم؛ وقتی خودشان این طور گفتند، پس  چرا ما اصرار کنیم که باز هم چنین چیزی را مطرح کنیم.
 جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به  سؤال طلبه دیگری مبنی بر این که چقدر ارتباط تیم آقای احمدی نژاد با افراد خاصی که گفته می شود توانایی های خاصی دارند، صحت دارد؟، گفت: فردی مانند یعقوبی یک فرزند شهید است که مانند برخی از مرتاض ها توانمندی هایی دارد؛ البته بعضی حرف ها، انعکاسش به صلاح جامعه نیست، و از این رو انعکاس این سخن من شرعا اشکال دارد حال شما طلبه ها محرم اسرار سر نظام هستید. 
 
« ذوالنور: رسانه ای نشود!
ذوالنور در اینجا مسایلی را مطرح کرد ولی خواست رسانه ای نشود.

مصباح از اول گفت
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بدون اشاره به حمایتهای بی دریغ مصباح از احمدی نژاد، گفت: آقای مصباح یزدی از همان ابتدا گفتند که این ها سر سوزنی به روحانیت، مرجعیت و ولایت و رهبری اعتقادی ندارد.
 
خدا آقای احمدی نژاد را از دست این ها نجات دهد!
وی با بیان این که امروزه جریان خرافی انحرافی و شیادی به هم گره خورده است، گفت: این که می گوییم خدا آقای احمدی نژاد را از دست این ها نجات دهد، دعایی است که شما طلبه ها هم باید سر نماز خود این را بگویید. 
 
اصلاح طلبان تلاش می کنند که قدرت را در اختیار بگیرند
 وی با ادعای اینکه اصلاح طلبان تلاش می کنند که قدرت را در اختیار بگیرند، اظهار نظر کرد: باید قبول کرد که امروز فضای جامعه اقبالی به آن ها ندارد.

جریان انحرافی در دولت اعتقادی به بیداری اسلامی ندارد
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادعا کرد: البته دولت در این زمینه ضعیف عمل می کند اما نظام با کلیت این کارها موافق است، چون جریان انحرافی در دولت اعتقادی به بیداری اسلامی ندارد و به جای واژه بیداری اسلامی، واژه بیداری ملت ها را به کار می برد؛ لذا خیلی جریان انحرافی دل به این موضوع نمی دهند اتفاقات می افتد.
 
مدیریت بحران رهبری بی نظیر است
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدعی شد که قدرت مدیریت بحران  رهبری بی نظیر است به گونه ای که بزرگترین تهدیدها را تبدیل به بهترین فرصت ها برای انقلاب کرد.
 اگر وجود رهبری و تدبیر و مدیریت ایشان نبود، تا به حال هزار بار انقلاب را از مسیر اصلی خارج و دولت مردان آن را به مسیر انحراف کشانده بودند و این مقام معظم رهبری بودن د که با سکانداری شان این انقلاب را پیش بردند.


 
سردار نقدی: نمی توان به پادشاهان گذشته به صرف اینکه تاریخ ما هستند، افتخار کنیم
جــرس: فرمانده کل بسیج با بیان اینکه "كسانی كه تكیه‌گاه خود را بر خرابه‌های كاخ‌های پادشاهان بگذارند، به بیراهه و خطا رفته‌اند"، اعلام کرد "افتخار ایران اسلامی بر اولیای الهی و شهیدان است و دوری جستن از فرهنگ منحط غرب را در دستور كار خود قرار داده است."
به گزارش فارس، سردار پاسدار محمدرضا نقدی، روز چهارشنبه در هشتمین روز از اجلاسیه موسوم به «سرداران و ۱۴ هزار و ۶۰۰ شهید استان فارس و در یادواره شهدای بسیج هنرمندان گفت: "نمی‌توان به پادشاهان ظالم به صرف اینكه تاریخ گذشته ما هستند افتخار كنیم، چرا که رها كردن كانون جوشان معرفت و تمسك به طاغوت اشتباه بزرگی است، حتی برای كسانی كه هنر را برای هنر می‌خواهند. "
اظهارات فرمانده کل بسیج، اشاره ای است به برخی مانورهای ملی گرایی و نمایش های عوام فریبانۀ نزدیکانِ رئیس دولت در بزرگداشت کوروش شاه و نمادهای باستانی و همچنین در ادامه حملاتِ اصولگرایان، به دولتی هایِ متهم به "نا فرمانی از رهبری" صورت می گیرد.
نقدی وی با تأكید بر اینكه "افتخار بر پادشاهان هنر نیست و هنرمند آن است كه بر شهدا افتخار كند"، گفت: نماد استان فارس باید شهیدانی مانند شفیعی، جاویدی و دیگر شهدای سرافزار باشد.
نقدی اضافه كرد: سرودهایی كه در وصف شهیدان ساخته می‌شود، باید براساس حماسه و تهییج روحیه باشد و سرودهایی كه حالت حزن و اندوه را در جامعه ترویج كند مورد قبول رهبری نیست.

 



جنبش سبز زنده، پویا و تثبیت شده است
جرس: اردشیر امیرارجمند مشاور ارشد میرحسین موسوی با اظهار رضایت مندی نسبی از روند جنبش سبز آن را زنده و باطراوت خواند و تصریح کرد که در حال حاضر حاکمیت از اقتدار کافی برخوردار نیست.
 به گزارش جرس، مشاور ارشد میرحسین موسوی در گفت وگو با تلویزیون رسا با مروری به روند دوساله جنبش سبز بر این باور است که این جنبش در مرحله بلوغ و تثبیت و تعمیق قرار دارد.
وی به عدم مشروعیت حاکمیت فعلی پرداخت و گفت: دولت احمدی نژاد یک دولت غیرمشروع و غیرقانونی است. اما چون قدرت را در دست دارند مسئول هستند.
 امیرارجمند با اشاره به رواج خرافات در جامعه از هاله نور تا ادعای ظهور تاکید کرد که این روند بنیادهای ایمانی و دینی مردم را تحت تاثیر قرار می دهد و منجر به ایجاد گسست بیشتر در جامعه می شود.
وی به ضعفهای حاکمیت پرداخت و تصریح کرد که در حوزه قدرت عده ای بقای خود را در حذف همه گروهها و حتی اصولگرایان ریشه دار می بینند و  حاضر به تقسیم قدرت نیستند.
  مشاورمیرحسین موسوی با اشاره به درگیری اخیر بر سر ابقای وزیر اطلاعات این روند را غیرقانونی دانست و اظهار داشت برای ابقای وزیری که رئیس دولت استعفایش را پذیرفته باید بار دیگر در مجلس رای گیری شود.
امیرارجمند بر این باور است که اختلافات موجود در جناح حاکم گسترده تر از این است که با مداخله بالاترین مقام حکومت قابل حل باشد و هر روز مشکل جدیدی ایجاد شده و اختلافات سرباز می کند.

مصاحبه اختصاصی با اردشیر امیرارجمند - 1 فیلم




جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد

مدعیان اصول چه دیر امپراطوری دروغ را شناختند

کلمه- گروه سیاسی: این روزها یادآور حال و هوایی است که دو سال پیش در هر کوی و برزن این سرزمین بزرگ و در میان مردم بزرگتر آن شاهد بودیم: بیداری از کرختی بی تفاوتی که پس از سرخوردگی از دوران پرفراز و نشیب اصلاحات و برخوردهای تمامیت طلبانه با خاتمی نجیب دچارش بودیم، بیداری حس آشنایی دیرینی میان یکایک مایی که سال ها در کنار هم زیسته بودیم اما هیچگاه از حال و روز هم خبر نداشتیم، درک عمق خامی داوری هایمان دربارة دیگران که حاصل نگاهمان به ظاهر همدیگر بود و بس، تردیدهای جدی در بازی خودی و ناخودی سازی بی انتهایی که گویی بدون آن هویتمان را گم می کردیم، بازکردن اخمهایمان که سنگینی شان فرصت لبخندزدن را از ما دریغ داشته بود، بازگویی درد دل های چندین ساله مان که پیش از آن از بازگویی شان هراس داشتیم، و انفجار نشاط و تحرکی که زندگی خاکستری شهر و روستایمان را رنگین ساخت.
نقاش ما تصمیم گرفت از کارگاه خود پا بیرون نهد و بزرگترین نقش زندگیش را به ما هدیه کند، و ما که با ناباوری بازگشتش را نگاه می کردیم و شکستن سکوتش را می شنیدیم، دست در دست یکدیگر، شهرها و روستاها را یکی پس از دیگری سبز کردیم و چشم انتظار دولت امید، به تحولی زندگی بخش، امید بستیم. تا آن که زمان سخن گفتن در رسانه ای که تا آن از آن مردم نبود فرا رسید و از میر و شیخ شنیدیم آنچه پیش از آن در دلهامان ناگفته مانده بود: اینکه زمام کشور به دست دولتی ناکارآمد افتاده که با ارایة آمار دروغ سعی در نمایش کارآمدی دارد، اینکه میلیاردها از بودجة کشور ناپدید شده، اینکه ذخایر ارزی کشور به باد داده شده، و این که بجای مدیریت مدبرانه، به رمالی و جن گیری متوسل شده. گذشت آنچه همه می دانیم و سرقت رأی و اهانت به شعور مردم و دیگر داستان های تلخ، و خطیبان جمعه برآشفتند که نامزدهای منتقد، دولت را به دروغ گویی، دزدی و رمالی متهم می کنند.
این روزها اما، حامیان دیروز دولت منتصب، از جن گیری دولتمردان سخن می گویند و از خالی شدن حساب ذخیرة ارزی و از آمارهای دروغ، و خطیبان جمعه گویی امروز فراموش کرده اند که بر زبان راندن همین سخنان تا دیروز جزایش اتهام و ناسزا و زندان و شلاق و حبس و حصر بوده! شاید چون خودکامگان آنقدر درگیر حفظ قدرتند که به این آسانی دچار فراموشی می شوند، و شاید تا ما بدانیم که همة داستان، حفظ قدرت به هر قیمت و با تمسک به هر ابزاری است، و این که دین را هم می توان بازیچة امیال خودکامگی ساخت.


کف اجاره در تهران: ۱۰میلیون پیش؛ ۵۰۰ هزار تومان اجاره

قراربود اجاره بها امسال ثابت بماند و مسوولان وزارت مسکن نیز همچنان بر این وعده خود پافشاری می کنند.این وعده در شرایطی عنوان می شود که از اواخر سال گذشته قراربوده مسوولان این وزارتخانه با نمایندگان مشاوران املاک کشور بسته حمایتی را برای اجاره بها تهیه کنند اما این امر در شرایطی محقق نشده که علاوه برآن قیمت اجاره بها از ابتدای امسال ۲۰ تا ۲۵ درصد به اذعان کارشناسان مشاورین املاک تهران افزایش یافته و البته این اول راه است چرا که می گویند فصل جابه جایی ها هنوز نرسیده وقطعا تابستان امسال قیمت ها بیش از رقم های کنونی خواهد بود.
براساس بررسی خبرآنلاین از مناطق مختلف شهر تهران در حال حاضر صاحبخانه ها بیشتر متقاضی دریافت اجاره تا ودیعه هستند و در عین حال کمتر خانه ای پیدا می شود که بتوان از شرایط رهن کامل استفاده کرد.چرا که اغلب صاحبخانه ها این روزها به دنبال دریافت اجاره بها هستند و سعی دارند هر چقدر قیمت ودیعه را پایین می آورند اجاره بها افزایش یابد.
در حال حاضر پرداخت اجاره بهای ماهانه حدود ۵۰۰ هزار تومان تقریبا می رود تا به یک رویا تبدیل شود.شاید در خاطر داشته باشید که ۴-۵ سال پیش دریافت اجاره بها به میزان ۵۰۰ تومان رقمی چشمگیر و سنگینی به نظر می رسید که هر شنونده در مقابل آن از بی انصافی صاحبخانه ها می گفت.اما این روزها در صورت آنکه بتوانید خانه نوساز و به اصطلاح فول امکانات را البته با مترآزی کمتر از ۸۰ متر با ودیعه ای ۱۰ میلیون و پرداخت ۵۰۰ هزار تومان در هر ماه پیدا کنید جزو خوش شانس ها محسوب خواهید شد و به نوعی توانسته اید در این بازار بی حساب و کتاب یک مورد اوکازیون پیدا کنید.
از خیابان ولیعصر شروع می کنیم
اگر می خواهید در خیابان ولیعصر و تقاطع های منتهی به این خیابان خانه ای اجاره کنید باید بگوییم که شاید شانس پیدا کردن خانه ای با اجاره پایین تر از ۵۰۰ تومان را بیشتر از دیگر مناطق تهران خواهید داشت.البته فراموش نکنید خانه ای که با ۴۵۰ تومان اجاره نصیبتان می شود قدیمی ساز است و پارکینگ و انباری و آسانسور هم ندارد.طبقه چهارم است و روی بیش از ۵۰ متر هم نباید حساب باز کنید.شاید لازم باشد بگوییم که ودیعه این خانه ۸ میلیون است و صاحبخانه حاضر به تبدیل پول و کسر از اجاره هم نیست.
البته مورد دیگری هم یافت می شود.با ۵ میلیون ودیعه و ۵۰۰ تومان اجاره می توانید خانه ای دیگر با متراژ ۵۰ متر را نصیب خود کنید که این موقعیت نیز امکاناتی چون پارکینگ،آسانسور و انباری ندارد.
اما بازار رهن کامل در این منطقه هم اوضاع چندان متفاوتی با اجاره نشینی ندارد.شاید بتوانید با ۲۰ میلیون تومان واحد ۴۲ متری را جمالزاده جنوبی ر اجاره کنید که البته نباید انتظار داشته باشید پارکینگ،انباری و آسانسور هم داشته باشد.
کوچه پس کوچه های جمهوری و ۳۲ رهن کامل
در کوچه پس کوچه های خیابان جمهوری می توانید با ۸ میلیون تومان ودیعه و پرداخت ماهی ۴۰۰ تومان یک خانه ۵۸ متری را صاحب شوید.البته این واحد کمی قدیمی ساز خواهد بود اما در این بازار موقعیت اوکازیون محسوب می شود.در عین حال یک واحد ۱۰۷ متری را با گذر عمر ۳۰ ساله از ساخت آن می توانید ۳۲ میلیون تومان رهن کامل کنید.۲۵ میلیون تومان هم کافی است که یک واحد ۷۰ متری را رهن کامل کنید.
هفت تیر و کریمخان ۷۵ متری پیدا می کنید
در این منطقه هم می توانید با ۱۰ میلیون تومان ودیعه و ماهی ۷۵۰ تومان البته به شرط اینکه هیچ گونه تغییری در میزان اعلام شده ندهید صاحب یک واحد ۷۵ متری دو خوابه شوید.در عین حال با ۲۰ میلیون تومان ودیعه هم همین ۷۵ متری را می توانید با ۵۰۰ تومان اجاره کنید.بنابراین حضور در منطقه ویلا و سرزدن به مشاورین املاک این منطقه به نسبت مناطق غربی و شرقی و شمالی تهران منطقی تراست.
اختیاریه نشین ها و اجاره های نجومی
می گویم دنبال واحد ۵۰ متری هستم با ودیعه ۱۰ میلیونی اما اجاره زیاد نمی توانم بپردازم از خانه ای در خیابان دولت می گوید که ۱۰۰ متر است وشاید بتواند با ۲۰ میلیون ودیعه یک میلیون اجاره صاحبخانه را وادار به نشستن پشت میز مذاکره و امضای قرارداد کند. البته مورد دیگری هم در این منطقه پیشنهاد می شود که به نوعی تیر خلاص محسوب می شود.از یک خانه ۱۰۰ متری با ودیعه ۷۰ میلیون تومانی و اجاره بهای ۷۰۰ تومانی هم حرف به میان می آید.این واحد که در اختیاریه قراردارد ۱۰۰ متر است.از عمرش ۱۵ سال می گذرد و به قول کارشناسی که این واحد را پیشنهاد می داد بسیار شیک و با امکانات کامل است.
با توان پرداخت ۶۵۰ هزار تومان اجاره بها به مرزداران سر بزنید
برای یک واحد ۷۵ متری در این منطقه ۱۱ میلیون ودیعه و ۶۵۰ هزار تومان اجاره باید پرداخت کنید.البته موقعیت ۶۵ متری هم پیدا شد که با ۱۰ میلیون ودیعه و ۶۵۰ هزار تومان کرایه در هر ماه می توانید صاحبش شوید.وضعیت بازار رهن هم چندان چنگی به دل نمی زند.یک واحد ۷۲ متری در طبقه سوم ۱۲ سال ساخت بدون آسانسور و پارکینگ و انباری را می توانید با ۳۲ میلیون تومان رهن کنید.
وقت کردید نارمک سری بزنید
۱۰ میلیون، ۵۰۰ تومان واحد ۱۲ سال ساخت ۵۰ متری است که در منطقه نارمک وجود دارد.انباری دارد اما پارکینگ وآسانسور نه.البته مورد دیگری هم پیشنهاد می شود رهن کامل خانه ای ۵۳ متری یک خواب طبقه سوم با ۲۴ میلیون تومان. البته روی این رقم ها فقط تا پایان اردیبهشت می توانید حساب کنید چون احتمالا خردادماه موج جدید قیمت ها در راه خواهد بود.
تهران پارس و بازار اجاره بها این منطقه
۶۵ متر است و طبقه سوم یک ساختمان واقع شده است.انتظار پارکینگ و آسانسور نداشته باشید اما قیمت مقطوع است.۱۰ میلیون ودیعه لازم است و ۴۰۰ تومان اجاره البته شاید لازم باشد که به نوساز بودن آن هم اشاره ای کنیم.موقعیت دیگری هم پیشنهاد می شود.۱۵ میلیون ودیعه با ۲۵۰ تومان اجاره در بزرگراه رسالت.پارکینگ ندارد و ۶۰ متر است.
نتیجه گیری قابل توجه
شاید لازم به تذکرباشد اعلام این نرخ ها در جهت دامن زدن به افزایش قیمت ها و به هم ریختن بازار مسکن نیست. شاید باید نگاهی دیگر به این گزارش داشت و از این سو به این موضوع نگاه کرد که وزارت مسکن با تاکید بر ثابت ماندن اجاره بها سعی دارد موج روانی در بازار را تحت کنترل خود قراردهد اما باید با این گزارش ها یادآور شد با همین وعده ها طی ۴۰ روز ابتدایی سال ۲۰ تا ۲۵درصد قیمت مسکن افزایش یافته است و باید هر چه زودتر برای مهار آن چاره جویی شود. تنها با تاکید بر اظهاراتی که فقط اعتماد مردم به دولت را می گیرد نمی توان آرامش را به بازار مسکن بازگرداند مگر آنکه هر چه زودتر و پیش از رسیدن فصل جدید جابه جایی ها که چند روزی به رسیدنش باقی نمانده فکری به حال این بازار کنیم




» سیدمحمد خاتمی در جمع معلمان:

حاکمی که درد مظلومان را نداشته باشد حاکم مطلوب امام علی نیست

رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه «ایمان گلی است که در بوستان آزادی می‌روید»، گفت:«آنچه ما می‌خواهیم و انقلاب ما هم می‌خواست؛ پاسخ‌گویی حکومت در مقابل مردم و امکان انتقاد و نقد و اعتراض برای مردم است نه اینکه خدای نکرده مثل گذشته‌ها، قدرت در هاله‌ای از تقدس پوشانده شود که کسی حق سؤال و انتقاد و اعتراض نسبت به آن نداشته باشد.»
حجت الاسلام سید محمد خاتمی در جمع معلمان با تبریک فرارسیدن روز معلم و گرامی داشت سالروز شهادت آیت‌الله دکتر مرتضی مطهری به تببین تفکرات شهید مطهری پرداخت.
سید محمد خاتمی در این دیدار ضمن خوشامدگویی به معلمان گفت :شما عزیزا در حساس‌‌ترین و مهم‌ترین موقعیت کشور در جایگاه بسیار ارزنده‌ای خدمت کردید و می‌کنید.
کاش در روز معلم ، معلمان زندانی در میان ما بودند
وی سپس به معلمان زندانی اشاره کرد و گفت : ای کاش عزیزانی از معلمان که گرفتارند در میان ما بودند، کسانی که در صداقت و پاکی و خدمت‌های‌شان تردیدی نیست، هر چند نمی‌خواهم بگویم هیچ‌کس اشتباه نمی‌کند ممکن است هرکس اشتباه کند ولی سوابق و انگیزه‌های آنها را می‌دانیم که اهل خدمت بودند، زحمت کشیدند، امروز در میان ما نیستند و گرفتار هستند.البته هر کسی که در بند گرفتار شود برای ما باعث تاسف و تاثر است ولی امروز به مناسبت روز معلم می‌گوییم ای کاش معلمانی که واقعا گناهی به آن صورت ندارند و جرمی مرتکب نشده‌اند و امروز گرفتار هستند در میان خانواده و خود ما و جامعه بودند.
وی ابراز امیدواری کرد که به لطف خداوند هر چه زودتر همچنان که بارها گفته‌ایم زندانیان آزاد شوند و فضا باز شود این به نفع کشور و نظام و همه خواهد بود و امیدواریم شاهد روزهای بهتری در این زمینه باشیم.
وی افزود: نام‌گذاری هفته معلم و روز معلم به مناسبت شهادت استاد شهید مطهری نکته و تناسب بسیار مهمی دارد چرا که به حق عنوان معلم برای آیت‌الله شهید مطهری بسیار به جا است.گرچه در فرهنگ یونان و نیز در فرهنگ فلسفی اسلامی معلم معنای خاصی داشت و دو معلم در تاریخ و فلسفه جهانی و اسلامی نامور شدند یکی ارسطوست و دیگری فارابی که موسس فلسفه اسلامی است.
معلمان شخصیت انسان‌ها را بر اساس آگاهی و عدل و ارزش‌ها شکل می‌دهند
به گفته خاتمی معلم به اقتضای وضعیتی که دانش و  اندیشه و فلسفه در گذشته داشت که فلسفه و حکمت شامل همه شعب و شاخه‌های علوم و دانش‌های بشری و فنون مختلف بود به کسی می‌گفتند که صاحب تبحر در همه این رشته‌ها و شاخه‌ها باشد و به همین دلیل ارسطو را که در مابعدالطبیعه و طبیعیات و موسیقی و سیاست صاحب‌نظر بود و به خاطر جامعیتش، معلم اول گفتند و در دنیای اسلام هم فارابی که در همه رشته‌ها و شاخه‌ها و شعبه‌ها صاحب‌نظر بود معلم دوم لقب گرفت. البته امروز که دانش‌ها از هم باز شده‌اند و رشته‌های مختلفی پیدا کرده‌اند دیگر اصلا محال است کسی به این معنا معلم باشد حتی ذوالفنون‌هایی که شیخ بهایی می‌گفت باز شامل همه رشته‌ها نمی‌شود، گرچه در زمان شیخ بهایی علوم مختلف تحت عنوان حکمت مطرح می‌شد. ولی در دنیای جدید با گستردگی علوم، دیگر معلم بدان معنا تحقق پیدا نمی‌کند ولی معلم یعنی کسی که آگاهی را به جامعه ‌می‌دهد و شخصیت انسان‌ها را بر اساس آگاهی و عدل و ارزش‌ها شکل می‌دهد الان هست و رایج است.
وی سپس خصوصیات آیت الله مطهری را برشمرد و گفت :علامه شهید آیت‌الله مطهری علاوه بر اینکه معلم بود یعنی مدرس و تعلیم دهنده دانش‌ها و علوم بود لااقل در حیطه دانش الهی و علوم اسلامی و حتی پاره‌ای از علوم عام امروز، جامع‌الاطراف بود. در کلام، فلسفه، عرفان، تفسیر، تاریخ، فقه و سایر رشته‌هایی که وجود دارد و آثار ایشان نیز شاهد مدعی است و نیز دارای تلاش برای آگاهی بیشتر نسبت به علوم و دانش‌های زمان خودش لاقل آنچه به رشته‌هایی که به حوزه تخصص ایشان مربوط می‌شد مثل فلسفه جدید و جامعه‌شناسی و اموری نظائر آن واقعاً شهید مطهری اگر نگوییم بی‌نظیر، کم‌نظیر بود و کار ایشان هم کار معلمی بود، چه در حوزه علمیه و چه در دانشگاه.شهید مطهری به خاطر دفاع از اندیشه درست و حاکمیت انصاف و عقلانیت در جامعه مورد غضب قرار گرفت و بدست انسان‌های پلیدی که با رشد و پیشرفت جامعه و روشن شدن حقایق و دور شدن جامعه از تعصبات نابه‌جا مخالف بودند شهید شد.
وی افزود: روز معلم به مناسبت شهادت آن بزرگوار است. بطور خلاصه اگر شهید مطهری را بخواهیم توصیف کنیم انسانی دین‌باور بود و از موضع استوار دین، انسان‌مدار بود و ایشان رسالت خود را دفاع از حقیقت دین و دین‌داری می‌دانستند با این توضیح که معتقد بودند در عرصه دین‌داری نیز خرد باید حاکمیت داشته باشد و دین باید استوار بر پایه‌های محکم منطق و برهان و خرد قرار بگیرد.
به اعتقاد رئیس جمهور سابق کشور، راهی که ما برای فهم دین خدا و بسط دین خدا داریم خردی است که خدا به ما داده است و به همین دلیل یکی از پیشتازان مبارزه با الحاد از یک طرف به عنوان تفکر ضدالهی و ضدتوحیدی استاد مطهری بودد بخصوص به آن صورت که در دوران ما رایج بود و نیز مبارزه با التقاط یعنی آمیخته شدن حق با باطل و عرضه مطالب به صورتی که بنیاد فکری و عقلانی ندارد و از هر جایی تکه‌ای گرفته شده و مجموعه ناهمگونی به نام مکتب، اندیشه و ایدئولوژی مطرح می‌شد و از طرف دیگر مبارزه با خرافات و تحریفات در در دین ایشان یکی از انسان‌هایی است که واقعاً درد داشت در مقابل خرافه‌گرایی در جوامع و جامعه اسلامی و مبارزه با تحریف و بد عرضه شدن دین و نادرست فهمیدن و فهماندن دین در جامعه.آثاری که شهید مطهری در زمینه تحریف‌های دینی و مبارزه با خرافات دارد و دفاع از آزاداندیشی گویای این مطلب است.
ایمان گلی است که در بوستان آزادی می‌روید
خاتمی اشاره کرد : ایمان گلی است که در بوستان آزادی می‌روید، ایمان تحمیلی نیست، ایمان را نمی‌توان به دیگران داد، در فضای آزاد با بکار انداختن خرد و عقلانیت است که انسان به خاطر فطرتی که دارد به آن حقیقت می‌رسد و ایمان می‌آورد، به همین دلیل است ایمان‌های ارثی، ایمان‌هایی که بصورت عادت درآمده است ایمان‌هایی که به خاطر تعصبات ایجاد شده است به آن صورت ارزشی ندارد.
ایمان مبتنی بر آگاهی و انتخاب است
وی افزود: ایمان مبتنی بر آگاهی و انتخاب است که در فضایی که آزادی وجود داشته باشد انسان امکان انتخاب دارد و البته این فضا باید الوده به خرافات و کج‌روی‌ها و تعصبات نشود. قرآن کریم نکوهش می‌کند گذشتگان و دیگران را که در مقابل پیامبران بودند، آنان که به تعبیر قرآن کریم می‌گفتند: “إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى اثارهِم لمُّقْتَدُونَ” چون پدران ما این چنین بودند و سنت را عبارت از عادت‌هایی می‌دانستند که از گذشته به ارث رسیده است بی‌آنکه فکر خود را به کار بیاندازند این را مردود می‌داند و می‌گوید انسان باید تفکر کند.
خاتمی معتقد است که ایمان اصیل، انسان‌ها را از دو اسارت نجات می‌دهد. وی ادامه می دهد : از اسارت هوای نفس و شیطان و از اسارت قدرت‌های سلطه‌گری که خودشان را حق مطلق می‌دانند و اجازه نمی‌دهند حق الهی و خداداد را که حاکمیت انسان بر سرنوشت او است با تشخیص و انتخاب انسان‌ها اعمال شود. با دو استبداد، دو جباریت پیامبران مبارزه کردند، جباریتی برخاسته از درون و هوس‌زدگی و قرار گرفتن بخش انسانی وجود در خدمت بخش حیوانی و دیگری جباریتی از بیرون و حاکمیت نفس‌گیر زورگویان بر جامعه.
وی تصریح کرد: باری شریف‌ترین شغل که شغل انبیاء هم هست همین معلمی است و مگر نه اینکه صفت خاص پیامبر تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه انسان‌هاست اموزش و آگاهی دادن از یک طرف و پاک کردن و پالایش دادن درون برای اینکه این سنگینی‌ها از او گرفته شود و بتواند اوج بگیرد و بالا بیاید.جالب اینکه در آن جایی که حضرت امام علی‌(ع) از حق متقابل والی و مردم صحبت می‌کند نیز آگاهی‌بخشی و تعلیم و تأدیب جایگاه مهم دارد. واقعاً در سیر تاریخ بشر این‌طور از حق مردم در مقابل حکومت صحبت نشده است، البته حکومت حدود و اختیاراتی دارد ولی اینکه همه امکانات و همه حق در خدمت قدرت باشد و همه فرمان‌پذیری‌ها و اطاعت محض برای مردم، شیوه‌ای بوده که نوعاً در حکومت‌ها جبار وجود داشته و اسلام عزیز و امیرالمومنین است که به صراحت از حق مردم صحبت می‌کند و حق مردم بر حکومت را عبارت می‌داند از بالابردن آگاهی جامعه، فرو‌انداختن پرده‌های جهل و نادانی در جامعه و پرورش انسان‌ها. می‌فرماید حق شما بر من والی و فرمانروا عبارت است از: توفیر فیئکم علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا
وی ادب را در فرهنگ اسلامی و حتی ایرانی دارای دامنه وسیعی برشمرد و گفت: ادیب آن کسی است که بینش و منش درست و والا دارد و ادب هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی.ادب آن است که بینش، عالمانه و رفتار، درست باشد و انسان برخوردار از زندگی معقول باشد. جامعه‌ای که در آن جهل و فقر و تبعیض باشد جامعه مطلوب امام علی علیه السلام نیست. حکومتی که مورد خواست و رضایت مردم نباشد حکومت مطلوب نیست. و حاکمی که درد مظلومان و عزم مبارزه با استثمارگران و زورگویان را نداشته باشد حاکم مطلوب امام علی علیه السلام نیست.

وی افزود: امام بعد از حق مردم از حق حکومت سخن می‌گوید: اولین حق حکومت بر مردم انتقاد کردن، نصیحت یعنی انتقادی که توام با خیرخواهی است، اینکه آزادی مطلوب در جامعه باشد. جالب این است که امام علی آزادی و اندیشه و بیان و نقد و انتقاد را حق حکومت و وظیفه جامعه می‌داند.ما در سایه بینش علوی یک گام از دنیای امروز جلوتریم که می‌گوید حق آزادی اندیشه، حق انتقاد و حق بحث آزاد در جامعه و پرسش از حکومت و… باید پاس داشته شود.
وی سپس به آنچه که انقلاب ایران می خواست پرداخت و گفت: آن چه ما می‌خواهیم و می‌گوییم و انقلاب ما هم می‌خواست همین است. یعنی نظامی که هم در آن ارزش‌های الهی باشد هم خرد و منطق و عقل بر آن حاکم باشد و هم آزادی‌های مطلوب و مشروع وجود داشته باشد و هم پاسخ‌گویی حکومت در مقابل مردم باشد و هم امکان انتقاد و نقد و اعتراض برای مردم باشد و هم حق و امکان مردم به جابجایی قدرت با انتخابات و به طریق آزاد و مسالمت‌آمیز. این‌ها خواست جمهوری اسلامی بود که ریشه‌های الهی را در آن می‌بینیم.
قدرت نباید در هاله‌ای از تقدس پوشانده شود
وی سپس اضافه کرد: نباید خدای نکرده مثل گذشته‌ها قدرت در هاله‌ای از تقدس پوشانده شود که کسی حق سؤال و انتقاد و اعتراض نسبت به آن نداشته باشد. جمهوری اسلامی بر آمده از اراده آزاد مردم است و قدرتی که متمرکز شده است در مقابل مردم مسئول است و مردم حق بلکه وظیفه دارند انتقاد، امر به معروف و نهی از منکر کنند و کدام نهی از منکر بالاتر از اینکه اگر مردم می‌بینند ظلمی در جامعه است، اگر فقری در جامعه است، امکاناتی از جامعه از بین می‌رود، مسائل را بیان کنند و بعداً هم بالاتر از این مردم در موقعیتی قرار بگیرند که وقتی چیزی را نپسندیدند با آزادی و اراده کاملا آزاد و امنیت کامل با انتخاب خودشان بتوانند امور را جا‌به‌جا کنند. جمهوری اسلامی یعنی همین و ما هم ار آن دفاع می‌کنیم. همیشه هم از آن دفاع می‌کنیم.
وی به نکته دیگری هم اشاره کرد و آن قرار دادن اسلام در مقابل جاهلیت است و گفت :نگرانی امروز من هم که همیشه بوده و امروز هم هست اینکه خدای نکرده در این کشاکش‌ها اسلام آسیب نبیند.
وی افزود: باعث تأثر است این موج مبارکی که در خاورمیانه و در دنیای عرب و ان‌شاء‌الله در همه قسمت‌ها ایجاد شده و خواهد شد، موج‌آزادی خواهی، موج ضدیت با دیکتاتوری، موج مخالفت با وضعیت فوق‌العاده در تمام این کشورها در سوریه، مصر، الجزایر، یمن و همه جاهای که هست می‌گویند که باید این حالت فوق‌العاده از بین برود. انتخابات آزاد باشد. اینها خیلی مبارک است ولی در جنبه ایجابی مسأله چگونه است؟ این موج مبارک در کشورهای اسلامی رخ می‌دهد، جاهایی که اکثریت آنها مسلمان‌اند. ما خیلی علاقمند بودیم که در مقابلش بگویند ما می‌خواهیم نظام دینی و اسلامی هم حاکم باشد و اگر در ذهن این جوامع بود که اسلام با آزادی می‌تواند سازگار باشد، با انتخابات آزاد و انتخاب مردم می‌تواند سازگار باشد و نه تنها برای مسلمانان این آزادی برای همه کسانی که در ذیل و ظل حکومت و جامعه اسلامی زندگی می‌کنند این آزادی و حرمت وجود دارد ولو دین دیگری داشته باشند همه شهروند‌اند و حقوق شهروندی دارند آن وقت می‌دیدید امروز موجی که بود جنبه ایجابی آن هم جنبه اسلامی بود.
به گفته خاتمی ، در گذشته نگاه می‌کنند به نام اسلام چه جباریت‌هایی صورت گرفته، در زمان ما هم در همسایگی ما یک حکومت‌های جباری که با ابتدایی‌ترین حقوق بشر سازگار نبودند امتحان خود را دادند؛ در افغانستان و در جاهای دیگر و به نام خدا می‌کشتند، زنان را اسیر می‌کردند، ظلم می‌کردند، ترور و سرکوب می‌کردند و آزادی‌های مردم را می‌گرفتند و این‌ها را به نام اسلام انجام می‌دادند خوب مردم می‌گویند اگر بناست دیکتاتوری باشد باز این دیکتاتوری‌هایی که هست نامقدس است اگر یک دیکتاتوری مقدس بخواهد بیاید بهتر است که نیاید ترس از آنهاست.
وی خاطر نشان کرد: من بارها گفته‌ام و الان هم می‌گویم، که آنچه ما اصلاحات می‌نامیم تداوم انقلاب اسلامی است و تداوم حرکتی که مردم در یکصدوپنجاه سال گذشته داشته‌اند و در مشروطیت و نهضت ملی جلوه کرده و در انقلاب اسلامی جلوه روشن‌تر داشت ما همان راه را داریم. حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان، آزادی از سلطه استبداد و استعمار، پیشرفت در جامعه، مبارزه با عقب‌افتادگی و جریان یافتن عدالت در جامعه.
وی درباره عدالت گفت : عدالت هم فقط عدالت اقتصادی نیست گرچه عدالت اقتصادی بسیار بسیار مهم است. همین شهید مطهری از نکته‌های بسیار ارزنده‌ای که دارد در کتاب مبانی اقتصاد می‌فرماید عدالت در سلسله علل احکام اسلام قرار می‌گیرد. یعنی آن چیزی اسلامی است که عادلانه باشد نه اینکه ما هر برداشتی هر چیزی از اسلام داشتیم ولو در آن ظلم و تبعیض باشد آن اسلام است این اسلامی نیست! باید بسنجیم ببینیم این کارو حکمی که می‌کنیم عادلانه هست یا نه؟ اخلاق هم بسیار مهم است و من در جایی گفته ام اخلاق هم در سلسله علل احکام اسلامی است عدالت و اخلاق در خیلی جاها غریب است، ولی جایی که نام اسلام هست اگر اخلاق و عدالت لطمه ببینید زیانش به اسلام می‌رسد آن وقت بدبینی نسبت به اسلام پیدا می‌شود. ما باید از اسلام دفاع کنیم. امروز باید کاری نکنیم که جوانان ما در اینجا و در سراسر دنیا یک نوع سوء‌ظن نسبت به اسلام پیدا کنند.
رئیس جمهور سابق کشور افزود: حکومت‌ها می‌آیند می‌روند، جوامع می‌گذرند، ولی ما هم وظیفه‌ای داریم که در این زمان از اسلام و چهره رحمانی و انسانی و آزادی‌ خواهانه اسلام و عدالت‌پرور اسلام و ضد شرک اسلام دفاع کنیم.به هر حال اسلام در مقابل جاهلیت است. وظیفه ما این است از اسلام دفاع کنیم. نگذاریم اسلام لطمه بخورد. بخصوص اسلامی که مدعی است می‌تواند بر جامعه حکومت کند و ما هم به این معتقدیم.
وی سپس از اسلامی نام برد که باید حکومت کند و افزود: بدین معنا نیست که نه تنها یک گروه خاص و با ویژگی خاص همه امکانات را در انحصار خود بگیرد و در صدد طرد و حذف همه سلایق ولو اسلامی و شیعی بر می‌آید، بلکه غیرمسلمان هم در درون حکومت اسلامی محترم و صاحب حق است و باید باید همان حرمت و موقعیت را داشته باشد که یک مسلمان دارد.
وی افزود: شناخت وظیفه در این موقعیت خیلی مهم است. انسان مومن واقعی کسی است که هیچ‌گاه نباید مایوس شود. یکی از وظایفی که در این موقعیت برای خودم می‌دانم این است که از اسلام دفاع بکنم و به نکته دیگری هم اشاره کنم به مناسبت روز کارگر. کار و کارگری جایگاه مهمی در همه جوامع دارد.
با ادعا مسائل حل نمی شود
وی تصریح کرد: خوشبختانه در دوره ما سه‌جانبه‌گرایی را مورد توجه قرار دادیم. هم کارفرما، هم کارگر و هم دولت که با هم مسائل را حل کنند و بسیار هم مفید بود. به هر حال کارگر بخش زحمت‌کش و مؤثر جامعه است و در طول تاریخ تحولات یک‌قرنه کارگران ما بسیار هوشیار و بیدار عمل کرده‌اند، در همه صحنه‌ها حاضر بوده‌اند و بحمدالله تحت تأثیر تبلیغات مکاتب انحرافی قرار نگرفته‌اند و در عین حال همواره نسبت به حقوق خود حساس بوده‌اند. و پرسش این است که واقعا به حقوق خود رسیده‌اند؟ آیا امروز کارگران راضی هستند؟ پشتوانه کار و امنیت کارگر رواج و رونق تولید در جامعه است. آیا وضع تولید در جامعه مطلوب است؟ آیا کارفرمایان ما آنگونه که شایسته است می‌توانند فعال باشند؟ در حالی که در این سال‌ها از یک طرف امکانات بسیار وسیعی در اختیار دولت بوده است. از کل درآمد نفت از اول پیدایش و صدور نفت در یک قرن گذشته حدود نیمی از این درآمد در این پنج شش سال گذشته نصیب کشور شده است. از سوی دیگر نقشه راه یعنی سند چشم‌انداز پیش روی دولت بوده است. آیا در این مسیر حرکت کرده‌ایم؟ آیا رشد اقتصادی و سرمایه‌گذاری مطلوب و رواج و رونق کشاورزی و صنعت را شاهدیم؟ با ادعا مسائل حل نمی‌شود. اگر رشد ما پایین یا منفی است یعنی کار و کارگر هم دچار مشکل است!
وی در پایان برای کارگران عزیز و کارفرمایان و همه کسانی که به این مرز و بوم خدمت می‌کنند  آرزوی موفقیت کرد و گفت: معتقدم امکانات کم است ولی ایا مسیر طوری است که امیدوار کننده و به سوی بهبود زندگی پیش می‌رود؟کارگر باید کار داشته باشد همچنین حقوقی دارد باید بحث کند و از حقوق خود دفاع کند و تضمین برای آینده داشته باشد.
در آغاز این دیدار تعدادی از حاضران ضمن بزرگداشت هفته معلم و جایگاه تعلیم و تربیت از اینکه بعضی فشارها و ‌دستگیری‌ها نسبت به معلمان اعمال می‌شود اظهار ناراحتی کردند و نسبت به رواج خرافه و مطالب بی‌اساس نسبت به دین هشدار دادند و اینکه باید هوشیار بود که شاهد انحصارطلبی فکری و ترجیح بلامرجع بعضی بینش‌ها به نام انقلاب و اسلام نباشیم. این امور از یک سو، هویت جامعه را تهدید می‌کند و از سوی دیگر سبب گریز بخش‌هایی از جامعه بخصوص جوانان از دین و نظام می‌شود. و نیز بر لزوم هر چه بیشتر آگاه کردن جامعه و ارتباط با قشرهای مختلف جامعه برای بالابردن آگاهی آنان تأکید کردند.
در این دیدار از استاد شهید مطهری به عنوان معلم دینداری و روشنفکری و عقل‌گرایی تجلیل شد و بر لزوم پرداختن بیشتر به اندیشه‌های امام و شهید مطهری و ارزش‌های اصیل انقلاب اسلامی که متأسفانه در معرض تهدید است تأکید به عمل آمد.





سایت نزدیک به محمدباقر قالیباف خبر داد:

«لیدر اعظم» سایت‌های تیم احمدی‌نژاد متواری شد


سایت «آتی‌نیوز» خبر داده که حسین نوبختیان «لیدر اعظم» سایت‌های تیم محمود احمدی‌نژاد فراری است و تحت تعقیب نیرو‌های امنیتی قرار دارد.
این سایت روز چهارشنبه (۱۴ اردیبهشت) گزارش کرده که آقای نوبختیان «لیدر اعظم» سایت‌های تیم احمدی‌نژاد بوده و مسئول هماهنگ کردن نیروهای خودسر داخل جریان انحرافی را بر عهده داشته است.
«آتی‌نیوز» که به محمدباقر قالیباف نزدیک است٬ بدون آنکه نامی از جامعه وعاظ ولایی بیاورد٬ نوشته که حسین نوبختیان رابط مالی اسفندیار رحیم‌مشایی با عباس امیری‌فر دبیرکل این جامعه بوده است.
عباس امیری‌فر سه روز پیش توسط نیرو‌های امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
این سایت در ادامه گزارش کرده که حسین نوبختیان با هدایت برخی جریان‌ها تاکنون سه مرتبه از «چنگ ماموران امنیتی» گریخته و در حال حاضر تحت تعقیب است.
«آتی‌نیوز» از نوبختیان با عنوان مدیر «سایت‌های هتاکی نظیر نوسازی، همت آنلاین، باکری آنلاین و.... و نشریاتی نظیر هفته‌نامه همت» یاد کرده است.
در روز‌های اخیر گزارش‌هایی نیز از ناپدید شدن تعدادی از کارمندان سایت‌های تیم محمود احمدی‌نژاد منتشر شده است.
سایت «اعتدال» هم روز گذشته گزارش کرد که تعدادی از نزدیکان اسفندیار رحیم‌مشایی بازداشت شده‌اند.
تاکنون اطلاع دقیقی از تعداد بازداشت‌شدگان٬ هویت و اتهام آن‌ها منتشر نشده است.



روایت علی مطهری از اعتقادات تیم احمدی‌نژاد:

ظهور صغیر رخ داده و نیازی به ولایت فقیه نداریم


علی مطهری نماینده مجلس گفته که تیم احمدی‌نژاد به روحانیت اعتقادی ندارد٬ سر حزب‌الله کلاه گذاشته و معقتد است در دوره «ظهور صغیر قرار داریم و نیازی به تبعیت از ولی فقیه نداریم.»
آقای مطهری گفته که جریان انحرافی در درون دولت معتقد است: «ظهور صغیر رخ داده و ما در دوره ظهور صغیر اصلاً نیازی به ولی فقیه نداریم و می‌توانیم مستقیماً احکام را از خود امام زمان دریافت کنیم.»
علی مطهری وز چهارشنبه (۱۴ اردیبهشت) به سایت خبر‌ آنلاین گفته که «این جریان روحانیت را به عنوان مرجع فکری قبول ندارد و این از نوع رفتاری که با مراجع تقلید دارند، پیداست.»
وی همچنین تائید کرده که تیم احمدی‌نژاد با استفاده از مقوله مهدویت، کلاه گشادی بر سر نیروهای حزب‌اللهی گذاشته است.
اظهارات علی مطهری در شرایطی ایراد می‌شود که حملات محافظه‌کاران حامی علی خامنه‌ای علیه محمود احمدی‌نژاد و نزدیکان وی در هفته‌های اخیر افزایش چشمگیری داشته است.
تنش‌ها میان خامنه‌ای و احمدی‌نژاد با مقاومت رئیس دولت دهم مبنی بر ادامه کار حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات از دو هفته پیش آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
طی این مدت حامیان خامنه‌ای حملات گسترده‌ای علیه احمدی‌نژاد ترتیب داده‌اند به طوری که در روز‌های اخیر برخی از نزدیکان وی نیز بازداشت و به مکان‌های نامعلومی منتقل شده‌اند.
در این میان گزارش‌هایی از بازداشت یک «جن‌گیر» به نام عباس غفاری مرتبط با تیم احمدی‌نژاد منتشر شده که بازتاب‌های گسترده‌ای داشته است.



سید ضیا نبوی: آقای لاریجانی! اینجا زندان کارون است؛ مرز زندگی انسانی و حیوانی

ضیا نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل که در حال تحمل دوران حبس ۱۰ ساله خود در زندان کارون اهواز است، با انتشار نامه ای خطاب به محمد جواد اردشیر لاریجانی، نسبت به نقض فاحش حقوق ابتدایی انسان در این زندان اعتراض کرد.
در این نامه که در کلمه منتشر شده است، ضیا به سان بسیاری از آزاده گان در بند جنبش دانشجویی لحنی آرام و متین و به دور از هیجانات غیر منطقی دارد و این نشان از قدرت تسلط ضیا نبوی به آنچه در پیرامونش اتفاق می افتد است.
ضیا نبوی، سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل و دانش آموخته رشته مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل است که در آزمون کارشناسی ارشد سال ۸۷ موفق به کسب رتبه تک رقمی در رشته جامعه شناسی شده بود اما با این همه از تحصیل محروم شد. سید ضیاالدین نبوی در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ همراه دختر عموی‌اش عاطفه نبوی بازداشت شد.
وی در تاریخ ۲۲ دی ۸۸ از سوی دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق و تبعید به زندان کارون اهوازمحکوم شد. نبوی پس از حکم در تماسی با خانواده گفت که قاضی به او گفته است، که بی‌گناهی او را می‌داند، اما حکم به او به دستور وزارت اطلاعات بوده است. وی در تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۹ از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شد. ضیا هم اکنون در زندان کارون اهوازی که احوال آن در زیر می آید در حال گذراندن دوران زندان در تبعید می باشد.
در قسمتی از این نامه که خطاب به دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه نگاشته شده، در مورد وضعیت اسفناک این زندان آمده است: آنچه در این جا می گذرد حقیقتا “ورای حد تقریر” است و قابل بازنمائی نیست! من چنین وضعیتی را نه پیش از این تجربه کرده بودم و نه جائی خوانده یا شنیده بودم. هیچ فیلمی یا داستانی تاکنون زندان را این گونه تصویر نکرده بود و هرگز در مخیله ام هم نمی گنجید که چنین جایی ممکن است وجود داشته باشد!
متن کامل این نامه به شرح زیل است:
جناب آقای محمدجواد اردشیر لاریجانی
دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه
نامه ای که پیش روی شماست و خوانده می شود سرگذشتی طولانی و مفصل دارد وقتی که به گذشته می نگرم می بینم که از مهر ماه ۸۹ که به زندان کارون تبعید شده ام تا اکنون کمتر روزی بوده که در آن دقایقی رابه طرح نگارش چنین نامه ای فکر نکنم و درباب آن نیاندیشم. البته میان اندیشیدن به کاری و به فعلیت در آوردن شکافی هست که مشخصه افعال انسانی است و این فاصله است که گاه چنان سرشار از تردید و تشکیک و تعلیق است که گذشتن از آن ناممکن می نماید.
شخصا مدت زمان زیادی است که وقتی می خواهم قلم به دست بگیرم و متنی با سویه های انتقادی بنویسم ،با پرسش ها و چالش های زیادی در خویشتن روبرو می شوم که کار نوشتن را برایم خیلی سخت می کند. پرسش هایی ازاین دست که منظور و مرادت از آنچه می نویسی چیست آیا وضعیتی بهتر از این ممکن است؟ جایگاه خودت در این میان چیست ؟ و آیا انتقادی متوجه خودت نیست ؟ آیا توانایی انتقال آنچه را می خواهی بگویی داری ؟ و آیا آنچه می گویی ثمری دارد؟
باورکنید در طول این چند ماهی که از تبعیدم به زندان کارون می گذرد بارها و بارها با خودم کلنجار رفته ام که در مواجهه با وضعیت فاجعه بار این زندان باید چه کنم و چه واکنشی داشته باشم؟ البته من در این مدت وضعیت اینجا را با مدیریت زندان و مسوولان قضایی در میان گذاشته ام و گفته هایم نتایج مثبت اندکی نیز در پی داشته است اما وضع اینجا چنان از بیخ و بن نادرست است که با عزم و اراده تام و تمام مسوولان زندان نیز احتمالا چیز زیادی حل نخواهد شد و اراده ای فراتر وکارگشاتر لازم است تا قدمی جدی برای تغییر این شرایط برداشته شود.
من به خوبی می دانم که انگیزه ای که شما از نگاشتن این نامه به نویسنده اش نسبت می دهید در چگونگی مواجه تان با این متن بسیار موثر است و اگر امیدی به اثر گذاری این نامه باشد، از این دریچه است که این نوشته را از موضعی همدلانه بخوانید اما خب فکر نمی کنم در این باره کاری از دست من ساخته باشد و یا اینکه تلاش من برای دفاع از انگیزه هایم (که برای خودم نیز کاملا روشن نیست!)چندان کاری خیر و اخلاقی باشد.
فکر کنم بهترین وضعیت در این میان این باشد که نیت مرا از نوشتن این نامه نادیده بگیرید و به قول معروف “من قال را وابگذارید و به “ما قال ” بپردازید. حداقل در این باره می توانم تضمین بدهم از شرحی که از وضعیت این زندان ارایه می کنم هیچ نوع اغراق و بزرگنمایی وجود ندارد و در مورد کاستی ها و کژی های اینجا اگر کم نگفته باشم چیزی بدان نیافزوده ام و دقیقا به همین دلیل است که توصیف خود را به بند ۶ زندان کارون اهواز که از آن تجربه مستقیم دارم محدود می کنم البته علاوه بر وضعیت ناگواری که اینجا وجود دارد شخصا مشکلات منحصر به فردی هم دارم که به ایرادات قضایی وارد به پرونده ام باز می گردد. ولی از آنجا که توضیح آن در این مقال نمی گنجد به آن نمی پردازم.
-بزرگترین و اساسی ترین مشکل در زندان کارون اهواز، ازدحام و تراکم وحشتناک جمعیت در آن است برای مثال در بند ۶ زندان که شخصا ساکن آن هستم حداکثر ظرفیت بند که از روی تعداد تختهای اتاق حساب می شود حدود ۱۱۰ نفر است ولی در این بند به طور متوسط بیش از ۳۰۰ نفر زندانی هستند، یعنی حدودا سه برابر حداکثر ظرفیت. بدیهی است که چنین جمعیتی حتی به صورت ایستاده هم به سختی در اتاق ها جای می گیرند لذا علاوه بر جمعیت زیادی که کف خوابند ( من شش ماه بدون تخت بودم یعنی روی زمین می خوابیدم ) نزدیک به یک سوم جمعیت بند حیاط خوابند. حیاط خواب به این معنی است که تمامی هواخوری زندان توسط پتوهای زندانیان مفروش شده و تعدادی از زندانی ها روز و شب را در گرما و سرما در حیاط به سر می برند.
زندانیانی که به هنگام بارندگی هیچ سرپناهی ندارند و گاه در چراغ خانه (آشپزخانه) و گاه حمام و گاه توالت می خوابند. باور کنید حتی مشاهده این وضعیت هم وحشتناک است و به جز زنده بودن که بزرگترین دلخوشی من در اینجاست شادی دیگرم این است که هیچگاه حیاط خواب و …نبوده ام!
-تراکم جمعیت بسیار زیاد در زندان سبب شده که اصل تفکیک جرایم هم رعایت نشود و با اینکه بند ۶ زندان با عنوان “امنیتی ” نامیده می شود ولی فقط یک ششم ساکنین این بند اتهام سیاسی یا امنیتی دارند و بقیه اتهامتشان سرقت و یا مواد مخدر است. البته در میان سه اتاق موجود در بند، یک اتاق به زندانیان سیاسی و امنیتی تعلق دارد اما به جز در مورد محل خواب در بقیه موارد مثل حیاط، چراغ خانه، توالت، حمام و …همه چیز مشترک است.
زندانیان با اتهام سرقت و مواد مخدر مشکلات خاصی مانند اعتیاد ، بیماری های خطرناک ، مشکلات بهداشتی و …دارند که در مورد زندانیان سیاسی و امنیتی مصداق ندارد، بنابراین همنشینی و مجاورت با آنها در یک بند برای زندانیان سیاسی بسیار مشکل آفرین است. این در حالی است که اهواز یک زندان دیگر هم دارد که متعلق به جرایم مالی است و به لحاظ بهداشتی و رفاهی در وضع بهتری قرار دارد و بدون تردید اسکان زندانیان سیاسی و امنیتی در آن مکان منطقی تر بود.
-هواخوری بند ۶ بسیار کوچک و با ابعاد هشت در پانزده است که با در نظر گرفتن جمعیت بند و یک حساب ساده می توان فهمید به هرسه زندانی یک متر مربع مساحت برای هواخوردن می رسد. تازه همین فضا همان طوری که پیشتر گفتم به علت کمبود جا و تراکم جمعیت، توسط زندانیان مفروش شده ومحل زندگی آنان است. شاید فقط کسی که زندان را تجربه کرده باشد بداند که نبود هواخوری و چند متر فضا برای قدم زدن چه شکنجه ی بزرگی است در ضمن سقف هواخوری نیز توسط میله گرد و تیر آهن هایی که به صورت مشبک به هم جوش داده شده پوشانده شده است. اگرچه هدف آن جلوگیری از فرار زندانیان است اما نتیجه مستقیم آن محدود شدن تبادل هوا با محیط اطراف و گرم شدن مضاعف هوا در گرمای جهنمی تابستان اهواز است، به گونه ای که حیاط زندان به مانند کوره پزخانه داغ می شود و نکته مهم اینجاست بسیاری از زندانیان روز و شب را در همین حیاط به سر می برند و حتی سایه بانی هم ندارند. از سویی این سقف مشبک لذت نگریستن به آسمان را که از معدود لذت های یک زندانی است سلب می کند و احساس حیوانی وحشی که در یک قفس نگهداری می شود را به زندانی می دهد.
-در مورد وضع بهداشتی اینجا باید بگویم که اصلا واژه بهداشت در این زندان کاملا نامانوس است. در زندانی با این تراکم از جمعیت و با چنین زندانیانی و با چنین ساختمان کهنه ای، انصافا بیش از این هم انتظاری نمی شود داشت. تعدادی از زندانیان در بیرون اززندان به اصطلاح “کارتن خواب” بوده اند و سبک زندگی خود را به این مکان هم انتقال داده اند افرادی که هرگز حمام نمی روند، لباسشهایشان را عوض نمی کنند، از هیچ ماده شوینده ای استفاده نمی کنند و حتی چیزی هم به پا نمی کنند و مسیر توالت و حمام و بقیه جاها را با پای برهنه طی می کنند با وجود چنین افرادی باید وضع بهداشتی بند برای شما کاملا قابل تصور باشد. از طرفی سرویس توالت و حمام زندان بسیار آلوده و مستعمل است و برای استفاده از آن نیز معمولا باید در صف ایستاد و حتی گاهی برای استفاده از حمام مجبوریم ساعتها در صف بمانیم. آب حمام اکثر اوقات سرد است. سرویس روشویی بند از شش عدد شیر آب سرد و کهنه تشکیل شده که در یک ردیف قرار دارد و فاضلاب آن توسط یک آبراه بسیار آلوده جمع آوری و تخلیه می شود جالب اینجاست از این سرویس برای همه مصارف ممکن استفاده می شود. فقط کافی است لحظه ای را تصور کنید که در یک محیط دو متری یک نفر دست می شوید، یک نفر آب می خورد، یک نفر مسواک می زند، یک نفر ظرف می شوید، یکی وضو می گیرد، یکی صورتش را اصلاح می کند، یکی برنجش را آبکش می کند، یکی بینی اش را تخلیه می کند و ….انصافا لحظه تهوع آوری است اگر چه از آن گریزی نیست.
-یکی از بزرگترین مشکلات بند مشکل فاضلاب آن است از طرفی به علت نبود مهار مناسب در سیستم فاضلاب موش و سوسک به سادگی از آن بیرون می آید و دیدن آنها دیگر جز معمول زندگی زندانیان شده است .مشکل دیگر که بسیار جدی تر است گرفتن هراز گاه مسیر فاضلاب و بیرون زدن آن از کف هواخوری است که در ابتدا حیاط خوابها را آواره می کند این فاضلاب که گاه کل فضای هواخوری را پر می کند معمولا تا مدتها در این وضع باقی می ماند و انصافا آلودگی و بوی تعفن ناشی از آن دیوانه کننده است تا جایی که گاه استنشاق هوای پاک تبدیل به آرزو می شود. اگر چه هوای ناشی از دم و بازدم این همه زندانی و دود سیگار آنها در چنین محیط بسته و محدودی به خودی خود شکنجه است اما همراه شدن آن با بوی فاضلاب واقعا غیر قابل تحمل است، البته قسمت اصلی فاجعه آن است که باران تندی هم ببارد و آنگاه است که هواخوری تبدیل به استخر می شود و تردد در آن و رفت و آمد به حمام و توالت جز با چرخ دستی ممکن نیست. قسمت ناگوارتر اینکه پس از فرو نشستن این فاضلاب روی همین زمین بار دیگر زندانیان بساط خود را پهن می کنند، می خوابند و می خورند و روزگار می گذرانند.
-درمورد غذای زندان هیچ نمی گویم که احتمالا مقوله ای سلیقه ای تلقی می شود ولی همین قدر بس که آشپز محترم حتی زحمت پوست کندن سیب زمینی های استفاده شده در غذا را به خود نمی دهد. فروشگاه زندان به طور متوسط هر شش هفته یک بار مقداراندکی میوه می آورد که در بهترین حالت با کشمکش بسیار سهم هر زندانی یک کیلو میوه در شش هفته است و این سبب شده بیماری های ناشی از کمبود ویتامین در زندان شایع باشد. از طرفی آشپزی در زندان هم با مشکلات خاص خودش روبرو است اول اینکه هیچ یخچالی برای نگهداری مواد اولیه وجود ندارد و این مساله ای است که در فصول گرم سال بسیار آزاردهنده است. البته گویا پیشتر این مشکل وجود نداشته و به علت پیدا شدن مواد مخدر در یک یخچال به هنگام بازرسی، کلیه ی یخچال های زندان جمع آوری شده است. اما خب این دلیل دقیقا شبیه این است که کلیه ی اتومبیل های یک کشور به علت پیدا شدن مواد مخدر در یکی از آنها خوابانده شود! در ضمن چراغ خانه ی کوچکی که برای طبخ غذا در نظر گرفته شده است، سوای آلوده بودن آن، بسیار کوچک است و مساحتی حدود ۳ متر مربع دارد و اینکه چطور این همه زندانی می توانند آنجا آشپزی کنند، واقعا جای سوال است.
-در مورد امکانات ارتباطی نیز مشکلات زیادی وجود دارد. ابتدا اینکه هیچ روزنامه و مجله ای در زندان وجود ندارد و امکان وارد کردن آن نیز میسر نیست . در مورد کتاب نیز سختگیریهای زیادی وجود دارد و حداقل شخص خودم تاکنون نتوانستم کتابهای مورد نظر خودم را که هیچ موردی نیز ندارد و عموما در مورد فلسفه و یا فیزیک و ادبیات است را وارد زندان کنم. در مورد تلفن نیز باید بگویم که مدت تماس تلفنی برای هر زندانی در بند ۶، هر هفته تنها ۳ دقیقه است که پر واضح است که چنین زمانی برای شخصی که با خانواده ی خود بیش از هزار کیلومتر فاصله دارد، بسیار ناچیز است. تازه همین زمان کم نیز گاه به لطایف الحیل از کلیه ی زندانیان و یا اشخاص گرفته می شود و آنها را ممنوع تلفن می کنند. من مدت زمان زیادی را در این زندان ممنوع تلفن بوده ام و حق خروج از خوابگاه و استفاده از کتابخانه زندان را نیز نداشته ام.
آنچه در این جا می گذرد حقیقتا “ورای حد تقریر” است و قابل بازنمائی نیست! من چنین وضعیتی را نه پیش از این تجربه کرده بودم و نه جائی خوانده یا شنیده بودم. هیچ فیلمی یا داستانی تاکنون زندان را این گونه تصویر نکرده بود و هرگز در مخیله ام هم نمی گنجید که چنین جایی ممکن است وجود داشته باشد! شاید بتوان گفت که همه ی مصیبت های اینجا از این نکته بر می خیزد که انسان در یک محیط بسیار کوچک و بسته و به غایت آلوده با شمار زیادی از انسان های متفاوت و نامتناجس مواجه است و مجبور است تمامی لحظات خود را در چنین وضعیتی بگذراند. واقعا برای خودم هم جای سوال است که چگونه می توان توصیف کرد جایی را که حتی هوای سالمی برای تنفس و یا چند متر فضای خالی برای قدم زدن وجود ندارد! در این چند ماهی که در این زندان به سر می برم گاهی وقتی افکار و رفتارم را در طول شبانه روز مرور می کنم به نتایج عجیبی می رسم، احساس من این است که کم کم زندگی ام از محتوای انسانی تهی می شود و به خلق و خوی حیوانی رجعت می کنم! منظورم این است که غریزه ی صیانت نفس و میل به زنده ماندن، کم کم به اصلی ترین محرک و دغدغه ام بدل شده است و گوئی جز زنده ماندن هیچ مساله ی مهمی برایم وجود ندارد! برای مثال وقتی از اتاق خارج می شوم، تمام تلاشم را می کنم تا به کسی نگاه نکنم و یا ارتباطی برقرار نکنم، اگر کسی از حیاط خوابها طبق معمول چیزی از من خواست خودم را به نشنیدن بزنم و در کمال بی اخلاقی خواسته اش را رد کنم! بر سر صف توالت و حمام مثل انسان های اولیه جدل کنم و در ضمن مواظب باشم که کمترین تماس ممکن را با دیگران داشته باشم! باور کنید من اصلا آدم وسواسی نیستم اما اینجا احساس می کنم باید از نفس کشیدن هم ترسید! بعضی شبهای زمستان وقتی به زندانیان حیاط خواب نگاه می کردم که در این سوز سرما در هواخوری می خوابند و دو یا سه نفره زیر پتوهای نمناک و آلوده می لولند، از اینکه هیچ حس ترحم و دلسوزی دیگر در من وجود نداشت دچار حیرت می شدم، گویی کاملا پذیرفته بودم که کار جهان و آدمی همین بوده و همین خواهد بود. چگونه می توان اخلاقی بود، در جائی که انسان حتی برای لحظه ای هم جسارت ندارد که خود را جای دیگران بگذارد؟
نمی دانم، فکر می کنم دیگر گفتن بس است … حرفهای زیادی هست که احساس می کنم نوشتن از آنها احتمال موثر بودن و به نتیجه رسیدن این نامه را کمرنگ تر می کند و از این رو از آنها صرفنظر می کنم. به هر روی امید من این است که با نگاشتن این نامه، نظر مسئولان امر تا حدی به این شرایط فاجعه بار جلب شود و از این رهگذر بهبودی در وضعیت این زندان حاصل آید. وضعیتی ناگوار که اگر بخواهم با موجزترین جمله بیانش کنم “وضعیتی مرزی بین زندگی انسانی و زندگی حیوانی است.”
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت: صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی




بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه آزاد کرج: راه ما امروز راه دیگریست

در پی تخریب دفتر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد کرج، این انجمن با صدور بیانیه ای نبست به این اقدام نا بخردانه اعتراض کرد.
به گزارش دانشجو نیوز، در بخشی از این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار این سایت قرار گرفته آمده است: "اما به هوش باشید ، به هوش باشید که این ابتدای راه است ، راهی که برای ما از امروز آغاز شده است ، ما هیچ گاه به فکر اتاق و دفتر و ... برای خویش نبودیم ، چراکه انجمن اسلامی یک اتاق نیست که با پلمپ یا نابودی آن ، از بین برود . انجمن یک تفکر است و ما به همراه دیگر یاران دبستانیمان مصمم تر از قبل، عقیده و راه خویش را ادامه خواهیم داد ؛ راه ما از امروز راه دیگریست."
متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
راه ما امروز راه دیگریست
اختصاص 8 دفتر مجزا به بسیج تنها در یک ساختمان و عدم تحمل "تنها تشکل منتقد دانشگاه" حکایت از عمق وحشت و هراس مسئولان دانشگاه دارد.
در کنار دیگر یاران دبستانیمان مصمم تر از قبل عقیده و راه خویش را ادامه خواهیم داد
شرمتان باد ای خداوندان قدرت بس کنید
بس کنید از این همه ظلم و قساوت بس کنید
گر نه کورید و نه کر ، گر مسلسلهایتان یک لحظه ساکت می شوند ، بشنوید و بنگرید
بنگرید این کشتزاران را که مزدورانتان روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند
گرچه می دانم آنچه بیداری ندارد خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست
آقای رییس ممنون !
آقای رییس حراست ممنون !
آقای رییس واحد ممنون !
آقای ریاست عالیه دانشگاه ممنون!
آقای رییس اطلاعات ممنون!
تمام آقایان رییس ممنون !
بالاخره تلاش های شبانه روزیتان نتیجه داد. بالاخره توانستید پروژه ای را که چند سال خوابتان را آشفته ساخته بود و آرامش را از روزگارتان سلب نموده بود به اتمام برسانید. دست مریزاد. سرانجام تمامش کردید، در پایان به خواسته خود جامه عمل پوشاندید و انجمن اسلامی واحد کرج را هم پلمپ کردید. آن هم چند روز مانده به سال جدید و در حالی که دانشگاه تعطیل بود. اما شمایان چنان برای اتمام کار عجله داشتید که تعطیل و غیرتعطیل نمی شناختید ؛ گویی چنان مشتاق عیدی دادن به دانشجویان و عیدی گرفتن از مافوقانتان بودید که تاب نداشتید پلمپ انجمن را حتی چند روز به تاخیر بیاندازید. البته این عجله و شتاب دلیل دیگری نیز داشته و دارد : ترس . ترس از ما دانشجویان. ترسی که نه تنها دامان شما که گریبان گیر مافوقانتان نیز شده است . بی شک تخریب دفتر انجمن در ایام تعطیل نشان از عمق وحشت و ترس شمایان دارد.شمایانی که برای خوش آمد سروان و روسایتان دست به هر کاری می زنید و تنها تشکل منتقدی را که پشتوانه ای جز دانشجویان منتقد و مستقل نداشت به محاق توقیف و تخریب بردید.
آری این چنین است رئیس! بهانه شمایان این بار نیز عدم برگزاری انتخابات انجمن اسلامی بود ، حیله ای بسیار ساده و در عین حال پلید، پروژه ای که در تمامی دانشگاه های این سرزمین و برای تمام دوستانمان پیاده کردید.با کارشکنی های مداوم و هر روزه و در روندی فرسایشی هرگز شرایط برگزاری انتخابات را مهیا نکردید.
هنگامی که لیست کاندیدا های انتخابات شورای مرکزی را به شمایان ارایه نمودیم، فرصتی برای تایید صلاحیت آنان طلب کردید، پس از چند ماه بلاتکلیفی با رد صلاحیت های بی دلیل ، فراقانونی و غیر حقوقی تعداد انگشت شماری را تایید صلاحیت نمودید ، تعدادی که حتی کمتر از صندلی های شورای مرکزی بود! و باز لیستی دیگر و دانشجویانی دیگر و ... . این روند را طی سه سال طاقت فرسا بارها و بارها تکرار نمودید ، و هر بار با بهانه ای جدید . باری سخن از نفوذ گروه های خارج از دانشگاه زدید و بار دیگر شرایط سیاسی جامعه را بهانه نمودید . باری فشارهای نهاد های امنیتی و اطلاعاتی را دست مایه قراردادید و بار دیگر غیبت فردی از هیئت نظارت دانشگاه را پیش کشیدید . آری اینچنین است رییس! که سرانجام بازی شومتان عدم برگزاری انتخابات انجمن گردید .
اما دست مریزاد. چراکه کارتان را به خوبی انجام دادید ، شمایان نه تنها درب انجمن را پلمپ نمودید بلکه حتی به اطاق انجمن نیز رحم نکردید ؛ گویی آن اتاقک ساده و محقر در نظرتان چونان سدی محکم در برابر قدرت طلبی و زورگوییتان بود . شمایان این اتاقک ساده را نیز تاب نیاوردید و آن را بکلی از صحن دانشگاه محو نمودید . دست مریزاد ، حتی مافوقانتان نیز انتظار چنین دم تکان دادنی را از شمایان نداشتند .
آری اینچنین است رییس ! این چنین است که تو و تمام رییسانت در هراسی شبانه روزی به سر می برید ، هراسی که موجب شده تا زندان ها را به دانشگاه و دانشگاه ها را به پادگان تبدیل کنید و اینگونه است که امروز، تعداد دانشجویان زندانی، درتاریخ این سرزمین بی سابقه است،ولی ایمان داشته باشید هرکس که باد می کارد ، طوفان درو خواهد کرد .
آری این چنین است رئیس! شمایان به دلیل عدم توانایی در اقناع دانشجویان و پاسخ گویی به مطالبات به حق تشکل های منتقد دانشجویی از بلند شدن حتی یک صدای مخالف در سطح دانشگاه بیم دارید، لذا از سر استیصال دست به چنین برخوردهایی می زنید.شمایانی که تنها در یک ساختمان، 8 دفتر مجزا به بسیج اختصاص داده اید از تحمل حتی یک دفتر انجمن اسلامی در سراسر دانشگاه 35 هزار نفری عاجزید.درست به مثابه مافوقان کودتاچی تان که حتی تاب شنیدن یک صدای مخالف را نیز ندارند و ندای آزادی خواهی مردم را با گلوله پاسخ می گویند.
اما، اما به هوش باشید ، به هوش باشید که این ابتدای راه است ، راهی که برای ما از امروز آغاز شده است ، ما هیچ گاه به فکر اتاق و دفتر و ... برای خویش نبودیم ، چراکه انجمن اسلامی یک اتاق نیست که با پلمپ یا نابودی آن ، از بین برود . انجمن یک تفکر است و ما به همراه دیگر یاران دبستانیمان مصمم تر از قبل، عقیده و راه خویش را ادامه خواهیم داد ؛ راه ما از امروز راه دیگریست






گزارشگران بدون مرز خواستار اعزام فوری گزارشگر ویژه سازمان ملل به ایران شد

سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه‌ای به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات با اعلام این که در سال‌های گذشته بیش از ۲۰۰ روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس در ایران بازداشت و زندانی‌ شده‌اند، یک بار دیگر خواستار اعزام فوری گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران شده است.
سازمان گزارشگران بدون مرز، که مقر آن در پاریس است، روز سه‌شنبه با انتشار بیانیه‌ای به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات، گزارشی درباره وضعیت آزادی مطبوعات در جهان ارایه کرده است.
در بیانیه گزارشگران بدون مرز از محمود احمدی‌نژاد و آیت‌الله علی خامنه‌ای به عنوان دشمنان ایرانی آزادی مطبوعات نام برده شده و آمده است، آنها «مسوولان اصلی سرکوب گسترده معترضان و برگزاری دادگاه‌های استالینی علیه مخالفان سیاسی و روزنامه نگاران و مدافعان حقوق بشر، پس از اعتراض‌ها به نتایج اعلام شده برای انتخابات ریاست جمهوری هستند.»
سازمان گزارشگران بدون مرز که از حقوق روزنامه‌نگاران در سراسر جهان دفاع می‌کند، با اعلام این که به دنبال انتخابات ریاست جمهوری در ایران بیش از ۲۰۰ روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس در ایران بازداشت و زندانی شده‌اند، اضافه کرده است: «از این تعداد ٤٠ نفر با اتهام‌هایی چون "توهین به مقام رهبری یا رئیس جمهور" و یا "جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب" همچنان در زندان بسر می‌برند.»
گزارشگران بدون مرز از جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگ‌ترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان یاد کرده و اعلام کرده است، این دو کشور همچنان از سوی این سازمان طرفدار حقوق روزنامه‌نگاران تحت نظر قرار دارند.
در بیانیه گزارشگران بدون مرز همچنین آمده است که در این مدت بیش از ١٠٠ روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس مجبور به ترک کشور شده‌ و بیش از سه هزار نفر از دست‌اندرکاران رسانه‌ها در ایران به دلیل توقیف روزنامه‌ها و نشریات و یا ممنوع شده فعالیت آنها از سوی مراجع قضایی و امنیتی، بیکار شده‌اند.
گزارشگران بدون مرز در بیانیه خود یک بار دیگر خواستار اعزام فوری گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل به ایران شده است.
شورای حقوق بشر سازمان ملل در اوایل فروردین ماه سال جاری قطعنامه‌ای را در باره تعیین یک گزارشگر ویژه‌ برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران تصویب کرده است.
گزارشگران بدون مرز در بخش دیگری از بیانیه خود به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات به معرفی سایر «دشمنان آزادی مطبوعات در جهان در سال ۲۰۱۱، از شمال آفریقا گرفته تا کشورهای خاورمیانه» پرداخته است.
در این بیانیه با اشاره به اعتراض‌ها مردمی در کشورهای عربی در ماه‌های گذشته آمده است: «در فهرست دشمنان آزادی مطبوعات تغییرات مهمی در جهان عرب روی داده است، برخی از آنها از قدرت به زیر افتاده‌اند، که نخستین آنِها زین‌العابدین بن‌علی، رئیس جمهورپیشین تونس بود که در روز ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ مجبور به کناره‌گیری از قدرت شد و بدین ترتیب زمینه گذار دمکراتیک در این کشور فراهم آمد.»
گزارشگران موقعیت دیگر دشمنان آزادی مطبوعات، مانند علی عبدالله صالح در یمن که با موج‌های اعتراضی در سراسر کشور رودرو است و یا همکار سوری‌اش بشارال‌اسعد که با دهشت‌آفرینی به خواست‌های دمکراتیک مردم پاسخ‌ها می‌دهد، با به لرزش درآمدن پایه‌های قدرت‌شان می‌تواند به زودی تغییر کند.
گزارشگران بدون مرز همچنین بن‌عیسی آل خلیفه، حاکم بحرین به عنوان یکی دیگر از دشمنان آزادی مطبوعات در منطقه یاد کرده و افزوده است:«بن‌عیسی آل‌خلیفه روزی باید پاسخگوی سرکوب گسترده معترضان طرفدار دمکراسی خواه در کشورش و مرگ چهار تن از آنها در زندان، از جمله یک روزنامه‌نگار و موسس تنها روزنامه مخالف در این کشور، باشد.»
‌در بیانیه گزارشگران بدون مرز با اشاره به تحولات تازه و وضعیت آزادی مطبوعات در کشورهای منطقه آمده است: «آزادی بیان در این منطقه، یکی از خواست‌های اولیه مردم است و گاهی نیز یکی از نخستین امتیازهای داده شده از سوی دولت‌های گذار، دستاوردی که هنوز شکننده است.»
گزارشگران بدون مرز همچنین در بیانیه خود با اشاره به جایگاه مطبوعات در مناقشه‌های جاری در کشورهای دیکتاتوری آورده است:‌ «رژیم‌های سرکوبگر که به شکل سنتی مخالف آزادی مطبوعات بودند، هم اکنون از کنترل اطلاعات به عنوان ابزار اصلی برای ماندن در قدرت استفاده می‌کنند.»
رادیو فردا




ماموران امنیتی سوریه هزاران تن را بازداشت کردند

با تشدید برخورد حکومت سوریه با تظاهرات اعتراضی، بازداشت گسترده معترضان در آن کشور ادامه دارد.
 روز چهارشنبه، 14 اردیبهشت (4 آوریل)، خبرگزاری های بین المللی گزارش هایی را منتشر کردند حاکی از اینکه طی چند روز اخیر، نیروهای نظامی و ماموران امنیتی در شهرهای مختلف سوریه به دستگیری گسترده معترضان روی آورده و تا کنون چند هزار نفر بازداشت شده اند.
عفو بین الملل، از سازمان های جهانی مدافع حقوق بشر، با صدور بیانیه ای هشدار داده است که بسیاری از بازداشت شدگان تحت شکنجه قرار گرفته اند.
در حال حاضر، دولت سوریه از ورود خبرنگاران خارجی به آن کشور جلوگیری می کند و خبرهای مربوط به برخورد دولت با معترضان عمدتا توسط شهروندان عادی سوریه در دسترس رسانه های بین المللی قرار می گیرد و امکان تایید مستقل آنها وجود ندارد.
تظاهرات اعتراضی در سوریه از حدود شش هفته پیش با طرح درخواست اصلاحات سیاسی و ریشه کنی فساد آغاز شد اما حکومت آن کشور، این تظاهرات را به توطئه خارجی نسبت داده و تروریست های مسلح را مسئول این بحران معرفی کرده است.
اگرچه در آغاز تجمع های اعتراضی، تظاهرکنندگان نسبت به زمامداری بشار اسد، رئیس جمهوری، انتقادی نداشتند، اما در پی واکنش خشونت آمیز دولت، برکناری وی به تدریج به یکی از خواست های معترضان تبدیل شده است.
گفته می شود در جریان تظاهرات هفته های اخیر، دست کم پانصد و پنجاه تن جان خود را از دست داده اند.
اواخر هفته گذشته، دولت سوریه به منظور پایان دادن به تظاهرات اعتراضی، واحدهای پیاده و زرهی ارتش را به تعدادی از شهرهای این کشور اعزام کرد و گزارش هایی از عملیات خشونت آمیز علیه ساکنان این شهرها و حمله به خانه های آنان انتشار یافته است.
در برخی از گزارش ها آمده است که نظامیان در برخی از شهرها، وارد خانه های مردم می شوند و به بازداشت مظنونان مبادرت می کنند و ماموران امنیتی و نیروهای لباس شخصی حکومت متهم شده اند که با مراجعه به بیمارستان ها، زخمی های تظاهرات را با خود می برند.
انتقاد داخلی و محکومیت خارجی
در واکنش به نحوه مقابله با معترضان، گزارش شده است که تعدادی از وابستگان به حکومت از جمله دهها تن از اعضای حزب حاکم بعث از سمت های خود کناره گیری کرده اند.
دولت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، همزمان با وعده برخی اصلاحات و دست زدن به اقداماتی از جمله لغو مقررات وضعیت فوق العاده، تظاهرات اعتراضی را عامل بی ثباتی دانسته و آن را ممنوع کرده است.
دولت سوریه گفته است که کسانی که دارای اسلحه غیر مجاز هستند و یا "علیه امنیت ملی" اقدام کرده اند اگر تا روز پانزده ماه مه خود را به مقامات امنیتی تسلیم کنند، مشمول عفو عمومی خواهند شد.
در واکنش نسبت به تشدید خشونت در سوریه، دولت آمریکا نسبت به آنچه که سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم سوریه خوانده به شدت ابراز نگرانی کرده است.
سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده با اشاره به "گزارش های قابل قبول" از عملیات نیروهای ارتش علیه مردم شهر درعا، از مراکز اصلی اعتراضات علیه دولت سوریه، گفته است: "باید به صراحت گفت که اینگونه اقدامات وحشیانه، جنبه تنبیه جمعی غیرنظامیان بی گناه را دارد."
براساس قوانین بین المللی، تنبیه جمعی غیرنظامیان ممنوع است و جرم محسوب می شود.
در حال حاضر، ایالات متحده تحریم هایی را علیه دولت سوریه و تعدادی از مقامات ارشد آن کشور به اجرا گذاشته و انتظار می رود اتحادیه اروپا نیز به اقدامات مشابهی دست بزند.
روز گذشته، ورنر هویر، معاون وزارت خارجه آلمان، گفت که "ادامه اقدامات سرکوبگرانه دولت سوریه برای اتحادیه اروپا چاره ای باقی نمی گذارد جز اینکه با جدیت طرح اعمال تحریم های هدفمند علیه رژیم آن کشور را دنبال کند."
حکومت سوریه متحد اصلی ایران در منطقه خاورمیانه است و اخیرا وزیر خارجه جمهوری اسلامی، ضمن حمایت از مطالبات مشروع مردم سوریه و واکنش دولت آن کشور، ادامه اعتراضات را به توطئه خارجی نسبت داد.
بی بی سی




همسرعبدالله مومنی: او چه داخل و چه بیرون زندان همیشه معلم است

در آستانه روز معلم، سایت جرس مصاحبه ای با همسر عبدالله مومنی انجام داده است.
عبدالله مومنی سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت می باشد که هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین زندانی است.
مشروح این مصاحبه به شرح زیر می باشد:
خانم مومنی ضمن تبریک روز معلم، لطفا در خصوص آخرین وضعیت آقای مومنی صحبت بفرمایید.
الحمدالله از نظر جسمی حالشان خوب است اما بالاخره زندان است و از نظر روحی شرایط سختی را تحمل می کند.
ایشان الان در کدام بند نگهداری می شوند و آیا از حق ملاقات حضوری و تلفن می توانند استفاده کنند؟
در بند 350 نگهداری می شوند و مدتهاست که تلفن و ملاقات حضوری نداریم. فقط هر هفته ملاقات کابینی داریم و اعضای خانواده می توانند به مدت کوتاهی با ایشان ملاقات پشت شیشه داشته باشند.
حق مرخصی چطور؟
ما اقدام کردیم اما با مرخصی ایشان موافقت نکردند.
علتش را نگفتند؟
بعد از اینکه برای مرخصی پیگیری کردم گفتند ما خودمان تصمیم می گیریم که مرخصی بدهیم یا نه، و ایشان نتوانستند برای عید پیش خانواده باشند. اولین عیدی هم بود که ایشان در جمع ما نبودند که از نظر روحی به من و بچه ها و حتی خود ایشان خیلی "سخت" گذشت.
روز معلم ، دومین سالی است که در چنین روزی آقای مومنی در زندان بسر می برند. شما وقتی می بینید که به جای تقدیر از همسرتان، او باید در چنین روزی در زندان باشد، چه حسی پیدا می کنید؟
خوشبختانه روزدوازدهم اردیبهشت روز ملاقات هفتگی ما بود که با روز معلم مصادف شد و توانستم ایشان را ببینم اما واقعا صحنه "ناراحت کننده ای" بود. وقتی می دیدم کسی در رشته جامعه شناسی درس خوانده و علاقه زیادی به شغل معلمی داشته و دلسوز نوجوانان و جوانان این مرز و بوم است و دوست دارد که وقتش را بین دانش آموزان بگذراند الان باید در زندان باشد واقعا ناراحت می شدم. وقتی هم که روز معلم را به ایشان تبریک گفتم خندید و گفت من که در زندان هستم. اما من جواب دادم شما در هر کجا که باشید چه در زندان و چه در بیرون از زندان، همیشه معلم هستید.
دانش آموزان و دانشجویان برای تبریک روز معلم پیش شما آمدند؟
بله، همیشه نسبت به ما لطف داشتند و دیروز هم خیلی از دانشجویان دانشگاه آزاد و ادوار منزل آمدند و تنهایمان نگذاشتند. این دیدارها هم خیلی ما را خوشحال و امیدوار می کند و این حس را داریم که این صبوری ها و استقامتها نتیجه خواهد داد.
ضمن تبریک مجدد روز معلم سپاسگزاریم از فرصتی که در اختیارمان قرار دادید.
جرس


دور تازه دستگیری و اعتراض در دانشگاه

هم‌زمان با نزدیک شدن به سال‌گرد انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ و همچنین روز ۱۸ تیر، دانشگاه‌های مختلف کشور بار دیگر صحنه حضور اعتراضی دانشجویان شده است. اعتراضات دانشجویی در هفته گذشته در حالی رخ داده که موج بازداشت، محکومیت و محرومیت از تحصیل دانشجویان در دو سال گذشته روند رو به رشدی داشته. با این حال هفته گذشته دانشجویان دو دانشگاه پلی‌تکنیک و سوره، دست به تجمعات اعتراضی زدند.
این تجمعات البته بیش از آنکه مطالبات سیاسی داشته باشد، شاهد مطالبات صنفی دانشجویان این دانشگاه‌ها بود. با وجود این، ماموران امنیتی با معترضان برخورد کرده اند.
در یکی از این موارد می‌توان به اعلام ممنوع‌الورود شدن ۶ دانشجوی دانشگاه سوره به این دانشگاه اشاره کرد. از سوی دیگر خبرهای منتشر شده حکایت از آن دارد که اشکان ذهابیان، از فعالان دانشجویی دانشگاه فردوسی و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، بازداشت شده است.
مصطفی خسروی، از فعالان سابق دانشجویی و عضو شورای سیاست‌گذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت، درباره تحرکات جدید در دانشگاه‌ها به روز می‌گوید: "به نظر می‌رسد بعد از چند ماه که فضای دانشگاه‌ها ارام و بی‌تحرک بود، بار دیگر همانند یک دهه اخیر، با نزدیک شدن به ماه خرداد فعالیت‌‌های دانشجویان اوج گرفته است. اگرچه در این مدت بارها نیروهای امنیتی با ایجاد فضای امنیتی ـ-نظامی در دانشگاه‌ها تلاش کردند جو دانشگاه را آرام نشان دهند، اما حوادث اخیر نشان می‌دهد که جنبش دانشجویی هم‌چنان پویا و زنده مطالبات خود را پیگیری می‌کند و با سرکوب و تهدید و برخوردهای امنیتی - قضایی هم خاموش نخواهد شد. ".
خسروی همچنین اضافه می‌کند: "خبر بازداشت اشکان ذهابیان در این شرایط نگران کننده است و نشانه بی تدبیری حاکمیت اما سرکوب های دو سال گذشته نشان داده است که با این گونه اعمال نمی‌توان دانشگاه‌ها را به سکوت قبرستانی وا داشت و با وجود همه این فشارها و بازداشت‌ها دانشگاه به حرکت خود ادامه می‌دهد".
سلمان سیما، از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد، نیز درباره این اعتراضات چنین اظهارنظر می‌کند: "نکته اولی که باید بدان اشاره کرد این است که حاکمیت هیچ حد و مرزی در بر خورد بادانشگاه برای خود متصور نیست و حتی به آیین نامه‌های مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی هم پایبند نیست. ذات دانشگاه اعتراض و دانشجو ذاتا معترض است. حالا ممکن است افت وخیزهایی هم در این میان وجود داشته باشد اما این اعتراض‌ها در دانشگاه وجود دارد. حاکمیت هم هرگز قادر نخواهد بود -- حتی با شدیدترین نوع سرکوب‌ها ـ- دانشگاه را ساکت کند.
از سوی دیگر اعتراضات اخیر نشان داد که مطالبه‌محوری و خواسته‌های صنفی کم کم جای خود را در میان دانشجویان باز می‌کند. گفتمان مطالبات صنفی اساسا امکان جذب افراد بیشتری را دارد و نتایج ملموس‌تری هم خواهد داشت. از سوی دیگر حاکمیت را هم خلع سلاح می‌کند. از طرف دیگر دانشجویان نیز با توجه به هزینه بالای فعالیت‌های سیاسی به سمت حرکات هزینه‌ پرهیز رفته‌اند که عملی کاملا منطقی و عقلایی است".
خسروی درباره فعالیت‌های دانشجویان هم‌زمان با سالگرد انتخابات جنجالی ۲۲ خرداد و نزدیک شدن به ۱۸ تیر می‌گوید: "به نظر من روح حاکم بر جریان دانشجویی وظیفه خود می‌داند که در روزهایی چون ۲۲ خرداد که سالگرد انتخابات است و یا ۱۸ تیر که سالگرد سرکوب دانشجویان مظلوم است در صحنه حضور داشته باشد و اعلام کند این جنبش از میان نرفته و سالم و سرحال نفس می‌کشد".
بازداشت عضو دفتر تحکیم وحدت
اشکان ذهابیان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد و شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت برای سومین بار پس از انتخابات بازداشت شد. این فعال دانشجویی پس از بازداشت توسط ماموران اداره اطلاعات استان مازندران دستگیر و به زندان اداره اطلاعات ساری منتقل شد.
ماموران امنیتی استان مازندران در چندین نوبت به خانه پدری این فعال دانشجوئی مراجعه و کلیه وسایل و لوازم شخصی از جمله دست نوشته ها، سی دی ها، کتاب ها و کیس کامپیوتر وی را ضبط کرده اند.
در روزهای اخیر هنگامی که ماموران امنیتی ساعت ۱۰ شب به منزل پدری این فعال محروم از تحصیل مراجعه کردند، مادر اشکان ذهابیان در اثرفشارهای ناشی از این تهدیدها به بیمارستان منتقل شد.
در همین حال ماموران اداره اطلاعات هنگام مراجعه به منزل اشکان ذهابیان چند ساعتی در خانه، پدر و مادر وی را بازداشت نمودند و گفتند تا فرزندتان نیاید این خانه را ترک نخواهند کرد و خاطرنشان کردند در صورت عدم مراجعه این فعال دانشجویی، آنها حکم تیر فرزندشان را دارند. مامورین اداره اجرای احکام شهرستان بابل هم جهت کارشناسی منزل پدری اشکان ذهابیان، به خانه وی مراجعه کردند وگفتند که در اسرع وقت منزل پدری وی را به مزایده خواهند گذاشت.
اشکان ذهابیان فعال دانشجوئی شمال کشور وعضو دفتر تحکیم وحدت در تجمع دانشجویان دانشگاه مازندران در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ۲۶ خرداد ۸۸ توسط نیروهای انصار بابلسرمورد ضرب و شتم قرار گرفت و با دخالت مامورین اداره اطلاعات استان مازندران دستگیر و به زندان اداره اطلاعات شهید کچوئی ساری منتقل شد. وی مدت یک ماه در سلول انفرادی زندان اداره اطلاعات ساری و زندان متی کلای بابل بازداشت بود.
این فعال دانشجوئی محروم از حق تحصیل در تاریخ ۱۱ آبان ۸۸ برای بار دوم به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی شمال کشور دستگیر و روانه زندان شد و پس ازچندی با قرار وثیقه۳۰ میلیون تومانی آزاد شد.
این عضو سابق شورای مرکزی فراکسیون مدرن انجمن های اسلامی دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد پیش از این به دلیل فعالیت های سیاسی از دانشگاه فردوسی مشهد اخراج شده بود.همچنین وی توسط دادگاه انقلاب شهرستان بابل به صورت غیابی به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
دانشگاه سوره: شش ممنوع الورود و ادامه اعتراضات
به دنبال برگزاری تجمعات اعتراضی در دانشگاه سوره، منابع خبری گزارش داده‌اند که شش تن از فعالان دانشجویی این دانشگاه از ورود به دانشگاه منع شده‌آند.
دانشجونیوز گزارش داده است که آناهیتا صفرنژاد، راحیل عبدالکریمی، علی رضا رضایی اقدم، علی غریب دوست، عباس جمالی و نوید ایزدیار افرادی هستند که از حضور در دانشگاه محروم شده‌اند.
اعلام ممنوع‌الورودی این دانشجویان باعث شده دانشجویان معترض این دانشگاه با صدور بیانیه‌ای اعلام کنند اعتراضات خود را ادامه خواهند داد. این دانشجویان در بیانیه خود خطاب به دانشجویان محروم از تحصیل نوشته‌اند که "با تجمع و تحصن در حیاط دانشگاه از شما حمایت می کنیم و حق مسلم و قانونی شما یعنی حق قانونی تحصیل را به شما باز خواهیم گرداند".
در بخش پایانی بیانیه نیز دانشجویان با تاکید بر پادگان نبودن دانشگاه" آورده اند: "تا زورگویان بدانند که دانشگاه پادگان نیست و خانه ظلم دیگر توان سرکوب را ندارد و دیر یا زود نابود خواهد شد".
دانشگاه مازندران: ورود نیروی انتظامی برای اجرای طرح تفکیک جنسیتی
منابع دانشجویی از دانشگاه مازندران گزارش داده‌اند که ماموران انتظامی با حضور در این دانشگاه تلاش می‌کنند طرح تفکیک جنسیتی را اجرا کنند.
برخی از دانشجویان این دانشگاه اعلام کرده‌آند که در روزهای گذشته برخی از ماموران لباس شخصی با حضور در دانشگاه اقدام به دریافت کارت‌های دانشجویی دانشجویان کرده‌اند. این افراد حضور خود را با هماهنگی ماموران حراست دانشگاه اعلام کرده و از دانشجویان خواسته‌اند برای دریافت کارت دانشجویی خود به دفتر حراست مراجعه کنند.
براساس گفته‌های منابع دانشجویی این افراد خواستار آن شده‌آند که طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه به طور کامل اجرا شود؛ در غیر این صورت دانشجویانی را که به این مساله تن ندهند به حراست معرفی می کنند تا با آن‌ها برخورد انضباطی شود.
آرش بهمنی
روز آنلاین




نماینده رهبری در دانشگاه فردوسی: روسای دانشگاه هایی که با سبزها برخورد نکنند توبیخ می شوند

نماینده رهبری در دانشگاه فردوسی مشهد در گفت و گو با چند تن از فعالین دانشجویی مشهد گفت: «فضا کاملا متفاوت شده است، ما نمی توانیم با سبزها مماشات کنیم، در صورتی که با سبزها برخورد نکنیم رئیس دانشگاه توبیخ خواهد شد».
به گزارش دانشجو نیوز، این دانشجویان در پی صدور بیست ترم محرومیت از تحصیل برای گفت و گو به دفتر وی مراجعه کرده بودند.
پیش از این نیز دکتر طهمورث پور معاون دانشجویی و دکتر عاشوری رئیس دانشگاه فردوسی مشهد در اظهاراتی جداگانه گفته بودند که نهادهای امنیتی با ارائه لیستی از دانشجویان به مسئولین دانشگاه، خواستار اخراج ده تن از فعالین دانشجویی شدند.
گفتنی است در ماه گذشته امین ریاحی، از فعالین دانشجویی دانشگاه فردوسی، پس از گذراندن سه ترم محرومیت از تحصیل متوالی از این دانشگاه اخراج شد.



همکار "امام زمان" از دانشگاه تربیت مدرس اخراج شد

دانشجونیوز: در یک اتفاق عجیب و بی سابقه، استادی که مدعی شده بود مقاله اش را به همکاری امام دوازدهم شیعیان نوشته است، از دانشگاه تربیت مدرس اخراج شد.
سید عباس شجاع الساداتی، رئیس دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با خبرگزاری مهر درباره "م ر" نویسنده یک مقاله علمی نمایه شده در ISI که علاوه بر نام خود اقدام به ذکر عنوان "امام عصر (عج)" در بخش نویسندگان مقاله کرده است، گفت: "وی سال گذشته از دانشگاه تربیت مدرس اخراج شده و به دلیل اینکه شایستگی لازم را نداشته حکمش لغو شده است."
یادآور است که بسیاری از مسئولین بلند پایه حکومتی و دولتی پیش از این مدعی شده بودند که امام زمان بر مدیریت کشور نظارت و دخالت دارد.



انتقال یک فعال مدنی به زندان تبریز و احضار یک فعال دانشجویی به اطلاعات

خبرگزاری هرانا - هادی حمیدی شفیق فعال سیاسی که در درگیری‌های پس از مسابقه فوتبال در شهر تبریز دستگیر شده بود به زندان تبریز منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در پیگیری‌های خانواده ایشان برای این فعال ملی بیست میلیون تومان وثیقه تعیین شده است.
شایان ذکر است اکثر بازداشت شدگان این تجمع که به اطلاعات نیروی انتظامی منتقل شده بودند با تعهد کتبی آزاد و برخی نیز به زندان منتقل شده‌اند.
هم چنین مهدی هادی شفیق، فعال دانشجویی آذربایجان به اداره اطلاعات کل استان احضار شده است در پی این احضار تلفنی از وی خواسته شده است جهت گزینش نهایی سازمان سنجش و ادامه تحصیل در مقطع کار‌شناسی ارشد در ستاد خبری اداره اطلاعات حضور بهم برساند.
مهدی حمیدی شفیق دانشجوی رشته جامعه‌شناسی دانشگاه تبریز پیش از این از سوی کمیته انضباطی به یک ترم تعلیق از تحصیل محکوم شده بود.




انتقال جمعی از زندانيان زن زندان رجايی شهر به زندانی در ورامين

خبرگزاری هرانا - جمعی از زندانیان زن زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) از جمله دو عضو رهبری جامعه بهایی ایران، به زندانی در ورامین منتقل شدند.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، صبح امروز سه شنبه سیزدهم اردیبهشت ماه خانم‌ها فریبا کمال آبادی و مهوش ثابت دو تن از هفت رهبر جامعه بهایی ایران به همراه گروهی دیگر از زنان زندانی در این زندان، به زندانی در قرچک ورامین منتقل شدند.
گزارش‌ها حاکی است که شرایط این زندان بسیار سخت و نامطلوب بوده، بطوریکه چند صد نفر در یک سوله بدون امکانات بهداشتی مناسب و کافی با یکدیگر بسر می‌برند.
هفت رهبر جامعه بهایی ایران شامل خانم‌ها فریبا کمال‌آبادی و مهوش ثابت، و آقایان جمال‌الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم، در مردادماه سال گذشته و پس از چهار جلسه محاکمه هر یک به ۲۰ سال زندان محکم شدند.



مصاحبه احمد باطبی با سایت گفتگو

هفتاد و پنج سال در ایران و ربع قرن در تبعید، انسان ایرانی زمانی به رسمیت شناخته شده و از حقوق انسانی برخوردار بوده است، که نام یا صفتی در مقابل او گذاشته شده باشد: وطن پرست، مسلمان، سوسیالیست، سکولار، مارکسیست، ملی، مکتبی، حزبی، انقلابی، همیشه در صحنه، فرهیخته، استاد...
حتا در آرزوهای بزرگی که بر روی کاغذ تدوین کرده‌ایم، انسان (ایرانی) به خودی خود از کلیه حقوق انسانی محروم بوده است. در این سیکل صد سالهٔ معیوب مسلمان به خون مسلمان تشنه است؛ ملی گرا برای ناسیونالیست خط و نشان می‌کشد؛ سوسیالیست سایه مارکسیست را با تیر می‌زند؛ انقلابی دیروز ضد انقلابِ امروز معرفی می‌شود؛ ماتریالیست وطنی در می‌انسالی تسبیح می‌اندازد و قول هوالله می‌خواند؛ «استاد» اینجامعه، «فرهیخته» غیرخودی را داخل آدم حساب نمی‌کند. شاعر و نویسنده کشورمان گمان می‌کند، از یگانه درز و سوراخ آسمان به زمین افتاده است. تفرعن، ازخودبیگانگی، لاف زنی، دوگانگی، مطلق بینی، غامض گویی و عدم شهامت در گفتار و رفتار به نرم‌های جامعه بدل گشته است. نفی، پایه استدلال گشته و بی‌حقوقی در اینجامعه نهادینه شده است.
آیا یکی از دلایل اصلی شکست پروژه‌های ایرانیان برون مرز در نزدیک به سه دهه نگاه اینجامعه به انسان نبوده است؟

* * *
اما مقوله «حقوق بشر»، که در جامعه ایرانی پدیده تازه و نوظهوری است. شاید باورش سخت باشد، اما اول بار رژیم اسلامی ایران بود که از ترم «حقوق بشر اسلامی؟!» با استفاده از نهادهای امنیتی استفاده ابزاری کرد. بعد از نسل کشی سال ۶۷، نزدیک به پانزده سال مجامع حقوق بشری در غرب حیات خلوت رژیم اسلامی ایران و نهادهای ضدبشری آنان بوده است. هنوز هم اینان جای پایشان در برخی از ارگان‌ها و نهادهای کارگری و حقوق بشری سفت و محکم است.
سپس نوبت به یکی دو محفل و گروه سیاسی «اپوزسیون» رسید تا با مخفی شدن در پشت شعارهای انسان دوستانه، باز هم «کرامت انسان» را به پوزخند گیرند و اهداف ضد انسانی خود را که همانا تحریف تاریخ گذشته است، دنبال نمایند.
اما در نظر طیفی از نیروهای سیاسی کشورمان «حقوق بشر» مقوله‌ای بورژوایی ست و ابزار دست دولتهای سرمایه داری. وقتی «نهادهای حقوق بشری» به انسانهای فاسد و کتابهای مجعول «جایزه حقوق بشری» اعطاء می‌کنند، شاید این نیرو‌ها زیاد هم پرت نگفته باشند. اما مگر به نام مارکس و مائو و مصدق و مهاتما گاندی این همه دکه و دکان ورشکسته راه اندازی نشده است؟
«حقوق بشر» را دو دستی تقدیم نظام سرمایه نکنیم و بجای آن به بی‌حقوقی تاریخیمان بیاندیشیم و پیش از همه دلایل آنرا در میان خودمان ریشه یابی کنیم.
* * *
احمد باطبی، سخنگوی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در گفتگویی تلفنی به پرسش‌های من پاسخ می‌دهد. گزارش‌های مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ظرف سالهای اخیر در پیوند با موارد نقض حقوق بشر در ایران در خور تحسین بوده است.
این گفتگو بر روی نوار ضبط شده است.
* احمد باطبی، سخنگوی «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» خوش آمدید به این گفتگو.
- سپاس از شما. و مرسی که این وقت را در اختیار من قرار دادید.
* «حقوق بشر» و «فعالیت حقوق بشری» در جامعه ایرانی داخل و خارج ترم و مفهوم جدیدی است. بسیاری از گروه‌ها و نهادهای ایرانی زیر عنوان «حقوق بشر» فعالیت می‌کنند که اغلب آن‌ها به چیزی که پای بندی ندارند، حقوق بشر است. این واقعیت را می‌شود از موضع گیری‌های گزینشی و جهت دار آن‌ها در پیوند با موارد نقض حقوق بشر در ایران دید. تجربه شما در این زمینه چه بوده؟
- من با فرمایش شما خیلی موافق‌ام در خصوص اینکه حقوق بشر در جامعه ما پدیده نوظهوری است. و من فکر می‌کنم، الان حقوق بشر در جامعه ما دوره کودکی‌اش را دارد می‌گذراند. منتهی فرق آن با حقوق بشر در کشورهای دیگر؛ خصوصاً در منطقه خاورمیانه این است این کودک خیلی باهوش‌تر از کودک‌های همسایه است. و این ویژگی خیلی وقت‌ها باعث رشد‌اش می‌شود، و گاهی باعث دردسر‌اش.
در ایران، ما مسئله حقوق بشر، و در واقع تولد‌اش را به شکل کنونی و به شکل عرفی آن بعد از انقلاب دیده‌ایم. یعنی در قبل از انقلاب تجربه مشابهی نداشتیم که به شکل حرفه‌ای کار حقوق بشری کرده باشیم...
* شاید درست تر‌اش در هفت- هشت سال اخیر بوده.
- بله، البته بودند کسانی که در گذشته فعالیت حقوق بشری می‌کردند، ولی به شکل جدیدِ سازمان یافته ترش، به قول شما در همین چند سال اخیر بوده. منتهی اتفاقی که در خصوص مقوله حقوق بشر در ایران افتاده با جاهای دیگر دنیا فرق داشته. در کشورهای دیگر مبنای کار حقوق بشری مبنایی آکادمیک است. یعنی علم حقوق در دانشگاههای کشورهای اروپایی تدریس می‌شود و فضایی که دولت‌ها اجازه داده‌اند، ایجاد شود تا تئوری پردازان مسئله حقوق بشر در دانشگاه‌ها تدریس کنند؛ تئوری‌پردازی کنند، تولید اندیشه کنند و وارد کارهای اجرایی شوند. اما ما در ایران این را نداشته‌ایم. تمام فعالیتهای حقوق بشری ما بر مبنای تجربیات فردی و علائق انسان‌ها بوده.
اما شما حرفی زدید که من از نظر شخصی تا حدی فرمایش شما را قبول می‌کنم، ‌ مبنی بر اینکه خیلی‌ها شعار حقوق بشر می‌دهند، اما به آن پای بند نیستند. به نظر من همیشه این جور نیست. خیلی‌ها واقعاً به حقوق بشر اعتقاد دارند، اما به دلیل اینکه به درک اصولی از حقوق بشر نرسیده‌اند، اشتباه می‌کنند...
* با اینکه تا حدودی پاسخ پرسش‌ام را گرفتم، اما فکر می‌کنم، پرسش‌ام را باید عمق بیشتری بدهم: به جز تعدادی از نهادهایی که رژیم اسلامی ایران تحت نام «حقوق بشر» تأسیس کرده و تا کنون از آن‌ها استفاده ابزاری ی چند منظوره کرده، در میان مخالفان حکومت اسلامی هم تشکیلاتهایی به نام «حقوق بشر» برپا شده که کار آن‌ها استفاده ابزاری از ترم‌های حقوق بشری است. می‌خواهم بگویم، من کمتر فرد و تشکلی را دیده‌ام که میثاق جهانی حقوق بشر در آن‌ها درونی شده باشد. اظهارنظرتان را می‌شنوم.

- در خصوص سازمانهای دولتی که فرمودید توسط دولت ایران تأسیس شده، من اسم آن‌ها را سازمانهای حقوق بشری نمی‌گذارم. در ایران اساس حقوق بشر، «حقوق بشر اسلامی» است. و قوانین اسلامی اساساً در خیلی موارد با حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر تضاد دارد.

اما در مورد گروههایی که گفتید؛ که من این مسئله را از سه زاویه و در سه بخش می‌بینم. بخش اول، مفاهیم تئوریکی هستند. من فکر می‌کنم، گروههای حقوق بشری به لحاظ تئوریک کمبودهایی دارند و تعاریف درستی برای کارشان ندارند. برای همین نمی‌توانند، هم استراتژی و هم تاکتیک مناسبی برای کارشان مشخص کنند.
مشکل دوم؛ افرادی که وارد جریانهای حقوق بشری می‌شوند، عموماً با پیشینه سیاسی وارد می‌شوند؛ مثلاً در تشکل دانشجویی بودند. یعنی با ادبیات و الفبای سیاسی می‌خواهند کار حقوق بشری کنند. این به زمان طولانی نیاز دارد تا آن‌ها با تمرین متوجه شوند، کار حقوق بشری فرق‌اش با کار سیاسی در چیست.
مشکل سومی که وجود دارد، به نظر من فضایی ست که در آن قرار داریم. سازمانهایی که [در پیوند با حقوق بشر] ایجاد شده‌اند، مشکل درآمد و مالی دارند. یا گروههایی هستند که با کمک‌هایی که از طریق منابع مختلف دریافت می‌کنند، کار می‌کنند و یا از حق عضویت اعضاءشان. این گروه دوم درآمد کمی دارند و فقط می‌توانند نیازهای اولیه‌شان را تأمین کنند، مثل هزینه وبسایت و امثالهم. اما آنهایی که بودجه دریافت می‌کنند، وارد معادله جدیدی می‌شوند، از جمله ایجاد نوعی مافیا در فعالیت حقوق بشری، که نتیجه کاملاً منفی و معکوسی در زمینه حقوق بشر دارد.
* ما چندین بار از ترم «حقوق بشر» و «فعالیت حقوق بشری» صحبت کردیم. ممنون می‌شوم، تعریف کوتاهی از این دو ترم از شما داشته باشم.
- ببینید، من نمی‌توانم تعریفی برای مسئله حقوق بشر بدهم. بخاطر اینکه من آدمی هستم که در حال تمرین مسئله حقوق بشر هستم. دوم اینکه من تحصیلات دانشگاهی و حقوق بشری ندارم که بتوانم در این باره تعریف حقوقی بدهم. اما به لحاظ فردی تجربه‌ای که در این مدت به آن رسیده‌ام، این است که ما یک کتاب نوشته شده در مورد حقوق بشر داریم که مفاهیم کلی حقوق بشر در آن مطرح شده، که می‌توانیم هر برداشتی که به نفع سعادت و رشد انسان‌ها است، از آن بکنیم. و آن اعلامیه جهانی حقوق بشر است. هر چیزی که در این اعلامیه باشد؛ مرتبط با وقایع روز باشد، شما می‌توانید به شکل مثبت از آن برداشت و استفاده کنید. ولی من به دلایلی که گفتم، نمی‌توانم در این زمینه تعریف جامعی بدهم.
* فعالیت حقوق بشری می‌تواند تمام حوزه‌هایی که حقوق انسان را در برمی گیرد، باشد. اینطور نیست؟
- هر چیزی که امنیت و آسایش و عدالت را برای جامعه می‌آورد؛ رشد و ترقی را برای انسان‌ها می‌آورد، می‌شود حقوق بشر.
* می‌خواهم طرح‌ام را هنوز در خارج کشور نگه دارم: انسان ایرانی مقیم خارج کشور در جامعه ایرانی شهر و کشورش از حق و حقوق معینی برخوردار است- یا باید برخوردار باشد. در اروپا و قطعاً در امریکا، عوامل رژیم اسلامی در غالب لابی گر‌ها، سمپات‌ها و جاسوس‌ها مشغول پرونده سازی و نقض حقوق اولیه ایرانیان مقیم خارج هستند؛ حداقل برای طیفی از آن‌ها.
آیا شناسایی این افراد و گروه‌ها، و شناساندن و انعکاس دادن فعالیتهای آن‌ها در خارج کشور در محدوده فعالیتهای حقوق بشری نیست؟
- به نظر من خیر. به نظر من این کار، کاری ژورنالیستی و سیاسی است. افشاگری آدم‌ها...
* من از «افشاگری» نام نبردم و منظورم روشنگری بود.
- روشنگری؟ این مقداری ملایم‌تر است. به نظر من این کار جزو فعالیت حقوق بشری محسوب نمی‌شود. اما اگر زمانی فعالیت این آدم‌ها جان و امنیت کسی را تهدید کند، قطعاً می‌بایستی در موردش روشنگری شود. اما در حالت معمولی من فکر نمی‌کنم این کار جزو فعالیت حقوق بشری باشد. چون اگر الویت بندی هم شود، ما الویتهای بالاتری داریم.
* سعی می‌کنم طرح‌ام را بیشتر باز کنم: یکی از ویژگی‌های فعالیتهای اجتماعی جامعه ایرانی مقیم خارج، خصلت تدافعی این فعالیت هاست. یعنی همیشه باید اتفاقی بیافتد، تا در بهترین حالت اینجامعه گزارش دهی کند. در صورتی که فعالیتهای می‌دانی و گزارش دهی می‌تواند از وقوع برخی از اتفاقات ناگوار جلوگیری کند. از جمله شناسایی گروه‌ها و دستجاتی که در خارج کشور بر علیه ایرانیان آزادیخواه و به سود رژیم اسلامی فعالیت می‌کنند.
قطعاً این نوع فعالیت‌ها باید در زمره فعالیتهای حقوق بشری باشند. این طور نیست؟
- ممکن است اینطوری که شما می‌گویید باشد. اما اگر من بخواهم برای کار‌ها الویت بندی کنم، آنقدر الویت‌ها دارم که با توجه به انرژی‌ام وقت به این نمی‌رسد. اما اگر در موردی امنیت، آرامش، حقوق شهروندی و حقوق انسانی کسی به خطر بیافتد، می‌بایستی روشنگری در مورد این فعالیت‌ها انجام شود. در این حالت، بله این فعالیت در حوزه فعالیت حقوق بشری قرار می‌گیرد.
* می‌خواهم در دعوا نرخ تعیین کنم: چون من این نوع فعالیت را در زمره فعالیتهای حقوق بشری می‌دانم، فکر می‌کنم این نوع فعالیت در جمع شما؛ در نشریه خوب «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» خالی ست...
- چیزی را می‌توانم خدمتتان بگویم؟
* حتماً!
- ما به شکل خیلی جدی و سازمانیافته به این مسئله فکر نکردیم و در موردش بحث نکردیم. ممکن است فرمایش شما صحیح باشد. شاید در این باره مسئولین «مجموعه» و یا حقوقدانانی که با ما همکاری می‌کنند، تعریف جدیدی بدهند. به هر حال این نظر شخصی من است.
* بپردازیم به کشور ایران و موارد نقض حقوق بشر. ظاهراً موارد نقض حقوق بشر در ایران باید بسیار بیشتر و فرا‌تر از گزارش‌های موجود باشد؛ حتا فرا‌تر از اطلاع رسانی‌های رسانه خوب شما. این طور نیست؟
 کاملاً درست است.
* سوأل‌ام را خرد می‌کنم: در همین یکی دو سال اخیر بسیارانی دستگیر و زندانی شده‌اند که اسامی آن‌ها رسانه‌ای نشده. من لیستی از افراد دستگیر شده در چند شهر دارم که رژیم اسلامی از خانواده‌های آن‌ها تعهد به سکوت گرفته، در غیر این صورت ادعا کرده آن‌ها را خواهد کشت.
یا اینکه تعدادی از بچه‌هایی که در حرکتهای اعتراضی اخیر شرکت داشتند، وقتی به ایران رفتند، مشکلاتی برای آن‌ها فراهم کرده‌اند.
شما آیا تجربه‌های مشابهی داشته‌اید که نمی‌توانستید آن‌ها را رسانه‌ای کنید؟
- بله. خیلی وقت‌ها مواردی از نقض حقوق بشر بوده، که مثلاً فردی زندانی شده، یا افرادی که از طرف حکومت مورد تهدید قرار گرفته‌اند، یا موارد دیگری که ما خبر آنرا از منابع مختلف یا از خانواده‌ها دریافت کردیم، ولی بدلیل همین مسئله نتوانستیم آن‌ها را رسانه‌ای کنیم.
من می‌خواهم مثال دیگری بزنم. ما امسال گزارشی را منتشر کردیم، که گزارش سال ۱۳۸۹خورشیدی از موارد نقض حقوق بشر در ایران است. این تکمیل‌ترین گزارشی ست که لااقل تا الان منتشر شده...
* بخش زیادی از این گزارش را خواندم. واقعاً خسته نباشید.
- ممنون‌ام. این گزارش در هزار و شصت و یک صفحه تهیه شده. با وجودی که این گزارش نسبتاً کاملی است، اما ما اعلام کردیم که این گزارش نقض حقوق بشر در ایران نیست. به این دلیل: برای اولین بار گزارش ما بخشی داشت که مربوط می‌شد به آمار گزارش‌های دریافتی یا خبرهای تولید شده در مورد مسئله حقوق بشر در استان‌های مختلف ایران. ما در گزارش آماریمان نقشه ایران را کشیدیم و با فرمول‌های علمی ی تحلیل- آمار و تحقیق به تحلیل مسئله گزارش‌گری در سطح ایران پرداختیم. ما دیدیم، بعضی از استان‌ها هستند که ده‌ها خبر در مورد نقض حقوق بشر در آن‌ها گزارش شده، اما خیلی از استان‌ها هستند که در طول سال هیچ گزارشی از موارد نقض حقوق بشر از آن‌ها داده نشده. یا برخی از استان‌ها هستند؛ مثل بوشهر یا ایلام، که در سال زیر ده مورد گزارش نقض حقوق بشر داده شده. این به این معنی نیست که اگر در یک استان ده مورد از نقض حقوق بشر از آن منتشر شده، یا از استان دیگری گزارشی نداشتیم، موارد نقض حقوق بشر در آنجا صورت نگرفته، یا تعدادشان به اندازه گزارشاتِ موجود باشد. بنابراین گزارش ما، گزارش سالانه نقض حقوق بشر در ایران نیست، بلکه این گزارش و گزارش‌های مشابه میزان توانمندی نهاد‌ها و فعالان حقوق بشری از دیده بانی حقوق بشر در ایران است، و در واقع نقاط قوت و ضعف جامعه حقوق بشری ایران را نشان می‌دهد.
* زندانهای ایران: حکومت اسلامی در دهه شصت ده‌ها هزار نفر را دستگیر، زندانی و شکنجه کرد و هزاران نفر را اعدام کرد. گفته می‌شود، شرایط جهانی و انحصار رسانه‌ای در ایران و جهان باعث شد این نسل کشی جنایتی بی‌شاهد باشد.
خب، ما شاهد انقلاب ارتباطات بودیم؛ اینترنت و ماهواره به خانه‌های مردم راه پیدا کرد. خبررسانی پشتِ خبرسانی شد. اما رژیم ایران هنوز زندانی می‌کند، شکنجه و اعدام می‌کند.
من به رسانه‌ها و افکار عمومی غرب کاری ندارم. به نظرتان در داخل ایران چرا عکس العمل‌ها نسبت به جنایتهای سیستماتیک در زندان‌ها محدود و ناچیز است؛ چرا مخالفت‌ها خصلت توده‌ای پیدا نکرده؟
من از شما خواهش می‌کنم، در پاسخ به این سوأل واقعیتهای جامعه ایران را درنظر بگیرید، تا اینکه مثل بسیاری از نیرو‌ها و گروههای سیاسی بخواهید موضوع را شعاری کنید.
- سوألی که طرح کردید، به نظر من بحثِ حقوق بشری نیست؛ بحثی ست در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی. ببینید، جامعه ایران چهار ویژگی اصلی دارد. اولین ویژگی‌اش ملوک الطوایفی بودن جامعه است. یعنی هر بخش ایران منافع قومیتی خودش را دارد. مثلاً اتفاقاتی که در تهران در دهه شصت می‌افتد، کم پیش می‌آمد که در کردستان یا آذربایجان اعتراضی در این باره صورت گرفته باشد، یا بالعکس.
مسئله دومی که در ایران داریم، مسئله اقتصاد مبتنی بر نفت است؛ اقتصادی که در دست دولت است. این سیستم اقتصادی باعث شده، همه وابسته به دولت یا حکومت باشند. یعنی اگر قرار باشد، مردم کوچک‌ترین حرکت و اعتراضی بکنند، شیوه دریافتی آن‌ها به خطر می‌افتد.
مورد سوم ساختار امنیتی- نظامی حاکمیت است. حکومت، بافتهای نظامی و امنیتی‌ای در خودش ایجاد کرده که در جامعه ایجاد رعب و وحشت کند: سپاه پاسداران؛ یک لایه زیر‌تر در بستر جامعه، بسیج. و نیروهای امنیتی. که این مجموعه در هر جامعه‌ای ایجاد ترس می‌کند، که نکند بغل دستی‌ام جاسوس باشد و من دستگیر شوم.
مسئله بعدی به نظر من این بوده که مردم بلد نبودند چه کار کنند. حتا به قول شما وقتی انقلاب ارتباطات شد، باز هم آن‌ها به شکل صحیح و بهینه نمی‌دانستند از این امکانات چگونه استفاده کنند؛ در وبلاگشان چی بنویسند و چگونه اطلاع رسانی کنند. اما با گذشت زمان شرایط بهتر شده. الان می‌بینیم، خیلی از اطلاعات – اخباری که از اعتراضات داخل می‌آید، از همین امکاناتی است که مردم، بخصوص نسل جدید استفاده از آن را یاد گرفته است.
یک مورد دیگر هم وجود دارد، و آن استفاده حکومت از ابزار تبلیغاتی ست. یعنی نگذارند مردم واقعیت‌ها را بدانند. مثلاً سال ۱۳۶۷ کمتر کسی از اعدام‌ها خبر داشت. سال‌ها بعد مردم فهمیدند، این اعدام‌ها به دستور آیت الله خمینی صورت گرفته است.
* یکی از پایه‌های استدلالتان اشاره‌ای بود به ساختار نظامی- امنیتی رژیم اسلامی ایران. بافتار و ساختار نظامی- امنیتی رژیم نسبت به گذشته پیچیده‌تر و لایه لایه‌تر از سال ۶۷ و اصولاً دهه شصت شده؛ و متأسفانه باتجربهتر.
چون در این حال و هوا هستیم، پوشه دیگری را باز می‌کنم: مقوله «اعتراف گیری» از زندانیان سیاسی و عقیدتی. آیا شما هم بر این عقیده‌ای که نشان دادن این نمایشهای تهوع آور در تلویزیونهای ایران خریدارانی در بین مردم ندارد؟
- شما گفتید، ساختار امنیتی [حکومت ایران] گسترده‌تر و پیچیده‌تر شده. به نظر من گسترده‌تر و پیچیده‌تر نشده، باتجربهتر و سازمان یافته‌تر شده است.
اما مقوله اعتراف گیری را من خودم تجربه کردم. یعنی تحت فشار قرار گرفتم که جلو دوربین بروم و حرف بزنم. من این کار را نکردم، اما دوستان دیگری مجبور شدند بروند- و رفتند. واقعیت این است، کسی که جلو دوربین می‌رود، به میل خودش نمی‌رود؛ کار منفوری ست برای هر کسی. اگر کسی که دارد جلو دوربین تلویزیون «اعتراف» می‌کند، غیرممکن است او با خواست خودش این کار را کرده باشد. یا ملاحظاتی مثل منافع شخصی، خانواده، وعده و وعید داشته، یا برای آزادی و یا هر چیز دیگری به این کار اقدام کرده.
به نظر من مردم هم این را می‌فه‌مند که هیچکس با میل و اراده نمی‌رود جلو دوربین تا خودش را تکذیب کند؛ بگوید اشتباه کردم. هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که یک نفر از انکار خودش؛ از زدن خودش راضی باشد. اما مردم به دو بخش تقسیم می‌شوند: آنهایی که باور می‌کنند، و آنهایی که باور نمی‌کنند.
ما الان در عصر انقلاب ارتباطات قرار داریم- خودتان هم گفتید- مردم خیلی آگاهند به شیوه‌های بازجویی، خیلی آگاهند به رفتار حکومت. و این آگاهی برای آن‌ها شک و تردید در موردِ اتفاقات جاری پیش می‌آورد. با‌شناختی که من از جامعه ایران دارم، یک درصدی از جامعه هستند که این‌ها را باور می‌کنند؛ درصد قلیلی که یا وابسته به حکومت‌اند و به حکومت اعتماد دارند، یا بنا به منافعشان به ظاهر می‌پذیرند، و یا آدمهایی هستند که به هر دلیلی استراتژیشان این است که موقتاً آنرا بپذیرند. به نظر من این تعداد ممکن است رقمی بین هشت تا ده درصد باشد...
* ببینید، من سیزده سال است که مصاحبه می‌کنم. یازده سال از آن را با این ترم مشکل داشته‌ام: «مردم اینگونه فکر می‌کنند.» من فکر می‌کنم، بسیاری از موارد ما نظرات خودمان را – که گاهی نظرات خوب و انسانی‌ای هم هست- به جای نظر «مردم» می‌نشانیم. و این آغازی برای پایانی می‌شود.
برای اینکه طرح‌ام را مستند کرده باشم، تجربه‌ای را با شما در میان می‌گذارم، که روش کار منظورم است و موضوع آن ربطی به این مصاحبه ندارد: بعد از حمله نظامی به کشور عراق اغلب نیروهای سیاسی کشورمان نسبت به حمله نظامی به ایران و عکس العمل «مردم ایران» اظهارنظرهای «ایمانی» می‌کردند.
در صورتی که در دو نظرخواهی که به فاصله چند سال در این زمینه از پناهجویان ایرانی انجام دادم- متأسفانه- در هر دو نظرخواهی به ترتیب ۷۵ و ۵۵ درصد از چنین حمله‌ای به ایران پشتیبانی می‌کردند.
- ببینید، این بحث خیلی پیچیده است. مثلاً پناهنده می‌تواند نسبت به موضوع‌ها عقده گشایی کند و افراطی نظر بدهد. من فکر می‌کنم، این‌ها اگر داخل ایران بودند، نظر دیگری داشتند.
از طرفی من هم دوست ندارم به ایران حمله نظامی شود. اما معتقدم در حال حاضر هیچ چیزی خطرناک‌تر از ج. اسلامی برای مردم ایران نیست و اصولاً خطر ج. اسلامی معادل جنگ است.
* چون هنوز در حوزه زندان هستیم، موضوع دیگری را با شما در میان می‌گذارم: در یکی دو سال اخیر در ایران شاهد هستیم که زندانی سیاسی سالم به زندان می‌رود و بعد از مدتی به انواع بیماری‌های لاعلاج یا صعب العلاج مبتلا می‌شود. حدس‌هایی در این مورد زده می‌شود که زیاد از واقعیت دور نیست.
شما در این رابطه چه اطلاعاتی دارید؟
- من آسیبهای زندان را به سه قسمت تقسیم می‌کنم در دو شاخص: آسیبهای روانی و آسیبهای جسمانی.
هیچ آدمی نیست که در زندان دچار استرس و آسیبهای روانی نشده باشد. بخش دیگر آسیبهای جسمانی زندانی است از سه منبع: شکنجه جسمی، کمبود ویتامین و امکانات پزشکی و دیگری به عمد مریض شدن. من نمی‌دانم این اتفاق در ج. اسلامی می‌افتد یا نه. اما من شاهد بودم- یک مورد از چند مورد را برایتان مثال می‌زنم: زندانیان کُردی که از زندان دیزل آباد کرمانشاه به زندان اوین آمده بودند، مدتی بعد که از زندان بیرون می‌رفتند، دچار بیماری‌های مهلکی می‌شدند و می‌مردند. این را من شاهد بودم.
* از فرد موثقی شنیدم (خارج از نوار می‌توانم اسم‌اش را به شما بگویم) که رژیم اسلامی ایران وقتی می‌خواهد از شر زندانیان سیاسی و عقیدتی خلاص شود، داروهایی را به تدریج به آن‌ها می‌خوراند که اغلب آن‌ها پس از مدتی سرطان می‌گیرند. آیا شما در این رابطه مشخص اطلاعاتی دارید؟
- بله، من چندین زندانی سیاسی را دیدم که بعد از اینکه از زندان رفتند، سرطان گرفتند. همین مورد کُرد‌ها هم بیماری سرطان بود. عفونت ریه تا حدّ مرگ آن‌ها را می‌برد و جالب اینکه برای همه آن‌ها هم اتفاق مشابهی می‌افتاد.
جدا از آن نمونه‌های مطرح شده در مراجع قضایی و هم در مطبوعات ایران داریم که ج. اسلامی این کار را می‌کند. مثلاً به مرحوم سعیدی سیرجانی شیاف پتاسیم دادند که او سکته کرد. یا در مورد سعید امامی مطرح شده بود که به او چیزی خورانده شده. خب، فکر کنید وقتی در دادگاه، مراجع قضایی و مطبوعات مطرح می‌شود که نهاد قضایی این کار را می‌کند؛ آنهم با آدمهایی که شناخته شده‌اند، گمان می‌کنیم با زندانی سیاسی که شناخته شده نیست، این کار را نمی‌کند؟ من به لحاظ فردی این احتمال را می‌دهم که این موضوع صحت داشته باشد.
* گفتگو را به جمع بندی سوق دهیم. ساختار سیاسی اغلب کشورهای جهان در یکی از تقسیم بندی‌های کلاسیک به نوعی قابل تعمیم و تحلیل هستند، الا ساختار سیاسی حکومت اسلامی ایران. در حال حاضر در کشور ایران شبه طبقه‌ای از عناصر سپاهی- اطلاعاتی و طیفی از لمپن‌ها و قشری از بازار بر کشور حکومت می‌کنند که در دستگاه فکری آن‌ها انسان جایگاهی ندارد، چه برسد به حقوق انسان.
پرسش اول‌ام که پاسخ کوتاه و صریحی از شما می‌خواهد: آیا در جهان حاضر شما رژیمی مثل ایران را می‌شناسید که نقض حقوق بشر و سرکوب سیستماتیک اینگونه در تار و پودش تنیده شده باشد؛ یعنی سرکوب بخشی از ساختارش باشد؟
- بله. حکومتهایی را می‌شناسم که شاید از نظر ساختاری قدری متفاوت باشند با ج. اسلامی، اما از لحاظ عملکرد، میزان و شیوه‌های نقض حقوق بشر دقیقاً مثل ج. اسلامی عمل می‌کنند. مثل لیبی، سوریه و خیلی از کشورهای خاورمیانه. مثلاً در لیبی خانمی جلو دوربین آمد و گفت به او تجاوز شده، که در ایران هم موردش را داشتیم. این موارد ممکن است گزارش نشود...
* دو نمونه‌ای که آوردید، نظام‌های دیکتاتوری عرفی هستند تا حکومت ایدئولوژیک مذهبی. حداقل این دو نظام به رختخواب انسان‌ها کاری ندارند.
- اگر من امروز بخواهم نگاه کنم، ج. اسلامی را حکومتی ایدئولوژیک نمی‌بینم. شاید در ظاهر و در قانون اساسی‌اش مبانی‌ای از ایدئولوژی داشته باشد، که اسم‌اش را می‌گذارند آرمانهای امام و انقلاب. ولی من می‌توانم ده‌ها نمونه به شما نشان دهم که در بالا‌ترین سطح مقامات رژیم ایران تا پایین‌ترین سطوح آن ایدئولوژی را زیر پا گذاشته‌اند. مثلاً بعد از کشتن حجاج در عربستان سعودی مگر آیت الله خمینی نگفت: اگر ما با اسرائیل آشتی بکنیم، با فهد آشتی نمی‌کنیم؟ اما بعد از فوت آیت الله خمینی، آقای رفسنجانی به عربستان رفت و گفت: کشور برادر؛ دو بال اسلام. حکومت اسلامی نشان داده که از ایدئولوژی می‌تواند بگذرد. اما تعریف شما دقیقاً درست است: حکومت ج. اسلامی حکومت آدمهای کوتوله و لمپنی است که با کنترل بر ابزار‌ها و امکانات اداره کشور منافعی برای خودشان در کوتاه مدت تأمین می‌کنند. ضمن اینکه ج. اسلامی از مستبد‌ترین و فاسد‌ترین حکومتهای دنیاست.
* با فعالیتهای حقوق بشری با این نظام استبدادی- مذهبی چه می‌شود کرد؛ حداقل در آگاهی رسانی و روشنگری؟
- سوأل خیلی خوبی کردید و اتفاقاً انگیزه اصلی پذیرش‌ام برای مصاحبه این بود که همین سوأل را بپرسید که (با خنده) خوشبختانه پرسیدید. ببینید، همیشه در طول تاریخ- حتا اگر داستانهای حماسی را نگاه کنید- می‌بینید، زمانی که آگاهی در یک جامعه ایجاد شد، تغییر و تحول هم در آنجامعه ایجاد می‌شود. در تئوری‌های جامعه‌شناسی و تئورهای انقلاب هم می‌بینید که آگاهی یکی از ملزومات اصلی رفرم یا انقلاب است. لذا ما فعالین حقوق بشری یکی از کارهای مهمی که برعهده داریم، همین آگاهی رسانی است؛ منتهی در یک بخش خاص و مشخص. کار حقوق بشری در امر آگاهی رسانی را من در دو بخش عمده تعریف می‌کنم. اول، گزارشگری نقض حقوق بشر است و آگاهی جامعه جهانی نسبت به موارد نقض حقوق بشر در ایران. این یکی از اصلیترین کارهای فعال حقوق بشر برای تغییرات در آینده است. مورد دوم، آگاهی رسانی و آموزش مردم نسبت به حقوقشان در داخل کشور است. برای اینکه بدانند، چطور می‌توانند از بیشتر شدن نقض حقوق بشر در مورد خودشان دفاع کنند و از آن جلوگیری کنند. به نظر من این دو مقوله را جامعه حقوق بشری در ایران باید انجام دهد. و این کاری ست که ما داریم می‌کنیم. با گزارش‌هایی که می‌دهیم و در کنار آن با آموزش. یعنی با درج آخرین مقالات، موضع گیری‌ها و تحولاتی که نسبت به مسئله حقوق بشر در دنیا می‌شود. به نظر من فعالیتهای حقوق بشری ارتقاء سطح کیفی زندگی و حقوق انسانی یک جامعه، از جمله جامعه ایران است.
* بیلان فعالیتهای حقوق بشری در ایران به طور عام، و بیلان فعالیتهای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به طور خاص چه اندازه بوده؛ بی‌آنکه بخواهید بزرگنمایی بکنید.
- در قیاس با کشورهای منطقه این فعالیت‌ها در حد بالایی قرار دارد. شما این نوع سازماندهی و فعالیت را در کشورهای دیگر خیلی کمتر می‌بینید. اما این فعالیت‌ها نسبت به موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران در سطح پایینی ست و باید بیشتر ارتقاء پیدا کند. با اینحال به نظر من بیلان کاری ما نسبتاً خوب بوده. بخاطر اینکه خیلی مشکلات وجود دارد. در ایران یک فعال حقوق بشری همانقدر مجازات می‌شود که یک فعال سیاسی. شما میزان احکام را ببینید! در صورتی که فعال سیاسی اساساً فلسفه کارش درگیری با حکومت برای کسب قدرت سیاسی ست، در صورتی که فعال حقوق بشری به دنبال کسب قدرت نیست. یک تعداد آدمی که منبع مالی ندارند، با مشکلاتی که در پیش روی دارد، فکر می‌کنم همین قدر تولید هم خوب است. چون من به مشکلات جامعه ایران آگاهم، اینطور فکر می‌کنم. ولی اگر بخواهیم به لحاظ کار‌شناسی به این مسئله نگاه کنیم، این میزان خیلی کمتر از نیازی ست که در ایران وجود دارد.
* احمد باطبی از شرکتتان در این گفتگو یکبار دیگر تشکر می‌کنم.
- سپاسگزارم از شما. مرسی که این وقت را به من دادید.
* * *
تاریخ انجام مصاحبه: ۱۲ آوریل ۲۰۱۱
تاریخ انتشار مصاحبه: ۲ می‌۲۰۱۱
* انتشار این گفتگو به دلیل پاره‌ای مشکلات شخصی مدتی به تعویق افتاد.
منبع: www. goftogoo. net



رنجنامه همسر وجیه الله میرزا گلپور زندانی بهایی

خبرگزاری هرانا - همسر وجیه الله میرزا گلپورشهروند بهایی ساکن ساری که در سن 71 سالگی در ساری بازداشت و به تبعیدگاه نشتارود منتقل شد در رنجنامه ای به تظلم خواهی از خود و خانواده اش پرداخته است.
در بخشی از این نامه و با اشاره به مشکلات جسمی ایشان آمده است:" در طی این چند روز نه صدای آرام بخش همسرم را شنیدم و نه اجازه ملاقاتش را یافتم. نه از مکانش با خبرم و  اتهامش را می دانم که چیست؟  رگ قلبش مسدود است و با آنژیوگرافی نیز باز نشد، تحت شرایط سخت در تبعیدگاه نشتارود و بازجویی ها اگر سکته نماید، مسئولش کیست؟ می دانم که این سختی ها را فقط همسرم متحمل نمی شود بسیاری از هموطنانم در مسیر احقاق حقوق شهروندی به ناحق انواع بلایا را تحمل می کنند. خدای را شاکرم که در مسیر عدالت خواهی همسرم را در کنار سایر هموطنانش قرار داد و امیدوارم که روزی رسد که همه ایرانیان فارغ از هر دین و قومیتی در نهایت برابری و برادری در احیای وطن عزیزشان دست دوستی به هم دهند."
متن این رنجنامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:

زندگی آرامی داشتیم. به همراه همسرم سال ها دفتر روزگار را در روستای صفرآباد ساری ورق زدیم. وجیه الله سحرگاهان به راز و نیاز مشغول بود، سپس به پرورش گیاهان باغ می پرداخت و شبانگاهان نیز به مطالعه می کرد.
سال ها بود که از سال های سخت زندگی گذشته بود. قریب به سه دهه پیش که همسرم را تنها به صرف اعتقاد به دیانت بهایی از شغل شرافتمندانه خود یعنی معلمی اخراج کردند. سال هایی که با بحران های شدید مالی همراه بود. بحرانی که نه فقط هویت اعتقادی ما، نه فقط شرایط اقتصادی ما ، که جان ما را نیز تهدید می کرد. در سال های ابتدایی انقلاب که اندیشه های افراطی و افکار پرتعصب و پرده های جهل، چشم بسیاری را بسته بود. شبها منزل ما توسط برخی متعصبین مذهبی سنگسار می شد و همسرم مورد ضرب و شتم قرار گرفت. سال ها گذشت و بسیای از آنان که در آن زمان دشمنان ما بودند، در اثر نیکی کردار و درستی گفتار همسرم از دوستان ما شدند و برخی نیز خود مورد ستم و تبعیض صاحبان قدرت قرار گرفتند. آنان که خود را زمانی مقابل ما می دیدند، حال همراه و همدرد ما گشتند.
گمانم چنان بود که آن سال های سخت برای همیشه گذشت. اما چندی پیش که همسرم در اثر کهولت سن در 71 سالگی در اثر عارضه قلبی تازه از بیمارستان مرخص گشته بود، صبحگاهی که همسرم نه در باغ و در حال پرورش گیاهان که دربستر بیماری از درد رنج می برد. تلفن به صدا در آمد. مردی خود را دوست همسرم خواند. اما صدایش را نمی شناختم. خواست با وجیه الله صحبت کند. همسرم نیز صدایش را نشناخت. این دوست ناآشنا و یا دیر آشنا وی را به ستاد خبری احضار نمود. دیر آشنایی که نه به رنجَش حرمت گذاشت و نه به بیماری اش . دوست نا آشنایی که به جای عیادت همسرم حکم بازداشتش را آورد. چه دوران غریبی است، روزگار ما! که مدعیان دوستی بند در دست دوست می زندند و به جای پرستاری، بازداشتش می کنند.
صبح پنجشنبه ساعت 9 وجیه الله با دستی که گذر عمر لرزانش نمود،  و قلبی سرشار از اطمینان که رنج های زمانه هر لحظه صبورتر و البته نحیفش کرده بود، به ستاد خبری اطلاعات مراجعه نمود تا به گفته بازجوی اطلاعات تنها به چند سوال ساده پاسخ گوید، اما نمی دانم چرا این سوالات ساده پایان نمی پذیرد تا همسرم به کانون گرم خانواده بازگردد؟ درختان شکوفه کرده اند و گل های باغ هر روز منتظر باغ بانند اما نه دستی که آبیاریشان کند و نه نوایی که برایشان نغمه خوانی نماید.
تا شنبه صبر کردیم. به امید آنکه با مراجعه به مراجع قضایی دریابم که شوهرم کجاست و اتهامش چیست؟ مردی که در روستا به نیکی و پاکی شهرت یافته، چه کرده که در شهر، شهرآشوبش نامیده اند؟ مردی که آرامش باغ از اوست، چه ولوله ای در شهر افکنده که دربندش کرده اند؟ ابتدا که هیچ پاسخی نبود که نبود. گویی همه در سکوتی که سخن از ترس و وحشت داشت،  اجازه سخن گفتن نداشتند. در برخی چشم ها همراهی را می شد دید، اما به اکراه رفتاری دیگر می کردند. سکوت بود و انکار. تا آنکه منشی دفتر بازپرس ساری به دادمان رسید و گفت که به تنکابن منتقل شده است. پرونده اش نیابتی است،  ولی بیشتر هیچ نمی دانیم. باید به تنکابن بروید چه که ایشان را به همراه پرونده اش به تبعیدگاه نشتارود تنکابن منتقل کرده اند. تمام بیماری های خود را فراموش نمودم، تمام دردهایم را و با کهولت سن رنج سفری دویست و پنجاه کیلومتری را برخود هموار کردم تا مراجع قضایی تنکابن پاسخم را گویند.
روز یکشنبه رفتم تا دادستان، دادم بستاند و فریاد رسم بعد از خدای باشد. اما فریاد، برسمان کشید و به جای آنکه اتهام همسرم را بگوید و قراری که برایش صادر گشته است را معین نماید، ما را "بهایی کثیف " خواند و  " فرقه ضاله " نامید و این ناحق را حقمان خواند. به یاد این آیه مبارکه قرآن کریم افتادم که می فرمایند : " اگر فاسقی خبری برایتان آورد، تحقیق کنید که مبادا از سر نادانی آسیبی بدو رسانید." خداوند از مسلمانان خواسته که با فاسق چنین کنند، حال من که شهروندی قانون مدار بوده ام و در تمام زندگی هیچگاه پایم به مراجع قضایی باز نشده، خبر دستگیری همسرم را برای مراجع قضایی شهرستان تنکابن آوردم، اما به جای تحقیق مرا تحقیر کردند و توهین نمودند. از اتاق بی آنکه کوچکترین بی حرمتی به ایشان شود و یا حتی نام دین خود را برزبان آورده باشیم، بیرون شدیم. همواره فکر می کنم اگر واقعا ایشان از پرونده همسرم بی اطلاع بودند، از کجا فهمیدند که ایشان بهایی هستند؟ اگر ایشان کاملا بی طرف بودند، چرا به اعتقادات بنده وهمسرم توهین نمودند؟
در طی این چند روز نه صدای آرام بخش همسرم را شنیدم و نه اجازه ملاقاتش را یافتم. نه از مکانش با خبرم و  اتهامش را می دانم که چیست؟  رگ قلبش مسدود است و با آنژیوگرافی نیز باز نشد، تحت شرایط سخت در تبعیدگاه نشتارود و بازجویی ها اگر سکته نماید، مسئولش کیست؟ می دانم که این سختی ها را فقط همسرم متحمل نمی شود بسیاری از هموطنانم در مسیر احقاق حقوق شهروندی به ناحق انواع بلایا را تحمل می کنند. خدای را شاکرم که در مسیر عدالت خواهی همسرم را در کنار سایر هموطنانش قرار داد و امیدوارم که روزی رسد که همه ایرانیان فارغ از هر دین و قومیتی در نهایت برابری و برادری در احیای وطن عزیزشان دست دوستی به هم دهند.

به امید آنروز
وجیه ناشری


انتقال جمعی از زندانيان زن زندان رجايی شهر به زندانی در ورامين

خبرگزاری هرانا - جمعی از زندانیان زن زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) از جمله دو عضو رهبری جامعه بهایی ایران، به زندانی در ورامین منتقل شدند.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، صبح امروز سه شنبه سیزدهم اردیبهشت ماه خانم‌ها فریبا کمال آبادی و مهوش ثابت دو تن از هفت رهبر جامعه بهایی ایران به همراه گروهی دیگر از زنان زندانی در این زندان، به زندانی در قرچک ورامین منتقل شدند.
گزارش‌ها حاکی است که شرایط این زندان بسیار سخت و نامطلوب بوده، بطوریکه چند صد نفر در یک سوله بدون امکانات بهداشتی مناسب و کافی با یکدیگر بسر می‌برند.
هفت رهبر جامعه بهایی ایران شامل خانم‌ها فریبا کمال‌آبادی و مهوش ثابت، و آقایان جمال‌الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم، در مردادماه سال گذشته و پس از چهار جلسه محاکمه هر یک به ۲۰ سال زندان محکم شدند.




تداوم بازداشت لقمان قدیری گل تپه، دانشجوی دانشگاه شیراز

خبرگزاری هرانا - لقمان قدیری دانشجوی دانشگاه شیراز که روز ۱۷ اسفند در شیراز بازداشت شده بود، هم چنان در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ به سر می‌برد.
به گزارش دانشجونیوز، قرار بازداشت این دانشجوی کار‌شناسی ارشد جامعه‌شناسی دانشگاه شیراز و از فعالین با سابقه دانشجویی، روز شنبه برای سومین بار توسطدادگاه تمدید شد.
بر اساس این گزارش، تمدید قرار بازداشت وی در حالی صورت می‌گیرد که هنوز ازروند پرونده و اتهامات وی خبری در دست نیست. این گزارش می‌افزاید، خانواده این دانشجوی ارومیه‌ای دانشگاه شیراز به دلیل بعد مسافت، برای پیگیری پرونده فرزندشان در شیراز به سر می‌برند.
گفتنی است دادگاه در هفته‌های گذشته با قول آزادی لقمان خانواده وی را امیدوار به آزادی وی کرده بود اما روز شنبه با تمدید قرار بازداشت این دانشجو برای مدت نامعلوم، خانواده وی را در وضع نامشخصی قرارداد.
این گزارش حاکی از آن است که، تمدید بازداشت لقمان قدیری بر نگرانی خانواده و دوستان وی از وضعیتپرونده این دانشجو افزوده است، چرا که لقمان از مدت‌ها پیش به دلیل کار بر روی پایان نامه خود و مشغله‌های شخصی از فعالیت‌های سیاسی کناره گیری کرده بود.
لازم به یاد آوری است که بازداشت این دانشجو در پی ناآرامی‌های شهر شیراز در اسفند ماه و تجمع دانشجویان در اعتراض به کشته شدن حامد نورمحمدی دانشجوی دانشگاه شیراز، توسط حراست دانشگاه صورت پذیرفت.
این در حالی است که، لقمان قدیری قرار بود در روز ۱۷ اسفند از پایان نامه کار‌شناسی ارشد خود دفاع کند که حراست دانشگاه وی را احضار و بازداشت کرده و از آنجا به پلاک ۱۰۰ منتقل شده بود. وی پیش از این در جریان اتفاقات دانشگاه شیراز در آذر ماه ۸۷ بازداشت و یک ترم از تحصیل محروم شده بود.



محکومیت چهار فعال مدنی به جزای نقدی در اردبیل

خبرگزاری هرانا – چهار تن از فعالین مدنی اردبیل از سوی دادگاه انقلاب این استان هر کدام به سه میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس محکوم شدند.
به گزارش آراز نیوز، مهدی اژدری، بابک صیامی، حسن کریمی و شهروز تختی از فعالین ملی ومدنی شهرستان اردبیل هر کدام به پرداخت سه میلیون ریال بدل از حبس محکوم شدند.
این فعالین مدنی آذربایجان روز سه شنبه ۴ اسففتد ۸۸ از سوی ماموران اداره اطلاعات اردبیل بازداشت شده بودند.
بازداشت این افراد بدنبال پخش گسترده اعلامیه‌هایی با موضوع تبریک روز جهانی زبان مادری در سطح شهرهای استان اردبیل و مناطق ترک نشین استان گیلان صورت گرفته بود.
برگزاری مراسم روز جهانی زبان مادری در سالهای گذشته همواره با محدودیتهایی از سوی حکومت ایران روبرو بوده است. ماموران امنیتی ایران با ممانعت از برگزاری مراسم این روز اقدام به دستگیری شرکت کنندگان در این مراسمات نموده و آن‌ها را مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار داده و زندانی می‌دهند.

ممانعت از برگزاری مراسم روز جهانی زبان مادری در حالی صورت می‌گیرد که قانون اساسی ایران استفاده از زبانهای محلی در ایران را آزاد دانسته است اما این آزادی‌ها به هیچ وجه تامین کننده حقوق انسانی و خواستهای ملی و زبانی آذربایجانی‌ها نیست.




دو سال و شش ماه حبس برای ۵ فعال مدنی آذربایجان

خبرگزاری هرانا - رای دادگاه در مورد ۵ نفر از دستگیر شدگان روز ۱۳ فروردین امسال که در تجمعی مسالمت آمیز و زیست-محیطی در میدان آذربایجان تبریز دستگیر شده بودند، اعلام شد.
به گزارش اورنجی، براساس حکم صادره آقایان حبیب‌پور ولی، جلیل علمدار میلانی، حجت مختارزاده، علی سلیمی و سعید سیامی به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده‌اند.
اتهام این افراد اجتماع علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی اعلام شده که این شش ماه زندان بابت اتهام اول بوده و به اتهام اخلال در نظم عمومی در آینده رسیدگی خواهد شد.
این رای توسط شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی حملبر به صورت غیر قانونی صادر شده است. پروندهٔ دستگیر شدگان ۱۳فروردین توسط قاضی شعبه چهار دادسرا هاشم‌زاده، که از قضات معروف تبریز در برخورد با معترضین و مخالفین رژیم است، تشکیل شده و به دستور وی افراد ذکر شده نزدیک به دو هفته در ادار ه اطلاعات تبریز توسط شکنجه گران مورد آزار و اذیت فراوان قرار گرفته‌اند.



دکتر هانی یازرلو، از فعالین سیاسی باسابقه بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - گزارش ها حاکی از آن است که مامورین وزارت اطلاعات با یورش به منزل دکتر هانی یازرلو او را بازداشت نمودند.
مامورین وزارت اطلاعات طی چند روز گذشته به منزل دکتر یازرلو از پزشکان و فعالین سیاسی باسابقه یورش بردند و او را دستگیر کردند.
بنا بر گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، دکتر یازرلو از فعالین سیاسی شناخته شده و از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب بهمن ۵۷ است. او همچنین در دهۀ ۶۰ همراه با همسرش دستگیر و سال‌ها در زندان تحت شکنجه‌های جسمی و روحی قرار داشت.
دکتر یازرلو به دلیل شکنجه‌های دهۀ ۶۰ از ناراحتیهای حاد جسمی رنج می‌برد و بخصوص ناراحتی قلبی او بسیار حاد می‌باشد به طوری که با مصرف دارو بیماری خود را تحت کنترل نگه داشته است.
گفتنی ست که در حال حاضر نازیلا دشتی همسر و حامد یازرلو فرزند نامبرده چندین سال است که در زندان بسر می‌برند.
از طرفی دیگر دانشجوی زندانی، هود یازرلو دیگر عضو این خانواده نیز شب گذشته پس از طی محکومیت خود آزاد شد.




احضار ده‌ها دانشجوی دانشگاه تهران به دادسرای نظامی

خبرگزاری هرانا - در پی روند رسیدگی به پروندۀ حمله به کوی دانشگاه تهران در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، ده ها تن از دانشجویان دانشگاه تهران بار دیگر به دادسرای نظامی(سازمان قضایی نیروهای مسلح) احضار شدند.
به گزارش دانشجو نیوز، در هفته های اخیر در پی روند نا عادلانه رسیدگی به پروندۀ حمله کوی دانشگاه تهران و ایراد اتهام علیه دانشجویان به جای متهمین اصلی این پرونده، ده‏ها تن از دانشجویان دانشگاه تهران برای اخذ دفاع آخر به دادسرای نظامی احضار شدند.
گفتنیست این دادگاه ها به ریاست قاضی فراتی برگزار می‏شود.
لازم به ذکر است در طول دوسال اخیر دانشجویان به این دادگاه ها احضار شدند و در موارد متعدد با بازداشت مواجه شدند.
تاکنون از احکام صادره برای دانشجویان اطلاعی در دست نیست. پیش از این از سوی قاضی پرونده اعلام شده بود احکام پس از دوهفته از ارایۀ دفاع آخر توسط دانشجویان صادر می‏گردد.
در پی حملۀ نیروهای لباس شخصی و انتظامی به کوی دانشگاه تهران در بامداد روز بیست و پنج خرداد هشتاد و هشت، بیش از صد تن از دانشجویان بازداشت شدند و در حالیکه هیچ یک از مسببین اصلی این واقعه تا به حال محاکمه نشده است دانشجویان به عنوان متهمین این پرونده معرفی گشته اند.




دو هفته نامه نگاره تعطیل شد

اخراج بخش اعظم خبرنگاران خبرگزاری ایلنا
خبرگزاری هرانا - در ادامه فشارها و اِعمال محدودیت ها و همچنین مشکلات وارده بر مطبوعاتِ کشور، منابع خبری گزارش داده اند که دو هفته نامه نگاره که مجله ای درحوزه گردشگری بود، به دلایل نامعلومی تعطیل شد.
به گزارش جرس، نگاره یکی از مجلات نفیس و با ارزش ایران در حوزه گردشگری است که به صورت دو هفته نامه منتشر می شد.
هنوز دلیل اصلیِ تعطیلی این نشریه اعلام نشده است، اما برخی منابع مشکلات مالی و خاص را از علل تعطیلی عنوان کرده اند.
همزمان منابع خبری دیگر اعلام کرده اند که خبرگزاری کار ایران (ایلنا) که از خبرگزاری های تخصصی و غیرانتفاعی کشور و ارگان رسانه ای جامعه کارگری به حساب می آید، در اقدامی بی سابقه بیش از هفتاد درصد نیروهای خود را اخراج کرد.
روز سه شنبه سیزدهم اردیبهشت، در نوبت های صبح و عصر با بسیاری از خبرنگاران خبرگزاری ایلنا تماس گرفته شده و به آنان اعلام شده است که از کار بیکار شده اند.
این گزارش می افزاید "بیشتر خبرنگاران اخراجیِ ایلنا، در این خصوص به وزارت کار شکایت کرده اند."
همچنین این منابع خبری اعلام کرده اند که پیش از این از خبرنگاران اخراجی خواسته شده بود که تا اردیبهشت ماه به سر کار نیایند.
یکی از خبرنگاران ایلنا در مصاحبه ای گفت که طبق قانون کار ایلنا می خواهد کارگاهی باشد که با زیر ده نفر کارگر کار کند.
وی افزود: طی روزهای اخیر مدیرعامل خبرگزاری ایلنا فردی به نام یعقوبی شده که پیش از این در وزارت نفت سمت داشته و فردی بنام تقوی نیز، سمت سردبیر را برخوردار شده است، که طبق تصمیم وی، اکنون تنها شش نفر اخبار خبرگزاری ایلنا را به روز می کنند.




محمد صابر عباسیان، بعد از ۱٨ ماه حبس به مرخصی آمد

خبرگزاری هرانا - محمد صابر عباسیان، نایب رییس شاخه جوانان مشارکت شیراز و مسئول ستاد ۸۸ در این استان، بعد از یک سال و شش ماه حبس، به مرخصی آمد.
به گزارش جرس، صابر عباسیان، فعال سیاسی اصلاح طلب که از سوی دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود، با قرار وثیقه به مرخصی چند روزه اعزام شده است.
گفتنی ست وی پس از تحمل نزدیک به یک سال و دوماه بازداشت موقت و برگزاری ۱۵ جلسه دادگاه، و تمدیدهای مکرر قرار بازداشت از سوی مراجع قضایی، ماه گذشته از سوی دادگاه انقلاب به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
عباسیان در تاریخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۸۸ بازداشت شده بود و تا کنون نیز در بازداشت موقت به سر می‌بُرد.



بلاتکلیفی یک شهروند کرد پس از دو سال بازداشت

خبرگزاری هرانا - «محکوم آلخانی» فرزند فارس، اهل روستای آق برزه از توابع شهرستان سلماس که تابستان سال ۸۸ توسط نیروهای امنیتی در سلماس بازداشت شده است هم چنان در بلاتکلیفی به سر می‌برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، نامبرده در اداره اطلاعات سلماس و خوی به مدت ۴ ماه تحمل حبس نموده و تحت شکنجه‌های فیزیکی و روحی مداوم قرار داشته است وپس از برگزاری دادگاه به زندان شهرستان خوی منتقل و از زمان تا کنون همچنان در بلاتکلیفی به سر می‌برد.
 اتهام ایشان از سوی وزارت اطلاعات معاونت و همکاری در ترور قاضی دادگاه خوی، قلی‌زاده و همچنین همکاری با یکی از احزاب کردی ذکر گردیده است. این در حالی است که اتهامات وارده از طرف همسر قاضی ترور شده دادگاه که شاهد عینی ترور همسرش بوده، کاملا رد و علیه محکوم آلخانی هیچ شکایتی مبنی بر اینکه آلخانی‌‌ همان فرد مظنون بوده، ارائه نداده است.
با این وجود وزارت اطلاعات شهرستان خوی اصرار بر بازداشت وی داشته و با گذشت ۲ سال او را در بلاتکلیفی و بازداشت نگه داشته است.
شایان ذکر است که در سال ۱۳۸۷ پیمان الخانی برادر این زندانی توسط نیروهای نظامی و امنیتی در نواحی نوار مرزی ایران و ترکیه مورد اثابت گلوله قرار گرفته و فلج شده است.



افزایش محکومیت ابوالفضل عابدینی به ۱۲ سال حبس

خبرگزاری هرانا – شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران در یک اقدام غیر قانونی ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر را به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران دادگاه جدید ابوالفضل عابدینی نهم اردی بهشت ماه جاری در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه و با انتقال ابوالفضل عابدینی از زندان اوین به دادگاه برگزار و بر اساس اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
این حکم مربوط به آخرین پرونده عابدینی، پس از دستگیری شبانه در منزل مسکونی خود در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ از سوی اطلاعات سپاه است.
ابوالفضل عابدینی از پرونده پیشین خود که در پی دستگیری در تیرماه ۱۳۸۸ برای وی تشکیل شده بود به اتهام عضویت در حزب پان ایرانیست و مجموعه فعالان حقوق بشر و ارتباط با دول متخاصم و مصاحبه با رسانه‌های بیگانه به ۱۱ سال حبس قطعی محکوم شده که درحال گذراندن آن در زندان اوین می‌باشد و با احتساب این حکم جمعا به ۱۲ سال زندان محکوم گردیده است.
لازم به ذکر است که وی از زمان آخرین دستگیری در ۱۱ اسفند۱۳۸۸ تا به امروز یک ساعت مرخصی نیز نداشته و از ملاقات حضوری با خانواده خود محروم است



بازداشت تعدادی از نزدیکان دولت به خاطر ادعای ارتباط با "غیب"

خبرگزاری هرانا - همزمان با شدت گیری انتقادات محافظه کاران به محمود احمدی نژاد و رئیس دفتر او اسفندیار رحیم مشایی، تعدادی از سایت های محافظه کار مدعی بازداشت تعدادی از افراد نزدیک به دولت به خاطر ادعای ارتباط با "غیب" شده اند.
در همین ارتباط، پایگاه خبری "اعتدال" امروز ۱۳ اردیبهشت ماه از بازداشت تعدادی از افراد نزدیک به آقای مشایی از جمله "برخی مدعیان علوم غریبه" خبر داده، و این در حالی است که دیروز، اخباری در مورد بازداشت عباس امیری فر امام جماعت نهاد ریاست جمهوری و از روحانیون نزدیک به آقای مشایی منتشر شده بود.
امروز خبرآنلاین نیز سخنان مجتبی ذوالنور جانشین ولی فقیه در سپاه پاسداران را نقل کرده که در جمع تعدادی از طلاب، در پاسخ به سوالی در مورد "ارتباط تیم آقای احمدی نژاد با افراد خاصی که گفته می شود توانایی های خاصی دارند" از فردی به نام "یعقوبی" یاد کرده که "مانند بعضی از مرتاض ها توانمندی هایی دارد".
به گزارش بی بی سی این سایت نوشته که آقای ذوالنور در ادامه سخنان خود، در مورد این فرد توضیحاتی داده و خواستار عدم انتشار آن در رسانه ها شده است.
در دو هفته اخیر، به دنبال ابقای وزیر اطلاعات برکنار شده دولت توسط آیت الله خامنه ای و غیبت ۱۱ روزه رئیس جمهوری از دفتر کار خود، که رسانه های ایران آن را نوعی واکنش به این ابقا تلقی کردند، محمود احمدی نژاد مورد انتقاد شدید عده ای از محافظه کاران قرار گرفته است.
در خبری جداگانه، دیروز سایت "آینده" از دستگیری فردی به نام "عباس. غ" به جرم "رمالی و جن گیری" نوشته و همزمان، سایت "یکشنبه" از رسانه های هوادار محمود احمدی نژاد، با منحصر دانستن ادعای "ارتباط با اجنه" به "چند مورد خاص"، خواستار توضیح قوه قضاییه در مورد بازداشت "عباس غفاری" شده است.
سایت آینده با معرفی عباس غفاری به عنوان فردی که "مهارت خاصی در امور متافیزیکی از جمله ارتباط با عوالم دیگر... دارد و رابطه نزدیکی با آقای م. داشته"، مدعی شده که پس از دستگیری او، "یکی از مقامات پیگیری و درخواست های مکرر و کم سابقه ای" برای آزاد کردن او انجام داده است.
همزمان با انتشار خبر دیروز بازداشت عباس امیری فر، ایسنا به نقل از عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران گزارش کرده که علت بازداشت "ع.الف"، دست داشتن در تهیه فیلم "ظهور نزدیک است" بوده است.
در ماه های اخیر، توزیع گسترده و رایگان فیلمی به نام "ظهور نزدیک است"، که در آن محمود احمدی‌نژاد همان "شعیب بن صالح" دانسته شده که عده ای از شیعیان او را از یاران امام دوازدهم شیعیان می دانند، با انتقاد بسیاری از روحانیون مواجه شده است.
چندی پیش عباس جعفری دولت آبادی از دستگیری یکی دیگر از عوامل تهیه سی دی مستند "ظهور نزدیک است" خبر داده بود و خبرگزاری برنا این فرد را "علی اصغر سیجانی" تهیه کننده فیلم "ظهور نزدیک است" معرفی کرده بود.
انتشار اخبار دستگیری های اخیر، همزمان با انعکاس گسترده اظهارات تعدادی از شخصیت های محافظه کار ایران در مورد کسانی بوده است که مدعی ارتباط با نیروهای ماوراء الطبیعه هستند.
در همین ارتباط، اخیرا غلامعلی حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، با انتقاد از افزایش تعداد "رمال و غیب‌گو" در ایران اظهار داشته: "کسی می‌آید و حرفی می‌گوید که انگار از عالم غیب به او وحی شده که این کار را بکند، و اگر کسی نقدی به او داشته باشد باید دهانش را ببندد."
در انتقاداتی صریح تر، محمدتقی مصباح یزدی عضو بانفوذ مجلس خبرگان تاکید کرده که "دین را باید به کمک علما از قرآن و کلمات معصومین آموخت، نه از مرتاض و جن‌گیر"، و حسین فدایی از نمایندگان محافظه کار تهران اظهار داشته: "جریان انحرافی و نفوذی... غیبیات و توسل به اجنه و شیاطینی را مطرح می‌کنند که در خور انسان مؤمن، شیعه، مقلد و مقید به خط فقاهت نیست."
از سوی دیگر، مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز گفته است: "به نظر می‌رسد جریان انحرافی با توسل به یک سری مسائل شیطانی که دور از واقعیت هم نیست و طبق آیات قرآنی جزو اعتقادات مسلمانان هم هست، سعی می کنند، افراد را تحت تأثیر قرار دهند."
"جریان انحرافی" عنوانی است که در ماه‌های گذشته، از سوی اصولگرایان منتقد دولت دهم و برای توصیف برخی همکاران نزدیک محمود احمدی‌نژاد و از جمله اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر او مورد استفاده قرار می‌گیرد.



هجوم مأموران امنیتی به منزل پدرام رفعتی برای بازداشت وی

خبرگزاری هرانا - منزل پدرام رفعتی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه امیرکبیر دیروز و امروز مورد هجوم مأموران امنیتی قرار گرفت.
به گزارش دانشجونیوز، ماموران لباس شخصی با قصد بازداشت پدارم رفعتی را داشتند اما به دلیل عدم حضور وی در منزل موفق به بازداشت وی نشدند.
پدرام رفعتی اسکویی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه امیرکبیر، که به اتهام شرکت در راهپیمایی ٢۵ خرداد به ٢ سال حبس تعزیری محکوم شده است، در خطر بازداشت توسط مأمورین امنیتی و انتقال به زندان قرار دارد.
این دانشجوی سابق مهندسی مکانیک دانشگاه امیرکبیر، یک بار در سال ۸۶ توسط وزارت اطلاعات و بار دیگر پس از راهپیمایی ٢۵خرداد سال ۸۸ توسط سپاه پاسداران بازداشت شد. وی در شعبه ١۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ٢ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در شعبه ۵٤ تجدید نظر تأیید شد.
بر خلاف روال قانونی، پس از یک بار احضار به زندان توسط دایره اجرای احکام اوین، مأموران برای بازداشت وی به درب منزل مراجعه کرده اند، که این امر احتمال بازداشت مجدد وی با اتهام امنیتی و باز شدن پرونده جدیدی برای وی و در نتیجه خطر صدور حکم سنگین تربرای این فعال دانشجویی را تقویت می کند.
پیش از این در ٢٢ بهمن ماه سال ۸۸ چند مأمور لباس شخصی با هجوم به منزل پدری پدرام رفعتی درصدد بازداشت وی بودند که به علت حضور نداشتن وی در منزل، موفق به این کار نشدند.



دو شهروند در ساری اعدام شدند

خبرگزاری هرانا - سحرگاه روز سه شنبه، سیزدهم اردی‌بهشت ماه، دو شهروند در مرکز استان مازندران به دار آویخته شدند.
بر اساس اعلام روابط عمومی دادگستری استان مازندان، حکم اعدام دو نفر صبح امروز در ساری به اجرا در آمده است.
بنا بر این گزارش این دو تن به اتهام خرید و فروش مواد مخدر از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بودند.
گفتنی ست از هویت و یا محل اعدام این دو نفر اطلاعی در دست نیست.



معرفی کمیتهٔ هماهنگی و اجرای مراسمات سالگرد اعدام فرزاد کمانگر

خبرگزاری هرانا - کمپین نجات فرزاد کمانگر که پیش‌تر با همکاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خانواده و وکیل ایشان تشکیل و طی چند سال به هماهنگ کننده و سازمان دهندهٔ قسمت عمده‌ای از اعتراضات و تلاش‌ها برای نجات جان این معلم فرزانه تبدیل شده بود؛ پس از اعدام ناعادلانه فرزاد به یادمان وی تغییر ماهیت داد.
اکنون و در اولین سالگرد اعدام این معلم وارسته، در تلاش برای برگزاری برنامه‌هایی به مناسبت بزرگداشت وی، گروهی متشکل از خانوادهٔ فرزاد کمانگر و جمعی از گروه‌ها و فعالان حقوق بشر نقش هماهنگ کننده در اجرای برنامه‌های این روز را عهده دار شدند. عموم هموطنان میتوانند جهت همکاری، همفکری و همراهی در این موضوع با ایمیل 19ordibehesht@farzadkamangar.org تماس حاصل نموده یا از صفحه ویژه در وب سایت یادمان فرزاد کمانگر به آدرس farzadkamangar.org بازدید نمایند.

با تشکر
کمیتهٔ هماهنگی ۱۹ اردی بهشت