۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


از کارافتادگی نسبی پای راست عیسی سحرخیز در زندان رجایی شهر




عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات که از درد شدید و ازکارافتادگی نسبی پای راست در رنج است، همچنان بدون هیچ مرخصی در زندان رجایی‌شهر کرج در حبس است.
به گزارش  جرس به نقل از بستگان این روزنامه‌نگار، پزشکان حاضر در زندان به مسئولان زندان گفته‌اند که ویلچری برای او تهیه شود و قرار است در ملاقات آخر هفته (پنج‌شنبه)، خانواده‌ وی، وسایل ضروری مورد نیاز ازجمله توالت فرنگی را به همراه ببرند.
این گزارش حاکی است، با توجه به مشخص نبودن علت ازکارفتادگی تقریبا کامل پای راست وی، و درد دائمی و شدید وی، پزشکان همچنین توصیه کرده‌اند که ازاو عکس‌های رنگی و تخصصی MRI به‌منظور تشخیص دقیق، گرفته شود. سحرخیز درحال حاضر با استفاده از مسکن و داروهای آرام‌بخش، درد یادشده را تحمل می‌کند و بیشتر در حالت استراحت کامل، قرار دارد. چنان‌که وی به بستگانش گفته است، قادر به راه رفتن نیست و از درد شدید و پیوسته ای که از ناحیه‌ کمر شروع شده و تا انگشتان پای راست امتداد می‌یابد، در ناراحتی است.
سحرخیز، مدیرمسئول نشریه‌ توقیف شده‌ آفتاب، بیش از یکسال است که به‌دنبال حوادث پس از انتخابات و به ‌دلیل یادداشت‌های سیاسی و دیدگاه‌هایش، در بازداشت بسرمی‌برد. او همچنین ازجمله معدود زندانیانی است که تاکنون و با وجود نیاز به معالجه و درمان، امکان استفاده از مرخصی نیافته است.




مادر هنگامه شهیدی:دخترم،تو آزادی را تکدی نکردی



مادر هنگامه شهیدی نامه ای را خطاب به دختر دربندش به نگارش درآورده است که طی آن با فرزندش درد دل کرده است.
به گزارش تا آزادی روزنامه نگاران زندانی، متن نامه مادر هنگامه شهیدی  به شرح زیر است:
دراوایل شب خوابت را می دیدم که بیدار شدم. در خواب دیدم که با یک چادر سبز باز گشته ای و من با تو از ناگفته ها سخن می گفتم.دخترم تقدیر تو تقدیر همه کس نیست. اکنون که من بیدارم تو در ظلمکده اوین خفته ای .خسته و بیمار هستی. می خواهی بخوابی. آری بخواب هنگامه عزیزم که دیر است. اگر پلکهای زیبایت را بر روی هم نگذاری ظلمات این روزگار بدجوری دیدگانت را آزار خواهد داد.هنگامه جان به مادرت بگو وقتی در آن ظلمکده می خوابی چشمانت به شب نمی گوید که شب از “پارمیس” تو خالیست مادرجان ؟
عزیزکم هیچ مگذار که وجودت تسلیم شود واین تسلیم با نفرین به کسانی که ما را از هم جدا کردند آمیخته شود. شبهای ما از تو خالیست وشبهای تو هم از ما خالیست وشبهای خفاشانی که در ساعت ۲ نیمه شب طعمه هایشان را شکار می کنند از همه ما خالی تر است. عزیزکم یادم می آید که هر سال در را مشتاقانه می کوبیدی و به سمت من و پدرت می دویدی و می گفتی:”باز هم شاگرد اول شدم”. امااز سال گذشته که بیگناه و به جرم “دانستن”تو را به دخمه های ۲۰۹ بردند آرزو می کردم کاش دختری بی استعداد بودی که اگر روزی می دانستم عاقبت شاگرد اول شدن در دوران تحصیل و دانشگاه یعنی ختم به زندان اوین شاید مسیر دیگری را برای زندگی ات پایه گذاری می کردم. اما من هیچ وقت کسانی که تو را به حبس کشادند نفرین نخواهم کرد؛ چراکه نفرین نشانگر اوج درماندگی است و دختر من هنوز سرفراز و فاتحانه سرش رابالا گرفته است.
در روزی که تو را دستگیر کردند صدای فریاد سگها شب را در اعماق من و پدرت بیدار کرد.هنگامه!هنگامه!در آن لحظه های عذاب آفرین من و پدرت در کنارت بودیم. فقط دیواری میان ما فاصله بود دیواری بلند و خاردار اوین!دخترم همیشه ایران را سخت و بی حساب دوست داشتن محکومیت توست. باکت از دنیا نباشد که می گذرد حتی اگر بد گذرد.تو بار خفت نکشیدی و منت و ذلت.توآزادی را تکدی نکردی با اینکه سنگین ترین دردها ی اسارت را داشتی.
پس سرت را بالا بگیر که دیوار های اوین هم زندانی بودن تو را به سخره گرفته اند.با رفتن به جنگهای افغانستان و عراق به عنوان تنها زن روزنامه نگار ایرانی و حرام کردن خودت برای بشر و حقوق بشر ثابت کردی مانند همیشه این بار نیز مظهراستقامت ،مقاومت، ایستادگی و شجاعت خواهی ماند.بانوی اوین!حال که ۳۵ سالگیت در” شبه جزیره اوین” جاودانه شد دومین سالروزخبرنگاردر زندان بر تو و همکارانت مبارک مادر جان!اکنون تنها تو می توانی اثبات کنی که ما دوباره بنا خواهیم کرد. زندگی یکسره صحنه بازیست اما بدان تو برای بازیهای حقیر آفریده نشده ای.
تو امروز بر فرازی ایستاده ای که می توانی هزار راه را ببینی و دیدگان تو به تو امان می دهند که راهها را تا اعماقشان نظاره کنی. همه دوستانت به من گفته اند سلامشان را به تو برسانم. بیدار شو! هنگامه من و پدرت لبریز از گفتنیم. باید اینجا روبروی ما بنشینی و گوش کنی .درست است که آنجا ماندنت دل ما را میسوزاند اما بدان که غرور من و پدرت را آبیاری می کند…

 

نگرانی خانواده کیوان صمیمی درباره تداوم اعتصاب غذای این روزنامه نگار

خانواده کیوان صمیمی نگران سلامت وی هستند. وی یکی از این شانزده زندانی بود که گفته تا لحظه “انتقال” پانزده زندانی سیاسی از انفرادی به بند “عمومی” ۳۵۰ به اعتصاب غذایش ادامه خواهد داد.
به گزارش جرس، پانزده زندانی سیاسی در شانزدهمین روز اعتصاب غذای خود، پس از دریافت پیام های آقایان میرحسین موسوی و کروبی ، چهره های برجسته سیاسی و کنشگران مدنی و دیگر اقشار مردم که نگران سلامت آنها بودند، اعتصاب غذای خود را شکستند.
این در حالی است که خانواده و نزدیکان آقای صمیمی به شدت نگران وضعیت جسمانی ایشان هستند، به همین مناسبت جرس گفتگویی را با یکی از بستگان نزدیک ایشان انجام داده است که در پی می آید:
آیا بعد از شکستن اعتصاب غذای زندانیان و ادامه اعتصاب غذای آقای صمیمی به علت تحقق یافتن انتقال زندانیان به بند عمومی، اطلاعی از وضعیت ایشان دارید؟
آخرین اطلاعی که ما از ایشان داریم ملاقات سه هفته پیش خانواده ایشان در زندان بوده که حال ایشان خوب بوده است. بعد از این ملاقات بود که اعتصاب تعدادی از زندانیان سیاسی که ایشان یکی از این اعتصاب کنندگان بودند را شنیدم. آخرین خبری که ما از ایشان داریم مربوط به امروز صبح می شود که با خبر شدیم که اعتصاب کنندگان در پاسخ به حمایتهای مردمی و پیامهای آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و دیگر شخصیتهای برجسته سیاسی به اعتصاب خود پایان داده اند به جز آقای صمیمی. ایشان علت ادامه اعتصاب غذای خود را انتقال این زندانیان به بند عمومی اعلام کرده اند. البته با توجه به شاکله شخصیتی آقای صمیمی که همواره “مدافع” و “نگران” وضعیت زندانیان بودند این مسئله قابل پیش بینی بود اما ما به شدت نگران وضعیت جسمانی ایشان هستیم. ایشان الان شصت و دو سال دارند و در مدت زمان اعتصاب هم بسیار ضعیف شده اند و وضعیت جسمانی وخیمی دارند.
با توجه به اینکه شما یکی از نزدیکان آقای صمیمی هستید و روحیه ایشان را می شناسید چه نظری در خصوص ادامه اعتصاب ایشان دارید؟ و آیا این مسئله با توجه به شرایط جسمانی و سنی اشان برای وضعیت ایشان خطرناک نیست؟
آقای صمیمی انسانی هدف محور هستند و با انگیزه شخصی این اعتصاب را آغاز نکرده اند و به خاطر شرایط نامناسب زندانیان دیگر دست به اعتصاب زدند. به همین علت محکم بر سر حرفشان خواهند ایستاد تا زندانیان به بند عمومی منتقل شوند مگر اینکه ملاقاتی به خانواده شان با ایشان داده شود تا وی را قانع کنند که اعتصاب خود را بشکند، یا شرایطی دیگر که منجر به شکستن اعتصاب غذایشان شود. اگر اعتصاب آقای صمیمی شخصی بود، حتما قبل از اینکه دست به اعتصاب بزنند با خانواده اشان مشورت می کردند چون یکی از ویژگی های ایشان این است که در هر کاری همیشه اهل مشورت هستند. ما و خانواده ایشان به شدت نگران سلامت ایشان هستیم چون ایشان با توجه به سن بالایشان دارای بیماری فشار خون هستند و مشکل قلبی دارند و تداوم اعتصاب غذای می تواند برای سلامتی ایشان به “شدت” خطرناک باشد. همین که با این سن و وضعیت جسمانی باید حکمشان را بگذرانند کافیست، دیگر این فشارها برای چیست؟ امیدواریم مسئولین هر چه زودتر ملاقاتی به ایشان با خانواده اشان بدهند.
آیا می دانید واکنش آقای صمیمی به حکمشان چه بود؟
ایشان از روحیه ای بسیار محکم و قوی برخوردارند و در این یکسال هم این موضوع را ثابت کردند. وقتی خانواده ایشان گفتند چرا نسبت به این حکم غیرعادلانه ( شش سال حبس و محرومیت مادام العمر از فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) سکوت کرده اید ایشان گفتند باید در این “راه” هزینه داد. حتی در زندان به ایشان لقب “معترض همیشگی بند ۳۵۰″ داده اند و تجربه های زندان های رژیم شاه ایشان را بسیار مقاوم کرده است.
در میان صحبتهایتان به شاکله شخصیتی آقای کیوان صمیمی اشاره داشتید می توانید در این خصوص بیشتر توضیح دهید؟
با توجه به روحیه آقای صمیمی که فردی از خود گذشته است و همیشه دغدغه کمک به دیگران را دارند مشکلات خودشان را فراموش می کنند. در زندان هم همه از روحیه انسان دوستانه ایشان باخبر هستند و سعی می کنند مشکلات دیگران را حل کنند اگرچه برای آن هزینه بپردازند. در زندان با جوان ها گپ می زند و با آنها بگو و بخند می کند تا به آنها روحیه بدهد تا جاییکه هرکس از زندان بیرون می آید از ایشان خیلی تعریف می کند و می گویند در زندان بچه ها را تنها نمی گذارد و همیشه در کنارشان حضور دارد تا به آنها روحیه و امید بدهد.
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته آقای صمیمی این است که بر مشورت و گفتگو بسیار تاکید می کنند و می گویند هر مشکلی با گفتمان و گفت و گو حل خواهد شد که خودشان از تعبیر”معجزه گفت و گو” استفاده می کنند. به همین علت امیدواریم مسئولین زمینه ملاقات ایشان را با خانواده اشان فراهم آورند تا خانواده اشان بتوانند ایشان را با صحبت راضی به پایان دادن اعتصاب خود کنند.

 

 

برزيل رسما پيشنهاد اعطای پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی را ارائه کرد

خبرگزاری هرانا - سفير برزيل در تهران روز دوشنبه به طور رسمی پيشنهاد اعطای پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی، زنی که به اتهام «زنای محصنه» به اعدام محکوم شده است، را به مقامات ايران ارائه کرده است.

به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری رسمی برزيل گزارش داده است آنتونيو لويس اسپينولا، سفير برزيل در تهران، روز دوشنبه اين پيشنهاد را ارائه کرده است. يک منبع آگاه در وزارت امور خارجه برزيل به خبرگزاری آلمان گفته است پيشنهاد رييس جمهوری برزيل برای اعطای پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی به وسيله سفير برزيل به صورت رسمی ارائه شده است. سکينه محمدی آشتيانی، زن ۴۳ ساله تبريزی مادر دو فرزند است و پرونده وی در ماههای اخير موضوع کارزار بين‌المللی تازه‌ای عليه سنگسار در ايران بوده و صدور حکم سنگسار وی واکنش‌های شديد بين‌المللی را به دنبال داشته است.

به دنبال فشار های بين المللی حکم سنگسار خانم محمدی آشتيانی به اعدام با طناب دار تبديل شد و مقام‌های قضايی ايران مدعی شده اند که وی علاوه بر ارتکاب زنا در قتل همسرش نيز دست داشته است.

لوييز ايناسيو داسيلوا، رئيس جمهوری برزيل، روز شنبه، ۹ مردادماه از محمود احمدی‌نژاد‌ و آيت ‌الله خامنه‌ای، رئيس جمهوری و رهبر ايران خواست تا اگر سکينه محمدی آشتيانی برای ايران ايجاد مشکل و ناراحتی می‌کند، اجازه بدهند وی به برزيل بيايد و از اين کشور پناهندگی بگيرد.

آقای داسيلوا در ادامه اظهار کرد که می‌داند که بايد به قوانين ايران احترام بگذارد. با اين‌حال وی از مقامات ايران خواست که اگر دوستی و احترامی که او برای رئيس جمهور ايران و مردم ايران قائل است ارزشی داشته باشد، درخواست او را پذيرفته و خانم محمدی آشتيانی را به برزيل بفرستند.

پس از در خواست آقای دسيلوا از مقامات ايران ، آمريکا نيز از اين پيشنهاد حمايت کرد و از جمهوری اسلامی خواست تا پيشنهاد برزيل برای دادن پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی، زن محکوم به اعدام را به عنوان يک «حرکت انسانی» مد نظر قرار دهد.

ايران در واکنش به پيشنهاد لوييز ايناسيو داسيلوا برای اعطای پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی ، بار ديگر با تأکيد بر مسلم بودن تخلف خانم آشتيانی اعلام کرد که پيشنهاد رئيس‌جمهور برزيل «احساسی» و از روی بی‌اطلاعی است..

اين در حالی است که سکينه محمدی آشتيانی، در گفت‌وگو با روزنامه بريتانيايی گاردين گفته است که مقام‌های ايرانی در مورد اتهام وی دروغ می‌گويند تا بتوانند راه را برای اعدام وی در خفا هموار کنند.

سکينه محمدی آشتيانی در مصاحبه‌اش با گاردين همچنين عنوان کرده است که وی به دليل زنا گناهکار شناخته شده، ولی از اتهام قتل همسرش تبرئه شده است. وی افزوده است مردی که همسرش را به قتل رسانده، شناسايی و دستگير شده، اما به مرگ محکوم نشده است.

خانم محمدی دليل اين موضوع را زن بودن خود عنوان کرده و افزوده است که مقام‌های جمهوری اسلامی می‌پندارند که می‌توانند هر چه بخواهند در حق زنان روا کنند.

وی ادامه داده است که از ديد مقام‌های قضايی جرم زنا از قتل سنگين‌تر است، آن هم نه هر زنايی، مرد زناکار شايد حتی به زندان هم نرود، اما برای زنان زناکار اين جرم به منزله پايان زندگی آنهاست.

 


مخالفت با درخواست مرخصی نیما نحوی فعال دانشجویی در بند

خبرگزاری هرانا - مسئولین زندان متی کلا در راستای اعمال فشارها بر نیما نحوی دانشجوی دربند ، از اعطای مرخصی و امکانات دیگر به دلیل بهایی بودن، مخالفت کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا،  مسئولین زندان متی کلای بابل از اعطای مرخصی چند روزه به  نیما نحوی خودداری کردند.
یک منبع آگاه گفته است فردی به نام شکری رئیس اداره اطلاعات بابل در تماس با رئیس این زندان قویا با اعطای مرخصی چند روزه به نیما نحوی که بیش از 4 ماه از دوران محکومیتش می گذرد،مخالفت کرده است.
گفتنی است خانواده نیما نحوی که ساکن تهران هستند و قادر نیستند که به صورت مداوم به زندان متی کلای بابل مراجعه کنند.
نیما نحوی عضو انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل که در حوادث پس از انتخابات به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی توسط اداره اطلاعات شهرستان بابل دستگیر شد و از سوی دادگاه انقلاب بابل به 10 ماه حبس تعزیری و 1 سال محرومیت از تحصیل محکوم شده است.



یورش گارد زندان به زندانیان زندان گوهر دشت کرج

خبرگزاری هرانا - صبح امروز زندانیان بند 6 زندان گوهردشت کرج مورد ضرب و شتم گارد زندان قرار گرفتند.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، روز سه شنبه 19 مرداد ماه گارد زندان به سالن 17 زندان گوهردشت کرج یورش برد و تعدادی از زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار داد در این یورش امکانات حداقلی زندانیان تخریب شد.
گارد زندان ساعت 9 صبح به دلایل نامعلوم زندانیان سالن 17 زندان گوهردشت کرج را بیش از 3 ساعت به حیاط این بند منتقل کردند و در معرض تابش خورشید قرار دادند، آنها طی این مدت از نوشیدن آب و استفاده از سرویس بهداشتی محروم بودند، یکی از زندانیان به نام " یعقوب باقری جاهد" که به رفتار نامناسب گارد زندان اعتراض کرده بود مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت.

 

محکومیت یک دانشجوی دانشگاه تهران به یک سال حبس و هفتاد و چهار ضربه شلاق

خبرگزاری هرانا - مهدی سعد خسروی دانشجوی دانشکده حقوق و علوم و سیاسی دانشگاه تهران با حکم شعبه 26 دادگاه انقلاب به یک سال حبس و هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم گردید که سه ماه از این یک سال به صورت تعزیری و 9 ماه آن به مدت 5 سال به حالت تعلیقی در نظر گرفته شده است.
بنا به این گزارش اتهامات وی توسط قاضی پیر عباس اجتماع و تبانی ، اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی اعلام گردیده بود که نامبرده از اتهام اول خود تبرئه و به جهت اقدام علیه امنیت ملی به یک سال و همچنین به جهت اخلال در نظم عمومی به 74 ضربه شلاق محکوم گردیده است.
به گزارش دانشجو نیوز، خسروی عصر تاسوعای سال گذشته برای شرکت در مراسم عزاداری به سمت جماران رفته بود که در طی مسیر توسط نیروهای امنیتی دستگیر و بعد از بارها بازجویی در زندان اوین به بند امنیتی 350 انتقال یافته و سپس در اواسط اسفندماه با قید وثیقه آزاد می گردد.

شایان ذکر است که این حکم اواخر ماه گذشته صادر گردیده و مهدی سعد خسروی که بدون وکیل در دادگاه حاضر گردیده بود با گذشت فرصت درخواست تجدیدنظر به حکم دادگاه بدوی شکایت ننموده و تمکین به حکم نموده است. صدور حکم شلاق برای این دانشجو با اعتراض و محکومیت بسیاری از اساتید و دانشجویان دانشکده حقوق مواجه گردیده است.

 

هفتصد کارگر اخراجی نوشابه سازی ساسان بیمه بیکاری دریافت نکردند

خبرگزاری هرانا - با گذشت نزدیک به ۵ ماه از آخرین اخراج دسته جمعی کارگران نوشابه‌سازی ساسان هنوز تمامی این کارگران نتوانسته‌اند از حق قانونی خود مبنی بر دریافت مقرری بیمه بیکاری استفاده کنند.

به گزارش ایلنا، جمعی از کارگران قراردادی کارخانه نوشابه‌سازی ساسان اعلام کردند که هنوز موفق به دریافت مقرری بیمه بیکاری نشده‌اند.
این کارگران در جریان تعدیل‌های سال ۸۸ شرکت ساسان به اجبار از کار اخراج شده بودند و تعداد آنها به بیش از ۷۰۰ نفر می رسد.
کارگران اخراجی می‌گویند: پس از آنکه کارفرما حاضر نشد حتی با آنها به‌عنوان کارگر ساده قرارداد ببندد، به سازمان تامین اجتماعی مراجعه کردند تا از مقرری صندوق بیمه بیکاری استفاده کنند.

به گفته یکی از کارگران در حال حاضر نزدیک به نصف اخراج شدگان به شرط شرکت در دوره‌های آموزش فنی و حرفه‌ای توانسته‌اند تا حدودی از حق خود استفاده کنند اما تکلیف مابقی هنوز روشن نشده است.
این کارگران همچنین می‌گویند پس از اخراج آنها ،کارفرما نیروی جایگزین را با پرداخت حداقل حقوق و حذف سرویس و ناهار استخدام کرده است.
کارگران نوشابه سازی ساسان تنها مورد در این موضوع نیستند.
گزارش هایی که در سالیان اخیر انتاشر یافته است، نشانگر آن است که بسیاری از کارگران چنین مشکلی دارند.

 

 

محکومیت بدرالسادات مفیدی به شش سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی

خبرگزاری هرانا - بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به ۶ سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محکوم شد.
به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی»، اتهامات این روزنامه نگار اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام در دادگاه روز سه شنبه هفته گذشته که به صورت غیرعلنی برگزار شد، توسط قاضی احمدزاده عنوان شده است.
مفیدی پیش از این به مدت ۵ ماه ونیم در بازداشت موقت بوده و هم اکنون با قرار وثیقه آزاد است.

 

 

بی خبری از سرنوشت دو جوان کرد

خبرگزاری هرانا - پس از گذشت سه هفته از بازداشت دو جوان کرد از سرنوشت ایشان اطلاعی در دست نیست.
بنابه اطلاع گزارشگران هرانا، دو جوان کرد اهل روستای " لون سادات" از توابع شهرستان کامیاران به نام های " حسن رحمانی و منت رحمانی " از حدود سه هفته پیش به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهر احضار شدند که بعد از مراجعه آنها به اداره اطلاعات، نیروهای امنیتی اقدام به بازداشت این دو شهروند کرد کرده اند.
پیگیری خانواده های این دو بازداشت شده برای اطلاع از سرنوشت ایشان تا کنون به جایی نرسیده است.



دادستان تهران اعتصاب غذای ۱۷ زندانی سياسی در اوين را کذب توصيف کرد

خبرگزاری هرانا - عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، روز دوشنبه به گزارش های مربوط به اعتصاب غذای ۱۷ تن از زندانيان سياسی در زندان اوين واکنش نشان داد.

به گزارش خبرگزاری « ايسنا»، وی با « کذب» خواندن مباحثی که منتشر شده است، گفت که عوامل فتنه و ضد انقلاب با طرح مباحث ساختگی و دروغ، سعی در مشوش جلوه دادن اوضاع دارند. ۱۷ زندانی سياسی اوين از دو هفته پيش در اعتراض به توهين ماموران و شرايط نامناسب زندان دست به اعتصاب زده اند.

دادستان تهران در عين حال هتک حرمت از عبدالرضا تاجيک، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، در حضور معاون دادستان را تکذيب کرد و گفت:« نامبرده در پی تحقيقات صورت گرفته اعلام کرد که چنين مطلبی صحت ندارد.»

اين سخنان در شرايطی مطرح شده است که مقام های قوه قضاييه از ملاقات آقای تاجيک با وکيل مدافعش در اين خصوص جلوگيری کرده و بر اساس گزارش ها، او و خانواده اش را برای تکذيب موضوع هتک حرمت تحت فشار قرار داده اند.


 
مجید توکلی؛ بیهوش در بهداری اوین
جرس: در حالی  که پانزده روز از اعتصاب غذای شانزده زندانی سیاسی می گذرد، علی رغم اینکه مقام های دادستانی تهران و مسئولان زندان اوین به خانواده های این زندانیان قول های مساعدی مبنی بر ملاقات و تماس تلفنی با عزیزان شان را داده اند اما تاکنون این وعده ها تحقق نیافته است و بی خبری "مطلق" از وضعیت این زندانیان بر نگرانی خانواده ها افزوده است.  

اسامی زندانی هایی که هنوز دراعتصاب بسر می برند، عبارتند از: علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت ، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم(نادر)بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار ،غلامحسین عرشی، پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا.

گفتنی است وضعیت سه تن از این زندانیان یعنی بهمن احمد امویی، کیوان صمیمی و مجید توکلی بسیار وخیم است و بنا به اخبار رسیده به جرس، مجید توکلی هم اکنون در بهداری زندان اوین بسر می برد.

به همین مناسبت "جرس" با علی توکلی برادر مجید توکلی در خصوص این خبر و وضعیت جسمانی این زندانی اعتصاب کننده به گفتگو پرداخته است که متن آن در پی می آید:

آقای توکلی آیا اطلاعی از آخرین وضعیت برادرتان دارید؟

آخرین خبری که از وضعیت برادرم دارم این است که الان یک خبری از بیهوشی مجید و انتقال وی به بهداری زندان اوین به ما رسیده است. بعد از این خبر هر چه سعی کردیم با زندان تماس بگیریم موفق نشدیم. حتی این خبر را به مادرم هم نتوانستم بگویم شرایط روحی خوبی ندارد و بشدت نگران وضعیت برادرم است. با توجه به اینکه برادرم در اعتصاب غذا است و حال جسمانی وخیمی دارد و به بهداری منتقل شده است، این خبر قطعیت دارد و تا الان هم اطلاع نداریم که به هوش آمده یا نه؟

پس وعده هایی که از سوی مسئولین زندان و دادستانی مبنی بر ملاقات و تماس تلفنی با زندانیان اعتصاب کننده بود، هنوز محقق نشده است؟

متاسفانه خیر، ما با جاهای مختلفی  تماس گرفتیم اما هیچکدام جوابی نمی دهند و حتی الان از آن وعده ها هشت ، نه روز گذشته اما بر خلاف وعده هایشان هیچ پاسخی به خانواده ها نداده اند. البته ما هنوز منتظر هستیم تا جوابی به ما بدهند و از وضعیت این زندانیان به خانواده هایشان اطلاع دهند.

می توانند بگویید دقیقا به چه جاهایی برای پیگیری وضعیت این زندانیان مراجعه کردید؟

با دادستانی، خطاب به معاون دادستانی که برخورد بسیار بدی داشتند حتی مادرم که تماس گرفتند یک آقایی گوشی را برداشت و با چنان اخلاق بد و لحن تندی با مادرم صحبت کرد که وحشتناک بود که نهایتا هم تکذیب کرد که برادر من در اعتصاب غذا است گفت مجید توکلی هیچ مشکلی ندارد. یعنی باور کنید به حدی برخوردشان تند بود که اگر نزدیک ایشان بودیم ما را کتک هم می زدند. بعد از آن هم اصلا وقتی می گفتیم خانواده توکلی هستیم و می خواهیم از وضعیت مجید خبر بگیریم اصلا جوابمان را نمی دادند. حتی یکبار مادرم با وزارت اطلاعات تماس گرفت و به مادرم گفتند ما به شما گفته بودیم با کسی صحبتی نکنید و با رسانه ها مصاحبه نکنید که ما گفتیم پس شما مصاحبه کنید تا شاید خبری از مجید بگیریم.

یعنی شما را تهدید کردند که با هیچ رسانه ای مصاحبه نکنید و درخصوص بی خبری از وضعیت مجید توکلی اطلاع رسانی نکنید؟

به مادرم گفته بودند شما حق ندارید وقتی رسانه ها با شما تماس می گیرند مصاحبه بکنید. مادرم هم گفته بود باشه من مصاحبه نمی کنم، اما شما خبری از وضعیت پسرم به من بدهید و بگذارید پسرم یک تماس تلفنی با من بگیرد که فقط پسرم را قانع کنم که اعتصابش را بشکند. این چیز زیادی نیست که مادرم بخواهد فقط یکی، دو دقیقه با پسرش حرف بزند تا اعتصاب غذایش را تمام کند. حتی ما درخواست ملاقات هم نکردیم فقط یک تماس کوتاه تلفنی.

می توانید در خصوص گرفتن تعهد کتبی از خانواده ها که دیگر جلوی دادستانی و زندان اوین جمع نشوند توضیح دهید؟

مادرم می گفت که از خانواده ها تعهد گرفته اند که دیگر جلوی دادستانی و زندان اوین حضور پیدا نکنند و گفته بودند خانواده هایی که قرار ملاقات دارند می توانند جلوی زندان بیایند.

با توجه به اینکه می گویند با رسانه ها مصاحبه نداشته باشید و خودشان هم هیچ جوابی به شما نمی دهند، نگفتند از چه طریقی باید جویای وضعیت زندانیان باشید؟

مادرم حدود دو هفته است که سکوت کرده و با هیچ جایی صحبت نکرده اما هیچکدامشان حاضر نشدند جواب یک مادر را بدهند. آن هم مادری که بیمار است، تا الان سه بار مادرم را به درمانگاه منتقل کرده ام چون در این شرایط فشار به ایشان وارد می شود و حالشان بد می شود. حالا نمی دانیم چرا یک مادر را که وضعیت جسمی مناسبی ندارد و با زحمت جابجا می شود را این همه "عذاب" می دهند.

آیا شما فکر می کنید این تهدیدات هیچگونه تاثیری بر پیگیری وضعیت زندانیان از سوی خانواده هایشان دارد یا نه؟

بعید می دانم خانواده ای توجه به این تهدیدات بکند . همه به پیگیری های خود ادامه خواهند داد. آیا اگر خود مسئولین چنین وضعیتی داشتند، سکوت می کردند و می نشستند ببینند که عزیزاشان اینگونه زجر بکشد و اعتصاب غذا داشته باشد، وجدانشان قبول می کرد که یکی همین حرف ها را به آنها بزند؟ خانواده ها عزیزانشان در زندان اوین در بدترین شرایط بسر می برند و شرایط جسمانی وخیمی دارند، معلوم است که به این تهدایدات پاسخی نمی دهند و می خواهند از وضعیت عزیزانشان با خبر شوند. زندانیانی که برای احقاق حقوق اولیه خود دست به اعتصاب غذا زده اند و جانشان را  کف دست گرفته اند، پس مادر، پدر، همسر، خواهر و من که برادر مجید توکلی هستم نمی توانیم قبول کنیم که پیگیر وضع آنها نباشیم، هر چند که بدترین تهدیدات را هم بشنویم. الان برادر من بیهوش شده و هیچ خبری ازش نداریم من نمی دانم چرا هم زندانیان را اینجور زجر می دهند، هم خانواده های نگران آنها را.

آیا فکر می کنید پیام آقای میر حسین موسوی و دیگر چهره های برجسته سیاسی و نهادها مبنی بر تقاضای شکستن اعتصاب به گوش این زندانیان اعتصاب کننده رسیده است؟

من فکر کنم این خبر را به آنها نداده اند چون اگر رسیده بود حتما اعتصاب خود را می شکستند و حداقل خبر شکستن اعتصاب این زندانیان به بیرون می آمد. حتی آنطور که من شنیدم به شدت مراقب هستند و سعی دارند تا این پیامها و حمایتها به گوش این زندانیان نرسد.

با توجه به اینکه پانزده روز از اعتصاب این زندانیان می گذرد و حال جسمی آنها بسیار بد و وخیم گزارش شده، فکر می کنید مسئولین "نظام" از این اخبار اطلاع دارند؟

من بسیار بعید می دانم که مسئولین اطلاع نداشته باشند. حالا یا خودشان را به بی اطلاعی زده اند یا چیز دیگر نمی دانم. الان این مسئله را همه، حتی کودکان در خیابان می دانند. اگر یک اتفاقی برای این زندانیان بیافتد کل نظام اسلامی زیر سوال می رود و گرنه این مسئله چیزی نیست که کسی بخواهد کتمان کند.