جـــرس: کمتر از یک هفته مانده به آغاز اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها، و همزمان با افزایش قیمت حامل های انرژی و بسیاری از کالاهای اساسی، وزیر بازرگانی با بیان اینکه "سیستم قیمت گذاری در شرایط هدفمندی یارانهها با قوت ادامه مییابد" می گوید "از روزی که هدفمندی یارانهها کلید بخورد باید هزینه را کاهش داد زیرا اگر هزینهها به حلقه بعدی منتقل شود، بهمنی ایجاد میشود که در مسیر خود همه را زیرپا له خواهد کرد."
سخنان وزیر بازرگانی دولت دهم در حالی ایراد می شود که سوت افزایش قیمتها به صدا درآمده و گزارشهای دریافتی از جلسات هدفمندی یارانه ها در دولت که با حضور مقامات ارشد اجرایی کشور برگزار شده، نشان داده است که قیمت حامل های انرژی (بنزین، گازوئیل، نفت سفید، نفت کوره، گاز مایع، گاز طبیعی و برق)، مواد اولیه، کالاهای اساسی، هزینه حمل و نقل، و همچنین خدمات، با آغاز اجرای هدفمندی یارانه ها - در آبان ماه - افزایش خواهد یافت.
باید مشخص شود که جانشین آن چه می خواهد باشد
به گزارش مهر، مهدی غضنفری روز دوشنبه ٢۶ مهرماه، در همایش ملی "کاهش قیمت تمام شده"، که در تهران در حال برگزاری است، ضمن آنکه خود را مانند بسیاری از مردم "بی خبر از جزئیات" نشان داد، خاطرنشان کرد انتظار وزارت بازرگانی آن است که در قانون هدفمند شدن یارانه ها که ظاهرا رئیس جمهور هفته آینده جزئیات بیشتری از آن را به مردم خواهد گفت، اقتصاد یارانه مدار به یک اقتصاد رقابت مدار تبدیل شود؛ لذا اگر قرار است یارانه ها از اقتصاد به شکل فعلی حذف شود، باید مشخص شود که جانشین آن چه می خواهد باشد.
وی درباره طرحی که چند روز بعد قرار است اجرایی شود و دولت ادعا میکند از سالها قبل روی آن مطالعه شده نیز پیشنهاد ارائه داد و گفت "یارانه با یارانه جایگزین نشود؛ بلکه با افزایش رقابت پذیری، باید مدیران هزینه زا را با مدیران درآمدزا جایگزین کرد، این اقتضایی است که به وجود می آید و باید فرهنگ نوینی را جایگزین کرد به نحوی که به جای تولید تمامی کالاها، به سمت تولید کالاهای با مزیت برویم؛ چرا که هزینه ها اجازه نمی دهند که به علت هدفمند شدن یارانه ها، به سمت تولید کالاهای بی مزیت برویم.
وی تصریح کرد: "زمانی که یارانه هایی که در دل تولید پنهان شده بود، هدفمند شود آنگاه تولیدکننده به این نتیجه می رسد که اگر خدمت دیگری تولید کند، قدرت رقابت پذیری را بالا برده است و می توان در بازار، ماندگاری بیشتری داشته باشد. با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها، کار فردی و فردگرایی به کار جمع گرایی بدل می شود."
تعابیر از هدفمند کردن یارانه ها ناقص است
وزیر بازرگانی ادامه داد برخی تعابیری که از هدفمند کردن یارانه ها وجود دارد، علیرغم صحیح بودن اما ناقص است؛ به عنوان مثال "توزیع درآمدهای نفتی به شکل مستقیم"، تعبیری درست ولی ناقصی است. در این میان، یک استنباط دیگر نیز وجود دارد که "با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها، افزایش قیمت کالاها و خدمات متناسب با افزایش قیمت حامل انرژی صورت می گیرد"، در حالی که این تعبیری نادرست و ناقص است، چراکه افزایش قیمت کالا و خدمات متناسب با افزایش قیمت حاملهای انرژی مربوط به فرهنگی است که در آن تولید با یارانه صورت می گرفت.
وی ادامه داد: در این راستا ممکن است "برخی تولیدکنندگان بر این باور باشند که اگر دولت یارانه حاملهای انرژی را حذف کند، می تواند یارانه حذف شده را از مردم دریافت کند؛ این تعبیر درست نیست." تداوم اقتصاد یارانه ای به شکل جدید امکان پذیر نیست. البته دولت بسته های حمایتی طراحی شده است که توضیحات آن هنوز به اندازه کافی از سوی مسئولان در اختیار مردم قرار داده نشده است.
باید باز هم نفت بفروشیم و به شکل دیگری آنها را به مردم اختصاص دهیم
غضنفری همچنین مدعی شد "جوهر طرح هدفمند کردن یارانه ها، افزایش بهره وری است. این تعبیری است که وزارت بازرگانی باید داشته باشد؛ ضمن اینکه بازتوزیع یارانه ها نیز درست است ولی تعبیر ناقصی به شمار می رود؛ بنابراین اگر قرار است اتکای خود به درآمدهای نفتی را همچنان ادامه دهیم، باید باز هم نفت بفروشیم و به شکل دیگری آنها را به مردم اختصاص دهیم، در این میان سرمایه نسلهای آتی را سوزانده ایم. از سوی دیگر، شفافیت نیز صورت نخواهد گرفت."
هدفمند شدن بدون کنترل قیمت، به فاجعه میانجامد
به گفته این عضو دولت دهم، از روزی که هدفمند کردن یارانه ها کلید بخورد، باید هزینه را کاهش داد، چراکه اگر هزینه ها را به حلقه بعدی منتقل کرد، بهمنی ایجاد می شود که در مسیر خود همه را زیرپا له خواهد کرد. بنابراین تنها با مدیریت قیمت و کاهش قیمت تمام شده است که هدفمند شدن یارانه ها به شکوفایی اقتصادی می انجامد.
تثبیت قیمتها، بخش خصوصی را بدبین میکند
وی تصریح کرد: تفاوت نهضت کاهش قیمت تمام شده با دو موضوع تثبیت قیمتها و قیمت گذاری جدی است و باید آنها را تفکیک کرد، چراکه اگر این کار صورت نگیرد، بدبینی بین دولت و بخش خصوصی به وجود می آید که باعث می شود دولت همکار خوبی برای بخش خصوصی نباشد.
سیاست قیمت گذاری را جدی دنبال می کنیم
این عضو دولت دهم ادامه داد: وزارت بازرگانی سیاست قیمت گذاری را در شرایط هدفمندن کردن را به صورت جدی تر دنبال می کند؛ چراکه حاکمیت به نمایندگی از مردم، اجازه نمی دهد که شرکتها کالا را در زمان هدفمند کردن یارانه ها گرانتر از برچسب قیمت قبلی بفروشند؛ اما نهضت کاهش قیمت تمام شده به دنبال تکنیکهایی می گردد که نشان دهد که کالا را چگونه می توان رقابت پذیر کرد.
کارخانهها مجبورند خود به خود قیمتها را کنترل کنند
غضنفری گفت: سیستم قیمت گذاری اجازه نمی دهد که کارخانه به دلایل اقتصادی ناشی از هدفمند کردن یارانه ها، قیمت را برای مردم بالا برد، بنابراین بنگاه باید با یک تکنیک خودجوش درون بنگاهی در کاهش قیمتها و حفظ رقابت، گام بردارد؛ در چنین شرایطی هیچ دستی از بالا قیمت را به شما تحمیل نمی کند، چراکه کارخانه برای ماندگاری در بازار باید هزینه ها را کاهش دهد.
غضنفری گفت: سیستم قیمت گذاری اجازه نمی دهد که کارخانه به دلایل اقتصادی ناشی از هدفمند کردن یارانه ها، قیمت را برای مردم بالا برد، بنابراین بنگاه باید با یک تکنیک خودجوش درون بنگاهی در کاهش قیمتها و حفظ رقابت، گام بردارد؛ در چنین شرایطی هیچ دستی از بالا قیمت را به شما تحمیل نمی کند، چراکه کارخانه برای ماندگاری در بازار باید هزینه ها را کاهش دهد.
وی اظهار داشت: اسب چموش قیمت اگر با نگاه قیمت گذاری دولتی کنترل شود، به طور قطع عملکرد متفاوتی از این خواهد داشت که واحد تحقیق و توسعه فعال شود و استراتژی ها و تکنیکهای بازاریابی را اعلام کند.
به اعتقاد وزیر بازرگانی، ویروس هزینه ها همه جا مشکل ایجاد می کند و اقتصاد کلان و خرد فرقی برای آن ندارد.
به اعتقاد وزیر بازرگانی، ویروس هزینه ها همه جا مشکل ایجاد می کند و اقتصاد کلان و خرد فرقی برای آن ندارد.
وی اظهار داشت: مافیای واردات و سیستم زالو صفت بد است، اما باید تکنیکهایی را به کار بست که نوعی رفتار و فرهنگ و سلوک و منش در روشهای خلاقانه و کاهش هزینه ها جایگزین شود.
سخنان وزیر بازرگانی در این زمینه در حالی ایراد می شود که بخش عمده واردکنندگان کالاها و مصنوعاتی که منجر به ورشکستگی و رکورد داخلی شده اند، وابستگان و نزدیکان و تحت الحمایگان حکومت هستند. جوابیه به موسسه تنظیم و نشر آثار امام
جـــرس: در پی اظهارات قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام پیرامون مطالب مطروحه توسط حجت الاسلام احمد منتظری راجع به مرجعیت آیت الله خمینی و نامه ششم فروردین ۶۸ وی به آیت الله منتظری، احمد منتظری ضمن "خلاف واقع خواندن" اظهارات حمید انصاری، در مقام پاسخ به موارد ذکر شده، استدلالاتی را مطرح نمود.
به گزارش سایت مرحوم آیت الله العظمی منتظری، حجت الاسلام والمسلمین احمد منتظری در پاسخ به حمید انصاری خاطرنشان کرده است "مطالب تاریخی با تکذیب و تأیید قابل نفی و اثبات نیست؛ بلکه نیاز به شرایط آزاد دارد که بتوان مطالب را بیان کرد و اسناد آن را ارائه نمود. همچنین بزرگی بزرگان نباید مانع بیان واقعیتها گردد."
متن کامل جوابیه حجت الاسلام احمد منتظری به شرح زیر است:
مدیر مسئول محترم روزنامه آرمان دامت توفیقاته
پس از سلام، پیرو درج مصاحبه آقای حمید انصاری در شماره ١۴۶۰ مورخ ٢۵ مهر ۸۹ آن روزنامه، لطفاً طبق قانون مطبوعات توضیحات زیر را در اولین شماره آن روزنامه درج فرمایید:
١- آقای حمید انصاری فرمودهاند: "عنوان مرجعیت امام مربوط به هیچ گروه و دستهای نبوده است، نه جامعه مدرسین و نه مراجع وقت قم و نه نویسنده خاطرات آنگونه که انحصاراً خود را بانی مرجعیت امام معرفی کرده است".
مقصود ایشان از "نویسنده کتاب خاطرات"، با توجه به شواهد و قرائن، شخصِ آیتالله منتظری است که در کتاب خاطرات خود تحت عنوان "اعلامیه مراجع تقلید در تأیید مرجعیت آیتالله خمینی" فصلی را اختصاص دادهاند. از کلمه "تأیید" کاملاً مشخص است که مرجعیت آیتالله خمینی وجود داشته ولی به دلیل احساس خطری که آیتالله منتظری برای جان استادش داشته اصرار بر گرفتن تأییدیه از مراجع تقلید آن زمان داشتهاند. بنابراین آیت الله منتظری هیچگاه انحصاراً خود را بانی مرجعیت امام معرفی نکردهاند، گرچه در این امر جدیّت فراوان داشتند، بنابراین اظهارات آقای حمید انصاری خلاف واقع است.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتابهای خاطرات بسیاری از شخصیتها و علما و همچنین کتاب خاطرات معظمله صفحه ٢٣۶ مراجعه فرمایید.
٢- در مورد نامه ششم فروردین ۶۸، همانگونه که در کتاب خاطرات آمده و اینجانب نیز دلایلی برای اثبات آن آوردهام، آن نامه را حاج احمد آقا خمینی نوشته است و مقایسه نامههای دستخط ایشان و دستخط امام خمینی (به تأیید کارشناسان) این مسئله را روشنتر میکند. برای اطلاع بیشتر میتوانید به خاطرات معظمله صفحات ١٢۴۷ تا ١٢۵١مراجعه فرمایید.
البته موضوع آنقدر ساده است که افراد عادی هم آن را تشخیص می دهند. علاوه بر این مطالب و ادبیات نامه 6/1/68 به گونهای است که دوستداران واقعی امام خمینی نمیتوانند صدور آن را به ایشان نسبت دهند و آن را جفای بزرگی به آن مرحوم میدانند.
استدلال آقای حمید انصاری در مورد اصالت نامه مذکور این است که آیت الله منتظری درنامه ۷ فروردین نوشتهاند: "مرقومه شریفه ششم فروردین واصل شد".
در پاسخ به این مغالطه آشکار ایشان باید بگویم، هیچکس در اصل وجود نامه ششم فروردین۶۸ شکی ندارد بلکه بحث بر سر این است که آن را چه کسی نوشته است؟ مرحوم آیت الله منتظری ابتدا بر اثر اعتمادی که به بیت مرحوم امام داشتند فکر کردند نامه را شخص امام خمینی مرقوم فرمودهاند ولی پس از نوشتن پاسخ و ارسال آن مطمئن شدند که نامه ششم فروردین۶۸ را امام خمینی ننوشتهاند.
اگر واقعاً این نامه را امام نوشتهاند پس چرا بعد از ۴۸ ساعت نامهای با ادبیات کاملآ متفاوت به رشته تحریر در آوردهاند؟ آیا میشود ظرف ۴۸ ساعت فقیهی را از قعر جهنم برداشت ودر جایی گذاشت که نظام و حوزه از نظرات او استفاده کنند؟ و چرا در صحیفه نور، نامه هشتم فروردین چاپ شده است ولی از نامه ششم فروردین خبری نیست؟ و چه عاملی باعث شد که پس از گذشت چند سال این نامه در صحیفه امام به چاپ برسد؟ چنانچه میدانید مرحوم امام خمینی در پایان وصیتنامه خود آوردهاند: "آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم." این در حالی است که در زمان حیات امام خمینی نامه ششم فروردین هیچگاه از صدا و سیما پخش نشد ولی نامه هشتم فروردین پخش گردید.
آنچه لازم به ذکر است اینکه مطالب تاریخی با تکذیب و تأیید قابل نفی و اثبات نیست بلکه نیاز به شرایط آزاد دارد که بتوان مطالب را بیان کرد و اسناد آن را ارائه نمود. همچنین بزرگی بزرگان نباید مانع بیان واقعیتها گردد. امیدوارم موسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی با توجه به جایگاه رفیعی که دارد در موضعگیریهای خود دقت بیشتری بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
احمد منتظری- ٢۶ مهرماه ١٣۸۹
گفتنی است هفته گذشته در پی انتشار پاسخ احمد منتظری به "تحریفات چند سایت خبری" در مورد "مسائل مربوط به "برکناری مرحوم آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری"، قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار رهبر فقید جمهوری اسلامی، به برخی مطالب مطرح شده درباره نامه ششم فروردین ۶۸ آیت الله خمینی پاسخ داد.
وی در مورد بحث های اخیرا مطروحه در موردنامه ششم فروردین ۶۸ آیت الله خمینی پیرامون خلع آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری – که احمد منتظری تحریر آنرا طبق "دست خط"، به مرحوم احمد خمینی نسبت داده بود.
بیانیه اعتراضی بیش از ۹۰۰ تن از کنشگران جنبش زنان و فعالان مدنی
از به خطر افتادن سلامتی نسرین ستوده بیمناکیم
هم چنین بیش از ۷۰۰ نفر خواستار آزادی بی قید و شرط نسرین ستوده وکیل شجاع مدافع حقوق بشر و زنان شدند
<!---text begin ----->
تا قانون خانواده برابر: بیش از ۹۰۰ نفر از کنشگران جنبش زنان، فعالان حقوق بشر و موکلان نسرین ستوده در بیانیه ای نگرانی خود را نسبت به ادامه بازداشت نسرین ستوده در شرایطی که در اعتصاب غذا به سر می برد ابراز داشته، مقامات قضایی را مسئول حفظ سلامت وی دانسته و خواستار آزادی بدون قید و شرط وی شده اند.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان، از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بسر می برد و نگرانی ها از وضعیت سلامت وی به شدت افزایش یافته است. این وکیل دادگستری، از 3 مهرماه در اعتصاب غذاست، و تقریبا یک ماه است که هیچ تماسی با خانواده نداشته است و همین مسئله باعث شده که در مورد سلامت وی نگرانی های بسیاری را دامن بزند. در ادامه متن بیانیه به همراه اسامی امضاء کنندگان آمده است.
از به خطر افتادن سلامتی نسرین ستوده بیمناکیم
هر روز، روزنه های بیشتری بر مدافعان حقوق بشر بسته می شود. کانون مدافعان حقوق بشر بسته می شود. پروانه وکالت برخی از وکلای جسور و پیگیر مدافع حقوق بشر لغو می شود. وکلایی که جرمی جز دفاع از موکلان خود و قدرت بخشیدن به آنان در مقابل قدرقدرتی سیستم قضایی ندارند، به زندان می افتند؛ و دیگر مدافعان حقوق بشر به احکام سنگین زندان محکوم می شوند.
در این میان، نسرین ستوده وکیل شجاع و پی گیر حقوق بشر و حقوق زنان از تاریخ ۱۳ شهریور در زندان به سر می برد. وی از سوم مهرماه، لب بر غذا بسته است و در این مدت به جز تلفنی کوتاه که در آن خبر اعتصاب غذایش را داده است، هیچ خبری از او نیست. این بی خبری مطلق از وضعیت نسرین ستوده، همسر، کودکانش و ما فعالان حقوق زنان و حقوق شهروندی را بسیار نگران ساخته است. ما از به خطر افتادن سلامتی نسرین ستوده بیمناکیم و از مراجع قضایی خواهان پاسخگویی هستیم. مبادا که همچون نرگس محمدی، بی مبالاتی برخی نامسئولان سلامتی نسرین ستوده را نیز به مخاطره اندازد.
نسرین ستوده، جز دفاع از شرف انسانی جرمی مرتکب نشده است. جرم او دفاع از کودکانی است که تلخی زندگی آنان را به زندان فرستاده است. جرم او دفاع از زنان و مردانی است که جز عادلانه کردن قوانینی که زندگی را بر انسان ها دشوار کرده است، جرمی ندارند. جرم نسرین ستوده دفاع از موکلانی است که به دلیل عقایدشان در زندانند. نسرین ستوده خود به چارچوب های مبارزه قانونی سخت پایبند است و دفاع از موکلانش را در چارچوب های قانونی به پیش برده است. جرم نسرین ستوده تلاش در جهت گسترش عدالت در نظام قضایی است. تلاش های نسرین ستوده شایسته تقدیر است نه مجازات.
ما جمعی از فعالان حقوق زنان و حقوق بشر و نیز موکلان و دوستداران نسرین ستوده سخت نگران جان او هستیم و مقامات قضایی را مسئول حفظ سلامت وی می دانیم. درخواست ما آزادی بدون قید و شرط و فوری نسرین ستوده از زندان است.
اسامی امضاء کنندگان:
احترام شادفر، احترام صانعی، احسان سپید، احسان عبداله زاده، احسان نجفی یزدی، احمد خادمی، احمد زینالی، احمد محمدی، اختر قاسمی، ارزو حسینی، اسد علیمحمدی، اسد گلچینی، اسماعیل ختائی، اسماعیل رضایی، اشکان رضوی، اشكان ذهابيان، اصغر ساکت، اعظم احمدی، اعظم اسدی، اعظم رحیلی، افروز مغزی، افسانه بیرانوند، افسانه ثبوت، افسانه فخار، افسانه ماهور، افسانه ملکی، اقبال اقبالی، اقدس چرونده، اکبر آقایی، اکبر عطری، اکرم ابویی، اکرم اصیل، اکرم خیرخواه، اکرم سلامتی، اکرم شیرخانی، اکرم مانی، اکرم محمدی، البرز جواهری لنگرودی، الکسی ویگنان، الناز امجدی، الناز محمدی، الناز وتوقی، الهام اذری، الهام قیطانچی، الهام کوثری، الهه صارمی، الینا آذری، امید فاطمی، امید هوشیار، امیر ارامش، امیر بهبهانی، امیر بیگلری، امیر جواهری لنگرودی، امیر حسین گنج بخش، امیر رازی، امیر رشیدی، امیر رضا امیر بختیار، امیر رضانژاد، امیر صابری، امیر فاضلی، امیر گرگانی، امیر گمنام، امیر ممتاز، امیرحامد صلحی نيا، امین احمدیان، امین نصر، اميد كوهى، انور میرستاری، ایران آزادی، ايمان بابايي، ایمان پاشا، ایمان پاک نهاد، ايمان کاظمی مهر، آذر پناهی، آذر عفيف، آذر منصوری، آراز. م. فنی، آرزو آزادی، آرش اعلم، آرش بهمنی، آرش عاشورینیا، آرش قربانی، آرش نصیری اقبالی، آرش هژبری، آریو سورستانی، آریو مالکی، آزاد مرادیان، آزاد یاسمین، آزاده امیری، آزاده خسروشاهی، آزاده دواچی، آزاده رحمتی، آزاده فرامرزيها، آزاده کیان، آزیتا پیران نادری، آزیتا رحیم پور، آزیتا شعاعی، آزین ایزدی فر، آس فتوحی، آسیه امینی، آمنه زمانی، آمنه کریمیان، آناهیتا رازقی، آیدا ابروفراخ، آیدا اقصائی، آیدا سعادت، آیدا قجر، آیسان زرفام، بابک رامین، باران عدالت، بامشاد تابناک، بامشاد ثمین، بانو صابری، بردیا سلامت، برنارد ویگنان، بلال مرادویسی، بنفشه بهبودی، بنفشه جمالی، بنفشه حجازی، بهار مجدزاده، بهارا بهروان، بهارک اعتمادی، بهارک صادقی، بهاره امین، بهاره بهبودی، بهاره شرقی، بهداد بردبار، بهرام امامی، بهرام بوستانی، بهرام بیگدلی، بهرام چوبینه، بهرام رحیمی، بهرام شفیعی، بهرام گودرزی، بهروز اسدیان، بهروز تنهایی، بهروز جاودان، بهروز علوی، بهروز نیما، بهزاد لقمانی، بهمن اسکویی، بهمن امینی، بهمن عیار، بهمن مباشری، بهناز صالحی، بهنام امجدی، بهنام بهشتی، بهنام داوری، بهنام فرهت، بیزن افتخاری، بیژن باوند، بیژن پیرزاده، بیژن فرد، بیژن معجری، بیژن نصیری، بيژن حيدريان، پانته آ بهرامی، پدرام جاویدان، پرتو نوری علا، پردیس درخشنده، پرستو اله ياري، پرستو دوکوهکی، پرستو فروهر، پروانه سجادی، پروانه موکاریان، پرویز داورپناه، پرویز شام بیاتی، پرویز مختاری، پروین اردلان، پروین بختیارنژاد، پروین پرتوی، پروین دارابی، پروین ذبیحی، پروین ملک، پری مولودی، پری ناز صبحی، پریناز فکوری، پریسا آزاده، پریسا ناصری، پریسا تربتی، پریسا تنکابنی، پریسا روشن فکر، پگاه رازی، پگاه رضایی، پوران رضایتی، پوریا زادمهر، پولاد جواهری لنگرودی، پیام مرادی، پیمان جعفری، پیمان حسینی، پیمان ملاذ، تارا عظيما، ترانه ایرانی، ترانه صدیق، ترانه میرعماد، تندیس پازوکی، توران ارجمند، توران رحمتی، تورنج پاشائی، تهمینه امیری، تینا مرادی، ثریا پناهنده، جادى میرمیرانى، جلال بزرگ نیا، جلوه جواهری، جمشید آیین دار، جواد جمشیدی، جواد منتظری، جهان دخت عظیمی، جهان نور مهربخش، جهانگیر لقائی، جیران مقدم، حامد راد، حامد کیائی، حامد لاسکی، حبیبه رسولی، حسن به گر، حسن جعفری، حسن درويش پور، حسن صدری، حسن فاضل، حسن نايب هاشم، حسین افصحی، حسین اقتداری، حسین امجدی، حسین ثابت، حسین خرمی، حسین رازی، حسین علوی، حسین میرمبینی، حسين آيتي، حمید بی ازار، حمید حمیدی، حمید رضا مسیبیان، حمید رفیع، حمید سرداری، حمید صدر، حمید ندایی، حمیدرضا حسینی، حمیدرضا خادم، حمیدرضا صابری، حمیده نظامی، حميد روشن، حنا دارابی، خدیجه مقدم، خرسند ستوده، خرم عصیان، خسرو برهمندی، خسرو بندری، خسرو تجربه کار، خسرو رحیمی، خسرو سیف، خسرو موریم، داریوش آریایی، داریوش آشوری، دانیال بهروز، دانیال زینالی، داوود دارابی، درنا بندری، دلارام علی، دنیا برزگر، دیبا نجاتی، راحله امینی، راحله میرزایی، راستین پوریا، راضیه به گو، راضیه سبحانی، رامین امن گستر، رحیم پاوه، رخساره شمشیری، رخساره قائم مقامي، رزا فرج الهی، رزاحسامی، رژین بهاوری، رسول زینایی، رسول علی دوست، رسول موحدی، رضا احمدی، رضا ترابی، رضا پویا، رضا جاهد، رضا جمالی، رضا جوادی، رضا حسینی نسب، رضا دانش، رضا سیاووشی، رضا شاهد، رضا عطار، رضا کرمی، رضا کریمی، رضا ماسولی، رضا محبت، رضا منوچهری، رضا هیوا، رضوان مقدم، رقیه گوهر زاد، روجا بندری، روح الله نجفی، روشنک آسترکی، رومینا خجسته، رویا پاکزاد، رویا سرمست، رویا صحرائی، رویا کاشفی، رويا طلوعي، رها عسکری زاده، ریحانه جدیدفرد، ریحانه جندقی، زارا امجديان، زاگرس اندریاری، زری بیاتی، زری ماسولی، زویا اسکندریان، زویا امین، زویا نیک، زهرا پورعزیزی، زهرا توفیق، زهرا سیادتی، زهرا نجاتی، زهره اسدپور، زهره شاکری، زهره صابری، زهره ماسولی، زینب پیغمبرزاده، زینب شمشیری، ژاله حریری، ژاله سروستانی، ژیلا بنی یعقوب، ژیلا پورحاجیان، ژیلا میرزایی، ژینا سیلورمان، ساحل آسایش، سارا اسمی زاده، سارا ایمانیان، سارا برزگر، سارا داودیان، سارا زارع، سارا زمانی، سارا سماواتی، سارا علوی، سارا نورایی، سارا نوری، ساره فرازی، ساسان پیروزی، ساسان عزتی، ساقی قهرمان، سامره پاریاب، ساناز حاجی، ساناز شبانی، ساناز محسن پور، سپهر عاطفی، سپیده سالاروند، سپیده کلانتریان، سپیده نصیری، سپیده یوسف زاده، ستاره پورسعدی، ستاره هاشمی، ستوده حکیم، سحر امجدی، سحر دولت، سحر رضا زاده، سحر غلامی، سحر فرجی، سحر مفخم، سجاد عظیمی، سراج میردامادی، سرود آوایی، سرور متین، سروش رحمانی، سروناز صدری، سعدی علیزاده، سعید پیوندی، سعید سجو، سعید شروینی، سعید شریفیان، سعید فتاحی، سعید مدنی، سعید ملکی، سعید هاشداری، سعید هیوا، سعیده اسلامی، سکینه رازدار، سمانه بوستانی، سمانه خرم، سمانه شریفی، سمانه عابدینی، سمانه نجاتی، سمیرا جودکی، سمیرا قهرمانلو، سمیه اردشیری، سمیه رشیدی، سمیه فراهانی، سودابه فرخ نیا، سوده راد، سوسن رستگار، سوسن شعبانی، سوسن طهماسبی، سوفیا صدیق پور، سولمازایکدر، سهراب بهداد، سهراب مهدوی، سهند حسینی، سهیل آصفی، سهیلا افتخاری، سهیلا حقیقت، سهیلا ستاری، سهیلا سمند، سیامک کمان ابرو، سیاوش نجفی، سیبل ملکی، سید حسن، سید سعید موسوی، سیدجعفر احمدی، سیروس اردلان، سیلوا هارطونیان، سیما حسین زاده، سیما رضایی، سیمین صبری، شادی پورمحمدی، شادی جنتی، شادی رامین، شادی صداقت، شادی صدر، شاهد رسولی، شاهین انزلی، شاهین همتی، شبنم حاجی، شریفه بوستانی، شعله الهی، شعله ایرانی، شعله آتش، شعله شاهرخی، شعله شفیعی، شقایق کمالی، شمزین اخوان، شمس تولایی، شهاب الدین شیخی، شهاب سردار، شهاب مباشری، شهاب موسوی، شهر آزاد، شهرزاد آل داود، شهرزاد ماسولی، شهره ماسولی، شهره موحدی، شهریار پویان راد، شهلا انتصاری، شهلا بهار دوست، شهین کمیاب، شهین مقدم، شیرین پاریاب، شیرین دخت نورمنش، شیرین عزتی، شیرین عزیزی، شیرین فامیلی، شیوا اولیا، شیوا بدیهی نژاد، شیوا نوجو، شيما فرزادمنش، صادق جوکار، صادق دولتی، صادق فرمانبر، صادق کار، صادق نقاشزاده، صبا جودکی، صبا واصفی، صبرا رضایی، صبری نجفی، صحر صنیعی، صدر صالحی، صدیقه فخرآبادی، طرقه آقایی، طلعت تقی نیا، طه زینالی، طیبه سلیمی، طیبه مینویی، عاطفه شریفی، عاطفه گلبرگ، عالیه فرهت، عالیه ماهباز، عاليه مطلب زاده، عباس زمانی، عباس زینالی، عباس صولتی، عباس مظاهری، عزیز کرملو، عزیز منجمی، عسگر آهنین، عسل اخوان، عسل هاشمی، عشاء مومنی، عفت ماهباز، عفت محبتی، علی اشرافی، علی افشاری، علی اکبر خسروشاهی، علی اکبر موسوی خویینی، علی اكبر مهدی، علی ایلبگی، علی آزاده، علی بکائی، علی پرویز، علی پورنقوی، علی حجت، علی حسینی، علی رستمی، علی شبسستان، علی صادقی، علی طایفی، علی عبدی، علی فتوتی، علی فروزنده، علی کاویانی، علی گوشه، علی ماهباز، علی مقدم، علی ملک زاده، علی ملک، علی ملک زاده، علی میرفطروس، علی ندیمی، علی واعظی پور، علی همتی، علی هنری، علیرضا ذوقی، علیرضا سوگوار، على مهتدى، علي نيكوئي، عليرضا آساراب، عنایت کتولی، غزال شولی زاده، غزل صحرایی، غلامحسین اصغری، غلامحسین رئیسی، فاطمه حقیقت جو، فاطمه خانی، فاطمه رحمانی، فاطمه رضایی، فاطمه سروش، فاطمه سهرابی، فاطمه فرهنگ خواه، فاطمه گوارایی، فاطمه میزانی، فائزه سلیمانی، فتانه عباسی، فتانه کیان ارثی، فخری شادفر، فخری نامی، فرح ربیعی، فرح شیلان، فرح طاهری، فرحناز بختیاری، فرحناز جلالی، فرحناز محمدی، فرخ پایمردی، فرخنده جبارزادگان، فرزانه امجدی، فرزانه پارسايي، فرزانه خیری، فرزانه عظیمی، فرزانه قربانی، فرزانه نظری، فرزین کمالی، فرشاد آریا، فرشته قاضی، فرشه فراهانی، فرشید بامشاد، فرناز حقیقت، فرناز سیفی، فرناز کامران، فرناز کمالی، فروزان راسخ، فروغ بیگلری، فروغ تقی زاده، فروغ تمیمی، فروغ سمیع نیا، فرهاد خسروخاور، فرهاد سلحشور، فرهاد قمر، فرهاد میثمی، فرهاد نعمانی، فریبا تحقیقی، فریبا داودی مهاجر، فریبا عظیمی، فریبا هنری، فرید رستگار، فرید فرخی، فرید مرجایی، فریدون خاوند، فریده صبحی، فریده غائب، فریندخت مشکات، فريده پورعبدالله، فیروز آذر، فیروزه آقایی، فیروزه بهاور، فیروزه مهاجر، قاضی ربیحاوی، کاظم بهبودی، کاظم علمداری، کامران چنگیزیان، کامران سروری، کامران شاهد، کاملیا ارجمند، کامیار بهرنگ، کامیار رحمتی، کامیار صدری، کاوه بهادری، کاوه حکمت، کاوه رضائی شیراز، کاوه صلاحی، کاوه قریشی، کاوه کرمانشاهی، کاوه مظفری، کبری قاسمی، کتایون عظیم فرد، کتایون قیوم، کریم پورحمزاوی، کریم صبوری، کمال ارس، کمال افهاهی، کمال کوشان، کورش زعیم، کوروش خوش بیان، کوروش صحتی، کوروش فرزین، کوکب بهداروند، کیارش کیان تاج، کیان مهاجری، کیانا کریمی، کیانوش سنجری، کیوان خوش بیان، کیوان رحمتی، کیوان رخساره، کیومرث جوادی، کیومرث عابد، گرجی مرزبان، گلاله بهرامی، گلناز به گو، گلناز غبرایی لنگرودی، گلومه وگنان، گلی ایرانی، گوارا شهسواری، گوهر بیات، گیل آوایی، گيلان نصيری، لادن بازرگان، لادن رستم زاده، لادن فردوسیان، لاله سلیمی، لوا زند، لیثی حبیبی - م. تلنگر، لیدا پرچمی، لیدا حسینی نژاد، لیلا اسدی، لیلا پرویز، لیلا خاتم، لیلا خسروی، لیلا شوکری، لیلا صحت، لیلا فرجامی، لیلا فرجی، لیلا موری، لیلی بهبهانی، لیما سلیمی، ليلا اسفاري، ماری لادیه فولادی، ماریا جواهری، مازیار مهرپور، ماکسیم وگنان، مانا امیری، ماندانا کایدی، ماهور وجدی، مجتبی چمرانی، مجید امیدوار، مجید تولایی، محبوبه حسین زاده، محبوبه محبی، محبوبه مرزبان، محبوبه منصوری، محترم پورحسینی، محترم نجفی، محسن برزگر، محسن بیات، محسن پورحسینی، محسن رضوانی، محسن فرهت، محسن قائم مقام، محسن نژاد، محمد احمدی، محمد اویسی، محمد باقری، محمد برزنجه، محمد حسیبی، محمد خانلرزاده، محمد رضا رقابی، محمد رضا نم نبات، محمد شوراب، محمد شیرزاد، محمد صابر، محمد علی اصلانی، محمد علی مهرآسا، محمد غزنويان، محمد لسکی، محمد نجفی، محمدرضاراعي، محمود خاکبان، محمود مرادخانی، مراد خورشیدی، مرتضی ملک محمدی، مرتضي صارمي، مرجان افتخاری، مرجان قهرمانی، مرضیه افشار، مرضیه بخشی زاده، مرضیه زادبر، مرضیه شکیبا، مریم اشرافی، مریم امجدی، مریم باقری، مریم بوستانی، مریم بهرمن، مریم حاج محسن، مریم حسین خواه، مریم حقی، مریم راستی، مریم رحمانی، مریم زندی، مریم شاهمرادی، مریم شرفی، مریم صفا، مریم قاسمی، مریم کاویانی، مریم محسنی، مریم محمدی، مریم منجزی، مریم منزوی، مریم میرزا، مریم یاسمین شیرازی، مژگان تقی نیا، مژگان ثروتی، مژگان جعفریان، مژگان رحمتی، مژگان قاسمیان، مژگان مسئولی، مستانه ترکمنی، مسعود بیگی، مسعود زمانی، مسعود شاکری، مسعود شب افروز، مسعود فتحی، مسعود میلانی، مصطفا قهرمانی، مصطفی دقیقی اصلی، مصطفي نيلي، مظفر ادب، معصومه جدی، معصومه حیدری فرامرزی، معصومه رخشان، معصومه زمانی، معصومه شیخی، معصومه ضياء، معصومه لقمانی، ملایکه علم هولو، منصور ابراهیمی، منصور خازی، منصور دماوندی، منصور نجاتی، منصوره رضایی، منصوره شجاعی، منصوره کریمی، منوچهر فاضل، منوچهر ملکی، منوچهر موحد، منیره بخشی زاده، مو. نجف زاده، مونا پرویزی، مونا پیری، مونا مهرنیا، مهتاب لاله، مهدی ترابی، مهدی ماهباز، مهديه فراهاني، مهراد صابری، مهران براتی، مهران زرچی، مهرپویا رحیمی، مهرداد ترابی، مهرداد رضوانی، مهرداد طالبی، مهرداد مشایخی، مهرگان کاظمی، مهرناز شکوری، مهرناز کاظمی، مهرناز مهین، مهرنوش اعتمادي، مهرنوش سلامت، مهری امین، مهسا امرآبادی، مهسا سالک، مهسا شکرلو، مهشید راستی، مهناز پرویز، مهناز حیدری فرامرزی، مهندس حسن شریعتمداری، مهيار همتي، میترا شجاعی، میترازاهدی، میثم طالبی، میدیا بایزیدپور، مینا پورآقایی، مینا تابناک، مینا مزیدی، مینو حیدری کایدان (کیامان)، مینو مرتاضی لنگرودی، مينا كشاورز، ن. نوری زاده، نادر احمدزاده، نادر حاج محسن، نادر خسروی، نادر رستگار، نازنین خسروی، نازنین سهرابی، نازنین عاطفی، نازنین لطفی، نازنین محکمی، نازنین هاشمی، نازی عظیما، ناصر پاکدامن، ناهید توسلی، ناهید جعفری، ناهید خیرابی، ناهید کشاورز، ناهید موسوی، ناهید میرحاج، ناهید نویدی، ناهید واحدیان، نجمه زارع، ندا امید، ندا فرخ، ندا کاشی، نرگس طیبات، نرگس مقدم، نریمان رحیمی، نسرین افضلی، نسرین بصیری، نسرین حمیدی، نسرين بصيري، نسیم ثبوت، نسیم خسروی مقدم، نسیم ناجی، نسيم سلطان بيگي، نسيم فدائیان، نصرالله مشایخی، نفيسه آزاد، نفیسه قمیشی، نفیسه مافی، نگار انسان، نگار سماک نژاد، نگار شریعت، نگین درخشان، نوری خوزین، نوشابه امیری، نوشین احمدی خراسانی، نوشین خاکی، نوشین کشاورزنیا، نويدِ فاضل، نیره توحیدی، نیکزاد زنگنه، نیکی میرزایی، نیلوفر انسان، نیلوفر کشمیری، نیلوفر گلکار، نیما پشتکار، نیما قربانی، نیوشا رستگار، وجهیه خوش بین، وجیهه انصاری، وحدت احمدپور، وحید مهاجری، ویدا مشایخی، هاجر کبیری، هادی ایرانی، هادی جواهری لنگرودی، هاله سخنور، هاله وگنان، هایده تابش، هایده رئیس زاده، هایده مغیثی، هدایت سپاهی، هلن منشی زاده، هما ارجمند، هما بدیهیان، هما کوشا، هما هودفر، همایون جعفری، همایون مهرپرور، همایون مهمنش، هومن بیگی، هیوا خدری، یاسر عزیزی، یاسمن نیلفروشان، یاور حسینی، یحیا محمدی، یزدان پرست، یعقوب صادقی، یوسف پویا، یوسف حمزه لو
****
بیش از ۷۰۰ نفر خواستار آزادی بی قید و شرط نسرین ستوده وکیل شجاع مدافع حقوق بشر و زنان شدند
تغییر برای برابری: در حالی که نسرین ستوده بیش از ۱۹ روز است که در اعتصاب غذا در سلول انفرادی به سر می برد، ۷۵۰ نفر با امضای بیانیه ای خواستار آزادی وی شدند. پیش از این نیز بیانیه های متعددی در حمایت از این وکیل مدافع حقوق بشر و زنان منتشر شده است. از جمله این بیانیه ها می توان به بیانیه از سوی موکلین وی، بیانیه ای از سوی فعالین جنبش زنان، و بیانیه ای از سوی هشت سازمان حقوق بشری بین المللی اشاره کرد. با این وجود در حال حاضر اجازه هیچ گونه تماسی با نسرین ستوده داده نشده است و خانواده و وکیل وی در بی خبری مطلق به سر می برند.
این بیانیه کوتاه پس از ارائه توضیحاتی برگرفته از اخبار مربوط به دستگیری نسرین ستوده خواستار آزادی فوری وی شده است. متن بیانیه و امضاها را در زیر می خوانید:
نسرین ستوده، وکیل حقوق بشری را آزاد کنید!
۱- ما خواستار آزادی فوری نسرین ستوده و مبری شدن وی از کلیه اتهامات وارده هستیم. ۲- به آزار کلیه وکلای حقوق بشر در ایران خاتمه دهید و به قوانین حقوق بشری بین المللی که دولت ایران با امضای خود موظف به اجرای آنها شده است احترام بگذارید. ۳- به نسرین ستوده اجازه دهید تا بدون ایجاد هیچ وقفه ای فعالیت خود را به عنوان یک وکیل حقوق بشر ادامه دهد و همچنان که قوانین قضایی تضمین می کنند با موکلان خود ملاقات کند و به پرونده آنها دسترسی داشته باشد.
Abu Xales, Adi Pfitscher, Adina Ramirez, Adrian Hjelmslund, Afsar Sokhansanj, Ahad Abadi, Ahmad Abadi, Ahsan Abadi, Aida Saadat, Aida Texas, Akis Garras, Sam Garras, Albena Koycheva, Alex LaPointe, Alexandra Coimbra, Ali Jafari, Ali Kiany, Ali Langarudi, Ali Mirfetros, Ali Mohamadeian, Ali Tayefi, Alice Honest, Alice MacArthur, Alida Matutinovi , Alireza Mahmoudieh, Alison Zaharee, Alissa Galijasevic, Amanda Afrin, Amanda Cleaver, Amina Tabally, Amir Bayani, Amir Javaheri Langroudi, Amir Palmer, Amir Rashidi, Amir Yaghoubali, Amy Healy, Ana Barbosa, Ana Daymon, Ana Rocha, Ana Maria Reyes, Anahita Parnia, Andrew Rivera, Andrew Zeegers, Angel Rivera, Angela Grobben, Angelica Ramirez, Anita Smith, Anja Kaehler, Ankica Marjanovi , Anna Lorenzetti, Anna-KaisaTirkkonen, Anna-KlaraBratt, Anne Kuhnen, Annetta Spanu, Annette Ochs, Anssi Haapala, António MaCunha Silva, Arash Hooshmand, Ardavon Naimi, Arezu Azadi, Arline Morgan, Armin Asman, Armon Rad, Arsen Nazarian, Artia Godin, Artur Neves, Arturo Hernandez, Asal Sharif, Ashi Abadi, Ashraf Abadi, Ashrafaddi Sokhansanj, Asieh Amini, Astrid Schoenweger, Athena Wickham, Atila Sabber, Audrey Butler, Ayande Azad, Ayda Abrufarakh, Azad Moradian, Azadeh Faramarziha, Azadeh Zarabian, Azar Abadi, Azar Hojabr Ebrahimi, Azita Jahan, Bahare Alavi, Bahman Soltani, Bahman Mohammadi, Bahman Novine, Bahman Sokhansanj, Bahram Gohari, Bamshad Tabnak, Barbara Mosterman, Barbara Sach, Barbara Trudel, Bartosz Splawski, Basílio Barrocas, Behdad Bordbar, Beheshtin Dadbeh, Behruz Heschmat, Belal Moradveisi, Belinda Bretherton, Ben Rajabi, Benjamin Muniz, Benjamin Rosenblatt, berger sonia, Bernard Durning, Bernecia Moeller, Bess Couture, Bettina Allamoda, Bettina Kalisch, Betty Syrigou, Bianca Scott, Bibi Dias, Bijan Pirzadeh, Birgit Bergerhausen, Bita Kian, Bjarne KimPedersen, Bob Riordan, Bojana Stanisic, Bonita Papastathi, Brandy Stien, Brian Jones, Brian Paul Williams, Brigid OConnor, Brooke Anderson, Brooke Wall, Bryan Smith, Caisa Viksten, Cambys Kar, Canu Marianne, Carin Fröjd, Carlos Eire, Carmel Cowan, Carol Sperry, Cassou Yan, CenterijnaCenter, Chahla Chafiq, Chantelle Singh, Charles Daniels, Chavi Martinez, Cheah Phaik May, Chelsea Trim, Chris Crowstaff, Chris McCormick, Christian Svalander, Christin Miller-aichholz, ChristinA Eijkhout, Christina Garoulis, Christina Santana, Christine Braun, Christine Capio, Christine Laub, Cindy Theriault, Colin Burdett, Cortney Schmeider, Cosme Falcon, Cristalle Watson, Cristina Annunziata, Cristina Copa, Cristina Seica, Cyrus Pardis, Dace Kuze, Dana Mohseni, Dana Sheridan, Dana Strotheide, Daniela Caufriez, Daniela Schmidt, Dara Parsi, Daria Jalali, Dariush Ahmadi, Dariush Kashani, David Conlan, David Hepler, De GramontArmelle, Deborah Salmires, Debra McCreery, Debra Slattery, Dennis Dudding, DEVAUX Dominique, Diana Nardella, Dolores Piscador, Donya Jam, Dorna Bandari, Douglas Patzkowski, Druesella West, Dyane Lewis, Ebrahim Roumi, Ed Sahagian-Allsopp, Eija Marttila, Elahe Amani, Elahe Yazdi, Elham Gheytanchi, Elham Sabetiyan, Elisa Alleman, Elizabeth Broussard, Elizabeth Cohoe, Elizabeth Lefler, Elizabeth McDonald, Elizabeth McLean, elysha enos, Em Emie, Emanuela Ricci, Emily DeCuir, Emily Lefebvre, Emmaline Orton, Eran Cohen, Erika Bussolaro, Esha Momeni, Esteban Davila, Eva Schwabe, Evelyne Becker, Fabio Butterin, Faith Dentay, Farah Karimi, Farah Saidi, Farah Shilandari, Farahnaz Mohamadi, Farbod Arian, Farhang GHASSEMI, Farideh Monsefi, FarkhondehJabarzadegan, Farshad Marzban, Farzaneh Nouri, Fataneh Farahani, Fatemeh Farhangkhah, Fatemeh Safa, Felicity Bunti l , Fereidoon Yazdi, Fereshteh Farahani, Fereshteh Ghazi, Fereshteh Molavi, Fernando Corona, Firuzeh Mohajer, Fletcher Commons, Fra Ise, Francesca DeLaurentis, Francisca Bittner Godoy, Francois Jacquet, Francois Ribac, Geeske Reitsma, Genevieve Bailey, Geoffrey Curl, George Peabody, Ghazal Davami, Gity Sotoude, Gloria DeFeo, Gloria DeFeo, Gloria Martins, Golnaz Athari, Gorji Marzban, Guenter Haberland, Guido Palmiotti, H Nayeb Hashem, Haannah Sieben, Haleh Houshmand, Hamed Sadeghi Sefat, Hamideh Nezami, Hana Ray, Hanieh Geen, Hans-GünthMaitz, Harold Stotts, Heather Ehrenstrasser, Hebrahimi Sohi, Heinz Leitner, Helen Fernee, Helgi Hauksson, Henk van Breugel, Hesam Misaghi, Hilda Ohan, Holly Abney, Hossein Akhlaghpour, Hossein Mahoutiha, Ian Walker, Indra Catherine, Irene Porto, Itzik Zinger, J . Vadovic, J.V . Connors, JacquelineGlasgow, Jakov Peri & Scaron, Jakub Kaspar, Jamie Khalil, Jamie Wead, Jan ström, Jan Heinrich, Janelly Andino, Jason Brown, Javad Djavahery, Javad Taheri, Javelle Jerome, Javid Parsi, Jeanette Lachman, Jean-JacquPiard, Jelica Roland, Jenn Barrick, Jenni Duong, Jennifer Bazner, Jennifer Cordingley, Jennifer Lehmberg, Jennifer Martinez-Orozco, Jennifer Williams, Jenny Rönngren, Jenn i AnnaBaldursdóttir, Jila Kashef, Jila Mossaed, Jo Stephen, JoAnn LaBranche, Joe Brooks, John Burke, Johana Labanczová, John Gouvas, John Koenig, John M . Slattery, Jon Marx, Jon Scott, Joni Thorne, Joyce Ashley, Juanna Annasdotter, Jules Shores, Julia Clark, Julia Klein, Julia Klein, Julia Olivier, Julia Pujol, Julia Sears-Hartley, Julianne Michaels, Julie Ashcraft, Julie Nergararian, Julienne DeMarsh, Julija Klapiri c, justina leto, kaisy fernandez, Kamal Aras, Kamran Yazdani sotudeh, karim hillis, Karim Pourhamzavi, Karin Friend, Katarina Brusewitz, Kathleen Magor, Kathleen Moylan, Kathryn Coppard, kathryn roberts, Kathy Gardner, Katrine Schei, Kaveh Kermanshahi, Kay Cassidy, kay wILLIAMS, Kazem Alamdari, Kerry O’Brien, Kevin Braun, keyvan forouzan, khosro Bandari, khosrow Tajrobehkar, Kianoush Jafari, Kim Ekengren, Kimberly Panagopoulos, Kiya Lang, Klara Fichtenbauer, Kristi Kim, Kristja Xhai, Kyle Wead, Kylie Boswell, Ladan Sabet, lady allein, Laleh Irani, Laleh Kadjar, Lance Fishman, Larry Mortazavi, Laura Bayoud, Laura Gradassa, laura rosella schluderer, Laura AlesNocera, Laurie Gomez, Leila Karami, LEILA LILAZI, Leni Pearce, Leon Jaeger, Lesley Ratliff, Leyla Caliskan, Leyla Gündüzkanat, Lida Khalili, Liette Marchand, Lilia Palmiotti, Lília Vasconcellos, Liliana Danel, Lina Rosén, Linda Hiltmann, Linda Nilsson, Lindsey Weber, Lionel Faivre, Lisa Jandi, lisa lindsay, Lisa Stace, Lisa Sullivan, Liss Markussen, Lobat Vala, Lorraine Fortin, Lori Launi, Lotta Fees, Louise Abnee, Luca Ariotti, Lucia BIJNEN, Lucy Baxter, Lucy Burns, luis santos, Mackenzie King, Macy Moser, Mahboube Abbasgholizadeh, Mahboube Hoseinzadeh, Mahdi Manavi, Mahmood Fruzesh far, mahmoud alimohamadi, Mahnaz Shokouhi, Mahsa Khalighi, Mahsa Shekarloo, Mahshid Rasti, Malay Te, Malihe Saboari, Malla Salminen, Mandana Asadi, Mandy Byrne, mania irani, manijeh kazemi, ManouchehrFazel, Mansour Rad, Marco Curatolo, Mareike Braeckevelt, Margit Seibel, Mari Buckingham, Mari Sargent, Maria Hayes, Maria Sourjko, MariacarmeRibecco, Mariam Irani, Mariam Tahmasebi, Marianne Johnsrud, Marie ClauAcero, Marie-LuciTarpent, Marilena Vaccarini, Marina Bondas, mario Lunedi, Marith Miller Rubin, Marjam jaz, Mark Battiste, mark zaccardo, Marthe Gonthier, Martin Allen, Mary Jalali, Mary Knittle, mary o’sullivan, Mary KathlKilcommons, Maryam Ahari, Mary-Sue Herron, marzieh noori, Marziyeh Bakhshizadeh, Masih Alinejad, Masoud Milani, mass amir, Matthew Zdonczyk, Matthias Fichtenbauer, Maureen Mohun, Max Rafii, Mazdak Mirdamadian, Mazdak Nasiri, Maziar Aryanejhad, Maziar Irani, Maziar Lashgarizadeh, Mehran Hassanzadeh, Mehran Mirabdolbaghi, Mehrdad Mashayekhi, Mehrnoush Etemadi, mehrzad mehrbeomid, Melanie Breitreiter, melike meybarin, melissa krauss, Merja Lassinaro, Michael Gallivan, Michael Hu ’ mann, Michael Senn, Michael PAKadeESQ, Michal Pecena, michela porru, Michele Mattingly, michele rancurel, Michelle Feldman, Michelle Gochanour, Michelle Tarantino, Mickey Kadjar, Mikael Johansson, Mike Petrescu, Mina Ebrahimian, Mina Sandoghi, Mina Zand Siegel, Minna Särkkä, Minoo Precycleonline, MiralirezaMirmoayadi, Mirjam Wei ’ kopf, Miryam Muit, mitali jaggi, Mitra Nadjafi, mobina mohammadi, mohammad arjomandi, Mohammad Karimi, Mohammad Karimi, Mohammad Shirzad, Mohammad Shourab, Mohammad tangestani, mohammadi zohreh, Moheb Nayeri, Mohsen Mohammadi, Moira Greyland, Mojgan servati, Mônica Tomer, mostafa saber, Myriam Kssis-Comte, Myriam speliers, nader afshar, Nadia Rad, Nadine Eulgem, Nadine Eulgem, Nadine Wead, Naeem Komeilipoor, Nafise Azad, Nahid Hematpour, Nahid Jafari, Nahid Tavassoli, Nancy Tomlinson, Narges Azimi, narges Kermanshahi, Nariman Rahimi, Narjes Harandi, Naseem Hessami, Nasim Khosravi, Nasim Nourozi, Nasrin Afzali, Nasrin Jahed, Nasser Ghariban, Natalie Kristobek, Nathalie Frisch, Navid Mohebbi, Navide Jahan, Nayereh Tohidi, Nazanin Javaheri, Nazila Golestan, Nazy Azima, Neda Irani, Nicole Johnson, nicoletta pagliazzi, nikan rad, Niloefar Ahmadi, nima sokhansanj, Nina Kadjar, Nina Pyshniak, Nora Spielman, Noshin Shahrokhi, Olga Richterova, Olinda Lage, Omar Hussain, Omid Eghaneyan, Parastou Forouhar, Paris Kalor, parvin Ardalan, Pascale Verriest, Patricia Riddle, Patricia Stuart, Patrick Scheidegger, paul brucker, Paul Butterworth, Paulina Urbanowicz, Pegah Jamshidi, Pepe Derakhsh, Petra Plötz Lommerzheim, Philip Wain, Polona Florijancic, pooya azizi, Pooya Majdzadeh-Koohbanani, Rachael Shappard, rachel brüggemann, Rakhshan Bani Eetemad, Ramin Amngostar, Ramona D`Aurelio, Randall Zinkus, Rebecca Fisher, Rebekah Mason, Remy Thibault, reza eftekhar, Reza Nasr, rezvan moghaddam, Rhea Somaney, Rhianyn LeChasseur, Richard Pinkett, Robert Blake, Robert Siers, Robin Holmes-Smith, Rodrigo Garzón, roger tolle, Roja Bandari, Rolando Mendoza, ron jahan, Roohangiz Nazari, roohollah bastami, Rosemary Ware, roshanak astaraki, Rouhi Shafii, Roya Irani, Roya Kashefi, Rui Shi, rupert rosenberger, Ruth Kaplan, Sabri Najafi, Sachal Khan, Saeed Jalalifar, Saeed Kalaanaki, Saeed Naeini, saeid Mohammadi, Safa Moradi, Saghi Ghahraman, Sajad Shamsi, Sahar Mofakham, Sahar Saberi, Sam Bahr, Samantha Falciatori, Samy Schoenweger-Laggoune, Sara Banu, Sara Tolle, Sara Zare, Sarah Asali, Sarah Culler, Sarah Johnston, Sarah-MichStearns, Sareh Soleimani, Sayed Pal, Sean Beri, Sepehr Atefi, Sepideh Abbaszadeh, Sepideh Farsi, Sérgio Trindade, Serhiy Salov, Setare aseman, Sevda Zenjanli, Shabnam Bormand, Shadi Sadr, Shahla Bahardoost, shahla forozan, Shahnaz Sokhansanj, Shaghayegh Sepehri, Shahpour Shahpourian, Shahram Tehrani, Shannon Grow-Garrett, Sharare Amirhassani, Sharareh Farahman, Sharifeh Van Court, Shary Faramarzi, Shaya Shahvagh, Shirin Rad, Shiva Nojo, Sigrun Bjunes, Sigrún Edvaldsdóttir, Sima Hosseinzadeh, Solmaz Eikdar, Sima Aslani, Simon Holmström, Sissel Egeland, Sissi Kadjar, Slavomira Vladimirova, Slawomir Krolak, Sofia Ljuslin, Sofia Sadighpour, Sohail Mansoori, Sohela Jandi, Sohrab Mahdavi, Sonia Sharif, Sonja Georg, Sonja Jo, Sophie Mathews, soraya Fallah, Sosa Hareb, Stacey Peters, Stephanie Vitt, Stephen English, Steven Brown, Susan Chandler, Susan Harris, Susan Maguire, Sussan Tahmasebi, Suzanne Rogalin, Svala Jonsdottir, Sydney Henry, Sydney Manning, Sylvie Sevigny, Taha MM, tahmineh Mashhadian, Tanis Day, Tanja MariTolonen, Tannaz Boroujeni, Tara Audel, Tara Teimoury, Taranm Alavi, Taylor Hausman, Teni Kenerakis, Terri Bullard, Terry Schwarzt, Tess Burow, Tetta Korhonen, Tia Sorensen, Tim Gibran, Timo Raftsjö, Tracy Novick, trisha klawe, uli vsanden, Ulrich Gutweniger, Ulrich Taubert, Ulrika Nilsson, Uwe Dürer, Vahid Ghasemi, vanessa locatelli, Vaudenay Jocelyne, Vickie Irwin, Vida Nadjafian, Yasemin Büyükleyla, Yaser Azizi, Yaser Ghanbari, yassi moghaddam, Yusef Gojikian, yvonne Rigney, Zarin Shaghaghi, Zayera Khan, zeinab peyghambarzadeh, Zoya Waliany,
نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان، از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بسر می برد و نگرانی ها از وضعیت سلامت وی به شدت افزایش یافته است. این وکیل دادگستری، از 3 مهرماه در اعتصاب غذاست، و تقریبا یک ماه است که هیچ تماسی با خانواده نداشته است و همین مسئله باعث شده که در مورد سلامت وی نگرانی های بسیاری را دامن بزند. در ادامه متن بیانیه به همراه اسامی امضاء کنندگان آمده است.
از به خطر افتادن سلامتی نسرین ستوده بیمناکیم
هر روز، روزنه های بیشتری بر مدافعان حقوق بشر بسته می شود. کانون مدافعان حقوق بشر بسته می شود. پروانه وکالت برخی از وکلای جسور و پیگیر مدافع حقوق بشر لغو می شود. وکلایی که جرمی جز دفاع از موکلان خود و قدرت بخشیدن به آنان در مقابل قدرقدرتی سیستم قضایی ندارند، به زندان می افتند؛ و دیگر مدافعان حقوق بشر به احکام سنگین زندان محکوم می شوند.
در این میان، نسرین ستوده وکیل شجاع و پی گیر حقوق بشر و حقوق زنان از تاریخ ۱۳ شهریور در زندان به سر می برد. وی از سوم مهرماه، لب بر غذا بسته است و در این مدت به جز تلفنی کوتاه که در آن خبر اعتصاب غذایش را داده است، هیچ خبری از او نیست. این بی خبری مطلق از وضعیت نسرین ستوده، همسر، کودکانش و ما فعالان حقوق زنان و حقوق شهروندی را بسیار نگران ساخته است. ما از به خطر افتادن سلامتی نسرین ستوده بیمناکیم و از مراجع قضایی خواهان پاسخگویی هستیم. مبادا که همچون نرگس محمدی، بی مبالاتی برخی نامسئولان سلامتی نسرین ستوده را نیز به مخاطره اندازد.
نسرین ستوده، جز دفاع از شرف انسانی جرمی مرتکب نشده است. جرم او دفاع از کودکانی است که تلخی زندگی آنان را به زندان فرستاده است. جرم او دفاع از زنان و مردانی است که جز عادلانه کردن قوانینی که زندگی را بر انسان ها دشوار کرده است، جرمی ندارند. جرم نسرین ستوده دفاع از موکلانی است که به دلیل عقایدشان در زندانند. نسرین ستوده خود به چارچوب های مبارزه قانونی سخت پایبند است و دفاع از موکلانش را در چارچوب های قانونی به پیش برده است. جرم نسرین ستوده تلاش در جهت گسترش عدالت در نظام قضایی است. تلاش های نسرین ستوده شایسته تقدیر است نه مجازات.
ما جمعی از فعالان حقوق زنان و حقوق بشر و نیز موکلان و دوستداران نسرین ستوده سخت نگران جان او هستیم و مقامات قضایی را مسئول حفظ سلامت وی می دانیم. درخواست ما آزادی بدون قید و شرط و فوری نسرین ستوده از زندان است.
اسامی امضاء کنندگان:
احترام شادفر، احترام صانعی، احسان سپید، احسان عبداله زاده، احسان نجفی یزدی، احمد خادمی، احمد زینالی، احمد محمدی، اختر قاسمی، ارزو حسینی، اسد علیمحمدی، اسد گلچینی، اسماعیل ختائی، اسماعیل رضایی، اشکان رضوی، اشكان ذهابيان، اصغر ساکت، اعظم احمدی، اعظم اسدی، اعظم رحیلی، افروز مغزی، افسانه بیرانوند، افسانه ثبوت، افسانه فخار، افسانه ماهور، افسانه ملکی، اقبال اقبالی، اقدس چرونده، اکبر آقایی، اکبر عطری، اکرم ابویی، اکرم اصیل، اکرم خیرخواه، اکرم سلامتی، اکرم شیرخانی، اکرم مانی، اکرم محمدی، البرز جواهری لنگرودی، الکسی ویگنان، الناز امجدی، الناز محمدی، الناز وتوقی، الهام اذری، الهام قیطانچی، الهام کوثری، الهه صارمی، الینا آذری، امید فاطمی، امید هوشیار، امیر ارامش، امیر بهبهانی، امیر بیگلری، امیر جواهری لنگرودی، امیر حسین گنج بخش، امیر رازی، امیر رشیدی، امیر رضا امیر بختیار، امیر رضانژاد، امیر صابری، امیر فاضلی، امیر گرگانی، امیر گمنام، امیر ممتاز، امیرحامد صلحی نيا، امین احمدیان، امین نصر، اميد كوهى، انور میرستاری، ایران آزادی، ايمان بابايي، ایمان پاشا، ایمان پاک نهاد، ايمان کاظمی مهر، آذر پناهی، آذر عفيف، آذر منصوری، آراز. م. فنی، آرزو آزادی، آرش اعلم، آرش بهمنی، آرش عاشورینیا، آرش قربانی، آرش نصیری اقبالی، آرش هژبری، آریو سورستانی، آریو مالکی، آزاد مرادیان، آزاد یاسمین، آزاده امیری، آزاده خسروشاهی، آزاده دواچی، آزاده رحمتی، آزاده فرامرزيها، آزاده کیان، آزیتا پیران نادری، آزیتا رحیم پور، آزیتا شعاعی، آزین ایزدی فر، آس فتوحی، آسیه امینی، آمنه زمانی، آمنه کریمیان، آناهیتا رازقی، آیدا ابروفراخ، آیدا اقصائی، آیدا سعادت، آیدا قجر، آیسان زرفام، بابک رامین، باران عدالت، بامشاد تابناک، بامشاد ثمین، بانو صابری، بردیا سلامت، برنارد ویگنان، بلال مرادویسی، بنفشه بهبودی، بنفشه جمالی، بنفشه حجازی، بهار مجدزاده، بهارا بهروان، بهارک اعتمادی، بهارک صادقی، بهاره امین، بهاره بهبودی، بهاره شرقی، بهداد بردبار، بهرام امامی، بهرام بوستانی، بهرام بیگدلی، بهرام چوبینه، بهرام رحیمی، بهرام شفیعی، بهرام گودرزی، بهروز اسدیان، بهروز تنهایی، بهروز جاودان، بهروز علوی، بهروز نیما، بهزاد لقمانی، بهمن اسکویی، بهمن امینی، بهمن عیار، بهمن مباشری، بهناز صالحی، بهنام امجدی، بهنام بهشتی، بهنام داوری، بهنام فرهت، بیزن افتخاری، بیژن باوند، بیژن پیرزاده، بیژن فرد، بیژن معجری، بیژن نصیری، بيژن حيدريان، پانته آ بهرامی، پدرام جاویدان، پرتو نوری علا، پردیس درخشنده، پرستو اله ياري، پرستو دوکوهکی، پرستو فروهر، پروانه سجادی، پروانه موکاریان، پرویز داورپناه، پرویز شام بیاتی، پرویز مختاری، پروین اردلان، پروین بختیارنژاد، پروین پرتوی، پروین دارابی، پروین ذبیحی، پروین ملک، پری مولودی، پری ناز صبحی، پریناز فکوری، پریسا آزاده، پریسا ناصری، پریسا تربتی، پریسا تنکابنی، پریسا روشن فکر، پگاه رازی، پگاه رضایی، پوران رضایتی، پوریا زادمهر، پولاد جواهری لنگرودی، پیام مرادی، پیمان جعفری، پیمان حسینی، پیمان ملاذ، تارا عظيما، ترانه ایرانی، ترانه صدیق، ترانه میرعماد، تندیس پازوکی، توران ارجمند، توران رحمتی، تورنج پاشائی، تهمینه امیری، تینا مرادی، ثریا پناهنده، جادى میرمیرانى، جلال بزرگ نیا، جلوه جواهری، جمشید آیین دار، جواد جمشیدی، جواد منتظری، جهان دخت عظیمی، جهان نور مهربخش، جهانگیر لقائی، جیران مقدم، حامد راد، حامد کیائی، حامد لاسکی، حبیبه رسولی، حسن به گر، حسن جعفری، حسن درويش پور، حسن صدری، حسن فاضل، حسن نايب هاشم، حسین افصحی، حسین اقتداری، حسین امجدی، حسین ثابت، حسین خرمی، حسین رازی، حسین علوی، حسین میرمبینی، حسين آيتي، حمید بی ازار، حمید حمیدی، حمید رضا مسیبیان، حمید رفیع، حمید سرداری، حمید صدر، حمید ندایی، حمیدرضا حسینی، حمیدرضا خادم، حمیدرضا صابری، حمیده نظامی، حميد روشن، حنا دارابی، خدیجه مقدم، خرسند ستوده، خرم عصیان، خسرو برهمندی، خسرو بندری، خسرو تجربه کار، خسرو رحیمی، خسرو سیف، خسرو موریم، داریوش آریایی، داریوش آشوری، دانیال بهروز، دانیال زینالی، داوود دارابی، درنا بندری، دلارام علی، دنیا برزگر، دیبا نجاتی، راحله امینی، راحله میرزایی، راستین پوریا، راضیه به گو، راضیه سبحانی، رامین امن گستر، رحیم پاوه، رخساره شمشیری، رخساره قائم مقامي، رزا فرج الهی، رزاحسامی، رژین بهاوری، رسول زینایی، رسول علی دوست، رسول موحدی، رضا احمدی، رضا ترابی، رضا پویا، رضا جاهد، رضا جمالی، رضا جوادی، رضا حسینی نسب، رضا دانش، رضا سیاووشی، رضا شاهد، رضا عطار، رضا کرمی، رضا کریمی، رضا ماسولی، رضا محبت، رضا منوچهری، رضا هیوا، رضوان مقدم، رقیه گوهر زاد، روجا بندری، روح الله نجفی، روشنک آسترکی، رومینا خجسته، رویا پاکزاد، رویا سرمست، رویا صحرائی، رویا کاشفی، رويا طلوعي، رها عسکری زاده، ریحانه جدیدفرد، ریحانه جندقی، زارا امجديان، زاگرس اندریاری، زری بیاتی، زری ماسولی، زویا اسکندریان، زویا امین، زویا نیک، زهرا پورعزیزی، زهرا توفیق، زهرا سیادتی، زهرا نجاتی، زهره اسدپور، زهره شاکری، زهره صابری، زهره ماسولی، زینب پیغمبرزاده، زینب شمشیری، ژاله حریری، ژاله سروستانی، ژیلا بنی یعقوب، ژیلا پورحاجیان، ژیلا میرزایی، ژینا سیلورمان، ساحل آسایش، سارا اسمی زاده، سارا ایمانیان، سارا برزگر، سارا داودیان، سارا زارع، سارا زمانی، سارا سماواتی، سارا علوی، سارا نورایی، سارا نوری، ساره فرازی، ساسان پیروزی، ساسان عزتی، ساقی قهرمان، سامره پاریاب، ساناز حاجی، ساناز شبانی، ساناز محسن پور، سپهر عاطفی، سپیده سالاروند، سپیده کلانتریان، سپیده نصیری، سپیده یوسف زاده، ستاره پورسعدی، ستاره هاشمی، ستوده حکیم، سحر امجدی، سحر دولت، سحر رضا زاده، سحر غلامی، سحر فرجی، سحر مفخم، سجاد عظیمی، سراج میردامادی، سرود آوایی، سرور متین، سروش رحمانی، سروناز صدری، سعدی علیزاده، سعید پیوندی، سعید سجو، سعید شروینی، سعید شریفیان، سعید فتاحی، سعید مدنی، سعید ملکی، سعید هاشداری، سعید هیوا، سعیده اسلامی، سکینه رازدار، سمانه بوستانی، سمانه خرم، سمانه شریفی، سمانه عابدینی، سمانه نجاتی، سمیرا جودکی، سمیرا قهرمانلو، سمیه اردشیری، سمیه رشیدی، سمیه فراهانی، سودابه فرخ نیا، سوده راد، سوسن رستگار، سوسن شعبانی، سوسن طهماسبی، سوفیا صدیق پور، سولمازایکدر، سهراب بهداد، سهراب مهدوی، سهند حسینی، سهیل آصفی، سهیلا افتخاری، سهیلا حقیقت، سهیلا ستاری، سهیلا سمند، سیامک کمان ابرو، سیاوش نجفی، سیبل ملکی، سید حسن، سید سعید موسوی، سیدجعفر احمدی، سیروس اردلان، سیلوا هارطونیان، سیما حسین زاده، سیما رضایی، سیمین صبری، شادی پورمحمدی، شادی جنتی، شادی رامین، شادی صداقت، شادی صدر، شاهد رسولی، شاهین انزلی، شاهین همتی، شبنم حاجی، شریفه بوستانی، شعله الهی، شعله ایرانی، شعله آتش، شعله شاهرخی، شعله شفیعی، شقایق کمالی، شمزین اخوان، شمس تولایی، شهاب الدین شیخی، شهاب سردار، شهاب مباشری، شهاب موسوی، شهر آزاد، شهرزاد آل داود، شهرزاد ماسولی، شهره ماسولی، شهره موحدی، شهریار پویان راد، شهلا انتصاری، شهلا بهار دوست، شهین کمیاب، شهین مقدم، شیرین پاریاب، شیرین دخت نورمنش، شیرین عزتی، شیرین عزیزی، شیرین فامیلی، شیوا اولیا، شیوا بدیهی نژاد، شیوا نوجو، شيما فرزادمنش، صادق جوکار، صادق دولتی، صادق فرمانبر، صادق کار، صادق نقاشزاده، صبا جودکی، صبا واصفی، صبرا رضایی، صبری نجفی، صحر صنیعی، صدر صالحی، صدیقه فخرآبادی، طرقه آقایی، طلعت تقی نیا، طه زینالی، طیبه سلیمی، طیبه مینویی، عاطفه شریفی، عاطفه گلبرگ، عالیه فرهت، عالیه ماهباز، عاليه مطلب زاده، عباس زمانی، عباس زینالی، عباس صولتی، عباس مظاهری، عزیز کرملو، عزیز منجمی، عسگر آهنین، عسل اخوان، عسل هاشمی، عشاء مومنی، عفت ماهباز، عفت محبتی، علی اشرافی، علی افشاری، علی اکبر خسروشاهی، علی اکبر موسوی خویینی، علی اكبر مهدی، علی ایلبگی، علی آزاده، علی بکائی، علی پرویز، علی پورنقوی، علی حجت، علی حسینی، علی رستمی، علی شبسستان، علی صادقی، علی طایفی، علی عبدی، علی فتوتی، علی فروزنده، علی کاویانی، علی گوشه، علی ماهباز، علی مقدم، علی ملک زاده، علی ملک، علی ملک زاده، علی میرفطروس، علی ندیمی، علی واعظی پور، علی همتی، علی هنری، علیرضا ذوقی، علیرضا سوگوار، على مهتدى، علي نيكوئي، عليرضا آساراب، عنایت کتولی، غزال شولی زاده، غزل صحرایی، غلامحسین اصغری، غلامحسین رئیسی، فاطمه حقیقت جو، فاطمه خانی، فاطمه رحمانی، فاطمه رضایی، فاطمه سروش، فاطمه سهرابی، فاطمه فرهنگ خواه، فاطمه گوارایی، فاطمه میزانی، فائزه سلیمانی، فتانه عباسی، فتانه کیان ارثی، فخری شادفر، فخری نامی، فرح ربیعی، فرح شیلان، فرح طاهری، فرحناز بختیاری، فرحناز جلالی، فرحناز محمدی، فرخ پایمردی، فرخنده جبارزادگان، فرزانه امجدی، فرزانه پارسايي، فرزانه خیری، فرزانه عظیمی، فرزانه قربانی، فرزانه نظری، فرزین کمالی، فرشاد آریا، فرشته قاضی، فرشه فراهانی، فرشید بامشاد، فرناز حقیقت، فرناز سیفی، فرناز کامران، فرناز کمالی، فروزان راسخ، فروغ بیگلری، فروغ تقی زاده، فروغ تمیمی، فروغ سمیع نیا، فرهاد خسروخاور، فرهاد سلحشور، فرهاد قمر، فرهاد میثمی، فرهاد نعمانی، فریبا تحقیقی، فریبا داودی مهاجر، فریبا عظیمی، فریبا هنری، فرید رستگار، فرید فرخی، فرید مرجایی، فریدون خاوند، فریده صبحی، فریده غائب، فریندخت مشکات، فريده پورعبدالله، فیروز آذر، فیروزه آقایی، فیروزه بهاور، فیروزه مهاجر، قاضی ربیحاوی، کاظم بهبودی، کاظم علمداری، کامران چنگیزیان، کامران سروری، کامران شاهد، کاملیا ارجمند، کامیار بهرنگ، کامیار رحمتی، کامیار صدری، کاوه بهادری، کاوه حکمت، کاوه رضائی شیراز، کاوه صلاحی، کاوه قریشی، کاوه کرمانشاهی، کاوه مظفری، کبری قاسمی، کتایون عظیم فرد، کتایون قیوم، کریم پورحمزاوی، کریم صبوری، کمال ارس، کمال افهاهی، کمال کوشان، کورش زعیم، کوروش خوش بیان، کوروش صحتی، کوروش فرزین، کوکب بهداروند، کیارش کیان تاج، کیان مهاجری، کیانا کریمی، کیانوش سنجری، کیوان خوش بیان، کیوان رحمتی، کیوان رخساره، کیومرث جوادی، کیومرث عابد، گرجی مرزبان، گلاله بهرامی، گلناز به گو، گلناز غبرایی لنگرودی، گلومه وگنان، گلی ایرانی، گوارا شهسواری، گوهر بیات، گیل آوایی، گيلان نصيری، لادن بازرگان، لادن رستم زاده، لادن فردوسیان، لاله سلیمی، لوا زند، لیثی حبیبی - م. تلنگر، لیدا پرچمی، لیدا حسینی نژاد، لیلا اسدی، لیلا پرویز، لیلا خاتم، لیلا خسروی، لیلا شوکری، لیلا صحت، لیلا فرجامی، لیلا فرجی، لیلا موری، لیلی بهبهانی، لیما سلیمی، ليلا اسفاري، ماری لادیه فولادی، ماریا جواهری، مازیار مهرپور، ماکسیم وگنان، مانا امیری، ماندانا کایدی، ماهور وجدی، مجتبی چمرانی، مجید امیدوار، مجید تولایی، محبوبه حسین زاده، محبوبه محبی، محبوبه مرزبان، محبوبه منصوری، محترم پورحسینی، محترم نجفی، محسن برزگر، محسن بیات، محسن پورحسینی، محسن رضوانی، محسن فرهت، محسن قائم مقام، محسن نژاد، محمد احمدی، محمد اویسی، محمد باقری، محمد برزنجه، محمد حسیبی، محمد خانلرزاده، محمد رضا رقابی، محمد رضا نم نبات، محمد شوراب، محمد شیرزاد، محمد صابر، محمد علی اصلانی، محمد علی مهرآسا، محمد غزنويان، محمد لسکی، محمد نجفی، محمدرضاراعي، محمود خاکبان، محمود مرادخانی، مراد خورشیدی، مرتضی ملک محمدی، مرتضي صارمي، مرجان افتخاری، مرجان قهرمانی، مرضیه افشار، مرضیه بخشی زاده، مرضیه زادبر، مرضیه شکیبا، مریم اشرافی، مریم امجدی، مریم باقری، مریم بوستانی، مریم بهرمن، مریم حاج محسن، مریم حسین خواه، مریم حقی، مریم راستی، مریم رحمانی، مریم زندی، مریم شاهمرادی، مریم شرفی، مریم صفا، مریم قاسمی، مریم کاویانی، مریم محسنی، مریم محمدی، مریم منجزی، مریم منزوی، مریم میرزا، مریم یاسمین شیرازی، مژگان تقی نیا، مژگان ثروتی، مژگان جعفریان، مژگان رحمتی، مژگان قاسمیان، مژگان مسئولی، مستانه ترکمنی، مسعود بیگی، مسعود زمانی، مسعود شاکری، مسعود شب افروز، مسعود فتحی، مسعود میلانی، مصطفا قهرمانی، مصطفی دقیقی اصلی، مصطفي نيلي، مظفر ادب، معصومه جدی، معصومه حیدری فرامرزی، معصومه رخشان، معصومه زمانی، معصومه شیخی، معصومه ضياء، معصومه لقمانی، ملایکه علم هولو، منصور ابراهیمی، منصور خازی، منصور دماوندی، منصور نجاتی، منصوره رضایی، منصوره شجاعی، منصوره کریمی، منوچهر فاضل، منوچهر ملکی، منوچهر موحد، منیره بخشی زاده، مو. نجف زاده، مونا پرویزی، مونا پیری، مونا مهرنیا، مهتاب لاله، مهدی ترابی، مهدی ماهباز، مهديه فراهاني، مهراد صابری، مهران براتی، مهران زرچی، مهرپویا رحیمی، مهرداد ترابی، مهرداد رضوانی، مهرداد طالبی، مهرداد مشایخی، مهرگان کاظمی، مهرناز شکوری، مهرناز کاظمی، مهرناز مهین، مهرنوش اعتمادي، مهرنوش سلامت، مهری امین، مهسا امرآبادی، مهسا سالک، مهسا شکرلو، مهشید راستی، مهناز پرویز، مهناز حیدری فرامرزی، مهندس حسن شریعتمداری، مهيار همتي، میترا شجاعی، میترازاهدی، میثم طالبی، میدیا بایزیدپور، مینا پورآقایی، مینا تابناک، مینا مزیدی، مینو حیدری کایدان (کیامان)، مینو مرتاضی لنگرودی، مينا كشاورز، ن. نوری زاده، نادر احمدزاده، نادر حاج محسن، نادر خسروی، نادر رستگار، نازنین خسروی، نازنین سهرابی، نازنین عاطفی، نازنین لطفی، نازنین محکمی، نازنین هاشمی، نازی عظیما، ناصر پاکدامن، ناهید توسلی، ناهید جعفری، ناهید خیرابی، ناهید کشاورز، ناهید موسوی، ناهید میرحاج، ناهید نویدی، ناهید واحدیان، نجمه زارع، ندا امید، ندا فرخ، ندا کاشی، نرگس طیبات، نرگس مقدم، نریمان رحیمی، نسرین افضلی، نسرین بصیری، نسرین حمیدی، نسرين بصيري، نسیم ثبوت، نسیم خسروی مقدم، نسیم ناجی، نسيم سلطان بيگي، نسيم فدائیان، نصرالله مشایخی، نفيسه آزاد، نفیسه قمیشی، نفیسه مافی، نگار انسان، نگار سماک نژاد، نگار شریعت، نگین درخشان، نوری خوزین، نوشابه امیری، نوشین احمدی خراسانی، نوشین خاکی، نوشین کشاورزنیا، نويدِ فاضل، نیره توحیدی، نیکزاد زنگنه، نیکی میرزایی، نیلوفر انسان، نیلوفر کشمیری، نیلوفر گلکار، نیما پشتکار، نیما قربانی، نیوشا رستگار، وجهیه خوش بین، وجیهه انصاری، وحدت احمدپور، وحید مهاجری، ویدا مشایخی، هاجر کبیری، هادی ایرانی، هادی جواهری لنگرودی، هاله سخنور، هاله وگنان، هایده تابش، هایده رئیس زاده، هایده مغیثی، هدایت سپاهی، هلن منشی زاده، هما ارجمند، هما بدیهیان، هما کوشا، هما هودفر، همایون جعفری، همایون مهرپرور، همایون مهمنش، هومن بیگی، هیوا خدری، یاسر عزیزی، یاسمن نیلفروشان، یاور حسینی، یحیا محمدی، یزدان پرست، یعقوب صادقی، یوسف پویا، یوسف حمزه لو
****
بیش از ۷۰۰ نفر خواستار آزادی بی قید و شرط نسرین ستوده وکیل شجاع مدافع حقوق بشر و زنان شدند
تغییر برای برابری: در حالی که نسرین ستوده بیش از ۱۹ روز است که در اعتصاب غذا در سلول انفرادی به سر می برد، ۷۵۰ نفر با امضای بیانیه ای خواستار آزادی وی شدند. پیش از این نیز بیانیه های متعددی در حمایت از این وکیل مدافع حقوق بشر و زنان منتشر شده است. از جمله این بیانیه ها می توان به بیانیه از سوی موکلین وی، بیانیه ای از سوی فعالین جنبش زنان، و بیانیه ای از سوی هشت سازمان حقوق بشری بین المللی اشاره کرد. با این وجود در حال حاضر اجازه هیچ گونه تماسی با نسرین ستوده داده نشده است و خانواده و وکیل وی در بی خبری مطلق به سر می برند.
این بیانیه کوتاه پس از ارائه توضیحاتی برگرفته از اخبار مربوط به دستگیری نسرین ستوده خواستار آزادی فوری وی شده است. متن بیانیه و امضاها را در زیر می خوانید:
نسرین ستوده، وکیل حقوق بشری را آزاد کنید!
۱- ما خواستار آزادی فوری نسرین ستوده و مبری شدن وی از کلیه اتهامات وارده هستیم. ۲- به آزار کلیه وکلای حقوق بشر در ایران خاتمه دهید و به قوانین حقوق بشری بین المللی که دولت ایران با امضای خود موظف به اجرای آنها شده است احترام بگذارید. ۳- به نسرین ستوده اجازه دهید تا بدون ایجاد هیچ وقفه ای فعالیت خود را به عنوان یک وکیل حقوق بشر ادامه دهد و همچنان که قوانین قضایی تضمین می کنند با موکلان خود ملاقات کند و به پرونده آنها دسترسی داشته باشد.
Abu Xales, Adi Pfitscher, Adina Ramirez, Adrian Hjelmslund, Afsar Sokhansanj, Ahad Abadi, Ahmad Abadi, Ahsan Abadi, Aida Saadat, Aida Texas, Akis Garras, Sam Garras, Albena Koycheva, Alex LaPointe, Alexandra Coimbra, Ali Jafari, Ali Kiany, Ali Langarudi, Ali Mirfetros, Ali Mohamadeian, Ali Tayefi, Alice Honest, Alice MacArthur, Alida Matutinovi , Alireza Mahmoudieh, Alison Zaharee, Alissa Galijasevic, Amanda Afrin, Amanda Cleaver, Amina Tabally, Amir Bayani, Amir Javaheri Langroudi, Amir Palmer, Amir Rashidi, Amir Yaghoubali, Amy Healy, Ana Barbosa, Ana Daymon, Ana Rocha, Ana Maria Reyes, Anahita Parnia, Andrew Rivera, Andrew Zeegers, Angel Rivera, Angela Grobben, Angelica Ramirez, Anita Smith, Anja Kaehler, Ankica Marjanovi , Anna Lorenzetti, Anna-KaisaTirkkonen, Anna-KlaraBratt, Anne Kuhnen, Annetta Spanu, Annette Ochs, Anssi Haapala, António MaCunha Silva, Arash Hooshmand, Ardavon Naimi, Arezu Azadi, Arline Morgan, Armin Asman, Armon Rad, Arsen Nazarian, Artia Godin, Artur Neves, Arturo Hernandez, Asal Sharif, Ashi Abadi, Ashraf Abadi, Ashrafaddi Sokhansanj, Asieh Amini, Astrid Schoenweger, Athena Wickham, Atila Sabber, Audrey Butler, Ayande Azad, Ayda Abrufarakh, Azad Moradian, Azadeh Faramarziha, Azadeh Zarabian, Azar Abadi, Azar Hojabr Ebrahimi, Azita Jahan, Bahare Alavi, Bahman Soltani, Bahman Mohammadi, Bahman Novine, Bahman Sokhansanj, Bahram Gohari, Bamshad Tabnak, Barbara Mosterman, Barbara Sach, Barbara Trudel, Bartosz Splawski, Basílio Barrocas, Behdad Bordbar, Beheshtin Dadbeh, Behruz Heschmat, Belal Moradveisi, Belinda Bretherton, Ben Rajabi, Benjamin Muniz, Benjamin Rosenblatt, berger sonia, Bernard Durning, Bernecia Moeller, Bess Couture, Bettina Allamoda, Bettina Kalisch, Betty Syrigou, Bianca Scott, Bibi Dias, Bijan Pirzadeh, Birgit Bergerhausen, Bita Kian, Bjarne KimPedersen, Bob Riordan, Bojana Stanisic, Bonita Papastathi, Brandy Stien, Brian Jones, Brian Paul Williams, Brigid OConnor, Brooke Anderson, Brooke Wall, Bryan Smith, Caisa Viksten, Cambys Kar, Canu Marianne, Carin Fröjd, Carlos Eire, Carmel Cowan, Carol Sperry, Cassou Yan, CenterijnaCenter, Chahla Chafiq, Chantelle Singh, Charles Daniels, Chavi Martinez, Cheah Phaik May, Chelsea Trim, Chris Crowstaff, Chris McCormick, Christian Svalander, Christin Miller-aichholz, ChristinA Eijkhout, Christina Garoulis, Christina Santana, Christine Braun, Christine Capio, Christine Laub, Cindy Theriault, Colin Burdett, Cortney Schmeider, Cosme Falcon, Cristalle Watson, Cristina Annunziata, Cristina Copa, Cristina Seica, Cyrus Pardis, Dace Kuze, Dana Mohseni, Dana Sheridan, Dana Strotheide, Daniela Caufriez, Daniela Schmidt, Dara Parsi, Daria Jalali, Dariush Ahmadi, Dariush Kashani, David Conlan, David Hepler, De GramontArmelle, Deborah Salmires, Debra McCreery, Debra Slattery, Dennis Dudding, DEVAUX Dominique, Diana Nardella, Dolores Piscador, Donya Jam, Dorna Bandari, Douglas Patzkowski, Druesella West, Dyane Lewis, Ebrahim Roumi, Ed Sahagian-Allsopp, Eija Marttila, Elahe Amani, Elahe Yazdi, Elham Gheytanchi, Elham Sabetiyan, Elisa Alleman, Elizabeth Broussard, Elizabeth Cohoe, Elizabeth Lefler, Elizabeth McDonald, Elizabeth McLean, elysha enos, Em Emie, Emanuela Ricci, Emily DeCuir, Emily Lefebvre, Emmaline Orton, Eran Cohen, Erika Bussolaro, Esha Momeni, Esteban Davila, Eva Schwabe, Evelyne Becker, Fabio Butterin, Faith Dentay, Farah Karimi, Farah Saidi, Farah Shilandari, Farahnaz Mohamadi, Farbod Arian, Farhang GHASSEMI, Farideh Monsefi, FarkhondehJabarzadegan, Farshad Marzban, Farzaneh Nouri, Fataneh Farahani, Fatemeh Farhangkhah, Fatemeh Safa, Felicity Bunti l , Fereidoon Yazdi, Fereshteh Farahani, Fereshteh Ghazi, Fereshteh Molavi, Fernando Corona, Firuzeh Mohajer, Fletcher Commons, Fra Ise, Francesca DeLaurentis, Francisca Bittner Godoy, Francois Jacquet, Francois Ribac, Geeske Reitsma, Genevieve Bailey, Geoffrey Curl, George Peabody, Ghazal Davami, Gity Sotoude, Gloria DeFeo, Gloria DeFeo, Gloria Martins, Golnaz Athari, Gorji Marzban, Guenter Haberland, Guido Palmiotti, H Nayeb Hashem, Haannah Sieben, Haleh Houshmand, Hamed Sadeghi Sefat, Hamideh Nezami, Hana Ray, Hanieh Geen, Hans-GünthMaitz, Harold Stotts, Heather Ehrenstrasser, Hebrahimi Sohi, Heinz Leitner, Helen Fernee, Helgi Hauksson, Henk van Breugel, Hesam Misaghi, Hilda Ohan, Holly Abney, Hossein Akhlaghpour, Hossein Mahoutiha, Ian Walker, Indra Catherine, Irene Porto, Itzik Zinger, J . Vadovic, J.V . Connors, JacquelineGlasgow, Jakov Peri & Scaron, Jakub Kaspar, Jamie Khalil, Jamie Wead, Jan ström, Jan Heinrich, Janelly Andino, Jason Brown, Javad Djavahery, Javad Taheri, Javelle Jerome, Javid Parsi, Jeanette Lachman, Jean-JacquPiard, Jelica Roland, Jenn Barrick, Jenni Duong, Jennifer Bazner, Jennifer Cordingley, Jennifer Lehmberg, Jennifer Martinez-Orozco, Jennifer Williams, Jenny Rönngren, Jenn i AnnaBaldursdóttir, Jila Kashef, Jila Mossaed, Jo Stephen, JoAnn LaBranche, Joe Brooks, John Burke, Johana Labanczová, John Gouvas, John Koenig, John M . Slattery, Jon Marx, Jon Scott, Joni Thorne, Joyce Ashley, Juanna Annasdotter, Jules Shores, Julia Clark, Julia Klein, Julia Klein, Julia Olivier, Julia Pujol, Julia Sears-Hartley, Julianne Michaels, Julie Ashcraft, Julie Nergararian, Julienne DeMarsh, Julija Klapiri c, justina leto, kaisy fernandez, Kamal Aras, Kamran Yazdani sotudeh, karim hillis, Karim Pourhamzavi, Karin Friend, Katarina Brusewitz, Kathleen Magor, Kathleen Moylan, Kathryn Coppard, kathryn roberts, Kathy Gardner, Katrine Schei, Kaveh Kermanshahi, Kay Cassidy, kay wILLIAMS, Kazem Alamdari, Kerry O’Brien, Kevin Braun, keyvan forouzan, khosro Bandari, khosrow Tajrobehkar, Kianoush Jafari, Kim Ekengren, Kimberly Panagopoulos, Kiya Lang, Klara Fichtenbauer, Kristi Kim, Kristja Xhai, Kyle Wead, Kylie Boswell, Ladan Sabet, lady allein, Laleh Irani, Laleh Kadjar, Lance Fishman, Larry Mortazavi, Laura Bayoud, Laura Gradassa, laura rosella schluderer, Laura AlesNocera, Laurie Gomez, Leila Karami, LEILA LILAZI, Leni Pearce, Leon Jaeger, Lesley Ratliff, Leyla Caliskan, Leyla Gündüzkanat, Lida Khalili, Liette Marchand, Lilia Palmiotti, Lília Vasconcellos, Liliana Danel, Lina Rosén, Linda Hiltmann, Linda Nilsson, Lindsey Weber, Lionel Faivre, Lisa Jandi, lisa lindsay, Lisa Stace, Lisa Sullivan, Liss Markussen, Lobat Vala, Lorraine Fortin, Lori Launi, Lotta Fees, Louise Abnee, Luca Ariotti, Lucia BIJNEN, Lucy Baxter, Lucy Burns, luis santos, Mackenzie King, Macy Moser, Mahboube Abbasgholizadeh, Mahboube Hoseinzadeh, Mahdi Manavi, Mahmood Fruzesh far, mahmoud alimohamadi, Mahnaz Shokouhi, Mahsa Khalighi, Mahsa Shekarloo, Mahshid Rasti, Malay Te, Malihe Saboari, Malla Salminen, Mandana Asadi, Mandy Byrne, mania irani, manijeh kazemi, ManouchehrFazel, Mansour Rad, Marco Curatolo, Mareike Braeckevelt, Margit Seibel, Mari Buckingham, Mari Sargent, Maria Hayes, Maria Sourjko, MariacarmeRibecco, Mariam Irani, Mariam Tahmasebi, Marianne Johnsrud, Marie ClauAcero, Marie-LuciTarpent, Marilena Vaccarini, Marina Bondas, mario Lunedi, Marith Miller Rubin, Marjam jaz, Mark Battiste, mark zaccardo, Marthe Gonthier, Martin Allen, Mary Jalali, Mary Knittle, mary o’sullivan, Mary KathlKilcommons, Maryam Ahari, Mary-Sue Herron, marzieh noori, Marziyeh Bakhshizadeh, Masih Alinejad, Masoud Milani, mass amir, Matthew Zdonczyk, Matthias Fichtenbauer, Maureen Mohun, Max Rafii, Mazdak Mirdamadian, Mazdak Nasiri, Maziar Aryanejhad, Maziar Irani, Maziar Lashgarizadeh, Mehran Hassanzadeh, Mehran Mirabdolbaghi, Mehrdad Mashayekhi, Mehrnoush Etemadi, mehrzad mehrbeomid, Melanie Breitreiter, melike meybarin, melissa krauss, Merja Lassinaro, Michael Gallivan, Michael Hu ’ mann, Michael Senn, Michael PAKadeESQ, Michal Pecena, michela porru, Michele Mattingly, michele rancurel, Michelle Feldman, Michelle Gochanour, Michelle Tarantino, Mickey Kadjar, Mikael Johansson, Mike Petrescu, Mina Ebrahimian, Mina Sandoghi, Mina Zand Siegel, Minna Särkkä, Minoo Precycleonline, MiralirezaMirmoayadi, Mirjam Wei ’ kopf, Miryam Muit, mitali jaggi, Mitra Nadjafi, mobina mohammadi, mohammad arjomandi, Mohammad Karimi, Mohammad Karimi, Mohammad Shirzad, Mohammad Shourab, Mohammad tangestani, mohammadi zohreh, Moheb Nayeri, Mohsen Mohammadi, Moira Greyland, Mojgan servati, Mônica Tomer, mostafa saber, Myriam Kssis-Comte, Myriam speliers, nader afshar, Nadia Rad, Nadine Eulgem, Nadine Eulgem, Nadine Wead, Naeem Komeilipoor, Nafise Azad, Nahid Hematpour, Nahid Jafari, Nahid Tavassoli, Nancy Tomlinson, Narges Azimi, narges Kermanshahi, Nariman Rahimi, Narjes Harandi, Naseem Hessami, Nasim Khosravi, Nasim Nourozi, Nasrin Afzali, Nasrin Jahed, Nasser Ghariban, Natalie Kristobek, Nathalie Frisch, Navid Mohebbi, Navide Jahan, Nayereh Tohidi, Nazanin Javaheri, Nazila Golestan, Nazy Azima, Neda Irani, Nicole Johnson, nicoletta pagliazzi, nikan rad, Niloefar Ahmadi, nima sokhansanj, Nina Kadjar, Nina Pyshniak, Nora Spielman, Noshin Shahrokhi, Olga Richterova, Olinda Lage, Omar Hussain, Omid Eghaneyan, Parastou Forouhar, Paris Kalor, parvin Ardalan, Pascale Verriest, Patricia Riddle, Patricia Stuart, Patrick Scheidegger, paul brucker, Paul Butterworth, Paulina Urbanowicz, Pegah Jamshidi, Pepe Derakhsh, Petra Plötz Lommerzheim, Philip Wain, Polona Florijancic, pooya azizi, Pooya Majdzadeh-Koohbanani, Rachael Shappard, rachel brüggemann, Rakhshan Bani Eetemad, Ramin Amngostar, Ramona D`Aurelio, Randall Zinkus, Rebecca Fisher, Rebekah Mason, Remy Thibault, reza eftekhar, Reza Nasr, rezvan moghaddam, Rhea Somaney, Rhianyn LeChasseur, Richard Pinkett, Robert Blake, Robert Siers, Robin Holmes-Smith, Rodrigo Garzón, roger tolle, Roja Bandari, Rolando Mendoza, ron jahan, Roohangiz Nazari, roohollah bastami, Rosemary Ware, roshanak astaraki, Rouhi Shafii, Roya Irani, Roya Kashefi, Rui Shi, rupert rosenberger, Ruth Kaplan, Sabri Najafi, Sachal Khan, Saeed Jalalifar, Saeed Kalaanaki, Saeed Naeini, saeid Mohammadi, Safa Moradi, Saghi Ghahraman, Sajad Shamsi, Sahar Mofakham, Sahar Saberi, Sam Bahr, Samantha Falciatori, Samy Schoenweger-Laggoune, Sara Banu, Sara Tolle, Sara Zare, Sarah Asali, Sarah Culler, Sarah Johnston, Sarah-MichStearns, Sareh Soleimani, Sayed Pal, Sean Beri, Sepehr Atefi, Sepideh Abbaszadeh, Sepideh Farsi, Sérgio Trindade, Serhiy Salov, Setare aseman, Sevda Zenjanli, Shabnam Bormand, Shadi Sadr, Shahla Bahardoost, shahla forozan, Shahnaz Sokhansanj, Shaghayegh Sepehri, Shahpour Shahpourian, Shahram Tehrani, Shannon Grow-Garrett, Sharare Amirhassani, Sharareh Farahman, Sharifeh Van Court, Shary Faramarzi, Shaya Shahvagh, Shirin Rad, Shiva Nojo, Sigrun Bjunes, Sigrún Edvaldsdóttir, Sima Hosseinzadeh, Solmaz Eikdar, Sima Aslani, Simon Holmström, Sissel Egeland, Sissi Kadjar, Slavomira Vladimirova, Slawomir Krolak, Sofia Ljuslin, Sofia Sadighpour, Sohail Mansoori, Sohela Jandi, Sohrab Mahdavi, Sonia Sharif, Sonja Georg, Sonja Jo, Sophie Mathews, soraya Fallah, Sosa Hareb, Stacey Peters, Stephanie Vitt, Stephen English, Steven Brown, Susan Chandler, Susan Harris, Susan Maguire, Sussan Tahmasebi, Suzanne Rogalin, Svala Jonsdottir, Sydney Henry, Sydney Manning, Sylvie Sevigny, Taha MM, tahmineh Mashhadian, Tanis Day, Tanja MariTolonen, Tannaz Boroujeni, Tara Audel, Tara Teimoury, Taranm Alavi, Taylor Hausman, Teni Kenerakis, Terri Bullard, Terry Schwarzt, Tess Burow, Tetta Korhonen, Tia Sorensen, Tim Gibran, Timo Raftsjö, Tracy Novick, trisha klawe, uli vsanden, Ulrich Gutweniger, Ulrich Taubert, Ulrika Nilsson, Uwe Dürer, Vahid Ghasemi, vanessa locatelli, Vaudenay Jocelyne, Vickie Irwin, Vida Nadjafian, Yasemin Büyükleyla, Yaser Azizi, Yaser Ghanbari, yassi moghaddam, Yusef Gojikian, yvonne Rigney, Zarin Shaghaghi, Zayera Khan, zeinab peyghambarzadeh, Zoya Waliany,
رضا خندان، همسر نسرين ستوده :می گويند پرونده او را به دادگاه انقلاب فرستادند
کمپين بين المللی حقوق بشر
همسر نسرين ستوده به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت که به دليل بی خبری از وضعيت همسرش وتماس نگرفتن وی از اينکه بتواند خبر آزارجسمی وشکنجه وی را که توسط برخی از سايت های اينترنتی منتشر شده بود تاييد وتکذيب کند ناتوان است.
رضاخندان همسر نسرين ستوده وکيل مدافع حقوق بشر که هم اکنون درزندان به سر می برد به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت که همسرش در سلول انفرادی و در ايزوله خبری به سر می برد اگر چه به وکيل گفته شده است که تحقيقات پرونده وی به پايان رسيده است.وی به کمپين گفت که نمی تواند شايعات منبی بر شکنجه همسرش را به دليل در بيخبری بودن نسبت به وضعيت او تاييد يا تکذيب کند.
پس از گذشت چند روز از انتشار خبرهايی مبنی بر بدرفتاری و فشار روحی و جسمی بر نسرين ستوده در سايت های اينترنتی، همسر اين زندانی عقيدتی به کمپين گفت که صبح امروز (يک شنبه) بازپرس دادسرای اوين به نسيم غنوی ، وکيل اين حقوقدان و فعال حقوق بشر گفته است پرونده او به دادگاه انقلاب فرستاده شده است. رضا خندان، همسر اين حقوقدان به کمپين گفت : «صبح امروز که خانم غنوی برای پيگيری پرونده همسرم به دادسرا می رود ، بازپرس پرونده به ايشان می گويد که مراحل بازجويی تمام شده و پرونده او به دادگاه فرستاده شده است . البته ۹ روز پيش هم گفته بودند که مرحله بازجويی و تحقيقات تمام شد ه اما چند روز پيش قبل از آنکه به رختخواب بروم خبر شکنجه خانم ستوده را از طريق سايت ها خواندم .»
همسر اين زندانی عقيدتی افزود :« موارد ديگری هم به وکيل خانم ستوده گفته شده است، ايشان قبلا مواردی را از جمله حق تماس تلفنی خانم ستوده پيگری کرده بودند که امروز به او گفته می شود چون خانم ستوده حاضر نبوده درحضور مامور با خانواده تماس بگيرد آنها هم صلاح ندانسته اند که اجازه تماس به او بدهند.»
رضا خندا ن با گفتن اينکه اگر پرونده به دادگاه فرستاده شده چرا به همسرش اجازه تماس نمی دهند گفت :« طبق قانون وقتی مراحل مرحله تحقيق و بازجويی تمام می شود و پرونده متهم به دادگاه برای صدور حکم فرستاده می شود متهم يا بايد آزاد شود و يا اگر در زندان می ماند بايد از حقوق عادی زندانی برخوردار شود در حاليکه برای نسرين ستوده نه حق ملاقات ونه تماس تلفنی قائل شده اند و همچنان در سلول انفرادی است.»
همسر اين حقوقدان با اشاره به اينکه هيچ خبری از همسرش ندارد و همين امر باعث مشکوک بودن حال او می شود ، گفت : «من نمی توانم خبر شکنجه را تاييد يا تکذيب کنم چون هيچ خبری از او ندارم . با وجود آنکه پس از اعلام اعتصاب همسرم در زندان ميزان فعاليت ها و رفت و آمدهای ما به قوه قضاييه و سازمان های مربوط به آن چند برابر شد اما متاسفانه هيچ خبری از او نتوانستيم به دست بياوريم . تنها راهی که می تواند ثابت کند او شکنجه شده است يا نه صحبت با خودش است ، اينکه با او حرف بزنيم و او بگويد که شکنجه شده يا نه.»
نسرين ستوده۱۳ شهريور و در پی دريافت احضاريه به دادسرای اوين مراجعه کرد و تاکنون تنها سه تماس تلفنی کوتاه با خانواده اش داشته است. علاوه برخانم ستوده دکترمحمدسيف زاده و محمدعلی دادخواه دو تن از ديگر وکلای کانون مدافعان حقوق بشر نيز به دادگاه احضار شده و درخصوص فعاليت های کانون مدافعان حقوق بشر مورد بازجويی قرار گرفته اند. هم اکنون محمداوليايی فر ديگر وکيل پرونده های زندانيان سياسی نيز در زندان به سر می برد.
• مادر شوهرم زن زیبایی بوده در جوانی، حال سالهاست که فقط صدای مهربانش را شنیده ام. هنوز جوان بود و صورتش در تابش آفتاب گل می انداخت ولی کمرش دولا شده بود. بعدها که دخترم بدنیا آمد و زبان باز کرد از او پرسید: مادربزرگ چرا کمرت را خم می کنی؟ گفت: دخترم خمینی کمرم را شکسته. ...
اخبار روز:
در عنفوان جوانی دفاعیات خسرو روزبه را خواندم و با نام افسرانی آشنا شدم که جان بر سر آرمانشان نهادند با اینکه صفحات نوشته شده پر بود از دلاوریهای دلاوران، من به همسر و فرزندان و مادران آنها می اندیشیدم که سرنوشت آنها چه شد؟ بر پوری کیوان چه رفت؟ بر آفاق روزبه چه گذشت؟ هرگز فکر نمی کردم که زمانی خود نیز همسر یکی از این اعدامی ها خواهم بود.
با دیدن دادگاه خسرو گلسرخی به همسر و دامونش فکر می کردم آیا گلوله فقط قلب خسرو را نشانه رفت؟ وقتی خبر دروغین فرار و تیرباران ۹ نفر در تپه های اوین را شنیدم به خانواده های آنها فکر کردم که همراه جان عزیزانشان این جانها یک باره سوختند. وقتی در اوایل انقلاب روزنامه ها پر شد از نام نمایندگان "طاغوت" که به دست کارورزان رژیم جمهوری اسلامی به خاک کشیده شده بودندتصویر آنها تا مدتها کابوس زندگیم بود و هنوز گاه گداری که از اندوه به گوشه ای خلوت و تاریک می خزم چهرهی آنها همدم من می شود. بعدتر وقتی دست به کشتار دگراندیشان زدند و با وقاحت در رادیو و تلویزیون اسامی را اعلام می کردند چَشمهایم را می بستم، مشتهایم را گره می کردم دندان بر جگر می فشردم و آرزو می کردم اسامی تمام شود.
لبهایم از خون دلمه بسته بود و کف دستانم از فشار ناخنهایم زخم شده بود و اسامی پایان نداشت. در آذر ماه سال۱٣۶۰ وقتی اسامی اعدامی ها را می خواندند عروسی برادر بیژن هدایی بود (از فعالین پیکار) و نام بیژن یکی از این اسامی بود، مجلس عروسی اشک بار بود ولی نمی بارید، باشد که مادر بیژن متوجه نشود تا عروسی بگذرد.
اولین بار من با نام و محلی به نام خاوران آشنا شدم. مادرم که از اصفهان برای مراسم به تهران رفته بود تعریف می کرد:" که با یکی دیگر از زنان فامیل برای گرفتن شماره ی قبر به دفتر بهشت زهرا رفته اند. در آنجا آدرس خاوران را به آنان داده بودند و گفته بودند قبر هجدهم" مادرم ادامه داد که " یکی از پسران فامیل با ۱٨ قدم که برداشت گفت: اینجاست. وفتی برادر بیژن با دستان لرزان زمین را شکافته بود جسد جوان دیگری بوده است. مادر بیژن تلخ می گرید و می گوید این فرزند من نیست. پیشنهاد می شود که این طرف و آن طرف زمین شکافته شده را بشکافند شاید قدم ها کوتاهتر یا بلندتر برداشته شده است. یک طرف را می شکافند شخص دیگری بوده که از آن یکی مسن تر بوده است و مثل آن جوان با لباس هایش به خاک سپرده شده بوده است. در طرف دیگر بیژن، بیژن نازنین، آرام خوابیده بود با لباسهایش و جای گلوله ای در زیر چانه اش. مادرم که برگشت تعریف کرد "که سعید سلطان پور کمی آنطرفتر بود، فکر کنم که آنجا با سعید سلطان پور افتتاح شده است."
در سال ۱٣۶۲ وقتی ازدواج کردم و و به شمال رفتم هنوز پیراهن مشکی بر تن مادر شوهر و پدرشوهرم بود که پسر نوجوانشان را قبل از سن ۱٨ سالگی، ۱۰ روز پس از دستگیری اعدام و جسدش را به آنها داده بودند که شبانه خاک کنند. دو سال از اعدام باقر منشی رودسری برادر شوهرم می گذشت.
مادر شوهرم زن زیبایی بوده در جوانی حال سالهاست که فقط صدای مهربانش را شنیده ام. هنوز جوان بود و صورتش در تابش آفتاب گل می انداخت ولی کمرش دولا شده بود. بعدها که دخترم بدنیا آمد و زبان باز کرد از او پرسید: مادربزرگ چرا کمرت را خم می کنی؟ گفت: دخترم خمینی کمرم را شکسته.
جوان بودم و داغ ندیده مفهوم حرفش را نفهمیدم. دو سال و اندی از ازدواجمان گذشته بود که همراه دو فرزند ۲ ساله و ٣ ماهه ام دستگیر شدیم بچه ها بعد از چند ماه تحویل خانواده ام داده شدند و من هم پس از آنها از زندان آزاد شدم و با عشق و امید هر دو هفته یکبار از اصفهان به تهران می رفتم و مشکلات اصلا برایم اهمیت نداشت دوران جنگ بود و اتوبوس نبود گاهی وقتها مسافران را پیاده می کردند و می گفتند: اتوبوس را برای اعزام نیرو لازم داریم. از این دو هفته تا دو هفته دیگر فقط در تکاپوی تهیهی بلیط بودم از طریق دوست و آشنا تا بتوانم عباسم را ببینم. اینها در اراده و روحیهی من تزلزل ایجاد نمی کرد.عشق بود و امید که به من نیرو می داد و طراوت وشادابی می بخشید. احساس می کردم کوه را می توانم جابجا کنم. فقط با دیدن هر دو هفته ده دقیقه چشمان روشن عباس در عشق چه شگفتیها نهفته است.
اما تابستان ۱٣۶۷ و قطع ملاقاتها و بعد تحویل ساکها فرا رسید. در قلبم خشکید تمام عشق و علاقه و شور و جوانی، مات شدم. منگ شدم فکر کردم نمی توانم بعد از عباس ادامه بدهم. از درون پوک شده بودم. یکروز، بیش از چهل روز از زمانی که ساک های عباس را داده بودند گذشته بود داشتم مسیر کوچه تا خیابان را طی می کردم که بروم سر کار سردم بود ولی هوا سرد نبود قلبم مثل زمهریر یخ زده بود و از برودتش یخ کرده بودم، یکه خوردم چرا که متوجه شدم بیش از چهل روز است که کمر راست نکرده ام. با شانه های خمیده و پشت خم شده گام بر می دارم توان استواری نداشتم یاد حرف مادر عباس افتادم :دخترم خمینی کمرم را شکست. سعی کردم افراشته و محکم قدم بردارم غمهایم را، رنجهایم را، بغض هایم را و حسرتهایم را به هم پیچیدم و تکیه گاهی کردم برای برافراشتگی و استواریم چاره ای نداشتم وظیفه و باری توام با عشق بر دوشم گذاشته شده بود بهارم و بیژنم.
وقتی سه ماه بعد از عباس دختر نازنینم فلج شد. عباس و یادش را در صندوق خانه ی قلبم پنهان کردم و به روی دخترم لبخند زدم و با کمک خانواده ام توانستم سر پا بایستم. خواهرم، خواهر نازنینی که خود دختر دومش را ده روز پس از دستگیری با انتقال از زندان به بیمارستان وابسته به دانشگاه تبریز بدنیا آورده و بلافاصله پس از وضع حمل به سلولی برگردانده بودند که دختر دو ساله و مادر شوهرش در آنجا نگران و منتظرش بودند خود با هزار مشقت و شوهری که هنوز در بلاتکلیفی بود دختر مرا بغل می کرد و هر روز برای فیزیوتراپی می برد. اگر زحمات و محبت های خواهرم نبود شاید دختر من بهبودی پیدا نمی کرد من که گم شده بودم. همین خواهر پس از ٣۲ ماه سهمش پس از بیش از دو سال رفتن از اصفهان به تبریز یک شماره قبر در وادی رحمت تبریز بود و گواهی فوتی که علت مرگ را دارآویختگی و پزشک معالج را دادسرای انقلاب نامیده بود.(شرح غم،رنج و محنت های ما فقط یک خانواده در جمهوری اسلامی مثنوی هفتاد من کاغذ است.)
پسرم هر روز بیدار میشد و با اشاره به ماشین پدرش دستهای کوچکش را انگار که فرمان ماشین را می چرخاند تکان می داد و می گفت: آآآآآآآ.... بابام میاد ماشینو روشن می کنه منو می بره می گردونه. روزی در مقابل اصرار دخترم که گفت: بهش بگو که باباش دیگه نمیاد. یک صبح که باز داشت ادای رانندگی در می آورد و می گفت: بابام میآد ماشین و روشن می کنه. گفتم: بیژن بابات دیگه نمیآد. گفت: یعنی بابای منو هم مثل بابای آذر کشتند؟ گفتم: بله. دمر روی زمین دراز کشید دست و پایش را تکان داد و بغض کنان با خود تکرار کرد من دیگه بابا ندارم؟من دیگه بابا ندارم؟ از آن روز هرگز کلمه ی بابا از زبانش بیرون نیآمد تا یک روز بر سر قبر یکی از آشنایان دو دستی مرا چسبید، به چشمانم نگاه کرد و با چشمان روشنش ملتمسانه و با سماجت گفت: اگر بابام مرده پس قبرش کو؟ به خاوران بردمش در کنار دیواری که خاوران را از گورستان ارامنه جدا می کرد قطعه ای را نشان دادم و گفتم: آنجاست. گلها را از خاک خاوران جمع می کرد و بهمراه بهاره به آنجا می برد. وقتی بزرگتر شد به من می گفت: تو به من دروغ گفتی. جوابی نداشتم. همین چند ماه پیش او نشسته بود و من با دوستی از آن ایام یاد می کردم. گفتم: من چگونه می توانستم گورهای دسته جمعی را برای یک بچه سه – چهار ساله توضیح بدهم؟ من چگونه می توانستم از کانالهای حفر شده و دفن انسانها در این کانالها با بچه ام حرف بزنم؟
از بزرگ شدن بچه هایم، دندان درآوردنهایشان، راه رفتنشان، بزرگ شدنشان خاطره ی چندانی ندارم، خواب بودند به سر کار می رفتم. خواب بودند بر می گشتم. نه تنها به خاطرٍ مسایل اقتصادی، تنها راهم گریز بود. چه آسیب های روحی و روانی که ما نکشیدیم. کودکی از بچه هایم دزدیده شد. جوانیم ربوده شد. عشق و امیدم را دستان ناپاک و قلبهای سیاه ربودند و از همه مهمتر جان نازنین عباس را در نیمه راه ۲٨ سالگی به تاراج سپردند.
از آن موقع هر جا کلمه ی اعدام، دار، حلق آویز ...... می خوانم، می شنوم، زندگیم، رنجهایم مثل پرده ی سینما از جلو چشمانم عبور می کند. حالت تهوع به من دست می دهد و در درون فریاد می کنم اعدام فقط مرگ یک نفر نیست. حق زندگی را از ما خانواده های اعدامی گرفتند. اخراجمان کردند. به انزوا کشاندندمان. تحت کنترلمان داشتند. گاه تا می آمدیم نیرو بگیریم احضارمان می کردند و هزاران توهین در حقمان روا می داشتند.
هنوز هستند مادران، همسران، خواهران و فرزندانی که از شدت بهتِ آن فاجعه دهان باز نکرده اند. سخن گفتن از آن مسخمان می کند. آرامشمان را، نیرویمان را که به هزاران ترفند برای خودمان فراهم کرده ایم از ما می گیرد. اگر سخن از خانواده ها کم می شنوید دلیل فراموشی نیست. ما در خاوران بیش از ۲۱ سال است که با اعدامی های سال ۱٣۶۰ هم صدا شده ایم و فریاد خاموش میکشیم. فراموشی را به ما توصیه نکنید. در قامت این فاجعه نمی گنجد. لباسش به قامت ما دوخته نیست. بخشیدن هم یک مسئله یِ شخصی است. بخشیدن و یا نبخشیدن هم منافی اجرای عدالت نیست. ما نمی خواهیم مجریان قانون باشیم. ما اجرای عدالت را می خواهیم. بیش از صد سال از انقلاب مشروطیت می گذرد و خواست عدالتخانه هنوز محقق نشده است.ما خشونت طلب نیستیم سالهای بی پناهی، ما را سیال و روان اما مقاوم کرده است و سکوت ما اصلا با سکوت کسانی که در راس حاکمیت بودند قابل مقایسه نبوده است. سکوت ما همراهی با جنایت نبود، بهت و حیرت بود در مقابل ضحاکان زمان. به هیچکدام از دادخواهی های ما جوابی داده نشد. همه ی کسانی که در راس قدرت بودند از همه ی جناح ها ما را ندیده گرفتند حتی از اینکه وصول ایمیل را هم اطلاع دهند طفره رفتند. فریاد های ما در سکوت، پایداری ما در خاموشی سبب شد که سکوت پیرامون خاوران و جنایات دهه ی ۶۰ شکسته شود و روزنه هایی نمودار شود. آیا رها کردن جانیانی که به جنایاتشان رنگ مذهب می زنند و نه تنها قباحتی از آن احساس نمی کنند بلکه فکر می کنند ثواب می کنند و درهای بهشت را به روی خود باز می کنند به سلامت جامعه کمک می کند؟ آیا خواهان اجرای عدالت شدن به نهادینه شدن قانون کمک می کند یا عدم اجرای آن؟
آیا هر چه ابعاد جنایت بیشتر باشد باید از اجرای عدالت صرف نظر کرد فقط به این دلیل که به سیر خشونت دامن زده می شود؟ جنایت هر چه عظیم تر، هر چه دستان بیشتری به خون آلوده تر، بخشش تنها راه عبور از خشونت است؟ این چه ترازویی است که از آنطرف پاره سنگ بر می دارد؟
رهبران سیاسیمان هم که همیشه چشم به قدرت داشته اند. تا باب مراوده و مکالمه با جناحی از حکومت باز می شود بجای اینکه صلاحیت خود را از مردم و با دفاع از حقوق آنها بگیرند فورا از کیسه یُ خلیفه می بخشند. خرج که از کیسه ی مهمان بود حاتم طایی شدن آسان بود.
اجرای عدالت ، آگاهی از ابعاد ظلم و جنایاتی که به ما رفته، برای مردم ایران و جهان، یک خواست طبیعی، انسانی و حداقلی است. اگر هر کس به هر دلیلی این حق و حقوق ما را نادیده بگیرد و با گذشتن از این حقوق بر سر میز مذاکره یا مناظره بنشیند، با سهل انگاری به سیر خشونت دامن خواهند زد. آنها هستند که اجازه نمی دهند مرز بین خودی و غیرخودی بشکند. اگر گاه گاهی از سر نیاز گوشه یِ چشمی به ما می اندازند نباید فراموش کنیم که برای برداشتن این مرز باید حداقل پذیرفته شود که انسانها هیچ برتری و رجحانی نسبت به همدیگر ندارند و مواردی را که مسبب این جنایات شده محکوم و منسوخ اعلام نمایند.
به بانگ بلند باید خطاب به اینان یگویم: نا سلامتی شما رهبران سازمانها و احزابی بوده ایید که رفقایتان جان بر سر آن اهداف نهاده اند. مگر رفقای شما دستشان به خون چه کسی آلوده شده بود که حتی یک اشاره ظاهری هم به آنها نمی کنید؟ حقوق پایمال شده یِ آنها را نمی بینید؟ آیا نشستن بر سر سفره ای که هنوز نه به دار است و نه بار، نباید با حفظ حقوق برابر باشد تا راه را بر سوءاستفاده و تکرار جنایات انجام شده ی ٣۰ ساله ببندد.
آسمان و ریسمان را به هم می بافید که رفقای خودتان را که دستشان از دنیا توسط همین ها کوتاه شده را خشونت طلب جلوه بدهید. آخر زندانی ای که اسیر این بی وجدانها بوده ، زندانی ای که دوران محکومیت خود را می گذرانده چه خشونتی می توانسته مرتکب شده یاشد؟ هان؟... چه خشونتی؟
خانواده هایی که با هزاران مشقت برای ده دقیقه دیدن عزیزانشان هزاران حقوق ابتدایی شان پایمال می شده چه خشونتی انجام داده اند؟ مادرانی که دلسوخته و به ناچار به خاطر فرزندان دیگرشان، به خاطر آسایش آنها تنها خواستشان رفتن به سر خاک بی نشان و نامعلوم عزیزانشان ندیده گرفته شده، چه خشونتی را می توانسته اند ترویج کنند؟
هر کس نیز اخیرا از راه می رسد می گوید من اینقدر سال سکوت کردم آخر یکی نیست بپرسد این سکوت برای احقاق حقوق مردم بوده است که حالا طلب کارانه اعلام می کنید؟ حتما باید برای این سکوت دسته گل هم تقدیمتان بکنیم. سکوتتان در برابر جناح دیگرتان بوده که اگر انجام گرفته دقیقا معامله بر سر جان و مال ما دگر اندیشان بوده و برای حفظ کیان اسلامتان.
سفر مالکی به تهران
نوری مالکی برای دیداری یک روزه وارد تهران شد. در حالی که بنبست سیاسی برای تشکیل دولت آتی عراق، مالکی را وادار به جلب پیشتیبانی از کشورهای همسایه کرده است، ایاد علاوی ایران را متهم به ایجاد بیثباتی در عراق کرد.
نوری مالکی، نخستوزیر عراق برای رایزنی با مقامات ایرانی روز دوشنبه (۱۸ اکتبر/ ۲۶ مهر) وارد تهران شد. مالکی در این سفر یک روزه میکوشد، ضمن کسب اطمینان از حمایت ایران از نامزدی خود، آخرین تحولات سیاسی در عراق را به اطلاع مقامات جمهوری اسلامی برساند. پس از هفت ماه هنوز از تشکیل دولتی جدید در بغداد خبری نیست.
تاکید مالکی بر ادامه نخستوزیری خود با مخالفت گروههای رقیب روبرو است. ایاد علاوی نخستوزیر پیشین عراق در مصاحبهای با شبکه خبری العربیه از ایران به شدت انتقاد کرد. وی در سخنان خود ایران را متهم کرد که قصد دارد شرایط عراق را آن گونه که خود میخواهد پیش ببرد و در تمامی مسائل داخلی این کشور دخالت کند.
از سوی دیگر داناییفر، سفیر جمهوری اسلامی در عراق اعلام کرد که «سفر نخستوزیر عراق به تهران در چارچوب دیدارهای دورهای وی از کشورهای سوریه، اردن و برخی دیگر از کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت میگیرد.»
گرچه داناییفر تشکیل دولت در عراق را امری داخلی دانست، اما تصریح کرد که بعد از همپیمانی میان ائتلاف "دولت قانون" و "ائتلاف اتحاد ملی"، «نوری مالکی به عنوان نامزد نخستوزیری مطرح شده»، که بدین ترتیب «شانس مالکی در معادلات سیاسی عراق افزایش یافته است.»
پیشتر برخی از گروههای شیعه بر سر نامزدی مالکی به توافق رسیده بودند. "ائتلاف اتحاد ملی" که متشکل از طرفداران مجلس اعلای اسلامی و هواداران مقتدا صدر است، اعلام کرد که از مالکی حمایت خواهد کرد. اما تاخیر در تحقق این موضوع بیانگر آن است که بخشی از گروههای شیعه نیز از انتخاب مجدد مالکی به سمت نخستوزیر آتی عراق خشنود نیستند.
علاوی: ایران در پی بیثباتی عراق است
ایاد علاوی چند روز پیش به العربیه گفت: «من اصرار دارم خود شخصا به ایران بروم تا مسائل عراق و روابط دو کشور را با مسئولان ایرانی مطرح کنم، ولی در شرایط کنونی با چنین سفری مخالف هستم». رئیس ائتلاف العراقیه ایران را متهم کرده که با حمایت از نوری المالکی برای نخستوزیری آینده عراق را به بازی گرفته است.
علاوی در گفتوگویی دیگر با شبکه خبری "سی ان ان"، جمهوری اسلامی را مسبب تشنج و افزایش افراطگرایی در عراق و منطقه دانست. وی افزود، کشورهای عربی به اندازه ایران به فرقهگرایی میدان نمیدهند.
نخستوزیر پیشین عراق تصریح کرد که «ایران متاسفانه در پی ایجاد هرج و مرج و آشوب بوده و با برهم زدن ثبات در عراق قصد دارد منطقه را نیز بیثبات کند. این بیثباتی در لبنان و فلسطین نیز دنبال میشود و متاسفانه عراق و خاورمیانه قربانیان این سیاست تروریستی هستند.»
علاوی افزود: «این گروههای تروریستی قطعاَ از سوی ایران و برخی دیگر از کشورها منطقه کمک مالی دریافت کرده و پشتیبانی میشوند.»
وی همچنین به رکود اقتصادی و بیکاری در عراق به خاطر عدم تشکیل یک دولت کارآمد اشاره کرد و آن را از نتایج مداخلات خارجی در سرنوشت سیاسی عراق دانست.
علاوی پیشتر در سفری به دمشق از بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه خواسته بود که به مقامات ایران تفهیم کند که استقلال عراق برای نیروهای سیاسی طرفدار وی از اهمیت زیادی برخوردار است.
ائتلافالعراقیه به رهبری علاوی با اختلاف کمی نسبت به "ائتلاف قانون" به رهبری مالکی در انتخابات پارلمانی پیروز شد، اما هیچ یک از گروههای سیاسی در عراق به تنهایی قادر به تشکیل دولت جدید نیستند و به پشتیبانی نیروهای سیاسی دیگر نیاز دارند.
افشای اسناد محرمانه جنگ عراق
انتظار میرود که ظرف دو روز آینده یک رشته اسناد فوقمحرمانهای در مورد جنگ عراق توسط پایگاه اینترنتی ویکیلیکس فاش شود. وزارت دفاع آمریکا با تشکیل یک «کمیته بحران» به بررسی پیامدهای فاش شدن این اسناد محرمانه پرداخته است.
وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) روز یکشنبه (۱۷ اکتبر / ۲۵مهر) اعلام کرد که گروهی شامل یکصد و بیست نفر را برای بررسی عواقب فاش شدن نزدیک به پانصد صفحه از اسناد محرمانه جنگ عراق تشکیل داده است. گفته میشود که پایگاه اینترنتی ویکیلیکس قصد دارد در ماه اکتبر این اسناد را که پیش از این لو رفته بود، منتشر کند.
ژنرال دیوید لابان سخنگوی پنتاگنون به رویترز گفت: «زمان انتشار اسناد محرمانه هنوز مشخص نیست، ولی وزارت دفاع خود را برای انتشار اسناد در روزهای دوشنبه یا سهشنبه آماده کرده است و این تاریخی است که پایگاه ویکیلیکس پیش از این بدان اشاره کرده بود».
با این حال افراد آگاه از روند فاش شدن اسناد محرمانه پنتاگون گفتند که پایگاه اینترنتی ویکیلیکس این پروندههای محرمانه را یک هفته دیگر منتشر خواهد کرد.
اگر این اسناد منتشر شوند، آنگاه رسوایی به بار آمده میتواند به مراتب بزرگتر از رسوایی فاش شدن هفتاد هزار سند محرمانه از جنگ افغانستان در ماه ژوئن گذشته باشد. فاش شدن آن اسناد هر چند که بحث و جدل زیادی در مورد جنگ افغانستان ایجاد کرد، ولی با این حال اسرار محرمانه زیادی فاش شد.
این عملیات بزرگترین رخنه اطلاعاتی در تاریخ نظامی ایالات متحده بوده است.
پیامدهای افشای اسناد محرمانه
لابان در ادامه سخنان خود گفت: «ما اکنون همان گروهی را تشکیل دادیم که پس از فاش شدن اسناد جنگ افغانستان تشکیل داده بودیم. با این حال هنوز مشخص نیست از بین این ۱۲۰ نفر، چند نفر برای تحلیل نهایی و جزئی عملیات رخنه در اسناد جنگ عراق انتخاب خواهند شد».
علیرغم اینکه موضوع عراق مدتیست که در بحثهای روزمره مردم آمریکا وجود ندارد، اما فاش شدن اسناد محرمانه پنتاگون میتواند برخی از روزهای دردناک جنگ را بار دیگر زنده کند که از جمله آنها رسوایی شکنجه زندانیان در زندان ابوغریب است.
این امر همچنین میتواند بحث و تنش در مورد عوامل خارجی و داخلی موثر بر عراق را بار دیگر زنده کند که پس از انتخابات پارلمانی، هفت ماه است که بدون تشکیل دولت در شرایط خلأ بسر میبرد.
یک منبع آگاه از محتوای اسناد لو رفته پنتاگون به رویترز گفت: «بیشتر این اسناد در مورد شهروندان به قتل رسیده عراقی است و انتظار نمیرود جنجالی بزرگتر از جنجال قبلی بر سر اسناد فاش شده در مورد جنگ افغانستان به راه بیاندازد».
سخنگوی پنتاگون گفت: «گروه وزارت دفاع بر این باور است که اسنادی که پایگاه ویکیلیکس قصد فاش کردن آنها را دارد، میشناسد و به همین دلیل شروع به بازنگری در اسناد جنگ عراق کردهایم و این امر میتواند به ما در شناخت بهتر پیامدهای این موضوع کمک کند».
در جریان فاش شدن اسناد مربوط به جنگ افغانستان، ژنرال مایک مولن رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا هشدار داده بود که پایگاه ویکیلیکس با این کار خود میتواند جان سربازان آمریکایی و شهروندان افغان را به خطر بیاندازد چرا که در این اسناد نام افرادی که با ارتش آمریکا همکاری کردند، وجود دارد.
با این حال رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا در نامهای خطاب به مجلس سنای این کشور توضیح داد که در اسناد فاش شده، نام هیچ منبعی ذکر نشده و هیچکدام از راههای اطلاعاتی و حساس وجود نداشته است.
گیتس توضیح داده بود که فاش شدن اسامی افغانهایی که با آمریکا همکاری کردند، آنها را به راحتی تبدیل به اهدافی برای طالبان کرده و خسارت سنگینی به منافع و امنیت ملی آمریکا وارد خواهد آورد.
پایگاه ویکیلیکس اعلام کرده که به دنبال کسب شهرت یا درآمد نیست و توسط فعالان حقوق بشر، روزنامهنگاران و شهروندانی عادی اداره میشود. با این حال وزارت دفاع آمریکا ضمن ابراز تردید در نگاه ضدجنگ این پایگاه، از ویکیلیکس خواسته تا اسناد محرمانه را باز گرداند.
تاکنون یک نفر به جرم خارج کردن اسناد محرمانه از پنتاگون بازداشت شده است. برادلی مانینگ که پیش از این تحلیلگر مسائل اطلاعات نظامی در عراق بوده، اکنون بازداشت شده و متهم است، فیلمی را فاش کرده که در آن حملهی یک هلیکوپتر آمریکایی به گروهی از عراقیها تشریح میشود که در جریان آن حمله ۱۲ نفر از جمله دو خبرنگار رویترز جان خود را از دست دادند.
خطر حملات تروریستی در فرانسه
به گفته مقامات امنیتی عربستان سعودی، شبکه تروریستی القاعده در صدد اجرای عملیاتی جدیدی در اروپا، بویژه در فرانسه است. بریس اورتفو، وزیر کشور فرانسه در یک برنامه تلویزیونی ضمن تایید این خبر گفت که «این تهدیدها جدی هستند». وی افزود که فرانسه در روزها و هفتههای گذشته اطلاعاتی بدست آورده، که صحت این تهدیدها را تایید میکنند. در ۹ سپتامبر امسال نیز پلیس بینالملل درباره خطر عملیات تروریستی گروههای اسلامگرا در اروپا هشدار داده بود. در ۱۶ سپتامبر نیز سازمان امنیتی فرانسه درباره زنی خبر داد که قصد انجام یک عملیات انتحاری در خاک فرانسه را داشته است. به گفته مقامات مسئول، درجهی وضعیت امنیتی در فرانسه "قرمز" است. خطرناکترین وضعیت در فرانسه "قرمز تیره" به شمار میآید.
«خودیترین خودیها هم به صلاحیت خامنهای شک دارند»
نامهای که به امضای "مدرسین و طلاب قم و نجف" رسیده مدعی است، دلیل سفر آیتالله خامنهای به قم تایید صلاحیت خود توسط مراجع و نیز گرفتن مرجعیت برای مجتبی خامنهای است. حسن شریعتمداری از این نامه و اهداف این سفر میگوید.
در آستانه سفر آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، به شهر قم، "مدرسین و طلاب قم و نجف" با انتشار نامهای سرگشاده نسبت به این سفر ابراز نگرانی کردهاند. به نقل از سایت «متقن»، سفر خامنهای به قم با هدف گرفتن تایید مرجعیت خود توسط مراجع قم و همچنین گرفتن مرجعیت برای فرزندش، مجتبی خامنهای، عنوان شده است. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، زمان این سفر را روز سهشنبه، ۲۷ مهر ۱۳۸۹ اعلام کرده است.
پیشتر محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، درباره اهمیت نقش این تشکل گفته بود: «در گذشته مرجعیت آیتالله خمینی توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم صادر شده بود تا از دستگیری ایشان جلوگیری شود.» صحبتهای محمد یزدی با واکنش مهدی کروبی، احمد منتظری و موسسه تنظيم و نشر آثار آيتالله خمينی روبهرو شده بود. در همین رابطه با حسن شریعتمداری، فعال سیاسی در آلمان و فرزند آیتالله محمدکاظم شریعتمداری، گفت و گو کردهایم. آیتالله شریعتمداری، از مراجع تقلید شیعه و یکی از امضاکنندگان تایید مرجعیت آیتالله خمینی در سالهای دور بوده است.
دویچه وله: نامهای از سوی "مدرسین و طلاب قم و نجف" منتشر شده و در آن دلیل سفر آقای خامنهای به قم را تأیید مرجعیت ایشان توسط مراجع و همینطور گرفتن مرجعیت برای پسرشان، مجتبی خامنهای، عنوان کردهاند. ممکن است توضیحی در مورد صحت و سقم این نامه بدهید؟
حسن شریعتمداری: گروهی که با اسم "متقن" این نامه را پخش کردهاند، گروهی هستند که مدتی است وبسایتی دارند و نامههایی مینویسند و پخش میکنند. از لحن نامه و از بیان آن معلوم است که از روحانیون هستند. بنابراین تقریباً با اطمینان میتوان گفت که اینها گروهی از روحانیون هستند.
با توجه به شناختی که دارید، فکر میکنید در قم بین طلاب و مراجع چه فضایی حاکم است. این نامه و نگاهی که این نامه به آقای خامنهای دارد، بین طلاب و مدرسین قم تا چه حد طرفدار دارد؟
فضای حاکم در قم و نجف مقداری متفاوت است. در قم تنشهای انتخاباتی و کارهایی که آقای احمدینژاد و خامنهای کردهاند، دو دستگی ایجاد کرده است. عدهای در قم از رانتهای این حکومت استفاده میکنند و از امتیازاتاش بهره میبرند. بنابراین بدون توجه به اینکه آقای خامنهای چهکار میکند، چه روشی دارد و این روش چه عواقبی برای مملکت بهبار میآورد، در مسیری رفتهاند که قابل بازگشت نیست و هنوز از این امتیازات استفاده میکنند و آقای خامنهای را تأیید میکنند.
گروه دیگری دو دل هستند. برای اینکه میبینند جامعه به آقای خامنهای پشت کرده، بسیاری از مقلدینشان، بسیاری از وابستگاناش، دید انتقادی دارند. گروهی از روحانیون هم بودهاند که از اول با جمهوری اسلامی همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند و در آن شرکت نمیکردند، ولی سعی میکردند خود را حفظ کنند.
این فضا وجود داشته، اما امروز تشدید شده، بهخاطر اینکه آقای خامنهای دیگر آقای خامنهای قبل از انتخابات نیست.
در صحبتهایتان اشاره کردید که تحلیلتان این است که هدف آقای خامنهای به قم بیشتر تأیید خودشان توسط مراجع است. اما در اخبار و همین نامه، اینطور عنوان شده که یکی از دلایل سفر آقای خامنهای به قم، گرفتن مرجعیت برای پسرشان است. اما شما فکر میکنید ایشان بیشتر برای تأیید صلاحیت خودشان به قم میروند. همینطور است؟
من اینطور فکر میکنم. پسر ایشان نسبت به پایهگان تحصیلاتاش هنوز خیلی دورتر از چنین مسئلهای است. در قم همه این را میدانند و خیلی بعید است که مراجع حتی تحت فشار حاضر باشند جوانی را که هیچکدام از مراحل فقهی لازم را برای اینکار طی نکرده، فقط به صرف ملاحظات سیاسی، یک مرجع تقلید بشناسند.
چندی پیش محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، گفته بود، دادن مرجعیت به آقای خمینی توسط مراجع به این دلیل بوده که آقای خمینی توسط ساواک دستگیر نشود. لطفا درباره نقش پدرتان که یکی از امضاکنندگان تایید مرجعیت آیتالله خمینی بوده است، بگویید.
آنچه آقای یزدی گفت، خلاف حقیقت است. ایشان گفتهاند که مدرسین حوزهی علمیهی قم به آقای خمینی عنوان مرجعیت دادند تا ساواک نتواند ایشان را آزار بدهد و متعرضشان بشود؛ در صورتی که مدرسین حوزهی علمیهی قم آنموقع افراد شناخته شدهای نبودند و عدهای به اسم "مدرسین حوزهی علمیهی قم" با امضای مخفی اعلامیههایی صادر میکردند که آقای یزدی هم جزو آنان بود. آقای یزدی آن روزها کسی نبود که چنین کاری را بکند.
شاه موقعی میخواست آقای خمینی را دادگاهی کند. گفته بود او را به دادگاه صحرایی تحویل میدهد و احتمال اعدام او یا محکوم شدناش به حبس ابد میرفت و آنطور که شایع بود، حکم ایشان به احتمال قوی اعدام بود. پدر من در نامهای ایشان را مرجع شناخت. بهخاطر اینکه طبق "اصل طراز" قانون اساسی سابق، مراجع مصونیت قضایی داشتند و شاه دیگر نمیتوانست ایشان را محاکمه کند. آن موقع مجمع مدرسین کارهای نبود. این قضیهی تاریخی را باید توضیح میدادم.
فکر میکنید الآن سفر آقای خامنهای به قم چقدر میتواند به آن سالها و گرفتن اعتبار از مراجع برای اهداف سیاسی شبیه باشد؟
امروز آقای خامنهای در فضای متفاوتی است. ایشان رهبر جمهوری اسلامی است، ولی رهبری است که در بین خودیترین خودیها هم نسبت به صلاحیت و کاراییاش شک زیادی وجود دارد. به اعتقاد من، آقای خامنهای با این سفر چند هدف را تعقیب میکند. از یک طرف، میخواهد از مراجعی که بهتدریج از آنها فاصله پیدا میکند دلجویی کند و هم میخواهد نمایش قدرتی بدهد و آنان را وادار کند که در انظار عمومی مردم بیایند و او را تایید کنند. همینطور میخواهد بهتدریج، این آرزوی دیرینه را که ولیفقیه در رأس حوزه و مراجع است، تحقق عملی ببخشد.
در حقیقت نوعی فرار به جلو است. رهبری که امروز در صلاحیت خودش شک است، میخواهد کارهای ناروایی را که در طی انتخابات و بعد از آن کرده، با واداشتن مراجع به بزرگداشت خودش، مقداری ترمیم کند و شک و تردیدی را که در هواداراناش پدید آمده، رفع کند.
البته اینکار ممکن است برای مدت کوتاهی نتیجه بدهد، ولی چون مراجع تقلید و روحانیون قم آن رابطهی قلبی را از دست دادهاند و آنها هم نسبت به کارآمدی آقای خامنهای و کاردانیاش شک و تردید دارند، که آثار خود را در آینده نشان خواهد داد.
حسین کرمانی
تحریریه: بابک بهمنش
دویچه وله: نامهای از سوی "مدرسین و طلاب قم و نجف" منتشر شده و در آن دلیل سفر آقای خامنهای به قم را تأیید مرجعیت ایشان توسط مراجع و همینطور گرفتن مرجعیت برای پسرشان، مجتبی خامنهای، عنوان کردهاند. ممکن است توضیحی در مورد صحت و سقم این نامه بدهید؟
حسن شریعتمداری: گروهی که با اسم "متقن" این نامه را پخش کردهاند، گروهی هستند که مدتی است وبسایتی دارند و نامههایی مینویسند و پخش میکنند. از لحن نامه و از بیان آن معلوم است که از روحانیون هستند. بنابراین تقریباً با اطمینان میتوان گفت که اینها گروهی از روحانیون هستند.
با توجه به شناختی که دارید، فکر میکنید در قم بین طلاب و مراجع چه فضایی حاکم است. این نامه و نگاهی که این نامه به آقای خامنهای دارد، بین طلاب و مدرسین قم تا چه حد طرفدار دارد؟
فضای حاکم در قم و نجف مقداری متفاوت است. در قم تنشهای انتخاباتی و کارهایی که آقای احمدینژاد و خامنهای کردهاند، دو دستگی ایجاد کرده است. عدهای در قم از رانتهای این حکومت استفاده میکنند و از امتیازاتاش بهره میبرند. بنابراین بدون توجه به اینکه آقای خامنهای چهکار میکند، چه روشی دارد و این روش چه عواقبی برای مملکت بهبار میآورد، در مسیری رفتهاند که قابل بازگشت نیست و هنوز از این امتیازات استفاده میکنند و آقای خامنهای را تأیید میکنند.
گروه دیگری دو دل هستند. برای اینکه میبینند جامعه به آقای خامنهای پشت کرده، بسیاری از مقلدینشان، بسیاری از وابستگاناش، دید انتقادی دارند. گروهی از روحانیون هم بودهاند که از اول با جمهوری اسلامی همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند و در آن شرکت نمیکردند، ولی سعی میکردند خود را حفظ کنند.
این فضا وجود داشته، اما امروز تشدید شده، بهخاطر اینکه آقای خامنهای دیگر آقای خامنهای قبل از انتخابات نیست.
در صحبتهایتان اشاره کردید که تحلیلتان این است که هدف آقای خامنهای به قم بیشتر تأیید خودشان توسط مراجع است. اما در اخبار و همین نامه، اینطور عنوان شده که یکی از دلایل سفر آقای خامنهای به قم، گرفتن مرجعیت برای پسرشان است. اما شما فکر میکنید ایشان بیشتر برای تأیید صلاحیت خودشان به قم میروند. همینطور است؟
من اینطور فکر میکنم. پسر ایشان نسبت به پایهگان تحصیلاتاش هنوز خیلی دورتر از چنین مسئلهای است. در قم همه این را میدانند و خیلی بعید است که مراجع حتی تحت فشار حاضر باشند جوانی را که هیچکدام از مراحل فقهی لازم را برای اینکار طی نکرده، فقط به صرف ملاحظات سیاسی، یک مرجع تقلید بشناسند.
چندی پیش محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، گفته بود، دادن مرجعیت به آقای خمینی توسط مراجع به این دلیل بوده که آقای خمینی توسط ساواک دستگیر نشود. لطفا درباره نقش پدرتان که یکی از امضاکنندگان تایید مرجعیت آیتالله خمینی بوده است، بگویید.
آنچه آقای یزدی گفت، خلاف حقیقت است. ایشان گفتهاند که مدرسین حوزهی علمیهی قم به آقای خمینی عنوان مرجعیت دادند تا ساواک نتواند ایشان را آزار بدهد و متعرضشان بشود؛ در صورتی که مدرسین حوزهی علمیهی قم آنموقع افراد شناخته شدهای نبودند و عدهای به اسم "مدرسین حوزهی علمیهی قم" با امضای مخفی اعلامیههایی صادر میکردند که آقای یزدی هم جزو آنان بود. آقای یزدی آن روزها کسی نبود که چنین کاری را بکند.
شاه موقعی میخواست آقای خمینی را دادگاهی کند. گفته بود او را به دادگاه صحرایی تحویل میدهد و احتمال اعدام او یا محکوم شدناش به حبس ابد میرفت و آنطور که شایع بود، حکم ایشان به احتمال قوی اعدام بود. پدر من در نامهای ایشان را مرجع شناخت. بهخاطر اینکه طبق "اصل طراز" قانون اساسی سابق، مراجع مصونیت قضایی داشتند و شاه دیگر نمیتوانست ایشان را محاکمه کند. آن موقع مجمع مدرسین کارهای نبود. این قضیهی تاریخی را باید توضیح میدادم.
فکر میکنید الآن سفر آقای خامنهای به قم چقدر میتواند به آن سالها و گرفتن اعتبار از مراجع برای اهداف سیاسی شبیه باشد؟
امروز آقای خامنهای در فضای متفاوتی است. ایشان رهبر جمهوری اسلامی است، ولی رهبری است که در بین خودیترین خودیها هم نسبت به صلاحیت و کاراییاش شک زیادی وجود دارد. به اعتقاد من، آقای خامنهای با این سفر چند هدف را تعقیب میکند. از یک طرف، میخواهد از مراجعی که بهتدریج از آنها فاصله پیدا میکند دلجویی کند و هم میخواهد نمایش قدرتی بدهد و آنان را وادار کند که در انظار عمومی مردم بیایند و او را تایید کنند. همینطور میخواهد بهتدریج، این آرزوی دیرینه را که ولیفقیه در رأس حوزه و مراجع است، تحقق عملی ببخشد.
در حقیقت نوعی فرار به جلو است. رهبری که امروز در صلاحیت خودش شک است، میخواهد کارهای ناروایی را که در طی انتخابات و بعد از آن کرده، با واداشتن مراجع به بزرگداشت خودش، مقداری ترمیم کند و شک و تردیدی را که در هواداراناش پدید آمده، رفع کند.
البته اینکار ممکن است برای مدت کوتاهی نتیجه بدهد، ولی چون مراجع تقلید و روحانیون قم آن رابطهی قلبی را از دست دادهاند و آنها هم نسبت به کارآمدی آقای خامنهای و کاردانیاش شک و تردید دارند، که آثار خود را در آینده نشان خواهد داد.
حسین کرمانی
تحریریه: بابک بهمنش
سفر نمایندگان مجلس آلمان به ایران
هیئتی از اعضای کمیسیون روابط فرهنگی خارجی پارلمان آلمان برای سفری پنج روزه به تهران رفته است. اعضای هیئت در روزهای آینده با نمایندگان مجلس ایران، مقامهای دولتی، گروههای مدافع حقوق بشر و هنرمندان ایرانی دیدار خواهند داشت. در اطلاعیه نمایندگان پارلمان گفته میشود، هيئت آلمانی امیدوار است همکاریهای فرهنگی به حل کشمکشها کمک کند.
در هیئتی پنج نفره که به ریاست پتر گاوایلر، نماینده پارلمان از حزب سوسیال مسیحی به ایران سفر کرده، افرادی برجسته مانند کلاودیا روت، رهبر حزب سبزهای آلمان، حضور دارند. آنها علاوه بر مذاکره درباره گسترش همکاریهای فرهنگی دوجانبه، خواست آزادی دو روزنامهنگار آلمانی را که از یک هفته پیش در ایران در بازداشت هستند مطرح خواهند کرد.
تقاضای آزادی دو روزنامهنگار
گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان، روز جمعه (۱۵ اکتبر) در دیدار با منوچهر متکی، همتای ایرانی خود، در بروکسل از دولت ایران درخواست کرد که دو روزنامهنگار آلمانی هرچه زودتر آزاد شوند. متکی به خبرگزاریهای ایرانی گفته است، دو روزنامهنگار آلمانی به صورت "غیرحرفهای" عمل کردهاند و به اتهامات آنها مطابق قانون رسیدگی خواهد شد.
روز یکشنبه (۱۰ اکتبر) دو شهروند آلمانی توسط ماموران امنیتی در تبریز، مرکز استان آذربایجان شرقی، بازداشت شدند. دو خبرنگار روزنامه آلمانی "بیلد ام زونتاگ" برای تهیه گزارش و گفتوگو با پسر سکینه آشتیانی، زن ایرانی محکوم به مجازات سنگسار، به ایران رفته بودند. دو ایرانی، فرزند خانم آشتیانی و همچنین وکیل مدافع او، نیز به همراه دو خبرنگار آلمانی دستگیر شدند.
غلامحسین محسنی اژهای، دادستان کل و سخنگوی قوه قضائیه، به خبرگزاریها گفته است، دو تبعه آلمانی بازداشت شده در تبریز "به جرم خود اعتراف کردهاند." به گفته محسنی اژهای: «دو تبعه خارجی که با روادید توریستی در تبریز حضور یافته بودند، بدون مدرک، از نام خبرنگار سوءاستفاده و با خانواده سکینه آشتیانی ارتباط بر قرار کرده بودند.»
در ایران هرگونه فعالیت خبرنگاری بدون مجوز رسمی از مقامهای "وزارت ارشاد اسلامی" ممنوع است. خبرنگارانی که بدون جواز رسمی با افراد مخالف دولت تماس بگیرند، معمولا به "اخلال در امنیت ملی" متهم میشوند. جمهوری اسلامی تا کنون چند روزنامهنگار را با همین اتهام از فعالیت در ایران باز داشته و از کشور اخراج کرده است.
آنگلا مرکل: ایده جامعه چند فرهنگی با شکست روبرو شده است
آنگلا مرکل، صدر اعظم محافظهکار آلمان میگوید، ایده جامعه چند فرهنگی، مبتنی بر همزیستی فرهنگهای مختلف در کنار هم در این کشور با شکست روبرو شده و خارجیانی که قصد زندگی در آلمان را دارند، باید خود را با فرهنگ بومی تطبیق دهند.
به گزارش خبرگزاری آلمان آنگلا مرکل، صدر اعظم این کشور، روز شنبه در سخنانی در کنگره جوانان حزب دموکرات مسیحی در شهر پوتسدام اظهار داشت: «ایده جامعه جنگ فرهنگی به طور کامل با شکست روبرو شده است.»
این سخنان تنها چند روز پس از آن بیان شده است که هورست زههوفر، نخست وزیر ایالت بایرن و رئیس حزب سوسیال مسیحی آلمان نیز خواستار جلوگیری از ورود مهاجران از کشورهای عربی و ترکیه به آلمان شده بود.
بحث تازه درباره مهاجرت و مهاجران خارجی در آلمان پس از آن شدت گرفته است که تیلو زاراسین، یکی از مقامهای پیشین بانک فدرال آلمان با انتشار کتابی با عنوان «آلمان نابود میشود»، نسبت به پیامدهای نرخ بالای زاد و ولد در میان مهاجران مسلمان در این کشور و تغییر بافت جمعیتی در این کشور اظهار نگرانی کرده بود.
در این میان آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان از حزب محافظهکار دموکرات مسیحی نیز در سخنان روز شنبه خود با بیان این که ایده همزیستی مسالمتآمیز فرهنگهای مختلف در کنار هم با شکست روبرو شده است، گفته است، نه تنها باید از مهاجران حمایت کرد، بلکه باید از آنها خواستههایی را نیز طلب کرد.
این در حالی است که در اواخر دهه۱۹۹۰ و همزمان با روی کار آمدن احزاب سوسیال دموکرات و سبزها در آلمان به صدراعظمی گرهارد شرودر، دولت آلمان از ایده همزیستی فرهنگها در این کشور حمایت میکرد.
با این حال به گفته آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در گذشته مطالبات از مهاجران خارجی به اندازه کافی نبوده است.
در واکنش به این اظهارات، مانوئلا شوزیش، نایب رئیس حزب سوسیال دمکرات آلمان با انتقاد شدید از صدر اعظم آلمان گفته است: «خانم مرکل به جای پرداختن به مشکلات به طور بیشرمانهای وارد بحثی سیاه و سفید به سبک زههوفر (رئیس حزب سوسیال مسیحی) درباره مهاجرت شده است.»
در حالی که هورست زههوفر، شریک ائتلافی خانم مرکل با ارائه طرحی هفت مادهای خواستار ایجاد محدودیت در ورود مهاجران خارجی به آلمان به ویژه از فرهنگهای دیگر (کشورهای مسلمان) شده است، حتی شماری از اعضای حزب دمکرات مسیحی نیز به انتقاد از دیدگاههای وی در این زمینه پرداختهاند.
به عنوان مثال وزرای کار و آموزش آلمان خواستار کاهش موانع بر سر راه ورود مهاجران خارجی متخصص به آلمان شدهاند و رئیس اتحادیه کارفرمایان آلمان نیز نسبت به تاثیرات چنین اظهاراتی در تغییر نگاه مهاجران خارجی به آلمان و پیامدهای اقتصادی آن برای این کشور هشدار داده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان آنگلا مرکل، صدر اعظم این کشور، روز شنبه در سخنانی در کنگره جوانان حزب دموکرات مسیحی در شهر پوتسدام اظهار داشت: «ایده جامعه جنگ فرهنگی به طور کامل با شکست روبرو شده است.»
این سخنان تنها چند روز پس از آن بیان شده است که هورست زههوفر، نخست وزیر ایالت بایرن و رئیس حزب سوسیال مسیحی آلمان نیز خواستار جلوگیری از ورود مهاجران از کشورهای عربی و ترکیه به آلمان شده بود.
بحث تازه درباره مهاجرت و مهاجران خارجی در آلمان پس از آن شدت گرفته است که تیلو زاراسین، یکی از مقامهای پیشین بانک فدرال آلمان با انتشار کتابی با عنوان «آلمان نابود میشود»، نسبت به پیامدهای نرخ بالای زاد و ولد در میان مهاجران مسلمان در این کشور و تغییر بافت جمعیتی در این کشور اظهار نگرانی کرده بود.
در این میان آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان از حزب محافظهکار دموکرات مسیحی نیز در سخنان روز شنبه خود با بیان این که ایده همزیستی مسالمتآمیز فرهنگهای مختلف در کنار هم با شکست روبرو شده است، گفته است، نه تنها باید از مهاجران حمایت کرد، بلکه باید از آنها خواستههایی را نیز طلب کرد.
این در حالی است که در اواخر دهه۱۹۹۰ و همزمان با روی کار آمدن احزاب سوسیال دموکرات و سبزها در آلمان به صدراعظمی گرهارد شرودر، دولت آلمان از ایده همزیستی فرهنگها در این کشور حمایت میکرد.
با این حال به گفته آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در گذشته مطالبات از مهاجران خارجی به اندازه کافی نبوده است.
در واکنش به این اظهارات، مانوئلا شوزیش، نایب رئیس حزب سوسیال دمکرات آلمان با انتقاد شدید از صدر اعظم آلمان گفته است: «خانم مرکل به جای پرداختن به مشکلات به طور بیشرمانهای وارد بحثی سیاه و سفید به سبک زههوفر (رئیس حزب سوسیال مسیحی) درباره مهاجرت شده است.»
در حالی که هورست زههوفر، شریک ائتلافی خانم مرکل با ارائه طرحی هفت مادهای خواستار ایجاد محدودیت در ورود مهاجران خارجی به آلمان به ویژه از فرهنگهای دیگر (کشورهای مسلمان) شده است، حتی شماری از اعضای حزب دمکرات مسیحی نیز به انتقاد از دیدگاههای وی در این زمینه پرداختهاند.
به عنوان مثال وزرای کار و آموزش آلمان خواستار کاهش موانع بر سر راه ورود مهاجران خارجی متخصص به آلمان شدهاند و رئیس اتحادیه کارفرمایان آلمان نیز نسبت به تاثیرات چنین اظهاراتی در تغییر نگاه مهاجران خارجی به آلمان و پیامدهای اقتصادی آن برای این کشور هشدار داده است.
«دستگیری هفت پلیس افغان در ایران»
حسين ذوالفقاری، فرمانده مرزبانی ايران،یکشنبه گفت شش درجهدار و يک سرباز مسلح افغان در استان سيستان و بلوچستان دستگير شد ه اند.
در همين حال زمری بشری، سخنگوی وزارت کشور افغانستان، ضمن تاييد اين موضوع به بخش افغانستان رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی گفت که شش تن از سربازان پليس مرزی افغانستان به خاطر فرا رسيدن تاريکی شب اشتباهاً از نقطه سرحدی افغانستان به آن طرف سرحد ايران عبور کرده و بازداشت شده اند.
فرمانده مرزبانی ايران، اين نظاميان افغان را متهم کرد که يک خودرو با پلاک جعلی در اختيار داشتند و افزود، پرونده افراد دستگير شده در دستگاه قضايی در حال پيگيری است.
به گزارش ایسنا وی افزود:« ماموران مرزبانی کشور چند روز گذشته یک خودروی مشکوک را در ۵۰ متری خاک ایران مشاهده کردند که پس از تیراندازی به طرف آنان موفق به متوقف کردن خودرو شدند.»
وی گفت: «پس از توقيف خودرو شش درجه دار پليس افغانستان و يک سرباز دستگير و از آنان شش قبضه سلاح، يک آرپی جی و مقداری مهمات کشف و ضبط شد.»
آقای بشری به بخش افغانستان راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی گفت «تلاش هایی از طريق ارگان های سرحدی افغان و مجامع ديپلماتيک در زمينه رهايی اين افراد آغاز شده است.»
به نوشته سايت بخش افغانستان راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی گزارش هايی حاکيست که ۱۰ تن از اعضای پليس ملی افغانستان از اواخر هفته گذشته تا اکنون نزد محافظان سرحدی ايران در آن منطقه در بازداشت به سر می برند.
ایران، پاکستان و افغانستان در این منطقه برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر با یکدیگر همکاری می کنند.
به گزارش خبرگزاری ايسنا، آقای ذوالفقاری همچنین گفت: « اين افراد ادعا کرده اند که به دنبال شناسايی طالبان بودهاند و قصد نداشته اند که به خاک ايران وارد شوند.»
پیشتر در اوایل فروردینماه نیز روزنامه بریتانیایی ساندی تایمز از قول چند تن از رهبران طالبان اعلام کرده بود که صدها نیروی طالبان به کمک ایران در اردوگاهی در زاهدان برای ساخت بمب کنار جادهای و عملیات تخریبی آموزش دیدهاند.
روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال نیز در مردادماه گذشته در گزارشی بر اساس اسناد افشاشده ارتش آمریکا به نقش تهران در حمایتهای پنهان مالی، تسلیحاتی، آموزشی و پناه دادن به شورشیان طالبان در خاک خود «به منظور مبارزه علیه نیروهای ائتلاف در افغانستان» اشاره کرد.
در مقابل، مقامات جمهوری اسلامی از جمله محمود احمدینژاد حمایت از طالبان به منظور ایجاد بیثباتی در افغانستان را بارها انکار کردهاند.
در همين حال زمری بشری، سخنگوی وزارت کشور افغانستان، ضمن تاييد اين موضوع به بخش افغانستان رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی گفت که شش تن از سربازان پليس مرزی افغانستان به خاطر فرا رسيدن تاريکی شب اشتباهاً از نقطه سرحدی افغانستان به آن طرف سرحد ايران عبور کرده و بازداشت شده اند.
فرمانده مرزبانی ايران، اين نظاميان افغان را متهم کرد که يک خودرو با پلاک جعلی در اختيار داشتند و افزود، پرونده افراد دستگير شده در دستگاه قضايی در حال پيگيری است.
به گزارش ایسنا وی افزود:« ماموران مرزبانی کشور چند روز گذشته یک خودروی مشکوک را در ۵۰ متری خاک ایران مشاهده کردند که پس از تیراندازی به طرف آنان موفق به متوقف کردن خودرو شدند.»
وی گفت: «پس از توقيف خودرو شش درجه دار پليس افغانستان و يک سرباز دستگير و از آنان شش قبضه سلاح، يک آرپی جی و مقداری مهمات کشف و ضبط شد.»
آقای بشری به بخش افغانستان راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی گفت «تلاش هایی از طريق ارگان های سرحدی افغان و مجامع ديپلماتيک در زمينه رهايی اين افراد آغاز شده است.»
به نوشته سايت بخش افغانستان راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی گزارش هايی حاکيست که ۱۰ تن از اعضای پليس ملی افغانستان از اواخر هفته گذشته تا اکنون نزد محافظان سرحدی ايران در آن منطقه در بازداشت به سر می برند.
ایران، پاکستان و افغانستان در این منطقه برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر با یکدیگر همکاری می کنند.
به گزارش خبرگزاری ايسنا، آقای ذوالفقاری همچنین گفت: « اين افراد ادعا کرده اند که به دنبال شناسايی طالبان بودهاند و قصد نداشته اند که به خاک ايران وارد شوند.»
پیشتر در اوایل فروردینماه نیز روزنامه بریتانیایی ساندی تایمز از قول چند تن از رهبران طالبان اعلام کرده بود که صدها نیروی طالبان به کمک ایران در اردوگاهی در زاهدان برای ساخت بمب کنار جادهای و عملیات تخریبی آموزش دیدهاند.
روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال نیز در مردادماه گذشته در گزارشی بر اساس اسناد افشاشده ارتش آمریکا به نقش تهران در حمایتهای پنهان مالی، تسلیحاتی، آموزشی و پناه دادن به شورشیان طالبان در خاک خود «به منظور مبارزه علیه نیروهای ائتلاف در افغانستان» اشاره کرد.
در مقابل، مقامات جمهوری اسلامی از جمله محمود احمدینژاد حمایت از طالبان به منظور ایجاد بیثباتی در افغانستان را بارها انکار کردهاند.
مصباحیزدی: تدبیر و سعهصدر آیتالله خامنهای نزدیک به معصومین است
در آستانه سفر رهبر جمهوری اسلامی به قم، محمدتقی مصباح یزدی در گفت و گویی با نشریه «پرتو سخن»، «تدبیر و سعه صدر» آیتالله خامنهای در مقابله با «فتنه اخیر» را «نزدیک به معصومین و اعجازگونه» دانسته و گفته است حاکمیت ولایت فقیه آرزوی همه انبیا و اولیا و صالحان عالم در طول تاریخ بوده است.
محمدتقی مصباحیزدی، از روحانیان حامی دولت جمهوری اسلامی همچنین رهبر جمهوری اسلامی را با امامان معصوم مقایسه کرده و از ولایت فقیه باعنوان یکی از نعمتهای بزرگ خدا و «آرزوی همه انبیا و اولیا و صالحان عالم در طول تاریخ» نام برده است.
وی در تمجید از رهبر جمهوری اسلامی از جمله گفته است: «یکی از بهترین نمودهای شایستگی ایشان در این فتنه اخیر ظاهر شد که هنوز ما عمق این فتنه را درست درک نکردهایم و تا اندازه ای هم که درک کردیم نمیتوانیم بیان کنیم و اگر بیان هم بکنیم مردم هنوز درست باور نمیکنند.»
مصباحیزدی همچنین افزوده است: «اما ایشان این مشکلات را با تدبیر بسیار حکیمانهای که واقعا این تدبیر را به مقام تدبیر معصوم نزدیک میکند با یک سعه صدری که آنهم جز در معصومین کم یافت میشود حل کرد. تحمل، صبر و سعه صدر ایشان اعجازگونه است در مسائلی که نگفتنی است نسبت به کسانی که نمیشود گفت.»
عضو مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی همچنین درباره ولایت فقیه هم گفته است: «یکی از نعمتهای بزرگی که اگر سالیان دراز تمام وقتمان را صرف کنیم که شکر خدا کنیم، حقش ادا نمیشود برقراری نظام اسلامی، حاکمیت ولایت فقیه و بخصوص وجود شخص مقام معظم رهبری و برقراری نظام اسلامی خداپسند است که آرزوی همه انبیا و اولیا و صالحان عالم در طول تاریخ بوده و جز در یک محدوده خاص زمانی و مکانی، موارد روشنی از آن سراغ نداریم.»
وی همچنین از ولایت فقیه با عنوان نعمتی یاد کرده که «میتواند سعادت ابدی و بینهایت بیافریند» و افزوده است: «ما باید این نعمت عظیم الهی را به یاد مردم بیاوریم که بدانند چقدر باید شکر این نعمت را بجا بیاورند، و یکی از فوایدش این است که آدم وقتی به عظمت یک چنین نعمتی پی میبرد تحمل کمبودها و کاستیها که از لوازم طبیعی حوادث این جهانی است برایش خیلی آسان میشود.»
محمدتقی مصباحیزدی در ادامه تمجیدهای خود از رهبر جمهوری اسلامی به انتخاب وی از سوی مجلس خبرگان پس از مرگ آیتالله خمینی اشاره کرده و گفته است: «حقیقت این است که من زمان امام هر وقت ذهنم متوجه این میشد که بعد از امام چه خواهد شد مضطرب میشدم، اما از وقتی که مقام معظم رهبری، عهده دار این مسئولیت شدند مثل یک آب خنکی بود که روی شعله آتش می ریزد. گویا روح امام در ایشان حلول کرده و همان عظمت با ویژگیهای ممتاز در شخصیت ایشان ظاهر شد. انتخاب ایشان بهترین گزینهای بود که امکان داشت بعد از امام تحقق پیدا کند.»
هفته گذشته محمد یزدی، نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری، در گفت و گویی با هفتهنامه پنچره با اشاره به وجود اختلاف در میان اعضای این مجلس بر سر انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان جانشین آیتالله خمینی گفته بود: ««مخالفت داشتن، یک مسئله و فکر تشکیل شورای رهبری مسئلهای دیگر است که بیشتر از طرف آقای هاشمی سرچشمه گرفته بود و در این رابطه، همان زمان، اکثر اعضای جامعه مدرسین مخالفت کردند. در حال حاضر هم که دوباره آقای هاشمی این مباحث را مطرح میکند، باز هم ما مخالفیم و بعداً هم مخالف خواهیم بود.»
در این میان محمدتقی مصباحیزدی نیز ریشه مخالفتها با آیتالله خامنهای را «حسادت» دانسته و بدون نام بردن از کسی گفته است: «بسیاری از این مخالفتها، اتهامات، خردهگیریها و بهانهگیریها از این گونه عوامل روانی سرچشمه میگیرد. اینها موقعیتهایی دارند، شگردهایی و امکاناتی دارند که از آن برای فریب دادن مردم استفاده میکنند. ریشه حسد در افراد نخبه است و اینکه می بینند ایشان مانع بعضی سواستفادههایشان میشود یا اینکه زندگی ایشان با این سادگی خاری است در چشم آنها و آنها را رسوا میکند. خارجیها هم افرادی که ضعیفالنفس و فرومایهاند و آفتهای روانی، احساس حقارت، و حسد دارند یا جاه طلب هستند، را شناسایی میکنند امکانات در اختیارشان قرار میدهند تا این فتنهها برپا شود. ولی دیدید این دشمنیها نه تنها ضرری نزد، بلکه موقعیت ایشان را بالاتر برد. اسم این را چه میشود گذاشت غیر از اعجاز خدا و تایید الهی؟»
این در حالی است که چندی پیش آیتالله علىمحمد دستغیب، از مراجع تقلید و عضو مجلس خبرگان رهبری در سخنانی تصریح کرده بود ولی فقیه باید به قانون اساسی عمل کند، نه این که بر آن «مسلط» باشد.
پیشتر آیتالله خامنهای در پاسخ با استفتایی، «ولایت» خود را شعبهای از امامت امامان شیعه خوانده و «التزام به ولایت فقیه» را به معنای اطاعت از خود دانسته بود.
محمد تقی مصباحیزدی نیز در دفاع از «فقاهت» آیتالله خامنهای گفته است: «متأسفانه آن ابعاد اصلی شخصیت ایشان که با مسئله رهبری و ولایتشان ارتباط دارد کمتر مورد توجه قرار می گیرد، اول فقاهت ایشان است؛ کسانی که شاهدانی بهتر از آنها در این زمینه نمی شود پیدا کرد، شهادت میدهند که ما در فقاهت ایشان را نه تنها کمتر از اقرانشان نمیدانیم بلکه در مواردی برای ما ثابت شده که ایشان افضل هم هستند.»
«آیتالله خامنهای درهر زمینهای حرفی برای گفتن دارد»
مدیر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی همچنین از آیتالله خامنهای با عنوان یکی از سه «رجالدان بزرگ عالم تشیع» نام برده و افزوده است، رهبر جمهوری اسلامی «در بسیاری از رشتههای علمی دیگری که متأسفانه آنطور که باید و شاید شناخته شده نیست در مسائلی که ارتباط با حافظه دارد، مثل قضایای تاریخی و تحلیل تاریخ در حد اعجاز است. تقوا، ساده زیستی و زهد ایشان داستانهایی دارد که برای بعضی مثل افسانه حساب می شود که کسی در یک چنین موقعیت حساسی با اینهمه امکاناتی که در اختیارش قرار دارد اینجور ساده و زاهدانه زندگی می کند و دهها فضیلت دیگری که واقعا شمارش آنها مشکل است چه رسد به بیانش.»
وی همچنین به مقایسه رهبر ایران با رهبران و روسای جمهور سایر کشورها پرداخته و گفته است: «ایشان با روسای جمهوری و رهبرانی که در عالم هستند، از لحاظ توانایی مدیریت، سعه صدر، جامعیت، تقوی، مهربانی، دلسوزی و صدها فضیلت دیگر قابل مقایسه نیست. در زندگی بیش از سی ساله مسؤولیت رسمی ایشان یک نقطه سیاه نمی شود پیدا کرد درحالی که دیگران برای رسیدن به مقامشان حق کشی می کنند، پول خرج می کنند، تبلیغات سو میکنند، بعضیها که به مقامی میرسند چقدر سواستفاده میکنند. مقایسه با بعضی از شخصیتهای داخلی را کنار میگذارم که مصداق "الدهر انزلنی ثم انزلنی" واقع میشود.»
عضو مجلس خبرگان رهبری افزوده است: «رهبر معظم انقلاب واقعا به گستردگی روح عظیم یک انسان وارسته است و این در مسائل مدیریتی کشور که خیلی بارز است؛ همچنین ایشان با هر گروهی مینشیند در هر زمینهای صحبت میکند مثل در ادبیات، شعر، تاریخ، ورزش، خطاطی، هنر ... و حرفی برای گفتن دارند، بلکه بر همه آن متخصصین پیشی میگیرد.»
آیتالله مصباحیزدی همچنین گفته است: «قضاوت شخصیتهای جهان را درباره ایشان بررسی کنید که بعضی از روسای جمهور کشورهای دیگر درباره شخصیت ایشان اظهار اعجاب کردند و اینکه مردم ایران تا یک همچون رهبری دارند شکست نخواهند خورد.»
محمدتقی مصباحیزدی، از روحانیان حامی دولت جمهوری اسلامی همچنین رهبر جمهوری اسلامی را با امامان معصوم مقایسه کرده و از ولایت فقیه باعنوان یکی از نعمتهای بزرگ خدا و «آرزوی همه انبیا و اولیا و صالحان عالم در طول تاریخ» نام برده است.
وی در تمجید از رهبر جمهوری اسلامی از جمله گفته است: «یکی از بهترین نمودهای شایستگی ایشان در این فتنه اخیر ظاهر شد که هنوز ما عمق این فتنه را درست درک نکردهایم و تا اندازه ای هم که درک کردیم نمیتوانیم بیان کنیم و اگر بیان هم بکنیم مردم هنوز درست باور نمیکنند.»
مصباحیزدی همچنین افزوده است: «اما ایشان این مشکلات را با تدبیر بسیار حکیمانهای که واقعا این تدبیر را به مقام تدبیر معصوم نزدیک میکند با یک سعه صدری که آنهم جز در معصومین کم یافت میشود حل کرد. تحمل، صبر و سعه صدر ایشان اعجازگونه است در مسائلی که نگفتنی است نسبت به کسانی که نمیشود گفت.»
عضو مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی همچنین درباره ولایت فقیه هم گفته است: «یکی از نعمتهای بزرگی که اگر سالیان دراز تمام وقتمان را صرف کنیم که شکر خدا کنیم، حقش ادا نمیشود برقراری نظام اسلامی، حاکمیت ولایت فقیه و بخصوص وجود شخص مقام معظم رهبری و برقراری نظام اسلامی خداپسند است که آرزوی همه انبیا و اولیا و صالحان عالم در طول تاریخ بوده و جز در یک محدوده خاص زمانی و مکانی، موارد روشنی از آن سراغ نداریم.»
وی همچنین از ولایت فقیه با عنوان نعمتی یاد کرده که «میتواند سعادت ابدی و بینهایت بیافریند» و افزوده است: «ما باید این نعمت عظیم الهی را به یاد مردم بیاوریم که بدانند چقدر باید شکر این نعمت را بجا بیاورند، و یکی از فوایدش این است که آدم وقتی به عظمت یک چنین نعمتی پی میبرد تحمل کمبودها و کاستیها که از لوازم طبیعی حوادث این جهانی است برایش خیلی آسان میشود.»
محمدتقی مصباحیزدی در ادامه تمجیدهای خود از رهبر جمهوری اسلامی به انتخاب وی از سوی مجلس خبرگان پس از مرگ آیتالله خمینی اشاره کرده و گفته است: «حقیقت این است که من زمان امام هر وقت ذهنم متوجه این میشد که بعد از امام چه خواهد شد مضطرب میشدم، اما از وقتی که مقام معظم رهبری، عهده دار این مسئولیت شدند مثل یک آب خنکی بود که روی شعله آتش می ریزد. گویا روح امام در ایشان حلول کرده و همان عظمت با ویژگیهای ممتاز در شخصیت ایشان ظاهر شد. انتخاب ایشان بهترین گزینهای بود که امکان داشت بعد از امام تحقق پیدا کند.»
هفته گذشته محمد یزدی، نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری، در گفت و گویی با هفتهنامه پنچره با اشاره به وجود اختلاف در میان اعضای این مجلس بر سر انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان جانشین آیتالله خمینی گفته بود: ««مخالفت داشتن، یک مسئله و فکر تشکیل شورای رهبری مسئلهای دیگر است که بیشتر از طرف آقای هاشمی سرچشمه گرفته بود و در این رابطه، همان زمان، اکثر اعضای جامعه مدرسین مخالفت کردند. در حال حاضر هم که دوباره آقای هاشمی این مباحث را مطرح میکند، باز هم ما مخالفیم و بعداً هم مخالف خواهیم بود.»
در این میان محمدتقی مصباحیزدی نیز ریشه مخالفتها با آیتالله خامنهای را «حسادت» دانسته و بدون نام بردن از کسی گفته است: «بسیاری از این مخالفتها، اتهامات، خردهگیریها و بهانهگیریها از این گونه عوامل روانی سرچشمه میگیرد. اینها موقعیتهایی دارند، شگردهایی و امکاناتی دارند که از آن برای فریب دادن مردم استفاده میکنند. ریشه حسد در افراد نخبه است و اینکه می بینند ایشان مانع بعضی سواستفادههایشان میشود یا اینکه زندگی ایشان با این سادگی خاری است در چشم آنها و آنها را رسوا میکند. خارجیها هم افرادی که ضعیفالنفس و فرومایهاند و آفتهای روانی، احساس حقارت، و حسد دارند یا جاه طلب هستند، را شناسایی میکنند امکانات در اختیارشان قرار میدهند تا این فتنهها برپا شود. ولی دیدید این دشمنیها نه تنها ضرری نزد، بلکه موقعیت ایشان را بالاتر برد. اسم این را چه میشود گذاشت غیر از اعجاز خدا و تایید الهی؟»
این در حالی است که چندی پیش آیتالله علىمحمد دستغیب، از مراجع تقلید و عضو مجلس خبرگان رهبری در سخنانی تصریح کرده بود ولی فقیه باید به قانون اساسی عمل کند، نه این که بر آن «مسلط» باشد.
پیشتر آیتالله خامنهای در پاسخ با استفتایی، «ولایت» خود را شعبهای از امامت امامان شیعه خوانده و «التزام به ولایت فقیه» را به معنای اطاعت از خود دانسته بود.
محمد تقی مصباحیزدی نیز در دفاع از «فقاهت» آیتالله خامنهای گفته است: «متأسفانه آن ابعاد اصلی شخصیت ایشان که با مسئله رهبری و ولایتشان ارتباط دارد کمتر مورد توجه قرار می گیرد، اول فقاهت ایشان است؛ کسانی که شاهدانی بهتر از آنها در این زمینه نمی شود پیدا کرد، شهادت میدهند که ما در فقاهت ایشان را نه تنها کمتر از اقرانشان نمیدانیم بلکه در مواردی برای ما ثابت شده که ایشان افضل هم هستند.»
«آیتالله خامنهای درهر زمینهای حرفی برای گفتن دارد»
مدیر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی همچنین از آیتالله خامنهای با عنوان یکی از سه «رجالدان بزرگ عالم تشیع» نام برده و افزوده است، رهبر جمهوری اسلامی «در بسیاری از رشتههای علمی دیگری که متأسفانه آنطور که باید و شاید شناخته شده نیست در مسائلی که ارتباط با حافظه دارد، مثل قضایای تاریخی و تحلیل تاریخ در حد اعجاز است. تقوا، ساده زیستی و زهد ایشان داستانهایی دارد که برای بعضی مثل افسانه حساب می شود که کسی در یک چنین موقعیت حساسی با اینهمه امکاناتی که در اختیارش قرار دارد اینجور ساده و زاهدانه زندگی می کند و دهها فضیلت دیگری که واقعا شمارش آنها مشکل است چه رسد به بیانش.»
وی همچنین به مقایسه رهبر ایران با رهبران و روسای جمهور سایر کشورها پرداخته و گفته است: «ایشان با روسای جمهوری و رهبرانی که در عالم هستند، از لحاظ توانایی مدیریت، سعه صدر، جامعیت، تقوی، مهربانی، دلسوزی و صدها فضیلت دیگر قابل مقایسه نیست. در زندگی بیش از سی ساله مسؤولیت رسمی ایشان یک نقطه سیاه نمی شود پیدا کرد درحالی که دیگران برای رسیدن به مقامشان حق کشی می کنند، پول خرج می کنند، تبلیغات سو میکنند، بعضیها که به مقامی میرسند چقدر سواستفاده میکنند. مقایسه با بعضی از شخصیتهای داخلی را کنار میگذارم که مصداق "الدهر انزلنی ثم انزلنی" واقع میشود.»
عضو مجلس خبرگان رهبری افزوده است: «رهبر معظم انقلاب واقعا به گستردگی روح عظیم یک انسان وارسته است و این در مسائل مدیریتی کشور که خیلی بارز است؛ همچنین ایشان با هر گروهی مینشیند در هر زمینهای صحبت میکند مثل در ادبیات، شعر، تاریخ، ورزش، خطاطی، هنر ... و حرفی برای گفتن دارند، بلکه بر همه آن متخصصین پیشی میگیرد.»
آیتالله مصباحیزدی همچنین گفته است: «قضاوت شخصیتهای جهان را درباره ایشان بررسی کنید که بعضی از روسای جمهور کشورهای دیگر درباره شخصیت ایشان اظهار اعجاب کردند و اینکه مردم ایران تا یک همچون رهبری دارند شکست نخواهند خورد.»
ایاد علاوی ایران را متهم به «ایجاد ناآرامی» در خاورمیانه کرد
ایاد علاوی رهبر ائتلاف «العراقیه»، روز یکشنبه در یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه سیانان، ایران را متهم کرد که در عراق، لبنان و در میان فلسطینیان «ایجاد ناآرامی» میکند.
این اظهارات آقای علاوی در حالی بیان میشود که نوری المالکی، نخستوزیر عراق و رقیب اصلی سیاسی آقای علاوی، روز دوشنبه با هدف جلب حمایت از نخستوزیری خود در دولت عراق وارد تهران شد.
ایاد علاوی در مصاحبه خود با «سیانان» افزود که ملتهای خاورمیانه «قربانی تروریستهایی میشوند که قطعاً از سوی ایران تأمین مالی میشوند.»
نخستوزیر اسبق عراق در این مصاحبه که با برنامه «جیپیاس» فرید زکریا انجام شد اظهار داشت: «ما میدانیم که متأسفانه ایران میکوشد در منطقه خرابی به بار آورد. و در مورد عراق میتوانم با قطعیت بگویم که ایران سعی میکند حتی در روند سیاسی کشور هم مطابق امیال و خواستههای خود تغییر ایجاد کند.»
ایاد علاوی از شیعههای سکولار عراق است و حزب او توانست در انتخابات هفتم مارس با پشتیبانی قوی جناح سنی بیشترین تعداد کرسیهای پارلمان را با اختلاف کمی نصیب خود کند، اما تعداد این کرسیها برای در دست گرفتن کامل دولت عراق کافی نیست.
این امر باعث شد تا نوری المالکی، نخستوزیر عراق، ائتلاف «العراقیه» ایاد علاوی را دور بزند و ائتلافی با اکثریت شیعه تشکیل بدهد که مواضعی نزدیک به مواضع ایران دارد.
آقای علاوی، روز یکشنبه در مصاحبه دیگری با شبکه تلویزیونی العربیه نیز ایران را متهم کرد که در حال کوشش برای «بیثبات کردن» عراق و دخالت در روند سیاسی آن کشور است.
وی در این مصاحبه، رقبای سیاسی خود را که برای تشکیل دولت بعدی «به دنبال حمایت ایران هستند» به تمسخر گرفت و اظهار داشت: «من به ایران التماس نمیکنم که انتصابم را بپذیرد.»
وی در ادامه افزود که ایران باید از سیاست عراق خارج شود و «از تحمیل کردن یک جناح خاص یا حمایت از یک جناح در برابر جناحی دیگر دست بردارد.»
اشاره اظهارات آقای علاوی به وضوح متوجه سفر تازه نوری المالکی به تهران است. بنا بر گزارشها آقای مالکی روز دوشنبه در تهران مهمان محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران خواهد بود و قرار است در دیدار خود با مقامات بلندپایه ایرانی درباره «مسائل منطقهای و بینالمللی» و همچنین «پیشرفتها در عراق» گفتوگو کند.
ایاد علاوی در ۱۳ شهریورماه نیز در گفتوگو با روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط، جمهوری اسلامی را به تلاش برای عمق بخشیدن به مسائل و اختلافات طایفهای در عراق متهم کردهبود.
این اظهارات آقای علاوی در حالی بیان میشود که نوری المالکی، نخستوزیر عراق و رقیب اصلی سیاسی آقای علاوی، روز دوشنبه با هدف جلب حمایت از نخستوزیری خود در دولت عراق وارد تهران شد.
ایاد علاوی در مصاحبه خود با «سیانان» افزود که ملتهای خاورمیانه «قربانی تروریستهایی میشوند که قطعاً از سوی ایران تأمین مالی میشوند.»
نخستوزیر اسبق عراق در این مصاحبه که با برنامه «جیپیاس» فرید زکریا انجام شد اظهار داشت: «ما میدانیم که متأسفانه ایران میکوشد در منطقه خرابی به بار آورد. و در مورد عراق میتوانم با قطعیت بگویم که ایران سعی میکند حتی در روند سیاسی کشور هم مطابق امیال و خواستههای خود تغییر ایجاد کند.»
ایاد علاوی از شیعههای سکولار عراق است و حزب او توانست در انتخابات هفتم مارس با پشتیبانی قوی جناح سنی بیشترین تعداد کرسیهای پارلمان را با اختلاف کمی نصیب خود کند، اما تعداد این کرسیها برای در دست گرفتن کامل دولت عراق کافی نیست.
ایاد علاوی رقبای سیاسی خود را که برای تشکیل دولت بعدی «به دنبال حمایت ایران هستند» به تمسخر گرفت و اظهار داشت: «من به ایران التماس نمیکنم که انتصابم را بپذیرد.»
آقای علاوی، روز یکشنبه در مصاحبه دیگری با شبکه تلویزیونی العربیه نیز ایران را متهم کرد که در حال کوشش برای «بیثبات کردن» عراق و دخالت در روند سیاسی آن کشور است.
وی در این مصاحبه، رقبای سیاسی خود را که برای تشکیل دولت بعدی «به دنبال حمایت ایران هستند» به تمسخر گرفت و اظهار داشت: «من به ایران التماس نمیکنم که انتصابم را بپذیرد.»
وی در ادامه افزود که ایران باید از سیاست عراق خارج شود و «از تحمیل کردن یک جناح خاص یا حمایت از یک جناح در برابر جناحی دیگر دست بردارد.»
اشاره اظهارات آقای علاوی به وضوح متوجه سفر تازه نوری المالکی به تهران است. بنا بر گزارشها آقای مالکی روز دوشنبه در تهران مهمان محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران خواهد بود و قرار است در دیدار خود با مقامات بلندپایه ایرانی درباره «مسائل منطقهای و بینالمللی» و همچنین «پیشرفتها در عراق» گفتوگو کند.
ایاد علاوی در ۱۳ شهریورماه نیز در گفتوگو با روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط، جمهوری اسلامی را به تلاش برای عمق بخشیدن به مسائل و اختلافات طایفهای در عراق متهم کردهبود.
تفنگی که حسن نصرالله به احمدی نژاد هدیه داد کهنه است!
رادیو فرانسه: نوشتۀ فرید وهابی
به گفتۀ منابع اسراییلی، سلاحی که به عنوان غنیمت جنگی از طرف رهبر حزب الله لبنان به محمود احمدی نژاد هدیه شد، محال است که در سال ۲۰۰۶ به دست رزمندگان حزب الله افتاده باشد، چرا که این نوع سلاح، بیشتر از سی سال است که هیچگونه کاربردی در ارتش اسراییل ندارد. مقامات حزب الله و جمهوری اسلامی ایران هنوز واکنشی در مورد این خبر نشان نداده اند.
روزنامۀ اسراییلی یدیعوت آحارنوت در شمارۀ روز یکشنبه می نویسد تفنگی که طی سفر لبنان به محمود احمدی نژاد هدیه شد، سی سال است که در ارتش اسراییل کاربرد ندارد. شیخ حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، ادعا کرده بود که این تفنگ، طی جنگ سال ۲۰۰۶، از سربازان اسراییلی غنیمت گرفته شده است.
روز چهاردهم اکتبر – ۲۲ مهرماه- حزب الله لبنان اطلاعیه ای منتشر کرد و در آن شرح داد که شیخ حسن نصرالله، "در مقام هدیه و به عنوان نشانه ای از قدردانی و وفاداری"، تفنگی را که متعلق به یک سرباز اسراییلی بوده و در جنگ سال ۲۰۰۶ به دست رزمندگان حزب الله افتاده، به رییس جمهوری اسلامی ایران تقدیم کرد".
منابع رسمی جمهوری اسلامی نیز نوشتند: "سید حسن نصرالله یك قبضه سلاح را كه مقاومت، در جنگ سی وسه روزه لبنان (تابستان ۲۰۰۶) از نظامیان صهیونیست غنیمت گرفته بود، بهعنوان ابراز وفاداری و تشكر به رئیسجمهور ایران هدیه داد"
اما روزنامۀ یدیعوت آحارنوت، به نقل از منابع نظامی می نویسد: "تفنگ مدل 7.62 FNFAL از سال ۱۹۷۴ هیچ کاربردی در ارتش اسراییل ندارد و در نتیجه غیرممکن است که در جنگ سال ۲۰۰۶ به دست افراد حزب الله افتاده باشد".
همین منابع می افزایند که به احتمال زیاد، تفنگ هدیه شده به احمدی نژاد، جزو سلاح هایی بوده که ارتش اسراییل در دهۀ هفتاد میلادی به متحد آن زمان خود، یعنی به ارتش جنوب لبنان تحویل داده بوده است.
ارتش جنوب لبنان یا "جیش لبنان جنوبی"، نیروهای شبه نظامی بودند که طی اشغال جنوب لبنان توسط اسراییل، با نیروهای این کشور همکاری می کردند. این ارتش در سال ۱۹۷۶ تشکیل شد و ترکیبی بود از مسیحیان، دروزی ها و شیعیان لبنان. هدف اصلی آنها، خلاص کردن جنوب لبنان از دست فلسطینیان بود.
بدین ترتیب، ارتش جنوب لبنان، برای مبارزه با سازمان آزادی بخش فلسطین، عملاً با اسراییل متحد شد.
رادیو فرانسه: نوشتۀ فرید وهابی
به گفتۀ منابع اسراییلی، سلاحی که به عنوان غنیمت جنگی از طرف رهبر حزب الله لبنان به محمود احمدی نژاد هدیه شد، محال است که در سال ۲۰۰۶ به دست رزمندگان حزب الله افتاده باشد، چرا که این نوع سلاح، بیشتر از سی سال است که هیچگونه کاربردی در ارتش اسراییل ندارد. مقامات حزب الله و جمهوری اسلامی ایران هنوز واکنشی در مورد این خبر نشان نداده اند.
روزنامۀ اسراییلی یدیعوت آحارنوت در شمارۀ روز یکشنبه می نویسد تفنگی که طی سفر لبنان به محمود احمدی نژاد هدیه شد، سی سال است که در ارتش اسراییل کاربرد ندارد. شیخ حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، ادعا کرده بود که این تفنگ، طی جنگ سال ۲۰۰۶، از سربازان اسراییلی غنیمت گرفته شده است.
روز چهاردهم اکتبر – ۲۲ مهرماه- حزب الله لبنان اطلاعیه ای منتشر کرد و در آن شرح داد که شیخ حسن نصرالله، "در مقام هدیه و به عنوان نشانه ای از قدردانی و وفاداری"، تفنگی را که متعلق به یک سرباز اسراییلی بوده و در جنگ سال ۲۰۰۶ به دست رزمندگان حزب الله افتاده، به رییس جمهوری اسلامی ایران تقدیم کرد".
منابع رسمی جمهوری اسلامی نیز نوشتند: "سید حسن نصرالله یك قبضه سلاح را كه مقاومت، در جنگ سی وسه روزه لبنان (تابستان ۲۰۰۶) از نظامیان صهیونیست غنیمت گرفته بود، بهعنوان ابراز وفاداری و تشكر به رئیسجمهور ایران هدیه داد"
اما روزنامۀ یدیعوت آحارنوت، به نقل از منابع نظامی می نویسد: "تفنگ مدل 7.62 FNFAL از سال ۱۹۷۴ هیچ کاربردی در ارتش اسراییل ندارد و در نتیجه غیرممکن است که در جنگ سال ۲۰۰۶ به دست افراد حزب الله افتاده باشد".
همین منابع می افزایند که به احتمال زیاد، تفنگ هدیه شده به احمدی نژاد، جزو سلاح هایی بوده که ارتش اسراییل در دهۀ هفتاد میلادی به متحد آن زمان خود، یعنی به ارتش جنوب لبنان تحویل داده بوده است.
ارتش جنوب لبنان یا "جیش لبنان جنوبی"، نیروهای شبه نظامی بودند که طی اشغال جنوب لبنان توسط اسراییل، با نیروهای این کشور همکاری می کردند. این ارتش در سال ۱۹۷۶ تشکیل شد و ترکیبی بود از مسیحیان، دروزی ها و شیعیان لبنان. هدف اصلی آنها، خلاص کردن جنوب لبنان از دست فلسطینیان بود.
بدین ترتیب، ارتش جنوب لبنان، برای مبارزه با سازمان آزادی بخش فلسطین، عملاً با اسراییل متحد شد.
احمدی نژاد: چند شرط برای مذاکره با غرب
رادیو فرانسه: نوشتۀ فرید وهابی
رييسجمهوری اسلامی ایران، محمود احمدی نژاد در سفر خود به اردبیل، اعلام کرد که ایران برای مذاکره با غربی ها آماده است. او سپس برای این گفتگوها شرایطی تعیین کرد و از جمله گفت: "اعلام كنيد هدفتان از مذاكره، دوستي و همكاري با ايران است يا دشمني؟... همچنین بايد 'نظرتان را در خصوص بمب هاي اتمي رژيم صهيونيستي' اعلام كنيد".
محمود احمدی نژاد در ادامۀ سفرهای استانی خود، این بار به استان اردبیل رفت و برای مردم شهر اردبیل سخنرانی کرد.
وی در واکنش به تحریم ایران گفت: "جوانان و صنعتگران ايراني كالاهاي تحريمشده را خواهند ساخت و به جهان صادر خواهند كرد". و سپس افزود: "ملت ايران زير بار حرف زور نميرود و نه تنها ما خودمان بنزين مورد نيازمان را توليد كردهايم بلكه بخشي از آن را نيز صادر كردهايم و زماني كه آنها اين موفقيت ايران را ديدند اكنون در خليج فارس صف كشيدهاند كه بنزين خود را به قيمت پايينتر به ما بفروشند"...
وی در جای دیگری از سخنانش، مردم را به صرفه جویی در انرژی تشویق کرد و گفت: "مصرف انرژي در كشور ما بالاست و بايد ما دست به دست هم دهيم و به قدر امكان مصرف انرژي را كاهش بدهيم".
احمدی نژاد بار دیگر از طرح هدفمند کردن یارانه ها دفاع کرد و وعده داد که "از روز ميلاد امام رضا (۲۷ مهر) اولين قسمت كمك دولت در قالب يارانهها به حساب مردم واريز خواهد شد". او افزود که "در اواخر هفته آينده در يك گفتگوي تلويزيوني جزييات قانون هدفمند كردن يارانهها و اجراي آن را توضيح خواهم داد".
محمود احمدی نژاد سپس در بارۀ مذاکره با غربی ها سخن گفت و شرایطی را برای ادامۀ گفتگو تعیین کرد.
او مطابق معمول پس از انتقاد از "مستکبرانی که حرفهاي گندهتر از دهانشان زدند"، و پس از تکرار این حرف که رژیم اسراییل "آماده رهسپار شدن به جهنم است"، به اینجا رسید که "ما از همان اول گفتيم كه آماده گفتگو هستيم".
وی سپس در بارۀ شرایط مذاکره گفت: "يكي از شرط ها همانطور كه قبلا اعلام كرده ايم اين است كه 'اعلام كنيد آيا به مقررات آژانس پايبند هستيد يا نه؛ يك بام و دو هوا نمي شود؟"...
..."شرط ديگر اين است كه اعلام كنيد هدفتان از مذاكره، دوستي و همكاري با ايران است يا دشمني؟"...
..."همچنين اعلام كنيد كه 'در مذاكرات از منطق و قانون تبعيت مي كنيد يا اگر كم آورديد مي خواهيد سروصدا كنيد و قطعنامه صادر كنيد؟"
و بالاخره، وی گفت: "همچنين بايد 'نظرتان را در خصوص بمب هاي اتمي رژيم صهيونيستي' اعلام كنيد".
محمود احمدی نژاد در اردبیل از تاریخ و فرهنگ این شهر نیز تجلیل کرد و نقش سلسلۀ صفویه را مثبت دانست. او گفت: "از نگاه ما اصولا حكومت پادشاهي و شاهنشاهي به رسميت شناخته نميشود [...] اما ايران امروز كه بخشي از ايران آن زمان است، توسط شاه اسماعيل، شاه طهماسب و فرزند او برپا و يكپارچه است"...
رادیو فرانسه: نوشتۀ فرید وهابی
رييسجمهوری اسلامی ایران، محمود احمدی نژاد در سفر خود به اردبیل، اعلام کرد که ایران برای مذاکره با غربی ها آماده است. او سپس برای این گفتگوها شرایطی تعیین کرد و از جمله گفت: "اعلام كنيد هدفتان از مذاكره، دوستي و همكاري با ايران است يا دشمني؟... همچنین بايد 'نظرتان را در خصوص بمب هاي اتمي رژيم صهيونيستي' اعلام كنيد".
محمود احمدی نژاد در ادامۀ سفرهای استانی خود، این بار به استان اردبیل رفت و برای مردم شهر اردبیل سخنرانی کرد.
وی در واکنش به تحریم ایران گفت: "جوانان و صنعتگران ايراني كالاهاي تحريمشده را خواهند ساخت و به جهان صادر خواهند كرد". و سپس افزود: "ملت ايران زير بار حرف زور نميرود و نه تنها ما خودمان بنزين مورد نيازمان را توليد كردهايم بلكه بخشي از آن را نيز صادر كردهايم و زماني كه آنها اين موفقيت ايران را ديدند اكنون در خليج فارس صف كشيدهاند كه بنزين خود را به قيمت پايينتر به ما بفروشند"...
وی در جای دیگری از سخنانش، مردم را به صرفه جویی در انرژی تشویق کرد و گفت: "مصرف انرژي در كشور ما بالاست و بايد ما دست به دست هم دهيم و به قدر امكان مصرف انرژي را كاهش بدهيم".
احمدی نژاد بار دیگر از طرح هدفمند کردن یارانه ها دفاع کرد و وعده داد که "از روز ميلاد امام رضا (۲۷ مهر) اولين قسمت كمك دولت در قالب يارانهها به حساب مردم واريز خواهد شد". او افزود که "در اواخر هفته آينده در يك گفتگوي تلويزيوني جزييات قانون هدفمند كردن يارانهها و اجراي آن را توضيح خواهم داد".
محمود احمدی نژاد سپس در بارۀ مذاکره با غربی ها سخن گفت و شرایطی را برای ادامۀ گفتگو تعیین کرد.
او مطابق معمول پس از انتقاد از "مستکبرانی که حرفهاي گندهتر از دهانشان زدند"، و پس از تکرار این حرف که رژیم اسراییل "آماده رهسپار شدن به جهنم است"، به اینجا رسید که "ما از همان اول گفتيم كه آماده گفتگو هستيم".
وی سپس در بارۀ شرایط مذاکره گفت: "يكي از شرط ها همانطور كه قبلا اعلام كرده ايم اين است كه 'اعلام كنيد آيا به مقررات آژانس پايبند هستيد يا نه؛ يك بام و دو هوا نمي شود؟"...
..."شرط ديگر اين است كه اعلام كنيد هدفتان از مذاكره، دوستي و همكاري با ايران است يا دشمني؟"...
..."همچنين اعلام كنيد كه 'در مذاكرات از منطق و قانون تبعيت مي كنيد يا اگر كم آورديد مي خواهيد سروصدا كنيد و قطعنامه صادر كنيد؟"
و بالاخره، وی گفت: "همچنين بايد 'نظرتان را در خصوص بمب هاي اتمي رژيم صهيونيستي' اعلام كنيد".
محمود احمدی نژاد در اردبیل از تاریخ و فرهنگ این شهر نیز تجلیل کرد و نقش سلسلۀ صفویه را مثبت دانست. او گفت: "از نگاه ما اصولا حكومت پادشاهي و شاهنشاهي به رسميت شناخته نميشود [...] اما ايران امروز كه بخشي از ايران آن زمان است، توسط شاه اسماعيل، شاه طهماسب و فرزند او برپا و يكپارچه است"...
فراسوی خبر...26 مهر هدیه خونین مالکی به میزبانانش
لیلا جدیدی
این امر که مالکی برای حفظ مقام نخست وزیری با حمله به ساکنین اشرف و ضرب و شتم آنان به جمهوری اسلامی که خود فاسد ترین و ضد انسانی ترین حکومت نسبت به مردم ایران است، باج می دهد، باید برای مردم عراق اعلام خطری جدی باشد. آنکس که حقوق ساکنان اشرف را نقض می کند و با این حرکت قوانین بین المللی، کنوانسیون ژنو و فرهنگ و سنت مهمان نوازی مردم عراق را پایمال می کند، آنهم برای باقی ماندن در قدرت، بدون شک حقوق مردم عراق را نیز نقض کرده و می کند.
در آستانه سفر مالکی به تهران که به منظور گرفتن حمایت بیشتر جمهوری اسلامی صورت می گیرد، نیروهای عراقی حمله به قرارگاه اشرف و ضرب و شتم ساکنان آن را به جمهوری اسلامی هدیه کردند.
از سوی دیگر و در رابطه با خدمتگزاری مالکی به جمهوری اسلامی، پایگاه خبری "العراق الجمیع" (عراق برای همه) فاش کرد که نیروهای جمهوری اسلامی یک روز پیشتر با لباس نظامی عراقی در قرارگاه اشرف مُستقر شده بودند.
جمهوری اسلامی برای نرم کردن مواضع آمریکا نسبت به خود از شیوه تهاجم و تهدید استفاده می کند. رژیم، نفوذ در عراق از طریق کمک رسانی به مزدور خود برای کسب قدرت را به هیچ وجه مخفی نمی کند.
در همین رابطه، علي بيگدلی که خبرگزاری نیمه رسمی "ایلنا" از او به عنوان "كارشناس روابط بينالملل" یاد می کند، درباره سفر نوری مالكی به تهران اظهار داشت: "مالكی به تهران میآيد تا از ايران تشكر كند" و می فزاید: "صدریها در عراق به فرمان ايران از مالكی حمايت كردند و اين حمايت احتمال رسيدن وی به سمت نخست وزيري را پررنگتر كرد."
آزار ساکنین اشرف به هر شکل و صورتی محکوم است. مردم هر دو کشور و مراجع بین المللی می بایستی از ارتکاب این اعمال ضدبشری جلوگیری کرده و مانع دخالت سیاسی و خشونت آمیز رژیم جمهوری اسلامی - که خود منفور مردم ایران است - در کشور همسایه شوند.
در آستانه سفر مالکی به تهران که به منظور گرفتن حمایت بیشتر جمهوری اسلامی صورت می گیرد، نیروهای عراقی حمله به قرارگاه اشرف و ضرب و شتم ساکنان آن را به جمهوری اسلامی هدیه کردند.
از سوی دیگر و در رابطه با خدمتگزاری مالکی به جمهوری اسلامی، پایگاه خبری "العراق الجمیع" (عراق برای همه) فاش کرد که نیروهای جمهوری اسلامی یک روز پیشتر با لباس نظامی عراقی در قرارگاه اشرف مُستقر شده بودند.
جمهوری اسلامی برای نرم کردن مواضع آمریکا نسبت به خود از شیوه تهاجم و تهدید استفاده می کند. رژیم، نفوذ در عراق از طریق کمک رسانی به مزدور خود برای کسب قدرت را به هیچ وجه مخفی نمی کند.
در همین رابطه، علي بيگدلی که خبرگزاری نیمه رسمی "ایلنا" از او به عنوان "كارشناس روابط بينالملل" یاد می کند، درباره سفر نوری مالكی به تهران اظهار داشت: "مالكی به تهران میآيد تا از ايران تشكر كند" و می فزاید: "صدریها در عراق به فرمان ايران از مالكی حمايت كردند و اين حمايت احتمال رسيدن وی به سمت نخست وزيري را پررنگتر كرد."
آزار ساکنین اشرف به هر شکل و صورتی محکوم است. مردم هر دو کشور و مراجع بین المللی می بایستی از ارتکاب این اعمال ضدبشری جلوگیری کرده و مانع دخالت سیاسی و خشونت آمیز رژیم جمهوری اسلامی - که خود منفور مردم ایران است - در کشور همسایه شوند.
شیرزاد عبداللهی
روز بزرگداشت حافظ وزیر آموزش و پرورش در جلسه معرفی مدیر کل استان البرز و در حضور صدها فرهنگی و تعدادی خبرنگار به چگونگی تصمیم گیری برای قبول وزارت اشاره کرد و گفت: "احمدی نژاد وقتی به من پیشنهاد وزرات را داد از من خواست با هیچکس مشورت نکنم و من هم قبول کردم. از این رو به احمدی نژاد گفتم اجازه می دهی با پدرم مشورت کنم، وی گفت: اشکالی ندارد . پدرم نیز من را اینگونه راهنمایی کرد : "اگر قبول این مسئولیت به نظام کمک می کند، قبول کن"...
تا اینجا موضوع کاملا خصوصی است و بنده در صدد اثبات صدق یا کذب آن نیستم. البته دستور احمدی نژاد به منع مشورت و بیان خاطرات کاملا شخصی و تبلیغ به نفع خود و افراد خانواده در یک جلسه رسمی دولتی ، جای تامل دارد... اما آنچه که موضوع اصلی این نوشته است بخش دوم خاطره جناب وزیر است . حاجی بابایی گفت: « با حافظ نیز مشورت کردم و به احمدی نژاد نیز گفتم» .
قاعدتا آقای وزیر مثل هر ایرانی، تفألی به دیوان حافظ زده و برای اینکار دیوان حافظ را از قفسه کتابخانه برداشته ، نیت کرده و صفحه ای از کتاب را گشوده و سپس غزل سمت راست صفحه را خوانده و فال را نیکو یافته و وزارت را پذیرفته. وزیر در ادامه می گوید : « این بیت آمد که آن را در مجلس نیز خواندم: یا کار به کام دل مجروح شود / یا ملک تنم ملک بی روح شود / امید من این است به درگاه خدا / که ابواب سعادت همه مفتوح شود». بله، درست متوجه شدید ، وزیر سوتی اصلی را در این قسمت داده! اولا تفأل را به غزلیات پر راز و رمز حافظ می زنند، اما این شعری که ایشان خوانده اند دوبیتی است.
ثانیا این دوبیتی بیشتر یک کلام منظوم است تا شعر، آن هم از خواجه شیراز. ثالثا این دوبیتی در هیچ نسخه ای از دیوان حافظ یافت نمی شود و نسبت آن به حافظ کاملا مجعول است....آیا وزیر مرتکب اشتباه شده ؟ به نظر من امکان اشتباه و سهو منتفی است. ظاهرا تفال به قدری تاثیر گذار بوده که حاجی بابایی شعر را حفظ کرده و حتی در مجلس شورای اسلامی هم این ابیات را خوانده است. وقتی شعر از حافظ نیست معلوم می شود که تفألی در کار نبوده و کل داستان توهم است و دروغ . آدم بی اختیار یاد حکایت گلستان سعدی و آن درویش گیسوان بافته می افتد که با قافله حجاز به شهر آمد و نزد امیر رفت و چندین دروغ درهم همی گفت ....
فهم و توضیح اینکه چرا وزیر چنین داستانی را جعل کرده کار روانشناسان و روانکاوان است ،اما قطعا وزیر این خاطره را چندین بار در محافل کوچکتر بیان کرده و احتمالا با واکنش های تحسین آمیز حاضران مواجه شده و تشویق های دوستان این روایت جعلی را در ذهن وزیر به عنوان یک رویداد واقعی تثبیت کرده است.
نکته تاسف بار ، تنزل استانداردهای ادبی و علمی نزد دولتمردان است. حداقل وزیر آموزش و پرورش باید در سطح متوسطه با قواعد نگارش و ادبیات زبان فارسی آشنا باشد. بر روی این صندلی که امروز حاجی بابایی با این درجه از سواد و اخلاق علمی نشسته، درگذشته افرادی نظیر پرویز ناتل خانلری ، دکتر محمود حسابی و ملک الشعرای بهار نشسته بودند. وقتی وزیر آموزش و پرورش در یک جمع بزرگ فرهنگی و در حضور خبرنگاران به لسان الغیب دروغ می بندد و با خونسردی خاطره جعلی بازگو می کند ، چگونه می توان در مدارس از ترویج مکارم اخلاقی سخن گفت؟
تا اینجا موضوع کاملا خصوصی است و بنده در صدد اثبات صدق یا کذب آن نیستم. البته دستور احمدی نژاد به منع مشورت و بیان خاطرات کاملا شخصی و تبلیغ به نفع خود و افراد خانواده در یک جلسه رسمی دولتی ، جای تامل دارد... اما آنچه که موضوع اصلی این نوشته است بخش دوم خاطره جناب وزیر است . حاجی بابایی گفت: « با حافظ نیز مشورت کردم و به احمدی نژاد نیز گفتم» .
قاعدتا آقای وزیر مثل هر ایرانی، تفألی به دیوان حافظ زده و برای اینکار دیوان حافظ را از قفسه کتابخانه برداشته ، نیت کرده و صفحه ای از کتاب را گشوده و سپس غزل سمت راست صفحه را خوانده و فال را نیکو یافته و وزارت را پذیرفته. وزیر در ادامه می گوید : « این بیت آمد که آن را در مجلس نیز خواندم: یا کار به کام دل مجروح شود / یا ملک تنم ملک بی روح شود / امید من این است به درگاه خدا / که ابواب سعادت همه مفتوح شود». بله، درست متوجه شدید ، وزیر سوتی اصلی را در این قسمت داده! اولا تفأل را به غزلیات پر راز و رمز حافظ می زنند، اما این شعری که ایشان خوانده اند دوبیتی است.
ثانیا این دوبیتی بیشتر یک کلام منظوم است تا شعر، آن هم از خواجه شیراز. ثالثا این دوبیتی در هیچ نسخه ای از دیوان حافظ یافت نمی شود و نسبت آن به حافظ کاملا مجعول است....آیا وزیر مرتکب اشتباه شده ؟ به نظر من امکان اشتباه و سهو منتفی است. ظاهرا تفال به قدری تاثیر گذار بوده که حاجی بابایی شعر را حفظ کرده و حتی در مجلس شورای اسلامی هم این ابیات را خوانده است. وقتی شعر از حافظ نیست معلوم می شود که تفألی در کار نبوده و کل داستان توهم است و دروغ . آدم بی اختیار یاد حکایت گلستان سعدی و آن درویش گیسوان بافته می افتد که با قافله حجاز به شهر آمد و نزد امیر رفت و چندین دروغ درهم همی گفت ....
فهم و توضیح اینکه چرا وزیر چنین داستانی را جعل کرده کار روانشناسان و روانکاوان است ،اما قطعا وزیر این خاطره را چندین بار در محافل کوچکتر بیان کرده و احتمالا با واکنش های تحسین آمیز حاضران مواجه شده و تشویق های دوستان این روایت جعلی را در ذهن وزیر به عنوان یک رویداد واقعی تثبیت کرده است.
نکته تاسف بار ، تنزل استانداردهای ادبی و علمی نزد دولتمردان است. حداقل وزیر آموزش و پرورش باید در سطح متوسطه با قواعد نگارش و ادبیات زبان فارسی آشنا باشد. بر روی این صندلی که امروز حاجی بابایی با این درجه از سواد و اخلاق علمی نشسته، درگذشته افرادی نظیر پرویز ناتل خانلری ، دکتر محمود حسابی و ملک الشعرای بهار نشسته بودند. وقتی وزیر آموزش و پرورش در یک جمع بزرگ فرهنگی و در حضور خبرنگاران به لسان الغیب دروغ می بندد و با خونسردی خاطره جعلی بازگو می کند ، چگونه می توان در مدارس از ترویج مکارم اخلاقی سخن گفت؟
مژگان مدرس علوم
جرس: در ادامه فشارها و تهدیدهای وارده بر خانواده های زندانیان سیاسی، مادر و خواهر حسام ترمسی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که یک سال را در زندان اوین گذراند و مدت کوتاهی است از زندان آزادشده، شامگاه شنبه ١۷ مهرماه، با هجوم ماموران امنیتی در منزل شان بازداشت شدند .همزمان نیز اکرم نقابی، مادر سعید زینالی، بازداشت شده در تیر ۷۸، یازده سال پیش که تا کنون هیچ خبری از او در دست نیست، به همراه دخترش در منزل خود دستگیر می شوند.
لازم به یادآوری است این دو مادر از گروه مادران عزادار هستند که از آخرین شنبه خرداد ماه سال گذشته و پس ازجانباختن تعدادی از جوانان در حوادث بعد از انتخابات شکل گرفته است. مادرانی که فرزندانشان طی این سالها در جریان اعتراضات و بازداشت ها، در زندان بسر می برند و یا از دست رفته یا ناپدید شده اند.
این مادران و خانواده ها، خواستار حقیقت یابی در مورد کشته، ناپدید و بازداشت شدن فرزندان خود و پاسخگویی مقامات در برابر این موارد و همچنین آنها خواهان آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و لغو مجازات اعدام بودند.
به همین مناسبت جرس با حسام ترمسی در خصوص دستگیری مادر و خواهر خود و آخرین اطلاع از وضعیت آنها به گفتگو پرداخته که در پی می آید:
لطفا در خصوص دستگیری مادر و خواهرتان توضیح دهید که توسط چه نهادی و به چه اتهامی دستگیر شدند.
شنبه شب ساعت یازده شب بود که عده ای مامور آمدند و گفتند که برای تفتیش خانه آمده اند . خانواده ما اول فکر کردیند که یکی از دوستان دارد شوخی می کند اما بعد که بالا آمدند دیده بودند ماموران اطلاعات امنیت هستند و داخل خانه آمدند و خانه را تفتیش کردند و یکسری وسائل برداشتند و مادر و خواهرم را دستگیر کردند و بردند. موقعی که آنها را با خود می بردند خواهرم خیلی ترسیده بود و مادرم هم دچار شوک شده بود و می گفت اینها واقعیت ندارد قبول نمی کردند. مادر و خواهرم ساعت پنج صبح برای یک سفر برای پیگیری ادامه تحصیل خواهرم می خواستند بروند ترکیه که این اتفاق افتاد.
شما و پدرتان آنموقع در خانه حضور داشتید و آیا دلیل بازداشت را بیان نکردند؟
من خانه نبودم اما پدرم بود. اتهام مادرم را گفتند ارتباط با سازمان مجاهدین و اتهام خواهرم را گفتند همکاری با مادر. گویا تلفن ها را شنود کرده بودند و کسانی که زنگ می زدند حال من را می پرسیدند. اینها بر همین اساس این اتهام مسخره را زدند و می گفتند شما می خواستید بروید ترکیه و از آنجا دخترتان را بفرستید آلمان تا برای مجاهدین خبر ببرد که پدرم هم گفته بود من اگر می خواستم کسی را بفرستم این دختری که هیچی نمی داند نمی فرستادم حسام را که در زندان شما بوده و همه چیز شما را می داند می فرستادم. اما باز اینها این اتهامات را می زنند و می گفتند به ما مربوط نیست ما مامور هستیم که این دو نفر را دستگیر کنیم و با خود ببریم.
از زمانی که مادر و خواهرتان بازداشت شده اند هیچ اطلاعی از وضعیت آنها ندارید؟
ما خیلی پیگیری کردیم اما به هیچ نتیجه ای نرسیدیم به همه جا از دادگاه، دادسرا و زندان اوین سر زدیم اما هیچ خبر و پاسخی نمی دهند. زمانیکه دستگیرشان کردند گفتند امشب آنها را می بریم پلیس امنیت و فردا صبح به اوین منتقل می شوند اما ما به اوین هم که مراجعه می کنیم هیچ خبری نمی دهند.
هیچ تماس تلفنی هم با منزل نداشتند؟
نخیر، ما هر جا که برای پیگیری رفتیم و گفتیم نگران هستیم گفتند منتظر باشید و وقتی بازجویی ها تمام شود خبرتان می کنیم. پدرم پیگیر است و من هم که حال خوبی ندارم و وضعیت جسمانی ام نامناسب است.
می توانید در مورد وضعیت جسمانی خودتان توضیح بدهید و چه زمانی از بیمارستان مرخص شدید؟
من حدود دو هفته پیش از بیمارستان مرخص شدم اما وضعیت جسمانی ام خوب نیست و بیماری ام را هنوز نتوانسته اند تشخیص دهند فقط در بیمارستان عرفان یکی از دکترها تشخیص داده بود که یک زهر آفریقایی است که با چاقو به خون منتقل شده است. من همانموقعی که توسط شخص ناشناس این چاقو به من زده شد به کلانتری رفتم و شکایت کردم اما هیچ خبری نشد بعد از چند وقت که مادرم رفته بود پیگیری کند که باز نتیجه نداد.
اگر صحبتی در پایان دارید بفرمایید.
صحبت کردن و حرفهای ما که فایده ای ندارد و تصمیم گیرنده مسئولین هستند. مسئولین قضایی هم که اهمیتی به حرفهای ما نمی دهند اما درخواست می کنم که به این وضعیت رسیدگی کنند چون این اتهام بسیار مسخره و غیرواقعی است و اینگونه اتهامات اصلا به مادر و خواهرم نمی خورد و برای اینها بسیار سنگین است. حالا شاید مادرم مثل بقیه مردم در راهپیمایی های بعد از انتخابات شرکت کرده بود و به این دلیل محکومش کنند اما ارتباط با سازمان مجاهدین خیلی سنگین و غیرقابل قبول است. ما واقعا نمی دانیم به کجا برای پیگیری برویم.
با تشکر از زمانی که در اختیارمان گذاشتید.
در پي حادثه روز گذشته مرگ يك نابينا در متروي تهران اعلام شد
جرس: انجمن باور نسبت به نامناسب بودن فضاهاي شهري، به خصوص متروي تهران جهت تردد معلولان اعتراض كرد و خواستار پيگيري دقيق حادثه روز گذشته در متروي تهران شد.
به گزارش ایلنا، سهيل معيني، رئيس انجمن باور در گفتو گو با ابراز تاسف از فوت مشكوك يك زن جوان نابينا در ايستگاه خزانه مترو كه به دنبال برخورد با قطار رخ داد تاكيد كرد: لازم است ابتدا در اين زمينه تحقيقات گسترده صورت گيرد و فيلم آن بررسي شود، سپس به فوت اين زن جوان عنوان "خودكشي" دهند.
او با اشاره به اينكه اين زن جوان با مدرك ليسانس و تحصيلات عاليه بسيار به زندگي و آينده اميدوار بوده افزود: اين زن مرحوم با تمام مسير مترو آشنايي داشته و از عصا نيز استفاده ميكرده و احتمال سقوط آن در سكو كم است.
او با اشاره به اينكه مسئولان مترو و شهرداري تهران هرگز در زمينه لزوم مناسب سازي فضاهاي شهري از جمله "مترو" توجيه نشدهاند گفت: بارها با مسئولان مترو در اين زمينه رايزني كرده و از طريق گفتوگوهاي مستقيم رسانهاي اعلام كردهايم كه ايستگاههاي مترو و سكو ها براي معلولان خطر سقوط دارد، اين در حالي است كه مسئولان مترو هرگز براي كاستن از نگرانيهاي جامعه معلولان اقدامي انجام نداده است.
معيني خواستار روشن شدن علت دقيق اين حادثه و بررسي فيلم مترو شد و تصريح كرد: اين زن جوان مادر نوزاد يك ساله و همسرش نيز يك فرد با معلوليت جسمي- حركتي بوده و پيش فرض خودكشي در مورد اين زن جوان، هرگز وارد نيست.
رئيس انجمن باور گفت: لازم است در مورد اين حادثه تحقيق و اطلاعرساني شفاف شود تا ضوابط ايمني براي تردد افراد نابينا رعايت و حادثهي اين چنيني براي معلولان تكرار نشود.
مطابق با الزامات قانوني، قانون جامع حمايت از حقوق معلولان شهرداري هاي سراسر كشور و دستگاه ها موظف به مناسب سازي فضاهاي شهري براي معلولان هستند، اين در حالي است كه شهرداري تهران علي رغم الزامات قانوني و رايزنيهاي صورت گرفته، به اين مقوله توجهي ندارد.
او با اشاره به اينكه اين زن جوان با مدرك ليسانس و تحصيلات عاليه بسيار به زندگي و آينده اميدوار بوده افزود: اين زن مرحوم با تمام مسير مترو آشنايي داشته و از عصا نيز استفاده ميكرده و احتمال سقوط آن در سكو كم است.
او با اشاره به اينكه مسئولان مترو و شهرداري تهران هرگز در زمينه لزوم مناسب سازي فضاهاي شهري از جمله "مترو" توجيه نشدهاند گفت: بارها با مسئولان مترو در اين زمينه رايزني كرده و از طريق گفتوگوهاي مستقيم رسانهاي اعلام كردهايم كه ايستگاههاي مترو و سكو ها براي معلولان خطر سقوط دارد، اين در حالي است كه مسئولان مترو هرگز براي كاستن از نگرانيهاي جامعه معلولان اقدامي انجام نداده است.
معيني خواستار روشن شدن علت دقيق اين حادثه و بررسي فيلم مترو شد و تصريح كرد: اين زن جوان مادر نوزاد يك ساله و همسرش نيز يك فرد با معلوليت جسمي- حركتي بوده و پيش فرض خودكشي در مورد اين زن جوان، هرگز وارد نيست.
رئيس انجمن باور گفت: لازم است در مورد اين حادثه تحقيق و اطلاعرساني شفاف شود تا ضوابط ايمني براي تردد افراد نابينا رعايت و حادثهي اين چنيني براي معلولان تكرار نشود.
مطابق با الزامات قانوني، قانون جامع حمايت از حقوق معلولان شهرداري هاي سراسر كشور و دستگاه ها موظف به مناسب سازي فضاهاي شهري براي معلولان هستند، اين در حالي است كه شهرداري تهران علي رغم الزامات قانوني و رايزنيهاي صورت گرفته، به اين مقوله توجهي ندارد.
درخواست اساتيد علوماجتماعي از رييس دانشگاه تهران
جرس: جمعي از اساتيد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در نشستي با عنوان "جلسهی نقد و بررسی کارنامهی دکتر عباس کاظمی" به بررسي سوابق اين استاد پرداختند و از رئيس دانشگاه تهران، فرهاد رهبر خواسنتد كه قرارداد اين استاد را كه از ابتداي دانشجويي تا كنون در اين دانشكده حضور داشته است، تمديد كند.
به گزارش ايلنا، در این برنامه که به علت عدم تمدید قرارداد تدريس کاظمی برگزارشده بود، اساتيد اين دانشكده از جمله دکتر جمشیدیها، دکتراباذری، دکتر آزاد،دکتر منتظرقائم، دکتر سارا شریعتی، دکتر جلائی پور، دکتر دهقان حضور داشتند كه هر یک به سخنرانی پرداختند و ضمن حمایت از دکتر عباس کاظمی، عمل عدم تمدید قرارداد استاد کاظمی که از طرف دانشگاه صادر شده بود را، تقبیح کردند.
دکتر اباذری در رابطه با مقام علمی کاظمی گفت: بدون اغراق کاظمی یکی از باهوش ترین، فهیم ترین، مردم دارترین و دقیقترین دانشجو و استادی بوده که تا به حال در این دانشکده تحصیل و تدریس کردهاست. کاظمی کسی است که 21 سال از زندگیش را در این دانشکده گذرانده و او را نمیتوان به مانند استادانی دید که تنها یک یا دو سال در دانشگاه تدریس داشتهاند و بعد از این مدت قراردادشان تمدید نشدهاست.
در ادامه برنامه غلامرضا جمشيديها ریاست دانشکده علوم اجتماعی به سخنرانی پرداخت و گفت: کارنامهی علمی کاظمی روشن است. ایشان در زمان من استخدام شد که در همان زمان هم خیلیها راضی به استخدام ایشان نبودند.قرارداد کاظمی به صورت پیمانی و سالانه بوده و باید هر سال این قرارداد تمدید شود. ولی قرارداد ایشان امسال تمدید نشد و متاسفانه اينگونه یک سازمان می تواند عذر کارمند خود را بخواهد.
ریاست دانشکده علوم اجتماعی در ادامه افزود: برای کاظمی عید پارسال مشکل پیش آمد و نامهی اداری آن نیز به من ارسال شد که دیگر ایشان نمیتوانند به کار خود ادامه دهند.من تلاش کردم این کار را به حالت عادی برگردانم و ایشان را تا شهریور نگه داریم.بعد از این هم من و معاونانم و دیگر اساتید میخواستیم قراردادشان یک سال دیگر تمدید شود که موفق به این کار نشدیم.
جمشیدیها همچنین گفت: من در بخش اداری جز قسمت پایین سیستم اداری هستم و برای ورود یک فرد به عنوان استاد تنها من تاثیرگذار نیستم.
پس از ریاست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مهدي منتظرقائم به سخرانی پرداخت و خاطر نشان كرد: در رابطه با مقام علمی کاظمی حرف زیاد است ولی حرف من خطاب به مسئولان است. مقام علمی واجتماعی و شان استادی کاظمی به نحوی است که میتوانیم به اصول مخففه دقت کنیم و با توجه به اینکه بارها و بارها توسط ریاست دانشکده، اساتید و دانشجوها نامه در جهت حمایت از این استاد جمعآوری شدهاست به حرمت علم، دانشگاه و دانشجو به بازگشت ايشان فكر كنيم.
منتظرقائم در ادامه افزود: مسئولین اگر فکر کنند نپذیرفتن خواهش دانشکده مبنی بر حفظ این استاد کمک میکند که پیام نهایی آنها به اساتید و دانشجویان منتقل شود در اشتباهند.
در ادامه برنامه تقي آزادارمكي به سخنرانی پرداخت و با طنزی تلخ گفت: امروز حاصل کار ما اساتید مشخص شد. ما دانشجو تربیت میکنیم تا او به یک سرانجام خوب دسترسی پیدا کند ولی این اتفاق نشان داد سرانجام ما چیست. من امیدوارم این مشکل حل شود و این مشکل به دست فرهاد رهبر، ریاست دانشگاه حل میشود و از او میخواهیم عنایت کند و مشکل استاد کاظمی را حل کند.
بنابراين گزارش، این برنامه توسط انجمن علمی ارتباطات برگزار شده بود و دبیر علمی ارتباطات، رئیس جهاد دانشگاهی، دبیر کانون تئاتر، دبیر سابق شورای صنفی، دبیر سابق جامعه ی فرهنگی و دبیر سابق بسیج دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیزبه سخنرانی پرداختند و هر یک به نوعی از استاد کاظمی حمایت کردند.
عباس (وریج)کاظمی استادیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است، كه مدرک کارشناسی را در رشته پژوهشگری از دانشگاه تهران (1375)، مدرک کارشناسی ارشد را در رشته جامعه شناسی از دانشگاه تهران (1378) و مدرک دکتری را نیز در رشته جامعه شناسی از دانشگاه تهران اخذ كرد دانشجويانش در آغاز سال تحصيلي جاري، عليرغم اينكه هنگام انتخاب رشته واحدهايي را به نام او انتخاب كرده بودند، مشاهده کردند که واحدهای درسی این استاد حذف شده و وی در دانشکده حضور ندارد، پيگيريهاي دانشجويان، آنها را به اينجا رساند كه دانشگاه براي ترم جديد قرارداد تدريس او را تمديد نكردهاست.
در علت اين نامه اخراج اينطور آمده بود که دکتر عباس کاظمی در تشييع جنازه آيت الله منتظری در بين جمعيت ديده شده و شعار هم می داده است. رئیس دانشگاه تهران شخصا اقدام به برکناری وی کرد ه بود.
دکتر اباذری در رابطه با مقام علمی کاظمی گفت: بدون اغراق کاظمی یکی از باهوش ترین، فهیم ترین، مردم دارترین و دقیقترین دانشجو و استادی بوده که تا به حال در این دانشکده تحصیل و تدریس کردهاست. کاظمی کسی است که 21 سال از زندگیش را در این دانشکده گذرانده و او را نمیتوان به مانند استادانی دید که تنها یک یا دو سال در دانشگاه تدریس داشتهاند و بعد از این مدت قراردادشان تمدید نشدهاست.
در ادامه برنامه غلامرضا جمشيديها ریاست دانشکده علوم اجتماعی به سخنرانی پرداخت و گفت: کارنامهی علمی کاظمی روشن است. ایشان در زمان من استخدام شد که در همان زمان هم خیلیها راضی به استخدام ایشان نبودند.قرارداد کاظمی به صورت پیمانی و سالانه بوده و باید هر سال این قرارداد تمدید شود. ولی قرارداد ایشان امسال تمدید نشد و متاسفانه اينگونه یک سازمان می تواند عذر کارمند خود را بخواهد.
ریاست دانشکده علوم اجتماعی در ادامه افزود: برای کاظمی عید پارسال مشکل پیش آمد و نامهی اداری آن نیز به من ارسال شد که دیگر ایشان نمیتوانند به کار خود ادامه دهند.من تلاش کردم این کار را به حالت عادی برگردانم و ایشان را تا شهریور نگه داریم.بعد از این هم من و معاونانم و دیگر اساتید میخواستیم قراردادشان یک سال دیگر تمدید شود که موفق به این کار نشدیم.
جمشیدیها همچنین گفت: من در بخش اداری جز قسمت پایین سیستم اداری هستم و برای ورود یک فرد به عنوان استاد تنها من تاثیرگذار نیستم.
پس از ریاست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مهدي منتظرقائم به سخرانی پرداخت و خاطر نشان كرد: در رابطه با مقام علمی کاظمی حرف زیاد است ولی حرف من خطاب به مسئولان است. مقام علمی واجتماعی و شان استادی کاظمی به نحوی است که میتوانیم به اصول مخففه دقت کنیم و با توجه به اینکه بارها و بارها توسط ریاست دانشکده، اساتید و دانشجوها نامه در جهت حمایت از این استاد جمعآوری شدهاست به حرمت علم، دانشگاه و دانشجو به بازگشت ايشان فكر كنيم.
منتظرقائم در ادامه افزود: مسئولین اگر فکر کنند نپذیرفتن خواهش دانشکده مبنی بر حفظ این استاد کمک میکند که پیام نهایی آنها به اساتید و دانشجویان منتقل شود در اشتباهند.
در ادامه برنامه تقي آزادارمكي به سخنرانی پرداخت و با طنزی تلخ گفت: امروز حاصل کار ما اساتید مشخص شد. ما دانشجو تربیت میکنیم تا او به یک سرانجام خوب دسترسی پیدا کند ولی این اتفاق نشان داد سرانجام ما چیست. من امیدوارم این مشکل حل شود و این مشکل به دست فرهاد رهبر، ریاست دانشگاه حل میشود و از او میخواهیم عنایت کند و مشکل استاد کاظمی را حل کند.
بنابراين گزارش، این برنامه توسط انجمن علمی ارتباطات برگزار شده بود و دبیر علمی ارتباطات، رئیس جهاد دانشگاهی، دبیر کانون تئاتر، دبیر سابق شورای صنفی، دبیر سابق جامعه ی فرهنگی و دبیر سابق بسیج دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیزبه سخنرانی پرداختند و هر یک به نوعی از استاد کاظمی حمایت کردند.
عباس (وریج)کاظمی استادیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است، كه مدرک کارشناسی را در رشته پژوهشگری از دانشگاه تهران (1375)، مدرک کارشناسی ارشد را در رشته جامعه شناسی از دانشگاه تهران (1378) و مدرک دکتری را نیز در رشته جامعه شناسی از دانشگاه تهران اخذ كرد دانشجويانش در آغاز سال تحصيلي جاري، عليرغم اينكه هنگام انتخاب رشته واحدهايي را به نام او انتخاب كرده بودند، مشاهده کردند که واحدهای درسی این استاد حذف شده و وی در دانشکده حضور ندارد، پيگيريهاي دانشجويان، آنها را به اينجا رساند كه دانشگاه براي ترم جديد قرارداد تدريس او را تمديد نكردهاست.
در علت اين نامه اخراج اينطور آمده بود که دکتر عباس کاظمی در تشييع جنازه آيت الله منتظری در بين جمعيت ديده شده و شعار هم می داده است. رئیس دانشگاه تهران شخصا اقدام به برکناری وی کرد ه بود.
جرس:
مهدی کروبی در پیامی به آقای سباستین پینیرا، رئیسجمهوری شیلی، نجات ۳۳ معدنچی آن کشور از اعماق زمین را تبریک گفت.
به گزارش سحام نیوز، رئیس اسبق مجلس ایران در این پیام تاکید کرد که "خبر مسرت بخش نجات ۳۳ معدنچی آن کشور بعد از ۶۹ روز از اعماق زمین، موجی از خوشحالی در میان تمامی ملل جهان از جمله مردم بزرگ ایران ایجاد کرد".
کروبی در این پیام به دنبال کردن لحظه به لحظه اخبار مربوط به معدنچیان اشاره کرد و آن را نشان از توجه ویژه افکار عمومی جهانیان به شان و کرامت ذاتی انسان ها دانست.
وی با اشاره به آیه "وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی ( و در او [انسان] از روح خود دمیدم)"، کرامت انسان را ناشی از رابطه زیبا و با ارزش خدا با انسان دانست؛ یکتایی که پس از خلقت انسان، خود را ستایش کرد و سپس او را شایسته سجده فرشتگان دانست و گرفتن نامشروع نفس یک انسان را برابر با کشتن همه مردم و نجات جان یک انسان را برابر با نجات جان تمامی انسانها تلقی کرده است.
رئیس مجلس ششم در این پیام همچنین ریشه تحول بزرگ در نگرش دولتمردان کشور شیلی به کرامت و شان انسانی را تغییر در ساختار نظام حقوقی آن کشور از دیکتاتوری به دموکراسی دانست و با یادآوری کودتای ۱۹۷۳و سرنگونی دولت مردمی سالوادور آلنده، به دو دهه سیاه آن کشور اشاره کرد که در آن مقطع جان، مال و حیثیت و شان انسانی از سوی دیکتاتور وقت به راحتی نادیده گرفته می شد.
کروبی در پایان ابراز امیدواری کرد که دولتهایی که تاکنون مطالبات مشروع ملتهای خود را نادیده گرفته اند و یا با زور به آن پاسخ می دهند، با درس گرفتن از این حادثه به مردم بازگردند و لذت با مردم بودن را تجربه کنند.
جنبش زنان نداریم
جرس: رئيس بسيج خواهران كشور مدعی است: چيزي به نام جنبش زنان در ايران وجود ندارد و كساني كه خود را مدعي دفاع از حقوق زنان ميدانند از طرف كشورهاي غربي و رژيم صهيونيستي و سازمانهاي جاسوسي تغذيه ميشوند و اصلا دغدغه حقوق زنان ندارند و خوشبختانه زنان ايراني از اين حركتهاي سياسي هدفدار استقبال نكردند و اين حركتهاي سياسي سطحي تبديل به كف روي آب شد.
به گزارش ایلنا، مينو اصلاني گفت: بسيج خواهران كشور اخيرا با همكاري خبرگزاري زنان ايران (ايونا) دوره آموزشي براي خبرنگاران جوان برگزار كرده و در اين كلاس به خبرنگاران، جنگ نرم را آموزش داده است.
او ادامه داد: مقام رهبري جوانان و دانشجويان را افسران جنگ نرم ناميدهاند و به همين جهت ما نيز به دنبال آن هستيم تا آموزشهاي لازم را در اين زمينه به جوانان ارائه كنيم.
رئيس بسيج خواهران كشور مدعی شد: در حال حاضر جنگ نرم مهمترين مسئلهاي است كه بايد به آن پرداخته شود زيرا دشمن با جنگ نرم در حال مقابله با ايران است.
اصلاني گفت: دورههاي آموزشي زيادي نيز براي خواهران بسيجي در رابطه با جنگ نرم برگزار شده و ميشود تا آنها با چگونگي جنگ نرم آشنا شوند. اين دورههاي آموزشي از يك روز تا يك هفته متغير است.
رئيس بسيج خواهران كشور در پاسخ به اين سئوال كه چه مباحثي در كلاسهاي جنگ نرم مطرح ميشود، گفت: بحثهايي مانند دشمنشناسي، غربشناسي و توطئههايي كه غرب عليه نظام جمهوري اسلامي انجام ميدهد و همچنين مباحث مربوط به جنگ نرم اقتصادي و فرهنگي در اين كلاسها ارائه ميشود.
او گفت: بر اساس قانون اساسي يكي از مسئوليتهايي كه بر عهده ما گذاشته شده است حفاظت از ارزشها و دستاوردهاي انقلاب اسلامي است و جنگ نرم دقيقا ارزشها و دستاوردهاي انقلاب را نشانه ميرود بنابراين بايد سعي كنيم جوانان را با چگونگي جنگ نرم آشنا كنيم و براي مقابله با جنگ نرم بسيج دائما در حال تربيت مربي است.
اصلاني اظهار داشت: در كلاسهاي آموزش جنگ نرم تلاش ميشود از اساتيد دانشگاه و حوزه علميه و حتي گاهي برخي از معاونان وزرا كه اطلاعات مناسبي در رابطه با جنگ نرم دارند، استفاده شود اما گاهي حتي يك مدير مدرسه نيز با مطالعاتي كه انجام داده، صلاحيت لازم را براي برگزاري اين كلاسها دارد.
او ادامه داد: در حال حاضر كتابهاي مفيد بسياري در حوزه جنگ نرم نگاشته شده و بسيج جامع زنان نيز كتاب بسيار خوبي با عنوان "جنگ نرم و نقش زنان" را منتشر كرده است.
رئيس بسيج خواهران كشور اظهار نظر کرد: براي انتخاب اساتيدي كه قرار است كلاسهاي جنگ نرم را برگزار كنند گزينشهاي لازم انجام ميگيرد و كساني انتخاب ميشوند كه موضع آنها در رابطه با فتنه سال 88 مشخص باشد و سران فتنه را به خوبي بشناسند و مواضع آنها نسبت به سران فتنه كاملا مشخص باشد.
او ادامه داد: بنابراين جهتگيري سياسي اساتيد كلاسهاي جنگ نرم كاملا شفاف است و از نخبگاني براي تدريس در اين كلاسها دعوت ميشود كه با ارزشهاي انقلاب اسلامي همراه باشد.
اصلاني گفت: يكي ديگر از مباحثي كه در كلاسهاي جنگ نرم مطرح ميشود، تبيين جايگاه ولايت مطلقه فقيه است، چيزي كه سران فتنه به آن اعتقاد ندارند.
رئيس بسيج خواهران كشور ابراز نظر کرد: با توجه به اينكه زنان تاثيرگذاري خاصي در خانوادهها دارند و مديريت خانواده و تربيت فرزندان بر عهده زنان است آموزش جنگ نرم به زنان ميتواند اثرات فرهنگي مثبتي را در جامعه ايجاد كند.
اصلاني همچنين در پاسخ به اين سئوال كه "آيا بسيج بانوان با حركتهايي كه جنبش زنان در ايران انجام ميدهند، موافق است يا گمان ميكند كه بايد اين حركتها سركوب شود"، گفت: ما چيزي به نام جنبش زنان در ايران نداريم و آنچه گاهي مشاهده ميشود حركتهاي سياسي سطحي است و كساني كه اين حركتهاي سياسي را ساماندهي ميكنند به اسم حقوق زنان ميخواهند با نظام مقابله كنند و دلشان هم براي زنان جامعه ما نسوخته است.
او ادامه داد: خوشبختانه زنان ايراني از اين حركتهاي سياسي هدفدار استقبال نكردند و اين حركتهاي سياسي سطحي تبديل به كف روي آب شد.
رئيس بسيج خواهران كشور ادعا کرد: كساني كه خود را مدعي دفاع از حقوق زنان ميدانند از طرف كشورهاي غربي و رژيم صهيونيستي و سازمانهاي جاسوسي تغذيه ميشوند و اصلا دغدغه حقوق زنان ندارند.
اصلاني گفت: حاميان حركتهاي سياسي كه خود را مانع حقوق زنان ميدانند از سازمانهاي جاسوسي و كشورهاي غربي پول ميگيرند و در واقع از همان دلارهايي كه آمريكا عليه دولت ايران تصويب كرده تغذيه مالي ميشوند.
او گفت: البته اين حركتهاي سياسي كه به اسم حقوق زنان راهاندازي شده است، آنقدر كماهميت هستند كه اصلا به چشم نميآيند.
به گزارش ایلنا، مينو اصلاني گفت: بسيج خواهران كشور اخيرا با همكاري خبرگزاري زنان ايران (ايونا) دوره آموزشي براي خبرنگاران جوان برگزار كرده و در اين كلاس به خبرنگاران، جنگ نرم را آموزش داده است.
او ادامه داد: مقام رهبري جوانان و دانشجويان را افسران جنگ نرم ناميدهاند و به همين جهت ما نيز به دنبال آن هستيم تا آموزشهاي لازم را در اين زمينه به جوانان ارائه كنيم.
رئيس بسيج خواهران كشور مدعی شد: در حال حاضر جنگ نرم مهمترين مسئلهاي است كه بايد به آن پرداخته شود زيرا دشمن با جنگ نرم در حال مقابله با ايران است.
اصلاني گفت: دورههاي آموزشي زيادي نيز براي خواهران بسيجي در رابطه با جنگ نرم برگزار شده و ميشود تا آنها با چگونگي جنگ نرم آشنا شوند. اين دورههاي آموزشي از يك روز تا يك هفته متغير است.
رئيس بسيج خواهران كشور در پاسخ به اين سئوال كه چه مباحثي در كلاسهاي جنگ نرم مطرح ميشود، گفت: بحثهايي مانند دشمنشناسي، غربشناسي و توطئههايي كه غرب عليه نظام جمهوري اسلامي انجام ميدهد و همچنين مباحث مربوط به جنگ نرم اقتصادي و فرهنگي در اين كلاسها ارائه ميشود.
او گفت: بر اساس قانون اساسي يكي از مسئوليتهايي كه بر عهده ما گذاشته شده است حفاظت از ارزشها و دستاوردهاي انقلاب اسلامي است و جنگ نرم دقيقا ارزشها و دستاوردهاي انقلاب را نشانه ميرود بنابراين بايد سعي كنيم جوانان را با چگونگي جنگ نرم آشنا كنيم و براي مقابله با جنگ نرم بسيج دائما در حال تربيت مربي است.
اصلاني اظهار داشت: در كلاسهاي آموزش جنگ نرم تلاش ميشود از اساتيد دانشگاه و حوزه علميه و حتي گاهي برخي از معاونان وزرا كه اطلاعات مناسبي در رابطه با جنگ نرم دارند، استفاده شود اما گاهي حتي يك مدير مدرسه نيز با مطالعاتي كه انجام داده، صلاحيت لازم را براي برگزاري اين كلاسها دارد.
او ادامه داد: در حال حاضر كتابهاي مفيد بسياري در حوزه جنگ نرم نگاشته شده و بسيج جامع زنان نيز كتاب بسيار خوبي با عنوان "جنگ نرم و نقش زنان" را منتشر كرده است.
رئيس بسيج خواهران كشور اظهار نظر کرد: براي انتخاب اساتيدي كه قرار است كلاسهاي جنگ نرم را برگزار كنند گزينشهاي لازم انجام ميگيرد و كساني انتخاب ميشوند كه موضع آنها در رابطه با فتنه سال 88 مشخص باشد و سران فتنه را به خوبي بشناسند و مواضع آنها نسبت به سران فتنه كاملا مشخص باشد.
او ادامه داد: بنابراين جهتگيري سياسي اساتيد كلاسهاي جنگ نرم كاملا شفاف است و از نخبگاني براي تدريس در اين كلاسها دعوت ميشود كه با ارزشهاي انقلاب اسلامي همراه باشد.
اصلاني گفت: يكي ديگر از مباحثي كه در كلاسهاي جنگ نرم مطرح ميشود، تبيين جايگاه ولايت مطلقه فقيه است، چيزي كه سران فتنه به آن اعتقاد ندارند.
رئيس بسيج خواهران كشور ابراز نظر کرد: با توجه به اينكه زنان تاثيرگذاري خاصي در خانوادهها دارند و مديريت خانواده و تربيت فرزندان بر عهده زنان است آموزش جنگ نرم به زنان ميتواند اثرات فرهنگي مثبتي را در جامعه ايجاد كند.
اصلاني همچنين در پاسخ به اين سئوال كه "آيا بسيج بانوان با حركتهايي كه جنبش زنان در ايران انجام ميدهند، موافق است يا گمان ميكند كه بايد اين حركتها سركوب شود"، گفت: ما چيزي به نام جنبش زنان در ايران نداريم و آنچه گاهي مشاهده ميشود حركتهاي سياسي سطحي است و كساني كه اين حركتهاي سياسي را ساماندهي ميكنند به اسم حقوق زنان ميخواهند با نظام مقابله كنند و دلشان هم براي زنان جامعه ما نسوخته است.
او ادامه داد: خوشبختانه زنان ايراني از اين حركتهاي سياسي هدفدار استقبال نكردند و اين حركتهاي سياسي سطحي تبديل به كف روي آب شد.
رئيس بسيج خواهران كشور ادعا کرد: كساني كه خود را مدعي دفاع از حقوق زنان ميدانند از طرف كشورهاي غربي و رژيم صهيونيستي و سازمانهاي جاسوسي تغذيه ميشوند و اصلا دغدغه حقوق زنان ندارند.
اصلاني گفت: حاميان حركتهاي سياسي كه خود را مانع حقوق زنان ميدانند از سازمانهاي جاسوسي و كشورهاي غربي پول ميگيرند و در واقع از همان دلارهايي كه آمريكا عليه دولت ايران تصويب كرده تغذيه مالي ميشوند.
او گفت: البته اين حركتهاي سياسي كه به اسم حقوق زنان راهاندازي شده است، آنقدر كماهميت هستند كه اصلا به چشم نميآيند.
تداوم تمهیدات امنیتی و تبلیغاتی
جـــرس: یک روز مانده به سفر رهبر جمهوری اسلامی به شهر قم و همزمان با تمهیدات و تدارکات گستردۀ امنیتی، تبلیغاتی و سیاسی حکومت برای این سفر، مدارس، حوزه های علمیه و ادارات شهر قم تعطیل اعلام شد.
در حالی که منابع خبری جرس از قم خبر از تعطیلی مدارس و ادارات دولتی این شهر می دهند، معاون آموزش حوزههای علمیه با اشاره به سفر رهبری به قم، از تعطیلی دروس حوزه در روز استقبال از وی خبر داد.
بر اساس این گزارش، مراسم استقبال از رهبری، روز سهشنبه ساعت 8 صبح از خیابان 19 دی آغاز و تا حرم مطهر حضرت معصومه(س) ادامه خواهد داشت و سخنرانی آقای خامنهای با حضور مردم قم در میدان آستانه انجام خواهد گرفت.
سفر رهبر جمهوری اسلامی بنا بود اول ذیقعده (١۷ مهرماه) آغاز شود؛ که بنا به دلایلی نامعلوم به تاخیر افتاد و اکنون قرار است این سفر در ١١ ماه قمری جاری (٢۷ مهرماه) آغاز شود.
سفر رهبر جمهوری اسلامی بنا بود اول ذیقعده (١۷ مهرماه) آغاز شود؛ که بنا به دلایلی نامعلوم به تاخیر افتاد و اکنون قرار است این سفر در ١١ ماه قمری جاری (٢۷ مهرماه) آغاز شود.
بنا به گزارش منابع موثق خبری و شاهدان عینی، حکومت برای سفر رهبر جمهوری اسلامی به قم تدارکات فراوان و پرهزینه ای از نظر تبلیغاتی و امنیتی فراهم دیده است.
طبق گزارش های دریافتی جرس و شاهدان عینی، از چند روز بیلبوردهای خوشامدگویی به رهبری در سراسر شهر قم نصب شده اند، تردد اتومبیلهای دولتی در خیابان ها به شدت افزایش یافته، پرواز سطح پایین هلی کوپترهای امنیتی و انتظامی شدت گرفته، حضور نیروهای امنیتی و لباس شخصی های بسیج در سطح شهر کاملا محسوس بوده، تمام مسیرهای اصلی شهر قم تحت کنترل دوربین های مدار بسته قرار گرفته، به مغازه دارها دستور داده شده است که کسب و کار خود را هم زمان با ورود رهبری به قم تعطیل کنند، مدارس از سطوح ابتدایی تا دبیرستان موظف به تعطیلی کلاس ها و شرکت در مراسم استقبال شده اند، ائمه مساجد مکلف شده اند در روز ورود رهبری بین نماز ظهر و عصر دو رکعت نماز شکر برای سلامتی وی بخوانند، سرعت اینترنت به شدت پایین آمده است و از ماموران امنیتی به سراغ مراجع تقلید رفته و از آنها خواسته اند با حضور در حرم حضرت معصومه به استقبال آقای خامنه ای بروند.
منابع خبری جرس همچنین گزارش داده بودند که آیت الله وحید خراسانی، از مراجع منتقد دولت، بدلیل اینکه تصمیم داشت زمان سفر خامنه ای، در شهر قم نباشد و به مشهد عزیمت کند، از سوی اداره اطلاعات قم تهدید شد و از سفر وی جلوگیری بعمل آمد.
سفر آقای خامنه ای به قم و ادعای دیدار با مراجع درحالی مورد تبلیغ رسانه های حکومت قرار می گیرد که طی هفته های تبلیغاتی فوق الذکر، دولت با انسداد و فیلترینگ سایت های آیات عظام صانعی، دستغیب و بیات، سعی داشته ارتباط این مراجع تقلید با مردم را دچار اختلال نماید.
ازسوی بیش از ۸۵۰ تن از فعالان شهر اهواز
جـــرس: با گذشت بیش از سه هفته از بازداشت داریوش ممبینی، عضو شورای شهر اهواز، جمع زیادی از فعالان و همچنین حامیان این شخصیت اصلاح طلب استان خوزستان، طی نامه ای به فرمانداری اهواز، خواستار برگزاری تجمعی در روز چهارشنبه ٢۸ مهر ماه ۸۹ شدند.
بنا به گزارش منابع خبری جـــرس، امضا کنندگان این نامه دلیل تجمع خود را در جهت "حمایت از داریوش ممبینی و در اعتراض به بازداشت غیرقانونی و همچنین سلب عضویت وی از شورای شهر اهواز" اعلام کرده اند.
بر اساس این گزارش، برخی از امضاكنندگان، روز دوشنبه به نمایندگی ازدیگر امضا کنندگان، با در دست داشتن عكس های این نماینده و همچنین پلاكارد "داریوش ممبینی آزاد باید گردد" در فرمانداری حضور به هم رساندند و نامه درخواست تجمع خود را تحویل دادند.
گزارش مذکور همچنین با بیان این مطلب که "وضعیت جسمی داریوش ممبینی بسیار وخیم می باشد و بر اثر اعتصاب غذای طولانی مدت در محل بازداشتگاه تحت نظر پزشك می باشد"، وضعیت جسمی سید حمید حسن زاده رئیس بازداشتی شورای شهر اهواز را نیز وخیم اعلام کرد و خاطرنشان کرد دیروز از بازداشتگاه با خانواده حسن زاده تماس گرفته شده و گفته اند كه دفترچه بیمه خدمات درمانی وی را به اداره اطلاعات بیاورند. همچنین چند روز پیش، پس از دیدار خانواده حسن زاده با وی، خانواده اش اظهار كرده اند كه نامبرده حداقل بیست كیلو وزن كم كرده و به شدت از ناحیه قلب مشكل دارد و پزشكان بازداشتگاه گفته اند كه نامبرده باید سریعا" عمل جراحی قلب انجام داده ولی تا كنون بازپرس ایشان اقدامی در جهت آزادی ایشان نكرده است.
شواهد حاكی از آن است كه هم داریوش ممبینی وهم سید حمید حسن زاده در وضعیت وخیم جسمانی به سر می برند.
متن نامه بیش از ۸۵۰ تن از فعالان استان و حامیان داریوش ممبینی، که جهت برگزاری تجمع مقابل شورای شهر به فرمانداری تحویل داده اند، به شرح زیر می باشد:
فرمانداری محترم اهواز
باسلام
احتراما" همان گونه که مستحضر هستید انتخابات سوم شورای شهر اهواز نقطه عطفی در تاریخ سیاسی واجتماعی شهرمان اهواز رارقم زد وجناب آقای داریوش ممبینی بعنوان نفر اول درانتخابات ورئیس شورای شهر در دور اول
شوراها و همچنین به دلیل حسن سابقه قبلی از جایگاه وپایگاه ویژه ای نزد شهروندان اهوازی برخوردار می باشند . ولی متاسفانه اینک با سلب عضویت ایشان از شورای شهر اهواز ابهامات متعددی در اذهان عمومی بوجود آمده است. برهمین اساس امضاء کنندگان ذیل براساس اصل ٢۷ قانون اساسی به دلیل سلب عضویت جناب داریوش ممبینی نماینده خود در شورای شهر اهواز توسط شورای حل اختلاف استان خوزستان درخواست تجمع در مقابل ساختمان شورای شهر اهواز واقع در امانیه خیابان سقراط غربی در روز چهارشنبه مورخ ٢۸ مهر ماه ۸۹، ساعت ١۷ الی ١۹ را داریم..
ان شاالله باصدور مجوز تجمع شاهد حضورپرشور شهروندان اهوازی دردفاع از آرمان های انقلاب خواهیم بود .
گفتنی است فرمانداری اهواز پیش از این نیز با درخواست خانواده ممبینی جهت برگزاری تجمع حمایت از وی نیز موافقت نکرده بود و گزارش منابع خبری حاکی از آن بود که اطرافیان ممبینی تحت فشار نیروهای امنیتی جهت عدم اطلاع رسانی قرار دارند.
به گزارش منابع خبری جرس، ممبینی از روز اول دستگیری، در اعتراض به بازداشت غیرقانونی خود که بدلیل برگزاری کنفرانس های خبری و انتقاد از مقام های دولتی صورت گرفت - اقدام به اعتصاب غذا کرده و بر اساس آخرین اخبار، حال وی بسیار وخیم می باشد .
داریوش ممبینی عضو شورای شهر اهواز، دوم مهرماه، پیش از کنفرانس مطبوعاتی دیگری که قصد داشت مجددا تخلفات مقامات دولتی را افشا کند، بازداشت شد.
طی دو ماه ماه اخیر، حمید حسنزاده، رئیس شورای شهر اهواز و پس از آن رمضان منجزی، داریوش ممبینی، آرزو بابادی و قاسم حمادی اعضای شورای اسلامی شهر اهواز نیز، از سوی وزارت کشور سلب عضویت شدند.
خانواده این دانشجوی زندانی، ساکن کرج هستند
مجید دری به زندان بهبهان تبعید شد
کلمه: مجید دری، فعال دانشجویی، دیروز از بند ۳۵۰ اوین به زندان بهبهان در استان خوزستان منتقل شد. حکم وی شش سال حبس در زندان ایذه بوده است. پیش از این حکم زندان در تبعید ضیا نبوی، احمد کریمی،حامد روحی نژاد و فاطمه رهنما نیز به اجرا گذاشته شده است.
به گزارش کلمه، خانواده مجید دری، دانشجوی دربند، پیش از این بارها از حکم زندان در تبعید وی اظهار نگرانی کرده بودند؛ حکمی که بر اساس آن، این دانشجوی زندانی مجبور است ۵ سال باقیمانده از حبسش را در زندانی دور از محل سکونت خانوادهاش بگذراند.
خانواده مجید دری بارها از مسئولان قضایی به خصوص دادستان تهران درخواست کرده بودند که از تبعید این فعال دانشجویی به زندان خوزستان جلوگیری کنند.
خانواده مجید دری در شهر کرج زندگی میکنند. از این رو، تبعید این زندانی نه تنها برای خود او که از زندان استان محل سکونتش تبعید و در میان زندانیان عادی نگهداری خواهد شد، دشوار است؛ بلکه برای خانواده وی نیز دشواریهای بسیاری را، به خصوص برای ملاقاتهای هفتگی با فرزندشان ایجاد میکند. آنها پس از این برای ملاقات با فرزندشان، باید به کیلومترها دورتر، به شهر بهبهان در استان خوزستان بروند.
این دانشجوی دربند در سال ۸۶ و در اعتراض به سوء مدیریت و فضای امنیتی دانشگاه علامه، ابتدا چند ترم از تحصیل تعلیق و سپس به طور کلی از ادامه تحصیل محروم شد. وی در سال ۸۷ و با همراهی سایر دانشجویان محروم از تحصیل که به دانشجویان ستارهدار معروف شدهاند. «شورای دفاع از حق تحصیل» را تشکیل دادند.
در جریان مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری و پس از آنکه رئیسجمهوری وقت، محمود احمدینژاد، وجود دانشجویان ستارهدار را انکار کرد و گفت که چنین دانشجویانی وجود خارجی ندارند، مجید دری نیز به همراه سایر اعضای این شورا در تجمعهای اعتراضآمیزی که به منظور آگاهی افکار عمومی برگزار شد، شرکت کرد تا نشان دهد که این دانشجویان وجود خارجی دارند؛ دانشجویانی که بیدلیل از حق تحصیل محروم شدهاند.
دادگاه بدوی رسیدگی به اتهامات وی در حالی در سوم آذر ماه سال ۸۸ برگزار شد که این دانشجو با اتهامهایی از جمله محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی به یازده سال زندان محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش سال حبس کاهش پیدا کرد، اما حکم تبعید وی به زندان ایذه همچنان در حکم باقی ماند.
مجید دری در طول ۱۵ ماه بازداشت خود، نامهها و درخواستهای متعددی را از طریق خانواده خود برای مراجع قضایی ارسال کرده که تاکنون پاسخی از طرف مسئولان به آنها داده نشده است.
در سال تحصیلی گذشته، ۱۱۰۰ دانشجو در کمیتههای انضباطی محکوم شدهاند
محمود ملاباشی، معاون دانشجویی وزیر علوم، امروز یکشنبه در جمع خبرنگاران با اشاره به سیر نزولی صدور احکام انضباطی برای دانشجویان گفت: “در سال تحصیلی ۸۹-۸۸ یک هزار و ۱۰۰ حکم انضباطی در زمینه های مختلف برای دانشجویان صادر شد.”
به گزارش فارس، محمود ملاباشی در پاسخ به سوالی درباره اینکه حجم بیشتر احکام انضباطی درباره چه نوع تخلفاتی است ادعا کرد: “بیشترین دلیل احضار دانشجویان مشکلات آموزشی است. یکی از انواع مشکلات آموزشی دانشجویان این است که شخصی به جای شخص دیگر در جلسه امتحان حاضر شده است.”
معاون دانشجویی وزیر علوم در حالی این ادعا را مطرح کرد که در یک سال و نیم گذشته و بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم، بسیاری از دانشجویان با محرومیت از تحصیل به مدت حداقل یک ترم یا دو ترم مواجه شده اند، به طوری که در این مدت فشارها از طرف کمیته انضباطی بر روی دانشجویان به بهانه های مختلف از جمله “بد حجابی” یا شرکت در تظاهرات افزایش چشم گیری داشته است.
ملاباشی در ادامه مدعی شد که “هیچ آمار غیرمترقبهای در سال تحصیلی ۸۹-۸۸ حتی در مقایسه با ابتدای دهه ۸۰ تا کنون وجود نداشته است بلکه با توجه به اینکه در سال ۱۳۸۰ حدود یک میلیون دانشجو داشتهایم و در حال حاضر حدود ۴ میلیون دانشجو داریم سیر فعالیتهای کمیتههای انضباطی رو به نزول است.”
معاون دانشجویی وزیر علوم گفت: “یعنی اگر در سال ۸۰ یک هزار حکم برای دانشجویان سراسر کشور صادر کرده باشیم، آمار میگوید که باید در سال جاری که ۴ میلیون دانشجو داریم باید ۴ هزار حکم نیز صادر میشد در صورتی که احکام ما در این سال یک هزار و ۱۰۰ حکم است.”
گفتنی است کمیته انضباطی یکی از نهادهایی است که در دانشگاه ها علاوه بر رسیدگی به “تخلفات درسی” دانشجویان به صدور احکام محرومیت از تحصیل نیز برای دانشجویان به بهانه های سیاسی اقدام میکند.
ملاباشی درباره وظایف کمیتههای انضباطی درباره بحث عفاف و برخورد با بیحجابان گفت: “از وظایف دانشگاه، دانشجویان و کمیتههای انضباطی این است که به قانون جمهوری اسلامی ایران احترام بگذارند و هرکس که بخواهد نقض قانون کند باید احضار شود اما احکامی که به علت رعایت نکردن حجاب در دانشگاه منجر به ترک تحصیل، جلوگیری از تحصیل، اخراج، انتقال یا میهمان شدن دانشجو شده باشد را تایید نمیکنم.”
ملاباشی توبیخ کتبی با درج در پرونده یا بدون درج در پرونده و حتی تذکرات شفاهی یا کتبی را از موارد معمول در برخوردهای انضباطی برشمرد و خاطرنشان کرد: “نهایتاً ممکن است دانشجو یک ترم ممنوع از تحصیل شود و یا این بحث به تعلیق از تحصیل وی منجر شود منتها در پایان تحصیل همه این سوابق انضباطی از پرونده دانشجو پاک میشود و هیچ نوع مانعی برای آینده وجود نخواهد داشت.”
سایت دانشجونیوز به تازگی گزارش داده که در حال حاضر بیش از هفتاد دانشجو در زندان ها کشور به سر می برند که تعدادی از آنها شامل حکم محرومیت از تحصیل نیز شده اند.
تجمع جمعی از جانبازان و آزادگان مقابل بنیاد شهید
بیش از ۵۰ نفر از جانبازان و آزادگان حوالی ساعت ۹:۳۵ دقیقه صبح امروز روبروی ساختمان بنیاد شهید در خیابان طالقانی جنب هتل انقلاب تجمع کردند.
به گزارش خبرنگار جامجم آنلاین، این گروه از یادگارهای جنگ بدون سردادن هر گونه شعاری و صرفا با فرستادن صلوات و در دست داشتن پلاکاردهایی که بر روی آنها نوشته بود به ما جانبازان و آزادگان کمک کنید خواستار احقاق حقوق خود از سوی بنیاد شهید و جانبازان شدند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ: طرح مبارزه با بدحجابی مثل قبل ادامه پيدا میکند، ايلنا
- در مورد تعطليل باغموزه هنر به دليل بدحجابی مراجعان گزارشی نداشتهام
- در پارک جنگلی لويزان، نيروهای پليس بعد از پاکسازی مستقر هستند
ايلنا: فرمانده انتظامی تهرانبزرگ در حاشيه ديدار با مردم در مرکز ۱۹۷ نيرویانتظامی در جمع خبرنگاران حاضر و به سوالات آنها پاسخ داد.
به گزارش خبرنگار ايلنا، سردار حسين ساجدینيا رئيس پليس نيروی انتظامی تهران بزرگ با اشاره به صحبت يکی از نمايندههای مجلس درباره مصرف دو تن مواد مخدر در روز در تهران گفت: ما چنين اطلاعاتی نداريم و از اين نماينده میخواهيم منبع خبرش را اعلام کند.
او با اشاره به زورگيریهای اخيری که در رسانهها مطرح شده است، گفت: آمار ما رشد را نشان نمیدهد و موردی که دليل بر افزايش زورگيریها باشد، وجود ندارد اما عملياتهايی برای جلوگيری از زورگيری وجود دارد که از فردا اجرا میشود.
او با اشاره به ارز و دلار و سخن سردار اسماعيل احمدیمقدم درباره فتنه اقتصادی گفت: اگر سردار دستوری دهد ما اجرا خواهيم کرد. در اين باره پليس امنيت نيز بيکار نبوده است و نتيجه تحقيقات در موقع مقرر اطلاعرسانی میشود.
پارکينگ اختصاصی در شهر معنی ندارد
او همچنين با اشاره به مشکل معابر در غرب تهران و مشکل جای پارک گفت: در مورد معابر نيروی انتظامی فقط با وجود کيوسک برای نگهبان محله موافق است و با زنجير کشيدن و گذاشتن دستکها مخالف است.
او درباره جای پارک خودرو گفت: اگر کسی تابلوی پارکينگ اختصاصی زده باشد يا هر اقدامی برای اختصاصی کردن پارکينگ انجام داده باشد، جمعآوری میشود و به جز جانبازان و معلولان ديگران نمیتوانند جای پارک اختصاصی داشته باشند و معابر برای عموم مردم است.
او با اشاره به طرح جديد پليس راهنمايی و رانندگی درباره برخورد با موتورسيکلتها گفت: اين برخورد با همان روند قبلی صورت میگيرد و پليس راهور هم در حال عمليات است که در اين عمليات بر کلاه ايمنی تاکيد میشود.
او با اشاره به اينکه راکبان موتورسيکلت معمولا در نيمه دوم سال از کلاه ايمنی استفاده میکنند، گفت: مشکل ما در تابستان است. بايد بتوانيم راکبان را ترغيب کنيم که تابستانها هم برای حفظ جان خود از کلاه ايمنی استفاده کنند.
مامور پليس عابران متخلف را جريمه نمیکنند، فرهنگسازی میکنند
او در پاسخ به سئوال خبرنگاران درباره نحوه برخورد با عابران پياده گفت: از مطبوعات و رسانهها و صدا و سيما میخواهيم با آموزش فرهنگ ترافيک به پليس کمک کنند و پيادهها بياموزند از گذرگاهها و پلهای عابرپياده استفاده کنند. همچنين ازشهرداریها میخواهيم خطکشیها را پررنگتر نشان دهند. اما اينکه ماموران پليس عابران پياده را جريمه کنند و يا کسی را نگه دارند، وجود ندارد و بحث فقط آموزش فرهنگ است.
او درباره جيببری در اماکن عمومی و وسايل نقليه عمومی به خصوص اتوبوسها و مترو گفت: گزارش جيببری خاصی نداريم اما در صورت وجود چنين گزارشهايی قطعا برخورد میشود و پليس نامحسوس هم در رابطه با سارقين و هم دستفروشان در متروها و ايستگاههای اتوبوس حضور دارد و مجرمان را دستگير میکند.
کادر زن پليس را افزايش میدهيم
ساجدینيا با اشاره به مدت زمان رسيدن ماموران نيروی انتظامی به محل حادثه گفت: اين زمان که در سال گذشته ۱۳ دقيقه و ۲۰ ثانيه بوده است امسال به هفت دقيقه رسيده است و اين موضوع در حال بهبود است و سعی شده است درباره پليس راهور نيز همينگونه عمل شود و وضعيت رسيدگی به تصادفات سريعتر و بهتر از پيش انجام شود.
او با اشاره به بکارگيری زنان در نيروی انتظامی گفت: در حال حاضر ما در ۵۰ کلانتری از ۸۲ کلانتری تهران، از افسران ارجاع زن استفاده میکنيم که حضور اوليه، صبر و بينش زنانه باعث رضايتمندی ارباب رجوع شده است و به اين دليل که اين اتفاق خوب جواب داده است، تصميم به تکميل کادر افسران ارجاع زن در باقی کلانتریها هم داريم.
او با اشاره به اينکه در حال حاضر ۱۱۰ هم توسط زنان اداره میشود و بسيار منظم کار میکند، گفت: افزايش مراجعات ۱۱۰ رو به رشد است و به همين دليل تا هفته آينده اپراتورها را هم افزايش خواهيم داد.
او با اشاره به ترافيکهای عصرهای پائيز گفت: پليس تنها میتواند به تسهيل در امر عبور و مرور کمک کند، با توجه به اينکه هر ساله افزايش خودرو داريم و معابر افزايش نيز پيدا نمیکنند، پليس نمیتواند معابر را افزايش دهد.
او افزود: البته هميشه ما در مهر تا پايان آذر ترافيکهای شامگاهی را داريم و اين يک روند هر ساله است که به تغيير ساعت، مباحث مربوط به ماه مهر و تاريک شدن روزها هم بازمیگردد.
پرونده دکتر سودبخش در حال بررسی است
او با اشاره به سرقت مجسمهها و اينکه شهرداری گفته بود که از اين سرقتها فيلمی نداريم، گفت: از سرقت معتادان فيلم وجود دارد، اما خبر تازهای نيست.
او همچنين با اشاره به قتل دکتر سودبخش گفت: پرونده قتل پزشک اول در حال بررسی است و در صورت به نتيجه رسيدن اعلام میشود.
معتادان پرخطر کمتر از هزار نفر است
او در ادامه در پاسخ به خبرنگاران گفت: مشکلات جمعآوری معتادان به همه سازمانهای ذیربط اعلام شده است، مشکل اصلی ما درباره معتادان پرخطر با توجه به اينکه متوليان سازمانهای ديگر هستند اين است که برای پذيرش آنها در تهران مکانی نيست اما تعداد اين گروه از معتادان زير هزار نفر است.
او مشکل بعدی را معتادان بیخانمان دانست و گفت: با NGOها، مذاکرههايی شده تا برای آنها ايجاد مکانی، مثل سرای سالمندان شود. بسياری از اين معتادان پس از ترک هم جايی برای ماندن ندارند که در صورت ايجاد مکان میتوانند هميشه آنجا باشند.
او تاکيد کرد: با اينکه پليس مسئول اين کار نيست اما در حال پيگيری اين قضيه است.
او با اشاره به معتادانی که دارای جا و مکان هستند گفت: اينگونه معتادان عموما بيمار تلقی میشوند و تا هنگامی که معتاد بيکار است، نمیتوان آن را به مرجع قضايی معرفی کرد.
او با اشاره به طرحهای مربوط به محلهمحوری گفت: در اين طرح به خصوص در بحث امنيت محلهمحوری طرحهای جديدی وجود دارد که دستکم هفتهای سه بار اجرا میشود.
او درباره پاکسازی پارک جنگلی لويزان گفت: در پارک جنگلی لويزان، نيروهای پليس بعد از پاکسازی مستقر هستند.
طرح مبارزه با بدحجابی بهقوت خود باقی است
او با اشاره به اينکه طرح مبارزه با بدحجابی مثل قبل ادامه پيدا میکند، و کم نشده است و گشتها هم مثل سابق به کار خود ادامه میدهند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ در پاسخ به سوال خبرنگار ايلنا که از او پرسيد، گفته میشود باغموزه هنر ايرانی را بهدليل بدحجابی مراجعان پلمب شده، پاسخ داد: هنوز هيچ گزارشی از تعطيلی اين باغموزه به من نرسيده است.