میزان: شورای فعالان ملی مذهبی در بیانیه ای نسبت به وضعیت عبدالرضا تاجیک و ربایش هدی صابر اعتراض کردند.
این بیانیه که نسخه ای از ان در اختیار «میزان خبر» قرار گرفته به شرح زیر است:
نگرانی شدید از وضع آقایان هدی صابر و عبدالرضا تاجیک با وجود تمامی انذارها و هشدارهای دلسوزان ایران، گروه حاکم، همچنان سیاست «النصر بالرعب» (پیروزی با ایجاد ترس) را با روشهای غیرقانونی وغیراخلاقی، از طریق دستگیری و زندان نمودن منتقدان و مخالفان پی میگیرند.در یکی از جدیدترین نمونهها، آقای عبدالرضا تاجیک، از فعالان ملی_مذهبیو روزنامهنگار پیگیر حقوق بشر، که در یک سال گذشته سه بار دستگیر شده، اکنون حدود ۴۵ روز است که در حبس غیرقانونی بهسر میبرد. با کمال تاسف،بازداشت این روزنامهنگار آزاده با اخبار بس نگرانکننده دربارهی رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی مجریان امنیت با ایشان توأم شده است، تا آنجا که وی در ملاقات با خانوادهاش از «هتک حرمت» خود در نخستین شب بازداشت، آنهم در حضور بازپرس و معاون دادستان، خبر داده است - حال سوال ما این است که در آنجا چه برخوردی صورت گرفته که آقای تاجیک چنین تعبیری را بهکار برده است؟
دریغا که صاحبان قدرت، در حکومتی که مدعی دینمداری است، نه تنها ابتداییترین اصول و تاکیدات قانون اساسی را پاس نمیدارند، بلکه حرمت اخلاق و انسانیت را نیز فرومینهند. افزون بر این، و با افسوس تمام، بایدگفت، حکومت بجای تکریم فعالان حقوق بشر و تجلیل از پیگیران حقوق اساسی و مدنی شهروندان، صادقترین بازوان «رکن چهارم دموکراسی»، یعنی روزنامهنگاران مستقل و وطندوست را به حبس و بند میکشد. در حالی که پایمال کنندگان حقوق انسانی و قانونی شهروندان، همچنان رها و در کمال امنیت، به تعقیب کردارهای ناصواب خویش مشغولند.
شورای فعالان ملی_مذهبی ضمن اعتراض شدید نسبت به تداوم حبس تمامی کنشگران مدنی و فعالان سیاسی که در پی حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد بازداشت شدهاند، نگرانی عمیق خود را از وضع آقای تاجیک ابراز کرده، خواهان رعایت حقوق قانونی ایشان (ازجمله دیدار با وکیل)، و پیگیری قانونی بدرفتاریهای صورت گرفته با وی در زندان اوین است.
همچنین با خبر شدیم آقای هدی صابر از فعالان ملی- مذهبی بیش از دو روزاست که مفقود شده است. وی قبلاً به صورت شفاهی و از طریق تلفن به همسرشانبرای تحمل حبس به دادگاه انقلاب فراخوانده شده بود. هنگام مراجعه دکترمحمد شریف (وکیل آقای صابر) و در خواست ارائه حکم به صورت کتبی، مسوولان مربوطه گفته بودند که حکم به صورت کتبی ابلاغ خواهد شد. دو هفته پس ازاین گفتگو، چند نفر ناشناس که ظاهراً مأمور امنیتی بودهاند، به محل کار ایشان مراجعه میکنند. اما وی در آن موقع در آنجا حضور نداشته است. بدینترتیب در حالیکه آقای صابر در دسترس قانون بوده و بنا به گفته مسوولان قرار بوده حکم ایشان به صورت کتبی ابلاغ شود، اما وی از دو روز پیش، پساز خروج از محل کار ناپدید شده است. در این فاصله مسوولان اجرای احکام دادگاه انقلاب به وکیل ایشان اعلام نمودهاند که آقای صابر توسط آنهابازداشت نشده، همین مطلب از سوی مقامات امنیتی نیز به خانواده وی اعلام شده است.
حال سوال این است که آقای صابر کجاست، چه بر سر وی آمده و بازداشت احتمالی وی توسط چه افراد یا ارگانی بوده است؟ ما به همراه خانوادهی آقای صابر به شدت نگران وضعیت وی و سلامتیاش هستیم و مقامات و نهادهایانتظامی و امنیتی را مسوول حفظ امنیت کلیه شهروندان میدانیم و از مسوولان و مقامات حکومت به جد میخواهیم هر چه زودتر وضعیت آقای صابر ومحل نگهداری ایشان را مشخص نمایند و ایشان را از بازداشت احتمالی آزاد نمایند.
شورای فعالان ملی ـ مذهبی
۴ مرداد ۱٣٨۹
این بیانیه که نسخه ای از ان در اختیار «میزان خبر» قرار گرفته به شرح زیر است:
نگرانی شدید از وضع آقایان هدی صابر و عبدالرضا تاجیک با وجود تمامی انذارها و هشدارهای دلسوزان ایران، گروه حاکم، همچنان سیاست «النصر بالرعب» (پیروزی با ایجاد ترس) را با روشهای غیرقانونی وغیراخلاقی، از طریق دستگیری و زندان نمودن منتقدان و مخالفان پی میگیرند.در یکی از جدیدترین نمونهها، آقای عبدالرضا تاجیک، از فعالان ملی_مذهبیو روزنامهنگار پیگیر حقوق بشر، که در یک سال گذشته سه بار دستگیر شده، اکنون حدود ۴۵ روز است که در حبس غیرقانونی بهسر میبرد. با کمال تاسف،بازداشت این روزنامهنگار آزاده با اخبار بس نگرانکننده دربارهی رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی مجریان امنیت با ایشان توأم شده است، تا آنجا که وی در ملاقات با خانوادهاش از «هتک حرمت» خود در نخستین شب بازداشت، آنهم در حضور بازپرس و معاون دادستان، خبر داده است - حال سوال ما این است که در آنجا چه برخوردی صورت گرفته که آقای تاجیک چنین تعبیری را بهکار برده است؟
دریغا که صاحبان قدرت، در حکومتی که مدعی دینمداری است، نه تنها ابتداییترین اصول و تاکیدات قانون اساسی را پاس نمیدارند، بلکه حرمت اخلاق و انسانیت را نیز فرومینهند. افزون بر این، و با افسوس تمام، بایدگفت، حکومت بجای تکریم فعالان حقوق بشر و تجلیل از پیگیران حقوق اساسی و مدنی شهروندان، صادقترین بازوان «رکن چهارم دموکراسی»، یعنی روزنامهنگاران مستقل و وطندوست را به حبس و بند میکشد. در حالی که پایمال کنندگان حقوق انسانی و قانونی شهروندان، همچنان رها و در کمال امنیت، به تعقیب کردارهای ناصواب خویش مشغولند.
شورای فعالان ملی_مذهبی ضمن اعتراض شدید نسبت به تداوم حبس تمامی کنشگران مدنی و فعالان سیاسی که در پی حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد بازداشت شدهاند، نگرانی عمیق خود را از وضع آقای تاجیک ابراز کرده، خواهان رعایت حقوق قانونی ایشان (ازجمله دیدار با وکیل)، و پیگیری قانونی بدرفتاریهای صورت گرفته با وی در زندان اوین است.
همچنین با خبر شدیم آقای هدی صابر از فعالان ملی- مذهبی بیش از دو روزاست که مفقود شده است. وی قبلاً به صورت شفاهی و از طریق تلفن به همسرشانبرای تحمل حبس به دادگاه انقلاب فراخوانده شده بود. هنگام مراجعه دکترمحمد شریف (وکیل آقای صابر) و در خواست ارائه حکم به صورت کتبی، مسوولان مربوطه گفته بودند که حکم به صورت کتبی ابلاغ خواهد شد. دو هفته پس ازاین گفتگو، چند نفر ناشناس که ظاهراً مأمور امنیتی بودهاند، به محل کار ایشان مراجعه میکنند. اما وی در آن موقع در آنجا حضور نداشته است. بدینترتیب در حالیکه آقای صابر در دسترس قانون بوده و بنا به گفته مسوولان قرار بوده حکم ایشان به صورت کتبی ابلاغ شود، اما وی از دو روز پیش، پساز خروج از محل کار ناپدید شده است. در این فاصله مسوولان اجرای احکام دادگاه انقلاب به وکیل ایشان اعلام نمودهاند که آقای صابر توسط آنهابازداشت نشده، همین مطلب از سوی مقامات امنیتی نیز به خانواده وی اعلام شده است.
حال سوال این است که آقای صابر کجاست، چه بر سر وی آمده و بازداشت احتمالی وی توسط چه افراد یا ارگانی بوده است؟ ما به همراه خانوادهی آقای صابر به شدت نگران وضعیت وی و سلامتیاش هستیم و مقامات و نهادهایانتظامی و امنیتی را مسوول حفظ امنیت کلیه شهروندان میدانیم و از مسوولان و مقامات حکومت به جد میخواهیم هر چه زودتر وضعیت آقای صابر ومحل نگهداری ایشان را مشخص نمایند و ایشان را از بازداشت احتمالی آزاد نمایند.
شورای فعالان ملی ـ مذهبی
۴ مرداد ۱٣٨۹
مژگان مدرس علوم
جرس: موج جدید اخراج، بازنشستگی اجباری و تسویه اساتید مبرز و برجسته دانشگاهها که از پشتوانه های جامعه علمی کشور محسوب می شوند از زمان روی کار آمدن دولت نهم آغاز شد اما طی سال گذشته، بعد از انتخابات پرمسئله ریاست جمهوری ابعاد تازه ای به خود گرفت بطوریکه همزمان با اعتراضات گسترده دانشجویی در شانزدهم آذر، کمیته های ویژه ای با همکاری وزارت علوم و دولت برای خانه نشین کردن اساتید برجسته منتقد سیاست های مسئولان حکومتی تشکیل شد.
گفتنی است آیین نامه جدیدی از سوی مسوولان دانشگاه تهران صادر شده به این مضمون که آن دسته از اساتیدی كه سن آنها 70 سال یا بیشتر است، باید بازنشسته شوند این در حالی است که روند بازنشستگیها اساتید كمتر از 70 سال را نیز در بر گرفته است و این بار به "بهانه" رکود علمی بسیاری از اساتید در شرف بازنشستگی قرار دارند.
رکود علمی یا ناهمسویی با نظام؟
اما بسیاری از نمایندگان مجلس و صاحبنظران بر این باورند که در فرآيند بازنشستگي تبعيض صورت گرفته است و برخي اساتيد كه هم سن بيشتري دارند و هم سابقه اي كمتر هنوز بر سر کرسی دانشگاهها هستند و برخی دیگر با سن کمتر و توانایی علمی بیشتر از کار بر کنار شده اند.
سعدالله نصيري عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس با تاكيد بر اينكه رئيس كميسيون و اعضا بر اين نكته تاكيد دارند كه بازنشستگيهاي اخير به شكل تبعيضآميزي شكل گرفته است، گفت: "آنچه كه در حال حاضر مشاهده ميكنيم اين است كه اساتيدي كه به شكلي به قول وزيرعلوم سكولار باشند و با نگرشهاي فكري و سياستهاي دولت مخالفت و دگرانديشي داشته باشند، بازنشسته ميشوند كه اين مسئله تبعيضآميز است."
افزایش تعداد اساتید بازنشسته در شرایطی اتفاق افتاده است که وزیر علوم پیشتر گفته بود: "استادان ناهمسو با نظام از دانشگاهها اخراج میشوند و وزارت علوم از اخراج آنها شرمنده نخواهد بود."
پیشتر نیز محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد تاکید کرده بود که باید وزارت علوم در انتخاب اساتید دقت بیشتری داشته باشد تا از ورود اساتید غیرمتعهد بهدانشگاهها جلوگیری کند.
بسیاری از آگاهان سیاسی معتقدند که نامه های منتقدان استادان دانشگاهها به سیاستهای دولت و گردانندگان یکی از دلایل ممنوع التدریس شدن و بازنشستگی اجباری تعدادی از استادان دانشگاه است.
اساتید حامی دولت مستثنی از قانون بازنشستگی!
بسیاری از تحلیلگران علت اصلی بازنشستگی و برکناری اساتید دانشگاه را نه رکود علمی بلکه ترس حکومت از تفکرات روشنگرانه و تاثیر گذار اساتید منتقد حکومت در حوزه های علمی و دانشگاهی دانسته اند.
پیشتر علی عباسپورتهرانی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس از صدرالدین شریعتی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی خواسته بود که درباره روند بازنشستگی استادان این دانشگاه گزارش کتبی بدهد.
این نماینده مجلس با نام بردن از اساتیدی چون دکتر محمد قریب و دکتر محمود حسابی که تا آخرین لحظه عمرشان تدریس کرده اند اظهار داشت: "اصلاح قانون بازنشستگی ضروری است. اگراستادی از نظر جسمی سالم باشد و استاد ارزنده ای باشد چه اشکالی دارد که بعد از هفتاد سالگی هم تدریس کند."
ناگفته نماند که آیین نامه های بازنشستگی، اساتید حامی دولت را در برنمی گیرد که از جمله می توان معافیت عباس علی عمید زنجانی از بازنشستگی با 71 سال سن در كرسی تدریس اندیشه سیاسی اسلام، فقه و حقوق اسلامی نام برد.
سید محمد مقیمی، معاون دانشگاه تهران ضمن تشریح روند بازنشستگی در دانشگاه تهران در سال 88 از بازنشستگی 81 عضو هیئت علمی این دانشگاه خبر داده و گفته بود: "بازنشستهها ظرفیت بالقوه ای هستند که کشور نتوانسته به خوبی از آنها استفاده کند این در حالیست که در کشورهای دیگر برای استفاده از تجربیات مدیران، کارکنان و اعضای هیئت علمی بازنشسته به عنوان اتاق فکر در حوزههای مختلف فضاسازی میشود."
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه در خصوص معضل بازنشستگی استادان می نویسد:" اگرجامعه ای به لحاظ سیاسی و اجتماعی و رشد جامعه مدنی به یک درجه ای از توسعه رسیده باشد، در آن صورت به مساله بازنشستگی استادانش به مثابه یک نبرد سیاسی میان نخبگان فکری و فرهنگی اش از یکسو و حاکمیت از سویی دیگر نمی نگرد."
موج بازنشستگی های اجباری اساتید
در ادامه پروژه خانه نشین کردن اساتید مبرز و منتقد سیاستهای افراطی دستگاه حکومتی، موجی از بازنشستگی های اجباری اساتید دانشگاهها به اجرا در آمده است.
در همین ارتباط عبدالرضا سیف، مدیرکل دفتر ریاست دانشگاه تهران از صدور احکام بازنشستگی 30 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تا نیمه شهریور ماه خبر داد و گفت: "اسامی این اعضای هیئت علمی در آینده نزدیک در نشریات و سایت دانشگاه تهران اعلام می شود."
قابل ذکر است، موج بازنشستگی اساتید دانشگاه از دوره نخست ریاست جمهوری محمود احمدینژاد تشدید یافت بطوریکه 81 عضو هیات علمی دانشگاه تهران در شرایطی که بیشتر آنها توانایی تدریس دارند، در سال گذشته بازنشسته شدند.همچنین 173 عضو هیات علمی و کارمند دانشگاه در سال 86 و 183 عضو هیات علمی و کارمند در سال 87 از دانشگاه تهران بازنشسته شدند.
دكتر ایرج گلدوزیان، دكتر امیرناصر كاتوزیان، دكتر محمود عرفانی اساتید برجسته قانون جزا، حقوق مدنی و قانون تجارت، دكتر ابوالقاسم گرجی استاد حقوق اسلامی، دكتر محمد آشوری استاد آیین دادرسی كیفری، دكتر جمشید ممتاز استاد حقوق بین الملل، دكترعزت الله عراقی استاد حقوق كار و دكتر نجات علی الماسی استاد حقوق بین الملل خصوصی بازنشسته شدند.
تعدادی از اعضای هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران همچون دکتر ظریفیان با وجود اینکه به پایان دوره خدمت خود در دانشگاه تهران نرسیده نیز بازنشسته شده اند.
همچنین دکتر سیدعلی آزمایش، دکتر حسین شریفی طرازکوهی و دکتر محمدرضا ضیایی بیگدلی سه استاد مطرح و نام آشنای حقوق در دانشگاه علامه طباطبایی بازنشسته شده اند.
گفتنی است دکتر علی آزمایش از اساتید سرشناس حقوق است که پس از افشای موضوع تجاوز به بازداشت شدگان، در نامهای از احساس مسئولیت و شجاعت مهدی کروبی قدردانی کرده است.
از سوی دیگر برخی از اساتید دانشکدههای الهیات، ادبیات، حقوق و علوم سیاسی به اجبار بازنشسته شدند.محمد مجتهدشبستری، عالمزاده، علیآبادی، حسنعلی درودیان، حسین بشیریه، هادی سمتی، احمد ساعیصفایی، میرجلالالدین کزازی و رضا رییسطوسی از جمله این اساتید بودند.
اواخر سال گذشته نیز حميدرضا برادران شركا، محمد ستاريفر رئيس سازمان منحل شده مديريت و برنامه ريزي، علي صادق تهراني، بهروز هادي زنوز، محمود ختايي، صادق بختياري، رضا عاصي و دكتر جهرمي از اعضاي هيات علمي دانشكده اقتصاد دانشگاه علامه بازنشسته شدند.در کنار اين اقدام برخي از اساتيد گروه فلسفه اين دانشگاه، همچون دکتر يثربي و دکتر مرتضي مرديها نيز به دلايل مختلف کنار گذاشته شدند.
سیدعلیاصغر بهشتی و محمد شهری، دوتن از استادان دانشگاه علم وصنعت حکم اخراج از دانشگاه را دریافت کرده اند.
پیشتر نیز چند استاد دانشگاه تربیت مدرس از جمله سعید حجاریان، محمدتقی احمدی، محسن کدیور، ابوالفضل شکوری، هاشم آقاجری، مسعود غفاری و حاتم قادری از تدریس منع یا به مراکز دیگر منتقل شده اند.
در تداوم فرایند بازنشستگی اجباری، محمد تقی بطحایی رئیس دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی از اخطار به پنج عضو هیئت علمی آن دانشگاه که دارای رکود علمی هستند خبر داده و گفت: "اخراج یا انتقال به دانشگاههای دیگر از جمله وضعیتهایی است که برای این اعضای هیئت علمی متصور است."
همزمان محبوبه مباشری رئیس دانشگاه الزهرا از تصمیمگیری برای اخراج 13 عضو هیئت علمی این دانشگاه که دچار رکود علمی شدهاند خبر داده و گفته است: "آن دسته از اعضای هیئت علمی نیز که در سنوات طولانی تدریس همچنان استادیار باقی مانده نیز اخراج می شوند."
هجوم رهبر و دولت به علوم انسانی
اگرچه موضوع کنار گذاشتن اساتید مبرز و برجسته امر تازه ای نیست و اساتید و روشنفکران برجسته همواره در تیررس حذف و برکناری قرار داشته اند. بسیاری از صاحبنظران، حذف اساتید را در تداوم نگرش های تمامیت خواهانه دانسته اند. اما این سناریو طی سالهای ریاست احمدی نژاد "شدت" بیشتری به خود گرفت تا جاییکه وی در دوره نخست ریاستجمهوری اش در جمع دانشجویان ابعاد تازهای از برنامههایش در دانشگاهها را اعلام کرده و گفت: "دانشجو باید امروز در دانشگاه بر سر رییسجمهوری فریاد بزند که چرا استاد لیبرال و سکولار در دانشگاهها حضور دارد."
این اظهارات با سخنان آقای خامنه ای مبنی بر ضرورت بازنگری در علوم انسانی در دانشگاهها با "پشتوانه" امنیتی به اجرا در آمد و موج جدیدی از اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید در حوزه علوم انسانی آغاز گردید و دهها تن از استادان دانشگاههای کشور با عناوین بازنشستگی اجباری ، اخراج یا ممنوع التدریسی از حوزه های دانشگاهی بیرون رانده شدند.
آقای خامنه ای با تاکید براینکه استادان دانشگاه باید فرماندهان جنگ نرم باشند، گفته بود: "فرماندهان این جبهه باید با شناخت مسائل کلان، شناسایی دشمن و کشف اهداف او، طراحی کلان انجام دهند و براساس این طراحی حرکت کنند و استادی که بتواند، این نقش را ایفا کند، استادی شایسته برای حال و آینده نظام جمهوری اسلامی خواهد بود."
برکناری گسترده اساتید صاحب نام حوزه علوم انسانی در حالی صورت می گیرد که روز گذشته نبیالله احمدیان، معاون علمی پژوهشی سازمان بسیج دانشجویی با بیان اینکه رویکرد علمی پژوهشهای دانشجویی بسیج در سال جاری به سمت علوم انسانی تغییر میکند ، گفت: "سعی میشود با بهکارگیری اساتید توانمند در عرصه علوم انسانی اقدامات مطلوبی در سال جاری شکل بگیرد."
از سوی دیگر، کامران دانشجو وزير علوم با اشاره به نياز دانشگاههاي كشور به 22 هزار عضو هيئت علمي در رشتههاي علوم انساني، از جذب سالانه 1000 عضو هيئت علمي براي دانشگاههاي كشور خبر داد.
عدم امکان عملی کردن دوباره انقلاب فرهنگی در جامعه امروز
مساله علوم انسانی و ضرورت بازنگری در آن طی سالهای اخیر به دغدغه اصلی مسئولان حکومتی برای کنترل جامعه دانشگاهی بدل شده است. حذف علوم انسانی، کاهش پذیرش دانشجویان در این رشته، اصلاح متون و کتب رشته های علوم انسانی، اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید این حوزه که منتقد سیاستهای مسئولین هستند، آغاز بازنگری در صلاحیتاعضای هیئتعلمی دانشگاهها و بالاخره تربیت اساتید مطابق با معیارهای ایدئولوژیک حکومت با شدت بیشتری در دستور کار دولت قرار گرفته است. بطوریکه بسیاری از افراطیون خواهان برخوردی شدید همچون سالهای "اوایل" انقلاب و تعطیلی دانشکده های علوم انسانی شده اند و شرط ادامه تدریس در این رشته را تایید اساتید توسط حوزه علمیه دانسته اند. این در حالی است که تحلیلگران بر این باورند که پیامدهای انقلاب فرهنگی، آسیب های غیرقابل جبرانی را به بدنه علمی کشور وارد کرده و زمینه های پدیده فرار مغزها را فراهم می سازد.
سعید پیوندی، جامعه شناس معتقد است که شواهد نشان مى دهد که اراده روشنى به دنبال حذف تدریجى و منزوى کردن دانشگاهیان "غیر خودى" است. این در حالی است که در همه دنیا، دانشگاه هایى که به کیفیت آموزش و پژوهش و اعتبار علمى توجه دارند همه تلاش خود را براى حفظ استادان با تجربه و صاحب نام خود به کار مى گیرند. استاد کارآمد و صاحب نام بخشى از اعتبار و سرمایه علمى هر دانشگاه است. ولى در ایران به نظر مى رسد دغدغه اصلى دست اندرکاران سیاسى، ایدئولوژیک و یا امنیتى است.
این جامعه شناس با "ناموفق" خواندن اینگونه برخوردها با اساتید برجسته کشور خاطر نشان می کند: " سیاست هاى امنیتى و ایدئولوژیک دولت امروز بطور مستقیم جوهر وجودى دانشگاه یعنى استقلال این نهاد را نشانه رفته است. مصونیت دانشگاه براى پرسشگرى، نقد و مجادله فکرى آزادانه که ابزارى هاى اولیه و اصلى کار دانشگاهى و پژوهش و آفرینش به شمار مى رود در فضاى امروز ایران معناى خود را از دست داده است. اما اگر در شرایط انقلاب فرهنگى سال هاى ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ دولت توانست در دانشگاه ها را ببندد و با کنار گذاشتن حدود ۴۰ درصد کادر علمى آن زمان (نزدیک به ۶ هزار دانشگاهى) طرح اسلامى کردن را پیاده کند، امروز روى آوردن به چنین شیوه هایى نه در توان این دولت است و نه امکان عملى کردن آن با شرایط حساس کنونى دانشگاه ها وجود دارد.
هنگام انتقال به شيراز صورت گرفت
جرس: کارمندان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، در فرودگاه مهرآباد هنگام انتقال دست به اعتراض زدند.
به گزارش صراط، صبح روز یکشنبه كارمندان سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری که مجبور به ترک شهر خود و انتقال به استانی دیگر شده اند، مجددا دست به اعتراض زدند.
بسياری از اين مسافرين كه با لباسهای نسبتا رسمی در فرودگاه حضور يافته بودند نسبت به انتقال خود به استانی ديگر به شدت ناراضی بودند.
در اين ميان خانمی ميانسال با صدای بلند ضمن بيان اينكه همسرش با ادامه كار وی در استانی ديگر مخالف است و او مجبور است از كار خود استعفا دهد، مسئولان را مورد خطاب قرار داد.
اعتراض كارمندان اين سازمان كه انتقال آنان به استانهای ديگر زندگی روزمره آنها را با مشكل مواجه كرده است، باعث اعتراض عدهای به دولت شده است.
سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری به عنوان اولين دستگاه دولتی تصميم به خروج از تهران گرفته که این تصمیم با نارضایتی شدید کارمندانش مواجه است.
پيش از اين برخي از كارمندان اين سازمان در اعتراض به تصميم ناگهانی انتقال از تهران مقابل مجلس شورای اسلامی، تجمع کرده بودند.
پس از این تجمع بقائي معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در واکنش به اعتراض این کارمندان گفت: هر کس دوست دارد بیاید و هر کس دوست ندارد نه.
این تصمیم سازمان میراث فرهنگی بسیاری از کارمندان به ویژه بانوان را مجبور به استعفا و رها کردن فعالیت اجتماعی شان کرده است.
دلنوشته دختر داوود سلیمانی به مناسبت تولدش
کلمه:
سوده سلیمانی، دختر داوود سلیمانی دلنوشته ای به مناسبت تولد این زندانی سیاسی نوشته است. داوود سلیمانی ، قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی از جمله زندانیان سیاسی است که در روزهای نخستین پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شده و تاکنون بدون مرخصی در زندان به سر می برد.
متن دلنوشته دخترداوود سلیمانی بدین شرح است:
به نام خدا
پدرم به چه جرمی؟ به چه اتهامی؟
واقعاً زندان جایگاه چه کسانی است؟…
من سوده هستم فرزنده اول خانواده ، دختر لوس بابا
طی این مدت با واژه ها و کلمات زیادی در ذهنم بازی کرده ام ، که چه بگویم و چه بنویسم اصلاً برای چه برای که …
آیا درست است
پدر من ، پدر خداشناس و صبور و دلسوز من ، پدری که عمر با عزت خود را در راه دین و مملکت اسلامی جز خدمت و زحمت نگذاشته ، آیا واقعاً این حق و جایگاهشان است؟
آیا شخصی که برای دفاع از کشورش آماده رزم با دشمن می شود ، همسر و فرزند یک و نیم ساله اش را با تمام علایق و دلبستگی برای دفاع از میهنش تنها می گذارد متهم است آخر به کدامین گناه؟
باباداوود نه ، نه ، باور نمی کنم که در مملکت اسلامی همچنین برخوردی با خانواده شهید ، با برادری که پیکر پاک برادر شهیدش را بر روی شانه می گذارد و با خود می آورد ، اینگونه برخورد شود آیا اینگونه «خانواده معظم شهدا چشم و چراغ این مملکت هستند»؟
پدر قربون دستای نوازشگر و نگاه های پر مهر و محبتت که یک سال و چهل روز است از ما دریغ کردن
پدر قربون پهلوهاتون برم که هر روز و هر شب درد یادگار جبهه را برای شما زنده می کند آن زمان ها که من یک و نیم ساله بودم (جبهه و جنگ) همه ی هم و غم و درد شما و امثال شما (وظیفه ملی) دفاع از میهن اسلامی مان در برابر شرک و ظلم بود ، آیا الان که شما درد پهلو و نیاز به دوا و درمان دارید کسی به این مسئله همانند آن موقع توجهی دارد ، ناراحتی قندتون اون در چه وضعیتیه؟
آه … «خدا قوت پدر گلم ، خداقوت»
پدرم بابایی داودم ، عشقم ، عمرم ، عزیزم ، دوست دارم . «گرچه از دوری این فاصله ها مأیوسم ، از همین فاصله دور تو را می بوسم»
با امروز دو سال می شود که گرمای حضور سبزتونو ، در تولد ۲۷ سالگیم حس نمی کنم
همیشه غافلگیرم می کردین کیک ، شمع و هدیه می خریدین ، تازه… کیکم می پختین ، وای خدا چقدر دلم برای کیکاتونو دست پختتون تنگ شده ، یک کیک شکلاتی خوشمزه ، خوشمزه تر از همه کیکای دنیا
بابا ولی امروزم مثل پارسال تنهائم ، هر ثانیه و دقیقه تنهاتر از همیشه بی هیچ دلیل منطقی و قانع کننده ای
«بهترین کادوی تولدم ، دیدن دو بارتونه ، اونم توی خونمون برای همیشه ، کنار تک تکمون ، کنار خانوادتون» ،
اینه آرزوی من ، کادوی من ، خوشی ما ، اون چیزی که توی این شب عزیز می تونم از امام عصرمون«حضرت مهدی (عج)» از اعماق وجودم بخوام
یا مهدی
بیا و با آمدنت دنیا را پر از عدل الهی کن،
بیا و دنیا را از غبار ظلم و استکبار پاک و مطهر گردان
بیا که دنیا محو تماشای توست
بیا… بیا…
یا مهدی
«آزادی همه ی زندانیان ، علی خصوص زندانیان سیاسی بی گناه»
شفای همه ی مردضا شفای پدر گلمون
حاجت همه ی حاجت مندان آزادی بابا
طلب آمورزش هم برای ما هم برای اسیرای خاک و گذشتگان
روزیکه تقویم رو نگاه کردم ، واقعا باور نمی کردم و نمی کنم که این چنین سعادتی نصیبم بشه که روز تولد من حقیر ۱۳۶۲/۵/۵ مصادف بشه با ولادت حضرت مهدی موعود(عج) ۱۳۸۹/۵/۵
نیمه شعبان ، تولد امام عصرمان حضرت مهدی موعود(عج) را بر خانواده معظم شهدا و جانبازان ، پدر گلم و دوستانشان ، خانواده زندانیان سیاسی بی گناه ، همه ی دوستاران ، محبان و منتظران عاشق و دلباخته آن حضرت والا مقام ، از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض می نمایم
شاید این جمعه بیاید
شاید ….
سوده سلیمانی
متن دلنوشته دخترداوود سلیمانی بدین شرح است:
به نام خدا
پدرم به چه جرمی؟ به چه اتهامی؟
واقعاً زندان جایگاه چه کسانی است؟…
من سوده هستم فرزنده اول خانواده ، دختر لوس بابا
طی این مدت با واژه ها و کلمات زیادی در ذهنم بازی کرده ام ، که چه بگویم و چه بنویسم اصلاً برای چه برای که …
آیا درست است
پدر من ، پدر خداشناس و صبور و دلسوز من ، پدری که عمر با عزت خود را در راه دین و مملکت اسلامی جز خدمت و زحمت نگذاشته ، آیا واقعاً این حق و جایگاهشان است؟
آیا شخصی که برای دفاع از کشورش آماده رزم با دشمن می شود ، همسر و فرزند یک و نیم ساله اش را با تمام علایق و دلبستگی برای دفاع از میهنش تنها می گذارد متهم است آخر به کدامین گناه؟
باباداوود نه ، نه ، باور نمی کنم که در مملکت اسلامی همچنین برخوردی با خانواده شهید ، با برادری که پیکر پاک برادر شهیدش را بر روی شانه می گذارد و با خود می آورد ، اینگونه برخورد شود آیا اینگونه «خانواده معظم شهدا چشم و چراغ این مملکت هستند»؟
پدر قربون دستای نوازشگر و نگاه های پر مهر و محبتت که یک سال و چهل روز است از ما دریغ کردن
پدر قربون پهلوهاتون برم که هر روز و هر شب درد یادگار جبهه را برای شما زنده می کند آن زمان ها که من یک و نیم ساله بودم (جبهه و جنگ) همه ی هم و غم و درد شما و امثال شما (وظیفه ملی) دفاع از میهن اسلامی مان در برابر شرک و ظلم بود ، آیا الان که شما درد پهلو و نیاز به دوا و درمان دارید کسی به این مسئله همانند آن موقع توجهی دارد ، ناراحتی قندتون اون در چه وضعیتیه؟
آه … «خدا قوت پدر گلم ، خداقوت»
پدرم بابایی داودم ، عشقم ، عمرم ، عزیزم ، دوست دارم . «گرچه از دوری این فاصله ها مأیوسم ، از همین فاصله دور تو را می بوسم»
با امروز دو سال می شود که گرمای حضور سبزتونو ، در تولد ۲۷ سالگیم حس نمی کنم
همیشه غافلگیرم می کردین کیک ، شمع و هدیه می خریدین ، تازه… کیکم می پختین ، وای خدا چقدر دلم برای کیکاتونو دست پختتون تنگ شده ، یک کیک شکلاتی خوشمزه ، خوشمزه تر از همه کیکای دنیا
بابا ولی امروزم مثل پارسال تنهائم ، هر ثانیه و دقیقه تنهاتر از همیشه بی هیچ دلیل منطقی و قانع کننده ای
«بهترین کادوی تولدم ، دیدن دو بارتونه ، اونم توی خونمون برای همیشه ، کنار تک تکمون ، کنار خانوادتون» ،
اینه آرزوی من ، کادوی من ، خوشی ما ، اون چیزی که توی این شب عزیز می تونم از امام عصرمون«حضرت مهدی (عج)» از اعماق وجودم بخوام
یا مهدی
بیا و با آمدنت دنیا را پر از عدل الهی کن،
بیا و دنیا را از غبار ظلم و استکبار پاک و مطهر گردان
بیا که دنیا محو تماشای توست
بیا… بیا…
یا مهدی
«آزادی همه ی زندانیان ، علی خصوص زندانیان سیاسی بی گناه»
شفای همه ی مردضا شفای پدر گلمون
حاجت همه ی حاجت مندان آزادی بابا
طلب آمورزش هم برای ما هم برای اسیرای خاک و گذشتگان
روزیکه تقویم رو نگاه کردم ، واقعا باور نمی کردم و نمی کنم که این چنین سعادتی نصیبم بشه که روز تولد من حقیر ۱۳۶۲/۵/۵ مصادف بشه با ولادت حضرت مهدی موعود(عج) ۱۳۸۹/۵/۵
نیمه شعبان ، تولد امام عصرمان حضرت مهدی موعود(عج) را بر خانواده معظم شهدا و جانبازان ، پدر گلم و دوستانشان ، خانواده زندانیان سیاسی بی گناه ، همه ی دوستاران ، محبان و منتظران عاشق و دلباخته آن حضرت والا مقام ، از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض می نمایم
شاید این جمعه بیاید
شاید ….
سوده سلیمانی
جمعآوري كودكانكار تلاش براي پاككردن صورت مساله است
خبرگزاری هرانا - عضو هياتمديره انجمن حمايت از حقوق كودكان با اشاره به لزوم آسيبشناسي دقيق مسائل و مشكلات كودكان خياباني گفت: اقداماتي كه تحت عنوان فرايند خدمترساني به كودكان خياباني از سوي نهادي مانند بهزيستي، شهرداري تهران و ساير نهاد ها مطرح بوده از ابتدا روند معيوبي داشته و ريشه مشكلات آنها بررسي و حل نميشود. به گزارش ایلنا، جاويد سبحاني با اشاره به موضعگيري بهزيستي در مورد كودكان كار و اظهاراتي از قبيل اينكه بهزيستي با حمايت از كودكان خياباني وظايفي در قبال كودكان كار ندارد تاكيد كرد: اکثر کودکانی که تحت عنوان کودکان خیابانی ساماندهی میشوند "کودکان کار خیابانی" هستند كه براي تامين معاش و زنده ماندن تن به هر كاري از جمله دستفروشي و كار در كارگاههاي توليدي ميدهند؛ بنابراین بهزیستی نباید صرفا با این دید که این کودکان بی سرپرست هستند یا بد سرپرست هستند در این موضوع وارد شود.
او ادامه داد: وقتي يكي از جمعيت هدف و تحت پوشش بهزيستي، كودكان خياباني بوده، به طور طبيعي، با پديده كار اين كودكان نيز مواجه ميشود و تفكيك كودك كار با خياباني نيز به سختي امكان پذير است.
به گفته عضو هياتمديره انجمن حمايت از حقوق كودكان گاهي آسيب و خطرات پيش روي كودكان كار شديدتر بوده و احتمال سوءاستفاده از كودكان كار در كارگاههاي غيرقانوني نيز بيشتر وجود دارد در عين حال بخش گستردهاي از كودكان كار در معرض خياباني شدن هستند.
سبحاني با اشاره به اجراي مقطعي طرح هايي از سوي برخي سازمانها براي ساماندهي كودكان خياباني تصريح كرد: سازمانهايي كه مسوول انجام اقدامات مربوط به كودكان خياباني بودند مشكلات را به چه نحو و تا چه حد آسيبشناسي كردند؟ غير از آن است كه با به كار بردن عناويني مانند "جمعآوري" و القاء نگاه جرمشناسانه و زيبايي شهري به اين معضل تنها صورت مساله را پاك كردهاند؟
عضو هياتمديره انجمن حمايت از حقوق كودكان به لزوم آسيبشناسي دقيق مسائل و مشكلات كودكان خياباني پرداخت و گفت: نوع اقداماتي كه تحت عنوان فرايند خدمترساني به كودكان خياباني مطرح بوده از ابتدا روند معيوبي داشته و ريشه مشكلات آنها بررسي و حل نميشود.
او افزود: به جاي اعمال برنامههايي با ديدگاه جرمشناسانه بايد به مقوله كودكان كار و خيابان با ديدگاه اجتماع و خانواده محور نگاه كرد و علت اصلي حضور آنها در خيابانها بررسي شود.
سبحاني با اشاره به اينكه معضلات و مسائل كودكان كار و خيابان با ساماندهي حل نميشود يادآور شد: بهزيستي طي سالهاي اخير بارها طرحهاي مربوط به كودكان خياباني را اجرا كرد و آمارهاي ناقصي ارائه داده و شهرداري يا نيروي انتظامي و حتي ساير نهادها نيز در اين زمينه با يكديگر تعاملاتي داشتند اما با بررسي آمارهاي اين دستگاهها مشخص ميشود كه نظام ارزيابي درستي در طرحهاي آنها وجود ندارد.
به گفته عضو هياتمديره انجمن حمايت از حقوق كودكان يك نظارت جامع بر اجراي اقدامات متوليان مربوط به كودكان خياباني وجود ندارد و وزارت رفاه نيز به عنوان سياستگذار برنامهي نهادهاي زيرمجموعه خود اقدامي براي نظارت بر روند اجراي مسائل كودكان انجام نميدهند؛ در حال حاضر نيز با تغيير و تحولات رخ داده در مديريت سازمان بهزيستي برنامهها در مورد سياستهاي گذشته عوض شده و متوليان جديد سياستهاي ديگري را در پيش ميگيرند.
سبحاني ادامه داد: با موازيكاري و ناهماهنگي شهرداري، بهزيستي و نيروي انتظامي در زمينه كودكان آسبيبديده، معضلات بيشتر شده و تنها كودكان در معرض آسيب و آسيب ديده ضرر ميكنند.
او ادامه داد: وقتي يكي از جمعيت هدف و تحت پوشش بهزيستي، كودكان خياباني بوده، به طور طبيعي، با پديده كار اين كودكان نيز مواجه ميشود و تفكيك كودك كار با خياباني نيز به سختي امكان پذير است.
به گفته عضو هياتمديره انجمن حمايت از حقوق كودكان گاهي آسيب و خطرات پيش روي كودكان كار شديدتر بوده و احتمال سوءاستفاده از كودكان كار در كارگاههاي غيرقانوني نيز بيشتر وجود دارد در عين حال بخش گستردهاي از كودكان كار در معرض خياباني شدن هستند.
سبحاني با اشاره به اجراي مقطعي طرح هايي از سوي برخي سازمانها براي ساماندهي كودكان خياباني تصريح كرد: سازمانهايي كه مسوول انجام اقدامات مربوط به كودكان خياباني بودند مشكلات را به چه نحو و تا چه حد آسيبشناسي كردند؟ غير از آن است كه با به كار بردن عناويني مانند "جمعآوري" و القاء نگاه جرمشناسانه و زيبايي شهري به اين معضل تنها صورت مساله را پاك كردهاند؟
عضو هياتمديره انجمن حمايت از حقوق كودكان به لزوم آسيبشناسي دقيق مسائل و مشكلات كودكان خياباني پرداخت و گفت: نوع اقداماتي كه تحت عنوان فرايند خدمترساني به كودكان خياباني مطرح بوده از ابتدا روند معيوبي داشته و ريشه مشكلات آنها بررسي و حل نميشود.
او افزود: به جاي اعمال برنامههايي با ديدگاه جرمشناسانه بايد به مقوله كودكان كار و خيابان با ديدگاه اجتماع و خانواده محور نگاه كرد و علت اصلي حضور آنها در خيابانها بررسي شود.
سبحاني با اشاره به اينكه معضلات و مسائل كودكان كار و خيابان با ساماندهي حل نميشود يادآور شد: بهزيستي طي سالهاي اخير بارها طرحهاي مربوط به كودكان خياباني را اجرا كرد و آمارهاي ناقصي ارائه داده و شهرداري يا نيروي انتظامي و حتي ساير نهادها نيز در اين زمينه با يكديگر تعاملاتي داشتند اما با بررسي آمارهاي اين دستگاهها مشخص ميشود كه نظام ارزيابي درستي در طرحهاي آنها وجود ندارد.
به گفته عضو هياتمديره انجمن حمايت از حقوق كودكان يك نظارت جامع بر اجراي اقدامات متوليان مربوط به كودكان خياباني وجود ندارد و وزارت رفاه نيز به عنوان سياستگذار برنامهي نهادهاي زيرمجموعه خود اقدامي براي نظارت بر روند اجراي مسائل كودكان انجام نميدهند؛ در حال حاضر نيز با تغيير و تحولات رخ داده در مديريت سازمان بهزيستي برنامهها در مورد سياستهاي گذشته عوض شده و متوليان جديد سياستهاي ديگري را در پيش ميگيرند.
سبحاني ادامه داد: با موازيكاري و ناهماهنگي شهرداري، بهزيستي و نيروي انتظامي در زمينه كودكان آسبيبديده، معضلات بيشتر شده و تنها كودكان در معرض آسيب و آسيب ديده ضرر ميكنند.
تداوم بازداشت افشین حیرتیان، فعال حقوق کودکان کار و شهروند بهایی
خبرگزاری هرانا - افشین حیرتیان، فعال حقوق کودکان کار و شهروند بهایی ساکن تهران، از ۱۳ خردادماه در بازداشت به سر میبرد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، بازداشت این فعال مدنی در پارک مقابل خانه هنرمندان صورت پذیرفته و سپس، نهادهای امنیتی بدون داشتن حکم، وارد منزل وی شدهاند. افشین حیرتیان، در یک گروه در زمینه کودکان کار فعال بوده که به نظر میرسد چندتن از دیگر اعضای این گروه نیز بازداشت شده باشند اما از اسامی دیگر بازداشتشدگان اطلاعی در دست نیست.
پس از گذشت نزدیک به دوماه از بازداشت، افشین حیرتیان تنها یک بار با منزل تماسی تلفنی داشته و خانواده وی دوبار موفق به ملاقات با او شدهاند. ملاقات اول، ۲۸ روز پس از بازداشت و ملاقات دوم ۳۱ تیرماه انجام شده است.
افشین حیرتیان، فعال حقوق کودک و شهروند بهایی، در حال حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری میشود.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، بازداشت این فعال مدنی در پارک مقابل خانه هنرمندان صورت پذیرفته و سپس، نهادهای امنیتی بدون داشتن حکم، وارد منزل وی شدهاند. افشین حیرتیان، در یک گروه در زمینه کودکان کار فعال بوده که به نظر میرسد چندتن از دیگر اعضای این گروه نیز بازداشت شده باشند اما از اسامی دیگر بازداشتشدگان اطلاعی در دست نیست.
پس از گذشت نزدیک به دوماه از بازداشت، افشین حیرتیان تنها یک بار با منزل تماسی تلفنی داشته و خانواده وی دوبار موفق به ملاقات با او شدهاند. ملاقات اول، ۲۸ روز پس از بازداشت و ملاقات دوم ۳۱ تیرماه انجام شده است.
افشین حیرتیان، فعال حقوق کودک و شهروند بهایی، در حال حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری میشود.
ابوالفضل عابدینی دچار بیماری آنفولانزا شده است
خبرگزاری هرانا – ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در زندان کارون اهواز دچار بیماری آنفولانزا شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ابوالفضل عابدینی نصر روزنامه نگار خوزستانی و از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران که از 11 اسفند ماه سال گذشته در زندان بسر می برد در طی روزهای اخیر به بیماری آنفولانزا مبتلا شده است.
وضعیت جسمی این زندانی که با تب و لرز و حالت تهوع به شدت وخیم گزارش شده است، بهداری زندان کارون اهواز رسیدگی پزشکی مناسبی را برای رفع نیازهای زندانیان فراهم نمی کند.
آقای عابدینی پیشتر در نامه ای درخواست انتقال به زندان اوین را به مسئولین ارائه داده است که تا کنون پاسخی بدان داده نشده است.
این روزنامه نگار هم اکنون در بند 6 زندان کارون اهواز و در بین زندانیانی با اتهامات سنگینی چون قتل و سرقت مسلحانه نگهداری می شود، وی به مدت 3 هفته ممنوع الملاقات شده است.
دادستان زاهدام مدعی شد: دستگیری ۷ مظنون و ۲ متهم در رابطه با انفجار زاهدان
خبرگزاری هرانا - دادستان زاهدان از دستگیری ۷ مظنون و ۲ متهم در رابطه با انفجارهای مقابل مسجد جامع زاهدان خبر داد.
به گزارش ایسنا، محمد مرزیه درباره آخرین وضعیت پرونده دو انفجار اخیر در مقابل مسجد جامع زاهدان اظهار کرد: در رابطه با این پرونده ۷ مظنون و ۲ متهم دستگیر شدهاند. این دو متهم عواملی هستند که باید بیشتر به اتهاماتشان رسیدگی شود.
دادستان زاهدان همچنین از برگزاری جلسه دادگاه متهمان پرونده به شهادت رساندن ماموران پلیس در سال ۸۸ خبر داد و گفت: جلسه دادگاه این ۴ متهم به عضویت در گروه جندالله و به قتل رساندن ماموران نیروی انتظامی روز یکشنبه برگزار شد اما هنوز رای این پرونده صادر نشده است.
۲۴ تیرماه بر اثر دو انفجار در مقابل مسجد جامع زاهدان ـ که مراسم دعای کمیل به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) در آن بر پا بود ـ تعداد ۳۰۶ نفر از هموطنانمان مجروح و ۲۷ نفر شهید شدند.
اعتصاب غذای حسین رونقی، وبلاگ نویس زندانی در بند دو الف
خبرگزاری هرانا - حسین رونقی ،وبلاگ نویس اعتصاب غذا کرد. وی که از ۲۲ آذر ماه سال گذشته دستگیر شده ،همچنان در بند ۲ الف سپاه در سلول انفرادی به سر می برد.
به گزارش خبرنگار کلمه، وی در اعتراض به نگهداری طولانی مدتش در سلول انفرادی و همچنین فشار برای مصاحبه تلویزیونی دست به اعتصاب غذا زد ه است . زلیخا موسوی مادر حسین رونقی نیز در این باره تاکید کرده است :” حسین تحت فشارهای شدید برای اعتراف تلویزیونی قرار دارد .”
او همچنین از نگه داشتن فرزندش در سلول انفرادی به مدت هشت ماه ابراز نگرانی می کند و می پرسد چرا باید فرزندش این همه وقت بلاتکلیف در بند ۲ الف سپاه زندان اوین نگهداری شود .
مادر رونقی که برای ملاقات با فرزندش و پی گیری پرونده او از شهرستان ملکان به تهران رفت و آمد می کند اضافه کرد :حسین زنگ زد و گفت که «شب چشمانم را بستند و گفتند باید مصاحبه کنی. من واقعا نگران او هستم. پسرم همچنان برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار است. من واقعا نمیدانم چکاری باید انجام دهم. به همه نامه نوشته ایم از رئیس قوه قضائیه تا دادستان و… همه جا رفته ایم اما حسین همچنان تحت فشار است .
به گزارش خبرنگار کلمه، وی در اعتراض به نگهداری طولانی مدتش در سلول انفرادی و همچنین فشار برای مصاحبه تلویزیونی دست به اعتصاب غذا زد ه است . زلیخا موسوی مادر حسین رونقی نیز در این باره تاکید کرده است :” حسین تحت فشارهای شدید برای اعتراف تلویزیونی قرار دارد .”
او همچنین از نگه داشتن فرزندش در سلول انفرادی به مدت هشت ماه ابراز نگرانی می کند و می پرسد چرا باید فرزندش این همه وقت بلاتکلیف در بند ۲ الف سپاه زندان اوین نگهداری شود .
مادر رونقی که برای ملاقات با فرزندش و پی گیری پرونده او از شهرستان ملکان به تهران رفت و آمد می کند اضافه کرد :حسین زنگ زد و گفت که «شب چشمانم را بستند و گفتند باید مصاحبه کنی. من واقعا نگران او هستم. پسرم همچنان برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار است. من واقعا نمیدانم چکاری باید انجام دهم. به همه نامه نوشته ایم از رئیس قوه قضائیه تا دادستان و… همه جا رفته ایم اما حسین همچنان تحت فشار است .
ده سال حبس برهان بقایی و مهران کوشا تائید شد
خبرگزاری هرانا - احکام قضایی دو دانشجوی آزادیخواه و برابری طلب، برهان بقایی و مهران کوشا که در احکام اولیه دادگاه انقلاب مشهد هر کدام به 5 سال حبس تعزیری که به مدت 5 سال تعلیق شده بود، مورد تایید قرار گرفت.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این دو فعال دانشجویی در تابستان 87 توسط ماموران وزارت اطلاعات در مشهد دستگیر شدند و پس از تحمل یک ماه بازداشت در بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد با قرار وثیقه آزاد شدند.
دادگاه بدوی این دو دانشجو پس از بارها به تاخیر افتادن در شهریور ماه 88 در شعبه 5 دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی کاووسی برگزار شد.
سه مرد در زندان کارون اهواز اعدام شدند
خبرگزاری هرانا - حکم اعدام سه تن از زندانیان زندان کارون اهواز به اتهام قاچاق مواد مخدر صبح دیروز در شهرستان اهواز اجرا شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در تاریخ 4 مرداد 89، حکم اعدام سه تن از زندانیان محبوس در زندان کارون اهواز که اجرا شد. این افراد به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر بازداشت و از سوي دادگاه انقلاب اهواز به اعدام محکوم شدند و حکم صادره درخصوص آنان از سوي دادستاني کشور تاييد شده بود.
بنا به آمار ارائه شده از سوی واحد آمار،نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سه ماهه نخست سالجاری بیش از 100 نفر در ایران اعدام شدند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران خواستار آزادی رضا شهابی، عضو زندانی خود، شد
خبرگزاری هرانا - سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه با انتشار بيانيه ای، خواستار آزادی بی قيد و شرط رضا شهابی، عضو زندانی هيئت مديره اين تشکل کارگری، شد.
در اين بيانيه با اشاره به بازداشت آقای شهابی در روز ۲۲ خرداد، آمده است که اين فعال کارگر زندانی از آن هنگام تا اوايل تيرماه، سه بار با خانواده خود تماس تلفنی داشته، ولی از حدود دو هفته پيش، هيچ خبری از او نشده است. سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه همچنين خبر داده است که پيگيری های مکرر خانواده و وکيل رضا شهابی در دادستانی، دادگاه حقوق شهروندی و دادسرای انقلاب تاکنون هيچ نتيجه ای در بر نداشته و بی خبری از وضعيت او موجب نگرانی خانواده اش و نيز اعضای سنديکا شده است.
در اين بيانيه با اشاره به بازداشت آقای شهابی در روز ۲۲ خرداد، آمده است که اين فعال کارگر زندانی از آن هنگام تا اوايل تيرماه، سه بار با خانواده خود تماس تلفنی داشته، ولی از حدود دو هفته پيش، هيچ خبری از او نشده است. سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه همچنين خبر داده است که پيگيری های مکرر خانواده و وکيل رضا شهابی در دادستانی، دادگاه حقوق شهروندی و دادسرای انقلاب تاکنون هيچ نتيجه ای در بر نداشته و بی خبری از وضعيت او موجب نگرانی خانواده اش و نيز اعضای سنديکا شده است.