۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه

مهمترین خبرهای روز شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

مردم و دولت هر دو در تخریب محیط زیست نقش دارند

خدیجه مقدم: مردم و مقامات بدانند که طبیعت متعلق به همه مردم است و هر حکومتی که سر کار باشد برای حفظ محیط زیست و طبیعت باید فعالیت کند و مسئله محیط زیست سیاسی نیست اما چون سیاست های اشتباه دولت، روند تخریب محیط زیست را به شدت گسترش می دهد ، محیط زیست نیز در ایران به امری سیاسی تبدیل شده است.

گفتگو با خدیجه مقدم، فعال حقوق بشر، زنان و محیط زیست مقیم آلمان
نوشته: دلبر توکلی
"سیزده‌ به‌در" سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن های نوروزی است. در تقویم‌های رسمی ایران این روزرا" روز طبیعت" نامگذاری کردند.
چند نسل پیشین ایرانیان، شاید از آنجایی که در مورد این روز آگاهی کمتری داشتند این روز را بدشگون می‌دانستند و بسیاری از آنان معتقد بودند که باید برای بیرون کردن بدشگونی ها از خانه و کاشانه خود کنار جویبارها و سبزه ها بروند و به شادی بپردازند . اما برای اثبات اینکه ایرانیان قدیم هم این دیدگاه را داشتند هیچ روایت تاریخی و قابل استنادی وجود ندارد.
این دیدگاه هنوزهم در بین عده‌ای از مردم ایران وجود دارد . اما امروزه بیشتر مردم، با رفتن به دامان طبیعت در جشن سیزده به در، جشن‌های نوروزی را به طور رسمی پایان می‌دهند. اما ازآنجایی که آموزش فراگیر برای همزیستی با طبیعت به مردم داده نشده است، هر سال در این روز خسارت های بسیاری به طبیعت و محیط زیست وارد می شود.
"خدیجه مقدم" قعال حقوق بشر، زنان و محیط زیست، مقیم آلمان دراین خصوص گفت: « نبود امکانات و نداشتن آموزش هماهنگ، صدمات زیادی را به طبیعت وارد کرده است و این صدمات هر روز بیشتر می شود.»
او گفت: «بعد از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد به طور کلی یک مخالفت غیر منطقی با ادامه فعالیت های "ان.جی.او"
وجود داشت و مجوز این نهاد های مردمی را تمدید نکردند.»
او گفت: « این نهاد های مردمی فعالیت دو وجهی دارند، از طرفی بازوی کمکی دولت هستند و در راستای اهداف توسعه پایدار سازگار با محیط زیست کار می کنند و از سوی دیگر نیروی فشار بر دولت برای فعالیت هایی که خلاف توسعه پایدار است محسوب می شوند.»
این فعال محیط زیست گفت: « دولت در حال حاضر هیچ صدای مخالفی را نمی تواند تحمل کند، حتا صدایی را که درجهت حفظ محیط است؛ متأسفانه دولت فکر می کند که طبیعت متعلق به خودش است و مردم درآن سهم ندارند.»
او گفت: « مردم و مقامات بدانند که طبیعت متعلق به همه مردم است و هر حکومتی که سر کار باشد برای حفظ محیط زیست و طبیعت باید فعالیت کند و مسئله محیط زیست سیاسی نیست اما چون سیاست های اشتباه دولت، روند تخریب محیط زیست را به شدت گسترش می دهد ، محیط زیست نیز در ایران به امری سیاسی تبدیل شده است.»
خدیجه مقدم گفت: « دولت تمام صنایع از رده خارج شده سایر کشورها را خریداری می کند وآنها را وارد چرخه محصولات کشور می کند بدون هیچ توجهی به امر محیط زیست. البته مردم و دولت هر دو درپیشرفت تخریب محیط زیست در ایران نقش دارند، چرا که مردم به دلیل سیاست های غلط دولت فکر می کنند طبیعت کشور متعلق به آنان نیست و برای آن دل نمی سوزانند و بهتر است در روز سیزدهم فروردین که روز طبیعت نامگذاری شده حداقل کیسه زباله با خود داشته باشند و زباله های شان را در طبیعت بجا نگذارند.»





کشف یک شبکۀ تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی در ترکیه

نوشتۀ آرش ادیب زاده
بنا به اظهارات برخی مقامات اطلاعاتی و امنیتی به شبکۀ تلویزیونی "اسکای نیوز"، یک شبکۀ تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی ایران در ترکیه گسترش یافته تا علیه اهداف اسرائیلی، یهودی و همچنین برخی کشورهای غربی در این کشور دست به اقدامات تروریستی بزند.

سپاه قدس ایران تحت فرماندهی مستقیم آیت الله خامنه ایبدین ترتیب بنا به اطلاعات شبکۀ تلویزیون"اسکای نیوز" ، "واحد ٤٠٠" سپاه قدس ایران که مستقیماً تحت فرماندهی آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد، از چند ماه پیش در ترکیه مستقر شده و گسترش یافته است و گروهی آدم کش را را برای انجام عملیات تروریستی علیه اهداف کشورهای غربی، یهودی و اسرائیلی به ترکیه اعزام کرده است.
"اسکای نیوز" در ادامه از قول یک منبع اطلاعاتی متذکر می شود که که بر اساس برآوردهای سرویس های اطلاعاتی  گروه اعزامی "واحد ٤٠٠" سپاه قدس هم اکنون وارد مرحلۀ عملیاتی خود شده  و قصد دارد اقدامات تروریستی خود را به زودی در خاک ترکیه به اجرادر آورد.
همین منابع می افزایند که عملیات تروریستی "واحد ٤٠٠" سپاه قدس در واقع پاسخی است به تهدیدهای نظامی اسرائیل و آمریکا علیه برنامۀ اتمی ایران. همین منابع می گویند که "واحد ٤٠٠" سپاه قدس نقش کلیدی را در توطئۀ قتل نافرجام سفیر عربستان در آمریکا داشته است. سرویس های اطلاعاتی غرب همچنین موفق به شناسایی یکی از افسران ارشد "واحد ٤٠٠" سپاه قدس شده اند که وظیفۀ طرح ریزی و انجام عملیات تروریستی در کشورهای اروپایی را برعهده دارد.
در این گزارش از "حامد عبداللهی" و "مجيد علوی" که از معاونان سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به حساب می آیند، به عنوان فرماندهان "واحد٤٠٠" نام برده است . همچنین بنا به اظهارات این منابع، اکنون نيروهای اطلاعاتی ترکیه در پی دستگيری و بازداشت اعضای اين شبکۀ تروريستی هستند.
شایان یاد آوریست که آيت‌ الله علی خامنه ‌ای رهبر جمهوری اسلامی، چندی پیش در خطبه‌های نماز جمعه و در واکنش به شايعات حمله نظامی غربی ها به ايران تأکید کرده بود که: «ما هم تهديدهايی داريم که به وقت خود اعمال خواهد شد».




از دستگیری ۱٩ اسلامگرا در فرانسه تا جنگ قبایل در لیبی

پلیس فرانسه، روز گذشته، جمعه، ۱٩ مظنون به فعالیت با گروه های اسلامگرا در فرانسه را در چند شهر این کشور بازداشت کرد.

بررسی روزنامه های امروز فرانسه
فیگارو، نشریه صبح چاپ پاریس، در شماره امروز شنبه، می نویسد: از چند روز پیش به دقت طرح این عملیات بررسی و برنامه ریزی شده بود و حکم قضائی هم برای این عملیات صادر شده بود.
فیگارو در توضیح بیشتر می افزاید که ۵تن از دستگیرشدگان در حومه شهر پاریس اقامت داشتند و سایر افراد دستگیر شده در شهرهای تولوز، مارسی و لیون بودند.
در این عملیات، پلیس فرانسه، بدلیل حساسیت و احتمال بروز شرایط خطرناک در جریان عملیات، به نیروهای امنیتی و ویژه پلیس نیز مأموریت داده بود.
همچنین روز جمعه، تدابیر شدید امنیتی در سطح فرانسه به اجرا گذاشته شده بود.
فیگارو در ادامه می افزاید: عملیات روز جمعه و دستگیری مظنونان به همکاری با گروه های اسلامگرا، ٨ روز پس از عملیاتی که به کشته شدن "محمد مرآح" انجامید، صورت گرفته و در جریان حمله گروه های پلیس، یکی از اشخاصی که گفته می شود از رهبران یکی از گروه های اسلامگراست، دستگیر شد.
در جریان حمله پلیس به خانه وی، سه اسلحه از نوع کلاشنیکف، یک نارنجک و یک هفت تیر اتوماتیک به دست پلیس فرانسه افتاده است.
نیکلا سارکوزی در واکنش به عملیات اخیر پلیس فرانسه، ضمن اعلام این مطلب که در فرانسه کسی احتیاج ندارد که اسلحه کلاشنیکف در منزل نگهداری نماید، متذکر شد: عملیات دیگری از این نوع در آینده انجام خواهد شد.
گرامیداشت "روز زمین " در خاورمیانه
روز جمعه سی ام مارس، برابر با «روز زمین»، در سرزمین های فلسطینی و چند شهر دیگر در خاورمیانه گرامی داشته شد.
به نوشته لیبراسیون، شکست در مذاکرات صلح موجب گردیده است تا بار دیگر تظاهرات به خشونت بیانجامد.
تظاهرات روز گذشته در سرزمین های فلسطینی، به پرتاب سنگ از سوی تظاهر کنندگان بسوی نیروهای اسرائیلی و پرتاب گاز اشک آور و گلوله های پلاستیکی از سوی نیروهای اسرائیلی بسوی تظاهر کنندگان انجامید.
لیبراسیون می افزاید: با وجود اینکه برای برگزاری تجمع حزب الله و نمایندگان جنبش فتح در لبنان، فراخوان داده بودند، اما تنها در اردن، تجمعی با حضور ١۵۰۰۰ نفر برگزار شد که بزرگترین تجمع روز گذشته بوده است.
لیبراسیون متذکر می شود که تشکیلات خودگردان فلسطین در مواضع و استراتژی های خود تغییراتی را منظور کرده است: گردش به سوی سازمان ملل متحد به این منظور که حقوقش به رسمیت شناخته شود و حرکت به سوی دموکراتیزه کردن حکومت خود تا صدای خواسته های مردمان سرزمینش شنیده شود.
جنگ میان قبایل در لیبی
لوموند، نشریه عصر چاپ پاریس نیز در مطلبی با اشاره به جنگ میان قبایل "توبو" و عربهای این کشور، می نویسد : تعداد کشته های جنگ های اخیر در لیبی بالغ بر دهها تن است.
به نوشته لوموند بر پایه گزارش های منابع دولتی در طرابلس، این نبردهای میان قبایل لیبی از روز ٢٦ مارس تاکنون بالغ بر ٧۰ کشته برجای گذاشته است؛ اما منابع دیپلماتیک در فرانسه می گوینده ٢۰ تا ٣۰ کشته؛ این درحالیست که یک منبع نزدیک به قبیله "توبو" می گوید تاکنون نزدیک به ٤۰۰ تن کشته شده اند.
به نوشته لوموند، پس از سقوط بشار اسد، برخی از قبایل لیبی کارت برنده ای را بدست آوردند و خواستار آن شدند تا حقوق و هویت آنان به رسمیت شناخته شود.
این درحالیست که همین قبایل آفریقائی، همواره از سوی عرب های ساکن لیبی، بدلیل اینکه در دوران حکومت معمر قذافی همواره در خدمت او بوده اند، مورد سرزنش قرار می گیرند.



موافقت اوباما با اجرای تحریم های کنگره علیه ایران

باراک اوباما گام دیگری برای تأثیرگذاری بیشتر تحریم های آمریکا علیه ایران برداشته است؛ از سویی دیگر کشورهایی نظیر ترکیه واردات نفت از ایران را کاهش داده اند.
جمشید اسدی، اقتصاددان، معتقد است که تحریم های نفتی علیه ایران روز به روز بیشتر می شود و اوباما در این زمینه اشتباه نمی کند.

گفتگو با جمشید اسدی، تحلیلگر و استاد استراتژی اقتصادی در پاریس
نوشته مصطفی خلجی
رییس جمهوری آمریکا در یادداشتی خطاب به وزیران خارجه، دارایی و انرژی این کشور، حاصل بررسی های خود را درباره عرضه جهانی نفت اعلام و با اجرای تحریم های کنگره آمریکا علیه نظام مالی و صنعت نفت ایران موافقت کرده است.
اوباما به این نتیجه رسیده است که در بازارهای جهانی به اندازه کافی نفت و محصولات نفتی عرضه می شود و می توان از قطع قابل توجه صادرات نفتی ایران نگران نبود.
***
جمشید اسدی، تحلیلگر و استاد استراتژی اقتصادی در پاریس، در گفت وگو با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه معتقد است که اوباما در این زمینه اشتباه نمی کند.
وی درباره افزایش قیمت نفت گفت که این افزایش به دلیل کاهش صادرات نفت ایران نیست، بلکه به این دلیل است که چین و هند دو غول صنعتی، تقاضای زیادی برای نفت دارند و این امر مثل افزایش تقاضا برای هر کالای دیگری است.
بگفته اسدی، بخشی از گرانی نفت هم به علت پیش خرید نفت از سوی برخی از معامله گران است.
با این حال وی به ذخیره نفتی اضطراری کشورهای بزرگ اشاره کرد که می توانند در مواقع بحران از آن استفاده کنند.
این تحلیلگر اقتصادی علی رغم این که تأکید کرد تحریم نفت برای ایران جدی است گفت که اگر به کارنامه جمهوری اسلامی تا کنون نگاهی بیندازیم با کمال تأسف هیچ نشانی نیست که بر مبنای آن بگوییم ایران از خود انعطافی نشان خواهد داد.



تأکید هیلاری کلینتون بر استقرار سپر موشکی در خلیج فارس

وزیر امور خارجه آمریکا، امروز شنبه ۱۲ فروردین، در ریاض پایتخت عربستان سعودی با همتایان خود در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، از سیاست استقرار سامانه موشکی به منظور مقابله با ایران و همچنین خواست آمریکا برای پایان دادن به خشونت‌ها در سوریه و گذار آرام قدرت در کشورهای آفریقای شمالی سخن گفت.
 نوشته مصطفی خلجی

 هیلاری کلینتون که در اولین نشست مشترک امنیتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و ایالات متحده آمریکا حضور داشت، بر «تعهد محکم و تزلزل ناپذیر» کشورش در برابر عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، عمان، قطر و کویت تأکید کرد؛ این کشورهای سنی مذهب حاشیه خلیج فارس در روابطشان با همسایه شیعه خود، ایران، بسیار نگرانند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزیر امور خارجه آمریکا در نشست امروز به نگرانی‌های ایالات متحده در ارتباط با ایران نیز اشاره کرده و گفت‌و‌گوهایش را با وزرای خارجه کشورهای عربی درباره حمایت از مخالفان بشار اسد، مهم شمرده است.
قرار است فردا یکشنبه سیزدهم فروردین، نشستی با عنوان «دوستان مردم سوریه» در شهر استانبول ترکیه با حضور ۶۰ کشور از جمله آمریکا و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برگزار شود.
وزیر امور خارجه آمریکا همچنین در ریاض در زمینه «مراحل عملی و خاص برای استحکام امنیت متقابل کشورهای عربی و آمریکا نظیر کمک به ارتش ها برای بهبود شیوه‌های عملیاتی مشترک، همکاری برای امنیت راه‌های دریایی، استقرار سپر موشکی و همچنین هماهنگی برای مقابله با بحران‌ها» ابراز امیدواری کرد.
مقامات آمریکایی ساخت سامانه دفاع موشکی در منطقه خلیج فارس برای مقابله با تهدیدات موشکی ایران را در اولیت سیاست های خود در منطقه قرار داده‌اند.
خانم کلینتون امروز خواستار بحث درباره طیف گسترده‌ای از پرسش‌های راهبردی از جمله ابزارهای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و همچنین محدود کردن مداخله‌های این کشور در امور کشورهای همسایه خود شده است.
کشورهای غربی معتقدند، ایران بخش نظامی فعالیت‌های هسته خود را پنهان می‌کند، این در حالی است که این کشور می گوید تمامی فعالیت‌هایش صلح آمیز است.
همچنین چندی پیش، "جیمز ماتیز" فرمانده ستاد مرکزی ارتش آمریکا، نسبت به حمایت ایران از شورشیان شیعه در شمال یمن و نفوذ در دیگر قبایل این کشور عربی هشدار داده بود. یمن همسایه جنوبی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است.
از سوی دیگر آمریکا ایران را به فرستادن سلاح به سوریه برای کمک به ادامه حیات حکومت این کشور در برابر اعتراضاتی که علیه‌اش وجود دارد متهم می‌کند.
بر اساس آمار سازمان ملل، اعتراضات سوریه بیش از ۹ هزار کشته از مارس ۲۰۱۱ تا کنون بر جای گذاشته است.
خانم کلینتون دیروز جمعه نیز در دیدار با ملک عبدالله پادشاه عربستان و سعود الفیصل وزیر امور خارجه این کشور، بر تشدید تحریم‌ها علیه ایران تأکید کرد.
یک مقام دولت آمریکا در این زمینه به خبرگزاری فرانسه گفته است که هیلاری کلینتون با مقامات سعودی درباره نقش اساسی عربستان در حفظ بازار نفت گفت‌و‌گو کرد.
عربستان سعودی اولین تولیدکننده نفت جهان، تحت فشار کشورهای غربی برای افزایش تولیدات نفتی خود قرار دارد، زیرا از ماه ژوئن آینده کشورهای بیشتری به تحریم خرید نفت از ایران می پیوندند.
وزیر امور خارجه آمریکا همچنین در گفت‌و‌گو با مقامات عربستان سعودی از فرستادن کمک‌های انسان دوستانه به سوریه و گردآوردن مخالفان بشار اسد حول یک محور برای رسیدن به اهدافشان حمایت کرد.
این در حالی است که عربستان سعودی و قطر خواستار مسلح کردن معترضان سوری هستند، اما کشورهای شرکت کننده در نشست اخیر اتحادیه عرب در بغداد طرح مسلح کردن مخالفان دولت سوریه را رد کردند.



رژیم سوریه: بر مخالفان پیروز شدیم

برغم ادعای رژیم بشار اسد مبنی بر «پیروزی کامل بر مخالفان»، حملات نیروهای امنیتی علیه مواضع مخالفان، امروز شنبه، نیز به ویژه در منطقه ای واقع در جنوب شهر دمشق همچنان ادامه یافته است. 
راهپیمایی دیروز سوری های مقیم لبنان در همبستگی با مخالفان ضد رژیم بشار اسد
 خبرگزاری سانا، خبرگزاری دولتی سوریه، یک روز پیش از آغاز نشست «گروه دوستان سوریه» در استانبول، ضمن اعلام «پیروزی کامل بر مخالفان»، به نقل از سخنگوی وزارت امور خارجه دولت بشار اسد گفت: نبردی که برای سقوط دولت سوریه آغاز شده بود به پایان رسیده و نبرد دیگری به منظور تثبیت اوضاع در سوریه و ساختن سوریه ای جدید آغاز شده است.

وزارت امور خارجه سوریه تأکید دارد که تمامی موارد فوق، بر اساس طرح پیشنهادی کوفی عنان انجام شده است.
طرح شش ماده ای صلح کوفی عنان شامل آتش بس فوری، آغاز مذاکرات حکومت و مخالفان، تضمين دسترسی کمک‌های انسان‌دوستانه به مناطق بحرانی و خروج نیروهای دولتی از شهرها و روستاها است.
خبرگزاری فرانسه به نقل از دیده بان حقوق بشر سوریه گزارش می دهد که امروز(شنبه)، گلوله باران مناطقی از شهر حمص، سومین شهر بزرگ سوریه و یکی از مراکز استقرار مخالفان و شهر درعا در جنوب این کشور، از سوی نیروهای نظامی و امنیتی سوریه همچنان ادامه دارد.
سخنگوی وزارت امورخارجه سوریه در عین حال مدعی شده است که نیروهای نظامی سوریه، بمحض برقراری امنیت و آرامش، مناطق مسکونی را ترک می کنند.
وی در عین حال تأکید کرده است که سربازان ارتش که هم اینک در شهرهای سوریه مستقر شده اند، تنها در برابر حملات از خود دفاع می کنند و مأموریت دارند تا از جان شهروندان حفاظت نمایند.



سخنان آیت الله خامنه ای دروغ فاحش است

ابوالحسن بنی صدر: سخنان آقای خامنه ای دروغ فاحش است. قبلا می گفتند اگر رهبر دروغ بگوید از رهبری ساقط می شود و حالا رهبر دروغ به این آشکاری می گوید. آنچه در حال حاضر وجود دارد ضد خواسته های مردم در آن زمان است.

گفتگو با ابوالحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهوری نظام جمهوری اسلامی مقیم در فرانسه
نوشته : دلبر توکلی
پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷، به دعوت آیت الله خمینی همه‌پرسی حکومت جمهوری اسلامی ایران در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ در سراسر ایران برگزار شد و ۹۸٫۲ شرکت‌کنندگان همه‌پرسی با دادن رای «آری» با برقراری حکومت جمهوری اسلامی موافقت کردند. در روز ۱۲ فروردین نتایج اعلام شد و این روز را روز جمهوری اسلامی نامیدند.
در روز سالگرد سی و سومین سال «آری» گفتن، به نظام جمهوری اسلامی قرار داریم در حالی که درتمامی این سالها ماشین سرکوب مخالفان و منتقدان نظام فعال بوده و بسیاری از افرادی که در پایه گذاری جمهوری اسلامی مهره های نقش آفرین بودند، حتا "میرحسین موسوی"- نخست وزیر پیشین جمهوری اسلامی، در حصر خانگی بسر می برد.
آیت الله خامنه ای- رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت سی و سومین سالگرد روز جمهوری اسلامی طی سخنانی اعلام کرد، مردم در رفراندوم جمهوری اسلامی می دانستند چه می خواهند.
به گزارش خبرگزاری فارس رهبر جمهوری اسلامی گفت:
« کسانى که خودشان اسلام را نه میشناختند و نه تهِ دلشان چنان اسلامى را میخواستند، حداقلش این بود که جرأت نمیکردند به رژیم هاى طاغوتى غربى پشت کنند یا بی اعتنایى کنند، امروز مینشینند و این طرف آن طرف میگویند که مردم در رفراندوم‏ جمهورى اسلامى نمیدانستند چه میخواهند! چطور نمیدانستند چه میخواهند؟ مردم اگر نمیدانستند، چگونه هشت سال جنگ تحمیلى را با فداکاری هاى خودشان پیش بردند؟ چیزى را که نمیدانند، چطور برایش فداکارى میکنند؟ مردم خوب میدانستند چه میخواهند، امروز هم خوب میدانند چه میخواهند.
جمهورى اسلامى، از لحاظ معناى تحت‏ اللفظى بر دو پایه استوار است؛ یکى جمهور مردم، یعنى آحاد مردم و جمعیت کشور؛ این‏ها هستند که امر اداره کشور و تشکیلات دولتى و مدیریت کشور را تعیین میکنند و دیگرى اسلامى، یعنى این حرکت مردم، بر پایه تفکر اسلام و شریعت اسلامى است.»
***
ابوالحسن بنی صدر نخستین رئیس جمهوری نظام جمهوری اسلامی مقیم در فرانسه، در پاسخ به این که آیا مردم در رفراندوم جمهوری اسلامی، می دانستند چه می خواهند گفت: «سخنان آقای خامنه ای دروغ فاحش است. قبلا می گفتند اگر رهبر دروغ بگوید از رهبری ساقط می شود و حالا رهبر دروغ به این آشکاری می گوید. آنچه در حال حاضر وجود دارد ضد خواسته های مردم در آن زمان است».
او گفت: «مردم ایران در دوران انقلاب آنچه می شنیدند و می گفتند، ولایت جمهوری مردم بود، که آقای خمینی در"نوفل لوشاتو" گفته بود.»
نخستین رئیس جمهور نظام حمهوری اسلامی ایران گفت: « آن زمان مردم می خواستند که هر ایرانی شهروند، و صاحب حقوق تلقی شود و در حاکمیت بر کشور خود سهم داشته باشد.»
بنی صدر در ادامه گفت: « درآن زمان پیش نویس قانون اساسی نیز برهمین اساس نوشته شد و خمینی هم در آن زمان گفت، منظورش استقرار ولایت جمهور مردم است و در اصل این همان حاکمیت مردم است وصحبتی از ولایت فقیه نبود و مردم اصلا در ان زمان حتا کلمه ولایت فقیه را نشنیدند.»
«خمینی بعد ها هیاتی را برای بازنگری در قانون اساسی تعیین کرد و ولایت مطلقه را وارد قانون اساسی کردند».






صدور قطعنامۀ سنای آمریکا برای تحریم نقض‌کنندگان حقوق بهائیان در ایران

رهبران جامعه بهایی ایران که به اتهام جاسوسی برای اسرائیل هر یک به ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اندمجلس سنای آمریکا روز پنج شنبه با تصویب قطعنامه‌ای خواستار آزادی رهبران بهایی از زندان‌های جمهوری اسلامی ایران شد. در این قطعنامه از رییس جمهوری آمریکا خواسته شده تا برخی از مقام‌های ایران که در نقض حقوق اقلیت‌های دینی نقش دارند مورد تحریم قرار گیرند.

نوشته: رضا ولی‌زاده
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در میان توجه و تمرکز جهانی نسبت به برنامۀ هسته‌ای ایران قطعنامه‌ای تصویب کرد که در آن ضمن محکوم کردن حکومت ایران به سرکوب، آزار و اذیت اقلیت مذهبی بهایی خواستار آزادی هفت تن از رهبران بهایی ایران شده است.
این هفت تن فریبا کمال‌آبادی، جمال‌الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، مهوش ثابت، بهروز توکلی و وحید تیزفهم، هستند که گفته می‌شود جزو رهبران جامعه بهایی ایران به شمار می‌آیند. این هفت بهایی به اتهام جاسوسی برای اسرائیل هر یک به ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اند.
سنای آمریکا در قطعنامۀ خود از رییس جمهوری آمریکا خواسته تا برخی از مقام‌های جمهوری اسلامی که درنقض حقوق اقلیت‌های مذهبی نقش دارند، مورد تحریم قرار گیرند.
مارک کرک- سناتور جمهوری‌خواه که از حامیان اصلی قطعنامۀ حمایت از بهاییان است گفته: آمریکا با این قطعنامه ب طور جدی اعلام می‌کند دولت ایران را به دلیل نقض حقوق اولیه شهروندانش مسئول می‌داند.
پیش از صدور قطعنامۀ مجلس سنا، دولت آمریکا، اتحادیه اروپا و عفو بین الملل نیز از صدور حکم زندان برای رهبران بهایی انتقاد کرده بودند.
دین بهائیت از دو قرن پیش در ایران ظهور کرده است. اما حکومت ایران بهاییت را به عنوان یک دین به رسمیت نمی‌شناسد. پس از به قدرت رسیدن روحانیون در انقلاب سال ۱۳۵۷، حق تحصیل و داشتن مشاغل دولتی برای بهاییان ممنوع شده و تا کنون علاوه بر ضبط اموال و دارایی‌های پیروان این دین، بیش از ۲۰۰ بهایی بوسیلۀ حکومت ایران کشته شده‌اند.





تشدید سانسور تارنمای اینترنت در چین

نوشتۀ آرش ادیب زاده
در حالیکه در سه ماه اخیر مقامات دولتی چین سانسور و محدودیت های شبکۀ اینترنت را در این کشور افزایش داده اند، به دنبال شایعات مبنی بر به وقوع پیوستن یک کودتا در پکن، سرکوب کاربران اینترنتی شدت یافت.

مقامات چینی که رسمأ اعلام کرده بودند قصد دارند فضای اینترنتی کشور خود را پاکسازی کنند، به دنبال شدت گرفتن شایعات مبنی بر وقوع کودتای نظامی در پکن دست به اقدامات سرکوبگرانۀ جدیدی زدند و گذشته از بستن تعدادی پایگاه اینترنتی و محدود کردن کاربران در دستیابی به وبلاگ ها، ده ها نفر را دستگیر کردند.
در این زمینه مقامات چینی از دو شرکت عمدۀ خدمات اینترنتی فعال در زمینۀ شبکه های اجتماعی، که میزبانی اکثریت وبلاگ های کاربران چینی را عهده دار هستند خواست تا دسترسی به بسیاری از وبلاگ ها را محدود کرده و حتی امکان افزودن نظرات شخصی دیگر کاربران را ممنوع سازند.
دو شرکت بزرگ "سینا وایبو"٭ و "تن سنت"٭ اعلام کردند که مقامات دولتی از آنها خواسته اند تا حد اقل یک هفته این ممنوعیت ادامه یابد تا از گسترش شایعات زیان بار جلوگیری شود.
شایان یاد آوریست که از ماه فوریۀ سال جاری میلادی و آغاز موج سرکوب اینترنتی توسط مقامات چینی تا به حال بیش از یک هزار نفر دستگیر شده اند و بیش از ٢٠٠ هزار پیام اینترنتی سانسور شده است.
این موج سانسور جدید در چین در حالی راه اندازی شده که در حال حاضر ماه هاست که کاربران اینترنتی در این کشور امکان دسترسی به شبکه هایی مانند یو توب، فیسبوک و یا توئیتر را ندارند.





احمد کسروی: دین‌ستیزی دیندار

نوشتۀ علیرضا مناف زاده
احمد کسرویکسروی اگر به خرافات و باورهای خردگریز و عقل‌ستیز دین‌ها می‌تاخت، در پی برانداختن بنیاد آن دین‌ها بود و نه پیرایش آن‌ها از خرافات و باورهای ناسازگار با نیازهای زندگی انسان‌‌ در جهان کنونی. در نتیجه، دین‌پیرا یا، به‌ عبارت دیگر، اصلاحگر دین نبود. با این حال، برخلاف ماتریالیست‌ها و بی‌خدایان که دشمن هرنوع دینی هستند، کسروی هم خداشناس بود و هم دین را یکی از نیازهای انسان می‌دانست.

در زمانی که کسروی به مبارزه با فرقه‌های دینی و انتقاد بنیادی از اصول ایمانی دین‌های وحیانی برخاسته بود، کسانی به او خرده می‌گرفتند و از او می‌پرسیدند: چرا به برانداختن دین‌ها، که کار نیک و درستی است، بسنده نمی‌کنی و خود می‌خواهی دین تازه‌ای بیاوری. در قرن بیستم سخن گفتن از دین نشانۀ بی‌خبری از اوضاع زمانه، ناآشنایی با دستاوردهای علوم و بیگانگی با اندیشۀ علمی است. (1- ص 4) این خرده را هنوز هم کسانی به کسروی می‌گیرند و بعضی‌ها حتا او را بی پروا هموارکنندۀ راه آیت‌الله خمینی می‌دانند. کسروی در پاسخ به این دسته از خرده‌گیران می‌گفت: «ما که با ده و چند کیش نبرد می‌کنیم و می‌خواهیم آن‌ها را یکایک براندازیم، اگر تنها به آن بس کنیم که بگوییم: این کیش‌ها بی‌پاست؛ و به ریشخند و نکوهش پردازیم، نتیجه آن باشد که باورها سست گردد، ولی به همان حال بازماند... ما هنگامی می‌توانیم آن کیش‌ها را براندازیم که معنی راست دین را نیز روشن گردانیم.» (1- ص 5-6) کاری به درستی یا نادرستی راهی که کسروی در عرصۀ دین پیش گرفته بود، نداریم. و اینکه آیا می‌توان با او در مبارزه‌ای که با دین‌های گوناگون می‌کرد همراه شد یا نه، مسئلۀ ما نیست. آنچه در اینجا می‌خواهیم بدانیم این است که او چه می‌گفت. زیرا به نظر می‌رسد بسیاری از سنجشگران دیدگاه‌های او در بارۀ دین، گوهر سخنان او را درست درنیافته‌اند و به‌همین سبب، نسبت‌های نادرست به او می‌دهند.
وظیفه‌ای که کسروی به‌عهدۀ دین‌ می‌گذاشت، این بود که مردمان را به نیک‌خواهی و همدستی با یکدیگر برانگیزد و بدین‌سان از نبرد آدمیان با یکدیگر که مایۀ رنج‌هاست بکاهد. (1- ص 19) می‌گفت: دین‌ها در آغاز بنیاد راستی داشته‌اند و دستگاهی ارجدار بوده‌اند، اما با گذشت زمان در هریک از آن‌ها آلودگی‌ها پدید آمده و برخی از آن‌ها به‌ یکبار گوهر خود را از دست داده‌اند.(همان) دین اسلام نیز در آغاز مردمان را به نیک‌خواهی و نیکوکاری برمی‌انگیخت. اما از زمانی‌که دانش‌ها پدید آمده‌اند، دین‌ها حال دیگری پیدا کرده‌اند. به هر کجا که دانش‌ها پا نهاده‌اند، سران دین‌ها به تکاپو افتاده، دشمنی آغاز کرده‌اند و گلوله‌های دشنام و نفرین به‌سوی دانشمندان روانه گردانیده‌اند. چیزی که هست، در همه‌جا پیکار و نبرد میان دین‌ها و دانش‌ها با شکست دین‌ها پایان پذیرفته است. (1- ص 20) به گفتۀ کسروی، دین‌ها همه در برابر دانش‌ها سپر انداخته‌اند. در اروپا کشیشان پس از شکست، دورۀ دیگری آغاز کردند و کوشیدند میان دانش‌ها و تورات و انجیل سازش ایجاد کنند و بدین‌سان شکست خود را بپوشانند. برای مثال، تئوری لاپلاس را گرفتند و آن را با «آفریده شدن آسمان‌ها و زمین‌ها در شش روز» سازش دادند و همین را «معجزه‌ای» از تورات شمردند و چیزی هم طلبکار شدند. (1- ص 21) در میان مسلمانان نیز ملایان کتاب‌ها نوشتند و آوازها برانداختند که ریشۀ همۀ دانش‌ها در کتاب‌های اسلام است. گفتند راز پرواز هواپیما در قرآن نهفته است یا نیروی کشش (قوۀ جاذبه) را امامان پیش از نیوتون بازنموده‌اند و از راه‌آهن و تلفن و آیروپلان در «اخبار» آگاهی داده شده است. (همان)
کسروی معتقد بود که این دوره در میان اروپاییان کم و بیش پایان یافته، اما در میان مسلمانان هنوز ادامه دارد چنان که در تهران روزنامه‌ای به‌ تازگی گفتاری نوشته و نشان داده که هواپیماسازی را نخست مسلمانان آغاز کردند و هزار سال پیش خلیفه در بغداد سوار هواپیما می‌شده است. (1- ص 21- 22) به‌گفتۀ کسروی، این پینه‌کاری‌ها سودی نداده است و نتواند داد. دانش‌ها دین‌ها را شکسته‌اند، اما آن‌ها را از میان نبرده‌اند. سست گردانیده‌اند، ولی به یکبار از کار نینداخته‌اند. نتیجه‌ای که از پیکار دانش‌ها با دین‌ها پدید آمده، این است که دین‌ها سست گردیده‌ ناتوان شده‌اند و دیگر نمی‌توانند پیروان خود را به پاکدامنی و نیکوکاری برانگیزند و جلوگیر آزها و و هوس‌ها و دزدی‌ها و پستی‌های آنان باشند. به‌عکس، دستاویز گردنکشی و دسته‌بندی و کالای دکانداری شده‌اند. جلو پیشرفت زندگی را می‌گیرند. می‌توانند سنگ راه دانش‌ها باشند و افزار سیاست برای دولت‌های آزمند گردند.(1- ص 22) می‌گفت: مثلاً ایرانیان از پیروان اسلام بشمارند. اما امروز از آن دین با آلودگی‌هایی که یافته و سستی‌هایی که پیدا کرده سودی نتوان چشم داشت. آن دین، آز و هوس را نتواند کشت، مردم را از بی‌دینی نتواند بازداشت، چارۀ پراکندگی نتواند بود، از قافیه‌بافی و یاوه‌سرایی که هوس بسیار پستی است، جلو نتواند گرفت، از خودخواهی و گردن‌کشی نتواند کاست. (همان) امروز به دستاویز همان دین (یا بهتر گویم: به دستاویز کیش شیعی که شاخه‌ای از آن دین است)، بازرگانان از دادن مالیات به دولت سر بازمی‌زنند، [...] یک‌دسته مردم هوسباز تیره‌مغز در محرم دسته‌های سینه‌زن و قمه‌زن و زنجیرزن درست می‌کنند و در پیش چشم بیگانگان بازارها را می‌گردند و آبروی یک توده را می‌ریزند. (1- ص 23) و اگر روزنامه‌ای به جلوگیری از آن رسوایی‌ها برخیزد، به دستاویز دین بازش می‌دارند. [...] آنگاه گروهی از ملایان، نجف و کربلا و قم را کانون‌هایی برای خود ساخته‌اند و در برابر دولت و توده دستگاهی برپا کرده‌اند و بی تاج و تخت پادشاهی می‌کنند. دولت این کشور را «غاصب» می‌خوانند؛ مالیاتی را که می‌گیرد، حرام می‌شمارند؛ اما خود که هیچ‌کاره‌اند از مردم به‌ نام «سهم امام» یا «رد مظالم» مالیات می‌گیرند. (همان)
درست است که کسروی بیش از همه به شیعیگری و روحانیان شیعه می‌تاخت، اما اگر نوشته‌های او را به دقت بخوانیم می‌بینیم که نه با یک یا دو دین، بلکه با همۀ دین‌ها درافتاده بود. بنابراین، اگر بگوییم که او شیعه‌ستیز یا بهایی‌ستیز بود، تنها جزء کوچکی از حقیقت را دربارۀ او گفته‌ایم. برای مثال، در زمان او کسانی به‌نام تجدد‌خواهی و مبارزه با اسلام (که آن را دین قوم عرب می دانستند) در پی زنده کردن آیین زرتشت بودند. کسروی به آنان نیز می‌تاخت، چنان که دربارۀ کوشش‌های آنان نوشت: برای اخلال و پراکندن روابط اجتماعیِ افراد این مملکت، نعرۀ زردشت‌پرستی را در عین تجددخواهی به آسمان رسانده‌اند. [...] بر فرض اینکه زردشت در عداد پیغمبران شمرده شود، آیا عصر تاریک سه‌هزار سال پیش که زردشت در آن می‌زیسته است، با امروز چه شباهتی دارد؟ و این آرزوی خام با تجددخواهی شما چه تناسب و موافقتی دارد؟ به‌علاوه، محققان دستورات مختصر و ناقصی را که به‌نام «گاهان» در میان زردشتیان متداول است، با کمال تردید به زردشت نسبت می‌دهند. (2- ص 299) طبیعی است که چنین سخنانی خوشایند زرتشتیان و ناسیونالیست‌های باستان‌گرا نبود.
کسروی را متعصبان شیعی کشتند، اما اگر آنان نمی‌کشتند شاید به دست متعصبی از دین‌های دیگر کشته می‌شد. راهی که او پیش گرفته بود، دیر یا زود به نابودی‌اش می‌انجامید. نبرد او با دین‌ها، درست یا نادرست، نبردی فکری بود. مخاطبانش پیروان آن دین‌ها بودند و می‌گفت: ما را با آنان دشمنی نیست. در پایان چاپ دوم رسالۀ بهایی‌گری نوشته است: چنانکه بارها گفته‌ایم ما را با بهاییان دشمنی نیست. آنچه ما را به نوشتن این کتاب واداشته دلسوزی به حال مردم است. (3- ص 99) در جای دیگری در همان رساله، کشتار بهاییان را در زمان امیرکبیر و ناصرالدین‌شاه از افسوس‌آورترین و دلسوزترین پیشامدهای تاریخ ایران شمرده است و از شمع‌آجین کردن وحشیانۀ برخی از سران بابی زیر عنوان دُژرفتاری بی‌سابقه در تاریخ ایران یاد کرده است. (3- ص 50- 51) او حتا از بهاییان در برابر تهمت‌هایی که به آنان می‌زدند و می‌گفتند دین بهایی را روس‌ها یا انگلیسی‌ها پدید آورده‌اند، دفاع می‌کرد. نوشته است: بابی‌گری و بهایی‌گری از شیخی‌گری و شیعی‌گری زاییده شده و بسیار بی‌جاست که کسی بگوید فلان روسی یا انگلیسی آن را پدید آورده است. (3- ص 96) بنابراین، درست و منصفانه نیست که کسانی امروز کسروی را در کنار جنایتکارانی قرار می‌دهند که به دستاویز تهمت‌های پوچ و بی‌اساس دست به کشتار و آزار بهاییان زده‌اند و می‌زنند.
جنگ‌افزار کسروی در مبارزه با دین‌ها عقل یا به گفتۀ خودش، خرد بود. شاید خوانندگان کتاب‌های او متوجه شده‌ باشند که او تا چه اندازه دلبستۀ واژۀ خرد بود و آن را پیوسته در نوشته‌ها و گفتارهایش به کار می‌برد. کسروی دین‌ها را در زمان خطی می‌نشاند و آن‌ها را به سرچشمه‌های تاریخی‌شان بازمی‌گرداند و پس از آن بود که به اصول اعتقادی آن‌ها می‌تاخت. نظام اعتقادی دین‌ها را، بی‌آنکه وارد بحث‌های کلامی شود، تحلیل عقلانی می‌کرد و به باورها و مناسک آن‌ها از دیدگاهی جامعه‌شناختی و تاریخی می‌نگریست.(4- ص 164- 165) دلیل نقلی را که بی آن هیچ دین وحیانی سرپا نمی‌ایستد، با استدلال عقلی رد می‌کرد و بدین‌سان، خشم پیروان شاخه‌های گوناگون دین‌های وحیانی را برمی‌انگیخت. او با این کار می‌خواست از سویی سدهای فکری، فرهنگی و اجتماعی را از سر راه وحدت ملی ایرانیان بردارد و، از سوی دیگر، نوعی عقل‌گرایی و خردورزی را در جامعه‌ای که نظام‌های دینی‌اش‌ و بسیاری از آثار کهن ادبی‌اش پیام‌آور خردگریزی و عقل‌ستیزی‌اند، بپراکند. (4- ص 154)
کسروی اگر به خرافات و باورهای خردگریز و عقل‌ستیز دین‌ها می‌تاخت، در پی برانداختن بنیاد آن دین‌ها بود و نه پیرایش آن‌ها از خرافات و باورهای ناسازگار با نیازهای زندگی انسان‌‌ در جهان کنونی. در نتیجه، دین‌پیرا یا، به‌ عبارت دیگر، اصلاحگر دین نبود. با این حال، برخلاف ماتریالیست‌ها و بی‌خدایان که دشمن هرنوع دینی هستند، کسروی هم خداشناس بود و هم دین را یکی از نیازهای انسان می‌دانست. همین را مخالفان او بهانه کرده‌اند و با آوردن جمله‌های سر و دم بریده از نوشته‌هایش، از او مؤمن و دینداری خشکه مقدس ساخته‌اند. حقیقت این است که نه خدای او به خدای دین‌های وحیانی می‌مانست و نه دین او را می‌توان دین به‌معنای رایج آن شمرد. می‌گفت: «ما در زمینۀ دین به جست و جو پرداخته، این به دست آورده‌ایم که آن را بنیاد استواری هست. دین در معنی راست خود، شناختن جهان و زندگانی به‌آیین خرد است. [...] آدمیان را به چنان چیزی نیاز سختی هست.» (1- ص 31) درواقع، منظور کسروی از دین، نوعی نظام اخلاقی بود که آدمیان را از زیاده‌روی باز دارد و به غریزه‌های حیوانی آنان افسار بزند. می‌گفت: آدمیان از روزی که بر روی زمین پیدا شده‌اند، همیشه رو به بهتری داشته‌اند و می‌دارند و در آینده نیز خواهند داشت. چیزی که هست این بهتری یا پیشرفت، همیشه باید از دو راه باشد: یکی دانش‌ها و دیگری دین. پیشرفتی که تنها از راه دانش‌ها (یا بهتر گویم: از راه افزارسازی) باشد، سودی نخواهد داشت، زیان نیز خواهد رساند. [...] نود در صد رنج‌های زندگانی از «نبرد آدمیان با یکدیگر» برمی‌خیزد و این است باید راهی باشد که آن نبرد هرچه کمتر گردد. و آن راه را ما دین می‌نامیم. [...] آدمیان، چنان‌که می‌کوشند بر سپهر چیره گردند، باید بکوشند به «سرشت جانی» خود نیز که سرچشمۀ نبردها و کشاکش‌هاست، چیره درآیند. (1- ص 39-40) کسروی جان را که همۀ جانداران، از انسان و حیوان، با آن زنده‌اند، سرچشمۀ کنش‌ها و خواسته‌های خودخواهانۀ آدمیان می‌دانست. ولی روان را که تنها آدمیان از آن برخودارند مایۀ ارج آدمی می‌شمرد. زیرا، به گفتۀ او، سرچشمۀ کنش‌ها و خواسته‌های روان، دلسوزی و نیکخواهی و راستی‌پژوهی و دادگری است. (5- ص 23) بدین‌سان، او می‌خواست جان آدمیان را با پروش روان‌شان مهار کند.
کسروی در زمانی می‌زیست که در ایران بی‌خدایی (اته‌ئیسم) زیر عنوان «نواندیشی» در میان گروه‌هایی از شهرنشینان و لایه‌های اجتماعی به اصطلاح امروزی رواج یافته بود. نواندیشان به او خرده می‌گرفتند که چرا در مبارزه‌اش با خرافات و باورهای عقل‌ستیز نام خدا را می‌برد. کسروی در پاسخ آنان می‌گفت: در کشوری که صد دستگاه بت‌پرستی برپاست، «نواندیشان» چندان بالا رفته‌اند که تاب شنیدن نام خدا را ندارند و این به دستگاه «نواندیشی» آنان برمی‌خورد که نام خدا به گوششان ‌برسد. [...] نخست باید دانست آنان نام خدا را که می‌شنوند، چیزهایی را که از پدران و مادرانشان یاد گرفته‌ یا از ملایان بی‌فهم و بی‌دانش شنیده‌اند به یاد می‌آورند. خدا را جز به آن معنی عامیانه نمی‌شناسند. (1- ص 44)
کسروی برای اثبات وجود خدا استدلال عقلی می‌کرد. می‌گفت: این جهان دستگاه درچیده و بسامانی است. چنین دستگاهی نابه‌آهنگ [بی‌هدف] و بیهوده نتواند بود و هرآینه [ناچار و بی‌تردید] خواستی از آن در میان است. آدمیان در این جهان بهر زیستن‌اند. آفریدگار آدمیان را آفریده و این زمین را زیستگاه آنان گردانیده است. این زیستن خود یک خواست ارجمندی است. (5- ص 8) سامان و آراستگی که ما در جهان می‌بینیم، خود نشان روشنی از آفریدگار است. (5- ص 12) [...] ما نمی‌دانیم جهان کی پدید آمده و چسان پدید آمده. ما را به این‌ها راهی نیست. دانش‌ها هرچه توانند پیش روند، ولی ما باید به خاموشی گراییم. این می‌دانیم که جهان به خود پدید نیامده. (5- ص 13) خدای آفریننده و، به عبارتی، آفریدگاری که کسروی از آن سخن می‌گفت، همان خدایی است که دئیست‌ها می‌پرستیدند. کسروی اشاره‌ای به دئیسم نکرده است. نمی‌دانیم در آن زمان این نظام اعتقادی را در ایران می‌شناختند یا نه؟
در دئیسم، خدا آفریدگار جهان است و بس. خدای دئیسم با خدای همه‌جا حاضرِ تئیسم که زندگانی آفریدگانش را چهارچشمی می‌پاید، نسبتی ندارد. آدمیان زندگانی شان را از روی عقلی که آفریدگار به آنان داده، راه می‌برند نه از روی مجموعه‌ای از اصول جزمی که گویا خداوند به صورت وحی نازل کرده است. دئیست، صفات و نشانه‌های جهان‌آفرین را به نیروی عقل درمی‌یابد و برای اثبات وجود او و آفرینش جهان به دست او، نه از متنی مقدس یاری می‌جوید و نه به دلیلی نقلی دست می‌آویزد. دین دئیستی دینی طبیعی است و بنیاد آن بر تجربۀ فردی استوار است نه بر وحی. در این دین، رابطۀ آفریننده و آفریده (خالق و مخلوق) رابطه‌ای است سرراست. دئیست‌ها کم و بیش همۀ معجزه‌هایی را که در دین‌های وحیانی به پیامبران نسبت می‌دهند، بی‌پایه و دروغ می‌شمارند. معتقدند آفریدگار عالم را از روی طرحی اندیشیده آفریده و او را نیازی نیست که آن طرح نخستین را فروگذارد و قوانین طبیعت، یعنی شالودۀ ازلی نظام عالم را تغییر دهد. از نظر دئیست‌ها، آنچه در کتاب‌های مقدسِ دین‌های وحیانی آمده، همه ساخته و پرداختۀ ذهن انسان‌هاست. معتقدند با حس باطن و دلیل نقلی نمی‌توان به خدا راه یافت بلکه باید با دلیل و برهان عقلی به او نزدیک شد. درنتیجه، خدای آنان، خدای استدلال و عقل‌ورزی است و نه خدای ایمان و پرستش و کیش.
دیدگاه‌های کسروی دربارۀ خدا و دین با اصول عقاید دئیسم همانندی‌های آشکار دارد. او نیز وحی را ساخته و پرداختۀ ذهن آدمیان می‌دانست و می‌گفت: این یکی از نادانی‌هایی است که کیش‌ها به میان مردم انداخته‌اند. (5- ص 67) کسروی با واژۀ پیامبر سخت مخالف بود و می‌گفت: این نام غلط است و معنای راستی در بر نمی‌دارد. (5- ص 68) به‌جای پیامبر واژۀ برانگیخته را به‌کار می‌برد. و دربارۀ وحی می‌گفت: اگر وحی آن است که فرشته‌ای از آسمان بیاید و پیام از خدا بیاورد یا میانۀ خدا با کسی پرده برخیزد و او هرچه خواست از خدا بپرسد و گاهی با خدا دیدار کند، این به یکبار دروغ است و نباید پذیرفت. [...] بدتر از همه، به آسمان رفتن (معراج) پیغمبر اسلام است. اینان خدا را چه می‌پندارند که چنین گستاخی‌ها می‌نمایند. (همان)
در دئیسم برخلاف تئیسم، نه خدا با آدمی سخن می‌گوید و نه آدمی با خدا. به گفتۀ کانت، دئیست معتقد به خداست، در حالی که تئیست به خدایی زنده (summan intelligentiam )اعتقاد دارد. (6- ص 447) دئیست‌ها، بنا به تعریف کانت، معتقدند که ما می‌توانیم از راه عقل به هستی موجودی قدیم (یا نخستین) پی ببریم، اما مفهومی که از آن داریم مفهومی استعلایی است. یعنی ما آن را همچون موجودی که واقعیت دارد درمی‌یابیم بی‌آنکه هرگز بتوانیم چند و چون آن را درست معین و مشخص کنیم. (6- ص 446- 447) به عقیدۀ کانت، خدای دئیسم خدای استدلال و عقل‌ورزی است، نه خدای ایمان و کیش.
مکتب دئیسم در قرن شانزدهم در انگلستان آغاز شد و از آنجا به فرانسه راه یافت. در انگلستان مردان نامداری مانند هربرت چربری، و سپس توماس وولستون و آنتونی کُلینز به این مکتب گرویدند. در فرانسه مفهوم دئیسم را نخست اهل کلام در جدل‌های کلامی و دینی برای خوارداشت حریف به‌کار ‌بردند. اما سپس، نویسندگان و اندیشه‌گرانی مانند وُلتر و ژان ژاک روسو به این مکتب گرویدند و آشکارا خود را دئیست نامیدند. بسیاری از فیلسوفان عصر روشنی‌یابی (7) دئیست بودند.
گمان نمی‌رود که کسروی با فلسفۀ کانت آشنایی داشت. اما شاید اندیشه‌های ولتر و روسو را می‌شناخت. دو بخش نخست رسالۀ او به نام «ورجاوند بنیاد» الهام‌یافته از دئیسم است. بنیادها و اصول آنچه را که او پاکدینی می‌نامید در این دو بخش می‌توان یافت. بخش سوم زیر عنوان «دربارۀ زندگانی توده‌ای»، درواقع، پروژۀ او بود برای ادارۀ کشور. در این بخش است که شخصیت نابردبار او آشکار می‌شود. در اینجاست که با نظام فکری بسته و فراگیر او آشنا می‌شویم. شکی نیست که از دل این نظام فکری بسته، اگر روزی جامۀ عمل می‌پوشید، نظام سیاسی توتالیتر و هراس‌آوری بیرون می‌آمد. در این بخش است که می‌توان به کسروی خرده‌ها گرفت و نابردباری او را در بسیاری از زمینه‌های زندگی اجتماعی و فردی آدمیان نشان داد.

___________
1- احمد کسروی، دین و جهان، خانۀ کتاب کلن، 1377 (1998 میلادی)
2- احمد کسروی، پیمان، انتشارات فردوس، تهران، 1381 (2002 میلادی)
3- احمد کسروی، بهائیگری/ شیعیگری/ صوفیگری، انتشارات مهر، کلن، 1996
4- Alireza Manafzadeh, Ahmad Kasravi, l’homme qui voulait sortir l’Iran de l’obscurantisme, L’Harmattan, Paris, 2004
5- احمد کسروی، ورجاوند بنیاد، چاپ یکم، تابستان 1322 (1943 میلادی)
6- Emmanuel Kant, Critique de la raison pure, PUF, Paris, 1971
7- روشنی‌یابی را سیروس آرین‌پور مناسب‌تر و درست‌تر از «روشنگری» می‌داند.
 



توهم گذار از سلطنت به جمهوریت

سپیده کلانتریان
امروز سی و سومین سالی است که نوع نظام سیاسی ایران «جمهوری اسلامی» خوانده می شود و صدر اصل اول قانون اساسی آشکارا اعلام می کند که «حکومت ایران جمهوری اسلامی است…». این ترکیب به گونه ای است که در نگاه اول اینگونه به نظر می رسد جمهوری اسلامی، نوعی نظام سیاسی است که در طبقه بندی حقوق اساسی در زیر مجموعه «جمهوری» قرار می گیرد که هدف آن برقراری دموکراسی و سنگ بنای آن حاکیمت مردم بر سرنوشت خویش از طریق رای گیری و انتخاب دولتمردان و قانونگذاران است.
ترکیب «جمهوری اسلامی» بیشتر حکایت از صفت و موصوفی می کرد که صفت «اسلامی» که به دنبال «جمهوری» آمده است، صرفا توصیفی است که فرع بر اصل ماجرا و فرع بر جمهوریت است. همانگونه که قبلا نیز در نظام های سیاسی جهان چنین موارد و نام گذاری هایی را در مورد کشورهای دیگر داشتیم. مانند « جمهوری دموکراتیک».
اگرچه بر برخی از حقوقدانان برجسته نظیر دکتر عبدالکریم لاهیجی و دکتر ناصر کاتوزیان، از ابتدا نیز حقیقت امر آشکار بود که این وصف اسلامیت، فرعی یا من باب تاکید نیست و اصل جمهوریت را زیر سوال می برد و مخالف خود را نیز اعلام نمودند، ولی سالها طول کشید تا سایر مردم ایران، هر یک با گذشت زمان و مشاهده وقایعی که اتفاق می افتاد متوجه این مهم شوند و تصدیق و بعضا اعتراف کنند که نظام سیاسی ایران «جمهوری» نیست. شاید از آخرین و معروفترین این تصدیقات، گفته آیت الله العظمی منتظری باشد که صراحتا اعلام نمود این نظام نه «جمهوری» است و نه « اسلامی» و دیگران نیز به دنبال وی و نیز متعاقب حوادث انتخابات خونین و غیر مشروع ریاست جمهوری سال ۸۸ صراحتا و ضمنا به این حقیقت اشاره کردند.
در این نوشتار به دنبال اینکه به چه دلیل یا دلایلی وصف اسلامیت از نظام سیاسی ایران زائل شده نیستیم زیرا نه منظور این مختصر است و نه نگارنده فقیه است که به جزدیات بپردازد هرچند که غیر فقها نیز می توانند به راحتی غیر اسلامی بودن وقایع جاری در حکومتداری را مشاهده و لمس کنند. اما وارد تشریح این موضوع نمی شویم و فقط به یک جمله از علامه طباطبایی اشاره می کنم که گفت: جمهوری اسلامی فقط یک شهید داشت و آن اسلام بود!
اما در بعد جمهوریت نظام سیاسی حاکم بر ایران که حاکمان جمهوری اسلامی، امروز بیش از سی سال است که متقلبانه و شیاد منشانه، به لطایف الحیل خود را در زیر مجموعه «جمهوری» ها و «دموکراسی» در قاموس سیاسی جهان جا زده اند، صدها استدلال بر مبنای علم حقوق و سیاست می توان کرد که این نظام بر خلاف نامش «جمهوری» در معنای تعریف شده در حقوق اساسی نیست و در اینجا صرفا به آشکارترین و ساده ترین آنها که صرفا مروری بر اصول قانون اساسی است، بسنده می کنیم.
درساده ترین و رایج ترین تعریف یک «جمهوری» اینطور می توان گفت که یک نظام سیاسی جمهوری در معنای اصلی کلمه نوعی حکومت است که در آن رییس کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده می‌شود و دوران ریاست او محدود به مقررات قانون اساسی متبوعش است. به عبارت دیگر اگر دو پایه اصلی برای جمهوری بتوان در نظر گرفت این است که بالاترین مقام سیاسی کشور، اولا منتخب مردم است، و ثانیا به صورت محدود در زمان عهده دار این مسئولیت است و نه مادام العمر.
البته در عین حال در دنیای امروز وجود دارند چندین «جمهوری» هایی که در واقع دیکتاتوری‌های غیر سلطنتی هستند و صرفا به سبب اینکه سلطان، شاه، ملکه یا پادشاهی در راس آنها قرار ندارد، جمهوری خوانده می شوند. ولی در ماهیت نظام، فرد دیگری در این حکومتها وجود دارد که بر همان کرسی شاه یا ملکه و سلطان تکیه زده است و چه بسا اختیارات بیشتر ی هم از آنها دارد ولی چون نامشان چیز دیگری – اعم از رییس جمهور مادام العمر، قائد، رهبر و … است، نظام سیاسی شان جمهوری خوانده می شود. در واقع این جمهوری ها، صرفا حکومتی غیر سلطنتی هستند و جمهوری هایی تقلبی و نه جمهوری با مختصات اصلی آن.
در جمهوری اسلامی ایران نیز وضع چنین است. درواقع اگرچه از اولین سال بعد از انقلاب، دولت و مجلس و رییس جمهور در بدنه سیاسی اداره کشور وجود داشتند و طبق قانون اساسی به وظایف خود مشغول بودند ولی همیشه همه این نهادها و افراد زیر سایه فردی به نام « ولیه فقیه» کار می کردند و نهایتا همه امور باید با صلاحدید و اجازه و یا دستور وی انجام می گرفت. در خصوص این نکته محوری که مقام اصلی رسمی کشور امرش مطاع است و «حرف آخر» را او می زند، فرقی میان مفاد قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی و قانون اساسی بازنگری شده در سال ۶۸ وجود ندارد و چه بسا قانون اساسی بازنگری شده در سال ۶۸، عالما عامدا اختیارات و صلاحیتهای بیشتری به ولی فقیه داده است. به چند اصل ذیل توجه کنید:
اصل‏ پنجم‏ قانون اساسی قبل از بازنگری:
«در زمان‏ غیبت‏ حضرت‏ ولی‏ عصر، عجل‏ الله‏ تعالی‏ فرجه‏، در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقیه‏ عادل‏ و با تقوی‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدیر و مدبر است‏، که‏ اکثریت‏ مردم‏ او را به‏ رهبری‏ شناخته‏ و پذیرفته‏ باشند و در صورتی‏ که‏ هیچ‏ فقیهی‏ دارای‏ چنین‏اکثریتی‏ نباشد رهبر یا شورای‏ رهبری‏ مرکب‏ از فقهای‏ واجد شرایط بالا طبق‏ اصل‏ یکصد و هفتم‏ عهده‏ دار آن‏ می‏ گردد.
اصل‏ پنجم قانون اساسی فعلی: « ‎‎در زمان‏ غیب‏ حضرت‏ ولی‏ عصر “عجل‏ الله‏ تعالی‏ فرجه‏” در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ ‎‎‎‎‎‎‎ ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقیه‏ عادل‏ و باتقوی‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدیر و مدبر است‏ که‏ طبق‏ اصل‏ یکصد و هفتم‏ عهده‏ دار آن‏ می‏ گردد.»
اصل‏ یکصد و سیزدهم قانون اساسی فعلی: « پس‏ از مقام‏ رهبری‏ رئیس‏ جمهور عالیترین‏ مقام‏ رسمی‏ کشوراست‏ و مسئولیت‏ اجرای‏ قانون‏ اساسی‏ و ریاست‏ قوه‏ مجریه‏ را جز در اموری‏ که‏ مستقیماً به‏ رهبری‏ مربوط می‏ شود، بر عهده‏ دارد.»
اصل‏ یکصد و دهم قانون اساسی فعلی: « وظایف‏ و اختیارات‏ رهبر:
‎‎‎‎‎‎۱- تعیین‏ سیاستها کلی‏ نظام‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ پس‏ از مشورت‏ با مجمع تشخیص‏ مصلحت‏ نظام‏.
‎‎‎‎‎‎۲- نظارت‏ بر حسن‏ اجرای‏ سیاستهای‏ کلی‏ نظام‏.
‎‎‎‎‎‎۳- فرمان‏ همه‏ پرسی‏.
‎‎‎‎‎‎۴- فرماندهی‏ کل‏ نیروهای‏ مسلح‏.
‎‎‎‎‎‎۵- اعلام‏ جنگ‏ و صلح‏ و بسیج‏ نیروها‏.
‎‎‎‎‎‎۶- نصب‏ و عزل‏ و قبول‏ استعفای‏ : الف‏ – فقهای‏ شورای‏ نگهبان‏. ب‏ -عالیترین‏ مقام‏ قوه‏ قضائیه‏. ج‏ – رئیس‏ سازمان‏ صدا و سیمای‏ جمهوری‏ اسلامی‏ایران‏. د – رئیس‏ ستاد مشترک‏. هـ – فرمانده‏ کل‏ سپاه‏ پاسداران‏ انقلاب‏اسلامی‏. و – فرماندهان‏ عالی‏ نیروهای‏ نظامی‏ و انتظامی‏.
‎‎‎‎‎‎۷- حل‏ اختلاف‏ و تنظیم‏ روابط قوای‏ سه‏ گانه‏.
‎‎‎‎‎‎۸- حل‏ معضلات‏ نظام‏ که‏ از طرق‏ عادی‏ قابل‏ حل‏ نیست‏، از طریق‏ مجمع تشخیص‏ مصلحت‏ نظام‏.
‎‎‎‎‎‎۹- امضا حکم‏ ریاست‏ جمهوری‏ پس‏ از انتخاب‏ مردم‏. صلاحیت‏ داوطلبان‏ ریاست‏ جمهوری‏ از جهت‏ دارا بودن‏ شرایطی‏ که‏ در این‏ قانون‏ می‏ آید، باید قبل‏ از انتخابات‏ به‏ تأیید شورای‏ نگهبان‏ و در دوره‏ اول‏ به‏ تأیید رهبری‏ برسد.
‎‎‎‎‎‎۱۰- عزل‏ رئیس‏ جمهور با در نظر گرفتن‏ مصالح‏ کشور پس‏ از حکم‏ دیوان‏ عالی‏ کشور به‏ تخلف‏ وی‏ از وظایف‏ قانونی‏، یا رای‏ مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ به‏ عدم‏ کفایت‏ وی‏ بر اساس‏ اصل‏ هشتاد و نهم‏.
‎‎‎‎‎‎۱۱- عفو یا تخفیف‏ مجازات‏ محکومین‏ در حدود موازین‏ اسلامی‏ پس‏ از پیشنهاد رئیس‏ قوه‏ قضائیه‏. رهبر می‏ تواند بعضی‏ از وظایف‏ و اختیارات‏ خود را به‏ شخص‏ دیگری‏ تفویض‏ کند.»
اصل ۵۷ قانون اساسی قبل از بازنگری: « قوای‏ حاکم‏ در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ عبارتند از: قوه‏ مقننه‏، قوه‏ مجریه‏ و قوه‏ قضائیه‏ که‏ زیر نظر ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏، بر طبق‏ اصول‏ آینده‏ این‏ قانون‏ اعمال‏ می‏ گردند. این‏ قوا مستقل‏ از یکدیگرند و ارتباط میان‏ آنها به‏ وسیله‏ رئیس‏ جمهور برقرار می‏گردد.»
اصل‏ پنجاه و هفتم: قانون اساسی فعلی: «‎‎ قوای‏ حاکم‏ در جمهوری اسلامی‏ ایران‏ عبارتند از: قوه‏ مقننه‏، قوه‏ مجریه‏ و قوه‏ قضائیه‏ که‏ زیر نظر ولایت‏ مطلقه‏ امر و امامت‏ امت‏ بر طبق‏ اصول‏ آینده‏ این‏ قانون‏ اعمال‏ می‏ گردند. این‏ قوا مستقل‏ از یکدیگرند.»
اصول فوق به صورت کلی جایگاه ولی فقیه، اختیارات و صلاحیت هایش را در نظام جمهوری اسلامی نشان می دهد که اگر بیشتر از یک پادشاه در نظام پادشاهی مشروطه نباشد، کمتر از آن هم نیست!
عبور ایران از یک دوره پادشاهی ۲۵۰۰ ساله و واردشدن به یک نظام سیاسی جدید به نام «جمهوری» طنزی تلخ است و مرور ساده ابتدایی ترین قوانین کشور و مشاهده آنچه که هر روز در خلال حکومتداری در ایران اتفاق می افتد و پیگیری اخبار مربوط به عزل و نصبها و تصمیم گیری های بنیادین و مهم در کشور، همه و همه، نشان از این دارد که عبور ایران از نظام «سلطنتی» به «جمهوری» صرفا بازی با کلمات و یک توهم است. توهمی که امروز حاکمان ایران سی و سومین سال آن را جشن می گیرند.





موسوی تبریزی: هبچ اشکالی ندارد که دوباره رفراندوم برگزار شود

سحام نیوز: دادستان سالهای ابتدایی انقلاب و دبیر مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم معتقد است “قانون اساسی ما می‌تواند مانند برخی از کشورهای مترقی مانند فرانسه که هر ۱۰ یا ۱۵ سال یک بار تغییر می‌کند، تغییر کند، چرا که حتی در خود قانون اساسی ما در بخش‌های مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی رفراندوم‌هایی پیشنهاد شده و حتی تغییر قانون اساسی نیز در خود قانون اساسی فعلی هم آمده است. این معنایش این است ممکن است چیزی ۵ یا ۱۰ سال یا یک مدت زمانی خوب باشد، اما بعد از مدت زمانی آن چیزی که قبلا خوب بود، خوب نباشد و جواب ندهد، همانطور که در احکام اسلامی ما هم این گونه است. ”
به گزارش ایلنا، سیدحسین موسوی تبریزی می‌گوید: “گرامیداشت روز ۱۲فروردین به اندازه مردم ایران و انسانیت انسان اهمیت دارد، چون انسانیت ما به این است که آزادیم و در سرنوشت خودمان دخالت کنیم. مردم هستند که سرنوشت خودشان را باید رقم بزنند و آینده خودشان را انتخاب کنند؛ لذا ما مسئله جمهوریت نظام را باید خیلی بزرگ بداریم و بدانیم هر کسی که می‌خواهد نفس جمهوریت نظام را در نظام ما کمرنگ کند، می‌خواهد به انسانیت انسان‌ها توهین کند و این افراد، افرادی مغرور، خودخواه و مستبد هستند که می‌خواهند خود را بر مردم تحمیل کنند. در حالی که آنچه را که خدا آفریده و به آن تأکید کرده، همین آزادی مردم است. ۱۲فروردین، روز جمهوریت است، چرا که تمام مردم به انتخاب خودشان آمدند و این نظام را برگزیدند و از این جهت بسیار اهمیت دارد و هرکس به آرای مردم و به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشد، باید بداند این روز، روزی بسیار بزرگ است، اگرچه در چند سال اخیر، بزرگداشت‌های این روز کمرنگ شده است.”
موسوی تبریزی پیرامون رفراندم تایید جمهوری اسلامی گفت: “اوایل انقلاب مردم رأی خودشان را در خیابان‌ها و با شعار‌هایشان نشان داده بودند و حتی ماه‌ها قبل از پیروزی انقلاب وفاداری خود را به امام وبه نظام جمهوری اسلامی اثبات کرده بودند و نیازی هم نبود که رفراندومی باشد، تا معلوم شود که مردم نظام جمهوری اسلامی را می‌خواهند یا نمی‌خواهند، اما از نظر حقوقی و کیفیت برقراری یک نظام بعد از سقوط یک نظام قبلی، یک مسئله‌ای بود، که در این زمینه امام معتقد بودند مردم باید سرنوشت خود و کیفیت آن و حتی اسم نظام را تعیین کنند و لذا خود امام راحل هم در بعضی سخنرانی‌‌هایشان دارند که مردم در راهپیمایی‌ها آمده و حرفشان را گفته‌اند اما ما باید در عین حال، هم به خاطر اینکه در برابر دیگران اطمینان پیدا کنیم، تا نیایند و بگویند ما بدون رأی این کار را انجام دادیم و هم از نظر مشروعیت، مردم بیایند و بگویند ما چه می‌خواهیم و این مردم هستند که همه کاره هستند. لذا امام راحل تأکید داشتند که هر چه زود‌تر این کار انجام شود. در حکم مرحوم آقای بازرگان که امام خمینی (ره) ایشان را به عنوان سرپرست دولت موقت انتخاب کرده بودند هم، چندین تکلیف وجود داشت که خوب انجام هم دادند و یکی از مهم‌ترین آن تکلیف‌ها همین تعیین کیفیت نظام، اسم نظام واینکه نظام ما چه نظامی می‌خواهد باشد و این مسئله‌ای بود که در ۱۲فروردین۵۸ انجام شد.”
وی افزود: “مسئله بعدی قانونمند شدن کشور بر اساس تعیین قانون اساسی بود که با انتخاب خبرگان انجام گرفت؛ خبرگان هم قانون اساسی را تصویب و دوباره این قانون اساسی به رفراندوم عمومی گذاشته شد. همه این‌ها در دولت آقای بازرگان انجام گرفت و بعد هم انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری بود که باز این‌ها هم انجام گرفت؛ البته انتخابات مجلس و ریاست جمهوری زمانی انجام گرفت که دولت آقای بزرگان استعفا کرده بود و شورای انقلاب و دولت موقت بدون رئیس این دو انتخابات را انجام دادند. جالب است که همه این‌ها، حدود یک سال طول کشید؛ یعنی از ۲۲بهمن ۵۷ تا آخر سال ۵۸ این انتخابات‌های مکرر رفراندوم۱۲فروردین، خبرگان قانون اساسی، رفراندوم قانون اساسی، ریاست جمهوری و در ‌‌نهایت مجلس شورای اسلامی انجام گرفت.”
موسوی تبریزی اظهار عقیده کرد: “امام بار‌ها مصاحبه کرده بود که ما جمهوریت می‌خواهیم و آراء مردم تعیین کننده چگونگی حکومت ماست و به همین جهت روز جمهوری اسلامی را هم روز بزرگی نامیدند و گفتند رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعیین می‌کند واین رفراندوم است که مردم را به آزادی و استقلال می‌رساند و امثال این‌ها تعبیراتی است که امام خمینی در چنین روزهایی به کار بردند؛ همچنین امام خمینی مطلب دیگری در مورد روز جمهوری اسلامی و رفراندوم سال ۵۸ دارند که در صحیفه نور نیز آمده است و در آن فرموده‌اند، «من توقع دارم کمک کنید به اسلام، کمک کنید به کشور، به ملت خودتان، به جمهوری اسلامی رأی دهید، آزادید لکن با آزادی سرنوشت خود را تعیین کنید، همه قشر‌ها باید شرکت کنند و رأی دهند و همه قشر‌ها آزادند در رأی دادن، تمام قشر‌ها به حقوق خود خواهند رسید، برادر‌های سنی ما مثل خود ما هستند و با ما هیچ فرقی ندارند، حقوق همه آن‌ها داده خواهد شد» در مورد اقلیت‌های مذهبی نیز فرموده‌اند، «همه اقشار ملت شریکند در حقوق، اقلیت‌های مذهبی در اسلام احترام دارند و حقوق دارند، حقوق آن‌ها داده خواهد شد» و امثال این عبارات زیاد است و بعد از اینکه مردم به جمهوری اسلامی، رأی هم دادند، باز هم، بار‌ها و بار‌ها، این گونه مطالب را تأکید کردند. ”
وی در پاسخ به اینکه “برخی معتقدند، امام تنها برای اسکات مخالفان انقلاب و جلوگیری از بهانه‌های آن‌ها اصرار به رفراندوم داشت؛ نظر شما در این باره چیست؟”، گفت: “وی جمله‌ای در دوماه آخر عمرش دارد و آن زمانی است که آیت الله مشگینی نامه به ایشان می‌نویسد که آیا مرجعیت برای رهبری شرط است یا نه؟، چرا که در قانون اساسی قبلی مرجعیت شرط رهبری بود؛ که امام فرمود اگر مردم رأی دهند به خبرگان و خبرگان منتخب مردم اگر مجتهد عادلی را انتخاب کنند آن شخص رهبر مردم خواهد بود و حکمش نافذ است؛ باید دقت کرد که امام این جمله را با دو بار کلمه «اگر» بیان کردند؛ یعنی دو بار «اگر» باعث می‌شود که یک مجتهد عادل، حکمش نافذ باشد. معنای فقهی‌ این موضوع، این است که هر مجتهد عادل ولو هر قدر هم که عالم و اعلم باشد بدون رأی مردم، حکمش اصلا نافذ نیست، یعنی رأی مردم که یا به صورت مستقیم یا به صورت غیر مستقیم داده می‌شود. آنچه که امام در این آخرین نامه‌هاشان که یک یا دوماه آخر عمرشان است، شرط می‌کند با دو تا «اگر»، یک مجتهد عادل حتی رهبر نمی‌شود و حکمش نافذ نمی‌شود ولو اعلم باشد مگر اینکه مردم رأی دهند، یعنی اینکه امام خمینی (نه رأی مردم را زینتی می‌دانست، نه اینکه به خاطر ساکت کردن صحبت‌های اجانب و بهانه‌های بیگانگان این کار‌ها را می‌کرد؛ امام رأی مردم را شرط لازم نفوذ حکم مجتهد عادل، برای رهبری می‌داند.”
وی تاکید کرد: “همچنین یکی از شرایط لازم نظام جمهوری اسلامی آراء مردم است و این امری شرعی است و در این مورد از شرع استفاده شده و بنابراین هیچ ربطی به اجانب، اسکات بیگانگان و جلوگیری از بهانه‌های دشمنان ندارد. اصلا خود امام هم بار‌ها فرمود که برای جلوگیری از بهانه‌های دشمنان خدا را فراموش نمی‌کنیم. از روی اعتقاد به اسلام بود که امام می‌فرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، چرا که می‌دانست اسلام بدون جمهوری، اسلام نخواهد بود؛ یعنی اسلام حکومتش توأم با جمهوری و شوراء و با رأی مردم است و این عین قرآن است که می‌فرماید «وءأمرهم شوراء بینهم»، یعنی امور مردم با شورا انجام شود و شوراء هم اظهار نظر در مسائلش با انتخابات است، حالا با انتخابات‌های مختلف. «امرهم» ضمیرش به مؤمنین بر می‌گردد، امور مؤمنین و از این رو آن‌هایی که جزء متقین هستند، در امور مهم جامعه و نظام حکومتی خودشان با شوراء عمل کنند. چون در هیچ جامعه‌ای هم اجماع امکان ندارد، بنابراین عقل هم حکم می‌کند که با اکثریت، باید جامعه را اداره کرد.”
وی در شرح شرایط روز جامعه ایران در اوایل پیروزی انقلاب و مقایسه با جامعه امروز ایران گفت: “آن موقع هم نمی‌شود گفت که وحدت بود، اکثریت جامعه با اقلیت آن روز جامعه ایران که واقعا آزاد هم بودند و با هم زندگی می‌کردند؛ در اوایل انقلاب، گروه‌های مختلف اعلام موجودیت کردند و حتی به گونه‌ای هم شده بود که دیگر اجازه‌ای هم نمی‌خواست؛ روزنامه‌های مختلف، مجله‌های مختلف و… چاپ می‌شد، و هر کدام نام‌های مختلفی را برای نظام از جمهوری دموکراتیک گرفته تا جمهوری‌های دیگر با قیدهای مختلف، پیشنهاد می‌کردند. امام هم فرمود من به جمهوری اسلامی رأی می‌دهم اما هر کس به هرچه رأی بدهد آزاد است. در جلد۶ صحیفه امام صفحه ۴۳۵، عنوان شده است که امام در تاریخ ۹فروردین ماه ۵۸ فرمود، «من تقاضا دارم که رأی دهید به جمهوری اسلامی، البته آزاد هستید هرچه خواستید رأی بدهید و اینکه در این ورقه‌ها آری و نه هست شما می‌توانید هر فرم و مدلی از حکومت را که خواستید در آن بگنجانید، لازم نیست که‌‌ همان نباشد، شما حق دارید در‌‌ همان ورقه بنویسید جمهوری دموکراتیک یا بنویسید رژیم سلطنتی، اصلا هر چه خواستید بنویسید، مختار هستید، لکن رفراندوم به معنای آری و نه هست، لکن شما مختار هستید که انتخاب کنید» ببینید با اینکه همه می‌دانستند که نظر امام مدل حکومتی جمهوری اسلامی بود، اما باز هم ایشان می‌فرمود هر چه دوست دارید بنویسید. و حتی قبل از انتخابات رفراندوم گروه‌های مختلف از توده‌ای‌ها، تا مجاهدین خلق تبلیغات خودشان را می‌کردند و آزاد بودند اما اکثریت مردم چون امام را قبول داشتند در ‌‌نهایت جمهوری اسلامی برگزیده شد. البته این را هم باید در نظر گرفت که مردم باید عملا درک کنند که چه چیزی در آینده می‌تواند برایشان خوب باشد یا نه؛ آن روز انتخاب‌ها بیشتر روی بحث جمهوری یا اسلامی بود و اکثریت قریب به اتفاق مردم حتی آن‌هایی که با جمهوری اسلامی مخالف هم بودند، جمهوری را می‌خواستند، پس در جمهوریت شبهه‌ای نبود، فقط سلطنت طلب موافق جمهوری نمی‌شد که شاید نیم درصد هم نبودند، اما شبهه عده‌ای از جمله توده‌ای‌ها، اقلیت‌های دینی، و… و شاید عده‌ای از افراد ملی گرا، در مورد اسلامیت بود. ”
این فعال اصلاح طلب در شرح اینکه “امام به چه ترتیب جمهوریت را با اسلامیت جمع می‌کرد”، گفت: “امام به اصل رأی مردم معتقد بود و‌‌ همان رأی مردم را عمل کرد، چون آن را اسلامی و شرعی می‌دانست. امام اعتقاد داشت با اسلامی بودن نظام، در عین حال رأی اکثریت مردم بدست آمده و از سوی دیگر چون جمهوریت یک فکر پذیرفته شده در دنیا و تاریخ بود و چون در این سیستم خود مردم سرنوشتشان را انتخاب می‌کنند، و از سوی دیگر، چون مردم ایران از سلطنت و حکومت فردی خسته شده بودند، با مشورت افراد بسیاری، به این نتیجه رسیدند که مدل حکومتی ما، جمهوری اسلامی باشد، یعنی اکثریت مردم نظر دهند واحکام اسلامی هم حکمفرما باشد، پس این مسلم است. این ظاهر قضیه است، اما عملا ممکن است بعضی‌ها کیفیت کار را از جمله اینکه جمهوریت نظام و اینکه آراء مردم چگونه بدست بیاید و چگونه باشد بهتر است با هم اختلاف نظرهایی داشته باشند که این دیگر مربوط به قوانین عادی است و به مرور در تجربه بدست می‌آید؛ برای مثال اینکه قدرت رئیس جمهور در نبود نخست وزیر، بیشتر باشد یا اینکه نخست وزیر مسئول دولت باشد؟، آیا شورای رهبری بهتر است یا اینکه یک رهبر باشد بهتر است؟، و…؛ در عمل آنی که بهتر است و مردم می‌خواهند می‌توانند با آراء خودشان تمدید یا عوض کنند. آن چیزی که مسلم است، آن روز در سال ۵۸، چون مردم از سلطنت خسته شده بودند یک حکومت جمهوری را می‌خواستند و از سوی دیگر چون اکثریت مسلمان بودند قوانین اسلامی را هم می‌خواستند و در ‌‌نهایت حکومت جمهوری اسلامی شد. ”
وی در خصوص اینکه “اگر مردم بعد از مدتی به نتیجه‌ای رسیدند که باید تغییراتی برای مثال در قانون اساسی ایجاد شود، آیا نباید این کار صورت پذیرد؟”، تاکید کرد: “در سال۶۱ یکی از آقایان شورای عالی قضایی گفت که ما در قوه قضائیه اسلام را پیاده کردیم و به اهداف رسیدیم. امام گفتند این حرف را نگویید چون ما هنوز به هدف خودمان نرسیدیم و به اهداف والای اسلامی به این زودی‌ها نخواهیم رسید وا گر تنها در مسیر اهداف باشیم باید خوشحال باشیم. عدالت و اینکه جمهوریت و اینکه مردم سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و خوشبختی مردم و مسائلی از این دست، چیزهایی است که ‌‌نهایت ندارد کما اینکه «کمال» ‌‌نهایت ندارد، انسان به کمال رسیدنش ‌‌نهایت ندارد، هر روز انسان می‌تواند پیشرفت کند. آن روز در سال۵۸ بهترین پیشنهاد این بود که به جمهوری اسلامی رأی دهیم اما آیا باید همیشه توقف کنیم و قانون اساسی ما به هیچ وجه عوض نشود؟؛ مگر ندیدیم که ۱۰سال پس از پیروزی انقلاب، اصول قانون اساسی، آن هم اصول مهم آن، به دستور شخص خود امام تغییر کرد؟؛ دیدیم که دوباره بعد از اینکه قانون اساسی ۱۰سال بعد از پیروزی انقلاب تغییر کرد دوباره رفراندوم شد و مردم آن قانون اساسی جدید را تأیید کردند. لذا قانون اساسی ما می‌تواند مانند برخی از کشورهای مترقی مانند فرانسه که هر ۱۰ یا ۱۵ سال یک بار تغییر می‌کند، تغییر کند. حتی در خود قانون اساسی ما در بخش‌های مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی رفراندوم‌هایی پیشنهاد شده و حتی تغییر قانون اساسی نیز در خود قانون اساسی فعلی هم آمده است. این معنایش این است ممکن است چیزی ۵ یا ۱۰ سال یا یک مدت زمانی خوب باشد، اما بعد از مدت زمانی آن چیزی که قبلا خوب بود، خوب نباشد و جواب ندهد، همانطور که در احکام اسلامی ما هم این گونه است. احکام اسلامی ما تابع مفسده است و اگر مفسده‌ای داشته باشد نباید اجراء شود. اصلا امام مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای همین که اگر چیزی به مصلحت نبود اجرا نشود، ایجاد کرد.”
موسوی تبریزی خطاب به حکومت گفت: “اصلا هبچ اشکالی هم ندارد که دوباره رفراندوم برگزار شود و مردم آن چیزی را که می‌خواهند دوباره ابراز کنند؛ مثل اینکه ما قانون اساسی را دوبار به رفراندوم گذاشتیم، و دومین بار آن مربوط به اصلاح قانون اساسی در سال ۶۸ بود، که وقتی به رأی گذاشته شد رأی خوبی آورد. همچنین نباید از اینکه بعضی رفراندوم را مطرح می‌کنند، وحشت کنیم و یا اینکه بگوئیم کسانی که رفراندوم را مطرح می‌کنند، خائن و یا ظالمند، و به نظر من، حتی آنهایی که دلسوز هم هستند می‌توانند رفراندم را مطرح کنند؛ معتقدم هنوز هم مردم ایران نظام جمهوری اسلامی را می‌خواهند، اگر امروزه هم دوباره رفراندوم برگزار شود و بالای ۵۰درصد هم رأی بیاورد، یک مشروعیت بسیار محکم، چه در جامعه و چه در دنیای امروز است که مورد قبول هم خواهد بود. ”
وی تاکید کرد که “۱۲فروردین، روز جمهوریت است، چرا که تمام مردم به انتخاب خودشان آمدند و این نظام را برگزیدند و از این جهت بسیار اهمیت دارد و هرکس به آرای مردم و به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشد، باید بداند این روز، روزی بسیار بزرگ است، اگرچه در چند سال اخیر، بزرگداشت‌های این روز کمرنگ شده است. “





 جـــرس: در پی پخش شایعه کودتا در چین، دولت این کشور ده‌ها وب‌سایت خبری را تعطیل و حداقل شش کاربر اینترنت را بازداشت کرده است. دو شبکه اجتماعی پرطرفدار چینی نیز اعلام ‌کرده‌اند محتوای مطالب خود را پاکسازی می‌کنند.
 به گزارش خبرگزاری آلمان، این اقدامات در پی گسترش شایعه کودتای نظامی در چین، از سوی دولت انجام شده است
 . روز۱۹ مارس و پس از اعلام برکناری یک عضو بلندپایه‌ حزب کمونیست چین، برخی کاربران فضای مجازی از حضور خودروهای نظامی و شنیدن صدای تیر اندازی در خیابان‌های پکن خبردادند.
این شایعه به سرعت در میان کاربران اینترنت چین منتشر شد و چند سایت خبری بین‌‌المللی نیز به انعکاس آن پرداختند. در پی این اتفاق دولت کمونیستی ۱۶ وب‌سایت خبری را که در انتشار این شایعه نقش داشته‌اند، تعطیل کرد.
دو شبکه اجتماعی چینی که توسط کمپانی Sina و شرکت خدماتی Tencent اداره می‌شوند و خدماتی مشابه توئیتر را ارائه می‌کنند اعلامی کردند که برای سه روز بخش نظرات خود را برای «پاکسازی هماهنگ‌شده» غیرفعال می‌کنند. هر کدام از این وب‌سایت ها در حدود ۳۰۰ میلیون کاربر دارند.
دولت چین در یک بیانیه رسمی اعلام کرد که بو شیلای، "رییس پوپولیست" حزب کمونیست در چونگ‌کینگ از مقام خود برکنار شده است. وی این امکان را داشت که در جریان تغییرات کادر رهبری حزب کمونیست به مسوولیت‌های مهم‌تری دست یابد. پیش از این نخست‌وزیر چین با انتقاد از بو شیلای، هشدار داد: «فجایعی چون انقلاب فرهنگی ممکن است بار دیگر به وقوع بپیوندد.»
مائو در سال ‌۱۹۶۶میلادی، انقلاب فرهنگی چین را که بزرگترین چالش در درون حزب کمونیست این کشور بود آغاز کرد. در ان زمان چهره‌های میانه رو حزب اخراج شدند و مائو قدرت را در دستان خود متمرکز ساخت.
گفتنی است، انقلاب فرهنگی چین که در سه مرحله انجام شد و تا مرگ مائو در سال ۱۹۷۶ ادامه یافت، حدود ۳۹ میلیون کشته بر جای گذاشت. رهبران کنونی چینی، انقلاب فرهنگی را یک اشتباه استراتژیک قلمداد می‌کنند.
 با این حال به نظر می‌رسد، جنگ قدرت در حزب کمونیست چین و کشمکش‌هایی که این روزها در صحنه‌ی سیاسی این کشور در جریان است، موجب شده که برخی از کاربران اینترنت "کودتایی در فضای مجازی" رقم بزنند که خشم دولت این کشور را در پی داشته است.

وضعیت اینترنت در چین
بر اساس این گزارش، استفاده از شبکه‌های اجتماعی در چین که محدودیت‌های گسترده‌ای برای فضای سایبری ایجاد می‌کند، به سرعت رو به افزایش است. نیمی از کاربران اینترنت چین کاربر فعال شبکه‌های اجتماعی‌اند و این موضوع دولت را به‌شدت نگران کرده است.
بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی و ابزارهای مایکروبلاگینگ در چین، در سال ۲۰۱۱نسبت به سال پیش از آن تا ۴ برابر افزایش یافته است. نزدیک به نیمی از کاربران اینترنت در چین حالا به سیستم مایکروبلاگینگ «وایبو» پیوسته‌اند که معادل چینی توییتر محسوب می‌شود و همانند نمونه پیش‌تاز آمریکایی، پست‌های کاربران در آن محدودیت ۱۴۰ کاراکتری دارند.
توییتر که محبوب‌ترین پلت‌فرم مایکروبلاگینگ در جهان است و بیش از ۲۵۰ میلیون کاربر فعال دارد، در چین فیلتر شده و کاربران این کشور چاره‌ای جز بهره‌گیری از معادل‌های بومی ندارند.
کمپانی Sina که تحت نظارت شدید و سخت‌گیرانه دولت کمونیست چین این شبکه اجتماعی را اداره می‌کند، اعلام کرده است که وایبو حالا بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر دارد.
چین پس از سرنگونی زنجیره‌ای دیکتاتورها در خاورمیانه و شمال آفریقا، دامنه اقدامات سرکوب‌گرانه در فضای مجازی را به‌طور محسوسی گسترش داده است.
قدرت بی‌نظیر شبکه‌های اجتماعی در سازماندهی سیاسی معترضان و مخالفان و سرعت باورنکردنی توزیع و انتشار اطلاعات در این محیط‌های مجازی، که حتی در کشوری نظیر روسیه هم بخشی از توانایی‌هایش مجال بروز یافته، رژیم‌های سرکوب‌گری نظیر چین را هراسان‌تر از گذشته کرده است.




جـــرس: پنج زائر ایرانی که برای زیارت به سوریه رفته و توسط افراد ناشناس ربوده شده بودند، بامداد امروز وارد فرودگاه تهران شدند.
به گزارش ایسنا، پنج شهروند ایرانی که از بهمن ماه سال گذشته به دست گروهی ناشناس در کشور سوریه ربوده شده بودند بامداد شنبه بعد از مدتها پیگیری و رایزنی های دیپلماتیک با دولت سوریه به فرودگاه تهران وارد شدند.
گفتنی است در 12 بهمن ماه سال گذشته گروهی 11 نفره از خرم آباد عازم کشور سوریه بودند که افراد ناشناس اتوبوس آنها را متوقف و انها را ربودند.
بر اساس اعلام سفارت ایران در آنکارا این افراد در مرز سوریه ـ ترکیه آزاد شدند و پس از انتقال به کنسولگری ایران در استانبول هماهنگی های لازم برای ورود آنها به تهران صورت گرفت.
این پنج ایرانی پس از ورود به فرودگاه تهران اعلام کرده اند که پس از عبور از شهر حلب و در شب ، اتوبوس آنها متوقف و ربایندگان یازده نفر را پیاده کرده و باقی که زن و بچه و چند پیرمرد بودند، به راه خود ادامه دادند.
همچنین سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی  از آزادی پنج نفر از زائران ایرانی که توسط افراد مسلح ناشناس در شهر حمص سوریه ربوده شده بودند و بازگشت آنان به آغوش خانواده ابراز خوشحالی کرد.
 رامین مهمانپرست از تلاش مقامات دولت ترکیه و وزارت خارجه آن کشور که به دنبال تماس و رایزنی علی اکبر صالحی با همتای خود در زمان ربوده شدن زائران و قول مساعدت آنها صورت پذیرفت تشکر و قدردانی کرد.
 سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اظهار امیدواری کرد که شاهد آزادی هرچه سریعتر سایر زائران و متخصصان ایرانی ربوده شده در سوریه باشیم.
 سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در پایان اظهار امیدواری کرد که شاهد آزادی هرچه سریعتر سایر زائران و متخصصان ایرانی ربوده شده در سوریه باشیم.





 جـــرس: 
هاشمی رفسنجانی در تازه‌ترین گفت‌ وگوی خود از دیدارش با رهبری و دیدگاهش درباره نظام پارلمانی و ریاستی گفت و سوابق ماجرا را توضیح داد.
به گزارش آفتاب، هاشمی رفسنجانی در گفت‌وگو با شماره نوروزی هفته‌نامه آسمان(ص59) در پاسخ به این پرسش که "حضرت‌عالی در سال‌های متمادی هم ریاست مجلس و نظام پارلمانی و هم نظام ریاستی را تجربه کرده‌اید؟ شما کدامیک را توصیه می‌کنید؟" به دیدارش با رهبری اشاره کرد و گفت: رهبری در کرمانشاه جمله‌ای گفتند که از آن تفسیر سوء شد. منظور ایشان مطلب دیگری بود. بحث ایشان این بود که در نظام ما بن‌بست نیست. یعنی کسی نباید فکر کند که بن‌بست داریم و اگر ما حتی بخواهیم نظام اداره کشور را تغییر دهیم، قانون اساسی را اصلاح و تغییر می‌دهیم. اصل نظرشان این بود.
هاشمی رفسنجانی در ادامه این گفت‌وگو با اشاره به آگاهی‌اش از سابقه دیدگاه‌های رهبری در این زمینه گفت: من که سوابق را می‌دانستم، هنوز ایشان از سفر برنگشته بودند، نظرم را گفتم. من می‌دانستم ایشان موافق نیستند. دیدم بحث‌های انحرافی جدّی در اینجا می‌شود. حتی بعضی‌ها گفتند کمیسیونی از یک سال پیش در این مورد کار می‌کرده است. اصلا از چنین کمیسیونی اطلاعی نداشتم. اعلام کردم که با این مخالف هستم و نظر رهبری هم این نیست و منظور ایشان این است که بن بست نداریم.
در ادامه این گفت‌وگو رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به دیدار خود با رهبری بعد از بازگشتش از سفر کرمانشاه اشاره کرد و گفت: وقتی ایشان از سفر برگشتند، در دیداری حضوری پرسیدم که منظور شما چه بوده است؟ ایشان گفتند همان بحث همیشگی، یعنی این که بن‌بست نداریم و تشخیص شما درست است. گفتم یکی از اعضای هیات رئیسه مجلس گفته است که شما یک سالی است که کمیسیون تعیین کرده‌اید. ایشان گفتند: درست نیست و اصلا این کار را نکرده‌ایم و اطلاع داده‌ایم که ابن ادعا تکذیب شود. از‌ آن زمان به بعد هم بحث‌ها فروکش کرد.
هاشمی رفسنجانی همچنین به سابقه بحث‌ها در زمان بازنگری قانون اساسی اشاره کرد و گفت: در زمان بازنگری قانون اساسی، دو نظر وجود داشت. یک نظر این بود که نظام پارلمانی باشد. یعنی اینکه مجلس نخست‌وزیر را انتخاب کند و او هم به مجلس جوابگو باشد. در حال حاضر معمولا اکثریت احزاب در دنیا وقتی رای می‌آورند، به طور اتوماتیک رهبر حزب نخست وزیر می‌شود و بعد هم کابینه را معرفی می‌کند. نظر بعدی این بود که نظام ریاستی باشد. منتها آن زمان رئیس جمهوری و نخست وزیری با هم بود. نخست وزیر باید اول از مجلس رای اعتماد می‌گرفت، بعد کابینه را برای اخذ رای اعتماد معرفی می‌کرد و سیستم خاصی بود که مشکل‌زا شده بود، چون بین رئیس جمهور با نخست وزیر مشکل پیدا می‌شد. رئیس جمهور با زحمت زیاد انتخاب می‌شد و اختیاری هم نداشت. نخست وزیر را به مجلس معرفی می‌کرد. مجلس هم رای می‌داد و بعد از‌آن مسئوولیتی به عهده رئیس‌جمهور نبود، این سیستم جواب نداد. مخصوصا آثاری از اختلاف در کشور پیش آمد که نشان داد جواب نمی‌دهد.
به گفته رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، موضوع برای بررسی به چند کمیسیون ارجاع شد. کمیسیونی که مامور بود راجع به نظام و سیستم گزارش بیاورد، نظرش بر نظام پارلمانی بود. آیت‌الله خامنه‌ای که آ‌ن زمان عضو آن کمیسیون بودند مخالفت کرده بودند. منتها دیگران رای داده بودند. بعد که نظر کمیسیون به جمع آمد پس از بحث‌هایی زیاد، نظام پارلمانی رد و سیستم جمهوری تصویب شد. همان زمان به یاد دارم که سرسخت‌ترین مخالفت‌ها را شخص آقای خامنه‌ای می‌کرد که این‌گونه نشود، چون ما به مردم وعده جمهوری داده‌ایم و مردم شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی داده‌اند. آن زمان استدلال‌ها قوی بود. اگر مذاکرات آن زمان را مطالعه کنید، واقعا خواندنی است. بالاخره نظام جمهوری تصویب شد. من هم طرفدار همین نظر بودم. لذا دیگر بحثی نبود.





جـــرس: روز پنجشنبه ۱۰ فروردین‌ماه ۹۱ خانواده احسان هوشمند، محقق زندانی برای ملاقات وی به زندان اوین مراجعه کردند که بعد از چهار ساعت انتظار ملاقات آن‌ها لغو شد.
به گزارش تارنمای «جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی»، طبق اعلام قبلی قرار بوده‌ است که روز پنجشنبه پدر و دختر این روزنامه‌نگار زندانی با وی ملاقات کنند که با مخالفت مقامات امنیتی این ملاقات لغو شد.
همچنین خانواده‌ی آقای هوشمند مورد تهدید نیروهای امنیتی مستقر در زندان اوین قرار گرفتند. خانم کوه شکاف، همسر آقای هوشمند تهدید شده است که برای شغل اداری وی مشکل ایجاد خواهد شد.
احسان هوشمند فعال ملی-مذهبی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر مطالعات قومی است که از تاریخ ۱۷ دی‌ماه سال ۹۰ در بند ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت موقت به سر می‌برد. طبق گزارش‌های موجود وی در زندان دچار بیماری‌های مختلف از جمله گوش درد و زانو درد شده است. وی سابقه‌ی بیماری قلبی نیز دارد.
یکی از اتهامات این روزنامه‌نگار انجام مصاحبه با آقای هاشمی رفسنجانی در ارتباط با بحث اقوام عنوان شده است.




سومین نوروز بهاره هدایت و مهدیه گلرو و دومین نوروز حسین زرینی، در زندان اوین

بهاره هدایت و مهدیه گلرو سومین نوروز خود را در زندان اوین سپری می کنند. این دو دانشجوی زندانی از پائیز سال ۱۳۸۸ در زندان به سر می برند.
به گزارش ندای سبز آزادی، بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، در رویدادهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در دی‌ماه سال ۱۳۸۸بازداشت شد.
وی در دادگاه به اتهام “اجتماع و تبانی علیه نظام” به پنج سال حبس، به اتهام “توهین به رهبری” به دو سال و به اتهام “توهین به رئیس‌جمهوری” و “تبلیغ علیه نظام” به شش ماه حبس محکوم شده بود.
در همین حال حکم دو سال حبس تعلیقی وی به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی از طریق برگزاری تجمع ۲۲خرداد سال ۸۵” نیز از حالت تعلیق خارج و به این حکم اضافه شد.
وی در مجموع به ده سال زندان محکوم شده است و اکنون در بند زنان زندان اوین به‌سر می‌برد.
وی چندی پیش جایزه هرالد ادلستام سوئد را به دلیل “شجاعت فوق العاده و تعهد به عدالت فعالانه در برابر نقض حقوق بشر در ایران” دریافت کرد.
جایزه ادلستام به کسانی تعلق می گیرد که “شجاعت و فعالیت برجسته ای را در دفاع از حقوق بشر از خود نشان داده اند.”
مهدیه گلرو دانشجوی زندانی تاریخ ١١ آذر ٨٨ بازداشت شد. همراه با وی همسرش وحید لعلی پور که فاقد هر نوع فعالیت سیاسی است تنها برای ایجاد فشار روانی بر روی مهدیه بازداشت شد.
وی پس از ماه ها انفرادی و بازجویی های سنگین به دو سال و چهار ماه زندان محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر به دو سال کاهش یافت.همچنین وی به دلیل پیامی که از داخل زندان به مناسبت ١۶آذر ٨٩ انتشار داد به همراه مجید توکلی و بهاره هدایت به ۶ماه حبس دیگر نیز محکوم شد و البته به همین بهانه متناوب ٣ ماه و نامتناوب ۵ماه از ملاقات کابینی محروم بود.
مهدیه گلرو متولد دوم شهریورماه ١٣۶۴و دانشجوی رشته اقتصاد صنعتی دانشگاه علامه طباطبایی به بهانه نقدهایی که در قالب برگزاری تجمعات دانشجویی، انتشار نشریه، برگزاری نشست ها به عملکرد دولت احمدی نژاد صورت گرفت و همچنین به دلیل تلاش هایش برای جلوگیری از انحلال انجمن دانشگاه علامه توسط رییس انتصابی دانشگاه علامه (صدر الدین شریعتی)، در سال ٨۵در حالی که تنها یک ترم تا فارغ التحصیلی فاصله داشت از تحصیل محروم شد و این محرومیت تا سال ٨٨ به صورت پی در پی تمدید شد.
در پرونده تحصیلی وی ٨ ترم تعلیق از تحصیل با احتساب سنوات درج شده است. وی در دوران انتخابات دهم ریاست جمهوری در ستاد مهدی کروبی فعالیت داشت. مهدیه گلرو به همراه دیگر دانشجویان محروم از تحصیل شورایی تشکیل دادند با عنوان “شورای دفاع از حق تحصیل” که پیش از انتخابات با برگزاری تجمعاتی اعتراضی مقابل وزارت علوم و صدا و سیما نقش بزرگی در افشای ادعای محمود احمدی نژاد که منکر وجود دانشجویان ستاره دار( محروم از تحصیل) شده بود، داشتند.
حسین زرینی زندانی سیاسی بند ۳۵۰عضو ستاد ایثارگران میرحسین موسوی و از رزمندگان دوران جنگ دومین نوروز خود را در زندان می گذراند.
حسین زرینی دردادگاه بدوی به ریاست قاضی صلواتی دلیل اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و رئیس جمهور و اجتماع و تبانی به ۴سال حبس محکوم و این حکم توسط دادگاه تجدید نظر تائید شده است.
وی پیش از این به دلیل بلاتکلیفی ۱۷ماهه خود دست به اعتصاب غذا زده بود.
جمعی از فرماندهان، ایثارگران و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، با صدور بیانیه‌ای از ادامه حبس زرینی، انتقاد کردند و خواستار آزادی وی شده بودند.
این رزمنده سالهای دفاع مقدس مبتلا به بیماری صرع است و در طول دوران زندان بارها دچار حملات شدید صرع شده و به بهداری زندان اوین و بیمارستان منتقل شده است.
پزشکان بهداری و بیمارستان با تاکید بر وضعیت نامناسب جسمانی او شرایط زندان را برای حال وی نامناسب دانسته اند اما دادستان تهران تاکنون با مرخصی درمانی وی موافقت نکرده است.




۵۲ حمله دزدان دریایی به ناوگان نفتکش ایران

پنجاه و دومین حمله دزدان دریایی در دریای سرخ و تنگه باب المندب به ناوگان نفتکش ایران در این منطقه در ایام نوروز ناکام مانده است.
به گزارش مهر، روز سوم فروردین ماه نوروز سالجاری ساعت ۸:۳۵ دقیقه صبح یک فروند قایق تندرو متعلق به دزدان دریایی به نفتکش هنگام ایران در محدوده دریای عرب حمله می کند.
در نهایت به دنبال تعقیب و گریز چند ساعته ۶ دزد دریایی با نفتکش ایران، کشتی هنگام با انجام اقداماتی همچون افزایش سرعت، به صدا درآوردن آژیر خطر و انجام حرکات زیگزاگی موفق به ناکام گذاشتن دزدان دریایی این منطقه می شوند.
کشتی نفتکش ۳۲۰ هزار تنی هنگام ایران پیش از این حمله دزدان دریایی محموله نفت خام صادراتی خود را در بنادر مدیترانه تخلیه کرده بود و برای انجام بارگیری مجدد عازم پایانه نفتی خارگ در خلیج فارس بوده است.
امیر دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با اشاره به اسکورت نفتکش‌های ایرانی در آبهای آزاد در برابر حملات دزدان دریایی، تاکتیک این نیرو برای مقابله با حملات دزدان دریایی به کشتی‌ های تجاری و نفتکش‌ها را تشریح کرده است.
دزدان دریایی در منطقه شاخ آفریقا تا مناطق ساحل شرقی کشور سومالی و کنیا، تا حوزه دریایی شمال جزیره ماداگاسکار را تا عمق ۴۵۰ مایلی دریا تحت نفوذ دارند.
از سوی دیگر مقصد نهایی دزدان دریایی پس از گروگان‌گیری کشتی‌ها، سواحل و بنادر کشور سومالی برای پناه‌ گرفتن است که بعد از هر گروگان‌ گیری، اقدام به دریافت باج ‌گیری و دریافت مبالغ بسیار بالایی می‌کنند.
دزدی دریایی در سومالی یک تهدید جدی علیه کشتی‌رانی بین‌المللی است که از زمان فاز دوم جنگ داخلی سومالی در دههٔ ۱۹۹۰ بوجودآمده است.
در حال حاضر انتقال حدود ۱۲ میلیون بشکه نفت خام کشورهای اوپک و غیر اوپک از مسیر تنگه باب ‌المندب و سواحل کشور سومالی به طرف قاره اروپا و امریکا، تردد بیش از ۴۰ درصد صادرات گاز مایع (LNG) قاره آسیا در منطقه نا امن تنگه باب المندب انجام می گیرد.
همچنین تردد سالانه بیش از ۶۵ هزار کشتی که عمدتا حامل کالاهای صادراتی و وارداتی هستند از مسیر مذکور مهمترین دلایل اهمیت امن بودن تنگه راهبردی باب المندب است. منطقه تهدید و خطر، حدود ۱٫۲ میلیون مایع مربع وسعت را دارد.
این درحالی است که در شرایط فعلی ظرفیت ناوگان کشتی های نفتکش ایران حدود ۱۰ میلیون و۷۰۰ هزار تن بوده که با این تعداد کشتی امکان جابه جایی سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون تن نفت خام و انواع فرآورده های نفتی وجود دارد.




نامه بهمن احمدی امویی به همسرش

گزارش یک روزنامه نگار از زندگی در بند ۳۵۰ اوین؛ سال نو، اشک و لبخند

بهمن احمدی امویی، ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در منزل مسکونی اش بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان اوین به سر می برد، وی که هر از گاهی برای همسرش ژیلا بنی یعقوب نامه نوشته و به توصیف بند ۳۵۰، هر بار از زاویه ای می پردازد، این بار اما نوروز و سفره هفت سین و لحظه تحویل سال را برای او روایت می کند.
امویی که به اتهام «نگارش مقالات انتقادی درباره عملکرد اقتصادی دولت احمدی نژاد» در روزنامه «سرمایه» و وب سایت شخصی اش و همچنین سردبیری وب سایت «خرداد نو» در این بند روزگار می گذراند، پیش از این و در نامه قبلی خود بر «برداشته شدن دیوارها میان زندانیان» و «همدلی» آنان تاکید کرده بود.
نامه ای که متن آن در اختیار جرس قرار گرفته است راوی حال و هوای زندانیان این بند در آخرین روزهای سال ۹۰ و همچنین نخستین روزهای سال جدید است؛ از چشم انتظاری تعدادی از زندانیان برای رفتن به مرخصی نوروزی، از برنامه های زندانیان برای آغاز سال نو از سرود خوانی ګرفته تا هفته نامه دیواری بند.
متن کامل نامه به شرح زیر است:
دو روزی است که سال نو شده است. سال ۱۳۹۱ روز سه شنبه ۸ و سی و چهار دقیقه صبح آغاز شد.
ژیلا! این روزها خیلی بیش از گذشته به تو فکر می کنم .سه سالی است که تجربه خوبی از این روزهای نخست سال نو ندارم . نزدیک سه سال است که در کنار هم نیستیم. سه سال است که تو به مسافرت نرفته ای و هر چه از تو می خواهم که یک چند روزی به یک مسافرت خوب بروی قبول نمی کنی و همیشه یک جواب داری :«هر وقت آمدی با هم می رویم» از قول امیر مهدی هم می گویی «هر وقت دایی بهمن آمد دسته جمعی می رویم مسافرت».
ژیلا! چه سالهایی را از دست داده ایم. زمانهایی را که نمی توانیم جبران کنیم برای آینده ای که قرار است بهتر باشد این کمترین هزینه ای است که باید بپردازیم . شاید با این حرف می خواهم خودم را راضی کنم. من آدم نسبتا بدبینی هستم وامیدی هم به بهتر شدن اوضاع در آینده نزدیک ندارم .آنقدر فساد از همه نوعش فراگیر شده که تنها یک معجزه می تواند به سرعت جامعه ایران را از این وضع نجات دهد . امید به معجزه این روزها از آن چیزهای ناب زندگی است.
یک هفته، ده روزی هست که هر کس به سبک خودش به پیشواز بهار و سال نو رفته است؛ چند نفری به امید مرخصی عید، روز و شب خود را می گذرانند و تمام حرفها و خبرهایشان در مورد مرخصی نوروزی است . اینکه دادستان چه گفته و قرار است چند نفر بروند مرخصی، بعضی ها هم منتظرند دوباره فردا خبرهای مایوس کننده برسد: اینکه همه چیز منتفی شده است.
عبدالله مومنی، سبزه کاشته است، یک بشقاب گندم برای سفره هفت سین اتاق وبا وسواس زیادی هم از آن مراقبت می کند، آبش می دهد و هر روز صبح آن را جلوی پنجره می گذارد تا از آفتاب کم فروغ روزهای آخر زمستان که کمیاب هم شده استفاده کند.
بچه های اتاق های سه و چهار برای سفره هفت سین سمنو پخته اند، مدتی است مقدار زیادی جوانه گندم را برای این کار آماده کرده اند.
کوروش کوهکن، از زندانی های باستان گرا که آدم خوش ذوقی است سبزه ای به شکل نقشه ایران طراحی کرده و چند روزی سخت مشغول رسیدگی به آن است. تمام نقشه را گندم کاشته است اما معلوم نیست به چه دلیلی تقریبا تمام حاشیه جنوبی و به ویژه قسمت شرقی آن رشد نکرده است. کوروش جابه جایش می کند و آب زیادی به قسمت جنوبی اش می دهد، اما فایده ندارد. به شوخی می گوید: جبر تاریخی است انگار و کاری نمی توان برای جنوب خشک ایران کرد.
بعضی ها تا آخرین لحظات پایان سال منتظر خوانده شدن نامشان برای رفتن به مرخصی نوروزی بودند؛ هر اسمی که خوانده می شد گوش هایشان را تیز می کردند. فقط تعداد کمی از این بابت مطمئن بودند که به مرخصی می روند چون خودشان را به دادسرای اوین خواسته بودند، با خانواده هایشان حرف زده بودند و وثیقه ها و ضمانت های لازم را از آنها اخذ کرده بودند.
شنبه و یکشنبه ۲۷ و ۲۸ اسفند آخرین روزهای اداری بود و با سپری شدن این دو روز نا امیدی و ناراحتی را می شد در چهره ی خیلی ها دید. یکجا بند نبودند و همه حرفهایشان درباره مرخصی رفتن و پی گیری خبرها و شایعاتی که در بند می پیچید، بود. شایعاتی از این قبیل : امسال نام هجده نفر در فهرست مرخصی هاست، کسی امسال به مرخصی نمی رود، دادستانی خیلی موافق نیست، وزارت اطلاعات موافقت نمی کند، انگار فقط ده نفر می روند.
سرانجام دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴ نفر به مرخصی رفتند . مرخصی های سه روزه و پنج روزه.
شورای فرهنگی بند که از هر اتاق یک نماینده در آن عضو است برنامه های متنوعی را برای روزهای عید پیش بینی کرده است.
موسیقی، آواز، گردهمایی، تئاتر عروسکی و یک ناهار دسته جمعی در ظهر نخستین روز سال نو که قرار بود چلو کباب باشد . چلو کباب خوردن در زندان از آن غذاهای نادر و یک اتفاق است. اما دو سه نفر از زندانی ها در مورد چلوکباب درست کردن تخصص دارند و روز اول عید همه مان چلوکباب خوبی خوردیم . محمد صائمی ، از زندانیان مجاهدین خلق که در دهه ۶۰ نیز پنج سال زندانی بوده و پیش از دستگیری دوباره، یک رستوران و سالن پذیرایی داشت زحمتش را کشیده بود. قبل از او هم دو زندانی دیگر بودند که دراین زمینه تخصص داشتند.
سال نو با شمارش معکوس ثانیه ها شروع می شود . نه، هشت، هفت، شش، پنج، چهار، سه، دو و یک و بعد یک بالن سبز رنگ که عماد بهاور تهیه کرده به هوا فرستاده می شود. با این نوشته ی رویش که زندانی های ۳۵۰ سال نو را تبریک می گویند. معلوم نیست این بالن کجا بر زمین نشسته است.
سفره بزرگی در وسط حیاط بند ۳۵۰ با پارچه ی سه رنگ سبز، سفید و قرمز بدون هیچ علامت و نشان مشخصی تزئین شده است. قرآن، شاهنامه و حافظ ، سه ماهی قرمز کوچک که در یک استوانه پلاستیکی تنگ و کوچک به هم چسبیده اند، شش عدد تخم مرغ رنگ شده و چهار گلدان کوچک با گلهای بنفشه در چهار گوشه سفره به همراه سبزه ای به شکل نقشه ایران که حالا کاملا سبز شده، همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داده است .دورتا دور سفره هفت سین را چند نوع گل گذاشته اند. از هر کس پرسیدم نام گلهای درون گلدان چیست کسی نمی دانست. اما از همانهایی است که در ابتدای سال نو در همه گل فروشی ها می فروشند و عمر زیادی هم ندارند. فقط یکی شان را شناختیم بنفشه. بقیه ی گلها گلبرگهای مخملی به رنگ صورتی ، سفید و زرد داشتند.
روبه روی هفت سین و روی سکویی که از نیمکتهای فلزی ساخته شده یکی دو صندلی قرار دارد، پشت سرش بخش زیادی از دیوار را با ملحفه آبی رنگ پوشانده اند و تمام حاشیه آن را با نواری از کاغذهای رنگی مخصوص جشن ها پوشانده اند به اضافه چند رشته نوارهای رنگی خز مانند.
سه پارچه سبز، سفید و قرمز به صورت عمودی به نشانه پرچم ایران آویزان است و با نسیم ملایم صبحگاهی می لرزد. بالای این سه پارچه هفت، هشت بادکنک رنگی آویزان شده .علی ملیحی و فرشید فتحی مجری برنامه اند .
سرود ای ایران ، یار دبستانی و چندین آواز دیگر را دسته جمعی می خوانیم و بعد هم مراسم روبوسی و تبریک سال نو. تا حالا با این همه آدم یک جا دیده بوسی نکرده بودم و فکر کنم این رکورد را تا پایان عمر حفظ کنم. بیش از ۱۵۰ نفر یک دفعه شروع می کنیم همدیگر را بغل کردن و بوسیدن و در پایان دست زدن و تشویق یکدیګر. راستش را بخواهی این بخش برنامه تا حدی کسل کننده بود اما چاره ای نبود و باید تمامش می کردیم.
آخرین هفته نامه دیواری بند ۳۵۰ در سال ۹۰ بخش زیادی از مطالبش را به سال نو اختصاص داده است با یک طرح زیبا از ایران . بالای این طرح نوشته شده : هفت سین طالبانی . تمام شرق ایران در نقشه با سه نماد ستم با یک حلقه طناب دار، سیم خاردار و یک قلم شکسته به نام سانسور پرشده است . در مرکز کشور یک سلول آهنی خودنمایی می کند. جنوب با یک باتوم تحت عنوان سرکوب، غرب با چهره یک زن که چند سنگ به سویش پرتاب شده و بالای آن نوشته شده سنگسار و در شمال غربی کشور یک سبزه سیاه رنگ با عنوان “سیاهه ” به چشم می خورد . از طراح آن پرسیدم سیاهه یعنی چه؟ گفت یعنی حکومت مخالف شادی و سرزندگی مردم است و مروج افسردگی تیرگی و غم.
خاطرات مقابل چشمانم رژه می روند. ژیلا! تو همیشه اصرار داشتی که درخانه مان در سال نو هفت سین داشته باشیم و من معمولا خرید لوازم آن را پشت گوش می انداختم و لحظه های آخر سال مجبور می شدیم برای پیدا کردن یک سبزه سالم چندین فروشگاه و خیابان را با عجله بگردیم. معمولا یک هفت سین مینیاتوری می چیدی. در این سالهای آخر مخالف خرید ماهی قرمز برای سفره هفت سین بودی چرا که خیلی زود می مردند و تو ناراحت می شدی . ضمن اینکه ربطی هم به سفره هفت سین ندارد و معلوم نیست از کجا و کی آن را به سفره هفت سین اضافه کرده اند.
از مدتها قبل به تو قول نوشتن این نامه را داده بودم اما نوشتنش خیلی طولانی شد حالا هم که ظاهرا تمام شده با خودم فکر می کنم به درد نخور و با بی دقتی نوشته انگار فقط می خواستم قولی را که به تو داده ام انجام دهم .راستش را بخواهی مدتی است که احساس می کنم شاید دیگر نتوانم بنویسم، به این که فکر می کنم ترس برم می دارد . کسی که کارش نوشتن است اگر یک روز نتواند بنویسد از بین می رود به ویژه که از این راه زندگی را بگذراند.
در طول روز مدام به این فکر می کنم که چه چیزی برایت بنویسم، بعضی وقتها آن را یادداشت می کنم که یادم نرود اما شب که می نشینم دستهایم فرمان نمی برد و نمی توانم فکر کنم. گاهی هنوز یک جمله ننوشته احساس خستگی شدید می کنم، بی هیچ دلیلی. آن وقت به خودم می گویم فردا می نویسم. چند جمله ای هم که پیش می روم آن قدر بدخط است که خودم هم نمی توانم بخوانم چه برسد به تو.
به خودم می گویم انگار ترسو شده ای، دیگر خطر نمی کنی، انگار زندگی دارد عادی می شود، به خودت بیا و جدی تر کار کن . این طور که با خودم کنار آمده ام سال ۹۱ را می خواهم بیشتر از گذشته به نوشتن برای تو بگذرانم. امیدوارم از وفای به این عهد بر آیم، هر چند با این قول به تو وخودم از همین حالا روزهای کاری سختی را پیش روی خود می بینم.
بهمن احمدی امویی
زندان اوین-بند ۳۵۰
فروردین سال ۱۳۹۱





خانواده های زندانیان سیاسی سالروز تولد نازنین خسروانی، روزنامه نگار دربند را گرامی داشتند

روز گذشته عده ای از خانواده های زندانیان سیاسی، دوستان و همکاران نازنین خسروانی، روزنامه نگار زندانی به مناسبت تولد او به همراه خانواده اش جشن کوچکی برگزار کردند.
۱۱ فروردین اولین سالگرد تولد نازنین خسروانی است که همکاران او و جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی به این مناسبت روز دهم فروردین به دیدن مادرش رفتند تا بگویند که او تنها نیست و اکنون چندین دختر و پسر دارد.
به گزارش خبرنگار کلمه، در این مراسم دوستان و خانواده نازنین به نقل خاطراتی از او پرداختند. دوستان نازنین خسروانی با تاکید بر این که او دختری مقاوم و مهربان است، تصریح کردند همیشه محور کارها بوده و با حضورش دوستان همیشه دور هم جمع می شدند، به سفر می رفتند و فعالیت داشتند. صبوری، مهربانی، پیگیری و جدیت در کار از جمله خصوصیت های این روزنامه نگار دربند است. دوستان روزنامه نگار او از مصاحبه های خوب او گفتند و در عین حال بر بی ادعایی اش در کار و خصوصا این دو سال اخیر تاکید کردند.
نازنین روزنامه نگاری بود که هیچ گاه اسیر جنجال ها و سر و صداهای رایح این حرفه نشد با توجه به همین روحیه نیز بی هیچ ادعایی به زندان رفت. در پایان نامه ۱۰۸ روزنامه نگار برای تقدیر از ثابت قدمی او و تقدیر نامه جبهه مشارکت ایران اسلامی به مناسبت نوروز و ایستادگی زندانیان سیاسی خوانده شد.
نازنین خسروانی ابان ماه سال ۸۹ بازداشت و مدت ۱۳۲ روز را در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین گذراند. پس از تشکیل دادگاه قاضی پیر عباسی نازنین را به تحمل شش سال حبس محکوم کرد. نازنین به رغم اینکه امکان استفاده از حق درخواست عفو بر اصولش ایستاد و به جای امضای عفو نامه چند روز مانده به نوروز به زندان رفت.
نازنین خسروانی پیش تر سابقه فعالیت در روزنامه های شرق، اقبال نوروز، یاس نو، بهار، دوران امروز، کارگزاران، سرمایه را داشته است.




هرانا؛ تداوم بلاتکلیفی ۱۲ تن از بهاییان بازداشتی ساکن شیراز

خبرگزاری هرانا - ۱۲ تن از شهروندان بهایی ساکن شیراز که اکثر آن‌ها ۲ ماه پیش بازداشت شده‌اند، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان به سر می‌برند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یکتا فهندژ، مژده فلاح، مژگان عمادی، ایمان رحمت پناه، نیما دهقان منشادی، فرشید یزدانی، فرید عمادی، سینا ساریخانی، سام جابری، هومن زارعی با گذشت ۲ ماه از زمان بازداشت هم‌چنان بلاتکلیف هستند.
از سوی دیگر کاووس صمیمی و کامبیز حبیبی که ۲ هفته قبل توسط نیروهای امنیتی شیراز دستگیر شدند نیز شرایط مشابهی دارند.
چندی پیش خانم فهندژ، فلاح و عمادی به "زندان کین آباد" و باقی این شهروندان بهایی به "بازداشتگاه زندان عادل آباد" منتقل شده بودند.
خانواده‌ی این شهروندان بهایی ساکن شیراز علی‌رغم پیگیری‌های مکرر، تنها یکبار، آن هم در پنجم فرودین ماه سال جاری و با پایان یافتن تعطیلات اداری در نوروز، موفق شدند قاضی پروده را ملاقات کنند که وی نیز پاسخ روشنی در خصوص وضعیت نامبردگان نداده است. گفتنی ست، تا امروز تلا‌ش‌های ایشان برای ملاقات مجدد با قاضی پرونده و دادستان بی نتیجه مانده است.
این در حالیست که برخی گزارش‌ها حاکی از قصد انتقال افراد محبوس در بازداشتگاه زندان عادل آباد، به محل این زندان است.




سومین نوروز مهدی خدایی، فعال دانشجویی، در زندان اوین

خبرگزاری هرانا - مهدی خدایی از فعالان دانشجویی و حقوق بشر در ایران و همچنین دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهر ری، سومین نوروز خود را در زندان سپری می‌کند.
به گزارش دانشجونیوز، علی‌رغم گذشت بیش از ۲ سال از بازداشت مهدی خدایی، فعال دانشجویی و حقوق بشر، وی هم‌چنان در زندان اوین، بدون حتی یک روز مرخصی، محبوس است. این سومین نوروزی است که وی در زندان محبوس است.
مهدی خدایی، دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهر ری و از اعضای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تاریخ ۱۲ اسفند ماه سال ۸۸ و در پی هجوم گسترده و هماهنگ نیروهای سپاه پاسداران بازداشت و متعاقباً به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد.
وی پس از بازداشت، ماه ها در سلول های انفرادی بند ٢ الف زندان اوین جهت اخذ اعترافات ساختگی نگه داشته شد و سرانجام در مهرماه سال ١٣٨٩ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی مقیسه، به سه سال زندان محکوم گردید. این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز تایید شد.
مهدی خدایی، فعال حقوق بشر، همچنین پیش از این، از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق برپایی تجمعات» و «تبلیغ علیه نظام» به چهار سال زندان محکوم شده بود که این حکم نیز عینا به تایید دادگاه تجدیدنظر رسید. وی در مجموع به هفت سال زندان محکوم شده است.
مهدی خدایی هم اکنون دوران محکومیت خویش را بدون استفاده از حق مرخصی در زندان اوین می گذراند.





هرانا؛ ممانعت از مرخصی و آزادی مشروط چهارشهروند بهایی

خبرگزاری هرانا - وحدت دانا، افشین احسنیان، کیوان کرمی و فرهام معصومی چهار شهروند بهایی از مرخصی و آزادی مشروط محروم شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، از شروع محکومیت ۱۰ ماهه چهار شهروند بهایی ساکن شیراز به نام های وحدت دانا، افشین احسنیان، کیوان کرمی و فرهام معصومی در زندان پیربنو بیش از ۴ ماه می گذرد و علیرغم اعلام مسئولان قضایی که پس از ۵۰ روز (یک ششم حکم صادره) به ایشان مرخصی داده خواهد شد و با وجود مراجعات مکرر خانواده های زندانیان به دادگاه انقلاب تاکنون از اعطای مرخصی به ایشان جلوگیری شده است.
قابل ذکر است، از اعطای مرخصی جهت درمان هم خودداری شده است درحالی که وحدت دانا از بیماری قلبی و کیوان کرمی از درد سنگ کلیه بشدت رنج می برند.
از سوی دیگر با آزادی مشروط کیوان کرمی و فرهام معصومی هم مخالفت شده است در حالی که کیوان کرمی ۷ ماه و فرهام معصومی ۶ ماه از دوره محکومیت ۱۰ ماهه خود را گذرانیده اند و طبق قانون زندانها، زندانیانی که نیمی از دوره محکومیت را گذرانده باشند می توانند با آزادی مشروط، آزاد گردند.




هرانا؛ رضا اکوانیان ممنوع الخروج شد

خبرگزاری هرانا – رضا اکوانیان، شاعر، وبلاگ نویس و عضو سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ممنوع الخروج شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رضا اکوانیان که روز نهم فروردین ماه امسال قصد سفر به ترکیه را داشته در فرودگاه به مدت ۴ ساعت بازداشت و پس از ضبط پاسپورت به وی اعلام می شود که اجازه سفر به خارج از کشور را ندارد و ممنوع الخروج شده است.
رضا اکوانیان، وبلاگ نویس اهل دهدشت و عضو سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در تاریخ ۱۲ بهمن سال ۸۸ و در جریان اتفاقات پس از انتخابات در یاسوج نیز دستگیر شده بود و در تاریخ ۲۰ فروردین سال ۹۰ از طرف قاضی طهماسبی رئیس دادگاه دادگاه انقلاب یاسوج به جرم تبلیغ و تبانی علیه نظام از طریق همکاری با گروههای ضد نظام و همکاری با گروههای حقوق بشری و همچنین شرکت در اغتشاشات تهران، به یک سال حبس تعزیری و شش سال حبس تعلیقی و محرومیت از ادامه کار محکوم شده بود.